Professional Documents
Culture Documents
ID
(تاریخ دریافت - 97/5/13تاریخ تصویب )97/6/82
چکیده
پس از تجزیه اتحاد جماﻫﻴر شوروی و پﻴدایش پنج کشور جدید در آسﻴای مرکزی ،فصل جدیدی
fS
در روابط ایران با این کشورﻫا بوجود آمد .موضوع روابط جمهوری اسلامی ایران و تاجﻴکستان ﻫمواره با
اﻫمﻴت زیادی مطرح شده و این امر پﻴش از ﻫر چﻴز به سبب پﻴوندﻫای تاریخی ،فرﻫنگی و زبانی موجود
مﻴان دو کشور و ذکر این حقﻴقت که تاجﻴکستان به عنوان تنها کشور فارسیزبان در آسﻴای مرکزی
eo
است که وضعﻴت متمایزی با سایر کشورﻫای این منطقه دارد .آسﻴای مرکزی از جمله مناطقی است که
از جایگاﻫی روزافزون در مناسبات منطقهای و بﻴنالمللی ،برخوردار گشته و اکنون به عنوان یکی از
مهمترین زیر سﻴستمﻫای منطقهای محسوب میشود .سﻴاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در
تاجﻴکستان ،از یک سو بر پایه عوامل ﻫمگرایی در حوزهﻫای سﻴاسی ،اقتصادی و فرﻫنگی ،از فرصتﻫا و
iv
زمﻴنه ﻫای نفوذ و ﻫمکاری ،برخوردار است و از طرف دیگر با توجه به عوامل واگرایی با چالشﻫا و
تهدیداتی مواجه میباشد که برآیند این امر ،ﻫمواره در جهتگﻴری سﻴاست خارجی ایران در تاجﻴکستان
ch
تﺄثﻴرگذار بوده است .این مقاله ضمن شناسایی مهمترین عوامل ﻫمگرایی و واگرایی پﻴشروی سﻴاست
خارجی ایران به ارزیابی کلی از خط مشیﻫای اتخاذ شده در تاجﻴکستان میپردازد.
واژههای کلیدی :جمهوری اسلامی ایران ،تاجﻴکستان ،روابط خارجی ،ﻫمگرایی ،واگرایی.
Ar
1
Email: habib_shirazi@yahoo.com نویسنده مسئول:
فصلنامه مطالعات روابط بین الملل ،سال یازدهم ،شماره ،24تابستان ،1931صص.24 -3 .
www.SID.ir
فصلنامه مطالعات روابط بینالملل ،سال یازدهم ،شماره ،24تابستان 1931 11
مقدمه
ایران و تاجﻴکستان دو کشور ﻫم زبان و ﻫم فرﻫنگ دارای پﻴوندﻫای تاریخی و سنتﻫای
استوار دوستی و ﻫمکاریﻫای سودمند میباشند .مناسبات جمهوری اسلامی ایران با
جمهوری تاجﻴکستان پس از استقلال این کشور در 32شهریور 3171آغاز گردید و ایران،
اولﻴن کشوری بود که سفارت خود را در شهر دوشنبه افتتاح نمود .از زمان برقراری روابط
سﻴاسی تاکنون سﻴزده بار رئﻴس جمهور تاجﻴکستان برای دیدار دوجانبه به جمهوری
ID
اسلامی ایران سفر نموده که آخرین بار در مرداد ماه 3198بوده است و متقابلا رؤسای
جمهوری اسلامی ایران دوازده مرتبه از تاجﻴکستان دیدار داشتهاند که آخرین دیدار در
fS
شهریور 3191رخ داده است .تاکنون بﻴش از 371سند ﻫمکاری در زمﻴنه ﻫای مختلف
سﻴاسی ،امنﻴتی ،اقتصادی ،دفاعی و فرﻫنگی بﻴن دو کشور به امضاء رسﻴده است .به طور
کلی روابط دو کشور را می توان به چهار دوره تقسﻴم کرد:
eo
.3دوره اول مقارن با اوایل استقلال در سال 3993که تاجﻴکﻫا در اوان آشنایی با
دنﻴای خارج سرشار از شوق و احساس نسبت به ایران و ایرانی بودند ،در این دوره آمد و
رفتﻫا و ارتباطات گسترده مردمی بﻴن دو کشور به ویژه در زمﻴنهﻫای فرﻫنگی چشمگﻴر
iv
بود.
.8دوره دوم ،دوران جنگﻫای داخلی ( )3998-3997قلمداد میشود که تلاش
ch
کشورمان بر پایان بخشﻴدن به درگﻴریﻫا و مهار بحران متمرکز بود .در جریان جنگ داخلی
تاجﻴکستان در فاصله سالﻫای 3173تا ،3176ایران تلاشﻫای فراوانی را برای
Ar
مﻴانجیگری و پایان دادن به درگﻴریﻫا انجام داد که نمود آن ،برگزاری مذاکرات صلح
دولت تاجﻴکستان و مخالفان در تهران بود .نقش ایران در خلال سالﻫا برای پایان دادن به
درگﻴری ﻫای داخلی و ایفای نقش مهم در انعقاد قرارداد صلح و آشتی ملی در این کشور
موجب شد که تاجﻴکستان نﻴز ایران را به عنوان کشوری دوست ،برادر و ﻫمزبان باقابلﻴت
ﻫمبستگی سﻴاسی قلمداد کند.
www.SID.ir
11 روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و تاجیکستان؛ بسترهای همگرایی و زمینه های واگرایی
ID
به تقویت روابط و توسعه مناسبات در تمامی عرصه ﻫا منجر گردید( .سایت خبری سفارت
جمهوری اسلامی ایران در تاجﻴکستان)97/6/3 ،
پﻴوندﻫای عمﻴق تاریخی و فرﻫنگی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری تاجﻴکستان از
fS
مهمترین عوامل رشد و گسترش مناسبات دو کشور در زمان استقلال تاجﻴکستان گردید.
علاوه بر آن ،طرفﻴن تمایل خود را به گسترش روابط دوستی و ﻫمکاری چند جانبه که بر
eo
اساس اشتراکات استراتژیکی استوار شده بود تا سال 3194ادامه دادند .توجه اساسی به
راهﻫای رشد ﻫمکاری اقتصادی و تجاری ،سرمایهگذاری ،اجرای طرحﻫای مشترک در
بخشﻫای انرژی و پﻴش از ﻫمه ﻫﻴدروانرژی ،صنعت ،راﻫسازی ،کشاورزی و دیگر بخشﻫا
iv
صورت گرفت .از آماده شدن نوبت اول نﻴروگاه آبی «سنگ توده »8 -و آمادگی ایران برای
شرکت در ساخت نﻴروگاهﻫای دیگر تاجﻴکستان ،خط انتقال نﻴروی برق و خط آب از
ch
تاجﻴکستان به ایران و پﻴوستن راهﻫای آﻫن دو کشور ابراز رضایت شده است؛ ﻫمچنﻴن
ایران و تاجﻴکستان در چهارچوب سازمانﻫای منطقهای نظﻴر سازمان ﻫمکاریﻫای
Ar
اقتصادی( اکو) و سازمان ﻫمکاریﻫای شانگهای فعالﻴتﻫای مشترک دارند (آدمی:3198 ،
.)14توسعه ﻫمکاریﻫا در بخشﻫای معارف ،تندرستی ،علوم و فنون ،فرﻫنگ و گردشگری
نﻴز از موضوعات اساسی میباشد .ﻫمکاریﻫای علمی و فرﻫنگی بﻴن دو کشور یکی از
صفحات درخشان رابطه تاجﻴکستان و ایران محسوب میشود؛ زیرا تبادل تجربه دانشمندان،
استادان ،دانشجویان ،عملی ساختن برنامهﻫای فرﻫنگی و موسﻴقی ،اشتراک اﻫل علم و
فرﻫنگ در مراسم فرﻫنگی از فضایل اساسی این مناسبات میباشد .در نهایت ،ﻫمکاری سه
www.SID.ir
فصلنامه مطالعات روابط بینالملل ،سال یازدهم ،شماره ،24تابستان 1931 11
جانبه کشورﻫای فارسی زبان تاجﻴکستان ،ایران و افغانستان در قالبی سه گانه نﻴز به طور
پرثمر رو به گسترش بوده و ﻫست.
ﻫمکاریﻫای متقابل در زمﻴنهﻫای گوناگون تا سال 3194توانست بسترﻫای مناسب
ﻫمگرایی بﻴن دو کشو را فراﻫم آورد ولی نگاﻫی به روند کلی روابط ایران و تاجﻴکستان از
زمان فروپاشی شوروی تاکنون ،نشان میدﻫد که سطح روابط مﻴان دو کشور ﻫمواره با
پتانسﻴل ﻫای موجود فاصله فراوانی داشته است .این موضوع به ویژه در سالﻫای اخﻴر بﻴش
ID
از گذشته به چشم خورده و روابط تهران و دوشنبه را عملا در حالتی از سردی -اگر نه
تﻴرگی -قرار داده است .در فروردین ،3197زمانی که دکتر محمد جواد ظریف ،وزیر خارجه
جمهوری اسلامی ایران در جریان سفر منطقهای خود به آسﻴای مرکزی از تاجﻴکستان دیدار
fS
نکرد ،عادی نبودن وضعﻴت روابط دو کشور برای ناظران مسجل شد .افزون بر این ،آنگونه
که در گزارشﻫای رسمی و نﻴمهرسمی آمده ،در اجلاس سال 3197سازمان ﻫمکاری
eo
شانگهای نﻴز ﻫمچون سالﻫای پﻴش ،مخالفت دوشنبه با عضویت ایران بود که سبب شد
این موضوع در دستور کار اجلاس قرار نگﻴرد .بر این اساس ،نگاﻫی به زمﻴنهﻫای واگرایی و
عوامل سردی روابط مﻴان دو کشور و راهﻫای برونرفت از وضعﻴت موجود ضروری به نظر
iv
میرسد .تحت چنﻴن شرایطی ،سﻴاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با چالشﻫا و
فرصتﻫایی روبهروست که شناخت صحﻴح آنها میتواند زمﻴنهساز اتخاذ و پیگﻴری یک
ch
سﻴاست خارجی واقعگرا ،پویا و مطابق منافع ملی ایران باشد که در ادامه ،به مهمترین
بسترﻫای ﻫمگرایی و زمﻴنهﻫای واگرایی در حوزهﻫای مختلف پرداخته میشود.
Ar
سؤال اصلی مقاله حاضر ،این است که عمدهترین بسترﻫای ﻫمگرایی و زمﻴنهﻫای
واگرایی در سﻴاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال تاجﻴکستان چﻴست؟ فرضﻴه
مقاله بدین ترتﻴب قابل طرح است که مهمترین بسترﻫای ﻫمگرایی بﻴن ایران و تاجﻴکستان
میتواند در حوزهﻫای فرﻫنگی و اقتصادی باشد ،در حالی که زمﻴنهﻫای واگرایی میتواند در
حوزهﻫای سﻴاسی ،امنﻴتی مﻴان دو کشور بوجود آید .تفاوت دیدگاه مقامات دو کشور در
سازمان دﻫی به روابط مشترک و تمایل مقامات تاجﻴک بر توسعه روابط سﻴاسی و اقتصادی
www.SID.ir
11 روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و تاجیکستان؛ بسترهای همگرایی و زمینه های واگرایی
با محوریت پﻴوندﻫای زبانی و تاریخی با ایران و در مقابل اولویت نگرش مذﻫبی در زاویه
دید مقامات ایرانی در ساماندﻫی روابط با تاجﻴکستان روابط تهران و دوشنبه را با
چالشﻫایی مواجه کرده است .با ذکر این مقدمه ،مقاله حاضر قصد دارد با استفاده از
نظریهﻫای نظریهپردازان علم سﻴاست درباره چگونگی و علل ایجاد ﻫمگرایی بﻴن جوامع
مختلف ،به موضوع ﻫمگرایی مﻴان کشورﻫای آسﻴای مرکزی به طور اعم و تاجﻴکستان و
ایران به طور اخص بپردازد.
ID
مبانی نظری :نظریه همگرایی
اصطلاح ﻫمگرایی از مفاﻫﻴم و واژهﻫای خاص علوم سﻴاسی و روابط بﻴنالملل میباشد
fS
که به طور معمول در مقابل اصطلاح واگرایی به کار برده میشود .منظور از ﻫمگرا شدن
کشورﻫا یا جوامع مختلف ،نزدیک شدن آنها به یکدیگر به منظور اتخاذ مواضع مشترک در
زمﻴنهﻫای گوناگون سﻴاسی ،اقتصادی ،نظامی و مانند آن است .از آنجایی که تاریخ حﻴات
eo
سﻴاسی جوامع بشری ﻫمواره شاﻫد ﻫمگراییﻫا و واگراییﻫای متعددی بوده است ،در نتﻴجه
این مسﺄله مورد توجه نظریهپردازان علم سﻴاست قرار گرفته است.
نظریهپردازان معتقدند که جریانات سﻴاسی در عرصه بﻴنالمللی حاوی پنج گرایش
iv
مختلف خواﻫد بود .ﻫمگرایی منطقهای ،وابستگی متقابل ،وابستگی ،نظام جهانی ،مﻴراث
مشترک بشری و ﻫمکاری و مبادلات رژیمی .با آشکار شدن ناتوانی کشورﻫا در تﺄمﻴن امنﻴت
ch
و رفاه جامعه ،بﻴان مطالبات مردم نسبت به حکومتﻫا روز به روز اضافهتر میشود.
نظریهپردازان ﻫمگرایی برای مدت دو دﻫه درباره راهﻫای ﻫمکاری کشورﻫا بحث میکردند،
Ar
گروﻫی که به نام کارکردگرا مشهورند و مﻴترانی ،صاحب نظر معروف آنهاست مدعی شدند
که روندﻫای جدید فوق ملی نهتنها به نﻴازﻫای رفاﻫی جدید جامعه جواب میگویند ،بلکه
فضای ناامن آنارشﻴک بﻴنالملل را نﻴز متحول خواﻫند کرد؛ لذا ﻫمکاری در زمﻴنهﻫای فنی
که حﻴطه محدود و مشخصی دارند بهتر میتوانند بر ناامنی غلبه کنند .در باره چگونگی
ﻫمکاری ،مﻴترانی معتقد است که ﻫمکاریﻫای فنی و اقتصادی بهطور خودکار زمﻴنه را
برای فراﻫمسازی فضای ﻫمکاری پدید میآورد .او در این باره متذکر میشود که اگرچه
www.SID.ir
فصلنامه مطالعات روابط بینالملل ،سال یازدهم ،شماره ،24تابستان 1931 11
ﻫمکاریﻫای فنی یا اقتصادی نمیتوانند به امنﻴت منجر شوند ولی پایهﻫایی را ایجاد
مﻴکنند که موجب موافقتﻫای امنﻴتی نﻴز میگردد.
کارل دویچ ،به نوع دیگری این روند جدید را وصف و تفسﻴر میکند .به نظر کارل دویچ،
دو روند متفاوت ﻫمگرایی ممکن است شکل گﻴرد .او این دو روند را به نامﻫای ﻫمگرایی
ادغام شده و ﻫمگرایی کثرتگرا نامگذاری میکند .به نظر کارل دویچ ،ﻫمگرایی میتواند
زمﻴنه ساز چهار ارزش زیر شود :حفظ صلح ،حصول ظرفﻴتﻫای چند منظوره ،نﻴل به بعضی
ID
از وظایف خاص و بالاخره کسب ﻫویت و تصویری جدید از خود .در مورد شرایط زمﻴنهساز
ﻫمگرایی ،دویچ به چهار مسئله ارتباط متقابل ،سازگاری عملی ارزشﻫا و یادداشتﻫای
مشترک ،و واکنشپذیری متقابل و بالاخره پدیدار شدن نوعی ﻫویت و یا وفاداری مشترک
fS
اشاره دارد .پس با این دیدگاه ،ﻫمگرایی زمانی قابل حصول است که مجموعهای از شرایط
فراﻫم آمده باشد.
eo
از لحاظ تاریخی شاﻫد آنﻴم که در بسﻴاری از موارد ،زمانی که فقر ریشه کن شده و
زمﻴنهﻫای توسعه اقتصادی و فنی فراﻫم آمده است ،مﻴل به ﻫمگرایی ﻫم زیاد شده است ،و
به عکس بروز مشکلات ناشی از رکود و تورم به شدت ﻫمگرایی را مورد تهدید قرار داده
iv
است.
اگرچه بعد از فروپاشی شوروی کشورﻫای استقلال یافته به خصوص در منطقه آسﻴای
ch
مرکزی تلاشﻫای زیادی را در سطوح مختلف داخلی ،منطقهای و فرامنطقهای برای نشان
دادن استقلال تمام و کمال خود انجام دادند ،اما ناکامی آنها در تﺄمﻴن نﻴازﻫا و وابستگی
Ar
متقابل به زیرساختﻫای اولﻴه ،آنان را به ایجاد سﻴستم منطقهای برای رفع این نﻴازﻫا
واداشت ولی به دلﻴل قصور دولتمردان این منطقه موفقﻴت چندانی حاصل نشد.
ابتدا جا دارد تا به این مسئله پرداخته شود که آیا کشورﻫای منطقه آسﻴای مرکزی به
ویژه تاجﻴکستان و ایران میتوانند با یکدیگر ﻫمگرا شوند؟ به عبارت دیگر ،کشورﻫایی که
در طول تاریخ حﻴات سﻴاسی جامعه بشری توانستهاند به وحدت و ﻫمگرایی دست یابند
دارای چه خصوصﻴات و ویژگیﻫایی ﻫستند؟ در اینجا به چند ویژگی اصلی اشاره میشود:
www.SID.ir
11 روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و تاجیکستان؛ بسترهای همگرایی و زمینه های واگرایی
ID
بﻴن خود با مشکلات زیادی روبرو خواﻫند شد برعکس ،کشورﻫایی که این وضعﻴت را تجربه
کرده باشند ،به سادگی میتوانند این تجربه را تکرار نمایند .اگر به تاریخ مراجعه کنﻴم در
fS
مییابﻴم که کشورﻫای آسﻴای مرکزی تا سه دﻫه قبل تجربه پﻴوند با اتحاد جماﻫﻴر شوروی
را داشتهاند و حتی سابقه پﻴوند مﻴان خود کشورﻫای آسﻴای مرکزی حتی بﻴشتر از تاریخ
پﻴوند با اتحاد شوروی است (سﻴفزاده .)315-316 :3177 ،تعدادی از این کشورﻫا نﻴز
eo
دارای تاریخ مشترک با ایران ﻫستند ،بنابراین تجربه ﻫمگرایی مﻴان این کشورﻫا خود بستر
مناسبی به شمار میآید.
ب .نظام سیاسی مردم سالار
iv
با اضمحلال کمونﻴسم و تجزیه اتحاد جماﻫﻴر شوروی ،استقلال ناخواستهای برای ﻫمه
ch
جمهوریﻫای آسﻴای مرکزی به ویژه تاجﻴکستان رقم خورد ،به گونهای که عدم آمادگی
سﻴاسی این جمهوری برای مواجه با شرایط سﻴاسی جدید در ابعاد داخلی و خارجی،
تﺄثﻴرات قابل ملاحظهای بر جای گذاشت .نظریهپردازان روابط بﻴنالملل ﻫمچنﻴن عقﻴده
Ar
دارند کشورﻫایی که دارای نظام سﻴاسی استبدادی و غﻴر مردم سالار ﻫستند توانایی ایجاد
ﻫمگرایی با سایر کشورﻫا را ندارند .نظامﻫای سﻴاسی استبدادی ،ﻫمان طوری که در
سﻴاستﻫای داخلی خود از روشﻫای خشونت آمﻴز استفاده میکنند به ﻫمﻴن ترتﻴب در
سﻴاست خارجی خود نﻴز بسﻴار خشن بوده و به طور معمول ﻫمواره با ﻫمسایگان خویش در
حالت نزاع و درگﻴری به سر میبرند (ابوالحسن شﻴرازی .)3-86 :3124 ،از زمانی که اتحاد
www.SID.ir
فصلنامه مطالعات روابط بینالملل ،سال یازدهم ،شماره ،24تابستان 1931 11
شوروی برقرار بود و پس از آن نﻴز تاجﻴکستان ،قراقستان ،قرقﻴزستان و ترکمنستان
ﻫمکاری خوبی با یکدیگر داشتهاند و این ﻫمکاریﻫا ﻫنوز نﻴز ادامه دارد .مشکل اساسی در
رابطه با ازبکستان است؛ این جمهوری میخواﻫد ژاندارم منطقه باشد و چهارکشور
دیگرآسﻴای مرکزی در جهت منافع آن کشور فعالﻴت کنند.
ولی نکتهای که دارای اﻫمﻴت بسﻴار بالایی است ،روسای جمهوری قزاقستان ،ازبکستان
و تاجﻴکستان ﻫستند که حدود 81سال و یا بﻴشتر در رﺃس قدرت قراردارند و در واقع لذت
ID
قدرت و منصب این اجازه را نمیدﻫد تا به نسل نو امکان جایگزینی را بدﻫند و با افکار و
شﻴوهﻫای جدید در رشد کشورشان سهﻴم باشند و ﻫمسایگی و ﻫمزیستی مسالمتآمﻴز را
تقویت کنند ،بنابراین زمان آن رسﻴده که مردم کشورﻫای آسﻴای مرکزی برای رسﻴدن به
fS
ﻫمگرایی منطقهای دست در دست ﻫم دﻫند تا بدین وسﻴله امکان شکوفایی خود را ابتدا در
زمﻴنه اقتصادی و سپس در ابعاد دیگر فراﻫم سازند؛ چرا که رشد اقتصادی زمﻴنهساز رشد
eo
در دیگر بخشﻫای سﻴاسی ،اجتماعی و فرﻫنگی میباشد ،و متﺄسفانه این مسﺄله یکی از
ضعفﻫای آسﻴای مرکزی به شمار میآید.
ج) سیاست خارجی فعال و برون گرا
iv
کشورﻫا از خود نشان نمیدﻫند .رسﻴدن به ﻫمگرایی منطقهای در مﻴان کشورﻫای آسﻴای
مرکزی به تنهایی و یا با حضور برخی از کشورﻫا مﻴسر نمیباشد .در این مﻴان ﻫر چند سه
Ar
www.SID.ir
11 روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و تاجیکستان؛ بسترهای همگرایی و زمینه های واگرایی
کشور ﻫای منطقه داشته است .این تلاش باید بﻴن تمام کشورﻫای آسﻴای مرکزی صورت
بگﻴرد و ایران نﻴز باید به عنوان یک قدرت منطقهای کمک کند تا با اقداماتی مثل
فعالﻴتﻫای اقتصادی تمامی این کشورﻫا را به ﻫمکاری با یکدیگر ترغﻴب نماید.
گفتار اول :عوامل همگرایی میان ایران و تاجیکستان
.1ریشههای فرهنگی مشترک
کشور تاجﻴکستان با ایران دارای ریشهﻫای فرﻫنگی متعددی میباشد و زبان مشترک
ID
پارسی مﻴان ایران و تاجﻴکستان یکی از نمودﻫای ﻫمگرایی است (منتظمی )4-2 :3174 ،و
تنها نﻴاز به مدیریت و تقویت جنبهﻫای اشتراک دارد ،چرا که تمام عوامل فوقالذکر اگرچه
fS
عامل قوی در جهت رویکرد ﻫمگرایی است ولی به ﻫمان مﻴزان نﻴز احتمال مناقشات و بروز
مشکلات قومی و دینی را نﻴز دربردارد .استفاده از عناصری مثل تاریخ ،فرﻫنگ ،زبان ،ادبﻴات
و آداب رسوم مشترک مﻴان مردم این کشورﻫا یک راﻫکار مناسب در راستای ایجاد یک
eo
اتحاد منطقهای با تواناییﻫای بالقوه است ،و علاوه بر این اسلام نﻴز در پﻴوند مردمان این
منطقه به یکدیگر میتواند نقش اساسی ایفا کند (مﻴرفخرایی و فﻴروزمندی-441 :3196 ،
.)411ﻫمﻴنطور که مسئله اتحاد سه کشور فارسی زبان افغانستان ،تاجﻴکستان و ایران
iv
مطرح شده است و از جانب جمهوری اسلامی پﻴگﻴری میشود .در اینحا به توضﻴح بﻴشتری
ch
گسترده بودند .قدیمی ترین منطقه سکونت آنها ،شامل بخش بزرگی از آسﻴای مرکزی نﻴز
میشد .با آمدن قبایل آریایی زبان به آسﻴای مرکزی و بخشﻫای جنوبی آن یعنی سرزمﻴن
ﻫند و ایران ،نوعی خویشاوندی زبانی در سراسر منطقه به وجود آمد .بعدﻫا در قرون
متمادی ،این تشابهات به نوعی در فرﻫنگ اقوام و قبایل مختلف آن متجلی شد ،و با تشکﻴل
حکومت ﻫای مختلف در فلات ایران ،ارتباطات و مناسبات فرﻫنگی چهره دیگری به خود
www.SID.ir
فصلنامه مطالعات روابط بینالملل ،سال یازدهم ،شماره ،24تابستان 1931 11
گرفت و این نزدیکیﻫا ،با مسائل سﻴاسی در ﻫم میآمﻴخت .حکومتﻫای ﻫخامنشی و
اشکانی در بخشی از آسﻴای مرکزی ،معﻴارﻫای فرﻫنگی جدیدی به وجود آوردند .قبل از
گرایش آسﻴای مرکزی به دین اسلام ،لهجهﻫای مختلف زبان ایرانی در سراسر خراسان بزرگ
گسترش یافته بود .کشف نوشتهﻫای ایرانی مﻴانه در مرو و وجود اشعار پارسی براساس
گزارشﻫای ابن مقفّع و مقدسی در بلخ نشانگر این امر است و از ﻫمﻴن دو مرکز فرﻫنگی
زبان ایرانی به نواحی شمالیتر ماوراءالنهر ﻫم راه یافته و با دیگر لهجهﻫای ایرانی ،سغدی و
ID
طخاری در آمﻴخته است (ملکﻴان .)354 :3127 ،با ورود اسلام به منطقه زبان ایرانی نو و یا
به بﻴان دیگر زبان پارسی ،نقش مهمتری در حﻴات فرﻫنگی و اقتصادی نواحی خلافت شرقی
بر عهده گرفته است .حتی تبلﻴغ دین مبﻴن اسلام نﻴز به زبان پارسی صورت میگرفت
fS
(کولایی .)77-91 :3121 ،نتﻴجه تاریخی تحقﻴقات جغرافﻴایی درباره زبان ،حاکی از آن
است که حدود ﻫزار و پانصد سال زبانﻫای ایرانی موجود در آسﻴای مرکزی به شدت تحت
eo
فشار زبان ترکی قبایل قرار گرفته است .نکته جالبی که درباره جغرافﻴای مذﻫبی و نﻴز
جغرافﻴای زبان ،حائز اﻫمﻴت است آن است که مردم این نواحی ﻫمگی مسلمان ﻫستند و از
ﻫمان قرون نخستﻴن به اسلام گرویدند ،اما زبان عربی نتوانسته جایی برای خود باز کند.
iv
زبان فارسی ،فارسی دری ،پارسی ،دری ،زبانی است که در کشورﻫای ایران ،افغانستان،
تاجﻴکستان و ازبکستان به آن سخن میگویند .در افغانستان 81مﻴلﻴون ،در تاجﻴکستان 5
ch
مﻴلﻴون ،در ازبکستان 7مﻴلﻴون نفر و در شبه قاره ﻫند جمعﻴت زیادی به این زبان صحبت
میکنند ،در ایران اکثریت مطلق و به طور کلی در جهان بﻴش از 331مﻴلﻴون نفر به این
Ar
زبان صحبت می کنند .این زبان از شاخه ﻫند و اروپایی زیر شاخه ﻫند و ایرانی و زیر شاخه
زبانﻫای ایرانی است و پﻴشﻴنه کهن زبان فارسی به ایران باستان برمیگردد .زبان پارسی،
ریشه در پارسی مﻴانه و پارسی مﻴانه ریشه در پارسی باستان دارد (مﻴراحمدی-29 :3178 ،
.)61
ب .پیوندهای دینی
www.SID.ir
11 روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و تاجیکستان؛ بسترهای همگرایی و زمینه های واگرایی
پس از تصرف ایران به دست سپاﻫﻴان اسلام ،شرق و شمال ایران و منطقه آسﻴای
مرکزی وارد عصر جدیدی شد و اوضاع فرﻫنگی ،اجتماعی و سﻴاسی این مناطق تحت تﺄثﻴر
اسلام قرار گرفت .اسلام در ماوراءالنهر وحدتی به وجود آورد که در زمان ﻫخامنشﻴان و
دوران سلطه اسکندر مقدونی نﻴز به چشم نخورده بود .در جریان توسعه نفوذ اعراب در
آسﻴای مرکزی قدرت ﻫای محلی ترک به سمت شمال شرقی عقب رانده شدند و به ﻫمﻴن
دلﻴل از نظر جغرافی دانان مسلمان قرون سوم و چهارم ﻫجری ،ترکستان از شمال ماوراء
ID
النهر آغاز میشده است (ابوالحسن شﻴرازی .)7-11 :3171 ،نخستﻴن دولت ترک اسلامی در
آسﻴای مرکزی را قراخانﻴان به وجود آوردند .ترکان قراخانی که نخست در مغولستان
می زیستند ،با پذیرش اسلام ،نخستﻴن سلسله بزرگ اسلامی ترک را بنﻴان نهادند .خاندان
fS
قراخانی سپس با نام سﻴاسی مستقل «ترکمانان» در تاریخ آسﻴای مرکزی نقش مهمی ایفا
کردند .قراخانﻴان با سلسلهﻫای مشهور ایرانی مانند سامانﻴان و غزنویان و خوارزمشاﻫﻴان
eo
ارتباط نزدیکی ایجاد کردند و درگﻴریﻫای نظامی طولانی با آنها داشتند .پس از طاﻫریان و
صفاریان ،سامانﻴان در برابر دستگاه خلافت عباسی قﻴام کردند و بر ماوراءالنهر تسلط یافتند.
اساسا توسعه اسلام در آسﻴای مرکزی از قرن اول ﻫجری صورت گرفت و در قرن سوم
iv
ﻫجری به عنوان دین اصلی در این منطقه مطرح شد .تنها گروﻫی از یهودیان بخارا بر آیﻴن
نﻴاکان خود ماندند .از این دوران به بعد آسﻴای مرکزی یکی از کانونﻫای اصلی فرﻫنگ و
ch
تمدن اسلامی گردید .در قرون بعد نﻴز توسعه اسلام ادامه یافت .پﻴوند آداب و تعالﻴم اسلامی
با فرﻫنگ و تمدن ایرانی در نقاط مختلف و نﻴز مناطق ماوراءالنهر و خراسان بارور و شکوفا
Ar
شد .شهرﻫای سمرقند و بخارا به مراکز فرﻫنگ و تمدن ایرانی -اسلامی تبدیل شدند.
آسﻴای مرکزی در تحولات فرﻫنگ و تمدن اسلامی -ایرانی نقش عمده ای بر عهده گرفت
(کولایی.)34-37 ،3176 ،
بﻴشتر پژوﻫشگران فعالﻴت مسلمانان آسﻴای مرکزی را به سه دسته تقسﻴم میکنند که
به شکلی تداوم گرایش ﻫای قبلی اسلامی است و یا شکل تغﻴﻴر ماﻫﻴت داده ﻫمان گرایشﻫا
و یا اینکه تحت تﺄثﻴر الگوی فکری غالب در مطالعات گروهﻫای اسلامی ،مورد تفسﻴر و تﺄویل
www.SID.ir
فصلنامه مطالعات روابط بینالملل ،سال یازدهم ،شماره ،24تابستان 1931 11
جدی قرار گرفته است .دسته اول؛ اسلام سنتی میباشد .دسته دوم؛ اسلام مورد حمایت
دولت است .دسته سوم؛ اسلام تندرو .اسلام سنتی ،ادامه ﻫمان نگرش محافظهکارانه و نسبتا
کنشپذیر اکثریت مسلمانان آسﻴای مرکزی است که یک ﻫویت قومی است تا یک اعتقاد
مذﻫبی.
اسلام مورد حمایت دولت در ابتدای جنگ جهانی دوم ،ﻫنگامی که دولتمردان شوروی
خواستار استفاده از توان مسلمانان در جنگ بودند آنها را مورد حمایت قرار دادند .اسلام
ID
سﻴاسی (بنﻴادگرایی) در چند ساله اخﻴر اسلام تندرو به اسلام سنتی نزدیک شده به این
خاطر که در پی یارگﻴری از طرفداران اسلام سنتی منطقه در راه مبارزه است (آکﻴنر،
.) 3176آسﻴای مرکزی با درصد بالایی از جمعﻴت مسلمان ،یکی از مناطق جهان اسلام
fS
محسوب میشود؛ به طوری که ترکمنستان 27درصد ،قزاقستان 47درصد ،قرقﻴزستان 71
درصد ،تاجﻴکستان 21درصد و ازبکستان 22درصد از جمعﻴتشان مسلمان است این
eo
درصد بالای جمعﻴت مسلمان علیرغم فشار شدید کمونﻴستﻫا طی 74سال نشاندﻫنده
علاقه مردم این کشورﻫا به دین اسلام است (سعﻴدی.)3127 ،
ج .پیوندهای نژادی
iv
بررسیﻫای تاریخی نشان میدﻫد استپﻫای شمال آسﻴا از نخستﻴن مراکز شکلگﻴری
تمدنﻫای اولﻴه و کشف آثار عصر حجر بوده است .آریاییﻫا از اقوام ﻫند و اروپایی بودند از
ch
دشتﻫای اوراسﻴا به سوی فلات ایران کوچ کردند و در دشتﻫا و مرغزارﻫای سبز خوارزم
سکنی گزیدند و به تدریج تمدن بزرگی را به وجود آوردند .عده دیگری نﻴز در بخش دیگری
Ar
از اوراسﻴا تا ماوراء النهر ،صحرانشﻴنی و کوچ نشﻴنی را برگزیدند و به زندگی قبﻴلهای روی
آوردند که در کتب و حماسهﻫای قدیمی ایران ،تورانی خوانده شدند .در اساطﻴر ایرانی
فریدون سه پسر به نامﻫای سلم ،تور و ایرج داشت .سرزمﻴنی که به پسر مﻴانی خود واگذار
کرد ،توران خوانده شد .در کتابﻫای اوستا و پهلوی نﻴز تورانﻴان و ایرانﻴان از یک نژاد
خوانده شدهاند ،ولی سطح فرﻫنگ آنان از ایرانﻴان پایﻴنتر بود .مرز ایران و توران در دوران
قبل از اسلام ،ﻫمواره جﻴحون (آمودریا) و گاه سﻴحون (سﻴر دریا) بود .از نخستﻴن سالﻫای
www.SID.ir
11 روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و تاجیکستان؛ بسترهای همگرایی و زمینه های واگرایی
ظهور مسﻴحﻴت با ﻫجوم قبایل ترک از سوی شرق و ورود اقوام زردپوست از سوی غرب
اوراسﻴا ،به تدریج زبان ترکی جایگزین لهجه ﻫای ایرانی گردید .پﻴوندﻫای قومی و نژادی
زمﻴنه مساعدی برای ﻫمگرایی است ،به طوری که تاجﻴکان مردمی آریایی تبار و فارسی
زبان ﻫستند که از کهنترین زمان در آسﻴای مرکزی و افغانستان زندگی میکنند و امروزه
افزون بر این مناطق در ایران و در ناحﻴه سﻴن کﻴانگ چﻴن نﻴز به سر میبرند .مهمترین
نقطه اشتراک ما با دولتﻫا و کشورﻫای آسﻴای مرکزی وجود قبایل آریایی در منطقه به
ID
عنوان قدیمیترین ساکنان است که در ﻫزارهﻫای سوم قبل از مﻴلاد از ممالک پر جمعﻴت
جهان به حساب میآمدند .نقطه اوج فرﻫنگ آریایی در تﺄثﻴرگذاری بر تمامی منطقه از
جهت سﻴاسی و دینی بوده است ،به طوری که حتی با آمدن اسلام و تلاقی و اختلاط آن با
fS
فرﻫنگ و سنن آریاییﻫا ،استقلال فرﻫنگی منطقه و مؤلفهﻫای فرﻫنگی این تمدن ،اصول
خود را حفظ کرده است .لذا آنچه مشخص است ،تﺄثﻴر عناصر آریایی در تمدن اسلامی
eo
است(اطهری.)18 ،3122 ،
د .وحدت تمدنی
در دوران باستان و پﻴش از ظهور اسلام ،این منطقه محل سکونت ایرانﻴان بوده و تمدن
iv
ایرانی تا ترکستان چﻴن توسعه داشته است .این منطقه شرقی ابتدا در دوران اسلامی تحت
سلطه ترکان و بعدﻫا فرﻫنگ اسلام قرار گرفت .نخست ،فرﻫنگ سغدی در دوران باستان؛
ch
گستردهترین فرﻫنگ در نواحی شرقی بوده که منابع قبل از اسلام مانند کتﻴبهﻫای فارسی
باستان ﻫم آن را تﺄیﻴد میکنند .سپس ،فرﻫنگ خوارزمی در اراضی جنوبی و شرقی دریاچه
Ar
آرال و بخشﻫای جنوبی آمودریا گسترش داشته است .زبان خوارزمی با زبان سغدی ارتباط
داشته است .فرﻫنگ طخارستانی مربوط به ناحﻴه باختر شمالی در زمﻴنﻫای شمال آمودریا
و باختر جنوبی ،زمﻴنﻫای جنوب آمودریاست .بعدﻫا ،فرﻫنگ شرق ایران؛ نواحی ﻫرات ،مرو
را تحت پوشش خود داشته است (ورﻫرام.)2 ،3173 ،
با تصویب قطعنامهای تحت عنوان «روز بﻴنالمللی نوروز» و به رسمﻴتشناختی نوروز
ایرانی به عنوان یک مناسبت بﻴنالمللی توسط سازمان ملل ،تحولی نوین در ﻫمگرایی
www.SID.ir
فصلنامه مطالعات روابط بینالملل ،سال یازدهم ،شماره ،24تابستان 1931 11
منطقهای کشورﻫای ﻫم تبار ،ﻫم فرﻫنگ ،ﻫم تاریخ آسﻴای جنوب غربی را میتوان مشاﻫده
نمود .ﻫم اکنون اتحادیهﻫای متعددی در مناطق مختلف آسﻴای مﻴانه بر پایه مختصات
جغرافﻴایی خاص با ویژگی ﻫای نژادی یا ﻫمگونی تاریخی و فرﻫنگی شکل گرفته است.
تجربه این اتحادیهﻫا نشان داده که با تشکﻴل این اتحادیهﻫا علاوه بر ﻫمگرایی و ﻫماندیشی
منطقهای ،بنﻴه اقتصادی ،دفاعی و جایگاه سﻴاسی این کشورﻫا نﻴز بسﻴار تقویت شده است.
پراکندگی و جدایی بخشﻫای مختلف ایران بزرگ در طول 396سال گذشته ،ساختگی و
ID
مصنوعی و ساخته دست استعمارگران روسﻴه و انگلستان و نه خواست مردم این مناطق
بوده است .پس ایجاد اتحادیهﻫای سﻴاسی ،جغرافﻴایی با رویکرد ﻫمگرایی منطقهای سبب
ایجاد نوعی ﻫمگرایی فرﻫنگی ،ﻫویتی و اقتصادی بﻴن مردم ملتی میشود که در تاریخ
fS
پرفراز و نشﻴب فلات ایران در کنار ﻫم زیستهاند و از عناصر فرﻫنگی و تمدنی مشترکی
مانند نوروز بهره بردهاند .کشورﻫای مورد نظر 33کشور ،شامل ایران ،افغانستان،
eo
تاجﻴکستان ،پاکستان ،ازبکستان ،ترکمنستان ،آذربایجان ،گرجستان ،ارمنستان ،قزاقستان،
قرقﻴزستان و نﻴز بحرین و مناطق نﻴمه مستقل اقلﻴم کردستان عراق و مناطق شمالی قفقاز
از جمله داغستان و اوستﻴا ﻫستند که مردمشان با فرﻫنگ و تاریخ مشترک ،ﻫزاران سال در
iv
دوران نوسنگی ،برنز و فلز در این سرزمﻴنﻫا و فلات ایران ،روشنگر وحدت تمدنی چشمگﻴر
آنهاست (ورجاوند.)61-59 :3171 ،
Ar
.4تاریخ مشترک
از منظر تاریخی ،مردم ایران؛ تاجﻴکستان ،افغانستان ،ازبکستان ،ترکمنستان و
بخشﻫا یی از قزاقستان و قرقﻴزستان به ﻫمراه بخش بزرگی از قفقازیه ،در مشترکالمنافع
ﻫخامنشی ،پارتی ،ساسانی در دوران پﻴش از اسلام و در زمان خلافت عباسی در
امپراطوری ﻫای ایرانی و ترکی سامانی ،سلجوقی ،غزنوی و تا ﻫمﻴن اواخر در امپراطوری
صفوی ،تجربهای طولانی از زندگی در کنار ﻫم دارند (مجتهد زاده .)3174 ،بنابراین ملاحظه
www.SID.ir
11 روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و تاجیکستان؛ بسترهای همگرایی و زمینه های واگرایی
میشود ایران و کشورﻫای آسﻴای مرکزی از پﻴش از تاریخ ،دوران باستان و درعصر
امپراطوری عظﻴم ﻫخامنشی و ساسانی تا دوره اسلامی و دوره معاصر و قبل از اینکه این
کشورﻫا تحت سﻴطره حکومت کمونﻴستی قرار گﻴرند ،مجموعه واحد و یا سرگذشت تاریخی
مشترکی داشتند و پﻴوندﻫای دیرین و ناگسستنی بﻴن آنها برقرار بود ،به طوری که میتوان
ادعا کرد ﻫﻴچ یک از کشورﻫایی که امروزه صحنهگردان آسﻴای مرکزیاند ،قدمت پﻴوند
ایران با این کشورﻫا را ندارند.
ID
پﻴوندﻫای تاریخی ایران با منطقه آسﻴای مرکزی به طور اعم و تاجﻴکستان به طور
اخص ،پدیدهای است دیرین به عمر طول تاریخ منطقه و فراتر از آن؛ یعنی دوران پﻴش از
تاریخ .به شهادت مدارک باستانشناسی و پژوﻫشﻫای مردمشناسی و اسناد بیشمار
fS
تاریخی ،ایران و افغانستان و جمهوریﻫای خراسان بزرگ از کهنترین دوران در بستری از
فرﻫنگﻫا وتمدنﻫای شناخته شده حرکت کردهاند که از ﻫمسانیﻫا و ﻫمریختی چشم
eo
گﻴری برخوردار بوده است (ورجاوند .)3171 ،بنا بر اسناد و شواﻫد تاریخی در حدود 8511
ق .م جمعﻴت بزرگی از انسان ﻫای سفﻴد پوست آریایی در سرزمﻴنی که آریانا ویجه نام
داشت و در وادیﻫای شمال آمودریا (آسﻴای مﻴانه) در حالت کوچ نشﻴنی و رمهداری زندگی
iv
مینمودند .با افزایش روزافزون جمعﻴتشان از صفحات جنوب آمودریا و سرزمﻴن باختر
گذشته و در دامنه ﻫای شمالی و جنوبی ﻫندوکش مسکون شدند .این طوایف پس از مدتی
ch
باز ﻫم به دلﻴل افزایش جمعﻴت ﻫجرت به شرق را آغاز کردند و از دریای سند به وادیﻫای
ﻫند شمالی جا به جا شدند .بعدﻫا در حدود تقریبا دو ﻫزار سال بعد مقارن با 611قبل از
Ar
مﻴلاد ﻫمﻴن طوایف یکی از حوزهﻫای بزرگ تمدنی و امپراطوری پر قدرت را تشکﻴل دادند
که فلات آریانا نام دارد .تاریخ گواه بر آن است که فلات آریانا از کوچﻴدن دو قوم یا دو گروه
طایفهای بزرگ به نام مادﻫا و پارسﻫا از طوایف صحراگرد ﻫند و اروپایی که در حدود
3511ق.م از مناطق وسﻴع دشتی و صحرایی آسﻴای مﻴانه صورت گرفته ،عرض وجود
نموده است .این فلات ،بخشی از منطقه بزرگ کم آبی را تشکﻴل میداد که از آفریقا تا
اوراسﻴا ادامه مییافت .مرز آن در غرب کوهﻫای زاگرس و در شمال فلاتی است که از کرانه
www.SID.ir
فصلنامه مطالعات روابط بینالملل ،سال یازدهم ،شماره ،24تابستان 1931 11
جنوبی دریای خزر تا ﻫندوکش گسترش یافت .مادﻫا در بخش شمال غربی فلات و پارسﻫا
در بخش جنوب غربی آن می زیستند و ﻫر دو قوم به صورت طوایف خراج گذار امپراطوری
نﻴرومند آشور بودند .دین مادﻫا و پارس ﻫا با دین آریاییﻫایی که حدود 3511ق م به ﻫند
یورش بردند وجه اشتراک داشتند (ابوالحسن شﻴرازی.)5-81 :3171 ،
.9سرمایهگذاری و تجارت
فراﻫم نمودن بستر مناسب از سوی ایران برای سرمایهگذاری و فعالﻴتﻫای اقتصادی و
ID
تجاری در تاجﻴکستان و برقرای امکان انجام تحقﻴقات مشترک در بخش تجارت و
سرمایهگذاری برای یافتن فرصت ﻫای مطلوب و موضوعاتی ﻫمچون انرژی ،آب ،غذا و حمل
fS
و نقل به نوبه خود میتواند موجب افزایش رویکرد ﻫمگرایی مﻴان این کشورﻫا شود و در کل
فعالﻴتﻫای اقتصادی و تجاری یکی از قویترین عوامل ﻫمگرایی مﻴان دو کشور میباشد.
وجود منابع مشترک ،دستﻴابی به بازار منطقه ،موقعﻴت منحصر به فرد ترانزیتی ایران،
eo
ازجمله مواردی است که ﻫمکاری و ﻫمگرایی بﻴشتر منطقهای را ایجاد مینماید (علی پور،
.)3127
با اضمحلال کمونﻴسم و تجزیه اتحاد جماﻫﻴر شوروی ،استقلال ناخواستهای برای ﻫمه
iv
جمهوریﻫای آسﻴای مرکزی به ویژه تاجﻴکستان رقم خورد ،به گونهای که عدم آمادگی
سﻴاسی این جمهوری برای مواجه با شرایط سﻴاسی جدید در ابعاد داخلی و خارجی،
ch
تﺄثﻴرات قابل ملاحظهای بر جای گذاشت .در اینجا به مهمترین عوامل واگرایی در حوزهﻫای
سﻴاسی ،امنﻴتی ،اقتصادی و فرﻫنگی پرداخته میشود.
Ar
www.SID.ir
11 روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و تاجیکستان؛ بسترهای همگرایی و زمینه های واگرایی
مهمترین عوامل و زمﻴنهﻫای واگرایی مؤثر در روابط جمهوری اسلامی ایران و تاجﻴکستان
پرداخته میشود:
.1حوزه امنیتی
الف .تفاوت در ماهیت ایدئولوژی و نظام سیاسی تاجیکستان
پس از فروپاشی اتحاد جماﻫﻴر شوروی ،تاجﻴکستان در مسﻴر انتقال از نظام کمونﻴستی
به نظام مبتنی بر حضور مردم حرکت کندی را در پﻴش گرفت .روند غربگرایی که از
ID
روسﻴه آغاز شده بود ،در این منطقه نﻴز با تقلﻴد از مدلﻫای غربی ساختارﻫای سﻴاسی
دنبال شد .اگرچه در نظام سﻴاسی تاجﻴکستان نخست به حکومت مبتنی بر قدرت پارلمان
fS
توجه گردید ،اما با توجه به فرﻫنگ سﻴاسی نخبگان آسﻴای مرکزی ،تعادلﻫای مبتنی بر
قانون اساسی و نهادﻫای واقعی قدرت سﻴاسی ،در عمل دچار اختلاف شدهاند .در جمهوری
تاجﻴکستان نﻴز دموکراسی پارلمانی به سرعت جای خود را به نظام اقتدارآمﻴز ریاست
eo
جمهوری داد (کولایی .)78 :3176 ،برآیند ماﻫﻴت اقتدارگرایانه در عرصه سﻴاست داخلی
کشور تاجﻴکستان که با شاخص ﻫایی چون محدودیت انتقال و چرخش قدرت ،ضعف نهاد
سازی ،تضعﻴف روند دولتسازی و ملتسازی ﻫمراه بوده است ،در عرصه سﻴاست خارجی
iv
ﻫم ،چالش ﻫایی را برای کشورﻫای منطقه ،به ویژه ایران ،ایجاد نموده است که تفاوت در
ch
میتوان «استبدادگرایی سکولار» نامﻴد که مبتنی بر فلسفه بازار آزاد است .توجﻴه رﻫبران
آسﻴای مرکزی این است که دوره حاکمﻴت استبدادی گامی لازم در دوره گذار از سﻴستم
استبدادگرایی کمونﻴستی به دموکراسی لﻴبرال میباشد .پس با توجه به این حقﻴقت که
نظام سﻴاسی ـ مذﻫبی ایران با ماﻫﻴت انقلابی و آرمانگرایانه در عرصه سﻴاست خارجی در
برابر نظام سکولار اقتدارگرای تاجﻴکستان با چالشﻫایی جدی در زمﻴنه گروهبندی و
www.SID.ir
فصلنامه مطالعات روابط بینالملل ،سال یازدهم ،شماره ،24تابستان 1931 11
ﻫمگرایی منطقهای مواجه است (آیدین ،)378 :3121،از برآیند تفاوتﻫای فیمابﻴن در
عرصة ایدئولوژیک و نظام ﻫای سﻴاسی در منطقه ،تفاوت در سﻴاست خارجی و درعرصه
تصمﻴم گﻴری ﻫای کشورﻫای فوق است که این امر باعث اتلاف نﻴرو در جهت ﻫمگرایی و
تقویت نﻴروﻫای واگرا میباشد.
ب .فقدان تجربه و بیثباتی در سیاست خارجی
استقلال ناگهانی کشور تاجﻴکستان که نتﻴجة فرو پاشی اتحاد جماﻫﻴر شوروی بود،
ID
رﻫبران و نخبگان این کشور را که فاقد ﻫرگونه تجربهای در عرصة سﻴاست خارجی بودند در
وضعﻴتی دشوار قرار داد .اتخاذ سﻴاست خارجی متفاوت و بعضا متعارض با وابستگی شدید و
fS
تﺄثﻴرپذیری از سﻴاستﻫای مسکو از یک سو و ﻫمپایی با قدرتﻫای فرامنطقهای مانند اروپا،
آمریکا ،چﻴن و ...از یک طرف و ﻫمگرایی منطقهای با کشورﻫای منطقه چون ایران ،ترکﻴه
و ...از سویی دیگر ،نمونهای از بیثباتی در اتخاذ سﻴاست خارجی مستقل و باثبات از سوی
eo
کشور تاجﻴکستان است .لذا فقدان استراتژی مشخص و مستقل در سﻴاست خارجی در کنار
بیتجربگی تصمﻴمگﻴرندگان سﻴاست خارجی ،چالشی دیگر برای ﻫمگرایی به شمار میآید
(علویان و کوزهگر.)71 :3122 ،
iv
تلاش خود را در مناطق پﻴرامونی برپایه ایجاد کانونﻫای بحران مصروف داشته و از ﻫرگونه
ﻫمگرایی کشورﻫای پﻴرامونی ناخرسند بودهاند و مانع ﻫمگرایی منطقهای در بﻴن این
کشورﻫا شده و میشوند (حاجی یوسفی.)331 :3124 ،
زمﻴنه ﻫا و عواملی چون خلﺄ قدرت ایجادشده پس از فروپاشی شوروی ،موقعﻴت
ژئوپویلتﻴکی منطقه ،استقرار در نزدیکی تقاطع آسﻴا و اروپا ،بازار مصرف انبوه و رو به رشد و
www.SID.ir
11 روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و تاجیکستان؛ بسترهای همگرایی و زمینه های واگرایی
تمایل کشور تاجﻴکستان برای حضور قدرتﻫای فرامنطقهای با ﻫدف کاﻫش وابستگی به
روسﻴه و جذب سرمایهگذاری خارجی و توسعه اقتصادی ،باعث حضور قدرتﻫای
فرامنطقهای در تاجﻴکستان گردیده و موانعی جدی برای حضور مؤثرتر ایران را به وجود
آورده است (واستوک نﻴوز .)3197/5/13 ،عمدهترین قدرتﻫای فرامنطقهای مؤثر در
تحولات تاجﻴکستان عبارتند از:
ایالات متحده آمریکا
ID
برخی قدرتﻫای فرامنطقهای به دلایل خاص سﻴاسی و جغرافﻴایی اکنون تلاش میکنند
تا منطقه آسﻴای مرکزی را تحت نفوذ و سﻴطره خود درآورند .به عنوان مثال آمریکا به دلﻴل
fS
برخی اﻫداف و منافع مثل انزوای جهموری اسلامی و مقابله با اسلامگرایی ،کارشکنیﻫایی
در منطقه صورت میدﻫد و این اقدامات آمریکا باعث بروز واگرایی در منطقه میشود.
واشنگتن با ﻫدف تحت فشار قرار دادن کشورﻫای روسﻴه ،چﻴن و ایران و در اختﻴار
eo
گرفتن محﻴط پﻴرامونی این کشورﻫا در طی سالﻫای اخﻴر ،تلاش گستردهای را صورت داده
است .حادثه 33سپتامبر و حمله به افغانستان را باید نقطه عطفی در توجه آمریکا به این
منطقه دانست که باعث حضور مؤثرتر این کشور در منطقه آسﻴای مرکزی گردید و با اتخاذ
iv
سﻴاستﻫایی چون «ﻫمه جز ایران» ،مبارزه با تروریسم ،اسلامگرایی و بنﻴادگرایی ،در صدد
کنترل و مهار ایران بر آمد و در سالﻫای اخﻴر با اعمال فشار بر کشورﻫای منطقه ،مانع از
ch
ﻫمگرایی بﻴشتر این کشورﻫا با ایران در حوزهﻫای مختلف سﻴاسی ،اقتصادی و فرﻫنگی
گردیده است.
Ar
با جریان یافتن ﻫوای اسلامخواﻫی و جستجوی یافتن راهﻫایی برای گسترش ارتباطات با
کشورﻫای مسلمان ،به ویژه جمهوری اسلامی ایران ،آمریکا نگران رشد اسلام خواﻫی در این
منطقه شد و به رؤسای جمهور این کشورﻫا به نفوذ اسلام تحت تﺄثﻴر ایران ﻫشدار داد و به
بهانه در خطر بودن منافع روسﻴه در ارتباط با رشد اسلام گرایی به ویژه پس از حادثه 33
سپتامبر ،در واقع سعی در از بﻴن بردن تهدید «اتحاد کشورﻫای اسلامی» علﻴه خود را دارد.
در حقﻴقت ،واقعه 33سپتامبر را میتوان سرآغاز حضور نظامی آمریکا در آسﻴای مرکزی و
www.SID.ir
فصلنامه مطالعات روابط بینالملل ،سال یازدهم ،شماره ،24تابستان 1931 11
قفقاز محسوب کرد .آمریکا ابتدا برای انجام عملﻴات نظامی خود علﻴه طالبان از فرودگاهﻫای
خان آباد ازبکستان و کولاب تاجﻴکستان ،استفاده عملﻴاتی و لجستﻴکی کرد .پس از سقوط
رژیم طالبان و استقرار نظم سﻴاسی جدید در افغانستان و با توجه به مراحلی که در
موافقتنامه بن ،پﻴشبﻴنی شده بود ،انتظار میرفت که آمریکا در مورد خارج ساختن
نﻴروﻫای نظامی خود از آسﻴای مرکزی تجدید نظر کند ،اما آمریکا اعلام داشت که ﻫمچنان
به پایگاهﻫای نظامی خود در آسﻴای مرکزی ،نﻴازمند است؛ زیرا ﻫنوز مبارزه و جنگ با
ID
تروریسم پایان نﻴافته است .به طور خلاصه ،مهمترین محورﻫای سﻴاست خارجی آمریکا در
تاجﻴکستان از بدو استقلال را میتوان مهار اسلامگرایی و جلوگﻴری از رشد اسلامخواﻫی،
مهار جمهوری اسلامی ایران و تکمﻴل محاصره ایران از دو سوی شمال و مشرق ،مهار و
fS
تضعﻴف روسﻴه ،مهار بال غربی چﻴن و تقویت حضور و نفوذ اسرائﻴل در تاجﻴکستان دانست
(بصﻴری و ایزدی زمان آبادی.)93-311 :3121 ،
eo
از طرف دیگر ،سﻴاست تحریم ایران توسط آمریکا قضﻴه جدیدی نﻴست و ﻫدف آن ﻫم
جلوگﻴری از ظهور ایران به عنوان یک قدرت منطقهای است و این در حالی است که دولت
تاجﻴکستان نباید زمﻴنه را برای گسترش نفوذ قدرتﻫای فرامنطقهای فراﻫم کند و باید
iv
اسرائﻴل ،قدرت فرامنطقهای دیگری است که به صورت خزنده در حال افزایش حضور
خود در تاجﻴکستان میباشد .برقراری ﻫمکاریﻫای نظامی با کشور تاجﻴکستان ،چالش و
Ar
تهدیدی جدی برای جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود .در واقع ،سﻴاست تل آویو در
این منطقه را میتوان در راستای دکترین بن گورین ،تحت عنوان اتحاد با پﻴرامون به منظور
شکستن حلقه محاصره کشورﻫای مخالف اسرائﻴل در منطقه ،حمایت از یهودیان ساکن
منطقه ،جلب ﻫمکاری و حمایت کشورﻫای منطقه در مجامع بﻴنالمللی ،واگرایی در روابط
کشورﻫای حو زه آسﻴای مرکزی با ایران و نﻴز اعمال فشار بر محﻴط پﻴرامونی و امنﻴت ملی
ایران تفسﻴر کرد .به عبارت دیگر ،پﻴشروی اسرائﻴل در زمﻴنهﻫای مختلف در تاجﻴکستان
www.SID.ir
11 روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و تاجیکستان؛ بسترهای همگرایی و زمینه های واگرایی
ناشی از این است که این رژیم ،کشور تاجﻴکستان را قانع کرده است که راه رسﻴدن به
کمکﻫای غرب از تل آویو میگذرد .تاجﻴکستان نﻴز ﻫر چند موافق سﻴاست اسرائﻴل نﻴست،
اما ﻫمکاری با آن را پذیرفته تا از این طریق به کمکﻫای مالی ،اقتصادی و فنی غرب دست
یابد (بصﻴری و ایزدی.)311 :3121 ،
.4حوزه اقتصادی
عوامل گوناگونی که درمسﻴر تحرک اقتصادی ایران در تاجﻴکستان میتواند مشکلآفرین
ID
باشد؛ در دو سطح داخلی و خارجی قابل تقسﻴمبندی است .در سطح داخلی ،مهمترین
مسئله؛ اقتصاد ضعﻴف و شکننده کشور تاجﻴکستان است که ﻫنوز دوران گذار از اقتصاد
fS
متمرکز سوسﻴالﻴستی به سمت اقتصاد بازار آزاد را به طور کامل طی ننموده است .افزون بر
مورد مذکور ،می توان به عوامل زیر اشاره کرد:
-فقدان یک سازمان تجاری فعال و منسجم؛
eo
-ضعف بخش خصوصی و در اختﻴار بودن ابزارﻫای اقتصادی در دست دولت (به عبارتی
اقتصاد متمرکز و دولتی)؛
-وجود فساد و رشوه؛
iv
این زمﻴنه ،وابستگیﻫای ساختاری اقتصاد کشور تاجﻴکستان به فدراسﻴون روسﻴه و تلاش
مسکو برای حفظ و تداوم سلطه اقتصادی خود ،فضا را برای حضور ایران بسﻴار محدود
Ar
ساخته است .از سویی دیگر ،باید به تلاش واشنگتن اشاره نمود که با پﻴگﻴری استراتژی
منزوی کردن ایران در منطقه اقدام می نماید(ملکی.)356 :3128،
-9حوزه فرهنگی
تقابل اسلام شﻴعی و نﻴز انقلابی با اسلام سنی ارائه شده در چهارچوب نظام سکولار
تاجﻴکستان ،تبلﻴغات وسﻴع ضد ایرانی از سوی قدرت فرامنطقهای چون آمریکا را باید از
www.SID.ir
فصلنامه مطالعات روابط بینالملل ،سال یازدهم ،شماره ،24تابستان 1931 01
مهمتر ین عوامل واگرایی ایران و تاجﻴکستان در حوزه فرﻫنگی به شمار آورد .نکته قابل
توجه ،آن است که کشور تاجﻴکستان پس از استقلال ،دچار نوعی بحران ﻫویت و مشروعﻴت
گردیده و در مرحله گذار از «ملت سازی» و «دولتسازی» میباشد .از این رو ،برای جبران
خلﺄﻫای موجود ،دست به تاریخسازی میزند تا ﻫویتی جدید و مستقل از خود به کشورﻫای
منطقه و جهان ارائه دﻫد .از این رو به منظور بهرهگﻴری از پتانسﻴلﻫای موجود و کاستن از
عوامل چالشزا در حوزه فرﻫنگی ،جمهوری اسلامی ایران ،نﻴازمند برنامهریزی واقعبﻴنانه و
ID
انتخاب استراتژی تساﻫل و تعقل با تکﻴه بر تقویت فرﻫنگ ایرانی -اسلامی به جای غلبه
ایدئولوژیک فرﻫنگ اسلامی از نوع جمهوری اسلامی در تنظﻴم روابط بﻴن حکومتی در
سﻴاست خارجی است (محمودی .)15-19 :3126 ،از این رو تعﻴﻴن نقش مﻴراث فرﻫنگی
fS
ایرانی -اسلامی و تقابل آن با ناسﻴونالﻴسم ملی و چالشﻫای ناشی از رقابت فرﻫنگ غربی با
فرﻫنگ ایرانی -اسلامی باید مورد توجه قرار گﻴرد .بنابراین ،تعمﻴق مناسبات ایران با کشور
eo
تاجﻴکستان در حوزه فرﻫنگی -که فراﻫم کننده زمﻴنه تعامل جدی در سایر حوزهﻫاست-
منوط به شناسایی مؤلفهﻫای مشترک فرﻫنگی مﻴان جمهوری اسلامی ایران و کشور
تاجﻴکستان از قبﻴل مشترکات زبانی ،دینی ،تاریخی و مﻴراث فرﻫنگی و درک مؤلفهﻫای
iv
تهدیدکننده این اشتراکات فرﻫنگی ﻫمچون اسلامگرایی افراطی و قومگرایی خواﻫد بود
(ابوالحسن شﻴرازی و مجﻴدی.)829-894 :3128 ،
ch
گفتار سوم :ریشهها و عوامل واگرایی میان ایران و تاجیکستان از سال 1932
یکی از مهمترین عواملی که از ﻫمان سالﻫای نخست پس از فروپاشی شوروی به عنوان
Ar
عاملی «حساسﻴتزا» در نگاه رﻫبران آسﻴای مرکزی نسبت به روابط با ایران معرفی شد،
وجهه مذﻫبی نظام جمهوری اسلامی ایران و طرح این ادعا – در داخل و خارج از منطقه –
بود که ایران قصد دارد ضمن اعمال نفوذ بر جمهوریﻫای مسلماننشﻴن آسﻴای مرکزی،
زمﻴنه روی کار آمدن دولتﻫای اسلامی را در این کشورﻫا فراﻫم سازد .در مورد خاص
تاجﻴکستان ،رویکرد بیطرفانه ایران در جریان جنگ داخلی و تلاشﻫای عﻴنی برای پایان
دادن به جنگ داخلی در این کشور ،سبب شد تا پس از پایان جنگ ،این نگرانیﻫا تا حد
www.SID.ir
11 روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و تاجیکستان؛ بسترهای همگرایی و زمینه های واگرایی
زیادی برطرف شود .با این حال ،از سه سال پﻴش تاکنون ،موضوع روابط ایران با حزب
نهضت اسلامی تاجﻴکستان به عاملی برای مطرح شدن دوباره ادعاﻫای مذکور از سوی دولت
تاجﻴکستان تبدیل شده است.
حزب نهضت اسلامی تاجﻴکستان بهعنوان تنها حزب اسلامی قانونی ثبتشده در آسﻴای
مﻴانه در سال 3993مﻴلادی بنﻴان شد و در انتخابات اسفند 91عملا نتوانست حدنصاب
ورود به مجلس را به دست آورد .سپس در پس رخدادﻫا و اتهامﻫایی فعالﻴت این حزب از
ID
سوی دولت ممنوع شد .درحالیکه حزب معتقد است روند پﻴوستن نهضتیﻫا به گروهﻫای
تکفﻴری چندان قابل دید نﻴست و سرکوب شدن صف ناامﻴدگشتگان در جامعه ،بسﻴاریﻫا را
بهطرف تکفﻴریﻫا میکشاند و بنا به گفته رﻫبر آن حزب تحت ﻫﻴچ شرایطی رو به
fS
رویکردﻫای مسلحانه نخواﻫد آورد .اما نگاه دوشنبه به این مسئله متفاوت است .در این
مﻴان حضور محیالدین کبﻴری در تهران موجب برداشت نادرست رسانهﻫای تاجﻴکی در
eo
چرایی ملاقات کبﻴری با رﻫبری ایران ،و اعتراض وزارت خارجه تاجﻴکستان و کمﻴته امور
مذﻫبی این کشور شد و موجی از انتقاد و حملات رسانهﻫای تاجﻴکستان نسبت به چرایی
دعوت از کبﻴری به تهران به راه انداخت و با احضار سفﻴر ایران در تاجﻴکستان ،واکنش
iv
رئﻴس شورای علمای مرکز اسلامی تاجﻴکستان انتقادﻫا از رویکردﻫای جمهوری اسلامی
ایران نسبت به حزب نهض ت اسلامی (خائنان ملت تاجﻴک) را افزون کرد (رمضانی بونش،
ch
.)96/4/86
این رویکرد سرآغازی برای چالشﻫای گسترده در روابط دوسویه شد .در این مﻴان
Ar
رویکرد تهران در مقابل خواسته ﻫای نهضت اسلامی و دولت دوشنبه موجب شد از یکسو
روند آرام و تدریجی جلوگﻴری از فعالﻴتﻫای ایران در جمهوری تاجﻴکستان در سه سال
گذشته و کاﻫش یا توقف فعالﻴت دهﻫا مرکز خﻴریه و سازمان و گروه وابسته به جمهوری
اسلامی وجود داشته باشد .این در شرایطی است که به نظر میرسد برخی در دوشنبه بر این
نظرند که بسﻴاری از سازمانﻫای خﻴریه و گروهﻫای فرﻫنگی ایرانی در خارج از کشور
پوششی برای فعالﻴتﻫای غﻴرقانونی و ﻫمسو با نهضت اسلامی بوده و تهدید و ﻫراسﻫای
www.SID.ir
فصلنامه مطالعات روابط بینالملل ،سال یازدهم ،شماره ،24تابستان 1931 01
امنﻴتی تلقی میشود .در مقابل در بعد دیگری درحالیکه نهضت اسلامی معتقد است جریان
فکری سﻴاسی -مذﻫبی معتدل است و سخن حکومت تاجﻴکستان درباره افراطی بودن حزب
نهضت اسلامی تاجﻴکستان نادرست است .در ﻫمﻴن روند آنﻫا معتقدند که سازمانﻫای
بﻴنالمللی حقوق بشر و از جمله اتحادیه اروپا ،سازمان عفو بﻴنالملل ،گزارشگران بخش
حقوق بشر سازمان ملل متحد نﻴز این امر را نمیپذیرد .در ﻫمﻴن راستا ،نهضت معتقد است
کشورﻫا و سازمانﻫای تﺄثﻴرگذار جهانی در برابر شکست سازشنامه صلح تاجﻴکان و
ID
کشورﻫای کفﻴل این صلح به عهد و پﻴمان و قول خود چون ایران وفا نکردند و به کلام
برخی از ﻫواداران آن به نهضت و پﻴمان صلح تاجﻴکان خﻴانت کردند (ایرنا.)96/4/86 ،
درواقع چالش نگاهﻫای مختلف به نهضت اسلامی در شرایطی است که درگذشته نﻴز
fS
تفاوت دیدگاه مقامات دو کشور در سازماندﻫی به روابط مشترک و تمایل مقامات تاجﻴک
بر توسعه روابط سﻴاسی و اقتصادی با محوریت پﻴوندﻫای زبانی و تاریخی با ایران و در مقابل
eo
اولویت نگرش مذﻫبی در زاویه دید مقامات ایرانی در ساماندﻫی روابط با تاجﻴکستان روابط
تهران و دوشنبه را با چالشﻫایی مواجه کرده است .در این شرایط باید توجه داشت که برای
حل این چالش و نگاهﻫا و خواستهﻫای گوناگون از روابط باید فرمولﻫایی را به کار بست و
iv
تهران و غﻴردخالت آمﻴز (وجهه مذﻫبی نظام جمهوری اسلامی ایران و طرح ادعایی که ایران
قصد اعمالنفوذ و روی کار آمدن دولتﻫای اسلامی را دارد) بر نقش پﻴشﻴن و مهم ایران در
Ar
روند صلح تاجﻴکا ن توجه و اکنون نﻴز از این پتانسﻴل در جهت حل چالش دوشنبه -نهضت
و دوشنبه -تهران گام بردارند.
دولت تاجﻴکستان در سال 3194در اقدامی که با انتقادات فراوانی مواجه شد ،حزب
نهضت اسلامی را یک «سازمان تروریستی» اعلام کرده و نسبت به بازداشت رﻫبران آن اقدام
کرد .در ﻫمﻴن راستا ،دعوت ایران از محیالدین کبﻴری ،رﻫبر این حزب برای شرکت در
کنفرانس وحدت اسلامی در تهران ،از سوی دولت دوشنبه با اعتراض مواجه شد .صدور
www.SID.ir
11 روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و تاجیکستان؛ بسترهای همگرایی و زمینه های واگرایی
دستور توقف فعالﻴت کمﻴته امداد امام خمﻴنی در دوشنبه در سال 3195از سوی دولت
تاجﻴکستان ،اقدام دیگری بود که باز ﻫم با دستاویزﻫای مشابهی ﻫمچون «فعالﻴتﻫای
غﻴرمجاز» ایران در این کشور انجام گرفت .بر این اساس ،موضوع سوءظن دوشنبه نسبت به
اﻫداف ایران در تاجﻴکستان و طرح مجدد این عامل در سایه تحولات مذکور ،مهمترین عامل
سردی روابط طی سه سال اخﻴر بوده است (ایرنا.)96/4/86 ،
موضوع دیگری که طی این دوره بر سردی روابط ایران و تاجﻴکستان مؤثر بود ،مسائل
ID
مربوط به پرونده فساد مالی بابک زنجانی بود که به واسطه ارتباطات مالی و اقتصادی وی با
تاجﻴکستان ،به دولت دوشنبه نﻴز ارتباط پﻴدا میکرد .مطرح شدن نام تاجﻴکستان در
پرونده زنجانی و ابهام ات موجود در این زمﻴنه ،دیگر عاملی بود که سبب شد فضایی منفی
fS
بر روابط دو کشور حاکم شود .اگر ماﻫﻴت این موضوع دوم را بﻴشتر اقتصادی بدانﻴم ،میتوان
مسائل دیگری را نﻴز که در عرصه اقتصادی مﻴان دو کشور بروز کرده ،به عنوان عوامل مؤثر
eo
بر تندتر شدن شﻴب سردی در روابط به فهرست افزود؛ از جمله خودداری تاجﻴکستان از
عمل به تعهدات مالی خود در پروژه سد و نﻴروگاه «سنگ توده» (عزیزی.)8 :3196 ،
تاجﻴکستان از فقﻴرترین کشورﻫای آسﻴای مﻴانه و از ثروتﻫای منابع ﻫﻴدروکربنی
iv
بهرهای نبرده است .دراین بﻴن ﻫرچند عدم سهم مناسب تجاری در اقتصاد تاجﻴکستان به
منزله نبود روابط سﻴاسی دو کشور نﻴست ،اما حضور کمرنگ اقتصادی ایران در بازار
ch
تاجﻴکستان و افول آن بر کاﻫش روابط تﺄثﻴرگذار بوده است .در ﻫمﻴن راستا در سال 8131
ایران از جمع شرکای اصلی تجاری تاجﻴکستان یعنی روسﻴه ،قزاقستان ،چﻴن و ترکﻴه حذف
Ar
و به شرکای رده دوم تنزل یافت .بهعلاوه تبادل کالا بﻴن دو کشور از 898مﻴلﻴون دلار در
سال 8131به 334مﻴلﻴون در سال 8136رسﻴد .در این حال در سه سال گذشته بعد
دیپلماتﻴک سردی موجود در روابط تهران و دوشنبه تحت بر کمﻴت و کﻴفﻴت روابط
اقتصادی در ابعاد اقتصادی چون اعمال سختگﻴریﻫای بﻴشتر برای رفتوآمد و فعالﻴت
بازرگانان و شهروندان ایرانی در تاجﻴکستان ،ورود مواد غذایی و کالا از ایران ،امکان دریافت
آسان گذرنامه برای ایرانﻴان را تحت تﺄثﻴر قرارداد .این امر بهگونهای شد که در سال 8137
www.SID.ir
فصلنامه مطالعات روابط بینالملل ،سال یازدهم ،شماره ،24تابستان 1931 01
ایران عملا سرمایهگذاری در اقتصاد تاجﻴکستان را قطع کرد .آنچه مشخص است در سه
سال گذشته پرونده فساد مالی بابک زنجانی و ارتباطات مالی و اقتصادی وی با تاجﻴکستان،
خودداری تاجﻴکستا ن از عمل به تعهدات مالی خود در پروژه سد و نﻴروگاه سنگ توده،
چالشﻫای بدﻫیﻫای دو طرف به یکدیگر در حوزه تکمﻴل زیرساختﻫای اقتصادی
تاجﻴکستان ،به علاوه گزینه اقتصادی مهم عربستان به جای ایران عملا دامنه روابط اقتصادی
دو کشور را پایﻴن آورده است .در این مﻴان نگاهﻫای بدبﻴنانه ،تردیدﻫا و گمانهزنی دولت
ID
تاجﻴکستان نسبت به شرکتﻫای خصوصی و کالاﻫای ایرانی نﻴز ﻫمچنان وجود دارد.
ریشهﻫا و عوامل واگرایی مﻴان دو کشور را میتوان در چند سطح مورد بررسی قرار داد.
از یک دیدگاه ،به نظر میرسد نداشتن مرز مشترک و نﻴز ضعف اقتصادی تاجﻴکستان یکی
fS
از عواملی بوده که سبب شده تاجﻴکستان به طور بایسته در رویکردﻫای منطقهای ایران در
آسﻴای مرکزی مورد توجه قرار نگﻴرد .این عامل به ویژه در مقایسه با سطح روابط ایران با
eo
ترکمنستان و قزاقستان به شکلی مشخصتر قابل مشاﻫده است؛ به عبارت دیگر ،به نظر
میرسد در رویکرد منطقهای ایران ،برقراری روابط با کشورﻫای ﻫمسایه (ترکمنستان) و
کشورﻫایی که دارای مزیت نسبی اقتصادی بوده و روابط با آنﻫا از این منظر توجﻴهپذیر
iv
است (قزاقستان و البته باز ﻫم ترکمنستان) در اولویت قرار داشته است .اگر یک مقایسه
منطقهای را نﻴز به تحلﻴل افزوده و فعالﻴت سﻴاست خارجی ایران در خاورمﻴانه و حتی
ch
آسﻴای جنوبی را با آنچه در مورد آسﻴای مرکزی روی داده مقایسه کنﻴم ،ابعاد بیتوجهی به
رابطه با تاجﻴکستان حتی بﻴش از پﻴش آشکار میشود .به عبارت دیگر ،کلﻴت منطقه آسﻴای
Ar
مرکزی ﻫﻴچگاه از وزن و جایگاه لازم در سﻴاست خارجی ایران برخوردار نبوده و به این
ترتﻴب ،توجه به تاجﻴکستان در قالب این منطقه نﻴز «کمترین در مﻴان کمترین» بوده است.
در پﻴوند با ﻫمﻴن موضوع ،عاملی که شاید کمتر درباره آن بحث شده اما به نظر میرسد
مشخصا در روابط با تاجﻴکستان تﺄثﻴرگذار بوده ،چندگانگی نهادﻫای تصمﻴمساز و اجرایی
ایرانی در این کشور بوده که خود منشﺄ اصلی ابهامات و البته سوءتفاﻫمات موجود به شمار
میرود؛ به عبارت دیگر ،در سایه بیمﻴلی کلی دستگاه سﻴاست خارجی برای تدوین یک
www.SID.ir
11 روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و تاجیکستان؛ بسترهای همگرایی و زمینه های واگرایی
ID
مشخص انجام نشده ،اکنون نتایجی ﻫمچون معلق ماندن پرداخت تعهدات طرف تاجﻴک به
ایران را به ﻫمراه داشته است.
عامل دیگر ،حساسﻴت قدرتﻫای منطقهای و فرامنطقهای نسبت به توسعه روابط ایران و
fS
تاجﻴکستان است .در سه سال گذشته جمهوری تاجﻴکستان در عرصه بﻴنالمللی،
کوشش ﻫایی را با اعلام سﻴاست درﻫای باز برای معرفی تاجﻴکستان در جهان و جلب سرمایه
eo
خارجی برای بازسازی کشور آغاز نموده و روابط چندین جانبهای را در بخشﻫای مختلف با
سازمانﻫای اقتصادی و نهادﻫای مالی بﻴنالمللی ،مانند سازمان ﻫمکاری اقتصادی (اکو)،
اتحادیه اقتصادی اوراسﻴا ،بانک جهانی ،بانک اروپایی تجدید و توسعه ،بانک توسعه آسﻴایی،
iv
بانک توسعه اسلامی ،بانک توسعه اوراسﻴا و بانک تازه بنﻴان آسﻴایی سرمایهگذاری
زیرساختی و ..بﻴشتر کرده است .ﻫمﻴن امر در کنار کاﻫش دامنه تنش این کشور با
ch
ازبکستان بهعنوان ﻫمسایه چالشزا دامنه نﻴاز این کشور به ایران را کمتر کرده است.
در این بﻴن از یک سو حساسﻴت قدرتﻫای منطقهای و فرا منطقهای نسبت به توسعه
Ar
روابط ایران و تاجﻴکستان بهگونهای است که دیدگاه مثبتی نسبت به افزایش فعالﻴت ایران
در تاجﻴکستان وجود نداشته است .ﻫمﻴن دامنه نفوذ بازیگران مختلف را بﻴشتر کرده و فضا
و روند کلی روابط ایران و تاجﻴکستان را عملا در حالتی از سردی رو به افزایش قرارداده
است .چنانچه در اجلاس سال 3197سازمان ﻫمکاری شانگهای ،مخالفت دوشنبه با عضویت
ایران سبب شد این موضوع در دستور کار اجلاس قرار نگﻴرد .درواقع علیرغم اظهارات
تکراری مقامات ارشد روسﻴه و اخﻴرا چﻴن در حمایت از عضویت دائم ایران در سازمان
www.SID.ir
فصلنامه مطالعات روابط بینالملل ،سال یازدهم ،شماره ،24تابستان 1931 01
ﻫمکاری شانگهای ،مخالفت تاجﻴکستان با پذیرش رسمی ایران و بلاتکلﻴف باقی گذاشتن
موضوع عضویت ایران با بازیگری تاجﻴکستان در شرایطی شد که درگذشته تاجﻴکستان
جدیترین پشتﻴبان عضویت ایران در شانگهای به شمار میرفت (واستوک نﻴوز.)97/5/13 ،
حقﻴقت این است که با وجود روابط ﻫمواره مساعد ایران با روسﻴه ،روسﻫا ﻫﻴچگاه –
حداقل تا ﻫمﻴن سه سال اخﻴر – نظر مساعدی نسبت به افزایش فعالﻴت ایران در منطقه
خارج نزدیک خود نداشتهاند .در این مﻴان ،از آنجا که زمﻴنه توسعه روابط ایران و
ID
تاجﻴکستان از دو جنبه ،یعنی اسلام و فرﻫنگ مشترک فراﻫم بوده ،این حساسﻴت حتی
بﻴش از دیگر کشورﻫای منطقه نﻴز بوده است .اگر نگاﻫی به عقبتر بﻴاندازیم ،تلاشﻫای
مﻴانجی گرایانه ایران در موضوع جنگ داخلی تاجﻴکستان نﻴز تا زمانی که با ﻫماﻫنگی
fS
روس ﻫا ﻫمراه نشد ،بختی برای موفقﻴت نداشت .این البته فقط رویکرد روسﻴه به عنوان
قدرت مسلط منطقهای در آسﻴای مرکزی است ،وگرنه مخالفت آمریکا با ﻫرگونه توسعه نفوذ
eo
منطقهای ایران و تلاش برای مهار تهران نﻴز در این عرصه بیتﺄثﻴر نبوده است.
ﻫم راستا با این روند ،عربستان سعودی نﻴز از یک سو از سردی روزافزون روابط تهران-
دوشنبه استفاده کرده و از سوی دیگر ،خود به سردی بﻴش از پﻴش این روابط دامن زده و
iv
دامنه اقدامات خود علﻴه جمهوری اسلامی ایران را از حوزه غربی و جنوبی ،به حوزه
ﻫمسایگی شمالی ایران نﻴز کشانده است .در این چهارچوب ،ریاض تلاش کرده ضمن
ch
بهرهگﻴری از ضعف اقتصادی تاجﻴکستان ،از طریق اعطای کمکﻫای مالی به این کشور و
دیگر انواع ارتباطات اقتصادی ،به توسعه روابط با این کشور – به ﻫزینه ایران – اقدام کند و
Ar
البته موفق نﻴز بوده است .سفر امام علی رحمان ،رئﻴسجمهور تاجﻴکستان به ریاض ،درست
در زمان اوجگﻴری تنشﻫا با ایران ،از سوی ناظران به عنوان پﻴامی مشخص درباره افزایش
روزافزون فعالﻴت سعودیﻫا در دوشنبه تفسﻴر شد (عزیزی .)8 :3196 ،سعودیﻫا کوشش
میکنند که با وعده کمکی چون 312مﻴلﻴون دلاری به مقامات تاجﻴک با حداکثر
بهره برداری از در روابط ایران و تاجﻴکستان روند یارگﻴری کامل روابط تهران و دوشنبه را در
حوزهﻫای امنﻴتی و ژئوپلتﻴکی چون ائتلاف ناتوی اسلامی و ...را فراﻫم کنند .چنانچه
www.SID.ir
11 روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و تاجیکستان؛ بسترهای همگرایی و زمینه های واگرایی
عرب ستان با رویکردﻫایی چون بنﻴان کمﻴته مشترک دوستی پارلمانی تاجﻴکستان و
عربستان ،ﻫمکاریﻫای گسترده در زمﻴنهﻫای اقتصادی ،تجاری ،سرمایهگذاری ،فنی ،علمی
و فرﻫنگی ،توجه به حوزهﻫای مشترک مسائل منطقهای و جهانی مانند تروریسم بﻴنالملل،
جذب شرکتﻫای بزرگ عربستان برای اجرای پروژهﻫای انرژی تاجﻴکستان ،از کمرنگی
روابط تهران و دوشنبه بﻴشترین استفاده را کرده است (واستوک نﻴوز.)97/5/13 ،
نتیجهگیری
ID
دو کشور پارسی زبان ایران و تاجﻴکستان ،ظرفﻴتﻫای لازم برای ﻫمگرایی در منطقه
آسﻴای مرکزی را دارند تا به اﻫداف مورد نظرخود دست یابند .وحدت تمدنی ،تاریخ و
fS
فرﻫنگ مشترک؛ پﻴوندﻫای زبانی و نژادی (آریایی) و علقهﻫای دینی میتواند به عنوان یک
نﻴروی قوی و مؤثر در ﻫمگرایی عمل کند .کشورﻫای فرامنطقهای که از این ارتباط نزدیک
قومﻴتی بهرهمند نﻴستند سعی دارند این زمﻴنه ارتباطی را تضعﻴف کنند و از بﻴن ببرند تا
eo
ایران نتواند به یک ﻫمگرایی واقعی دست یابد .سرنوشت تاریخی مشترک از پﻴش از تاریخ
تاکنون زمﻴنه ﻫمگرایی را تقویت میکند ،اما آسﻴب جدی این است که مردم این کشورﻫا
مدت طولانی است که از تاریخ و پﻴشﻴنه واقعی خود بی اطلاع ﻫستند؛ زیرا حکومت
iv
کمونﻴستی شرایطی پدیدآورده بود که آنها ﻫویت تاریخی خود را فراموش کنند و در
حکومت کمونﻴستی حل و ﻫضم شوند .فرﻫنگ مشترک عامل بسﻴار قوی و مؤثر در
ch
ﻫمگرایی منطقهای است؛ زیرا در مﻴان کشورﻫای حوزه فرﻫنگ و تمدن ایرانی ،به طور
مشخص ،سه کشور ایران ،افغانستان و تاجﻴکستان ،از استعداد خاصی برای ﻫمگرایی
Ar
فرﻫنگی برخوردارند و در گام بعدی میتوانند سایر کشورﻫا و سرزمﻴنﻫای دیگر را نﻴز در بر
گﻴرند .درک مناسب و برنامهریزی صحﻴح در حوزه فرﻫنگی میتواند منجر به تبدیل
تهدیدات به فرصتﻫای ﻫویتی ایران در منطقه آسﻴای مرکزی شود.
ﻫرچند رویکردﻫای افراطی و بدبﻴنیﻫای مستمر دولت دوشنبه نسبت به ایران ﻫمواره
به عنوان اصلیترین عامل سردی روابط دو کشور مطرح شده ،اما این موضوع نمیبایست
سبب به انفعال کشﻴده شدن رویکرد ایران در قبال این کشور و عدم تلاش در جهت رفع
www.SID.ir
فصلنامه مطالعات روابط بینالملل ،سال یازدهم ،شماره ،24تابستان 1931 01
موانعی باشد که از این سوی مﻴدان رابطه ،یعنی از طرف ایران ،زمﻴنهﻫای اختلاف را فراﻫم
کرده است .این امر به ویژه از آن جهت اﻫمﻴتی بﻴش از پﻴش مییابد که ﻫمانگونه که
اشاره شد ،رقبای منطقه ای ایران با استفاده از خلﺄ موجود درصدد افزایش حوزه فعالﻴت خود
در این کشور ﻫستند .افزون بر این ،سردی روابط با تاجﻴکستان در حال ایجاد ﻫزینهﻫای
استراتژیک برای ایران است ،زیرا از توسعه تعاملات ایران با سازمان ﻫمکاری شانگهای به
عنوان یک ساختار مهم و رو به رشد منطقهای جلوگﻴری کرده است .تدوین یک استراتژی
ID
مدون و ﻫمهجانبه برای بهبود و سپس توسعه روابط با تاجﻴکستان ،با تﺄکﻴد بر دو عامل
فرﻫنگ (جنبهﻫای مشترک ملی به جای جنبهﻫای حساسﻴتبرانگﻴز برای طرف مقابل) و
اقتصاد (در ﻫر دو عرصه دوجانبه و چندجانبه ،به ویژه در پرتو طرحﻫایی ﻫمچون ابتکار یک
fS
کمربند -یک جاده چﻴن) ،ضروریترین اقدامی است که در شرایط کنونی نﻴاز به آن
احساس میشود.
eo
iv
ch
Ar
منابع:
-آکﻴنر ،شﻴرین .)3167( .اقوام مسلمان اتحاد جماهیر شوروی .ترجمه محمدحسﻴن آریا،
تهران :انتشارات علمی و فرﻫنگی.
www.SID.ir
11 روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و تاجیکستان؛ بسترهای همگرایی و زمینه های واگرایی
ID
تحولات منطقهای .تهران :دفتر مطالعات سﻴاسی و بﻴن المللی وزارت امورخارجه.
-کولایی ،الهه .)3176( .سیاست و حکومت در آسیای مرکزی .تهران :انتشارات سمت.
fS
-موسوی ،سﻴدرسول .)3128( .صلح تاجیکستان به روایت اسناد .تهران :مرکز چاپ و
انتشارات وزارت خارجه.
-منتظمی ،رویا .)3174( .تاجیکستان .تهران :نشر دفتر مطالعات سﻴاسی و بﻴنالمللی
وزارت امورخارجه.
eo
-آدمی ،علی و عزیزی ،حمﻴدرضا« .)3198( .سازمان ﻫمکاری شانگهای و تهدیدات امنﻴتی
مشترک در آسﻴای مرکزی» .فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز .دوره نوزدﻫم،
شماره .23
iv
-بصﻴری ،محمد علی و مژگان ایزدی زمانآبادی« .)3121( .اﻫداف سﻴاست خارجی آمریکا
در آسﻴای مرکزی» .فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز .دوره سﻴزدﻫم ،شماره
Ar
.42
-تهرانی ،نسﻴم« .)3122( .فرصتﻫای ﻫمکاری در روابط ایران و تاجﻴکستان» .مجله
مطالعات ایران و اوراسیا .شماره دﻫم.
-سﻴفزاده ،سﻴدحسﻴن« .)3177( .آسﻴای مرکزی :ﻫمگرایی منطقهای ،توسعه ملی و نقش
ایران در آن» .مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران .شماره .41
-کولایی ،الهه( .زمستان « .)3121ﻫم تکمﻴلی فرﻫنگی در دو سوی جﻴهون» .فصلنامه
مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز .شماره.16
www.SID.ir
فصلنامه مطالعات روابط بینالملل ،سال یازدهم ،شماره ،24تابستان 1931 11
-محمودی ،مرتضی (« .)3126آسﻴای مرکزی و رشد ﻫمکاریﻫای چند جانبه ایران و
تاجﻴکستان» .فصلنامه آسیای مرکزی و قفقاز .سال شانزدﻫم ،شماره .52
-منتظمی ،رویا« .)3178( .نقش ایران در نظام جدید آسﻴای مرکزی و جنوب آسﻴا».
فصلنامه اطلاعات سیاسی– اقتصادی .تهران ،شماره .76
-مجتهد زاده ،پﻴروز« .)3176( .جغرافﻴا و سﻴاست در دنﻴای واقعﻴّت ﻫا» .فصلنامه اطلاعات
سیاسی -اقتصادی .شماره.381
-ملکﻴان ،محسن« .)3127( .تعاملات فرﻫنگی ایران و تاجﻴکستان» .فصلنامه تخصّصی
ID
انجمن علوم سیاسی .شماره اوّل ،سال اوّل.
-مﻴراحمدی ،مریم« .)3178( .قوم تاجﻴک و فرﻫنگ تاجﻴکی در آسﻴای مرکزی» .فصلنامه
مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز .دوره ،3شماره .4
fS
-مﻴرفخرایی ،سﻴدحسن و مجﻴد فﻴروزمندی( .پایﻴز و ژمستان « .)3196دیپلماسی فرﻫنگی
ایران در آسﻴای مرکزی و قفقاز» .مجله مطالعات اوراسیای مرکزی .شماره دوم ،دوره
دﻫم.
eo
« -علل جدایی دوشنبه از تهران» .)3197/5/13( .قابل دسترس در سایت خبری واستوک
نیوز.
-عزیزی ،حمﻴدرضا« .)3196/4/33( .نگاﻫی به ریشه ﻫای سردی روابط ایران و تاجﻴکستان».
iv
www.SID.ir