You are on page 1of 119

‫ٗثس‪ ٞ‬رین سفارتخانه در جهامشاهده شده که خرسهای قطبی می توانند ساعتها به صورت مداوم شنا کنند و‬

‫‪.‬مسافتهایی بیش از ‪ 60‬مایل )‪ 97‬کیلومتر( را بدون توقف‪ ،‬با شناکردن بپیمایند‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪105‬‬

‫‪،‬در سال ‪)، 1388 (2009‬شرکت میکروسافت برای تبلیغ سیستم عامل خود‬

‫‪(،‬ویندوز هفت‪ ،‬در کشور ژاپن‪ ،‬با شراکت با رستورانهای بِر ِگر کینگ )سلطان بِر ِگر‬

‫‪.‬یک همبرگر هفت الیه معرفی کرد‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪106‬‬

‫بردباری‪ ،‬نه تنها توانایی برای صبر کردن است‪ ،‬بلکه به چگونگی عمل کردن شما‬

‫‪.‬هنگام صبر کردن نیز گفته می شود‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪107‬‬

‫در سال ‪)، 1392 (2013‬یک دختر ‪ 16‬ساله که از یک حادثه سقوط هواپیما‬
‫جان سالم به در برده بود‪ ،‬هنگام فرار کردن‪ ،‬با یک کامیون آتش نشانی تصادف‬

‫‪.‬کرد و کشته شد‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪108‬‬

‫خودرویی که پنج مایل بر ساعت )هشت کیلومتر بر ساعت( ُکندتر از جریان عبور‬
‫و مرور‪ ،‬حرکت می کند‪ ،‬در مقایسه با خودرویی که پنج مایل بر ساعت )هشت‬
‫کیلومتر بر ساعت( سریعتر از جریان عبور و مرور حرکت می کند‪ ،‬احتمال‬

‫‪.‬بیشتری دارد که دچار تصادف شود‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪109‬‬

‫در ایالت ایندیانای آمریکا‪ ،‬دستور داده شده تا داستان رابین هود‪ ،‬به دلیل‬

‫‪.‬طرفداری از مرام اشتراکی‪ ،‬از کتابهای درسی این ایالت حذف شود‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪110‬‬

‫‪.‬محصوالت زنانه‪ ،‬معموال گرانتر از محصوالت مردانه هستند‬


‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪111‬‬

‫هنگامی که مردان به صحبتهای زنان گوش می دهند‪ ،‬همان بخشی از مغزشان‬

‫‪.‬فعال می شود که کار پردازش صدای موسیقی را برعهده دارد‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪112‬‬

‫این یک تصویری است که با دوربین پرسرعت توسط مارکوس روگلز از باال‬

‫‪.‬جهیدن قطره آب گرفته شده است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪113‬‬

‫‪.‬بر روی ماه‪ ،‬افراد می توانند بر روی آب راه بروند‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪114‬‬

‫تصویر آبشاری زیر دریا‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪115‬‬

‫خرسهای تنبل‪ ،‬در آب سه برابر سریعتر از خشکی هستند و می توانند نفس‬

‫‪.‬خود را تا ‪ 40‬دقیقه حبس کنند‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪116‬‬

‫منبع عظیمی از آب به صورت معلق در فضا وجود دارد که ‪ 100‬هزار برابر بزرگتر‬
‫از خورشید ما است و ‪ 140‬تریلیون برابر بیشتر از همه اقیانوسهای ما‪ ،‬در خود‬

‫‪.‬آب را نگه داشته است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪117‬‬

‫تاریخهای انقضای درج شده بر روی بطریهای آب‪ ،‬مربوط به تاریخ انقضای خود‬

‫‪.‬بطری است‪ ،‬نه آب درون آن‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪118‬‬
‫تنفس کردن در هوای آلوده شهر پکن )در چین( به اندازه کشیدن ‪ 21‬نخ سیگار‬

‫‪.‬در روز‪ ،‬برای سالمتی انسان خطرناک است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪119‬‬

‫آلودگی هوای چین را از فضا می توان مشاهده کرد‪ ،‬ولی دیوار بزرگ چین را‬

‫‪.‬نمی توان مشاهده کرد‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪120‬‬

‫‪،‬آذرخش می تواند هوا را )که رسانای بسیار ضعیف الکتریسیته است( داغ کند‬
‫هوا از یک شراره ای به دمای ‪ 50‬هزار درجه فارنهایت )‪ 27‬هزار و ‪ 760‬درجه‬

‫‪.‬سانتیگراد( عبور می کند که ‪ 5‬برابر داغتر از سطح خورشید است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪121‬‬

‫کنترل کننده های عبور و مرور هوایی‪ ،‬پروازهای تجاری را برای پرواز در سطوح‬
‫ارتفاعی »زوج« یا »فرد« هدایت می کنند‪ .‬قاعده کلی که در اغلب بخشهای‬
‫جهان به کار می رود آن است که هواپیمایی که به سمت شرق می رود‪ ،‬در‬
‫‪،‬سطوح ارتفاعی فرد )مانند ارتفاع ‪ 35‬هزار پا )‪ 10‬هزار ‪ 670‬متری(( پرواز کند‬
‫در حالی که هواپیمایی که به سمت غرب می رود در سطوح ارتفاعی زوج )مانند‬

‫‪.‬ارتفاع ‪ 34‬هزار پا )‪ 10‬هزار و ‪ 360‬متری(( پرواز کند‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪122‬‬

‫به دنبال تشدید آلودگی هوا در چین‪ ،‬یک میلیونر چینی‪ ،‬فروش قوطی های‬
‫هوای تازه به قیمت ‪ 80‬سنت را آغاز کرد و از این راه بیش از ‪ 6‬میلیون دالر‬

‫‪.‬درآمد به دست آورد‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪123‬‬

‫رودخانه سیتاروم در اندونزی‪ ،‬آلوده ترین رودخانه در کل جهان محسوب می‬

‫‪.‬شود‬

‫‪www.takbook.com‬‬
‫‪124‬‬

‫آتش نشانان در ایالت تِنِسی واقع در ایاالت متحده آمریکا‪ ،‬در آتش سوختن یک‬
‫خانه را بدون آنکه اقدامی انجام دهند‪ ،‬تماشا کردند‪ ،‬زیرا مالکان این خانه »هزینه‬

‫‪.‬عضویت در آتش نشانی به مقدار ‪ 75‬دالر« را پرداخت نکرده بودند‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪125‬‬

‫شرکت اَپِل کارمندان خود را وادار می کند تا بر روی پروژه های جعلی کار کنند‬

‫‪.‬تا این که مطمئن شود که آنها قابل اطمینان هستند‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪126‬‬

‫پوست کندن سیب موجب از دست رفتن ‪ 50‬درصد از کل فیبر آن‪ ،‬و جدا شدن‬

‫‪.‬حدود ‪ 30‬درصد از ویتامین ث آن می شود‪ .‬ن‪ ،‬سفارتخانه ایاالت متحده آمریکا در عراق است‬

‫ساخت آن ‪ 750‬میلیون دالر هزینه داشته است‪ 16 ،‬هزار نفر در آن کار می‬
‫کنند‪ ،‬و هزینه نگهداشت سالیانه آن‪ 6 ،‬میلیارد دالر است‪ .‬این سفارتخانه از شهر‬

‫‪.‬واتیکان نیز بزرگتر است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪30‬‬

‫در شهر تکریت در عراق‪ ،‬برای کفشی که به سمت جرج دبلیو‪ .‬بوش )رییس‬

‫‪.‬جمهور اسبق آمریکا( پرتاب شد‪ ،‬یادمانی ایجاد شده است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪31‬‬

‫در دهه ‪ 1800‬میالدی لوحهای باستانی از زیر خاک در کشور عراق کنونی کشف‬
‫شد که نشان می داد ستاره شناسان در شهر باستانی بابل‪ ،‬از اصول حساب‬
‫‪،‬دیفرانسیل و انتگرال برای محاسبه موقعیت سیاره مشتری استفاده می کردند‬
‫یعنی ‪ 1400‬سال پیش از آنکه حساب دیفرانسیل و انتگرال توسط ریاضی دانان‬
‫‪،‬اروپایی »کشف« شود‪] .‬یعنی دانشمندان در دوران ساسانیان در ایران باستان‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪32‬‬

‫سالها پیش‪ ،‬مبانی علم حساب دیفرانسیل و انتگرال را شناخته و آنها را به کار‬
‫‪[.‬می برده اند‬

‫‪.‬بیشترین کتاب‪-‬دزدی از کتابفروشی های جهان‪ ،‬مربوط به کتاب انجیل است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪33‬‬

‫افرادی که به طور منظم به دیگران کمک می کند‪ ،‬به نحو چشمگیری شادابتر‬

‫‪.‬بوده و هنگام پیر شدن‪ ،‬احتمال کمتری دارد که افسرده شوند‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪34‬‬

‫افراد نابینا‪ ،‬با وجود اینکه هرگز لبخند دیگران را ندیده اند‪ ،‬همواره لبخند به لب‬
‫دارند‪ .‬دلیل این موضوع آن است که لبخند به لب داشتن‪ ،‬یک واکنش طبیعی‬

‫‪.‬انسان است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪35‬‬

‫کوسه ها هر ساله ‪ 12‬نفر را می ُکشند‪ .‬انسانها در هر ساعت‪ 11147 ،‬کوسه را‬

‫‪.‬می ُکشند‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪36‬‬

‫انسانها به مردان ریشو بیشتر اعتماد می کنند تا مردانی که صورت خود را می‬

‫‪.‬تراشند‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪37‬‬

‫در ایالت کالیفرنیای آمریکا‪ ،‬احتمال کشته شدن شما در یک زمین‪-‬لرزه تقریبا‬
‫برابر است با احتمال کشته شدن شما به دلیل شلیک گلوله تفنگ از سوی یک‬

‫‪.‬کودک‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪38‬‬

‫آمریکا دارای ‪ 5.3‬میلیون نفر بی خانمان است و در عین حال‪ ،‬دارای ‪6.18‬‬
‫میلیون خانه خالی است‪ .‬یعنی هر بی خانمان در این کشور می توانست دارای‬

‫!شش خانه باشد‬


‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪39‬‬

‫تعداد افرادی که ساالنه توسط داروهای تجویز شده کشته می شوند‪ ،‬از مجموع‬
‫تعداد افرادی که توسط مواد مخدر هروئین و کوکائین کشته می شوند‪ ،‬بیشتر‬

‫‪.‬است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪40‬‬

‫هنگامی که دروغ می گویید‪ ،‬دمای بینی شما واقعا افزایش می یابد‪ ،‬به این‬

‫‪.‬پدیده‪» ،‬اثر پینوکیو« گفته می شود‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪41‬‬

‫هنگامی که احساس می کنید‪ ،‬فردی دروغ می گوید‪ ،‬حتی اگر استدالل منطقی‬
‫هم برای آن نداشته باشید‪ ،‬احتماال درست احساس کرده اید‪ .‬مشخص شده که‬
‫درون شما در شناسایی دروغ‪ ،‬بسیار بهتر از مغز شما عمل می کند‪ .‬مطالعات‬
‫‪،‬نشان می دهد که هنگامی که در ابتدا به احساس درونی خود مراجعه می کنید‬
‫در تشخیص اینکه فردی دروغ می گوید یا خیر‪ ،‬موفقتر عمل می کنید‪ ،‬زیرا‬
‫داشتن زمان زیاد برای فکر کردن درباره آن‪ ،‬می تواند بیشتر شما را به اشتباه‬

‫‪.‬بیاندازد‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪42‬‬

‫در ایاالت متحده آمریکا‪ 60 ،‬درصد از افراد نمی توانند یک گفتگوی ‪ 10‬دقیقه‬

‫‪.‬ای داشته باشند‪ ،‬بدون آنکه دست کم یک بار دروغ نگویند‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪43‬‬

‫در عسل‪ ،‬آب کافی برای زنده ماندن ریزیاخته ها )میکرو ارگانیسم ها( وجود‬

‫‪.‬ندارد‪ ،‬به همین دلیل است که عسل هیچگاه خراب نمی شود‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪44‬‬

‫گران ترین چای در جهان‪ ،‬در کوه های یاآن در ایالت سیچوان چین پرورش‬
‫داده می شود‪ .‬کارگران‪ ،‬از فضوالت خرسهای پاندای محلی‪ ،‬به عنوان کود بوته‬
‫های چای‪ ،‬استفاده می کنند‪ .‬بهای یک فنجان کوچک از این چای برابر با حدود‬

‫‪.‬دالر است ‪200‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪45‬‬

‫آبهای اقیانوسهای جهان حاوی حدود ‪ 20‬میلیون تن طال است‪ ،‬که به بهای‬
‫امروزی‪ ،‬ارزشی برابر با ‪ 100‬تریلیون دالر دارد‪ .‬هر لیتر آب اقیانوس‪ ،‬حاوی‬

‫‪.‬تقریبا ‪ 13‬میلیاردم گرم طال است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪46‬‬

‫مطالعه ای در سال ‪ 2013‬نشان داد که گربه های خانگی در ایاالت متحده‬


‫آمریکا‪ ،‬می توانند هر ساله بین ‪ 3.1‬تا ‪ 4‬میلیارد پرنده و ‪ 3.6‬تا ‪ 3.22‬میلیارد‬

‫‪.‬جانوران پستاندار را ب ُکشند‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪47‬‬

‫افراد فقیر‪ ،‬سخاوتمندتر از پولدارها هستند‪ .‬مطالعه ای نشان داده که افراد با‬

‫‪.‬درآمد پایین تر‪ ،‬نسبت بیشتری از درآمدشان را به امور خیر تخصیص می دهند‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪48‬‬

‫‪.‬مجازات کشتن یک فیل در کشور سریالنکا‪ ،‬مرگ است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪49‬‬

‫‪.‬احتمال گزیده شدن افراد موبور توسط پشه‪ ،‬از افراد مومشکی بیشتر است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪50‬‬

‫یک بیماری ژنتیک وجود دارد که منجر به کوتاه‪-‬قامتی‪ ،‬طول عمر بیشتر‪ ،‬و‬
‫ایمنی نسبی در برابر سرطان و دیابت می شود‪ .‬افرادی که دارای این شرایط‬

‫‪.‬هستند شبیه هابیتها می باشند‬

‫‪www.takbook.com‬‬
‫‪51‬‬

‫مبانی محاسبات کامپیوتری بیش از ‪ 1000‬سال پیش توسط محمد الخوارزمی‬

‫‪.‬در بغداد‪ ،‬توسعه داده شد‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪52‬‬

‫فروشگاهی در ایالت آالبامای آمریکا وجود دارد که در آن می توانید وسایلی را‬

‫‪.‬بخرید که در بخش گمشده های اثاثیه فرودگاه ها بوده است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪53‬‬

‫مغز شما می تواند برایتان تصمیم گیری کند‪ ،‬چند ثانیه پیش از آنکه شما از این‬

‫‪.‬واقعیت آگاه شوید که دارید تصمیم گیری می کنید‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪54‬‬

‫در ایاالت متحده‪ ،‬قوانین تجارتی اعمالی به خرید و فروش موز‪ ،‬از مقررات خرید‬

‫‪.‬بیشتر است ‪-AK‬و فروش اسلحه کالشنیکف ‪47‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪55‬‬

‫در سال ‪) 1388 (2009‬در یک تبلیغ برای فروش بیشتر‪ ،‬نمایندگی شرکت‬
‫ماکس موتورز در شهر کانزا س ایاالت متحده آمریکا‪ ،‬اعالم کرد که به ازای خرید‬

‫رایگان به مشتری می ‪-AK‬هر دستگاه خودرو‪ ،‬یک قبضه اسلحه کالشنیکف ‪47‬‬

‫‪.‬دهد‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪56‬‬

‫‪،‬حلزون معمولی باغچه‪ ،‬می تواند از روی لبه تیز تیغ ریش تراشی عبور کند‬

‫‪.‬بدون آنکه آسیب ببیند‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪57‬‬

‫در ایالت کلورادو در ایاالت متحده آمریکا‪ ،‬تعداد فروشگاه های ماری جوانا )نوعی‬
‫ماده مخدر( )‪ 390‬فروشگاه( تقریبا دو برابر تعداد قهوه خانه های استارباک )‪208‬‬
‫‪.‬فروشگاه(‪ ،‬است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪58‬‬

‫جیمز هولمز‪ ،‬عامل جنایت تیراندازی در سینمای ایالت کلورادوی سال ‪2012‬‬

‫در ایاالت متحده آمریکا )که منجر به مرگ ‪ 12‬نفر و مجروح شدن ‪)1391 )70‬‬

‫‪.‬نفر شد( به ‪ 3318‬سال زندان محکوم شد‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪59‬‬

‫آمار جنایت در دهه های ‪ 1970‬و ‪ 1980‬در ایالتهای میامی و فلوریدا واقع در‬
‫ایاالت متحده آمریکا به قدری باال بود که اداره پزشکی قانونی‪ ،‬یک تریلر یخچال‬
‫دار را از شرکت همبرگرسازی کینگ اجاره کرد تا بتواند تعداد زیاد جنازه ها را‬

‫‪.‬نگهداری کند‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪60‬‬

‫یک زن در ایالت فلوریدا واقع در ایاالت متحده آمریکا‪ ،‬یک درخت سرو ‪3500‬‬
‫ساله را به آتش کشید‪ .‬این درخت‪ ،‬پنجمین درخت کهنسال در جهان محسوب‬
‫می شد‪ .‬علت آتش سوزی نیز این بود که او زیر این درخت در حال کشیدن‬

‫استعمال( متامفتامین )ماده مخدر معروف به شیشه( بود و آتشی روشن کرد تا)‬

‫‪.‬ماده مخدر شیشه خود را بهتر بتواند ببیند‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪61‬‬

‫در ایالت فلوریدا واقع در ایاالت متحده آمریکا‪ ،‬مجازات اعدام توسط جالدهایی‬
‫انجام می شود که شهروندان معمولی هستند و به ازای هر اعدام‪ 150 ،‬دالر پول‬
‫دریافت می کنند‪ .‬قانون ایالتی به این افراد امکان پنهان کردن هویت شان را می‬
‫دهد‪ .‬در صورت عدم اجرای اعدام توسط این افراد‪ ،‬یک جالد دوم و پشتیبان نیز‬

‫‪.‬در دسترس قرار دارد‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪62‬‬

‫در سال ‪)، 1391 (2012‬یک مرد در ایالت فلوریدای آمریکا که دستش توسط‬
‫‪.‬یک تمساح کنده شده بود‪ ،‬به جرم غذا دادن غیرقانونی به حیوانات‪ ،‬متهم شد‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪63‬‬

‫‪.‬مردی در ایالت فلوریدای آمریکا‪ ،‬صبح با سردرد شدیدی از خواب بیدار شد‬

‫‪.‬هنگامی که به بیمارستان مراجعه کرد‪ ،‬پزشکان گلوله ای را در سر او یافتند‬

‫مشخص شد که هنگامی که او خواب بوده‪ ،‬همسرش به سر او گلوله ای را شلیک‬

‫‪.‬کرده بوده است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪64‬‬

‫در سال ‪) 1373 (1994‬یک کیسه ‪ 75‬پوندی )‪ 34‬کیلوگرمی( از ماده مخدر‬


‫کوکائین از یک هواپیما به بیرون افتاد و در وسط جلسه ای با عنوان »مراقبت از‬

‫‪.‬جرائم« در ایالت فلوریدای آمریکا‪ ،‬فرو افتاد‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪65‬‬

‫در تاریخ ‪ 30‬نوامبر ‪)، 1396 (2017‬طوالنی ترین رنگین کمان تاریخ به مدت‬

‫‪.‬تقریبا ‪ 9‬ساعت بر روی شهر تایپه در تایوان به طول انجامید‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪66‬‬

‫تیم ملی فوتبال کشور سان مارینو از ابتدای تشکیل آن در سال ‪) 1365 (1986‬‬
‫تا کنون تنها در یک بازی برنده شده است‪ .‬این تیم تا کنون در ‪ 6‬بازی مساوی‬

‫‪.‬کرده و تقریبا در ‪ 200‬بازی بازنده شده است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪67‬‬

‫ورزشکاران المپیک که مدال برنز به خانه می برند‪ ،‬شادتر از آنهایی هستند که‬
‫‪،‬برنده مدال نقره هستند‪ .‬مدال آوران نقره از این که نتوانسته اند بهترین باشند‬
‫ناخشنود اند‪ ،‬مدال آوران برنز‪ ،‬از این که توانسته اند به جایگاه ورزشکاران برتر‬

‫‪.‬برسند‪ ،‬خوشحال اند‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪68‬‬
‫برای عنکبوتها‪ ،‬خوردن تارشان در هر روز‪ ،‬کاری متداول محسوب می شود تا از‬

‫‪.‬پروتئین موجود در تارشان دوباره استفاده کنند‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪69‬‬

‫در ژاپن‪ ،‬بازی اوریگامی )کاردستی با کاغذ( در مدارس آموزش داده می شود تا‬
‫مهارتهایی چون صبر‪ ،‬مهارتهای سه بعدی‪ ،‬حافظه‪ ،‬و تمرکز در کودکان توسعه‬

‫‪.‬پیدا کند‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪70‬‬
‫مردی در ایالت میشیگان واقع در ایاالت متحده آمریکا‪ ،‬که قرار بود خانه اش‬
‫توسط پرسنل شهرداری تخریب شود‪ ،‬پالک خانه اش را با پالک خانه همسایه‬
‫اش عوض کرد‪ ،‬به گونه ای که پرسنل شهرداری‪ ،‬به اشتباه‪ ،‬خانه همسایه اش را‬

‫ٔاي ‪ٙ ٚ‬ثي ٖجبؼ ثط ٔشهطفبر ٔ ٕب٘ ّؿ ٖ‬


‫ب افع‪ٜ ٚ‬ز قس ‪ٕٞٙ „ ٞٚ‬چ ٖ‬
‫ب فطنشي‬ ‫خراب کردنب زض حى‪ٔٛ‬ز ‪ٙ‬ثي ‪ٝ‬‬
‫ثرهل اي‪ٝ ٙ‬ى زض ٘جطز سبضيري ٔالظٌطز‬
‫س؛ ‪ٛ‬‬‫يحيب ديف ٘يبٔ ‪ٜ‬‬
‫ٖ‬ ‫بز ي حيظيز ٔؿ‬
‫ثطاي دبسه ‪ٖ ٚ‬ا ‪ٜ‬‬
‫آفطي ثط ٔاذطاس‪ ٛ‬ضي٘‪$‬‬
‫ٗ‬ ‫ي ‪ٛ ٚ‬ذف‬
‫ال قىؿشي ٍـ‪ٟٕٗ ٍٕٟ‬ؾ‬ ‫زضيبچ ٖ‪ٚ‬ا ‪ٚ‬‬
‫ٔاطظي‪ ٓ ٞ #‬اِخ اضؾ ٖ‬ ‫‪ٝ‬‬ ‫عزيىي‬

‫‪ .‬ثيع ٘اؽ ‪ٚ‬اضز وطز‬

‫وبضزا „‪ٕٖٛٞ ٖٛ ٞ‬چ ِاخ‬


‫ٖ‬ ‫ا‪ٛ‬فَ ٘ ‪ٟ‬ـ‪ٟ٘‬بز‪٘ٛ .‬جز ٘بْ ‪ٚ‬آض ٘اي‬
‫ض ‪ٝ‬ث َ‪ٛ‬‬
‫ب ‪ٚ‬‬ ‫ٔاب سسضيؼبً س‪ٖ ٛ‬ا ٘ ٓٔبي ‪ُّ ٚ‬‬
‫ؾ‪ٙ‬شي ٔ ّٕؿب٘ ٖ‬
‫يب ػب٘ كي‪ ٙ‬ي ّؾ ‪ٛ‬ؼ ٖ‬
‫ليب‬ ‫ٔس ٖ‬
‫ٔيب ٖ‬
‫دبيب ٘بدصيط ٖ‬
‫ٖ‬ ‫ّٔىكب ‪ٛ ٚ‬ذا ‪٘ ٝ‬‬
‫ػٓبْ ِّٕاه ‪ ٚ‬ػسا َ ‪ٞ‬بي‬ ‫اضؾ ٖ‬
‫ال ‪ٜ ٔ› ٚ‬‬
‫ضي ٔاذطاس‪ ٛ‬ضي حىبْ قيٗ ي ف ٕبَي زض ٔهط ض ‪ٜ‬ا ضا ثطاي سبظـ‬
‫ٔيب ثغساز ‪ٔ ،‬طوع ٕؾ‬
‫زض ايط ٖا ‪ٖ ٚ‬‬
‫بثطاي ٘جطز ثطاي ثبظدؽ ٌيطي ثيز ِٕامسؼ آغبظ قس ‪ :‬ـً ً‪ٙ‬‬
‫‪ٙ‬ػ ‪ٞ‬بي٘‬ ‫ٗ‬ ‫‪ٞٚ‬‬
‫يطبي ثيٍ ٘‪ٝ‬ب „ٕ‪ ٞٛٞ‬اض „ٕ٘‪ ٘ٛ‬ز‪ٙ .‬ث‬

‫ؾب َ‪ ََٛ ٛ‬وكيس ‪1300-1095$‬‬


‫ْ‪.#‬نّيجي ‪ٝ‬و سمطيجبً ‪َ 200‬‬
‫اضدب ‪ٝ‬ث‪ٕٞ„ ٞ‬ط ‪ٜ‬ا ‪ٚ‬آضز »‬ ‫‪ٛ‬‬
‫س اؾالٔي ثطاي ‪ٚ‬‬‫غب ؾ ٘طقز ؾبظ زيٍطي ‪ٝ‬و ٕسبؼ ثب قطق ‪ٕ ٚ‬س ٖ‬ ‫اض ٖ‬
‫‪ٔ ،‬‬
‫ضظ ‪ٛ‬ثز‪ِ .‬غبر‬ ‫‪ٝ‬‬
‫ديكطفش ي ػ ٗٔ‬
‫ب ي اؾالٔي ٖآ ‪ٚ‬‬ ‫‪ٝ‬‬ ‫س‬ ‫‪ٙٛ‬ف ‪ ،‬ف ً‪ً ٞٙ‬‬
‫‪ٞٙ‬ط ‪ٕ ٚ‬س ٖ‬ ‫‪ٙ ٚ‬آقبيي ثب ّْْٖ‪ٖ ٖٙٛ ، ّٖٛٛ‬‬
‫ضيش‬
‫ٓ‬ ‫‪$‬وييب‪ ، #‬اِىُ ُح ‪$‬اِىُ‪ِٛ ، #‬اٍٍِ‬
‫بضيش ‪ ،‬اِؼجطا ‪$‬ػ جط‪ٕ ، #‬قيي ٕ‬
‫ٓ‬ ‫انُالحبسي‪ٕٖٛٞ ٖٛ „ ٞ‬چ ‪ :‬نفط ‪ٍٍِ ِ،‬‬
‫قب يب ثب ٘اسوي سغييط ثىبض‪$‬‬
‫ّف ٖطثي ٖ‬ ‫ٕ‪ٞ‬ب س ّ‬ ‫ظي‪ ، #‬ا ُؾطالة ‪ٝ ... ٚ‬و ‪ٚ‬‬
‫ٔاط ‪ٜ‬ظ ٖي‪ ٙ‬بً ثب‪ٖ „ ٞ‬‬ ‫اِ ‪ٛ‬راض ٔ‬
‫‪ًٙٞ‬‬ ‫ضس ‪ٙ ٖ ،‬‬
‫س اؾالْ زض ‪ٚ‬‬
‫اضدبؾز‪ٔ76$ « .‬‬ ‫س ي ٖٕك سبطيط ف‪ٞٙ‬طً ‪ٕ ٚ‬س ٖ‬ ‫٘كب ‪ٞ‬ز ‪ٜ‬‬ ‫‪#‬ي ‪٘ٚ‬‬

‫‪( Renaissance‬فصل سىم ‪ :‬رنسانس )‪0561-0011‬م‬


‫‪ٙ‬‬ ‫اي ‪ٚ‬زض ي ٌصاض ‪ٙ ٟ ٚ‬‬
‫قس ؟ ‪ٕ ّ ٝ‬و اي ‪ٝ‬و ‪ٝ‬ث ٗٔبي‬
‫ػف ثّس ٘اشربة ‪ٜ‬‬ ‫‪ٜ‬‬ ‫چطا ٖ‪ٖ ٛٙ‬ا » ٘‬
‫ضؿ ب٘ؽ « ثطاي ٗ‬

‫ثبض ‪ِٛ ِٛ ،‬سس ٔؼسز يب ٘‪ٛ‬ظايي اؾز‬ ‫‪ِٛ ِٛ :‬سس ‪ٚ‬ز ‪ٜ‬‬
‫ب ثي‪ ٙ‬ي ‪ ،‬ثب‪ٞ ٚ‬‬
‫ضب ‪ ٚ‬زض »‬ ‫ػٖ‬ ‫ٖالل ‪ٙ ٚ‬وؼىب‪ ٚ‬ي ٔؼسز ٘ؿجز ‪ٝ‬ث فّؿ ‪ٝ‬‬
‫ف‪ٟ ،‬‬ ‫ػ‪ٝ ،‬‬ ‫ٖآ ‪ٝ‬چُُٔٔ طح قس ‪ ،‬س‪ٝ ٛ‬‬

‫س‪ٛ‬ح اي‪ ٙ‬مسض‬ ‫شب ‪ٛ‬ثز‪ .‬اي‪ٝ ٙ‬ى چطا ٗ‬


‫اي َ‪َ ٛ‬‬ ‫ب ‪ْٚ ٚ‬‬
‫‪ٚ‬ضْ ثبؾ ٖ‬ ‫س ‪٘ٛ‬ي ٖ‬ ‫ٓ‪ ٟٔ‬يه والْ ٕس ٖ‬
‫س والؾيه يب „‪ٖ ٞ‬‬
‫ٕ‪ٞ‬ب ٕس ٖ‬
‫ب ‪ْٚ ٚ‬‬
‫‪ٚ‬ضْ اظ ٘ٓط‬ ‫س ‪ٞ‬بي ‪٘ٛ‬ي ٖ‬
‫ب ثي‪ ٙ‬ي ‪ٕ ٚ‬س ٖ‬
‫ػٖ‬ ‫اي ٗ‪ٚ‬اليز ث ٔ‬
‫طي ٌطزز ‪ٝ‬و ‪ٟ‬‬ ‫‪ٛ‬ثز ‪ٝ‬و سبضيرؿبظ قس ‪ٝ‬‬
‫‪،‬ث ٗ‬
‫اي ٗ‪ٚ‬اليز ٌطيعي ٘يؿز ‪ٝ‬و زض ‪ٞ‬يچ وساْ‬
‫وّيؿب زض ضزيف قطن ‪ ٚ‬وفط لطاض ٔي ٌطفز‪ ... .‬اظ ٗ‬
‫مــا و غــــرب و چند موضوع ديگر ‪08‬‬
‫جي ‪ٝ $‬ث‬ ‫ضؿ ب٘ؽ [ شار يب ثب‪ ٚ‬ضي سحز ٖ‪ٛٙ‬ا » ذسا « ‪ٔ ٚ‬ب‪ ٚ‬ضاءِاُُِ ٗ‪ٝ‬‬ ‫ب ‪ْٚ ٚ‬‬
‫‪ٚ‬ضْ ‪٘ ٚ‬‬ ‫س ‪٘ٛ‬ي ٖ‬
‫اظ ٖآ ‪ٚ‬ز ] ٕس ٖ‬
‫ٌ ‪ٔٗٙ ٝ‬‬ ‫ػز ٘ساقز ‪ٞ ٚ‬ط ‪ٚ‬ز ‪ٔٙ ،‬ىط ‪ٙ‬چ ٗي ‪ٛ ٚ‬‬
‫ػز يب شاسي ‪ٛ‬ث ٘زس‪ ... .‬اطچ‬ ‫ػزي آ ٕب٘ؾي ‪ٛ ٚ #‬‬ ‫بي ‪ٛ ٚ‬‬

‫س والؾيه ‪ٛ‬ثز ‪ٔ ،‬اب ‪ٝ ...‬ث سسضيغ ‪ٞ‬ؿشي ‪ٙ‬قبؾي ػسيسي اظ‬ ‫ضؿ ب٘ؽ ‪ ،‬ف ً‪ً ٞٙ‬‬
‫‪ٞٙ‬ط ‪ٕ ٚ‬س ٖ‬ ‫‪ٕٝ‬‬
‫طچك ٘‬ ‫ؾ‬
‫‪ٝ‬‬
‫اضائ وطز‪86$ « .‬‬ ‫‪#‬ػب٘ ت ‪ٛ‬ذز‬

‫ب ‪ٝ‬ث ػبئ »‬
‫زاز ٘اؿ ٖ‬ ‫ب ٖ ٖ‪ٚ‬‬
‫ب ػ سيس ضا ٍاهبًيسم ق ُى ٔي زاز‪ .‬لطاض ٖ‬
‫ػٖ‬
‫ل‪ٚ‬ط ُؾ‪ٚ‬ي ‪ٟ ٚ‬‬ ‫ػ ٖ‬
‫ٔيب ‪ٟ‬‬
‫طظ ٖ‬
‫ثذصيطي ‪ٝ‬و‬
‫ٓ‬ ‫ب ‪ٝ‬ث „‪ٕٞ ٞ‬ط ‪ٜ‬ا ٔي ‪ٚ‬آضز‪ .‬اٌط‬
‫وبئبر ديبٔس‪ ٞ‬بي ‪ٕٟ‬ـٕ‪ ٟٔٔ‬ي ثطاي ٘اؿ ٖ‬
‫ذسا زض ٔطوع ‪ٞ‬ؿشي ‪ٙ ٚ‬‬

‫ي ‪ٚ‬ا ضا ‪ٙ‬چس ٖا ٘بلم ‪ٔ ٚ‬حشبع ‪ٝ‬ث ‪ٞ‬سايز‬


‫ب ٔطوع ‪ٞ‬ؿشي اؾز زض ٖآ ‪ٛ‬نضر زيٍط٘ „ٕ٘ي س‪٘ ٛ‬ا ٓ‬
‫‪٘ ٚ‬اؿ ٖ‬
‫ب ٔي س‪٘ ٛ‬اس ‪ٝ‬ث ‪ٟ‬ـ ‪ٟٙ‬‬ ‫‪ٕٙٞ‬‬
‫ٔيب ذيط ‪ ٚ‬قط ٕسييع ثٍصاضز ‪ ٚ‬اؾبؾ بً‬
‫‪ٙ‬سبيي ٖ‬ ‫ي‪٘ .‬اؿ ٖ‬
‫ضابيي اظ ػب٘ ت وّيؿ ب ثس ٘ا ٓ‬
‫ساظ ي ‪ٛ‬ذز فطز لبزض ٘يؿز ذيط ‪ ٚ‬نالحف ضا سكريم ‪ٞ‬زس‪ٞ88$ « .‬‬
‫‪#‬يچ وؽ ‪ٝ‬ث ٘ا ‪ٜ‬‬
‫شب ‪ٛ‬ثز‪ .‬اظ ‪ٛ‬ؾيي ٖ‪ٖٛ ٛ‬چ ٔطوعيز‬ ‫ظثب ٔاذطاس‪ ٛ‬ضي ْ‪ٚ‬‬
‫‪ٚ‬ضْ ثبؾ ٖ‬ ‫ٖ‬ ‫السي « ثبلي ٔب٘ س ؛ ظيطا‬
‫ٗ‬ ‫ظثب „‪ٕٞٙ ٞ‬چ ٖ‬
‫ب»‬ ‫ٖ‬
‫شمي ثب وّيؿ ب ‪ٛ‬ثز ‪ٔ ،‬ي س‪ٖ ٛ‬ا ايتبليب ضا دبيشرز ٘‬
‫ضؿ ب٘ؽ‬ ‫ُ‬
‫سمبث ٔؿ ٓ‬ ‫وّيؿ ب زض ضْ ‪ٛ‬ثز ‪٘ ٚ‬‬
‫ضؿ ب٘ؽ ‪ ٓ ٞ‬زض‬
‫‪.‬بٔيس٘‬

‫فصل چهارم ‪:‬نهضت اصالح ديني )رفرهاسيىى( ‪ 0511-0601‬م‬


‫بي افى‪ ٙ‬ي اـ ثط حى‪ٔٛ‬ز ‪ ٚ‬ضيع ‪ ٚ‬زضقز ٘ظسٌي ْ‬
‫ٔطز ‪ٖ ،‬ثبض ٔي قس ‪ٝ‬و‬ ‫اؾشجساز وّيؿب ‪ ٚ‬ؾ ‪ٝ‬‬
‫‪ٛ‬‬ ‫ُٗ‬
‫قس ‪ٛ‬ثز ‪ٝ‬ث انالح‬ ‫زاز ثبقس‪ .‬افىبض ٘‬
‫زا ‪ٕ ٙ‬كس ٖا ‪ ٚ‬ثي‪ٕ ٙ ٙ‬كس ٖا ُٔٗٔ ف ‪ٜ‬‬ ‫حب ضخ ٖ‬ ‫اسفبلبر ػسيسي زض َ‬
‫‪ٝ‬‬ ‫ٔمبث ٗ ‪ٞ‬‬ ‫‪ٝ‬‬ ‫ٗ‬
‫فطث لسٖ ›ّٖٓ وطز ؟‬ ‫طي‬ ‫اي ا ٗ ٕ‬ ‫چ ثبيس ُ‬ ‫!يب حصف لسضر ‪ٛ‬فق اِ ‪ٜ‬‬
‫بز ي وّيؿب‪ٔ .‬اب ‪ٍ ٘ٛ‬‬
‫شطي ػ‪ ٙ‬جف ‪ ٚ‬ذيعقي ‪٘ٚ ،‬‬
‫ذساسٌبض ٖا‬ ‫زق ي ٔربِفز ثطوكس ؟! ثب ٕو ٗ‬ ‫‪ٝ‬چ وؿ ي ٔي س‪٘ ٛ‬اؿز ‪ٝٙ‬‬

‫فشس ‪ٞ ٚ‬ط ٘‪ٛ‬ايي ‪ٝ‬و ‪ٝ‬ث‬


‫في ٔي ‪ٛ‬و ‪ٙ‬‬ ‫وّيؿ ب ٔيد ‪ٞ‬بي اضسساز ‪ ٚ‬سىفيط ضا ثط ‪ٛ‬‬
‫سبثر قرهيز ٔربِ ٗ‬

‫وطزس‪ٔ .‬اب وكيكي آٌ ‪ٜ‬‬


‫ب ‪ٔ ٚ‬شفىط ‪ٝ‬ث ٘بْ »هبرتيي لَترٓ٘‬ ‫٘‬ ‫ف ‪ٝ‬‬
‫ذف ٔي‬ ‫طقب ٘بدؿ‪ٙ‬س ٔي ٔآس ‪ ،‬زض ُ٘٘ ُ ‪ٝ‬‬
‫« ٖ‬
‫ضيش ي وّيؿب ‪٘ ،‬بْ ‪ٛ‬ذز ضا زض نفحبر سبضيد ػب‪ٝ٘ ٚ‬‬
‫زا وطز‬ ‫‪ٝ‬‬ ‫وكيس ذ ٗٔ‬
‫ط اس‪ٛ‬‬ ‫‪ :‬ثب ‪ٝ‬ث آسف‬
‫ٖ‬
‫مــا و غــــرب و چند موضوع ديگر ‪09‬‬

‫يىذبضچي ٖظبٔز »‬
‫ٍ‬ ‫شب ‪ٞ‬ب زض حميمز دبيب٘ ي ثط ثيف اظ يه ‪ٞ‬عاض ؾ َ‬
‫ب‬ ‫َغيب ‪ٚ‬‬
‫دطسؿ ٖ‬ ‫ٖ‬ ‫٘امالة يب‬
‫ٔبضسي ِ‪ٛ‬سط ‪ٚ ٚ‬‬
‫ديط ٘اف[ ٘ؿ جز ‪ٝ‬ث‬ ‫طز ٔي قس‪] ... .‬‬ ‫‪ٚ‬اسيىب ثط غطة ‪ٚ‬‬ ‫وّيؿبي ِ‪ِ ٛ‬‬
‫ٗ‬ ‫اضدب ٕق ‪ٜ‬‬ ‫ٖ‬ ‫وب‪ٛ‬سيه يب‬
‫‪ٙ‬‬
‫زاقشس‬ ‫ال وّيؿبي وب ِ‪ِٛ ٛ‬سيه ٖاشطاو‬ ‫‪.‬ثي اَ ٖالي ‪٘ ،‬‬
‫زاف ُؾحي ‪ٓ ٚ‬و ‪ٛ‬ؾازي ثؿيبضي اظ ٔ ‪ٚٛ‬ؿ ٖ‬
‫زاف ثطذي اظ ٔم ٔببر زي‪ ٙ‬ي ٘آمسض ٘اسن اؾ ز ‪ٝ‬وٗٔ ‪...‬‬
‫شطيب ٗٔشمس ‪ٛ‬ث ٘زس ‪ٝ‬و ُؾح ‪ٛ‬ؾاز ‪٘ ٚ‬‬‫ٖ‬
‫ػٕ٘ي ‪٘ٛ‬قس‪ُ .‬ؾح‬ ‫السي ‪ٛ‬ثز ‪ٛ ،‬‬
‫ٔش ‪„ ٘ٝ‬‬ ‫ٗ‬ ‫ظثب‬
‫ٖ‬ ‫ًٗٗثًبً حشي ٗٔب٘ ي ٘يبيف ‪ٞ‬ب ‪ٖ ٚ‬زب‪ ٞ‬بي وّيؿ ب ضا ‪ٝ‬و ‪ٝ‬ث‬

‫اي ‪ٕ ٓ ٞ‬وشط ‪ٛ‬ثز‪106$ « .‬‬ ‫ب ‪ٔ ٚ‬ؿيحيز حشي اظ ٗ‬ ‫ػٖ‬‫‪#‬آٌب‪ ٞ‬ي ‪ٞ‬بي ٖآ ‪ٞ‬ب اظ سبضيد ‪ٟ‬‬

‫شطيب ‪ٝ‬ث »‬
‫ٖ‬ ‫شمبزب ضا اظ ػ ب٘ ت ٗٔ‬
‫ثيكشطي ٖاشطاو ‪ٞ‬ب ‪ٔ ،‬ربِفز ‪ٞ‬ب ‪٘ ٚ‬ا ‪ٞ‬‬
‫ٗ‬ ‫ٔاب ٖآ ‪ٝ‬چ زض ٘ ‪ٟ‬ـ‪ٟ٘‬بيز‬

‫ب س‪ٍ ٛ‬ؾوّيؿ ب ‪ٕٞٙ „ ٞٚ‬چ ٗي ٖاشمبز ‪ٝ‬ث ٗٔؼ ‪ٜ‬ع ‪ ،‬وطٔاز‬


‫‪ ٚ‬وّيؿ بي وب ِ‪ِٛ ٛ‬سيه ‪ٔٛ‬ػ ت قس آٔطظـ ‪ٌ ٙ‬ب‪ٖ ٞ‬‬
‫ٔطي ٔمسؼ ‪ٛ ،‬ح ٖٖ‪ٛ‬‬
‫اض‪ٛ‬ي‬ ‫س اظ حًطر ٖيؿي ٔؿيح ‪ٓ ،‬‬‫قفبثركي ثطذي اقيب ‪ ،‬اؾ‪ٙ‬بز ‪ٚ ٚ‬اضاق ثبلي ٔب٘ ‪ٜ‬‬
‫ظ ‪ٝٙ‬ي ي ‪ٚ‬‬
‫ٔطي زض ٔ‬
‫اي ٖاشمبز ‪ ،‬لسضر حًطر ٖيؿي ٔؿيح ‪ ٚ‬حًطر ٓ‬ ‫ب ‪ٛ‬ثز‪ٝ ... .‬ث ‪ٔٛ‬ػت ٗ‬
‫لسيؿ ٖ‬
‫قفبز‬ ‫ب ‪ٝ‬ث ِ‪ٚٚ‬اِيبي وّيؿب ٔي ضؾس ‪٘ ٚ‬آ ٖ‬
‫ب ‪ٖ ٓٞ‬‬
‫ٔاىب ٖ‬ ‫ب ٗثس اظ ضحّز ٘آ ٖ‬
‫قفبز ‪ٔ ٚ‬آطظـ ‪ٌ ٙ‬ب‪ٖ ٞ‬‬
‫‪ٖ ،‬‬
‫ثبالذط َّت آٔطظـ ضا ديسا ٔي ‪ٙ‬وس‪109$ «.‬‬
‫‪ٜ‬‬ ‫ثركيس ‪ٌ ٙ‬ب‪ٖ ٞ‬‬
‫ب‪ٚ‬‬ ‫ٖ‬ ‫‪#‬‬
‫ث ب٘‪ٟ‬ـ ‪ٟٙٙ‬د ي ‪٘ ٚ‬بٔ ‪ٔٚ‬‬ ‫‪ٝ‬ث ٗ‬
‫ٗ‬
‫ٌطفش ‪ ٚ‬وؿت‬ ‫ضجط ٖا وّيؿب ضا‪ٜ ٜٛ .‬‬
‫ض‪ٛ‬ق‬ ‫كط ثطذي ‪ٞ‬‬ ‫اي ‪ٞ‬ب ‪ٝ‬‬
‫ايبف ‪ٙ‬ويس ‪ٚ‬‬
‫ضا ٍ‬
‫اي‬ ‫ٔبضسي ِ‪ٛ‬سط ُ‬
‫ٔمبث ٗ‬ ‫ٗ‬ ‫فشكب ضا ‪ ٚ‬اظ „ٕ‪ ٞٝٞ‬قٍفز ‪ٚ‬آضسط ذطيس ‪ٚ ٚ‬‬
‫فطـ ‪ٟ‬ث كز ضا‪.‬‬ ‫ٖ‬ ‫زضآٔس‪ ٞ‬بي ٍ‪ ٍٞٙٙٞ‬‬
‫كي ‪ٞ‬ب ‪ٕٞٝ‬‬ ‫وجط ‪ ٚ‬وػي ‪ ٚ‬وبؾشي ٔي ايؿشس ‪ ٚ‬ثيب٘ ‪ٝ‬ي ايٖ › ‪ّٖٝ‬ي ‪ٚ‬‬
‫فطـ ‪ٟ‬ثكز ‪ٝ‬ث زؾز وّيؿب٘ ٗ‬
‫ب ٔي ‪٘ٛ‬قس ‪ ٚ‬ضؾيس‪ ٞ‬بي ذطيس ‪ٟ‬ثكز ضا دؽ ٔي ‪ٙٞ‬زسٔ‬
‫دكي ٖ‬ ‫‪.‬ي ٘‪ٛ‬يؿس‪ٝ .‬ث ٘ز َ‬
‫جب ٗ‬
‫اي ثيب٘ ‪ٝ‬ي ‪ ،‬ثطذي ٕ‬
‫ظيبز ‪ٛ‬ذ ‪ٞ‬اي ٖآ ‪ٞ‬ب ً‪ٙ‬‬ ‫شبز ‪ٝ ٚ‬‬ ‫‪ :‬حبال ِ‪ٛ‬سط زليمبً ‪ٚ ٚ‬‬
‫وطز‬
‫‪ٜ‬‬ ‫‪ٙ‬سً‬ ‫‪ٜ‬‬ ‫ٖطن ضا ثط‬ ‫ضثطي دبح ‪ ٚ‬اؾمف ايؿ ‪ٜ‬‬
‫آذطي ؾالحف ضا ‪ٝ‬ث وبض ثؿز ‪ :‬اضسساز‪ٝ .‬ث ِ‪ٛ‬سط ‪ٚ 60‬‬
‫ضظ »‬ ‫ٗ‬ ‫ب ‪ٝ ٖ ٔٙ‬‬
‫بظ ‪ ،‬ضْ‬ ‫ؾ ط ٘اؼبْ دؽ اظ ‪ٝ‬ؾ ؾ َ‬

‫زاز قس ‪ٝ‬و يب اظ ٖمبيسـ زؾز ثطزاضز ‪ ٚ‬يب اظ ‪ٛ‬ؾي وّيؿ ب ٔطسس ٖاالْ ‪ٛ‬قز‪ِٛ .‬سط زض ٖ‬
‫ٔيب‬ ‫فطنز ‪ٜ‬‬
‫اثالغي ي ضْ ضا آسف ظز‪ .‬حبال ‪ٚ‬ا زيٍط ٔطسس ‪ ٚ‬يبغي ‪ٝ‬ث حؿبة ٔي آٔسَ‬
‫‪ٝ‬‬ ‫‪.‬طفساض ٘اف‬

‫مــا و غــــرب و چند موضوع ديگر ‪21‬‬


‫ب ‪ٝ 1546‬و ‪ٚ‬ا ‪ٛ‬فر وطز ‪ِٛ ،‬سط‬
‫حى اضسساز ‪ ٚ‬زؾ ٍشيطي ِ‪ٛ‬سط نبزض قس سب ؾ َ‬ ‫اظ ؾ َ‬
‫ب ‪ٝ 1521‬و ٓ‬
‫ٔصجي ‪ٝ‬و ‪ٚ‬‬
‫ٔاط ‪ٜ‬ظ ٖآ ضا ‪ٝ‬ث ٘بْ‬ ‫ب ‪ٙ‬ثب ٘ ‪ٟ‬ـ‪ٟ٘‬س ؛ ‪ٞ‬‬
‫س‪٘ ٛ‬اؿز يه وّيؿبي ػسيس ‪ٔ ٚ‬ؿش ُم اظ ضْ ضا زض ٕآِ ٖ‬
‫ٔيب ٘اؿ ٖ‬
‫ب ‪ ٚ‬ذسا‬ ‫ؾ‪ٚ .‬ا اؾبؾبً ػبيٍب‪ ٞ‬ي ‪ٝ‬ث ٘بْ ‪ٚ‬‬
‫ضحب٘ يز ‪ٝ‬ث ‪ٖ ٛٙ‬ا ح ‪ّٝ‬م ي ‪ٚ‬ا ٍؾ ٖ‬ ‫شب ٔي ‪ٙ‬قب ٓي‬ ‫‪ٚ‬‬
‫دطسؿ ٖ‬
‫ضحب٘ يز ‪ ،‬ثِبُُِ ٕج ِزيّي ‪ ٓ ٞ‬ثطاي لساؾز ‪ ٚ‬ؾبيط ‪ٚ‬ي ٌ‬ ‫‪ٛ‬‬
‫ػي ‪ٞ‬بي ٖآ ‪ ،‬اظ‬ ‫لب ُئ ‪٘ٛ‬جز‪ .‬ثب ثالٔ ‪ٔٛ‬ي ٖ‬
‫قس ‪ٚ‬‬

‫اظزاع ٘ى‪ ٙ‬س ‪ٛ ٚ‬ذز ضا ‪ٚ‬لف وّيؿب ‪ٙ‬وس ‪ ،‬ثبلي٘ „ٕ٘ي ٔب٘ س‪133$ « .‬‬ ‫‪ّ ٝ #‬ـّٕ ٘آ‬
‫ٕػ ‪ٝ‬ى وؿي ‪ٚ‬‬
‫ػ ‪ٝ‬ث زيٍط ٖمبيس ‪ٚ‬‬
‫دطسؿشب٘ شيؿٓ ‪ٕٞٙ ٞ„ ٚ‬چ ٗي ػ‪ ٙ‬جف جبى كبلَِى فط ٘ا ‪ٛ‬ؿي‬ ‫زض ‪ٝ‬‬
‫ازٔا ي فهُ ضا ٕ‬

‫‪.‬بِجي ٔآ ‪ٜ‬‬
‫س اؾزُُٔٔ‬

‫فصل پنجن ‪ :‬انقالب تجاري ؛ عصر سفرهاي دريايي و تىلد بىرژوازي‬


‫م ‪0011-0511‬‬
‫اضدبي ٖ ٖ‪ٚ‬‬
‫ل‪ٚ‬ط ‪ُ ٚ‬ؾي »‬ ‫حبو ثط ‪ٚ‬‬ ‫ضفش ٘ٓبْ الشهبزي ‪ٛ‬فئزاِ ‪ٝ‬‬
‫يش ي ٓ‬ ‫ٗ‬ ‫‪ ٚ‬سٗ طيف ٘امالة سؼبضي ‪ :‬اظ ٗ‬
‫ثي‬

‫قس ٖآ ثب يه ؾبٔ ٘‪ٝ‬ب ي الشهبزي ػسيس‪172$ « .‬‬ ‫‪#‬ػبيٍ ٗ‬


‫عي ٖ‬
‫سبظ ضا ‪ٚ‬اضز ‪ٔٙ‬بؾجبر الشهبزي وطز ‪ :‬ثب٘ ىساضي »‬
‫اي ٘امالة ]سؼبضي[‪ٕٞٙ „ ٞ‬چ ٗي ض ‪ٜ‬ا ُح ‪ٞ‬بيي ‪ٜ‬‬
‫‪ٗ ،‬‬

‫‪ ٚ‬يطة ؾ ‪ٝ‬ى ‪ٞ‬بي ػسيس ‪٘ ،‬كط اؾى‪ ٙ‬بؼ ‪ ،‬چبح ‪ٛ‬حاِؼبر ثب٘ ىي ‪ ،‬وكشي ض ٘اي ‪ِٛ ِٛ ،‬سيسار ‪ٗٙ‬نشي‬

‫لبض ‪ٝ‬ث الشهبزي ‪... .‬‬ ‫ثي ‪ٟ‬ق ‪ٞ‬طبي ٗ‬ ‫ُ‪ٙ‬‬ ‫٘امالة سؼبضي ‪ ،‬الشهبز ‪ٚ‬‬
‫‪ٜ‬‬ ‫اي‬ ‫اضدب ضا اظ ق ُى ٔ‪ٝ ُ ٔٙ‬م اي ‪ٔ ٚ‬حس‪ ٚ‬ز ٗ‬
‫ػي سجس ُي وطز‪173$ « .‬‬
‫‪ٟ #‬ب٘‬
‫زضثبض ي زيٍط دطس‪ ٛ‬افى‪ ٙ‬ي ‪ٞ‬بي ٘امالة سؼبضي ثط الشهبز ‪ ٚ‬ثبظضٌب٘ ي ‪ٚ‬‬
‫اضدب‬ ‫‪ ٚ‬زض ‪ٝ‬‬
‫ازٔا ي فهُ‬
‫‪ٜ‬‬
‫ٕػؾفط وطيؿشف ّ ٕوت ػ‪ٛٙ‬ايي ‪ ،‬ؾ ٗر ‪ٝ‬ث ٖ‬
‫ٔيب ٔي آيسٕ‪ٞ‬‬ ‫ضاع ؾ ‪ٞ‬‬
‫فطبي زضيبيي ‪ ،‬اظ ‪ّ ٝ‬ـّٕ‬ ‫‪ٙ .‬چ ٗي ‪ٚ‬‬

‫‪ Enlightenment the‬فصل ششن ‪ :‬عصر روشنگري ‪ 0511-0011‬م‬

‫يي ‪ٝ‬و زض َ‪ ََٛ ٛ‬سبضيد ثكط‪» ْٟٛ‬‬


‫٘طفش اؾز اٌط ‪ٛ‬ثٍ ٓ‬
‫‪ٝ‬‬ ‫ي ‪ ،‬ؾ ‪ٙ‬ري ‪ٝ‬ث اغطاق‬ ‫ض ديبٔجط ٖا ضا ‪ٝ‬و ٔؿ ‪ٙ‬‬
‫شظب ‪ٙ‬و ٓ‬

‫ضبي ٘اؿ ٖ‬
‫ب‪ٞ‬‬ ‫ب ثي‪ ٙ‬ي ‪ ٚ‬ثط ثب‪ٞ ٚ‬‬
‫ػٖ‬‫سيك ‪ ،‬ثط ‪ٟ‬‬ ‫ض ٍ‪ٙٙ‬قٍطي ثط ‪ٗٞ‬‬
‫ش ‪ ،‬ثط ٘ا ‪ٝ‬‬ ‫دسيس ي ‪ٚ‬‬
‫‪ٜ‬‬ ‫يچ س ِ‪ِٛ ٛ‬حي ‪ٝ‬ث ٘ا ‪ٜ‬‬
‫ساظ ي‬

‫‪#‬سبطيطٌصاض ‪٘ٛ‬ج ‪ٜ‬ز اؾز‪209$ « .‬‬

‫مــا و غــــرب و چند موضوع ديگر ‪20‬‬

‫ب غطثي ٗثس اظ ٘‬
‫ضؿ ب٘ؽ ‪ ،‬زيسـ »‬ ‫يبفش ‪ٛ‬ثز‪٘ .‬اؿ ٖ‬
‫‪ٝ‬‬ ‫آزي ٘‪ِٛ ِٛ ٛ‬سس‬
‫س ٖ ِٕبََِي ٘‪ٔ ٚ ٛ‬‬ ‫زض ٘ا ‪ٟ‬شبي ٖ‬
‫لط ‪ٞ‬ؼ ‪ٓ ٞ‬‬
‫٘‬
‫ب ‪ ٚ‬اظ ‪ٛ‬ذزـ زچبض يه ٌز ‪ٛ‬طٌي ٖٕيك ‪ٙ ٚ‬ثيبزي قس‪، 211$ « .‬‬ ‫ػٖ‬ ‫‪#‬زضوف ‪ٕٟ ٚ‬فف اظ ‪ٟ‬‬
‫‪ٝ‬‬
‫‪$‬ذالن اي اظ ‪ 211‬سب ‪215‬‬ ‫ب ثي‪ ٙ‬ي ‪:‬‬
‫ػٖ‬ ‫بضچة وّي ٗ‬
‫اي ‪ٟ‬‬ ‫‪ٟ : #‬چ ‪ٛ‬‬

‫يس ‪ٝ‬ث آٌب‪ ٞ‬ي ‪ ٚ‬زضن زضؾز اؾ ز‪ .‬ثب‪ ٚ‬ضي ‪ٝ‬و‪1 #‬‬ ‫ضـ ُ„ٔ ٗ‬ ‫‪ٙ‬سب ‪ٕٙٞ‬‬
‫ضاب ‪ٚ ٚ‬‬
‫ُٕٔئ ثطاي ضؾ ٖ‬ ‫دليل ‪ٟ‬ـ ‪ٟٙ‬‬

‫جشي ثط اؾشسا َل ُ‪ ُٔٙٔٙ‬مي ٘جبقس ‪ٖ ،‬اشجبضي ٘ساضزٔ‬


‫‪ٙ .‬‬

‫ب ‪ٞ‬ؿشي يه هبشيي يب دستگبُ هكبًيكي عظين اؾ ز ‪ٝ‬و ثط َجك ثطذي َ‪ٛ‬ا‪ٛ‬نَ‪2 #‬‬
‫ػٖ‬
‫‪ٟ ٚ‬‬
‫ب٘ „ٕ٘ي س‪٘ ٛ‬اس زض ٘آ ‪ٟ‬ـ‪ٟ٘‬ب سغييط ‪ ٚ‬س ِ‪ِٛ ٛ‬حي ‪ٝ‬ث ‪ٛ ٚ‬‬
‫ػز‬ ‫٘‬
‫بدصيطس ‪٘ ٚ‬اؿ ٖ‬ ‫٘‬
‫سغييط‬ ‫ا‪ٛ‬ل ٘ ٗي وبض ٔي ‪ٙ‬وس ‪ٝ‬و‬

‫ػٖ‬
‫ب‬ ‫ب » زوبضر « ‪ٛ‬ثز‪ٚ .‬ا ٔي ٌفز ‪ٟ ٓ ٞ :‬‬
‫ػٖ‬
‫دبضازاي ٔىب٘ يىي ثطاي ‪ٟ‬‬
‫ٓ‬ ‫ٓ‪ٚ ٚ ٞ‬آضز‪ٔ„ ٕٔٗٗ .‬بض‬

‫آفطيس اؾز ؛ ٔاب ز ُذ ‪ ٚ‬سهطفي زض ›ٖٕٖ ّٕىطز ٖآ ٘ساضز‬ ‫حبو ثط ٖآ ضا ‪٘ٚ‬‬


‫ذساس‬ ‫‪.‬ا‪ٛ‬ل ٘ ٗي ٓ‬
‫‪ٜ‬‬
‫‪ٝ‬‬
‫ب ثب ‪ٌ $ sin original #‬گبُ ٍا ِ‬
‫لي‪3 #‬‬ ‫ٖآ ‪ٝ ٌ ٘ٛ‬و وّيؿب ثب‪ ٚ‬ض زاقز ‪ٛ ٚ ،‬‬
‫ػز ٘ساضز ‪٘ ٚ‬اؿ ٖ‬
‫شي يب ‪ٌ ٙ‬ب‪ ٞ‬ىبض ٔ ِ‪ِٛ ٛ‬شس „٘ ٕ٘ي ‪ٛ‬قز‬ ‫ػْ‬
‫ط ٘رؿ ٗ‬ ‫‪.‬يه ُ‬

‫شطي ذيط ‪ٔ ٚ‬هّحز ‪ٛ‬ذيف ضا سكريم ‪ٞ‬زس ‪ٞ ٚ‬يچ ٘ ‪ٟ‬ـ‪ٟ٘‬بز ‪ٔ ،‬ط ٕ‬


‫ػ‪4 #‬‬ ‫‪ٛ ٚ‬ذز فطز ٔي س‪٘ ٛ‬اس ‪ٟ‬ث ٗ‬
‫‪.‬م ٔبي لبزض ٘يؿز ‪ٟ‬ث شط اظ ‪ٚ‬ا ٗ‬
‫اي سكريم ضا ‪ٝ‬ث ٘اؼبْ ثطؾب٘ سٔ‬

‫ؼاي اظ ْ‪ ْٚ ٚ‬بيف ‪ٝ‬و‪5 #‬‬ ‫وّيؿ ب ٗٔشمس ‪ٛ‬ثز ‪ٝ‬و ٘اؿ ٖ‬


‫ب سىّيف ٔساض اؾ ز ؛ ٘اؿ ٖ‬
‫ب ثب ٔ ـٖ‪ٕٛ ٝٛ‬ـ‬

‫ض ٍ‪ٙٙ‬قٍطي ‪ٝ ،‬ث‬ ‫سطي ٘آ ‪ٟ‬ـ‪ٟ٘‬ب ٘ؿجز ‪ٝ‬ث ‪٘ٚ‬‬


‫ذساس اؾ ز ‪ِٛ ِٛ ٔ ،‬شس ٔي ‪ٛ‬قز‪ .‬سب ل ُج اظ ٖهط ‪ٚ‬‬ ‫ٗ‬ ‫انّي‬

‫ض ٍ‪ٙٙ‬قٍطي اظ ‪ّ ٝ‬ـّٕ‬
‫ٕػجبى‬ ‫٘ساقشس‪٘ .‬‬
‫زا ‪ٕ ٙ‬كس ٖا ٖهط ‪ٚ‬‬ ‫‪ٙ‬‬ ‫چيعي ‪ٝ‬ث ٘بْ حك يب ح َمق ٖاشمبز‬
‫وطزس ‪ٝ‬و زض ا‪ٛ‬ل ٘ ٗي اؾبؾي ثؿيبضي اظ ‪ٛ‬‬
‫وك ‪ٞ‬‬
‫ضب اظ‬ ‫٘‬ ‫حمق ضا سس‪ٗ ٚ‬ي‬ ‫الن ‪ٝ‬ث سسضيغ ٗ‬
‫اي ‪ٛ‬‬
‫ٕػٔاطيىب ‪ ٚ‬فط ٘ا ‪ٔٝ ٗٙ‬ؿىؽ اؾ ز‪ .‬الن ٘‪ٛ‬قز ‪ٝ‬و ‪ٞ‬ط ٘ا ب٘‬
‫ؿي ثبيس حك حيبر ‪ ،‬حك‬ ‫‪ّ ٝ‬ـّٕ‬
‫زاقش ثبقس ؛ اظ ٍ‪ ٍٞٙٞٙ‬بْ ِ‪ِٛ ٛ‬سس سب ‪ِٓ ٝ‬ح ي ٔطئ‬
‫‪ٝ‬‬ ‫٘‪ٝ‬‬
‫آظازا ي ‪ٞ‬‬
‫ٔصت ضا‬ ‫‪.‬بِىيز ‪ ٚ‬حك ٘اشربة‬

‫اضاز‪6 #‬‬ ‫ٔطز اؾ ز‪َ ٖ .‬ع ‪٘ ٚ‬هت حى‪ٔٛ‬ز ‪ٝ ٓ ٞ‬ث‬ ‫‪ٙ‬سب ‪ٔٙ‬كأ ٖ ٖ‪ٚ‬‬
‫ٔك‪ٚ‬طيز ثركي ‪ٝ‬ث حى‪ٔٛ‬ز ضاي ْ‬ ‫‪ٟ‬ـ ‪ٟٙ‬‬
‫‪ٜ‬‬
‫ٌصقش ٘ ٔبحس‪ ٚ‬ز ٘يؿ ز ؛ ثّ ‪ٝ‬ى ‪ٚ‬‬
‫‪ٝ‬‬ ‫٘اشربة ْ‬
‫ٔطز اؾز‪ .‬لسضر ‪ ٚ‬اذشيبضار حى‪ٔٛ‬ز‪ٕٖٛٞ ٖٛ „ ٞ‬چ‬
‫مــا و غــــرب و چند موضوع ديگر ‪22‬‬
‫لجب ؾيبؾز ‪ٞ‬ب ‪ ،‬س ٕه ٕيبرٔ‬
‫َ‬ ‫يي ٔي ‪ٙ‬وس‪ .‬حى‪ٔٛ‬ز ثبيس زض‬ ‫حس‪ ٚ‬ز اؾز ‪ٝ‬ث ٖآ ‪ٝ‬چ ٖ٘‪ٖ ٛ‬‬
‫ل‪٘ٛ‬ب سٗ ٗ‬
‫بّٕٖ ‪ٚ‬‬ ‫‪.‬ىطزـ دبؾ ‪ٍ ٛ‬ر ثبقس‪ :‬دب ِٕ‬
‫ض ٖ‬
‫زايط ِٕٗابضف‬
‫‪ٜ‬‬ ‫ثبضخ اؾ ‪ٛٙ‬ذيظا ‪ ،‬ػ ٖ‬
‫ب الن ‪ِِٚ ٚ،‬شط ‪ ،‬انحبة‬ ‫ؾذؽ آضاي ٘‪ٝ‬‬
‫ض زوبضر ‪ٚ ،‬‬

‫سجيي ‪ ٚ‬سكطيح ٔي ‪٘ٛ‬قس‪$‬‬


‫ٗ‬ ‫ض ‪ ٚ‬زاالٔجط ‪ٕ ، #‬ايب٘‪ُ ٛ‬ئ وب٘ ز ‪ ٚ‬غ ٖا غان ‪ٚ‬‬
‫ض ‪ٛ‬ؾ‬ ‫‪ .‬زي ِس ‪ٚ‬‬

‫‪ revelution scientific‬فصل هفتن ‪ :‬انقالب علوي‬


‫سحالر ٖٕيك ‪ٙ ٚ‬ث ٗ‬
‫يبزي زض حى‪ٔٛ‬ز ‪ ،‬ؾيبؾز ‪ ٚ‬سؼبضر ‪ٟ ،‬چ ‪ٛ‬‬
‫بضچة ‪ٞ‬بي‬ ‫ٓ‪ ّْٖٛ ٞ‬زض ‪ٝ‬‬
‫ازٔا ي ‪ٛ‬‬
‫وييبٌطي ‪ٞ‬بي ٖ ٖ‪ٚ‬‬
‫ل‪ٚ‬ط ُؾ‪ٚ‬ي ؾط ‪ ٚ‬وبضي ٘ساقز ‪ ٚ‬حبال ثب وؿب٘ ئ‬ ‫َ‪َ ٛ‬‬
‫ش‪ٛ‬ح قس‪ٕ ّٖٖٓ› .‬قيي زيٍط ثب ٕ‬
‫ظُ ضاثطر ‪ٛ‬ث ُي ‪ٙ‬ق ‪ٝ‬‬
‫بذش ٔي قسهٔ‬
‫َ‬
‫م‬
‫ِّ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫ع‬

‫ی آن‬
‫ر‬

‫ق‬

‫ال « پدر قرآن‬

‫‪.‬را به او بیاموزد ‪3‬‬

‫و کسی که پیش از بلوغ قرآن بخواند‪ ،‬به تحقیق‪ ،‬در‬

‫‪.‬کودکی به او حکمت دادهشده است ‪4‬‬

‫و حق فرزند بر پدر آن است‬


‫‪.‬که ا گر دختر بود سوره نور را به او تعلیم دهد ‪5‬‬

‫و به فرزندانتان سوره‬

‫‪.‬یس« بیاموزید‪ ،‬ز یرا این سوره‪ ،‬گل}باغ{ قرآن است»‬

‫‪6‬‬

‫ه‪ :‬نوشتن؛‬

‫‪1‬‬

‫‪.‬تحريم‪. 1/‬‬

‫‪2‬‬

‫‪.‬منیه المريد‪ ،‬ص ‪  ،389‬امام علی ‪.‬‬

‫‪3‬‬

‫‪.‬نهج البًلغه‪ ،‬ح ‪  ،333‬امام علی ‪.‬‬

‫‪4‬‬

‫‪.‬الدرالمنثور‪ ،‬ج ‪، 5‬ص ‪ ،485‬رسول خدا ‪.‬‬

‫‪5‬‬

‫‪.‬کافی‪ ،‬ج ‪، 1‬ص ‪  .43‬رسول خدا ‪.‬‬

‫‪ْ  6‬م ‪ .‬امام صادق‬

‫ُ‬
‫ک‬
‫َ‬
‫د‬
‫َ‬
‫لَّ›َ‬
‫ْ‬
‫و‬
‫َ‬
‫وا أ‬
‫ُ‬
‫م‬
‫ِّ‬
‫ل‬

‫َ ع ‪ .‬امالی )طوسی(‪ ،‬مجلس ‪:‬‬

‫ِ‬
‫آن‬
‫ْ‬
‫ر‬
‫ُ‬
‫ق‬
‫ْ‬
‫ال‬
‫ُ‬
‫ة‬
‫َ‬
‫ان‬
‫َ‬
‫ح‬
‫ْ‬
‫ي‬
‫َ‬
‫ار‬
‫َ‬
‫ه‬
‫َّ‬
‫ن‬
‫ِ‬
‫إ‬
‫َ‬
‫س( ف‬
‫َ‬
‫ي)‬

‫ص‪.111 31 ،‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫با کودکان کودکی کنید ‪34‬‬

‫یکی از حقهای فرزند بر پدر آن است که پدر نوشتن را به کودک‬

‫‪.‬خویش بیاموزد ‪1‬‬

‫و‪ :‬بهداشت؛‬
‫فرمود‪ :‬پسرم! آیا‪‬به فرزندش امام حسن مجتبی‪ ‬روزی امام‬
‫به تو چهار نکته نیاموزم که به کمک آنها از طب‪ ،‬بینیاز شوی؟‬

‫!گفت‪ :‬چرا‪ ،‬ای امیرمومنان‬

‫فرمود‪ :‬بر سر سفره ننشین‪ ،‬مگر آن هنگام که گرسنهای؛ و از سفره‬


‫برنخیز‪ ،‬مگر درحالیکه هنوز‪ ،‬میل به خوردن داری؛ خوب بجو؛ و به‬
‫فتن‪ ،‬به مستراح برو‪ .‬اگر این چهار نکته را به‬

‫گاه خ کاربستی‪ ،‬از‬

‫‪.‬طب‪ ،‬بینیاز میشوی ‪2‬‬

‫‪:‬نیز لقمان حکیم به فرزندش چنین میگفت‬

‫فرزندم! چون معده از غذا پر شود‪ ،‬اندیشه فرو میخوابد و از کار‬


‫میافتد و زبان حکمت گنگ میشود و اعضای بدن از عبادت‬

‫‪.‬بازمیمانند ‪3‬‬

‫‪1‬‬

‫‪.‬نهج الفصاحه‪ ،‬ح ‪  ،6334‬رسول خدا ‪.‬‬

‫‪2‬‬

‫‪.‬الخصال‪ ،‬باب چهارگانه‪،‬ح ‪، 11‬ص ‪. 333‬‬

‫ت ‪ِ3‬‬
‫َ‬
‫ام‬
‫َ‬
‫ن‬
‫ُ‬
‫ة‬
‫َ‬
‫دِ‬
‫ع‬
‫َ‬
‫م‬
‫ْ‬
‫ت الِ‬
‫ََ‬
‫لَ‬
‫َ‬
‫ت‬
‫ْ‬
‫ا ام‬
‫َ‬
‫ذ‬
‫ِ‬
‫ي إَّ›َ‬
‫َ‬
‫ن‬
‫ُ‬
‫اب‬
‫َ‬

‫‪.‬ي ة ‪.‬‬

‫َ‬
‫اد‬
‫َ‬
‫ب‬
‫ِ‬
‫ع‬
‫ْ‬
‫ال‬
‫ِ‬
‫ن‬
‫َ‬
‫ع‬
‫ُ‬
‫اء‬
‫َ‬
‫ض‬
‫ْ‬
‫ع‬
‫َْ‬
‫ت ْالِ‬
‫َ‬
‫د‬
‫َ‬
‫ع‬
‫َ‬
‫ق‬
‫َ‬
‫و‬
‫ُ‬
‫ة‬
‫َ‬
‫م‬
‫ْ‬
‫حكِ‬
‫ْ‬
‫ت الِ‬
‫َ‬
‫س‬
‫َ‬
‫ر‬
‫َ‬
‫خ‬
‫َ‬
‫و‬
‫ُ‬
‫ة‬
‫َ‬
‫ر‬
‫ْ‬
‫كِ‬
‫ف‬
‫ْ‬
‫ال‬

‫‪.‬مجموعه ورام‪ ،‬ج ‪، 6‬ص ‪693‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫با کودکان کودکی کنید ‪35‬‬


‫به ما دستور میداد ‪‬فرمود‪ :‬پدرم امیر مؤمنان‪‬و امام حسین‬
‫که‪ :‬هرگاه مسوا ک کردیم‪ ،‬آب ننوشیم‪ ،‬مگر آنکه اول سه بار‬

‫‪.‬مضمضه کنیم ‪1‬‬

‫‪(.‬آب دردهان بچرخانیم و دور بریزیم)‬

‫ز‪ :‬حکمتهای اخالقی؛‬

‫‪:‬پرسید ‪ ‬از پسرش امام حسن مجتبی ‪ ‬روزی امیر مؤمنان‬

‫فرزندم! عقل چیست؟ گفت‪ :‬نگهداری آنچه در قلبت به ودیعه‬


‫گذاشتهای‪ .‬فرمود‪ :‬بخل چیست؟ گفت‪ :‬اینکه }مصرف{ اندک را‬
‫اسراف‪ ،‬و آنچه را انفاق کردهای‪ ،‬از بین رفتن بدانی‪ .‬فرمود‪ :‬بینیازی‬
‫چیست؟ گفت‪ :‬کمی آرزوهایت و رضایت به آنچه تو را بسندهاست؛‬
‫فرمودند این حکمتها را به ‪ ‬و‪ ...‬سپس حضرت علی‬
‫فرزندانتان بیاموزید؛ چرا که مایهی رد و‬

‫خ‬

‫فزونی دوراندیشی و‬

‫‪.‬صاحبنظر شدن است ‪2‬‬

‫ح‪ :‬شعرهای سودمند؛‬

‫‪1‬‬

‫‪.‬مكارم اَّل ًخلق‪ ،‬ص ‪. 653‬‬

‫‪2‬‬

‫معانی اَّلخبار‪ ،‬ص ‪، 496‬ح ‪. 13‬حديث مفصل است برای مطالعه ‪ ‬امام علی ‪.‬‬

‫‪.‬بیشررجوع شود به تحف العقول‪ ،‬ص ‪335‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫با کودکان کودکی کنید ‪36‬‬

‫از اینکه شعر}پدرش{ ابوطالب‪ ،‬روایت و تدوین ‪‬امیر مؤمنان‬

‫شود‪ ،‬خرسند میشد و میفرمود‪ :‬آن را فرا گیر ید و به فرزندانتان یاد‬

‫‪.‬بدهید؛ چرا که بسیار است‬

‫او بر دین خدا بود و در آن‪ ،‬دانش‬

‫‪1‬‬

‫‪:‬ط‪ :‬شنا و تیراندازی‬

‫‪.‬به پسرانتان‪ ،‬شنا و تیراندازی یاد دهید و به دختر‪ ،‬ریسندگی ‪2‬‬

‫لطف می کنید مراحل آموزش معارف دین را توضیح دهید؟‪91 .‬‬

‫بله‪ .‬چون پسر به سهسالگی رسید‪ ،‬باید به او بگویند‪ :‬هفت مرتبه بگو‬
‫«اللهاَالهللَ»‬

‫سپس‪ ،‬رهایش کنند تا سه سال وهفت ماهوبیست روز‬


‫او کامل شود‪ .‬سپس باید به او بگویند‪ :‬هفت مرتبه بگو »محمد‬
‫رسوالهلل«؛ و او را رها کنند تا چهار سال او تمام شود‪ .‬آنگاه باید به‬
‫او بگویند هفت مرتبه بگو »صلیاهلل علیمحمد و آله«‪ .‬سپس‬
‫رهایش کنند تا پنج سال او تمام شود‪ .‬آنگاه از او بپرسند‪ :‬دست چپ‬
‫و راستت کدام است؟ ا گر شناخت‪ ،‬باید صورتش را به سمت قبله‬

‫‪  1‬امام صادق ‪ُ .‬‬

‫ه‬
‫ُ‬
‫ب‬
‫ِ‬
‫ج‬
‫ْ‬
‫ع‬
‫ُ‬

‫ي‪:‬‬

‫ْ‬
‫ن‬
‫َ‬
‫أی‬
‫َ‬
‫و‬
‫ْ‬
‫ر‬
‫ُ‬
‫ي‬
‫ٍ‬
‫بِ‬
‫ال‬
‫َ‬
‫ي طِ‬
‫ب‬
‫َ‬
‫أ‬
‫ُ‬
‫ر‬
‫ْ‬
‫ع‬
‫ِش‬
‫ُ‬
‫وه‬
‫ُ‬
‫م‬
‫ِّ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫ع‬
‫َ‬
‫و‬
‫ُ‬
‫وه‬
‫ُ‬
‫م‬
‫َّ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫ع‬
‫َ‬
‫ت‬
‫َ‬
‫ال‬
‫َ‬
‫ق‬
‫َ‬
‫و‬
‫َ‬
‫ن‬
‫َّ‬
‫و‬
‫َ‬
‫د‬
‫ُ‬
‫ي‬
‫ْ‬
‫ن‬
‫َ‬
‫أ‬
‫َ‬
‫و‬
‫َّ‬
‫الل‬
‫ِ‬
‫ين‬
‫ِ‬
‫ید‬
‫َ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫ع‬
‫َ‬
‫ان‬
‫َ‬
‫ک‬
‫ُ‬
‫ه‬
‫َّ‬
‫ن‬
‫ِ‬
‫إ‬
‫َ‬
‫ف‬
‫ْم‬
‫ُ‬
‫ک‬
‫َ‬
‫د‬
‫َ‬
‫لَّ›َ‬
‫ْ‬
‫و‬
‫َ‬
‫أ ‪ .‬بحاراَّلنوار‪ ،‬ج‬

‫یر‬
‫ِ‬
‫ث‬
‫َ‬
‫ک‬
‫م‬
‫ْ‬
‫ل‬
‫ِ‬
‫عِ‬
‫یه‬
‫ِ‬
‫ف‬
‫َ‬
‫و‬
‫ِ‬

‫‪.‬ه ‪، 35‬ص ‪665‬‬

‫‪2‬‬

‫‪.‬نهج الفصاحه‪ ،‬ح ‪  ،6354‬رسول خدا ‪.‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫با کودکان کودکی کنید ‪37‬‬


‫برگردانده‪ ،‬به او بگویند‪ :‬سجده کن‪ .‬سپس رهایش کنند تا هفت سال‬

‫‪:‬او تمام شود‪ .‬پس وقتی هفت سال او تمام شد‪ ،‬باید به او بگویند‬

‫‪:‬صورت و دودستترا بشوی‪.‬وقتی آ ست‪ ،‬باید بهاوبگویند‬

‫ن دورا ش‬
‫‪،‬نماز ه سال اوتمام شود‪.‬وقتی تمام شد‬
‫بخوان‪ .‬سپس رهایش کنند تا ن‬
‫وضو به او یاد داده شود و بر }ترک{ آن‪ ،‬تنبیه گردد و به نماز‪ ،‬امر‬
‫‪،‬شود و بر }ترک{آن‪ ،‬تنبیه گردد‪ .‬وقتی وضو و نماز را فرا گرفت‬

‫!خداوند او و پدر و مادرش را میآمرزد؛ ان شاهللا ‪1‬‬

‫از دیدگاه شما زمان تربیت و تأدیب کودک از چه سالی است؟‪99 .‬‬

‫فرزند‪ ،‬هفت سال آقاست‪ ،‬هفت سال خدمتکار و هفت سال وزیر‬
‫است‪ .‬ا گر در بیستسالگی از تربیت او راضی بودی که خوب؛‬
‫‪،‬وگرنه‪ ،‬به پهلویش بزن}تا دنبال کار خودش بر ود{ که نزد خداوند‬

‫‪.‬معذوری ‪2‬‬

‫ن َّل يحضره الفقیه‪ ،‬ج ‪1‬‬


‫َ‬

‫‪.‬کتاب م ‪، 6‬ص ‪. 386‬‬

‫‪  2‬رسول خدا ‪َ .‬‬

‫ع‬
‫ْ‬
‫ب‬
‫َ‬
‫س‬

‫د‬
‫ِّ‬
‫ی‬
‫َ‬
‫س‬
‫ُ‬
‫د‬
‫َ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫و‬
‫ْ‬

‫ال ‪:‬‬

‫َ‬
‫ین‬
‫ِ‬
‫ن‬
‫ِ‬
‫س‬
‫ضیتَ ِ‬
‫َ‬
‫ر‬
‫ْ‬
‫نِ‬
‫إ‬
‫َ‬
‫ف‬
‫َ‬
‫ین‬
‫ِ‬
‫ن‬
‫ِ‬
‫س‬
‫َ‬
‫ع‬
‫ْ‬
‫ب‬
‫َ‬
‫س‬

‫ير‬
‫ِ‬
‫ز‬
‫َ‬
‫و‬
‫َ‬
‫و‬
‫َ‬
‫ین‬
‫ِ‬
‫ن‬
‫ِ‬
‫س‬
‫َ‬
‫ع‬
‫ْ‬
‫ب‬
‫َ‬
‫س‬

‫د‬
‫ْ‬
‫ب‬
‫َ‬
‫ع‬
‫َ‬
‫و‬
‫َ‬
‫لً‬
‫ْ‬
‫خ‬
‫َ‬
‫أ ی‪ .‬مكارم‬
‫َ‬
‫ال‬
‫َ‬
‫ع‬
‫َ‬
‫ت‬
‫ِ‬
‫ه‬
‫َّ‬
‫ی الل‬
‫َ‬
‫ل‬
‫ِ‬
‫إ‬
‫َ‬
‫تْ‬
‫ر‬
‫َ‬
‫ذ‬
‫ْ‬
‫ع‬
‫َ‬
‫أ‬
‫ْ‬
‫د‬
‫َ‬
‫ق‬
‫َ‬
‫ف‬
‫ِ‬
‫ه‬
‫ِ‬
‫ب‬
‫ْ‬
‫ن‬
‫َ‬
‫یج‬
‫َ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫ع‬
‫ْ بِ‬
‫ر‬
‫ْ‬
‫اض‬
‫َ‬
‫ف‬
‫َّ‬
‫لََِّ›َِ‬
‫إ‬
‫َ‬
‫و‬
‫َ‬
‫ين‬
‫ِ‬
‫ر‬
‫ْ‬
‫شِ‬
‫ع‬
‫َ‬
‫یو‬
‫َ‬
‫د‬
‫ْ‬
‫حِِِ‬
‫ُ‬
‫ه‬
‫َ‬
‫ق‬

‫‪.‬اَّل ًخلق‪ ،‬ص ‪333‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫با کودکان کودکی کنید ‪38‬‬

‫و پسر‪ ،‬هفت سال باید بازی کند‪ ،‬هفت سال آموزش قرآن ببیند و‬

‫‪.‬هفت سال‪ ،‬حالل و حرام را فرا گیرد ‪1‬‬

‫و در اهمیت آن همین بس‬


‫که ا گر پدری فرزندش را تربیت کند بهتر از این است که روزی یک‬

‫‪.‬و نیم کیلوگرم طعام صدقه بدهد ‪2‬‬

‫به نظر شما بدترین پدر و بدترین فرزند چه ویژگی دارند؟‪92 .‬‬

‫بدترین پدر‪ ،‬کسی است که نیکی کردن‪ ،‬او را به ز یادهروی وادارد و‬


‫بدترین فرزند‪ ،‬کسی است که کوتاهی کردن‪ ،‬او به نافرمانی و‬

‫‪.‬آزردن}والدین{ وا دارد ‪3‬‬

‫‪.‬افراط و تفریط در محبت به کودک آسیب زا است‬

‫‪  1‬امام صادق ‪ُ .‬‬

‫م‬
‫َ‬
‫لً‬
‫ُ‬
‫غ‬
‫ْ‬

‫ال ‪:‬‬

‫ُ ب‬
‫َ‬
‫ع‬
‫ْ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫ي‬
‫َ‬
‫و‬
‫َ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫لً‬
‫َ‬
‫ح‬
‫ْ‬
‫ال‬
‫ُم‬
‫َّ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫ع‬
‫َ‬
‫ت‬
‫َ‬
‫ي‬
‫َ‬
‫و‬
‫َ‬
‫ین‬
‫ِ‬
‫ن‬
‫ِ‬
‫س‬
‫َ‬
‫ع‬
‫ْ‬
‫ب‬
‫َ‬
‫س‬
‫اب‬
‫َ‬
‫َ‬
‫ت‬
‫ِ‬
‫ك‬
‫ْ‬
‫ال‬
‫ُم‬
‫َّ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫ع‬
‫َ‬
‫ت‬
‫َ‬
‫ي‬
‫َ‬
‫و‬
‫َ‬
‫ین‬
‫ِ‬
‫ن‬
‫ِ‬
‫س‬
‫َ‬
‫ع‬
‫ْ‬
‫ب‬
‫َ‬
‫س‬
‫َ‬
‫ح‬
‫ْ‬
‫ال ‪ .‬کافی‪ ،‬ج‬
‫َ‬
‫ین‬
‫ِ‬
‫ن‬
‫ِ‬
‫س‬
‫َ‬
‫ع‬
‫ْ‬
‫ب‬
‫َ‬
‫س‬
‫َ‬
‫ام‬
‫َ‬

‫‪.‬ر ‪، 1‬ص ‪41‬‬

‫ب ‪ .‬رسول خدا‬
‫‪َ 2‬‬
‫ِّ‬
‫د‬
‫َ‬
‫ؤ‬
‫ُ‬
‫ي‬
‫ْ‬
‫ن‬
‫ََ‬

‫لْ ‪:‬‬

‫ُ‬
‫ل‬
‫ُ‬
‫ج‬
‫َّ‬
‫الر‬
‫ُ‬
‫ه‬
‫َ‬
‫د‬
‫َ‬
‫ل‬
‫َ‬

‫‪.‬و‬

‫ٍ‬
‫اع‬
‫صِ‬
‫ف َ‬
‫صْ ِ‬
‫ن‬
‫ِ‬
‫ب‬
‫ٍ‬
‫م‬
‫ْ‬
‫و‬
‫َ‬
‫ي‬
‫َّ‬
‫ل‬
‫ُ‬
‫ک‬
‫َ‬
‫ق‬
‫َّ‬
‫د‬
‫ص‬
‫َ‬
‫َ‬
‫ت‬
‫َ‬
‫ي‬
‫ْ‬
‫ن‬
‫َ‬
‫أ‬
‫ْ‬
‫نِ‬
‫م‬
‫ُ‬
‫ه‬
‫َ‬
‫ل‬

‫ر‬
‫ْ‬
‫ی‬
‫َ‬
‫خ‬

‫‪.‬مستدرک الوسائل‪ ،‬ج ‪، 65‬ص ‪611‬‬

‫‪3‬‬

‫‪.‬تاريخ يعقوبی‪ ،‬ج ‪، 3‬ص ‪  ،339‬امام باقر ‪.‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫با کودکان کودکی کنید ‪39‬‬

‫سرزنش چه اثراتی در تربیت دارد؟‪99 .‬‬

‫‪.‬ز یادهروی در سرزنش کردن‪ ،‬آتش لجاجت را شعلهورمی سازد ‪1‬‬

‫به کارهای کودکان عیب و ایراد نمیگرفت بلکه ‪ ‬پیامبر خدا‬


‫هرگاه کاری را قبول ‪ ‬کار صحیح را به آنها یاد میداد‪ .‬پیامبر‬

‫‪.‬نداشت‪ ،‬میفرمود اینگونه انجام بده ‪2‬‬

‫آیا تربیت باخشم ممکن است؟‪95 .‬‬

‫‪.‬خیر‪ .‬باخشم تربیت }ممکن {نیست ‪3‬‬

‫از ادب ‪ ‬و پیامبر خدا‬

‫‪.‬کردن به هنگام خشم‪ ،‬نهی فرمود ‪4‬‬

‫‪  1‬امام علی ‪.‬‬

‫ُ‬
‫اط‬
‫َ‬
‫ر‬
‫ْ‬
‫ف‬
‫ِ‬
‫ْ‬

‫اِ ي ‪:‬‬

‫ِ ف اج‬
‫َ‬
‫ج‬
‫َّ‬
‫الل‬
‫َ‬
‫ان‬
‫َ‬
‫یر‬
‫ِ‬
‫ن‬
‫ُّ ب‬
‫ُ‬
‫ش‬
‫َ‬
‫ي‬
‫ِ‬
‫ة‬
‫َ‬
‫م‬
‫َ‬
‫لً‬
‫َ‬
‫م‬
‫ْ‬

‫‪.‬ال ‪ .‬تحف العقول‪ ،‬ص ‪84‬‬

‫‪2‬‬
‫‪.‬ابن حیان‪ ،‬به نقل از تربیت فرزند‪ ،‬ص ‪ ،613‬ا ًخلق النبی ‪.‬‬

‫ب ‪ .‬امام علی‬
‫‪َ 3‬‬
‫َ‬
‫د‬
‫َ‬
‫أ‬
‫َ‬

‫لَّ›َ ‪:‬‬

‫َ‬
‫ع‬
‫َ م ب‬
‫َ‬
‫ض‬
‫َ‬

‫‪.‬غ ‪ .‬تصنیف غررالحكم و دررالكلم‪ ،‬ح ‪1363‬‬

‫‪4‬‬

‫ِ‬
‫ه‬
‫َّ‬
‫الل‬
‫ُ‬
‫ول‬
‫ُ‬
‫س‬
‫َ‬
‫یر‬
‫َ‬
‫ه‬

‫َن‪.‬‬

‫ِ‬
‫ن‬
‫َ‬

‫ع‪:‬‬

‫ِ‬
‫ب‬
‫َ‬
‫د‬
‫َْ‬
‫ْال‬
‫َ‬
‫غ‬
‫ْ‬
‫ال‬
‫َ‬
‫د‬
‫ْ‬
‫ن‬
‫ِ‬
‫ع‬
‫ِ‬
‫ب‬
‫َ‬

‫‪.‬ض ‪ .‬کافی‪ ،‬ج ‪، 1‬ص ‪319‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫با کودکان کودکی کنید ‪40‬‬

‫گاهی اوقات فرزندم خیلی اذیت میکند در این هنگام چهکار‪94 .‬‬

‫کنم بهتر است؟‬

‫‪.‬او را نزن‪ .‬با او قهر کن؛ ولی طول نده ‪1‬‬

‫‪.‬مدت قهر نباید ط َولنی باشد‬

‫در چه سنی مناسب است رختخوابهای فرزندان از یکدیگر‪96 .‬‬


‫جدا میشود؟‬
‫بسترهای پسر و پسر‪ ،‬پسر و دختر‪ ،‬و دختر و دختر را از دهسالگی‬

‫‪.‬از هم جدا کنید ‪2‬‬

‫آیا بوسیدن کودک جز شیوههای محبت ورزی است؟‪91 .‬‬

‫بله‪ .‬هر کس فرزندش را ببوسد خداوند برای او حسنهای مینو یسد و‬


‫کسی که نوردیدهاش را شاد کند خداوند نیز او را روز قیامت شاد‬

‫‪.‬گرداند ‪3‬‬

‫‪:‬در این زمینه داستانی نقل میکنم‬

‫ی‪1‬‬
‫َ‬
‫وس‬
‫ُ‬
‫م‬
‫ِ‬
‫ن‬
‫َ‬
‫س‬
‫َ‬
‫ح‬
‫ْ‬
‫ي الِ‬
‫ب‬
‫َ‬
‫یأ‬
‫َ‬
‫ل‬
‫ِ‬
‫إ‬
‫ُ‬
‫تْ‬
‫و‬
‫َ‬
‫ك‬
‫َ‬

‫‪‬ش‪.‬‬

‫ُ‬
‫ه‬
‫ْ‬
‫ب‬
‫ِ‬
‫ر‬
‫ْ‬
‫ض‬
‫َ‬
‫ت‬
‫َ‬
‫لَّ›َ‬
‫َ‬
‫ال‬
‫َ‬
‫ق‬
‫َ‬
‫ي فِ‬
‫ل‬
‫ا‬
‫نا‬
‫ْ‬
‫اب ‪ .‬عده‬
‫ْ‬
‫لِ‬
‫ط‬
‫ُ‬
‫ت‬
‫َ‬
‫لَّ›َ‬
‫َ‬
‫و‬
‫ُ‬
‫ه‬
‫ْ‬
‫ر‬
‫ُ‬
‫ج‬
‫ْ‬
‫اه‬
‫َ‬
‫و‬

‫‪.‬الداعی‪ ،‬ص ‪89‬‬

‫‪2‬‬

‫‪.‬وسائل الشیعه‪ ،‬ج ‪، 39‬ص ‪  :336‬رسول خدا ‪.‬‬

‫‪  3‬رسو ل خدا ‪ْ .‬‬

‫ن‬
‫َ‬

‫م‪:‬‬

‫َ‬
‫ل‬
‫َّ‬
‫ب‬
‫َ‬
‫ق‬
‫ُ‬
‫ه‬
‫َ‬
‫د‬
‫َ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫و‬
‫ب‬
‫َ‬
‫َ‬
‫ت‬
‫َ‬
‫ک‬
‫ُ‬
‫ه‬
‫َّ‬
‫الل‬
‫َ‬
‫م‬
‫ْ‬
‫و‬
‫َ‬
‫ي‬
‫ُ‬
‫ه‬
‫َّ‬
‫الل‬
‫ُ‬
‫ه‬
‫َ‬
‫ح‬
‫َّ‬
‫ر‬
‫َ‬
‫ف‬
‫ُ‬
‫ه‬
‫َ‬
‫ح‬
‫َّ‬
‫ر‬
‫َ‬
‫ف‬
‫ْ‬
‫ن‬
‫َ‬
‫م‬
‫َ‬
‫و‬
‫ا‬
‫ة‬
‫َ‬
‫ن‬
‫َ‬
‫س‬
‫َ‬
‫ح‬
‫ُ‬
‫ه‬
‫َ‬
‫ل‬
‫َّ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫ج‬
‫َ‬
‫و‬
‫َّ‬
‫ز‬
‫َ‬
‫ع‬
‫ة‪.‬کافی‪ ،‬ج‬
‫َ‬
‫ام‬
‫َ‬
‫ی‬
‫ِ‬
‫ق‬
‫ْ‬

‫‪.‬ال ‪، 1‬ص ‪43‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫با کودکان کودکی کنید ‪41‬‬


‫رسید و گفت‪ :‬هرگز کودکی را ‪ ‬مردی خدمت رسول خدا‬
‫فرمود‪ :‬این کسی است که در‪ ‬نبوسیدهام‪ .‬وقتی بازگشت پیامبر‬

‫‪.‬نظر من از اهل آتش است ‪1‬‬

‫و بنا بر احتیاط واجب بوسیدن‬

‫‪.‬دختربچهی ششساله برای مرد نامحرم جایز نیست ‪2‬‬

‫آیا فرزندان برای رفتن به اتاقخواب والدین باید اجازه بگیرند؟‪90 .‬‬

‫‪:‬بله باید اجازه بگیر ند‪ .‬در این زمینه داستانی برایتان نقل میکنم‬
‫آیا ! ‪ ‬آمد و گفت‪ :‬ای پیامبر خدا ‪ ‬کسی خدمت پیامبر‬

‫هرگاه خواستم نزد مادرم بروم‪ ،‬از او اجازه بگیرم؟ فرمود‪ :‬آری‪ .‬آیا‬
‫ت‬
‫َ‬
‫خوش میآید او را برهنه ببینی؟ گفت‪ :‬نه‪ .‬فرمود‪ :‬پس در این‬

‫‪.‬صورت‪ ،‬از او اجازه بگیر ‪3‬‬

‫‪1‬‬

‫‪.‬کافی‪ ،‬ج‪، 1‬ص‪.59‬‬

‫‪2‬‬

‫‪.‬تحريرالوسیله‪ ،‬ج ‪، 3‬م ‪. 35‬‬

‫‪3‬‬

‫‪.‬دعائم اَّلسًلم‪ ،‬ج ‪، 3‬ص ‪  ،393‬امام علی ‪.‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫با کودکان کودکی کنید ‪42‬‬

‫آیا هنگام آمیزش والدین کودک میتواند داخل اتاقخواب‪91 .‬‬

‫باشد؟‬
‫خیر‪ .‬درحالیکه کودکی در اتاق باشد‪ ،‬مرد نباید با زن و کنیزش‬
‫آمیزش کند؛ چرا که این‪ ،‬از آن چیزهایی است که زنا را در پی‬

‫‪.‬میآورد‬
‫نهی کرد از اینکه مرد‪ ،‬در حالی با زنش ‪ 1‬و پیامبر خدا‬

‫‪.‬آمیزش کند که ‪ 1‬شنوا جای گیرد و با انديشهای مصمم و عقلهای باتدبیربرخورد کند ‪2‬‬

‫را گردآوری و توضیح ‪ ‬در اين دفتر کوچک گلبرگی از تمثیالت و تشبیهات اهلبیت‬
‫دادهايم‪ .‬به امید آنكه راه تفكر و تعقل برايمان هموار شود و مسیر سبز هدايت و سعادت را بهسادگی‬

‫‪.‬طی کنیم‬

‫ا»‬

‫ََّ›َ‬
‫ن‬
‫ِ‬
‫م‬
‫ْ‬
‫ل‬
‫ََّ›َ‬
‫ب‬
‫َ‬
‫ق‬
‫َ‬
‫ات‬
‫َ‬
‫ن‬
‫ََّ›َ‬
‫ب‬
‫َ‬
‫ر‬
‫َ‬
‫ك‬
‫ََّ›َ‬
‫ن‬
‫ِ‬
‫إ‬
‫تَ‬

‫ْ‬
‫ن‬
‫َ‬
‫أ‬
‫ُ‬
‫یع‬
‫ِ‬
‫م‬
‫ََّ›َ‬
‫الس ؛‬
‫ی ُم‬
‫ِ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫ع‬
‫ْ‬

‫‪!«.‬ال پروردگارا! از ما بپذير که تو شنوا و دانايی‬

‫‪.‬بقره‪211/‬‬

‫محرم‪2199/‬‬

‫‪ryazdi1395@gmail.com‬‬

‫‪.‬نهجالبالغه‪ ،‬خطبه‪، 211 ،‬بند‪1 .29،‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪‬تمثیالت و تشبیهات از اهلبیت‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫دانشمند و درخت نخل‬


‫‪ ‬امام علی َ‬

‫م‪:‬‬

‫ُ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫ث‬
‫ِ‬
‫مِ‬
‫ال‬
‫َ‬
‫ع‬
‫ْ‬
‫ال‬
‫ُ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫ث‬
‫َ‬
‫م يْ‬
‫َ‬
‫اش‬
‫َ‬
‫ه‬
‫ْ‬
‫ن‬
‫ِ‬
‫م‬
‫َ‬
‫ك‬
‫ْ‬
‫ی‬
‫َ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫ع‬
‫ُ‬
‫ط‬
‫ُ‬
‫ق‬
‫ْ س‬
‫َ‬
‫یي‬
‫َ‬
‫ت‬
‫َ‬
‫ام‬
‫َ‬
‫ه‬
‫ِ‬
‫ب‬
‫ُر‬
‫َ‬
‫ظ‬
‫َ‬
‫ت‬
‫ْ‬
‫ن‬
‫ُ‬
‫ي‬
‫ِ‬
‫ة‬
‫َ‬
‫ل‬
‫ْ‬
‫خ‬
‫َّ‬
‫الن ء؛‬
‫ثل دانشمند همچون درخت نخلی است که بايد به انتظار بنشینی تا چیزی از آن بر تو‬
‫َ‬
‫م‬

‫‪.‬فروافتد ‪1‬‬

‫بود هر کار بی استاد دشوار نخست استاد بايد آنگهی کار ‪2‬‬

‫م‪ ،‬خود سخنی گويد‪ ،‬پختهِ‬


‫اگرعال تر است ازآنچه در جواب سؤال تو گويد‪ ،‬مانند درخت میوه‬
‫که اگر از آن‪ ،‬میوه خود فرود آيد‪ ،‬پختهتر خواهد بود و اگر تو چینی‪ ،‬خام و پخته درهم است و‬

‫‪.‬درراه تحصیل علم و دانش بايد صبوری نمود و نبايد عجوالنهاستاد خود را عوض کرد‬

‫‪.‬الكافی‪ ،‬ج ‪، 2‬ص ‪1 .11‬‬

‫‪.‬دوازده هزار ضربالمثل فارسی‪ ،‬ص ‪2 .992‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫)‪‬نخلستان َمثَل )تمثیالت و تشبیهاتی از اهلبیت ‪14‬‬

‫مؤمن و نخل‬

‫‪ :‬ذتَ رسول خدا‬

‫َ‬
‫خ‬
‫َ‬
‫ة‪ ،‬ما أ‬
‫َ‬
‫خل‬
‫َّ‬
‫الن‬
‫ُ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫ث‬
‫َ‬
‫ن مِ‬
‫المؤم‬
‫ُ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫ث‬
‫َ م ن‬
‫ِ‬
‫نها م‬
‫ِ‬
‫مي‬
‫َ‬
‫ش عك‬
‫َ‬
‫ف‬
‫َ‬
‫؛ انسان باايمان ٍء ن‬

‫‪.‬همانند درخت نخل است که هر چیزی از آن برگیری مفید و سودمند است ‪1‬‬

‫‪.‬شباهتهای شگفتانگیز نخل با انسان‬

‫‪.‬نخل در ‪ 21‬سالگی بالغ میشود و ثمر میدهد‬

‫‪.‬واحد شمارش نخل »نفر« است‬

‫اصطالح » شتن ُ‬

‫‪.‬ک «‪ ،‬برای قطع درخت نخل به کار میرود‬

‫برای قطع درختنخل‬

‫‪.‬حتما بايد »سر« آن را قطع کنند‬

‫‪.‬اگر چوب درخت نخل ر ا بسوزانیم »زغال« ندارد‬

‫‪.‬اگر زيرآب رود »خفه« میشود‬

‫‪.‬درختی عاشق است‪ .‬نخلهاعاشق يكديگر میشود‬

‫شیعیان و زنبورعسل‬
‫‪ ‬امام علی‬
‫ُ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫ث‬
‫َ‬
‫ام‬
‫َ‬
‫م‬
‫َّ‬
‫ن‬
‫ِ‬

‫إ‪:‬‬

‫ُ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫ث‬
‫َ‬
‫ام‬
‫َ‬
‫ن‬
‫ِ‬
‫ت‬
‫َ‬
‫یع‬
‫ِ‬
‫ش‬
‫ِ‬
‫ل‬
‫حْ‬
‫َّ‬
‫الن ي‬
‫ِ‬
‫ف يْ‬
‫َ‬
‫س شَ ْ‬
‫ی‬
‫َ‬
‫ل‬
‫ِ‬
‫ر‬
‫ْ‬
‫ی‬
‫َّ‬
‫الط‬
‫ِ‬
‫ع‬
‫ْ‬
‫ض‬
‫َ‬
‫ت‬
‫ْ س‬
‫َ‬
‫ي‬
‫َ‬
‫و‬
‫ُ‬
‫ه‬
‫َ‬
‫و‬
‫َّ‬
‫الِ‬
‫إ‬
‫ِ‬
‫ر‬
‫ْ‬
‫ی‬
‫َّ‬
‫الط‬
‫نَ ِ‬
‫م‬
‫ٌ‬
‫ءا‬
‫َ‬
‫ه‬
‫ُ‬
‫ف‬
‫؛‬
‫َ‬
‫كِ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫اذ‬
‫َ‬
‫ه‬
‫ِ‬
‫ب‬
‫ْ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫ع‬
‫ْ‬
‫ف‬
‫َ‬
‫ت‬
‫ْم‬
‫َ‬
‫ل‬
‫ِ‬
‫ة‬
‫َ‬
‫ک‬
‫َر‬
‫َ‬
‫ب‬
‫ْ‬
‫ال‬
‫نَ ِ‬
‫ام‬
‫َ‬
‫هِ‬
‫اف‬
‫َ‬
‫و‬
‫ْ ج‬
‫َ‬
‫ي أِ‬
‫اف‬
‫َ‬
‫م‬
‫ُم‬
‫َ‬
‫ل‬
‫ْ‬
‫ع‬
‫َ‬
‫ت‬
‫َر‬
‫ْ‬
‫ی‬
‫َّ‬
‫الط‬
‫َّ‬
‫ن‬
‫َ‬
‫أ‬
‫ْ‬
‫و‬
‫َ‬
‫ل‬
‫َ‬
‫و‬
‫ثل‬
‫َ‬
‫م شیعیان ما همچون زنبورعسل در میان پرندگان است‪ ،‬هیچ پرندهای نیست مگر آنکه او‬

‫‪.‬را حقیر میشمارد؛ اما اگر پرندگان میدانستند کود‬

‫تله پاتی به ندرت در شرایط عادي و ارادي اجرا می شود (مگر بین‬
‫افراد مدیوم) و معموالً بر اثر شرایط بحرانی و اجبار به صورت غیر ارادي‬
‫بین فرستنده و گیرنده بروز می کند‪ .‬دکتر"پوهاریچ" متخصص اعصاب‬
‫درباره تله پاتی می گوید‪ « :‬در مواقع خطر و ناراحتی که اعصاب‬
‫سمپاتیک بوسیله تولید آدرنالین‪ ،‬بدن را تحریک می کند‪،‬امواج ذهنی‬
‫از فرستنده بسیار شدیدتر و مؤثرتر انتقال می یابد»‪.‬با مثال زیر شما‬

‫‪:‬بهتر متوجه می شوید‬

‫دو نفر دوست وارد شهري میشوند و هر کدام در محلی‬


‫جداگانه منزل می کنند‪ .‬یکی از آنها شب هنگام دوستش را در‬
‫خواب می بیند که مورد تهاجم چند نفر جنایتکار قرار گرفته و از‬
‫وي تقاضاي کمک می کند‪ .‬آن شخص از خواب بیدار شده و‬
‫دوباره همان رویا را می بیند‪ .‬دوباره بیدار شده و براي بار سوم که‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫تله پاتی ‪،‬تأثیر از راه دورو دستگاه ماورائی تله پاتی‬


‫‪٨‬‬
‫به خواب می رود‪ ،‬در خواب دوستش را خواب آلود نقش زمین‬
‫ه می کند چرا به کمک‪‬ل‪‬میبیند و شبح وي را می بیند که از او گ‬
‫او نیامده است و به دوستش می گوید حاال که مرده ام الاقل‬
‫قاتلینم را دستگیر کن‪ .‬اگر صبح زود به دروازه شهر بروي جسد‬
‫مرا در یک گاري زباله که زیر زباله ها پنهان شده‪ ،‬پیدا خواهی‬
‫‪،‬کرد‪ .‬وقتی به دروازه شهر می رود و زیر گاري زباله را می بیند‬

‫‪.‬جسد دوستش را مشاهده می کند‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫تله پاتی ‪،‬تأثیر از راه دورو دستگاه ماورائی تله پاتی‬

‫‪|Page٩‬‬

‫انواع تله پاتی‬

‫‪:‬انواع تله پاتی ارادي‪ :‬اصوالً ‪ 2‬نوع تله پاتی ارادي وجود دارد‬

‫الف) بصري ب) جهانی‬


‫تله پاتی بصري‪ :‬در این نوع تله پاتی فرستنده و گیرنده‬
‫یکدیگر را میبینند و بدون صحبت‪ ،‬افکار خود را براي یکدیگر‬
‫ارسال و دریافت میکنند‪ .‬در این نوع تله پاتی چشمها نقش مهمی‬

‫‪.‬در ارسال و دریافت افکار دارند‬

‫تمرین تله پاتی بصري‪ :‬این تمرین‪ ،‬عضله هاي عنبیه چشم را‬
‫تقویت نموده و دید عمقی و درونی را پرورش و تقویت می کند و‬

‫‪.‬باعث میشود هر دو چشم با هم ببینند‬


‫تمرین عملی‪ :‬تصویر صفحه بعد را تهیه کرده و مقابل خود‬
‫بگذارید‪ ،‬اکنون خط بیرونی شکل را نگاه کرده و آن را دنبال‬
‫نمائید تا به نقطه مرکزي آن برسید‪ .‬سپس حرکت را معکوس‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫تله پاتی ‪،‬تأثیر از راه دورو دستگاه ماورائی تله پاتی‬


‫‪١٠‬‬
‫کنید‪ .‬یعنی مسیري که رفته اید‪ .‬اکنون از مرکز شکل به بیرون‬
‫برگردید‪ .‬معموالً در دفعه دوم یا سوم حس می کنید به درون و‬
‫بیرون شکل کشی‬

‫‪bfcgvhRcbskrb.fjmdxlkbgf,dsknsfne.dnf,wbsdknf.bs,rn.n.escr.ds‬‬

‫کیتارو ‪0‬‬

‫کیتارو‬

‫‪KITARO‬‬

‫گفت و گویی فلسفی در باب موسیقی‬

‫قیصر خسروان‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪1‬‬
‫پیش کش به آن سوفستایی ُگستتا کته فیوستوفان‬
‫بدنامش کردند اما او همانند کرگدن حضرت بودا در‬

‫‪.‬راستی راهش را پیمود‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪kgugbnsdtyfguvbinm,.fcgv hbjknm‬کیتارو ‪2‬‬

‫خسرو را دیدم سر در خود فرو برده از نیتایش گتاهخ ختداو موزیتر بتدر‬
‫می آمد‪ .‬به ستوو او رفتتو و دنتد گتام مانتده بت ه او گفتتو دته دیت و‬
‫خداوندگار رمه را این دنین اندیشناک کرده است؟‬
‫خسرو که آشکار بود در تالش است تا از درون خکیتارو ‪0‬‬

‫کیتارو‬

‫‪KITARO‬‬

‫گفت و گویی فلسفی در باب موسیقی‬

‫قیصر خسروان‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪1‬‬
‫پیش کش به آن سوفستایی ُگستتا کته فیوستوفان‬
‫بدنامش کردند اما او همانند کرگدن حضرت بودا در‬

‫‪.‬راستی راهش را پیمود‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪2‬‬
‫خسرو را دیدم سر در خود فرو برده از نیتایش گتاهخ ختداو موزیتر بتدر‬
‫می آمد‪ .‬به ستوو او رفتتو و دنتد گتام مانتده بت ه او گفتتو دته دیت و‬
‫خداوندگار رمه را این دنین اندیشناک کرده است؟‬
‫خسرو که آشکار بود در تالش است تا از درون خود برون شود پس از این‬
‫که با من دست داد و به هو درود گفتیو با اندکی سردرگمی دستش را به‬
‫سوو نیایش گاه دراز کرد و گفت سال هاست که دیرنشتین ایتن ختدا و‬
‫دشو بادامی هستو اما امروز پتس از نیتایش بته دیت و بستیار شت فت‬

‫‪.‬برخوردم‬

‫گفتو آن دیست؟‬
‫خسرو گفت بر دیوار نیایش گاهخ " کیتارو " حر شده است " موزیتر را‬

‫‪.‬بشناس تا بشناسی "‪ .‬این خدایی ش فت است‬

‫گفتو این پند همیشه بر دیوار این نیایش گاه بوده است‪ .‬ده گونته استت‬
‫که تو اکنون آن را یافته یی؟ براو من ش فت است که تو ده گونه با این‬
‫دشمان تی بین و این خرد جست و جو گر اکنون این پند را دیده یی؟‬
‫خسرو گفت هر ده هست این پنتد هتو دتون گترز گرانتی کته نتا وس‬
‫نیایش گاه را به صدا در می آورد درون مرا کوبید و به صدا درآورد‪ .‬پس از‬
‫مکثی اف ود آیا به راستی ما براو شناخت نیازمند شناخت موزیر هستیو؟‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪3‬‬
‫گفتو این پرسشی ست که تو ختود بایتد پاستن آن را بتدهی ‪ .‬دتون کته‬
‫دنته و من از این بابت تهی ست و خوش حال خواهو شتد از اناتان تتو‬

‫‪.‬توشه یی برگیرم‬

‫خسرو گفت اکنون که اناان خود من هو از ایتن توشته تهتی ستت ‪ .‬امتا‬
‫ایرادو نیست‪ .‬بیا تا آزادو کاوترو را نذر خداو موزیر کنیو و جتاده و‬
‫این دشت فرا را در پیش ب یریو شاید خداو ب رگ به پاس آزادو و بته‬
‫پاس این پسرش که ختداو موزیتر استت در زوزه و بتادو و یتا آواو‬
‫س ی و یا دهچهه و پرنده یی و یا تارهاو ُزلف پریشان تو که موزیتر‬

‫‪.‬آرامش می نوازند ما را آموخت‬

‫گفتو نیر گفتی‪ .‬زمان بوندو ست که با هو تنها ناوده ایو و گتام در راه‬

‫‪.‬ن ذاشته ایو و جاده یی را گ نکرده ایو‬

‫گام در راه گذاشتیو‪ .‬پس از خاموشی یی بوند خسرو گریاان داک کترد و‬
‫از خود برون آمد و گفت پرسش پیشین به دار است هنوز‪ .‬آیا به راستی ما‬
‫براو شناخت نیازمند شناخت موزیر هستتیو؟ بتدون شتر ایتن دنتین‬
‫است‪ .‬خدا که دروغ نمی گوید‪ .‬اما باید بکاویو تا ُکنه و ذات این سخن بر‬
‫ما ُر بنماید‪ .‬خدا همانند خوابی بته متا اشتارتی کترده استت و دریافتت‬
‫دیستی آن بر ماست‪ .‬اف ون بر آزادو کاوترو دن ی ده زهی نذر این خدا‬

‫‪.‬می کنو اگر امروز این راز را بر ما ب شاید‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪4‬‬
‫‪.‬گفتو پس بکاویو تا بیابیو‬

‫خسرو گفت پس ب ذار این دنین آغاز کنیو‪ .‬آیتا متا بتراو شتناخت هتر‬
‫دی و نیازمند شناخت موزیر هستیو؟ شاید هو بهتتر باشتد ایتن دنتین‬
‫ب ویو آیا ما براو شناخت دیستی هر دی به شناخت موزیر نیازمندیو؟‬

‫‪.‬گفتو این خدا که این دنین می گوید‬

‫خسرو گفت فراموش نکن همین دند گام پیش گفتیو که این خدا سخنی‬

‫‪.‬سربسته گفته و به اشارتی پندو داده است‬

‫‪.‬گفتو درست است‬

‫خسرو گفت آیا منظور خداو موزیر این بوده که کسی کته متی خواهتد‬
‫تولید اندیشه کند و بفوسفد و شعر باافد و غیره باید دست اه ها و پرده ها و‬
‫میان پرده ها و زیر و بو ها و دها نکته و نازک دی ر را درباره و موزیر‬
‫دریابد؟‬
‫گفتو شناخت موزیر نیازمند شناخت همته و ایتن دی هاستت کته نت ام‬

‫‪.‬بردو‪ .‬االته بسیارو دی هاو دی ر هو هست‬

‫خسرو گفت از آن جایی که اساسن شناخت دانش استت پتس هنتر هتو‬

‫‪.‬دانش است‬

‫‪.‬گفتو‪ .‬آرو‪ .‬این دنین است که گفتی‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪5‬‬
‫خسرو گفت پس بر اساس سخن این خدا ما بتراو شتناخت یتر دانتش‬
‫همانند فوسفه و فی یر نیازمند شتناخت دانشت ی دی تر بته نتام موزیتر‬
‫هستیو‪ .‬این دنین است؟‬

‫‪.‬گفتو آرو‪ .‬این دنین است‬

‫خسرو گفت آیا باید در کنار دانش هاو سخت و پیچیده یی دون فوسفه و‬
‫فی یر به فراگیرو دانش موزیر پرداخت که سختی ها و پیچیدگی هاو‬
‫خود را دارد؟ این که بسیار سخت می نماید‪ .‬آیا تمتامی سوف یستت هتاو‬
‫ب رگ و دانشمندانی که به تارین سمت و سویی داده اند و رُخسار تمدن را‬
‫بالنده ساخته اند هم ی موزیر دان بوده اند؟‬
‫گفتو من دی ر در این باره سخنی ندارم‪ .‬تنها تو را با گام زدن در این راه‬
‫‪.‬هو راهی خواهو کرد‬

‫‪ .‬خسرو گفت در هر راهی یر هو راه باعث دل رمی و کوشش می شتود‬

‫به ویژه آن هو راه نازک خویی دون تو باشد‪ .‬اما ب تذار از جتانای دی تر‬
‫دیوار ستار این راز را با پُتر گران پرسش بکوبیو شاید در برابتر متا فترو‬

‫‪.‬ری د‬

‫گفتو نمی دانو که ده در سر دارو و دته مت ی ختواهی ب تویی ‪ .‬ولتی از‬

‫‪.‬جست و جویت سرخوشو‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪6‬‬
‫خسرو گفت شناخت دست اه هاو موزیر و پرده ها و زیر و بو ها و حتتا‬
‫شناخت آالت و ادوات موزیر براو شناخت موضوعات فوسفه و فی یر و‬
‫دی ر دانش ها ده سودو به ما خواهند رسانید؟‬

‫‪.‬گفتو نمی دانو‬

‫خسرو گفت من هو نمی دانو‪ .‬آیتا شتناخت د نت و فوتوت متا را بتراو‬


‫فوسفیدن و فی یر ورزو یارو می رسانند؟ اگر ما جنس یر دن خوب‬
‫را بشناسیو و بتوانیو جنس یر فووت خوب را بشناسیو در شناخت فوسفه‬
‫و فی یر و دی ر دانش ها توانا خواهیو شد؟‬

‫‪.‬گفتو نمی دانو‬

‫خسرو گفت اگر ما پرده ها و میان پرده هاو دن و زیر و بو هاو فووت‬
‫را بدانیو و در نواختن آن ها توانا باشیو براو یادگیرو دانتش و بته ویتژه‬
‫براو فراگیرو فوسفه و فی یر مهیا خواهیو بود؟‬

‫‪.‬گفتو نمی دانو‬

‫خسرو گفت وجود نمی دانو تو باعث می شود که من بدانو‪ .‬م ر فوسفه و‬
‫فی یر از جنس هنر و به ویژه از جنس موزیتر هستتند کته شتناخت و‬
‫فراگیرو آن ها نیازمند موزیر باشد؟‬
‫گفتو فراموش نکن که تو خود گفتی هنر دانش است‪ .‬موزیر هتو هنتر‬

‫‪.‬است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪7‬‬
‫خسرو گفت این سخن تو درستت استت ‪ .‬امتا موزیتر دانشتی ستت کته‬

‫‪ .‬نمی توان میان اج اء آن و اجت اء فی یتر و فوستفه راببته بر ترار کترد‬

‫منظورم این است که م ر فی یر و یا فوستفه هماننتد موزیتر و آالت و‬


‫ادوات موزیر داراو پرده و میان پرده و زیر و بو هستند؟‬
‫گفتو بهتر نیست بر پیکر دانتش و بته ویتژه بتر پیکتر فوستفه و فی یتر‬
‫جامه و هنر بپوشانیو تا که شاید بدین گونه راهی براو رهایی بیابیو؟‬
‫خسرو گفت فراموش نکنیو که دانش نی هنر است‪ .‬به ویژه اگر فوستفه و‬
‫فی یر جامه و هنر از تن بدرآورند هر دنتد هستته و زر داشتته باشتند‬
‫وجودشان رنج خواهد بتود و دردو از انستان و جامعته و انستان درمتان‬
‫نخواهند کرد‪ .‬پند این خدا گوهرش را درون خود نهفته دارد اما نه دنتان‬
‫که می نماید‪ .‬هر ده می ن رم نمی توانو راببه یی آشکار میان پرده هاو‬
‫دن و استدالل هاو فوسفه و زیر و بتو هتاو فوتوت بتا فرمتول هتاو‬
‫فی یر بیابو‪ .‬اگر تو این راببه و آشکار را می بینی به من هو ب و؟‬

‫‪.‬گفتو من هو راببه یی آشکار نمی بینو‬

‫خسرو گفت آیا تمامی راببه ها آشکار است؟‬

‫‪.‬گفتو این دنین باید باشد‪ .‬واال دی ر راببه یی در کار نخواهد بود‬

‫خسرو گفت م ر راببه و ما با آفریدگار هستی یتر راببته و آشتکار و‬


‫موموس است؟‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪8‬‬

‫‪.‬گفتو نه‪ .‬این دنین نیست‬

‫خسرو گفت اما اگر ما به جد خواستار خدا باشیو و هر اندازه درون خود را‬
‫از خواستارو مادیات بکاهیو و تهی کنیو او بر راببه و خود با ما خواهتد‬

‫‪.‬اف ود‬

‫گفتو در پاسن ماتریالیست ها ده خواهی گفت که اساستن وجتود ختدا را‬


‫نمی پذیرند؟‬
‫خسرو گفت نخست این که من خود به وجود خدا و راببه و با او بتاور و‬
‫ایمان دارم‪ .‬دوم این که ماتریالیست ها می گویند هتر آن دته را بتواننتد‬
‫باینند و دن ب نند می پذیرند و باور دارند‪ .‬م ر عشق و خرد براو آن ها‬
‫آشکار و موموس است؟‬
‫‪.‬گفتو نه‬

‫خسرو گفت اما این هر دو را می پذیرند و باور دارند‪ .‬ولی ب ذار اکنتون از‬
‫موضوع اثاات وجود خدا ب ذریو و بته بثتث خودمتا ن برگتردیو و بتراو‬
‫دریافت دیستی پند ختداو موزیتر بکوشتیو ‪ .‬بثتث اثاتات وجتود ختدا‬
‫سخت ترین و فنی ترین بثث فوسفه است و زمانی دی ر و مکانی دی تر‬

‫‪.‬به آن خواهیو پرداخت‬

‫‪.‬گفتو آرو‪ .‬اکنون اولویت ما دریافت دیستی سخن خداو موزیر است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪9‬‬
‫خسرو گفت این دنین است عشق ما به انسانی‪ .‬انسانی که ما عاشق اش‬
‫هستیو هر دند دستی به زلفش و بوسه یی به گونه اش نرود و دیدار ما از‬
‫دور باشد حضور وجودش باعث آرامی دل می گردد و ناود حضورش باعث‬

‫‪.‬آشوب دل‬

‫‪.‬گفتو این گونه است که گفتی‬

‫‪.‬خسرو گفت پس برخی از راببه ها آشکار و موموس نیست‬

‫‪.‬گفتو این گونه است‬

‫خسرو گفت پس راببه و موزیر با دانش نی این دنین است‪ .‬راببته و‬


‫پرده هاو دن با استتدالل هتاو فوستفه و زیتر و بتو هتاو فوتوت بتا‬

‫‪.‬فرمول هاو فی یر یر راببه و پنهان و ناموموس است‬

‫‪.‬گفتو باید این گونه باشد‬

‫خسرو گفت پس اگر راببه و موزیر با دانش یتر راببته و آشتکار و‬


‫موموس نیست نیازو هو نخواهد بود تا یر دوست دار فوستفه شتناختی‬
‫فنی و اساسی نسات به موزیر داشته باشد‪ .‬دون دریافتیو شناخت فنی و‬

‫‪.‬اساسی موزیر کمکی به شناخت فوسفه نمی کند‬

‫‪.‬گفتو آرو‪ .‬این را هو دریافتیو‬

‫خسرو گفت پس منظور خداو موزیر این نیست که هتر کتس بخواهتد‬

‫‪.‬دانشی را فراگیرد باید موزیر را هو فراگیرد‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪10‬‬
‫‪.‬گفتو این دنین می نماید‬

‫خسرو گفت پس منظور خداو موزیر دیست؟ او ما را به شناخت موزیر‬


‫دعوت کرده و هو دنین شتناخت فنتی و اصتولی موزیتر را هتو از متا‬

‫‪.‬خواستار نیست‪ .‬این سخن در ظاهر جمع دو متضاد است که مثال است‬

‫پس منظور خداو موزیر دیست؟‬


‫گفتو دریافت دیستایی آن با توست‪ .‬من که پیش تر اعالم داشتو تنها در‬
‫این راه پیمایی با تو هو راه خواهو بود‪ .‬االته اگر این دیستایی را دریافتی‬
‫و ما را از این سرگشت ی رهاندو من هو یکی از نتذرهاو تت و را بته جتا‬

‫‪.‬خواهو آورد و کاوترو را به پاس این رهایی رها خواهو کرد‬

‫خسرو گفت هو راهی توست که ما را به سوو هدف رهنمون است و رنج‬

‫‪.‬راه را آسان می کند‬

‫خسرو پس از این سخن اندکی مکث کترد و ستپس افت ود متا دو گونته‬
‫شناخت داریو‪ .‬یر گونه و شناخت فنی ست و صاحب شتناخت صتاحب‬
‫فن می شود و صاحب فن به صورت ج ء به ج ء و اصولی آن فن را فترا‬
‫می گیرد و این شخص استاد آن فن است‪ .‬مانند استاد معمتارو و استتاد‬
‫موزیر و استاد فوسفه‪ .‬ولی شناختی دی ر داریتو کته فنتی نیستت بوکته‬
‫شناخت عام است‪ .‬شناخت عام شناختی ست که به صورت کوی ست و نه‬
‫به صورت فنی و اصولی است‪ .‬مانند شناخت انسان از خوراک‪ .‬دست کتو‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪11‬‬
‫نیمی از انسان ها شناختی نسات به آش پ و و پُختن خوراک ندارند‪ .‬ولی‬
‫همه داراو این شناخت و توانایی هستند تا خوراک خوب و خوش مت ه را‬
‫از خوراک بد و بدم ه تمی دهند و جدا ستازند ‪ .‬شتناخت نتوع دوم را بایتد‬

‫شتناخت جداستازو " نتام ن هتاد ‪ .‬بتر همتین استاس و بتر استاس رونتد"‬

‫استدالل هایی که داشتیو خداو موزیر هو از ما خواسته تتا نستات بته‬


‫موزیر داراو شناخت جدا سازو باشیو و موزیر خوب را از موزیر بتد‬

‫‪.‬تمی دهیو و برگ ینیو‬

‫گفتو نیر استدالل کردو و ما را در این راه پیش بتردو ‪ .‬امتا بایتد ایتن‬
‫مهو را هو در نظر داشت که ما براو شناخت جداسازو بته یتر حتدا‬

‫‪.‬شناخت و شناخت اندک نسات به موزیر نیازمندیو‬


‫خسرو گفت همین گونه کته مثتال ختوراک را آوردم هتر دنتد متا داراو‬
‫شناخت فنی و اصولی نسات به موزیر نیستتیو ولتی متی تتوانیو داراو‬
‫شناخت کوی شویو تتا موزیتر فتاخر و فرهیختته را از موزیتر بتازارو‬

‫‪.‬بازشناسیو‬

‫گفتو این دنین است‪ .‬اما براو جداسازو بته معیتارو نیتاز داریتو ‪ .‬پتس‬
‫ساختار و ویژگی هاو این دو موزیر را بیتان دار تتا بتدین گونته داراو‬

‫‪.‬حدا معیارو براو جداسازو باشیو‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪12‬‬

‫‪ .‬خسرو گفت باید خود را از ساختار برهانیو و خود را درگیر ساختار نکنتیو‬

‫آن ده مهو است کیفیت و مثتواست‪ .‬معیار ستادگی ستت ‪ .‬معیتار ختوب‬
‫سادگی ست‪ .‬به ویژه در کویت زندگی باید معیار سادگی باشد تتا زنتدگی‬
‫خوب شک گیرد‪ .‬همین که ما درگیر ساختارها شدیو و ساختار ساختمان‬
‫و ساختار جامه و ستاختار ختوراک و ستاختار روابتت اجتمتاعی و ستاختار‬
‫طاقه هاو اجتماعی و دی ر ساختارها براو ما مهو و در اولویت شتدند و‬
‫تالش داشتیو یر به یر این ساختارها را رعایت کنیو و به کتار بانتدیو‬
‫خودخ زندگی از میان بر می خی د و تنها دیت و کته بتر جتاو آن خواهتد‬
‫نشست زنده بودن است‪ .‬بسیار استت کته یتر دیت بتد را ختوب بت ک‬
‫می کنند‪ .‬هو دنین بسیارند انسان هاو بدکردارو کته ستیمایی آراستته‬
‫دارند‪ .‬درخت خوب را باید از میوه و آن شتناخت و درختت بتد را هتو از‬
‫میوه و آن‪ .‬موزیر فرهیخته به انسان شادو می بخشد و در یر رونتد‬
‫تصاعدو بی پایان شادو انسان را اوج می بخشد‪ .‬همانند همین موزیکی‬
‫ِ‬
‫که کیتارو از سرزمین ب رگ براو انسان ها بته ارم ت ان آورده استت ‪ .‬واال‬
‫جهان ما این همه عس مرغوب و شراب ناب ندارد‪ .‬ولی موزیر بتازارو‬
‫یا این که درون انسان را پُر آشوب و رفتار او را ولن ار می کند و یتا ایتن‬
‫که انسان را غو گین و افسرده متی ستازد ‪ .‬دته بستیارند موزیتر هتاو‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪13‬‬
‫غو گینی که جامه و فاخر بر تن آن ها متی پوشتانند و بته ختورد خترد‬

‫ساز ناساز انسان ها را می سوزانند‬


‫‪.‬انسان ها می دهند و با این ِ‬
‫گفتو بسیار نیر سخن راندو‪ .‬با این سخن زیاا و فاخر باید همین اکنون‬
‫سکه یی را از کیسه به درآورم و به جیب ب ذارم براو خریدن کاتوترو و‬

‫‪.‬رهایی آن‬

‫خسرو گفت این دنین کن که گفتی‪ .‬اما تنها به خت اطر ستخن متن ایتن‬
‫دنین نکن‪ .‬بوکه پیوسته براو آزادو بکوش‪ .‬ده براو آزادو انسان و ده‬
‫براو آزادو کاوترو‪ .‬کسی که نفس آزادو معیار او باشتد آزادو را بتراو‬

‫‪.‬هر جاندارو خواستار است و پیوسته براو آزادو می کوشد‬

‫گفتو بیش و کو این دنین بوده ام‪ .‬اما از اکنون دنان متی کتنو کته تت و‬

‫‪.‬گفتی‬

‫خسرو گفت آفرین بر تو باد‪ .‬اما ب ذار به سخن خداو موزیتر برگتردیو‬
‫که اساس راه پیمایی ما شده است‪ .‬این خدا به ما انسان ها دنین پند داده‬
‫است که "موزیر را بشناس تا بشناسی" ‪ .‬ما هو بر اساس پند این ختدا‬
‫دریافتیو زمانی که میان موزیر ها تمی ائ شدیو و موزیر خوب را از‬
‫موزیر بد باز شناختیو و پیوسته با موزیتر ختوب در ارتاتا و دم ختور‬

‫‪.‬بودیو داراو توانایی شناخت خواهیو شد‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪14‬‬
‫گفتو ده خوب خوشه ها را دسته کردو‪ .‬امتا ایتن نتوع از راببته را دته‬
‫می نامی؟‬
‫خسرو گفت باید این گونه از راببه را " تاثیر گذارو " نامید‪ .‬در راستتاو‬
‫سخن خداو موزیر این را هو اف وده کنو که اهداف ب رگ دست یافتنی‬

‫‪.‬نیستند م ر این که انسان پیوسته با موزیر خوب دم خور باشد‬

‫گفتو پس با این سخن باید دن ده زهی را به خداو موزیر پیش کش‬

‫‪.‬کنی‬

‫خسرو گفت آرو‪ .‬باید این دنین کنو و هو دنین خود هو آزادو کاوترو‬

‫‪.‬را پیش کش کنو به خدا‬

‫دوست من این بود خوشه هایی که در پیاده روو آن روز من و خسترو از‬

‫‪.‬گندم زار جاده درو کردیو‬

‫وقتی عبارت فلسفه و فلسفه ورزي را می شنویم‪ ،‬فکرها و مسائل‪www.takbook.co‬‬


‫مختلف اجتماعی یا درونی و در بعضی موارد امور ماورایی به ذهن‬
‫ما خطور می کند‪ .‬فلسفه‪ ،‬تمام این سیر تاریخی را طی کرده و فراز و‬
‫فرودهایی داشته است‪ .‬از گفتارهاي فیلسوفان درباره ماورا و مسائل‬
‫درونی و حاالتی که بر آن ها گذشته تا روایتی از تجربه هاي معنوي‬
‫ایشان است‪ .‬تا اینکه سرانجام در گذر زمان به برجسته شدن نکته اي‬
‫مهم به نام کاربردي کردن و عملی کردن فلسفه و توجه به کارایی‬
‫این علم در حوزه هاي مختلف زندگی عموم مردم رسیده اند‪ .‬مانند‬
‫کاري که جان دیوي در آموزش و پرورش پی گرفت و فلسفه تعلیم‬
‫و تربیت را از اساس تغییر داد یا ویلیام کلیفورد که روش اندیشه و‬
‫اخالقی کردن فرآیند کسب باورها را ارائه کرد‪ ،‬نمونه اي از این‬

‫‪.‬کاربرد گرایی است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪١٠‬‬
‫ارتباط علم ریاضی و فلسفه ورزي قدمت زیادي دارد اما به مرور‬
‫فلسفه با علوم تجربی هم آشتی کرد و هر چه گذشت از رویه‬
‫آمد و لباس عمل نگري و کارآمدي و بده بستان با سایر علوم را به پوشیدن لباس هاي ضمخت تخصصی بودن و نامانوس بودن بیرون‬
‫تن کرد‪ .‬در رویکرد جدید خود را تافته جدا بافته ندانست‪ ،‬آن گاه‬
‫موفق شد تا بدنه علم فلسفه را با دانشمندانی از علوم طبیعی و‬
‫ریاضی و تجربی غنی تر کند‪ .‬چه بسیار فیلسوفان معاصري که با‬
‫توجه همزمان به فلسفه و اخالق و نیز تامل در علوم دیگر مانند‬
‫زیست شناسی‪ ،‬پژشکی و علوم ژنتیک‪ ،‬پیشرفتی متفاوت تر را براي‬
‫ساحت علمی و زندگی بشر به وجود آوردند‪ .‬آشنایی با فالسفه و‬
‫روش هاي عقل ورزي آنها براي فرهیختگان جامعه ما امري ضروري‬
‫و الزمه پیشرفت و توسعه می باشد‪ .‬اگر می خواهیم از مشکالت‬
‫فردي که اجتماع ما را آزار می دهد مانند تنبلی ‪ ،‬بلند پروازي ‪ ،‬توهم‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪١١‬‬
‫‪،‬توطئه و خود بزرگ بینی یا خود فریبی دور شویم و با واقع گرایی‬
‫زمینه هاي عقل گرایی و اندیشه ورزي را در بدنه اجتماع رشد دهیم‬
‫باید از جنبه داخلی (اجتماعی) و درونی (فردي) هم بتوانیم طعم یک‬
‫زندگی عادالنه و اخالقی را همراه با دیگرخواهی به بار بنشانیم تا‬

‫‪.‬کشورمان را به جایگاه واقعی خود برسانیم‬

‫این مطلب در خاطرمان باشد که غرب هم قبل از این که جهش‬


‫علمی گسترده کند همین کار را با ما کرده بود و با استفاده از منابع‬

‫‪.‬ایرانی اسالمی ما و پرداخت آن سنگ بناي پیشرفت خود را بنا نهاد‬

‫در این مسیر عدم توجه پادشاهان و حاکمان به علم اندوزي و فلسفه‬
‫ورزي و همچنین استعمار شدن توسط کشورهاي غربی باعث عقب‬
‫ماندگی ما در سده هاي اخیر شد‪ .‬وظیفه ما اینک این است تا با‬
‫مطالعه و علم اندوزي‪ ،‬توجه به اخالق فردي و اجتماعی و ترجمه‬

‫ود برون شود پس از این‪m‬آثار قابل توجهی که در جامعه جهانی و‬

‫که با من دست داد و به هو درود گفتیو با اندکی سردرگمی دستش را به‬


‫سوو نیایش گاه دراز کرد و گفت سال هاست که دیرنشتین ایتن ختدا و‬
‫دشو بادامی هستو اما امروز پتس از نیتایش بته دیت و بستیار شت فت‬

‫‪.‬برخوردم‬

‫گفتو آن دیست؟‬
‫خسرو گفت بر دیوار نیایش گاهخ " کیتارو " حر شده است " موزیتر را‬

‫‪.‬بشناس تا بشناسی "‪ .‬این خدایی ش فت است‬

‫گفتو این پند همیشه بر دیوار این نیایش گاه بوده است‪ .‬ده گونته استت‬
‫که تو اکنون آن را یافته یی؟ براو من ش فت است که تو ده گونه با این‬
‫دشمان تی بین و این خرد جست و جو گر اکنون این پند را دیده یی؟‬
‫خسرو گفت هر ده هست این پنتد هتو دتون گترز گرانتی کته نتا وس‬
‫نیایش گاه را به صدا در می آورد درون مرا کوبید و به صدا درآورد‪ .‬پس از‬
‫مکثی اف ود آیا به راستی ما براو شناخت نیازمند شناخت موزیر هستیو؟‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪3‬‬
‫گفتو این پرسشی ست که تو ختود بایتد پاستن آن را بتدهی ‪ .‬دتون کته‬
‫دنته و من از این بابت تهی ست و خوش حال خواهو شتد از اناتان تتو‬

‫‪.‬توشه یی برگیرم‬

‫خسرو گفت اکنون که اناان خود من هو از ایتن توشته تهتی ستت ‪ .‬امتا‬
‫ایرادو نیست‪ .‬بیا تا آزادو کاوترو را نذر خداو موزیر کنیو و جتاده و‬
‫این دشت فرا را در پیش ب یریو شاید خداو ب رگ به پاس آزادو و بته‬
‫پاس این پسرش که ختداو موزیتر استت در زوزه و بتادو و یتا آواو‬
‫س ی و یا دهچهه و پرنده یی و یا تارهاو ُزلف پریشان تو که موزیتر‬

‫‪.‬آرامش می نوازند ما را آموخت‬

‫گفتو نیر گفتی‪ .‬زمان بوندو ست که با هو تنها ناوده ایو و گتام در راه‬

‫‪.‬ن ذاشته ایو و جاده یی را گ نکرده ایو‬

‫گام در راه گذاشتیو‪ .‬پس از خاموشی یی بوند خسرو گریاان داک کترد و‬
‫از خود برون آمد و گفت پرسش پیشین به دار است هنوز‪ .‬آیا به راستی ما‬
‫براو شناخت نیازمند شناخت موزیر هستتیو؟ بوقتی عبارت فلسفه و فلسفه ورزي را می شنویم‪ ،‬فکرها و مسائل‬
‫مختلف اجتماعی یا درونی و در بعضی موارد امور ماورایی به ذهن‬
‫ما خطور می کند‪ .‬فلسفه‪ ،‬تمام این سیر تاریخی را طی کرده و فراز و‬
‫فرودهایی داشته است‪ .‬از گفتارهاي فیلسوفان درباره ماورا و مسائل‬
‫درونی و حاالتی که بر آن ها گذشته تا روایتی از تجربه هاي معنوي‬
‫ایشان است‪ .‬تا اینکه سرانجام در گذر زمان به برجسته شدن نکته اي‬
‫مهم به نام کاربردي کردن و عملی کردن فلسفه و توجه به کارایی‬
‫این علم در حوزه هاي مختلف زندگی عموم مردم رسیده اند‪ .‬مانند‬
‫کاري که جان دیوي در آموزش و پرورش پی گرفت و فلسفه تعلیم‬
‫و تربیت را از اساس تغییر داد یا ویلیام کلیفورد که روش اندیشه و‬
‫اخالقی کردن فرآیند کسب باورها را ارائه کرد‪ ،‬نمونه اي از این‬

‫‪.‬کاربرد گرایی است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪١٠‬‬
‫ارتباط علم ریاضی و فلسفه ورزي قدمت زیادي دارد اما به مرور‬
‫فلسفه با علوم تجربی هم آشتی کرد و هر چه گذشت از رویه‬
‫آمد و لباس عمل نگري و کارآمدي و بده بستان با سایر علوم را به پوشیدن لباس هاي ضمخت تخصصی بودن و نامانوس بودن بیرون‬
‫تن کرد‪ .‬در رویکرد جدید خود را تافته جدا بافته ندانست‪ ،‬آن گاه‬
‫موفق شد تا بدنه علم فلسفه را با دانشمندانی از علوم طبیعی و‬
‫ریاضی و تجربی غنی تر کند‪ .‬چه بسیار فیلسوفان معاصري که با‬
‫توجه همزمان به فلسفه و اخالق و نیز تامل در علوم دیگر مانند‬
‫زیست شناسی‪ ،‬پژشکی و علوم ژنتیک‪ ،‬پیشرفتی متفاوت تر را براي‬
‫ساحت علمی و زندگی بشر به وجود آوردند‪ .‬آشنایی با فالسفه و‬
‫روش هاي عقل ورزي آنها براي فرهیختگان جامعه ما امري ضروري‬
‫و الزمه پیشرفت و توسعه می باشد‪ .‬اگر می خواهیم از مشکالت‬
‫فردي که اجتماع ما را آزار می دهد مانند تنبلی ‪ ،‬بلند پروازي ‪ ،‬توهم‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪١١‬‬
‫‪،‬توطئه و خود بزرگ بینی یا خود فریبی دور شویم و با واقع گرایی‬
‫زمینه هاي عقل گرایی و اندیشه ورزي را در بدنه اجتماع رشد دهیم‬
‫باید از جنبه داخلی (اجتماعی) و درونی (فردي) هم بتوانیم طعم یک‬
‫زندگی عادالنه و اخالقی را همراه با دیگرخواهی به بار بنشانیم تا‬

‫‪.‬کشورمان را به جایگاه واقعی خود برسانیم‬

‫این مطلب در خاطرمان باشد که غرب هم قبل از این که جهش‬


‫علمی گسترده کند همین کار را با ما کرده بود و با استفاده از منابع‬

‫‪.‬ایرانی اسالمی ما و پرداخت آن سنگ بناي پیشرفت خود را بنا نهاد‬

‫در این مسیر عدم توجه پادشاهان و حاکمان به علم اندوزي و فلسفه‬
‫ورزي و همچنین استعمار شدن توسط کشورهاي غربی باعث عقب‬
‫ماندگی ما در سده هاي اخیر شد‪ .‬وظیفه ما اینک این است تا با‬
‫مطالعه و علم اندوزي‪ ،‬توجه به اخالق فردي و اجتماعی و ترجمه‬
‫آثار قابل توجهی که در جامعه جهانی وتدون شتر ایتن دنتین‬
‫است‪ .‬خدا که دروغ نمی گوید‪ .‬اما باید بکاویو تا ُکنه و ذات این سخن بر‬
‫ما ُر بنماید‪ .‬خدا همانند خوابی بته متا اشتارتی کترده استت و دریافتت‬
‫دیستی آن بر ماست‪ .‬اف ون بر آزادو کاوترو دن ی و راه این جستجو راه آرام و مطابق با نقشهاي‬
‫نیست که همه ما در هر وقت قادر به طی آن باشیم‪ ،‬زیرا در دنیایی‬
‫که دائم در حال تغییر و دگرگونی هستیم‪ ،‬اندیشهها در تغییر مدام‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪١٤‬‬
‫هستند‪ .‬اصطالح «تغییر و دگرگونی» یکی از کلمه هاي کلیدي در‬
‫فلسفه دیویی است‪ .‬هدف او در آوردن فلسفه به صورت یک علم‬
‫بود‪ .‬خالصه فلسفه دیویی را شاید بتوانیم در این عبارت کوتاه‬
‫خالصه کنیم‪« :‬بحث نکن! به فکر چارهاي باش»‪ ،‬بدین معنی که‬
‫فلسفه‪ ،‬عملی براي شرکت در کارهاي دلیرانه و آزمایشهاي بزرگ‬
‫است‪ .‬براي اینکه در این نوشتار کوتاه‪ ،‬برگی از کتاب تغییر دنیاي‬
‫پیرامون مان را ورق بزنیم و حداکثر استفاده را داشته باشیم ماحصل‬
‫تالش دیویی را ابتدا در سه عنوان بررسی می کنیم و سپس کمی‬

‫‪.‬جزئی تر به بسط آن می پردازیم‬

‫‪:‬تجربه‪1.‬‬

‫مفهوم تجربه از دیدگاه دیویی تاثیري متقابل است میان موجود زنده‬

‫‪.‬و محیطش‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪١٥‬‬

‫‪.‬تجربه‪ ،‬تنها امري شناختی نیست‪ ،‬بلکه بیشتر عمل انجام شده است‬

‫موجود زنده در جریان فعالیت هاي خود با موقعیت هایی روبرو می‬
‫‪،‬شود‪ ،‬وقتی این موقعیت هاي مختلف را مورد ارزیابی قرار می دهد‬
‫تفکر می کند تا فرضیه هایی براي اعمال آینده به دست آورد‪ .‬پس‬
‫تفکر به منزله ابزار و وسیله است که سعی می کند راه حل عملی‬

‫‪.‬براي مشکل هاي موجود زنده که با آن ها روبرو است‪ ،‬ابداع نماید‬

‫جان دیویی اکثر نظریه هاي فلسفی را مانع حل مشکل ها می داند و‬


‫اصرار دارد که فلسفه باید نوسازي شود تا بتواند به حل مسائل‬

‫‪.‬کاربردي و ریشه اي که پیش روي انسان معاصر قرار دارد بپردازد‬

‫‪.‬غوطه ور شدن در مسائل دشوار نظري مانع این دستاورد خواهد بود‬

‫او خود را فیلسوف دموکراسی (مردم ساالري) می داند و تالش خود‬


‫را معطوف به بیان کارآمدي مردم ساالري در عرصه اجتماع می‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪١٦‬‬
‫نماید‪ .‬در این راستا عالوه بر بحث نظري پیرامون دموکراسی به دفاع‬

‫‪.‬عملی و عقلی از آن نیز پرداخت‬

‫ظهور اجتماعی این تالش در فرضیه هاي روانشناسی‪ ،‬آموزش و‬


‫پرورش و دیدگاه هاي سیاسی بعد از او قابل مشاهده است تا جایی‬
‫که امروزه رد پاي تفکرش در بسیاري از نهادهاي آمریکا مشهود‬
‫است‪ .‬نقش دیویی در عرصه آموزش و پرورش به حدي پررنگ‬
‫است که می توان گفت بعد از افالطون و روسو برجسته ترین‬
‫فیلسوف در عرصه آموزش و پرورده زهی نذر این خدا‬

‫‪.‬می کنو اگر امروز این راز را بر ما ب شاید‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪4‬‬

‫‪.‬گفتو پس بکاویو تا بیابیو‬

‫خسرو گفت پس ب ذار این دنین آغاز کنیو‪ .‬آیتا متا بتراو شتناخت هتر‬
‫دی و نیازمند شناخت موزیر هستیو؟ شاید هو بهتتر باشتد ایتن دنتین‬
‫ب ویو آیا ما براو شناخت دیستی هر دی به شناخت موزیر نیازمندیو؟‬

‫‪.‬گفتو این خدا که این دنین می گوید‬

‫خسرو گفت فراموش نکن همین دند گام پیش گفتیو که این خدا سخنی‬

‫‪.‬سربسته گفته و به اشارتی پندو داده است‬

‫‪.‬گفتو درست است‬

‫خسرو گفت آیا منظور خداو موزیر این بوده که کسی کته متی خواهتد‬
‫تولید اندیشه کند و بفوسفد و شعر باافد و غیره باید دست اه ها و پرده ها و‬
‫میان پرده ها و زیر و بو ها و دها نکته و نازک دی ر را درباره و موزیر‬
‫دریابد؟‬
‫گفتو شناخت موزیر نیازمند شناخت همته و ایتن دی هاستت کته نت ام‬

‫‪.‬بردو‪ .‬االته بسیارو دی هاو دی ر هو هست‬

‫خسرو گفت از آن جایی که اساسن شناخت دانش استت پتس هنتر هتو‬

‫‪.‬دانش است‬

‫‪.‬گفتو‪ .‬آرو‪ .‬این دنین است که گفتی‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪5‬‬
‫خسرو گفت پس بر اساس سخن این خدا ما بتراو شتناخت یتر دانتش‬
‫همانند فوسفه و فی یر نیازمند شتناخت دانشت ی دی تر بته نتام موزیتر‬
‫هستیو‪ .‬این دنین است؟‬

‫‪.‬گفتو آرو‪ .‬این دنین است‬


‫خسرو گفت آیا باید در کنار دانش هاو سخت و پیچیده یی دون فوسفه و‬
‫فی یر به فراگیرو دانش موزیر پرداخت که سختی ها و پیچیدگی هاو‬
‫خود را دارد؟ این که بسیار سخت می نماید‪ .‬آیا تمتامو راه این جستجو راه آرام و مطابق با نقشهاي‬
‫نیست که همه ما در هر وقت قادر به طی آن باشیم‪ ،‬زیرا در دنیایی‬
‫که دائم در حال تغییر و دگرگونی هستیم‪ ،‬اندیشهها در تغییر مدام‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪١٤‬‬
‫هستند‪ .‬اصطالح «تغییر و دگرگونی» یکی از کلمه هاي کلیدي در‬
‫فلسفه دیویی است‪ .‬هدف او در آوردن فلسفه به صورت یک علم‬
‫بود‪ .‬خالصه فلسفه دیویی را شاید بتوانیم در این عبارت کوتاه‬
‫خالصه کنیم‪« :‬بحث نکن! به فکر چارهاي باش»‪ ،‬بدین معنی که‬
‫فلسفه‪ ،‬عملی براي شرکت در کارهاي دلیرانه و آزمایشهاي بزرگ‬
‫است‪ .‬براي اینکه در این نوشتار کوتاه‪ ،‬برگی از کتاب تغییر دنیاي‬
‫پیرامون مان را ورق بزنیم و حداکثر استفاده را داشته باشیم ماحصل‬
‫تالش دیویی را ابتدا در سه عنوان بررسی می کنیم و سپس کمی‬

‫‪.‬جزئی تر به بسط آن می پردازیم‬

‫‪:‬تجربه‪1.‬‬

‫مفهوم تجربه از دیدگاه دیویی تاثیري متقابل است میان موجود زنده‬

‫‪.‬و محیطش‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪١٥‬‬

‫‪.‬تجربه‪ ،‬تنها امري شناختی نیست‪ ،‬بلکه بیشتر عمل انجام شده است‬

‫موجود زنده در جریان فعالیت هاي خود با موقعیت هایی روبرو می‬
‫‪،‬شود‪ ،‬وقتی این موقعیت هاي مختلف را مورد ارزیابی قرار می دهد‬
‫تفکر می کند تا فرضیه هایی براي اعمال آینده به دست آورد‪ .‬پس‬
‫تفکر به منزله ابزار و وسیله است که سعی می کند راه حل عملی‬

‫‪.‬براي مشکل هاي موجود زنده که با آن ها روبرو است‪ ،‬ابداع نماید‬

‫جان دیویی اکثر نظریه هاي فلسفی را مانع حل مشکل ها می داند و‬


‫اصرار دارد که فلسفه باید نوسازي شود تا بتواند به حل مسائل‬

‫‪.‬کاربردي و ریشه اي که پیش روي انسان معاصر قرار دارد بپردازد‬


‫‪.‬غوطه ور شدن در مسائل دشوار نظري مانع این دستاورد خواهد بود‬

‫او خود را فیلسوف دموکراسی (مردم ساالري) می داند و تالش خود‬


‫را معطوف به بیان کارآمدي مردم ساالري در عرصه اجتماع می‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪١٦‬‬
‫نماید‪ .‬در این راستا عالوه بر بحث نظري پیرامون دموکراسی به دفاع‬

‫‪.‬عملی و عقلی از آن نیز پرداخت‬

‫ظهور اجتماعی این تالش در فرضیه هاي روانشناسی‪ ،‬آموزش و‬


‫پرورش و دیدگاه هاي سیاسی بعد از او قابل مشاهده است تا جایی‬
‫که امروزه رد پاي تفکرش در بسیاري از نهادهاي آمریکا مشهود‬
‫است‪ .‬نقش دیویی در عرصه آموزش و پرورش به حدي پررنگ‬
‫است که می توان گفت بعد از افالطون و روسو برجسته ترین‬
‫فیلسوف در عرصه آموزش و پروری سوف یستت هتاو‬
‫ب رگ و دانشمندانی که به تارین سمت و سویی داده اند و رُخسار تمدن را‬
‫بالنده ساخته اند هم ی موزیر دان بوده اند؟‬
‫گفتو من دی ر در این باره سخنی ندارم‪ .‬تنها تو را با گام زدن در این راه‬

‫‪.‬هو راهی خواهو کرد‬

‫‪ .‬خسرو گفت در هر راهی یر هو راه باعث دل رمی و کوشش می شتود‬

‫به ویژه آن هو راه نازک خویی دون تو باشد‪ .‬اما ب تذار از جتانای دی تر‬
‫دیوار ستار این راز را با پُتر گران پرسش بکوبیو شاید در برابتر متا فترو‬

‫‪.‬ری د‬

‫گفتو نمی دانو که ده در سر دارو و دته مت ی ختواهی ب تویی ‪ .‬ولتی از‬

‫‪.‬جست و جویت سرخوشو‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪6‬‬
‫خسرو گفت شناخت دست اه هاو موزیر و پرده ها و زیر و بو ها و حتتا‬
‫شناخت آالت و ادوات موزیر براو شناخت موضوعات فوسفه و فی یر و‬
‫دی ر دانش ها ده سودو به ما خواهند رسانید؟‬

‫‪.‬گفتو نمی دانو‬


‫خسرو گفت من هو نمی دانو‪ .‬آیتا شتناخت د نت و فوتوت متا را بتراو‬
‫فوسفیدن و فی یر ورزو یارو می رسانند؟ اگر ما جنس یر دن خوب‬
‫را بشناسیو و بتوانیو جنس یر فووت خوب را بشناسیو در شناخت فوسفه‬
‫و فی یر و دی ر دانش ها توانا خواهیو شد؟‬

‫‪.‬گفتو نمی دانو‬

‫خسرو گفت اگر ما پرده ها و میان پرده هاو دن و زیر و بو هاو فووت‬
‫را بدانیو و در نواختن آن ها توانا باشیو براو یادگیرو دانتش و بته ویتژه‬
‫براو فراگیرو فوسفه و فی یر مهیا خواهیو بود؟‬

‫‪.‬گفتو نمی دانو‬

‫خسرو گفت وجود نمی دانو تو باعث می شود که من بدانو‪ .‬م ر فوسفه و‬
‫فی یر از جنس هنر و به ویژه از جنس موزیتر هستتند کته شتناخت و‬
‫فراگیرو آن ها نیازمند موزیر باشد؟‬
‫گفتو فراموش نکن که تو خود گفتی هنر دانش است‪ .‬موزیر هتو هنتر‬

‫‪.‬است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪7‬‬
‫خسرو گفت این سخن تو درستت استت ‪ .‬امتا موزیتر دانشتی ستت کته‬

‫‪ .‬نمی توان میان اج اء آن و اجت اء فی یتر و فوستفه راببته بر ترار کترد‬

‫منظورم این است که م ر فی یر و یا فوستفه هماننتد موزیتر و آالت و‬


‫ادوات موزیر داراو پرده و میان پرده و زیر و بو هستند؟‬
‫گفتو بهتر نیست بر پیکر دانتش و بته ویتژه بتر پیکتر فوستفه و فی یتر‬
‫جامه و هنر بپوشانیو تا که شاید بدین گونه راهی براو رهایی بیابیو؟‬
‫خسرو گفت فراموش نکنیو که دانش نی هنر است‪ .‬به ویژه اگر فوستفه و‬
‫فی یر جامه و هنر از تن بدرآورند هر دنتد هستته و زر داشتته باشتند‬
‫وجودشان رنج خواهد بتود و دردو از انستان و جامعته و انستان درمتان‬
‫نخواهند کرد‪ .‬پند این خدا گوهرش را درون خود نهفته دارد اما نه دنتان‬
‫که می نماید‪ .‬هر ده می ن رم نمی توانو راببه یی آشکار میان پرده هاو‬
‫دن و استدالل هاو فوسفه و زیر و بتو هتاو فوتوت بتا فرمتول هتاو‬
‫فی یر بیابو‪ .‬اگر تو این راببه و آشکار را می بینی به من هو ب و؟‬

‫‪.‬گفتو من هو راببه یی آشکار نمی بینو‬


‫خسرو گفت آیا تمامی راببه ها آشکار است؟‬

‫‪.‬گفتو این دنین باید باشد‪ .‬واال دی ر راببه یی در کار نخواهد بود‬

‫خسرو گفت م ر راببه و ما با آفریدگار هستی یتر راببته و آشتکار و‬


‫موموس است؟‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪8‬‬

‫‪.‬گفتو نه‪ .‬این دنین نیست‬

‫خسرو گفت اما اگر ما به جد خواستار خدا باشیو و هر اندازه درون خود را‬
‫از خواستارو مادیات بکاهیو و تهی کنیو او بر راببه و خود با ما خواهتد‬

‫‪.‬اف ود‬

‫گفتو در پاسن ماتریالیست ها ده خواهی گفت که اساستن وجتود ختدا را‬


‫نمی پذیرند؟‬
‫خسرو گفت نخست این که من خود به وجود خدا و راببه و با او بتاور و‬
‫ایمان دارم‪ .‬دوم این که ماتریالیست ها می گویند هتر آن دته را بتواننتد‬
‫باینند و دن ب نند می پذیرند و باور دارند‪ .‬م ر عشق و خرد براو آن ها‬
‫آشکار و موموس است؟‬

‫‪.‬گفتو نه‬

‫خسرو گفت اما این هر دو را می پذیرند و باور دارند‪ .‬ولی ب ذار اکنتون از‬
‫موضوع اثاات وجود خدا ب ذریو و بته بثتث خودمتا ن برگتردیو و بتراو‬
‫دریافت دیستی پند ختداو موزیتر بکوشتیو ‪ .‬بثتث اثاتات وجتود ختدا‬
‫سخت ترین و فنی ترین بثث فوسفه است و زمانی دی ر و مکانی دی تر‬

‫‪.‬به آن خواهیو پرداخت‬

‫‪.‬گفتو آرو‪ .‬اکنون اولویت ما دریافت دیستی سخن خداو موزیر است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪9‬‬
‫خسرو گفت این دنین است عشق ما به انسانی‪ .‬انسانی که ما عاشق اش‬
‫هستیو هر دند دستی به زلفش و بوسه یی به گونه اش نرود و دیدار ما از‬
‫دور باشد حضور وجودش باعث آرامی دل می گردد و ناود حضورش باعث‬

‫‪.‬آشوب دل‬
‫‪.‬گفتو این گونه است که گفتی‬

‫‪.‬خسرو گفت پس برخی از راببه ها آشکار و موموس نیست‬

‫‪.‬گفتو این گونه است‬

‫خسرو گفت پس راببه و موزیر با دانش نی این دنین است‪ .‬راببته و‬


‫پرده هاو دن با استتدالل هتاو فوستفه و زیتر و بتو هتاو فوتوت بتا‬

‫‪.‬فرمول هاو فی یر یر راببه و پنهان و ناموموس است‬

‫‪.‬گفتو باید این گونه باشد‬

‫خسرو گفت پس اگر راببه و موزیر با دانش یتر راببته و آشتکار و‬


‫موموس نیست نیازو هو نخواهد بود تا یر دوست دار فوستفه شتناختی‬
‫فنی و اساسی نسات به موزیر داشته باشد‪ .‬دون دریافتیو شناخت فنی و‬

‫‪.‬اساسی موزیر کمکی به شناخت فوسفه نمی کند‬

‫‪.‬گفتو آرو‪ .‬این را هو دریافتیو‬

‫خسرو گفت پس منظور خداو موزیر این نیست که هتر کتس بخواهتد‬

‫‪.‬دانشی را فراگیرد باید موزیر را هو فراگیرد‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪10‬‬

‫‪.‬گفتو این دنین می نماید‬

‫خسرو گفت پس منظور خداو موزیر دیست؟ او ما را به شناخت موزیر‬


‫دعوت کرده و هو دنین شتناخت فنتی و اصتولی موزیتر را هتو از متا‬

‫‪.‬خواستار نیست‪ .‬این سخن در ظاهر جمع دو متضاد است که مثال است‬

‫پس منظور خداو موزیر دیست؟‬


‫گفتو دریافت دیستایی آن با توست‪ .‬من که پیش تر اعالم داشتو تنها در‬
‫این راه پیمایی با تو هو راه خواهو بود‪ .‬االته اگر این دیستایی را دریافتی‬
‫و ما را از این سرگشت ی رهاندو من هو یکی از نتذرهاو تت و را بته جتا‬

‫‪.‬خواهو آورد و کاوترو را به پاس این رهایی رها خواهو کرد‬

‫خسرو گفت هو راهی توست که ما را به سوو هدف رهنمون است و رنج‬

‫‪.‬راه را آسان می کند‬

‫خسرو پس از این سخن اندکی مکث کترد و ستپس افت ود متا دو گونته‬
‫شناخت داریو‪ .‬یر گونه و شناخت فنی ست و صاحب شتناخت صتاحب‬
‫فن می شود و صاحب فن به صورت ج ء به ج ء و اصولی آن فن را فترا‬
‫می گیرد و این شخص استاد آن فن است‪ .‬مانند استاد معمتارو و استتاد‬
‫موزیر و استاد فوسفه‪ .‬ولی شناختی دی ر داریتو کته فنتی نیستت بوکته‬
‫شناخت عام است‪ .‬شناخت عام شناختی ست که به صورت کوی ست و نه‬
‫به صورت فنی و اصولی است‪ .‬مانند شناخت انسان از خوراک‪ .‬دست کتو‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪11‬‬
‫نیمی از انسان ها شناختی نسات به آش پ و و پُختن خوراک ندارند‪ .‬ولی‬
‫همه داراو این شناخت و توانایی هستند تا خوراک خوب و خوش مت ه را‬
‫از خوراک بد و بدم ه تمی دهند و جدا ستازند ‪ .‬شتناخت نتوع دوم را بایتد‬

‫شتناخت جداستازو " نتام ن هتاد ‪ .‬بتر همتین استاس و بتر استاس رونتد"‬

‫استدالل هایی که داشتیو خداو موزیر هو از ما خواسته تتا نستات بته‬


‫موزیر داراو شناخت جدا سازو باشیو و موزیر خوب را از موزیر بتد‬

‫‪.‬تمی دهیو و برگ ینیو‬

‫گفتو نیر استدالل کردو و ما را در این راه پیش بتردو ‪ .‬امتا بایتد ایتن‬
‫مهو را هو در نظر داشت که ما براو شناخت جداسازو بته یتر حتدا‬

‫‪.‬شناخت و شناخت اندک نسات به موزیر نیازمندیو‬

‫خسرو گفت همین گونه کته مثتال ختوراک را آوردم هتر دنتد متا داراو‬
‫شناخت فنی و اصولی نسات به موزیر نیستتیو ولتی متی تتوانیو داراو‬
‫شناخت کوی شویو تتا موزیتر فتاخر و فرهیختته را از موزیتر بتازارو‬
‫بازشناسیو‪٣ .‬‬
‫فلسفه در تغییر‪ ،‬جان دیویی و ویلیام کلیفورد‬
‫زندگی نامه و جمالت برگزیده‬
‫مولف‪ :‬صابر سیدي‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫ااشتنر وزشربرت ات‬


‫آم‬
‫فلسف در تغییر است‪ً /‬زذگی ًا ِه ٍ جوالت برگسی ُذ جاى دیَیی ٍ ٍیلیام کلیفَرد‬
‫ِ‬
‫ی ٌس ُذ ٍ هترجن ‪ :‬سیذ صابر سیذی فضل الهیًَ‬
‫اضر‪ :‬آهَزش برترً‬
‫چاپخاًِ‪ :‬ساحل‬
‫چاپ اٍل ‪9315 :‬‬
‫قطع‪:‬جیبی‬
‫تیراش‪022:‬‬

‫آدرس‪ :‬خ طَس ًرسی ُذ ِ‬


‫ب خ َخش پالک ٍ‪ 91‬احذ ‪0‬‬
‫تلفي هرکس پخص‪21909599390 :‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٥‬‬
‫فهرست مطالب‬
‫مقدمه ‪9‬‬
‫زندگی نامه جان دیویی ‪13‬‬
‫جمالت برگزیده جان دیویی ‪28‬‬
‫زندگی نامه ویلیام کلیفورد ‪38‬‬
‫جمالت برگزیده ویلیام کلیفورد ‪51‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٦‬‬

‫‪:‬آشنایی با مولف‬

‫صابر سیدي دکتراي دامپزشکی خود‬


‫را از دانشگاه آزاد در سـال ‪ 1388‬بـا‬
‫دفــاع از رســاله بررســی ضــایعات‬
‫پاتولوژیک در کلیه به انجام رساند اما‬
‫همیشه کشش اندیشه ورزي در ساحت علوم انسـانی را در درون‬
‫خود احساس می کرد‪ .‬وي همواره از دوره نوجوانی پیگیر مطالعه‬
‫کتاب ها و جلسه هاي فیلسوفان و دانشمندان معاصر کشـورما ن‬
‫در حوزه هاي علوم انسانی بود‪ ،‬گزیـده و یادداشـت هـایی کـه‬
‫ماحصل تمام این دیدارها و شنیدارهاست در بیش از هشت دفتـر‬
‫اخالق نگاشته شده است‪ .‬در سال ‪ 1393‬در رشته فلسـفه اخـالق‬
‫با دفاع از رساله اخالق باور در قرآن کریم موفق به کسب درجه‬
‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٧‬‬
‫کارشناسی ارشد گردیدند‪ .‬مقاالت زیر برگزیده اي از ارائه هـاي‬
‫ایشان در جامعه علمی کشور است که ضمن تدریس در دانشگاه‬

‫‪.‬ورامین به زیور طبع آراسته شده اند‬

‫لزوم توجه مدیران کشوري به توسعه انسانی از منظر نهج‪1 ».‬‬

‫البالغه» در همایش بین المللی شیراز‬

‫رویکرد قرآن کریم به اخالق باور» در همایش بین المللی‪2 ».‬‬

‫ادبیات ‪،‬عرفان و فلسفه‬

‫بررسی نقش اخالق انسانی در باورپذیر ماندن سنت ها در‪3 ».‬‬

‫جامعه ایران» در همایش اخالق و جامعه ایرانی‬

‫ترجمه کتاب رئیس بی نام در حوزه روانشناسی و موفقیت‪4.‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٨‬‬

‫‪:‬کتاب هاي در دست تالیف‬

‫تالیف کتاب فلسفه اخالق جان دیویی‪1.‬‬

‫تالیف کتاب شیرینی زندگی اصیل در پرتو باورها و رفتارهاي‪2.‬‬

‫اخالقی‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٩‬‬

‫‪:‬مقدمه‬

‫وقتی عبارت فلسفه و فلسفه ورزي را می شنویم‪ ،‬فکرها و مسائل‬


‫مختلف اجتماعی یا درونی و در بعضی موارد امور ماورایی به ذهن‬
‫ما خطور می کند‪ .‬فلسفه‪ ،‬تمام این سیر تاریخی را طی کرده و فراز و‬
‫فرودهایی داشته است‪ .‬از گفتارهاي فیلسوفان درباره ماورا و مسائل‬
‫درونی و حاالتی که بر آن ها گذشته تا روایتی از تجربه هاي معنوي‬
‫ایشان است‪ .‬تا اینکه سرانجام در گذر زمان به برجسته شدن نکته اي‬
‫مهم به نام کاربردي کردن و عملی کردن فلسفه و توجه به کارایی‬
‫این علم در حوزه هاي مختلف زندگی عموم مردم رسیده اند‪ .‬مانند‬
‫کاري که جان دیوي در آموزش و پرورش پی گرفت و فلسفه تعلیم‬
‫و تربیت را از اساس تغییر داد یا ویلیام کلیفورد که روش اندیشه و‬
‫اخالقی کردن فرآیند کسب باورها را ارائه کرد‪ ،‬نمونه اي از این‬

‫‪.‬کاربرد گرایی است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪١٠‬‬
‫ارتباط علم ریاضی و فلسفه ورزي قدمت زیادي دارد اما به مرور‬
‫فلسفه با علوم تجربی هم آشتی کرد و هر چه گذشت از رویه‬
‫آمد و لباس عمل نگري و کارآمدي و بده بستان با سایر علوم را به پوشیدن لباس هاي ضمخت تخصصی بودن و نامانوس بودن بیرون‬
‫تن کرد‪ .‬در رویکرد جدید خود را تافته جدا بافته ندانست‪ ،‬آن گاه‬
‫موفق شد تا بدنه علم فلسفه را با دانشمندانی از علوم طبیعی و‬
‫ریاضی و تجربی غنی تر کند‪ .‬چه بسیار فیلسوفان معاصري که با‬
‫توجه همزمان به فلسفه و اخالق و نیز تامل در علوم دیگر مانند‬
‫زیست شناسی‪ ،‬پژشکی و علوم ژنتیک‪ ،‬پیشرفتی متفاوت تر را براي‬
‫ساحت علمی و زندگی بشر به وجود آوردند‪ .‬آشنایی با فالسفه و‬
‫روش هاي عقل ورزي آنها براي فرهیختگان جامعه ما امري ضروري‬
‫و الزمه پیشرفت و توسعه می باشد‪ .‬اگر می خواهیم از مشکالت‬
‫فردي که اجتماع ما را آزار می دهد مانند تنبلی ‪ ،‬بلند پروازي ‪ ،‬توهم‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪١١‬‬
‫‪،‬توطئه و خود بزرگ بینی یا خود فریبی دور شویم و با واقع گرایی‬
‫زمینه هاي عقل گرایی و اندیشه ورزي را در بدنه اجتماع رشد دهیم‬
‫باید از جنبه داخلی (اجتماعی) و درونی (فردي) هم بتوانیم طعم یک‬
‫زندگی عادالنه و اخالقی را همراه با دیگرخواهی به بار بنشانیم تا‬

‫‪.‬کشورمان را به جایگاه واقعی خود برسانیم‬

‫این مطلب در خاطرمان باشد که غرب هم قبل از این که جهش‬


‫علمی گسترده کند همین کار را با ما کرده بود و با استفاده از منابع‬

‫‪.‬ایرانی اسالمی ما و پرداخت آن سنگ بناي پیشرفت خود را بنا نهاد‬

‫در این مسیر عدم توجه پادشاهان و حاکمان به علم اندوزي و فلسفه‬
‫ورزي و همچنین استعمار شدن توسط کشورهاي غربی باعث عقب‬
‫ماندگی ما در سده هاي اخیر شد‪ .‬وظیفه ما اینک این است تا با‬
‫مطالعه و علم اندوزي‪ ،‬توجه به اخالق فردي و اجتماعی و ترجمه‬
‫آثار قابل توجهی که در جامعه جهانی وجود دارد بتوانیم از تجربه‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪١٢‬‬
‫هاي کشورهایی که از ما فعال تر بوده اند استفاده کرده‪ ،‬مسیر را‬
‫درست و سریع تر بپیماییم تا از آزمون و خطا کردن هاي مخرب‬

‫‪.‬پرهیز کنیم‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪١٣‬‬
‫زندگی نامه جان دیویی‬
‫جان دیویی در روز بیستم اکتبر سـال ‪ 1859‬مـیالدي در برلینگتـون‬
‫واقع در ورمونت آمریکا به دنیا آمد و تا بیست سـالگی در روسـتاي‬
‫خود سکونت داشت‪ .‬وقتی که تحصیالت مقـدماتی اش را بـه پایـان‬
‫بـرد راهـی دانشـگاه جـانز هـاپکینز شـد‪ .‬در کنـار تحصـیل رشـته‬
‫فلسفه‪ ،‬به شـغل آموزگـاري در مدرسـه نیـز مشـغول بـود ‪ .‬دیـویی‬
‫مهمترین چهره پراگماتیسم و با نفوذترین فیلسوف آمریکایی در قرن‬

‫‪.‬بیستم است‪ .‬مکتب وي را ابزار انگاري یا اصالت اسباب نامیده اند‬

‫جان دیویی‪ ،‬فلسفه را با تمام موضوعات حیات آدمی همراه میداند‬


‫و معتقد است فلسفه یک فعالیت پیگیر در پژوهش و جستجویی‬
‫آرزومندانه است و راه این جستجو راه آرام و مطابق با نقشهاي‬
‫نیست که همه ما در هر وقت قادر به طی آن باشیم‪ ،‬زیرا در دنیایی‬
‫که دائم در حال تغییر و دگرگونی هستیم‪ ،‬اندیشهها در تغییر مدام‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪١٤‬‬
‫هستند‪ .‬اصطالح «تغییر و دگرگونی» یکی از کلمه هاي کلیدي در‬
‫فلسفه دیویی است‪ .‬هدف او در آوردن فلسفه به صورت یک علم‬
‫بود‪ .‬خالصه فلسفه دیویی را شاید بتوانیم در این عبارت کوتاه‬
‫خالصه کنیم‪« :‬بحث نکن! به فکر چارهاي باش»‪ ،‬بدین معنی که‬
‫فلسفه‪ ،‬عملی براي شرکت در کارهاي دلیرانه و آزمایشهاي بزرگ‬
‫است‪ .‬براي اینکه در این نوشتار کوتاه‪ ،‬برگی از کتاب تغییر دنیاي‬
‫پیرامون مان را ورق بزنیم و حداکثر استفاده را داشته باشیم ماحصل‬
‫تالش دیویی را ابتدا در سه عنوان بررسی می کنیم و سپس کمی‬

‫‪.‬جزئی تر به بسط آن می پردازیم‬

‫‪:‬تجربه‪1.‬‬

‫مفهوم تجربه از دیدگاه دیویی تاثیري متقابل است میان موجود زنده‬

‫‪.‬و محیطش‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪١٥‬‬

‫‪.‬تجربه‪ ،‬تنها امري شناختی نیست‪ ،‬بلکه بیشتر عمل انجام شده است‬

‫موجود زنده در جریان فعالیت هاي خود با موقعیت هایی روبرو می‬
‫‪،‬شود‪ ،‬وقتی این موقعیت هاي مختلف را مورد ارزیابی قرار می دهد‬
‫تفکر می کند تا فرضیه هایی براي اعمال آینده به دست آورد‪ .‬پس‬
‫تفکر به منزله ابزار و وسیله است که سعی می کند راه حل عملی‬

‫‪.‬براي مشکل هاي موجود زنده که با آن ها روبرو است‪ ،‬ابداع نماید‬

‫جان دیویی اکثر نظریه هاي فلسفی را مانع حل مشکل ها می داند و‬


‫اصرار دارد که فلسفه باید نوسازي شود تا بتواند به حل مسائل‬

‫‪.‬کاربردي و ریشه اي که پیش روي انسان معاصر قرار دارد بپردازد‬

‫‪.‬غوطه ور شدن در مسائل دشوار نظري مانع این دستاورد خواهد بود‬

‫او خود را فیلسوف دموکراسی (مردم ساالري) می داند و تالش خود‬


‫را معطوف به بیان کارآمدي مردم ساالري در عرصه اجتماع می‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪١٦‬‬
‫نماید‪ .‬در این راستا عالوه بر بحث نظري پیرامون دموکراسی به دفاع‬

‫‪.‬عملی و عقلی از آن نیز پرداخت‬

‫ظهور اجتماعی این تالش در فرضیه هاي روانشناسی‪ ،‬آموزش و‬


‫پرورش و دیدگاه هاي سیاسی بعد از او قابل مشاهده است تا جایی‬
‫که امروزه رد پاي تفکرش در بسیاري از نهادهاي آمریکا مشهود‬
‫است‪ .‬نقش دیویی در عرصه آموزش و پرورش به حدي پررنگ‬
‫است که می توان گفت بعد از افالطون و روسو برجسته ترین‬

‫‪.‬فیلسوف در عرصه آموزش و پرورش می باشد‬

‫‪:‬آموزش و پرورش‪2.‬‬

‫دیویی نظام آموزشی پیشرفت گرایی را بنا نهاد‪ .‬وي تاثیر بسیاري از‬
‫داروین گرفته است‪ .‬نظرهاي داروین درباره تکامل نشان دهنده‬
‫ماهیت پویا و متغیر انسان است‪ .‬دیویی با توجه به این مطلب تعامل‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪١٧‬‬
‫‪،‬میان دانش آموز و معلم را در آموزش مورد توجه قرار می دهد‬
‫امروزه مطرح شدن آن را در سطح علمی جامعه ایران نیز مشاهده می‬
‫کنیم‪ .‬باید از قدرت محوري معلم کاست و دانش آموزان را از ابتدا‬
‫به تمرین دموکراسی آموزش داد‪ .‬به جاي وارد کردن حجم زیادي از‬
‫اطالعات به ذهن دانش آموز‪« ،‬روش حل مسئله» به عنوان ابزاري‬

‫‪.‬براي سود بردن از آن اطالعات در جامعه به او آموزش داده شود‬

‫‪:‬اخالق‪3.‬‬

‫گرچه دیویی در راستاي دموکراتیک بودن آموزش و پرورش به‬


‫تربیت هدفدار توسط معلم اعتقادي ندارد اما به وجود خیر و عمل‬
‫اخالقی و آموزش آن تاکید می کند‪ .‬یعنی به جاي این که معلم از‬
‫قبل بخواهد افکار و باورهاي دانش آموز را در یک قالب خاص قرار‬
‫دهد‪ ،‬روش تفکر کردن و روش تحقیق را به او آموزش دهد و در‬
‫این مسیر به دانش آموز تفهیم کند که اخالقی بودن در طی مسیر‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪١٨‬‬
‫رشد علمی فقط یک وسیله و یا یک مسئله فرعی نیست بلکه‬
‫خودش هدف است و تمام رشد علمی و پیشرفت بشر وقتی کارایی‬

‫‪.‬دارد که در دایره اخالق باشد‬

‫پس پژوهش و در جستجوي کشف حقیقت بودن‪ ،‬عالوه بر این که‬


‫وسیله اي براي رسیدن به خیر اخالقی است خود نمونه اي از یک‬
‫عمل اخالقی نیز می باشد‪ .‬در ادامه وقتی گفته هاي کلیفورد را‬
‫پیرامون باورهاي اخالقی مطالعه نمودید و احیانا براي تعمق بیشتر به‬
‫جستجوي مطالبی در دنیاي مجازي و مطالعه کتب پرداختید ریشه‬
‫هاي مشترك این گفتار اخیر دیویی را با کلیفورد مشاهده خواهید‬
‫کرد‪ .‬دیویی رهیافت دینی در افراد را ارزشمند دانسته و آن را همان‬
‫احساس یگانگی با جهان طبیعت می داند‪ .‬جان دیویی با نگاهی عامه‬
‫پسند و مردمی و رویکرد فلسفه تربیتی به بیان فلسفه ویلیام جیمز‬
‫پرداخت از پراگماتیسم فنی به یک سیستم فکري نظام مند تغییر فاز‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪١٩‬‬
‫داد‪ .‬شهرت او عالوه بر اینکه بخاطر تالش او در ساحت فلسفه‬
‫سیاسی‪ ،‬اقتصادي و تربیتی بوده است‪ ،‬در معرفت شناسی‪ ،‬علم‬
‫اخالق و زیبا شناسی هم شخصیتی علمی و درخشان به شمار می‬
‫آید‪ .‬طرح هگل در ایده آلیسم و پندارگرایی در دیویی اثر گذاشت و‬
‫به همین علت به اهمیت تاریخ براي شناخت مسایل اجتماعی در هر‬
‫زمانی تاکید دارد‪ .‬این هم در نظرمان باشد که تولد جان دیویی‬
‫‪،‬درست مصادف با عصر داروین بود‪ .‬از نظر شخصیتی فردي ساده‬
‫فروتن‪ ،‬خالی از تظاهر‪ ،‬آرام‪ ،‬دلسوز‪ ،‬کمی خجالتی بود و در کارها‬
‫پشتکار زیادي داشت‪ .‬کار اصلی فلسفه حل مسائل فیلسوفان نیست‬
‫بلکه حل مسائل انسان ها است‪ ،‬این جمله‪ ،‬تابلویی بود که دیویی‬
‫پیش روي خود قرار داده بود‪ .‬پس با احتساب این قاعده‪ ،‬جهان‬

‫‪.‬شمولی یا شمول گرایی الزمه بسیاري از اندیشه هاي او خواهد بود‬

‫شکی نیست که بیشترین تاثیر جهانی وي در عرصه آموزش و‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٢٠‬‬
‫پرورش بود‪ .‬او رویکرد کل فلسفه را به رویکردي تربیتی‪ -‬فلسفی‬
‫خالصه می کند و در کتاب دموکراسی و آموزش و پرورش چنین‬
‫بیان می کند‪ « :‬اگر بپذیریم که آموزش و پرورش‪ ،‬زمینه و ریشه‬
‫ایجاد آمادگی هاي اساسی عقالنی و عاطفی را در برخورد انسان با‬
‫طبیعت داراست‪ ،‬پس فلسفه را می توان حتی به عنوان نظریه عمومی‬

‫»‪.‬آموزش و پرورش تعریف کرد‬

‫فلسفه دیویی فلسفه تجربه است‪ ،‬یعنی عمل آدمی و تجربیات او در‬
‫‪.‬صحنه منحصر به فرد زندگی اش تمام شناخت او را رقم می زند‬

‫تاثیر پیشرفت علم زیست شناسی در باورهاي تجربی این گونه‬


‫فالسفه بسیار پررنگ است‪ .‬فیلسوف بزرگ عمل نگر ما کتابی به‬
‫طور ویژه در زمینه روانشناسی ننوشته است اما در همه آثار او توجه‬
‫به روانشناسی موج می زند‪ .‬صحبت از عادات اجتماعی‪ ،‬رفتارهاي‬
‫آدمی‪ ،‬رسوم اخالقی جوامع مختلف‪ ،‬در کتاب هاي او واژه اي پر‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٢١‬‬
‫بسامد است‪ .‬اینجاست که می بینیم فعالیت اخالقی انسان نیز نه تنها‬
‫به شخص بلکه به محیط او بستگی دارد‪ .‬به عبارتی رفتار فرد در‬
‫بستر و تابع شرایط محیطی خاص خود اتفاق افتاده است‪ .‬شاید خود‬
‫او مثالی از همین رفتار باشد و بتوانیم بگوییم در عصري که‬
‫روانشناسی و داروین و علوم زیست شناسی رشدي شگفت انگیز‬
‫دارد باید در این بستر فیلسوفی به بار بنشیند تا از این علوم استفاده‬
‫ببرد براي پروراندن علوم تربیتی که از گذشته به انجام می رسید و از‬
‫ترکیب و آزمایش این داده ها یافته هایی جدید براي بشر به ثمر‬
‫آورد‪ .‬پس یادگیري هاي مردم به خصوص در سنین کودکی و‬

‫‪.‬نوجوانی در بستر زندگی و شرایط فرهنگی شان شکل داده می شود‬

‫شاید به نظر جبر تاریخی در این لحظه به نظر شما بیاید‪ ،‬و ما هم‬
‫بدون اینکه از آن غافل باشیم نیم نگاهی به آن می کنیم اما قضاوت‬
‫نهایی را به وقت پایان خواندن کتاب موکول کنید‪ .‬در نگاه دیویی‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٢٢‬‬
‫رفتار از فکر و اندیشه و نیت جدا شدنی نیست‪ ،‬شبیه به این حرف‬
‫را درباره نظر و عمل بیان کرده است‪ .‬به این تقریر که نظر و عمل را‬
‫نمی توان از هم تفکیک کرد و آن یک حکم واحد را دارد‪ .‬براي مثال‬
‫در حوزه دانش آموزي می گوید زندگی در مدرسه از زندگی خارج‬
‫از مدرسه جدا نیست‪ .‬و در پله بعدي به این نگاه می رسیم که‬
‫یادگیري در مدرسه یا دانشگاه خود زندگی است نه اینکه فقط آماده‬
‫شدن باشد‪ .‬یا لوازمی در اختیار ما بگذارد که براي زندگی‪ ،‬آن را به‬
‫کار ببریم یا نبریم‪ .‬کار آموزش و پرورش بازسازي و تغییر فرم دادن‬
‫است‪ ،‬فرآیندي اجتماعی که فرد با شعور اجتماعی آشنا و مرتبط‬
‫شود‪ .‬شما باید در طول دوره آموزش به کودکان روش هاي اندیشه‬
‫انتقادي را آموزش دهید و در سنی که فراگیري باالست‪ ،‬بدانند اعمال‬
‫آن ها آثار اجتماعی دارد و تجربه کنند که چه اعمالی چه آثار‬
‫اجتماعی خواهد گذاشت و در کجاهاي زندگی خود از آثار اجتماعی‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٢٣‬‬
‫اعمال دیگران لطمه خورده و یا احیانا بهره برده اند‪ .‬اینجاست که‬

‫‪.‬باید بگویید نقش مربیان بسیار قوي است‪ ،‬دقیقا همین طور است‬

‫حاال در جامعه خود این مربیان را از کجا باید بیاوریم و از چه نقطه‬


‫اي شروع کنیم تا به مرحله عمل درآییم‪ .‬پاسخ این است که کار‬
‫خیلی هم سخت نیست‪ ،‬این روند خیلی وقت و خیلی سال است که‬

‫‪.‬آغاز شده و ما در زمان کنونی در ایران در نقطه صفر قرار نداریم‬

‫گذشتگان ما بناهایی که دیویی گذاشته است را به ارث برده اند و‬


‫تجربه هاي او را به طور نسبی در بدنه و ریشه هاي جامع شناختی ما‬
‫گنجانده اند‪ .‬مربیان ما با کمی همت و آموزش و البته تجربه عملی‬
‫می توانند هر کودك را سازگار با ساختار روانشناسی خود او پرورش‬
‫دهند و از هر کس انتظار مشابه نداشته باشند‪ ،‬یا اینکه در تعبیر و‬
‫تفسیر نیروها و غرایز و رغبت هاي کودك دقت کنند و همیشه نگاه‬
‫کنند این کودك براي کدام جامعه هدف تربیت می شود و یا ساده تر‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٢٤‬‬
‫اینکه این کودك با این آموزش هاي من چه کارکردي قرار است‬
‫داشته باشد‪ .‬این همان هماهنگی فرهنگی دانش آموز در تربیت هایی‬
‫است که می بیند‪ .‬مسائل تربیتی گاهی به اندازه مسائل فلسفی پیچیده‬
‫و دشوار هستند‪ .‬اگر بخواهیم مبانی و اصول فلسفه آموزش و‬
‫پرورش عمل گرایی را بیان کنیم باید اشاره به محور بودن کودك‬
‫کنیم و تعاملی که میان او و محیطش برقرار می شود و تجربه هایی‬
‫که به دست می آورد‪ .‬براي ارضا شدن احتیاج هایی که کودك دارد‬
‫انگیزه ها و استعدادهاي ذاتی او باید هدایت شوند‪ .‬در این دیدگاه‬
‫فرد جدا از اجتماع هم صاحب ارزش است و می تواند در پرتو مردم‬
‫ساالري‪ ،‬پیشرفت و ترقی کند و به باروري استعداد خود برسد‪ .‬شاید‬
‫الزمه چنین نگرشی توجه بیشتر به روش‪ ،‬نسبت به هدف باشد که‬
‫روش هاي تدریس ایجاد شده از آن زمان تا کنون موید این رویداد‬
‫روشن است‪ .‬در قرن اخیر توجه به تخصص گرایی باعث شد تا‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٢٥‬‬
‫تمرکز یک فرد بر یک علم خاص باعث نا آشنایی او به علوم دیگر‬
‫شود و این براي پیشرفت علمی جامعه یک ضعف بود‪ .‬در این‬
‫وضعیت یا باید دانشمندان در حوزه علوم مختلف دائم با هم در‬
‫ارتباط می بودند و یا در هنگام یادگیري از علوم دیگر هم بهره می‬
‫بردند‪ .‬این دو اتفاق کمتر افتاد و در عمل علوم جزایر تکه تکه از هم‬

‫‪.‬شدند‪ .‬این همان مطلبی است که جان دیویی به آن هشدار می داد‬

‫پراگماتیسم و به طور خاص دیویی تقسیم برنامه درسی را به علوم و‬


‫مواد مختلف مورد انتقاد قرار داد و بیان کرد که میان شاکله کلی علوم‬
‫یک وحدت در عمل و نتیجه وجود دارد‪ .‬در روند رشد علمی و‬
‫تعلیم و تربیت «اصل تکامل در برنامه درسی» باید از پایه هاي تجربه‬
‫ورزي کودك باشد‪ .‬در روش حل مسئله یا روش پروژه مدرسه به‬
‫مثابه اجتماعی خالصه شده‪ ،‬کودك با مسائل و مشکالت عملی‬
‫مواجه می شود تا درباره آنها بیندیشد و خودش براي آن ها راه حلی‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٢٦‬‬
‫پیدا کند‪ ..‬در این نگاه‪ ،‬محصل موجود زنده اي است که توانایی حل‬
‫مسائل خود را دارد و معلم نقش هدایت گر دارد البته گاهی حتی‬
‫دیده می شود معلم نکته و زاویه دید جدیدي را از محصل می‬
‫آموزد‪ .‬همانطور که دیویی از القا کردن مطالب در سطوح مختلف‬
‫فکري به کودك بیزار است در حوزه اخالق تاکید دارد که کودك‬
‫باید در پس زمینه همه فعالیت هاي خود اخالق را یک باید مسلم‬
‫قلمداد کند‪ .‬در نتیجه می توان گفت اخالق و اخالقیات در روش‬
‫تعلیم و تربیت باز دیویی یک استثنا هستند‪ .‬اشتباه کردن‪ ،‬الزمه‬
‫یادگیري و پیشرفت گرایی دانش آموز است‪ .‬معلم باید به طور‬
‫خود آگاه این شرایط را مهیا کند تا شاگرد در تله هاي معنایی‬
‫قابل حل خود را درگیر ببیند‪ .‬البته که این مشکالت باید‬
‫متناسب با سن و جنس و دیگر توانمندي هاي دانش آموز‬
‫باشد‪ .‬مثال زیبایی که دیویی براي فرق حل مسئله با محاسبات‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٢٧‬‬
‫صرف دارد را در ادامه براي شما عالقه مندان علم و فرهیختگان‬
‫گرانقدر بیان می کنم‪ .‬وقتی از دانش آموز می پرسیم براي مفروش‬
‫کردن اتاقی با ابعاد دوازده متر چند عدد موزاییک با ابعاد پنجاه سانتی‬
‫متر الزم داریم و اگر قیمت هر موزاییک پنج هزار تومان باشد چقدر‬
‫پول الزم خواهیم داشت؟ این سوال فقط به محاسبه نیاز دارد و‬
‫حالت انتزاعی غیر واقع دارد‪ .‬ولی اگر بپرسیم یک آپارتمان سه اتاق‬
‫خوابی را از چه راه هایی می توانیم با پنجاه هزار تومان مفروش‬
‫کنیم؟ اینجا یک مسئله طرح کرده ایم‪ ،‬زیرا حل آن محتاج یافتن‬
‫اطالعاتی درباره ابعاد‪ ،‬نوع اتاق ها‪ ،‬نوع وسایل‪ ،‬قیمت ها و مواردي‬
‫نظیر آن هاست‪ .‬در مثال اول به وسیله اطالعات ذکر شده می توان به‬
‫جواب رسید اما در مثال دوم جواب آماده است باید راه حل را‬
‫کشف کرد‪ .‬اولی ارتباط چندانی با زندگی ندارد اما دومی کامال‬

‫‪.‬واقعی‪ ،‬عملی و کاربردي است‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٢٨‬‬
‫وقتی به هدفی رسیدید‪ ،‬آن هدف نقطه شروعی است براي‬
‫هدف بعدي‬
‫شک و تردید‪ ،‬نمایش و نشانه یک اندیشه فرهیخته است‬
‫اینکه باور داشته باشیم همه آموزش هاي اصیل از طریق تجربه‬
‫بدست می آیند به این معنی نیست که همه تجربه ها به یک‬
‫اندازه اصیل و تربیتی هستند‬

‫‪www.takbook.com‬‬
٢٩

Arriving at one goal is the starting point to

another

Skepticism: the mark and even the pose of

the educated mind

The belief that all genuine education

comes about through experience does not

mean that all experiences are genuinely or

equally educative

www.takbook.com

٣٠
‫ جهان را به اندازه‬،‫هر کسی که شروع به فکر کردن کرده است‬
‫ در مسئله اي تازه وارد کرده است‬،‫خود‬
‫افرادي هستند که رد پاي اعمال زشت زیادي در وجدانشان‬
‫می بینیم اما جالب اینجاست که با پروراندن نیت هاي خوبی‬

‫ با آرامش زندگی می کنند‬،‫!در دل‬

www.takbook.com

٣١

Anyone who has begun to think, places

some portion of the world in jeopardy

One lives with so many bad deeds on

one's conscience and some good

intentions in one's heart

www.takbook.com

٣٢
‫آموزش و پرورش زندگی را می سازد نه اینکه مقدمه اي براي‬
‫زندگی آینده باشد‬
‫کلید رسیدن جامعه به سعادت این است که بفهمیم کدام فرد‬
‫براي چه کاري مناسب است و چقدر ضمانت دارد که بتواند‬
‫آن کار را به نتیجه برساند‬

www.takbook.com

٣٣

Education, is a process of living and

not a preparation for future living

To find out what one is fitted to do,

and to secure an opportunity to do it, is

the key to happiness

www.takbook.com

٣٤
‫انسان خوب کسی است که رذیلت هاي اخالقی اش مانع‬
‫شروع حرکت براي بهتر شدنش نباشد‬
‫زمان و حافظه دو هنرمند واقعی می باشند که حقیقت وجودي‬
‫آنها به خواسته هاي درونی ما نزدیک تر است‬
‫ مانند کلمات‬،‫گلی که رنگ زیبایی دارد ولی هیچ عطري ندارد‬
‫بی ثمر فردي است که به حرفهایش عمل نمی کند‬

www.takbook.com

٣٥

The good man is the man who, no matter

how morally unworthy he has been, is

moving to become better

Time and memory are true artists; they

remould reality nearer to the heart's desire

Just as a flower which seems beautiful

and has color but no perfume, so are the

fruitless words of the man who speaks

them but does them not

www.takbook.com

٣٦
‫هر پیشرفت بزرگی که در علم بوجود آمده از یک جسارت تازه‬
‫نشات گرفته و با یک ابتکار شروع شده است‬
‫ما فقط در مواجهه با مشکالت و سختی ها است که به فکر و‬
‫اندیشه روي می آوریم‬
‫انسان در دنیاي حدس ها‪ ،‬معماها و احتماالت زندگی می کند‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٣٧‬‬

‫‪Every great advance in science has‬‬

‫‪issued from a new audacity of‬‬

‫‪imagination‬‬

‫‪We only think when we are confronted‬‬

‫‪with problems‬‬

‫‪Man lives in a world of surmise, of‬‬

‫‪mystery, of uncertainties‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٣٨‬‬

‫‪:‬زندگی نامه ویلیام کلیفورد‬

‫ریاضی دان و فیلسوف انگلیسی که در سال ‪ 1845‬در شهر اکستر‬


‫متولد شد‪ .‬ویلیام در مدرسه دستور زبان اکستر که توسط آقاي‬
‫تمپلتون تاسیس شده بود مشغول به تحصیل گردید‪ .‬وي از خود‬
‫استعداد زیادي نشان می داد و در درس هاي مختلف موفق به کسب‬
‫جوایز می گردید‪ .‬کلیفورد در آزمون هاي محلی دانشگاه کمبریج در‬
‫بین شرکت کنندگان زیادي توانست جزو بهترین ها باشد و عملکرد‬
‫خوبی از خود نشان داد‪ .‬در سال ‪ 1860‬که پانزده سالگی اش را می‬
‫گذراند توانست برنده بورس تحصیلی ریاضی از دپارتمان ادبیات‬
‫عمومی و علم در دانشگاه کینگ لندن شود‪ .‬او در درس هاي‬
‫ریاضیات‪ ،‬ادبیات انگلیسی و شاید جالب باشد که در ژیمناستیک نیز‬
‫سرآمد شد‪ .‬او در سه سالی که مشغول تحصیل در کالج کینگ بود‬
‫توانست با موفقیت بورس ها را بگذراند‪ .‬همچنین در سال اول جایزه‬
‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٣٩‬‬
‫الهیات را بدست آورد و در سال هاي بعد به عنوان جایزه مقاله اش‬
‫برنده بورس ویژه دستور زبان انگلیسی گردید ‪ .‬اولین مقاله کلیفورد‬
‫در ریاضیات با عنوان تشابه در تئوري پاسکال به نگارش درآمد که‬
‫در مجله علمی ریاضیات محض و کاربردي در سال ‪ 1863‬زمانی که‬
‫در کالج کینگ به سر می برد منتشر شد‪ .‬در ماه اکتبر سال ‪1863‬‬
‫وقتی او ‪ 18‬ساله بود با کسب بورس تحصیلی علوم پایه در رشته‬
‫ریاضیات و فیزیک (فلسفه طبیعی) وارد کالج ترینیتی کمبریج شد‪ .‬او‬
‫نیز مانند بسیاري از ریاضی دانان مشهور کمبریج از جمله تامسون و‬
‫ماکسول‪ ،‬بعد از گذراندن آزمون هاي نهایی مدرك لیسانس خود را‬

‫‪.‬در سال ‪ 1867‬اخذ کرد‬

‫موفقیت هاي او باعث شد تا براي سخنرانی در مراسم بزرگداشت و‬


‫جشن نیکوکاري در ‪1867‬از او دعوت به عمل آید‪ .‬جمالت آغازین‬

‫‪:‬سخنرانی او اینطور بود‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٤٠‬‬

‫تفکر قدرتی ندارد مگر اینکه در عالم خارج (اجتماع) ظهور پیدا«‬

‫کند‪ :‬تفکري که در جهان گسترده می شود و غلبه پیدا می کند یک‬

‫‪.‬خیال فرد و تفکر درونی نیست بلکه یک عمل و رفتار یا کار است‬

‫و این آن نگاهی است که من از شما می خواهم تا دنباله رو آن‬

‫»‪.‬باشید‬

‫ایده هایی که او در این خطابه ایراد کرد باعث پیشرفت هاي بعدي‬
‫او شد ‪ .‬این سخنرانی درباره برخی از شرایط و ملزومات پیشرفت‬
‫فکري در سال ‪ 1868‬در حالیکه او تنها ‪ 23‬سال داشت به موسسه‬
‫سلطنتی تحویل داده شد‪ .‬او در سخنرانی خود تالش می کرد تا‬
‫بگوید چطور می توان راه و روش هاي کشف و انجام پدیده هاي‬
‫هنري و علمی را بدست آورد و این که کشف علمی چگونه پدیدار‬

‫‪:‬می شود‬
‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٤١‬‬

‫هیچ شاعر‪ ،‬دانشمند‪ ،‬موسیقی دان یا نقاش‪ ،‬به شما نمی گوید که«‬

‫شعر یا کشف یا نقاشی اش را چطور ساخته است‪ ،‬بلکه می گوید آن‬


‫مهارت ها از بیرون به او الهام شده و به طور آگاهانه و هوشیارانه آن‬
‫را از درون نیافریده است‪( ».‬و این راه علم را می بندد)‬
‫تعامل دانشها با یکدیگر‪ ،‬زمینه تولید علوم بینرشتهاي شده است که‬
‫در فلسفه علم به بررسی آنها پرداخته میشود‪ .‬معرفتشناسی یکی از‬
‫بنیاديترین دانشهاست که پیش از بررسی مسایل علوم مختلف به‬
‫آن نیازمندیم؛ اما گاهی پیوند خاصی بین مسایل معرفتشناسی و‬
‫دانشهاي دیگر برقرار میشود که اخالق باور‪ ،‬بیانگر یکی از‬
‫آنهاست‪ .‬در قرن نوزدهم‪ ،‬کلیفورد این ایده را مطرح کرد که اعتقاد‬
‫ورزیدن بدون فراهم آوردن قرائن و شواهد کافی به سود آن‪ ،‬امري‬
‫خطا و اخالقا ً نادرست است‪ .‬فردریک پوالك‪ ،‬یکی از دوستان دوره‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٤٢‬‬
‫کارشناسی کلیفورد در مقدمه خود که بر سخنرانی و مقاالت کلیفورد‬

‫‪:‬نوشته است جزئیات بیشتري از زمان او بیان می کند‬

‫در سال ‪ 1870‬براي بدست آوردن اطالعات علمی از یک خورشید«‬

‫گرفتگی کلیفورد جزو یک هیئت اعزامی راهی ایتالیا می شود‪ .‬در راه‬
‫دریایی‪ ،‬کشتی او غرق می شود‪ ،‬این حادثه ناگوار در نزدیکی سیسیل‬

‫»‪.‬رخ می دهد‪ ،‬اما او با خوش اقبالی نجات پیدا می کند‬

‫این باعث شد تا کلیفورد بگوید سازنده کشتی اگر خود را توجیه‬


‫نمی کرد که این کشتی بارها به سالمت به مقصد رسیده پس این بار‬
‫هم خواهد رسید و نیازي فعال به تعمیر و بازسازي ندارد‪ ،‬این اتفاق‬
‫نمی افتاد‪ .‬او با پیدا کردن یک باور که شواهد و قرائن واقعی و کافی‬
‫برایش نداشت‪ ،‬این کار را انجام داد که به نظر کلیفورد یک کار غیر‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٤٣‬‬
‫اخالقی است فارغ از اینکه در نتیجه به حادثه اي منجر بشود یا‬
‫‪.‬نشود‬

‫در سال ‪ 1874‬کلیفورد توسط انجمن سلطنتی به عنوان همکار‬


‫انتخاب می شود‪ .‬وي همچنین عضو فعال جامعه ریاضی لندن بود‬
‫که جلساتش در دانشگاه کالج برگزار می شد‪ .‬در سال ‪ 1874‬با‬
‫سوفیا لوسی جین لین‪ ،‬دختر جان لین مالقات کرد‪ .‬این مالقات و‬
‫آشنایی سرانجام به ایجاد زندگی مشترك انجامید و آنها در سال‬

‫ازدواج و در یک خانه ساده در خیابان کول ویله در لندن ‪1875‬‬

‫‪.‬زندگی مشترك خود را آغاز کردند‬

‫‪:‬پرفسور ادوارد کلود در کتاب خاطراتش می نویسد‬

‫درباره کلیفورد باید بگویم که مالقات با او دیدار با یک دانشمند«‬

‫توانمند و با ارزش بود‪ .‬او براي اتالف وقت و بیهوده گویی وقت‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٤٤‬‬
‫خالی نداشت که بخواهد با حرف هاي زائد و بیهوده دیگران آن را‬
‫پر کند‪ .‬مثل کسانی نبود که با خودنمایی شما را دلزده می کنند‪ .‬در‬
‫همنشینی با او هرگز نمی دیدي که بخواهد با درشت گویی هاي‬

‫‪.‬علمی و بیان کردن اصطالحات فنی‪ ،‬علم خود را به رخ شما بکشد‬

‫اما شما فقط گروه خاص و کمی از انسانها را می یابید که بخواهند با‬
‫اینچنین فرد متفاوتی مالقات کنند و گفتگویی با تفکر کامال آزاد‬

‫»‪.‬داشته باشند‬

‫بعد از بیان کوتاه از زندگی کلیفورد اینک به بیان نقطه نظرات او در‬
‫حوزه ریاضیات می پردازیم‪ .‬او تحت تاثیر ریمن و لباچفسکی‬
‫مطالعات هندسه نااقلیدسی را انجام داد (هندسه اي کلی تر که در‬
‫نگرش نسبیت عام انیشتین مورد استفاده قرار گرفت)‪ .‬در سال ‪1870‬‬
‫در مقاله اي به نام «در فضاهاي خالی بین ماده» بیان می کند که‬
‫انرژي و ماده در حقیقت انواع مختلفی از ابعاد و انحناهاي فضایی‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٤٥‬‬
‫هستند‪ .‬در این کار او ایده هایی را ارائه می کند که پایه هاي تئوري‬
‫نسبیت انیشتین بر آن بنا می شود‪ .‬هر چند او فقط امکان وجود‬
‫داشتن چنین دیدگاهی را مطرح می کند و این مطلب‪ ،‬پروژه را به‬
‫سرانجام نمی رساند تا به جزئیات کارکردش برسد‪ ،‬اما در نوشته‬
‫هاي منتشر نشده از او توضیحاتی درباره اهمیت پیوند دادن پدیده‬
‫هایی که در ظاهر به هم ارتباطی ندارند‪ ،‬وجود دارد‪ .‬کلیفورد نگاه‬

‫‪:‬خوب و دقیقی به شرایط پیرامونی علمی خود داشت‬

‫اهمیت ایجاد کردن ارتباط بین شاخه هاي مختلف علوم‪ ،‬مانند«‬

‫‪.‬اهمیت مراحلی است که طبیعت کامل شدن یک علم‪ ،‬طی می کند‬

‫به عنوان مثال در بحث نیروي جاذبه پدیده هاي بسیار متفاوتی (که‬
‫لزوما همه در حوزه یک علم محدود نبودند) با هم مربوط شدند تا‬
‫آن کشف بدست آمد‪ .‬ظواهر نشان می دهد که حالت کنونی علم در‬
‫آستانه یک انقالب قرار دارد‪ .‬خواص فیزیکی گازها‪ ،‬مایعات و‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٤٦‬‬
‫جامدات‪ ،‬قوانین ترکیبات شیمیایی‪ ،‬پدیده هاي الکترومعناطیسی و‬
‫نظریه نور‪ ....‬همگی به هم خواهند پیوست‪ ،‬پس طبق این نگاه‬
‫احتماال یک ارتباطی بین نظریه جنبشی و نظریه موجی (نور) نیز‬
‫خواهد بود‪ ».‬این ها پیش بینی هایی است که او بیان می کند و نشان‬

‫‪.‬از دید خوب و اشرافی که وي به تاریخ علم داشته است‪ ،‬دارد‬

‫کلیفورد نه تنها یک مدرس‪ ،‬مبتکر و محقق بود بلکه یک فیلسوف‬


‫علم نیز قلمداد می شود‪ .‬وي گرچه عمر کوتاهی داشت اما حدود‬
‫پنجاه مقاله نوشت‪ .‬او عبارت« عقل‪-‬ماده » را ابداع کرد و عناصر‬
‫وجدانی(آنچه در ما فهمیدن را منجر می شود) را در مقاله «درباره‬
‫طبیعت و ذات اشیا که در خودشان وجود دارد» معرفی کرد‪ .‬در ادامه‬

‫‪:‬از همان مقاله نقل می کنیم‬

‫همان گونه که دیدیم من آن عنصر که ساده ترین عضو یک«‬

‫کمپلکس(مجموعه)است را بایستی عقل‪-‬ماده (عناصر و اجزاي ساده‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٤٧‬‬
‫که آگاهی و فهمیدن از آن بوجود آمده) نامگذاري کنم‪ .‬یک مولکول‬
‫متحرك از یک ماده معدنی قدرت فکر و آگاهی ندارد‪ ،‬اما یک نمونه‬
‫کوچک از «عقل‪-‬ماده» می باشد‪ .‬اجزایی از عقل‪-‬ماده هستند که‬
‫شروعی براي ادراك موجود می باشند آنها با هم ترکیب شده و به‬
‫شکل مغز و سیستم عصبی مهره داران در می آیند‪ .‬عنصرهاي برقرار‬
‫کننده ارتباط‪ ،‬در عقل‪-‬ماده هستند که وظیفه شکل دادن نوعی از‬
‫آگاهی را دارند‪ .‬مثل این است که بگوییم تغییرات در سلول بطور‬
‫همزمان اتفاق می افتد و چنان با هم مرتبط اند که پشت سر هم‬
‫تکرار می شوند‪ .‬وقتی ماده شکل پیچیده مغز انسان را به خود می‬
‫گیرد‪ ،‬مسئول هاي ایجاد ارتباط در عقل‪-‬ماده ‪ ،‬آگاهی انسان را شکل‬

‫‪».‬می دهند و ما از هوش و اراده برخوردار می شویم‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٤٨‬‬
‫در این جا الزم است این نکته را اضافه کنیم که علم ژنتیک در‬
‫حدود سال ‪ 1900‬آغاز به شکل گیري می کند و هنوز کلیفورد درباره‬

‫اطالعاتی ندارد و آنچه مندل کشیش اتریشی متوجه شد تنها ‪DNA‬‬

‫این بود که صفات گیاهان منتقل می شود و تغییراتی که توانست در‬

‫»آن شکل دهد را نشان داد‪ .‬کلیفورد مقاله «کارهاي درست و غلط‬

‫را در سال ‪) 1876‬آن مقاله وجه تمایز علمی او را نشان می دهد(‬

‫هنگام سخنرانی در «انجمن سخنرانی یکشنبه» ارائه کرد‪ .‬او در آگهی‬

‫‪:‬سخنرانی اش اینچنین نوشته بود‬

‫‪،‬ما برایمان ملموس است که دزدي و دروغ کارهاي نادرستی هستند«‬

‫و راستی باعث حفاظت از خانواده هـاي مـا مـی شـود‪ ،‬و اینکـه مـا‬
‫مسئول اعمال خودمان هستیم‪ .‬به طور کلی ما اینچنین احساس هایی‬
‫را وجدان یا اخالق می نامیم‪ .‬در این سخنرانی هدفمان این است که‬
‫یک روش علمی ارائه دهیم که کدام اعمال‪ ،‬اخالقی به حسـاب مـی‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٤٩‬‬
‫آیند‪ .‬این روشی هست که علـم بوسـیله اسـتدالل (عقالنیـت ) بـه مـا‬
‫عرضه می کند‪ .‬اوال وقتی تکرار را در پدیده ها و آثـار طبیعـی مـی‬
‫‪،‬بینیم فرض می گیریم که این یک روش یکسان و یکنواخـت اسـت‬
‫دوما اعمال فکر خود را که تحت این پدیده ها شکل داده ایم گمـان‬
‫می کنیم حتما دیگر انسانها هم احساس و بـاوري مثـل مـا خواهنـد‬
‫داشت‪ .‬باید بگوییم هر دوي این فرضیات بر کـد ام مبنـاي اخالقـی‬
‫استوار شده است؟ پس وظیفه ما این است که باورهایمان را در ایـن‬

‫»‪.‬مسیر بیازماییم‬

‫ما براي هنجارهاي اخالقی موجود در جامعه مان باید در پی یافتن‬

‫‪.‬ریشه هاي اخالقی آن باشیم و چشم بسته آنها را درست نپنداریم‬

‫گمان نکنیم که آنچه ما فکر می کنیم دیگران هم به همین روش فکر‬


‫می کنند و اصوال باید به نتایجی که ما رسیدیم برسند‪ .‬وقتی یکسري‬
‫پدیده ها دائم تکرار می شوند دلیل بر این نیست که خالف و شکل‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٥٠‬‬
‫دیگر این پدیده در هیچ کجاي عالم اتفاق نیفتاده و یا نمی افتد‪ .‬این‬
‫فقط در پدیده هاي طبیعی نیست بلکه در رفتارهاي هنجاري و‬
‫فرهنگی جوامع مختلف هم صدق می کند‪ .‬آنچه کلیفورد در نقل قول‬
‫باال در پی توضیحش بود اینچنین است‪ .‬کلیفورد چند ماه با بیماري‬
‫سل دست و پنجه نرم می کرد که سرانجام در سال ‪ 1879‬وفات‬
‫یافت‪ .‬اما با گذشت سال ها همچنان جامعه علمی جهان دنبال‬

‫‪.‬واکاوي ایده هایی است که او به علوم انسانی و فلسفه عرضه داشت‬

‫در طی این سال ها چند برنامه براي بزرگداشت کلیفورد سازماندهی‬


‫شد‪ .‬یکی از آنها در سال ‪ ، 1995‬جشن یکصد و پنجاه سالگی تولد‬

‫‪:‬کلیفورد بود‬

‫گروه پژوهشی ویلیام و لوسی کلیفورد» در تاریخ ششم می ‪ 1995‬به«‬

‫مناسبت گرامیداشت صد و پنجاهمین سالگرد تولد ویلیام کلیفورد‬

‫‪ .‬جلسه اي را در دانشکده رادرفورد در دانشگاه کنت برگزار کرد‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٥١‬‬
‫سخنرانان جلسه که به بررسی جزئیات زندگی وي می پردازند‬
‫‪،‬متخصصانی از اساتید برجسته دانشگاه در رشته هاي ریاضی‪ ،‬فلسفه‬
‫ادبیات‪ ،‬هندسه و فیزیک می باشند‪ ،‬حتی مباحث داروینیسم حول‬
‫‪.‬موضوع علم و دین پرداخته می شود‬

‫باور کردن هر چیزي که بر پایه شواهد و قرائن ناکافی ایجاد شده‬


‫باشد همیشه‪ ،‬در هر جا و براي هر کسی خطاست‬

‫‪It is wrong always, everywhere, and‬‬

‫‪for anyone, to believe anything upon‬‬

‫‪insufficient evidence‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٥٢‬‬
‫کمی تامل به ما نشان می دهد که هر باور‪ ،‬اساسی ترین یا حتی‬
‫ساده ترین آن‪ ،‬وقتی به عنوان یک کتاب راهنما براي اعمال‬
‫خودمان قرارش می دهیم از بوته تجربه و آزمایش بیرون‬
‫قرارش داده ایم‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٥٣‬‬

‫‪A little reflection will show us that‬‬

‫‪every belief, even the simplest and‬‬

‫‪most fundamental, goes beyond‬‬

‫‪experience when regarded as a guide‬‬

‫‪to our actions‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٥٤‬‬
‫حتی یک روستایی که در روستاي خود کار ساده اي می کند حتی‬
‫اگر بگویید احتمال بسیار کمی دارد‪ ،‬ممکن است در زنده نگه‬
‫داشتن یا کشتن خرافات مخرب سهیم باشد و در باورهاي نسل‬
‫خود و آینده تاثیر بگذارد‬
‫یکی از برترین و بهترین لذت ها حس قدرت رسیدن به یک‬
‫باور درست است که بطور نسبی با تحقیق و بررسی بدست‬
‫آمده باشد‬

‫‪www.takbook.com‬‬
٥٥

one rustic who delivers something in

the village, infrequent sentences, may

help to kill or keep alive the fatal

superstitions which clog his race

his sense of power is the highest and

best of pleasures when the belief on

which it is founded is a true belief, and

has been fairly earned by investigation

www.takbook.com

٥٦
‫حتی اگر یک باور به سرعت منجر به بروز اعمال فردي نشود‬،
‫یک اندوخته براي رهنمود فرد در آینده خواهد بود‬
‫ محدود نمی‬،‫آسیب کسی که زود باوري در او شکل می گیرد‬
‫شود به گسترش یک شخصیت زود باور در دیگران بلکه پیامد‬
‫ تولید باورهاي غلط خواهد بود‬،‫آن‬

www.takbook.com

٥٧

If a belief is not realized immediately in

open deeds, it is stored up for the

guidance of the future

The harm which is done by credulity in

a man is not confined to the fostering

of a credulous character in others, and

consequent support of false beliefs

www.takbook.com

٥٨
‫براي فهمیدن همه جانبه هر چیزي باید بدانید که در شرایط‬
‫مختلف چطور باید با آن مواجه شوید‬
‫باور بر اعمال و رفتار شخص تاثیر گذار است حتی اگر آن را به‬
‫زور براي خودش حفظ کرده باشد‬

www.takbook.com

٥٩

To know all about anything is to know

how to deal with it under all

circumstances

Nor is it that truly a belief at all which

has not some influence upon the

actions of him who holds it

www.takbook.com

٦٠
‫فضاي باورها و مفاهیم ما از کوشش ها و تنازع اجداد ما شکل‬
‫گرفته است که ما را در زندگی با همه موقعیت هاي پیچیده و‬
‫ قادر به تاب آوردن می کند‬،‫بغرنجش‬
‫ ما را با یک برداشت متداول از روش و اصول در‬،‫زندگی ما‬
‫ که براي اهداف خاص اجتماعی شکل گرفته اند‬،‫کارهاي مختلف‬،
‫تعلیم می دهد‬

www.takbook.com

٦١

An atmosphere of beliefs and

conceptions has been formed by the

labours and struggles of our

forefathers, which enables us to

breathe amid the various and complex

circumstances of our life

Our lives our guided by that general

conception of the course of things

which has been created by society for


‫‪social purposes‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٦٢‬‬
‫منابع‬

‫‪ ،‬کاپلستون‪ ،‬فردریک چارلز ( ‪ (، 1375‬تاریخ فلسفه ‪ ،‬ج ‪1 .) 8‬‬

‫جمعی از مترجمان) ‪ ،‬تهران ‪ :‬شرکت انتشارات علمی فرهنگی‬

‫سیدي فضل اللهی ‪ ،‬سید صابر ( ‪ (، 1393‬اخالق باور از منظر‪2 .‬‬

‫قرآن کریم و مقایسه با دیدگاه ویلیام کلیفورد ‪ ،‬تهران ‪ :‬پایان نامه‬


‫ارشد دانشگاه پیام نور تهران جنوب‬

‫یزدانی ‪ ،‬عباس(‪( ، » 1387‬بررسی و نقد دیدگاه کلیفورد و جیمز‪3 .‬‬

‫درباره عقالنیت باورهاي دینی » ‪ ،‬قبسات ‪ ،‬سال سیزدهم ‪ ،‬شماره ‪49‬‬

‫کریمی‪ ،‬محمد تقی ( ‪(، 1393‬تعلیم و تربیت کودکان از دیدگاه‪4 .‬‬

‫افالطون‪ ،‬ژان راك روسو و جان دیویی‪ ،‬نشر نویسنده‬

‫پورحسینی‪ ،‬محمد (‪(، 1394‬تربیت زیبایی شناختی از منظر جان‪5 .‬‬

‫دیویی و ابوحیان توحیدي‪ ،‬تهران‪ ،‬حانون‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪٦٣‬‬

‫‪6. Clifford, W.K., 1877 [1999], “The ethics of‬‬

‫‪belief”, in T. Madigan, ed, The ethics of belief and‬‬

‫‪other essays, Amherst, MA: Prometheus, 70–96‬‬

‫‪7. Feldman, Richard ,2000, “The ethics of‬‬

‫‪belief”, Philosophy and Phenomenological‬‬

‫‪Research, 60: 667–695.‬‬

‫‪8. Van Inwagen, Peter, 1996, “It is wrong,‬‬

‫‪everywhere, always, and for anyone, to believe‬‬

‫‪anything upon insufficient evidence”, in J. Jordan‬‬

‫)‪and D. Howard-Snyder (eds.‬‬

‫‪9. Faith, freedom and rationality, Lanham, MD:‬‬

‫‪Rowman and Littlefield, 137–153.‬‬


10. Dewey, J., 1994, The Moral Writings of John

Dewey, J. Gouinlock (ed.), Buffalo, N.Y.:

Prometheus Books

www.takbook.com

٦٤

11. Dewey, J., 1998, The Essential Dewey, L.

Hickman and T. M. Alexander (ed.), Bloomington:

Indiana University Press

12.Gouinlock, J., 1986, Excellence in Public

Discourse: John Stuart Mill, John Dewey, and

Social Intelligence, New York: Teachers College

Press

13. Timothy. J . Madigan(2010), W K Clifford and

The Ethics of Belief, Cambridge. Scholars

Publishing

‫ آکادمی مجازی باور مثبت‬:‫نویسنده‬


‫عرفان عملی‬

www.takbook.com

‫عرفان عملی‬

com.pba1.www ‫آکادمی مجازی باور مثبت‬

‫در کتاب عرفان عملی مباحث زیر رو باهم بررسی م یکنیم‬:

 ‫جان جانان کیست؟‬

 ‫یک درک جدید از جان جانان‬

 ‫جان جانان در اشعار شاعران معاصر‬

 ‫مفهوم از جان جانان چیست؟‬

 ‫خواستهی خود را از جان جانان چگونه داشته باشیم؟‬

 ‫ردپای جان جانان در زندگی گذشته شما‬


‫‪www.takbook.com‬‬

‫عرفان عملی‬

‫آکادمی مجازی باور مثبت ‪com.pba1.www‬‬

‫جان جانان کیست؟‬


‫همیشه درک خدا قشنگترین درکیه که هر کسی در زندگیش‬
‫میتونه داشته باشه و با درک کردن این موضوع آرامش و حال‬
‫خوب رو به زندگیش دعوت میکنه جان جانان این دنیا خداست و‬
‫عشق ابدی خداست داخل کتاب عرفان عملی میخوایم این‬

‫‪.‬موضوعات رو باهم بررسی کنیم پس با ما همراه باشید‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫عرفان عملی‬

‫آکادمی مجازی باور مثبت ‪com.pba1.www‬‬

‫یک درک جدید از جان جانان‬


‫خیلی وقتها وقتی قرآ ن رو میخونیم فکر میکنیم سادس و همین‬
‫ساده بودن رو با درک عمیقش اشتباه میگیریم کتاب قران برای‬
‫ما انسانها اومده پس استعاره های که داره برای ما انسانهاست‬
‫و اصا ًل با عشق بیگانه نیست و بایستی همیشه یادمون باشه که‬
‫داخل عشق دنیایی غرق نشیم و با جان و معبودمون باشیم و پله‬

‫‪.‬پله پیش بریم تا زندگیمون پر از حضور خدا و عشق بشه‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫عرفان عملی‬

‫آکادمی مجازی باور مثبت ‪com.pba1.www‬‬

‫جان جانان در اشعار شاعران معاصر‬


‫برای درک بهتر این موضوع در قدم اول از اشعار کمک میگیریم‬
‫و در ادامه این اشعار زیبا رو باهم بررسی م یکنیم و با توجه‬

‫‪.‬ابیات رو میخونیم‬

‫حضرت موالنا‬
‫یا مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد‬
‫مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد‬
‫به خط خویشتن فرمان به دستم داد آن سلطان‬
‫که تا تختست و تا بختست او سلطان من باشد‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫عرفان عملی‬

‫آکادمی مجازی باور مثبت ‪com.pba1.www‬‬

‫اگر هشیار اگر مستم نگیرد غیر او دستم‬


‫وگر من دست خود خستم همو درمان من باشد‬
‫چه زهره دارد اندیشه که گرد شهر من گردد‬
‫کی قصد ملک من دارد چو او خاقان من باشد‬
‫جای دیگه عطار میگه‬
‫دلی کز عشق جانان جان ندارد‬
‫توان گفتن که او ایمان ندارد‬
‫درین میدان که یارد گشت یکدم‬
‫که کس مردی یک جوالن ندارد‬
‫شگرفی باید از گنج دو عالم‬
‫که جان یک لحظه بیجانان ندارد‬
‫به آسانی منه در کوی او پای‬
‫که رهرو راه را آسان ندارد‬
‫چه عشق است این که خود نقصان نگیرد‬
‫چه درد است این که خود درمان ندارد‬
‫دلم در درد عشق او چنان است‬
‫که دل بی درد عشقش جان ندارد‬
‫مرو در راه او گر ناتوانی‬
‫که دور است این ره و پایان ندارد‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫عرفان عملی‬

‫آکادمی مجازی باور مثبت ‪com.pba1.www‬‬

‫اگر قوت نداری دور ازین راه‬


‫که کوی عاشقان پیشان ندارد‬
‫برو عطار دم درکش که جانان‬
‫همه عمرت چنین حیران ندارد‬
‫در اشعار خیلی زیادی در مورد جان جانان صحبت شده است که با‬
‫یک تحقیق ساده میتونید به این منابع دسترسی داشته باشد از‬
‫حضرت حافظ و باباطاهر و ‪ ...‬که تحقیقات بیشتر رو به عهده‬

‫‪.‬خودتون واگذار م یکنیم‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫عرفان عملی‬

‫آکادمی مجازی باور مثبت ‪com.pba1.www‬‬

‫مفهوم از جان جانان چیست؟‬


‫منظور از جان جانان خالقیه که تمام داراییهای دنیا و آخرت رو‬
‫داره خیلی دیدگاه ها و نظریههای مختلفی وجود داره اما اینجا‬
‫میخوایم بگیم که چون ما خدارو نمیبینیم دلیل بر نبودن خداوند‬
‫نیست‪ ،‬خداوند خالق این دنیاستو در کنار خالق بودنش یکسری‬
‫قدانین ثابت رو داره برای مثال قانون جاذبه یکی از قوانینیه که‬
‫همه ما اون رو میشناسیم اما میخوام بپرسم چه کسی این‬
‫استعداد رو به جاذبه داده؟‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫عرفان عملی‬

‫آکادمی مجازی باور مثبت ‪com.pba1.www‬‬

‫اگه قرار بود هر چیزی خودش به وجود بیاد خب ما االن خیلی‬


‫موارد خود ساخته رو داشتیم مواردی که خودشون خودشون رو‬
‫خلق کردن اما میخوام بهتون بگم در زندگی همراه و هم مسیر با‬

‫‪.‬جان جانان باشید‬

‫خواستهی خود را از جان جانان چگونه داشته باشیم؟‬

‫‪:‬همیشه یادمون باشه‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫عرفان عملی‬
‫آکادمی مجازی باور مثبت ‪com.pba1.www‬‬

‫اگه امیدی داریم به خدا باشه ‪‬‬

‫اگه ترسی داریم از خدا باشه ‪‬‬

‫اگه تکیه میخوایم بکنیم به خدا تکیه کنیم ‪‬‬

‫ِ اگه خواستهای رو داریم از خدا داشته باشیم ‪‬‬

‫خیلی وقتها ما در زندگی خالقمون رو فراموش میکنیم جان‬


‫جانان رو فراموش میکنیم و امیدمون رو به بنده هاش میدیم اگه‬
‫بندههای خدا قدرتی داشتن کارای مهم رو همیشه برای خودشون‬
‫میکردن کسی که بی نهایت قدرت و تعمت داره خداس پس یه‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫عرفان عملی‬

‫آکادمی مجازی باور مثبت ‪com.pba1.www‬‬

‫بارتصمیم بگیریم با خالقمون باشیم و تموم امید و عشقمون رو به‬

‫‪.‬خالقمون بدیم‬

‫ردپای جان جانان در زندگی گذشته شما‬


‫از دیدگاه ما هر زندگی یه پشت صحنهای داره و هر کسی از‬
‫پشت صحنه زندگیش خبر داره وقتی به پشت صحنه زندگیمون‬
‫نگاه کنیم اینقد میتونیم رد پای خدا و جان جانان رو ببینیم که‬

‫‪.‬اندازه نداره‬

‫اما ما فراموش کاریم و خیلی وقتها این پشت صحنه رو فراموش‬

‫‪.‬میکنیم‬

‫برای درک بهتر همین موضوع بهتره که یه وقتهایی به پشت‬


‫صحنه زندگیمون نگاه کنیم و رد پای خدارو ببینیم اونوقته که این‬
‫خالق رو بیشتر باور میکنین و هر چقدر بیشتر خالقمون‬
‫‪،‬رو باور کنیم حضورش داخل زندگیمون بیشتر میشه‬

‫بهترین کار اینه که بیشتر روی باورمون و روی خودمون کار کنیم‬

‫‪.‬تا این رابطه عمیق تر بشه و شکل تازهای به زندگیمون بدیم‬


‫‪www.takbook.com‬‬

‫عرفان عملی‬

‫آکادمی مجازی باور مثبت ‪com.pba1.www‬‬

‫چه زمانی عرفان درک میشه‬


‫تنها زمانی میتونیم عرفان رو لمس کنیم زمانیه که ما یک اخالق‬
‫خدایی رو در زندگیمون پیاده سازی کنیم چون با پیاده سازی اون‬
‫موضوع ما اون رو لمس می کنیم و احساس میکنیم و اونوقت ما‬

‫‪.‬عرفان رو لمس میکنیم‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫عرفان عملی‬

‫آکادمی مجازی باور مثبت ‪com.pba1.www‬‬

‫پس اگر به دنبال درک عرفان در زندگی هستیم بایستی این‬


‫موضوعات رو در زندگیمون پیاده سازی کنیم و در کنار این پیاده‬
‫سازی بایستی خودمون رو رها و آزاد بکنیم رها ساختن خودمون‬
‫به این معنی هستش که خودمون رو در بند چیزی در این دنیا‬
‫نکنیم افراد خیلی زیادی هستن که فکر میکنن این دنیا فقط‬
‫محدود به همین دنیاست و اون قدری غرق در این موضوع میشن‬
‫که اصا ًل به دنیال معنویات نمیرن و از خود واقعی و خود‬

‫‪.‬انسانیشون دور میکنند‬

‫چرا انسانها از خود انسانیشون دور میشن؟‬


‫چون انسانی ک به دنبال معنا و حالتهای معنوی عرفان باشه‬
‫مطمئنا ً حس خوبی رو برای خودش و بقیه میخواد و دوست داره‬
‫یک تأثیر مثبت رو در زندگی خودش و بقیه بزاره و همین موضوع‬
‫باعث میشه که همیشه شعله انسانیت در دل این آدما همیشه‬

‫‪.‬زنده بمونه‬

‫اما اگر این موضوع فراموش بشه پس اهمیتهای انسانی هم از‬


‫بین میره و از خود انسانی دور خواهد شد خود عرفان معنای داره‬
‫تحت عنوان یک شناخت خاص‪ ،‬در واقع وقتی به نبال یک شناخت‬

‫‪.‬تخصصی بریم ما در حال تجربه عرفان هستیم‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫عرفان عملی‬

‫آکادمی مجازی باور مثبت ‪com.pba1.www‬‬

‫پس برای داشتن عرفان به دنبال شناخت خاصی از خدا باشیم و‬


‫همیشه به دنبال حضور و وجود خدا در زندگیمون باشیم ما وقتی‬
‫به دنبال عرفان باشیم همیشه چراغ امید در دلمون زنده خواهد‬

‫‪.‬بود و همین موضوع باعث میشه که مسیرمون رو ادامه بدیم‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫عرفان عملی‬

‫آکادمی مجازی باور مثبت ‪com.pba1.www‬‬

‫‪:‬جمع بندی کتاب و کالم پایانی‬

‫<) (زندگی ما در باطنش بدون عشق معنای خاصی ندار‬

‫‪%+‬‬

‫>=‬

‫&‪#$ %‬‬

‫‪'19‬‬

‫‪-‬‬
.,-
%

<

8?:

www.takbook.com

%. ,

"%

@#

< %-7 A%9 8)

%.

8)

%9 A

- <

B. ,-
‫‪,‬‬

‫*‬

‫<‬

‫ه و وقتی عشق‬
‫رو در زندگیمون داشته باشیم اونوقت تازه زندگیمون رنگ و بو‬
‫میگیره و بهترین عشق اینه که اون عشق با خدارو تقویت کنیم و‬
‫بعد به سراغ عشقهای دنیامون بریم تا همه چیزمون پر از حضور‬
‫عشق باشه همین رو درک کنیم و در زندگیمون پیاده سازی کنیم‬

‫‪.‬نتایج بزرگی رو میگیریم‬

‫امیدوارم درک بهتری از این موضوع پیدا کرده باشید به خدا‬


‫میسپارمتون مراقت خودتون باشین‬
‫دوستتون داریم‬

‫‪.‬یا حق‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫گفتو این دنین است‪ .‬اما براو جداسازو بته معیتارو نیتاز داریتو ‪ .‬پتس‬
‫ساختار و ویژگی هاو این دو موزیر را بیتان دار تتا بتدین گونته داراو‬

‫‪.‬حدا معیارو براو جداسازو باشیو‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪12‬‬

‫‪ .‬خسرو گفت باید خود را از ساختار برهانیو و خود را درگیر ساختار نکنتیو‬

‫آن ده مهو است کیفیت و مثتواست‪ .‬معیار ستادگی ستت ‪ .‬معیتار ختوب‬
‫سادگی ست‪ .‬به ویژه در کویت زندگی باید معیار سادگی باشد تتا زنتدگی‬
‫خوب شک گیرد‪ .‬همین که ما درگیر ساختارها شدیو و ساختار ساختمان‬
‫و ساختار جامه و ستاختار ختوراک و ستاختار روابتت اجتمتاعی و ستاختار‬
‫طاقه هاو اجتماعی و دی ر ساختارها براو ما مهو و در اولویت شتدند و‬
‫تالش داشتیو یر به یر این ساختارها را رعایت کنیو و به کتار بانتدیو‬
‫خودخ زندگی از میان بر می خی د و تنها دیت و کته بتر جتاو آن خواهتد‬
‫نشست زنده بودن است‪ .‬بسیار استت کته یتر دیت بتد را ختوب بت ک‬
‫می کنند‪ .‬هو دنین بسیارند انسان هاو بدکردارو کته ستیمایی آراستته‬
‫دارند‪ .‬درخت خوب را باید از میوه و آن شتناخت و درختت بتد را هتو از‬
‫میوه و آن‪ .‬موزیر فرهیخته به انسان شادو می بخشد و در یر رونتد‬
‫تصاعدو بی پایان شادو انسان را اوج می بخشد‪ .‬همانند همین موزیکی‬
‫ِ‬
‫که کیتارو از سرزمین ب رگ براو انسان ها بته ارم ت ان آورده استت ‪ .‬واال‬
‫جهان ما این همه عس مرغوب و شراب ناب ندارد‪ .‬ولی موزیر بتازارو‬
‫یا این که درون انسان را پُر آشوب و رفتار او را ولن ار می کند و یتا ایتن‬
‫که انسان را غو گین و افسرده متی ستازد ‪ .‬دته بستیارند موزیتر هتاو‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪13‬‬
‫غو گینی که جامه و فاخر بر تن آن ها متی پوشتانند و بته ختورد خترد‬

‫ساز ناساز انسان ها را می سوزانند‬


‫‪.‬انسان ها می دهند و با این ِ‬
‫گفتو بسیار نیر سخن راندو‪ .‬با این سخن زیاا و فاخر باید همین اکنون‬
‫سکه یی را از کیسه به درآورم و به جیب ب ذارم براو خریدن کاتوترو و‬

‫‪.‬رهایی آن‬

‫خسرو گفت این دنین کن که گفتی‪ .‬اما تنها به خت اطر ستخن متن ایتن‬
‫دنین نکن‪ .‬بوکه پیوسته براو آزادو بکوش‪ .‬ده براو آزادو انسان و ده‬
‫براو آزادو کاوترو‪ .‬کسی که نفس آزادو معیار او باشتد آزادو را بتراو‬

‫‪.‬هر جاندارو خواستار است و پیوسته براو آزادو می کوشد‬

‫گفتو بیش و کو این دنین بوده ام‪ .‬اما از اکنون دنان متی کتنو کته تت و‬

‫‪.‬گفتی‬

‫خسرو گفت آفرین بر تو باد‪ .‬اما ب ذار به سخن خداو موزیتر برگتردیو‬
‫که اساس راه پیمایی ما شده است‪ .‬این خدا به ما انسان ها دنین پند داده‬
‫است که "موزیر را بشناس تا بشناسی" ‪ .‬ما هو بر اساس پند این ختدا‬
‫دریافتیو زمانی که میان موزیر ها تمی ائ شدیو و موزیر خوب را از‬
‫موزیر بد باز شناختیو و پیوسته با موزیتر ختوب در ارتاتا و دم ختور‬

‫‪.‬بودیو داراو توانایی شناخت خواهیو شد‬

‫‪www.takbook.com‬‬

‫کیتارو ‪14‬‬
‫گفتو ده خوب خوشه ها را دسته کردو‪ .‬امتا ایتن نتوع از راببته را دته‬
‫می نامی؟‬
‫خسرو گفت باید این گونه از راببه را " تاثیر گذارو " نامید‪ .‬در راستتاو‬
‫سخن خداو موزیر این را هو اف وده کنو که اهداف ب رگ دست یافتنی‬

‫‪.‬نیستند م ر این که انسان پیوسته با موزیر خوب دم خور باشد‬

‫گفتو پس با این سخن باید دن ده زهی را به خداو موزیر پیش کش‬

‫‪.‬کنی‬

‫خسرو گفت آرو‪ .‬باید این دنین کنو و هو دنین خود هو آزادو کاوترو‬

‫‪.‬را پیش کش کنو به خدا‬

‫دوست من این بود خوشه هایی که در پیاده روو آن روز من و خسترو از‬

‫‪.‬گندم زار جاده درو کردیو‬

‫‪www.takbook.com‬‬

You might also like