Professional Documents
Culture Documents
بهار 1382
چرا مسلمانان شکست میخورند؟ عنوان کتاب:
محمد ایوب گنجی نویسنده:
عقای د کالم -اس الم و عل وم و عقای د جدی د ،تجدی د
موضوع:
حیات فکری
اول (دیجیتال) نوبت انتشار:
آبان (عقرب) 1394شمسی 1436 ،هجری تاریخ انتشار:
منبع:
book@aqeedeh.com :ایمیل
contact@mowahedin.com
بسم هللا الرحمن رحیم
فهرست مطال
فهرست مطالب.....................................................................أ
پیش سخن1.........................................................................
نگاهی گذرا به صدر اسالم3.....................................................
چرا خداوند با مسلمانان اینگونه رفتار میکند؟ 6.........................
وعدههای خداوند در مورد پیروزی اسالم بر کفر 8.....................
-1ابتال و آزمایش9............................................................
-2جنگ بین کفر و اسالم 10................................................
-3خداوند مؤمنان واقعی را در مییابد 10................................
مؤمن واقعی چه کسی است؟ 13................................................
دالیل شکست مسلمانان امروزی در جبهههای مختلف15..............
-1عدم وجود ایمان کامل و قوی به خداوند سبحان16..................
-2عدم عشق به رسول هللا ج16............................................
-3دوری از سنتهای رسول هللا ج17....................................
-4اهمیت و عظمت دنیا در دل مسلمانان18..............................
-5ترک امر به معروف و نهی از منکر19..............................
-6پیروی و اتباع از شیطان20.............................................
جنگ جهانی21.....................................................................
دامهای شیطان()28.............................................................
دام اول؛ کفر و شرک 31.....................................................
دام دوم؛ بدعت32..............................................................
دام سوم؛ گناه کبیره 33........................................................
دام چهارم؛ گناهان صغیره 34...............................................
دام پنجم؛ مشغول کردن به مباحات 35.....................................
چرا مسلمانان Xشکست میخورند 2
دام ششم؛ دعوت به انجام مفضول36.......................................
ضد حمله و راه پیروزی37..................................................
پیروزی نصیب آنانی است که استقامت میکنند39..........................
شکست مسلمانان در سرزمین عراق ،یکی از نشانههای قیامت40. .
تفرقه ،بزرگترین ضربه بر پیکره جامعه اسالمی41..................
سخن
پیش
قرن 21را میتوان برای مسلمانان دنیا «ق رن ال ُح زن» نامی د .چ را
که از ه ر س و و در ه ر گوش های از ک ره خ اکی ظلم و س تم کف ار و
مش رکین ب ر مس لمانان اف زوده ش ده اس ت و در ه ر جبههایی به
موفقیتهایی دست یافتهاند و ب ا این ش کل مس لمانان را زی ر چکمههای
خویش له میکنند.
یی نیروه ا ت ظ اهر ف شکس کطر ی دو سا ل اخ یر از ی ن یک در ای
ش صهیونیس تها ش از پی ف دیگر فش ار بی ن و از طر ن در افغانستا طالبا
ی
ت ک ه اف راد ب ش ده اس قسب ت عرا ن نیز شکس ن و ب ه دنبا ل آ
بر فلسطی
ن س ؤا ل را ی ای
ن عموم ن قس م خورده اسال م در اذها ب و دشمنا فرصتطل
ی
ن را ی ار ت دارد ،اگ ر خداوند مس لمانا ایجاد نمایند ک ه اگ ر اس ال م واقعی
ت میخورن د و م رتب ،آمریک ا و ی شکس س چ را در ه ر ج ای میکند ،پ
ی اس المی! ت تما م کش ورها ی راح ح و پیروز هستند و خیل ش فات همپیمانان
ش قرار دادهاند. را زیر سلطه خوی
از همه عجیبتر اینکه این بگومگوها در میان افراد به ظاهر
مسلمان نیز گسترش یافته و حتی در مساجد میشنویم که بعضیها
میگویند :کجاست خدا که مسلمانان را دریابد! چرا به این همه دعا و
فریاد جوابی نداد و...
این نوع شایعات و سخنان خطرناک که در میان مسلمانان رایج شده
بود ،این مسکین را برآن داشت تا در این زمینه چند سطری بنگارم و
برای این پرسش ،پاسخ قانع کنندهای ارایه نماییم تا ناآگاهانه به اجرای
طرحهای دشمنان قسم خورده اسالم ،نپردازیم و با این اعمال ،دشمنان
خدا و رسول را شاد نکنیم .
محمد ایوب گنجی
سنندج ـ 22فروردین 1382
نگاهی گذرا به صدر اسالم
اگر ما چند صفحه قبل تاریخ اسالم را ورق ب زنیم ،مش اهده میک نی م
که از هم ان لحظ ه ظه ور اس الم ،اف رادی به مب ارزه÷ برخاس تهاند و
م رتب پی امبرج و ی ارانش را زی ر فش ار و ش کنجه ق رار میدادن د .از
شکنجههای بالل حبشی گرفته تا شهادت مظلومانه حضرت حم زه س ید
الشهداءش .از اخراج پیامبر ج از مکه و طائف گرفته ت ا ت رک دی ار و
زادگاهش و هجرت به مدینه منوره ،از قطعه قطعهکردن حافظان ق رآن
در بئر معونه گرفته تا سوزاندن و در روغن انداختن داعی ان و مبلغ ان
اسالم.
آری! همه اینها را در چند صفحه قبل میتوان مشاهده نمود .وقتی
تاریخ را ورق میزدم ،چشمم به واقعهای افتاد که تنم را به لرزه
درآورد .همان فاجعه «بئر معونه» ،همان واقعهای که 70تن از
حافظان و قاریان قرآن و از نویسندگان و اهل علم اصحاب را
مظلومانه پَرپَر کردند .با دقت بیشتری واقعه را خواندم؛
بعد از جنگ «اُحد» که کفار و مشرکان فقط از نظر نظامی و
ظاهری پیروز شده بودند ،اما از نظر سیاسی خود را شکست خورده
میدیدند ،تصمیم گرفتند به هر شکل و شیوه ممکن اسالم را از بیخ و
بن برکنند و خود را از ش ّر آن خالص کنند .برنامههای زیادی طراحی
نمودند که نهایت آن منجر به جنگ بزرگ «متفقین» یا «احزاب»
گردید که در آن جنگ تمام قبایل یهود و مشرکان و کفار و منافقان بر
ضد اسالم صفآرایی کردند .اما قبل از شکلگیری و برپایی جنگ
احزاب ،دسیسههای زیادی را بر ضد مسلمانان به خرج دادند .از جمله
آنها فاجعه «بئر معونه» میباشد؛
«اب وبراء ،ع امر بن م الک» یکی از س ران «ب نی ع امر» هم راه
هیأتی به حضور رسول هللا ج آمدند .پیامبر آنان را به اسالم دعوت داد.
به طور کامل اسالم را نپذیرفته بودند ،اما درخواست کردن د ت ا تع دادی
از یاران پی امبر ب رای ارش اد و راهنم ایی م ردم و دع وت آن ان به دین
اسالم به س رزمین آن ان یع نی «نج د» بیاین د .پی امبر ج از این نظ ر که
دعوت اسالم به دیار دیگر نیز برس د ،خوش حال ب ود ،ام ا از این جهت
که ش اید دسیس ه و خی انتی در ک ار باش د ،میترس ید و به ط ور ک امل
راض ی نب ود ،ام ا ب االخره رض ایت ایش ان را به خ اطر عه د و پیم ا
ن
مردانهای که «ع امر» ب ا رس ول هللا ج مب نی ب ر مح افظت از ی ارانش
بسته بود ،جلب نمودن د و ب دین ش کل 70تن از به ترین ی اران پی امبر،
یعنی حافظان و قاریان قرآن ،افراد اهل علم و دانش و مبارزان غیور و
مجاهدان جان برکف برای این مأموریت مرم وز انتخ اب ش دند .در آن
زمان تعداد مسلمانان بسیار اندک بود ،مخصوص ا ً اف راد باس واد و اهل
علمشان بسیار ناچیز بود.
این گروه به فرماندهی «منذر بن عمرو» و در کنار «عامر» و
افرادش به سوی «نجد» حرکت کردند .به دلیل اینکه سفر آنها ،سفر
تبلیغی بود ،برای جنگ کردن و مقابله با دشمن از هیچ نظر آمادگی
نداشتند .و با اطیمنان از عهد «عامر» که با رسول هللا ـ ج ـ در مورد
تأمین جان یارانش بسته بود ،بدون ترس و دلهره به راهشان ادامه
میدادند.
این گروه وقتی به محل «بئر معونه» رسیدند .ت وقف نمودن د و یکی
از افرادش ان به ن ام «ح رام بن م الک» را با نام ه رس ول هللا ج ن زد
«عامر بن طفیل» حکمران منطقه که برادزاده «ابوبراء» بود فرستادند
و بقیه افراد مشغول استراحت شدند.
«ع امر بن طفیل» پس تفطرت ب ر خالف تم امی ق وانین جامع ه
بش ریت ،فرس تاده رس ول هللا ج را ب دون هیچ معطلی به قتل رس اند و
برای کشتن بقیه افراد گروه ،سپاهی 1000نف ری را جمعآوری ک رد و
به سوی محل استراحت آنان حملهور شد.
در ح الی که فرس تادگان رس ول هللا ج مش غول اس تراحت و منتظ ر
برگشتن سفیرشان بودند ،ناگهان مشاهده کردند که لشکری ب زرگ آنه ا
را محاص ره ک رده اس ت .دش منان ب دون هیچ رحم و ش فقتی تم امی آن
عزیزان را مظلومانه به شهادت رس اندند و نگذاش تند ح تی یک نف ر از
آنان بگریزد.
در آن هنگام که همگی مظلومانه جان میدادند و شربت شهادت را
نوش میکردند ،فرمودند :خداوندا ،تو شاهد احوالمان هستی ،کسی
نیست که سالم ما را به رسول هللا ج برساند ،جز تو ،پس یا رب ،سالم
ما را به معشوق و محبوبمان برسان.
5 نگاهی گذرا به صدر اسالم
هنوز پیکی از سوی آن شهیدان مظلوم به مدینه نرسیده بود ک ه
رسول هللا ج از طریق وحی از این فاجعه بزرگ با خبر شد و بر منبر
فرمود :برادران شما را در «بئر معونه» شهید کردهاند.
تحمل این فاجعه و مشکالت برای رسول هللا ج و یارانش بسیار
سخت بود ،چراکه 40روز پیش نیز در جنگ «احد» 70تن دیگر از
این عاشقان شیدای او به ملکوت اعال پیوسته بودند .حزن بر حزن و
اندوه بر اندوه انباشته میگشت و قلب رسول هللا ج و اصحاب را
پوشانده بود...
خواننده عزیز! آنچه به اطالع شما رسید ،فقط ورقی از تاریخ
مشکالت و سختیها و اندوههای رسول هللا ج بود ،سراسر زندگانی آن
حضرت ج رنج و درد و محنت به خاطر اعالء کلمةهللا بوده است.
-در ترجمه آيات ،اکثراً از ترجمه دکتر خرمدل استفاده شده است. 1
7 نگاهی گذرا به صدر اسالم
قطعا ً خداوند سبحان به آنان پاداش و اجر و مزد حقیقی عنایت فرموده
است.
در سوره مبارکه «یس» داستان یکی از داعیان مخلص و جان
برکف به نام «حبیب نجارّ» را میخوانیم که به سبب دفاع از عقیده و
آرمانش و به خاطر انتخاب راه حقیقت از سوی قومش مورد ضرب و
شتم و شکنجه قرار میگیرد و با فجیعترین شیوه به شهادت میرسد.
خداوند در آن لحظه شاهد بوده که یکی از بندگان و محُبانش اینگونه با
وضع فجیعی به شهادت میرسد ،اما او را ظاهراً نجات نمیدهد و جلو
کار دشمنان را نمیگیرد ،اما چند لحظه بعد میفرماید:
يل ۡٱد ُخ ِل ۡٱل َجنَّ ۖةَ قَ َ
ال ٰيَلَ ۡيتَ قَ ۡو ِمي يَ ۡعلَ ُمونَ ٢٦بِ َما َغفَ َر لِي َربِّي ﴿قِ َ
َو َج َعلَنِي ِمنَ ۡٱل ُم ۡك َر ِمينَ [ ﴾٢٧یس.]27-26 :
«(مردمان بر او شوریدند و شهیدش کردند ،از سوی خ دا) ب دو گفته
شد :وارد بهشت شو( ...وقتی که آن همه نعمت و کرامت را دی د) گفت:
ای کاش! قوم من میدانس تند ،که پروردگ ارم م را آمرزی ده اس ت و از
زمره گرامیانم قلمداد فرموده است».
-1ابتال و آزمایش
خداوند متعال ،گاه وقتی مؤمنان واقعی را نیز مورد ابتال و آزمای
ش
قرار میدهد تا خیر و نیکی باالتر و بیشتری را به آنها عنایت فرماید،
چه بسا در بطن مشکالت و فشارهایی که بر آنها وارد میآید،
ُ
پیروزیهای بزرگی وجود نداشته باشد و آنها را به اعال مدارج قرب
نرساند.
پس شاید گاه وقتی شکست ظاهری از این نوع باشد.
-مقال ه حاض ر قبالً به ص ورت مس تقل منتش ر ش ده ب ود که به خ اطر مناس بت 1
اگر هزاران چاله و دام باشد ،اگر هللا با ماست ،هیچ مش کلی نیس ت.
به هر حال اگر چه ما بخواهیم چه نخ واهیم ،تق دیر الهی و قض ای الهی
ب ر این تعلق گ رفته که وارد یک جنگ بیام ان همیش گی و دائمی ب ا
شیطان شدهایم ،باید بپذیریم این واقعیت را ،دش من را باید بپ ذیریم .وای
به حال کسی که دشمن را نشناسد ،دشمن را ضعیف بپندارد و از ت دبیر
باز بماند ،هیچ فکری نکند و بگوید :این دشمن من همین جوریه.
قدما گفتهاند :اس تخوان دش منت را هم کم ن دان .ش اید زن ده ش ود این
استخوان ،دشمن گاهی غافلگیر میکن د ،ترفن دهای متع ددی دارد .ح ال
ببی نیم چگ ونه این ش یطان ما را گم راه میکن د .چه دامه ایی جل و راه
میگذارد .این را باید بشناسیم .کسی که وارد جنگ میشود:
-1باید دشمن را بشناسد.
-2اسلحه و توان نظامی دشمن را هم شناسایی کند.
این خیلی مهم اس ت که چه اس لحهای بک ار میب رد؟ چط ور س نگر
میگیرد؟ چه مشکالتی ایجاد میکند؟ یع نی حمله دش من را بشناس د ،ت ا
بتواند اقدام به ض ّد حمله بکن د و از عه ده دف اع ب ر آی د .ش یطان چک ار
میکند؟ خوب توجه بفرمائید و به خاطر بس پارید (وال ح ول وال ق وة إال
باهلل) .
دام اول؛ کفر و شرک
این دش من خطرن اک ،نگ ونبخت ،نخس تین ک اری که میکن د و
نخستین طمعی که از م ا دارد و از ب نی آدم دارد اینس ت که ب نی آدم را
چرا مسلمانان Xشکست میخورند 28
دچار «کفر» میکند .یعنی بزرگ ترین آرزویش از انس ان ،از فرزن د آدم
اینس ت که ک افر ش ود .و هللا را نشناس د ،ی ا در مرحل ه د ّوم «مشXXرکش»
میکند .هللا را شناخت ،ولی با او یکی را شریک ق رار ده د ،در ذاتش،
در صفاتش ،همچنانکه هللا را عالم الغیب میداند ،دیگ ری را هم بدان د،
هم چن ان که هللا را ق وی و ق اهر میدان د ،ح اجت روا و مشکلگش ا
میدان د ،دیگ ری را هم بدان د .این میش ود ش رک .به ش رک مبتالیش
میکند ،در کفر مبتالیش میکند ،که با هللا ش ریک ق رار ده د ،ی ا هللا را
قب ول نکن د ،یا ص فاتش را قب ول نکن د ،و مخ الف خ دا ش ود .این اوّلین
انتظار ش یطان از بن دگان اس ت .م ا میگ وییم که بله الحمدهلل که م ا این
انتظار شیطان را برآورده نکردیم .ولی هللا میفرماید:
﴿ َو َما ي ُۡؤ ِمنُ أَ ۡكثَ ُرهُم بِٱهَّلل ِ إِاَّل َوهُم ُّم ۡش ِر ُكونَ [ ﴾١٠٦یوسف.]106 :
«بیشترشان به خداون د ایم ان نمىآورن د مگ ر آنک ه آن ان [ب ه ن وعى]
مشرکاند».
یعنی :بسیاری هستند که دم از ایمان میزنند ،ولی دچار شرک
هستند ،دانسته و نادانسته .حاال شرکهای جلی یا خفی ،اولین ضربهاش
را شیطان در توحید میزند .توحید را سست میکند ،در توحید خلل
وارد میکند .میگوید باشد مشرک شود ،چون هر گناه را هللا تعالی
میبخشد ،ولی شرک را نمیبخشد .لذا ج ّداً باید مواظب بود که از ما
کلمهای سر نزند که موجب کفر گردد.
عقاید خود را بررسی باید بکنیم ،کتابهایی در مورد عقاید بخوانیم،
با علمایی که درباره عقاید صحبت میکنند ،بنشینیم و حرف آنها را
گوش کنیم ،اجازه ندهیم ذرهای خلل در عقیده ما وارد شود .عقیده خیلی
مهم است به منزله سر انسان است ،به منزله جمجمه انسان است ،هزار
دست و پا و چشم زیبا باشد ،اگر سر را بریدی چه فایده دارد؟ انسانی
که عقیدهاش خراب شود ،هیچ عملی جای عقیده را پر نمیکند .
دام دوم؛ بدعت
سروران گرامی! اگر بنابر لطف هللا و بنابر تقدیر ازلی و بنابر عنایا
ت
خاص هللا از این دام بزرگ شیطان ،انسان ،نجات یافت ،دقت بفرمایید،
دام د ّوم چیست؟ خود را بررسی کنیم ،فرزندانمان را بررسی کنیم،
جامعه را بررسی کنیم که شیطان وارد نشده؟ این دشمنی که خداوند
29 جنگ جهانی
هشدار داده ،این دشمنی که آنروز تهدید کرد آدم÷ را ،در مقابل خدا
ایستاد .از ما چقدر سهمیه گرفته ،چقدر دارد میگیرد.
چقدر نصیب برده کمی فکر کنید که ما از که بریدهایم و به چه کسی
پیوستهایم و از چه کسی داریم میبریم و به چه کسی داریم میپیوندیم،
فکر باید کرد .دوّمین دام ،دام بدعت است .بدعت یک گناه لذیذی است،
شیرین و مورد تأیید رسم و رواج انسانها .و به انگیزه ثواب و به نام
عبادت شیطان وادار میکند به بدعت.
ج ّداً اعمال خود را بررسی کنیم ،گاهی در خیرات و حسنات ،گاهی
در عبادات ،گاهی در دعاها ما دچار بدعت شدهایم و میشویم .هللا
تعالی ما را از بدعتها محفوظ بدارد .در این باره علماء باید بررسی
کنند ،جایی بدعتی است باید به مردم توضیح دهند ،مردم هم بپرسند،
باالخره باید همه بدانند که بدعت یعنی عبادت ساختگی مطابق رسم و
رواج که آدم به انگیزه ثواب انجام میدهد ،نه در قرآن تأیید شده ،نه در
سنت رسول هللا ج و نه در عهد خلفاء راشدین .حاال چه در موقع شادی
باشد ،چه در موقع غم باشد ،چه به نام عبادت انجام شود ،یا به نام
دیگری انجام بگیرد.
شیطان در دام د ّوم به نام بدعت ،یک گناه شیرین میآورد جلو
مردم .این مخالفت سنت رسول هللا ج است و خیلی سرخوش میشود که
با رسول هللا وارد جنگ شده است .بدعتی خیلی خطرناک است .
دام سوم؛ گناه کبیره
دام س ّوم شیطان ،گناه کبیره است که از هللا فاصله میدهد انسانها را،
مخلوق را از خالق جدا میکند ،بین عابد و معبود فاصله میاندازد.
دل شود زین زنگها خوار و هر گناه زنگی است بر مرآت
خجل دل
لذا شیطان میکوشد انسان را به گناه کبیره مبتال کند؛ مثل قتل،
سحر ،غیبت.
ٰ
و گناهان را چکار میکند؟ ﴿ َوزَ يَّنَ لَهُ ُم ٱل َّش ۡيطَنُ ﴾ [النمل .]24 :یعنی:
اعمال شان را زیبا نشان میدهد ،لذیذ نشان میدهدّ .
لذت هم ندارد ولی
او لذیذ میکند ،زینت ندارد ،زینت میدهد .خواهری که حجاب را از
چرا مسلمانان Xشکست میخورند 30
سرش بر میدارد بخاطر اینست که زیبا شود .زیباییاش را به نمایش
بگذارد ،ولی نمیداند که شیطان دارد ما را در دام گرفتار میکند ،این
برادر عزیز ،جوانی که سر صبح بلند میشود ،تیغ را در دست
میگیرد ،وارد باغ رسول هللا ج میشود ،ریش را میتراشد ،در واقع
دارد چکار میکند ،میگوید من خود را دارم زیبا میکنم .زیبا میشوم،
جلو دوستانم ،فکر نمیکند که شیطان چقدر از این کارش راضی و
خوشحال میشود.
یبُری د و ب ه ک ه داری د
ن عزی ز! بپایی د خ ود را ،از ک ه داری د م جوان ا
ش
ی را داری د خ و ت ازلی ،آب ایی ،اج داد ن بخ
ن نگ و میپیوندی د .دش م
میکنید .
دام چهارم؛ گناهان صغیره
در دام چهارم انس ان را در گناه ان ص غیره مبتال میکن د .میگوی د:
این کوچک است ،ما از مفتی صاحب پرس یدهایم ،از علم اء پرس یدهایم،
این زی اد گن اه نیس ت .خ وب یک لب اس زیب ایی داری ،لکهای بخ ورد
چطور است ،اگر تکه پارههای ک وچک آتش بخ ورد میگ ویی ک وچک
است ،عی بی ن دارد ،آتش ب زرگ از چه درس ت میش ود؟ گن اه ص غیره
مانند این اس ت که چوبه ای ک وچکی از آتش بگ یری جمع ک نی ،یک
آتش بزرگی (آتشکدهای) درس ت میش ود .به همین خ اطر رس ولهللا ج
فرمودند« :إیاکم ومحق رات ال ذنوب« برحذر باش ید از گناه ان ک وچک.
گناه را کم ندانید .شیطان از اینجا ضربهاش را میزند ،میگوید کوچک
اس ت م ا که گناه ان ب زرگ نمیک نیم دیگ ران که ش تر را ب ا بارها
میخورند ،من که یک چیز کمی خوردم ،من که یک غیبتی کردم .یکی
را میگوییم سیگار نکش .میگوید بابا شما میگویید سیگار نکش ،قلیان
نکش ،مردم دارند چرس و تریاک میکشند .آخر این همان سیگار است
که به پله تریاک میرود ،بعد هم آنطرفتر.
چو بر شد نشاید گذشتن به فیل سرچشمه شاید گرفتن به میل