Professional Documents
Culture Documents
تألیف:
محمد بن عبدالرحمن العریفی
ترجمه:
محمد حنیف حسین زایی
غربت در دیار فرنگ عنوان کتاب:
جلسة مع مغترب عنوان اصلی:
محمد بن عبدالرحمن العریفی تألیف:
محمد حنیف حسین زایی ترجمه:
اسالم و تمدن غرب موضوع:
اول (دیجیتال) نوبت انتشار:
اسفند (حوت) 1394شمس77ی جم77ادی 7االول 1437
تاریخ انتشار:
هجری
وبس77777ایت رس77777می دک77777تر محم77777د الع77777ریفی
منبع:
www.Arefe.com
book@aqeedeh.com ایمیل:
contact@mowahedin.com
بسم هللا الرحمن الرحیم
فهرست مطالب
مقدمه مترجم1......................................................................
مغترب کيست؟2....................................................................
سرگذشت برادری ديگر7.....................................................
داستان سوم8...................................................................
شرح حال پدری دردمند را بشنويد 9.......................................
اما داستان دوم 12.............................................................
پس ای برادر مغترب13.....................................................:
توصيه اول 13..................................................................
توصيه دوم16..................................................................
شرط اول16.....................................................................
شرط دوم18.....................................................................
قسم اول19.................................................................... :
قسم دوم20......................................................................
قسم سوم21.....................................................................
قسم چهارم 21..................................................................
قسم پنجم21.....................................................................
قسم ششم21....................................................................
توصيه سوم22.................................................................
توصيه چهارم24...............................................................
توصيه پنجم26.................................................................
توصيه ششم 29................................................................
توصيه هفتم31.................................................................
توصيه هشتم31................................................................
توصيه نهم 35..................................................................
توصيه دهم39..................................................................
توصيه يازدهم 40..............................................................
غربت در دیار فرنگ 2
محمد نزد ما آمد ،وی جوانی در عنفوان ج77وانی و نش77اط ك77ه دس77تخوش7
شهوات و تمايالت نفسانی قرار گرفته و در آن غوطهور بود .دستش را
به سويم 7دراز کرد و گفت:
-السالم عليکم:
-وعليکم السالم .آقا محمد حالت چطور 7است؟ پدر وارد اتاق شد و
گفت :محمد! اين شيخ آمده است تا در مورد افکاری 7که آنها را ن77زد من
بيان میکنی ،با تو گفتگو کند.
فرزندم! ت77و مس77لمانی .فرزن77دم 7ب77ر ت77و ح77رام اس77ت .فرزن77دم! 7آنگ77اه
پيرمرد گريه سرداد و صدايش بلند شد و سپس خاموش ش77د .آن گ77اه من
به محمد گفتم :پ77درت میگوي77د 7:ت77و ب77رخی مس77ايل دي77نیداری آي77ا ممکن
است آنها را بشنوم؟ اما ببخشيد قبل از اين که آنها را بازگو 7نمايی آيا تو
به خوبی 7میتوانی عربی صحبت کنی! .1
0F
گفت :تا حدودی آن را میفهمم اما لطفاً با زبان فص77يح ب77ا من ص77حبت
نکنيد .ل77ذا ب77ه او گفتم :محم7د! آي7ا ت7و ب7ه وج77ود هللا اعتق77اد داری؟ پرس7يد:
اعتقاد يعنی چه؟ باز به او گفتم :يعنی تو به اين مطلب ايم77ان داری ک77ه هللا
وج777777ود دارد؟ گفت :ايم777777ان! يع777777نی چط777777ور؟ ب777777از من گفتم(( :
dorohelieatidh؟ آنگ77اه فرم77ود :بل77ه ،بل77ه .ب77از من گفتم :خداون77د م77ا را
آفريده و ما را رزق و روزی داده و به عبادت خودش ام77ر ك77رده اس77ت و
پيامبران را ب77ه عن77وان م77ژده دهن77ده و هش77دار دهن77ده فرس77تاده اس77ت.
گفتگویمان به درازا کشيد و قانع نشد که خداوند آفري7دگار حکيم و دادگ7ر
است و سزاوار اطاعت و بندگی و ذاتی عظيم و متعال است .وق77تی چ77نين
امری را مش77اهده ک77ردم ب77ه او گفتم :میخ77واهم از ت77و س77وره فاتح77ه یع77نی
﴿ ۡٱل َح ۡم ُد هَّلِل ِ َربِّ ۡٱل ٰ َعلَ ِمينَ ﴾٢را بشنوم؟ چون شروع به خوان77دن آن ک77رد در
آن دچار اشتباه شد؛ زيرا او سورههای کوچک قرآن كريم را هم بلد نبود!
من ب77ه او گفتم :بيا نزدي77ک و کن77ارم بنش77ين .چ77ون در کن77ارم ق77رار7
گرفت ،دستم را بر سينهاش گذاشتم و سه مرتبه سوره فاتح77ه را خوان77دم7
آن گاه اشک از چشمانش جاری شد من از خواندن باز آم77دم و پرس77يدم7:
چ77را گري77ه میک77نی؟ ب77ا ص77دايی ک77ه گري77ه آن را قط77ع میک77رد گفت:
نمیدانم ،نمیدانم ،سپس دستم را بر سينهاش گذاشتم و اين آيه را تالوت
-1با وجود اين كه پدر و مادرش عرب و خودش در کش7ور ع7ربی ب7ه دنی7ا آم7ده 1
است.
غربت در دیار فرنگ 6
کردم﴿ :لَ ۡو أَن َز ۡلنَا ٰهََ 7ذا ۡٱلقُ7ۡ 7ر َءانَ َعلَ ٰى َجبَ7ٖ 7ل﴾ [الحش77ر ]21 :و ن77یز ﴿۞قُ7ۡ 7ل
ون لَ ٓۥهُ أَند َٗاد ۚا ٰ َذلِ77كَ َربُّض فِي يَ ۡو َم ۡي ِن َوت َۡج َعلُ َ7 ق ٱأۡل َ ۡر َأَئِنَّ ُكمۡ لَت َۡكفُرُونَ بِٱلَّ ِذي َخلَ َ
ي ِمن فَ ۡوقِهَا َو ٰبَ َركَ فِيهَ77ا َوقََّ 7د َر فِيهَٓ77ا أَ ۡق ٰ َوتَهَ7ا 7فِ ٓي ۡٱل ٰ َعلَ ِمينَ َ ٩و َج َع َل فِيهَا َر ٰ َو ِس َ7
ى إِلَى ٱل َّس َمٓا ِء َو ِه َي دُخَٞ 7ان فَقَ77ا َل لَهَ77ا ٱست ََو ٰٓ7
أَ ۡربَ َع ِة أَي َّٖام َس َوٓاءٗ لِّلسَّٓائِلِينَ ١٠ثُ َّم ۡ
ض ۡٱئتِيَ77ا طَ ۡوعً77ا أَ ۡو َك ۡر ٗه 77ا قَالَتَٓ77ا أَت َۡينَ77ا طَٓ77ائِ ِعينَ ١١فَقَ َ أۡل
ض ٰ 7ىه َُّن َسۡ 77ب َع َولِ َ ۡر ِ
77و َم ۡي ِن َوأَ ۡو َح ٰ7ى فِي ُك77لِّ َسَ 77مٓا ٍء أَمۡ َره َۚ77ا َوزَ يَّنَّاَّ 7
ٱلسَ 77مٓا َء ٱلُّ 77د ۡنيَا ات فِي يَ َۡسَ ٰ 77م َو ٖ
ۡ ۡ ۡ ٰ ۚ ٗ ۡ بِ َم ٰ َ
يز ٱل َعلِ ِيم [ ﴾١٢فصلت.]12-9 : صبِي َح َو ِحفظا َذلِكَ تَق ِدي ُر ٱل َع ِز ِ
و نيز آيات ديگری که متضمن عظمت وشکوه اللهأ بودند 7و جوان نه
تنها با شنيدن اين آيات گريه میکرد ،بلکه در گ77ريهاش بیت77ابی میک77رد7
تا اينکه من تالوت را به پايان رساندم و کوشش کردم ت77ا ب77ا او ص77حبت
کنم ام77ا نتوانس77ت ي77ک کلم77ه ب77ر زب77ان آورد 7آنگ77اه دس77تش را گ77رفتم و
کوشيدم 7تا سر پاهايش بايستد 7و گفتم :برخيز 7و دو رکعت نماز بخ77وان و
زندگیات را از نو آغاز کن.
آن وقت در پيشگاه آفريدگار و مواليش خاش7عانه ايس7تاد .ذاتی ک7ه او
را به صورت انسانی کامل و اندامی زيبا و قامتی راست آفري77ده اس77ت،
خدايی که او راخلق نمود و اوست که هدايتش میکند و هموست ک77ه آب
و غذايش میدهد و هر گاه مريض شود شفايش میبخشد .اوس77ت ک77ه او
را مرگ و حيات میبخشد 7.وی در پيشگاه پاداشدهن77ده حقيقی بلن77د ش77د.
گريه کرد و به شدت گريست؛ زيرا سالها بين او و پروردگ77ارش قط77ع
رابطه شده بود .بعد از نماز به من قول داد که هرگز از نماز تراويح ب77ا
جماعت و شرکت در جلسات سخنرانی 7غيبت نورزد و به حمدهللا چ77نين
هم شد اين بود سرگذشت 7جوان اول.
سرگذشت برادری ديگر
اين برادر يکی از نمازگذاران بود که بر نمازش محافظت میکرد 7و
در مرک77ز اس77المی هم7راه م77ا ب7ود ن77زد من آم77د و از من خواس77ت ت77ا ب77ا
برادرش که نماز نمیخواند و روزه نمیگ77يرد و هرگ77ز خ77دا را عب77ادت
نمیکند مالقات کنم.
با اين برادر به خانهاش رفتم وی مرا به اتاق پذيرائی 7راهنمايی ک77رد
و سپس صدا زد محمد! محم77د! -اين اس77م ب77رادرش 7ب77ود -محم77د ج77وانی7
هيجده ساله بود ،نزد ما آمد و با ماليمت و نرمی مصافحه کرد و آنگ77اه
7 غربت در دیار فرنگ
نشست ،برادرش گفت :محمد! اين شيخ دعوتگری 7است ك7ه ب7ه اين آن7ده
است .من دوست دارم با شما آشنا شود .آن وقت محم77د ب77ا ي77ک لط77ف و
محبت فرمود 7:خوش آمديد.
در س77خن را از زن77دگی و س77بب آفرينشم77ان ب77از ک77ردم و از ابت77دا ِ
عب77ادت و ط77اعتی ک77ه خداون77د مس77تحق 7آن اس77ت و اين ک77ه اين کف77ار در
گمراهی ظاهر و آشکار بسر میبرند 7و خوش7بختی و س7عادت حقيقی در
دين خدا نهفت77ه اس77ت .س77پس ب77ا ص77راحت از مخالفته77ايی ک77ه در ميان
جوان777ان مس777لمان در اين کش777ورها وج777ود دارد و كيف777ر ت777ارک نم777از
و...سخن به ميان آوردم7.
محمد نسبت به سخنانم اظهار بیاعتن77ايی میک77رد 7.علی رغم اين ک77ه
کلماتش با اظهار دوس77تی و تبس77م آراس77ته ب77ود .ليکن در آغ77از در درک
آنچه من میگفتم ،جدی نبود.
به او گفتم :محمد! میخواهم سوره فاتحه را برايم بخوانی لذا ش77روع7
ب77ه خوان77دن س77وره فاتح77ه نم77ود .وی اش77تباه میخوان77د 7و من اص77الح
میکردم .باز وی اش77تباه میخوان7د 7و من اص77الح میک77ردم مرتب77ه س77وم
اشتباه خواند و باز من اصالح ک77ردم .در اين هنگ77ام خ77اموش ش77د! آری
سوره فاتحه را بلد نبود!
به او گفتم :ما تو را دوست داريم و خير خواه تو هستيم و میخواهيم
همراه ما بيايی و با نمازگزاران 7نماز بخوانی 7و بعد از نم77از ت77راويح در
جلسه سخنرانی ش77رکت ك77نی .وی پس از بهانهه77ا و ع77ذرهای ش77ديد در
پايان بر اين امر توافق 7نمود و همراهمان آم77د و نم77از ت77راويح خوان77د و
در جلسه س77خنرانی 7ش77رکت ک77رد ،س77پس ب77يرون ش77د و بع77د از آن او را
ندي77دم .در م77ورد او از ب77رادرش 7پرس77يدم 7گفت :جن77اب ش77يخ! ب77رادرم7
میگويد :در لحظاتی که در مسجد بسر برده اس77ت انگ77ار چن77د س77الطول7
کشيده و ملول و خسته شده است! من با شنيدن اين خبر «الحول وال قوة
اال باهلل العلي العظيم» خواندم 7و سپس برای هدايتش دعای خير نمودم7.
داستان سوم
من در سوئد بودم ،سوئد 7کشوری است ک77ه بس77ياری 7از مس77لمانان ب77ه
اين کشور پناهنده شدهاند پس از نماز تراويح و ايراد س77خنرانی( 7ک77ه ب77ه
زبان عربی انجام گرفت) يکی از دوستان عرب نزد من آمد و گفت :در
غربت در دیار فرنگ 8
اينجا برخی 7از دوستان سوئدی 7مسلمان میخواهند 7با شما نشستی داش77ته
باشند آنان در مسجد حلقه زدهو در انتظار ش77ما هس77تند .ل77ذا من از يکی
از دوستان استدعا کردم که ترجمه سخنان مرا به عه77ده گ77يرد .بن77ابراين
ب77ه جلس77ه آنه77ا رفتم 7و از نعمت ه77دايت و اه ّميت اس77تقامت ب77ر دين را
برايش77ان ي77ادآور ش77دم و اين ب77رادر 7س77خنانم را از ع77ربی ب77ه انگليس77ی
ترجمه میکرد 7.ناگهان يکی از نمازگزاران م77ترجم 7را ص77دا زد وی م77ا
را ترک گفته و ب7ه س77وی آن ش77خص رفت ،من خ77اموش ش77دم و منتظ77ر
برگشت مترجم ماندم تا سخنانم 7را تکميل کنم.
ت77اخير وی ب77ه ط77ول انجاميد و س77کوت من و ش77نوندگان ب77ه ط77ول
امجاميد .ناگهانيکی از جمع حاضرين ب77ا زب77ان ع77ربی نس77بتا ً شکس77تهای
شروع به سخن نموده و گفت :ش77يخ من کم کم میت77وانم ترجم77ه کنم! من
تعجب کردم و گفتم :مگر شما زبان عربی بلد هستيد؟ گفت :من عرب و
از كشور 7فلسطين هستم مادر و پدرم فلسطينی هس77تند ،ام77ا من در اينج77ا
ب77ه دنيا آم77دم و زب77انم 7س77وئدی 7اس77ت و از دوران ک77ودکی پ77در و م77ادرم7
عالقه داشتند 7تا من زبان عربی را فرا گ7يرم ،خالص77ه من کمی میفهمم7
(اين جمالت را با زبان عربی شکسته که با جمالت و عبارات انگليسی
مخلوط بود گفت).
اينها پارهای از احوال فرزندان جوان و مسلمان در ديار غربت بود.
در ح77الی ک77ه جوان77ان ب77ه دنب77ال غراي77ز جنس77ی و تم77ايالت ش77هوانی و
بلهوسی خويش نيز هستند و توفيق هدايت و توبه را نيافتند.
روی سخنم تنها متوجه پسران نيست بلکه ش77امل دخ77تران ن77يز اس77ت
اين حال و روزگار دختران و پسران ما هست ،اما احوال پ77دران بس77يار7
بدتر و دردناکتر 7است.
شرح حال پدری دردمند را بشنويد
شيخ در ادامه افزود :پدری با دلیشکس77ته و خ77اطری 7آزرده ن77زد من
آم777د و گفت :جن777اب ش777يخ! از اين زن777دگی خس777ته ش777دهام! در يکی از
کشورهای 7اسالمی زندگی میکردم ،اذان به گوشم میرس77يد 7و در نم77از
جماعت شرکت میکردم و همراه ذاکرين ب7ه حم7د و ثن7ای خ7دا مش7غول
میش77دم 7و هم77راه رک77وع 7کنن77دگان رک77وع میک77ردم ،ص77ليب و کليس77ايی7
نمیديدم .آری ،زندگی ُمحقَّری داش77تم و مال77ک ث77روت و دارايی نب77ودم،
9 غربت در دیار فرنگ
يعنی« :تا ديروز چنان در کنار هم7ديگر ب7وديم ک7ه امک7ان ج7دايیمان
وجود نداشت و امروز چنان از هم جدا شديم که اميد مالق77ات و در کن77ار
هم بودن مان وجود ندارد».
میدانستم 7پسرم کجا میرود 7و دخترم 7با چه کسی مینش77يند و زنم ب77ا
چ77ه کس77ی مالق77ات میکن77د .ناگه77ان يکی از خويش77اوندان ب77رايم چ77نين
پيشنهاد کرد که به يکی از کشورهای پيشرفته و مترقی 7بيايم ک77ه ب77ه من
تابعيت ،راحتی ،ام77نيت ،رف77اه و حق77وق بهداش77ت و درم77ان میده77د .در
نتيج77ه من ف77ريب خ77وردم و ب77ه س77وئد 7آم77دم .دولت س77وئد پناهن77دگی 7م77را
پذيرفت .مرا در خانهای زيبا و مجلل اسکان داد و فرزندانم 7در م77دارس
پيش7رفته تحص7يل کردن7د .روزه7ای نخس7ت زن7دگیام ب7ا آرامش س7پری
میشد و ابتدا از وضع زندگی 7خويش راض7ی ب7ودم ام7ا ص7دای اذان ب7ه
صدای ن7اقوس 7و ص77ليب ب77دل ش77د و چهرهه7ای معط7ر 7و دايم الوض7و 7و
ذاکر و باايمان و درخشان به چهرههايی مسخ شده تبديل شد ک77ه غب77ار و
تيرگی به آنها نشسته است .اما رفاه ،آرامش و راحتی زندگی جديد م77را
از اين امور غافل نمود .روزها 7و سالها در اين کشور 7سپری میشد ت77ا
اين که من کم کم از اين م77وقعيت فاس7د 7آگ77اه ش77دم و نس77بت ب77ه فرزن77دان
خود بيمناک شده و احساس خطر کردم 7و بسان بزدلی 7شدم که از دش77من
خود را پنهان کرده است و از ترس رهزنان و دزدان ،فرزندان خ77ودش
را به چپ و راست خود نگاه داشته است.
در يکی از روزه77ا شخص77ی در خ77انهام را کوبيد! چ77ون در را ب77از
کردم ناگهان با دختر جوانی برخوردم!
-چه میخواهی؟
-من «موهمد» دوست پسر تو در مدرسه هس77تم میخ77واهم او را در
اتاق مخصوصش مالقات کنم .من به ش77دت وی را نک77وهش ک77ردم و از
در م77نزل ب77يرون ران77دم و فرزن77دم 7را س77رزنش ک77ردم 7و س77پس او را
غربت در دیار فرنگ 10
نصيحت کردم .دو روز بعد ش7خص ديگ7ری در م7نزلم را کوبيد .چ7ون
دروازه را باز کردم باز با پسر جوانی بر خورد کردم!
-چه میخواهی؟
-من دوس77ت س77ارا در مدرس77ه هس77تم و میخ77واهم او را در ات77اقش
ببينم!
ب77از وی را نک77وهش ک77ردم و ب77ر وی پرخ77اش ک77ردم و از در م77نزل
بيرون راندم و اهل منزل را از رفتن بيرون م77نزل من77ع ک77ردم و در اين
مورد برنامهای ترتيب دادم که معاشرت با غير ممن77وع اس77ت و ب77ه ه77ر
ج7ايی غ7ير از مدرس7ه و نم7از جمع7ه خ7روج ممن7وع اس7ت و اختالط و
ارتباط با دختران و پسران سوئدی 7ممنوع ،ممنوع7.
من ب77ه اج77رای اين برنام77ه ب77ا دقت م77راقبت میک77ردم .چن77د روزی7
گذشت و ظاهراً احساس میکردم که اين بحران به پايان رسيده است ،تا
اين که فاجعهی بزرگتری اتفاق افتاد!
روزی برای خريد برخی وسايل 7مورد نياز منزل ب77يرون ش77دم .چن77د
دقيقه پس از بيرون شدنم زن و دخترم به مرک77ز پليس رفت77ه و عليه من
گزارش دادند مبنی بر اين ک77ه من آزادی آنه77ا را س77لب نم77وده و ب77ا آنه77ا
رفتار خوبی 7ندارم ،دخترم 7را از مالقات با دوس77تان پس77رش و پس77رم را
از ديدار با دوستان دخترش باز داشتهام! الی آخر يک پروندهای 7بزرگ
و طوالنی7.
بنابراين انگيزهی عدالتخواهی ماموران دولتی بجوش آم77د و ش77ديداً
بر اين پدر متخلّف خشمگين شدند .چرا بين دوست پسر و دوست دخ77تر
جدايی انداختهاست؟! با چه مج77وزی 7دخ77تران و پس77ران را از ل7ّ 7ذتها و
خوشگذرانیهايشان باز داشته است و به چه علت چنين اتف77اقی در ي77ک
کشور آزاد و پيشرفته [و علم بردار دموکراسی!!] ص77ورت بگ77يرد .در
حالی كه خسته و کوفته به خانه بر میگشتم و در دستم مواد خ77وراکی و
وسايل خانه بود .ناگهان مامورين پليس را مشاهده ک77ردم ک7ه در انتظ77ار
من هستند! گمان کردم که در غياب من منزلم ب77ه س77رقت ب77رده ش77ده ،ي77ا
فرزندان و جگر گوشههايم با خطری مواجه شدهاند؟ آنچ77ه را در دس77ت
داشتم به زمين انداختم و با سرعت به س77وی خان77ه ش77تافتم ت77ا وارد خان77ه
شوم .آن گاه گارد عدالت (!!) مرا دستگير كردند!
-فالنی تو هستی؟
11 غربت در دیار فرنگ
يا در حد توان در صدد اصالح و حف ِ 7ظ دين و فرزن77دانتان باش77يد ت77ا اين
ک77ه خداون77د 7برايت77ان ف77رجی 7بياورد 7.ب77رادران مغ77ترب در کش77ورهای7
آمريکا ،کانادا ،اس77تراليا ،بريطانيا ،فرانس77ه و کش77ورهای 7اس77کانديناوی7
اوض77اع و اح77وال مش77ابهی 7دارن77د .ل77ذا ب77ر مص77داق 7ح77ديث «کلکم راع
وکلکم مس77ئول» راهکاره77ا و توص77يههای مش77روحهی زي77ر را جهت
بهبود وضعيت اين عزيزان غريب در ديار فرنگ ارايه مینمايم:
توصيه اول
اين را ب77ه يقين ب77دان ک77ه کف77ار و مش77رکين ،ه77ر چن77د ک77ه نس77بت ب77ا
مس77لمانان اظه77ار ع77دالت و دوس77تی بکنن77د ،ام77ا هرگ77ز دوس7تدار 7آن77ان
نخواهند بود ،زيرا آنها دشمنان مسلماناناند و چيزی 7ج77ز دس77ت كش77يدن
ض ٰ 7ى تو از اسالم ،آنان را خشنود نمیکند .خداون 7د 7میفرماي77دَ ﴿ 7:ولَن ت َۡر َ
ص َر ٰى َحتَّ ٰى تَتَّبِ َع ِملَّتَهُمۡۗ ﴾ [البقرة« .]120 :هرگز يهود و ك ۡٱليَهُو ُد َواَل ٱلنَّ ٰ َ
عَن َ
نصارا از تو (ای محمد!) راضی نخواهند شد مگر اين ک77ه از آيين آنه77ا
پيروی کنی».
ُوا فَتَ ُكونُ77ونَ َس َ 7وٓاءٗۖ فَاَل
وا لَ7ۡ 7و ت َۡكفُ7رُونَ َك َم77ا َكفَ7ر ْ
و ن77يز میفرماي77دَ ﴿ :و ُّد ْ
وا ِم ۡنهُمۡ أَ ۡولِيَٓا َء﴾ [النساء .]89 :يعنی «آنها (کفار) دوست دارن7د ت7ا ش7ما تَتَّ ِخ ُذ ْ
نيز مانند آنان کفر ورزيد و شما با آنها مساوی گرديد پس آنان را دوس77ت
و ولی خود مگيريد».
آری! به خدا سوگند 7چون کفر ورزيدی (خدا تو را از آن حف77ظ کن77د)
مقداری تو را دوست میدارند؛ زيرا آن77ان بين ک77افری ک77ه از خ77ود آنه77ا
است و کسی که تازه در دين آنها داخل شده است تفاوت قايل هستند.
ممکن است بگ77ويی آنه77ا از م77ا اس77تقبال میکنن77د و ش77ادمانه پ77ذيرايی7
مینمايند و با ما به خوبی و خوشرفتاری 7برخورد 7میکنند .به ما م77ال و
ثروت میدهند و برايمان زندگی آرام و مرفهی فراهم میکنند 7.خوب به
سخنانم گوش کن!
آنها به خاطر منافعی 7که از تو عايدشان میشود چنين میکنند؛ زي77را
آنان با استقبال و پذيرش از شما سود زيادی 7کس77ب میکنن77د و اگ77ر هم77ه
فواي 7د 7را بدس77ت نياورن 7د 7ولی ب77رخی را بدس77ت خواهن77د آورد .آنه77ا ب77ا
استقبال از شما در آمار شهروندان کشور 7خ77ويش میافزاين77دو 7در پی آن
13 غربت در دیار فرنگ
به اقتصاد و پيشرفت کشورشان افزوده میگردد آنها به وس77يلهی ت77و در
تع777داد ک777ارگران و کارمن777دان خ777ويش میافزاين777د 7و آنه777ا از اين ک777ه
جامعهيشان از هم نپاشد از شهروندان خ77ويش مح77افظت میکنن77د؛ زي77را
آنان نژاداً در حال انقراض هس77تند و ن77يز ب77ه زاد و ول77د اعتن77ايی ندارن77د
بلکه هر يکی از آنها به يک معش77وقه ودوس77ت دخ77تر بس77نده ک77رده و ت77ا
زمان مرگ با او زندگی 7میکند بدون اين که فرزندی 7داشته باش77د ي77ا ب77ه
يک يا دو بچه اکتفا میکند چنان که مشاهده ک7ردهای اف7راد س7الخوردهی
آنها بيشتر 7از جوانانشان است و آنها برای آيندهای دور نقشه میکشند.
اخيرا گزارشی که از ادارهی مهاجرت امريکا منتشر ش77ده گ77واه اين
مدعاس77ت .در آن تص77ريح ش77ده ب77ود ک77ه امريک77ا س77االنه بيس77ت ميليون
مهاجر را میپذيرد تا در سالهای آينده ،ت77وازن جمعيت کش77ورش حف77ظ
شود .پس آنها به خاطر مهربانی 7و احسان به تو ،تو را نپذيرفتهاند 7بلک77ه
از تو استفاده میبرند ،زي77را در وج77ودت ع77رق م77ذهبی و ملی و محبت
اس7الم وج77ود دارد و ب77ا ب77رخی از آنچ77ه مخ7الف ش7ريعت اس77ت مب77ارزه
میکنی و حرص تو بر نماز و عبادت ،آنها را رنج میدهد.
ام77ا قطع7ا ً از فرزن77دان ت77و اس77تفاده خواهن77د ب77رد .اگ77ر فرزن77دانت 7ب77ه
شيوهی اسالمی تربيت شده باشند و از آنان س77ودی حاصلش77ان نش77ود از
نوادگانت استفاده خواهند برد .آنها که در نزد آنان متولد شده و ب77ه طب77ع
آنها در آمده و حامل و ويژگیهای اخالقی آنان خواهند شد.
آيا خبر داری که در طی پنجاه سال گذشته نيم ميليون مس77لمان وارد
جهان غرب شده و تا به حال نصف اين آمار مسيحی شدهاند .قران مجيد
ض7ٰ 7ى عَن77كَ ۡٱليَهُ77و ُد َواَل ٱلنَّ ٰ َ
ص َ 7ر ٰى َحتَّ ٰى تَتَّبِ َ 7ع ِملَّتَهُمۡۗ ﴾ میفرماي77دَ ﴿ :ولَن ت َۡر َ
[البقرة .]120 :يعنی «يهود و نصارا هرگز از تو راضی نمیشوند مگ77ر
اين که از آيين آنها پيروی 7کنی».
ۖ
ُوا فَتَ ُكونُ77ونَ َسَ 7وٓاءٗ فَاَل وا لَ7ۡ 7و ت َۡكفُ7رُونَ َك َم77ا َكفَ7ر ْو ن77يز میفرماي77دَ ﴿ :و ُّد ْ
وا ِم ۡنهُمۡ أَ ۡولِيَٓا َء﴾ [النساء .]89 :يعنی «کفار دوست دارن77د ت77ا ش77ما ن77يز تَتَّ ِخ ُذ ْ
مانند آنها کفر ورزيد 7و با آنها مساوی 7قرار بگيريد پس آنها را دوست و
ولی خود مگيريد».
غربت در دیار فرنگ 14
از جانب خود کاری 7کند (و دشمنان اسالم را ن77ابود و منافق77ان را رس77وا
نمايد) و اين دسته از آنچه در دل پنهان داشتهاند پشيمان گردند»7.
در حديث صحيح از رسول خدا ج روايت است که فرمود« :هر کس
با قومی 7دوستی و محبت داشته باشد ،با آنها حشر میش77ود» .در ح77ديثی
ديگر میفرمايد« 7:هر کس با آن شخصی 7حشر میشود ک77ه ب77ا آن محبت
دارد».
بن77ابراين دوس77تی و محبت ب77ا دش77منان خ77دا بزرگ77ترين خط77ر ب77رای
مسلمانان بشمار میرود ،زيرا دوستی 7با آن77ان مس77تلزم م77وافقت و اتب77اع
از آنان است ،يا حد اقل اين که آيين و روش آنه77ا را انک77ار نمیکن77د .از
اين رو رسول 7خدا ج فرمود« :هر کس قومی را دوست داش77ته باش77د ب77ا
آنها محشور 7میشود».
شرط دوم
بر اظهار نمودن دينش قدرت داشته باشد طوری که بتواند بدون هيچ
گونه ممانعتی شعاير 7دينش را برپا دارد .از اقامه نماز جماعت و جمع77ه
جلوگيری 7نشود و اگر جماعتی هستند که میتوانند 7جمعه را بر پا دارن77د
و از زکات ،روزه و حجو ديگر ش77عاير دين جلوگ77يری نش77وند پس اگ77ر
چنين قدرتی 7ندارند .اقامت کردن در آن ج77ا ج7ايز نيس77ت و واجب اس77ت
که از آنجا هجرت کنند.
ابن قدامه 2در بحث اقامت مردم در مورد هجرت مینويس77د :کس77انی 1F
م77ا بيچارگ77انی در س77ر زمين کف77ر ب77ودهايم (و چن77ان ک77ه باي77د ،ب77ه انج77ام
دستورات دين نرسيديم! فرشتگان بديشان) گويند :مگر زمين خدا وس77يع
نبود تا در آن ( بتوانيد بار سفر ببندي77د و ب77ه ج77ای ديگ77ري) ک77وچ کنيد؟
جايگاه آنان دوزخ است و چه بدجايگاهی 7و چه بد سر انجامی!
اين تهديد شديدی است ک77ه ب77ر وج77وب هج77رت داللت میكن77د ،زي77را
اق77امهی واجب77ات دين واجب اس77ت ک77ه ب77ر آن ق77ادر ب77ر هج77رت باش77د و
هج77رت از ض77روريات 7و تتمهی واجب اس77ت و آنچ77ه واجب ج77ز ب77ا آن
تکميل نمیگردد پس آن عمل نيز واجب است .الی اخر.
پس با توجه به اين دو شرط اساسی 7اقامه در دارالکفر به چندين قسم
تقسيم میشود:
قسم اول:
اقامت او به خاطر دعوت و ترغيب به سوی اسالم باشد و اين نوعی
جهاد است و کسی که بر آن قادر باشد فرض کفايه است .
ام77ا مش77روط 7ب77ر اين ک77ه دع77وت وی قاب77ل اج77را باش77د و کس77ی م77انع
دعوت او يا مانع اجابت دعوت وی نباشد؛ زيرا دعوت به س77وی اس77الم
از واجبات دين است و شيوهی پيامبران نيز همين ب77وده اس77ت و رس77ول
خدا ج به تبليغ از طرف 7خودش در هر زمان و مکان دستور 7داده است.
چنان که فرموده است« :پيام مرا برسانيد اگر چه يک آيه باشد».
قسم دوم
اقامت او به خاطر تحقيق و بررس7ی 7اح7وال و اوض7اع کف7ار باش7د و
فس77اد عقيده و بطالن اي77ده و فروپاش7ی 7و ه77رج و م77رج اخالقی آنه77ا را
شناسايی کند ت77ا م77ردم 7را از گ77ول خ77وردن آنه77ا برح77ذر دارد و حقيقت
حال را برای کسانی 7که از آنان در ش77گفت هس77تند ،روش77ن س77ازد و اين
اقامت نيز نوعی جهاد بشمار میرود ،زيرا شامل برح77ذر داش77تن م77ردم7
از کفر و اهل آن میباشد و متضمن ترغيب و راهنمايی به اسالم است؛
زيرا فساد کفر ،دليل شايستگی 7اسالم اس77ت .چن77ان ک77ه گفت7ه ش77ده اس77ت:
«اشيا با اض7داد آنه7ا ش7ناخته میگ7ردد» .3ليکن باي7د ش7رط 7آنتحق7ق ياب7د
2F
بدون اين که فساد بزرگتری 7عايد وی گردد .پس اگر مقصودش 7تحق77ق
نيافت به طوری 7که از نشر انحرافات آنها و بر حذر داشتن مسلمانان از
آن جلوگيری خرافاتشان شد پس اقامت او س77ودی ن77دارد و اگ77ر مقص77ود
او با فساد بزرگتری مواجه شد مانند اين که آنان به عملکرد او واكنش
نشان داده و كارش به ناسزاگويی اسالم و رسول 7خدا ج و ائمه مس77لمين
منجر شد .پس خودداری از آن واجب است.
ۡ
ُّوا ٱل ِذينَ يَ77د ُعونَ ِمن َّ ْ
چنان که خداوند سبحان فرموده ا ستَ ﴿ :واَل ت َُس7ب 7
ُّوا ٱهَّلل َ ع َۡد ۢ َوا بِغ َۡي ِر ِع ۡل ٖ ۗم َك ٰ َذلِكَ زَ يَّنَّا لِ ُك77لِّ أُ َّم ٍة َع َملَهُمۡ ثُ َّم إِلَ ٰى َربِّ ِهم
دُو ِن ٱهَّلل ِ فَيَ ُسب ْ
وا يَ ۡع َملُ77ونَ [ ﴾١٠٨األنع777ام .]108 :يع77نی «ای َّم ۡر ِج ُعهُمۡ فَيُنَبِّئُهُم 7بِ َم77ا َك77انُ ْ
مومنان! به معبودها و بتهايی که مشرکان بجز خ77دا میپرس77تند دش77نام
ندهيد تا آنان (مبادا خشمگين شوند و) تجاوزکارانه و جاهالنه خ77دای را
دشنام دهند همان گونه برای هر ملت و گروهی کردارشان را آراستهايم
عاقبت بازگشتشان به س77وی 7خداس77ت و خ77دا آن77ان را از آنچ77ه کردهان77د
آگاه میسازد».
اين ب77دان معناس77ت ک77ه در کش77ورهای 7کف77ار ب77ه عن77وان جاس77وس
مسلمانان بسر میبرد 7تا از وساوس و ترفندهايی 7را ک77ه عليه مس77لمانان
ط77راحی 7میکنن77د شناس77ايی 7کن77د و مس77لمانان را از آن77ان ب77ر ح77ذر دارد
چنانک77ه رس77ول خ77دا ج در غ77زوه خن77دق حذيف77ه بن يم77ان را ب77ه س77وی
مشرکان فرستاد تا از اسرّار آنها با خبر شود
قسم سوم
به خاطر 7نياز حک77ومت اس77المی و ايج77اد ارتب77اط 7ب77ا دولته77ای کف77ر
اقامت کند ،مانند کارمندان س77فارتخانهها .بن77ابراين حکم چ77نين اف77رادی
مانند کسانی است که به خاطر 7روابط ف77رهنگی اق77امت میکنن77د و ام77ور
دانش77جويان را مراع77ات میکنن77د و از آن77ان م77راقبت ک77رده و ب77ر ال77تزام
اسالم و آداب آن ،آنها را وادار میکنند 7ل77ذا ب77رای اق77امت چ77نين اف77رادی7
مصلحت بزرگی 7نهفته است.
قسم چهارم
اق77امت وی بخ77اطر 7نياز خصوص 7ی 7و شخص77ی از قبيل تج77ارت و
معالجه جايز باشد .پس اقامت چنين فردی به قدر نياز جايز اس77ت .علم77ا
19 غربت در دیار فرنگ
رحمهم هللا تص77ريح كردهان77د ک77ه داخ77ل ش77دن در کش77ورهای کف77ر ب77رای
تجارت جايزاست و از برخی اصحاب رواياتی نقل نمودهاند.
قسم پنجم
اقامت وی برای تحصيل باشد و اين ن7يز مانن7د اق7امت اف7راد ت7اجر و
بازگان است ،اما خط7ر وی بيش7تر 7و وي77رانی بيش77تری ب77ه دين و اخالق
اقامت کننده دربر دارد.
قسم ششم
اق77امت ب77رای س77کونت باش77د و اين از هم77ه خطرن77اکتر و بزرگت77ر
اس77ت؛ زي77را در اختالط ب77ا کف77ار مفاس77دی ب77ر او م77رتب باش77د و چ77نين
احساس میکند 7ک77ه او ت77ابعيت آن کش77ور را گرفت77ه و ت77ابعيت ،متقاض77ی
دوستی ،محبت و افزودن ب77ه لش77کر کف77ر اس77ت و اه77ل و خ77انواده او در
ميان کفار رشد میکنند 7و اخالق و عادات آنان را ف77را میگيرن77د .از اين
جهت رسول خدا ج فرمود« 7:هر کسی با مشرک سکونت کند ،قطع77ا او
مانند آن مشرک است» .ابوداود7.
زيرا اختالط طوالنی با کافر و همنشينی 7با او در يک کشور م77وجب
تشابه و توافق با او میشود7.
قيس بن حازم از حضرت جرير بن عبدهللا روايت میکند 7که رس77ول
خ77دا ج فرم77ود« :من از ه77ر مس77لمانی ک77ه در ميان مش77رکين اق77امت
کندبيزارم» 7.صحابه عرض نمودند 7:ي77ا رس77ول هللا! ب77رای چ77ه؟ فرم77ود7:
«آتش اين دو تا ديده نشود ».ترمذی 7و ابوداود7.
چگونه مومن آسوده خاطر میشود 7که در کش77ورهای کف77ار س77کونت
کند در حالی كه آنجا علنا ً شعاير کفار آشکار میگردد و احکام غير خدا
ب77ه اج77را گذاش77ته میش77ود و وی آن را ب77ا چش77م میبين77د و ب77ا گوش77ش
میش77نود و ب77ه آن راض77ی میش77ود؟ بلک77ه ب77ه آن کش77ورها نس77بت داده
میش77ود 7و ب77ا اه77ل و اوالدش در آن کش77ورها س77کونت میکن77د و مانن77د
کشورهای 7اسالمی در آنجا اطمينان و آرامش حاصل میکن77د! ب77ا وج77ود7
اين ک77ه خط77ر ب77زرگی او و خ77انوادهاش را در م77ورد دين و اخالقش77ان
تهديد میكند؟!
غربت در دیار فرنگ 20
توصيه سوم
مهمترين چيزی که بايد مس77لمان ب77ه آن توج77ه کن77د ،دين اس77ت؛ زي77را
سرمايه ،منزل ،ک77ار ،بيمارس77تان و زن77دگی 7آرام چ77ه ارزش7ی 7در مقاب77ل
اطاعت خداوند بزرگ و بلندمرتبه دارد؟
پس ه77ر کج77ا ک77ه هس77تی ب77ر اقام77ه ش77عاير 7دين ح77ريص ب77اش .از
ويژگیهای 7اين دين ،يکی آن است که آن دي77نی آش77کار اس77ت .ه77ر کج77ا
وقت نماز فرا رسيد 7نمازت را بخوان ،اعم از اين كه در بازار باشی ي77ا
ك أَنتَ
7ف إِنَّ َدر محل کار يا کارخانه و از اين خجالت نکش﴿ .قُ ۡلنَ77ا اَل تَ َخۡ 7
ٱأۡل َ ۡعلَ ٰى [ ﴾٦٨طه .]68 :يعنی «گفتيم :مترس! حتما تو برتری»7.
شيخ گفت :در سوئد بودم 7و با دو دوست که در آنجا مقيم بودند برای
بازديد م77وزه کت77اب و ب77رخی آث77ار ق77ديمی رف77تيم پس از اين ک77ه مراح77ل
ورود را پشت سر گذاش77تيم و چن77د دقيقهای را در آنج77ا گذران77ديم ،وقت
نماز عصر فرا رسيد .يکياز آن دو نف7ر گفت :ش77يخ ب7رويم 7ب7يرون نم77از
بخوانيم! با تعجب پرسيدم :چرا اينجا نم7از نخ7وانيم؟ 7گفت :اوه! در جل7و
اينها نماز بخوانيم؟ 7نه ،نه! اين خيلی کار س77ختی اس77ت ،خيلی .پرس77يدم7:
چ77راخيلی ،خيلی س77خت اس77ت؟ گفت :جن77اب ش77يخ جل77و س77وئدیها 7نم77از
بخوانيم؟ من گفتم :آری ،جلو سوئدیها نم7از میخ7وانيم 7.چ7را جل7و آنه7ا
نماز نخوانيم؟ مگ7ر نمیبينی ک7ه زن و م7رد آنه7ا هم7ديگر را جل7و م7ا
میبوسند 7و شرم نمیکنند 7و هم ديگر را در جلو ما ب7ه آغ7وش میگيرن7د7
و خج77الت نمیکش77ند و در بازاره77ا ش77راب مینوش77ند 7و ان77دام و مف77اتن
خويش را آشکار میکنند و حركاتی كه با حيا س77ازگار 7نيس77ت ،م77رتکب
شده و آن را آزادی به حساب میآورند و بسا ما به آنه77ا نگ77اه میک77نيم 7و
از اين آزادی شگفت زده میشويم! 7پس چرا ما جلو آنها نماز نخ77وانيم و
آن را آزادی به حساب نياوريم7.
آنگ77اه م77ا ب77ه ي77ک گوش 7های از م77وزه رف77تيم 7و رو ب77ه قبل77ه ك77رده و
دستهايم را تا گوشها بلند کردم تا اذان بگ77ويم ،آن گ77اه رفيقم ص77دا ک77رد:
جناب شيخ! چکار میکنی؟ من با آرامی ب77ه وی گفتم :اذان میگ77ويم .او
با اضطراب و پريشانی 7گفت :اينجا اذان میگويی؟ گفتم :آری! آيا مگ77ر
اين آزادي( )fyeeنيست! تو نيز اين را آزادي( ) fyeeنام بنه.
21 غربت در دیار فرنگ
سپس اذان گفتم و ب77ا ص77دايی 7آهس77ته اق77امت گفتم و نم77از جم77اعت را
برگ77زار ك77رديم 7و ب77ه بازدي77دمان ادام77ه داديم در ح77الی ك77ه م77ردم م77ا را
میديدن 7د 7ک77ه ب77ا جم77ا عت نم77از میخ77وانيم ،تکب77ير میگ77وييم 7و تس77بيح
میخوانيم ،رک77وع 7وس77جده میک77نيم 7و م77امورين پليس از م77ا جلوگ77يری
نمیکنن7د 7و از م77ا غ77رامت و ج77ريمهای نمیگيرن77د و ب77ه زن77دان محک77وم
نمیکنند و آسمان به زمين نمیآيد .پس چرا برخی از ب77رادران از نم77از
خواندن جلو مردم ،در پارکها و اماکن عمومی خجالت میکشند.
ح77تی بس77ياری از مس77لمانان ب77دون ع77ذر س77فر و مريض77ی در بين دو
نم77ازجمع میکنن77د ب77ه س77بب اين ک77ه خج77الت میکش77ند در ميان م77ردم
نمازشان را اقامه کنند.
ای ب77رادر گ77رامی! قطع 7ا اظه77ار اين ش77عاير از جمل77ه بزرگت77رين ً
ٱلص ۡ 7ب ِ7ر وا بِ َّ ٱس 7تَ ِعينُ ْ7
اسباب دعوت به دين اسالم است .قران میفرمايدَ ﴿ 7:و ۡ
وا َربِّ ِهمۡصلَ ٰو ۚ ِة َوإِنَّهَا لَ َكبِي َرةٌ إِاَّل َعلَى ۡٱل ٰخَ ِش ِعينَ ٤٥ٱلَّ ِذينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم ُّم ٰلَقُ ْ
َوٱل َّ
َوأَنَّهُمۡ إِلَ ۡي ِه ٰ َر ِجعُونَ [ ﴾٤٦البق77رة .]46-45 :يع77نی «و از ش77کيبايی و نم77از
ياری جوييد و نماز سخت دشوار و گران است مگر ب77رای فروتن77ان .آن
کسانی که به يقين میدانند خدای خويش را مالق77ات خواهن77د ک77رد و اين
که آنها به سوی او باز خواهند گشت».
توصيه چهارم
ای برادر مغترب! خانهات مملکت تو است و کسی نمیتواند 7در آنجا
م77زاحم ت77و باش77د و ب77زودی 7در روز 7قيامت از اف77راد اين م77نزل پرس77يده
میشوی.
هر کس با اوالدش نيک رفتاری 7بکند و در کوچکی 7آنها را ب77ا ش77يوه
نيک و شايسته تربيت کند ،در دنيا و آخرت ب77ه او نف77ع میرس77انند و در
زندگی با تو نيکوک7اری ب7وده و از ت7و اط7اعت میكنن7د و نس7بت ب7ه ت7و
احسان میکنن7د و بع7د از م7رگ ب7ا دع7ا و اس7تغفار خ7ويش ب7ه ت7و س7ود
میبخشند .خداوند 7میفرمايدَ ﴿ 7:وٱلَّ ِذينَ يَقُولُ77ونَ َربَّنَ77ا ه َۡب لَنَ77ا ِم ۡن أَ ۡز ٰ َو ِجنَ7ا7
ٱج َع ۡلنَ7ا 7لِ ۡل ُمتَّقِينَ إِ َما ًم77ا [ ﴾٧٤الفرق77ان .]74 :يع77نی «و َو ُذرِّ ٰيَّتِنَ7ا 7قَُّ 7رةَ أَ ۡعي ُٖن َو ۡ
(بندگان رحمان) کس77انی 7هس77تند ک77ه میگوين77د :پروردگ77ارا! همس77ران و
غربت در دیار فرنگ 22
درس تساهل مکن و اين درس خ77انوادگی 7ش77ما را از درس دايمیای ك77ه
در مراکز 7اسالمی آنجا برگزار میشود ،بینياز 7نکند.
پس مصاحبت و هم77راهی ت77و ب77ا فرزن77دانت در مراک77ز اس77المی ،در
وقت ديگ77ری ب77رای حض77ور در نم77از جم77اعت و دروس 7علمی م77وجب
تقويت بُعد ايم7انی آنه7ا ش7ده و ارتب7اط آن7ان را ب7ا ب7رادران اسالمیش7ان
تقويت كرده و تخم احساس و ع77زت و س77ربلندی 7اس77الم را در دلهايش77ان
خواهد کاشت.
با فرزندانت جز با زبان ع7ربی س7خن مگو و در اين م7ورد 7تص7ميم
4
3F
جدی بگير و فرزندانت 7را از سخن گفتن به غير زبان عربی جلوگ77يری7
کن و هر کسياز 7افراد خانواده به زبان مدرسه يا خياب77ان س77خن گفت ،او
را تنبيه کن و در اين مورد بسيار 7جدی باش و حتی به آنان اج77ازه ي77ک
يا نصف کلمه به غير زبان عربی مده .اين بسيار 7مهم است.
توصيه پنجم
فرزندانت 7تا زمانی كه در جلو روی ت77و هس77تند و س77نين طف77وليت را
سپری میکنند ،تو میتوانی آنه77ا را ب77ه ش77يوهی اس77المی ت77ربيت ک77نی و
ب77رای ت77و در اين زمين77ه هيچ گون77ه به77انهای نيس77ت .ل77ذا نباي77د در م77ورد
تربيت آنها در اين مرحله کوتاهی کنی .بنابراين ب77رای تحق77ق اين ه77دف
حريص باش .وقتی كودك به سن سه سالگی رسيد بايد س77وره فاتح77ه را
حف77ظ کن77د چ77ون فاتح77ه را خ77وب حف77ظ ک77رد ،او را ب77ه حف77ظ س77ورههای
کوچک از قبيل سورهی اخالص ﴿قُ ۡل هُ َو ٱهَّلل ُ أَ َح ٌد ﴾١وادار کن.
چون به سن پنج سالگی رسيد 7سورههای ديگ7ر را حف7ظ کن7د و چ7ون
به سن ده سالگی رسيد حداقل حافظ سه الی چهار جزء قران باشد.
ابتدا اين كار مقداری مشکل است اما هر گ77اه فرزن77دان ب77رآن ع77ادت
کنند آسان میشودَ ﴿ .ولَقَ ۡد يَس َّۡرنَاۡ 7ٱلقُ ۡر َءانَ لِل ِّذ ۡك ِر﴾ [القم77ر .]17 :يع77نی «م77ا
قران را برای ياد گرفتن آسان كرديم».
-این راهکار مخصوص مسلمانان عرب زبان است اما آنانی که زب7انی غ7یر از 4
زب77ان ع77ربی دارن77د ب77از هم ب77ر آنه77ا الزم اس77ت ت77ا در محی77ط خ77انواده ب77ا زب77ان
خودشان سخن بگویند 7،زیرا زبان هویت انسان است و تجربه ثابت نم77وده اس77ت
که از دس7ت دادن زب7ان – زب7ان م7ادري -ب7اعث از دس77ت دادن هم7ه ارزش77های
ديگر خواهد بود .مترجم.
غربت در دیار فرنگ 24
-البته به فضل خداون7د در كش7ور م7ا ن7يز ك7ه زب7ان رس7می آن فارس7ی اس7ت در 6
حفظ اين دو پسر بچه اهتمام ورزيده است شوهر مادر اينه77ا ب77وده اس77ت
که از طريق گوش دادن مداوم سورهها توسط 7ن77وار کاس77ت و ()m.p.3
قران را حفظ کردهاند .خداوند به او جزای خير بدهد.
«تشبهوا بالكرام ان لم تكونوا مثلهمان التشبه بالكرام فالح».
يعنی «خودتان را شبيه آنها بکنيد اگر مانند نمیتوانيد ،زيرا تش7به ب7ا
افراد بزرگ رستگاری 7است».
توصيه ششم
ب77ر تعليم آداب اس77المی فرزن77دان از دوران طف77وليت ح77ريص ب77اش،
زيرا آنها بر آنرش77د میکنن77د ،از قبيل آداب خ77وردن و نوش77يدن .قب77ل از
خوردن بسم هللا و بعد از آن الحمدهلل بگويد 7و با دست راست بخورد7.
آداب مجلس را به آنها بياموز .به هنگ77ام داخ77ل ش77دن و خ77ارج ش77دن
س77الم بگوي77د و ب77ه بزرگتره77ا اح77ترام بگ77زارد 7و آداب س77خن گفتن را
رعايت کند و دروغ نگويد 7و سخنان زشت و ناسزا را بر زب77ان نياورد7
و آداب بيتالخال و توالت را ياد بگيرد و مانند دعای قبل از داخل ش77دن
و عدم استقبال قبله ب7ه هنگ7ام قض7ای ح7اجت وآداب ديگ7ری ك7ه من من
اين چند مورد را به عنوان مشت نمونه خروار 7ذکر کردم.
آي777ا میدانی اگ777ر در تعليم آداب اس777المی ب777ه فرزن777دت از دوران
کوچکیاش غفلت بورزی ،نتيجه چه خواهد ش7د؟ ب7ه زودی مت7ولی ادب
آموزی او کسی ديگر خواهد شد و در دامان او ياد میگيرد 7که با دس77ت
چپ غذا بخورد و ياد میگيرد 7که درب دستش77ويی 7را نبن77دد و ب77ه هنگ77ام
قضای حاجت عورتش را نپوشاند و در خيابان سخنان زشت و ناسزا و
نف77رين ي77اد بگ77يرد .پس در تف77اوت دو ت77ربيت ،يع77نی ت77ربيت اس77المی و
تربيت به شيوه کفار بينديش!
يکی از دوستان دعوتگر ک7ه پنج77اه س77ال س77ن داش77ت ،ب77رايم تعري77ف
کرد که او در ايطاليا 7در يک مرکز اسالمی سخنرانی 7ک77رده اس77ت و در
مورد تربيت فرزندان و مسئوليت آنها سخن گفته اس77ت و اغلب ش77رکت
کنندگان در جلسه عربهايی بودهاند كه در غ77رب س77كونت داش77تهاند ،وی
فرمود 7:در اين اثنا که من سخن میگفتم ناگه77ان پ77يرمرد 7هش77تاد س77الهای
برخاست و سخنانم 7را قطع نمود و باصدای بلند فري77اد زد .جن77اب ش77يخ!
من میخواهم دخترم را به ازدواج ت77و در بياورم! او را نک77اح کن و ب77ا
27 غربت در دیار فرنگ
خ77ود ب77بر! از ت77و التم77اس میکنم اين ک77ار را بکن! ای ش77يخ! ای ش77يخ!
سپس گريه کرد و به شدت گريست.
من از اين عم777ل تعجب ک777ردم ولی ب777ه او پاس777خی ن777دادم .چ777ون
سخنرانیام 7به پايان رسيد و از حسن ظن او نسبت به خود تش77کر ک77ردم7
و ب77ه او گفتم ک77ه من عالقهای ب77ه ازدواج ن77دارم .س77پس از او پرس77يدم:
انگيزهی آشفتگی و گريه و قط7ع نم7ودن س7خنانم چ7ه ب7ود؟ گفت :جن7اب
ش77يخ! م77ا چه77ار دوس77ت ب77وديم و ب77رای كس77ب زن77دگی به77تر ب77ا اه77ل و
فرزندانمان به اين کشور آمديم .فرزندانمان بزرگ ش77ده و کم کم داش77تند7
از کنترل ما خارج میشدند.
سالها گذشت و دوستانم ف77وت کردن77د و تم77ام فرزن77دان آن77ان ب77ه آيين
يه77وديت گرويدن7د 7و من همچن77ان ن77اظر اين وض77عيت ب77ودم 7.ام77روز من
دوران پ77يری را س77پری میكنم و اس77تخانهايم 7ض77عيف ش77ده و م77رگم
نزديک شده است و برای دخترم بيمناک هستم .او حاال در مس77جد اس77ت
و فردا نمیدانم 7کجا باشد .من به گريه افتادم و اطرافيانم ن77يز گري77ه س77ر
دادند.
توصيه هفتم
مادر فرزن77دان همک7اری 7داش7ته ب77اش و او را در ت77ربيت فرزن7دان
ِ با
بس77يج کن و درخت ص77بر و احتس77اب را در دل او بک77ار .بن77ابراين در
صدد انتخاب همسر نيکی باش و به دنبال همسر مومن و با حجاب و ب77ا
عفت باش وبعد از ازدواج بر ارتقای ايم77ان و ازدي77اد ش77ناخت او نس77بت
ب77ه مس77ايل دين ح77ريص ب77اش و وی را در گ77وش دادن س77خنرانیها 7و
دروس شرعی و مطالعه کتب مفيد و گ77وش دادن ب7ه نواره77ای 7س7ودمند7
تشويق و راهنمايی کن.
توصيه هشتم
برادر بزرگوار! چند س77ال اس77ت ک77ه در کش77ورهای غ77رب در ميان
کف77ار گم77راه اق77امت داری؟! قطع77ا کس77انی ک77ه در دي77ار غ77رب س77کونت
کردهاند از سن ده سالگی و برخی بيست سالگی به غرب آمدهاند و اگ77ر
بگ77وييم ب77رخی در س77ن چه77ل س77الگی آمدهان77دباز هم ح77رف ب77ه گ77زافی7
نگفتهايم .در خانهه777ای كف777ار ب777ا آنه777ا س777کونت ک777رده و در ادارات،
غربت در دیار فرنگ 28
ه77دايت آنه77ا ش77ده اس77ت بيش از ص77د ميليون مس77لمان در چين زن77دگی
میکند چه کسی سبب هدايت آنها شده است؟ ص77دها ميليون مس77لمان در
آفريقا بسر میبرند ،توسط چه کسی ب77ه ه77دايت دس77ت پيدا يافتهان77د؟ اين
دعوتگران ،تاجران مسلمانی بودند 7که به خاطر طلب دنيا به اين مناطق
سفر کردند 7لذا خداوند دو خوبی را برای آنان جمع نمود.
-اخيراً آمار مسلمانان هند را دويست هزار نفر گزارش دادهاند. 7
غربت در دیار فرنگ 30
ای برادر مسلمان که حامل پيام اسالم به غرب هس77تی! وض77عيت 7ت77و
ب77ا وض77عيت آن بازرگ77ان تف77اوت چن77دانی ن77دارد؛ زي77را آن77ان ن77يز ب77ه آن
کشورها برای طلب دنيا رفته بودند و تو هم به اين کشورها 7ب77رای طلب
دنيا و زندگی آرام و ام77نيت ب77رای خ77ود و فرزن77دانت رفتهای .پس چ77را
مانند آنان خير دنيا و آخرت را جمع نمیکنی؟
برادر بزرگوار! شايد خداون77د ه77دايت اه77ل اين بالد را بدس77ت ت77و و
همراهان ديگری که در آن بالد اقامت گزيدهاند فراهم 7آورده است .شايد
خداوند شرايط زندگی 7و مشکالت را ب77رای ش77ما مق77در س77اخته اس77ت ت77ا
شما برای هدايت آنها تالش کنيد پس چ77را خ77ود را از داعيان ب77ه س77وی
خدا به شمار نمیآوريد؟7
ير ٍة أَنَ77ا۠ هَّلل ْ
7وا إِلَى ٱ ۚ ِ َعلَ ٰى بَ ِ
صَ 7 ۡ َ ٰ ُ
خداوند میفرماي77د﴿ 7:ق7ۡ 7ل هَِ 7ذِۦه َس7بِيلِ ٓي أد ُعٓ 7
َو َم ِن ٱتَّبَ َعنِيۖ َو ُسۡ 77ب ٰ َحنَ ٱهَّلل ِ َو َمٓ77ا أَن َ۠77ا ِمنَ ۡٱل ُم ۡشِ 77ر ِكينَ [ ﴾١٠٨یوس77ف.]108 :
يعنی «بگو :اين راه من است ک77ه من (مردم77انرا) ب77ا آگ77اهی و بينش ب77ه
سوی خدا میخوانم و پيروان من هم (چنين میباشند) وخدا را منزه (از
انب77از و نقص و ديگ77ر ناشايس77ت) میدانم و از زم77ره ديگ77ر مش77رکان
نمیباشم (و کسی و چيزی را شريک خدا نمیانگارم».
دعوت فقط برای کف77ار نيس77ت بلک7ه مس77لمانانی 7ک77ه در انج77ام احك77ام
دي77نی کوت77اهی ک77رده و در گ77رداب گن77اه ف77رو 7رفتهان77د ن77يز باي77د ام77ر ب77ه
معروف و نهی از منکر شوند؛ زيرا اينها اگر چه در لج77نزار گناه77ان و
معاصی گرفتار 7شده و مرتکب گناهانکبيره شدهاند ولی ب77از هم ش77يرازه
ايم77ان و محبت دين و ش77وق و عالق77ه بازگش77ت ب77ه دين در وجودش77ان7
وجود دارد ،لذا نبايد به حال خود رها شوند7.
يکی از دع7777وتگران میگوي7777د 7:در يکی از مراک7777ز اس7777المی در
کشورهای 7اروپايی 7سخنرانی داشتم و پس از پايان سخنرانی جوانی نزد
من آمد که از وی بوی سيگار بر میخاست و آثار معصيت در سيمايش
نمايان بود .با من مصافحه کرد و ص77ميمانه م77را بوس77يد و س77پس از من
راهنمايی خواست که چگونه میتواند 7برای جهاد به چچن برود؟ من ب77ه
وی گفتم :تو میخواهی جهاد ک77نی؟ گفت :آری! گفتم :آي77ا میدانی جه77اد
يعنی چه؟ جهاد يعنی از اهل و عيال خ77ود ج77دا ش77وی و هم77ه دارايی و
31 غربت در دیار فرنگ
زن77دگانی 7خ77ود را در راه خ77دا ف77دا ک77نی! گفت :مگ77ر ج77زای آن بهش77ت
نيست؟ گفتم :بله ،گفت :پس هر چيز آسان است.
توصيه نهم
به عزيزان توصيه میکنم7:
در يکی از کشورهای اروپايی ب77ودم و پس از نم77از ت77راويح و اي77راد
سخنرانی ،يکی از دوستان مرا به خامهاش ب77رای ص77رف 7چ77ای دع77وت
ک77رد .در اين مجلس ح77دود 7س77ی نف77ر از ب77رادران مس77لمان ک77ه مقيم آن
کشور بودند 7جمع شده بودند ابت77دا ت77رجيح دادم ک77ه خ77اموش ش77ده و فق77ط
شنونده باشم .برادران دفتر صحبت را باز کردند .
اشغال فالن کشور ،يورش و حمله به فالن کشور ،ماليات ،ت77ورم 7.ت77ا
اين که مناقشه حاد گرديد و از هر طرف هياهو بلند شد و صداها در هم
پيچيد و سپس کار به سب و ناسزاگويی انجاميد .اين وضعيت آنان ب77ود،
در صورتی ك77ه وض77ع من ش77گفتانگيزتر 7و عجيبت77ر ب77ود؛ زي77را ب77ار
اول ،من گمان کردم که به کنفرانس سازمان ملل پيوستهام.
اندكی پس از اين که به اطرافم نگاه ک77ردم ،متوج77ه ش77دم ك77ه ن77ه ،من
در ميان اين دوستان ق77رار دادم .ل77ذا آرام و س77اكت مان77دم 7.ابت77دا خج77الت
کشيدم که آنان را به سکوت دعوت كنم و منتظر مان77دم ت77ا صدايش77ان را
پايين بياورند 7.ولی خ77اموش نش77دند .وق77تی 7وض77ع ب77دين من77وال ب77ه درازا7
کشيده شد ،رو به رفيق 7بغل دستی خ77ودم 7ک77ردم و گفتم :اين وض77عيت 7ت77ا
کی بدين صورت 7ادامه خواهد داشت؟
گفت :من كه چ77يزی نمیبينم! 7اينه77ا ام77روز 7خيلی آرام هس77تند! پاي77ان
ٱلص ۡ 7ب ُح
س ُّٱلص ۡ 7ب ۚ ُح أَلَ ۡي َ
مناقشه آنها صبح است! آيا صبح نزديک نيست؟ ﴿ ُّ
يب ﴾٨١بِقَ ِر ٖ
[هود.]81:
س7777پس گفت :آي7777ا میخ7777واهی 7اينه7777ا را س7777اکت کنم؟ گفتم :آری،
خاموشش77ان کن! آن گ77اه ص77دايش را بلن77د ک77رد و گفت :دوس77تان! آرام
باشيد ،میخواهيم از ش7يخ اس7تفاده ک7نيم! در اين هنگ7ام خ7اموش ش7ده و
هم7ديگر را ب7ه س7کوت دع77وت كردن7د 7.ابت7دا من گفتم :من از ش7ما ي7ک
غربت در دیار فرنگ 32
ٱلصَ 7م ُد ﴾٢ س77وال دارم :آي77ا هم77ه ش77ما س77وره ﴿قُ7ۡ 7ل هَُ 7و ٱهَّلل ُ أَ َحٌ 7د ١ٱهَّلل ُ َّ
[اإلخالص .]2-1 :را حفظ داريد؟ گفتند آری.
ٱلصَ 7777م ُد [ ﴾٢اإلخالص .]2 :چيس7777ت؟ همگی من گفتم :معن7777ای ﴿ٱهَّلل ُ َّ
ساکت شدند.
ۡ
ق ِ ١من َش ِّر َم77ا َخلَ َ 7
ق باز پرسيدم :آيا همهی شما ﴿قُ ۡل أَعُو ُذ بِ َربِّ ٱلفَلَ ِ
ب [ ﴾٣الفل77ق .]3-1 :را بلدي77د؟ آن77ان در پاس77خ ق إِ َذا َوقَ َ َ ٢و ِمن َش7رِّ غ ِ
َاسٍ 7
ب [ ﴾٣الفل777ق.]3 : ق إِ َذا َوقَ َ گفتن77د :آری .س77پس پرس77يدم 7:معن77ای ﴿غ ِ
َاسٍ 77
چيست؟ باز همگی خاموش شدند! آن گاه من گفتم :برادران عزيز! اگ77ر
شما در مجلستان به تفسير يك آيه ،يا خواندن يك ح77ديث و ي77ا گفتگ77و در
م77وردتربيت فرزن77دانتان و ي77ا ح77ل مش77کل دخترانت77ان میپرداختيد ،آي77ا
برايت7ان از اينمب7احث به7تر نب7ود؟ چق7در مجالس7ی ک7ه ش7ما مینش7ينيد و
مص77داق 7اين ح77ديث آنحض77رت ج ق77رار میگيري77د« :هيچ گ77روهی 7در
مجلسی گردهم نمیآيند که در آن مجلس از ياد خدا غافل میش77وند و ب77ر
پيامبرشان درود 7نمیفرس77تند ،مگ77ر اينک77ه آن مجلس ب7رای آنه77ا وب77ال و
حسرت خواهد شد ،پس اگ77ر خ77دا بخواه77د آن77ان را کيف77ر میده77د و اگ77ر
7F بخواهد ،آنان را میآمرزد».8 7
سپس به آنها گفتم :چرا از اين تفسير ابن کثير که ب7ر طاقچ7ه گذاش77ته
است ،اس77تفاده نمیکنيد؟ چگون77ه میخواهيد دين خ77دا را ف77را بگيري7د 7و
م77ردم را ب77ه آن ع77وت کنيد ،در ح77الی ک77ه ش77ما از اص77ول و مب77ادی 7آن
بیخبريد؟ اگر از شما در مورد برخی از احکام نماز ي77ا روزه بپرس77يم7،
ش77ما اغلب آنه77ا را نمیدانيد آنگ77اه ب77رای آن77ان دع77ا ک77ردم و مجلس را
خاتمه دادم.
يکی از دع77وتگران ب77رايم تعري7ف 7ک77رد و گفت :من در م77اه مب77ارک
رمض77ان در امريک77ابودم 7و ب77ا زب77ان ع77ربی در م77ورد ت77ربيت فرزن77دان
واستقامت و ثبات بر دين س77خنرانی 7نم77ودم هن77وز س77خنرانیام ب77ه پاي77ان
نرسيده بود که يکی بر خاست و پرسيد 7:چرا رئيس جمهور فالن كش77ور
چ7نين و چن7ان میکن77د؟! من ب77ا ن77رمی وعط7وفت 7ب7ه وی پاس7خ دادم ک7ه
اميدوارم 7سواالت مربوط به موضوع 7سخنرانی باش77د .ب77از ديگ77ری بلن77د
شد و گفت :چرا فالن کشور 7به فالن کشور ي77ورش 7ب77رده و م77ردم 7آن را
به خاک و خون میکشد؟!
من از پاسخ پوزش طلبيدم؛ زيرا پاسخ ب7ه اين س77والت س7ودی 7را در
بر نداشت .باز شخص ديگری که بسيار خش77مگين ب77ه نظ77ر میرس77يد 7و
گمان برده بود که مناز پاس77خ میترس7م 7برخاس77ت و گفت :ای ش77يخ! اين
قدر بزدل و ترسو مباش! سيدالشهدا 7کسی است که آشکارا سخن حق را
در مقابل پادشاه ستمگر بگويد 7و آنگاه او را به قتل برس77انند 7.گفت77ه ح77ق
را آشکار کن و لو اين که تو را به ن77زد ح77اکم ببرن77د و او ت77و را بکش77د!
مگر نمیخواهی سرور 7شهيدان قرار 7بگيری؟
من به وی گفتم :ای برادر شجاع! نظر شما چيس77ت ت77ا م77ا پ77ول بليط
شما را پرداخت کنيم و تو به کشورت 7باز گردی 7و کلمه حق را در جل77و
رئيس جمه7ور مملکتت اظه7ار 7نم7ايی و او ت77و را ب7ه قت7ل برس7اند 7و ت77و
سرور شهيدان قرار بگيری آنگاه ما بعد از تو اين کار را ادامه خواهيم
داد! در اين هنگ77ام همگی غ77رق در خن77ده ش77دند و مس77جد ب77ا س77يلی از
اع77تراض و گفتگ77و روب77رو ش77د .در نه77ايت من ص77دايم 7را بلن77د ک77ردم و
گفتم :دوستان من با شما در رابطه با اموری 7صحبت میکنم 7که روزان77ه
ب77ا آن دس77ت و پنج77ه ن77رم میکنيد و درده77ای 7آن را جرع77ه جرع77ه
مینوشيد ،در حالی كه شما ب77ه ام77وری خ77ود را مص77روف كردهاي77د ک77ه
اگر ما ده سال درباره آنها صحبت کنيم هيچ سودی عاي77دمان نمیگ77ردد7.
ب77از ص77دايم را بيش77تر بلن77د ک77ردم و گفتم :چ77ه کس77ی از ش77ما میتوان 7د7
دخترش را از زنا باز دارد؟ چه کسی از ش77ما میتوان77د فرزن77دش را ب77ه
نم77از ،روزه ي77ا ب7ه عفت و پاک77دامنی و ع77دماختالط ب77ا نامحرم77ان مل77زم
نمايد؟!
اين هنگام همگی خاموش شدند .آن گاه يکی بر خاست و با صراحت
تمام گفت :ای ش77يخ! هيچ کس77ی چ77نين ق77درتی 7ن77دارد! اگ77ر من دخ77تر ي77ا
فرزندم 7و حتی همسرم را از چنين چيزی ممانعت کنم به پليس گ77زارش
خواهد كرد.
آنگاه من گفتم :دوستان گرامی! در روز رستاخيز 7خداوند شما را از
ظلم و ستم حکومت و فس77اد فالن کش77ور و از س77رمايه نفت ک77ه در کج77ا
هزين77ه ش77ده اس77ت ،نمیپرس77د 7.بن77ابراين دامن زدن ب77ه اين مس77ايل در
مج77الس و محاف77ل قطع 7ا ً مناسبنيس77ت ،بلک77ه م77وجب ج77دال و درگ77يری
غربت در دیار فرنگ 34
-روایت از ترمذی و ابن حب7ان و لف7ظ از ابن حب7ان اس7ت و این ح7دیث حس7ن و 9
صحیح است.
35 غربت در دیار فرنگ
توصيه دهم
باز هم ب77ه ش77ما توص77يه میکنم :بيک77اری زي77اد ب77ه مفاس77د بیش77ماری7
منجر میشود و از بزرگترين مفاسد سخن گفتن و بگومگو 7زياد است.
چنان که مشاهده میکنی بسياری 7از برادران سفر کرده در ديار غ77ربت
در مجالسی جمع میشوند و به غيبت و خرده گيری همديگر و ايراد از
آب77رو و ن77اموس ديگ77ران میپردازن77د و ي77ا در ام77ور خصوص 7ی 7آنه77ا
مداخله میکنند يا پيشنهادها و نظرياتی در امور شخصی ديگ7ران اراي7ه
مینمايند بدون اين که کسی از آنان پيشنهاد 7بخواهد و بسا اوق77ات نتيج77ه
اين اعمال موجب بغض و کينه و حسد میشود.
برادر عزيز! چگونه میتوانيم امت اسالمی را متحد و يکپارچه کنيم
حال آن که نمیتوانيم وحدت مسلمانان را در ي77ک کش77ور حف77ظ ک77نيم ب77ه
طوری که بغضها و اختالفات و کينهتوزیها 7کيان وحدت م77ا را ن77ابود7
کرده است؟ قطعا ً صفايی باطن و پاکی قلب برای مسلمانان بزرگت77رين
عبادت محسوب میشود و اين صفات ازاوصاف 7و ويژگیهای بهشتيان
است.
ُور ِهمِّ 7م ۡن ِغ 7لٍّ إِ ۡخ ٰ َونً77ا َعلَ ٰى خداون7د 7میفرماي77دَ ﴿ :ونَزَ ۡعنَ77ا َم77ا فِي ُ
ص 7د ِ
ُسر ُٖر ُّمتَ ٰقَبِلِينَ [ ﴾٤٧الحج77ر .]47 :يع77نی «و کين77ه ت77وزی و دش77منی را از
سينههايشان بيرون میکشيم 7و برادرانه ب77ر روی تخته77ا روي77اروی هم
مینشينند»7.
آنحضرت ج چه زيبا فرم77ود 7:وق77تی از وی پرس77يدند :برگزي77دهترين
مردم کيست؟ فرم77ود« 7:کس77ی ک77ه دارای قل77بی مخم77وم و زب77انی 7ص77ادق7
باش77د» اص77حاب ع77رض نمودن77د 7:معن77ای راس77ت گفت77ار را فهميديم 7ام77ا
مخموم القلب کيست :فرمود« 7:مومن پرهيزگ77ار و پ77اک دلی ک77ه در وی
9F هيچ گناه و بغاوت ،فريب و حسد وجود نداشته باشد» .10
نسبت به مسلمانان نيکی کن اگر چه نسبت به تو بدی کنند و بر آن77ان
حليم و بردبار 7باش و لو اين که بر تو خشم گيرند 7و نسبت ب77ه مس77لمانان
سعه صدر داشته باش؛ زيرا دنيا چند صباحی بيش نيست.
بسياری از مردم میتوانند 7به وسيله نماز ،صدقه ،و روزه نس77بت ب77ه
خداوند تق77رب حاص77ل کنن77د ولی بس77يار اندکان77د اف77رادی 7ک77ه ب77ا ص77فای
درونی خ77ويش نس77بت ب77ه مس77لمانان خ77ود را ب77ه خداون7د 7نزدي77ک كنن77د.
بنابراين از اين که در قلبت نسبت ب77ه مس77لمانان بغض و حس77د و خيانت
وجود داشته باشد بر حذر باش؛ زيرا خداوند بر قلوب مس77لمانان احاط77ه
دارد .
توصيه يازدهم
از ازدواج با زنان غير مسلمان و مسيحی بر حذر باش .اگ7ر چ7ه در
اسالم ازدواج با اهل کتاب جايز است ولی بايد اين مساله در نظر گرفته
شود که غالبا فرزندان ضايع شده و از بين میروند 7و اختالفات و ه77رج
و مرجهای زيادی 7بين زن و مرد اتفاق خواهد افتاد و شوهر مسلمان از
دينش بيگان77ه میش77ود ب7ه ط77وری 7ک7ه ارتب7اط 7او ب77ا دينش در ح77د اس77الم
خواهد بود .وال حول وال قوة اال باهلل.
در چنين شرايطی نماز ،دعوت الی هللا ،حجاب برای همسر ،پره77يز
از اختالطها ،و ...ب77اقی نخواه77د مان77د .ب77ه خ77دا س77وگند! هم77ه م77وارد را
خودم مشاهده کردم 7و زمانی که مردان مسلمان اقدام به ازدواج با زن77ان
مس77يحی کردن77د پس از اين ک77ه ش77ور و ش77وق اوليه ازدواج و ش77ادمانی
زندگی جديد از بين رفته اس7ت ،آن گاهض7ررهای اين ازدواجه77ا ظ7اهر
میشود ک77ه ماحص77ل اين ك77ار بیدي77نی 7و افت77ادن در لج77نزار بیعف77تی و
بیبندوباری خواهد بود.
توصيه دوازدهم
دين را از چه كسانی فرا گيريم؟ 7سوال بس77يار 7مهمی اس77ت ک77ه آن را
از بسياری 7از برادران مقيم ديار غرب که به دنب77ال رخص7تها هس77تند،
مالحظه کردهام و کس7ی ک7ه ب7رای آنه7ا فت7وايی 7را ک7ه مواف7ق 7ب7ا ه7وا و
هوس آنها باشد ،صادر 7بکند ،شادمان میشوند .حتی برخی چنينان77د ک77ه
هرگاه فتوايی 7را بشنوند 7که با خواهشات آنان سازگار است از ش77ادمانی7
پرواز کرده و به ستايش آن مفتی میپردازند و میگويند :اين است عالم
و دانشمند توانا .اين شيخ واقعيت را درک میکند! اين است که دردها و
زخمهای مسلمانان را لمس میکند .آری ،در مورد صدور 7چنين فت77وايی7
چنين میگويد گر چه مخالف کتاب و سنت باشد ،يا نس77بت ب77ه نص77وص
37 غربت در دیار فرنگ
بغض گلويش را گرفت و سپس س77خت ب77ه گري77ه افت77اد و گفت :وای!
قرآن؟! بلد نيستم! چ77يزی از ق77رآن ب77ه حف77ظ ن77دارم! در ح77الی ک77ه بغض
گلويش را میفشرد واشک از چشمانش ج77اری ب77ود ،گفت :م77ا از وق77تی
ک77ه ب77ه اينج77ا آم77دهايم ج77ز روزه77ای 7عيد نم77از نمیخ77وانيم! در م77ورد
فرزندش 7از وی پرسيدم؟ گفت :قبال حالش خوب بوده است .پرسيدم 7:آي7ا
نماز خوانده است؟ جواب داد :خير ،ليکن نيت ک77رده اس77ت ک77ه در آخ77ر
عمر به حج برود!
دستگاهها ش77روع ب77ه هش7دار ک77رده و ه77ر لحظ77ه صدايش7ان بيش77تر و
بيشتر میشد .به جوان مسکين نزديک شدم در حال سکرات مرگ بود.
دستگاه ب77ه ح77الت وحش77تناکی 7زرد ش77د و م77ادرش ب77ا ص77دای بلن77د گري77ه
میکرد .پرستاران حيرت زده مینگريستند! دهانم را به گوشش بردم 7و
گفتم :بگو« :ال إله إال هللا ،ال إله اال هللا»! جوان جوابی نداد ب77از من گفتم:
بگو« :ال إله إال هللا»! اندکی به هوش آمد و به من نگاه ک77رد .بيچ77اره ب77ا
تمام وجودش تالش میکرد 7و اشک از چشمانش سرازير ب77ود چه7رهاش
رو به سياهی گراييد 7.گفتم :بگو« :ال إله إال هللا»! او با صدايی ح77اکی از
اندوه و حسرت میگفت :آآآه درد شديد .آآآه ،میخ7واهم 7دردم آرام ش7ود،
آآآه ،آآآه.
خواستم اشکهايم را کنترل کنم و به او متوسل 7شدم تا کلمه «ال إل77ه
إال هللا» بخواند ،ان77دکی لبه77ايش را تک77ان داد ،خوش77حال ش77دم و در دلم
گفتم :خ77دايا! کلم77ه را تک77رار میکن77د .االن آن را خواه77د خوان77د .ام77ا ب77ا
کم77ال تاس77ف گفت )caht، !caht!( :دوس77تم را میخ77واهم 7،دوس77تم 7را
میخ77واهم ،ه77ااای ط77اقت ن77دارم ،ط77اقت ن77دارم .م77ادر نگ77اه میک77رد و
میگريست .آنگاه نبضش ضعيف 7شد و سپس ساکت شد .شديداً به گريه
افتادم دستش را گرفتم 7و نهايت تالشم را به خرج دادم تا بگوي77د« :ال إل77ه
إال هللا» .اما جواب؟! نمیتوانم ،نمیتوانم 7،وانگهی نبضش متوق77ف ش77ده
و از حرکت باز ايستاد.
چهرهی جوان تيره گشت و ج77ان داد .ه77وش از س77ر م77ادرش پري77د و
خ77ود را ب77ر س77ينه ان77داخت و فري77اد میزد چ77ون اين منظ77ره را مش77اهده
کردم کنترلم را از دست دادم و تم77ام ق77وانين پزش77کی را از ي77اد ب77ردم و
دهانم به سوی 7مادرش باز شد.
غربت در دیار فرنگ 40
-تو مسئول هستی .تو و پدرش امانت را ضايع کرديد .خ77دا ش77ما را
ض77ايع بگردان77د .ام77انت را خيانت کردي77د خ77دا ش77ما را ن77ابود بگردان77د.
ٱلس َٔٔ7يَِّ7ا ِ
ت أَن نَّ ۡج َعلَهُمۡ َكٱلَّ ِذينَ ٱجت ََر ُح7ْ 7
7وا َّ ب ٱلَّ ِذينَ ۡخداوند میفرمايد﴿ :أَمۡ َح ِس َ 7
ت َس َوٓاءٗ َّم ۡحيَ77اهُمۡ َو َم َم77اتُهُمَۡۚ 7سٓ7ا َء َم77ا يَ ۡح ُك ُم77ونَ ﴾٢١ صلِ ٰ َح ِوا ٱل ٰ َّ وا َو َع ِملُ ْ َءا َمنُ ْ
[الجاثیة .]21 :يعنی« :آيا کسانی که م77رتکب گناه77ان و ب77دیها میش77وند،
گمان میبرند که ما آنان را هم چون کس77انی بش77مار 7میآوريم 7ک77ه ايم77ان
میآورند 7و کارهای پسنديده و خوب انجام میدهن77د و حيات و مم77ات و
دنيا و آخرتشان يکسان میباشد؟ (اگر چنين بينديشند) چ77ه ب77د قض77اوت7
و داوری 7میکنند»!
پس ای ب777رادر س777فر ک777رده در واليت غ777رب! در سرنوش777ت اين
مسلمانان بينديش! چه میشد اگر در مقابل اين جوان ،پسر ي7ا دخ7تر ،ي7ا
خودت بودی؟ لذا بر طاعت خدا ح7ريص ب7اش .ق7ران مجيد میفرماي77د7:
ق تُقَ77اتِِۦه َواَل تَ ُم77وتُ َّن إِاَّل َوأَنتُم ُّم ۡس 7لِ ُمونَ ﴿ ٰيَٓأَيُّهَ77ا ٱلَّ ِذينَ َءا َمنُْ 7
7وا ٱتَّقُْ 7
7وا ٱهَّلل َ َحَّ 7
[ ﴾١٠٢آل عمران .]102 :يعنی «ای مومنان! از خدا بترسيد و هر کس77ی
بايد بنگرد که چه چيزی برای فردا (ی قيامت خ77ود) پيش77اپيش 7فرس77تاده
اس77ت .از خ77دا بترس77يد ،خ77دا آگ77اه از ه77ر آن چ77يزی اس77ت ک77ه انج77ام
میدهيد».
در تمام احوال خود به خدا پناه ببر و در همه اعمالت از او کم77ک و
توفيق 7بخواه .چنان که خداوند میفرمايدَ ﴿ :وٱلَّ ِذينَ يَقُولُ77ونَ َربَّنَ77ا ه َۡب لَنَ77ا
ٱج َع ۡلنَ77ا لِ ۡل ُمتَّقِينَ إِ َما ًم7ا [ ﴾٧٤الفرق77ان.]74 : ِم ۡن أَ ۡز ٰ َو ِجنَا َو ُذرِّ ٰيَّتِنَا 7قَُّ 7رةَ أَ ۡعي ُٖن َو ۡ
يعنی «و (بندگان رحمان) کسانیاند 7که میگويند :پروردگارا! همس77ران
و فرزندانی 7به ما عط7ا فرم7ا (ک7ه ب7ه س7بب انج7ام طاع7ات و عب7ادات و
ديگر کاره7ای پس7نديده؛ ماي7ه س7رور م7ا و) ب7اعث روش7نی چش7مان م7ا
گردند».
از خداون777د ثب777ات در دين و نج777ات از فتنهه777ا را طلب کن .ق777ران
ق تُقَاتِِۦه َواَل تَ ُم77وتُ َّن إِاَّل َوأَنتُم ُّم ۡس 7لِ ُمونَ [ ﴾١٠٢آل وا ٱهَّلل َ َح َّمیفرمايد﴿ 7:ٱتَّقُ ْ
عمران .]102 :يعنی «ای مومنان! آن چنان که بايد از خدا ترسيد و ش77ما
نميريد مگر آن که مسلمان باشيد»7.
41 غربت در دیار فرنگ
در تمام احوالت بر ذک77ر هللا تع77الی ح77ريص ب77اش .چن77ان ک77ه خداون77د
7يرا [ ﴾٤١األح77زاب: ُوا ٱهَّلل َ ِذ ۡكٗ 7را َكثِٗ 7 میفرمايدٰ ﴿ 7:يَٓأَيُّهَا ٱلَّ ِذينَ َءا َمنُْ 7
7وا ۡٱذ ُك 7ر ْ
.]41يعنی «ای مومنان! بسيار 7خدای را ياد کنيد».
مراقبت هللا را مد نظر داشته باش اگر نفس تو را به س77وی معص77يت
فرا خواند ،بدان که او تو را میبيند و مراقب توست.
خالصه اين که بايد در ميان تو و پروردگارت يک ارتباط 7پنهانی از
قبيل شب بيداری ،نماز تهجد ،صدقه پنهانی يا دعوت و نص77يحت م77ردم
باشد؛ زيرا هر کسی خدا را در حالت آس77ايش و راح77تی 7بشناس77د خ77دا او
را به وقت سختی میشناسد .از خدا بخ77واه ت77ا ت77و را حف77اظت کن77د و ب77ه
توفيقاتت بيفزايد.
در پاي77ان دوس77ت گ77رامی! ای مس77لمان س77اکن در س77رزمين غ77رب!
اينها ،نصايح و توصيههای 7خالصانهای بود که ب77ا روحم آميخت77ه بودن7د7
-و حاصل سالها تجربه و مسافرت 7در کش77ورهای 7غ77ربی ب77ود -ب77رايت
بيان کردم و صادقانه -ب77رای خش77نوديی خ77دا -ت77و را نص77يحت و ارش77اد
کردم .
پس مرا در دعاهای غايبانهات که موجب جلب رحمت خداوند 7ب77رای
من و تو خواهند بود ،سهيم بگردانی7.
والسالم عليکم ورحمة هللا وبرکاته
پايان ترجمه11/1384/هـ
حوزه علميه عين العلوم گشت -سراوان