You are on page 1of 52

‫فرهنگ واژه هاي مصوب فرهنگستان‬

‫جوشكاري و آزمايشهاي غيرمخرب‬


‫مهندس عبدالوهاب ادب آوازه‬
‫مهندس حميد تازيكه‬
‫دكتر حامد ثابت‬
‫دكتر ابراهيم حشمت دهكردي‬
‫مهندس حسن سعيدي‬
‫مهندس ابراهيم محسني‬
‫نام كتاب ‪ :‬فرهنگ واژه هاي مصوب فرهنگستان – جوشكاري و آزمايش هاي غيرمخرب‬
‫تهيه و تنظيم ‪ :‬مهندس عبدالوهاب ادب آوازه ‪ -‬مهندس حميد تازيكه‪ -‬دكتر حامد ثابت‪-‬‬
‫دكتر ابراهيم حشمت دهكردي‪ -‬مهندس حسن سعيدي ‪ -‬مهندس ابراهيم محسني‬
‫ناشر‪ :‬انجمن جوشكاري و آزمايش هاي غيرمخرب ايران‬
‫مدير توليد‪،‬صفحه آرايي و گرافيك ‪ :‬مهندس نازيﻼ ادب آوازه‬
‫حروف چيني ‪ :‬مهدي بهار لويي‬
‫تاريخ انتشار‪ :‬پاييز‪١٣٩٣‬‬
‫تعداد صفحات‪ ٥٠ :‬صفحه‬
‫واژه هاي اين كتاب در شوراي فرهنگستان زيان و‬
‫ادب فارسي براي مدت سه سال تصويب شده و به تاييد‬
‫رييس جمهور محترم جمهوري اسﻼمي ايران‪ ،‬جناب‬
‫حجت اﻻسﻼم و المسلمين دكتر حسن روحاني ‪ ،‬رسيده است‪.‬‬
‫فهرست مطالب‬
‫‪٣٧‬‬ ‫ض‬ ‫‪٥‬‬ ‫آ‪،‬ا‬
‫‪٣٨‬‬ ‫ع‬ ‫‪٧‬‬ ‫ب‬
‫‪٣٩‬‬ ‫ف‬ ‫‪١١‬‬ ‫پ‬
‫‪٤٠‬‬ ‫گ‬ ‫‪١٢‬‬ ‫ت‬
‫‪٤٤‬‬ ‫ل‬ ‫‪١٦‬‬ ‫ج‬
‫‪٤٦‬‬ ‫م‬ ‫‪٢٨‬‬ ‫چ‬
‫‪٤٩‬‬ ‫ن‬ ‫‪٢٩‬‬ ‫ح‬
‫‪٣٠‬‬ ‫خ‬
‫‪٣١‬‬ ‫د‬
‫‪٣٢‬‬ ‫ر‬
‫‪٣٤‬‬ ‫ز‬
‫‪٣٥‬‬ ‫س‬
‫‪٣٦‬‬ ‫ش‬
‫آ‪،‬ا‬
‫‪lap joint‬‬ ‫اتصال روي هم‬
‫نوعي اتصال كه در آن دو قطعه به صورت تقريباً موازي در قسمتي‬
‫از كناره بر روي هم قرار مي گيرند‪.‬‬

‫‪T-joint‬‬ ‫اتصال سپري‬


‫نوعي اتصال كه در آن دو قطعه تقريباً عمود برهم و به شكل ‪ T‬قرار‬
‫مي گيرند‪.‬‬

‫‪corner joint‬‬ ‫اتصال گوشه اي‬


‫نوعي اتصال كه در آن دو قطعه تقريباً برهم عمودند‪.‬‬

‫‪٥‬‬
‫‪butt joint‬‬ ‫اتصال لب به لب‬
‫نوعي اتصال كه در آن دو قطعه تقريباً در يك صفحه و در امتداد هم‬
‫قرار مي گيرند‪.‬‬

‫‪edge joint‬‬ ‫اتصال لبه اي‬


‫نوعي اتصال كه در آن لبه هاي دو قطعه به صورت تقريباً موازي بر‬
‫روي هم قرار مي گيرند‪.‬‬

‫‪skewed joint‬‬ ‫اتصال مايل‬


‫نوعي اتصال‪ ،‬در هر يك از پنج نوع اصلي اتصال‪ ،‬كه در آن دو قطعه‬
‫با يكديگر زاوية غيرقائمه دارند‪.‬‬

‫‪٦‬‬
‫ب‬
‫‪oxygen cutting, OC, flame cutting,‬‬ ‫برشكاري اكسيژني‬
‫‪gas cutting, oxygen cutting‬‬
‫نوعي برشكاري گرمايي كه در آن ذوب و برداشتن فلز با استفاده از‬
‫گرماي حاصل از واكنش شيميايي بين اكسيژن و فلز پايه انجام‬
‫مي شود‪ ،‬در اين نوع برشكاري گرمايي‪ ،‬قوس يا شعلة اُكسي سوخت‬
‫گازي يا منابع ديگر دماي مورد نياز اوليه را تأمين مي كنند‪.‬‬

‫‪oxyfuel gas cutting,‬‬ ‫برشكاري اُكسي سوخت گازي‬


‫‪OFC, burning‬‬
‫نوعي برشكاري اكسيژني كه در آن گرماي مورد نياز از واكنش‬
‫شيميايي اكسيژن و گاز سوختني به دست مي آيد‪.‬‬
‫‪٧‬‬
‫‪arc cutting, AC‬‬ ‫برشكاري قوسي‬
‫نوعي برشكاري گرمايي كه در آن ذوب و برداشتن فلز با گرماي‬
‫حاصل از قوس بين الكترود و فلز پايه انجام مي شود‪.‬‬

‫‪oxygen arc cutting, OAC,‬‬ ‫برشكاري قوسي اكسيژني‬


‫‪arc oxygen cutting‬‬
‫نوعي برشكاري اكسيژني كه در آن قوس بين قطعة كار و الكترود‬
‫لوله اي مصرف شدني را اكسيژني به وجود مي آورد كه از درون لولة‬
‫الكترود بر روي قطعة كار فرستاده مي شود‪.‬‬

‫‪٨‬‬
‫‪plasma arc cutting, PAC,‬‬ ‫برشكاري قوسي پﻼسمايي‬
‫‪plasma cutting‬‬
‫نوعي برشكاري قوسي كه در آن در نتيجة گاز يونيده اي كه با‬
‫سرعت زياد از دهانة افشانك خارج مي شود‪ ،‬قوس متراكمي به‬
‫وجود مي آيد كه موجب ذوب موضعي و زدودن يا برش فلز‬
‫مي شود‪.‬‬
‫‪carbon arc cutting, CAC‬‬ ‫برشكاري قوسي كربني‬
‫نوعي برشكاري قوسي كه در آن از الكترود كربني استفاده مي شود‪.‬‬

‫‪air carbon arc cutting,‬‬ ‫برشكاري قوسي هواكربني‬


‫‪CAC-A, AC-A‬‬
‫نوعي برشكاري قوسي كه در آن گرماي حاصل از الكترود كربني و‬
‫فلز‪ ،‬با دميدن هواي فشرده و زدودن فلز مذاب ايجاد مي شود‪.‬‬

‫‪٩‬‬
‫‪thermal cutting, cutting‬‬ ‫برشكاري گرمايي‬
‫نوعي برشكاري كه در آن عمل برش با ذوب فلز پايه و زدودن مذاب‬
‫انجام مي شود‪.‬‬

‫‪١٠‬‬
‫پ‬
‫‪weld toe, toe of weld‬‬ ‫شكل زاويه دار لبه‪.‬پنجة جوش‬
‫محل برخورد روية جوش با فلز پايه‪.‬‬

‫‪bevel‬‬ ‫پ‪‬خي‬
‫شكل زاويه دار لبه‪.‬‬

‫‪١١‬‬
‫ت‬
‫‪toe crack‬‬ ‫تَرَك پنجه‬
‫تركي كه در پنجة جوش فلز پايه ايجاد مي شود‪) .‬تَرَك تأخيري ←‬
‫تَرَك ريز مهره اي(‪.‬‬

‫‪weld crack‬‬ ‫تَرَك جوش‬


‫تركي كه در منطقة جوش شامل فلز جوش و تفگاه به وجود مي آيد‪.‬‬

‫‪crater crack‬‬ ‫تَرَك چالة جوش‬


‫تركي كه در چالة جوش به وجود مي آيد‪.‬‬

‫‪١٢‬‬
‫‪face crack‬‬ ‫تَرَك رويه‬
‫تركي كه در روية جوش يا بر روي تاج مهره ها در جهت موازي يا‬
‫عمود بر راستاي جوشكاري به وجود مي آيد‪.‬‬

‫‪root crack‬‬ ‫تَرَك ريشه‬


‫تركي كه در ريشة جوش به وجود مي آيد‪.‬‬

‫‪underbead crack‬‬ ‫تَرَك زير مهره اي‬


‫نوعي ترك سرد زيرسطحي كه بر اثر ورود هيدروژن اتمي در دماي‬
‫باﻻ در منطقه گرما ديده به وجود مي آيد‪.‬‬

‫‪١٣‬‬
‫‪root surface crack‬‬ ‫تَرَك سطح ريشه‬
‫ترك هاي طولي اي كه در سطح ريشه يا ريشة جوش ايجاد‬
‫مي شود‪.‬‬

‫‪longitudinal crack‬‬ ‫تَرَك طولي‬


‫تركي كه محور اصلي آن تقريباً موازي با راستاي جوش است‪.‬‬

‫‪transverse crack‬‬ ‫تَرَك عرضي‬


‫تركي كه محور اصلي آن تقريباً عمود بر راستاي جوش است‪.‬‬

‫‪throat crack‬‬ ‫تَرَك گلويي‬


‫نوعي ترك در گلويي جوش گوشه اي‪.‬‬

‫‪١٤‬‬
‫‪interface cracks‬‬ ‫تَرَك هاي ميانا‬
‫ترك هاي ناشي از عدم امتزاج بين فلز جوش و فلز پايه در اتصال‬
‫فلزات ناهم جنس‪.‬‬

‫‪١٥‬‬
‫ج‬
‫‪plug weld‬‬ ‫جوش انگشتانه‬
‫جوشي در سوراخ دايره شكل يك قطعه كه با ذوب ديوارة سوراخ و‬
‫نيز ذوب قطعة ديگر باعث اتصال دو قطعه مي شود‪.‬‬

‫‪continuous weld‬‬ ‫جوش پيوسته‬


‫نوعي جوش كه در سرتاسر اتصال ادامه دارد‪.‬‬

‫‪single-pass weld‬‬ ‫جوش تك گذر‬


‫جوشي كه از يك گذر جوش به وجود مي آيد‪.‬‬

‫‪١٦‬‬
‫‪seam weld‬‬ ‫جوش درز‬
‫جوش پيوسته اي كه بين دو قطعة روي هم و در يك سطح‪ ،‬از يك‬
‫يا چند دكمة جوش‪ ،‬به وسيلة گرمايش مقاومتي و اعمال فشار‬
‫ايجاد مي شود‪.‬‬

‫‪V-groove weld‬‬ ‫جوش شيار جناغي‬


‫نوعي جوش شياري كه به شكل جناغ است‪.‬‬

‫‪U-groove weld‬‬ ‫جوش شيار ﻻله اي‬


‫نوعي جوش شياري كه به شكل ﻻله است‪.‬‬

‫‪١٧‬‬
‫‪J-groove weld‬‬ ‫جوش شيار نيم ﻻله اي‬
‫نوعي جوش شياري كه به شكل نيم ﻻله است‪.‬‬

‫‪groove weld‬‬ ‫جوش شياري‬


‫جوش در شيار بين دو قطعة كار‪.‬‬

‫‪friction welding, FRW‬‬ ‫جوشكاري اصطكاكي‬


‫نوعي جوشكاري حالت جامدكه در آن نيروي فشاري بين قطعة كار‬
‫در حال چرخش يا حركت نسبي آنها موجب توليد گرما و‬
‫جابه جايي مومساني مواد در سطح تماس مي شود و از اين طريق‬
‫قطعات به هم اتصال مي يابند‪.‬‬

‫‪١٨‬‬
‫جوشكاري اصطكاكي هم زدني ‪friction stir welding, FSW,‬‬
‫‪FW-S‬‬
‫نوعي جوشكاري اصطكاكي كه در آن اتصال با چرخش سريع ابزار و‬
‫توليد گرماي ناشي از اصطكاك و جابه جايي مومساني‬
‫)‪ (plastic material displacement‬مواد در درز اتصال‬
‫به وجود مي آيد‪.‬‬

‫‪oxyacetylene welding, OAW‬‬ ‫جوشكاري اكسي استيلني‬


‫نوعي جوشكاري كه در آن با گرماي حاصل از احتراق استيلن با‬
‫اكسيژن بدون اعمال فشار بين قطعه ها اتصال ايجاد مي شود‪.‬‬

‫‪١٩‬‬
‫جوشكاري اكسي سوخت گازي ‪oxyfuel gas welding, OFW,‬‬
‫‪gas welding‬‬
‫نوعي جوشكاري كه در آن با گرماي حاصل از شعلة اكسي سوخت‬
‫گازي قطعات در هم ممزوج مي شوند‪.‬‬

‫‪solid-state welding, SSW,‬‬ ‫جوشكاري حالت جامد‬


‫‪solid-phase welding‬‬
‫نوعي جوشكاري با اعمال فشار كه در آن اتصال بين قطعات بدون‬
‫رسيدن به نقطة ذوب هر يك از آنها ايجاد مي شود‪.‬‬

‫‪ultrasonic welding, USW‬‬ ‫جوشكاري فراصوتي‬


‫نوعي جوشكاري حالت جامد كه در آن با به كار بردن موضعي انرژي‬
‫ارتعاشي پربسامد قطعه كارها تحت فشار به هم جوش داده‬
‫مي شوند‪.‬‬
‫‪٢٠‬‬
‫‪plasma arc welding, PAW‬‬ ‫جوشكاري قوسي پﻼسمايي‬
‫نوعي جوشكاري قوسي بدون اعمال فشار كه در آن بين الكترود‬
‫غير مصرفي و حوضچة جوش قوس فشرده ايجاد مي شود و حفاظت‬
‫از فلز مذاب با استفاده از گاز يونيدة خروجي از مشعل يا با گاز‬
‫كمكي مكمل انجام مي شود‪.‬‬
‫جوشكاري قوسي تنگستني‪-‬گاز محافظ‬
‫‪gas tungsten arc welding, GTAW, tungsten inert gas‬‬
‫‪welding,TIG welding, wolfarm inert gas welding, WIG,‬‬
‫‪welding, inert gas tungsten arc welding‬‬
‫نوعي جوشكاري قوسي كه در آن بين الكترود تنگستني غير مصرفي‬
‫و حوضچة جوش قوس ايجاد مي شود و حفاظت از فلز مذاب با‬
‫استفاده از گاز خنثي انجام مي شود‪.‬‬

‫‪٢١‬‬
‫جوشكاري قوسي توپودري‬
‫‪flux cored arc welding, FCAW, CO2 welding , MIG‬‬
‫‪welding‬‬
‫نوعي جوشكاري قوسي بدون اعمال فشار كه در آن بين الكترود‬
‫لوله اي شكل به عنوان فلز پركننده و حوضچة جوش قوس ايجاد‬
‫مي شود و دود و سربارة حاصل از تجزية پودر با استفاده از گاز‬
‫محافظ يا بدون آن مانع از تركيب شدن فلز مذاب با اكسيژن و‬
‫نيتروژن هوا مي شود‪.‬‬
‫‪submerged arc wehding,‬‬ ‫جوشكاري قوسي زيرپودري‬
‫‪SAW‬‬
‫نوعي جوشكاري قوسي بدون اعمال فشار كه در آن بين فلز‬
‫پر كننده و حوضچة جوش يك يا چند قوس‪ ،‬كنار هم يا پشت سر‬

‫‪٢٢‬‬
‫هم‪ ،‬ايجاد مي شوند؛ در اين فرايند حفاظت از قوس و فلز مذاب با‬
‫استفاده از ﻻيه اي از پودر دانه اي انجام مي شود‪.‬‬

‫جوشكاري قوسي فلزي حفاظتي‬


‫‪shielded metal arc welding, SMAW, MMA welding,‬‬
‫‪stick electrode welding, manual metal arc welding‬‬
‫نوعي جوشكاري قوسي بدون اعمال فشار كه در آن بين الكترود‬
‫روپوش دار به عنوان فلز پر كننده و حوضچة جوش قوس ايجاد‬
‫مي شود و دود و سربارة حاصل از تجزية روپوش از تركيب شدن فلز‬
‫مذاب و داغ با اكسيژن و نيتروژن هوا جلوگيري مي كند‪.‬‬

‫جوشكاري قوسي گاز محافظ‬


‫‪gas metal arc welding, GMAW, MIG/MAG, welding,‬‬
‫‪inert gas metal arc welding, CO2 welding‬‬

‫‪٢٣‬‬
‫نوعي جوشكاري قوسي بدون اعمال فشار كه بين سيم جوش فلزي‬
‫پيوسته و حوضچة جوش قوس ايجاد مي شود و حفاظت از فلز‬
‫مذاب با استفاده از گاز خنثي انجام مي شود‪.‬‬

‫جوشكاري قوسي گاز محافظ اتصال كوتاه‬


‫‪short circuit gas metal arc welding, GMAW-S, short‬‬
‫‪circuiting are welding‬‬
‫نوعي جوشكاري قوسي گاز محافظ كه در آن انتقال فلز از سيم‬
‫جوش به حوضچة جوش با اتصال كوتاه انجام مي شود‪.‬‬

‫جوشكاري قوسي گاز محافظ ضرباني‬


‫‪pulsed gas metal arc welding, GMAW-P‬‬
‫نوعي جوشكاري قوسي گاز محافظ كه در آن جريان برق ضرباني‬
‫است‪.‬‬

‫‪٢٤‬‬
‫جوشكاري مقاومتي درزي‬
‫‪resistance seam welding, RSEW, seam welding‬‬
‫نوعي جوشكاري مقاومتي كه در آن اتصال جوش به صورت درز‬
‫است‪.‬‬

‫‪roll welding, ROW‬‬ ‫جوشكاري نوردي‬


‫نوعي جوشكاري حالت جامد با استفاده از اعمال گرما و فشار به‬
‫وسيلة غلتك هايي كه موجب تغيير شكل فلز در سطح تماس‬
‫مي شوند‪.‬‬

‫‪slot weld‬‬ ‫جوش كام‬


‫جوشي در سوراخ طويل شكل يك قطعه كه با ذوب ديوارة سوراخ و‬
‫نيز ذوب قطعة ديگر باعث اتصال دو قطعه مي شود‪.‬‬

‫‪٢٥‬‬
‫‪fillet weld‬‬ ‫جوش گوشه اي‬
‫نوعي جوش با مقطع تقريباً مثلثي با زاوية قائم در اتصال هاي‬
‫سپري و روي هم و گوشه اي و لبه اي‪.‬‬

‫‪concave fillet weld‬‬ ‫جوش گوشه اي كاو‬


‫نوعي جوش گوشه اي كه روية آن كاو است‪.‬‬

‫‪convex fillet weld‬‬ ‫جوش گوشه اي كوژ‬


‫نوعي جوش گوشه اي كه روية آن كوژ است‪.‬‬

‫‪٢٦‬‬
‫‪edge weld‬‬ ‫جوش لبه اي‬
‫نوعي جوش در اتصال لبه اي يا اتصال لب به لب يا اتصال گوشه اي‬
‫لبه دار كه در آن كل ضخامت قطعة كار ذوب مي شود‪.‬‬

‫‪intermittent weld‬‬ ‫جوش منقطع‬


‫جوش ناپيوسته با فاصله هاي معين‪.‬‬

‫‪٢٧‬‬
‫چ‬

‫‪crater‬‬ ‫چالة جوش‬


‫فرورفتگي مهرة جوش انتهايي بر اثر دور كردن سريع الكترود از‬
‫سطح كار در جوشكاري قوسي‪.‬‬

‫‪٢٨‬‬
‫ح‬
‫‪weld pool‬‬ ‫حوضچة جوش‬
‫حجمي موضعي از فلز مذاب قبل از انجماد‪.‬‬

‫‪٢٩‬‬
‫خ‬
‫‪tack welder, tacker‬‬ ‫خال جوش زن‬
‫شخصي كه به صورت دستي يا نيمه خودكار خال جوش مي زند‪.‬‬

‫‪tacking‬‬ ‫خال جوش زني‬


‫اتصال دادن قطعات فلزي با جوش هاي منقطع و كوتاه در راستاي‬
‫خط جوش‪.‬‬

‫‪٣٠‬‬
‫د‬
‫‪root opening, joint opening‬‬ ‫دهانة ريشه‬
‫فاصلة بين دو لبة ريشه در ريشة اتصال‪) .‬شكاف ريشه ‪.(root gap‬‬

‫‪٣١‬‬
‫ر‬
‫‪weld face, face of weld, weld cap‬‬ ‫روية جوش‬
‫سطح جوش در طرفي كه جوشكاري بر روي آن انجام گرفته است‪.‬‬

‫‪root face‬‬ ‫روية ريشه‬


‫بخشي از روية شيار كه داخل ريشة اتصال قرار دارد‪.‬‬

‫‪groove face‬‬ ‫روية شيار‬


‫سطح شيار جوش پيش از جوشكاري‪.‬‬

‫‪joint root‬‬ ‫ريشة اتصال‬

‫‪٣٢‬‬
‫بخشي از اتصالي كه بايد جوش داده شود در جايي كه قطعات‬
‫كمترين فاصله را با يكديگر دارند‪.‬‬

‫‪weld root, root of weld‬‬ ‫ريشة جوش‬


‫نقاط برخورد اولين گذر جوش با فلز پايه كه در آن فلز جوش در‬
‫اتصال فراتر از آن نقاط ادامه دارد‪.‬‬

‫‪٣٣‬‬
‫ز‬
‫‪bevel angle‬‬ ‫زاوية پخي‬
‫زاوية بين پخي قطعة اتصال و خط عمود بر سطح قطعه‪.‬‬

‫‪groove angle, included angle‬‬ ‫زاوية شيار‬


‫زاوية بين دو روية شيار در يك شيار جوش‪.‬‬

‫‪٣٤‬‬
‫س‬
‫‪fillet weld leg, leg of a fillet weld‬‬ ‫ساق جوش گوشه اي‬
‫فاصلة بين ريشة اتصال و پنجة جوش در جوش گوشه اي‪.‬‬

‫‪root surface‬‬ ‫سطح ريشه‬


‫سطح نمايان ريشة جوش در طرف مقابل سطحي كه بر روي آن‬
‫جوشكاري انجام شده است‪.‬‬

‫‪٣٥‬‬
‫ش‬
‫‪single-bevel groove‬‬ ‫شيار تك پخي‬
‫نوعي شيار در اتصال دو قطعه كه فقط يكي از آنها پخي داشته‬
‫باشد‪.‬‬

‫‪weld groove‬‬ ‫شيار جوش‬


‫مجرايي در سطح قطعة كار يا دهانة بين دو قطعه كه با جوش پر‬
‫مي شود‪.‬‬
‫‪double-bevel gvoove‬‬ ‫شيار دو پخي‬
‫نوعي شيار در اتصال دو قطعه كه فقط يكي از آنها در هر طرف پخي‬
‫داشته باشد‪.‬‬
‫‪٣٦‬‬
‫ض‬
‫‪effective throat thickness‬‬ ‫ضخامت گلويي مؤثر‬
‫ضخامت گلويي جوش كه حداكثر معادل ‪ ٠/٧٠٧‬ضخامت ورق است‬
‫و در نتيجه طول ساق جوش نبايد بيشتر از ضخامت ورق باشد‪.‬‬

‫‪٣٧‬‬
‫ع‬
‫‪throat depth‬‬ ‫عمق گلويي‬
‫فاصلة خط مركزي الكترودها تا نزديك ترين نقطة برخورد ورق ها‬
‫در جوشكاري مقاومتي‪.‬‬

‫‪٣٨‬‬
‫ف‬
‫‪temper bead technique‬‬ ‫فن بازپخت مهره اي‬
‫روشي كه در آن جوش ﻻية رويي موجب پخت مجدد و اصﻼح‬
‫خواص متالورژيكي ﻻية زيرين مي شود‪.‬‬

‫‪half welding bead technique‬‬ ‫فن جوشكاري نيم مهره‬


‫نوعي فن بازپخت مهره اي كه در آن براي اثربخشي بازپخت ﻻية‬
‫دوم بر روي ﻻية اول‪ ،‬نصف ضخامت اولين ﻻيه با سنگ زني برداشته‬
‫مي شود‪) .‬فن نيم مهره ‪.(half-bead technique‬‬

‫‪٣٩‬‬
‫گ‬
‫‪intermediate weld pass‬‬ ‫گذر جوش مياني‬
‫گذر جوش بين گذر ريشه تا گذر نما‪) .‬گذر پركن ‪fill pass,‬‬
‫‪.(filler pass‬‬

‫‪root pass, first pass‬‬ ‫گذر ريشه‬


‫اولين گذر جوش حاصل از مهرة ريشه‪.‬‬

‫‪hot pass‬‬ ‫گذر گرم‬


‫دومين گذر جوش كه بر روي ريشة گرم انجام مي شود‪.‬‬

‫‪٤٠‬‬
‫‪cover pass‬‬ ‫گذر نما‬
‫گذر جوش ناشي از ﻻيه هاي رويي يك جوش چند گذره )‪multi-‬‬
‫‪ (pass weld‬در سمت جوشكاري‪.‬‬

‫‪excessive reinforcement‬‬ ‫گُردة اضافي‬


‫برآمدگي موضعي بيش از حد مجاز‪.‬‬

‫‪weld reinforcement‬‬ ‫گُردة جوش‬


‫فلز جوش مازاد بر مقدار ﻻزم براي پر كردن شيار جوش‪.‬‬

‫‪face reinforcement‬‬ ‫گُردة رويه‬


‫گُردة جوش در طرفي از اتصال كه جوشكاري بر روي آن انجام‬
‫گرفته است‪.‬‬

‫‪٤١‬‬
‫‪root reinforcement‬‬ ‫گُردة ريشه‬
‫گُردة جوش در طرفي غير از طرف روية جوش‪.‬‬

‫گلويي مؤثر‬
‫‪effective throat, weld throat , fillet weld throat‬‬
‫كمترين فاصلة بين ريشه و روية جوش در جوش گوشه اي بدون‬
‫كوژي و كاوي‪.‬‬

‫گلويي نظري‬
‫‪theoretical throat, weld throat , fillet weld throat‬‬
‫كوتاه ترين فاصلة بين ريشة اتصال تا روية جوش با اين فرض كه‬
‫بزرگ ترين مثلث قـــائم الزاويه در سطــح مقطع جوش گـوشه اي‬

‫‪٤٢‬‬
‫محاط شود و فاصلة دهانة ريشه برابر با صفر باشد‪.‬‬

‫گلويي واقعي‬
‫‪actual throat, weld throat , fillet weld throat‬‬
‫كوتاه ترين فاصلة بين ريشه و روية جوش در جوش گوشه اي‪.‬‬

‫‪٤٣‬‬
‫ل‬
‫‪root edge‬‬ ‫لبة ريشه‬
‫روية ريشه با پهناي صفر‪.‬‬

‫‪soldering‬‬ ‫لحيم كاري‬


‫نوعي ايجاد اتصال با استفاده از فلز پركننده در دماي پايين تر از‬
‫‪ ٤٥٠‬درجة سلسيوس و زير نقطة ذوب فلز پايه كه در آن‬
‫نفوذ در اتصال بر اثر خاصيت مويينگي است‪) .‬لحيم كاري نرم‬
‫‪.( soft soldering‬‬

‫‪٤٤‬‬
‫‪brazing, hard soldering‬‬ ‫لحيم كاري‬
‫نوعي ايجاد اتصال با استفاده از فلز پركننده در دماي باﻻتر از ‪٤٥٠‬‬
‫درجة سلسيوس و زير نقطة ذوب فلز پايه كه در آن نفوذ در اتصال‬
‫بر اثر خاصيت مويينگي است‪.‬‬

‫‪٤٥‬‬
‫م‬
‫‪weld bead, bead‬‬ ‫مهرة جوش‬
‫تكه هاي بيضي شكل فلز جوش رسوب داده شده كه در نتيجة‬
‫همپوشاني موجب اتصال دو قطعه مي شوند‪.‬‬

‫‪weave bead‬‬ ‫مهرة جوش بافته اي‬


‫نوعي مهرة جوش كه با حركت نوساني الكترود به طرفين در راستاي‬
‫اتصال شكل مي گيرد‪.‬‬

‫‪stringer bead‬‬ ‫مهرة جوش ريسه اي‬


‫نوعي مهرة جوش كه با حركت بدون نوسان الكترود به طـــرفين در‬
‫‪٤٦‬‬
‫راستاي اتصال شكل مي گيرد‪.‬‬

‫‪intermediate weld bead‬‬ ‫مهرة جوش مياني‬


‫مهرة جوش حاصل از گذر جوش مياني‪.‬‬

‫‪root bead‬‬ ‫مهرة ريشه‬


‫مهرة جوشي كه در درون يا قسمتي از ريشة اتصال يا در تمامي آن‬
‫گسترده باشد‪.‬‬

‫‪cover bead‬‬ ‫مهرة نما‬


‫مهرة جوش حاصل از گذر نما‪.‬‬

‫‪٤٧‬‬
‫‪weld interface‬‬ ‫مياناي جوش‬
‫مرز بين فلز جوش و فلز پايه‪ .‬خط ذوب)‪. ( fusion line‬‬

‫‪٤٨‬‬
‫ن‬
‫‪excessive penetration‬‬ ‫نفوذ اضافي‬
‫نفوذ جوش و بيرون زدگي بيش ازحد فلز جوش از سمت ديگر‬
‫اتصال‪.‬‬

‫‪weld penetration, depth of fusion‬‬ ‫نفوذ جوش‬


‫فاصله بين سطح اوليه و عميق ترين محل ذوب فلز پايه‪.‬‬

‫‪joint penetration‬‬ ‫نفوذ در اتصال‬


‫نفوذ فلز جوش در فاصله بين روية جوش تا عميق ترين قسمت‬
‫جوش‪ ،‬بدون در نظر گرفتن گردة جوش‪.‬‬
‫‪٤٩‬‬
‫‪root penetration‬‬ ‫نفوذ در ريشه‬
‫نفوذ فلز جوش در درون ريشة اتصال‪.‬‬

‫نفوذ ناقص‬
‫‪lack of penetration, incomplete joint penetration,‬‬
‫‪insufficient penetration, inadequate joint penetration‬‬
‫وضعيتي در ريشة اتصال يك جوش شياري كه در آن فلز جوش‬
‫تمامي ضخامت اتصال را در بر نمي گيرد‪.‬‬

‫‪٥٠‬‬

You might also like