Professional Documents
Culture Documents
ایان �هی این فرهنگ عامیانه تولید «هنر معاصر» بوده اس��ت که با رونوش��ت از این الگوی
«عالم تاریخی» و محیط بومیاش اخذ میکند و با کمترین منطق و مفهومی اس��ت .همین تلفیق و همآمیزی امر متعالی و عامیانه ،نمایانگر تمایل و «دست اول» ،حجمی انبوه از تولیدات دستِ دوم در محیط هنر قلمزنی بر مازراتی
به عنصری دیگر مونتاژ میکن��د ،همانطور که در آثار او بین یک عنصر وسواسی است که بخشی از هنر معاصر را شیفته خود کرده است .وجه ایران سرازیر شد .در نتیجه انگیزهی نوشتن نقدی کوتاه بر این
کالسیکمانندکلیسایگوتیکوپدیدهایمدرنمثلاتومبیل،هیچنسبتی «متعالی» و نخبهگرای این آثار ،تمایز انتقادی آنها را با «فرهنگ عامه» ش از هرچیز ناظر بر گروهی از هنردوستان است که نمایشگاه بی
جزتلفیقِمکانیکیبرقرارنمیشود.کیچهمانطورکههرامرتاریخی،معنادار تضمین میکنند2؛ و وجه «عامیانه و نازل» ،همان نخبهگراییِ وجه متعالی شیفتهی مهارت صنعتی ،زرقوبرق ظاهری و تأثیر تحریکآمیز نقدی بر نمایشگاه «وی م دلووی»
و خالقانهای را در گرداب لودگیاش فرو میبرد و مضمحل میکند ،خود نیز را دست میاندازد و نفی میکند .بنابراین ما شاهد یک شعبدهبازی هستیم و مرزشکنانهی این آثار شدهاند. در موزه هنرهای معاصر تهران
در دام خویش گرفتار میشود. که ترفندش را همه میدانند .هنر مفهومی ،ش��اخهی «کیچآرت» از نوع «دلووی» از جمله چهرههایی است که جنبهای خاص از تمایالت
در اکثر مجموعه آثار دلووی که در موزه نمایش داده شده است ،با فربهگی انتقادی آن ،در واقع همین بازیگوش��ی و خودفریبی آگاهانه است؛ یک هنر معاصر را تا انتهای منطقی آن پیش میبرد و با اجرا و ارائهای علیرضا رضایی اقدم
«ایده» و سنگینی آن بر خصایص حسانی و تأملبرانگیز هنری روبروایم .با لودهگیِ جدی اس��ت که درون جدیتِ سطحی و توخالیاش ،چیزی جز ماهرانه ،عصاره و چکیده آن سلیقه و تمایل فرهنگی را به نمایش
اینحال «ایده» نه تنها سه لالوصول ،بلکه تجسم آن در «آثار هنری» ،عمیقاً پیشپاافتادگی نیست :پیشـ پاـ افتادن «ایده» و «هنر» .از این روست که میگ��ذارد و از این بابت آثار او صریح ،پرس��روصداو بس��یار
بنمایهی ای��ن نوع آثار باور به «مرگ 1
تأثیرگذارن��د .اما هیچ پروژهای از او ،مانند پروژهی »«cloaca
هن��ر» در جهان معاصر ،و در عینحال مبین ایدهی کلی هنر او نیست .در آن پروژه ،دلووی دستگاهی
َور رفت��ن با نع �شِ هنر اس��ت که در صنعتی را طراحی کرد که عملی مش��ابه دستگاه گوارش و دفع
محیط گلخانهای نهاده��ای فرهنگی، بدن انس��ان انجام میدهد :یعنی غذا را تبدیل به مدفوع میکند
سرپامیایستد. و قطع��ات حاصله بس��تهبندی و به فروش میرس��د .از اینرو
اگر مشخصهی کیچ صرفاً زرقوبرق، دستگاهِ دلووی(که در چند مدل متفاوت توسعه داده و بازتولید
مطبوعی��ت حس��انی ،تزئی��ن و غلبه تخم طالس��ت که به جای تخم زرین؛ ش��ده اس��ت) ،مانند مرغِ ْ
تکنیک (ـ یا صنعت) بر بدعتِ خالقه مدفو ِع وزین تولید میکند؛ تفسیری «هنری» از تولید ارزش در
باش��د ،میتوان برخی از شاخصترین فرآیندی فاقد ارزش .دلووی در آن پروژه نه تنها تفس��یرش از
آث��ار تاری��خ هن��ر مانن��د صفح��ات مناسبات کاالیی جهان معاصر (و چه بسا مناسبات هنرمعاصر) را
نگارگ��ری و ی��ا بعض��ی از تابلوهای ارائه کرد ،بلکه ایدهی کلی هنریاش را نیز در آن پروژه عینیت
شهیر سبک باروک و روکوکو را کیچ بخشید .درواقع هنرمند ،دستگاه ُم َب ِدلی است که هر چیزی ـ چه
محسوب کرد؛ اما آنچه که در آن آثار مدفوع ،چه یک کاالی نازل یا فاخرـ را به محصولی هنری بدل
مکانیکیوتابعالگوییسادهاز«دستورالعملی»قراردادیاست.دربیشترآثار، کیچ ِ
ط آور مینامیم ،در آثار معاصر ْ «باشکوه» ،خیرهکننده ،حسانی و نشا میکند؛ یا به بیان صریحتر هنر را به مدفوع ،و مدفوع را به هنر
«فقر» بنیادینی که محرک و شرط این رویکرد هنری است ،خود را با مهارت تبدیلبهعناصریمکانیکی،قابلپیشبینی،سبکسرانهوپرادعامیشوندکه تبدیل میکند .بنابراین برخالف محوریت آثار هنر مدرنیسم که
ظریفمدلهایکوچکی خیرهکنندهیصنعتیمیپوشاند.برشهایلیزریِ ْ باکلبیمسلکیازهرقضاوتونقدیمصونمیمانند.درواقعکیچپیشاپیش امر «محصول» هنری و «تأمل» بر آن در اولویت است؛ درنهایت ْ
از کمپرسی را با شمایل کلیسای گوتیک بازسازی میکند ،و چمدانهای با تبدیل لودگی به فضیلت ،هر نقصان و نقدی را به خصلت ایجابیاش بدل هنری پسماندههای یک ْ آثار دلووی �د� مانن هنرمندانی در کار
ْ
پرنقش تزئین میشوند؛ انگار چند سوغاتی تجمالتی مسافرتی با فلزکاری کردهاست؛اگرکیچرابهسادهانگاریوکاالوارگیوبیمسئولیتیمتهمکنید، فرآیند نهادی یا مفهومیاند که نقشی تقریباً مستقیم و بیمیانجی
از صنایعدستی اصفهان باشند .همچنین هر کدام از آثار دلووی در دل یک جواب این صفات را به جهان معاصری نس��بت میدهد که خود در کارِ در ْ در فه��م اثر هنری ایفا میکنند؛ به نوعی «دس��تگاه گوارش» بر موزهي هنرهای معاصر تهران از تاریخ ۱۷اس��فند تا ۲۴اردیبهشت میزبان چند
مجموعهقراردارند،وتکرارمشاب هآنها،کنایهایبه«سریسازی»وتولیدانبوه الگوبرداری از آن است. «پسمانده» ارجحیت دارد .درواقع س��طحی و مبتذل بودن این مجموعه از آثار ویم دلووی هنرمند بلژیکی بود .نمایشگاهی که با عد م توجه فعاالن
کاالیی میزند .همین مفهوم را الستیکهای دوچرخه و خودروهای سنگین ممکن است پتانسیل کیچ در هجو و تمس��خر ،و استفادهی آزادانهی آن از آثار بیش از آنکه متوجه هنرمند باشد ،نشانهی بیماری «دستگاه حیطهی هنر تجسمی همراه شد و به نظر میرسد که این عدم واکنش و بیتفاوتی ویم دلووی
ویم دلووی که به شکل «نماد بینهایت» ) ( infinity symbolدرهم پیچیدهاند ،تداعی فرهنگعامیانه،پادزهرنخبهگرایی،فرممحوریوجدیتهنرمدرنپنداشته گوارش» است! نتیجهی ماهیت تکراری ،کلیشهای و «دمدستیِ» آثاری است که معادل آنها را در مازراتی
کامیون کمپرسی کج Wim Delvoye
در مقیاس ۱.۶ساخته میکنند؛ چنانکه گویی کاالها و ابزارها در چرخهای ناتمام ،هدف و غایتی شود؛ اما این تنها ظاهر قضیه است .کیچ قواعدی صلب و انتقالپذیر دارد. فرآوردههای «دلووی» متعالیاند چرا که ُمهر هنر معاصر بر آنها مدلهای مختلف بارها در گالریهای تهران شاهد بودند .البته باید اذعان کرد که Maserati 450s
شده از فوالد ضدزنگ
با حکاکی لیزر
جز خود ندارند .کاالها ،خودارجاع و مس��تقل شدهاند و از اینبابت نقش کیچ محدود و بس��ته است؛ کی چ نمیتواند تاریخی شود ،نمیتواندمحیط ْ خ��ورده و «ایدهی انتقادی» آنها ،تفس��یری بر جهانِ هنر معاصر آثار دلووی در بین این قسم تولیدات ،محصوالتی «دست اول» محسوب میشوند. embossed aluminium,
450 x 180 x 80 cm.
Wim Delvoye سابق هنر را اشغال کردهاند .اگرچه هر اثر هنری به طور بالقوه میتواند سنتی داشته باش��د ،نمیتواند در گفتوگویی زاینده وارد شود؛ هنرمندی پنداش��ته ش��ده اس��ت؛ در عین حال مبنای بصری آنها فرهنگ در واقع دلووی از سرمش �قهای تاثیرگذار در ارائهی الگویی س��اده اما پرادعا در 2015