You are on page 1of 13

‫تکامل دو روایت تاریخ نگاری آسیایی‬

‫اثر دیوید مورگان‪1‬‬


‫ترجمه سید محمود هاشمی‪ -‬فاطمه شعیبی‬

‫تاريخ ن گاری و حتی ذهنیت تاريخی در تمام بخش ها ی قاره آسیا به يک اندازه اهمیت نداشته است‬
‫‪ .‬بارز ترين جامعه ای که به نظر می رسد عالقه کافی به تاريخ نداشته ‪ ،‬حد اقل بدانگونه که در غرب‬
‫تصور می شود ‪ ،‬کشور هندوستان قبل از پیروزی مسلمانان در اواسط قرون وسطی است ‪ .‬يکی از‬
‫مورخین معاصر هندی گفته است ‪:‬‬
‫«تاريخ نگاری يکی از توسعه نیافته ترين عرصه ها در هند باستان بوده است ‪.‬اگر چه برخی متون‬
‫اسطوره ای نظیر پوراناها فهرستی از سلسله ها را در خود داشت که شامل برخی مطالبی ابتدايی از‬
‫تاريخ سیاسی می شد ‪ .‬معدودی متون هندو متعلق به قرون وسطی نیز به ثبت دستاورد های برخی‬
‫پادشاهان يا سلسله های محلی می پرداختند ‪ .‬ولی می توان گفت ثبت منظم وقايع تاريخی ‪ ،‬بويژه‬
‫جنگها ‪ ،‬فتوحات جانشینی سلسله ها و از اين قبیل مسائل در واقع با وقايع نگاری مسلمانان آغاز شد »‬
‫( ری چادوری‪1) 1811:02:‬‬
‫دو سنت کامالً مستقل تاريخ نگاری در دوران پیش مدرن در آسیا حکمفرمابوده ا ست ‪ :‬سنت اسالمی و‬
‫سنت چینی ‪ .‬سنت چینی بسیار قديمی تر از سنت اسالمی است ‪ .‬بنا بر تعريف ‪ ،‬تاريخ نگاری اسالمی با‬
‫ظهور اسال م در قرن هفتم میالدی آغاز می شود در حالی که منشا تاريخ نگاری چین حداقل به زمان‬
‫کنفوسیوس ( ‪ ::1‬تا ‪ 978‬ق‪.‬م) می رسد ‪.‬همانگونه که خواهیم ديد ‪ ،‬اگر چه اين دو سنت از همه‬
‫جهات اساساًبا هم متفاوتند ‪ ،‬اما تا جايی که به نحوه آغاز آنها مربوط می شود چیزهايی را در اشتراک‬
‫دارند ‪ .‬کنفوسیوس عالقمند بود که خاطره و میراث گذشته يعنی زمانی را که او به عنوان جامعه آرمانی‬
‫چین می ديد حفظ کند ‪ .‬موضوع اصلی در ثبت جزئیات اين جامعه تسهیل باز آفرينی آن جامعه آرمانی‬
‫بود ‪.‬آغاز تاريخ نگاری اسالمی نیز مربوط به دوره ای می شود که از آن به عنوان جامعه آرمانی ياد‬
‫میشود ‪ :‬يعنی جامعه اسالمی در عصر حضرت محمد (ص) و جانشینان بال فصل او ‪ .‬اين دوره نیز يک‬
‫عصر طاليی محسوب میشود که بسیاری از مسلمانان همیشه خود را ملزم به تالش در جهت باز يابی آن‬
‫می دانسته اند‪ .‬هر چند ممکن است از نظر بسیاری وجود چنین اعصار طاليی در حقیقت بعید به نظر‬
‫آيد ‪ ،‬اما اين بر داشت ی از گذشته است که به نظر میر سد انسانها به آن تمايل دارند البته اگر اين‬
‫برداشت به عنوان انگیزه ای برای نگاشتن تاريخ بوده باشد بايد از ان سپاسگزار باشیم ‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫با پذيرش اين مسئله که محمد (ص) آخرين و بزرگترين پیامبری بود که از طرف خداوند برای هدايت‬
‫بشر به فرستاده شده بود ‪ ،‬و زندگی او الگويی بود که هر مسلمان واقعی بايد از آن تقلید کند ‪ ،‬در اين‬
‫صورت چگونه جامعه مسلمین می توانست در مورد جزئیات آن دانش الزم را کسب کند ؟ اين مسئله‬
‫ظاهراً بسیار مهم بود ‪ .‬البته قرآن وجود داشت ‪ ،‬کتاب مقدسی که مسلمانان اعتقاد دارند کالم‬
‫خداونداست و چون خود خداوند جاودانه خواهد بود ‪ .‬اما اطالعات صرفاً تاريخی در قرآن اندک است ‪ .‬در‬
‫حالی که اسالم نیز مانند مسیحیت ويهوديت يقیینآ يک دين تاريخی است که ريشه در حوادثی دارد‬
‫که واقعاً در زمان و مکان مشخصی اتفاق افتاده اند‪ .‬مسائل اصلی مطروحه در قرآن تاريخی نیستند و از‬
‫آن گونه مطالبی که در انجیل و تورات وجود دارد بسیار کمتر می توان يافت ‪ .‬در حقیقت بسیاری از‬
‫اشارات تاريخی آنرا می توان تنها در رابطه با منابع ديگر و احتماالً منابع بعدی فهمید ‪.‬‬
‫رواي ات تاريخی منسجم اولین بار در قرن نهم میالدی به رشته تحرير در آمدند ‪.‬اين روايات در مورد‬
‫زندگی حضرت محمد(ص) اساساً بر احاديث يعنی داستانهايی که در رابطه با اعمال و گفتار ايشان در‬
‫شرايطی خاص گفته شده اند استناد می کردند ‪ .‬اين داستانها يا ( روايات بدانگونه که نامیده می شوند )‬
‫بنظر می رسد که در ابتدا شفاهاً منتشر می شده اند ‪ ،‬زيرا نوعی مخالفت در مورد نوشته شدن آنها‬
‫وجود داشته است ( اگر چه گفته می شود که برخی از اين مطالب در حقیقت پیش تر از آن که فکر می‬
‫شود نوشته شده اند )‪ .‬در مورد صداقت حفظ مطالب در سنت شفاهی هر ادعايی بتوان کرد ‪،‬میتوان‬
‫گفت اين موقعیت میبايست استعداد بااليی جهت جعل حديث به منظور انطباق با برخی نقطه نظراتی‬
‫که نیازمند حمايت بوده اند يا برخورد قاطع با برخی مسائل جديد و يا شايد يک سوال شرعی مطرح‬
‫شده ‪ ،‬که قرآن اشاره صريحی به پاسخ آن نکرده است داشته باشد ‪ .‬مسلمانان به خوبی از اين خطر آگاه‬
‫بودند و بدين منظور علم نقد حديث را بطور استادانه ای بسط دادند ‪ .‬اين علم بر اسناد يعنی زنجیره‬
‫ای از اولیای امور میتنی بود ‪ :‬فرد الف از ب شنید که او از ج و او از د که او از پیامبر شنیده بود که ‪. ...‬‬
‫نوع سواالتی که می با يست پرسیده شوند چنین بود ‪ :‬آيا ب و ج معاصر بودند ؟ آيا در نزديکی همديگر‬
‫زندگی می کردند ؟ با توجه به سوابقشان آيا افراد معتبر و قابل اعتمادی بودند ؟ و غیره ‪ .‬با استفاده از‬
‫اين روش تعداد بسیاری از احاديث به عنوان حدبث جعلی رد می شوند ‪ .‬هر چند اين سیستم مصون از‬
‫خطا نبود ‪ :‬بديهی است که جعل کنندگان حديث که می خواستنددر کارخود موفق باشند تحقیقات‬
‫دقیقی انجام می دادند تا اطمینان يابند که اسناد آنان توان پايداری در برابر تحقیق و بررسی را دارد‪.‬‬
‫فرهنگ زندگی نامه ها که يک ژانر (نوع) ادبی عربی و فارسی است و اطالعات ارزشمندی برای مورخین‬
‫فراهم میکند ‪ ،‬خاستگاه خود را مديون ضرورت وجود اطالعاتی مفصل در مورد زندگی نا قالن حديث‬
‫است ‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫مسئله تعیین تاريخ و اعتبار بدنۀ حديث هنوز در میان محققین علوم اسالمی بحثی جالب توجه است‪.‬‬
‫طیف نظرات از محافظه کارانی که معتقدند اخبار در مجموع صحیح بوده و می توان بر گفته های ناقالن‬
‫اخبار در کل اعتماد کرد تا نظرات بسیار راديکال که هر چیز را که به سدۀ اول تاريخ اسالم مربوط می‬
‫شود کم اعتبار می داند متفاوت است‪ .‬البته ديدگاه اخیر معموالً مورد قبول علمای مسلمان نیست‪ .‬در‬
‫حال حاضر ديدگاه غالب در بین دانشوران غربی احتماالً موضع جوزف شاکت(‪)joseph Schacht‬‬
‫است که معتقد است هیچ يک از اخبار شرعی به سدۀ اول اسالم ( نیمۀ اول قرن هشتم میالدی )‬
‫مربوط نمی شود‪ .‬اين نظر دال بر اين است که تمام رواياتی که به شخص پیامبر نسبت داده می شوند‬
‫احتماالً ساختگی اند‪ .‬البته بايد متذکر شد که شیوۀ تاريخ نگاری شاکت با يک عالمت سؤال بزرگ‬
‫مواجه شده است (کوک ‪.0)1880‬‬
‫البته هیچ يک از اين مسائل برای اولین نسل از مورخین اسالمی اهمیت نداشت‪ .‬بنظر آنها شیوه های‬
‫نقد حديث که توسط علمای جامعه ايجاد شده بود برای افشای اخبار جعلی کفايت می کرد و به مرور‬
‫زمان مجموعه ای از احاديث شکل گرفت (بخاری و مسلم مشهورترين آنهاست) که از آن به بعد معتبر و‬
‫موثق محسوب شدند‪ .‬قدم بعدی در گردآوری و مطالعۀ حديث‪ ،‬سیره يعنی شیوۀ زندگی پیامبر است‬
‫که عمدتاً مبتنی بر اخبار می باشد‪ .‬تعدادی از اينها باقی مانده که معروفترين آنها متعلق به ابن اسحاق‬
‫(متوفی به سال ‪ 761‬هجری) است که در قرن نهم توسط ابن هشام اصالح و تجديد چاپ شد‪( .‬ترجمه‬
‫‪3)Guillauma 188:‬‬
‫قرن نهم و دهم نیز شاهد اولین مجموعه از تاريخ فتوحات مسلمین و سپس توسعه و گسترش جامعۀ‬
‫اسالمی بود‪ :‬اين تاريخها نیز شديداً تحت تأثیر تفکری بودند که می توان آنرا تفکر يا انديشه حديث‬
‫نامید‪ .‬شايد می بايد متذکر شد که در حالیکه دورۀ پیامبر و چهار خلیفۀ جانشین او به عنوان عصر‬
‫طالئی محسوب شده است ‪ ،‬منابع اولیه عرب به هیچ وجه چنین نظری را در مورد خلفای اموی(‪-7:2‬‬
‫‪661‬م) که حاکمانشان به مجموعه ای از کژ رفتاری ها و بويژه تالش جهت تبديل خالفت اسالمی به‬
‫نوعی سلطنت عرفی متهم می شوند ندارند‪ .‬چیزی که اين مسئله به ما می گويد الزاماً بیشتر در مورد‬
‫کیفیت يا اخالفیات خلفای عباسی نیست ‪ ،‬بلکه بیشتر اين است که تمامی اسناد تاريخی موجود به بعد‬
‫از سال ‪ 7:2‬میالدی مربوط می شود‪ ،‬زمانی که امويان که توسط خلفای عباسی سرنگون شده بودند‬
‫مور د ناسزاگويی قرار گرفته‪ ،‬و تا حد امکان قتل عام شدند ‪ .‬برجسته ترين مورخ اين دوره طبری (‬
‫‪ 138-803‬م) بود‪ .‬او که يک ايرانی بود مانند تمام علمای ايرانی اين دوره به زبان عربی می نوشت و‬
‫کتاب او به نام تاریخ الرسل و الملوک ( تاريخ پیامبران و پادشاهان ) به عنوان مهمترين منبع در‬
‫مورد سه قرن اول تاريخ اسالم محسوب می شود‪ .‬اين کتاب که يک اثر تاريخی عظیم است با خلقت‬
‫جهان آغاز می شود‪ :‬چاپ عربی اين کتاب مشتمل بر سیزده جلد (‪ 7771‬صفحه) و ترجمه انگلیسی آن‬

‫‪3‬‬
‫بیست و هشت جلد میباشد‪ .‬ارزش ويژۀ تاريخ طبری در آن چیزی است که حفظ می کند‪ .‬بسیاری از‬
‫نسخه های اولیه تاريخ اسالم از بین رفته اند‪ ،‬اما طبری خالصه بسیاری ا از اين آثار را بازسازی می کند‪.‬‬
‫اين احاديث با زنجیره ای از استنادات تکمیل شده اند‪ .‬طبری مؤلف تفسیر قرآن هم بود ‪ .‬اين کتاب که‬
‫به تفسیر طبری معروف است حتی از کتاب ديگر او يعنی تاریخ طبری قطورتر و دارای احترام بیشتری‬
‫است‪ .‬طبری با شیوه های نقد حديث کامالً آشنا بود‪ .‬او سعی نکرد تا تناقضات يا مشکالت ديگر را‬
‫برطرف کند و نظر شخصی خود را به میزان زيادی دخالت نداد‪ .‬در حالیکه بسیار خوش بینانه خواهد‬
‫بود اگر بگويیم که طبری مطالب را دقیقاً به همان گونه که نوشته شده بودند نقل می کند‪ ،‬اما به هر‬
‫حال طبری اطالعات زيادی در مورد اين مطالب به ما می دهد‪ .‬گفته می شود که کتاب طبری شمه ای‬
‫از تاريخ اسالم را در سه قرن اول هجری ارائه می دهد(هاوتینگ ‪.9)921:1811‬‬
‫اگر چه آن چیزی را که ما امروزه در دست داريم بسیار مختصرتر از نسخۀ اصلی است‪ ،‬اما تاريخ طبری‬
‫کتابی بسیار قطور و جامع است‪ .‬اين کتاب منشأ کتاب ديگری هرچند بسیار مختصرتر بعنی اولین کتاب‬
‫تاريخ در فارسی نوين و اولین اثر ادبی فارسی شد که بعد از حملۀ اعراب به ايران منتشر شد‪ ،‬کتابی که‬
‫تا حدودی به شکل متون عربی نوشته شده و لغات عربی بسیاری در آن بکار رفته است‪ .‬اين همان کتاب‬
‫ترجمۀ تاریخ طبری است که توسط بلعمی نوشته شده است‪ .‬نويسندۀ اين کتاب يکی از وزرای دربار‬
‫سامانیان بود که در ماورا النهر (تقريباً ازبکستان امروزی ) حکومت می کردند‪ .‬بلعمی در سال ‪863‬‬
‫میالدی مأمور شد تا يک نسخۀ فارسی از تاريخ طبری آماده کند‪ .‬شايد بدلیل عنوان خود بعنی ترجمه‪،‬‬
‫اين کتاب به آن چه سزاوارش بود نرسید‪ .‬اين اثر اگر چه تا حدود زيادی برگرفته از تاريخ طبری است‪،‬‬
‫اما اين يک شیوۀ رايج بود‪ .‬تاريخ نگاران مسلمان مايل بودند که تا حد امکان آثار مورخین بر جسته‬
‫پیش از خود را نسخه برداری کرده ويا خالصه نويسی کنند تا اينکه با اتکا به دانش و تحقیقات خود آنها‬
‫را تکمیل کنند‪ .‬بلعمی زنجیره صاحب نظران و شرح متناوب رويدادها را رها کرده و مطالب بیشتری را‬
‫ب ويژه در مورد رويدادهای ايران از خود اضافه می کند‪ .‬در حالیکه بلعمی بطور قاطع در میان مورخین‬
‫اسالمی جای می گیرد ‪ ،‬اما او همچنین خالق يک اثر تاريخی برجسته و ممتاز است‪.‬‬
‫در همین حال‪ ،‬تاريخ در حال نشئات گرفتن از محیط حديث و جای گرفتن در يک جهان فرهنگی‬
‫وسیعتر ب نام ادب بود (چیزی که به عنوان ادبیات ترجمه شده است)‪ .‬بعنوان مثال ‪ ،‬بعقوبی (متوفی به‬
‫سال ‪ 187‬م) مؤلف اولین اثر عربی در جهان تاريخ بود‪ :‬اين اثر را نمی توان در چهار چوب حديث‬
‫گنجاند‪ ،‬زيرا زنجیرۀ الزمۀ استنادات به اشخاص معتبر را که از ويژگی های حديث است ندارد‪.‬چهرۀ‬
‫برجسته تر در اين زمینه مورخ قرن دهم میالدی بنام مسعودی است‪ ،‬يک نويسندۀ پرکار که دو جلد از‬
‫آثار او باقی مانده است و معروفبرين آنها کتابی است به نام مروج الذهب ‪ .‬اگر چه مسعودی اجماالً با‬
‫پیروی از الگوی بعقوبی به نقل تاريخ کتاب مقدس اعراب قبل از اسالم و ملل باستانی ديگر نظیر‬

‫‪4‬‬
‫ايرانیان ‪ ،‬يونانیان و هنديان ‪ ،‬تاريخ زندگی پیامبر و خلفای جانشین او پرداخت ‪ ،‬اما دلبستگی او با عرف‬
‫ممعمول بسیار متفاوت بود‪.‬‬
‫يکی از محققین ابتکار و استقالل ذهنی او را به نگذراندن يک دورۀ تحصیلی جامع و مستمر نسبت داده‬
‫است ‪ .‬اگر هم چنین باشد ‪ ،‬بعقوبی ادعاهايی را در مورد تاريخ به عنوان يک رشته می کند که حتی سر‬
‫جوفری التون)‪ (Geoffrey Elton‬بیش از حد کافی می داند‪:‬‬
‫« برتری تاريخ بر تمامی علوم ديگر روشن است ‪ .‬بلندی جايگاه تاريخ بر هر انسان هوشمندی مشخص‬
‫است‪ .‬هیچ کس نمی توانددر اين زمینه استاد شده يا درمورد اينکه تاريخ چه مطالبی را شامل می شود‬
‫يا دريافت می کند و يا انتقال می دهد به بقین برسد‪ ،‬مگر اينکه عمر خود را وقف اين دانش کرده ‪،‬‬
‫معنی واقعی آن را احساس کرده و لذتی را که ارزانی می دارد تجربه کرده باشد»‪( .‬به نقل از خالدی‬
‫‪.:)133:1889‬‬
‫آثار مسعودی به گونه ای عجیب ترکیبی است از تاريخ و تاريخ طبیعی ‪ ،‬و سرشار از اطالعات عمیق و‬
‫پیچیده در مورد موضوعات گسترده ای که مورد عالقه اش بود‪ ،‬به عنوان مثال ‪ ،‬کسانی که گمان می‬
‫کنند «استانبول» يک اسم ت رکی برای شهر کنسانتین پُل است بايد به اظهارات مسعودی که در سال‬
‫‪ 897‬میالدی يعنی قرنها قبل از عثمانیها بیان شده توجه داشته باشند‪ .‬او می گويد که يونا نیان ( اهالی‬
‫بیزانس در قرن دهم میالدی) آنرا ‪ Polin‬به معنی شهر می نامیدند و چون عربی فاقد حرف پ است‬
‫ان را معرب کرده و پ را به ب تبديل کرده يعنی پولین را به بولین(‪ )bolin‬تبديل کرده اند‪ .‬اعراب که‬
‫می خواستند بر عظمت اين شهر که پايتخت امپراطوری عثمانی بود تأکید کنند آنرا استان‬
‫بولین)‪ (Istan Bulin‬می نامیدند‪ .‬در واقع اين اعراب بودند که سبب تغییر نام کنستانتین پُل به‬
‫استانبول شدند(دانلوپ ‪. 6)1871‬‬
‫با گذر زمان‪ ،‬تاريخ در سرزمینهای اسالمی به شاخه های متنوعی تقسیم شد‪ .‬تاريخ های محلی ‪ ،‬تاريخ‬
‫يک شهر يا منطقه‪ ،‬بويژه در ايران به تعداد بسیار زيادی ظهور يافت‪ .‬با افول قدرت خلفا در بغداد‪ ،‬و‬
‫پیدايش سلسله های مستقل در بخشهای مختلف جهان اسالم‪،‬تاريخ سلسله های فردی و معموالً به‬
‫امید دريافت مزد و انعام ن وشته شد‪ .‬به همین گونه ‪ ،‬شرح حال زندگی مديحه آمیز حاکمان متداول‬
‫شد‪ .‬الگوهای قديمی تر نیز مورد تقلید قرار می گرفتند ‪ .‬يکی از طرف داران برجسته اين روش ابن‬
‫اثیر ( ‪ )1162- 1033‬بود که مهمترين اثر او يعنی الکامل که متن عربی آن مشتمل بر دوازده جلد‬
‫است تاريخ بشر را از زمان خلقت تا کمی پیش از مرگ خود او شامل می شود ‪ .‬اما ابن اثیر تاريخ‬
‫سلسله زنگی که برموصل حکومت می کردند را نیز به تحرير در آورد ‪ .‬باز ماندگان اين سلسله ثروت‬
‫موروثی خود در مصر و سوريه را به صالح الدين حاکم مصر باختند ‪.‬‬

‫‪5‬‬
‫تا دوره سلجوقیان ( قرون يازدهم و دوازدهم میالدی ) اکثر آثار تاريخی در خاورمیانه اسالمی به زبان‬
‫عربی نوشته می شد ‪ .‬اين مسئله حتی در مورد تاريخ ايران هم صدق می کرد ‪ ،‬اگر چه مورخین‬
‫معروف از شیوه بلعمی يعنی تاريخ نگاری به زبان فارسی پیروی می کردند ‪ .‬يکی از برجسته ترين اين‬
‫افراد بیهقی بود که تاریخ مسعودی را نوشت ‪ .‬مسعود يکی از سالطین غزنوی بود که بر بیشتر نواحی‬
‫شرقی ايران ‪ ،‬افغانستان و شمال هندوستان حکومت می کرد و امپراطوری او عمدتاً به دست‬
‫سلجوقیان افتاد ‪ .‬بیشتر آثار بیهقی از بین رفته است ‪ ،‬اما آن چیزی که باقی مانده با زبان زيبا و‬
‫شیوای فارسی و به طور خارق العاده ای زنده و مفصل اقدامات حکومت غزنوی را ذکر می کند ‪.‬‬
‫با ورود مغولها به جهان اسالم در سال ‪ 1018‬م ‪ ،‬بسیاری از چیزها تغییر کرد ‪ ،‬و تاريخ نگاری نیز تاثیر‬
‫اين تهاجم و انصمام بیشتر بخشهای خاور میانه به اين امپراطوری که ازکشور کره تا مجارستان امتداد‬
‫داشت را احساس کرد ‪ .‬در ايران اگر چه اين تهاجم از بسیاری جهات فاجعه آمیز بود ‪ ،‬اما باعث شکل‬
‫گیری چیزی شد که از آن به عنوان بهترين دوران تاريخ نگاری فارسی ياد می شود ‪ .‬و اين تاريخ‬
‫نگاری عمدتاً به زبان فارسی انجام میشد ‪ .‬عربی به عنوان زبانی که حاکمان غیر مسلمان جديد جهان‬
‫توجه چندانی به آن نشان نمی دادند به جز در مورد قوانین اسالمی و الهیات در رده دوم قرار گرفت‬
‫‪ .‬میزان عالقه ای که مورخین پارسی عصر مغول از خود نشان دادند بسیار بیشتر از آن چیزی است که‬
‫میتوان از تکامل معمول تاريخ نگاری انتظار داشت ‪ :‬در نتیجه آثار برخی از اين مورخان از زمره‬
‫مهمترين منابع موجود در مورد تاريخ امپراطوری مغول در مجموع و نه صرفاً بخشهای ايران يا اسالمی‬
‫آن می باشن د ‪.‬دو تن از اين مورخین را میتوان به عنوان نمونه ذکر کرد ‪ :‬جوینی و رشید الدین ‪ .‬هر‬
‫دو اين افراد در دربار دولت مغول خدمت می کردند ‪ .‬جوينی ( ‪ )1006- 1013‬حاکم بغداد بود ‪ ،‬و‬
‫تاريخ فتوحات چنگیز خان و توسعه دولت مغول را نوشت ‪ .‬او برای کسب اطالعات به مغولستان سفر‬
‫کرد ‪ ،‬و با سبک متعالی زبان فارسی چیزهای زيادی را در مورد جهان پهناور مغول بیان می کند که‬
‫مورد تحسین بسیار است ‪ .‬رشید الدين ( ‪ )1097-1311‬برجسته تر از جوينی بود ‪ .‬غازان خان ‪،‬‬
‫حاکم تازه مسلمان شده مغول او را مامور کرد تا تاريخ مغول را بنگارد ‪ ،‬و حاصل کار کتاب جامع‬
‫التواریخ بود که موجود است و مهمترين منبع در مورد تاريخ عصر مغول محسوب میشود‪ . .‬پس از آن‬
‫رشید الدين تاريخی در مورد تمام مردم انی که مغوالن با آنها در ارتباط بودند يعنی هندی ها ‪ ،‬چینی‬
‫ها ‪ ،‬ترکها ‪ ،‬يهوديان ‪ ،‬و حتی اروپائیان نوشت ‪.‬‬
‫شايد بیجا نباشد که برخی رشید الدين را اولین مورخ جهان نامیده اند ‪.‬تهاجم مغوالن باعث شکل‬
‫گیری دوره ای از سلطه فرهنگ ايرانی شد‪ .‬اگر چه شرح وقايع تاريخی در مصرو سوريه که به‬
‫امپراطوری مغول منضم نشده بودند به زبان عربی نوشته می شد ‪ .‬می توان استدالل کرد که آخرين‬
‫شرح وقايع اسالمی در قرون وسطی در اواخر قرن هجدهم در مصر نوشته شد ‪ :‬اين اثر که توسط‬

‫‪6‬‬
‫جبرتی نوشته شد در مورد فتوحات نا پلئون بود ‪ .‬اما در جاهای ديگر ‪ ،‬حتی تا مدتی طوالنی در‬
‫امپراطوری عثمانی زبان فارسی غا لب بود‪ .‬در شمال هندوستان ‪ ،‬يعنی جايی که حاکمیت مسلمانان‬
‫در قر ن سیزدهم پايه گذاری شد ‪ ،‬تاريخ نگاری به زبان فارسی انجام میشد و از هنجارهای ايرانی‬
‫پیروی می شد در حقیقت ‪ ،‬تاريخ سلط نت قبل از مغول در دهلی يکی از عرصه های معدود تاريخ‬
‫نگاری است که می توان گفت از شرح وقايع قرون وسطی تا به امروز زنده مانده است ‪ .‬بايد مطالبی را‬
‫هم در مورد ابن خلدون ( ‪ ) 1330-1926‬که اهل شمال آفريقا بود ذکر کرد‪ .‬شايد او را بتوان تنها‬
‫مورخ اسالمی دانست که انتظار می رود يک مورخ غربی با او آشنا باشد ‪ .‬اين سخن منصفانه است ‪ :‬او‬
‫اصیل ترين و مبتکرترين متفکر تاريخی بود که در قرون وسطی در جهان اسالم ظاهر شد‪ .‬شهرتی که‬
‫او با نوشتن کتاب تاريخ جهان خود به نام کتاب العبار به دست آورد شايد به آن اندازه نباشد که از‬
‫نوشتن مقدمه ای برآن به نام مقدمه بدست آورد ‪ .‬او در اين مقدمه با بررسی تاثیر محیط فیزيکی ‪،‬‬
‫دولت سازی ‪ ،‬قدرت جامعه قبیله ای با احسا سات گروهی و انزوای طبیعی آن ( عصبیه) مذهب‬
‫و تاثیرات مخرب تمدن و رفاه ‪ ،‬با زوال متعاقب آن و غیره به کاوش در مورد علت های تغییر می‬
‫پردازد ‪.‬ابن خلدون در زمان خود تاثیر محدودی به جای گذاشت ‪ ،‬اگر چه زندگی پر ماجرايی را سپری‬
‫کرد ( به عنوان مثال او با تیمور فاتح در دمشق مالقات کرد و شرحی در مورد مذاکرات خود با او نقل‬
‫کرد )‪ .‬ايده های ابن خلدون در قرن هفدهم توسط متفکران عثمانی بسیار مورد بحث قرار گرفت و‬
‫امروزه تاثیر قابل مالحظه ای در جهان اسالم دارند‬
‫در مورد چین گفته شده است که اين کشور يک ادبیات تاريخی تولید کرد که از نظر امتیازات و‬
‫محدوديت ها ويژه از نظر میزان برونداد و طول و استمرار آن منحصر به فرد بوده است( بزلی و پلی‬
‫بلنک‪ .7)81861‬تاريخ پیو سته تاريخ نگاری چین حد اقل به زمان کنفوسیوس می رسد‪ ،‬و بشکل‬
‫سنتی آن به اندازه امپراطوری چین يعنی تا اوايل قرن دوازدهم باقی ماند‪ .‬تاريخ چین چندان مورد‬
‫توجه دانشجويان تاريخ نگاری در غرب قرار نگرفته است‪ .‬بدون شک اين مسئله تا حدودی به دلیل‬
‫مشکل شديد دستیابی به آن می باشد‪ .‬چینی زبان ساده ای نیست ‪ ،‬و بعید است که کسی صرفاً به‬
‫خاطر بررسی سنت تاريخ نگاری چین مايل باشد زبان چینی را بیاموزد‪ .‬ضمناً مطالب زيادی از منابع‬
‫چینی به زبانهای اروپايی ترجمه نشده است‪ .‬حتی بیشتر مطالبی که ترجمه شده اند بدون آشنايی‬
‫قبلی خواننده با تاريخ و فرهنگ چین نامفهوم اند‪.‬در هر حال ‪ ،‬سنت تاريخ نگاری چین تا حد زيادی از‬
‫دو سنت عظیم تاريخ نگاری جهان يعنی تاريخ نگاری غربی و تاريخ نگاری اسالمی به فرهنگ وابسته‬
‫تر است‪ .‬بنظر می رسد که تاريخ نگاری چین تحت تأثیر تاريخ نگاری غربی و تاريخ نگاری اسالمی قرار‬
‫نگرفته است و به میزان زيادی هم بر آنها تأثیر نگذاشته است‪.‬تأثیر سنت تاريخ نگاری چین عمدتاً به‬

‫‪7‬‬
‫شرق آسیا محدود می شود‪ :‬سنت تاريخ نگاری در کره‪ ،‬ژاپن و ويتنام اگر چه متأثر از فرهنگ خود اين‬
‫کشورهاست‪ ،‬اما به میزان زيادی به عنوان مستعمره تمدن چین محسوب می شوند‪.‬‬
‫در سنت تاريخ نگاری چین هیچ چیز شديداً مذهبی وجود ندارد‪ .‬داستانهای نقل شده در اين روايت‬
‫چیزی دربارۀ پیامبران‪ ،‬ماورا الطبیعه ‪ ،‬جادو و يا معجزه به ما نمی گويند‪ .‬هرچند اين سنت به آيین‬
‫کنفوسیوس که ايدئولوژی و نه مذهب مقامات حکومتی و افراد ديوانی بود وابستگی شديدی دارد‪ .‬اين‬
‫مقامات حکومتی وافراد ديوانی بودند که تاريخ را می نوشتند و می خواندند‪ .‬آيین کنفوسیوس که به‬
‫مراسم و آيین هعای سنتی و با اس تمرار خانواده وغیره دلبستگی شديدی داشت‪ ،‬ناچاراً به گذشته و‬
‫پیشینه ای که خود ارائه می داد بسیار عالقه مند بود‪ .‬گفته شده است که برای يک فرد معتقد به آيین‬
‫کنفوسیوس ‪ ،‬تاريخ از برخی جهات جای نوشته های مقدس را که برای فرهنگ های ديگر بسیار با‬
‫اهمیّت هستند گرفت‪.‬اما منشأ تاريخ نگاری به قبل از کنفوسیوس مربوط می شود‪ .‬تاريخ پرستش‬
‫اجداد به پیش از دوره حکیم کبیر (کنفوسیوس) مربوط می شود و مستلزم حداقل حفظ شجره‬
‫شناسی و بويژهدر مورد خانواده های سلطنتی بود‪ .‬بسیاری از ايالتها قبل از اينکه در زمان امپراطور اول‬
‫در سال ‪ 001‬قبل از میالد متحد شوند شرح وقايعی را برای خود حفظ می کردند‪.‬‬
‫يکی از اين شرح وقايع ها متعلق به ايالت لو (‪ (LU‬بود که به سالنامه بهار و پائیز معروف بود و به‬
‫طور رسمی آغاز سنت تاريخ نگاری پیوسته را نشان می دهد‪.‬اين مسئله نه به خاطر اهمیت اين ايالت‬
‫يا به خاطر اطالعاتی که اين شرح وقايع ارائه می داد‪ ،‬بلکه به دلیل اين اعتقاد بود که اين اثر توسط‬
‫شخص کنفوسیوس ويرايش شده و در نتیجه مدلی را ارائه می داد که نمی توانست ناديده گرفته شود‪.‬‬
‫اين شرح وقايع سالهای ‪ 700‬تا ‪ 911‬قبل از میالد را شامل می شود و صرفاً به ثبت حوادث عمده از‬
‫جمله تشريفات مذهبی می پردازد‪ .‬موضوع واقعاً مهم بود اين بود که گمان می شد کنفوسیوس در‬
‫جريان ويرايش اين اثر با انتخاب دقیق واژگان و اصطالحات يک مقیاس اساسی برای ستايش و‬
‫سرزنش مطرح ساخته است‪ .‬يافتن اين مقیاس برای همه کس حتی در چین هم آسان نیست‪ ،‬و يک‬
‫اعتقاد قديمی وجود دارد مبنی بر اين که در حقیقت کنفوسیوس از سالنامه ها به عنوان کتاب درسی‬
‫استفاده می کرد‪ :‬يعنی اين که ‪ ،‬تفسیرها و توضیحات کنفوسیوس شفاهی بود و در کتاب يافت نمی‬
‫شد‪.‬‬
‫اگر هم چنین باشد‪ ،‬يکی از میراث های اين اعتقاد دربارۀ فعالیت کنفوسیوس به عنوان يک مورخ اين‬
‫مفهوم است که توزيع متناسب ستايش و سرزنش يکی از وظايف مهم مورخین بود‪ -‬حتی اگر چه‬
‫بسیاری از مورخین در عمل نسبت به اينکه خودرا با کنفوسیوس دريک سطح قرار دهند بی میل‬
‫بودند‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫بدون شک درک صحیح پیام کنفوسیوس در کتاب سالنامۀ بهار و پائیز چنان مشکل بود که باعث‬
‫بوجود آمدن تفسیرهای بسیار می شد‪ .‬تاريخ اين تفسیرها به چند قرن پس از کنفوسیوس يعنی‬
‫دوران هان (‪ 026‬قبل از میالد تا ‪ 002‬میالدی) مربوط می شود‪ .‬تاريخ ديگری که با اين تاريخ نسبتاً‬
‫متفاوت است چیزی است که به عنوان تسوچوان)‪(tso-chuan‬يا سنت تسو شناخته می شود‪ .‬اين اثر‬
‫بسیار کاملتر از سالنامه هاست و دوره طوالنی تری را در بر میگیرد‪ .‬اين تاريخ بسیار کمتر از‬
‫تفسیرهای ديگر به دادن پندهای ا خالقی می پردازد و تنها حوادث را به شیوه ای زنده و با روح نقل‬
‫می کند‪ .‬اين اثر به عنوان اولین شاهکارعظیم نثر چینی محسوب می شود‪ :‬اگر چه کامالً واضح نیست‬
‫که آيا بايد اين اثر را صرفاً به عنوان يک اثر تاريخی در نظر گرفت يا خیر ‪ :‬بخش زيادی از اين اثر‬
‫مبتنی بر داستانهای افسانه ای يا نیمه افسانه ای دربارۀ چهره های برجسته گذشته های دور است‪.‬‬
‫پیشرفت عظیم تاريخ نگاری در چین با سسو‪ -‬ماچین )‪ 19:-1:( (ssu-machien‬قبل از میالد) و‬
‫پدرش سسوماتان )‪ (ssu-matan‬پديد آمد‪ .‬سسو ماچین کارهای پدرش را ادامه داده و کامل کرد‪.‬‬
‫هر دو آنها ي کی پس از ديگری شغل کاتب اعظم يا مورخ اعظم را در چین متحد در زمان سلسلۀ هان‬
‫به عهده داشتند‪ .‬طرح آنها تجمیع تمامی مطالب و سنت های موجود در مورد تاريخ چین از دوره های‬
‫گذشته تا زمان خود در يک اثر واحد بود‪ .‬به اين منظور آنها يک الگوی اساسی طرح کردندکه با‬
‫اصالحات و تعديل هايی تا پايان عمر امپراطوری چین در سال ‪1811‬م توسط مورخین رسمی پیروی‬
‫می شد‪ .‬اين الگو يک رويکرد چسب و قیچی بود‪ .‬دراين رويکرد مطالب از منابع مختلف گردآوری شده‬
‫وبه استثنای اختصار يا در مواردی نظر شخصی نويسنده به طور کامل و مستقل ضبط میشدند‪ .‬البته‬
‫رأی مورخ در مورد انتخاب قطعه های منتخب نقش داشت و بنابراين احتساب يک چنین کتابی به‬
‫عنوان يک منبع دست اول ساده انگاری خواهد بود اگر چه چنین اثری ممکن است از اثر ديگری که‬
‫کامال به زبان خود نويسنده نوشته شده است به اثر اولیه نزديک تر باشد‪ .‬اين رويکرد قرابت هايی با‬
‫رويکرد طبری در تاريخ نگاری دارد‪ .‬برخی مطالب که به گذشته های دور مربوط می شوند شايد دارای‬
‫سنديت و اعتبار کافی نباشند‪ ،‬اما در مورد حوادث تاريخی اخیر‪ ،‬می شود به آرشیوهای رسمی دولتی‬
‫با تمامی مزايا و مشکالتی که به همراه دارند مراجعه کرد‪.‬‬
‫جنبۀ ديگری که سسوماس )‪ (ssu-mas‬الگويی را بنا نهاد شیوۀ سازماندهی مطالب براساس موضوع‬
‫بود‪ .‬شی چی )‪( (shih-chi‬اسناد تاريخی ) به پنج دستۀ اصلی تقسیم می شدند‪ .‬اولین دسته سالنامه‬
‫های اصلی )‪ (pen-chi‬بود‪ ،‬که به شرح حوادث اصلی زندگی و حکومت امپراطوران می پرداخت‪.‬‬
‫دومین دسته فهرست ها )‪ (piao‬بودند‪ :‬اين فهرست ها تعیین القاب و عناوين افراد اصیل و همچنین‬
‫شرح وقايع سلسله های مستقل قبل از دورۀ امپراطوری هان را شامل می شد‪ .‬سومین دسته تک‬
‫نگاشتها )‪ (shu‬بود ند که به جنبه های حکومتی از قبیل تقويم ‪ ،‬مراسم و موسیقی می پرداختند ‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫چهارمین دسته خانه های موروثی )‪ ( shih-chia‬بودند که تاريخ ايالتهای مستقل قبل از امپراطوری‬
‫هان را ذکر می کردند ‪ :‬اين مقوله ای بود که جانشینان سسوماس در هنگام تاريخ نگاری چین متحد‬
‫غیر ضروری می دانستند ‪.‬آخرين وطوالنی ترين قسمت زندگی نامه ها )‪ (lieh-chuan‬بود که در‬
‫لغت به معنی سنت های گردآوری شده می باشد و يک مقولۀ فرا گیر بود که اگر چه عمدتاً مشتمل بر‬
‫زندگی نامه افراد برجسته بود ‪ ،‬اما همچنین مواردی از قبیل روابط با کشورهای خارجی را شامل می‬
‫شد که هیچ جای مناسب ديگری برای آن يافت نشده بود ‪ .‬زندگی نامه ها به مرور بطور فزاينده ای‬
‫بخش عم ده ای از تاريخ های رسمی را به خود اختصاص دادند اما اين زندگی نامه ها هیچ شباهتی با‬
‫زندگی نامه ها به مفهوم امروزی رايج در غرب نداشتند ‪ .‬موضوعات آنها نه به دلیل اهمیت خود‬
‫موضوع بلکه بیشتر به دلیل تعلق آنها به گروه يا طبقه ای بود که در دولت چین نقش مهمی ايفا می‬
‫کردندو مهم شمرده می شدند‪.‬‬
‫تمامی اين موارد ممکن است سبب ايجاد يک تأثیر خشک مکانیکی شود و در حقیقت در برخی تاريخ‬
‫های بعدی دقیقاً چنین تأثیری حاصل می شد‪ .‬اما با مطالعۀ ترجمۀ ريموند داوسن ‪Raymond‬‬
‫)‪ 1Dawson(1889‬از بخشهای مربوط به اولین امپراطور چین به وضوح در می يابیم که چنین‬
‫مسئله ای در مورد تاريخ سسوماچین صدق نمی کند‪ .‬اين اثر مطالب را بسیار زنده و جالب ارائه می‬
‫دهد‪.‬‬
‫پان کو)‪ 30-80( (panku‬م) مسئول مرحلۀ بعدی تکامل در تاريخ نگاری رسمی چین محسوب می‬
‫شود‪ .‬تاريخ او به عنوان يک اقدام شخصی آغاز شده و اگر چه بعداً جايگاه و حمايت رسمی را بدست‬
‫آورد‪ ،‬اما مهم است بدانیم که با وجود تسلط تاريخ های دولتی ‪ ،‬نوشتن تاريخ های خصوصی هم در‬
‫چین ادامه داشت‪ .‬پان کو در اثر خود به بررسی تاريخ سلسلۀ هان )‪ (Han shu‬می پردازد‪ :‬از اين‬
‫جنبه ‪ ،‬يعنی اختصاصاً پرداختن به تاريخ يک سلسله‪ ،‬او از الگوی بنا شده توسط ساسو ماچین دور‬
‫شد و اين الگوی پان کو بود که از آن پس مورد تقلید قرار گرفت‪ .‬مورخین چین بطور قطع مايل‬
‫بودند که تاريخ کشور خود را در چارچوب يک سلسله مشاهده کنند (در اين مورد دانشوران غربی‬
‫عمدتاً از چینی ها پیروی کردند)‪.‬‬
‫پس از سلسلۀ هان ‪ ،‬سلسلۀ مهم ديگری که بر چین حکومت کرد سلسۀ تانگ‬
‫( ‪ ( 611- 827 tong‬بود ‪ .‬در اين هنگام دولت يک دفتر تاريخ تاسیس کرد که وظیفه آن گرد آوری‬
‫و آماده سازی مطالب در مورد تاريخ سلسلۀ تانگ بود ‪ .‬در فواصلی ( در پايان حکومت هر حا کمی‬
‫)اين مطالب در شرح وقايع هايی گنجانده می شدند که به عنوان اسناد واقعی )‪ ) shih-lu‬شناخته‬
‫می شدند ‪ .‬اسناد واقعی به اين منظور توشته می شدند تا برای مراجعۀ مقامات حکومتی به مطالبی در‬
‫مورد پیشی نیان خود مورد استفاده قرار گیرند ‪ .‬چین سنتی عمیقاً معتقد بود که هیچ کاری نبايد برای‬

‫‪11‬‬
‫اولین بار انجام شود ‪ .‬سر انجام چنین معمول شد که ه ر سلسۀ تازه تاسیس بايد جلوس خود به قدرت‬
‫را با نوشتن تاريخ رسمی سلسلۀ قبل از خود مشخص کند ‪ :‬اين مسئله را می توان از اسناد واقعی‬
‫استنباط کرد ‪ .‬برای چند قرن تاريخ های رسمی تنها چیزی بودند که هنوز وجود دارند ‪ .‬اما تاريخ در‬
‫سلسلۀ آخر يعنی مینگ)‪ )1699-1361 ((ming‬و چینگ )‪ )1699-1811 ((Ching‬موجود است ‪،‬‬
‫بنا بر اين میتوان ديد که مقامات دفتر تاريخ چگونه از اسناد واقعی به عنوان پايه ای برای تاريخ رسمی‬
‫استفاده می کردند ‪.‬‬
‫يک چنین سیستم تاريخ نگاری رسمی در ارائۀ اسناد پیوسته و مفصل در مورد گذشته منحصر به فرد‬
‫بود‪ .‬هر چند اين سیستم بواسطه ماهیت خود در زمینه توسعه تحقیقات تاريخی و تاريخ نگاری به‬
‫عنوان يک رشته علمی زياد رسا نبود ‪ .‬در واقع بسیاری از متفکرين چینی از اين الگوی تاريخ نگاری‬
‫ناراضی بودند ‪ .‬برخی از اين متفکرين در باره ی نقايص اين سیستم و سیستمی را که می توان جای‬
‫گزين آن کرد و يا به آن ضمیمه کرد مطالبی نوشتند برخی ديگر تالش کردند که خودشان کاری‬
‫در اين زمینه انجام دهند ‪ .‬قابل توجه ترين پديده اخیر در زمان سلسلۀ سونگ )‪)862-1078((Sung‬‬
‫روی داد ‪ .‬سوسا‪ -‬ما کونگ اثر خود بنام ‪ (tzu-chih tung-chien‬آينیه ای کامل برای کمک به‬
‫دولت ) را در سال ‪ 121:‬کامل کرد ‪ .‬اين اثر تمامی دوره ای از پايان سالنامه پايیز و بهار تا جلوس‬
‫سلسۀ سونگ به حکومت يعنی از ‪ 923‬قبل از میالد تا ‪ 8:8‬را شامل می شد ‪ .‬نويسنده اين اثر يکی از‬
‫مقامات عالی رتبۀ حکومتی بود ‪ ،‬بنا براين به سختی می توان گفت که اين اثر خارج از سنت بورو‬
‫کراتیک حکومتی اصالتی داشت ‪ .‬در حقیقت اين اثر مورد تايید و حمايت رسمی مقامات حکومت بود‬
‫‪ .‬آن چیزی که در مورد اين اثر غیر عادی بود شکل و سازماندهی آن نبود ‪ ،‬بلکه بیشتر گسترۀ زمانی‬
‫بود که اين اثر به آن می پرداخت و فردی بود که به تنهايی آن را می نوشت ‪ :‬مسئله ای که تا جايی‬
‫که به تاريخ رسمی سلسله ها مربوط می شد مدت مديدی نمونه ای از آن يافت نمی شود‪.‬و سسو –‬
‫ماکوانگ در انتشار عقايد خود هیچ ترديدی نداشت و بر گنجاندن جزئیات حوادثی که اتفاق افتاده‬
‫بودند مصر بود هر چند ممکن بود اين حوادث از نظر اخالقی چندان موجه نباشند ‪ .‬يک مورخ بعدی‬
‫به نام چو هسی (‪ ( chu Hse‬يک اختصاری از اثر سوما کوانگ بنام کانگ مو(‪(kong mu‬فراهم کرد‬
‫که عنصرستايش و سر زنش بسیار بیشتری داشت و با نظرات کنفوسیوس در مورد اخالقیات سیاسی‬
‫بیشتر منطبق ب ود ‪ .‬متاسفانه اين اختصار بود که بیشتر از نسخه اصلی مطالعه شده و مستند شمرده‬
‫می شد‪.‬محققی که تصور می شد از مفهوم سنتی تاريخ نگاری درچین بسیارفاصله گرفت در زمان‬
‫سلسله چینگ( ‪ (ching‬می زيست چنگ هسو اِ چینگ( ‪)1731-1121( ( chang hsueh cheng‬‬
‫استدالل می کرد که تا ريخ نگاری چین بسیار بیش از حد الزم به جزئیات می پرداخت ‪ ،‬و اين مسئله‬
‫باعث می شد که از مسائل اصلی غفلت شود ‪ .‬او مايل بود ديد گاهی وسیع دررابطه با ماهیت و هدف‬

‫‪11‬‬
‫تاريخ در پیش گرفته شود ‪ ،‬برخی او را با گیام با تسیتا ویکو مقايسه کرده اند و شايد بی جا نباشد‬
‫که او را با لرد اکت ون مقايسه کرد ‪ ،‬فردی با تفکر ژرف تاريخی که علی رغم داشتن مقاصد عالی موفق‬
‫نشد آنها را عملی سازد ‪ .‬چنگ در زمان خود تاثیر کمی بر جای گذارد و سريعاً فراموش شد ‪ :‬او‬
‫توانست تنها يک کتاب را منتشر کند ‪ ،‬اما اين کتاب در زمرۀ ‪ 0136‬کتاب تاريخی نبود که در سال‬
‫‪ 1710‬در کتابخانه سلطنتی وجود داشت ‪ .‬انديشه های او در زمانهای اخیر تا حدودی دوباره احیا‬
‫شده اند ‪ ،‬زمانی که متفکران چینی در جستوجوی سنت روشنفکری خود برای پیش بینی تفکر مدرن‬
‫بودند ‪.‬‬

‫پی نوشت‬
‫‪ -1‬اين مقاله ترجمه ايست از يکی از سخنرانی های ديويد مورگان که در فاصله سالهای‪-1881‬‬
‫‪188:‬در دانشکده مطالعات شرقی در دانشگاه لندن ايراد شده است‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫منابع‬

1- Raychaudhuri, T. (1811) ' Indian historiography ' , in J. Cannon et al. The Blackwell
Dictionary of Historians, Oxford.
0- Cook, M . A. ( 1880) ' Eschatology and the dating of traditions' , Princeton papers
in Near Eastern Studies 1:03-97.
3- Guillaume, A. (tr.) (18::) Ibn Ishaq: The Life of Muhammad, London.
9- Hawting, F. M. (1811) ' Tabari, Muhammad ibn Jarir ' ,in J. Cannon et al (eds) The
Blackwell Dictionary of Historian, Oxford.
:- Khalidi, T. (1889) Arabic Historical Thought in the Classical Period, Cambridge.
6- Dunlop, D. M. (1871) Arab Civilization to A. D. 1:22, London and Beirut.
7- Beasley, W. G. and pulleyblank, E. G. (eds) (1861) Historians of China and Japan,
London.
1- Dawson, R. (tr.) (1889) Sima Qian: Historical Records, Oxford.

13

You might also like