Professional Documents
Culture Documents
تحلیل مفهومی خطبه شقشقیه با تاکید بر برجسته سازی به شیوه استعاره و کنایه
تحلیل مفهومی خطبه شقشقیه با تاکید بر برجسته سازی به شیوه استعاره و کنایه
ً
قطعـا بـرای فهـم بهتـرِ هـر متـن دینی ،از جمله نهـج البالغه ،میبایسـت از قواعد زبانی
کمک گرفت .نهج البالغه ،مجموعهای از سـخنان امام علی؟ع؟ اسـت که سـرآمدی
زبانی این
در شیوۀ بالغت ،آن را به مثابۀ «اخ القرآن» قرار داده است .از جمله مباحث ِ
کتـاب ارزشـمند ،میتـوان بـه عرفـی بـودن زبـان و بهرهگیـری از مفاهیـم عرفـی در این اثر
ارزشمند اشاره کرد؛ اما عرفی بودن هرگز به آن معنا نیست که نباید از مباحث مختلف jep.emamat.ir
زبانی و هر قاعدهای که در پیوند میان زبان و متن نقش دارد ،بهره جست .همچنین
168
نمیتـوان از همـگان چنیـن انتظـار داشـت کـه در تمـام مـوارد ،پـی بـه زیباییهـای
متـن برنـد؛ چراکـه گاهـی فصاحـت و بالغـت کالم ،پیچیدگیهـا و ظرافتهایـی دارد
دو فصلنامۀ امام
یکــی از مهمتریــن خطبههــای نهــج البالغــه کــه همــواره مــورد توجــه محققــان بــوده،
خطبــۀ «شقشــقیه» اســت .برخــی ،بیشــتر جنبههــای بالغــی آن را اهمیــت دادهانــد.
بــرای نمونــه ،از همــان عبــارت آغازیــن «أمــا و اهلل لقــد تقمصهــا» ،جذابیــت ادبــی ایــن
خطبــه ،جلــو ه میکنــد .کلمــات «أمــا ،قســم ،الم تأ کیــد ،قــد» ،نشــانگر مبالغــه و آغــاز
ســخنانی پراهمیــت اســت 2.از ایــن قبیــل زیباییهــا ،تــا پایــان خطبــه ،همچنــان بــه
jep.emamat.ir بـا توجـه بـه گسـتردگی مباحـثزبانشناسـی ،یکـی دیگـر از مباحـث مرتبـط ،مسـئله
ادبی فرمالیست
آشناییزدایی و برجستهسازی ادبی است که اولین بار ،پیروان مکتب ِ
169
روسـی آن را مطـرح کردهانـد .نظریـۀ برجستهسـازی بـه هـر متـن و کالم ادبـی ،از جملـه
نهـج البالغـه ،اختصـاص دارد .برجسـتگیهای کالمـی ایـن کتـاب ارزشـمند ،بـر اثـر
هبانک و هراعتسا ۀویش هب یزاس هتسجرب رب دیکأتاب ،هیقشقش ۀبطخ یموهفم لیلحت
آن اسـت کـه سـخن بلیغانـۀ امـام علـی؟ع؟ ،مرزهـای سـخن معمولـی و محـاورهای را
درنوردیـده و بـه شـکل و صورتـی درآمـده کـه بسـیاری از واژهها ،تعابیـر و آهنگ واژگان،
موجـب عادتزدایـی ذهـن مخاطـب شـده اسـت.
برجستهســازی ،اســلوب واحدی ندارد و میتوان با بهرهگیری ا ز اســلوبهای گوناگون،
بــه آن دســت یافــت .ایــن مقالــه ،بــا روش توصیفــی _ تحلیلــی ،مســئله برجستهســازی
را از طریــق دو شــگرد «اســتعاره» و «کنایــه» ،در خطبــۀ شقشــقیه مــورد بررســی قــرار داده
اســت .ســاختار ایــن پژوهــش بــه گونـهای اســت کــه پــس از شــناخت مفاهیــم کلیــدی،
.2پیشینه
نخستین شناختها از دو ّ
فن استعاره و کنایه ،مربوط به جایگاه آن دو در علم بالغت
اســت .برخــی ،خاســتگاه اولیــۀ ایــن دیــدگاه را نظریــات ارســطو دانســتهاند .در دیــدگاه
ً
بالغــی ،صرفــا بــر ُبعــد زیبایــی ادبــی نگریســته شــده اســت 2.در مرحلــۀ پیشــرفتهتر ،
از دیــدگاه برخــی دانشــمندان ،فنونــی ماننــد اســتعاره و کنایــه ،قابلیــت باالیــی بــرای
تصویرآفرینــی در ذهــن دارنــد 3.برخــی دیگــر ،نظریــۀ «زبانشناســی شــناختی» را بــرای
ایــن قبیــل فنــون مطــرح کردنــد .طــرفداران ایــن دیــدگاه قائــل هســتند کــه ایــن فنــون،
jep.emamat.ir
روشــی بــرای تفکــر و درک جهــان هســتی اســت 4.دیــدگاه دیگــر را میتــوان در ضمــن
نظریــۀ آشــناییزدایی دنبــال کــرد؛ بدیــن معنــا کــه ایــن دو فــن ،از طریــق عادتزدایــی 170
و آشــنازدایی ،برجســتگی کالم و ســخن را خلـق میکننــد .نگارنــدگان معتقــد هســتند
مجمــوع دیدگاههــای مذکــور در حــوزۀ کارکــردی ایــن فنــونّ ،
دو فصلنامۀ امام
الف .پایاننامهها:
jep.emamat.ir
شیخحسـینی ،زهـرا« ،برجستهسـاز یهای نهـجالبالغـه در مضامیـن مشـترک بـا قـرآن
171
(در بـاب مسـائل اخالقـی _ تربیتـی)» ،دانشـگاه اراک ،دانشـکدۀ ادبیـات و علـوم
انسـانی.1393 ،
هبانک و هراعتسا ۀویش هب یزاس هتسجرب رب دیکأتاب ،هیقشقش ۀبطخ یموهفم لیلحت
ب .مقاالت:
تنگستانی ،معصومه و پسندیان ،فاطمه« ،بازتاب جلوههای برجستهسازی در خطبۀ
۱۱۰نهـج البالغـه» ،پذیرفتـه و چـاپ در همایـش ملـی نهـج البالغـه و زبانشناسـی،
.1399
خسرویان ،طاهر « ،فرمالیسم روسی با تأ کید بر خطبۀ اشباح در نهجالبالغه» ،پذیرفته
و چاپ در همایش ملی نهجالبالغه و زبانشناسی.1399 ،
خضـری ،علـی و محدثینـژاد ،عبـاس« ،جلوههـای برجستهسـازی در نامـۀ 45نهـج
البالغـه» ،فصلنامـۀ پژوهشـنامه نهـجالبالغـه ،سـال پنجـم ،شـمارۀ .1396 ،20
طاهری ،علی« ،آشناییزدایی و برجستهسازی در خطبههای نهجالبالغه با بهرهگیری
از صنعت التفات» ،فصلنامۀ پژوهشنامه نهجالبالغه ،شمارۀ .1394 ،12
میراحمدی ،سید رضا ،نجفی ایوکی ،علی و زریوند ،نیلوفر « ،تحلیل و بررسی خطبۀ
"اشـباح" از منظـر نقـد فرمالیسـتی» ،پژوهشـنامۀ نقـد ادب عربـی ،دوره ششـم ،شـمارۀ
.1394 ،11
خالـدی سردشـتی ،علـی و موسـوی بفرویـی ،سـید محمـد« ،بررسـی آواشناسـی خطبـۀ
شقشـقیه و جایـگاه آن در ارتبـاط معنایـی حـروف و واژگان» ،مطالعـات ادبـی متـون
اسلامی ،شـمارۀ .1399 ،20
علیـزاده تیمورلویـی ،یحیـی و مجیـدی ،هانیـه« ،بسـامدهای هیجانـی و سـحرانگیزی
بالغـی خطبـۀ شقشـقیه» ،مطالعـات ادبـی متـون اسلامی ،شـمارۀ .1398 ،15
.3مفاهیم jep.emamat.ir
برجستهسازی
172
برجستهسازی ،موضوعی مطرحشده در دانش زبانشناسی جدید است که منتقدی 1
روسـی بـه نـام «شکلوفسـکی» ،2بـرای اولین بار آن را طرحریزی کـرد و بعدها طرفداران
دو فصلنامۀ امام
مکتـب فرمالیسـت ،تفصیـل بیشـتری بـه آن دادهانـد .صورتگرایـان بـر ایـن باورنـد کـه
تپـژوهـ ــی _ شمارۀ سی و یکم _ بهار و تابستان 1401
استعاره
اسـتعاره بـر وزن اسـتفعال و بـه معنـای «طلـب عاریـه» اسـت 2.یکـی از قویتریـن و
متعالیتریـن فنـون بیانـی ،اسـتعاره اسـت کـه در جایی به کار میرود کـه بین موضوعله
ً
و مـورد بهکاررفتـه ،شـباهتی برقـرار باشـد؛ ماننـد« :رأیـت أسـدا یرمـي» .اسـتعاره نوعـی
مجـاز اسـت .حتـی سـکاکی ،اسـتعاره را باالتـر از مجـاز و آن را «حقیقـت ادعایـی»
دانسـته اسـت؛ یعنـی زمانـی کـه فـردی اسـتعاره میگویـد ،ایـن اسـتعمال را حقیقـی
3
میپنـدارد ،نـه مجازگویـی.
کنایه
اهـل لغـت میگوینـد :فلان چیـز را به کنایه گفت ،یعنی پوشـیده سـخن گفـت 4.کنایه
بـه معنـای «اسـتتار کـردن» اسـت و در جایـی کاربـرد دارد کـه قصـد متکلـم بـر مخفـی
کـردن باشـد .بـه تعبیـر سـکاکی ،کنایـه ،تـرک تصریحگویی اسـت و در جایی اسـت که
ْ
الزم ذکـر شـود ،امـا ملـزوم اراده شـود .همچنیـن ّ
فـن بالغـی «تعریـض» بـه معنـای گوشـه
jep.emamat.ir
5
زدن ،شـبیه بـه کنایـه و حتـی دقیقتـر از کنایـه اسـت.
173
خطبۀ شقشقیه
هبانک و هراعتسا ۀویش هب یزاس هتسجرب رب دیکأتاب ،هیقشقش ۀبطخ یموهفم لیلحت
سـومین خطبـة کتـاب شـریف نهـج البالغـه ،موسـوم بـه «شقشـقیه» اسـت کـه از
مشـهورترین خطابههـای حضـرت علـی؟ع؟ به حسـاب میآید .این خطبـه ،به صورت
ّ
کامـل در برخـی کتابهـای اهلسـنت نیـز آمـده اسـت؛ برای مثـال ،در کتـاب نثر الدر
فـي المحاضـرات آمـده اسـت« :وذكـرت عنـده؟ع؟ الخالفـة ،فقـال :لقـد تقمصهـا ابـن
از جذابیـت و برجسـتگی را بـرای شـنونده بـه ارمغـان نمـیآورد .حتـی اگـر کالم ،صرفـا
مشـبهّ ،
مشـبه به، به روش تشـبیه میآمد ،موجب برجستهسـازی نمیگشـت؛ زیرا ذکر ّ
تپـژوهـ ــی _ شمارۀ سی و یکم _ بهار و تابستان 1401
ادات تشـبیه و نیـز گاهـی وجـه شـبه ،بـر اسـاس قاعـدۀ اولیـه و زبـان متعـارف اسـت و
در نتیجـه ،چالشـی را در ذهـن مخاطـب بـه وجـود نمـیآورد .بـرای نمونـه ،عبـارت «و
إنـه ليعلـم أن محلـي منهـا محـل القطـب مـن الرحـى» بیـان میکنـد کـه همـان گونـه کـه
ّ
.1اآلبي ،ابوسعد منصور بن الحسين ،نثر الدر في المحاضرات.186/1 ،
.2ابنأثيــر الجــزري ،ابوالســعادات المبــارك بــن محمــد ،النهايــة فــي غر يــب الحديــث و األ ثــر،
.490-489/2
.3خوئی ،حبیباهلل ،منهاج البراعة.332/3 ،
محور آسـیاب ،نقش اساسـی در گردش آن را به عهده دارد و کارآیی آسـیاب به وجود
ْ
خالفـت کارآیـی محـور اسـت ،علـی؟ع؟ نیـز ،اسـاس و رکـن خالفـت اسـت و بـدون او
الزم و مطلوبـی نـدارد .ابنمیثـم از سـه زاویـه بـه آن نگریسـته اسـت :نخسـت اینکـه
امـام ،محـل و جایـگاه خویـش را به محل و جایگاه محور و قطب آسـیاب تشـبیه کرده
اسـت کـه از نـوع تشـبیه معقـول بـه معقـول اسـت .دوماینکـه ،خـود را بـه محور آسـیاب
تشـبیه کـرده اسـت کـه تشـبیه محسـوس بـه محسـوس اسـت .سـوم ،تشـبیه خالفـت
بـه سـنگ آسـیاب کـه از نـوع تشـبیه معقـول بـه محسـوس اسـت 1.در اینجـا بایـد توجـه
داشـت کـه اسـتعاره ،در حقیقـت همـان تشـبیهی اسـت کـه از قاعـدۀ اولیـۀ آن کاسـته
دل
شـده اسـت و ایـن قاعدهکاهـی ،موجـب برجستهسـازی شـده اسـت .در واقـع در ِ
هـر اسـتعارهای ،تشـبیه وجـود دارد .بـه هـر حـال ،عبـارت تشـبیهی مذکـور ،علیرغـم
اوج زیبایـی و عمـق پیـام ،همچنـان در سـطح زبـان معیـار اسـت و فراهنجـار نیسـت.
با این توضیح ،نمیتوان آن را از موارد هنجارگریزی و برجستهسـازی به حسـاب آورد.
نکتـۀ قابـل توجـه دیگـر اینکـه شـخص ادیـب و سـخنور ،بـه طـور آ گاهانـه صنعـت
jep.emamat.ir اسـتعاره را بـه کار میبنـدد؛ بنابرایـن مخاطب نیـز باید با دقت ،به اغراض و مقاصدی
کـه مـد نظـر متکلـم بـوده ،توجـه داشـته باشـد .البتـه ایـن امـر که ممکن اسـت پـی بردن
175
بـه تمـام آن اغـراض ،بـرای همـگان آسـان نباشـد ،ضـرورت تحلیـل مقصـود متکلـم از
سـخن اسـتعاری را ایجـاب میسـازد .بـا بیـان ایـن مقدمـه ،بـه ذکـر مـوارد اسـتعاره و
هبانک و هراعتسا ۀویش هب یزاس هتسجرب رب دیکأتاب ،هیقشقش ۀبطخ یموهفم لیلحت
از خالفـت ابوبکـر ،تعبیـر بـه پوشـیدن لبـاس نمـود ،ایـن نکتـه بـه ذهـن میرسـد کـه
همانطـور کـه پیراهـن بـرای زیبایـی و بـه آسـانی بـر تـن پوشـیده میشـود ،خلیفـۀ اول
هـم بـه خاطـر زیبایـی و جلـوۀ خالفت ،خواسـتار آن شـد و نیز آن را به آسـانی به دسـت
را بـه طـور مجـاز بداننـد کـه در ایـن صـورت میتـوان آن را بـه عنـوان کالم اسـتعاری در
176
نظـر گرفـت؛ امـا بـه نظـر میرسـد بتـوان گفـت کـه ایـن فـراز ،اسـتعاره نیسـت و صحیـح
اسـت کـه بـه طـور حقیقـی خالفـت را میراثـی از پیامبـر ؟ص؟ بـه علی؟ع؟ دانسـت که آن
دو فصلنامۀ امام
حضـرت در ایـن جملـه میگویـد :میدیـدم کـه میراثـم بـه غـارت مـیرود.
تپـژوهـ ــی _ شمارۀ سی و یکم _ بهار و تابستان 1401
معنـای فـراز «لشـد مـا تشـطرا ضرعيهـا» ایـن اسـت کـه خلیفـۀ اول و دوم ،پسـتانهای
خالفت را دوشـیدند .در این اسـتعاره ،خالفت به شـتری تشـبیه شـده که با دوشـیدن،
از آن انتفـاع و بهـره بردنـد 2.غـرض ایـن برجستهسـازی را میتـوان تبییـن منفعتطلبی
و سـودجویی دانسـت .گرچـه در خـود ایـن خطبـه ،مصداقهـای آن منفعتطلبیهـا
ذکـر نشـده اسـت ،امـا مخاطـب از طریـق ایـن برجستهسـازی دچـار چالـش ذهنـی
jep.emamat.ir
«يخضمــون مــال اهلل »...بــا توجــه بــه معنــاى لغــوى «خضــم» ،بــه خوبــى نشــان مىدهــد
كــه بنىاميــه بــراى غــارت بيتالمــال بــا تمــام وجودشــان وارد صحنــه شــدند و تــا آنجــا
177
كــه مىتوانســتند خوردنــد و بردنــد .تعبيــر بــه «نبتــة ّ
الر بيــع» ،بــه معنــای گياهــان بهــاری
اســت كــه بســيار لطيــف و بــراى حيــوان ،خوشخــوراک اســت .حیــوان آن را بــا حــرص
هبانک و هراعتسا ۀویش هب یزاس هتسجرب رب دیکأتاب ،هیقشقش ۀبطخ یموهفم لیلحت
و ولــع عجيبــی مىخــورد« .انتكــث» از مــادۀ «نكــث» ،بــه معنــى شكســتن و واتابيــدن
اســت؛ بنابرایــن بــه شكســتن پيمــان« ،نكــث عهــد» گفتــه مىشــود« .فتــل» بــه معنــاى
پيچيــدن و تابيــدن اســت و مفتــول و فتيلــه نيــز از هميــن بــاب اســت .از ایــن تعبیــر
ت میشــود کــه عثمــان ســوابقى را كــه بــراى خــود ،از نظــر تــودۀ مــردم فراهــم آورده
دریافـ
بــود ،بــه دســت خــود نابــود ســاخت و حركــت دنياپرســتانۀ اعــوان و يــاران او ،همــۀ آن
رشــتهها را پنبــه كــرد .بعضــى از شــارحان نهــج البالغــه جملــۀ «انتكــث عليــه فتلــه» را
بــه معنــاى در هــم ريختــن تدابيــرى دانســتهاند كــه او بــراى تشــكيل حكومــت خــود بــه
از قاسـطین و سـتمکاران ،اهـل صفیـن و معاویـه .امـام بـرای معرفـی دسـتۀ دیگـر از
َ 178
دشـمنان خویـش ،بـا اسـتعاره ،تعبیـر َ«م َرقـت» را بـه کار بـرده اسـت .بـه بیـرون رفتـن تیـر
از کمـان «مـروق» میگوینـد و بـه ایـن دلیـل خـوارج را مارقیـن مینامنـد کـه؛ همچـون
دو فصلنامۀ امام
خـروج تیـر از کمـان ،از دیـن خـارج شـدند .البتـه ایـن تعبیـر اسـتعاری ،نخسـتین بـار
تپـژوهـ ــی _ شمارۀ سی و یکم _ بهار و تابستان 1401
توسـط پیامبـر اسلام؟ص؟ در مـورد آن افـراد بـه کار گرفته شـد 2.اسـتفاده از ایـن تعبیر به
دشـمنی ایـن گروه اشـاره میکنـد .همچنین شـاید این
ِ خـروج از دیـن ،بـه عنـوان عامـل
تعبیـر ،بـه طـور ضمنـی تعریضـی باشـد بـه خـوارج کـه نـه تنهـا امـام علـی؟ع؟ خـارج از
خـود آنهـا خـارج از دیـن هسـتند.
دیـن نیسـت ،بلکـه ِ
مصـداق دیگـر اسـتعاره ،در عبـارت «أللقيـت حبلهـا علـى غاربها» مشـاهده میشـود.
تعریـض هـم میشـود .دوری از صراحـت در گفتـار بـه معنـای گفتن مطلبـی به صورت
غیرمسـتقیم ،از شـگردها و ترفندهـای ادیبانـه اسـت که موجب جلـب توجه مخاطب
میشـود .در حقیقـت ،میتـوان گفـت کـه درسـتی ایـن جملـۀ مشـهور کـه «الکنایـة أبلغ
مـن التصریـح» بـه ایـن خاطـر اسـت کـه بـا تـرک تصریـح و رو آوردن بـه کنایـه ،ذهـن
شـنونده درگیـر آن میگـردد کـه غـرض متکلـم چـه کسـی و یـا چـه چیـزی بـود؟ از نظـر
علمـی از ایـن مطلـب ،بـه عنـوان برجستهسـازی یـا د میشـود .بـه عبـارت واضحتـر ،
سـخن گفتن به تصریح ،حالت متعارف و آشـنا به ذهن دارد؛ اما همان سـخن اگر به
در فــراز «و طفقــت أرتئــي بيــن أن أصــول بيــد جــذاء أو أصبــر علــى طخيــة عميــاء» ،واژه 180
«بيــد جــذاء» بــه معنــای «بــا دســت بریــده» ،کنایــه از بــدون یــاور بــودن حضــرت اســت و
همچنیــن واژه «طخيــة عميــاء» بــه معنــای «ظلمــت کــور» ،کنایــه از بیبصیرتــی مــردم
دو فصلنامۀ امام
اســت 3.امــام بــا ایــن دو کنایــه ،بــه شــیوهای هنرمندانــه ،درنــگ بیــن انتخــاب دو امــر را
تپـژوهـ ــی _ شمارۀ سی و یکم _ بهار و تابستان 1401
برجســته کــرده اســت؛ انتخــاب بیــناینکــه بــا دســتی بریــده و بــدون یــاور ،بــه پــا خیــزد
و یــااینکــه در مقابــل تاریکیهــای زمانــه و بیبصیرتــی مــردم ،صبــر نمایــد .از طریــق
ایــن برجستهســازی ،مخاطــب بــه نــاگاه فراتــر از متــن ،بــه ســیری تاریخــی فــر و م ـیرود و
ی میکنــد.
بییــاوری امــام؟ع؟ و آن دوران تاریــک را در ذهــن خویــش تداع ـ
ایــن ســؤال نیـ ز میگــردد کــه صبــر و تحمــل مذکــور در آن روزگار بــا چه هدفی بوده اســت؟
معنای عبارت «حتى مضى األول لسبيله» این است که خلیفۀ اول ،راه خود را گذراند.
5
مفهوم این کنایه آن است که ّاولی ،عمرش به انتها و مرگش فرا رسید.
ّ
متمسـک شـد: امام؟ع؟ در قسـمت دیگری از سـخنان خود به این بیت از شـعر عرب
امــام علــی؟ع؟ در شــورا ،تابــع جمــع و بــا آنــان همــراه شــد 3.بــا توجــه بــه جملــۀ قبــل ،کــه
امــام از شــورا ِشــکوه میکنــد ،و ایــن جملــه نیــز بــا واژۀ ّ
تپـژوهـ ــی _ شمارۀ سی و یکم _ بهار و تابستان 1401
مظلومـان اسـت 3.در واقـع ایـن دو کنایـه ،انگیـزۀ پذیـرش حکومـت از سـوی امـام؟ع؟
را ،کـه همـان طلـب حقـوق مسـتضعفان از ظالمـان باشـد ،بیـان میکنـد .بدون شـک،
ظلـم سـتمگران ،کـه در ایـن فـراز
عدالتطلبـی ،کمـک بـه سـتمدیدگان و جلوگیـری از ِ
آمـده اسـت ،اصـل مشـروعیت حکومـت را مینمایانـد.
یکـی دیگـر از نمونههـای کنایـه ،جملـۀ «و لسـقيت آخرهـا بـكأس أولهـا» اسـت .البتـه
فعـل «لسـقیت»
فاعـل ِ
ِ الزمـۀ وجهـی کـه بـرای اسـتعارۀ مذکـور بیـان شـد ،ایـن اسـت کـه
مـردم باشـد ،نـه امـام علـی؟ع؟ .آیـة اهلل مـکارم شـیرازی بـه خوبـی تشـخیص داده اسـت
کـه ایـن تعبیـر ،كنايـه از آن اسـت کـه همانگونـه كـه در برابـر خلفـاى سـهگانۀ گذشـته،
صبـر و شـكيبايى پيشـه كـردم ،در ادامـۀ راه نيـز چنيـن مىكـردم2؛ بـه عبـارت دیگـر ،
ن میکنـد کـه همـان رفتـاری را کـه در ابتـدای امـر از خـود نشـان
حضـرت بـا کنایـه بیـا
ن مـیدادم .بـا درنـگ در ایـن برجستهسـازی،
دادم ،اکنـون هـم ،ماننـد آن را از خـود نشـا
میتـوان دریافـت کـه همـواره دیـدگاه امـام؟ع؟ دربـارۀ خالفـت ثابـت بـوده و بـه آن نـگاه
jep.emamat.ir
ابـزاری داشـته اسـت .حضـرت؟ع؟ چـه در زمـان حکومـت خویـش و چـه پیـش از آن،
هرگـز نسـبت بـه آن حریـص و دلبسـته نبوده اسـت. 184
نتیجهگیری
دو فصلنامۀ امام
.1امـــام علـــی؟ع؟ بـــا بهکارگیری اســـتعارهها و کنایههای بســـیار ،عالوه بـــر پدیدآوری
زیباییهـــای ادبـــی فوقالعـــاده ،قالـــب زبـــان معیـــار روزمـــره و معمولـــی را در خطبـــۀ
شقشـــقیه میشـــکند و موجب برجستهسازی کالم میشـــود .فراوانی استعاره و کنایه
ً
در خطبـــۀ ســـوم ،به قدری موجب هنجارگریزی شـــده کـــه تقریبا کل ایـــن خطبه را به
مثابۀ یک برجستهسازی کالن قرار داده است.
کتابها
نهج البالغه.
آبــي ،ابوســعد منصــور بــن الحســين ،نثــر الــدر فــي المحاضــرات ،چــاپ اول ،دار الكتــب
العلمیــه ،بيــروت1424 ،ق.
ابنأثيــر الجــزري ،ابوالســعادات المبــارك بــن محمــد ،النهايــة فــي غر يــب الحديــث و األ ثــر ،چاپ
اول ،المكتبــة العلميه ،بيــروت1399 ،ق.
ابنمنظــور ،محمــد بــن مكــرم ،لســان العــرب ،تحقیــق :جمالالدیــن میردامــادی ،چــاپ ســوم،
دار صــادر ،بیــروت1414 ،ق.
باقــری ،مهــدی ،مقدمــات زبانشناســی ،چــاپ بیســت و پنجــم ،دانشــگاه تبریــز ،تبریــز ،
1371ش.
باطنــی ،محمدرضــا ،مجموعــه مقــاالت پیرامــون ز بــان و زبانشناســی ،چــاپ ســوم ،فرهنــگ
معاصــر ،تهــران1371 ،ش.
شهــای اســامی آســتان بحرانــی ،ابنمیثــم ،اختیــار مصبــاح الســالکین ،چــاپ اول ،بنیــاد پژوه
قــدس رضــوی ،مشــهد1366 ،ش.
بحرانی ،ابنمیثم ،شرح نهج البالغه ،بیچا ،دفتر نشر الکتاب ،تهران1404 ،ق.
بســتانی ،فــؤاد افــرام ،فرهنــگ ابجــدى عر بــى _ فارســى ،ترجمــه :رضا مهیــار ،چاپ دوم ،اســامی،
jep.emamat.ir
تهران1375 ،ش.
پاکتچــی ،احمــد ،روش تحقیــق تخصصــی ،چــاپ ســوم انجمــن علمــی امــام صــادق؟ع؟، 186
تهــران1390 ،ش.
جرجانــی ،عبدالقاهــر .دال ئــل اإلعجــاز .تحقیــق :محمــود شــاكر ،چــاپ ســوم ،مكتبــة الخفاجــی،
دو فصلنامۀ امام
قاهره ،بیتا.
خطیــب قزوینــی ،جال لالدیــن ،التلخیــص فــی علــوم البالغــه ،چــاپ دوم ،بیــروت ،دار الکتــب
تپـژوهـ ــی _ شمارۀ سی و یکم _ بهار و تابستان 1401
العلمی1997 ،م.
خوئی ،حبیباهلل ،منهاج البراعه ،چاپ چهارم ،مکتبة االسالمیة ،تهران1400 ،ق.
دشتی ،محمد ،ترجمه نهج البالغه ،چاپ اول ،مشهور ،قم1379 ،ش.
دنبلی خویی ،ابراهیم بن الحسین ،الدرة النجفیة ،چاپ اول ،تبریز ،بیتا.
الفنــی فــی القــرآن ،چاپ هفدهــم ،دار الشــروق،سـ ّـید قطــب ،ابراهیــم حســین شــاذلی ،التصو یــر ّ
قاهره1423 ،ق.
شارح قرن هشتم ،شرح نهج البالغه ،چاپ اول ،عطارد ،قم1375 ،ش.
شرقی ،محمدعلی ،قاموس نهج البالغه ،چاپ اول ،دار الکتب االسالمیه ،تهران1366 ،ش،
شوشتری ،محمدتقی ،بهج الصباغه ،چاپ اول ،امیرکبیر ،تهران1376 ،ش.
صالح ،صبحی ،فرهنگ نهج البالغه ،چاپ اول ،اسالمی ،تهران1370 ،ش.
صفوی ،کورش ،آشنایی با معنیشناسی ،چاپ اول ،پژواک کیوان ،تهران1385 ،ش.
علیزاده ،عمران ،واژههای نهج البالغه ،چاپ اول ،ایران1360 ،ش.
مؤ یــد ،یحیــی بــن حمــزه ،دیبــاج الوضــی ،چــاپ اول ،مؤسســة االمــام زیــد بــن علــی الثقافیــة،
یمــن1424 ،ق.
معرفت ،محمدهادی ،علوم قرآنی ،چاپ هشتم ،سمت ،تهران1379 ،ش.
مــکارم شــیرازی ،ناصــر ،پیــام امــام امیرالمؤمنیــن؟ع؟ ،چــاپ اول ،دار الکتــب اإلســامیة ،تهــران،
1375ش.
نقوی قایینی ،محمدتقی ،مفتاح السعادة ،چاپ اول ،مکتبة المصطفوی ،قم.1396 ،
مقاالت
صباحی گراغانی ،حمید ،حیدریان شــهری ،احمدرضا و محمدحســینزاده ،عبدالرضا« ،بررســی
اســتعاره مفهومــی در ســوره بقــره ،رویکــردزبانشناســی شــناختی» ،نثــر پژوهــی ادب فارســی،
ســال نوزدهــم ،شــماره 1395 ،39ش.
jep.emamat.ir
187
هبانک و هراعتسا ۀویش هب یزاس هتسجرب رب دیکأتاب ،هیقشقش ۀبطخ یموهفم لیلحت