You are on page 1of 23

A Conceptual Analysis of Al-Shiqshiqiyya Ser-

mon, Emphasizing The Highlighting Through


*Metaphor and Allusion

Muhammad Mousavi Bafrouei1/ Muhammad Ghafouri Manesh2/ Ahmad


Research Article Zari’ Zardini3/ Razieh Nazari4
Emamatpajouhi,
Twelfth year, vol .1
spring & summer & winter 2022
DOI:10.22034/ Abstract:
jep.2023.377298.1484
jep.emamat.ir
The 3rd sermon of Nahj al-Balagha, called Al-Shiqshiqiyya, consists of the great-
est linguistic objectives in the most brilliant rhetorical formats. One of the mar-
velous literary formats refers back to various metaphors and allusions applied by
Imam Ali (PBUH) within the sermon. Examining the metaphors and allusions, it
is found that this sermon is beyond the level of standard speech and norm so that
can be highlighted in the addressees’ mind. Of course, the process of highlighting
is performed through various methods. Concentrating on the conceptual aims of
Imam Ali (PBUH), this study has merely evaluated the methods of metaphor and
allusion. Using the descriptive-analytical method, the results of the study show
that the examination of metaphorical and allusive highlights in the al-Shiqshiqi-
yya sermon leads the addressees toward profound purposes and objectives e.g.
the true position of the Imamate, Imam’s perspective on people and state, some
behavioral traits of the antecedent caliphs, as well as presenting the current and
past situation of the community. Comprehending such objectives plays a pivotal
.role to analyze Imam Ali’s (PBUH) discourse of Imamate in Shiite thought

Keywords: Imam Ali (PBUH), Al-Shiqshiqiyya Sermon, Highlighting, Meta-


phor, Allusion

* Date of receipt: 18/12/2022, Date of acceptance: 20/12/2023.


1. Corresponding author; Associate Professor, Department of the Qur’an and Hadith
Sciences, University of Meybod, Meybod, Iran, mohamad_smm@yahoo.com
2. Ph.D. Candidate of Nahj al-Balaghah Sciences and Education, University of
Meybod, Meybod, Iran, m.ghafoorimanesh@gmail.com
3. Associate Professor, Department of the Qur’an and Hadith Sciences, University of
Meybod, Meybod, Iran, zarezardini@meybod.ac.ir
4. Assistant Professor, Department of Jurisprudence and Islamic Law, University of
Meybod, Meybod, Iran, r.nazari@meybod.ac.ir
‫تحليلمفاهيمالخطبةالشقشقيةبالتركيز‬
‫على البروز (التصوير) بطريقة االستعارة والكناية*‬
‫‪4‬‬
‫محمد موسوي بفروئي (المؤلف)‪ / 1‬محمد غفوري منش‪ / 2‬أحمد زارع زردیني‪ / 3‬راضیة نظري‬ ‫مـق ـ ــالــة مـحکـ ّـ ـمـة‬
‫امـامـــت‌‌پـــژوهــــــــــــــــی‬
‫الخالصة‪:‬‬ ‫السنــة الثانیــــــة‌عشـــرة‬
‫الـعـــــــدداألول‪،‬الربیـــــع‬
‫تدعـى الخطبـة الثالثـة فـي نهـج البالغـة بــ‪“ :‬الشقشـقية”‪ ،‬وقـد اشـتملت علـى أسـمى الغايـات‬ ‫و الصیــف سنة ‪2022‬‬
‫_________________________‬
‫الكالميـة بأجمـل الصيـغ البالغيـة‪ ،‬وإحـدى الصيـغ األدبيـة المثيـرة لإلعجـاب التي اشـتملت عليها‬ ‫‪jep.emamat.ir‬‬
‫هـذه الخطبـة هـي االسـتعارات والكنايـات التـي اسـتخدمها اإلمـام أميـر المؤمنين؟ع؟ فيهـا‪ .‬ومن‬
‫تبيـن ّأن هـذا الـكالم يتجـاوز مسـتوى الـكالم القياسـي‬
‫خلال دراسـة هـذه االسـتعارات والكنايـات ّ‬
‫والطبيعـي‪ ،‬ويسـتدعي البـروز (التصويـر) فـي ذهـن المسـتمع‪.‬‬
‫ُ‬ ‫ّ‬
‫وهـذا البـروز (التصويـر) ‪ ،‬بالطبـع‪ ،‬يتحقـق بطـرق وأسـاليب مختلفـة‪ ،‬منهـا‪ :‬أسـلوبي االسـتعارة‬
‫والكنايـة‪ ،‬وهـي مـا تناولهـا البحـث الحالـي دون غيرهـا‪ ،‬مـن خلال التركيـز علـى ّ‬
‫ماهيـة األهـداف‬
‫المفاهيميـة لإلمـام عل ّـي؟ع؟‪.‬‬
‫تبين ّأن كل مـورد من موارد البـروز (التصوير)‬
‫منهـج هـذه المقالـة هـو‪ :‬وصفـي ـ تحليلـي‪ ،‬ونتائجـه ّ‬
‫االسـتعاري والكنائـي فـي الخطبـة الشقشـقية يكفـي لسـوق المسـتمع إلـى األهـداف والغايـات‬
‫تضمنتهـا‪ ،‬مثـل‪ :‬المقام الحقيقي لإلمامة‪ ،‬رؤية اإلمـام عن الناس والحكومة‪ ،‬بعض‬ ‫العميقـة التـي ّ‬
‫الخصائـص السـلوكية لمـن سـبقه مـن الخلفـاء‪ ،‬ث ّـم تحديـد صورة للوضـع الحالي والمنصـرم‪...‬‬
‫اإلحاطـة بمثـل هـذه الغايـات وفهمهـا لـه دور ّبنـاء فـي تحليل الكالم فـي إمامة اإلمـام ّ‬
‫علي؟ع؟‬
‫في الفكر الشـيعي‪.‬‬
‫الكلمات الرئیسیة‪ :‬اإلمام علي؟ع؟‪ ،‬الخطبة الشقشقية‪ ،‬اإلبراز‪ ،‬االستعارة‪ ،‬الكناية‪.‬‬

‫* تاريخ االستالم‪18 :‬دیسمبر‪2022‬م‪ .‬تاريخ القبول‪20 :‬دیسمبر‪2022‬م‪.‬‬


‫‪ .1‬أستاذ مساعد لقسم العلوم القرآنیة و األحادیث بجامعة میبد‪ ،‬محافظة یزد‪ ،‬إیران‬
‫‪mohamad_smm@yahoo.com‬‬
‫‪ .2‬طالب دكتوراه في حقل العلوم و المعارف في كتاب نهج البالغة بجامعة ِمیبد‪ ،‬محافظة یزد‪ ،‬إیران‬
‫‪m.ghafoorimanesh@gmail.com‬‬
‫‪ .3‬أستاذ مشارك لقسم العلوم القرآنیة و األحادیث بجامعة میبد‪ ،‬محافظة یزد‪ ،‬إیران‬
‫‪zarezardini@meybod.ac.ir‬‬
‫‪ .4‬أستاذة مساعدة لقسم الفقة ومبادئ القانون اإلسالمي بجامعة میبد‪ ،‬محافظة یزد‪ ،‬إیران‬
‫‪r.nazari@meybod.ac.ir‬‬
‫تحلیل مفهومی خطبۀ شقشقیه‪،‬‬
‫با تأکید بر برجسته‌سازی به شیوۀ‬
‫استعاره و کنایه*‬
‫م ـق ـ ـ ـ ــالــۀ پ ــژوهـش ـ ـ ـ ـ ــی‬ ‫محمد موسوی بفروئی ‪ / 1‬محمد غفوری‌منش‪ / 2‬احمد زار ع‌زردینی ‪ /3‬راضیه نظری‬
‫‪4‬‬

‫دو فصلنامۀ علمی _ پژوهشی‬


‫امامت پژوهی‪ ،‬ســـال دوازدهم‬
‫شمـارۀ اول‪ ،‬شمــارۀ پیاپی‪31‬‬
‫بهــــار و تابسـتـــــــــــــــان ‪1401‬‬ ‫چکیده‬
‫صفحـــــــــــــــــۀ ‪187 - 167‬‬
‫سومین خطبۀ نهج البالغه‪« ،‬شقشقیه» نام دارد که در آن‪ ،‬باالترین مقاصد کالمی در زیباترین‬
‫‪DOI:10.22034/jep.2023.377298.1484‬‬
‫ادبی اعجاب‌برانگیز‪ ،‬استفاده از استعاره‌‌‌‌ها‬
‫قالب‌های بالغی ارائه شده است‪ .‬یکی از قالب‌های ِ‬
‫و کنایه‌های متعددی است که امام علی؟ع؟ در طی این سخنرانی به کار گرفته است‪ .‬با بررسی‬
‫ت می‌شود که این کالم از سطح سخن معیار و هنجار‪ ،‬فراتر‬
‫استعاره‌‌‌‌ها و کنایه‌های مذکور دریاف ‌‬
‫است و موجب برجسته‌سازی در ذهن مخاطب می‌شود‪ .‬البته برجسته‌سازی از طریق شگردهای‬
‫ش رو‪ ،‬تنها شگردهای استعاره و کنایه را با محوریت‬
‫ت می‌پذیرد که پژوهش پی ‌‬
‫مختلفی صور ‌‬
‫چیستی اغراض مفهومی امام علی؟ع؟ مورد تحقیق قرار داده است‪ .‬روش این مقاله توصیفی‬
‫ن می‌دهد که بررسی هر یک از برجسته‌ساز ی‌های استعاری و‬
‫_ تحلیلی است و نتایج آن نشا ‌‬
‫ن می‌سازد؛ مقاصدی‬
‫کنایی در خطبۀ شقشقیه‪ ،‬مخاطب را به اغراض و مقاصد عمیقی رهنمو ‌‬
‫چون‪ :‬جایگاه حقیقی امامت‪ ،‬دیدگاه امام؟ع؟ دربارۀ مردم و حکومت‪ ،‬برخی از ویژگی‌های‬
‫رفتاری خلفای پیشین‪ ،‬و نیز به تصویر کشیدن وضعیت کنونی و گذشته‪ .‬پی بردن به این گونه‬
‫امامت امام علی؟ع؟ در تفکر شیعی دارد‪.‬‬
‫ِ‬ ‫اغراض‪ ،‬نقش بسزایی در جهت تحلیل گفتمان‬
‫کلیدواژه‌ها‪ :‬امام علی؟ع؟‪ ،‬خطبۀ شقشقیه‪ ،‬برجسته‌سازی‪ ،‬استعاره‪ ،‬کنایه‪.‬‬

‫* تار یخ دریافت‪ ،1401/09/27 :‬تاریخ پذیرش‪.1402/09/29 :‬‬


‫‪ .1‬دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث‪ ،‬دانشگاه میبد‪ ،‬میبد‪ ،‬ایران (نویسنده مسئول)‬
‫‪mohamad_smm@yahoo.com‬‬
‫‪ .2‬دانشجوی دکتری علوم و معارف نهج البالغه‪ ،‬دانشگاه میبد‪ ،‬میبد‪ ،‬ایران‬
‫‪m.ghafoorimanesh@gmail.com‬‬
‫‪ .3‬دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث‪ ،‬دانشگاه میبد‪ ،‬میبد‪ ،‬ایران ‪zarezardini@meybod.ac.ir‬‬
‫‪ .4‬استادیار گروه فقه و حقوق اسالمی‪ ،‬دانشگاه میبد‪ ،‬میبد‪ ،‬ایران ‪r.nazari@meybod.ac.ir‬‬
‫‪ .‌‌1‬مقدمه‬
‫بــدون شــک‪ ،‬انســان بــرای انتقــال آنچــه می‌خواهــد بــه دیگــری بفهمانــد‪ ،‬بــه ابــزار زبــان‪،‬‬
‫ســخن و بیــان نیازمنــد اســت‪ .‬البتــه بایــد دانســت که زبــان در بســتر زمان‌هــا‪ ،‬فرهنگ‌ها‪،‬‬
‫تمدن‌هــا و پیشــرفت‌ها‪ ،‬ثابــت و جامــد نمانــده اســت و نمی‌مانــد‪ .‬ایــن مطلــب‪ ،‬چــه‬
‫در زبــان گفتــاری و چــه در زبــان نوشــتاری‪ ،‬جریــان دارد‪ .‬هــر کالم و متنــی‪ ،‬از کلمــات‬
‫و واج‌هــای به‌هم‌پیوســته‌ای تشــکیل شــده اســت کــه متکلــم و نویســنده ‌‪ ،‬آن‌هــا را روی‬
‫یــک خـ ّـط افقــی ایجــاد کــرده اســت و مخاطــب نیــز بــرای دریافــت پیــام کامــل و درســت‪،‬‬
‫بایــد آن را بــه صــورت پیوســته دریافــت کنــد‪‌‌‌.‬زبان‌شناســان بــه ایــن خصوصیــت زبانــی‪،‬‬
‫«زنجیــرۀ گفتــار و رشــتۀ ســخن ‌» می‌گوینــد‪.‬‬
‫‪1‬‬

‫ً‬
‫قطعـا بـرای فهـم بهتـرِ هـر متـن دینی‪ ،‬از جمله نهـج البالغه ‌‪ ،‬می‌بایسـت از قواعد زبانی‬
‫کمک گرفت‪ .‬نهج البالغه‪ ،‬مجموعه‌ای از سـخنان امام علی؟ع؟ اسـت که سـرآمدی‬
‫زبانی این‬
‫در شیوۀ بالغت‪ ،‬آن را به مثابۀ «اخ القرآن» قرار داده است‪ .‬از جمله مباحث ِ‬
‫کتـاب ارزشـمند‪ ‌،‬می‌تـوان بـه عرفـی بـودن زبـان و بهره‌‌گیـری از مفاهیـم عرفـی در این اثر‬
‫ارزشمند اشاره کرد؛ اما عرفی بودن هرگز به آن معنا نیست که نباید از مباحث مختلف‬ ‫‪jep.emamat.ir‬‬

‫زبانی و هر قاعده‌ای که در پیوند میان زبان و متن نقش دارد‪ ،‬بهره جست‪ .‬همچنین‬
‫‪168‬‬
‫نمی‌تـوان از همـگان چنیـن انتظـار داشـت کـه در تمـام مـوارد‪ ،‬پـی بـه زیبایی‌هـای‬
‫متـن برنـد؛ چراکـه گاهـی فصاحـت و بالغـت کالم‪ ،‬پیچیدگی‌‌‌‌هـا و ظرافت‌هایـی دارد‬
‫دو فصلنامۀ امام ‌‬

‫که تنها متخصصان‪ ،‬به ژرف آن پی‌ می‌برند‪.‬‬


‫تپـژوهـ ــی _ شمارۀ سی و یکم _ بهار و تابستان ‪1401‬‬

‫یکــی از مهم‌تریــن خطبه‌هــای نهــج البالغــه کــه همــواره مــورد توجــه محققــان بــوده‪،‬‬
‫خطبــۀ «شقشــقیه» اســت‪ .‬برخــی‪ ،‬بیشــتر جنبه‌هــای بالغــی آن را اهمیــت داده‌انــد‪.‬‬
‫بــرای نمونــه‪ ،‬از همــان عبــارت آغازیــن «أمــا و اهلل لقــد تقمصهــا»‪ ،‬جذابیــت ادبــی ایــن‬
‫خطبــه‪ ،‬جلــو ‌ه می‌کنــد‪ .‬کلمــات «أمــا‪ ،‬قســم‪ ،‬الم تأ کیــد‪ ،‬قــد»‪ ،‬نشــانگر مبالغــه و آغــاز‬
‫ســخنانی پراهمیــت اســت‪ 2.‬از ایــن قبیــل زیبایی‌هــا‪ ،‬تــا پایــان خطبــه‪ ،‬همچنــان بــه‬

‫‪ .1‬باقری‪ ،‬مهدی‪ ،‬مقدمات‌‌‌زبان‌شناسی‪ ،‬ص‪.79‬‬


‫ّ‬
‫‪ .2‬دنبلی خویی‪ ،‬ابراهیم بن الحسین‪ ،‬الد ّرة النجفیة‪.63/1 ،‬‬
‫چشـ ‌م می‌خــورد‪ .‬برخــی دیگــر نیــز ‪ ،‬بیشــتر جنبه‌هــای مفهومــی و محتوایــی آن را مــورد‬
‫بررســی قــرار داده‌انــد‪ .‬ایــن نوشــتار ‪ ،‬بــا رویکــرد‌‌‌زبان‌شناســانۀ جدیــد‪ ،‬هــر دو ویژگــی‬
‫مذکــور را در ایــن خطبــه مــورد توجــه قــرار داده اســت‪ .‬آمیختــه بــودن محتــوای مهــم‬
‫بــا وجــود ظرافت‌هــای بالغــی‪ ،‬موجــب ضــرورت بررس ـی‌های مختلــف‌‌‌زبان‌شناســان ‌ه‬
‫ً‬
‫می‌شــود کــه قطعــا نقــش بســزایی در فهــم ظرافت‌‌‌‌هــا و الیه‌هــای مخفــی و کشــف‬
‫مفاهیــم پرمحتــوای کالم علــوی خواهــد داشــت‪ .‬زبان‌شناســی‪ ،‬بــه مطالعــۀ علمــی‬
‫زبــان‌ می‌پــردازد‪ 1.‬از آنجــا كــه شــارح‪ ،‬بــه دنبــال فهــم بهتــر و بیشــتری از کالم معصــوم‬
‫اســت‪ ،‬مـــى‌كوشد تــا بــا كمــک ابزارهــای مختلفــی همچــون دانــش‌‌‌زبان‌شناســی‪ ،‬بــه‬
‫تبييــن و شــرح جامعــی بپــردازد‪.‬‬
‫یکی دیگر از مسائل زبانی در خطبۀ شقشقیه‪ ،‬لحن و زبان توصیفی است و آن حضرت‬
‫در مقـام پرده‌بـرداری از حقایـق‪ ،‬زبـان بـه توصیـف گشـوده اسـت‪ .‬معمـوًال جملات‪ ،‬بـه‬
‫صورت خبری متصف به صدق صادر شده و چنین برداشت‌ می‌شود که آن حضرت‬
‫برای ارادتمندان و جویندگان معرفت‪ ،‬مسائلی را بازگو کرده است‪.‬‬

‫‪jep.emamat.ir‬‬ ‫بـا توجـه بـه گسـتردگی مباحـث‌‌‌زبان‌شناسـی‪ ،‬یکـی دیگـر از مباحـث مرتبـط‪ ،‬مسـئله‬
‫ادبی فرمالیست‬
‫آشنایی‌‌‌زدایی و برجسته‌سازی ادبی است که اولین بار ‪ ،‬پیروان مکتب ِ‬
‫‪169‬‬
‫روسـی آن را مطـرح کرده‌انـد‪ .‬نظریـۀ برجسته‌سـازی بـه هـر متـن و کالم ادبـی‪ ،‬از جملـه‬
‫نهـج البالغـه‪ ،‬اختصـاص دارد‪ .‬برجسـتگی‌های کالمـی ایـن کتـاب ارزشـمند‪ ،‬بـر اثـر‬
‫هبانک و هراعتسا ۀویش هب یزاس هتسجرب رب دیکأتاب ‪،‬هیقشقش ۀبطخ یموهفم لیلحت‬

‫آن اسـت کـه سـخن بلیغانـۀ امـام علـی؟ع؟‪ ،‬مرزهـای سـخن معمولـی و محـاوره‌ای را‬
‫درنوردیـده و بـه شـکل و صورتـی درآمـده کـه بسـیاری از واژه‌ها‪ ،‬تعابیـر و آهنگ واژگان‪،‬‬
‫موجـب عادت‌‌‌زدایـی ذهـن مخاطـب شـده اسـت‪.‬‬
‫برجسته‌ســازی‪ ،‬اســلوب واحدی ندارد و‌ می‌توان با بهره‌‌گیری ا ‌ز اســلوب‌های گوناگون‪،‬‬
‫بــه آن دســت یافــت‪ .‬ایــن مقالــه‪ ،‬بــا روش توصیفــی _ تحلیلــی‪ ،‬مســئله برجسته‌ســازی‬
‫را از طریــق دو شــگرد «اســتعاره» و «کنایــه»‪ ،‬در خطبــۀ شقشــقیه مــورد بررســی قــرار داده‬
‫اســت‪ .‬ســاختار ایــن پژوهــش بــه گونـه‌ای اســت کــه پــس از شــناخت مفاهیــم کلیــدی‪،‬‬

‫‪ .1‬باطنی‪ ،‬محمدرضا‪ ،‬مجموعه مقاالت پیرامون زبان و ‌‌‌زبان‌شناسی‪ ،‬ص‪.9‬‬


‫ـس‬
‫تــاش گردیــده تــا ضمــن بررســی کامــل مصداق‌هــا‪ ،‬بــه اغــراض مفهومــی کــه در پـ ِ‬
‫هــر یــک از نمونه‌هــای برجسته‌ســازی مذکــور وجــود دارنــد‪ ،‬اشــاره شــود‪ .‬ا ‌ز مهم‌تریــن‬
‫دســت‌آوردها و ثمــرات ایــن مقالــه‪ ،‬پژوهــش میان‌رشــته‌ای و پیونــد میــان مباحــث‬
‫‌‌‌زبان‌شناســی و مباحــث کالمــی و نیــز رویکــرد امامت‌پژوهــی اســت‪ .‬ایــن گونــه از‬
‫پژوهش‪ ،‬مطالعۀ میان‌رشــته‌ای ابزاری نامیده‌ می‌شــود‪ ،‬که در آن یک رشــته به صورت‬
‫‪1‬‬
‫مبنا قرار‌ می‌گیرد و رشتۀ دیگر نقش خادم را باز ی‌ می‌کند‪.‬‬

‫‪ .‌‌2‬پیشینه‬
‫نخستین شناخت‌‌‌‌ها از دو ّ‬
‫فن استعاره و کنایه‪ ،‬مربوط به جایگاه آن دو در علم بالغت‬
‫اســت‪ .‬برخــی‪ ،‬خاســتگاه اولیــۀ ایــن دیــدگاه را نظریــات ارســطو دانســته‌اند‪ .‬در دیــدگاه‬
‫ً‬
‫بالغــی‪ ،‬صرفــا بــر ُبعــد زیبایــی ادبــی نگریســته شــده اســت‪ 2.‬در مرحلــۀ پیشــرفته‌تر ‪،‬‬
‫از دیــدگاه برخــی دانشــمندان‪ ،‬فنونــی ماننــد اســتعاره و کنایــه‪ ،‬قابلیــت باالیــی بــرای‬
‫تصویرآفرینــی در ذهــن دارنــد‪ 3.‬برخــی دیگــر ‪ ،‬نظریــۀ «‌‌‌زبان‌شناســی شــناختی» را بــرای‬
‫ایــن قبیــل فنــون مطــرح کردنــد‪ .‬طــرف‌داران ایــن دیــدگاه قائــل هســتند کــه ایــن فنــون‪،‬‬
‫‪jep.emamat.ir‬‬
‫روشــی بــرای تفکــر و درک جهــان هســتی اســت‪ 4.‬دیــدگاه دیگــر را‌ می‌تــوان در ضمــن‬
‫نظریــۀ آشــنایی‌‌‌زدایی دنبــال کــرد؛ بدیــن معنــا کــه ایــن دو فــن‪ ،‬از طریــق عادت‌‌‌زدایــی‬ ‫‪170‬‬
‫و آشــنازدایی‪ ،‬برجســتگی کالم و ســخن را خلـق‌ می‌کننــد‪ .‬نگارنــدگان معتقــد هســتند‬
‫مجمــوع دیدگاه‌هــای مذکــور در حــوزۀ کارکــردی ایــن فنــون‪ّ ،‬‬
‫دو فصلنامۀ امام ‌‬

‫مکمــل همدیگــر هســتند‬


‫و هیچ‌یــک از آن‌هــا‪ ،‬دیگــری را نفــی نمی‌کنــد‪ .‬بــه عبــارت دیگــر ‪ ،‬رونــد تکاملــی در‬
‫تپـژوهـ ــی _ شمارۀ سی و یکم _ بهار و تابستان ‪1401‬‬

‫مباحــث‌‌‌زبان‌شناســی‪ ،‬همــواره یافته‌‌‌‌هــا و نظریه‌هــای جدیــدی را بــه وجــود‌ م ـی‌آورد؛‬

‫‪ .1‬پاکتچی‪ ،‬احمد‪ ،‬روش تحقیق تخصصی‪ ،‬ص‪.120-‌‌119‬‬


‫‪ .2‬خطیب قزوینی‪ ،‬جال ل‌الدین‪ ،‬التلخیص في علوم البالغة‪ ،‬ص‪.74‬‬
‫‪ .3‬جرجانــی‪ ،‬عبدالقاهــر ‪ ،‬دال ئــل اإلعجــاز‪ ،‬ص‪508‬؛ ســید قطــب‪ ،‬ابراهیم حســین شــاذلی‪ ،‬التصویر‬
‫الفنی فی القرآن‪ ،‬ص‪.91‬‬ ‫ّ‬
‫‪ .4‬صباحــی گراغانــی‪ ،‬حمیــد‪ ،‬حیدر یــان شــهری‪ ،‬احمدرضــا و محمدحســین‌زاده‪ ،‬عبدالرضــا‪،‬‬
‫«بررســی اســتعارۀ مفهومــی در ســورۀ بقــره‪ ،‬رویکــرد ‌‌‌زبان‌شناســی شــناختی»‪ ،‬نثرپژوهــی ادب‬
‫فارســی‪.85/39 ،‬‬
‫بــرای نمونــه‪ ،‬اســتعاره و کنایــه عــاوه بــر کاربــرد بالغــی و زیبایــی ادبــی‪ ،‬کاربرد‌هــای‬
‫معنایی و مفهومی نیز‌ دارند‪.‬‬
‫بررسی‌های پیشینۀ تحقیق‪ ،‬نشان‌‌دهندۀ پژوهش‌های گوناگونی هستند که آثار مرتبط‬
‫بـا موضـوع برجسته‌سـازی در نهـج البالغـه یـا بـه بررسـی خطبـۀ شقشـقیه نپرداخته‌انـد‬
‫و یـا اگـر دربـارۀ خطبـۀ شقشـقیه نـگارش یافته‌‌‌‌‌انـد‪ ،‬از جهاتـی دیگـر و متفـاوت بـا ایـن‬
‫پژوهـش هسـتند‪ .‬امـا آنچـه مقالـۀ حاضـر را متمایـز از مـوارد مشـابه خـود کـرده‪ ،‬چهـار‬
‫ویژگـی اسـت‪:‬‬
‫الف‪ .‬به خطبۀ شقشقیه اختصاص دارد‪.‬‬
‫ب‪ .‬تحلیل و بررسـی‪ ،‬با توجه به مسـئله برجسته‌سـازی صورت پذیرفته است‪.‬‬
‫ج‪ .‬محدود به بررسی شگردهای استعاره و کنایه است‪.‬‬
‫مفهومی آن هم پرداخته است‪.‬‬
‫ِ‬ ‫د‪ .‬در ضمن هر مصداق‪ ،‬به اغراض‬
‫مهم‌ترین آثار و تحقیق‌های علمی در جست‌وجوی پیشینه‪ ،‬عبارتند از ‪:‬‬

‫الف‪ .‬پایان‌نامه‌ها‪:‬‬
‫‪jep.emamat.ir‬‬
‫شیخ‌حسـینی‪ ،‬زهـرا‪« ،‬برجسته‌سـاز ی‌های نهـج‌البالغـه در مضامیـن مشـترک بـا قـرآن‬
‫‪171‬‬
‫(در بـاب مسـائل اخالقـی‌‌ _ تربیتـی)»‪ ،‬دانشـگاه اراک‪ ،‬دانشـکدۀ ادبیـات و علـوم‬
‫انسـانی‪.1393 ،‬‬
‫هبانک و هراعتسا ۀویش هب یزاس هتسجرب رب دیکأتاب ‪،‬هیقشقش ۀبطخ یموهفم لیلحت‬

‫ج البالغه بر اساس نقد فرمالیستی»‪،‬‬


‫محدثی‌نژاد‪ ،‬عباس‪« ،‬زیبایی‌شناسی نامه‌های نه ‌‬
‫دانشگاه خلیج فارس‪ ،‬دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی‪.1396 ،‬‬

‫ب‪ .‬مقاالت‪:‬‬
‫تنگستانی‪ ،‬معصومه و پسندیان‪ ،‬فاطمه‪« ،‬بازتاب جلوه‌های برجسته‌سازی در خطبۀ‬
‫‪ ۱۱۰‬نهـج ‌البالغـه»‪ ،‬پذیرفتـه و چـاپ در همایـش ملـی نهـج ‌البالغـه و ‌‌‌زبان‌شناسـی‪،‬‬
‫‪.1399‬‬
‫خسرویان‪ ،‬طاهر ‪« ،‬فرمالیسم روسی با تأ کید بر خطبۀ اشباح در نهج‌البالغه»‪ ،‬پذیرفته‬
‫و چاپ در همایش ملی نهج‌البالغه و ‌‌‌زبان‌شناسی‪.1399 ،‬‬
‫خضـری‪ ،‬علـی و محدثی‌نـژاد‪ ،‬عبـاس‪« ،‬جلوه‌هـای برجسته‌سـازی در نامـۀ ‪ 45‬نهـج‬
‫‌البالغـه»‪ ،‬فصلنامـۀ پژوهشـنامه نهـج‌البالغـه‪ ،‬سـال پنجـم‪ ،‬شـمارۀ ‪.1396 ،20‬‬
‫طاهری‪ ،‬علی‪« ،‬آشنایی‌‌‌زدایی و برجسته‌سازی در خطبه‌های نهج‌البالغه با بهره‌‌گیری‬
‫از صنعت التفات»‪ ،‬فصلنامۀ پژوهشنامه نهج‌البالغه‪ ،‬شمارۀ ‪.1394 ،12‬‬
‫میر‌احمدی‪ ،‬سید رضا‪ ،‬نجفی ایوکی‪ ،‬علی و زریوند‪ ،‬نیلوفر ‪« ،‬تحلیل و بررسی خطبۀ‬
‫"اشـباح" از منظـر نقـد فرمالیسـتی»‪ ،‬پژوهشـنامۀ نقـد ادب عربـی‪ ،‬دوره ششـم‪ ،‬شـمارۀ‬
‫‪.1394 ،11‬‬
‫خالـدی سردشـتی‪ ،‬علـی و موسـوی بفرویـی‪ ،‬سـید محمـد‪« ،‬بررسـی آواشناسـی خطبـۀ‬
‫شقشـقیه و جایـگاه آن در ارتبـاط معنایـی حـروف و واژگان»‪ ،‬مطالعـات ادبـی متـون‬
‫اسلامی‪ ،‬شـمارۀ ‪.1399 ،20‬‬
‫علیـزاده تیمورلویـی‪ ،‬یحیـی و مجیـدی‪ ،‬هانیـه‪« ،‬بسـامدهای هیجانـی و سـحرانگیزی‬
‫بالغـی خطبـۀ شقشـقیه»‪ ،‬مطالعـات ادبـی متـون اسلامی‪ ،‬شـمارۀ ‪.1398 ،15‬‬

‫‪ .‌‌3‬مفاهیم‬ ‫‪jep.emamat.ir‬‬

‫برجسته‌سازی‬
‫‪172‬‬
‫برجسته‌سازی ‪ ،‬موضوعی مطرح‌شده در دانش زبان‪‎‬شناسی جدید است که منتقدی‬ ‫‪1‬‬

‫روسـی بـه نـام «شکلوفسـکی»‪ ،2‬بـرای اولین بار آن را طرح‌ریزی کـرد و بعدها طرف‌داران‬
‫دو فصلنامۀ امام ‌‬

‫مکتـب فرمالیسـت‪ ،‬تفصیـل بیشـتری بـه آن داده‌انـد‪ .‬صورت‌گرایـان بـر ایـن باورنـد کـه‬
‫تپـژوهـ ــی _ شمارۀ سی و یکم _ بهار و تابستان ‪1401‬‬

‫اسـتفاده از صورت‌‌‌‌هـا و شـکل‪‎‬های نا‪‎‬آشـنا و غیر‪‎‬مأنـوس‪ ،‬باعـث برجسته‌سـازی کالم‬


‫و سـخن‌ می‌شـود‪ .‬بـه طـور کلـی‪ ،‬آشـنایی‌زدایی‪ 3‬و بـه تبـع آن‪ ،‬برجسته‌سـازی‪ ،‬بـه دو‬
‫ِ‬
‫نـوع امـکان‌ می‌پذیـرد‪:‬‬
‫زبـــان هنجـــار ‪ ،‬کـــه آن را «هنجار‪‎‬گریـــزی» و «قاعده‌کاهی»‌‬
‫قواعـــد ِ‬
‫ِ‬ ‫یکـــم‪ .‬کاســـتگی از‬
‫می‌نامنـــد‪.‬‬
‫‪1. Foregrunding‬‬
‫‪2. Shklovski‬‬
‫‪3. Defamilarization‬‬
‫‪1‬‬
‫دوم‪ .‬افزایش بر قواعد زبان هنجار ‪ ،‬که آن را «قاعده‪‎‬افزایی» یا «توازن»‌ می‌نامند‪.‬‬

‫استعاره‬
‫اسـتعاره بـر وزن اسـتفعال و بـه معنـای «طلـب عاریـه» اسـت‪ 2.‬یکـی از قوی‌تریـن و‬
‫متعالی‌تریـن فنـون بیانـی‪ ،‬اسـتعاره اسـت کـه در جایی به کار‌ می‌رود کـه بین موضوع‌له‬
‫ً‬
‫و مـورد به‌کاررفتـه‪ ،‬شـباهتی برقـرار باشـد؛ ماننـد‪« :‬رأیـت أسـدا یرمـي»‪ .‬اسـتعاره نوعـی‬
‫مجـاز اسـت‪ .‬حتـی سـکاکی‪ ،‬اسـتعاره را باالتـر از مجـاز‌ و آن را «حقیقـت ادعایـی»‬
‫دانسـته اسـت؛ یعنـی زمانـی کـه فـردی اسـتعاره‌ می‌گویـد‪ ،‬ایـن اسـتعمال را حقیقـی‌‬
‫‪3‬‬
‫می‌پنـدارد‪ ،‬نـه مجازگویـی‪.‬‬

‫کنایه‬
‫اهـل لغـت‌ می‌گوینـد‪ :‬فلان چیـز را به کنایه گفت‪ ،‬یعنی پوشـیده سـخن گفـت‪ 4.‬کنایه‬
‫بـه معنـای «اسـتتار کـردن» اسـت و در جایـی کاربـرد دارد کـه قصـد متکلـم بـر مخفـی‬
‫کـردن باشـد‪ .‬بـه تعبیـر سـکاکی‪ ،‬کنایـه‪ ،‬تـرک تصریح‌گویی اسـت و در جایی اسـت که‬
‫ْ‬
‫الزم ذکـر شـود‪ ،‬امـا ملـزوم اراده شـود‪ .‬همچنیـن ّ‬
‫فـن بالغـی «تعریـض» بـه معنـای گوشـه‬
‫‪jep.emamat.ir‬‬
‫‪5‬‬
‫زدن‪ ،‬شـبیه بـه کنایـه و حتـی دقیق‌تـر از کنایـه اسـت‪.‬‬
‫‪173‬‬
‫خطبۀ شقشقیه‬
‫هبانک و هراعتسا ۀویش هب یزاس هتسجرب رب دیکأتاب ‪،‬هیقشقش ۀبطخ یموهفم لیلحت‬

‫سـومین خطبـة کتـاب شـریف نهـج البالغـه‪ ،‬موسـوم بـه «شقشـقیه» اسـت کـه از‬
‫مشـهورترین خطابه‌هـای حضـرت علـی؟ع؟ به حسـاب‌ می‌آید‪ .‬این خطبـه‪ ،‬به صورت‬
‫ّ‬
‫کامـل در برخـی کتاب‌هـای اهل‌سـنت نیـز آمـده اسـت؛ برای مثـال‪ ،‬در کتـاب نثر الدر‬
‫فـي المحاضـرات آمـده اسـت‪« :‬وذكـرت عنـده؟ع؟ الخالفـة‪ ،‬فقـال‪ :‬لقـد تقمصهـا ابـن‬

‫‪ .1‬صفوی‪ ،‬کورش‪ ،‬آشنایی با معنی‌شناسی‪ ،‬ص‪.46‬‬


‫‪ .2‬ابن‌منظور ‪ ،‬محمد بن مکرم‪ ،‬لسان العرب‪.618/4 ،‬‬
‫‪ .3‬معرفت‪ ،‬محمدهادی‪ ،‬علوم قرآنی‪ ،‬ص‪.120-119‬‬
‫‪ .4‬بستانی‪ ،‬فؤاد افرام‪ ،‬فرهنگ ابجدى عربى‌‌ _ فارسى‪ ،‬ص‪.737‬‬
‫‪ .5‬معرفت‪ ،‬محمدهادی‪ ،‬علوم قرآنی‪ ،‬ش‪.126‬‬
‫پوسـت قرمزرنگـی‌ کـه هنـگام هیجـان از دهـان‬
‫ِ‬ ‫أبـي قحافـة وهـو يعلـم‪ 1.»...‬در لغـت بـه‬
‫شـتر عربـی خـارج‌ می‌شـود «شقشـقه» می‌گوینـد‪ .‬همچنیـن زبـان انسـان سـخنور و‬
‫فصیـح را بـه شقشـقه تشـبیه کرده‌انـد‪ 2.‬نام‌گـذاری خطبـه‪ ،‬برگرفتـه ا ‌ز تعبیـری در فـراز‬
‫پایانـی اسـت کـه فرمـود‪« :‬تلـك شقشـقة هـدرت ثـم قـرت»‪ .‬سـخن ابن‌عبـاس در پایـان‬
‫ی می‌گویـد‪ :‬بـه خـدا‬
‫نقـل خطبـه‪ ،‬نشـانۀ اهمیـت فوق‌العـاده و تأثیـر بـاالی آن اسـت‪ .‬و ‌‬
‫سـوگند‪ ،‬مـن هيـچ‌گاه بر سـخنى همچون خطبۀ ناتمام شقشـقيه تأسـف نخـوردم! این‬
‫پایانـی عمـر امـام؟ع؟ و بعـد از جنگ‌هـای جمـل‪ ،‬صفیـن و‬
‫ِ‬ ‫سـخنرانی مربـوط بـه سـال‬
‫نهـروان اسـت‪ 3‬کـه شـامل بیـان گالیه‌آمیـز از ماجراهـای زمـان خلفـای پیشـین و تبییـن‬
‫حقیقـت ماجـرای بیعـت مـردم بـا خویـش اسـت‪.‬‬

‫‪ .‌‌4‬برجسته‌سازی با استعاره و اغراض آن‬


‫جایـگاه ویـژۀ اسـتعاره در میـان فنـون بالغـی و نیـز در سـخنان امیرالمومنیـن؟ع؟‪ ،‬بـر‬
‫کسـی پوشـیده نیسـت‪ .‬اسـتفاده از ایـن فـن‪ ،‬بـه خاطـر برجسـته سـاختن کالم‪ ،‬موجـب‬
‫باالتـر رفتـن تأثیرگـذاری بـر ذهـن مخاطـب‌ می‌شـود‪ .‬راز ایـن برجسته‌سـازی آن اسـت‬
‫‪jep.emamat.ir‬‬
‫کـه متکلـم‪ ،‬بـا بهره‌‌گیـری از ایـن شـگرد‪ ،‬به ناگاه از سـخن معمولی و آشـنا فراتر‌ می‌رود و‬
‫همیـن امـر ‪ ،‬موجـب برجسـتگی سـخن و ایجـاد چالـش در ذهـن مخاطب‌ می‌شـود‪ .‬در‬ ‫‪174‬‬
‫حقیقت‪ ،‬کالم بدون اسـتعاره‪ ،‬سـخنی متعارف به حسـاب‌ می‌آمد و هرگز این سـطح‬
‫ً‬
‫دو فصلنامۀ امام ‌‬

‫از جذابیـت و برجسـتگی را بـرای شـنونده بـه ارمغـان نمـی‌آورد‪ .‬حتـی اگـر کالم‪ ،‬صرفـا‬
‫مشـبه‪ّ ،‬‬
‫مشـبه به‪،‬‬ ‫به روش تشـبیه‌ می‌آمد‪ ،‬موجب برجسته‌سـازی نمی‌گشـت؛ زیرا ذکر ّ‬
‫تپـژوهـ ــی _ شمارۀ سی و یکم _ بهار و تابستان ‪1401‬‬

‫ادات تشـبیه و نیـز گاهـی وجـه شـبه‪ ،‬بـر اسـاس قاعـدۀ اولیـه و زبـان متعـارف اسـت و‬
‫در نتیجـه‪ ،‬چالشـی را در ذهـن مخاطـب بـه وجـود نمـی‌آورد‪ .‬بـرای نمونـه‌‪ ،‬عبـارت «و‬
‫إنـه ليعلـم أن محلـي منهـا محـل القطـب مـن الرحـى» بیـان‌ می‌کنـد کـه همـان گونـه کـه‬

‫ّ‬
‫‪ .1‬اآلبي‪ ،‬ابوسعد منصور بن الحسين‪ ،‬نثر الدر في المحاضرات‪.186/1 ،‬‬
‫‪ .2‬ابن‌أثيــر الجــزري‪ ،‬ابوالســعادات المبــارك بــن محمــد‪ ،‬النهايــة فــي غر يــب الحديــث و األ ثــر‪،‬‬
‫‪.490-489/2‬‬
‫‪ .3‬خوئی‪ ،‬حبیب‌اهلل‪ ،‬منهاج البراعة‪.332/3 ،‬‬
‫محور آسـیاب‪ ،‬نقش اساسـی در گردش آن را به عهده دارد و کارآیی آسـیاب به وجود‬
‫ْ‬
‫خالفـت کارآیـی‬ ‫محـور اسـت‪ ،‬علـی؟ع؟ نیـز ‪ ،‬اسـاس و رکـن خالفـت اسـت و بـدون او‬
‫الزم و مطلوبـی نـدارد‪‌ .‬ابن‌میثـم از سـه زاویـه بـه آن نگریسـته اسـت‪ :‬نخسـت ‌‌این‌کـه‬
‫امـام‪ ،‬محـل و جایـگاه خویـش را به محل و جایگاه محور و قطب آسـیاب تشـبیه کرده‬
‫اسـت کـه از نـوع تشـبیه معقـول بـه معقـول اسـت‪ .‬دوم‌‌این‌کـه‪ ،‬خـود را بـه محور آسـیاب‬
‫تشـبیه کـرده اسـت کـه تشـبیه محسـوس بـه محسـوس اسـت‪ .‬سـوم‪ ،‬تشـبیه خالفـت‬
‫بـه سـنگ آسـیاب کـه از نـوع تشـبیه معقـول بـه محسـوس اسـت‪ 1.‬در اینجـا بایـد توجـه‬
‫داشـت کـه اسـتعاره‪ ،‬در حقیقـت همـان تشـبیهی اسـت کـه از قاعـدۀ اولیـۀ آن کاسـته‬
‫دل‬
‫شـده اسـت و ایـن قاعده‌کاهـی‪ ،‬موجـب برجسته‌سـازی شـده اسـت‪ .‬در واقـع در ِ‬
‫هـر اسـتعاره‌ای‪ ،‬تشـبیه وجـود دارد‪ .‬بـه هـر حـال‪ ،‬عبـارت تشـبیهی مذکـور ‪ ،‬علی‌رغـم‬
‫اوج زیبایـی و عمـق پیـام‪ ،‬همچنـان در سـطح زبـان معیـار اسـت و فراهنجـار نیسـت‪.‬‬
‫با این توضیح‪ ،‬نمی‌توان آن را از موارد هنجارگریزی و برجسته‌سـازی به حسـاب آورد‪.‬‬
‫نکتـۀ قابـل توجـه دیگـر این‌کـه شـخص ادیـب و سـخنور ‪ ،‬بـه طـور آ گاهانـه صنعـت‬
‫‪jep.emamat.ir‬‬ ‫اسـتعاره را بـه کار‌ می‌بنـدد؛ بنابرایـن مخاطب نیـز باید با دقت‪ ،‬به اغراض و مقاصدی‬
‫کـه مـد نظـر متکلـم بـوده‪ ،‬توجـه داشـته باشـد‪ .‬البتـه ایـن امـر که ممکن اسـت پـی بردن‬
‫‪175‬‬
‫بـه تمـام آن اغـراض‪ ،‬بـرای همـگان آسـان نباشـد‪ ،‬ضـرورت تحلیـل مقصـود متکلـم از‬
‫سـخن اسـتعاری را ایجـاب‌ می‌سـازد‪ .‬بـا بیـان ایـن مقدمـه‪ ،‬بـه ذکـر مـوارد اسـتعاره و‬
‫هبانک و هراعتسا ۀویش هب یزاس هتسجرب رب دیکأتاب ‪،‬هیقشقش ۀبطخ یموهفم لیلحت‬

‫تحلیـل اغـراض آن در خطبـۀ شقشـقیه‌ می‌پردازیـم‪:‬‬


‫در عبـارت «أمـا و اهلل لقـد تقمصهـا»‪ ،‬اسـتعاره بـه کار رفتـه اسـت‪ّ .‬‬
‫«تقمـص» از بـاب‬
‫تفعـل و بـه معنـای پوشـیدن قمیـص و پیراهـن اسـت‪ 2.‬در ایـن اسـتعاره کـه امـام؟ع؟‬ ‫ّ‬

‫از خالفـت ابوبکـر ‪ ،‬تعبیـر بـه پوشـیدن لبـاس نمـود‪ ،‬ایـن نکتـه بـه ذهـن‌ می‌رسـد کـه‬
‫همان‌طـور کـه پیراهـن بـرای زیبایـی و بـه آسـانی بـر تـن پوشـیده‌ می‌شـود‪ ،‬خلیفـۀ اول‬
‫هـم بـه خاطـر زیبایـی و جلـوۀ خالفت‪ ،‬خواسـتار آن شـد و نیز آن را به آسـانی به دسـت‬

‫‪ .1‬بحرانی‪‌،‬ابن‌میثم‪ ،‬شرح نهج البالغه‪.254/1 ،‬‬


‫الدرة ّ‬
‫الن ّ‬
‫جفیه‪.63/1 ،‬‬ ‫‪ .2‬دنبلی خویی‪ ،‬ابراهیم بن الحسین‪ّ ،‬‬
‫آورد‪ .‬بـه طـور قطـع‪ ،‬اگـر بـه جـای واژۀ ّ‬
‫«تقمـص»‪ ،‬واژه‌ای معمولـی و غیراسـتعاری بـه‬
‫کار‌ می‌رفـت‪ ،‬کالم دارای برجسـتگی نمی‌بـود‪ .‬ایـن نکتـه‪ ،‬همـان توجـه کـردن بـه محـور‬
‫جانشینی‌متنی است‪.‬‬
‫وجـود چنـد اسـتعاره در کالم «ينحـدر عنـي السـيل و ال يرقـى إلـي الطيـر »‪ ،‬برجسـتگی‬
‫سـخن را مضاعـف کـرده اسـت‪ .‬امـام خـود را بـه کـوه مرتفعـی هماننـد کـرده اسـت کـه‬
‫ی‬
‫‌سـاران دانـش از ناحیـۀ او بـه سـوی دامنه‌‌‌‌هـا و دشـت‌های پیرامـون‪ ،‬جـار ‌‬
‫ِ‬ ‫چشمه‬
‫می‌شـوند‪ .‬همچنیـن خـود را بـه پرنـده‌ای توصیـف کـرده اسـت کـه هیچ پرنـدۀ دیگری‪،‬‬
‫نخسـت ایـن عبـارت‪ ،‬ایجابـی و جملـۀ دوم‪،‬‬
‫ِ‬ ‫تـوان پـرواز بـا او را نـدارد‪ .‬درضمـن جملـۀ‬
‫فـراوان امیرالمؤمنین؟ع؟ را‬
‫ِ‬ ‫فضیلت‬
‫ِ‬ ‫سـلبی اسـت کـه بـا اسـلوب مقابله‪ ،‬ابتدا دانـش و‬
‫و سـپس نارسـایی و محدودیـت دیگـران را در مقایسـه بـا خـود در میـزان فضل و دانش‬
‫ً‬
‫بیـان‌ می‌کنـد‪ 1.‬قطعـا آن حضـرت‪ ،‬بـا هیـچ سـخن معمولـی و هنجـار نمی‌توانسـت‬
‫مقـام واالی خـود را چنیـن تبییـن کنـد و تنهـا بـا اسـلوب هنجارگریزی مذکـور ‪ ،‬این مهم‬
‫صـورت پذیرفتـه اسـت‪.‬‬
‫در عبـارت «أرى تراثـي نهبـا» ممکـن اسـت برخـی تعبیـر کـردن از خالفـت بـه «میـراث»‬ ‫‪jep.emamat.ir‬‬

‫را بـه طـور مجـاز بداننـد کـه در ایـن صـورت‌ می‌تـوان آن را بـه عنـوان کالم اسـتعاری در‬
‫‪176‬‬
‫نظـر گرفـت؛ امـا بـه نظـر‌ می‌رسـد بتـوان گفـت کـه ایـن فـراز ‪ ،‬اسـتعاره نیسـت و صحیـح‬
‫اسـت کـه بـه طـور حقیقـی خالفـت را میراثـی از پیامبـر ؟ص؟ بـه علی؟ع؟ دانسـت که آن‬
‫دو فصلنامۀ امام ‌‬

‫حضـرت در ایـن جملـه‌ می‌گویـد‪ ‌:‬می‌دیـدم کـه میراثـم بـه غـارت‌ مـی‌رود‪.‬‬
‫تپـژوهـ ــی _ شمارۀ سی و یکم _ بهار و تابستان ‪1401‬‬

‫معنـای فـراز «لشـد مـا تشـطرا ضرعيهـا» ایـن اسـت کـه خلیفـۀ اول و دوم‪ ،‬پسـتان‌های‬
‫خالفت را دوشـیدند‪ .‬در این اسـتعاره‪ ،‬خالفت به شـتری تشـبیه شـده که با دوشـیدن‪،‬‬
‫از آن انتفـاع و بهـره بردنـد‪ 2.‬غـرض ایـن برجسته‌سـازی را‌ می‌تـوان تبییـن منفعت‌طلبی‬
‫و سـودجویی دانسـت‪ .‬گرچـه در خـود ایـن خطبـه‪ ،‬مصداق‌هـای آن منفعت‌طلبی‌‌‌‌هـا‬
‫ذکـر نشـده اسـت‪ ،‬امـا مخاطـب از طریـق ایـن برجسته‌سـازی دچـار چالـش ذهنـی‌‬

‫‪ .1‬مکارم شیرازی‪ ،‬ناصر ‪ ،‬پیام امام امیرالمؤمنین؟ع؟‪.324-323/1 ،‬‬


‫‪ .2‬بحرانی‪‌،‬ابن‌میثم‪ ،‬شرح نهج البالغة‪.258/1 ،‬‬
‫می‌شـود و در خـارج از متـن بـه مصداق‌هایـی از منفعت‌طلبـی راه‌ می‌یابـد‪ .‬رمـز‬
‫برجسـتگی ایـن عبـارت‪ ،‬انتخـاب کلمـات مناسـب و جایگزینـی‌ آن‌هـا بـا کلمـات‬
‫سـاده و معمولـی اسـت‪.‬‬
‫همچنین در بیان سرگذشت عثمان‌ می‌فرماید‪:‬‬
‫و قام معه بنو أبيه يخضمون مال اهلل خضم اإلبل نبتة الربيع إلى أن انتكث‬
‫ـدرى او از‬
‫فتلـه و أجهـز عليـه عملـه و كبـت بـه بطنتـه؛ و خويشـاوندان پ ِ‬
‫بنى‌اميـه بـه پـا خاسـتند و همـراه او بيت‌المـال را خوردنـد و بـر بـاد دادند‪،‬‬
‫چـون شـتر گرسـنه‌اى كـه بـه جـان گيـاه بهـارى بيفتـد‪ ،‬عثمـان آنقـدر‬
‫ـمان بافتـۀ او باز شـد و اعمال او مـردم را برانگيخت‪،‬‬
‫اسـراف كـرد كـه ريس ِ‬
‫‪1‬‬
‫و شـكم‌بارگى او نابـودش سـاخت‪.‬‬
‫انتخــاب بجــا و تناســب معنایــی واژگان بــا یکدیگــر در ایــن جمــات اســتعاری‪،‬‬
‫موجــب معرفــی وی و اطرافیــان او و گویــای ســوء مدیریــت و افــراط در چپــاول و‬
‫حیــف و میــل کــردن بیت‌المــال اســت‪ .‬بــه گفتــۀ آیــة اهلل مــکارم شــیرازی‪ ،‬جملــۀ‬

‫‪jep.emamat.ir‬‬
‫«يخضمــون مــال اهلل‪ »...‬بــا توجــه بــه معنــاى لغــوى «خضــم»‪ ،‬بــه خوبــى نشــان مى‌دهــد‬
‫كــه بنى‌اميــه بــراى غــارت بيت‌المــال بــا تمــام وجودشــان وارد صحنــه شــدند و تــا آنجــا‬
‫‪177‬‬
‫كــه مى‌توانســتند خوردنــد و بردنــد‪ .‬تعبيــر بــه «نبتــة ّ‬
‫الر بيــع»‪ ،‬بــه معنــای گياهــان بهــاری‬
‫اســت كــه بســيار لطيــف و بــراى حيــوان‪ ،‬خوش‌خــوراک اســت‪ .‬حیــوان آن را بــا حــرص‬
‫هبانک و هراعتسا ۀویش هب یزاس هتسجرب رب دیکأتاب ‪،‬هیقشقش ۀبطخ یموهفم لیلحت‬

‫و ولــع عجيبــی مى‌خــورد‪« .‬انتكــث» از مــادۀ «نكــث»‪ ،‬بــه معنــى شكســتن و واتابيــدن‬
‫اســت؛ بنابرایــن بــه شكســتن پيمــان‪« ،‬نكــث عهــد» گفتــه مى‌شــود‪« .‬فتــل» بــه معنــاى‬
‫پيچيــدن و تابيــدن اســت و مفتــول و فتيلــه نيــز از هميــن بــاب اســت‪ .‬از ایــن تعبیــر‬
‫ت می‌شــود کــه عثمــان ســوابقى را كــه بــراى خــود‪ ،‬از نظــر تــودۀ مــردم فراهــم آورده‬
‫دریافـ ‌‬
‫بــود‪ ،‬بــه دســت خــود نابــود ســاخت و حركــت دنياپرســتانۀ اعــوان و يــاران او ‪ ،‬همــۀ آن‬
‫رشــته‌ها را پنبــه كــرد‪ .‬بعضــى از شــارحان نهــج البالغــه جملــۀ «انتكــث عليــه فتلــه» را‬
‫بــه معنــاى در هــم ريختــن تدابيــرى دانســته‌اند كــه او بــراى تشــكيل حكومــت خــود بــه‬

‫‪ .1‬دشتی‪ ،‬محمد‪ ،‬ترجمه نهج البالغه‪ ،‬ص‪.47‬‬


‫كار گرفتــه بــود و ممكــن اســت ســپردن كارهــا بــه دســت بســتگان خویــش‪ ،‬يكــى از آن‬
‫تدابيــر بــراى محكــم‌كارى بــوده باشــد؛ ولــى هميــن امــر نتيجــۀ معكــوس داد و رشــته‌ها‬
‫ّ‬
‫را پنبــه كــرد و مــردم را بــر ضــد او شــوراند‪« .‬أجهــز » از مــادۀ «إجهــاز »‪ ،‬هنگامــى كــه در‬
‫مــورد مجــروح بــه كار رود مفهــوم آن ايــن اســت كــه مــرگ او را تســريع كننــد و هرچــه زودتــر‬
‫كار او را تمــام نماينــد‪ .‬ایــن تعبیــر نشــان مى‌دهــد كــه اعمــال او زودتــر از آنچــه انتظــار‬
‫مى‌رفــت‪ ،‬ضربــۀ كارى بــر او وارد كــرد و كار او را ســاخت‪« .‬كبــت» از مــادۀ «كبــو »‪ ،‬بــه‬
‫معنــاى ســقوط كــردن و يــا افتــادن بــه صــورت اســت و در آنجــا كــه دســت و پــاى حيــوان‬
‫مى‌پيچــد و بــه رو مى‌افتــد‪ ،‬بــه كار مــى‌رود‪« .‬بطنتــه» از مــادۀ «بطــن»‪ ،‬بــه معنــاى پــر‬
‫كــردن شــكم از طعــام اســت‪ .‬ایــن تعبیــر بيــان مى‌كنــد كــه پرخور ی‌هــا‪ ،‬بــار او را ســنگين‬
‫‪1‬‬
‫كــرد؛ بــه گون ـه‌‌اى كــه نتوانســت روى پــا بمانــد و بــه صــورت بــر زميــن افتــاد‪.‬‬
‫امام؟ع؟‪ ،‬با مهارت ویژه در برجستگی کالم‪ ،‬از طریق چند استعاره در کنار همدیگر ‪،‬‬
‫به خوبی عملکرد عثمان را در طول مدت حکومتش تداعی‌ می‌سازد‪.‬‬
‫در عبارت «فلما نهضت باألمر نكثت طائفة و مرقت أخرى و قسط آخرون»‪ ،‬مشخص‬
‫اسـت کـه مـراد از ناکثیـن و پیمان‌شـکنان‪ ،‬اهـل جمـل و طلحـه و زبیـر هسـتند و مـراد‬ ‫‪jep.emamat.ir‬‬

‫از قاسـطین و سـتمکاران‪ ،‬اهـل صفیـن و معاویـه‪ .‬امـام بـرای معرفـی دسـتۀ دیگـر از‬
‫َ‬ ‫‪178‬‬
‫دشـمنان خویـش‪ ،‬بـا اسـتعاره‪ ،‬تعبیـر َ«م َرقـت» را بـه کار بـرده اسـت‪ .‬بـه بیـرون رفتـن تیـر‬
‫از کمـان «مـروق»‌ می‌گوینـد و بـه ایـن دلیـل خـوارج را مارقیـن‌ می‌نامنـد کـه؛ همچـون‬
‫دو فصلنامۀ امام ‌‬

‫خـروج تیـر از کمـان‪ ،‬از دیـن خـارج شـدند‪ .‬البتـه ایـن تعبیـر اسـتعاری‪ ،‬نخسـتین بـار‬
‫تپـژوهـ ــی _ شمارۀ سی و یکم _ بهار و تابستان ‪1401‬‬

‫توسـط پیامبـر اسلام؟ص؟ در مـورد آن افـراد بـه کار گرفته شـد‪ 2.‬اسـتفاده از ایـن تعبیر به‬
‫دشـمنی ایـن گروه اشـاره‌ می‌کنـد‪ .‬همچنین شـاید این‬
‫ِ‬ ‫خـروج از دیـن‪ ،‬بـه عنـوان عامـل‬
‫تعبیـر ‪ ،‬بـه طـور ضمنـی تعریضـی باشـد بـه خـوارج کـه نـه تنهـا امـام علـی؟ع؟ خـارج از‬
‫خـود آن‌هـا خـارج از دیـن هسـتند‪.‬‬
‫دیـن نیسـت‪ ،‬بلکـه ِ ‌‬
‫مصـداق دیگـر اسـتعاره‪ ،‬در عبـارت «أللقيـت حبلهـا علـى غاربها» مشـاهده‌ می‌شـود‪.‬‬

‫‪ .1‬مکارم شیرازی‪ ،‬ناصر ‪ ،‬پیام امام امیرالمؤمنین؟ع؟‪.365-363/1 ،‬‬


‫‪ .2‬بحرانی‪‌،‬ابن‌میثم‪ ،‬شرح نهج البالغة‪.265/1 ،‬‬
‫در این عبارت‪ ،‬خالفت به شتری تشبیه گردیده که امام؟ع؟ می‌گوید‪ :‬ریسمان و مهار‬
‫آن را بـر پشـتش‌ می‌انداختـم تـا آزاد باشـد و هـر کجـا کـه‌ می‌خواهـد‪ ،‬برود‪ .‬روشـن اسـت‬
‫کـه مـراد از ایـن اسـتعاره‪ ،‬رهـا کـردن امـر خالفـت اسـت‪ 1.‬آنچـه در ورای ایـن سـخن‪ ،‬بـه‬
‫عنوان غرض از اسـتعاره‪ ،‬نهفته اسـت این اسـت که آن حضرت هیچ گونه دلبسـتگی‬
‫بـه خالفـت نداشـته اسـت و اگـر بـرای پذیـرش حکومـت‪ ،‬حجـت تمـام نمی‌بـود‪،‬‬
‫از پذیرش حکوت استنکاف‌ می‌کرد و آن را رها‌ می‌ساخت‪.‬‬
‫سـرانجام در انتهـای خطبـۀ سـوم آمـده اسـت کـه‪« :‬تلـك شقشـقة هـدرت ثـم قـرت»‪.‬‬
‫امـام؟ع؟ بـه ابن‌عبـاس فرمـود‪ :‬شقشـقه‪ ،‬شـتری بـود کـه صـدا کـرد و بـاز در جـای خـود‬
‫قـرار گرفـت‪ .‬گذشـت کـه معنـای «شقشـقه» چیسـت‪ .‬در ایـن اسـتعاره‪ ،‬با عاریـه‌گرفتن‬
‫«شقشقه» و جایگزینی آن با واژه‌های مشابه معمولی‪ ،‬عادت معنایی برای مخاطب‪،‬‬
‫تغییـر یافتـه اسـت‪ .‬در نتیجـه‪ ،‬بـا برجسـتگی به‌وجودآمـده از نـوع قاعده‌کاهـی‪،‬‬
‫تداعی‌کنندۀ این معنا و حس اسـت که سـخنان گفته‌شـده‪ ،‬شـعله‌ای از آتش دل بود‬
‫که زبانه کشید و فرو نشست‪.‬‬
‫‪jep.emamat.ir‬‬

‫‪179‬‬ ‫‪ .‌‌5‬برجسته‌سازی با کنایه و اغراض آن‬


‫در کتـاب شـریف نهـج البالغـه و بـه طـور ویـژه در خطبۀ سـوم آن‪ ،‬نمونه‌هـای متعددی‬
‫از صنعـت کنایـه بـه چشـم‌ می‌خـورد‪ .‬منظـور از کنایـه‪ ،‬مفهـوم ّ‬
‫عـام آن اسـت کـه شـامل‬
‫هبانک و هراعتسا ۀویش هب یزاس هتسجرب رب دیکأتاب ‪،‬هیقشقش ۀبطخ یموهفم لیلحت‬

‫تعریـض هـم‌ می‌شـود‪ .‬دوری از صراحـت در گفتـار بـه معنـای گفتن مطلبـی به صورت‬
‫غیرمسـتقیم‪ ،‬از شـگردها و ترفندهـای ادیبانـه اسـت که موجب جلـب توجه مخاطب‌‬
‫می‌شـود‪ .‬در حقیقـت‪ ‌،‬می‌تـوان گفـت کـه درسـتی ایـن جملـۀ مشـهور کـه «الکنایـة أبلغ‬
‫مـن التصریـح» بـه ایـن خاطـر اسـت کـه بـا تـرک تصریـح و رو آوردن بـه کنایـه‪ ،‬ذهـن‬
‫شـنونده درگیـر آن‌ می‌گـردد کـه غـرض متکلـم چـه کسـی و یـا چـه چیـزی بـود؟ از نظـر‬
‫علمـی از ایـن مطلـب‪ ،‬بـه عنـوان برجسته‌سـازی یـا ‌د می‌شـود‪ .‬بـه عبـارت واضح‌تـر ‪،‬‬
‫سـخن گفتن به تصریح‪ ،‬حالت متعارف و آشـنا به ذهن دارد؛ اما همان سـخن اگر به‬

‫‪ .1‬خوئی‪ ،‬حبیب‌اهلل‪ ،‬منهاج البراعة‪.111/3 ،‬‬


‫صـورت کنایه‌گویـی آورده شـود‪ ،‬از حالـت هنجـار و معمولـی خـارج‌ می‌شـود و موجـب‬
‫هنجارگریـزی و در نتیجـه‪ ،‬برجسته‌سـازی و درنـگ متفکرانـه خواهـد بـود‪ .‬بـا ذکـر ایـن‬
‫مقدمـه‪ ،‬بـه ذکـر مـوارد کنایـه و تحلیـل اغـراض آن در خطبـۀ شقشـقیه‌ می‌پردازیـم‪:‬‬
‫طبق برخی از نسـخه‌های نهج البالغه‪ ،‬در آغاز خطبه‪ ،‬به جای نام «ابن أبي قحافة»‪،‬‬
‫عبـارت «فلان» آمـده اسـت‪ 1.‬بـر فـرض صحـت نسـخه‪ ،‬ایـن کنایه‌گویـی‪ ،‬یـک نـوع‬
‫ً‬
‫برجسته‌سـازی کالم را بـه دنبـال دارد کـه قطعـا در پـی غرضـی صـورت گرفتـه اسـت که‬
‫ممکـن اسـت بتـوان غـرض از عـدم صراحـت را‪ ،‬ناراحتـی امـام؟ع؟ دانسـت‪.‬‬
‫همچنیـن فـراز «فسـدلت دونهـا ثوبـا و طويـت عنهـا كشـحا»‪ ،‬بـه ایـن معناسـت کـه‬
‫لبـاس و ردای خالفـت را رهـا کـردم و پهلـو از آن تهـی کـردم‪ .‬در حقیقـت‪ ،‬آنچـه باعـث‬
‫فراهنجـار بـودن ایـن کالم گردیـده‪ ،‬فوق‌العـاده و هنرمندانـه عمـل کـردن گوینـده در‬
‫انتخـاب کلمـات بـوده اسـت‪ .‬برخـی از شـارحان گفته‌انـد کـه در واقـع ایـن دو کنایـه‪،‬‬
‫چشم‌پوشـی از امـر خالفـت را بیـان‌ می‌کننـد‪ 2.‬غـرض از ایـن برجسـتگی آن اسـت کـه‬
‫حضـرت در آن شـرایط‪ ،‬بـه جـای سـهم‌خواهی و درگیـری بـا افـراد‪ ،‬بـا زهـد و بی‌رغبتـی‬
‫از حکومـت کناره‌‌گیـری کـرد‪.‬‬ ‫‪jep.emamat.ir‬‬

‫در فــراز «و طفقــت أرتئــي بيــن أن أصــول بيــد جــذاء أو أصبــر علــى طخيــة عميــاء»‪ ،‬واژه‬ ‫‪180‬‬
‫«بيــد جــذاء» بــه معنــای «بــا دســت بریــده»‪ ،‬کنایــه از بــدون یــاور بــودن حضــرت اســت و‬
‫همچنیــن واژه «طخيــة عميــاء» بــه معنــای «ظلمــت کــور»‪ ،‬کنایــه از بی‌بصیرتــی مــردم‬
‫دو فصلنامۀ امام ‌‬

‫اســت‪ 3.‬امــام بــا ایــن دو کنایــه‪ ،‬بــه شــیوه‌ای هنرمندانــه‪ ،‬درنــگ بیــن انتخــاب دو امــر را‬
‫تپـژوهـ ــی _ شمارۀ سی و یکم _ بهار و تابستان ‪1401‬‬

‫برجســته کــرده اســت؛ انتخــاب بیــن‌‌این‌کــه بــا دســتی بریــده و بــدون یــاور‪ ،‬بــه پــا خیــزد‬
‫و یــا‌‌این‌کــه در مقابــل تاریکی‌هــای زمانــه و بی‌بصیرتــی مــردم‪ ،‬صبــر نمایــد‪ .‬از طریــق‬
‫ایــن برجسته‌ســازی‪ ،‬مخاطــب بــه نــاگاه فراتــر از متــن‪ ،‬بــه ســیری تاریخــی فــر ‌و م ـی‌رود و‬
‫ی می‌کنــد‪.‬‬
‫بی‌یــاوری امــام؟ع؟ و آن دوران تاریــک را در ذهــن خویــش تداع ـ ‌‬

‫‪ .1‬ر ‪.‬ک‪ :‬نسخه‌های صبحی صالح و محمد عبده‪.‬‬


‫‪ .2‬شوشتری‪ ،‬محمدتقی‪ ،‬بهج الصباغة ‪ .36/5‬مؤید‪ ،‬یحیی بن حمزه‪ ،‬دیباج الوضی‪.203/1 ،‬‬
‫‪ .3‬خوئی‪ ،‬حبیب‌اهلل‪ ،‬منهاج البراعة‪.123/1 ،‬‬
‫عبارت «يهرم فيها الكبير و يشيب فيها الصغير »‪ ،‬کنایه از روزها و شرایط ناخوشایند‬
‫و دردآوری اسـت که امام در مقام بیان آن‌ می‌فرماید‪ :‬شـدت سـختی آن دوران‪ ،‬پیران‬
‫را فرسـوده و جوانـان را پیـر‌ می‌گردانـد‪ 1.‬غـرض از ایـن فـراز ‪ ،‬توجـه دادن مخاطـب بـه اوج‬
‫فضای دردناک آن زمان اسـت‪.‬‬
‫در عبــارت «فصبــرت و فــي العيــن قــذى و فــي الحلــق شــجا»‪ ،‬واژۀ «قــذى» بــه معنــای‬
‫ت می‌کنــد‪ 2‬و واژۀ «شــجا ‌» بــه معنــای هــر‬
‫خــار و خاشــاکی اســت کــه بــه چشــم ســرای ‌‬
‫چیــزی اســت کــه در گلــو قــرار گیــرد و باعــث اذیــت شــود؛ ماننــد اســتخوان و غــم و غصــه‬
‫‪3‬‬
‫کــه گلوگی ـ ‌ر می‌شــود‪.‬‬
‫ایــن مــورد‪ ،‬کنایـه‌ای اســت که به منظور دشــواری و ســختی تحمل آن شــرایط بــه کار رفته‬
‫اســت‪ 4.‬البتــه عــاوه بــر صنعــت کنایــه‪ ،‬از طریــق ســجع موجــود و همچنیــن هم‌نشــینی‬
‫واژۀ «قــذی» بــه معنــای «خــار» بــا کلمــۀ «العیــن» و نیــز هم‌نشــینی واژۀ «شــجی» به معنای‬
‫«اســتخوان» بــا کلمــۀ «الحلــق»‪ ،‬دشــواری صبــر در آن روزگار‪ ،‬بــه خوبــی بــرای مخاطــب‬
‫یشــود‪ .‬اگــر حضــرت‪ ،‬بــه عبــارت «صبــرت» بســند ‌ه می‌کــرد‪ ،‬در حقیقــت بــه‬
‫نم ‌‬
‫تبیی ـ ‌‬
‫‪jep.emamat.ir‬‬
‫شــیوه‌ای هنجــار و بــا زبــان معیــار ســخن گفتــه بــود؛ امــا بــا پیونــد ایــن دو کنایــه بــه آن‪،‬‬
‫‪181‬‬ ‫عادت‌‌‌زدایــی در ســخن را بــرای شــنونده بــه ارمغــان آورده اســت‪ .‬بــا توجــه بــه وجــود «واو‬
‫حالیــه»‪ ،‬عــاوه بــر ‌‌این‌کــه اوج ســخت بــودن صبــر ‪ ،‬بــه شــنونده ابــرا ‌ز می‌شــود‪ ،‬موجــب‬
‫هبانک و هراعتسا ۀویش هب یزاس هتسجرب رب دیکأتاب ‪،‬هیقشقش ۀبطخ یموهفم لیلحت‬

‫ایــن ســؤال نیـ ‌ز می‌گــردد کــه صبــر و تحمــل مذکــور در آن روزگار بــا چه هدفی بوده اســت؟‬
‫معنای عبارت «حتى مضى األول لسبيله» این است که خلیفۀ اول‪ ،‬راه خود را گذراند‪.‬‬
‫‪5‬‬
‫مفهوم این کنایه آن است که ّاولی‪ ،‬عمرش به انتها و مرگش فرا رسید‪.‬‬
‫ّ‬
‫متمسـک شـد‪:‬‬ ‫امام؟ع؟ در قسـمت دیگری از سـخنان خود به این بیت از شـعر عرب‬

‫‪ .1‬نقوی قاینی‪ ،‬محمدتقی‪ ،‬مفتاح السعاده‪.39/3 ،‬‬


‫‪ .2‬علیزاده‪ ،‬عمران‪ ،‬واژه‌های نهج البالغه‪ ،‬ص‪.26‬‬
‫‪ .3‬شرقی‪ ،‬محمدعلی‪ ،‬قاموس نهج البالغه‪.443/2 ،‬‬
‫الدرة ّ‬
‫النجفیة‪.62/1 ،‬‬ ‫‪ .4‬دنبلی خویی‪ ،‬ابراهیم بن الحسین‪ّ ،‬‬
‫‪ .5‬شارح قرن هشتم‪ ،‬شرح نهج البالغه‪ ،‬ص‪.77‬‬
‫«شـتان مـا يومـي علـى كورهـا ‪ /‬و يـوم حيـان أخـي جابـر »‪ .‬اسـتعمال ایـن بیـت‪ ،‬از بـاب‬
‫کنایـه اسـت و اشـاره بـه ايـن دارد كـه «مـن در عصر رسـول خـدا؟ص؟ چنان محتـرم بودم‬
‫ْ‬
‫كـه از همـه بـه آن حضـرت نزديک‌تـر ‪ ،‬بلكه نفس رسـول خدا بودم؛ ولـى پس از او چنان‬
‫مـرا عقـب زدنـد كـه منـزوى سـاختند و خالفـت رسـول خـدا؟ص؟ را‪ ،‬كـه از همـه بـراى آن‬
‫سـزاوارتر بـودم‪ ،‬يكـى بـه ديگـرى تحويـل مـى‌داد‪ .‬بعضـى نيـز گفته‌انـد‪ :‬منظـور از ايـن‬
‫شعر ‪ ،‬مقايسۀ خالفت خويش با خلفاى نخستين است كه‌ آن‌ها در آرامش و آسايش‬
‫بودنـد؛ ولـى دوران خالفـت امـام بـر اثـر دور شـدن از عصـر پيامبـر ؟ص؟ و تحريـكات‬
‫‪1‬‬ ‫گستردۀ دشمنان‪ّ ،‬‬
‫مملو از طوفان‌ها و حوادث دردناک بود»‪.‬‬
‫معنــای جملــۀ «فصيرهــا فــي حــوزة خشــناء» آن اســت کــه خلیفــۀ دوم‪ ،‬خالفــت را در‬
‫ناحیــۀ ســخت و خشــن قــرار داد‪ .‬ایــن عبــارت‪ ،‬به صــورت کنایه‪ ،‬بر طبع خشـ ِـن خلیفۀ‬
‫دوم داللــت دارد‪ 2.‬البتــه ایــن جمل ـه‌ می‌توانســت بــدون هنجارگریــزی و بــه ســادگی‪،‬‬
‫اخــاق خلیفــۀ دوم را بیــان کنــد؛ امــا تفــاوت ایــن تعبیــر کنایــی بــا تعبیــر معمولــی‪،‬‬
‫آن اســت کــه بــا اســتفاده از ایــن تعبیــر کنایــی درمی‌یابیــم کــه برخوردهــای خشــن او ‪،‬‬
‫یــک رفتــار شــخصی بــه حســاب نمی‌آمــده و تبعــات آن در حــوزۀ عمومــی منعکــس‬
‫‪jep.emamat.ir‬‬
‫‌ می‌شده است‪.‬‬
‫‪182‬‬
‫عبــارت «لكنــي أســففت إذ أســفوا و طــرت إذ طــاروا» بــه ایــن معناســت کــه هنــگام‬
‫پروازشــان‪ ،‬بـا‌ آن‌هــا پاییــن آمــدم و بـا‌ آن‌هــا اوج گرفتــم‪ .‬غــرض از ایــن کنایــه آن اســت که‬
‫دو فصلنامۀ امام ‌‬

‫امــام علــی؟ع؟ در شــورا‪ ،‬تابــع جمــع و بــا آنــان همــراه شــد‪ 3.‬بــا توجــه بــه جملــۀ قبــل‪ ،‬کــه‬
‫امــام از شــورا ِشــکوه‌ می‌کنــد‪ ،‬و ایــن جملــه نیــز بــا واژۀ ّ‬
‫تپـژوهـ ــی _ شمارۀ سی و یکم _ بهار و تابستان ‪1401‬‬

‫«لكنــي» آغــاز شــده اســت‪ ،‬معلــوم‌‬


‫می‌شــود کــه امــام؟ع؟ علی‌رغــم نارضایتـی‌ای کــه داشــته اســت‪ ،‬بــه خاطــر مصلحتــی‬
‫مهم‪ ،‬با شورا همراهی‌ می‌کرده است‪.‬‬
‫ســـپس امـــام در شـــرح آنچـــه در شـــورا گذشـــت‪ ،‬مطالبـــی را بیـــان‌ می‌کند و بـــا کنایه‌‬

‫‪ .1‬مکارم شیرازی‪ ،‬ناصر ‪ ،‬پیام امام امیرالمؤمنین؟ع؟‪.340/1 ،‬‬


‫‪ .2‬بحرانی‪‌،‬ابن‌میثم‪ ،‬اختیار مصباح السالکین‪.93/1 ،‬‬
‫‪ .3‬همان‪.95/1 ،‬‬
‫می‌گویـــد‪«َ :‬م َع َهن َو َهـــن»‪ .‬واژۀ َ‬
‫«هن» به معنای چیز قبیح و ناگفتنی اســـت‪ 1.‬غرض‬ ‫ٍ‬ ‫ٍ‬
‫ایـــن کنایـــه‪ ،‬به طور اجمـــال‪ ،‬رســـاندن تمام آن چیزهایی اســـت که ســـبب مخالفت‬
‫بـــا امیرالمؤمنیـــن؟ع؟ در شـــورا شـــده و حضـــرت از واگویـــه کـــردن‌ آن‌هـــا صـــرف نظر‬
‫کرده است‪.‬‬
‫سـپس امام؟ع؟ در ادامۀ بیان سرگذشـت شـورا‪ ،‬به انتخاب خلیفۀ سـوم اشاره‌ می‌کند‬
‫کـه «نافجـا حضنيـه بيـن نثيلـه و معتلفـه» بـود‪ .‬ایـن عبـارت‪ ،‬کنایـه از آن اسـت کـه وی‬
‫‪2‬‬
‫دغدغه‌ای جز خوردن و آشـامیدن نداشـته و دلسـوز و مسـئولیت‌پذیر نبوده اسـت‪.‬‬
‫همچنیـن جملـۀ «حتـى لقـد وطـئ الحسـنان و شـق عطفـاي»‪ ،‬کنایۀ دیگری اسـت که‬
‫بیانگـر ازدحـام جمعیـت و نهایـت اسـتقبال مـردم بـرای خواهـش از امیرالمؤمنین؟ع؟‬
‫جهـت پذیـرش امـر حکومـت و خالفـت اسـت‪ .‬سـیل جمعیت آنقـدر زیاد بوده اسـت‬
‫کـه امـام؟ع؟ می‌گویـد‪ :‬فرزندانـم در زیـر دسـت و پـا قـرار گرفتنـد و لبـاس تنـم پـاره شـد‪،‬‬
‫و ایـن خواسـت و رغبـت عمـوم مـردم‪ ،‬حجـت را بـر وی تمـام کـرد‪ .‬توجه به نظـر و ارادۀ‬
‫مـردم‪ ،‬اوج احتـرام امـام علـی؟ع؟ بـه اصـل مقبولیـت حکومـت نـزد مردم را‌ می‌رسـاند‪.‬‬
‫‪jep.emamat.ir‬‬ ‫در فـراز «‪ ...‬أن ال يقـاروا علـى كظـة ظالـم و ال سـغب مظلـوم»‪ ،‬دو کنایـه بـه کار رفتـه‬
‫َّ‬
‫«کظـة» بـه معنـای پرخـورى زيـادی اسـت كـه موجـب ناراحتـى و سـختى‬ ‫اسـت‪ .‬واژۀ ِ‬
‫‪183‬‬
‫خاص خود‬ ‫شـود‪ .‬در اینجـا مـراد‪ ،‬انحصارطلبـى ظالـم اسـت كه هر حقوق و نعمتـى را ّ‬
‫ِ‬
‫َ َ‬
‫«سـغب» بـه معنـای گرسـنگی اسـت و در اینجـا مـراد‪ ،‬تضییـع حقـوق‬ ‫مى‌دانـد‪ .‬واژۀ‬
‫هبانک و هراعتسا ۀویش هب یزاس هتسجرب رب دیکأتاب ‪،‬هیقشقش ۀبطخ یموهفم لیلحت‬

‫مظلومـان اسـت‪ 3.‬در واقـع ایـن دو کنایـه‪ ،‬انگیـزۀ پذیـرش حکومـت از سـوی امـام؟ع؟‬
‫را‪ ،‬کـه همـان طلـب حقـوق مسـتضعفان از ظالمـان باشـد‪ ،‬بیـان‌ می‌کنـد‪ .‬بدون شـک‪،‬‬
‫ظلـم سـتمگران‪ ،‬کـه در ایـن فـراز‬
‫عدالت‌طلبـی‪ ،‬کمـک بـه سـتمدیدگان و جلوگیـری از ِ‬
‫آمـده اسـت‪ ،‬اصـل مشـروعیت حکومـت را‌ می‌نمایانـد‪.‬‬
‫یکـی دیگـر از نمونه‌هـای کنایـه‪ ،‬جملـۀ «و لسـقيت آخرهـا بـكأس أولهـا» اسـت‪ .‬البتـه‬

‫‪ .1‬علیزاده‪ ،‬عمران‪ ،‬واژه‌های نهج البالغه‪ ،‬ص‪.15‬‬


‫الدرة ّ‬
‫النجفیة‪.63/1 ،‬‬ ‫‪ .2‬دنبلی خویی‪ ،‬ابراهیم بن الحسین‪ّ ،‬‬
‫‪ .3‬صالح‪ ،‬صبحی‪ ،‬فرهنگ نهج البالغه‪ ،‬ص‪.34‬‬
‫برخی این عبارت را از باب اسـتعاره دانسـته‌اند و معتقدند که امام؟ع؟ واژۀ «سـقى» را‬
‫مناسـبت اسـتعاره اين است‬
‫ِ‬ ‫به عنوان اسـتعاره و براى ترک خالفت‪ ،‬به كار برده اسـت‪.‬‬
‫ً‬
‫كـه همـان گونـه کـه الزمۀ نوشـيدن بـا جام‪ ،‬غالبا وجود مسـتى و غفلـت و بى‌خبرى بوده‬
‫اسـت‪ ،‬وادار كـردن امـام؟ع؟ بـه رو ی‌گردانـی از خالفـت‪ ،‬موجـب سـرگردانى بسـيارى از‬
‫مردم و گمراهى آنان و حالتى شبيه مستان بوده است‪ .‬بنابراین شايسته و زيباست كه‬
‫امـام؟ع؟ تـرك خالفـت را بـه نوشـاندن با جام تعبير كرده اسـت‪ 1.‬اما به نظر نویسـندگان‪،‬‬
‫یت» امام علی؟ع؟ اسـت‪ ،‬نه مردم!‬ ‫این سـخن‪ ،‬مناسـب نیسـت؛ زیرا فاعل فعل َ«ل َس َـق ُ‬

‫فعـل «لسـقیت»‬
‫فاعـل ِ‬
‫ِ‬ ‫الزمـۀ وجهـی کـه بـرای اسـتعارۀ مذکـور بیـان شـد‪ ،‬ایـن اسـت کـه‬
‫مـردم باشـد‪ ،‬نـه امـام علـی؟ع؟‪ .‬آیـة اهلل مـکارم شـیرازی بـه خوبـی تشـخیص داده اسـت‬
‫کـه ایـن تعبیـر ‪ ،‬كنايـه از آن اسـت کـه همان‌گونـه كـه در برابـر خلفـاى سـه‌گانۀ گذشـته‪،‬‬
‫صبـر و شـكيبايى پيشـه كـردم‪ ،‬در ادامـۀ راه نيـز چنيـن مى‌كـردم‪2‬؛ بـه عبـارت دیگـر ‪،‬‬
‫ن می‌کنـد کـه همـان رفتـاری را کـه در ابتـدای امـر از خـود نشـان‬
‫حضـرت بـا کنایـه بیـا ‌‬
‫ن مـی‌دادم‪ .‬بـا درنـگ در ایـن برجسته‌سـازی‪‌،‬‬
‫دادم‪ ،‬اکنـون هـم‪ ،‬ماننـد آن را از خـود نشـا ‌‬
‫می‌تـوان دریافـت کـه همـواره دیـدگاه امـام؟ع؟ دربـارۀ خالفـت ثابـت بـوده و بـه آن نـگاه‬
‫‪jep.emamat.ir‬‬
‫ابـزاری داشـته اسـت‪ .‬حضـرت؟ع؟ چـه در زمـان حکومـت خویـش و چـه پیـش از آن‪،‬‬
‫هرگـز نسـبت بـه آن حریـص و دلبسـته نبوده اسـت‪.‬‬ ‫‪184‬‬

‫نتیجه‌گیری‬
‫دو فصلنامۀ امام ‌‬

‫یافته‌های پژوهش‪ ،‬از این قبیل هستند‪:‬‬


‫تپـژوهـ ــی _ شمارۀ سی و یکم _ بهار و تابستان ‪1401‬‬

‫‪ .‌‌1‬امـــام علـــی؟ع؟ بـــا به‌کارگیری اســـتعاره‌‌‌‌ها و کنایه‌های بســـیار ‪ ،‬عالوه بـــر پدیدآوری‬
‫زیبایی‌هـــای ادبـــی فوق‌العـــاده‪ ،‬قالـــب زبـــان معیـــار روزمـــره و معمولـــی را در خطبـــۀ‬
‫شقشـــقیه‌ می‌شـــکند و موجب برجسته‌سازی کالم‌ می‌شـــود‪ .‬فراوانی استعاره و کنایه‬
‫ً‬
‫در خطبـــۀ ســـوم‪ ،‬به قدری موجب هنجارگریزی شـــده کـــه تقریبا کل ایـــن خطبه را به‬
‫مثابۀ یک برجسته‌سازی کالن قرار داده است‪.‬‬

‫‪ .1‬بحرانی‪‌،‬ابن‌میثم‪ ،‬شرح نهج البالغه‪.268/1 ،‬‬


‫‪ .2‬مکارم شیرازی‪ ،‬ناصر ‪ ،‬پیام امام امیرالمؤمنین؟ع؟‪.399/1 ،‬‬
‫‪ .‌‌2‬کاربسـت اسـتعاره‌‌‌‌ها و کنایه‌‌‌‌هـا بـه عنـوان ابـزار عادت‌‌‌زدایـی در خطبـۀ مذکـور ‪،‬‬
‫بـه گونـه‌ای از روی آ گاهـی و سـنجیدگی صـورت گرفتـه و مفاهیـم مـد نظـرِ گوینـده بـه‬
‫بهتریـن شـکل ارائـه شـده اسـت‪ .‬بـرای دریافـت بهتـر اغـراض مفهومی برجسته‌سـازی‪،‬‬
‫بایـد بـه اصـل زنجیـرواره بـودن سـخن و رشـتۀ کالم توجـه کـرد‪ .‬همچنیـن‌ می‌بایسـت‬
‫محـور هم‌نشـینی و محـور جانشـینی کالم‪ ،‬مـورد توجـه قـرار گیرنـد‪ .‬دانسـتن ‌‌این‌کـه‬
‫واژه‌‌‌‌هـا و جملات‪ ،‬در مجـاورت بـا چـه کلماتـی آمده‌انـد و نیـز جایگزیـن چـه کلماتـی‬
‫بـه کار رفته‌‌‌‌‌انـد‪ ،‬نقـش مهمـی در دریافـت پیـام و معنـای واقعـی دارد‪.‬‬
‫‪ .‌‌3‬برآیند مقاله‪ ،‬حکایت از آن دارد که امیرالمؤمنین؟ع؟ در این خطبه‪ ،‬با مصداق‌های‬
‫برجسته‌سـازی بـا شـگرد اسـتعاره‪ ،‬بـه دنبـال اغراضـی؛ ماننـد‪ :‬بیـان سـهولت به دسـت‬
‫آوردن خالفت در گذشته‪ ،‬محوریت امام؟ع؟ در امر خالفت‪ ،‬منفعت‌طلبی از خالفت‬
‫در دوران قبل‪ ،‬چپاول بیت‌المال توسط اطرافیان خلیفۀ سوم‪ ،‬معرفی خوارج به عنوان‬
‫گروه خارج از دین‪ ،‬ابراز احساسات قلبی آن حضرت و ‪ ...‬بوده است‪.‬‬
‫‪ .‌‌4‬همچنین با مصداق‌های برجسته‌سازی که با شگرد کنایه در این خطبه وجود دارد‪،‬‬
‫به دنبال اغراضی؛ مانند‪ :‬ابراز ناراحتی امام؟ع؟ از اشخاص‪ ،‬چشم‌پوشی و کناره‌‌گیری‬
‫‪jep.emamat.ir‬‬ ‫حضرت از خالفت‪ ،‬ترسیم عدم وجود یاور ‪ ،‬ترسیم فضای تاریک بی‌بصیرتی عمومی‪،‬‬
‫‪185‬‬ ‫نهایـت سـختی اوضـاع و شـرایط‪ ،‬هدفمنـد بـودن صبـر حضـرت‪ ،‬برخوردهـای‬
‫ِ‬ ‫ترسـیم‬
‫خشن خلیفۀ دوم در امور خالفت‪ ،‬همراهی امام؟ع؟ با شورای شش‌نفره‪ ،‬ابراز ناراحتی‬
‫ِ‬
‫از جزئیـات ماجـرای شـورا‪ ،‬معرفی سـیرۀ رفتاری خلیفۀ سـوم‪ ،‬اهمیـت جنبۀ مقبولیت‬
‫هبانک و هراعتسا ۀویش هب یزاس هتسجرب رب دیکأتاب ‪،‬هیقشقش ۀبطخ یموهفم لیلحت‬

‫و مشـروعیت حکومت‪ ،‬اسـتقبال مردم و دفاع از مظلومان به عنوان دو عامل پذیرش‬


‫حکومـت‪ ،‬حریـص نبودن نسـبت به خالفت و ‪ ...‬بوده اسـت‪.‬‬
‫‪ .‌‌5‬روشـن شـدن‌‌مسـئله این پژوهش و به دسـت آمدن مفاهیم متنی و فرامتنی در آن‪،‬‬
‫گام مهمی در راستای تحلیل نگرش و اعتقاد به امامت امیرالمؤمنین؟ع؟ و شناخت‬
‫سیاسی زمانۀ آن حضرت به حساب‌ می‌آید‪.‬‬
‫ِ‬ ‫شرایط تاریخی و‬
‫بدون شک دست‌آوردهای این تحقیق‪ ‌،‬می‌تواند در سایر خطبه‌ها‪ ،‬نامه‌ها و حکمت‌‌‌‌ها‬
‫غیردینی دیگر ‪ ،‬مورد استفاده و ی ‌ا مورد نقد و ارزیابی محققان‬
‫ِ‬ ‫و بلکه همۀ متون دینی و‬
‫ارجمند قرار گیرد‪.‬‬
‫فهرست منابع‬

‫کتاب‌ها‬
‫نهج البالغه‪.‬‬
‫آبــي‪ ،‬ابوســعد منصــور بــن الحســين‪ ،‬نثــر الــدر فــي المحاضــرات‪ ،‬چــاپ اول‪ ،‬دار الكتــب‬
‫العلمیــه‪ ،‬بيــروت‪1424 ،‬ق‪.‬‬
‫ابن‌أثيــر الجــزري‪ ،‬ابوالســعادات المبــارك بــن محمــد‪ ،‬النهايــة فــي غر يــب الحديــث و األ ثــر‪ ،‬چاپ‬
‫اول‪ ،‬المكتبــة العلميه‪ ،‬بيــروت‪1399 ،‬ق‪.‬‬
‫ابن‌منظــور ‪ ،‬محمــد بــن مكــرم‏‪ ،‬لســان العــرب‪ ،‬تحقیــق‪ :‬جمال‌الدیــن میردامــادی‪ ،‬چــاپ ســوم‪،‬‬
‫دار صــادر ‪ ،‬بیــروت‪1414 ،‬ق‪.‬‬
‫باقــری‪ ،‬مهــدی‪ ،‬مقدمــات ‌‌‌زبان‌شناســی‪ ،‬چــاپ بیســت و پنجــم‪ ،‬دانشــگاه تبریــز ‪ ،‬تبریــز ‪،‬‬
‫‪1371‬ش‪.‬‬
‫باطنــی‪ ،‬محمدرضــا‪ ،‬مجموعــه مقــاالت پیرامــون ز بــان و زبانشناســی‪ ،‬چــاپ ســوم‪ ،‬فرهنــگ‬
‫معاصــر ‪ ،‬تهــران‪1371 ،‬ش‪.‬‬
‫شهــای اســامی آســتان‬ ‫بحرانــی‪ ،‬ابن‌میثــم‪ ،‬اختیــار مصبــاح الســالکین‪ ،‬چــاپ اول‪ ،‬بنیــاد پژوه ‌‬
‫قــدس رضــوی‪ ،‬مشــهد‪1366 ،‬ش‪.‬‬
‫بحرانی‪ ،‬ابن‌میثم‪ ،‬شرح نهج البالغه‪ ،‬بی‌چا‪ ،‬دفتر نشر الکتاب‪ ،‬تهران‪1404 ،‬ق‪.‬‬
‫بســتانی‪ ،‬فــؤاد افــرام‪ ،‬فرهنــگ ابجــدى عر بــى‌‌ _ فارســى‪ ،‬ترجمــه‪ :‬رضا مهیــار ‪ ،‬چاپ دوم‪ ،‬اســامی‪،‬‬
‫‪jep.emamat.ir‬‬
‫تهران‪1375 ،‬ش‪.‬‬
‫پاکتچــی‪ ،‬احمــد‪ ،‬روش تحقیــق تخصصــی‪ ،‬چــاپ ســوم انجمــن علمــی امــام صــادق؟ع؟‪،‬‬ ‫‪186‬‬
‫تهــران‪1390 ،‬ش‪.‬‬
‫جرجانــی‪ ،‬عبدالقاهــر ‪ .‬دال ئــل اإلعجــاز‪ .‬تحقیــق‪ :‬محمــود شــاكر ‪ ،‬چــاپ ســوم‪ ،‬مكتبــة الخفاجــی‪،‬‬
‫دو فصلنامۀ امام ‌‬

‫قاهره‪ ،‬بی‌تا‪.‬‬
‫خطیــب قزوینــی‪ ،‬جال ل‌الدیــن‪ ،‬التلخیــص فــی علــوم البالغــه‪ ،‬چــاپ دوم‪ ،‬بیــروت‪ ،‬دار الکتــب‬
‫تپـژوهـ ــی _ شمارۀ سی و یکم _ بهار و تابستان ‪1401‬‬

‫العلمی‪1997 ،‬م‪.‬‬
‫خوئی‪ ،‬حبیب‌اهلل‪ ،‬منهاج البراعه‪ ،‬چاپ چهارم‪ ،‬مکتبة االسالمیة‪ ،‬تهران‪1400 ،‬ق‪.‬‬
‫دشتی‪ ،‬محمد‪ ،‬ترجمه نهج البالغه‪ ،‬چاپ اول‪ ،‬مشهور ‪ ،‬قم‪1379 ،‬ش‪.‬‬
‫دنبلی خویی‪ ،‬ابراهیم بن الحسین‪ ،‬الدرة النجفیة‪ ،‬چاپ اول‪ ،‬تبریز ‪ ،‬بی‌تا‪.‬‬
‫الفنــی فــی القــرآن‪ ،‬چاپ هفدهــم‪ ،‬دار الشــروق‪،‬‬‫سـ ّـید قطــب‪ ،‬ابراهیــم حســین شــاذلی‪ ،‬التصو یــر ّ‬
‫قاهره‪1423 ،‬ق‪.‬‬
‫شارح قرن هشتم‪ ،‬شرح نهج البالغه‪ ،‬چاپ اول‪ ،‬عطارد‪ ،‬قم‪1375 ،‬ش‪.‬‬
‫شرقی‪ ،‬محمدعلی‪ ،‬قاموس نهج البالغه‪ ،‬چاپ اول‪ ،‬دار الکتب االسالمیه‪ ،‬تهران‪1366 ،‬ش‪،‬‬
‫شوشتری‪ ،‬محمدتقی‪ ،‬بهج الصباغه‪ ،‬چاپ اول‪ ،‬امیرکبیر ‪ ،‬تهران‪1376 ،‬ش‪.‬‬
‫صالح‪ ،‬صبحی‪ ،‬فرهنگ نهج البالغه‪ ،‬چاپ اول‪ ،‬اسالمی‪ ،‬تهران‪1370 ،‬ش‪.‬‬
‫صفوی‪ ،‬کورش‪ ،‬آشنایی با معنی‌شناسی‪ ،‬چاپ اول‪ ،‬پژواک کیوان‪ ،‬تهران‪1385 ،‬ش‪.‬‬
‫علیزاده‪ ،‬عمران‪ ،‬واژه‌های نهج البالغه‪ ،‬چاپ اول‪ ،‬ایران‪1360 ،‬ش‪.‬‬
‫مؤ یــد‪ ،‬یحیــی بــن حمــزه‪ ،‬دیبــاج الوضــی‪ ،‬چــاپ اول‪ ،‬مؤسســة االمــام زیــد بــن علــی الثقافیــة‪،‬‬
‫یمــن‪1424 ،‬ق‪.‬‬
‫معرفت‪ ،‬محمدهادی‪ ،‬علوم قرآنی‪ ،‬چاپ هشتم‪ ،‬سمت‪ ،‬تهران‪1379 ،‬ش‪.‬‬
‫مــکارم شــیرازی‪ ،‬ناصــر ‪ ،‬پیــام امــام امیرالمؤمنیــن؟ع؟‪ ،‬چــاپ اول‪ ،‬دار الکتــب اإلســامیة‪ ،‬تهــران‪،‬‬
‫‪1375‬ش‪.‬‬
‫نقوی قایینی‪ ،‬محمدتقی‪ ،‬مفتاح السعادة‪ ،‬چاپ اول‪ ،‬مکتبة المصطفوی‪ ،‬قم‪.1396 ،‬‬

‫مقاالت‬
‫صباحی گراغانی‪ ،‬حمید‪ ،‬حیدریان شــهری‪ ،‬احمدرضا و محمدحســین‌زاده‪ ،‬عبدالرضا‪« ،‬بررســی‬
‫اســتعاره مفهومــی در ســوره بقــره‪ ،‬رویکــرد‌‌‌زبان‌شناســی شــناختی»‪ ،‬نثــر پژوهــی ادب فارســی‪،‬‬
‫ســال نوزدهــم‪ ،‬شــماره ‪1395 ،39‬ش‪.‬‬

‫‪jep.emamat.ir‬‬

‫‪187‬‬
‫هبانک و هراعتسا ۀویش هب یزاس هتسجرب رب دیکأتاب ‪،‬هیقشقش ۀبطخ یموهفم لیلحت‬

You might also like