You are on page 1of 9

‫تشیع‪ ،‬تصوف و تأثیر آن بر مسیحیت ایرانی‬

‫پنجشنبه‪ 28 ،‬فوریه ‪ 00:00 2008‬تام هاکسلی‬

‫یخورند‪ .‬این دو‬


‫در بررسی هویت دینی ایرانیان دو ساختار برجسته به چشم م ‌‬

‫ساختار تشیع‪ ،‬مذهب رسمی کشور‪ ،‬و تصوف مذهب غیر رسمی آن است‪ .‬این سخنرانی ویژگیهای‬
‫اساسی هر کدام را به طور خلصه ب‌رشمرده و به نقش این دو زمینۀ مذهبی در )‪ (۱‬گرایش ایرانیان به‬
‫یافکند‪.‬‬
‫مسیحیت و )‪ (۲‬نفوذ و تأثیرشان در شاگردسازی مسیحیان ایرانی نظری م ‌‬

‫‪ .۱‬دین و هویت ملی‬


‫اغلب کشورها صاحب یک جور هویت ملی هستند که متشکل از عوامل پیچید‌های چون تاریخ‪،‬‬
‫یکنیم که‬ ‫سیاست‪ ،‬ادبیات‪ ،‬و مخصوصًا دین است‪ .‬ما همه در یک زمین‌های مذهبی متولد شده و رشد م ‌‬
‫در نحوۀ تفکر ما تأثیرگذار است‪ .‬در این میان نقش اندیشۀ دینی و تجارب مذهبی بسیار برجسته است‪.‬‬
‫به عنوان مثال‪ ،‬اگر شخص من در یک مراسم دینی شرکت کنم که در آن شیون و زاری بسیاری‬
‫سگرایی‬ ‫یشود‪ ،‬قطعا بخشی از وجود من ناراحت بوده و تمایل دارد که این مراسم را یک احسا ‌‬ ‫م ‌‬
‫سالعملی در طرز رشد و تربیت من است‪ .‬وقتی ما را هر روزه به‬ ‫صرف تلقی کند‪ .‬دلیل چنین عک ‌‬
‫یشد‪ .‬هیچ شیون و زاری وجود‬ ‫یبردند‪ ،‬مراسم تمامًا با نظم و انضباط برگزار م ‌‬
‫تخانۀ مدرسه م ‌‬‫عباد ‌‬
‫یتابد‪.‬‬
‫نداشت‪ .‬بنابراین هویت مذهبی من مراسمی پر از شیون و زاری را برنم ‌‬
‫بر این اساس‪ ،‬این فکر که انجیل در یک خلء ]هویتی[ موعظه شود‪ ،‬و بعد کلیسا بیاید و مردمی را که‬
‫در نتیجه بشارت ایمان آورد‌هاند تبدیل به مسیحیانی خوب بکند‪ ،‬ساد‌هانگارانه است‪ .‬انجیل قدرت‬
‫یشود که هویت دینی مخصوص خود را دارند و انجیل‬ ‫خداست‪ ،‬اما این انجیل به مردمی موعظه م ‌‬
‫مسیح قبل از هر چیز دیگر با این ُبعد از هویت آنها روبروست‪ .‬بعد از اینکه کسی به مسیح ایمان‬
‫بمقدس سایه‬ ‫بیاورد‪ ،‬این هویت دینی تا آخر عمر همچنان با او خواهد بود و بر درک او از کتا ‌‬
‫یافکند‪.‬‬‫م ‌‬
‫‪ .۲‬هویت دینی ایران‪ :‬تشیع و تصوف‬
‫هر کس هویت دینی ایرانیان را بررسی کند‪ ،‬نهایتًا به این نتیجه خواهد رسید که دو ساختار عظیم در‬
‫یگری در گذشتۀ تاریخی ایران به چشم‬ ‫این چش‌مانداز سیطره دارند‪ .‬به طور قطع یک میزان از زرتشت ‌‬
‫یخورد‪ ،‬و البته مسیحیان هم حضوری غیرقابل انکار در این کشور داشت‌هاند؛ اما بزرگترین عناصر‬ ‫م ‌‬
‫موجود در این چشم انداز‪ ،‬تشیع و تصوف هستند‪ .‬تشیع‪ ،‬مذهب رسمی کشور است‪ ،‬و تصوف مذهب‬
‫غیر رسمی آن؛ و هر دو به یک اندازه مهم هستند‪ .‬ما در ادامه به طور خلصه به ویژگیهای اساسی‬
‫تشیع و تصوف خواهیم پرداخت و در این راستا دو پرسش را مطرح خواهیم کرد‪:‬‬
‫یشنوند؟‬ ‫الف‪ :‬تشیع و تصوف چه نفوذ و تأثیری در ایرانیانی دارد که پیام انجیل را م ‌‬
‫یشوند؟‬ ‫ب‪ :‬تشیع و تصوف چه نفوذ و تأثیری در ایرانیانی دارد که شاگر مسیح م ‌‬
‫‪ .۳‬تشیع‬
‫الف‪ -‬سرسپردگی و وقف به امامان‬
‫مذهب تشیع روایت امامانی است که حق آنها توسط کسانی ضایع شده که در پی حفظ ثبات و وضعیت‬
‫موجود بود‌هاند‪ .‬تشیع بیشتر روایت دلوریها و عملکرد قهرمانانه رهبران مومن است تا مجموع‌های از‬
‫جزئیات عقیدتی و آموز‌های‪ .‬یک فرد شیعه امامش را دوست دارد‪ ،‬سرسپردگیش را به امامانی چون‬
‫یها به "پیام" توجه دارند‪،‬‬ ‫یتوان گفت که اگر سن ‌‬ ‫یدهد‪ .‬در مقام مقایسه م ‌‬
‫علی‪ ،‬حسین و رضا نشان م ‌‬
‫شیعیان بیشتر متوجه و سرسپردۀ "پیام آور" هستند‪ .‬این یک تفاوت اساسی است‪ .‬و البته این‬
‫یشود‪ .‬علمت دست یا »پنج تن« که‬ ‫سرسپردگی فقط شامل حال مردها نیست‪ ،‬بلکه زنان را هم شامل م ‌‬
‫یشود نماد‬ ‫عَل‌مها نصب شده‪ ،‬و پیش روی دست‌هجات عزاداری در ایام محرم بلند کرده م ‌‬ ‫بر روی َ‬
‫شخصیتهایی چون محمد )پیامبر اسلم(‪ ،‬امام علی‪ ،‬امام حسن‪ ،‬امام حسین و همچنین فاطمه )همسر امام‬
‫قالعاد‌های برخوردار است‪ .‬اما او در میان زنان تنها‬ ‫علی( است‪ .‬در تشیع‪ ،‬فاطمه از احترام و عزت فو ‌‬
‫نیست‪ .‬زینب‪ ،‬خواهر امام حسین هم مورد احترام است و مقبر‌های دارد‪ .‬همینطور معصومه )فاطمه(‪،‬‬
‫خواهر امام هشتم شیعیان که با او به ایران مسافرت کرد ولی در قم به علت بیماری درگذشت‪.‬‬
‫نوارانه آنها به میدان دید‪.‬‬ ‫یتوان در ورود شجاعانه و قهرما ‌‬ ‫در مطالعه این شخصیتها‪ ،‬ویژگی کلی را م ‌‬
‫ینامند‪ .‬در مورد ساده زیستی و توجه او به فقرا گفت‌هاند‪ .‬به عنوان مثال‪،‬‬ ‫امام علی را شیرخدا م ‌‬
‫یکرد‪ .‬داستانهای‬ ‫نوشت‌هاند که وی جام‌های نازک به تن داشت که در مقابل سرما هم محافظتش نم ‌‬
‫یتوان در مورد امامان دیگر نیز سراغ گرفت‪.‬‬ ‫مشابهی مثل این را م ‌‬
‫رابطه نزدیک و صمیمی آنها با پیامبر اسلم هم یک ویژگی مهم است‪ .‬امامان شیعه از سلله و خاندان‬
‫ل یک‬ ‫یآیند‪ .‬علی شخصیتی بیش از یک پسرعمو و داماد پیامبر است‪ ،‬او عم ً‬ ‫پیامبر اسلم به حساب م ‌‬
‫یآید‪.‬‬‫پسر خوانده به حساب م ‌‬
‫اما با وجود این خصوصیات‪ ،‬با این امامان مخالفت شد و آنها ترد شدند‪ .‬آنها از مراکز قدرت در دمشق‬
‫دور نگاه داشته شدند‪ .‬و البته از همین تردشدگی که با خون امامان گره خورده‪ ،‬حصار بزرگی برای‬
‫پاسداری از تشیع بوجود آوردند‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬در باور شیعه‪ ،‬امام حسین ترجیح داد تا توسط‬
‫یشمار یزید کشته شود ولی هدف مقدسش را وا ننهد‪ .‬حکایتی هست در مورد اینکه وقتی سر‬ ‫سپاهیان ب ‌‬
‫امام حسین را پیش یزید در دمشق بردند‪ ،‬لبهای او را با عصای خود زد و گفت "ما کسانی را کشتیم که‬
‫یشود که "عصایت را‬ ‫برایمان عزیز بودند‪ ،‬ولی سرکش شدند‪ ".‬او توسط یکی از یارانش سرزنش م ‌‬
‫برکش‪ ،‬آیا من ندیدم پیامبر را که بر این لبها بوسه زد"‪.‬‬
‫یشود؛ یعنی کسانی چون امام حسین که مترود‬ ‫قدرت و جذبه اخلقی امامان شیعه در همین خلصه م ‌‬
‫ینگرند‪ ،‬آنها در واقع کسانی هستند که توسط‬ ‫شد‌هاند‪ ،‬ولی برای آنانی که به چشم روحانی و معنوی م ‌‬
‫پیامبر بوسیده شد‌هاند‪.‬‬
‫یتوان از اصول اعتقادی‪ ،‬و یا آموز‌ههای دینی تعریف صحیح و کاملی از تشیع به دست‬ ‫بنابراین‪ ،‬نم ‌‬
‫قطلب توسط دشمنانش به طرزی‬ ‫آورد‪ .‬در عوض داستان دراماتیک و مهیجی که در آن مردی ح ‌‬
‫یشود‪ ،‬واجد یک پیام انگیز‌هبخش و اخلقی است که رنج کشیدن و قربانی دادن از‬ ‫یرحمانه کشته م ‌‬ ‫ب ‌‬
‫یتوان در پرتو این روایات‬ ‫یهای دنیوی ارزشمن‌دتر است‪ .‬وقف و سرسپردگی به امامان را م ‌‬ ‫پیروز ‌‬
‫فهمید‪.‬‬
‫ب‪ -‬اهیمت مراسم عاشورا و زیارت‬
‫یک شیعه خود را سرسپردۀ امامان و آنچه این امامان نماد آن هستند دانسته و به طرز محسوسی نیز‬
‫یکند‪ .‬تصاویر این امامان بر دیوار منازل شیعیان نصب شده و مهمترین و باشکو‌هترین‬ ‫آنرا ابراز م ‌‬
‫یشود‪ .‬دست‌هجات‬ ‫مراسم مذهبی شیعیان هر ساله در روز عاشورا‪ ،‬توسط شیعیان دنیا برگزار م ‌‬
‫یها‪ ،‬نمایش تعزیه‪ ،‬سین‌هزنی‪ ،‬زنجیرزنی‪ ،‬و حتی قم‌هزنی به شکل گسترد‌های در‬ ‫عزاداری‪ ،‬نوح‌هخوان ‌‬
‫یتوانید در چنین مراسمی نکات الهیاتی بیشتری بیابید تا در‬ ‫یخورند‪ .‬شما م ‌‬‫این مراسم مذهبی به چشم م ‌‬
‫مساجد‪ .‬خصوصًا اینکه برخی شیعیان معتقدند که به واسطۀ قربانی امام حسین‪ ،‬رحمت خدا شامل حال‬
‫یشود که در روز عاشورا برای او اشک ریختند و به این ترتیب از بخشش گناهانشان‬ ‫کسانی م ‌‬
‫یشود‪.‬‬ ‫یشوند‪ .‬بنابراین ارتباط مردم با عالم الهی نیز در این آیین مذهبی تعریف م ‌‬ ‫برخوردار م ‌‬
‫زیارت هم از اهمیت والیی برای شیعیان برخوردار است‪ .‬زیارت جایگاهی بسیار فراتر از انجام‬
‫یبرند‪ .‬یکبار در نزدیکی جنوب‬ ‫یکند‪ .‬شیعیان از رفتن به زیارت لذت م ‌‬ ‫فرایض دینی چون حج پیدا م ‌‬
‫شیراز مردی را ملقات کردم که با پای پیاده به کربل رفته بود و آنهم نه فقط یک بار‪ ،‬بلکه پنج مرتبه‪.‬‬
‫در سال ‪ ،۲۰۰۳‬به محض اینکه رژیم صدام سقوط کرد‪ ،‬هزارها ایرانی از مرز گذشتند و به قصد‬
‫دیدن زیارتگاه امام حسین در کربل خطر میادین مین را به جان خریدند‪ .‬در خود ایران‪ ،‬هر ساله حدود‬
‫یشک زائران جذب زیبایی چشمگیر حرم‬ ‫یروند‪ .‬ب ‌‬‫دوازده میلیون شیعه برای زیارت به مشهد م ‌‬
‫یشوند‪ ،‬اما علت این اشتیاق خیلی بیش از زیبایی یک بناست‪ .‬این عقیده وجود دارد که در این زیارت‬ ‫م ‌‬
‫یشود‪ .‬هر‬ ‫یگیرد‪ .‬لمس کردن از اهمیت ویژ‌های برخوردار م ‌‬ ‫ارتباطی با خدا و عالم معنوی صورت م ‌‬
‫یشوید‪ ،‬موجی از مردم در حال تقل برای نزدیکتر شدن به آن هستند‪ .‬دور‬ ‫چقدر به مرقد نزدیکتر م ‌‬
‫ایستادن و نظاره کردن کافی نیست و باید خود ضریح لمس شود‪ .‬گویی باور دارند قدرتی از آن جاری‬
‫سشان داشتند‪ .‬در‬ ‫کهای قدیمی در مورد قدرت آثار مقد ‌‬ ‫یشود‪ .‬این امر مشابه اعتقادی است که کاتولی ‌‬ ‫م ‌‬
‫کنار موضوع زیارت‪ ،‬اعتقاد به یک امام که نمرده و زنده است نیز وجود دارد‪.‬‬
‫ج‪ -‬امام مهدی‬
‫یعشری‪ ،‬در قرن نهم )میلدی( از نظرها غایب شد‪ .‬او اگر چه امام‬ ‫امامی که به اعتقاد شیعیان اثن ‌‬
‫غایب است‪ ،‬اما حضور فعالی در صحنۀ جهانی دارد‪ ،‬و یک روز برای برقراری عدل باز خواهد‬
‫یکند‪ ،‬رگ‌ههایی از‬ ‫گشت‪ .‬بنابراین علیرغم نقش غالبی که گریه و عزاداری در حیات دینی شیعیان ایفا م ‌‬
‫امید نیز همیشه وجود داشته است‪ .‬ریشه این امید بر این مبنا استوار است که امام مهدی غایب شد‪ ،‬و از‬
‫یتوان با‬ ‫چنگ مرگ نیز گریخت‪ .‬او به یک معنا تصویرگر قیام یا رستاخیز در اعتقاد شیعه است که م ‌‬
‫او‪ ،‬به خصوص در زیارتگا‌ههای مثل جمکران‪ ،‬ارتباط برقرار کرد‪ .‬به علوه این اعتقاد نیز وجود‬
‫دارد که امامان شیعه مدافع مظلومان‪ ،‬و در پی برقراری عدالت بوده یا هستند‪ .‬این امامان مورد تحقیر‬
‫ی و حاکمانی قرار گرفتند که در پی منافع زودگذر خود بودند‪ .‬اما بالخره‪ ،‬همین‬ ‫و نفرت افراد دنیو ‌‬
‫امامان پیروز نهایی میدان هستند و شخصیتی چون امام مهدی با غلبۀ نهایی خود بر ظلم و ناعدالتی‪،‬‬
‫پیروزی را برایشان به ارمغان خواهد آورد‪.‬‬
‫یتوان عواملی مثل شور مذهبی‪ ،‬پرهیزگاری‪ ،‬و سرسپردگی به امامان مترود ولی عادل‬ ‫در مجموع م ‌‬
‫را در تشیع تشخیص داد‪ .‬اما در این مرحله باید به یک نیروی مطرح دیگر در عرصه دینی ایران‬
‫یشود‪.‬‬ ‫بپردازیم که هم از طرف شیعیان و هم اهل سنت با دید منفی و ظن به آنها نگریسته م ‌‬
‫‪ .۴‬تصوف‬
‫الف‪ -‬ویژگی ایرانی تصوف‬
‫یتوان در مورد تصوف گفت این است که‪ ،‬اگر چه تصوف و عرفان اسلمی در‬ ‫اولین چیزی که م ‌‬
‫سراسر ممالک اسلمی یافت می‌شود‪ ،‬اما شکوفایی آن در ایران بوده است و تأثیر حضور ایرانیان در‬
‫این جنبش بسیار غالب است‪ِ .‬هنری ُکربن )‪ (Henry Corbin‬پژوهشگر فرانسوی و متخصص در این‬
‫بنظر‬ ‫زمینه معتقد است که "گویی در ایرانیان یک ژن عرفانی وجود دارد"‪ .‬فرشته احمدی‪ ،‬صاح ‌‬
‫یگری‬ ‫یکنند که پیشرفت صوف ‌‬ ‫یگوید‪" ،‬معدود افرادی این حقیقت را کتمان م ‌‬ ‫دیگری در این زمینه م ‌‬
‫مدیون عارفان ایرانی بوده است"‪.‬‬
‫کافی است به فهرست اسامی عارفان‪ ،‬فیلسوفان‪ ،‬و شعرای مسلمان نگاهی بیاندازید که شما هم این‬
‫موضوع را تصدیق کنید‪ .‬منصور حلج‪ ،‬که به خاطر این ادعا که با حق یکی شده است )اناالحق(‬
‫ن »خود«[ در حق بود؛ امام محمد‬ ‫عگر مفهوم »فنا« ]یا نابود شد ِ‬‫مصلوب شد؛ بایزید بسطامی که ابدا ‌‬
‫بنظران بزرگترین متفکر معنوی در جهان اسلم بود‪ .‬او از تدریس ]فقه[‬ ‫غزالی که به اعتقاد صاح ‌‬
‫یگری را به عنوان عقید‌های مقبول در دنیای‬ ‫دست کشید تا با نوشتن ‪ ۷۰‬کتاب در شهر توس‪ ،‬صوف ‌‬
‫بالدین سهروردی که صاحب نظریه حکمت اشراقیه در عرفان بود‪ .‬ملصدرا که‬ ‫اسلم تثبیت کند‪ .‬شها ‌‬
‫تمام تعالیم عرفانی صوفیان را یکجا جمع کرده و تحت عنوان حکمت متعالیه ارائه داد و به این ترتیب‬
‫مطالعه عرفان را برای بسیاری از روحانیون تبدیل به یک امر معمول ساخت‪ .‬و از عطار گرفته‪ ،‬که‬
‫یرساند که "طالب و مطلوب یکی است"‪ ،‬تا ستارگان‬ ‫در مجمع مرغان خواننده را به این نتیجه م ‌‬
‫برجستۀ شعر پارسی همچون مولوی و حافظ که هسته و ماهیتی عمیقًا عرفانی دارند؛ همگی ایرانی‬
‫هستند‪ .‬اینها افراد پیاد‌هنظام در دنیای عرفان نیستند‪ ،‬اینها ارتشبدها هستند‪ ،‬اینها بنیانگذاران و نوآوران‬
‫هستند و البته جملگی ایرانی‪.‬‬
‫پس تصوف یک خصلت ایرانی دارد‪ .‬به علوه این فرهنگ صوفی‪-‬عرفانی بخشی قابل توجه از‬
‫یشود؛ چه نزد‬ ‫یشود‪ .‬عرفان در همه جا یافت م ‌‬ ‫یدهد که انجیل در آن موعظه م ‌‬ ‫زمین‌های را تشکیل م ‌‬
‫ی متواضعی که عرفان را در حوزه آموخته‪ ،‬و چه نزد کسی که مسلمان بودن او تنها به اسم‬ ‫آن روحان ‌‬
‫یورزد‪.‬‬ ‫است ولی به شعر حافظ و مولوی هم عشق م ‌‬
‫ب‪ -‬اسلمی اما هم‌هشمول‬
‫تصوف ریشه در اسلم دارد‪ .‬تصوف‪ ،‬عرفان اسلمی است‪ .‬مطابق یک روایت‪ ،‬بایزید بسطامی‪ ،‬این‬
‫یخورده‪ .‬این شخص در‬ ‫یدانست پیامبر اسلم چطور آنرا م ‌‬ ‫یخورد چون نم ‌‬ ‫صوفی معروف‪ ،‬هندوانه نم ‌‬
‫عین صوفی بودن‪ ،‬خیلی هم مسلمان است‪ .‬اما تصوف یک بعد جهانی یا همه شمول هم دارد‪ .‬بیت‬
‫آغازین مولوی در مثنوی این گونه است‪:‬‬
‫یکند‬‫بشنو از نی چون حکایت م ‌‬
‫یکند‬ ‫یها شکایت م ‌‬ ‫از جدای ‌‬
‫یکند بلکه وضعیتی هم‌هشمول یا جهانی است‪ .‬مرثی‌هسرایی‬ ‫این بیت فقط وضعیت مسلمانان را ترسیم نم ‌‬
‫یبینند‪ .‬این تصور که‬ ‫در فراق یار‪ ،‬خاص همه کسانی است که به نحوی خود را از خدا دورافتاده م ‌‬
‫ی خود‪ ،‬طالب و جویای خدا هستند در شعر مولوی بسیار مشهود است‪.‬‬ ‫همه انسانها‪ ،‬فارق از تعلق دین ‌‬
‫به خاطر چنین باوری است که مولوی اهمیت زیادی به آن عده که بر انحصاری بودن یک دین‬
‫یدهد‪.‬‬ ‫یکنند نشان نم ‌‬ ‫پافشاری م ‌‬
‫مومن و ترسا‪ ،‬جهود و گبر و مغ‬
‫جمله را رو سوی آن سلطان الغ‬
‫بلک سنگ و خاک و کوه و آب را‬
‫)مثنوی‪ ،‬دفتر ششم(‬ ‫هست واگشت نهایی با خدا‬
‫یکند محور اصلی دیانت نیست‪،‬‬ ‫برای مولوی دگماتیسم دینی که در جزئیات اعتقادی مذاهب جلوه م ‌‬
‫بلکه تجربه وصال یا ارتباط با خدا که در اصطلح اغلب عارفان از او به عنوان "محبوب" یا‬
‫یشود‪.‬‬ ‫"معشوقه" یاد م ‌‬
‫در بتکده تا خیال معشوقۀ ماست‬
‫رفتن به طواف کعبه در عین خطاست )دیوان شمس‪ ،‬رباعی ‪(۳۰۱‬‬
‫پس جهانی هست که دور از خدا و معشوق خود است و قصد بازگشت نزد او دارد‪ ،‬اما چطور؟‬
‫ج‪ -‬پیر‬
‫یدهد این است که باید یک پیر یا مراد را یافت و‬ ‫اولین پاسخی که یک عارف صوفی به این پرسش م ‌‬
‫برگزید‪ .‬بسطامی‪ ،‬این عارف ایرانی معتقد است کسی را که شیخی نیست‪ ،‬شیخ او ابلیس است‪.‬‬

‫د‪ -‬توبه‬
‫دعوت اولیه پیر یا شیخ به یک توبۀ اساسی است‪ .‬التزام به تکالیف و شعائر دینی به تنهایی کافی نیست‪.‬‬
‫یداد که »طریق عامۀ مردم این است‬ ‫سری بن مفلس سقطی‪ ،‬از مشایخ صوفی قرن نهم‪ ،‬چنین تعلیم م ‌‬
‫صان این است که همه دنیا را پشت‬‫که پنج بار در روز پشت سر یک امام نماز بخوانند‪ ،‬اما طریق خا ّ‬
‫سر خود بگذارند« توبه باید اساسی باشد‪ ،‬چرا که مقصود رسیدن به خداست‪ .‬به همین دلیل حافظ‬
‫تآوری دارد که‪:‬‬‫شیرازی چنین نظر حیر ‌‬
‫به ِمی سجاده رنگین کن‬
‫گرت پیر مغان گوید‬
‫یآلود کن‪ ،‬اطاعت امر‬ ‫مطابق این باور‪ ،‬اگر پیر مغان یا مرشد و استادت‪ ،‬تو را گوید که سجادۀ خود م ‌‬
‫او بر اجرای اصول و عقاید مذهبی ارجحیت دارد و مهمتر است؛ زیرا او تو را به خدا رهنمون‬
‫یکند‪ ،‬آنگاه طریقت‬ ‫یشود‪ .‬وقتی که این پیر و مرشد بداند که مریدش او را بی قید و شرط پیروی م ‌‬ ‫م ‌‬
‫یآموزد که این طریقت از سه مولفه اصلی برخوردار است‪:‬‬ ‫صوفیانه را به او م ‌‬
‫)‪ (۱‬کشف‬
‫نها‪ ،‬و عمل به‬ ‫یگیرد که در پس ظواهر امر‪ ،‬معانی پوشیده را بجوید و بیابد‪ .‬شرکت در آیی ‌‬ ‫مرید یاد م ‌‬
‫قتری دست یافت‪ .‬در‬ ‫یگیرد که در ورای آن به معنای عمی ‌‬ ‫مناسک مذهبی به این دلیل صورت م ‌‬
‫مطالعه متن دینی نیز او به دنبال معانی مخفی و پوشیده است تا ظاهر و لفظ متن‪.‬‬
‫)‪ (۲‬ذکر‬
‫ذکر یا یادآوری نا‌مهای خدا اغلب به صورت تکرار ‪ ۹۹‬اسماءال در میان صوفیان مرسوم است‪ .‬در‬
‫یشود و گاه با رقص آیینی سماء همراه است‪ .‬نکتۀ اصلی این است که یک‬ ‫ذکر گاه از تسبیح استفاده م ‌‬
‫یکند‪.‬‬‫صوفی با این کار ذهن و فکر خودش را از هر چیز دیگری جز خدا خالی م ‌‬
‫)‪ (۳‬فنا‬
‫وقتی ذکر با موفقیت انجام شود‪ ،‬یک صوفی حقیقی باید به مرحلۀ فنا‪ ،‬یا حل شدن در حق نائل شود؛‬
‫یگردد‪ .‬در فناست که‬ ‫یماند و او به اصل خویش باز م ‌‬ ‫جایی که دیگر چیزی از نفس در او باقی نم ‌‬
‫یشود‪ .‬این پایان سفر و رسیدن به لقاءال است که در‬ ‫نپذیر م ‌‬ ‫تجربه وحدت یا یکی شدن با خدا امکا ‌‬
‫یگردد‪.‬‬ ‫مرام صوفی برجسته‪ ،‬مل صدرا‪ ،‬عارف به کمال رسیده و به حق بازم ‌‬
‫یگردیم‪:‬‬ ‫یهای اصلی تشیع و تصوف‪ ،‬حال به دو پرسش اصلی خود بازم ‌‬ ‫با بررسی اجمالی ویژگ ‌‬
‫تأثیر آن بر شنوندگان خبر انجیل چیست؟‬
‫یکنند‪ ،‬چیست؟‬ ‫تأثیر ان بر کسانیکه که در ایمان تازه و مسیحی خود رشد م ‌‬
‫‪ .۵‬تشیع و تصوف‪ :‬تاثیر آن بر شنوندگان خبر انجیل‬
‫الف‪ -‬مانع تاریخی‬
‫یکردند که به پیام انجیل پاسخ دهند‪.‬‬ ‫تا همین چند سال اخیر ایرانیان نیازی در خودشان احساس نم ‌‬
‫نها بود‪ ،‬اما‬ ‫یگرایانۀ شهرنشی ‌‬ ‫بخشی از این مانع خصوصًا در دوران شاه‪ ،‬مربوط به زندگی مرفه و ماد ‌‬
‫عمدۀ ایرانیان‪ ،‬چه در شهر و چه در روستاها به هویت شیعی و عرفانی خود راضی و قانع بودند‪.‬‬
‫یها شیعه بودن و ایرانی بودن یک معنا داشت‪ .‬همچنین برای بسیاری‪ ،‬مسیحیت یک دین‬ ‫برای خیل ‌‬
‫یشد که از استانداردهای اخلقی مشکوکی هم برخوردار بود‪.‬‬ ‫اجنبی محسوب م ‌‬
‫ب‪ -‬تغییر و جابجایی‬
‫شاید کتابهای تاریخی در آینده به یک جور جابجایی یا تغییر در هویت دینی ایرانیان اشاره کنند که در‬
‫سالهای مابین ‪ ۱۹۷۹‬تا ‪ ۱۹۹۹‬به وقوع پیوست‪ .‬تا قبل از سال ‪ ۱۹۷۹‬نهاد دینی شیعه خارج از‬
‫حکومت بود‪ ،‬اما از آن زمان به بعد هر اتفاقی در ایران افتاد به نام تشیع تمام شد‪ .‬این مشابه اتفاقی بود‬
‫که در اروپا رخ داد‪ .‬در اروپا هم یک زمانی مسیحیت نزدیکی زیادی با حکومت داشت و چنین‬
‫یها هم شکل گرفت‪ .‬عوامل متعددی چون جنگ‪ ،‬اقتصاد بیمار‪،‬‬ ‫جراحت یا جاب‌هجایی هویتی در اروپای ‌‬
‫یتوانند به این مسئله دامن زده باشند‪ .‬ریش‌ههای این واقعه هر چه باشند‪،‬‬ ‫و استبداد فرهنگی یا سیاسی م ‌‬
‫یکند که در این جاب‌هجایی به ایمان یا دینی که بیشترین نزدیکی و تشابه‬ ‫ایرانیان را به این امر متمایل م ‌‬
‫لهای ارتباطی در تشیع‬ ‫را با زمینه دینی‪-‬فرهنگی آنها دارد بگروند‪ .‬در چنین شرایطی است که وجود پ ‌‬
‫یسازد‪.‬‬ ‫و تصوف مردم را نسبت به پذیرش پیام انجیل مستعد م ‌‬
‫یآید‬‫سها برم ‌‬ ‫گنوی ‌‬
‫شهای مدنی و نوشت‌ههای وبل ‌‬ ‫یها‪ ،‬ظهور جنب ‌‬ ‫آنچه از گفتگوهای معمول در تاکس ‌‬
‫ینویسد‪" :‬آیا متوجه شد‌هاید که ماهیت وجودی ما‬ ‫سها م ‌‬ ‫گنوی ‌‬‫مؤید این واقعیت است‪ .‬یکی از این وبل ‌‬
‫یپوشیم‬ ‫یکنیم غیر قانونی است! از لباسی که م ‌‬ ‫در ایران غیر قانونی است؟ ما هر کاری در ایران م ‌‬
‫ینوشیم و ‪ "...‬وقتی شهروندان‬ ‫یخوریم و م ‌‬ ‫یهایمان‪ ،‬و آنچه م ‌‬ ‫گرفته‪ ،‬تا موسیقی مورد علقه و سرگرم ‌‬
‫تهای آنها‪ ،‬آنهم به خاطر یک دین یا مذهب خاص‪ ،‬غیرقانونی‬ ‫یکنند که همه فعالی ‌‬ ‫یک کشوری فکر م ‌‬
‫ییابند‪ ،‬طوری که حتی ماهیت وجودیشان انکار‬ ‫شده است؛ و عرصه را به نحوی بر خود تنگ شده م ‌‬
‫یافتد‪ .‬در چنین شرایطی طبیعی است که‬ ‫یشود‪ ،‬این جاب‌هجایی )‪ (dislocation‬اتفاق م ‌‬ ‫شده فرض م ‌‬
‫لهای ارتباطی یا نقاط اشتراکی که‬ ‫کسانی که در پی یافتن هویتی جدید برای خود هستند‪ ،‬با توسل به پ ‌‬
‫از طریق تشیع و تصوف ایجاد شده‪ ،‬ایمان مسیحی را بیابند‪.‬‬
‫پ‌لهای تشیع و تصوف به مسیحیت‬
‫بنظران تشابهات زیادی در تشیع و مسیحیت‪ ،‬خصوصًا‬ ‫تتتت ت تتتتتت‪ :‬برخی صاح ‌‬
‫یبینند تا آن حد که برخی معتقدند مسیحیت نسطوری بر تشیع تأثیرگذار بوده است‪.‬‬ ‫کاتولیک رومی م ‌‬
‫یدهند‪ ،‬همانطور که‬ ‫•• شیعیان در مورد قهرمانان تاریخی خود شور و هیجان به خرج م ‌‬
‫تهای دینی و تاریخی خود همچون ابراهیم‪ ،‬داود‪ ،‬مریم‪ ... ،‬و‬ ‫مسیحیان هم نسبت به شخصی ‌‬
‫البته خود عیسی شور و اشتیاق دارند‪.‬‬
‫پهای‬ ‫یورزند‪ ،‬چه این رهبران پا ‌‬ ‫•• مسیحیان هم همچون شیعیان به اقتدار رهبران خود تاکید م ‌‬
‫کاتولیک باشند و چه واعظان کاریزماتیک در کلیساهای پروتستان‪.‬‬
‫•• نقطه آغاز در تاریخ شیعه مردی چون علی است که بین شیعیان به ساده زیستی و گذشتن از‬
‫یشوند که‬ ‫حق خود برای رهبری مسلمانان شهرت دارد‪ .‬این شیعیان طبیعتًا مجذوب عیسایی م ‌‬
‫زندگی ساد‌های داشت‪ ،‬خدمت و تعلیم او به فقیران بود و از حق خود هم گذشت‪.‬‬
‫•• قلب روایت شیعه‪ ،‬امام حسینی است که او را به عنوان مردی پارسا و معصوم معرفی‬
‫یکنند که در راه حق شجاعانه جان داد‪ .‬گریه کردن بر او را در روز عاشورا رافع و‬ ‫م ‌‬
‫کترین اشاره به قربانی کفار‌هکننده در اسلم است‪ .‬قلب‬ ‫یدانند‪ .‬این نزدی ‌‬ ‫بردارندۀ گناهان م ‌‬
‫ایمان مسیحیان‪ ،‬واقعۀ جلجتا در اورشلیم است‪ ،‬که مسیح با مرگ خود بر صلیب بخشایش را‬
‫برای آدمیان به ارمغان آورد‪.‬‬
‫•• در بطن باور شیعیان انتظار مهدی وجود دارد‪ ،‬آن امام غایبی که از مرگ رسته و اکنون‬
‫زنده است‪ .‬او از نظرها غایب است اما در عین حال حضوری ملموس در دنیا دارد‪ .‬در مرکز‬
‫حالقدسی را داریم که مطابق فرمایشات پایانی مسیح در‬ ‫ایمان مسیحی هم »پاراکلیت« یا رو ‌‬
‫انجیل یوحنا‪ ،‬همان عیسای دیگر است‪ ،‬که »حاضر« ولی »نادیدنی« است‪.‬‬
‫•• در پایان داستان شیعه یک شخصیت پیامبرگونه برای برقراری عدالت بازخواهد گشت‪.‬‬
‫همانگونه که مسیحیان به بازگشت ثانوی مسیح و برقراری عدالت توسط او اعتقاد دارند‪.‬‬
‫تها دارند‪ .‬مسیحیان هم عشق و محبت‬ ‫نها‪ ،‬و زیار ‌‬ ‫لها‪ ،‬آیی ‌‬‫•• مثل مسیحیان‪ ،‬اهل تشیع نیز تمثا ‌‬
‫یدهند‪.‬‬ ‫خود را به مسیح به صورتی ملموس و عملی نشان م ‌‬
‫یکند‪ ،‬تصوف یا‬ ‫تتتت ت تتتتتت‪ :‬به محض اینکه یک ایرانی گرایشی به دین دیگر پیدا م ‌‬
‫یگری یک‬ ‫یشود‪ .‬دلیل آن هم این است که‪ ،‬مطابق آنچه پیشتر آمد‪ ،‬صوف ‌‬ ‫خصلت عرفانی او نمودار م ‌‬
‫یشود مه‌متر‬ ‫ُبعد هم‌هشمول دارد و در آن رسیدن به خدا )لقاءال( از راهی که به این منظور برگزیده م ‌‬
‫یهاست‪ .‬یعنی تمایل‬ ‫نورزی ایران ‌‬‫لگرایی در تصوف وجود دارد که خصلت دی ‌‬ ‫است‪ .‬یک مدارا و شمو ‌‬
‫به یافتن معنا در ورای الفاظ و دگماتیسم موجود در آموز‌ههای دینی‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬تلش برای‬
‫کشف ُبعد معنوی و رازآلود دین‪ .‬با چنین مدارا و سعه نظری ایرانیها مستعد شنیدن خبر انجیل‬
‫یبخشند‪.‬‬ ‫یشوند‪ .‬اینجاست که ابعاد دیگری از تصوف این ارتباط را استحکام م ‌‬ ‫م ‌‬
‫یتوان به تعالیمی اشاره کرد که در مورد گمشدن از اصل خویش سخن گفته‪ ،‬و باز‬ ‫•• از جمله م ‌‬
‫یای که این‬ ‫یکنند‪ .‬دور ماندن از خانۀ پدری و سفر معنو ‌‬ ‫یافتن روزگار وصل را ترغیب م ‌‬
‫یسازد از نکات تشابه تصوف و مسیحیت است‪.‬‬ ‫بازگشت را ممکن م ‌‬
‫•• نیاز به یک پیر‪ ،‬مرشد‪ ،‬رهبر‪ ،‬شبان که هدایت کننده باشد و معلم معنوی شخص سالک‬
‫•• شاگردی در جمع کوچک مریدان‬
‫یرود‬ ‫•• تاکیدی که بر توبه اساسی وجود دارد و تعهد و التزامی که از شخص شاگرد انتظار م ‌‬
‫نها و شعائر دینی‬ ‫•• تقدم و رجحان تجربۀ معنوی و روحانی بر ظواهر در آیی ‌‬
‫•• کشف معنای نهان در پس ظواهر و الفاظ که در قرائت مومن از کلم مقدس هم کاربرد پیدا‬
‫یکند‬‫م ‌‬
‫•• تأکید مشابه بر تأمل و تعمق و نیز حفظ آیات کلم خدا که در صوفیان با ذکر اسماء ال نمود‬
‫ییابد‬‫م ‌‬
‫یشود‪ .‬تجرب‌های پر‬ ‫•• انتظار ارتباطی با خدا که در آن نفس گمشده و محبوب همه چیز مومن م ‌‬
‫شور و شوق و جذبه لزم است‪ .‬به همان سیاق که مسیحیان ‪ -‬البته به درجات مختلف )بنا بر‬
‫حالقدس هستند‪.‬‬ ‫اینکه به چگونه کلیسایی تعلق دارند(‪ -‬طالب پری از رو ‌‬
‫به لحاظ الهیاتی‪ ،‬تصوف و مسیحیت در دو قلمرو متفاوت قرار دارند‪ ،‬اما صرف نظر از اختلف‬
‫نظرشان در مورد صلیب مسیح‪ ،‬به لحاظ تجربی نقاط مشترک بسیاری دارند‪ .‬جان گیلکریست )‪John‬‬
‫یافزاید‪" :‬هر چند‬ ‫‪ (Gilchrist‬یک پژوهشگر در مطالعات اسلمی این موضوع را تأیید کرده و م ‌‬
‫یتواند به مسیحیت‬ ‫یگری به آسانی م ‌‬ ‫یتواند سنگ زیربنای مسیحیت باشد اما صوف ‌‬ ‫اسلم به هیچ وجه نم ‌‬
‫منتهی گردد"‬
‫یکنند ‪ -‬شاید هم به درستی‪ -‬که درگیر شدن در مسائل عرفانی خطر‬ ‫یک تذکر‪ :‬برخی چنین استدلل م ‌‬
‫یدهد‪ .‬همانطور که مدیتیشن )‪ ،(TM‬یوگا‪ ،‬و نمون‌ههای‬ ‫تأثیرپذیری از نیروهای شریر را هم افزایش م ‌‬
‫یتوانند موانع روحانی برای مردم ایجاد کنند‪ .‬بنابراین اگرچه‬ ‫یشمار دیگری از تأمل و مراقبه م ‌‬ ‫ب ‌‬
‫یتواند آنها را‬ ‫یتواند قلب مردم را نسبت به شنیدن پیام انجیل باز کند‪ ،‬به همان میزان م ‌‬ ‫ذهنیت صوفی م ‌‬
‫یتوان در مورد کسانی صادق‬ ‫بپذیر سازد‪ .‬اما چنین خطری را تنها م ‌‬ ‫حهای شریر آسی ‌‬ ‫نسبت به رو ‌‬
‫دانست که به شکلی عمیق درگیر مسائل عرفانی هستند‪ ،‬و نه یک ایرانی عادی که از خواندن حافظ و‬
‫یبرد‪.‬‬ ‫مولوی لذت م ‌‬
‫یشنوند چیست‪،‬‬ ‫پس در پاسخ به این سوال که تأثیر این عوامل بر مردم عادی که خبر انجیل را م ‌‬
‫یتوان گفت که مسیحیت دیگر برای این شنوندگان یک امر غریب و اجنبی نیست‪ .‬اساس و بنیان‬ ‫م ‌‬
‫یدانند؛ معتقدند قبل از رستگاری رنج کشیدن‬ ‫مشابهی دارند؛ رابطه انسان را با خالقش قطع شده م ‌‬
‫وجود دارد؛ این مفهوم برایشان آشناست که بها دادن و قربانی از سود دنیوی ارزشمندتر است؛ عیسی‬
‫یکند؛ اینکه عیسی‬ ‫یادآور امامانشان است؛ صلیب در مرکزیت انجیل واقعۀ کربل را برایشان تداعی م ‌‬
‫حالقدس در دنیا حاضر است اما از نظرها غایب‪ ،‬برایشان در شخصیت امام مهدی آشناست؛‬ ‫توسط رو ‌‬
‫نیاز به یک توبه اساسی‪ ،‬نیاز به شاگرد و مرید بودن‪ ،‬تأکید بر دعا و رابطه با عالم الهی‪ ... ،‬را‬
‫یتوان به شکل مشابهی در مسیحیت نیز یافت‪ .‬و بالخره‪ ،‬اعتقاد به اینکه مسیح بازخواهد گشت و‬ ‫م ‌‬
‫یشد از آنجا که معتقدند مسیح با‬ ‫نظم جهانی و عدل را برقرار خواهد کرد همیشه نزد شیعیان یافت م ‌‬
‫مهدی بازخواهد گشت‪ .‬به طور خلصه‪ ،‬ایرانیان شیعه و اهل تصوفی که دچار جاب‌هجایی در هویت‬
‫ییابند‪.‬‬ ‫سترین مأوا را برای خود در تجربه ایمان مسیحی م ‌‬ ‫کترین و مأنو ‌‬‫دینی خود شد‌هاند‪ ،‬نزدی ‌‬
‫‪ .۵‬تشیع و تصوف‪ :‬تاثیر آن بر شاگردسازی مسیحیان‬
‫الف‪ -‬شبانان و کشیشان به عنوان قهرمانان پر اقتدار‬
‫تأکید شیعه بر ضرورت یک رهبری قدرتمند و نقش هدایتگری امامان‪ ،‬و همچنین پافشاری صوفیان بر‬
‫اقتدار شیخ‪ ،‬پیر یا استاد دینی‪ ،‬ممکن است برای مسیحیانی که از این زمینه دینی هستند‪ ،‬به شکل ابراز‬
‫احترام و سرسپردگی به شبانان و کشیشان بروز نماید‪ .‬این احترام البته در جای خود صحیح و مقبول‬
‫تخواه تبدیل‬ ‫تهایی تمامی ‌‬
‫است‪ .‬ولی در عین حال این امکان وجود دارد که این رهبران را به شخصی ‌‬
‫یخواهند که کنترل زندگیشان را در دست بگیرند و برای آنها تصمیم‬ ‫کند‪ .‬این افراد از رهبرانشان م ‌‬
‫بگیرند‪ .‬ولی از آنجا که این رهبران هم انسان هستند ]و خطاپذیر[‪ ،‬چنین رویکردی ممکن است تجارب‬
‫تلخی را هم در پی داشته باشد‪.‬‬
‫ب‪ -‬تمایل به درد و رنج یا تظاهر به آن‬
‫تأکید شیعیان بر کربل که از زمان انقلب ایران شدت و اوج بیشتری یافته است‪ ،‬به این معنا خواهد بود‬
‫که مسیحیانی که از این زمینه دینی به مسیح ایمان آورد‌هاند یا به رنج کشیدن و بها دادن به خاطر مسیح‬
‫تمایل دارند )که امری است پسندیده(؛ و یا تمایل دارند به این بهادادن و رنج کشیدن تظاهر کنند )که‬
‫یدانند‪ ،‬که این بت ساختن از‬ ‫امری است مذموم(‪ .‬برخی هدف و مقصود ایمان خود را در رنج کشیدن م ‌‬
‫یتوانید از جفا بگریزید این کار را بکنید‪ .‬شاگرد مسیح باید‬ ‫رنج است و مغایر فرمان مسیح که اگر م ‌‬
‫قدردان جمع‌ةالصلیب باشد‪ ،‬اما تمرکز اصلی او باید بر قیام و رستاخیز باشد‪.‬‬
‫یمعنی‬ ‫شهای ب ‌‬ ‫ج‪ -‬نیای ‌‬
‫عادت صوفیانه برای تأمل و مراقبه‪ ،‬و همچنین ذکر گویی در خلسه یا حالتی که ذهن خالی از هر‬
‫یتواند بسیار خطرناک باشد‪ .‬مسیحیت رابط‌های صددرصدی با ذهن و فکر دارد‪ .‬ذهن‬ ‫تفکری باشد م ‌‬
‫باید تسلیم خدا باشد‪ ،‬نه خالی‪ .‬تسلیم کردن ذهن به خدا به معنی خالی کردن آن نیست‪ ،‬بلکه باید از تفکر‬
‫یتواند پر شود و در میان همه چیزهای خوب‪،‬‬ ‫بمقدسی پر باشد‪ .‬یک ذهن خالی با هر چیزی م ‌‬ ‫کتا ‌‬
‫تهای‬ ‫یها ساع ‌‬ ‫یتوانند آنرا پر کنند‪ .‬اما از آنجا که شیعیان و صوف ‌‬
‫چیزهای شریری هم وجود دارد که م ‌‬
‫یکنند‪ ،‬خیلی مهم است که تصویری که‬ ‫نهای روحانی م ‌‬ ‫زیادی را صرف دعا و ذکرگویی و دیگر آیی ‌‬
‫یدهد تصویر یک مراسم غیرجدی و کم اهمیت نباشد‪ .‬تمایلی که به وقت‬ ‫کلیسا از جلسات دعا ارائه م ‌‬
‫دادن به دعا وجود دارد باید با استقبال کلیسا مواجه شود‪.‬‬
‫د‪ -‬استفادۀ مفرط از خوانش معنوی متن مقدس‬
‫به خاطر علق‌های که به خواندن شعر وجود دارد در اغلب ایرانیان این قابلیت طبیعی وجود دارد که‬
‫در پس الفاظ و معانی لفظی‪ ،‬به دنبال معنای عمیقتر و معنوی آن باشند‪ .‬این موضوع برای کلیسا مزیتی‬
‫یشود‪ .‬اما کشیشان و شبانان باید متوجه این خطر نیز باشند که در استفادۀ مفرط از معانی‬ ‫محسوب م ‌‬
‫رمزی‪ ،‬تمثیلی‪ ،‬و مجازی‪ ،‬ممکن معنای ساده و واضح متن مغشوش و یا گم شود‪.‬‬
‫ه‪ -‬خواب و رویا‬
‫بها‪ ،‬رویاها‪ ،‬و معجزات بخش قابل توجهی از سیر و سلوک معنوی یک عارف هستند‪ .‬و البته‬ ‫خوا ‌‬
‫یتواند به رشد یک نوایمان و شاگرد مسیح کمک کند‪ .‬اما همزمان خطری نیز متوجه‬ ‫چنین آمادگی م ‌‬
‫بمقدس و یا‬ ‫یهای مغایر کتا ‌‬‫لپرداز ‌‬‫ایماندار است که چنین آمادگی و پذیرشی راه را بر هر نوع خیا ‌‬
‫بمقدس اولویت اصلی در فهم و تعبیر‬ ‫حتی پیا‌مهای شریر باز کند‪ .‬استوار شدن ایماندار بر شالودۀ کتا ‌‬
‫خواب و رویاست‪.‬‬
‫و‪ -‬انتظار دائم‬
‫در تجربۀ صوفیانه‪ ،‬عارف طی طریق کرده و بعد از گذر از منازل و مراحل در نهایت به تجربۀ "فنا"‬
‫یرسد‪ .‬این باور هم مفید است هم مضر‪ .‬مسیحیان باید در پی تجرب‌های عمیقتر از خدا باشند‬ ‫یا نابودی م ‌‬
‫ولی در عین حال به خاطر داشته باشند که آنها "در مسیح" به کمال "رسید‌هاند" ]اگر چه تا وقتی در‬
‫تهای آن کلنجار خواهند رفت[‪ .‬بنابراین انتظار دائمی برای اینکه بعد‬ ‫این جسم خاکی هستند با محدودی ‌‬
‫از یک تجربۀ عجیب و غریب کمال را تجربه کنیم‪ ،‬انتظاری ناسالم است‪ .‬تمرکز ما باید مسیح باشد‪ ،‬نه‬
‫فنا‪ .‬این بدان معناست که در تفتیش خود و تقدیس بهتر عمل کنیم نه اینکه در عالم خلسه انتظار کمال‬
‫یزند بلکه اطاعت‬‫داشته باشیم‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬یک تجربۀ حسی در شاگردی مسیح حرف اول را نم ‌‬
‫همیشگی‪.‬‬
‫بطور خلصه‪ ،‬برای یک مسیحی ایرانی عوامل زیادی در زمینۀ فرهنگی‪-‬دینی او وجود دارند که به‬
‫یبخشند‪ .‬اما خطراتی را هم در پی دارند‪.‬‬
‫او شور و شوق و غیرت م ‌‬
‫نتیج‌هگیری‬

‫ل تشیع و یا تصوف است‪.‬‬ ‫زمینه دینی و مذهبی اهمیت دارد و برای یک ایرانی این زمینه معمو ً‬
‫تا سال ‪ ۱۹۷۹‬اغلب ایرانیان به هویت دینی خود راضی و قانع بودند‪.‬‬
‫از سال ‪ ۱۹۷۹‬به بعد‪ ،‬به دلیلی بیشتر سیاسی‪ ،‬یک نوع جاب‌هجایی در هویت دینی ایرانیان شکل گرفته‬
‫که گروش آنها به ادیان دیگر و خصوصا ایمان مسیحی را بال برده است‪.‬‬
‫و حال این زمینه شیعی و صوفی‪ ،‬علیرغم تفاوتی که با مسیحیت دارند‪ ،‬به خاطر نقاط مشترک بسیار‪،‬‬
‫یکند‪.‬‬
‫به ایرانیان در درک ایمان مسیحی کمک م ‌‬
‫یآید‪ ،‬اما در عین حال متضمن نکات‬ ‫در شاگردسازی هم این زمینه به کمک این مسیحیان ایرانی م ‌‬
‫ضعف و قوتی است که به آنها اشاره رفت‪.‬‬
‫نکته حیاتی این است که کلیسا به جای بحث و مجادله با این زمینه دینی و مذهبی آن را درک کند‪ .‬در‬
‫یشنوند و هم برای‬‫این چهارچوب کار کند‪ ،‬و آنرا به استخدام گیرد‪ .‬هم برای آنانی که خبر انجیل را م ‌‬
‫یکنند‪.‬‬
‫یدارند و در ایمان خود رشد م ‌‬‫کسانی که در شاگردی مسیح قدم برم ‌‬

You might also like