You are on page 1of 7

‫درس یازدهم‪ :‬بحث عرفانی و تصوف اسالمی‬

‫سؤال‪ :‬استاد محترم چنانچه بر آگاهان پوشیده نیست‪ ،‬رویکرد عرفان و تصوف اسالمی در اصول محوري‬
‫تعلیمات خود‪ ،‬حاوي عناصري است که آشکارا از تمایل به رهبانیت گرایی حکایت دارد در حالیکه بنابر تصریح‬
‫رسول خدا‪ ‬رهبانیتی در دین اسالم نیست‪.‬‬
‫به نظر شما آیا ایجاد جریان معنویت گراي عرفان و تصوف اسالمی که مبتنی است بر مبارزۀ جدي با نفس‬
‫و دعوت به ترک دنیا و عزلت گزینی ثمرۀ طبیعی بسط تاریخی اسالم بوده و یا عوامل سیاسی و اجتماعی خاصی‬
‫در ایجاد این جریان نقش داشته است؟‬
‫جواب‪ :‬به نام خدا و با تشکر از اقدام ارزشمند رسانۀ شما که موضوعات مهم فکري و معرفتی روز را‬
‫براي تنویر افکار عامه‪ ،‬بخصوص نسل تحصیلکرده به بحث گرفته اید‪.‬‬
‫اگر عرفان و تصوف اسالمی را بمعنی اصلی آن یعنی تقوي و طهارت در نیت و گفتار و کردار با هدف‬
‫تزکیۀ نفس و تکامل روح بپذیریم‪ ،‬پس میتوان گفت که موضوع تصوف و عرفان اسالمی همزمان با وحی به وجود‬
‫آمده است‪.‬‬
‫چنانچه در آیات قرآنی و احادیث نبوي به وفور می بینیم که تأکید بیشتر و عمده را بر ذکر خدا و تقواي‬
‫الهی نموده اند‪ .‬این دسته از آیات و روایات با صراحت امر بر تهذیب و تزکیۀ نفس و گریز از اسارت در دام‬
‫مادیات و توجه اصلی به معنویات دارند‪ .‬بنابر این می توانیم بگوییم که عرفان اسالمی در دل رهنمود هاي قرآنی و‬
‫آموزه هاي معنوي پیشوایان اصلی دین‪ ،‬جا داشته است‪.‬‬
‫اما همانگونه که سایر علوم اسالمی مانند علوم حدیث و تفسیر و رجال و فقه و غیره‪ ،‬بعد از قرن اول هجري‬
‫و بر پایۀ آموزه هاي روایی و قرآنی تدوین یافته و به صورت متونی مدون و مکتوب عرضه شده اند‪ ،‬عرفان و‬
‫تصوف اسالمی نیز به تدریج و با جمع آوري دستۀ عظیمی از پیام هاي منبعث از متون مقدس اسالمی‪ ،‬در چهار‬
‫چوب یك مکتب خاص تربیتی تبارز نموده است‪.‬‬
‫فلهذا جریان عرفان و تصوف اسالمی یك چیز زائد بر اسالم نبوده و چون نهالیست که از دل بوستان اسالم‬
‫سر بر آورده است‪.‬‬
‫اما نکتۀ دوم این است که متأسفانه از تصوف و عرفان بمعناي انزوا گزینی و دوري از دنیا بعضاً برداشت‬
‫نادرست صورت گرفته چنانکه اگر به کالم یکی از عارفان و شاگردان بزرگ اسالم یعنی موالنا جالل الدین محمد‬
‫بلخی‪ ‬بنگریم می بینیم که ایشان با الهام از آموزه هاي ناب اسالم برداشت عرفانی از دنیا را چنین باز تاب میدهند‪:‬‬
‫درس یازدهم‪ :‬بحث عرفانی و تصوف اسالمی‬

‫چیست دنیا از خدا غافل شــدن‬


‫نی قمـاش و نقـره و فرزند و زن‬
‫مال را گر بهر دین باشی حمول‬
‫‪1‬‬
‫نعمَ مالٌ صـالحٌ خواندش رسول‬
‫این کالم موالنا ناظر بر این معناست که صرف اختیار داشتن و برخورداري از دنیا و مادیات برخالف‬
‫اصول دین ورزي نیست‪ ،‬بلکه هر آنچه ذاتاً به عنوان مانعی در راه اصالح و تهذیب اخالق آدمی شناخته شود و او‬
‫را از خدا‪ ‬غافل نماید‪ ،‬مذموم و نا پسند است‪.‬‬
‫بناءً عرفان و تصوف واقعی اسالمی اصالً مؤید رهبانیت و دنیاگریزي نیست‪ ،‬بلکه بر اصل محوري تزکیه و‬
‫تهذیب نفس و تصفیه و صیقل روح و روان انسان بنا گشته است‪.‬‬
‫وقتی از اسالم بحث می شود‪ ،‬باید بدانیم که تدین تنها پیروي مجموعه اي از هدایات و احکام فقهی در‬
‫زمینۀ عبادات و معامالت نیست بلکه کل آموزه هاي آن بر مبناي‬
‫‪ ‬یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِِّلْمِ کَافَّۀً ‪ 2‬سورۀ واجب التعمیل است‪.‬‬
‫هر زمان که ما در راه و مسیر تعیین شدۀ اسالمی گام گذاشتیم و در زندگی خود آن ارشادات و دستورات‬
‫را عمالً پیاده کردیم آن وقت می شود گفت که ما به قلمرو عرفان و تصوف وارد شده ایم‪.‬‬
‫ولی چنانچه به این موارد (اوامر و نواهی ) عمل نشود بالتشبیه به قوانین مدنی می ماند که در جامعه پخش‬
‫و نشر می شود ولی به آن عمل نمی گردد‪ .‬پس عرفان و تصوف اسالمی بُعد عملی دین است نه شعاري و نظري! و‬
‫ریشه در خود این مکتب دارد‪.‬‬
‫سؤال‪ :‬پس از آشنایی مسلمانان با دنیاي جدید و درک این واقعیت که تا چه میزان از عرصۀ رقابتهاي‬
‫علمی و اقتصادي و سیاسی جهان باز مانده اند‪ ،‬عده اي از آنان را واداشته است تا با بررسی تاریخی و باز نگري‬
‫همه جانبۀ فرهنگ و معارف مسلمین ریشۀ این نا بسامانیها را دریابند‪.‬‬
‫بر طبق یکی از این تبیین ها جریان عرفان و تصوف اسالمی از آنجا که با تعلیمات دنیا گریزانۀ خود‪ ،‬آدمیان‬
‫را از هر گونه اشتغاالت دنیوي بر حذر می دارد سبب گشته است که مسلمین از توجه به طبیعت و دانشهاي تجربی‬
‫مربوط به آن غفلت بورزند و نتیجتاً اینگونه از قافلۀ تمدن بشري بازمانند‪ .‬آیا در واقع نیز چنین است؟‬
‫جواب‪ :‬هر ملتی براي پیشرفت مادي خود نیازمند به برخورداري از سه عامل مهم می باشد‪:‬‬
‫اول ‪ -‬سرزمین‬
‫دوم ‪ -‬آزادي و استقالل‬
‫سوم ‪ -‬زعامت سیاسی سلیم‪.‬‬

‫‪ .1‬مثنوي مولوي‬
‫‪ .2‬بقره‪202 :‬‬
‫درس یازدهم‪ :‬بحث عرفانی و تصوف اسالمی‬

‫وقتی این سه عامل مهم موجود باشد‪ ،‬چه عرفان و تصوفی در میان باشد یا نباشد زمینه هاي مساعدي براي‬
‫پیشرفت و ترقی مادي مهیا میگردد‪ .‬زمانی که هر کدام از فاکتورهاي حیاتی یاد شده را ملتی از دست بدهد در این‬
‫صورت به طور طبیعی از کاروان ترقی مادي باز می ماند‪.‬‬
‫اما عرفان‪ ،‬بُعدِ معنوي و روحی شخصیت آدمی را مد نظر دارد که انسان را در راه اخالقی شدن و مهذب‬
‫بودن یاري می رساند‪ .‬مسایل عدالت و انصاف و بسیاري از فضایل اخالقی مربوط به همین بُعد شخصیت اوست‪.‬‬
‫در مورد تأثیرات اجتماعی جریان عرفان و تصوف بر خالف دیگر پندارها باید گفت‪ ،‬وقتی جوامع اسالمی‬
‫را بررسی کنیم‪ ،‬با تأسف می بینیم که عموم مردم توجه اندکی به این رویکرد معنوي دارند‪ .‬بعبارۀ دیگر عرفان‬
‫نفوذ قابل توجهی در میان عامۀ مردم ندارد تا بگوئیم که (عرفان و تصوف) به عنوان عاملی باز دارنده از ترقیات‬
‫مادي عمل نموده است‪.‬‬
‫از آن گذشته طوریکه عرض شد عرفان و تصوف اسالمی در ذات خود به رهبانیت و دنیا گریزي معتقد‬
‫نیست و اصالً به آن معنا و شکلی که رهبانیت در دنیاي مسیحیت وجود داشته در عرفان و تصوف اسالمی اثري از‬
‫آن را نمی بینیم‪.‬‬
‫در منظومۀ تفکر معنوي اسالمی مقصود از کم اهمیت دادن به مادیات این است که اشتغال به این قبیل از‬
‫امور‪ ،‬توجه و عنایت آدمی را از پرستش خدا منحرف نکند و همه شؤون زندگی بشري معطوف به مقام عبودیت‬
‫او باشد بنابر این‪ ،‬پلید دانستن ذاتی مادیات و جهان طبیعت منظور نبوده و نیست‪ .‬در قرآن کریم در تعریف مؤمنین‬
‫واقعی چنین آمده که‪ ‬وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا هلل‪ 1‬این آیۀ کریمه توجه به این معنی می دهد که مؤمنان کسانی‬
‫اند که جهت گیري اصلی شان بسوي خداست‪ .‬نه اینکه به مادیات توجه ندارند بلکه همۀ این توجهات صرفاً در‬
‫ظل محبت خدا تعریف می شود‪.‬‬
‫عرفان صحیح و مطابق تعالیم قرآنی عالوه بر اینکه انسان را در جهت رشد معنوي یاري می رساند در عین‬
‫حال حتی می تواند به عنوان عامل مهم در راستاي توسعۀ مادي جامعه نیز مؤثر واقع شود‪ .‬زیرا رشد مادي نیز نیاز‬
‫مند دقت‪ ،‬راستی‪ ،‬صداقت‪ ،‬ایثار و اخالص در کار ها است‪ ،‬که این مقوله ها همگی زیر عنوان عرفان و تصوف‬
‫میتوانند معنی شوند‪.‬‬
‫علت اصلی عقب ماندگی مسلمانان را می توانیم بیشتر در تحوالت ویرانگر نظامی وسیاسی قرون جنگ و‬
‫تجاوز جستجو کنیم‪ .‬در جریان حملۀ ویرانگر مغوالن و همچنین جنگهاي صلیبی‪ ،‬جهان اسالم ضربات سخت و‬
‫مهلکی را متحمل شد‪ .‬و در سده هاي اخیر نیز قبل از آنکه کمر راست کند‪ ،‬با هجوم بی امان و گستردۀ استعمار‬
‫گران اروپایی روبرو شد‪.‬‬

‫‪ .1‬سورۀ بقره‪161 :‬‬


‫درس یازدهم‪ :‬بحث عرفانی و تصوف اسالمی‬

‫در حالیکه مسلمین از نظر سیاسی و اقتصادي در وضعیت بغرنجی به سر می بردند‪ ،‬حکمداري جوامع‬
‫اسالمی نیز عمدتاً در دست کسانی بوده که اهتمام به ارزشهاي اسالمی و سعادت دینی و دنیوي مسلمانان نداشتند‬
‫و اینگونه بود که روز به روز قوایشان بیشتر به تحلیل رفت‪.‬‬
‫سؤال‪ :‬پاره اي از روشنفکران مسلمان بر این اعتقادند که مسلمین در سیستم اعتقادي و معرفتی خود در‬
‫بحران بسر می برند و نشانۀ آن نیز عقب ماندگی مفرط آنان در جمیع عرصه هاي تمدن ساز می باشد‪ .‬حتی در‬
‫عرصۀ تهذیب اخالقی نیز که رسول مکرم اسالم‪ ‬فرمودند‪( :‬من براي بسط و گسترش مکارم اخالقی مبعوث‬
‫شده ام )‪ ،‬جامعۀ مسلمین کار نامۀ درخشانی از خود نشان نداده اند‪ .‬فی المثل پدیدۀ زشت و ناهنجار دروغ در میان‬
‫مسلمین شیوع فراوانی دارد‪ .‬به نظر شما آیا حقیقتاً بحرانی وجود دارد؟‬
‫جواب‪ :‬اگر منظور شما از بحران معرفتی و عقیدتی این باشد که مسلمانان به مقتضاي تعلیمات اسالمی‬
‫نتوانسته اند عمل نمایند و در پرتو ارشادات دینی تربیت صحیحی نیافته اند‪ ،‬آري این بحران عمیقاً وجود دارد ولی‬
‫علت آن را پس از علل سیاسی نظامی و استخباراتی استعماري که گفته شد‪ ،‬در عمل خود مسلمانها باید جست‪ ،‬نه‬
‫در نظام معرفتی اسالم!‬
‫هر نسل نو بشري بدلیل بی خبري از حقایق اسالم مطابق به روشهاي جدید تربیتی مبتنی بر آموزه هاي‬
‫اسالمی نیازمند تربیت جدي می باشد‪.‬‬
‫متأسفانه مدتها است که جوامع اسالمی دچار مشکالت سیاسی بوده و زمامداران صالح و درستی نیز در‬
‫عرصۀ امور نداشته که به انواع گوناگون وابستگان به شرق و غرب بوده اند و نخواسته اند تا جریان تربیت و تعلیم‬
‫اسالمی در میان ملت هاي مسلمان اقامه و ادامه بیابد‪.‬‬
‫این حکام در طول قرون گذشته عموماً یا اعتقاد و ایمان درستی نداشته و یا بسیاري از آنان چه علناً و چه‬
‫در خفا بیدین و ملحد و اجیر بوده اند‪ .‬بنابر این در خود هیچ انگیزه اي براي تالش و کوشش در راستاي فالح و‬
‫رستگاري مسلمین احساس نمی نمودند‪.‬‬
‫اگر به قضیه از این زاویه نگاه کنیم ما واقعاً در بحران بسر می بریم‪ .‬و می بینیم که امت اسالمی به جز‬
‫اعتراف زبانی به وحدانیت ذات اقدس الهی و انجام ناقص بعضی از ارکان اسالم چون نماز و روزه‪ ،‬زکات و حج‬
‫وغیره‪ ،‬بهرۀ چندانی از حقیقت معارف اسالم ندارند‪ .‬که این کامالً مربوط به وضعیت سیاسی و اجتماعی جوامع‬
‫اسالمی و بخصوص زمامداران نابکار و رهبران معامله گر قومی‪ ،‬حزبی ودینی آن می شود‪.‬‬
‫در مورد اینکه گفتید بعضی از رذایل بزرگ اخالقی در جوامع غربی به نسبت جوامع اسالمی یا نیست و یا‬
‫اینکه بسیار کمرنگ است میتوان گفت‪ ،‬اگر ما یك جامعه شناسی دقیق تر داشته باشیم می بینیم که چنین نیست!‬
‫بخصوص این رذیلت هاي بزرگ اخالقی‪ ،‬در غرب به مقیاسی بمراتب بزرگتر وجود داشته و دارد‪.‬‬
‫در زمینۀ دروغ هاي بزرگ قدرت هاي غیر اسالمی می بینیم که چگونه در سطح جهانی مردم را فریب می‬
‫دهند و کشور ها را به عناوین واهی و حتی به بهانۀ دوستی و رفاقت اشغال می کنند اما دمار از مردم شان می برآرند‪.‬‬
‫مطلب آنطور که بعضی ها آگاهانه یا نادانسته در همچو موارد به نفع کفار تبلیغ می کنند نیست‪.‬‬
‫درس یازدهم‪ :‬بحث عرفانی و تصوف اسالمی‬

‫اصوالً هر کسی که ارتباط حقیقی با خداوند نداشت چه اسماً مسلمان باشد و چه نباشد دست به رذیلتهاي‬
‫اخالقی می زند‪ .‬چنانچه اگر به صورت حضوري در آن ممالك براي مدتی اقامت داشته باشیم خواهیم دید که در‬
‫آنجا ها بسیاري از رذایل اخالقی شیوع گسترده تري دارد‪.‬‬
‫من در اتحاد شوروي به مدت پنج سال غرض ادامۀ تحصیل حضور داشتم در حالیکه آنها شریفتر از ملت‬
‫هاي غربی هم بودند اما هر نوع رذیلت اخالقی به وفور در میان آنها وجود داشت‪ .‬و تنها چیزي که آنها را از‬
‫ارتکاب امور ضد قوانین ملی و مدنی بر حذر می داشت نظم و کنترول دقیق امنیتی و استخباراتی دولت بود نه ایمان‬
‫و وجدان!‬
‫سؤال‪ :‬بنابر این از دیدگاه شما انضباط اجتماعی موجود در جوامع غربی عمدتاً زائیدۀ سیستم هاي قدرتمند‬
‫نظارتی و کنترول اجتماعی دولتی می باشد تا رشد حقیقی اخالقی این جوامع؟‬
‫جواب‪ :‬بلی دقیقاً خیلی بجا گفتید‪ .‬کمال کشور هاي توسعه یافتۀ غربی عمدتاً ناشی از وجود نظامهاي‬
‫مقتدري است که با نظارت شدید امنیتی و جاسوسی جامعه را اداره می کنند‪ .‬ولی این نظم و انضباط و پایبندي‬
‫ظاهري به اصول اخالقی ریشه اي معنوي در وجود انسان غربی ندارد و به محض گسست شرایط‪ ،‬بی بنیاد بودن‬
‫خود را آشکار می سازد‪.‬‬
‫چنانچه اگر وضعیت نا بسامانی که ملت ما در طول‪ 00‬سال گذشته با آن دست به گریبان بوده است در هر‬
‫کشوري غیر اسالمی وجود می داشت آن وقت بوضوح می دیدیم که فجایع ابعاد بسیار وسیعتري می یافت که در‬
‫خیال و تصور نمی گنجید‪.‬‬
‫بسیاري به یاد دارند که چند سال قبل بر اثر بروز مشکالتی در سیستم برق رسانی گوشه یی از آمریکا حدود‬
‫شش ساعت برق قطع شد که این امر سبب بروز حوادث دلخراشی در آنجا گردید‪ .‬خبرگزاري بی بی سی در همان‬
‫زمان اعالم نمود که در طی ساعات خاموشی برق در آمریکا هزار ها حادثۀ جنایی بوقوع پیوست‪ .‬حتی اآلن نیز اگر‬
‫خالي برق در کشوري غیر اسالمی تکرار شود ما شاهد هزاران فجایع دیگر در آنجا باید باشیم‪ .‬چه رسد به اینکه‬
‫خأل قدرت بوجود آید‪.‬‬
‫اگر این واقعه را دقیق تر بررسی کنیم می بینیم که انسانیت موجود در این جوامع منحصر در الیه هاي‬
‫سطحی می باشد و تنها اندکی تغییر شرایط‪ ،‬روي دیگر سکه را نمایان می سازد‪ .‬چه زمانیکه با قطع شش ساعتۀ برق‬
‫این همه جنایت رخ می دهد‪ ،‬باید پیش بینی کرد که اگر شرایط سی سالۀ هرج و مرج تحمیلی مطلقی که ما با آن‬
‫دست و گریبان بودیم در آنجا ها حاکم شود ناهنجاریها‪ ،‬چه ابعاد و مقیاس هولناکی می یافت‪.‬‬
‫حادثۀ جنگ بوسنی و هرزه گوین و قساوت قلبی بینظیر صربهاي اروپایی (ظاهراً نجیب و محترم!) خود‬
‫نشانگر میزان توحش انسان مادي است‪ .‬همچنین تجاوز اسرائیل بر مردم بیگناه فلسطین در طول ‪ 60‬سال گذشته و‬
‫تحریك‪ ،‬هدایت و حمایت بیدریغ دول غربی از جنایات اسرائیل علیه مردم بیدفاع فلسطین و داعیۀ بر حق آنها نیز‬
‫نشانگر آن است که قضایا به گونه دیگري است‪.‬‬
‫درس یازدهم‪ :‬بحث عرفانی و تصوف اسالمی‬

‫سؤال‪ :‬علت اساسی عدم توفیق تعالیم اسالمی در ساختن جامعه اي مهذب و اخالقی به نظر شما چه می‬
‫باشد؟ چرا که با صرف نظر از معدودي انسانهاي نیك سیرت و مهذب‪ ،‬عموم افراد مسلمین در پرهیز از نا تراشیدگی‬
‫هاي اخالقی به مانند دروغ و غیبت تفاوت چندانی با غیر مسلمانان ندارند و حتی متأسفانه جسارت بیشتري نیز در‬
‫ارتکاب به این قبیل امور از خود نشان می دهند‪.‬‬
‫جواب‪ :‬العیاذ باهلل‪ ،‬باز هم من با این حرف موافق نیستم! عظمت تعالیم اسالمی حتی به اعتراف همگان نزد‬
‫همۀ جهانیان هویدا است‪ .‬بار دیگر تأکید می کنم که مشکل اصلی را باید در عدم اجراي تعالیم اسالمی جستجو‬
‫کرد که بیشتر ریشه هاي سیاسی و استعماري دارد‪.‬‬
‫متأسفانه تعالیم و اال و مقدس اسالمی که کامالً دست نخورده در کتاب و سنت باقی مانده اند از دست‬
‫استعمار و تجاوز و آشوبگري هاي سیاسی نظامی آنها و نظامهاي وابسته به استعمار اکثراً فرصت و مجال پیاده شدن‬
‫را نیافته اند و اِلِّا اوضاع حتماً تغییر می کرد‪.‬‬
‫سؤال‪ :‬عموم مؤمنان مسلمان غالباً این تعبیر را به کار می برند که اسالم در ذات خود عیبی ندارد و عیب‬
‫از مسلمانی ماست‪ .‬شیوع گستردۀ این تعبیر خود حکایت از جدي بودن بحران در میان امت مسلمان دارد‪.‬‬
‫به نظر شما آیا فرصت طوالنی چهارده قرن براي آزمون تاریخی اثبات کار آمدي تعالیم اسالمی کافی‬
‫نبوده است؟ و آیا توجیه شایع و رایج یاد شده در باال می تواند آرامش بخش و مقنع باشد؟ از دیدگاه شما اشکال‬
‫کار کجاست؟‬
‫جواب‪ :‬من جملۀ مشهور (اسالم به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که هست در مسلمانی ماست) را بحال‬
‫مسلمین امروز کامالً صادق می دانم‪ .‬ما اگر تعالیم انسان ساز اسالم را به طور مستقل مطالعه کنیم و آنرا با عملکرد‬
‫کسانی که فقط ظاهراً مسلمانانند غلط ننماییم ذرۀ نقص را در آن نمی یابیم بلکه زیبایی ها و کمال را در آن مشاهده‬
‫می کنیم‪.‬‬
‫این حقیقت در طول تاریخ صدق خود را به اثبات رسانده‪ ،‬کار آیی تعالیم اسالم در آغازین روز هاي طلوع‬
‫خورشید اسالم به اثبات رسید که چگونه از مردمی وحشی و غیر متمدن انسانهایی پیشتاز در جمیع عرصه هاي علم‬
‫و فرهنگ بشري ساخت و به نحو معجزه آسایی آنان را که هیچ بهره اي از رشد و شگوفایی علمی و اخالقی‬
‫نداشتند به قله هاي رفیع مجد و عظمت رسانید‪.‬‬
‫این حقیقت عیان را کارشناسان تمدن بشري نیز معترفند‪ .‬برتراند راسل‪ ،‬گوستاولوبون و بسیاري دیگر از‬
‫رصد کنندگان تمدن بشري در آثار منتشرۀ شان از سهم عظیم مسلمانان در شگوفایی تمدن غربی یاد نموده اند‪.‬‬
‫بنابر این کار آیی تعالیم اسالم در مقاطعی از تاریخ خود عمالً آزموده شده است‪.‬‬
‫اما اگر قضیه را از بعد فردي به جاي بعد اجتماعی آن که نقش دولتها و دولتمردان در آن پر رنگ تر است‬
‫بررسی کنیم‪ ،‬انسانهاي مهذب و پاک بسیاري را می بینیم که تخلق به اخالق اسالمی‪ ،‬چهره هاي تابناک و منوري‬
‫از آنان ساخته است‪.‬‬
‫درس یازدهم‪ :‬بحث عرفانی و تصوف اسالمی‬

‫در هر شهر و روستا و قریۀ سرزمین هاي اسالمی مصادیق بسیاري را می یابیم که حقیقتاً فراتر از سایر انسان‬
‫هاي امروز بوده و آبروي اهل زمین اند! آدمیان نیکو سیرتی که وجود پاک خود را به دروغ و خیانت و تزویر و‬
‫تضییع حقوق خلق اهلل آلوده ننموده و حتی حاضرند از جان خود براي نجات بشریت بگذرند‪.‬‬
‫اما نکته اي را که من مایلم به عنوان یك فراخوان عمومی طرح کنم اینست که‪ ،‬اگر افرادي در مورد میزان‬
‫ارزش و کار آیی تعالیم اسالمی به دیدۀ تردید می نگرند‪ ،‬من (در حالیکه متأسفانه عالم و کارشناس مسایل دینی‬
‫هم نیستم تنها به عنوان یك مسلمان هوادار اسالم) اعالم می کنم که اگر برخی از نخبگان حق جوي غربی از هر‬
‫قشري حاضر شوند تا یکبار جهان بینی و تیوري تعالیم و احکام اسالمی را فرا بگیرند و سپس در صحنۀ عمل نیز‬
‫موارد طرح شده را بیازمایند امّا تغییر نکردند‪ ،‬ادعاي خود را در مورد کارآیی آموزه هاي اخالقی و عقیدتی اسالمی‬
‫پس می گیرم‪ ،‬البته به شرطی که ارادۀ حقیقی در مواجهت با حق و حقیقت‪ ،‬قصد پذیرش حق را داشته باشند‪.‬‬
‫بنابر این هر کس که آرزوي اصالح شدن را دارد من با یقین و اطمینان کامل می گویم که راهی جز تعالیم‬
‫عرفانی اسالم نیست‪ .‬براي اثبات این مدعا من در این راه به قربانی حاضرم و اگر در اثبات این حقیقت کامیاب‬
‫نگشتم به محاکمه نیز آماده ام‪.‬‬
‫در اخیر بار دیگر یاد آور می گردم که بري دانستن اسالم از هر گونه عیب و نقص و ایراد را در ضعف شخصیت‬
‫و نقص تربیت بعضی از مسلمانان دیدن و گفتن‪ ،‬اعترافی است مردانه و مطابق با حقیقت‪ .‬و چنانچه عملکرد نا سالم‬
‫کسانی که رابطه اي با اسالم ندارند و با روح اسالم بیگانه اند را به حساب اسالم بگذاریم کار غیر عادالنه‪ ،‬غلط‪ ،‬و‬
‫‪1‬‬
‫ناپسندي انجام داده ایم‪.‬‬

‫‪ .1‬متن مصاحبۀ اختصاصی (علمی) پروفیسور عبدالباري راشد با آقاي علی زکی گردانندۀ برنامۀ ( بر بال اندیشه) تلویزیون راه فردا‪.1021 ،‬‬

You might also like