You are on page 1of 49

‫‪ -1‬واژه اخالق جمع خلق است که در لغت به معنای سرشت و سجیه آمده است اعم از سجایای نیکو و‬

‫پسندیده یا سجایای زشت و ناپسند‪.‬‬

‫‪ -2‬در عموم کتابهای لغوی‪ ،‬این واژه با واژه (خَلق) هم ریشه شمرده شده است‪.‬‬

‫‪ -3‬خُلق زیبا به معنای بهره مندی از سرشت و سجیه ای زیبا و پسندیده و خَلق زیبا به معنای داشتن‬
‫آفرینش و ظاهری زیبا و اندامی موزون و هماهنگ است‪.‬‬

‫‪ -4‬رایج ترین معنای اصطالحی اخالق در میان اندیشمندان اسالمی عبارت است از‪:‬‬

‫صفات و ویژگی های پایدار در نفس که موجب می شوند کارهایی متناسب با آن صفات‪ ،‬به طور‬
‫خودجوش و بدون نیاز به تفکر و تامل ‪،‬از انسان صادر شود‪.‬‬

‫‪ -5‬ابو علی مِسکَویه در تعریف اخالق می گوید‪:‬‬

‫اخالق حالتی نفسانی است که بدون نیاز به تفکر و تامل ‪ ،‬آدمی را به سمت انجام کار حرکت می دهد‪.‬‬

‫‪ -6‬جامع ترین تعریف علم اخالق‪:‬‬

‫علمی است که با معرفی و شناساندن انواع خوبی ها و بدی ها‪ ،‬راه های کسب خوبی ها و رفع و دفع‬
‫بدی ها را به ما می آموزد‪.‬‬

‫‪ -7‬علم اخالق هم بُعد شناختی و معرفتی دارد و هم بعد عملی و و رفتاری‪.‬‬

‫‪ -8‬علم اخالق همانند فلسفه و علوم عقلیِ محض نیست که صرفا" بعد عقالنی و نظری انسان را تقویت‬
‫کند؛ بلکه هدف اصلی آن‪ ،‬آموزش شیوه رفتار است‪.‬‬

‫‪ -9‬انواع پژوهش های اخالقی‬

‫اول‪ .‬اخالق توصیفی‬

‫به توصیف و معرفی اخالقیات افراد‪ ،‬گروه ها و جوامع مختلف می پردازد‪.‬‬

‫در پژوهش های توصیفی صرفا" در پی توصیف و گزارش از اخالقیات خاصی هستیم‪ .‬این گونه پژوهش‬
‫با روش تاریخی و نقلی صورت می گیرد و هدف از آن صرفا" آشنایی با نوع رفتار اخالقی فرد یا جامعه ای‬
‫خاص است و نه تحلیل عقلی و فلسفیِ اخالقیات گزارش شده و یا توصیه و ترغیب افراد به عمل بر طبق‬
‫آنها و یا اجتناب از آنها‪.‬‬
‫این مطالعات را معموال" جامعه شناسان‪ ،‬مردم شناسان و مورخان صورت می دهند‪.‬‬

‫دوم‪ .‬اخالق هنجاری‬

‫این بخش از مطالعات و پژوهش های اخالقی که اخالق دستوری نیز نامیده شده است به بررسی افعال‬
‫اختیاری انسان و صفات حاصل شده از آنها ‪ ،‬از حیث خوبی یا بدی و بایستگی یا نبایستگی ‪ ،‬می پردازد‪.‬‬

‫موضوع بحث در این گونه پژوهش ‪ ،‬افعال اختیاری انسان و صفات درونی حاصل شده از افعال اختیاری‬
‫است نه دیدگاه های افراد‪ ،‬گروه ها ‪ ،‬اقوام ویا ادیانی خاص‪.‬‬

‫روش بحث در این نوع پژوهش ‪ ،‬روش استداللی و عقلی است ونه روش تجربی و تاریخی‪.‬‬

‫مهمترین نقش و کارکرد اخالق هنجاری‪ ،‬ارائه نظریه و دیدگاهی معقول برای تبیین خوبی و بایستگی ‪ ،‬یا‬
‫بدی و نبایستگی یک عمل است‪.‬‬

‫در اخالق هنجاری به دنبال پاسخ به این پرسش ها هستند که دلیل درستی کار های درست چیست؟‬
‫معیار تمایز کار خوب و بد کدام است ؟ و چرا باید متخلق به اخالق فاضله شد و از اخالق رذیله پرهیز‬
‫کرد؟‬

‫سوم‪ .‬فرا اخالق‬

‫به بررسی تحلیلی و فلسفی درباره مفاهیم و احکام اخالقی می پردازد‪.‬‬

‫موضوع این نوع پژوهش‪ ،‬مفاهیم و جمالتی است که در اخالق هنجاری مورد بحث قرار می گیرند‪.‬‬

‫فیلسوفی که به این نوع بررسی می پردازد دغدغه درستی یا نادرستی و حقانیت یا بطالن گزاره های‬
‫اخالقی را ندارد‪.‬‬

‫در فرااخالق‪ ،‬مفاهیم و احکام اخالقی از سه جهت عمده مورد بحث و بررسی قرار می گیرند‪ :‬از حیث‬
‫معنا شناسی‪ ،‬از حیث معرفت شناسی و از حیث وجود شناسی ‪ .‬نخستین مورد مربوط به مفاهیم اخالقی‬
‫است و حیثیت دوم و سوم ناظر به احکام و جمالت اخالقی است‪.‬‬

‫‪ -11‬اخالق کاربردی‬

‫اخالق کاربردی در حقیقت زیرمجموعه اخالق هنجاری است‪ .‬به تعبیر دیگر اخالق کاربردی همان اخالق‬
‫هنجاری است البته در حوزه های خاصی از زندگی فردی و اجتماعی‪.‬‬

‫اخالق کاربردی در حقیقت درصدد آن است که کاربرد و اِعمال منظم و منطقی نظریه اخالقی را در حوزه‬
‫مسائل اخالقی خاصی نشان دهد‪.‬مباحثی مانند اخالق دانش اندوزی و علم اندوزی‪ ،‬اخالق پژوهش ‪،‬‬
‫اخالق نقد‪ ،‬اخالق گفتگو‪ ،‬اخالق محیط زیست ‪ ،‬اخالق سیاست‪ ،‬اخالق جنسی‪ ،‬اخالق معیشت را می توان از‬
‫مباحث مربوط به اخالق کاربردی به شمار آورد‪.‬‬

‫اخالق کاربردی شامل اخالق حرفه ای نیز می شود‪ .‬منظور از اخالق حرفه ای تعمل در باره ابعاد اخالقی‬
‫مسائل وموضوعاتی است که به مشاغل خاصی مربوط می شود مانند اخالق پزشکی‪ ،‬اخالق تجارت‪ ،‬اخالق‬
‫روزنامه نگاری وامثال آن ‪.‬‬

‫یکی از دغدغه های مهم اخالق کاربردی ‪ ،‬حل معضالت و تعارضات اخالقی است ‪ .‬هرچند حل معضالت‬
‫اخالقی جایگاه مهمی در اخالق کاربردی دارد ‪.‬‬

‫اخالق کاربری یا کار بستی ‪ ،‬عبارت است از کاربرد و تطبیق استدالل ها‪ ،‬اصول ‪ ،‬ارزش ها وایده آل های‬
‫اخالقی درباره رفتار های اخالقی ‪ ،‬اعم از رفتار های فردی واجتماعی‪ ،‬با توجه ویژه به معضالت و تعارضات‬
‫اخالقی‬

‫هدف از این نوع پژوهش نیز ارزش گذاری و ارزیابی اخالقی و در نتیجه پذیرش یا انکار آن خط مشی ها‬
‫و رفتار هاست‪.‬‬

‫‪ -11‬اهمیت وجایگاه علم اخالق‬

‫علم اخالق یکی از ضروری ترین علوم برای انسان است‪ .‬این علم در حقیقت علم زندگی و آیین زیستن‬
‫‪ ،‬به معنای حقیقی کلمه است‪.‬علمی است که افزون بر بیان احکام ارزشی همه ابعاد فردی و اجتماعی‬
‫زندگی آگاهانه و مختارانه ما ‪ ،‬راه های اتصاف به فضایل و بهره مندی از خوبی ها و دفع ورفع زشتی ها‬
‫را نیز نشان می دهد ‪.‬‬

‫علم اخالق یکی از مهم ترین و سرنوشت سازترین دانش هاست ‪.‬‬

‫امام کاظم (ع) می فرماید ‪ :‬الزم ترین دانش برای تو ‪ ،‬دانشی است که تو را به صالح قلبت راهنمایی کند‬
‫و فساد آن را برایت آشکار سازد‪.‬‬

‫یکی از مهم ترین رسالت های پیامبران پرورش اخالقی مردمان و تزکیه و تهذیب جان های آنان بوده است‪.‬‬

‫پیامبر بزرگ اسالم هدف اصلی رسالت خود را به کمال رساندن خاق های کریم و منش های بزرگوارانه‬
‫معرفی کرده است ‪.‬‬

‫اخالق نیک و زدودن زشتی ها و آراستگی به خوبی ها یکی از عوامل مهم بهره مندی از سعادت دنیوی و‬
‫اخروی است‪.‬‬

‫امر به معروف و نهی از منکر نیز از واجبات فقهی و اخالقی است‪.‬‬


‫یکی از رسالت های اخالق کاربردی این است که به تحلیل و بررسی ریشه ای و بنیادین فضایل و رذایل‬
‫اخالقی و راه تشخیص تکالیف اخالقی و شیوه تحقق آنها در قلمرو های خاصی بپردازد‪.‬‬

‫این شاخه از مطالعات اخالقی بر آن است تا به جای ارائه هفرستس بلند از فضایل و رزایل اخالقی ‪ ،‬با‬
‫تقویت بعد عقالنی و استداللی فراگیران ‪ ،‬شیوه استدالل اخالقی در امور روزمره زندگی را به آنان‬
‫بیاموزد‬

‫اخالق کاربردی ‪ ،‬با ارائه معیار ها ومالک هایی مشخص برای رفتار های اخالقی در قلمرو های مختلف زندگی‬
‫فردی و اجتماعی ‪ ،‬به کاربردی کردن توصیه ها و ارزش های اخالقی کمک می کند ‪ .‬وبه همین دلیل است‬
‫که به آن اخالق کاربردی می گویند‪.‬‬

‫‪ – 12‬تاریخچه اخالق کاربردی‬

‫در زمینه اخالق دانشجویی می توان به کتاب های ارزشمندی چون آداب المتعلمین نوشته خواجه نصیر‬
‫الدین طوسی و منیه المرید فی آداب المفید و المستفید‪ ،‬نوشته شهید ثانی اشاره کرد‪.‬‬

‫در زمینه اخالق معاشرت ‪ ،‬کتب هایی مانند آداب العشره ‪ ،‬نوشته محمد کاظم حائری را می توان نمونه‬
‫آورد ‪.‬‬

‫در حوزه اخالق سیاست نیز کتاب های فراوانی نوشته شده است که از جمله آن می توان به آداب الملوک ‪،‬‬
‫نوشته میرزا دفیع الدین نظام العلما و آداب سلطنت نوشته سید هبه اهلل حسین اشاره کرد ‪.‬‬

‫در زمینه اخالق و آداب سفر نیز کتاب هایی مانند آداب السفر ‪ ،‬نوشته یحیی بن سعید الحلی ‪ ،‬آداب‬
‫السفر نوشته محمد طاهر قزوینی را می توان به عنوان نمونه بر شمرد‪.‬‬

‫درباره اخالق مهمانی و ضیافت نیز کتاب های مستقلی مانند کتاب آداب الضیافه نوشته محسن فیض‬
‫کاشانی نوشته شده است‪.‬‬
‫‪ - - 1‬نخستین آیاتی که بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد ‪ ،‬بهترین دلیل بر جایگاه ویژه تعلیم و تعلم در‬
‫اسالم است ‪.‬‬

‫عَلَّمَ‬ ‫*‬ ‫الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ‬ ‫*‬ ‫اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ‬
‫الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ‬

‫‪ -2‬قرآن کریم به صراحت ‪ ،‬تعلیم را یکی از اهداف اساسی بر انگیختن پیامبر اکرم (ص) دانسته است‪.‬‬

‫‪ -3‬ضرورت فراگیری علم از دیدگاه اسالم ضرورتی مطلق است‪.‬‬

‫‪ -4‬حدیث (اُطلُبوا العلمَ من المَهدِ الی اللَّحد) محدودیت زمانی را برای تحصیل علم از میان بر می دارد‪.‬‬

‫‪ -5‬احادیثی مانند (حکمت ‪ ،‬گمشده مومن است پس از آن را فرابگیرد هر چند در دست منافق باشد) ‪،‬‬
‫محدودیت ار حیث معلم را نفی می کند‪.‬‬

‫‪ -6‬پیامبر اکرم (ص) درباره برتری عالم بر عابد می فرماید‪ :‬برتری علم بر عابد همچون برتری ماه شب‬
‫چهارده بر سایر ستارگان است‪.‬‬

‫‪-7‬پیامبر اکرم (ص) می فرماید ‪ :‬به درستی که برتری عالم بر عابد همچون برتری خورشید بر سایر‬
‫سیارات است‪.‬‬

‫‪ -8‬پیامبر گرامی اسالم علم آموزی را از واجبات عمومی همه مسلمانان بر می شمارد و می فرماید ‪:‬‬
‫علم آموزی بر هر مسلمانی واجب است‪.‬‬

‫‪ -9‬امام باقر (ع) از پیامبر (ص) نقل می کند که فرمود‪ :‬به درستی که یاددهنده و یادگیرنده دارای‬
‫پاداشی یکسان اند؛ روز قیامت‪ ،‬همچون دو اسب مسابقه ‪ ،‬دوشادوش یکدیگر می آیند ‪.‬‬

‫‪ -11‬فراگیری دانش مطلوبیت ذاتی ندارد‪.‬‬

‫‪ -11‬سوره انفال آیه ‪29‬‬

‫إَن تَتَّقُواْ اللّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَاناً‬

‫بر اساس این آیه شریفه ‪ ،‬تقوا ‪ ،‬فراگیری و پذیرش حقایق را تسهیل می کند‪.‬‬

‫براساس این آیه در قرآن کریم تصریح شده است که ثمره پارسایی ‪ ،‬بهره مندی از فرقان و قدرت‬
‫تشخیص حق از باطل است ‪.‬‬
‫‪ -12‬متون دینی‪ ،‬همه انسان ها حتی کافران و فاسقان را به دانش اندوزی و پیروی از دانش و پرهیز‬
‫از پیروی گمان دعوت کرده و به تعقل و تدبر فراخوانده اند‪.‬‬

‫‪ -13‬قرآن خود در برابر حق گریزان ‪ ،‬عمال به اقامه دلیل عقلی پرداخته است‪.‬‬

‫‪ -14‬سیره عملی پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم (ص) به خوبی نشان می دهد که آن بزرگواران نیز‬
‫مخالفان خود را به بحث عقلی دعوت کرده‪ ،‬در برابر آنان ‪ ،‬از براهین عقلی مدد جسته اند‪.‬‬

‫‪ -15‬مراد از نشاندن پارسایی در کنار خردورزی و دانش اندوزی ‪ ،‬به معنای آن است که با بازگرداندن‬
‫روح و سرشت آدمی به حالت پاکی و صداقت نخستین و فطری اش ‪ ،‬فراگیری و پذیرش حقایق را برای او‬
‫تسهیل نماید‪.‬‬

‫‪ -16‬کسب دانش و توسعه دانستنی های انسان ‪ ،‬معلول کارکرد قوای درونی و بیرونی او است ‪.‬‬

‫‪ -17‬متون اسالمی در کنار دعوت به دانش اندوزی ‪ ،‬بر پارسایی و همزمان با تعلیم ‪ ،‬بر تزکیه و زدودن‬
‫زنگار گناه و وسوسه شیطان از دل نیز تاکید می ورزند ‪ ،‬به سبب آن است که تفکر آدمی را از بند اسارت‬
‫شیاطین درونی و بیرونی آزاد سازند‪.‬‬

‫حق گشاید هر دو دست عقل را‬ ‫چون که تقوا بست دو دست هوا‬

‫‪ -18‬تقوا سبب می شود فطرت انسان به پاکی و زاللی نخستین خود بازگردد‪.‬‬

‫‪ -19‬موانع دست یابی به علم حقیقی‬

‫اول – پیروی از حدس و گمان‬

‫یکی از لغزشگاه های فهم و اندیشه درست آن است که انسان این عادت بد را به ساحت تفکر عقالنی‬
‫وعلمی نیز سرایت دهد و به جای پیروی از یقین ‪ ،‬به گمان و حدس بسنده کند‪.‬‬

‫عبارت ( وچیزی را که بدان علم نداری دنبال مکن؛ زیرا گوش و چشم و قلب‪ ،‬همه مورد پرسش واقع‬
‫خواهند شد) به پیروی از حدس و گمان اشاره دارد‪.‬‬

‫دوم – تقلید کورکورانه‬

‫ریشه تقلید در مسائل جزئی و فرعی ‪ ،‬و منشأ اصلی مدپرستی و مدگرایی ‪ ،‬خودباختگی فکری و تقلید‬
‫در اندیشه و مسائل کلی است‪.‬‬

‫دان مقلد در فروعش ای فضول‬ ‫چون مقلد بود عقل اندر اصول‬
‫یکی دیگر از موانع تحصیل علم واقعی و داشتن اندیشه درست ‪ ،‬سپردن مهار تفکر به دست دیگران‬
‫است‪.‬‬

‫قایمست و جمله پر و بالشان‬ ‫که به ظن تقلید و استداللشان‬

‫آیه ی شریفه ی (رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَکُبَرَاءنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا پروردگارا! ما رؤسا و بزرگ تران خویش‬
‫را اطاعت کردیم و ما را از راه به در کردند) به تقلید کورکورانه اشاره دارد‪.‬‬

‫سوم – شتابزدگی‬

‫انسان به صرف فراهم آمدن اطالعاتی اندک درباره یک موضوع ‪ ،‬به نتیجه گیری می پردازد و چنان‬
‫می پندارد که به همه جوانب مسئله احاطه کامل داشته و هیچ نکته ای در پس پرده ابهام باقی نمانده‬
‫است‪.‬اینگونه اظهار نظر های شتابزده ‪ ،‬یکی دیگر از لغزشگاه های اخالقی اندیشه است‪.‬‬

‫قرآن کریم در تقبیح شتابزدگی می فرماید‪:‬‬

‫و انسان ( بر اثر شتابزدگی) بدی ها را طلب می کند آن گونه که نیکی ها را می طلبد؛ و انسان همیشه‬
‫عجول بوده است‪.‬‬

‫امیر مومنان در این باره می فرماید‪:‬‬

‫از شتابزدگی بپرهیز‪ ،‬زیرا شتابزدگی در کارها موجب می شود که انسان به هدف نرسد و کارش ستوده‬
‫نباشد‪.‬‬

‫چهارم – تمایالت نفسانی‬

‫دیدگان اندیشه زمانی می توانند به جمال حقیقت روشن شوند که گرد و غبار گرایش های نفسانی بر‬
‫چهره آن ننشسته باشد و از اسارت و بردگی و هم و خیال رهیده باشد‬

‫هوا و هوس گرد برخاسته‬ ‫حقیقت سرایی است آراسته‬

‫نبیند نظر گر چه بیناست مرد‬ ‫نبینی که هرجه که بر خاست گرد‬

‫حب و بغض ها و جهت گیری های تعصب آمیز ‪ ،‬مسیر تعلیم و تفکر را منحرف کرده و انسان را از کشف‬
‫حقیقت و درک درستی یا نادرستی امور باز می دارد ‪.‬‬

‫صد حجاب از دل به سوی دیده شد‬ ‫چون غرض آمد هنر پوشیده شد‬

‫عجب و خود بزرگ بینی نیز یکی دیگر از رزایل اخالقی است که ثمره ای جز سستی و ضعف عقل و‬
‫گمراهی علمی انسان را در پی ندارد‪.‬‬
‫‪ - 21‬از دیدگاه پیامبر (ص) گرامی اسالم بدترین مردمان در نزد خداوند در روز قیامت عالمی است‬
‫که از عملش سودی نبرده است و کسی که برای جلب توجه مردم به سوی خود به دنبال تحصیل علم‬
‫باشد ‪ ،‬بوی بهشت نخواهد چشید‪.‬‬

‫‪ -21‬آداب اخالقی آموختن ‪:‬‬

‫اول – انگیزه االهی (اخالص)‬

‫پیامبر اکرم در حدیث بسیار مشهور و معتبری می فرماید ‪:‬‬

‫(هر کس خود را چهل روز برای خدا خالص کند‪ ،‬چشمه های حکمت از قلب او بر زبانش جاری خواهد شد)‬

‫نخستین موضوعی که دانشجو باید به طور جد به آن توجه کند ‪ ،‬نیت و انگیزه تحصیل است‪.‬‬

‫بر اساس نظام اخالقی اسالم ‪ ،‬نیت و انگیزه ‪ ،‬بیش از خود عمل اهمیت دارد و به همین دلیل است‬
‫که پیامبر اکرم فرموده اند ‪ ( :‬نیت مومن بهتر از عمل اوست )‬

‫ماهیت هر عملی با توجه به نیتی که فرد در انجام آن داشته است‪ ،‬مشخص می شود‪.‬‬

‫بر اساس نظام اخالقی اسالم ‪ ،‬صرف ( حُسن فعلی ) ‪ ،‬یعنی خوب بودن کار برای ارزش گذاری اخالقی آن‬
‫کافی نیست؛ بلکه (حسن فاعلی ) ‪ ،‬یعنی نیت خوب داشتن در انجام آن ‪ ،‬نیز باید به آن ضمیمه شود‪.‬‬

‫در فرموده پیامبر که می فرماید نیت مومن بهتر از عمل اوست به مسئله حسن فاعلی تاکید شده است‪.‬‬

‫امام صادق ( ع ) در آیه ی ( قُل کل یعمل علی کلمه شاکله ؛ بگو همگان بر اساس شاکله خود رفتار‬
‫می کنند ‪،‬شاکله را به ( نیت ) تعریف کرده اند‪.‬‬

‫نیت به حسن فاعلی اشاره دارد‪.‬‬

‫امام خمینی ( ره ) می فرماید ‪ :‬نیت ‪ ،‬صورت کامله عمل و فصل محصل او است ‪ ،‬و صحت و فساد و کمال‬
‫و نقص اعمال به آن است‪.‬‬

‫کار اخالقی و ارزشمند از دیدگاه اسالم کاری است که صرفا برای رضایت خداوند انجام گرفته باشد‪.‬‬

‫تاثیر نیت روی کار و تاثیر کار در تکامل نفس انسان و رسیدن او به سعادت ابدی ‪ ،‬تاثیری تکوینی‬
‫است‪ ،‬نه قراردادی به تعبیر دیگر ‪ ،‬نیت ‪ ،‬بیانگر یک رابطه حقیقی است و نه یک رابطه قراردادی ‪.‬‬
‫عمل بدون نیت ‪ ،‬در حقیقت ‪ ،‬یک کالبد مرده است که با دل و روح انسان ارتباط نمی یابد‪.‬‬

‫منظور از این نیتی که شرط ارزش اخالقی است ‪ ،‬داعی و انگیزه کار است‪.‬‬
‫در ارزش گذاری تحصیل علم و دانش اندوزی نیز‪ ،‬نقش عمده بر عهده نیت دانشجو است‪.‬‬

‫علم اندوزی در صورتی ارزشمند است و ما را به سعادت و کمال نهایی نزدیک می کند که هدف اصلی‬
‫از تحصیل آن ‪ ،‬قرب الهی باشد‪.‬‬

‫نشانه نیت الهی داشتن در تحصیل علم این است که به همان اندازه که علم و دانش انسان افزایش‬
‫می یابد ‪ ،‬ذلت درونی او در برابر خودش و تواضعش در برابر مردم و خوف و خشیتش در برابر خدای‬
‫متعال و درکش نسبت به دین و حقایق الهی افزایش می یابد‪.‬‬

‫پیامبر اکرم (ص) در این باره می فرماید‪:‬‬

‫کسی که برای رضای الهی در پی دانش باشد ‪ ،‬هر بابی از دانش که برای او گشوده می شود ذلت و‬
‫خود کم بینی اش در برابر خودش‪ ،‬تواضعش در برابر مردم ‪ ،‬ترسش در برابر خداوند و تالشش در‬
‫امور دینی افزایش می یابد‪.‬‬

‫دوم – انتخاب استاد شایسته‬

‫امام باقر ( ع ) در پاسخ به این پرسش که منظور از طعام در این آیه که می فرماید ‪( :‬فلینظر االنسان‬
‫الی طعامه) چیست ‪ ،‬فرمود ‪ :‬منظور علم است‪.‬‬

‫آیه شریفه (فلینظر االنسان الی طعامه ؛ همانا انسان باید به غذای خویش بنگرد) ‪ ،‬به انتخاب استاد‬
‫شایسته اشاره دارد‪.‬‬

‫پیامبر اکرم ( ص ) در حدیثی معلم و استاد شایسته را کسی می داند که شاگردان خود را ‪:‬‬

‫اول ‪ .‬از تکبر به تواضع دعوت می کند ؛‬

‫دوم ‪ .‬از حیله گری و چاپلوسی به خلوص و خیرخواهی فرا می خواند؛‬

‫سوم ‪ .‬از جهل به علم می کشاند‪.‬‬

‫استاد شایسته کسی است که با رفتار خود دانشجو را به کسب فضایل ترغیب و از آلودگی به رزایل‬
‫اخالقی دور کند‪ .‬استادی است که دیدن او انسان را به یاد خدا اندازد و سخن گفتنش بر علم دانشجو‬
‫بیفزاید‪.‬‬

‫سوم – رعایت اولویت ها‬

‫شهید اول درباره رعایت اولویت ها فرموده اند ‪ « :‬گذراندن عمر درکارهای مباح و پرداختن به امور‬
‫غیر ضروری ‪ ،‬هر چند به میزان اندک ‪ ،‬حاصلی جز زیان ندارد »‬
‫استاد عام به کسی گفته می شود که ماموریت خاصی از سوی خداوند برای هدایت دیگران بر عهده ندارد‪.‬‬

‫مهم ترین وظیفه دانشجویان تحصیل دانش های سودمند برای جامعه است‪.‬‬

‫حضرت علی (ع) در عبارت (سل عما ال بد لک من علمه و ال تعذر فی جهله )) به رعایت اولویت ها اشاره‬
‫می کند ‪.‬‬

‫چهارم – خوب گوش دادن‬

‫جانور فربه شود از حلق و نوش‬ ‫آدمی فربه شود از راه گوش‬

‫یکی از آدابی که رعایت آن برای هر کسی الزم است ‪ ،‬هنر خوب گوش دادن به سخنان استاد است ‪.‬‬

‫شنونده خوب کسی است که ‪:‬‬

‫اول ‪ .‬در سخنان گوینده خوب دقت کند و به تعبیر دیگر ‪ ،‬برای ( ادراک ) آمادگی کامل را داشته باشد ‪.‬‬

‫دوم‪ .‬بردبار وشکیبا بوده و احساس خستگی نکند؛‬

‫سوم ‪ .‬بتواند میان نکات اصلی گفتار گوینده و شاخ و برگ های آن تفکیک نماید‪ ،‬مثال مناقشه در مثال‬
‫نکند و به لُبّ سخن توجه کند‪.‬‬

‫پنجم – پرسش و پرسشگری‬

‫پرسش وپرسشگری اگر برای کشف حقیقت و فهم واقعیت باشد ‪ ،‬نه تنها از فضایل اخالقی است ‪ ،‬که‬
‫در پاره ای اوقات از نظر شرعی و فقهی نیز واجب است‪.‬‬

‫پیامبر اعظم (ص) پرسش را به عنوان کلید خزاین و گنجینه های دانش معرفی کرده و نه تنها افراد‬
‫را به پرسشگری تشویق می کند ‪ ،‬بلکه می فرماید پرسشگر اجر و پاداش اخروی نیز دارد ‪ ( :‬دانش‬
‫گنج است و کلید آن پرسش است)‬

‫به درستی که چهار دسته مأجورند‪ :‬پرسشگر ‪ ،‬گوینده ‪ ،‬شنونده و دوستدار آنها ‪.‬‬

‫امام صادق (ع) پرهیز از پرسش را موجب هالکت قوم می داند ‪( » :‬إنما یهلک الناس النهم ال یسالون)‬

‫امام صادق (ع) می فرماید ‪ « :‬کسی که ] بنا داشته باشد به هر نحو ممکن [ همه سواالتی را که از او‬
‫می شود‪ ،‬پاسخ دهد ‪ ،‬دیوانه است‪.‬‬

‫در روایات آمده است اگر کسی نادانسته پرسش های دینی مردم را پاسخ دهد و از روی جهل فتوا‬
‫صادر کند مورد لعن و نفرین همهم فرشتگان خداوند است ‪.‬‬
‫یکی از عوامل اختالف و تفرقه‪ ،‬پرگویی جاهالن است‪.‬‬

‫ششم – ظبط و نگارش مطالب‬

‫پیامبر اکرم (ص) در پاسخ این پرسش که زنجیر کردن علم چگونه است می فرمودند نگارش و ضبط آن ‪.‬‬

‫امام صادق ‪1‬ع) نیز دراین باره فرموده اند‪ :‬کتاب های خود را نگهداری کنید؛ چرا که در آینده به انها‬
‫نیاز خواهید داشت‪.‬‬

‫هفتم – تواضع در برابر استاد‬

‫احترام به عالمان نشانه بهره مندی از عقل و حرمت عالمان همانند و همسنگ حرمت شهیدان و صدیقان‬
‫معرفی شده است ‪.‬‬

‫در برخی از روایات اکرام عالمان به منزله اکرام و احترام به خداوند تلقی شده است ‪.‬‬

‫یکی از اهداف تواضع در برابر استاد و احترام به دانشمندان این است که این کار موجب رشد و‬
‫پیشرفت علم و در نتیجه پیشرفت جامعه اسالمی خواهد شد ‪.‬‬

‫یکی از عللی که اسالم عزیز برای معلم و استاد این همه احترام و مقام و ارزش قائل شده است ‪،‬‬
‫اهمیت و ارزش بندی خود علم است ‪.‬‬

‫‪ -22‬خود شناسی‬

‫هردانشی که در خدمت اسالم و مسلمانان باشد علوم دینی به شمار آمده و اسالم در فراگیری آنان‬
‫تاکید کرده است ‪.‬‬

‫آموختن برخب از دانش ها از واجبات عینی بوده و بر هر مسلمانی الزم است پیش از هر دانش دیگری‬
‫به آموختن آنها بپردازد ‪ .‬یکی از آن دانش ها خود شناسی است‪.‬‬

‫خود شناسی مقدم بر همه دانش ها و معرفت های دیگر است ‪.‬‬

‫در اینجا به برخی از روایات خود شناسی اشاره می کنیم ‪:‬‬

‫هیچ دانشی چون خود شناسی نیست‬

‫برترین دانش ها خود شناسی است‬

‫غایت دانش خود شناسی است‬

‫خود شناسی سود مندترین دانش هاست ‪.‬‬


‫در روایات بزرگترین نادانی جهل به خود است ‪.‬‬

‫مولوی در مذمت خود ناشناسی و مطالعه نکردن در حاالت انفسی و درونی اشعار نغز و زیبایی دارد ‪:‬‬

‫جان خود را می نداند آن ظلوم‬ ‫صد هزاران فصل داند از علوم‬

‫در بیان جوهر خود چون خری‬ ‫داند او خاصیت هر جوهری‬

‫خود ندانی تو یجوزی یا عجوز‬ ‫که همی دانم یجوز از الیجوز‬

‫تو روا یا ناروایی بین تونیک‬ ‫این روا و آن ناروا دانی و لیک‬

‫قیمت خود را ندانی احمقی ست‬ ‫قیمت هر کاله می دانی که چیست‬


‫‪ -1‬پیامبر اکرم (ص) در باره اهمیت و جایگاه اخالق پژوهش فرمود ‪ :‬اگر مومنی پیش از مرگ برگه‬
‫ای از علم از خود بر جای خود بر جای گذاشته باشد همین یک برگ روز قیامت میان او وآتش جهنم‬
‫مانع می شود و خداوند در ازای هر حرفی که بر آن برگه نوشته شده باشد شهری هفت برابر بزرگتر‬
‫از وسعت کل دنیا به او عطا می کند‪.‬‬

‫‪ -2‬هدف اصلی یا دست کم یکی از اهداف اصلی نظام های آموزشی در هر جامعه ای‪ ،‬پرورش پژوهش گر‬
‫و محقق است‪.‬‬

‫‪ -3‬یکی از شاخصه ها و مولفه های مهم برای ارزیابی میزان موفقیت نظام های آموزشی ‪ ،‬شمار‬
‫پژوهشگرانی است که تربیت کرده و در خدمت جامعه قرار می دهد‪.‬‬

‫‪ -4‬رشد علمی در هر جامعه ای مرهون پژوهش های جدید و نوع است ‪.‬‬

‫‪ -5‬پیشرفت و ترقی مادی و معنوی جوامع انسانی ‪ ،‬مدیون پژوهش و تحقیق است ‪.‬‬

‫‪ -6‬فضایل اخالقی در پژوهش ‪:‬‬

‫اول – تصحیح انگیزه و نیت‬

‫تحقیقات ما زمانی حقیقتا معنادار و مفید به حال خودمان و جامعه خواهد بود که با انگیزه ی الهی و نیت‬
‫درست صورت گیرد‪.‬‬

‫حسن فعلی نیازمند حسن فاعلی است یعنی یک کار خوب تا با انگیزه خوب انجام نگیرد ارزش اخالاقی ندارد‬

‫وقتی گفته می شود پژوهشگر باید با نیت الهی دست به پژوهش بزند به این معناست که پژوهش ها‬
‫و تحقیقات او نیز باید در خدمت اهداف الهی و در جهت خدمت به خلق خدا‪ ،‬دین خدا و به طور کلی‬
‫سعادت واقعی و حقیقی بشر باشد ‪.‬‬

‫دوم – توجه به نقش پیش فرض های ارزشی‬

‫یکی از مهم ترین موضوعات در تحقیق و پژوهش ‪ ،‬تاثیر پیش فرض ها‪ ،‬فرهنگ‪ ،‬جامعه ‪ ،‬ارزش ها و‬
‫امثال آن در تحقیق است ‪.‬‬

‫تحقیق علمی ِ صرف و فارغ از هرگونه پیش فرض و پیش زمینه ای‪ ،‬اگچه ذاتا" محال نیست اما وقوعا"‬
‫محال است‪.‬‬
‫‪www.kaln.ir‬‬

‫به تعبیر فنی تر‪ ،‬علم به طور کلی به ویژه علوم انسانی واجتماعی‪ ،‬دارای بار ارزشی است یعنی پژوهش گر‬
‫نمی تواند فارغ از نظام ارزشی مورد قبولش دست به تحقیق بزند‬

‫هیچ پژوهشی در خال رخ نمی دهد و شخصیت پژوهش گر و نظام حاکم بر جهان بینی و ایدئولوژی شخص‬
‫در فرایند تحقیق او فعاالنه ایفای نقش می کنند ‪.‬‬

‫اندیشه های فلسفی ‪ ،‬عرفانی ‪ ،‬دینی ‪ ،‬اجتماعی و تاریخی محقق ‪ ،‬در ساختار و هندسه علمی و پژوهشی او‬
‫نقش تعین کننده دارد‪.‬‬

‫پیش فرض های ارزشی و دینی ‪ ،‬هم در انتخاب موضوع پژوهش موثرند ‪ ،‬هم در استنتاجات پژوهشی و‬
‫هم در تفسیر و تبیین یافته های پژوهشی ‪.‬‬

‫سوم ‪ .‬آشنایی با پیشینه پژوهش‬

‫جمله مشهور نیوتن که ( اگر توانسته ام افق را اندکی دورتر از دیگران بنگرم بدان سبب است که بر‬
‫شانه های غوالن ایستاده ام) بیانگر همین حقیقت است‪.‬‬

‫چهارم‪ .‬گزینش مسئله‬

‫یکی از مهمترین گام ها و مراحل مقدماتی هر تحقیقی ‪ ،‬مسئله گزینی است‪.‬‬

‫جهت گیری هر تحقیقی با توجه به مسئله آن مشخص می شود به همین دلیل است که انتخاب مسئله‬
‫از جمله مهمترین و بنیادی ترین مراحل تحقیق است‪.‬‬

‫همچنان که خار و گل از خاک و آب‬ ‫هم سوال از علم خیزد هم جواب‬

‫نکته دیگری که در انتخاب موضوع و مسئله تحقیق باید مورد توجه قرار گیرد این است که مسئله ما باید‬
‫به گونه ای باشد که مشکلی از مشکالت علمی یا عملی جامعه بر طرف سازد و در عین حال الزم است که‬
‫مورد عالقه پژوهشگر نیز باشد تا بتواند در برابر مشکالت و موانع احتمالی مقاومت کند‪.‬‬

‫پنجم ‪ .‬شهامت در پژوهش‬

‫این فرموده حضرت علی (ع) به این حقیقت اشاره دارد‪.‬‬

‫چون از کاری ترسیدی خود را در ان بیفکن ؛ زیرا سختی حذرکردن بزرگ تر است از آنچه از آن ترس داری‪.‬‬

‫ششم ‪ .‬امانت داری‬

‫به طور کلی یکی از ضرورت های زندگی اجتماعی است‪.‬‬


‫عدم رعایت آن از سوی افراد یک جامعه اگر به صورت فراگیر درآید موجبات فروپاشی نظام اجتماعی را‬
‫فراهم خواهد ساخت‪.‬‬

‫اساس زندگی اجتماعی بر پایه اعتماد افراد جامعه به یکدیگر است و اگر به واسطه خیانت های مکرر افراد‬
‫یک جامعه این اعتماد از بین رود در حقیقت آن جامعه از بین خواهد رفت‪.‬‬

‫امانت داری در پژوهش و تالیف ‪ ،‬رکن مهمی از حیات علمی و تحقیقی یک جامعه را تشکیل می دهد‪.‬‬

‫امانت داری در امر پژوهش اقتضا می کند که در نقد یا استناد به سخن دیگران از نقل تقطیعی پرهیز‬
‫کنیم‪.‬‬

‫هفتم ‪ .‬حقیقت جویی در پژوهش‬

‫سخن بسیار ارزشمند و جاودانه ارسطو به این امر اشاره دارد‪.‬‬

‫(افالطون را دوست دارم ؛ اما به حقیقت ‪ ،‬بیش از افالطون عالقه دارم )‬

‫وظیفه اخالقی پژوهشگر ‪ ،‬حقیقت طلبی و حقیقت جویی در پژوهش است‪.‬‬

‫هشتم ‪ .‬نشاط در تحقیق‬

‫یکی از مسائل مهم در امر تحقیق‪ ،‬نشاط و شادابی محقق در کار خود است‪.‬‬

‫محقق توانا و موفق کسی است که با شوق و ذوق و نشاط در پی حل مسئله خود باشد و هرگز خستگی و‬
‫کسالت به خود راه ندهد‪.‬‬

‫به تعبیر شهید مطهری ( انسان باید به کارش عشق داشته باشد‪ ...‬آن وقت است که شاهکارها به وجود‬
‫می اورد که شاهکار ساخته عشق است نه پول و درآمد‪ .‬با پول می شود کار ایجاد کرد ولی با پول نمی‬
‫شود شاهکار ایجاد کرد‪ ).‬در رابطه با امر نشاط در تحقیق است‪.‬‬

‫طالب علم است غواص بحار‬ ‫علم دریایی است بی حد و کنار‬

‫ام نگردد سیر خود‪ ،‬از جستجو‬ ‫گر هزاران سال باشد عمر او‬

‫در خاطر از تغیر آن هیچ ترس نیست‬ ‫لذت دنیوی همه هیچ است نزد من‬

‫همچون شب مطالعه و روز درس نیست‬ ‫روز تنعم و شب عیش و طرب مرا‬

‫یکی از عوامل بی انگیزگی و سستی در تحقیق این است که اهمیت کار برای محقق روشن نشده است‪.‬‬

‫کسی که می خواهد دست به تحقیقی بزند پیش از هر چیز باید به توانایی های خود توجه کند‪.‬‬
‫نهم ‪ .‬پژوهش های گروهی‬

‫کارهای گروهی و جمعی نسبت به کارهای فردی از هر جهت بهتر و مفیدترند‪.‬‬

‫بیست مصباح از یکی روشن تر است‬ ‫این خردها چون مصابیح انور است‬

‫این فرموده امیر المومنین (ع) بیانگر پژوهش گروهی است‪.‬‬

‫( بهترین آرا و اندیشه ها ‪ ،‬از آن ِ کسانی است که از مشورت با دیگران خود را بی نیاز نبینند)‬

‫اتقان و استحکام پژوهش گروهی به مراتب بیشتر از پژوهش های فردی است‪.‬‬

‫‪ – 7‬آسیب شناسی اخالقی پژوهش‬

‫اول‪ .‬شهرت زدگی‬

‫یکی از آفات بزرگ پژوهش ها و تحقیقات علمی ‪ ،‬همین امر است‪.‬‬

‫جمله اکثریت هرگز مساوی با حقانیت نیست اشاره به این امر دارد‪.‬‬

‫دوم‪ .‬شتاب زدگی‬

‫یکی دیگر از آفات بزرگ و مخرب پژوهش ‪ ،‬شتاب زدگی است که خود یکی از رذایل اخالقی نیز به شمار می آید‪.‬‬

‫کمترین آفت شتاب زدگی این است که مانع درک درست موضوع می شود‪.‬‬

‫صبر و بردباری ‪ ،‬رکن مهم پژوهش است‪.‬‬

‫سوم ‪ .‬دخالت دادن خواسته های شخصی‬

‫پژوهشگر منصف کسی است که اصل بی طرفی را در تحقیق مورد توجه قرار دهد‪.‬‬

‫تحقیق معتبر تحقیقی است که بی طرفانه و بدون حب و بغض های پیشین صورت گیرد‪.‬‬

‫محقق راستین کسی است که خود را تابع حاصل تحقیق بداند و نه حاصل تحقیق را تابع خودش‪.‬‬

‫پژوهشگر حقیقت طلب کسی است که کامال" تسلیم نتایج پژوهش باشد و نه آنکه پیش از پژوهش و یا‬
‫بعد از مشخص شدن نتایج آن ‪ ،‬بخواهد پژوهش را تابع دیدگاه ها و باورهای پیشینی خود سازد‪.‬‬

‫نهی از تفسیر به رأی در قران ‪ ،‬از همین جا ناشی شده است ‪.‬‬
‫یکی از مهترین دالیل اختالف بر سر موضوع امامت پس از پیامبر اکرم (ص) همین است که افراد نمی‬
‫خواهند بدون پیش فرض و بدون باورهای از پیش طراحی شده به سراغ مطالعه منابع تاریخی و مستندات‬
‫روایی این موضوع بروند‪.‬‬

‫چهارم ‪ .‬انتحال‬

‫یکی دیگر از آفات بزرگ اخالقی پژوهش و تالیف ‪ ،‬سرقت ادبی یا انتحال است‪.‬‬

‫معنای شایع و رایج ان ‪ ،‬همان چیزی است که امروزه از آن با عنوان سرقت ادبی نام برده می شود‪.‬‬

‫دهخدا در تعریف انتحال آورده است‪:‬‬

‫چیز کسی را جهت خود دعوی کردن ‪ ،‬شعرِ دیگری را بر خود بستن ‪ ،‬شعر یا سخن دیگری را برای خود‬
‫دعوی کردن ‪ ،‬سخن ِ کسی دیگر بر خویشتن بستن ‪ ،‬سرقت ادبی ‪ ،‬سخن دیگر بر خویشتن بستن است‪.‬‬

‫معنای دیگری که برای انتحال آورده اند عبارت است از ( خود را مذهبی بستن ‪ ،‬خود را به مذهبی یا به‬
‫قبیله ای منسوب ساختن‪ ،‬خویشتن را به کسی باز خواندن )‬

‫امروزه سرقت ادبی یکی از گناهان کبیره در عالم تحقیق و نویسندگی است و پرهیز از آن یکی از‬
‫نخستین و ابتدایی ترین مسائل اخالقی است که هر دانشجو و دانش پژوهی باید آن را تمرین کند‪.‬‬
‫‪ – 1‬یکی از مهمترین نشانه های شکوفایی علم واندیشه در یک جامعه و همچنین از عالئم رشد و بالندگی‬
‫و پویایی یک ملت ‪ ،‬رونق مباحثات علمی ‪ ،‬تضارب آرا و تبادل افکار است‪.‬‬

‫‪ – 2‬یکی از مهمترین شرایط الزم برای تحقق نشاط و پویایی علمی در جامعه و ایجاد یک جامعه علم دوست‬
‫و اندیشه پرور ‪ ،‬آزادی اندیشمندان و عالمان در ارائه اندیشه ها و نظریات علمی خود است‪.‬‬

‫‪ – 3‬آزادی مطلق ‪ ،‬امری خود ستیز و خود متناقض است‪.‬‬

‫‪ – 4‬یکی از مهمترین قیود آزادی ‪ ،‬قیود اخالقی است ‪.‬‬

‫‪ – 5‬اخالق حاکم بر آزادی است و آزادی در صورتی عاقالنه و ثمربخش خواهد بود که در چهارچوبه اخالق‬
‫باشد‪.‬‬

‫‪ – 6‬یکی ازموضوعات و مسائلی که در دوران جدید به شدت مورد اهتمام اندیشمندان قرار گرفته است ‪،‬‬
‫مباحثی است که تحت عنوان تفکر نقدی مطرح می شود‪.‬‬

‫‪ – 7‬نقد و انتقاد ‪ ،‬صرفا" به معنای ِ بیان خوبی ها و مُحِسنات است و در آن نباید از زشتی ها و نادرستی‬
‫ها ی امر مورد انتقاد سخنی به میان آورد‪.‬‬

‫‪ – 8‬نقد کوششی است برای یافتن و شناختن و دوست داشتن و توصیه کردنِ همه نکته های خوبی که در‬
‫جهان اندیشیده و نوشته شده اند و نه بهترین آنها‪.‬‬

‫‪ – 9‬نقّاد راستین باید به خوبی ها و نه نارسایی ها بپردازد و زیبایی های نهفته یک نویسنده را کشف کند‬
‫و چیزهایی را که دیدن را سزاوارند به جهان عرضه دارد‪.‬‬

‫‪ -11‬برخی دیگر براین باورند که نقد وانتقاد ‪ ،‬صرفا" یا دست کم در معنای رایج و شایع آن ‪ ،‬به معنای‬
‫عیب جویی و خرده گیری است‪.‬‬

‫‪ – 11‬نقد و انتقاد به معنای ارزیابی منصفانه یک چیز است‪.‬‬

‫‪ – 12‬در اصطالح علمای علم ادبیات و بیان ‪ ،‬انتقاد ‪ ،‬ذکر محسنات و عیوب و اشتباهات نوشته ها یا تالیفات‬
‫ادبی است با بصیرت تمام و دقت نظر‪.‬‬

‫‪ – 13‬نقد در اصطالح ( وارسی و بررسی نوشتار ( گفتار یا رفتاری) برای شناسایی و شناساندن زیبایی و‬
‫زشتی ‪ ،‬بایستگی و نبایستگی ‪ ،‬بودها و نبودها و درستی و نادرستی آن است‪.‬‬
‫‪ – 14‬امام صادق (ع) در حدیث مشهوری که بیانگر ضرورت نقد است می فرمایند‪:‬‬

‫بهترین دوستان در نزد من کسانی اند که عیوب و نواقص من را به من هدیه دهند‪.‬‬

‫‪ – 15‬امام علی (ع) که می فرمایند‪:‬‬

‫(کسی که عیب تو را به تو بنمایاند‪ ،‬تو را خیر خواهی کرده است) بیانگر ضرورت نقد است‪.‬‬

‫‪ – 16‬این فرموده حضرت علی (ع) نیز بیانگر ضرورت نقد است‪:‬‬

‫کسی که عیوب و کاستی های تو را پنهان کند دشمن توست‪.‬‬

‫‪ – 17‬نقد و انتقاد از نابسامانی ها و کج اندیشی ها ‪ ،‬از وظایف دینی مردم است‪.‬‬

‫‪ – 18‬نقد اندیشه های نادرست ‪ ،‬در حقیقت از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر در حوزه معرفتی‬
‫است‪.‬‬

‫‪ – 19‬می توان گفت که امر به معروف و نهی از منکر در قلمرو مسائل معرفتی بسیار اساسی تر و‬
‫سرنوشت سازتر از امر به معروف در حوزه رفتار است‪.‬‬

‫‪ – 21‬نقد اندیشه ها و عملکردهای نادرست‪ ،‬به ویژه در جایی که احتمال تاثیر گذاری آنها در میان افراد‬
‫جامعه باال باشد یک وظیفه اجتماعی است‪.‬‬

‫‪ – 21‬شرایط اخالقی نقد‬

‫اول‪ .‬فهم سخن و تبحر در موضوع‬

‫سخن شناس نه ای جان من خطا اینجاست‬ ‫چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست‬

‫نقد بدون فهم و رد بدون درک ‪ ،‬نشانه گستاخی ِ جاهالنه و حق ناشناسی نقاد است‪.‬‬

‫مشاجراتی که در تاریخ میان فقیهان ‪ ،‬فیلسوفان ‪ ،‬متکلمان و عارفان بر سر مسائل مختلف رخ داده است‬
‫عموما" به علت رعایت نکردن فهم سخن و تبحر در موضوع است‪.‬‬

‫دوم ‪ .‬کنار نهادن حب و بغض‬

‫یکی از مهمترین موضوعاتی که رعایت آن شرط اصلی فهم سخن گوینده یا نویسنده و همچنین شرط اصلی‬
‫درک حقیقت یک گفتار یا رفتار است ‪ ،‬کنار نهادن حب و بغض هاست‪.‬‬

‫تاثیر حب و بغض تا آنجاست که می تواند هنر را عیب و عیب را هنر جلوه دهد‪.‬‬
‫نشان صورت یوسف دهد به ناخوبی‬ ‫کسی به دیده انکار اگر نگاه کند‬

‫فرشته ایت نماید به چشم کروبی‬ ‫وگر به چشم ادارت نگه کنی در دیو‬

‫سوم ‪ .‬پرهیز ازنقد متقابل‬

‫یکی دیگر از آفت های اخالقی بزرگ در عرصه نقد و نقادی این است که بسیاری از افراد در پاسخ‬
‫نقدهای ناقدان ‪ ،‬بدون اینکه به پاسخگویی نقدها بپردازند ‪ ،‬به بررسی آثار ناقد و مطالعه سرگذشت و‬
‫تاریخ زندگی ناقد پرداخته است‪.‬‬

‫خود شکن ‪ ،‬آیینه شکستن خطا است‬ ‫آیینه چون نقش تو بنمود راست‬

‫تنها ثمره و پیامد نقد متقابل ‪ ،‬محروم کردن خود از هدایت ها و نصایح دیگران است‪.‬‬

‫چهارم ‪ .‬نقد انگیخته به جای انگیزه ‪:‬به گفته بنگر نه به گوینده‬

‫یکی دیگر از بزرگترین آفت های اخالقی در عرصه نقد ‪ ،‬خلط انگیزه و انگیخته است‪.‬‬

‫کسی که مورد نقد قرار می گیرد به جای پرداختن به پاسخ نقدهای ناقد‪ ،‬به کالبد شکافی نیت و انگیزه او‬
‫اقدام کند‪ ،‬این گونه نقد را زیر پا گذاشته است‪.‬‬

‫انگیزه خوانی یکی از مغالطاتی است که در بسیاری از گفتگوها و مشاجرات سیاسی ‪ ،‬اجتماعی و حتی علمی‬
‫رواج دارد‪.‬‬

‫امیر المومنین (ع) در توصیف این گونه نقد می فرماید‪:‬‬

‫حکمت گمشده مومن است ‪ .‬پس آن را فراگیر هر چند از منافقان باشد‪.‬‬

‫که از دست بی قدری افتد به دست‬ ‫نباید بر این قدر گوهر شکست‬

‫وگر خواندش بی خرد کودکی‬ ‫کسی افتد در اعجاز قرآن شکی‬

‫پنجم ‪ .‬تفکیک اندیشه و رفتار از فرد‬

‫نقد یک سخن یا رفتار نشان دهنده اهمیت آن اندیشه یا رفتار برای ناقد است‪.‬‬

‫کسی که به نقد اندیشه یا سخنی می پردازد ‪ ،‬در حقیقت در جهت اصالح و تکمیل آن گام برداشته است‪.‬‬

‫تفکیک اندیشه و رفتار از فرد باید مورد توجه دو سویه ی انتقاد کننده و انتقاد شونده قرار بگیرد‪.‬‬

‫تفکیک اندیشه و رفتار از فرد به اخالق نقد اشاره دارد‪.‬‬


‫ششم ‪ .‬لزوم بردباری و نقد پذیری‬

‫هرگز نیکی و بدی یکسان نیست؛ بدی را با نیکی دفع کن ناگاه همان کس که میان تو و او دشمنی است ‪،‬‬
‫گویی دوستی گرم و صمیمی است‪.‬‬

‫بی ادب محرم گشت از لطف رب‬ ‫از خدا جوییم توفیق ادب‬

‫بلکه آتش در همه آفاق زد‬ ‫بی ادب تنها نه خود را داشت بد‬

‫نه کَه را منزلت ماند نه مَه را‬ ‫چو از قومی یکی بی دانشی کرد‬

‫باقر به معنای شکافنده است و به آن حضرت به دلیل دانش فراوانشان ‪ ،‬باقرالعلوم یعنی شکافنده‬
‫دانش ها لقب داده اند‪.‬‬

‫هفتم ‪ .‬پرهیز از برچسب زدن‬

‫یکی از شیوه های نادرست و خالف اخالق در نقد ‪ ،‬زدن و انگ زدن به صاحبان اندیشه و یا به ناقدان‬
‫است‪.‬‬

‫یکی از مغالطات منطقی است که معموال" در کتاب های منطقی از آن به عنوان ( مغالطه از طریق منشا ) یاد‬
‫می شود و زمانی رخ می دهد که منتقد بخواهد یک اندیشه یا رفتار را با بیان منشا آن و انتساب آن به‬
‫شخصیت ها یا گروه های مذموم و نامطلوب‪ ،‬نادرست معرفی کند و یا شخص مورد انتقاد بخواهد نقدهایی‬
‫را که به او شده است با بیان تاثیر پذیری منتقد از شخصیت ها یا گروه های منفور و مذموم پاسخ دهد‪.‬‬

‫هشتم ‪ .‬آغاز کردن از خود‬

‫ای کسانی که ایمان آورده ایدچرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟ نزد خدا بسیار موجب خشم است‬
‫که سخنی بگویید که عمل نمی کنید) اشاره دارد به موضوع آغاز کردن از خود ‪.‬‬

‫زمانی که بیش از هر کس دیگری به نقد خود بپردازیم ‪ ،‬واقعا" می توانیم به قصد اصالح و رفع نقص ها‬
‫به نقد اندیشه ها یا رفتارهای دیگران بپردازیم‪.‬‬

‫پیامبر اکرم (ص) می فرمایند‪:‬‬

‫خوشا به حال کسی که عیوب خودش او را از عیب گویی دیگران باز داشته است‪.‬‬

‫امام علی (ع) فرموده اند‪:‬‬

‫بزرگترین عیب آن است که چیزی را زشت انگاری که خود به همانند آن گرفتاری‪.‬‬


‫از امام صادق (ع) نقل است که فرمود‪:‬‬

‫سودمندترین چیز برای انسان این است که به عیب خویش بر مردم پیشی گیرد‪.‬‬
‫‪ – 1‬مسئله معیشت و مسائل مرتبط با آن ‪ ،‬یکی از مهمترین و پایدارترین مسائل بشری است‪.‬‬

‫‪ – 2‬مسئله معیشت مخصوصا" برای قشر جوان جامعه ‪ ،‬یکی از اساسی ترین مسائل است‪.‬‬

‫‪ – 3‬با کار و تالش است که زندگی انسان شکوفا می شود و در سایه کار و تالش است که سعادت دنیا و‬
‫آخرت فرد و جامعه تامین می شود‪.‬‬

‫‪ – 4‬کارکردن و داشتن شغلی آبرومند از عوامل بسیار مهم در احساس شخصیت ‪ ،‬عزت‪ ،‬استقالل و اعتماد‬
‫به نفس است‪.‬‬

‫‪ – 5‬یکی دیگر از آثار مخرب بیکاری یا نداشتن شغلی مناسب ‪ ،‬بدبینی های غیر واقع بینانه به دیگران‪ ،‬به‬
‫ویژه تصمیم گیران جامعه استکه به نوبه خود پی آمدهای ناگوار فردی و اجتماعی ای را خواهد داشت‪.‬‬

‫‪ – 6‬کار یک وظیفه و مسئولیت اجتماعی است‪.‬‬

‫‪ – 7‬مومنان شاغل ‪ ،‬محبوب خداوندند‪ .‬اسالم عزیز کسانی را که در راه تامین معاش خود و خانواده شان‬
‫تالش می کنند همسنگ پاداش مجاهدان و رزمندگان راه خدا و بیله باالتر از اجر آنان قرار داده است‪.‬‬

‫‪ – 8‬پیامبر اکرم (ص) در حدیثی می فرماید‪:‬‬

‫عبادت و پرستش خداوند هفتاد جزء دارد که باالترین و برترین جزء آن ‪ ،‬طلب روزی حالل است‪.‬‬

‫‪ – 9‬امام باقر(ع) درباره کار می فرماید‪:‬‬

‫کسی که برای بی نیازی از مردم و رفاه خانواده و کمک به همسایگانش در طلب روزی حالل باشد‪ ،‬در روز‬
‫قیامت خداوند را در حالی مالقات می کند که چهره اش مانند شب چهارده می درخشد‪.‬‬

‫‪ – 11‬اسالم هرگز کارکردن و تالش برای تامین معاش را جدای از عبادت و پرستش نمی داند‪.‬‬

‫‪ – 11‬پیامبر گرامی اسالم (ص) می فرماید‪:‬‬

‫کسی که بار زندگی خود را بر دوش مردم بیندازد ملعون است‪.‬‬

‫‪ – 12‬امام باقر(ع) می فرماید‪:‬‬

‫حضرت موسی از خداوند سوال کرد ‪ :‬خدایا مبغوض ترین بندگان در نزد تو چه کسانی هستند؟ خداوند‬
‫در پاسخ فرمود‪ :‬کسانی که شب تا صبح همچون مرده ای می خوابند و روز خود را به بطالت و بیکاری می‬
‫گذرانند‪.‬‬
‫‪www.kaln.ir‬‬

‫‪ -13‬یکی از مهمترین ارکان ارزشمندی کارهای اختیاری انسان ‪ ،‬نیت و انگیزه فرد از انجام آن است ‪.‬‬

‫‪ – 14‬اگر انگیزه افراد در کار‪ ،‬انگیزه ای االهی وخدایی باشد ‪ ،‬کار آنان از ارزش های اخالقی برخوردار‬
‫خواهد بود‪.‬‬

‫‪ – 15‬اخالق نیکو به عنوان یکی از عوامل گشایش در رزق و روزی و اخالق بد به عنوان یکی از عوامل‬
‫تنگدستی و فقر معرفی شده است‪.‬‬

‫‪ – 16‬پیامبر گرامی اسالم (ص) در سفارش خود به صحابی گرانقدرش ابوذربه مطلب رابطه اخالق و‬
‫معیشت اشاره کرده و می فرماید‪:‬‬

‫ای ابوذر‪ ،‬به درستی که انسان گاهی به دلیل انجام گناه ‪ ،‬از روزی خود محروم می شود‪.‬‬

‫در روایات دیگری چنین می خوانیم‪:‬‬

‫گنج های رزق در اخالق خوب نهفته است‪.‬‬

‫اخالق نیکو موجب زیادت در روزی می شود‪.‬‬

‫‪ – 17‬آراستگی به فضایل و خوش خلقی ‪ ،‬موجب روی آوردن مردم به فرد می شود‪.‬‬

‫‪ – 18‬گناه اعم از اینکه فردی باشد یا اجتماعی ‪ ،‬موجب محرومیت از رزق ‪ ،‬اعم از مادی و معنوی می شود‪.‬‬

‫‪ – 19‬رزق در اینجا معنایی عام و گسترده دارد و شامل رزق های معنوی و اخروی نیز می شود‪.‬‬

‫‪ – 21‬همه نعمت های الهی که به گونه ای در اختیار انسان قرار گرفته اند رزق به شمار می آیند‪.‬‬

‫‪ – 21‬اهمیت رزق های معنوی مانند علم‪ ،‬ایمان و عبادت و امثال آن به مراتب بیشتر از رزق های مادی‬
‫است‪.‬‬

‫‪ – 22‬خداوند خیر محض است و جز اراده خیر از او سر نمی زند‪.‬‬

‫‪ - 23‬قرآن کریم در آیات متعدد این حقیقت را تاکید کرده است که علت اصلی محرومیت های انسان ‪،‬‬
‫اعمال و رفتارهای ناشایست خود اوست‪.‬‬

‫‪ - 24‬قرآن کریم تقوای الهی را یکی از عوامل گشایش و وسعت رزق دانسته است‪.‬‬

‫‪ -25‬رابطه میان گناه و محرومیت از رزق‪ ،‬به ویژه رزق های مادی ‪ ،‬از نظر قرآن و معارف اصیل اسالمی ‪،‬‬
‫رابطه ای قطعی و ضروری معرفی شده است‪.‬‬

‫‪ – 26‬یکی از مهمترین عوامل سازنده شخصیت انسان ‪ ،‬کار است ‪.‬‬


‫‪ – 27‬رابطه میان کار و شخصیت انسان ‪ ،‬رابطه ای دو طرفه است ؛ یعنی همانطور که کار ‪ ،‬معلول چگونگی‬
‫و نوع شخصیت انسان است ‪ ،‬شخصیت انسان و چگونگی آن نیز معلول و محصول نوع کار و شغل اوست‪.‬‬

‫‪ – 28‬امیر المومنین علی (ع) می فرماید‪:‬‬

‫اگر تو نفس خود را به کاری مشغول نسازی او تو را مشغول خواهد کرد‪.‬‬

‫‪ – 29‬اصوال" یکی از مهمترین علل ارتکاب گناه ‪ ،‬بیکاری است‪.‬‬

‫‪ – 31‬به قول پاستور ‪ :‬بهداشت روانی انسان در البراتوار و کتابخانه است‪.‬‬

‫‪ – 31‬ولتر می گفت‪:‬‬

‫هر وقت احساس می کنم که درد و رنج بیماری می خواهد مرا از پای درآورد به کار پناه می برم‪ .‬کار‬
‫بهترین درمان دردهای درونی من است‪.‬‬

‫‪ – 32‬پاسکال می گفت‪:‬‬

‫مصدر کلیه مفاسد فکری و اخالقی ‪ ،‬بیکاری است‪.‬‬

‫‪ – 33‬امیر المومنین در رابطه کار و احساس شخصیت می فرماید‪:‬‬

‫هرآینه که نقل و انتقال سنگ های سنگین از باالی کوه ها برای من دوست داشتنی تر از منت کشیدن از‬
‫دیگران است‪.‬مردم به من می گویند که کسب و کار برای تو ننگ است در حالی که ننگ و خواری در‬
‫درخواست از مردم است‪.‬‬

‫در جایی دیگر می خوانیم‪:‬‬

‫اگر می خواهی آزاد زندگی کنی ‪ ،‬مثل بردگان تالش کن‪ ،‬آرزویت را از مال دیگران به طور کلی قطع نما‪،‬‬
‫نگو این کار مرا پست می کند زیرا درخواست از مردم ف خوارکننده تر است ‪ ،‬زمانی که از دیگران‬
‫مستغنی باشی ‪ ،‬از همه مردم ارجمندتری‪.‬‬

‫‪ – 34‬درخواست کمک مالی از مردم و سربار دیگران بودن ‪ ،‬به شدت مورد مذمت و نکوهش اسالم و‬
‫اولیای اسالم قرار گرفته است‪.‬‬

‫‪ – 35‬برخی از علمای بزرگ اخالق تصریح کرده اند که درخواست مالی از دیگران‪ ،‬در شرایط عادی و برای‬
‫کسی که وضعیت او به حد اضطرار نرسیده ‪ ،‬حرام است‪.‬‬

‫‪ – 36‬درخواست مالی از دیگران در حقیقت به معنای شکایت از خداوند و ذلت و خواری در برابر غیر‬
‫خداست‪.‬‬
‫‪ – 1‬معاشرت و ارتباط سازنده با دیگران‪ ،‬یکی از مهمترین و اصلی ترین نیازهای روحی و روانی آدمیان‬
‫است‪.‬‬

‫‪ – 2‬به عقیده بسیاری از فیلسوفان ‪ ،‬آدمیان مدنی بالطبع اند؛ یعنی ذات و فطرت آدمی به گونه ای است‬
‫که حتما" باید زندگی اجتماعی داشته باشد و در اجتماع زیست کند‪.‬‬

‫‪ – 3‬یکی از بزرگترین و طاقت فرساترین مجازات ها برای مجرمان ‪ ،‬نگه داشتن آنان در سلول انفرادی‬
‫است‪.‬‬

‫‪ – 4‬نخستین گروهی که هر کسی با آن روبرو می شود خانواده است‪.‬‬

‫‪ – 5‬نکته دیگری که اهمیت و جایگاه ویژه معاشرت را در اخالق نشان می دهد ‪ ،‬این است که بسیاری از‬
‫فضایل و رذایل اخالقی‪ ،‬در ظرف معاشرت ظهور می یابد‪.‬‬

‫‪ – 6‬معاشرت با دیگر انسان ها‪ ،‬از بهترین ابزارهای تهذیب نفس و خودسازی است‪.‬‬

‫‪ – 7‬بسیاری از کسانی که از نظر معنوی و عرفانی رشد کرده اند یکی از مهم ترین عوامل موفقیت خود را‬
‫تحمل زشت کاری ها و قدرناشناسی های معاشران خود دانسته اند‪.‬‬

‫‪ – 8‬معاشرت با مردم و تحمل بدرفتاری ها و نامردمی های آنان یکی از راه های رشد و دستیابی به مقامات‬
‫معنوی است‪.‬‬

‫‪ – 9‬توسعه اخالق الهی و بهره مندی از فضایل اخالقی و پیشرفت در جهت تهذیب و تربیت نفس ‪ ،‬از جمله‬
‫مهمترین اهداف معاشرت با دیگران است‪.‬‬

‫‪ – 11‬پیامبر گرامی اسالم (ص) به ابوذر فرمودند‪:‬‬

‫ای ابوذر؛ همنشین صالح بهتر از تنهایی و انزواست و تنهایی بهتر از همنشین ناصالح است‪.‬‬

‫‪ – 11‬انواع معاشرت‪:‬‬

‫اول‪ .‬معاشرت های انسانی‬

‫منظور ما برخوردهایی است که با دیگران ‪ ،‬به عنوان یک انسان و همنوع داریم صرف نظر از اینکه هموطن‬
‫‪ ،‬همکیش ‪ ،‬همشهری یا خویشاوند ما هستند یا نه‪.‬‬
‫اسالم عزیز با تاکید بر این گونه معاشرت ‪ ،‬حدود و چارچوبه کلی روابط و اخالق بین المللی مسلمانان را‬
‫مشخص کرده است‪.‬‬

‫دوم ‪ .‬معاشرت های آیینی‬

‫معاشرت و روابطی که هر فرد با سایر همکیشان و هم مسلکان خود دارد را گویند‪.‬‬

‫سوم ‪ .‬معاشرت های شهروندی‬

‫چهارم ‪ .‬معاشرت های دوستانه‬

‫این گونه معاشرت ها به دلیل تاثیر گذاری فوق العاده ای که بر روی شخصیت انسان دارد مورد توجه‬
‫اکید اسالم و اولیای دین و عالمان اخالق قرار گرفته است‪.‬‬

‫پنجم ‪ .‬معاشرت های خانوادگی‬

‫‪ – 12‬معیار معاشرت‬

‫در حقیقت معیار و ماللک کلی برای اخالق اجتماعی و نحوه ی معاشرت با دیگران این است که خود را به‬
‫جای مردم بگذاریم و هر چه را برای خود می پسندیم برای دیگران هم بپسندیم و آنچه را که برای خود‬
‫نمی پسندیم برای آنان نیز نپسندیم‪.‬‬

‫بهترین و کامل ترین معیار برای تشخیص درستی یا نادرستی رفتارهای اجتماعی ما ‪ ،‬همین معیار است‪.‬‬

‫بهترین راه فهم توقع دیگران از ما این است که ما خود را جای آنان بگذاریم‪.‬‬

‫‪ – 13‬اهتمام به امور مردم‬

‫توصیه اکید اسالم این است که هر مسلمانی همواره باید دغدغه سایر انسان ها را داشته و نسبت به‬
‫هدایت و ارشاد آنان احساس مسئولیت کند‪.‬‬

‫حضرت علی (ع) می فرمایند‪:‬‬

‫(کونا للظالم خصما" و للمظلوم عونا" ) با ستمکار در پیکار باشید و ستمدیده را یار‪.‬‬

‫به تعبیر زیبای سعدی‪:‬‬

‫که در آفرینش ز یک گوهرند‬ ‫بنی ادم اعضای یکدیگرند‬

‫دگر عضوها را نماند قرار‬ ‫چو عضوی به درد آورد روزگار‬


‫پیامبر اکرم (ص) می فرماید‪:‬‬

‫مردم همگی عیال خداوندند ‪ ،‬پس محبوب ترین افراد در نزد خداوند نیکو ترینشان نسبت به عیال‬
‫خداوند است‪.‬‬

‫در سخنی دیگر اوج خرد و خردورزی را پس از دین داری ‪ ،‬مهربانی و محبت و خیرخواهی نسبت به همه‬
‫انسان ها اعم از خوب و بد معرفی کرده و در جایی دیگر محبت نسبت به مردم را نصف ایمان دانسته اند‪.‬‬

‫امام علی (ع) نیز محبت به مردمان را نیمی از عقل شمرده اند‪.‬‬

‫این جمالت نشان دهنده اهمیت خدمت به خلق در اسالم است‪.‬‬

‫این شعر سعدی نیز به اهتمام به امور مسلمانان اشاره دارد‪:‬‬

‫به تسبیح و سجاده و دلق نیست‬ ‫طریقت به جز خدمت خلق نیست‬

‫خدمت به خلق یکی از بهترین و واالترین عبادت هاست حتی از اعتکاف یک ماهه نیز در نزد خداوند‬
‫ارجمند تر است‪.‬‬

‫تصور عموم از بشر دوستی و اهتمام به امور مردم ‪ ،‬مسائل مادی و رفاهی است و برخی از نویسندگان در‬
‫این باره گفته اند‪ :‬بشر دوستی عبارت است از در نظر گرفتن حقوق مردم و سعی در رفاه حال آنان‪.‬‬

‫رفع نیاز از مسلمانان و برآورده ساختن حاجت او‪ ،‬نه تنها اجر و پاداشی باالتر و برتر از بیست حج که هر‬
‫کدام همراه با انفاق هزاران دینار در راه خدا باشد دارد بلکه از جمله محبوب ترین کارها در نزد خداوند‬
‫است‪ .‬حتی در بسیاری از کتاب های روایی ‪ ،‬بابی به عنوان ( قضاء حاجه المومن ) گشوده شده است‪.‬‬

‫‪ - 14‬اصالح میان مردم‬

‫یکی از بهترین و مطلوب ترین اخالقیات اجتماعی‪ ،‬اصالح ذات بین است‪.‬‬

‫پاداش اصالح ذات بین در اسالم از نماز و روزه و صدقه نیز باالتر و برتر دانسته شده است‪.‬‬

‫امام جعفر صادق (ع) اصالح میان مردم را نوعی صدقه دانسته اند که محبوب خداوند است‪.‬‬

‫‪ -15‬از بهترین جاوه های اخالق اجتماعی در اسالم ‪ ،‬امر به معروف و نهی از منکر است‪.‬‬

‫‪ – 16‬الزمه ایمان حقیقی داشتن رابطه دوستی با دیگر مومنان و داشتن دغدغه سرنوشت آنان است‪.‬‬

‫‪ – 17‬امر به معروف و نهی از منکر ‪ ،‬بهترین و زیباترین نشانه اهتمام به امور خلق و توجه به مسائل‬
‫مسلمانان است‪.‬‬
‫‪ – 18‬امر به معروف و نهی از منکر یعنی در برابر دیگران احساس مسئولیت کردن‪ ،‬یعنی دغدغه هدایت و‬
‫ارشاد دیگران را داشتن‪.‬‬

‫‪ – 19‬علت برتری امت اسلمی بر سایر امت ها عمل به فریضه امر به معروف و نهی از منکر است‪ .‬یکی از‬
‫نشانه های برتری فردی نسبت به فردی دیگر نیز همین موضوع است‪.‬‬

‫‪ – 21‬از دیدگاه پیامبر گرامی اسالم(ص) بهترین مردم کسی است که از همه بیشتر امر به معروف و نهی‬
‫از منکر می کند و کسی که از همه بیشتر تقوای خداوند را دارد و نسبت به مشیت او راضی تر از دیگران‬
‫است‪.‬‬

‫‪ – 21‬امیر المومنین (ع) مهمترین دلیل پذیرش خالفت را پس از قتل عثمان‪ ،‬امر به معروف و نهی از منکر‬
‫دانست‪.‬‬

‫‪ – 22‬امام حسین (ع) علت اصلی قیام خود را اقامه امر به معروف و نهی از منکر معرفی کرد‪.‬‬

‫‪ – 23‬پیامبر رحمت (ص) فرمودند‪:‬‬

‫خداوند نسبت به مومن ضعیفی که دین ندارد خشمگین است‪ .‬منظور از مومن ضعیف کسی است که نهی‬
‫از منکر نمی کند‪.‬‬

‫‪ – 24‬امر به معروف و نهی از منکر برخالف برخی دیگر از احکام دینی و اخالقی ‪ ،‬وظایفی عام هستند‪.‬‬

‫‪ – 25‬فقیهان بزرگی همچون شیخ طوسی و صاحب جواهر تصریح کرده اند که امر به معروف و نهی از منکر ِ‬
‫عملی این است که خود فرد عمال" در اجرای فضایل و ترک رذایل بکوشد‪.‬‬

‫‪ – 26‬یکی ا زمهمترین و روشن ترین شرایط امر به معروف و نهی از منکر ‪ ،‬شناخت معروف و منکر است‪.‬‬

‫‪ – 27‬دومین شرط امر به معروف و نهی از منکر احتمال تاثیر است‪ .‬زیرا هدف اصلی این فریضه تحقق‬
‫معروف ها و جلوگیری از وقوع منکرها و یا رفع آنهاست‪.‬‬

‫‪ – 28‬یکی دیگر از شرایط امر به معروف و نهی از منکر ‪ ،‬اصرار بر انجام منکرات و نادیده گرفتن معروف‬
‫هاست‪.‬‬

‫‪ – 29‬مراتب امر به مکعروف و نهی از منکر‬

‫اول‪ .‬مرتبه قلبی‬

‫منظور این است که انسان در درون خویش از منکر نفرت داشته و معروف را دوست بدارد‪.‬‬

‫امیر مومنان (ع) درباره این مرتبه از سرگذشت قوم ثمود بازگو کرده است‪.‬‬
‫دوم ‪ .‬مرتبه زبانی‬

‫منظور این است که به هنگام مشاهده منکر صرفا" نباید به ناخوشنودی قلبی و درونی بسنده شود بلکه‬
‫باید این ناخوشنودی خود را به زبان نیز آورده ‪ ،‬اعتراض خود را به گوش فرد برسانیم‪.‬‬

‫سوم ‪ .‬مرتبه عملی‬

‫فقیهان این مرحله از امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه حکومت اسالمی دانسته اند و نه وظیفه تک‬
‫تک افراد‪.‬‬

‫نکته ‪ :‬مرحله امر و نهی زبانی و عملی به دو صورت قابل اعمال هستند‪:‬‬

‫اول‪ .‬به شکل مبارزه ایجابی و مثبت‬

‫دوم ‪ .‬در قالب مبارزه سلبی یا منفی‬

‫‪ - 31‬امر به معروف و نهی از منکر یکی از وظایف شهروندی و اجتماعی مسلمانان است‪.‬‬

‫‪ – 31‬یکی از مهمترین شرایط پایدار دوستی و معاشرت با دیگران‪ ،‬رعایت انصاف در حق آنان است‪.‬‬

‫‪ – 32‬امام علی (ع) می فرمایند‪:‬‬

‫انصاف موجب پیوند دل ها به یکدیگر می شود‪.‬‬

‫‪ – 33‬با رعایت انصاف است که دوستی میان دو نفر تداوم می یابد و بر پایه انصاف است که دوستی و‬
‫مودت میان دو نفر استوار می شود‪.‬‬

‫‪ – 34‬امام جواد (ع) یکی از عوامل دوستیابی را انصاف در معاشرت معرفی می کند و امام علی (ع) انصاف‬
‫را یکی از زپراه های بهره مندی از دوست های فراوان می داند‪.‬‬

‫‪ – 35‬در برخی از روایات ‪ ،‬یکی از راه های شناخت دین و مذهب افراد ‪ ،‬شناخت دوستان آنان معرفی‬
‫شده است‪.‬‬

‫‪ – 36‬یکی از نخستین راه ها برای قضاوت درباره شخصیت افراد ‪ ،‬شناخت معاشران و دوستان آنان‬
‫شمرده شده است ‪.‬‬

‫‪ – 37‬بهره مندی از معاشران خوب ‪ ،‬در کنار رازداری ‪ ،‬مساوی با بهره مندی از خیر دنیا و آخرت معرفی‬
‫شده است‪.‬‬
‫‪ – 38‬ویژگی های دوست‪:‬‬

‫اول‪ .‬ظاهر و باطن دوست باید یکسان باشد‪.‬‬

‫دوم ‪ .‬افتخارات دوستش را افتخار خود و شکست های او را شکست خود بداند‪.‬‬

‫سوم ‪ .‬ثروت و قدرت‪ ،‬رفتار او را با دوستش تغییر ندهد‪.‬‬

‫چهارم ‪ .‬چیزی را از دوستش دریغ نورزد‪.‬‬

‫پنجم ‪ .‬در سختی ها دوست خود را رها نکند‪.‬‬

‫‪ – 39‬در روایتی از حضرت عیسی (ع) و پیامبر گرامی اسالم (ص) نقل شده که بهترین دوستان کسانی‬
‫هستند که ‪:‬‬

‫اول‪ .‬دیدن آنان انسان را به یاد خدا اندازد‪.‬‬

‫دوم ‪ .‬گفتارشان بر دانش انسان بیفزاید‪.‬‬

‫سوم ‪ .‬رفتارشان یاد آخرت را در دل انسان زنده کند‪.‬‬

‫‪ – 41‬مصاحبت و دوستی با خردمندان حیات و زندگی روح و جان آدمی بوده و موجب امنیت و آسایش و‬
‫آرامش نفس است‪.‬‬

‫‪ – 41‬نکته مهمی که در زمینه روایط میان دوستان ‪ ،‬تذکر آن و توجه به آن بسیار مهم است حد نگه‬
‫داشتن در دوستی است‪.‬‬

‫‪ – 42‬امیر المومنین (ع) در پاسخ به این پرسش که بدترین دوستان کیان اند؟ فرمود‪ :‬کسی که گناه را در‬
‫چشم انسان زیبا جلوه می دهد‪.‬‬

‫‪ – 43‬امام باقر (ع) می فرماید‪:‬‬

‫از دوستی با دروغگو بپرهیز ؛ زیرا همچون سراب است ‪ ،‬دور را برای تو نزدیک جلوه می دهد و نزدیک را‬
‫برایت دور‪.‬‬

‫از دوستی با فاسق بپرهیز ؛ چرا که تو را به لقمه ای یا کمتر از آن می فروشد‪.‬‬

‫از دوستی با بخیل بپرهیز؛ زیرا تو را در زمانی که به او نیازمندی رها می کند‪.‬‬

‫از دوستی با احمق بپرهیز ؛ زیرا هرچند اراده ی سود رسانی به تو دارد‪ ،‬اما به تو زیان می رساند‪.‬‬
‫از دوستی با کسی که رابطه اش را با خویشان قطع کرده بپرهیز؛ چرا که در سه آیه از قرآن مورد لعن‬
‫قرار گرفته‪.‬‬

‫‪ – 1‬اخالق جنسی به سلسله مباحث فلسفی و اخالقی گفته می شود که حول غریزه جنسی و مسائل مرتبط‬
‫با آن شکل می گیرد‪.‬‬

‫‪ – 2‬اخالق جنسی با دیگر شاخه های علوم مانند روان شناسی ‪ ،‬جامعه شناسی‪ ،‬فقه و حقوق ‪ ،‬عرفان و‬
‫تصوف و حتی علم کالم نیز مرتبط است ؛ میل جنسی ‪ ،‬سرمنشاء بسیاری از تحوالت تاریخی بوده است‪.‬‬

‫‪ – 3‬به طور کلی می توان دیدگاه ها درباره غریزه و عالقه جنسی را به سه دسته تقسیم کرد‪:‬‬

‫اول‪ .‬دیدگاه تفریطی‬

‫برهمنان آیین بودا معتقدند کسی می تواند به مقامات باالی معنوی دست یابد که از همه تعلقات مربوط به‬
‫غریزه جنسی آزاد باشد‪.‬‬

‫در آیین جَین ‪ ،‬هر فردی که بخواهد این آیین را بپذیرید در ابتدا باید پیمانی پنج گانه را متعهد شود که‬
‫یکی از مهمترین آنها این پیمان است که لذات و شهوات جنسی را بر خود حرام دانسته و ابتالی به آن را‬
‫برای دیگران نیز نمی پسندم‪.‬‬

‫مهاویره گفته است‪:‬‬

‫محبت زن بزرگ ترین سبب افتتان و ابتالی این جهان است و عاقبت به درد ها و آالم و خطا ها و مرگ می‬
‫کشد و باالخره منتهی به جهنم می شود و روح آدم شهوی در جسم حیوانی سبع و دوزخی مقید و محبوس‬
‫می ماند‪.‬‬

‫در میان مکاتب اخالقی یونان باستان‪ ،‬کلیبیان بر این باور بودند که ‪:‬‬

‫تمام ثمرات تمدن ‪ ،‬از قبیل حکومت‪ ،‬ثروت شخصی‪ ،‬ازدواج ‪ ،‬دین ‪ ،‬برده داری و همه لذات حسی مصنوع‬
‫بی ارزش است ؛ اگر رستگاری و نجاتی است همانا در ترک جامعه و در بازگشت به زندگی ساده و زاهدانه‬
‫یافته می شود‪.‬‬

‫در مسیحیت دو چیز است که ازدواج را برای مسیحیان عادی مشروع می کند‪:‬‬

‫حفظ نسل و دفع افسد به فاسد‬


‫مسیحیان معتقدند کسی که می خواهد رهبری دینی مردم را بر عهده بگیرد باید همچون عیسی مسیح که‬
‫تا آخر عمر مجرد باقی ماند ‪ ،‬در سراسر عمر خود از آمیزش جنسی دوری کرده باشد‪.‬‬

‫از دیدگاه مسیحیان هر چند ازدواج به طور کلی تحریم نمی شود اما ذاتا" پلید است‪.‬‬

‫برخی از صوفیان نیز معتقدند‪:‬‬

‫انسان به سبب میل تنوع طبی‪ ،‬هر چه چیزی را که ببیند طالب آن می شود پس چه بهتر که چیزی را نبیند‬
‫و نخواهد‪.‬‬

‫که هر چه دیده بیند ‪ ،‬دل کند یاد‬ ‫زدست دیده و دل هر و فریاد‬

‫ز غم بر دیده تا دل گردد آزاد‬ ‫بسازم خنجری نیشش ز فوالد‬

‫پیامبر گرامی اسالم (ص) جهاد با نفس را بزرگترین و برترین جهاد خوانده اند‪.‬جهاد با نفس در حقیقت به‬
‫معنای تعدیل قوا و رعایت عدالت میان آنهاست‪.‬‬

‫به تعبیر امام خمینی (ره) جهاد با نفس عبارت است از غلبه کردن انسان بر قوای ظاهره ی خود و آنها را‬
‫تحت فرمان خالق قرار دادن‪.‬‬

‫دوم ‪ .‬دیدگاه افراطی‬

‫طراح اصلی این دیدگاه‪ ،‬زیگموند فروید بود‪ .‬اینان ریشه ی همه مشکالت اخالقی و ناهنجاری اجتماعی را‬
‫در سرکوبی غریزه ی جنسی دانسته اند‪.‬‬

‫ریشه ی همه فعالیت های بشری‪ ،‬اعم از فعالیت های مثبت و منفی در غریزه ی جنسی است‪.‬‬

‫به طور کلی طرفداران این دیدگاه‪ ،‬سه استدالل عمده برای اثبات نظریه ی خود به شرح زیر داده اند‪:‬‬

‫استدالل نخست‬

‫این گروه معتقدند که ریشه ی همه ی بیماری های روحی و اجتماعی بشر در سرکوب غریزه جنسی و ایجاد‬
‫محدودیت برای ارضای آن است‪ ،‬باید هر قید و شرطی را از سر راه ارضای غریزه ی جنسی برداشت‪.‬‬

‫استدالل دوم‬

‫تجربه نشان داده که انسان از هر چه که منع شود نسبت به آن حریص تر خواهد شد؛ بنابرین ممانعت از‬
‫ارضای این غریزه ‪ ،‬نتیجه ای جز شعله ور تر شدن آن نخواهد داشت‪.‬‬

‫در امیال و غرایز انسان بر خالف حیوان‪ ،‬دو نوع میل ممکن است پدید آید‪ :‬امیال صادق و امیال کاذب‪.‬‬
‫‪www.kaln.ir‬‬

‫بی نهایت خواهی یکی از امیال و خواسته های فطری انسان است‪.‬‬

‫استدالل سوم‬

‫خالق انسان‪ ،‬غرایز مختلف را بی جهت در نهاد او قرار نداده است و این غرایز را برای ارضاء و اشباع در‬
‫اختیار انسان قرار داده نه برای سرکوبی‪ ،‬بنابرین ایجاد محدودیت در برابر ارضای غرایز‪ ،‬از جمله غریزه ی‬
‫جنسی‪ ،‬خالف هدف آفرینش است‪.‬‬

‫سوم ‪ .‬دیدگاه معتدل‬

‫غریزه ی جنسی از دیدگاه اسالم‪ ،‬یکی از بزرگترین نعمت های الهی و حکیمانه ترین وسیله ای است که‬
‫تداوم زندگی بشر و بقای نوع انسانی را تضمین می کند‪.‬‬

‫اسالم با صراحت با رهبانیت و ریاضت های افراطی برای مبارزه با غریزه ی جنسی و امثال آن مخالفت کرده‬
‫و اعالم داشته اند که ( ال رَهبانیهَ فی االسالم)‬

‫روایاتی در اسالم در این باره‪:‬‬

‫بردگی شهوت بدترین بردگی ها و خوارترین اسارت هاست‪.‬‬

‫ترک شهوت ها برترین عبادت و زیباترین عادت است‪.‬‬

‫شهوت و غضب ‪ ،‬دشمن ترین ِ دشمنان انسان اند‪.‬‬

‫از دیدگاه اسالم ‪ ،‬قوای شهوانی و غریزه ی جنسی نه علت تامه ی شقاوت است و نه علت تامه ی سعادت ‪،‬‬
‫بلکه خوب یا بد بودن آنها از نظر اخالقی ‪ ،‬بستگی به نوع رفتار ما با انها دارد‪.‬‬

‫امام خمینی (ره) می فرماید‪:‬‬

‫وهم‪ ،‬غضب و شهوت اگر تسلیم عقل سلیم و انبیای عظیم الشان باشند از جنود رحمانی و اگر انها را سر‬
‫خودگردانی و وهم را بر ان دو قوه با اطالق عنان ‪ ،‬حکومت دهی ‪ ،‬از جنود شیطانی باشند‪....‬‬

‫‪ – 4‬عوامل شهوت پرستی و شهوت رانی‬

‫اول‪ .‬ضعف در خداشناسی و سستی در ایمان به خدا و پیامبر و عدم رعایت دستورات دینی‬

‫دوم‪ .‬ضعف در خود شناسی و نداشتن درکی درست از خویشتن و فروکاستن ارزش انسانی خود تا سر حد‬
‫حیوانات‬
‫سوم ‪ .‬ضعف در شناخت حقایق امور و عدم شناخت پیامدهای ناگوار دنیوی و اخروی شهوت پرستی و‬
‫شهوت رانی‬

‫نکته‪ :‬عامل اصلی مشکالت عصبی و بهداشتی و ناامنی های اجتماعی و جنسی فراوانی که دامنگیر بشریت‬
‫شده ‪ ،‬نشات یافته از عنان گسیختگی شهوت است‪.‬‬

‫‪ – 5‬اهمیت ازدواج‬

‫از دیدگاه اسالم ‪ ،‬تنها راه مشروع و مقبول ارضای غریزه ی جنسی ‪ ،‬ازدواج است‪.‬‬

‫ازدواج نخستین گام برای رهایی از خود پرستی و خوددوستی به سوی غیر دوستی است و نخستین میدان‬
‫واقعی برای تجربه ی دیگر دوستی است‪.‬‬

‫در اسالم هیچ بنایی محبوب تر از ازدواج نیست‪ ،‬دو رکعت نماز شخص ازدواج کرده برتر از هفتاد رکعت‬
‫نماز انسان عزب است‪.‬‬

‫ترک ازدواج مالزم با برادری شیطان دانسته شده است‪.‬‬

‫بدترین و پست ترین مردگان و اموات مسلمانان ‪ ،‬انسان های عزب دانسته شده اند‪.‬‬

‫در روایات آمده است‪:‬‬

‫جوانی که در آغاز جوانی اش ازدواج کند شیطان را نسبت به دو سوم دینش ناامید کرده است‪.‬‬

‫در روایات امده‪:‬‬

‫اگر کسی به سبب ترس از فقر از ازدواج خودداری کند ‪ ،‬در حقیقت نسبت به خداوند بد گمان است زیرا‬
‫خداوند وعده ی تامین روزی را داده است‪.‬‬

‫یکی از راه های نجات از فقر و بهرهمندی از رفاه مادی‪ ،‬ازدواج معرفی شده است‪.‬‬

‫امیر المومنین(ع) می فرماید‪:‬‬

‫برترین واسطه گری ها واسطه گری در امر ازدواج است‪.‬‬

‫امام صادق (ع) نیز فرمودند‪:‬‬

‫کسی که وسایل ازدواج را برای شخصی فراهم کند روز قیامت مورد توجه خاص خداوند قرار می گیرد‪.‬‬
‫‪ – 6‬شرایط همسر خوب‬

‫اول‪ .‬اصالت خانوادگی‬

‫اصالت خانوادگی یعنی متقی و پارسا بودن خانواده ‪ ،‬یعنی متدین بودن پدر و مادر‪.‬‬

‫پیامبر اکرم (ص) می فرماید‪:‬‬

‫از ازدواج با دختر زیبایی که در خانواده ی بد رشد کرده باشد ( به تعبیر ایشان سبزی مزبله) بپرهیزید‪.‬‬

‫دوم‪ .‬تقوا و تدین‬

‫یکی از مهمترین شرایط همسر خوب ‪ ،‬تقوا و تدین است‪.‬‬

‫کمترین درجه ی تقوا در انتخاب همسر ‪ ،‬انجام واجبات و ترک محرمات است ‪.‬‬

‫قرآن کریم می فرماید‪ :‬بهترین و بزرگوارترین شما در نزد خداوند پارساترین شماست‪.‬‬

‫پیامبر اکرم (ص) می فرماید‪:‬‬

‫کسی که دختر خود را به ازدواج فاسق درآورد ‪ ،‬رابطه ی نسبی خود را با او بریده است‪.‬‬

‫سوم ‪ .‬اخالق نیک‬

‫همسر خوب کسی است که آراسته به فضایل اخالقی باشد و در حد توان خودش درصدد دوری از رذایل‬
‫و زشتی های اخالقی باشد‪.‬‬

‫در روایتی از امام رضا (ع) آمده‪:‬‬

‫دختر خود را به شراب خوار ندهید وگرنه مانند این است که او را به سوی زنا سوق داده باشید‪.‬‬

‫‪ – 7‬فضایل اخالقی مربوط به امور جنسی‬

‫اول‪ .‬عفت و پاکدامنی‬

‫عفت عبارت است از تسلیم در برابر عقل‪ ،‬یعنی قوه ی شهوانی انسان‪ ،‬کارهای خود را براساس دستور‬
‫عقل انجام دهد به عبارت دیگر عفت یعنی اعتدال در بهره مندی از شهوات‪.‬‬

‫عفیف به کسی گفته می شود که در حد اعتدال و در چارچوب عقل و شرع‪ ،‬از شهوات بهره ببرد و به وادی‬
‫افراط (شره) یا تفریط ( خمودی) کشیده نشود‪.‬‬
‫عفت مخصوصا" عفت در شهوت جنسی که از آن به پاکدامنی تعبیر می شود یکی از مهمترین فضایل‬
‫اخالقی است‪.‬‬

‫عفت جنسی یعنی کنترل غریزه ی جنسی و محدود ساختن آن در چارچوبه ی عقل و شرع‪.‬‬

‫اما علی (ع) می فرماید‪:‬‬

‫هنگامی که خداوند خیر و خوبی بنده اش را بخواهد در برابر غذاهای حرام ‪ ،‬عفت شکم و در برابر‬
‫محرمات جنسی ‪ ،‬عفت جنسی به او می دهد‪.‬‬

‫امام باقر(ع) می فرماید‪:‬‬

‫هیچ عبادتی برتر از عقت شکم و عفت جنسی نیست‪.‬‬

‫به تعبیر امام علی (ع) عفت راس هر خیری است‪ .‬کسانی چون یوسف (ع) و ابن سیرین از نمونه های‬
‫برجسته ی عفت اند‪.‬‬

‫دوم ‪ .‬غیرت‬

‫غیرت در اصطالح به معنی کوشش در محافظت از چیزهایی که محافظت از انها الزم است‪.‬‬

‫غیرت یکی از شریف ترین فضایل اخالقی است‪.‬‬

‫این فضیلت از نتایج و لوازم فضیلتِ شجاعت و بزرگمنشی است ؛ یعنی سرچشمه ی این فضیلت در بزرگی‬
‫و قوت نفس و شجاعت فرد است‪.‬‬

‫حضرت علی (ع) می فرمایند‪ :‬ثمره و میوه ی شجاعت ‪ ،‬غیرت است‪.‬‬

‫بزرگان اخالق گفته اند‪ :‬کسی که این فضیلت را نداشته باشد از مردان نیست‪.‬‬

‫اما صادق (ع) می فرماید‪:‬‬

‫غیور یکی از اوصاف خداوند است و به سبب همین صفت است که فواحش و زشتی های درونی و بیرونی‬
‫را تحریم کرده است‪.‬‬

‫موالی متقیان نیز می فرماید‪:‬‬

‫خداوند برای مومن غیرت می ورزد پس باید مومن نیز غیرت بورزد و هر کسی که غیرت نورزد قلبش‬
‫واژگون شده است‪.‬‬

‫غیرت به معنای عام ریشه در فطرت انسانی دارد‪.‬‬


‫غیرت و حسادت با یکدیگر تفاوت دارند‪:‬‬

‫غیرت از فضایل اخالقی است و منشاء آن ریشه در احساسات اجتماعی و نوع دوستانه دارد درحالی که‬
‫حسادت از رذایل اخالقی و منشاء آن خود خواهی است‪.‬‬

‫غیرت جنسی نوعی پاسبان است که آفرینش برای مشخص بودن و مختلط نشدن نسل ها در وجود بشر‬
‫نهاده است به تعبیر دیگر غیرت ماموریتی از سوی خداوند به مردان است تا از آلودگی نسل بشر به فساد‬
‫و انحرافات جنسی جلوگیری نمایند‪.‬‬

‫برخی از علمای اخالق در تفاوت غیرت و حسادت گفته اند‪:‬‬

‫حسد عبارت است از تمنای نعمت از برادران مسلم خود از نعمت هایی که صالح او باشد و اگر زوال چیزی‬
‫را از کسی خواهد که در صالح او نباشد به آن غیرت گویند‪.‬‬

‫حسد آرزویی است منفی که آدم حسود نسبت به دیگران می ورزد اما غیرت یک خواست و آرزوی مثبت‬
‫است نسبت به دیگران‪.‬‬

‫به تعبیر حضرت علی (ع) ‪ :‬غیرتمند هرگز زنا نکند‪.‬‬

‫غیرت ورزی بی جا و افراطی به سوء ظن و بدگمانی نسبت به همسر کشیده می شود‪.‬‬

‫حضرت علی (ع) می فرماید‪:‬‬

‫از غیرت نابجا بپرهیز چرا که این کار درستکار را به نادرستی و پاکدامن را به بد گمانی خواهند کشاند‪.‬‬

‫‪ – 8‬حجاب و ترک خو‪.‬د آرایی در انظار عمومی‬

‫یکی دیگر از فضایل اخالقی در عرصه ی اخالق جنسی ‪ ،‬حجاب و پوشش زنان است‪.‬‬

‫در این زمینه می توان به کتاب ارزشمند شهید مطهری اشاره کرد‪.‬‬

‫از منظر استاد مطهری اسالم با تشریع حکم حجاب توانسته است ‪:‬‬

‫اول ‪ .‬به بهداشت روانی مردان و زنان کمک کند‪.‬‬

‫دوم ‪ .‬حجاب روابط خانوادگی را استوار کرده و از فروپاشی نظام خانواده جلوگیری می نماید‪.‬‬

‫سوم ‪ .‬حجاب‪ ،‬شخصیت و کرامت زن را تامین می کند و او را از یک شخصیت ابزاری به یک شخصیت‬


‫مستقل تبدیل می نماید‪.‬‬

‫چهارم ‪ .‬حجاب ‪ ،‬حریم اجتماع را از بی عفتی و آلودگی های جنسی نگه می دارد‪.‬‬
‫‪ – 1‬یکی از مهمترین ابعاد زندگی هر انسانی ‪ ،‬زندگی سیاسی اوست‪.‬‬

‫‪ – 2‬نظریه ی جدایی اخالق از سیاست‬

‫ماکیاولی را می توان نماینده ی تام و تمام این نظریه به شمار اورد‪ .‬وی معتقد است که پایبندی به اخالق‬
‫در عرصه سیاست‪ ،‬نتیجه ای جز شکست و نابودی در پی ندارد‪.‬‬

‫این گروه اخالق و سیاست را مربوط به دو حوزه ی رفتاری کامال" متمایز می دانند‪ .‬یک رفتار ممکن است‬
‫از نظر سیاسی ارزشمند باشد ولی از نگاه اخالقی نتوان آن را ارزش گذاری کرد‪.‬‬

‫براساس این دیدگاه سیاست امری غیر اخالقی است و نه ضد اخالقی ‪.‬‬

‫برخی دیگر از طرفداران این نظریه‪ ،‬تقریر دیگری از نظریه ی جدایی اخالق و سیاست ارائه کرده اند‪:‬‬

‫اخالق فردی و اخالق سیاسی و اجتماعی‪.‬‬

‫هیچ فعلی از افعال اختیاری انسان نمی تواند خارج از چارچوبه ی اخالق قرار گیرد‪.‬‬

‫رفتارها و تصمیمات سیاسی‪ ،‬به عنوان بخشی از افعال اختیاری انسان‪ ،‬همچون رفتارهای فردی و الهی او‬
‫مورد ارزش گذاری اخالقی قرار می گیرد‪ .‬لذا هرگز نمی توان اخالق و ارزش های اخالقی را منحصر به‬
‫قلمرو خاصی دانسته و افعال سیاسی و اجتماعی را از آن خارج کرد‪.‬‬

‫مشکل مدافعان تقریر دوم این نظریه آن است که آنها گزاره ها و احکام اخالقی را در زمینه ی رفتارهای‬
‫فردی ‪ ،‬بدون هیچ قید و شرطی ‪ ،‬مطلق پنداشته اند‪.‬‬

‫به طور کلی مالک ارزش اخالقی افعال اختیاری انسان‪ ،‬مصلحت عمومی فرد و جامعه است و مصلحت یعنی‬
‫هر چیزی که موجب کمال و صالح واقعی انسان است‪.‬‬

‫این حکم که ( هر راست گفتنی خوب است ) ‪ ،‬حکمی منطقی و عقلی نیست بلکه حکمی عرفی است‪.‬‬

‫‪ – 3‬نظریه اصالت سیاست و تبعیت اخالق از سیاست‬

‫براساس این نظریه‪ ،‬ارزش ها و فضیلت های اخالقی تابع مصالح سیاسی و ارزش های است که رهبران‬
‫سیاسی تعیین می کنند‪.‬‬

‫به تعبیر این گروه‪ ،‬ارزش های اخالقی صرفا" جنبه ی ابزاری دارند یعنی تا آنجایی ارزشمند است که ما را‬
‫به اهداف سیاسی مان برسانند وگرنه فاقد هر گونه ارزش اند‪.‬‬
‫براساس این نظزیه‪ ،‬در هر جایی که میدان تالقی و برخورد اخالق و سیاست باشد ‪ ،‬ارزش های اخالقی‬
‫توسط ارزش ها و ضوابط سیاسی معین می شوند‪.‬‬

‫لینین از رهبران مارکسیسک معتقد بود‪:‬‬

‫اخالق ما از منمافع مبارزه ی طبقاتی پزولتاریا به دست می آید‪ .‬برای ما اخالقی که از خارج از جامعه برآمده‬
‫باشد وجود ندارد و یک چنین اخالقی جز شیادی پیز دیگری نیست‪.‬‬

‫نخستین اشکال این نظریه پذیرش نسبت گرایی است‪.‬‬

‫اصول احکام اخالقی‪ ،‬اصولی مطلق اند‪ .‬یعنی همگانی‪ ،‬همه جایی و همه زمانی اند‪.‬‬

‫اشکال دیگر این نظریه در درک نادرست معنای واقعی سیاست توسط طراحان آن است‪.‬‬

‫همین نگرش به اخالق و تابع محض سیاست دانستن ان ‪ ،‬یکی از مهمترین عوامل فروپاشی نظام های‬
‫سوسیالیستی دانسته شده است‪.‬‬

‫یکی از نویسندگان ‪ ،‬علل فروپاشی این گونه نظام ها را در پوسیدگی کامل اخالقی و معنوی معرفی می‬
‫کند‪.‬‬

‫‪ – 4‬نظریه ی اصالت اخالق و تبعیت سیاست از اخالق‬

‫نظریه ی معقول و مقبول در زمینه ی رابطه ی سیاست و اخالق این است که اصالت با اخالق و ارزش های‬
‫اخالقی است و ارزش های سیاسی نیز تابع و زیر مجموعه ی اخالق هستند‪.‬‬

‫هر چیزی که برای افراد عادی‪ ،‬فضیلت باشد برای دولتمردان نیز فضیلت است و هر چیزی که برای‬
‫دولتمردان نکوهیده و زشت است برای افراد عادی نیز زشت است‪.‬‬

‫طبق این دیدگاه معیارهای اخالقی در همه جا و برای همه ی افراد‪ ،‬اعم از زمامداران و شهروندان عادی ‪،‬‬
‫یکسان است‪.‬‬

‫الگوی علمی و عملی این دیدگاه در جهان اسالم و بلکه در سرتاسر تاریخ بشر کسی نیست جز حضرت علی‬
‫(ع)‪.‬‬

‫‪ – 5‬وظایف اخالقی مردم در انتخاب مسئوالن‬

‫اول ‪ .‬رعایت تناسب میان فرد و مسئولیت مورد نظر‬

‫یکی از مالک های انتخاب افراد برای پست های مختلف‪ ،‬تناسب ویژگی ها و تخصص های آنان با پست و‬
‫مسئولیت مورد نظر است‪.‬‬
‫عدم رعایت این شرط موجب هدر رفتن نیروها و ضایع شدن امکانات و یاس و ناامیدی متخصصان و ده ها‬
‫آفت دیگر می شود‪.‬‬

‫حضرت یوسف زمانی که خود را برای مسئولیت خزانه داری معرفی کرد به دو ویژگی خود که متناسب با‬
‫این مسئولیت بودند یعنی امانتداری و آگاهی اشاره کرد‪.‬‬

‫دوم ‪ .‬توجه به سوابق کاری‬

‫امام علی (ع) در این باره به مالک اشتر توصیه می کند که اهل تجربه را به کار گیرد‪.‬‬

‫تجربه یکی دیگر از ویژگی های الزم برای انتخاب مسئوالن است‪.‬‬

‫سوم ‪ .‬توجه به اصالت خانوادگی‬

‫خانواده و تربیت خانوادگی از مهمترین عوامل شکل دهنده ی شخصیت افراد است‪.‬‬

‫به همین دلیل است که امام علی (ع) در نامه خود به مالک اشتر می فرماید‪:‬‬

‫به کسانی نزدیک شو که گوهری نیک دارند و از خاندانی پارسایند و از سوابقی نیکو برخوردارند‪.‬‬

‫امام علی (ع) در سخن خود به مالک اشتر‪ ،‬در کنار تجربه مسئله حیاء را نیز یادآور می شود‪.‬‬

‫پیامبر گرامی اسالم حَنظله را ملقب به غسیل المالئکه گرداند‪.‬‬

‫چهارم ‪ .‬توجه به سوابق دینی و اخالقی‬

‫امیر المومنین(ع) درباره علت در نظر گرفتن سوابق دینی و اخالقی می فرماید‪:‬‬

‫به درستی که اخالق آنان گرامی تر است و آبروشان محفوظ تر و طمع آنها کمتر و عاقبت نگری شان فزون‬
‫تر‪.‬‬

‫امام علی (ع) در نامه خود به مالک اشتر او را از بکارگیری افراد سست ایمان بر حذر داشته است‪.‬‬

‫پنجم ‪ .‬خودداری از انتخاب ناالیقان‬

‫در نظام اسالمی همه ی مناصب و مسئولیت ها امانت ودیعه الهی به شمار می روند‪.‬‬

‫امام صادق (ع) می فرماید‪:‬‬

‫کسی که مردم را به سوی خود بخواند در حالی که دانا تر از او در میان مردم باشد‪ ،‬بدعت گزار و گمراه‬
‫است‪.‬‬
‫ششم ‪ .‬مشورت و رایزنی‬

‫‪ – 6‬وظایف اخالقی حاکمان در برابر مردم‬

‫اول ‪ .‬محبت و مدارا‬

‫در نظام اسالمی حاکمان و مدیران باید به مردم به عنوان ولی نعمت خود نگاه کنند‪.‬‬

‫محبت به مردم در دیدگاه اسالمی یعنی محبت به عیال خداوند و برای محبوبیت در نزد خداوند بهترین راه‬
‫این است که عیال او را دوست بداریم‪.‬‬

‫در نظام اسالمی این محبت یک وظیفه و دستور دینی است‪ .‬خداوند به پیامبرش دستور می دهد بال‬
‫( عطوفت) خود را برای مومنان فرو گستر ( وَ اخفِص جَناحکَ لِلمومنین)‬

‫در این آیه همه ی رمز موفقیت و پیروزی پیامبر اکرم (ص) را در محبت و مهربانی نسبت به مردم دانسته‬
‫است‪.‬‬

‫امام علی (ع) می فرماید‪:‬‬

‫راس سیاست به کارگیری مداراست‪.‬‬

‫دوم ‪ .‬برخورد صادقانه با مردم‬

‫حضرت علی (ع) به مالک اشتر می فرماید‪:‬‬

‫اگر رعیت بر تو گمان ستم برد‪ ،‬عذر خود را آشکارا با آنان در میان گذار و با این کار آنها را از بدگمانی‬
‫شان درآر‪.‬‬

‫برخورد صادقانه با مردم یعنی آنها را محرم اسرار خود دانستن ‪ ،‬یعنی جز در موارد ضروری ‪ ،‬همه ی‬
‫مسائل حکومتی را با آنان در میان گذاشتن و از آنها راهنمایی خواستن ‪ ،‬یعنی اینکه اگر یک مدیر در‬
‫اجرای مسئولیتش خود را ناتوان می یابد بی درنگ استعفا دهد‪.‬‬

‫سوم ‪ .‬فاصله نگرفتن از مردم‬

‫بهترین راه ارتباطی حاکمان و مدیران با مردم ‪ ،‬دیدار حضوری و چهره به چهره است‪.‬‬

‫از مهمترین عوامل فروپاشی و انحطاط نظام های استبدادی در فاصله گرفتن حاکمان از مردم و در نتیجه‬
‫نداشتن درکی درست و واقع بینانه از اوضاع جامعه بوده است‪.‬‬
‫چهارم ‪ .‬رعایت عدالت‬

‫یکی از مهمترین وظایف اخالقی حاکمان در قبال مردم ‪ ،‬عدالت ورزی است‪.‬‬

‫اجرای عدالت نه تنها یکی از وظایف اخالقی حاکمان است بلکه یکی از راه های نفوذ در دل و جان مردم نیز‬
‫هست‪.‬‬

‫علی (ع) در این باره می نویسد‪:‬‬

‫کسی که عدالت بورزد حکمش نافذ می شود‪.‬‬

‫عدالت بورز تا قدرت و حکومتت تداوم یابد‪.‬‬

‫همان معیار عام ( هر چه برای خود می پسندی برای دیگران نیز بپسند) در رابطه ی مدیران و حاکمان با‬
‫مردم نیز ذکر شده است‪.‬‬

‫نامه حضرت علی (ع) به محمد بن ابی بکر نیز در همین زمینه بوده است‪.‬‬

‫پنجم ‪ .‬ساده زیستی‬

‫ششم ‪ .‬آموزش های دینی‬

‫حضرت علی (ع) یکی از حقوق مردم بر امام و حاکم اسالمی را حق تعلیم و تربیت دینی آنان دانسته است‪.‬‬

‫نامه حضرت علی (ع) به عثمان بن حنیف انصاری در این زمینه بوده است ‪.‬‬

‫‪ – 7‬وظایف اخالقی مردم در برابر حاکمان‬

‫اول ‪ .‬همراهی‬

‫امام علی (ع) می فرماید‪:‬‬

‫اما حق من بر شما ( مردم) این است که ‪ ...‬چون شما را بخوانم بیایید و چون فرمان دهم بپذیرید‪.‬‬

‫حاکمان و مسئوالن جامعه زمانی می توانند به اهداف خود دست یابند که مردم ‪ ،‬احکام و دستورات آنان و‬
‫قوانین مورد تاییدشان را پیروی کنند‪.‬‬

‫همراهی و پیروی از حاکم تا آنجا الزامی است که فرمان ها و برنامه های او در چارچوب شریعت باشد‪.‬‬

‫دوم ‪ .‬امر به معروف و نهی از منکر‬


‫یکی دیگر از مهمترین وظایف دینی مردم در قبال مسئوالن ‪ ،‬امر آنان به خوبی ها و نهی آنان از ارتکاب‬
‫بدی هاست‪.‬‬

‫اگر مردم به درستی به این وظیفه ی خود عمل کنند درصد خطا و اشتباه یا انحراف مسئوالن جامعه را تا‬
‫حد صفر پایین می آورند‪.‬‬

‫در حقیقت مردم با اجرای این وظیفه ی اخالقی‪ ،‬ضعف ها و کمبودها را به مسئوالن تذکر می دهند و آنان‬
‫را در شناخت و رفع کاستی ها یاری می رسانند‪.‬‬

‫‪ – 8‬لغزشگاه های اخالقی مدیران‬

‫اول‪ .‬ریاست طلبی‬

‫یکی از بدترین و زیانبارترین آفات حکومت و سیاست ‪ ،‬ریاست طلبی است‪.‬‬

‫پیامبر اکرم (ص) می فرماید‪:‬‬

‫کسی که دوست دارد مردم را در مقابل خود ایستاده ببیند ‪ ،‬جایگاه او آتش جهنم است‪.‬‬

‫امام علی (ع) نیز می فرماید‪:‬‬

‫من چیزی زیانبارتر برای حال قلب از صدای کفش در پشت سر انسان ندیدم‪.‬‬

‫دوم ‪ .‬تکبر‬

‫به تعبیر حضرت علی (ع) آفت ریاست ‪ ،‬فخر است‪ .‬وی فخر را بدترین حاالت و صفات حاکمان و والیان‬
‫دانسته است‪.‬‬

‫راه های مبارزه با این آفت خطرناک‪:‬‬

‫اول‪ .‬عظمت خداوند را در نظر داشته باشیم‪.‬‬

‫دوم ‪ .‬توجه داشته باشیم که حکومت همانطور که می آید یک روز نیز می رود‪.‬‬

‫سوم ‪ .‬مقامات دنیوی فقط بار مسئولیت انسان را سنگین تر می کند‪.‬نه چیز دیگری‪.‬‬

‫چهارم ‪ .‬اگر انسان درکی واقع بینانه داشته باشد و به کمبود ها و نواقص خود بیشتر توجه کند هرگز‬
‫دچار این آفت نمی شود‪.‬به تعبیر حضرت علی (ع) پسر آدم را با ناز چه کار که اغازش نطفه بوده نه روزی‬
‫خود تواند دهد و نه تواند مرگش را باز راند‪.‬‬

‫سوم ‪ .‬خودرایی و استبداد در تصمیم گیری‬


‫استبداد در رای و پرهیز از مشورت با دیگران از سوی اولیای دین ‪ ،‬عامل تباهی انسان معرفی شده است‪.‬‬

‫امام علی (ع) مشورت با دیگران را به منزله ی مشارکت در تحول و اندیشه های آنان می داند‪.‬‬

‫‪ – 1‬گفتگو خداوند با فرشتگان و آدمیان را می توان از نوع گفتگوهای ارشادی ‪ ،‬تعلیمی و هدایت گرایانه‬
‫دانست‪.‬‬

‫‪ – 2‬یکی از مهمترین بخش های کتاب های منطقی مبحث صناعات خمس است‪.‬یعنی صناعاتی مانند برهان ‪،‬‬
‫جدل‪ ،‬خطابه ‪ ،‬شعر و مغالطه‪.‬‬

‫‪ – 3‬ارزشمندی گفتگو و مباحثه منوط به انگیزه ی فرد از انجام ان است وگرنه خود گفتگو فی نفسه ‪ ،‬نه‬
‫دارای ارزش اخالقی مثبت است و نه ارزش اخالقی منفی‪.‬‬

‫‪ – 4‬هدف گفتگو و مناظره علمی‬

‫اول‪ .‬انگیزه های مثبت‬

‫الف ‪ /‬حق خواهی‬

‫یکی از فواید مهم گفتگو ‪ ،‬این است که در جریان مناظره با صاحب نظران‪ ،‬بهتر می توان حقیقت را شناخت‪.‬‬

‫یکی از مهمترین و اخالقی ترین اهداف مناظرات علمی باید کشف حقیقت باشد‪.‬‬

‫ب ‪ /‬روشنگری‬

‫یکی دیگر از مهم ترین و ارزشمند ترین اهداف گفتگو ‪ ،‬روشنگری‪ ،‬هدایت و راهنمایی دیگران است‪.‬‬

‫دوم ‪ .‬انگیزه های منفی‬

‫جدال و مراء یکی از بزرگ ترین رذایل اخالقی است‪.‬‬

‫‪ – 5‬آداب اخالقی مناظره‬

‫اول‪ .‬تاکید بر نکات مشترک‬

‫دوم ‪ .‬فهم موضوع‬

‫یکی از ابتدا ترین شرایط تحقق یک مناظره ی سازنده و سودمند این است که طرفین مناظره نسبت به‬
‫موضوع مورد بحث و همه ی ابعاد و جوانب آن آگاهی داشته باشند‪.‬‬
‫اصوال" سازماندهی بحث و جلوگیری از دخالت مسائل حاشیه ای منوط به تعیین و شناخت دقیق موضوع‬
‫بحث است ‪.‬‬

‫قرآن کریم کسانی را که بدون اطالع از موضوع مورد بحث مجادله و بحث می کنند به شدت مذمت می کند‪.‬‬

‫داستان مشاجره و گفتگوی چهار نفر ( فارس‪ ،‬رومی‪ ،‬آذری ‪ ،‬عرب زبان) در خصوص میوه انگور مصداق‬
‫همین فهم موضوع است‪.‬‬

‫سوم‪ .‬صراحت‬

‫در یک مناظره حق طلبانه و حق خواهانه ‪ ،‬هرگز نباید از کلمات و سخنانی استفاده شود که تاب تفاسیر‬
‫متعدد و متنوعی را دارد‪.‬مخصوصا" در مواردی که پای مصالح اساسی انسان و اجتماع در میان باشد ناگریز‬
‫باید با صراحت سخن گفت تا از تفسیر ها و تحلیل های دلخواهانه جلوگیری شود‪.‬‬

‫حضرت علی (ع) پیش از آغاز جنگ نهروان به ابن عباس پیش از اعزام ایشان به گفتگو با خوازج توصیه‬
‫فرمود‪:‬‬

‫به قرآن با آنان حجت میاور‪ ،‬که قرآن تاب معناهای گوناگون دارد لیکن به سنت با آنان گفتگو کن که‬
‫ایشان را راهی نبود جز پذیرفتن ان‪.‬‬

‫چهارم ‪ .‬توجه به گفته و نه گوینده‬

‫در قرآن کریم به این مسئله که باید به بررسی و صحت و سقم گفته توجه نمود و نه گوینده ‪ ،‬بارها تاکید‬
‫شده است‪.‬‬

‫حضرت علی (ع) می فرماید‪:‬‬

‫به گفته بنگر و نه به گوینده‬

‫حکمت گمشده ی حکیم است‪.‬پس هر کجا که باشد آن را طلب می کند‪.‬‬

‫حضرت عیسی (ع) به پیروان خود چنین توصیه می کند‪:‬‬

‫حق را از اهل باطل بگیرید اما باطل را از اهل حق نگیرید‪ ،‬ناقدان سخن باشید‪.‬‬

‫یکی از آداب اخالقی مناظره و گفتگو که رعایت آن موجب می شود تا مناظره از مسیر درست خارج نشود‪.‬‬

‫پنجم ‪ .‬استدالل طلبی و حق محوری‬


‫در قرآن کریم بر این حقیقت تاکید شده که در هر گفتگویی همواره باید دانش و پیروی از دانش‪ ،‬به‬
‫عنوان مسئله ی بنیادین و محوری مورد توجه قرار گیرد همچنین مجادله از روی جهل و گمان را گناهی‬
‫بزرگ به شمار آورده است‪.‬‬

‫ششم ‪ .‬مالیمت‬

‫سالح منطق و استدالل متقن به مراتب برنده تر و کاراتر از سالح خشم و غضب است‪ .‬اصوال" اولین آفت‬
‫خشونت و غضب در گفتار نصیب خود فرد می شود‪.‬‬

‫حضرت علی (ع) می فرماید‪:‬‬

‫شدت خشم سخن گفتن را دگرگون کرده ‪ ،‬قدرت استدالل را بریده و فهم و درک را پراکنده می سازد‪.‬‬

‫خداوند پیامبر اکرم (ص) را به داشتن این صفت ستوده و عامل موفقیت و جذابیت او را همین مسئله‬
‫معرفی می کند‪.‬‬

‫‪ – 6‬آداب اخالقی مناظره‬

‫اول‪ .‬شخصیت زدگی‬

‫یکی از آفات اخالقی مناظره این است که به جای ذکر دلیل و برهان ‪ ،‬شخصیت پیشینیان را محور قرار‬
‫دهیم و به تقلید کورکورانه از گذشتگان و سنت جاهالنه ی آنها بپردازیم‪.‬‬

‫دوم ‪ .‬مراء یا جدالگری‬

‫یکی از بدترین و مخرب ترین آفت های مناظره ‪ ،‬جدال و مراء است‪.‬‬

‫میان تعریف مراء و جدال تفاوت هایی وجود دارد که در اینجا در یک معنی به کار می رود که آن عبارت‬
‫است از ‪ :‬پیکار لفظی و ستیزه در کالم ‪ ،‬برای چیره شدن بر طرف مقابل و ساکت کردن او‪.‬‬

‫مراء کننده در حقیقت خبر از خودخواهی ‪ ،‬غرور‪ ،‬تکبر و خود پسندی خویشتن می دهد‪.‬‬

‫اولیای دین تاکید کرده اند که مراء و جدال ‪ ،‬حتی در جاهایی که حق با جانب جدال کننده باشد با ایمان‬
‫واقعی در تعارض و تضاد است‪.‬‬

‫پیامبر اکرم (ص) در این باره می فرماید‪:‬‬

‫هیچ کس به مکال حقیقت ایمان نمی رسد مگر اینکه از مراء خودداری کند حتی اگر حق با او باشد‪.‬‬

‫امام علی (ع) در نکوهش مراء می فرماید‪:‬‬


‫از مراء و دشمنی در گفتار بپرهیزیدچرا که این دو ‪ ،‬دل ها را نسبت به برادران بیمار می کند و دورویی و‬
‫نفاق بر روی آنها می روید‪.‬‬

‫امام صادق (ع) می فرماید مراء چهار حالت دارد ‪:‬‬

‫اول‪ .‬مراء درباره موضوعی که هر دو طرف حقیقت آن را می دانند که نتیجه ی آن رسوایی طرفین و ضایع‬
‫شدن آن موضوع است‪.‬‬

‫دوم ‪ .‬درباره مکوضوعی که هیچ یک از طرفین حقیقت را نمی دانند ‪.‬در این صورت تنها جهل و نادانی خود‬
‫را آشکار کرده اند‪.‬‬

‫سوم ‪ .‬درباره ی موضوعی که فقط یک طرف حقیقت را می داند که نتیجه ی آن کسی که حقیقت را می داند‬
‫ولی با مراء درصدد برمال کردن خطای علمی طرف مقابل است در حقیقت به او ظلم کرده است‪.‬‬

‫چهارم ‪ .‬کسی که به رغم جهلش نسبت به حقیقت موضوع به مراء با عالم به آن موضوع می پردازد خبر از‬
‫حق ناشناسی و حرمت شکنی خود نسبت به علم و عالم داده است‪.‬‬

You might also like