You are on page 1of 62

‫حی‬ ‫ل‬ ‫حم‬ ‫ل‬

‫م اهلل ا ر ن ا ر م‬‫بس‬
‫جهان ینیب اسال یم‬
‫معنی ومفهوم ثقافت اسالمی‪:‬‬
‫• ثقافت از نگاه لغت‪ :‬ثقافت از واژه ثقف ومعانی ذیل را دربر دارد‪:‬‬
‫• علم ودانش‬
‫• زیرکی‪ ،‬تیز فهمی وهوشیاری‬
‫• مهارت‬
‫• ادب‬
‫• فرهنگ‬
‫• سنجیدگی‬
‫• توازن وبرابری‬
‫• معتبر ترین معنی همان علم است چون اساس شناخت را تشکیل داده در در‬
‫برخی مسائل فرض عین ودر پاره فرض کفائیست‪.‬‬
‫ثقافت دراصطالح‪:‬‬
‫• عبارت از مجموعه آثار علمی‪ ،‬ادبی‪ ،‬فرهنگی‪ ،‬مادی ومعنوی‬
‫یک ملت وبه مجموعه اینها در زبان دری فرهنگ میگویند‪.‬‬
‫• ویا مجموعه دستاوردهای وآثار علمی‪ ،‬فرهنگی‪ ،‬عقیدهوی‪،‬‬
‫مادی ومعنوی که دین مقدس اسالم آن را برای جهان بشریت‬
‫به ارمغان آورده وبرخاسته واز منابع اسالمی است‪.‬‬
‫ویژگیهای ثقافت اسالمی‪:‬‬
‫• مصدر آن الهی است‪ :‬به این معنی که فرهنگ اسالمی‬
‫مبتنی بر وحی است (قرآن‪ ،‬سنت)‬
‫• در بین افراط وتفریط قرار دارد‪ :‬یعنی حد میانه روی را‬
‫مرعات نموده است‪.‬‬
‫• مادی ومعنوی است‪ :‬دین مبین اسالم هم جنبه مادیت را‬
‫در نظر گرفته وهم جنبه معنویت را‪.‬‬
‫• فرهنگی است انسانی‪ :‬خواص وطبیعت انسان را در نظر‬
‫گرفته ‪.‬‬
‫• شمولیت دارد‪ :‬یعنی تمام شؤون زندگی انسان را ازهمه وهمه‬
‫شامل میشود‪.‬‬
‫• ساده و واضح است‪ :‬چون از سرچشمه واحدی بوجود آمده در‬
‫آن تکلف وپیچیدگی وچندگانگی وجود ندارد‪.‬‬
‫• دارای ثبات ومتانتی کامل است‪ :‬همان قسم که در ابتداء‬
‫آمده تا انتها همان قسم ثابت و غیر قابل تغییر و تحریف مانده‬
‫است‪.‬‬
‫پیش درآمدی بر جهان بینی اسالمی‪:‬‬

‫به شکل خالصه شناخت ومعرفت در اسالم برعمل مقدم •‬


‫بوده وهیچ حرکتی در اسالم قبل از فهم درمورد آن مجاز‬
‫نیست چنانچه اهلل فرموده است‪{ :‬وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ‬
‫عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا }‬
‫[اإلسراء‪]36 :‬‬
‫موضوع جهان بینی اسالمی‪• :‬‬
‫شناخت ومباحثی در باره اهلل وکاینات وهدف از آفرینش انسان و‬
‫دنیا وآخرت‪.‬‬
‫ابعاد شناخت‬

‫بعد معنوی‬ ‫بعد مادی‬


‫ابعاد شناخت(آشنائی)‪:‬‬
‫• ما در اطراف خود با دونوع پدیده روبرو هستیم‪:‬‬
‫• الف‪ :‬بعد مادی ویا فیزکی (جهان محسوس)‬
‫ب‪ :‬بعد معنوی ‪ ،‬ویا روحی(جهان غیر محسوس) •‬
‫علم ثابت ساخته که در هریک از ابعاد مذکور معلومات بی حد •‬
‫وحسری وجود دارد که به هریک از این معلومات باید پرداخت‬
‫شود تا حقائق پوشیده ظاهر گردد بهمین سبب سلسله وسائلی‬
‫را دانشمندان بر شمردند که این وسائل به کشف حقائق مارا‬
‫کمک میکند ووسائل مذکورعبارت اند از‪:‬‬
‫‪ -1‬حواس پنج گانه که عبارت اند از‪:‬‬
‫• حس بینایی‬
‫• حس شنوایی‬
‫• حس شامه‬
‫• حس المسه‬
‫• حس ذوق (چشایی)‬
‫‪ -2‬عقل‪ :‬که همه به اعتراف دارند به اینکه بزرگترین‬
‫وسیله فهم است وپیرامون آن بعدا صحبت خواهیم نمود‪.‬‬
‫‪ -3‬وحی‪ :‬که عبارت از ارتباطی است بین انسان وخالقش که از‬
‫طریق فرشته وحی وفرستادگان اهلل به وجود می آید وباعث‬
‫شناخت انسان میشود‪.‬‬
‫• اینها وسائل معلوماتی اند که ذکر شد ودر کنار اینها نیز‬
‫مصادر معلوماتی وجود دارند که عبارت اند از‪:‬‬
‫• جهان طبیعت‬
‫• تاریخ گذشته گان‬
‫• کتاب‬
‫• تجربه‬
‫• تحقیق‬
‫درس دوم‬
‫گونه ها ویا اقسام شناخت(معرفت)‪:‬‬
‫شناخت و یا معرفت به دو گونه ذیل است‪:‬‬ ‫•‬
‫الف‪ :‬شناخت کامل‪ :‬عبارت از شناختی است که در آن از تمام ابزار ومصادر فوق کار‬ ‫•‬
‫گرفته شود وسپس آن را تحلیل نماید وثمره آن را بدست آورد‪.‬‬
‫اگرخواسته باشیم خصوصیات شناخت ذیل را بر شماریم آنها را چنین بر‬ ‫•‬
‫میشماریم‪:‬‬
‫از تمام ابزار کار میگیرد‬ ‫•‬
‫این ابزار کار آمد وفعال است‬ ‫•‬
‫مصادر معلوماتی درست است‬ ‫•‬
‫عقلی فعال ودانشمند دارد‬ ‫•‬
‫اندوخته های قبلی دارد‬ ‫•‬
‫قوت تحلیل وتجزیه را دارد‬ ‫•‬

‫‪bnaz‬‬
‫ب‪ :‬شناخت ناقص‪:‬‬
‫• عبارت از شناختی است که در یکی از موارد فوق خللی وجود‬
‫داشته باشد مانند کسی که بعوض اینکه با عقل خود فکر کند‬
‫کور کورانه از دیگران تقلید میکند‪.‬‬
‫جهان بینی!‬
‫• جهان بینی عبارت است از تکیه گاه وزیربنای فکری‬
‫یک مکتب از هستی وجهان وشناخت انسان وتفسیر‬
‫زندگی‪.‬‬
‫• جهان بینی در یک سخن بمعنی شناخت جهان‬
‫است‪.‬‬
‫تفاوت بین جهان بینی وجهان احساسی‪:‬‬

‫• بصارت‪ :‬که متعلق به جس باصره انسان بوده تنها شکل‬


‫مادی وظاهری چشمان انسان را در بر میگیرد‪.‬‬
‫• بصیرت‪ :‬نظر قلب‪ ،‬نظر فکر‪ ،‬نظر اندیشه‪ ،‬نظر معنوی ونظر‬
‫عقالنی انسان به سوی امور میباشد‪.‬‬
‫اهمیت جهان بینی‪:‬‬
‫• امروزه تمام تحقیقات در این دنیا فقط روی قضایای مادی است در‬
‫حالی که جنبه معنوی قضایا مهمتر است‪ ،‬لهذا مهم ترین چیزی که مارا‬
‫در باره جهان بینی واقف میسازد سواالت ذیل است‪:‬‬
‫• من کیستم؟‬
‫• از کجاه آمده ام؟‬
‫• به کجاه میروم؟‬
‫• عاقبت من جه گونه خواهد بود؟‬
‫• این جهان وپدیدهای آن برای چیست؟‬
‫• مدیریت انسان را چه کسی رغم میزند؟‬
‫• آیا جهان آغاز وانجامی دارد؟‬
‫• مردگان کجاه رفتند وچرا مردند؟‬
‫وظیفه جهان بینی یافتن پاسخ قناعت بخش به این سواالت است •‬
‫گونه های جهان بینی‪:‬‬

‫• به هدف پاسخ به سؤآالت گذشته‪ ،‬دانشمندان جهانبینی های زیادی را‬


‫مطرح نمودند که از جمله به چهار جهان بینی عمده اشاره شده است‪:‬‬
‫• الف‪ :‬جهانبینی علمی‪:‬‬
‫• جهان بینی علمی مبتنی بر دواصل است‪:‬‬
‫• اصل فرضیه‪ :‬این نوع جهانبینی برای حل مشکالت وارائه نظریات بر‬
‫اساس تخمین وفرضیه است‪.‬‬
‫• اصل تجربه‪ :‬بعد از اینکه جهانبینی علمی چیزی را بسنجد وتخمین‬
‫زند آن را بارها تجربه مینماید تا هدف اصلی را بدست دهد‪.‬‬
‫• ب‪ :‬جهان بینی فلسفی‪:‬‬
‫یکی دیگر از شیوهای شناخت فلسفه است واین اساس جهان بینی فلسفی را‬ ‫•‬
‫تشکیل میدهد‪.‬‬
‫در اینجا اول باید به معنی فلسفه بپردازیم‪:‬‬ ‫•‬
‫فلسفه از دو کلمه گرفته شده که عبارت است از‬ ‫•‬
‫فیلو‪ :‬که به معنی دوست دار است‪.‬‬ ‫•‬
‫سوفیا‪ :‬که به معنی آگاهی ودانائی میباشد‪.‬‬ ‫•‬
‫وقتی این دوکلمه کنارهم قرار گیرد دوستدار آگاهی معنی میدهد‪.‬‬ ‫•‬
‫ودر اصطالح فلسفه از دید دانشمندان این تعاریف بیان شده‪:‬‬ ‫•‬
‫ابن سینا‪ :‬فلسفه آگاهی برحقائق تمام اشیا است به قدری که برای انسان‬ ‫•‬
‫ممکن است برآنها آگاهی یابد‪.‬‬
‫افالطون‪ :‬فلسفه لذتی گرامی است‪.‬‬ ‫•‬
‫ارسطو‪ :‬فلسفه علم به موجودات است از آن جنبه که وجود دارند‪.‬‬ ‫•‬
‫• از نگاه تاریخی بر فلسفه سه مرحله گذشته است‪:‬‬
‫• فلسفه قدیم‪ :‬پایگاه اصلی این فلسفه یونان قدیم‪ ،‬هند قدیم‪ ،‬وچین قدیم‬
‫است ودر این زمان بین علم وفلسفه کدام تفاوتی نبود‪.‬‬
‫• فلسفه میانه‪ :‬این نوع فلسفه در قرون وسطی وجود داشت وبه این فلسفه‬
‫علم مدرسی میگویند و در این زمان فلسفه از علم جداشد به این معنی‬
‫که علم آن است که از طریق تجربه بدست می آید اما فلسفه آن است که‬
‫از طریق تعقل بوجود می آید‪.‬‬
‫• فلسفه مدرن‪ :‬در این دوران دوباره بین علم وفلسفه پیوند ایجاد شد به‬
‫این ترتیب که علوم تجربی از فلسفه جدا گردید وعلوم اجتماعی به آن‬
‫پیوند خورد‪.‬‬
‫• در جهان بینی فلسفی چند مکتب وجود دارد که عبارت اند از‪:‬‬
‫• الف‪ :‬عقل گراها‪ :‬این دسته عقل را محور کار خود دانسته و اینها پیروان‬
‫یونان قدیم اند‪.‬‬
‫• ب‪ :‬حس گراها‪ :‬این دسته از مردم تجربه وماده را اساس کارخود میدانند‪.‬‬
‫• ج‪ :‬حس واندیشه گراها‪ :‬این دسته اساس کارشان بر ماده و عقل‬
‫گذاشته شده ‪.‬‬
‫• د‪ :‬قلب گراها‪ :‬این مکتب فلسفی در ادیان مختلف وجود داشته وآثار آن‬
‫در فالسفه اسالمی نیز دیده میشود‪.‬‬
‫• ج‪ :‬جهان بینی دینی‪ :‬شامل دو بخش میشود که جهان بینی اسالمی که‬
‫بعدا صحبت خواهیم کرد و بخش دوم آن شامل تئوکراسی میشود‪.‬‬
‫• تئوکراسی کلمه است یونانی که از دو کلمه گرفته شده (تئوس) به معنی‬
‫خدا و(کراتوس) به معنی توانائی است‪.‬‬
‫• جهان بینی تئوکراسی مجموعه نظریات وسلیقه های که پاپها (خلیفه های‬
‫دین عیسی علیه السالم) در با ره شناخت خدا ارائه کردند واین بدترین‬
‫نوع جهان بینی است که در آن پاپها خود را نمایندگان خدا دانسته‬
‫ودانشمندان را اعدام میکردند ومثلث شوم بزرگترین مثال این است‪.‬‬
‫• د‪ :‬جهان بینی اسالمی‪ :‬عبارت از نوعی شناخت اعتقادی وطرزتفکری‬
‫است پیرامون خدا‪ ،‬انسان وهستی که بر مبنی اساسی واصیل دین اسالم‬
‫استوار میباشد‪.‬‬
‫• به شکل خالصه در این جهان بینی بررسی این موضوع است که این‬
‫جهان بیهوده خلق نشده ویک عالمی دیگر در انتظار شماست اهلل‬
‫میفرماید‪{ :‬وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ‬
‫کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ} [ص‪]27 :‬‬
‫• ومیفرماید‪{ :‬أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ}‬
‫[المؤمنون‪]115 :‬‬
‫• جهان بینی اسالمی مشتمل بر جهان بینی فلسفی‪ ،‬علمی است که قیافه‬
‫جهان وبایدهای ونبایدها را مشخص میکند وتفاوت این با جهان بینی‬
‫علمی این است که موضوع را وسیع تر بحث میکند‪.‬‬
‫‪•b‬‬
‫• در جهان بینی اسالمی از تمام وسائل استفاده میشود واین وسائل عبارت‬
‫اند از‪:‬‬
‫• نقش ماده {حس}‪ :‬جهان بینی اسالمی ماده را منحیث وسیله نزدیکی‬
‫انسان به حقائی دانسته‪.‬‬
‫• نقش عقل‪ :‬در جهان بینی اسالمی عقل بزرگترین ثروت است وبه سبب‬
‫همین قوه انسان از دیگر حیوانات برتر شده است واهلل در بسیاری از آیات‬
‫قرآن مارا خطاب نموده است‪ :‬أفال تعقلون‪ ،‬أفالتتفکرون‪ ،‬أفالتتدبرون و‪...‬‬
‫• نقش وحی‪ :‬درجهان بینی اسالمی عقل انسان به او میفهماند که خالقی‬
‫وجود دارد که انسان را از ورطه هالکت توسط وحی تذکر داده است و این‬
‫موضوعیست که تمام فالسفه غیر مسلمان از آن الجواب مانده اند‪.‬‬
‫درس سوم‬
‫مقایسه تطبیقی بین جهان بینیهای سه گانه‪:‬‬

‫• نخست‪ :‬راجع به جهان بینی تئوکراسی‪:‬‬


‫• در این با ره کافیست همین قدر بدانیم که در قرون وسطی‬
‫جه مصیبتهای به بار آورد و خوشبختانه که توسط مردم‬
‫کنار زده شد‪.‬‬
‫اما مقایسه بین جهان بینی علمی‪ ،‬فلسفی ودینی‬
‫• آیا جهان بینی علمی میتواند گزینه کاملی در شناخت جهان باشد؟‬
‫• پاسخ این سؤآل منفی است ودقیقا این نوع جهان بینی نمیتواند به‬
‫پاسخ سؤآالت فصل گذشته بپردازد زیرا علم مبتنی بر تجربه است‬
‫وتجربه نمیتواند یگانه روزنه شناخت باشد نظر به دالئل ذیل‪:‬‬
‫• تجربه محدود به زمان است‪ ،‬یعنی هر انسان فقط پدیده های زمان‬
‫خود را تجربه مینماید نه از گذشته وآینده‪.‬‬
‫• تجربه محدود به مکان است‪ ،‬نظر به اینکه اتکای تجربه حواس است‬
‫وحواس انسان محدود به مکان مثل اینکه انسان آیندهای دور را‬
‫نمیتواند با حواسش ببیند‪.‬‬
‫• تجربه نمیتواند به عمق قضایا وروابط بین آنها پی‬
‫ببرد زیرا تجربه به ظواهر اشیاء مینگرد نه به عمق‬
‫آنها‪.‬‬
‫• تجربه جزئی نگر است در حالی که سؤآالت ما کلی‬
‫است مانند اینکه تجربه بگوید خورشید توده عظیمی‬
‫از گازهای است در حال انفجار اما اینکه چرا چنین‬
‫شده این را ثابت ساخته نمیتواند و‪...‬‬
‫آیا جهان بینی فلسفی میتواند گزینه‬
‫مناسبی برای شناخت باشد؟‬
‫• پاسخ در این باره نیز منفی است بنابر دالئل ذیل‪:‬‬
‫• فلسفه مبتنی بر مفاهیم عقلی است و عقل بشر با تمام قدرتی‬
‫که دارد از درک تمام چیزها عاجز است‪.‬‬
‫• فلسفه متهم به تناقض گوئی است‪.‬‬
‫• عقل از جهت های مختلف تأثیر میپذیرد‪.‬‬
‫آیا جهان بینی اسالمی میتواند گزینه وراه کار‬
‫مناسبی برای شناخت باشد؟‬
‫جواب مثبت است بنابر دالئل ذیل‪:‬‬ ‫•‬
‫جهان بینی اسالمی بر ما چنین میرساند که قلمرو حواس انسان محدود است پس همان‬ ‫•‬
‫طور که چشم انسان پشت دیوار را دیده نمیتواند عقل انسان نیز نمیتواند بپذیرد که یک‬
‫عصای(چوب خشک) به اژدهای تبدیل شود پس برای تکمیل کردن قوه عقل وحواس‬
‫جهان بینی اسالمی عنصر دیگری را الزم میداند که وحی است‪.‬‬
‫وحی از سوی کسی است که چون او خالق هستی هست واشیاء را بهتر میشناسد خود‬ ‫•‬
‫آن توسط وحی آنها را برای ما معرفی مینماید‪.‬‬
‫اصول وقواعد تصورات وتصدیقات جهان بینی اسالمی توسط خالق هستی گذاشته شده‬ ‫•‬
‫چه ماده باشد وچه روح ویاعقل واو ذاتیست که تمام اینها را میشناسد‪.‬‬
‫در جهان بینی اسالمی تناقض گوئی وجود ندارد‪.‬‬ ‫•‬
‫• جهان بینی اسالمی خوبیهای هر دو جهان بینی اعم از علمی وفلسفی را با‬
‫خود دارد‪.‬‬
‫• جهان بینی اسالمی انسان را مسئول دانسته واو را از قید وبندهای الابالی‬
‫گری فکری آزاد میسازد‪.‬‬
‫• جهان بینی اسالمی انسان را اعتال میبخشد واو را از قید وبندهای مادیت‬
‫گرائی رها میسازد‪.‬‬
‫• چون جهان بینی اسالمی از وحی برخوردار است شناخت انسان در جهان‬
‫بینی اسالمی کامل تر است‪.‬‬
‫• در جهان بینی اسالمی انسان‪ ،‬زندهگی و اهلل مورد بحث قرار گرفته است‪.‬‬
‫(خداشناسی‪ ،‬انسان شناسی‪ ،‬و هستی شناسی)‬
‫ابعاد خداشناسی در جهان‪:‬‬
‫مهمترین ابعاد خداشناسی عبارت است از‪:‬‬ ‫•‬
‫اثبات وجود اهلل(توحید ربوبیت)‬ ‫•‬
‫اثبات یکتایی اهلل(توحید الوهیت)‬ ‫•‬
‫شناخت اسماء وصفات(توحید اسماء وصفات)‬ ‫•‬
‫• جهان بینی اسالمی پیوسته به دنبال این است که هدف از آفرینش انسان‬
‫کائنات وپدیده بنام جهان چیست؟‬
‫• اهلل میفرماید‪{ :‬إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ‬
‫وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ‬
‫مَاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ‬
‫وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ} [البقرة‪]164 :‬‬
‫• این آیه قرآن کریم تمام پدیدها را بعنوان نشانهای اهلل معرفی میکند‬
‫• ونکته لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ به این اشاره دارد که انسان به این پدیدها باید به‬
‫چشم بصیرت نگاه کند وخالق خود را بشناسد‪.‬‬
‫نکات اساسی هستی از نظر جهان بینی اسالمی‬
‫عبارت است از‪:‬‬
‫• جهان موجودی هدفمند است ‪ { :‬رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ‬
‫فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ} [آل عمران‪]191 :‬‬
‫• جهان نشانه بر وجود خالقی است { إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ‬
‫وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ} [آل عمران‪:‬‬
‫‪]190‬‬
‫• زندگانی دنیا وزرق وبرق آن بهرهی است فریبنده‪{ :‬وَمَا الْحَیَاةُ‬
‫الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ} [آل عمران‪]185 :‬‬
‫• جهان سرای ابتال وآزمایش انسان است‪ { :‬وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ‬
‫الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ‬
‫} [البقرة‪]155 :‬‬
‫\•‬
‫مادیات واشیای دنیا زیبائی شان حقیقی نیست بلکی به نظر انسان مزین‬
‫شده است‪{ :‬زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ‬
‫الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ‬
‫الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ} [آل عمران‪]14 :‬‬
‫• تمام هستی این دنیا از آن اهلل است‪{ :‬وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ‬
‫وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ} [آل عمران‪]109 :‬‬
‫• هستی دنیا پایانی دارد وروزی کالً نابود میشود‪{ :‬کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا‬
‫وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ } [القصص‪]88 :‬‬
‫• باز گشت همه جهان به سوی اوست‪{ :‬کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنْتُمْ أَمْوَاتًا‬
‫فَأَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ} [البقرة‪]28 :‬‬
‫• جهان خود بخود به وجود نیامده وخود به خودهم از بین نخواهد‬
‫رفت بلکی خالقی دارد که او را از بین میبرد‪{ :‬قُلِ اللَّهُ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ‬
‫یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یَجْمَعُکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَا رَیْبَ فِیهِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا‬
‫یَعْلَمُونَ } [الجاثیة‪]26 :‬‬
‫• دنیا باتمام هستی ونیستیش در مقابل آخرت قابل مقایسه نیست‪:‬‬
‫{قُلْ مَتَاعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقَى وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِیلًا }‬
‫[النساء‪]77 :‬‬
‫اهمیت انسان در جهان بینی اسالمی‪:‬‬
‫• از خالل آیات واحادیث به خوبی اهمیت انسان از دیگر اشیا واضح شده است‬
‫برای تفصیل این قضیه به دالئل قرآن وسنت ذیالً توجه فرمائید‪:‬‬
‫• انسان اشرف مخلوقات وبهترین مخلوقات است‪{ :‬وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ‬
‫خَلَقْنَا تَفْضِیلًا } [اإلسراء‪]70 :‬‬
‫• وهمچنین‪{ :‬وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ } [اإلسراء‪]70 :‬‬
‫• وهمچنین‪{ :‬لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ} [التین‪]4 :‬‬
‫• اهلل انسان را از نعمت عقل برخوردار کرده برخالف تمام دیگر حیوانات‪:‬‬
‫{کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ} [البقرة‪]242 :‬‬
‫• اهلل انسان را از نعمت نطق وبیان بر خوردارکرده است‪{ :‬خَلَقَ الْإِنْسَانَ (‪)3‬‬
‫عَلَّمَهُ الْبَیَانَ} [الرحمن‪]4 ،3 :‬‬
‫• انسان موجودیست قابل علم وکتابت است‪{ :‬اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ}‬
‫[العلق‪]1 :‬‬
‫• انسان در بهتیر صورت وشکل آفریده شده‪{ :‬وَصَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ} [غافر‪:‬‬
‫‪]64‬‬

‫انسان در زمین خلیفه اهلل است‪{ :‬وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ‬ ‫•‬
‫خَلِیفَةً} [البقرة‪]30 :‬‬
‫همه چیزهای دنیا در خدمت انسان است‪{ :‬وَسَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا‬ ‫•‬
‫فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِنْهُ } [الجاثیة‪]13 :‬‬
‫یکی از نشانهای برتری انسان این است که با وحی مخاطب قرار گرفته است‪:‬‬ ‫•‬
‫{إِنَّا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ کَمَا أَوْحَیْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِیِّینَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَیْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ‬
‫وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِیسَى وَأَیُّوبَ وَیُونُسَ وَهَارُونَ‬
‫وَسُلَیْمَانَ وَآتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورًا} [النساء‪]163 :‬‬
‫انسانها بردو قسم اند انسان خوب وانسان بد‪ { :‬إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا‬ ‫•‬
‫الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ} [البینة‪]7 :‬‬
‫• ومیفرماید‪{ :‬إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَالْمُشْرِکِینَ فِی نَارِ‬
‫جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا أُولَئِکَ هُمْ شَرُّ الْبَرِیَّةِ} [البینة‪]6 :‬‬
‫• انسانها میمیرند ولی این مردن پایان کار شان نیست بلکی آغاز‬
‫دنیای جدیدیست ‪{ :‬وَالْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ‬
‫فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ } [األعراف‪]8 :‬‬
‫• {إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا‬
‫وَأُولَئِکَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ} [آل عمران‪]10 :‬‬
‫• زندگی انسانها یک ابتالء وآزمایش است‪{ :‬کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ‬
‫وَنَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً وَإِلَیْنَا تُرْجَعُونَ} [األنبیاء‪]35 :‬‬
‫تنظیم رابطه موجودات در پرتو جهان بینی‬
‫اسالمی‪:‬‬

‫جهان بینی اسالمی موجودات را به کتگوری های مختلف تقسیم نموده ورابطه میان‬ ‫•‬
‫آنها برقرار نموده است‪:‬‬
‫خدا‪ :‬بعنوان خالق هستی ومدبر وایجاد گر رابطه بین تمام اشیاء وکسی که به تدبیر‬ ‫•‬
‫وتنظیم امور میپردازد‪.‬‬
‫هستی‪ :‬بعنوان مخلوق وتابلوی زندگی که داللت مستقیم بر وجود خالق وقدرت آن‬ ‫•‬
‫میکند‪.‬‬
‫انسان‪ :‬بعنوان خلیفه اهلل در روی زمین وکسی که اهلل پاک نسبت به تمام مخلوقات به‬ ‫•‬
‫او امتیازات خاصی داده وتمام زمین را به نفع او آفریده‪.‬‬
‫زندگی‪ :‬پدیده که اهلل با آن به موجودات زندگی بخشیده‪.‬‬ ‫•‬
‫آخرت‪ :‬بعنوان مرجع انسان بعد از دنیا وحساب دهی‪.‬‬ ‫•‬
‫• پس به این اساس روابط ذیل را جهان بینی اسالم برقرار نموده است‪:‬‬
‫• رابطه خدا باهستی‪ ،‬زندگی وآخرت‪ :‬یعنی خدا خالق وهستی مخلوق‬
‫ومحل مالقات آخرت‪.‬‬
‫• رابطه خدا وانسان‪ :‬این را بطه عبودیت وبندگی است ‪.‬‬
‫• رابطه انسان وهستی‪ :‬یعنی تمام هستی را اهلل به تسخیر انسان در آورده‪.‬‬
‫• رابطه انسان وزندگی رابطه ابتالء‪ :‬در این دنیا اهلل انسان را باخیر وشر‬
‫آزمایش وامتحان میکند‪.‬‬
‫• رابطه انسان با انسان رابطه عدل وانصاف‪ :‬اینکه انسانها به حقوق یکدیگر‬
‫احترام گذاشته از تجاوز ظلم وتعدی اجتناب کنند‪.‬‬
‫• رابطه انسان وآخرت‪ :‬یعنی هر عملی که انجام دهید پاسخ آن را خودتان‬
‫در آخرت ارائه خواهی کرد‪.‬‬
‫درس چهارم‬
‫برخی از مفاهیم کلیدی در جهان بینی اسالمی‪:‬‬
‫اسالم‪:‬‬
‫اسالم در لغت به معنی تسلیم شدن وفرمان برداری‪.‬‬
‫اسالم در اصطالح به دومعنی به کار رفته است‪:‬‬
‫الف‪ :‬تسلیم شدن وگردن نهادن در برابر تمام اوامر ونواهی میباشد که‬
‫به زبان وحی توسط انبیاء علیهم السالم برای بشریت ابالغ شده است‬
‫اهلل میفرماید‪{ :‬إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ } [آل عمران‪]19 :‬‬
‫ومیفرماید‪{ :‬وَقُلْ لِلَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَالْأُمِّیِّینَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا‬
‫وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ} [آل عمران‪]20 :‬‬
‫ومیفرماید‪ { :‬إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُوا}‬
‫[المائدة‪]44 :‬‬
‫از اینرو اسالم در اساسات واصول خود میان تمام انبیاء مساوی ویکسان است‬
‫مگر در فروعات باهم تفاوت دارد چنانچه اسالم موسی علیه السالم از اسالم نوح‬
‫وسیع تر بود {وَکَتَبْنَا لَهُ فِی الْأَلْوَاحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْعِظَةً وَتَفْصِیلًا لِکُلِّ شَیْءٍ}‬
‫[األعراف‪]145 :‬‬
‫واسالمی که بر محمد صلی اهلل علیه وسلم نازل شده از تمام اسالم های گذشته‬
‫وسیع تر است چونکه برای کافه بشر فرستاده شده البد برای همه پاسخ داشته‬
‫باشد اهلل میفرماید‪{ :‬وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ‬
‫لَا یَعْلَمُونَ} [سبأ‪]28 :‬‬
‫ومیفرماید‪{ :‬وَلَکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ } [األحزاب‪]40 :‬‬
‫• ب‪ :‬اطالق به همه نصوص ودساتیر میشود که اهلل‬
‫متعال در چوکات وحی برای بیان دین بر حضرت‬
‫محمد صلی اهلل علیه وسلم نازل گردیده‪:‬‬
‫• اهلل میفرماید‪{ :‬وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَنْ‬
‫یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ} [آل‬
‫عمران‪]85 :‬‬
‫ایمان‪:‬‬
‫ایمان در لغت‪ :‬بمعنی تصدیق ودر اصطالح ‪ :‬عبارت از تصدیق قلبی واقرار‬
‫زبانی است به آنچه که رسول اهلل از جانب اهلل متعال آورده است که خالصه‬
‫آن بر شش رکن اساسی استوار است‪:‬‬
‫ایمان به اهلل‬
‫ایمان به مالئکه‬
‫ایمان به کتب آسمانی‬
‫ایمان به پیامبران الهی‬
‫ایمان به روز آخرت‬
‫ایمان به تقدیرات الهی‬
‫فرق بین ایمان واسالم‪:‬‬
‫ایمان واسالم از نظر لغوی فرق دارند ولی از لحاظ اصطالحی تفاوتی •‬
‫میانشان نیست‪.‬‬
‫مقتضیات اسالم‪:‬‬
‫الف‪ :‬اطاعت از تمام احکام شریعت اسالم‬
‫اسالم معنی تسلیم شدن را در بر دارد مسلمان باید از دستورات الهی پیروی‬
‫نماید وخود را در تمام امور زندگی ملزم به اطاعت از اهلل بداند‬
‫{أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذَلِکَ مِنْکُمْ إِلَّا‬
‫خِزْیٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا‬
‫تَعْمَلُونَ} [البقرة‪]85 :‬‬
‫ب‪ :‬اطاعت مسلمان باید با رضایت وبدون قید وشرط باشد‪:‬‬
‫{فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ‬
‫حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا} [النساء‪]65 :‬‬
‫ج‪ :‬آنچه اهلل دوست دارد بر آنچه خود مسلمان دوست دارد مقدم بسازد‪:‬‬
‫چه گونه ممکن است مسلمان باشد در حالی که از هوی نفس خود پیروی میکند نه از اهلل‪:‬‬
‫{قُلْ إِنْ کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ‬
‫تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا‬
‫حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ} [التوبة‪]24 :‬‬
‫د‪ :‬تزکیه نفس وپای بندی در اعمال صالحه‪:‬‬
‫مفهوم تزکیه واهمیت آن‪:‬‬
‫تزکیه این است که نفس خود را از آلودگیهای نفسانی پاک نمایی‪.‬‬
‫تزکیه در قرآن کریم بعد از توحید ذکر گردیده‬
‫کلمه تزکیه ومشتقات آن ‪ 52‬بار در قرآن ذکر شده اهلل میفرماید‪{ :‬فَقُلْ هَلْ لَکَ إِلَى أَنْ‬
‫تَزَکَّى} [النازعات‪]18 :‬‬
‫{خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا } [التوبة‪]103 :‬‬
‫اهمیت تزکیه در مکتب اسالم‪:‬‬
‫تزکیه کردن انسانها وظیفه پیامبران است‪:‬‬
‫{لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ‬
‫وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ} [آل عمران‪]164 :‬‬
‫اعمال صالحه‪:‬‬
‫عمل صالحه ثمره ایمان وعقیده است ایمان شخص وقتی تأثیر دارد که به عمل‬
‫صالحه منجر شود‪:‬‬
‫{إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا (‪ )30‬أُولَئِکَ‬
‫لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ‬
‫وَیَلْبَسُونَ ثِیَابًا خُضْرًا مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَّکِئِینَ فِیهَا عَلَى الْأَرَائِکِ نِعْمَ الثَّوَابُ‬
‫وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا} [الکهف‪]31 ،30 :‬‬
‫{قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ } [األنعام‪]162 :‬‬
‫در مقدمه اعمال صالحه چیزی بنام روزه‪ ،‬نماز ‪ ،‬زکات وحج وجود دارد که در این‬
‫باره سهل انگاری اصال قابل قبول نیست‬
‫واگر واقعا شخصی طعم ایمان را چشیده باشد اینهارا هرگز ترک نخواهد کرد‬
‫دین‪:‬‬
‫دین در لغت دومعنی را افاده میکند‪:‬‬
‫الف‪ :‬اطاعت‬
‫ب‪ :‬جزا‬
‫در قرآن کریم دین معنی بکار رفته است‪:‬‬
‫جزا‪ ،‬حساب‪ ،‬قانون وشریعت واطاعت‬
‫درسوره حمد میخوانیم‪:‬‬
‫مَالِكِ یَوْمِ الدِّینِ‬
‫ودر سوره کافرون میخوانیم‪:‬‬
‫لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ‬
‫دین از دو دیدگاه تعریف شده است‪:‬‬
‫الف‪ :‬مجموعه قواعد واحکام عملی را گویند که توسط پیام آور‬
‫الهی برای بشریت ابالغ گردیده وبر سه اصل استوار است‬
‫‪ -1‬توحید‬
‫‪ -2‬نبوت‬
‫‪ -3‬معاد‬
‫ب‪ :‬عبارت از یک مکتب خاص اعتقادی اعمال وعبادت است‬
‫که مشتمل بر مجموعه از قواعد اخالقی وحکمتهای فلسفی‬
‫میباشد‬
‫شریعت‪:‬‬
‫شریعت لغتا آبشخور وجای برداشتن آب از نهر وچشمه است همچنین به‬
‫معنی قانون‬
‫شریعت در اصطالح‪:‬‬
‫عبارت از مجموع قوانین واحکام عملی است که پیغمبران برای جوامع بشری‬
‫از جانب اهلل آورده اند وتوسط آن قوانین دین جنبه اجرائی پیدا میکند‬
‫مذهب‪:‬‬
‫مذهب در لغت راه وروش است‬
‫ودر اصطالح‪:‬‬
‫عبارت از مجموعه نظریات وبر داشت های اجتهادی از نصوص وقواعد اساسی‬
‫دینی است که توسط امامان ومجتهدان فقهی در امور فرعی دین برای مردم‬
‫بیان شده است وچون مبنی اجتهادی دارند احتمال خطاء وصواب را دارد‬
‫درس پنجم‬
‫اساسات ایمان در جهان بینی اسالمی‬
‫باور داشتن به شش چیز!‬
‫اهلل‬
‫مالئکه‬
‫کتب‬
‫رسل‬
‫روز آخرت‬
‫تقدیر‬
‫ایمان به اهلل از ارزش واهمیت خاصی بر خوردار است‬
‫حاال ایمان به اهلل دربرگیرنده دو نکته است‬
‫الف‪ :‬اثبات وجود اهلل‬
‫ب‪ :‬یگانگی اهلل‬
‫دالئل عقلی در باره وجود اهلل زیاد است‬
‫برهان نظم از بزرگترین دالئل عقلی‪:‬‬
‫کتبی که از دیدگاه دانشمندان پیرامون وجود اهلل نوشته شده وسبب‬
‫آن برهان نظم است‪:‬‬
‫‪ -1‬تجلی خدا در عصر ساینس که(‪ 30‬تن از دانشمندا نوشته اند)‬
‫‪ -2‬ساینس به سوی خدا دعوت میکند(از کریسی مورسین)‬
‫‪ -3‬دالئل توحید (از شیخ جمال الدین قاسمی)‬
‫برهان نظم به شکل کلی‪ :‬در دنیا مجموعهای منظمی وجود‬
‫دارد‬
‫نظم در لغت‪ :‬آراستن‪ ،‬به رشته کشیدن مروارید ومرتب نمودن‬
‫در اصطالح‪ :‬عبارت است از گرد آمدن اجزای متفاوت با کیفیت وچه‬
‫گونگی مخصوص در یک مجموعه به گونه هماهنگ که هدفی خاص‬
‫را معین میکند‬
‫به طور مثال‪ :‬ساعت که از اجرزیای متفاوت تشکیل شده وبا نطم‬
‫خاص حرکت میکند‬
‫وچشم انسان‪ :‬که در آن آب شور آفریده شده تا مکروبها را از بین‬
‫ببرد و‪..‬‬
‫نمونه از اعترافات دانشمندان ص ‪52‬‬
‫بداهت وجود اهلل در کتب آسمانی‪:‬‬
‫الف‪ :‬در کتب قبل از قرآن کریم‬
‫ب‪ :‬در قرآن کریم‬
‫حاال‪ :‬منطق قرآن در باره وجود اهلل این است‪:‬‬
‫{أَفِی اللَّهِ شَکٌّ } [إبراهیم‪]10 :‬‬
‫واز آیات آشکار میگردد که‪:‬‬
‫الف‪ :‬باور به اهلل‬
‫ب‪ :‬گرایش به سوی او‬
‫ج‪ :‬میل به پرستش او امری فطریست‬
‫کلمه فطرت‪:‬‬
‫از ماده فطره و آن شگافتن چیزی را گویند که‬
‫گویا آفرینش شگافتن نور از ظلمت است‬
‫فطرت در قرآن کریم ص ‪56----55‬‬
‫در قرآن کریم کلمه فطرت ومشتقات آن به کثرت وارد شده است‬
‫پس موضوع خلق این دنیا وقتی مطرح شود نیاز است پیرامون خالق‬
‫وآفریده گار هم صحبت کنیم که آیا وجو دارد ویا خیر؟‬
‫مردم عر رسالت با تمام مشکالتی که داشتند ومشرک و‪...‬‬
‫بودند قرآن کریم خبر داده که خدا را قبول دارند‪:‬‬
‫{وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ‬
‫لَیَقُولُنَّ اللَّهُ} [العنکبوت‪]61 :‬‬
‫{وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهَا‬
‫لَیَقُولُنَّ اللَّهُ } [العنکبوت‪]63 :‬‬
‫{وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِیزُ‬
‫الْعَلِیمُ} [الزخرف‪]9 :‬‬
‫شش‬
‫ردس م‬
‫توحید ومظاهر شرک‬
‫توحید مصدر است لغتا یگانه دانستن معنی میدهد‬
‫در اصطالح‪ :‬عبارت از اقرار وباور داشتن به یگانگی اهلل در ذات‪ ،‬صفات‬
‫ونامها ویکتا دانستن اهلل در آفرینش کائنات پرستش وعبادت در تمام‬
‫امور زندگی‬
‫تمام اعمال وکردار انسان بخاطر اهلل است‪:‬‬
‫{قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ} [األنعام‪:‬‬
‫‪]162‬‬
‫انواع توحید‪:‬‬

‫توحید‬

‫اسماء وصفات‬ ‫الوهیت‬


‫ربوبیت‬

You might also like