Professional Documents
Culture Documents
از بين تعاريف بسيار متنوع و متفاوتى که جامعهشناسان و صاحبنظران علماالجتماع ،از گروه دادهاند ،ب ه چن د نمون ه ک ه
جامعيت بيشترى دارند اکتفاء مىکنيم:
-ليندمن (' :)E. Lindemanگ روه اجتم اعى را جمعى از اف راد مىدان د ک ه ب ا يک ديگر داراى رواب ط درونى و فع ل و
انفعاالت متقابل مىباشند و مىکوشند تا نيازهاى فردى و گروهى خود را از طريق کوششهاى جمعى تأمين نمایند .
-هومنز ( :)G. Homansگروه اجتماعى را چنين تعريف مىکن د' :اشخاص ى ک ه غالب ا ً م دتى نس بتا ً دراز ب ا هم ارتب اط
دارند و عد ٔه ايشان چندان کم است که هر يک از ايشان مىتواند با افراد ديگ ر از روبهرو و بط ور مس تقيم ارتب اط حاص ل
کند گروه را مىسازند'
-بهنظر هانرى مندراس؛ گروه اجتماعى مجموعه افرادى هستند که در وضع واحدى قرار دارند و براثر منافع يا احساسات
مشترکى بههم پيوند يافته اند
-آگ برن و نيمکف در تعريف گروه مىگويند' :گروه اجتماعى که صورت کامل آن جامعه است واحدى مرکب از دو تن يا
عده بيشتر انسان که بر اثر 'کنشهاى متقابل اجتماعي' به يکديگر پيوند خ ورده باش ند .ي ا بهعب ارت ديگ ر گ روه اجتم اعى
عدهاى انسان است که بر اثر ارتباط متقابل تن به کنشهاى متقابل مىدهند ،هر گروه عهدهدار ک ارکرد ي ا وظيفهاى اس ت و
تا زمانى که آن وظيفه داراى لزومى اجتماعى باشد دوام مىآورد' .
ترديدى نيست که تع اريف متع ددى ک ه م بين خص ايص گروهه اى اجتم اعى اس ت وج ود دارد ک ه از ذک ر آنه ا خ وددارى
مىشود.
سرانجام به نظر ما 'گروه اجتماعى واحدى است م رکب از دو نف ر ي ا بيش تر ک ه بين آنه ا کنشه اى متقاب ل نس بتا ً پاي دارى
برقرار است که با نام يا نوع آن مشخص مىگردند .داراى تفاهم مشترک هستند و از نظر فکرى و عاطفى ن يز خ ود را ب ه
يکديگر بسيار نزديک حس مىکنند و براى رسيدن به هدف و آرمان مشترکى که گروه براى رسيدن ب دان بهوج ود آم ده ب ا
يکديگر همکارى و معاضدت مىنمايند' .
-داراى تفاهم مشترک هستند و از نظر عاطفي ،روحى و فکرى نيز خود را به يکديگر بسيار نزديک حس مىکنند.
-هدف و آرمان مشترک دارند و براى رسيدن بدان با يکديگر همکارى مىنمايند.
طبقه بندی چارلزکولی( )COOLEYاست .وی گروههای اجتماعی را به دو دسته گروههای نخستین و گروهه ای ث انوی
تقسیم کرد .
منظور از گروهای نخستین گروههایی است که در آن روابط افراد بسیار نزدیک و صمیمانه بوده و از نظ ر روانی نتیج ه
این تجمع صمیمانه نوعی حل شدن افراد در یک کل مشترک است بصورتی که دست کم در مورد بسیار از هدفها ,زندگی
فردی هر کس با زندگی و هدفهای گروه آمیخته میگردد بنابراین از ویژگیهای گروهای نخستین یکی آنس ت ک ه در تش کیل
طبیعت اجتماعی و آرمانهای فرد سهم مهمی دارند و نیز افراد دارای روابط چهره ب ه چه ره و رویاروی میباش ند ک ه این
خود مستلزم محدود بودن اعضاء گروه از سوئی و پایداری روابط از سوی دیگر است .نتیجه این روابط همکاری ع اطفی
و صمیمانه و کنش متقابل بین اعضاء است .
گروههای نسختین در اجتماعی شدن کودکان نقش بسیار موثری دارند .خانواده ,گروههای خویشاوندی ,کودک ان همب ازی
در یک محله ,گروه همسایگی در جوامع سنتی ,از نمونههای گروه نخستین قابل ذکرند.
اما گروههای ث انوی ش امل گروهه ایی میگردن د ک ه در آنه ا رواب ط اف راد ص ورت رس می ت ر ,غ یر ص میمانه ت ر و کم
دامنهتری دارد .سازمانهای اداری ,تجاری اجتم اعی و سیاسی , ,ب ر اس اس ق رار داده ا و ض رورتهای خ اص اجتم اعی
بوجود میآیند و هدف از تشکیل آنها ایجاد فعالیتها و اقدامات متناسب با مسائل مورد نیاز اعضاء میباشد .در این گروهه ا
روابط افراد رسمی و غیر فردی است یعنی کلیه اعضاء با در نظر گرفتن ماهیت هدف گروهی خود ارتباط مناسبی را بین
خود و دیگران ایجاد میکنند.
در گروه نخستین فعالیت بیشتر شخصی است در صورتیکه در گروه ث انوی ش خص نقش کم تری دارد .در گ روه نخس تین
روابط عرفی و غیر رسمی حاکم است در حالیکه فعالیت اعضاء در گروه ثانوی مبتنی بر مق ررات وض ع ش ده و ض وابط
رسمی است .
در گروه نخستین همکاری مستقیم و خود به خودی و کارها بص ورت اش تراکی انج ام گرفت ه و اداره گ روه متف ق اس ت در
حالی که در گروه ثانوی همکاری رسمی و اداره گروه متمرکز است .وجود روابط نزدیک و صمیمانه در میان اعض اء و
نخستین سبب میشود که اعضاء بیش از گروهای ثانوی قادر به نگهداری و تحکمی یگانگی خود باشند .در جوامع صنعتی
کنونی ,برخالف جوامع کشاورزی قدیمی ,کمتر مجال و فرصتی برای ایجاد روابط نزدیک و ص میمانه ف راهم میآورن د و
در نتیجه به اندازه جوامع کشاورزی دارای یگانگی نبوده و اعضاء خود را از دلگرمی و آرامش و ص فایی ک ه در جوام ع
کهنسال وجود داشت بهرهمند نمیسازند.
ارزش های اجتماعی
اص طالح 'ارزش' ( )Social Valueب ه هم ان ان داز ٔه واژ ٔه 'نه اد' ( )Valueو 'نظ ام اجتم اعي' ()Institution
داراى اهميت اس ت .واژه ارزش مانن د بس يارى از واژهه اى جامعهشناس ى داراى مع انى بىش مارى اس ت .وج ه
مشترک تعريف ارزش از نظر بسيارى از جامعهشناسان و مردمشناسان آن است که:
'ارزشها عبارت از نتيج ٔه غائى هدف و مقاصد کنش اجتماعى است .ارزشها چن دان مرب وط ب ه اص ول موج ود
نيست بلکه مربوط به اصول آرمانى است .يعنى در حقيقت ارزشها ،گوياى 'احکام اخالقي' است.
'ژان کازنو' مردمشناس فرانسوى مىنويسد' :عقايد ،هنجارها ،شناسائىها ،فنون و اشياء مادى که افکار و گرايشها
در پيرامون آن شکل گرفته و به تجربه رسيدهاند ،ارزشهاى اجتماعى يک گروه را تشکيل مىدهند'.
در اصطالح جامعهشناسى نيز ارزشهاى اجتماعى عبارت از چيزه ائى اس ت ک ه موض وع پ ذيرش همگ ان اس ت.
ارزشهاى اجتماعى واقعيتها و امورى را تشکيل مىدهند که مطلوبيت دارد و مورد درخواست و آرزوى اکثريت
افراد جامعه است .در همين رابطه 'اگ برن' و 'نيم کف' مىنويسند' :ارزش اجتماعى واقعه يا امرى است که م ورد
اعتناء جامعه قرار دارد .ارزش اجتماعي ،انگيز ٔه گرايشهاى اجتم اعى مىش ود و گرايشه اى اجتم اعي ،تم ايالت
کلى هستند که در فرد بهوجود مىآيند و ادراکات ،عواطف و افعال او را در جهتهاى معينى به جريان مىاندازد' .
ارزش اجتماعى بهعنوان پديد ٔه برتر که انکار کردن آن غيرممکن است و به افراد تحميل مىشود ،در عمل هري ک
از جنبهه اى رواب ط اجتم اعى را م ورد بررس ى ق رار مىده د .درس تي ،نادرس تي ،زش ت و زيب ا ،ني ک و ب د،
شرافتمندانه و ننگبار ،خاموشي ،پرحرفي ،خونسردي ،شغل ،دموکراس ي ،عش ق ،ص داقت ،ام انت ،ش عر ،نقاش ي،
موس يقى و س اير هنره ا ،آداب و رس وم اعتق ادات ،دانس تنىهاى عام ه ،ث روت و م الکيت ،پ ول و ام وال ،خان ه و
مسکن ،مهريه ،جهيزيه ،ش يربهاء ،ازدواج ،ازدواج ک ردن ،آين ه ع روس ،دزدى ک ردن ،تحص يل ک ردن و باس واد
بودن ،مدرک تحصيلى باال داشتن ،جوان و پير بودن ،دختر يا زن بودن ،پدر و مادر بودن ،سالم و تعارف ک ردن،
محبت کردن ،سالمت ،تخصص و مهارت داشتن ،ايمان و تقوي ،نم از خوان دن و روزه گ رفتن ،اعم ال ني ک و ب د
انجام دادن ،خوب راه رفتن ،بد راه رفتن ،تو خجالت نمىکشي ،اين کار که تو ک ردى زش ت اس ت و ...هرک دام در
جوامع مختلف 'ارزشگذاري' شده است و کم و بيش ارزش اجتماعى محسوب مىگردد.
بنابراين ارزشهاى اجتماعى شامل هم ٔه چيزهاى مطلوب يا نامطلوب ،مناسب ي ا نامناس ب اس ت ک ه م ورد عالق ه،
توجه و احترام انسانها است .هر امرى و هر چيزى اعم از مادى يا معنوى که در جامعه داراى ق در و قيمت باش د
و نيازهاى مادى و معنوى انسان را برآورده کند يا هرچيز گرانبها و سودمند از جمل ٔه ارزشهاى اجتماعى است .به
عبارت ديگر هرچيزى که مفيد ،خواستنى و ب االخره م ورد تحس ين گ روه اس ت ارزش اجتم اعى مىباش د .ب ر اين
اساس ارزشها تمام شئون زندگى اجتماعى را در ب ر مىگ يرد و ام رى ي ا چ يزى وج ود ن دارد ک ه داراى 'ارزش'
نباشد.
ارزشها زيربناى هنجارها ،نهادها و ساخت اجتماعى را تشکيل مىدهند .چارچوبهاى هستند براى مش روع س اختن
رفتارهاى انساني ،ارزشها به فرهنگ کلى و جامعه مفهوم و معنى مىبخشند و وق تى مس ئله 'قض اوت ارزش ي' ي ا
'ارزشيابى اجتماعي' مطرح مىشوند ،عمالً مقايسه ميان بهتر و بدتر صورت مىگيرد.
يکى از خصوصيات جالب ارزشها اين است ک ه مىت وان آنه ا را ب ر مبن اى جه انى ب ودن آنه ا تقس يم ک رد .مث ل:
صداقت ،احترام به حق ديگران ،آزادى و دموکراسي ،ازدواج ،قدرت ،س المت ،محبت ،اح ترام ،مه ارت داش تن و
دانش ،ثروت و تقوي .اما هرچه پائينتر مىآئيم و به جوامع و گروهها مىرسيم ،متوجه مىشويم که ارزشها بيشتر
جنب ٔه خاص پي دا مىکنن د .مث ل :مهري ه و جهيزي ه و آئين ٔه ع روس ب راى اي رانى و ي ا ازدواج در س نين پ ائين ( ۱۴
سالگي) براى برخى مردم روستائى ايران.
شرق و غرب نيز تا همين اواخر براس اس چن د ارزش ب ا هم اختالف داش تند .ارزشه اى کاپيتاليس م و سوسياليس م.
عالوه بر اين بايد دانست که ارزشها الزاما ً اجتماعى نيستند .بلکه ممکن است 'فردي' هم باش ند .يع نى ارزشه ائى
در جامعه وجود داشته باشد که مورد قبول فرد نباشد و برعکس.
'ارزش فردي' در صورتىکه در شرايط الزم بهوجود بيايد ممکن است به ارزش اجتم اعى مب دل گ ردد .اين ح الت
بهويژه در مواردى که رهبران سياسى پرقدرت مانند :دوگل ،مائو و ...بر سر کارند بيشتر حادث مىگردد' .دوگ ل'
در مدتى که زمامدار فرانسه بود همه چيز را به رنگ خود درآورد.
ارزشهاى اجتماعى انواع مختلف دارند که به لحاظ اهميت و توجهى که اکثريت اعضاء جامعههاى مختلف به آنه ا
دارند و تنها اينگونه ارزشها در م اهيت و ش کل س اخت اجتم اعى جوام ع مختل ف ت أثير قاب ل مالحظهاى دارن د و
مطالعه آنها از لحاظ تهيه و تنظيم برنامههاى اجتماعى ارزنده مىباش د 'م ک دوگ ال' ( M.Mc Dougallم ابرس
مک دوگال) و 'السول' ( H.D.Lasswelهارولد السول) آنها را به هشت طبقه به گونه زير تقسيم کردهاند:
همچنين گفته شده هر يک از ارزشها مختلف ممکن است بهصورت .۱ :ارزشهائى غائى .۲ارزشه اى پاي ه
مورد استفاده قرار گيرد.
بهعنوان نمونه 'ثروت' هم مىتواند جنب ٔه 'غائي' داشته باش د و هم مىتوان د بهعن وان وس يله و پ ايهاى ب راى ت أمين
ساير ارزشها مورد استفاده قرار گيرد .به اين معنى که اگر' :ثروت' را بهصورت سرمايهگذارى و بهرهب ردارى
بيش تر بهک ار ان دازيم ت ا ب اعث ازدي اد بيش تر همين ارزش گ ردد ،در اين ص ورت 'ث روت' هم ارزش 'پاي ه و هم
ارزش غائي' است.
در عين ح ال 'ث روت' ممکن اس ت وس يلهاى ب راى س رمايهگذارى در سياس ت گ ردد و ص احب اين ارزش را ب ه
قدرت برساند .شخص ى ک ه ص احب ث روت اس ت مىتوان د مهارته اى گون اگون را ف را گ يرد و ب ا انج ام ام ور
عامالمنفعه و حتى تبليغات بىپايه بر 'احترام' خود بيفزايد.
از پول خود مىتوان براى پذيرائى دوستان استفاده ک رد و ب ه اين ت رتيب ارزش 'محبت' را اف زايش داد .همچ نين
شخص ثروتمند ممکن است در امور خيريه و فعاليته اى م ذهبى ش رکت کن د و ب دين ت رتيب 'متقي' و معتق د ب ه
اصول دين و صاحب صفات پسنديد ٔه اخالقى به شمار آيد .باالخره پ ول و ث روت مىتوان د وس يله و پ ايهاى ب راى
کس ب ارزش 'دانش' گ ردد و ب اعث ش ود ک ه ف رد و ي ا فرزن دان او ب ه م دارج ب االتر علمى دس ت يابن د و در
دانشگاههاى داخل و خارج به تحصيل 'دانش' بپردازند.
ارزش 'سالمت' نيز نه تنها وسيلهاى (ارزش پايه) براى دوام سالمت است ،بلکه بهمنظور تحصيل ساير ارزشها
نيز مورد استفاده قرار مىگيرد .تندرستى سبب شادابى و برخوردهائى بهتر با مردم است .حسن سلوک انس ان را
در کسب ارزش 'ثروت' و 'قدرت' يارى مىکند .ب راى آم وختن مهارته ا ن يز مس لما ً س المت جس مانى و روانى
ضرورى است .همچنين براى تحصيل 'دانش' الزم است که انسان به حد کافى از هوش و ذکاوت برخوردار و از
لحاظ جسمانى سالم باشد' بنابراين سالمتى وسيلهاى براى کسب دانش است .يک اندام متناسب معم والً س بب جلب
'احترام' و 'محبت' مىشود و چون از ضروريات زندگى خوب و پرخير و برکت نيز هست وسيله بهدس ت آوردن
ارزش 'تقوي' نيز مىگردد.
ارزش 'مهارت' نيز مىتواند هم 'ارزش پايه' و هم 'ارزش غائي' باش د .زي را :در اث ر تم رين ،مهارته ا اف زايش
مىيابد .وقتى مهارتها اف زايش ي افت و اعم ال و مه ارت مخص وص را ف را گرف تيم ،مىت وان کلي ه ارزشه اى
مذکور را تأمين کرد.
براى نمونه :مهارت در نطق و بيان مؤثر مىتواند س بب متقاع د س اختن ديگ ران گ ردد .متقاع د س اختن ديگ ران
مىتواند در بهدست آوردن سياست و کسب 'قدرت' مؤثر باشد .همچنين مهارت در نطق و بي ان مىتوان د م وقعيت
انسان را در مذاکرات و معامالت تجارى بهمنظور بهدست آوردن 'ارزش ثروت' تقويت کند.
مهارت در ورزشها و فعاليته اى تف ريحى س بب کس ب ارزش س المت و همينط ور اح ترام و محبت مىش ود.
همچنين کسب مهارت در زمينههاى مختلف علمي ،س بب تق ويت ارزش 'دانش' مىگ ردد .بعض ى از مهارته اى
مذهبى مانند مهارت در قرائت کتابهاى دينى يا گفتن اذان يا خواندن سرودهاى مذهبى و انجام مراس م خ اص در
مسجد و کليسا سبب تحصيل ارزش 'تقوي' مىگردد.
همينط ور 'ارزش دانش' ن يز مىتوان د هم 'ارزش پاي ه' و هم 'ارزش غ ائي' باش د .زي را دانش راهه ا را ب راى
آموختن معلومات بيشتر مىگشايد .افزايش معلومات سبب افزايش دامن ٔه حوز ٔه دانش مىگردد .در عين ح ال ممکن
است بهمنظور تأمين ساير ارزشها مورد استفاده قرار گيرد.
دانش نسبت به مسائل و امور سياسي ،اجتماعى و ت اريخى جامع ه س بب تس هيل و بهدس ت آوردن 'ارزش ق درت'
مىگردد .اطالع و آگاهى از مسائل اقتصادى و آيند ٔه اجتماعى و سياسى يک کش ور مىتوان د م وفقيت و پ يروزى
را در فعاليتهاى اقتصادى و مالى و کسب 'ثروت' تضمين کند .به عالوه دانش و معلومات سبب تع ادل و ت وازن
روانى و جسمانى يعنى تأمين 'ارزش س المت' مىگ ردد .کس ب مه ارت در کاره ا ،مش اغل و فن ون مختل ف ن يز
مستلزم دانش و معلومات مقدماتى است تا از آن بتوان به مراکز آم وزش مهارته ا دس ت ي افت .همچ نين داش تن
'دانش' و معلومات و مدرک علمى بهترين وسيله کس ب 'اح ترام' واقعى مىگ ردد .در عين ح ال روش ن اس ت ک ه
گاهى اوقات ارزش 'تقوي' در اثر تسلط شخص بر دانشه اى مختل ف مثالً ت اريخ ،وق ايع و ام ور م ذهبى تق ويت
مىشود.
نقش اجتماعی را میتوان فعالیتی دانست که در جامعه بر عهده فرد یا گروهی قرار دارد و چون آنچه را که در جامع ه ب ر
عهده فرد است انتظ ارات در دیگ ران بوج ود میآورد ,بن ابراین در تع ریفی دیگ ر نقش اجتم اعی را ب ه معن ای انتظ اراتی
میدانند که باید دارند موقعیت یا پایگاه اجتماعی آنرا برآورده سازد.
نقش اجتماعی را به انواع زیر میتوان تقسیم نمود:
پایگاه اجتماعی
پایگاه عبارت است از یک موقعیت در جامعه .در واقع پایگاه یک موقعیت معین اجتماعی است که در گ روه یا جامع ه ای
توسط برخی انتظارات حقوق و وظایف مشخص می شود .وج ود پایگ اه ه ا ،مس تقل از اف رادی اس ت ک ه آنه ا را پدید می
آورند.پایگاه های ورزشکار حرفه ای ،معلم،دانشجو،ف رد بی خانم ان هم ه ج دا از اف راد معین اس ت ک ه این م وقعیت ه ای
اجتماعی را اشغال می کنند.به عن وان مث ال ،گرچ ه ه ر س ال ه زاران دانش جوی جدید وارد دانش گاه می ش وند ت ا پایگ اه
دانشجوی سال اول را اشغال کنند .اما پایگاه دانشجویی و انتظارات معین آن ،نس بتأ ت ا زم ان زیادی ب دون تغییر ب اقی می
ماند .اصطالح پایگاه فقط به موقعیت های سطح باال در جامعه اطالق نمی شود.
پایگاه اجتماعی ارزشی است که یک گ روه ب رای یک نقش اجتم اعی قایل اس ت .م ردم در جامع ه م نزلت ه ای مختل ف
دارند.یعنی برخی از پایگاه های اجتماعی از دیگ ر پایگ اه ه ا و م وقعیت ه ا ارزش و اعتب ار واالت ری دارد .پایگ اه ه ای
اجتماعی در طول زمان و در جامعه های مختلف تغییر می کنند.
به طور کلی دو نوع پایگاه وجود دارد:
پایگاه انتسابی یا محول:هر گاه نتیجه موقعیتی باش د ک ه ف رد در آن متودل د می ش ود ،آن را پایگ اه داده ش ده یا مح ول می
گویند.
پایگاه اکتسابی محقق:زمانی که پایگاه نتیجه تالش فردی باشد ،این موقعیت را پایگاه اکتسابی می گویند.
همه جوامع دارای تعداد بسیاری نظام های پایگاهی هستند .در بعضی از این نظام ها ،براساس آنچه که شخص هست( .سن
او ،جنس او ،پیوندهای خویشاوندی او ،دین او) تعیین می شود .این مشخصه ه ا را پایگ اه ه ای انتس ابی ن ام نه اده ان د .در
نظام های دیگر مواضع بر حسب آنچه که شخص می توتند انجام بدهد ،تعیین می شود .این ها راایگ اه اکتس ابی می گوین د.
پایگاه های انتسابی و اکتسابی پایگاه های آرمانی هستند.پایگاه ه ایی ک ه م ادر زن دگی واقعی می بینیم آم یزه ای از این دو
نوع پایگاهند .به این ترتیب می توان مالحظه کرد که ریاست یک شرکت بزرگ پایگاه اکتسابی است ،ولی در عم ل ش رط
جنسی (مردبودن)و شرط نژادی (سفید بودن)برای به دست آوردن چنین موضعی ضروری بوده است .چنانچه م ا ص ورتی
از همه ی پایگاه هایی که شخص اشغال می کند ،تهیه نماییم ،می توانیم دس ت کم ب ه ط ور نظ ری ج ای این ش خص را در
نظام های پایگاهی جامعه ای که بدان تعلق دارد ،معین کنیم .انسان ممکن است به ط ور همزم ان مواض ع پ در ،پس ر،ف رد
مومن ،کارگر خانه ،مسئول سندیکا و عضو فالن تیم ورزشی را اشغال کن د .تم امی این پایگ اه ه ای همزم ان را مجموع ه
پایگاهی این شخص نامند.
طبقه اجتماعی
طبقه اجتماعی (کالس اجتماعی) نوعی قشربندی است ک در آن قشرها به وسیله مقررات قانونی یا مذهبی ایج اد نمیش وند
و عضویت بر مبنای موقعیت موروثی نیست .همچنین طبق ه اجتم اعی؛ گروهبن دی وس یعی از اف راد اس ت ک ه دارای من ابع
اقتصادی مشترکی هستند .نظامه ای طبق اتی انعطافپ ذیرترین نظامه ای قش ربندی هس تند .هیچگون ه مح دودیتهای رس می
دربار ٔه ازدواج میان گروهی بین افراد متعلق به طبقات مختلف وجود ندارد.
طبقه یک فرد تا اندازهای اکتسابی است؛ نه این که صرفا ً در هنگام تولد منسوب گردد .تحرک اجتم اعی؛ ح رکت ص عودی
یا نزولی در ساخت طبقاتی؛ بسیار معمولتر از انواع دیگر است .طبقات به تفاوتهای اقتصادی میان گروهبن دیهای اف راد
و نابرابری در تملک و کنترل منابع مادی بستگی دارند .نظامهای طبقاتی اساسا ً از طریق ارتباط ات گس ترده غیرشخص ی
عمل میکنند .پایههای اصلی اختالفات طبقاتی؛ تفاوت در ثروت و شغل است .ثروتمندان ،تاجران ،کارفرمایان ،ص احبان
صنایع و مدیران اج رایی؛ معم والً در طبق ه ب اال ق رار دارن د .کارمن دان و کارکن ان متخص ص ح رفهای؛ طبق ه متوسط را
تشکیل میدهند .طبقه ک ارگر معم والً در کاره ای دس تی و مش اغل زراع تی و ب اربری اش تغال دارن د .در بعض ی جوام ع
فئودالی روابط بین طبقات؛ رابطه بهرهکشی است.
بهطور کلی جامعه شناسان سه طبق ٔه اجتماعی را مشخص میکنند:
بخش کوچکی از جمعیت را تشکیل میدهد (.حدو ِد ۱۰درصد) و چن دنان م ور ِد توج ِه ِ طبق ٔه ممتاز :این طبق ٔه
امل اش رافِ زمیندار و کس انی اس ت ک ه از راه م الکیت ب ر زمین ،تج ارت، جامع ه شناس ان نبودهاس ت .این طبق ه ش ِ
مستخدمان ع الی رتب ٔه دولت،
ِ نامند.
ی م بورژوازی را هان آ ها،ت مارکسیس امثال آن امرار معاش میکنند و ِ مستغالت و
رؤسای نیروهای نظامی و اعضای حکومت را نیز میتوان در همین ردیف جای داد.
ً
کارگران متخصص و کارمندان تش کیل میدهن د .مثال معلم ان ،پزش کان، ِ طبق ٔه متوسط (میانی) :این طبقه را
مستخدمان دولت و غیره.
ِ دفتری، کارکنان
ِ ها،
ه مدیران کارخان
ِ استادان دانشگاه ،روحانیون،
ِ
ارگران یدی مثالً پیش خدمت ،آش پز ،مکانیکِ اتوموبیل ،بن ا،
ِ ک و خدمات کارکنان
ِ از طبقه این کارگر: ه
ٔ طبق
کارگران کارخانهها و غیره تشکیل میشود که مارکس ایشان را پرولتاریا نامید. ِ رفتگر،
قشربندی اجتماعی
قشر اجتماعى به مجموع ٔه اف رادى اطالق مىش ود ک ه موقعيته اى يکس ان و مش ابهى را در ي ک رده اش غال کن د مانن د:
اشراف ،روحانيون ،کارگران ،روش نفکران ،معلم ان و فرهنگي ان ،دهقان ان و کش اورزان ،ک ه طبق ات متف اوتى را تش کيل
مىدهند ،زيرا اين موقعيتهاى اجتماعى که منجر به کسب قدرت مىشود در صورتى مىتواند پاي ٔه قشربندى قرار گيرد ک ه
جنب ٔه نهادى داشته و بهصورت هميشگى درآيد (تثبيت پايگاه).
تحرک اجتماعی
تحرک اجتماعی یا پویندگی اجتماعی اصطالحی در دانش جامعهشناسی است که به حرکت افراد و گروهها بین موقعیتهای
اجتماعی و اقتصادی مختلف اطالق میشود .تحرک عمودی به معنای حرکت به باال یا پ ایین نردب ان اجتم اعی و اقتص ادی
است .افرادی که دارایی ،درآمد ،یا پایگاه اجتماعی کسب میکنند دارای تح رک ص عودی هس تند ،در ح الی ک ه کس انی ک ه
درآمد و پایگاه خود را از دست میدهند دارای حرکت نزولی میباشند.در جوامع امروزی میزان زیادی تحرک ج انبی ن یز
وجود دارد که ب ه ح رکت جغرافیایی بین ن واحی ،ش هرها ،یا من اطق اطالق میگ ردد .تح رک عم ودی و ج انبی اغلب ب ا
یکدیگر همراه هستند.
دو راه برای مطالعه تحرک اجتماعی وجود دارد .نخستین راه ،در نظ ر گ رفتن مش اغل خ ود اف راد و ان دازهگیری ح رکت
آنها در نردبان موقعیتهای اجتماعی است .این گونه تحرک معم والً تح رک دروننس لی نامیده میش ود .از س وی دیگ ر،
تحرک در میان نسلها و اندازهگیری وارد شدن فرزندان به شغل پدرانشان ،تحرک میاننسلی نام دارد.
میزان تحرک عمودی در جامعه یکی از عمدهترین شاخصهای توسعه انس انی اس ت .هرچق در ک ه م یزان تح رک عم ودی
بیشتر باشد؛ بیانگر این است که افرادی که در قشرهای پایینتر متولد میشوند میتوانند م وقعیت اجتم اعی خ ود را تغییر
دهند .تغییر موقعیت اجتماعی ،نشاندهنده فض ای ب از جامعهاس ت .آماره ا نش ان میدهن د ک ه س ه کش ور س وئد ،لهس تان و
ایاالت متحده آمریکا بیشترین میزان تحرک عمودی در جهان را دارند.
در جوامعی که معیارهای انتسابی در برخورداری بر معیارهای اکتس ابی غلب ه دارن د؛ راه ارتق ا و تح رک ص عودی ب رای
افراد بسته میشود و زمینه برای ایجاد انسداد اجتماعی به وجود میآید.
ارزشهاى اخالقى با نظام اجتماعى رابطه دارند و ارزشها هستند ک ه بهص ورت 'هنجاره ا' و 'رس وم' درمىآين د و از اين
راه است که مىتوانند زندگى افراد و گروهها را در داخل جامعه انتظام دهند .بنابراين 'هنجارها رفتارهاى معينى هستند ک ه
براساس ارزشهاى اجتماعى قرار دارند و با رعايت کردن آنها جامعه انتظام پيدا مىکند' .
'هنجارهاى اجتماعى شيوههاى رفتارى معينى است که در گروه يا جامعه متداول است و فرد در جريان زن دگى خ ود آن را
مىآموزد ،به کار مىبندد و نيز انتظار دارد که ديگر افراد گ روه ي ا جامع ه آن را انج ام دهن د' .هنجاره ا ،رفت ار ،قاع ده،
معيار ،يا ميزانى است که با آن رفتار اجتم اعى اش خاص در جامع ه س نجيده مىش ود .ه ر رفت ارى ک ه ب ا آن تط بيق کن د،
رفتارى است به 'هنجار' و اگر نسبت به آن انحراف داشته باشد 'نابهنجار' ناميده مىشود.
هنجارها ،قواعد و کنشهائى هستند که اشخاص ،ناخودآگاه رفتار آنها را با آن تطبيق مىدهند و در ه ر وض عيت اجتم اعى
طبق معيارهائى که صحيح و مناسب اس ت عم ل مىکنن د .رس وم اخالقى مس تقر ک ه قدرتمن د الگوه اى رفت ارى در جامع ه
هستند مهمترين هنجارهاى رفتار اجتماعى به شمار مىآيند .شيوههاى قومى و عرفى نيز دستورهائى براى رفت ار اجتم اعى
هستند.
هنجارها دائمى نيستند و بهتدريج که ک ارکرد ي ا 'فونکس يون' ( )Functionخ ود را از دس ت بدهن د و ديگ ر ک ارآئى الزم
نداشته باشند اندک اندک رو به انحطاط و نابودى مىروند و اف راد کم تر ب دان عم ل مىکنن د .هنجاره ائى ک ه بيش از بيش
اهميت خود را از دست بدهند به موضوع عقيده و بحث تبديل مىشود .در عوض اگر يک عقيد ٔه عمومى به قدر کافى ق وت
پيدا کند و کارآئى آن بهتر از عقيدههاى قبلى باشد افراد به فکر احترام گذاشتن به آن مىافتن د و بدينس ان رفت ه رفت ه عقي د ٔه
مذکور به هنجار مبدل مىشود.
بنابراين 'هنجارها ،قضاياى انساني ،وضعى و قراردادى هس تند' تم ام اوام ر و ن واهي ،ج زء هنجاره ا هس تند ک ه بهوس يله
انسان وضع مىشوند .توقف ممنوع ،يک هنجار است .تمام قوانين مدنى که در مجالس مقننه وضع مىشوند ج زء هنجاره ا
هستند .کلي ٔه مقررات جزء هنجارها هستند و همه انشائى مىباشند .شيو ٔه حرف زدن ،تعيين اينکه چه کسى نخست بايد س الم
بدهد يا ندهد .سالم کردن ،احترام گذاشتن به بزرگتر و مسائلى از اين قبيل هنجار هستند.
کلي ٔه نهادها و ساخت اجتماعى مجموعهاى از ارزشها و هنجارها هستند .مثالً اگ ر نه اد خ انواده را در نظ ر بگ يريم :تم ام
آداب و رسوم و تشريفاتى که بهمنظور خواس تگاري ،بل ه ب رون ،مراس م ن امزدي ،مراس م عق د (چ ه ش رعي ،ق انونى و ي ا
عرفي) ،مراسم پاگشائى و ...همه و همه هنجار هستند که بايد از طرف خانواده دام اد و ع روس ک ه ک امالً ب ه آنه ا آگ اهى
دارند انجام بگيرد و گرنه مورد سرزنش و شماتت قرار مىگيرند .اينکه عروس يا دام اد چ ه لباس ى بپوش ند ب ا م دعوين و
حضار چگونه رفتار کنند و چه احترامى بگذارن د و ...هم ه هنج ار هس تند ک ه از راه تعليم و ت ربيت و در دور ٔه آش نائى ب ا
آداب و رسوم اجتماعى فرا گرفته مىشود و جامعه رعايت آنها را با وسايلى تضمين کرده است .ما براى رعايت اين قواعد
غالبا ً نيازى به تذکر ديگران نداريم .زيرا اين 'قواعد نزاکت' جزئى از وج ود م ا ش دهاند .بهنح وى ک ه در ص ورت ب ه ک ار
بستن آنها احساس گناه مىکنيم .به عبارت ديگر خود فرد در صورت تخلف از هنجارهاى گروهى آن به خود کيفر مىده د.
پس رعايت هنجارها فقط ناشى از وجود کيفر يا ضامن خارجى نيست .همين پذيرش عميق و باطنى هنجارها سبب مىش ود
که تغيير دادن و يا قبول هنجارهاى ديگر دشوار گردد .زيرا در صورت عوض شدن 'مليّت' ' ،قواع د ن زاکت' ن يز ع وض
خواهد شد و اين کار براى کسى که با 'قواعد نزاکت' ملى خو گرفته است بسيار سخت است و چه بسا رفتار متفاوت آنها را
نسبت بهخود خارج از نزاکت يا رفتار توهينآميز و عمدى بداند.
'نهادى شدن' ( )Institutionalizationهنجارها هم از راه پذيرش عميق باطنى آنها در ن زد ف رد انج ام مىگ يرد و هم از
طريق پاداش و کيفر .اما رعايت کردن هنجارهاى اجتماعى تنها ناشى از وجود پاداش و کيف ر نيس ت .بلک ه هم انطور ک ه
گفتيم 'قواعد نزاکت' چنان جزئى از وجود ماست و بهگونهاى با آن آشنا هستيم و خ ود را موظ ف ب ه اج راء آن مىدانيم ک ه
اگر آنها را بهکار نبنديم احساس گناه مىکنيم و دجار شرمسارى مىشويم .حتى هنگامىکه در خانه خ ود تنه ا هس تيم ک ارى
خالف هنجارها انجام نمىدهيم .بهعبارت ديگر افراد در صورت تخلف از هنجارهاى گروهي ،خود را مجازات مىکنند.
رعايت کردن هنجارهاى اجتماعى يا سازگاري' ،همنوائي' ب ا جامع ه اس ت' .همن وائى عب ارت از انج ام کاره ائى اس ت ک ه
انتظار انجام آن از هر فردى مىرود' مثل کودکى که وقتى مادرش مىگويد کفشهايت را بپوش ،مىپوشد ،دانشآم وزى ک ه
وظايف مدرسه را انجام مىدهد ،يا رانندهاى که در چهارراه در برابر عالمت توقف مأمور راهنمائى اتومبي ل خ ود را نگ ه
مىدارد و به اشاره مجدد حرکت مىکند.
بنابراين 'همنوائي' بهمنظور سازگارى فرد با جامعه است .زيرا محيط اجتماعى خواه ي ک گ روه کوچ ک باش د ،خ واه ي ک
جامعه بزرگ واحدى يک دست و ثابت نيست و همانطور که گفتيم از گروه و 'پاره -گروه' يا 'خرده -گروه' تش يکل ش ده
است ،اين اجزاء و بهخصوص کوچکترين آنها که فرد انسانى باشد ثبات دائم ندارند .بلکه همواره تغيير و تب ديل مىپذيرن د.
افرادى از ميان مىروند و افرادى زاده مىش وند و ج اى رفتگ ان را مىگيرن د .از اينرو گ روه انس انى ب راى آنک ه بتوان د
سازمان خود را حفظ ناگزير است که پيوسته افراد جديد را با خود سازگار گرداند و براى زندگى گروهى يا اجتماعى آماده
کند که نتيجه نهائى اين سازگارى 'همنوائي' گروهى است' .سازگارى کوششهائى است که اعضاء گروه عم داً ب راى ايج اد
تعادل بين خود و گروه مبذول مىدارد' .
همنوائى براساس تمايل ،خواست و دلبستگى فرد است و گاه براساس اجبار اجتماعي ،افراد از همان آغاز کودکى و تش کيل
شخصيت از طريق خانواده ،پ در و م ادر ،خ واهران و ب رادارن ،بزرگ تران ،دوس تان ،خويش اوندان و گ روه همس االن ب ه
تدريج هنجارهاى اجتماعى را فرامىگيرد و آن را جزئى از شخص يت خ ود مىس ازد و مىآم وزد آنچ ه را ک ه هنجاره اى
اجتماعى است بهکار ببندند و آنچه را خالف هنجارهاى اجتماعى است بهکار نبرند.
-يکى اينکه جامه يا گروه مانند خانواده ،کودکستان و مدرسه عمداً به 'اجتماعى شدن' فرد مىپردازد و از طري ق آم وزش،
افراد را با هنجارهاى اجتماعى گروه آشنا مىسازد و او را ملزم به انجام آن مىکند.
-ديگر اينکه فرد خود با مشاهد ٔه رفتارهاى اعضاء گروه يا جامع ه ب ا هنجاره اى اجتم اعى آش نا مىش ود و آنه ا را اج راء
مىکند.
هر اجتماع يا گروهى براى حفظ هنجاره ا و مراع ات آنه ا ،س ازمانهاى اج رائى دارد ک ه پليس و دادگس ترى از آن جمل ه
هستند .شوراء انضباطى مدرسه و دانشکده و ...نيز از همينگونه هستند.
گفيتم نهادها مجموعهاى از هنجارها يا سيستمى از هنجارها است .بنابراين 'نهاد اجتماعي' مجموعهاى است از هنجارها ک ه
در يک نظام اجتماعى بهکار بس ته مىش وند و ق انونى ب وودن ي ا نب ودن هرچ يزى را در آن نظ ام تع يين مىکن د' .مثالً در
جامعه ما همانطور که گفتيم ،هنجارهاى خانوادگى بهصورت نهاد اجتماعى خانواده درآمدهاند .يا مجموعهاى از هنجارهاى
اقتص ادي ،آم وزش و پ رورش ،ي ا دي نى و سياس ى بهص ورت نه اد اجتم اعى درآمدهان د .اين هنجاره ا در گروهه ا و در
دورههاى متف اوت ممکن اس ت ف رق کن د .بهعن وان مث ال درج ه اح ترام فرزن دان نس بت ب ه پ در و م ادر ،مراس م ازدواج،
شيوههاى آموزش و پرورش و فعاليتهاى اقتصادى و ...در تم ام دورانه ا ح تى در ط ول ي ک نس ل يکس ان نب وده اس ت.
برخى هنجارهاى شکل گرفته و بهوجود آمده و برخى همانطور که گفته شد از ميان رفتهاند و موضوع عقيده و بحث قرار
گرفتهاند و تنها برخى از آنها در خاطر ٔه پيران و سالمندان باقى مانده است و چه بسا که امروز مورد تمسخر و تحقير ق رار
مىگيرند.
بهعالوه در داخل 'نظام اجتماعي' هنجارها متناسب با نقشها ،متفاوت است .اما هنجارهاى هر نقش و انتظارات آن نقش را
همگان مىشناسند و مىپذيرند .کودکان از پدر و م ادر خ ويش رفت ار خاص ى را انتظ ار دارن د و پ دران و م ادران ن يز از
کودکان خود انتظارات معينى را دارند.