Professional Documents
Culture Documents
cxzghjkl;'/
جلسه اول
پیشینه پرستش:
اعتقاد به یک مبدأ متعالی و پرستش او ،از کهن ترین مظاهر حیات انسانی است.پژوهش های تاریخی دیرینه
شناسان و مردم شناسان ،پرده از این واقعیت برمی دارد که حتی در میان انسانهای نخستین و هزاران سال پیش از
ظهور اولین تمدن ها ،باورهای عمیق دینی و متافیزیکی ،همچون اعتقاد به وجود ارواح متعالی و زندگانی پس از
مرگ ،وجود داشته است.گویا آدمی از سپیده دم تاریخ ،به حکم درون مایه های فکری خویش ،می دانسته که
در پهنه هستی ،به خود واگذاشته نیست؛ بلکه تحت تأثیر و تسلط امور مافوق طبیعی و نیروهایی است که بر حیات
او نظارت دارند و در سرنوشت او سهیم اند.
نقوش مکشوف در غارهای باستانی و مجسمه ها و زینت آالت گوناگونی که در کاوش طبقات زیرزمین و اعماق
غارها به دست آمده است ،همگی از نوع اعتقادات دینی حکایت می کنند.همچنین بقایای اجساد مردگان و نحوه
قرار گرفتن آنان در گور ،وجود جمجمه های حیوانات ،سالح ها و اشیای قیمتی در کنار اجساد ،گواه نوعی
اعتقاد انسانهای نخستین به جهان پس از مرگ است.
براساس دیدگاه های دینی ما ،آدمی به تبع فطرت خویش ،خداجو و خداشناس است؛ یعنی هم نوع گرایش
فطری به سوی پرستش خداوند خویش دارد و هم واجد گونه ای شناخت فطری از او است.ولی از آنجا که نه آن
گرایش و نه این شناخت ،هیچ یک شرط کافی برای یک خداپرستی و خدا شناسی تمام عیار و کامل نیست،
پیامبران الهی از دیرباز در میان اقوام گوناگون برانگیخته شدند تا آن هدایت فطری را به سرمنزل مقصود رسانند و
متناسب با استعدادهای عمومی بشر در هر دوران ،معارفی را در زمینه خداشناسی و خودشناسی و رابطه
میان«خدا،انسان و جهان» بدو بیاموزانند و از این رهگذر ،نهال خرد و فطرت او را به ثمر نشانند.
باری ،دعوت پیامبران الهی به پرستش خداوند یکتای متعالی -برتر از عالم طبیعت و ماده -بوده است و آدمیان ،به
نسبت مقدار تأثیرپذیری از این دعوت ،در میان دو مرز توحید و شرک در نوسان بوده اند.همین نوسان سبب
گشته است که حتی پس از آغاز تاریخ انبیا با طیف وسیعی از اعتقادات خداشناسانه ،در میان اقوام و جوامع پیشین
1ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Faran.ac.ir
بشری ،روبه رو باشیم.البته از آنجا که شرک و بت پرستی ،برخالف باورهای ناب توحیدی ،دارای مظاهر و آثار
مادی متنوعی در حیات انسان است -مانند بت ها ،سنگ ها ،گیاهان و حیوانات مورد پرستش -طبیعی است که
کاوش های تاریخی ،بیشتر بر آثار و نشانه های چنین اعتقاداتی دست یابند و کمتر بتوانند پیشینه باورهای
توحیدی را ،در تاریخ بشر ،نشان دهند.ولی این واقعیت ،نباید به معنای کمرنگ بودن و در حاشیه قرار
داشتن«توحید» قلمداد شود.
به هر تقدیر ،به دالیل مختلفی که در اینجا مجال پرداختن بدانها نیست ،تاریخ کهن دین -به معنای عام آن -شاهد
تنوع حیرت انگیزی ،هم در ناحیه اعتقادات دینی و هم در بعد آداب و رسوم مذهبی آدمیان ،بوده است.از
دیدگاه های توحیدی که بگذریم ،تنوع آیین های شرک آلود به حدی است که انسان را به حیرت می افکند.به
اعتقاد ما مسلمانان ،آموزه های اسالم ،چه در باب خداشناسی و چه در حوزه های دیگر اعتقادات دینی مانند
معاد ،کامل ترین آموزه هایی است که در اختیار آدمی نهاده شده است.اندیشه ورزی در ژرفای آموزه های
خداشناسی برای تصدیق این مدعا کافی است.
با این حال ،به نظر می رسد که درک اهمیت ،عمق و غنای خداشناسی اسالمی ،تنها آن هنگام به صورت کامل
امکان می پذیرد که دیدگاه اسالم با سایر ادیان و آیین ها ،به ویژه آیین ها و مکاتب بشری ،مقایسه شود.این
مقایسه ،اگر از سر تدبر و انصاف صورت پذیرد ،به خوبی می تواند برتری خداشناسی اسالمی را بر مال سازد.
چرا«خداشناسی»
در آغاز،شاید خود را با این پرسش بنیادین روبه رو ببینیم که«:گام نهادن در طریق شناخت خداوند چه ضرورت
و اهمیتی دارد و در حیات فردی و اجتماعی ما آدمیان چه نقشی ایفا می کند؟»
تأملی کوتاه در ویژگی های حیات فردی و جمعی انسان های پیرامون خویش ،ما را به این حقیقت رهنمون می
گردد که میان زندگانی انسان خداباور و حیات ملحدانه تفاوت هایی بنیادین وجود دارد.از سوی دیگر ،دو انسانی
که هریک تصور خاصی از خدای خویش دارند ،یکسان زندگی نمی کنند.این همه از آن رو است که اعتقاد
آدمی به خدا و برداشتی که از اوصاف او و رابطه خویش با او دارد -به ویژه آن هنگام که در عمق جان نفوذ کند
2ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Faran.ac.ir
و جامه ایمان برتن کند -تأثیری ژرف در شئون مختلف حیات او دارد.شناخت انسان از پروردگار خویش ،در
انگیزه ها و اهداف ،آمال و آرزوها ،اندیشه و گفتار و اعمال و رفتار او مؤثر می افتد و سمت و سوی خاصی به
حیات او می بخشد و هویت ویژه ای برای او به ارمغان می آورد.بنابراین ،گام نهادن در طریق خداشناسی صرفا"
کوششی علمی برای پاسخ گویی به چند پرسش ذهن جستجوگر نیست؛ بلکه حرکتی برای گزینش شیوه ای
خاص از حیات است.
آری؛ اعتقاد به خداوند و ددلداگی بدو ،هرگز مسئله ای حاشیه ای و فرعی نیست تا بتوان به راحتی از کنار آن
گذشت.انسانی که در پی استوارساختن بنیان های حیات خویش بر پایه هایی معقول و خردپسند است ،هرگز
خویش را در کم توجهی به آن مجاز نمی شمارد.خداباوری از اصول حیات دینی است و گزینش آگاهانه بهترین
شیوه حیات ،بدون شناخت صحیح حیات دینی امکان ندارد.
تاریخ نیز بر اهمیت خداشناسی تأکید می کند.تا آنجا که شواهد تاریخی نشان می دهد ،شناسایی مبدأ هستی و
پروردگار جهان همواره یکی از دغدغه های اصلی انسان اندیشه گر بوده و آرا و عقایدخداشناسانه و گفت و گو
درباره هستی و اوصاف خداوندی ،به فربهی فرهنگ تاریخی و عمومی بشر کمک شایانی کرده است.
راههای خدایابی
مناسب است بحث خود را دربا ره راههای شناخت خداوند ،با ارائه دو تعریف آغاز کنیم.چنین می نماید که در
حوزه شناخت خدا ،می توان دو مرحله اساسی را از یکدیگر بازشناخت)1:شناخت موجودیت خداوند؛ )2شناخت
اوصاف و افعال الهی و رابطه خداوند با انسان و جهان.در مرحله نخست ،آدمی درمی یابد که «خدا هست».این
دریافت ،انسان را از صف ملحدان و شکاکان جدا می کند و او را به جرگه متألهان و خداباوران وارد می
سازد.سپس ،آدمی به مرحله دوم گام می نهد و با اوصاف و ویژگی های خداوند آشنا می شود و چند و چون
رابطه او را با دیگر موجودات هستی ،شناسایی می کند.این مرحله ،راهی بس طوالنی و بسا بی پایان است که
هریک از خداشناسان تنها پاره ای از آن را پیموده اند.
برای پرهیز از آمیختن این دو مرحله اساسی با یکدیگر ،می توان مرحله نخست را«خدایابی» و مرحله دوم
را«خداشناسی» نامید.
از یک نگاه ،می توان عمده ترین راههای عمومی خدایابی را در سه گروه راه دل؛ راه تجربه و را عقل جای داد:
3ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Faran.ac.ir
.1راه دل:
گاه آدمی با بازگشت به درون خویش ،بی نیاز از هرگونه استدالل عقلی یا مشاهده تجربی ،خدای خویش را می
یابد و از راه دل به کوی یار می رسد.نقطه آغازین این راه ،خدایابی فطری است که از آن به راه فطرت نیز یاد می
شود.مراحل پیشرفته این طریق به گروه خاصی از اهل دل و عارفان روشن ضمیر اختصاص دارد؛ آنان که در پرتو
عبادت خالصانه و تهذیب نفس ،صفات جمال و جالل الهی را با چشم دل نظاره می کنند.
با مطالعه در احوال خداباوران ،روشن می شود که جماعت فراوانی از آنان خدای خویش را از راه دل یافته و
شناخته اند و ایمان دینی آنان ،درخت تناوری است که از چشمه سار شناخت قلبی سیراب می گردد.در بسیاری
از مردمان ،فطرت خداجو و خداشناس ،به دلیل وجود بستر مناسب و نبود موانع شکوفا می گردد.این گروه،
حضور معبود را با قلب و جان خویش احساس می کنند و وابستگی عمیق خویش را به مبدئی متعالی ،در درون
خود می یابند.جماعتی از اینان می کوشند تا با گام نهادن در طریق سیر و سلوک حجاب های میان خود و خدا
را ،که از خودیت و نفسانیت آنان برمی خیزد ،بردارند و به آنجا رسند که حق تعالی را با چشم دل مشاهده کنند و
به لقای او نائل آیند.
علی(ع) در اشاره به این شناخت قلبی و شهود باطنی خداوند و در پاسخ به شخصی که پرسیده بود«:ای امیر
مؤمنان ،آیا پروردگارت را دیده ای؟» ،فرمود«:آیا چیزی را که نمیبینم بپرستم»؟
شخص پرسید«:چگونه او را می بینی؟» امام پاسخ داد«:چشم ها او را به آشکار نبینند ،اما قلب ها او را با حقیقت
ایمان دریابند».
آنان که به این مقام رسیده اند ،معبود خویش را از راه دیگری ،مثال" راه تجربه یا عقل ،جست و جو نمی کنند،
چرا که او را با تمام هستی خویش یافته اند و آن که مطلوب خود را یافته باشد ،دیگر چه را طلب کند؟ در نظر
اینان ،غوطه ور شدن در مشاهده مخلوقات الهی یا پرداختن به استدالل عقلی ،مانع از وصال محبوب است و توسل
به غیرخدا برای اثبات وجود او ،کاری است نادرست ،زبان حال این گروه همان است که در مناجات امام
حسین(ع) می خوانیم:
«معبود من! چون به یکایک آثار قدرتت -برای شناسایی تو -توجه کنم ،راه وصول تو بر من دور گردد...چگونه
به اشیایی که در هستی خود محتاج تواند ،بر وجود تو استدالل کنم.آیا هیچ موجودی غیر از تو ظهوری دارد که
از آن تو نباشد تا او سبب ظهور و پایداری تو گردد؟ تو کی از نظر پنهان گشته ای تا به راهنمایی که من را به
4ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Faran.ac.ir
سوی تو رهنمون گردد ،محتاج باشی؟ و چه زمان از من دور بوده ای تا آنکه مخلوقاتت مرا به وصالت رسانند؟
کور است چشمی که تو را نمی بیند با آنکه هماره همنشین او هستی».
کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را
البته ،راه دل ،هرچند کامل ترین راه خدایابی است ،تنها راه شناخت خدا نیست؛ گروهی از مردمان در وضعیتی
به سر می برند که راه هایی دیگر ،همچون تدبر در آفریدگان خداوند یا استدالل عقلی ،برای آنان مفید است و
پیمودن این راهها می تواند ،هرچند در سطحی نازل تر ،آنان را در یافتن معبود حقیقی مدد رساند.
قرآن کریم ،در آیه ای از سوره روم ،واژه فطرت را به کار برده و دین را امری فطری معرفی کرده است.چنین
می نماید که محققان اسالمی در کاربرد واژه فطرت از این آیه قرآنی الهام گرفته اند:
« پس روی خود را با گرایش تمام به حق ،به سوی این دین کن ،با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته
است .آفرینش خدای تغییرپذیر نیست.این است همان دین پایدار ،ولی بیشتر مردم نمی دانند(».روم)03/
آیه فوق بیانگر این حقیقت است که دین امری فطری است و خداوند سرشت انسان را بر آن نهاده است.هرچند
این آیه صریحا" از خدایابی فطری سخن نمی گوید ،شاید بتوان آن را مؤید این معنا دانست؛ زیرا اگر مقصود
از«دین» در این آیه ،آموزه های اصلی و ارکان اعتقادی اسالم باشد ،مسلما" شامل اعتقاد به وجود خداوند نیز
خواهد بود.احتمال دیگر آن است که مقصود از دین ،تسلیم و خضوع در برابر خداوند و پرستش او باشد.در این
صورت ،آیه مورد بحث بر فطری بودن خداپرستی داللت می کند و از آن رو که پرستش موجود ناشناخته ممکن
نیست ،خداپرستی فطری مستلزم فطری بودن آگاهی از وجود او خواهد بود.
از دیگر آیاتی که می توان در تأیید خدایابی فطری به آن استشهاد کرد ،آیه میثاق است:
« و هنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ،ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت
که آیا پروردگار شمانیستم؟ گفتند«:چرا ،گواهی دادیم» تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این امر غافل بودیم».
آنچه به اجمال از آیه میثاق به دست می آید ،این است که خداوند در یک مرحله از آفرینش ،همه انسان هایی را
که از آغاز تا قیامت بر عرصه خاک پای می نهند ،حاضر و آنان را بر خویشتن خود گواه ساخته و از ایشان بر
5ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Faran.ac.ir
پروردگاری خویش اقرار گرفته است.هدف از این اقرارخواهی آن بوده که کافران و مشرکان در روز رستاخیز،
بی خبری و ناآگاهی خود را بهانه نکنند.
هم چنین قرآن کریم در آیاتی چند ،این واقعیت را گوشزد می کند که فطرت خداآشنای آدمی ،گاه دچار
ایستایی و رکود می گردد و تنها در مواقع بحرانی بیدار می گردد:
«و هنگامی که بر کش تی سوار می شوند ،خدا را پاکدالنه می خوانند ،و چون به سوی خشکی رساند و نجاتشان
داد ،بناگاه شرک می ورزند(».عنکبوت)56/
.2راه تجربه:
گاه آدمی با مشاهده دقیق و اندیشه کردن در اوصاف و روابط پدیده های تجربی به وجود خداوند و اوصاف او،
مانند علم ،حکمت و قدرت ،رهنمون می گردد.این راه ،از آنجا که بر مشاهده جهان طبیعت و مطالعه تجربی
پدیده های طبیعی استوار است ،راه تجربه نامیده می شود.با توجه به امتیازات ویژه این راه ،قرآن کریم توجه
خاصی به آن مبذول داشته و در آیات پرشماری/ف انسان را به تدبر در پدیده های جهان پیرامون خویش ،به مثابه
آیات و نشانه های تکوینی خداوند ،فراخوانده است.پاره ای از محققان اسالمی ،با اتکا بر یکی از ویژگی های
جهان طبیعت یعنی نظم و انتظام جاری در اشیای طبیعی ،استداللی را بر وجود خداوند سامان داده اند که به دلیل
یا برهان نظم موسوم است.براین اساس ،می توان برهان نظم را نمونه روشنی از آنچه که آن را راه تجربی
خداشناسی نامیدیم ،دانست.
در جای جای قرآن کریم ،می توان آیاتی را یافت که از پدیده های گوناگون طبیعی یاد می کند و آنها را آیه و
نشانه ای بر وجود خداوند می شمارد و انسان را به تدبر و تأمل در آنها فرا می خواند.شناخت خداوند از رهگذر
نشانه های تکوینی او در جهان خلقت ،که نمونه روشنی از راه تجربی خدایابی است ،گاه به «شناخت آیه ای و
آفاقی» نامیده می شود.
گروهی از آیات ،آدمی را به اندیشه ورزی در آیات تکوینی خداوند دعوت می کند و انتظام موجود در هستی و
در وجود آدمی را دلیل و راهنمایی می داند که اهل خرد و اندیشه را به سوی مبدأ متعالی جهان راهبری می
نماید:
6ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Faran.ac.ir
«مسلما" در آفرینش آسمان ها و زمین ،و در پی یکدیگر آمدن شب و روز ،برای خردمندان نشانه هایی
هست(».آل عمران)193/
«و روی زمین برای اهل یقین نشانه هایی است.و در خود شما؛ پس مگر نمی بینید؟»(ذاریات23/و)21
گروه پرشماری از آیات قرآنی نیز بر روی پدیده های خاصی انگشت گذارده و آن را به عنوان آیه و نشانه ای بر
وجود خدا و علم و قدرت الهی معرفی کرده است.این آیات به قدری فراوان اند که حتی ذکر نمونه هایی از آنها
مجالی بسیار گسترده می طلبد.
پیشوایان دین نیز به پیروی از روش قرآن کریم ،بر«شناخت آیه ای» خداوند تأکید بلیغی کرده اند.
.3راه عقل:
در این راه ،هستی خداوند به مدد مقدمات ،اصول و روش های کامال" عقلی ثابت می شود.براهین و ادله فلسفی
اثبات خدا ،نمونه های روشنی از کاوش های عقلی در راه اثبات خدا است.این راه ،در مقایسه با دو راه پیش
گفته ،ویژگی هایی دارد که پاره ای از آنها بدین شرح است:
. 1بسیاری از استدالل ها و تبیین های عقلی خدایابی به دلیل پیوند با مباحث پیچیده و عمیق فلسفی ،برای کسانی
که دستی در بحث های فلسفی ندارند،چندان مفید نیست.
.2یکی از امتیازات راه عقلی آن است که می توان در مصاف علمی با شبهات ملحدان آز آن سود جست و در
مقام احتجاج و مناظره ،ضعف و سستی دالیل منکران را آشکار ساخت و به چالش عقل گرایانی که جز به
استدالل عقلی گنمی نهند پاسخ گفت.
.0راه عقلی خدایابی می تواند در تقویت ایمان دینی مؤثر باشد؛ زیرا هرگاه خرد آدمی در برابر حقیقتی خاضع
گردد ،قلب و دل او نیز بدان گرایش قوی تری می یابد.از سوی دیگر ،زدودن شک و تردید در سایه استدالل
استوار عقلی سهم بسزایی در پیش گیری از آسیب دیدن ایمان دارد.
با توجه به کارکرد ویژه راه عقلی از یک سو و با نظر به تمایل فطری ذهن جستجوگر انسان به بحث های عمیق
عقلی و فلسفی از سوی دیگر ،دانشمندان مسلمان پژوهش های ژرفی را در زمینه خدایابی عقلی به انجام رسانده
اند که بخشی از آن به تأسیس براهین نوین وجود خدا یا تکمیل براهین پیشین انجامیده است .یکی از متقن ترین
دالیل عقلی اثبات هستی خدا ،برهان معروف«وجوب و امکان» است.
7ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Faran.ac.ir