Professional Documents
Culture Documents
تبیین شده است که خداوند معرفت »شناخت خدا« وحدانیت مهمترین بحث خداشناسی است .در مقاله
.توحیدی خود را در فطرت انسانها قرار داده است
علاى ام ْع ِرفاتِ ِه أانَهه اربُّ هه ْم﴾ 1 علاى الت َ ْو ِحی ِد ِع ْندا ْال ِمیثاا ِ
ق ا ﴿ فا ا
ط ار هه ْم ا
خداوند انسانها را بر توحید سرشته است هنگامی که بر معرفت و شناختش از ایشان پیمان گرفت که او
.رب ایشان است
این تعبیر در روایات آمده که خداوند انسانها را بر توحید یعنی بر معرفت خدا خلق کرد .پس در واقع
.معرفت خدا همان توحید است؛ یعنی معرفت توحیدی
ما خدا را به یگانگی شناختیم .وحدانیت خدا از معرفت خدا جدا نیست .عقل نیز خدای یگانه را بیشباهت
به مخلوقات اثبات میکند و در واقع خدایی که شبیه مخلوقات باشد ،خدا نیست ،بلکه مخلوقی است که به
.خالق و خدا نیازمند است
:در میان مباحث اسماء و صفات الهی بحث وحدانیت مقدم بر سایر صفات است چرا که
او ًلا وحدانیت از معرفت خدا جدا نیست و بالفاصله باید بعد از بحث معرفت خدا مورد بحث و بررسی
.قرار بگیرد
ثانیًا ا وحدانیت و یگانگی خدا زیر بنای تمام مباحث خداشناسی است .از جمله مباحث کلی راجع به اینکه
صفات خدا را چطور باید بشناسیم ،آیا میتوانیم به کنه صفت خدا برسیم؟ به کنه ذات خدا برسیم؟ اساسا ً
توحید زیربنای تک تک صفات الهی مثل علم و قدرت و حیات است؛ یعنی باید بر اساس یگانگی خدا سایر
صفات را تفسیر و معنا کنیم .بنابراین وحدانیت به معنای یگانگی خدا ،زیربنای تمام مباحث خداشناسی
.است که بعد از بحث معرفت خدا و اثبات خدا باید بالفاصله مورد بحث و بررسی قرار بگیرد
اسالم و توحید
:پیامبران الهی مردم را به توحید و یگانه دانستن خدا دعوت کردند .قرآن کریم در این باره میفرماید
وحدانیت نقطهٔ مشترک تعالیم همهٔ انبیاء الهی است؛ در دین مبین اسالم تأکید ویژهای بر توحید شده است و
در هیچ دینی به انداز ٔه اسالم بر توحید تأکید نشده است و حتی در نزد غیر مسلمانان هم این مطلب پذیرفته
ادیان جان ناس؛ ایشان وقتی وارد بحث از هر دینی میشود ،یک ِ شده است .مثالً در کتاب تاریخ جامع
عنوانی انتخاب میکند .مثالً برای دین یهود بحث شریعت را برای دین مسیحیت بحث محبت را ،برای
اسالم توحید را انتخاب کرده است .اسالم دین توحید .مشخصهٔ اسالم را توحید دانسته است ،با اینکه خود
این شخص مسلمان نیست .بنابراین حتی نزد دیگران این مطلب روشن است که اسالم بیش از همهٔ ادیان بر
توحید تأکید کرده است ،گرچه همهٔ ادیان بر وحدانیت خدا تأکید کردند اما تأکید اسالم که کاملترین و
.آخرین دین است ،بر توحید خیلی زیاد بوده است
در روایات نیز همین مطلب بیان شده است .در روایتی جبرئیل از سوی خدا به پیامبر (صلی هللا علیه و
:آله)میفرماید
مادامی که به توحید تمسک بکنیم ،منحرف نخواهیم شد و اگر ما این اصل را رها بکنیم و دچار مشکالت
اعتقادی و سپس عملی خواهیم شد .کسی که با دیدگاههای مختلف و با تاریخ اندیشهها آشنا باشد ،میتواند به
خوبی درک بکند ،مشکالتی که بسیاری از متفکرین با آن مواجه شدند ،به خاطر دوری از توحید و لوازم
:آن بوده است .در یک روایتی از امام صادق (علیه السالم) نقل شده است که فرمودند
ِّین الت َ ْو ِحیده او ْالعا ْدله﴾ 6
اس ال ِد ِ
س ا﴿ إِ َن أ ا ا
.همانا اساس دین ،توحید و عدل است
توحید و عدل پایههای دین هستند تا جایی که بعضی متکلمین گفتند اصول دین دو تا است؛ توحید و عدل
چون که نبوت و امامت و معاد از لوازم عدل هستند
چکیده
.ـ توحید چیست ؟ توحید از ریشهٔ «وحد» به معنای واحد و یگانه دانستن خداوند است1
واژه «أحد» و «واحد» تفاوت قائل شده اند ،ولی در کتابهای لغت ،آیات و روایات میان «أحد» و «واحد» تمایزی وجود 2
ـ برخی میان ٔ
.ندارد و هر دو بر انفراد و یگانگی دَللت میکنند
.ـ «توحید ،واحد و أحد» سه معنا دارند :بینظیر بودن خدا ،نفی شریک و بسیط بودن ،که معنای دوم و سوم َلزمهٔ معنای نخست است3
ـ «إله» چهار معنا دارد :معبود ،مستور ،پناهگاه و موجودی که موجب تحیِّر همگان استَ .لزم ٔه این چهار معنا ،دیگر صفات خداوند 4
.نیز هست
.ـ «قه ْل ه اهو هللاه أ ا احد» یعنی بگو خدا احد است« .أحد» یعنی یگانه و با دو آیهٔ بعد تفسیر میشود6
ص امده» :قصد و صالبت دو معنایی است که برای «صمد» بیان شده است؛ یعنی خدایی که بی نقص و بی نیاز از همگان است 7 ـ« َ
ّللاه ال َ
.و همه دارای نقص و نیازمن ِد او هستند
ـ «لا ْم یا ِل ْد او لا ْم یهولا ْد» :تمام مخلوقات به نوعی زایش دارند ،اما خداوند نه از کسی زاده شده و نه کسی از او زاده شده است .این دو 8
.ـ « اولا ْم ای هك ْن لاهه هكفهوا ً أ ا احد» :هیچ وجودی شبیه و کفو خدا نیست9
ـ یگانگی خدا در این است که هیچکدام از ویژگیهای انسان در خدا نباشد؛ چون در این صورت ،خدا شبیه انسان میشود که با 10
.ـ در روایات نیز بیان شده که خداوند شبیه مخلوقات نیست و ذات خداوند بسیط است11
ـ بی نظیر بودن1
ـ نفی شریک2
ـ بسیط بودن3
ْس اك ِمثْ ِل ِه ا
ش ْيء »3.معنای دوم و سوم َلزم ٔه معنای اول است وگرنه از نظر لغوی توحید یعنی «لای ا
.توحید یعنی بی نظیر و واحد یعنی « ْال همتافا ِ ِّرده الَذِي اَل ن ِاظ ا
یر لاهه» یگانهای که هیچ شبیهی ندارد
ب ـ کلمه هللا
در اینجا ما میخواهیم درباره چیستی علم توحید یا این سوال که توحید چیست که یکی از اصول مهم عقاید
است صحبت کنیم .تا اَلن درباره خود واژه توحید و همخانوادههای آن مطالبی را بررسی کردیم ،قرآنی
.اکنون میخواهیم درباره واژه «هللا» بحث و گفتگو کنیم
َل اله ِّاَل هللا» شعار اصلی اسالم و پیامبر گرامی اسالم (ص) است و در قرآن کریم بسیار تکرار شده «
استَ« .ل اله اَل هللا» یعنی هیچ الهی غیر از خدا نیست .این جمله هر نوع الههای را نفی میکند و خداوند
را اثبات میکند که البته اله مختلف است .بت پرستان بتهایی را میپرستیدند ،قبل از آن اله به شکلهای
مختلف بوده است .گاهی موجودات آسمانی که به شکلهای انسانها یا حیوانات بوده است .هر آلهای که باشد
.نفی میشود و فقط هللا اثبات میشود
واژ ٔه هللا که از (ال+اله) تشکیل شده است ،که در این ترکیب همزه «اله» افتاده است و به صورت کلمهٔ هللا
است 4شده است .پس هللا همان اله است که «ال» بر آن اضافه شده است .گفته شده که این الف و َلم عهد
.که اشاره دارد به همان خدایی که واجب الوجود است و مبدأ و خالق عالم و آفرینند ٔه آسمانها و زمین است
دربار ٔه معنای اله ،حداقل چهار معنا در لغت برای اله بیان شده است که در کتابهای لغوی و نیز در روایات
این چهار معنا وجود دارد .این اختالف معانی به این دلیل است که ریشه «اله» را مختلف دانستهاند و
خارج از فرصت این بحث است؛ ریشه آن «االه» بوده است یا «ولهه» یا از «َله ،یلیه» بوده است که هر
.کدام معنای جداگانهای دارند
یک معنای اله به معنای معبود است که این مشهورترین معنا است .بنابراین « اَل إِلاها إِ ََل َ
ّللا» به :معنایًاول
».هیچًمعبودیًجزًهللاًنیست« :این معنا است
یک معنای اله مستور است؛ یعنی موجودی که نمیتوانیم به آن احاطهٔ علمی داشته باشیم: .معنایًدوم
قدرت احاطهٔ بر او وجود ندارد .مستور از قوای بشری است به گونهای که مثالً با حس ،با عقل به آن
احاطهٔ معرفتی پیدا بکنیم .بله میتوانیم آن را اثبات بکنیم .خود او میتواند خود را معرفی بکند اما
هیچًمستوریًجزً« :نمیتوانیم به ذات او احاطه پیدا بکنیم .بنابراین معنای « اَل ِإلاها ِإ ََل َ
ّللا» اینطور میشود
چراکه دربار ٔه سایر موجودات یعنی مخلوقات میتوان تا اندازهای به ذات آنها پی برد ،اما در ».هللاًنیست
.مورد خدا درست نیست
ّللا» یعنی موجودی :معنایًسوماله یعنی موجودی که همه در او متحیر و سرگشته هستند .پس « اَل ِإلاها ِإ ََل َ
که همه در او متحیر و سرگشته و حیران هستند ،هللا است که قبالً گفتیم عقل خدا را اثبات میکند اما
.نمیتواند به کنه او برسد و او ویژگیهای مخلوقات را ندارد .لذا دچار تحیر و وله میشود
ّللا» این میشود :معنایًچهارم هیچً«اله یعنی پناهگاه و نجات دهنده که طبق این معنا ،معنای « اَل إِلاها إِ ََل َ
اگر ما این معانی را در نظر بگیریم معبود ،موجودی که همه ».پناهگاهًوًنجاتًدهندهایًجزًهللاًنیست
در او متحیر هستند و ما نمیتوانیم به آنها احاطه پیدا بکنیم و همه به او نیاز دارند در حالی که او به کسی
نیاز ندارد؛ این ویژگیها و این نکات فقط در خدا جمع میشود و ما چه کسی را باید عبادت بکنیم؟ بعدا ً
.خواهیم گفت .عبادت برای کسی است که ما را آفریده است
همه به چه کسی پناه میبرند؟ چه کسی است که همه به او نیاز دارند و او به کسی نیاز ندارد و بنابراین
پناهگاه و نجات دهنده است؟ او خدا است ،او واجب الوجود است ،او مبدأ عالم است .بقیهٔ موجودات چنین
شأنی را ندارند .بنابراین َلزمهٔ این چهار معنا سایر صفات خدا هم است و در یک جمله ما میتوانیم بگوییم
خدایی جز هللا نیست .خدا به این معنا که تمام این صفات را دارد؛ یعنی به معنای معبود ،خالق ،پناهگاه و
.کسی که نمیتوانیم به او احاطه پیدا بکنیم و در او متحیر هستیم
بنابراین در پاسخ به اینکه توحید چیست بر اساس واژه هللا میتوان چهار معنا را در نظر گرفت که به طور
.خالصه در نمودار زیر به نمایش درآمده است
وف لاهه» تو خالی نیست ،تو پر است .دربار ٔه خداوند دَللت میکند بر این که نقصی در 2
ـ صالبت؛ « اَل هج ا
.او نمیباشد ،کمال مطلق است
ّللاه أ ا احد» ارتباط دارد .یگانگی خدا در این صمدیت خود را نشان
این دو معنا هر کدام با توحید و با «قه ْل هه او َ
میدهد .چون همهٔ موجودات غیر از خدا؛ یعنی همهٔ مخلوقات که آفرید ٔه خدا هستند در واقع از یک طرف
نقص دارند و از طرفی دیگر محتاج و نیازمند هستند .پس وقتی خدا یگانه شد ،این دو ویژگی را ندارد.
وف لاهه» و به کسی نیاز ندارد ،بلکه همه به او نیاز دارند
.صمد است؛ یعنی نقص ندارد « اَل هج ا
پس مفهوم احد بودن و یگانگی خدا در مفهوم صمد خود را نشان میدهد .وقتی خدا احد است که صمد باشد
و صمد به بهترین وجه احد را توضیح میدهد .خدا یگانه است ،چرا که صمد است ،و همه به او نیاز دارند
.و او به کسی نیاز ندارد .همه ناقص هستند اما او ناقص نیست
عالم مخلوقات ،یک نوع زایش است .اینآیهٔ دیگر« :لا ْم یا ِل ْد او لا ْم یهولا ْد» هر مخلوقی یک تولدی دارد .این ِ
زایش فقط در حیوانات نیست .گیاهان هم زایش دارند ،متولد میشوند .حتی جمادات متولد میشوند .اما خدا
اینطور نیست .نه از کسی زاده شده و نه از او کسی زاده شده است .بنابراین تا اینجا در موضوع توحید
:چیست چهار صفت مختص به پروردگار بیان شد
ـ بی نیاز مطلق1
ـ بدون نقص بودن2
ـ از کسی متولد نشدن3
ـ متولد نشدن هیچ کسی از او4
خدا یگانه است و این چیزهایی که در همهٔ مخلوقات وجود دارد در او نیست .در نهایت میفرماید « :او لا ْم
کفوی نیست .هیچ موجودی شبیه خدا نیست ،هم شأن خداوند نیست، یا هك ْن لاهه هكفهوا ً أ ا احد» برای خداوند هیچ ِّ
ش ْيء ْس اك ِمثْ ِل ِه ا
،لکن در سور ٔه توحید به این »5البته در آیات دیگر نیز این مطلب بیان شده است مثل «لای ا
شکل زیبا بیان شده که خدا یگانه است سپس توضیحی درباره احدیت داده و در آیه آخر نوعی جمع بندی
.میکند
سوره اخالص بسیار ژرف و عمیق است و این مختصر نوشته ظرف مناسبی برای بیان معانی پر مغز آن
مفید باشد .خالصه این بخش و نیست .اما چه بسا همین مقدار برای روشن شدن معنای توحید در قرآن
.اینکه توحید چیست در نمودار زیر آمده است
د ـ روایاتی در بیان اینکه توحید چیست
برای تکمیل مباحث پیرامون این سوال که توحید چیست میتوان به روایات اهلبیت (ع) رجوع کرد .در
روایات دربار ٔه توحید به طور مفصل توضیح داده شده است .مثالً در همان روایتی که میفرمایدِ « :إ َن
ِِّین الت َ ْو ِحیده او ْال اع ْد هل» آنجا توحید را در ادام ٔه روایت اینطور تعریف کرده است
اس الد ِ
س ا:أ ا ا
علایْكا ﴾ 6 ﴿أ ا َما الت َ ْو ِحیده فاأ ا ْن اَل ت ه اج ِّ ِوزا ا
علاى ار ِبِّكا اما اجازا ا
.اما توحید آن است آنچه که بر خود روا میداری ،بر خداوند روا ندانی
یعنی یگانگی خدا این است که هیچ یک از ویژگیهای خود را برای خداوند ندانیم .آن ویژگیها که در ما
هست ،در خدا وجود ندارد .چون اگر در خدا هم وجود داشته باشد ،خدا شبیه مخلوقات میشود که این با
.یگانگی او منافات دارد
احادیث دیگری نیز در بیان اینکه توحید چیست وارد شده است؛ یک دسته از احادیث ،احادیثی هستند که
:میگویند یگانگی خدا به معنای این است که شبیه مخلوقات نیست ،مثل روایتی که میفرماید