You are on page 1of 13

‫‪1‬‬

‫ذکر و نمبوتسو‪ :‬وجه اشتراک «توکل» و «تاریکی»‬

‫‪2‬‬
‫توسِی سانو‬

‫‪3‬‬
‫سپیده افراشته‬

‫چکیده‬

‫یکی از اعمالی که در اسالم بر آن تأکید زیادی شده است ذکر است‪ .‬از طرفی از آنجا که این عمل میتواند به تزکیه نفس کمک کند‬

‫در میان صوفیان واجب شمرده می شود‪ .‬اما صوفیان معتقدند عمل ذکر به تنهایی منتهی به اشراق سالک نخواهد شد‪ ،‬بلکه در این راه توکل‬

‫باید دستگیر وی گردد‪ .‬در میان بوداییان و به خصوص بوداییان مهایانه نیز عمل ذکر رواج فراوانی دارد‪ .‬اما شینران‪ ،‬مؤسس شاخه جودوشینشو‬

‫در ژاپن که یکی از شاخه های سرزمین پاک از مهایانه است‪ ،‬معتقد است با تکیه بر قدرت آمیدابودا (تاریکی) و طبق عهد این بودا که تا‬

‫همه انسانها را نجات ندهد وارد نیروانه نشود‪ ،‬همه انسانها تنها با یکبار تکرار ذکر آمیدا بودا میتوانند به رهایی برسند‪ .‬این نوشتار درصدد‬

‫بررسی این دو مقوله با مقایسه داستان شیر و نخچیران در مثنوی معنوی مولوی و نیز گفتارهایی از شینران میباشد‪.‬‬

‫کلید واژه‪ :‬تاریکی‪ ،‬توکل‪ ،‬ذکر‪ ،‬شینران‪ ،‬موالنا‪ ،‬نمبوتسو‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫‪Sano T. (2023). “A Comparative Study of Dhikr and Nembutsu: The Point of Contact between Tawakkul and Tariki”.‬‬
‫‪Bulletin of Research Center for World Buddhist Cultures. Kyoto: Ryukoku University, No.61 pp.61-90.‬‬
‫این مقاله ترجمه فارسی از خالصه ای است که نویسنده‪« ،‬پروفسور سانو»‪ ،‬خودشان به زبان ترکی استانبولی از مقاله مذکور ارائه دادهاند‪ .‬اصل مقاله به زبان ژاپنی بوده‬
‫است‪.‬‬
‫‪2‬‬
‫‪Professor Tosei Sano, Ryukoku University, Kyoto, Japan.‬‬
‫‪3‬‬
‫‪Postdoctoral researcher in Otani University, Kyoto, Japan, sepidehafrashteh@yahoo.com‬‬
‫‪1‬‬
‫مقدمه‬

‫در زمینه مطالعات تطبیقی ادیان‪ ،‬در ژاپن و اروپا پژوهشهای زیادی در مورد وجوه اشتراک ادیان مسیحی و بودایی انجام شده است‪.‬‬

‫اما به ندرت تحقیقی در مورد اشتراکات میان ادیان اسالم و بودایی انجام شده است‪ .‬بهعنوان مثال در ژاپن سوزوکی‪ 4‬با انتخاب ابیاتی از‬

‫مثنوی معنوی مولوی به عنوان مثالی از عرفان جهانی به مقایسۀ عرفان از منظر دو دین بودایی و مسیحیت پرداخته است‪ .‬همچنین ایشان‬

‫کوشیده است تا وجه اشتراک حکمت اسالمی و فلسفۀ بودایی شاخه مهایانه را بیابد تا بتواند با ترکیب افکار دینی شرقی‪ ،‬فلسفه جدید شرق‬

‫را پایهگذاری کند‪ .‬همچنین مطالعات تطبیقی کلی میان ادیان بودایی و اسالم در زمینه مطالعات پلورالیسم دینی در اروپا و ایاالت متحده‬

‫انجام شده است‪.‬‬

‫کتابی از رضا شاه کاظمی نیز به عنوان پژوهشی ویژه در مقایسۀ این دو دین وجود دارد (شاهکاظمی‪ .)2010‬کاظمی در این کتاب تصوف‬

‫اسالمی را با اندیشه نمبوتسوی هونن‪ 5‬و شینران‪ 6‬در دین بودایی ژاپنی مقایسه کرده است‪.‬‬

‫بودا‪8‬‬ ‫نمبوتسو‪ 7‬تمرینی است که به پیشگاه بوداهای دین بودایی انجام میشود‪ ،‬بهویژه به عنوان دعا به درگاه یکی از این بوداها‪ ،‬آمیدا‬

‫(امیتابها‪ .)9‬نمبوتسو در اصل روشی پیشنهادی بود که ادعا میکرد با خواندن مداوم نام آمیدا بودا و مراقبه میتوان بودا شد‪ .‬از این جهت‬

‫نمبوتسو تا حد زیادی با ذکر صوفیانه که یکی از راههای تقرب به خدا در اسالم است‪ ،‬شباهت دارد‪ .‬اما هونن و بهخصوص شینران ادعا‬

‫کردند که هرکس میتواند با قدرت آمیدا بودا و تنها با خواندن نام آمیدا بودا نجات یابد‪ .‬قدرت دیگر‪ ،‬یعنی قدرت آمیدا بودای مقدس‪،‬‬

‫پاک‪11‬‬ ‫«تاریکی‪ »10‬نامیده میشود و شینران موعظه میکرد که هر فردی تنها با خواندن نمبوتسو‪ ،‬پس از مرگ توسط «تاریکی» به سرزمین‬

‫‪ ، )1966 -1870( :Daisetsu Teitaro Suzuki 4‬فیلسوف‪ ،‬محقق مذهبی‪ ،‬مقالهنویس‪ ،‬مترجم و نویسنده ژاپنی‪.‬‬
‫‪ ، )1212 -1133( :Hōnen 5‬مصلح مذهبی و بنیانگذار اولین شاخه مستقل بودیسم سرزمین پاک ژاپن به نام جودو شو‪.‬‬
‫‪ ، )1263-1173( :Shinran6‬راهب بودایی ژاپنی‪ ،‬شاگرد هونن و بنیانگذار شاخه جودو شینشو بودیسم ژاپنی‪.‬‬
‫‪Nembutsu7‬‬
‫‪Amida Buddha8‬‬
‫‪Amitābha9‬‬
‫‪ :Tariki 10‬اصطالح بودایی ژاپنی به معنای قدرت دیگر جهت دستیابی به رهایی یا اشراق‬
‫‪Jodo 11‬‬
‫‪2‬‬
‫برده میشود‪ .‬این «تاریکی» نمبوتسو با نمبوتسویی که با قدرت خود مؤمنان یعنی «جیریکی‪ »12‬و سایر اعمال بودیسم انجام می شود‪ ،‬متفاوت‬

‫است‪.‬‬

‫اما در عرفان اسالمی‪ ،‬توکل به خداوند به عنوان تسلیم در برابر خداوند مورد تأکید قرار گرفته و از این حیث ممکن است شباهتهایی‬

‫میان «تاریکی» نمبوتسو و ذکر وجود داشته باشد‪.‬‬

‫در این مقاله‪ ،‬داستانی از مثنوی معنوی مولوی را بر اساس نظریۀ ابوحامد غزالی (‪ )1056-1111‬و دیگران در مورد عمل ذکر تحلیل‬

‫میکنم‪ .‬سپس موضوع توکل را در تصوف اسالمی با «تاریکی» نمبوتسو مقایسه کرده‪ ،‬نقاط اشتراک آنها را بررسی خواهم کرد‪.‬‬

‫تاریخچۀ پیدایش ذکر‬

‫کلمه ذکر در واقع به معنای یاد نام اهلل است‪ .‬در قرآن ‪ 256‬کلمه مشتق از ذکر و ریشۀ آن وجود دارد (‪ .)2014 Tenik, Göktaş‬آیات‬

‫ذیل در قرآن نمونهای از آنهاست‪:‬‬

‫ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را بسیار یاد کنید‪( .‬احزاب‪)41 :‬‬ ‫•‬

‫و در دل خویش‪ ،‬پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس‪ ،‬بىصداى بلند‪ ،‬یاد کن و از غافالن مباش! (اعراف‪)205:‬‬ ‫•‬

‫به عبارت دیگر ذکر به معنای بیان مجدد نام خدا در قلب یا بر زبان است‪ .‬همچنین ذکر به معنای بیان است و قرآن گاه به این معنا نیز‬

‫اشاره کرده است‪ .‬در عینحال اهل ذکر به معنای قائلین به کتب آسمانی مانند قرآن نیز به کار میرود که در آیۀ زیر مشاهده میشود‪:‬‬

‫اگر نمی دانی از آگاهان (اهل ذکر) بپرس! (نحل‪.)43 :‬‬

‫در اینجا اهل ذکر عموماً به معنای مسیحیان و یهودیان است اما گاهی در تصوف در تأویل آیۀ ‪ 19‬سوره رعد‪ ،‬کلمۀ «یَتَذَکََّرُ» را که‬

‫برگرفته از فعل «یتذکروا» است به معنی «آنان که به حق بیدار شده اند» تعبیر میکنند که صوفى بودن او مد نظر است (‪Tenik, Göktaş‬‬

‫‪ 2014‬ص‪ .)18‬این را می توان آغاز رابطۀ ذکر با تصوف دانست‪.‬‬

‫با گسترش تصوف‪ ،‬ذکر به عنوان روش تربیتی مهمی برای رسیدن به خدا از طریق کاهش امیال نفسانی و خاموش کردن آنها معرفی‬

‫‪ :Jiriki 12‬اصطالح بودایی ژاپنی به معنای قدرت خود جهت دستیابی به رهایی یا اشراق‬
‫‪3‬‬
‫شده است‪.‬‬

‫ابوحامد غزالی ذکر را با هدف پذیرش رسمی این عمل صوفیانه در کالم اسالمی تئوریزه کرد‪ .‬از نظر غزالی ذکر را میتوان در پنج‬

‫مرحله طبقهبندی کرد‪.‬‬

‫قدم اول این است که همیشه از صمیم قلب ذکر بگویید‪.‬‬ ‫•‬

‫مرحلۀ دوم یادآوری روز قیامت‪ ،‬بهشت و جهنم و به ویژه مرگ با ذکر است‪.‬‬ ‫•‬

‫در مرحلۀ سوم‪ ،‬ذکر به دعایی طبیعی تبدیل میشود و شخص بدون قصد‪ ،‬خودبهخود آن را میخواند‪.‬‬ ‫•‬

‫در مرحلۀ چهارم صوفیان با انجام مداوم ذکر‪ ،‬خود را تسلیم خداوند میکنند‪.‬‬ ‫•‬

‫در مرحلۀ آخر‪ ،‬با تمرکز زیاد هنگام ذکر‪ ،‬ذکر در قلب ثابت و با آن متحد میشود (‪ ،1971 Nakamura‬صص ‪.)95-75‬‬ ‫•‬

‫آخرین مراحل به ویژه نشان دهندۀ اوج توکل در تصوف است‪.‬‬

‫احمد غزالی (‪ ،)1061-1123‬برادر کوچکتر ابوحامد‪ ،‬بیش از برادرش به عنوان صوفی مشهور است‪ .‬او تصوف را به سه مرحله تقسیم‬

‫میکند‪ .‬در اولین قدم به صوفیان توصیه میکند که از خواستههای دل خود دست بکشند‪ .‬دوم اینکه خدا را درون خود به عنوان معشوق یاد‬

‫کنند (ذکر) و آخرین مرحله یکی شدن با خداست (‪ ،2016 Lumbard‬صص ‪ .)91-84‬با این نظریۀ وحدت‪ ،‬عشق از طریق ذکر وارد بطن‬

‫اندیشۀ صوفیانه شد‪ .‬پس از طرح موضوع ذکر‪ ،‬با پیدایش و توسعه شاخههای مختلف صوفیان‪ ،‬الفاظ مقدسی که در ذکر گفته میشود‪ ،‬بر‬

‫حسب این شاخهها متنوع شدند‪.‬‬

‫بر اساس مناقبنامه موالنا (مناقب العارفین)‪ ،‬معین الدین پروانه‪ ،‬وزیر سلجوقیان آناتولی‪ ،‬از موالنا میپرسد‪:‬‬

‫هر یک از شیوخ گذشته ذکری جداگانه مانند «ال اله اال اهلل» دارند‪ .‬مثالً بعضی از دراویش ترکستانی «هو هو» میگفتند و بعضی فقط‬

‫«اال اهلل» میگفتند‪ .‬زاهدان قول «ال حول و ال قوه اال باهلل العلی العظیم» را تکرار میکردند‪ .‬برخی از آنان «استغفراهلل العظیم» میگفتند‪ .‬برخی‬

‫از آنها کلمه «سبحان اهلل العظیم و بحمده» را صد بار تکرار میکردند‪ .‬نمیدانم شکل ذکر خداوندگار چیست؟ موالنا پاسخ میدهد‪ :‬ذکر ما‬

‫«اهلل»‪« ،‬اهلل»‪« ،‬اهلل» است‪ .‬چون ما از خدا هستیم‪ ،‬از خدا میآییم و به سوی خدا باز میگردیم (احمد افالکی‪ ،1973‬ص‪ .)277‬از این مطلب‬

‫‪4‬‬
‫چنین استنباط میشود که برای موالنا کلمه ذکر‪ ،‬فقط «اهلل» است‪.‬‬

‫این شکل از ذکر را میتوان در سماع منحصر به فرد مولوی که از زمان وی تا به امروز به ارث رسیده است‪ ،‬مشاهده کرد‪ .‬عارف که در‬

‫سماعش او را درویش چرخان مینامند‪ ،‬با هر چرخش بدنش فقط خدا را یاد میکند‪ .‬در ذکر جاللی که بعد از نماز بهعنوان یکی دیگر از‬

‫ذکرهای دستور مولوی برگزار میشود‪ ،‬مجدداً نام اهلل توسط سلسله مولویه ذکر میشود‪ ،‬کلمات ذکر در دل بیان شده و وحدت با خدا‬

‫حاصل میگردد (‪ ،2020Top‬صص‪ .)207-202‬همانگونه که در سخنان مولوی مشاهده میشود‪ ،‬ذکر همراه با ترک نفس و تسلیم کامل به‬

‫خدا به عنوان روشی جهت دستیابی به اتحاد با خدا اعمال میگردد‪.‬‬

‫پیدایش نمبوتسو از روشی آموزشی تا «تاریکی» نمبوتسو‬

‫نمبوتسو در اصل دعایی برای خواندن نام بوداها‪ ،‬به ویژه نام آمیدا بودا‪ ،‬در قلب یا در کالم بوده است‪ .‬از نظر تاریخی‪ ،‬مراقبه به همراه‬

‫نمبوتسو به عنوان روشی آموزشی برای دیدن واقعی آمیدا بودا و نزدیک شدن به وی ایجاد شده است‪ .‬در بودیسم مهایانه‪ ،‬سه گروه بودایی‬

‫ی» (سوترۀ بودای ابدزندگانی)‪ 14‬و کان موریوجو‪-‬کیو‬


‫به نمبوتسو اعتقاد دارند که در سوترههای آمیدا‪-‬کیو (سوترۀ امیتابها)‪« ،13‬موریُجو‪-‬ک ُ‬

‫(سوترۀ دیدن بودای ابدزندگانی)‪ 15‬مطرح شدهاند‪ .‬سوترۀ کان موریوجو‪-‬کیو که در قرن پنجم پس از میالد نوشته شده است‪ ،‬روش عملی‬

‫دیدن واقعی شکل عظیم و درخشان آمیدا بودا را با تمرکز ذهن از طریق نمبوتسو توصیف میکند‪ .‬در این زمینه‪ ،‬نمبوتسو یک دعای بودایی‬

‫است که به ذکر صوفیانه شباهت دارد‪.‬‬

‫در قرن هفتم پس از میالد‪ ،‬کشیش بودایی زندو (شاندائو)‪ 16‬در چین‪ ،‬تعبیر و تمرین جدیدی از نمبوتسو را معرفی کرد و عهد هیجدهم‬

‫‪ :"Amida-kyo Sutra" 13‬سوترۀ آمیدا بودا‪ ،‬یکی از سه سوتره بودیسم مهایانۀ سرزمین پاک‪ .‬نام اصلی آن در زبان سنسکریت "‪ "Sukhāvatīvyūha‬بوده است‬
‫که "‪ "SmallerSukharvativyuha Sutra‬یا سوتره کوچکتر نیز نامیده میشود‪ .‬محتوای آن آموزههایی است که شاکیامونی تدریس کرده است‪.‬‬
‫‪ :"Sukhāvatīvyūha" 14‬سوتره تجلیل از سرزمین پاک‪ ،‬یکی از سه سوتره بودیسم مهایانۀ سرزمین پاک‪ .‬نام اصلی آن در زبان سنسکریت "‪"Sukhāvatīvyūha‬‬
‫بوده است که "‪ "the larger Sukhavativyuha Sutra‬یا سوتره بزرگتر نیز نامیده میشود‪.‬‬
‫‪15‬‬
‫"‪ :"Kan-muryoju-kyo‬سوتره مراقبه بر آمیدا بودا‪ ،‬یکی از سه سوتره بودیسم مهایانۀ سرزمین پاک‪ .‬این سوتره به نامهای "‪ "Kanmuryoju Bukkyo‬و‬
‫"‪ "Muryojukan Gyo‬نیز نامیده میشود‪ .‬نسخه سنسکریت آن یافته نشده است‪.‬‬
‫‪ )681–613( :Zendo (Shan-dao) 16‬راهب برجسته در آیین بودایی سرزمین پاک چین و پنجمین پدرساالر از هفت پدرساالر بودیسم جودو شینشو‪ .‬نوشته های او‬
‫تأثیر زیادی بر استادان بعدی سرزمین پاک از جمله هونن و شینران در ژاپن گذاشت‪.‬‬
‫‪5‬‬
‫آمیدا بودا را در «موریُجوکیُ» پذیرفت‪ .‬متن این سوگندنامه به شرح زیر است‪:‬‬

‫وقتی به مرحله بودا شدن رسیدم‪ ،‬تا زمانیکه همۀ مردمی که آرزو داشتند در سرزمین من (سرزمین پاک‪ :‬جودو) به دنیا بیایند و حداقل‬

‫‪ 10‬بار نمبوتسو را خوانده باشند در آن سرزمین به دنیا نیایند من بودا نخواهم شد‪ .‬اما کسانی که مرتکب پنج جنایت خاص شوند (کشتن پدر‪،‬‬

‫کشتن مادر‪ ،‬کشتن قدیس بودایی‪ ،‬زخمی کردن و خونریزی بودا‪ ،‬بر هم زدن هماهنگی گروه راهبان بودایی) و کسانی که در مورد بودیسم‬

‫بد صحبت میکنند‪ ،‬از این افراد حذف میشوند (‪ ،2013 Three Sutras of Pure land‬صص‪)52-50‬‬

‫بر اساس این سوگند‪ ،‬آمیدا بودا سوگند یاد کرد هرگاه در نتیجه آموزشهای بسیار طوالنی و دشوار خود بتواند بودا شود‪ ،‬تا زمانی که‬

‫همۀ مردمی که حتی اندکی نمبوسو را خوانده باشند به سرزمین پاک نروند بودا نشود‪ .‬زندو سپس ادعا کرد که نه تنها راهبانی که درگیر‬

‫برخی از مراسم و اعمال هستند‪ ،‬بلکه مردم عادی نیز که بهسادگی نمبوتسو میخوانند میتوانند بنابر سوگند آمیدا بودا به سرزمین پاک بروند‪.‬‬

‫این اصالح یا انقالب جدید نمبوتسو منعکس کنندۀ آموزههای بودیسم مهایانه بود که بر نجات همۀ انسانها تأکید داشت‪.‬‬

‫بودیسم در قرن ششم میالدی در ژاپن پذیرفته شد و گسترش یافت‪ .‬اعتقاد به آمیدا بودا و جودو (سرزمین پاک) نیز در این دوره گسترش‬

‫یافت‪ .‬عبارت «نامو آمیدا بوتسو»‪ 17‬که دعای تمرین نمبوتسو نیز است مکرراً در میان راهبان بودایی ژاپنی مرسوم بود‪ .‬این عبارت توسط تودۀ‬

‫مردم نیز به رسمیت شناخته شد‪ ،‬زیرا عبادتی بود که گفتن آن و انجام دادن آن آسان بود‪ .‬در پایان قرن دوازدهم‪ ،‬هونن در کوه هیای‪ ،‬واقع‬

‫در شمال شرقی کیوتو‪ ،‬پایتخت امپراتوری ژاپن‪ ،‬به عنوان مرکز آموزش بودایی در آن زمان آموزش دید و سوترههای بودایی را مطالعه‬

‫کرد‪ .‬در نتیجه‪ ،‬هونن به جای آموزش مدیتیشن سنتی‪ ،‬نمبوتسو را طبق ادعای زندو پذیرفت‪ .‬یعنی طبق سوگند آمیدا بودا‪ ،‬کسانی که نمبوتسو‬

‫میخوانند توسط «تاریکی» (قدرت آمیدا بودا) نجات مییابند نه با قدرت خودشان‪ .‬هونن مکتب خود را در کیوتو تأسیس کرد و این باور‬

‫جدید و اعتقاد به «تاریکی» نمبوتسو را گسترش داد‪ .‬ناکامورا نمبوتسوی هونن و غزالی را از نظر ایمانی مقایسه کرده میگوید هر دوی آنها‬

‫در پرتو توصیۀ هونن برای تکرار نمبوتسو مشابه هستند‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬ناکامورا بیان کرده که هر چه ذکر و نمبوتسو بیشتر تکرار شود‪ ،‬اعتقاد‬

‫به اهلل یا آمیدا بودا عمیقتر میشود (‪ ،1971Nakamura‬صص ‪ .)95-75‬حتی اگر این مطلب درست باشد‪ ،‬شاید نتوان گفت که «تاریکی»‬

‫‪17‬‬
‫‪Namu Amida Butsu‬‬
‫‪6‬‬
‫نمبوتسو کامال شبیه ذکر است‪ .‬زیرا ذکر عمل نزدیک شدن به خدا با قدرت نفس است‪ .‬اما در نمبوتسوی جدید‪ ،‬بر خالف تمرین بر اساس‬

‫قدرت خود‪ ،‬شخص خود را به قدرت آمیدا بودا میسپارد‪.‬‬

‫شینران‪ ،‬به عنوان شاگرد هونن‪ ،‬عقیده و فکر «تاریکی» نمبوتسو را بهطور گستردهای توسعه داد‪ .‬شینران دشواری رسیدن به باور واقعی‬

‫را در شاهکار خود‪ ،‬کیوگیوشینشو (آموزه‪ ،‬عمل‪ ،‬اعتقاد و برهان) چنین شرح میدهد‪:‬‬

‫رسیدن به روشنایی برای افراد گمگشتهای که در دنیای آکنده از توهم به تناسخ ادامه میدهند دشوار نیست‪ .‬بلکه رسیدن به ایمان واقعی‬

‫که به اشراق انجامد بسیار دشوار است‪ .‬زیرا ایمان از طریق قدرت عظیمی که آمیدا بودا دارد و به لطف خرد گسترده و متعالی او به دست‬

‫میآید (‪ ،2018 Shinran‬ص‪.)288‬‬

‫بنابراین‪ ،‬طبق نظر شینران ایمان تنها از طریق قدرت خرد عظیم بودا به دست میآید نه تکرار نمبوتسو مانند هونن‪ .‬به این ترتیب اگر افراد‬

‫گمگشته دوباره به قدرت آمیدا بودا ایمان بیاورند «تاریکی» نمبوتسو تضمین میکند که به راحتی به سرزمین پاک بروند‪ .‬در ابتدای‬

‫کیوگیوشینشو‪ ،‬شینران ساختار رسیدن به رهایی در سرزمین پاک با نمبوتسو را به دو بخش تقسیم میکند‪:‬‬

‫اُسُ‪ ،18‬فرآیند رسیدن به سرزمین پاک‬ ‫•‬

‫گنسُ‪ ،19‬فرآیند بازگشت از سرزمین پاک‪.‬‬ ‫•‬

‫بر اساس دیدگاههای توحیدی مشهور مثل مسیحیت یا اسالم میتوان با سپردن خود به یک قدرت مقدس متعالی نجات یافت‪ .‬اما به‬

‫گفتۀ شینران پس از نجات‪ ،‬یعنی پس از رسیدن به سرزمین پاک‪ ،‬انسانها و آمیدا بودا به وحدت خواهند رسید‪:‬‬

‫«شُجُجو»‪20‬‬ ‫هنگامی که افراد سردرگم و مضطرب با نمبوتسو فضایلی چند به دست آورند‪ ،‬بالفاصله به مرتبۀ‬

‫‪18‬‬
‫‪ :Oso-eko‬دستورالعمل های آمیدا بودا در مورد فضیلت برای ورود به سرزمین پاک‪ ،‬از آموزه های مهم جودو شینشو است‪.‬‬
‫‪19‬‬
‫‪ :Genso-Eko‬دستورالعمل های آمیدا بودا در مورد فضیلت برای بازگشت از سرزمین پاک به این جهان‪ ،‬از آموزه های مهم جودو شینشو است‪.‬‬

‫‪« :Shojoju 20‬وضعیت استقرار صحیح»‪ ،‬مهمترین ویژگی اولین مرحله بودیساتوا از مراحل دهگانه است‪ .‬مرحله اول را مرحله استقرار واقعی یا مرحله شادی نیز مینامند‪.‬‬

‫تمام هدف زندگی برای یک بودایی مهایانه دستیابی به این مرحله اول است‪ ،‬زیرا پس از رسیدن به آن‪ ،‬دستیابی نهایی فرد به نیروانه تضمین میشود‪.‬‬
‫‪7‬‬
‫میرسند‪ .‬اینان لزوماً در سرزمین پاک متولد شده‪ ،‬به روشنایی دست یافته و فضایل «جُراکوگاجیو»‪ 21‬را در اختیار‬

‫خواهند داشت‪ .‬یعنی در «هیکَّیُ جاکومتسو‪ 23»22‬زندگی خواهند کرد‪« .‬جاکومتسو» عالیترین روشنگری‪ ،‬یعنی «موجُ‬

‫نهان»‪ 24‬است‪« .‬موجُ نهان» خود حقیقت است‪ ،‬فراتر از زیستن‪ ،‬تغییر یافتن و فنا شدن‪ ،‬یعنی «موی هُشَّین»‪« .25‬موی‬

‫هُشَّین» شکل واقعی همه چیز است‪ ،‬یعنی «جیسَّو»‪ ،26‬و «جیسَّو» ذات تغییر ناپذیر همۀ پدیدههاست‪ ،‬یعنی «هُشُّ»‪.27‬‬

‫«هُشُّ» حالت نهایی مطلق همه چیز است‪ ،‬یعنی «شینَّیو»‪ ،28‬و «شینَّیو» وحدت مطلق فراتر از اشکال مختلف است‪ ،‬یعنی‬

‫«ایچینیو»‪ .29‬آمیدا بودا از حالت «ایچینیو» بیرون میآید و خود را به اشکال مختلف شامل «هُجین»‪« ،30‬اُجین»‪ 31‬و‬

‫«کشین»‪ 32‬نشان میدهد (‪ ،2018 Shinran‬ص‪.)406‬‬

‫به این ترتیب شینران با توجه به مثال سه کالبد بودا در بودیسم مهایانه بیان میکند که افرادی که به سرزمین پاک میرسند به «شینَّیو»‬

‫میرسند‪ ،‬از این «شینَّیو» آمیدا بودا نیز همراه با آنها بیرون میآید و بدین ترتیب نشان میدهد که آنها میتوانند با آمیدا بودا یکی شوند‪.‬‬

‫پس از آن‪« ،‬گنسُ» یعنی کسانی که در دومین فرآیند نجات با آمیدا بودا متحد شدهاند‪ ،‬برای نجات مردم ستمدیدۀ این جهان باز میگردند‪.‬‬

‫این ساختار رستگاری دو مرحلهای‪ ،‬بازگشت به این جهان با اتحاد با آمیدا بودا را میتوان به حالت فنا و بقا در تصوف تشبیه کرد‪ .‬اما در‬

‫مرحلۀ اول میتوان گفت که «تاریکی» نمبوتسو با تمرین آموزشی ذکر اندکی متفاوت است‪.‬‬

‫‪21‬‬
‫‪ :jorakugajo‬چهار فضیلت نیروانه شامل‪ :‬ابدی بودن و تغییر ناپذیری‪ ،‬عاری از رنج بودن‪ ،‬داشتن قدرت بیکران‪ ،‬عاری بودن از امیال و نگرانیهای دنیوی‪.‬‬
‫‪22‬‬
‫‪ :Jakumetsu‬نیروانا‬
‫‪23‬‬
‫‪ :Hikkyo jakumetsu‬نیروانۀ نهایی‪ ،‬جایی که همه امیال و نگرانیهای دنیوی خاموش میشوند‪.‬‬
‫‪ :Mujonehan 24‬نیروانۀ بینظیر یا نیروانۀ مطلق‪.‬‬
‫‪ :Muihosshin25‬کالبد دهرمه بی قید و شرط )‪(The Unconditioned Dharma-body‬‬
‫‪ :Jisso 26‬حقیقت همه پدیدهها‪(The true reality) ،‬‬
‫‪ :Hossho 27‬ماهیت واقعی همه پدیدهها‪)dharma nature( ،‬‬
‫‪28‬‬
‫‪ :Shinnyo‬چنینی‪)suchness( ،‬‬
‫‪ :Ichinyo 29‬یگانگی‪ ،‬احدیت‪)one suchness( ،‬‬
‫‪ :Hoshin 30‬بدن پاداش به معنای بودای اولیه یا بودای آرمانی است که در نتیجه اعمال شایسته خود دارای رحمت و شفقت فراوان است و مردم را راهنمایی می کند‪.‬‬
‫‪31‬‬
‫‪ :Ojin‬بدن متجلی به معنای بودایی است که در این جهان به عنوان مظهر بودای اولیه ظاهر شد تا مستقیم ًا مردم را راهنمایی کند‪.‬‬
‫‪32‬‬
‫‪ :Keshin‬بدن فیزیکی بودا که در این جهان ظاهر می شود‪.‬‬
‫‪8‬‬
‫وجه اشتراک «توکل» و «تاریکی»‬

‫توکل اصل اساسی اسالم و به معنای تسلیم بودن در برابر خداوند است‪ .‬گاه توکل را همان جبرگرایی دانستهاند که در تضاد با تالش‬

‫اختیاری است‪ .‬توکل در تصوف بسیار اهمیت دارد و زمینۀ ذکر را تشکیل میدهد‪ .‬اما توکل معمولی فقط مرحلۀ ابتدایی ذکر است‪ .‬به گفتۀ‬

‫غزالی صوفیان ذکر را تکرار میکنند تا از وابستگی به نفس خود رها شده و به مقام توکل واقعی یعنی تسلیم کامل بودن در برابر خداوند‬

‫برسند‪ .‬میگویند در این تسلیم معنوی‪ ،‬انسان مانند جسدی که روح آن را رها کرده است‪ ،‬با ارادۀ خداوند یکپارچه میشود (‪Nakamura‬‬

‫‪ ،1982‬ص‪ .)97‬هرچند ذکر با نیروی خود شخص انجام میشود‪ ،‬اما میتوان گفت که با نزدیک شدن به خدا‪ ،‬این تالش شخصی کم‬

‫میشود‪« .‬تاریکی» در نمبوتسو‪ ،‬یعنی تسلیم شدن کامل به قدرت آمیدا بودا که در این مرحله شبیه تَرک تالش است‪ .‬در اینجا با انتخاب‬

‫مثالی از مثنوی موالنا‪ ،‬نقطۀ اشتراک «توکل» و «تاریکی» را که زمینۀ هر دو دعا را تشکیل میدهد‪ ،‬بررسی میکنم‪.‬‬

‫در دفتر اول مثنوی جدال طرفداران جبر و اختیار به صورت شعری بلند درج شده است‪ .‬در این داستان تالش نخچیران به ویژه خرگوش‬

‫برای فرار از دست شیری که آنها را شکار میکند روایت میشود‪ .‬نخچیران شیر را متقاعد میکنند که شکار کردن با تالش خود را رها‬

‫کرده و تسلیم سرنوشت شود‪ .‬در این داستان نخچیران نمادی از تسلیم شدن به سرنوشت و منفعل بودناند و شیر نماد تالش با ارادۀ آزاد‬

‫است‪ .‬هرچند توکل در اینجا در معنای منفی به کار میرود اما به موضوع تالش مستقل اشاره دارد و همچنین اشاره به توکل معنوی اصیلی‬

‫دارد که در باال ذکر شد‪ .‬درحالیکه شیر پیشنهاد نخچیران را میپذیرد‪ ،‬همچنان اصرار دارد که تالش مهم است‪:‬‬

‫این سبب هم سنت پیغمبرست‬ ‫گفت آری گر توکل رهبرست‬

‫با توکل زانوی اشتر ببند‬ ‫گفت پیغمبر به آواز بلند‬

‫از توکل در سبب کاهل مشو (‪ ،2018 ،Āzarīzadī‬ج‪915-912 ،1‬؛ ‪،2018Karaismailoğlu‬‬ ‫رمز الکاسب حبیب اهلل شنو‬

‫ص‪.)73‬‬

‫بر اساس تفسیر انقروی از سلسلۀ مولویه‪ ،‬تفسیر بستن پای شتر چنین است‪:‬‬

‫روزی مردی خدمت پیامبر اکرم (ص) آمد و از او پرسید که آیا باید زانوی شتر را ببندم و مراقب او باشم یا افسار شتر را رها کنم و به‬

‫‪9‬‬
‫خدا توکل کنم؟ حضرت فرمود‪ :‬زانوی شتر را ببند و بر خدا توکل کن‪.‬‬

‫به عبارت دیگر‪ ،‬بر اساس این حدیث است که توکل را باید با تالش انجام داد و بدون تالش نمیتوان توکل کرد (‪،1872Ankaravi‬‬

‫ج‪ ،1‬صص‪ .)212-211‬درست است که میتوان مورد محبت خداوند قرار گرفت و با توکل به نتیجه رسید‪ ،‬اما همانطور که پیامبر فرمودند‬

‫باید با عقل هم تالش کرد‪ .‬به عبارت دیگر به این نکته اشاره شده که راه میانه که مابین اعتماد و تالش است مهم میباشد‪.‬‬

‫شیر به نخچیران که به این امر اعتراض کردند میگوید پیامبر مال حاللی را که شخص در جهت دین و ایمان به دست آورد ستایش‬

‫کرده است‪ .‬موالنا به عنوان مثال انسان را به کوزۀ دهان بسته در آب تشبیه کرده و میفرماید اگر درون انسان پر از هوایی باشد که از جانب‬

‫خدا میآید‪ ،‬با شناور شدن روی آب نجات مییابد‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬کسى که با سرکوب نفس خود‪ ،‬دلش پر از اراده خدا شود‪ ،‬مانند کوزۀ‬

‫مذکور نجات مىیابد‪ .‬این شخص اگر با کوشش خود مالى را به دست آورد‪ ،‬آن مال حالل خواهد بود (مثنوى ‪ .)991-984 :1‬موالنا‬

‫خاطرنشان میکند که افرادی که به این حالت میرسند مانند سلیمان هستند که نه بر پادشاهی خود تکیه میکنند و نه بر مال خود‪ ،‬بلکه با‬

‫حکمرانی بر اساس خواست خداوند به مردم کمک میکنند‪ .‬این موارد شبیه ساختار نجات در «تاریکی» نمبوتسو است که شینران به آن‬

‫اشاره میکند‪ ،‬جایی که شخص با به دست آوردن ایمان از طریق آمیدا بودا‪ ،‬قلب خود را ارضا می کند و در سرزمین پاک دوباره متولد‬

‫میشود و سپس برای نجات مردم به این جهان باز میگردد‪.‬‬

‫نخچیران که از عدم تالش شخصی و تکیه بر تقدیر دفاع میکردند‪ ،‬شکست خوردند و تصمیم گرفتند با شیر معامله کنند‪ .‬بدین ترتیب‬

‫در ازای این که هر روز یکی از خودشان را به عنوان طعمه به شیر تقدیم کنند‪ ،‬شیر قبول میکند از شکار دست بکشد‪ .‬در حالی که شیر که‬

‫راه میانۀ تسلیم و تالش را موعظه میکرد قبول میکند بدون زحمت طعمه را به دست آورد‪.‬‬

‫در اینجا‪ ،‬خرگوشی که روزی به عنوان طعمۀ شیر انتخاب میشود‪ ،‬به جای ترک تالش‪ ،‬با ارادۀ آزاد اقدامات احتیاطی را در برابر شیر‬

‫انجام میدهد‪ .‬خرگوش نزد شیر رفته و او را به عنوان شاه تمجید کرده به شیر میگوید با خرگوش دیگری که دوست او بوده در حال آمدن‬

‫خدمت شیر بوده است اما در میانۀ راه شیر دیگری کمین کرده‪ ،‬به شاه بیاحترامی کرده و دوستش را گروگان گرفته است‪ .‬شیر با راهنمایی‬

‫خرگوش برای شکست دشمن به آنجا میرود‪ ،‬اما خرگوش شیر را به تله میاندازد‪ .‬او شیر را فریب داده‪ ،‬میگوید که دشمن در داخل‬

‫‪10‬‬
‫چاهی پنهان شده است‪ .‬وقتی شیر خود و خرگوش را در آب چاه میبیند فکر میکند که آن تصویر در واقع شیر رقیب او و خرگوش‬

‫گروگان او هستند‪ .‬پس به آنها حمله کرده و در دام میافتد‪.‬‬

‫بدین ترتیب‪ ،‬موالنا با استفاده از مثال شیری که انعکاس خود را در آب نفهمیده و در تله میافتد و خرگوش ضعیفی که بر شیر قوی‬

‫پیروز شده این موضوع را مطرح میکند که همۀ افراد اعم از ضعیف یا قوی در پیشگاه خداوند بهطور یکسان نجات خواهند یافت‪ .‬بنابراین‬

‫قضاوت از روی ظاهر غلط است‪ .‬موالنا ظاهر یا شکل و حقیقت باطن را از نظر تصوف این گونه مطرح میکند‪:‬‬

‫موج خود را باز اندر بحر بُرد‬ ‫از سخن صورت بزاد و باز مُرد‬

‫باز شد که «انا الیه راجعون» (بقره‪)156:‬‬ ‫صورت از بیصورتی آمد برون‬

‫مصطفی فرمود دنیا ساعتیست‬ ‫پس ترا هر لحظه مرگ و رجعتیست‬

‫در هوا کی پاید آید تا خدا‬ ‫فکر ما تیریست از هو در هوا‬

‫بیخبر از نو شدن اندر بقا‬ ‫هر نفس نو میشود دنیا و ما‬

‫مستمری مینماید در جسد‬ ‫عمر همچون جوی نو نو میرسد‬

‫چون شرر کش تیز جنبانی بدست‬ ‫آن ز تیزی مستمر شکل آمدهست‬

‫در نظر آتش نماید بس دراز‬ ‫شاخ آتش را بجنبانی بساز‬

‫مینماید سرعتانگیزی صنع (مثنوی ‪ ،2018 ،Āzarīzadī( )1148-1139 :1‬ص‪57‬؛‬ ‫این درازی مدت از تیزی صنع‬

‫‪ ،2018Karaismailoğlu‬صص‪.)81-80‬‬

‫به گفته انقروی‪ ،‬این شعر به این موضوع اشاره میکند که ابتدا ‪ 99‬اسم الهی از دنیای بیشکل و وجود اصیل و ابدی‪ ،‬به کمک نَفَس‬

‫رحمانی متولد شدهاند و سپس همه چیز از این اسماء به وجود آمدهاند‪ .‬پس از آن خلقت هر لحظه اتفاق میافتد‪ .‬همه چیز هر لحظه به وجود‬

‫میآیند و از بین میروند‪ .‬بنابراین جهان ثبات ندارد و در طول زمان تغییر میکند و تنها چیزی که واقعاً وجود دارد‪ ،‬وجود اصلی و ازلی‬

‫خداست (انقروی‪.)256-255 ،‬‬

‫‪11‬‬
‫نظریۀ تجلی هستی در تصوف اسالمی مشابه نظریۀ «انگی»‪ 33‬در بودیسم مهایانه است‪ ،‬یعنی نظریۀ ظهور وابسته یا «شینَّیو»‪ 34‬که میگوید‬

‫تنها یک حقیقت غایی وجود دارد و مابقی چیزها موقتاً به وجود میآیند و سپس به دلیل برخی علل و معلول ناپدید میشوند‪ .‬در نظریۀ‬

‫«انگی»‪ ،‬وجود‪ ،‬همچون آنچه در تصوف بیان میشود‪ ،‬ثابت نیست بلکه متشکل از روابط متقابل است و دائماً تغییر میکند‪ .‬در ساختار «اُسُ»‬

‫و «گنسُ» که شینران آن را بر اساس نظریۀ «انگی» بیان میکند‪ ،‬شخص با خواندن «تاریکی» نمبوتسو با رحمت آمیدا بودا که شبیه نَفَس‬

‫رحمانی است در سرزمین پاک متولد میشود‪ ،‬با «شینَّیو» متحد میشود و سپس در این دنیا به عنوان یک بودا دوباره ظاهر میشود و مردم‬

‫را نجات میدهد‪ .‬مابقی افراد نیز این روند را تکرار میکنند‪ .‬در اینجا یک روند پیوسته از نابودی تا خلقت و جنبهای شبیه نظریۀ تجلی هستی‬

‫وجود دارد‪.‬‬

‫در داستان مثنوی‪ ،‬خرگوش شیر را شکست داده و با خوشحالی به نزد دوستانش‪ ،‬نخچیران‪ ،‬بازمیگردد‪ .‬در طول راه‪ ،‬درختان از شادی‬

‫شروع به رقصیدن میکنند‪ .‬گفته میشود که این رقص منعکس کنندۀ سماع‪ ،‬همان شیوۀ مولوی‪ ،‬است‪ .‬در آیین بودا‪ ،‬بر اساس سوترۀ‬

‫ی»‪ ،‬روایتی وجود دارد که مردم با شنیدن نام آمیدا بودا با شادی شروع به رقصیدن میکنند (‪Judo-shin-suyu Honganji-‬‬
‫«موریُجوک ُ‬

‫‪ ،2013 ،ha‬صص‪ .)265-262‬میتوان گفت که این شادی و رقص مربوط به آسمان است‪ .‬خرگوش به نخجیران میگوید که او خود با‬

‫چنان اندام کوچکی این کار را انجام نداده بلکه خداوند به او چنین نیرویی داده است‪ .‬این نشان میدهد که خرگوش در حالت تسلیم واقعی‬

‫توانسته شیر را شکست دهد‪ .‬این شعر با ستایش فضیلت تالشی که مطیع اراده خداست یعنی راه میانه به پایان میرسد‪.‬‬

‫شعر به وضوح ماهیت توکل واقعی را در مرحله پایانی ذکر توضیح میدهد‪ .‬ایدۀ شینران در مورد «تاریکی»‪ ،‬که اساس نمبوتسو را تشکیل‬

‫میدهد‪ ،‬شبیه به حالت توکل واقعی است و به معنای عمل و تالش با تسلیم شدن به آمیدا بودا است‪ ،‬مانند تولد دوباره در سرزمین پاک با‬

‫قدرت آمیدا بودا و بازگشت به این دنیا برای نجات مردم‪ .‬وجوهی که در باال به آنها اشاره شد‪ ،‬شباهتهای توکل و «تاریکی» را آشکار‬

‫میکند‪.‬‬

‫‪ :Engi 33‬منشأ وابسته‬


‫‪34‬‬
‫‪Shinnyo‬‬
‫‪12‬‬
‫منابع‬

‫ قرآن کریم‬.1

.‫ انتشارات پژوهش‬:‫ تهران‬.‫ متن کامل مثنوی معنوی‬.)1386( ‫ مهدی‬،‫ آذر یزدی‬.2

3. Ankaravī, I.R.E. (1872). Şerh’l Mesnevī. İstanbul: Matbaa-i Amīre.


4. Eflākī, A. (1973). Āriflerin Menkıbeleri, çev. Tahsin Yazıcı. Istanbul:Hürriyet Yayınları.
5. Judo-shin-suyu Honganji-ha (2013). Three Sutras of Pure Land. Kyoto: Honguanji temple
publication.
6. Karaismailoğlu A. (çev.) (2018). Mesnevī Mevlānā. Ankara: Akçağ Yayınları.
7. Lumbard J. (2016). Aḥmad al-Ghazālī, remembrance, and the metaphysics of love. Albany: State
University of New York Press.
8. Nakamura K. (1982). “Ghazali's theory of prayer - practice in Islamic mysticism”. Tokyo:
Daimeido.
9. Nakamura K. (1971). “A Structural Analysis of Dhikr and Nembutsu”. Orient. Vol2. 75-95.
10. Shah-Kazemi, R. (2010). Common Ground between Islam and Buddhism. Canada: Fons Vitae.
11. Shinran (2018). Kyogyoshinsho. Kyoto: Honguanji temple publication.
12. Tenik A., Göktaş V. (2014). Allah’la var olmanın yolu: Zikir. Ankara: İlahiyat Yayınları.
13. Top H. (2020). Mevlevī Usūl ve Ādābı. İstanbul: Otuken.

13

You might also like