You are on page 1of 153

‫به نام خداوند جان و خرد‬

‫علم مقدس‬

‫نویسنده‪:‬‬
‫سری سوآمی یوکتِشوار گیری‬

‫ترجمه‪:‬‬
‫مجتبی ولی بیگی‬
‫منوچهر البرزی‬
‫‪ :‬يوکتسوار‪ ،‬سوامی‪1936 - 1855 ،‬م‪.‬‬ ‫سرشناسه‬
‫‪Yukteswar, Swami‬‬
‫‪ :‬علم مقدس‪ /‬نويسنده سریسوآمی يوکتشوارگیری؛ ترجمه مجتبی ولیبیگی‪ ،‬منوچهر‬ ‫عنوان و نام پديد آور‬
‫البرزی‪.‬‬
‫‪ :‬کرج‪ :‬مهرسمان‪1399 ،‬‬ ‫مشخصات نشر‬
‫‪ :‬د‪ 157 ،‬ص‪.‬‬ ‫مشخصات ظاهری‬
‫‪9786229621677 :‬‬ ‫شابک‬
‫‪ :‬فیپا‪.‬‬ ‫وضعیت فهرستنويسی‬
‫‪ :‬عنوان اصلی‪The holy science. Kaivalya darsanam,7th ed., c 1972. :‬‬ ‫يادداشت‬
‫‪ :‬کتاب حاضر قبال با عنوان " دانش مقدس" با ترجمه فضه مهدیپور توسط انتشارات‬ ‫يادداشت‬
‫هلتاک در سال ‪ 1394‬فیپا دريافت کردهاست‪.‬‬
‫‪ :‬دانش مقدس‬ ‫عنوان ديگر‬
‫‪ :‬ابراز وجود‬ ‫موضوع‬
‫‪Self-realization :‬‬ ‫موضوع‬
‫‪ :‬البرزی‪ ،‬منوچهر ‪ ،-1319‬مترجم‬ ‫شناسه افزوده‬
‫‪ :‬ولی بیگی‪ ،‬مجتبی ‪ ،-1363‬مترجم‬ ‫شناسه افزوده‬
‫‪BP605 :‬‬ ‫رده بندی کنگره‬
‫‪294/544 :‬‬ ‫رده بندی ديويی‬
‫‪6126636 :‬‬ ‫شماره کتابشناسی ملی‬

‫‪ :‬علم مقدس‬ ‫نام کتاب‬


‫ترجمه ‪ :‬مجتبی ولی بیگی؛ منوچهر البرزی‬
‫ويراستار‪ :‬مژگان ولی بیگی‬
‫صفحه آرايی و طراحی جلد‪ :‬مژگان ولی بیگی‬
‫ناشر‪ :‬مهرسمان‬
‫‪1399 :‬‬ ‫چاپ اول‬
‫تیراژ ‪300 :‬‬
‫قطع‪ :‬رقعی‬
‫قیمت ‪ 400000 :‬ريال‬
‫‪9786229621677 :‬‬ ‫شابک‬
‫نشانی‪ :‬فرديس‪ ،‬خیابان ‪ 25‬غربی‪ ،‬شماره ‪ ،70‬نمابر ‪982189770659+‬‬
‫پیشگفتار مترجم‬
‫سری یوکتشوار گیری راهبی هندو و یوگی است که در ‪10‬‬
‫می سال ‪ 1855‬در سرامپور هند دیده به جهان گشوود او کوه‬
‫نکوه بوه سونت‬ ‫نام اصلی اش پریا نات کارار بوود‪ ،‬بعود ا‬
‫رهبانیت در مد‪ ،‬نام سری یوکتشووار گیوری را برگدیود او‬
‫استاد معنوی سوامی پاراماهانسا یوگاناندا و ساتیاناندا گیری ا‬
‫یوگی های معروف قرن بیستم می باشد که سیستم کریا یوگا‬
‫را دنبال می کردند سوری یوکتشووار ا شواگردان ههیوری‬
‫کریوا یوگوا را بوه‬ ‫ماهاسایا بود که در دوران معاصر سوب‬
‫جهانیان معرفی کرد‬
‫سری یوکتشووار ا ههوره هوای روشونجکر جامعوه قورن‬
‫جیووتی( تسوتاره‬ ‫نو دهمی سرامپور هند بوود و متخصو‬
‫شناسی هندی) نید بود و براین اساس سوتاره شناسوی ودایوی‬
‫دوره های یوگایی را تجسیر دوباره بخشید با توجه بوه ههون‬
‫روشن و دان( و بصیرت(‪ ،‬به استادی مورد احتورام در تموام‬
‫ناحیه کلکته بدرگ تبدیل شد‬
‫یووگی کوه توسو‬ ‫همانطور که در کتاب ندگینامه یو‬
‫پاراماهانسا یوگاناندا به رشته تحریر در مده است‪ ،‬او همچنین‬
‫بخاطر بین( صریح و تمارین دقیق با ماهیت سوختییرانه اش‬

‫ب‬
‫در حو ه معنوی شناخته می شود همین روش هوای دقیوق و‬
‫سخت گیرانه بود که سبب شد شاگردان( مانند سری سوامی‬
‫پاراماهانسا یوگاناندا و سوامی ساتیاناندا گیری برای خودمات‬
‫اجتماعی یاد و شدید در مریکا و هنود مواده شووند و بوه‬
‫شکل مطلوبی پیام وحدت بخ( یوگا را به جهانیان برسوانند‬
‫خدمات این یوگی های بدرگ‪ ،‬منطبق با رمان هوای واه و‬
‫بین( نافذ استادشان سری یوکتشوار بود پاراماهانسا یوگاناندا‬
‫او را تجسد خرد توصیف می کرد‬

‫تصویر شماره ‪ :1‬اساتید معنوی کریا یوگا از چپ به راست‪:‬‬


‫سری الهیری ماهاسایا‪ ،‬سری باباجی‪ ،‬سری سوامی یوکتشوار گیری‪،‬‬
‫سری سوامی پاراماهانسا یوگاناندا‬

‫در سال ‪ ،1884‬پریا نات کارار استاد کریا یوگای(‪ ،‬ههیری‬


‫ماهاسایا را مالقات کرد و استاد معنووی او گشوت در سوال‬
‫‪ 1894‬وقتی در کومبامال مراسم مقدس هندوان شرکت کورد‪،‬‬
‫گوروی استاد معنوی اش‪ ،‬ههیری ماهاسایا‪ ،‬باباجی را دید او‬
‫ت‬
‫ا سری یوکتشوار درخواست کورد توا کتوابی را در مینوه‬
‫مقایسه متون هندو با کتاب مقدس مسیحیان بنویسود سوری‬
‫یوکتشوار این کتاب را در سال ‪ 1894‬کامل کرد و نام ن را‬
‫کایوالیا درشن یا علم مقدس نوام نهواد هودف ایون کتواب‬
‫براساس گجته سری یوکتشوار توالش در جهوت نشوان دادن‬
‫ییانیی پایه ای مذاهب است و اینکه تجاوتی در حقایق پایوه‬
‫ای ادیان وجود ندارد‬
‫این کتاب ایده های بسیاری را ارائه می داد که به خصوص‬
‫در مان ارائه اش‪ ،‬انقالبی به نظر می مد برای مثوال سوری‬
‫یوکتشوار بیان داشت که مین دییر در عصور تواریکی یوا‬
‫ن یعنوی دوارپوا‬ ‫کالی یوگا نیست‪ ،‬بلکه وارد دوره بعود ا‬
‫یوگا شده است او همچنین این ایده را که خورشوید‪ ،‬سوتاره‬
‫دییری را بعنوان همدادش دارد و حول ن در طی ‪ 24‬هودار‬
‫سال می هرخد را مطرح کرد‬
‫کتاب حاضر براساس نسخه ‪ 1977‬این اثر ترجمه شده است‬
‫در کتاب اصلی‪ ،‬در ادامه مقدمه‪ ،‬سری یوکتشوار بوه بررسوی‬
‫دوره ها و هرخه های مانی براساس ستاره شناسی هندی می‬
‫پردا د که در کتاب حاضر جهت حجو انسوجام مطلوب در‬
‫فارسی‪ ،‬ن را بعنوان فصلی جدا تفصل اول) در نظر گورفتیم‬

‫ث‬
‫هر فصل با سوتراهایی غا می شود و سوری یوکتشووار در‬
‫ادامه به صورت انطباقی با کتب مقدس مسیحیان‪ ،‬تجاسیر خود‬
‫را ارائه می دهد‬
‫همینجا بر خود ه م میدانیم تا ا مژگان ولی بییی جهت‬
‫ویراستاری‪ ،‬ویرای( و صجحه رایی کتواب کموال تشوکر را‬
‫داشته باشم و بورای( ا ایودد منوان سوعادت و بهورو ی را‬
‫خواستاریم همچنین ه م به هکر می دانیم که با نشر این اثور‬
‫جهت اهداف غیرتجاری کامال اد می باشد‪.‬‬
‫ا عالقهمندان‪ ،‬پژوهشیران و محققین خواهشومندیم توا بوا‬
‫ارائه نکات و نقدهای ار شمندشان ما را در بهبوود ایون اثور‬
‫یاری نمایند امید هر بار این اثر به شکلی کاملتر به مخاطبان‬
‫و عالقهمندان حو ه معنوی ارائه شود‪.‬‬
‫مهرسمان‬
‫فروردین ماه ‪1399‬‬

‫ج‬
‫تصویر شماره ‪ :2‬یوگاناندا به همراه گوروی محبوبش سری یوکتِشوار‬

‫ح‬
‫پیشگفتار سری پاراماهانسا یوگاناندا‬
‫پیامبران تمام سر مین هوا و اعصوار در جسوتجو بورای‬
‫رسیدن به خدا به موفقیت نائل شدند این قدیسان با ورود بوه‬
‫حالت اِشراق‪« ،‬نیربی کالپا سامادهی»‪ ،‬حقیقت اعظوم پشوت‬
‫همه ی نام ها و شکل ها را درک کرده اند تعالیم و توصویه‬
‫های معنوی و حکیمانه یشان‪ ،‬متونی جهوانی شوده انود ایون‬
‫و‬ ‫متون‪ ،‬اگر هه برحسب ظاهر بعلت پوش( های رنیارنو‬
‫متنوع کلمات‪ ،‬تجاوت دارند‪ ،‬اما همه کالم هایی و بعضوی بوه‬
‫طور روشن و شکار‪ ،‬بعضی دییر نموادین و مکتووم و در‬
‫با روحند‬ ‫مینه همان حقایق پایه ایی و اساسی مرتب‬
‫استاد معنوی من‪ ،‬جانا واتار‪1‬سوو می سوری یوکتشووار‬
‫گیری ت‪ ،)1855-1936‬اهل سرامپور‪ ،‬به طور شویرفی اسوتاد‬
‫هنین ییانیی در میان متون مقدس بود او دیودگاه‬ ‫تشخی‬
‫روشن و جامعی در مینه این ییانیی نهجته به خصوص مابین‬
‫متون مسیحی و ساناتان دهارما‪ 2‬داشت بوا قورار دادن متوون‬
‫ههن(‪ ،‬قادر بود تا نها را بوا‬ ‫مقدس بر لوح بی عیب و نق‬

‫‪1‬‬
‫‪ -‬تجسد حکمت؛ که جنانا در سانسکریت بهه عننهای حکمهت و تتهار بهه عننهی‬
‫تجسد تلوهیت عی باشد‪.‬‬
‫‪2‬‬
‫‪ -‬نها دیرهر عه هن هند میسهت تسهت کهه بهه وا سهاناتاا دهارعها ‪Sanatana‬‬
‫‪ )dharma‬که به عننای قانوا تبدی تست‪.‬‬

‫خ‬
‫هاقوی برهان شهودی‪ ،‬کالبد شکافی کند و تجاسیر اشوتباه و‬
‫الحاقی متخصصان را ا حقایق ناب بیان شده توس پیوامبران‬
‫به همان گونه ی اصیل‪ ،‬جدا کند‬
‫ایجاد تطبیق پایه ایی بین کتاب مقدس ژرفِ «مکاشوجه»‬
‫و فلسجه «سانکهیا» هندی‪ ،‬بخاطر بین( معنوی اشتباه ناپوذیر‬
‫جانا واتار سو می سری یوکتشوار ا طریق این کتاب ممکن‬
‫شد‬
‫همانطور که گوورو‪1‬ی مون در مقدموه اش توضویح داده‬
‫است‪ ،‬نیارش این کتاب توس او بوه تبعیوت ا درخواسوت‬
‫«باباجی»‪ ،‬گوروی مقدس ههیری ماهاسایا‪ ،‬کوه بوه نوبوه ی‬
‫خود گوروی سری یوکتشوار نید بود‪ ،‬نوشته شده اسوت مون‬
‫در مورد ندگی های مسیح گونه این سوه اسوتاد بودرگ در‬
‫یووگی» تلووس نجلو ا انجمون‬ ‫کتابم‪ « ،‬ندگیناموه یو‬
‫خودشناسی) صحبت کرده ام سوتراهای سانسکریت منودر‬
‫در کتاب «دان( مقدس» موجب روشن تر شدن بهاگاوادگیتا‬
‫و همچنین دییر متون بدرگ هندی خواهد شد‬
‫پاراماهانسا یوگاناندا‬
‫به تاریخ دوارپا ‪ 249‬برابر با ‪ 1949‬میالدی‬

‫‪ - 1‬استاد و پیر معنوی‬

‫د‬
‫تصویر شماره ‪ :3‬سری سوآمی پاراماهانسا یوگاناندا گیری‬
‫مؤسس انجمن خودشناسی و مروج کریا یوگا در غرب‬

‫ذ‬
‫یاداشتی بر چاپ هفتم‬
‫برای بهره خوانندگان غربی‪ ،‬پیوستی که توسو انجمون‬
‫خودشناسی تهیه شد به هاپ ‪ 1963‬اضافه شد که برای اولوین‬
‫بار ترجمه ایی ا همه سوتراهای سانسکریت گرد وری شوده‬
‫توس سو می سری یوکتشوار در نسخه خطوی دوانیوری‪ ،‬را‬
‫ارائه می کند با تنظیم تایپی مجدد نسخه ‪ ،1972‬مرتب کردن‬
‫کتاب به گونه ایی که بوا گردانی سانسوکریت هور سووترا‬
‫ت مو ه ی مختصر ودایی پندگونه) با ترجمه انیلیسوی اش و‬
‫تجسیر سو می سری یوکتِشوار در ادامه بیایود‪ ،‬ممکون‬ ‫سپ‬
‫‪1‬‬
‫شد‬
‫انجمن خودشناسی‬
‫لوس نجل ‪ ،‬کالیجرنیا‬
‫‪ 4‬می‪1972 ،‬‬

‫‪1‬‬
‫تنتشارتت تنجمن خودشناسی در چاپ ‪ ،1963‬ترجمه ی تنرلیسی سوترتهای‬
‫سانسکریت کتاب رت به صورت یک پیوست جدتگانه ترتمه دتده بود تعا در چاپ‬
‫ترجمه های تنرلیسی سوترتها‬ ‫‪ 1972‬نسخه ی خطی کتاب به صورت تایپ تنظیت‬
‫در زیر هرسوترت و رده شده تست‪ .‬عترجمین فارسی)‬

‫ر‬
‫فهرست مطالب‬
‫مقدمه ‪1 ...............................................................................‬‬

‫فصل اول ‪8 ...........................................................................‬‬

‫چرخه های زمان ‪8 .................................................................‬‬

‫فصل دوم‪ :‬انجیل ‪26 ...............................................................‬‬

‫سوترای یکم ‪26 ....................................................................‬‬

‫سوترای دوم ‪28 ....................................................................‬‬

‫سوترای سوم ‪29 ...................................................................‬‬

‫سوترای چهارم ‪31 .................................................................‬‬

‫سوترای پنجم ‪33 ..................................................................‬‬

‫سوترای ششم‪34 ...................................................................‬‬

‫سوترای هفتم تا دهم‪36 ............................................................‬‬

‫سوترای یازدهم و دوازدهم ‪41 ...................................................‬‬

‫ز‬
‫سوترای سیزدهم ‪43 ..............................................................‬‬

‫سوترای چهاردهم ‪47 ..............................................................‬‬

‫سوترای پانزدهم و شانزدهم ‪50 ..................................................‬‬

‫سوترای هفدهم ‪52 .................................................................‬‬

‫سوترای هجدهم‪56 ................................................................‬‬

‫فصل سوم‪ :‬رهایی ‪60 ..............................................................‬‬

‫سوترای یکم ‪60 ....................................................................‬‬

‫سوترای دوم ‪61 ....................................................................‬‬

‫سوترای سوم ‪62 ...................................................................‬‬

‫سوترای چهارم ‪62 .................................................................‬‬

‫سوترای پنجم و ششم ‪63 ..........................................................‬‬

‫سوترای هفتم تا دوازدهم ‪64 ......................................................‬‬

‫سوترای سیزدهم ‪66 ..............................................................‬‬

‫س‬
‫سوترای چهاردهم و پانزدهم ‪67 ..................................................‬‬

‫سوترای شانزدهم تا بیست و یکم ‪68 .............................................‬‬

‫سوترای بیست و دوم ‪71 ...........................................................‬‬

‫فصل چهارم‪ :‬آیین ‪73 .............................................................‬‬

‫سوترای اول تا چهارم‪73 ...........................................................‬‬

‫سوترای پنجم و ششم ‪75 ..........................................................‬‬

‫سوترای هفتم و هشتم ‪77 ..........................................................‬‬

‫سوترای نهم تا یازدهم‪83 ..........................................................‬‬

‫سوترای دوازدهم تا هجدم ‪96 .....................................................‬‬

‫سوترای نوزدهم تا بیست و دوم ‪102 .............................................‬‬

‫سوترای بیست و سوم ‪105 ........................................................‬‬

‫سوترای بیست و چهارم ‪106 ......................................................‬‬

‫سوترای بیست و پنجم و بیست و ششم ‪107 ......................................‬‬

‫ش‬
‫سوترای بیست و هفتم ‪110 ........................................................‬‬

‫سوترای بیست و هشتم ‪112 .......................................................‬‬

‫سوترای بیست و نهم ‪113 .........................................................‬‬

‫سوترای سی ام ‪115 ................................................................‬‬

‫سوترای سی و یکم و سی و دوم ‪116 .............................................‬‬

‫فصل پنجم‪ :‬مکاشفه ‪119 ..........................................................‬‬

‫سوترای اول تا سوم ‪119 ...........................................................‬‬

‫سوترای چهارم و پنجم ‪120 .......................................................‬‬

‫سوترای ششم‪121 .................................................................‬‬

‫سوترای هفتم ‪122 .................................................................‬‬

‫سوترای هشتم ‪123 ................................................................‬‬

‫سوترای نهم ‪124 ..................................................................‬‬

‫سوترای دهم‪128 ..................................................................‬‬

‫ص‬
‫سوترای یازدهم ‪129 ..............................................................‬‬

‫سوترای دوازدهم ‪131 ............................................................‬‬

‫کالم پایانی ‪133 ....................................................................‬‬

‫ض‬
‫مقدمه‬

‫این شرحی بر حقیقت فرجامین توس پریا نات سوو می‪،‬‬


‫پسر کسهیترانات و کادامبینی ا خانواده کارار‪1‬نوشوته شوده‬
‫است‬
‫به درخواست معلم بدرگ تماها واتار باباجی) در شهر اهلل‬
‫باد‪ ،‬تقریباً در انتهای ‪ 194‬مین سال دوارپا یوگوای کنوونی‪،‬‬
‫‪1‬‬
‫این شرح برای بهره جهانیان منتشر شده است‬

‫‪ - 1‬الز به ذکر تست سری یوکتشوتر نا رتهبانه پریا نات کارتر بوده تست‪.‬‬
‫عترجت)‪.‬‬
‫مقدمه‬

‫هدف این کتاب ن است که توا حود امکوان ییوانیی‬


‫اساسی همه مذاهب را تا جایی که ممکن است‪ ،‬نشوان دهود‬
‫اینکه تجاوتی در حقایق بیان شده بوسیله ادیان مختلف وجوود‬
‫ن طریوق‬ ‫روش وجوود دارد کوه ا‬ ‫ندارد؛ اینکه فق یو‬
‫جهان‪ ،‬هم بیرونی و هم درونی تکامل یافته است؛ اینکه تنهوا‬
‫فرجام و هدف وجود دارد که توس هموه متوون الهوی‬ ‫ی‬
‫تصدیق می شود لیکن این حقیقت بنیادین‪ ،‬حقیقتی است که‬
‫به سادگی درک نمی شود ناسا گاری موجود بوین موذاهب‬
‫مختلف و جهل بشر‪ ،‬کنار رفتن این حجاب و نیواه بوه ایون‬
‫حقیقت بدرگ را تقریباً غیر ممکن می سا د این ئین هوا ‪،‬‬
‫روحیه ایی ا خصومت و نجاق را تقویوت موی کننود‪ ،‬جهول‬
‫یین دییر جودا موی‬ ‫گردابی را می گستراند که یینی را ا‬
‫کند تنها معدودی ا افراد استثنایی می تواننود موافوق تواثیر‬
‫یین های ایمانی شان صعود کنند و یکودلی مطلوق در هموه‬
‫حقایق منتشر شده بوسیله همه ادیان بدرگ را دریابند‬

‫‪ - 1‬در ‪ 1894‬عیالدی قتی تین کتاب نوشته شد‪ ،‬باباجی به نویسنده‪ ،‬عنوتا‬
‫سووعی رت تعطا عی کند‪ .‬ت بندتً به طور رسمی توسط عاهانتا رهبر صوعنه) در‬
‫شهر بودگایا در تیالت بیهار در ا نظا [باستانی] رُهبانیت [ دتیی] عتشرف شد‬
‫نا رتهبانه ی سری یوکتِشوتر رت گرفت‪ .‬ت عتنلق به شاخه گیری به عننای‬
‫کوه) تز نظا [باستانی] سووعی بود‪ .‬عترجت)‪.‬‬
‫‪2‬‬
‫مقدمه‬

‫هدف این کتاب بیان همسانی اساسی و پایه ای موذاهب‬


‫به بهم پیوستن نهاسوت بوه راسوتی ایون‬ ‫مختلف‪ ،‬و کم‬
‫تکلیف و وظیجه بایستی بر عهده شخصی هرکول وار باشد‪ ،‬اما‬
‫در اهلل باد با فرمانی مقدس این مأموریت به من محوول شود‬
‫شهر اهلل باد‪ ،‬یا پرایاگا تیرتهای‪1‬مقدس‪ ،‬مکان بهوم پیوسوتن‬
‫»‪« ،‬جامونا» و «ساراسواتی»‪ ،‬محلی برای‬ ‫رودخانه های «گن‬
‫گردهم مدن انسان های خاکی و پارسایان معنوی در موان‬
‫مراسم کومبامال می باشد انسان خاکی نموی توانود بوه ورای‬
‫محدودیت دنیوی که در ن خودش را محصور کرده‪ ،‬بورود؛‬
‫و نه پارسایان معنوی‪ ،‬که مانی ا دنیا تبری جسته انود‪ ،‬موی‬
‫توانند بپذیرند که پایین بیایند و خود را در شجتیی این دنیوا‬
‫بیامیدند با این حال انسان های دنیوی که کامال غرق این دنیا‬
‫و راهنموایی هنوین موجوودات‬ ‫شده اند‪ ،‬نیا مند قطعی کم‬
‫مقدسی هستند که نور را بر این تبار به ارمغان می ورنود ا‬
‫این رو مکانی باید باشد که نجا اتحادی بین این دو مجموعه‬
‫ممکن باشد «تیرتها» هنین محل مالقاتی را فراهم می کنود‪،‬‬
‫محلی که بعنوان ساحل این دنیا‪ ،‬طوفان ها و شجتیی هوا بور‬
‫ن اثری ندارند؛ سادهوها تمرتاضان) بوا پیوامی بورای بهوره‬

‫‪1‬‬
‫‪- Prayaga Tirtha‬‬
‫‪3‬‬
‫مقدمه‬

‫بشریت‪ ،‬کومبامال را محل ایدهالی برای انتقال دسوتورالعمل و‬


‫مو ش برای نهایی که می توانند ن را رعایت کنند‪ ،‬یافته‬
‫اند‬
‫وقتی ا کومبامال که در اهلل باد در ژانویه ‪ 1894‬برگدار‬
‫می شد‪ ،‬دیدن می کردم‪ ،‬من برای گستراندن پیامی با هنین‬
‫ماهیتی برگدیده شدم هنیامیکه که در حال قدم دن در‬
‫بودم‪ ،‬توس مردی فراخوانده شدم و پ‬ ‫امتداد ساحل گن‬
‫الهی بدرگی یعنی «باباجی»‪،‬‬ ‫ن مجتخر به دیدار شخ‬ ‫ا‬
‫گوروی استادم‪« ،‬ههیری ماهاسایا» اهل بنارس شدم ا این رو‬
‫الهی در کومبامال پارام گوروجی ماهارا ‪1‬من بود‬ ‫این شخ‬
‫که برای اولین بار او را مالقات کردم‬
‫در طول گجتیویم با باباجی‪ ،‬ا طبقه ی خاصی ا انسان‬
‫هایی صحبت به میان مد که در ن مکان های یارتی غالب‬
‫بودند من خاضعانه تقاضا کردم که انسان هایی وجود دارند‬
‫که به مراتب به لحاظ هوشی باهتر ا بسیاری ا کسانی‬
‫هستند که در این مکان حاضرند‪ ،‬مردانی که در بخ( های‬
‫دوری ا جهان‪ -‬اروپا و مریکا‪ -‬ندگی می کنند‪ ،‬به عقاید‬

‫‪ - 1‬بدتا پارت گور نیز عی گویند که به لحاظ تدبی به عننای باالتر برتر تز گور ‪،‬‬
‫تز تین ر تستادِ تستادِ یک فرد گور ی گور ی یک فرد) عی باشد‪.‬‬
‫‪4‬‬
‫مقدمه‬

‫مختلجی ایمان دارند‪ ،‬و ا اهمیت حقیقی کومبامال غافلند تا‬


‫جاییکه مربوط به هوش و عقل است‪ ،‬نها لیاقت همراهی‬
‫مقدس با سرسپردگان معنوی را داشتندا با اینحال افسوس که‬
‫هنین مردان باهوشی در سر مین های بییانه‪ ،‬در بسیاری ا‬
‫نها‪ ،‬اگر هه‬ ‫موارد به ماده گرایی میخته شده اند بعضی ا‬
‫بخاطر بررسی هایشان در حو ه های علوم و فلسجه مشهورند‪،‬‬
‫نمی دهند این عقاید مسلکی‬ ‫ییانیی هاتی مذهب را تشخی‬
‫و یینی همچون موانع تقریباً غیرقابل عبوری اندکه جدایی‬
‫نوع بشر را برای همیشه تهدید می کنند‬
‫پارام گوروجی ماهارا باباجی لبخندی د و با مجتخر‬
‫کردن من با عنوان سو می‪ ،‬وظیجه این کتاب را به من محول‬
‫کرد من منتخب شدم‪ ،‬هرایی علت ن را نمی دانم‪ ،‬تا این‬
‫موانع را بردارم و به ایجاد حقیقت بنیادین در همه مذاهب‬
‫کنم‬ ‫کم‬
‫این کتاب براساس ههار مرحله ی رشد معرفت‪ ،‬در ههار‬
‫بخ( تنظیم شده است باهترین هدف مذهب‪ ،‬شناخت روح‬
‫متعال‪ ،‬خودشناسی می باشد اما برای وصول به این مهم‪ ،‬به‬
‫دان( جهان بیرونی‪ ،‬نیا است بنابراین اولین بخ( ا این‬
‫کتاب به ودا‪ ،‬انجیل اختصاص می یابد و به دنبال ایجاد حقایق‬

‫‪5‬‬
‫مقدمه‬

‫بنیادینی ا خلقت است و تکامل و نیروگرفتن جهان را‬


‫توصیف می کند‬
‫همه ی موجودات‪ ،‬ا باهترین تا پایین ترین در پیوندی‬
‫ا خلقت‪ ،‬مشتاق درک سه هیدندا «وجود»‪« ،‬آگاهی»‪ ،‬و‬
‫«سرور» این مقاصد یا اهداف‪ ،‬موضوع بحث بخ( دوم این‬
‫این‬ ‫کتاب می باشد سومین بخ( مربوط به روش تشخی‬
‫سه هدف ندگی است ههارمین بخ( مباحثی در مورد‬
‫الهامات کسانی است که سجرهای دوردستی را برای تشخی‬
‫به‬ ‫این سه انیاره حیات کرده اند و کسانی که بسیار نددی‬
‫مقصدشان اند‬
‫روشی که در این کتاب به کار برده ام‪ ،‬در ابتدا عبارات‬
‫ن را‬ ‫سانسکریتی را ا قدیسان شرقی بیان می دارد و سپ‬
‫با رجوع به متون مقدس غرب توضیح می دهد بدین روش‬
‫سعی کرده ام تا به بهترین شکلی نشان دهم که اختالف نظر‬
‫واقعی وجود ندارد‪ ،‬کمترین تضاد واقعی‪ ،‬بین تعالیم شرق و‬
‫غرب وجود دارد نوشتن هنین کتابی به تشویق پارام‬
‫گورودوایم و در عصر دوارپا که در ن شاهد رشد سریع در‬
‫همه ی بخ( های دان( هستیم‪ ،‬انجام شده است امیدوارم‬

‫‪6‬‬
‫مقدمه‬

‫کسانیکه این موضوع برایشان مهم است‪ ،‬فحوا و محتوا این‬


‫کتاب در دسترس شان باشد‬

‫‪7‬‬
‫فصل اول‬

‫چرخه های زمان‬

‫در ادامه‪ ،‬بحث مختصری با محاسبات ریاضی وار ا دوره‬


‫ها یا یوگاها ارائه می شود و این واقعیت که دوره حاضر‬
‫برای جهان دوارپا یوگا است و ‪ 194‬سال ا این دوره ت‪1894‬‬
‫میالدی) گذشته است و توسعه سریعی در دان( بشری را به‬
‫ارمغان می ورد‪ ،‬مورد بحث قرار می گیرد‬
‫ما ا ستاره شناسی شرقی موخته ایم که ماه ها به دور‬
‫سیاراتشان می هرخند و سیارات با هرخ( به دور محورشان‬
‫همراه با ماه هایشان‪ ،‬حول خورشید می گردند‪ ،‬و خورشید‬
‫فصل اول‬

‫همراه با سیارات و ماه های(‪ ،‬ستاره دییر دوگانه اش را‬


‫گرفته و حول ن در حدود ‪ 24000‬سال مینی مان می‬
‫هرخد‪ -‬پدیده ایی نجومی که موجب حرکت عقب رونده ا‬
‫نقاط استوای نجومی حول منطقه البرو می شود خورشید‬
‫مرکد مهم‬ ‫حرکت دییری نید دارد که بوسیله ن حول ی‬
‫که ویشنونابهی نامیده می شود‪ ،‬می هرخد که جاییاه قدرت‬
‫جهانی می باشد و برهما‪ ،‬دهارما یا‬ ‫خالقه‪ ،‬برهما‪ ،‬مغناطی‬
‫فضیلت ههنی جهان درون را سامان می دهد‬
‫وقتی خورشید در هرخ( حول دوگانه اش‪ ،‬به مکانی که‬
‫نددیکترین محل به این مرکد مهم یا جاییاه برهما می رسد‪،‬‬
‫نهنیام که اعتدال پاییدی به نقطه اول بر حمل می رسد‪،‬‬
‫دهارما یا فضیلت ههنی رشد بسیاری می کند‪ ،‬به گونه ایی که‬
‫انسان به راحتی می تواند همه هید را حتی اسرار روح را‬
‫درک کند‬
‫اعتدال پاییدی در غا قرن بیستم در میان ستاره های‬
‫ثابتی ا صورت فلکی وییرو و در بخ( ابتدائی دوره‬
‫دوارپای صعودی ندول خواهد کرد‬
‫بعد ا ‪ 12000‬سال‪ ،‬وقتی خورشید به محلی در محورش‬
‫ن مرکد مهم تبرهما) می رسد‪ ،‬دهارما‪،‬‬ ‫که دورترین نقطه ا‬

‫‪9‬‬
‫فصل اول‬

‫فضیلت ههنی‪ ،‬شروع به کاه( می کند تا حدی که انسان‬


‫دییر قادر به درک هیدی فراسوی خلقت مادی خام و ناویژه‬
‫نیست اتجاقی که وقتی اعتدال پاییدی در نقطه اول بر میدان‬
‫است‪ ،‬روی می دهد به همین ترتیب وقتی خورشید در‬
‫هرخش(‪ ،‬شروع به حرکت به سمت مکانی در نددیکترین‬
‫محل به این مرکد مهم تدهارما یا فضیلت ههنی) می کند‪،‬‬
‫رشد غا می شود؛ این رشد بتدریج در ‪ 12000‬سال بعدی‬
‫کامل می شود‬

‫ا این دوره های ‪ 12000‬هدار ساله‪ ،‬تغییر کاملی‬ ‫هر ی‬


‫را هم بیرونی در جهان مادی و هم درونی در جهان الکتریکی‬
‫یا هوشی به ارمغان می ورند و یکی ا ججت های الکتریکی‬
‫یا دیوا یوگاها‪ 1‬نامیده می شوند ا این رو در هر دوره ‪24‬‬
‫هدار ساله‪ ،‬خورشید هرخ( حول دوگانه اش را کامل می‬
‫هرخه الکتریکی را که شامل ‪ 12‬هدار سال در‬ ‫کند و ی‬
‫هالل صعودی و ‪ 12‬هدار سال در هالل ندولی است‪ ،‬را به‬
‫پایان می رساند‬

‫‪1‬‬
‫‪- Daiva Yuga‬‬
‫‪10‬‬
‫فصل اول‬

‫‪1‬‬
‫شکل شماره ‪1‬ا دیاگرام‬

‫‪ .1‬یرر صورت فلکی سنبله) نشانه عقابل پیسیس صورت فلکی حوت) عی‬
‫باشد‪ .‬تعتدتل پاییزی همکنوا در یرر نز ل عی کند؛ در نقطه عقابل‪ ،‬تعتدتل بهاری‪،‬‬
‫همکنوا در برج حوت تفول عی کند‪ .‬عتافیزک دتناا غربی که برتی تعتدتل بهاری‬
‫تهمیت تصلی رت قامل عی شوند‪ ،‬بنابرتین عی گویند‪ ،‬جهاا همکنوا در د ره برج‬
‫حوت پیسیس) عی باشد‪.‬‬
‫تعتدتلین‪ ،‬حرکت قهقرتیی در صور فلکی دترند‪ ،‬قتی تعتدتلین‪ ،‬تز پیسکو‪-‬‬
‫یرر حوت‪ -‬سنبله) گ شت‪ ،‬ترد برج دلو‪-‬تسد خوتهد شد‪ .‬بنابه نظر شری‬
‫یوکتشوتر‪ ،‬جهاا ترد د ره حوت‪-‬سنبله پیسکو‪ -‬یرر ) در ‪ 499‬عیالدی شده تست‬
‫‪11‬‬
‫فصل اول‬

‫لیکن توسعه دهارما یا فضیلت ههنی‪ ،‬تدریجی است و به‬


‫دوره ‪ 12‬هدار ساله تقسیم می‬ ‫ههار مرحله مختلف در ی‬
‫بیستم‬ ‫شود دوره ‪ 1200‬ساله که در طول ن خورشید ا ی‬
‫ا مدارشتبه دیاگرام رجوع کنید) عبور می کند‪،‬کالی یوگا‬
‫تدوره کالی) نامیده می شود در ن هنیام دهارما یا فضیلت‬
‫ههارم رشد‬ ‫ههنی‪ ،‬در اولین مرحله اش می باشد و تنها ی‬
‫کرده است؛ هوش انسانی هیچ هیدی فراسوی ماده خام و‬
‫ناویژه این خلقت همیشه در حال تغییر‪ ،‬جهان بیرونی را نمی‬
‫تواند درک کند‬
‫دوره ‪ 24‬هدار ساله ایی که در طول ان خورشید ا دو‬
‫بیستم ا مدارش عبور می کند‪ ،‬دوارپا یوگا نامیده می شود‬
‫دهارما یا فضیلت ههنی‪ ،‬نیاه در دومین مرحله ا توسعه می‬
‫باشد و در نتیجه نیمه کامل است؛ نیاه هوش انسانی می‬
‫تواند مواد لطیف یا الکتریسیته ها و ویژگی هایشان را که‬
‫اصول خلق کننده جهان بیرونی می باشند را درک کند‬
‫دوره ‪ 3600‬ساله که در طول ن خورشید ا سهم سه‬
‫بیستمی ا مدارش عبور می کند‪ ،‬تریتا یوگا نامیده می شود‬

‫ترد صورت فلکی دلو‪-‬تسد‪ ،‬د هزتر سال بند در ‪ 2499‬عیالدی خوتهد شد‪ .‬نکته‬
‫گفته شده توسط ناشرتا)‬

‫‪12‬‬
‫فصل اول‬

‫نیاه دهارما یا فضیلت ههنی در سومین مرحله می باشد‪ ،‬هوش‬


‫الهی می شود که منبع تمام‬ ‫انسانی قادر به درک مغناطی‬
‫نیروهای الکتریکی است که این خلقت وجودش به ن بستیی‬
‫دارد‬
‫دوره ‪ 4800‬ساله که در طول ن خورشید ا بخ( ههار‬
‫بیستمی ا مدارش عبور می کند‪ ،‬ساتیا یوگا نامیده می شود‬
‫دهارما یا فضیلت ههنی‪ ،‬نیاه در ههارمین مرحله می باشد و‬
‫توسعه کامل( را به پایان می رساند؛ هوش بشری می تواند همه‬
‫هید را حتی خدا‪ ،‬روح فراسوی این جهان مرئی را درک کند‬
‫روشن ضمیر) متعلق به دوره‬ ‫مانو‪ ،‬ریشی بدرگ تقدی‬
‫ساتیا یوگا‪ ،‬این دوره ها تیوگاها) را به طور روشن تری در‬
‫متن یر ا مجموعه اش توصیف می کندا‬

‫‪13‬‬
‫فصل اول‬

‫[ نها می گویند‪ ،‬برای ههار هدار سال‪ ،‬کریتا یوگا تساتیا‬


‫یوگا یا عصر طالیی جهان) اسوت سوپیده دمو( بوه هموان‬
‫ترتیب صدهای بسیار دارد و دوره ی افول( نیود بوه هموان‬
‫میدان طول می کشدتیعنی ‪ )4800 =400 +4000 +400‬در سه‬
‫دوره دییر‪ ،‬همراه با طلوع و افولشان‪ ،‬هداره ها و صودها بوا‬
‫واحد کاه( می یابندتیعنی ‪3600 =300 +3000 +300 ،‬؛‬ ‫ی‬
‫و غیره) این هرخه ههارتایی که ‪ 12000‬سوال را در برموی‬
‫گیرد‪ ،‬عصر خدایان نامیده می شود جموع هودار دوره هوای‬
‫رو برهما را شکل می دهد؛ و به همان درا ا‪ ،‬شب‬ ‫الهی‪ ،‬ی‬
‫هنیام( می باشد ]‬
‫طول مدت دوره ی ساتیا یوگا‪ 4000 ،‬سال می باشد؛ ‪400‬‬
‫سال قبل و بعد ا ساتیا یوگا در حقیقت‪ ،‬دوره ی تغییر و‬
‫تحول(‪ 1‬به ترتیب با یوگاهای قبلی و بعدی اش می باشند؛ ا‬
‫این رو ‪ 4800‬سال در کل‪ ،‬عصر مربوط به ساتیا یوگا می‬
‫باشد در محاسبه طول مدت این دوره نسبت به دوره های‬
‫دییر و مان تغییر و تحولشان به دوره قبل و بعد‪ ،‬بایستی‬
‫واحد ا واحدها‪ ،‬هم هدارها و هم صدها کسر شود‪ ،‬که‬ ‫ی‬
‫بیانیر طول مدت ن دوره‪ ،‬و مان تغییر و تحوهتشان می‬

‫‪1‬‬
‫‪- Sandhis‬‬
‫‪14‬‬
‫فصل اول‬

‫می شود که ‪ 3000‬سال طول‬ ‫باشد مبتنی بر این نظم‪ ،‬مشخ‬


‫مدت‪ ،‬تریتا یوگا می باشد و ‪ 300‬سال قبل و بعد‪ ،‬دوره تغییر‬
‫و تحول( می باشد که در کل ‪ 3600‬سال را تشکیل می دهند‬
‫بنابراین ‪ 2000‬سال‪ ،‬دوره ی دوارپا یوگا می باشد که‬
‫‪ 200‬سال قبل و بعد به عنوان دوره تغییر و تحول( می باشد‪،‬‬
‫و در کل ‪ 2400‬سال طول می کشد در نهایت‪ 1000 ،‬سال‪،‬‬
‫درا ای کالی یوگا با ‪ 100‬سال قبل و بعد به عنوان دوره تغییر‬
‫و تحول( می باشد؛ و در کل ‪ 1200‬سال است ا این رو‬
‫‪ 12000‬سال‪ ،‬جمع کل این ههار دوره است که اندا ه یکی ا‬
‫نها که‬ ‫دیوا یوگا ها یا ججت الکتریکی می باشد‪ ،‬و دو تا ا‬
‫هرخه‬ ‫دوره ای ‪ 24000‬هدار ساله را در برمی گیرد‪ ،‬ی‬
‫کامل الکتریکی را شکل می دهد‬
‫ا ‪ 501 ،11‬قبل ا میالد‪ ،‬وقتی اعتدال پاییدی بر اولین‬
‫نقطه بر حمل قرار گرفت‪ ،‬خورشید شروع به دور شدن ا‬
‫نقطه ی نددیکترین مدارش نسبت به مرکد مهم تجاییاه‬
‫ن می کند‪ ،‬و بر این‬ ‫برهما) به سمت دورترین نقطه ا‬
‫اساس قدرت هوشی انسان شروع به اضمحالل می کند در‬
‫طول ‪ 4800‬سالی که خورشید مان برد تا ا یکی ا ججت‬
‫های ساتیا یا بخ( ‪ 4‬بیستمی ا مدارش عبور کند‪ ،‬هوش‬

‫‪15‬‬
‫فصل اول‬

‫انسانی روی هم رفته‪ ،‬قدرت کسب دان( معنوی را ا دست‬


‫داد در طول ‪ 3600‬سال بعدی‪ ،‬که طول کشید تا خورشید ا‬
‫تریتا یوگای ندولی عبور کند‪ ،‬هوش به تدریج همه قدرت‬
‫الهی را ا دست داد در طول ‪2400‬‬ ‫کسب دان( مغناطی‬
‫ن‪ ،‬در حالیکه خورشید ا دوارپای یوگای ندولی‬ ‫سال بعد ا‬
‫عبور می کرد‪ ،‬هوش بشری‪ ،‬قدرت( در مینه کسب دان(‬
‫در حو ه الکتریسیته ها و ویژگی هایشان را ا دست داد در‬
‫بیشتر ‪ 1200‬سال که خورشید ا کالی یوگای ندولی عبور‬
‫کرد و به نقطه ایی در مدارش رسید که بیشترین فاصله را ا‬
‫مرکد مهم تجاییاه برهما) داشت؛ اعتدال پاییدی بر اولین‬
‫نقطه بر میدان قرار داشت قدرت هوشی انسان به مقدار‬
‫یادی ا بین رفته به گونه ایی که او نمی توانست هیچ هیدی‬
‫فراسوی ماده ناویژه خلقت را درک کند بنابراین محدوده‬
‫ترین بخ( ا کالی یوگا و ا کل‬ ‫‪ 500‬میالدی تاری‬
‫هرخه ‪ 24000‬هدار ساله بود تاریخ به راستی بر صحت این‬
‫محاسبات تاریخی ریشی های هندی گواهی می دهد و‬
‫گسترش جهل و رنج را در همه ملت ها در ان دوره ثبت می‬
‫کند ا ‪ 499‬میالدی بدین سو‪ ،‬خورشید شروع به نددی‬
‫شدن به سمت مرکد مهم تجاییاه برهما) می کند‪ ،‬و هوش‬

‫‪16‬‬
‫فصل اول‬

‫انسانی‪ ،‬به تدریج شروع به رشد می کند در طول ‪ 1100‬سال‬


‫ا کالی یوگای صعودی‪ ،‬که ما را تا ‪ 1599‬میالدی می ورد‪،‬‬
‫هوش انسانی به شدت نادان و نااگاه بود به گونه ایی که نمی‬
‫توانست الکتریسیته ها یا سوکشمابهوتا‪ 1،‬مواد لطیف خلقت را‬
‫درک کند در جهان سیاسی نید به طور کلی‪ ،‬در هیچ‬
‫امپراتوری صلحی وجود ندارد‬
‫بعد این دوره‪ ،‬دوره انتقال و تغییر و تحول صد ساله کالی‬
‫یوگا شروع شد‪ ،‬تحت تاثیر اتصال به دوره دوارپای بعدی‪،‬‬
‫انسان شروع به توجه به وجود مواد لطیف‪2‬یا ویژگیهای‬
‫الکتریسیته می کند؛ و صلح سیاسی شروع به ایجاد شدن می‬
‫کند‬
‫حدود ‪ 1600‬میالدی‪ ،‬ویلیام گیلبرت‪ ،‬نیروهای مغناطیسی‬
‫را کشف کرد و حضور الکتریسیته را در همه مواد مادی‬
‫مشاهده کرد در ‪ 1609‬کپلر‪ ،‬اهمیت قوانین ستاره شناسی را‬
‫در ‪،1621‬‬ ‫تلسکوپ ساخت‬ ‫کشف کرد و گالیله‪ ،‬ی‬
‫دربل هلندی میکروسکوپ را اختراع کرد در‬ ‫کورنلی‬
‫حدود ‪ 1670‬نیوتن‪ ،‬قانون جاهبه را کشف کرد در ‪1700‬‬

‫‪1‬‬
‫‪- Sukshmabhuta‬‬
‫‪2‬‬
‫‪- Panchatanmatra‬‬
‫‪17‬‬
‫فصل اول‬

‫توماس ساوری ماشین بخار را ساخت ‪ 20‬سال بعد استیجن‬


‫گری‪ ،‬عملکرد الکتریسیته را بر بدن انسان کشف کرد‬
‫در دنیای سیاست‪ ،‬مردم‪ ،‬احترام گذاشتن به یکدییر را‬
‫شروع می کنند‪ ،‬و تمدن در بسیاری جهات پیشرفت می کند‬
‫انیلستان با اسکاتلند متحد شده و پادشاهی قدرتمندی می‬
‫شود ناپلئون بناپارت‪ ،‬قانون جدیدش را به اروپای جنوبی‬
‫معرفی کرد مریکا در به دست وردن استقالل( موفق شد‬
‫و بخ( های بسیاری ا اروپا‪ ،‬در صلح بودند‬
‫با پیشرفت علم‪ ،‬جهان شروع به پوشیده شدن با خطوط‬
‫ماشین بخار‪ ،‬ماشین های‬ ‫راه اهن و تلیراف می کند با کم‬
‫الکتریکی و بسیاری دییر ا ابدارها‪ ،‬مواد لطیف به صورت‬
‫عملی مورد استجاده قرار می گیرند‪ ،‬اگرهه طبیعتشان به طور‬
‫روشن هنو درک نشده بودند در ‪ ،1899‬با اتمام دوره ‪200‬‬
‫غا دوره دوارپا‪ ،‬دوره‬ ‫ساله ا تغییر و تحول پی( ا‬
‫دوارپای ‪ 2000‬ساله غا می شود و در کل به بشر فهم‬
‫کاملی ا الکتریسیته ها و ویژگی هایشان داده می شود‬
‫هنین است تاثیر بدرگ مان که بر این کائنات حکم‬
‫می راند هیچ انسانی نمی تواند بر این تاثیر غلبه کند به جد‬
‫کسی که با عشقِ پاکِ متبرک‪ ،‬الهی شده است‪ ،‬عشقی که‬

‫‪18‬‬
‫فصل اول‬

‫هدیه بهشتی طبیعت است؛ او که در جریان مقدس پراناوا‬


‫تارتعاش اوم مقدس) تعمید داده شده است و پادشاهی خدا را‬
‫درک می کند‬
‫وضعیت جهان در دوره تغییر و تحول دوره دوارپا تا به‬
‫امرو یعنی سال ‪ 1894‬میالدی به طور صحیحی در تقویم‬
‫نجومی هندو نشان داده نشده است ستاره شناسان و منجمان‬
‫که این تقویم نجومی را محاسبه می کنند‪ ،‬بخاطر یادداشت‬
‫های اشتباه متخصصان سانسکریت تهمچون کولوکا بهاتا) که‬
‫متعلق به عصر تاریکی یا کالی یوگا بودند‪ ،‬به درستی‬
‫راهنمایی نشده اند و بدین خاطر همکنون مدعی اند که‬
‫درا ای کالی یوگا‪ 432 ،‬هدار سال می باشد‪ ،‬ا انجا که ‪4994‬‬
‫ن تتا ‪ 1894‬میالدی) گذشته است‪ 427 ،‬هدار سال‬ ‫سال ا‬
‫! و خوشبختانه این‬ ‫هنو باقی مانده است هشم اندا ی تاری‬
‫محاسبه صحیح نیست‬
‫این اشتباه‪ ،‬در تقویم ها برای اولین بار حدود ‪ 700‬قبل‬
‫میالد در طول حکمجرمایی راجا پاریکشیت‪ ،‬دقیقا بعد ا اتمام‬
‫خرین دوارپای ندولی بوجود مد در ن مان ماهارا‬
‫یا کالی یوگا‪ ،‬تا‬ ‫یودهیستهیرا‪ ،‬با علم به ظهور دوره تاری‬
‫و تخت( را به نوه اش‪ ،‬راجا پاریکشیت مذکور‪ ،‬واگذار می‬

‫‪19‬‬
‫فصل اول‬

‫کند ماهارا یودهیستهیرا‪ ،‬همراه با همه خردمندان بارگاه(‪،‬‬


‫به سمت کوه های هیمالیا‪ ،‬بهشت دنیا‪ ،‬کناره گیری می کند‬
‫بنابراین هیچ کسی در بارگاه راجا پاریکشیت نبود که بتواند‬
‫پایه محاسبه صحیح این اعصار متعلق به یوگاهای هندگانه را‬
‫درک کند‬
‫ا این رو بعد ا اتمام ‪ 2400‬سال و شروع دوره دوارپا‪،‬‬
‫هیچ کسی جرات بیان مقدمه ای بر دوره کالیِ سیاه به شکل‬
‫شکارتر با غا محاسبه سال اول انتهای ن و تعیین پایانی‬
‫برای سال های دوارپا را نکرد‬
‫بنابراین‪ ،‬برطبق این روش اشتباه محاسبه‪ ،‬سال اول کالی‬
‫یوگا‪ 2401 ،‬همراه با دوره دوارپا یوگا شماره گذاری شد در‬
‫‪ 499‬میالدی‪ ،‬وقتی دوره ‪ 1200‬ساله کالی یوگا کامل شد و‬
‫خورشید به نقطه ایی ا مدارش که دورترین محل ا جاییاه‬
‫برهما تمرکد مهم) بود‪ ،‬رسید توقتی اعتدال پاییدی بر اولین‬
‫ترین‬ ‫نقطه بر میدان در افالک بود)‪ ،‬عصر کالی در تاری‬
‫دوره اش بود‪ ،‬نیاه در عوض ‪ 1200‬سال بر پایه ‪ 3600‬سال‬
‫شمارش شد‬
‫با شروع کالی یوگای صعودی‪ ،‬بعد ا ‪ 499‬میالدی‪،‬‬
‫تر‬ ‫خورشید شروع به پیشرفت در مدارش به سوی نددی‬

‫‪20‬‬
‫فصل اول‬

‫شدن به جاییاه برهما تمرکد مهم) کرد‪ ،‬و براین اساس‬


‫قدرت هوشی انسان شروع به رشد می کند بنابراین این اشتباه‬
‫در تقویم ها جلب توجه خردمندان را برانییخت‪ ،‬کسانی که‬
‫فهمیدند که محاسبات ریشی های باستانی در مورد دوره اول‬
‫کالی یوگا‪ ،‬تنها با دوره ی ‪ 1200‬ساله منطبق بوده است اما‬
‫نجا که هوش این خردمندان هنو به خوبی رشد نیافته‬ ‫ا‬
‫سا ند و علتی‬ ‫بود‪ ،‬تنها می توانستند خود اشتباه را مشخ‬
‫برای ان نمی یافتند جهت اصالح‪ ،‬نها پنداشتند که ‪1200‬‬
‫سال یا مان واقعی عصرکالی‪ ،‬سال های معمول در روی‬
‫مین نیست بلکه منطبق با سال های خدایان تسالیان بسیار‬
‫یاد دایوا‪1‬ها) هستند که ا ‪ 12‬ماه و ‪ 30‬رو ه خدایی‬
‫تدایوایی) تشکیل شده اند که در ن هر رو خدایی‬
‫سال خورشیدی معمول مینی مان می‬ ‫تدایوایی) معال با ی‬
‫شد ا این رو بر اساس نظر این مردان ‪ 1200‬سال کالی یوگا‬
‫بایستی معادل ‪ 432‬هدار سال مینی مان باشد‬

‫‪ -1‬دتیوت کلمه سانسکریتی به عننای عتنلق به خدتیاا یا وعهده تز طهرف خهدتیاا عهی‬
‫باشد ‪)Davia‬‬
‫‪21‬‬
‫فصل اول‬

‫برای به دست اوردن نتیجه ایی صحیح‪ ،‬هنو هم ما‬


‫بایستی وضعیت اعتدال بهاری در بهار را در سال ‪ 1894‬در‬
‫نظر بییریم‬
‫کتاب های مرجع ستاره شناسی نشان می دهد همکنون‬
‫اعتدال بهاری در فاصله ‪20‬درجه ‪ 54‬دقیقه ‪ 36‬ثانیه ا اولین‬
‫نقطه بر حملتستاره ثابت ریواتی‪ )1‬می باشد و با محاسبه ن‬
‫مانی که اعتدال بهاری‬ ‫می شود که ‪ 1394‬سال ا‬ ‫مشخ‬
‫شروع به دور شدن ا اولین نقطه بر حمل کرده گذشته‬
‫است‬
‫با کسر ‪ 1200‬تطول مدت خرین کالی یوگای صعودی)‬
‫ا ‪ 1394‬سال‪ ،‬ما‪ 194‬سالی را داریم که بیانیر سال کنونی‬
‫دوارپا یوگای صعودی می باشد این اشتباه تقویم های قدیمی‬
‫تر به طور مشخصی وقتی ‪ 3600‬سال را به این دوره ‪1394‬‬
‫می شود که حاصل ‪ 4994‬سالی می‬ ‫ساله اضافه کنیم مشخ‬
‫شود که مطابق با تئوری اشتباه رایج تقویم های هندی تا مان‬
‫‪2‬‬
‫ت‪ 1894‬میالدی) است‬

‫‪1‬‬
‫‪- Revathi is the Hindu name for Zeta Piscium‬‬
‫‪2‬با رجوع به دیاگرت ترتمه شده در تین کتاب‪ ،‬خوتننده خوتهد دید که تعتهدتل پهاییزی‬
‫همکنوا ‪ 1894‬عهیالدی) در عیهاا سهتاره ههای صهورت فلکهی یرهر ‪ ،‬در د ره‬
‫دیوترپای صنودی نز ل عی کند‪).‬‬
‫‪22‬‬
‫فصل اول‬

‫در این کتاب ا حقایق معینی همچون مسائلی در مورد‬


‫خواص مغناطی ‪ ،‬هاله های(‪ ،‬انواع متجاوت الکتریسیته ها و‬
‫غیره صحبت شده است‪ ،‬اگرهه علم مدرن هنو به طور‬
‫کامل نها را کشف نکرده است اگر فردی توجه اش را به‬
‫خواص عصبی که به طور کامال الکتریکی در طبیعت هستند‬
‫معطوف کند‪ ،‬پنج نوع الکتریسیته به سادگی قابل درک است‬
‫ا این پنج عصب حسی‪ ،‬مشخصه و عملکرد منحصر‬ ‫هر ی‬
‫به فردشان را برای اجرا دارند عصب بینایی نور را حمل می‬
‫کند و کارکرد عصب شنوایی و دییر اعصاب را اجرا نمی‬
‫کند‪ ،‬و مانند ان ا این رو روشن است که پنج نوع‬
‫الکتریسیته مطابق با پنج خاصیت الکتریسیته کیهانی وجود‬
‫دارد‬
‫تا انجا که به خواص مغناطیسی مربوط می شود‪ ،‬قدرت‬
‫فهم هوش انسانی در حال حاضر بسیار محدود است و تالش‬
‫در جهت ارائه این موضوع به گونه ایی قابل فهم برای‬
‫عموم‪،‬کامال بی فایده است هوش انسانی در تریتا یوگا‪،‬‬
‫الهیتتریتا یوگای بعدی در ‪4099‬‬ ‫ویژگی های مغناطی‬
‫میالدی غا خواهد شد) را درک خواهد کرد همین حاه به‬
‫راستی در روی مین اشخاص استثنایی هستندکه بر تاثیر‬

‫‪23‬‬
‫فصل اول‬

‫مان غلبه کرده اند و نچه را که مردم عادی نمی توانند‬


‫بجهمند را درک می کنند؛ اما این کتاب برای این اشخاص‬
‫متعال نیست یرا بدان نیا ی ندارند‬
‫در استنتاجی ا این مقدمه‪ ،‬می توانیم مشاهده کنیم که‬
‫سیارات مختلف‪ ،‬با اثر گذاشتن روی رو های مختلف هجته‪،‬‬
‫نامشان را به رو مربوطه یشان می دهند؛ به طور مشابه‪ ،‬صور‬
‫فلکی مختلف ستاره ها‪ ،‬با اثر گذاشتن بر روی ماه های سال‪،‬‬
‫نامشان را به ماه های هندی می دهند هر کدام ا این دوره‬
‫های بدرگ بیشتر بر روی دوره مانی پوش( داده بوسیله ن‬
‫اثر گذارده اند؛ ا این رو در تعیین سال ها‪ ،‬مطلوب است که‬
‫هنین اصطالحاتی اشاره به دوره ای کنند که بدان تعلق دارند‬
‫ا انجا که این دوره ها تیوگاها) ا وضعیت اعتدالین‬
‫محاسبه می شوند‪ ،‬روش شماره گذاری سال ها در رجوع به‬
‫دوره مربوطه یشان‪ ،‬براساس اصلی علمی می باشد؛ استجاده ا‬
‫ان ا ناسا گاری یاد جلوگیری می کند‪ ،‬انچه که در گذشته‬
‫به خاطر وابستیی اعصار مختلف به اشخاص بدرگ در عوض‬
‫پدیده نجومی ستاره های ثابت ایجاد شد بنابراین ما برای‬
‫نشان دادن مان دقیق این دوره ای تیوگایی) که همکنون در‬
‫گذر است نام و عدد این سال را که این مقدمه در ان نوشته‬

‫‪24‬‬
‫فصل اول‬

‫شده است به عنوان دوارپای ‪ 194‬در عوض ‪ 1894‬میالدی‬


‫قرار دادیم این شیوه محاسبه در هند تا مان حکمجرمایی راجا‬
‫ویکرامادیتیا رایج بود مانی که عصر ساموات معرفی شد ا‬
‫نجا که این روش یوگایی محاسبه خودش را با دلیل و برهان‬
‫ن پیروی کرده و سجارش می کنیم‬ ‫ارائه می دهد‪ ،‬ما ا‬
‫عموم مردم نید ن را در کل دنبال کنند‬
‫حاه در این ‪ 194‬مین سال دوره دوارپا تدوراپا یوگا)‪،‬‬
‫دوره تاریکی کالی مدتی است که به سر مده است‪ ،‬جهان به‬
‫عاشقانه‬ ‫سوی دان( معنوی کشیده می شود و انسان به کم‬
‫یکی ا همنوعانشان نیا دارد انتشار این کتاب به درخواست‬
‫پارام گوروی مقدسم باباجی انجام شد‪ ،‬امیدوارم خدمتی معنوی‬
‫باشد‬
‫سو می سری یوکتشوار گیری‬
‫سرامپور‪ ،‬بنیال غربی‬
‫بیست و ششمین فالیون‪ ،‬دوارپای ‪194‬‬
‫ت‪ 1894‬میالدی)‬

‫‪25‬‬
‫فصل دوم‬

‫انجیل‬

‫سوترای یکم‬

‫روح اعظم (پارابرهما)‪ ،‬ابدی‪ ،‬کامل و بدون آغاز و پایان می‬


‫‪1‬‬
‫باشد‪ .‬آن یگانه تقسیم ناپذیر‬

‫‪1‬‬
‫‪ -‬همانطور که بیاا شد‪ ،‬سری یوکتشوتر تین سوترتها رت تنها به زباا سانسکریت‬
‫ترجمه حاضر تز سوترتها توسط تنجمن خودشناسی صورت گرفته‬ ‫بیاا دتشته‬
‫تست‪.‬‬
‫انجیل‬

‫پدر ابدی‪ ،‬خدا‪ ،‬سوآمی پرام برهما‪ ،‬تنهاا وجاود یقیقای یاا‬
‫سات است و به طور کامل در همه این کائنات وجود دارد‪.‬‬

‫چرا خدا قابل درک نیسات‪ .‬بشر بوسیله ابودار شوناخت‬


‫حسی‪ -‬صدا‪ ،‬همسه‪ ،‬دیدن‪ ،‬هشایی‪ ،‬و بوئیدن ارکان عنصوری‬
‫اوینود‪ ،‬بواوری‬ ‫این جهان قابل رویوت‪ -‬کوه تنهوا مایملو‬
‫همیشیی به دست می ورد و به طور شهودی به وجود مواده‬
‫اعتقاد پیدا می کند ا این رو انسان خود را با این جسم مادی‬
‫که ا عناصر فوق الذکر تشکیل شده هویت می بخشود‪ ،‬وی‬
‫تنها قادر به درک با همین ارگان های ناکامل(‪ ،‬تنها دارائوی‬
‫های( است و قادر به درک جوهری که ایون ارگوان هوا و‬
‫خصوصیات بدان متعلق اند‪ ،‬نیست پودر ابودی‪ ،‬خودا‪ ،‬تنهوا‬
‫وجود و هستی و فروهر در این کائنات است‪ ،‬بنابراین بورای‬
‫بشر متعلق به این جهان مادی قابل درک نیست‪ ،‬میر اینکوه‬
‫یوا مایوا‪،‬‬ ‫انسان‪ ،‬با تعالی خودش به ورای این خلقت تاریو‬
‫الهی شود ببینیدا‬
‫اکنون ایمان اطمینان و اعتمادی است بدانچه بدان امید‬
‫داریم و شهادتی است به نچه ان را نمی بینیم تیهودا ‪1‬ا‪)11‬‬
‫پ ‪ ،‬عیسی بدان ها فرمودا «وقتی مرا کشتید‪ ،‬نیاه‬
‫خواهید فهمید که من مسیح هستم تیوحنا ‪8‬ا ‪)28‬‬
‫‪27‬‬
‫انجیل‬

‫سوترای دوم‬

‫در روح اعظم (پارابرهما)‪ ،‬منشا کل دانش و عشا‪ ،،‬ریشاه ی‬


‫کل قدرت و سرور وجود دارد‪.‬‬

‫پاراکریتی یا طبیعت خدا‪ .‬نیروی قادر مطلق یا شواکتی‪،‬‬


‫یا به عبارت دییر سرور ابدی یا نانداست که این جهوان را‬
‫بوجود ورد؛ و گاهی همه جا حاضر یوا هیوت اسوت کوه‬
‫گاهی این جهانی را می سا د که پراکیتی یا ماهیت خودای‬
‫پدر را نمای( می دهند‬
‫نجا که بشر تصویری ا‬ ‫چگونه خدا درک می شود‪ .‬ا‬
‫خداست‪ ،‬با متمرکد کردن توجه( به درون می تواند او را‬
‫مذکور را در‬ ‫در درون درک کند‪ ،‬می تواند این نیرو و ح‬
‫درون درک کند‪ ،‬می تواند این ثروت منحصربه فرد من‬
‫متعال( را در درون درک کند؛ می تواند این نیروی قادر‬
‫مطلق را به عنوان اراده اش تواسانا)‪ ،‬همراه با سرورتبهوگا) و‬
‫احساس گاهی به همه هید را به عنوان گاه( اشتهیتانا)‬

‫‪28‬‬
‫انجیل‬

‫و ن برخورداری های متعالتبهوکتا) را در درون درک کند‬


‫ببینیدا‬

‫خدا دم را به تمثال خود فرید به تمثال و تصویر‬ ‫پ‬


‫خدا‪ ،‬او انسان را خلق کرد ایشان را نر و ماده فرید‬
‫تپیدای(‪27،‬ا‪)1‬‬

‫سوترای سوم‬

‫روح اعظم (پارابرهما) این خلقت را آفریاد‪ ،‬او علات وهاور‬


‫این طبیعت بی جاان(پراکریتی) اسات‪ .‬از اوم‪1‬کاه هماان صاوت‬
‫کائنات (پراناوا) ‪ ،‬یا کلمه‪ ،‬یا تجلای نیاروی قاادر متعاا اسات‪،‬‬
‫زمان (کاال‪ ،)2‬فضا (دیسا‪ )3‬و ماده یا اتم (آنو‪4‬یاا سااختار ارتعاشای‬
‫خلقت) وهور پیدا کرد‪.‬‬

‫یا صوت کیهانی کامناتی‪ ،‬صوت ت لیه ‪)Aum or Pranava‬‬ ‫‪-1‬ت‬


‫‪ - 2‬کاال تصطالح سانسکریتی برتی زعاا تست ‪)Kala‬‬
‫‪ - 3‬دیسا تصطالح سانسکریتی برتی فضا عی باشد‪)Desa .‬‬
‫‪ - 4‬ونو تصطالح سانسکریتی به عننی ساختار عرتنش خلقت ‪)Anu‬‬
‫‪29‬‬
‫انجیل‬

‫کلمه یا آمن یا اوم‪ ،‬آغاز خلقتند‪ .‬تجلی نیروی قادر‬


‫متعال ارتعاش است که می تواند هم شکل دفعی و هم شکل‬
‫جذبی به صورت احساس گاهی به همه هید یا عشق داشته‬
‫باشد این تجلی به شکل صُوت خاصی نمود می یابدا کلمه یا‬
‫من یا اوم اوم در جنبه های مختلج(‪ ،‬انیاره ی تغییر را‬
‫با گو می کند که همان مان در شکل غیرقابل تغییر ن‬
‫است؛ و انیاره ی تقسیم را که همان فضا در شکل تقسیم‬
‫ناپذیر ن است‬
‫چهار انگاره‪ :‬کلمه‪ ،‬زمان‪ ،‬فضا و ماده (اتم)‪ .‬مجهوم‬
‫بعدی‪ ،‬انیاره ی ماده یا هرات می باشد که به ن بعنوان اتم‬
‫های بی شمار یا پاترا یا نو نید اشاره می شود این ههار‬
‫انیاره و کلمه‪ ،‬مان‪ ،‬فضا و ماده و ا اینرو یکی و همسان‬
‫هستند و اساسا هیدی به جد انیاره هایی صرف نیستند‬
‫تجلی کلمه تجسمانی شدن و ماده بیرونی) این جهان قابل‬
‫رویت را خلق کرد بنابراین کلمه‪ ،‬امن‪ ،‬نو‪ ،‬که ا طبیعت‬
‫جاویدان پدر متعال یا خود اعظم متجلی شده‪ ،‬جدائی ناپذیر ا‬
‫اوست و هیدی به جد خود خداوند متعال نیست؛ همانطور که‬
‫ا خود ت( نیست و هیدی به‬ ‫قدرت سو انده قابل تجکی‬
‫جد خود ت( نیست ببینیدا‬

‫‪30‬‬
‫انجیل‬

‫ن مین‪ ،‬ن شاهد امین و حقیقی‪ ،‬ن که غا فرین(ِ‬


‫خداست‪ ،‬هنین میگوید ت مکاشجه ‪14‬ا‪)3‬‬
‫در غا «کلمه» بود و «کلمه» با خدا بوود‪ ،‬و «کلموه»‬
‫هر هه هست‪ ،‬بوسیله او فریوده شوده و هیودی‬ ‫خدا بود‬
‫نیست که ن را نیافریده باشد این «کلمه» جسم گردیود و‬
‫میان ما ساکن شد تیوحنا ‪1‬ا ‪)14 ،3 ،1‬‬

‫سوترای چهارم‬

‫علت پیادایش‪ ،‬آناو یاا اتام هاا (مااده) مای باشاند‪ .‬کاه در‬
‫مجموع‪ ،‬مایا یا قدرت توهمی پروردگار نامیاده مای شاوند؛ هار‬
‫آنوی فردی‪ ،‬آویدا‪1‬یا جهل فردی نامیده می شود‪.‬‬

‫ماده (اتم ها)‪ ،‬مَرکب روح خلقت اند ماده یا اتم ها که‬
‫در درون و برون این ههار انیاره هکر شده در باه‪ ،‬نمود می‬
‫یابند‪ ،‬مرکب خالق یا روح می باشند‪ ،‬خالقی که با نور افشانی‬
‫بر نها‪ ،‬این جهان را خلق می کند هون نها نور معنوی‬

‫‪1‬‬
‫‪- Avidya‬‬
‫‪31‬‬
‫انجیل‬

‫ورای قوه درک را می پوشانند در مجموع مایا یا تاریکی‬


‫ا مخلوقات به طور جدا و مجدا‪،‬‬ ‫نامیده می شوند؛ و هر ی‬
‫ویدیا یا جهل فردی نامیده می شوند‪ ،‬بدان خاطر که مخلوق‪،‬‬
‫نسبت به خود حقیقی اش غافل است ا این رو به این ههار‬
‫انیاره هکر شده که منجر به همه این شجتیی ها می شود در‬
‫کتاب مقدس به عنوان ههارپایان خطرناک بسیار متکثر اشاره‬
‫می شود بشر مادامی که خود را با بدن ناویژه مادی اش‬
‫بشناسد‪ ،‬موقعیتی کامالً مادون را در این ماده تاتم) ههارگانه‬
‫غا ین احرا می کند و به ناهار قادر به درک این موضوع‬
‫نید نخواهد بود اما وقتی خود را بدان سطح می رساند‪ ،‬نه تنها‬
‫این ماده هه درونی و هه بیرونی را درک می کند بلکه کل‬
‫خلقت را هه بخ( متجلی شده و هه نامتجلی را درک می‬
‫کند تیعنی پی( رو و پشت سر) ببینیدا‬
‫و در میان تخت‪ ،‬دریایی ا بلور درخشان و در گرداگرد‬
‫و پشت‬ ‫تخت‪ ،‬ههار ههارپای وحشی خطرناک که در پ‬
‫سر پر ا هشمند تمکاشجه ‪6‬ا‪)4‬‬

‫‪32‬‬
‫انجیل‬

‫سوترای پنجم‬

‫سویه ی عشا‪ ،‬الیتنااهی روح اعظام (پاارابرهمن)‪ ،‬کوتاساتا‬


‫چایتانیا می باشد‪ .‬خود فردی‪ ،‬که تجلی یافته اوست‪ ،‬باا او یکای‬
‫است‪.‬‬

‫کوتاستا چایتانیا‪ ،‬روح القدوس‪ ،‬پروشات تاماا‪ .‬حیوات‪،‬‬


‫تجلی نیروی جذب یا عشق هیتناهی است که به سانسوکریت‬
‫پریمابیجان هیت نامیده می شود که همان حضور همه جوایی‬
‫روح مقدس است که روح القدوس یا کوتاسوتا هایتانیوا‪ ،‬یوا‬
‫پروشات تاما نامیده می شود‪ ،‬نچه بر این تاریکی یا مایا نوور‬
‫ن را به سمت الوهیت جذب کند‬ ‫می افشاند تا هر بخشی ا‬
‫اما تاریکی یا مایا و بخ( های فردی شده اش یعنوی ویودیا‬
‫تجهل فردی هر مخلوق) که خود را وجودی جدا می پندارند‬
‫تجنبه دفعی)‪ ،‬قادر به دریافت و درک این نور معنوی نیستند‪،‬‬
‫اما ن را با تاب می دهد‬

‫‪33‬‬
‫انجیل‬

‫آبهاسا چایتانیا یا پورشا‪ ،‬پسران خدا‪ .‬این روح القودوس‪،‬‬


‫متجلی شده ا طبیعت هیتناهی پدر جاودان یا خدا‪ ،‬هیدی غیر‬
‫ا خود خدا نیست؛ و ا اینرو ایون با تواب هوای پرتوهوای‬
‫معنوی‪ ،‬پسران خدا نامیده می شوند مه به نها در سانسکریت‬
‫بهاسا هایتانیا یا پورشا می گویند ببینیدا‬
‫حیات در اوست؛ و این حیات‪ ،‬نور بشر بود تیوحنا ‪4‬ا‪)1‬‬
‫او همان نوری است که در تاریکی میدرخشد و تاریکی‬
‫قادر به درک ن نیست تیوحنا ‪5‬ا‪)1‬‬
‫ندد خودش امد و خودش او را دریافت کرد نه هیچ ک‬
‫دییر تیوحنا ‪11‬ا‪)1‬‬

‫سوترای ششم‬

‫او نمودش در هر بشری هست‪.‬‬


‫ماده (اتم)‪ ،‬تحت تاثیر آگاهی کیهانی (چیات)‪ ،‬یالات آرام‬
‫ذهن یا چیتا را شکل می دهد که وقتی معنوی می شود‪ ،‬باودهی‪،‬‬

‫‪34‬‬
‫انجیل‬

‫هوش نامیده می شود‪ .‬متضادش‪ ،‬ماناس‪ ،‬ذهان مای باشاد کاه در‬
‫جیوا می زید آنچه آن را من همراه با نفس یا منیات یاا ایگاو یاا‬
‫انگاره وجودی مجزا می پنداریم‪.‬‬

‫چیتا یا قلب؛ آهامکارا یا ایگو (نفس) یا پسر بشر وقتی‬


‫این ماده تاتم) یا ویدیا‪ ،‬تحت تاثیر عشق کیهانی یا هیت‬
‫نچه ن را روح مقدس می نامیم‪ ،‬معنوی شد‪ ،‬همچون براده‬
‫های هن مغناطیسی شده‪ ،‬گاهی به دست می ورند و قدرت‬
‫احساس پیدا می کنند‪ ،‬نهنیام ماهات یا قلب یا هیتا نامیده‬
‫ن‬ ‫می شوند و اینجاست که ایده و تصور وجودی مجدا ا‬
‫خودِ متعال‪ ،‬در مخلوق نمود می یابد که ن را هامکارا؛ اییو‬
‫تنج ) یا پسر بشر می نامند‬
‫بودهی یا هوش؛ ماناس یا ذهن‪ .‬با مغناطیسی شدن‪ ،‬اتم ت‬
‫قطب ن را به سوی‬ ‫یا ویدیا) دو قطبی می شود‪،‬که ی‬
‫وجود حقیقی یا هات حقیقی یا سات جذب می کند تجذب)‬
‫و دییری ن را ا این جذب با می دارد تدفع) اولی ساتوا‬
‫یا بودهی یا هوش نامیده می شود که نچه حقیقت است را‬
‫ن نیروی‬ ‫می کند؛ و دومی هره ی دافعه ایی ا‬ ‫مشخ‬
‫متعال معنوی فوق الذکر می شود‪ ،‬که این جهان پنداری و‬

‫‪35‬‬
‫انجیل‬

‫خیالی را برای لذت ت ناندا) بوجود می ورد و بدین خاطر‬


‫ن ر نانداتوا‪1‬یا ماناس یا ههن می نامند‬

‫سوترای هفتم تا دهم‬

‫چیتا یا ماده (اتم) معنوی شده‪ ،‬که در آن آهامکارا (ایاده ی‬


‫وجود من مجزا‪ ،‬نفس یا ایگو) به منصه وهور می رسد‪ ،‬پنج نمود‬
‫دارد (یا پنج نیروی اولیه)‪.‬‬
‫این پنج نیرو در یالت اولیه و آغازین‪ ،‬بدن علای پورشاا را‬
‫تشکیل می دهند‪.‬‬
‫این پنج نیرو یا پانچا تاتوا‪ ،‬براساس خصوصیاتشان که شاامل‬
‫سه گونا یا خصوصیت ساتوا (مثبت)‪ ،‬راجاس (خنثای) و تامااس‬
‫(منفی) است‪ -‬پنج ارگاان یسای (جناناا اینادریاها)‪ ،‬پانج ارگاان‬

‫‪1‬‬
‫‪- Anandatwa‬‬

‫‪36‬‬
‫انجیل‬

‫عملکردی (کارما ایندریا) و پانج عنصار اولیاه یاا عناصار ریشاه‬


‫(تانماتراس) ‪-‬که اشیا بیرونی قابل یاس بیرونای را بوجاود مای‬
‫اورند‪ -‬را شکل می دهند‪.‬‬
‫این ‪ 15‬مشخصه (کاه شاامل ‪ 5‬مشخصاه در هار ساه گوناای‬
‫ساتوا‪ ،‬راجاس و تاماس می باشاد) باه هماراه هاوش (باودهی) و‬
‫ذهن (ماناس)‪ 17 ،‬اندام وریف کالبد لطیف‪ ،‬لینگاسریرا را شاکل‬
‫می دهند‪.‬‬

‫‪37‬‬
‫انجیل‬

‫شکل شماره ‪ :2‬پانچا تاتوت یا علت ریشه تی خلقت‬

‫‪38‬‬
‫انجیل‬

‫پانچا تاتوا یا علت ریشه ای خلقت‪ ،‬کالبد علی می باشد‪.‬‬


‫این ماده تاتم) معنوی شده یا هیتا تیا قلب)‪،‬که به‬
‫صورت دفعی متجلی شده‪ ،‬پنج شکل نیروی غا ین را ا پنج‬
‫نیرو ا میانه‪ ،‬دو نیرو ا‬ ‫بخ( مختلج( تولید می کندا ی‬
‫دو سر انتهایی‪ ،‬و دو نیروی دییر ا فضای در هم تنیده شده‬
‫ا دو سر انتهایی این پنج نوع نیرو‬ ‫ی بین میانه و هر ی‬
‫تالکتریسیته) که تحت تاثیر عشق کیهانی تروح القدوس) به‬
‫سمت هات حقیقی کنار هم جذب می شوند‪ ،‬میدان مغناطیسی‬
‫ایجاد می کنند که کالبد هوش یا ساتوا بودهی نامیده می‬
‫شود این پنج نیروی غا ین که علت تمام خلقت های دییر‬
‫هستند‪ ،‬پانچا تاتوا نامیده می شوند‪ ،‬و به عنوان کالبد علی‪،‬‬
‫پورشا یا پسر خدا نامیده می شوند‬
‫سه گونا‪ ،‬یا خصوصیات نیروها‪ .‬این نیروها که ا هیتای‬
‫قطبی شده بیرون امدند‪ ،‬حالت قطبی شده به خود گرفته اند و‬
‫سه خصوصیت یا کیجیت پیدا کرده اند که عبارتند ا سه‬
‫گونا یا خصوصیت یعنیا ساتوا تمثبت)‪ ،‬تاماس تمنجی)‪ ،‬و‬
‫راجاس تخنثی)‬
‫جناناایندرین ها یا‪ ،‬ارگان های یواس‪ .‬مشخصه های‬
‫مثبت این پنج نیرو عبارتند ا جنانا ایندرین ها یا اندام های‬
‫‪39‬‬
‫انجیل‬

‫کردن و شنیدن‬ ‫حواس که شامل بوئیدن‪ ،‬هشایی‪ ،‬دیدن‪ ،‬لم‬


‫می باشد و تحت تاثیر قطب مخالف اتم تماده) معنوی یعنی‬
‫شکل را‬ ‫ماناس یا ههن کنار هم جذب می شوند و بدنی ی‬
‫بوجود می ورند‬
‫کارما ایندرین ها یا پنج اندام عملکردی‪ .‬مشخصه های‬
‫خنثیت راجاس) این پنج نیرو را شکل می دهند که به این پنج‬
‫نیرو‪ ،‬کارماایندرین ها یا ارگان های عملکردی می گویند که‬
‫عبارتند ا دفع‪ ،‬تولید نسل‪ ،‬اندام های حرکتی تپاها)‪ ،‬مهارت‬
‫های دستی تدست ها) و سخن گجتن این اندام ها که ا‬
‫نیروی خنثی این اتم معنوی یعنی هیتاتقلب) متجلی شده اند‪،‬‬
‫کالبد انرژی را تشکیل می دهند که بدن انرژی‪ ،‬نیروی حیات‬
‫یا پرانا نامیده می شود‬
‫پنج عنصر اولیه یا عناصر ریشه (تانماتراس یا ویسهیا) ‪-‬‬
‫که اشیا بیرونی قابل یس بیرونی را بوجود می آورند که‬
‫توسط یواس قابل درکند‪ .‬مشخصه های منجی این پنج نیرو‪،‬‬
‫پنج تانماتراس یا مواد بیرونی حسی بوئیدن‪ ،‬هشایی‪ ،‬دیدن‪،‬‬
‫کردن و شنیدن را شکل می دهندکه با ارگان های‬ ‫لم‬
‫حسی ا طریق نیروی خنثی یا اندام های عملکردی یکی شده‬
‫و امیال و خواسته های قلبی را بر ورده می سا ند‬

‫‪40‬‬
‫انجیل‬

‫کالبد مادی لطیف یا لینگاسریرا‪ .‬این ‪ 15‬مشخصه همراه‬


‫با دو قطب‪ -‬ههن و هوش‪ -‬منتج ا اتم معنوی‪ ،‬لینیا سریرا یا‬
‫سوکشما سریرا را که بدان بدن مادی لطیف پورشا یا پسر‬
‫خدا نید می گویند را شکل می دهند‬

‫سوترای یازدهم و دوازدهم‬

‫پنج عنصر اولیه یا ریشه‪ ،‬که مشخصه منفی‪ 5 ،‬نیرو هستند‪ ،‬با‬
‫ترکیب شدن با هام انگااره مااده خاام و نااویهه را در ‪ 5‬شاکلش‬
‫موجب می گردند کاه شاامل‪ :‬جامدات(کشایتی)؛ مایعهاا (آپ)؛‬
‫‪1‬‬
‫آتش (تیجاس)؛ مواد گازی (ماروت)؛ و اتر (آکاش)‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫‪ -‬به عبارتی تز ترکین تین عناصر پنجگانه بود که تین دنیای خهاکی شهکل گرفهت‬
‫نها یژه عهی‬ ‫که وا رت نسبت به حاالت لطیف تر تنرژی‪ ،‬بننوتا دنیای زعخت‪ ،‬خها‬
‫شناسیت‪ .‬بدا عادی عا تما تشیا پیرتعونماا نیز ترکین تین عناصر ت لیه در شهکل‬
‫نا یژه یا زعخت وا تست‬

‫‪41‬‬
‫انجیل‬

‫این پنج شکل ماده خام تعناصر ریشه) و ‪ 15‬مشخصه‬


‫گاهی یا ههن)؛ بودهی‪،‬‬ ‫فوق الذکر‪ ،‬همراه با ماناس تح‬
‫و تمید؛ هیتا یا قلب یا نیروی احساس؛ و‬ ‫قوه تشخی‬
‫هامکارا‪ ،‬اییو یا نج ‪ 24 ،‬عنصر پایه خلقت را تشکیل می‬
‫دهند‬
‫کالبد مادی زمخت‪ 5 .‬ماده خام فوق الذکر‪ ،‬که مشخصه‬
‫های منجی شامل ‪ 5‬نیرو هستند‪ ،‬با یکدییر ترکیب می شوند‪،‬‬
‫و انیاره ماده مختتناویژه) را شکل می دهند که برای ما در‬
‫‪ 5‬شکل مختلف نمود می یابند‪ ،‬که عبارتند ا ا کشیتی‪،‬‬
‫جامدات؛ پ‪ ،‬مایعات؛ تیجاس‪ ،‬ت(؛ ماروت‪ ،‬گا و ویوما‬
‫یا کاش‪ ،‬اتر اینها پوش( خارجی را شکل می دهند که‬
‫کالبد مادی مخت یا فیدیکی پورشا یا پسر خدا را بوجود می‬
‫اورند که بدان ستهوهسریرا در سانسکریت می گویند‬
‫‪ 24‬ریش سفید‪ .‬این ‪ 5‬ماده مخت و ‪ 15‬مشخصه فوق‬
‫الذکر به همراه ههن تماناس)؛ هوش تبودهی)؛ هیتا‪ ،‬قلب؛ و‬
‫ت هامکارا)‪ 24 ،‬اصل یا ری( سجید را همانطور که در‬ ‫نج‬
‫کتاب مقدس مده شکل می دهند ببینیدا‬
‫و گرداگرد تخت‪ ،‬بیست و ههار تخت است؛ و بر ن‬
‫تختها‪ ،‬بیست و ههار پیر دیدم تمکاشجه ‪4‬ا‪)4‬‬

‫‪42‬‬
‫انجیل‬

‫این ‪ 24‬اصل‪ ،‬که خلقت تاریکی یا مایا را کامل کردند‪،‬‬


‫نجا‬ ‫هیدی به جد بس جهل و توهم یا ویدیا نیستند؛ و ا‬
‫که این جهل همانطور که در باه بدان اشاره شد‪ ،‬تنها ا‬
‫انیاره ها و تصوراتی صرف تشکیل می شود‪ ،‬خلقت در واقع‬
‫هیچ وجود قائم به هاتی ندارد‪ ،‬و هیدی به جد نمای( صرف‬
‫انیارها و تصورات نیست؛ نمای( صرف انیارها و تصوراتی‬
‫است در هات ابدی یا خدا یا پدر‬

‫سوترای سیزدهم‬

‫این کائنات به چهارده سپهر‪ ،‬هفت سوارگا و هفات پاتااالس‬


‫تقسیم می شود‪.‬‬

‫هفت سپهر یا سوارگا‪ .‬حال به توصیف این کائنات می‬


‫پردا یم این کائنات ا هات ابدی یا خدا غا شد و به سوی‬
‫پایین تا خلقت مادی ادامه یافت که در میان هجت سپهر‬
‫مختلف‪ ،‬سوارگا یا لوکا شکل گرفت‬

‫‪43‬‬
‫انجیل‬

‫سپهر هفتم‪ ،‬ساتیا لوکا‪ .‬نخستین سپهر‪ ،‬ساتیا لوکا‪ ،‬سپهر‬


‫خدا یا تنها هات حقیقی یا سات‪ ،‬در این جهان قرار دارد هیچ‬
‫نامی نمی تواند ن را توصیف کند‪ ،‬با هیچ هیدی در این‬
‫خلقت تاریکی یا نور نمی توان ن را شرح داد این سپهر ا‬
‫این رو‪ ،‬ناما‪ ،‬بی نام نامیده می شود‬
‫ششمین سپهر‪ ،‬تاپو لوکا‪ .‬سپهر بعدی در این ترتیب‬
‫تاپولوکا‪ ،‬سپهر روح مقدس می باشد که شکیبایی جاودان‬
‫نجا که این سپهر تحت تاثیر هیچ انیاره محدودی‬ ‫است ا‬
‫قرار نمی گیرد برای همیشه بی هیچ شجتیی باقیست بدان‬
‫سبب که این سپهر حتی بوسیله پسران خدا نید دست یافتنی‬
‫نیست بدان گما یا غیرقابل دسترس می گویند‬
‫پنجمین سپهر‪ ،‬جانا لوکا‪ .‬سپهر بعدی‪ ،‬جانالوکا‪ ،‬سپهر‬
‫انعکاس معنوی یا پسران خدا است جاییکه که در ن ایده ی‬
‫نجا که این‬ ‫خود به عنوان هویتی جدا شکل می گیرد ا‬
‫سپهر ورای قوه ادراک هر کسی در خلقت تاریکی‪ ،‬مایا می‬
‫باشد‪ ،‬هکشایا یا غیر قابل درک نامیده می شود‬
‫سپهر ماهار لوکا‪،‬‬ ‫چهارمین سپهر‪ ،‬ماهار لوکا‪ .‬سپ‬
‫سپهر مادهتاتم)‪ ،‬غا خلقت تاریکی یا مایا قرار دارد‪ ،‬جاییکه‬
‫روح متجلی می شود و انعکاس می یابد این سپهر‪ ،‬این لین‬

‫‪44‬‬
‫انجیل‬

‫ارتباط دهنده‪ ،‬تنها راه بین روح و خلقت مادی می باشد و‬


‫بدین خاطر باب یا داساما دوارا نامیده می شود‬
‫سومین سپهر‪ ،‬سوارا لوکا‪ .‬گرداگرد این ماده تاتم‬
‫مرتع()‪ ،‬سوارا لوکا‪ ،‬سپهر نیروها یا ئورا تهاله) مغناطیسی‬
‫قرار دارد مشخصه این سپهر‪ ،‬عدم وجود هر گونه خلقتی‬
‫تحتی اندام ها و بژه هایشان یا اسباب مادی لطیف) است و‬
‫ماها سونیا یعنی خال بدرگ نامیده می شود‬
‫دومین سپهر‪ ،‬بهو وارا لوکا‪ .‬سپهر بعدی‪ ،‬بهو وارا لوکا‪،‬‬
‫نجا که مواد ناویژه‬ ‫سپهر خصوصیات الکتریکی می باشد ا‬
‫خلقت تمواد فیدیکی) به طور کلی در این سپهر وجود ندارند‪،‬‬
‫و تنها نمودشان ا طریق مواد لطیف است ن را سونیا یا‬
‫خالیی عادی می نامند‬
‫سپهر او ‪ ،‬باهو لوکا‪ .‬خرین و پایین ترین سپهر‪،‬‬
‫باهولوکا‪ ،‬سپهر ماده ناویژه خلقت می باشد که همیشه برای‬
‫هر شخصی قابل رویت می باشد‬
‫نجا که خدا انسان را به‬ ‫هفت کلیسا یا ساپتا پاتاالس‪ .‬ا‬
‫تصویر خود خلق کرد‪ ،‬بنابراین کالبد انسان شبیه تصویری ا‬
‫این کیهان می باشد جسم مادی بشر‪ ،‬دارای هجت مکان‬
‫حیاتی است که پاتاهس نامیده می شود بشر با حرکت به‬

‫‪45‬‬
‫انجیل‬

‫سمت خود حقیقی اش و پیشرفت در مسیری صحیح‪ ،‬نور‬


‫معنوی را در این مکان ها دریافت می کند که در کتاب‬
‫مقدس به عنوان کلیساهای بسیار توصیف می شوند؛ نورهایی‬
‫همچون ستاره ها در نجا درک می شوند که همچون گروه‬
‫فرشتیان هستند ببینیدا‬
‫رو برگردانیدم و هون رو گردانیدم‪ ،‬هجت هراغدان‬ ‫پ‬
‫طال دیدم؛‬
‫و در میان هجت هراغدان‪ ،‬شبیه پسرِ انسان را‬
‫و در دست راست خود هجت ستاره داشت‬
‫این هجت ستاره‪ ،‬فرشتیان هجت کلیسا هستندا و هجت‬
‫هراغدان که دیدی‪ ،‬هجت کلیسا میباشند‬
‫تمکاشجه ‪1‬ا ‪)20 ،16 ،13 ،12‬‬

‫طبقات خلقت یا چهارده بهوواناا‪ .‬باهی هجت سوپهر یوا‬


‫سوارگا و هجت پاتاهس هکر شده‪ ،‬ههارده طبقه مشخصوی ا‬
‫خلقت یا ههارده بهووانا شکل گرفتند‬

‫‪46‬‬
‫انجیل‬

‫سوترای چهاردهم‬

‫پورشا با هفت کوشا یا شات پوشیده می شود‪.‬‬

‫پنج یجاب یا غالف یا کوشا یا شات این پورشوا‪ ،‬پسور‬


‫خدا‪ ،‬بوسیله پنج غالف پوشیده می شود‪ ،‬نها همچون حجاب‬
‫هایی هستند که پورشا یا پسر خدا را پوشانده اند که به نهوا‬
‫کوشا یا شات می گویند‬
‫قلب‪ ،‬اولین کوشا اولین غالف ا پنج حجاب‪ ،‬قلب‪ ،‬هیتا‬
‫یا اتم می باشد که تشکیل شده است ا ههار انیاره که پی(‬
‫ا این هکر شد که عبارتند ا احساس می کند یا لوذت موی‬
‫برد و ا این رو جاییاهی برای سرور یا ناندا می باشود کوه‬
‫ناندامایا کوشا یا حجاب لذت یا سرور نامیده می شود‬
‫بودهی‪ ،‬دومین کوشا (یجاب)‪ .‬نیروهای هاله مغناطیسی‪،‬‬
‫تجلی هایی ا هوش تبودهی) می باشند کوه نچوه حقیقوت‬
‫می کنند بنابراین جاییاه خرد یا جنانوا موی‬ ‫است را مشخ‬
‫باشد که جنانامایا کوشا نامیده می شود‬

‫‪47‬‬
‫انجیل‬

‫ذهن (ماناس)‪ ،‬سومین کوشاا‪ .‬سومین حجواب تکوشوا)‪،‬‬


‫کالبد ماناس یا ههن می باشد‪ ،‬که ا اندام های حواس تشکیل‬
‫شده‪ ،‬و همانطور که در باه هکر ن رفوت‪ ،‬مانومایوا کوشوا‬
‫نامیده می شود‬
‫پرانا‪ ،‬چهارمین کوشاا‪ .‬ههارمین‪ ،‬کالبد انورژی‪ ،‬نیوروی‬
‫حیات یا پرانا است تشکیل یافته ا ارگان های عملکوردی و‬
‫بنابراین پرانامایا کوشا یا حجاب نیروی حیات نامیده می شود‬
‫ماده ناویهه‪ ،‬زمخت یاا مااده فیزیکای‪ ،‬پنجماین کوشاا‬
‫پنجمین و خرین ا این دسته‪ ،‬ماده ناویژه‪ ،‬پوشو( خوارجی‬
‫اتم می باشد و ماده ی این دنیای مرئی را شکل می دهود کوه‬
‫سبب شکل گرفتن این دنیا شده و این دنیا مرئی را ایجاد موی‬
‫کند بدین خاطر در سانسکریت بدان ننا یا مغذی گجته و این‬
‫حجاب ننامایا کوشا نامیده می شود‬
‫عمل عشا‪ .،‬عمل دافعه‪ ،‬تجلی انرژی قادر متعال‪ ،‬ا ایون‬
‫رو کامل شد‪ ،‬عمل کش(تعشق قادر متعال در هسوته قلوب)‬
‫شروع به متجلی شدن می کند تحت تاثیر ایون عشوق قوادر‬
‫متعال یا این کش(‪ ،‬اتم ها به سمت یکدییر جذب می شوند‬
‫‪ ،‬گوا ی‪،‬‬ ‫تر می ینود و اشوکال اتریو‬ ‫و نددی‬ ‫نددی‬
‫تشین‪ ،‬مایع و جامد را به خود می گیرند‬

‫‪48‬‬
‫انجیل‬

‫قلمرو بی جاان بدین صوورت جهوان قابول رویوت بوا‬


‫خورشیدها‪ ،‬سیارات‪ ،‬و ماه ها که پادشاهی بی جان خلقت می‬
‫نامیم‪ ،‬مدین شد‬
‫قلمرو گیااهی‪ .‬به همین صورت‪ ،‬وقتی عمل عشق الهوی‪،‬‬
‫به خوبی بس یافت‪ ،‬تکامل ویدیا‪ ،‬جهلتهره تاریکی‪ ،‬مایوا‪،‬‬
‫انرژی متجلی شده قادر متعال)‪ ،‬شروع به بیرون مودن کورد‬
‫ننامایا کوشا‪ ،‬یا پوسته خارجی اتوم ا مواده مخوت شوکل‬
‫گرفت‪ ،‬حجاب نیروی حیات یا پرانایاما کوشا تحجاب شکل‬
‫گرفته ا کارما ایندریاها‪ ،‬ارگان های عملکردی) شوروع بوه‬
‫‪ ،‬اتم ها به مرکدشان سخت تور‬ ‫عمل کرد در حالت ارگانی‬
‫می هسبند‪ ،‬و به عنوان پادشاهی گیاهی در خلقت متجلی موی‬
‫شوند‬
‫قلمرو ییوانی‪ .‬وقتی پرانایاما کوشا بیرون مد‪ ،‬مانومایوا‬
‫کوشا تغالف تشکیل یافته ا جنانا ایندرین ها یا انودام هوای‬
‫حسی) شروع به شکل گرفتن کردند اتم ها تماده) نیاه می‬
‫تواند طبیعت جهان بیرونی را درک موی کننود و اتوم هوای‬
‫دییری با ماهیت مختلف را جذب می کنند و صورت هوایی‬
‫را شکل می دهد که بخ( ضروری برای لذت بردن اسوت و‬
‫بنابراین قلمرو حیوانی در خلقت شکل گرفت‬

‫‪49‬‬
‫انجیل‬

‫نوع بشار وقتی مانومایا کوشا بیرون مد‪ ،‬جنانامایا کوشا‬


‫تکالبد هوش تشکیل یافته ا نیرو ها) قابل ادراک شود ایون‬
‫اتم ها تماده ها)‪ ،‬قدرت انتخاب درست و اشتباه را پیدا کردند‬
‫و به انسان یا وجودی با قدرت منطق در خلقت تبدیل شدند‬
‫دواتا یا فرشاته‪ .‬وقتی بشر‪ ،‬روح الهی یا عشقِ گواه بور‬
‫همه هید را درون قلب( پرورش داد‪ ،‬قادر است توا جنانامایوا‬
‫براند نیاه لطیف ترین غالف‪ ،‬هیتوا یوا قلوب‬ ‫کوشا را پ‬
‫تمتشکل ا ههار انیاره)‪ ،‬متجلی می شود بشر نیاه دواتا یا‬
‫فرشته در خلقت نامیده می شود‬
‫رهایی‪ ،‬سانیاس وقتی قلب یا لطیف تورین غوالف نیود‬
‫کنار می رود‪ ،‬دییر هیچ هیدی بشور را در اسوارت خلقوت‬
‫تاریکی‪ ،‬مایا نیه نمی دارد انسان نیاه رها یا سانیاس‪ ،‬پسور‬
‫خدا می شود و به درون خلقت نور وارد می شود‬

‫سوترای پانزدهم و شانزدهم‬

‫‪50‬‬
‫انجیل‬

‫همانطور که اشیایی که در رویا می بینایم‪ ،‬وقتای بیادار مای‬


‫شویم‪ ،‬غیرواقعی است‪ ،‬به همان ترتیب ادراکاتمان هنگام بیداری‬
‫نیز به همین ترتیب غیرواقعی هستند‪ -‬مقوله ای استنتاجی‪.‬‬

‫یالت های خواب و بیداری‪ .‬وقتی بشر‪ ،‬نچه در هنیام‬


‫اطراف( تماده فیدیکی اطراف() ادراک‬ ‫بیداری ا محی‬
‫کرده است را با نچه در هنیام رویا ادراک می کند‪ ،‬مقایسه‬
‫کند‪ ،‬مشابهت موجود بین نها به طور طبیعی منجر به این‬
‫استنتا در او می شود که این جهان خارجی نید نچه به نظر‬
‫می رسد‪ ،‬نیست‬
‫وقتی به دنبال توضیحی بیشتری می رود‪ ،‬می فهمد که هموه‬
‫نچه در هنیام بیداری ا محی پیرامون ادراک کرده‪ ،‬اساسا‬
‫هیدی به جد تصوراتی صورف نیسوتند کوه بخواطر در هوم‬
‫میخته شدن عینیت های بیرونی با پونج انودام حسوی اش ا‬
‫طریق واسطه پنج اندام عملکردی اند به عبارت دییور‪ ،‬ایون‬
‫جهانی که ما هنیام بیداری ادراک می کنیم‪ ،‬در نتیجه به هم‬
‫میخته شدن‪ ،‬بژه های بیرونی تعینیت های بیرونی یا موواد‬
‫حواس) یا همان ویژگی های منجوی تشوکیل شوده ا پونج‬
‫نیروی درونی با پنج اندام حسی او تویژگی های مثبت شوان‬
‫‪51‬‬
‫انجیل‬

‫شامل شنیدن‪ ،‬دیدن‪ ،‬بویایی و ) ا طریق واسطه پنج انودام‬


‫عملکردیتویژگی های خنثی الکتریسیته ها) اند که بوجوود‬
‫می یند‬

‫این اتحاد سه گانه بژه بیرونی با اندام های حسی و اندام‬


‫گاهی)‬ ‫های عملکردی بوسیله عمل ههن تماناس یا ح‬
‫تحت تاثیر قرار می گیرد و بوسیله هوش تبودهی) درک و‬
‫فهم می شود بنابراین واضح است که همه ادراکاتی که بشر‬
‫در هنیام بیداری دارد‪ ،‬صرفا مساله ای با فرینی شده‪ ،‬ههنی‬
‫تپاروکشاجنانا) هستند‬

‫سوترای هفدهم‬

‫چه نیازی وجود دارد که گورویی‪ ،‬نجات دهنده ایای باشاد‪،‬‬


‫کسی که ما را به باکتی (عشا‪ ،،‬ایثاار و از خودگذشاتگی) و باه‬
‫ادراک یقیقت بیدار کند‪.‬‬
‫وقتی انسانی سات گوروی یا نجات دهنده اش را می یابد‪.‬‬

‫‪52‬‬
‫انجیل‬

‫وقتی انسانی با معرفتی صحیح ت پاروکشاجنانا)‪ ،‬بی‬


‫ار شی دنیای خارجی را می فهمد‪ ،‬مجتخر به مقام یوحنای‬
‫تعمید دهنده‪ ،‬شخصیت الهی می شود‪ ،‬او که شاهد نور بود و‬
‫بعد ا اینکه عشق قلبی اش‪ ،‬این هدیه بهشتی طبیعت رشد‬
‫یافت‪ ،‬به مسیح شهادت داد‬
‫هر جوینده ی صادق پیشرفته ای ممکن است‪ ،‬این بخت‬
‫و اقبال را داشته باشد تا همراه هنین شخصیت های خداگونه‬
‫ای شود‪ ،‬نانکه با مهربانی ممکن است بر سر راه او به عنوان‬
‫معلم معنوی‪ ،‬سات گورو‪ ،‬ناجی قرار گیرند با تبعیت مشتاقانه‬
‫ا احکام مقدس این اشخاص الهی‪ ،‬بشر قادر به جهت دادن به‬
‫همه ی اندام های حسی اش به سمت درون به سمت باب‬
‫درونی جهان که بدان تریکوتی‪ ،‬سینسوریوم‪ ،‬یا سوشومنادوارا‬
‫نید می گویند‪ ،‬می شود‪ ،‬انچه مرکد مشترکشان است و‬
‫و‬ ‫و وا را درک می کند‪ ،‬بان‬ ‫جائیکه وی‪ ،‬این بان‬
‫وایی همچون صوت کوبشی خاص‪ ،‬این ارتعاش کیهانی که‬
‫همان‪« ،‬کلمه»‪ « ،‬من»‪« ،‬اوم» است؛ و کالبد نورانی فرستاده‬
‫خدا رادها را می بیند‪ ،‬که در کتاب مقدس به عنوان طالیه دار‬
‫یا یوحنای تعمید دهنده نماد پردا ی می شود ببینیدا‬

‫‪53‬‬
‫انجیل‬

‫این را میگوید مین‪ ،‬این شاهد حقیقی و صدّیق‪ ،‬که‬


‫ابتدای خلقت خداست تمکاشجه ‪14‬ا‪)3‬‬

‫ایستاده بر در میکوبم؛ اگر کسی وا مرا بشنود و‬ ‫این‬


‫در را با کند‪ ،‬به ندد او درخواهم مد و با وی شام خواهم‬
‫خورد و او نید با من تمکاشجه ‪20‬ا‪)3‬‬

‫خدا یحیای پیامبر را فرستاد او ن نور نبود بلکه‬


‫فرستاده شد تا بدان نور شهادت دهد یحیی گجتا من‬
‫صدای دمی گریان در بیابان هستم‪ ،‬که مسیر مستقیم به‬
‫سمت پروردگار را می سا د » تیوحنا ‪1‬ا ‪)23 ،8 ،6‬‬

‫رودهای گنگا‪ ،‬جمونا یا اردن‪ ،‬این جریان های مقدس‪.‬‬


‫نجا که همچون جریانی ا‬ ‫بخاطر طبیعت ویژه این صُوت‪ ،‬ا‬
‫منطقه ناشناخته باه که سرا یر می شود و خود را در ماده‬
‫های‬ ‫مخت خلقت رها می کند‪ ،‬به شکل تمثیلی در مسل‬
‫مختلف با نام های رودخانه های مختلجی که مقدس برمی‬
‫توس‬ ‫شمردن‪ ،‬نشان داده شده است؛ برای مثال‪ ،‬گن‬

‫‪54‬‬
‫انجیل‬

‫وایشناوا‪ ،‬و اردن تجوردن) بوسیله‬ ‫هندوان‪ ،‬جامونا‪ 1‬توس‬


‫مسیحیان‬
‫دومین تولد‪ .‬انسان ا طریق بدن نورانی اش‪ ،‬با اعتقاد به‬
‫وجود این نور حقیقی ‪ -‬این حیاتبخ( کائنات‪ -‬غسل تعمید‬
‫می یابد یا به عبارت دییر در جریان مقدس صوت جذب می‬
‫شود غسل تعمید‪ ،‬بنابراین همانطور که در مورد ن صحبت‬
‫شده‪ ،‬دومین تولد بشر می باشد و باکتی یوگا تیوگای عشق و‬
‫سرسپردگی)‪ 2‬نامیده می شود که بدون ن بشر هرگد نمی‬
‫تواند جهان درونی حقیقی‪ ،‬پادشاهی خدا را درک کند ببینیدا‬
‫که به این دنیا می ید‪،‬‬ ‫ن نور واقعی مد تا به هر ک‬
‫بتابد تیوحنا ‪1‬ا ‪)9‬‬
‫براستی‪ ،‬براستی‪ ،‬عین حقیقت را می گویم‪ ،‬اگر تولد تا ه‬
‫پیدا نکنی‪ ،‬هرگد نمیتوانی ملکوت خدا را ببینی تیوحنا ‪3‬ا ‪)3‬‬
‫درک واقعی‪ ،‬آپاروکشاجنانا‪ .‬در این وضعیت‪ ،‬پسر بشر‬
‫شروع به توبه کرده و ا این خلقت مادی ناویژه روی برمی‬
‫گرداند‪ ،‬و به سمت الوهیت(‪ ،‬وجود ابدی اش‪ ،‬خدا حرکت‬

‫‪ - 1‬تیشنا ت پرستندگاا یشنو‪ ،‬خدت در شکل نرهدترنده وا‬


‫‪ - 2‬تتحاد با خدت تز طریق عشق‪ ،‬کششش که به طور ثابت تنساا رت به سمت‬
‫پادشاهی پر ردگاهش عی کشاند ناشر)‪.‬‬
‫‪55‬‬
‫انجیل‬

‫می کند وقتی گسترش توهم تجهل) متوقف می شود‪ ،‬بشر به‬
‫تدریج مشخصه حقیقی این خلقت تاریکی یا مایا را درک می‬
‫کند و ن را به عنوان نمای( صرفی ا انیاره های طبیعت‬
‫اعظم متعلق به من متعال‪ ،‬تنها جوهر حقیقی درک می کند‬
‫این درک درست‪ ،‬پاروکشاجنانا نامیده می شود‬

‫سوترای هجدهم‬

‫وقتی شخصی یگانگی خویش را با خود جهانی‪ ،‬این واقعیات‬


‫اعظم تشخیص داد‪ ،‬رستگاری (کایوالیا) یاصل می شود‪.‬‬

‫سانیاس یا مسیح این ناجی تدهین شده وقتی تمام‬


‫گسترش های توهم و جهل ها کنار می رود‪ ،‬قلب‪ ،‬که به‬
‫کننده نور‬ ‫طور کامل روشن و پاک شده‪ ،‬دییر صرفا منعک‬
‫حقیقی نیست‪ ،‬بلکه همچنین ن نور معنوی را به روشنی‬

‫‪56‬‬
‫انجیل‬

‫و تدهین می شود‪ ،‬انسان‬ ‫متجلی می کند و ا این رو تقدی‬


‫تبدیل به سانیاس‪ ،‬رها‪ ،‬یا مسیح منجی‪1‬می شود ببینیدا‬
‫در همان وقت به من فرمودا هرگاه دیدی روح خدا ا‬
‫سمان مد و بر کسی قرار گرفت‪ ،‬بدان که او همان است‬
‫که منتظرش هستید اوست که مردم را با روحالقدس تعمید‬
‫خواهد داد تیوحنا ‪1‬ا ‪) 33‬‬
‫غسل تعمید در جریان نور ا طریق این نجات دهنده‪،‬‬
‫پسر بشر دوباره تعمید می شود یا در جریان نور معنوی جذب‬
‫می شود‪ ،‬و به ورای خلقت تاریکی‪ ،‬مایا صعود می کند‪ ،‬به‬
‫جهان معنوی وارد می شود و با پسر خدا تکه در سانسکریت‬
‫به معنای بهاسا هایتانیا یا پورشا است) یکی می شود‪ ،‬همانند‬
‫نچه برای عیسی ناصری روی داد در این حالت بشر برای‬
‫همیشه ا بند تاریکی‪ ،‬مایا رها می شود ببینیدا‬
‫اما او به تمام کسانی که به او ایمان وردند‪ ،‬این حق را‬
‫داد که فر ندان خدا گردند؛ بلی‪ ،‬فق کافی بود به نام(‬
‫ایمان ورند تیوحنا ‪1‬ا ‪)12‬‬

‫‪1‬‬
‫‪ -‬کسی که با وگاهی عسیحایی یکی عی شهود‪ ،‬وگهاهی عهننکس شهده تیهی تز پهدر‬
‫تبدی‪ ،‬خدت در خلقت عی باشد که حاضر در همه جا در کلمهه یها ت ‪ ،‬تیهن ترتنها‬
‫کیهانی عی باشد‪ .‬تز تین ر ت رهایی یافته یا تزتد شده تیی تز تاریکی عایا‪ ،‬یها تهوهت‬
‫جدتیی تز پدر تست‪.‬‬
‫‪57‬‬
‫انجیل‬

‫آنچه میگویم عین یقیقت است‪ .‬تا کسی از آب و‬


‫روح تولد نیابد‪ ،‬نمیتواند وارد ملکوت خدا شود‪( .‬یوینا‬
‫‪)5 :3‬‬

‫قربانی خود ا این رو وقتی بشر به جهان معنوی وارد‬


‫می شود تبدیل به پسر خدا می شود‪ ،‬وی نور جهانی‪ -‬روح‬
‫القدوس‪ -‬را به عنوان کلیتی کامل درک می کند و در می‬
‫یابد وی هیدی نیست به جد انیاره ایی محض که بر روی‬
‫هره ایی ا نور اوم قرار گرفته است نیاه خود را به روح‬
‫القدوس یا قربانیاه خدا تقدیم می کند؛ در محراب خدا‬
‫قربانی می کند؛ که عبارت ا رها کردن تصور بیهوده هویت‬
‫مجداست و با ییانه یکپارهه یکی می شود‬
‫کایوالیا‪ ،‬اتحاد بنابراین‪ ،‬با یکی شدن با روح مقدس‬
‫جهانی یا خدا‪ ،‬پدر‪ ،‬او با وجود واقعی‪ ،‬خدا یکی می شود این‬
‫اتحاد خود با وجود ابدی یا خدا‪ ،‬رستیاری تکایوالیا) نامیده‬
‫می شود ببینیدا‬

‫‪58‬‬
‫انجیل‬

‫نکه غالب ید‪ ،‬این را به وی خواهم داد که بر تخت من‬


‫با من بنشیند‪ ،‬هنانکه من غلبه یافتم و با پدر خود بر تخت او‬
‫نشستم تمکاشجه ‪3‬ا ‪)21‬‬

‫‪59‬‬
‫فصل سوم‬

‫رهایی‬

‫سوترای یکم‬

‫بدین خاطر آنجا میلی برای رهایی وجود دارد‪.‬‬

‫رهایی‪ ،‬هدف نخستین‪ .‬وقتی انسان حتی به شیوه ی‬


‫استنباطی‪ ،‬طبیعت حقیقی این خلقت و ارتباط حقیقی موجود‬
‫بین این خلقت و خودش را درک می کند؛ و بعالوه متوجه‬
‫می شود که تحت تاثیر مایا‪ ،‬تاریکی‪ ،‬کامال غافل شده است و‬
‫مقصد‬

‫تنها این بند و اسارت تاریکی است که او را نسبت به خود‬


‫حقیقی اش غافل کرده و موجب همه رنج های( شده‪ ،‬وی‬
‫اد شود و این‬ ‫طبیعتا می خواهد تا ا همه این رضالت ها‬
‫رهایی ا رضالت یا ادی ا بند مایا نخستین هدف ندگی(‬
‫می شود‬

‫سوترای دوم‬

‫رهایی‪ ،‬تثبیت پورشا (روح فردی‪ ،‬جیوا) در خود واقعی اش‬


‫است‪.‬‬

‫سکونت در خود آزادی است‪ .‬وقتی انسان خود را‬


‫به ورای انیاره ی خلقت تاریکی یا مایا می برد‪ ،‬و به‬
‫اد می‬ ‫طور کامل ا تاثیرش خار می شود‪ ،‬ا بند‬
‫شود و در خود واقعی اش‪ ،‬روح ابدی اش سکنی می‬
‫گدیند‬

‫‪61‬‬
‫مقصد‬

‫سوترای سوم‬

‫آنگاه همه دردهاا متوقاف مای شاود و باه هادف فرجاامین‬


‫واصل می شود (کما یقیقی‪ ،‬شناخت خدا)‬

‫رهایی‪ ،‬رستگاری است با حصول این رهایی‪ ،‬انسان ا‬


‫همه شجتیی های( رها می شود و همه خواسته های قلبی‬
‫اش بر ورده می شود‪ ،‬ا اینرو هدف فرجامین ندگی اش‬
‫تکمیل می شود‬

‫سوترای چهارم‬

‫در غیر اینصورت‪ ،‬تولدی بعد از تولد دیگر‪ ،‬انساان مصایبت و‬


‫بدبختی خواسته های ارضا نشده اش را تجربه می کند‪.‬‬

‫‪62‬‬
‫مقصد‬

‫چرا انسان رنج می کشد‪ .‬تا وقتی‪ ،‬به هر حال انسان خود‬
‫را با جسم مادی اش یکی بداند و سامان یافتن با من حقیقی‬
‫اش را فروگذارد‪ ،‬او احساس می کند نیا های( مطابق با‬
‫خواسته های قلبی اش بر ورده نشده است برای ارضا نها‬
‫مجبور است اغلب با جسم و خونی در مرحله ایی ا حیات‬
‫ظاهر شود و تحت کنترل تاثیر تاریکی‪ ،‬مایا قرار گیرد و‬
‫مجبور به رنج کشیدن‪ ،‬تحت همه شجتیی های حیات و‬
‫مرگ نه فق در حال حاضر بلکه در ینده نید شود‬

‫سوترای پنجم و ششم‬

‫آشفتگی های از آویدیا یا جهل متولد می شاوند‪ .‬جهال‪ ،‬درکِ‬


‫عدم وجود و عدمِ درک وجود می باشد‪.‬‬

‫جهل چیست؟ جهل یا ویدیا‪ ،‬عدم درک است یا درک‬


‫نادرستی است ا وجود هیدی که وجود ندارد بواسطه‬
‫ویدیا‪ ،‬بشر معتقد می شود که این خلقت مادی تنها هیدی‬
‫است که اساساً وجود دارد‪ ،‬هیدی فراسوی ن وجود ندارد‪،‬‬
‫فراموش می کند که این خلقت مادّی اساساً هیدی نیست و‬
‫‪63‬‬
‫مقصد‬

‫صرفا نمایشی ا انیاره ها بر روح جاویدان‪ ،‬این تنها وجود‬


‫حقیقی‪ ،‬فراسوی معقوهت خلقت مادی است این جهل تنها‬
‫هالشی مربوط به خودش نیست بلکه ریشه تمامی عذاب های‬
‫دییر بشر نید هست‬

‫سوترای هفتم تا دوازدهم‬

‫آویدیا یا جهل‪ ،‬با داشاتن قادرت دوگاناه باه عناوان نفاس‪،‬‬


‫وابستگی‪ ،‬نفرت و چسبیدن سفت و ساخت باه چیازی نماود مای‬
‫یابد‪.‬‬

‫‪64‬‬
‫مقصد‬

‫مایا یا نیروی تاریک‪ ،‬نفس (ایگو) و این چسبندگی سافت و‬


‫سخت را ایجاد می کند؛ قدرت قطبی مایا‪ ،‬وابساتگی (کشاش) و‬
‫تنفر (دشمنی) را موجب می گردد‪.‬‬
‫نفس در نتیجه فقدان قدرت تشخیص باین کالباد فیزیکای و‬
‫خود یقیقی نشات می گیرد‪.‬‬
‫چسبیدن نتیجه ایی از شرطی شدن طبیعی (اعتقاد باه طبیعات‬
‫اعتقااد باه روح بعناوان‬ ‫و قوانینش باه عناوان فرجاام‪ ،‬در عاو‬
‫نیروی علی همه چیز ) می باشد‪.‬‬
‫وابستگی و تعلا‪ ،‬باه معنای عطاش و شاوقی باه موضاوعات‬
‫بیرونی جهت کسب شادی و سرور می باشد‪.‬‬
‫نفاارت بااه معنااای میلاای باارای یااذف و از میااان برداشااتن‬
‫موضوعاتی است که موجبات ناخشنود است‪.‬‬

‫جهل‪ ،‬منبع همه آشفتگی هاست‪ .‬در جهت فهم اینکه‬


‫هطور جهل منبع همه شجتیی هاست ما بایستی به یاد داشته‬
‫باشیم تهمانطور که در فصل قبلی شرح ن رفت) که جهل‪،‬‬
‫ویدیا‪ ،‬همچون هره ای ا مایا یا تاریکی است که تکثیریافته‬
‫است‪ ،‬و بدین خاطر دو خاصیت مایا را دارد یکی ا این‬
‫کننده اش است که موجب عدم تالش‬ ‫خواص‪ ،‬قدرت تاری‬
‫دمی جهت به دست وردن هیدی فراسوی خلقت مادی می‬

‫‪65‬‬
‫مقصد‬

‫یا سمیتا را بوجود می‬ ‫کننده‪ ،‬نج‬ ‫شود این قدرت تاری‬
‫اورد که موجب می شود‪ ،‬فرد خود را با این جسم مادی اش‬
‫هویت دهد‪،‬که هیدی به جد مجموعه ای ا اتم ها یا هراتی ا‬
‫نیروی جهانی نیست؛ و هسبیدن سجت و سخت یا بهینیویسا‪،‬‬
‫اعتقاد به ار ش و اعتبار غایی این خلقت مادی است‬
‫با اعتقاد به دومین خاصیت مایا‪ ،‬ویدیا یا جهل در شکل‬
‫متکثرش‪ ،‬موجب کششیتجذبی) به سوی موضوعات معینی و‬
‫نی) به موضوعات دییر می شود بنابراین‬ ‫نجرت و تنجرتپ‬
‫نچه جذاب به نظر می ید‪ ،‬موضوعات بیرونی لذت بخ( یا‬
‫شادی ورش را فراهم کرده و موجب وابستیی و تعلق خاطر‬
‫یا کششی نسبت به هید هایی یا راجا می شود نچه در بیرون‬
‫ن دوری می شود‪ ،‬موضوعاتی هستند که تولید درد می‬ ‫ا‬
‫کنند و بدین خاطر بیدای‪ ،‬نجرت یا دوشا شکل می گیرد‬

‫سوترای سیزدهم‬

‫‪66‬‬
‫مقصد‬

‫ریشه درد‪ ،‬فعالیت های نفسانی اسات‪( ،‬براسااس تاوهم‬


‫شکل گرفته اند) که موجب بدبختی و سیه روزی می شود‪.‬‬

‫چرا بشر محدود می شود‪ .‬تحت تاثیر این پنج شوجتیی‬


‫یعنی جهل‪ ،‬منیت‪ ،‬وابستیی‪ ،‬نجرت و هسبیدن به دنیای مادی‬
‫انسان خود را درگیر کارهای نجسانی می کند کوه نتیجوه ن‬
‫رنج کشیدن اوست‬

‫سوترای چهاردهم و پانزدهم‬

‫هادف بشاار‪ ،‬رهاایی کاماال از ناخشانود و عاادم ساارور‬


‫است‪.‬‬
‫آن هنگام که او درد را به طاور کامال و بادون امکاان‬
‫بازگشت رها کرد‪ ،‬انسان به باالترین فرجام نائل شده است‪.‬‬

‫هدف فرجامین قلب‪ .‬همراه با توقف رنج به طور‬


‫کامل‪ ،‬هدف بالفصل قلب‪ ،‬رتا شکل می گیرد نابودی‬
‫کامل همه این رنج ها بدون امکان با گشت‪ ،‬پارامارتا‪،‬‬
‫هدف فرجامین می باشد‬

‫‪67‬‬
‫مقصد‬

‫سوترای شانزدهم تا بیست و یکم‬

‫وجود‪ ،‬آگاهی‪ ،‬و سرور سه میل و شوق (قلبی بشرند)‪.‬‬


‫آناندا یا سرور‪ ،‬رضایت قلبی است که باا دساتورالعمل هاای‬
‫که ناجی یا سات گورو می دهد به دست می آید‪.‬‬
‫چیت یا آگاهی یقیقی همانا نابودی کامل همه آشافتگی هاا‬
‫و رشد تمامی فضایل را به ارمغان می آورد‪.‬‬
‫سات یا وجود‪ ،‬با تشخیص جاودانگی همیشگی روح یاصال‬
‫می شود‪.‬‬
‫این سه کیفیت‪ ،‬طبیعت یقیقی بشر را شکل می دهند‪.‬‬
‫همه امیا و خواسته ها به طور کامل بارآورده مای شاوند و‬
‫همه بدبختی و سیه روزی ها رخت می بندد‪ ،‬و مقام پارام آرتا یاا‬
‫واالترین هدف یاصل می شود‪.‬‬

‫‪68‬‬
‫مقصد‬

‫الزامات راستین‪ .‬بشر طبیعتا‪ ،‬نیا بدرگی به سات یا‬


‫وجود؛ هیت یا گاهی؛ و ناندا یا سرور؛ احساس می کند‬
‫این سه کیجیت‪ ،‬احتیاجات راستین قلب بشرند و ربطی به‬
‫انجام کاری در بیرون ا خود او ندارند و همانطور که در‬
‫فصل قبل نید توضیح ن داده شد‪ ،‬اساسا نها دارایی هایی‬
‫متعلق به طبیعت راستین اویند‬
‫چطور بشر به سرور دست می یابد‪ .‬وقتی انسان اقبال‬
‫همراهی شخصیت الهی یا سات گورو تناجی) را یافت‪ ،‬و‬
‫مشتاقانه راهنمایی مقدس( را دنبال کرد‪ ،‬می تواند تمامی‬
‫تمرکد خود را به سمت درون متوجه کند و همه خواسته های‬
‫قلبی اش را بر ورد و ا اینرو رضایت‪ ،‬ناندا یا سرور راستین‬
‫را کسب می کند‬
‫چطور آگاهی نمود می یابد‪ .‬با قلبی راضی و خشنود‬
‫شده‪ ،‬بشر قادر به تمرکد توجه( بر هر هیدی که انتخاب‬
‫کند‪ ،‬می شود و تمامی جنبه های های( را درک می کند به‬
‫این ترتیب هیت یا اگاهی حقیقی نمود می یابد که همانا‬
‫گاهی ا تمامی تغییر و تحوهت طبیعت تا تجلی اولیه اش‬
‫یعنی "کلمه" یا " مین" یا "اوم" و حتی خود متعال واقعی‬
‫اش می شود و در جریان متعلق به ن جذب می شود‪ ،‬انسان‬

‫‪69‬‬
‫مقصد‬

‫تعمید داده می شود و شروع به توبه می کند و به سمت‬


‫نجا فرو افتاده بود‪ ،‬برمی‬ ‫الوهیت(‪ ،‬پدر جاویدان‪ ،‬که ا‬
‫گردد ببینیدا‬
‫بخاطر ر که ا کجا افتادهای و توبه کن‬ ‫پ‬
‫تمکاشجات ‪5‬ا‪)2‬‬
‫چگونه وجود تشخیص داده می شود‪ .‬بشر‪ ،‬با گاهی ا‬
‫وجود حقیقی اش و گاهی ا ماهیت این خلقت تاریکی یا‬
‫مایا‪ ،‬به سمت قدرت متعال مافوق ن حرکت می کند و به‬
‫تدریج همه پیشروی های جهل را بیرون می کند به این‬
‫ترتیب‪ ،‬ا کنترل این خلقت تاریکی رها می شود‪ ،‬و من‬
‫متعال حقیقی اش را به عنوان وجود حقیقی همیشه جاودان و‬
‫ابدی درک می کند ا این رو سات یا وجود منِ حقیقی و‬
‫واقعی‪ ،‬خود را نشان می دهد‬
‫چطور خواسته اصلی قلب یاصل می شود‪ .‬وقتی همه‬
‫احتیاجات قلب یعنی سات یا وجود؛ هیت یا گاهی؛ و ناندا‬
‫یا سرور‪ -‬حاصل شدند‪ ،‬جهل این مادر ضاللت ها‪ ،‬شروع به‬
‫محو شدن می کنند و متعاقبا همه شجتیی های این جهان‬
‫مادی‪ ،‬که ریشه همه رنج هایند‪ ،‬برای همیشه فرو می ریدند‬
‫ا این رو هدف فرجامین قلب حاصل می شود‬

‫‪70‬‬
‫مقصد‬

‫سوترای بیست و دوم‬

‫هنگامی که تمام خواسته های طبیعت اش یاصل شد‪ ،‬بشر نه‬


‫تنها بارتاب دهنده نور الهی است بلکه به طور فعاالنه ایی باا روح‬
‫یکی می شود‪ .‬این یالت را کایوالیا‪ ،‬یگانگی می نامند‪.‬‬

‫چطور بشر نجات می یابد‪ .‬در این حالت‪ ،‬همه احتیاجات‬


‫بر ورده شده و هدف فرجامین حاصل می شود‪ ،‬قلب به طور‬
‫کامل پاک می شود و بجای انعکاس صرف نور حقیقی‪ ،‬به‬
‫طور فعاهنه ایی ن را متجلی می کند بشر ا اینروی بوسیله‬
‫می شود‪ ،‬تبدیل به مسیح یا ن‬ ‫روح مقدس تدهین و تقدی‬
‫ناجی تدهین شده می شود و با ورود به پادشاهی نور معنوی‪،‬‬
‫تبدیل به پسر خدا می شود‬
‫در این حالت‪ ،‬بشر خودش را به عنوان هره ایی ا روح‬
‫مقدس جهانی درک می کند و ایده ی بیهوده هویت مجدای(‬
‫را رها می کند و خود را با روح جاویدان یکی می کند؛ که‬
‫همانا یکی شدن و ییانیی با خدا یا پدر می باشد این اتحاد‬

‫‪71‬‬
‫مقصد‬

‫خود با خدا‪ ،‬کایوالیا یا رستیاری است که هدف فرجامین‬


‫همه ی موجودات مخلوق است ببینیدا‬
‫فق ایمان داشته باش که من در خدای پدر هستم و او در‬
‫من است تیوحنا ‪11‬ا‪)14‬‬

‫‪72‬‬
‫فصل چهارم‬

‫آیین‬

‫سوترای اول تا چهارم‬

‫قربانی یا یانجاا عباارت اسات از ریاضات (تاپااس)‪ ،‬مطالعاه‬


‫عمی‪( ،‬سوادهیایا) و تمرین مدیتیشن بر اوم (برهمانیدهانا) است‪.‬‬
‫آیین‬

‫ریاضت‪ ،‬صابر و تحمال یاا آراماش ذهنای در هماه شارایط‬


‫(تعادلی در میانه ی دوگانگی اساسی مایا همچاون سارد و گارم‪،‬‬
‫درد و لذت و غیره)‪.‬‬
‫سوادهیایا شامل خواندن یا گوش سپردن به یقیقت معناوی‪،‬‬
‫تعم‪ ،‬در آن و شکل دادن به مفهوم روشنی از آن می باشد‪.‬‬
‫مدیتیشن بر پرانااوا یاا صاوت الهای اوم‪ ،‬تنهاا راه باه ساوی‬
‫برهمن (روح) و نجات می باشد‪.‬‬

‫تبیین صبر‪ ،‬ایمان‪ ،‬و کار مقدس‪ .‬تاپاس ریاضت مذهبی‬


‫یا صبر هم در شادی و هم در هنیام رنج می باشد سوادهیایا‪،‬‬
‫مطالعه همراه با توجه عمیق تمانانا) است که به ن سراوانا‬
‫نید می گویند و شکل دادن به دیدگاهی در مورد ایمان‬
‫حقیقی‪ ،‬در مورد من متعال‪ ،‬نیدیدهیاسانا نام دارد‪ ،‬که عبارت‬
‫نچه من هستم‪ ،‬ا کجا مده ام و به کجا خواهم‬ ‫است ا‬
‫رفت‪ ،‬برای هه مده ام‪ ،‬و مسائلی دییر در رابطه با این من‬
‫متعال را شامل می شود برهمانیدهانا‪ ،‬تعمید یا یکی کردن‬
‫خود در جریان صوت مقدس تپراناوا‪ ،‬اوم) می باشد که عمل‬
‫مقدسی برای وصول به نجات و رستیاری است و تنها راهی‬
‫می باشد که بدان وسیله بشر می تواند به الوهیت(‪ ،‬پدر‬
‫جاودان(‪ ،‬جائیکه ا نجا فرو افتاده است‪ ،‬با گردد ببینیدا‬
‫‪74‬‬
‫آیین‬

‫اعمال و محبّت و خدمت و ایمان و صبر تو را میدانم و‬


‫اینکه اعمال خر تو بیشتر ا اوّل است تمکاشجات ‪19‬ا‪)2‬‬

‫سوترای پنجم و ششم‬

‫اوم از طری‪ ،‬پرورش عش‪ ،‬فطری قلبای (سارادها)‪ ،‬شاجاعت‬


‫اخالقی (ویریا)‪ ،‬یافظه الهی یا آنچه از مقدسات فرد به یااد دارد‬
‫(سمریتی یا به یادمانده ها) و تمرکز صاحیح (ساامادهی) شانیده‬
‫می شود‪.‬‬
‫سراددها‪ ،‬شدت عش‪ ،‬فطری قلبی می باشد‪.‬‬

‫چگونه صوت مقدس متجلی می شود‪ .‬این صُوت مقدس‬


‫«پراناوا شابد» به طور متناوب ا طریق پرورش و شوق‬
‫نسبت به عشق فطری قلبیتسرادها)؛ شجاعت اخالقی تویریا)؛‬
‫درک درست ا مقدسات تسمریتی)؛ و تمرکد درست‬
‫تسامادهی) متجلی می شود‬

‫‪75‬‬
‫آیین‬

‫فضیلت عش‪ .،‬عشق فطری قلبی‪ ،‬پی( شرط اصلی برای‬


‫وصول به حیاتی مقدس می باشد وقتی این عشق‪ ،‬این هدیه‬
‫بهشتی طبیعت‪ ،‬در قلب پدیدار می شود‪ ،‬همه علل هیجانات و‬
‫شجتیی ا سیستم دوده می شود و ن را به سمت حالت‬
‫طبیعی کامل ارام می کند؛ و با تقویت قدرت های حیاتی‪،‬‬
‫همه مواد خارجی مانند میکروب های مسبب بیماری را ا‬
‫طریق روش های طبیعی همچون عرق و سایر روش ها بیرون‬
‫می راند ا این رو بشر را به لحاظ جسمی و ههنی به طور‬
‫کامل سالم می سا د و او را قادر به درک مجهوم درست‬
‫طبیعت می کند‬
‫وقتی این عشق در بشر توسعه یافت‪ ،‬این عشق او را قادر‬
‫به فهم حالت راستین من حقیقی اش به عالوه دییر شرای‬
‫پیرامون( می سا د‬
‫ا این عشق رشد یافته‪ ،‬انسان بخت و اقبال‬ ‫با کم‬
‫کسب همراهی انسان های خدای گونه‪ ،‬این شخصیت های‬
‫الهی را پیدا می کند و برای همیشه رها می شود بدون این‬
‫عشق‪ ،‬بشر نمی تواند به شیوه طبیعی ندگی کند‪ ،‬و نه می‬
‫کامل را جهت سعادت( به دست‬ ‫تواند همراهی با شخ‬
‫ورد؛ وی اغلب هیجان ده می شود؛ این هیجان دگی‬

‫‪76‬‬
‫آیین‬

‫بخاطر ورود مواد نادرست در سیستم( در نتیجه اشتباه در‬


‫درک راهنمایی طبیعت حاصل می شود و متعاقبا به لحاظ‬
‫جسمی و ههنی رنج می برد او هرگد نمی تواند هیچ صلحی‬
‫را به هر روی درک کند و ندگی اش ماللت بار می شود ا‬
‫این روی پرورش این عشق‪ ،‬این هدیه ی بهشتی‪ ،‬پی( نیا‬
‫اصلی برای وصول به رستیاری مقدس است؛ گامی به جلو‬
‫برداشتن به سوی این رستیاری برای بشر بدون عشق امکان‬
‫ناپذیر است ببینیدا‬

‫میدانم اعمال تو را و مشقّت و صبر تو را و اینکه متحمّل‬


‫اشرار نمیتوانی شد و نانی را که خود را رسوهن میخوانند‬
‫و نیستند مودی و ایشان را دروغیو یافتی؛‬
‫و صبر داری و بخاطر اسم من تحمّل کردی و خسته‬
‫نیشتی‪.‬‬
‫لکن بحثی بر تو دارم که محبّت نخستین خود را ترک‬
‫کردهای تمکاشجه ‪2‬ا‪)4-2‬‬

‫سوترای هفتم و هشتم‬

‫‪77‬‬
‫آیین‬

‫شاااجاعت اخالقااای (ویریاااا) باااا پااارورش عشااا‪ ،‬فطاااری‬


‫قلبی(سرادها)‪ ،‬همسو کردن عش‪ ،‬فردی به سوی گورو و تبعیات‬
‫مشتاقانه از دستور العمل هایش برمی خیزد‪.‬‬
‫آنانکه کاه آشافتگی هایماان را برطارف مای ساازند‪ ،‬شاک‬
‫هایمان را می زدایند و صلح را ارزانی می دارند‪ ،‬معلماان یقیقای‬
‫هستند‪ .‬آنها عمل خادایی را انجاام مای دهناد‪ .‬روی مقابال شاان‬
‫(کسانی که شک ها و مشکالتمان را افزون مای کنناد) بارای ماا‬
‫مضرند و بایستی از آنها همچون سم پرهیز شود‪.‬‬

‫همانطور که در فصل قبل مد‪ ،‬این خلقت‪ ،‬اساسا هیودی‬


‫به جد نمای( صرف انیاره طبیعت بر ییانه وجود واقعی یوا‬
‫خدا یا پدر ابدی نیست او که گورو یا متعال در ایون جهوان‬
‫است ا این روی همه هیدهای این خلقت وجودی مجودا ا‬
‫این گورو‪ ،‬پدر متعال و خودِ خدا نیستند‪ ،‬که در تکثور درک‬

‫‪78‬‬
‫آیین‬

‫می شوند در تکثری ا نمودها و صورت های هندهیه ی این‬


‫نمای( طبیعت درک می شوند ببینیدا‬

‫عیسی جواب دادا «میر در تورات شما نوشته نشده ”شما‬


‫خدایان هستید“؟ تیوحنا ‪34‬ا‪)10‬‬
‫من شما را ”خدایان“ خواندم و لقب ”فر ندان خدای‬
‫متعال“ را به شما دادم تمدامیر ‪6‬ا‪)82‬‬

‫ورای این خلقت‪ ،‬انچه که ما را ا نیون بختی ها و ش‬


‫هایمان می رهاند و صلح را برای ما اعم ا جاندار و بی جان‬
‫به ارمغان می ورد‪ ،‬هرهند ناهید هم باشد‪ ،‬مستحق حداکثر‬
‫احترام مان می باشد حتی اگر ن هید توس دییران ننیین‬
‫شمرده شود‪ ،‬بایستی به عنوان سات تناجی) پذیدفته شود و‬
‫همراهی اش همچون تصویر خدا پذیرفته شود نچه برعک‬
‫عمل می کند یعنی‪ ،‬صلح مان را برهم می ریدد‪ ،‬ما را به ش‬
‫می اندا د‪ ،‬و موجب بدبختی و سیه رو ی مان می شود‪ ،‬به‬
‫عنوان هر خوبی ها یا سات بایستی در نظر گرفته شود و ا‬
‫ان بایستی احترا شود قدیسان هندی سخنی دارندا‬

‫‪79‬‬
‫آیین‬

‫بعضی فکر می کنند خدایان در ب تیعنی در عناصر‬


‫طبیعت) وجود دارند در حالیکه دانا‪ ،‬فکر می کند نها در‬
‫بهشت تجهان اختری) وجود دارند؛ نادان نها را در هوب و‬
‫تیعنی در تصاویر یا سمبل ها) می جوید‪ ،‬اما یوگی خدا‬ ‫سن‬
‫را در جاییاه مقدسِ من متعال خودش می شناسد‬
‫برای وصول به رهایی‪ ،‬بشر با توجه به سطح تکامل(‬
‫هیدی را که قادر به درک نند‪ ،‬به عنوان ناجی شان بر می‬
‫گدینند هون در کل‪ ،‬مردم فکر می کنند که مریضی‪ ،‬بالیی‬
‫نجا که ب‪ ،‬هنیامی که به درستی تهیه‬ ‫دردناک است‪ ،‬و ا‬
‫شود‪ ،‬موجب برطرف شدن بیماری می شود‪ ،‬انسان جاهل‬
‫ممکن است خود ب را بعنوان الهه و خدا برگدیند‬
‫فیلسوفان قادر به درک نور الکتریکی درونی هستند که‬
‫درون نها را روشن می کند‪ ،‬عشق قلبی شان را که به طور‬
‫الکتریکی به سمت ن نور جاریست که نها را ا همه علل‬
‫شجتیی ها و هیجانات می رهاند‪ ،‬یافته اند سیستم شان را به‬

‫‪80‬‬
‫آیین‬

‫سوی حالت نرمال ارام می کنند و با نیرو دادن به قدرت های‬


‫حیاتی شان‪ ،‬نها را به طور کامل هم به لحاظ جسمی و هم به‬
‫لحاظ ههنی سالم می سا ند نها نیاه این نور را به عنوان‬
‫اههه یا خدا یا ناجی شان می پذیرند‬
‫را به‬ ‫دم نادان در ایمانی کور‪ ،‬تکه ایی هوب یا سن‬
‫عنوان ناجی شان یا خدایشان در دنیا می پذیرند این بدان‬
‫خاطر است که عشق فطری قلبی شان با بهره ا گرای( و‬
‫میل انرژیکی ن الهه رشد کند‪ ،‬و ن ناجی نها را ا همه‬
‫علل شجتیی ها رها کند‪ ،‬و سیستم شان را به سمت حالت‬
‫نرمال ارام کند‪ ،‬و به قدرت های حیاتی شان نیرو دهد‬
‫استادان ا سوی دییر کنترل کاملی بر روی کل جهان مادی‬
‫دارند‪ ،‬نها اههه یا ناجی شان را در خود و نه در بیرون در‬
‫این دنیا یافته اند‬
‫ایترام به گورو با عشقی عمی‪ ،‬حج همراهی با گورو‬
‫تنها به همراهی فیدیکی با او نیست تا انجا که بعضی اوقات‬
‫این امر مقدور نیست)‪ ،‬بلکه در اصل به معنای همراهی قلبی‬
‫مان با اوست و به معنی یکی شدن با او در عمل و هماهن‬
‫کردن خودمان با اوست‬

‫‪81‬‬
‫آیین‬

‫این سخن اینیونه توس لرد بایکون اظهار شده استا "‬
‫انبوهی ا مردم به معنای همراهی نیست‪ ،‬بلکه تنها‬ ‫ی‬
‫همراهی با انسان‬ ‫گالری ا صورت هاست " بنابراین حج‬
‫های خدایی به معنای همراهی او با عشق قلبی شدیدتسرادها)‬
‫به معنی که در باه توضیح ن رفت‪ ،‬است با همراهی با‬
‫ویژگی ها و نمودهای( به طور کامل در ههن و با انعکاس او‬
‫بهمان ترتیب و تبعیت مشتاقانه ا تعالیم(‪ ،‬همانند بره است‬
‫ببینیدا‬

‫«نیاه کنید! این همان برّهای است که خدا فرستاده تا‬


‫برای مر ش گناهان تمام مردم دنیا قربانی شود تیوحنا‬
‫‪29‬ا‪)1‬‬

‫با انجام این کار‪ ،‬وقتی دم قادر به درک حالت لطیف‬


‫برادران الهی اش می شود‪ ،‬ممکن است اقبال باقی ماندن در‬
‫نها‬ ‫همراهی شان را به دست ورد و در همراهی هر کدام ا‬
‫که ممکن است بعنوان معلم معنوی اش‪ ،‬سات گور‪ ،‬ناجی‬
‫اش برگدیند‪ ،‬در ید‬
‫بنابراین‪ ،‬به صورت خالصه‪ ،‬شجاعت اخالقی تویریا) می‬
‫کسب‬ ‫تواند با پرورش عشق قلبی تسرادها) در شخ‬

‫‪82‬‬
‫آیین‬

‫شودکه عبارت است ا ‪ ،‬نثار کردن عشق فطری خود به‬


‫معلم(‪ ،‬با همراه شدن همیشیی اشتدر مجهومی درونی‬
‫همانطور که توضیح ن رفت)‪ ،‬و با تبعیت مشتاقانه ا‬
‫کامال راییان و‬ ‫دستورالعمل های مقدس معلم( که‬
‫خوبخودی داده می شوند‪ ،‬کسب شود‬

‫سوترای نهم تا یازدهم‬

‫شاااجاعت اخالقااای‪ ،‬بوسااایله رعایااات یاماااا (اخاااالق یاااا‬


‫خویشتنداری) و نیاما (ایکام مذهبی) قوی می شود‪.‬‬
‫یاما‪ ،‬عادم خشاونت نسابت باه دیگاران‪ ،‬راساتگویی‪ ،‬دزدی‬
‫نکردن‪ ،‬خویشتن داری و عدم یرص و طمع را در بر می گیرد‪.‬‬
‫نیاما‪ ،‬به معنی پاکسازی جسم و ذهن‪ ،‬قناعت در همه شارایط‬
‫و اطاعت و پیروی از تعالیم گورو می باشد‪.‬‬

‫‪83‬‬
‫آیین‬

‫ثبات و استقامت در شجاعت اخالقی‪ ،‬می تواند بوسیله‬


‫پرورش یاما‪ ،‬مدارای مذهبی حاصل شود که شامل پرهید ا‬
‫ظلم‪ ،‬عدم صداقت‪ ،‬طمع‪ ،‬ندگی غیرطبیعی‪ ،‬و دارائی های‬
‫غیره م می باشد و همچتین ا نیاما‪ ،‬واجبات مذهبی که شامل‬
‫پاکسا ی ههن و جسم‪ -‬پاکسا ی جسم به طور بیرونی و‬
‫درونی ا همه مواد بیرونی که موجب ترش شدن و ایجاد‬
‫انواع مختلف بیماری ها در این سیستم و پاکسا ی ههن ا‬
‫همه تعصبات‪ ،‬پی( داوری ها و دگم ها می باشد که شخ‬
‫را کوته فکر می سا د‪ -‬قناعت در همه شرای ؛ و اطاعت‬
‫نسبت به تعالیم مقدس اشخاص الهی‬
‫زندگی طبیعی چیست؟ برای فهم انچه ندگی طبیعی را‬
‫ندگی غیر طبیعی تشخی‬ ‫می سا د باید بتوانیم ن را ا‬
‫ندگی به انتخاب هایی بستیی دارد ‪ -1‬غذا ‪-2‬‬ ‫دهیم‬
‫سکونت و ‪ -3‬همراهی و مشارکت برای ندگی به شکلی‬
‫غریده حیوانی‬ ‫طبیعی‪ ،‬حیوانات پست تر این سه را با کم‬
‫شان و نیهبان های طبیعی که در ورودی های حسی شان‬
‫جای گرفته‪ -‬ارگان های دیداری‪ ،‬شنیداری‪ ،‬همسه‪ ،‬بویایی و‬
‫هشایی برمی گدینند در مورد بشر به طور کلی‪ ،‬به هر حال‬
‫این ارگان ها به شدت بوسیله ندگی غیرطبیعی ا همان‬

‫‪84‬‬
‫آیین‬

‫دوران طجولیت که توجهی به قضاوتشان نمی شود‪ ،‬منحرف‬


‫می شود بنابراین برای فهم اینکه نیا های طبیعی ما هیست‪،‬‬
‫باید بر مشاهده‪ ،‬تجربه و منطق تکیه کنیم‬
‫غذای طبیعی بشر چیست؟ نخست‪ ،‬برای تعیین غذای‬
‫طبیعی مان‪ ،‬بایستی به شکل گیری ارگان هایی که وظیجه ی‬
‫هضم و جذب و تغذیه را به عهده دارند‪ ،‬دندان ها و کانال‬
‫گوارش توجه کنیم؛ بایستی به تمایل طبیعی ارگان های حسی‬
‫که حیوانات را به سوی غذایشان راهنمائی می کنند؛ و به‬
‫نحوه تغذیه نسل جوان معطوف کنیم‬
‫معاینه دندان ها‪ .‬با معاینه داندان ها در می یابیم که در‬
‫حیوانات گوشتخوار‪ ،‬دندان های پیشین‪ ،‬توسعه کمتری یافته‬
‫اند‪ ،‬اما دندان های نی(‪ ،‬درا برجسته‪ ،‬صیقل داده شده و تید‬
‫برای دریدن شکار می باشند؛ دندانهای سیاب نید تیدند؛ این‬
‫داندان های تید هر هند روی هم قرار نمی گیرند اما بطور‬
‫کامل مناسب برای در کنار هم قرار گرفتن جهت جدا کردن‬
‫فیبرهای عضله ایی هستند‬
‫در حیوانات گیاهخوار‪ ،‬دندان های پیشی به طور برجسته‬
‫ایی توسعه یافتند‪ ،‬دندان های نی( ا رشد با مانده اندت اگر‬
‫صالح توسعه یافته‬ ‫هه گاهی اوقات مانند فیل به شکل ی‬

‫‪85‬‬
‫آیین‬

‫اند)‪ ،‬دندان اسیا به خوبی پهن و عریض شده و تنها با‬


‫میناهایی در دو طرف پوشانده شده است‬
‫در حیوانات میوه خوار‪ ،‬همه دندان ها تقریباً ارتجاع‬
‫یکسانی دارند؛ دندان های نی( خیلی کم برجسته تر‪،‬‬
‫مخروطی و نوک تید پهن و کند هستندتکه به طور مشخصی‬
‫برای دریدن شکار شکل نیرفته اند بلکه برای فشار قدرتمند‬
‫گذاشته شده است) دندان های سیا پهن و عریض هستند و‬
‫با میناهایی در باه پوش( داده شده اند که به منظور‬
‫جلوگیری ا حرکان جانبی ایجاد شده اند‪ ،‬اما برای جویدن‬
‫هشه نوک دار نمی شوند‬
‫در جانوران همه هیدخوار همچون خرس‪ ،‬ا سوی دییر‪،‬‬
‫دندان های پیشین مشابه دندان های پیشی گیاهخواران می‬
‫باشد‪ ،‬دندان های نی( همانند گوشتخواران می باشد و دندان‬
‫های اسیا هم نوک دار و هم پهن و عریض اند که بخاطر‬
‫انجام هر دو کارکرد این نوع دندان ها می باشد‬
‫حال اگر تشکیل دندان ها در انسان را بررسی کنیم درمی‬
‫یابیم که مشابه دندان های حیوانات گوشتخوار نیست و مشابه‬
‫دندان های گیاهخواران و همه هیدخواران نید نیست دقیقا‬
‫شبیه دندان هایی است که حیوانات میوه خوار دارند بنابراین‬

‫‪86‬‬
‫آیین‬

‫استنباط منطقی ن است که بشر حیوان میوه خوار یا خورنده‬


‫میوه می باشد‬
‫بررسی مجرای گوارش‪ .‬با بررسی مجرای گوارشی در‬
‫می یابیم که روده ی حیوانات گوشتخوار‪ 3 ،‬تا ‪ 5‬برابر عرض‬
‫بدنشان یعنی ا دهان تا مخر می باشد؛ و معده یشان اغلب‬
‫گوی مانند است روده های گیاهخواران ‪ 20 ،‬تا ‪ 28‬برابر‬
‫عرض بدنشان می باشد و معده یشان بیشتر توسعه یافته و‬
‫ساخت مرکبی دارد اما روده میوه خواران‪ 10 ،‬تا ‪ 12‬برابر‬
‫عرض بدنشان است؛ معدهایشان به نحوی پهن تر ا معده های‬
‫گوشتخواران است و دنباله ای در بخ( دوا دهه تبخ(‬
‫معده دوم عمل‬ ‫) دارد که با هدف ی‬ ‫غا ین روده باری‬
‫می کند‬
‫این دقیقا ساختی است که در موجودات انسانی می بینیم‪،‬‬
‫اگرهه ناتومی می گوید که روده انسان ‪ 3‬تا ‪ 5‬برابر عرض‬
‫بدن انسان است‪ -‬اشتباهی صورت گرفته بخاطر اندا ه گیری‬
‫بدن ا ا تا سر تا پاهاست در عوض اینکه ن را ا دهان‬
‫تا مخر اندا ه گیری کنند بنابراین دوباره می توانیم نتیجه‬
‫حیوان‬ ‫بییریم که بشر با در نظر گرفتن همه احتماهت ی‬
‫میوه خوار است‬

‫‪87‬‬
‫آیین‬

‫بررسی ارگان های یسی‪ .‬با نیاه به میل طبیعی اندام های‬
‫حسی که می تواند شاخصی باشد برای تعیین نچه مغذی است‬
‫و بدان وسیله همه حیوانات به سمت غذایشان هدایت می‬
‫شوند‪ ،‬در می یابیم که وقتی حیوانات گوشتخوار‪ ،‬شکار را می‬
‫یابند‪ ،‬بسیار محظوظ می شوند به گونه ایی که هشمانشان برق‬
‫می ند؛ جسورانه شکار را می درد و حریصانه خون جهنده را‬
‫می ند در مقابل‪ ،‬حیوان گیاهخوار حتی ا غذای طبیعی‬ ‫لی‬
‫اش اگر غشته به اندکی خون باشد اجتناب می کند و بدون‬
‫کردن ان را رها می کند حواس بویایی و هشایی اش‬ ‫لم‬
‫او را برای انتخاب علف ها و دییر بوته ها برای تامین‬
‫غذای( هدایت می کند که با طبع( مطابق باشد به طور‬
‫شان انها را به سمت‬ ‫مشابه حیوانات میوه خوار‪ ،‬نید ح‬
‫درختان و مین های میوه هدایت می کند‬
‫هایشان ا‬ ‫در بشر در همه نژادها‪ ،‬می بینیم که ح‬
‫بویایی گرفته تا شنیداری‪ ،‬دیداری هرگد نها را به سمت‬
‫دریدن حیوانات راهنمایی نمی کند؛ در مقابل حتی نمی توانند‬
‫دیدن هنین کشتارهایی را تاب بیاورند همیشه توصیه می‬
‫شود که کشتارخانه ها به دور ا شهرها انتقال یابند؛ انسان‬
‫اغلب احکام ممنوعیت سختی برای حمل و نقل بدون پوش(‬

‫‪88‬‬
‫آیین‬

‫گوشت های هشه وضع می کند یا می توان هشه را غذای‬


‫طبیعی انسان دانست وقتی که هم هشمان و هم دماغ انسان به‬
‫شدت به ن واکن( نشان می دهند؟ و تنها وقتیکه که طعم‬
‫و شکر گرفته شد‪،‬‬ ‫ضغم هشه با ادویه های مطبوع و نم‬
‫هنین واکنشی نشان نمی دهد ا سوی دییر‪ ،‬هطور طعم و‬
‫بوی میوه ها را دلپذیر و خوش یند می یابیم و به همان‬
‫شکلی که هستند اغلب ب دهان را راه می اندا ند! همچنین‬
‫می توان بیان داشت که دانه ها و ریشه های مختلف‪ ،‬دارای‬
‫بوی و طعم مطبوع هستند‪ ،‬هر هند که این بو و طعم ضعیف‬
‫باشد یا حتی وقتی نرسیده اند با هم برایمان دلپذیرند‬
‫بنابراین با هم بر اساس این بررسی ها به این نتیجه می رسیم‬
‫‪1‬‬
‫که انسان تمایل به میوه خواری دارد‬
‫بررسی تغذیه نسل جوان‪ .‬با بررسی نحوه تغذیه نسل‬
‫غذای بچه های تا ه‬ ‫جوان در می یابیم که شیر بدون ش‬
‫متولد شده می باشد شیر یادی در پستان های مادر اگر او‬
‫میوه ها‪ ،‬دانه ها و گیاهان را به عنوان غذای طبیعی اش‬
‫مصرف نکند‪ ،‬هخیره نمی شود‬

‫‪ - 1‬تما گیاهاا دتنهدتر عیوههای درختاا رت برتی خورتک به شما دتد ‪ .‬پیدتیش‪:‬‬
‫‪)1:29‬‬
‫‪89‬‬
‫آیین‬

‫علت بیماری ها ا این رو با توجه به این بررسی ها تنها‬


‫نتیجه ایی که می توان به طور منطقی بیان داشت این است که‬
‫دانه های مختلف‪ ،‬میوه ها‪ ،‬ریشه ها و برای نوشیدنی‪ -‬شیر و‬
‫ب خالصی که به طور روبا در معرض هوا و نور خورشید‬
‫قرار گرفته‪ ،‬بهترین غذاهای طبیعی را برای بشر نشان می‬
‫دهند اینها به طور مادر ادی مناسب سیستم بشر هستند و در‬
‫انطباق با قدرت اندام های گوارشی اند‪ ،‬به خصوص مانیکه‬
‫خوب جویده شوند و با بداق مخلوط گردنند به سانی همیشه‬
‫جذب می شوند‬
‫دییر غذاها‪ ،‬برای انسان غیرطبیعی هستند و با سیستم او‬
‫انطباق ندارند و برای این سیستم ضرورتا بییانه اند؛ وقتی وارد‬
‫معده می شوند‪ ،‬به خوبی جذب نمی شوند مخلوط با خون‪ ،‬در‬
‫مدفوع و دییر اندام هایی که انطباقی با نها ندارند‪ ،‬جمع می‬
‫شوند وقتی این مواد راه خروجی را نمی یابند‪ ،‬در شکاف ها‬
‫و در های بافت ها ا طریق جاهبه فرو می روند؛ و با تخمیر‬
‫شدن‪ ،‬بیماریهای ههنی و فیدیکی را تولید می کنند و سرانجام‬
‫موجب مرگ پی( ا موعد می شوند‬
‫رشد کودکان‪ .‬تجربه نشان داده است که رژیم‬
‫غیرمحرک طبیعی برای گیاهخواری‪ ،‬اغلب بدون استثنا‪ ،‬رژیم‬

‫‪90‬‬
‫آیین‬

‫مناسب تحسین برانییدی برای رشد کودکان هم به لحاظ‬


‫فیدیکی و هم ههنی است ههن‪ ،‬فهم‪ ،‬اراده‪ ،‬قوای ههنی اصلی‪،‬‬
‫خلق و خو و مدا کلی نها نید به درستی توسعه می یابند‬
‫زندگی طبیعی‪ ،‬شهوت را آرام می کند‪ .‬می دانیم که‬
‫وقتی ابدارهای غیرعادی همچون رو ه داری یاد‪ ،‬جر دادن‬
‫یا حصر رهبانی با هدف فرونشاندن میل و کش( جنسی بکار‬
‫گرفته می شوند‪ ،‬این ابدار به ندرت اثر مورد نظر را ایجاد می‬
‫کنند تجربه نشان می دهد‪ ،‬بشر می تواند به سادگی بر این‬
‫شهوات‪ ،‬دشمن بدرگ اخالقیات بوسیله ی ندگی طبیعی‬
‫براساس رژیم غیرمحرکی که در باه به ان اشاره شد‪ ،‬غلبه‬
‫کند؛ ا این طریق بشر رام( ههنی کسب می کند که هر‬
‫روانشناسی می داند که برای فعالیت ههنی و برای فهمی‬
‫روشن و نید روش قضاوتی تجکر مطلوبترین است‬
‫میل جنسی‪ .‬مطلب دییری که بایستی اینجا بیشتر توضیح‬
‫داده شود در مورد غریده طبیعی تولید مثل می باشد‪ ،‬که در‬
‫کنار غریده محافظت ا خود‪ ،‬در بدن حیوانی قوی ترین‬
‫غریده می باشد خواسته جنسی‪ ،‬همچون دییر خواسته ها‪،‬‬
‫حالت نرمال و غیرنرمال یا بیمارگونه دارد که این حالت‬
‫غیرنرمال‪ ،‬همانطور که در باه شرح ان رفت‪ ،‬در نتیجه مواد‬

‫‪91‬‬
‫آیین‬

‫نامناسب جمع شده بخاطر تغذیه غیرطبیعی است در میل‬


‫دماسنج خیلی دقیق دارد که وضعیت‬ ‫جنسی هر کسی ی‬
‫سالمتی اش را نشان می دهد این میل ا حالت طبیعی اش‬
‫عصب هایی که ناشی ا فشار‬ ‫نیرو می گیرد یعنی با تحری‬
‫مواد نامناسب جمع شده در سیستم انسان می باشند‪ ،‬فشاری بر‬
‫روی لت جنسی وارد می شود و در ابتدا با افدایشی در میل‬
‫جنسی و متعاقبا با کاه( تدریجی توان جنسی نمود می یابد‬
‫اد ا همه‬ ‫میل جنسی در حالت نرمال(‪ ،‬بشر را کامال‬
‫شهوات شجته کننده می کند و برمبنای این ارگانیسم که به‬
‫ندرت اینیونه عمل می کند‪ ،‬ریخته شده است که همانا بیدار‬
‫ر و در وجود دمی و در نتیجه حرکت در‬ ‫کردن ی‬
‫جهت بر ورده کردن( می باشد‪ ،‬است و اینجا نید تجربه‬
‫نشان می دهد که این میل همچون دییر امیال همیشه در‬
‫افرادی که ندگی طبیعی را همانطور که هکر شد دنبال می‬
‫کنند‪ ،‬نرمال و طبیعی است‬
‫ریشه درخت زندگی‪ .‬ارگان جنسی‪ ،‬محل اتصال اندام‬
‫و اعصاب نخاعی‬ ‫های عصبی مهم‪ ،‬بویژه اعصاب سمپاتی‬
‫تاعصاب پایه در پستانداران) است که بواسطه ارتباط( با‬
‫مغد‪ ،‬قادرند به کل سیستم حیات بخشند‪ ،‬بدین معنا‪ ،‬ریشه‬

‫‪92‬‬
‫آیین‬

‫درخت ندگی اند انسان با مو ش درست در مینه استجاده‬


‫صحیح ا عمل جنسی می تواند جسم و ههن( را به درستی‬
‫سالم نیه دارد و می تواند ا حیات شاد کاملی برخوردار شود‬
‫اصول عملی سالمت جنسی مو ش داده نمی شود‪ ،‬یرا‬
‫عموم این موضوع را شرم ور و لوده می دانند بنابراین‬
‫جهالت‪ ،‬بشر پرده پوشی و پنهان کردن طبیعت را فرض می‬
‫کند‪ ،‬یرا ن ا نظر نها ناپاک به نظر می ید و فراموش‬
‫می کند که او همیشه پاک است و هر ناپاکی و عدم خلوصی‬
‫در ایده ها و تصورات دمی است و نه در خود طبیعت‬
‫بنابراین مبرهن است که بشر‪ ،‬با ندانستن حقیقت در مورد‬
‫خطرات استجاده نادرست ا قدرت جنسی‪ ،‬و مجبور شدن به‬
‫عصبی اش می شود که این‬ ‫انجام اعمالی که موجب تحری‬
‫ندگی غیرطبیعی اوست ا بیماری های شجته‬ ‫امر ناشی ا‬
‫کننده ای در ندگی رنج می برد و سرانجام قربانی پی( ا‬
‫موعد مقرر مرگ می شود‬
‫محل سکونت بشر‪ .‬ثانیا‪ ،‬در مورد محل سکونتمان به‬
‫هوای لطیف‬ ‫سادگی می توانیم درک کنیم‪ ،‬وقتی بعد ا تنج‬
‫اتاق شلوغ‬ ‫در باهی کوه یا در دشت یا باغ بدرگ وارد ی‬
‫می شویم‪ ،‬احساس خوشایندی داریم اتمسجر شهر یا هر مکان‬

‫‪93‬‬
‫آیین‬

‫شلوغی کامال محل سکونت غیرطبیعی است اتمسجر لطیف‬


‫باهی کوه یا دشت یا باغ‪ ،‬یا محل خشکی پوشیده شده با‬
‫ادانه هوای تا ه در ن جریان دارد‪ ،‬محل‬ ‫درختان بسیار که‬
‫سکونت مناسبی برای انسان برطبق طبیعت می باشد‬
‫جمعی که باید با آنها همراه و هم گروه شویم‪ .‬سومین‬
‫مورد مربوط به گروهی است که می بایست با نها همراه‬
‫شویم اینجا نید‪ ،‬اگر گوش به نکات وجدان و تمایالت و‬
‫خواست های طبیعی مان بدهیم‪ ،‬فورا در خواهیم یافت که‬
‫نها‪ ،‬در جهت‬ ‫تمایل به ن اشخاصی داریم که مغناطی‬
‫هارمونی و توا ن تحت تاثیرمان قرار می دهند‪ ،‬نانکه سیستم‬
‫مان را ارام کنند‪ ،‬درونا به حیات مان نیرو دهند‪ ،‬عشق طبیعی‬
‫مان را گسترش دهند‪ ،‬و ا این رو ما را ا بدبختی هایمان‬
‫برهانند و صلح را برای ما فراهم کنند بدین خاطر است که‬
‫گجته اند‪ ،‬بایستی در شرکت و همراهی با سات یا ناجی باشیم‬
‫و بایستی ا همراهی با سات‪ ،‬همانطور که قبال نید بیان شد‬
‫بپرهیدیم با تداوم همراهی با سات تناجی) ما قادریم تا ا‬
‫سالمتی کامل‪ ،‬ههنی و جسمی بهرمند شویم‪ ،‬و ندگی مان‬
‫طوهنی می شود اما ا سوی دییر‪ ،‬اگر هشدار مادر طبیعت را‬
‫نادیده بییریم‪ ،‬بدون گوش سپردن به نکات وجدان پاک مان‬

‫‪94‬‬
‫آیین‬

‫تولید‬ ‫و همراهی با نچه سات گجته می شود‪ ،‬اثر برعک‬


‫می شود و سالمتی مان ا بین می رود و حیاتمان کوتاه می‬
‫شود‬
‫لزوم زندگی طبیعی و پاک‪ .‬بنابراین‪ ،‬ندگی طبیعی‪ ،‬به‬
‫تمرین یاما تپرهیدات ریاضت مدارانه) همانطور که پی( ا‬
‫می کنند پاکی ههن و جسم به‬ ‫این توضیح داده شد‪،‬کم‬
‫طور مساوی در تمرین نیاماتواجبات اهدانه) همانطور که‬
‫قبال بیان شد‪ ،‬مهم اند هر تالشی جهت نائل شدن به پاکی‬
‫بایستی انجام شود‬

‫‪95‬‬
‫آیین‬

‫سوترای دوازدهم تا هجدم‬

‫از اینروی اسارت رخت برمی بندد‪.‬‬


‫هشاات بنااد یااا دام عبارتنااد از کینااه‪ ،‬خجالاات‪ ،‬تاارس‪ ،‬غاام‪،‬‬
‫سرزنش‪ ،‬تعصب نهادی‪ ،‬غرور خانوادگی و خودبینی‪.‬‬
‫(از بین بردن این هشت بند) منجر به بزرگ طبعی قلاب مای‬
‫شود‪.‬‬
‫بنابراین فرد آماده برای تمرین آساانا‪ ،‬پرانایاماا و پراتیاهاارا‬
‫می شود؛ و از زنادگی خاانوادگی (باا ارضاا هماه خواساته هاای‬
‫شخصی و همچنین خالص شدن از شر آنها ) بهره مند می شود‪.‬‬
‫آسانا به معنی وضعیت رایت و ثابت بدن اطالق می شود‪.‬‬

‫‪96‬‬
‫آیین‬

‫پرانایاما به معنی کنتار بار روی پراناا‪ ،‬نیاروی ییاات مای‬


‫باشد‪.‬‬
‫پراتیاهارا‪ ،‬پس راندن یواس از موضوعات بیرونی نام دارد‪.‬‬

‫هشت فرومایگی و پستی قلب‪ .‬ثبات و استحکام در‬


‫شجاعت اخالقی وقتی به دست مد‪ ،‬همه موانع در مسیر‬
‫رستیاری کنار می رود این موانع‪ ،‬هشت نوعند‪ -‬کینه‪،‬‬
‫خجالت‪ ،‬ترس‪ ،‬غم‪ ،‬سر ن(‪ ،‬تعصب نژادی‪ ،‬غرور خانوادگی‬
‫و خودبینی‪ -‬که هشت عاملی اند که موجب پستی و‬
‫فروماییی قلب انسان هستند‬
‫بلند همتی بیدارکننده قلب‪ .‬بوسیله برطرف کردن این‬
‫هشت مانع‪ ،‬بلند طبعی قلب تویراتوام یا ماهاتوام) خود را‬
‫نمایان می سا د و دمی مناسب تمرین سانا تقرار گرفتن در‬
‫حالت ثابت و راحت)‪ ،‬پرانایاما تکنترل بر روی پرانا‪،‬‬
‫الکتریسیته های عصبی غیرارادی) و پراتیاهارا تتغییر جهت‬
‫جریانات عصبی ارادی به سمت درون) می شود این تمرینات‬
‫بژه های حواس‬ ‫بشر را قادر می سا ند تا با بهره مندی ا‬
‫تعینیت های حواس) رضایت قلبی به دست ورد‪ ،‬همانطور‬

‫‪97‬‬
‫آیین‬

‫ندگی درونی تگارهاستیاسراما‪ )1‬در نظر‬ ‫که برای ی‬


‫گرفته شده است‬
‫ارزش پرانایاما‪ .‬بشر می تواند اعصاب ارادی را به عمل تا‬
‫هر مانی که بخواهد وادارد‪ ،‬و می تواند به انها استراحت‬
‫دهد‪ ،‬وقتی خسته شدند وقتی همه این اعصاب ارادی نیا به‬
‫استراحت دارند او به طور طبیعی می خوابد‪ ،‬و با این خواب‬
‫اعصاب ارادی‪ ،‬تجدید نیروی دوباره می کنند و می توانند‬
‫دوباره با تمام نیرو کار کنند اعصاب غیرارادی بشر‪ ،‬معهذا‬
‫تحت اراده او نیستند‪ ،‬به طور پیوسته خودشان ا هنیام تولد‬
‫نجا که انسان کنترلی بر نها ندارد‪،‬‬ ‫انسان کار می کنند ا‬
‫وی نمی تواند بهیچ وجه دخالتی در فعالیت شان بکند وقتی‬
‫این اعصاب نید خسته می شوند می خواهند استراحت کنند و‬

‫‪1‬‬
‫‪ -‬گارهاستیاسرتعا ‪ ،Garhasthyasrama‬زندگی در جاعنه باستانی هند بهه چههار‬
‫عرحله تقسیت عی شود‪ .‬که عبارتند تز‪:‬‬
‫برهماچاریا‪ : Brahmacharya‬عرحله تی تز زندگی خهانوتدگی کهه بها‬ ‫‪-‬‬
‫خویشتندتری جنسی عشخص عی شود‬
‫ونانکه‬ ‫د رتا زندگی خانوتدگی‪ ،‬گریهاشتا ‪ : Grihastha‬در عرحله د‬ ‫‪-‬‬
‫دترتی خانوتده هستند عجوعه تی تز تعمال همچوا پیشکشی هها رت همهانطور کهه در‬
‫عتوا عقدس هند ذکر شده تنجها عهی دهنهد‪ .‬گارهاستیاسهرتعا‪ ،‬یها کسهانیکه دترتی‬
‫خانوتده هستند تین تعمال رت در تین عرحله تنجا عی دهند‪.‬‬
‫تناپرتشتا‪ ،‬د رتا بازنشستری‪Vanaprastha‬‬ ‫‪-‬‬
‫سانیاس یا د ره گوشه نشینی تارک دنیا شدا ‪Sannyasa‬‬ ‫‪-‬‬
‫‪98‬‬
‫آیین‬

‫به طور طبیعی به خواب می روند این خواب اعصاب‬


‫غیرارادی‪ ،‬ماهانیدرا‪ ،‬خواب بدرگ یا مرگ نامیده می شود‬
‫و دییر‬ ‫وقتی این اتجاق می افتد‪ ،‬جریان خون‪ ،‬تنج‬
‫عملکردهای حیاتی متوقف می شوند‪ ،‬بدن مادی به طور‬
‫طبیعی فاسد می شود بعد ا مدتی‪ ،‬وقتی این خواب بدرگ‪،‬‬
‫ماهانیدرا تمام شد‪ ،‬بشر با همه تمایالت( بیدار می شود و‬
‫دوباره در کالبد فیدیکی جدیدی برای به پایان رساندن‬
‫ر وهای مختلج( متولد می شود به این طریق بشر خود را‬
‫گرفتار ندگی و مرگ می کند و در کسب رستیاری نهایی‬
‫شکست می خورد‬
‫کنتر روی مرگ‪ .‬اما اگر بشر بتواند این اعصاب‬
‫غیرارادی را بوسیله پرانایامای فوق الذکر کنترل کند‪ ،‬او می‬
‫تواند وال پذیری طبیعی بدن مادی را متوقف کند و اعصاب‬
‫غیرارادیتهمچون قلب‪ ،‬ریه ها‪ ،‬و دییر ارگان های حیاتی‬
‫دییر) را با استراحت دادن دوره ایی حج کند؛ همانند کاری‬
‫که او با اعصاب ارادی( در خواب این کار را انجام می دهد‬
‫بعد ا هنین استراحتی بوسیله پرانایاما‪ ،‬اعصاب غیر ارادی‬
‫دوباره نیرومند می شوند و با حیات تجدید شده جدید‪ ،‬کار‬
‫می کنند‬

‫‪99‬‬
‫آیین‬

‫نجا که بعد ا خواب‪ ،‬وقتی اعصاب ارادی استراحت‬ ‫ا‬


‫کردند‪ ،‬انسان برای بیدار شدن به طور طبیعی نیا به کم‬
‫ندارد؛ به همان ترتیب نید بعد ا مرگ‪ ،‬هنیامیکه دمی‬
‫استراحت( کامل شد‪ ،‬به طور طبیعی برای ندگی در کالبدی‬
‫جدید بر روی مین بیدار می شود اگر انسان بتواند بمیرد‪،‬که‬
‫به معنای ن است که اگر انسان بتواند با تمرین هر رو ه‬
‫پرانایاما‪ ،‬گاهانه به کل سیستم عصبی اش استراحت دهد که‬
‫شامل هم اعصاب ارادی و هم غیرارادی می شود‪،‬کل سیستم‬
‫فیدیکی اش با نیروی بیشتر کار می کند‬
‫ندگی و مرگ تحت کنترل یوگی که در انجام تمرین‬
‫پرانایاما ثابت قدم می باشد‪ ،‬قرار می گیرد به این طریق وی‬
‫جسم( را ا مرگ پی( ا موعد که اکثر مردم را به کام‬
‫خود می کشد‪ ،‬حج می کند‪ ،‬و می تواند تا مانیکه‪ ،‬شکل‬
‫فیدیکی کنونی اش را می خواهد‪ ،‬نده بماند‪ ،‬بنابراین این‬
‫جسم حل کند و ا شر‬ ‫فرصت را دارد تا کارمای( را در ی‬
‫همه خواسته های مختلف قلبی اش رها شود در نهایت پاک‬
‫شده‪ ،‬و دییر نیا ی به مدن مجدد به این جهان تحت تاثیر‬
‫مایا یا تاریکی ندارد یا ا مرگی دییرتمرگ دومی) رنج‬
‫کشد ببینیدا‬

‫‪100‬‬
‫آیین‬

‫به فخری که در مسیحْ دارم قسم که من هر رو به کام‬


‫مرگ میروم تقرنتیان ‪15‬ا ‪)31‬‬

‫لیکن تا به مرگ وفادار بمان که من تا حیات را به تو‬


‫هر که غالب ید‪ ،‬ا مرگ دوّم گدند‬ ‫خواهم بخشید‬
‫نخواهد دید‪ .‬تمکاشجات ‪2‬ا ‪)11 ،10‬‬

‫لزوم پراتیاهارا‪ .‬بشر وقتی نسبت به هیدی میل داشته‬


‫ن لذت می برد در هنیام لذت‪ ،‬انسان‪ ،‬اگر اندام‬ ‫باشد ا‬
‫های حواس( را جهت موضوع و عینیت دلخواه( بکار گیرد‬
‫تا لذت برد‪ ،‬هرگد نمی تواند خشنود و راضی شود و امیال و‬
‫خواسته های( با نیروی دو برابر افدای( می یابند در مقابل‬
‫اگر بتواند اندام های حواس( را به درون به سمت درون‬
‫خودش جهت دهد‪ ،‬در ان هنیام بالفصل می تواند رضایت‬
‫قلبی به دست ورد بنابراین تمرین پراتیاهارا‪ ،‬یعنی تغییر‬
‫جهت جریانات عصبی ارادی به سمت درون‪ ،‬که روشی‬
‫مطلوب برای بر ورده ساختن کامل خواسته های این جهانی‬
‫انسان می باشد بشر باید دوباره و دوباره تناسخ یابد تا‬
‫مانیکه همه ر وهای مینی اش حل شوند و ا همه خواسته‬
‫ها رها شود‬

‫‪101‬‬
‫آیین‬

‫لزوم آسانا‪ .‬وقتی ههن بشر حال خوب و دلپذیری ندارد‪،‬‬


‫نمی تواند به درستی احساس و حتی فکر کند؛ و به همان‬
‫ترتیب نید بخ( های مختلف بدن انسان به طوری کامال‬
‫کنار هم قرار گرفته اند که حتی اگر بخ(‬ ‫هماهن‬
‫ن کمی سیب ببیند‪ ،‬کل این سیستم مختل شده‬ ‫کوهکی ا‬
‫موضوع‪ ،‬ما نیا‬ ‫و بهم می ریدد بنابراین برای درک ی‬
‫هید را به وضوح با قلب احساس کنیم‪ ،‬تمرین‬ ‫داریم ی‬
‫سانای برای این منظور ضروری است بدان خاطر که باید‬
‫بتوانیم در وضعیت ثابت و راحت قرار گیریم‬

‫سوترای نوزدهم تا بیست و دوم‬

‫سمریتی یا فهم صحیح‪ ،‬منجر باه دانشای از کال خلقات مای‬


‫شود‪.‬‬

‫‪102‬‬
‫آیین‬

‫سامادهی‪ ،‬تمرکز درست‪ ،‬فرد را قادر به رها کاردن فردیات‬


‫برای جهانی بودن می کند‪.‬‬
‫پس از آنکه مهار یا غلبه کاردن بار خاود نفساانی (ساامیاما)‬
‫رشدکرد که بدان وسیله فرد ارتعااش اوم را کاه خادا را آشاکار‬
‫می کند‪ ،‬تجربه می کند‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬روح‪ ،‬در باکتی یوگا (عشا‪ ،‬و ایثاار) (تعمیاد داده‬
‫می شود)‪ .‬این یالت الوهیت می باشد‪.‬‬

‫سمریتی‪ ،‬فهم درست‪ .‬بشر‪ ،‬وقتی در تمرینات فوق الذکر‬


‫متبحر شد‪ ،‬قادر است تا همه هیدهای این خلقت را ا طریق‬
‫قلب( احساس یا درک کند این فهم درست‪ ،‬سمریتی نامیده‬
‫می شود‬
‫سامادهی‪ ،‬تمرکز درست‪ .‬با کانونی کردن توجه به شکل‬
‫ثابت بر هر بژه ای که تصور شود‪ ،‬وقتی انسان با موضوع‬
‫تمرکد کامال یکی شد و مشاهده شونده کامال کنار رفت‪ ،‬به‬
‫حالت سامادهی یا تمرکد درست نائل می شود‬
‫پراناوا شابدا‪ ،‬کلمه خدا‪ .‬وقتی بشر همه اندام های حواس‬
‫اش را به سمت مرکد مشترکشان یعنی مرکد احساستیا‬
‫سینسوریوم یا سوشومنادوارا) که بدان باب جهان درونی نید‬
‫می گویند‪ ،‬هدایت کند‪ ،‬او کالبد نورانی فرستاده خدا یعنی‬
‫‪103‬‬
‫آیین‬

‫رادها یا یوحنای تعمید دهنده را مشاهده می کند و صوت‬


‫کوبشی خاصی یا همان پراناوا سابدا‪ ،‬کلمه خدا را می شنود‬
‫ببینیدا‬

‫مردی مد که ا سوی خدا فرستاده شده بود؛ نام او یحیی‬


‫بود تیوحنا ‪1‬ا ‪)6‬‬
‫این مرد به عنوان شاهد مد که بر ن نور شهادت دهد تا‬
‫توس او همه گونه افراد ایمان ورند تیوحنا ‪1‬ا ‪)7‬‬
‫من صدای کسی هستم که در بیابان هنین فریاد می ند‬
‫تیوحنا ‪1‬ا ‪)23‬‬

‫سامیاما یا تمرکزِ بر خود‪ .‬با مشاهده‪ ،‬انسان به طور‬


‫طبیعی به وجود نور معنوی حقیقی باور پیدا می کند و خودش‬
‫را ا جهان بیرونی بیرون کشیده‪ ،‬و بر مرکد حواس‬
‫تسینسوریوم) تمرکد می کند این تمرکدِ بر خود‪ ،‬سامیاما‬
‫نامیده می شود‬
‫باکتی یوگا یا تعمید داده شده‪ ،‬دومین تولد انسان‪.‬‬
‫بوسیله سامیاما یا تمرکدی بر خود‪ ،‬بر سینوریوم تمرکد‬
‫حواس)‪ ،‬بشر غسل تعمید داده می شود یا در جریان مقدس‬
‫صوت الهی جذب می شود این غسل تعمید‪ ،‬باکتی یوگا‬

‫‪104‬‬
‫آیین‬

‫نامیده می شود در این حالت انسان توبه می کند؛ که عبارت‬


‫است ا روی برگرداندن ا مایا ت این ماده خام خلقت‬
‫تاریکی) او به سمت الوهیت(‪ ،‬به سمت پدر ابدی برمی‬
‫نجا فرو افتاده بود و با عبور ا مرکد‬ ‫گردد‪ ،‬جائیکه ا‬
‫حواس تسینوریوم)‪ ،‬این باب‪ ،‬به فضای درونی‪ ،‬بهووارلوکا‬
‫وارد می شود این ورود به جهان درونی‪ ،‬دومین تولد انسان‬
‫می باشد در این حالت بشر دواتا‪ ،‬موجودی بهشتی می شود‬

‫سوترای بیست و سوم‬

‫ترجمه این سوترا براساس تجسیر یر می باشد‬


‫پنج یالت قلب بشاری‪ .‬اینها پنج حالت قلوب بشور انودا‬
‫‪ ،‬فعال شده‪ ،‬ثابت‪ ،‬سرسپرده‪ ،‬پاک بوسیله این حاهت‬ ‫تاری‬
‫مختلف‪ ،‬قلب انسان طبقه بندی می شود‪ ،‬و وضعیت تکاملی(‬
‫تعیین می شود‬

‫‪105‬‬
‫آیین‬

‫سوترای بیست و چهارم‬

‫در یالت تاریک قلب‪ ،‬انسان بر تصورات غلطی از هر چیزی‬


‫پناه می برد‪ .‬این یالت نتیجه ایی از آویدیا یا جهل است و بشری‬
‫متعل‪ ،‬به پایین ترین طبقه (سودرا) را بوجاود مای آورد‪ .‬او تنهاا‬
‫تصورات و نظرات مربوط به این جهان مادی را مای فهماد‪ .‬ایان‬
‫یالت ذهنی در کالی یوگا‪ ،‬عصر تاریکی چرخه‪ ،‬رایج است‪.‬‬

‫قلب‪ ،‬بشر فهم درستی‬ ‫قلب تاریک‪ .‬در حالت تاری‬


‫ندارد؛ وی می انیارد که بخ( مادی ناویژه خلقت‪ ،‬تنها‬
‫جوهر حقیقی وجود است و هیدی فراسوی ن وجود ندارد‬
‫در حالیکه که طبق انچه پی( ا این بیان شد‪ ،‬این در تضاد با‬
‫حقیقت است و هیدی به جد تأثیر جهل یا ویدیا نیست‬
‫سودار یا طبقه خدمتکار‪ .‬در این حالت انسان‪ ،‬سودرا‬
‫نامیده می شود‪ ،‬و متعلق به طبقه خدمتکار است‪ ،‬یرا نیاه‬
‫وظیجه طبیعی اش خدمت کردن به طبقه باهتر مردم در جهت‬

‫‪106‬‬
‫آیین‬

‫همراهی با نهاست‪ ،‬تا ا این طریق قلب( را برای‬ ‫حج‬


‫وصول به سطحی باهتر ماده کند‬
‫کالی یوگا‪ ،‬چرخه تاریکی‪ .‬در این حالت انسان‪ ،‬کالی‬
‫نامیده می شود؛ و هنیامیکه در هر سیستم شمسی‪ ،‬بشر به‬
‫طور کلی در این وضعیت قرار بییرد و به طور معمول ا‬
‫قدرت پیشرفتی فراسوی ن محروم شود‪ ،‬کل ن سیستم گجته‬
‫می شود که در کالی یوگا‪ ،‬هرخه تاریکی می باشد‬

‫سوترای بیست و پنجم و بیست و ششم‬

‫با عبور به فراسوی مریله نخست در سطح برهما‪ ،‬بشر برای‬


‫روشن ضمیری و ورود سرشتی و فطری به طبقه جنگجویان‬
‫(طبقه کشتاریا یا جنگجویان) می جنگد‪.‬‬
‫او (بوسیله نیروهای تکاملی) به سمت چالش و جنگی برای‬
‫ادراک یقیقت کشیده می شود‪ .‬گورویی را می جوید و توصیه‬

‫‪107‬‬
‫آیین‬

‫الهی اش را ارج می نهد‪ .‬بدین روی یک جنگجو(کشتاریا)‬


‫شایسته اقامت در جهان های درک متعا می شود‪.‬‬

‫قلب فعا شده‪ .‬وقتی انسان اندکی روشن می شود‪ ،‬او‬


‫تجربیات مربوط به این خلقت مادی که در حالت بیداری‬
‫جمع وری کرده را با تجربیات( در هنیام رویا مقایسه می‬
‫کند و در می یابد این دومی انیاره های محض می باشند‪ ،‬و‬
‫به وجود هاتی اولی تحالت بیداری) می کند‬ ‫شروع به ش‬
‫نیاه قلب( به سوی فهم ماهیت حقیقی این جهان سوق داده‬
‫های( به تقال می پردا د‬ ‫می شود و برای برطرف کردن ش‬
‫و شواهدی را برای تعیین نچه حقیقت است می جوید‬
‫کشتاریا‪ ،‬طبقه نظامی‪ .‬در این حالت‪ ،‬انسان‪ ،‬کشتاریا یا‬
‫متعلق به طبقه جنیجویان نامیده می شود؛ و کشاک( به شیوه‬
‫فوق الذکر وظیجه طبیعی اش می شود‪ ،‬با این کارکرد که او‬
‫به دنبال بینشی در جهت طبیعت خلقت و وصول به دان(‬
‫حقیقی ن می باشد‬
‫ساندهیستاهاال‪ -‬مکان بین باالتر و پایین تر حالت‬
‫انسان‪ ،‬ساندهیستاهاه‪ ،‬جاییاه بین باهتر و‬ ‫کشتاریای ی‬
‫پایین تر نامیده می شود در این حالت انسان برای کسب‬
‫شخصی‬ ‫دان( حقیقی‪ ،‬ر ومند و مشتاق می شود و به کم‬
‫‪108‬‬
‫آیین‬

‫دییر نیا دارد؛ ا این رو عشق دوطرفه که برای بدست‬


‫وردن رستیاری‪ ،‬اصلی ه م است‪ ،‬در هنین قلبی شکار می‬
‫شود‬
‫با انییده ناشی ا کش( انرژیکی این عشق‪ ،‬انسان به‬
‫طور مشتاقانه هنین اشخاصی را همراهی می کند نانکه‬
‫ها را برطرف می کنند و‬ ‫هال( ها را ا بین می برند‪ ،‬ش‬
‫صلح را برای او به ارمغان می اورند؛ و ا این رو ا هر نچه‬
‫نتایج ضد و نقیض ایجاد می کند‪ ،‬احترا می کند؛ وی‬
‫همچنین به طور علمی شخصیت های الهی را مطالعه می کند‬
‫وقتی انسان سات گورو یا ناجی را می یابد‪ .‬در این‬
‫مسیر انسان قادر می شود تا نچه ایمان حقیقی است را‬
‫تصدیق کند و نهنیام که یکی ا این مردان خدایی ا روی‬
‫مرحمت به عنوان معلم معنوی(‪ ،‬سات گورو یا ناجی بر سر‬
‫راه( قرار گیرند‪ ،‬موقعیت حقیقی این شخصیت های الهی را‬
‫که اقبال همراهی با ن مردان خدایی را کسب کرده‪ ،‬بجهمد‬
‫با تبعیت خالصانه ا این تعالیم مقدس‪ ،‬او می مو د که‬
‫هیونه ههن( را متمرکد کند و اندام های حواس( را به‬
‫سمت مرکد مشترک حواس یا سینوریوم‪ ،‬سوشومنادوارا یا‬
‫باب سپهر درونی هدایت کند در اینجا او کالبد نورانی‬

‫‪109‬‬
‫آیین‬

‫یوحنای تعمید دهنده یا رادها را درک می کند و صدای‬


‫جریان یا رودخانه می‬ ‫مقدس ت من‪ ،‬اوم) را همچون ی‬
‫شنود؛ و در ان جذب می شود یا غسل تعمید داده می شود‪ ،‬و‬
‫به سوی الوهیت( یا پدر ابدی( ا طریق لوکاها یا سپهرهای‬
‫‪1‬‬
‫مختلف خلقت برمی گردد‬

‫سوترای بیست و هفتم‬

‫جهان ها یا لوکاهای خلقت به هفت طبقه تقسیم می شوند‪:‬‬


‫«بهو»‪« ،‬بهووار»‪« ،‬سوار»‪« ،‬ماهار»‪« ،‬جانا»‪« ،‬تاپو» و «ساتیا»‪.‬‬
‫(زمین و این دنیای خاکی یا طبقه زمینی آگاهی بشر‪ ،‬بهولوکا‬
‫نامیده می شود‪).‬‬

‫‪1‬‬
‫‪ -‬در تینجا عنظور تین تست که توسهنه تنبسهاآ وگهاهی تز عرتبهه ی جسهمانی ه‬
‫تنسانی به حالت ر حانی ه عننوی تتصال به جریاا رهایی بخهش ر ح تلقهدس یها‬
‫هماا نور صُوت خدت ند رسیدا بهه خودشناسهی رههایی ر حهانی تز طریهق‬
‫عر ج ر ح یا هماا باال رفتن ر ح تز جهانها طبقات عختلف کیههاا صهورت عهی‬
‫گیرد با ر د به هر یک تز طبقات جهانهای باالتر کیهاا ر ح فردی درک فهت‬
‫شناخت بیشتری نسبت به ونچه ی حقیقت سات) تست پیدت عهی کنهد‪ .‬عتهرجمین‬
‫فارسی‬
‫‪110‬‬
‫آیین‬

‫هفت لوکا (یا هفت طبقه هستی)‪ .‬در مسیر به سمت‬


‫الوهیت‪ ،‬هجت سپهر یا طبقات خلقت که به عنوان سوارگا یا‬
‫لوکا می نامندش‪ ،‬بوسیله قدیسان شرقی همانطور که در فصل‬
‫اول بخ( ‪ 13‬بیان شد‪ ،‬وجود دارد اینها بهولوکا‪ ،‬سپهر ماده‬
‫خام و ناویژه؛ بهووارلوکا‪ ،‬سپهر مواد لطیف یا ویژگی های‬
‫الکتریکی؛ سوارلوکا‪ ،‬سپهر قطب ها و هاله های مغناطیسی یا‬
‫های پایدار ت هن‬ ‫الکتریسیته ها؛ ماهارلوکا‪ ،‬سپهر مغناطی‬
‫رباها) یا اتم ها؛ جانالوکا‪ ،‬سپهر انعکاس معنوی‪ ،‬پسران خدا؛‬
‫تاپولوکا‪ ،‬سپهر روح مقدس‪ ،‬روح جهانی؛ و ساتیالوکا‪ ،‬سپهر‬
‫خدا‪ ،‬وجود همیشیی یا سات می باشد ا این هجت سطح‪ ،‬سه‬
‫سطح نخستین تبهولوکا‪ ،‬بهوارلوکا و سوارلوکا) خلقت مادّی‪،‬‬
‫پادشاهی تاریکی یا مایا را شکل می دهند؛ و سه سطح خرین‬
‫تجانالوکا‪ ،‬تاپولوکا و ساتیالوکا) خلقت معنوی‪ ،‬پادشاهی نور‬
‫را شکل می دهند ماهارلوکا یا سپهر اتم‪ ،‬در میانه می باشد‪،‬‬
‫گجته می شود باب ارتباط دهنده بین این دو و خلقت مادی و‬
‫معنوی و می باشد و دهمین باب یا داسامادوارا یا‬
‫برهمارانداهارا یا مسیری به الوهیت نامیده می شود‬

‫‪111‬‬
‫آیین‬

‫سوترای بیست و هشتم‬

‫با ورود به بهووارلوکا (هوا یا "جهان تغییر و تبدیل")‬


‫انسان یک «دویجا» یا «دوباره متولد شده» می شود‪ .‬وی دومین‬
‫بخش خلقت مادّی را ا که تشکیل شده از نیروهای وریف تر و‬
‫لطیفتر است را درک می کند‪ .‬این یالت ذهن در دواپارایوگا‬
‫پدیدار می شود‪.‬‬

‫دویجا یا دوبار متولد شده‪ .‬هنیامیکه انسان‪ ،‬غسل‬


‫تعمید داده شد‪ ،‬شروع به توبه می کند و به سوی پدر ابدی بر‬
‫می گردد و با بیرون کشیدن خودش ا جهان مادی ناویژه‪،‬‬
‫بهولوکا‪ ،‬وارد جهان ماده لطیف‪ ،‬بهووارالوکا می شود گجته‬
‫می شود او متعلق به طبقه دویجا یا «دوبار متولد شده» می‬
‫باشد در این حالت الکتریسیته های درونی اش‪ ،‬دومین بخ(‬
‫ماده لطیف خلقت را درک می کند و می فهمد که وجود‬
‫فیدیکی اش اساساً هیدی به جد یکی شدن صرف مواد لطیف‬
‫درونی ملموس با هم نیست‪ ،‬به عبارت دییر وجود فیدیکی‬

‫‪112‬‬
‫آیین‬

‫اش حاصل بهم میخته شدن صرف مواد بیرونی تخصوصیات‬


‫منجی الکتریسیته ها) با پنج ارگان حواس( تویژگی های‬
‫مثبت) که ا طریق پنج اندام عملکردی اش تویژگی های‬
‫خنثی) ا طریق ههن و گاهی عمل و فعالیت می کنند‪ ،‬می‬
‫باشد‬
‫قلب ثابت‪ .‬این حالت انسان‪ ،‬دوارپا می باشد؛ و وقتی این‬
‫حالت‪ ،‬حالت کلی فطری موجودات انسانی در هر منظومه‬
‫شمسی است‪ ،‬می گویند که کل ن سیستم در دواپارا یوگا‬
‫قرار دارد در حالت دوارپا‪ ،‬قلب ثابت قدم می شود‬
‫اگر حالت تعمید داده شده ی انسان ادامه یابد‪ ،‬یعنی در‬
‫جریان مقدس غوطه ور باقی بماند‪ ،‬به تدریج حالت‬
‫خوشایندی بر او مستولی می شود‪ ،‬جائیکه قلب( به طور کامل‬
‫انیاره های جهان بیرونی را رها می کند و خود را سرسپرده‬
‫ن ییانه ی درونی می کند‬

‫سوترای بیست و نهم‬

‫‪113‬‬
‫آیین‬

‫در سوارالوکا (بهشت)‪ ،‬بشار شایساتگی فهام اسارار چیتاا یاا‬


‫همان بخش سوم مغناطیسی خلقات ماادّی را پیادا مای کناد‪ .‬وی‬
‫بد به یک ویپرا (وجودی تقریباً کامل) مای شاود‪ .‬ایان یالات‬
‫ذهن در تریتا یوگا رایج است‪.‬‬

‫قلب سرسپرده‪ .‬در حالت سرسپردگی‪ ،‬انسان خودش‬


‫را ا بهووارلوکا‪ ،‬جهان ویژگی های الکتریکی‪ ،‬می رهاند و‬
‫به سوارلوکا‪ ،‬جهان ویژگی های مغناطیسی‪ ،‬الکتریسیته ها و‬
‫قادر به درک هیتا‪ ،‬قلب یا بخ(‬ ‫قطب ها می ید؛ او سپ‬
‫سوم مغناطیسی خلقت می شود این هیتا‪ ،‬همانطور که در‬
‫فصل ‪ 1‬توضیح داده شد‪ ،‬اتم معنوی شده‪ ،‬ویدیا یا جهل‪،‬‬
‫بخشی ا تاریکی یا مایا می باشد انسانی که این هیتا را‬
‫درک کند‪ ،‬قادر خواهد بود تا کل تاریکی یعنی خود مایا را‬
‫ن و همچنین کل‬ ‫بخ( ا‬ ‫نجا که هیتا ی‬ ‫درک کند‪ ،‬ا‬
‫خلقت می باشد نیاه گجته می شود انسان متعلق به طبقه ی‬
‫«ویپرا» یا تقریباً کامل می باشد این حالت موجودات‬
‫انسانی‪« ،‬تریتا» نامیده می شود؛ وقتی این حالت‪ ،‬حالت کلی‬
‫موجودات انسانی به شکل فطری در هر منظومه شمسی است‪،‬‬
‫گجته می شود‪ ،‬کل ن سیستم در «تریتا یوگا» می باشد‬

‫‪114‬‬
‫آیین‬

‫سوترای سی ام‬

‫از طری‪ ،‬اصالح یقیقی مسیر زندگی‪ ،‬انسان به ماهارلوکا‬


‫(جهان اعظم) می رسد‪ .‬دیگر تحت نفوذ مایا‪ ،‬جهل نخواهد بود‪،‬‬
‫وی به قلبی پاک نائل می شود‪ .‬سرشتی برهمن وار پیدا می کند‬
‫و از اینروی وارد طبقه ی برهمنان (دانایان به برهما) می شود‪.‬‬
‫این یالت ذهن در ساتیا یوگا رایج می شود‪.‬‬

‫قلب پاک‪ .‬انسان با ادامه دادن حرکت به سمت خدا‪،‬‬


‫پایدار‪ ،‬اتم‪،‬‬ ‫خودش را بیشتر به ماهارلوکا‪ ،‬منطقه ی مغناطی‬
‫تعالی می دهد؛ نیاه تمام رشدهای جهل بیرون کشیده شده و‬
‫قلب( به حالتی پاک‪ ،‬مبرا ا همه انیاره های بیرونی‪ ،‬نائل می‬
‫شود نیاه انسان قادر به درک نور معنوی‪ ،‬برهما‪ ،‬وجود‬
‫حقیقی در کائنات می شود که خرین و بخ( معنوی ابدی‬
‫در خلقت می باشد در این مرحله انسان‪« ،‬برهمانا» یا طبقه ی‬
‫معنوی نامیده می شود این مرحله ا وجود انسانی‪« ،‬ساتیا» نام‬

‫‪115‬‬
‫آیین‬

‫دارد‪ ،‬و وقتی این حالت‪ ،‬به شکل فطری‪ ،‬سرشت کلی انسان‬
‫در هر منظومه شمسی باشد‪ ،‬ن مان گجته می شود‪ ،‬کل ن‬
‫سیستم در «ساتیا لوکا» قرار دارد‬

‫سوترای سی و یکم و سی و دوم‬

‫وقتی انسان به جانالوکا‪ ،‬پادشاهی خدا ارتقا می یابد‪ ،‬نه فقط‬


‫بازتاب دهنده بلکه تجلی دهنده نور معنوی‪ ،‬می شود‪.‬‬
‫آنگاه به تاپولوکا‪ ،‬سپهر کوتاشتا چایتانیا انتقا می رسد‪.‬‬
‫با رها کردن ایده ی باطل وجود مجزایش‪ ،‬وارد ساتیا لوکا‬
‫می شود‪ ،‬جائیکه به یالت رهایی نهایی یا کایوالیا‪ ،‬یگانگی با‬
‫روح می رسد‪.‬‬

‫بدین ترتیب‪ ،‬وقتی قلب‪ ،‬پاک می شود‪ ،‬نه تنها صرفاً نور‬
‫معنوی را با تاب می دهد بلکه ن را متجلی می کند یا به‬
‫یا‬ ‫مقام پسر خدا می رسد؛ و ا این رو بوسیله روح تقدی‬
‫‪116‬‬
‫آیین‬

‫تدهین شده و تبدیل به مسیح‪ ،‬ناجی می شود این تنها راهی‬


‫است که بدان وسیله بشر‪ ،‬با مجددا تعمید داده شدن یا جذب‬
‫در روح‪ ،‬می تواند به ورای خلقت تاریکی ارتقا یابد و به‬
‫درون جانالوکا یا قلمرو خدا یا خلقت نور وارد شود در این‬
‫حالت همچون لرد عیسی ناصری‪ ،‬انسان‪« ،‬جیوان موکتا‬
‫سانیاسی»‪ ،‬نامیده می شود ببینیدا‬

‫«حقیقتاً به تو میگویم‪ ،‬تا کسی ا ب و روح متولّد‬


‫نشود‪ ،‬نمیتواند به پادشاهی خدا راه یابد تیوحنا ‪5‬ا‪)3‬‬
‫عیسی به او گجتا «من راه و حقیقت و حیات هستم‬
‫جد ا طریق من ندد پدر نمی ید تیوحنا ‪6‬ا‪)14‬‬ ‫هیچ ک‬

‫در این حالت بشر خودش را درک می کند که هیدی به‬


‫جد انیاره ی بی دوام محضی قرار گرفته بر روی هره ایی ا‬
‫روح مقدس کیهانی خدا یا پدر جاودان نیست و با فهم‬
‫پرست( راستین‪ ،‬خود را در نجا در این روح مقدس‪ ،‬این‬
‫محراب خدا قربانی می کند؛ که عبارت ا ‪ ،‬با رها کردن‬
‫انیاره باطل وجود مجدای(‪ ،‬می میرد یا در روح مقدس‬
‫کیهانی حل می شود؛ و ا این رو به تاپولوکا‪ ،‬منطقه روح‬
‫مقدس می رسد‬

‫‪117‬‬
‫آیین‬

‫به این طریق‪ ،‬با روح مقدس کیهانی یا خدا یکی می‬
‫شود‪ ،‬انسان با خود پدر جاودان( یکی شده‪ ،‬و به ساتیا لوکا‬
‫می رود‪ ،‬که در ن درک می کند که همه این خلقت‪ ،‬اساس ًا‬
‫هیدی به جد نمای( انیاره صرف خود واقعی اش نیست و‬
‫هیدی در کائنات جدای ا این من متعال( وجود ندارد این‬
‫حالت ا اتحاد‪ ،‬کایوالیا‪ ،‬منِ ییانه نامیده می شود ببینیدا‬

‫من ا جانب پدر به این دنیا مدهام و حال‪ ،‬این دنیا را‬
‫ترک میکنم و ندد پدر میروم تیوحنا ‪16‬ا ‪)28‬‬

‫در اتحاد با سرور‬ ‫خوشا به حال مردگانی که ا این پ‬


‫میمیرند تمکاشجه ‪13‬ا‪)14‬‬

‫‪118‬‬
‫فصل پنجم‬

‫مکاشفه‬

‫سوترای اول تا سوم‬

‫استادی باا پااکی از ساه کالباد انساانی باه دسات مای آیاد‪.‬‬
‫همچنین بوسیله لطف و برکت گورو قابل یصو است‪.‬‬
‫پاکی از طری‪ ،‬روش زندگی طبیعی‪ ،‬پشیمانی و مانترا یاصل‬
‫می شود‪.‬‬
‫فصل پنجم‬

‫بواسطه روش زندگی طبیعی‪ ،‬پااکی از مااده متاراکم (جسام‬


‫فیزیکی)؛ بواسطه پشیمانی‪ ،‬پاکی از ماده لطیف (کالبد لطیف)؛ و‬
‫از طری‪ ،‬مانترا‪ ،‬پاکی از ذهن یاصل می شود‪.‬‬

‫استادی‪ ،‬بوسیله پاکی کالبدی ا همه جنبه ها حاصل می‬


‫ندگی‬ ‫شود پاکی این جسم مادی تحت تاثیر روش و سب‬
‫طبیعی ایجاد می شود؛ پاکی کالبد الکتریکی با صبر در همه‬
‫شرای کسب می شود؛ و پاکی کالبد مغناطیسی تهیتا‪ ،‬اتم‬
‫معنوی شده‪ ،‬قلب) با تنظیم تنج ‪ ،‬که مانترا‪ ،‬تصجیه کننده‬
‫ههن نامیده می شود‪ ،‬میسر می باشد فرایند نحوه این پاک‬
‫سا ی ها در محضر شخصیت های الهی ممکن است که شاهد‬
‫نورند و به گاهی مسیحایی شهادت دادند‬

‫سوترای چهارم و پنجم‬

‫بواسطه ی تاثیر مقادس ماانترا‪ ،‬پرانااوا یاا اوم را مای تاوان‬


‫شنید‪.‬‬

‫‪120‬‬
‫فصل پنجم‬

‫صُوت مقدس به شکل های مختلفی بر اساس ساطح پیشارفت‬


‫مرید (در پاکسازی قلبش) شنیده می شود‪.‬‬

‫تحت راهنمایی معلم‬ ‫با پرورش نحوه تنظیم درست تنج‬


‫معنوی تسات گورو)‪ ،‬کلمه مقدس تپراناوا‪ ،‬یا شابدا) به طور‬
‫خودبخودی پدیدار می شود و شنیده می شود وقتی این مانترا‬
‫تنظیم می شود و در مقابل‬ ‫تکلمه‪ ،‬پراناوا) شکار شد‪ ،‬تنج‬
‫فساد جسم مادّی می ایستد‬
‫این پراناوا در اشکال مختلف براساس سطوح مختلجی ا‬
‫پیشرفت‪ ،‬براساس پاکسا ی قلب تهیتا) شکار می شود‬

‫سوترای ششم‬

‫آنکه عش‪ ،‬فطری قلبی اش را پارورش دهاد‪ ،‬راهنماایی پیار‬


‫معنااوی (گااورویی) را بدساات ماای آورد و تمااارین معنااوی اش‬
‫(مسیر اصو معنوی) را آغاز می کند‪ .‬وی باه یاک پراوارتاکاا‪،‬‬
‫یک متشرف تبدیل می شود‪.‬‬

‫‪121‬‬
‫فصل پنجم‬

‫این مطلب که سات گورو هه کسی است و هیونیی‬


‫همراهی با او قبالً توضیح داده شده است وقتی هدیه بهشتی‬
‫عشق ناب به انسان عطا شود‪ ،‬به شکل طبیعی و نرمال ا‬
‫همراهی با انچه سات خوانده می شود‪ ،‬اجتناب می کند و‬
‫همراه انچه سات توصیف شده‪ ،‬می شود فرد با همراهی‬
‫مشتاقانه با سات‪ ،‬ممکن است اقبال ن را به دست ورد تا‬
‫پیری معنوی اش تسات گوروی() ا روی لطف بر سر‬
‫راه( قرار گیرد با همراه شدن با هنین شخصیت خدایی‪،‬‬
‫تمایلی یا پراویریتی در قلب شاگرد رشد می کند‪ ،‬تمایلی‬
‫برای نجات خودش ا خلقت تاریکی یا مایا رشد می کند و‬
‫به پراوارتاکا‪ ،‬متشرفی در تمارین یاما و نیاما تامساک اهدانه‬
‫و رعایت واجبات) برای رسیدن به رستیاری بدل می شود‬

‫سوترای هفتم‬

‫با تمرین یاماا و نیاماا‪ ،‬هشات پساتی و رضاالت قلاب انساان‬


‫ناپدید می شود و پرهیزکاری افزایش می یابد‪ .‬انساان از ایان رو‬

‫‪122‬‬
‫فصل پنجم‬

‫تبدیل به سادهاکا‪ ،‬شاگردی یقیقی که الی‪ ،‬رسیدن به رساتگاری‬


‫است‪ ،‬بد می شود‪.‬‬

‫ممکن است به خاطر داشته باشید که با تعالی کسب شده‬


‫ناشی ا تمرین یاما و نیاما‪ ،‬هشت رضالت ا قلب انسان پاک‬
‫می شود و بدرگ طبعی فرا می رسد در این مرحله است که‬
‫انسان ماده تمرین ترک دنیا و دییر فرایندهای بیان شده‬
‫«سات گورو» برای وصول به رستیاری می گردد؛‬ ‫توس‬
‫وقتی او به تمرین این فرایندها طبق نچه سات گوروی(‬
‫«سادهاکا» یا شاگرد می‬ ‫بیان می کند‪ ،‬ادامه می دهد‪ ،‬او ی‬
‫شود‬

‫سوترای هشتم‬

‫او در مسیرهای الهی پیشرفت می کند‪ ،‬صُوت مقدس اوم را‬


‫می شنود و یک سادهاکا‪ ،‬شخص الهی می شود‪.‬‬

‫‪123‬‬
‫فصل پنجم‬

‫با رجوع به فصل سوم‪ ،‬در می یابید که هیونه ی‬


‫شاگرد در حالیکه ا سطوح مختلف می گذرد‪ ،‬قادر به درک‬
‫موضوعات مختلف خلقت در قلب( می شود؛ و هطور به‬
‫تدریج ا طریق حاهت مدیتیشن پیشرفت می کند‪ ،‬و هیونه‬
‫سرانجام بوسیله کانونی کردن توجه( بر سینوریوم تمرکد‬
‫احساس)‪ ،‬این صُوت خاص‪« ،‬پراناوا» یا «سابدا»‪ ،‬کلمه ی‬
‫مقدس را در می یابد‪ ،‬در ن مان قلب الهی می شود و ِاگو‪،‬‬
‫هامکارا یا پسر بشر غرق می شود یا به عبارت دییر در این‬
‫جریان مقدس تعمید داده می شود‪ ،‬و شاگرد به ی‬
‫«سیدها»‪ ،‬استاد یا شخصی الهی بدل می شود‬

‫سوترای نهم‬

‫آنگاه که او تجلیات روح را درک می کند و از میاان هفات‬


‫پاتاال لوکا (یا مراکزی در ستون فقرات) عباور مای کناد‪ ،‬هفات‬
‫ریشی را مشاهده می کند‪.‬‬

‫‪124‬‬
‫فصل پنجم‬

‫در حالت تعمید تباکتی یوگا یا سورات شابدا یوگا‪،‬‬


‫اضمحالل اییو در صُوت مقدس)‪ ،‬بشر توبه می کند و‬
‫خودش را ا جهان فیدیکی با ماده مخت و خام( یعنی‬
‫بهولوکا بیرون ی کشد و به درون ییانیی درونی ماده‬
‫لطیف‪ ،‬بهووارلوکا وارد می شود در اینجا او‪ ،‬تجلی روح یا‬
‫نور حقیقی را همچون هجت ستاره در هجت مرکد یا مکان‬
‫های درخشان اختری مشاهده می کند که با تمثیل هجت‬
‫شمعدان رین در کتاب مقدس مطابقت دارد این ستاره ها‪ ،‬با‬
‫تجلی نور حقیقی یا روح‪ ،‬فرشتیان یا ریشی ها نامیده می‬
‫شوند که یکی بعد ا دییری در دست راست پسر انسان‬
‫شکار می شود؛ که نشان ا مسیر درست( به سوی الوهیتند‬
‫هجت شمعدان رین‪ ،‬هجت مکان فرو نده ایی در جسم‬
‫هستند که به عنوان مغد یا ساهاسارا؛ بصل النخاع یا جنا‬
‫هاکرا؛ و پنج مرکد دییر شامل مرکد نخاعی‪ -‬گردنی یا‬
‫ویشودها؛ قلبی یا ناهاتا؛ کمری یا مانی پورا؛ خاجی یا‬
‫سوادهیستانا؛ و دنبالچه ایی یا موهداهارا می باشند‪ ،‬محل هایی‬
‫که روح متجلی می شود ا طریق این هجت مرکد یا کلیسا‪،‬‬
‫اییو یا پسر بشر به سمت الوهیت گذر می کند ببینیدا‬

‫‪125‬‬
‫فصل پنجم‬

‫نیاه برگشتم که ببینم هه کسی با من سخن میگوید‬


‫وقتی برگشتم‪ ،‬هجت هراغدان طالیی دیدم‬
‫و در میان هراغدانها شخصی را دیدم که شبیه پسر انسان‬
‫در دست راست خود هجت ستاره داشت تمکاشجه ‪1‬ا‬ ‫بود‬
‫‪)16 ،13 ،12‬‬

‫را مقدّس ن هجت ستارهای که در دست راست من‬


‫دیدی و ن هجت هراغدان طالیی این استا هجت ستاره‪،‬‬
‫مظهر فرشتیان هجت کلیسا هستند و هجت هراغدان‪ ،‬مظهر‬
‫ن هجت کلیسا تمکاشجه ‪20‬ا‪)1‬‬
‫بنوی ‪ ،‬ن که هجت ستاره در دست راست خود دارد و‬
‫در میان هجت هراغدان طالیی گام برمیدارد‪ ،‬هنین میگوید‬
‫تمکاشجه ‪1‬ا‪)2‬‬

‫در حالت تعمید تباکتی یوگا یا سورات سابدا یوگا)‪،‬‬


‫اییو‪ ،‬سورات یا پسر انسان‪ ،‬به تدریج با عبور کردن ا میان‬
‫هجت مکان هکر شده‪ ،‬دان( متعلق به ن را کسب می کند؛‬
‫و وقتی این سجر را ا میان تمام این مناطق به پایان رساند‪،‬‬
‫ماهیت حقیقی کائنات را درک می کند با بیرون کشیدن‬
‫خودش ا بهووارلوکا‪ ،‬دنیای ماده لطیف‪ ،‬او وارد سوارلوکا‬

‫‪126‬‬
‫فصل پنجم‬

‫منبع همه مواد‪ ،‬لطیف و مخت می شود در اینجا او شکل‬


‫اختری درخشانی را حول قلب(‪ ،‬اتم‪ ،‬مرکب روح یا خالق می‬
‫بیندکه با پنج الکتریسیته و همراه دو قطب‪ ،‬ههن و هوش‬
‫مختلف همانند رنیین کمان‬ ‫تدیین شده اند و هجت رن‬
‫دارند در این سپهر الکتریسیته ها‪ ،‬ههن و هوش‪ -‬نها که‬
‫ریشه تمامی عینیت های بیرونی حواس و تمامی اندام ها‬
‫هستند که نها را برای لذت شان شکل داده اند‪ -‬انسان با به‬
‫طور کامل برخوردار شدن ا همه موضوعات دلخواه( به‬
‫طور کاملی راضی و خشنود می شود‪ ،‬و دان( کامل مربوط به‬
‫ن را کسب می کند ا این رو شکل اختری که هکر ن‬
‫رفت با الکتریسیته ها و قطب های( با هجت بخ( مربوط به‬
‫ن‪ ،‬به عنوان جعبه جواهر مهر و موم شده ایی ا دان( یا‬
‫کتابی با هجت مهر و موم توصیف شده است ببینیدا‬

‫و گرداگرد تخت را رنیینکمانی ُمرّدگون فرا گرفته‬


‫بود تمکاشجه ‪3‬ا ‪)4‬‬
‫در دست راست ن تختنشین طوماری دیدم که هر دو‬
‫طرف ن نوشتههایی داشت و با هجت مُهر‪ ،‬محکم مُهروموم‬
‫شده بود تمکاشجه ‪5‬ا ‪)1‬‬

‫‪127‬‬
‫فصل پنجم‬

‫سوترای دهم‬

‫آنگاه‪ ،‬بواسطه قدرت و داناش یوگاا‪ ،‬انساان باه ورای هفات‬


‫سوارگا (بهشت ها) دست می یابد‪ .‬و با یال چهاار انگااره اصالی‬
‫(چهار تفکرات آغازین ( یاا ماانوس در سانساکریت ) کاه بادان‬
‫وسیله خلقت به منصه وهور رسید) به رستگاری می رسد‪.‬‬

‫با عبور ا این سوارلوکا‪ ،‬پسر انسان به ماهارلوکا‪ ،‬مکان‬


‫مغناطیسی تاتم) وارد می شود‪ ،‬که در ن ههار جد سا نده‬
‫ایده های تجلی تیا کلمه)‪ ،‬مان‪ ،‬فضا و هرات‬ ‫عبارتند ا‬
‫اشاره شد‪ ،‬این ماهارلوکا‪،‬‬ ‫تاتم) همانطور که در فصل ی‬
‫یا‬ ‫ویدیا یا جهل را نشان می دهد‪ ،‬نچه منشا اییو یا نج‬
‫پسر انسان است و در نجا این ایده که هویت جدا و من‬
‫مجدایی ا بقیه داریم شکل می گیرد بنابراین انسان تماناوا )‪،‬‬
‫فر ند جهل می شود و جهل بوسیله این ههار انیاره فوق‬
‫الذکر‪ ،‬نمایان می شود‪ ،‬این انیاره ها‪ ،‬ههار منبع و منشا شکل‬
‫گیری دمی یا به سانسکریت ههار مانوس نامیده می شوند‬
‫‪128‬‬
‫فصل پنجم‬

‫سوترای یازدهم‬

‫با پیروزی بر قدرت های تاریکی و جهل‪ ،‬انسان با خدا یکای‬


‫می شود‪.‬‬

‫پایدارتاتم)‪ ،‬باب و دروا ه بین‬ ‫ماهارلوکا‪ ،‬مکان مغناطی‬


‫دو خلقت‪ ،‬مادی و معنوی است که به ن برهمارانداهارا یا‬
‫داسامادوارا نید می گویند وقتی اییو یا پسر بشر‪ ،‬به این باب‬
‫می رسد‪ ،‬او نور معنوی را درک می کند و در نجا تعمید‬
‫داده می شود با عبور ا این باب‪ ،‬به ورای مایا تیا خلقت‬
‫پنداری تاریکی) می رود و وارد جهان معنوی می شود‪ ،‬نور‬
‫حقیقی را دریافت می کند و پسر خدا می شود ا این رو‬
‫انسان با پسر خدا شدن‪ ،‬بر تمام بندهای تاریکی‪ ،‬مایا غلبه می‬
‫کند و صاحب همه ایشوارها یا قدرت های شاهانه اهدانه می‬
‫شود این ایشوارها‪ ،‬هشت نوعندا‬

‫‪129‬‬
‫فصل پنجم‬

‫‪ 1‬و نیما‪ ،‬قدرت ایجاد جسم فردی یا هر هید دییر به‬


‫اتم‪ ،‬نو‬ ‫همان کوهکی که می خواهد‪ ،‬حتی به کوهکی ی‬

‫‪ 2‬و ماهیما‪ ،‬قدرت مغناطیسی کردن یا ساختن جسم‬


‫فردی یا هر هید دییر یا ماهات‪ ،‬به همان بدرگی که دوست‬
‫دارد‬
‫‪ 3‬و هگیما‪ ،‬قدرت ساختن جسم فردی یا هر هید دییر‬
‫یا هگو‪ ،‬به همان سبکی و نی که او می خواهد‬
‫‪ 4‬و گرایما‪ ،‬قدرت ساختن جسم فردی یا هر هید غیر ا‬
‫گورو‪ ،‬به همان بهشتی که او می خواهد‬
‫‪ 5‬و پراپتی‪ ،‬قدرت پتی یعنی به دست وردن نچه می‬
‫خواهد‬
‫‪ 6‬و واسیتوا‪ ،‬قدرت واسا‪ ،‬تحت کنترل در وردن هر‬
‫هیدی‬
‫‪ 7‬و پراکامیا‪ ،‬قدرت بر ورده ساختن همه خواسته ها‪ ،‬یا‬
‫کاما‪ ،‬با نیروی اراده قوی‬
‫‪ 8‬و ایسیتوا‪ ،‬قدرت عیسی یا لرد شدن بر روی هر هیدی‬
‫ببینیدا‬

‫‪130‬‬
‫فصل پنجم‬

‫حقیقتاً به شما میگویم‪ ،‬هر که به من ایمان بور د‪،‬‬


‫کارهایی را که من میکنم‪ ،‬او نید خواهد کرد و حتی‬
‫کارهای بدرگتر ا ن انجام خواهد داد؛ یرا من ندد پدر‬
‫میروم تیوحنا ‪14‬ا ‪)12‬‬

‫سوترای دوازدهم‬

‫بنابر دانش تکامل‪ ،‬ییات و مرگ منجر باه رهاایی کامال از‬
‫بندهای مایا یا توهم می شود‪ .‬با دیدن خود در خود اعظم‪ ،‬انساان‬
‫رهایی ابدی را کسب می کند‪.‬‬

‫بنابراین انسان با نائل شدن به ایشواراها یوا قودرت هوای‬


‫شاهانه اهدانه فوق الذکر‪ ،‬به طور کامل روح ابدی‪ ،‬پدر‪ ،‬این‬
‫تنها وجود حقیقی را به عنوان ییانه و واحد‪ ،‬بعنوان کل کامل‬
‫می بیند و خودش را بعنوان پنداری و تصوری محض می بیند‬
‫که بر روی هره ای ا نور معنوی مربوط به ن قورار گرفتوه‬
‫است انسان با این درک‪ ،‬همه تصورات باطل وجودی مجودا‬
‫قائل شدن برای خودش را رها می کند و بوا او‪ ،‬روح ابودی‪،‬‬

‫‪131‬‬
‫فصل پنجم‬

‫خدای پدر یکی می شود این اتحاد با خدا‪ ،‬هموانطور کوه در‬
‫این رساله شرح داده شد‪ ،‬کایوالیا‪ ،‬هدف فرجامین انسان است‬
‫ببینیدا‬
‫کسی که غالب ید‪ ،‬به او اجا ه خواهم داد که با من بر‬
‫تخت خودم بنشیند‪ ،‬هنان که من غالب مدم و با پدرم بر‬
‫تخت او نشستم تمکاشجه ‪3‬ا ‪)21‬‬

‫‪132‬‬
‫کالم پایانی‬

‫عشق بر این دادگاه‪ ،‬این اردو‪ ،‬این درختستان‬

‫حکم می راند‪ ،‬انسان در زیر و قدیسان باال؛ برای‬

‫آنکه عشق‪ ،‬بهشت است و بهشت عشق است‪.‬‬


‫کالم پایانی‬

‫قدرت عشق هه یبا توس این قطعه شعر‪ 1‬باه توصیف‬


‫شده است این مطلب به روشنی در صجحات پی( شرح داده‬
‫شده است که عشق خداست‪ ،‬صرفاً اصیل ترین احساسات‬
‫شاعر نیست‪ ،‬بلکه کالمی ا حقیقت ابدی می باشد به‬ ‫ی‬
‫هر کی( و ئین مذهبی انسان می تواند متعلق باشد و می‬
‫تواند هر موقعیت و جایی در جامعه داشته باشد‪ ،‬اگر او به‬
‫طور صحیحی‪ ،‬این اصل حاکم فطری را در قلب( پرورش‬
‫دهد‪ ،‬مطمئن است که در مسیر درستی برای نجات خود ا‬
‫یا مایا می باشد‬ ‫سرگردانی در این خلقت تاری‬
‫در صجحات گذشته نشان داده شده است که هطور عشق‬
‫می تواند بارور شود‪ ،‬هیونه با کشت اش‪ ،‬گسترش می یابد‪،‬‬
‫و وقتی تنها بدین طریق گسترش یافت‪ ،‬هطور انسان می‬
‫تواند معلم معنوی اش را بیابد‪ ،‬که ا طریق توجه و مرحمت(‪،‬‬
‫مجدد غسل تعمید در جریان مقدس یابد و خود حقیقی اش را‬
‫در پیشیاه محراب خدا قربانی کند و با پدر جاودان برای‬
‫با‬ ‫همیشه و همیشه یکی شود بنابراین این مجلد کوه‬
‫پندی جدی به خوانندگان که هرگد هدف بدرگ ندگی را‬

‫‪ - 1‬شنر تز تلتر تسکات‬


‫‪134‬‬
‫کالم پایانی‬

‫روشن‬ ‫فراموش نکنند به پایان می رسد طبق کالم قدی‬


‫ضمیر‪ ،‬شانکارهاریاا‬

‫زندگی همیشه ناامن و بی ثبات است‪ ،‬همچون قطره ی‬


‫آبی بر روی یک برگ گل نیلوفر‪ .‬همراهی یک شخص‬
‫الهی‪ ،‬یتی برای یک لحظه‪ ،‬می تواند ما را یفظ کند و‬
‫رهایی بخشد‪.‬‬

‫سری سو می یوکتِشوار گیری‬

‫‪135‬‬
[Type text]

You might also like