You are on page 1of 3

‫خالصه تعلیم و تربیه اسالمی‬

‫فایده های ایمان داشتن به اسما و صفات اهلل متعال عبارت از‬ ‫‪‬‬ ‫تعلیم تربیه اسالمی صنف دهم‬
‫معرفت اهلل متعال‪ ،‬ذکر خداوند متعال به نام هایش‪ ،‬به وسیله‬ ‫بخش عقاید ‪:‬‬
‫اسما ازخداود متعال چیزی خواستن وکامیابی و سعادت است‪.‬‬ ‫احکام شرعی به دوبخش(عملی و اعتقادی) تقسیم میشوند‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫صفات خداوند (ج) به دو نوع (ذاتی و فعلی تقسیم میشود‪.‬‬ ‫‪‬‬ ‫احکام عملی که به عمل ارتباط داشته و بنام های احکام‬ ‫‪‬‬
‫صفات ذاتی خداوند(ج) صفاتی است خداوند (ج) به ضد ان‬ ‫‪‬‬ ‫فرعی‪ ،‬علم شریعت و احکام نیز یاد میشود‪.‬‬
‫متصف نمیشود‪.‬‬ ‫احکام اعتقادی که به عقیده ارتباط داشته و بنام های احکام‬ ‫‪‬‬
‫صفات فعلی صفاتی است که خداوند(ج) به ضد آن موصوف‬ ‫‪‬‬ ‫اصلی‪ ،‬علم توحید و صفات نیز میگویند‪.‬‬
‫میشود‪.‬‬ ‫عقاید جمع عقیده بوده که به معنی بستن‪ ،‬محکم شدن و گره‬ ‫‪‬‬
‫ایمان داشتن به اراده فرض است‪.‬‬ ‫‪‬‬ ‫زدن بوده و در اصطالح باور داشتن به وحدانیت خداوند (ج)‬
‫اراده دو نوع است اراده تکوینی و شرعی و دینی است‪.‬‬ ‫‪‬‬ ‫می باشد‪.‬‬
‫ایمان داشتن به قدرت‪ ،‬سمع‪ ،‬بصر‪ ،‬علم ‪،‬حیات و کالم واجب‬ ‫‪‬‬ ‫موضع علم عقاید در برگیرنده دالیل وجود اهلل یکتا‪ ،‬بیان‬ ‫‪‬‬
‫است‪.‬‬ ‫صفات او تعالی‪ ،‬رسالت‪ ،‬پیامبران و غیبیات میباشد‪.‬‬
‫قرآن به معنی یکجای کردن و تالوت کردن بوده و در اصطالح‬ ‫‪‬‬
‫انتــــــــشـارات آمــــــوزشـــــــگاه عــالــــــــی وطــن‬ ‫غرض علم عقاید عبارت از رستگاری و نیکیختی در دنیا و‬ ‫‪‬‬
‫عبارت از همان کالم الهی است که بر حضرت محمد(ص) به‬ ‫آخرت میباشد‪.‬‬
‫زبان عربی نازل شده است‪.‬‬ ‫نام های عقیده اسالمی عبارت از علم توحید‪ ،‬اصول دین ‪،‬‬ ‫‪‬‬
‫ایمان داشتن به قرآنکریم واجب است‪.‬‬ ‫‪‬‬ ‫فقه اکبر و ایمان است‪.‬‬
‫نام های دیگر قرآنکریم عبارت از الکتاب‪ ،‬الحکیم‪ ،‬نور‪،‬‬ ‫‪‬‬ ‫فراگیری علم غقاید فرض عینی و کفایی است‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫الفرقان و الروح میباشد‪.‬‬ ‫فرض عینی ‪ :‬به صورت اجمالی بر تمام مسلمانان مرو و زن‬
‫مالیکه جمع ملک و به معنی رسالت است و در اصطالح علم‬ ‫‪‬‬ ‫فرض است مانند توحید‪ ،‬رسالت‪ ،‬بهشت‪ ،‬روزه‪ ،‬نماز و غیره‪.‬‬
‫عقاید عبارت از مخلوقات نورانی و لطیف الهی است که از‬ ‫فرض کفایی‪ :‬فراگیری و آموزش دالیل عقاید به صورت‬ ‫‪‬‬
‫اوامر او هرگز سرپیچی نمیکند‪.‬‬ ‫تفصیلی‪ ،‬فرض کفایی است‪.‬‬
‫ایمان داشتن به مالیکه ها فرض است‪.‬‬ ‫‪‬‬ ‫برای اثبات یگانگی خداوند (ج) دالیل عقلی و نقلی وجود دارد‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫مالیکه ها دارای ده صفت است‪.‬‬ ‫‪‬‬ ‫ذات اهلل تعالی قدیم است یعنی نه ابتدا دارد نه انتها دارد‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫مالیکه ها از نور افریده شده است‪ ،‬به چشم دیده نمیشود‪،‬‬ ‫‪‬‬ ‫ایمان وباورداشتن بوجود اهلل متعال فرض عینی وقطعی است‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫مالیکه ها خود را به اشکال خوب متشکل میسازند‪ ،‬در‬ ‫توحید یکی دانستن و در اصطالح عبارت از یکی دانست اهلل‬ ‫‪‬‬

‫رساندن وحی موظف شده اند‪ ،‬مالیکه ها بدون مشکل بین‬ ‫متعال است‪.‬‬
‫زمین و آسمان ها حرکت میکند‪ ،‬مالیکه ها دارای چندین بال‬ ‫توحید به سه نوع( ربوبیت‪ ،‬الوهیت و اسما و صفات) است‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫مییباشند‪ ،‬مالیکه ها پییش از انسان ساخته شده اند‪،‬‬ ‫توحید ربوبیت ‪ :‬عقیده داشتن به اینکه فقط اهلل تعالی خالق‪،‬‬
‫مالییکه ها به خداوند نتعال خیلی مقرب هستند و مالیکه ها‬ ‫رازق‪ ،‬مدبر‪ ،‬معز‪ ،‬مذل و رساننده خیروشر و متصرف به جمیع‬
‫کار های خارق العاده را انجام میدهند‪.‬‬ ‫اشیا است‪.‬‬
‫وظایف مالیکه ها ‪ :‬جبریل به رساندن وحی‪ ،‬میکاییل به‬ ‫توحید الوهیت ‪ :‬اله به معنی معبود الوهیت مصدر و صفت اهلل‬
‫باریدن باران و ریانیدن گیاهان‪ ،‬اسرافیل به دمیدن سور در‬ ‫متعال است و در اصطالح تنها اهلل متعال الیق پرستش است‪.‬‬
‫برپایی قیامت‪ ،‬عزاریل به قبض روح و کرامآ کاتبین به نوشتن‬ ‫عبادت در شریعت به دو معنی(عام و خاص) آمده است‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫اعمال انسان ها و نکیر و منکر در قبر از مرده سوال میکند‪.‬‬ ‫طاغوت به کسی گفته میشود که در مقابل اهلل (ج) پیروی او‬ ‫‪‬‬

‫حدیث شریف ‪:‬‬ ‫صورت بگیرد‪.‬‬


‫وحی به دو نوع است یکی وحی جلی که قرآنکریم است و‬ ‫‪‬‬ ‫اسما اهلل متعال دو نوع (ذاتی و فعلی) است‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫دوم وحی خفی که حدیث شریف است‪.‬‬ ‫فرق بین نام های صفتی و صفات اهلل متعال در معنی و عدد‬ ‫‪‬‬

‫حدیث مصدر دوم شریعت است‪.‬‬ ‫‪‬‬ ‫است‪.‬‬


‫ایمان هفتاد و جند شعبه دارد که برترین آن کلمه توحید و‬ ‫‪‬‬ ‫ایمان داشتن به اسما اهلل متعال فرض است‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫پایین ترین آن دور کردن اشیا از راه است‪.‬‬ ‫طبق حدیث برای خداوند(ج) تعداد نودونه اسم است‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫‪1‬‬ ‫برای آمـاده گی کانکـور‬
‫خالصه تعلیم و تربیه اسالمی‬

‫مورث ‪ :‬همان شخصی که وفات یافته که مالی از وی باقی‬ ‫شکرگذازی به سه نوع (قلبی‪ ،‬زبانی و به واسطه اندام ها) است‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫مانده است‪.‬‬ ‫صبر بر سه نوع ( طاعت‪ ،‬معصیت و گناهان) است‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫وارث ‪ :‬به کسی گفته میشود که مستحق میراث است‪.‬‬ ‫حقوق مسلملن بر مسلمان شش است سالم دادن‪ ،‬اجابت‬ ‫‪‬‬
‫موروث ‪ :‬به مال ویا ترکه گفته میشود‪.‬‬ ‫دعوت‪ ،‬نصیحت کردن‪ ،‬در جواب عطسه یرحکم اهلل گفتن‪،‬‬
‫حقوق متعلق به متروکه میت چهار است‪:‬‬ ‫‪‬‬ ‫عیادت و دنبال کردن جنازه است‪.‬‬
‫‪ -‬تکفین و تجهیز میت‬ ‫جاهای که سالم گفتن در آنجا درست نیست‪:‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ -‬ادای قرض‬ ‫برای نمازکذار‬ ‫‪-‬‬
‫‪ -‬وصیت که بعداز ادای قرض از ‪ /‬مال متروکه میت ادا‬ ‫برای تالوت کننده قرآنکریم‬ ‫‪-‬‬
‫میشود‪.‬‬ ‫اشخاص که در حلقه جلسه درس نشسته اند‬ ‫‪-‬‬
‫‪ -‬حقوق ورثه‬ ‫برای واعظ و خطیب در وقت خطبه‬ ‫‪-‬‬
‫گروه های وارثین ‪:‬‬ ‫برای موذن در هنگام اذان‬ ‫‪-‬‬
‫ذوی الفروض ‪ :‬عبارت از اقاربی است سهم معین از متروکه‬ ‫برای کسی که در قضای حاجت باشد‬ ‫‪-‬‬
‫میت داشته باشد‪.‬‬ ‫انتــــــــشـارات آمــــــوزشـــــــگاه عــالــــــــی وطــن‬ ‫در هنگام عذا خوردن‬ ‫‪-‬‬
‫عصبه ‪ :‬اقاربی است که از سوی پدر به میت نسبت دادا شده‬ ‫برای کسی که در گناه و معصیت باشد‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫که بعداز ذوی الفروض مال باقی را مستحق است‪.‬‬ ‫اگر در نماز جنازه اشتراک شود یک قیراط و برای کسی که تا‬ ‫‪‬‬
‫ذوی االرحام ‪ :‬اقارب میت که از جمله ذوی الفروض و عصبه‬ ‫دفن میت باشد دو قیراط ثواب داده میشود‪.‬‬
‫نباشد مانند ماما در صورت نبود ذوالفروض و عصبه مال به‬ ‫فقه ‪:‬‬
‫ذواالرحام میرسد‪.‬‬ ‫نظام افتصادی اسالم عبارت از احکام و هدایات قرآن و سنت‬ ‫‪‬‬
‫موصی له به تمام مال ‪ :‬در صصورت نبود اشخاص ذکر شده‬ ‫و نظریات دانشمندان اسالم که راه های بدست آوردن مال‪،‬‬
‫مال متروکه به شخص وصیت شده میرشد‪.‬‬ ‫به مصرف رساندن آن را برای مردم بیان میکند‪.‬‬
‫بیت المال ‪ :‬در صورت نبود موصی له مال مین به بیت المال‬ ‫برعالوه نظام اقتصادی اسالم دو نظام دیگری نیز مطرح است‬ ‫‪‬‬
‫میرشد‪.‬‬ ‫که عبارت از کپیتالیزم و سوسیالیزم است‪.‬‬
‫نصف‪ ،‬ربع‪ ،‬و ثمن بنام نوع اول و ثلث‪ ،‬ثلثان و سدس نوع‬ ‫‪‬‬ ‫کپیتالبزم به معنی سرمایه داری آزاد نیز یاد میشود‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫دوم یاد میشود‪.‬‬ ‫سوسیالیزم این نظام حق کار را از مردم گرفته و تمام کار ها‬ ‫‪‬‬
‫نفر اند که جهار مرد و هشت زن‬ ‫مستحقین میراث‬ ‫‪‬‬ ‫دولتی است‪.‬‬
‫میباشد‪.‬‬ ‫در اقتصاد اسالمی دو نوع ملکیت شناخته میشود یکی‬ ‫‪‬‬
‫پدر سه حالت دارد ‪:‬‬ ‫‪‬‬ ‫ملکیت شخصی و دوم ملکیت عمومی‪.‬‬
‫‪ .‬اکر از میت اوالد مانده باشد برای پدر سدس ‪ /‬میرسد‪.‬‬ ‫نظام سوسیالیستی دو دهه پیش درجماهیر شوروی ازبین رفت‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ .‬اگر از میت دختر مانده باشد برای پدر سدس و عصبه‬ ‫بدینسو با‬ ‫نظام کپیتالیزم یا سرمایه داری آزاد از‬ ‫‪‬‬
‫میشود‪.‬‬ ‫مشکالت مواجه شده است‪.‬‬
‫‪ .‬اگر از میت اوالد نمانده باشد تمام مال به پدر میرسد‪.‬‬ ‫مبادی علم میراث ‪:‬‬
‫جد صحیح در صورت عدم موجودیت پدر مانند پدر است‪.‬‬ ‫‪‬‬ ‫علم میراث از انتقال ملکیت و توزیع اموال باقی مانده از میت‬ ‫‪‬‬
‫در صورت موجودیت پدر جد از میراث ساقط میشود‪.‬‬ ‫‪‬‬ ‫به مستحقین آن بحث میکند‪.‬‬
‫برادر اخیافی و خواهر اخیافی در سهم میراث یکی است که‬ ‫‪‬‬ ‫موضوع علم میزاث عبارت از مال متروکه میت است‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫خواهر اخیافی سه حالت دارد‪:‬‬ ‫غرض علم میراث شناختن حقوق مستحقین میباشد‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ .‬اگر یکی باشد سهم آن سدس ‪ /‬میرسد‪.‬‬ ‫علم میراث نصف علم گفته شده است‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ .‬اگر دو و یا اضافه از آن باشد سهم آن ثلث ‪ /‬میرسد‪.‬‬ ‫شرایط میراث عبارت از مردن مورث و زنده بودن وارث بعداز‬ ‫‪‬‬
‫‪ .‬برادر و خواهر اخیافی در صورت موجودیت پسر و پسر‬ ‫مرگ مورث‪.‬‬
‫میت ساقط میشود‪.‬‬ ‫میراث سه رکن دارد‪:‬‬ ‫‪‬‬
‫زوج دو حالت دارد‪:‬‬ ‫‪‬‬
‫‪2‬‬ ‫برای آمـاده گی کانکـور‬
‫خالصه تعلیم و تربیه اسالمی‬

‫تماثل ‪ :‬حالت مساوی دو عدد است‪.‬‬ ‫‪ .‬اگر از زوجه اوالد مانده باشد برای زوج ربع ‪ /‬میرسد‪.‬‬
‫توافق ‪ :‬نسبت بین اعدادی را گویند که یکی دیگر را محو‬ ‫‪ .‬اگر از زوجه اوالد نماندده باشد نصف ‪ /‬میرسد‪.‬‬
‫نتواند عدد سومی آنها را محو کند‪.‬‬ ‫زوجه دو حالت دارد‪:‬‬ ‫‪‬‬
‫تداخل ‪ :‬نسبت بین دو عدد که یکی دیگری را به صورت‬ ‫‪ -‬اگر اوالد باقی مانده باشد ثمن ‪ /‬میرسد‪.‬‬
‫مکمل تقسیم شود‪.‬‬ ‫‪ -‬اگر اوالد باقی نمانده باشد ربع ‪ /‬میرسد‪.‬‬
‫تباین ‪ :‬عبارت از نسبت بین اعدادی است که نه یکدیگر را‬ ‫دختر سه حالت دارد‪:‬‬ ‫‪‬‬
‫محو میتوانند و نه عدد سومی آنها را محو کیرده بتوانند‪.‬‬ ‫‪ .‬اگر یک دختر مانده باشد نصف ‪ /‬میرسد‪.‬‬
‫تصحیح از صحت کرفته شده است که عبارت از توزیع سهام‬ ‫‪‬‬ ‫‪ .‬اگر دو ویا بیشتر باشد مستحق ثلثان اند‪.‬‬
‫از کوجکترین که در تقسیم گسر واقع نشود‪.‬‬ ‫‪ .‬اکر پسر و دختر متنده باشد برای دختر نصف سهم پسر‬
‫رد در لغت بازکشت را گویند و در اصطالح برگردانیدن اسهام‬ ‫‪‬‬ ‫میرسد‪.‬‬
‫باقی مانده از ذوی الفروض درعدم موجودیت عصبه دوباره به‬ ‫دختر پسر ‪ :‬اگر از میت یک پسر و دو دختر باقی مانده باشد‬
‫ذوی الفروض نسبی به اعتبار اسهام آنها نه به اعتبار روس‬ ‫در این حالت دختر پسر از حق محروم میشود‪.‬‬
‫ایشان‪.‬‬ ‫انتــــــــشـارات آمــــــوزشـــــــگاه عــالــــــــی وطــن‬ ‫خواهر اعیانی دارای پنج حالت است ‪:‬‬ ‫‪‬‬
‫جهاد در لغت ریشه از حد گرفته است که به معنی کوشش‬ ‫‪‬‬ ‫‪ .‬برای یک خواهر نصف مترکه است‪.‬‬
‫است و در اصطالح عبارت کوشش و سعی به خرچ دادن برای‬ ‫‪ .‬برای دو و یا اضافه دو ثلث متروکه میرسد‪.‬‬
‫مبارزه در راه خداوند متعال با جان و مال و غیره‪.‬‬ ‫‪ .‬با برادر اعیانی عصبه میشود‪.‬‬
‫دلبیل مشروعیت جهاد در قرآن سنت و اجماع آمده است‪.‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ .‬با دختر و دختر پسر میت عصبه میشود‪.‬‬
‫تمام غزوات که از سال دوم هجری تا نهم هجری رخ داد بیش‬ ‫‪‬‬ ‫‪ .‬اگر پدر و خواهران پدر میت موجود باشد حق خواهر ساقط‬
‫نفر کافر‬ ‫نفر مسلمان و‬ ‫نیست از این تعداد‬ ‫از‬ ‫میشود‪.‬‬
‫بودند‪.‬‬ ‫خواهر عالتی ‪ :‬در صورت عدم موجودیت برادر و خواهر‬
‫میلیون مجروح‬ ‫در جنگ جهانی اول هفت میلیون کشته و‬ ‫‪‬‬ ‫اعیانی مانند خواهران اعیانی است‪.‬‬
‫شدند‪.‬‬ ‫مادر سه حالت دارد‪:‬‬ ‫‪‬‬
‫میلیون نفر کشته شد‪.‬‬ ‫در جنگ جهانی دوم‬ ‫‪‬‬ ‫‪ -‬مادر در صورت موجودیت برادر و پسر چسر میت و در هر‬
‫میلیون نفر را به قتل‬ ‫نظام کمونستی برای اقتدار آمدن‬ ‫‪‬‬ ‫صورت سدس ‪ /‬را میگیرد‪.‬‬
‫رسید‪.‬‬ ‫‪ -‬درصورت عدم موجودیت اشخاص ذکرشده ثلث ‪ /‬میگیرد‪.‬‬
‫جهاد به بخش های مالی‪ ،‬دعوت‪ ،‬آموزشی‪ ،‬سیاسی‪ ،‬مسلحانه‬ ‫‪‬‬ ‫‪ -‬ثلث باقی مانده بعدازادای قرض به یکی از زوجین میرسد‪.‬‬
‫تقسیم شده است‪.‬‬ ‫جده صحیحه سدس حصه میراث داده میشود در صورت‬ ‫‪‬‬
‫ذمه در لغت به عهد و پیمان گویند و در اصطالح اهل ذمه به‬ ‫‪‬‬ ‫موجودیت مادر همه جدات ساقط میشود‪.‬‬
‫کسانی کفته میشود که یک مقدار مال خود را به نام جزیه‬ ‫حجب در لغت منع را گویند و در اصطالح بودن یک شخص‬ ‫‪‬‬
‫میدهند‪.‬‬ ‫مانع شود که شخص دیگر تمام سهم و کمتر از حقش را‬
‫حضرت علی (کرم اهلل وجهه) ‪ :‬آنها بخاطر جزیه میدهند که‬ ‫بگیرد‪ .‬دو نوع است ‪:‬‬
‫اموال شان مثل اموال ما و خون شان مثل خون ما باشد‪.‬‬ ‫حجب نقصان ‪ :‬وارث را از گرفتن برخی از حقش منع کند که‬
‫پایمال حق اهل ذمه حرام است‪.‬‬ ‫‪‬‬ ‫درمورد پنج نفر (زوج‪ ،‬زوجه‪ ،‬ام‪ ،‬بنت االبن‪ ،‬اخت االب) است‪.‬‬
‫جزیه به مالی کفته میشود که اهل ذمه به دولت اسالمی میدهد‪.‬‬ ‫‪‬‬ ‫حجب حرمان ‪ :‬شخصی در موجودیت شخص دیکری از کلی‬
‫سهم اش محروم گردد‪.‬‬
‫کسانی که با حجب حرمان روبرو نمیشود شش نفر( پسر‪،‬‬ ‫‪‬‬
‫دختر‪ ،‬پدر‪ ،‬مادر‪ ،‬زوج و زوجه) است‪.‬‬
‫عول در لغت به معنی میالن و ظلم بوده و در اصطالح زیادت‬ ‫‪‬‬
‫سهام بر مخرج سهام است‪.‬‬
‫بار اول در زمان حضرت عمر فاروق عول رخ داد‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫‪3‬‬ ‫برای آمـاده گی کانکـور‬

You might also like