Professional Documents
Culture Documents
فهرست مطالب
عنوان
صفحه
1 ايمان به خداوند ،اساس تمام عقايد
834 اسالم توحيد را محور قرار داده است
838 فطرت انسانها دليل يگانگي خداوند
859 عقل ،دليلي بر يگانگي خداوند
87
14 وحي ،دليل بر يگانگي خداوند
90
16 توحيد ،جوهر ايمان به خدا
91
24 1ـ توحيد ربوبيّت
95
27 2ـ توحيد الوهيت
98
28 معني عبادت
98
29 شيوههاي مختلف عبادت و انواع آن
99
30 اهميت توحيد الوهيت
101
31 «ال اله االّ هللا» عنوان توحيد
103
33 توحيد ،وظيفهي پيامبران
105
35 توحيد ،شعار اسالم
107
36 توحيد ،حق خداوند بر بندگان
107
39 توحيد ،برنامه و هدف فرد مسلمان در زندگي
109
40 ابالغ توحيد ،وظيفهي ا ّمت اسالم
109
41 توحيد چگونه تحقّق مييابد؟
110
50 شرك
111
52 انواع شرك
112
52 شرك اكبر
61 شرك اصغر
اسالم راههاي نفوذ شرك را بسته است
1ـ زيادهروي در بزرگداشت پيامبر (ص)
ق انسانهاي صالح 2ـ زيادهروي در ح ّ
3ـ بزرگداشت قبور
چرا نبايد قبرها را تعظيم كرد؟
4ـ متبركدانستن درخت و سنگ و ...
5ـ الفاظي كه رنگ و بوي شرك دارند
آثار توحيد در زندگي
حقيقت Sتوحيد 2
«يهوديان ميگويند ُ :ع َزير پسر خداست و مســيحيان ميگويند مســيح پسر
خداست».
ق از جانب خداي پس مسيح نزد مسيحيانـ ،خدايي برح ّ
حقيقي
است! و اين رنگ ديگري از اقسام شرك است كه در ميان
بسياري از ملّتها رواج يافته و براي خداوند پسران و
دختراني قرار دادهاند و به جاي خدا و يا به همراه او آنها
را ميپرستند .همانگونهكه هنديها در گذشته نسبت به
كريشنا و بودا چنين اعتقاديـ داشتند .و يا عربها كه
مالئكه را دختران خداوند ميدانستند .قرآن در اين باره
چنين ميفرمايد :
ْ
بحانهُ بل ِعبَا ٌد ُمك َر ُمون * َ س ََ و قَالُوا ات ََّخ َذ ال َّر ْح َمنُ َولدا ُ
ً
سبِقُونَهُ بِالقَ ْو ِل َو هُم بِأ ْم ِر ِه يَ ْعمَلُونَ * يَ ْعلَ ُم َما بَينَ ال يُ ْ
ضي َو هُم ِمنْ ارتَ َ شفَعُونَ إالَّ لِ َم ِن ْ أ ْي ِدي ِهم َو َما َخ ْلفَ ُهم َو ال يَ ْ
شفِقُونَ َخشيَتِ ِه ُم ْ
انبياء 26 /ـ 28
«(برخي از كفّار عرب) ميگويند :خداوند رحمان فرزنداني
برگزيده است (يعني فرشتگان) .يزدان (از اين نقص و عيبها )
پاك است( .فرشتگان فرزند او نيستند) بلكه بندگاني ِكرام و محترمـ
هستند .آنان (آنقدر مؤ ّدب و فرمانبردارندـ كه) در سخن گفتن بر او
پيشي نميگيرند و تنها به فرمان او كار ميكنند .خداوند اعمال
گذشته و حال و آينده آنها را ميداند و آنان هرگز براي كسي
شفاعت نميكنند ،مگر براي كسي كه خدا از او خشنود است .آنان
خوف خدا ،ترسان و هراسانند».
ِ هميشه از
به همين خاطر ،اسالم توجّه بسيار زيادي به مسئلهي
دعوت به يكتاپرستي در علم و عمل و مبارزه با شرك در
باور و رفتارشان كرده است.
حي ُم بقره / ر
َّ ِ ال نُم حْ رال
َ َّ َ و ه
ُ َّ ال اح ٌد ال إلَهَ إ
َ و اِلَ ُه ُك ْم إلَهٌ َو ِ
163
«خداوند شما ،خداون ِد يكتا و يگانه است و هيچ خدايي جز او كه
رحمان و رحيم است ،وجود ندارد».
حقيقت Sتوحيد 8
1ـ نگا :مدارج السالكين ،ابنقيم ،ج 3ص 447ـ ،449چاپ السنة المحمدية
حقيقت Sتوحيد 18
پنهان نيست .آنان كه معتقدند دينشان يك دين توحيدي است
و از دايرهي توحيد خارج نگشته است!
ميگويند كه خداوند سومين سهگانههاست .يعني :پدر،
پسر و
روحالقدس كه خانواده يا گروه مق ّدس هستند .خداي پدر،
خداي پسر و روحالقدس.
حال اگر به آنان بگويي شما چگونه خود را موحد
ميدانيد ،در حالي كه معتقد به سه خدا هستيد؟ ميگويند :
اين سه خدا ،يك خدا ،و يك خدا سه خداست!! و عقل و
منطق در اين مسئله مربوط به عقيده نميتواند دخالتكند.
در واقع شعار آنان اين است كه :كوركورانه به اين قضيه
معتقد باش!!
با توجه به همهي مطالب گذشته روشن استكه بيان
حقيقت توحيدي كه اسالم به آن فراخوانده است و تعاليم
خود را بر آن بنيان نهاده جزو مهمترينـ واجبات است و
جهت جدايي حق از باطل بسيار اساسي است.
ض
األر َ س َما ِء َما ًء فَ ْ
أحيَا بِ ِه ْ سأ ْلتَ ُهم َمنْ نَ َّز َل ِمنَال َّ
َ و لَئِنْ َ
ُ
بَ ْع َد َموتِها لَيَقولنَّ هللاُ عنكبوت63/
ُ
«اگر از آنان (كه مشكوكند) بپرسي چه كسي از آسمان آب بارانده
است و زمين را به وسيلهي آن پس از مرگش زنده گردانده است؟
قطعا ً خواهند گفت :خدا!».
سيَقُولُونَ ض َو َمنْ فِي َها إنْ ُكنتُم تَ ْعلَ ُمونَ * َ قُ ْل لِ َم ِن ْ
األر ُ
س ْب ِع َو َر ُّب
ت ال َّس َما َوا ِرب ال َّهللِ قُ ْل أفَال تَ َذ َّكرُونَ * قُ ْل َمنْ ُّ
سيَقُولُونَ هللِ قُ ْل أفَال تَتَّقُونَ * قُ ْل َمنْ بِيَ ِد ِه يم * َ ا ْل َعر ِ
ش ال َع ِظ ِ
َملَ ُكوتُ ُك ِّل شَي ٍء َو ُه َو يُ ِجي ُر َو ال يُ َجا ُر َعلَي ِه إنْ ُك ْنتُم
حرُونَ مؤمنون 84 /ـ س َ سيَقُولُونَ هللِ قُ ْل فَأنَّي تُ ْ
تَ ْعلَ ُمونَ * َ
89
«بگو زمين و كساني كه در زمين هستند از آن كيستند ،اگر دانا و
آن خدايند .بگو :پس چرا نميانديشيدفرزانهايد؟! خواهند گفت :از ِ
و يادآور نميگرديد.ـ بگو :چه كسي صاحب آسمانهاي هفتگانه و
صاحب عرش عظيم است؟ خواهند گفت :از آن خداست .بگو :
پس چرا پرهيزگاريـ پيش نميگيريد (و خود را از فرجام شرك و
كفر و نافرماني نسبت به خدا ،به دور نميداريد ).بگو :آيا چه
كسي فرماندهي بزرگ همه چيز را در دست دارد؟ و پناه ميدهد
(هركسي را كه بخواهد) و كسي را (نميتوان) از (عذاب) او پناه
داد .اگر فهميده و آگاهيد؟! خواهند گفت :از آن خداست .بگو :پس
چگونه گول (هوي و هوس و وسوسههاي شيطان را) ميخوريدـ و
انگار جادو ميشويد».
چنين پاسخهايي از طرف مشركينـ نشان ميدهد كه
آنان ربوبيّت خداوندتعالي را در هستي و تدبير امور
ميپذيرفتند و به آن ايمان داشتند .و الزمهي اين ايمان
اين بود كه فقط خدا را عبادتكرده و در عبادت
خودكسي را شريك او نكنند ،ا ّما آنان منكر بخش ديگر
توحيد ،يعني «توحيد الوهيّت» بودند [و به همين
خاطر ،قرآن آنان را مشرك ميداند].
حقيقت Sتوحيد 22
ب) توحيد الوهيّت
معني توحيد الوهيّت اين است كه بندگي و خضوع و
اطاعت كاملـ و بيچون و چرا فقط براي خداوند متعالـ
باشد و فرد معتقد به اينتوحيد به جز خداوند هيچ
شخصديگري را عبادت نكرده و در زمين و آسمان
شريكي براي وي نگيرد .توحيد كاملـ زماني به انجام
ميرسد كه توحيد الوهيّت همراه توحيد ربوبيّت پذيرفته
شود .زيرا توحيد ربوبيّت بهتنهايي براي نجات كافي نيست
و عربهايـ مشرك با وجودي كه آن را پذيرفته بودند ،اما
به دايرهي اسالم وارد نشدند [و بر ُكفر خود باقي ماندند]
زيرا بدون دليل صحيح براي خدا شريك قائل بوده و
خدايان ديگري را به همراه خداي حقيقي ميپرستيدند .به
اين گمانـ كه اين خدايان آنها را به خداي حقيقي نزديك
كرده و يا نزد او برايشان شفاعت كنند.
مسيحيان نيز منكر اين نبودندكه پروردگار آسمانهاـ و
زمين هللا است .ا ّما عيسي مسيح را شريك وي دانسته و
هميندليل در
غير از خدا ،او را نيز خدا ميدانستند .به
معيار قرآن ،اين مسيحيان همانند ساير كفّار در جهنّم
جاودانه شده و بهشت بر آنان حرام شده است.
باگذشت زمانـ مردم از توحيد الوهيّت فاصلهگرفته و
خدايان مختلفي را به غير از خداي واقعي عبادتكردند.
قوم نوح«،و ّد» و «سواع» و «يغوث» و «يعوق» و
«نسر» را و قوم ابراهيم ،بتهاي چوبي و سنگي را و
مصريانـ قديم ،گوساله را ،هندوها گاو را ،اهاليسرزمين
سبا خورشيد را ،ستارهپرستان ستارههاـ را،آتش پرستان
آتش را ،عربها بتهاي سنگي را و مسيحيانـ عيسي و
مادر عيسي و دانشمندان و راهبانخود را را عبادت كردند.
اينان همه مشركند .زيرا عبادت را كه فقط شايستهي
خداست براي ديگران انجام دادند.
23 حقيقت توحيد
معني عبادت
عبادت داراي دو معنيكامالًـ وابسته بههم است .به همين
دليل در يك كلمه جمع شدهاند .و اين دو معني عبارتند از
نهايت تسليم و نهايت محبت .پس خضوع و تسليم كامل به
همراه محبّتكاملـ به معني عبادتاست .و محبّت بدونتسليم
يا تسليم بدون محبّت ،عبادت به حساب نميآيد ،حتّي اگر
تسليم و محبّت با هم جمع گردند ،ا ّما به كمال نرسند باز هم
عبادت نيست و براي معني عبادت كمالـ تسليم و محبّت
الزم است.
«(نوح به قوم خود گفت ) :من بيمدهنده (شما از عذاب خدا و)
بيانگر (راه نجات) براي شما ميباشم( .پس) جز هللا كس و چيز
ديگري را نپرستيد».
عيسي مسيح پسر مريمكه قومش پس از او ،وي را به
خدايي گرفته و عبادتشـ كردند ،ميگفت :
ش ِركْس َرائي َل ا ْعبُدُوا هللاَ َربِّي َو َربَّ ُكم إنَّهُ َمنْ يُ ْ يَا بَنِي ا ْ
م
ِ ِ ينَ ل اَّ ظلل ا م و ر
ُ َ َ اَّ نال بِاهللِ فَقَ ْد َح َّر َم ُ َ ِ َ َ َ َ ُ
ها و أ م و َ ةَّ نالج ه يَ ل ع هللا
ِمنْ أ ْن َ
صا ٍر
مائده72/
«عيسي گفته است :اي بنياسرائيل! خداي يگانهاي را بپرستيدـ
كــه
پروردگارـ من و پروردگار شما است .بيگمان هركس انبازي براي
خدا قرار دهد ،خدا بهشت را بر او حرام كرده است و جايگاه او
آتش است و ستمكاران يار و ياوري ندارند».
ا ّما دعوت خاتم پيامبران ،مح ّمد مصطفي به سوي
توحيد و اجتناب از طاغوت بسيار آشكارتر ،قويتر،
ّ
عميقتر و جاودانهتر بوده و اين مسئله در قرآن و سنت
بوضوح به چشم ميخورد و در منهج و احكام و آداب و
اخالق اسالمي تجلّي يافته است.
ق خدا بر بندگانتوحيد ح ّ
از مواردي كه اهميت توحيد را تأكيد ميكند ،اين است
كه پيامبرـ فرمودهاند كه توحيد حق خداوند بر بندگان
است و نبايد آن را ناديده گرفت يا از آن غفلت شود.
بخاري و مسلم از معاذ بن جبل (رض) روايت كردهاند
كه ميگويد « :به همراه پيامبرـ سوار بر االغي بودم كه
ق خدا بر بندگان و حقفرمود :اي معاذ آيا ميداني ح ّ
29 حقيقت توحيد
شـــرك
شركبهاين معني استكه انسان در مسائليكه فقط
مخصوص خداوند است ،چيزي ديگر را نيز شريك او
گرداند .مانند اين كه در عبادت و اطاعت و كمكخواستن و
دوستداشتن و غيرهـ كه فقط مخصوص خداست ،خدا يا
خداياني ديگر را نيز شريك گرداند.
چنين عملي شركاكبر است ،كه در صورت ابتال به آن
هيچ عملصالحي پذيرفته نميشود .در حقيقت با وجود
شرك انجام عمل صالح درست نيست .زيرا اولين شرط
قبولي عمل و صالح بودن آن ،اين است كه خالص براي
خدا باشد .و خداوند چنين فرموده است :
ً فَ َمنْ َكانَ يَ ْر ُجو لِقَا َء َربِّ ِه فَ ْليَ ْع َم ْل َع َمال َ
صالِ َحا َو ال ً
أح َداً كهف110/ ش ِركْ بِ ِعبا َد ِSة َربِّ ِه َ
يُ ْ
«پس هركس كه خواهان ديدار خداي خويش است ،بايد كار شايسته
كند و در پرستش پروردگارشـ كسي را شريك نسازد».
شرك چنان گناهي است كه هرگز بخشيده نخواهد شد :
ش َر َك بِ ِه َو يَ ْغفِ ُر َما دُونَ َذلِ َك لِ َمــنْ
إنَّ هللاَ ال يَ ْغفِ ُر أنْ يُ ْ
ء نساء116/ يَشَا ُ
حقيقت Sتوحيد 40
«بيگمان خداوند شرك ورزيدن به خود را نميبخشدـ و بلكه
پايينتر از آن را از هركس بخواهد (و صالح بداند) ميبخشد».
و بهشت بر شخص مشرك حرام است و درون آتش
جايگاه و منزلگاه او خواهد بود .و اين حكم خداوند است :
ش ِركْ بِاهللِ فَقَ ْد َح َّر َم هللاُ َعلَي ِه ا ْل َجنَّةَ َو مأ َواهُ
إنَّهُ َمنْ يُ ْ
ر مائده72/ صا ٍ النَّا ُر َو ما للظَّالِ ِمينَ ِمنْ أن َ
ْ
«بيگمان هركس شريكي براي خدا قرار دهد ،خدا بهشت را بر او
حرام كرده است (و هرگز به بهشت گام نمينهد) و جايگاه او آتش
است و ستمكاران يار و ياوري ندارند».
انواع شرك
شرك دو نوع است :شرك اكبر و شرك اصغر.
شرك اكبر آن استكه اگر كسي به آن دچار شود ،خداوند
او را نخواهد بخشيد و هرگز داخل بهشت نميگردد.
و شرك اصغر همان گناهان كبيره است كه اگر شخصي
به آن مبتال شود و بر انجام آن اصرار ورزد (و به طور
مداوم آن را انجام دهد) ممكنـ است در حالكفر بميرد.
مگر اينكه خداوند با رحمت خود او را در برگيرد و قبل
از مرگ توبه نمايد.
شرك اكبر
خود شرك اكبر داراي دو نوع است :شرك جلي يا
آشكار و شرك خفي يا پنهان.
(جلي)
مثالهايي از شرك آشكار َ
شرك اكبر آشكار مانند :عبادت كردن خدايان باطــل به
همراه عبادت خداي حقيقي .از جمله خدايان باطل ميتوان
به ستارگان ،خورشيد ،ماه ،انواع بتهاي سنگي و چوبي،
گوساله و گاو و يا انسان اشاره كرد .مانند كساني كه
فرعون و يا پادشاهانـ ديگري را عبادت ميكردند .و يا
كسانيكه از طرف مردم خدا ناميده ميشوند و يا اينكه
41 حقيقت توحيد
شرك اصغر
پايينتر از شركاكبر ،رنگها وانواعديگري از شرك
وجود دارد كه به «شرك اصغر» مشهور است و در
دايرهيـ گناهان كبيره قرار دارد .البته شركاصغر نزد
خداوند از گناهان كبيره بدتر است.
47 حقيقت توحيد
يوسف 106 / َ و َما يُؤ ِمنُ أ ْكثَ ُرهُم بِاهللِ إالَّ َو هُم ُم ْ
ش ِر ُكونَ
«و اكثر آنان كه م ّدعي ايمان به خدا هستند ،مشركند».
ج) آويزانكردنـ تعويذ
يكي ديگر از موارد شرك اصغر ،استفاده از «تمائم» به
معني تعويذها است .تمائم جمع تميمه و به معنايـ تعويذ
است .يعني مهرههاييـ كه عربها آن را به ويژه در گردن
جن و بدچشمي فرزندان خود ميآويختند تا بهگمانـ خود از ّ
و … جلوگيري كند كه اسالم آن را باطل كرد و به آنان ياد
داد كه دافع و مانع ش ّر و باطل فقط خداست .امام احمد در
حديث مرفوعي از عقبه بن عامرـ نقل ميكند « :كسيكه
تميمهاي را آويزان كند ،خداوند وي را به سرانجام نرساند
و كسي كه مهرهاي آويزد ،خداوند چيزي برايش نگه
ندارد».
در روايت ديگري آمده است كه « :آويزانكردن تميمه
كردن تعويذ اين است كه ِ (تعويذ) شرك است» معني آويزان
دفع ش ّر به آن اميد قلبي دارد. فرد براي كسب خير و يا ِ
اين كار شرك است زيرا در انجام آن طلب خير و دفع
ضرر از غير خدا وجود دارد ،در حالي كه خداوند
ميفرمايد :
ض ٍّر فَال َك ِ
اشفَ لَهُ إالَّ ُه َو َو إنْ س َك هللاُ بِ ُ
س ْ َ و إنْ يَ ْم َ
ل شَي ٍء قَ ِدي ٌر انعام17 / س َك بِ َخي ٍر فَ ُه َو َعلَي ُك ِّ
س ْ يَ ْم َ
«اگر خداوند زياني به تو برساند،ـ هيچكس جز او نميتواند آن را
بر طرف سازد و اگر خيري به تو رساند (هيچكس نميتواند از آن
جلوگيري كند) چرا كه او بر هر چيزي تواناست».
برخي از اين تعويذها «جامعه» يا «حرز» يا «حجاب»
ناميده ميشود و اين فرقي در حُكم آنها ندارد .بلكه همهي
آنها جزو امور بسيار منكر و زشت است كه از بين بردن
آن در ح ّد توان بر هر فرد واجب است .از سعيدبنجبير نقل
شدهكه «اگركسي انساني را از پناهبردن و اعتقاد به تعويذ
نجات دهد ،ارزش آزاد كردن يك برده را براي او دارد».
حقيقت Sتوحيد 50
اما اگر در تعويذ از آيات قرآن يا اسماء خدايتعالي استفاده
شده باشد ،آيا باز هم ممنوع است يا خير؟
علماي گذشته در اين مسئله نظرات مختلفي دارند ،برخي
آن را مجاز شمرده و برخي منع كردهاند .ا ّما نظر ما اين
است كه اين نوع هم مانند ساير انواع تعويذ ممنوع است.
هرچند كه در آن از آيات قرآن استفاده شده باشد ،به چند
دليل :
اول :نهي از تعويذ ،عاماست و همهنوع آن را در بر
ميگيرد و احاديث وارده هيچ نوعي از آن را استثنا نكرده
است.
دوم :بهخاطر «س ّد ذريعه» يعنيپيشگيري .زيرا مجاز
دانستن استفاده از تعويذ قرآني ،راه را براي استفاده از
انواع ديگر نيز باز ميكند و دروازه ش ّر اگر باز شد ،بسته
نخواهد شد.
سوم :جايز دانستن اين كار ،قرآن را در معرض
بيارزشي و كمقدري قرارميدهد .زيرا شخص حامل
تعويذ به مكانهاي نجس نيز مانند توالت ميرود و در
موقع جنابت و حيض و … به آن مكانها رفت و آمد
ميكند.
چهارم :استفاده از قرآندرتعويذ ،كوچكشمردن قرآن
است و با هدف نزول آن در تضاد است ،زيرا خداوند آن
را وسيله هدايتمردم به بهترينـ راه و نجات آنان از
تاريكيها قرار داده است ،نه اين كه از آن به عنوان تعويذ
و نگهباني زنانـ و بچهها استفاده شود.
د) طلسم (نوشتن دعا و جادو)
يكي ديگر از موارديكه با توحيد در تضاداست ،طلسم
است كه عبارتـ از كلمات و وردهايي است كه اهل
جاهليت از آن استفاده كرده و معتقد بودند از آنان ش ّر و بال
را دور ميكند.
51 حقيقت توحيد
هـ) سحــر
يكي ديگر از موارد شركاصغركهـ اسالم نسبت به آن
هُشدار داده ،سحر است.يعني ايجاد نوعي خيال و گمان و
يا افسون به وسيله نوشته و گرهزدنـ و دميدن در اشياء.
و چون در اين مورد نيز كمكخواستن از غيرخدا مانند
جن و شيطان و ستارههاـ و … وجود دارد ،شرك به حساب ّ
ميآيد .به همين دليل در حديثي چنين آمده است كه :
«هركس [به منظور طلسم] گرهي زند و در آن فوت كند،
سحر انجام داده و كسي كه سحر انجام دهد ،دچار
شركگرديده است ».در تمام اديان آسماني از جمله اسالم،
سحر جزو گناهان كبيره به شمار رفته است .قرآن از زبان
موسي (ع) نقل ميكند :
53 حقيقت توحيد
طه69/ اح ُر َح ُ
يث أتَ َي س َِ و ال يُ ْفلِ ُح ال َّ
«و جادوگر هركجا برود ،پيروزـ نميشود».
سيُ ْب ِطلُهُ إنَّ هللاَ ال
سح ُر إنَّ هللاَ َ
سي َما ِجئتُم بِ ِه ال ِّ قَا َل ُمو َ
دين يونس81/ س َS ْ
ف ملْ
صلِ ُح َع َم َل ُ ِ
ا يُ ْ
«موسي گفت :آنچه (شما ساحران) ارائه داديد واقعا ً جادوست.
قطعا ً خداوند آن را پوچ و نابود خواهد كرد (و جاي شگفت نيست،
زيرا) خداوند كار تبهكاران را (بقاء و دوام نميبخشد و) شايسته و
سودمند نميگرداند».
پيامبر سحر را پس از شرك جزو هفت گناه بزرگ و
هالككننده به شمار آورده است.
قرآن نيز به ما ياد داده كه از ش ّر سحر و ساحران به
خداوند پناهبريم.
َ و ِمنْ ش َِّر النَّفَّاثَا ِ
ت فِي ا ْل ُعقَ ِد فلق5/
كه در اين آيه منظور از «نفاثات في العقد» ساحران
است ،زيرا آنان هنگامي كه قصد انجام سحر را داشتند،
نخهايي را گره زده و در هر گره ميدميدند تا خواستشان
عملي شود.
ث» :دميدن به همراه مقداري از آب دهان معني «نَفَ َ
است.
بسياري از پيشوايان گذشته از جمله امام مالك (رح) و
امام ابوحنيفه (رح) ساحر را كافر و عمل سحر را كفر
دانستهاند .از تعدادي از اصحاب پيامبرـ نيز اين رأي صادر
شده كه مجازات ساحر اين است كه گردن وي با شمشير
زده شود.
در صحيح بخاري از بجاله بن عبده نقل شده كه گفت :
عمر بن خطاب(رض)ـ براي ما فرماني نوشتكه مردان و
زنان ساحر را بُكشيد .بجاله ميگويد كه ما سه نفر ساحر را
كشتيم .كشته شدن ساحر توسط ا ّم المؤمنين حفصه (رض)
و جُندب (رض) هم در حديث صحيح گزارش شده است.
حقيقت Sتوحيد 54
سحر حرام است ،پس كسي كه ساحران را تصديق
ميكند يا براي انجام آن تالش كند ،در اين جرم و گناهـ
شريك است.
پيامبر فرمود « :سه نفر وارد بهشت نميشوند :
1ـ كسي كه به نوشيدن شراب عادت دارد و به آن معتاد
است.
2ـ كسي كه سحر را باور كند و آن را راست بپندارد.
3ـ كسي كه رابطه خويشاوندي را قطع كند ».به روايت امام
احمد و ابنحبّان در صحيح
و) طالعبيني يا پيشگويي از روي ستارهها جزو سحر
است
يكي از انواع سحر ،طالعبيني است .برخي ا ّدعا ميكنند
كه از طريق ستارهشناسيـ ميتوانند به اتفاقاتي كلي و
جزئي كه در آينده روي خواهد داد ،پي ببرند .كه در واقع
نوعي حيله و نيرنگ است .در حديثي آمده است كه :
«كسي كه به شعبهاي از ستارهشناسيـ روي آورد ،شعبهاي
از سحر را به دست آورده است ».به روايت ابوداود با سند صحيح.
البته بايد دانست اين حديث در موردكساني نيستكه در
علم نجوم به شناخت فاصله ميان ستارگان ،جايگاههايـ
آنها ،حجم آنها ،مدارهايآنهاـ و مسائل مشابهآنـ ميپردازند.
[و هدف آنان فقط شناخت جهان ستارهها و كنجكاوي است]
صد ،آن را انجام و به وسيله مشاهده ازطريق وسائل َر َ
ميدهند و به «دانش فضا» نام گرفته است .اينكار جزو
سحر نيست و داراي اصول و قوانين و وسائل خاص خود
است.
آنچه كه در حديث بيان شده در مورد كساني استكه از
اين دانش در جهت اهداف كفرآميز استفاده ميكنند .مانند
ا ّدعايـ شناخت غيب ،كه سحر است و شرك ،زيرا كسي
جز خداوند غيب را نميداند.
55 حقيقت توحيد
«بگو :اي اهل كتاب بنا حق در دين خود راه افراط و تفريط نپوئيد
و از اهواءو اميال گروهي كه پيش از اين گمراه شدهاند و بسياري
را گمراه كردهاند ،و از راه راست منحرفـ گشتهاند ،پيروي
ننمائيد».
زيادهروي در مورد صالحانـ باعث ايجاد اولين شرك در
زمين شد ،يعني شرك قوم نوح .در كتاب بخاري حديثي از
ابنعباسـ در مورد خدايان قوم نوح يعني «و ّد» و «سواع»
و «يَ ُغوث» َو «يَعُوق» َو «نَسْر» آمده كه ميگويد « :اين
اسامي ،نام مردانيصالح از قوم نوح استكه پس از وفات
آنان ،شيطان به آن قوم القا كرد كه :در جايگاهـ آنان
مجسمههايي را با نام خودشان قرار دهيد[ .تا يادبود باشد].
آنان چنين كردند ،ا ّما عبادتشانـ نميكردند ،با گذشت آن
نسل و فراموششدن علم و دانش ،نسل جديد به عبادت آنها
پرداختند».
از اينجا متوجه ميشويمكه غل ّو و زيادهروي مسلمانان در
وليخدا ميدانند،
ق افرادي كه آنان را صالح و ِ ح ّ
مخصوصا ً در مورد كساني كه بر روي قبرهايشانـ بارگاهـ
و مزار ساخته شده منجر به انواعي از شرك ميشود .مثالً
برايآنها نذر وقرباني ميكنند يا از آنان كمك ميخواهند و
يا خدا را به مقام آنان سوگند ميدهند و … و چه بسار غل ّو
در مورد آنها مردم را به سوي شركاكبر ميكشاند .يعني
برخي چنين ميپندارند كه آن افراد صالح و اوليا توانايي
تصرّف و تأثير در امور جهان را برخالف اسباب و
روشهاي عادي دارند .پس هم از خدا و هم از آنان كمك
ميخواهند و حتّي برخي فقط از آنان كمك ميخواهند .و
اين گناهي بزرگ و گمراهي شديدي است.
3ـ بزرگداشت قبور
اسالم به ش ّدت از تعظيم و بزرگداشت قبرها ،مخصوصا ً
قبور انبياء و صالحانـ نهي نموده است و به اين خاطر
حقيقت Sتوحيد 66
هركاري كه به اين عمل بيانجامد را نهي نموده است .از
جمله :
الف) قبر نبايد به مسجد تبديل شود :
امام مسلم در كتاب خود از پيامبر نقل ميكند كه قبل
از وفات به پنج امر توصيه نمود كه يكي از آنها اين است
كه فرمود « :آگاه باشيد كساني كه پيش از شما بودهاند
پيامبران خود را به مسجد تبديل كردهاند .آگاه باشيد
ِـ قبرهاي
كه شما چنين نكنيد ،و من شما را از اين كار نهي ميكنم».
عايشه و ابنعباس هم ميگويند « :هنگاميكه پيامبر
در دم مرگ بود ،پارچهاي را بر روي خود ميكشيد (در
حالت سر درد) وقتي كه بهتر شد ،آن را برداشت .در اين
حالت فرمود « :لعنت خدا بر يهود و نصاري باد ،زيرا
پيامبران خود را به مساجد تبديل كردند .كاريـ ِ آنان قبور
كه از آن نهي شده است[ ».متفقعليه]
ب) نبايد رو به قبر نماز خوانده شود :
در حديث آمده است « :بر روي قبرها ننشينيد و به سمت
آنها نماز نخوانيد[ ».به روايت مسلم]
يعني هنگام نماز ،نبايد قبرها در سمت قبله باشند.
ج) نبايد بر روي قبرها چراغ [يا شمع] روشن نمود و
آن را چراغاني كرد :
در حديثآمده استكه « :خداوندزناني راكه قبرها را
زيارت ميكنند و كساني كه بر روي آنها مسجد ميسازند و
يا آن را نوراني ميكنند ،لعنت كرده است».
د)ساختن بناء روي قبر و گچزدن روي آن ممنوع است :
مسلم از جابرروايتميكندكهگفت:ـ «پيامبر از
گچكاري قبر و نشستن روي آن و ساختن بناء بر روي آن
نهي نموده است».
هـ) نبايد بر روي قبر چيزي نوشته شود :
67 حقيقت توحيد
در حديث جابر اين مطلب نيز آمده است كه پيامبرـ از
گچزدن روي قبر و نوشتن بر آن نهي نمود(.به روايت ابوداود
و ترمذي)
آخ ٌذ بِنَ ِ
اصيَتِ َها إنَّ َربِّي َعلَي ربِّي و َربِّ ُكم ما ِمنْ دابَّ ٍة إالَّ ُه َو ِ
يم هود 56 /ـ 54 اط ُمستَقِ ٍص َر ٍ
ِ
«گفت :من خدا را گواه ميگيرم و شما هم گواهي دهيد (بر
گفتارم) كه من از چيزهايي كه (بجز خدا) ميپرستيد ،بيزار و
بركنارم .بجز خدا (از هر چيز ميپرستيد،ـ گريزان و بيزام .حال
كه چنين است هرچه از دستتان ساخته است ،كوتاهي مكنيدـ و)
همگي به نيرنگ و چارهجوئيمـ بپردازيد و مهلتم ندهيد».
گفتههاي هود (ع) نشان از منطقي قوي ،اعتماد به نفس،
ارادهي استوار ،ايماني سستيناپذير و پويا دارد و روحي
كه نه ضعف ميشناسد و نه ترس ،زيرا قدرت خود را از
توكل بر خدا به دست آورده است :
َ و َمنْ يَتَو َّك ْل َعلَي هللاِ فَإنَّ هللا عَزي ٌز َ
ح ِكي ٌم انفال 49 /
«هركس به خدا پشت بندد (خدا او را بسنده است) زيرا مقتدر و
تواناست و كارها را بجا و از روي فلسفه انجام ميدهد».
هـ) توحيد اساس برادري و برابري
ّ
اكنون كه توحيد اساس آزادي انسان و اعتراف به عزت
و كرامت او شمرده ميشود ،بايد دانست كه اساس برادري
و برابري انسانها نيز هست .زيرا اگر قرار باشد برخي از
انسانها ارباب برخي ديگر باشند ،برادري و برابري در
ميان آنان ايجاد نخواهد شد.
ا ّما اگر همه به طور يكسان بندهي خدا باشند ،اساس
برادري و برابري شكل خواهد گرفت .به همين دليل است
كه پيامبرانـ در انتهاي دعوت پادشاهان و فرمانروايان
كشورها چنين ميگفتند :
سوا ٍء بَ ْينَنَا و بَ ْينَ ُكم Sأالَّ نَ ْعبُ َSد إالَّ هللاَ َو ال تَ َعالَ ْوا إلَي َكلِ َم ٍة َ
ُون هللاِ
أربَابَا ِمنْ د ِ ً ضا ًْ َ
ضنا بَ ْع َ َ
نُش ِر َك بِ ِه شَيئَا ً َو ال يَت َِّخذ بَ ْع ُ
آلعمران 64 /
«بيائيد به سوي سخن دادگرانهاي كه ميان ما و شما مشترك است
(و همه آن را بر زبان ميرانيم ) كه جز خداي يگانه را نپرستيم و
چيزي را شريك او نكنيم و برخي از ما برخي ديگر را به جاي
خداوند يگانه به خدائي نپذيريم».
حقيقت Sتوحيد 80
يكي از دعاهاي پيامبرـ اسالم نيز كه در پايانـ نماز
ميخواند ،اين دعاي زيبا و ارزشمند است :
«اللّ ُه َّم َربُّنَا َو َر ُّب ُك ِّل شَي ٍء َو َملي ِك ِه ،أنَا َ
ش ِهي ٌد أنَّ َك هللاُ
َو ْح َد َك ال شري َك لَ َك»
شSSهي ٌد أنَّ ُم َح َّم َداً «اللُّه َّم َربُّنَا َو َر ُّب ُك ِّل شَي ٍء َو َملي ِك ِه ،أنا َ
َ
سولُ َك» َع ْب ُد َك َو َر ُ
ش ِهي ٌد أنَّ ال ِعبَا َد «الله َّم َر ُّبنَا َو َر ُّب ُك ِّل شَي ٍء َو َملي ِك ِه ،أنَا َ
إخ َوةٌ» ُكلُّ ُهم ْ
«اي هللا و اي پروردگــار مــا ،اي پروردگــار و مالك هر
چيز ،من گواهم كه تو خداي يگانه و بيشريكي».
«اي هللا و اي پروردگار ما ،اي پروردگار و مالك هر
چيز ،من گواهم كه محمد بنده و فرستاده توست».
«اي هللا و اي پروردگار ما ،اي پروردگار و مالك هر
چيز ،من گواهم كه همگي بندگان با هم برادرند».
اين شهادتهاي سهگانه پيامبرـ با يكديگر در ارتباطند.
برادري ميانـ انسانها بر دو شهادت اولي استوار است.
در شهادت اولي آمده است كه خداوند تعالي در الوهيت
يكتاست ،شريكي ندارد و تنهاست و جز او كسي شايسته
خضوع و عبادت نيست .در شهادت دومي آمده است كه
مح ّمد نيز بنده خدا و تبليغكننده دستورات اوست و همين
امر هرگونه شبهه خدايي را از او نفي ميكند .در واقع
مح ّمد نه خداست ،نه پسر خدا و نه خداي سوميكه
مسيحيان در مورد عيسي چنان فكر ميكنند.
حال با اثبات دو حقيقت و شهادت بيانشده ،حقيقت سوم
هم كه بيانگر برادري و برابري انسانهاست ،ثابت
ميشود .پس هيچگونه تبعيض نژادي و برتريرنگها و
نسبتها وجود ندارد.
عن َد هللاِ أتقَا ُكم حجرات13/ إنَّ أ ْك َر َم ُك ْم ِ
81 حقيقت توحيد