You are on page 1of 6

‫برگزاري جشن مولودي‬

‫يكي از مراسمات بسيار پررنگ اهل تصوف‪ ،‬مراسم عيد ميالد يا جشن مولودي است كه در روز دوازدهم‬
‫ربيع االول هر سال‪ ،‬به مناسبت تولد پيامبر عظيم الشأن اسالم در آن روز برگزار مي شود‪ .‬اينكار تدريجاً به‬
‫عنوان امري جهاني و فراگير در سراسر ممالك اسالمي در آمده و عنوان عبادت را به خود اختصاص داده‬
‫است‪ ،‬در حاليكه در عهد مبارك پيامبر اسالمث و خلفاي راشدين و صحابه و تابعين وجود نداشته و مرسوم‬
‫نبوده و دين هم كامل شده و نيازي به كامل كردن ندارد‪.‬‬

‫يت لَ ُك ُم اإْلِ ْساَل َم ِدينًا﴾[‪« ]1‬امروز‬


‫ض ُ‬ ‫ْ َ ََ‬ ‫ْت لَ ُك ْم ِدينَ ُك ْم َوأَتْ َم ْم ُ‬
‫ت َعلَْي ُكم نِ ْعمتِي ور ِ‬ ‫اهلل تعالي مي فرمايد‪﴿:‬الَْي ْو َم أَ ْك َمل ُ‬
‫دين شما را برايتان كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسالم را به عنوان آئين خداپسند براي‬
‫ض ِاء ل َْيلُ َها َكَن َها ِر َها اَل يَ ِزي ُغ َع ْن َها َب ْع ِدي إِاَّل‬
‫شما برگزيدم‪ ».‬پيامبر اكرمث نيز مي فرمايد‪:‬٭قَ ْد َت َر ْكتُ ُك ْم َعلَى الَْب ْي َ‬
‫ك[‪( ]2‬من شما را بر راه روشني ترك كرده و جا گذاشته ام كه شبش همانند روز‪ ،‬روشن است و كسيكه‬ ‫َهالِ ٌ٭‬
‫بعد از من از راه‪ ،‬روش و سنتم دور شود‪ ،‬هالك خواهد شد‪ ).‬پس بر هر مسلماني واجب و الزم است در تمام‬
‫عبادات خود از روش و سنت پيامبر‪  ‬اكرمث تبعيت كرده و از كارهاي تازه و نوظهور در دين پرهيز كند‪،‬‬
‫همچنانكه علماي اهل سنت و جماعت فرموده اند‪[:‬العبادات توقيفيّة ال مجال للعقل في تشريعها او أستحسانها‬
‫او تقبيحها] "عبادت توقيفي است‪ ،‬يعني بايد بر آن وقف كرده و همانطور كه در عهد پيامبر و خلفاي راشدين‬
‫انجام شده آن را انجام داد و عقل هيچ تصرف و دخالتي در پسند و يا ناپسند(حسنه و سيئه) شمردن و‬
‫قانونگذاري(تشريع) در دين را ندارد‪".‬‬

‫س ِم ْنهُ َف ُه َو َردٌّ٭[‪( ]3‬هركس چيزي در امر ما (دين) بيفزايد‪ ،‬كه‬ ‫پيامبر اكرمث مي فرمايد‪:‬٭٭من أَح َد َ ِ‬
‫ث في أ َْم ِرنَا َما ل َْي َ‬ ‫َْ ْ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫آن چيز در دين نبوده باشد‪ ،‬كارش مردود و باطل است‪ ).‬و همچنين مي فرمايد‪:‬٭إيَّا ُك ْم َو ُم ْح َدثَات اأْل ُُمو ِر فَإ َّن‬
‫ضاَل لَ٭ةٌ[‪( ]4‬از كارهاي نوظهور و تازه پيدا(در دين) خودداري كنيد‪ ،‬چون هر نو‬ ‫ُك َّل ُم ْح َدثٍَة بِ ْد َعةٌ َو ُك َّل بِ ْد َع ٍة َ‬
‫ظهوري بدعت و هر بدعتي گمراهي است‪ ).‬و صحابي جليل القدر عبداهلل بن مسعودط مي فرمايد‪[:‬إتّبعوا و ال‬
‫تبتدعوا فقد كفيتم]"(از سنت پيامبر) تبعيت كرده و بدعت گذاري نكنيد‪ ،‬براستي كه تبعيت براي شما‬
‫فرمايد‪[:‬كل عبادة لم يتعبّدها اصحاب رسول اهلل فال‬
‫ّ‬ ‫كافيست‪ ".‬همچنين يار بزرگوار پيامبر حذيفه بن يمانط مي‬
‫تتعبّدوها‪ ،‬فا ّن االول لم يدع لألخر مقاال] "هر عبادتي كه ياران پيامبر انجام نداده بودند‪ ،‬آن را انجام ندهيد‬
‫چون نسل اول از مسلمين(اصحاب) سخني براي نسل آخر باقي نگذاشته است‪".‬‬
‫پيامبر اكرمث سه قرن طالئي صدر اسالم را بعنوان بهترين قرن و دوران‪ ،‬معرفي كرده و مي فرمايد‪:‬٭ َخ ْي ُر الن ِ‬
‫َّاس‬
‫ين َيلُو َن ُه ْم٭[‪( ]5‬بهترين قرنها‪ ،‬قرن من است‪ ،‬سپس كسانيكه در دو قرن بعد از آن‬ ‫َّ ِ‬ ‫َّ ِ‬ ‫ِ‬
‫ين َيلُو َن ُه ْم ثُ َّم الذ َ‬
‫َق ْرني ثُ َّم الذ َ‬
‫مي آيند‪).‬‬

‫‪ ‬‬

‫منشأ پيدايش عيد ميالد(مولودي)‬

‫حال مشخص شد كه عيد ميالد در سه قرن طاليي اسالم وجود نداشته و پيامبر عظيم الشأن‪ ،‬اصحاب و ياران‪،‬‬
‫تابعين و تابع تابعين هيچگاه آن را انجام نداده اند‪ ،‬پس ببينيم در چه زماني و در چه مكاني و چه كساني اين‬
‫مراسم را به دين افزوده و چگونه در ميان مسلمانان رواج يافت‪.‬‬

‫امام ابن كثير در كتاب«البدايه و النهايه» جلد‪ 11‬صفحه ‪ 172‬مي فرمايد‪[:‬إ ّن الدولة الفاطمية‪ -‬العبيدية‬
‫المنتسبة الي عبيداهلل بن ميمون القداح اليهودي‪ -‬التي حكمت مصر من ‪ 357‬الي ‪ 567‬الهجرية أحدثوا‬
‫إحتفاالت بأيّام كثيرة و منها اإلحتفال بمولد النبي ‪ -‬صلي اهلل عليه و سلم‪" ]-‬حكومت و دولت فاطمي كه به‬
‫خاطر انتساب به عبيداهلل پسر ميمون قداح يهودي به دولت عبيدي نيز مشهور بود و از سال ‪ 357‬تا سال‬
‫‪( 567‬به مدت ‪ 210‬سال) بر مصر حكومت مي كرد مراسم و مناسبتهاي بسياري را در روزهاي سال احداث‬
‫و اختراع كرده كه مراسم جشن تولد پيامبر نيز از جملة آن مراسمات بود‪".‬‬

‫بجز امام ابن كثير‪ ،‬امام مقريزي در كتاب«المواعظ و االعتبار» جلد ‪ 1‬صفحه ‪ 490‬و شيخ محمد بخيت‬
‫المطيعي مفتي قديم ديار مصر در كتاب«احسن الكالم فيما يتعلق بالسنه و البدعه و األحكام» صفحه ‪ 45،44‬و‬
‫مضار االبتداع» صفحه ‪ 251‬اين مسأله را ذكر كرده و تأييد‬
‫شيخ علي محفوظ در كتاب ارزشمند«اإلبداع في ّ‬
‫فرموده اند‪ .‬بسي جاي تأسف است كه امت پيامبر با وجود دين كاملي كه دارند‪ ،‬مراسم عبادي و ديني خود را‬
‫از فاطمي هاي زنديق اوالد و احفاد عبداهلل بن سبأ يهودي فرا گيرند‪.‬‬

‫مضرات انجام مراسم مولودي‬

‫‪   .1‬انجام دادن كاري بعنوان بخشي از دين‪ ،‬كه عالمترين انسانها به دين خدا يعني اصحاب‪ ،‬تابعين و تابع‬
‫تابعين انجام نداده اند‪ ،‬بمعني نقص آنها و كمال ما در دين است‪.‬‬

‫‪      .2‬ترك تبعيت اصحاب پيامبر و دنباله روي فاطمي هاي زنديق‪.‬‬


‫‪   .3‬مشابهت و تقليد از قوم مسيحي كه عيد ميالد پيامبر خدا عيسي÷ را بعنوان بخشي از دين قرار داده اند‪،‬‬
‫در حاليكه تقليد از آنها براي مسلمين حرام است‪ .‬و همچنين زبان حال كساني كه مراسم مولودي را انجام مي‬
‫دهند‪ ،‬گوياي كلماتي كفر آميز است‪ ،‬از جمله‪ .1:‬دين اسالم ناقص و محتاج تكميل كردن است‪ .2.‬پيامبر‬
‫اكرمث خير عظيمي را از امت خود مخفي كرده يا بدان آگاهي نداشته است‪.3.‬اصحاب و تابعين‪ ،‬محبت‬
‫پيامبر را در دل نداشته و يا پي به قدر و منزلت و مقام ايشان نبرده اند در غير اين صورت از انجام مراسم‬
‫مولودي صرف نظر نمي كردند‪.‬‬

‫كفريات و شركيات موجود در قصيدة برديه‬

‫يكي از قصائد معروف اهل تصوف كه در مراسم مولودي خوانده مي شود قصيدة برديه است؛ اين قصيده از‬
‫شاعر معروف صوفي مسلك بوصيري است كه او را به امام بوصيري معروف كرده اند‪ .‬حال چند بيت از اين‬
‫قصيده را مي آوريم تا مردم بدانند كه در مراسمات خود چه خطري را زمزمه مي كنند‪:‬‬

‫‪    .1‬يا أكرم الخلق ما لي من ألوذ به‪                     ‬سواك عند حلول الحادث العمم‬

‫شاعر خطاب به پيامبر اكرمث مي گويد‪ :‬اي بزرگوارترين فرد در ميان مخلوقات‪ ،‬بهنگام سختي ها و‬
‫دشتواريهاي زندگي‪ ،‬جز تو كسي را ندارم كه به او پناه ببرم‪.‬‬

‫اين گفته‪ ،‬شرك اكبر است و گويندة آن در صورتيكه به شرك بودن آن آگاهي داشته باشد‪ ،‬توبه نكرده و‬
‫پشيمان نشود‪ ،‬به ابدي در جهنم خواهد ماند‪ .‬اهلل تعالي مي فرمايد‪﴿:‬واَل تَ ْدعُ ِمن ُد ِ‬
‫ون اللَّ ِه َما اَل َي ْن َفعُ َ‬
‫ك َواَل‬ ‫ْ‬ ‫َ‬
‫ِِ‬ ‫ْت فَِإنَّ َ ِ‬
‫ين﴾[‪«]6‬و به جاي خدا كس و چيزي را پرستش مكن و به فرياد مخوان‬ ‫ك إِذًا م َن الظَّالم َ‬ ‫ض ُّر َك فَِإ ْن َف َعل َ‬
‫يَ ُ‬
‫كه به تو نه سودي مي رسانند و نه زياني‪ ،‬اگر چنين كني(دعا و فرياد خود را متوجه مخلوق سازي) از‬
‫ِ ِِ‬ ‫ِ‬
‫ات َو ْه َو يَ ْدعُو م ْن ُدون اللَّه ندًّا َد َخ َل الن َ‬
‫َّار‬ ‫٭م ْن َم َ‬
‫ستمكاران(مشركين) خواهي شد‪ ».‬و پيامبر اكرمث مي فرمايد‪:‬٭ َ‬
‫ِِِ‬
‫ْجنَّ٭ةَ[‪( ]7‬كسي كه در زندگي از غير اهلل تعالي ياري و كمك‬ ‫ات َو ْه َو اَل يَ ْدعُو للَّه ندًّا َد َخ َل ال َ‬
‫ْت أَنَا َم ْن َم َ‬‫َو ُقل ُ‬
‫بخواهد‪ ،‬پس از مرگ داخل جهنم خواهد شد‪).‬‬

‫ضرتها‪                      ‬و من علومك علم اللوح و القلم‬


‫‪      .2‬فأ ّن من جودك الدنيا و ّ‬

‫شاعر ادعا مي كند كه بوجود آمدن جهان هستي‪ ،‬از بخشش پيامبر است و علم لوح و قلم نيز بخشي از‬
‫معلومات اوست‪ ،‬در حاليكه اهلل تعالي مي فرمايد‪﴿:‬وإِ َّن لَنا لَآْل ِ‬
‫َخ َرةَ َواأْل ُولَى﴾[‪« ]8‬و قطعاً آخرت و دنيا همه از‬ ‫َ َ‬
‫آن ماست‪ ».‬پس دنيا و قيامت ملك و خلق اهلل تعالي است و پيامبر اكرمث هيچ تصرفي در آن نداشته و كسي‬
‫جز اهلل تعالي نيز بر علم لوح و قلم مطلع نيست‪ ،‬و اين بيت نهايت غلو و زياده روي در مقام و منزلت پيامبر‬
‫َّص َارى ابْ َن َم ْريَ َم فَِإنَّ َما أَنَا َع ْب ُدهُ َف ُقولُوا َع ْب ُد اللَّ ِه‬ ‫است در حاليكه خود پيامبر مي فرمايد‪:‬٭اَل تُط ُْرونِي َك َما أَط َْر ْ‬
‫ت الن َ‬
‫َو َر ُسول٭ُهُ[‪( ]9‬در شأن و منزلت من زياده روي نكنيد همچنانكه قوم مسيح‪ ،‬در حق عيسي پسر مريمإ مبالغه و‬
‫زياده روي كردند‪ ،‬من بندة پروردگارم؛ پس بگوييد(محمد)بنده و فرستادة خدا‪).‬‬

‫‪      .3‬ماسامني الدهر ضيما واستجرت به‪                 ‬اال و نلت جوارا منه لم يضم‬

‫مفهوم اين بيت اين است كه هرگاه به مرض يا دردي مبتال گشته و به پيامبر پناه برده باشم‪ ،‬حتماً شفا يافته ام‪.‬‬
‫ت َف ُه َو يَ ْش ِفي ِن﴾[‪« ]10‬و هنگامي كه‬ ‫ضُ‬ ‫فرمايد‪﴿:‬وإِذَا َم ِر ْ‬
‫َ‬ ‫در حاليكه اهلل تعالي از زبان پيامبر خود ابراهيم÷ مي‬
‫ف لَهُ إِاَّل‬ ‫ض ٍّر فَاَل َك ِ‬
‫اش َ‬ ‫ك اللَّهُ بِ ُ‬
‫‪﴿:‬وإِ ْن يَ ْم َس ْس َ‬
‫بيمار شوم اوست كه مرا شفا مي دهد‪ ».‬و همچنين مي فرمايد‪َ :‬‬
‫ُه َو﴾[‪« ]11‬اگر خداوند زياني به تو برساند هيچكس جز او نمي تواند آن را برطرف سازد‪ ».‬همچنين پيامبر‬
‫استَ ِع ْن بِاللَّ ِ٭ه[‪( ]12‬هرگاه چيزي خواستي از اهلل تعالي‬ ‫ت فَ ْ‬ ‫اسأ َْل اللَّهَ َوإِذَا ْ‬
‫اسَت َع ْن َ‬ ‫اكرمث مي فرمايد‪:‬٭إِذَا َسأَل َ‬
‫ْت فَ ْ‬
‫بخواه و هرگاه ياري جستي از او ياري بجوي‪).‬‬

‫ذمة منه بتسميتي‪                    ‬محمدا و هو اوفي الخلق بال ّذمم‬


‫‪      .4‬فأ ّن لي ّ‬

‫شاعر ادعا مي كند همين كه اسمش محمد و هم نام پيامبر است از آتش جهنم در امان است‪ .‬آيا اين عهد و‬
‫پيمان را از چه كسي دريافت كرده؟ در حاليكه بسياري از انسانهاي فاسق‪ ،‬فاجر‪ ،‬ظالم‪ ،‬خونخوار و حتي‬
‫ت ِم ْن َمالِي اَل‬
‫كمونيست نيز محمد نام دارند و پيامبر اكرمث به دختر بزرگوار خود مي فرمايد‪:‬٭٭سلِينِي ما ِش ْئ ِ‬
‫َ‬ ‫َ‬
‫ك ِم ْن اللَّ ِه َش ْيئًا٭[‪( ]13‬از ثروتم هر چه مي خواهي طلب كن‪ ،‬اما نزد خدا نمي توانم كاري برايت انجام‬ ‫أُ ْغنِي َع ْن ِ‬
‫دهم‪).‬‬

‫لعل رحمة ربّي حين يقسمها‪                ‬تأتي علي حسب العصيان في القسم‬
‫‪ّ      .5‬‬

‫شاعر اميدوار است مالك و معيار دستيابي به بيشترين اندازه از رحمت خدا هنگام تقسيم نزول از جانب‬
‫پروردگار‪ ،‬گنهباري بيشتر باشد و هركس بيشتر گناه كرده باشد‪ ،‬بيشترين رحمت را دريافت كند‪ .‬در حاليكه‬
‫ين﴾[‪«]14‬بي گمان رحمت يزدان به نيكوكاران نزديك‬ ‫ِِ‬ ‫اهلل تعالي مي فرمايد‪﴿:‬إِ َّن رحمةَ اللَّ ِه قَ ِر ِ‬
‫يب م َن ال ُْم ْحسن َ‬
‫ٌ‬ ‫َ َْ‬
‫ين ُه ْم بِآَيَاتِنَا‬ ‫ِ‬ ‫َّ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٍ‬ ‫ِ‬
‫فرمايد‪﴿:‬و َر ْح َمتِي َوس َع ْ‬
‫الز َكا َة َوالذ َ‬ ‫ت ُك َّل َش ْيء فَ َسأَ ْكتُُب َها للَّذ َ‬
‫ين َيَّت ُقو َن َو ُي ْؤتُو َن َّ‬ ‫َ‬ ‫است‪ ».‬همچنين مي‬
‫ُي ْؤِمنُو َن﴾[‪« ]15‬و رحمت من همه چيز را در برگرفته‪ ،‬پس آن را براي كساني مقرر خواهم داشت كه‬
‫پرهيزگاري كرده و زكات را پرداخته و به آيات ما ايمان بياورند‪».‬‬

‫‪      .6‬و كيف تدعوا الي الدنيا ضرورة من‪                        ‬لواله لم تخرج الدنيا من العدم‬
‫شاعر خيال مي كند كه اگر بخاطر پيامبر نبود‪ ،‬دنيا بوجود نمي آمد‪ ،‬در حاليكه خود پيامبر يكي از افراد جامعة‬
‫ت ال ِ‬
‫ْج َّن َواإْلِ نْس إِاَّل‬ ‫﴿و َما َخلَ ْق ُ‬
‫َ‬ ‫انساني است و بنا بشهادت قرآن‪ ،‬جن و انس‪ ،‬براي عبادت آفريده شده اند‪َ .‬‬
‫ين﴾[‪« ]17‬و‬ ‫ك حتَّى يأْتِي َ ِ‬ ‫ِ [‪]16‬‬ ‫ِ‬
‫ك الْيَق ُ‬ ‫﴿وا ْعبُ ْد َربَّ َ َ َ َ‬
‫لَي ْعبُ ُدون﴾ «من جن و انس را جز براي عبادت نيافريده ام‪َ ».‬‬
‫پروردگارت را پرستش كن تا مرگ به سراغ تو مي آيد‪(.‬پس ثابت شد كه نه تنها دنيا بخاطر پيامبر خلق نشده‪،‬‬
‫بلكه شخص پيامبر اكرمث نيز براي عبادت پروردگار خود آفريده شده است‪»).‬‬

‫‪      .7‬أقسمت بالقمر المنشق ان له‪                         ‬من قلبه نسبة مبرورة القسم‬

‫شاعر در اين بيت به ماه كه بوسيلة معجزة پيامبر دو نيم شد‪ ،‬سوگند ياد مي كند در حاليكه پيامبر مي‬
‫ف بِغَْي ِر اللَّ ِه َف َق ْد أَ ْش َر َ٭ك[‪( ]18‬هركس كه بغير اهلل تعالي سوگند ياد كند‪ ،‬مرتكب شرك شده است‪.‬‬
‫٭م ْن َحلَ َ‬
‫فرمايد‪:‬٭ َ‬
‫(البته بايد توجه داشت كه سوگند بغير اهلل تعالي همانند رياء و سمعه شرك اصغر است و انسان را از اسالم‬
‫خارج نمي كند)‪).‬‬

‫الرمم‬
‫‪      .8‬لو ناسبت قدره آياته عظما‪                          ‬أحيا اسمه حين يدعي دارس ّ‬

‫شاعر در اينجا مثل اينكه از اهلل تعالي ايراد گرفته و احساس مي كند كه قدر و منزلت پيامبر بسيار بيشتر از‬
‫معجزات اوست و بايستي هنگام شنيدن نام پيامبر‪ ،‬مرده زنده مي شد‪ ،‬در حاليكه اهلل تعالي آگاهتر از هركس به‬
‫مقام پيامبران است و به هر كدام از آنها معجزة مخصوصي‪ ،‬مناسب احوال او عطا فرموده است‪.‬‬

‫(يكي از دروغهاي شاخداري كه در ميان مردم منتشر كرده اند اين است كه گويا صاحب اين اشعار به نوعي‬
‫مرض پوستي مبتال بوده و مردم از وي بيزار و متنفر شده بودند‪ ،‬پيامبر را در خواب ديده و عباي وي را‬
‫پوشيده‪  ‬و اين اشعار را براي او بازگو كرده و به تأييد پيامبر رسيده و حتي نصفي از يك بيت آن را پيامبر‬
‫صل وسلّم دائما ابدا و پيامبر نيز نصف‬
‫برايش سروده است‪ .‬بدين شيوه كه شاعر در حضور پيامبر گفتهموالي ّ‬
‫ديگر را كامل كرده و فرمودهعلي حبيبك خيرالخلق كلّهم) زمانيكه از خواب بيدار شده مريضيش شفا يافته و‬
‫به همين علت قصيدة خود را بنام برده يا برئه نامگذاري كرده است‪.‬‬

‫پناه بر خدا از اين دروغ و افتراي خطرناك‪ ،‬ما در حديث صحيح مي بينيم كه فردي در محضر مبارك پيامبر و‬
‫خطاب به ايشان گفت‪:‬٭٭ما شاء اهلل و شئت٭٭(هر چه اهلل تعالي و تو اراده كني‪ ).‬پيامبر در جواب فرمود‪:‬٭٭أجعلتني هلل‬
‫ندا قل ما شاء اهلل وحده٭[‪(]19‬آيا مرا شريك خدا قرار مي دهي؟ فقط بگو هر چه اهلل تعالي اراده كند‪ ).‬پيامبرث‬
‫اين كلمه را تحمل نكرده چگونه اين اشعار مملوء از شرك و كفر را تأييد مي فرمايد؟‬

‫‪ ‬‬
‫وصلي اهلل علي نبينا محمد و علي آله و صحبه و سلم‬

‫نویسنده‪ :‬شیخ جمیل زینو‪ ‬‬


‫[‪ ]1‬مائده‪3‬‬
‫[‪ ]2‬صحيح رواه ابن ماجه‬
‫[‪ ]3‬متفق عليه‬
‫[‪ ]4‬ابوداود‪ ،‬ابن ماجه‬
‫[‪ ]5‬متفق عليه‬
‫[‪ ]6‬يونس ‪106‬‬
‫[‪ ]7‬رواه البخاري‬
‫[‪ ]8‬ليل ‪13‬‬
‫[‪ ]9‬رواه البخاري‬
‫[‪ ]10‬شعراء ‪80‬‬
‫[‪ ]11‬انعام ‪17‬‬
‫[‪ ]12‬وراه الترمذي و قال حسن صحيح‬
‫[‪ ]13‬رواه البخاري‬
‫[‪ ]14‬اعراف ‪56‬‬
‫[‪ ]15‬اعراف ‪156‬‬
‫[‪ ]16‬ذاريات‪56‬‬
‫[‪ ]17‬حجر‪99‬‬
‫[‪ ]18‬رواه احمد‬
‫[‪ ]19‬رواه النسائي‬

‫‪ ‬‬

You might also like