You are on page 1of 32

‫مختصری راجع به قسمتی از تمغاهای ترکان‬

‫اوغوزی یا "قوزان"های نوشته های آشوری (فعال‬


‫فقط چند تن از تمغاهای ترکان اغوزی)‬
‫“ ‪Asur’ca yazılarda Oğuz tamğaları ve‬‬
‫‪Gozan “ sözcükü‬‬
‫‪1931 -1-02‬‬ ‫)‪(2017. 4.17‬‬ ‫نویسنده ‪ :‬عارف اسماعیل اسماعیل نیا‬

‫‪Yazan : Aref Esmail Esmailnia‬‬

‫مطالب قسمت تمغاها از کتاب هنوز منتشر نشده ام به زبان ترکی و با تیترزیر می باشد‪:‬‬

‫"‪" Proto-sumer Tamğa Yazıları ve Türk Tamğa’ları Göbeklitepe-Çatalhöyük bağı ışıkında‬‬

‫ترجمۀ تیتر کتاب‪ " :‬ارتباط نوشته های تمغایی پروتو‪ -‬سومر و تمغاهای ترکی و همچنین رابطۀ شان با طمغاهای‬
‫گوبکلی تپه و چاتال هویوک"‬

‫یک گل نوشتۀ سومری که در آن بعضی تمغاها و الفبای ترکی بعنوان عالئم نوشتار پروتو سومری بکار رفته است‪.‬‬
‫طمغای ایالت "قایی" ‪" ،‬بیات" و "سالور" از‬
‫ایالت ‪ 42‬گانۀ ترکان اوغوزی و حضور پیش‬
‫ازتاریخ شان در منطقۀ ایران – آناتولی و بین‬
‫النحرین‬
‫“ ‪42 Oğuz boylarından “ Kayı “;” Bayat “ ve‬‬
‫‪Salur “ tamğaları ve onların tarih öncesi İran ,‬‬
‫‪Anadolu ve Mesopotamiya’da yerli olarak‬‬
‫‪yaşamaları‬‬
‫‪1931 -1-02‬‬ ‫)‪(2017. 4.17‬‬ ‫نویسنده ‪ :‬عارف اسماعیل اسماعیل نیا‬

‫‪Yazan : Aref Esmail Esmailnia‬‬


‫شاید سوال پیش بیاید که دوران "پیش از تاریخ" مسوپوتامیا ( بین النحرین – پودان آران) و آناتولی و ایران چه ربطی به ترک و‬
‫زبان التصاقی دارد؟ تمام این سواالت به خاطر پیش قضاوتهایی است که تاریخنویسی سنتی و تئوریهای مهاجرت زبانی قدیمی در‬
‫ذهن ما ایجاد می نماید و تمام این تئوریهای قدیمی یا بکلّی رد شده اند (مانند تئوری آریا و مهاجرت های آن) یا در بازبینی بنیادین‬
‫هستند‪ .‬علت تمام این باز بینی تئوریها و زاده شدن تئوریهای جدید وابسته به پیشرفت علم ژنتیک تاریخی است که تمام تئوریهای‬
‫مهاجرتی را زیرورو نموده است‪.‬‬

‫عالوه بر تئوریها و نتایج جدید ژنتیکی و تفسیرهای مرتبط با آن ‪ ،‬خود تئوریهای جدید و جایگزین منشاء خانواده های زبانی که‬
‫زبانهای ارو‪-‬آسیاتیک (التصاقی – هندواروپایی ‪ -‬قفقازی ‪ -‬سامی – بومیان امریکا) را برخاسته از یک زبان التصاقی اولیه‬
‫میداند که ترکی نزدیکترین و دیگر التصاقی ها نزدیک به این زبان منشاء می باشند و آنهم به علت التصاقی بودن و منجمد‬
‫نمودن ریشۀ لغات در زبان التصاقی ترکی است که باعث میشود برای هزاره ها این ریشه های لغات تغییر نیافته بمانند‪.‬‬

‫از عالمات دیگری که به نظر مهم می آید‪ ،‬سنتها و عادات مرتبط با شمانیزم است که دین بسیار قدیم و مشترک این‬
‫سوپرخانوادۀ زبانی ارو‪-‬آسیاتیک را تشکیل میداد‪ .‬و باز باید بر روی اشتراکات بین تمغاهای ترکان و تمغاهای پیش از تاریخ‬
‫فرهنگهای این جغرافیا تاکید باید کرد چون این تمغاها یک نوع نوشتۀ اولیه هم محسوب میگردند و اشتراک فرهنگی را به نمایش‬
‫میگذارند‪ .‬برایتان یک نمونه از این اشتراک را که متعلق به ایل "قایی" و ایل "بیات" از ایالت ‪ 02‬گانۀ اوغوزهای ترک را می‬
‫آورم که در این جغرافیا از ‪ 11522‬سال قبل وجود دارد (درست مثل ژن و زبان اش) و بعدا با اتروسکها و ترواها تا اروپا‬
‫میرود و بعد در بین ترکان مورد استفاده است (عثمانیها از ایل قایی هستند) و در بین کاله خودها ‪ ،‬قالیها و مصنوعاتشان و‬
‫مخصوصا سنگ قبرها این عالمات هستند و حتی حاال هم در بین ایالت آذربایجان و قشقایی این تمغا ها مورد استفاده هستند‪.‬‬
‫تمغای ‪ 11522‬سالۀ گوبکلی تپه که در بین ترکها به عالمت ایل "قایی – قایئق" از ایالت اوغوز مشهور‬
‫است همین تمغا در بین قشقایی (کاس‪-‬قایی) ها هم بکار میرود و حتی بر روی سنگ قبرشان کنده‬
‫میشود‪ .‬ولی تمغای باال کامال شبیه تمغای ایل "بیات‪ " BAYAT‬در دیوان شیخ محمود کاشغری است که در‬
‫فهرست پایین در سطر دوم سمت راست دیده میشود‪ .‬قابل توجه است که شکل مار مانند قسمت چپ تمغای‬
‫گوبکلی تپه هم بیشتر در اینجا دیده میشود‪ .‬شکل مار بیشتر "راه شیری" ‪" ،‬گیک یولی" در آسمان را‬
‫سمبولیزه کرده و یکی از راههای صعود و اروج ارواح مردگان از دنیای زیرزمینی مردگان به آسمان در‬
‫شامانیزم ترکی است و بصورت "مار" نشان داده میشود‪ .‬باید تمغای "قایی" را برآمده از نوع "بیات"‬
‫محسوب نمود و در واقع تمغای "بیات"ها در واقع پایۀ تمغای "قایی" می باشند و متعلق به ‪ 11522‬سال‬
‫قبل هستند و همین تمغا بصورت "قایی" در ‪ 1222‬سال قبل هم دیده میشود‪.‬‬
‫نام ایالت ‪ 02‬گانۀ ترکان اوغوز و تمغاهای آنها بر مبنای ‪ 9‬کتاب از چپ براست (‪ )1‬هنرنامه قزوینی‬
‫(‪ )0‬سلجوقنامه (‪ )9‬دیوان شیخ محمود کاشغری ‪ ...‬تشابه این تمغاها با تمغاهای پیش از تاریخ ایران ‪،‬‬
‫آناتولی و آسیای میانه بسیار مشهود هستند‪ .‬بعضی از این تمغاها بعدا در الفبای ترکی هم بکار میروند و‬
‫درواقع به نوعی پروتوتیپ آنها را تشکیل میدهند‪ .‬تفسیرات این تمغاها و دیگر تمغاهای ترکی به یکی از‬
‫چالشهای تمغا شناس ها نشانه شناسهای (‪ )semiologist‬معاصر بدل شده است و باید اذعان کرد که در‬
‫این مورد آکادمسینهای جمهوریهای ترک شوروی سابق پیشرفت بسیاری نموده اند بطوریکه عمال به منبع‬
‫اصلی رفرانس این مورد دارند تبدیل میشوند‪ .‬کال حتی این نوع تفسیرات هم نشان میدهد که تفسیرات ‪52‬‬
‫یا ‪ 122‬سال قبل بسیار سطحی و با عجله (و حتی ساختگی) بوده است‪ .‬خیلی از تفسیرات جدید به‬
‫شامانیزم ‪ ،‬فرهنگ بومی و سمیوتیزم‪-‬تمغای بومی ترکان و تاریخ رجوع میکنند‪ .‬و کال کار بسیار و‬
‫احاطۀ فرهنگی چند وجهی را می طلبد‪ .‬تحقیق در این مورد شیرینی خاص خود را دارد و کال انسان‬
‫متوجه می سازد که انسان هزاران سال قبل ظرافت طبع و پیچیدگی فکری خاص خود را داشته است و‬
‫چیزی را بنیان نهاده که نهایتا به نوشتار ختم میشود‪ .‬لذا من با گفتن اصطالح "پیش از تاریخ" زیاد موافق‬
‫نیستم چون اگر منظور نوشتار باشد "تمغاها" هم نوشتار هستند و از کوبکلی تپۀ ‪Göbekli Tepe‬‬
‫‪ 11522‬سال قبل تا چاتال هویک ‪ 12222 Çatal Höyük‬ساله پر از تمغاها هستند‪ .‬در مورد تمغای‬
‫چاتال هویوک باید اذعان داشت که تمغای چاتال هویوک چندین نوع هستند که بیشتر و حتی همۀ شان در‬
‫بین تمغاها و الفبای ترکی یافت میشوند و معروفترین آن تمغای "اوز" هست که در فهرست تمغاهای‬
‫اوغوزی "تمغای افشاری" محسوب می گردد‪(.‬راجع به اینها یک مقالۀ جداگانه ولی منتشر نشده دارم ولی‬
‫در این مقاله هم بصورت اجمالی اشاره خواهم کرد‪).‬‬
‫تمغای "قایی – (‪ )0‬قایئق ‪ "KAYIK‬در قسمت باال که در هنرنامۀ قزوینی(‪ ،IYI )0‬در سلجوقنامه ( ‪) 2‬‬
‫‪IYI‬و در دیوان لغات الترک شیخ محمود کاشغری (‪ IVI )0‬به صورت مشابه آورده شده است‪ .‬در ضمن‬
‫تمغاهای ایالت ‪ 22‬گانۀ اوغوزهای ترک را میتوانیم در جدول باال مطابق این ‪ 9‬منبع ببینیم‪ .‬تمغای "(‪)1‬‬
‫بیات ‪ "BAYAT‬درسمت راست سطر دوم به شمارۀ (‪ )1‬یعنی در دیوان لغات الترک درست شبیه به‬
‫تمغای "گوبکلی تپه" است که در شکل کناری آورده شد‪ .‬کال تمغای "بیات‪-‬گوبکلی تپه" پروتوتیپ‬
‫تمغای "قایی" را تشکیل میدهند‪.‬‬

‫این عودسوز که در موزۀ واتیکان است و از قسمت اتروریا (اتروسک) ایتالیا پیدا شده است‪ .‬بر روی آن‬
‫تمغاهای ایالت ترک مانند تمغای "قایی" و "افشار" دیده میشوند‪ .‬تمغایی که ما بصورت "سواستیک" یا‬
‫"صلیب شکسته" و "خاچ یا صلیب"‪ ،‬دیده میشود یکی از تمغاهای افشاری است و به "دونرگه" مشهور‬
‫است که حرکت دب اکبر و اصغر را به حول ستارۀ قطبی یا "قازق" نشان میدهد که در طول سال اتفاق‬
‫می افتد‪ .‬ستارۀ "قازق" یا "گزن گوک" مقدس ترین ستارۀ ترکان شامانیست است و دروازۀ بهشت آسمانها‬
‫و "تانری" محسوب میگردد و هشت گوشه ترسیم میگردد که به سمبول اسالم و قرآن (دروازۀ بهشت و‬
‫هللا)هم تبدیل شده است‪ .‬تمغای ایل قایی از ایالت ‪ 02‬گانۀ اوغوز بصورت ‪ IYI‬دیده میشود‪ .‬تمام این تمغاها‬
‫بصورت گروههای ستاره در صور فلکی از طرف نورای بیلگیلی تعبیر میگردد‪ .‬اتروسکها که این‬
‫عودسوز متعلق به آنها است بنا به مقایسۀ زبانی با ترکی و یکی بودن ژنهایشان با ترکها یکی هستند در‬
‫این مورد ماریو آلینی زبانشناس معروف ایتالیایی دو کتاب نوشته است‪ .‬و این تمغاها کال ارتباط نزدیک‬
‫ترکان اوغوز با اتروسک ‪ ،‬تروا ‪ ،‬لیدیا ‪ ،‬هاتتی و دیگر بومیان التصاقی زبان آناتولی را نشان میدهد‪.‬‬
‫تعبیرات فلکی "نورای بیلگیلی" از تمغاهای ترکی که در بلغارستان پیدا شده است‪ .‬این تمغاها را به‬
‫تاسیس بلغارستان نسبت میدهند‪.‬‬

‫تمغای "قایی" از ایالت ‪ 22‬گانۀ "اوغوز" که در ایران مرکزی "خمین از طرف پژوهشگر ایرانی دکتر‬
‫محمد ناصری فرد در تیمرۀ خمین کشف شده است‪ .‬قدمت این تمغاها به ‪ 2022‬سال قبل حدس زده می‬
‫شود و کال نشان میدهد که "اوغوز" یا "قوزان ها" از بومیان این مناطق هم بوده اند‪ .‬کال تمغاهای‬
‫اوغوزی در جغرافیایی بسیار بزرگ پراکنده میشود و کال مهاجرتهای مختلف آنها را نشان میدهد‪.‬‬

‫این تمغاها هنوز هم در بین قشقایی ها و ایالت مختلف ترک بکار می روند‪ .‬باید در مورد تحقیقات تمغاها‬
‫نام منصور ینگی پژوهشگر ارزشمند تبریزی را هم افزود که تمغاهای بسیاری را در نقوش قالی های‬
‫تاریخی ‪ ،‬بافته های تاریخی و نقوش سنتی بافته ها یافته و با تمغاهای پتروگلیف ها مقایسه میکند و امید‬
‫است که ایشان هم این یافته های پر حجم خود را بصورت کتابهایی منتشر کنند (چه بر روی کاغذ و چه‬
‫ااینترنتی)‪ .‬تا پژوهشگران و عموم بتوانند از آنها بهره مند شوند‪.‬‬
‫‪Tamga Gög türk alfabeti‬‬

‫در واقع الفبای ترکی حدود ‪ 1222-5522‬سال قبل از تکامل تغاها تشکیل یافته و بایک مهاجرت به آسیای‬
‫مرکزی و ترکستان میرود‪ ( .‬نتایج و تحقیقات انتشار نیافتۀ شخصی که بعدا بصورت کامل انتشار خواهم‬
‫داد‪).‬‬
‫یک تمغای یافته شده در گوبکلی تپۀ ترکیه متعلق به ‪ 11522‬سال قبل که شبیه به تمغای "قایی" از ایالت‬
‫‪ 22‬گانۀ "اوغوز" است و تعبیرات یک محقق ترک راجع به این تمغا‪ .‬تمام این یافته ها نشان از یک‬
‫امتداد این تمغاهای ترکی در منطقۀ حالل سبز قبل از اهلی شدن حیوانات دامی دارد که بعدا با اهلی شدن‬
‫این حیوانات و شروع زندگی دامپروری "زندگی کوچی دامپروری" و بعد زنگی کشاورزی هم شروع‬
‫شده و این تمغاها به همراه خود این افراد (ژنهایشان)‪ ،‬لغات زبانشان‪ ،‬فرهنگ دامپروری و فرهنگ‬
‫کشاورزی آنها به نقاط مختلف آسیا و اروپا میرود‪.‬‬
‫عالمت ایل قایی معادل حرف ‪( V‬و ‪ )K‬از لیدیا و اتروسکها وارد الفبای یونانی میشود درست مثل حروف‬
‫دیگر‪ .‬این طمغاها را چه در حالل سبز و چه در نزدیک آن میتوان یافت‪ .‬درست مثل زبان التصاقی‬
‫قدیم آن دوران ‪ .‬این عالمات مرتبط با شامانیزم و تقدس گروه ستاره گان برای پیش بینی است‪.‬‬

‫مطالب باال از کتاب منتشر نشده ام به اسم "‬

‫از ایالت ‪ 42‬گانۀ ترکان‬ ‫طمغای ایل "سالور ‪"Salur‬‬


‫اوغوزی و حضور پیش ازتاریخ شان در منطقۀ ایران – آناتولی‬
‫و بین النحرین‬
‫‪02 - 1 – 1931‬‬ ‫نوشتۀ ‪ :‬عارف اسماعیل اسماعیل نیا‬
‫مطالب قسمت تمغاها از کتاب هنوز منتشر نشده ام به زبان ترکی و با تیترزیر می باشد‪:‬‬

‫"‪" Proto-sumer Tamğa Yazıları ve Türk Tamğa’ları Göbeklitepe-Çatalhöyük bağı ışıkında‬‬


‫ترجمۀ تیتر کتاب‪ " :‬ارتباط نوشته های تمغایی پروتو‪ -‬سومر با تمغاهای ترکی و همچنین رابطۀ شان با طمغاهای‬
‫گوبکلی تپه و چاتال هویوک"‬

‫و سابقه اش‬ ‫تمغای ترکی " چی ‪ – Çİ‬چیل ‪ – ÇİL‬سال ‪" SAL‬‬


‫درفرهنگ "گوبکلی تپه" ‪" ،‬پروتو سومر" و "سومر"‬
‫‪ İMEN: 1- Emen, can, ruh 2- Kayın ağacı‬‬

‫در شامانیزم ترکی اعتقاد به "قایئن آغاجی" = "درخت زایش" بسیار زیاد است و با نامهای مختلف این "درخت" یا‬
‫"تیر" نامیده میشود‪ .‬تعدادی نیز به این درخت "ایمن ‪" = " İMEN‬روح" ‪" ،‬جان"‪" ،‬ا ِِمن ‪"= "EMEN‬درخت شامانی"‬
‫= "درخت زایش" میگویند‪ .‬گفتن "ایمن‪" =" İMEN‬جان" ‪" ،‬روح" به یک درخت نشان میدهد که این درخت را منبع‬
‫"جان" و "روح" خود می دانند‪.‬‬

‫در گوبکلی تپۀ ‪ Göbekli-Tepe‬ترکیه واقع در مرز سوریه ما با یک سنگ تمغادار متعلق به ‪11522‬‬
‫سال قبل روبرو هستیم که خود از ‪ 9‬تمغا تشکیل شده است و قبال رابطۀ تجمیع این ‪ 9‬تمغا با تمغاهای ‪9‬‬
‫قسمی ایالت "قایی" و "بیات" بصورت اجمالی مورد بر رسی قرار گرفت‪ .‬و اینجا ما یکی از این‬
‫طمغاهای گوبکلی تپه را مورد بررسی قرار میدهیم که با تمغای ترکی ایل "سالور" از ایالت ‪ 22‬گانۀ‬
‫غوز" را مورد بر رسی قرار میدهیم که در ضمن همین طمغا در الفبای ترکی به معنی "چی"‪،‬‬ ‫"او ُ‬
‫ترکان ُ‬
‫"چیل" و "سال" است و در ترکی و سومری معنی "درخت" را داده و "خام دیرکی ‪ -‬درخت شامان" ‪،‬‬
‫"قایئن دیرکی ‪ ،‬قایئن آغاجی ‪ ،‬قایئن سئرئکی = درخت آفرینش یا درخت جهان" (درخت حیات) را‬
‫سمبولیزه میکند‪" .‬سال"و"چال" به سومری و ترکی معنی درخت را میدهند‪< .‬چالقی (ترکی) = درخت ‪،‬‬
‫شاخۀ درخت> ‪ < ،‬سئر‪ ،‬سئرئک = تیر> ‪.‬‬
‫گوبکلی تپۀ ترکیه ‪ 11522‬سال قبل ‪ :‬بر روی این سنگ از چپ به راست ‪ 9‬تمغا موجود است ‪ )1( :‬در‬

‫‪ – )9( .‬در قسمت راست تمغای‬ ‫قسمت چپ "مار"‪ -)0 (.‬در وسط تمغای "ایچ ‪ – İÇ‬چی ‪ "Çİ‬ترکی‬
‫"پرنده" یا "انسان" و یا "روح انسان"‬

‫(‪ - )1‬تمغای سمت چپی به شکل "مار"‬


‫و همچنین "عقرب" در بیشتر آثار گوبکلی تپه بصورت حیوان توتمیکی آورده میشود و در شامانیزم‬
‫ترکی سمبول روح مردگان است که از دنیای زیر زمینی مردگان بیرون می آید و بصورت محافظ یک‬
‫انسان یا محل زندگی محسوب میگردد و در ترکی بدین روح "مار صورت" و یا "عقرب صورت" ‪،‬‬
‫"ییه" گفته میشود و این مار محافظ در خانه یا زمین نباید کشته شده یا آزار داده شود‪ ( .‬در خلخال بدان‬
‫"اوین ییه سی" یا "باغین ییه سی" یا "آغاجین ییه سی" گفته میشد) در قدیم ترکان برای ارواح درختان‬
‫مقدس که بصورت مار (و گاهی عقرب) هم دیده میشد قربانی نظر کرده و می بریدند‪ .‬در ضمن در‬
‫آسمان راه شیری یا "گیک یولو=راه گوزن" هم بصورت مار نشان داده میشد ارواح مردگان به صورت‬
‫ستاره گان از این راه به بهشت آسمان می روند‪ .‬در واقع این "راه مار مانند" همان "راه بهشت آسمانی"‬
‫شامانیک هست که در سومری هم دیده میشود و سپس از سومر به نقوش آسمان آکد و آشور و بابل هم‬
‫می رسد‪ .‬در کنار شکل "مار" در آسمان شکل حیوان مقدس دیگر "عقرب" است که با روح مردگان در‬
‫ارتباط است و آنهم باز در اشکال آسمانی سومری و ترکی دیده شده و سپس از سومر به فرهنگهای‬
‫بعدی مسوپوتامیا گسترده میشود‪ .‬شکل تمغای مار در الفبای ترکی و تمغاهای اش جایگاه بخصوصی‬
‫دارد‪ .‬راجع به این تمغا بصورت مفصل در نوشتۀ ترکی ام بحث شده است‪.‬‬
‫گوبکی تپه ‪ 11522‬سال قبل – در گوبکلی تپه اشکال "مار" در روی ستونهای سنگی ‪ T‬شکل به وفور‬
‫دیده می شوند‪ .‬این ستونهای سنگی ”‪ “T‬شکل ‪" ،‬شامان گوک دیرکی" یا "دیرکهای شامانی آسمان" را‬
‫سمبولیزه میکنند‪.‬‬

‫(‪ – )4‬تمغای دست راستی بشکل "پرنده" ‪ " ،‬اوز‪ -‬خاچ‪ -‬صلیب" یا "انسان" و یا‬
‫"روح انسان"‪....‬‬
‫کال پرندگان در گوبکلی تپه جزو حیوانات توتمیک هستند‪ .‬این تقدس در چاتال هویوک هم دیده میشود و‬
‫حتی حدس زده میشود که شامانیزم آنها و گوبکلی تپه روح را بصورت "پرنده – کرکس" ببینند که به‬
‫آسمان میرود‪ .‬در شامانیزم ترکی هم باز پرندگان آسمان ارواحی هستند که به آسمان میروند و‬
‫مخصوصا یک پرندۀ بخت نیز از طرف این ارواح خوب می آید ‪"..‬قو" ‪" ،‬قوش" و "قجله" جزو‬
‫آورندگان اخبار خوش هستند و لغت "اوغورلو‪-‬اوقورلور" در ترکی و"آوقوری – " ‪ Auguri‬درزبان‬
‫اتروسکی برای "آرزوی خوش" بکار میرود بقول ماریو آلینی هر دو مرتبط با لغت ترکی‪-‬سومری‬
‫"قوش=پرنده" می باشد‪ .‬آمدن خبر خوش از آسمان بوسیلۀ یک پرنده که بر روی سر می نشیند در‬
‫شامانانیزم ترکی بسیار مرسوم است "بخت قوشی = پرندۀ بخت " یا "قومای سعادت = هومای سعادت‬
‫"اومای" در شامانیزم ترکی یک الهۀ برکت‬ ‫= ُاومای سعادت" در شامانیزم ترکی زیاد دیده میشود‪ُ .‬‬
‫است که در سومری بصورت "اوم‪-‬ناننا" = "اینانا" یعنی یک الهۀ بالدار دیده میشود‪.‬‬

‫یک مهر سومری که در آن از چپ براست به ترتیب ‪ -1‬اینانا الهه باروری که با بصورت راهبه (با لباس شامانی "ساچاقلی" ‪،‬‬
‫با کالهی "شاخدار" و با "بالهایش" ‪ ،‬و "تیرهایی"="شعاعهای نور" از پشت بالهایش دیده میشود‪ -2 .‬اتو (اوت) خدای روشنایی‬
‫که در حال طلوع کردن از پشت کوهها و دروکردن تاریکی است‪ -3 .‬انکی (ان‪-‬کیر= تان‪-‬یِر) خدای "خاک" که در واقع خدای‬
‫"آبهای شیرن و رودخانه"ها هم هست‪ .‬این خدا بسیار منطقی و مهربان است و سمبول "غهد و وفا" است و خیلی مورد عالقۀ‬
‫تاجران بود و در روی "تمغا"= "مهرهای" تاجران دیده میشد‪ .‬دو رودی که شبیه مار از دو شانۀ او جاری بوده و برکت‬
‫ماهیهای رودخانه در رویش دیده میشود‪ .‬بعدا زرتشتیگری بر علیه این خدا شد و آنرا بصورت ضحاک ما بدوش معرفی‬
‫میکند‪( .‬در اساطیر سومری "توفان نوح" این "انکی" خدای خاک است که به "زیوسودرا"=نوح خبر از توفان میدهد تا کشتی‬
‫بسازد‪ .‬علت این توفان هم خشم انلیل "اِن‪-‬لیل= تان‪-‬یِل"= "خدای باد" از سروصدای انسانهای روی زمین بود‪.‬‬
‫تمام عروجها در شامانیزم ترکی بوسیلۀ "گوزن بالدار" ‪" ،‬اسب بالدار" ‪" ،‬گرگ یا سگ بالدار" انجام‬
‫میگیرد که به "سگ بالدار"‪ " ،‬بُراق" گفته میشود‪ .‬راجع به نقش "پرنده" ‪" ،‬کرکس" یا "عقاب" و‬
‫جایگاه اش در شامانیزم ترکی و بعداش در دین برآمده از شامانیزم یعنی دین سومری حرف زیاد است‬
‫که به فرصتی دیگر می سپاریم‪ .‬فقط همین قدر کافی است که بدانیم که در شامانیزم که "تانری" در‬
‫باالی بهشت آسمان ساکن است محافظت از بهشت آسمان را به یک عقاب دوسر سپرده است‪( .‬این‬
‫عقاب دوسر در هم در سومری هست و هم در ترکها و سمبول سلجوقیان هم می باشد‪).‬‬

‫برای اینکه به اهمیت توتم پرنگان شکاری در بین ترکان پی ببریم کافی است که به توتم های ایالت‬
‫‪ 02‬گانه اوغوز نظری بیندازیم که به این حیوانات محافظ "اونقون" می گفتند‪ .‬در زیر تقسیم ایالت‬
‫اوغوز و زاده شدنشان و رابطۀ شان با "خدایان طبیعت"(گون خان=آفتاب ‪ ،‬آی خان= ماه‪ ،‬یلدز خان=‬
‫ستاره‪ ،‬گوک خان= آسمان‪ ،‬داغ خان= کوه‪ ،‬دنیز خان= دریا) به عنوان "پدر" یا "مادر" ایلشان نوشته‬
‫شده است و این ‪ 1‬خدا (رب النوع) در شش نوع عقاب یا شاهین اونقون ایل سمبولیزه شده که پرندۀ‬
‫محافظ و سمبول ایل است‪ .‬در زیر عکس و نام این ‪" 1‬اونقون" ایالت ‪ 02‬گانۀ اوغوز دیده میشود و‬
‫اگر به جایگاه کرکس و عقاب در گوبکلی تپه و چاتال هویوک بنگریم این ادامۀ تفکر را میبینیم‪ .‬البته‬
‫جایگاه عقاب در شامانیزم را باید ‪ 25222‬سال قبل و بطور مشخص ‪ 05222‬سال قبل برد که ترکان و‬
‫بومیان امریکا در کنار ینی سی از هم جدا میشوند و بدین ترتیب باز در بین این بومیان و شامانیزم آنها‬
‫"عقاب" جایگاه بسیار مهمی دارد ‪ .‬کاربرد "چیق" ‪" ،‬جیققه" ‪" ،‬جقّه" = "پر عقاب محافظ" در کالههای‬
‫ترکی و سرپوشهای بومیان امریکا در هنگام جنگ و شکار‪ ،‬هم باز از شامانیزم ترکی می آید و ال اقل‬
‫‪ 25222‬سال و یا دقیقتر ‪ 05222‬سال قدمت دارد‪ .‬این قسمت هم بصورت مفصل در نوشتۀ ترکی به‬
‫همراه تمغاها و مشتقات خطی و حرفی اش نوشته شده است که در اینجا آورده نمیشود‪ .‬نقش ترکی‬
‫"جقّه" بصورت استلیزه شده تجمیعی است از یک درخت شامانی آسمان با یک پر عقاب خم شده و در‬
‫قالیهای ترک بصورت استلیزه بافته شده ولی بر روی کاله خودها و تاجها بصورت پری بلند دیده‬
‫میشود‪( .‬برای دین چئق و جقّه کافی است به کالههای نادرشاه ‪ ،‬قجرها یا سرپوشان صفویها و سالطین‬
‫عثمانی بنگریم)‬
‫اونقونهای ایالت ‪ 02‬گانۀ اوغوز ‪ 1‬نوع عقاب هستند و از راست به چپ‪:‬‬

‫بوغدوز‪ ،‬یئوآ ‪ ،‬قئنئق‬


‫ُ‬ ‫"چاقئر" ؛اونقون ‪ 2‬ایل ‪ :‬ایغدئر‪،‬‬ ‫‪-1‬‬
‫یورغیر‬
‫ایمور ‪ ،‬آالیونتلو ‪َ ،‬‬
‫"اوچقوش"؛ انقون ‪ 2‬ایل ‪ :‬سالور ‪ُ ،‬‬ ‫ُ‬ ‫‪-0‬‬
‫لدور‪َ ،‬چپنی‬ ‫"سونقور"؛ اُنقُون ‪ 2‬ایل ‪ :‬بایئندئر‪ ،‬بَ َجنَک ‪ُ ،‬‬
‫چاو ُ‬ ‫‪-9‬‬
‫نقون ‪ 2‬ایل ‪ :‬افشار(آوشار) ‪ ،‬کئزئک ‪ ،‬بیگدیلی ‪ ،‬قارقئن‬ ‫؛او ُ‬
‫"تاوشانجئل" ُ‬ ‫‪-2‬‬
‫دورقا ‪ ،‬یاپارلی‬ ‫دو ُ‬
‫"قارتال" ؛ ُاونقون ‪ 2‬ایل ‪ :‬یازئر ‪ ،‬دوغر ‪ُ ،‬‬ ‫‪-5‬‬
‫"شاهین (قئرقی)" ؛ ُاونقون ‪ 2‬ایل ‪ :‬قایئ ‪ ،‬بیات ‪ ،‬آلکا اِولی ‪ ،‬قارا اِولی‬ ‫‪-1‬‬
‫گوبکلی تپه ‪ 11522‬سال قبل ‪ :‬در سمت راست یک تمغای "درخت شامان" ‪ " ،‬درخت آسمان =‬
‫سئرئک" و در سمت چپ باز از گوبکلی تپه ‪ 11522‬سال قبل‪ :‬یک "درخت آسمان شامانی سنگی"‬
‫بصورت سمبولیک و‪ T‬شکل از سنگ کنده شده و که بر روی آن باز اشکال "مار" و "کرکس = آغ‬
‫بابا" هم دیده میشود‪.‬‬
‫یا "درخت شامان = شامان‬ ‫(‪ -)4‬در وسط تمغای "ایچ ‪ – İÇ‬چی ‪ "Çİ‬ترکی‬
‫دیرکی = سئرئک "‬
‫در قسمت چپ ما شاهد "درخت آسمان = سئرئک ‪" ، "sırık‬دیرک‪ " direk‬در گوبکلی تپه هستیم که در‬
‫سومر درست همان "تمغای سئرئک ‪ ،sırık‬دیرک‪ "direk‬معادل لغت "سال ‪ "SAL‬سومری = "سئر‪، sır‬‬

‫سئر‪-‬ئک ‪ "sır-ık‬ترکی است که در نوشتۀ پروتو سومری بدین صورت دیده میشود‪:‬‬

‫‪( (Uruk IV-III), ca. 3300-3000 B.C.‬منبع اشکال پروتوسومری ‪) UCLA‬‬ ‫‪SAL‬‬
‫‪Late Uruk Period (Uruk IV-III), ca. 3300-3000 B.C.‬‬
‫ سال قبل است و تازه از دوران پکتوگرام‬5922-5222 ‫ یا‬IV-III ‫در شکل باال که نوشتۀ سومری متعلق به اوروک‬
.‫ درجه بر عکس گردش عقربۀ ساعت می چرخد‬32 ‫ تمغایی به نوشتۀ جدیدتر می رسد شکل‬pictogram
‫ مدرس آسورولوژی دانشگاه برکلی در کتاب "ورودی به گرامر‬DANIEL A FOXVOG ‫در این مورد منبع زیر نوشتۀ‬
: ‫سومری" چنین می نویسد‬

A shift in the reading and writing of signs took place sometime between the end
of the Old Babylonian period (1600 BC) and ca. 1200 BC according to current
theory, although at least one modern scholar places the onset of the change as
early as ca. 2500 BC.
In the archaic pictographic texts signs were written from the top to the
bottom of a column, and the pictures of objects represented by each sign
are seen in their normal physical orientation. By 1200 BC signs were being
written consis- tently left to right in a line, with the the orientation of
signs now shifted 90 degrees counterclockwise. In a signlist such as
Labat's one will see the shift shown as having taken place sometime between
the Archaic and Ur III periods, although a monumental inscription such as
the law code stele of the later OB king Hammurapi, ca. 1750, still clearly
shows the original direction of writing.
Modern practice is to continue to publish cuneiform texts and to read cuneiform in
the left to right orientation for all periods except for the earliest, even though
this practice may be anachronistic for the middle 3rd to early 2nd millen- nium
texts that form the classical Sumerian corpus.

(INTRODUCTION TO SUMERIAN GRAMMAR” - DANIEL A FOXVOG - LECTURER IN ASSYRIOLOGY (RETIRED) UNIVERSITY OF CALIFORNIA AT
BERKELEY - Revised June 2010)
‫شکل باال تمغاهای سومری را از ‪ 5222‬سال قبل نشان میدهد که اول بصورت پیکتوگرام هستند ولی از‬
‫‪ 2022‬سال قبل شروع به چرخیدن ‪ 32‬درجه در جهت عکس حرکت عقربۀ ساعت میکنند و به تمغای‬
‫خوابیده تبدیل میشوند و کم کم این تمغاها ی خوابیده از پیکتوگرام به تمغاهای ایدئوگرام تبدیل میشوند‪ .‬و این‬
‫تمغاهای ایدئوگرام خوابیده بعدا به خط میخی تبدیل میگردند‪ .‬تمغای "سال" به معنی "زن" و تکامل اش را در‬
‫سطر ‪ 2‬جدول باال می بینیم‪ .‬همین "ایدئوگرام" به معنی "تیر‪-‬دیرک" هم هست‪.‬‬
‫‪/ Dir-ek‬سئر‪-‬ئک ‪(Sumer) ↔ SIR-ık‬سال‪SAL‬‬
‫)‪(Türk‬دیر‪ِ-‬ک‬

‫دارای چندین معنی است مانند ‪" :‬بزرگ" ‪" ،‬ارزش" ‪" ،‬زن" ‪" ،‬‬ ‫اما این "تمغای" سومری "سال" =‬
‫سئرئک – تیرک‪-‬دیرک"‪ .‬در مورد معنی "زن" این به علت شباهت به آلت زنانه گی است و در مورد تیرک‬
‫هم به علت شباهت به تمغای "درخت" می باشد و در طی زمان با یک "تمغا" درنوشته های اولیۀ سومری‬
‫نشان داده شده اند‪ .‬به هر حال در پروتوسومر این تمغا به معنی "سال"= تیرک‪ ،‬یعنی به ترکی "سئرئک –‬
‫دیرک"= "تیرک" و "چال – چالقی"= "شاخۀ درخت" می باشد‪ .‬یعنی در خط میخی سومری این "‬ ‫َ‬
‫‪ideogram‬ایدئوگرام"(‪ tamğa‬تمغا) هنوزشکل اصلی " ‪pictogram‬پیکتوگرام" خود را حفظ میکند‪.‬‬
‫اینرا هم باید مد نظر داشته باشیم که "تمغا"های ترکی و همچنین "خط ترکی" در واقع به نوعی هم ریشه با‬
‫تعدادی از"ایدئوگرام"های اولیۀ سومری می باشند و این ارتباط حتی به دوران شروع دامپروری و سپس‬
‫کشاورزی می رسد ومطلب زیر هم برای اثبات این مسئله هست‪ .‬و باز بر می گردیم به مطلب "سال‪-‬چال" و‬
‫ایدئوگرام سومری آن ‪:‬‬

‫‪SAL‬‬
‫‪gal4, mi2, munus, sal‬‬
‫‪Borger: MUNUS‬‬

‫منبع ‪Font: ETCSL sign list :‬‬

‫‪sal [POLE] wr. sal3 "a pole" Akk. mudulu = Direk; Sırık :‬‬ ‫و در سومری داریم‬

‫"سال" (سومر) = "سئر"‪" ،‬سئر‪-‬ئک" (ترکی) = "چال" ‪" ،‬چالقئ" (ترکی) = "دیرک"‬
‫(ترکی) ‪" ،‬تیرک" (ترکی)‬

‫که معادل "سال"= "درخت" (ودرخت توتمیکی شامانیکی)‪ ،‬می باشد‬ ‫‪ ‬تمغای ایدئوگرام سومری‬
‫نشان داده میشود که‬ ‫در ‪ 5222‬سال قبل بصورت نخوابیده و با شکل تمغای –پکتوگرام‬
‫در سومری ‪ 5222‬سال قبل معادل "سال" ↔ "درخت" ‪" ،‬درخت تومیکی شامانیکی" می باشد‪ ،‬باز‬
‫در گوبکی تپۀ ‪ 11522‬سال قبل هم معادل "درخت" ‪" ،‬درخت توتمیکی شامانیکی" است و توتمیک‬
‫بودن این"درخت شامان" را ما در مجسمه های" ‪ "T‬شکل این درختهای آسمان در معبدهای روباز‬
‫و گرد گوبکلی تپه می بینیم که با قرار دادن یکی یا دوتا از این درختان آسمان در وسط و چیدن‬
‫تعداد دیگری از این درختان آسمان در دور آن به شکل دایره دیده میشود‪ .‬بعدا این شکل گرد در‬
‫‪ 11222‬تا ‪ 12222‬سال قبل در آناتولی به مستطیل تغییر میکند و کم کم شکل معبد روبسته را‬
‫به مدت ‪ 1222‬سال ثابت‬ ‫بخود میگیرد‪ .‬به هر حال این تمغای پیکتوگرام "سال" یعنی شکل‬
‫می ماند و احتماال هم در گوبکلی تپه معادل "سال" بوده است یعنی احتماال در گوبکلی تپه نیز به‬
‫"درخت" ‪ ،‬مانند سومری "سال" = "درخت" ‪" ،‬تیرک" گفته می شده است که در ترکی هم به آن‬
‫"سئر" = "تیرک"در "سئرئک" و "چال" = "درخت" در لغات "چالقی"= درخت گفته میشود‪ .‬همین‬
‫تمغای "سال" گوبکلی تپه و سومری باز در تمغای ایل اوغوزی "سالور" بصوری مشابه دیده‬
‫واین باز از اسم <‬ ‫و بصورت خالصه‬ ‫میشود مانند ‪:‬‬
‫"سالور= سال‪ +‬اور" = " درخت ‪" +‬انسان مقدس" یا "خدا"> گرفته می شود و باز این تمغای سال‬
‫و معادل "ایچ و چی" و همچنین‬ ‫در الفبای ترکی بصورت‬
‫معادل حرف "ل" دیده میشود‪ .‬حال اگر تغییرات فونتیکی (صدایی)‬
‫"سال" به "چال" یا "چیل" را در لهجه ها را در نظر بگیریم معادل شدن این طمغا به "چی" در‬
‫حروف ترکی می تواند خود را توضیح دهد و یا باز اگر فسخ شدن "سا" از "سال" و تبدیل شدن‬
‫اش به "ل" را در نظر بگیریم باز می تواند چگونگی پدید آمدن حرف "ل" در الفبای ترکی را‬
‫توضیح دهد که خالصه شدۀ "سال" ‪" ،‬چال" به معنی "درخت" می باشد‪ .‬یعنی یک تمغای مقدس‬
‫"سال" که نمایانگر درخت مقدس حیات در شامانیزم ترکی ‪ ،‬در شامانیزم گوبکلی تپه و درخت‬
‫حیات سومری است باعث و مبنای دو حرف ترکی "چی" و "ل" می باشد و در ضمن معنی واقعی‬
‫تمغای ایل اوغوزی "سالور" هم می باشد که با خود نام "سالور" هم مرتبط است‪ .‬و نتیجه ایی که‬
‫میتوان گرفت آیا ایل "سالور" ادامه ایی از حضور ‪ 11522‬ساله در این منطقه است و آیا تمغاهای‬
‫ایالت ‪ 02‬گانۀ اوغوزی و تمغاهای خالصه شدۀ الفبای ترکی و رابطه اش با سومر ‪ ،‬پروتواالمیک‬
‫‪ ،‬گوبکلی تپه و چاتال هویوک و همچنین رابطۀ ژنتیکی با چاتال هویوک و بومیان منطقه نشانۀ‬
‫یک حضور پیش از تاریخ ترکان در این منطقه نیست؟ در اینجا بحث را بر مبنای تمغای ایل‬
‫"سالور" و تمغای "سال" گوبکلی تپه پیش برده و سپس به تمغا و تمغاهای افشار و یکی دوتا‬
‫تمغای دیگر و رابطۀ شان با گوبکلی تپه ‪ ،‬چاتال هویوک ‪ ،‬سومر می پردازم و به چگونگی‬
‫برآمدن الفبای اتروسکی از آنها و همچنین الفبای عربی خواهم پرداخت ولی در این مقالۀ فارسی‬
‫فقط به اختصار اشاره خواهم کرد و تمام نوشته را به صورت کامل در متن ترکی ام آورده ام که با‬
‫تیتر <‪Proto-sumer Tamğa Yazıları ve Türk Tamğa’ları Göbeklitepe-‬‬
‫‪ > Çatalhöyük bağı ışıkında‬انتشار خواهم داد‪.‬‬

‫معادل "سال" که دارای معانی ترکی "سئر"‪" ،‬چال"= تیرک" و‬ ‫‪ ‬در ضمن طمغای سومری‬
‫همچنین "سال"= "زن" می باشد باز دو معنی دیگر هم دارد که یکی از آنها به معنی "به باد دادن"‪،‬‬
‫"به باد دادن خرمن با شانۀ دسته دار سه شاخۀ چوبی برای جدا کردن دانه از کاه" است که در‬
‫"سوور‪-‬ماق" به همان معنی گفته میشود‪ .‬کال این لغت سومری "سال"= "باد دادن"‬ ‫ُ‬ ‫"سوور" ‪،‬‬
‫ُ‬ ‫ترکی‬
‫"سوور"= "باد دادن" هر دو از لغت سومری "سال"= "درخت" ‪" ،‬تیر" و از لغت‬ ‫ُ‬ ‫و لغات ترکی‬
‫ترکی "چال"=درخت ‪" ،‬سئر"= "درخت" ‪" ،‬تیر" گرفته شده و همگی چه ترکی که سومری‬
‫همریشه هستند‪ .‬لغت ترکی "سئر"= درخت را ما در "سئرئک" = "تیرک شامانی" می بینیم و لغت‬
‫ترکی "چال"="درخت" ‪" ،‬چوب" را در لغات "چالقی"= "درخت با شاخه هایش" و همچنین در‬
‫لغات "چال" و "چال‪-‬ماق" =" کوبیدن قالی یا طبل با چوب"دیده میشود‪.‬‬
‫"سوور" ترکی هر دو به معنی " به باد دادن خرمن برای جدایی‬ ‫ُ‬ ‫‪ ‬ریشۀ اصطالح "سال" سومری و‬
‫کاه از دانه" را باید در لغت "سال"= "درخت" سومری و لغت "سئر"= "درخت" ترکی دید‪ .‬چون‬
‫درخت دارای ‪ 9‬شاخه به عنوان شانۀ مخصوص "باد دادن خرمن برای جدایی دانه از کاه" بکار‬
‫گرفته میشود که لغت سومری "سال"="چوب" و لغات ترکی "سئر"="چوب" اشاره به آن است و‬
‫"سوور" ترکی می تواند برآمده و همریشه با "سئر" ‪" ،‬چال"= "درخت"‪" ،‬چوب" باشد‪ .‬همین شکل‬
‫شانۀ ‪ 9‬شاخۀ چوبی مخصوص خرمن را ما در تمغا و پیکتوگرام پروتو سومری ‪ 5222‬سال قبل‬
‫= "سال" = "چوب" ‪" ،‬تیرک چوبی" می بینیم‪ .‬و باز همین تمغای ‪ 9‬شاخۀ را به عنوان‬
‫تمغای "درخت" در گوبکلی تپه ولی بصورت واضحتر و نزدیک به پیکتوگرام=نقاشی می بینیم که‬
‫همین شکل تمغای گوبکلی تپه در تمغای ایل "سالور" ‪ " ،‬سال‪ُ -‬ور"‬
‫و دیگر ایالت و الفبای ترکی معادل "چی"‬
‫می بینیم‪ ..‬این نشان میدهد که این تمغای ترکی از دوران ماقبل سومری‬
‫و از دوران گوبکلی تپه بصورت ممتد ادامه داشته و کلمۀ "سال"= "درخت" را نشان میداده است‬
‫چنانچه در مورد تمغای ایل "سال‪ِ -‬ور" و بصورت خالصه در حرف ترکی "چی‪-‬سی" می بینیم و‬
‫شاخۀ دیگر این فرهنگ در سومر در پروسۀ نوشتاری این تمغا را در ‪ 5222‬سال قبل به شکل‬
‫خالصه کرده و قسمت تنۀ درخت را برداشته و فقط شاخه های باالی درخت را نگه داشته‬
‫و با یک خط قسمت باالیش را بسته ولی همچنان آن را معادل "سال"= "درخت" نگه داشته است‪.‬‬
‫‪ ‬چون در گوبکلی تپه ما تمغای "سال" را معادل "درخت" ‪" ،‬دیرک" می بینیم و همچنین ما مجسمۀ‬
‫سنگی ‪ T‬شکل را به عنوان درخت (دیرک) مقدس شامانی می بینیم‪ ،‬پس باید همین معنی را اصلی‬
‫"اور" و‬
‫"سالور"= "سال" ‪ُ +‬‬
‫ُ‬ ‫"سالور" ترکی ما داریم‬
‫ُ‬ ‫ترین معنی این تمغا دانست‪ .‬با رجوع به لغت‬
‫در سومری ترکی خواهیم داشت‪:‬‬
‫"سالور" = "سال" ‪ُ +‬اور" = "درخت" ‪" +‬اَر" (آلپ‪-‬اَر) ↔ "درخت" ‪" +‬مقدس"‬ ‫ُ‬
‫‪ ‬توضیح‪ :‬لغات ترکی "سامان"= "کاه" و "داری"= "دانه" به همان صورت در سومری هم دیده‬
‫میشود‪.‬‬
‫در جدول باال که تمغاهای "سالور" درون کادر قرمز گذاشته شده است‪ ،‬ستونها از چپ به راست به ترتیب‬
‫زیر هستند‪:‬‬

‫ستون ‪ - 1‬نام ایالت ‪ 02‬گانۀ ترکان اوغوز که تمغاهای آنها در جلویشان آورده شده است‪.‬‬

‫ستون ‪ -0‬تمغاهای ایالت ‪ 02‬گانۀ ترکان اوغوزی بر مبنای کتاب "تاریخ آل سلجوق" نوشتۀ "یازیچی اوغلی"‬

‫ستون‪ -9‬تمغاهای ایالت ‪ 02‬گانۀ ترکان اوغوزی بر مبنای کتاب ؟ "مجمع التواریخ؟" نوشتۀ رشیدالدین‬
‫(فضل هللا؟)‬

‫ستون ‪ -2‬تمغاهای ایالت ‪ 02‬گانۀ ترکان اوغوزی بر مبنای کتاب "دیوان لغات الترک" نوشتۀ شیخ محمود‬
‫کاشغری‬

‫ستون ‪ -5‬تمغاهای ایالت ‪ 02‬گانۀ ترکان اوغوزی بر مبنای کتاب "هنرنامه" نوشتۀ قزوینی ؟‬

‫ستون ‪ -1‬تمغاهای ایالت ‪ 02‬گانۀ ترکان اوغوزی بر مبنای کتاب "شجرۀ تراکمه" نوشتۀ ابوالغازی بهادرخان‬

‫جدول باال که حاصل تحقیقات و زحمات یکی از محققین ترک است که از طرف یکی از دوستان محقق‬
‫استفاده شده بود و متاسفانه از ذکر نام کتابی که زحمت این را کشیده بود قصور کرده بود که امیدوارم بوسیلۀ‬
‫دوستان از شخصی که این جدول را ساخته با آوردن نام اش بتوانم قدردانی بکنم‪ .‬جدولهایی را که من در طی‬
‫مقاله آورده ام ولی ذکر نام محققین نشده است نباید تقصیر من دید بلکه بی توجهی دوستانی که از این جداول‬
‫استفاده نموده و ذکر نام محققین را نکرده اند مرا بدین گناه می اندازد امیدورام که دوستان در یافتن نام‬
‫گردآورندگان این جداول مرا یاری کنند تا با آوردن اسمشان از زحماتشان قدردانی شود‪.‬‬
‫"سالور" در الفبای‬
‫ُ‬ ‫تمغای "سال" ‪،‬‬
‫ترکی (نوشته های اورخون)‬

‫در باال ما شاهد جدول الفبای ترکی استفاده شده در سنگ نوشته های اورخون هستیم که تمغای "سال ‪" SAL‬‬

‫است ولی شکل حرف "ل ‪" L‬‬ ‫در اینجا معادل حرف "ایچ ‪ – İÇ‬چی ‪"Çİ‬‬
‫هم نشان میدهد که می تواند آنهم برگرفته شده از تمغای "سال ‪ " SAL‬باشد‪.‬‬
‫و از بین ایالت اوغوز ‪ ،‬تمغای "سال‪ُ -‬ور ‪ " SAL-UR‬هم بدین صورت است ‪:‬‬

‫در نتیجه با در نظر گرفتن نوشته و خوانده شدن خط ترکی از راست به چپ‪ ،‬داریم‪:‬‬

‫چی‪ -‬آل ‪; Çİ-‬‬ ‫←‬ ‫ل ‪-‬آل ‪L –AL‬‬ ‫چی‪ -‬سی ‪+ Çİ -Sİ‬‬


‫‪A‬سا‪-‬ل ‪SA-L‬‬
‫در نوشته های تمغایی پروتو‪-‬سومری متعلق به ‪ 5222‬سال قبل داریم‪:‬‬

‫=‬ ‫‪ Dir-‬دیر‪-‬ک ;‪ Sır-ık‬سئر‪-‬ئک < ‪ Sal‬سال‬


‫‪ Çır-‬چئر‪-‬پی ;‪ Çıl‬چیل ;‪ Dal‬دال ;‪Tir-ek‬تیر‪-‬ک ;‪ek‬‬
‫> ‪ Çal-kı‬چال‪-‬قی ;‪pı‬‬

‫و در نوشته های خط میخی سومری متعلق به سالهای بعد داریم‪:‬‬

‫=‬ ‫;‪ Dir-ek‬دیر‪-‬ک ;‪ Sır-ık‬سئر‪-‬ئک < ‪ Sal‬سال‬


‫;‪ Çır-pı‬چئر‪-‬پی ;‪ Çıl‬چیل ;‪ Dal‬دال ;‪Tir-ek‬تیر‪-‬ک‬
‫> ‪ Çal-kı‬چال‪-‬قی‬
tir ‫[ تیر‬FOREST] wr. tir; ĝeštir "mud; forest, wood" Akk. luhummû; qištu = ağac ‫ ِگل‬، ‫ جنگل‬، ‫چوب‬
‫‪Tamğa Doç. Dr. Ufuk TAVKUL‬‬

‫در جدول تحقیقاتی دکتر افوک تاوکول راجع به الفبای ترکی که در باال دیده میشود‪ :‬ما می بینیم که تمغای سالور در الفبای‬
‫ترکی قفقاز بشکلی نزدیک برای صداهای "چ ‪ "Ç‬و "ش‪ "Ş‬بکار میرود‪ .‬برای ترکان تونا این تمغا بصورت دوتایی برای‬
‫سکَل‬‫نشان دادن صدای "چ‪ " Ç‬و بصورت مرکب برای نشان دادن صدای"ش ‪ "Ş‬بکار میرود‪ .‬باز در بین ترکان ولگا و َ‬
‫(سکا) هم معادل صدای "چ ‪ "Ç‬بکار میرود‪ .‬در نوشته های ینی‪-‬سی و اورخون باز برای صداهای "چ ‪ "Ç‬و "ش ‪ "Ş‬بکار‬
‫میرود‪.‬‬

You might also like