Professional Documents
Culture Documents
@bazargan1
- ۲حمد( ۴سپاس و ستايش) به تمامه براي خدايي است که ربّ( ۵صاحب اختیار) جهانیان است
( - ۷شاه) راه کساني که به آنها نعمت دادي ۱۳،نه مغضوب شدگان و نه گمراهان۱۴
1
ترجمه سوره حمد | | @bazargan1کانال تفسیر قرآن استاد بازرگان
- ۱اسم همان عنوان ،عالمت و لفظي است که بر اشخاص ،اشیاء و امور مادّي و غیرمادّي ميگذارند تا
ماهیّت آن از بقیه مشخّص و متمايز شود .اين يک تعیین هويت براي تشخیص تفاوتهاست که با فعل و
انفعاالت مغزي انجام ميشود .اسم گذاري ميتواند دو حالت پیدا کند:
@bazargan1 الف) بي محتوا؛ مثل نامي که براي فرزندان خود به سلیقه انتخاب ميکنیم ،يا نقش و تأثیراتي که به خیال
خود براي فرشتگان ،قدّيسین ،بُتها ،طاغوتها و ...قايل ميشويم .قرآن اين خیال پردازيها را نامهاي من
درآوردي که ملتها ميسازند «أَسْمَاءً سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ» شمرده است (رک به :اعراف ،۷۱يوسف،۴۱
رعد ،۳۳نجم۲۳و .)۲۷به تعبیر لطیف شاعر نوپرداز ،سهراب سپهري:
«چشم ها را بايد شُست ،جور ديگر بايد ديد ،واژهها را بايد شست ،واژه بايد خود باد ،واژه بايد خود باران
باشد».
ب) با محتوا .به گونهاي که نشانگر هويت واقعي چیزي يا کسي باشد .اين را ميگويند «اسم با مُسَمّي» .اگر
در قرآن آمده است خداوند تمامي اسماء را به آدم آموخت ،بديهي است آموزش الفاظ و اسماء بيمسمي
نبوده است ،بلكه استعداد و قابلیت بالقوه شناخت ماهیّت همه چیز در جهان را در نهاد او قرار داد.
در قرآن آمده است که نام يحیي را ،که قبل از آن برکسي گذاشته نشده بود ،فرشتگان ازسوي خدا بر پدرش
زکريا بشارت دادند (مريم -۷يَا زَکَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُالَمٍ اسْمُهُ يَحْیَيٰ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا) .يحیي از
ريشة حَيّ (حیات ،زندگي) ،داللت بر وجود حیات بخش و تحولآفرين يحیي براي بنياسرائیل ميکرد و همو
بود که زمینه را براي رسالت عیسي مسیح فراهم ساخت ،نام مسیح را نیز فرشتگان به مريم ابالغ کردند
(آلعمران -۴۵اذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَهُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اهللَ يُبَشِّرُکِ بِكَلِمَهٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْيَمَ )...و نیز
نامهاي :موسي (از آب گرفته شده) ،عیسي ،مريم ،انجیل و ...تماماً معرّف ماهیتي واقعي هستند.
وچنین است «اسماءالحسني» (نامهاي نیكوي خدا) که هرکدام داللت بر صفتي از خدا ميکند و در اين
سوره بر مهمترين ،يا يكي از مهمترين آنها ،که «رحمت» است ،در دو جلوة «رحمانیّت» و «رحیمیّت» اشاره
ميکند.
« - ۲اهلل» اسم ذات خداوند است ،اسامي ديگري که از او ميشناسیم ،همگي صفات او هستند .هر انساني
نیز در شناسنامة خود اسم مشخصي دارد ،ولي صفات واقعي نیک و بدي نیز دارد که معرّف شخصیت او
ميباشد ..اکثر مردم «اهلل» را به عنوان خالق خود قبول دارند ،اما فقط به وجود خدا باور دارند ،بدون آنكه
ارتباطي قلبي با او برقرار کرده باشند .نكتة مهم در همین خداباوري يا خداداوري و عبادت است.
ميدانیم کهكشانهاي بسیار عظیمي در جهان وجود دارند که هیچ گونه ارتباطي بین ما و آنها برقرار نیست،
ما فقط به وجود آنها باور داريم ،نوعي خداشناسي هم وجود دارد که در همین حدّ خالصه ميشود .ولي
جملة «بِسْمِ اهللِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» به ما ميفهماند آن کسي که مارا خلق کرده ،نسبت به ما بيتفاوت نیست،
رحمت او همچون نور و تابش خورشید بر جهان هستي و بر ما ميتابد .قرآن در مقام تمثیل ميگويد «اهللُ
نُورُالسَّمَاوَاتِ وَالْأَرْض» خدا نور جهان هستي است .اگر نور نباشد همه چیز در تاريكي و خاموشي است .اگر
2
ترجمه سوره حمد | | @bazargan1کانال تفسیر قرآن استاد بازرگان
گرماي آن نباشد حیاتي وجود نخواهد داشت ،ارتباط ما با خدا تنگاتنگ است و هر لحظه در معرض رحمت
او هستیم .اگر يک لحظه خورشید رحمت او از ما برگردانده شود ،به فنا ميرويم.
@bazargan1 - ۳رحمت خدا براي ما دو جلوه دارد؛ «رحمن» و «رحِیم»؛ رحمن ،رحمت عام خدا براي همه است ،مثل
اشعة نور و گرماي خورشید که به همه جاي زمین يكسان ميتابد ،اين رحمتي «يكطرفه» است ،اما رحیم
بودنش ،رحمت «دو طرفه» اوست؛ همچون هرقطعة زمین که به نسبت قابلیت جذب بیشتر ،نور و گرماي
بیشتري ميگیرد .سنگ کمتر نور خورشید را جذب ميکند و بیشتر باز تاب ميدهد ،اما آب و خاک و دشت
وجنگل ،نور و گرماي بیشتري جذب ميکنند.
«رحِیم» رحمت خاص خداست؛ به نسبتي که بندگان بیشتر خود را در معرض رحمت او قرار دهند ،رحمت
بیشتري به آنها ميرسد .مثل معلم که به همه به طور يكسان آموزش ميدهد ،ولي به شاگرداني که بهتر
گوش کرده و بیشتر سئوال ميکنند ،بیشتر توجّه ميکند و تمرينات بیشتري براي رشد و کمال آنها مي
دهد .در قرآن ۱۱بار (عدد تمام) تكرار شده است که خدا به همه بندگان «رئوف و رحیم» است ،يعني همة
مردم قابلیت و استعداد ارتباط مستقل با خدا را دارند و او خلقِ خود را دوست دارد و نسبت به همة آنان
مهربان است ،ولي آنها ارتباطي با خداي خود برقرار نميکنند.
در قرآن مكرر آمده است که مشرکین رحمانیّت خدا را قبول نداشتند و هنگامي که به آنها گفته ميشد براي
رحمن سجده کنید ،ميگفتند رحمن چیست؟ «قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ» (فرقان .)۶۱مشكل پیامبر اسالم با
مشرکینِ زمان خودش اثبات وجود خدا نبوده است؛ اصال در قرآن آيهاي وجود ندارد که پیامبري وجود
«اهلل» را ثابت کرده باشد ،اُمتها اهلل را قبول داشتند ،اما به صورت شرکآمیز و آلوده به خرافات .تمام بحث
پیامبران با مشرکین بر سر ربوبیّت توأم با رحمانیّت خدا بود .سخن حضرت ابراهیم با نمرود و سخن حضرت
موسي با فرعون بر سرِ ربوبیّت بوده است.
- ۴الف و المي که در ابتداي «الْحَمْد» آمده است ،منحصر شناختن هر حمدي براي خداست ،يعني منشاء
هر حمدي در جهان خداوند است و بقیة ستايشها در طول (نه درعرض) حمد خدا هستند .اگر کسي هنري
دارد ،عقلش به چیزي مي رسد ،از دنیا بهرهمند است ،يا توفیق خیر و خدمتي پیدا ميکند ،تماماً از خدا
ناشي شده است .پس «الْحَمْدُ هللِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» ،يعني خدا رئیس ،گرداننده ،سَرور و صاحب اختیار همة
انسانها است.
حمد ،احساس ستايشي است نسبت به هرآنچه خوب و زيباست ،ديدن يک گل زيبا و خوشبو ما را به
تحسین وا ميدارد! ولي اغلب آن را به باغ و باغبان نسبت ميدهیم .ديدن يک منظره يا تابلوي زيبا نیز
تحسین ما را بر ميانگیزد و آنها را ستايش ميکنیم ،ولي بايد از خود بپرسیم که پديد آورندة اصلي آنها
کیست؟ به قول مولوي:
اي دوست شكر خوشتر يا آنکه شكر سازد
3
ترجمه سوره حمد | | @bazargan1کانال تفسیر قرآن استاد بازرگان
- ۵دراين آيه بر ربوبیّت ،که صفت بعدي خداوند است ،اشاره ميکند .به زبان انگلیسي«،رَبِّ» را Seniorيا
Lordترجمه ميکنند ،يعني خدا رئیس و صاحب اختیار است .ممكن است خدا را به عنوان خالق جهان و
آفرينندهاي مهربان و دلسوز باور داشته باشیم ،ولي ندانیم که او رئیس ماست و جهان را همو ميگرداند.
خیلي فرق ميکند که شما کسي را صاحب اختیار و همه کارة خود بدانید ،تا اين که فقط آفريدگاريِ او را
قبول داشته باشید! در حالت اول ،به او نیازمند بوده و سعي ميکنید رضايتش را جلب کنید ،و در حالت دوم
او را ساعت سازي ميدانید که بعد از ساخت ،کاري به آنچه ساخته ندارد .خیليها هر وقت نیازي و حاجتي
داشته باشند سراغ خدا ميروند! اين خداشناسي خودخواهانه است که خدا ،پیامبر و امام را در خدمت
برآورده شدن حاجات خود ميخواهد؛ اما کسي که «ربّ» را شناخته باشد ،بیم و امیدش به اوست ،دلش به
ياد او ميطپد و ميداند نفسش به نعمت او دم و بازدم ميکند و پلک چشمش به لطف او باز و بسته ميشود.
پس اين سوره با خداشناسي در سه بُعد :الوهیّت ،رحمانیّت و ربوبیّت شروع ميشود و کل قرآن بر اين سه
اصل بنا شده است.
- ۶صفات رحمن و رحیم ،هم در سرآغاز سوره «بِسْمِ اهللِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» ،و هم در آية سوم بعد از «رَبِّ
الْعَالَمِینَ» آمده است؛ يک وصف براي دو نقش متفاوت؛ اولي ،ذات خداوندي را که سرچشمة رحمت خاص و
عام است معرفي ميکند ،دومي «ربوبیّت» ناشي ازمهرباني و رحمت او را؛ ممكن است کسي در روابط
خانوادگياش مهربان و دلسوز ،ولي در محیط کار خشن و سختگیر باشد؛ با خودي خوب است ،با ديگران و
4
ترجمه سوره حمد | | @bazargan1کانال تفسیر قرآن استاد بازرگان
در مناسبات اداري بداخالق! اما خداوند ،هم ذاتش رحمن و رحیم است و هم ربوبیّتش .مديريت او در جهان
به خاطر نیاز به ما يا موجودات ديگر و استثمار مخلوقات نیست ،بلكه از بينیازي و ناشي از رحمت اوست .در
مثال و مقیاسي بشري و محدود ،والدين يا معلمان نیز ،نه ازسر نیاز ،که با مهرباني ما را تعلیم ميدهند و
@bazargan1 تربیت ميکنند تا از تاريكيهاي جهل به نور آگاهي و اخالق و ايمان برسیم.
- ۷مالک هم به معناي صاحب است ،هم مَلَک ،يعني پادشاه ،صاحب اختیار و تصمیم گیرنده .او هم «اهلل»،
هم «رحمن» و هم «ربّ» است ،که در دنیا به او نیازمنديم ،او مالک و صاحب اختیار آينده و آخرت نیز
ميباشد.
- ۸ريشة اصلي کلمة «دين» جزا و پاداش است ،ما در آخرت نتیجة عمل خود در دنیا را ميبینیم؛
همانطور که آنچه در مدرسه ميخوانیم ،نتیجهاش در وجودمان تحقّق پیدا ميکند و در پايان هر دورة
آموزشي مدرک ميگیريم« .يومالدين» زمان تحقّق يافتن دستاوردهاي زندگي است .در زبان فارسي
متأسفانه واژة جامعي براي انتقال مفهوم چند بُعدي کلمة «دين» نداريم؛ معناي اصلي اين کلمه ،همان جزا
و پاداش است ،اما پاداش بايد مبتني بر نظاماتي معیّن باشد .پس بُعد معنايي ديگر کلمة دين« ،قانون اساسي
و نظامات حكومتي» است که به آن «دينِ المَلِک» گفته ميشود (يوسف ،)۷۶بُعد ديگر آن ،مفهوم امروزي
«ايدئولوژي» دارد که راهنماي عمل پیروان مكاتب سیاسي است .کلمة دين در بسیاري از آيات قرآن همین
مفهوم را ،البته در ابعادي معنوي و ابدي ،دارد.
- ۹حال که آيندة ما در دست اوست ،پس فقط او را بايد عبادت کنیم .عبادت را در ترجمههاي قرآن
پرستش معنا کردهاند ،اما پرستش معناي جامعي براي عبادت نیست و متأسفانه معادل مناسب فارسي هم
نداريم .عبادت بیان کنندة حالت تسلیم و تمكین انسان است .به گفتة شادروان شريعتي؛ عبادت هموار
کردن جادة وجود است« .عَبّدَالطّريق» يعني راه را آسفالت و هموار کرد« .طَريقٌ مُعَبّد» جادهاي است عبد
شده ،يعني براي راننده هموار است و سنگالخ و دست انداز ندارد .ماشینهاي جادهسازي را نیز در عربستان
«عابد» ميگويند!! ما بايد وجودمان را براي خداوند صاف و هموار کنیم و در برابر فرامین او خاضع باشیم .اگر
ميفرمايد انفاق کن ،عفوکن ،جهاد کن ،و يا مهربان باش ،وجودمان جاذب اين فرامین و پذيراي اوامر خداوند
باشد.
چون خدا مالک يومالدين است ،ما نیازهامان را فقط از او درخواست ميکنیم .به خود تلقین ميکنیم که
فقط در برابر آفريدگارمان تسلیم و تابع هستیم و نه هیچ کس ديگر .اين است معناي عبادت .در زندگي فقط
از او کمک ميگیريم و نزد کسي سر خم نميکنیم.
- ۱۱استعانت نیز فقط از «اهلل» است .منظورکمک گرفتنهاي معمول و متعارف بین انسانها ،که قوام
5
ترجمه سوره حمد | | @bazargan1کانال تفسیر قرآن استاد بازرگان
زندگي اجتماعي به آن است نیست ،در اموري است که مختص خداست و هیچ واسطه و شفیعي وجود ندارد،
تنها اوست که سمیع و بصیر ،حيّ و قیّوم ،حاضر و ناظر و مراقب و شاهد است.
@bazargan1 - ۱۱صراط راه است ،اما کلمات زياي در قرآن معناي راه دارد؛ طريق ،جاده و سبیل ،مذهب ،مسلک و...
صراط کلمهاي رومي است که وارد زبان عربي شده »Street« .نام التین و معادل يونانياش «استراتو» است
که به جادههاي وسیع و سنگفرش امپراطوري روم باستان ،همچون بزرگراههاي کنوني در شهرها ،گفته
ميشد .در معناي صراط (که ريشة عربي آن با سین بوده) جذب و بلعیدن هم نهفته است .اين راهي است
اصلي و مستقیم که ما را به سمت خودش جذب ميکند ،نه راهي پُر پیچ و خم که رهرو را خسته و افسرده
سازد.
ما روزي ده بار در نمازهاي پنجگانه از خدا ميخواهیم ما را به صراط مستقیم هدايت کند .اگر کسي بپرسد:
منظورت از صراط مستقیم چیست ،چه پاسخي داريم؟ آيا نبايد بدانیم چگونه راهي را از او طلب ميکنیم؟!
اگر ندانیم ،چه تأثیري در زندگيمان ميگذارد؟
در روز قیامت خداوند از بندگان سئوال ميکند :اي فرزندان آدم ،مگر با شما عهد نبسته بودم که رام و
تسلیم شیطان نباشید« ،يَا بَنِي آدَمَ أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْكُمْ أَن الَّ تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ» ،بلكه تنها مرا عبادت کنید (دلتان
هموار پذيرش حق باشد) که صراط مستقیم همین است« ،وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ».
- ۱۲هدايت راه «نمايي» نیست ،راه «بردن» است« ،ايصال بالمقصود» است .کسي که از شما آدرس
ميخواهد؛ اگر به او نشانة راه بدهید ،راهنمايياش نمودهايد ،ولي اگر جلو بیفتید و او را به مقصد برسانید،
هدايتش کردهايد .در هدايت دانستن راه کفايت نميکند ،تبعیّت از هادي و رفتن در راه درست ضرورت دارد،
به همین دلیل قرآن فقط براي متّقین ،مؤمنین و محسنین و مسلمین (تسلیم حقیقت شدگان) هدايت
است ،با عمل به اين صفات است که ميتوان به دنبال هادي (کتاب و سنّت) به سوي مقصد رفت .دانش
ديني بدون آن صفات کسي را به مقصد نميرساند.
در ابتدي سورة بقره آمده است« :ذَلِکَ الْكِتَابُ الَ رَيْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ» ،نميگويد«هدي للعلماء ،للفقهاء».
اگر معناي هدايت راهنمايي بود ،اين کتاب ميبايست براي کسي که آن را بشناسد و بخواند و حافظ يا مفسر
آن باشد هدايت باشد ،اما ميگويد براي متّقین هدايت است .تقوا همان ارادة کنترل نفس و ترمز داشتن در
خطرات مسیر زندگي است؛ خطر خواهشهاي دل و هوي و هوس و رذايل اخالقي که راهزن مسیر حقند.
قبل از اسالم« ،هادي» به کسي گفته ميشد که کاروان را از صحاري سوزان ،شبانه با شناختي که از
موقعیت ستارهها و جهات جغرافیايي داشت به مقصد ميرساند .در آن زمان به علت گرماي شديد عربستان،
مسافران شبها با نور ستارگان سفر ميکردند و به کارشناس و هادي يا «بلدِ راه» احتیاج داشتند .پیامبران
نیز هادياني بودند که به راههاي آسمان حقايق آشنا بودند و مردمان را به سوي سعادت و نجات از سرابهاي
زندگي به مقصد رهبري ميکردند.
6
ترجمه سوره حمد | | @bazargan1کانال تفسیر قرآن استاد بازرگان
کسي ممكن است بهترين قرآن شناس جهان باشد ،ولي هنوز هدايت نشده باشد .ميگويند تیمور لنگ
ميگفت حافظ هنري نكرده! من قرآن را از آخر هم حفظ هستم!! با اين حال بزرگترين لذت جهان و
تماشاييترين مناظر را ،فَوَران خون به هنگام گردن زدن مخالفین ميدانست!! در سپاهش همیشه محراب
@bazargan1 سیاري همراه داشت که بیست نفر آنرا حمل ميکردند و به هر شهري که به زور وارد مي شد ،ابتدا با
علمايش مباحثه ميکرد! ولي هنر و معروفیتش در قتل عام مردم بود .آيا چنین حافظي را ميتوان هدايت
يافته تلقي کرد؟
در اين سوره جاي «من» نیست ،همهاش «ما» است .سرنوشت ما به هم ارتباط دارد .همگي به اصطالح ،بر
يک کشتي سواريم .در سورة حمد دعا ميکنیم« :اهدِنَا» ،ما را هدايت کن ،نه اِهْدِني ،تنها من را .بلكه دستان
ما را بگیر و به ما توفیق ده تا بتوانیم با هدايت و دستگیري تو ،به صراط مستقیم بیايیم.
- ۱۳آيا به درستي ميدانیم صراط مستقیم چیست؟ او به ما ميفهماند که صراط مستقیم راه کساني است
که به آنها نعمت داده است ،منظور چه کساني و چه نعمتي است؟ در دو آية ديگر قرآن ،کساني را که خدا به
آنها نعمت ويژه داده معرفي کرده است:
الف) سورة نساء « : ۶۹فأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اهللُ عَلَیْهِم »...خدا به اينها نعمت داده است:
«مِّنَ النَّبِیِّینَ» ،پیامبران« ،وَالصِّدِّيقِینَ» ،تصديقکنندگان پیامبران .مثل :ياران موسي ،حواريون عیسي،
اصحاب پیامبر اسالم و تابعین آنها از نسلهاي بعدي« .وَالشُّهَدَاء» (الگوها و اسوههاي قابل مشاهده) کساني
که با فدا کردن جان و مال خود در راه حق الگوي بقیه شدند« .وَالصَّالِحِینَ» اصالحگران ،مبارزين با انواع
مفاسد« .وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا» آنها چه دوستان خوبي هستند!! کسي که در نماز ميگويد ما را به راه
کسانيکه به آنها نعمت دادي هدايت کن ،چنین شخصیتهايي را در نظر ميآورد.
ب) مريم « :۵۸أُولَٰئِکَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اهللُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ مِنْ ذُرِّيَّهِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّيَّهِ
إِبْرَاهِیمَ وَإِسْرَائِیلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَیْنَا »...اينانند کساني که خدا به آنان نعمت داده است :پیامبراني از ذريّه
آدم ،از کساني که به کشتي نوح سوارشان کرديم ،از ذريّه ابراهیم و يعقوب و از همه کساني که هدايتشان
کرديم وآنها را برگزيديم...
- ۱۴مفسرين ميگويند «مَغضُوبِ عَلَیهِمْ» به يهود اطالق ميشود .چون در قرآن ۱۱بارتكرار شده است که
بنياسرائیل به خاطر نافرمانيها و دنیاپرستيها مشمول غضب خدا شدند .و «ضَّالِّینَ» را مسیحیاني ميدانند
که با شرک در تثلیث به بیراهه رفتند .با اين حال اين مصاديق مانع از تعمیم آن به خود ما نیست ،در قرآن
گناهان ديگري مثل :شرک ،ضاللت ،نفاق ،کفر و ...از موارد مغضوب واقع شدن ،شمرده شده است.
غضب همان خشم و خروشي است که در اثر ناماليمات رفتاري ديگران به انسان دست ميدهد ،اما از ۲۴
موردي که کلمة غضب در قرآن آمده است ،فقط ۵مورد آن به غضب بشري ارتباط دارد و ۱۹مورد ديگر (از
نظر عددي مساوي تعداد خازنان دوزخ -مدثر - ۳۱عَلَیْهَا تِسْعَهَ عَشَرَ) ،تماماً از غضب الهي نام برده است.
7
ترجمه سوره حمد | | @bazargan1کانال تفسیر قرآن استاد بازرگان
غضب انسان داللت بر تأثیرپذيرياش از رفتار ديگران ميکند ،در حالي که ذات پروردگار منزه و مبراي از
تأثیرپذيري از بندگان است .گفته ميشود مراد از غضب خدا ،صفت فعلي او و عقوبتي است که در نظام
کیفرياش براي ظلم و ستم قرار داده است (همچون اثر کشندگي در سَم و سوزش آتش) .آدمیان زماني
@bazargan1 خشم ميگیرند و عكسالعمل نشان ميدهند که رفتاري را خالف رضايت خود ببینند ،قوانیني که خداوند در
جهان و در عالم انسانها قرار داده است چنین عكسالعملي را نشان ميدهند :طه ... -۸۱وَال تَطْغَوْا فِیهِ فَیَحِلَّ
عَلَیْكُمْ غَضَبِ وَمَنْ يَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَىٰ (...طغیان نكنید که خشم من بر شما گشوده خواهد شد و
هر که خشم من بر او گشوده گردد سقوط کرده است).
خالصه آنكه ميگوئیم خدايا ،من راه کساني را که برخوردار از نعمتهاي تو شدند طلب ميکنم ،همان
انسانهاي ممتاز تاريخ ،از پیامبران و اولیاء حق تا الگوها و شخصیتهاي برتر جوامع انساني .نه راه کساني که
خالف و خطا کرده و خشم و غضب تو را برانگیختهاند و به گمراهي کشیده شدهاند.
8