You are on page 1of 2

‫بری ‪:‬یاال لیزی‪ ،‬تو عاشق قدم زدنی و قالده جدیدت عالیه‪ ،‬بیا بریم یه درخت پیدا کنیم

که تو ازش باال بری‪ ،‬چیشده لیزی؟سردته‪ ،‬مشکل‬


‫همینه مگه نه؟ اگه اون سگه پلیور نیاز داره توهم نیازداری‪ ،‬سوالم اینه که چرا مثل سگ ها برای مارمولک ها هم پلیور نیست؟ فهمیدم‬
‫یه خط تولید پلیور مارمولک طراحی میکنم ‪ ،‬یه دونه برای تو برای قدم زدنت و گرم شدنت خواهی داشت منم پولدار و مشهور میشم‪،‬‬
‫‪.‬بیا بریم تو خونه و شروع کنیم لیزی‪ .‬نه این به درد نمیخوره‪ ،‬ببین لیزی ستون فقراتت له میشه‬
‫این یکی هم خیلی پایین میاد و پنجه های عقبت وقتی راه میری و از درخت باال میری توش گیر میکنن‬
‫تکنولوژ باال استفاده میکنیم که پنجه هات توش گیر نکنن‬
‫ِ‬ ‫فکر کنم باز باید تالش کنیم‪ ،‬اره این خوبه‪ ،‬از جنسی با‬
‫‪.‬این پارچه هم باید چندتا سوراخ تکی داشته باشه‪ ،‬باالی ستون فقراتت که دقیق انازه بشه‪ ،‬اره این عالیه لیزی‬
‫باید نظر موافق همه رو جلب کنیم‬
‫سالم به همگی ‪ ،‬همتون لیزی رو میشناسید ‪ ،‬امروز میخواستم ببرمش برای قدم زدن مثل همیشه ‪ ،‬اما خیلی سردش بود نمیخواست که‬
‫‪.‬بره‪ ،‬بعدش یه ایده عالی به سرم زد ‪ ،‬یه ایده تجاری خفن دارم که همتون دوست خواهید داشت که شریک بشید‬
‫فردا بعد از شام بیاید خونه من تا همدیگرو ببینیم‬
‫سوزی‪ :‬لیزی هم هست اونجا؟ میدونی که از خزندگان میترسم‬
‫بری‪:‬نگران نباش‪ ،‬اون تو یه قفس خواهد بود و تو رو اذیت نمیکنه‪ ،‬سوزی حتما باید بیای‬
‫سوزی‪ :‬اوه باشه‪ ،‬میام‪ ،‬شب بخیر‬
‫سنس ‪ :‬به نظر جالب میاد بری‪ ،‬منم میام‬
‫پنی‪ :‬اره منم همینطور‬
‫بری‪ :‬عالیه‪ ،‬فردا همتونو میبینم‬
‫بری‪ :‬همونطور که میبینید مثل پلیور سگ میشه اما برای مارمولکا‬
‫سوزی‪ :‬بری فکر نکنم موفق بشی‪ ،‬تعداد کافی از ادما کت گرون برای مارمولکهاشون بخوان‬
‫بری‪ :‬معلومه که میخوان‪ ،‬مارمولک ‪ ،‬حیوون خونگی عالی ایه‬
‫سنس‪ :‬ایده خالقانه ایه بری‪ ،‬اما برای اینکه بخوای یه تجارت شروع کنی و اینا رو درست کنی و بفروشی ‪ ،‬کلی باید براش وقت و پول‬
‫صرف کنی‪ ،‬ففکر نکنم االن تو چنین شرایطی رو داشته باشی‬
‫پنی‪ :‬بیاین همگی بریم اقای فورچن رو ببینیم و اون بهمون میگه چیکار کنیم‬
‫بری‪ :‬اره اون عاشق این ایده میشه‬
‫بری‪ :‬همونطور که میبینی این یه کت برای مارمولکاست ‪ ،‬و میشه اسمشو گذاشت "عشق مارمولک" یا همچین چیزی‪ .‬من یه طراحی‬
‫فوق العاده دارم و اگر شما بخواین روش سرمایه گذاری کنید میدونم که کلی پول درمیارید‬
‫سوزی‪ :‬خب من فکر میکنم که ایده افتضاحیه‬
‫سنس ‪ :‬ایده خوبیه بری‪ ،‬اما ما وقت و پولش رو نداریم که موفق بشیم‬
‫پنی‪ :‬شما فکر میکنی که ما باید چیکار کنیم اقای فورچن؟‬
‫اقای فورچن‪ :‬موافقم که ایده عالی ایه‪ ،‬و البته یه بازار خیلی کوچیک برای همچین طراحی ای هست‪ ،‬کلی وقت و پول و تبلیغات مستقیم‬
‫نیازه تا موفق بشه‪ ،‬بری فکر نکنم هنوز اماده انجام این کار باشی‪ ،‬ایده ات رو برای بعدا نگه دار‪ ،‬یکی از این کت ها رو برای لیزی‬
‫درست میکنم فعال تا بتونه بره برای قدم زدن وقتی هوا سرده‬
‫بری‪ :‬مرسی اقای فورچن‪ ،‬اما فکر میکنم این میتونه موفق شه و دوست دارم یه امتحانی کنم‪ ،‬مهم نیست چقدر وقت و پول بگیره‬
‫یک هفته بعد‬
‫پنی‪ :‬خوبی بری؟ اواخر خیلی فاصله گرفتی و به نظر خسته میای‬
‫سنس‪ :‬همش ازم دوری میکنی هر وقت که برای درس خوندن یا وقت گذروندن دعوتت میکنم‪ ،‬ربطی به ایده کت مارمولکت داره؟‬
‫بری‪ :‬اره‪ ،‬همش داشتم کار میکردم تا بتونم یه سری نمونه اولیه بسازم‪ ،‬و من تمام پول و وقتم رو صرف گرفتن مواد اولیه کردم‪ ،‬و‬
‫امتحان ریاضی رو افتادم چون وقت نداشتم درس بخونم‪ .‬بچه ها چیکار باید کنم؟ میخوام که این ایده ام موفق بشه‪ ،.‬همچنین خسته ام و‬
‫بی پول‪ ،‬بچه ها میتونید کمکم کنید؟‬
‫پنی‪ :‬خب بری‪ ،‬باید زمانت رو مدیریت کنی و مدرسه رو اولویت بندی کنی‪ ،‬شغل تو االن اینه که دانش اموز باشی نه یه کار افرین‪،‬‬
‫ایده کت مارمولکت عالیه ‪ ،‬اما االن پول و وقت و منابعش رو نداری که انجامش بدی‬
‫سنس‪ :‬پنی درست میگه بری‪ ،‬به این معنی نیست که بیخیال این ایده بشی‪ .‬به این معنیه که وقتتو به عنوان یه دانش اموز باید مدیریت‬
‫کنی تا زمانی که منابع الزم برای تبدیل ایده ات به واقعیت رو داشته باشی‬
‫بری‪ :‬چندتا نمونه اولیه عالی دارم‬
‫پنی‪ :‬خب ‪ ،‬یه امتحان ریاضی دیگه هم هفته دیگه داری‪ ،‬باهام یه قراری بزار‪ ،‬قول بده برای امتحان بخونی و دیگه کاری به کت‬
‫مارمولک نداشته باشی و بعد از امتحان میریم اقای فورچن رو میبینیم و نمونه اولیه هات رو میبریم باشه؟‬
‫بری‪ :‬باشه‬
‫یک هفته بعد‬
‫بری‪ :‬هی بچه ها ریاضیم رو ‪ 20‬شدم‬
‫سوزی‪ :‬شوخی میکنی!!‪ ،‬از منم باالتر شدی؟(عوضی)‬
‫سنس‪ :‬عالیه بری‬
‫پنی‪ :‬بریم فردا اقای فورچن رو ببینیم‬
‫بری‪ :‬من هنوز ایده ام رو رها نکردم اقای فورچن‪ ،‬فهمیدم که باید زمانم رو به عنوان دانش اموز مدیریت کنم‬
‫اقای فورچن ‪ :‬منم موافقم باهات بری‪ ،‬این عالیه‪ ،‬بعدا میتونی سر وقتش‪ .‬تا اون موقع من نمونه اولیه ات رو بداشتم و این پلیور جدید رو‬
‫برای لیز درستش کردم‪ ،‬امیدوارم خوشش بیاد‬
‫بری‪ :‬فوق العادست‬
‫این قسمت اهمیت ایجاد تعادل بین پول و وقت رو نشون میده‪ .‬ما بیشتر وقتمون رو برای بدست اوردن پول صرف میکنیم و چیزای‬
‫‪ .‬دیگه رو فراموش میکنیم‬
‫وقتی ما بر اساس پول تصمیم میگیریم ‪ ،‬تمرکزمون روی اینکه چه چیزی واقعا مهمه از دست میدیم‪ .‬ما مهم ترین داراییمون رو از‬
‫!!دست میدیم ینی زمانمون‬
‫خیلی مهمه که ازادی مالی بخوایم ‪ ،‬اما به چه قیمتی؟‬
‫ایا میخوای که خانواده و دوستان و سالمتیت رو از دست بدی؟‬
‫ما میدونیم که چیزایی هستن که ارزششون از پول بیشتره‬
‫خوبه که رویاهاتو برای ازادی مالی دنبال کنی اما متمرکز بمون و واقع گرا باش‬
‫عاقالنه از زمانت استفاده کن و شادی رو پیدا خواهی کرد‬

You might also like