Professional Documents
Culture Documents
======================================
استاد :تبریک عرض می کنم سال نو رو ،انشاء هللا سال خوب و پربرکتی
ّی زمینی
همهٔ دوستان داشته باشن از نظر برکات آسمانی و باالخره حت
و همه چی!
خیلی لطف کردین واقعا زحمت کشیدین تشریف آوردین .و با عذرخواهی
ّ و بعضی از دوستان فراوان از اینکه کمبود جا داریم ،کمبود محل
پایین نشستند .به هرصورت من که نمیدونم دیگه چی بگم .فقط میتونم
ّر بکنم از زحمات یکایک شما دوستان عزیز .چون میدونم که واقعا تشک
ّت کامل آنچه که از دستشون برمیومده، همه از روی عشق ،با خلوص نی
هر کس آنچه رو که فکر میکرده درسته انجام داده .حاال من به دوستان
قبلی هم توصیه کردم که اگر احتماال بخاطر اختالف سلیقه ها نسبت به
همدیگه دچار سوء نظری شدند ،دچار سوء برداشتی شدند ،همه رو
فراموش کنند .چونکه من میدونم که همه دوستان واقعا عاشقانه
آنچیزی که ازدستشون برمیومده انجام دادن حاال هرکی با فکر خودش!
خب؟ و مشکلی که داریم یک مقداری تفرقه یی که بخاطراختالف سلیقه ها
هست .همه رو بگذاریم کنار ،هر کسی به اصطالح آنچه که انجام داده
درست بوده! چون بازم من ،قبال هم گفتم شهادت میدم با همهٔ وجودم
ّت آنچه که انجامُسن نیکه تک تک دوستان رو ایمان کامل دارم که با ح
دادن ،انجام شده ،حاال درست و غلط و هر چی که بوده باالخره پشتش
ّت؛
دلسوزی قرار داشته .خیلی کم ،معدود ،شاید کسانی با سوء نی
ّت رو بذاریم .ولی به هرحال البته باز اصال نمیتونیم روش اسم سوء نی
خیلی کم اند معدودند کسانیکه اومده باشن فرض کنید بخاطرنمیدونم
چیزایی غیر از مسائل این مجموعه حرکت کرده باشن .پس مصلحت مجموعه
د نظر دوستان بوده.باالخره مّ
خانم :چیکار کنیم برای آزادی شما؟ ما باید چه حرکتی انجام بدیم؟
ّل از اصالح خودمون باید شروع کنیم «خود شکن آیینه شکستن خب پس او
خطاست» .هروقت ما اشکالها و ایرادهای خودمونو برطرف کردیم؛ تو
ّانی
ّتمون َقاین موارد تونستیم دفاع بکنیم؛ اونوقت دیگه قاعدتا ح
ّه خب من جواب دارم که خب شما مرکزّ
یت باعث میشه که دفاع کنیم .البت
این قضیه رو اومدین حذفش کردین؛ حاال جریان خودمختار شده و هرکی
ساز خودشو میزنه و طبیعیه! و دیگه که اینجوری باشه ،خب شما اجازه
ّ
تخلفات یت باشه اونوقت اون مرکزّ
یته میومد جوابگوی میدادین مرکزّ
افراد بود .و اجازه نمیداد یه نفر خارج از اون روند اصلی ،چیکار
ّ
تخلف میکرد می گفتیم آقا این از من نیست! خب ّ
تخلف بکنه ،تا بکنه؟
راحت میشد میرفت .حاال اگر یه کسی میخواد عرض اندام بکنه طبق
ّه خب میتونه بحثی نیست منتها نه بنام.
سلیقه های شخصیش البت
استاد«:تا هیچ نگذاری» یعنی میخوای بری پیک نیک ،یادت نره
تفاقا من این مثالنمیدونم کبریت برداری! نمیدونم اینو برداری .اّ
رو هم زدم گفتم میری پیک نیک؛ در پیک نیک شما لنگ یک چوب کبریت
میشی! یعنی مثال رفتی نشستی یه جای دوردستی حاال اومدی غذا رو داغ
کنی میبینی که کبریت یادت رفته! حتیّ مثال زدم گفتم هیشکی پیک نیک
با خودش یخچال ساید بای ساید نمیبره! یه یخدان میبره! یه چیز
کوچیک جمع و جور میبره! اینها همه توش یه مسائلی بوده« .تا هیچ
نگذاری» یعنی یادت نره ،یه فرصت داریم تا ما بدونیم فلسفۀ
خلقتمون چیه! چی رو باید پیدا کنیم ،اون چیزی رو که باید پیدا
کنیم .خب؟ فلسفۀ خلقت و اینها توی این رابطه است .سرکار گذاشته
نشیم! حاال «تاهیچ نگذاری» نریم اونور بعد ببینیم که اصال ماجرا یه
چیز دیگه بوده! خب؟
ّت سرجای
ّت کردیم! ما گفتیم واقعی
ما اینجا حقیقت رو فدای واقعی
خودشه .ما نه مرتاضیم ،نه تارک دنیا هستیم ،نه گفتیم چی...نه!
4
ّت .حقیقت رو هم میخوریم ،مینوشیم ،میریم ،میاییم این میشه واقعی
دت دنبالشیم .ببینم مگه قرارمون بهشت نقد و اینها نبود!؟ بشّ
درسته؟ خب؟ نه اون بهانه یی رو که میگیرن که آقا! دراویش میگن
برید بشینید گوشه یی و فالن! نمیدونم کار نکنید ،تالش نکنید و فالن.
ّت رو از ّه از واقعیما آیا اصال اینجوری صحبتهایی کردیم؟ ما یکذر
دست نمیدیم! خب؟ میخوریم ،می پوشیم ،میریم ،میاییم .نه تارک دنیا
شدن رو قبول داشتیم نه اینجور مسائل رو ولی دنبال حقیقتیم .چرا
اومدیم؟ از کجا اومدیم؟ کجا میخواهیم بریم؟ آیا این جرمه که
بخواهیم بتونیم بفهمیمش!؟ خب فلسفه خلقت رو که نتونستیم واردش
دماتی صحبت کردیم از حلقه ها ،یه بشیم به اون صورت و حاال یه مقّ
الفبایی ،خب؟ الفبایی رو اومدیم به اصطالح وارد شدیم که بتونیم به
اصل ماجرا یک موقعی بپردازیم .خالصهٔ کالم سرتونو درد نیارم دوستان
ّتی هم نشستند روی زمین و اینها .اینه که ایندفعه اگه بد وضعی
ّتمون هم این بوده بگیم بابا! برگردند به اصل ماجرا ،ما حاال نی
ّام بدبخت بیچاره هم که گفته «تا هیچ نگذاری که نمی آیی باز» خی
اون بیچاره هم با زبان بیزبانی در نمیدونم حاال شرایط خفقان
زمانهای خودشون ،مسائل مختلف ،اومده یچیزی گفته ،حاال گیریم که
اونیکه اونها فکر میکنن گفته باشه ولی یک خروجی منفی ،ما داریم
ازش خروجی مثبت میگیریم .این چه اشکالی داره؟ «تا هیچ نگذاری که
نمی آیی باز» من دارم میگم که کالم من ،صحبت من ،این بود که مبادا
بریم بعد ببینیم که اونچیزی که میخواستیم ببریم نبردیم! خب چه
ّام استفاده می کردیم و استفاده اشکالی داره حاال ما از این شعر خی
کردیم! درست شد؟
ما اگه قرار باشه حاال بیان روی این ماجرا درست بشه و حرفهای اّ
ّۀ صحبتهایی که بنده خدمت دوستان درس پس دیگه و رجوع نشه به بقی
دادم ،عرایضی رو به هرحال گفتم ،نتیجه گیریهایی کردم که بخش نظری
عرفان ما رو تشکیل میداده؛ خب؟ دیگه این به اصطالح امانتداری
نیست!!! و در خیلی از موارد هم عمدی نیست ها! در خیلی موارد عمدی
ّته!
ّه و عدم دق
نیست! عدم توج
ّت شماست! حاال که شما فرمودین چون باز من استاد :اینکه نهایت محب
تا حاال همچین خواهشی نکرده بودم! فقط همین درد دل کرده بودم که
بابا ما مشکلمون اینه! ولی حاال که شما میفرمایید و حاال زحمت
ّه باشید که
کشیدین تا اینجا تشریف آوردید؛ ببینید پیامبر این قضی
به دوستان پیام بدین حاال فضای مجازی و فالن و بیسار و بهمانه که
ّات رو اجازه بدیم تا برای بابا! اصل موضوع رو از دست ندیم فرعی
ّه است .ببینیدبعد و بپردازیم به مسأله ،امانتداری شرط اول قضی
بما نگاه میکنن به مجموعۀ ما نگاه میکنن که خب این مجموعۀ عرفانی
ّتهایی که ،من چون برای اونها نوشتم برای شما هم با اون حاال قابلی
ّ
قابلیتهای] کم نظیر! من االن داشتم به دوستان قبلی میگفتم میگم[ ،
تا امروز کسی از زبان من تبلیغاتی نشنیده .ما هر کسی اومده
مجموعۀ ما ،با معرفی و شهادت دیگری اومده .هیچوقت من به کسی
نگفتم بیا ،برو ،یعنی به هیچکسی! هیچ نوع تبلیغی ،هیچ چیزی در
این سالها هیچ موقع من ندادم ولی مطلبی رو که اونجا عنوان کردم
اینه که جامع ترین ،کاملترین ،ساده ترین ،فراگیرترین و،و،و
ّتهایی که شکسته شده در این عرصۀ عرفان؛ اینه که فابریک شدنش، سن
بحث به اصطالح«آنکه را اسرار حق آموختند /مهر کردند و دهانش
دوختند» ما زدیم تو این َ
مالج اینکه یه انقالبی بوده که؛ یعنی چه!؟
هرکی هر چی بلده باید بیاد وسط بریزه! یعنی چی؟ «آنکه را اسرار
حق آموختند /مهر کردند و دهانش دوختند؟! »
حاال من اصال هیچ موقع این چیزها رو نگفتم خیلی بحثها هست! یعنی
چی؟ یعنی درواقع عرفان کیهانی اعتراضی بوده به اینکه این مال
عرفان نیست! این مال دنیای عرفان نیست! ...در تمام این مّ
دت برای
من میگفتن که این میبایست برای خودت بود ،خودت اگه داشتی فقط
ّی در زمان قبلبرای خودت بود! چرا اومدی [عمومیش کردی] حاال حت
درجاهای دیگری هم که شهودی ازبین خودتون هم دارم اینه که [گفتن]:
این درست! اینها درست ولی فقط می بایست برای خودت نگه میداشتی
...و مشکل تو دقیقا همونه!
ولی نه! قضیه به اصطالح چیز دیگریه! مسأله اینجاست که وقتی گفتن
چرا تنها اومدی؟ خب؟ قبول کردی که اینرو به بقیه بدی! « آنانکه
اسرار حق آموختند» دیگه اصال معنا نمیده! خب؟ چون میگن تو خودتو
فقط نجات دادی! تو فقط بفکر خودت بودی! حاال اگه بخوای به فکر
دیگران باشی ،مجبوری حرف بزنی! مجبوری خودتو در معرض حسادت قرار
بدی ،در معرض نمیدونم مسائل مختلف قرار بدی و خطر کنی .بدون بها
که نمیشه اینکار صورت بگیره! و به نظر من اصال مهم نیست کی اینکار
6
رو انجام بده! چون اگه من انجام بدم میگن چرا ایشون؟ اگه ایشون
انجام بده میگن چرا ایشون؟ هرکی انجام بده میگن چرا ایشون؟! خب
پس کی؟ باالخره یه نفری[باید انجام بده]! یه دفعه در آن واحد باهم
ده نفر که نمیان یه کار مشخّصی رو انجام بدن! شما هر جور حساب
کنید یکی جلوتره! خب حاال انجام داده ،ریسکش رو هم پذیرفته ،خطرش
رو هم پذیرفته ،همه مسائلش رو هم پذیرفته! دیگه فرقی نمیکنه! حاال
َد برای خودش یه کالهی درست ّه میخوان هرکسی یه جوری از این َ
نم بقی
بکنه! و حاال خیلی مسائل مختلف .این ایجاد اشکال و خدشه میکنه.
یکی از آقایان :ولی باید برخورد بشه! پیام دیگه خیلی روشنه دیگه!
استاد دارن میگن آخرین مطالبی که بنده گفتم بعد از اون هیچ چیز
7
اضافه یی ما نگفتیم! هرکسی حلقه میاره ،کالس دورۀ ده رو میذاره،
اعالم میکنه فالن چیز ،موجودات فالن چیز ،فالن حلقه رو در روح جمعی
هم میشه اعالم کرد ،بعد اینو به شکل مجازی در همه دنیا پخش میکنن
ممنوعه! استاد دارن صریحا میگن ممنوعه اینها ،برخورد بکنین!
یکی از آقایان :اجازه بدین من بجای استاد جواب بدم ،چون ایشون
ّی تمدید میشه و ّصی) موقت
بازنشسته شدن!(خندهٔ حضار) انشاءهللا این(مرخ
ّتی نخواهندّالی
اگر هم تمدید نشد زمانیکه اومدن بیرون ایشون هیچ فع
داشت این یک! دو ،اگرایشون صالح این نبود که بیان بیرون طبیعتا
همه محورهایی که صدای اعتراض در قالب حقوق بشر زندانیانی نظیر
ایشون زندانی عقیدتی و سیاسی هستن ،وظیفۀ هر مسلمان و هر انسان
هست بعنوان همنوع باید فریاد بزنیم اون هم داخل چهارچوبهایی که
به هرحال در عقل جمعی بهش میرسیم بهتره این نوع سؤاالت از زبان
استاد به هرحال پاسخ داده نشه! ببینید آتش به اختیار هم باید در
قالب یک وحدت باید باشه ،هستند دوستانیکه به هرحال با دیدگاههای
استاد آشنا هستند و میدونند که نظر استاد راجع به این مسائل چی
ّالع
ّل نیفتاد بموقع اط میتواند باشد و انشاء هللا اگر این اتفاق او
رسانی میشه!
8
ّار
...صدای نامفهوم حض
ّی الفبا رو تکمیل استاد :ببینید! خیر! قبال توضیح دادم ما حت
نکردیم! یه کتاب با چی نوشته میشه؟ با الفبا ،حاال شما حسابشو
بکنید که تازه الفبا نوشته بشه آیا هر کی که الفبا رو بلد باشه
ّه بنویسه؟ نه! قبول دارین؟ میتونه برداره مثال یه کتاب قابل توج
ّه یی که کالس
خب! وای به حال اینکه این الفبا ناقص هم باشه! مثل بچ
ّلی رفته باشه مثال نصف الفبا رو خونده ،مثال بگیم ها حاال یه موقع او
خدایی نکرده چیز نشه ،قیاس مع الفارق! خدایی نکرده جسارتی نباشه،
من نسبت به آن چیزیکه اومدم تونستم وقت بوده دوره گذاشتم میگم،
ده یی بیانمیگم که این ناقصه! خود من دارم میگم ناقصه! شاید یه عّ
بگن که نه! این کالس بیکالسی فالن ،من دارم میگم ناقصه!
یکی از آقایان :استاد اگر اجازه بدین ،چون من دیگه خیلی جوان
نیستم ،یه توصیه یی اگر اجازه بدین برای شما بکنم! ما درواقع از
صمیم قلب خواهان حفظ وجود شما هستیم .و هر چیزیکه الزمه که شما
ّتی
ّالی اونجا انجام بدین هیچ مشکلی نیست یعنی تعّ
هد بدین من هیچ فع
نمیکنم ،هیچکاری نمیکنم ولی تشریف بیارین راحت زندگی بکنین و
وجودتون سالم بمونه! ما اینو میخواهیم بقیه كارها را خودمون
بلدیم.
11
آقا :متاسفانه طبق قانون علف هرز یکسری از اتفاقاتی که داره
ّه این مطلب خیلی مطلب میفته نیازمند راهنمایی خود شما هست ،البت
ابتدائی هست و برای خیلی از دوستان قابل تشخیصه!...ولی من مطلب
رو منتقل میکنم که یکی از مباحثی که توی(.؟).هست بحث فساد اخالقی
هست ...و فتواهایی که داده میشه راجع به وادی عشق که توی وادی
عشق دیگه قوانین قبلی رفته کنار و ما بیباکانه وارد هرجور رابطه
یی بشیم و انشاء هللا که روابطمون هم آزاد هست و از این بابت (...به
علت سر و صدای زیاد این سوال بطور کامل قابل فهم نبود) .ّ
ّل ،عشق دوم ،عشق سوم و فالن؛ اینا اصال بحث گسترده و
ببینید! عشق او
ّت ،خالق یک دو سه چهار، ّ
عمیقیه! خب؟ عشق ،بی ابزاری ،هوش ،خالقی
منم خالقم! شما هم خالقید! ما خالق چندمیم؟ این لیوان رو کی
12
ساخته؟ خب ببینید! ما در سطح خودمون ...بنابراین آیا ما هرچقدر
رحمان باشیم با یک ّ
پلۀ باالترمون ،میتونیم به اون اندازه باشیم؟
نه! هر چقدر اینجا عشق رو بفهمیم آیا عشق مرحلۀ باالتر رو هم
میتونیم بفهمیم؟ نه! باالترش رو میتونیم بفهمیم؟ نه! ما اینهمه
زور میزنیم نمیدونیم که در این مرحله که هستیم آیا واقعا عشق رو
درک کردیم؟! خب! بنابراین حاال یکی بگه که خب من مثال عشق دو ،خب؟
عقل اول نمیدونم حاال عشق اول ،عقل اول ،عشق دوم ،عقل دوم؛ اینا
یک بحثهای خیلی مفصلی هست اینطوری نیست که ما یه مختصری رو اونجا
آوردیم که فقط بشه یه اشاره یی تا شما هم که برخورد کردین تو
ارتباطها و فالن بدونین اگه همچین چیزی اگه برخورد کردین درسته،
آدرسش درسته ،مثال ،دو :بدونید که درواقع تفاوتی که وجود داره
چیه! سه :خیلی دالیل دیگه! االن یک کسی بیاد بگه که نمیدونم مرحله
دوم عقل دوم ،فالن فرضا اینه ،اینجا علم محضه ،حاال علم محض این،
اون ،فالن .ببینید اینها همه بی اعتباره! اینها همه باعث سردرگمی،
نمیدونم اتالف انرژی ذهنی بقیه ...البته بد نیست راجع به این
موضوعها ما درگیر بشیم فکر کنیم ،خب؟ ولی وقتیکه بیاد این مالک
قرار بگیره همون میشه که االن ما داریم ضربه میخوریم .باور
بفرمایید همین مورد یکی از عمده ترین چماقهایی بوده که توی زندان
ّت میکنید؟ و مدرک شده و حمایت هم شده! توجه وجود داشته .دق
میکنید؟ جالب اینجاست به خدمتتون بگم که یه مسألۀ انحرافی بیان
که حمایتش هم کنن بصورت نامحسوس که خب! خیلی خوبه! آره! بعد از
این به اون خودشون انتقال بدن که آقا ایشون ،ایشون ،ایشون؛ خب؟
چرا؟ چون فردا وقتی خوب بولد شد و چیز شد بگن که آقا! بیا ببینیم
این مساله چی میشه؟ چون نمیتونه پاسخ بده خودمون هم قبول نداریم
به اصطالح به وسیلۀ همچین چیزی خودمونو نابود بکنن توی دل خودمون!
ّت بکنن با توجه به یه مطلب نسنجیده یی که خودمونو درواقع بی حیثی
اصال منظور یه چیز دیگه بوده خب؟ در نهایت یه چیز دیگه دراومده و
واقعا خب یه مطالبی که روش؛ برای کوبیدن این ماجرا سوء استفاده
میشه همین هاست که خودمون بهانه ها رو درواقع دستشون دادیم و
خودمون ایجادش کردیم و خودمون نمیدونم چیکار کردیم و وسیلۀ موثری
گذاشتیم در اختیارشون که هر چقدر تونستن بکوبند ما رو.
بحثهایی ،مثال فرض کنین در یک زمانی شده که استاد :ببینید ما یه
ّت یکسری چیزهایی توجه بکنیم دقتکه به اهمی دورنمایی دست ما بده
خب چه چیزهایی امکان داره رخ بده که صرفا بکنیم! و بدونیم که
فالن و اینها رو نداشته باشه؛ و یک دیدی به جنبه ماّ
دی و نمیدونم
13
اصطالح[بدهد] .حاال در حال حاضر مشکل ما این مباحث نیست .یعنی
یت داشت به اصطالح اومدیم بحث کردیم صحبت کردیم. چیزهایی که اولوّ
ده یی نمیفهمند؛ وقتیکه میگیماین مسائل فعال در حال حاضر چون یک عّ
مثال جنگ تشعشعاتی ،فکر میکنن که االن چه اّ
تفاقی مثال میخواد بیفته!
چه جوری میخواد چیز بشه! و خالصۀ کالم و خیلی سربسته اینها دیگه
جزء چیزهایی نیست که فعال ما...
یت بر رفع نقایص خودمونه! نقایصی که خودمون قبول داریم که اولوّ
اینها وجود داره میتونه مورد بهانه قرار بگیره .حاال توی روزنامه
ها هم خوندین«برگزاری کالس فالن بدون پوشش اسالمی! مختلط!» .یعنی در
ّفی میکنه ،من خودم نمیدونم آیا واقعا کسی واقع یه پارتی رو معر
تخلفی کرده یا نه؟ ولی ممکنه بعضا حاال نه به این شکل ،به ّ همچین
یه صورتهای خفیف تری که مثال رعایت حجاب و پوشش اسالمی توی یه جایی
نشده باشه ،دقت میکنید؟ اینها بهانه یی ،که خالصه بتونیم دست کسی
ندیم.
آقا :استاد برای جلوگیری از یکسری شایعات اگه لطف کنین این
ّل اینکه
سؤالهایی که من میکنم رو جواب بدین .اگه ممکنه! شما از او
دستگیر شدین ،بازداشت شدین تا حاال تو در انفرادی هستین؟
استاد:
ببینید من البته نمی خوام خیلی وارد این بحثها بشوم ،ببینید دفاع
از حق که این البته به ما مربوط نمی شه ،قیاس مع الفارق ،در یک
14
جایی یک کسی باید در یک زمانی یک قرص سیانور را زیر دندونش حتما
بترکونه ،اگر نترکونه خیانت کرده ،همون خودکشی که بعضا صحبت
کردیم که آقا این است و آن است و مذمومه ،در یک جایی اگر این
کارو نکنیم خیانته ،درست شد ،این سربسته ،پس مطلق نیست ،نسبیه،
در حالت عادی گفتیم که هرکسی یک اثر هنری غیرقابل تکراره فالنه و
بهمانه و اون صحبتها و نباید اثر رو از بین ببره ،ولی در یک جایی
راهی ،این اثر هنری ،وضعیت دیگری رو پیدا می کنه ،خب زمانی رو که
دشمن حمله می کنه ،هرچه نتونند ببرند ،پل خودی رو اگه منفجر
نکنند ،مسئول مربوطه باید محاکمه نظامی بشه ،پل خودمونه ،یک تانک
رو جا گذاشتیم ،نمی دونم انبار مهماتو منفجر نکردین ،ببینید
بنابراین اون بحثها در جایگاه خودشه خوبه ،فالن ...در خصوص اونی
که شما سئوال می فرمایید ،خب دوستان بیرون ،بعضی از چیزها را
اطالع داشتند ،من خودم تعجب می کردم که این اطالعات رو نمی دونم از
کجا آورده اند؟ ببینید شروع و خاتمه بصورت دقیق در نمی آد ،کال من
هفت بار اعتصاب غذا داشتم ،سری قبلی ،بیست ،بیست و پنج روز یعنی
ماقبلش به اصطالح بوده ،یعنی با این سری می شود هشت بار ( تا
فروردین ،) 92خب حاال وقتی به یک جایی مرسه ،بدالیلي ،یا مذاکره
است ،یا فالنه ،چیزهای مختلف که مثال منقطع می شه ...اعتصاب غذا
برای اینه که می گی :کاغذ بده ،می گه :نمی دم .می گی :شکایت
دارم ،می گه :بیخود داری ،می گی :اینو باید ببری در دادگاه ،می
گه :نمی شه .هیچ کاری دیگه نیست .یعنی هیچ کاری از دست شما برنمی
آد بیرون ،فقط می تونی اینجوری اعتراض خودت رو بیان کنی ،یعنی
باید از جون خودت مایه بگذاری تا اعتراضت رو بیان بکنی ،هیچ کاری
دیگه نمی تونی بکنی .خب بنابراین حاال که خاتمه پیدا می کنه،
بیرون ..کسی که مثال روی سایت گذاشته ..،یه مساله دیگه و یه امیدی
هست که خودشون بیان و مثال بعضی چیزها رو بزارن که این اتفاق
افتاده و اومدن اینها گفتن و اونها گفتن و کارهایی کردند ،یک
شرایطی اعمال بکنند که بعد به یک نحوی تکذیب بشه و بعد بگویند که
دیدین که همه شایعه پردازند و مخالفین دارن فالن می کنند و همه
دارن بیسار می کنند ،خب بنابراین مسایل یه خورده پیچیده است،
بعلت ایزوله بودن ،خب اونها هم برای همین بند عمومی نمی برند ،به
خاطر همین قضایا ،به هرحال ما امیدمون بر این است که مصالحه ،من
این هم می گم كه اثر سویی احتماال باشه ،ما نمی خواهیم چیزی باشه،
البته اگه به پاش بیفته دفاع از حق ،دفاع از حقوق بشر ،دفاع یک
حقه دیگه ،پاش بیفته به هرشکلش ،ولی درغیر اینصورتها جنگي
نداریم ،هم ..مصالحه و صلح با دیگران هست و دنبالش هستیم و
امیدوار هستیم که این اتفاق بیفته و آبها از آسیاب بیفته و مشکلی
پیش نیاد ،مخصوصا من پیش از خودم براي سایر دوستان نگراني داشتم
و دارم و بعد به هر صورت مشكل خود من ،مشكل سایر دوستان هم تخفیف
پیدا بكنه و بریم مشكل اونها را حل كنیم ،چكار كنیم ،االن نم
15
یدونم هركدوم از عزیزان چه وضعیتي دارند؟ چه جوریه ،بعد خالصه
خیلي باعث نگرانیه ،حاال بیخود و بي جهت دچار مسایل و مشكالت شده
اند ،حاال اینها را داشته باشید ،البته انتظاراتي كه وجود داره،
من اصال هیچ چیزي دراینخصوص ،اعتصاب غذا ،درگیریها ،مسایل ،مشكالت،
( توسط بازجوها گفته شده ) كه اینها اصال بیرون نباشه و همه چي
خوب بوده (مطرح نشه ) و من بارها گفته ام كه دروغ نمي توانم
بگویم و آنچه كه بوده اگر حسن بوده ،اگر عیب بوده ،اگر چیز بوده،
به اصطالح اینها را مي گیم ،دیگه حاال...
آقا :دوستان سؤال کردن درمورد جنگ تشعشعاتی بعد شما فرمودین که
اولویت االن چیزهای دیگه هست و برگشتین گفتین که درمورد حجابی که
زمانیکه کالسها برگزار بود االن که کالسی برگزار نیست اولوّ
یت چیه؟
اصال نمیدونم چیکار باید بکنم! اولویت چیه؟ هر قدمی که میخوام
بردارم میگم نکنه اشتباه باشه! نکنه اینکاری که دارم میکنم غلط
باشه! حاال بهترین نه! ولی اقال یه چیزی به ما نشون بدین!
یکی از آقایان )...( :همچین صحبتهایی هست ،به گوشمون میرسه که
فالن اتفاق شده که استاد اینو گفتن در صورتیکه اصال همچین چیزی ما
نشنیده ایم! ما که دسترسی به اون شخص نداریم...
استاد :نه! ببینید! هرکس که ،یا هر جایی گفته شد که به اصطالح این
موضوع ،که موضوع به درس مربوط بوده ،چون من برای کسی درس
16
خصوصی[نداده ام]! درس خصوصی ما نداشتیم! ما هر چی بوده برای همه
بوده .به هر حال ،حاال غیر از اینکه مثال شما فرض کنین یه جایی مثال
میگیم ما دو نفر بودیم ایشون یه سؤالی پرسیده من اون سؤال رو
جواب دادم .ولی هیچگاه خارج از چیز ّ
کلی نبوده که من بیام مثال فرض
کنید مال یک دورۀ مثال ،به فرض حاال منتظر دورۀ ُ
نه بودیم ،مثال بیام
ّلع نباشه! مثل هست ها! این به برای ایشون بگم ،بعد دیگه کسی مط
عنوان مثاله! بنابراین هرجاییکه گفته شد که ما یعنی به یک منزله
یی که خصوصی یک بحثی مطرح شده و حاال اون میخواد بیاد اون مطلب رو
ّ
کلی به مجموعه ارائه بده ،فعال همچین صحبتی اصال نیست و بطور
کلی منتفیه .بگذاریمش کنار ،حواشی و زواید منتفیه! درست شد؟ بطور ّ
ّراتو شاخ و برگها رو بگذاریم کنار ،و دیگه حاال نمیدونم تکرار مکر
میشه اگه من بخوام بیشتر چیز کنم.
یکی از آقایان :توی خواب و بیداری بنظرم رسید حفظ شدم گفتم تکرار
کنم...
استاد :خیلی ممنون خیلی متشکرم به هر صورت عذر خواهی میکنم چون
سر پا هم نگه داشته شدین دستتون درد نکنه.
یکی از خانم ها :استاد من خیلی معذرت میخوام منم مثل ایشون
سراسیمه دویدم اومدم فکر نکردم االن اومدنم برای شما ممکنه مشکلی
ایجاد بکنه با اشتیاق ولی میخوام بگم این جمع شدنه من مطمئنم به
سالمت شما و خانواده تان لطمه میزنه.... ،
هدات من اینه که در مجامعی ،در محفلهایی استاد :بله یکی از تعّ
شرکت نکنم .ببینید برا همین هم ،باز با عرض معذرت با توجه به
اینکه بعضی دوستان مایل بودن که حاال به یه شکلی سؤالی به یه شکلی
چیزای دیگه ،ولی از نقطه نظر اینکه انعکاس اینجوری نداشته باشه و
بحث در واقع این افتخاري نصیب من شده دوستان برای دیدار عید و
اینها به من این افتخار رو دادن اینو اینجوری تلقیش کردیم .دقت
میفرمایید؟ که بارها ایجاد اشکالی نداشته باشه و انعکاسش هم غیر
از این نباشه .حاال بعضیا فکر نکنن که مثال کالسی تشکیل شده ،جلسه
17
یی تشکیل شده ،این فقط حاال جنبۀ یک دید و بازدید خیلی معمولی
داشته و به هر صورت تا اینجاش چیزی ،مسأله یی نداره.
ّت واقعیته ،حقیقت حقیقته ،این چیز خودشو داره اونم مسائل واقعی
خودشو داره .البته اینها رو خب دیگه میدونین خیلی صحبت کردیم.
باالخره که این نون بخواد بیاد توی سفره ،بخوای بری ،بخوای بیای،
ّت و برنامه ریزی ّکی به تالش و کار و فع
ّالی بخوای زندگی کنی؛ همش مت
و اینهاست ،خب؟ و اونور قضیه هم...
یكي از آقایان:
این طاهرم جان داده است /زان با ده ها مي داده است /مستي ،خماري،
مي خوري /تطهیر آن طاهر شده است /باشد زجان لبریز شم/زین باده ها
خم ریز شم/بالغ شوم ،شیدا شوم /در آني ام طاهر شوم.
19
یکی از آقایان :در تکمیل سخن استاد :به جای کار عملی بیایم یک +1
بدیم خب +1سر جای خودش ولی کارهای عملی هم باالخره احتیاج هست
دیگه؟
اونهایی که؛ اون تعبیرها اون تعریفها ،دقت میکنین؟ اون تعریفها!
تعریفهایی که در خصوص ائمۀ اطهار -علیهم السالم -در خصوص پیامبر
سلم -خب؟ وجود داشته! خب؟ پس چرا صلی هللا علیه و آله و ّاکرم ّ -
ّت چیز خودش
[نکردن]؟ کار اونها عمل اونها اثبات این بوده که واقعی
رو داره ،مسائل خودشو داره و باید حرکت بشه .حاال که حرکت کردند
نمیدونم مالئکه ،نمیدونم حاال هر چیز دیگری که خودتون بهتر میدونید
خب؟ میتونه بیاد این وسط اونها هم اثرگذار باشه.
خانم :پیرو صحبتهاي دوستمون ،چون هدف نشر آگاهی هست (برای اینکه
شعور اجتماعی باال بره) حتما گشایشی ایجاد میشه ،چند وقت پیش توی
شبکهٔ مستند یک برنامه یی رو من دیدم که اون گروه نارانون
ّه رو پیشبود( )...ولی احتماال بانیان اندیشه توانسته بودن این قضی
ببرند یه گروه مجموعه بودن به شکل غیر مستقیم بحث اتصال رو مطرح
کرده بودن و اون برای من نوید بخش بود استاد :بله من اون فیلم رو
دیدم وهمون بچه ها بودن ،این قبال اتفاق افتاده که برنامه اش االن
اجرا شده؟ میشه در این بستری که حتیّ مشکالت خفقان هست کارها رو به
شکل علمی و تحقیقاتی جلو ببریم ،من سؤالم این بود که ( )...این
مسأله رو برای درمان گروه معتادان به شکل ویژه نگاهش میکنیم یا
مثل همون لول دوره های خودمونو پیش ببریم؟ دوم اینکه آیا ما توی
گروههای غیررسمی که هم بحث امانتداری هست از واژه های همین
مجموعۀ خودمون استفاده میکنیم منتها برای گروههای رسمی وقتی
میخواهیم مسائلی هست اگر بخواهیم وارد عرفان( )...بشیم چون اینها
خیلی حسّاسند به عنوان فرادرمانی اگه بخواهیم بگیم «کالس مدیریت
20
ذهن» از نظر شما اشکالی داره؟ چون واقعا نیازمند هستند و وقتی که
ّفی شعور الهی هست وحاال ما توی اسمی که اصال مشکلی هست ،هدف معر
هدف درمانه و هدف اینه که به هرحال این آگاهی انتقال پیدا بکنه و
اون بحث شعور جمعی بره باال ،از نظر شما مشکلی نیست ما اینکار رو
بکنیم؟
حاال من به اصطالح اسم نبرم ،یکی از کسانیکه نفوذ و بعد ایجاد یک
انشعاب و بعد مسایلی که واقعا دردسر ساز شد برای مجموعه ما،که
حاال خب ما چرا در راس این قضیه مثال بجای اینکه هوشمندی رو قرار
بدیم ،مثال فرض کنید ائمه ( ع) باشه و اسمش این بشه ،فالن بشه و
فکرهای خودش ،چون بتونه با یک ظاهر مثال بهتر این را انجام بده و
بعد وقتیکه این فکر رو دنبال کردند ،مسایل و ضربه زدنهای مهلکی
که ما از این قضیه چه حاال ...هیچکدومشون داره انجام می ده ،ولی
خب بواسطه اینکه سری تو سرها دربیاره و بتونه رقابت بکنه ،بتونه
بعدا بگه این ،نه این بهتر از فالنه ،مسایلی رو پیش میاره که در
وهله اول مشکلی نداره ،ولی اگر در وهله اول تبدیل به اون قضیه
بشه ،خب ،شما حسابش را بکنید چه مسایل و مشکالتی می تونه ببار
بیاره،
21
خدا آقای ...که اصال و اینطوری که به من گفتند لت و پارش کردند،
خب ،و آن دو سردار هم که همچنین ،بازهم ادعای دیگه ای هم ،یکی دو
سه نفر هم فالن تطمیع کردند ،چیز شد و خب ،میز و موقعیت و ...
دادند ،خب همونجا که با ما اومدند ما تا همونجا كه با ما اومدند،
ما باز هم از اونها راضی و ممنون و متشکریم و انتظاری هم نداریم
از کسی که بیش از یه حدی بخواد و بیاد و موقعیت خودش رو به خطر
بیندازه،
حاال توی این مساله مشکل ما این هست که اصوال مافیای مخدر بسیار
قدرتمنده و جایگاه خودش رو داره ،ولی بعد از اون آیا کسانی دیگه
بیان و بگن ،آیا همچون مشکل سازی هایی برای مجموعه نمی کنن؟یعنی
با توجه به اون لطمه ،من نمی تونم برای شما بگم که چه لطمه
سنگینی ما خوردیم؟ چون هنوز شما چیز زیادی نمی دونید ،دقت کردین،
توجه می کنین ،یعنی دو سه نفر چه خیانتی کردند و چه ضربه مهلکی
زدند ،حاال یک نفر که ،همان نفر اولی عامله ،یعنی با همان نیت که
بیاد و این کار رو بکنه ،درواقع ،حاال اینه باز هم من هیچ اظهار
نظری ندارم ،نمی دونم هرجوری که فکر می کنید كه درسته البته به
نیت کمک به معتادین ،انجام بشه ،حاال دیگه بقیه اش پناه بر خدا و
بقولی هرچه بادا باد!
22
ّه به اوناستاد :ببینید باز این بحث کالسی اینها (است) با توج
ّتش هست نه فرصتش هست اینها
موضوعی که خدمتتون عرض کردم نه موقعی
ّلی داره.
نیاز به توضیحات کامل و مفص
استاد :باالخره خارج میشیم (از بحث) و جنبۀ چیز پیدا میکنه ،اینها
رو اجازه بدید که به اصطالح ازش بگذریم .اینها یه بحثهایی هست که
دلیلی نداره همه بپذیرند! دلیلی نداره بپذیرند .اونهایی که به هر
ّ
الذهن هستند ،بیطرف هستن ،میان کلنجار میرن و آخر یا می حال خالی
ّه چون به اصطالح
پذیرند یا نمی پذیرند .عذر خواهی میکنم ازتون البت
قرار شد كه جنبۀ کالسی و این چیزها نباشه و جنبۀ دید و بازدید
(عید) داشته ،از اون لحاظ.
همان :من فقط خوشحالم وقتی خرید عید می خواستم بکنم از ته دل با
تمام وجود آرزو کردم گفتم خدایا! یعنی میشه این عید هم استاد
منزل خودشون باشند و خدا رو شكر مي كنم!
یکی از آقایان :استاد سئوال هایی که دستتون هست ،رو دوستان دادند
و اگر ممکنه بگین ،من قول می دم که همه رو پراکنده کنم .یکی دیگر
از آقایان :ببینید تعدادی هم پایین هستند ....بله همون رو هم عرض
می کنم ،من خواهشم این هست که در همین حد کافیه ...بله باید خلوت
کنیم...اون دوستانی که نیستند رو صدا کنیم...،
23