Professional Documents
Culture Documents
در هر برهه ای از زمان ادم هایی به زندگی ما قدم میذارن و ما باهاشون در ارتباط قرار میگیریم
حاال میتونه این ارتباط کاری ،عاطفی ،دوستانه و یا هر نوع ارتباط دیگه ای باشه.
اما آیا اینها همه اتفاقیه؟ یعنی مثال اتفاقی من میام دانشگاه .اتفاقی شما هم میاین همون دانشگاه .اتفاقی یک واحد رو انتخاب میکنیم.
اتفاقی روی یک میز میشینیم .در اخر هم سر یدونه ی جمله ی مثال مداد داری پاک کن داری ما با همدیگه صحبت میکنیم و اتفاقی هم
با هم دوست میشیم؟ نه ...امکان نداره.
این جهان در نهایت نظم و حساب و کتابه همه چیز بر اساس قوانین جهان در نهایت عدالت بنا شده.
همه چیز در این جهان قانونمنده.
ما در یک جهان صد در صد انرژیک زندگی میکنیم .همه چیز در این جهان از جنس انرژیه و ما با تبادل انرژی هامون با هستی
در ارتباط هستیم.
ما میتونیم جهان رو به صورت بیشمار واقعیت موازی در نظر بگیریم.بیشمار مدار انرژی که هر کدوم از این ها دارای یک سطح
ارتعاش و انرژی هستند و ما بر اساس برایند ارتعاش انرژی هامون در یکی از این جهان ها و مدار های انرژی قرار میگیریم.
هر مدار انرژی با مدار انرژی دیگه که باالتر و یا پایین تر از خودشه ،واقعیت مجازی متفاوتی داره.
حاال توی این مدار های انرژی چیه ؟ یک سری آدم ها ،شرایط ،اتفاقات ،ایده ها ،یک مقدار مشخصی پول ،یک میزان مشخصی
آرامش ،آسایش ،عشق ،یک میزان مشخصی از هر آنچه که شما فکر کنید توی یک مدار انرژیکی وجود داره.
وجه مشترک اینا چیه که در یک مدار قرار گرفتن؟
میزان مشخصی از سطح ارتعاش انرژی هاشون .اینا هر کدوم حدودا یک میزان مشخصی انرژی در خودشون دارن .زمانی که ما
در یکی از این واقعیت های موازی و مدار های انرژیکی قرار میگیریم ،به واسطه ی سطح ارتعاش انرژی های خودمون واقعیت
مجازی مربوط به اون مدار انرژی رو زیست میکنیم .نه پایین تر از اونو میتونیم ببینیم و فهم کنیم و نه باالتر از اونو
این جهان در نهایت قانونمندی و عدالت بنا شده .تک تک آدم هایی که به زندگی ما پا میزارن خود ما هستن .یه آینه ای که تکه تکه
شده رو به ذهنت بیار هر کدومشون یک تکه از این آینه رو گرفتن دستشون که قسمتی از من رو به من نشون بدن .آدم هایی که به
زندگی ما وارد میشن برای ما حاوی پیغام های هستی هستن .پیغامشون رو بگیریم .اصال برای رسوندن این پیغام هست که با ما
ارتباط میگیرن.
پرفسور یونگ میگه که هستی به ما نشانه هایی رو میده که خودت رو تغییر بده .سفر درونیت رو شروع کن
ما اهمیتی نمیدیم
به ما چندبار سیلی میزنه باز ما بی توجه هستیم و به یک جایی میرسه جهان ما رو به باده کتک میگیره که ببین االن دیگه مجبوری
پس تغییر کن.
دوربین هامونو از رو دیگران برداریم بیاریم رو خودمون .مسئولیت صد درصد زندگیمون رو خودمون به عهده بگیریم .اینجوری
دیگه بخشیدن آدم ها خیلی راحت تر میشه.
من معصومه .من بیچاره .من ستم دیده .من قربانی .چون اینجوری خیالش راحت میشه دیگه .میام میگم من ذهن ما عاشق کرکتر ِ
یک شخصیت مظلوم بودم که یک شخصیت ظالم رو همینجوری اتفاقی دیدم و این به من ظلم کرده و ما همینجوری ایست میکنیم.
خوب ذهن مام میگه اوکی زندگی من تحت تاثیر اون ظلمی بوده که اون آدم به من کرده .دیگه اینجا بلند نمیشیم ،حرکت نمیکنیم،
زندگیمونو نمیسازیم.
به عنوان مثال در حیطه روابط ،یک ادمی در مدار انرژی مثال شماره هزار ،به یک ادم در مدار انرژی باالتر مثال ۵هزار بیاد بگه
همه این روزا توی روابطشون بهم خیانت میکنن و همه این شکلی شدن اصال اون آدم متعجب میشه میگه نه چرا آدما باید به هم
خیانت کنن
دلیلش چی میتونه باشه ؟ چون در مدار انرژیکی که اون آدم هست ،در واقع مدار انرژی باالتر ،آدم ها از یک سطح شعور ،آگاهی و
عزت نفس باالیی برخوردارن که اصال خیانت براشون مفهومی نداره .اصال توی اون مدار خیانت وجود نداره.
ما تا با آدمی هم ارتعاش نباشیم حتی ۵دقیقه توی پارک هم نمیتونیم همو ببینیم .چه برسه بخوایم با هم دوست بشیم .بیزینس داشته
باشیم و اصال هیچ نوع ارتباطی رو نمیتونیم با هم بگیریم مگر اینکه با هم در یک مدار انرژی باشیم .پس اگر من و شما هم رو دیدیم
و سر یک میز نشستیم که با هم قرارداد مالی ببندیم و من یک ادم کاله بردار هستم ،قصد دارم یه مبلغی رو از شما بردارم این اول
دفعه مسئله شماست
اگر شما در یک مدار انرژی باالتری میبودید ،اگر سطح ارتعاش انرژیتون باالتر میبود ،من اون روز یهویی یه کار مهمی برام پیش
میومد و نمیتونستم بیام سر اون میز قرار داد و شما ملکتونو ماشینتون رو در کل محصولتون رو به یک آدم درستکار میفروختید.
یک ادمی که میاد مارو در یک رابطه ای تحقیر میکنه پیامش رو بگیرین .اون داره به ما میگه خودت رو تحقیر نکن .برای خودت
ارزش قائل شو .ما اگه از درون هزاران بار خودمون رو تحقیر نکنیم و برای خودمون ارزش قائل باشیم تو دنیای حقیقی هیچ بنی
بشری در دنیای بیرون نمیتونه ما رو تحقیر کنه و اون هم به ما ارزش میزنه
حاال یه ادمی میاد تو زندگی من و به من بدی میکنه اصطالحا آسیب میزنه به من این من هستم که یا باید تفکر کنم و پیغامی که
میخواد به من برسونه رو خردمندانه ببینم و بعد بیام تو زندگیم آگاهانه و هشیارانه به کار بگیرمش که در این صورت درسمو گرفتم،
واحدمو پاس کردم و به لول باالتر میرم و بعد ازین آدمایی با شعور و آگاهی باالتر به زندگی من میان و یا میتونم بشینم زانوی غم
بغل بگیرم ،افسرده و داغون کنم روح و روانم رو ،جسمم رو بیمار کنم ،تا اخر عمرم اون آدم رو نفرین کنم ،و با نفرین کردن باز
انرژی منفی بیشتری رو جذب کنم و هی زندگی رو به کام خودم تلخ تر و تلخ تر کنم.
حق انتخاب با منه.
یا تو مورد دیگه شاید دارم کارمای عملی رو میگیرم که در گذشته انجام دادم .شاید اون انرژی منفی ای که به هستی پرتاب کردم
االن به سمت خودم برگشته .پس باید رو خودم تمرکز کنم که من درگذشته چه کردم .کجا به کسی آسیب مالی زدم که اینجا با یه
کالهبردار دارم قرار میزارم .بیام اونو اصالح کنم.
کجا با غرورم دل کسی رو شکستم ،تحقیرش کردم که امروز یه نفر اومده در این شرایط خاص داره منو تحقیر میکنه.
حتی اگر بنارو بر این بزاریم که ما هیچ نقشی نداشتیم .اشکال نداره مراعات کنیم آدم هارو .ما انسان هستیم .ما داریم روی خودمون
کار میکنیم .داریم روحمونو شست و شو میدیم .لطیف میکنیم روحمون رو..ما نمیدونیم اون آدمی که االن داره به ما آسیب میزنه چه
بر سرش اومده تا برسه به امروز .ما آدم ها پر از کامپلکس های روانی هستیم .اون آدم شاید یه زخمی رو در یکی از دوران
زندگیش در گذشته خورده که امروز داره به من زخم میزنه .و از کجا مطمئن هستم که من اگر زندگی اون آدم رو میداشتم ،من اگر
زخم هایی که به روح و روان اون آدم خورده بود به روح من زده میشد من بدتر عمل نمیکردم
ما انسان هستیم .ما داریم روی خودمون کار میکنیم .داریم روحمونو شست و شو میدیم
ما نمیدونیم اون آدمی که االن داره به ما آسیب میزنه چه بر سرش اومده تا برسه به امروز .ما آدم ها پر از کامپلکس های روانی
هستیم .اون آدم شاید یه زخمی رو در یکی از دوران زندگیش در گذشته خورده که امروز داره به من زخم میزنه و از کجا مطمئن
هستم که من اگر زندگی اون آدم رو میداشتم ،اگر زخم هایی که به روح و روان اون آدم خورده بود به روح من زده میشد من بدتر
عمل نمیکردم ؟
عیسی مسیح در کتاب مقدس انجیل میگه اما من به شما میگویم دشمنان خود را محبت نمایید و برای آنان که به شما آزار میرسانند
دعای خیر کنید.
این ها عرفانه ..عرفان یعنی شناخت یعنی آگاهی
یا زمانی که عارف بزرگ موالنا محمد ،میره دم در خونه ی اون ادمی که زباله پرت میکرد بهش و چند روزی ازش خبری نبود و
میپرسه که مسئلت چیه؟ میتونم کمکت کنم؟
عشق باالترین قدرت این هستی هست .چون خالق ما انتهای عشقه اینجوری ما میتونیم روحمون رو صیقل بدیم
یک آدم آگاه و عارف که به شناخت حقیقت رسیده و اون قدر با منبع کل انرژی هستی کانکت شده و داره از این منبع انرژی ناب
میگیره و با خودش و جهانش به صلح رسیده به هر کنشی واکنش نشون نمیده
از این باور های پوسیده و اصطالحات بی مفهوم بیرون بیاید که میگن هر کس هر اون جور بهت سالم داد همون جور علیک بگو.
این شخصیت من نیست این شخصیت فرد سالم دهندس .من به عنوان یک انسان ارزشمند که زحمت کشیده و زمان و انرژی گذاشته
و روی خودش کار کرده و یه هویت مستقل و تعریف شده بر اساس ارزش های حقیقی برای خودش ساخته با یه اقتدار درونی باید
برخورد کنم
این آدم اگه بهش سالمم ندیم با بهترین روی خوش جواب مارو میده .و به ما میاموزه عشق و محبتو .خوب از یه جایی شروع میشه
دیگه ما باید بیایم متفاوت فکر کنیم و جسارت متفاوت عمل کردن رو داشته باشیم تا متفاوت نتیجه بگیریم
یه آدم که متفاوت عمل کرده اونقدر بزرگ شده که احساساتش تحت کنترل خودشه کسی به راحتی نمیتونن روش تاثیر بذارن
محکمه شخصیتش قویه اونقدر کانکته با انرژی منبع اونقدر مقتدر شده از درون که اصال این مسائل رو بی اهمیت میبینه و اصال
براش مهم نیست
هر کسی برای خودش زندگی میکنه هر کسی که اومده به من آسیب رسونده در حقیقت به خودش آسیب رسونده .من اون رو ببخشم
یا نه من خودم رو رها کردم .اون خودش میدونه با دنیای خودش
حاال طبق قوانین جهان کارمای کارشو میگیره حتی منتظر این نباشیم که اون کارماشو بگیره یا نه .یا اصطالحا تقاصشو پس بده.
این که میگیم روحمونو بزرگ کنیم یعنی بشینیم براش دعا کنیم .یعنی متفاوت عمل کنیم .یه زمانی یکی به یه بیماری دچار میشه که
بعد فهمیدن ناشی از یه کینه شدید به یه نفر بوده .بعد باهاش صحبت کردن گفتن برای اینکه بیماریت خوب بشه و روح و جسمت
آسیب نبینه باید این فردو ببخشی و رها کنی بعد از حدود ۳ساعت و این صحبتا گفته شد بیمار گفت باشه میبخشمش حاللش میکنم
ولی انشاهلل بره بد تر از این روزایی که من کشیدمو با چشماش ببینه .مفهوم این بخشش نیست .بیایم به معنای حقیقی ببخشیم و رها
کنیم آدم هاروو مطمئن باشیم اولین کسی که ازین بخشایش سود میبره خودما هستیم.
ارتباط داشتن فقط ظاهری نیست ممکنه یه آدمی رو سال ها ندیدیم و یا تو یه قاره دیگه زندگی میکنه و یا اصال تو این جهان نیست.
اما ما چون تو ذهنمون پرونده ی اون آدم رو نبستیم دائما باهاش کانکت هستیم که داره انرژی درونی ما رو هرز میده و سطح
ارتعاش انرژی مارو پایین میاره.
یه گوی فوالدی پایین پامون بستیم که داره هی سنگین تر میشه با مرور زمان
هم اینکه با سطح انرژی که به سمت اون میفرستیم داریم تو زندگی اون آدم خلل ایجاد میکنیم .اون نمیتونه سریعتر کارماشو بگیره و
به ادامه زندگیش برسه.ما داریم تو نظام هستی اختالل ایجاد میکنیم با این نبخشیدنمون
توجه ما به هر سمتی که بره انرژی ما هم به همون سمت سیل میکنه و ما همون مورد رو به میزان بیشتری از هستی دریافت
میکنیم .ببخشیم آدمارو در گذشته حال و آینده و باور داشته باشیم اولین کسی که رها میشه و انسداد های انرژی در درونش از بین
میره و منفعت میبره از این بخشش خود ماییم.
میخوایم اون گوی فوالدی رو از پامون جدا کنیم از این اسارت و گرفتاری در بیایم بیرون و آزاد و رها بشیم و با منبع انرژی و
خدای بخشنده و مهربان و با عشق مطلق کانکت بشیم و اون آرامش حقیقی رو در قلبمون احساس کنیم.
برای تمرین آسیبی که از اون آدم دیدیم رو میاریم توی ذهنمون و یه نامه ای برای اون آدم مینویسیم با این مذمون که کامال اذیتی که
برای ما داشته رو توضیح میدیم و احساس دردناکی که ما ازون آسیب دیدیم رو مینویسیم .توی این نامه ما میخوایم تخلیه احساسی
داشته باشیم پس هر چی دوست داریم بنویسیم.
بعد درس هایی که من از ارتباط با این آدم گرفتم و نکته هاش چی بود.
مثال یاد گرفتم اول خودم به خودم احترام بزارم یاد گرفتم روی پای خودم بایستم زمان بزاریم و هر چقدر بیشتر بنویسیم بهتره.
خداوند رو سپاس میگیم که امروز آگاه شدیم و تاکید میکنیم که من خودم رو دوست دارم من خداوند رو دوست دارم من تمام هستی رو
انسان ها حیوانات طبیعت رو عاشقانه دوست دارم بنابراین قانون بخشایش رو فراخوانی میکنم چندین بار تکرار میکنیم و مینویسیم
میپذیرم میبخشم دوست میدارم
بعد برای اون آدم تا میتونیم دعا میکنیم .بهترین موهبت ها رو از خداوند براش میخوایم .از سالمتی ثروت آسایش آرامش .تمام
موهبت هایی که برای خودمون و عزیزانمون میخوایم رو براش دعا میکنیم .تاکید میکنیم که با خداوند بخشنده و مهربان یکی هستیم
پس میتونیم ببخشیم و دوست داشته باشیم .اسم اون آدم رو مینویسیم و براش مینویسیم که من تورو بخشیدم و رها کردم و براش از
خداوند برکت میطلبم .من امروز آزاد رها و شاد هستم .خدارو شکر که زندگی من هر روز از هر نظر عالی تر میشه .خدایا شکرت
خدایا شکرت
بگید که من اون آدم رو بخشیدم .اون هم منو بخشیده .هر دو آزاد رها و شاد هستیم .و این رابطه اثراتش از حافظه ی کائناتی پاک
شده .خداوند رو سپاس میگیم و اون برگه رو به آب میسپاریم