You are on page 1of 9

‫اصطالحات جالب انگلیسی با معنی که بسیار کاربردی هستند‬

‫اصطالحات و ضرب المثل ها بخش مهمی از انگلیسی روزمره هستند‪ .‬آن ها پیوسته در هر دو صورت انگلیسی گفتاری و‬
‫نوشتاری به کار میروند‪ .‬از آنجایی که ضرب المثل ها همواره به معنای لغوی شان نزدیک نیستند‪ ،‬بایستی با معنا و کاربرد هر‬
‫یک از آن ها آشنا شوید‪ .‬شاید به نظر کار فراوانی بیاید؛ اما‪ ،‬یادگیری اصطالحات سرگرم کننده است‪ ،‬به و یژه هنگامی که‬
‫اصطالحات انگلیسی را با اصطالحات زبان خود مقایسه میکنید‪.‬‬

‫یادگیری چگونگی استفاده از اصطالحات و ضرب المثل های پرکابرد‪ ،‬موجب میشود انگلیسی شما اصیل تر به نظر برسد؛‬
‫بنابراین‪ ،‬فکر خوبیست که در برخی از این ضرب المثل ها ماهر شوید‪ .‬جداول زیر بر اساس پرکاربرد بودن ضرب المثل ها در‬
‫زبان انگلیسی با لهجه ی آمریکایی مرتب شده اند‪ .‬می توانید با یادگیری اصطالحات بسیار پرکاربرد انگلیسی شروع کنید‪ ،‬چرا‬
‫که این اصطالحات‪ ،‬همان هایی هستند که هنگام تماشای فیلم های یا برنامه های تلویزیونی آمریکایی و سیاحت ایاالت‬
‫متحده با آن ها روبرو خواهید شد‪ .‬هنگامی که به آن ها تسلط پیدا کردید‪ ،‬به ادامه بروید‪ .‬هیچ یک از اصطالحات این صفحه‪،‬‬
‫غیر معمول و یا از مد افتاده نیستند؛ بنابراین‪ ،‬شما میتوانید با اطمینان از آن ها برابر انگلیسی زبانان بومی ساکن تمامی کشور‬
‫های انگلیسی زبان‪ ،‬استفاده کنید‪.‬‬

‫پرکاربرد ترین اصطالحات زبان انگلیسی‬

‫این اصطالحات انگلیسی‪ ،‬در مکالمات روزانه ی در ایاالت متحده بسیار پرکاربرد هستند‪ .‬آن ها را در فیلم ها و برنامه های‬
‫تلویزیونی خواهید دید و میتوانید جهت تشابه بیشتر حرف های تان با انگلیسی زبان بومی استفاده کنید‪.‬‬

‫نحوه کاربرد‬ ‫معنا‬ ‫اصطالح‬


‫‪ A blessing in disguise‬چیز خوبی که در ابتدا بد به نظر میرسید به عنوان بخشی از جمله‬
‫نعمتی نهانی‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ A dime a dozen‬چیزی شایع‬
‫صدتا یه غاز‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Beat around the bush‬نگفتن منظور تان‪ ،‬معموال چون موذب‬
‫کننده است‪.‬‬ ‫طفره رفتن‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Better late than never‬دیرتر رسیدن بهتر از این است که هرگز‬
‫نیایید‬ ‫دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Bite the bullet‬کنار آمدن با چیزی چون اجتناب ناپذیر‬
‫دندان روی جگر گذاشتن است‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Break a leg‬موفق باشید‬

‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Call it a day‬متوقف کردن کار کردن روی چیزی‬

‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Cut somebody some slack‬بیش از حد انتقاد نکن‬
‫امان دادن و سهل گرفتن‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Cutting corners‬انجام کاری با کاستی به منظور ذخیره‬
‫زمان یا پول‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Easy does it‬آرام باش‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Get out of hand‬از کنترل خارج شدن‬
‫از دستمون در رفته!‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫انجام کاری که قصد آن را داشتید تا‬ ‫‪Get something out of your‬‬
‫‪ system‬بتوانید عبور کنید‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Get your act together‬بهتر کار کن یا رها کن‬
‫خودت رو جمع و جور کن‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Give someone the benefit of the‬به حرفی که فردی میزند اعتماد کن‬
‫‪doubt‬‬

‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Go back to the drawing board‬دوباره شروع کن‬
‫برگرد سر خونه ی اول‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Hang in there‬رها نکن ]بی خیال نشو[‬
‫تحمل کن‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Hit the sack‬بخواب‬

‫به تنهایی‬ ‫‪ It's not rocket science‬پیچیده نیست‬


‫آپولو نمیخوای هوا کنی‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Let someone off the hook‬کسی را برای چیزی مسئول ندانستن‬

‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Make a long story short‬مختصر گفتن چیزی‬

‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Miss the boat‬بسیار دیر است‬

‫به تنهایی‬ ‫‪ No pain, no gain‬بایستی برای چیزی که میخواهی‪ ،‬کار‬


‫کنی‬ ‫نابرده رنج گنج میسر نمیشود‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ On the ball‬موفق بودن در کاری‬

‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Pull someone's leg‬شوخی کردن با کسی‬


‫سر به سر کسی گذاشتن‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Pull yourself together‬آرام باش‬
‫خودت رو جمع و جور کن!‬
‫به تنهایی‬ ‫تا به اینجا همه چیز خوب پیش رفته‬ ‫‪So far so good‬‬
‫است‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Speak of the devil‬فردی که االن در مورد حرف میزدیم‬
‫ظاهر میشود‬ ‫چه حالل زاده!‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ That's the last straw‬صبر من تمام شده است‬
‫دیگه طاقتم تاخت شده‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ The best of both worlds‬یک موقعیت ایده آل‬

‫به تنهایی‬ ‫‪ Time flies when you're having‬هنگامی که خوش میگذرد متوجه گذر‬
‫‪ fun‬زمان نخواهید شد‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ To get bent out of shape‬ناراحت شدن‬
‫لب و لوچش آویزون شده!‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ To make matters worse‬تشدید یک مشکل‬
‫قوز باال قوز‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Under the weather‬بیمار‬

‫به تنهایی‬ ‫االن در مورد آن مشکل صحبت نکنیم‬ ‫‪We'll cross that bridge when we‬‬
‫‪come to it‬‬

‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Wrap your head around‬درک موضوعی پیچیده‬
‫‪something‬‬

‫به تنهایی‬ ‫‪ You can say that again‬درست است‪ ،‬موافقم‬


‫دهنتو طال بگیرن‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Your guess is as good as mine‬هیچ نظری ندارم‬

‫اصطالحات و ضرب المثل های رایج زبان انگلیسی‬

‫این اصطالحات انگلیسی به طرز معمولی در ایاالت متحده استفاده میشوند‪ .‬شاید هر روزه آن ها را نشنوید؛ اما‪ ،‬برای هر‬
‫انگلیسی زبان بومی بسیار آشنا خواهند بود‪ .‬در صورتی که شرایط مناسب بود‪ ،‬میتوانید با اطمینان خاطر از هریک از آن ها‬
‫استفاده کنید‪.‬‬

‫نحوه کاربرد‬ ‫معنا‬ ‫اصطالح‬


‫به تنهایی‬ ‫‪ A bird in the hand is worth two in‬ارزش چیزی که اکنون داری بیشتر از‬
‫‪ the bush‬چیزی است که ممکن است در آینده‬
‫داشته باشی‬ ‫سیلی نقد امروز به از حلوای نسیه فردا‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ A penny for your thoughts‬به من بگو به چه فکر میکنی‬

‫‪ A penny saved is a penny earned‬پولی که امروز پس انداز میکنی را به تنهایی‬


‫میتوانی بعدا خرج کنی‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ A perfect storm‬بدترین شرایط ممکن‬

‫به تنهایی‬ ‫‪ A picture is worth 1000 words‬بهتر است ببینیم تا تعریف کنیم‬
‫شنیدن کی بود مانند دیدن (یک تصویر‬
‫گویای هزاران واژه است)‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Actions speak louder than words‬آنچه مردم عمل میکنند را باور کن نه‬
‫حرفی که میزنند‬ ‫دوصد گفته چون نیم کردار نیست‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Add insult to injury‬تشدید یک شرایط بد‬
‫عذر بدتر از گناه‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Barking up the wrong tree‬اشتباه گرفتن‪ ،‬در جایی اشتباه به دنبال‬
‫راه حل گشتن‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Birds of a feather flock together‬افرادی که شبیه به هم هستند‪ ،‬دوست‬
‫یکدیگرند (معموال به صورت منفی به کار‬ ‫کبوتر با کبوتر باز با باز‬
‫میرود)‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Bite off more than you can chew‬قبول پروژه ای که توانایی به اتمام‬
‫رساندش را ندارید‬ ‫لقمه بزرگتر از دهن خود برداشتن‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Break the ice‬احساس راحتی به دیگران دادن‬
‫یخ کسی آب شدن‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ By the skin of your teeth‬تنها به سختی‬
‫با چنگ و دندون‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Comparing apples to oranges‬مقایسه دو چیز غیر قابل مقایسه‬
‫قیاس مع الفارغ‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Costs an arm and a leg‬بسیار گران‬
‫قیمت سرگردنه‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Do something at the drop of a hat‬انجام کاری بدون برنامه ریزی قبلی‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Do unto others as you would‬منصفانه با مردم برخورد کردن‪ .‬هم‬
‫‪ have them do unto you‬چنین به عنوان "قانون طالیی ‪ "1‬از آن‬
‫یاد میشود‪.‬‬ ‫آن چه برای خود میپسندی برای‬
‫دیگران هم بپسند‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Don't count your chickens before‬روی یک اتفاق خوب‪ ،‬پیش از افتادنش‬
‫‪ they hatch‬حساب نکن‬
‫حساب پیشکی شیشکی‬
‫جوجه رو آخر پاییز میشمرن‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Don't cry over spilt milk‬گله کردن از چیزی که قابل اصالح‬
‫آب رفته باز نمیاید به جوی نیست‪ ،‬دلیلی ندارد‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Don't give up your day job‬در این کار مهارتی نداری‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Don't put all your eggs in one‬همه داراییتو روی یک چیز سرمایه‬
‫‪ basket‬گذاری نکن‪ .‬کاری که انجام میدهی‬
‫بسیار پرخطر است‬ ‫همه پوالتو توی جیب نذار‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Every cloud has a silver lining‬چیز های خوب بعد از چیز های بد میان‬
‫در نامیدی بسی امید است‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Get a taste of your own medicine‬به گونه ای که با دیگران رفتار کرده ای‬
‫با خودت رفتار شود (منفی)‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Give someone the cold shoulder‬نادیده گرفتن کسی‬
‫بی محلی کردن‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Go on a wild goose chase‬انجام کاری بدون هدف‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Good things come to those who‬صبور باش‬
‫‪wait‬‬
‫گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ He has bigger fish to fry‬او مسائل مهم تری برای پرداختن دارد‬
‫تا مسئله ای که االن در مورد آن صحبت‬
‫میکنیم‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ He's a chip off the old block‬فرزند پسر شبیه پدرش است‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Hit the nail on the head‬درست و دقیق به انجام رساندن کاری‬
‫زدی تو خال‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Ignorance is bliss‬بهتر هست ندانی‬
‫بی خبری خوش خبری‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ It ain't over till the fat lady sings‬هنوز تمام نشده است‬

‫‪1‬‬ ‫‪The Golden Rule‬‬


‫به تنهایی‬ ‫‪ It takes one to know one‬درست به اندازه ی من بد هستی‬
‫دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ It's a piece of cake‬آسان است‬
‫مثل آب خوردن!‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ It's raining cats and dogs‬به شدت باران میبارد‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Kill two birds with one stone‬با یک کنش‪ ،‬دو عمل را به انجام‬
‫رساندن‬ ‫با یک تیر دو نشان زدن!‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Let the cat out of the bag‬فاش کردن یک راز‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Live and learn‬من اشتباه کردم‬
‫انسان جایز الخطاست‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Look before you leap‬ریسک های حساب شده کن‬
‫بیگذار به آب نزن‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ On thin ice‬تحت مراقبت‪ .‬اگر یک اشتباه دیگر کنی‪،‬‬
‫مشکل ایجاد خواهد شد‪.‬‬ ‫لبه ی تیغ‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Once in a blue moon‬به ندرت‬
‫وقت گل نی‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Play devil's advocate‬بحث در جهت مخالف‪ ،‬صرفا برای پیش‬
‫برد بحث و جدل‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Put something on ice‬متوقف کردن یک پروژه‬
‫زیر سر گذاشتن چیزی‬

‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Rain on someone's parade‬خراب کردن چیزی‬

‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Saving for a rainy day‬پس انداز پول برای بعدا‬
‫ذخیره برای روز مبادا‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Slow and steady wins the race‬قابل اطمینان بودن از سرعت مهم تر‬
‫است‬ ‫آهسته و پیوسته پیش رفتن‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Spill the beans‬برمال کردن یک راز‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Take a rain check‬به تعویق انداختن یک برنامه‬
‫باشه برای یه وقت دیگه‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Take it with a grain of salt‬زیاد آن را جدی نگیر‬

‫به تنهایی‬ ‫‪ The ball is in your court‬تصمیم توست‬


‫توپ در زمین توست‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ The best thing since sliced bread‬یک اختراع بسیار خوب‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ The devil is in the details‬از دور زیبا به نظر میرسد‪ ،‬اما وقتی از‬
‫آوار دهل شنیدن از دور خوش است نزدیک تر نگاه میکنی‪ ،‬مشکالتی وجود‬
‫دارند‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ The early bird gets the worm‬اولین نفراتی که وارد میشوند بهترین‬
‫سحرخیز باش تا کامروا باشی چیز ها را خواهند گرفت‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ The elephant in the room‬معضل اصلی‪ ،‬مشکلی که مردم از آن‬
‫دوری میکنند‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ The whole nine yards‬هر چیزی‪ ،‬هر روشی‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ There are other fish in the sea‬از دست دادن این فرصت اشکالی‬
‫ندارد؛ فرصت های دیگری پدید خواهند‬
‫آمد‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ There's a method to his madness‬دیوانه به نظر میرسد اما زیرک است‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ There's no such thing as a free‬هیچ چیز تماما رایگان نیست‬
‫‪lunch‬‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Throw caution to the wind‬ریسک کردن‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ You can't have your cake and eat‬نمیتوانی صاحب همه چیز باشی‬
‫‪it too‬‬
‫هم خر را میخواهد‪ ،‬هم خرما را!‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ You can't judge a book by its‬شاید این فرد یا شی ظاهر بدی داشته‬
‫‪ cover‬باشد؛ اما‪ ،‬باطن آن خوب باشد‬
‫نمیتوانی کتابی را از روی جلدش‬
‫قضاوت کنی‬
‫اصطالحات و ضرب المثل های آشنای زبان انگلیسی‬

‫این ضرب المثل ها و اصطالحات انگلیسی برای یک انگلیسی زبان بومی آشنا بوده و به سادگی قابل فهم است؛ اما‪ ،‬معموال‬
‫در مکالمات روزمره به کار نمیروند‪ .‬اگر هنوز بر اصطالحات روان تر مسلط نشده اید‪ ،‬آن ها نقطه ی بهتری برای شروع هستند؛‬
‫اما‪ ،‬اگر با آنها آشنایی دارید‪ ،‬اصطالحات زیر باعث گسترش زبان انگلیسی شما خواهند شد‪.‬‬

‫نحوه کاربرد‬ ‫معنا‬ ‫اصطالح‬


‫به تنهایی‬ ‫‪ A little learning is a dangerous‬افرادی که کامال متوجه یک مطلب‬
‫‪ thing‬نمیشوند‪ ،‬خطرناک هستند‬
‫یادگیری سطحی خطرناک است‪.‬‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ A snowball effect‬وقایع تکانه ای دارند و برای یکدیگر‬
‫اثر گلوله برفی زمینه سازی میکنند‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ A snowball's chance in hell‬هیچ شانسی ندارد‬
‫شانس یک گلوله ی برفی در جهنم‬
‫‪ A stitch in time saves nine‬مشکل را االن برطرف کن‪ ،‬چرا که بعدا به تنهایی‬
‫بدتر میشود‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ A storm in a teacup‬سر و صدای زیاد برای مشکلی کوچک‬

‫به تنهایی‬ ‫‪ An apple a day keeps the doctor‬سیب برای تو خوب است‬
‫‪away‬‬
‫روزی یک سیب‪ ،‬پزشک را دور نگه‬
‫میدارد‪.‬‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ An ounce of prevention is worth‬با تالش اندکی میتوانی جلوی ]بروز[‬
‫‪ a pound of cure‬یک مشکل را بگیری‪ .‬حل کردن آن‬
‫بعدها دشوارتر است‪.‬‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ As right as rain‬عالی‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Bolt from the blue‬اتفاقی که بدون هشدار و آگاهی افتاد‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Burn bridges‬از بین بردن روابط‬
‫پلهای پشت ر رو خراب کردن‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Calm before the storm‬اتفاق بدی در شرف وقوع است؛ اما‪ ،‬در‬
‫حال حاضر شرایط آرام است‬ ‫آرامش قبل از طوفان‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Come rain or shine‬چیزی اهمیت ندارد‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Curiosity killed the cat‬از سوال پرسیدن دست بردار‬
‫زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Cut the mustard‬به خوبی انجام دادن کاری‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Don't beat a dead horse‬گذر کن‪ ،‬این موضوع تمام شده است‬

‫‪ Every dog has his day‬هر کسی حداقل یک بار فرصتش را پیدا به تنهایی‬
‫میکند‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Familiarity breeds contempt‬هر چه بیشتر کسی را بشناسی‪ ،‬کمتر‬
‫دوستش خواهی داشت‬ ‫دوری و دوستی‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Fit as a fiddle‬در صحت و سالمت کامل‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Fortune favors the bold‬ریسک کردن‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Get a second wind‬پس از خستگی فراوان‪ ،‬انرژی زیادی‬
‫داشتن‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Get wind of something‬اخباری از یک راز شنیدن‬
‫کالغه خبر آورده‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Go down in flames‬چشمگیری نافرجام‬
‫خاموشی گرفتن‪ ،‬افول کردن‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Haste makes waste‬در صورت عجله برای چیزی اشتباه‬
‫عجله کار شیطونه خواهی کرد‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Have your head in the clouds‬عدم توانایی تمرکز کردن‬
‫تو آسمونا سیر میکنی‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ He‬به خاطر کاری که کردی ازت انتقام‬ ‫‪who laughs‬‬ ‫‪last‬‬ ‫‪laughs‬‬
‫‪ loudest‬میگیرم‬

‫‪ Hear something straight from the‬از کسی که درگیر ماجراست چیزی بشنو به عنوان بخشی از جمله‬
‫‪horse's mouth‬‬
‫از منبع موثق شنیدم‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ He's not playing with a full deck‬او احمق است‬

‫به تنهایی‬ ‫‪ He's off his rocker‬او دیوانه است‬

‫به تنهایی‬ ‫‪ He's sitting on the fence‬نمیتواند ذهن خود را مرتب کند‬

‫به تنهایی‬ ‫‪ It is a poor workman who blames‬اگر خودت از پس کاری بر نمی آیی‪،‬‬
‫‪ his tools‬دیگران را سرزنش نکن‬
‫عروس بلد نیست برقصه میگه زمین‬
‫کجه‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ It is always darkest before the‬اوضاع رو به راه خواهد شد‬
‫‪dawn‬‬
‫پایان شب سیه سفید است‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ It takes two to tango‬یک نفر به تنهایی مسئول نیست؛ هر‬
‫برای رقص تانگو به دو نفر نیاز هست دو نفر درگیرند‪.‬‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Jump on the bandwagon‬پیروی از یک جریان‪ ،‬انجام کاری که‬
‫دیگران میکنند‬ ‫سوار بر جریان بودن‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫درک شرایط (معموال منفی)‬ ‫‪Know which way the wind is‬‬
‫‪blowing‬‬
‫حزب باد بودن‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Leave no stone unturned‬به همه جا نگاه کن‬
‫همه جارو زیر و کردن‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Let sleeping dogs lie‬متوقف کردن بحث در باب موضوعی‬
‫نذار من دهنمو باز کنم‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Like riding a bicycle‬چیزی که نحوه ی انجام آن را هیچ‬
‫مثل نفس کشیدن وقت فراموش نخواهی کرد‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Like two peas in a pod‬آن ها همواره با هم هستند‬

‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Make hay while the sun shines‬فرصت طلبی در موقعیت مناسب‬
‫قدر لحظه رو بدون‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ On cloud nine‬بسیار شاد‬
‫روی ابر هاست!‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Once bitten, twice shy‬بیشتر از اینکه پیش تر آسیب دیده ای‬
‫مار گزیده از ریسمان سیاه سفید هشیار هستی‬
‫میترسه‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Out of the frying pan and into the‬اوضاع داره از بد‪ ،‬بدتر میشه‬
‫‪fire‬‬
‫از چاله به چاه افتادن‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Run like the wind‬سریع دویدن‬

‫به تنهایی‬ ‫‪ Shape up or ship out‬بهتر کار انجام بده یا رها کن‬
‫گر تو بهتر میزنی بستان بزن‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Snowed under‬پر مشغله‬

‫به تنهایی‬ ‫‪ That ship has sailed‬بسیار دیر است‬

‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ The pot calling the kettle black‬کسی که دیگری را نقد میکند در حالی‬
‫دیگ به دیگچه میگه روت سیاه که به همان اندازه بد است‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ There are clouds on the horizon‬مشکالت در راه است‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Those who live in glass houses‬افرادی که سوال برانگیز هستند‪ ،‬نباید‬
‫‪ shouldn't throw stones‬دیگران را نقد کنند‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Through thick and thin‬در اوقات خوشی و ناخوشی‬
‫در فراز و نشیب‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Time is money‬سریع کار کن‬
‫وقت طالست‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Waste not, want not‬چیزی را حرام نکن تا همواره به قدر‬
‫کافی داشته باشی‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ We see eye to eye‬ما موافقیم‬
‫به عنوان بخشی از جمله‬ ‫‪ Weather the storm‬عبور از میان مسئله ای دشوار‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ Well begun is half done‬یک شروع خوب حائز اهمیت است‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ When it rains it pours‬همه چیز در جایی دچار مشکل است‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ You can catch more flies with‬به خوش برخوردی به چیزی که‬
‫‪ honey than you can with vinegar‬میخواهی میرسی‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ You can lead a horse to water,‬نمیتوانی کسی را به گرفتن تصمیم‬
‫‪ but you can't make him drink‬درست مجبور کنی‬
‫کسی که خودش رو به خواب زده‬
‫نمیتوان بیدارش کرد‬
‫به تنهایی‬ ‫‪ You can't‬انجام هر چیزی هزینه ای دارد‪.‬‬ ‫‪make‬‬ ‫‪an‬‬ ‫‪omelet‬‬
‫‪without breaking some eggs‬‬

You might also like