پر درد و پر مصیبت و پر مدعا بود من داستاین ام که پر از ماجرا بود
گاهی پر از شقایق معشوق ها بود گاهی پر از حوادث پر رمز و راز دهر
لربیز از مصیبت و از اشک و آه بود گاهی بسان اکسه لربیز پر زآب پر نغمه طراوت و پر از صدا بود گاهی به مثل غلغهل در جویبار آب مرسور و یب نیاز ز وعظ و سامع بود گاهی ز نغمه های پر از عشق انی و ین مست از رشاب عشق و ملول از جفا بود گاهی بسان حافظ و خیام و مولوی این اشک و آه ما که نشان از وفای ماست گاهی نثار خاک مه یب وفا بود از عشق یب رای و دل یب گناه بود پیک رشاب ما که نشان از گناه ماست پس حق تو زمن که نباید قضا بود چون درک حال من نتواین تو ای عزیز