Professional Documents
Culture Documents
اردیبهشت سال 1324مراجعت نامه خود را منتشر نمود .در مدت چند روز مردم دسته دسته از شهرهای
مختلف آذربایجان برای پیوستن به فرقه دموکرات به تبریز آمدند و تشکیل فرقه را به سید جعفر پیشه وری
تبریک گفتند.
در سال 1955روزا پارک زن شجاع سیاه پوست آمریکایی حاضر نشد که از جای خود برخیزد ودر عقب
اتوبوس بنشیند این عمل و مقاومت های بعدی روزا پارک و حمایت مارتین لوتر کینگ باعث تظاهرات دامنه
داری شد.
در 22اردیبهشت 1385روزنامه ایران به ملت آذربایجان توهین نمود .این توهین باعث اعتراضاتی شد که
از دانشگاهها آغاز و به شهرها کشید.
جنبش های بسیاری هستند که تاریخ خود را نوشته اند ولی من کمتر جنبشی را سراغ دارم که توانسته است
مانع از تحریف تاریخ خود شوداصلی ترین دلیل این غفلت وتحریف دستگاههای تاریخ نویسی ماهر و مجرب
مخالفان در کنار عدم دقت هواداران تغییرات اجتماعی است .هر سه قطعه تاریخی که در اول مقاله آمده است
کامل" درست است ولی هر سه ناقص می باشد ودر نشان دادن عوامل حقیقی تغییر وتحول به انحراف رفته
است .نوشته های بال را از آن جهت ناقص می خوانم که هر کدام برای انتقال صحیح یک مفهوم حداقل به دو
یا سه جمله ما قبل این نوشته ها نیاز دارند .به عنوان مثال در مورد روزا پارک نوشته چنان تلقین می کند که
زنی شجاع در یک لحظه تصمیم می گیردکه از جای خود بلند نشود .و این عمل خلق الساعه باعث تظاهرات
می شود و با حمایت مرد بزرگی مانند لوترکینگ به نتیجه می رسد .ایگونه تاریخ نویسی که کامل" هدفدار وبا
غرض قبلی صورت میگیرد قدرت را از دست مردم گرفته وبا تقدیم آن به چند نفر شجاع عوامل اصلی تغییر
اجتماعی را به دست فراموشی می سپارد .به مردم آموزش میدهد که آنها نمی توانند کاری بکنند و بهتر است
منتظر قهرمانی باشند که بیاید وشروع کند .در حالی که اصلی ترین عامل تغییر همان مردم است که آنها را با
انتظار قهرمان از صحنه خارج می کنند
با این نوع تحریفها به مردم میگویم که منتظر باشند .حتی مخالفین تغییر نیزاز نوشته شدن تاریخ به این
صورت ترسی ندارند و رایس میتواند بر سر مزار پارک بگوید( :اگر آن روز پارک آن کار را نمی کرد من
امروز به اینجا نمی رسیدم ).دوباره مردم ،آموزش و سازمان دهی از تاریخ بیرون می ماند و در این صورت
نام بردن از ستارخان برای استبدادها ترسناک نخواهد بود ولی اگر بخواهیم از اقداماتی که قبل از مبارزه
ستارخان در سطوح پایین اجتماع از قبیل بلدیه ها مردمی ،انجمن های جوانان داوطلب ،مراکز تجمع تجار
و بازاریها سخن بگویم ترسناک خواهد شد .کدام انسان عاقلی باور خواهد کرد که در روزنامه شصت سال
پیش مراجعت نامه چاپ شود و مردم دسته دسته از شهرهای دیگر به تبریز بیایند؟ ...این واقعه اتفاق افتاده
ولی تاریخ نویسان عواملی را که بوجود آورنده آن خیزش عظیم بودند از حافظه ها پاک کردند .آنچه به عنوان
تاریخ برای ما مانده ( حتی از طرف خودی ها ) این است که اعتبار نامهء آدم بزرگی را در مجلس ایران تایید
نکردند و او ناراحت به تبریز بازگشت و نیرویی خارجی که می خواست به طریقی به تهران فشار وارد کند
با او همراه شد .این تاریخ به ما چه خواهد آموخت .جز اینکه منتظر باشیم تا مردی که صلحیت انتخاباتی او
تایید نشده از تهران قهر کرده و با عصبانیت به تبریز برگردد .و بخت نیز با او یار گردد و نیروی متحدی پیدا
کند و مراجعت نامه بدهند و مردم از هر طرف به پا خیزند .راستی اگر چنین است چرا هر کسی مراجعت
نامه ای نمی دهد تا مردم به طرف او حرکت کنند؟
هر سطری که می نویسیم باید به حدی مسوالنه باشد تا مانع گم شدن عوامل واقعی خیزش ها در لبه لی
سطور گردد .همهء عواملی که دست به دست هم داد تا مردم از آن مراجعت نامه استقبال کند کشف و به متن
بازگردانده شود .اگر اعتراضات سال 85از دانشگاهها آغاز و به شهر ها کشید برآیند سالها فعالیت بود .اگر
می بینیم که این قیام عظیم نیز در شهرهایی مانند سراب ،خلخال به عظمت سولدوز نیست نشانگر ناکافی بودن
فعالیت در آن شهر هاست .و گرنه اگر هزاران بار توهین گردد ( که می شود) بدون آموزشهای دانشگاهی و
شهری قبلی و بدون آگاهی دهی هیچ اتفاق خلق الساعه به وسیلهء آدم های بزرگ اتفاق نخواهد افتاد .تا آنجا که
من می دانم همهء تحولت و تغییرات اجتماعی که در گذشته صورت گرفته و آنهایی که امروز در سراسر
جهان صورت میگیرد چنین کاری انجام داده اند وقتی در نوشتن خبر برنامه ای فراموش می کنیم که بنویسیم
با تلش چند ماههء عده ای از دانشجویان امروز برنامه ای برگزار شد که شعر ،سخنرانی واجرای موسیقی
قسمتهایی از آن بودند .عوامل اصلی فعالیت را از متن بیرون گذاشته ایم و عجیب تر این است که بعد از
مراسم آنهایی که تحت تاثیر قرار گرفته اند به سراغ سخنرانان می روند و از آنها می پرسند ،ما چگونه در
گروه شما بیاییم غافل از اینکه آنها در آن مراسم ،مهمانی بیش نیستند و از طرف دیگر هنوز هم ما نتوانسته
ایم این جمله را به مردم منتقل کنیم که برای سهیم شدن در حرکت تاریخی و سرنوشت ساز ملت تان جایی
برای عضو کردن شما وجود ندارد هر کس با رجوع به عقل خود می تواند در محل زندگی خود افراد دیگری
را آموزش داده و موفق به تشکیل جمع های مقاومت مردمی گردد .ما تجربه نهاد های مردمی بسیاری داریم
شاید به دلیل فقدان هسته تصمیم گیری فکری مستقل ،زحمات برخی از آنها به نفع مردم ما تمام نشده است و
شاید برخی از آنها قبل از شکل گیری کامل از همه پاشیده ولی چیزی که مهم است ما تجربه نهادهای مردمی
بسیار داریم .بازار ومسجد اصلی ترین نهادهای مردمی ماست فراموش نکنیم که نهضت مشروطه در مرحله
عملی واجرایی خود با تحصن بازاریان بخاطر گرانی قند آغاز شد .در همه شهر های ما تجربه انجمنهای
خیریه و کمک به کارهای عام المنفعه مانند مدرسه سازی ،کمک به فقرا وجود دارد همه اینها تجربه های
نهاد های مردمی است و اگر امروز می بینیم که دولت تمام تلش خود را برای در اختیار گرفتن نتایج
کارهای آنها دارد برای این است که به قدرت لیزال چنان نهادهایی پی برده است .اگر کمک به فقرا و آزاد
سازی زندانیان مالی محتاج کاری مردمی است .چرا حکومت سعی میکند جشن نیکوکاری ،جشن عاطفه
ها ،کمک به زندانیان را خود برگزار کند زیرا نمی خواهد نهادهای کامل" مردمی و غیره وابسته شکل
گیرد]و به همین سادگی میللی ساواشیمیزهمین است [ و علت این نخواستن نیز در این است که آنها بخش اعظم
ملت ما را غیر خودی می دانند و نمی توانند به آنها اعتماد کنند .این نهادها به مرور زمان هم بوسیله عوامل
پیوند دهنده به هم پیوسته و از انزوا در می آیند و هم جنبش عظیمی را به راه می اندازند و هم قهرمانان
واقعی ما همچون ستارخان از دل آنها بیرون می آید .نمی توانیم نیاز مردم برای قهرمان را منکر شویم زیرا
آنها به تقویت روحیه نیاز دارند ولی اگر قهرمانان از دل این روال صحیح تاریخ در نیایند جراید دولتی به
کمک تریبونهایی که مدعیون برای سخنرانی می آیند برای ما قهرمان خواهند ساخت)) و کم کم این قهرمانان
تبدیل به نمادی میشوند البته این اتفاق در این سالها زیاد میافتد مثل چاپ اسکناسهای 2000تومنی که با وجود
مخالفت بوسیله ی خود پرداز به تورکها تزریق کردند،تغییر خلیج عربی به فارس که پارس خوانده میشود
نوشتن« googleپارسی» به جای فارسی ،کمی بودجه پروژه ی پل دریاچه ی اورمیه که با ریختن شن بیش
از حد عمر آن را به 7سال رساند «تغییر نام پژو پرشیا به پژو پارس» تاسیس بانک پارسیان( این در
حالیست که بانک ماد یا بانک تورک دور از رویاست )و هزاران مورد که به ذکر نزدیکترینشان(از لحاظ
زمان)بسنده کردم و از بیان زندانیان( )/http://www.milliharakat.comبی حد که همه مان در جریانشان
هستیم صرفنظر کردم .آیا به نظر شما اینها نماد کنار گذاشتن مللتی که 6000سال قبل از میلد مسیح در این
مرز و بوم بودند را نشان نمی دهد آیا منظور خم کردن سر تورکها نیست؟!!.
بایداین تصور غلط توسط فارسها که تهمت پیروی تورکها از ملل بیگانه یا مخالفت بی دلیل با نظام و
ایجاد آشوب در کشور و آلت دست بیگانگان بودن را از ذهنها زدود و اعلم کرد که بهتر است این
مشکلت بدست دو طرف حل شود چرا که به سر حد رسیدن ظلم و مجبور به دخالت دادن بیگانه (که
مطمئنا بیشتر و بیشتر به منافع خود میاندیشند)با اینکه ما(تورکها) را به سمت رسیدن به اهدافمان
سوق میدهد ولی فرصت برای ماهی گرفتن از آب گل آلود را پیدا کرده واین بیشتر از تورکها به
ضرر فارسهاست .
یاشاسین
آنا دیلیم