You are on page 1of 33

‫شماره ی ‪240‬‬

‫در راه انقالب‪...‬‬


‫(نشست دوم)‬

‫با حضور‬
‫کمیته انقالبی گیالن‬
‫کمیته جواد نظری فتحآبادی‬
‫کمیته جوانان انقالبی سرخ مهاباد‬
‫گروه ژیان‬
‫مبارزان خیابان‬
‫منجنیق‬
‫هسته جوانان انقالبی زاهدان‬
‫در راه انقالب‪...‬‬

‫منجنیق‪ :‬بعد از نشست قبلی رفقای برخی کمیتهها سوال کردند که چرا ما به عنوان «منجنیق» در بحثها‬
‫مداخله منیکنیم و پیشنهاد کردند که این اتفاق بیفتد‪ .‬حقیقت این است که ما همچنان فکر میکنیم صالحیت‬
‫اصلی در طرح بحثها را رفقای فعال در کمیتههایی دارند که در داخل کشور در حال مبارزهاند ولی در عینحال‬
‫نظر به این پیشنهاد در این نشست منایندهای از جانب منجنیق هم در بحث حضور خواهد داشت‪ .‬گذشته از‬
‫این محور دوم بحثها هامنطور که از قبل توافق شده بود این است‪« :‬چشماندازهای مبارزاتی و امکاناتی که‬
‫در مقابل مبارزان بهطور عام و کمیتهها بهطور خاص قرار دارد»‪ .‬من فقط یادآوری میکنم که در همین ارتباط‬
‫رفقای «هسته جوانان انقالبی زاهدان» پیشنهادی را در جلسهی گذشته مطرح کردند که خوب است در پرداخنت به‬
‫این بحث رفقا در مورد رشایط محلیای که کمیتهی خودشان هم با آن درگیر است بخشن صحبت کنند که از این‬
‫جهت بشود چشماندازها و افقهای متفاوت و مختلف هم گشوده شود و ضمن رعایت مسائل امنیتی کمیتهها‬
‫با رشایطی که هر کدام از کمیتههای دیگر در آن مبارزه میکنند هم آشنا شوند‪.‬‬

‫خیابان‪ :‬سالم خدمت رفقا‪ ،‬خیلی خوشحال هستم که این جلسه را هم هستیم و گفتگو میکنیم‪.‬‬ ‫مبارزان‬
‫کاش بحث را رفقای «هسته جوانان انقالبی زاهدان» که پیشنهادی را هم مطرح کرده بودند رشوع میکردند اما‬
‫تا رفقا آماده میشوند ما بحث را رشوع میکنیم‪ .‬گفتیم در این مورد حرف بزنیم که در هر منطقهای که هستیم‬
‫چه امکانات و پتانسیلهایی وجود دارد که بتوانیم در مورد آن حرف بزنیم‪ .‬من ترجیح میدهم فعلن در مورد‬
‫تهران صحبت کنم‪ .‬برعکس چیزی که تصور میشود که رسکوبها در تهران کمرت از شهرستان است‪ ،‬به نظرم اصلن‬

‫‪3‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫اینطور نیست‪ .‬از اعدامهای دههی شصت تا قتلهای زنجیرهای که بخش زیادی از آن در تهران اتفاق افتاد‪ ،‬از‬
‫کشتار التهای محالت مختلف تا کشتار روشنفکران و برخی عوامل حکومتی‪ .‬تا ‪ 78‬و ‪ 88‬و میرسیم به ‪ 98‬و ‪1401‬‬
‫که هنوز اسامی خیلی از کشتهشدههای همین قیام ژینا از برخی محلههای جنوب شهر تهران‪ ،‬علیرغم آماری که‬
‫بهصورت محلی و میدانی جمعآوری شده‪ ،‬معلوم نشده است‪ .‬نظرم این است که رسکوب در تهران‪ ،‬برعکس چیزی‬
‫که ما میبینیم‪ ،‬بر اساس بافت جمعیتی مختلط و مهاجری که دارد خیلی پیچیده و عمیق و مرموز پیش میرود‪.‬‬
‫البته ابعاد رسکوب در هر مکانی ممکن است متفاوت باشد‪ .‬مثلن در کرج به نحوی افراد را کشتند‪ ،‬در نازیآباد به‬
‫نحوی و در محلههای کارگری به نحو دیگری‪ .‬اما چیزی که باید به آن توجه کرد این است که امکاناتی که در تهران‬
‫وجود دارد به نسبت شهرستانها خیلی زیاد است‪ .‬به نظرم خیلی الزم است که با یک مشی محلهمحور به این مناطق‬
‫رجوع شود و ارتباط دائم با آنها برقرار شود‪ .‬چه بهصورت ارائهی آلرتناتیو و چه بهصورت پخش بیانیه‪ ،‬به ویژه بین‬
‫قرش بیثباتکار و زنانی که به نظر من در آبان ‪ 98‬یا در همین جنبش و جنبشهای قبلی حضور جدی داشتند یا‬
‫نوجوانها و جوانهایی که در این جنبشها حضور داشتند‪ .‬قبلن فقط دانشگاه بود اما از سال ‪ 98‬نوجوانها بیشرت‬
‫وارد مبارزه شدند پس به نظرم خیلی خوب است که روی این قرش در محلهها کار کنیم و ترویج کنیم که پوشش‬
‫شام حین مبارزه چطور باشد‪ ،‬انتخاب نام چطور باشد‪ ،‬چک کردن دوربین یا ندادن اطالعات غیررضوری چطور باشد‬
‫و چیزهای دیگری که الزم است روشن شود‪ .‬بنابراین آنچه که کمیتهها باید به سمت آن حرکت کنند ایجاد یک‬
‫ارتباط شبکهای است که هیچکس در آن قرار نیست اعضای شاخههای دیگر را بشناسد اما گزارشهایی در گروهها‬
‫تهیه و در اختیار کمیته قرار داده میشود تا یک ارتباط شبکهای اما منظم شکل بگیرد‪ .‬یعنی اینطور نباشد که اگر‬
‫امروز به محلهای میرویم بعد محله را رها کنیم‪ .‬به نظرم با ارتباطی که میگیریم و بنا به عالیق و سالیق خود آن‬
‫مردم‪ ،‬بدون اینکه این ارتباط یکطرفه باشد یا آگاهیبخشیای در آن نباشد‪ ،‬اما بر اساس شناختی که از آن محیط‬
‫به دست میآوریم ارتباطها را شکل بدهیم‪ .‬در ضمن باید به خطرات امنیتی هم اشاره کرد از جمله گشتهای‬
‫ارشادی که در پایتخت‪ ،‬به ویژه در مرتو حضور دارند یا تهدیدهای اسیدپاشی‪ ،‬چون دوستان ما توسط موتوریهای‬
‫بسیجی در تهران تهدید شدهاند‪ .‬البته مشابه اینها در شهرستان هم وجود دارد اما با توجه به جمعیتی که در تهران‬
‫هستند میتوانیم بگوییم رسکوب در اینجا به شکل دیگری در جریان است و باید با رشایط دیگری با آن مقابله کرد‪.‬‬

‫کمیته جوانان انقالبی رسخ مهاباد‪ :‬سالم رفقا! تنتان سامل باشد و رستان سالمت‪ ،‬رزمتان پاینده باشد‪ .‬من‬
‫منیخواهم در این نوبت راجع به رشایط مبارزاتی مهاباد یا کردستان صحبت کنم و دوست داشتم در این مورد‬

‫‪4‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫صحبت کنم که بهطور عام چه امکاناتی در اختیار ما است‪ .‬امکاناتی که در اختیار ما بهعنوان مارکسیستها و‬
‫کمونیستها و سوسیالیستها قرار دارد بسیار محدود است‪ .‬ما رسانهی بزرگ نداریم‪ ،‬هیچ امکانات نظامی و‬
‫بقیهی امکانات و ابزارهای اعامل قدرت را در دست نداریم و تنها امکاناتی که ما داریم گفتامن ما است‪ ،‬گفتامنی‬
‫که واقعیت را بیان میکند‪ .‬واقعیت موجود االن چیست؟ ستم‪ ،‬تبعیض‪ ،‬نابرابری‪ ،‬تخریب محیطزیست‪ ،‬بهرهکشی‬
‫از طبیعت و انسانها بر اساس سود و خیلی موارد دیگری که وجود دارد‪ .‬ولی ما چطور میتوانیم در ترویج‬
‫این گفتامن پیروز و موفق باشیم؟ این برمیگردد به ما‪ ،‬به کمونیستها که باید از خودمان بپرسیم ما چطور به‬
‫کمونیسم‪ ،‬سوسیالیسم و به مارکسیسم گرایش پیدا کردیم؟ این وجههی اخالقی ماست‪ .‬من در جلسهی قبل هم‬
‫به مسئلهی اخالق کمونیستی اشاره کردم و اینکه حقیقنت ما در اخالق میتوانیم تکثیر بشویم‪ .‬چشماندازهای‬
‫آیندهی ما بستگی به فعالیت فعلی ما دارد‪ .‬بخشی از فعالیت ما فعلن علنی و بخشی از فعالیت ما پنهانی است‪.‬‬
‫مثلن تشکلها یا اصناف بازنشستگان‪ ،‬معلامن و بقیهی اصناف که برای مطالبات صنفی وارد خیایان میشوند‬
‫فعالیت علنی حساب میشود و مترینی است برای سازماندهی در آینده و این سازماندهی میتواند منجر به‬
‫تشکیل یک تشکل رسارسی در آینده شود‪ .‬ما مطمئنن برای اینکه در انقالب پیروز شویم یا انقالب را در ایران به‬
‫پیروزی برسانیم به تشکل‪ ،‬سازمان و یا حزب رسارسیای که انقالب را رهربی کند نیاز داریم‪ .‬البته تشکیالتی که در‬
‫بطن انقالب و در رشایط توازن قوا بهوجود آمده باشد نه اینکه از سازمانهای موجود استفاده کنیم‪ .‬ما به این‬
‫نیاز خواهیم داشت و نیاز داریم‪ .‬بدون تشکل رسارسی یا سازمان رسارسی ما منیتوانیم در انقالب پیروز شویم و‬
‫احتاملن مثل سال ‪ 57‬انقالب ما به شکست منجر شود یا دچار سکتاریسم موجود شود یا منجر به تعویض قدرت یا‬
‫مداخلهی دوبارهی امپریالیسم در ایران شود‪ .‬در مورد مسئلهی اخالق کمونیستی‪ ،‬ما برمیگردیم به تاریخ کردستان‬
‫بعد سال ‪ 57‬که تشکیالت خط سومی کومله سازماندهی شد و [حزب] دموکرات هم که از قبل موجود بود و یک‬
‫نیروی فوقالعاده قدرمتند در کردستان محسوب میشد که ریشه دوانده بود‪ .‬ولی میبینیم که حزب دموکرات قبل‬
‫از جمهوری اسالمی به متام نیروهای پیرشوی خط سه حمله کرد و متام آن نیروها را در مهاباد و شهرهای دیگر‬
‫اطراف مهاباد که پیکار و چریکهای فدایی دفرت داشتند‪ ،‬قتلعام کرد‪ .‬این قتلعام با ترور «صالحالدین شمس‬
‫برهان»‪ 1‬رشوع شد که از سال ‪ 56‬به مهاباد برگشته و مردم را سازماندهی کرده بود‪ ،‬محرک تشکیل بخشی از‬
‫شوراها شده بود و کمیتهی دفاع محلی را در غالب تشکلها و شوراها شکل داده بود‪ .‬بنابراین خطراتی که ما در‬
‫کردستان‪ ،‬علیالخصوص در مهاباد بهطور بالفعل با آن روبرو هستیم یکی جمهوری اسالمی است و یکی احزاب‬
‫‪ .1‬صالحالدین شمس برهان از کادرهای برجستهی اتحادیهی کمونیستهای ایران در کردستان و مهاباد بود که در ‪ 12‬تیر ‪1359‬‬
‫توسط عوامل حزب دموکرات کردستان ایران در مهاباد ترور شد‪( .‬منجنیق)‬

‫‪5‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫ناسیونالیستی هستند‪ .‬میبینیم که صدها کادر کمونیست رشیف را حزب دموکرات در طی چهار تا شش سال‬
‫قتلعام کرد ولی چه چیزی باعث شد که زورش به کومله نرسد؟ و چه چیزی باعث شد کومله با وجود اینکه تجربه‬
‫و عمر کمی داشت توانست نصف کردستان را در دست بگیرد؟ ما در کردستان از صفر رشوع منیکنیم‪ .‬یک بسرت‬
‫تاریخی و گفتامن چپ و جنبش پیرشو داریم که میتوانیم بر پایهی آن مبارزاتمان را رشوع کنیم و ادامه بدهیم‪.‬‬
‫چیزی که من با توجه به شنیدهها و خواندن تاریخ متوجه شدم این است که کومله در اخالق توانست در رستارس‬
‫کردستان فراگیر شود و هر کجا که یک کادر کمونیست کومله بود آن منطقه‪ ،‬آن محله‪ ،‬آن روستا یا شهر به کومله‬
‫گرایش پیدا میکرد چون کومله نیازهای واقعی مردم و درد و رنج واقعی مردم را بیان میکرد و برای نیازها و درد‬
‫و رنج واقعی مردم راهکار و راه چاره داشت‪ .‬همین باعث تکثیر کومله شد با وجود اینکه این همه جمهوری‬
‫اسالمی‪ ،‬مساجد و حزب دموکرات در مورد کومله حرفهای منفی میگفتند یا تبلیغات مخرب میکردند که کومله‬
‫میخواهد خواهر و برادر را به عقد همدیگر دربیاورد‪ ،‬کمونیست یعنی خدا نیست و متام این چیزها‪ ،‬در نهایت‬
‫وقتی کومله به نزدیکی مهاباد و روستاهای اطراف بوکان‪ ،‬روستاهای بین مهاباد و بوکان رسید حزب دموکرات چون‬
‫نتوانسته بود جلوی آن را بگیرد و گفتامنی نداشت که نیازهای واقعی مردم را بیان کند و آن را برطرف کند‪ ،‬مجبور‬
‫شد اسلحه بردارد و با کومله درگیر شود که این جنگ حدود َشش سال طول کشید و متاسفانه هزار و دویست‬
‫کادر کمونیست‪ ،‬هزار و دویست انسان رشیف به قتل رسیدند‪ .‬دقیقن من به همین موضوع میخواهم اشاره کنم‬
‫که گفتامن ما امکانات ما است‪ .‬و اهمیت مسئلهی کمیتهها و تشکلها و هستههایی که وجود دارند و ما اسم‬
‫محلی روی آنها میگذاریم در همین است و نیاز است در هر شهر و در هر محلهی بزرگ حداقل یک کمیتهی‬
‫یک نفره باشد؛ چون یک کادر کمونیست در رشایط انقالبی و در رشایط توازن قوا واقعن میتواند هزاران نفر را‬
‫دور خودش سازماندهی کند‪ ،‬البته به رشط اینکه ازطرف احزاب اپوزیسیون راست به قتل نرسد و ترور نشود‪.‬‬
‫بهخاطر همین مهمترین وظیفهای که فعلن ِ‬
‫پیش روی ماست این است که ما بتوانیم تا حد امکان محرک تشکیل‬
‫کمیتهها‪ ،‬تشکلها و هستههای مخفی و پرورش کادر انقالبی باشیم که به نظر من این مهمترین چیزی است‬
‫که ما باید روی آن مترکز کنیم‪ ،‬چون ما در رشایط انقالبی هستیم ولی در رشایط توازن قوا نیستیم‪ .‬نقش اصلی‬
‫ما در رشایط توازن قوا و در رشایط اعتالی انقالب تجلی پیدا میکند‪ .‬آن زمان کمی میدان برای ما بازتر میشود‬
‫و میتوانیم حرف بزنیم‪ ،‬میتوانیم صدا بلند بکنیم و مردم را دور خودمان جمع بکنیم‪ .‬ولی ما فعلن به تعداد‬
‫کافی نرسیدهایم و نیاز است محرک باشیم که بتوانیم در شهرهای دیگر ایران و در جاهایی که ارتباطات خوبی‬
‫داریم‪ ،‬کسانی را که زمینهی بالقوهی انقالبیگری دارند را پرورش بدهیم تا تبدیل با یک کادر انقالبی بالفعل شوند‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫در رشایط توازن قوا اینها میتوانند یک شهر را به تنهایی سازماندهی کنند یا حداقل یک محلهی خیلی بزرگ را‪،‬‬
‫چون گفتامن کمونیستها گفتامنی واقعی و برخاسته از رنج و درد و نیازهای واقعی مردم است که مردم را به‬
‫آسامن و مریخ منیبرد‪ .‬مسئلهی بعدی این است که کمونیستها باید چطور رفتار کنند؟ این برمیگردد به اخالق‬
‫کمونیستی‪ .‬ما صادق هستیم‪ ،‬رشیف هستیم و نه رفتار بد با مردم داریم‪ ،‬نه با مردم ناراست هستیم و نه به مال‬
‫و اموال مردم نظر و طمع داریم‪ .‬وقتی مردم این واقعیتها را ببینند مطمنئ باشید مردم هم قدرت تحلیل دارند‪،‬‬
‫اینطور نیست که مردم را ابله فرض کنیم که فکر کنیم درست و نادرست را از هم تشخیص منیدهند‪ .‬اگر یک‬
‫مقدار امکان انتخاب داشته باشند مطمنئ باشید که میتوانند بین خوب و بد‪ ،‬خوب را انتخاب کنند‪.‬‬

‫گیالن‪ :‬سالم رفقا! من میخواستم بحثم را چنین رشوع کنم که نگاهی نسبت به همین‬ ‫کمیته انقالبی‬
‫موقعیت داشته باشیم‪ .‬یعنی برای اینکه بدانیم چه امکاناتی برای کمیتهها وجود دارد باید به این بپردازیم که‬
‫ما االن وضعیت را چطور میبینیم‪ .‬اگر این وضعیت را یک وضعیت تنفس در میانهی دو خیزش بدانیم یک نگاه‬
‫خواهیم داشت و اگر نپذیریم این فرصت تنفس است و ویژگیهای دیگری دارد باید طور دیگری رفتار کنیم‪.‬‬
‫به باور ما این فرصت‪ ،‬فرصت تنفس است و ما دربارهی خیابان منیتوانیم ارادهگرایانه رفتار بکنیم‪ .‬بسیاری از‬
‫کمیتهها در اوج و خیزش جنبش شکل گرفتند‪ ،‬شاید در خیابان همدیگر را پیدا کردند و این تجربهی بسیار خوبی‬
‫که در چند ماه اول جنبش داشتیم و اهمیتی که خیابان داشت میتوانست این خطر را برای ما داشته باشد که‬
‫بخواهیم ارادهگرایانه با خیابان برخورد بکنیم و تصور کنیم که ما میتوانیم خیابان را به رصف خواسنت و فارغ از‬
‫توجه به رشایط اجتامعی شلوغ کنیم‪ ،‬که بخشن در فراخوانها و جاهای دیگر مصادیقش دیده میشود‪ .‬ما بیش‬
‫از هر چیزی امیدواریم که از این نگاه فاصله گرفته باشیم و در واقع یک برخورد ارادهگرایانه با خیابان نداشته‬
‫باشیم‪ .‬خیابان را تنها کاری نبینیم که کمیتهها میتوانند انجام دهند یا این تصور را نداشته باشیم که تنها در‬
‫خیابان است که میتوانیم کاری انجام دهیم‪ ،‬خیابان در متام جلوههای آن اعم از شعارنویسی‪ ،‬تظاهرات‪ ،‬تجمع‬
‫و این قبیل کارها‪ .‬مسئله در این فرصت تنفس اهمیت دادن به تحلیل آنچه که گذشت است‪ ،‬نقد به خودمان که‬
‫ما چه کارهایی میتوانستیم بکنیم و نکردیم‪ ،‬کجاها ضعف داشتیم و برنامهریزی برای خیزش بعدیای که پیش‬
‫خواهد آمد‪ .‬اهمیت این فرصت تنفس میتواند حتا بیشرت از خیزشها و اوجهای جنبش باشد‪ ،‬اگر که بتوانیم به‬
‫خوبی از آن استفاده و امکانهای موجود را فعال کنیم‪.‬‬
‫در ادامهی صحبتم میخواهم اشاره کنم به صحبتهایی که رفقای «کمیته جوانان انقالبی رسخ مهاباد» کردند‬

‫‪7‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫دربارهی شخصیت خوب داشنت و آدم خوب بودن با همین تعریفی که همهی ما می شناسیم‪ ،‬در همین حد‬
‫که آدم خوبی است‪ ،‬بدجنس نیست و مردم از دست و زبان او در آسایش هستند‪ ،‬یعنی خیلی هم منیخواهم‬
‫موضوع را پیچیده کنم‪ .‬این بسیار مهم است و به نظر من برای تک تک ما مهم است‪ ،‬نه به این خاطر که وقتی‬
‫ما آدم خوبی هستیم مردم حرف ما را قبول میکنند بلکه به این خاطر که چون ما آدمهای خوبی هستیم بیایند‬
‫و حرفهای ما را گوش کنند‪ .‬من یک بخشی از این وجههی خوب داشنت را دوری از حاشیه در فضای مجازی‬
‫میدانم‪ .‬اینکه ما حرف خودمان را بزنیم و در فضای مجازی‪ ،‬که انگار حاشیه درست کردن و قاطی حاشیه شدن‬
‫را میطلبد‪ ،‬قاطی حواشی نشویم و مسیر خودمان را طی کنیم‪ .‬این در بزنگاهی که به زودی خواهد رسید و ما‬
‫میتوانیم حرفهایامن را علنیتر طرح کنیم این فضا را برای ما ایجاد میکند که میشود به حرفهای ما گوش‬
‫کنند و نه اینکه رضورتن بپذیرند‪ .‬ما دنبال این هم نیستیم که حرفهای ما را رضورتن بپذیرند‪ ،‬بههر حال هر‬
‫پذیرفتنی اگر در پی اندیشه باشد ارزشمند است‪ .‬نکتهی دیگری هم که میخواستم اضافه کنم دربارهی نوع‬
‫فعالیتها است‪ ،‬من یک سطح را هم میخواهم به دو سطحی که رفقای مهاباد عنوان کردند اضافه کنم و بگویم‬
‫در کنار فعالیتهای کاملن علنی و کاملن مخفی‪ ،‬بخشی از فعالیتها باید مخفی‪-‬علنی باشند‪ .‬یعنی شام بنا به‬
‫رضورت بخشی از فعالیت را میپوشانید و بخشهایی از آن را علنی میکنید‪ .‬به خصوص شیوههای سازماندهی‬
‫آن فعالیت را کاملن مخفی میکنید و بخشهایی را که الزم است علنی و طرح میکنید‪ .‬بحث فعالیت مخفی‬
‫آنقدر به نظرم مهم است که خوب است از تجربههایی که در همین کشور داشتیم و پیشینیان ما در مبارزه‬
‫داشتند استفاده کنیم‪ .‬مخفی کردن فعالیت قرار نیست فقط از نیروهای امنیتی صورت بگیرد‪ ،‬بخش مهمی از‬
‫مخفی کردن فعایت اتفاقن آنجاست که به نظر میرسد رضورتی ندارد که مخفی بشود‪ .‬در هرگونه مخفی نکردنی‬
‫باید ببینیم دنبال چه چیزی هستیم‪ .‬مثلن اگر من بخواهم به یک رفیقی که خارج از کمیتهی ما است بگویم ما‬
‫کمیتهای داریم چه اهمیتی دارد و چه کمکی به جنبش میکند؟ به نظرم مخفی کردن را باید یک گام فراتر برویم‪،‬‬
‫بار داشنت اطالعات اضافی را بر دوش دیگران و رفقایامن نگذاریم و این را به آنها تحمیل کنیم که بخواهند این‬
‫اطالعات را حفظ کنند که میتواند دشواریهای خودش را داشته باشد‪ .‬در واقع من میخواهم به بحث فعالیت‬
‫مخفی عالوه بر بحث رعایت نکات امنیتی آن که بسیار مهم است‪ ،‬این را هم اضافه کنم که رضورتن کار مخفی‬
‫به این معنا نیست که فقط مثلن مراقب تلفن باشیم یا چیزهای این شکلی را رعایت کنیم‪ ،‬کار دشوارتر این است‬
‫چون انگار با روابط دوستانه و احساسی ما در تناقض قرار میگیرد و احساس میکنیم خیلی رفیق خوبی نیستیم‬
‫اگر که دربارهی همهی فعالیتهایامن و جزئیات فعالیتهایامن با رفقای دیگر صحبت نکنیم‪ .‬این دشوارتر است‬

‫‪8‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫چون متقاعد کردن خود در این موضوع سختتر ولی به هامن اندازه هم رضوری است‪ .‬به نظر من فعالیتهای‬
‫ما باید در سطوح مختلف تعریف شود‪ ،‬در مورد فعالیتهای علنی عالوه بر آن مواردی که رفقا مطرح کردند‪،‬‬
‫یعنی فعالیتهای صنفیای که وجود دارد من میخواهم یادآوری کنم پادکستی‪ 2‬را که رفقای «مبارزان خیابان»‬
‫در مورد زنان خانهدار منترش کردند که خیلی جالب بود‪ ،‬این موضوع که چه شد زنان خانهدار در خیابان رشکت‬
‫نکردند؟ به نظر من هامنطور که در انقالب ‪ 57‬زنانی که بهمراتب از زنان ما در رشایط حال حارض سنتیتر بودند‬
‫در یک بزنگاه تاریخی به خیابان ریختند و حضور داشتند‪ ،‬حتا زنان سنتی و مذهبیای که معتقد بودند وقتی دارند‬
‫با مردی حرف میزنند باید دستشان را روی دهانشان بگذارند که صدایشان مشخص نشود به خیابان آمدند و‬
‫شعار دادند‪ ،‬به نظر من در مسیری که جمهوری اسالمی دارد طی میکند این بزنگاه خواهد آمد و ناگزیر خیابان‬
‫دیر یا زود رشوع خواهد شد‪ .‬اما حاال امروز ما مشخصن با زنان خانهدار چگونه میتوانیم ارتباط داشته باشیم؟‬
‫یا با بچههای مدارس یا حتا بچههای تیم فوتبال محلهها و گروههای رفاقتی؟ به نظرم برای هر کدام از اینها باید‬
‫یک برنامهی مشخص و مخصوص به خودشان را داشته باشیم‪ ،‬تجربههایی هم کم و بیش داریم‪ .‬هرچند وقتی‬
‫ما از زنان خانهدار صحبت میکنیم آرزویامن این است که این زنان به انقالبیونی مومن و معتقد تبدیل شوند اما‬
‫نباید فراموش هم کنیم این مسیری است که باید گام به گام طی شود و منیشود آن را ناگهان طی کرد‪ .‬شاید بشود‬
‫این زنان را حول خواستههای خودشان‪ ،‬که خودشان هم طرح میکنند‪ ،‬سازماندهی کرد‪ .‬مثلن با این زنان یک‬
‫صندوق یا تعاونی درست کرد‪ ،‬البته خیلی دشوار است و رسراست هم به نتیجه منیرسیم‪ .‬یا مثلن تشکیل تیمهای‬
‫ورزشیای که در آن تیم مدل شورایی رفتار کردن‪ ،‬مدل تصمیمگیری جمعی در مورد مسائل هامن تیم ورزشی را‬
‫پیاده کنیم و پیش بربیم‪ ،‬یا با بچههای دانشجو قرار بگذاریم که فیلم ببینیم یا رمان بخوانیم‪ .‬میخواهم بگویم‬
‫رضورتن قرار نیست بحثها رصیح و رک سیاسی باشد‪ .‬اما همین جمعها اگر حول فیلم دیدن‪ ،‬حول صندوق‪،‬‬
‫حول ورزش جمعی شکل بگیرد در آن بزنگاهی که خیابان رشوع خواهد شد اینها ویژگی سیاسی پیدا میکنند‬
‫و ما با گروههای آمادهای مواجه هستیم که خیلی رسیعتر میتوانیم مسیر را با آنها طی کنیم و با هم به سمت‬
‫یک تحول انقالبی پیش برویم‪.‬‬
‫نکتهی دیگری که در مورد کمیتهها به نظرم خیلی خیلی مهم است اینکه ما همین االن باید به این پاسخ بدهیم‬
‫که مشخصن اگر مثلن میگوییم ادارهی شواریی‪ ،‬شورا چیست؟ از ادارهی شواریی چه میخواهیم؟ آلرتناتیوی‬
‫که داریم طرح میکنیم دقیقن چه چیزی است؟ بتوانیم از این آلرتناتیو حرف بزنیم‪ ،‬تبلیغش کنیم و در برابر‬

‫‪ .2‬شامرهی دوم پادکست کارگروه زنان کمیتهی مبارزان خیابان را میتوانید در این آدرس بشنوید‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫پرسشهایی که بیتردید خواهد شد‪ ،‬پاسخهایی داشته باشیم‪ .‬یک خطر و یک نگرانی میتواند این باشد که‬
‫ما بیش از این که بیتاب طراحی آلرتناتیو باشیم‪ ،‬بیتاب رسنگونی باشیم و این میتواند تاثیرات خطرناک و‬
‫نگرانکنندهای داشته باشد‪ .‬قطعن یک مسئلهی خیلی مهم دیگر دربارهی آنچه که کمیتهها میتوانند بکنند همین‬
‫کاری است که ما االن داریم انجام میدهیم‪ .‬دم رفقای منجنیق گرم که این فرصت را فراهم کردند که کمیتهها‬
‫با هم ارتباط داشته باشند‪ .‬این ارتباط و این تبادل تجربههای ما حتا در همین حد هم بسیار مثبت است و بی‬
‫تردید در خودش بذر فعالیتهای گسرتدهتر و عمیقتر را هم دارد که در زمان مناسب خودش بارور خواهد شد‪.‬‬

‫زاهدان‪ :‬درود و وقتبهخیر خدمت همهی دوستان! من بحثم را با این رشوع‬ ‫هسته جوانان انقالبی‬
‫میکنم که یک گروه یا سازمان چطور باید باشد‪ .‬دوستان گفتند که باید علنی و نیمهعلنی باشد‪ ،‬من میخواهم‬
‫یک بخش دیگر به آن اضافه کنم‪ ،‬آن هم بخش کاملن مخفی است‪ .‬یعنی علنی‪ ،‬نیمهعلنی و کاملن مخفی‪ ،‬که‬
‫میتوان به آن پرداخت که چرا یک گروه یا هسته یا تشکیالت صنفی به یک بخش کاملن مخفی نیاز دارد‪ .‬دالیل‬
‫زیادی وجود دارد‪ ،‬مثلن در مورد یک گروه مشخص‪ ،‬که نام منیبرم‪ ،‬سازمانهای امنیتی آمدند افراد فعال در آن‬
‫گروه را قبل از برگزاری تجمعات دستگیر کردند‪ .‬آنها خیلی کار کرده بودند و میدانستند و بهصورت علنی فعالیت‬
‫میکردند‪ ،‬نیروهای امنیتی هم گفتند خب ما اینها را بگیریم داستان متام و قضیه منتفی میشود و بعد رفتند رساغ‬
‫قسمت نیمهعلنی آنها و آنها را هم زدند‪ ،‬ولی فعالیت آن هسته و گروه همچنان ادامه داشت و بیانیه میدادند‬
‫و مکان تجمع مشخص میکردند و اینجاست که آن بخش کاملن مخفی مهم میشود‪ .‬به نظر من ما به یک گروه‬
‫چپ نیاز داریم‪ .‬من نیاز یک گروه فعال در همهی بخشها را در استان خودمان حس کردهام و به نظرم االن وقت‬
‫آن رسیده به واسطهی انقالبی که اتفاق افتاده‪ ،‬ما این را به وجود بیاوریم‪ .‬با توجه به پتانسیلهایی که استان خود‬
‫ما دارد‪ ،‬بسرت این نوع فعالیت به نسبت استانهای دیگر فراهمتر است‪ .‬چرا؟ با توجه به رسکوبی که اتفاق میافتد‬
‫و با توجه به کمبود امکاناتی که در استان موجود است‪ .‬مثلن از سمت کرمان وارد سیستانوبلوچستان بشوی یا‬
‫از سمت مشهد وارد استان سیستانوبلوچستان شوی‪ ،‬انگار از یک دنیا وارد دنیای دیگری میشوی‪ ،‬این رشایط و‬
‫شکل جعرافیایی که ما در آن زندگی میکنیم خودش یک بسرت است‪ .‬از جنوب که نگاه میکنی دادن دریای چابهار‬
‫به چینیها‪ ،‬دادن بندر چابهار به هندیها و کشیدن خط راهآهن‪ .‬چرا جمهوری اسالمی بعد از مدتها یکباره‬
‫به این فکر افتاده که سیستانوبلوچستان معدن دارد و میشود از بندر و دریای آن و خیلی چیزهای دیگرش‬
‫استفاده کرد؟ این بسرتی بوده که دستنخورده باقی مانده و االن به سمت سیستانوبلوچستان هجوم آوردهاند‪.‬‬

‫‪10‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫قاعدتن این برای ما محدودیتهایی به وجود آورده که خودش ایجاد بسرت میکند‪ .‬مثلن در شامل استان مسئلهی‬
‫خشکسالیهای پیدرپی خودش یک بسرت فعالیت است‪ .‬در فضای دانشجویی‪ ،‬دانشگاه پرستاری و علوم پزشکی‬
‫ما منتظر یک جرقه است برای مشتعل شدن‪ ،‬میشود بهطور مشخص اشاره کرد که تالشهایی صورت گرفت‪،‬‬
‫تجمعاتی شکل گرفت‪ ،‬جلساتی برگزار شد اما در نهایت این جمعها متالشی شد‪ .‬چیزی که این وسط در استان‬
‫ما دیده میشود این است که هامن افراد به راحتی رفتند و در شهرهای دیگر فعالیت کردند‪ .‬حاال ما باید به این‬
‫فکر کنیم که رشایط فعالیت در استان ما به چه شکل بود که اینها رها کردند و رفتند‪ ،‬یک مقایسهای باید انجام‬
‫شود‪ .‬مطمئنن مشکالتی وحود دارد‪ ،‬همین چندوقت پیش آماری از میزان بیسوادی در استان سیستانوبلوچستان‬
‫بیرون آمده بود که مسئلهی خیلی خیلی مهمی است که همیشه ما را دچار مشکل میکند‪ .‬ضعف آگاهی رساندن‬
‫به مردم یا مسئلهی اقتصاد و خیلی مسائل دیگر‪ .‬در استان ما و کل ایران رشایط عینی مبارزه وجود دارد اما چرا‬
‫رشایط ذهنی به وجود منیآید؟ مردم در استان با مشکالت زیادی دست و پنجه نرم میکنند‪ :‬مشکل اقتصادی‪،‬‬
‫مشکل بهداشت و درمان‪ ،‬مشکل مسکن‪ ،‬مثلن در محلهی شیرآباد زاهدان که همه اسمش را شنیدهاید اجارهی‬
‫مسکن با یافتآباد تهران برابری میکند‪ ،‬ولی شام رشایط زندگی در یافتآباد تهران را با شیرآباد زاهدان مقایسه‬
‫کنید‪ .‬آنجا اقتصادش فرق میکند‪ ،‬فرهنگش فرق میکند‪ .‬این مشکالتی است که یک زاهدانی با آن درگیر است و‬
‫قاعدتن دچار مشکل میشود‪ .‬بنابراین به نظر من مهمترین مسئله این است که ما آموزش و آگاهیرسانی درست‬
‫در استان خودمان نداریم و خود این ضعف هم ناشی از نبود گروهها و تشکلهای درست است‪ .‬همین مسئلهی‬
‫زنان‪ ،‬چه در جامعهی بلوچ ما و چه در جامعهی غیربلوچ ما خیلی مسئلهی مهم و پررنگ و عجیب و غریبی‬
‫است‪ .‬مثلن وقتی با زنی صحبت میکنی که چرا زورگویی شوهرت را میپذیری جواب میشنوی که این وظیفهی‬
‫من است و اصلن اینگونه جواب دادن در اثر عدم آموزش است‪ .‬پس در کنار اینکه بسرت فراهم شده اما در ضمن‬
‫فعالیت کاملن سخت است و ما باید اینقدر قوی عمل کنیم که به نتیجه برسیم‪.‬‬

‫کمیته جواد نظری فتحآبادی‪ :‬ضمن خسته نباشید به رفقایی که صحبت کردند و استفاده از صحبتهایی‬
‫که شد‪ ،‬من هم در راستای صحبتهایی که شد و هم با توجه به نکاتی که آماده کردهام سعی میکنم مخترصی‬
‫وقت رفقا را بگیرم‪ .‬من از بحثی که در مورد مسئلهی اخالق شد رشوع میکنم و بعد صورتبندی خودم را از‬
‫مسئلهی چشماندازهای مبارزاتی و امکاناتی که ِ‬
‫پیش روی کمیتهها قرار دارد خدمتتان ارائه میکنم‪ .‬دست‬
‫گذاشنت روی اخالق کمونیستی و مواردی از ایندست که ما در مورد آن صحبت میکنیم نقطهی درستی است‬

‫‪11‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫منتها باید ببینیم چطور به این خوب بودن اخالق کمونیستی‪ ،‬به معنای ماتریالیستی کلمه در عرصهی نربد تحقق‬
‫ببخشیم‪ .‬اگر یک مروری به تاریخ گذشته کنیم میبینیم که رفقای فدایی خلق با همین بحران در هنگام آغاز‬
‫مبارزهی مسلحانه مواجه بودند‪ .‬یعنی چه؟ آن مسئلهای که با آن مواجه بودند این بود که به دلیل پاسیفیسمی‬
‫[تسلیمطلبی] که در جریان ‪ 28‬مرداد حزب توده از خودش نشان داده بود و شکستی که در کودتا به بار آمد‪،‬‬
‫جوی پیرامون حزب توده‪ ،‬که قدرمتندترین سازمان چپ در دههی ‪ 1320‬بود‪ ،‬ایجاد شد که اعتبار و آبرویی که‬
‫چپ به میانجی فعالیتهای انقالبی برای خودش خریده بود از بین رفته بود و در نتیجه رفقای فدایی ناگزیر از‬
‫این شدند که کار دشوارتری را برعهده بگیرند و آن این بود که تئوری بقا را رد کنند‪ ،‬در واقع جان فدا بکنند تا‬
‫بتوانند یکبار دیگر اقبال عمومی جامعه به چپ انقالبی را احیا کنند‪ .‬امروز هم ما با نکتهای که مواجه هستیم‬
‫این است که بهخاطر مبباران ضدچپی که رسانههای دستراستی انجام دادهاند از یکسو و اشکالی از رفتارهای‬
‫انفرادی از طرف کسانی که به عنوان کمونیست و چپ شناخته میشدند این اعتبار و اعتامد عمومی به چپ‬
‫امروز قدرمتند نیست‪ .‬علیرغم اینکه فضای جامعه برای رشد اندیشهی چپ بسیار حاصلخیز است‪ .‬از حیث‬
‫مشکالت معیشتیای که وجود دارد‪ ،‬از حیث خواست عدالت اجتامعی و خواست برابری که در مبارزات کنشگران‬
‫صنفی از بازنشستگان تا معلامن و تا دانشجوها در دههی نود جریان داشت‪ ،‬همه گواهی بر این میدهد که زمین‬
‫حاصلخیز است اما احتیاج به نیروهایی دارد که بتوانند این بنبستها را از حیث تئوری و از حیث پراتیک پشت‬
‫رس بگذارند و بتوانند فعالیتهایی را در عرصهی عملی به مثر برسانند که به میانجی این فعالیتهای عملی یک‬
‫بار دیگر چپ اقبال خودش را به دست بیاورد و در جامعه حرفش برش داشته باشد‪.‬‬
‫از این حرف استفاده بکنم و بیایم رساغ بحث چشماندازهای مبارزاتی و امکانات‪ .‬هامنطور که گفتم به نظر من‬
‫ما در وضعیتی قرار گرفتهایم که زمین برای فعالیت کمونیستی حاصلخیز است و اتفاقی هم که در جریان قیام‬
‫ژینا افتاد و کلن از گشایشهایی که به واسطهی فعالیتهای انقالبی پدید آمده این است که ارتباطات محلی به‬
‫واسطهی همین شکل گرفنت هستهها میرس شده و هامنطور که رفقا در کمیتههای گیالن و زاهدان و مهاباد و‬
‫مبارزان خیابان از آن صحبت کردند ارتباطات خوبی در حال شکل گرفنت است‪ .‬میانجیهای خوبی هم برای این‬
‫کار وجود دارد‪ .‬هامنطور که رفقای گیالن اشاره کردند شکل گرفنت صندوقها به خصوص صندوقهای کارگری‪،‬‬
‫هستههای شعارنویسی‪ ،‬هستههای تحلیلی‪ ،‬تاسیس کتابخانه و هامنطور که در صحبت رفقای زاهدان بود حتی‬
‫خیز برداشنت به قصد کنشهای سوادآموزی‪ ،‬اینها در واقع مجموعه فعالیتهای انقالبیای است که کمک میکند‬
‫به ارتباطات محلی ساخنت و هم کمک میکند به ساخته شدن وجههی اخالقی برای چپها‪ .‬مسئلهی دیگر ترویج‬

‫‪12‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫و تبلیغ چشماندازی است که پیش روی ما گشوده شده‪ ،‬اینکه بشود چه از حیث شعارنویسی و چه از حیث‬
‫تحلیل رشایط موجود فعالیت ترویجی‪-‬تبلیغی انجام داد‪ .‬ما احتیاج داریم در رشایط فعلی از جانب کمیتههای‬
‫مختلف خوراک انقالبی به نیروها و مردم داده بشود‪ ،‬تحلیل وضعیت داده بشود‪ ،‬خط مشی داده بشود و با‬
‫توپخانههای رسانههای اندکی که در اختیار ماست بتوانیم به این رسانههای تصویریای که وجود دارد غلبه کنیم‪.‬‬
‫مثلن از طریق یاداشتهای کوتاه‪ ،‬از طریق انتشار دادن جزوات بین نیروهای انقالبی و بهدست دادن جمعبندی‬
‫از رشایط بتوانیم آنها را به سمت خودمان بکشانیم‪ .‬یادمان نرود که در بسیاری از لحظههای انقالبیِ تعیینکننده‪،‬‬
‫آن چیزی که نیروها را به پیش رانده بعضن جزواتی بوده که جنس و فرم آنها فرم جمعبندی بوده است‪ .‬چه‬
‫«مانیفست کمونیست» در سال ‪ 1848‬را در نظر بگیریم‪ ،‬چه منت «چه باید کرد» لنین را در سال ‪ 1903‬در نظر‬
‫بگیریم و چه «رضورت مبارزهی مسلحانه و رد تئوری بقا»ی امیرپرویز پویان را در نظر بگیریم‪ ،‬این متون‪ ،‬متونی‬
‫بودند که جنسشان جنس جمعبندی بود و در زمانهی خودشان موفق شدند چراغ راهی را پیش روی بسیاری از‬
‫مبارزان قرار دهند‪ .‬از این نظر به هیچوجه از کار تئوریک انقالبی نباید خسته شد‪ ،‬بهخاطر اینکه برای نیروهای‬
‫تشنه و نیروهایی که امید دارند به این روند انقالبیای که جریان دارد‪ ،‬گشایندهی چشمانداز است‪ .‬مسئلهی‬
‫دیگر مسئلهی کادرسازی است‪ .‬ما در وضعیتی قرار گرفتهایم که استعداد انقالبی بین مبارزان بیشرت شده و از‬
‫این استعداد انقالبی باید گزینش کرد و باید روی نیروهایی که استعدادی دارند رسمایهگذاری چهره به چهره کرد‪.‬‬
‫نیروگیری در چنین رشایطی باید نفر به نفر و مبتنی بر کیفیت باشد و باید برای کادرسازی عرق ریخت و فعالیت‬
‫انجام داد‪ ،‬با چشم و گوش باز این فضا را رصد کرد و نیروهای انقالبی را دید‪ .‬در بوتهی این رشایط قیام است‬
‫که نیروها یکمرتبه متاثر از رشایط قیام به سطحی برکشیده میشوند که پیش از این چنین انتظاری از ایشان‬
‫منیرفت‪ .‬در نتیجه باید با وقتشناسی برای کادرسازی به درستی برخورد کرد‪ .‬نکتهی دیگری که در صحبتهای‬
‫دوستامنان از گیالن بود و من با آن خیلی موافق هستم اینکه نباید هم رصفن نگاه ما به این باشد که لزومن در‬
‫انقالب آتی ایران بنا باشد ما طالیهدار سپاه باشیم‪ ،‬مسئله فردای انقالب هم است‪ .‬ما یک لحظهی وقوع انقالب‬
‫داریم و یک فردای انقالب را داریم که تازه وزنکشیها رشوع میشود‪ ،‬تازه نربدهای هژمونیک آغاز میشود‪ ،‬ما‬
‫باید برای آن زمان هم آماده باشیم‪ .‬اگر بخواهیم با رصاحت بیشرتی بگوییم شاید با این هیمنهای که راست در‬
‫رشایط فعلی دارد به نحوی پیروز موقت و کوتاهمدت یک انقالب آتی از حیث نیروهایی که در جریان صندوق‬
‫رای و مواردی نظیر این بخواهند برکشیده شوند و باال بیایند همین راست اپوزیسیون باشد‪ ،‬اما این پایان بازی‬
‫نیست و تازه مسئلهی برگزاری تجمعات خیابانی‪ ،‬برگزاری سخرنانیها‪ ،‬انتشار ارگانهای تشکیالتی‪ ،‬هامنطور که‬

‫‪13‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫رفقا گفتند سازمان دادن فعالیتهای مخفی‪ ،‬نیمهمخفی و علنی کیفیت جدیای به خودش میگیرد و آن زمان‬
‫ما باید آمادهی رویارویی با اتفاقات ریز و درشت بسیاری باشیم‪ .‬در نتیجه به نظرم باید فارغ از چشم داشنت به‬
‫انقالب آتی ایران امروز روشنگرانه و وقتشناسانه به فردای انقالب هم نظری داشته باشیم و وزنکشیای که در‬
‫آن اتفاق خواهد افتاد‪.‬‬
‫در رشایطی قرار داریم که از حیث چشماندازهای تاریخی وضعیت به میانجی همین هستهسازیها‪ ،‬همین‬
‫شعارنویسیها‪ ،‬تقویت وجه فرهنگی جنبش از حیث تولیدات هرنی‪ ،‬رشد فعالیتهای مخفی و هامنطور که در‬
‫جلسهی قبل هم ما اشاره کردیم اینکه خشونت انقالبی و خشونتورزی انقالبی امروز اعتبار و وجههی بیشرتی‬
‫به نسبت دیماه ‪ 96‬و به نسبت ‪ 88‬پیدا کرده است‪ ،‬گواهی بر این است که چشمانداز تاریخی روشنی پیش‬
‫روی ما قرار دارد‪ ،‬اما این چشمانداز تاریخی روشن در گرو این است که بشود فروبستگیهای تئوریکش را هم‬
‫روشن و برای تودههای تشنه موضوع را از وجوه مختلف تبیین کرد‪ .‬در مسئلهی اعادهی حیثیت از وجه اخالقی‬
‫چپ که دوستان مهاباد موضوعش را به خوبی مطرح کردند‪ ،‬مسئله بر رس چگونگی این احیا و اعادهی حیثیت از‬
‫وجه اخالقی چپ است‪ ،‬که موضعهای سیاسی درست و به موقع گرفنت یکی از مواردی است که میتواند از چپ‬
‫اعادهی حيثيت کند‪ ،‬به موقع و درست به عمل انقالبی دست بردن‪ ،‬حتا در صورت لزوم به سوی کنش قهرآمیز‬
‫خیز برداشنت وجه دیگری است که میتواند برای چپ اعتبار بیاورد‪ .‬مسئلهی دیگر هامنطور که در صحبت رفقای‬
‫گیالن بود‪ ،‬مسئلهی آلرتناتیو است‪ .‬امروز اگر ما از ادارهی شورایی بهعنوان آلرتناتیو صحبت میکنیم‪ ،‬باید رشوع‬
‫کنیم به معنا کردن این آلرتناتیو در سطوح مختلف‪ .‬یک زمانی‪ ،‬در حد فاصل ماجرای کرونا یا سیل ایران در سال‬
‫‪ ،1398‬یا فعالیت فوالد اهواز و هفتتپه در سالهای ‪ 96‬و ‪ 97‬کلمهی ادارهی شورایی به سطحی برکشیده شد‬
‫که دیگر حتا رسانههای تصویریای مثل ایراناینرتنشنال هم منیتوانستند انکار بکنند که به عنوان یک شعار در‬
‫دانشگاه و جامعهی کارگری دارد فریاد زده میشود‪ ،‬اما امروز یک فروکشی را در این زمینه شاهد هستیم و باید‬
‫یکبار دیگر توپخانههایامن را روشن و رشوع کنیم مسئلهی آلرتناتیو را برای تودهها معنا بکنیم تا در این وزنکشی‬
‫بتوانیم مهر و نشان خودمان را براین جنبش و این قیام بزنیم‪.‬‬
‫مسئلهی دیگری که باز هم در صحبتهای رفقا به آن اشاره شد مسئلهی سازمانیابی است‪ .‬هامنطور که در‬
‫صحبتهای رفقای عزیز مهاباد بود بدون یک سازمان گسرتدهی انقالبی که پایه در داخل داشته باشد و نه‬
‫سازمانهای واقعن موجود چپ‪ ،‬بلکه سازمانی برآمده از همین هستههایی که هستیم‪ ،‬ما منیتوانیم در آیندهی‬
‫انقالب ایران نقشی را ایفا بکنیم و چپ نخواهد توانست در فرایند آلرتناتیوسازی کاری از پیش بربد‪ .‬اینکه ذهنها‬

‫‪14‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫را سازمانمند و تشکیالتی بار بیاوریم رسالتی است که بر دوش ما قرار دارد‪ .‬هامنطور که در یکی از منتهای آخر‬
‫رفقای منجنیق‪ 3‬هم بود ما در زمانهای قرار داریم که کمونیستها یک مقدار فردگرا و سازمانگریز و تشکیالتگریز‬
‫شدهاند و باید بتوانیم بر این تشکیالتگریزیها غلبه کنیم‪ .‬باید بتوانیم تفکر تشکیالتی را یکبار دیگر احیا کنیم‪.‬‬
‫در دورههایی بعد از قتلعام ‪ 67‬فضایی بهوجود آمد که خودانتقادی چپ در بخشی از نیروهای فکری راه به سوی‬
‫تشکیالتزدایی گشود‪ ،‬البته که فعالیتهای تشکیالتی در بخش دیگری از چپ به بقای خودش ادامه داد‪ ،‬مثلن‬
‫در سندیکاسازیای که در دههی ‪ 80‬اتفاق افتاد یا در فعالیتهای کارگریای که در کردستان‪ ،‬در سنندج و مهاباد‬
‫و مریوان انجام میشد یک بخشی از چپ به قولی ارتودوکسی خودش را در زمینهی فعالیت تشکیالتی حفظ کرد‪.‬‬
‫اما بخش دیگر چپ که از حیث نظری هژمون شد‪ ،‬فعالیت تشکیالتی را مساوی با دیکتاتوری دانست‪ ،‬مساوی با از‬
‫بین رفنت حق فرد و خرد شدن شخصیت فرد توسط تشکیالت دانست و نقد به تشکیالت راه برد به نفی تشکیالت‪.‬‬
‫این چیزی است که ما امروز خیلی جدی داریم چوبش را میخوریم و میبینیم به بحرانی دچار شدیم که از هر‬
‫ده رفیق فعال چپ‪ ،‬یک یا دو نفر هستند که روحیهی تشکیالتی دارند و میشود برای یک فعالیت مخفی جدی‬
‫روی آنها حساب کرد‪ .‬این مسئلهای است که ما وظیفه داریم در موردش بنویسیم‪ ،‬صحبت بکنیم و پیرامون آن‬
‫کادرسازی بکنیم‪ .‬مسئلهی دیگر این است که چطور بتوانیم گرهگاههای ستم را‪ ،‬آنچنانکه در صحبتهای رفقای‬
‫گروه ژیان در جلسهی گذشته مشهود بود‪ ،‬در ذهن تودههای مردم برجسته بکنیم‪ .‬اینکه چطور ستم طبقاتی به‬
‫ستم جنسیتی و ستم ملی و ستم زیستمحیطی گره خورده است‪ .‬رفیقامن از زاهدان به منونهای از آن اشاره کرد‬
‫که چطور در همین مناطق محروم سیستانوبلوچستان ما شاهد گره خوردن این چهار ستم به همدیگر هستیم‬
‫و به یک معنا برای سوژههای انقالبی یک تلهی طبقاتی‪ ،‬جنسیتی‪ ،‬ملی و زیستمحیطی را بهوجود میآورند که‬
‫باید اینها را افشا و مردم را علیه آن بسیج کرد‪ .‬پس به اینمعنا ما وظیفه داریم از امکاناتی که در اختیار داریم‬
‫برای حفظ این چشمانداز تاریخی روشن در پیش روی خودمان‪ ،‬در کنار گشایش فروبستگیهای تئوریک استفاده‬
‫بکنیم تا بتوانیم در این رشایط با دو نیرو مقابله کنیم‪ :‬یکی راست اپوزيسيون و یکی هم کمونیستهای فردگرا که‬
‫در واقع مانع تشکیالتسازی‪ ،‬مانع کادرسازی و مانع رشد تئوری انقالبی در این رشایطی هستند که به واسطهی‬
‫این قیامها خیلی حاصلخیز است برای اینکه چپ بتواند یک بار دیگر رشد و گسرتش پیدا بکند و فرصتسوزی‬
‫خواهد بود اگر از این امکاناتی که داریم در راستای ساخنت این مسائل استفاده نکنیم‪.‬‬

‫‪ .3‬منظور منت «کمونیستهای عرص فریدمن» در فالخن شامرهی ‪ 233‬است‪.‬‬

‫‪15‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫منجنیق‪ :‬ممنون از رفقایی که از کمیتههای حارض صحبت کردند و نکات مهم و ارزشمندی را در میان گذاشتند‪.‬‬
‫صحبتهای من پیوند میخورد به بحثهایی که تا اینجای جلسه صورت گرفته و رفقا این نکاتی را که من به آنها‬
‫فکر میکنم به بیان خودشان مطرح کردند‪ .‬من رصفن میخواهم به یک گونهی دیگر بخشی از این نکات را بیان‬
‫بکنم‪ .‬در مورد جلب اعتامد عمومی‪ ،‬چه در مقیاس یک شهر باشد یا در یک مقیاس رسارسیتر‪ ،‬به هرحال برساخنت‬
‫این اعتامد عمومی از منظر آن اخالق کمونیستی بحث بسیار مهمی است و از رفقا ممنون هستم که مطرحش‬
‫کردند‪ .‬در عینحال با توجه به رضورتهای عملی مبارزه و توان عملی مبارزه‪ ،‬این رضورت دست به عمل زدن‬
‫و دست به عمل موثر زدن اتفاقن بخشی از همین اخالق کمونیستی است‪ .‬رفقا قطعن موافق هستند که اخالق‬
‫کمونیستی به این تقلیل پیدا منیکند که ما به لحاظ وجوه رصفن انسانی یک خصوصیاتی داشته باشیم‪ ،‬مثل عدم‬
‫حریص بودن چه در وجوه اقتصادی و چه در وجوه رسمایههای منادین‪ ،‬هرچند که به هر حال این را هم باید‬
‫در نظر داشته باشیم که ما کمونیستها تافتهی جدابافتهای از اجتامع‪ ،‬آنچنان که شکل گرفته در یک وضعیت‬
‫رسمایهدارانه‪ ،‬در جامعهی طبقاتی و در گذرگاههای مختلفی که بین ستمهای مختلف وجود دارد از جمله ستم‬
‫ملی‪ ،‬ستم جنسیتی و غیر ذلک‪ ،‬نیستیم‪ .‬در واقع ما بر حذر از اینها نیستیم‪ .‬ما در درون اینها و محصوالت این‬
‫اجتامع هستیم که در عینحال در صدد گسست از این ساختههای اجتامعی هستیم‪ ،‬از جمله در مورد شخصیت‬
‫و اخالقهای فردی خودمان‪ .‬ولی آنچه که اعتامد عمومی را مستحکم میکند عالوه بر این خصلتهای اخالقیای‬
‫که برشمرده شد‪ ،‬قدرت عمل موثر ما است‪ .‬یعنی بخشی اساسی از اخالق کمونیستی این است که میتواند پای‬
‫گفتارش‪ ،‬ایدههایش و آرمانهایش را روی زمین بگذارد و یک خصلت مادی به آنها بدهد‪ .‬این بخشی از اخالق‬
‫کمونیستی است اگر ما از مفهوم اخالق مسئلهی تکلیف را و مسئلهی وظیفه را بیرون بکشیم‪ .‬یعنی همیشه‬
‫مسئلهی اخالق ما را در مقابل مسئلهی وظیفه قرار میدهد‪ .‬من اخالقی عمل میکنم یعنی من در نقطهای که‬
‫در آن قرار گرفتهام و در آن وضعیتی که مقتضیات مشخص خودش را دارد وظیفهای دارم که به آن وظیفه عمل‬
‫میکنم‪ .‬در واقع یکی از برسازندههای اصلی اخالق کمونیستی قدرت عمل و قدرت جامهی عمل پوشاندن به‬
‫آن گفتاری است که در فرایند فعالیتهای ترویجی و تبلیغی یک نیروی کمونیست دارد آنها را بست و انتشار‬
‫میدهد و از آنها دفاع میکند‪ .‬مسئله این است که از یکجایی به بعد تودهها اعتامدشان را رصفن بر مبنای گفتار‬
‫ما منیگذارند‪ .‬این خیلی هم لزومن مستدل نیست‪ ،‬خیلی شهودی به هر حال هر کدام از ما اینگونه با مسئلهی‬
‫اعتامد برخورد میکنیم‪ .‬تا جایی به حرفی که زده میشود یک اعتباری میدهیم و به آن حرف اعتامد میکنیم اما‬
‫از یک نقطهای به بعد مسئله برای مستحکم شدن اعتامد و ادامه و امتداد اعتامد این است که آن حرف چقدر‬

‫‪16‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫قابلیت عملی شدن دارد‪ .‬در صورتی که آن حرف در هامن ساحت گفتامن و گفتار باقی مباند و پایش در هیچ‬
‫وجهی روی زمین مادی عمل گذاشته نشود‪ ،‬این اعتامد به تدریج کمرنگ میشود یا گسرتش پیدا منیکند و یا به‬
‫اصطالح عقیم میماند‪ ،‬یعنی از آن منیشود نتیجهای گرفت‪ .‬به واسطهی این ما باید بتوانیم در مقیاسهای مختلف‬
‫نشان دهیم که اگر حرفی میزنیم که آن حرف تودهها را جذب میکند‪ ،‬امکان این را هم داریم که در جهت عملی‬
‫شدن آن حرف و در جهت گشودن یک چشمانداز واقعی برای تحقق یافنت آن حرف قدم برداریم‪ .‬این در سطوح‬
‫مختلف‪ ،‬با اعامل مختلف و کنشهای مختلفی میتواند معنا پیدا کند‪ .‬هامنطور که گفتم در سطح محلی و با‬
‫مختصات مشخص هر محلهای این عمل شکلی از ترجامن واقعی پیدا میکند و در سطح شهر و شهرهای مختلف‬
‫با مقتضیات مختلف و غیر ذلک‪ .‬ولی آنچه امکان میدهد که این کنشها و این عملها در یک بازهی زمانی‬
‫مشخصی مستمرن ادامه پیدا کنند و از نقطهی ‪ A‬به نقطهی ‪ B‬بروند‪ ،‬یعنی قدمی رو به جلو برداشته شود‪ ،‬در‬
‫واقع خصلت تشکیالتی و خصلت سازمانی این کنشهاست و نه رصفن کنشهایی دفعتی یا مناسبتی یا بنا بر یک‬
‫امکانی که حاال در یک جایی باز شده که بتوانیم دست به عمل بزنیم‪ .‬آنچه که به ما اجازه میدهد که یک عمل‬
‫را در یک برنامهی میانمدت و درازمدت ثبت بکنیم‪ ،‬مستمر بکنیم و گسرتش بدهیم و از طریق آن یک چشمانداز‬
‫واقعی قابل باور ترسیم بکنیم‪ ،‬که آن چشمانداز واقعی بتواند اعتامد تودهها را که در وهلهی اول اعتامد نظری‬
‫است تبدیل به یک اعتامد عملی بکند و تودهها حارض باشند که پای این چشمانداز بایستند‪ ،‬به آن متعهد شوند‬
‫و آنها هم دست به عمل بزنند و به مبارزه ملحق شوند‪ ،‬و آن چیزی که این را تضمین میکند سازمان و تشکیالت‬
‫است‪ .‬رفقا هم اشاره کردند که بدون آن سازمان و تشکیالت این امکان عمل اگر نگوییم ناممکن است‪ ،‬حداقل‬
‫بسیار محدود باقی میماند‪.‬‬
‫حاال ما اینجا داریم از سازمان و تشکیالت بهعنوان یک واژهی تهی که هنوز دقیقن آن را معنا نکردهایم‪ ،‬استفاده‬
‫میکنیم و باید به تدریج مشخص بشود که منظور از سازمان و تشکیالت‪ ،‬سازمان و تشکیالت محلی و سازمان‬
‫و تشکیالت رسارسی چیست‪ ،‬ولی به هر حال گروههایی که در این جلسه حضور دارند و این گفتوگو به یمن‬
‫حضورشان انجام میشود‪ ،‬یک سطحی از تشکلیافتگی را دارند‪ .‬یعنی جمعی هستند که دارند بهصورت مستمر‬
‫کار میکنند و بنا بر ایدهی مشخصی که آن ایده چراغ راه است و مجموعهای از عنارصی که اجازه میدهد بر‬
‫مبنای یک دستگاه تحلیلی وضعیت را تحلیل بکنند وجهی از این تشکلیافتگی را دارند‪ ،‬پس اگر ما داریم از‬
‫رضورت سازمان حرف میزنیم داریم از یک افقی فراتر از این حرف میزنیم‪ .‬رفقای گیالن اشاره کردند به اینکه‬
‫وظیفهی ما در این وضعیت تنفس این است که یک خوانش و یک تحلیلی از وضعیتی که در آن بودیم و از‬

‫‪17‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫وضعیتی که در قیام از رس گذراندیم و همچنین خطاهای خودمان داشته باشیم‪ ،‬به نظر من این نکته در حرکت‬
‫ما به سمت آن چیزی که اسمش را سازمان میگذاریم با هر مختصاتی که داشته باشد‪ ،‬خیلی اساسی و مهم است‪.‬‬
‫در قیامها و خیزشهای متعددی که در این چند سال گذشته شکل گرفتند‪ ،‬مشخصن از ‪ 96‬به بعد‪ ،‬همواره نیروها‬
‫و جمعهای چپ دچار یک نوعی غافلگیری شدند و گویی این غافلگیری یک تلنگری را وارد کرد که بر مبنای این‬
‫تلنگر نتیجه گرفتیم ما باید دفعهی بعد اینگونه غافلگیر نشویم و قدرت عمل داشته باشیم‪ ،‬ولی هر بار که از یک‬
‫خیزشی گذاشتیم پای این کسب آگاهی نظری روی زمین عمل گذاشته نشد و بار دیگر در خیزش بعدی مشخصن‬
‫هامن اشتباهات تکرار شد‪ .‬چرا آن اشتباهات تکرار شد؟ بهواسطهی اینکه ابزار غلبه بر در آن اشتباهات وجود‬
‫نداشت‪ ،‬بهواسطهی اینکه دستگاهی که عملن اجازه بدهد آن اشتباهات در قیام پسینی به فرصت تبدیل بشوند‪،‬‬
‫ساخته نشده بود و البته ابزار هم یکی‪-‬دو روزه ساخته منیشود اما قدم مشخصی هم برای ساختنش برداشته‬
‫نشده بود‪ .‬بهواسطهی همین ما مکررن دچار هامن غافلگیریها و هامن محدودیت عملها بودیم و همچنان‬
‫هستیم‪ .‬اما در وضعیت حارض به یمن همین کمیتههایی که در مناطق مختلف شکل گرفتهاند ما در این مرحله‬
‫در عمل یک قدم به آن هدفی که به ما اجازه بدهد به آن اشتباهات غلبه کنیم نزدیکرت شدهایم‪ .‬البته بخشی از‬
‫کمیته و هستهها قبل از قیام ژینا وجود داشتند‪ ،‬بعضیها از سالیان سال پیش و بعضیها در درون این قیام یا در‬
‫درون قیامهای قبلی شکل گرفتند‪ ،‬بعضیها وجود داشتند ولی نه مشخصن به شکل یک تشکل و یک تشکیالت‬
‫بلکه بهصورت یک جمع با دغدغههای مشرتک‪.‬‬
‫حاال برای اینکه بتوانیم قدمی فراتر بگذاریم باید بخشی از معضالت و بخشی از این اشتباهات و کمبودها را‬
‫بهصورت جدی به رسمیت شناخت‪ .‬یعنی ما با یک بحرانی مواجه هستیم که در قیام ژینا هم از یک جایی به‬
‫بعد خودش را تحمیل کرد و اگر این بحران به رسمیت شناخته نشود برونرفت از این وضعیت و حرکت به سمت‬
‫یک وضعیت متعالیتر در مبارزهی کمونیستی هم مسدود خواهد شد‪ .‬این بحران یک بحران اسرتاتژیک است‪.‬‬
‫یعنی اینکه تا یک جایی آن جمعها و تشکلهایی که در درون جنبش شکل گرفتند و یا از قبل وجود داشتند‬
‫و در درون جنبش دست به کنش میزنند‪ ،‬بهواسطهی دینامیک و پویایی درونی خود جنبش و خیزش تودهای‬
‫امکان عمل پیدا میکنند‪ ،‬ولی از یکجایی به بعد که جنبش و خیزش بنا بر خصلت ذاتی هر خیزش تودهای به‬
‫ورطهی تکرار میافتد و منیتواند مسیر جدیدی باز کند و در نتیجه دچار فرسایش میشود‪ ،‬گویا امکان عمل این‬
‫تشکلها هم به تدریج محدود شده و امکان واقعی برای دست به ابتکار زدن و دمیدن یک نیروی جدید به‬
‫جنبش و گشودن یک افق جدید هم برای آنها محدود میشود‪ .‬اینجا به مسئلهی بحران اسرتاتژیک برمیخوریم و‬

‫‪18‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫بهواسطهی اینکه این اسرتاتژی در سطح کلی هم موجود نیست از یکجایی به بعد سطح عمل ما و امکان عمل‬
‫ما در سطح تاکتیکی و مقطعی هم بسیار محدود میشود‪ .‬حاال چرا مسئلهی بحران اسرتاتژیک را مطرح میکنم؟‬
‫به خاطر اینکه حرکت به سمت تشکیالت‪ ،‬حاال اینکه این تشکیالت و سازمان چیست‪ ،‬آیا یک سازمان رسارسی‬
‫است که سازمان واحدی است یا یک منظومهای است که خصلت رسارسی دارد ولی فعلن بهصورت تهی از این‬
‫نام استفاده میکنیم چون باید درموردش در جای دیگری بحث شود‪ ،‬اما حرکت به سمت آن سازمان میتواند از‬
‫نقطهی به رسمیت شناخنت این بحران اسرتاتژیک و تالش برای تعریف یک اسرتاتژی مشخص رشوع شود و به نظر‬
‫ما باید رشوع شود‪ .‬یعنی برخالف این پیشداوری که گاهی ما فکر میکنیم که سازمان یا تشکیالتی شکل میگیرد و‬
‫بعد این سازمان یا تشکیالت دست به تدوین اسرتاتژی میزند‪ ،‬شاید باید مسیر را از جهت عکس طی کنیم‪ .‬ما اینجا‬
‫بنیانهای مادی آن تشکیالت را داریم‪ .‬یعنی مواد اولیهی آن را داریم‪ ،‬از جمله جمعهایی که حدی از تشکلیافتگی‬
‫دارند‪ ،‬دغدغهی تشکیالتی دارند‪ ،‬حدی از قدرت عمل در محدودهی خودشان را هم دارند و همه دغدغهی رفنت‬
‫به سمت یک فعالیت تشکیالتی قدرمتندتر را هم دارند‪ .‬در واقع حرکت جمعی بین این گروههای مختلف‪ ،‬که این‬
‫سلسلهجلسات هم میتواند در آن سهیم باشد‪ ،‬برای رفنت به سمت تعریف یک اسرتاتژی مشخص و یک اسرتاتژی‬
‫مشرتک‪ ،‬آن رضورت یک سازمان مشرتک یا یک منظومهی مشرتک را از یک رضورت تئوریک به یک رضورت عملی‬
‫و پراتیک تبدیل خواهد کرد که در واقع امکان ساخنت آن تشکیالت و ارادهی ساخنت آن تشکیالت را در درون تک‬
‫تک جمعها و گروههای حارض تقویت میکند‪ .‬یعنی این کمیتهها و هستههایی که وجود دارند اگر بتوانند حداقل‬
‫در خطوط کلی یک اسرتاتژی مشرتک به توافق برسند‪ ،‬در مرحلهی بعد رفنت به سمت عملی شدن این اسرتاتژی‬
‫مشرتک‪ ،‬تالش برای سازمان مشرتک و تشکیالت رسارسی را لزومن و طبیعنت با خودش میآورد‪ ،‬وگرنه ما دچار یک‬
‫تناقض جدی در فعالیت خواهیم شد‪ .‬وقتی از اسرتاتژی مشرتک صحبت میکنیم مشخصن الزم به توضیح نیست‬
‫که عملی شدن این اسرتاتژی مشرتک به معنای این نیست که کنشها و تاکتیکهایی که در خدمت این اسرتاتژی‬
‫مشرتک تعبیه و تعریف و تبیین میشوند تاکتيکها و روشها و کنشهای مشابهی هستند‪ .‬نه! هر وضعیتی بنا به‬
‫مختصات ویژهی خودش رضورتهایش را برای عملی شدن آن اسرتاتژی در شکل تاکتيکها و کنشها و ابتکارها‬
‫تحمیل میکند و نیرویی که صالحیت این را دارد که تعیین کند این اسرتاتژی مشرتک چه ترجامنی در فعالیتهای‬
‫مقطعی‪ ،‬محلی و مکانمند پیدا میکند‪ ،‬آن تشکیالت محلی است‪ .‬البته منظورم از محل رصفن یک محل فیزیکی‬
‫نیست‪ ،‬بلکه محل میتواند یک حوزهی فعالیتی باشد که این هستهها و کمیتهها بنا به وضعیت خودشان آن را‬
‫تعریف میکنند‪ ،‬ولی در خدمت آن اسرتاتژی مشرتک که رضورت و بالقوهگی و توامنندیاش برای گشودن یک افق‬

‫‪19‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫واقعی در پیروزی انقالبی‪ ،‬از رهگذر یکرسی گفتگوهای مشرتک و تحلیلهایی که به اشرتاک گذاشته میشود و‬
‫بحثهایی که شکل میگیرد مورد تایید جمعهای مختلف قرار گرفته است‪.‬‬

‫گروه ژیان‪ :‬خیلی از صحبتهای ما در حرفهای رفقا بود بنابراین شاید بحث ما یک حالت جمعبندی پیدا‬
‫کند یا بشود از نگاه دیگری هم به همین قضیهی سازماندهی و هستهها نگاه کرد‪ .‬در واقع بیشرت روی مسئلهی‬
‫سازماندهی مترکز میکنیم و بحثهایی که با آن مرتبط است‪ .‬از طرفی ما گروهها و هستهها و کمیتههایی امثال‬
‫خودمان را داریم که هامنطور که دوستان منجنیق گفتند اینها پیشتر یک شکلی از تشکلیافتگی را داشتند و‬
‫در غالب گروههایی با فعالیتهای اجتامعی یا سیاسی یا زیرمجموعهی سازمانها و احزاب کار میکردند‪ .‬اینها‬
‫همه با هم یک مناسبات و یک شبکهی غیررسمی را تشکیل میدهند که لزومن شکل سازماندهی نداشته و‬
‫شکلی از ارتباطات غیررسمی داشتهاند‪ ،‬حداقل تجربهی ما در مرکز چنین است‪ .‬از طرف دیگر کسانی را داریم که‬
‫در قیامهای اخیر‪ ،‬یعنی از دیماه ‪ ،96‬آبان ‪ 1400 ،98‬و خیزش اخیر یعنی قیام ژینا سیاسی و تبدیل به سوژهی‬
‫انقالبی و مبارزان خیابانی شدند‪ .‬برگردیم به دستهی اول که در واقع خود ما باشیم‪ .‬ما شکلی از تشکلیافتگی و‬
‫پیوند و شبکه بودن را تجربه کردیم ولی بیشرت در غالب فعاالن اجتامعی و سیاسی و از بزنگاه خیزشها به بعد‬
‫یک چرخشی به وجود آمد که این گروهها خودشان را به جای فعال و کنشگر‪ ،‬مبارز و انقالبی تعریف کنند‪ ،‬در‬
‫نتیجه یک ناهمگونیای بین شیفت کردن از این فعالیت علنی و نیمهعلنی به فعالیت مخفی و میل به فعالیت‬
‫تشکیالتی به وجود میآید‪ .‬این شاید بحرانها و چالشهایی را پیش روی ما بگذارد که بعضن به آن اشاره شد‬
‫و ما نیازمند این هستیم که این شکل از فعالیتهای گذاشتهمان را بازبینی و اشکال فعالیتهای تشکیالتی و‬
‫سازمانیافته را بازخوانی تاریخی و انتقادی کنیم‪ .‬مسئلهای که وجود دارد این است که شکلهای پیشین فعالیت و‬
‫کنشگری پروژهمحور بودند و هنوز ما به نوعی با میراثی از آن فعالیت پروژهمحور و مطالبهمحور روبرو هستیم‪.‬‬
‫در عینحال این رشایط انقالبی یا پیشاانقالبی فعلی ایجاب میکند که ما شکلی از بلندپروازی و ایامن را در‬
‫خودمان تقویت کنیم که لزومن با آن شکلهای پیشین فعالیت همسان نیست‪ .‬مسئله این است که ما چطور و‬
‫با چه ابزارهایی باید خودمان را با این رشایط جدید وفق بدهیم‪ .‬مثلن مسئلهی امنیت را در نظر بگیریم‪ ،‬سوالی‬
‫که به وجود میآید و بهویژه گروه ما را در این مدت خیلی مشغول خودش کرده این است که چطور میشود هم‬
‫کار مخفی کرد‪ ،‬هم پرنسیپ کار تشکیالتی و مخفیانه داشت‪ ،‬هم امنیت رفقای گروه را تامین کرد و در عینحال‬
‫از ارتباطگیری با گروهها و هستهها و کمیتههای دیگر بازمناند؟ چطور میشود که این ارتباط به بهانهی امنیت و‬

‫‪20‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫بقا در نطفه خفه نشود؟ همین که بعد از هشت ماه که از قیام ژینا میگذرد ما این جلسه را تشکیل میدهیم‪،‬‬
‫که البته خودش باز جای امیدواری دارد و خیلی امیدبخش است‪ ،‬اما جای سوال دارد که چرا اینقدر طول کشیده‪.‬‬
‫مسئلهی دیگری که در رابطه با همین چالشی که مسئلهی امنیت و مخفیکاری پیش روی ما میگذارد وجود‬
‫دارد‪ ،‬این است که چگونه میشود شکلی از سازماندهی و ارتباطگیری دموکراتیک برقرار کرد‪ .‬چون باالخره کار‬
‫مخفی نیازمند این است که بخشی از موارد به خاطر امنیت و بقا شفاف نباشد و در لفافه باشد ولی در عینحال‬
‫چطور میشود به این مناسبات پنهان قدرت که سوار برآن گرهگاههای ستمی که دوستان اشاره کردند از جمله‬
‫جنسیت و طبقه و ملیت و غیره و غیره میشود‪ ،‬دامن نزند؟ چطور میشود که این فضای امنیتی بسرتی نشود‬
‫برای رشد کردن یک همچین رسطانی که تبدیل بشود به اقتدارگرایی و مناسبات غیردموکراتیک؟ مسئلهی دیگری‬
‫هم که وجود دارد که البته شاید بیربط باشد یا شاید هم ربط داشته باشد‪ ،‬این است که گروههایی هستند‬
‫که دارند فعالیتهای رسانهای انجام میدهند و گروههایی هم هستند که به فعالیت مخفی روی آوردهاند یا‬
‫از اول هم غیرعلنی و مخفی کار میکردند‪ ،‬شاید این به نوعی به هامن بحث اخالق مربوط باشد که ما اگر‬
‫میل به کار تشکیالتی داریم نیازمند ازخودگذشتگی و فروتنی هستیم در عین حفظ آن بلندپروازی سیاسی‪ ،‬که‬
‫این ایجاب میکند که مثلن از چهرهسازیهای سلربیتیوار و مانند آن پرهیز کنیم و مقهور این فضا نشویم‪ .‬از‬
‫طرفی ما گروههایی را داریم که رسانه دارند و کار رسانهای میکنند و تا حدودی یک الیههایی را دارند تقویت‬
‫میکنند‪ ،‬این باعث میشود که این گروهها بواسطهی مخاطبانی که پیدا میکنند یک وزن سیاسیای پیدا کنند‪ .‬این‬
‫بهخودیخود امیدبخش و امیدوارکننده است اما مسئله این است که چکار کنیم که این وزن یافنت گروههایی که‬
‫دارند کار رسانهای میکنند و مخاطب دارند تبدیل به مناسباتی نابرابر با گروههایی که کار مخفی میکنند نشود‬
‫و تبدیل به شکلی انحصارگرایی و اقتدارگرایی نشود؟‬
‫من از این مسئله گذر میکنم و میروم به بخشی که مربوط میشود به بدنهی جامعه و بخشی از جامعه که‬
‫وارد عرصهی سیاسی و انقالبی شده‪ .‬ما از دو جنبه با این مسئله روبرو هستیم‪ ،‬یکی بحث ترویج گفتامن و یکی‬
‫بحث گسرتش به معنای عضوگیری و رشد هستهها و کمیتهها‪ ،‬ما یک سطحبندی از امکانات و منابعی که به‬
‫لحاظ نیروهای انسانی با آن روبرو هستیم‪ ،‬کردهایم‪ .‬هم به لحاظ ترویج و هم به لحاظ گسرتش ما در رشایط‬
‫فعلی وقتی میخواهیم عضوی بگیریم به دلیل وضعیت امنیتی معمولن به فکر جذب نزدیکرتین کسانی هستیم‬
‫که میشناسیم و دقیقن به دلیل اعتامد و خطراتی که وجود دارد‪ .‬و نزدیکرتین افراد به ما چه کسانی هستند؟‬
‫نزدیکرتین افراد به مایی که پیشتر در هامن امتسفر سیاسیای که گفتم زیست میکردیم کسانی هستند که همه‬

‫‪21‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫فعال سیاسی و اجتامعی بودهاند و کامبیش همدیگر را میشناسیم‪ .‬بنابراین به هر حال اتفاقی که میافتد این‬
‫است که یکرسی افراد که همه کامبیش با پیشینهی هم آشنایی دارند از گروهی به کمیتهای و از هستهای به‬
‫هستهی دیگری میروند و این توهم ممکن است در ما به وجود بیاید که ما داریم افزایش پیدا میکنیم ولی‬
‫رصفن افراد دارند جایگشتهای مختلفی پیدا میکنند و هامن افراد هستند در موقعیتهای مختلف‪ .‬با اینکه‬
‫این هم خطرات خودش را دارد ولی نباید ما را دچار این توهم کند که ما داریم پایگاه اجتامعی خاصی پیدا‬
‫میکنیم‪ .‬حلقهی دوم افرادی هستند که باز هم در شبکهی روابط ما ولی دورتر هستند‪ ،‬میشود مثلن به کسانی‬
‫که در محل تحصیل یا کار ما هستند اشاره کرد و فعالیت صنفی را در اینجا گنجاند‪ .‬حلقهی بعدی افرادی هستند‬
‫که ما آنها را منیشناسیم و ممکن است در خیابان با آنها مواجه شویم‪ ،‬این مواجههها مقطعی و گذرا است و ما‬
‫هنوز برنامهای برای جذب این افراد نداریم ولی باید اسرتاتژیای برای آن داشته باشیم‪ .‬در نهایت افراد دیگری‬
‫هستند که باز هم به ما دورتر هستند و هنوز سیاسی نشدهاند ولی ذینفع این انقالب و دگرگونیها هستند و‬
‫باید اسرتاتژی و تحلیل مشخصی داشت برای شناخت این گروهها و چیدن راهربدها و تاکتیکهایی برای ترویج‪،‬‬
‫آموزش و آگاهسازی‪ .‬اگر بخواهم جمعبندی بکنم میتوانم بگویم ما باید تحلیل درستی از مخاطب و همپیامنان‬
‫بالقوهی خودمان داشته باشیم‪ .‬ما ممکن است تحلیل بکنیم و مطالب زیادی بخوانیم اما االن چیزی که وجود دارد‬
‫یک شکاف بسیار عمیقی بین تحلیل و اسرتاتژیهای عملی و سازماندهی ما است‪ .‬اینکه ما منیتوانیم نسخهی‬
‫مشابهی را برای همه بپیچیم‪ .‬اگر تشخیص میدهیم که زنانخانهدار نیروی انقالبی هستند‪ ،‬یا بیثباتکاران نیروی‬
‫انقالبی هستند‪ ،‬یا کارگران نیروی انقالبی هستند و غیره و غیره‪ ،‬هر کدام از اینها نیاز به شناخت دقیق رو در رو‬
‫و اسرتاتژیهای خاص خود برای ارتباطگیری دارد‪.‬‬

‫مبارزان خیابان‪ :‬من میخواستم در دو مورد صحبت کنم‪ .‬یک اینکه علیرغم اینکه جنبش ژینا به یک رسی‬
‫جاهای خیلی خوبی رسیده اما در فضاهای عمومی با توجه به دستگیریهای بیرس و تهی که میبینیم‪ ،‬معمولن‬
‫اعتامد هم خیلی کم شده‪ ،‬یعنی اعتامد عمومی مردم نسبت به جذب خیلی کم شده است‪ .‬اینجا باید یکرسی‬
‫متهیداتی را در نظر بگیریم در جهت اینکه ما چطور میتوانیم ارتباط موثر برقرار کنیم‪ .‬در ضمن کسی بحثی‬
‫در این ندارد که باید قطعن تشکیالتی باشد‪ ،‬سازماندهیای باشد‪ ،‬اما من امکانش را خیلی کم میبینم به این‬
‫دلیل که بیشرت این تشکلهایی که االن هستند‪ ،‬تشکلهاییاند که از جنبش ژینا رشوع شدهاند‪ .‬یکی از عزیزان‬
‫به تجربهی فداییان اشاره کرد اما بهطور مشخص بیژن جزنی که میتوانیم به نوعی موسس فداییان بدانیمش‪،‬‬

‫‪22‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫سالها در جبههی ملی و حزب توده کار کرد و یک رسی تجربیاتی داشت که توانست سازماندهیای انجام دهد‬
‫که به نام «سازمان» اعالم موجودیت کند‪ .‬اما فکر میکنم در این کمیتههایی که االن موجود هستند‪ ،‬مثلن مثل‬
‫مبارزان خیابان نوعی‪ ،‬منظورم این نیست که شناختی نسبت به همرزمانم ندارم‪ ،‬ما فعلن در یکرسی موضوعاتی‬
‫به اشرتاک رسیدیم اما سازمان در واقع یک رسی هستهی انقالبی است که تو بتوانی یک رسی کارهای مشرتک را‬
‫با همدیگر درون آن انجام بدهی و عالوه بر این هم تدابیر امنیتی سازمان و هم رسانهاش و خیلی چیزهای دیگر‬
‫وجود دارد که ما فعلن برای یک سازمان نداریم‪ .‬علیرغم اینکه ما میدانیم که سازمان را باید با همفکران تشکیل‬
‫داد اما من بین گروههای چپ بیشرت محفل میبینم تا مشارکت‪ .‬بهطور مثال حتا جایی که جمع میشوند روی یک‬
‫موضوع معین خاص هم صحبت منیکنند‪ .‬به اینترتیب ما فعاالن زیادی داریم ولی بیشرت این فعاالن‪ ،‬البته تا جایی‬
‫که من میدانم‪ ،‬در روابط محفلی هستند و روابط مشارکتی نیست‪ .‬در ضمن این تفکر مرکزگرایی به شدت دارد‬
‫عمل میکند‪ .‬یعنی تفکری که یک نفر به واسطهی زندانی شدن یا رسانهای شدن برجسته میشود و چپها هم‬
‫دور او جمع میشوند‪ .‬یعنی ما هنوز فکر منیکنیم میتوانیم لزومن با افرادی فعالیت نکنیم که سابقهی زندان‪،‬‬
‫دستگیری و شکنجه دارند و این چیزها باعث میشود که روابط ما به یک رسی افراد دستچینشده تقلیل پیدا‬
‫کند‪ .‬بنابراین چیزی که برای تشکیالت به نظر من رضوری به نظر میرسد این است که باید تفکر مرکزگرایی زده‬
‫شود‪ .‬این تفکر مرکزگرایی در واقع هامنی است که یک هسته‪ ،‬یک ایده و یک انسانی در وسط قرار میگیرد و بر‬
‫اساس نقش او همهی کارها را پیش میبرند‪ .‬من هیچ عجلهای برای تشکیل تشکیالت ندارم‪ ،‬البته از اسم تشکیالت‬
‫هم منیترسم ولی احساس میکنم آن توانایی را فعلن باید تامین بکنیم‪ .‬از طریق همین هستههای کوچک و از‬
‫طریق همین ارتباطات محلی کوچکی که موجود هستند باید جمعبودگی را مترین بکنیم‪ ،‬البته نه به آن صورت‬
‫محفلی‪ ،‬تا برسیم به بحث سازمان‪ .‬برای اینکه ما که فایدهگرا نیستم که بگوییم من االن برای چه دارم فعالیت‬
‫میکنم و این فعالیت من باید به چه چیزی برسد و در چه زمانی باید برسد‪ ،‬ما االن به بهرتین چیزی که باید برسیم‬
‫این است که مسئلهی روز را تشخیص بدهیم‪ ،‬نیروهایی که هستند را پیدا کنیم و تفکر مرکزگرایی را کمرنگ کنیم‬
‫تا بعد بتوانیم چنین تصمیامتی بگیریم‪.‬‬

‫کمیته انقالبی گیالن‪ :‬من یک صحبت کوتاهی داشتم در رابطه با بحث دوستامن از مبارزان خیابان‪ ،‬اینکه‬
‫یک دلنگرانهایی داشتند در رابطه با مرکزگرایی که ممکن است در یک تشکیالتی چنین بشود و تشکلهای‬
‫چپ سوابق اینطوری دارند یا در حال حارض اینطور هستند‪ .‬میخواستم بگویم این دغدغهها قابل احرتام است‬

‫‪23‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫ولی من فکر میکنم که ما در مراحل قبلتر از آن قرار داریم‪ .‬یعنی داریم تازه صحبت میکنیم آیا بر اساس این‬
‫همفکریها و همدلیها‪ ،‬این هستههایی که از دل این جنبش بیرون آمده و شکل گرفتهاند میتوانند گامی به‬
‫سمت تشکلیابی بردارند؛ بعد اگر مشکلی پیش آمد‪ ،‬مشخصن منودهایی از مرکزگرایی یا برخورد از باال دیده شد‬
‫آدم میتواند به آن بپردازد‪ .‬بنابراین میخواستم توجه بدهم که ما برویم روی آن چیزی که واقعن االن با آن روبرو‬
‫هستیم‪ .‬یکی دیگر از رفقای ما هم صحبتی دارد‪.‬‬

‫رفیق دیگری از کمیته انقالبی گیالن‪ :‬من میخواستم در این فرصت روی یک نکاتی تاکید بکنم بهعنوان‬
‫اینکه حداقل صحبتهای خودمان را مروری کرده باشیم‪ .‬من اول میخواهم تشکر بکنم از رفقای «منجنیق» که‬
‫این امکان را فراهم کردند و این فرصت را به وجود آوردند‪ .‬این امکان به نظر من‪ ،‬البته در حد خودش‪ ،‬خیلی‬
‫میتواند موثر باشد‪ .‬این ارتباطات در صورت ادامه میتواند خیلی مفید باشد و برای تائید صحبت خودم این‬
‫مثال را میزنم که صحبتهای این جلسه نسبت به جلسهی قبلی یک مقدار منسجمتر و یک مقدار نزدیکتر به‬
‫هم بوده است‪ .‬این نشان میدهد که این ارتباطات میتواند ما را به هم نزدیک کند و باید ادامه پیدا کند؛ نه‬
‫فقط بین این تشکلهایی که االن در این جلسات هستند‪ ،‬بلکه در ابعاد وسیعتر‪ ،‬چون من خیلی تاکید دارم که‬
‫یکی از بحثهای مهم در جنبش االن ایجاد ارتباط و پیوند میان تشکلها و در ابعاد گسرتدهتر بین تشکلهای‬
‫محل کار‪ ،‬محالت و کارخانهها و مراکز کار است که این نشستها میتواند به عنوان جزء کوچکی از آن به این‬
‫مهم کمک کند‪ .‬اما پاسخ من به این سوال که چشماندازهای مبارزاتی و امکاناتی که در مقابل ما بهطور عام و‬
‫کمیتهها بهطور خاص قراردارد چیست؟ این است که بهطور کلی ما باید در هر جایی که تودهها حضور دارند‬
‫حضور فعال داشته باشیم‪ ،‬چه در مجامع خانوادگی‪ ،‬چه در جمعهایی که با آشنایان داریم‪ ،‬چه در محالت‪ ،‬چه‬
‫در مجامع کارگری‪ ،‬چه در هر جایی که فرودستان و کارگران به عناوین مختلف حضور دارند ما باید آنجا حضور‬
‫داشته باشیم‪ ،‬از آنها تاثیر بپذیریم و تالش کنیم در حد توان خودمان اگر حرفی برای گفنت داریم تاثیر بگذاریم‪.‬‬
‫این پاسخ مشخصی است به این مسئله که مبارزان چگونه هم به شکل فردی میتوانند در جنبش تاثیر داشته‬
‫باشند و همچنین به شکل تشکیالتی‪ ،‬هم تشکیالت مخفی‪ ،‬هم نیمهمخفی و هم به شکل علنی‪ .‬هرن ما باید این‬
‫باشد که با یک تلفیق و یک ارتباطی تالش بکنیم هر کدام از اینها را در جای خودش پیش بربیم و اینها را با هم‬
‫قاطی نکنیم‪ .‬مثلن یک فعال کارگری در کارخانه میتواند یک رهرب عملی طبقهی کارگر باشد و با کارگران اقدام‬
‫کند برای ذره ذره دنبال کردن حقوق آنها از جمله دستمزد و چیزهای دیگر‪ ،‬ولی در عینحال میتواند عضو فعال‬

‫‪24‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫یک سازمان‪ ،‬تشکیالت‪ ،‬یک محفل یا حزب باشد‪ .‬اینها را نباید قاطی کرد و این هرنی است که ما باید داشته‬
‫باشیم‪ .‬االن هم ما در خیابان و جاهای دیگر میتوانیم حضور داشته باشیم و تسمهنقالههایی را ایجاد کنیم‪ ،‬در‬
‫محافل و مجامع کارگری‪ ،‬در محفلهای مطالعاتی‪ ،‬در کوهنوردی‪ ،‬میتوانیم تسمهنقالههایی در جنوب شهر و در‬
‫هر جایی که فرودستان و طبقهی کارگر آنجا حضور دارند ایجاد کنیم‪ .‬برای اینکه با مثالی منظورم را روشن کنم‬
‫مثال کوچک اما مهمی بزنم‪ .‬مثلن ما دوستهایی داریم که کارگر یا از طبقات فرودست جامعه هستند و وقتی‬
‫مسابقهی تاج و پرسپولیس است اینها خیلی هیجانزده میشوند و هر کدام طرف یکی از تیمها هستند‪ .‬یک عده‬
‫برای اینها صحبت میکنند که اینها ابزارهایی است که رسمایهی جهانی ایجاد کرده که اذهان مردم را منحرف‬
‫کند‪ .‬این البته حرف غلطی نیست و کاملن حرف درستی است ولی ما اگر بخواهیم هر جا میرسیم اینطور اصولی‬
‫با مردم صحبت بکنیم‪ ،‬ضمن اینکه اساسن حرف درستی میزنیم اما آنها فردا به بهانههای مختلف از ما دور‬
‫میشوند‪ .‬میخواهم بگویم ما باید با مردم زندگی بکنیم و در زندگی نزدیک با آنها هم به آنها یاد بدهیم و هم از‬
‫آنها یاد بگیریم‪ .‬منیتوانیم رصفن یک فرد اصولیای باشیم بدون ارتباط با جامعه‪ ،‬بدون ارتباط با محافل و مجامع‬
‫کارگران و تودهی مردم‪ .‬ما باید هم فردی و هم با ایجاد تشکلهایی با خانوادههای زندانیانی که این روزها در‬
‫زندان هستند ارتباط بگیریم‪ .‬باید با خانوادهی اعدامشدهها ارتباط بگیریم‪ .‬باید حتمن در مراسمهای مربوط به‬
‫این افراد فعال باشیم‪ .‬باید حتمن اگر اتفاقی در خیابان افتاد حضور داشته باشیم‪ .‬این هم وظیفهی ماست که به‬
‫عنوان یک جمع و محفل در جنبش فعال باشیم و هامنطور که دوستان مهاباد گفتند ما باید به عنوان کمونیست‬
‫حتمن باید آدمهای صادقی باشیم به این معنی که وقتی حرفی میزنیم حتمن آنجا باشیم‪ ،‬حضور داشته باشیم‬
‫و پیگیری کنیم‪ .‬و هم به عنوان اینکه اگر کاری از دست ما ساخته است‪ ،‬اگر در رابطه با تصحیح یک رسی از‬
‫عملکردهای غلط نظری داریم سعی کنیم تاثیرگذار باشیم‪ .‬مثلن دوستان ما اتفاقی با تعدادی آشنا شده بودند که‬
‫گروه تشکیل داده بودند و همهی اینها چاقو داشتند و میگفتند ما بگردیم و افراد رژیم را بزنیم‪ .‬بعد دوست‬
‫ما با آنها صحبت کرده بود که با کشنت یک نفر ما چیزی را پیش منیبریم‪ ،‬مردم و تودهی مردم هم دیگر از ما‬
‫دوری میکنند و در مبارزات حضور پیدا منیکنند و رژیم هم به حد کافی در این مورد تبلیغات میکند‪ .‬البته من‬
‫مخالف این نیستم که یک جایی هم از خودمان دفاع کنیم‪ ،‬حتمن باید اینطور باشد ولی با این مثالی که زدم‬
‫میخواستم روشن باشد که چطور ما باید رشکت بکنیم و سعی کنیم که تودههای بیشرتی را به خیابان بیاوریم‪.‬‬
‫من خیلی تاکید دارم که در هر جایی که تودهها هستند رشکت کنیم‪ ،‬سعی کنیم با آنها زندگی کنیم و اگر حرفی‬
‫برای گفنت داریم پیش بربیم‪.‬‬

‫‪25‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫کمیته جوانان انقالبی رسخ مهاباد‪ :‬من ابتدا میخواهم دوباره روی هامن اخالق کمونیستی تاکید کنم‪.‬‬
‫ما مسئولیت داریم تکلیف خودمان را با آدمهایی که خودشان را کمونیست میپندارند ولی اخالق کمونیستی‬
‫ندارند روشن کنیم‪ .‬این رعایت اخالق کمونیستی بحث عوامفریبی نیست‪ .‬منیخواهیم با مردم صادق نباشیم‪ ،‬بلکه‬
‫بالفطره مشخصهی یک کمونیست رشیف بودن وصادق بودن است‪ .‬شام هر چقدر هم از نظر تئوری و نظری‬
‫قوی باشید و حتا در فعالیت میدانی قوی باشید‪ ،‬ولی اخالق انقالبی نداشته باشید‪ ،‬صداقت نداشته باشید‪ ،‬پاک و‬
‫بدون ریا نباشید کمونیست به حساب منیآیید‪ .‬ما البته همهی خط و خطوطی که وجود دارند‪ ،‬از حزب دموکرات‬
‫کردستان تا مجاهدین تا بقیهی احزاب ناسیونالیست و لیربالیستی که وجود دارند را به رسمیت میشناسیم‪ .‬درست‬
‫است که آنها را رهاییبخش منیدانیم و حتا مانع اصلی رهایی ملتها‪ ،‬خلقها و تودههای تحت ستم هستند ولی‬
‫وجود اینها را به رسمیت میشناسیم‪ .‬فردا هم اگر شوراها تشکیل شوند ممکن است بخشی از اعضای این شوراها‬
‫وابسته به یکی از این احزاب باشند و ما هیچ مشکلی با این موضوع نداریم‪ .‬یک خاطره هم تعریف کنم‪ .‬شبی‬
‫که سیدکامل احمدپور کشته شد ما یک تعدادی بودیم که آنجا جمع شده بودیم و از پیکر جانباخته محافظت‬
‫میکردیم‪ ،‬ما خودمان یک جمع کوچکی بودیم که آن جمع بزرگرت را منیشناختیم ولی بین آنها بودیم‪ .‬دیدیم که‬
‫دارند در مورد کشنت بسیجیها و جاشهای محلی صحبت میکنند و ما گفتیم بیایید به مسائل کلیتر و ریشهایتر‬
‫نگاه کنیم و هامن جمع بزرگرت بعد از چهل دقیقه حرف زدن گفتند ما همراه شام هستیم و حارضیم با شام همراه‬
‫باشیم‪ .‬به نظرم اخالق و صداقت کمونیستی بود که آنجا تاثیر گذاشت‪.‬‬
‫اگر بخواهم در مورد چشماندازها هم صحبت کنم باید بگویم ما در حال حارض دارای سازمانها و احزاب سیاسی‬
‫زیادی هستیم که به شدت دچار فرقهگرایی شده و از این جهت بالفعل تاثیر زیادی روی جنبش کمونیستی داخل‬
‫کشور هم گذاشتهاند‪ .‬اگر ما بهطور قاطع این را تثببت نکنیم که ما به دنبال تشکیل یک تشکل رسارسی برای‬
‫رهربی انقالب جاری در داخل کشور در رشایط انقالبی هستیم مطمنئ باشید جنبش داخل کشور را دچار انشقاق‬
‫و شکاف میکنند‪ ،‬چنانکه همین االن هم این بال را رس بخشهایی آوردهاند‪ .‬موضع ما باید مشخص باشد‪ .‬ما‬
‫باید بتوانیم حول یک آلرتناتیو کنار هم جمع شویم‪ .‬همین کمیتههایی که در حال حارض وجود دارند‪ ،‬و نام آنها‬
‫«کمیته» است یعنی که کمی بزرگرت از تشکل محلهای هستند‪ ،‬بنابراین اگر فردا یک تشکیالت رسارسی ایجاد شود‬
‫ما به عنوان بخش مهاباد آن حزب یا سازمان فعالیت خواهیم کرد‪ .‬ما باید در این مورد موضع قاطع بگیریم‪ .‬ما باید‬
‫در برابر ایرانشهریها و همچنین ناسيوناليستهایی که در اردوگاه کار نفوذ کرده و به عنوان چپ یا کمونیست‬
‫دارند فعالیت میکنند موضع قاطع بگیریم‪ .‬یا در مورد چیزهایی مثل اتحاد جوانان محالت ایران که در مورد «خلیج‬

‫‪26‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫همیشه فارس» موضع میگیرد و پست میگذارد که این خلیح همیشه «فارس» میماند و یا پانعربیسم را محکوم‬
‫میکند در حالی که از کنار جنبش ایرانشهری راحت عبور میکند‪ .‬یا در مورد مسائل جهانی‪ ،‬ما قبلن گفتیم که‬
‫مسائل جهانی به نفع جنبش کارگری و جنبش سوسیالیستی در جریان است‪ ،‬یعنی همهچیز به نفع یک جنبش‬
‫قوی کارگری است‪ ،‬از مسائل فرانسه تا مسائل زیستمحیطی‪ ،‬نابرابریها‪ ،‬صندوق مالی‪ ،‬صندوق بیناملللی پول و‬
‫متام بحرانهایی که رسمایهداری بهوجود آورده باعث شده که ما بتوانیم از این فرصت استفاده کنیم برای ارتقای‬
‫سطح آگاهی تودهها‪ .‬مسئلهی دیگر‪ ،‬مسئلهی اهمیت ایران برای امپریالیسم از نظر ژئوپلیتیک است‪ .‬ما میدانیم‬
‫فرهنگها و ملتهای متفاوتی در ایران وجود دارند‪ ،‬کشور یا فالت ایران تاریخی بلند دارد که بهطور بالفعل روی‬
‫کشورهای مجاور‪ ،‬ترکیه‪ ،‬عربستان‪ ،‬پاکستان‪ ،‬افعانستان‪ ،‬عراق و دیگر کشورهای همسایه تاثیرگذار است و هرگونه‬
‫تغییر و تحولی در ایران باعث تاثیرگذاری در کشورهای اطراف و ملتهای اطراف ایران میشود‪ .‬به همین خاطر‬
‫ما باید این را در نظر بگیریم که امپریالیسم جهانی با این سیستم پیچیدهی نئولیربالیستی این را قبول نخواهد کرد‬
‫که یک انقالب پیرشو در ایران صورت بگیرد‪ .‬ما باید اینجا چشماندازها را در نظر بگیریم و ببینیم چه امکانات و‬
‫چه چشماندازهایی داریم‪ .‬ما طیفهای فاشیست و طیفهای ناسیونالیست داریم‪ ،‬طیفهای فرصتطلبی مانند‬
‫مجاهدین خلق داریم و ما باید از االن به این فکر کنیم که فرداروز در درگیریهایی که بین طیف راست مثلن‬
‫بین سلطنتطلبها و بین مجاهدین خلق به وجود خواهد آمد‪ ،‬باید دارای چه موضعی باشیم‪ .‬ما باید از همین‬
‫االن بهصورت قاطع موضع خودمان را مشخص کنیم‪ .‬من از همهی رفقا میخواهم که بیشرت به این جلسات ادامه‬
‫بدهیم‪ .‬لزومن هم نیاز نیست هر جلسه به یک موضوع پرداخته بشود‪ ،‬اجازه بدهید ما بیشرت با همدیگر و با‬
‫نگرشهای همدیگر آشنا بشویم و بیشرت از همدیگر یاد بگیریم که باعث رشد ما بشود‪ .‬چون حقینت ما جد اندر‬
‫جد مارکسیست نبودهایم‪ .‬در سالهای اخیر مارکسیست شدیم و به این تفکر گرایش پیدا کردیم پس نیاز داریم‬
‫که بیشرت رشد کنیم و بیشرت یاد بگیریم تا بنا به رشایطی که پیش میآید بتوانیم نوع مبارزه را انتخاب کنیم‪ .‬ما‬
‫پیشگویی هم منیکنیم اما مسائل را تحلیل و پیشبینی میکنیم و بنا بر رشایطی که در آن هستیم و خواهیم بود‬
‫نوع مبارزه و نوع اقدام بعدی را مشخص میکنیم‪.‬‬

‫مبارزان خیابان‪ :‬من ابتدا روشن کنم که منظور ما از مرکزگرایی رضورتن مرکز به معنای مکان نیست‪ ،‬مرکزگرایی‬
‫در واقع تفکری است که متاسفانه به موازات پیدایش دولت و روال مترکز قدرت در تاریخ صد سال گذشته میبینیم‬
‫در متام جریانها هم شکل میگیرد‪ .‬اینکه رسانه برای یک قرش خاص باشد‪ ،‬زبان برای یک قرش خاصی باشد تا‬

‫‪27‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫ستمهای دیگری که میشود‪ ،‬به طبیعت یا بهصورت فردی و جمعی حمله و رسکوب میکنند‪ .‬منظور من این‬
‫بود که برای اینکه ما بتوانیم در آینده سازمان مؤثری داشته باشیم الزم است که با متام این تشکلهای موجود‬
‫بتوانیم این مترین را انجام بدهیم که این مرکزگرایی را کم کنیم‪ .‬همهچیز که خیابان نیست‪ ،‬یعنی در عینحالی‬
‫که همهچیز از خیابان رشوع میشود ولی مترین روزمرهای که ما داریم همین مترین کم کردن تفکر مرکزگرایی‬
‫است که به نظر من آفت هر جمعی است‪ .‬یکی دیگر از رفقا در مورد زنان خانهدار صحبت کردند که برای ما‬
‫چه پتانسیلهایی را میتواند فعال کند و به درستی به تعاونی اشاره کردند‪ ،‬ولی پتانسیلهای دیگری هم وجود‬
‫دارد‪ .‬البته من این را مخصوص زنان منیدانم و فکر منیکنم وظیفهی ابدی و ازلی زنان است ولی مثلن رفیقی که‬
‫توان آواز خواندن دارد میتواند به عنوان یک شیوهی مبارزه آن آواز را بیرون بدهد‪ .‬یعنی من معتقد هستم هر‬
‫چه راهکارهای مبارزه را بتوانیم با این تفاوت و پیچیدگی تکثیر بکنیم‪ ،‬روشهای بسیار متفاوت مبارزه را تکثیر‬
‫کنیم شانس موفقیت بیشرتی داریم‪ .‬یعنی بتوانیم از پتانسیلهای کسی هم که در خانه محبوس شده استفاده‬
‫بکنیم‪ ،‬چنانکه زنانی در جنبش ژینا بودند که اینها اجازهی بیرون آمدن نداشتند ولی نام شهدای قیام را گلدوزی‬
‫میکردند و ما اینها را برایشان پخش میکردیم‪ .‬یعنی فعال کردن کسانی که به هر دلیلی چه رسکوب از طرف‬
‫همرس بوده و یا اینکه برای بیرون آمدن وقت ندارند چون از قرش کارگر هستند و باید عدهی زیادی را در خانه‬
‫باید از لحاظ خدمات خانهداری تامین بکند‪ .‬مثلن در مهاباد دیدیم موقع قیام زنانی بودند که آشپزی میکردند‬
‫چون اینها تنها مهارتها و تنها فرصتهایی که برای یادگیری داشتهاند یادگیری آشپزی یا مثلن گلدوزی بوده‬
‫است‪ .‬زمانی که ما در خیابانها و پارکها یا در هرجای دیگری با اینها ارتباط میگیریم باید بدانیم زمانی که‬
‫میگوییم هر کسی بر مبنای عالیق و سالیقی که دارد به معنای این نیست که کسی که عالیق بورژوازی را دارد‬
‫یا میخواهد همرنگ طبقات باال شود را هم باید در نظر بگیریم‪ ،‬نه‪ ،‬منظورم این است که هر کسی عالقههای‬
‫فرهنگی‪ ،‬هرنی و ورزشی خاصی دارد و با توجه به ارتباطی که بین کمیتهها دارد شکل میگیرد‪ ،‬کمیتهها میتوانند‬
‫در این زمینه تقسیم مسئولیت کنند‪ .‬فرض بگیریم کسی اصلن عالقه به فعالیت سیاسی ندارد و میخواهد مثلن‬
‫رقص یاد بگیرد‪ ،‬با توجه به اینکه هر عالقهای در این حکومت به بنبست میخورد ما دقیقن از هامن عالقه‬
‫بهعنوان چیزی برای فعال کردن این پتانسیل میتوانیم استفاده کنیم‪ .‬چون دیکتاتوری بیشرتین کاری که در آن در‬
‫طول این سالها موفق بوده بسنت امکانهای رشد هر انسان و هر عالقهای که داشته‪ ،‬بوده است‪ .‬شاید بگوییم‬
‫که این کمی فردی است ولی این شکلی نیست مثلن بخشی از نوجوانان را ما به داستاننویسان یا موزیسینها‬
‫وصل کردیم‪ ،‬رفقایی هم بودند که میگفتند شام اینها را در ستیز با ساختار قرار منیدهید در صورتی که زمانی‬

‫‪28‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫که این روی عالقهی خودش دست گذاشته باشد به مرور زمان متوجه میشود که حکومت مانعی برای رسیدن‬
‫او به عالقهاش است‪ .‬چنانکه در خیابان هم دیدیم گروههای مختلفی به خیابان آمده بودند‪ ،‬از مدلها تا‬
‫داستاننویسها و متام گروهها‪ ،‬این جنبش دستاورد عمدهای که داشت این بود که متکرث بود‪ ،‬ما از هر گروهی‬
‫اینجا دیدیم و این خیلی به ما توان میدهد برای اینکه ما بتوانیم یک سازماندهی کوچکی انجام بدهیم تا بتوانیم‬
‫به آن سازمان کالن برسیم‪ .‬فقط و فقط ما میتوانیم روی پتانسیلهای عمومیای که وجود داشتند دست بگذاریم‬
‫و اینکه این پتانسیلها را چطور تقویت کنیم‪ .‬حتی در جایی که میبینیم امکانش نیست‪ ،‬یعنی درها همه بسته‬
‫هستند‪ ،‬باز هم آنجا تالش کنیم روزنهای ایجاد شود که ما بتوانیم از آن استفاده کنیم‪ .‬یا منونهی دانشآموزان‬
‫انقالبیای که هر کدام از آنها میتوانند در مسیر خاص استعدادی که دارند به انقالب و پیشربد انقالب کمک کنند‪.‬‬
‫ما فقط منیخواهیم شعارنویسی کنیم یا در خیابان داد بزنیم‪ .‬این را خیلیها میتوانند انجام بدهند‪ ،‬مهم این‬
‫است که راهکارهای جمعی و فردی را تقویت کنیم‪ .‬درست است که زمان میبرد و شاید کمی خستهکننده باشد‬
‫ولی پاسخ اینها را نهاینت در خیابان به خوبی خواهیم دید‪.‬‬

‫هسته جوانان انقالبی زاهدان‪ :‬وقتی صحبت بر رس آلرتناتیو است و اینکه چه آلرتناتیوی میتواند وجود‬
‫داشته باشد باید بگوییم متام گروههای چپ‪ ،‬از گذاشته تا به حال بر رس ادارهی شورایی بحث دارند‪ .‬خب ادارهی‬
‫شورایی چطور باید باشد؟ اولن این را باید بگوییم که ادارهی شورایی را چه کسانی میخواهند انجام بدهند‪.‬‬
‫ادارهی شورایی یعنی اینکه در متام بخشهای یک جامعه شوراها تصمیمگیرنده و ادارهکنندهی آن جامعه باشند‪.‬‬
‫بنابراین وقتی در این مورد حرف میزنیم که این شوراها را چه کسانی تشکیل میدهند باز برمیگردیم به نقطهی‬
‫تشکلیابی و سازماندهی‪ .‬ما تا به این نقطه نرسیم و سازماندهی انجام ندهیم منیتوانیم به آلرتناتیو خودمان‪ ،‬که‬
‫آلرتناتیو چپ و ادارهی شورایی است برسیم‪ .‬همهجا صحبت میشود که باید سازماندهی کنیم اما هیچوقت گفته‬
‫منیشود که چطور این کار را میشود انجام داد و آموزش الزم در این خصوص داده نشده است‪ .‬پس مسئلهی‬
‫اصلی در مورد تشکلیابی این است که چطور و به چه شکل این کار را انجام بدهیم‪ .‬ما راجع به الیههای فعالیت‬
‫متشکل حرف زدیم‪ ،‬اینکه برخی از این الیهها باید متامن مخفی باشد‪ ،‬برخی نیمهعلنی و برخی علنی باشد‪ ،‬اما‬
‫چه شکلی باید به این برسیم‪ ،‬هیچوقت راجع به این صحبت نکردیم‪.‬‬

‫کمیته جواد نظری فتحآبادی‪ :‬من میخواستم در این خصوص صحبت کنم که ما میتوانیم یک جمعبندیهایی‬

‫‪29‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫از بحثهایامن داشته باشیم‪ .‬من هم مثل رفقای گیالن فکر میکنم که در این جلسه به دلیل اینکه جنس پرسشها‬
‫پراتیکتر است‪ ،‬نزدیکی بیشرتی هم بین ما حاصل شده‪ ،‬بنابراین فکر میکنم بهرت است نگاهی بکنیم به اینکه‬
‫به نظر میرسد در چه خط و خطوطی مخرج مشرتکی بین ما وجود دارد‪ .‬من فکر میکنم ما در خصوص باور‬
‫داشنت به وجود چهار ستم و یک آلرتناتیو با همدیگر تا اندازهای مشرتک هستیم‪ .‬باور داشنت به ستم طبقاتی‪ ،‬ستم‬
‫جنسیتی‪ ،‬ستم ملی و ستم زیستمحیطی در کنار باور داشنت به آلرتناتیو ادارهی شورایی‪ .‬البته بحثهایی هم‬
‫کردیم در خصوص پیچیدگی مسئلهی تحلیل طبقاتی یا در مورد ادارهی شورایی که همین االن رفقای زاهدان مطرح‬
‫کردند‪ ،‬اینها کارهایی است که باید همت بگامریم و در جریان گفتگوهای آتی هرچه بیشرت داللتهای معنایی‬
‫مد نظر خودمان را از این چهار ستم و این آلرتناتیو روشن بکنیم‪ .‬از سوی دیگر به نظر میرسد که متفقالقول اکرث‬
‫رفقا براین باور هستند که رضورت دارد ما بتوانیم ارتباطات محلی نفر به نفر بگیریم به میانجی کنشهایی مثل‬
‫صندوقسازی‪ ،‬حلقههای مطالعاتی‪ ،‬سوادآموزی و بسیاری دیگر از این جنس فعالیتها که سابقهی زیادی هم‬
‫در جنبش چپ ایران دارد و از طریق آن بعضن کادرسازیهای بسیار خوبی اتفاق افتاده و میافتد‪ .‬نکتهی دیگر‬
‫این است که همه ما باور داریم رضورت دارد به سمت کار تشکیالتی گسرتدهتر حرکت کنیم‪ ،‬به سمت خلق یک‬
‫سازمان گسرتدهتر ماحصل گره خوردن این هستهها و کمیتهها با همدیگر حرکت کنیم‪ ،‬به نظر من این موضوعی‬
‫می‪.‬تواند باشد که برای جلسهی آینده در مورد ابعاد و وجوه آن بیشرت صحبت بکنیم البته که در جریان این‬
‫گفتگوها نکتههایی را مطرح میکنیم اما رضورت دارد در مورد داللتهای معنایی مد نظرمان از کار مخفی بیشرت‬
‫با هم صحبت بکنیم‪ .‬همین نکاتی که رفقای دیگر هم گفتند مثل اینکه چه نوع از فعالیتهایی را کدام دسته‬
‫از رفقا علنی در پیش بگیرند‪ ،‬کدام دسته از فعالیتها باید نیمهعلنی باشد و کدام دسته را باید مخفی پیش بربیم‬
‫و یا اکتهایی را با هم مترین بکنیم و ببینیم در عرصهی کار عملی چطور میتوانیم هرچه بیشرت با همدیگر گره‬
‫بخوریم‪ .‬نکتهی دیگری که در مورد آن میتوانیم با هم بیشرت صحبت بکنیم این است که چطور بتوانیم در عرصهی‬
‫کار تئوریک انقالبی‪ ،‬در بطن این رشایطی که متاثر از قیام است‪ ،‬حضور پررنگتری داشته باشیم و بتوانیم معنای‬
‫تئوری انقالبی را در کنار عمل انقالبی برای نیروهایی که تشنه هستند هرچه بیشرت مطرح بکنیم‪ .‬در این فضا به‬
‫جمعبندیهای جدیدی حول همین مسائل مربوط به چهار ستم و ایدهی آلرتناتیو احتیاج است و ما که در داخل‬
‫هستیم و در دل این قیامها و در بسرت همین خطرها داریم فعالیت سیاسی میکنیم هستیم که باید بتوانیم این‬
‫جمعبندیها را بهدست بدهیم و این جزوهها را تدوین کنیم‪ .‬گفتگوهای درونی بکنیم و این گفتگوهای درونی‬
‫را تبدیل بکنیم به خروجیهای مکتوب تاثیرگذار برای نیروهای متعددی که تشنه هستند‪ .‬من قبلن اشاره کردم به‬

‫‪30‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫اینکه متونی در تاریخ جنبش کمونیستی بودند که فرم و جنس جمعبندی داشتند‪ ،‬ما باید به این سمت حرکت‬
‫کنیم و مطمنئ باشیم اگر به این سمت حرکت کنیم حتمن خیل نیروهای عالقمند و مستعد هستند که احتاملن‬
‫به سمت ما بیایند و کشیده بشوند‪ .‬هامنطور که ما به میانجی رفقای منجنیق همدیگر را پیدا کردیم و داریم با‬
‫هم گفتگوهایی را ترتیب میدهیم‪ ،‬به همین قیاس فکر بکنید اگر ما بتوانیم با دست به دست هم دادن متونی‬
‫تاثیرگذار و تحلیلی را در ارتباط با رشایط کنونی منترش بکنیم چه اقبالهایی به طرف ما میآید و اگر فرصت این‬
‫را داشته باشیم این متون را به زبانهای عربی و انگلیسی ترجمه کنیم به این واسطه چه ارتباطات منطقهای و‬
‫بیناملللیای خواهیم گرفت و از این نظر دارای وزن سیاسیای میشویم که بتوانیم در آیندهی مناسبات انقالبی‬
‫نقشآفرینی بکنیم‪.‬‬

‫کمیته انقالبی گیالن‪ :‬من میخواستم چند نکته را در مورد چشمانداز و چند نکته را در مورد بحثهایی که‬
‫صورت گرفت مطرح کنم‪ .‬یک نکته در مورد چشماندازی که در پیش روی ما است اگر جنبش کارگری رشد کند‪ ،‬که‬
‫البته ما شاهد رشد جنبش کارگری هم هستیم‪ ،‬در اینصورت تلفیق جنبش عمومی اعرتاضیای که وجود داشت با‬
‫این جنبش کارگری میتواند چشماندازهای وسیعی را در مقابل جنبش بگشاید و مسئلهی آزادیهای فردی را به‬
‫آزادیهای اجتامعی ارتقا بدهد‪ ،‬چون جنبش کارگری با خودش مطالبات اجتامعی را میآورد و خواهان آزادیهای‬
‫اجتامعی مثل تشکلیابی‪ ،‬حق اعتصاب و غیره است‪ .‬در مورد امکاناتی که پیش روی ما است‪ ،‬البته دوستان همه‬
‫اشاره کردند‪ ،‬مسئلهی صندوقها‪ ،‬یا دقیقتر صندوقهای اعتصاب و دیگر اشکال اتحاد عمل روی موضوعهای‬
‫مشرتک را میتوان در دستور کار گذاشت‪ .‬امکان دارد همهی کمیتهها بر رس همه مسائل و جزئیات توافق نظر‬
‫نداشته باشند ولی بر رس بعضی مسائل‪ ،‬که یک منونهاش مسئلهی اعدام است‪ ،‬میتوانند اتحاد عمل داشته باشند‪.‬‬
‫بهطور خالصه تاکید بیشرت به همچین وجه اشرتاکهایی‪ ،‬ایجاد کمپینهای مشرتکی روی همچین مواردی و ارتباط‬
‫مناطق مختلف با هم‪ ،‬ایجاد کمیتههای پشتیبانی در این فرصت تنفسی که دوستامن به آن اشاره کرد و حامیت‬
‫از جنبشی که ما پیشبینی میکنیم دوباره در سطح وسیعتری به راه خواهد افتاد‪ .‬یک نکتهی دیگر هم اینکه‬
‫معنای تلفیق کار علنی و مخفی تقسیم افراد به افراد علنی و نیمهعلنی و مخفی نیست‪ .‬البته حتمن رفقا هم‬
‫منظورشان این نبود‪ ،‬بلکه منظور ایجاد روابطی در سطوح مختلف است‪ .‬یعنی افراد میتوانند در صورت لزوم‬
‫در هر سه نوع رابطه حضور داشته باشند‪ .‬در جایی فعالیت علنی داشته باشند‪ ،‬جایی نیمهعلنی و در جای دیگر‬
‫مخفی‪ .‬بیشرت تاکید روی رابطه است تا افراد‪ .‬یک نکتهی دیگر هم‪ ،‬که البته در نشست بعد بیشرت به آن خواهیم‬

‫‪31‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬
‫پرداخت‪ ،‬در رابطه با چشماندازهایی که در پیش روست و آلرتناتیوهایی که مطرح است‪ ،‬هامنطور که رفقا گفتند‬
‫واقعیت این است که احتامل دارد آلرتناتیو راست به قدرت برسد‪ .‬منتها مسئله صفر و یک نیست‪ ،‬بلکه هر تالشی‬
‫موقعیت کارگران‪ ،‬زحمتکشان و عموم مردم را بهرت میکند یعنی حتی اگر این چشمانداز وجود نداشته باشد که‬
‫قدرت سیاسی بهدست مردم و زحمتکشان بیفتد‪ ،‬همهی این تالشها‪ ،‬چه تالشهای تئوریک و چه تالشهایی برای‬
‫سازماندهی‪ ،‬مطمئنن جایگاه مردم و زحمتکشان را برای گامهای بعدی‪ ،‬حتا اگر قدرت سیاسی به دست راست‬
‫بیفتد‪ ،‬محکمتر خواهد کرد‪.‬‬

‫منجنیق‪ :‬من خیلی کوتاه در ادامهی صحبت رفقای کمیتهی جواد نظری فتحآبادی که پیشنهاد دادند در جلسهی‬
‫بعد در مورد مسئلهی سازمان صحبت بکنیم بگویم که در محورهایی که مطرح شده مسئلهی سازمان بهطور‬
‫مشخص محور چهارم است که روی مسئلهی سازمان متمرکز میشود ولی در عینحال وقتی که ما پرسشها را‬
‫میخوانیم و به آنها فکر میکنیم میبینیم که در هر کدام از این پرسشها مسئلهی سازمان و مسئلهی تشکیالت‬
‫خودش را به بحثها تحمیل میکند‪ .‬یعنی ما چه در مورد چشماندازهای مبارزات حرف بزنیم و چه در مورد‬
‫رویارویی با خطر قدرتگیری آلرتناتیوهای ارتجاعی و چه در مورد آلرتناتیو ایجابیای که میتواند به قدرت رسیدن‬
‫آلرتناتیوهای ارتجاعی را سد بکند‪ ،‬در هر کدام از اینها با مسئلهی سازماندهی در معنای عام آن یعنی مسئلهی‬
‫مبارزهی سازمانیافته و تشکلیافته روبرو هستیم و اینها به ما اجازه میدهد که بحثامن را تدقیق بکنیم و درک‬
‫خودمان را از مسئلهی سازمانیابی و درکامن را از مسئلهی رضورت سازمان از منظر یکرسی بحثهای انضاممیای‬
‫که با آنها روبرو هستیم تدقیق بکنیم تا در سوال چهارم برای ما تبدیل شود به شکلی از برآیند این بحثهای‬
‫متفاوتی که حول مضامین مشخص شکل گرفته که بعد بتوانیم پای بحث سازمان را روی زمین بگذاریم‪ .‬به همین‬
‫دلیل پیشنهاد من این بود که از منظر تعریف اسرتاتژی به سمت بحث سازمان و به سمت نگاهی که به مسئلهی‬
‫سازمان فراگیرتر داریم حرکت بکنیم چون در عین اینکه در بحثها توافق جمعیای از طرف متام رفقا در مورد‬
‫اصل رضورت سازمانیابی و اصل رضورت حرکت به آن سمت وجود دارد‪ ،‬در عینحال افرتاق نظرها یا زوایای‬
‫مختلفی هم در مورد چگونگی عملی شدن این امر وجود دارد و باید در مورد این زوایای مختلف بحث کرد‪.‬‬

‫تاریخ برگزاری نشست‪ :‬خرداد ‪1402‬‬


‫تاریخ انتشار‪ :‬تیر ‪ | 1402‬نسخهی ورد‬

‫‪32‬‬
‫در راه انقالب‪...‬‬

‫‪33‬‬

You might also like