You are on page 1of 64

‫مقدمه‬

‫براي اداره سالم‪،‬ترقي وپيشرفت دري ك کش ور هيچ راهي جزرع ايت تفکي ک ق واء ‪ ،‬تقس يم ق درت‬
‫وسهم گيري مردم بشکل مستقيم ويا غير مستقيم درتعين سياست کلي کشوروجود ندارد‪.‬منتس کيودا ن اي‬
‫عرصه سياست درست فرموده ‪« :‬قدرت انسان را فا س د ميس ازد‪،‬ق درت مطل ق انس ان را مطلق ا فاس د‬
‫ميسازد‪ ».‬د قيقا منتسکيو بعد ازدرک اين مساله تفکيک قوا را مط رح ک رد وبرخ ورداري م ردم را از‬
‫آزادي کام ل ‪ ،‬س عادت وخوش بختي درپهل وي دوق وه ديگ ر در وج ود ق وه مقنين ه مس تقل‬
‫ميدانست‪،‬تاقوءقانونگذاري بانظارت خود بتواند جلوي خودسري ها وديکتاتوري ها رابگ يرد ‪ .‬سياس ت‬
‫م داران وحق وق دان ان انس ان دوس ت تالش نمودن د ت ا درجهت تثبت حق وق‪ ،‬ت أمين وگس ترش ع دالت‬
‫وبوجود آوردن يک نظام مردم ساالر قواعد وضوابط را وضع نمايند تاضمانتي باشدجهت تأمين حق وق‬
‫مردم ووضع مؤيده در مورد زمام داران طب ق قواع د وض ع ش ده مح دود وزمين ه مش ارکت در تع ديل‬
‫قدرت حاکمه فراهم ساخته شود‪ .‬اينجاست که ضرورت و نياز به ايج اد پارلم ان احس اس ميش ود زي را‬
‫اينها نميستوانندپاسخگو و زمينه سازخواسته ه اي م ردم باش ند‪.‬ام روز کش وري ب ه نظ رنمي رس د ک ه‬
‫داراي قوة قانونگذاري نباشد‪ .‬و بعيد است که مردم درچنين کشوري در مسايل سياسي ش رکت نداش ته‬
‫باشد‪.‬تاريخ شاهد است که در زمان هاي کذشته وجود پارلمان در دولت هاي سابقه ديده شده واگرهم به‬
‫شکل امروزي نبوده حد اقل به شکل شوراهاي فعلي وجود داشته است‪ .‬وجود يک کش ورمرفه ‪،‬مس تقل‬
‫‪،‬آباد ‪،‬امن و مترقي بستگي بيشتر به پارلمان دارد تا به ارگانهاي ديگر دريك کشور‪،‬زيرا هرنوع قانون‬
‫گ ذاري و تص اميم در رابط ه ب ا حک ومت از ط رف ق وة مقنن ه و نماين ده گ ان م ردم گرفت ه ميش ود‪.‬‬
‫کشورهاي که امروز مرفه به نظرميرسند ازبرکت داش تن پارلم ان خ وب وم ردمي ش ان هس تند‪.‬هم ان‬
‫طوريکه سازمان ملل متحد بخاطر جلوگيري از جنگ‪،‬مظالم و رف ع بعض ي مش کالت و اختالف ات در‬
‫سطح جهاني از طرف کشورها بوجود آمد درواقع شبيه پارلمان امروزي در سطح بين المللي را تمثي ل‬
‫ميکند ‪ .‬چنانچه بعد از تآسيس اين سازمان جهاني ‪،‬جنگ و نزاع كاهش يافته وزمين ه آرامش و آس ايش‬
‫نسبي فراهم گرديده‪ .‬به همين گونه پارلمان که متشکل ازنمايندگان هم ه اق وام و اقش ار جامع ه در ي ک‬
‫کشور باشد طبعي است كه در آن کشور به جاي نزاع ـ اختالفات و مش کالت‪ ،‬آرامي ‪ ،‬آس ايش و رف اه‬
‫پديدخواهد آمد و اين خود بيانگر اهميت پارلمان در کشورها ميباشد‪ .‬اما ناگفته نباي د گذاش ت ک ه وج ود‬
‫قوه مقننه در نفس خود نمي تواند باعث خوشبختي و پيشرفت جامعه گردد‪ ،‬بلکه ک ارايي و م وثريت آن‬
‫بيش تر بس تگي ب ه درک ب اال وش عور سياس ي ش هروندان دارد ک ه چگون ه اش خاص را ب ه پارلم ان‬
‫ميفرستند‪،‬و نيزبستگي به نمايندها دارد که چقدر احساس خدمت گ ذاري و تعه د ب ه وظيف ه خ ود دارن د‬
‫‪،‬اگر چنين احساس وجود نداشت‪ ،‬پارلمان نه تنها باعث پيشرفت و تع الي درجامع ه نميگ ردد‪ ،‬بلک ه ب ه‬
‫تضاد هاي سياسي و قومي دامن زده ش ده و جامع ه را درگ ير بحرانه اي ديگ ري ميس ازد‪ .‬ه دف ازين‬
‫تحقيق اين بوده که در اول اصول کلي پارلمان وظايف صالحيت ها و مسووليت ها را بدانيم ودر آينه‬
‫آن نگاه به سير باريخي پارلم ان در افغانس تان داش ته باش يم‪ ،‬له ذا در اين تحقيق ات ابت دا در فص ل اول‬
‫عمومي ات‪ :‬محت وا و تعري ف پارلم ان‪ ،‬س ير ت اريخي پارلم ان‪ ،‬ت رکيب پارلم ان‪،‬کميس يونهاي پارلم ان‬
‫‪.‬درفصل دوم؛ وظايف واختيارات پارلمان‪.‬فص ل س وم؛ اس تقالل پارلم ان‪ ،‬مص ؤنيت پارلم ان وفص ل‬
‫چهارم؛پارلمان درافغانستان ازشوراي دولتي ام ير ح بيب هللا خ ان آغ از الي ش وراي ملي س ال ‪1384‬‬
‫درآخ ر‬ ‫هريک مختصرأ ب ه بررس ي گرفت ه ش ده اس ت ‪.‬‬
‫ازهمه استادان به ويژه از استاد محترم پوهندوي سکندر "سپهر " که باکمال ص بر وش کيبايي م را در‬
‫تهيه ونگارش اين مونوگراف همکاري بيدريغانه فرمودن د ص ميمانه س پاس وامتن ان نم وده از خ داود‬
‫ايم ‪.‬‬ ‫تدعا مينم‬ ‫ان اس‬ ‫راي ش‬ ‫ر عظيم ب‬ ‫ر واج‬ ‫ول عم‬ ‫زرگ ط‬ ‫ب‬
‫باحترام‬

‫‪1‬‬
‫"نوش آذر"مبارزرستاقي‬

‫فصل اول‬

‫عموميا ت‬

‫مبحث اول ــ مفهوم و تعريف پارلمان ‪:‬‬

‫درزمانهاي قديم رژيم هاي ديکتاتوري در ممالک مختلف جهان حکمروائي داشتند که‬
‫تمام قدرت( قواي سه گانه) در وجود يکنفر زمامدار مستبدو خود خواه خالصه ميشد ‪ ،‬اوامر‬
‫و فرمان هاي او حيثيت قانون را به خود ميگرفت‪،‬اماناگفته نبايدگذاشت که با وصف استقرار‬
‫نظام هاي استبدادي و ديکتاتورء در اکثر جوامع شورا هاهي به اشکال مختلف ابتدائي‬
‫موجود بود که از طريق مشوره و تبادله نظر به حل و فصل موضوعات عمده و حياتي‬
‫جامعه شان نظر به اقتضاي زمان بصورت رسمي و غير رسمي مي پرداختند ‪،‬ولي با به‬
‫وجود آمدن نظام هاي تمثيلي آهسته آهسته پارلمان شکل گرفت‪.‬‬
‫دردموکراسي غير مستقيم يا انتخابي ملت نمايندگاني انتخاب مي کند که تشکيل مجالس‬
‫قانونگذاري را مي دهند‪ .‬دراصطالح حقوق اساسي به اين نوع مجالس سياسي پارلمان گفته‬
‫مي شود‪.‬‬
‫از آنجائيکه علوم اجتماعي ازجمله علوم غير مثبته بوده وتابع زمان ومکان ميباشد بنأ در‬
‫رابطه به تعريف واژه هاواصطالحات آن دانشمندان آنقدرهم اتفاق نظر ندارند وهر کدام بنابر‬

‫‪2‬‬
‫جهان بيني ونگرش خاص خود تعريفي را ارائه ميدارند که اين امر به وازه پارلمان هم‬
‫مصداق داردءبنأ ما بمنظور وضاحت بيشتر به چند تعريف از دانشمندان حقوق اساسي‬
‫پيرامون پارلمان اشاره ميکنيم‪:‬‬
‫ـ دكتور لنگرودي ميگويد «پارلمان عبارت است از مجمع يا مجامع رسمي که صالحيت‬
‫‪1‬‬
‫شور واخذ تصميم را داشته باشد ووظيفه اصلي آن تصويب قانون وبودجه است‪».‬‬
‫ـ علي بابائي در کتاب فرهنگ اصظالحات روابط بين الملل پارلمان رامعادل قوه مقننه‬
‫دانسته چنين تعريف مينمايد« مجمعي که در هرکشور براي وضع وتصويب قوانين نظارت‬
‫بر اجراي آنهااز سوي مردم برگزيده ميشود که معموال با راي مستقيمءمخفي وهمگاني مردم‬
‫انتخاب ميگردد در کشور هائيکه به موجب قانون ازاصل تفکيک قوا پيروي ميکند پارلمان‬
‫قوه مقننه را تشکيل ميدهد‪«.‬‬
‫ـ داريوش آشوري پارلمان راسمبول حاکميت ملي دانسته جنين تعريف مينمايد« هيئتي را‬
‫که هر کشور براي وضع وتصويب قوانين ونظارت براجراي آنها ازسوي مردم بر گزيده‬
‫شود پارلمان ميگويند»‬
‫اکنون با توجه به تعريف که از پارلمان نموديم در ميابي که بدون شک عواملي مانند‬
‫ضرورت قانون و تحوالت مستمر زندگي اجتماعي و روابط اجتماعي و نياز هاي فوري ‪،‬‬
‫پيشآمد ها ‪ ،‬سکوت و ابهام قوانين و تعارض قوانين گذشته ‪ ،‬تداوم کار قوه مقننه فلسفه‬
‫وجودي آن را ايجاب مي کند ‪ .‬اين ضرورت ‪ ،‬بدون استثنا در تمامي جوامع بشري‪،‬احساس‬
‫مي شود بنآ نياز به قوه مقننه ارزش و اهميت آن بر کسي پوشيده نيست‪.‬‬
‫حتي در نظام توحيدي اسالم نيز با وجود قوانين جامع و کامل الهي که از وحي سر چشمه‬
‫مي گيرد ‪ ،‬نوعي نهاد قانونگذاري ضروري است ‪ .‬با اين تفاوت که اصول و قواعد کلي‬
‫قانوني از طريق وحي الهي مشخص و تعيين شده و به دليل حاکميت تشريعي خدا اطاعت از‬
‫اين اصول کلي اجتناب ناپذير است‪.‬‬
‫ولي در قلمرو وسيع مباحات واحکام ترخيصيه و نيز موضوعات و کيفيت اجراي احکام‬
‫کلي ‪ ،‬اختيارات وسيعي توأم با مسئوليت به انسان آگاه ومومن تفويض گرديده است‪.‬‬
‫اگر ما به اهداف قانون و قانونگذاري توجه دقيق کنيم ضرورت نهاد قانونگذاري‬
‫بيشتر روشن مي گردد‪ .‬معموًال تبيين حق و تکليف و تأمين عدالت و امنيت رااز اهداف عمده‬
‫قانون و قانونگذاري مي شمارند ‪ ،‬پس وظيفه مهمتر قانون ‪ ،‬راهگشائي و هموار نمودن راه‬
‫رشد و تعالي و تکامل انساني است‪ .‬و به همين دليل است که در شرايط جديد و مراحل نوين‬
‫رشد و تکامل ‪ ،‬احتياج به قانونگذاري بيشتر خود نمائي ميکند‪.‬‬
‫اما يک چيز را با يد ياد آور شد که با مطالعه سوابق و واقعات تاريخي سنت نبوي‬
‫چنين واضح ميگردد که اسالم کدام نظام خاص و معيني را در موضوع شورا وضع و تعيين‬
‫نکرده است و اين عدم تعيين آن دليل احتياط کاري و دور انديشي آن در آينده مسلمانان است‬
‫زيرا تحقق عملي شورا نظر به شرايط زمان و مکان اختالف پيدا مي کند بنابراين تنظيم آنرا‬
‫مطابق محيط و عصر بدوش ملت اسالمي گذاشته است و بدون شک آن راه معقول ‪ ،‬درست‬
‫و سالم در قسمت شورا است‪.‬‬
‫قسميکه گفته شد به طور کلي ‪ ،‬قوه مقننه ‪ ،‬نهادي است که قواعد کلي و الزم االجرا‬
‫را وضع مي کند ‪ .‬در آثار نويسندگان کالسيک‪ ،‬مانند جان الک و منتسکيو که از نخستين‬
‫مطرح کنندگان اصل تفکيک قوا ومستقل بودن قوه مقنينه هستند‪ ،‬تعريف دقيق و جامعي رااز‬

‫ـ دکتر محمدجعفر لنگرودي ‪.‬ترمينو ذوزي حقوق ‪ ،‬چاپ ششم ( تهران ‪ )13729‬ص‪.125‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪3‬‬
‫قوه مقننه به دست نداده اند‪ ،‬بلکه بر وظيفه تقنيني و نظارتي آن بيشتر تکيه شده است ‪ .‬يعني‬
‫امر قانونگذاري ونظارت را به عهده قوه مقننه نهاده اند‪.‬‬
‫‪ 1‬ـ سير تاريخي پارلمان‪:‬‬
‫از يونان باستان با ظهور سيستم هاي نمايندگي ‪ ،‬تحقق حکومت هاي مردمي در قالب‬
‫مفکوره ها و ايده ال هاي دموکراتيک مطرح وعرضه شده است ‪ .‬بدين ترتيب پارلمانتاريسم‬
‫در کشوري به ظهور رسيده که دموکراسي و فرهنگ دموکراتيک به تدريج در آن به نضج و‬
‫پختگي رسيده و موجب تکوين ‪ ،‬دوام و ثبات آن گرديد‪ .‬يعني نخستين كشوري كه به سازمان‬
‫دموکراسي و نهادهاي‬ ‫بندي پارلمان به سبك امروزي كلمه دست زد‪ ،‬انگلستان بود‪.‬‬
‫دموکراتيک در انگلستان قدامت تاريخي داشته ( پس از جوامع باستاني يونان و روم ) اين‬
‫کشور فرهنگ دموکراسي را از دير زماني به تجربه گرفته است ‪ .‬آشنايي با دموکراسي و‬
‫نهادهاي دموکراتيک و انکشاف فرهنگ سياسي در انگلستان موجب رفتار سياسي و‬
‫بخصوص نظام سياسي سازگار با همين فرهنگ و تاريخ گرديد‪.‬‬
‫در قرون وسطي انگلستان داراي نظام فيودالي بود ولي آهسته آهسته اين نظام جاي‬
‫خود را به سلطنت محدود داد که در نهايت شکل پارلماني را بخود گرفت ‪.‬در دوره نظام‬
‫فيودالي شاه نسبت به ساير فيوداالن قدرت بيشتر داشت که اين قدرت اش سرچشمه ضعف‬
‫بعدي او و شکل گيري پارلمان شد‪.‬‬
‫سابقه تاريخي مجلس اين است كه پادشاهان‪ ،‬هئيتهاي مشاوري از ميان خردمندان‪،‬‬
‫دانايان و دارنده گان درجات نظامي پيرامون خود داشتند كه مورد اعتماد بودند و درمسايل‬
‫مهم براي اظهارنظر به آنان رجوع ميكردند‪ ،‬خدمات آنان بي پاداش نبود‪ ،‬چنانكه زمينهاي‬
‫وسيع به هريك از آنان به اجاره واگذار ميشد‪ .‬اينان به نوبه خود زمينها را به دهقانان اجاره‬
‫ميدادند‪ ،‬آنان را فيودالان يا الردان ( مالکين زمين) ميخواندند‪ .‬تكليف عمده اين معتمدان اين‬
‫بود‪ ،‬كه هنگام ضرورت سپاه و سرباز براي پادشاه تدارك كنند‪ ،‬به منظور دوام اين نظام‬
‫تعيين شده بود كه پس از درگذشت هريك از آنان زمين به بزرگترين فرزند ذكور وي منتقل‬
‫گردد‪.‬‬
‫در قرن سيزدهم ميالدي در انگلستان‪ ،‬اين معتمدان پادشاه خواهان نقشي عمده تر در‬
‫ادارة امور كشور شدند و پادشاه را ناگزير ساختند تا به امضاء منشور کبير درسال ‪1215‬‬
‫تن در دهد‪ .‬آنگاه شوراي دايمي به نام مجلس الردها تشكيل دادند‪ ،‬كه سران معتمدان مزبور‬
‫مادام العمر در آن عضويت داشتند و همانگونه‪ ،‬كه در نظام فيودالي مرسوم بود‪ ،‬اين مقام به‬
‫ميراث به فرزند بزرگ آنان ميرسيد‪.‬‬
‫آن عده از معتمدان پادشاه كه عضويت در مجلس الردها نصيب شان نشد و به ويژه‬
‫آنها ييكه از پايتخت دور و به ادارة امور امالك خود سرگرم بودند‪ ،‬نماينده گان به آن مجلس‬
‫اعزام داشتند تا از جريان كار و مذاكرات مجلس با خبر شوند در سال ‪1265‬م يكي از نجبا‬
‫بنام سايمون ديموند فورد به سازماندهي اين نماينده گان پرداخت و مجلسي از آنان تشكيل‬
‫داد‪ ،‬كه جلسات آن جدا از جلسات مجلس الردها منعقد و مجلس عوام ناميده ميشد‪ .‬اين مجلس‬
‫كه به امور مربوط به حرفه اعضاي خود رسيده گي ميكرد اجازه و اختيار نداشت با مجلس‬
‫الردها يا اعضاي آن يا با پادشاه رسمًا تماس داشته باشد براي اين منظور شخصي را از‬
‫ميان خود انتخاب كردند كه سخن گوي آنان بود‪ .‬و تا امروز نيز رئيس مجلس عوام را‬
‫سخنگوي مجلس ميخوانند وظيفه اش اعالم نظر رسمي مجلس عوام به مجلس الردها و‬
‫حکومت است‪ ،‬درحال حاضر‪ ،‬كه جلسات مجلس عوام با حضور وزراء منعقد ميشود‬
‫اعضاي مجلس نظر خود را بازهم به طور غير رسمي به آگاهي حکومت ميرسانند به‬

‫‪4‬‬
‫هرحال از قرن چهاردهم به بعد صورت جلسات و مصوبات پارلمان با موافقت پادشاه دو‬
‫مجلس تشكيل شد‪.‬‬
‫‪1‬ـ مجلس الردان مركب از نماينده گان شوراي كبير‪ ،‬روحانيون سطح عالي‪ ،‬و اشراف و‬
‫ردة باال‪.‬‬
‫‪2‬ـ مجلس عوام مركب از نماينده گان بورژوازي‪ ،‬تجاران‪ ،‬صاحبان حرفه دستي و پيشه‬
‫وران‪.‬‬
‫در سال ‪ 1343‬م مجلس عوام در سالن رنگين كاخ وسيت منيستر و مجلس الردان درسالن‬
‫سفيد آن تشكيل جلسه دادند در اين ايام مجلس عوام داراي اختيارات كمي بوده و در مرتبه‬
‫پايينتري از مجلس الردان قرار داشت‪.‬‬
‫درسال ‪ 1832‬به موجب اصالحيه اي اقتدار مجلس عوام افزايش يافت و براهميت آن‬
‫افزوده شد و تا جايي پيشرفت كه با مجلس الردان به گونه يي هم سطح عمل كرد اما تحول‬
‫بازهم ادامه يافت‪ .‬اشراف و صاحبان امتياز‪ ،‬كه زنگهاي خطر را به صدا درآمده ميديدند‬
‫بيش از آنكه امتيازات شان به زور يا با انقالب از ايشان گرفته شود به انتقال اختيارات خود‬
‫به نماينده گان مردم تن در دادند‪.‬‬
‫با اين تدبير مجلس الردان توانست موجوديت خود را حفظ كند و به صورت يكي از‬
‫نهادهاي كم اقتدار ولي مؤثر در سياست اين كشور باقي بماند‪.‬‬
‫با اصالحات قانوني سالهاي ‪ 1911‬و ‪ 1949‬برابري دو مجلس چه از لحاظ‬
‫قانونگذاري و چه سياسي رسمًا خاتمه يافت‪ .‬و مجلس عوام‪ ،‬كه انتخابي و مبتني برآرأ عموم‬
‫مردم انگليس بود به كسب مقام درجه اول نايل شد و مجلس الردان ضمن حفظ تركيب سنتي‬
‫به عنوان ركن تفكر و مشورت و با اختيارات بسيار محدود در چهارچوبه پارلمان انگليس‬
‫باقي ماند‪.‬‬
‫درموردتاريخچه پارلمان نظريه ديگري هم وجود دارد و نشان مي دهد که‬
‫دردوران طوالني حياتي فيوداليزم که باعث پيد ايش تاسيسات قضايي‪ ،‬اداري اجرائي‪،‬‬
‫اقتصادي واجتماعي شد‪ ،‬دراثر سعي وتالش هاي نورمان ها‪ ،‬مجمع ايجاد شدکه بعدها عنوان‬
‫پارلمان را بخود گرفت‪ .‬درواقع وجود محاکم قضايي درانگليس را مي توان دليل عمده ايجاد‬
‫پارلمان درانگليس دانست‪ ،‬بگونه که محاکم قضايي اول از طرف پادشاه انگليس اجازه يافتند‬
‫باتوجه به مقتضيات‪ ،‬حکام فيودال را احضار‪ ،‬ودرصورت مقصر بودن محاکمه نمايند‪ .‬دوم آن‬
‫که ملزم به دريافت حکم قطعي ازطرف پادشاه باشند وسوم هرگونه حکمي اعم ازحکم اعدام‪،‬‬
‫حبس‪ ،‬توقيف وتبرئه بنام پادشاه صادرشودکه البته احضار نجبا وفيودال ها به محاکم قضاي‬
‫ونيز دريافت حکم بنام پادشاه کارعملي وممکن بوده‪ ،‬ولي درمنطقه اي که قدرت فيودال ها‬
‫کمترازپادشاه نبودوامکان دسترسي به پادشاه هم کمتربود‪ ،‬مسئله تشکيل جلسات نمايند گان شاه‬
‫ياقضات منطقه مطرح شد که به اين جلسات اصطالحًا پارلمان مي گفتند‪ .‬بعدها درعصر‬
‫هانري سوم ناراضيان ازحکومت شاه بسرکردگي "سامون مان فرت آلماني االصل رئيس‬
‫يکي ازکارخانه هاي کشتي سازي شمالي انگليس محاکم قضايي شاه را بي اعتبار خواند‬
‫ودرسال ‪ 1265‬مجلس ازميان نمايندگان مردم عوام درشهرها وروستاها ونيز نجبا وروحانيون‬
‫درمرکز واليات وشهرهاي بزرگ تشکيل داد که اين مجلس اولين پارلمان مشروع وقانوني‬
‫انگليس لقب گرفت‪ .‬سي سال بعد درسال ‪ 1295‬ميالدي پارلمان ديگري ازنمايندگان طبقات‬
‫مختلف مردم بصورت دعوت تشکيل شد که کليه نمايندگان آن مجلس به وضع قوانين مالياتي‬
‫ازطرف شاه ودربار اعتراض کردند ودرنتيجه درسال ‪ 1327‬ميالدي نمايند گان پارلمان‬
‫ادوارد دوم را ازپادشاهي برکنار وادوارد سوم را به جاي وي برگزيدند وباالخره طي‬

‫‪5‬‬
‫مبارزات گسترده وطوالني نمايندگان انگليس توانستند پارلمان ‪ 9‬ساله انگليس را پس ازدوازده‬
‫سال تعطيلي طي فاصله سال هاي ‪1640‬و‪ 1649‬تاسيس کنند که اين مجلس بالفاصله حق‬
‫انحالل پارلمان را ازشاه گرفت‪.‬‬
‫ودرساير کشورهاي اروپايي‪ ،‬پارلمان ها بهمان شکل محاکم قضايي انگليس ازقرن‬
‫هفدهم شروع بکار کردند واصل تفکيک قوا سه گانه (مقننه‪ ،‬قضائيه‪ ،‬مجريه )مطرح گرديد‪.‬بنأ‬
‫مردم آرام آرام دريافتند که اساسًا حضور نمايندگان شاهان درجلسات محاکم ضرورت نبوده‬
‫وباالخره آن هارا کنارگذاشتندطوريکه پس ازانقالب ‪ 1793‬فرانسه احکام محاکم ديگر حتي‬
‫بنام پادشاه هم صادرنشد وشرکت مستقيم نمايندگان اقشار مختلف مرد م درپارلمان ها آنرا ا‬
‫زشکل قضايي خارج وبشکل رکن تقنيني درآورد‪.1‬‬
‫خالصه اينکه پارلمان بار اول در انگلستان شکل گرفته وساير کشور هااز آن تقليد نموده‬
‫اند که در بحث ترکيب پارلمان به وضاحت بيشتر آن ميپردازيم ‪.‬‬

‫‪ 2‬ـ ترکيب پارلمان‪:‬‬


‫يكي از موضوعات مهم درمورد پارلمان ترکيب آن بوده است‪ .‬از آغاز نهضت قانون‬
‫اساسي يكي از مسايل بحث برانگيزي بين صاحبنظران‪ ،‬قانون نويسان و مجالس مؤسسان‬
‫وجود داشته و هنوز نيز در باب آن قلم فرسائيها ميشود اين است ‪ ،‬كه آيا پارلمان از يك‬
‫مجلس تشكيل شود يا از دو مجلس‪ ،‬تضاد بين هواداران نظام دو مجلسي و طرفداران يك‬
‫مجلسي ظاهرًا زير نقاب استدالل هاي حقوقي ولي باطنًا به علل سياسي بروز كرده است‪.‬‬
‫قوة مقننه كشورها برحسب حقوق اساسي بنابرداليلي از يك مجلس يا دو مجلس‬
‫تشكيل ميگردد مجلس اول بنام مجلس شوراي ملي‪ ،‬مجلس مبعوثان‪ ،‬مجلس عوام‪ ،‬مجلس‬
‫نماينده گان‪،‬مجلس اتحاد درکشور ما ولسي جرگه خوانده ميشود اين مجلس به دليل بسته گي‬
‫بيشتر با مردم از اهميت زيادتري برخوردار است‪ .‬مجلس دوم‪ ،‬كه به نام مجلس سنا‪ ،‬مجلس‬
‫اقوام‪ ،‬مجلس دول‪ ،‬مجلس اعيان ‪ ،‬مشرانوجرگه عنوان ميگردد‪ .‬ريشه هردو مجلس را به‬
‫حقوق اساسي غيرمدون انگليس پيوند ميزنند و از سوابق تاريخي اين كشور‪ ،‬كه در اين مورد‬
‫به حدود هزار سال قبل ميرسد‪ ،‬مثال مي آورند‪ .‬امروز هم قوةمقننه يك مجلسه و هم قوه‬
‫مقننه دو مجلسي وجود دارد‪.‬‬
‫طوريکه گفته شد مجادله در مورد ترکيب پارلمان موضوعي تازه نيست بلکه از‬
‫آغاز سير جوامع به سوي قانون اساسي مدون ‪ ،‬پيرامون شمار مجالس مقننه ‪ ،‬مبارزه هاي‬
‫سياسي عمده اي در گرفته است‪ .‬اين تضاد ها ‪ ،‬گاهي زير نقاب استدالل هاي حقوقي و‬
‫زماني با چهره آشکار سياسي بروز کرده اند‪ .‬نامداراني مانند منتسکيو ‪ ،‬هاميلتون ‪ ،‬اسمن ‪،‬‬
‫ديسه ‪ ،‬دوگي و هم چنين بيشتر حقوق دانان و دانشمندان علم سياست ‪ ،‬فصول عمده اي از‬
‫تتبعات خود را به اين موضوع اختصاص داده اند‪ .‬عده اي از شيوه يک مجلسي و گروهي‬
‫از شيوه دو مجلسي طرفداري نموده اند‪.‬‬
‫در سابق در برخي کشور ها مانند فرانسه و اسپانيا شيوه چند مجلسي نيز وجود‬
‫داشت ولي اين نظام ‪ ،‬از جهت آنکه قوه قانونگذاري را تضعيف مي کند طرفدار زيادي‬
‫ندارد‪ .‬چنانکه به موجب قانون اساسي ‪ 1799‬فرانسه که بدنبال کودتاي ناپليون تهيه و‬
‫تصويب گرديد ‪ .‬قوه مقننه مرکب از چهار مجلس به نام شوراي دولتي ‪ ،‬تربيونا ‪ ،‬هيأت‬

‫‪? 1‬‬
‫دکترشمس الدين فرهيخته‪ ،‬فرهنگ فرهيخته ـ چاپ يکم(اتشارات زرينء ‪)1377‬ص‪. 214‬‬

‫‪6‬‬
‫قانونگذاري و مجلس سنا بود که هر کدام به ترتيب يکي از مراحل قانونگذاري يعني تهيه ‪،‬‬
‫پيشنهاد ‪ ،‬شور و تصويب قانون را به عهده داشتند‪.‬‬
‫درمورد اينکه پارلمان از يک مجلس باشد و يا از دومجلس نظريات متعددي وجود دارد‬
‫که اينک مختصرًا نظريات طرفداران پارلمان يک مجلسه و دومجلسه را مطالعه مي نمائيم‪:‬‬

‫‪3‬ـ داليل طرفداران نظام يك مجلسي‪:‬‬


‫طرفداران نظام يك مجلسي‪ ،‬كه در عين حال از مخالفين تشكيل پارلمان با دو مجلس‬
‫هم هستند‪ ،‬چنين استدالل ميكنند ‪.‬‬
‫اوًال‪ :‬پارلمان بايد مظهر ارادة ملي باشد‪ .‬مجلسي كه از اشراف و اعيان و نخبگان شكل‬
‫يابد مظهر ارادة ملي نيست و اگر در خصوص يك اليحه يا طرح هر دو مجلس موافق باشند‪،‬‬
‫اين امر نشان ميدهد‪ ،‬كه اگر يك مجلس هم بود‪ ،‬كفايت ميكرد و مجلس دوم اضافي است‪ .‬اگر‬
‫برعكس مجلس اول موافق و مجلس ديگر مخالف باشد معلوم ميگردد‪ ،‬يكي از دو مجلس‬
‫نظرش با اراده ملت تطبيق دارد و ديگر مخالف ارادة ملت است‪ .‬و لذا مجلس مخالف ارادة‬
‫ملي بايد منحل گردد‪.‬‬
‫ثانيًا‪ :‬وجود دو مجلس از سرعت قانونگذاري ميكاهد و امري قانون گذاري را به سستي و‬
‫تأخير و تعلل ميكشاند‪ .‬امروزه مجالس دوم اساسًا برمبناي انتخابات و با شيوه هاي دموكراسي‬
‫برگزيده ميشوند‪ ،‬لذا ماهيت و سطح مجلس دوم روز به روز با مجلس اول شباهت بيشتري‬
‫ميابد پس ديگر قبول يك ركن اضافي براي پارلمان كاري عبث و مستلزم هزينه و ائتالف‬
‫وقت خواهد بود‪ .‬آنها اضافه مينمايند كه طبع كارهاي پارلماني كه اساسًا موقوف به تفكر و‬
‫انديشه است خود به خود موجبات كندي درحصول نتيجه خواهد بود‪ .‬گاهي تصويب يك قانون‬
‫ماهها به طول مي انجامد در حالي كه افکارعمومي مردم تشنه نتيجه و اقدامات اجرايي‬
‫ميباشند‪ .‬وجود تشريفات‪ ،‬ارجاع به كميسيون‪ ،‬تصويب ماده به ماده در جلسه علني‪ ،‬مباحثات‬
‫دور و دراز پارلماني خود مايه بسياري از كم سرعتي هاست حال اگر به اين مجلس يك‬
‫مجلس ديگري نيز عالوه شود‪ .‬تازه پس از تصويب قانون در يك مجلس همان تشريفات و‬
‫مراحل در مجلس ديگر از سرگرفته شود‪ ،‬كه اين خود بركندي امور پارلمان مي افزايد و‬
‫موجب از دست رفتن فرصتها ميشود‪.‬‬
‫ثالثًا ‪ :‬مجلس عالي معموًال از عناصر محافظه کار و ارتجاعي تشکيل مي شود‪ .‬اينان‬
‫بلحاظ روحيه و سن مانع اصالحات مي گردند‪.‬‬
‫رابعا ً‪ :‬بنجامين فرانکلين پارلمان با دو مجلس را به عرابه اي تشبيه مي کند که در دو‬
‫جهت آن يک اسب بسته باشند ‪ .‬هريک از اين دو اسب عرابه را به سمت خود مي کشاند و‬
‫قدرت و توان يکديگر را خنثي مي نمايند‪ .‬وجود دو مجلس هم بلحاظ اختالف و نفاقي که در‬
‫‪1‬‬
‫عمل پيش مي آيد قدرت قانونگذاري را فلج مي نمايد‪.‬‬

‫‪ -4‬داليل طرفداران تشكيل پارلمان با دو مجلس‬


‫قبل از همه بايد گفت‪ ،‬كه رويارويي موافقان و مخالفان نظام دومجلسي در روزگارما با‬
‫استدالل هاي علماي كالسيك و متفكران قرن هجدهم تفاوتهاي فراواني يافته است‪ ،‬ديگر‬
‫امروز شركت طبقات خاص ممتاز با برگزيده گان جامعه در مجلس دوم به سبكي منتسكيو‬
‫متذكرآن بو‪ ،‬وجاهت خود را از دست داده مباحثه و تعارض برمحور ديگري قراردارد‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫دکتر سيد جالل الدين مدني ‪ ،‬کليات حقوق اساسي جاپ دوم(تهران‪) 1380‬ص‪.135‬‬

‫‪7‬‬
‫از جمله طرفداران جدي تركيب پارلمان از دو مجلس مؤلفين مشهوري چون‬
‫منتسكيو‪ ،‬دولولم و وينتر هستند‪.‬‬
‫پروفيسور وينترآلماني دركتاب خود بنام «مجلس عالي درآلمان»‪ ،‬استدالل ميكند‪:‬‬
‫مجلس عالي به منزله عقل و تدبير كشوراست و مجلس نماينده گان مظهر اراده و آمال ملي‬
‫است‪ .‬مجلس نماينده گان بايد از نماينده گان مردم و مجلس عالي از رجال سياسي تشكيل يابد‬
‫تا با تشريك مساعي دو مجلس قوانين ازيكطرف مطابق مصالح عاليه كشور باشد و ازطرف‬
‫ديگر آمال و خواسته هاي ملت را برآورده بتواند‪.‬‬
‫دولولم در کتابي که راجع به تشکيالت سياسي انگليس نوشته در حمايت از پارلمان با دو‬
‫مجلس مي نويسد مجلس واحد به تجربه نشان داده که در نهايت بر دو قوه ديگر تسلط پيدا مي‬
‫کند ‪ .‬براي رفع اين خطر پذيرش ترتيب دو مجلسي است تا مجلس عالي قدرت و توانايي‬
‫مجلس مبعوثان را محدود نمايد و تعادل بين قواي حاکم از بين نرود ‪.‬‬
‫دليل ديگر در حمايت ازنظر دو مجلسي بودن پارلمان ابراز شده اين است كه انسانها‬
‫مخصوصًا آنها ييكه تحت تأثير احساسات هستند‪ ،‬غالبًا دچار اشتباه ميشوند‪ ،‬اين اشتباهات بايد‬
‫اصالح شود مجلس دوم‪ ،‬كه معموًال اعضاي آن داراي تجربه و اطالعات وسيع و سوابق‬
‫خدمات سياسي هستند‪ ،‬ميتوانند قوانين مصوب مجلس نماينده گان را اصالح نمايند و يا اگر‬
‫آنها را صالح ندارند با امتناع از تصويب جلو آن را بگيرند‪.‬‬
‫طرفداران نظام دو مجلسي ميگويند مجلس اول نماينده امواج زودگذر افكار عمومي است‪،‬‬
‫نماينده گان اين مجلس اكثرًا جوان‪ ،‬پرشور‪ ،‬احساساتي‪ ،‬نوجو و تغيير طلب هستند و بسا‬
‫اتفاق مي افتد كه تحت تأثير احساسات تصميماتي اتخاذ كنند و قوانيني وضع نمايند كه به‬
‫سود جامعه نباشد‪ ،‬مجلس دوم كه مجلسي است مركب از افراد پخته تر‪ ،‬مجرب تر‪ ،‬و گاهي‬
‫محافظه كار ميتواند‪ ،‬با بررسي مجدد قوانين مصوب مجلس اول جلو اينگونه تصميمات‬
‫شتاب آلود‪ ،‬سريع و ناسنجيده را بگيرد‪،‬نتيجأ به مشاهده ميرسد که طرفداران هر يک از‬
‫نظريات مطرح شده داليل خود رادارد بنأمافلسفه وجود مجلس دوم رادرکشورهاي متفاوت‬
‫مختصرًا شر ح ميدهيم‪.‬‬
‫مبحث دوم ـ فلسفه وجود مجلس دوم‪:‬‬
‫‪ -1‬مجلس دوم در کشور هاي ساده‪:‬‬
‫در سابق شيوه دو مجلسي در کشور هاي بسيط ‪ ،‬ناشي از اراده و خواست طبقه‬
‫اشراف و اعيان بود که آن را از لحاظ تثبيت موقعيت و امتيازات طبقاتي خود الزم و‬
‫ضروري مي دانستند ‪ ،‬ترتيب دو مجلس که از آداب و سنن سياسي انگلستان اتخاذ شده‬
‫است‪ ،‬جز پيشينه و جنبه تاريخي و طبقاتي مبناي منطقي ديگر ندارد‪.‬‬
‫امروز اين مجلس ‪ ،‬فلسفه وجودي سابق خود را ندارد ‪ .‬متختصصان علوم سياسي و‬
‫حقوقدانان وجود دو مجلس را از لحاظ جلوگيري از افراط و تندروي هاي مجلس اول که‬
‫معموًال از عناصر جوان تر تشکيل مي شود الزم مي دانند و آن را براي تثبيت رژيم مفيد‬
‫ارزيابي مي کنند ‪ .‬در قرن نوزدهم زماني که در اروپا کشور هاي سلطنتي به حکومت‬
‫محدود يا مشروطه مبدل شدند ‪ ،‬طبقه اعيان و اشراف ‪ ،‬مجلس اعيان را به وجود آوردند تا‬
‫بتوانند امتيازات طبقاتي خود را استمرار بخشند ليکن در تحوالت بعدي در برخي کشور ها‬
‫مانند ناروي و دنمارک ‪ ،‬مجلس دوم حذف شد و در برخي ديگر مانند انگلستان قسميکه قبًال‬
‫بيان گرديد اختيارات خود را از دست داد‪ ،‬و در برخي ديگر مانند فرانسه و بلژيک به‬
‫صورت يک مجلس دموکراتيک به نام سنا در آمد‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫بايد دانست در نظام يک مجلسي ‪ ،‬تشکيل مجلس واحد ‪ ،‬و چگونگي ترکيب آن ايجاد‬
‫مشکلي نمي کند ‪ .‬معموًال مجلس واحد به طور دموکراتيک انتخاب مي شود ‪ ،‬ليکن در نظام‬
‫دو مجلسي مسئله اساسي اين است که سازمان و ترکيب دو مجلس به شکلي باشد که دو‬
‫مجلس عين هم نباشند تا هر کدام نقش خاصي در امر قانونگذاري و نظارت از حکومت و‬
‫استمرار آن داشته باشند‪.‬‬
‫انتخابي بودن اعضاي مجلس اول به عنوان اصلي پذيرفته شده است و دراين نكته ميان‬
‫نظريه پردازان‪ ،‬قانون نويسان‪ ،‬احزاب و گروهاي سياسي اتفاق نظر حاصل بوده و هست‪.‬‬
‫دورة قانونگذاري‪ ،‬كه اعضاي مجلس نماينده گان براي آن دوره انتخاب ميشوند ممكن است‪،‬‬
‫ثابت باشد‪ .‬مثًال دو يا چهار سال و حداكثر پنج سال است‪.‬‬
‫حوزه انتخابيه محدوده اي جغرافياي است‪ ،‬كه يك يا چند نماينده براي عضويت در مجلس‬
‫نماينده گان ازآن حوزه انتخاب ميشوند‪ .‬درجه دموكراتيك بودن مجلس به شيوه هاي مربوط‬
‫است كه در قوانين انتخابات از آن استفاده شده است‪.‬‬
‫‪2‬ـ مجلس دوم در کشور هاي فدرال‪:‬‬
‫فلسفه وجودي مجلس دوم در اين کشور ها ‪ ،‬ناشي از دو گانگي ساختار سياسي‬
‫دولت فدرال است چون هدف فدراليزم ‪ ،‬ايجاد وحدت بين کشور هاي عضو و در عين حال‬
‫حفظ ويژگي هاي هريک از آنهاست به همين جهت سازمان دولت فدرال متشکل از دو‬
‫سازمان حکومت مرکزي و و حکومت محلي که طبق قانون اساسي فدرال ‪ ،‬اقتدرات‬
‫حکومتي بين آنها توزيع شده است‪ .‬به همين ترتيب پارلمان مرکزي دولت فدرال نيز متشکل‬
‫از دو مجلس است مجلس اول منعکس کننده تنوع و ويژگي هاي کشور هاي عضو است ‪،‬‬
‫هر کشور عضو به نسبت جمعيت خود در اين مجلس نماينده دارد‪ .‬مجلس دوم ‪ ،‬مظهر وحدت‬
‫کشورهاي عضويا اياالت است‪.‬‬
‫در اين مجلس ‪ ،‬هر ايالت عضو ‪ ،‬صرف نظر از جمعيت و موقعيت خود به طور‬
‫برابر داراي نمايندگاني مي باشد ‪.‬در امريکا که يک کشور فدرال است قوه مقننه داراي دو‬
‫مجلس است ‪ .‬مجلس نمايندگان که هر ايالت بر اساس معيار جمعيت تعداد نماينده د راين‬
‫مجلس دارد و مجلس سناکه هر ايالت صرف نظر از جمعيت و وسعت داراي دو نماينده در‬
‫اين مجلس است و برخالف موقعيت سنا در کشور هاي ساده مانند فرانسه ‪ ،‬مجلس سناي‬
‫امريکا همانند مجلس نمايندگان داراي اختيارات مساوي در وضع قوانين مي باشد حتي در‬
‫برخي مواقع از جمله انتصاب قضات ديوان عالي ‪ ،‬رئيس جمهور نياز به تأييد مجلس سنا‬
‫دارد و قرار داد هايي که به وسيله رئيس جمهور يا نماينده او امضاء مي شود براي ملت‬
‫‪1‬‬
‫ايجاد تعهد نمي کند مگر آن که مجلس سنا با اکثريت دو برسوم آراء آن را تصويب نمايد ‪.‬‬
‫بنابراين برخالف نظام دو مجلسي که در تقسيم اختيارات قانونگذاري ‪ ،‬بيشترين‬
‫نقش را مجلس اول ايفاء مي کند و مجلس دوم صرفًا نقش درجه دوم دارد ‪ .‬در اياالت متحده‬
‫امريکا سنا نقش بسيار اساسي هم در تصويب قوانين و هم در تأييد اعمال اجرايي رئيس‬
‫جمهور ايفاء مي نمايد و اين به لحاظ آن است که معاون رئيس جمهور که از طريق انتخابات‬
‫برگزيده مي شود ‪ ،‬رياست مجلس سنا را برعهده دارد ‪ .‬در واقع مجلس دوم امريکا عالوه بر‬
‫اهميت قانونگذاري ‪ ،‬در بعد اجرايي نيز نقش فوق العاده اي دارد‪.‬‬
‫برعالوه داشتن تابعيت ‪ ،‬اعضاي مجلس نمايندگان بايد سن ‪ 25‬و مجلس سنا سن ‪30‬‬
‫سالگي را زمان انتخاب داشته باشند‪ .‬برعالوه عضومجلس نمايندگان هفت سال و سناتور بايد‬
‫‪ 9‬سال در امريکا سکونت نموده باشند‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫کمال الدين هريسي نزاد ـ حقوق اساسي تطبيقي (تهران‪ :‬نشر تبريز‪) 1387،‬ص‪. 153‬‬

‫‪9‬‬
‫هردو مجلس صالحيت قضاوت در مورد اهليت و شرايط الزم براي اعضاي خود‬
‫را دارند‪ .‬آلمان که هم دولت فدرالي است پارلمان آن داراي دو مجلس بوده ‪ ،‬مجلس اول يا‬
‫بوند ستاگ و مجلس دوم بوند سرات ياد مي گردد‪.‬‬
‫نمايندگان مجلس بوندستاگ در انتخابات عمومي ‪ ،‬مستقيم ‪ ،‬آزاد ‪ ،‬مساوي و مخفي‬
‫برگزيده مي شوند ‪ .‬و تناسب جمعيت اياالت در انتخاب نمايندگان مد نظر است‪ .‬برخالف‬
‫امريکا در مجلس دوم نيز تناسب جمعيت اياالت در نظر گرفته مي شود و هر ايالت آلمان ‪،‬‬
‫بر اساس جمعيت خود ‪ ،‬داراي حد اقل سه رأي و تعداد سه تا شش نماينده است‪ .‬مطابق‬
‫قانون‪ ،‬بوند سرات در استيضاح و رأي عدم اعتماد به حکومت نقشي ندارد‪ .‬برخي از قوانين‬
‫که با منافع اياالت آلمان مرتبط است توسط بوند سرات ‪ ،‬بدون تصويب بوندستاگ ‪ ،‬قابل‬
‫تصويب است مانند تصويب قوانين مربوط به اصالح و تجديد نظر در امور ايالت ها در‬
‫قانون اساسي ‪ ،‬قوانين مالياتي که نظام مالياتي اياالت را تغيير و اصالح مي نمايد ‪ ،‬قوانين‬
‫مرتبط با نظام اداري اياالت و قوانين مرتبط با انتقال حاکميت جمهوري آلمان به اتحاديه‬
‫‪1‬‬
‫اروپا‪.‬‬
‫در سويس که هم يک دولت فدرال است مانند امريکا و آلمان پارلمان داراي دو‬
‫مجلس است اولي بنام شوراي ملي و دومي بنام شوراي دولت ها ‪ .‬قانون اساسي سوئس و‬
‫شوراي فدرال سوئس يا پارلمان سوئس مبين قدرت اساسي در ارتباط به حقوق مردم و‬
‫کانتون هاي سوئس اند‪ .‬در مجلس اول نمايندگان با در نظر داشت تناسب جمعيت کانتون ها‬
‫انتخاب مي شوند و در مجلس دوم از کانتون ها دو نفر و از نيمه کانتون ها يک نفر انتخاب‬
‫مي گردند‪.‬‬
‫فدراسيون روسيه نيز داراي پارلمان دو مجلسه است و قانون اساسي اسامبله فدرال‬
‫را منحيث عاليترين قدرت نمايندگي و تقنيني در روسيه بيان نموده است ‪.‬‬
‫پارلمان روسيه متشکل از دو مجلس است شوراي فدرال و دوماي دولتي‪.‬‬
‫دوماي دولتي متشکل از ‪ 450‬نماينده است که از دو طريق انتخاب ميشوند‪:‬‬
‫‪ 250‬عضو آن از بين لست هاي ارائه شده از طرف احزاب انتخاب مي‬ ‫‪-‬‬
‫شوند‪.‬‬
‫‪ 200 -‬عضو ديگر از بين کانديدان مستقل طور انفرادي انتخاب مي شوند‪.‬‬
‫کسانيکه سن بيست و يک سال داشته باشند ميتوانند خود را کانديد نمايند و يک‬
‫شخص نميتواند در يک وقت عضويت هر دو مجلس را داشته باشد‪ .‬دوره تصدي دوماي‬
‫دولتي چهار سال است‪ .‬نمايندگان دوما از مصئونيت برخوردار بوده در جريان تصدي وظيفه‬
‫هيچ کس حق توقيف آنها را ندارد ضمنًا مورد بازرسي شخصي قرار گرفته نمي توانند صرفًا‬
‫در حاالتي که مطابق قانون امنيت مردم ديگر بخطر مواجه باشد‪.‬‬
‫سي روز بعد از انتخابات اولين جلسه دوما داير ميشود ‪ ،‬رئيس جمهور ميتواند قبل از‬
‫معياد تعيين شده آنها را به جلسه دعوت نمايد ‪ .‬رئيس مجلس قبلي رياست جلسه را در جريان‬
‫افتتاح بدوش خواهد داشت‪.‬‬
‫شوراي فدرال مجلس عالي است که متشکل از ‪ 178‬عضو است که يکي نماينده قوه مقننه‬
‫ايالت و ديگري نماينده قوه اجرائيه ايالت است‪ .‬نمايندگان شوراي فدرال نيز از عين‬
‫مصئونيت هاي که مجلس دوما برخوردار اند‪ .‬جلسات جدا از مجلس دوماي دولتي برگذار‬
‫ميشود‪.‬جلسات عمومًا علني است ولي در صورت لزوم پشت درهاي بسته نيز صورت‬
‫ميگيرد‪.‬‬
‫‪ - 1‬هريسي نزاد ‪ ،‬همان اثر‪ ،‬ص‪.78‬‬

‫‪10‬‬
‫مطابق قانون اساسي کشور ما پارلمان يا قوه مقننه بنام شوراي ملي ياد شده براساس‬
‫اصل ‪ 82‬آن مرکب از دو مجلس بنام هاي ولسي جرگه ( مجلس عوام ) و مشرانوجرگه‬
‫( مجلس اعيان ) مي باشد‪.‬‬
‫که بعدًا مسايل مربوط به پارلمان در افغانستان را بررسي خواهيم کرد‪.‬‬
‫مبحث سوم ـ کميسيونها‪:‬‬

‫كميسيونهاي پارلمان ‪ ،‬گروههاي کاري پارلمان را تشکيل مي دهند که با هدفها و ضوابط‬


‫خاصي سازماندهي شده اند‪ .‬براي اينکه پارلمان بتواند به سهولت و با کارآيي ‪ ،‬وظايف خود‬
‫‪1‬‬
‫را انجام دهد ‪ ،‬بررسي موضوعات و تهيه مقدمات مذاکرات به عهده کميسيون ها است‪.‬‬
‫طبق حکم قانون اساسي «هر يکا ز دومجلس شوراي ملي براي مطالعه موضوعات مورد‬
‫بحث‪ ،‬بر طبق اصول وظايف داخلي کميسيونها تشکيل ميدهد‪».‬‬
‫دليل اساسي تقسيم نماينده گان در كميسيونها‪ ،‬تسهيل كار قانونگذاري و جلوگيري از‬
‫اتالف وقت است‪ ،‬زيرا بررسي همه جانبه و تعميق لوايح و طرحها درجلسه همگاني‬
‫كارمشكل بلكه ممتنع است اگر قرار باشد همه نمايند گان در جريان شكل گيري تصميات‬
‫ازآغاز تا پايان كار باشند و همه موضوعات در جلسات عمومي حل و فصل شود‪ ،‬اي امر‬
‫وقت گير و كم نتيجه خواهد بود‪.‬‬
‫كميسيونها در واقع گروههاي كارهستند‪،‬كه برحسب ضوابط معيني سازماندهي‬
‫ميشوند‪ .‬البته عنوان كميسيون عام است ولي برحسب چگونه گي تشكيل يا هدف ممكن است‪،‬‬
‫زيرنامهاي ديگري عنوان بندي شوند‪.‬‬
‫كميسيونهاي پارلماني بصورت عموم قرار ذيل اند‪:‬‬
‫‪ 1‬ـ كميسيونهاي عادي‪:‬‬
‫اعضاء اينگونه كميسيونها برحسب عضويت آنها در پارلمان تعيين ميشوند نه به مالحظه‬
‫‪2‬‬
‫گرايش سياسي يا علمي يا آگاهي خاص از موضوعات مربوط به كميسيون‪.‬‬
‫مهمترين نوع كميسيون هاي عادي عبارتند از‪:‬‬
‫الف ـ شعبه ‪ :‬براي رسيدگي به برخي امور مانند اعتبار نامه هاي نمايندگان و دوسيه هاي‬
‫انتخاباتي و تشخيص صحت و سقم انتخابات و صالحيت منتخبين ‪ ،‬در مجلس شعبي تشکيل‬
‫مي شود که بررسي و تهيه گزارش ها را بعهده مي گيرد‪.‬‬
‫شعبه ‪ ،‬کميسيوني است که اعضاء آن بدون توجه به به تخصص و گرايش سياسي‬
‫نمايندگان به حکم قرعه انتخاب مي شوند و همزمان با همه شعب مجلس ‪ ،‬به مطالعه‬
‫موضوع واحدي مي پردازند و نتيجه کار و گزارش خود را به رئيس مجلس مي دهند تا با‬
‫يکديگر تلفيق و به صورت گزارش واحدي در جلسه عمومي طرح شود‪.‬‬
‫ب‪ -‬کميسيون عام يا کامل ‪ :‬گاهي به جهت اهميت موضوع ‪ ،‬وبراي اينکه همه نمايندگان‬
‫در جريان امور قرار گيرند ‪ ،‬برخي مسايل مانند بودجه ‪ ،‬برنامه هاي دولت و غيره به‬
‫کميسيون عام ارجاع مي شود و آن در واقع همان جلسه عمومي مجلس است با اين تفاوت که‬
‫اين جلسه به عنوان کميسيون عام يا کامل و تحت رياست يکي از نمايندگان تشکيل مي شود‬
‫و نتيجه کار خود را به رئيس مجلس تقديم مي کند تا در جلسه عمومي و رسمي مجلس طرح‬
‫و به رأي گذاشته شود‪.‬‬
‫‪ 2‬ـ كميسيونهاي تخصصي‪ :‬اگر كميسيونهاي عادي تنها براي سهولت در بررسي و‬
‫پيشبرد سريع امور است‪ ،‬كميسيونهاي تخصصي نيز از اعضاي وارد و خبره و صاحبنظر‬
‫‪ 1‬محمد اشرف رسولي ‪ ،‬پارلمان‪ ،‬چاپ اول ‪(،‬کابل‪:‬انتشارات سعيد ‪) 1388 ،‬ص‪.235‬‬
‫‪2‬‬
‫داکتر ابوالفضل قاضي ـ شريعت پناهي ‪،‬بايسته هاي حقوق اساسي چاپ هستم(تهران‪ :‬ـنشرميزان ـ ‪) 1381‬ص‪.209‬‬

‫‪11‬‬
‫تشكيل شده كه بايد با پيشبيني فني و تخصصي به مسأله بنگرند و موضوع را تحليل كنند‪ .‬تا‬
‫درجلسه عمومي مجلس با قضايا عادالنه تر و آگاهانه تر برخورد شود‪ .‬كميسيونهاي‬
‫تخصصي بردو نوع اند‪ :‬كميسيونهاي مؤقتي و كميسيونهاي دايمي‪.‬‬
‫ًا‬
‫الف ـ كميسيونهاي مؤقتي‪ :‬همانگونه كه از نامشان برمي آيد اكثر براي بررسي و تفحص‬
‫در امري به خصوص تشكيل ميشوند اعضاي كميسيونهاي مؤقتي برحسب مورد و حقوق‬
‫هركشور يا توسط هيأت رئيسه يا خود نماينده گان پارلمان تعيين ميشوند و قاعدتًا از ميان آن‬
‫دسته نماينده گان كه به موضوع آشنايي كامل داشته باشند‪ ،‬انتخاب ميگردند و به محض اينكه‬
‫بررسي تمام و نتيجه اعالم شد‪ ،‬كميسيونها نيز از ميان ميروند‪ .‬دركشور دنمارك به غير از‬
‫كميسيونهاي خاصي كه در طرزالعمل داخلي پارلمان پيشبيني شده است‪ ،‬بقيه كميسيونهاي‬
‫پارلماني مؤقتي هستند‪.‬‬
‫ب ـ كميسيون هاي دايمي‪ :‬به اين كميسيونها از آن جهت دايمي گفته ميشود كه براي‬
‫يكدوره اجالسيه يا يك دوره تقنينيه تشكيل ميشوند‪ 1.‬بيشتر مجالس قانون گذاري‪ ،‬كميسيونهاي‬
‫دايمي خود را يا براي يك دورة اجالسيه يا يك دورة قانونگذاري تنظيم ميكنند در صورت‬
‫اول مدت كميسيون از چندماه تجاوز نميكند و در شكل دوم برحسب مورد طول آن از دو سال‬
‫تا پنج سال يعني به اندازة عمر مجلس متبوع است‪ .‬كنگرة امريكا‪ ،‬مجلس فدرال سويس‪،‬‬
‫شوراي ملي اتريش‪ ،‬عمر كميسيونهاي دايمي برابر با دورة قانونگذاري است‪.‬‬
‫اين كميسيونها نيز تخصصي هستند يعني موضوعاتي‪ ،‬كه به آنها ارجاع ميشود‪ ،‬داراي‬
‫ماهيت واحد يا مشابه است‪ .‬و اعضاي را كه براي آن درنظر ميگيرند‪ ،‬نيز قاعده تًا‬
‫متخصص در زمينه مربوط به كميسيون ميباشند‪ .‬مثًال كميسيونهاي بوديجه‪ ،‬ماليات‪،‬‬
‫امورخارجه‪ ،‬امورداخلي و غيره كميسيونهاي تخصصي ميباشند كه بطور دائمي سازمان داده‬
‫ميشوند‪.‬‬
‫در شماري ازكشورها تعداد كميسيونهاي دائمي پارلمان مساوي با تعداد وزارتخانه‬
‫هاي کشور است‪ .‬يعني اصل تقسيم فعاليتهاي اجرائي ماخذ سازماندهي كميسيونهاي دائمي‬
‫مجالس واقع ميشود‪ .‬البته اين قاعده همواره رعايت نميشود‪ ،‬زيرا مثًال ممكن است فعاليت يك‬
‫كميسيون به گستره وظايف چندين وزارت خانه مربوط شود‪ .‬دركشور فنالند پنج كميسيون‬
‫اصلي وجود دارد حقوق اساسي‪ ،‬قانونگذاري‪ ،‬امورخارجه‪ ،‬امور مالي و امور بانكي و بقيه‬
‫كميسيونها مانند امور اقتصادي‪ ،‬فرهنگي‪ ،‬اجتماعي‪ ،‬مسايل ارتباطي و مخابراتي جنبه فوق‬
‫العاده دارند‪ ،‬كه دسته نخست متكفل مسائل عمومي تر هستند و كميسيونهاي دسته دوم به‬
‫فعاليت محدودتري ميپردازند‪ .‬البته اعضاي كميسيون دائمي بايد طوري انتخاب شوند‪ ،‬كه‬
‫آشنايي و آگاهي و تخصص و عالقه آنان به موضوعات مربوط باشد‪ ،‬و كليه گروههاي‬
‫سياسي پارلمان بتوانند به نسبت اهميت و تعداد درآن جا عضويت يابند‪ .‬لذا مالحظات سياسي‬
‫نيز عالوه بر عواملي تخصصي در تركيب اين كميسيونها مؤثرند‪ .‬سه روش در مورد تعيين‬
‫اعضا در پارلمان هاي جهاني رايج است‪ .‬توسط رياست مجلس‪ ،‬توسط كميسيون مخصوص‪،‬‬
‫توسط آرأ نماينده گان مجلس‪.‬‬

‫‪3‬ـ كميسيونهاي مشترك ‪:‬‬

‫‪ .1‬هر دوره تقنينيه ممکن است به چند دوره اجالسيه تقسيم شود ‪ .‬دوره تقنينيه عمر کامل مجلس است ‪ .‬اما دوره اجالسيه دوره کار‬
‫قانونگذاري است که ممکن است سه يا چهار ماه بيشتر يا کمتر باشد ‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫اين نوع كميسيونها قاعده تًا در پارلمان هايي كه دو مجلس دارند ديده ميشود زيرا‬
‫گاهي بين دو مجلس در مورد اليحه يا طرح اختالف نظر روي ميدهد و مصوبه بين دو‬
‫مجلس در رفت و آمد افتاده و هركدام برسرمواضع خود پافشاري ميكنند و نميتوانند در مورد‬
‫متن واحدي به واتفاق نظر برسند در اين صورت كميسيون مشتركي مركب از اعضاي‬
‫مساوي دو مجلس تشكيل ميشود با اين هدف‪ ،‬كه كميسيون مذكور به راه حل دست يابد به‬
‫طوري كه هر دو مجلس بتوانند‪ ،‬آن را مورد قبول قرار دهند‪.‬‬
‫گاهي استفاده از كميسيون مشترك راه حلي نهايي رفع اختالف دومجلس است كه در‬
‫صورت حصول نتيجه كارتمام شده است‪ .‬ولي اگر كميسيون مذكور نيز نتوانست طرح مورد‬
‫قبول دو مجلس را تهيه كند و به اختالف خاتمه دهد‪ .‬قاعده تًا اليحه مسكوت ميماند و يا به‬
‫عده قانونگذاري بعدي موكول ميشود‪ .‬گاهي نيز شيوه كميسيون مشترك راه حل بينابيني است‪،‬‬
‫كه اگر اقدام آن كميسيون به ثمر نرسيد‪ ،‬كنگره دو مجلس تشكيل ميشود و تصميم گيري با‬
‫اكثريت آرأ صورت ميگيرد يا اين كه به راه هاي ديگري توسل مي جويند‪ ،‬كه حادترين آن‬
‫انحالل دو مجلس و برگزاري انتخابات جديداست‪.‬‬
‫كميسيونهاي مشترك در اغلب موارد براي موضوع معين تشكيل ميشوند و مؤقتي‬
‫هستند و پس از اتمام كار منحل ميشوند‪ .‬اما در مواردي نيز دايمي ميباشند مانند كميسيون‬
‫دائمي ميانجيگري پارلمان آلمان فدرال كه طبق قانون از يازده عضو تشكيل شده و عمر آن‬
‫‪1‬‬
‫به اندازه دورة قانونگذاري است‪.‬‬

‫فصل دوم‬

‫مبحث اول ـ وظايف و اختيارات پارلمان‪:‬‬


‫طوريکه قبًال گفته شد از لحاظ تاريخي ‪ ،‬مجلس مقننه ‪ ،‬ابتدا يک شوراي مشورتي‬
‫بيش نبود اعضاي آن هم توسط حکومت از ميان طبقات مختلف تعيين مي شد ‪ .‬اين شورا‬
‫بعدها تکامل يافت و جنبه دموکراتيک پيدا کرد ‪ .‬از لحاظ تاريخي وظيفه شوراي مشورتي ‪،‬‬
‫تبادل نظر درباره وضع ماليات و گرد آوري سپاه بود که در اين باره ‪ ،‬طرف مشوره‬
‫حکومت قرار مي گرفت ‪ .‬در نظر حکومت ها جلب رضايت قبلي نمايندگان ملت ‪ ،‬بويژه در‬
‫مواقع بحراني و جنگ ‪ ،‬به منظور ايجاد تسهيالت در گرفتن ماليات از مردم و عسکر گيري‬
‫و ساير مسايل امر ضروري شمرده مي شد ‪ ،‬بعد ها به تدريج اين شورا براي خود اين حق‬
‫را قايل شد که در مقابل مالياتي که ملت مي دهد برچگونگي مصرف آن نظارت کند‪ .‬اين‬
‫نظارت در سير و تحول تاريخي ‪ ،‬از امور مالي و مالياتي فراتر رفت و بر اعمال حکومت‬
‫و عملکرد آن نيز گسترش يافت و باالخره مسئوليت سياسي يعني سوال و استيضاح از وزرا‬
‫به عنوان ابزار نظارتي در رژيم هاي مردمي و پارلماني رايج شد و مشاوره در امور کشور‬
‫نيز منجر به تثبيت اختيار مجلس مقننه در امر قانونگذاري گرديد‪.‬‬
‫امروز مهمترين وظايف پارلمان در کشور ها متعدد ومتفاوت اند که ميتوان از‬
‫قانونگذاري ‪،‬نظارت در کار قوه اجرائيه ‪ ،‬نظارت بر امور مالي کشور و وظايف قضائي‬
‫نامبردکه اينک آن را فهرست وار بيان مينماييم‪.‬‬
‫‪1‬ـ قانونگذاري‪ :‬وضع قانون وظيفه اصلي پارلمان است يعني آنچه در تعريف و قلمرو‬
‫قانون جاي ميگيرد‪ ،‬قاعده تًا در حيطه صالحيتهاي پارلماني ميباشد‪ .‬در رژيم هاي نماينده گي‬
‫و دموكراسي هاي غير مستقيم‪ ،‬پارلمان مهمترين ركن براي اعمال اراده عام ازطريق وضع‬
‫‪ 1‬داکتر ابوا لفضل قاضي شريعت پناهي ‪.‬حقوق اساسي ونهاد هاي سياسي ‪(،‬تهران‪:‬انتشارات دانشگاه تهران‪ )1380‬ـص ‪. 491‬‬

‫‪13‬‬
‫قوانين و مقررات است‪ .‬اهميت قانون در اين است كه نخستين مظهر اراده حاكم به منزله‬
‫چهارچوبه اي است مشتمل برقواعد و احكام و حدود و مرزهايي كه كليه فعاليتهاي سياسي‪،‬‬
‫اداري‪ ،‬نظامي‪ ،‬امنيتي‪ ،‬فرهنگي و اقتصادي بايد درآن قالب اعمال شوند‪.‬‬
‫صالحيت قانونگذاري (پارلمان) عام و كلي است و مجالس مقننه حق دارند در كليه زمينه‬
‫ها و موضوعات مربوط به دولت و كشور‪ ،‬بحث و مذاكره و انديشه كنند و در آخر كار به‬
‫وضع مقررات مبادرت ورزند‪.‬‬
‫اما اين صالحيت عام در عمل محدود به حدود و مرزهايي است كه در رژيم هاي مختلف‬
‫به آن برخورد ميكنيم‪ .‬اهم اين محدوديت ها به قرار زير اند‪:‬‬
‫‪1‬ـ وضع لوايح ‪ ،‬مقرره ‪ ،‬طرزالعمل ها و ساير مقررات و قواعد‪ ،‬كه يا براي تكميل‬
‫قانون يا به جهت فراهم سازي زمينه هاي اجرائي آن است توسط قوة مجريه انجام مي پذيرد‪.‬‬
‫‪2‬ـ پارلمان بايد به جهت صالحيت عام و شامل قانونگذاري كليه اختيارات الزم را از‬
‫زمان شكل گيري پيشنهاد تا مذاكره و بحث و نهايتًا اخذ تصميم نهايي (تصويب قانون) داشته‬
‫باشند‪.‬‬
‫اما در بعضي از رژيم ها (رژيم هاي پارلماني) بخش اعظم ابتكار قانوني مانند تهيه لوايح‬
‫و پيشنهاد آن به پارلمان و دفاع از مفهوم و چگونگي آن برعهده قوة مجريه است‪ .‬قوة مجريه‬
‫دراين مرحله آغازين با مجالس همكاري دارد و لذا صالحيت آن را از آن جا‪ ،‬كه صالحيت‬
‫صدور قواعد عام از حالت اطالق بدر آورده و محدود ميكند‪.‬‬
‫‪3‬ـ بين قوة مقننه و مجريه تقسيم شده است‪ ،‬بدين معني كه پارلمان قانون عادي و قوة‬
‫مجريه لوايح ‪ ،‬مقرره ‪ ،‬تعليمات نامه و طرزالعمل وضع ميكنند‪ ،‬ترسيم مرزهايي صالحيت‬
‫قانوني و تصويب نامه اي كار بسيار حساس است كه براي جلوگيري از هرج و مرج و‬
‫برخورد مالك هاي مدون (قانون) اين دو قلمرو را از يكديگر جدا كند‪.‬‬
‫‪4‬ـ يا نانوشته مانند ضوابط عرفي‪ ،‬در واقع در ممالكي‪ ،‬كه دموكراسيهاي نيمه مستقيم‬
‫برقراراست‪ ،‬يعني عالوه برپارلمان از راه همه پرسي نيز به وضع قانون ميپردازند‪ ،‬دايره‬
‫صالحيت قانون گذاري پارلمان محدود شده است‪ .‬مثًال در كشور سويس اگر ‪ 50‬هزار نفر از‬
‫اتباع آن يا هشت كانتون درخواست كنند كه موضوعي مورد تصويب قرارگيرد‪ .‬دولت بايد آن‬
‫را به همه پرسي گذارد‪ .‬اما بايد گفت كه مسايل بوديجه و قوانين مالي و ساير مسايلي‪ ،‬كه‬
‫مجالس پارلماني آن را با فوريت و اكثريت مطلق تصويب كنند از شمول همه پرسي خارج و‬
‫در صالحيت انحصاري مجالس است‪.‬‬
‫در اسپانيا رئيس کشور ( پادشاه ) مي تواند موضوعي را که اولويت داشته و مربوط به‬
‫منافع عام است به نظر خواهي واگذار کند‪ .‬در فرانسه استفاده از همه پرسي به پيشنهاد هيات‬
‫وزيران ‪ ،‬ولي از حقوق رئيس جمهور است‪.‬‬
‫‪5‬ـ يكي ديگر از موارد محدود شدن دائره صالحيت پارلمان اعالم (حالت اضطرار) است‬
‫گاهي حوادث سياسي داخلي يا بين المللي يا عوامل ديگر موجب بروز بحران ميشود و‬
‫شرايط و اوضاع طوري پيش مي آيد‪ ،‬كه پارلمان نميتواند به گونه معمولي و عادي عمل‬
‫كنند‪ .‬در اين صورت اعالم وضع استثنايي و اضطرار اجتناب ناپذيراست‪.‬‬
‫اصل ‪ 16‬قانون اساسي فرانسه سال ‪ 1958‬مقرر داشته است‪ ،‬كه اگر نهادهاي جمهوري‪،‬‬
‫استقالل ملي‪ ،‬تماميت ارضي كشور يا اجرائي تعهدات بين المللي فرانسه به خطر افتد‪ ،‬رئيس‬
‫جمهور ميتواند‪ ،‬پس از مشورت با نخست وزير‪ ،‬رؤساي دو مجلس و شوراي قانون اساسي‬

‫‪14‬‬
‫حالت اضطرار اعالم كند و خود جايگزين قيادت دولت‪ ،‬مجلس قانونگذار و ساير قواي‬
‫‪1‬‬
‫عمومي گرديده تدابير الزم و منطبق با شرايط اتخاذ كند‪.‬‬
‫‪6‬ـ اصل براين است‪ ،‬كه انتقال اختيارات قانونگذاري پارلمان به اشخاص يا نهادهاي‬
‫خارج از پارلمان امكان پذير نيست‪ .‬زيرا با قبول اصل تفكيك قوا هركدام از قواي سه گانه‬
‫داراي قلمروهاي اختصاصي خود بوده و اگر اختيار قواي به قوه ديگر داده شود‪ ،‬خطر‬
‫اختالط و تمركز قوا و ايجاد ديكتاتوري هميشه وجود خواهد داشت‪.‬‬
‫اما در عمل اتفاق مي افتد‪ ،‬كه فضاي سياسي پارلمان به تعداد فراوان نماينده گان و‬
‫گروههاي كه هر كدام بنا به گرايش هاي خود با يكديگر به روياروي برميخيزند‪ ،‬اجازه ندهد‪،‬‬
‫كه موضوع پيچيده و تكنيكي آن گونه‪ ،‬كه بايد و شايد بررسي گردد به خصوص‪ ،‬كه هيچگاه‬
‫پارلمان به اندازة قوه مجريه به وسايل و ابزارهاي علمي و فني مجهز نيست وامكانات‬
‫دستگاه هاي اجرايي را در اختيار ندارد‪ .‬بنابرين ايجاب مينمايد كه بطور استثنايي اختيار‬
‫قانون گذاري البته با شرايط و حدود موضوعي و زماني به هيأت وزيران و دستگاه هاي‬
‫اجرائي داده شود‪.‬‬
‫‪ 2‬ـ نظارت از حکومت ‪ :‬وظيفه ديگري پارلمان ‪ ،‬نظارت بر عملکرد قوه‬
‫اجرائيه است و اين امر مانند قانونگذاري از وظايف اصلي آن مي باشد وحتي مي توان‬
‫گفت از لحاظ سياسي اختيار نظارتي پارلمان بر اختيار قانونگذاري آن تفوق دارد‪ .‬همانگونه‬
‫که استوارت ميل ميگويد « وظيفه يک مجلس قانونگذاري نه حکومت کردن‪ ،‬بلکه نظارت بر‬
‫حکومت و وارسي اعمال آن است مخصوصًا چنانچه اين اعمال مورد اعتراض باشد ‪.‬‬
‫پارلمان بايد آن دسته از اعضاء حکومت را که مرتکب چنين اعمال مي شوند توبيخ نموده و‬
‫افراد جديدي را جايگزين آنها کند»‪.‬‬
‫بايد دانست پيش شرط هرگونه نظارت ‪ ،‬آگاهي و دانستن است براي اينکه پارلمان قادر‬
‫به انجام اين وظيفه خطير باشد ‪ .‬الزم است قبًال از تمام جوانب زندگي عمومي اطالع کامل‬
‫داشته باشد‪ .‬چگونگي اين اطالعات و راه هايي که اطالعات و آگاهي ها از آن به پارلمان مي‬
‫رسد و يا خود پارلمان به جمع آوري آن از طريق کميسيون ها مي پردازد و نيز ساير ابزار‬
‫ها ي نظارتي و عوامل مختلفي هستند که در کارايي نظارت پارلمان مؤثر واقع مي شود‪.‬‬
‫نخستين شکل اجراي نظارت توسط پارلمان ‪ ،‬مداخله اين نهاد در تعيين اعضاي قوه‬
‫مجريه است ‪ .‬نحوه و ميزان مداخله ‪ ،‬به تناسب چگونگي رابطه بين مقننه ومجريه ‪ ،‬متفاوت‬
‫است و عمومًا سه شکل را بخود مي گيرد‪.‬‬
‫در رژيم هاي رياستي که در برابر مجالس قانونگذاري يک ارگان واحد‬ ‫‪-1‬‬
‫اجرايي وجود دارد و تمامي قدرت اجراي توسط وي و کارگذاران و همکاران وي اعمال‬
‫ميگردد که مظهر اين ارگان واحد ‪ ،‬تنها رئيس جمهور است که مستقيمًا از سوي مردم‬
‫انتخاب مي شود ‪.‬‬
‫ًال‬
‫در رژيم هاي پارلماني که قوه اجرائيه معمو داراي دو رکن است و‬ ‫‪-2‬‬
‫رکن اول رئيس دولت و رکن دوم کابينه است که در رأس آن صدراعظم قرار دارد که در‬
‫اين نوع رزيم حکومت دربرابر پارلمان مصوليت داردومتاثرازآن است ‪.‬‬
‫در نظام رياستي چون رئيس جمهور از طرف مردم انتخاب مي شود پارلمان نقشي در‬
‫تعيين رئيس جمهور ندارد صرف در تعيين همکاران رئيس جمهور ذيدخل است وبس‪.‬‬
‫در نظام هاي پارلماني که نظام پادشاهي موروثي وجود دارد طبعًا پارلمان نقشي‬
‫ندارد زيرا وصول به اين مقام ‪ ،‬برپايه عرف يا قانون اساسي و بر حسب قواعد وراثت‬
‫‪1‬‬
‫دکتر ابول فضل قاضي ‪،‬شرعيت پناهي ‪ .‬بايسته هاي حقوق اساسي(تهران‪:‬نشر ميزان ـ ‪)1385‬ص‪. 237‬‬

‫‪15‬‬
‫سلسله سالطين انجام مي گيرد‪ .‬ليکن در مورد جانشيني پادشاه‪ ،‬پارلمان به تناسب موارد و بر‬
‫حسب قانون اساسي ‪ ،‬بي تأثير نيست‪ .‬امادر نظام پارلماني چون وزراء در مقابل پارلمان‬
‫مسووليت دارند بناء در تعيين آنها نيز نقش فعال رادارا ميباشد‪.‬‬
‫همچنان ناگفته نماند که پارلمان در کشور ها در تعيين برخي کارکنان اجرايي و قضائي‬
‫ديگر بر عالوه وزرا سهم دارند‪.‬‬
‫يکي از موارد مهم نظارت پارلمان از قوه اجرائيه مسؤوليت هيأت وزراء در مقابل‬
‫پارلمان در رژيم پارلماني است که پارلمان هم بصورت انفرادي و هم بصورت جمعي‬
‫وزراء را مورد سوال و استضاح قرار داده ميتواند يعني در نظام پارلماني هم مسؤوليت‬
‫سياسي و هم مسؤوليت حقوقي کابينه مطرح است ‪ .‬ولي در نظام رياستي وزراء در مقابل‬
‫رئيس جمهور مسؤوليت دارند‪.‬‬
‫رئيس جمهور در اين نظام صرف داراي مسؤوليت حقوقي در مقابل پارلمان ميباشد‪.‬‬
‫در نظام پارلماني نظارت پارلمان از طريق بحث هاي پارلماني که در آن قوه مجريه‬
‫در فواصل معيين زماني پارلمان را از فعاليت هاي خود آگاه مي سازد ‪ .‬همچنان تذکر به‬
‫‪1‬‬
‫وزرا ء و بررسي هاي پارلماني از ديگر طرق نظارت پارلمان بر حکومت است‪.‬‬
‫‪ -3‬نظارت بر امور مالي کشور‪ :‬از جمله قوانيني که پارلمان تصويب مي کندو داراي‬
‫اهميت زياد است يکي هم بودجه دولت ميباشد که اختيارات مجالس مقننه در زمينه قوانين‬
‫مالي و مالياتي به ويژه تصويب بودجه دولت داراي آن چنان اهميتي است كه بسياري از‬
‫متخصصان و علماي حقوق عمومي آن را جدا از قدرت قانونگذاري مورد بحث و بررسي‬
‫قرار ميدهند‪.‬‬
‫تهيه و تنظيم سند بودجه به وسيله قوة مجريه انجام ميشود‪ ،‬زيرا اين قوه مجريه است كه‬
‫داراي كليه امكانات براي پيشبيني هزينه ها و درآمد هاست‪ .‬و از لحاظ فني ميتواند مسايل‬
‫پيچيده و ظريف انعكاس رقم فعاليتهاي خود را برآورد كند‪ .‬از لحاظ سياسي نيز بوديجه‬
‫واالترين ابزار اجراي سياست توزيع درآمدهاي ملي در زمينه عوايد و مخارج است‪.‬‬
‫كار پارلمان بررسي و كنترول بودجه پيشنهادي ‪،‬اصالح و تصويب آن است‪ .‬البته‬
‫دولتها ممكن است درمرحله تهيه بودجه با نماينده گان به مشوره بنشينند‪ .‬و آنان را از كم و‬
‫كيف شكل گيري بوديجه آگاه كنند‪ .‬ولي در غالب كشورها نماينده گان از حق پيشنهاد در‬
‫زمينه بودجه محرومند‪.‬‬
‫تهيه كنندة بوديجه ساالنه دولت است و مقام تصويب كنندة آن پارلمان‪ .‬زيرا با عطف توجه‬
‫به اهميت بوديجه‪ ،‬كه در واقع پشتيبان كليه فعاليتهاي جاري و نمايان گر عظمت و گسترده‬
‫گي اعمال اجرايي است‪ .‬پيداست كه بايد نماينده گان مردم دراين زمينه سخن آخر را داشته‬
‫باشند سيرتاريخي حوادث كه منجر به تشكيل پارلمان به معناي امروزي كلمه شد خودنشان‬
‫دهنده اثرات درآمد و هزينه و مسايل مالي و مالياتي در شكل گيري نهادهاي فرمانروا و‬
‫چگونه گي اعمال حاكميت است‪.‬‬
‫بنابرين پس از تهيه و تنظيم سند بوديجه از سوي قوه مجريه اليحه آن پيش از اتمام‬
‫سال مالي تقديم پارلمان ميشود و نماينده گان بيشتر از هر موضوع ديگر براي بررسي و‬
‫تصويب آن وقت ميگذارند‪ .‬در زمينه قوانين مالي و مالياتي نيز بايد گفت مباحث آن داراي‬
‫حساسيت ويژه اي است‪ .‬در صورتي كه قوه مقننه مركب از دو مجلس باشد در بيشتر موارد‬
‫صالحيت دو مجلس در امر بوديجه برابر نيست‪ .‬معموًال مجالس دوم درخصوص تصويب‬

‫‪1‬‬
‫‪ -‬شريعت پناهي ‪ ،‬همان اثر‪ ،‬صص ‪449‬ـ‪. 460‬‬

‫‪16‬‬
‫بوديجه و لوايح مالي نسبت به مجالس اول حقوق كمتري دارند يا اين كه در بعضي ممالك در‬
‫اين مورد كًال كنار گذاشته شده اند‪.‬‬
‫نابرابري دو مجلس دراين زمينه از حقوق بريتانيا الهام گرفته شده است‪ .‬درآغاز‬
‫تشكيل پارلمان‪ ،‬دو مجلس در همه زمينه ها داراي اختيارات مساوي بودند‪ .‬ولي به‬
‫مرورزمان افزايش قدرت نماينده گان مردم و كاهش مداوم صالحيت مجلس لاردان اساسًا‬
‫قدرت تصويبي انحصارًا مخصوص مجلس عوام شد‪ .‬و قدرت لاردان محدود به اعالم نظر‬
‫مشورتي گرديد‪ .‬اما در آخرين تحوالت در زمينه بوديجه و قوانين مالي و مالياتي به مجلس‬
‫‪1‬‬
‫لاردان دخالتي داده نميشود‪.‬‬
‫فصل سوم‬
‫مبحث اول ـ استقالل پارلمان‪:‬‬
‫براي آنکه پارلمان طور نورمال وظايف خود را انجام داده بتواند الزم است تا استقالل‬
‫پارلمان از اين جهات بايد تأمين شود ‪:‬‬
‫‪ 1‬ـ استقالل اداري‪ :‬شخصيت متمايز پارلمان و نوع فعاليتهاي اين دستگاه ايجاب ميكند‪ ،‬كه‬
‫از حيث اداري تابع هيچ دستگاه ديگر نباشد‪ ،‬سازمان اداري مجالس‪ ،‬كه درحقيقت خدمت‬
‫کننده و سهولت دهنده به مسؤالن اصلي كار قانون گذاري است از سازمان اداري دولت‬
‫جداست ‪ ،‬زير نظر رئيس و هيأت رئيسه مربوط بكار بپردازد‪.‬‬
‫هريك از ممالك براي متمايزساختن تشكيالت اداري پارلمان از سازمان اداري كشور راه‬
‫ويژه اي برگزيده اند‪ .‬در ممالك نظير بلژيك‪ ،‬دنمارك استقالل كامل اداري و وضع معاشاتي‬
‫ويژه اي براي دستگاه اداري پارلمان درنظرگرفته شده طوري كه اندام اداري مجالس چيزي‬
‫‪2‬‬
‫كامًال جدا از دستگاه اداري مربوط به قوه مجريه است‪.‬‬
‫‪ 2‬ـ استقالل مالي‪ :‬مجالس مقننه درتهيه‪ ،‬تصويب و اجراي بوديجه خود بايد مختار باشند‬
‫كه در اين زمينه در ميان صاحبنظران حقوق عمومي اتفاق نظراست اساسًا استقالل مالي از‬
‫مظاهرحاكميت است و پارلمان نيز‪ ،‬كه مصداق بارز حاكميت است‪ ،‬بايد داراي چنين‬
‫استقاللي بوده باشد‪.‬‬
‫بنابراين درتهيه و تنظيم بوديجه ساالنه و همچنين دراجراي آن و نظارت مالي الزم‬
‫‪،‬اين استقالل بايد اعمال شود هريك از مجالس حق دارد‪ ،‬حدود هزينه هاي خود را‬
‫خودمشخص كرده و پيش بيني آن را بنمايد‪ .‬مقام مسئول تهيه و تنظيم بوديجه براساس‬
‫مقررات و طرزالعمل داخلي مجالس معين ميشود‪ ،‬پس از تهيه و تنظيم بوديجه و پيشبيني‬
‫هزينه ها‪ ،‬چون بايد اقدام مربوط در ستونهاي بوديجه مملكتي منعكس شود و از محل‬
‫درآمدهاي دولت اعتبار الزم تخصيص يابد اين كار معموًال درآخرين مراحل تهيه بوديجه‬
‫ساالنه كشور انجام ميپذيرد‪.‬‬
‫در بعضي كشورها قانون حداكثر اختيارات براي پارلمان قايل شده يعني رقم كلي‬
‫اعتبارات مورد درخواست به سازمان مسئول تهيه بوديجه كشور اعالم ميشود و اين رقم‬
‫بدون بحث و مذاكره در بطن بوديجه عمومي گنجانيده ميشود(دنمارك‪ ،‬ايتاليا‪ ،‬مصر‪ ،‬بلژيك‬
‫از اين شيوه استفاده ميكنند‪).‬‬
‫حتي در آن دسته از ممالكي كه موافقت وزارت ماليه يا خزانه داري يا برخي ديگر از‬
‫دستگاه هاي مسئول اجرايي شرط استقرار نهايي بوديجه پارلمان است‪ .‬اصل برمداخله حداقل‬
‫در بوديجه پارلمان بوده‪ ،‬نميتوان اساس بوديجه اين دستگاه قانونگذار را مورد تغيرات‬
‫‪1‬‬
‫مدني سيد ‪ ،‬همان اثر ‪ ،‬ص ‪. 159‬‬
‫‪2‬‬
‫ابوالفضل قاضي شريعت پناهي ‪،‬حقوق اساسي ونهاد هاي سياسي‪(،‬تهران ‪ :‬انتشارات دانشگاه تهران‪ ، )1380،‬ص ‪. 414‬‬

‫‪17‬‬
‫فراوان قرار داد‪ .‬دركشورهاي نظير اتريش‪ ،‬لبنان‪ ،‬اقالم بوديجه پارلمان توسط مسئوالن بلند‬
‫پايه اجرايي پذيرفته شده است‪.‬‬
‫درمرحله نظارت براجراي بوديجه پارلمان‪ ،‬دستگاه هاي ديگر حق دخالت بيشتر‬
‫دارند يعني نظارت بر نحوه هزينه ها و اجراي مقررات مالي هنگام اجرايي بوديجه مغايرتي‬
‫با استقالل مالي پارلمان ندارد‪ ،‬در انگلستان صاحب منصب بلند پايه اي بنام ناظرکل‬
‫محاسبات عمومي از سوي دربار سلطنت منصوب ميشود‪ .‬و اين شخص حق دارد برنحوه‬
‫اجراي بودجه پارلمان نظارت كند‪ ،‬در اتريش‪ ،‬ديوان محاسبات كه براي نظارت براجراي‬
‫بودجه عمومي كشور پايه گذاري شده و اعضاي آن ازطرف مجالس پارلماني تعيين ميشود‪،‬‬
‫حق دارند‪ ،‬براجراي بودجه خود مجلس نيز نظارت داشته باشند ولي در اكثر كشورها‬
‫‪1‬‬
‫برعهده خود مجالس است‪.‬‬
‫‪ 3‬ـ استقالل در تنظيم طرزالعمل داخلي ‪:‬‬
‫يک بخش قابل توجه صالحيت‌هاي پارلمان و مسايل مربوط به طرزالعمل پارلماني در‬
‫قانون اساسي پيشبيني مي‌شوند اما چون قانون اساسي بگونه‌اي است که نمي‌توان تمام مسايل‬
‫مربوط به طرزالعمل پارلماني را در احکام آن گنجانيد‪ ،‬بسياري از عرصه‌هاي طرزالعمل‬
‫پارلماني سفيد و دست نخورده در اختيار خود پارلمان باقي مي‌مانند‪ .‬يک پارلمان آگاه و‬
‫هوشيار ميتواند با تنظيم يک طرزالعمل جامع و خوب اين صالحيت‌هاي اضافي را بخود‬
‫تخصيص دهد‪.‬‬
‫معموًال طرزالعمل هاي پارلماني مطالب ذيل را در بر ميگيرد ‪:‬‬
‫‪1‬ـ انتخاب يک هيئت رهبري براي پيشبرد جلسات‪،‬‬
‫نظم و موثريت کار جلسات پارلماني ايجاب مي‌کند تا نخست از همه براي جلسه يک‬
‫رئيس انتخاب شود‪ .‬بر مبناي يک عنعنهء جهاني‪ ،‬قبل از انتخاب رئيس‪ ،‬رياست جلسه به مسن‬
‫‌ترين عضو مجلس تفويض مي‌گردد‪.‬‬
‫اولين و مهمترين وظيفه اين رئيس موقتي‪ ،‬عبارتست از تدوير انتخابات براي تعين‬
‫رئيس جلسه و باقي اعضاي هيئت رهبري‪ .‬درين عرصه مسئله انتخاب هيئت اداري در قانون‬
‫اساسي کنوني افغانستان در مادهء هشتاد و هفتم بگونهء ذيل تسجيل گرديده است‪.‬‬
‫«هر يک از دو مجلس شوراي ملي‪ ،‬در آغاز دورهء کار يک نفر از اعضاي خود را به‬
‫حيث رئيس براي يک دورهء مقننه و دو نفر را به حيث نايب اول و نايب دوم و دو نفر را به‬
‫حيث منشي و نايب منشي براي مدت يک سال انتخاب مي‌کند‪».‬‬
‫اينکه هيئت اداري با چه نوع راي‌گيري انتخاب مي‌شوند در قانون اساسي و ضاحت ندارد‪.‬‬
‫امروزه دراكثر ممالك جهان تهيه و تنظيم و همچنين تصويب طرزالعمل داخلي‬
‫مجالس بر عهده خود آنان است‪ .‬تصويب طرزالعمل داخلي ‪ ،‬كه نحوه اعمال حقوق پارلماني‬
‫را در زمينه قانونگذاري و نظارت برقوة مجريه پي ريزي ميكند توسط خود نماينده گان‬
‫براي آن است‪ ،‬كه مجليسان بتوانند از حداكثر آزادي ممكن و استقالل در برابر مقامات از‬
‫پارلمان استفاده كنند‪.‬‬
‫اصل استقالل نظامنامه گاهي در عمل با محدوديت هاي نيز توأم است چرا كه اطالق‬
‫اين اصل ممكن است نوعي خودسري و استثنا طلبي دركاركرد نماينده گان پديد آورد‪ .‬و‬
‫مشكالتي را در عملكرد دستگاههاي اجراي موجب شود مثًال در جمهوري پنجم فرانسه دو‬
‫شرط براي نظامنامه داخلي درنظر گرفته شده است‪:‬‬

‫‪1‬‬
‫ابوالفضل قاضي شريعت پناهي ‪،‬حقوق اساسي ونهاد هاي سياسي‪(،‬تهران ‪ :‬انتشارات دانشگاه تهران‪ ، )1380،‬ص ‪. 415‬‬

‫‪18‬‬
‫‪1‬ـ در متن قانون اساسي اصول مربوط به سازماندهي كاركرد پارلمان پيشبيني شده است‬
‫و طرزالعمل داخلي مجالس پارلمان بايد با توجه به اين قواعد تهيه و تنظيم شود‪.‬‬
‫‪2‬ـ نظامنامه بايد منطبق با اصول قانون اساسي باشد و لذا شوراي قانون اساسي بايد آن را‬
‫از حيث انطباق يا عدم انطباق با قانون اساسي مورد بررسي قراردهد و به اصطالح جواز‬
‫نهايي آن را صادر كند‪.‬‬
‫طرزالعمل داخلي مجالس يا براي هميشه وضع ميشود‪ ،‬كه دراين صورت ُبرد اجرايي آن‬
‫از يك دوره تقنينيه تجاوز ميكند يا اينكه اساسًا براي يك دوره تقنيني تصويب ميگردد‪.‬‬
‫ضمانت اجراي طرزالعمل داخلي مجالس ‪ ،‬نظارت متقابل نمايندگان بر حسن اجراي آن ‪،‬‬
‫درجهت جلوگيري از تبعيض بين اعضاء مجلس و سمت گيري ها و زياده روي هاست ‪.‬‬
‫ليکن عمده ترين ضامن اجراي اين مقررات ‪ ،‬افکار عمومي شهروندان بيدار و حساس و در‬
‫‪1‬‬
‫نتيجه ‪ ،‬هراس از بي اعتباري پارلمان در برابر قضاوت و داوري نامساعد مردم است ‪.‬‬
‫مبحث دوم ـ مصونيت پارلماني‪:‬‬
‫مطابق اصلي کلي تمام افراد کشور در مقابل قانون مساوي ميباشند ‪ ،‬و در مراجعه و‬
‫احضار به محکمه هم هيچکس بر ديگري امتيازي نميداشته باشد ‪،‬اما بر خالف اين اصل و‬
‫براي رعايت اصول ديگري برخي از افراد از مصونيت استفاده مي کنند از جمله قضات ‪،‬‬
‫نمايندگان سياسي و باالخره نمايندگان پارلمان ‪.‬‬
‫دکتر قاضي مصونيت پارلماني را جنين تعريف کرده است «مصونيت پارلماني‪ ،‬عبارت‬
‫از مجموعه تدابير قانوني است که نماينده پارلمان را زير پوشش حمايت خود‬
‫ميگيردوازتعقيب قضائي يااعمال پليسي حفاظتش ميکند‪».‬‬
‫اين نوع مصونيت که نمايندگان مجلس از آن بهره مند مي شوند بخاطر آن است که‬
‫نمايندگان بتوانند در کمال آزادي و استقالل وظايف خود را انجام دهند و در صورت اتهام به‬
‫‪2‬‬
‫ارتکاب جرم اول بايد از آنها سلب مصونيت شود و سپس مورد تعقيب قرار گيرند ‪.‬‬
‫قاعده مصونيت ممكن است به ظاهر جنبه تبيعض يا امتيازي داشته باشد‪ ،‬ولي‬
‫درحقيقت وسيله اي است دفاعي براي اين كه نماينده بتواند آزادي خود را براي اداي وظيفه‬
‫نماينده گي درگفتار‪ ،‬نوشتار و كردار حفظ كند‪ .‬مصئونيت پارلماني دو جنبه دارد‪:‬‬
‫‪ 1‬ـ عدم مسئوليت‪ :‬نوعي مصونيت است كه نماينده به مناسبت گفتار‪ ،‬نوشتار‪ ،‬اعمار و‬
‫تصميمات و موضع گيريهاي خود نبايد مورد تعقيب و مؤاخذه واقع شود‪.‬‬
‫هيچ كس حق ندارد نماينده را بنابرانجام وظيفه نماينده گي تحت تعقيب قرار دهد‪ .‬نماينده‬
‫درجلسات علني يا خصوصي سخنراني ميكند‪ ،‬از اعمال دولت انتقادمينمايد‪ ،‬از وزيران سؤال‬
‫ميكند يا آنها را مورد استيضاح قرار ميدهد‪ ،‬دركميسيونها با لوايح پيشنهادي دولت مخالفت‬
‫ميورزد‪ ،‬يا اين كه پيشنهاد هاي قانوني مخالفي ارائه ميدهد‪.‬و همچنين درنطق هاي قبل از‬
‫دستورممكن است از اشخاص عادي يا شخصيتهاي اجتماعي سياسي انتقاد كند يا برخي‬
‫افشاگريها بعمل آورد يا بي نظمي ها و نابساماني ها را برمال سازد همه اين اقدامات‬
‫خصومتهاي را عليه وي تحريك ميكند و پيوسته ممكن است درمعرض شكايات‪ ،‬مزاحمت ها‪،‬‬
‫اعالم جرم ها و غيره قرارگيرد‪ .‬اصل عدم مسئوليت براي آن است كه بدرستي تفاوت نقش‬
‫نماينده را با ساير افراد نشان دهد و در عين حال وي رااز گزند انتقام و دشمني و غيره‬
‫محفوظ نمايد‪.‬‬

‫‪ 1‬ابوالفضل قاضي شريعت پناهي ‪،‬حقوق اساسي ونهاد هاي سياسي‪(،‬تهران ‪ :‬انتشارات دانشگاه تهران‪ ، )1380،‬صص ‪ 417‬ـ‪. 418‬‬
‫‪ 2‬مدني ‪ ،‬همان اثر ‪ ،‬ص ‪. 151‬‬

‫‪19‬‬
‫عدم مسئوليت نماينده گان قاعدتًا بايد هم مطلق باشد و هم مداوم‪ .‬مطلق به اين معني كه‬
‫مشمول استثنا نيست و آنچه را كه در قلمرو وظايف نماينده گي به انجام ميرساند مشمول اين‬
‫مصونيت از نوع عدم مسئوليت آن است‪ .‬مداوم بدين جهت كه حتي بعد از اتمام دورة تقنينه‬
‫نيز نميتوان نماينده سابق را بنا بر اعمال دورة نماينده گي تعقيب كرد‪ ،‬زيرا در غيراين‬
‫صورت بيم و هراس از آينده آزادي عمل نماينده را از او سلب ميكند‪ .‬اطالق اصل عدم‬
‫مسئوليت در دكتورين حقوقي پذيرفته شده اما در بسياري ازكشورها برآن استثناء هاي وارد‬
‫كرده اند‪.‬‬
‫اوًال ـ اصل عدم مسئوليت نبايد موجب سؤاستفاده از حق شود‪ .‬و نماينده به استناد آن به‬
‫حريم آزادي و حقوق افراد لطمه وارد نمايد‪ .‬در قانون اساسي ‪ 1949‬آلمان فدرال‪ ،‬مصئونيت‬
‫پارلماني در موارد تهمت‪ ،‬افترا‪ ،‬توهين جاري نميشود‪ .‬حتي اگر در قالب وظايف قانوني‬
‫نماينده داخل باشد‪.‬‬
‫ثانيًا ـ عدم مسئوليت زماني معناي واقعي خود را خواهد داشت‪ ،‬كه راجع به امور عمومي‬
‫و اجتماعي باشد‪ .‬بدين معني‪ ،‬كه نماينده بايد مطالب خود را در قالب طرح مسايل واقعي‬
‫جامعه بگويد‪ .‬خطاهاي انظباطي نماينده گان و تخلفات آنها از نظامنامه داخلي مشمول اصل‬
‫عدم مسئوليت نيست نماينده نميتواند‪ ،‬با سؤاستفاده از مصونيت نظم مجلس و جريان امور‬
‫مجلس را مختل كند‪.‬‬
‫ثالثًا ‪ :‬عدم مسئوليت نماينده گان رافع مسئوليت سياسي آنها در قبال افكار عمومي نيست‬
‫قضاوت نهايي در باب رفتار و مشي نماينده برعهده مردم است‪ .‬ضمانت اجرايي آن نيز عدم‬
‫‪1‬‬
‫انتخاب مجدد آنان توسط رأي دهنده گان است‪.‬‬
‫‪ 2‬ـ عدم تعرض ‪ :‬براي اينکه حکومت نتواند نمايندگان مخالف خود را مورد تعقيب و‬
‫تعرض خود سرانه قرار دهد ‪ ،‬و آنها را از شرکت د رجلسات پارلمان و انجام وظايف‬
‫نمايندگي ممانعت کند ‪ ،‬نمايندگان پارلمان از اصل عدم تعرض برخوردار اند‪.‬‬
‫به موجب اين اصل ‪ ،‬نمايندگان پارلمان را نمي توان به نسبت ارتکاب جرايم تحت تعقيب‬
‫قرار داد مگر آنکه قبًال مجلس ‪ ،‬مصونيت پارلماني نماينده مرتکب جرم را لغو کند و او را‬
‫براي محاکمه در اختيار مقامات قضايي قرار دهد‪ .‬موارد ذيل در رابطه به مصونيت‬
‫پارلماني قابل توجه است‪:‬‬
‫‪ -1‬مصونيت پارلماني مربوط به تعقيب جزائي و در رابطه با ارتکاب جرم است و امور‬
‫حقوقي را در بر نمي گيرد‪.‬‬
‫‪ -2‬مصونيت مربوط به جرايم است بنابراين تخلفات که محکوميت آن جريمه است مثل‬
‫تخلفات ترافيکي را در بر نمي گيرد‪.‬‬
‫‪ -3‬مصونيت شامل جرايم مشهود نمي شود چنانچه نماينده اي در حين ارتکاب جرم مثل‬
‫قتل دستگير شد فقط کافي است که جريان به مجلس اطالع داده شود و تعقيب مثل افراد‬
‫معمولي دنبال مي گردد‪.‬‬
‫مصونيت شامل مسکن نماينده هم مي شود ‪ .‬پوليس و ساير کارمندان‬ ‫‪-4‬‬
‫دولت نمي توانند به خانه مسکوني نماينده پارلمان داخل شوند و تفتيش نمايند‪.‬‬
‫‪ -5‬مصونيت مربوط به دوره نمايندگي است‪ .‬با ختم دوره نمايندگي مصونيت پايان ميآبد‪.‬‬

‫‪ 1‬ابوالفضل قاضي شريعت پناهي ‪ ،‬بايسته هاي حقوق اساسي ‪(،‬تهران ‪ :‬انتشارات ميزان‪ ، )1385،‬صص ‪200‬ـ‪. 201‬‬

‫‪20‬‬
‫‪ -6‬به موجب قوانين بعضي کشور ها مصونيت از تعرض مربوط به تمام مدت وکالت‬
‫نيست بلکه فقط به ايام اشتغال پارلمان مربوط مي شود ‪ .‬با اين معني در ايام تعطيل مي توان‬
‫‪2‬‬
‫نمايندگان را دستگير و تعقيب نمود‪ .‬اما رئيس مجلس مربوطه را بايد اطالع داد‪.‬‬
‫قوانين اساسي نوين در اروپا شامل مواردي در خصوص مصونيت و امتيازات‬
‫اعضاي قوه مقننه مي شود‪ .‬به خصوص مقرراتي راجع به تضمين حقوق که مصونيت از‬
‫تعقيب يا ساير اقدامات قانوني را در خصوص هرگونه گفتار يا نوشتار نمايندگان مجلس‬
‫هنگام انجام وظيفه اعطا مي کند ‪ .‬هدف آنها عبارت است از ايمن ساختن بحث آزاد در قوه‬
‫مقننه‪ ،‬اين مسأله براي يک نماينده پارلمان مهم است که نگران نباشد هر چه مي گويد يا در‬
‫گزارش پارلمان يا جاي ديگري مي نويسد ‪ ،‬باعث اقامه دعوي در خصوص هتک حرمت يا‬
‫تعقيب جزاي وي خواهد شد و آزادي بيان مطلق در درجه اول براي هر نماينده تضمين نمي‬
‫شود ‪ ،‬بلکه در جهت منافع تمام مجلس و عموم دولت تضمين مي گردد‪ .‬بنابراين کار درستي‬
‫خواهد بود که هيأت قانونگذاري قادر باشد آزادي بحث خود را با اتخاذ اقدامات قانوني عليه‬
‫کسي که بخواهد مزاحم اين آزادي شود ‪ ،‬حفظ نمايد‪ .‬در پادشاهي بريتانيا مجلس عوام مي‬
‫تواند امتيازات خود را که برجسته ترين آنها آزادي بيان است ‪ ،‬از اين طريق حفظ نمايد که‬
‫در چنين شرايطي اقدامي انضباطي عليه نمايندگان يا اعضاي دولت اتخاذ کند که به زعم‬
‫مجلس ‪ ،‬مزاحم استفاده از اين امتيازات شده اند‪ .‬محاکم مايل نيستند بر استفاده مجلسين‬
‫ونمايندگان ازاين امتيازات نظارت داشته باشند ‪ .‬امتيازات مزبور اختيار مجالس براي اتخاذ‬
‫اقدامات د رمورد نقض امتياز و تحقير و توهين مي شود‪.‬‬
‫در امريکا نيز مطابق قانون اساسي اعضاي کنگره داراي مصئونيت بوده و از‬
‫سخنان و بيانات که در جريان ايفاي بيان ميدارند مسئوليت ندارند و هيچ مقامي آن را مورد‬
‫تعقيب قرار داده نميتواند‪.‬‬

‫فصل چهارم‬
‫پارلمان در افغانستان‬
‫گرچه از اجتماعات اوليه و دوره هاي قديم افغانستان تا هنوز اطالعاتي در دست‬
‫نيست ولي از ساختمان اجتماعي بعدي آنان معلومات بيشتري موجود است در سازمان‬
‫اجتماعي پدر رئيس خانواده ‪ ،‬ريش سفيد بزرگ طايفه بود ‪ .‬از اتحاد طوايف قبيله تشکيل مي‬
‫شد ‪.‬‬
‫در افغانستان تشکيالت سياسي و تقسيمات ملکي در زمان هخامنشي ( ‪ 3 33-545‬ق م )‬
‫به ميان آمده است و در هر واليت از قلمرو خود ساتراپي ( والي ) داشت که با يکنفر دبير‬
‫امور واليت را مستقالنه اداره مينمود که دونفر مفتش سيار شاه آنها را مراقبت مينمود ‪.‬‬
‫تشکيالت سياسي و تقسيمات ملکي هخامنشيان در افغانستان همان تأثير را داشت که استيالي‬
‫رومي ها در فرانسه ( گول ) داشت‪.‬‬
‫افغانستان که بعد از مرگ سکندر در دست واليان چهارگانه باقي ماند‪.‬‬
‫در دوره ايوتيدم مقتدر ترين پادشاه يونان باختري در ‪ 227‬ق م اداره واليات آن روز‬
‫کشور توسط واليان مقتدر بعمل مي آمد که اغلب شهزادگان بودند‪.‬‬
‫بعد از کنشکا پادشاه متأخر کوشاني افغانستان به امارت هاي کوچک محلي در شمال و‬
‫جنوب هندوکش تقسيم شد ‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫مدني ‪ ،‬همان اثر ‪ ،‬ص ‪.121‬‬

‫‪21‬‬
‫تا ظهور دين مقدس اسالم در افغانستان به استثناي يفتلي ها کدام حکومت مقتدري ديگري‬
‫تشکيل نشده بلکه کشورطور ملک الطوايفي اداره شده است‪ .‬جغرافيا نويسان عرب از هفده‬
‫حکومت محلي افغانستان آنروز که همه خود را شاه ميخواندند نام مي بردند‪.‬‬
‫در قرن هفتم و نهم ميالدي تقريبًا در اکثر کشور هاي اسالمي گروهي ‪ ،‬از مردم با‬
‫يکنوع تشکيالتي موجود بودند که ميتوان آنرا در منزله حزب متشکل شناخت ‪ .‬اعضاي اين‬
‫گروه از اجتماع برخاسته و مرکب از نامداران ‪ ،‬عوام و جوانان پرشور بودند‪ .‬اين فرقه نام‬
‫‪1‬‬
‫عيار را در افغانستان به خود اختيار نموده بود‪.‬‬
‫خالصه آنکه در افغانستان ‪،‬تا قبل ازمقدمات مشروطه خواهي ‪ ،‬مانند کشورهاي اسالمي‬
‫و شرقي احکام و قوانين ديني ‪ ،‬اوامر شفاهي ‪ ،‬فرامين شاهان ‪ ،‬قوانين عرفي و سنت جامعه‬
‫‪ ،‬همواره حيثيت قانون را داشته است‪ .‬در طول تاريخ ‪ ،‬مفکوره وتعامل مشوره در جامعه‬
‫افغاني مروج بود و اکثر مسايل متنازع فيه شان بر اساس جرگه ‪ ،‬حل و فصل مي شد‪.‬‬
‫همچنان تعامل و مشوره در امور مربوط به سرنوشت مردم و موضوعات مهم ملي معمول‬
‫بود‪.‬‬
‫طوريکه گفته شد يکي از خصوصيات مردم افغانستان از دير باز جرگه ها خورد و‬
‫بزرگ بوده که اکثرًا از آن براي موارد مختلف استفاده بعمل آمده است‪.‬‬
‫جرگه هاي خورد محلي ‪ ،‬که در آن تمام مردم اشتراک ميکردند در موارد قلت آب ‪،‬‬
‫کمبود غله و مسايل عمده قومي داير ميشده و براي رفع مشکل اشخاصي تعيين ميشده است‪.‬‬
‫يا در مواقع کم حاصلي و خشک سالي جرگه هاي محلي در مناطق آسيب ديده تشکيل شده و‬
‫خير انديشان به مناطق که امکانات و حاصل آن خوب بوده رفته تقاضاي صدور گندم بيشتر‬
‫را نموده و جرگه حکام و مامورين محل را از اهميت موضوع باخبر ميساخت‪.‬‬
‫قسم ديگر اين جرگه ها خورد محلي در مورد خاتمه منازعات شخصي از قبيل جنگ‬
‫و جدال و دعاوي حقوقي که مدتها زيادي بين اشخاص و گروههاي وسيع قومي جريان داشته‬
‫‪2‬‬
‫اقدام نموده است‪.‬‬
‫درنوع اخير نظام هاي قبيلوي و نظام هاي استبدادي در بعضي قضايا ‪ ،‬خود را مجبور‬
‫يافته که در برابر ملت خم شود و به تأسيس لويه جرگه براي آن قضايا از رأي مردم استمداد‬
‫نمايد‪.‬‬
‫ًا‬
‫گرچه لويه جرگه ها ‪ ،‬اکثر فرمايشي و تا حدود زياد ‪ ،‬آنچه خواست زمامداران و‬
‫همدستان شان بوده مهر تأييد بر آن زده اند‪ .‬ولي نقش لويه جرگه ها در بعضي حاالت مهم ‪،‬‬
‫مظهر دموکراسي افغاني تلقي ميشد ‪.‬اما من فکر ميکنم که جرگه ها نهادي فيودالي قبيلوي‬
‫است که با معيارهاي پذيرفته شده حقوق ‪ ،‬تعارض آشکار و بنيادي دارد‪.‬‬
‫مگر مفکورهء پارلمان «شوراي ملي « بمعني امروزي ‪ ،‬بحيث موسسهء نهادينه ‪ ،‬در‬
‫آغاز قرن بيستم در افغانستان عرض وجود کرد‪ ،‬بدين شرح که با آغاز زمامداري امير حبيب‬
‫اله شرايط بخصوص پديده پروسه بيداري آسيا ‪ ،‬همنوا با شرايط داخلي کشور زمينه هاي‬
‫يک خيزش فرهنگي ‪ ،‬فکري ‪ ،‬سياسي و اجتماعي را در کشور فراهم نمود ‪ .‬اين بار با الهام‬
‫از گذشته و با استفاده از شرايط و زمينه هاي جديد بار ديگر افغانستان مانند کشورهاي‬
‫همسايه اسالمي و شرقي در مسير حرکت و تحول قرارگرفت و به جمود فکري چندين قرنه‬
‫پايان داده شد‪ .‬در اين حرکت و مبارزهء آگاهانه سياسي که انديشهء نوگرائي رستاخيز‬
‫فرهنگي ـ تمدني ‪ ،‬استقالل ملي ‪ ،‬ضديت با استبداد داخلي و استعمار خارجي و اتحاد‬
‫نظرمحمد سرمند‪،‬جرگه ها‪،‬شوراهاواداره حاکميت‪ (،‬کابل‪:‬مطبعه دولتي‪،)1366‬صص‪1‬ـ‪2‬ـ‪3‬ـ‪4‬ـ‪.5‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ 2‬محمد علم فيض زاد‪،‬جرگه هاي بزرگ ملي افغانستان‪(،‬الهور‪:‬انتشارات ‪،) ...‬صص ـ‪11‬ـ‪.12‬‬

‫‪22‬‬
‫وهمبستگي ملي را در خود پرورانيده بود‪ ،‬براه انداخته شد‪ .‬يعني مشروطه خواهان اول تا‬
‫حد توان ‪ ،‬متناسب به سطح درک شان از مشروطه خواهي و دموکراسي ‪ ،‬پيشگامان اين‬
‫جنبش وحرکت بودند‪ .‬اهداف و برنامه مشروطه خواهان اول قرار ذيل بود‪ :‬ازبين بردن امير‬
‫حبيب اله بحيث مانع در راه آزادي هاي سياسي و حصول استقالل کامل سياسي ‪ ،‬حکومت‬
‫مشروطه ‪ ،‬قانون اساسي ‪ ،‬پارلمان ‪ ،‬عدالت ‪ ،‬آزادي مطبوعات ‪ ،‬تعميم و گشترش معارف ‪،‬‬
‫ضديت با استعمار برتانيه ‪ ،‬اصالح امور اجتماعي و اقتصادي ‪.‬‬
‫وقتيکه امير از پالن مشروطه خواهان آگاه شد ‪،‬يکتعداد شان را به دار آويخت و تعدادي‬
‫را به توپ بست و تعدادي را زنداني نمود‪.‬‬
‫با سرکوبي اين جنبش ‪ ،‬مبارزه قطع نشد ‪ ،‬وارثان و تکامل دهندگان افکار شان‬
‫يعني مشروط خواهان دوم « جوانان افغان » اهداف آنان را دنبال کردند‪.‬که منجر به قتل امير‬
‫حبيب هللا و به قدرت رسيدن امان هللا و کسب استقالل کشور شد‪ .‬که از جمله يکي از پيامد‬
‫هاي حکومت امان هللا تفکيک قواي ثالثه و تشکيل پارلمان بود ‪ .‬که اينک سير پارلمان در‬
‫افغانستان را طي مباحث جداگانه مورد بررسي قرار ميدهيم‬

‫الف ‪ :‬شوراي دولتي امير حبيب هللا خان‪:‬‬


‫در دوران سلطنت اميرحبيب هللا خان تنها يک شوراي دولتي تشکيل گرديده بود‬
‫که اعضاي آن از طرف شخص پادشاه از شهزاده گان و مامورين عالي رتبه و بعضي‬
‫مشاهير شهر کابل انتخاب ميگرديد‪.‬‬
‫حبيب هللا خان در کارهاي مهم با اعضاي اين شورا دولتي مشوره ميکردچنانچه در‬
‫دوران جنگ جهاني اول در اکتوبر ‪ 1915‬م مطابق ‪ 1293‬هـ ش موقعيکه هيأت آلمان ‪،‬‬
‫استرليا و ترکيه با نامه ويلهم دوم قيصر المان و محمد رشاد خامش سلطان ترک وارد‬
‫افغانستان شده و اتحاد نظامي و باهمي را عليه انگليس پيشنهاد کرد‪،‬امير حبيب هللا اين‬
‫شوراي دولتي را نزد خود تشکيل داد و يک تعداد علما و روحانيون که طرفدار داخل شدن‬
‫به جنگ بودند نيز در جرگه مذکور که مجموعًا ( ‪ ) 540‬نفر ميشدند اشتراک کرده بودند‪ .‬اين‬
‫جرگه که در اکتوبر ‪ 1915‬مطابق ‪ 1293‬هـ ش داير شد اکثر مامورين عالي رتبه دربار‬
‫پرهيز‪ ،‬سردار نصرهللا خان نائب السطنه طرفدار داخل شدن در جنگ بودند‪ .‬ذهنيت عمومي‬
‫مردم نيز طرفدار جنگ بود‪ ،‬علما و روحانيون نيز طرفدار شموليت افغانستان در جنگ‬
‫بودند‪ .‬ولي امير حبيب هللا داخل جنگ نشد‪.‬‬
‫شوراي دولتي امير حبيب هللا خان از اشخاص ذيل تشکيل شده بود‪:‬‬
‫رئيس شخص امير حبيب هللا ‪.‬‬ ‫‪-1‬‬
‫سردار نصرهللا نائب السطنه عضو‪.‬‬ ‫‪-2‬‬
‫سردار عنايت هللا معين السطنه عضو‪.‬‬ ‫‪-3‬‬
‫سردار عبدالقدوس خان عضو‪.‬‬ ‫‪-4‬‬
‫سردار محمد آصف خان‬ ‫‪-5‬‬
‫ميرزا محمد حسين خان‬ ‫‪-6‬‬
‫لوي نواب خوشدل خان عضو‬ ‫‪-7‬‬
‫امير محمد خان تگابي سپه ساالر‬ ‫‪-8‬‬
‫سيد عطاخان عضو‪.‬‬ ‫‪-9‬‬
‫سعدالدين خان قاضي القضات عضو‪.‬‬ ‫‪-10‬‬
‫حاجي عبدالرزاق خان امام و مبلغ کابل عضو‪.‬‬ ‫‪-11‬‬

‫‪23‬‬
‫سليمان خواجه محتسب باشي عضو‪.‬‬ ‫‪-12‬‬
‫سردار محمد يونس خان عضو‪.‬‬ ‫‪-13‬‬
‫سردار محمد خان عضو‪.‬‬ ‫‪-14‬‬
‫ناظر محمد صفرخان عضو‪.‬‬ ‫‪-15‬‬
‫سردار محمد رفيق خان عضو‪.‬‬ ‫‪-16‬‬
‫محمد سليمان خان عضو‪.‬‬ ‫‪-17‬‬
‫علي احمد خان عضو‪.‬‬ ‫‪-18‬‬
‫‪ -19‬فيض محمد خان عضو‪.‬‬
‫ميرزا محمود خان عضو‪.‬‬ ‫‪-20‬‬
‫ميرزا غالم محمد خان عضو‪.‬‬ ‫‪-21‬‬
‫سردار محمد يوسف پسر اميردوست محمد خان عضو‪.‬‬ ‫‪-22‬‬
‫نائب ساالر محمد نادر خان عضو‪.‬‬ ‫‪-23‬‬
‫نائب ساالر محمد نعيم بدخشي عضو‪.‬‬ ‫‪-24‬‬
‫نايب ساالر ملکي مير احمد شاه خان عضو‪.‬‬ ‫‪-25‬‬
‫مولوي عبدالروف عضو‪.‬‬ ‫‪-26‬‬
‫ديوان نرنجنداس عضو‪.‬‬ ‫‪-27‬‬
‫برگد ملکي احمدجان خان عضو‪.‬‬ ‫‪-28‬‬
‫غالم محمد وردک پنچات باشي عضو‪.‬‬ ‫‪-29‬‬
‫‪1‬‬
‫گل محمد خان عضو‪.‬‬ ‫‪-30‬‬
‫البته بايد گفت که اين شورا يا مجلس اعيان ازحيث قانون گذاري کدام صالحيتي‬
‫نداشت صرف جنبه مشورتي را دارا بود که نمي توان به آن پارلمان بمعني امروزي کلمه‬
‫خطاب نمود‪ .‬طوريکه قبًال گفته شد يک حرکت در راه حکومت مشروطه در افغانستان‬
‫بوجود آمده بود که موفق نشد و لي بعد از بقدرت رسيدن مشروطه خواهان دوم وقتيکه امان‬
‫هللا خان منحيث پادشاه افغانستان اعالم شد براي اولين بار دستگاه دولت بر سه چرخ قواه‬
‫اجرائيه ‪ ،‬مقننه و قضائيه استوار شد‪ .‬البته اين خاصيت مخصوص به خود داشت مثًال شاه‬
‫امان هللا مجلس قديم اعيان را که نام دارالشورا داشت با تعديلي نام مجلس خاص و بعدها به‬
‫نام شوراي دولت تشکيل کرد که اعضاي آن مرکب از اشخاص انتصابي از طرف شاه و‬
‫نمايندگان منتخب مردم بودند ‪ .‬که اين شورا صالحيت تدقيق قوانين را حايز بود غرض‬
‫تصويب از راه مجلس وزراء براي صحه شاه مي فرستاد و بودجه دولت ‪ ،‬مقاوالت و‬
‫‪2‬‬
‫معاهدات با خارجي ها را رسيدگي مي کرد‪.‬‬
‫يعني گفته ميتوانيم که در افغانستان پارلمان براي اولين بار به معني امروز کلمه در‬
‫زمان امان هللا خان بوجود آمده است ‪.‬‬
‫ب ‪ :‬شورا در دوره امان هللا خان‬
‫با سرکوبي مشروطه خواهان اول ‪ ،‬مبارزه قطع نشد ‪ ،‬وارثان و تکامل دهندگان‬
‫افکار شان يعني مشروط خواهان دوم « جوانان افغان » اهداف آنان را دنبال کردند‪.‬‬
‫آنهااهداف شان را در اولين اقدام عملي شان با قتل امير حبيب اله مورد تطبيق قرار دادند‪.‬‬
‫که بعد از قتل امير حبيب اله ‪ ،‬امان اله خان که عضويت جوانان افغان را داشت بحيث‬
‫پادشاه روي صحنه آمد و افغانستان استقالل کامل سياسي خود را حاصل کرد‪ .‬شاه امان اله‬
‫‪ -‬فيض زاد ‪،‬همات اثر‪،‬صص ـ‪47‬ـ‪.48‬‬ ‫‪1‬‬

‫ميرغالم محمدغبار‪،‬افغانستان درمسير تاريخ‪(،‬پشارو‪:‬انتشارات ميوند‪،)..‬ص‪.794‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪24‬‬
‫که عصر خود را عصر قانون و شوري نام نهاد تالش ورزيد به همکاري تحول طلبان با‬
‫طرح قوانين و اصالحات سياسي و اداري دولت را از چهارچوب مطلقيت رهائي بخشد و بر‬
‫خرابه هاي نظام کهن قبيلوي ‪ ،‬فيودالي و خانخاني ‪ ،‬شالوده جامعه عصري را پي ريزي کند‬
‫چنانچه عبدالحي حبيبي در مورد چنين مينگارد‪ « :‬مشروطيت دوم از جهت تشکيالتي و‬
‫کميت ‪ ،‬يک حزب متشکل شامل و حاوي بر اکثر مردم مملکت نبود‪ .‬ولي به لحاظ نتيجه و‬
‫اثر افگني و تغيير سيماي سياست و طرز اداره در نهايت بااهميت بود زيراجوانان مبارز اين‬
‫حرکت ملي ‪ ،‬سرچشمه امور مملکت را تصفيه نموده و بعد ازکشتن امير حبيب هللا ‪ ،‬زمام‬
‫اداره را با اعالن امارت شاهزاده امان هللا خان و استقالل افغانستان به دست گرفتند‪.‬‬
‫اين انتقال اقتدار سياسي و اداره از دست يک گروه نادان کهنه پرست و سرداران مرتجع‬
‫فرسوده مغز ‪ ،‬به جوانان في الجمله دانا و بينا و جويا ‪ ،‬کاري بود نيکو و ميمون و مثمر ‪،‬‬
‫که تا سه چهار سال اول دوره اماني به نفع مردم و مملکت جريان يافت‪ .‬ولي اين گروه‬
‫کوچک و مخلص ‪ ،‬خالي از عناصر مغرض و فرصت طلب نماند و دستهاي خرابکاران در‬
‫آن به فعاليت افتاد که منجر به سقوط اين رژيم در زمستان ‪ 1307‬ش و اغتشاش گرديد‪.‬‬
‫به هر صورت ما نمي توانيم از کار هاي نيکويي که به دست اين گروه مخلص و‬
‫خيرخواه انجام يافته ‪ ،‬به اعتبار سوء عاقبت آن رژيم و ناکامي بعدي آن چشم بپوشيم ‪ .‬زيرا‬
‫فصلي مهم تاريخ اجتماعي افغانستان است که در تشکيالت مدني افغانستان آزاد چنين سهم‬
‫گرفتند‪.‬‬
‫اول ‪ :‬در بازستاني استقالل افغانستان پيشقدم و در جنگ استقالل راهنما و ضد استعمار‬
‫بودند‪.‬‬
‫دوم ‪ :‬بعد از تحصيل استقالل ‪ ،‬افغانستان رابه حيث يک مملکت آزاد و مستقل به دنيا‬
‫معرفي نمودند و ارتباطات سياسي آن را باممالک دنيا قايم نمودند‪.‬‬
‫سوم ‪ :‬الغاي اسارت درمملکت و امحاي بقاياي آن ‪.‬‬
‫چهارم ‪ :‬تعميم معارف و گشايش مکاتب و مدارس ونشر جرايد براي تربيه عامه اوالد‬
‫مردم در سراسر افغانستان و آغاز پرورش زبان ‪.‬‬
‫پنجم ‪ :‬تشکيالت جديد دواير و دفاتر دولتي بر اساس تفکيک وظايف و تغيير سيستم ماليه‬
‫ستاني وتأسيس گمرکات و ديگر دواير مالي و حسابي بر اساس محاسبات طرز جديد وترتيب‬
‫بودجه مملکت ‪.‬‬
‫ششم‪ :‬فراهم آوري لويه جرگه هاي عنعنوي ملي و نشر قوانين انتخابات شوراي دولتي و‬
‫ملي ‪.‬‬
‫هفتم‪ :‬تشکيل کابينه مسئول تفکيک قواي ثالثه تقنين ‪ ،‬قضا و اجرا ‪ ،‬تعيين مراکز نظارت‬
‫امور ( وزارتخانه ها )‪.‬‬
‫هشتم‪ :‬رواج برخي از مباني ضروريه مدنيت جديد مانند پست ‪ ،‬تلگراف ‪ ،‬تيلفون ‪ ،‬موتر‬
‫‪ ،‬طياره ‪ ،‬راههاي موتر رو ‪ ،‬شهر سازي و مصنوعات وطني ‪.‬‬
‫نهم ‪ :‬ارسال طلبه باخارج مملکت براي تحصيالت عالي ‪.‬‬
‫دهم‪ :‬ترتيب و انتشار قانون اساسي براساس حقوق مردم و دولت و ديگر قوانين براي‬
‫‪1‬‬
‫اجراي امور اداري و قضايي و آفريدن روحيه قانونيت در مملکت ‪».‬‬
‫بدين ترتيب حکومت اماني در راستا دموکراتيک کردن نظام شاهي مشروطه ‪،‬‬
‫يعني تأسيس پارلمان گام برداشت در گام نخست ‪ ،‬اولين مجلس شورا را که حيثيت مجلس‬
‫‪ 11‬عبدالحي حبيبي‪،‬جنبش مشروطيت در افغانستان ‪(،‬انتشارات احساني ‪ ،)1372‬صص‪172‬ـ‪.173‬‬

‫‪25‬‬
‫قديم اعيان را داشت و وظيفه آن تدوين قوانين دولت بود بنام « رياست عموميهء شوراي‬
‫دولت « در ‪ 24‬سنبله ‪ ( 1299‬سپتامبر ‪ )1920‬تأسيس کرد‪ .‬درين مرکز يک تعداد علماي‬
‫ديني روشنگرا ‪ ،‬نويسندگان ‪ ،‬اصالح طلبان ‪ ،‬روشنفکران مشروطه خواه ‪ ،‬مامورين دولت و‬
‫ترجمان ها دور هم جمع شده بودند برخي از اعضا اين ها بودند‪ :‬سردار سيد احمد بحيث‬
‫رئيس ‪ ،‬فتح محمد ‪ ،‬جمعه خان ‪ ،‬حبيب اله ‪ ،‬محمد قاسم ‪ ،‬بدري بيگ ‪ ،‬داکتر عبدالغني ‪،‬ايها‬
‫متن نخستين قانون اساسي مدون افغانستان را آماده نمودند که در سال ‪ 1301‬از طرف لويه‬
‫جرگه به تصويب رسيد ‪.‬‬
‫ج ‪:‬دوره هاي شوراي ملي در افغانستان‪:‬‬
‫نادرشاه(‪:)1312-1310‬‬ ‫‪1‬ـ دوراول شوراي ملي محمد‬
‫در دوران امان هللا خان در لويه جرگه ‪ 1307‬پغمان فيصله گرديده بود که يک‬
‫شوراي ملي بجاي شوراي دولت از وکالي انتخابي و انتصابي تأسيس گردد وهم فيصله شدکه‬
‫وکالي لويه جرگه نميتوانند خود بحيث وکيل در شوراي جديد داخل شوند‪ .‬در همين سال بود‬
‫که آتش اغتشاش در کشور دامن زده شد و دولت اماني سقوط کرد‪.‬‬
‫با رويکار آمدن محمد نادرشاه ( ‪ 16‬اکتوبر ‪ 23 -1929‬ميزان ‪ )1308‬شيوه کار به‬
‫نحو ديگر آغاز شد ‪.‬‬
‫شاه جديد در همان آغاز ورود به کابل ‪ ،‬مرامنامه تحريري رسمي خودش را در ده اصل‬
‫منتشرکرد که فشرده مطالب آن از اينقرار بود‪ :‬اجراي امورمملکت موافق با حکام دين‬
‫مقدس اسالم ‪ ،‬لزوم شعبه احتساب ‪ ،‬حجاب موافق شريعت و دين ‪ ،‬منع شراب نوشي و خريد‬
‫وفروش آن ‪ ،‬تنظيم اردو ‪ ،‬کار به اهل آن ‪ ،‬تشکيل شورا ‪ ،‬تعيين صدراعظم و تشکيل کابينه‪.‬‬
‫بخاطرييکه سلطنت اش را شکل قانوني بدهد و استحکام يابدجرگه اي را در ‪ 18‬سنبله‬
‫‪ 1309‬داير نمود‪ .‬بعد از تشکيل جرگه اليحه انتخابات شوراي ملي تصويب و اعضاي آن نيز‬
‫از بين وکالي جرگه از واليات مختلفه ‪ 111‬نفر انتخاب شدو رئيس آن از طرف محمد‬
‫نادرشاه ‪ ،‬عبداالحد مايار منصوب شد‪ .‬موصوف به اندازهء مورد اعتماد بود که پنج دوره‬
‫پيهم رياست شوراي ملي را به عهده داشت ‪.‬در ين شورا ‪ ،‬تناسب نفوس درنظر گرفته نشده ‪،‬‬
‫قيد سواد را از وکيل منتخب برداشت و سند انتخاب ‪ ،‬وثيقه شرعي قرارگرفت يعني رأي‬
‫گيري و صندوق آراء و تعدد کانديدا قبلي را معتبر نشمرد ‪.‬‬
‫در سال ‪ 1931‬مجلس اعيان داراي ‪ 27‬نفر عضو انتصابي از طرف شاه از بين اشراف‬
‫‪ ،‬روحانيون و مالک ‪ ،‬انتصاب گرديده بود ‪ .‬اختالف آراي شورا واعيان هم حکم شخص شاه‬
‫بود‪.‬‬
‫يعني در تاريخ افغانستان بعد از تصويب اصول اساسي دولت افغانستان مصوب‬
‫سال ‪ 1309‬پارلمان دومجلسه براي اولين بار تشکيل شد‪ .‬که مطابق اين اصول اساسي مجلس‬
‫اول بنام شوراي ملي و مجلس دوم بنام مجلس اعيان مسمي گرديد‪.‬‬
‫براساس اين اصول اساسي مجلس شوراي ملي بطور مکمل مرکب از افرادي که در‬
‫امور اجتماعي و سياسي افغانستان مشارکت دارند يعني نماينده قاطبه اهالي مملکت شناخته‬
‫شده بودند‪.‬‬
‫وکال از کابل و ساير واليات و حکومات منتخب ميگرديدند‪ .‬موعد انتخاب شان براي سه‬
‫سال تعيين شده بود‪.‬تجديد انتخاب وکال بالمانع بود‪.‬‬
‫مطابق اصول انتخابات شوراي ملي مصوب لويه جرگه ‪ 1309‬وکالي شوراي ملي بايد‬
‫واجد شرايط ذيل مي بودند‪:‬‬
‫تا بعيت افغانستان را داشته باشند‪.‬‬ ‫‪-1‬‬

‫‪26‬‬
‫از اجنبي ها کسانيکه بعد از استحصال تذکره تابعيت ده سال ديگر در افغانستان‬ ‫‪-2‬‬
‫اقامت کرده باشند‪..‬‬
‫حتي االمکان داراي سواد باشند‪.‬‬ ‫‪-3‬‬
‫سن شان کمتر از ‪ 30‬و بيشتر از ‪ 70‬سال نباشد‪.‬‬ ‫‪-4‬‬
‫معروف به صداقت و راستکاري باشند‪.‬‬ ‫‪-5‬‬
‫مامورين در صورت کانديد شدن در محل وظيفه قبل از کانديد شدن و در‬ ‫‪-6‬‬
‫صورت که خارج از محل وظيفه بعد از انتخاب شدن استعفا نمايند‪.‬‬
‫تاجرانيکه به تقصير مفلس شده باشند حق کانديد شدن را نداشتند‪.‬‬ ‫‪-7‬‬
‫محکومين به جنايت نيز از حق کانديد شدن محروم بودند‪.‬‬ ‫‪-8‬‬
‫شرايط انتخابات طور مستقيم و علني بيان شده بود يعني انتخاب کنندگان واجد شرايط در‬
‫حوزه انتخابيه اجتماع نموده و در مورد شخص کانديدا در حضور حکام دولت و محکمه‬
‫مشوره نموده اقرارنامه شرعي مي بستند‪.‬‬
‫در صورتيکه آراي کانديدا ها مساوي ميشد توسط قرعه انتخاب ميشدند‪.‬‬
‫مطابق اصول اساسي وظايف شوراي ملي قرار ذيل بيان شده بود‪:‬‬
‫مجلس شوراي ملي امور داخلي خود را مثل انتخاب رئيس اول و ثاني و هيئت تحرير و‬
‫سائر اجزا و اصول مذاکرات و شبعات را براساس اصول نامه داخلي داير خواهد کرد‪.‬‬
‫تصويب امور مالي ‪ ،‬ماليات ‪ ،‬عوارض و فروعات آن ‪ ،‬تدقيق و تصويب بودجه‬
‫دولت ‪ ،‬وضع اصولنامه هاي جديد و تعديل و فسخ قوانين ‪ ،‬تصويب امتياز ‪ ،‬شرکت هاي‬
‫عمومي عقد مقاوالت و معاهدات ‪ ،‬اعطاي امتياز انحصار اعم از تجارتي ‪ ،‬صنعتي ‪،‬‬
‫استقراض دولتي و تمديد خط آهن از جمله وظايف شوراي ملي بود‪.‬‬
‫ضمنًا وزراء حق شرکت و توضيح مسايل الزم در شورا را داشتند ‪.‬قوانين جديد از‬
‫طرف حکومت تهيه و انشاء گرديده و توسط وزرا يا صدراعظم به شورا تقديم مي شد و بعد‬
‫از تصويب شورا و توشيح شاه قابليت اجرايي پيدا ميکرد‪ .‬ضمنًا مطابق قانون شوراي ملي‬
‫حق خواستن توضيحات از وزراء را داشت‪.‬‬
‫اعضاي مجلس اعيان همه از طرف پادشاه انتصاب ميشدند‪.‬تصويب اصول ومقررات‬
‫موضوعه متعلق به مجلسين شوراي ملي و مجلس اعيان بود ‪ ،‬پيشنهاداتي که از طرف هيئت‬
‫وزراء در مجلس اعيان مطرح ميشد پس از تصويب مجلس اعيان به تصويب شوراي ملي‬
‫فرستاده ميشد و بر عکس مواد مصوبه شوراي ملي در مجلس اعيان مالحظه و تصويب‬
‫ميشد‪ .‬در صورت اختالف دو مجلس هيئت حد اقل بيست نفري طورمساوي از هر دو مجلس‬
‫انتخاب ميشد در مورد اختالف غور مينمودند ‪ .‬در صورت عدم موافقت شوراي ملي حکم‬
‫شاه قطعي بود‪.‬‬
‫بايد گفت که پايان کار سال سوم دوره اول شوراي ملي افغانستان مصادف با قتل‬
‫محمد نادر شاه بود‪ .‬موصوف به تاريخ ‪ 16‬عقرب سال ‪ 1312‬بقتل رسيد‪ .‬که شورا دورباره‬
‫تشکيل جلسه داد ه و وکالي شورا ملي بيعت نامه را حضور ظاهر شاه قرائت نمودند‪.‬‬
‫با به قدرت رسيدن محمد ظاهر شاه نيز تا سال ‪ 1946‬کدام تغيير عمده در تشکيالت و‬
‫اساسنامه داخلي شورا بعمل نيآمد‪ .‬زيرا قدرت واقعي متعلق به دو برادر محمد نادر‪ ،‬هاشم‬
‫خان و شاه محمود خان بود‪ .‬و محمد ظاهر شاه قدرتي در برابر کاکا هاي خود نداشت‪ .‬مدت‬
‫‪1‬‬
‫تقريبًا چهارده سال ( ‪ ) 1325-1312‬اين وضع دوام کرد‪.‬‬

‫? ميرغالم محمدغبار‪ ،‬همان اثر‪،‬ص‪159‬ـ‪.160‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪27‬‬
‫‪2‬ـ دوره دوم شوراي ملي محمدظاهرشاه( ‪:)1315 -1313‬‬

‫دوره دوم شوراي ملي افغانستان که پروسه انتخابات نمايندگان ملت درماه دلو سال‬
‫‪ 1312‬مطابق به فرمان مقام سلطنت آغاز گرديده بود وکالي انتخابي مردم بعد از طي‬
‫مراحل قانوني کار انتخابات رهسپار کابل مرکزکشور گرديدند‪ .‬نخستين جلسه دوره دوم‬
‫شوراي ملي افغانستان به روز پنجشنبه ‪ 31‬جوزا سال ‪ 1313‬درحاليکه برعالوه ‪ 108‬تن‬
‫وکالي انتخابي ملت ‪ ،‬نمايندگان مجلس اعيان و مامورين دولتي حضور داشتند با نطق‬
‫افتتاحيه محمد ظاهر شاه در سالون بزرگ شوراي ملي گشايش يافت ‪ .‬که عبداالحد خان به‬
‫حيث رئيس ‪ ،‬عبدالقيوم خان به حيث معاون اول ‪ ،‬برهان الدين خان بحيث معاون دوم و‬
‫عبدالطيف خان به حيث منشي ولسي جرگه انتخاب شدند‬
‫ناگفته نماند که دراين دوره هم شاه بدون اراده نمايندگان عبداالحد ما يار را بحيث‬
‫رئيس تعين کرد‪.‬‬
‫شوراي ملي در دوره دوم اجرات و فعاليت هاي ذيل را در ساحه تقنيني طي مدت سه‬
‫سال انجام داده است‪:‬‬
‫‪ -‬اصول نامه تابعيت ‪.‬‬
‫‪ -‬اصولنامه معافيت اموال هيات ديپلوماتيک‪.‬‬
‫‪ -‬اصولنامه توريد رنگ هاي جوهري در افغانستان‪.‬‬
‫‪ -‬اصولنامه نوت هاي مروجه در افغانستان ‪.‬‬
‫‪ -‬اصولنامه دواخانه در افغانستان‪.‬‬
‫‪ -‬اليحه صورت قرار هيات حکميت دولت ترکيه راجع به حدود موسي آباد‪.‬‬
‫‪ -‬ضميمه اصولنامه حاضري و رخصتي مامورين راجع به حاضري منصبداران‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب بودجه ‪.1315‬‬
‫‪ -‬اصولنامه استخدام مستخدمين خارجي ‪.‬‬
‫‪ -‬اصولنامه پوسته ‪.‬‬
‫‪ -‬اليحه اخذ عسکر‪.‬‬
‫‪ -‬اليحه تعداد ترويج نوت ها در افغانستان‪.‬‬
‫‪ -‬پروتوکول معاهده بيطرفي و عدم تجاوز ما بين افغانستان و شوروي‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب ترويج چلند نوت هاي يکصد افغاني و پنج افغاني‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب ضميمه اصولنامه حاضري و رخصتي مامورين ‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به تبديل ايام جشن استقالل از برج اسد در هفته اول برج جوزاي هر‬
‫سال‪.‬‬
‫تمام اصولنامه ها و لوايح که در مجلس اول بشمول قراردادهاي خارجي به تصويب‬
‫رسيده بود اصوًال مطابق اصول نامه اساسي به تصويب مجلس اعيان نيز رسيده است ‪.‬‬

‫‪ 3‬ـ دوره سوم شوراي ملي ( ‪:)1318-1316‬‬

‫‪28‬‬
‫در ختم دوره دوم تقنينه شوراي ملي فرمان دارالتحرير شاهي بمناسبت انتخابات‬
‫وکالي دوره سوم تقنينيه مطابق بمواد مندرج اصولنامه اساسي و براساس اليحه انتخابات کار‬
‫انتخابات آغاز گرديد و ‪ 101‬نفر وکالي ملت اعضاي شوراي ملي افغانستان را در دور سوم‬
‫تشکيل دادند‪.‬‬
‫نخستين اجالس اين دوره بروز پنجشنبه ‪ 27‬جوزاي ‪ 1316‬با نطق افتتاحيه پادشاه‬
‫افغانستان افتتاح و وکال بکار تقنيني خود آغاز کردند‪.‬‬
‫عبداالحد خان به حيث رئيس ‪ ،‬محمد يونس معاون اول ‪ ،‬سيد محمد خان معاون دوم‬
‫و عبدالطيف خان بحيث منشي تعين شدند‪.‬‬
‫شوراي ملي بحيث عالي ترين ارگان تقنيني کشور طي سالهاي دوره سوم خود‬
‫معاهدات ‪ ،‬قراداد ها و اصولنامه هاي ذيل را به تصويب رسانيده است‪:‬‬
‫‪ -‬معاهده عدم تعارض بين ممالک چهارگانه افغانستان ‪ ،‬ترکيه ‪ ،‬ايران و عراق‪.‬‬
‫‪ -‬پروتوکول تمديد معاهده مودت بين دولت شاهي افغانستان و دولت ترکيه‪.‬‬
‫‪ -‬معاهده مودت بين افغانستان و حکومت چکسلواکيا‪.‬‬
‫‪ -‬معاهده مودت بين افغانستان و دولت ليبريه ‪.‬‬
‫‪ -‬قرارداد تجارتي دولت افغانستان و دولت چکسلواکيا‪.‬‬
‫‪ -‬قرار داد استخراج نفت افغانستان با کمپني امريکايي‪.‬‬
‫‪ -‬قرارداد امتياز معادن افغانستان با شرکت مختلط افغان و المان ‪.‬‬
‫‪ -‬قرار داد تعميرات و سرکسازي بين حکومت افغانستان و حکومت المان‪.‬‬
‫‪ -‬قرار داد تعليمي فارغ التحصيالن مکتب نجات وتاسيس مکتب تخنيکي درکابل بين‬
‫افغانستان و المان‪.‬‬
‫‪ -‬قرار داد تيلگراف بي سيم و با سيم بين دولتين افغانستان و ايران‪.‬‬
‫‪ -‬قرار داد تقسيم آب دريا هلمند بين افغانستان و ايران‪.‬‬
‫‪ -‬موافقتنامه پستي بين افغانستان و ايران‪.‬‬
‫‪ -‬تصديق معاهده مودت بين دولت شاهي افغانستان و دولت هالند‪.‬‬
‫‪ -‬تصديق به بيطرفي افغانستان در حرب اروپا‪.‬‬
‫‪ -‬اصولنامه توريد ادويه مخدره در افغانستان ‪.‬‬
‫‪ -‬اصولنامه تکت هاي محصولي ‪.‬‬
‫‪ -‬اصولنامه تيلگراف‪.‬‬
‫‪ -‬اليحه صنعت زرگري‪.‬‬
‫‪ -‬اليحه تذکره تابعيت ‪.‬‬
‫‪ -‬اليحه تيلگراف‪.‬‬
‫‪ -‬اليحه الغاي قرارداد استخراج نفت افغانستان‪.‬‬
‫‪ -‬اليحه فروش اراضي تحت بند ها و انهار‪.‬‬
‫‪ -‬اصولنامه شرايط مسافرت و اقامت اتباع خارجي در افغانستان‪.‬‬
‫‪ -‬اصولنامه د افغانستان بانک‪.‬‬
‫‪ -‬اصولنامه اخذ محصوالت بلديه ‪.‬‬
‫‪ -‬اصولنامه اطاقهاي تجارت‪.‬‬
‫‪ -‬اصولنامه موتر راني و گادي راني‪.‬‬
‫‪ -‬تعديل اصل ‪ 2‬ضميمه نمبر اول اصول اساسي مملکت‪.‬‬
‫‪ -‬ضميمه اصولنامه خزاين راجع به ضمانت و وکالت خزينه داران‪.‬‬

‫‪29‬‬
‫‪ -‬ضميمه اصولنامه بلديه در موضوع تعيين مرجع انتخاب مامورهاي حکومات کالن و‬
‫ساير حکومات تصويب بودجه ‪.1316‬‬
‫‪1‬‬
‫‪ -‬معاهده عدم تعارض بين ممالک چهارگانه افغانستان ‪ ،‬ترکيه ‪ ،‬ايران و عراق‪.‬‬
‫‪ 4‬ـ دوره چهارم شوراي ملي ( ‪:)1321 -1319‬‬
‫باختم دوره سوم تقنينيه شوراي ملي در نيمه سال ‪ 1318‬فرمان دارالتحرير شاهي‬
‫به منظور انتخاب نمايندگان ملت در شوراي ملي صادر گرديد‪ .‬بموجب فرمان متذکره‬
‫انتخابات نمايندگان مردم تحت نظر هيات مؤظف صورت گرفته و به تعداد‪ 109‬نفر نماينده‬
‫از سراسر مملکت به عضويت دوره چهارم شوراي ملي افغانستان انتخاب شدند‪ .‬شوراي ملي‬
‫بعد از افتتاح دوره چهارم عبداالحد خان را براي بار چهارم به رياست شوراي ملي انتخاب‬
‫نمود‪ .‬محمد الياس معاون اول ‪ ،‬سلطان محمد خان معاون دوم و ميرزا عبدالطيف خان منشي‬
‫شورا تعيين شدند‪.‬‬
‫مير عطامحمد خان رئيس مجلس اعيان ‪ ،‬حاجي محمد اکبر معاون اول ‪ ،‬عبدالرحيم معاون‬
‫دوم و حافظ عبدالغفار رئيس تميز تعيين شدند‪.‬‬
‫اجرأت و تصويبات دور چهارم شورا ملي قرار ذيل اند‪:‬‬
‫‪ -‬معاهده مودت بين حکومت افغانستان و سويدن‪.‬‬
‫‪ -‬قرارداد تيلگراف بين حکومت افغانستان و جاپان‪.‬‬
‫‪ -‬تدقيق و تصويب موارثه بودجه سال ‪ 1320 ،1319‬و ‪.1321‬‬
‫‪ -‬اليحه چلند نوت هاي د افغانستان بانک‪.‬‬
‫‪ -‬اليحه اصولنامه راديو‪.‬‬
‫‪ -‬اليحه اصولنامه تشويق صنايع‪.‬‬
‫‪ -‬اليحه ترويج و تحت چلند گذاشتن شش کرور افغاني از نوت هاي جديد‪.‬‬
‫‪ -‬اليحه مکلفيت عسکري‪.‬‬
‫‪ -‬اليحه تبديل حکومات اعلي مشرقي و جنوبي به نائب الحکومه گي ها‪.‬‬
‫‪ -‬اليحه قرضه سي لک افغاني حکومت از د افغانستان بانک‪.‬‬
‫‪ -‬اليحه قرضه ده لک افغاني حکومت از د افغانستان بانک‪.‬‬
‫‪ -‬اصولنامه حاضري و رخصتي مامورين درموضوع تزئيد ‪.‬‬
‫‪ -‬اصولنامه دفاتر تجارتي ‪.‬‬
‫‪ -‬اصولنامه تجارتي ‪.‬‬
‫‪ -‬اصولنامه ثبت تجارت‪.‬‬
‫‪ -‬اصولنامه افالس و ورشکست‪.‬‬
‫‪ -‬اصولنامه داللي‪.‬‬
‫‪ -‬ضميمه اصولنامه محصوالت بلديه راجع به تعديل اصل ‪23‬‬
‫‪ -‬ضميمه اصولنامه حاضري و رخصتي مامورين راجع به ايام اضافه ضرورت ساالنه‬
‫مامورين‪.‬‬
‫‪ -‬ضميمه اصولنامه محصوالت بلديه درموضوع ثبت قرارداد کرايه و قيمت تکت دو‬
‫افغاني ‪.‬‬

‫‪ 1‬عبدهللا مهربان‪،‬تاريخ شورادرافغانستان‪(،‬کابل‪:‬انتشارات مطبعه دولتي)‪،‬صص ‪140‬ـ‪141‬‬

‫‪30‬‬
‫‪5‬ـ دور پنجم شوراي ملي ( ‪:)1324 -1322‬‬
‫باختم کار دوره چهارم شوراي ملي انتخابات نمايندگان مردم براي دور پنجم‬
‫شوراي ملي در سراسر کشور مطابق به اليحه انتخابات و مطابق به مواد مندرج اصول‬
‫اساسي افغانستان آغاز گرديد و ( ‪ ) 111‬نماينده انتخابي جهت اشتراک در جلسات شوراي‬
‫ملي وارد کابل گرديدند‪ .‬بعد از بررسي وثايق وکالت نامه هاي وکال مذکور نخستين جلسه‬
‫دور پنجم شوراي ملي افغانستان توسط محمد ظاهر شاه پادشاه افغانستان روز پنجشنبه پنج‬
‫اسد ‪ 1322‬در قصر سالم خانه افتتاح شد ‪.‬‬
‫اعضاي شوراي ملي طي جلسات بعدي رئيس شورا و هيات رئيسه آنرا بشرح ذيل‬
‫انتخاب نمودند‪ :‬عبداالحد خان رئيس ‪ ،‬جالل الدين معاون اول ‪ ،‬سيد ابوالخير معاون دوم و‬
‫عبدالطيف خان منشي ‪.‬‬
‫مير عطامحمد خان رئيس مجلس اعيان ‪ ،‬حاجي محمد اکبر معاون اول ‪ ،‬محمد حکيم‬
‫خان معاون دوم و حافظ عبدالغفار رئيس تميز تعيين شدند‪.‬‬
‫اجرأت تقنيني دوره پنجم شوراي ملي و مجلس اعيان قرار ذيل است‪:‬‬
‫موازنه بودجه عمومي واردات ومصارفات سال ‪.1322‬‬ ‫‪-‬‬
‫موازنه بودجه عمومي سال ‪ 1322‬قروض بانکي وزارت خانه ها و دواير مستقل‬ ‫‪-‬‬
‫مرتبه وزارت ماليه‪.‬‬
‫موازنه بودجه عمومي سال ‪ 1322‬شق مدرکي وزارت خانه و دواير مستقل مرتبه‬ ‫‪-‬‬
‫وزارت ماليه ‪.‬‬
‫موازنه بودجه عمومي واردات و مصارفات سال ‪ 1322‬ممکلکتي‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫موضوع قرضه وزارت ماليه از د افغانستان بانک ‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫موازنه بودجه معاشات و مصارفات قروض بانکي از بابت سال ‪.24 13‬‬ ‫‪-‬‬
‫افزودي معاشات مامورين ملکي و عسکري و افراد عسکري و مستخدمين ‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫موضوع شموليت حکومت افغانستان در کنوانسيون منعقده سال ‪ 1912‬حکومت‬ ‫‪-‬‬
‫هالند‪.‬‬
‫معاهده مودت بين حکومت شاهي افغانستان و چين‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫اصولنامه ماليات برعايدات‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫اصولنامه استخدام و تقاعد مامورين ‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫امتيازنامه تيل خاک‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫اصولنامه مسافرت و اقامت اتباع خارجي در افغانستان تعديل اصل ‪ 3‬و تزئيد اصل‬ ‫‪-‬‬
‫‪ 32‬اصولنامه متذکره‪.‬‬
‫اصولنامه کار وکارگران و موسسات صناعتي ملي‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫اصولنامه تعين ميعاد استماع مرافعه و تميز و دعوي حقوقي و جزائي‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫تصويب راجع به بعضي تعديالت و تزئيد و تنقيص برخي مواد اصولنامه مامورين‬ ‫‪-‬‬
‫و متقاعدين ملکي‪.‬‬
‫تصويب راجع به تصحيح و تعديل بعضي مواد اصولنامه مامورين ومتقاعدين‬ ‫‪-‬‬
‫ملکي‪.‬‬
‫تصويب ماده واحده در منع اسقاط عمدي جنين‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫ضميمه اصولنامه دفاتر تجارتي درموضوع اخذ حق التصديق سرغچ‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫ضميمه مکلفيت عسکري تبديل بعضي مواد اصولنامه مذکور حاوي (‪ )8‬مواد‪.‬‬ ‫‪-‬‬

‫‪31‬‬
‫ضميمه راديو – معافي محصول راديوهائيکه ذريعه اشخاص براي استفاده شخصي‬ ‫‪-‬‬
‫توريد شود‪.‬‬
‫ضميمه اصولنامه تشويق صنايع تعديل اصل ‪. 6‬‬ ‫‪-‬‬
‫تزئيد نوع نوت پنجصد افغانيگي در جمله نوت ها ‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫ضميمه اصولنامه ماليات برعايدات‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫‪1‬‬
‫ضميمه اصولنامه دفاتر تجارتي ‪.‬‬ ‫‪-‬‬

‫‪6‬ـ دور ششم شوراملي ( ‪:)1327-1325‬‬


‫ششمين دور شوراي ملي افغانستان در ‪ 1325‬بکار تقنيني خويش آغاز نمود‪.‬‬
‫مطابق اليحه انتخابات و منطبق بر مواد مندرجه اصولنامه اساسي دولت به تعداد ‪ 109‬نماينده‬
‫انتخابي سراسر کشور در دور ششم پارلمان افغانستان شرکت نمودند‪.‬‬
‫جلسه عمومي شورا ملي در نخستين نشست خود رئيس و اعضاي هيات رئيسه را‬
‫بشرح ذيل انتخاب نمودند‪ :‬سلطان احمد خان رئيس ‪ ،‬محمد عزيز خان معاون اول ‪ ،‬سيد‬
‫عمر خان معاون دوم‪ ،‬عبدالطيف خان سرمنشي ‪ ،‬حافظ محمد انور خان منشي ‪ ،‬محمد داود‬
‫خان مامور شعبه مجلس‪.‬‬
‫فضل احمد خان مجددي رئيس مجلس اعيان ‪ ،‬غالم غوث خان معاون اول‬
‫عبدالجبارخان معاون دوم و ميرزا محمود خان منشي مجلس اعيان انتخاب شدند‪.‬‬
‫دوره ششم شوراي ملي مصادف با ختم جنگ دوم جهاني بود و بعد از اختتام جنگ‬
‫جهاني دوم و تغيير تعادل قواء در جهان بغرض تطبيق برنامه جديد در افغانستان محمد ظاهر‬
‫براي بار اول وارد صحنه سياست شد ‪ .‬دربار ميان خالي سابق بيک دربار پر سرو صدا‬
‫مبدل گرديد ‪ .‬زيرا پروگرام جديد متقاضي اين بود که بتدريج قدرت اداري افغانستان در‬
‫عوض دست اعضاي خانواده حکمران در دست شخص شاه متمرکز گردد‪ .‬پس شاه در‬
‫‪ 1946‬مشغول سفر وتماس با مردم افغانستان در واليات کشور گرديد و ظاهرًا سياست دالسا‬
‫در پيش گرفت‪.‬درمرکز نيز شاه مسلسل با روشنفکران ‪ ،‬تجار ‪ ،‬مامورين ‪ ،‬افسران ‪ ،‬مالها ‪،‬‬
‫و عوام مالقات مينمود‪ .‬همچنان يکتعداد محبوسين از زندان آزاد شدند‪ .‬و همان بود که با‬
‫‪2‬‬
‫مرور زمان ظاهر شاه بشکل يک ديکتاتور غير مسئول و مافوق درآمد‪.‬‬
‫مقتضيات جديد اقتصادي و سياسي حکومت را مجبور به ريفورم نموده بود و همان‬
‫بود که هاشم خان بايد از صدارت کنار ميرفت چون مردم از ديکتاتوري وي خسته شده‬
‫بودند‪.‬‬
‫بادر نظر داشت تحوالت جهاني و اثرات آن بر افغانستان طوريکه گفتيم ظاهر شاه مجبور‬
‫شد تا وارد صحنه سياست شود‪ .‬در طرز کار شورا ملي نيز تغييراتي رونما شد به اين معني‬
‫که عبداالحد خان رئيس شوراي ملي بعد از پانزده سال پست شوراي ملي را ترک کرد و‬
‫همچنان تغييرات در شيوه کالسيک وعنعنوي کار شورا رونما شد و براي نخستين بار انجمن‬
‫ها سه گانه اول ‪ ،‬دوم و سوم جهت بررسي و انسجام د رشوراي ملي و بررسي و تحقيق‬
‫امور وزارت خانه ها و دواير دولتي بميان آمد‪ .‬که هر انجمن وزارتخانه هاي مربوطه را‬
‫بررسي مينمود‬
‫اجرأت تقنيني دوره ششم شوراي ملي و مجلس اعيان قرار ذيل اند‪:‬‬
‫‪ - 1‬مهربان ‪،‬همان اثر ‪،‬صص‪199‬ـ‪.201‬‬
‫‪ 2‬ميرغالم محمدغبار‪ ،‬همان اثر‪،‬ص ‪. 213‬‬

‫‪32‬‬
‫تصويب موازنه عمومي واردات و مصارفات سال هاي ‪1327-1326-1325‬‬ ‫‪-‬‬
‫مملکتي‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب بودجه معاشات و مصارفات قروض بانکي ‪.1325‬‬
‫‪ -‬تصويب تشکيل حکومتي درجه ‪ 4‬سرکاني و ‪ 3‬عالقه داري در جه سوم و تبديل‬
‫عالقه داري چوکي به حکومت درجه دوم درمنطقه کنرهاي واليت مشرقي‪.‬‬
‫تصويب تعديل و الغاي بعضي مواد اصولنامه مامورين ومتقاعدين ملکيه‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫‪ -‬تصويب و الغاي عالقه داري احمدزايي و طوطي خيل و تشکيل حکومت درجه دوم‬
‫سيد کرم واليت جنوبي‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب انفکاک قريه بابا صديق از عالقه داري کلدار و مربوطيت آن بحکومت خلم‬
‫مزارشريف‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب تاسيس دارالمساکين ‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب موضوع نوت هاي مندرجه و تعين هيات مدققه آن‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب اصالح امور حمل و نقل و الغاي بعضي محصوالت و وضع محصوالت‬
‫جديد گمرکي بر اجناس رخت باب‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب انفکاک قريه ممودريلي از حکومت ارغستان واليت قندهار و ارتباط آن به‬
‫حکومتي شنکي‪.‬‬
‫‪ -‬تبديل اصل ‪ 1‬و الغاي اصل ‪ 13‬اصول ميعاد استماع مرافعه و تميز‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب تهيه و ترتيب مهر براي پاسپورت اتباع افغاني که بخارج ميروند‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب درتشکيل جديد عالقه داري جدران مربوط حکومت زرمت واليت جنوبي ‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب در الغاي حکومت درجه چهارم وايگل واليت مشرقي و مربوطيت اهالي‬
‫مشرقي ومربوطيت اهالي مذکور به حکومت دره پيچ واليت مشرقي‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب در شموليت افغانستان در به موسسه صحي جهان ‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به تعديل قوانين اساسي کار و کنوانسيون نمره (‪. ) 80‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به مقررات کنوانسيون پوستي عمومي بين المللي و نظامنامه مربوط‬
‫به پارسل هاي پوستي و غيره که بتاريخ جوالي ‪ 1947‬د رپاريس تصويب شده بود‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب اعطاي صالحيت نشر بيست ميليون افغاني ا زنوت هاي جديد به دافغانستان‬
‫بانک ‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب بيعت نامه تاريخي ‪ 4‬عقرب ‪ 1327‬امان هللا خان که بعد از اين بحيث يک‬
‫فرد ملت افغان شناخته شود‪.‬‬
‫قابل تذکر است که در اين دوره يک تعداد ضمايم مربوط به اصولنامه هاي مختلفه هم به‬
‫تصويب رسيده است ‪.‬‬
‫‪7‬ـ دور هفتم شوراملي ( ‪:)1330 -1328‬‬
‫پايان جنگ دوم جهاني که آالم و مصايب بيشماري عايد حال بشريت گردانيده بود‪،‬‬
‫موج فزاينده ‪ ،‬صلح و ثبات دايمي بين المللي و آرزوي زندگي آزاد و آسوده را در اذهان‬
‫جهانيان تداعي کرد ‪ .‬ايجاد سازمان ملل متحد ‪ ،‬خاصتًا تصويب اعالميه جهاني حقوق بشر ‪،‬‬
‫نشان داد که ديگر تسلط رژيم هاي خود کامه و مستبد بر ملل و جوامع دنيا يک امر طبيعي‬
‫نبوده ‪ ،‬بلکه اصًال در خور تحمل و پذيرش نميباشند ‪ ،‬چنانکه يکي از شرايط عضويت در‬
‫سازمان ملل متحد نيز قبول مواد اعالميه جهاني حقوق بشر و اساسات منشور ملل متحد‬
‫تعيين گرديده بوداز اينرو ‪ ،‬دول جهان ناگزير بودند در سيستم هاي حقوقي خويش تغييرات‬
‫موافق رونما کرده و جهت کسب عضويت اين سازمان به شرايط آن گردن نهند‪.‬‬

‫‪33‬‬
‫از سوي ديگر ‪ ،‬اوج جنبش هاي آزاديخواهي و کسب شدت مبارزات در راه حقوق‬
‫بشر اوضاع فکري جهان را دگرگون ميساخت و حکام سختگير را وا ميداشت تا در سياست‬
‫هاي متداول خويش خوي انعطاف و سازش و نرمش را در برابر آرزوهاي ديرين مردم‬
‫بپذيرند‪.‬‬
‫از طرفي ‪ ،‬در داخل افغانستان نيز ‪ ،‬مردم از بيداد پيهم حکام به ستوه آمده بودند و وضع‬
‫ناگوار اقتصادي ‪ ،‬فرهنگي و سياسي مسأله ادامه حاکميت خانواده شاهي را از طريق توسل‬
‫به زور با پرسش جدي روبرو ساخته بود‪،‬‬
‫استعمار تضعيف گرديد و جنبش هاي آزادي بخش ملي و مبارزات انقالبي و‬
‫دموکراتيک در يک تعداد کشورها به پيروزي رسيد‪ .‬اثرات اين تغيير و پيام آور دموکراسي‬
‫در افغانستان آن بود که بحران اقتصادي توأم با استبداد طوالني سياسي نارضايتي مردم را‬
‫بار آورده موجب تغيير چهره حاکميت غير مردمي گرديد و ايجاب ميکرد که در افغانستان‬
‫شاه فعال شده و چهره جديدي روي صحنه آيد و اين چهره شاه محمود بود که در ‪ 9‬اپريل‬
‫‪ 1946‬به کرسي صدارت رسيد‪ .‬او با درک شرايط جديد ملي و بين المللي تصميم گرفت که‬
‫‪1‬‬
‫يک دوره آزمايشي دموکراسي که غالبًا بنام دموکراسي تاجدار ياد شده است آغاز نمايد‪.‬‬
‫سردار شاه محمود که لقب پدر دموکراسي يافت ‪ ،‬از جمله اقدامات اش يکي هم‬
‫انتخابات شوراي ملي بود که بر عکس روش قبلي ‪ ،‬آغاز شد ‪ ،‬يعني که در طول دو دهه‬
‫گذشته همواره مداخله حکومت در انتخابات نمايندگان شوراي ملي معمول بود و در واقع‬
‫کانديدا ها به ظاهر انتخابي و در واقع انتصابي بوده و مقامات تصميم گيرنده ‪ ،‬والي ها و‬
‫حکام به همدستي شبکه وسيع ضبط احواالت وقت ‪ ،‬در ين انتصاب ها دست قوي داشتند‪.‬‬
‫ولي براي اولين بار در ‪ 1948‬انتخابات سري و آزاد شوراي ملي اعالن و در ‪1949‬‬
‫حينيکه موقع انتخابات شوراي فرارسيد حکومت جديد کمتر در آن مداخله کرد‪.‬‬
‫شاه محمود خان شخصًا در اين انتخابات اشتراک ورزيده و در محضر مردم به پارک‬
‫شهر نو رفته طرفداري خود را از کانديداي مير غالم محمد غبار و دوکتور محمودي اعالم‬
‫کردو مردم را به دادن رأي به آنها تشويق نمود ‪.‬اين اولين پارلمان انتخابي درتاريخ معاصر‬
‫افغانستان بود که بدون تجربه قبلي به فعاليت آغاز کرد‪.‬‬
‫در همين دور شورا بود که جرايد آزاد انگار ‪ ،‬نداي خلق ‪ ،‬وطن و ولس بوجود‬
‫آمد‪.‬حکومت در برابر اين جرايد دو جريده ديگر بنام نيالب و آيينه تاسيس کرد و از‬
‫نويسندگان مطبوعات چون حبيب نوايي واکبر اعتمادي عليه نهضت پارلماني اقليت کار‬
‫ميگرفت‪.‬‬
‫وکالي گروپ اپوزيسيون دوره هفتم شوراي ملي که در آن نمايندگان جريان ويش‬
‫زلميان گل پاچا الفت ‪ ،‬عبدالحي حبيبي و فيض محمد انگار‪ ،‬از حزب وطن مير غالم محمد‬
‫غبار‪ ،‬از حزب خلق عبدالرحمن محمودي بود‪ .‬بدون درنظر داشت آنکه نمايندگان فوق‬
‫مربوط جريانهاي مختلف الشکل سياسي بودند ‪ ،‬در مورد مسايل اساسي موقف واحد يا‬
‫نزديک داشتند‪.‬‬
‫فعاليت وکالي مخالف موجب تغييرات محسوسي در سيستم اداري دولت و ساختار‬
‫اقتصادي کشور نگرديد‪ .‬در عين زمان تحت تأثير مبارزه گروه هاي مخالف و نمايندگان اين‬
‫گروه ها در پارلمان ‪ ،‬تقاضاهاي اساسي مخالفين به اندازه زيادي سمت مبارزات سياسي‬
‫نيروهاي کشور را در آينده تعيين نمود‪.‬‬

‫‪،)1379‬ص‪.265‬‬ ‫‪ 1‬امين هللا دريح‪ ،‬افغانستان در قرن بيستم‪(،‬پشاور‪ :‬انتشارات دانش‬

‫‪34‬‬
‫اين گروپ بار اول درجلسات شوراي ملي بيانيه هاي قبل از اجندا را رواج دادند ‪،‬‬
‫طور مثال موضوع تدقيق بودجه ‪ ،‬کنترول دقيق بودجه دولت و وزارت دربار ‪ ،‬از بين بردن‬
‫معاشات مستمري و غيره از جمله مسايلي بود که مطرح و آشکار گرديد‪.‬‬
‫اپوزيسيون تالش بخرج داد تا جلسات استجواب و استيضاح داير گردد تا نمايندگان‬
‫بتوانند وزرا را مورد بازپرس قرار دهند يا از حکومت استيضاح بعمل آيد‪ .‬و رأي عدم‬
‫اعتماد از حکومت مطرح گردد‪ .‬مگر وکالي طرفدار حکومت به شدت مقاومت مينمودند‬
‫ونمايندگان طرفدار محمد داود خان در قسمت تضعيف حکومت شاه محمود خان با گروپ‬
‫اقليت مخالفت نشان نميداد ند‪ .‬حکومت از موضوعات فوق الذکر هراس داشت و توسط‬
‫نمايندگان طرفدار خود از ارائه آن ممانعت ميکردو موضوعات مورد عالقه خود را شامل‬
‫اجندا ميساخت‪ .‬باين شکل ‪ ،‬سعي براي ايجاد روحيه پارلمانتاريزم وتفکرات نوين بميان آمد‪.‬‬
‫چون نمايندگان مخالف دولت ميکوشيدند از طريق شور ا به مردم بفهمانند که حکومت‬
‫قدسيت مطلق ندارد و مورد انتقاد قرار گرفته ميتواند اينها ميکوشيدند تا مفکوره مسئوول‬
‫بودن حکومت را نزد شورا بقبوالنند ‪ ،‬در حاليکه در چنين يک حالت که صدراعظم کاکاي‬
‫شاه بود ‪ ،‬احترام به مقامات مربوط خاندان سلطنتي نزد مردم قاطع و اجتناب ناپذير تلقي‬
‫‪1‬‬
‫ميگرديد‪.‬‬
‫مطابق ماده ‪ 40‬اصول داخلي شورا براي نخستين بار براي سامعين با داشتن‬
‫تکت اجازه داده شد تا در جلسات شورا اشتراک نمايند ولي حق طرح شکايت را نداشتند‪.‬‬
‫مجلس دور هفتم شورا در تاريخ ‪ 10‬سرطان ‪ 1328‬با نطق شاه افتتاح شد ‪ ،‬شورا تصميم‬
‫خود را داير بمحتويات نطق شاه ابراز و در جرايد دولتي منتشر ساخت ‪ .‬نطق شاه به سه‬
‫نکته تکيه کرده بود ‪:‬‬
‫اول ـ نظر بمقتضيات امرزو جهان حکومت افغانستان بر پالنهاي سابقه خويش تجديد‬
‫نظر نموده و بشورا تقديم خواهد نمود‪.‬‬
‫دوم ـ در سياست خارجي ‪ ،‬حکومت رعايت حقوق و احترام متقابل با ديگران و سعي‬
‫در راه تأمين صلح جهاني نموده منشور ملل متحد را احترام خواهد کرد ‪.‬‬
‫سوم ـ نيات حکومت افغانستان را ‪ ،‬پاکستان سؤ تعبير نموده در معامالت سياسي و‬
‫تجارتي مشکل تراشي ايجاد و بر خاک افغانستان تجاوز هوائي کرده است‪.‬‬
‫شوراي ملي دو نکته او را تأييد و درمورد نکته سوم شوراي ملي همکاري خود را در‬
‫رفع مشکالت تجارتي و سياسي وارده از طرف پاکستان اعالم نمود و معاهده ديورند را که‬
‫در دوران حکومت انگليس با آن کشور امضاء شده بود حقوقًا معتبر نشمرد‪.‬و به اين ترتيب‬
‫شورا به کار خود آغاز نمود‪ 2.‬وکالي اين دوره ‪ 166‬نفر و مرکب از دسته روشنفکران‬
‫مبارز و مخالف دولت ‪ ،‬گماشتگان دولت واشخاص بيطرف بود‪.‬‬
‫با تشکيل شورا و انتخابات هئيت رئيسه که از همان آغاز مداخله سکوت و ديکته شاه‬
‫در تعيين رئيس محسوس شد‪ ،‬عبدالهادي داوي بحيث رئيس ‪ ،‬عبدالرشيد معاون اول ‪ ،‬گل‬
‫پاچا الفت معاون دوم و عبدالعظيم خان منشي شورا انتخاب شدند‪،‬وکالصنف بندي شده به‬
‫فعاليت آغاز کردند ‪ .‬وکالي جبهه متحد ملي با اپوزيسون به تعداد شان در حدود سي نفر مي‬
‫رسيد ‪ .‬شورا در اين دوره واقعًا توانست قوانين خوبي را به تصويب برساند‪.‬‬

‫‪ - 1‬دريح ‪،‬همان اثر‪،‬صص‪293‬ـ‪. 295‬‬


‫‪ -? 2‬غبار‪ ،‬همان اثر‪،‬ص ‪. 263‬‬

‫‪35‬‬
‫همچنين سناتوران در اولين جلسه مقدماتي دور هفتم مجلس عيان هيات رئيسه خود را‬
‫ذيًال انتخاب نمودند‪ :‬فضل احمد مجددي رئيس ‪ ،‬عبدالجبار خان معاون اول و ميرزا محمود‬
‫خان به حيث منشي اول انتخاب شدند‪.‬‬
‫دوره هفتم شوراي ملي افغانستان همانطوريکه مبيين افکار و انديشه هاي روشنفکران‬
‫کشور در جهت رفع نابساماني هاي اقتصادي و اجتماعي جامعه بود‪ .‬همانگونه گام هاي‬
‫بسوي دموکراتيزه ساختن امور اجتماعي جامعه برداشته است‪ .‬ودر حقيقت شوراي ملي را از‬
‫تجريد روشنفکري و مشورتي رهانيد و به آن ماهيت تصميم گيري و قانونگذاري داد‪.‬‬
‫با درک اهداف و بمنظور رسيدگي بهتر به امور حياتي جامعه ‪ ،‬انجمن ها و‬
‫کميسيون ها ذيل در تشکيل شوراي ملي اين دوره بميان آمد‪:‬‬
‫انجمن دفاع ملي ‪.‬‬ ‫‪-1‬‬
‫انجمن مخابرات ‪.‬‬ ‫‪-2‬‬
‫انجمن امور خارجه‪.‬‬ ‫‪-3‬‬
‫انجمن معادن ‪.‬‬ ‫‪-4‬‬
‫انجمن تدوين و تدقيق قوانين‪.‬‬ ‫‪-5‬‬
‫انجمن سرحدات ‪.‬‬ ‫‪-6‬‬
‫انجمن معارف‪.‬‬ ‫‪-7‬‬
‫انجمن صحيه ‪.‬‬ ‫‪-8‬‬
‫انجمن فوايد عامه ‪.‬‬ ‫‪-9‬‬
‫انجمن مطبوعات ‪.‬‬ ‫‪-10‬‬
‫انجمن داخله و بلديه ‪.‬‬ ‫‪-11‬‬
‫انجمن اقتصاد‪.‬‬ ‫‪-12‬‬
‫انجمن اداري‪.‬‬ ‫‪-13‬‬
‫انجمن سمع شکايات‪.‬‬ ‫‪-14‬‬
‫يکتعداد اجرأات تقنيني دوره هفتم شوراي ملي و مجلس اعيان قرار ذيل است‪:‬‬
‫‪ -‬تعديل و الغاي بعضي مواد اصولنامه محاکمات مامورين ملکي ‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب موازنه بودجه عمومي واردات و مصارفات سالهاي ‪ 1330 -29-28‬کشور‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب وتدقيق قروض بانکي داخلي وزارت خانه ها و دواير دولتي‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب و بررسي اصول اخذ مواشي‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب مسافرت محمد ظاهر شاه غرض معالجه چشم به اروپا‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب در باره ترفيع و تقاعد مامورين ملکي‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب درباره امور و سوابق کمپني موريسن و چگونگي تقسيم اراضي وادي هيرمند‬
‫‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب در باره قرارداد جديد وزارت فوايد عامه با کمپني موريسن‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به رسيدگي به امور مامورين وزارت هاي فوائد عامه و مخابرات‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به تميز خواهي مامورين دولت ‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به رسيدگي به عرايض اهالي بدخشان و چاريکار در رابطه به اخذ‬
‫محصوالت بلديه‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به انفکاک رياست المپيک از بست صدارت اعظمي به وزارت معارف‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به پيشنهاد وکالي شوراي ملي و تعيين روز نهم سنبله بحيث روز‬
‫پشتونستان‪.‬‬

‫‪36‬‬
‫تصويب معاهدات مودت بين حکومت افغانستان و حکومت هندوستان ‪ ،‬لبنان و اردن‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫تصويب شموليت افغانستان در بانک هاي بين المللي ‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫تصويب قرارد منعقده بين دولت افغانستان و موسسه بين المللي حمايه اطفال‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫تصويب قرار داد با موسسه بين المللي صحي ‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫‪1‬‬
‫تصويب قرار داد افغانستان با يونسکو در خصوص معاونت تخنيکي ‪.‬‬ ‫‪-‬‬

‫‪ 8‬ـ دورهشتم شوراي ملي ( ‪:)1333-1331‬‬


‫در آغاز حکومت شاه محمود در اثر مصونيتي که مردم به تناسب دوره قبلي‬
‫احساس مي کردند ‪ ،‬صدراعظم تا به حدي در بين عامه مردم کسب وجاهت کرد و حتي به‬
‫عنوان پدر دموکراسي ملقب گرديد‪ .‬اما بعدًا در نتيجه فعاليت هاو کشمکشي که در شورا بين‬
‫وکيالن اصالح طلب و محافظه کار واقع شد ‪ ،‬اوضاع رو به تشنج رفت و يک رشته حوادث‬
‫يکي به دنبال ديگري رخ داد که فضاي سياسي را دوباره با بدبيني و بي اعتمادي مکدر‬
‫ساخت ‪.‬‬
‫در زمانيکه وقت انتخابات براي دور هشتم شورا رسيد حکومت عين روش دوره‬
‫هاي قبلي را مبني بر تعيين وکال از طريق ضبط احواالت تجديد نموده ‪ ،‬ازانتخاب شدن‬
‫شخصيتهاي آزاديخواه و اصالح طلب جلوگيري بعمل آمد‪.‬در کابل غبار و محمودي با يک‬
‫عده ديگر کانديد شده بودند ‪ ،‬اصول رأي کتبي و سري که در دوره گذشته تطبيق شده بود ‪،‬‬
‫متروک گر ديده و سعي به عمل آمد تا کانديداهاي مورد نظر حکومت به صفت وکيالن‬
‫اعالن شوند‪ .‬مظاهره هم برضد حکومت صورت گرفت که نتايجي در بر نداشت ‪ .‬محمودي‬
‫‪2‬‬
‫و غبار با يک تعداد از همکاران شان به اتهام همکاري با اجانب دستگير شدند‪.‬‬
‫خالصه آنکه در انتخابات سال ‪ 1331‬دولت حوصله و تحمل دموکراسي و انديشه‬
‫هاي مترقي را نداشته به اشکال مختلف زمينه اختناق سياسي را در کشور فراهم نمود ‪،‬‬
‫چنانچه هيچ يک از کانديدان مورد نظر مربوط به جريانات سياسي در انتخابات دور هشتم‬
‫موفق نگرديدند‪.‬‬
‫رهبران گروهاي سياسي برعليه اختناق در شهر کابل براي نخستين بار در تاريخ‬
‫افغانستان مظاهراتي ضد حکومت را براه انداختند ‪.‬‬
‫مظاهره چيان تقلب و ساختگي بودن انتخابات شورا ملي و دخالت حکومت را آشکار‬
‫ساختند ‪ .‬حکومت که چنين مظاهره را از طرف مردم کابل نديده بودند ‪ ،‬آنرا برگستاخي‬
‫مردم توجيه کردند و صفوف تظاهر کنندگان را توسط قواي نظامي در هم شکستند‪.‬‬
‫پس از اين مظاهره حکومت آزادي مطبوعات را عامل عمده اخالل امنيت وانمود‬
‫ساخته لغو نمود‪.‬‬
‫در دور هشتم ‪ 154‬نماينده انتخابي عضويت پارلمان را حاصل نمودند‪.‬‬
‫در اين دور عبدالرشيد خان به حيث رئيس شوراي ملي ‪ ،‬محمد کبيرخان بحيث‬
‫خان معاون دوم ‪ ،‬محمد علي خان به حيث منشي اول ‪ ،‬لعل‬ ‫معاون اول ‪ ،‬محمد عثمان‬
‫گل خان منشي دوم و محمد داود خان به حيث مديرداراالنشاء انتخاب شدند‪.‬‬

‫اثر‪،‬صص‪257‬ـ‪.264‬‬ ‫‪ - 1‬مهربان‪ ،‬همان‬


‫‪ 2‬مير محمد صديق فرهنگ‪،‬افغانستان در پنج قرن اخير‪،‬جلداول‪،)...:...(،‬ص‪673‬ـ‪.674‬‬

‫‪37‬‬
‫فضل احمد مجددي به حيث رئيس مجلس اعيان ‪ ،‬عبدالجبارخان بحيث معاون اول ‪،‬‬
‫حافظ عبد الغفار خان بحيث معاون دوم مجلس اعيان انتخاب شدند‪.‬‬
‫مختصري از اجرأات تقنيني دوره هشتم شوراي ملي ومجلس اعيان قرار ذيل اند‪:‬‬
‫‪ -‬يکي از اجرأات مهم سال اول دوره هشتم شوراي ملي تصويب هشت کميسيون بمنظور‬
‫بررسي هرچه بهتر امور مربوط به شوراي ملي ميباشد‪ .‬اين کميسيون ها عبارت بودند از‪:‬‬
‫کميسيون وثايق داراي ‪ 30‬نفر عضو‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫کميسيون امور مالي ‪ ،‬بودجه و اقتصادي داراي ‪ 31‬عضو‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫کميسيون امور داخله‪ ،‬سمع شکايات داراي ‪ 19‬عضو‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫کميسيون امور اداري وزارت عدليه داراي ‪ 12‬عضو‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫کميسيون امورخارجه داراي ‪ 13‬عضو‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫کميسيون امور دفاع ملي داراي ‪ 13‬عضو‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫کميسيون معارف ‪ ،‬مطبوعات و صحيه داراي ‪ 11‬عضو‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫کميسيون مخابرات ‪ ،‬فوائد عامه ‪ ،‬معادن و زراعت داراي ‪ 18‬عضو‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ -‬انتخاب و تعيين هيأت رئيسه شوراي ملي‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب درباره تبصره راجع به نطق افتتاحيه شاه در افتتاح دوره هشتم‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب بودجه سالهاي ‪. 1333-32-1331‬‬
‫‪ -‬تصويب در رابطه به رياست المپيک و مربوطيت آن بمقام صدرات کمافي السابق‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به موقف وکيل اثبات جرم درمحکمه مرافعه ‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به اصولنامه شاروالي ها‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به دادن پاسپورت خدمت براي مامورين رتبه ( ‪ )4‬الي (‪. )11‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به استماع بيانيه صدراعظم پيرامون خط مشي حکومت جديد‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به الغاي اصولنامه مکلفيت عسکري‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به تعديل ماده ( ‪ )18‬اصولنامه محاکمات‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به اصولنامه ماليات بر عايدات براساس ماليات مترقي‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به خريداري ده هزارتن غله از امريکا ‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به حفريات باستانشناسي بين حوزه کابل و حوزه دانشگاه پنسلوانيا امريکا‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به پروژه قانون سرمايه گذاري خارجي در افغانستان‪.‬‬
‫‪-‬‬
‫‪9‬ـ دور نهم شوراي ملي ( ‪:)1336 -1334‬‬
‫آغاز کار دوره نهم شوراي ملي همزمان با تحوالت مهم در ساحات سياسي و و‬
‫اقتصادي کشور ميباشد که اين امر ايجاب مينمود تا شوراي ملي بحيث يکي از مهمترين‬
‫ارگان هاي مشورتي دولت در حل معضالت و پرابلم ها ي اقتصادي و اجتماعي دولت را‬
‫ياري برساند‪ .‬محمد ظاهر حين افتتاح دوره نهم شورا بر اين مطالب تأکيد نمود‪.‬‬
‫خرابي وضع اجتماعي و بحران عمومي اقتصادي حکومت صدراعظم محمد داود را که‬
‫جانشين شاه محمود گرديده بود وادار ساخت تا تغييراتي در زندگي اجتماعي مردم ايجاد کند‪.‬‬
‫و دست به طرح پالن انکشافي و اقتصادي زد‪.‬‬
‫ضمنًا بروز حوادث سياسي در منطقه و مخالفت حکومت پاکستان نيز تأثيرات منفي‬
‫را بر وضع اقتصادي کشور ايجاد نمود‪ .‬چون وخامت بحران سياسي سبب شد تا حکومت‬
‫پاکستان روابط تجارتي و سياسي خود را با افغانستان قطع کند‪.‬‬

‫‪38‬‬
‫بهر حال با چنين وضع اقتصادي و اجتماعي دوره نهم شورا شروع به کار‬
‫کرد‪.‬در دور ه نهم شوراي ملي به تعداد ‪ 173‬نفر نماينده انتخابي مردم مطابق به احکام‬
‫اصول اساسي و مواد مندرج اليحه انتخابات شوراي ملي انتخاب گرديدند‪ .‬محمد نوروز خان‬
‫بحيث رئيس شوراي ملي ‪ ،‬مولوي صالح محمد معاون اول ‪ ،‬حاجي فقير محمد معاون دوم و‬
‫محمد رحيم خان بحيث منشي اول انتخاب شدند‪.‬‬
‫مجلس اعيان دوره نهم شوراي ملي وظايف محوله را مطابق به احکام اليحه‬
‫وظايف مجلس اعيان پيشبرده است و به تعداد (‪ ) 19‬نفر سناتوران در مجلس عالي اعيان‬
‫اشتراک داشتندکه فضل احمد مجددي بحيث رئيس ‪ ،‬عبدالجبارخان معاون اول ‪ ،‬حافظ‬
‫عبدالغفارمعاون دوم مجلس اعيان انتخاب شدند‪.‬‬
‫اجرأات تقنيني دور نهم شوراي ملي و مجلس اعيان افغانستان قرار ذيل است‪:‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به اجراي معاشات وکالي شوراي ملي‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به تعيين کميسيون هشت گانه‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به روز هاي کار مجلس عمومي شوراي ملي و کميسيون هاي هشت‬
‫گانه‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به مطالعه و بررسي پالن پنجساله و نتيجه تدقيق و ارائه آن به مجلس‬
‫عمومي‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به تعديل اصولنامه تعيين معياد دعاوي ابتدائي‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب درباره اصولنامه اخذ محصوالت گمرکي توسط قنسولگري هاي افغاني در‬
‫خارج‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب درباره اصولنامه اخذ محصوالت گمرکي توسط قنسولگري هاي افغاني در‬
‫خارج‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب جلسه فوق العاده مجلسين شوراي ملي و اعيان راجع به بيانيه صدراعظم در‬
‫رابطه به مساله پشتونستان‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به اساسنامه تذکره نفوس‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب قرارد برمه کاري پطرول سرپل بين وزارت معادن افغانستان و حکومت‬
‫سويدن‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب الحاق افغانستان به کنوانسيون بين المللي جينوسايد‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب پروتوکول تجارتي بين حکومت افغانستان و پوليند‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب معاهده مودت بين حکومت شاهي افغانستان و جمهوري سوسيالستي شوروي‪.‬‬

‫‪10‬ـ دور دهم شوراي ملي ( ‪:)1339-1337‬‬


‫مطابق به احکام مندرج اصولنامه اساسي و اليحه انتخابات شوراي ملي به تعداد‬
‫‪ 174‬نماينده از سراسر کشور از طريق انتخابات در حضور هيأت هاي نظار انتخاب‬
‫گرديدند‪.‬‬
‫هيأت رئيسه اين دور قرار ذيل بودند‪ :‬محمد نوروز خان رئيس شوراي ملي ‪،‬‬
‫محمد اسمعيل علم معاون اول ‪ ،‬ولي محمد رحيمي معاون دوم‪ ،‬محمد رحيم شيدا منشي اول و‬
‫غالم دستگير منشي دوم انتخاب شدند‪.‬‬
‫تشکيالت مجلس اعيان در اين دور قرار ذيل بود‪ :‬رئيس نداشت‪ .‬حافظ عبدالغفار معاون و‬
‫ميرزا محمود منشي مجلس اعيان تعين شدند‪.‬‬

‫‪39‬‬
‫جلسه عمومي شوراي ملي بتاريخ ‪ 7‬جوزاي سال ‪ 1337‬تشکيل جلسه داده بمنظور‬
‫بهبود امور تقنيني کميسيون هاي هفت گانه فوق را تصويب نمود‪:‬‬
‫الف ‪ -‬کميسيون وضع‪ ،‬تعديل وتعبير قوانين ‪ ،‬امور داخله ‪ ،‬قبايل و سمع شکايات داراي‬
‫( ‪ ) 25‬عضو‪.‬‬
‫ب‪ -‬کميسيون امور مالي ‪ ،‬بودجه و تجارت داراي ( ‪ ) 30‬عضو‪.‬‬
‫ج‪ -‬کميسيون امور خارجه داراي (‪ )12‬عضو‪.‬‬
‫د‪ -‬کميسيون امور وزارت دفاع ملي داراي (‪ ) 12‬عضو‪.‬‬
‫هـ ‪ -‬کميسيون اداري وزارت عدليه داراي ( ‪ ) 16‬عضو‪.‬‬
‫و‪ -‬کميسيون معارف ‪ ،‬صحيه و مطبوعات داراي (‪ ) 12‬عضو‪.‬‬
‫ز‪ -‬کميسيون فوايد عامه ‪ ،‬زراعت ‪ ،‬معادن و صنايع داراي ( ‪ ) 13‬عضو‪.‬‬
‫برعالوه کميسيون هاي دايمي فوق کميسيون تدقيق وثايق و اعتبار نامه هاي وکالي دوره‬
‫‪1‬‬
‫دهم شوراي ملي نيز از طريق جلسه عمومي به تصويب رسيد‪.‬‬
‫اهم اجرأات تقنيني پارلمان در اين دور طور فشرده قرار ذيل است‪:‬‬
‫‪ -‬تصويب و انتخاب اعضاي هشت کميسيون‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب و تدقيق بود سال ‪.1338‬‬
‫‪ -‬تصويب تعديل ماده ‪ 11‬اصولنامه اداري محاکم ‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب ماده ‪ 144‬ضميمه اصولنامه محاکم عدلي‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به مامورين که جهت کانديد شدن بوکالت بمجلس شوراي ملي ‪ ،‬مجالس‬
‫مشوره واليات و شاروالي ها از وظيفه دولتي استعفا نموده اند‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به قانون عمومي معادن‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب اصولنامه ازدواج و ترتيب نکاح خط‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب اصولنامه بودجه و محاسبه در افغانستان ‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب تعديالت بعضي مواد اصولنامه تقسيمات ملکي ‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب ضميمه اصولنامه فروش اموال دولتي ‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به ارتقاء حکومات کالن باميان و ارزگان به حکومت اعلي و حکومت‬
‫ميدان بحکومت کالن ‪.‬‬
‫‪ -‬اصولنامه ترفيع و تقاعد مامورين ملکي ‪.‬‬
‫‪11‬ـ دور يازدهم شوراي ملي ( ‪:)1343-1340‬‬
‫آغاز دور يازدهم شوراي ملي در افغانستان همزمان با بروز حوادث سياسي و‬
‫اقتصادي در کشور بود حوادث که اثرات نامطلوب را بروضع اقتصادي و اجتماعي مردم‬
‫وارد ميکرد و مردم را بيش از پيش در بند اسارت هاي اقتصادي قرار ميداد‪ .‬رويداد هاي‬
‫سياسي روز بروز با ماهيت مختص به خود چهره تازه به خود اختيار مينمود ‪ .‬و حکومت‬
‫صدراعظم محمد داود در صحنه سياست خارجي به ناکامي مواجه بود‪.‬‬
‫قطع مناسبات ديپلماتيک با پاکستان تأثيرات منفي را بر اوضاع اقتصادي‬
‫مخصوصًا از ناحيه تجارت خارجي افغانستان بجا گذاشت‪.‬محدوديت سياست داخلي حکومت‬
‫داود خان همراه با ضعف موقف او در ساحه سياست خارجي به استحکام رژيم موانع ايجاد‬
‫نموده بود‪ .‬در چنين شرايط ‪ ،‬شعار ها و خواسته ها مروجين ايده هاي دموکراتيک در کشور‬
‫روز بروز افزايش مي يافت محافل حاکمه ميکوشيدند از انتشار اين افکار جلوگيري نمايند و‬

‫‪.‬‬ ‫‪ = 1‬مهربان ‪،‬همان اثر ‪،‬ص‪351‬‬

‫‪40‬‬
‫سعي مينمودند تا با طرق مختلف همکاري قشر هاي را با دولت جلب نمايند بوسيله‬
‫اصالحات سياسي سطحي مواضع خود را استحکام بخشد‪ .‬در نهايت صدراعظم محمد داود‬
‫مجبور به استعفا گرديد و داکتر محمد يوسف در سال‪ 1963‬بحيث صدراعظم تعيين شد‪.‬‬
‫در اين دور دوکتور محمد ظاهر رئيس شوراي ملي ‪ ،‬دوکتور محمد اسمعيل علم‬
‫معاون اول ‪ ،‬ولي محمد رحيمي معاون دوم و محمدرحيم شيدا منشي اول و ميرزا گل منشي‬
‫دوم انتخاب شدند ‪ .‬البته بايد گفت در سال ‪ 1342‬ولي محمد رحيمي معاون ‪ ،‬دوکتور حشمت‬
‫هللا بحيث معاون دوم و غالم غوث سليم بحيث منشي شوراي ملي انتخاب شدند‪.‬‬
‫عبدالهادي داوي رئيس مجلس اعيان و عبدالحکيم مشرقيوال معاون مجلس اعيان بودند‪.‬‬
‫مهمترين اجرأا ت پارلمان در اين دور قرار ذيل است‪:‬‬
‫‪ -‬تصويب اوقات کار شورا و تعيين کميسيون هاي هفت گانه ‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به اوقات کار کميسيون ها‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب اصول داخلي شورا ‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب موافقت نامه هاي همکاري بين افغانستان و هند ‪ ،‬افغانستان و بلغاريا ‪،‬‬
‫افغانستان و شوروي ‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب معاهده تجديد خط سرحدي افغانستان و چين ‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب خط مشي حکومت دکتور محمد يوسف و رأي اعتماد به اعضاي حکومت‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به تعديل ماده ‪ 17‬اساسنامه سازمان بين المللي کار‪.‬‬
‫‪ -‬تعديل ماده ‪ 29‬اصولنامه تقسيمات ملکي‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب اساسنامه دافغانستان بانک‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب بودجه سال ‪.1342‬‬
‫‪ -‬تصويب اليحه محصوالت پست زميني و هوائي‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب معاهده تجارتي دوساله بين افغانستان و امارات متحده عرب‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب معاهده منع و محدود ساختن آزمايش هاي سالح ذروي‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫‪ -‬تصويب موافقت نامه همکاري فرهنگي بين افغانستان و هند‪.‬‬
‫‪12‬ـ دور دوازدهم شوراي ملي ( ‪:)1347 -1343‬‬
‫قسميکه قبًال گفته شد بعد از استعفاي محمد د اود داکتر محمد يوسف ازطرف‬
‫شاه موظف گرديد کابينه خويش را تشکيل دهد وي بعد از معرفي کابينه به وظيفه مهم‬
‫ديگري که برايش سپرده شده بود اقدام نمود که آن عبارت از تدوين سومين قانون اساسي‬
‫بود‪ .‬کميته هفت نفري تسويد قانون اساسي به رياست سيد شمس الدين مجروح وزير عدليه‬
‫انتخاب شدند ‪ .‬که مسوده قانون اساسي را آماده نموده بعد از غور و بررسي کميسيون ‪28‬‬
‫نفري تدقيق از طرف لويه جرگه در سال ‪ 1343‬به تصويب رسيد‪.‬‬
‫اين لويه جرگه به اين تناسب داير گرديده بود‪:‬‬
‫وکالي دور يازدهم شوراي ملي ‪ 176‬تن ‪.‬‬ ‫‪-1‬‬
‫انتخاب وکالي جديد ‪ 176‬تن‪.‬‬ ‫‪-2‬‬
‫اعضاي مجلس اعيان ‪ 19‬تن‪.‬‬ ‫‪-3‬‬
‫اعضاي هيات وزيران ‪ 14‬تن‪.‬‬ ‫‪-4‬‬
‫اعضاي محکمه عالي تميز ‪ 5‬تن‪.‬‬ ‫‪-5‬‬
‫اعضاي کميته تسويد قانون اساسي ‪ 7‬تن ‪.‬‬ ‫‪-6‬‬

‫‪،‬صص‪381‬ـ‪.382‬‬ ‫‪ = 1‬مهربان‪ ،‬همان اثر‬

‫‪41‬‬
‫اعضاي کميسيون مشورتي ‪ 23‬تن‪.‬‬ ‫‪-7‬‬
‫اشخاص مشهور کشور به انتخاب پادشاه ‪ 34‬تن ‪.‬‬ ‫‪-8‬‬
‫بعد از تصويب سومين قانون اساسي از طرف لويه جرگه بتاريخ ‪ 9‬ميزان ‪ 1343‬شاه آنرا‬
‫‪1‬‬
‫توشيح نمود که به اساس آن حکومت دوره انتقالي آغاز گرديد‪.‬‬
‫قبل از آغاز انتخابات يک عده قوانين که براي انجام انتخابات عمومي مطابق نص‬
‫قانون اساسي تهيه و انفاذ آن توسط فرامين تقنيني بعهده حکومت انتقالي گذاشته شده بود‪ .‬يکي‬
‫بعد ديگري ترتيب گرديد‪ .‬از قبيل قانون انتخابات و قانون مطبوعات که هر دو مي بايست‬
‫مطابق به روحيه و تصريحات قانون اساسي سر از نو ترتيب مي گرديد ‪ .‬قانون انتخابات‬
‫اولتر به منصه نشر گذاشته شد‪ .‬تا مردم وظايف و مکلفيت هاي خود را در قبال انتخابات‬
‫که در نيمه سال مذکور صورت مي گرفت پيش از پيش بدانند و مطابق آن عمل نمايند‪.‬‬
‫مطابق اين قانون انتخابات انتخاب کننده گان واجد شرايط ذيل بودند‪:‬‬
‫حداقل يکسال قبل از تاريخ نشر جدول اسماي انتخاب کنندگان تابعيت افغانستان را‬ ‫‪-‬‬
‫بدست آورده باشند‪.‬‬
‫سن بيست و يکسال را قبل از ماه سنبله ساليکه انتخابات داير ميگردد تکميل نموده‬ ‫‪-‬‬
‫باشند‪.‬‬
‫بعد از تاريخ ‪ 9‬ميزان ‪ 1343‬به حرمان از حقوق سياسي محکوم نشده باشند‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫از طرف محکمه محجور يا مجنون شناخته نشده باشند‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫شرايط انتخاب شوند گان طور ذيل بيان شده بود‪:‬‬
‫‪ -‬کسانيکه تابعيت را کسب نموده اند از تابعيت شان ده سال سپري شده باشد‪.‬‬
‫بعد از ‪ 9‬ميزان ‪ 1343‬به حرمان از حقوق سياسي محکوم نشده نباشند‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫‪ -‬از طرف محکمه محجور يا مجنون شناخته نشده باشد‪.‬‬
‫‪ -‬خواندن و نوشتن بداند‪.‬‬
‫‪ -‬عضو ولسي جرگه سن بيست و پنج و عضو مشرانوجرگه سن سي سالگي را قبل از‬
‫کانديد شدن تکميل نموده باشند‪ .‬ضمنًا مطابق قانون انتخابات قاضي القضات و اعضاي ستره‬
‫محمکه و افسران اردو و پوليس حق کانديد شدن و رأي را نداشتند‪ .‬اگر نظامي ميخواست‬
‫کانديد شود بايد از وظيفه نظامي استعفا مي داد و رئيس حکومت و کارمندان دولت نيز در‬
‫حين تصدي وظيفه حق کانديد شدن را نداشتند‪.‬‬
‫در مرکز ترکيب هيأت نظارت از انتخابات شامل اشخاص ذيل بود‪:‬‬
‫‪ -‬يک عضو ستره محکمه به حيث رئيس‪.‬‬
‫‪ -‬يک عضو ديگر ستره محکمه به حيث عضو ‪.‬‬
‫‪ -‬لوي حارنوال عضو‪.‬‬
‫‪ -‬رئيس پوهنتون عضو‪.‬‬
‫‪ -‬معين وزارت داخله عضو‪.‬‬
‫در واليات نيز رئيس محکمه ‪ ،‬رئيس معارف و حارنوال واليت اعضاي هيأت ناظر بر‬
‫انتخابات را تشکيل ميدادند‪ .‬که درولسوالي ها هم رئيس محکمه و مدير ليسه هيأت ناظر بر‬
‫انتخابات بودند‪.‬‬
‫بعد از تصويب قانون اساسي ‪ 1343‬انتخابات براه انداخته شد و اين اولين انتخاباتي‬
‫بود که در کشور ما سابقه نداشت زيرا براي دوره هفتم نمايندگان بدون آنکه مبارزات‬
‫‪ 1‬محمدابراهيم عطائي‪ ،‬تاريخ معاصر افغانستان ترجمه جميل الرحمن کامگار( پشاور‪:‬انتشارات ميوند‪)1383،‬صص‪350‬ـ‪351‬ـ‬
‫‪.352‬‬

‫‪42‬‬
‫انتخاباتي را براه بيندازند خود را کانديد کردند و طرفداران شان طور شخصي و تماس هاي‬
‫انفرادي رأي دهندگان را بطرفداري کانديدا مورد نظر خود جلب مي کردند‪ .‬در دور هفتم‬
‫شخصيت هاي معروفي که درجامعه شناخته شده بودند کانديد گرديدند‪ .‬ومردم به اساس‬
‫شناختي که از سوابق شان داشتند رأي دادند ‪.‬يعني در اولين انتخابات بعد از انفاذ قانون‬
‫اساسي ديگر وضع تغيير بنيادي داشت چه در اين دوره مبارزات انتخاباتي در کابل به سبک‬
‫ديموکراسي هاي غربي آغاز شد‪ ،‬اول کانديدا ورقه کانديدي خود را به هيأت انتخابات تسليم‬
‫مي نمود بعدًا کانديدي خود را با نشر پروگرام خود که در شورا ميخواست به نفع مردم پيش‬
‫ببرد در روزنامه ها نشر مي کرد ضمنًا کانديدا ها اجازه داشتند تا عکس هاي خود را در‬
‫تمام نقاط شهر نصب نمايند و هر کانديد براي يکبار ميتوانست از طريق راديو کابل نيز‬
‫پروگرام و اهداف خود را به سمع انتخاب گنندگان برساند‪ .‬همچنان کانديدان به تاالر سينماها‬
‫رفته در حضور شهر يان بيانيه ايراد کرده و نيز به سواالت حاضرين جواب مي داد‪ .‬در‬
‫مساجد نيز روزها جمعه با نمازگذاران معرفي شده از آنها تقاضاي رأي مينمود‪.‬‬
‫حکومت محمد يوسف نيز در اين انتخابات بيطرف نبود چون ميدانست که بعد از‬
‫انتخابات بايد رأي اعتماد پارلمان را بدست آورد‪.‬بناًء تالش داشت تا کانديداهاي مورد نظر‬
‫وي کامياب شوند‪.‬‬
‫بطور خالصه گفته ميتوانيم که انتخابات اين دور بصورت بسيار خوب به پيش رفت و اين‬
‫هم يکي ا ز کارهاي محمديوسف بود که با مشاوره شاه انجام داد‪ .‬که يک قدم ديگر جامعه را‬
‫به دموکراسي تقرب بخشيد‪.‬‬
‫در دوره ديموکراسي در سال ‪ 1965‬در کشو ر انتخابات شورا آغاز شد يک تعداد‬
‫زيادي از مردم خود را کانديد نموده بودندطوريکه گفته شد مبارزه شديد بين کانديدان آغاز شد‬
‫بطور مثال يکي از مبارزات مشهور اين دور مبارزه بين داکتر عبدالظاهر و غالم حسن‬
‫صافي در واليت لغمان است که غالم حسن صافي که يک شخص ثروتمند داراي شهرت بود‬
‫و به قرا و قصبات غرض بازديد با مردم و اهالي ميرفت تا حمايت آنان را حاصل نمايد‪ .‬او‬
‫نهايت سرمايه داشت ‪ .‬چنانچه يک خبر نگار روزي از او پرسيد شما سرمايه دار هستيد و او‬
‫طور مزاح گفته بود که تو نهايت فقير هستي که من برايت سرمايه دار معلوم مي شوم ‪.‬‬
‫داکتر ظاهر هم در دوران مبارزات انتخاباتي در ميترالم بابا مردم را طور رايگان معاينه‬
‫ميکرد و طور مزاح ميگفت که پول دواي تان را از غالم حسن خان بگيريد‪.‬‬
‫در اين دوران سه حزب جوانان تعليم يافته کشور را جذب کرده بودند که عبارت بودند آز ‪:‬‬
‫ديموکراسي نوين ‪ ( ،‬شعله جاويد) ‪ ،‬خ د خ ا و جمعيت اسالمي ‪.‬‬
‫مگر شعله جاويد در اين انتخابات سهم نگرفت‪ .‬ولي ح د خ ا بطور انفرادي سهم گرفتند و‬
‫نورمحمد تره کي در حوزه ناوي غزني از محمد هاشم تره کي شکست خورد‪.‬ولي در کابل‬
‫اناهيتا و کارمل در انتخابات برنده شدند‪.‬‬
‫و در کابل چنين شايع بود که حکومت براي خشنودي شوروي در انتخابات با کارمل و‬
‫اناهيتا همکاري نموده است ‪ .‬که اين موضوع سبب انشعاب بين ح د خ ا شد‪.‬‬
‫بعضي از رفقاي داکتر محمد يوسف هم د رانتخابات برنده شده بودند ‪.‬و چنان گفته‬
‫ميشد که تعداد شان به ده يا دوازده نفر مي رسد و گل پاچا الفت و مير محمد صديق فرهنگ‬
‫رهبري اين حلقه را بدوش داشتند‪.‬‬
‫يکي از رهبران نهضت اسالمي عبدالهادي هدايت بود که در دور دوازدهم در شورا هميشه‬
‫به کارمل خطاب ميکرد که در صحبت ها ي خود به اسالم تظاهر نکند ‪.‬و وقتيکه کارمل اين‬
‫کار را مي کرد با عکس العمل شديد رفقاي او روبرو ميشد‪.‬‬

‫‪43‬‬
‫گروپ ديگر جبهه ملي به رهبري خليل هللا خليلي بود که حدود ده دوازده نفر از اين حزب‬
‫نيز شامل مي شد‪.‬‬
‫گروپ ديگر در ولسي جرگه گروه جوانان پيشرو به رهبر ي عبدالرشيد خان بود‪.‬‬
‫وقتيکه ميوندوال به عوض داکتر محمد يوسف صدراعظم شد او در جرگه کدام دوستاني‬
‫نداشت و هميشه مورد انتقاد کارمل و رفقايش و رفقاي داکتر محمد يوسف قرار مي گرفت ‪.‬‬
‫بناء او به رفقاي خليلي و عبدالرشيد خان اتکا نمود‪.‬‬
‫دکتور محمد يوسف که موفق شد قانون اساسي جديد تسويد ‪ ،‬تصويب و توشيح شود و‬
‫براي بار اول حکومت از سلطنت جدا ساخته شود از طرف شاه براي بار دوم به تشکيل‬
‫حکومت مطابق به قانون اساسي جديد موظف گرديد ‪.‬اعضاي ولسي جرگه ‪ ،‬بعضي از‬
‫اعضاي حکومت مجوزه دوکتور محمديوسف را قبول نداشتند ‪ ،‬عالوتًا اکثريت تعليم يافتگان‬
‫افغانستان احساس ميکردند که وقت آن فرا رسيده تا با گذشته اگر به صورت مکمل امکان‬
‫ندارد ‪ ،‬الاقل بطور قسمي قطع رابطه شود‪ .‬ايشان احساس ميکردند که تا کابينه جديد بايد از‬
‫چهره هاي جديد تشکيل ميشد که با حکومت گذشته ارتباطي نميداشت‪.‬‬
‫ولسي جرگه در حاليکه از باده هيجانات پارلمان سرشار بود‪ .‬فيصله نامه را صادر کرد‬
‫که از وزراي کابينه تقاضا ميکرد تا در باره وضع مالي خود ابالغيه هايي صادر کنند ‪ ،‬ولي‬
‫هنگاميکه از وکال عين اين تقاضا صورت گرفت ‪ ،‬به آن رأي منفي دادند‪.‬‬
‫مطابق قانون اساسي اعضاي ولسي جرگه توسط مردم در انتخابات آزاد ‪ ،‬عمومي ‪،‬‬
‫سري و مستقيم انتخاب ميشدند‪ .‬اعضاي ولسي جرگه براي يک دوره چهارساله انتخاب‬
‫ميشدند‪.‬‬
‫اعضاي مشرانوجرگه به ترتيب ذيل انتخاب ميشدند‪:‬‬
‫يک ثلث اعضاء از جمله افراد خبير و با تجربه براي مدت پنج سال از طرف‬ ‫‪-1‬‬
‫پادشاه‪.‬‬
‫يک ثلث ديگر از هر واليت يک نفر از طريق شورا واليات‪.‬‬ ‫‪-2‬‬
‫يک ثلث ديگر از هر واليت يک نفر توسط انتخابات آزاد ‪ ،‬سري و مستقيم توسط‬ ‫‪-3‬‬
‫مردم انتخاب ميشدند‪.‬‬
‫ولسي جرگه در اين دوره داراي انجمن هاي پانزده گانه ذيل بود‪:‬‬
‫‪ -1‬انجمن ا مور مالي و بودجه داراي (‪ ) 25‬عضو‪.‬‬
‫‪ -2‬انجمن روابط بين المللي داراي (‪ ) 9‬عضو‪.‬‬
‫‪ -3‬انجمن امور زراعت و مالداري د اراي (‪ )12‬عضو‪.‬‬
‫‪ -4‬انجمن امور انکشاف و بهبود اجتماعي (‪.) 8‬‬
‫‪ -5‬انجمن سمع شکايات و مراقبت قوانين داراي (‪ ) 28‬عضو‪.‬‬
‫‪ -6‬انجمن امور صنايع و معادن داراي ( ‪ ) 75‬عضو‪.‬‬
‫‪ -7‬انجمن تقنين و امور عدلي د اراي (‪ ) 27‬عضو‪.‬‬
‫‪ -8‬انجن امور فرهنگي داراي ( ‪ ) 16‬عضو‪.‬‬
‫‪ -9‬انجمن امور مواصالت و فوايد عامه داراي (‪ ) 7‬عضو‪.‬‬
‫‪ – 10‬انجمن امور صحي داراي (‪ ) 10‬عضو‪.‬‬
‫‪ -11‬انجمن امور داخلي و اداره محلي (‪ ) 17‬عضو‪.‬‬
‫‪ -12‬انجمن امور دفاع ملي داراي (‪ 12‬عضو‪.‬‬
‫‪ -13‬انجن امور پالن انکشافي داري (‪ ) 10‬عضو‪.‬‬
‫‪ -14‬انجمن امور تجارت داراي (‪ ) 8‬عضو‪.‬‬

‫‪44‬‬
‫‪ -15‬انجمن امور پشتونستان داراي ( ‪ ) 110‬عضو‪.‬‬
‫مهمترين وظايف شوراي ملي قرار ذيل بود‪:‬‬
‫‪ -‬وضع قوانين ‪.‬‬
‫‪ -‬تصديق معاهدات بين الدول ‪.‬‬
‫‪ -‬فرستادن قطعات اردو به خارج ‪.‬‬
‫‪ -‬اعطاي امتيازات داراي اهميت در اقتصاد ملي بشمول انحصار‪.‬‬
‫‪ -‬اجازه نشر پول و اخذ قرضه ‪.‬‬
‫حکومت مطابق قانون اساسي مقابل شوراي مسؤوليت داشت و اعضاي شوراي‬
‫ميتوانستند مطابق قانون اعضاي حکومت را مورد سوال و استيضاح قرار دهند‪.‬‬
‫ماده ‪ 56‬قانون اساسي مصؤنيت وکال را به رسميت شناخته و وکال براي بار اول در‬
‫افغانستان دريافتنتد که ميتوانند با استفاده ا زمصئونيت هاي پارلماني ‪ ،‬حکومت را مورد‬
‫انتقاد قرار دهند‪ .‬آنها وزيران و ديگر مامورين عاليرتبه را به ولسي جرگه احضار نموده و‬
‫از آنها سوال کرده ميتوانستند‪ .‬آنها در استفاده از اين حق خويش ‪ ،‬زياده روي کردند‪.‬‬
‫وخواستند به مردم ومخصوصًا حوزه هاي انتخاباتي شان ‪ ،‬نشان بدهند که شورا يک مرجع‬
‫مهم قدرت و نفوذ است ‪ .‬در اثر اين موضوع بود که عالقه مندي مردم به کانديد شدن به‬
‫شورا افزايش يافت و در دور سيزدهم رقابت بي سابقه براي بدست آوردن کرسي شورا‬
‫صورت گرفت‪ .‬مصارف گزافي در اين راه ميشد و قانوني نبود که حدود مصارف را در‬
‫مبارزات انتخاباتي تعيين کند‪.‬‬
‫وکالي بيشتر وقت خود را در لفاظي و سوال از اعضاي حکومت سپري کردند ‪ .‬و‬
‫يکتعداد وکال بخاطري با پروگرام هاي حکومت مخالفت ميکردند که تا نشود مردم ايشان را‬
‫مانند شوراهاي گذشته بحيث مجمع تابع هدايات حکومت تلقي شوند‪.‬و بکار اصلي قوه مقننه‬
‫که عبارت از وضع قوانين بود بندرت دلچسپي نشان ميدادند‪.‬درنتيجه تعداد کمي از قوانين به‬
‫‪1‬‬
‫تصويب رسيد‪.‬و فقدان نصاب يکي ديگر از نواقص عمده شوراي در اين دوره بود‪.‬‬
‫نا گفته نماند که مشرانو جرگه نيز نظر به خود داري پادشاه در توشيح قانون جرگه‬
‫واليتي ‪ ،‬که هر کدام آن ميبايست يک عضو خود را به مشرانو جرگه انتخاب ميکرد ‪ ،‬به‬
‫حيث يک مجمع نا مکمل و غير موثر فعاليت ميکرد‪.‬با درنظر داشت قانون اساسي اختيارات‬
‫مشرانو جرگه محدودتر از ولسي جرگه بود‪ .‬رأي اعتماد و سوال و استيضاح از حکومت از‬
‫جمله صالحيت هاي ولسي جرگه بود‪ .‬مشرانو جرگه نيز بخاطر پيشبرد امور محوله انجمن‬
‫هاي را تشکيل داد بود که قرار ذيل بودند‪:‬‬
‫انجمن امور مالي و بودجه ‪.‬‬ ‫‪-1‬‬
‫انجمن امور عدلي و قوانين‪.‬‬ ‫‪-2‬‬
‫انجمن امور سمع شکايات‪.‬‬ ‫‪-3‬‬
‫انجمن امور داخله و شاروالي ها‪.‬‬ ‫‪-4‬‬
‫انجمن امور دفاع ملي ‪.‬‬ ‫‪-5‬‬
‫انجمن امور فوايد عامه ‪.‬‬ ‫‪-6‬‬
‫انجمن امور زراعت – معادن و صنايع‪.‬‬ ‫‪-7‬‬
‫انجمن امور خارجه – معاهدات و مواففت نامه هاي بين المللي‪.‬‬ ‫‪-8‬‬
‫انجمن امور معارف – اطالعات کلتور‪.‬‬ ‫‪-9‬‬

‫صباح الدين کشکي‪ ،‬دهه قانون اساسي ‪ (،‬پشاور‪ :‬انتشارات ميوند‪،)1377،‬ص‪121‬ـ‪.122‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪45‬‬
‫انجمن تدقيق وثايق ‪.‬‬ ‫‪-10‬‬
‫انجمن امور صحي ‪.‬‬ ‫‪-11‬‬

‫مختصري از اجرأات وفعاليت هاي مهم دور دوازدهم شوراي ملي قرار ذيل‬
‫است‪:‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به ارائه توضيحات از حکومت درباره مظاهرات سوم عقرب‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به توزيع کارت اشتراک در جلسات شوراي ملي براي سامعين‪.‬‬
‫‪ -‬تائيد خط و مش حکومت محمد هاشم ميوندوال ‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به شکل لباس دختران مکتب‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به تدوير جلسات استيضاح‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب قانون واليتي جرگه‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به انتخابات شاروالي ها‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب بعضي مواد قانون احزاب سياسي‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب کامل قانون احزاب سياسي ( ‪ 28‬سرطان ‪)1345‬‬
‫‪ -‬تصويب بودجه سال ‪.1345‬‬
‫‪ -‬تصويب قانون انتخابات شوراي سال ‪.1346‬‬
‫‪ -‬رأي اعتماد به حکومت نوراحمد اعتمادي‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب سهميه افغانستان در بانک انکشاف آسيائي‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب قانون پوهنتون‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب قانون سروي اراضي‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب موافقت نامه ترانزيتي بين افغانستان و پاکستان‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب موافقت نامه فرهنگي بين افغانستان و انگلستان‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب موافقت نامه فرهنگي بين افغانستان و فرانسه‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب ميثاق هوانوردي مصوبه کنفرانس وارسا‪. 1929‬‬
‫‪13‬ـ دور سيزدهم شوراي ملي ( ‪:)1351-1348‬‬
‫دردوره اول حکومت نور احمد اعتمادي دور دوازدهم شوراملي در ماه اسد‬
‫‪ 1348‬بپايان رسيد‪ .‬فرمان پادشاهي بمنظور انتخابات جديد شوراي ملي صادر گرديد و‬
‫کمپاين انتخاباتي در سراسر کشور براه انداخته شد ‪ .‬در سراسر کشور بيشتر از دونيم‬
‫ميليون نفر براي رأي دهي ثبت نام نمودند ‪.‬مبارزه شديد بين طرفداران بعضي کانديدان که‬
‫تعداد آنان چندين مراتبه ازتعداد چوکي هاي پارلمان زياد بود شروع شد ‪ .‬رأي گيري بتاريخ‬
‫‪ 4‬سنبله ‪ 1348‬آغاز وبه تاريخ دهم سنبله به پايان رسيد‪.‬که مبني برآن بعد از انجام پروسه‬
‫انتخابات به تعداد ‪ 213‬نماينده از حوزه هاي مختلف در ولسي جرگه انتخاب گرديدند‪.‬‬
‫نخستين اجالس دور اول ولسي جرگه بتاريخ ‪ 22‬ميزان ‪ 1348‬با نطق محمد‬
‫ظاهر شاه افتتاح گرديد‪.‬‬
‫جلسه مورخ ‪ 27‬ميزان ‪ 1348‬دوکتور محمد عمر وردک را با ‪ 82‬راي از بين شش تن‬
‫کانديد بحيث رئيس ولسي جرگه ‪ ،‬عبداالحد کرزي بحيث معاون اول ‪ ،‬سيد ناصرشاه بحيث‬
‫نايب دوم انتخاب شدند‪.‬‬
‫در جلسات مورخ ‪ 4‬و ‪ 5‬عقرب سيد مبين شاه را منشي اول و سيد امير بحيث‬
‫نايب منشي انتخاب شدند‪.‬‬

‫‪46‬‬
‫انتخابات اعضاي انتخابي مشرانوجرگه دوره سيزدهم شوراي ملي مطابق فرمان‬
‫شماره ‪ 121‬پادشاهي مورخ اول ثور سال ‪ 1348‬مطابق به احکام قانون انتخابات شورا و به‬
‫پيروي از احکام مندرجه فصل چهارم قانون اساسي به استثناي شهرهاي کابل ‪ ،‬قندهار و‬
‫هرات در تمام افغانستان بتاريخ چهارم سنبله آغاز گرديد که در تاريخ هشتم و دهم سنبله‬
‫بپايان رسيد‪.‬‬
‫انتخابات سناتوران در شهرهاي کابل ‪ ،‬قندهار و هرات بتاريخ دوازدهم سنبله‬
‫آغاز و بتاريخ شانزدهم سنبله به پايان رسيد‪.‬به تعداد ‪ 28‬سناتور انتخابي و ‪ 22‬سناتور‬
‫انتصابي اعضاي مشرانوجرگه را در دور سيزدهم تشکيل ميداد‪.‬‬
‫نخستين جلسه مشرانو جرگه بتاريخ ‪ 27‬ميزان ‪ 1348‬شروع بکار کرد‪.‬در اين دوره‬
‫عبدالهادي داوي رئيس مشرانوجرگه ‪ ،‬محمد اسمعيل مايار معاون اول ‪ ،‬عبدالشکور ولي‬
‫‪1‬‬
‫نايب دوم ‪ ،‬محمد امين يونسي منشي اول و محمد ابراهيم ارزگاني نايب منشي انتخاب شدند‪.‬‬
‫مشرانوجرگه دراين دوره داراي اين انجمن ها بود‪:‬‬
‫‪ -1‬انجمن امورمالي و بودجه ‪.‬‬
‫‪ -2‬انجمن امور داخله و شاروالي ها‪.‬‬
‫‪ -3‬انجمن خارجه و روابط بين الملل‪.‬‬
‫‪ -4‬انجمن امور قوانين و ستره محکمه ‪.‬‬
‫‪ -5‬انجمن امور وزارت هاي معارف ‪ ،‬اطالعات و کلتور و صحيه ‪.‬‬
‫‪ -6‬انجمن امور وزارت معادن و صنايع ‪ ،‬زراعت و آبياري‬
‫‪ -7‬انجمن امور دفاع ملي ‪ ،‬فوايد عامه و رياست مستقل قبايل‪.‬‬
‫‪ -8‬انجمن امور سمع شکايات و امور اجتماعي کار‪.‬‬
‫ولسي جرگه نيز براي پيشبرد امور محوله داراي اين انجمن ها بود‪:‬‬
‫انجمن تقنيني و امورعدلي ‪.‬‬ ‫‪-1‬‬
‫انجمن مراقبت و تطبيق قوانين و سمع شکايات‪.‬‬ ‫‪-2‬‬
‫انجمن امور مالي‪.‬‬ ‫‪-3‬‬
‫انجمن امور پالن انکشافي و تشکيالت اساسي‪.‬‬ ‫‪-4‬‬
‫انجمن امور دفاع ملي ‪.‬‬ ‫‪-5‬‬
‫انجمن امور فرهنگي ‪.‬‬ ‫‪-6‬‬
‫انجمن امور زراعت ‪.‬‬ ‫‪-7‬‬
‫انجمن امور معادن و صنايع ‪.‬‬ ‫‪-8‬‬
‫انجمن امور تجارت ‪.‬‬ ‫‪-9‬‬
‫‪ -10‬انجمن امور انکشاف و بهبود اجتماعي ‪.‬‬
‫‪ -11‬انجمن امور محلي ‪.‬‬
‫‪ -12‬انجمن امور داخلي ‪.‬‬
‫‪ -13‬انجمن امور پشتونستان‬
‫‪ -14‬مهمترين اجرأات دوره سيزدهم شوراي ملي قرار ذيل است‪:‬‬
‫‪ -‬تصويب طرزالعمل راي به حکومت نوراحمد اعتمادي‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب کميسيون هاي شوراي ملي‪.‬‬

‫‪ 1‬محمد ياسين نسيمي‪،‬روابط پارلمان با حکومت هاي افغانستان در دهه دموکراسي( کابل‪:‬انتشارات صبا‪)1384‬صص‬
‫‪415‬ـ‪.416.‬‬

‫‪47‬‬
‫‪ -‬تصويب اليحه وظايف انجمن سمع شکايات‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به تبديل نام وزارت زراعت به زراعت و آبياري‪.‬‬
‫‪ -‬استيضاح حکومت مطابق ماده ‪ 29‬قانون اساسي‪.‬‬
‫‪ -‬راي اعتماد به حکومت عبدالظاهر ‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب موافقنامه فرهنگي بين افغانستان و جاپان‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب موافقت نامه تجارتي بين افغانستان و چکوسلواکيا‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب قرضه پنج ميليون دالري بين بانک انکشاف زراعتي و بانک جهاني ‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب راجع به استخدام دو نفر متخصصين قانون يکي از ممالک اسالمي و ديگري ا‬
‫زممالک غربي‪.‬‬
‫در زمستان ‪ 1351‬دوره تقنينيه دوره سيزدهم شورا به پايان رسيد و وکال به محالت خود‬
‫باز گشتند‪.‬مطابق قانون اساسي در اوايل سال آينده ‪ 1352‬بايد انتخابات به فرمان پادشاهي‬
‫اعالم و مردم به انجام آن دعوت ميشدند ‪ .‬در همين اثنا ‪ ،‬خبري در جرايد انتشار يافت که‬
‫مقام ستره محکمه از قبول وظيفه نظارت انتخابات به دليل اينکه د رقانون اساسي درباره آن‬
‫تصريح نشده است انکار ورزيده و اين موضوع را به حکومت نيز اطالع داده بود‪.‬‬
‫گرچه مرجع نظارت انتخابات در قانون اساسي تصريح نگرديده بود ‪ ،‬مگردر‬
‫انتخابات دور دوازدهم و سيزدهم ‪ ،‬کار نظارت انتخابات مناسبتًا به قوه قضائيه محول‬
‫گرديده بود‪.‬‬
‫موضوع انکار ستره محکمه کدام اساس قوي نداشته و اگر يک قانون جديد و يا يک‬
‫ترتيب قانوني ديگر ايجاب ميکرد ‪ ،‬بايد پيش از وقت در حاليکه هنوز دوره تقنينيه شورا به‬
‫پايان نرسيده بود در زمينه از طرف ستره محکمه اقدام ميشد و به اتفاق حکومت و شورا‬
‫ترتيبات انتخابات جديد قبل از شروع آن گرفته ميشد ‪ .‬البته اين کار اتفاقي نبود بعدها معلوم‬
‫شد که مقصد مقامات بااليي ازبازداشت انتخابات آمادگي براي تشکيل يک حزب سياسي بود‬
‫‪1‬‬
‫تا بتوانند حالت موجود شورا را خاتمه بخشيده و سيستم پارلمان حزبي را بوجود بيآورند‪.‬‬
‫ولي کودتا ‪ 26‬سرطان محمد داود اين همه پالن ها را نقش بر آب نمود ‪.‬‬
‫دـ ملي جرگه پيش بيني شده در قانون اساسي داود خان‪:‬‬
‫بعد از کودتا و اعالم جمهوريت در سال ‪ 1352‬محمد داود نظام سلطنتي ‪ ،‬قانون‬
‫اساسي ‪ 1343‬و شورا را ملغا ساخت‪.‬هيأتي ‪ ،‬مرکب از ‪ 41‬نفر مامور تدوين قانون اساسي‬
‫جمهوري گردانيد که بتاريخ ‪ 26‬حوت ‪ 1354‬کار آنها تکميل شد و سپس بتاريخ ‪ 29‬حوت‬
‫همان سال هيأت ‪ 20‬نفره ديگر مامور شدند که مجددًا متن مسوده را مطالعه کنند و سرانجام‬
‫بتاريخ ‪ 10‬دلو ‪ 1355‬لويه جرگه مرکب از ‪ 325‬نفر آغاز بکار و پس از ‪ 15‬روز بتاريخ‬
‫‪ 25‬دلو ‪ 1355‬قانون اساسي جديد در ‪ 13‬فصل و ‪ 136‬ماده تصويب کردو شخص محمد‬
‫داود هم در همين جرگه بحيث رئيس جمهور انتخاب گرديد و بتاريخ ‪ 26‬دلو در حضور‬
‫اعضاي جرگه حلف وفاداري ياد کرد و در ‪ 5‬حوت ‪ 1355‬قانون اساسي جمهوري را‬
‫توشيح کرده و انفاذ آنرا اعالم داشت‪.‬‬
‫مطابق قانون اساسي حکومت محمد داود پارلمان افغانستان بنام ملي جرگه ياد شده‬
‫و متشکل از يک مجلس بود‪ .‬مطابق ماده چهل قانون اساسي ملي جرگه نمايانگر اراده مردم‬
‫افغانستان بود‪ .‬اما طوريکه مالحظه ميگرديد مطابق اصل چهل ونهم قانون اساسي اعضاي‬

‫صص‪443‬ـ‪.444‬‬ ‫? ‪ -‬دريح‪ ،‬همان اثر‪،‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪48‬‬
‫آن از طرف حزب داود خان پيشنهاد و از طرف مردم انتخاب ميشدند‪ .‬که خود نشاندهنده‬
‫محدوديت آزادي سياسي در افغانستان و ديکتاتور منشي رژيم بود‪.‬‬
‫قانون اساسي مدت نمايندگي را براي چهارسال تعيين نموده بود و شرايطي که در قانون‬
‫اساسي براي کانديدان تعيين شده بود عبارت بودند از‪:‬‬
‫اقًال ده سال قبل از انتخاب تابعيت افغانستان را کسب کرده باشد‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫از طرف محکمه به حرمان از حقوق سياسي محکوم نشده باشد‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫سن بيست و پنج سالگي را در موقع انتخاب تکميل کرده باشد‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫ضمن بايد گفت که حکومت مکلف نبود تا رأي اعتماد ملي جرگه را اخذ نمايد‪ .‬بنابرين‬ ‫ًا‬
‫ملي جرگه منحيث قوه مقننه نمي توانست اراده مردم را تمثيل کند‪.‬وزرا حق اشتراک در ملي‬
‫جرگه داشتند و هم ملي جرگه ميتوانست اعضاي حکومت را مطالبه و از آنها استيضاح‬
‫نمايد‪.‬اما مطابق قانون اساسي رئيس جمهور حق انحالل ملي جرگه را داشت ‪.‬‬
‫ولي داود خان موفق نشد ملي جرگه پيش بيني شده خود را تأسيس نمايد‪ .‬چون جريانات و‬
‫اوضاع سياسي و اقتصادي و کودتا هفت ‪ 7‬ثور مجال تأسيس ملي جرگه را برايش نداد‪.‬‬
‫قوانين ذيل در دوره حکومت محمد داود به تصويب رسيده است‪:‬‬
‫‪ -1‬قانون استخدام ترفيع و تقاعد پوليس در سال ‪. 1352‬‬
‫‪ -2‬قانون ترافيک در سال ‪.1352‬‬
‫‪ -3‬قانون پست در سال ‪.1352‬‬
‫‪ -4‬قانون بيرق در سال ‪.1352‬‬
‫‪ -5‬قانون نشان در سال ‪.1353‬‬
‫‪ -6‬قانون ماليه ‪.1353‬‬
‫‪ -7‬قانون سرمايه گذاري خصوصي داخلي و خارجي د ر سال ‪. 1353‬‬
‫‪ -8‬قانون کوپراتيف در سال ‪.1353‬‬
‫‪ -9‬قانون اطاق هاي تجارت در سال در ‪.1353‬‬
‫‪ -10‬قانون تصدي ها در سال ‪.1353‬‬
‫‪ -11‬قانون بيمه د رسال ‪.1353‬‬
‫‪ -12‬قانون پول و بانکداري‪.1354‬‬
‫‪ -13‬قانون اصالحات اراضي ‪.1354‬‬
‫‪ -14‬قانون احصائيه در سال ‪.1354‬‬
‫‪ -15‬قانون سياحت در سال ‪.1354‬‬
‫‪ -16‬قانون استمالک در سال ‪.1354‬‬
‫‪ -17‬قانون تأديب پوليس در سال ‪.1354‬‬
‫‪ -18‬قانون اساسي در سال ‪.1355‬‬
‫‪ -19‬قانون جزا در سال ‪.1355‬‬
‫‪ -20‬قانون مدني در سال ‪.1355‬‬
‫‪ -21‬قانون موسسات ساختماني خصوصي در سال ‪.1355‬‬
‫‪ -22‬قانون دستگاه بي سيم در سال ‪.1355‬‬
‫‪ -23‬قانون ماليه مترقي در سال ‪.1355‬‬
‫ه ـ پارلمان در دوره حکومت نجيب هللا ‪:‬‬

‫‪49‬‬
‫بعد از سقوط نظام شاهي و پيروزي کودتاي هفت ثور ‪ 1357‬تا سال ‪1367‬‬
‫افغانستان فاقد پارلمان بود تا اينکه بعد از تصويب قانون اساسي ‪ 1366‬در‪ 9‬جوزاي سال‬
‫‪ 1367‬پارلمان تشکيل شد‪.‬‬
‫مطابق قانون اساسي ‪ 1366‬شوراي ملي متشکل از دو مجلس ولسي جرگه و سنا بود‬
‫وکالي ولسي جرگه از طريق حوزه هاي انتخاباتي بر اساس تعداد مساوي نفوس براي يک‬
‫دوره تقنينيه پنج ساله انتخاب مي شدند‪.‬‬
‫اعضا مجلس سنا مطابق اين قانون اساسي به ترتيب ذيل انتخاب مي گرديد‪:‬‬
‫‪ -1‬از هر واليت و واحد هاي معادل آن دو نفر براي مدت پنج سال‪.‬‬
‫‪ -2‬از جمله اعضاي شوراي واليت و معادل آن دونفر براي مدت سه سال ‪.‬به انتخاب‬
‫شوراي مربوطه‪.‬‬
‫‪ -3‬يک ثلث باقيمانده از جمله افراد خبير ‪ ،‬دانشمند ‪ ،‬با اعتبار و شخصيت هاي ملي براي‬
‫چهار سال‪.‬‬
‫ضمنًا بايد متذکر شد که نجيب هللا طي فرمان شماره ‪ 234‬مورخ ‪28‬حوت ‪1366‬قانون‬
‫انتخابات شوراي ملي را توشيح نمود که مطابق ماده سيزدهم آن براي وکالي ولسي جرگه‬
‫‪ 229‬حوزه و براي سناتوران ‪ 62‬حوزه انتخاباتي پيش بيني شده بود‪.‬که البته اين حوزه ها‬
‫بدون در نظر داشت تقسيمات اداري کشور اما با رعايت تعداد مساوي اهالي مدنظر گرفته‬
‫شده بود‪.‬‬
‫انتخابات سناتوران د رهر واليت از طريق دو حوزه انتخاباتي بدون در نظر داشت‬
‫جمعيت صورت مي گرفت‪.‬‬
‫ماده چهاردهم سن انتخاب کنندگان را ‪ 18‬سال و سن نماينده ولسي جرگه را ‪ 20‬سال و‬
‫سن سناتور را ‪ 30‬سال تعيين نموده بود‪.‬‬
‫بر اساس اصل پانزدهم اين قانون افسران ‪ ،‬جنراالن ‪ ،‬کارمندان دولت و متشبثين‬
‫خصوصي که صدنفر در موسسات شان کار ميکرد بعد از انفصال وظيفه حق کانديد شدن را‬
‫داشتند‪.‬‬
‫اصل شانزدهم مساوات زنان و مردان را در رابطه به استفاده از حق رأي و کانديدا شدن‬
‫بيان ميدارد‪.‬‬
‫مطابق قانون اساسي وظايف شوراي ملي قرار ذيل بود‪:‬‬
‫تصويب ‪ ،‬تعديل و لغو قوانين و فرامين تقنيني و تقديم آن به رئيس جمهور جهت‬ ‫‪-1‬‬
‫توشيح‪.‬‬
‫تفسير قوانين ‪.‬‬ ‫‪-2‬‬
‫تصويب و فسخ معاهدات بين المللي‪.‬‬ ‫‪-3‬‬
‫تصويب پالن هاي انکشاف اقتصادي – اجتماعي و تأييد گزارش حکومت در‬ ‫‪-4‬‬
‫مورد اجراي آن‪.‬‬
‫تصويب بودجه دولت و بررسي گزارش در مورد اجراي آن‪.‬‬ ‫‪-5‬‬
‫ايجاد واحد هاي اداري و تعديل آن ‪.‬‬ ‫‪-6‬‬
‫تأسيس و لغو وزارت ها و ارگانهاي مرکزي معادل آن‪.‬‬ ‫‪-7‬‬
‫اتخاذ تصميم در مورد تعيين و عزل معاونان رئيس جمهور به اساس معرفي و‬ ‫‪-8‬‬
‫مطالبه رئيس جمهور‪.‬‬
‫اجازه اخذ قرضه به دولت و اعظاي امتياز داراي اهميت اساسي در اقتصاد ملي‬ ‫‪-9‬‬
‫به شمول اعطاي انحصار‪.‬‬

‫‪50‬‬
‫‪ -10‬وضع نشانها ‪ ،‬مدال ها و القاب افتخاري توسط قانون‪.‬‬
‫‪ -11‬تأييد برقراري روابط با دول خارجي و سازمانهاي بين المللي‪.‬‬
‫‪ -12‬استماع جواب صدراعظم و اعضاي حکومت در مورد اجراأت شامل صالحيت‬
‫حکومت در جلسه استجواب‪.‬‬
‫صالحيت هاي اختصاصي ولسي جرگه قرار ذيل بود‪:‬‬
‫اتخاذ تصميم در مورد اعطاي رأي اعتماد ويا سلب اعتماد از شوراي وزيران و‬ ‫‪-1‬‬
‫يا يکي از اعضاي آن ‪.‬‬
‫اتخاذ فيصله نهايي راجع به طرح پالنهاي انکشاف اقتصادي اجتماعي و بودجه‬ ‫‪-2‬‬
‫‪1‬‬
‫دولتي در صورت اختالف نظر بين ولسي جرگه و سنا‪.‬‬
‫بتاريخ هاي ‪ 10‬و ‪ 11‬جوزاي ‪ 1367‬جلسات ولسي جرگه و مجلس سنا در مقر شورراي‬
‫ملي بطور جداگانه داير شد که داکتر خليل احمد ابوي با اکثريت آراء به حيث رئيس ولسي‬
‫جرگه ‪ ،‬صالح محمد زيري به اتفاق آراء و ظهورهللا ظهور به اکثريت آراء به صفت معاونان‬
‫ولسي جرگه ‪ ،‬سيد مظفرالدين شاه مظفري و عبدالرحيم عيني به اکثريت آراء به حيث منشيان‬
‫ولسي جرگه انتخاب شدند‪.‬‬
‫همچنان داکتر محمود حبيبي به اتفاق آراء به حيث رئيس مجلس سنا انتخاب شد‪ .‬جمال‬
‫الدين عمر و شاه علي اکبر شهرستاني معاونان سنا و غالم سخي و سيد عبدالتواب منشيان‬
‫مجلس سنا در اين دوره بودند‪.‬‬
‫کميسيون هاي ولسي جرگه قرار ذيل بود‪:‬‬
‫ـ کميسيون طرزالعمل ‪.‬‬
‫ـ کميسيون امور بين المللي ‪.‬‬
‫ـ کميسيون امور دفاع و امنيت‪.‬‬
‫ـ کميسيون امور اجتماعي ‪.‬‬
‫ـ کميسيون امور فرهنگي و علوم‪.‬‬
‫ـ کميسيون اور مليت ها‪.‬‬
‫ـ کميسيون امور پالن گذاري‪.‬‬
‫ـ کميسيون زراعت و اصالحات ارضي و آب ـ‬
‫ـ کميسيون امور تجارت ‪ ،‬صنايع و مواصالت‬
‫ـ کميسيون امور تقنين‪.‬‬
‫ـ کميسيون امور کوچي ها‪.‬‬
‫ـ کميسيون امور عودت کنندگان‪.‬‬
‫ـ کميسيون سمع شکايات ‪ ،‬حراست حقوق اتباع‪.‬‬
‫مجلس سنا نيز بخاطر پيشبرد امور کميسيون هاي را ايجاد نموده بود که عبارت بودند‬
‫از‪:‬‬
‫ـ کميسيون طرزالعمل‬
‫ـ کميسيون امور بين المللي ‪.‬‬
‫ـ کميسيون امور دفاع و امنيت‪.‬‬
‫ـ کميسيون امور اجتماعي ‪.‬‬
‫ـ کميسيون اقوام و قبايل‪.‬‬
‫ـ کميسيون پالن گذاري ‪ ،‬مالي و اقتصادملي‪.‬‬
‫? لويه جرگه ‪،‬قانون اساسي‪(،‬کابل‪ :‬مطبعه دولتي‪،)1366‬مواد‪81‬ـ‪.82‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪51‬‬
‫مهمترين اجراأت شوراي ملي در سالهاي ‪1367‬ـ‪ 368‬قرار ذيل است‪:‬‬
‫تعيين هيأت اداري‪.‬‬
‫تصويب طرزالعمل ولسي جرگه و سنا ‪.‬‬
‫ـ رأي اعتماد به حکومت محمد حسن شرق و تعيين کميسيون هاي دايمي مجالس ‪.‬‬
‫تصويب قانون معاشات کارمندان عالي رتبه‪.‬‬ ‫ـ‬
‫تعديل در قانون مکلفيت عسکري ‪.‬‬ ‫ـ‬
‫ـ تعديل قانون استمالک‪.‬‬
‫ـ تصويب قانون وکالي مدافع‪.‬‬
‫تعد ضيمه شماره چهارم قانون تيليفون‪.‬‬ ‫ـ‬
‫تصويب قانون بيرق ونشان‪.‬‬ ‫ـ‬
‫ـ تعديل مواد طرز تحصيل حقوق ‪.‬‬
‫ـ قانون پوهنتون اسالمي ‪.‬‬
‫ـ قانون سپاه انقالب‪.‬‬
‫ـ قانون استفاده از آب‪.‬‬
‫ـ قانون دفاع ملکي ‪.‬‬
‫ـ تعديل بعضي مواد فرمان استرداد اموال عودت کنندگان‪.‬‬
‫ـ نشر ‪ 12‬شماره نشريه سنا‪.‬‬
‫ـ ايجاد کتابخانه سنا‪.‬‬
‫ـ رسيدگي به ‪ 80‬قطعه عريضه‪.‬‬
‫ـ رأي اعتماد به معاونان رئيس جمهور‪.‬‬
‫ـ تعديل ماده ‪ 162‬قانون کار‪.‬‬
‫ـ تعيين يک هيأت غرض توضيح مشي مصالحه ملي‪.‬‬
‫اجراأت شوراي ملي در سال ‪ 1369‬قرار ذيل است‪:‬‬
‫‪ -‬تأييد نظر مشورتي ‪1‬و ‪ 2‬کميته مشورتي تفسير قوانين در رابطه به اعطاي صالحيت‬
‫تقدير نامه درجه دوم به روساي مجلسين شوراي ملي ‪ ،‬قاضي القضات ‪ ،‬لوي حارنوال و‬
‫ساير ارگانهاي مماثل‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب تعديل مواد ‪ 25‬و ‪ 27‬قانون کشف و تحقيق جرايم و نظارت حارنواني بر‬
‫قانونيت تطبيق آن‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب لغو مواد ‪ 75-74 -73‬قانون مکلفيت عمومي عسکري‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب تعديل فقره ‪ 2‬ماده ‪ 22‬قانون کارمندان دولت‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب قانون طرز سپري نمودن دوره خدمت مکلفيت فارغان موسسات تحصيلي طي‬
‫داخل و خارج کشور‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب تعديل ماده ‪ 13‬قانون انتخابات شوراي ملي ‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب تعديل مواد ‪ 52-48‬قانون امور ذاتي خورد ضابطان مکتبي و ساتنمنان قواي‬
‫مسلح‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب تعديل ماده ‪ 14‬قانون تنظيم سير وفعاليت وسايط ترانسپورت زميني‪.‬‬
‫‪ -‬تصويب قانون تصدي هاي دولت‪.‬‬
‫‪ -‬تصميم راجع به تجديد تصنيف و آهنگ سرود ملي‪.‬‬
‫‪ -‬تعيين و توظيف کميسيون هفت نفري وکال در رابطه به وارد آوردن طرح تعديالت در‬
‫قانون اساسي کشور غرض ارائه توضيحات الزم در جلسات لويه جرگه ‪.‬‬

‫‪52‬‬
‫‪ -‬ايجاد واليات نورستان و کنر‪.‬‬
‫‪ -‬انفکاک ولسوالي هاي شولگره ‪ ،‬کشنده و چارکنت از واليت سرپل و الحاق آن به واليت‬
‫بلخ‪.‬‬
‫‪ -‬قانون نظر خواهي عمومي( رفراندم ) ‪.‬‬
‫‪ -‬قانون احزاب سياسي‪.‬‬
‫‪ -‬قانون شاروالي ها‪.‬‬
‫‪ -‬طرح قانون وکالت دفاع ‪.‬‬

‫و ـ شوراي ملي سال‪:1384‬‬


‫خرسنديم که کشور ما بعد از سپري شدن بيش از سه دهه جنگ و خونريزي و‬
‫ويراني بار ديگر به کمک جامعه جهاني ‪،‬بسوي باز سازي قدم گذاشته است‪ .‬و يکي از جمله‬
‫اقدامات موثر و مفيد بعد از موافقت نامه بن تشکيل پارلمان بود که بعد از تصويب قانون‬
‫اساسي جديد ‪ 1382‬انتخابات پارلماني بتاريخ ‪ 27‬سنبله ‪ 1384‬برگذار شد و بعد از اعالن‬
‫نتايج پارلمان کار خود را از تاريخ ‪ 28‬قوس رسمًا آغاز نمود‪.‬‬
‫در مراسم افتتاح نمايندگان انتخابي و انتصابي پارلمان که تعداد شان به ‪ 351‬تن مي رسد‬
‫در اين مراسم در برابر قران عظيم الشان و قانون اساسي و ساير قوانين در کشور سوگند‬
‫وفاداري ياد کردند‪.‬‬
‫در آغاز جلسه افتتاحيه شوراي ملي داکتر عزيزهللا لودين سکرترجنرال داراالنشاء مؤقت‬
‫شوراي ملي صحبت نموده گفت‪ :‬جنگ هاي سه دهه تماما ً از جانب بيگانگان بر ملت‬
‫ماتحميل گرديده بود و امروز خوشبختانه در فضاي صلح اولين اجالس شوراي ملي گشايش‬
‫ميابد‪.‬‬
‫بعدا ً قاضي حبيب هللا رامين بحيث رئيس مؤقت ولسي جرگه و محمد عيسي شينواري‬
‫بحيث رئيس مؤقت مشرانو جرگه به اعضاي مجلس معرفي گرديدند‪.‬‬
‫متعاقبا ًمحمد ظاهرشاه باباي ملت با بيانيه خود جلسه شوراي ملي را رسما ً افتتاح نمود‪.‬‬
‫سپس حامد کرزي رئيس جمهور افغانستان در مراسم افتتاح مجلس شوراي ملي سخنراني‬
‫نموده اظهار داشت‪ :‬اميد دارم که اعضاي شوراي ملي خدمت به مردم را درصدر فهرست‬
‫برنامه هاي کار خود قرار دهند‪ .‬باتشکيل شوراي ملي‪ ،‬ارگان اصلي دولت افغانستان در‬
‫پرتو قانون اساسي کشورما تکميل گرديد‪ .‬در اينجا جاي دارد تا از مردان و زناني يادکنم‬
‫که با فدا کردن جان هاي شيرين شان اين فرصت تاريخي را براي ما مساعد گردانيدند ‪.‬‬
‫کرزي افزود‪ :‬تقويت ارگان هاي دولت‪ ،‬گسترش نظام مبني بر قانون و پايان دادن به‬
‫مداخله‪ ،‬تروريزم‪ ،‬قانون شکني‪ ،‬فساد و پيروزي بر فقر‪ ،‬کارهاي بسيار دشوراي اندکه‬
‫بدون هماهنگي ميان ارگان هاي دولت و بسيج امکانات داخلي وبين المللي نمي توانيم‬
‫مشکالت موجود را حل نمائيم‪.‬‬
‫هکذا رئيس جمهور افغانستان پيرامون تعليم و تربيه‪ ،‬حقوق بشر‪ ،‬اقتصاد‪ ،‬سياست مالي و‬

‫‪53‬‬
‫امور اجتماعي‪ ،‬سياست خارجي و روابط بين المللي‪ ،‬مبارزه عليه تروريزم‪ ،‬مواد مخدر‪،‬‬
‫فساد اداري‪ ،‬فقر‪ ،‬سياست امنيتي و دفاعي کشور به اعضاي شوراي ملي معلومات داد‪.‬‬
‫اما درنتيجه مردم افغانستان شاهدبودند موارد را که آقاي کرزي در افتتاح مجلس‬
‫معلومات داد وتاکيد داشت که با هماهنگي ميان ارگانها ميتوان بر حل آنها فايق آمد‪ ،‬نه تنها‬
‫آن مشکالت حل نگرديد بلکه نها دينه گرديد‪ .‬در اجالس افتتاحيه شوراي ملي ديک چيني‬
‫معاون رئيس جمهور امريکا‪ ،‬از جمله ده ها ديپلوماتي خارجي بود که در اين مراسم‬
‫شرکت کرده بودند‪.‬‬
‫همچنان بر عالوه تمام اعضاي کابينه شماري از رهبران جهادي نيز در اين مراسم‬
‫شرکت ورزيده بودند‪.‬‬
‫در سومين روز اجالس ولسي جرگه که تحت رياست قاضي حبيب هللا رامين رييس‬
‫مؤقت ولسي جرگه‪ ،‬داير شد ‪ ،‬اعضاي ولسي جرگه روي انتخاب رييس آن جرگه بحث‬
‫نمودند‪ .‬پس از بحث عبدالرب رسول سياف ‪ ،‬محمد يونس قانوني ‪ ،‬شکريه بارکزي ‪،‬‬
‫قدريه يزدان پرست‪ ،‬صفيه صديقي ‪ ،‬نورالحق علومي وسيد اسحق گيالني خود را در پست‬
‫رياست ولسي جرگه کانديد نمودند‪.‬‬
‫بعدًا هفت تن از کانديدان ياد شده‪ ،‬ضمن آنکه خود را به اعضاي مجلس معرفي‬
‫کردند پيرامون اهداف شان نيز معلومات دادند‪ .‬در راي دهي پست رياست ولسي جرگه‬
‫درحاليکه کرسي يک تن از نماينده گان ‪ ،‬که در واليت لغمان به قتل رسيده بود‪ ،‬خالي بود‬
‫رمضان بشر دوست جلسه را ترک وسيد باقر شيخ زاده نيزحضور نداشت‪.‬‬

‫دور اول راي دهي که به طور سري راه اندازي گرديده بود‪،‬حدود يک ونيم ساعت دوام‬
‫کرد‪ .‬بعدا ً محمد يونس قانوني با کسب ‪ 108‬راي بلندترين ارا را به خود اختصاص داد‬
‫‪،‬عبدالرب رسول سياف ‪ 88‬راي ‪،‬سيد اسحق گيالني ‪ 16‬راي‪ ،‬نورالحق علومي ‪ 12‬راي‬
‫‪،‬شکريه بارکزي ‪ 9‬راي‪ ،‬قدريه يزدان پرست ‪ 6‬راي وصفيه صديقي ‪ 5‬راي را کسب‬
‫نمودند‪ .‬در دور بعدي راي دهي که بين محمد يونس قانوني وعبدالرب رسول سياف به راه‬
‫انداخته شد‪ ،‬محمد يونس قانوني با کسب ‪ 122‬راي به حيث رييس ولسي جرگه انتخاب‬
‫گرديد‬
‫‪.‬‬
‫همچنان عبدالرب رسول سياف ‪ 117‬راي را کسب نمود ‪ .‬دراين راي دهي رمضان بشر‬
‫دوست ‪ ،‬ماللي جويا ‪ ،‬احمد شاه اچکزي و سيد باقر شيخ زاده در انتخابات سهم نگرفتند‪.‬‬
‫در اين راي دهي پنج راي ممتنع نيز وجود داشت‪ ،.‬معاونين اول و دوم ولسي جرگه بعد از‬
‫راي گيري انتخاب شدند‪.‬‬

‫در جلسه ولسي جرگه که برياست قاضي حبيب هللا رامين در مقرر شوراي ملي‬
‫داير شد روي انتخاب معاونين ولسي جرگه بحث صورت گرفت‪ .‬بعدا ً هريک سيد مصطفي‬
‫کاظمي‪ ،‬حاجي محمد محقق‪ ،‬عارف نورزي‪ ،‬نعيم فراهي و ميرويس ياسيني خود را به‬
‫پست معاون اول کانديد نمودند‪.‬‬

‫‪54‬‬
‫همچنان عطاء هللا لودين‪ ،‬فوزيه کوفي‪ ،‬انجينر عباس‪ ،‬آصفه شاداب‪ ،‬بيدار‬
‫زازي‪ ،‬احمد علي جبرئيلي‪ ،‬احمد فريد‪ ،‬عبدالسالم قاضي زاده‪ ،‬صفت هللا ذکي و تاج محمد‬
‫مجاهد خود را به پست معاون دوم کانديد نمودند‪ .‬بعدا ً هريک از کانديدان براي چهار دقيقه‬
‫که از سوي رئيس مجلس براي شان وقت تعين شده بود خود را معرفي کرده و سخنراني‬
‫نمودند‪.‬‬

‫در راي دهي که بين اعضاي ولسي جرگه بمنظورانتخاب معاون اول صورت‬
‫گرفت‪ .‬عارف نورزي با کسب هفتاد و شش راي بحيث معاون اول برگزيده شد‪ .‬سيد‬
‫مصطفي کاظمي پنجاه و نه راي‪ ،‬حاجي محمد محقق چهل راي‪ ،‬ميرويس ياسيني چهل و نه‬
‫راي و نعيم فراهي ده راي را کسب نمودند‪.‬‬

‫هکذا در انتخاب معاون دوم فوزيه کوفي باکسب چهل ونه راي بحيث معاون دوم تعين‬
‫شد‪ .‬احمد فريد سي و هفت راي‪ ،‬عطاء هللا لودين سي ويک راي آصفه شاداب بيست و شش‬
‫راي‪ ،‬بيدار زازي بيست و دو راي‪ ،‬انجينر عباس هجده راي‪ ،‬صفت هللا ذکي شانزده راي‪،‬‬
‫تاج محمد مجاهد نزده راي و احمد علي جبرئيلي هفت راي را کسب نمودند‪ .‬درانتخابات‬
‫معاونين ولسي جرگه ‪ 9‬نفر از اعضاي مجلس ولسي جرگه غير حاضر و پنج راي ممتنع‬
‫وجود داشت‪.‬‬

‫در جلسه ولسي جرگه که تحت رياست قاضي جبيب هللا رامين داير شد روي تعين‬
‫منشي و معاون بحث صورت گرفت ‪.‬‬
‫‪.‬‬
‫بعدا ً هريک سردار محمد رحمان اوغلي‪ ،‬حواعلم نورستاني ‪ ،‬سيد حسين عالمي بلخي‪،‬‬
‫سيد اقبال صافي‪ ،‬پوهنمل معين مرستيال و محمد هاشم وطنوال خود را در پست منشي ولسي‬
‫جرگه کانديد نمودند‪.‬‬
‫همچنان محمد صالح سلجوقي‪ ،‬گل پادشاه مجيدي‪ ،‬محمد ابراهيم قاسمي و محمد عبده خود را‬
‫در پست معاون منشي کانديد نمودند ‪.‬‬
‫‪.‬‬
‫سپس هريک از کانديدان پست مذکور براي سه دقيقه که از سوي رئيس مجلس براي‬
‫شان وقت در نظر گرفته شده بود خود را به اعضاي مجلس خود را معرفي کردند‪.‬‬
‫در راي دهي که از سوي اعضاي مجلس ولسي جرگه صورت گرفته سردار محمد‬
‫رحمان اوغلي با بدست آوردن هشتاد و پنج راي بحيث منشي مجلس ولسي جرگه تعين شد و‬
‫هريک پوهنمل معين مرستيال هشتاد و دو راي‪ ،‬سيد اقبال صافي بيست و شش راي حوا علم‬
‫نورستاني بيست راي‪ ،‬سيد حسين بلخي سيزده راي و محمد هاشم وطنوال دوازده راي را‬
‫کسب نمودند ‪ ،‬هکذا محمد صالح سلجوقي با بدست آوردن هشتاد و دو راي بحيث معاون‬
‫منشي برگزيده شد‪ .‬و گل پادشاه مجيدي پنجاه ويک راي‪ ،‬محمد ابراهيم شصت راي و محمد‬
‫عبده چهل و دو راي را به دست آوردند‪.‬‬

‫در راي دهي پست منشي دو راي سفيد و ‪ 9‬غير حاضر و در راي دهي پست معاون منشي پنج‬
‫راي سفيد و ‪ 9‬غير حاضر وجود داشت‪.‬‬

‫‪55‬‬
‫درانتخابات پارلماني و شوراهاي واليتي افغانستان كه ‪ 27‬سنبله ‪ 1384‬برگزار شد‪،‬‬
‫‪ 5800‬پنج هزار وهشت صد نامزد براي كسب ‪ 249‬كرسي ولسي جرگه و ‪ 420‬كرسي‬
‫شوراهاي واليتي با يكديگر رقابت نمودند‪ .‬مطابق قانون اساسي جديد شوراى ملي دولت‬
‫جمهورى اسالمي افغانستان به حيث عالي ترين ارگان تقنيني مظهر اراده مردم آن است و از‬
‫قاطبه ملت نمايندگي مي کند ‪ .‬هر عضو شورا در موقع اظهار راى ‪ ،‬مصالح عمومي و منافع‬
‫علياى مردم افغانستان را مدار قضاوت قرار مي دهد‪.‬‬
‫شوراى ملي متشکل از دو مجلس ‪ ،‬ولسي جرگه و مشرانو جرگه مي باشد‪ .‬هيچ شخص‬
‫نمي تواند در يک وقت عضو هر دو مجلس باشد‪.‬‬
‫اعضاى ولسي جرگه توسط مردم ازطريق انتخابات آزاد‪ ،‬عمومي ‪ ،‬سرى و مستقيم انتخاب‬
‫مي گردند‪.‬‬
‫دوره کار ولسي جرگه به تاريخ اول سرطان سال پنجم ‪ ،‬بعد ازاعالن نتايج انتخابات به‬
‫پايان مي رسد و شوراى جديد به کار آغاز مي نمايد‪ .‬انتخابات اعضاى ولسي جرگه درخالل‬
‫مدت سي الي شصت روز قبل از پايان دوره ولسي جرگه برگزار مي گردد‪ .‬تعداد اعضاى‬
‫ولسي جرگه به تناسب نفوس هر حوزه حداکثر دو صد و پنجاه نفر مي باشد‪ .‬حوزه هاى‬
‫انتخاباتي و ساير مسايل مربوط به آن در قانون انتخابات بيان گريده است‪..‬‬
‫اعضاى مشرانو جرگه به ترتيب ذيل انتخاب و تعيين مي شوند ‪:‬‬
‫‪ - ۱‬از جمله اعضاى شوراى هر واليت ‪ ،‬يک نفر به انتخاب شوراى مربوط براى مدت‬
‫چهار سال‪،‬‬
‫‪ - ۲‬از جمله اعضاى شوراهاى ولسواليهاى هر واليت ‪ ،‬يک نفر به انتخاب شوراهاى‬
‫مربوط براى مدت سه سال‪،‬‬
‫‪ - ۳‬يک ثلث باقي مانده از جمله شخصيت هاى خبير و با تجربه به شمول دونفر از‬
‫نمايندگان معلولين و معيوبين و دو نفر نمايندگان کوچي ها به تعيين رئيس جمهور براى مدت‬
‫پنج سال‪ .‬رييس جمهور تعداد پنجاه في صد از اين اشخاص را از بين زنان تعيين مي نمايد‪.‬‬
‫شخصي که به حيث عضو مشرانو جرگه انتخاب مي شود‪ ،‬عضويت خود را در شوراى‬
‫مربوطه از دست داده ‪ ،‬به عوض او شخص ديگر مطابق به احکام قانون تعيين مي گردد‪.‬‬
‫قابل تذکر است که چون در انتخابات پارلماني ‪1384‬انتخابات براي تعيين نمايندگان در‬
‫شوراي ولسوالي هاصورت نگرفت از هر شوراي واليت دو نفر انتخاب شده به مشرانوجرگه‬
‫اعزام شدند‪.‬‬
‫شخصي که به عضويت شوراى ملي کانديد يا تعيين مي شود‪ ،‬عالوه بر تکميل شرايط‬
‫انتخاب کنندگان واجد اوصاف ذيل مي باشد ‪:‬‬
‫‪ - ۱‬تبعه افغانستان بوده يا حداقل ده سال قبل از تاريخ کانديد يا تعيين شدن ‪ ،‬تابعيت دولت‬
‫افغانستان را کسب کرده باشد‪،‬‬
‫‪ - ۲‬از طرف محکمه به ارتکاب جرايم ضد بشرى ‪ ،‬جنايت و يا حرمان از حقوق مدني‬
‫محکوم نشده باشد‪،‬‬
‫‪ - ۳‬اعضاى ولسي جرگه سن بيست و پنج سالگي را در روز کانديد شدن و اعضاى‬
‫مشرانو جرگه سن سي وپنج سالگي را در روز کانديد يا تعيين شدن تکميل کرده باشند‪.‬‬
‫وثايق انتخاباتي اعضاى شوراى ملي توسط کميسيون مستقل انتخابات مطابق به احکام‬
‫قانون تطبيق مي گردد‪.‬‬
‫هر يک از دو مجلس شوراى ملي ‪ ،‬در آغاز دوره کار‪ ،‬يک نفر از اعضاى خودرا به حيث‬
‫رئيس براى يک دوره تقنينيه و دو نفر را به حيث نايب رييس اول ونايب دوم و دو نفر را به‬

‫‪56‬‬
‫حيث منشي و نايب منشي براى مدت يک سال انتخاب مي کند‪ .‬اين اشخاص هيات ادارى‬
‫ولسي جرگه و مشرانو جرگه را تشکيل مي دهند‪.‬‬
‫وظايف هيات ادارى در اصول وظايف داخلي هر مجلس تعيين مي شود‪ .‬هر يک از دو‬
‫مجلس شوراى ملي براى مطالعه موضوعات مورد بحث ‪ ،‬طبق اصول وظايف داخلي ‪،‬‬
‫کميسيون ها تشکيل مي دهد‪ .‬ولسي جرگه صالحيت دارد به پيشنهاد يک ثلث اعضا جهت‬
‫بررسي و مطالعه اعمال حکومت ‪ ،‬کميسيون خاص تعيين نمايد‪ .‬ترکيب و طرزالعمل اين‬
‫‪1‬‬
‫کميسيون در اصول وظايف داخلي ولسي جرگه تنظيم مي گردد‪.‬‬
‫ولسي جرگه متشکل از کميسيون هاي ذيل است‪:‬‬
‫ـ کميسيون امور بين المللي‬
‫ـ کميسيون امور داخلي (امنيت داخلي‪ ،‬تحکيم سرحدات‪ ،‬امنيت ملي‪ ،‬اداره محلي)‬
‫ـ کميسيون امور دفاعي و تماميت ارضي‬
‫ـ کميسيون مالي‪ ،‬بودجه و محاسبات عمو مي و امور بانک ها‬
‫ـ کميسيون عرايض و سمع شکايات‬
‫ـ کميسيون امور تقنيني‬
‫ـ کميسيون امور زنان‪ ،‬جامعه مدني و حقوق بشر‬
‫ـ کميسيون امورعدلي و قضايي‪ ،‬اصالحات اداري و مبارزه با فساد اداري‬
‫ـ کميسيون اقتصاد ملي‪ ،‬سازمان هاي غير حکومتي‪ ،‬انکشاف دهات و زراعت و مالداري‬
‫ـ كميسون مبارزه با مواد مخدر‪ ،‬مسکرات و فساد اخالقي‬
‫ـ کميسيون مواصالت‪ ،‬مخابرات‪ ،‬امور انکشاف شهري‪ ،‬تهيه مسکن و تهيه آب و برق و‬
‫امور شاروالي ها‬
‫ـ کميسيون امور ديني‪ ،‬فرهنگي‪ ،‬معارف و تحصيالت عالي‬
‫ـ کميسيون صحت‪ ،‬تربيت بدني‪ ،‬جوانان‪ ،‬کار و کارگر‬
‫ـ کميسيون معلولين و معيوبين‪ ،‬بازماندگان شهدا و بيوه ها‬
‫ـ کميسيون کوچي ها‪ ،‬قبايل‪ ،‬امور مهاجرين و بيجا شده گان‬
‫ـ کميسيون منابع طبيعي و محيط زيست‬
‫ـ کميسيون مصئونيت و حقوق و امتيازات اعضاي ولسي جرگه‬
‫ـ کميسيون نظارت از اجراي قانون‬
‫مشرانو جرگه داراي کميسيون هاي ذيل است‪:‬‬
‫ـ کميسيون امور بين المللي‪.‬‬
‫ـ کميسيون امور داخلي (امنيت داخلي‪ ،‬تماميت ارضي‪ ،‬اداره محلي و امور شارواليها)‪.‬‬
‫ـ کميسيون امور دفاعي‪.‬‬
‫ـ کميسيون مالي‪ ،‬بودجه و محاسبات عمومي‪.‬‬
‫ـ کميسيون سمع شکايات‪.‬‬
‫ـ کميسيون امور تقنيني و نظارت حقوقي ( حقوق بشر و امور قضايي)‪.‬‬
‫ـ کميسيون مسايل جنسيت و جامعه مدني‪.‬‬
‫ـ کميسيون اقتصاد ملي‪ ،‬سازمان هاي غير حکومتي و‪ NGO‬هاي داخلي و خارجي ‪،‬‬
‫ومالداري ‪ ،‬مواد مخدرومسکرات‪.‬‬ ‫انکشاف دهات‪ ،‬زراعت‬
‫ـ کميسيون مواصالت‪ ،‬مخابرات‪ ،‬امور انکشاف شهري‪ ،‬تهيه مسکن و تهيه آب‪.‬‬
‫ـ کميسيون امور مذهبي‪ ،‬فرهنگي‪ ،‬معارف و تحصيالت عالي‪.‬‬
‫‪ 1‬لوبه جرگه ‪ ،‬قلنون اساسي‪(،‬کانل‪:‬مطبعه دولتي‪،)1382،‬مواد ‪81‬ـ‪82‬ـ‪.......‬ـ‪.89‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪57‬‬
‫ـ کميسيون رفاه عامه (صحت‪،‬تربيت بدني‪ ،‬بازماندگان شهدا‪ ،‬بيوه ها‪ ،‬کار و کارگر‪ ،‬امور‬
‫مهاجرين)‪.‬‬
‫ـ کميسيون منابع طبيعي و محيط زيست‪.‬‬
‫ـ کميسيون مصئونيت و امتيازات اعضاي مشرانوجرگه‪.‬‬
‫ـ کميسيون امور شوراهاي واليتي وولسوالي ها ‪.‬‬
‫ـ کميسيون امور معلولين و معيوبين‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫ـ کميسيون اقوام و قبايل ‪ ،‬امور سر حدات و کوچي ها‪.‬‬
‫وظايف کميسيون هاي ولسي جرگه قرار ذيل است‪:‬‬
‫‪1‬ـ بررسي طرح قانون که توسط رئيس جرگه ارجاع مي گردد‪.‬‬
‫‪2‬ـ پيشنهاد تعديالت در مورد طرح قانون و مسايل بودجوي‪.‬‬
‫‪ 3‬ـ تدقيق و ارائه طرح قانون‪.‬‬
‫‪ 4‬ـ تهيه و تقديم گزارشات و سفارشات به جرگه‪.‬‬
‫‪ 5‬ـ بررسي و طي مراحل ساير امور که نظر به احکام قانون اساسي در حيطه‬
‫صالحيت جرگه مي باشد‪.‬‬
‫کميسيون ها نظر به لزوم ديد خويش مي توانند نهاد هاي اجتماعي را به شمول سازمان‬
‫هاي ملي و بين المللي غير حکومتي جهت استماع و استجواب به جلسات خود فرا خوانند‪.‬‬
‫طرزالعمل داخلي مشرانو جرگه وظايف کميسيون هاي دايمي اين مجلس را چنين بيان نمود‬
‫ه است‪:‬‬
‫ـ بررسي مسودات که توسط رئيس جرگه ارجاع مي گردد‪.‬‬
‫ـ پيشنهاد تعديالت در مورد مسودات‪.‬‬
‫ـ معرفي مسودات‪.‬‬
‫ـ تهيه و تقديم گزارشات و سفارشات به جرگه‪.‬‬
‫ـ تنظيم سامعين و مشاهدين‪.‬‬
‫کميسيون ها نظر به لزوم ديد خويش مي توانند نهاد هاي اجتماعي را به شمول سازمان‬
‫‪2‬‬
‫هاي ملي و بين المللي غير حکومتي جهت استماع به جلسات خود دعوت نمايند‪.‬‬
‫هر دو مجلس شوراى ملي در وقت واحد به صورت جداگانه جلسه مي کنند‪.‬‬
‫جلسات هر دو مجلس در موارد ذيل مي تواند به طورى مشترک داير شود ‪:‬‬
‫‪ - ۱‬در موقعي که دوره تقنينيه يا اجالس ساالنه از طرف رييس جمهور افتتاح مي گردد‪،‬‬
‫‪ - ۲‬در صورتي که رييس جمهور ضرورى تشخيص دهد‪.‬‬
‫رييس ولسي جرگه از جلسات مشترک شوراى ملي رياست مي نمايد‪ .‬جلسات شوراى ملي‬
‫علني مي باشد مگر اينکه رييس مجلس يا حداقل ده نفر از اعضاى شوراى ملي ‪ ،‬سرى بودن‬
‫آنرا درخواست و مجلس اين خواست را بپذيرد‪.‬‬
‫نصاب هر يک از دو مجلس شوراى ملي ‪ ،‬هنگام راى گيرى با حضور اکثريت اعضا‬
‫تکميل مي گردد و تصاميم آن با شرکت اکثريت آراى اعضاى حاضر اتخاذ مي شود‪،‬مگر در‬
‫مواردى که قانون اساسي طور ديگرى تصريح نموده باشد‪ .‬شوراى ملي در هر سال دو‬
‫اجالس عادى داير مي کند‪.‬‬
‫مدت کار هر دو اجالس شورا‪ ،‬در هر سال نه ماه مي باشد‪ .‬در صورت ايجاب‪،‬شورا مي‬
‫تواند اين مدت را تمديد کند‪.‬‬
‫مشرانوجرگه‪ ،‬اصول داخلي مشرانوجرگه(کابل‪ :‬انتشارات ‪ )1384......‬ماده ‪.15‬‬ ‫‪1‬‬

‫?‬ ‫‪2‬‬
‫مشرانوجرگه‪ ،‬اصول داخلي مشرانوجرگه(کابل‪ :‬انتشارات ‪ )1384......‬ماده ‪. 19‬‬

‫‪58‬‬
‫جلسات فوق العاده شورا مي تواند در ايام تعطيل به امر رئيس جمهور داير شود‪ .‬از آغاز‬
‫کار پارلمان جديد مدت زماني کمي ميگذرد اميد واريم در دوره تقنيني که پيش رو دارند‬
‫بتوانند با تصويب قوانين موثر و تصميمات نيک درد هاي مردم رنج کشيده ما را مرهم گذاري‬
‫‪1‬‬
‫نمايند‪ .‬چون توقعات مردم بيشتر از همه از نمايندگان منتخب شان ميباشد‪.‬‬
‫مطابق قانون اساسي کشور ما شوراي ملي داراي وظايف ذيل است‪:‬‬
‫‪ - ۱‬تصويب‪ ،‬تعديل يا لغو قوانين و يا فرامين تقنيني ‪،‬‬
‫‪ - ۲‬تصويب پروگرامهاى انکشافي اجتماعي ‪ ،‬فرهنگي ‪ ،‬اقتصادى و تکنالوژيکي ‪،‬‬
‫‪ - ۳‬تصويب بودجه دولتي و اجازه اخذ يا اعطاى قرضه ‪،‬‬
‫‪ - ۴‬ايجاد واحدهاى ادارى ‪ ،‬تعديل و يا الغاى آن ‪،‬‬
‫‪ - ۵‬تصديق معاهدات و ميثاقهاى بين المللي يا فسح الحاق افغانستان به آن ‪،‬‬
‫‪ - ۶‬ساير صالحيتهاى مندرج اين قانون اساسي ‪.‬‬
‫ولسي جرگه داراى صالحيتهاى اختصاصي ذيل مي باشد ‪:‬‬
‫‪ - ۱‬اتخاذ تصميم در مورد استيضاح از هر يک از وزرا مطابق به حکم ماده‬
‫نود و دوم اين قانون اساسي ‪،‬‬
‫‪ - ۲‬اتخاذ تصميم راجع به پروگرامهاى انکشافي و بودجه دولتي ‪،‬‬
‫‪ - ۳‬تاييد يا رد مقرريها (انتصابها) مطابق به احکام اين قانون اساسي ‪.‬‬
‫پيشنهاد طرح قانون از طرف حکومت يا اعضاى شورا و در ساحه تنظيم امورقضايي از‬
‫طرف ستره محکمه توسط حکومت مي تواند صورت گيرد‪.‬‬
‫پيشنهاد طرح قانون در مورد بودجه و امور مالي صرف ازطرف حکومت صورت مي‬
‫گيرد‪.‬‬
‫هر گاه پيشنهاد طرح قانون ‪ ،‬حاوى تکليف جديد يا تنقيص عايدات دولت باشد‪ ،‬به شرطي‬
‫در فهرست کار داخل مي شود که در متن پيشنهاد‪ ،‬مدرک جبران نيز پيش بيني شده باشد‪.‬‬
‫پيشنهاد طرح قانون از طرف حکومت نخست به ولسي جرگه تقديم مي گردد‪ .‬ولسي جرگه‬
‫پيشنهاد طرح قانون را‪ ،‬به شمول بودجه و امور مالي و پيشنهاداخذ و يا اعطاى قرضه را‪ ،‬بعد‬
‫از بحث به صورت يک کل تصويب يا رد مي کند‪ .‬ولسي جرگه نمي تواند طرح پيشنهاد شده‬
‫را بيش از يک ماه به تاخير اندازد‪.‬‬
‫ولسي جرگه طرح قانون پيشنهاد شده را بعد از تصويب به مشرانو جرگه مي سپارد‪.‬‬
‫مشرانو جرگه در ظرف پانزده روز در مورد آن تصميم اتخاذ مي کند‪.‬‬
‫شوراى ملي به اتخاذ تصميم در مورد طرح قوانين ‪ ،‬معاهدات و پروگرامهاى‬
‫انکشافي دولت که به اساس پيشنهاد حکومت ايجاب رسيدگي عاجل را نمايد‪،‬اولويت مي دهد‪.‬‬
‫هرگاه پيشنهاد طرح قانون از طرف ده نفر از اعضاى يکي از دو مجلس صورت گيرد‪ ،‬بعد‬
‫از تاييد يک پنجم اعضاى مجلسي که پيشنهاد به آن ارايه شده است ‪،‬در فهرست کار آن مجلس‬
‫داخل مي گردد‪ .‬بودجه دولت و پروگرام انکشافي حکومت از طريق مشرانو جرگه توام با‬
‫نظريه مشورتي آن به ولسي جرگه تقديم مي شود‪.‬‬
‫تصميم ولسي جرگه بدون ارايه به مشرانو جرگه بعد از توشيح رييس جمهور نافذ شمرده‬
‫مي شود‪ .‬هرگاه نظر به عواملي تصويب بودجه قبل از آغاز سال مالي صورت نگيرد‪ ،‬تا‬
‫تصويب بودجه جديد‪ ،‬بودجه سال گذشته تطبيق مي گردد‪.‬‬
‫حکومت در خالل ربع چهارم سال مالي ‪ ،‬بودجه سال آينده را با حساب اجمالي بودجه‬
‫سال جارى به شوراى ملي تقديم مي نمايد‪ .‬حساب قطعي بودجه سال مالي قبل‪ ،‬در خالل مدت‬
‫?‬ ‫‪1‬‬
‫لوبه جرگه ‪ ،‬قلنون اساسي‪(،‬کانل‪:‬مطبعه دولتي‪،)1382،‬مواد ‪104‬ـ‪105‬ـ‪.......‬ـ‪.107‬‬

‫‪59‬‬
‫شش ماه سال آينده ‪ ،‬مطابق به احکام قانون ‪ ،‬به شوراى ملي تقديم مي گردد‪ .‬ولسي جرگه نمي‬
‫تواند تصويب بودجه را بيش از يک ماه و اجازه اخذ و يااعطاى قرضه را که شامل بودجه‬
‫نباشد‪ ،‬بيش از پانزده روز به تاخير اندازد‪ .‬هرگاه ولسي جرگه دراين مدت راجع به پيشنهاد‬
‫اخذ و يا اعطاى قرضه تصميم اتخاذ نکند‪ ،‬پيشنهاد تصويب شده محسوب مي گردد‪ .‬در‬
‫صورتي که در اجالس شوراى ملي ‪ ،‬بودجه ساالنه يا پروگرام انکشافي يا موضوع مربوط به‬
‫امنيت عامه ‪ ،‬تماميت ارضي و استقالل کشور مطرح باشد‪ ،‬مدت اجالس شورا قبل از تصويب‬
‫آن نمي تواند خاتمه يابد‪.‬‬
‫هر گاه مصوبه يک مجلس از طرف مجلس ديگر رد شود‪ ،‬براى حل اختالف هيات‬
‫مختلط به تعداد مساوى از اعضاى هر دو مجلس تشکيل مي گردد‪ .‬فيصله هيات بعد از توشيح‬
‫رييس جمهور‪ ،‬نافذ شمرده مي شود‪ .‬در صورتي که هيات مختلط نتواند اختالف نظر را رفع‬
‫کند‪ ،‬مصوبه رد شده به حساب مي آيد‪ .‬دراين حالت ولسي جرگه مي تواند در جلسه بعدى آنرا‬
‫با دو ثلث آراى کل اعضا‬
‫تصويب کند‪ .‬اين تصويب بدون ارايه به مشرانو جرگه بعد از توشيح رييس جمهور نافذ‬
‫‪1‬‬
‫شمرده مي شود‪.‬‬
‫مطابق طرز العمل داخلي ولسي جرگه مراحل قانونگذاري قرار ذيل بيان گرديده است‪:‬‬
‫حکومت طرح قانون را يا از جانب خويش و يا در حدود صالحيت قضايي از جانب ستره‬
‫محکمه به امضاي وزير عدليه و وزير که طرح قانون عمدتًا با او ارتباط دارد توسط نماينده‬
‫دولت در امور پارلماني به انضمام يادداشت توضيحي مبني بر ضرورت طرح قانون به‬
‫جرگه تسليم مي نمايد‪.‬‬
‫جرگه نيز مي تواند طرح يک قانون را توسط ده نفر از اعضاي خويش با انضمام‬
‫يادداشت توضيحي مبني بر ضرورت طرح قانون و امضاي اعضاي پيشنهاد کننده به رياست‬
‫جرگه تسليم نمايند‪.‬‬
‫طرح قانون معرفي شده توسط حکومت يا اعضاي جرگه در جلسه عمومي ثبت‪،‬‬
‫طي مراحل و اعالم مي گردد‪.‬‬
‫هنگاميکه جرگه جلسه نه داشته باشد يادداشت طي مراحل و در نشريه رسمي جرگه نشر‬
‫مي گردد‪.‬‬
‫حين معرفي يک طرح قانون‪ ،‬حکومت‪ ،‬رئيس کميسيون‪ ،‬سران گروپ هاي‬
‫پارلماني و يا ده نفر از اعضاي جرگه مي توانند براي طي مراحل طرح تقاضاي فوريت را‬
‫نمايند‪.‬‬
‫تقاضاي مذکور در صورتيکه از جانب اکثريت جرگه و يا کميسيون که طرح تحت‬
‫رسيدگي آن قرار دارد تصويب شود‪ ،‬بدون نوبت درج آجنداي جلسه مي گردد‪.‬‬
‫اليحه حکومت و طرح قانون اعضاء بعد از تائيد و معرفي شامل آجنداي جرگه مي‬
‫گردد‪.‬‬
‫حين معرفي يک طرح قانون تا آنکه حکومت داليل معرفي طرح و گروپ هاي پارلماني‬
‫موضع خود را ابراز نکنند هيچگونه مباحثه صورت گرفته نمي تواند و رئيس طرح مذکور را‬
‫بعد از معرفي به کميسيون مربوطه ارجاع مي دارد‪.‬‬
‫براي هر طرح قانون در کميسيون يک گزارشگر تعين مي گردد‪ .‬گزارشگر گزارش‬
‫خويش را در خالل ميعاد معينه مطابق آجندا ارائه‪ ،‬طبع و توزيع مي نمايد‪ .‬هرگاه گزارش به‬

‫?‬
‫لوبه جرگه ‪ ،‬قلنون اساسي‪(،‬کانل‪:‬مطبعه دولتي‪،)1382،‬مواد‪ 95‬ـ‪96‬ـ‪.......‬ـ‪.100‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪60‬‬
‫موقعش توزيع نه گردد بحث در جلسه عمومي بدون اين گزارش صورت مي گيرد‪.‬‬
‫درگزارش تصويب‪ ،‬رد يا تعديل طرح قانون سفارش مي گردد‪.‬‬
‫تعديالت توسط گزارشگر‪ ،‬اعضاي کميسيون ها‪ ،‬يا اعضاي جرگه بيست و چهار ساعت‬
‫قبل از شروع بحث در جلسه عمومي پيشنهاد مي شود و درصورت که توسط کميسيون پذيرفته‬
‫شود ضميمه گزارش مي گردد‪.‬‬
‫حکومت و ترتيب کننده گان طرح قانون اعضاء حسب تقاضاي کميسيون در مورد طرح‬
‫مربوطه توضيحات مي دهند‪.‬‬
‫مباحثات روي طرح قانون با استماع از حکومت آغاز گرديده و با ارائه راپور‬
‫گزارشگر ادامه مي يابد‪.‬‬
‫به استثناي بحث که مطابق مواد (‪ )49‬و (‪ )50‬اين اصول تنظيم شده‪ ،‬به آنعده اعضاي که‬
‫اسماي شانرا درلست مباحثات عمومي ثبت نموده اند موقع صحبت داده مي شود‪.‬بعد ازختم‬
‫بحث عمومي در باره هر ماده بالنوبه بحث و رأي گيري صورت مي گيرد‪.‬‬
‫وزراء‪ ،‬رئيس کميسيون‪ ،‬گزارشگر کميسيون و اعضاء نمي توانند بيش از پنج دقيقه‬
‫در رابطه به مواد و فقرات مربوط طرح قانون يا پيرامون مواد و فقرات موجود مربوط‬
‫تعديالت يا مواد و فقرات جديدي که در شکل تعديالت تقديم شده صحبت نمايند‪.‬‬

‫نتيجه گيري‬
‫در نظام هاي دموکراتيک پارلمان به عنوان يک رکن مستقل دولت مطرح است که مردم ا‬
‫ز طريق انتخاب نماينده هاي شان حاکميت ملي را اعمال ميکنند و به اجراي وظايف آ ن‬
‫ميپردازند ‪ .‬قانونگذاري از جمله صالحيت هاي ويژه پارلمان بشمار ميرود که شوراي ملي‬
‫را از قوۀ اجر ا ه يه وقضا ۀيه جد ا ميسازد‪ .‬زيرا اجراات دوقوۀ ديگرمنوط به وضع قانون‬
‫از طرف شوراي ملي است تازمانيکه قوۀ مقنينه قانون وضع نکند دو قوۀ ديگر قادر به‬
‫تطبيق واجراي آن نخواهد بود ‪ .‬صالحيت ديگر پارلمان نظارت ازاعمال قوۀ مجرۀيه است‬
‫که اين در حقيقت تضمين ميباشد براي اجراي درست قوانين نافذه کشور‪ ،‬که هرگاه تخطي‬
‫صورت بگيرد پارلمان ازطريق اسيضاح واستجواب مورد تعقب وپيگرد قرار ميدهد‪،‬‬
‫چنانچه مواردي را شاهد هستيم‪ .‬دانشمندان حقوق اساسي براي وکالي پارلمان نوع‬
‫مصونيت را در نظرگرفتند که تانمايندگان بدون هراس از پيگرد قانوني ‪ ،‬دردوران نمايندگي‬
‫و بعد ازآن نظريات شانرا که درچارچوب وظيفه و منافع ملي باشد ‪ ،‬ابراز بدارند ‪.‬‬
‫افغانستان با سپري نمودن دوره هاي طوالني استبداد توسط حاکمان مطلق العنان که‬
‫همواره مردم را باخواست هاي برحق شان سرکوپ نموده وبه نظريات آنها احترام نگذاشتند ‪،‬‬
‫فقط طوري عمل نمودند که قدرت نامحدود خود را بشکل مطلق آن حفظ کند ‪ ،‬اما باگذشت‬
‫زمان ديکتا توران وقت دريا فتند که روش شان قابل تحمل نبوده بنآ خواستن که با سهيم‬

‫‪61‬‬
‫ساختن مردم درشورا آن هم نه بشکل ديمکرا تيک به نحوي حاکميت خود را مشروعت‬
‫بخشند ‪ .‬اين امر ازمان حبيب هللا خان شروع شد ‪ ،‬البته امير ازميان اطرافيان خود شوراي را‬
‫تشکيل داد که هيچگونه جنبه قانونگذاري نداشت متاسفانه درزمان ظاهرشاه پارلمان که‬
‫داراي دومجلس گرديد درحقيقت امر ممثل اراده مردم نبود حکومت مداخله داشت حتي اجندآ‬
‫مورد بحث را تعين ميکرد ريس آن عبدالحد مايارازطرف شاه مستقيما بحيث ريس تعين گرديد‬
‫البته ‪ 15‬سال برسمت ريس باقي ماند‪ .‬دراين دوره ها مصونيت براي وکال وجود نداشت آنچه‬
‫که مخالف حکومت تلقي ميگرديد ‪ ،‬وکال قادربه ابرازآن نبودند ولي با اين همه کاستي ها‬
‫طرحهاي قانوني هم ازطرف پارلمان به تصويب رسيد اگرچند کآل متابق خوا ست شاه بود با‬
‫آن هم گام به جلو تلقي ميشود‪ .‬بعداز اينکه ظاهرشاه روي کار آمد بازهم بحالت سابق ادامه‬
‫داد مگردرزمان صدارت شاه محمود و محمد يوسف يعني دوره هاي هفتم و يازدهم مردم تا‬
‫حدود آزادي انتخاب نماينده خود را داشتن و رقابت هم ميان کانديدان نيزوجود داشت‪ .‬در دوره‬
‫داود خان ملي جرگه ازميان عضاي حزب تشکيل گرديد و قوانين را به ميل داود خان به‬
‫تصويب رساندند به هرحال پارلمان گذشته افغانستان به شکل واقعي آن ممثل اراده مردم نبوده‬
‫زيرا مردم در انتخاب اعضاي آن نقش چندان نداشتند‪ ،‬اما اگرانصا فمندا نه قضاوت کنيم در‬
‫دوره هاي مختلف کارهاي انجام شده قوانين به تصويب رسيده اما نه آنکه قابل مالحظه باشد‪،‬‬
‫اگرتوجه شود هما نگونه که پارلمان در دوره نادر شاه تشکيل شد وعملکرد داشت تا ده ها‬
‫سال از طرف ظاهر شاه هما نگونه ادامه پيدا کرد ‪ ،‬بدون اينکه تغير وتحول در ساحات‬
‫مختلف زندگي اجتماعي ‪ ،‬پيشرفت علم و تخنيک که ايجاب طرح وتعين پاليسي هاي جديد‬
‫را مينمايد در نظر گرفته شده باشد ‪ .‬بعد از اينکه افغانستان مراحل دشواري را سپري کرد‬
‫ونظام طالبا از هم پاشيد فصل جديدي در تاريخ کشور آ غاز گرديد باالخره مردم صاحب‬
‫نظام شدند وپارلمان در کشور تشکيل شد ‪ ،‬آرزوهاي بس فراوان ايجاد شد مبني براينکه‬
‫پارلمان يک نهاد يست که مردم حاکميت ملي را از آن طريق اعمال مينمايند و ممکن اين نهاد‬
‫زخمهاي فراوان مردم را مرحم گذاري کند ‪ ،‬اما متأسفانه باز هم اميد هاي مردم به يأس ونا‬
‫اميدي مبدل گرديد وپارلمان سال ‪ 1384‬علي الرغم اينکه نسبت به ساير پارلمان هاي‬
‫افغانستان بشکل دموکراتيک ‪ ،‬مردم نماينده هاي شانرا انتخاب نمودند ولي بازهم زورگويي‪،‬‬
‫آگاهي محدود مردم نسبت به نقش وکال‪ ،‬موجوديت سالح نزد افراد غيرمسول نمونه اي از‬
‫چالشها بود ‪ .‬در ايجاد يک پارلمان کارا بخش ازمشکالت برميگردد با قوانين انتخابات‬
‫کشور‪،‬عدم در نظرگرفتن شرايط معقول براي کانديدان و سازگاربا اوضاي سياسي‪ ،‬اجتماعي‬
‫اقتصادي و فرهنگي کشور زمينه ساز ايجاد يک پارلمان ناکارا بود ‪ .‬البته اشخاص متخصص‬
‫متعهد هم در پارلمان کنوني وجود دارد ولي عده کثيرآن ها فاقد تعهد دانش و تصيالت عالي‬
‫‪،‬تجربه کاري ‪،‬احساس ملي ‪،‬صداقت و امانت داري ‪ ،‬تقوا و پرهيزگاري ‪ ،‬روشنفکري و‬
‫صحت رواني هستند‪ .‬بنآا ا گرشرايط سختر براي نامزدان پيش بيني گردد ازيک طرف مردم‬
‫در بحران انتخاب قرار نميگيرند وازطرف ديگر در هر واليت از تعداد بيشمار نامزد بودن‬
‫براي ‪15‬و ‪ 16‬چوکي جلوگيري به عمل ميايد‪.‬مسلمآ که تعداد کمتريکه داراي شرايط باشد خود‬
‫را نامزاد مکنند هم مردم خوبتر تشخيص ميدهند که کي ها ميتوانند نمايندگي کنند هم بوديجه‬
‫دولت در تهيه و آماده سازي ورقه هاي نامزادان کمتر به مصرف ميرسيد ‪ ،‬اما باز هم اميد‬
‫وار هستيم در آينده شرايط خوبتري درنظر گرفته شود تا افراد بافهم وبا تعهد راياب شوند‬
‫وما صاحب پارلمان كارا وباتعهد باشيم‪ ،‬به همين اميد واري‪.‬‬
‫ومن التوفيق‬

‫‪62‬‬
‫منابع و مأخذ‬
‫‪ 1‬ـ آشوري ‪ ،‬داريوش ‪ .‬دانشنامه سياسي ‪ .‬جاپ دوم ‪ ،‬تهران‪:‬انتشارات‬
‫مرواريد‪.1380،‬‬
‫‪2‬ـ جعفر لنگرودي ‪ ،‬دکتر محمدجعفر‪ .‬ترمينو لوژي حقوق چاپششم ‪ ،‬تهران ‪:‬‬
‫انتشارات مرواريد ‪1372‬‬
‫‪ 3‬ـ حبيبي‪،‬عبدالحي‪.‬جنبش مشروطيت در افغانستان ‪ ،‬قم‪:‬انتشارات احساني‪. 1372،‬‬
‫‪4‬ـ دريح ‪،‬امين هللا ‪ 1379 .‬افغانستان در قرن بيستم‪ .‬پشاور‪:‬انتشارات دانش‪.1379‬‬
‫‪5‬ـ رسولي ‪ ،‬محمد اشرف ‪ .‬پارلمان ‪ .‬چاپ اول ‪ ،‬کابل ‪ :‬انتشارات سعيد‪،‬‬
‫‪.1388‬‬
‫‪6‬ـ سرمند ‪ ،‬نظرمحمد ‪ .1366 .‬جرگه ها ‪ ،‬شوراها و اداره حاکميت‪.‬کابل‪ :‬مطبعه‬
‫دولتي ‪.1366،‬‬
‫‪ 7‬ـ شريعت پناهي ‪،‬ابوالفضل قاضي‪.‬حقوق اساسي و نهاد هاي سياسي‪.‬تهران‪:‬انتشارات‬
‫ميزان ‪.1383‬‬
‫‪ 8‬ـ شريعت پناهي‪،‬ابوالفضل قاضي‪.‬بايسته هاي حقوق اساسي‪ .‬تهران ‪:‬انتشارات دادگستر‬
‫‪.1380،‬‬
‫‪ 9‬ـ عطايي ‪ ،‬محمد ابراهيم ‪.1383 .‬تاريخ معاصر افغانستان‪.‬مترجم ‪ :‬جميل الرحمن‬
‫کامگار ‪.‬پشاور‪:‬انتشارات ميوند‪.1383،‬‬
‫‪ 10‬ــ علي بابايي ‪ ،‬غالم رضا‪ .‬فرهنگ اصطالحات روابط بين الملل ‪.‬‬
‫تهران‪:‬انتشارات زرين‪.1369 ،‬‬
‫‪ 11‬ـ غبار ‪،‬ميرغالم محمد‪،‬افغانستان درمسير تاريخ‪.‬جلددوم‪.‬پشارو‪:‬انتشارات ميوند ‪،‬‬
‫‪.1383‬‬
‫‪ 12‬ـ رهيخته‪،‬شمس الدين‪ .‬فرهنگ فرهيخته تهران‪:‬انتشارات زرين‪.1377،‬‬
‫‪ 13‬ـ فرهنگ ‪ ،‬مير محمد صديق‪.‬افغانستان در پنج قرن اخير‪.) ، : (.‬‬
‫‪14‬ـ فيض زاد ‪ ،‬محمد علم ‪ . 1368.‬جرگه هاي بزرگ ملي افغانستان ‪ .‬الهور‪:‬‬
‫‪.‬‬ ‫انتشارات ميوند ‪.‬‬
‫‪ 15‬ـ کشککي‪ ،‬صباح الدين ‪ .‬دهه قانون اساسي ‪.‬پشاور‪:‬انتشارات ميوند‪.1377،‬‬
‫‪ 16‬ـ مدني‪،‬سيدجالل الدين‪.‬کليات حقوق اساسي‪.‬تهران‪ :‬انتشارات پايدار‪.1382،‬‬
‫‪17‬ـمهربان‪،‬عبدهللا‪.‬تاريخ شورادرافغانستان‪.‬کابل‪ :‬مطبعهدولتي ‪.1368،‬‬
‫‪18‬ـ نسيمي‪،‬محمدياسين‪ . 1384.‬روابط پارلمان با حکومت هاي افغانستان در دهه‬
‫دموکراسي ‪ .‬کابل‪ :‬مرکزانتشارات صبا‪. 1384‬‬
‫‪ 19‬ـ هريسي نژاد‪ ،‬کمال الدين‪ .‬حقوق اساسي تطبيقي ‪ .‬تهران‪ :‬انتشارات تبريز ‪،‬‬
‫‪. 1387‬‬
‫‪20‬ـ قانون اساسي ‪ ،‬مطانق جريده رسمي طبع دوم‪،‬کابل‪:‬مطبعه بهير‪. 1384،‬‬
‫‪21‬ـ قانونانتخابات‪،‬جريده رسمي‪،‬شماره‪،850‬کابل‪:‬مطبعه دولتي‪.1384،‬‬
‫‪ -22‬ولسي جرگه ‪،‬اصول داخلي ولسي جرگه‪،‬کابل‪:‬مطبعه دولتي‪. 1384،‬‬ ‫ـ‬

‫‪63‬‬
64

You might also like