Professional Documents
Culture Documents
براي اداره سالم،ترقي وپيشرفت دري ك کش ور هيچ راهي جزرع ايت تفکي ک ق واء ،تقس يم ق درت
وسهم گيري مردم بشکل مستقيم ويا غير مستقيم درتعين سياست کلي کشوروجود ندارد.منتس کيودا ن اي
عرصه سياست درست فرموده « :قدرت انسان را فا س د ميس ازد،ق درت مطل ق انس ان را مطلق ا فاس د
ميسازد ».د قيقا منتسکيو بعد ازدرک اين مساله تفکيک قوا را مط رح ک رد وبرخ ورداري م ردم را از
آزادي کام ل ،س عادت وخوش بختي درپهل وي دوق وه ديگ ر در وج ود ق وه مقنين ه مس تقل
ميدانست،تاقوءقانونگذاري بانظارت خود بتواند جلوي خودسري ها وديکتاتوري ها رابگ يرد .سياس ت
م داران وحق وق دان ان انس ان دوس ت تالش نمودن د ت ا درجهت تثبت حق وق ،ت أمين وگس ترش ع دالت
وبوجود آوردن يک نظام مردم ساالر قواعد وضوابط را وضع نمايند تاضمانتي باشدجهت تأمين حق وق
مردم ووضع مؤيده در مورد زمام داران طب ق قواع د وض ع ش ده مح دود وزمين ه مش ارکت در تع ديل
قدرت حاکمه فراهم ساخته شود .اينجاست که ضرورت و نياز به ايج اد پارلم ان احس اس ميش ود زي را
اينها نميستوانندپاسخگو و زمينه سازخواسته ه اي م ردم باش ند.ام روز کش وري ب ه نظ رنمي رس د ک ه
داراي قوة قانونگذاري نباشد .و بعيد است که مردم درچنين کشوري در مسايل سياسي ش رکت نداش ته
باشد.تاريخ شاهد است که در زمان هاي کذشته وجود پارلمان در دولت هاي سابقه ديده شده واگرهم به
شکل امروزي نبوده حد اقل به شکل شوراهاي فعلي وجود داشته است .وجود يک کش ورمرفه ،مس تقل
،آباد ،امن و مترقي بستگي بيشتر به پارلمان دارد تا به ارگانهاي ديگر دريك کشور،زيرا هرنوع قانون
گ ذاري و تص اميم در رابط ه ب ا حک ومت از ط رف ق وة مقنن ه و نماين ده گ ان م ردم گرفت ه ميش ود.
کشورهاي که امروز مرفه به نظرميرسند ازبرکت داش تن پارلم ان خ وب وم ردمي ش ان هس تند.هم ان
طوريکه سازمان ملل متحد بخاطر جلوگيري از جنگ،مظالم و رف ع بعض ي مش کالت و اختالف ات در
سطح جهاني از طرف کشورها بوجود آمد درواقع شبيه پارلمان امروزي در سطح بين المللي را تمثي ل
ميکند .چنانچه بعد از تآسيس اين سازمان جهاني ،جنگ و نزاع كاهش يافته وزمين ه آرامش و آس ايش
نسبي فراهم گرديده .به همين گونه پارلمان که متشکل ازنمايندگان هم ه اق وام و اقش ار جامع ه در ي ک
کشور باشد طبعي است كه در آن کشور به جاي نزاع ـ اختالفات و مش کالت ،آرامي ،آس ايش و رف اه
پديدخواهد آمد و اين خود بيانگر اهميت پارلمان در کشورها ميباشد .اما ناگفته نباي د گذاش ت ک ه وج ود
قوه مقننه در نفس خود نمي تواند باعث خوشبختي و پيشرفت جامعه گردد ،بلکه ک ارايي و م وثريت آن
بيش تر بس تگي ب ه درک ب اال وش عور سياس ي ش هروندان دارد ک ه چگون ه اش خاص را ب ه پارلم ان
ميفرستند،و نيزبستگي به نمايندها دارد که چقدر احساس خدمت گ ذاري و تعه د ب ه وظيف ه خ ود دارن د
،اگر چنين احساس وجود نداشت ،پارلمان نه تنها باعث پيشرفت و تع الي درجامع ه نميگ ردد ،بلک ه ب ه
تضاد هاي سياسي و قومي دامن زده ش ده و جامع ه را درگ ير بحرانه اي ديگ ري ميس ازد .ه دف ازين
تحقيق اين بوده که در اول اصول کلي پارلمان وظايف صالحيت ها و مسووليت ها را بدانيم ودر آينه
آن نگاه به سير باريخي پارلم ان در افغانس تان داش ته باش يم ،له ذا در اين تحقيق ات ابت دا در فص ل اول
عمومي ات :محت وا و تعري ف پارلم ان ،س ير ت اريخي پارلم ان ،ت رکيب پارلم ان،کميس يونهاي پارلم ان
.درفصل دوم؛ وظايف واختيارات پارلمان.فص ل س وم؛ اس تقالل پارلم ان ،مص ؤنيت پارلم ان وفص ل
چهارم؛پارلمان درافغانستان ازشوراي دولتي ام ير ح بيب هللا خ ان آغ از الي ش وراي ملي س ال 1384
درآخ ر هريک مختصرأ ب ه بررس ي گرفت ه ش ده اس ت .
ازهمه استادان به ويژه از استاد محترم پوهندوي سکندر "سپهر " که باکمال ص بر وش کيبايي م را در
تهيه ونگارش اين مونوگراف همکاري بيدريغانه فرمودن د ص ميمانه س پاس وامتن ان نم وده از خ داود
ايم . تدعا مينم ان اس راي ش ر عظيم ب ر واج ول عم زرگ ط ب
باحترام
1
"نوش آذر"مبارزرستاقي
فصل اول
عموميا ت
درزمانهاي قديم رژيم هاي ديکتاتوري در ممالک مختلف جهان حکمروائي داشتند که
تمام قدرت( قواي سه گانه) در وجود يکنفر زمامدار مستبدو خود خواه خالصه ميشد ،اوامر
و فرمان هاي او حيثيت قانون را به خود ميگرفت،اماناگفته نبايدگذاشت که با وصف استقرار
نظام هاي استبدادي و ديکتاتورء در اکثر جوامع شورا هاهي به اشکال مختلف ابتدائي
موجود بود که از طريق مشوره و تبادله نظر به حل و فصل موضوعات عمده و حياتي
جامعه شان نظر به اقتضاي زمان بصورت رسمي و غير رسمي مي پرداختند ،ولي با به
وجود آمدن نظام هاي تمثيلي آهسته آهسته پارلمان شکل گرفت.
دردموکراسي غير مستقيم يا انتخابي ملت نمايندگاني انتخاب مي کند که تشکيل مجالس
قانونگذاري را مي دهند .دراصطالح حقوق اساسي به اين نوع مجالس سياسي پارلمان گفته
مي شود.
از آنجائيکه علوم اجتماعي ازجمله علوم غير مثبته بوده وتابع زمان ومکان ميباشد بنأ در
رابطه به تعريف واژه هاواصطالحات آن دانشمندان آنقدرهم اتفاق نظر ندارند وهر کدام بنابر
2
جهان بيني ونگرش خاص خود تعريفي را ارائه ميدارند که اين امر به وازه پارلمان هم
مصداق داردءبنأ ما بمنظور وضاحت بيشتر به چند تعريف از دانشمندان حقوق اساسي
پيرامون پارلمان اشاره ميکنيم:
ـ دكتور لنگرودي ميگويد «پارلمان عبارت است از مجمع يا مجامع رسمي که صالحيت
1
شور واخذ تصميم را داشته باشد ووظيفه اصلي آن تصويب قانون وبودجه است».
ـ علي بابائي در کتاب فرهنگ اصظالحات روابط بين الملل پارلمان رامعادل قوه مقننه
دانسته چنين تعريف مينمايد« مجمعي که در هرکشور براي وضع وتصويب قوانين نظارت
بر اجراي آنهااز سوي مردم برگزيده ميشود که معموال با راي مستقيمءمخفي وهمگاني مردم
انتخاب ميگردد در کشور هائيکه به موجب قانون ازاصل تفکيک قوا پيروي ميکند پارلمان
قوه مقننه را تشکيل ميدهد«.
ـ داريوش آشوري پارلمان راسمبول حاکميت ملي دانسته جنين تعريف مينمايد« هيئتي را
که هر کشور براي وضع وتصويب قوانين ونظارت براجراي آنها ازسوي مردم بر گزيده
شود پارلمان ميگويند»
اکنون با توجه به تعريف که از پارلمان نموديم در ميابي که بدون شک عواملي مانند
ضرورت قانون و تحوالت مستمر زندگي اجتماعي و روابط اجتماعي و نياز هاي فوري ،
پيشآمد ها ،سکوت و ابهام قوانين و تعارض قوانين گذشته ،تداوم کار قوه مقننه فلسفه
وجودي آن را ايجاب مي کند .اين ضرورت ،بدون استثنا در تمامي جوامع بشري،احساس
مي شود بنآ نياز به قوه مقننه ارزش و اهميت آن بر کسي پوشيده نيست.
حتي در نظام توحيدي اسالم نيز با وجود قوانين جامع و کامل الهي که از وحي سر چشمه
مي گيرد ،نوعي نهاد قانونگذاري ضروري است .با اين تفاوت که اصول و قواعد کلي
قانوني از طريق وحي الهي مشخص و تعيين شده و به دليل حاکميت تشريعي خدا اطاعت از
اين اصول کلي اجتناب ناپذير است.
ولي در قلمرو وسيع مباحات واحکام ترخيصيه و نيز موضوعات و کيفيت اجراي احکام
کلي ،اختيارات وسيعي توأم با مسئوليت به انسان آگاه ومومن تفويض گرديده است.
اگر ما به اهداف قانون و قانونگذاري توجه دقيق کنيم ضرورت نهاد قانونگذاري
بيشتر روشن مي گردد .معموًال تبيين حق و تکليف و تأمين عدالت و امنيت رااز اهداف عمده
قانون و قانونگذاري مي شمارند ،پس وظيفه مهمتر قانون ،راهگشائي و هموار نمودن راه
رشد و تعالي و تکامل انساني است .و به همين دليل است که در شرايط جديد و مراحل نوين
رشد و تکامل ،احتياج به قانونگذاري بيشتر خود نمائي ميکند.
اما يک چيز را با يد ياد آور شد که با مطالعه سوابق و واقعات تاريخي سنت نبوي
چنين واضح ميگردد که اسالم کدام نظام خاص و معيني را در موضوع شورا وضع و تعيين
نکرده است و اين عدم تعيين آن دليل احتياط کاري و دور انديشي آن در آينده مسلمانان است
زيرا تحقق عملي شورا نظر به شرايط زمان و مکان اختالف پيدا مي کند بنابراين تنظيم آنرا
مطابق محيط و عصر بدوش ملت اسالمي گذاشته است و بدون شک آن راه معقول ،درست
و سالم در قسمت شورا است.
قسميکه گفته شد به طور کلي ،قوه مقننه ،نهادي است که قواعد کلي و الزم االجرا
را وضع مي کند .در آثار نويسندگان کالسيک ،مانند جان الک و منتسکيو که از نخستين
مطرح کنندگان اصل تفکيک قوا ومستقل بودن قوه مقنينه هستند ،تعريف دقيق و جامعي رااز
ـ دکتر محمدجعفر لنگرودي .ترمينو ذوزي حقوق ،چاپ ششم ( تهران )13729ص.125 1
3
قوه مقننه به دست نداده اند ،بلکه بر وظيفه تقنيني و نظارتي آن بيشتر تکيه شده است .يعني
امر قانونگذاري ونظارت را به عهده قوه مقننه نهاده اند.
1ـ سير تاريخي پارلمان:
از يونان باستان با ظهور سيستم هاي نمايندگي ،تحقق حکومت هاي مردمي در قالب
مفکوره ها و ايده ال هاي دموکراتيک مطرح وعرضه شده است .بدين ترتيب پارلمانتاريسم
در کشوري به ظهور رسيده که دموکراسي و فرهنگ دموکراتيک به تدريج در آن به نضج و
پختگي رسيده و موجب تکوين ،دوام و ثبات آن گرديد .يعني نخستين كشوري كه به سازمان
دموکراسي و نهادهاي بندي پارلمان به سبك امروزي كلمه دست زد ،انگلستان بود.
دموکراتيک در انگلستان قدامت تاريخي داشته ( پس از جوامع باستاني يونان و روم ) اين
کشور فرهنگ دموکراسي را از دير زماني به تجربه گرفته است .آشنايي با دموکراسي و
نهادهاي دموکراتيک و انکشاف فرهنگ سياسي در انگلستان موجب رفتار سياسي و
بخصوص نظام سياسي سازگار با همين فرهنگ و تاريخ گرديد.
در قرون وسطي انگلستان داراي نظام فيودالي بود ولي آهسته آهسته اين نظام جاي
خود را به سلطنت محدود داد که در نهايت شکل پارلماني را بخود گرفت .در دوره نظام
فيودالي شاه نسبت به ساير فيوداالن قدرت بيشتر داشت که اين قدرت اش سرچشمه ضعف
بعدي او و شکل گيري پارلمان شد.
سابقه تاريخي مجلس اين است كه پادشاهان ،هئيتهاي مشاوري از ميان خردمندان،
دانايان و دارنده گان درجات نظامي پيرامون خود داشتند كه مورد اعتماد بودند و درمسايل
مهم براي اظهارنظر به آنان رجوع ميكردند ،خدمات آنان بي پاداش نبود ،چنانكه زمينهاي
وسيع به هريك از آنان به اجاره واگذار ميشد .اينان به نوبه خود زمينها را به دهقانان اجاره
ميدادند ،آنان را فيودالان يا الردان ( مالکين زمين) ميخواندند .تكليف عمده اين معتمدان اين
بود ،كه هنگام ضرورت سپاه و سرباز براي پادشاه تدارك كنند ،به منظور دوام اين نظام
تعيين شده بود كه پس از درگذشت هريك از آنان زمين به بزرگترين فرزند ذكور وي منتقل
گردد.
در قرن سيزدهم ميالدي در انگلستان ،اين معتمدان پادشاه خواهان نقشي عمده تر در
ادارة امور كشور شدند و پادشاه را ناگزير ساختند تا به امضاء منشور کبير درسال 1215
تن در دهد .آنگاه شوراي دايمي به نام مجلس الردها تشكيل دادند ،كه سران معتمدان مزبور
مادام العمر در آن عضويت داشتند و همانگونه ،كه در نظام فيودالي مرسوم بود ،اين مقام به
ميراث به فرزند بزرگ آنان ميرسيد.
آن عده از معتمدان پادشاه كه عضويت در مجلس الردها نصيب شان نشد و به ويژه
آنها ييكه از پايتخت دور و به ادارة امور امالك خود سرگرم بودند ،نماينده گان به آن مجلس
اعزام داشتند تا از جريان كار و مذاكرات مجلس با خبر شوند در سال 1265م يكي از نجبا
بنام سايمون ديموند فورد به سازماندهي اين نماينده گان پرداخت و مجلسي از آنان تشكيل
داد ،كه جلسات آن جدا از جلسات مجلس الردها منعقد و مجلس عوام ناميده ميشد .اين مجلس
كه به امور مربوط به حرفه اعضاي خود رسيده گي ميكرد اجازه و اختيار نداشت با مجلس
الردها يا اعضاي آن يا با پادشاه رسمًا تماس داشته باشد براي اين منظور شخصي را از
ميان خود انتخاب كردند كه سخن گوي آنان بود .و تا امروز نيز رئيس مجلس عوام را
سخنگوي مجلس ميخوانند وظيفه اش اعالم نظر رسمي مجلس عوام به مجلس الردها و
حکومت است ،درحال حاضر ،كه جلسات مجلس عوام با حضور وزراء منعقد ميشود
اعضاي مجلس نظر خود را بازهم به طور غير رسمي به آگاهي حکومت ميرسانند به
4
هرحال از قرن چهاردهم به بعد صورت جلسات و مصوبات پارلمان با موافقت پادشاه دو
مجلس تشكيل شد.
1ـ مجلس الردان مركب از نماينده گان شوراي كبير ،روحانيون سطح عالي ،و اشراف و
ردة باال.
2ـ مجلس عوام مركب از نماينده گان بورژوازي ،تجاران ،صاحبان حرفه دستي و پيشه
وران.
در سال 1343م مجلس عوام در سالن رنگين كاخ وسيت منيستر و مجلس الردان درسالن
سفيد آن تشكيل جلسه دادند در اين ايام مجلس عوام داراي اختيارات كمي بوده و در مرتبه
پايينتري از مجلس الردان قرار داشت.
درسال 1832به موجب اصالحيه اي اقتدار مجلس عوام افزايش يافت و براهميت آن
افزوده شد و تا جايي پيشرفت كه با مجلس الردان به گونه يي هم سطح عمل كرد اما تحول
بازهم ادامه يافت .اشراف و صاحبان امتياز ،كه زنگهاي خطر را به صدا درآمده ميديدند
بيش از آنكه امتيازات شان به زور يا با انقالب از ايشان گرفته شود به انتقال اختيارات خود
به نماينده گان مردم تن در دادند.
با اين تدبير مجلس الردان توانست موجوديت خود را حفظ كند و به صورت يكي از
نهادهاي كم اقتدار ولي مؤثر در سياست اين كشور باقي بماند.
با اصالحات قانوني سالهاي 1911و 1949برابري دو مجلس چه از لحاظ
قانونگذاري و چه سياسي رسمًا خاتمه يافت .و مجلس عوام ،كه انتخابي و مبتني برآرأ عموم
مردم انگليس بود به كسب مقام درجه اول نايل شد و مجلس الردان ضمن حفظ تركيب سنتي
به عنوان ركن تفكر و مشورت و با اختيارات بسيار محدود در چهارچوبه پارلمان انگليس
باقي ماند.
درموردتاريخچه پارلمان نظريه ديگري هم وجود دارد و نشان مي دهد که
دردوران طوالني حياتي فيوداليزم که باعث پيد ايش تاسيسات قضايي ،اداري اجرائي،
اقتصادي واجتماعي شد ،دراثر سعي وتالش هاي نورمان ها ،مجمع ايجاد شدکه بعدها عنوان
پارلمان را بخود گرفت .درواقع وجود محاکم قضايي درانگليس را مي توان دليل عمده ايجاد
پارلمان درانگليس دانست ،بگونه که محاکم قضايي اول از طرف پادشاه انگليس اجازه يافتند
باتوجه به مقتضيات ،حکام فيودال را احضار ،ودرصورت مقصر بودن محاکمه نمايند .دوم آن
که ملزم به دريافت حکم قطعي ازطرف پادشاه باشند وسوم هرگونه حکمي اعم ازحکم اعدام،
حبس ،توقيف وتبرئه بنام پادشاه صادرشودکه البته احضار نجبا وفيودال ها به محاکم قضاي
ونيز دريافت حکم بنام پادشاه کارعملي وممکن بوده ،ولي درمنطقه اي که قدرت فيودال ها
کمترازپادشاه نبودوامکان دسترسي به پادشاه هم کمتربود ،مسئله تشکيل جلسات نمايند گان شاه
ياقضات منطقه مطرح شد که به اين جلسات اصطالحًا پارلمان مي گفتند .بعدها درعصر
هانري سوم ناراضيان ازحکومت شاه بسرکردگي "سامون مان فرت آلماني االصل رئيس
يکي ازکارخانه هاي کشتي سازي شمالي انگليس محاکم قضايي شاه را بي اعتبار خواند
ودرسال 1265مجلس ازميان نمايندگان مردم عوام درشهرها وروستاها ونيز نجبا وروحانيون
درمرکز واليات وشهرهاي بزرگ تشکيل داد که اين مجلس اولين پارلمان مشروع وقانوني
انگليس لقب گرفت .سي سال بعد درسال 1295ميالدي پارلمان ديگري ازنمايندگان طبقات
مختلف مردم بصورت دعوت تشکيل شد که کليه نمايندگان آن مجلس به وضع قوانين مالياتي
ازطرف شاه ودربار اعتراض کردند ودرنتيجه درسال 1327ميالدي نمايند گان پارلمان
ادوارد دوم را ازپادشاهي برکنار وادوارد سوم را به جاي وي برگزيدند وباالخره طي
5
مبارزات گسترده وطوالني نمايندگان انگليس توانستند پارلمان 9ساله انگليس را پس ازدوازده
سال تعطيلي طي فاصله سال هاي 1640و 1649تاسيس کنند که اين مجلس بالفاصله حق
انحالل پارلمان را ازشاه گرفت.
ودرساير کشورهاي اروپايي ،پارلمان ها بهمان شکل محاکم قضايي انگليس ازقرن
هفدهم شروع بکار کردند واصل تفکيک قوا سه گانه (مقننه ،قضائيه ،مجريه )مطرح گرديد.بنأ
مردم آرام آرام دريافتند که اساسًا حضور نمايندگان شاهان درجلسات محاکم ضرورت نبوده
وباالخره آن هارا کنارگذاشتندطوريکه پس ازانقالب 1793فرانسه احکام محاکم ديگر حتي
بنام پادشاه هم صادرنشد وشرکت مستقيم نمايندگان اقشار مختلف مرد م درپارلمان ها آنرا ا
زشکل قضايي خارج وبشکل رکن تقنيني درآورد.1
خالصه اينکه پارلمان بار اول در انگلستان شکل گرفته وساير کشور هااز آن تقليد نموده
اند که در بحث ترکيب پارلمان به وضاحت بيشتر آن ميپردازيم .
? 1
دکترشمس الدين فرهيخته ،فرهنگ فرهيخته ـ چاپ يکم(اتشارات زرينء )1377ص. 214
6
قانونگذاري و مجلس سنا بود که هر کدام به ترتيب يکي از مراحل قانونگذاري يعني تهيه ،
پيشنهاد ،شور و تصويب قانون را به عهده داشتند.
درمورد اينکه پارلمان از يک مجلس باشد و يا از دومجلس نظريات متعددي وجود دارد
که اينک مختصرًا نظريات طرفداران پارلمان يک مجلسه و دومجلسه را مطالعه مي نمائيم:
1
دکتر سيد جالل الدين مدني ،کليات حقوق اساسي جاپ دوم(تهران) 1380ص.135
7
از جمله طرفداران جدي تركيب پارلمان از دو مجلس مؤلفين مشهوري چون
منتسكيو ،دولولم و وينتر هستند.
پروفيسور وينترآلماني دركتاب خود بنام «مجلس عالي درآلمان» ،استدالل ميكند:
مجلس عالي به منزله عقل و تدبير كشوراست و مجلس نماينده گان مظهر اراده و آمال ملي
است .مجلس نماينده گان بايد از نماينده گان مردم و مجلس عالي از رجال سياسي تشكيل يابد
تا با تشريك مساعي دو مجلس قوانين ازيكطرف مطابق مصالح عاليه كشور باشد و ازطرف
ديگر آمال و خواسته هاي ملت را برآورده بتواند.
دولولم در کتابي که راجع به تشکيالت سياسي انگليس نوشته در حمايت از پارلمان با دو
مجلس مي نويسد مجلس واحد به تجربه نشان داده که در نهايت بر دو قوه ديگر تسلط پيدا مي
کند .براي رفع اين خطر پذيرش ترتيب دو مجلسي است تا مجلس عالي قدرت و توانايي
مجلس مبعوثان را محدود نمايد و تعادل بين قواي حاکم از بين نرود .
دليل ديگر در حمايت ازنظر دو مجلسي بودن پارلمان ابراز شده اين است كه انسانها
مخصوصًا آنها ييكه تحت تأثير احساسات هستند ،غالبًا دچار اشتباه ميشوند ،اين اشتباهات بايد
اصالح شود مجلس دوم ،كه معموًال اعضاي آن داراي تجربه و اطالعات وسيع و سوابق
خدمات سياسي هستند ،ميتوانند قوانين مصوب مجلس نماينده گان را اصالح نمايند و يا اگر
آنها را صالح ندارند با امتناع از تصويب جلو آن را بگيرند.
طرفداران نظام دو مجلسي ميگويند مجلس اول نماينده امواج زودگذر افكار عمومي است،
نماينده گان اين مجلس اكثرًا جوان ،پرشور ،احساساتي ،نوجو و تغيير طلب هستند و بسا
اتفاق مي افتد كه تحت تأثير احساسات تصميماتي اتخاذ كنند و قوانيني وضع نمايند كه به
سود جامعه نباشد ،مجلس دوم كه مجلسي است مركب از افراد پخته تر ،مجرب تر ،و گاهي
محافظه كار ميتواند ،با بررسي مجدد قوانين مصوب مجلس اول جلو اينگونه تصميمات
شتاب آلود ،سريع و ناسنجيده را بگيرد،نتيجأ به مشاهده ميرسد که طرفداران هر يک از
نظريات مطرح شده داليل خود رادارد بنأمافلسفه وجود مجلس دوم رادرکشورهاي متفاوت
مختصرًا شر ح ميدهيم.
مبحث دوم ـ فلسفه وجود مجلس دوم:
-1مجلس دوم در کشور هاي ساده:
در سابق شيوه دو مجلسي در کشور هاي بسيط ،ناشي از اراده و خواست طبقه
اشراف و اعيان بود که آن را از لحاظ تثبيت موقعيت و امتيازات طبقاتي خود الزم و
ضروري مي دانستند ،ترتيب دو مجلس که از آداب و سنن سياسي انگلستان اتخاذ شده
است ،جز پيشينه و جنبه تاريخي و طبقاتي مبناي منطقي ديگر ندارد.
امروز اين مجلس ،فلسفه وجودي سابق خود را ندارد .متختصصان علوم سياسي و
حقوقدانان وجود دو مجلس را از لحاظ جلوگيري از افراط و تندروي هاي مجلس اول که
معموًال از عناصر جوان تر تشکيل مي شود الزم مي دانند و آن را براي تثبيت رژيم مفيد
ارزيابي مي کنند .در قرن نوزدهم زماني که در اروپا کشور هاي سلطنتي به حکومت
محدود يا مشروطه مبدل شدند ،طبقه اعيان و اشراف ،مجلس اعيان را به وجود آوردند تا
بتوانند امتيازات طبقاتي خود را استمرار بخشند ليکن در تحوالت بعدي در برخي کشور ها
مانند ناروي و دنمارک ،مجلس دوم حذف شد و در برخي ديگر مانند انگلستان قسميکه قبًال
بيان گرديد اختيارات خود را از دست داد ،و در برخي ديگر مانند فرانسه و بلژيک به
صورت يک مجلس دموکراتيک به نام سنا در آمد.
8
بايد دانست در نظام يک مجلسي ،تشکيل مجلس واحد ،و چگونگي ترکيب آن ايجاد
مشکلي نمي کند .معموًال مجلس واحد به طور دموکراتيک انتخاب مي شود ،ليکن در نظام
دو مجلسي مسئله اساسي اين است که سازمان و ترکيب دو مجلس به شکلي باشد که دو
مجلس عين هم نباشند تا هر کدام نقش خاصي در امر قانونگذاري و نظارت از حکومت و
استمرار آن داشته باشند.
انتخابي بودن اعضاي مجلس اول به عنوان اصلي پذيرفته شده است و دراين نكته ميان
نظريه پردازان ،قانون نويسان ،احزاب و گروهاي سياسي اتفاق نظر حاصل بوده و هست.
دورة قانونگذاري ،كه اعضاي مجلس نماينده گان براي آن دوره انتخاب ميشوند ممكن است،
ثابت باشد .مثًال دو يا چهار سال و حداكثر پنج سال است.
حوزه انتخابيه محدوده اي جغرافياي است ،كه يك يا چند نماينده براي عضويت در مجلس
نماينده گان ازآن حوزه انتخاب ميشوند .درجه دموكراتيك بودن مجلس به شيوه هاي مربوط
است كه در قوانين انتخابات از آن استفاده شده است.
2ـ مجلس دوم در کشور هاي فدرال:
فلسفه وجودي مجلس دوم در اين کشور ها ،ناشي از دو گانگي ساختار سياسي
دولت فدرال است چون هدف فدراليزم ،ايجاد وحدت بين کشور هاي عضو و در عين حال
حفظ ويژگي هاي هريک از آنهاست به همين جهت سازمان دولت فدرال متشکل از دو
سازمان حکومت مرکزي و و حکومت محلي که طبق قانون اساسي فدرال ،اقتدرات
حکومتي بين آنها توزيع شده است .به همين ترتيب پارلمان مرکزي دولت فدرال نيز متشکل
از دو مجلس است مجلس اول منعکس کننده تنوع و ويژگي هاي کشور هاي عضو است ،
هر کشور عضو به نسبت جمعيت خود در اين مجلس نماينده دارد .مجلس دوم ،مظهر وحدت
کشورهاي عضويا اياالت است.
در اين مجلس ،هر ايالت عضو ،صرف نظر از جمعيت و موقعيت خود به طور
برابر داراي نمايندگاني مي باشد .در امريکا که يک کشور فدرال است قوه مقننه داراي دو
مجلس است .مجلس نمايندگان که هر ايالت بر اساس معيار جمعيت تعداد نماينده د راين
مجلس دارد و مجلس سناکه هر ايالت صرف نظر از جمعيت و وسعت داراي دو نماينده در
اين مجلس است و برخالف موقعيت سنا در کشور هاي ساده مانند فرانسه ،مجلس سناي
امريکا همانند مجلس نمايندگان داراي اختيارات مساوي در وضع قوانين مي باشد حتي در
برخي مواقع از جمله انتصاب قضات ديوان عالي ،رئيس جمهور نياز به تأييد مجلس سنا
دارد و قرار داد هايي که به وسيله رئيس جمهور يا نماينده او امضاء مي شود براي ملت
1
ايجاد تعهد نمي کند مگر آن که مجلس سنا با اکثريت دو برسوم آراء آن را تصويب نمايد .
بنابراين برخالف نظام دو مجلسي که در تقسيم اختيارات قانونگذاري ،بيشترين
نقش را مجلس اول ايفاء مي کند و مجلس دوم صرفًا نقش درجه دوم دارد .در اياالت متحده
امريکا سنا نقش بسيار اساسي هم در تصويب قوانين و هم در تأييد اعمال اجرايي رئيس
جمهور ايفاء مي نمايد و اين به لحاظ آن است که معاون رئيس جمهور که از طريق انتخابات
برگزيده مي شود ،رياست مجلس سنا را برعهده دارد .در واقع مجلس دوم امريکا عالوه بر
اهميت قانونگذاري ،در بعد اجرايي نيز نقش فوق العاده اي دارد.
برعالوه داشتن تابعيت ،اعضاي مجلس نمايندگان بايد سن 25و مجلس سنا سن 30
سالگي را زمان انتخاب داشته باشند .برعالوه عضومجلس نمايندگان هفت سال و سناتور بايد
9سال در امريکا سکونت نموده باشند.
1
کمال الدين هريسي نزاد ـ حقوق اساسي تطبيقي (تهران :نشر تبريز) 1387،ص. 153
9
هردو مجلس صالحيت قضاوت در مورد اهليت و شرايط الزم براي اعضاي خود
را دارند .آلمان که هم دولت فدرالي است پارلمان آن داراي دو مجلس بوده ،مجلس اول يا
بوند ستاگ و مجلس دوم بوند سرات ياد مي گردد.
نمايندگان مجلس بوندستاگ در انتخابات عمومي ،مستقيم ،آزاد ،مساوي و مخفي
برگزيده مي شوند .و تناسب جمعيت اياالت در انتخاب نمايندگان مد نظر است .برخالف
امريکا در مجلس دوم نيز تناسب جمعيت اياالت در نظر گرفته مي شود و هر ايالت آلمان ،
بر اساس جمعيت خود ،داراي حد اقل سه رأي و تعداد سه تا شش نماينده است .مطابق
قانون ،بوند سرات در استيضاح و رأي عدم اعتماد به حکومت نقشي ندارد .برخي از قوانين
که با منافع اياالت آلمان مرتبط است توسط بوند سرات ،بدون تصويب بوندستاگ ،قابل
تصويب است مانند تصويب قوانين مربوط به اصالح و تجديد نظر در امور ايالت ها در
قانون اساسي ،قوانين مالياتي که نظام مالياتي اياالت را تغيير و اصالح مي نمايد ،قوانين
مرتبط با نظام اداري اياالت و قوانين مرتبط با انتقال حاکميت جمهوري آلمان به اتحاديه
1
اروپا.
در سويس که هم يک دولت فدرال است مانند امريکا و آلمان پارلمان داراي دو
مجلس است اولي بنام شوراي ملي و دومي بنام شوراي دولت ها .قانون اساسي سوئس و
شوراي فدرال سوئس يا پارلمان سوئس مبين قدرت اساسي در ارتباط به حقوق مردم و
کانتون هاي سوئس اند .در مجلس اول نمايندگان با در نظر داشت تناسب جمعيت کانتون ها
انتخاب مي شوند و در مجلس دوم از کانتون ها دو نفر و از نيمه کانتون ها يک نفر انتخاب
مي گردند.
فدراسيون روسيه نيز داراي پارلمان دو مجلسه است و قانون اساسي اسامبله فدرال
را منحيث عاليترين قدرت نمايندگي و تقنيني در روسيه بيان نموده است .
پارلمان روسيه متشکل از دو مجلس است شوراي فدرال و دوماي دولتي.
دوماي دولتي متشکل از 450نماينده است که از دو طريق انتخاب ميشوند:
250عضو آن از بين لست هاي ارائه شده از طرف احزاب انتخاب مي -
شوند.
200 -عضو ديگر از بين کانديدان مستقل طور انفرادي انتخاب مي شوند.
کسانيکه سن بيست و يک سال داشته باشند ميتوانند خود را کانديد نمايند و يک
شخص نميتواند در يک وقت عضويت هر دو مجلس را داشته باشد .دوره تصدي دوماي
دولتي چهار سال است .نمايندگان دوما از مصئونيت برخوردار بوده در جريان تصدي وظيفه
هيچ کس حق توقيف آنها را ندارد ضمنًا مورد بازرسي شخصي قرار گرفته نمي توانند صرفًا
در حاالتي که مطابق قانون امنيت مردم ديگر بخطر مواجه باشد.
سي روز بعد از انتخابات اولين جلسه دوما داير ميشود ،رئيس جمهور ميتواند قبل از
معياد تعيين شده آنها را به جلسه دعوت نمايد .رئيس مجلس قبلي رياست جلسه را در جريان
افتتاح بدوش خواهد داشت.
شوراي فدرال مجلس عالي است که متشکل از 178عضو است که يکي نماينده قوه مقننه
ايالت و ديگري نماينده قوه اجرائيه ايالت است .نمايندگان شوراي فدرال نيز از عين
مصئونيت هاي که مجلس دوما برخوردار اند .جلسات جدا از مجلس دوماي دولتي برگذار
ميشود.جلسات عمومًا علني است ولي در صورت لزوم پشت درهاي بسته نيز صورت
ميگيرد.
- 1هريسي نزاد ،همان اثر ،ص.78
10
مطابق قانون اساسي کشور ما پارلمان يا قوه مقننه بنام شوراي ملي ياد شده براساس
اصل 82آن مرکب از دو مجلس بنام هاي ولسي جرگه ( مجلس عوام ) و مشرانوجرگه
( مجلس اعيان ) مي باشد.
که بعدًا مسايل مربوط به پارلمان در افغانستان را بررسي خواهيم کرد.
مبحث سوم ـ کميسيونها:
11
تشكيل شده كه بايد با پيشبيني فني و تخصصي به مسأله بنگرند و موضوع را تحليل كنند .تا
درجلسه عمومي مجلس با قضايا عادالنه تر و آگاهانه تر برخورد شود .كميسيونهاي
تخصصي بردو نوع اند :كميسيونهاي مؤقتي و كميسيونهاي دايمي.
ًا
الف ـ كميسيونهاي مؤقتي :همانگونه كه از نامشان برمي آيد اكثر براي بررسي و تفحص
در امري به خصوص تشكيل ميشوند اعضاي كميسيونهاي مؤقتي برحسب مورد و حقوق
هركشور يا توسط هيأت رئيسه يا خود نماينده گان پارلمان تعيين ميشوند و قاعدتًا از ميان آن
دسته نماينده گان كه به موضوع آشنايي كامل داشته باشند ،انتخاب ميگردند و به محض اينكه
بررسي تمام و نتيجه اعالم شد ،كميسيونها نيز از ميان ميروند .دركشور دنمارك به غير از
كميسيونهاي خاصي كه در طرزالعمل داخلي پارلمان پيشبيني شده است ،بقيه كميسيونهاي
پارلماني مؤقتي هستند.
ب ـ كميسيون هاي دايمي :به اين كميسيونها از آن جهت دايمي گفته ميشود كه براي
يكدوره اجالسيه يا يك دوره تقنينيه تشكيل ميشوند 1.بيشتر مجالس قانون گذاري ،كميسيونهاي
دايمي خود را يا براي يك دورة اجالسيه يا يك دورة قانونگذاري تنظيم ميكنند در صورت
اول مدت كميسيون از چندماه تجاوز نميكند و در شكل دوم برحسب مورد طول آن از دو سال
تا پنج سال يعني به اندازة عمر مجلس متبوع است .كنگرة امريكا ،مجلس فدرال سويس،
شوراي ملي اتريش ،عمر كميسيونهاي دايمي برابر با دورة قانونگذاري است.
اين كميسيونها نيز تخصصي هستند يعني موضوعاتي ،كه به آنها ارجاع ميشود ،داراي
ماهيت واحد يا مشابه است .و اعضاي را كه براي آن درنظر ميگيرند ،نيز قاعده تًا
متخصص در زمينه مربوط به كميسيون ميباشند .مثًال كميسيونهاي بوديجه ،ماليات،
امورخارجه ،امورداخلي و غيره كميسيونهاي تخصصي ميباشند كه بطور دائمي سازمان داده
ميشوند.
در شماري ازكشورها تعداد كميسيونهاي دائمي پارلمان مساوي با تعداد وزارتخانه
هاي کشور است .يعني اصل تقسيم فعاليتهاي اجرائي ماخذ سازماندهي كميسيونهاي دائمي
مجالس واقع ميشود .البته اين قاعده همواره رعايت نميشود ،زيرا مثًال ممكن است فعاليت يك
كميسيون به گستره وظايف چندين وزارت خانه مربوط شود .دركشور فنالند پنج كميسيون
اصلي وجود دارد حقوق اساسي ،قانونگذاري ،امورخارجه ،امور مالي و امور بانكي و بقيه
كميسيونها مانند امور اقتصادي ،فرهنگي ،اجتماعي ،مسايل ارتباطي و مخابراتي جنبه فوق
العاده دارند ،كه دسته نخست متكفل مسائل عمومي تر هستند و كميسيونهاي دسته دوم به
فعاليت محدودتري ميپردازند .البته اعضاي كميسيون دائمي بايد طوري انتخاب شوند ،كه
آشنايي و آگاهي و تخصص و عالقه آنان به موضوعات مربوط باشد ،و كليه گروههاي
سياسي پارلمان بتوانند به نسبت اهميت و تعداد درآن جا عضويت يابند .لذا مالحظات سياسي
نيز عالوه بر عواملي تخصصي در تركيب اين كميسيونها مؤثرند .سه روش در مورد تعيين
اعضا در پارلمان هاي جهاني رايج است .توسط رياست مجلس ،توسط كميسيون مخصوص،
توسط آرأ نماينده گان مجلس.
.1هر دوره تقنينيه ممکن است به چند دوره اجالسيه تقسيم شود .دوره تقنينيه عمر کامل مجلس است .اما دوره اجالسيه دوره کار
قانونگذاري است که ممکن است سه يا چهار ماه بيشتر يا کمتر باشد .
12
اين نوع كميسيونها قاعده تًا در پارلمان هايي كه دو مجلس دارند ديده ميشود زيرا
گاهي بين دو مجلس در مورد اليحه يا طرح اختالف نظر روي ميدهد و مصوبه بين دو
مجلس در رفت و آمد افتاده و هركدام برسرمواضع خود پافشاري ميكنند و نميتوانند در مورد
متن واحدي به واتفاق نظر برسند در اين صورت كميسيون مشتركي مركب از اعضاي
مساوي دو مجلس تشكيل ميشود با اين هدف ،كه كميسيون مذكور به راه حل دست يابد به
طوري كه هر دو مجلس بتوانند ،آن را مورد قبول قرار دهند.
گاهي استفاده از كميسيون مشترك راه حلي نهايي رفع اختالف دومجلس است كه در
صورت حصول نتيجه كارتمام شده است .ولي اگر كميسيون مذكور نيز نتوانست طرح مورد
قبول دو مجلس را تهيه كند و به اختالف خاتمه دهد .قاعده تًا اليحه مسكوت ميماند و يا به
عده قانونگذاري بعدي موكول ميشود .گاهي نيز شيوه كميسيون مشترك راه حل بينابيني است،
كه اگر اقدام آن كميسيون به ثمر نرسيد ،كنگره دو مجلس تشكيل ميشود و تصميم گيري با
اكثريت آرأ صورت ميگيرد يا اين كه به راه هاي ديگري توسل مي جويند ،كه حادترين آن
انحالل دو مجلس و برگزاري انتخابات جديداست.
كميسيونهاي مشترك در اغلب موارد براي موضوع معين تشكيل ميشوند و مؤقتي
هستند و پس از اتمام كار منحل ميشوند .اما در مواردي نيز دايمي ميباشند مانند كميسيون
دائمي ميانجيگري پارلمان آلمان فدرال كه طبق قانون از يازده عضو تشكيل شده و عمر آن
1
به اندازه دورة قانونگذاري است.
فصل دوم
13
قوانين و مقررات است .اهميت قانون در اين است كه نخستين مظهر اراده حاكم به منزله
چهارچوبه اي است مشتمل برقواعد و احكام و حدود و مرزهايي كه كليه فعاليتهاي سياسي،
اداري ،نظامي ،امنيتي ،فرهنگي و اقتصادي بايد درآن قالب اعمال شوند.
صالحيت قانونگذاري (پارلمان) عام و كلي است و مجالس مقننه حق دارند در كليه زمينه
ها و موضوعات مربوط به دولت و كشور ،بحث و مذاكره و انديشه كنند و در آخر كار به
وضع مقررات مبادرت ورزند.
اما اين صالحيت عام در عمل محدود به حدود و مرزهايي است كه در رژيم هاي مختلف
به آن برخورد ميكنيم .اهم اين محدوديت ها به قرار زير اند:
1ـ وضع لوايح ،مقرره ،طرزالعمل ها و ساير مقررات و قواعد ،كه يا براي تكميل
قانون يا به جهت فراهم سازي زمينه هاي اجرائي آن است توسط قوة مجريه انجام مي پذيرد.
2ـ پارلمان بايد به جهت صالحيت عام و شامل قانونگذاري كليه اختيارات الزم را از
زمان شكل گيري پيشنهاد تا مذاكره و بحث و نهايتًا اخذ تصميم نهايي (تصويب قانون) داشته
باشند.
اما در بعضي از رژيم ها (رژيم هاي پارلماني) بخش اعظم ابتكار قانوني مانند تهيه لوايح
و پيشنهاد آن به پارلمان و دفاع از مفهوم و چگونگي آن برعهده قوة مجريه است .قوة مجريه
دراين مرحله آغازين با مجالس همكاري دارد و لذا صالحيت آن را از آن جا ،كه صالحيت
صدور قواعد عام از حالت اطالق بدر آورده و محدود ميكند.
3ـ بين قوة مقننه و مجريه تقسيم شده است ،بدين معني كه پارلمان قانون عادي و قوة
مجريه لوايح ،مقرره ،تعليمات نامه و طرزالعمل وضع ميكنند ،ترسيم مرزهايي صالحيت
قانوني و تصويب نامه اي كار بسيار حساس است كه براي جلوگيري از هرج و مرج و
برخورد مالك هاي مدون (قانون) اين دو قلمرو را از يكديگر جدا كند.
4ـ يا نانوشته مانند ضوابط عرفي ،در واقع در ممالكي ،كه دموكراسيهاي نيمه مستقيم
برقراراست ،يعني عالوه برپارلمان از راه همه پرسي نيز به وضع قانون ميپردازند ،دايره
صالحيت قانون گذاري پارلمان محدود شده است .مثًال در كشور سويس اگر 50هزار نفر از
اتباع آن يا هشت كانتون درخواست كنند كه موضوعي مورد تصويب قرارگيرد .دولت بايد آن
را به همه پرسي گذارد .اما بايد گفت كه مسايل بوديجه و قوانين مالي و ساير مسايلي ،كه
مجالس پارلماني آن را با فوريت و اكثريت مطلق تصويب كنند از شمول همه پرسي خارج و
در صالحيت انحصاري مجالس است.
در اسپانيا رئيس کشور ( پادشاه ) مي تواند موضوعي را که اولويت داشته و مربوط به
منافع عام است به نظر خواهي واگذار کند .در فرانسه استفاده از همه پرسي به پيشنهاد هيات
وزيران ،ولي از حقوق رئيس جمهور است.
5ـ يكي ديگر از موارد محدود شدن دائره صالحيت پارلمان اعالم (حالت اضطرار) است
گاهي حوادث سياسي داخلي يا بين المللي يا عوامل ديگر موجب بروز بحران ميشود و
شرايط و اوضاع طوري پيش مي آيد ،كه پارلمان نميتواند به گونه معمولي و عادي عمل
كنند .در اين صورت اعالم وضع استثنايي و اضطرار اجتناب ناپذيراست.
اصل 16قانون اساسي فرانسه سال 1958مقرر داشته است ،كه اگر نهادهاي جمهوري،
استقالل ملي ،تماميت ارضي كشور يا اجرائي تعهدات بين المللي فرانسه به خطر افتد ،رئيس
جمهور ميتواند ،پس از مشورت با نخست وزير ،رؤساي دو مجلس و شوراي قانون اساسي
14
حالت اضطرار اعالم كند و خود جايگزين قيادت دولت ،مجلس قانونگذار و ساير قواي
1
عمومي گرديده تدابير الزم و منطبق با شرايط اتخاذ كند.
6ـ اصل براين است ،كه انتقال اختيارات قانونگذاري پارلمان به اشخاص يا نهادهاي
خارج از پارلمان امكان پذير نيست .زيرا با قبول اصل تفكيك قوا هركدام از قواي سه گانه
داراي قلمروهاي اختصاصي خود بوده و اگر اختيار قواي به قوه ديگر داده شود ،خطر
اختالط و تمركز قوا و ايجاد ديكتاتوري هميشه وجود خواهد داشت.
اما در عمل اتفاق مي افتد ،كه فضاي سياسي پارلمان به تعداد فراوان نماينده گان و
گروههاي كه هر كدام بنا به گرايش هاي خود با يكديگر به روياروي برميخيزند ،اجازه ندهد،
كه موضوع پيچيده و تكنيكي آن گونه ،كه بايد و شايد بررسي گردد به خصوص ،كه هيچگاه
پارلمان به اندازة قوه مجريه به وسايل و ابزارهاي علمي و فني مجهز نيست وامكانات
دستگاه هاي اجرايي را در اختيار ندارد .بنابرين ايجاب مينمايد كه بطور استثنايي اختيار
قانون گذاري البته با شرايط و حدود موضوعي و زماني به هيأت وزيران و دستگاه هاي
اجرائي داده شود.
2ـ نظارت از حکومت :وظيفه ديگري پارلمان ،نظارت بر عملکرد قوه
اجرائيه است و اين امر مانند قانونگذاري از وظايف اصلي آن مي باشد وحتي مي توان
گفت از لحاظ سياسي اختيار نظارتي پارلمان بر اختيار قانونگذاري آن تفوق دارد .همانگونه
که استوارت ميل ميگويد « وظيفه يک مجلس قانونگذاري نه حکومت کردن ،بلکه نظارت بر
حکومت و وارسي اعمال آن است مخصوصًا چنانچه اين اعمال مورد اعتراض باشد .
پارلمان بايد آن دسته از اعضاء حکومت را که مرتکب چنين اعمال مي شوند توبيخ نموده و
افراد جديدي را جايگزين آنها کند».
بايد دانست پيش شرط هرگونه نظارت ،آگاهي و دانستن است براي اينکه پارلمان قادر
به انجام اين وظيفه خطير باشد .الزم است قبًال از تمام جوانب زندگي عمومي اطالع کامل
داشته باشد .چگونگي اين اطالعات و راه هايي که اطالعات و آگاهي ها از آن به پارلمان مي
رسد و يا خود پارلمان به جمع آوري آن از طريق کميسيون ها مي پردازد و نيز ساير ابزار
ها ي نظارتي و عوامل مختلفي هستند که در کارايي نظارت پارلمان مؤثر واقع مي شود.
نخستين شکل اجراي نظارت توسط پارلمان ،مداخله اين نهاد در تعيين اعضاي قوه
مجريه است .نحوه و ميزان مداخله ،به تناسب چگونگي رابطه بين مقننه ومجريه ،متفاوت
است و عمومًا سه شکل را بخود مي گيرد.
در رژيم هاي رياستي که در برابر مجالس قانونگذاري يک ارگان واحد -1
اجرايي وجود دارد و تمامي قدرت اجراي توسط وي و کارگذاران و همکاران وي اعمال
ميگردد که مظهر اين ارگان واحد ،تنها رئيس جمهور است که مستقيمًا از سوي مردم
انتخاب مي شود .
ًال
در رژيم هاي پارلماني که قوه اجرائيه معمو داراي دو رکن است و -2
رکن اول رئيس دولت و رکن دوم کابينه است که در رأس آن صدراعظم قرار دارد که در
اين نوع رزيم حکومت دربرابر پارلمان مصوليت داردومتاثرازآن است .
در نظام رياستي چون رئيس جمهور از طرف مردم انتخاب مي شود پارلمان نقشي در
تعيين رئيس جمهور ندارد صرف در تعيين همکاران رئيس جمهور ذيدخل است وبس.
در نظام هاي پارلماني که نظام پادشاهي موروثي وجود دارد طبعًا پارلمان نقشي
ندارد زيرا وصول به اين مقام ،برپايه عرف يا قانون اساسي و بر حسب قواعد وراثت
1
دکتر ابول فضل قاضي ،شرعيت پناهي .بايسته هاي حقوق اساسي(تهران:نشر ميزان ـ )1385ص. 237
15
سلسله سالطين انجام مي گيرد .ليکن در مورد جانشيني پادشاه ،پارلمان به تناسب موارد و بر
حسب قانون اساسي ،بي تأثير نيست .امادر نظام پارلماني چون وزراء در مقابل پارلمان
مسووليت دارند بناء در تعيين آنها نيز نقش فعال رادارا ميباشد.
همچنان ناگفته نماند که پارلمان در کشور ها در تعيين برخي کارکنان اجرايي و قضائي
ديگر بر عالوه وزرا سهم دارند.
يکي از موارد مهم نظارت پارلمان از قوه اجرائيه مسؤوليت هيأت وزراء در مقابل
پارلمان در رژيم پارلماني است که پارلمان هم بصورت انفرادي و هم بصورت جمعي
وزراء را مورد سوال و استضاح قرار داده ميتواند يعني در نظام پارلماني هم مسؤوليت
سياسي و هم مسؤوليت حقوقي کابينه مطرح است .ولي در نظام رياستي وزراء در مقابل
رئيس جمهور مسؤوليت دارند.
رئيس جمهور در اين نظام صرف داراي مسؤوليت حقوقي در مقابل پارلمان ميباشد.
در نظام پارلماني نظارت پارلمان از طريق بحث هاي پارلماني که در آن قوه مجريه
در فواصل معيين زماني پارلمان را از فعاليت هاي خود آگاه مي سازد .همچنان تذکر به
1
وزرا ء و بررسي هاي پارلماني از ديگر طرق نظارت پارلمان بر حکومت است.
-3نظارت بر امور مالي کشور :از جمله قوانيني که پارلمان تصويب مي کندو داراي
اهميت زياد است يکي هم بودجه دولت ميباشد که اختيارات مجالس مقننه در زمينه قوانين
مالي و مالياتي به ويژه تصويب بودجه دولت داراي آن چنان اهميتي است كه بسياري از
متخصصان و علماي حقوق عمومي آن را جدا از قدرت قانونگذاري مورد بحث و بررسي
قرار ميدهند.
تهيه و تنظيم سند بودجه به وسيله قوة مجريه انجام ميشود ،زيرا اين قوه مجريه است كه
داراي كليه امكانات براي پيشبيني هزينه ها و درآمد هاست .و از لحاظ فني ميتواند مسايل
پيچيده و ظريف انعكاس رقم فعاليتهاي خود را برآورد كند .از لحاظ سياسي نيز بوديجه
واالترين ابزار اجراي سياست توزيع درآمدهاي ملي در زمينه عوايد و مخارج است.
كار پارلمان بررسي و كنترول بودجه پيشنهادي ،اصالح و تصويب آن است .البته
دولتها ممكن است درمرحله تهيه بودجه با نماينده گان به مشوره بنشينند .و آنان را از كم و
كيف شكل گيري بوديجه آگاه كنند .ولي در غالب كشورها نماينده گان از حق پيشنهاد در
زمينه بودجه محرومند.
تهيه كنندة بوديجه ساالنه دولت است و مقام تصويب كنندة آن پارلمان .زيرا با عطف توجه
به اهميت بوديجه ،كه در واقع پشتيبان كليه فعاليتهاي جاري و نمايان گر عظمت و گسترده
گي اعمال اجرايي است .پيداست كه بايد نماينده گان مردم دراين زمينه سخن آخر را داشته
باشند سيرتاريخي حوادث كه منجر به تشكيل پارلمان به معناي امروزي كلمه شد خودنشان
دهنده اثرات درآمد و هزينه و مسايل مالي و مالياتي در شكل گيري نهادهاي فرمانروا و
چگونه گي اعمال حاكميت است.
بنابرين پس از تهيه و تنظيم سند بوديجه از سوي قوه مجريه اليحه آن پيش از اتمام
سال مالي تقديم پارلمان ميشود و نماينده گان بيشتر از هر موضوع ديگر براي بررسي و
تصويب آن وقت ميگذارند .در زمينه قوانين مالي و مالياتي نيز بايد گفت مباحث آن داراي
حساسيت ويژه اي است .در صورتي كه قوه مقننه مركب از دو مجلس باشد در بيشتر موارد
صالحيت دو مجلس در امر بوديجه برابر نيست .معموًال مجالس دوم درخصوص تصويب
1
-شريعت پناهي ،همان اثر ،صص 449ـ. 460
16
بوديجه و لوايح مالي نسبت به مجالس اول حقوق كمتري دارند يا اين كه در بعضي ممالك در
اين مورد كًال كنار گذاشته شده اند.
نابرابري دو مجلس دراين زمينه از حقوق بريتانيا الهام گرفته شده است .درآغاز
تشكيل پارلمان ،دو مجلس در همه زمينه ها داراي اختيارات مساوي بودند .ولي به
مرورزمان افزايش قدرت نماينده گان مردم و كاهش مداوم صالحيت مجلس لاردان اساسًا
قدرت تصويبي انحصارًا مخصوص مجلس عوام شد .و قدرت لاردان محدود به اعالم نظر
مشورتي گرديد .اما در آخرين تحوالت در زمينه بوديجه و قوانين مالي و مالياتي به مجلس
1
لاردان دخالتي داده نميشود.
فصل سوم
مبحث اول ـ استقالل پارلمان:
براي آنکه پارلمان طور نورمال وظايف خود را انجام داده بتواند الزم است تا استقالل
پارلمان از اين جهات بايد تأمين شود :
1ـ استقالل اداري :شخصيت متمايز پارلمان و نوع فعاليتهاي اين دستگاه ايجاب ميكند ،كه
از حيث اداري تابع هيچ دستگاه ديگر نباشد ،سازمان اداري مجالس ،كه درحقيقت خدمت
کننده و سهولت دهنده به مسؤالن اصلي كار قانون گذاري است از سازمان اداري دولت
جداست ،زير نظر رئيس و هيأت رئيسه مربوط بكار بپردازد.
هريك از ممالك براي متمايزساختن تشكيالت اداري پارلمان از سازمان اداري كشور راه
ويژه اي برگزيده اند .در ممالك نظير بلژيك ،دنمارك استقالل كامل اداري و وضع معاشاتي
ويژه اي براي دستگاه اداري پارلمان درنظرگرفته شده طوري كه اندام اداري مجالس چيزي
2
كامًال جدا از دستگاه اداري مربوط به قوه مجريه است.
2ـ استقالل مالي :مجالس مقننه درتهيه ،تصويب و اجراي بوديجه خود بايد مختار باشند
كه در اين زمينه در ميان صاحبنظران حقوق عمومي اتفاق نظراست اساسًا استقالل مالي از
مظاهرحاكميت است و پارلمان نيز ،كه مصداق بارز حاكميت است ،بايد داراي چنين
استقاللي بوده باشد.
بنابراين درتهيه و تنظيم بوديجه ساالنه و همچنين دراجراي آن و نظارت مالي الزم
،اين استقالل بايد اعمال شود هريك از مجالس حق دارد ،حدود هزينه هاي خود را
خودمشخص كرده و پيش بيني آن را بنمايد .مقام مسئول تهيه و تنظيم بوديجه براساس
مقررات و طرزالعمل داخلي مجالس معين ميشود ،پس از تهيه و تنظيم بوديجه و پيشبيني
هزينه ها ،چون بايد اقدام مربوط در ستونهاي بوديجه مملكتي منعكس شود و از محل
درآمدهاي دولت اعتبار الزم تخصيص يابد اين كار معموًال درآخرين مراحل تهيه بوديجه
ساالنه كشور انجام ميپذيرد.
در بعضي كشورها قانون حداكثر اختيارات براي پارلمان قايل شده يعني رقم كلي
اعتبارات مورد درخواست به سازمان مسئول تهيه بوديجه كشور اعالم ميشود و اين رقم
بدون بحث و مذاكره در بطن بوديجه عمومي گنجانيده ميشود(دنمارك ،ايتاليا ،مصر ،بلژيك
از اين شيوه استفاده ميكنند).
حتي در آن دسته از ممالكي كه موافقت وزارت ماليه يا خزانه داري يا برخي ديگر از
دستگاه هاي مسئول اجرايي شرط استقرار نهايي بوديجه پارلمان است .اصل برمداخله حداقل
در بوديجه پارلمان بوده ،نميتوان اساس بوديجه اين دستگاه قانونگذار را مورد تغيرات
1
مدني سيد ،همان اثر ،ص . 159
2
ابوالفضل قاضي شريعت پناهي ،حقوق اساسي ونهاد هاي سياسي(،تهران :انتشارات دانشگاه تهران ، )1380،ص . 414
17
فراوان قرار داد .دركشورهاي نظير اتريش ،لبنان ،اقالم بوديجه پارلمان توسط مسئوالن بلند
پايه اجرايي پذيرفته شده است.
درمرحله نظارت براجراي بوديجه پارلمان ،دستگاه هاي ديگر حق دخالت بيشتر
دارند يعني نظارت بر نحوه هزينه ها و اجراي مقررات مالي هنگام اجرايي بوديجه مغايرتي
با استقالل مالي پارلمان ندارد ،در انگلستان صاحب منصب بلند پايه اي بنام ناظرکل
محاسبات عمومي از سوي دربار سلطنت منصوب ميشود .و اين شخص حق دارد برنحوه
اجراي بودجه پارلمان نظارت كند ،در اتريش ،ديوان محاسبات كه براي نظارت براجراي
بودجه عمومي كشور پايه گذاري شده و اعضاي آن ازطرف مجالس پارلماني تعيين ميشود،
حق دارند ،براجراي بودجه خود مجلس نيز نظارت داشته باشند ولي در اكثر كشورها
1
برعهده خود مجالس است.
3ـ استقالل در تنظيم طرزالعمل داخلي :
يک بخش قابل توجه صالحيتهاي پارلمان و مسايل مربوط به طرزالعمل پارلماني در
قانون اساسي پيشبيني ميشوند اما چون قانون اساسي بگونهاي است که نميتوان تمام مسايل
مربوط به طرزالعمل پارلماني را در احکام آن گنجانيد ،بسياري از عرصههاي طرزالعمل
پارلماني سفيد و دست نخورده در اختيار خود پارلمان باقي ميمانند .يک پارلمان آگاه و
هوشيار ميتواند با تنظيم يک طرزالعمل جامع و خوب اين صالحيتهاي اضافي را بخود
تخصيص دهد.
معموًال طرزالعمل هاي پارلماني مطالب ذيل را در بر ميگيرد :
1ـ انتخاب يک هيئت رهبري براي پيشبرد جلسات،
نظم و موثريت کار جلسات پارلماني ايجاب ميکند تا نخست از همه براي جلسه يک
رئيس انتخاب شود .بر مبناي يک عنعنهء جهاني ،قبل از انتخاب رئيس ،رياست جلسه به مسن
ترين عضو مجلس تفويض ميگردد.
اولين و مهمترين وظيفه اين رئيس موقتي ،عبارتست از تدوير انتخابات براي تعين
رئيس جلسه و باقي اعضاي هيئت رهبري .درين عرصه مسئله انتخاب هيئت اداري در قانون
اساسي کنوني افغانستان در مادهء هشتاد و هفتم بگونهء ذيل تسجيل گرديده است.
«هر يک از دو مجلس شوراي ملي ،در آغاز دورهء کار يک نفر از اعضاي خود را به
حيث رئيس براي يک دورهء مقننه و دو نفر را به حيث نايب اول و نايب دوم و دو نفر را به
حيث منشي و نايب منشي براي مدت يک سال انتخاب ميکند».
اينکه هيئت اداري با چه نوع رايگيري انتخاب ميشوند در قانون اساسي و ضاحت ندارد.
امروزه دراكثر ممالك جهان تهيه و تنظيم و همچنين تصويب طرزالعمل داخلي
مجالس بر عهده خود آنان است .تصويب طرزالعمل داخلي ،كه نحوه اعمال حقوق پارلماني
را در زمينه قانونگذاري و نظارت برقوة مجريه پي ريزي ميكند توسط خود نماينده گان
براي آن است ،كه مجليسان بتوانند از حداكثر آزادي ممكن و استقالل در برابر مقامات از
پارلمان استفاده كنند.
اصل استقالل نظامنامه گاهي در عمل با محدوديت هاي نيز توأم است چرا كه اطالق
اين اصل ممكن است نوعي خودسري و استثنا طلبي دركاركرد نماينده گان پديد آورد .و
مشكالتي را در عملكرد دستگاههاي اجراي موجب شود مثًال در جمهوري پنجم فرانسه دو
شرط براي نظامنامه داخلي درنظر گرفته شده است:
1
ابوالفضل قاضي شريعت پناهي ،حقوق اساسي ونهاد هاي سياسي(،تهران :انتشارات دانشگاه تهران ، )1380،ص . 415
18
1ـ در متن قانون اساسي اصول مربوط به سازماندهي كاركرد پارلمان پيشبيني شده است
و طرزالعمل داخلي مجالس پارلمان بايد با توجه به اين قواعد تهيه و تنظيم شود.
2ـ نظامنامه بايد منطبق با اصول قانون اساسي باشد و لذا شوراي قانون اساسي بايد آن را
از حيث انطباق يا عدم انطباق با قانون اساسي مورد بررسي قراردهد و به اصطالح جواز
نهايي آن را صادر كند.
طرزالعمل داخلي مجالس يا براي هميشه وضع ميشود ،كه دراين صورت ُبرد اجرايي آن
از يك دوره تقنينيه تجاوز ميكند يا اينكه اساسًا براي يك دوره تقنيني تصويب ميگردد.
ضمانت اجراي طرزالعمل داخلي مجالس ،نظارت متقابل نمايندگان بر حسن اجراي آن ،
درجهت جلوگيري از تبعيض بين اعضاء مجلس و سمت گيري ها و زياده روي هاست .
ليکن عمده ترين ضامن اجراي اين مقررات ،افکار عمومي شهروندان بيدار و حساس و در
1
نتيجه ،هراس از بي اعتباري پارلمان در برابر قضاوت و داوري نامساعد مردم است .
مبحث دوم ـ مصونيت پارلماني:
مطابق اصلي کلي تمام افراد کشور در مقابل قانون مساوي ميباشند ،و در مراجعه و
احضار به محکمه هم هيچکس بر ديگري امتيازي نميداشته باشد ،اما بر خالف اين اصل و
براي رعايت اصول ديگري برخي از افراد از مصونيت استفاده مي کنند از جمله قضات ،
نمايندگان سياسي و باالخره نمايندگان پارلمان .
دکتر قاضي مصونيت پارلماني را جنين تعريف کرده است «مصونيت پارلماني ،عبارت
از مجموعه تدابير قانوني است که نماينده پارلمان را زير پوشش حمايت خود
ميگيردوازتعقيب قضائي يااعمال پليسي حفاظتش ميکند».
اين نوع مصونيت که نمايندگان مجلس از آن بهره مند مي شوند بخاطر آن است که
نمايندگان بتوانند در کمال آزادي و استقالل وظايف خود را انجام دهند و در صورت اتهام به
2
ارتکاب جرم اول بايد از آنها سلب مصونيت شود و سپس مورد تعقيب قرار گيرند .
قاعده مصونيت ممكن است به ظاهر جنبه تبيعض يا امتيازي داشته باشد ،ولي
درحقيقت وسيله اي است دفاعي براي اين كه نماينده بتواند آزادي خود را براي اداي وظيفه
نماينده گي درگفتار ،نوشتار و كردار حفظ كند .مصئونيت پارلماني دو جنبه دارد:
1ـ عدم مسئوليت :نوعي مصونيت است كه نماينده به مناسبت گفتار ،نوشتار ،اعمار و
تصميمات و موضع گيريهاي خود نبايد مورد تعقيب و مؤاخذه واقع شود.
هيچ كس حق ندارد نماينده را بنابرانجام وظيفه نماينده گي تحت تعقيب قرار دهد .نماينده
درجلسات علني يا خصوصي سخنراني ميكند ،از اعمال دولت انتقادمينمايد ،از وزيران سؤال
ميكند يا آنها را مورد استيضاح قرار ميدهد ،دركميسيونها با لوايح پيشنهادي دولت مخالفت
ميورزد ،يا اين كه پيشنهاد هاي قانوني مخالفي ارائه ميدهد.و همچنين درنطق هاي قبل از
دستورممكن است از اشخاص عادي يا شخصيتهاي اجتماعي سياسي انتقاد كند يا برخي
افشاگريها بعمل آورد يا بي نظمي ها و نابساماني ها را برمال سازد همه اين اقدامات
خصومتهاي را عليه وي تحريك ميكند و پيوسته ممكن است درمعرض شكايات ،مزاحمت ها،
اعالم جرم ها و غيره قرارگيرد .اصل عدم مسئوليت براي آن است كه بدرستي تفاوت نقش
نماينده را با ساير افراد نشان دهد و در عين حال وي رااز گزند انتقام و دشمني و غيره
محفوظ نمايد.
1ابوالفضل قاضي شريعت پناهي ،حقوق اساسي ونهاد هاي سياسي(،تهران :انتشارات دانشگاه تهران ، )1380،صص 417ـ. 418
2مدني ،همان اثر ،ص . 151
19
عدم مسئوليت نماينده گان قاعدتًا بايد هم مطلق باشد و هم مداوم .مطلق به اين معني كه
مشمول استثنا نيست و آنچه را كه در قلمرو وظايف نماينده گي به انجام ميرساند مشمول اين
مصونيت از نوع عدم مسئوليت آن است .مداوم بدين جهت كه حتي بعد از اتمام دورة تقنينه
نيز نميتوان نماينده سابق را بنا بر اعمال دورة نماينده گي تعقيب كرد ،زيرا در غيراين
صورت بيم و هراس از آينده آزادي عمل نماينده را از او سلب ميكند .اطالق اصل عدم
مسئوليت در دكتورين حقوقي پذيرفته شده اما در بسياري ازكشورها برآن استثناء هاي وارد
كرده اند.
اوًال ـ اصل عدم مسئوليت نبايد موجب سؤاستفاده از حق شود .و نماينده به استناد آن به
حريم آزادي و حقوق افراد لطمه وارد نمايد .در قانون اساسي 1949آلمان فدرال ،مصئونيت
پارلماني در موارد تهمت ،افترا ،توهين جاري نميشود .حتي اگر در قالب وظايف قانوني
نماينده داخل باشد.
ثانيًا ـ عدم مسئوليت زماني معناي واقعي خود را خواهد داشت ،كه راجع به امور عمومي
و اجتماعي باشد .بدين معني ،كه نماينده بايد مطالب خود را در قالب طرح مسايل واقعي
جامعه بگويد .خطاهاي انظباطي نماينده گان و تخلفات آنها از نظامنامه داخلي مشمول اصل
عدم مسئوليت نيست نماينده نميتواند ،با سؤاستفاده از مصونيت نظم مجلس و جريان امور
مجلس را مختل كند.
ثالثًا :عدم مسئوليت نماينده گان رافع مسئوليت سياسي آنها در قبال افكار عمومي نيست
قضاوت نهايي در باب رفتار و مشي نماينده برعهده مردم است .ضمانت اجرايي آن نيز عدم
1
انتخاب مجدد آنان توسط رأي دهنده گان است.
2ـ عدم تعرض :براي اينکه حکومت نتواند نمايندگان مخالف خود را مورد تعقيب و
تعرض خود سرانه قرار دهد ،و آنها را از شرکت د رجلسات پارلمان و انجام وظايف
نمايندگي ممانعت کند ،نمايندگان پارلمان از اصل عدم تعرض برخوردار اند.
به موجب اين اصل ،نمايندگان پارلمان را نمي توان به نسبت ارتکاب جرايم تحت تعقيب
قرار داد مگر آنکه قبًال مجلس ،مصونيت پارلماني نماينده مرتکب جرم را لغو کند و او را
براي محاکمه در اختيار مقامات قضايي قرار دهد .موارد ذيل در رابطه به مصونيت
پارلماني قابل توجه است:
-1مصونيت پارلماني مربوط به تعقيب جزائي و در رابطه با ارتکاب جرم است و امور
حقوقي را در بر نمي گيرد.
-2مصونيت مربوط به جرايم است بنابراين تخلفات که محکوميت آن جريمه است مثل
تخلفات ترافيکي را در بر نمي گيرد.
-3مصونيت شامل جرايم مشهود نمي شود چنانچه نماينده اي در حين ارتکاب جرم مثل
قتل دستگير شد فقط کافي است که جريان به مجلس اطالع داده شود و تعقيب مثل افراد
معمولي دنبال مي گردد.
مصونيت شامل مسکن نماينده هم مي شود .پوليس و ساير کارمندان -4
دولت نمي توانند به خانه مسکوني نماينده پارلمان داخل شوند و تفتيش نمايند.
-5مصونيت مربوط به دوره نمايندگي است .با ختم دوره نمايندگي مصونيت پايان ميآبد.
1ابوالفضل قاضي شريعت پناهي ،بايسته هاي حقوق اساسي (،تهران :انتشارات ميزان ، )1385،صص 200ـ. 201
20
-6به موجب قوانين بعضي کشور ها مصونيت از تعرض مربوط به تمام مدت وکالت
نيست بلکه فقط به ايام اشتغال پارلمان مربوط مي شود .با اين معني در ايام تعطيل مي توان
2
نمايندگان را دستگير و تعقيب نمود .اما رئيس مجلس مربوطه را بايد اطالع داد.
قوانين اساسي نوين در اروپا شامل مواردي در خصوص مصونيت و امتيازات
اعضاي قوه مقننه مي شود .به خصوص مقرراتي راجع به تضمين حقوق که مصونيت از
تعقيب يا ساير اقدامات قانوني را در خصوص هرگونه گفتار يا نوشتار نمايندگان مجلس
هنگام انجام وظيفه اعطا مي کند .هدف آنها عبارت است از ايمن ساختن بحث آزاد در قوه
مقننه ،اين مسأله براي يک نماينده پارلمان مهم است که نگران نباشد هر چه مي گويد يا در
گزارش پارلمان يا جاي ديگري مي نويسد ،باعث اقامه دعوي در خصوص هتک حرمت يا
تعقيب جزاي وي خواهد شد و آزادي بيان مطلق در درجه اول براي هر نماينده تضمين نمي
شود ،بلکه در جهت منافع تمام مجلس و عموم دولت تضمين مي گردد .بنابراين کار درستي
خواهد بود که هيأت قانونگذاري قادر باشد آزادي بحث خود را با اتخاذ اقدامات قانوني عليه
کسي که بخواهد مزاحم اين آزادي شود ،حفظ نمايد .در پادشاهي بريتانيا مجلس عوام مي
تواند امتيازات خود را که برجسته ترين آنها آزادي بيان است ،از اين طريق حفظ نمايد که
در چنين شرايطي اقدامي انضباطي عليه نمايندگان يا اعضاي دولت اتخاذ کند که به زعم
مجلس ،مزاحم استفاده از اين امتيازات شده اند .محاکم مايل نيستند بر استفاده مجلسين
ونمايندگان ازاين امتيازات نظارت داشته باشند .امتيازات مزبور اختيار مجالس براي اتخاذ
اقدامات د رمورد نقض امتياز و تحقير و توهين مي شود.
در امريکا نيز مطابق قانون اساسي اعضاي کنگره داراي مصئونيت بوده و از
سخنان و بيانات که در جريان ايفاي بيان ميدارند مسئوليت ندارند و هيچ مقامي آن را مورد
تعقيب قرار داده نميتواند.
فصل چهارم
پارلمان در افغانستان
گرچه از اجتماعات اوليه و دوره هاي قديم افغانستان تا هنوز اطالعاتي در دست
نيست ولي از ساختمان اجتماعي بعدي آنان معلومات بيشتري موجود است در سازمان
اجتماعي پدر رئيس خانواده ،ريش سفيد بزرگ طايفه بود .از اتحاد طوايف قبيله تشکيل مي
شد .
در افغانستان تشکيالت سياسي و تقسيمات ملکي در زمان هخامنشي ( 3 33-545ق م )
به ميان آمده است و در هر واليت از قلمرو خود ساتراپي ( والي ) داشت که با يکنفر دبير
امور واليت را مستقالنه اداره مينمود که دونفر مفتش سيار شاه آنها را مراقبت مينمود .
تشکيالت سياسي و تقسيمات ملکي هخامنشيان در افغانستان همان تأثير را داشت که استيالي
رومي ها در فرانسه ( گول ) داشت.
افغانستان که بعد از مرگ سکندر در دست واليان چهارگانه باقي ماند.
در دوره ايوتيدم مقتدر ترين پادشاه يونان باختري در 227ق م اداره واليات آن روز
کشور توسط واليان مقتدر بعمل مي آمد که اغلب شهزادگان بودند.
بعد از کنشکا پادشاه متأخر کوشاني افغانستان به امارت هاي کوچک محلي در شمال و
جنوب هندوکش تقسيم شد .
2
مدني ،همان اثر ،ص .121
21
تا ظهور دين مقدس اسالم در افغانستان به استثناي يفتلي ها کدام حکومت مقتدري ديگري
تشکيل نشده بلکه کشورطور ملک الطوايفي اداره شده است .جغرافيا نويسان عرب از هفده
حکومت محلي افغانستان آنروز که همه خود را شاه ميخواندند نام مي بردند.
در قرن هفتم و نهم ميالدي تقريبًا در اکثر کشور هاي اسالمي گروهي ،از مردم با
يکنوع تشکيالتي موجود بودند که ميتوان آنرا در منزله حزب متشکل شناخت .اعضاي اين
گروه از اجتماع برخاسته و مرکب از نامداران ،عوام و جوانان پرشور بودند .اين فرقه نام
1
عيار را در افغانستان به خود اختيار نموده بود.
خالصه آنکه در افغانستان ،تا قبل ازمقدمات مشروطه خواهي ،مانند کشورهاي اسالمي
و شرقي احکام و قوانين ديني ،اوامر شفاهي ،فرامين شاهان ،قوانين عرفي و سنت جامعه
،همواره حيثيت قانون را داشته است .در طول تاريخ ،مفکوره وتعامل مشوره در جامعه
افغاني مروج بود و اکثر مسايل متنازع فيه شان بر اساس جرگه ،حل و فصل مي شد.
همچنان تعامل و مشوره در امور مربوط به سرنوشت مردم و موضوعات مهم ملي معمول
بود.
طوريکه گفته شد يکي از خصوصيات مردم افغانستان از دير باز جرگه ها خورد و
بزرگ بوده که اکثرًا از آن براي موارد مختلف استفاده بعمل آمده است.
جرگه هاي خورد محلي ،که در آن تمام مردم اشتراک ميکردند در موارد قلت آب ،
کمبود غله و مسايل عمده قومي داير ميشده و براي رفع مشکل اشخاصي تعيين ميشده است.
يا در مواقع کم حاصلي و خشک سالي جرگه هاي محلي در مناطق آسيب ديده تشکيل شده و
خير انديشان به مناطق که امکانات و حاصل آن خوب بوده رفته تقاضاي صدور گندم بيشتر
را نموده و جرگه حکام و مامورين محل را از اهميت موضوع باخبر ميساخت.
قسم ديگر اين جرگه ها خورد محلي در مورد خاتمه منازعات شخصي از قبيل جنگ
و جدال و دعاوي حقوقي که مدتها زيادي بين اشخاص و گروههاي وسيع قومي جريان داشته
2
اقدام نموده است.
درنوع اخير نظام هاي قبيلوي و نظام هاي استبدادي در بعضي قضايا ،خود را مجبور
يافته که در برابر ملت خم شود و به تأسيس لويه جرگه براي آن قضايا از رأي مردم استمداد
نمايد.
ًا
گرچه لويه جرگه ها ،اکثر فرمايشي و تا حدود زياد ،آنچه خواست زمامداران و
همدستان شان بوده مهر تأييد بر آن زده اند .ولي نقش لويه جرگه ها در بعضي حاالت مهم ،
مظهر دموکراسي افغاني تلقي ميشد .اما من فکر ميکنم که جرگه ها نهادي فيودالي قبيلوي
است که با معيارهاي پذيرفته شده حقوق ،تعارض آشکار و بنيادي دارد.
مگر مفکورهء پارلمان «شوراي ملي « بمعني امروزي ،بحيث موسسهء نهادينه ،در
آغاز قرن بيستم در افغانستان عرض وجود کرد ،بدين شرح که با آغاز زمامداري امير حبيب
اله شرايط بخصوص پديده پروسه بيداري آسيا ،همنوا با شرايط داخلي کشور زمينه هاي
يک خيزش فرهنگي ،فکري ،سياسي و اجتماعي را در کشور فراهم نمود .اين بار با الهام
از گذشته و با استفاده از شرايط و زمينه هاي جديد بار ديگر افغانستان مانند کشورهاي
همسايه اسالمي و شرقي در مسير حرکت و تحول قرارگرفت و به جمود فکري چندين قرنه
پايان داده شد .در اين حرکت و مبارزهء آگاهانه سياسي که انديشهء نوگرائي رستاخيز
فرهنگي ـ تمدني ،استقالل ملي ،ضديت با استبداد داخلي و استعمار خارجي و اتحاد
نظرمحمد سرمند،جرگه ها،شوراهاواداره حاکميت (،کابل:مطبعه دولتي،)1366صص1ـ2ـ3ـ4ـ.5 1
2محمد علم فيض زاد،جرگه هاي بزرگ ملي افغانستان(،الهور:انتشارات ،) ...صص ـ11ـ.12
22
وهمبستگي ملي را در خود پرورانيده بود ،براه انداخته شد .يعني مشروطه خواهان اول تا
حد توان ،متناسب به سطح درک شان از مشروطه خواهي و دموکراسي ،پيشگامان اين
جنبش وحرکت بودند .اهداف و برنامه مشروطه خواهان اول قرار ذيل بود :ازبين بردن امير
حبيب اله بحيث مانع در راه آزادي هاي سياسي و حصول استقالل کامل سياسي ،حکومت
مشروطه ،قانون اساسي ،پارلمان ،عدالت ،آزادي مطبوعات ،تعميم و گشترش معارف ،
ضديت با استعمار برتانيه ،اصالح امور اجتماعي و اقتصادي .
وقتيکه امير از پالن مشروطه خواهان آگاه شد ،يکتعداد شان را به دار آويخت و تعدادي
را به توپ بست و تعدادي را زنداني نمود.
با سرکوبي اين جنبش ،مبارزه قطع نشد ،وارثان و تکامل دهندگان افکار شان
يعني مشروط خواهان دوم « جوانان افغان » اهداف آنان را دنبال کردند.که منجر به قتل امير
حبيب هللا و به قدرت رسيدن امان هللا و کسب استقالل کشور شد .که از جمله يکي از پيامد
هاي حکومت امان هللا تفکيک قواي ثالثه و تشکيل پارلمان بود .که اينک سير پارلمان در
افغانستان را طي مباحث جداگانه مورد بررسي قرار ميدهيم
23
سليمان خواجه محتسب باشي عضو. -12
سردار محمد يونس خان عضو. -13
سردار محمد خان عضو. -14
ناظر محمد صفرخان عضو. -15
سردار محمد رفيق خان عضو. -16
محمد سليمان خان عضو. -17
علي احمد خان عضو. -18
-19فيض محمد خان عضو.
ميرزا محمود خان عضو. -20
ميرزا غالم محمد خان عضو. -21
سردار محمد يوسف پسر اميردوست محمد خان عضو. -22
نائب ساالر محمد نادر خان عضو. -23
نائب ساالر محمد نعيم بدخشي عضو. -24
نايب ساالر ملکي مير احمد شاه خان عضو. -25
مولوي عبدالروف عضو. -26
ديوان نرنجنداس عضو. -27
برگد ملکي احمدجان خان عضو. -28
غالم محمد وردک پنچات باشي عضو. -29
1
گل محمد خان عضو. -30
البته بايد گفت که اين شورا يا مجلس اعيان ازحيث قانون گذاري کدام صالحيتي
نداشت صرف جنبه مشورتي را دارا بود که نمي توان به آن پارلمان بمعني امروزي کلمه
خطاب نمود .طوريکه قبًال گفته شد يک حرکت در راه حکومت مشروطه در افغانستان
بوجود آمده بود که موفق نشد و لي بعد از بقدرت رسيدن مشروطه خواهان دوم وقتيکه امان
هللا خان منحيث پادشاه افغانستان اعالم شد براي اولين بار دستگاه دولت بر سه چرخ قواه
اجرائيه ،مقننه و قضائيه استوار شد .البته اين خاصيت مخصوص به خود داشت مثًال شاه
امان هللا مجلس قديم اعيان را که نام دارالشورا داشت با تعديلي نام مجلس خاص و بعدها به
نام شوراي دولت تشکيل کرد که اعضاي آن مرکب از اشخاص انتصابي از طرف شاه و
نمايندگان منتخب مردم بودند .که اين شورا صالحيت تدقيق قوانين را حايز بود غرض
تصويب از راه مجلس وزراء براي صحه شاه مي فرستاد و بودجه دولت ،مقاوالت و
2
معاهدات با خارجي ها را رسيدگي مي کرد.
يعني گفته ميتوانيم که در افغانستان پارلمان براي اولين بار به معني امروز کلمه در
زمان امان هللا خان بوجود آمده است .
ب :شورا در دوره امان هللا خان
با سرکوبي مشروطه خواهان اول ،مبارزه قطع نشد ،وارثان و تکامل دهندگان
افکار شان يعني مشروط خواهان دوم « جوانان افغان » اهداف آنان را دنبال کردند.
آنهااهداف شان را در اولين اقدام عملي شان با قتل امير حبيب اله مورد تطبيق قرار دادند.
که بعد از قتل امير حبيب اله ،امان اله خان که عضويت جوانان افغان را داشت بحيث
پادشاه روي صحنه آمد و افغانستان استقالل کامل سياسي خود را حاصل کرد .شاه امان اله
-فيض زاد ،همات اثر،صص ـ47ـ.48 1
24
که عصر خود را عصر قانون و شوري نام نهاد تالش ورزيد به همکاري تحول طلبان با
طرح قوانين و اصالحات سياسي و اداري دولت را از چهارچوب مطلقيت رهائي بخشد و بر
خرابه هاي نظام کهن قبيلوي ،فيودالي و خانخاني ،شالوده جامعه عصري را پي ريزي کند
چنانچه عبدالحي حبيبي در مورد چنين مينگارد « :مشروطيت دوم از جهت تشکيالتي و
کميت ،يک حزب متشکل شامل و حاوي بر اکثر مردم مملکت نبود .ولي به لحاظ نتيجه و
اثر افگني و تغيير سيماي سياست و طرز اداره در نهايت بااهميت بود زيراجوانان مبارز اين
حرکت ملي ،سرچشمه امور مملکت را تصفيه نموده و بعد ازکشتن امير حبيب هللا ،زمام
اداره را با اعالن امارت شاهزاده امان هللا خان و استقالل افغانستان به دست گرفتند.
اين انتقال اقتدار سياسي و اداره از دست يک گروه نادان کهنه پرست و سرداران مرتجع
فرسوده مغز ،به جوانان في الجمله دانا و بينا و جويا ،کاري بود نيکو و ميمون و مثمر ،
که تا سه چهار سال اول دوره اماني به نفع مردم و مملکت جريان يافت .ولي اين گروه
کوچک و مخلص ،خالي از عناصر مغرض و فرصت طلب نماند و دستهاي خرابکاران در
آن به فعاليت افتاد که منجر به سقوط اين رژيم در زمستان 1307ش و اغتشاش گرديد.
به هر صورت ما نمي توانيم از کار هاي نيکويي که به دست اين گروه مخلص و
خيرخواه انجام يافته ،به اعتبار سوء عاقبت آن رژيم و ناکامي بعدي آن چشم بپوشيم .زيرا
فصلي مهم تاريخ اجتماعي افغانستان است که در تشکيالت مدني افغانستان آزاد چنين سهم
گرفتند.
اول :در بازستاني استقالل افغانستان پيشقدم و در جنگ استقالل راهنما و ضد استعمار
بودند.
دوم :بعد از تحصيل استقالل ،افغانستان رابه حيث يک مملکت آزاد و مستقل به دنيا
معرفي نمودند و ارتباطات سياسي آن را باممالک دنيا قايم نمودند.
سوم :الغاي اسارت درمملکت و امحاي بقاياي آن .
چهارم :تعميم معارف و گشايش مکاتب و مدارس ونشر جرايد براي تربيه عامه اوالد
مردم در سراسر افغانستان و آغاز پرورش زبان .
پنجم :تشکيالت جديد دواير و دفاتر دولتي بر اساس تفکيک وظايف و تغيير سيستم ماليه
ستاني وتأسيس گمرکات و ديگر دواير مالي و حسابي بر اساس محاسبات طرز جديد وترتيب
بودجه مملکت .
ششم :فراهم آوري لويه جرگه هاي عنعنوي ملي و نشر قوانين انتخابات شوراي دولتي و
ملي .
هفتم :تشکيل کابينه مسئول تفکيک قواي ثالثه تقنين ،قضا و اجرا ،تعيين مراکز نظارت
امور ( وزارتخانه ها ).
هشتم :رواج برخي از مباني ضروريه مدنيت جديد مانند پست ،تلگراف ،تيلفون ،موتر
،طياره ،راههاي موتر رو ،شهر سازي و مصنوعات وطني .
نهم :ارسال طلبه باخارج مملکت براي تحصيالت عالي .
دهم :ترتيب و انتشار قانون اساسي براساس حقوق مردم و دولت و ديگر قوانين براي
1
اجراي امور اداري و قضايي و آفريدن روحيه قانونيت در مملکت ».
بدين ترتيب حکومت اماني در راستا دموکراتيک کردن نظام شاهي مشروطه ،
يعني تأسيس پارلمان گام برداشت در گام نخست ،اولين مجلس شورا را که حيثيت مجلس
11عبدالحي حبيبي،جنبش مشروطيت در افغانستان (،انتشارات احساني ،)1372صص172ـ.173
25
قديم اعيان را داشت و وظيفه آن تدوين قوانين دولت بود بنام « رياست عموميهء شوراي
دولت « در 24سنبله ( 1299سپتامبر )1920تأسيس کرد .درين مرکز يک تعداد علماي
ديني روشنگرا ،نويسندگان ،اصالح طلبان ،روشنفکران مشروطه خواه ،مامورين دولت و
ترجمان ها دور هم جمع شده بودند برخي از اعضا اين ها بودند :سردار سيد احمد بحيث
رئيس ،فتح محمد ،جمعه خان ،حبيب اله ،محمد قاسم ،بدري بيگ ،داکتر عبدالغني ،ايها
متن نخستين قانون اساسي مدون افغانستان را آماده نمودند که در سال 1301از طرف لويه
جرگه به تصويب رسيد .
ج :دوره هاي شوراي ملي در افغانستان:
نادرشاه(:)1312-1310 1ـ دوراول شوراي ملي محمد
در دوران امان هللا خان در لويه جرگه 1307پغمان فيصله گرديده بود که يک
شوراي ملي بجاي شوراي دولت از وکالي انتخابي و انتصابي تأسيس گردد وهم فيصله شدکه
وکالي لويه جرگه نميتوانند خود بحيث وکيل در شوراي جديد داخل شوند .در همين سال بود
که آتش اغتشاش در کشور دامن زده شد و دولت اماني سقوط کرد.
با رويکار آمدن محمد نادرشاه ( 16اکتوبر 23 -1929ميزان )1308شيوه کار به
نحو ديگر آغاز شد .
شاه جديد در همان آغاز ورود به کابل ،مرامنامه تحريري رسمي خودش را در ده اصل
منتشرکرد که فشرده مطالب آن از اينقرار بود :اجراي امورمملکت موافق با حکام دين
مقدس اسالم ،لزوم شعبه احتساب ،حجاب موافق شريعت و دين ،منع شراب نوشي و خريد
وفروش آن ،تنظيم اردو ،کار به اهل آن ،تشکيل شورا ،تعيين صدراعظم و تشکيل کابينه.
بخاطرييکه سلطنت اش را شکل قانوني بدهد و استحکام يابدجرگه اي را در 18سنبله
1309داير نمود .بعد از تشکيل جرگه اليحه انتخابات شوراي ملي تصويب و اعضاي آن نيز
از بين وکالي جرگه از واليات مختلفه 111نفر انتخاب شدو رئيس آن از طرف محمد
نادرشاه ،عبداالحد مايار منصوب شد .موصوف به اندازهء مورد اعتماد بود که پنج دوره
پيهم رياست شوراي ملي را به عهده داشت .در ين شورا ،تناسب نفوس درنظر گرفته نشده ،
قيد سواد را از وکيل منتخب برداشت و سند انتخاب ،وثيقه شرعي قرارگرفت يعني رأي
گيري و صندوق آراء و تعدد کانديدا قبلي را معتبر نشمرد .
در سال 1931مجلس اعيان داراي 27نفر عضو انتصابي از طرف شاه از بين اشراف
،روحانيون و مالک ،انتصاب گرديده بود .اختالف آراي شورا واعيان هم حکم شخص شاه
بود.
يعني در تاريخ افغانستان بعد از تصويب اصول اساسي دولت افغانستان مصوب
سال 1309پارلمان دومجلسه براي اولين بار تشکيل شد .که مطابق اين اصول اساسي مجلس
اول بنام شوراي ملي و مجلس دوم بنام مجلس اعيان مسمي گرديد.
براساس اين اصول اساسي مجلس شوراي ملي بطور مکمل مرکب از افرادي که در
امور اجتماعي و سياسي افغانستان مشارکت دارند يعني نماينده قاطبه اهالي مملکت شناخته
شده بودند.
وکال از کابل و ساير واليات و حکومات منتخب ميگرديدند .موعد انتخاب شان براي سه
سال تعيين شده بود.تجديد انتخاب وکال بالمانع بود.
مطابق اصول انتخابات شوراي ملي مصوب لويه جرگه 1309وکالي شوراي ملي بايد
واجد شرايط ذيل مي بودند:
تا بعيت افغانستان را داشته باشند. -1
26
از اجنبي ها کسانيکه بعد از استحصال تذکره تابعيت ده سال ديگر در افغانستان -2
اقامت کرده باشند..
حتي االمکان داراي سواد باشند. -3
سن شان کمتر از 30و بيشتر از 70سال نباشد. -4
معروف به صداقت و راستکاري باشند. -5
مامورين در صورت کانديد شدن در محل وظيفه قبل از کانديد شدن و در -6
صورت که خارج از محل وظيفه بعد از انتخاب شدن استعفا نمايند.
تاجرانيکه به تقصير مفلس شده باشند حق کانديد شدن را نداشتند. -7
محکومين به جنايت نيز از حق کانديد شدن محروم بودند. -8
شرايط انتخابات طور مستقيم و علني بيان شده بود يعني انتخاب کنندگان واجد شرايط در
حوزه انتخابيه اجتماع نموده و در مورد شخص کانديدا در حضور حکام دولت و محکمه
مشوره نموده اقرارنامه شرعي مي بستند.
در صورتيکه آراي کانديدا ها مساوي ميشد توسط قرعه انتخاب ميشدند.
مطابق اصول اساسي وظايف شوراي ملي قرار ذيل بيان شده بود:
مجلس شوراي ملي امور داخلي خود را مثل انتخاب رئيس اول و ثاني و هيئت تحرير و
سائر اجزا و اصول مذاکرات و شبعات را براساس اصول نامه داخلي داير خواهد کرد.
تصويب امور مالي ،ماليات ،عوارض و فروعات آن ،تدقيق و تصويب بودجه
دولت ،وضع اصولنامه هاي جديد و تعديل و فسخ قوانين ،تصويب امتياز ،شرکت هاي
عمومي عقد مقاوالت و معاهدات ،اعطاي امتياز انحصار اعم از تجارتي ،صنعتي ،
استقراض دولتي و تمديد خط آهن از جمله وظايف شوراي ملي بود.
ضمنًا وزراء حق شرکت و توضيح مسايل الزم در شورا را داشتند .قوانين جديد از
طرف حکومت تهيه و انشاء گرديده و توسط وزرا يا صدراعظم به شورا تقديم مي شد و بعد
از تصويب شورا و توشيح شاه قابليت اجرايي پيدا ميکرد .ضمنًا مطابق قانون شوراي ملي
حق خواستن توضيحات از وزراء را داشت.
اعضاي مجلس اعيان همه از طرف پادشاه انتصاب ميشدند.تصويب اصول ومقررات
موضوعه متعلق به مجلسين شوراي ملي و مجلس اعيان بود ،پيشنهاداتي که از طرف هيئت
وزراء در مجلس اعيان مطرح ميشد پس از تصويب مجلس اعيان به تصويب شوراي ملي
فرستاده ميشد و بر عکس مواد مصوبه شوراي ملي در مجلس اعيان مالحظه و تصويب
ميشد .در صورت اختالف دو مجلس هيئت حد اقل بيست نفري طورمساوي از هر دو مجلس
انتخاب ميشد در مورد اختالف غور مينمودند .در صورت عدم موافقت شوراي ملي حکم
شاه قطعي بود.
بايد گفت که پايان کار سال سوم دوره اول شوراي ملي افغانستان مصادف با قتل
محمد نادر شاه بود .موصوف به تاريخ 16عقرب سال 1312بقتل رسيد .که شورا دورباره
تشکيل جلسه داد ه و وکالي شورا ملي بيعت نامه را حضور ظاهر شاه قرائت نمودند.
با به قدرت رسيدن محمد ظاهر شاه نيز تا سال 1946کدام تغيير عمده در تشکيالت و
اساسنامه داخلي شورا بعمل نيآمد .زيرا قدرت واقعي متعلق به دو برادر محمد نادر ،هاشم
خان و شاه محمود خان بود .و محمد ظاهر شاه قدرتي در برابر کاکا هاي خود نداشت .مدت
1
تقريبًا چهارده سال ( ) 1325-1312اين وضع دوام کرد.
27
2ـ دوره دوم شوراي ملي محمدظاهرشاه( :)1315 -1313
دوره دوم شوراي ملي افغانستان که پروسه انتخابات نمايندگان ملت درماه دلو سال
1312مطابق به فرمان مقام سلطنت آغاز گرديده بود وکالي انتخابي مردم بعد از طي
مراحل قانوني کار انتخابات رهسپار کابل مرکزکشور گرديدند .نخستين جلسه دوره دوم
شوراي ملي افغانستان به روز پنجشنبه 31جوزا سال 1313درحاليکه برعالوه 108تن
وکالي انتخابي ملت ،نمايندگان مجلس اعيان و مامورين دولتي حضور داشتند با نطق
افتتاحيه محمد ظاهر شاه در سالون بزرگ شوراي ملي گشايش يافت .که عبداالحد خان به
حيث رئيس ،عبدالقيوم خان به حيث معاون اول ،برهان الدين خان بحيث معاون دوم و
عبدالطيف خان به حيث منشي ولسي جرگه انتخاب شدند
ناگفته نماند که دراين دوره هم شاه بدون اراده نمايندگان عبداالحد ما يار را بحيث
رئيس تعين کرد.
شوراي ملي در دوره دوم اجرات و فعاليت هاي ذيل را در ساحه تقنيني طي مدت سه
سال انجام داده است:
-اصول نامه تابعيت .
-اصولنامه معافيت اموال هيات ديپلوماتيک.
-اصولنامه توريد رنگ هاي جوهري در افغانستان.
-اصولنامه نوت هاي مروجه در افغانستان .
-اصولنامه دواخانه در افغانستان.
-اليحه صورت قرار هيات حکميت دولت ترکيه راجع به حدود موسي آباد.
-ضميمه اصولنامه حاضري و رخصتي مامورين راجع به حاضري منصبداران.
-تصويب بودجه .1315
-اصولنامه استخدام مستخدمين خارجي .
-اصولنامه پوسته .
-اليحه اخذ عسکر.
-اليحه تعداد ترويج نوت ها در افغانستان.
-پروتوکول معاهده بيطرفي و عدم تجاوز ما بين افغانستان و شوروي.
-تصويب ترويج چلند نوت هاي يکصد افغاني و پنج افغاني.
-تصويب ضميمه اصولنامه حاضري و رخصتي مامورين .
-تصويب راجع به تبديل ايام جشن استقالل از برج اسد در هفته اول برج جوزاي هر
سال.
تمام اصولنامه ها و لوايح که در مجلس اول بشمول قراردادهاي خارجي به تصويب
رسيده بود اصوًال مطابق اصول نامه اساسي به تصويب مجلس اعيان نيز رسيده است .
28
در ختم دوره دوم تقنينه شوراي ملي فرمان دارالتحرير شاهي بمناسبت انتخابات
وکالي دوره سوم تقنينيه مطابق بمواد مندرج اصولنامه اساسي و براساس اليحه انتخابات کار
انتخابات آغاز گرديد و 101نفر وکالي ملت اعضاي شوراي ملي افغانستان را در دور سوم
تشکيل دادند.
نخستين اجالس اين دوره بروز پنجشنبه 27جوزاي 1316با نطق افتتاحيه پادشاه
افغانستان افتتاح و وکال بکار تقنيني خود آغاز کردند.
عبداالحد خان به حيث رئيس ،محمد يونس معاون اول ،سيد محمد خان معاون دوم
و عبدالطيف خان بحيث منشي تعين شدند.
شوراي ملي بحيث عالي ترين ارگان تقنيني کشور طي سالهاي دوره سوم خود
معاهدات ،قراداد ها و اصولنامه هاي ذيل را به تصويب رسانيده است:
-معاهده عدم تعارض بين ممالک چهارگانه افغانستان ،ترکيه ،ايران و عراق.
-پروتوکول تمديد معاهده مودت بين دولت شاهي افغانستان و دولت ترکيه.
-معاهده مودت بين افغانستان و حکومت چکسلواکيا.
-معاهده مودت بين افغانستان و دولت ليبريه .
-قرارداد تجارتي دولت افغانستان و دولت چکسلواکيا.
-قرار داد استخراج نفت افغانستان با کمپني امريکايي.
-قرارداد امتياز معادن افغانستان با شرکت مختلط افغان و المان .
-قرار داد تعميرات و سرکسازي بين حکومت افغانستان و حکومت المان.
-قرار داد تعليمي فارغ التحصيالن مکتب نجات وتاسيس مکتب تخنيکي درکابل بين
افغانستان و المان.
-قرار داد تيلگراف بي سيم و با سيم بين دولتين افغانستان و ايران.
-قرار داد تقسيم آب دريا هلمند بين افغانستان و ايران.
-موافقتنامه پستي بين افغانستان و ايران.
-تصديق معاهده مودت بين دولت شاهي افغانستان و دولت هالند.
-تصديق به بيطرفي افغانستان در حرب اروپا.
-اصولنامه توريد ادويه مخدره در افغانستان .
-اصولنامه تکت هاي محصولي .
-اصولنامه تيلگراف.
-اليحه صنعت زرگري.
-اليحه تذکره تابعيت .
-اليحه تيلگراف.
-اليحه الغاي قرارداد استخراج نفت افغانستان.
-اليحه فروش اراضي تحت بند ها و انهار.
-اصولنامه شرايط مسافرت و اقامت اتباع خارجي در افغانستان.
-اصولنامه د افغانستان بانک.
-اصولنامه اخذ محصوالت بلديه .
-اصولنامه اطاقهاي تجارت.
-اصولنامه موتر راني و گادي راني.
-تعديل اصل 2ضميمه نمبر اول اصول اساسي مملکت.
-ضميمه اصولنامه خزاين راجع به ضمانت و وکالت خزينه داران.
29
-ضميمه اصولنامه بلديه در موضوع تعيين مرجع انتخاب مامورهاي حکومات کالن و
ساير حکومات تصويب بودجه .1316
1
-معاهده عدم تعارض بين ممالک چهارگانه افغانستان ،ترکيه ،ايران و عراق.
4ـ دوره چهارم شوراي ملي ( :)1321 -1319
باختم دوره سوم تقنينيه شوراي ملي در نيمه سال 1318فرمان دارالتحرير شاهي
به منظور انتخاب نمايندگان ملت در شوراي ملي صادر گرديد .بموجب فرمان متذکره
انتخابات نمايندگان مردم تحت نظر هيات مؤظف صورت گرفته و به تعداد 109نفر نماينده
از سراسر مملکت به عضويت دوره چهارم شوراي ملي افغانستان انتخاب شدند .شوراي ملي
بعد از افتتاح دوره چهارم عبداالحد خان را براي بار چهارم به رياست شوراي ملي انتخاب
نمود .محمد الياس معاون اول ،سلطان محمد خان معاون دوم و ميرزا عبدالطيف خان منشي
شورا تعيين شدند.
مير عطامحمد خان رئيس مجلس اعيان ،حاجي محمد اکبر معاون اول ،عبدالرحيم معاون
دوم و حافظ عبدالغفار رئيس تميز تعيين شدند.
اجرأت و تصويبات دور چهارم شورا ملي قرار ذيل اند:
-معاهده مودت بين حکومت افغانستان و سويدن.
-قرارداد تيلگراف بين حکومت افغانستان و جاپان.
-تدقيق و تصويب موارثه بودجه سال 1320 ،1319و .1321
-اليحه چلند نوت هاي د افغانستان بانک.
-اليحه اصولنامه راديو.
-اليحه اصولنامه تشويق صنايع.
-اليحه ترويج و تحت چلند گذاشتن شش کرور افغاني از نوت هاي جديد.
-اليحه مکلفيت عسکري.
-اليحه تبديل حکومات اعلي مشرقي و جنوبي به نائب الحکومه گي ها.
-اليحه قرضه سي لک افغاني حکومت از د افغانستان بانک.
-اليحه قرضه ده لک افغاني حکومت از د افغانستان بانک.
-اصولنامه حاضري و رخصتي مامورين درموضوع تزئيد .
-اصولنامه دفاتر تجارتي .
-اصولنامه تجارتي .
-اصولنامه ثبت تجارت.
-اصولنامه افالس و ورشکست.
-اصولنامه داللي.
-ضميمه اصولنامه محصوالت بلديه راجع به تعديل اصل 23
-ضميمه اصولنامه حاضري و رخصتي مامورين راجع به ايام اضافه ضرورت ساالنه
مامورين.
-ضميمه اصولنامه محصوالت بلديه درموضوع ثبت قرارداد کرايه و قيمت تکت دو
افغاني .
30
5ـ دور پنجم شوراي ملي ( :)1324 -1322
باختم کار دوره چهارم شوراي ملي انتخابات نمايندگان مردم براي دور پنجم
شوراي ملي در سراسر کشور مطابق به اليحه انتخابات و مطابق به مواد مندرج اصول
اساسي افغانستان آغاز گرديد و ( ) 111نماينده انتخابي جهت اشتراک در جلسات شوراي
ملي وارد کابل گرديدند .بعد از بررسي وثايق وکالت نامه هاي وکال مذکور نخستين جلسه
دور پنجم شوراي ملي افغانستان توسط محمد ظاهر شاه پادشاه افغانستان روز پنجشنبه پنج
اسد 1322در قصر سالم خانه افتتاح شد .
اعضاي شوراي ملي طي جلسات بعدي رئيس شورا و هيات رئيسه آنرا بشرح ذيل
انتخاب نمودند :عبداالحد خان رئيس ،جالل الدين معاون اول ،سيد ابوالخير معاون دوم و
عبدالطيف خان منشي .
مير عطامحمد خان رئيس مجلس اعيان ،حاجي محمد اکبر معاون اول ،محمد حکيم
خان معاون دوم و حافظ عبدالغفار رئيس تميز تعيين شدند.
اجرأت تقنيني دوره پنجم شوراي ملي و مجلس اعيان قرار ذيل است:
موازنه بودجه عمومي واردات ومصارفات سال .1322 -
موازنه بودجه عمومي سال 1322قروض بانکي وزارت خانه ها و دواير مستقل -
مرتبه وزارت ماليه.
موازنه بودجه عمومي سال 1322شق مدرکي وزارت خانه و دواير مستقل مرتبه -
وزارت ماليه .
موازنه بودجه عمومي واردات و مصارفات سال 1322ممکلکتي. -
موضوع قرضه وزارت ماليه از د افغانستان بانک . -
موازنه بودجه معاشات و مصارفات قروض بانکي از بابت سال .24 13 -
افزودي معاشات مامورين ملکي و عسکري و افراد عسکري و مستخدمين . -
موضوع شموليت حکومت افغانستان در کنوانسيون منعقده سال 1912حکومت -
هالند.
معاهده مودت بين حکومت شاهي افغانستان و چين. -
اصولنامه ماليات برعايدات. -
اصولنامه استخدام و تقاعد مامورين . -
امتيازنامه تيل خاک. -
اصولنامه مسافرت و اقامت اتباع خارجي در افغانستان تعديل اصل 3و تزئيد اصل -
32اصولنامه متذکره.
اصولنامه کار وکارگران و موسسات صناعتي ملي. -
اصولنامه تعين ميعاد استماع مرافعه و تميز و دعوي حقوقي و جزائي. -
تصويب راجع به بعضي تعديالت و تزئيد و تنقيص برخي مواد اصولنامه مامورين -
و متقاعدين ملکي.
تصويب راجع به تصحيح و تعديل بعضي مواد اصولنامه مامورين ومتقاعدين -
ملکي.
تصويب ماده واحده در منع اسقاط عمدي جنين. -
ضميمه اصولنامه دفاتر تجارتي درموضوع اخذ حق التصديق سرغچ. -
ضميمه مکلفيت عسکري تبديل بعضي مواد اصولنامه مذکور حاوي ( )8مواد. -
31
ضميمه راديو – معافي محصول راديوهائيکه ذريعه اشخاص براي استفاده شخصي -
توريد شود.
ضميمه اصولنامه تشويق صنايع تعديل اصل . 6 -
تزئيد نوع نوت پنجصد افغانيگي در جمله نوت ها . -
ضميمه اصولنامه ماليات برعايدات. -
1
ضميمه اصولنامه دفاتر تجارتي . -
32
تصويب موازنه عمومي واردات و مصارفات سال هاي 1327-1326-1325 -
مملکتي.
-تصويب بودجه معاشات و مصارفات قروض بانکي .1325
-تصويب تشکيل حکومتي درجه 4سرکاني و 3عالقه داري در جه سوم و تبديل
عالقه داري چوکي به حکومت درجه دوم درمنطقه کنرهاي واليت مشرقي.
تصويب تعديل و الغاي بعضي مواد اصولنامه مامورين ومتقاعدين ملکيه. -
-تصويب و الغاي عالقه داري احمدزايي و طوطي خيل و تشکيل حکومت درجه دوم
سيد کرم واليت جنوبي.
-تصويب انفکاک قريه بابا صديق از عالقه داري کلدار و مربوطيت آن بحکومت خلم
مزارشريف.
-تصويب تاسيس دارالمساکين .
-تصويب موضوع نوت هاي مندرجه و تعين هيات مدققه آن.
-تصويب اصالح امور حمل و نقل و الغاي بعضي محصوالت و وضع محصوالت
جديد گمرکي بر اجناس رخت باب.
-تصويب انفکاک قريه ممودريلي از حکومت ارغستان واليت قندهار و ارتباط آن به
حکومتي شنکي.
-تبديل اصل 1و الغاي اصل 13اصول ميعاد استماع مرافعه و تميز.
-تصويب تهيه و ترتيب مهر براي پاسپورت اتباع افغاني که بخارج ميروند.
-تصويب درتشکيل جديد عالقه داري جدران مربوط حکومت زرمت واليت جنوبي .
-تصويب در الغاي حکومت درجه چهارم وايگل واليت مشرقي و مربوطيت اهالي
مشرقي ومربوطيت اهالي مذکور به حکومت دره پيچ واليت مشرقي.
-تصويب در شموليت افغانستان در به موسسه صحي جهان .
-تصويب راجع به تعديل قوانين اساسي کار و کنوانسيون نمره (. ) 80
-تصويب راجع به مقررات کنوانسيون پوستي عمومي بين المللي و نظامنامه مربوط
به پارسل هاي پوستي و غيره که بتاريخ جوالي 1947د رپاريس تصويب شده بود.
-تصويب اعطاي صالحيت نشر بيست ميليون افغاني ا زنوت هاي جديد به دافغانستان
بانک .
-تصويب بيعت نامه تاريخي 4عقرب 1327امان هللا خان که بعد از اين بحيث يک
فرد ملت افغان شناخته شود.
قابل تذکر است که در اين دوره يک تعداد ضمايم مربوط به اصولنامه هاي مختلفه هم به
تصويب رسيده است .
7ـ دور هفتم شوراملي ( :)1330 -1328
پايان جنگ دوم جهاني که آالم و مصايب بيشماري عايد حال بشريت گردانيده بود،
موج فزاينده ،صلح و ثبات دايمي بين المللي و آرزوي زندگي آزاد و آسوده را در اذهان
جهانيان تداعي کرد .ايجاد سازمان ملل متحد ،خاصتًا تصويب اعالميه جهاني حقوق بشر ،
نشان داد که ديگر تسلط رژيم هاي خود کامه و مستبد بر ملل و جوامع دنيا يک امر طبيعي
نبوده ،بلکه اصًال در خور تحمل و پذيرش نميباشند ،چنانکه يکي از شرايط عضويت در
سازمان ملل متحد نيز قبول مواد اعالميه جهاني حقوق بشر و اساسات منشور ملل متحد
تعيين گرديده بوداز اينرو ،دول جهان ناگزير بودند در سيستم هاي حقوقي خويش تغييرات
موافق رونما کرده و جهت کسب عضويت اين سازمان به شرايط آن گردن نهند.
33
از سوي ديگر ،اوج جنبش هاي آزاديخواهي و کسب شدت مبارزات در راه حقوق
بشر اوضاع فکري جهان را دگرگون ميساخت و حکام سختگير را وا ميداشت تا در سياست
هاي متداول خويش خوي انعطاف و سازش و نرمش را در برابر آرزوهاي ديرين مردم
بپذيرند.
از طرفي ،در داخل افغانستان نيز ،مردم از بيداد پيهم حکام به ستوه آمده بودند و وضع
ناگوار اقتصادي ،فرهنگي و سياسي مسأله ادامه حاکميت خانواده شاهي را از طريق توسل
به زور با پرسش جدي روبرو ساخته بود،
استعمار تضعيف گرديد و جنبش هاي آزادي بخش ملي و مبارزات انقالبي و
دموکراتيک در يک تعداد کشورها به پيروزي رسيد .اثرات اين تغيير و پيام آور دموکراسي
در افغانستان آن بود که بحران اقتصادي توأم با استبداد طوالني سياسي نارضايتي مردم را
بار آورده موجب تغيير چهره حاکميت غير مردمي گرديد و ايجاب ميکرد که در افغانستان
شاه فعال شده و چهره جديدي روي صحنه آيد و اين چهره شاه محمود بود که در 9اپريل
1946به کرسي صدارت رسيد .او با درک شرايط جديد ملي و بين المللي تصميم گرفت که
1
يک دوره آزمايشي دموکراسي که غالبًا بنام دموکراسي تاجدار ياد شده است آغاز نمايد.
سردار شاه محمود که لقب پدر دموکراسي يافت ،از جمله اقدامات اش يکي هم
انتخابات شوراي ملي بود که بر عکس روش قبلي ،آغاز شد ،يعني که در طول دو دهه
گذشته همواره مداخله حکومت در انتخابات نمايندگان شوراي ملي معمول بود و در واقع
کانديدا ها به ظاهر انتخابي و در واقع انتصابي بوده و مقامات تصميم گيرنده ،والي ها و
حکام به همدستي شبکه وسيع ضبط احواالت وقت ،در ين انتصاب ها دست قوي داشتند.
ولي براي اولين بار در 1948انتخابات سري و آزاد شوراي ملي اعالن و در 1949
حينيکه موقع انتخابات شوراي فرارسيد حکومت جديد کمتر در آن مداخله کرد.
شاه محمود خان شخصًا در اين انتخابات اشتراک ورزيده و در محضر مردم به پارک
شهر نو رفته طرفداري خود را از کانديداي مير غالم محمد غبار و دوکتور محمودي اعالم
کردو مردم را به دادن رأي به آنها تشويق نمود .اين اولين پارلمان انتخابي درتاريخ معاصر
افغانستان بود که بدون تجربه قبلي به فعاليت آغاز کرد.
در همين دور شورا بود که جرايد آزاد انگار ،نداي خلق ،وطن و ولس بوجود
آمد.حکومت در برابر اين جرايد دو جريده ديگر بنام نيالب و آيينه تاسيس کرد و از
نويسندگان مطبوعات چون حبيب نوايي واکبر اعتمادي عليه نهضت پارلماني اقليت کار
ميگرفت.
وکالي گروپ اپوزيسيون دوره هفتم شوراي ملي که در آن نمايندگان جريان ويش
زلميان گل پاچا الفت ،عبدالحي حبيبي و فيض محمد انگار ،از حزب وطن مير غالم محمد
غبار ،از حزب خلق عبدالرحمن محمودي بود .بدون درنظر داشت آنکه نمايندگان فوق
مربوط جريانهاي مختلف الشکل سياسي بودند ،در مورد مسايل اساسي موقف واحد يا
نزديک داشتند.
فعاليت وکالي مخالف موجب تغييرات محسوسي در سيستم اداري دولت و ساختار
اقتصادي کشور نگرديد .در عين زمان تحت تأثير مبارزه گروه هاي مخالف و نمايندگان اين
گروه ها در پارلمان ،تقاضاهاي اساسي مخالفين به اندازه زيادي سمت مبارزات سياسي
نيروهاي کشور را در آينده تعيين نمود.
34
اين گروپ بار اول درجلسات شوراي ملي بيانيه هاي قبل از اجندا را رواج دادند ،
طور مثال موضوع تدقيق بودجه ،کنترول دقيق بودجه دولت و وزارت دربار ،از بين بردن
معاشات مستمري و غيره از جمله مسايلي بود که مطرح و آشکار گرديد.
اپوزيسيون تالش بخرج داد تا جلسات استجواب و استيضاح داير گردد تا نمايندگان
بتوانند وزرا را مورد بازپرس قرار دهند يا از حکومت استيضاح بعمل آيد .و رأي عدم
اعتماد از حکومت مطرح گردد .مگر وکالي طرفدار حکومت به شدت مقاومت مينمودند
ونمايندگان طرفدار محمد داود خان در قسمت تضعيف حکومت شاه محمود خان با گروپ
اقليت مخالفت نشان نميداد ند .حکومت از موضوعات فوق الذکر هراس داشت و توسط
نمايندگان طرفدار خود از ارائه آن ممانعت ميکردو موضوعات مورد عالقه خود را شامل
اجندا ميساخت .باين شکل ،سعي براي ايجاد روحيه پارلمانتاريزم وتفکرات نوين بميان آمد.
چون نمايندگان مخالف دولت ميکوشيدند از طريق شور ا به مردم بفهمانند که حکومت
قدسيت مطلق ندارد و مورد انتقاد قرار گرفته ميتواند اينها ميکوشيدند تا مفکوره مسئوول
بودن حکومت را نزد شورا بقبوالنند ،در حاليکه در چنين يک حالت که صدراعظم کاکاي
شاه بود ،احترام به مقامات مربوط خاندان سلطنتي نزد مردم قاطع و اجتناب ناپذير تلقي
1
ميگرديد.
مطابق ماده 40اصول داخلي شورا براي نخستين بار براي سامعين با داشتن
تکت اجازه داده شد تا در جلسات شورا اشتراک نمايند ولي حق طرح شکايت را نداشتند.
مجلس دور هفتم شورا در تاريخ 10سرطان 1328با نطق شاه افتتاح شد ،شورا تصميم
خود را داير بمحتويات نطق شاه ابراز و در جرايد دولتي منتشر ساخت .نطق شاه به سه
نکته تکيه کرده بود :
اول ـ نظر بمقتضيات امرزو جهان حکومت افغانستان بر پالنهاي سابقه خويش تجديد
نظر نموده و بشورا تقديم خواهد نمود.
دوم ـ در سياست خارجي ،حکومت رعايت حقوق و احترام متقابل با ديگران و سعي
در راه تأمين صلح جهاني نموده منشور ملل متحد را احترام خواهد کرد .
سوم ـ نيات حکومت افغانستان را ،پاکستان سؤ تعبير نموده در معامالت سياسي و
تجارتي مشکل تراشي ايجاد و بر خاک افغانستان تجاوز هوائي کرده است.
شوراي ملي دو نکته او را تأييد و درمورد نکته سوم شوراي ملي همکاري خود را در
رفع مشکالت تجارتي و سياسي وارده از طرف پاکستان اعالم نمود و معاهده ديورند را که
در دوران حکومت انگليس با آن کشور امضاء شده بود حقوقًا معتبر نشمرد.و به اين ترتيب
شورا به کار خود آغاز نمود 2.وکالي اين دوره 166نفر و مرکب از دسته روشنفکران
مبارز و مخالف دولت ،گماشتگان دولت واشخاص بيطرف بود.
با تشکيل شورا و انتخابات هئيت رئيسه که از همان آغاز مداخله سکوت و ديکته شاه
در تعيين رئيس محسوس شد ،عبدالهادي داوي بحيث رئيس ،عبدالرشيد معاون اول ،گل
پاچا الفت معاون دوم و عبدالعظيم خان منشي شورا انتخاب شدند،وکالصنف بندي شده به
فعاليت آغاز کردند .وکالي جبهه متحد ملي با اپوزيسون به تعداد شان در حدود سي نفر مي
رسيد .شورا در اين دوره واقعًا توانست قوانين خوبي را به تصويب برساند.
35
همچنين سناتوران در اولين جلسه مقدماتي دور هفتم مجلس عيان هيات رئيسه خود را
ذيًال انتخاب نمودند :فضل احمد مجددي رئيس ،عبدالجبار خان معاون اول و ميرزا محمود
خان به حيث منشي اول انتخاب شدند.
دوره هفتم شوراي ملي افغانستان همانطوريکه مبيين افکار و انديشه هاي روشنفکران
کشور در جهت رفع نابساماني هاي اقتصادي و اجتماعي جامعه بود .همانگونه گام هاي
بسوي دموکراتيزه ساختن امور اجتماعي جامعه برداشته است .ودر حقيقت شوراي ملي را از
تجريد روشنفکري و مشورتي رهانيد و به آن ماهيت تصميم گيري و قانونگذاري داد.
با درک اهداف و بمنظور رسيدگي بهتر به امور حياتي جامعه ،انجمن ها و
کميسيون ها ذيل در تشکيل شوراي ملي اين دوره بميان آمد:
انجمن دفاع ملي . -1
انجمن مخابرات . -2
انجمن امور خارجه. -3
انجمن معادن . -4
انجمن تدوين و تدقيق قوانين. -5
انجمن سرحدات . -6
انجمن معارف. -7
انجمن صحيه . -8
انجمن فوايد عامه . -9
انجمن مطبوعات . -10
انجمن داخله و بلديه . -11
انجمن اقتصاد. -12
انجمن اداري. -13
انجمن سمع شکايات. -14
يکتعداد اجرأات تقنيني دوره هفتم شوراي ملي و مجلس اعيان قرار ذيل است:
-تعديل و الغاي بعضي مواد اصولنامه محاکمات مامورين ملکي .
-تصويب موازنه بودجه عمومي واردات و مصارفات سالهاي 1330 -29-28کشور.
-تصويب وتدقيق قروض بانکي داخلي وزارت خانه ها و دواير دولتي.
-تصويب و بررسي اصول اخذ مواشي.
-تصويب مسافرت محمد ظاهر شاه غرض معالجه چشم به اروپا.
-تصويب در باره ترفيع و تقاعد مامورين ملکي.
-تصويب درباره امور و سوابق کمپني موريسن و چگونگي تقسيم اراضي وادي هيرمند
.
-تصويب در باره قرارداد جديد وزارت فوايد عامه با کمپني موريسن.
-تصويب راجع به رسيدگي به امور مامورين وزارت هاي فوائد عامه و مخابرات.
-تصويب راجع به تميز خواهي مامورين دولت .
-تصويب راجع به رسيدگي به عرايض اهالي بدخشان و چاريکار در رابطه به اخذ
محصوالت بلديه.
-تصويب راجع به انفکاک رياست المپيک از بست صدارت اعظمي به وزارت معارف.
-تصويب راجع به پيشنهاد وکالي شوراي ملي و تعيين روز نهم سنبله بحيث روز
پشتونستان.
36
تصويب معاهدات مودت بين حکومت افغانستان و حکومت هندوستان ،لبنان و اردن. -
تصويب شموليت افغانستان در بانک هاي بين المللي . -
تصويب قرارد منعقده بين دولت افغانستان و موسسه بين المللي حمايه اطفال. -
تصويب قرار داد با موسسه بين المللي صحي . -
1
تصويب قرار داد افغانستان با يونسکو در خصوص معاونت تخنيکي . -
37
فضل احمد مجددي به حيث رئيس مجلس اعيان ،عبدالجبارخان بحيث معاون اول ،
حافظ عبد الغفار خان بحيث معاون دوم مجلس اعيان انتخاب شدند.
مختصري از اجرأات تقنيني دوره هشتم شوراي ملي ومجلس اعيان قرار ذيل اند:
-يکي از اجرأات مهم سال اول دوره هشتم شوراي ملي تصويب هشت کميسيون بمنظور
بررسي هرچه بهتر امور مربوط به شوراي ملي ميباشد .اين کميسيون ها عبارت بودند از:
کميسيون وثايق داراي 30نفر عضو.
کميسيون امور مالي ،بودجه و اقتصادي داراي 31عضو.
کميسيون امور داخله ،سمع شکايات داراي 19عضو.
کميسيون امور اداري وزارت عدليه داراي 12عضو.
کميسيون امورخارجه داراي 13عضو.
کميسيون امور دفاع ملي داراي 13عضو.
کميسيون معارف ،مطبوعات و صحيه داراي 11عضو.
کميسيون مخابرات ،فوائد عامه ،معادن و زراعت داراي 18عضو.
-انتخاب و تعيين هيأت رئيسه شوراي ملي.
-تصويب درباره تبصره راجع به نطق افتتاحيه شاه در افتتاح دوره هشتم.
-تصويب بودجه سالهاي . 1333-32-1331
-تصويب در رابطه به رياست المپيک و مربوطيت آن بمقام صدرات کمافي السابق.
-تصويب راجع به موقف وکيل اثبات جرم درمحکمه مرافعه .
-تصويب راجع به اصولنامه شاروالي ها.
-تصويب راجع به دادن پاسپورت خدمت براي مامورين رتبه ( )4الي (. )11
-تصويب راجع به استماع بيانيه صدراعظم پيرامون خط مشي حکومت جديد.
-تصويب راجع به الغاي اصولنامه مکلفيت عسکري.
-تصويب راجع به تعديل ماده ( )18اصولنامه محاکمات.
-تصويب راجع به اصولنامه ماليات بر عايدات براساس ماليات مترقي.
-تصويب راجع به خريداري ده هزارتن غله از امريکا .
-تصويب راجع به حفريات باستانشناسي بين حوزه کابل و حوزه دانشگاه پنسلوانيا امريکا.
-تصويب راجع به پروژه قانون سرمايه گذاري خارجي در افغانستان.
-
9ـ دور نهم شوراي ملي ( :)1336 -1334
آغاز کار دوره نهم شوراي ملي همزمان با تحوالت مهم در ساحات سياسي و و
اقتصادي کشور ميباشد که اين امر ايجاب مينمود تا شوراي ملي بحيث يکي از مهمترين
ارگان هاي مشورتي دولت در حل معضالت و پرابلم ها ي اقتصادي و اجتماعي دولت را
ياري برساند .محمد ظاهر حين افتتاح دوره نهم شورا بر اين مطالب تأکيد نمود.
خرابي وضع اجتماعي و بحران عمومي اقتصادي حکومت صدراعظم محمد داود را که
جانشين شاه محمود گرديده بود وادار ساخت تا تغييراتي در زندگي اجتماعي مردم ايجاد کند.
و دست به طرح پالن انکشافي و اقتصادي زد.
ضمنًا بروز حوادث سياسي در منطقه و مخالفت حکومت پاکستان نيز تأثيرات منفي
را بر وضع اقتصادي کشور ايجاد نمود .چون وخامت بحران سياسي سبب شد تا حکومت
پاکستان روابط تجارتي و سياسي خود را با افغانستان قطع کند.
38
بهر حال با چنين وضع اقتصادي و اجتماعي دوره نهم شورا شروع به کار
کرد.در دور ه نهم شوراي ملي به تعداد 173نفر نماينده انتخابي مردم مطابق به احکام
اصول اساسي و مواد مندرج اليحه انتخابات شوراي ملي انتخاب گرديدند .محمد نوروز خان
بحيث رئيس شوراي ملي ،مولوي صالح محمد معاون اول ،حاجي فقير محمد معاون دوم و
محمد رحيم خان بحيث منشي اول انتخاب شدند.
مجلس اعيان دوره نهم شوراي ملي وظايف محوله را مطابق به احکام اليحه
وظايف مجلس اعيان پيشبرده است و به تعداد ( ) 19نفر سناتوران در مجلس عالي اعيان
اشتراک داشتندکه فضل احمد مجددي بحيث رئيس ،عبدالجبارخان معاون اول ،حافظ
عبدالغفارمعاون دوم مجلس اعيان انتخاب شدند.
اجرأات تقنيني دور نهم شوراي ملي و مجلس اعيان افغانستان قرار ذيل است:
-تصويب راجع به اجراي معاشات وکالي شوراي ملي.
-تصويب راجع به تعيين کميسيون هشت گانه.
-تصويب راجع به روز هاي کار مجلس عمومي شوراي ملي و کميسيون هاي هشت
گانه.
-تصويب راجع به مطالعه و بررسي پالن پنجساله و نتيجه تدقيق و ارائه آن به مجلس
عمومي.
-تصويب راجع به تعديل اصولنامه تعيين معياد دعاوي ابتدائي.
-تصويب درباره اصولنامه اخذ محصوالت گمرکي توسط قنسولگري هاي افغاني در
خارج.
-تصويب درباره اصولنامه اخذ محصوالت گمرکي توسط قنسولگري هاي افغاني در
خارج.
-تصويب جلسه فوق العاده مجلسين شوراي ملي و اعيان راجع به بيانيه صدراعظم در
رابطه به مساله پشتونستان.
-تصويب راجع به اساسنامه تذکره نفوس.
-تصويب قرارد برمه کاري پطرول سرپل بين وزارت معادن افغانستان و حکومت
سويدن.
-تصويب الحاق افغانستان به کنوانسيون بين المللي جينوسايد.
-تصويب پروتوکول تجارتي بين حکومت افغانستان و پوليند.
-تصويب معاهده مودت بين حکومت شاهي افغانستان و جمهوري سوسيالستي شوروي.
39
جلسه عمومي شوراي ملي بتاريخ 7جوزاي سال 1337تشکيل جلسه داده بمنظور
بهبود امور تقنيني کميسيون هاي هفت گانه فوق را تصويب نمود:
الف -کميسيون وضع ،تعديل وتعبير قوانين ،امور داخله ،قبايل و سمع شکايات داراي
( ) 25عضو.
ب -کميسيون امور مالي ،بودجه و تجارت داراي ( ) 30عضو.
ج -کميسيون امور خارجه داراي ( )12عضو.
د -کميسيون امور وزارت دفاع ملي داراي ( ) 12عضو.
هـ -کميسيون اداري وزارت عدليه داراي ( ) 16عضو.
و -کميسيون معارف ،صحيه و مطبوعات داراي ( ) 12عضو.
ز -کميسيون فوايد عامه ،زراعت ،معادن و صنايع داراي ( ) 13عضو.
برعالوه کميسيون هاي دايمي فوق کميسيون تدقيق وثايق و اعتبار نامه هاي وکالي دوره
1
دهم شوراي ملي نيز از طريق جلسه عمومي به تصويب رسيد.
اهم اجرأات تقنيني پارلمان در اين دور طور فشرده قرار ذيل است:
-تصويب و انتخاب اعضاي هشت کميسيون.
-تصويب و تدقيق بود سال .1338
-تصويب تعديل ماده 11اصولنامه اداري محاکم .
-تصويب ماده 144ضميمه اصولنامه محاکم عدلي.
-تصويب راجع به مامورين که جهت کانديد شدن بوکالت بمجلس شوراي ملي ،مجالس
مشوره واليات و شاروالي ها از وظيفه دولتي استعفا نموده اند.
-تصويب راجع به قانون عمومي معادن.
-تصويب اصولنامه ازدواج و ترتيب نکاح خط.
-تصويب اصولنامه بودجه و محاسبه در افغانستان .
-تصويب تعديالت بعضي مواد اصولنامه تقسيمات ملکي .
-تصويب ضميمه اصولنامه فروش اموال دولتي .
-تصويب راجع به ارتقاء حکومات کالن باميان و ارزگان به حکومت اعلي و حکومت
ميدان بحکومت کالن .
-اصولنامه ترفيع و تقاعد مامورين ملکي .
11ـ دور يازدهم شوراي ملي ( :)1343-1340
آغاز دور يازدهم شوراي ملي در افغانستان همزمان با بروز حوادث سياسي و
اقتصادي در کشور بود حوادث که اثرات نامطلوب را بروضع اقتصادي و اجتماعي مردم
وارد ميکرد و مردم را بيش از پيش در بند اسارت هاي اقتصادي قرار ميداد .رويداد هاي
سياسي روز بروز با ماهيت مختص به خود چهره تازه به خود اختيار مينمود .و حکومت
صدراعظم محمد داود در صحنه سياست خارجي به ناکامي مواجه بود.
قطع مناسبات ديپلماتيک با پاکستان تأثيرات منفي را بر اوضاع اقتصادي
مخصوصًا از ناحيه تجارت خارجي افغانستان بجا گذاشت.محدوديت سياست داخلي حکومت
داود خان همراه با ضعف موقف او در ساحه سياست خارجي به استحکام رژيم موانع ايجاد
نموده بود .در چنين شرايط ،شعار ها و خواسته ها مروجين ايده هاي دموکراتيک در کشور
روز بروز افزايش مي يافت محافل حاکمه ميکوشيدند از انتشار اين افکار جلوگيري نمايند و
40
سعي مينمودند تا با طرق مختلف همکاري قشر هاي را با دولت جلب نمايند بوسيله
اصالحات سياسي سطحي مواضع خود را استحکام بخشد .در نهايت صدراعظم محمد داود
مجبور به استعفا گرديد و داکتر محمد يوسف در سال 1963بحيث صدراعظم تعيين شد.
در اين دور دوکتور محمد ظاهر رئيس شوراي ملي ،دوکتور محمد اسمعيل علم
معاون اول ،ولي محمد رحيمي معاون دوم و محمدرحيم شيدا منشي اول و ميرزا گل منشي
دوم انتخاب شدند .البته بايد گفت در سال 1342ولي محمد رحيمي معاون ،دوکتور حشمت
هللا بحيث معاون دوم و غالم غوث سليم بحيث منشي شوراي ملي انتخاب شدند.
عبدالهادي داوي رئيس مجلس اعيان و عبدالحکيم مشرقيوال معاون مجلس اعيان بودند.
مهمترين اجرأا ت پارلمان در اين دور قرار ذيل است:
-تصويب اوقات کار شورا و تعيين کميسيون هاي هفت گانه .
-تصويب راجع به اوقات کار کميسيون ها.
-تصويب اصول داخلي شورا .
-تصويب موافقت نامه هاي همکاري بين افغانستان و هند ،افغانستان و بلغاريا ،
افغانستان و شوروي .
-تصويب معاهده تجديد خط سرحدي افغانستان و چين .
-تصويب خط مشي حکومت دکتور محمد يوسف و رأي اعتماد به اعضاي حکومت.
-تصويب راجع به تعديل ماده 17اساسنامه سازمان بين المللي کار.
-تعديل ماده 29اصولنامه تقسيمات ملکي.
-تصويب اساسنامه دافغانستان بانک.
-تصويب بودجه سال .1342
-تصويب اليحه محصوالت پست زميني و هوائي.
-تصويب معاهده تجارتي دوساله بين افغانستان و امارات متحده عرب.
-تصويب معاهده منع و محدود ساختن آزمايش هاي سالح ذروي.
1
-تصويب موافقت نامه همکاري فرهنگي بين افغانستان و هند.
12ـ دور دوازدهم شوراي ملي ( :)1347 -1343
قسميکه قبًال گفته شد بعد از استعفاي محمد د اود داکتر محمد يوسف ازطرف
شاه موظف گرديد کابينه خويش را تشکيل دهد وي بعد از معرفي کابينه به وظيفه مهم
ديگري که برايش سپرده شده بود اقدام نمود که آن عبارت از تدوين سومين قانون اساسي
بود .کميته هفت نفري تسويد قانون اساسي به رياست سيد شمس الدين مجروح وزير عدليه
انتخاب شدند .که مسوده قانون اساسي را آماده نموده بعد از غور و بررسي کميسيون 28
نفري تدقيق از طرف لويه جرگه در سال 1343به تصويب رسيد.
اين لويه جرگه به اين تناسب داير گرديده بود:
وکالي دور يازدهم شوراي ملي 176تن . -1
انتخاب وکالي جديد 176تن. -2
اعضاي مجلس اعيان 19تن. -3
اعضاي هيات وزيران 14تن. -4
اعضاي محکمه عالي تميز 5تن. -5
اعضاي کميته تسويد قانون اساسي 7تن . -6
41
اعضاي کميسيون مشورتي 23تن. -7
اشخاص مشهور کشور به انتخاب پادشاه 34تن . -8
بعد از تصويب سومين قانون اساسي از طرف لويه جرگه بتاريخ 9ميزان 1343شاه آنرا
1
توشيح نمود که به اساس آن حکومت دوره انتقالي آغاز گرديد.
قبل از آغاز انتخابات يک عده قوانين که براي انجام انتخابات عمومي مطابق نص
قانون اساسي تهيه و انفاذ آن توسط فرامين تقنيني بعهده حکومت انتقالي گذاشته شده بود .يکي
بعد ديگري ترتيب گرديد .از قبيل قانون انتخابات و قانون مطبوعات که هر دو مي بايست
مطابق به روحيه و تصريحات قانون اساسي سر از نو ترتيب مي گرديد .قانون انتخابات
اولتر به منصه نشر گذاشته شد .تا مردم وظايف و مکلفيت هاي خود را در قبال انتخابات
که در نيمه سال مذکور صورت مي گرفت پيش از پيش بدانند و مطابق آن عمل نمايند.
مطابق اين قانون انتخابات انتخاب کننده گان واجد شرايط ذيل بودند:
حداقل يکسال قبل از تاريخ نشر جدول اسماي انتخاب کنندگان تابعيت افغانستان را -
بدست آورده باشند.
سن بيست و يکسال را قبل از ماه سنبله ساليکه انتخابات داير ميگردد تکميل نموده -
باشند.
بعد از تاريخ 9ميزان 1343به حرمان از حقوق سياسي محکوم نشده باشند. -
از طرف محکمه محجور يا مجنون شناخته نشده باشند. -
شرايط انتخاب شوند گان طور ذيل بيان شده بود:
-کسانيکه تابعيت را کسب نموده اند از تابعيت شان ده سال سپري شده باشد.
بعد از 9ميزان 1343به حرمان از حقوق سياسي محکوم نشده نباشند. -
-از طرف محکمه محجور يا مجنون شناخته نشده باشد.
-خواندن و نوشتن بداند.
-عضو ولسي جرگه سن بيست و پنج و عضو مشرانوجرگه سن سي سالگي را قبل از
کانديد شدن تکميل نموده باشند .ضمنًا مطابق قانون انتخابات قاضي القضات و اعضاي ستره
محمکه و افسران اردو و پوليس حق کانديد شدن و رأي را نداشتند .اگر نظامي ميخواست
کانديد شود بايد از وظيفه نظامي استعفا مي داد و رئيس حکومت و کارمندان دولت نيز در
حين تصدي وظيفه حق کانديد شدن را نداشتند.
در مرکز ترکيب هيأت نظارت از انتخابات شامل اشخاص ذيل بود:
-يک عضو ستره محکمه به حيث رئيس.
-يک عضو ديگر ستره محکمه به حيث عضو .
-لوي حارنوال عضو.
-رئيس پوهنتون عضو.
-معين وزارت داخله عضو.
در واليات نيز رئيس محکمه ،رئيس معارف و حارنوال واليت اعضاي هيأت ناظر بر
انتخابات را تشکيل ميدادند .که درولسوالي ها هم رئيس محکمه و مدير ليسه هيأت ناظر بر
انتخابات بودند.
بعد از تصويب قانون اساسي 1343انتخابات براه انداخته شد و اين اولين انتخاباتي
بود که در کشور ما سابقه نداشت زيرا براي دوره هفتم نمايندگان بدون آنکه مبارزات
1محمدابراهيم عطائي ،تاريخ معاصر افغانستان ترجمه جميل الرحمن کامگار( پشاور:انتشارات ميوند)1383،صص350ـ351ـ
.352
42
انتخاباتي را براه بيندازند خود را کانديد کردند و طرفداران شان طور شخصي و تماس هاي
انفرادي رأي دهندگان را بطرفداري کانديدا مورد نظر خود جلب مي کردند .در دور هفتم
شخصيت هاي معروفي که درجامعه شناخته شده بودند کانديد گرديدند .ومردم به اساس
شناختي که از سوابق شان داشتند رأي دادند .يعني در اولين انتخابات بعد از انفاذ قانون
اساسي ديگر وضع تغيير بنيادي داشت چه در اين دوره مبارزات انتخاباتي در کابل به سبک
ديموکراسي هاي غربي آغاز شد ،اول کانديدا ورقه کانديدي خود را به هيأت انتخابات تسليم
مي نمود بعدًا کانديدي خود را با نشر پروگرام خود که در شورا ميخواست به نفع مردم پيش
ببرد در روزنامه ها نشر مي کرد ضمنًا کانديدا ها اجازه داشتند تا عکس هاي خود را در
تمام نقاط شهر نصب نمايند و هر کانديد براي يکبار ميتوانست از طريق راديو کابل نيز
پروگرام و اهداف خود را به سمع انتخاب گنندگان برساند .همچنان کانديدان به تاالر سينماها
رفته در حضور شهر يان بيانيه ايراد کرده و نيز به سواالت حاضرين جواب مي داد .در
مساجد نيز روزها جمعه با نمازگذاران معرفي شده از آنها تقاضاي رأي مينمود.
حکومت محمد يوسف نيز در اين انتخابات بيطرف نبود چون ميدانست که بعد از
انتخابات بايد رأي اعتماد پارلمان را بدست آورد.بناًء تالش داشت تا کانديداهاي مورد نظر
وي کامياب شوند.
بطور خالصه گفته ميتوانيم که انتخابات اين دور بصورت بسيار خوب به پيش رفت و اين
هم يکي ا ز کارهاي محمديوسف بود که با مشاوره شاه انجام داد .که يک قدم ديگر جامعه را
به دموکراسي تقرب بخشيد.
در دوره ديموکراسي در سال 1965در کشو ر انتخابات شورا آغاز شد يک تعداد
زيادي از مردم خود را کانديد نموده بودندطوريکه گفته شد مبارزه شديد بين کانديدان آغاز شد
بطور مثال يکي از مبارزات مشهور اين دور مبارزه بين داکتر عبدالظاهر و غالم حسن
صافي در واليت لغمان است که غالم حسن صافي که يک شخص ثروتمند داراي شهرت بود
و به قرا و قصبات غرض بازديد با مردم و اهالي ميرفت تا حمايت آنان را حاصل نمايد .او
نهايت سرمايه داشت .چنانچه يک خبر نگار روزي از او پرسيد شما سرمايه دار هستيد و او
طور مزاح گفته بود که تو نهايت فقير هستي که من برايت سرمايه دار معلوم مي شوم .
داکتر ظاهر هم در دوران مبارزات انتخاباتي در ميترالم بابا مردم را طور رايگان معاينه
ميکرد و طور مزاح ميگفت که پول دواي تان را از غالم حسن خان بگيريد.
در اين دوران سه حزب جوانان تعليم يافته کشور را جذب کرده بودند که عبارت بودند آز :
ديموکراسي نوين ( ،شعله جاويد) ،خ د خ ا و جمعيت اسالمي .
مگر شعله جاويد در اين انتخابات سهم نگرفت .ولي ح د خ ا بطور انفرادي سهم گرفتند و
نورمحمد تره کي در حوزه ناوي غزني از محمد هاشم تره کي شکست خورد.ولي در کابل
اناهيتا و کارمل در انتخابات برنده شدند.
و در کابل چنين شايع بود که حکومت براي خشنودي شوروي در انتخابات با کارمل و
اناهيتا همکاري نموده است .که اين موضوع سبب انشعاب بين ح د خ ا شد.
بعضي از رفقاي داکتر محمد يوسف هم د رانتخابات برنده شده بودند .و چنان گفته
ميشد که تعداد شان به ده يا دوازده نفر مي رسد و گل پاچا الفت و مير محمد صديق فرهنگ
رهبري اين حلقه را بدوش داشتند.
يکي از رهبران نهضت اسالمي عبدالهادي هدايت بود که در دور دوازدهم در شورا هميشه
به کارمل خطاب ميکرد که در صحبت ها ي خود به اسالم تظاهر نکند .و وقتيکه کارمل اين
کار را مي کرد با عکس العمل شديد رفقاي او روبرو ميشد.
43
گروپ ديگر جبهه ملي به رهبري خليل هللا خليلي بود که حدود ده دوازده نفر از اين حزب
نيز شامل مي شد.
گروپ ديگر در ولسي جرگه گروه جوانان پيشرو به رهبر ي عبدالرشيد خان بود.
وقتيکه ميوندوال به عوض داکتر محمد يوسف صدراعظم شد او در جرگه کدام دوستاني
نداشت و هميشه مورد انتقاد کارمل و رفقايش و رفقاي داکتر محمد يوسف قرار مي گرفت .
بناء او به رفقاي خليلي و عبدالرشيد خان اتکا نمود.
دکتور محمد يوسف که موفق شد قانون اساسي جديد تسويد ،تصويب و توشيح شود و
براي بار اول حکومت از سلطنت جدا ساخته شود از طرف شاه براي بار دوم به تشکيل
حکومت مطابق به قانون اساسي جديد موظف گرديد .اعضاي ولسي جرگه ،بعضي از
اعضاي حکومت مجوزه دوکتور محمديوسف را قبول نداشتند ،عالوتًا اکثريت تعليم يافتگان
افغانستان احساس ميکردند که وقت آن فرا رسيده تا با گذشته اگر به صورت مکمل امکان
ندارد ،الاقل بطور قسمي قطع رابطه شود .ايشان احساس ميکردند که تا کابينه جديد بايد از
چهره هاي جديد تشکيل ميشد که با حکومت گذشته ارتباطي نميداشت.
ولسي جرگه در حاليکه از باده هيجانات پارلمان سرشار بود .فيصله نامه را صادر کرد
که از وزراي کابينه تقاضا ميکرد تا در باره وضع مالي خود ابالغيه هايي صادر کنند ،ولي
هنگاميکه از وکال عين اين تقاضا صورت گرفت ،به آن رأي منفي دادند.
مطابق قانون اساسي اعضاي ولسي جرگه توسط مردم در انتخابات آزاد ،عمومي ،
سري و مستقيم انتخاب ميشدند .اعضاي ولسي جرگه براي يک دوره چهارساله انتخاب
ميشدند.
اعضاي مشرانوجرگه به ترتيب ذيل انتخاب ميشدند:
يک ثلث اعضاء از جمله افراد خبير و با تجربه براي مدت پنج سال از طرف -1
پادشاه.
يک ثلث ديگر از هر واليت يک نفر از طريق شورا واليات. -2
يک ثلث ديگر از هر واليت يک نفر توسط انتخابات آزاد ،سري و مستقيم توسط -3
مردم انتخاب ميشدند.
ولسي جرگه در اين دوره داراي انجمن هاي پانزده گانه ذيل بود:
-1انجمن ا مور مالي و بودجه داراي ( ) 25عضو.
-2انجمن روابط بين المللي داراي ( ) 9عضو.
-3انجمن امور زراعت و مالداري د اراي ( )12عضو.
-4انجمن امور انکشاف و بهبود اجتماعي (.) 8
-5انجمن سمع شکايات و مراقبت قوانين داراي ( ) 28عضو.
-6انجمن امور صنايع و معادن داراي ( ) 75عضو.
-7انجمن تقنين و امور عدلي د اراي ( ) 27عضو.
-8انجن امور فرهنگي داراي ( ) 16عضو.
-9انجمن امور مواصالت و فوايد عامه داراي ( ) 7عضو.
– 10انجمن امور صحي داراي ( ) 10عضو.
-11انجمن امور داخلي و اداره محلي ( ) 17عضو.
-12انجمن امور دفاع ملي داراي ( 12عضو.
-13انجن امور پالن انکشافي داري ( ) 10عضو.
-14انجمن امور تجارت داراي ( ) 8عضو.
44
-15انجمن امور پشتونستان داراي ( ) 110عضو.
مهمترين وظايف شوراي ملي قرار ذيل بود:
-وضع قوانين .
-تصديق معاهدات بين الدول .
-فرستادن قطعات اردو به خارج .
-اعطاي امتيازات داراي اهميت در اقتصاد ملي بشمول انحصار.
-اجازه نشر پول و اخذ قرضه .
حکومت مطابق قانون اساسي مقابل شوراي مسؤوليت داشت و اعضاي شوراي
ميتوانستند مطابق قانون اعضاي حکومت را مورد سوال و استيضاح قرار دهند.
ماده 56قانون اساسي مصؤنيت وکال را به رسميت شناخته و وکال براي بار اول در
افغانستان دريافتنتد که ميتوانند با استفاده ا زمصئونيت هاي پارلماني ،حکومت را مورد
انتقاد قرار دهند .آنها وزيران و ديگر مامورين عاليرتبه را به ولسي جرگه احضار نموده و
از آنها سوال کرده ميتوانستند .آنها در استفاده از اين حق خويش ،زياده روي کردند.
وخواستند به مردم ومخصوصًا حوزه هاي انتخاباتي شان ،نشان بدهند که شورا يک مرجع
مهم قدرت و نفوذ است .در اثر اين موضوع بود که عالقه مندي مردم به کانديد شدن به
شورا افزايش يافت و در دور سيزدهم رقابت بي سابقه براي بدست آوردن کرسي شورا
صورت گرفت .مصارف گزافي در اين راه ميشد و قانوني نبود که حدود مصارف را در
مبارزات انتخاباتي تعيين کند.
وکالي بيشتر وقت خود را در لفاظي و سوال از اعضاي حکومت سپري کردند .و
يکتعداد وکال بخاطري با پروگرام هاي حکومت مخالفت ميکردند که تا نشود مردم ايشان را
مانند شوراهاي گذشته بحيث مجمع تابع هدايات حکومت تلقي شوند.و بکار اصلي قوه مقننه
که عبارت از وضع قوانين بود بندرت دلچسپي نشان ميدادند.درنتيجه تعداد کمي از قوانين به
1
تصويب رسيد.و فقدان نصاب يکي ديگر از نواقص عمده شوراي در اين دوره بود.
نا گفته نماند که مشرانو جرگه نيز نظر به خود داري پادشاه در توشيح قانون جرگه
واليتي ،که هر کدام آن ميبايست يک عضو خود را به مشرانو جرگه انتخاب ميکرد ،به
حيث يک مجمع نا مکمل و غير موثر فعاليت ميکرد.با درنظر داشت قانون اساسي اختيارات
مشرانو جرگه محدودتر از ولسي جرگه بود .رأي اعتماد و سوال و استيضاح از حکومت از
جمله صالحيت هاي ولسي جرگه بود .مشرانو جرگه نيز بخاطر پيشبرد امور محوله انجمن
هاي را تشکيل داد بود که قرار ذيل بودند:
انجمن امور مالي و بودجه . -1
انجمن امور عدلي و قوانين. -2
انجمن امور سمع شکايات. -3
انجمن امور داخله و شاروالي ها. -4
انجمن امور دفاع ملي . -5
انجمن امور فوايد عامه . -6
انجمن امور زراعت – معادن و صنايع. -7
انجمن امور خارجه – معاهدات و مواففت نامه هاي بين المللي. -8
انجمن امور معارف – اطالعات کلتور. -9
صباح الدين کشکي ،دهه قانون اساسي (،پشاور :انتشارات ميوند،)1377،ص121ـ.122 1
45
انجمن تدقيق وثايق . -10
انجمن امور صحي . -11
مختصري از اجرأات وفعاليت هاي مهم دور دوازدهم شوراي ملي قرار ذيل
است:
-تصويب راجع به ارائه توضيحات از حکومت درباره مظاهرات سوم عقرب.
-تصويب راجع به توزيع کارت اشتراک در جلسات شوراي ملي براي سامعين.
-تائيد خط و مش حکومت محمد هاشم ميوندوال .
-تصويب راجع به شکل لباس دختران مکتب.
-تصويب راجع به تدوير جلسات استيضاح.
-تصويب قانون واليتي جرگه.
-تصويب راجع به انتخابات شاروالي ها.
-تصويب بعضي مواد قانون احزاب سياسي.
-تصويب کامل قانون احزاب سياسي ( 28سرطان )1345
-تصويب بودجه سال .1345
-تصويب قانون انتخابات شوراي سال .1346
-رأي اعتماد به حکومت نوراحمد اعتمادي.
-تصويب سهميه افغانستان در بانک انکشاف آسيائي.
-تصويب قانون پوهنتون.
-تصويب قانون سروي اراضي.
-تصويب موافقت نامه ترانزيتي بين افغانستان و پاکستان.
-تصويب موافقت نامه فرهنگي بين افغانستان و انگلستان.
-تصويب موافقت نامه فرهنگي بين افغانستان و فرانسه.
-تصويب ميثاق هوانوردي مصوبه کنفرانس وارسا. 1929
13ـ دور سيزدهم شوراي ملي ( :)1351-1348
دردوره اول حکومت نور احمد اعتمادي دور دوازدهم شوراملي در ماه اسد
1348بپايان رسيد .فرمان پادشاهي بمنظور انتخابات جديد شوراي ملي صادر گرديد و
کمپاين انتخاباتي در سراسر کشور براه انداخته شد .در سراسر کشور بيشتر از دونيم
ميليون نفر براي رأي دهي ثبت نام نمودند .مبارزه شديد بين طرفداران بعضي کانديدان که
تعداد آنان چندين مراتبه ازتعداد چوکي هاي پارلمان زياد بود شروع شد .رأي گيري بتاريخ
4سنبله 1348آغاز وبه تاريخ دهم سنبله به پايان رسيد.که مبني برآن بعد از انجام پروسه
انتخابات به تعداد 213نماينده از حوزه هاي مختلف در ولسي جرگه انتخاب گرديدند.
نخستين اجالس دور اول ولسي جرگه بتاريخ 22ميزان 1348با نطق محمد
ظاهر شاه افتتاح گرديد.
جلسه مورخ 27ميزان 1348دوکتور محمد عمر وردک را با 82راي از بين شش تن
کانديد بحيث رئيس ولسي جرگه ،عبداالحد کرزي بحيث معاون اول ،سيد ناصرشاه بحيث
نايب دوم انتخاب شدند.
در جلسات مورخ 4و 5عقرب سيد مبين شاه را منشي اول و سيد امير بحيث
نايب منشي انتخاب شدند.
46
انتخابات اعضاي انتخابي مشرانوجرگه دوره سيزدهم شوراي ملي مطابق فرمان
شماره 121پادشاهي مورخ اول ثور سال 1348مطابق به احکام قانون انتخابات شورا و به
پيروي از احکام مندرجه فصل چهارم قانون اساسي به استثناي شهرهاي کابل ،قندهار و
هرات در تمام افغانستان بتاريخ چهارم سنبله آغاز گرديد که در تاريخ هشتم و دهم سنبله
بپايان رسيد.
انتخابات سناتوران در شهرهاي کابل ،قندهار و هرات بتاريخ دوازدهم سنبله
آغاز و بتاريخ شانزدهم سنبله به پايان رسيد.به تعداد 28سناتور انتخابي و 22سناتور
انتصابي اعضاي مشرانوجرگه را در دور سيزدهم تشکيل ميداد.
نخستين جلسه مشرانو جرگه بتاريخ 27ميزان 1348شروع بکار کرد.در اين دوره
عبدالهادي داوي رئيس مشرانوجرگه ،محمد اسمعيل مايار معاون اول ،عبدالشکور ولي
1
نايب دوم ،محمد امين يونسي منشي اول و محمد ابراهيم ارزگاني نايب منشي انتخاب شدند.
مشرانوجرگه دراين دوره داراي اين انجمن ها بود:
-1انجمن امورمالي و بودجه .
-2انجمن امور داخله و شاروالي ها.
-3انجمن خارجه و روابط بين الملل.
-4انجمن امور قوانين و ستره محکمه .
-5انجمن امور وزارت هاي معارف ،اطالعات و کلتور و صحيه .
-6انجمن امور وزارت معادن و صنايع ،زراعت و آبياري
-7انجمن امور دفاع ملي ،فوايد عامه و رياست مستقل قبايل.
-8انجمن امور سمع شکايات و امور اجتماعي کار.
ولسي جرگه نيز براي پيشبرد امور محوله داراي اين انجمن ها بود:
انجمن تقنيني و امورعدلي . -1
انجمن مراقبت و تطبيق قوانين و سمع شکايات. -2
انجمن امور مالي. -3
انجمن امور پالن انکشافي و تشکيالت اساسي. -4
انجمن امور دفاع ملي . -5
انجمن امور فرهنگي . -6
انجمن امور زراعت . -7
انجمن امور معادن و صنايع . -8
انجمن امور تجارت . -9
-10انجمن امور انکشاف و بهبود اجتماعي .
-11انجمن امور محلي .
-12انجمن امور داخلي .
-13انجمن امور پشتونستان
-14مهمترين اجرأات دوره سيزدهم شوراي ملي قرار ذيل است:
-تصويب طرزالعمل راي به حکومت نوراحمد اعتمادي.
-تصويب کميسيون هاي شوراي ملي.
1محمد ياسين نسيمي،روابط پارلمان با حکومت هاي افغانستان در دهه دموکراسي( کابل:انتشارات صبا)1384صص
415ـ.416.
47
-تصويب اليحه وظايف انجمن سمع شکايات.
-تصويب راجع به تبديل نام وزارت زراعت به زراعت و آبياري.
-استيضاح حکومت مطابق ماده 29قانون اساسي.
-راي اعتماد به حکومت عبدالظاهر .
-تصويب موافقنامه فرهنگي بين افغانستان و جاپان.
-تصويب موافقت نامه تجارتي بين افغانستان و چکوسلواکيا.
-تصويب قرضه پنج ميليون دالري بين بانک انکشاف زراعتي و بانک جهاني .
-تصويب راجع به استخدام دو نفر متخصصين قانون يکي از ممالک اسالمي و ديگري ا
زممالک غربي.
در زمستان 1351دوره تقنينيه دوره سيزدهم شورا به پايان رسيد و وکال به محالت خود
باز گشتند.مطابق قانون اساسي در اوايل سال آينده 1352بايد انتخابات به فرمان پادشاهي
اعالم و مردم به انجام آن دعوت ميشدند .در همين اثنا ،خبري در جرايد انتشار يافت که
مقام ستره محکمه از قبول وظيفه نظارت انتخابات به دليل اينکه د رقانون اساسي درباره آن
تصريح نشده است انکار ورزيده و اين موضوع را به حکومت نيز اطالع داده بود.
گرچه مرجع نظارت انتخابات در قانون اساسي تصريح نگرديده بود ،مگردر
انتخابات دور دوازدهم و سيزدهم ،کار نظارت انتخابات مناسبتًا به قوه قضائيه محول
گرديده بود.
موضوع انکار ستره محکمه کدام اساس قوي نداشته و اگر يک قانون جديد و يا يک
ترتيب قانوني ديگر ايجاب ميکرد ،بايد پيش از وقت در حاليکه هنوز دوره تقنينيه شورا به
پايان نرسيده بود در زمينه از طرف ستره محکمه اقدام ميشد و به اتفاق حکومت و شورا
ترتيبات انتخابات جديد قبل از شروع آن گرفته ميشد .البته اين کار اتفاقي نبود بعدها معلوم
شد که مقصد مقامات بااليي ازبازداشت انتخابات آمادگي براي تشکيل يک حزب سياسي بود
1
تا بتوانند حالت موجود شورا را خاتمه بخشيده و سيستم پارلمان حزبي را بوجود بيآورند.
ولي کودتا 26سرطان محمد داود اين همه پالن ها را نقش بر آب نمود .
دـ ملي جرگه پيش بيني شده در قانون اساسي داود خان:
بعد از کودتا و اعالم جمهوريت در سال 1352محمد داود نظام سلطنتي ،قانون
اساسي 1343و شورا را ملغا ساخت.هيأتي ،مرکب از 41نفر مامور تدوين قانون اساسي
جمهوري گردانيد که بتاريخ 26حوت 1354کار آنها تکميل شد و سپس بتاريخ 29حوت
همان سال هيأت 20نفره ديگر مامور شدند که مجددًا متن مسوده را مطالعه کنند و سرانجام
بتاريخ 10دلو 1355لويه جرگه مرکب از 325نفر آغاز بکار و پس از 15روز بتاريخ
25دلو 1355قانون اساسي جديد در 13فصل و 136ماده تصويب کردو شخص محمد
داود هم در همين جرگه بحيث رئيس جمهور انتخاب گرديد و بتاريخ 26دلو در حضور
اعضاي جرگه حلف وفاداري ياد کرد و در 5حوت 1355قانون اساسي جمهوري را
توشيح کرده و انفاذ آنرا اعالم داشت.
مطابق قانون اساسي حکومت محمد داود پارلمان افغانستان بنام ملي جرگه ياد شده
و متشکل از يک مجلس بود .مطابق ماده چهل قانون اساسي ملي جرگه نمايانگر اراده مردم
افغانستان بود .اما طوريکه مالحظه ميگرديد مطابق اصل چهل ونهم قانون اساسي اعضاي
48
آن از طرف حزب داود خان پيشنهاد و از طرف مردم انتخاب ميشدند .که خود نشاندهنده
محدوديت آزادي سياسي در افغانستان و ديکتاتور منشي رژيم بود.
قانون اساسي مدت نمايندگي را براي چهارسال تعيين نموده بود و شرايطي که در قانون
اساسي براي کانديدان تعيين شده بود عبارت بودند از:
اقًال ده سال قبل از انتخاب تابعيت افغانستان را کسب کرده باشد.
از طرف محکمه به حرمان از حقوق سياسي محکوم نشده باشد.
سن بيست و پنج سالگي را در موقع انتخاب تکميل کرده باشد.
ضمن بايد گفت که حکومت مکلف نبود تا رأي اعتماد ملي جرگه را اخذ نمايد .بنابرين ًا
ملي جرگه منحيث قوه مقننه نمي توانست اراده مردم را تمثيل کند.وزرا حق اشتراک در ملي
جرگه داشتند و هم ملي جرگه ميتوانست اعضاي حکومت را مطالبه و از آنها استيضاح
نمايد.اما مطابق قانون اساسي رئيس جمهور حق انحالل ملي جرگه را داشت .
ولي داود خان موفق نشد ملي جرگه پيش بيني شده خود را تأسيس نمايد .چون جريانات و
اوضاع سياسي و اقتصادي و کودتا هفت 7ثور مجال تأسيس ملي جرگه را برايش نداد.
قوانين ذيل در دوره حکومت محمد داود به تصويب رسيده است:
-1قانون استخدام ترفيع و تقاعد پوليس در سال . 1352
-2قانون ترافيک در سال .1352
-3قانون پست در سال .1352
-4قانون بيرق در سال .1352
-5قانون نشان در سال .1353
-6قانون ماليه .1353
-7قانون سرمايه گذاري خصوصي داخلي و خارجي د ر سال . 1353
-8قانون کوپراتيف در سال .1353
-9قانون اطاق هاي تجارت در سال در .1353
-10قانون تصدي ها در سال .1353
-11قانون بيمه د رسال .1353
-12قانون پول و بانکداري.1354
-13قانون اصالحات اراضي .1354
-14قانون احصائيه در سال .1354
-15قانون سياحت در سال .1354
-16قانون استمالک در سال .1354
-17قانون تأديب پوليس در سال .1354
-18قانون اساسي در سال .1355
-19قانون جزا در سال .1355
-20قانون مدني در سال .1355
-21قانون موسسات ساختماني خصوصي در سال .1355
-22قانون دستگاه بي سيم در سال .1355
-23قانون ماليه مترقي در سال .1355
ه ـ پارلمان در دوره حکومت نجيب هللا :
49
بعد از سقوط نظام شاهي و پيروزي کودتاي هفت ثور 1357تا سال 1367
افغانستان فاقد پارلمان بود تا اينکه بعد از تصويب قانون اساسي 1366در 9جوزاي سال
1367پارلمان تشکيل شد.
مطابق قانون اساسي 1366شوراي ملي متشکل از دو مجلس ولسي جرگه و سنا بود
وکالي ولسي جرگه از طريق حوزه هاي انتخاباتي بر اساس تعداد مساوي نفوس براي يک
دوره تقنينيه پنج ساله انتخاب مي شدند.
اعضا مجلس سنا مطابق اين قانون اساسي به ترتيب ذيل انتخاب مي گرديد:
-1از هر واليت و واحد هاي معادل آن دو نفر براي مدت پنج سال.
-2از جمله اعضاي شوراي واليت و معادل آن دونفر براي مدت سه سال .به انتخاب
شوراي مربوطه.
-3يک ثلث باقيمانده از جمله افراد خبير ،دانشمند ،با اعتبار و شخصيت هاي ملي براي
چهار سال.
ضمنًا بايد متذکر شد که نجيب هللا طي فرمان شماره 234مورخ 28حوت 1366قانون
انتخابات شوراي ملي را توشيح نمود که مطابق ماده سيزدهم آن براي وکالي ولسي جرگه
229حوزه و براي سناتوران 62حوزه انتخاباتي پيش بيني شده بود.که البته اين حوزه ها
بدون در نظر داشت تقسيمات اداري کشور اما با رعايت تعداد مساوي اهالي مدنظر گرفته
شده بود.
انتخابات سناتوران د رهر واليت از طريق دو حوزه انتخاباتي بدون در نظر داشت
جمعيت صورت مي گرفت.
ماده چهاردهم سن انتخاب کنندگان را 18سال و سن نماينده ولسي جرگه را 20سال و
سن سناتور را 30سال تعيين نموده بود.
بر اساس اصل پانزدهم اين قانون افسران ،جنراالن ،کارمندان دولت و متشبثين
خصوصي که صدنفر در موسسات شان کار ميکرد بعد از انفصال وظيفه حق کانديد شدن را
داشتند.
اصل شانزدهم مساوات زنان و مردان را در رابطه به استفاده از حق رأي و کانديدا شدن
بيان ميدارد.
مطابق قانون اساسي وظايف شوراي ملي قرار ذيل بود:
تصويب ،تعديل و لغو قوانين و فرامين تقنيني و تقديم آن به رئيس جمهور جهت -1
توشيح.
تفسير قوانين . -2
تصويب و فسخ معاهدات بين المللي. -3
تصويب پالن هاي انکشاف اقتصادي – اجتماعي و تأييد گزارش حکومت در -4
مورد اجراي آن.
تصويب بودجه دولت و بررسي گزارش در مورد اجراي آن. -5
ايجاد واحد هاي اداري و تعديل آن . -6
تأسيس و لغو وزارت ها و ارگانهاي مرکزي معادل آن. -7
اتخاذ تصميم در مورد تعيين و عزل معاونان رئيس جمهور به اساس معرفي و -8
مطالبه رئيس جمهور.
اجازه اخذ قرضه به دولت و اعظاي امتياز داراي اهميت اساسي در اقتصاد ملي -9
به شمول اعطاي انحصار.
50
-10وضع نشانها ،مدال ها و القاب افتخاري توسط قانون.
-11تأييد برقراري روابط با دول خارجي و سازمانهاي بين المللي.
-12استماع جواب صدراعظم و اعضاي حکومت در مورد اجراأت شامل صالحيت
حکومت در جلسه استجواب.
صالحيت هاي اختصاصي ولسي جرگه قرار ذيل بود:
اتخاذ تصميم در مورد اعطاي رأي اعتماد ويا سلب اعتماد از شوراي وزيران و -1
يا يکي از اعضاي آن .
اتخاذ فيصله نهايي راجع به طرح پالنهاي انکشاف اقتصادي اجتماعي و بودجه -2
1
دولتي در صورت اختالف نظر بين ولسي جرگه و سنا.
بتاريخ هاي 10و 11جوزاي 1367جلسات ولسي جرگه و مجلس سنا در مقر شورراي
ملي بطور جداگانه داير شد که داکتر خليل احمد ابوي با اکثريت آراء به حيث رئيس ولسي
جرگه ،صالح محمد زيري به اتفاق آراء و ظهورهللا ظهور به اکثريت آراء به صفت معاونان
ولسي جرگه ،سيد مظفرالدين شاه مظفري و عبدالرحيم عيني به اکثريت آراء به حيث منشيان
ولسي جرگه انتخاب شدند.
همچنان داکتر محمود حبيبي به اتفاق آراء به حيث رئيس مجلس سنا انتخاب شد .جمال
الدين عمر و شاه علي اکبر شهرستاني معاونان سنا و غالم سخي و سيد عبدالتواب منشيان
مجلس سنا در اين دوره بودند.
کميسيون هاي ولسي جرگه قرار ذيل بود:
ـ کميسيون طرزالعمل .
ـ کميسيون امور بين المللي .
ـ کميسيون امور دفاع و امنيت.
ـ کميسيون امور اجتماعي .
ـ کميسيون امور فرهنگي و علوم.
ـ کميسيون اور مليت ها.
ـ کميسيون امور پالن گذاري.
ـ کميسيون زراعت و اصالحات ارضي و آب ـ
ـ کميسيون امور تجارت ،صنايع و مواصالت
ـ کميسيون امور تقنين.
ـ کميسيون امور کوچي ها.
ـ کميسيون امور عودت کنندگان.
ـ کميسيون سمع شکايات ،حراست حقوق اتباع.
مجلس سنا نيز بخاطر پيشبرد امور کميسيون هاي را ايجاد نموده بود که عبارت بودند
از:
ـ کميسيون طرزالعمل
ـ کميسيون امور بين المللي .
ـ کميسيون امور دفاع و امنيت.
ـ کميسيون امور اجتماعي .
ـ کميسيون اقوام و قبايل.
ـ کميسيون پالن گذاري ،مالي و اقتصادملي.
? لويه جرگه ،قانون اساسي(،کابل :مطبعه دولتي،)1366مواد81ـ.82 1
51
مهمترين اجراأت شوراي ملي در سالهاي 1367ـ 368قرار ذيل است:
تعيين هيأت اداري.
تصويب طرزالعمل ولسي جرگه و سنا .
ـ رأي اعتماد به حکومت محمد حسن شرق و تعيين کميسيون هاي دايمي مجالس .
تصويب قانون معاشات کارمندان عالي رتبه. ـ
تعديل در قانون مکلفيت عسکري . ـ
ـ تعديل قانون استمالک.
ـ تصويب قانون وکالي مدافع.
تعد ضيمه شماره چهارم قانون تيليفون. ـ
تصويب قانون بيرق ونشان. ـ
ـ تعديل مواد طرز تحصيل حقوق .
ـ قانون پوهنتون اسالمي .
ـ قانون سپاه انقالب.
ـ قانون استفاده از آب.
ـ قانون دفاع ملکي .
ـ تعديل بعضي مواد فرمان استرداد اموال عودت کنندگان.
ـ نشر 12شماره نشريه سنا.
ـ ايجاد کتابخانه سنا.
ـ رسيدگي به 80قطعه عريضه.
ـ رأي اعتماد به معاونان رئيس جمهور.
ـ تعديل ماده 162قانون کار.
ـ تعيين يک هيأت غرض توضيح مشي مصالحه ملي.
اجراأت شوراي ملي در سال 1369قرار ذيل است:
-تأييد نظر مشورتي 1و 2کميته مشورتي تفسير قوانين در رابطه به اعطاي صالحيت
تقدير نامه درجه دوم به روساي مجلسين شوراي ملي ،قاضي القضات ،لوي حارنوال و
ساير ارگانهاي مماثل.
-تصويب تعديل مواد 25و 27قانون کشف و تحقيق جرايم و نظارت حارنواني بر
قانونيت تطبيق آن.
-تصويب لغو مواد 75-74 -73قانون مکلفيت عمومي عسکري.
-تصويب تعديل فقره 2ماده 22قانون کارمندان دولت.
-تصويب قانون طرز سپري نمودن دوره خدمت مکلفيت فارغان موسسات تحصيلي طي
داخل و خارج کشور.
-تصويب تعديل ماده 13قانون انتخابات شوراي ملي .
-تصويب تعديل مواد 52-48قانون امور ذاتي خورد ضابطان مکتبي و ساتنمنان قواي
مسلح.
-تصويب تعديل ماده 14قانون تنظيم سير وفعاليت وسايط ترانسپورت زميني.
-تصويب قانون تصدي هاي دولت.
-تصميم راجع به تجديد تصنيف و آهنگ سرود ملي.
-تعيين و توظيف کميسيون هفت نفري وکال در رابطه به وارد آوردن طرح تعديالت در
قانون اساسي کشور غرض ارائه توضيحات الزم در جلسات لويه جرگه .
52
-ايجاد واليات نورستان و کنر.
-انفکاک ولسوالي هاي شولگره ،کشنده و چارکنت از واليت سرپل و الحاق آن به واليت
بلخ.
-قانون نظر خواهي عمومي( رفراندم ) .
-قانون احزاب سياسي.
-قانون شاروالي ها.
-طرح قانون وکالت دفاع .
53
امور اجتماعي ،سياست خارجي و روابط بين المللي ،مبارزه عليه تروريزم ،مواد مخدر،
فساد اداري ،فقر ،سياست امنيتي و دفاعي کشور به اعضاي شوراي ملي معلومات داد.
اما درنتيجه مردم افغانستان شاهدبودند موارد را که آقاي کرزي در افتتاح مجلس
معلومات داد وتاکيد داشت که با هماهنگي ميان ارگانها ميتوان بر حل آنها فايق آمد ،نه تنها
آن مشکالت حل نگرديد بلکه نها دينه گرديد .در اجالس افتتاحيه شوراي ملي ديک چيني
معاون رئيس جمهور امريکا ،از جمله ده ها ديپلوماتي خارجي بود که در اين مراسم
شرکت کرده بودند.
همچنان بر عالوه تمام اعضاي کابينه شماري از رهبران جهادي نيز در اين مراسم
شرکت ورزيده بودند.
در سومين روز اجالس ولسي جرگه که تحت رياست قاضي حبيب هللا رامين رييس
مؤقت ولسي جرگه ،داير شد ،اعضاي ولسي جرگه روي انتخاب رييس آن جرگه بحث
نمودند .پس از بحث عبدالرب رسول سياف ،محمد يونس قانوني ،شکريه بارکزي ،
قدريه يزدان پرست ،صفيه صديقي ،نورالحق علومي وسيد اسحق گيالني خود را در پست
رياست ولسي جرگه کانديد نمودند.
بعدًا هفت تن از کانديدان ياد شده ،ضمن آنکه خود را به اعضاي مجلس معرفي
کردند پيرامون اهداف شان نيز معلومات دادند .در راي دهي پست رياست ولسي جرگه
درحاليکه کرسي يک تن از نماينده گان ،که در واليت لغمان به قتل رسيده بود ،خالي بود
رمضان بشر دوست جلسه را ترک وسيد باقر شيخ زاده نيزحضور نداشت.
دور اول راي دهي که به طور سري راه اندازي گرديده بود،حدود يک ونيم ساعت دوام
کرد .بعدا ً محمد يونس قانوني با کسب 108راي بلندترين ارا را به خود اختصاص داد
،عبدالرب رسول سياف 88راي ،سيد اسحق گيالني 16راي ،نورالحق علومي 12راي
،شکريه بارکزي 9راي ،قدريه يزدان پرست 6راي وصفيه صديقي 5راي را کسب
نمودند .در دور بعدي راي دهي که بين محمد يونس قانوني وعبدالرب رسول سياف به راه
انداخته شد ،محمد يونس قانوني با کسب 122راي به حيث رييس ولسي جرگه انتخاب
گرديد
.
همچنان عبدالرب رسول سياف 117راي را کسب نمود .دراين راي دهي رمضان بشر
دوست ،ماللي جويا ،احمد شاه اچکزي و سيد باقر شيخ زاده در انتخابات سهم نگرفتند.
در اين راي دهي پنج راي ممتنع نيز وجود داشت ،.معاونين اول و دوم ولسي جرگه بعد از
راي گيري انتخاب شدند.
در جلسه ولسي جرگه که برياست قاضي حبيب هللا رامين در مقرر شوراي ملي
داير شد روي انتخاب معاونين ولسي جرگه بحث صورت گرفت .بعدا ً هريک سيد مصطفي
کاظمي ،حاجي محمد محقق ،عارف نورزي ،نعيم فراهي و ميرويس ياسيني خود را به
پست معاون اول کانديد نمودند.
54
همچنان عطاء هللا لودين ،فوزيه کوفي ،انجينر عباس ،آصفه شاداب ،بيدار
زازي ،احمد علي جبرئيلي ،احمد فريد ،عبدالسالم قاضي زاده ،صفت هللا ذکي و تاج محمد
مجاهد خود را به پست معاون دوم کانديد نمودند .بعدا ً هريک از کانديدان براي چهار دقيقه
که از سوي رئيس مجلس براي شان وقت تعين شده بود خود را معرفي کرده و سخنراني
نمودند.
در راي دهي که بين اعضاي ولسي جرگه بمنظورانتخاب معاون اول صورت
گرفت .عارف نورزي با کسب هفتاد و شش راي بحيث معاون اول برگزيده شد .سيد
مصطفي کاظمي پنجاه و نه راي ،حاجي محمد محقق چهل راي ،ميرويس ياسيني چهل و نه
راي و نعيم فراهي ده راي را کسب نمودند.
هکذا در انتخاب معاون دوم فوزيه کوفي باکسب چهل ونه راي بحيث معاون دوم تعين
شد .احمد فريد سي و هفت راي ،عطاء هللا لودين سي ويک راي آصفه شاداب بيست و شش
راي ،بيدار زازي بيست و دو راي ،انجينر عباس هجده راي ،صفت هللا ذکي شانزده راي،
تاج محمد مجاهد نزده راي و احمد علي جبرئيلي هفت راي را کسب نمودند .درانتخابات
معاونين ولسي جرگه 9نفر از اعضاي مجلس ولسي جرگه غير حاضر و پنج راي ممتنع
وجود داشت.
در جلسه ولسي جرگه که تحت رياست قاضي جبيب هللا رامين داير شد روي تعين
منشي و معاون بحث صورت گرفت .
.
بعدا ً هريک سردار محمد رحمان اوغلي ،حواعلم نورستاني ،سيد حسين عالمي بلخي،
سيد اقبال صافي ،پوهنمل معين مرستيال و محمد هاشم وطنوال خود را در پست منشي ولسي
جرگه کانديد نمودند.
همچنان محمد صالح سلجوقي ،گل پادشاه مجيدي ،محمد ابراهيم قاسمي و محمد عبده خود را
در پست معاون منشي کانديد نمودند .
.
سپس هريک از کانديدان پست مذکور براي سه دقيقه که از سوي رئيس مجلس براي
شان وقت در نظر گرفته شده بود خود را به اعضاي مجلس خود را معرفي کردند.
در راي دهي که از سوي اعضاي مجلس ولسي جرگه صورت گرفته سردار محمد
رحمان اوغلي با بدست آوردن هشتاد و پنج راي بحيث منشي مجلس ولسي جرگه تعين شد و
هريک پوهنمل معين مرستيال هشتاد و دو راي ،سيد اقبال صافي بيست و شش راي حوا علم
نورستاني بيست راي ،سيد حسين بلخي سيزده راي و محمد هاشم وطنوال دوازده راي را
کسب نمودند ،هکذا محمد صالح سلجوقي با بدست آوردن هشتاد و دو راي بحيث معاون
منشي برگزيده شد .و گل پادشاه مجيدي پنجاه ويک راي ،محمد ابراهيم شصت راي و محمد
عبده چهل و دو راي را به دست آوردند.
در راي دهي پست منشي دو راي سفيد و 9غير حاضر و در راي دهي پست معاون منشي پنج
راي سفيد و 9غير حاضر وجود داشت.
55
درانتخابات پارلماني و شوراهاي واليتي افغانستان كه 27سنبله 1384برگزار شد،
5800پنج هزار وهشت صد نامزد براي كسب 249كرسي ولسي جرگه و 420كرسي
شوراهاي واليتي با يكديگر رقابت نمودند .مطابق قانون اساسي جديد شوراى ملي دولت
جمهورى اسالمي افغانستان به حيث عالي ترين ارگان تقنيني مظهر اراده مردم آن است و از
قاطبه ملت نمايندگي مي کند .هر عضو شورا در موقع اظهار راى ،مصالح عمومي و منافع
علياى مردم افغانستان را مدار قضاوت قرار مي دهد.
شوراى ملي متشکل از دو مجلس ،ولسي جرگه و مشرانو جرگه مي باشد .هيچ شخص
نمي تواند در يک وقت عضو هر دو مجلس باشد.
اعضاى ولسي جرگه توسط مردم ازطريق انتخابات آزاد ،عمومي ،سرى و مستقيم انتخاب
مي گردند.
دوره کار ولسي جرگه به تاريخ اول سرطان سال پنجم ،بعد ازاعالن نتايج انتخابات به
پايان مي رسد و شوراى جديد به کار آغاز مي نمايد .انتخابات اعضاى ولسي جرگه درخالل
مدت سي الي شصت روز قبل از پايان دوره ولسي جرگه برگزار مي گردد .تعداد اعضاى
ولسي جرگه به تناسب نفوس هر حوزه حداکثر دو صد و پنجاه نفر مي باشد .حوزه هاى
انتخاباتي و ساير مسايل مربوط به آن در قانون انتخابات بيان گريده است..
اعضاى مشرانو جرگه به ترتيب ذيل انتخاب و تعيين مي شوند :
- ۱از جمله اعضاى شوراى هر واليت ،يک نفر به انتخاب شوراى مربوط براى مدت
چهار سال،
- ۲از جمله اعضاى شوراهاى ولسواليهاى هر واليت ،يک نفر به انتخاب شوراهاى
مربوط براى مدت سه سال،
- ۳يک ثلث باقي مانده از جمله شخصيت هاى خبير و با تجربه به شمول دونفر از
نمايندگان معلولين و معيوبين و دو نفر نمايندگان کوچي ها به تعيين رئيس جمهور براى مدت
پنج سال .رييس جمهور تعداد پنجاه في صد از اين اشخاص را از بين زنان تعيين مي نمايد.
شخصي که به حيث عضو مشرانو جرگه انتخاب مي شود ،عضويت خود را در شوراى
مربوطه از دست داده ،به عوض او شخص ديگر مطابق به احکام قانون تعيين مي گردد.
قابل تذکر است که چون در انتخابات پارلماني 1384انتخابات براي تعيين نمايندگان در
شوراي ولسوالي هاصورت نگرفت از هر شوراي واليت دو نفر انتخاب شده به مشرانوجرگه
اعزام شدند.
شخصي که به عضويت شوراى ملي کانديد يا تعيين مي شود ،عالوه بر تکميل شرايط
انتخاب کنندگان واجد اوصاف ذيل مي باشد :
- ۱تبعه افغانستان بوده يا حداقل ده سال قبل از تاريخ کانديد يا تعيين شدن ،تابعيت دولت
افغانستان را کسب کرده باشد،
- ۲از طرف محکمه به ارتکاب جرايم ضد بشرى ،جنايت و يا حرمان از حقوق مدني
محکوم نشده باشد،
- ۳اعضاى ولسي جرگه سن بيست و پنج سالگي را در روز کانديد شدن و اعضاى
مشرانو جرگه سن سي وپنج سالگي را در روز کانديد يا تعيين شدن تکميل کرده باشند.
وثايق انتخاباتي اعضاى شوراى ملي توسط کميسيون مستقل انتخابات مطابق به احکام
قانون تطبيق مي گردد.
هر يک از دو مجلس شوراى ملي ،در آغاز دوره کار ،يک نفر از اعضاى خودرا به حيث
رئيس براى يک دوره تقنينيه و دو نفر را به حيث نايب رييس اول ونايب دوم و دو نفر را به
56
حيث منشي و نايب منشي براى مدت يک سال انتخاب مي کند .اين اشخاص هيات ادارى
ولسي جرگه و مشرانو جرگه را تشکيل مي دهند.
وظايف هيات ادارى در اصول وظايف داخلي هر مجلس تعيين مي شود .هر يک از دو
مجلس شوراى ملي براى مطالعه موضوعات مورد بحث ،طبق اصول وظايف داخلي ،
کميسيون ها تشکيل مي دهد .ولسي جرگه صالحيت دارد به پيشنهاد يک ثلث اعضا جهت
بررسي و مطالعه اعمال حکومت ،کميسيون خاص تعيين نمايد .ترکيب و طرزالعمل اين
1
کميسيون در اصول وظايف داخلي ولسي جرگه تنظيم مي گردد.
ولسي جرگه متشکل از کميسيون هاي ذيل است:
ـ کميسيون امور بين المللي
ـ کميسيون امور داخلي (امنيت داخلي ،تحکيم سرحدات ،امنيت ملي ،اداره محلي)
ـ کميسيون امور دفاعي و تماميت ارضي
ـ کميسيون مالي ،بودجه و محاسبات عمو مي و امور بانک ها
ـ کميسيون عرايض و سمع شکايات
ـ کميسيون امور تقنيني
ـ کميسيون امور زنان ،جامعه مدني و حقوق بشر
ـ کميسيون امورعدلي و قضايي ،اصالحات اداري و مبارزه با فساد اداري
ـ کميسيون اقتصاد ملي ،سازمان هاي غير حکومتي ،انکشاف دهات و زراعت و مالداري
ـ كميسون مبارزه با مواد مخدر ،مسکرات و فساد اخالقي
ـ کميسيون مواصالت ،مخابرات ،امور انکشاف شهري ،تهيه مسکن و تهيه آب و برق و
امور شاروالي ها
ـ کميسيون امور ديني ،فرهنگي ،معارف و تحصيالت عالي
ـ کميسيون صحت ،تربيت بدني ،جوانان ،کار و کارگر
ـ کميسيون معلولين و معيوبين ،بازماندگان شهدا و بيوه ها
ـ کميسيون کوچي ها ،قبايل ،امور مهاجرين و بيجا شده گان
ـ کميسيون منابع طبيعي و محيط زيست
ـ کميسيون مصئونيت و حقوق و امتيازات اعضاي ولسي جرگه
ـ کميسيون نظارت از اجراي قانون
مشرانو جرگه داراي کميسيون هاي ذيل است:
ـ کميسيون امور بين المللي.
ـ کميسيون امور داخلي (امنيت داخلي ،تماميت ارضي ،اداره محلي و امور شارواليها).
ـ کميسيون امور دفاعي.
ـ کميسيون مالي ،بودجه و محاسبات عمومي.
ـ کميسيون سمع شکايات.
ـ کميسيون امور تقنيني و نظارت حقوقي ( حقوق بشر و امور قضايي).
ـ کميسيون مسايل جنسيت و جامعه مدني.
ـ کميسيون اقتصاد ملي ،سازمان هاي غير حکومتي و NGOهاي داخلي و خارجي ،
ومالداري ،مواد مخدرومسکرات. انکشاف دهات ،زراعت
ـ کميسيون مواصالت ،مخابرات ،امور انکشاف شهري ،تهيه مسکن و تهيه آب.
ـ کميسيون امور مذهبي ،فرهنگي ،معارف و تحصيالت عالي.
1لوبه جرگه ،قلنون اساسي(،کانل:مطبعه دولتي،)1382،مواد 81ـ82ـ.......ـ.89 1
57
ـ کميسيون رفاه عامه (صحت،تربيت بدني ،بازماندگان شهدا ،بيوه ها ،کار و کارگر ،امور
مهاجرين).
ـ کميسيون منابع طبيعي و محيط زيست.
ـ کميسيون مصئونيت و امتيازات اعضاي مشرانوجرگه.
ـ کميسيون امور شوراهاي واليتي وولسوالي ها .
ـ کميسيون امور معلولين و معيوبين.
1
ـ کميسيون اقوام و قبايل ،امور سر حدات و کوچي ها.
وظايف کميسيون هاي ولسي جرگه قرار ذيل است:
1ـ بررسي طرح قانون که توسط رئيس جرگه ارجاع مي گردد.
2ـ پيشنهاد تعديالت در مورد طرح قانون و مسايل بودجوي.
3ـ تدقيق و ارائه طرح قانون.
4ـ تهيه و تقديم گزارشات و سفارشات به جرگه.
5ـ بررسي و طي مراحل ساير امور که نظر به احکام قانون اساسي در حيطه
صالحيت جرگه مي باشد.
کميسيون ها نظر به لزوم ديد خويش مي توانند نهاد هاي اجتماعي را به شمول سازمان
هاي ملي و بين المللي غير حکومتي جهت استماع و استجواب به جلسات خود فرا خوانند.
طرزالعمل داخلي مشرانو جرگه وظايف کميسيون هاي دايمي اين مجلس را چنين بيان نمود
ه است:
ـ بررسي مسودات که توسط رئيس جرگه ارجاع مي گردد.
ـ پيشنهاد تعديالت در مورد مسودات.
ـ معرفي مسودات.
ـ تهيه و تقديم گزارشات و سفارشات به جرگه.
ـ تنظيم سامعين و مشاهدين.
کميسيون ها نظر به لزوم ديد خويش مي توانند نهاد هاي اجتماعي را به شمول سازمان
2
هاي ملي و بين المللي غير حکومتي جهت استماع به جلسات خود دعوت نمايند.
هر دو مجلس شوراى ملي در وقت واحد به صورت جداگانه جلسه مي کنند.
جلسات هر دو مجلس در موارد ذيل مي تواند به طورى مشترک داير شود :
- ۱در موقعي که دوره تقنينيه يا اجالس ساالنه از طرف رييس جمهور افتتاح مي گردد،
- ۲در صورتي که رييس جمهور ضرورى تشخيص دهد.
رييس ولسي جرگه از جلسات مشترک شوراى ملي رياست مي نمايد .جلسات شوراى ملي
علني مي باشد مگر اينکه رييس مجلس يا حداقل ده نفر از اعضاى شوراى ملي ،سرى بودن
آنرا درخواست و مجلس اين خواست را بپذيرد.
نصاب هر يک از دو مجلس شوراى ملي ،هنگام راى گيرى با حضور اکثريت اعضا
تکميل مي گردد و تصاميم آن با شرکت اکثريت آراى اعضاى حاضر اتخاذ مي شود،مگر در
مواردى که قانون اساسي طور ديگرى تصريح نموده باشد .شوراى ملي در هر سال دو
اجالس عادى داير مي کند.
مدت کار هر دو اجالس شورا ،در هر سال نه ماه مي باشد .در صورت ايجاب،شورا مي
تواند اين مدت را تمديد کند.
مشرانوجرگه ،اصول داخلي مشرانوجرگه(کابل :انتشارات )1384......ماده .15 1
? 2
مشرانوجرگه ،اصول داخلي مشرانوجرگه(کابل :انتشارات )1384......ماده . 19
58
جلسات فوق العاده شورا مي تواند در ايام تعطيل به امر رئيس جمهور داير شود .از آغاز
کار پارلمان جديد مدت زماني کمي ميگذرد اميد واريم در دوره تقنيني که پيش رو دارند
بتوانند با تصويب قوانين موثر و تصميمات نيک درد هاي مردم رنج کشيده ما را مرهم گذاري
1
نمايند .چون توقعات مردم بيشتر از همه از نمايندگان منتخب شان ميباشد.
مطابق قانون اساسي کشور ما شوراي ملي داراي وظايف ذيل است:
- ۱تصويب ،تعديل يا لغو قوانين و يا فرامين تقنيني ،
- ۲تصويب پروگرامهاى انکشافي اجتماعي ،فرهنگي ،اقتصادى و تکنالوژيکي ،
- ۳تصويب بودجه دولتي و اجازه اخذ يا اعطاى قرضه ،
- ۴ايجاد واحدهاى ادارى ،تعديل و يا الغاى آن ،
- ۵تصديق معاهدات و ميثاقهاى بين المللي يا فسح الحاق افغانستان به آن ،
- ۶ساير صالحيتهاى مندرج اين قانون اساسي .
ولسي جرگه داراى صالحيتهاى اختصاصي ذيل مي باشد :
- ۱اتخاذ تصميم در مورد استيضاح از هر يک از وزرا مطابق به حکم ماده
نود و دوم اين قانون اساسي ،
- ۲اتخاذ تصميم راجع به پروگرامهاى انکشافي و بودجه دولتي ،
- ۳تاييد يا رد مقرريها (انتصابها) مطابق به احکام اين قانون اساسي .
پيشنهاد طرح قانون از طرف حکومت يا اعضاى شورا و در ساحه تنظيم امورقضايي از
طرف ستره محکمه توسط حکومت مي تواند صورت گيرد.
پيشنهاد طرح قانون در مورد بودجه و امور مالي صرف ازطرف حکومت صورت مي
گيرد.
هر گاه پيشنهاد طرح قانون ،حاوى تکليف جديد يا تنقيص عايدات دولت باشد ،به شرطي
در فهرست کار داخل مي شود که در متن پيشنهاد ،مدرک جبران نيز پيش بيني شده باشد.
پيشنهاد طرح قانون از طرف حکومت نخست به ولسي جرگه تقديم مي گردد .ولسي جرگه
پيشنهاد طرح قانون را ،به شمول بودجه و امور مالي و پيشنهاداخذ و يا اعطاى قرضه را ،بعد
از بحث به صورت يک کل تصويب يا رد مي کند .ولسي جرگه نمي تواند طرح پيشنهاد شده
را بيش از يک ماه به تاخير اندازد.
ولسي جرگه طرح قانون پيشنهاد شده را بعد از تصويب به مشرانو جرگه مي سپارد.
مشرانو جرگه در ظرف پانزده روز در مورد آن تصميم اتخاذ مي کند.
شوراى ملي به اتخاذ تصميم در مورد طرح قوانين ،معاهدات و پروگرامهاى
انکشافي دولت که به اساس پيشنهاد حکومت ايجاب رسيدگي عاجل را نمايد،اولويت مي دهد.
هرگاه پيشنهاد طرح قانون از طرف ده نفر از اعضاى يکي از دو مجلس صورت گيرد ،بعد
از تاييد يک پنجم اعضاى مجلسي که پيشنهاد به آن ارايه شده است ،در فهرست کار آن مجلس
داخل مي گردد .بودجه دولت و پروگرام انکشافي حکومت از طريق مشرانو جرگه توام با
نظريه مشورتي آن به ولسي جرگه تقديم مي شود.
تصميم ولسي جرگه بدون ارايه به مشرانو جرگه بعد از توشيح رييس جمهور نافذ شمرده
مي شود .هرگاه نظر به عواملي تصويب بودجه قبل از آغاز سال مالي صورت نگيرد ،تا
تصويب بودجه جديد ،بودجه سال گذشته تطبيق مي گردد.
حکومت در خالل ربع چهارم سال مالي ،بودجه سال آينده را با حساب اجمالي بودجه
سال جارى به شوراى ملي تقديم مي نمايد .حساب قطعي بودجه سال مالي قبل ،در خالل مدت
? 1
لوبه جرگه ،قلنون اساسي(،کانل:مطبعه دولتي،)1382،مواد 104ـ105ـ.......ـ.107
59
شش ماه سال آينده ،مطابق به احکام قانون ،به شوراى ملي تقديم مي گردد .ولسي جرگه نمي
تواند تصويب بودجه را بيش از يک ماه و اجازه اخذ و يااعطاى قرضه را که شامل بودجه
نباشد ،بيش از پانزده روز به تاخير اندازد .هرگاه ولسي جرگه دراين مدت راجع به پيشنهاد
اخذ و يا اعطاى قرضه تصميم اتخاذ نکند ،پيشنهاد تصويب شده محسوب مي گردد .در
صورتي که در اجالس شوراى ملي ،بودجه ساالنه يا پروگرام انکشافي يا موضوع مربوط به
امنيت عامه ،تماميت ارضي و استقالل کشور مطرح باشد ،مدت اجالس شورا قبل از تصويب
آن نمي تواند خاتمه يابد.
هر گاه مصوبه يک مجلس از طرف مجلس ديگر رد شود ،براى حل اختالف هيات
مختلط به تعداد مساوى از اعضاى هر دو مجلس تشکيل مي گردد .فيصله هيات بعد از توشيح
رييس جمهور ،نافذ شمرده مي شود .در صورتي که هيات مختلط نتواند اختالف نظر را رفع
کند ،مصوبه رد شده به حساب مي آيد .دراين حالت ولسي جرگه مي تواند در جلسه بعدى آنرا
با دو ثلث آراى کل اعضا
تصويب کند .اين تصويب بدون ارايه به مشرانو جرگه بعد از توشيح رييس جمهور نافذ
1
شمرده مي شود.
مطابق طرز العمل داخلي ولسي جرگه مراحل قانونگذاري قرار ذيل بيان گرديده است:
حکومت طرح قانون را يا از جانب خويش و يا در حدود صالحيت قضايي از جانب ستره
محکمه به امضاي وزير عدليه و وزير که طرح قانون عمدتًا با او ارتباط دارد توسط نماينده
دولت در امور پارلماني به انضمام يادداشت توضيحي مبني بر ضرورت طرح قانون به
جرگه تسليم مي نمايد.
جرگه نيز مي تواند طرح يک قانون را توسط ده نفر از اعضاي خويش با انضمام
يادداشت توضيحي مبني بر ضرورت طرح قانون و امضاي اعضاي پيشنهاد کننده به رياست
جرگه تسليم نمايند.
طرح قانون معرفي شده توسط حکومت يا اعضاي جرگه در جلسه عمومي ثبت،
طي مراحل و اعالم مي گردد.
هنگاميکه جرگه جلسه نه داشته باشد يادداشت طي مراحل و در نشريه رسمي جرگه نشر
مي گردد.
حين معرفي يک طرح قانون ،حکومت ،رئيس کميسيون ،سران گروپ هاي
پارلماني و يا ده نفر از اعضاي جرگه مي توانند براي طي مراحل طرح تقاضاي فوريت را
نمايند.
تقاضاي مذکور در صورتيکه از جانب اکثريت جرگه و يا کميسيون که طرح تحت
رسيدگي آن قرار دارد تصويب شود ،بدون نوبت درج آجنداي جلسه مي گردد.
اليحه حکومت و طرح قانون اعضاء بعد از تائيد و معرفي شامل آجنداي جرگه مي
گردد.
حين معرفي يک طرح قانون تا آنکه حکومت داليل معرفي طرح و گروپ هاي پارلماني
موضع خود را ابراز نکنند هيچگونه مباحثه صورت گرفته نمي تواند و رئيس طرح مذکور را
بعد از معرفي به کميسيون مربوطه ارجاع مي دارد.
براي هر طرح قانون در کميسيون يک گزارشگر تعين مي گردد .گزارشگر گزارش
خويش را در خالل ميعاد معينه مطابق آجندا ارائه ،طبع و توزيع مي نمايد .هرگاه گزارش به
?
لوبه جرگه ،قلنون اساسي(،کانل:مطبعه دولتي،)1382،مواد 95ـ96ـ.......ـ.100 1
60
موقعش توزيع نه گردد بحث در جلسه عمومي بدون اين گزارش صورت مي گيرد.
درگزارش تصويب ،رد يا تعديل طرح قانون سفارش مي گردد.
تعديالت توسط گزارشگر ،اعضاي کميسيون ها ،يا اعضاي جرگه بيست و چهار ساعت
قبل از شروع بحث در جلسه عمومي پيشنهاد مي شود و درصورت که توسط کميسيون پذيرفته
شود ضميمه گزارش مي گردد.
حکومت و ترتيب کننده گان طرح قانون اعضاء حسب تقاضاي کميسيون در مورد طرح
مربوطه توضيحات مي دهند.
مباحثات روي طرح قانون با استماع از حکومت آغاز گرديده و با ارائه راپور
گزارشگر ادامه مي يابد.
به استثناي بحث که مطابق مواد ( )49و ( )50اين اصول تنظيم شده ،به آنعده اعضاي که
اسماي شانرا درلست مباحثات عمومي ثبت نموده اند موقع صحبت داده مي شود.بعد ازختم
بحث عمومي در باره هر ماده بالنوبه بحث و رأي گيري صورت مي گيرد.
وزراء ،رئيس کميسيون ،گزارشگر کميسيون و اعضاء نمي توانند بيش از پنج دقيقه
در رابطه به مواد و فقرات مربوط طرح قانون يا پيرامون مواد و فقرات موجود مربوط
تعديالت يا مواد و فقرات جديدي که در شکل تعديالت تقديم شده صحبت نمايند.
نتيجه گيري
در نظام هاي دموکراتيک پارلمان به عنوان يک رکن مستقل دولت مطرح است که مردم ا
ز طريق انتخاب نماينده هاي شان حاکميت ملي را اعمال ميکنند و به اجراي وظايف آ ن
ميپردازند .قانونگذاري از جمله صالحيت هاي ويژه پارلمان بشمار ميرود که شوراي ملي
را از قوۀ اجر ا ه يه وقضا ۀيه جد ا ميسازد .زيرا اجراات دوقوۀ ديگرمنوط به وضع قانون
از طرف شوراي ملي است تازمانيکه قوۀ مقنينه قانون وضع نکند دو قوۀ ديگر قادر به
تطبيق واجراي آن نخواهد بود .صالحيت ديگر پارلمان نظارت ازاعمال قوۀ مجرۀيه است
که اين در حقيقت تضمين ميباشد براي اجراي درست قوانين نافذه کشور ،که هرگاه تخطي
صورت بگيرد پارلمان ازطريق اسيضاح واستجواب مورد تعقب وپيگرد قرار ميدهد،
چنانچه مواردي را شاهد هستيم .دانشمندان حقوق اساسي براي وکالي پارلمان نوع
مصونيت را در نظرگرفتند که تانمايندگان بدون هراس از پيگرد قانوني ،دردوران نمايندگي
و بعد ازآن نظريات شانرا که درچارچوب وظيفه و منافع ملي باشد ،ابراز بدارند .
افغانستان با سپري نمودن دوره هاي طوالني استبداد توسط حاکمان مطلق العنان که
همواره مردم را باخواست هاي برحق شان سرکوپ نموده وبه نظريات آنها احترام نگذاشتند ،
فقط طوري عمل نمودند که قدرت نامحدود خود را بشکل مطلق آن حفظ کند ،اما باگذشت
زمان ديکتا توران وقت دريا فتند که روش شان قابل تحمل نبوده بنآ خواستن که با سهيم
61
ساختن مردم درشورا آن هم نه بشکل ديمکرا تيک به نحوي حاکميت خود را مشروعت
بخشند .اين امر ازمان حبيب هللا خان شروع شد ،البته امير ازميان اطرافيان خود شوراي را
تشکيل داد که هيچگونه جنبه قانونگذاري نداشت متاسفانه درزمان ظاهرشاه پارلمان که
داراي دومجلس گرديد درحقيقت امر ممثل اراده مردم نبود حکومت مداخله داشت حتي اجندآ
مورد بحث را تعين ميکرد ريس آن عبدالحد مايارازطرف شاه مستقيما بحيث ريس تعين گرديد
البته 15سال برسمت ريس باقي ماند .دراين دوره ها مصونيت براي وکال وجود نداشت آنچه
که مخالف حکومت تلقي ميگرديد ،وکال قادربه ابرازآن نبودند ولي با اين همه کاستي ها
طرحهاي قانوني هم ازطرف پارلمان به تصويب رسيد اگرچند کآل متابق خوا ست شاه بود با
آن هم گام به جلو تلقي ميشود .بعداز اينکه ظاهرشاه روي کار آمد بازهم بحالت سابق ادامه
داد مگردرزمان صدارت شاه محمود و محمد يوسف يعني دوره هاي هفتم و يازدهم مردم تا
حدود آزادي انتخاب نماينده خود را داشتن و رقابت هم ميان کانديدان نيزوجود داشت .در دوره
داود خان ملي جرگه ازميان عضاي حزب تشکيل گرديد و قوانين را به ميل داود خان به
تصويب رساندند به هرحال پارلمان گذشته افغانستان به شکل واقعي آن ممثل اراده مردم نبوده
زيرا مردم در انتخاب اعضاي آن نقش چندان نداشتند ،اما اگرانصا فمندا نه قضاوت کنيم در
دوره هاي مختلف کارهاي انجام شده قوانين به تصويب رسيده اما نه آنکه قابل مالحظه باشد،
اگرتوجه شود هما نگونه که پارلمان در دوره نادر شاه تشکيل شد وعملکرد داشت تا ده ها
سال از طرف ظاهر شاه هما نگونه ادامه پيدا کرد ،بدون اينکه تغير وتحول در ساحات
مختلف زندگي اجتماعي ،پيشرفت علم و تخنيک که ايجاب طرح وتعين پاليسي هاي جديد
را مينمايد در نظر گرفته شده باشد .بعد از اينکه افغانستان مراحل دشواري را سپري کرد
ونظام طالبا از هم پاشيد فصل جديدي در تاريخ کشور آ غاز گرديد باالخره مردم صاحب
نظام شدند وپارلمان در کشور تشکيل شد ،آرزوهاي بس فراوان ايجاد شد مبني براينکه
پارلمان يک نهاد يست که مردم حاکميت ملي را از آن طريق اعمال مينمايند و ممکن اين نهاد
زخمهاي فراوان مردم را مرحم گذاري کند ،اما متأسفانه باز هم اميد هاي مردم به يأس ونا
اميدي مبدل گرديد وپارلمان سال 1384علي الرغم اينکه نسبت به ساير پارلمان هاي
افغانستان بشکل دموکراتيک ،مردم نماينده هاي شانرا انتخاب نمودند ولي بازهم زورگويي،
آگاهي محدود مردم نسبت به نقش وکال ،موجوديت سالح نزد افراد غيرمسول نمونه اي از
چالشها بود .در ايجاد يک پارلمان کارا بخش ازمشکالت برميگردد با قوانين انتخابات
کشور،عدم در نظرگرفتن شرايط معقول براي کانديدان و سازگاربا اوضاي سياسي ،اجتماعي
اقتصادي و فرهنگي کشور زمينه ساز ايجاد يک پارلمان ناکارا بود .البته اشخاص متخصص
متعهد هم در پارلمان کنوني وجود دارد ولي عده کثيرآن ها فاقد تعهد دانش و تصيالت عالي
،تجربه کاري ،احساس ملي ،صداقت و امانت داري ،تقوا و پرهيزگاري ،روشنفکري و
صحت رواني هستند .بنآا ا گرشرايط سختر براي نامزدان پيش بيني گردد ازيک طرف مردم
در بحران انتخاب قرار نميگيرند وازطرف ديگر در هر واليت از تعداد بيشمار نامزد بودن
براي 15و 16چوکي جلوگيري به عمل ميايد.مسلمآ که تعداد کمتريکه داراي شرايط باشد خود
را نامزاد مکنند هم مردم خوبتر تشخيص ميدهند که کي ها ميتوانند نمايندگي کنند هم بوديجه
دولت در تهيه و آماده سازي ورقه هاي نامزادان کمتر به مصرف ميرسيد ،اما باز هم اميد
وار هستيم در آينده شرايط خوبتري درنظر گرفته شود تا افراد بافهم وبا تعهد راياب شوند
وما صاحب پارلمان كارا وباتعهد باشيم ،به همين اميد واري.
ومن التوفيق
62
منابع و مأخذ
1ـ آشوري ،داريوش .دانشنامه سياسي .جاپ دوم ،تهران:انتشارات
مرواريد.1380،
2ـ جعفر لنگرودي ،دکتر محمدجعفر .ترمينو لوژي حقوق چاپششم ،تهران :
انتشارات مرواريد 1372
3ـ حبيبي،عبدالحي.جنبش مشروطيت در افغانستان ،قم:انتشارات احساني. 1372،
4ـ دريح ،امين هللا 1379 .افغانستان در قرن بيستم .پشاور:انتشارات دانش.1379
5ـ رسولي ،محمد اشرف .پارلمان .چاپ اول ،کابل :انتشارات سعيد،
.1388
6ـ سرمند ،نظرمحمد .1366 .جرگه ها ،شوراها و اداره حاکميت.کابل :مطبعه
دولتي .1366،
7ـ شريعت پناهي ،ابوالفضل قاضي.حقوق اساسي و نهاد هاي سياسي.تهران:انتشارات
ميزان .1383
8ـ شريعت پناهي،ابوالفضل قاضي.بايسته هاي حقوق اساسي .تهران :انتشارات دادگستر
.1380،
9ـ عطايي ،محمد ابراهيم .1383 .تاريخ معاصر افغانستان.مترجم :جميل الرحمن
کامگار .پشاور:انتشارات ميوند.1383،
10ــ علي بابايي ،غالم رضا .فرهنگ اصطالحات روابط بين الملل .
تهران:انتشارات زرين.1369 ،
11ـ غبار ،ميرغالم محمد،افغانستان درمسير تاريخ.جلددوم.پشارو:انتشارات ميوند ،
.1383
12ـ رهيخته،شمس الدين .فرهنگ فرهيخته تهران:انتشارات زرين.1377،
13ـ فرهنگ ،مير محمد صديق.افغانستان در پنج قرن اخير.) ، : (.
14ـ فيض زاد ،محمد علم . 1368.جرگه هاي بزرگ ملي افغانستان .الهور:
. انتشارات ميوند .
15ـ کشککي ،صباح الدين .دهه قانون اساسي .پشاور:انتشارات ميوند.1377،
16ـ مدني،سيدجالل الدين.کليات حقوق اساسي.تهران :انتشارات پايدار.1382،
17ـمهربان،عبدهللا.تاريخ شورادرافغانستان.کابل :مطبعهدولتي .1368،
18ـ نسيمي،محمدياسين . 1384.روابط پارلمان با حکومت هاي افغانستان در دهه
دموکراسي .کابل :مرکزانتشارات صبا. 1384
19ـ هريسي نژاد ،کمال الدين .حقوق اساسي تطبيقي .تهران :انتشارات تبريز ،
. 1387
20ـ قانون اساسي ،مطانق جريده رسمي طبع دوم،کابل:مطبعه بهير. 1384،
21ـ قانونانتخابات،جريده رسمي،شماره،850کابل:مطبعه دولتي.1384،
-22ولسي جرگه ،اصول داخلي ولسي جرگه،کابل:مطبعه دولتي. 1384، ـ
63
64