Professional Documents
Culture Documents
0
فصل اول
مفهوم نظام اجتماعی اسالم
دراین فصل می خوانیم:
تعریف نظام اجتماعی اسالم
اصول ومبانی نظام اجتماعی اسالم
ویژه گی های نظام اجتماعی اسالم
(خدمات عام المنفعه) اهداف نظام اجتماعی اسالم
1
بسم الرحمن الرحیم
الحمد هلل وحده نصر عبده واعز جنده وهزم االحزاب وحده والصلوة والسالم علی قاید المجاهدین امام المتقین
الذی بلغ الرسالة و اداالمانة ونصح االمة وعلی آله واصحابه ومن دعی بدعوته الی یوم الدین .
از جمله حقایق ثابتی که ابن خلدون در مقدمه خود ذکرنموده این است که اجتماع انسانی
ضروروالزمی میباشد ویابه تعبیر دیگر ،انسان یک موجود مدنی الطبع میباشد این به دین معنی است که
اجتماع برای انسان ضروری والزمی میباشداین چیزی است که واقعیت موجود ان را تایید می کند زیرا که
،انسان دراجتماع تولد ،دراجتماع زندگی ودراجتماع میمیرد .
وقتی که اجتماع برای انسان یک ضرورت انکار نا پذیرباشد ،پس نظام –هر نظامیکه باشد –برای
اجتما ع ضروری والزمی بوده موجودیت اجتماع بدون نظام غیر ممکن است ،زیرا ممکن نیست که افراد
دراجتماع در یک آزادی تام بدون قید وشرط زندگی بسر ببرندکه درحقیقت این بی نظامی وبی قانونی
سبب هالکت ایشان گردیده واجتماع انسانی را به اجتماع حیوانی مبدل می گرداند ،طوریکه درجنگالت
است .
از همین جهت الزم است که اجتماع نظامی داشته باشد که متضمن حدودی باشد که اجتماع آن را
مراعات کند ،ودر بر گیرنده قواعد وضوابط عمومی ای باشد که انسان ها درسلوک وزندگی خویش به آن
ملتزم باشند تا بتوانند یک زندگی آرام ،با امن ومطمئنی داشته باشند .
تعریف نظام اجتماعی:
نظام اجماعی اسم مرکب از دوکلمه می باشد :نظام واحتماع ،که هرکدام آن قابل تعریف می باشد تا اینکه
معنای آنها واضح وروشن گردد.
تعریف نظام :نظام یک کلمه عربی بوده که از نظم گرفته شده است ،وبمعنانی ذیل اطالق میگردد:
ترتیب ،تنظیم تنسیق ،تالیف ،قرار دادن دو چیز بهلوی هم دیگر
ودراصطالح شرعی :نظام عبارت از ترتیب وتنسیق امورات زندگی انسانها در عرصه های مختلف طبق
شریعت اسالمی می باشد.
تعریف اجتماع :اجتماع هم یک کلمه عربی بوده ،واز جمع گرفته شده است ،بمعنای یکجا شدن ،اختالط ،
ضد تفرق می باشد.
ودراصطالح شرعی :اجماع عبارت از یکجا شدن چند شخص درمحدوده معین از زمین بخاطر یک هدف
مشخص ومعین می باشد.
2
تعریف نظام اجتماعی اسالم:
عبارت اصول وقواعدی میباشد که روابط اجتماعی مسلمان ها را دریک مجتمع طبق شریعت اسالمی
تنظیم وترتیب مینماید.
وقتی که برای هر اجتماع یک نظام -به هر شکلی که باشد – ضرورت است پس این نظام به اصول ،افکار
واساسی نیاز دارد که انسان به آن قانع بوده واین نظام به آن استوار بماند ،هر نظام خوب ویابد بوده
میتواند هر گاه اصول واساسات آن خوب باشد آن نظام خوب است وهر گاه اساسات آن نا مناسب وبد
باشد نظام نیز خوب نخواهد بود وتاثیرش باالی افراد آن منعکس میشود زیرا که افراد متأ ثر از نظام حاکم
باالی شان هستند و به تبع آن اگر نظام خوب باشدایشان نیک بخت وبر عکس اگر نظام خراب باشد پیروان
آن بد بخت خواهندشد .به این اساس الزم است هر کسیکه برای خود وبرای جامعه خود خیر ومصلحت را
می خواهد باید اساس واصولی را برای اجتماع خود وضع کند که بتواند اجتماع را به جاده سعادت ونیک
بختی رهنمایی کند وکامیابی دنیا وآخرت را نصیبش گرداند.
حقیقتا اسالم این کار را برای ما آسان ساخته است زیرا که این دین اساس واصولی را برای نظام
اجتماعی وضع کرده که جامعه بشری را از تمامی بد بختی ها نجات داده وموفقیت دنیا واخرت را برایش
تضمین نموده است .اما اینکه این اساس چه است ؟این سوالی است که در ذیل در مورد آن بحث خواهیم
نمود .
منبع ویا مصدر نظام اجتماعی:
نظام اجتماعی اسالم مصدرالهی دارد که ازقرآن کریم وسنتهای گرانبهای پیامبر اسالم صلی هللا علیه وسلم
سرچشمه میگیرد ،همه جوانب وبخش های نظام اجماع اسالم متکی بر آیات قرآنی واحادیث نبوی میباشد،
مسلمانها زندگی اجتماعی شانرا در روشنائی وحی الهی وارشادات نبوی ترتیب وتنظیم مینمایند ،وامورات
حیاتی شانرا در روشنائی آن به پیش میبرند.
اساس وزیربنای جامعه از نظر اسالم :
اساس جامعه از نظر اسالم عقیده اسالمی است زیرا از هر انسان این امر خواسته شده است که این
باورمندی وعقیده را با خود داشته باشد تا که نقطه تمرکز خود را در زندگی،رابطه خود را با سایر
مخلوقات ،وهدف خلقت وپیدایش خود را درک کند ،زیرا که عقیده توجیه کننده تمام افکار ،سلوک وتمام
تصرفات انسان در زندگی است که ازآن چشم پوشی ممکن نیست .
ازآن جاییکه انسان یک موجود اجتماعی است – طوریکه قبال گفتیم -پس واضح است که عقیده
عنصر رهبری کننده انسان در تشکیل اجتماع ونظام آن است ،بعبارت دیگر الزم است که عقیده اسالمی
3
تهداب برای تآ سیس جامعه ونظام آن باشد تا تمام افراد این اجتماع در روشنایی این عقیده به ماننداعضای
یک پیکر یکجا زندگی کنند ،طوریکه برای اجتماع نیز الزم است که در روشنایی این عقیده بمانند یک
سازما ن منظم ومنسجم مسیر ترقی را بپیماید،پس نتیجه امر این است که هر کسیکه این عقیده را داشته
وبه آن ملتزم است از هر جنس ،قوم ،سمت ،زبان،حرفه وکشوریکه باشد به این اجتماع منسوب بوده
وعضویت آن را بدست آورده می تواند پس درتمام امور آن سهیم بوده واز مزایاوپیامد هایش نیز
برخوردار شده میتواند.
حقیقت واضح این است که اسالم با تأسیس چنین اجتماعی که درآن عقیده اساس وزیر بنا باشدیک
ابتکار جدیدی بود که هیچ سابقه درتاریخ بشر نداشت وهیچ کس آن را نمیدانست ودر ذهن شان نیز خطور
نکرده بود.
روم ،فارس ،یونان وعرب قبل از اسالم اجتماع شان را به اساس قوم ،زبان ،جنس واقلیم بنا کرده
بودند که با این کار شان مفاسد زیادی را مرتکب شدند که منبع ظلم ،تجاوز ،حتک حرمت انسانان...شد
،وقتی که اسالم این تهداب جدید را برای اجتماع ونظام آن آورد این یک انقالب عظیمی را در زندگی
بشریت بوجود آورد که کرامت انسانی را تضمین نمود،پس برای انسان الزم ومناسب نیست که جامعه
خود را به اساس جنس ،قبیله ،زبان ...تاسیس نماید طوریکه اجتماع جاهلی قبل از اسالم بود ،زیراکه اصل
وریشه بشر یکی بوده وممکن نیست تفاوت های نسب وجنس ...این حقیقت را از بین ببرد زیراکه اختالف
َّاس
در جنس ،نسب و...مانند شاخهای یک در خت است طوریکه خداوندج ّل جالله می فرماید (:اَي أايُّ اها الن ُ
اتَّقُوا َربَّ ُك ُم الَّذِي َخلَقَ ُك ْم ِم ْن نَ ْف ٍس َو ِ
احدَ ٍة ) (.نساء )1:
یعنی ای مردم بترسید ازان پروردگاریکه شمارا از یک نفس پیدا کرده است .ودر حدیثی از رسول اکرم
چنین روایت شده است ُ (:كلُّ ُك ْم ِِلدَ َم َ ،وآدَ ُم ِم ْن ت ُ َرا ٍ
ب ( یعنی همه شما از ادم وآدم از خاک پیدا شده است
وهمچنان اساس قرار دادن جنس ،اقلیم ،زبان ..برای جامعه بشری هیچ مفهومی ندارد زیرا که زمین
را خداوند برای همه بشر پیدا کرده است پس این سر زمین مشترک شان است چنانچه خداوند ج ّل جاللهمی
ض َع َها ِل ْْلَن َِام) (الرحمن )10:یعنی زمین راخداوند ج ّل جالله برای مخلوق پیدا کرده فرماید َ (:و ْاْل َ ْر َ
ض َو َ
است.وهمچنان قوم ،قبیله وزبان هیچ کدام نمی تواند اساس وتهداب برای جامعه باشد زیراکه هر کدام
اینهاچترها ی محدود وکوچک هستند ونمیتوانند که تمام بشریت را جا دهند اما عقیده اسالمی ظرفی است
که تمام این ها را درخود گرفته میتواند وچتری است که کافه بشریت را در سایه خود جای داده می
4
تواند،حتی کسیکه به عقیده اسالمی باور ندارد نیز می تواند در صورتیکه میل داشته باشد ونظام این
جامعه را قبول داشته وبه آن دوستی خود را اعالن نموده باشد از طریق عقد ذمه دراین جامعه زندگی
نماید وبه این ترتیب یک انسان غیر مسلمان نیز میتواند در جامعه اسالمی دریک فضای امن وسالمت
زیست وزندگی نماید واز مزایای که سایرساکنین آن محل بر خورداراند آنها نیز استفاده کرده می توانند
وتمامی مال ،ابرو وعزت شان در امن خواهد بودبنا براین ،قول یک تعداد که به اکراه واجبار غیر
مسلمانان ساکن در جامعه اسالمی به ترک ویا تبدیل دین شان باور دارند ،درست نبوده وبه اساس
جهالت استواراست زیرا درقرانکریم میفرماید ( :ال إِ ْكر ااه ِِف ِ
الدي ِن) در دین(عقیده) اکراه واجبار نیست.وفقها ا
نیز قاعده ای دارند که می گویند (:برای آنها (غیر مسلمانان ) انچه هست که برای ماست وباالی آنها آنچه
است که باالی ما است )واقعیت امر گواه برین امر است که غیر مسلمانان در جامعه اسالمی از زمان
حضرت رسول اکرم صلی هللا علیه وسلم تا کنون بدون اینکه هیچ اذیتی برایشان برسد زندگی کرده اند
واقعیت این ر ا ثابت کرده است که غیر مسلمانان در جامعه اسالمی حمایت نهایت زیادی را از جانب
مسلمانان بدست آورده اند که هیچ اقلیتی در دنیا ازآن بر خوردار نبوده است واین امر دردنیا بی نظیر
است،دراین جا کافی است که اندلس را به صورت نمونه ذکر نمایم که ایشان چگونه وچه مصیبتها را بعد
از سقوط حکومت شان متحمل شدند.
ال ُْم ْؤِمنُو ان إِ ْخ اوة ) جز این نیست که مومنین همه با هم برادر اند .ودر حدیث شریف نیز آمده است (املُ ْسلِ ُم
اخواملُ ْسلِ ِم ) مسلمان برادر مسلمان است ،رابطه ایمانی قویترین رابطه در بین مسلمانان است ودوستی
أُ
ودشمنی ایشان نیز به همین اساس استوار است ،مسلمان عالوه از رابطه ایمانی روابط دیکری مانندنسب
وامثال آن نیز داشته می توانند واسالم ازاین روابط چشم پوشی نمی کند واین روابط را طرد نمی کند
،بشرطیکه این روابط باالتر از روابط ایمانی نبوده وبه اساس باطل وحق تلفی استوار نباشد.
پیوند ایمانی این تقاضا راندارد که غیر مسلمانان را مورد ظلم واذیت قرار دادطوریکه گفتیم جامعه
اسالم عضویت غیر مسلمانان را نیز قبول داشته وبه حمایت انان امر می کند ،اگر یک انسان با مسلمانان
5
پیوند ایمانی وبرادری دینی نداشته باشد از حمایت اسالم ،عدالت اسالمی ونیکی جامعه اسالمی محروم
ب لِلتَّ ْق او )(.مائده)8: ِ ِ ٍ
نمی گردد خداوند ج ّل جاللهمی فرماید (:اوال اَْي ِرامنَّ ُك ْم اشناآ ُن قا ْوم اعلاى أ َّال تا ْعدلُوا ا ْعدلُوا ُه او أاق اْر ُ
یعنی دشمنی با قومی شمارا به ترک عدالت وبی عدالتی وادار نکند عدالت کنید زیرا عدالت به تقوی
الدي ِن اواَلْ ُُيْ ِر ُجوُك ْم ِم ْن ِد اَي ِرُك ْم أا ْن
اَّلل اع ِن الَّ ِذين اَل ي اقاتِلُوُكم ِِف ِ
ْ ا ُْ نزدیک است .درایه دیگری نیز می فرماید (:يا ْن اها ُك ُم َُّ
ي)( .ممتحنه )8:خداوند ج ّل جالله شما را ازاین نهی نمی کند که ِِ وه ْم اوتُ ْق ِسطُوا إِل ْاي ِه ْم إِ َّن َّ
اَّللا ُُِي ُّ
ب ال ُْم ْقسط ا َب ُ
تا اُّ
کسانیکه با شمابخاطر دین نه جنگیده اند وشما را از خانه های تان بیرون نه کرده اند که با ایشان نیکی
نکنید وبا ایشان عدالت نکنید ،خداوند ج ّل جاللهعدالت را دوست دارد.همچنان رسول اکرم صلی هللا علیه
وسلمفرموده است( :آگاه باشید! کسیکه به معاهد (کسیکه بامسلمانان پیمان بسته است) ظلم کند ،یا حقش را
کم بدهد ،یا باالتر از طاقتش او را مکلف به کاری کند ،ویا ازوی چیزی را بدون رضایتش بگیرد ،من در
روز قیامت دشمن او هستم )
-2زدودن عصبیت:
هدف از عصبیت این است شخصی که یک انسان را به خاطر اینکه در قوم ،نسب ،قبیله و...با وی
شریک است درحق وباطل کمک نماید ،عصبیت به این مفهوم در بین عرب های قبل از اسالم بسیار شایع
بود ،افراد قبیله یکدیکر خود را به خاطر شریک بودن در قوم ،قبیله و...در حق وباطل کمک می کردند
.اسالم ای ن کار را رد نموده وامر نمود تا این گونه افکار بکلیه ازبین برده شوند در حدیث شریف آمده است
که رسول اکرم صلی هللا علیه وسلمفرمود(:نیست از ما کسیکه به عصبیت دعوت کند ونیست از ما کسیکه
در عصبیت بمیرد ) ورسول اکرم صلی هللا علیه وسلمدر مورد عصبیت فرمود(:بگذارید آن را (عصبیت
را ) زیراکه این بسیار بد بوی است )
اسالم تنها تعصب بر مبنای قوم ،قبیله وجنس را رد نمی کند بلکه هر امریکه جوهر عصبیت که
عبارت کمک غیر در امر باطل بخاطر شریک بودن است ،درآن موجود باشد نیز طرد ورد می کندبنا
برین کمک اعضا ی یک اقلیم ،حرفه،قوم،قبیله،ملیت ،خانواده و مذهب یکدیگر شان را در امر باطل
بخاطر شریک بودن در قوم ،قبیله،مذهب ،ملیت ،حرفه ،اقلیم وخانواده از جمله عصبیت مذموم است .
یقینا دور بودن اجتماع از تمامی انواع عصبیت زمینه های ظلم وتعدی را کم ساخته وکمک می کند تا
افراد یک جامعه بر مبنای حق و عدالت بین هم زیست نموده واین امر خیروصالح جامعه وافراد آن را
تضمین می کند .
6
-3تقوی ( ترس از خدا ) میزان برتری در بین مردم است :
با ازبین رفتن عصبیت نتایج آن که عبارت از فخر کردن به انساب واحساب است ،نیز ازبین
میرود...صرف نسبت یا منسوب شدن یک انسان به یک قبیله نمایانگر افتخار ،بلندی مرتبه وعلو شان آن
قبیله نیست ،زیرا که هیچ ارتباطی بین فضلیت یک انسان وبین قبیله اش وجود ندارد ،معقول این است که
اندازه برتری انسان به فضایلی مربوط می شود که در نفس خود انسان نهفته است وهکذا فضیلت انسان
مربوط به اعمال صال حی میشود که انسان انجام داده است ،واین همه در تقوی وترس خدا نهفته است به
همین اساس ،در اسالم تقوی وترس از خدا معیار برتری به حساب میرود لکن انتساب به قبایل صرف
وسیله تعارف میباشد مانند منسوب شدن به یک قبیله،قوم ومنطقه در شناخت ومعرفت انسان کمک می کند
اس ِإنَّا َخلَ ْقنَا ُك ْم ِم ْن ذَ َك ٍر َوأ ُ ْنثَى َو َج َع ْلنَا ُك ْم ُ
شعُوبًا َوقَبَائِ َل .چنانچه خداوندج ّل جالله فرموده است (:یَا أَیُّ َها النَّ ُ
َّللاِ أَتْقَا ُك ْم )(.حجرات .)13:ای مردم ما شما را از یک زن ویک مرد پیدا کرده
ارفُوا ِإ َّن أ َ ْك َر َم ُك ْم ِع ْندَ َّ
ِلت َ َع َ
و شما راشعبه شعبه و قبیله قبیله گردانیدیم تا که یکدیگر تان را بشناسید ،یقینا بهترین شما درنزد خدا با
تقوی ترین شما است .وبا این معیار (تقوی) دقیق وعادل برای شناخت بر تری های انسانان،میدان وسیع
ای برای مسابقه وپیش دستی انسانان جهت رسیدن به حد کمال باز میشودکه هیچ یکی از موانع فقر
،رنگ،نسب،جنس و...مانع این پیشرفت شده نمی تواند ،طوریکه اگر انسان از تقوی محروم گردد هیچ
عاملی از قبیل شرف نسب ،کثرت مال ،وسعت سلطه ،فصاحت زبان ،جمال صورت کثرت ا.والد او بر تر
ومن بطَّأا به اعملُهُ َل
وبا فضیلت ساخته نمی تواند ،چنانچه رسول اکرم صلی هللا علیه وسلم فرموده است ( :ا
ع بِ ِه ناسبُهُ ) کسیکه راکه عملش پسمان نماید نسبش اورابرتری و فضلیت وبه جایی رسانده نمی تواند.
يُ ْس ِر ْ
7
ویژگیهای نظام اجتماعی اسالم
قبال اساس نظام اجتماعی اسالم را با آثاریکه بر آن مرتب می شود بیان کردیم حاال ویژگیها ومظاهر
آن را بیان می کنیم ،در حقیقت ویژگیهای این نظام از اساس آن اشتقاق شده اند که این ویژگیها زیاد بوده
ومهمترین آنها عبارت اند از:رعایت اخالق ،تامین عدالت،توجه به خانواده ومسئول بودن فرد دراصالح
جامعه ،میباشدکه هر کدام را به صورت خالصه وموجز بیان می کنیم:
اول :مراعات اخالق
اخالق دراسالم از اهمیت خاصی برخوردار است که ذیال ذکر می گردد:
.1تعلیل رسالت به تقویم اخالق واشاعه مکارم اخالقی شده است طوریکه در حدیث شریف آمده است
(:من برای تکمیل فضایل اخالقی فرستاده شده ام ).
.2تعریف دین به حسن خلق ،در حدیث شریف آمده است (مردی به نزد رسول اکرم صلی هللا علیه وسلم
آمد وپرسید که دین چه است؟رسول اکرم صلی هللا علیه وسلم در جواب فرمود که دین حسن خلق وخوش
اخالقی است ).یعنی رکن عمده دین اخالق است .
.3اخالق میزان حسنات(ترازوی نیکی ها ) را درروز قیامت وزمین(گران) می کند،در یک حدیث
شریف رسول اکرم صلی هللا علیه وسلمفرموده است (:وزمین ترین چیزی در روز قیامت در ترازو
(میزان) ترس خدا واخالق نیک است )
.4مومنین درایمان نسبت به یکدیگر خود برتری دارند پس بهترین شان کسی است که اخالق نیک داشته
باشد،در حدیث شریف امده است (:پرسان کرده شد که ای رسول خدا صلی هللا علیه وسلمکدام یکی از
مومنین بهتر اند؟ایشان فرمودند:بهترین شان از نظر اخالق)
بنا به انچه گفته امدیم اخالق در اسالم از اهمیت خاصی بر خورداربوده که آثار آن درتمامی نظام های
اسالم از جمله نظام اجتماعی آن تبلور می کند ،در حقیقت نظام اجتماعی اسالم به سبب اینکه در پاکی
وطهارت اجتماع از رذایل وپلیدی هاکوشا است ،نسبت به دیگر نظام ها برتری دارد ،اسالم کوشش می
کند که جامعه را ازتمامی پلیدی ها وبد بختی ها پاک سازد ،زنا حرام بوده وجزای آن دره ،سنگ باران
وتبعید است ،قذف – تهمت دیگران به زنا –حرام است وجزایش دُره است تا زبانها به این سخن بد عادت
نکند که در نتیجه جامعه به پلیدیها ملوث شده وارتکاب فحشا عادی می گردد ،بد زبانی مانند دشنام و ..در
اسالم ممنوع است وجزایش تعزیر میباشد ،قمار با تمام انواعش در شریعت اسالم حرام است وجامعه
اسالمی ان را تایید نمی کند ،شهادت دروغ ا زجمله کبایر(گناهان کبیره)دراسالم است ،جاسوسی ،غیبت
8
وسخن چینی وهر آنچیزی که عداوت ودشمنی را دربین افراد جامعه بارآورد ،منکرات هستند که ازانها
باید اجتناب نمود ،ومعامالت در جامعه اسالمی باید به اساس پاکی ،حسن نیت وامانت داری استوار
باشندبنا برین دروغ ،فریب وتقلب در هیچ معامله ای دربین مردم درست نیست.وبه صورت عموم
منکرات هیچ کدام درست نیست که در جامعه اسالمی وجود داشته باشند ،زیراکه اینها بمانندمکروب اند که
اگر در جامعه اسالمی وجود داشته باشند منتشر شده بمانند وباء وطاعون در می آیند .لذا اسالم هر کسیکه
این چنین منکرات را مرتکب شود ویا آن را اظهار نماید اورا توبیخ نموده واعالن نمودن منکرات را جرم
دیگری میداند طوریکه در حدیث شریف آمده است (ای مردم !کسیکه چیزی ازین پلیدی ها را مرتکب
شود پس آن را پنهان نماید ،آن ستر وپرده است برایش ،واگر کسی ورقش را باز نماید (این جنایات را
اعالن نماید وبه دیگران قصه کند) حد را باالیش تطبیق مینماییم.
در نظام اجتماعی اسالم یک تعداد وسایل وامور وقایوی موجود اند که جامعه انسانی را از بسیار ی
بد بختی ها ومنکرات نجات داده وراه های نفوذ شیطان را بند میسازد ،این وسایل ضروری والزمی اند
که چشم پوشی ازانها ممکن نیست ،لذا برای زن الزم نیست که با مرد نا محرم تنها شود ،وقتیکه از خانه
بیرون می شود باید که با لباس شرعی پوشیده باشد .
یکی دیگر از امور اخالقی در جامعه اسالمی دوستی ،ترحم وعطوفت دربین افراد این جامعه است
این چیزی است که اسالم به ان دعوت نموده رسول اکرم (صلی هلل علی وسلم) حالت مومنین را در
همدردی شان به یک جسم وجسد تشبیه نموده است ،در حدیث شریف آمده است که رسول اکرم صلی هللا
علیه وسلم فرموده اند (:مثال مومنین در تراحم ،همدردی ،دوستی وعطوفت شان به مانند یک جسم است
که هر گاه یک عضو آن درد کند تمام اعضای بدن را تب ودرد فرا می گیرد )در حدیث دیگری نیز
فرموده است (:کسانی که رحم می کنند خداوندج ّل جالله باا نان رحم می کند ،رحم کنید باالی کسیکه در
زمین است ،رحم می کند باالی شما کسیکه در اسمان است )درحدیث دیگری نیز فرموده است (:کسیکه
باالی مردم رحم نکند خداوند ج ّل جاللهباالی او رحم نمی کند)وقران کریم در وصف صحابه فرموده است
علَى ا ْل ُكفَّ ِار ُر َح َما ُء َب ْینَ ُه ْم )یعنی محمد وکسانی که به همرایش هستند َّللاِ َوالَّ ِذینَ َم َعهُ أ َ ِ
شدَّا ُء َ سو ُل َّ
( ُم َح َّم ٌد َر ُ
باالی کف ار سخت گیر وباالی مومنین ودر بین خود شان رحم دل ومحربان هستند .ترحم ومهربانی دربین
مومنین از جمله صفات اصلی ایشان بوده جامعه اسالمی را مانند یک خانواده قرار میدهد وبدون شک
جامعه ای که این چنین مهربانی در بین افرادش باشد جامعه نیک بخت خواهد بود .
درجامعه اسالمی درپهلوی مهربانی و همدردی کمک به کار خیر نیز ستوده شده است،دستان با
سخاوت همیشه به روی هر محتاج دراز اند ،زیراکه اسالم به تعاون وهمدردی دعوت می کند واین
9
همدردی شامل خانواده ،همسایه ،دوست ورفیق در سفر ،مسافر ،محتاج ،یتیم ،مسکین وهر صاحب
ش ْیئًا َوبِ ْال َوا ِلدَی ِْن إِحْ َ
سانًا َّللاَ َو َال ت ُ ْش ِر ُكوا بِ ِه َ
حاجت دراجتماع میشود خداوند ج ّل جاللهفرموده است َ (:وا ْعبُد ُوا َّ
سبِی ِل َو َما َملَ َك ْ
ت ب بِ ْال َج ْن ِ
ب َوا ْب ِن ال َّ اح ِ
ص ِ ار ْال ُجنُ ِ
ب َوال َّ ار ذِي ْالقُ ْربَى َو ْال َج ِ
ین َو ْال َج ِ َوبِذِي ْالقُ ْربَى َو ْالیَت َا َمى َو ْال َم َ
سا ِك ِ
أ َ ْی َمانُ ُك ْم )(.نساء .)36:یعنی خدا را عبادت کنید وبه اوچیزی را شریک نسازید وبه والدین تان،اقربای تان
،یتیم ها ،مساکین،مسافرین ،همسایه ایکه با او قرابت دارید ،همسایه پهلو ،ابن سبیل(مسافر ،متعلم ومحصل
)وبه غالمان وکنیزان،نیکی کنید .در حدیث شریف نیز امده است (:کسیکه یک مشکل یک مسلمان را حل
نماید خداوند ج ّل جالله دردروز قیامت مشکلی از مشکل هایش را حل خو اهد نمودوکسیکه حاجت یک
مسلمان را بر آورده سازد خداوند متعال حاجت خودش را بر آورده خواهد نمود ).تعاون وهمدردی دراین
حد منحصرنشده بلکه ساحات وسیع زندگی را دربرمی گیرد زیرا که دایره اعمال خیر ونیک بسیار وسیع
است که تمامی ساحات را در بر می گیرد مثال بناءمسجد ،تاسیس مراکز آموزشی مانند مکتب ،مدرسه
پوهنتون ...تاسیس شفاخانه ،چاپ کتاب ای که به اسالم مفید باشد وهمچنان همکاری در از بین بردن
منکرات ،ازاله فساد ،رفع ظلم وجلو گیری از تجاوزو....از جمله تعاون مطلوب میباشد زیراکه این همه
تعاون به نیکی اند ،بدون شک شیوع تعاون در بین افراد اجتماع نا بسامانی های زیادی را از قبیل :کینه
،حسد ظلم،قطع صله رحمی،دورساخته وقلب ها را به محبت ،دوستی ،شفقت تعمیر نموده که این همه
سعادت ونیک بختی اجتماع را به ارمغان می آورد .
دوم:تأمین عدالت
عدالت یکی از فضایل اخالقی است نه تنها این بلکه درراس فضایل اخالقی است اما دراین جا ما این
را بصورت مستقل ذکرنمودیم بخاطریکه اهمیت وارزش بیشتر داشته ومظاهر آن زیاد میباشد.ومطرح
شدن آ ن در نظام اجتماعی اسالم داللت به این امر دارد که عدالت دراسالم ازاهمیت خاصی برخوردار
است لذا ایات متعددی در قرآن واردشده است که عام وخاص را به رعایت عدالت دعوت می کند که ازان
َّللاَ َیأ ْ ُم ُر
جمله یک ایت را بصورت مشت نمونه خروار ذکرمینماییم خداوند متعال فرموده است (:إِ َّن َّ
َاء َو ْال ُم ْن َك ِر َو ْالبَ ْغي ِ یَ ِع ُ
ظ ُك ْم لَ َعلَّ ُك ْم تَذَ َّك ُرونَ )( .نحل)90: ع ِن ْالفَحْ ش ِ
ان َوإِیت َِاء ذِي ْالقُ ْربَى َویَ ْن َهى َ
س ِ بِ ْالعَ ْد ِل َو ْ ِ
اْلحْ َ
خداوند ج ّل جالله به عدالت ،احسان ودادن حق ذوی القربی امر می کند ،واز فحشا ،منکر وبغاوت نهی
میکند ،پند می هد شما را تا که پند بگیرید .وهمچنان فرموده است که (:اوإِذاا قُلْتُ ْم فاا ْع ِدلُوا اول ْاو اكا ان ذاا قُ ْراب).
(انعام )152:یعنی وقتیکه سخن گفتید در گفتار خود عدالت را مراعات کنید اگر چه در برابر ذوی القربی
10
نیز باشید.اگر درپهلوی این ،ایات نهی از ظلم را بیان کنیم معلوم میشود که عدالت دراسالم چقدر از اهمیت
زیادی برخورداراست وحتی بدون مبالغه گفته متوانیم که اسالم دین عدالت در همه امور است.
تاکید اسالم به عدالت والزمی دانستن آن ،ونهی اسالم از ظلم وضرورت دوری از آن ،نتایج بزرگی
را در پی دارد ،وآن این است که هر جامعه ای که درآن عدالت تامین باشد ،افراد آن جامعه احساس ارامش
نسبت به حقوق خویش می داشته باشند ،زیرا که قانون پشتیبان حق است اگر چه صاحب حق ضعیف باشد
وباطل را تایید نمی کند اگرچه که قوی باشد ،برعکس اگر در یک جامعه ظلم وبیداد شایع بوده وعدالت کم
باشد افراد این اجتماع همیشه نسبت به حقوق شان نگران بوده روح آرام نمیداشته باشند واین عالمه تباهی
وبر بادی همان اجتماع است رسول اکرم صلی هللا علیه وسلمبه نتایج نقصان عدل که چگونه این چنین امر
جامعه انسانی را به هالکت می کشاند اشاره میدارد،در حدیثی آمد است که آنحضرت صلی هللا علیه وسلم
فرموده (:گذشته گان شما را این امر هالک نمود که هر گاه یک شخص شریف وبزرگ سرقت می کردا
ورا معاف کرده وهر گاه یک شخص بیچاره جرمی را مرتکب میشد حد راباالیش تطبیق مینمودند ،قسم به
خدا اگر فاطمه بنت محمد سرقت کند دستش را قطع خواهم نمود ) دراین حدیث علت از بین رفتن امت
های گذشته را بیان میکند که عمده ترین علت ان ظلم بوده است ،ظلم بمانند اتشی است که مظلومان را
میسوزاند .هر گاه در یک جامعه ظلم شیوع پیدا کند تعداد مظلومان زیاد شده وانان هیچ حامی وپشتیبان
ای را دراین جامعه ب رای حقوق خود نمی بینند واین امر باعث می شود که انها به این چنین جامعه هیچ
اهتمام نداشته باشند ودر نتیجه ایشان در فکر هالکت وبر بادی آن می گردند .برعکس در جامعه عادل هر
فرد جهت بقای این جامعه ودفاع از آن تالش میکند زیراکه ایشان این جامعه را مانند خانه ای میدانند که
برایشان پناه میدهد وایشان را درآغوش خود جای میدهد .ازهمین جهت گفته شده که (دولت با کفر باقی
میماند اما با ظلم باقی نمیماند )دولت ظالم بزودی ازبین میرود اگرچه اسالمی هم باشد .بنا برین جامعه
اسالمی در صدر اسالم به اساس عدل کامل استوار بوده درانجا نه ظلمی بود نه بی عدالتی ای ،درانجا
عدل کامل حکم فرما بود ،عدل کاملی که در برابر آن فرد قوی وضعیف یکسان بوده وخلیفه ورعیت
دربرابر آن گردن خم نموده بودند،نتایج این چنین یک جامعه این است که در پهلوی ضعیف ،جامعه با تمام
قوت خود استاده است تا وقتی که حق بااو باشد وضعیف بودنش هیچ نقصانی را برایش نمی رساند زیراکه
قوت جامعه وقانون همرایش است ،وادم قوی را قوتش هیچ مددی کرده نمی تواند تا وقتی که بر باطل
استوار باشد ،زیراکه قوت جامعه وقانون بر ضدش است از همین جهت ابو بکر صدیق رضی هللا عنه می
11
فرمود (:قوی شما ضعیف است تا که حق را زان بگیرم ،وضعیف شما قوی است تا که حق رابرایش
بگیرم ).
نه تنها این بلکه عدالت در صدر اسالم به حدی تأمین بود که حتی دربین دو خصم نیز در کالم وبر
خورد قاضی باید مساوات مراعات شود درروایتی ازعمربن خطاب آمده است که اوبرای قاضی اش
ابوموسی اشعری فرمود (:دربین دو متخاصمین در گفتار ،اشاره وبرخورد خود مساوات را مراعات کن
).وقتی که عدالت والتزام به ان از جمله اساسات نظام اجتماعی اسالم باشد پس هر گونه شفاعت وکوشش
که برای مختل شدن عدالت باشد در شریعت اسالم نا روا ونا جایز است ،از همین جهت وقتی که زن
مخزومی سرقت نمود ومردم این امر را مهم دانستند از اسامه بن زید خواهش کردند که در این مورد با
رسول خدا صحبت کرده وشفاعت کند وقتی که وی چنین کار را کرد رسول اکرم صلی هللا علیه
وسلم بسیار خشم گین شده گفت :آیا در حدی از حدود خدا شفاعت میکنی ؟!سپس خطبه مشهوری ایراد
فرمودند که متن ان را در گذشته ذکرکردیم .
12
طریقه پیامبرشان وبرای تقویه پایه های اخوت در بین شان وبه منظور نزدیک شدن به خداج ّل جالله
تالش نمودند ،تاعالوه از مصونیت نفس وتصفیه قلب ها یشان ،هیبت وعظمت اسالم در جهاد ومبارزه
بیشتر شود .
واین فهم سلف صالح فهم حقیقی بوده حتی که عمر فاروق رضی هللا عنه فرموده است (:ازدواج را
1
به جز ناتوانی وبد کاری چیزی دیگری مانع شده نمیتواند)
نا پسندی ونفرت سلف صالح نسبت به مجردی به حدی بود که عبد هللا بن مسعودرضی هللا عنه می گوید :
(اگراز عمر من ده روز هم باقی میماند من دوست داشتم که ازدواج کنم تا که با خدا در حال مجردی رو
برو نشوم ).2
ازامام احمد بن حنبل روایت شده است که وی یک روز پیش از وفاتش با ام ولده اش مادر عبد هللا
ازدواج نمودوگفت که (:من ناپسند میدانم که یک شب راهم در مجردی سپری نمایم ).
دو زن معاذ بن جبل رضی هللا عنه در مرض طاعون مردند وخودش نیز به آن مرض مبتال بود ،با
وجود آن تالش وی برای ازدواج به حدی بود که گفت :
(برای من نکاح کنید ..من دوست ندارم که با خدامجرد روبروشوم)!!
عبد هللا بن عباس همیشه میگفت (:حج هیچ حاجی قبول نمی شود تا که ازوداج ننماید )
این بود در ک ورسالت سلف صالح ،وبدین ترتیب بود ایمان ایشان به خداج ّل جالله ،محبت شان
باپیامبرصلی هللا علیه وسلموپیروی ایشان از سنت وی ،واین بخاطر آن بود که ایشان تمام نیکی هارا در
پیروی سنت وی دانسته وتمام بد بختی هارا در پیروی خواهشات ودر فرار از برداشت مسئولیتها وکوتاهی
در ادای فرایض میدانستند .
چهارم:رسالت ومکلفیت فرد دراصالح جامعه
یکی از ویژگیهای نظام اجتماعی اسالم این است که فرد دراصالح وتنظیم جامعه مسؤلیت دارد ،به
این معنی که هر فرد مکلف است تا دراصالح جامعه بقدر توان خود تالش نماید ،وهکذا فرد رسالت دارد
که اگر غیر از خودش دراصالح اجتماع کوشش می کند وی مکلفیت دارد که او را دراین امر کمک نماید
اْل ِْْث والْع ْدو ِ خداوند ج ّل جاللهمی فرماید (:اوتا اع ااونُوا اعلاى الِ ِ
ان ) (مائده )2:در امور خیر َْب اوالتَّ ْق اوى اوال تا اع ااونُوا اعلاى ِْ ا ُ ا
ونیکی وتقوی یکدیگر تان را کمک نموده ودر امور گناه وتجاوز از همکاری یکدیگر تان اجتناب نمایید
1
احیاءعلوم دین :مولف امام غزالی –کتاب اداب نکاح
2
احیاءعلوم الدین کتاب اداب نکاح ()4-1
13
،از بزرگترین تعاون کمک وهمکاری دراصالح اجتماع است ،بدیهی است که هر گاه انسان دراصالح
جامعه مکلف باشد او در عدم فساد وجلول گیری از فساد نیز مکلف بوده ومسولیت دارد .از جمله قواعد
فقهی این است که (چیزیکه گرفتنش حرام باشد دادنش نیز حرام است )زیراکه دادن حرام به کسی از جمله
فساد است ،ومسلمان اگر از اصالح عاجز ماندپس حد اقل از فساد کردن اجتناب نماید بنا برآن رشوت دادن
حرام است مثلیکه گرفتن آن حرام است ،سود ربا دادن حرام است طوریکه گرفتن آن نیز حرام است در
حدیث شریف آمده است (:خداوند خورنده ،دهنده نویسنده وهردو شاهد ربا را مورد لعنت قرار میدهد )در
حدیث دیگری نیز آمده است که (کسیکه رشوت می گیرد ورشوت میدهد وکسیکه دربین ایشان وساطت می
کند نیز مورد لعنت قرارمی گیرد ).
دالیل اینکه فرد مسئولیت اصالح جامعه را دارد،دالیل زیادی در قرآن ودرحدیث موجود است .
ض َيْمرو ان ِِبلْمعر ِ ِ خداوند ج ّل جاللهمی فرماید (:اوال ُْم ْؤِمنُو ان اوال ُْم ْؤِمنا ُ
وف اويا ْن اه ْو ان اع ِن ا ُْ ض ُه ْم أ ْاوليااءُ با ْع ٍ ا ُ ُ
ات با ْع ُ
ال ُْم ْن اك ِر)(.توبه )71:یعنی مردان مومن وزنان مومن دوستان یکی دیگر هستندکه امر به معروف ونهی از
منکر می کنند.معروف اسم جامع برای هر چیزی است که شریعت اسالم به آن امر می کند ،ومنکر اسم
جامع برای هر چیزی است که شریعت اسالمی ازآن نهی می کند ودراین امر هر آن چیزی که جامعه را
اصالح کرده واز فسادآن جلو گیری می کند شامل میشود .
در سنت نبوی احادیث زیادی است که ثابت می کند که فرد مسئولیت اصالح اجتماع را دارد از جمله
(:من لم یهتم بامور المسلمین فلیس منهم )کسیکه به امور مسلمانان توجه واهتمام نکند از جمله مسلمانان
نیست .اصالح اجتماع وازبین بردن فساد ازآن وفکر کردن در تحقق این هدف از جمله اهتمام به امور
ّيهُ بِيا ِدهِ فالْيُ غاِ ّْيهُ ،فاِإ ْن اَلْ يا ْستا ِط ْع
ِ
اع أا ْن يُغا ا
استاطا ا
مسلمانان است .در حدیث دیگری نیز آمده است (:ام ْن ارأاى ُم ْن اك ًرا فا ْ
ف ا ِْلميا ِ
ان)(.رواه مسلم) کسیکه منکر را ببیند پس باید ان را ض اع ُ سانِِه فابِ اق ْلبِ ِه اوذالِ ا
ك أا ْ ِ ِِ بِيا ِدهِ فابِلِ ِِ ِ
سانه ،فاإ ْن اَلْ يا ْستاط ْع بل ا
ا
بادست خود تغیر دهدواگر با دست خود نمیتواند پس باید با زبان خود آن را تغیر دهد واگر با زبان خود
نتوانست پس باید با قلب خود آن بد بیند واین نشانه ضعیفترین ایمان است.دراین حدیث شریف بیان شده که
فرد مسولیت اصالح جامعه وازبین بردن فساد درآن را دارد دراین حدیث همچنان اشاره به این است که
مسلمان باید همیشه امادگی برای اصالح اجتماع واز بین بردن فساد در آن را داشته باشد.
14
چرا فرد مسئولیت اصالح جامعه را دارد ؟
وقتی که فرد مسول اصالح اجتماع است دلیل آن چه بوده میتواند ؟باوجود اینکه وی مسئولیت اصالح
نفس خود را نیز دارد،اینک موضوع به شرح ذیل بیان می گردد
-1فرد از اجتماع متاثر میشود:
انسان یک موجود اجتماعی بوده واز اجتماعی که دران زندگی می کند متاثر میشود پس روح او
مریض ،سست ،قوی وضعیف به پیروی ازاجتماع ،شده میتواند ،رسول اکرم صلی هللا علیه وسلمبه این
سانِِه) (به ِ ِ ِِ ِِ ِ ِ ٍ
موضوع دریک حدیثی اشاره می کند ( ُك ُّل ام ْولُود يُولا ُد اعلاى الْفط اْرة ،فاأابا اواهُ يُ اه ِو ادانه أ ْاو يُناص ارانه أ ْاو ميُاج ا
روایت بخاری ج/1ص )207
(هر طفل آراسته به فطرت اسالمی تولد میشودپس پدر ومادروی او را یا مسیحی ویاهم یهودی....می
سازند )پدر ومادر برای یک طفل صغیر اجتماع وی به حساب میرود که ازآن متاثر شده وآن را به صالح
وفساد می کشاند،پس اگر پدر ومادر هر دو گمراه بوده طفل خود را از راه راست به گمراهی می کشانند
واگر هر دو به راه راست مستقیم بوده ان را به فطرت اصلی که خدا وند ج ّل جاللهان را پیدا کرده است،
نگهمیدارند وجنبه خیر را دروجود طفل قوی میسازند ،به همین ترتیب است اجتماع بزرگی که انسان درآن
زندگی می کند چه در جنبه خیر وچه در جنبه شر .
-2ضرورت ایجاد یک اجتماع سالم:
ایجاد یک جامعه سالم برای هر فرد ضروری پنداشته میشود ،زیرا که هر فرد مکلف به اجرای
وظایفی است که خداوند به خاطر آن وی را پیدا کرده است که آن عبارت ازپرستش و عبادت خداوند
اْلنْس إَِّل لِي ْعب ُد ِ
ون) ِ متعال والشریک میباشد چنانچه خداوندج ّل جالله فرموده است (:وما اخلا ْق ُ ِ
اُ ت ا ْْل َّن او ْ ا اا
(زاریات )56ما جن یات وانسانها را پیدا نکردیم مگر بخاطر عبادت وپرستش .وعبادت اسم عام برای هر
ان چیزی است که خداوند ج ّل جاللهان را دوست داشته باشد چه گفتار باشد چه کردار وچه پندار وچه
احوال ظاهر وباطن .واین معنی وسیع عبادت ایجاب می کند که انسان تمام افعال ،اقوال ،تصرفات وروابط
خود را با مردم ،مطابق شریعت اسالمی عیار نماید ،مسلمان وقتی میتواند این همه را انجام دهد که در
اجتماعی زندگی نماید که اجرای این چنین اعمال برایش ممکن واسان باشد واین به جز درجامعه اسالمی
در دیگر جوامع ممکن نیست ،واگر جامعه اسالمی نبوده بلکه جاهلی ویا مختلط به امور جاهلی باشد
شخص مسلمان نمی تواند که دراین چنین اجتماع زیست وزندگی اسالمی ومطلوب را به پیش ببرد ،از
15
همین جهت اسالم برای مسلمانان امر می کند که در صورتیکه مناسک دینی خویش را به صورت درست
وطور باید وشاید انجام داده نتوانسته ومنکرات را از بین برده نتوانند محل زیست خویش را تغیر دهند وبه
ِ ِ ِِ ِ َّ ِ
اه ُم ال اْم اَلئ اكةُ ظاالمي أانْ ُفس ِه ْم قاالُوا ف ا
يم محیط دیگری هجرت نمایند خداوند ج ّل جاللهمی فرماید (:إِ َّن الذ ا
ين تا اوفَّ ُ
ّيا) اهم جهنَّم وساء ْ ِ اج ُروا فِ ايها فاأُولائِ ا ض قاالُوا أااَل تا ُكن أارض َِّ ِ
اسعةً فا تُ ه ِ ي ِِف ْاْل ْار ِ ُك ْن تم قاالُوا ُكنَّا مست ْ ِ
ت امص ًك امأ اْو ُ ْ ا ا ُ ا ا ا اَّلل او ا ا ْ ْ ْ ُ ض اعف اُ ْا ُْ
(نساء )97:کسانی را مالئک قبض روح نموده در حالیکه انها باالی نفس های خویش( با سکونت در
محیط غیر اسالمی ) ظلم کرده بودند،مالئک می گویند ؟در چه حال بودید ایشان گویند ما مستضعفین
(بیچارگان)در روی زمین بودیم،مالئک می گویند :آیازمین خدا وسیع نبود که دران شما هجرت می کردید
،جای بود وباش این گروه جهنم است وجهنم بد جای باز گشت است.در تفسیر این ایه می گویند که این ایه
در مورد هر کسیکه در بین مشرکین زیست نماید در حالیکه مناسک دینی خود را ادا کرده نتواند و قدرت
هجرت را دارد نازل شده است که این شخص باالی نفس خود ظلم نموده وباالجماع مرتکب حرام شده
است .از همین جهت باالی هر مسلمان الزم است که در محیطیکه زیست مینماید منکرات را ازان دور
ساخت ودر برابر آن بی تفاوت نباشد ،زیراکه منکرات مانند مکروب اند که اگر جسم را مریض نکند
حتمی ان را ضعیف ونا توان می سازد که دیگر قدرت مقابله را از دست میدهد .
-3نجات از مصیبت عمومی وهمگانی :
هر گاه افرادبه اصالح اجتماع اقدام نمایند این امر خود ایشان واجتماع ایشان را از هالکت عمومی
وهمگانی ،تنگدستی وعذابیکه اجتماع را پریشان نماید نجات میدهد .
از سنت های خداوندی این است که هر اجتماعی که دران منکرات شیوع نموده محرمات خداوندی بی
حرمت وفساد درآن انتشار نمایدوافراد آن در پی دفع وتغیرش نباشند خداوندج ّل جالله ایشان را به محنت ها
ومصیبت ها ی سخت گرفتار می کند که مصیبت ها عمومی بوده نیک بخت وبد بخت همه را دربر می
گیرد.این قانون در حقیقت هر انسانی را که داری دانش وفقه باشد وادار می کند که در جستجوی وتالش
تغیر این گونه حالت حرکت کند تا عذاب ومصیبت را از خود واز جامعه خود دفع نماید.دالیل ثبوت این
موضوع هم در قرآن است وهم در حدیث که اینک هر یک را به شرح ذیل ذکر می کنیم:
ان َّ
اَّللا ين ظالا ُموا ِم ْن ُك ْم اخ َّ
اصةً اوا ْعلا ُموا أ َّ ص َّ َّ ِ
يَب الذ ا
ِ ِ
در قرآن کریم :خداوند ج ّل جاللهفرموده است (:اواتَّ ُقوا ف ْت ناةً ال تُ ا
اش ِدي ُد الْعِ اق ِ
اب )( .انفال .)25:بترسید از عذابیکه تنها وصرف ظالمان شما را در برنه بلکه همه را دربر می
16
ابن عباس در تفسیراین ایه فرموده است :خداوند مومنین را امر میکند که منکر را در بین خود تایید
نکنند تاکه عذاب خدا وند ج ّل جالله شامل حال شان نشود ومنظور ازایه این است که شما از عذابی بترسید
که نیکو کار وبد کا رهردو را میسوزاند طوریکه امام قرطبی گفته است .
در این مورد احادیث زیادی نیز وارد شده است از جمله :در صحیح بخاری آمده است(:مثال قومی
که پابند به حدود خداوندج ّل جالله هستند وکسانیکه حدود خدارا میشکنندمانند قومی هستند که بخاطر جابجا
شدن در طبقات کشتی قرعه انداخته وتعدادی در طبقه باال وتعدادی در طبقه پایین جا بگیرند وکسانیکه در
پایین کشتی هستند بخاطر بدست اوردن آب ورفع تشنگی به منزل باال رفته وازایشان آب تقاضا کنند وباز
باخود بگویند اگر از طبقه خود آب بگیریم وکسانیکه باالتر ازما اند ایشان را اذیت نکنیم؟ اگرکسانیکه
درطبقه باال هستند ایشان را بگذارند وآنچه راکه اراده کردند انجام بدهند همه هالک می شوند واگر ایشان
را باز دارند همه نجات میابند) چنانچه امام قرطبی گفته:دراین حدیث دلیل است بر مجازات عامه مردم به
گناه بعضی از آنها،واین نشان دهنده این است که اگر منکرات در یک جامعه شیوع نمایدوکسی جلو انرا
نگیرد همه مستحق عقوبت وعذاب خداوند میشوند چه در معصیت سهم داشتهدباشند ویا نداشته باشند زیرا
در مقابل معصیت سکوت اختیار کرده اند
ودر صورت عدم توانایی تغیر منکر بر ایشان الزم است تا ازین سر زمین هجرت نموده وخود را
نجات دهند.
وهمچنان دراین حدیث دلیل براین است که انحراف از راه درست در صورتیکه مفضی به هالکت
وضررباشداگرچه به نیت خیر باشدمانع عذاب شده نمی تواند،مثلیه اهل کشتی ای که در طبقه پایین بودند
به قصد ضررنرساندن طبقه باال ،قسمت پایین کشتی را پاره کرده وازان اب نوشیدند .
در حدیث دیگری نیز آمده است که رسول اکرم صلی هللا علیه وسلمفرموده است (:ان الناس اذا رأووا
الظالم فلم یاخذوا علی یدیه اوشک ان یعمهم هللا بعقاب منه)همانا اگر مردم ظالمی را ببینند ودست وی را
از ظلم نگیرند نزدیک است خداوند ج ّل جاللهعذابی را برهمه آنها فرود آورد .این حدیث داللت دارد براین
که وقوع فساد دراجتماع وسکوت در برابر آن وعدم تغیرآن سبب عذاب ومصیبت همگانی است.
18
فصل دوم
ساختار جامعه از دیدگاه اسالم
دراین فصل میخوانیم:
ساختار فرد
ایمان وعقیده
اخالق وادب
ساختار خانواده :
مفهوم خانواده ،ساختار خانواده ،ازدواج ،مقدمات ازدواج ،انتخاب همسر ،آداب وشروط
انتخاب همسر ،آثار ونتایج انتخاب ،نکاح ،تعریف نکاج ،ارکان نکاح ،شروط نکاح (اشاره به نکاح
های درست ونادرست)
آداب نکاح ،مروری به عادت های مروجه در نکاح هادر افقانستان ،محرمات نکاح ،
آثارونتایج ازدواج ،حقوق زوجین ،تعدد زوجات ،حقوق والدین ،حقوق واوالد (تبنی)وآداب خانواده.
19
چیزیکه درساختار فرد در جامعه اسالمی مؤثر است ،ایمان وعقیده ،اخالق وآداب نیکو میباشد پیامبر
صلی هللا علیه وسلم در تربیه افراد براساس عقیده اسالمی وایمان قوی قبل ایجا د جامعه اسالمی تالش
نمودند ،تا بتوانند که مسؤلیت تشکیل خانواده وباالخره تشکیل اجتماع سالم اسالمی را بدوش بگیرند.
پیامبر صلی هللا علیه وسلم بخاطر ساختار فرد قبل ازهمه در تصحیح عقیده وایمان آنها میکوشید ،تا اینکه
فرد مؤمن باعقیده راسخ وایمان صحیح به جامعه تقدیم گردد.
روزی ابن عباس رضی هللا عنهما درعقب پیامبر صی هللا علیه وسلم روان بود پیامبر صلی هللا علیه وسلم
ظكَ ،احْ فَ ِظ هللاَ ت َِج ْدهُ ت ُ َجا َهكَ ِ ،إذَات :احْ فَ ِظ هللاَ یَحْ فَ ْ غال ُم ،إ ِنّي أعلّ ُمكَ َك ِل َما ٍ از دست وی گرفت وفرمود( :یَا ُ
أن یَ ْنفَعُوكَ ِبشَيءٍ لَ ْم یَ ْنفَعُوكَ علَى ْ ت َ أن اْل ُ َّمةَ لَ ْو اجْ ت َ َم َع ْ
س ْألتَ فَاسأ َ ِل هللا ،و ِإذَا ا ْست َ َع ْنتَ فَا ْست َ ِع ْن باهللِ َ ،وا ْعلَ ْم َّ :
َ
ض ُّروكَ إالَّ بِشَيءٍ قَ ْد َكت َ َبهُ هللاُ َ
علَیْكَ ، ض ُّروكَ ِبشَيءٍ لَ ْم َی ُ إالَّ ِبشَيءٍ قَ ْد َكت َبهُ هللاُ َلكَ َ ،و ِإن اجت َ َمعُوا َ
علَى ْ
أن َی ُ
حف )
ص ُ ت ال ُّ ت اْل َ ْقالَ ُم َو َجفَّ ِ
ُر ِف َع ِ
ترجمه :ای غالم یعنی ای طفل ! من برایت چند کلمه را میاموزانم :حفظ نما هللا را تا حفظ نماید هللا ترا
یعنی احکام هللا متعال را حفظ کن تا هللا متعال ترا از مصیبت ها وشرشیاطین حفظ نماید ،حفظ کن هللا را تا
اینکه در یابی هللا را در پیش رویت ،هر چیزی را میخواستی تنها از هللا بخواه وهرگاه کمک می جستی
تنها از هللا متعال کمک بجو ،وبدان که اگر امت همه جمع شوند که برا توقع برسانند ،نمی رسانند مگر
آنچیزیر ا که هللا متعا ل برای تو نوشته است واگر جمع شوند که برای تو شیری را برسانند ،نمیر سانند
مگر آنچیزیرا که برای تو هللا نوشته است ،قلم ها رفع شده است ،وصحیفه ها خشک.
چیزی دیگریکه در ساختار فرد موثر می باشد ،اسالم به آن توجه جدی را به خرچ داده است ،وپیامبر
صلی هللا علیه وسلم اصحاب ویارانش را با ساس آن تربیت نمودند ،عبارت از اخالق وآداب نیکو می
باشد ،که یک جوان مسلمان باید به لباس صدق ،امانت وفا اخالص ،حیا ،سخاوت صبر ،تواضع وغیره
صفات مومؤنین ملبس باشد تا اینکه یک مجتمع مطمئن با پایه های متین اساس گذاری شود وهمه افراد
مجتمع دریک فضای صمیمت اخوت وبرادری دور از حق حسد کینه ودشمنی ها درپهلوی هم دیگر
زندگی نمایند.
روزی پیامبر صلی هللا علیه وسلم به یکی از اصحاب آداب طعام خوردن را تعلیم میدهد ،عمر بن ابی
َّللاِ صلى هللا علیه وسلمَ -و َكان ْ
َت یَدِى سلمه رضی هللا عنه روایت میکند ومی فرمایدُ ( :ك ْنتُ اطعم مع َر ُ
سو ِل َّ
َّللاَ َو ُك ْل ِبیَ ِمینِكَ َو ُك ْل ِم َّما یَلِیكَ ) غالَ ُم َ
س ِ ّم َّ یش فِى الصَّحْ فَ ِة فَقَا َل ِلى «:یَا ُ
ت َِط ُ
20
ترجمه :روزی همرای پیامبرصلی هللا علیه وسلم طعام میخوردم وهر دو دستم به هر طرف کاسه میچرخید
،پس پیامبر صلی هللا علیه وسلم برایم فرمود :ای غالم ،بسم هللا بگو و بدست راستت بخور واز پیش
رویت بخور.
پس مسلمانان باید دانستند که پیامبر صلی هللا علی وسلم چقدر در تربیه وساختار فرد کوشیده است ودین
اسالم در تربیه وساختار فرد چیقدر توجه فرموده است که از مجموع آن باید روش وطریقه تربیه وساختار
فرد را آموخت .وجامعه خویش را از افراد صالح ومؤمن پایه گذاری نمود ،تا اینکه در یک مجتمع آرام
در فضای پاک زندگی کرد.
ادب و اخالق
میخواهیم موضوع را به عنوان سوال و جواب مطرح نمایم تا خوبتر دلنشین شود:
سوال این است که :ضرورت به اجرای اخالق چیست؟
جواب اول :کلمۀ انسان از إنس گرفته شده است به معنای تمایل والفت است ،وهمین تمایلل والفلت باعلث
میشللود کلله انسللان ها حیللات اجتمللاعی داشللته باشللند ،پللس ضللرورت حیللات اجتمللاعی ،روابللط ایجللاد میکنللد،
وهمللین روابللط اجتمللاعی از طللرف انسللانها گللاهی خللوب و گللاهی بللد ،نامیللده میشللود .معللامالت خللوب و
مناسبات نیک ،وقتلی بله عملل میآیلد کله انسلانها پیلروی قواعلد اخالقلی باشلند .ازاینجلا معللوم میشلود کله
تعلیمللات دینللی راجللع بلله اخللالق بللرای هللر فللرد از افللراد جامعلله الزم اسللت ،خصوص لا ً بللرای محصلللین و
دانشجویان محترم نهایت ضروری و حتمی است ،به خاطریکه آینده سازان جامعه و میهناند ،تا بتواننلد در
روشنی اخالق اسالمی در بین جامعۀ اسالمی به صفت اشخاص نمونه ،و قابل احترام واعتماد زندگی کنند،
واعمال خوب را از اعمال زشت امتیاز نمایند.
جواب دوم :اخالق نیکو واقعیتهای درونی انسلان را در معلرض نملایش گذاشلته ،وجلوهر انسلانیت را
ظاهر می گرداند .به عملی نملودن اخلالق نیلک انسلان بله مقلام واالی علزت وشلرافت ملی رسلد ،ودر قللوب
انسانها جای پیدا میکند و محبت دیگران را به سوی خود جللب میکنلد .و در آخلرت مسلتحق اجلر وثلواب
میگرد.
ساختار خانواده
مفهوم خانواه
خانواده از نظر بیشتر مردم عبارت است از زن و فرزندان و خویشاوندان مرد و در اصطالح شرعي
خانواده گروه و جماعتي است كه زیربناي جامعه را تشكیل ميدهند .و بناي آن بر روابط همسري میان زن
21
و مرد استوار است و پیامد آن وجود فرزنداني است كه به صحنه زندگي گام ميگذارند .خانواده در
ار تباطي نزدیك با پدربزرگ ،مادربزرگ مرد ،زن ،برادران و خواهران آنها ،نوادگان ،فرزندان پسر و
دختر ،کاکاها ،عمهها ،ماماها ،خالهها و فرزندان آنها خواهد بود.
مفهوم لغوي و شرعي خانواده شامل معني حمایت ،نصرت و وجود روابط تفاهم و همكاري مبني بر
اساس نژاد ،خون ،نسبي ،سبب و اوضاع ميباشد.
نظام خانواده :عبارت است از احكام و قوانیني كه در آغاز ،اثنا و انتهاي زندگي خانوادگي امور و
شئون آن را سروسامان ميبخشد.
اهمیت خانواده
خانواده مدرسه اي انساني و ضرورتي اساسي براي پرورش نفس و ادامه زندگي آرام وكمك به انتظام
جامعه و تقویت آن به عواملي سازنده ،ابقاء وماندگاري نوع بشري است.
پرورش نفس انساني متكامل كه تبلور رشد جسمي و عاطفي انسان اعم از زن و مرد باشد ،از طریق
ازدواج تحقق ميیابد ،ازدواجي كه به كششهاي فطري پاسخ مثبت ميدهد و نیازهاي غریزي را برآورده
مينماید و خواسته هاي روحي ،عاطفي و جسمي را تأمین مينماید و همه اینها در راستاي تحقق اعتدال و
توازن است كه از محرومیت انسان از مسائل غریزي از یك طرف و از طرف دیگر از بي بندوباري و
زیرپا نهادن فضیلت و اختالف و ناهنجاريها پیشگیري مينماید.
زندگي سالم و آرام از خالل خانواده است كه تحقق پیدا مينماید؛ زیرا خانواده كانوني گرم و تجمعي
كوچك است كه پایههاي معیشت و زندگي آرام و سالم را استوار میگرداند و همكاري سازنده و نیرومندي
براي چیره شدن بر مشكالت زندگي به وجود مي آورد و فضاي پر از عشق ،محبت ،الفت ،آرامش و
دشمنان پیدا و پنهان مي ایستد و در برابر همه لغزشها
ِ سالمت را فراهم ميگرداند و در مقابل دشمنيهاي
و ضعفها و بیماريها مقاومت مي نماید و مهربانانه دست كودكان را میگیرد و آنان را به سوي رشد و
تكامل پیش میبرد و سالمندان را از تنهایي ،اهمال ،بيپناهي و بيسرپناهي نجات ميدهد تا در زمان
ضعف ،ناتواني و نیازشان به مساعدت و محبت ،مورد بيتوجهي قرار نگیرند.
از این نظر خانواده پشتیبان نظام اجتماعي و ادامه نسل بشري است كه از خالل پا به صحنه زندگي
گذاشتن فرزنداني سالم و پاك از نسل ،نسب و وجود بشري پاسداري میكند و جامعه را در مقابل
بیماريهاي ناشي از روابط نامشروع مصؤن مي نماید.
22
در زیر چتر خانواده مي باشد كه در انسان روح فرمانبرداري و احساس مسئولیت براي اثبات ذات و
شخصیت و آباد نمودن عرصه هاي زندگي وآموختن ارزشهایي مانند :ایثار ،فداكار ،صبر ،تحمل،
سخاوت ،بخشندگي و امانتداري رشد مي نماید و نهال اخالق ،فضیلت و معني زندگي حقیقی در جامعه اي
كوچك رشد و نمو مي نماید.
23
لص ْوِم فاِإ َّن
ص ُن لِلْ اف ْر ِج اوام ْن اَلْ يا ْستا ِط ْع فا اعلاْي ِه ِِب َّ ص ِر اوأ ْ
اح ا
اب م ِن استطااع ِم ْن ُكم الْباءةا فا لْي ت زَّوج فاِإنَّه أاغا ُّ ِ
ض للْبا ا الشبا ِ ا ْ ا ا ُ ا ا ا ا ا ْ ُ ش ار َّ
( اَي ام ْع ا
1
الص ْو ام لاهُ ِو اجاء) .
َّ
«اي جوانان! هر یك از شما كه ميتواند (مخارج زندگي زناشویي را تأمین كند) ازدواج نماید ،زیرا
ازدواج سبب سر به زیري و پاكدامني بیشتر است و هر یك از شما كه نميتواند باید روزه بگیرد .زیرا
روزه باعث مصونیت است»
ازدواج انگیزهاي قوي براي احساس مسئولیت و تالش براي فراهم نمودن لوازم و ضروریات زندگي و
اثبات شخصیت است و زمینه اي اساسي براي كار و تالش جدي به شمار ميآید .اما خودداري از ازدواج
به بهانه گوشه گیري براي عبادت از نظر بسیاري از مسلمانان با رهبانیت موجود در میان مسیحیت
مشابهت دارد.
(خطبه یاخواستگاری)
مقدمات ازدواج ِ
از قدیم االیام عادت بر این بوده كه پیش از ازدواج از طرف خانواده پسر به خواستگاري دختر خانواده
اي دیگر مي رفته اند و این فرهنگ مورد تأیید شریعت اسالم قرار گرفته است و خطبه یا خواستگاري
اظهار رغبت و عالقه به ازدواج با زني معین واعالن آن به والدین یا ولي و سرپرست اوست .حكمت
خواستگاري آشنایي متقابل پسر و دختر از افكار و اخالق و گرایشها و نگاه طرف مقابل به آینده است و
چنانچه طرفین توافق نمایند ،مرحله خواستگاري انجام گرفته است.
خواستگاري و پاسخ مثبت خانواده دختر و رضایت او ،صرفا ً یك وعده دادن است و خواندن سورهاي
از قرآن و پخش شیریني و اجراي مراسم به هیچوجه به معني مشروعیت و رسمیت پیدا كردن ازدواج و
مباح شدن پیامدهاي آن نیست.
شریعت اسالم به خواستگار اجازه ميدهد كه چهره و دستهاي دختر را تا مچ وبند دست نگاه كند ،اما
به هی چوجه نگاه به بقیه بدن او پیش از مراسم عقد جایز نیست ،زیرا پیش از اجراي عقد نسبت به یكدیگر
نامحرم به شمار مي روند.
احادیث زیادي در مورد مباح بودن نگاه به دختر پیش از عقد آمده است:
-1از مغیره بن شعبه روایت شده است كه او ميخواست به خواستگاري خانمي برود .رسول
خداصلی هللا علیه وسلم فرمود:
25
انتخاب همسر
ویژگيهاي مرد ایدهآل
هریك ازمردوزن دوست دارند كه در طرف مقابل برخي از صفات مانند صفات زیر وجود داشته باشد.
ویژگيهاي مرد ایدهآل :مرد ایده آل براي زندگي كسي است كه از ایمان وا خالق و قوت شخصیت و
مردانگي برخوردار باشد .زیرا دینداري مرد و پرهیزكاري و ُحسن اخالق و رفتار او مایه امنیت و
آسودگي حال و آینده زنان به شمار ميآید .خداوند متعال ميفرماید:
اشروه َّن ِِبلْمعر ِ
وف) (النساء)19: ِ
( او اع ُ ُ ا ْ ُ
با زنان به شیوهاي پسندیده رفتار كنید.
و رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرموده است:
« هرگاه كسي به خواستگاري دختر شما آمد و از دین و اخالق او رضایت داشتید ،دست رد به سینه او
1
ننهید ،اگر این كار را نكنید ،فساد و تباهي گستردهاي در میان شما به وجود خواهد آمد».
برهمین اساس مهم ترین ویژگي خواستگارازنظرعاقالن وپرهیزكاران ودوراندیشان،اخالق ودینداري است
حسن بن علي فرموده است« :آدم دیندار را به همسري دختر خود انتخاب كنید ،زیرا اگر او را دوست
بدارد ،به خوبي احترام او را نگاه مي دارد و اگر او را دوست نداشته باشد ،به او ستم نخواهد كرد».
اما این كه برخي از خانواده ها مالك و معیارشان براي خواستگار ثروت و دارائي و مقام و موقعیت اوست
و برایشان مهم نیست كه خواستگار آدمي ناپرهیزكار و فاسق و بدكار است ،در واقع آدمهایي كم خرد و
ظاهربین هستند .زیرا مال و ثروت دائمي و ماندگار نیست ،اما فسق و فجور و فساد مایه گرفتاري و
پریشاني و قطع ارتباط همسري و باعث پشیماني است.
ویژگيهاي زن ایدهآل
مهم ترین ویژگيها و صفات مطلوب در زنان و دختران چهارچیز هستند:
-1ایمان و اخالق
مهم ترین خصوصیتي كه زن و دختر بایستي از آن برخوردار باشند ،ایمان و اخالق است .زیرا زن به
سبب نداشتن ایمان واخالق خوب ،به مسئولیتهاي دیني خود اهمیت نميدهد و زمینه ساز دلمشغوليها
26
و مشكالت فراواني میگردد و ممكن است پس از مدتي مرد از طریق طالق یا رها كردن یا اذیت و
آزارش درصد د نجات از دست او برآید .خداوند متعال ميفرماید:
ظ َّ
اَّلل) (النساء )34 / ات قاانِتاات احافِظاات لِ ْلغاْي ِ
ب ِِباا اح ِف ا الص ِ
اِلا ُ (فا َّ
« زنان خوب و صالحه آنهایي هستند كه فرمانبردار (اوامر شوهر به جز در موارد معصیت خدا) بوده و
اسرار خانوادگي را پنهان ميدارندن ،زیرا خداوند به حفظ آنها دستور داده است».
َّ اَّللُ اعلاْي ِه او اسلَّم قا ا ِ
صلَّى َّ ول َِّ
ال إ َّن الدُّنْ ياا ُكل اها امتااع او اخ ْ ُ
ّي ا اَّلل ا امام مسلم از عبدهللا بن عمرو روایت نموده كه ) :أ َّ
ان ار ُس ا
اِلاةُ( «دنیا همه اش متاع و كاالست ،و بهترین متاع آن همسر پاك وپرهیزكار است». الص ِ
امتا ِاع الدُّنْ ياا ال اْم ْرأاةُ َّ
همچنین رسول خداصلی هللا علیه وسلم در این ارتباط مسلمانان را راهنمایي نموده و فرموده است.
اك( «(معموالً) زنان به چهار دلیل ت يا اد ا ات ِ
الدي ِن تا ِربا ْ ) تُ ْن اكح النِساء ْلارب ٍع لِم ِاِلاا و ِِلسبِها و ِْلم ِاِلاا ولِ ِدينِها فااظْ افر بِ اذ ِ
ْ ُ ا ُ ْا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا
براي همسري انتخاب ميشوند .به خاطر ثروت ،موقعیت ،زیبایي و دینداري .شما دیندار را انتخاب كنید،
1
زیرا مایه خیر و بركت و آسودگي است».
معني این فرموده رسول خداصلی هللا علیه وسلم این است كه :معموالً بسیاري از مردم هنگامي كه قصد
ازدواج را دارند به دنبال زنان ثروتمند مي روند ،اما ممكن است همین ثروت و دارایي سبب انحراف و
سركشي او شود و برخي هم زنان و دختران خانوادههاي مشهور و یا ثروتمند را برميگزینند ،كه این هم
ممكن است سبب تكبر و خودخواهي همسر و هم چنین زمینه اي براي ناموفق بودن ازدواج شود و برخي
هم زنان ودختران را تنها به دلیل برخورداري از زیبایي انتخاب ميكنند ،اما ممكن است همان زیبایي
مشكل ساز بگردد و بسیاري از ناهجاريها و اختالف را به وجود بیاورد.
اما چنانچه مالك و معیار انتخاب همسر ایمان و اخالق باشد ،هرچند از مقام و مال فراواني برخوردار
نباشند ،اما عشق و صفا و صمیمیت بر سر زندگي آنان سایه خود را خواهد افكند .و انسانهاي عاقل و
دوراندیش در هر شرایطي سعي و تالششان آن است كه براي دوستي و همسایگي و شراكت ـ به ویژه
شریك عمر و زندگي ـ انسانهاي اهل ایمان و اخالق را برگزینند.
حدیث دیگري این موضوع را مورد تأكید قرار ميدهد و ميفرماید« :زنان را تنها به خاطر زیبایي انتخاب
نكنید ،زیرا ممكن است این زیبایي سبب انحراف شان شود و به خاطر دارائي با آنان ازدواج نكنید ،زیرا
29
مقدار واندازه مهر:
اول :حد اعلی :شریعت اسالم حد اعالی مهر را تحدید ومشخص نکرده است ومذاهب فقهی همچنان در
حد اکثر مهر باهم اختالف ندارند که مشخص نگردیده است .ولیکن دین اسالم وفقها مذاهب فقهی همیشه
ترغیب وتشویق به کمی مهر ویسر وآسانی نموده است پیامبر اسالم صلی هللا علیه وسلم در احادیث امتش
را به قلت وکمی مهر ترغیب نموده است قسمیکه عایشه رضی هللا عنها از پیامبر صلی هللا علیه وسلم
روایت می کند که فرموده است (اعظم النسائ برکةً ایسر هن صداقاً)
ترجمه :با برکت ترین زنها کمترین آنها درمهر هستند .ودرجای دیگر پیامبر صلی هللا علیه وسلم به یکی
ازاصحاب می فرماید :فرماید( :التمس ولو خاتما من حدید) ترجمه :جستجو کن ولو که یک انگشتر آهنی
هم باشد .دوحدیث فوق تشویق می نمایند برکم بودن مهر.
دوم حد اقل مهر:
درحد اقل وکمترین مهر بین فقهای اسالم اختالف نظر وجود دارد ،شافعی ها حنبلی ها وصاحبان به این
نظر هستند که اقل مهر همچنان در شریعت اسالمی تحدید نگردیده است کدام آیت ویا حدیث صحیح
وصریح از پیامبر صلی هللا علیه وسلم در تحدید اقل مهر روایت نشده است ،امام ابوحنیفه وامام مالک به
این نظر هستند که اقل مهر تعیین ومشخص گردیده است ولیکن در مقدار آن باهم اختالف نظر دارند ،امام
ابوحنیفه اقل مهر را ده درهم شرعی میداند وکمتر از ده درهم شرعی ،مهرصحیح ودرست نمی باشد.
ازامام مالک در حد اقل مهر چندین روایت نقل شده است دربعضی آن پنج درهم آمده است ودر بعضی
دیگری آن سه درهم ،ودر بعضی دیگر آن دو درهم ،پس نظر به اینکه در حد اقل مهر کدام حدیث
صحیح از پیامبر صلی هللا عله وسلم روایت نشده است تحدید کردن آن به ده درهم ویا کمتر ویازیادتر از
آن بدون دلیل وسند شرعی درست نخواهد .
مراسم عقد معموالً با خطبه و سخنان معروفي آغاز مي شود كه بهترین آنها خطبه اي است كه ترمذي و
نسایي و ابن ماجه آن را از عبدهللا بن مسعود روایت نمودهاند ،ابن مسعود فرموده است :رسول خداصلی
هللا علیه وسلم خطبه و سخناني را كه در آغاز مراسم عقد مستحب است گفته شود اینگونه به ما آموخت:
ِ ضلَّ لاه ومن ي ْ ِ
اَّلل فاَلا م ِ ِ ِ ِِ ِ ِِ ِ
ى لاهُ اوأا ْش اه ُد أا ْن لا إِلاها
ضل ْل فاَلا اهاد ا ُ اا ْ ُ ( َّن ا ِْلا ْم اد ََّّلل نا ْستاعينُهُ اونا ْستاغْف ُرهُ اونا ُعوذُ بِه م ْن ُش ُروِر أانْ ُفسناا ام ْن يا ْهد َُّ ُ
)
ان ُُما َّم ًدا اع ْب ُدهُ اوار ُسولُهُ إِلَّ َّ
اَّللُ اوأا ْش اه ُد أ َّ
30
اَّللا الَّ ِذي ث ِم ْنهما ِرج ًال اكثِ ِ ِ (َي أايُّها النَّاس اتَّ ُقوا ربَّ ُكم الَّ ِذي اخلا اق ُكم ِمن نا ْف ٍ ِ ٍ
ساءً اواتَّ ُقوا َّ
ّيا اون ا
ً س اواح ادة او اخلا اق م ْن اها ازْو اج اها اوبا َّ ُ ا ا ْ ْ ا ُ ُ ا ا
33
ب -فروع انسان هرچه پایینتر بروند .مانند :دختر و دختر دختر و دختر پسر و ...
ج -فروع پدر و مادر یا یكي از آنها ،هرچند دورتر باشند ،مانند :خواهران پدری و مادري ،خواهر پدري،
خواهر مادري و دختران آنها و دختران برادرزاده و خواهرزاده هرچند دورتر شده باشند.
د -گروه اول از فروع پدرکالن و مادرکالن :مانند عمه ها و خاله ها .فرق نميكنند كه مستقیما ً عمه و خاله
شخص موردنظر باشند ،یا عمه و خاله پدر یا مادر یا پدربزرگ و یا مادربزرگ او باشند .اما با گروه و
طبقه دوم مانند :دختر کاکا و دختر عمه و دختر خاله و دختر ماما ازدواج جایز است.
-2محرمات به دلیل دامادي:
آنهایي هم كه به خاطر مصاهرت ازدواج با آنها حرام است چهار دسته اند:
الف -زن اصول هرچند دورتر باشند فرق نمي كند خویشاوندي پدري یا خویشاوند مادري باشند ،مانند:
پدر مادر).اما ازدواج با دختر همسر پدر و یا مادرهمسر پدربراي پسر او
(پدر پدر و ِ
همسر پدرو پدرکالن ِ
جایز است .و جایز است پدر با زني ازدواج كند و دختران زن را هم با همسري پسر خود انتخاب كند.
ب -ازدوج با همسر فروع خود ،هرچند دورتر باشند .فرق نميكند از طریق پسر باشد یا از طریق دختر،
یا آن فرع با او هم بستر شده یا نشده باشد و یا بعد از مرگ او را ترك كرده یا او را طالق داده باشد ،حرام
است مانند :همسر پسر ،یا همسر پسر پسر ،یا همسرپسر دختر هرچند دورتر گردیده باشند و در مذهب
امام ابوحنیفه ازدواج با دختر زني كه مرد با او مرتكب زنا شده باشد ،یا دختر زني كه با او براساس
نكاحي ناقص و فاسد ازدواج كرده باشد .جایز نیست.
ج -ازدواج با اصول همسر هرچند دورتر باشند حرام است ،هرچند مرد با آن همسر خود همبستر شده یا
نشده باشد .مانند :مادر و مادربزرگ زن ،فرق نميكند مادربزرگ او مادر پدر باشد و یا مادر مادرش.
زیرا براساس اصول شرعی« :عقد دختر باعث تحریم عقد مادر و مادربزرگهاي آنها گردیده و همبستر
شدن با زن سبب تحریم ازدواج با دختران او ميشود» .آن موارد حرام شدهاند.
د -ازدواج با فرع همسر هرچند دورتر شده باشند ،حرام است .منظور از فروع همسر دختران اوست .به
شرطیکه مرد با زن خود همبستر شده باشد .اما اگر تنها او را عقد كرده و قبل از همبستري او را طالق
داده یا زن فوت كرده باشد ازدواج با دختر یا دیگر فروع او حرام نیست.
-3محرمات به دلیل رضاع
و همه آن زناني كه به خاطر نسبي و خویشاوندي ازدواج با آنها حرام است به سبب رضاع هم حرام
ميشوند .زیرا خداوند متعال ميفرماید:
34
نساء )23 / اع ِة) (
ضا اخ اواتُ ُك ْم ِم ان َّ
الر ا ض ْعنا ُك ْم اوأ ا ( اوأ َُّم اهاتُ ُك ُم َّ
الَلِِت أ ْار ا
«و (ازدواج با) مادراني كه به شما شیر داده و خواهران شیريتان (حرام است)».
همچنین رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمودهاند« :همه آنچه به دلیل نسبي حرام است به دلیل رضاع هم
حرام ميشود».
در رابطه با موضوع رضاع و شیرخوارگي باید گفت كه :شوهر خانمي كه به طفلي شیر داده و همه
اقارب و خویشاوندانش به صورت خویشاوندان و اقوام طفل درمي آیند ،نه دیگران .زیرا در این رابطه
مرد به عنوان همسر زن بیشتر مورد نظر است هرچند شیر متعلق به زن ميباشد.
علت تحریم ازدواج با مادر و خواهر شیري و ...این است كه شیر كم یا زیاد باشد سبب رشد جسمي
كودك ميگردد
-3محرمات مؤقت
-1مطلقه ثالثه
ازدواج مجدد با زني كه به صورت طالق ثالثه یا «بینونه كبري» طالق داده شده باشد ،حرام است،
زیرا خداوند متعال ميفرماید:
(الطَّاَل ُق م َّراَت ِن فاِإم ِ ٍ
وف أاو تاس ِريح ِبِِحس ٍ
ان) (بقره )229 : ْا ساك ِبا ْع ُر ْ ْ
ْا ا
طالق « رجعى» دو بار است پس « از آن باید زن را» به شایستگى نگاه داشتن یا به نیكى رها كردن.
ّيهُ) (بقره )230 : ِ ِ ِ ِ َّ
(فاإ ْن طال اق اها فا اَل اَت ُّل لاهُ م ْن با ْع ُد اح ََّّت تا ْنك اح ازْو ًجا غا ْ ا
پس اگر «شوهر» او را «براى سومین بار» طالق داد ،پس از آن براى او (شوهر) حالل نمىشود ،تا آنكه
با همسرى جز او ازدواج كند.
طالق دوبار است( ،آن طالقي كه حق مراجعت در آن محفوظ است .بعد از دو مرتبه طالق یكي از دو
كار را باید انجام داد) .ادامه زندگي مشترك (با زن) به گونه اي شایسته (و عادالنه) یا طالق دادن (او) به
صورتي مطلوب (و به دور از ستم و حقكشي).
و سپس ميفرماید:
(پس اگر بعد از دوبار طالق و مراجعت ،بار دیگر) او را طالق داد ،از آن به بعد زن بر او حالل
نیست ،مگر آن كه با شوهر دیگري ازدواج كند (و به طور طبیعي آن مرد نیز او را طالق دهد).
35
وازدواج آن زن با شوهر دوم بایستي طالق طبیعي و دائمي باشد و به هیچوجه زمان مشخصي و نیتي
خاص براي آن در نظر گرفته نشده باشد .زیرا نكاحي كه به قصد «تحلیل» انجام بگیرد ،نوعي فریب و
حیله خالف شرع است .و مالكیه و حنابله و بسیاري از فقهاي دیگر از مذاهب آن را باطل ميدانند .زیرا
رسول خدا صلی هللا علیه وسلم فرموده است:
«خداوند زني را كه موهاي خود را پیوند ميدهد و زنان خالكوب و زناني كه خالكوبي مينمایند و تحلیل
1
كننده و كسي كه براي او تحلیل مي شود را مورد نفرین قرار داده است».
از نظر فقهاي مذهب امام ابوحنیفه نكاح «تحلیل» كراهت تحریمي دارد و از دیدگاه شافعیه اگر در عقد
نكاح مدت معیني در نظر گرفته شود ـ به خاطر مشابهت با نكاح موقت ـ حرام است .اما اگر مدت در عقد
مشخص نشده باشد ،در ظاهر عقد صحیح است ،اما اگر نیت خبیثي داشته باشند خداوند خود از آن آگاه
است .یعني به هر صورت حرام ميباشد.
-2زن بالتكلیف
زناني كه هنوز در عقد نكاح مرد دیگري قرار دارند ،یا هنوز پس از طالق عدّه آنان سپري نشده كه
شامل :زنان شوهردار ،زناني كه هنوز عده نكاح قبلي آنها سپري نشده ،زناني كه از طریق زنا حاملهاند ـ
در رأي امام ابوحنیفه ـ یا زني كه با او زنا شده ـ از نظر امام مالك ـ ازدواج با همه آنها حرام است.
-3آناني كه از هیچ آئین آسماني پیروي نمي كنند
مانند زنان بت پرست ،آتشپرست ،ملحد ،ماركسیست ،بهایي ،بودایي و ...
اما ازدواج زن مسلمان با مرد كافر به اتفاق و اجماع علما حرام و باطل است .زیرا خداوند متعال
وه َّن إِ ال الْ ُك َّفا ِر ال ُه َّن ِحلٌّ اِلُ ْم اوال ُه ْم اُِيلُّو ان اِلُ َّن )(.الممتحنه )10 / وه َّن م ْؤِمنا ٍ
ات فا اَل تا ْرِج ُع ُ
ِ
ميفرماید( :فاِإ ْن عال ْمتُ ُم ُ ُ
هرگاه متوجه شدید كه آن زنان اهل ایمانند ،آنها را به نزد كافران بازنگردانید ،این زنان براي آن مردان و
آن مردان براي این زنان حالل نیستند.
اینگونه ازدواج ها از همان آغاز محكوم به شكست است ،زیرا با توجه به عدم توافق دیني و اخالقي و
خواسته ها و اهداف از انسجام الزم برخوردار نخواهند بود.
اما ازدواج با زنان اهل كتاب (مسیحي و یهودي) یعني زناني كه به یكي از ادیان آسماني باور دارند ،به
دلیل این آیه جایز است:
37
آثار و پیامدهاي ازدواج
ازدواج و تشكیل خانواده داراي پیامد هاي بسیاري است كه مهمترین آنها عبارتند از:
-1حق كامجویي هر یك از آنان با دیگري به صورت طبیعي و از راه مشروع مانند :معاشرت و
همبستري كه تفصیل آن در فصل سوم خواهد آمد.
-2پس از ازدواج مسئولیتهایي مانند :هزینه هاي لباس و مسكن و غذا و دفاع از حیثیت و ناموس متوجه
مرد میشود .و مسئولیت هایي مانند :اطاعت (در امور مشروع و معقول) و اجازه خواستن براي بیرون
رفتن از منزل ،حفظ اسرار خانوادگي و اموال و آبرو متوجه زن ميشود .البته مسئولیت ها و حقوق
مشترك دیگري دارند كه بعدا مورد بحث قرار خواهند گرفت.
-3برخورداري از حق تولد فرزند بنا بر اتفاق زن و شوهر ،و حق نسبت داده شدن فرزند به آنها و
مسئولیت شیر دادن و تربیت و هزینه و مخارج كودكان و دیگر مسایلي كه در فصل دوم مورد بحث قرار
خواهند گرفت.
-4حق مشروع زن در ارتباط با مهریه :مهریه مقدار مالي است كه پس از عقد و روابط زناشویي به زن
تعلق مي گیرد وحكمت وهدف ازآن جلب توجه آنان به جایگاه واهمیت پیوند زناشویي واحترام وبزرگداشت
مقام زن و اظهار ُحسن نیت مرد براي ُحسن معاشرت با همسر و بر دوامي زندگي مشترك است.
حكم شرعي مهریه این است كه ،پس ازعقد ازدواج و روابط زناشویي بر مرد واجب ميشود ،نه بر
زن .همچنان كه گفته شد :به دو طریق زن استحقاق مهریه را پیدا ميكند .اول ،عقد نكاح صحیح .دوم،
روابط زناشویي حقیقي كه حتي پس از مرگ شوهر و یا طالق داده شدن حق مطالبه آن را دارد.
مهریه براساس دالیلي از قرآن و سنت و اجماع واجب گردیده است كه دالیل قرآن آن عبارتند از :
ص ُدقااِتِِ َّن ِ ِْنلاةً) (النساء )4 :
اء ا
سا
ِ
( اوآتُوا الن ا
مهریه هاي زنان را به عنوان هدیه اي پاك و صادقانه (و فریضه اي خدایي) به آنان بپردازید.
و در سنت و فرمودههاي رسول خداصلی هللا علیه وسلم آمده است« :اگر تنها یك انگشتر آهن هم بود،
1
آن را مهریه قرار بدهید».
و هیچگاه رسول خداصلی هللا علیه وسلم نكاحي را بدون مهریه انجام نداده است.
مستحب است كه به هنگام عقد مقدار مهریه مشخص شود ،زیرا همچنان كه گفته شد :رسول خداصلی
هللا علیه و سلم نكاحي را بدون مهریه انجام نداده و تعیین مقدار مهریه از اختالف و خصومت جلوگیري
مينماید.
.-1متفق عليه.
38
از طرف دیگر درعلماي گذشته واکنون بر مشروعیت و وجوب مهریه اجماع واتفاقنظر دارند.
مهریه ركن عقد نكاح به شمار نميآید و بدون تعیین مقدار آن نكاح منعقد ميشود .بلكه مهریه یكي از
آثار و پیامدهاي عقد و ازدواج است
.
39
روابط اجتماعی فامیلی
نهاد خانواده از نظر اسالم در زندگي انسان و در تاریخ و آینده زندگي خانوادگي داراي ابعاد اجتماعي
بسیار گسترده اي است ادامه نسل بشري یکي از اهداف اساسي در آفرینش و وجود خانواده است زیرا
اراده خداوند بر این تعلق گرفته که نظام اسالم هستي را آباد نماید و آن را در مسیر رشد و تمدن قرار
حقوق شوهر
مردي كه به همه مسئولیت هاي اخالقي و مادي خود در ارتباط با خانواده مانند :تأمین هزینه و مخارج
خوراك ،لباس و مسكن عمل مينماید ،داراي حقوق ده گانه است كه عبارتند از :
-1اطاعت مشروع
مرد سرپرست و مسئولیت اداره و رهبري حكیمانه خانواده را برعهده دارد .در جهت حفظ عزت،
كرامت ،سعادت خانواده و تحقق اهداف آن برنامه ریزي و تالش مي نماید این مصالح و اهداف در هیچ
جامعه اي به جز در پرتو اطاعت ،التزام و نظم تحقق نميیابد .فرمانبرداري زن از شوهر و فرزندان از
پدر و مادر است كه زمینه سر و سامان یافتن جامعه كوچك خانواده وهمچنین اداره صحیح آن را فراهم
مينماید و چنین اطاعتي موجب رضایت و خشنودي خداوند ميگردد.
اولین حقوق همسري ،فرمانبرداري مشروع زن از شوهر است؛ زیرا رسول خداصلی هللا علیه وسلم
1
فرمودهاند« :از هیچ مخلوقي نباید به گونهاي اطاعت كرد كه موجب نارضایتي خالق بشود».
همچنین فرموده است« :هیچكس را نباید در كاري كه خداوند به آن خشنود نیست فرمانبرداري كرد.
2
اطاعت تنها در امور خیر و رواست».
اس اس این فرمانبرداري و اطاعت مشروع به قوامیتي بر مي گردد که خداوند آن را براي پدر خانواده در
نظر گرفته است که در واقع به معناي ریاست ،اداره و رهبري است زیرا خداوند متعال فرموده است
ض اوِِباا أانْ اف ُقوا ِم ْن أ ْام اواِلِِ ْم) .انساء .34
ض ُه ْم عالاى با ْع ٍ َّل َّ
اَّللُ با ْع ا ال قا َّو ُامو ان عالاى النِ ِ ِ ( ِ
ساء ِباا فاض ا
ا الر اج ُ
ترجمه :مردان در برابر زنان داراي مسؤولیتهاي بسیار مي باشند .و حق سرپرستي را بر آنها دارند بدین
خاطر که خداوند «به خاطر نظم اجتماع مردان را در برخي صفات بر زنان برتري بخشیده» و بدین علت
که مردان از دارایي و هزینه را تامین مي کنند» این حقوق به دو علت و سبب خاص برمیگردد.
41
الزم است زنان به مسئولیت خود عمل كنند و بدون اطالع مرد و بدون ضرورت از منزل خارج نشوند.
هرچند شوهر حق ندارد از سرزدن هفته ي یك بار او به پدر و مادر و عیادت آنان جلوگیري نماید؛ اما باید
با اجازه و اطالع شوهر از منزل خارج شود .البته چنانچه مرد مانع از سرزدن زن به پدر و مادرش شود،
به خاطر آنكه قطع صله رحم و محبت خویشاوندي است حرام مي باشد و زن را به نافرماني شوهر وادار
مينماید.
مواردي مانند :كمك به مداواي پدر و مادر ،عیادت از آنها ،بردن آنها پیش داکتر و ماندن در كنار آنها
در بیمارستان ـ چنانچه به غیر از او كسی دیگري نباشد یا نتواند آن كارها را انجام بدهد ـ جزو ضروریات
به شمار می رود .در این موارد بهتر است از شوهر اجازه بخواهد و چنانچه شوهر اجازه ندهد ،زن ميتواند
این فرمان همسرش را نادیده بگیرد و به خدمت پدر یا مادرش بشتابد.
همچنین زنان ميتوانند بدون اجازه شوهر براي اداي فریضه حج به مكه بروند ،به شرط آنكه در رفت
و برگشت محرمي همراه آنها باشد..
بسیاري از زنان كه براي كار ضروري از منزل خارج ميشوند ،براي حفظ كرامت و حیثیت خویش و
جلوگیري از فساد و فتنه ،حجاب و متانت كافي را مراعات مينمایند .اما متأسفانه تعدادي از زنان و
دختران هم بدون توجه به عواقب ایماني ،اجتماعي ،خانوادگي و شخصي آن با سر و بدن نیمه عریان وارد
كوچه ،بازار ،معابر و اماكن عمومي ميشوند( .و متوجه نیستند كه خودنمایي و بيحجابي نوعي بیماري
است و معموالً آدمهایي كه از هیچ هنر و دانشي براي جلب توجه دیگران بهره مند نیستند ،ازطریق
نمایاندن سر ،سینه و بدن خود مي خواهند توجه دیگران را به خود جلب كنند و بسیاري بر این باورند كه
انسان ها در آغاز زندگي خود از نظر آگاهي ،اندیشه ،اخالق و فرهنگ در حالتي خام و ابتدایي به سر برده
است و هرچه آگاهي ،اندیشه ،اخالق و فرهنگ او بیشتر رشد نموده به همان اندازه بیشتر به پوشانیدن جسم
خویش توجه كرده است .و تنها در چهل ـ پنجاه سال قبل محافل صهیونیستي و سودجو و شهوت پرست در
راستاي رسیدن به اهداف سیاسي ،اقتصادي و حیواني خود ،پدیده بیحجابي را از طریق برخي روزنامهها،
مجالت ،نوار ویدیو ،تلویزیون و ،...ترویج نموده و متأسفانه بسیاري از دختران و زنان میمون صفت ،و
1
كممایه ،از فرهنگ كهنه و ارتجاعي عریان نمودن بدن تقلید كردهاند».
از سنت رسول خداصلی هللا علیه وسلم بزار قصه اي را از انس بن مالك نقل نموده است كه :روزي
جمعي زن به خدمت رسول خداصلی هللا علیه وسلم آمده و خطاب به ایشان گفتند :اي رسول خداصلی هللا
.-1مترجم.
42
علیه وسلم مردان به صحنههاي جهاد رفته و پاداش عظیمي را نصیب خود گردانیدهاند ،آیا كاري هست كه
ما آن را انجام بدهیم و به اندازه جهاد آنها بهره مند شویم؟ رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمود« :هر یك
از شما كه در خانه بماند (و به مسئولیتهاي خانوادگي خود عمل كنند) اجر جهاد مجاهدین را به دست
خواهد آورد».
-3محافظت از ثروت و حیثیت
الزم است زنان از حرمت منزل خانوادگي محفاظت كنند و در غیاب همسر از ثروت و ناموس او
پاسداري نمایند و به جز با اجازه شوهر كسي را به منزل راه ندهند؛ زیرا رسول خداصلی هللا علیه وسلم
ميفرماید« :زنان نگهبان خانه شوهرشان هستند و در مقابل محافظت از آن داراي مسئولیت هستند».
زنان امانت دار اموال خانوادگي هستند و بدون اطالع شوهر نباید در آن دخل و تصرف بنمایند و زنان
پاك ،پرهیزكار و صالحه زناني هستند كه هرگاه مردانشان آنها را ميبینند شادمان ميشوند و هرگاه به آنها
دستوري بدهند ،اطاعت ميكنند و چون به مسافرت بروند از ثروت و حرمت خانوادگي محافظت
مينمایند.
در روز حجه الوداع بود كه رسول خداصلی هللا علیه وسلم ضمن وصیت و سفارش به همه مسلمانان
فرمودند« :شما بر زنانتان حقوقي دارید و همچنین آنها نیز بر شما داراي حقوقي هستند ،حقي كه شما بر
آنان دارید ،این است به آنهایي كه شما از ایشان بدتان ميآید اجازه ورود به منزلتان را ندهند و با آنان
معاشرت نداشته باشند ،و حق آنها بر شما این است كه به بهترین شیوه با آنها معاشرت كنید و لباس و غذاي
1
آنها را فراهم نمایید».
رعایت و حافظت از ثروت خانوادگي در این است كه بدون اطالع و رضایت شوهر چیزي را به
دیگران ندهند زیرا ترمذي نقل مينماید كه :رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرموده است« :زن نباید بدون
اجازه شوهرش چیزي از اموال او را به دیگران ببخشد».
-4كار در منزل
زن از نظر دیني و اخالقي ـ نه به عنوان حكم شرعي و قانوني ـ الزم است كارهاي مربوط به منزل
مانند :تهیه غذا ،نظافت منزل ،مرتب نمودن وسایل ،شستشوي لباسها و ...انجام بدهد .اما اگر توانایي
الزم را نداشت و شوهر مي توانست خادمي را براي انجام دادن كارهاي منزل استخدام نماید ـ چنانچه
نگران تربیت فرزندان و فتنه و فسادي نباشد ـ چنین كاري را انجام بدهد .اما بهتر آن است كه حتياالمكان
45
سوم :تنبیه بدني .چنانچه ترك همبستري هم كارساز نباشد ،مرد به شیوهاي كه چهره و اعضاي حساس
بدن زن آسیب نبیند اقدام به زدن غیرشدید او مينماید و این كار گاهي تنها راه متوجه كردن زنان سركش و
خودكامه به خاطردر پیش گرفتن راه صواب است .زني كه اندرز و خیرخواهي شوهر و ترك بستر
نتوانسته است از خودخواهي و بدرفتاري او جلوگیري نماید.
از آنجا كه برخي از زنان ،حاضر به شنیدن نصیحت و دلسوزي هیچكس نیستند و با خودخواهي و
بيتوجهي به مصالح خانواده راه نادرستي را در پیش ميگیرند و تنها راهحل باقیمانده همین زدن و تنبیه
نمودن آنهاست ،نباید اسالم را مورد انتقاد قرار داد .مشروعیت زدن زنان سركش و بيمسئولیت از این
فرموده رسول خداصلی هللا علیه وسلم در حجه الوداع است كه فرمودهاند:
« سفارش به مردم را براي رفتار درست با زنان فراموش نكنید ،زنان در نزد شما امانتاند ،به جز
همین حقوق شرعي ،حق دیگري بر آنان ندارید .مگر آنكه كار خالفي را مرتكب شوند .در این صورت
(پس از اندرز) همبستري با آنها را ترك كنید و به روشي آرام آنها را تنبیه نمائید و چنانچه به راه صواب
و اطاعت برگشتند به هیچوجه آنان را آزار ندهید! بدانید كه شما بر زنان خود حق و حقوقي دارید و آنها
نیز بر شما داراي حق و حقوقي هستند .حق شما بر آنها این است كه هیچكس را كه شما از ایشان بدتان
ميآید به بستر و منزل خود راه ندهند و بدانید حق آنها هم بر شما این است كه به بهترین روش ممكن
1
خوراك و لباس آنها را تهیه كنید (و با آنان معاشرت نمایید)».
و در حدیث دیگري آمده است كه مردي از رسول خداصلی هللا علیه وسلم پرسید زن چه حقوقي بر
عهده مرد دارد؟ رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمود« :هرگاه به غذا نیاز داشت ،مواد غذایي را فراهم
كند و هرگاه به لباس احتیاج داشت ،لباس مناسب او را تهیه نماید و بر چهره او نزند و سخن زشت به او
نگوید و هرگاه خواست او را جز در محدوده ،خانه ترك نكند».
چهارم :دادگاه خانوادگي .چنانچه هیچ یك از راه حلهاي گذشته مؤثر واقع نشود و هدف مورد نظر را
كه اصالح و به راه آمدن زن ناشزه و سركش است ،محقق نشد ،شوهر موضوع را با قاضي و محكمه
شرعي در جریان قرار دهد تا اقدام به تشكیل دادگاه خانوادگي بنماید و داوري را از طرف خانواده زن و
داوري را از طرف خانواده مرد معین كند كه مسئولیت آنها تالش براي ایجاد مصالحه میان زن و مرد
است و چنانچه داوران نتوانستند آنها را آشتي بدهند ،به خاطر پیشگیري از نزاع و ناراحتي طرفین ،زمینه
طالق و جدایي آنها را فراهم ميسازند.
47
حقوق زن
زنان بر شوهران خود داراي حقوقي هستند كه بخشي از آنها حقوق معنوي و برخي دیگر حقوق مادي
ميباشند.
حقوق معنوي آنها عبارتند از:
-1معاشرت و رفتار مشروع
زنان موهبتي خدایياند كه در نزد شوهرانشان به امانت گذاشته شدهاند و ُحسن معاشرت و برخورد
لفظي و عملي صحیح و محترمانه شوهر با او واجب است؛ زیرا خداوند متعال فرمودهاند:
اَّلل فِ ِيه اخ ْ ِ ِ ِ
ّيا) (النساء )19:
ّيا اكث ً
ً سى أا ْن تا ْك ارُهوا اش ْيئًا اواَْي اع ال َُّ وه َّن ِِبل اْم ْع ُروف فاِإ ْن اك ِرْهتُ ُم ُ
وه َّن فا اع ا ( او اعاش ُر ُ
با زنان به روشي پسندیده معاشرت كنید ،اگر آنها را دوست نميداشتید (با آنان مدارا كنید) زیرا ممكن است
از چیزي بدتان بیاید ،اما خداوند خیر و بركت بسیاري را در آن قرار داده باشد.
همچنین رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمودهاند:
« هیچ مردي نباید با همسرش دشمني كند و او را آزار دهد ،اگر یكي از اخالق او را نپسندد ،ممكن است از
1
اخالق دیگر او راضي باشد».
همچنین رسول خداصلی هللا علیه وسلم در مورد ُحسن رفتار با زنان تأكید نموده و فرمودهاند:
«مؤمناني ایمانشان كامل تر است كه اخالقشان بهتر باشد و بهترین شما آنهایي هستند كه با همسران خود
2
بهترین رفتار را داشته باشند».
همچنین فرمودهاند « :بهترین شما آنهایي هستند كه با زن و فرزندان خود بهترین رفتار را داشته باشند و من
3
براي خانوادهام از همه شما بهترم».
معاشرت و رفتار خوب این است كه :مرد در رفتار با همسرش از بهترین كلمات و پسندیده ترین كردار
استفاده كند و به هیچوجه با گفتار و رفتار خود او را مورد اذیت و آزار قرار ندهد و به كرامت و شخصیت
و منزلت او بياحترامي ننماید و با خشم و خشونت با او برخورد نكند و در مورد مخارج زندگي او را در
حد توان راضي نگاه دارد و از خسیسي و بخل پرهیز كند.
.-1اخرجه البخاری.
.-2اخرجه الطبرانی.
49
«ما فرزندان آدم را محترم و گرامی گردانیدهایم».
50
ترجمه :اگر با زني ازدواج کردید و با او همبستر شدید مهریه اش را بطور کامل بپردازید و این فریضه
(خدایي ) است .هدف از مهریه اظهار اهمیت عقد ازدواج اکرام و احترام به شخصیت زن و اظهار حسن و
صداقت مرد برا ي ازدواج با او زمینه اي براي دوام معاشرت و زندگي زناشویي است و علت اینکه مرد
باید متعهد پرداخت مهریه شود این است که معموال مردم با توجه به کار و تجارت و درآمد حاصل از آن
توانایي مالیشان بیشتر از زنان است.
-2مخارج زندگي:
مرد شرعا مکلف است که مواد غذایي ،لباس و مسکن را براي همسرش فراهم نماید .اوداود از معاویه
قشیري نقل نموده که گفته است به خدمت رسول هللا صلي علیه وسلم رسیدم و پرسیدم راي تو در مورد
همسران ما چیست؟ فرمود :از همان غذاییکه میخورید به آنها بدهید و از همان پارچه اي که لباس خود را
تهیه میکنید لباس آن ها را تهیه نمایید آنان را مورد ضرب شتم قرار ندهید و با کردار گفتار زشت و ناپسند با
آنها رفتار ننماید.
-3خدمتگار:
در کتاب (جواهر الثمینه) که فقه امام مالک مي باشد آمده است که پخت و پز و شست و شو و دیگر
کارهاي منزل بر همسر واجب نیست به ویژه زني که توانایي کارهاي منزل را ندارد شوهر نباید او را به
آن مجبور نماید یا زن را مجبور کند که خادمي را براي کار منزل استخدام نماید و خود زن حقوقش را
بپردازد.
-4وسائل بهداشت:
مرد الزم است به اندازه کافي براي استحمام ،شستشوي لباسها و ظروف و ..صابون و مواد شوینده را در
اختیار همسرش قرار دهد از همه مهمتر این است که به هنگام بیماري زن شوهر باید او را به داکتر ببرد
ومصارف و هزینه دارو و درمان او را بپردازد و مراقبت الزم را از او به عمل بیاورد.
رضاع و شیرخوارگي
زن مسؤل شیردادن به فرزند شیر خواره خویش است زیرا او بیش از هر کس دیگر فرزندش را دوست
میدارد و نسبت به او احساس مسؤولیت مي نماید و همه اطباء بر این باورند که شیر مادر از شیر همه
زنان دیگر بسیار بهتر است زیرا با توجه به مراحل عمر کودک و میزان چربي شیر با نیاز جسمي کودک
تناسب بیشتري دارد.
51
اد أا ْن يُتِ َّم َّ اي اك ِاملا ِ ِ ت ير ِ ِ
اعةا) (البقره.)223:
ضا الر ا ي ل ام ْن أ اار اض ْع ان أ ْاوال اد ُه َّن اح ْول ْ ِ ْ خداوند(ج) فرموده است ( :اوال اْوال ادا ُ ُ ْ
مادران دو سال تمام فرزندان خود را شیر مي دهند هرگاه یکي از آنها یا هر دوي ایشان خواستار تکمیل
دوران شیرخوارگي باشند در سه حالت زن مکلف به شیر دادن به نوزادان خویش است -1 :زماني که پدر
فقیر و مستمند باشد -2 .یا کسي را براي شیر دادن به کودک نداشته باشد -3 .و یا زماني که کودک از
خوردن شیر زنان دیگر خودداري کند.
52
-4تربیت فرزندان:
قیام به مسؤلیت تربیت فرزند و رسیدگي به امور مربوط به غذا ،لباس ،بهداشت ،خواب و استراحت او در
سنین کودکي توسط کسي که مسؤلیت این کار را دارد در اصطالح شرعي حضانت مي نامند افرادي هم
دچار عقب ماندگي ذهن هستند همچون کودکان نیاز به مراقتبت دارد اما نوجوانان که به سن رشد رسیده
اند به حضانت و پرستاري کسي نیاز ندارند.
53
فصل سوم
انحالل خانواده وراه حل های مشکالت
54
پایان زندگی زنا شویی و پیامدهای آن
گاهی زندگی زناشویی دچار تنشهای شدید میشود و از هم فرو می پاشد .شریعت اسالم در ارتباط با
پیامدهای جدایی میان زن و شوهر ومراعات حقوق هر یک ازآنها احکام و رهنمودهایی وضع نموده است.
خاتمه دادن به روابط زناشویی یا براساس خواست یک طرفه مرد از طریق «طالق» و یا بر مبنای
خواست و اراده طرفین از طریق « ُخلع» انجام میپذیرد .گاهی ممکن است این جدایی از طریق «رجعت»
یا «عقدی جدید» دوباره به حالت اولیه ادامه زندگی میان مرد و زن بازگردد و یا از طریق محاکم شرعی
یا دادگاه به خاطر اسباب و عوامل معینی میان آنها طالق و جدایی انجام پذیرد و یا از طریق مسائل
جداگانه ای مانند «ایالء و ظهار و لعان» پایان زندگی زناشویی آنها رقم زده شود و در همه حاالت جدایی
میان زن و شوهر مراعات عده و به عزا نشستن زن ضروری است .دراین بخش به طور خالصه به بیان
احکام مربوط به آن موارد ضمن هشت مبحث زیر می پردازیم :
55
قرآن کریم در مورد طالق و جدایی میفرماید:
طلَّقَ َها فَ َال ت َِح ُّل لَهُ ِم ْن بَ ْعدُ َحتَّى ت َ ْن ِك َح زَ ْو ًجا
ان ....فَإ ِ ْن َ
س ٍساكٌ ِب َم ْع ُروفٍ أ َ ْو تَس ِْری ٌح بِإِحْ َ ( َّ
الط َال ُق َم َّرت ِ
َان فَإ ِ ْم َ
غی َْرهُ) (البقره )229-230 : َ
طالق (رجعى) دو بار است پس (از آن باید زن را) به شایستگى نگاه داشتن یا به نیكى رها كردن .....پس
اگر (شوهر) او را (براى سومین بار) طالق داد ،پس از آن براى او (شوهر) حالل نمىشود.
1
و رسول خداصلی هللا علیه وسلم میفرماید :ناپسندترین امور حالل در نزد خداوند طالق دادن است.
2
و عمالً رسول خداصلی هللا علیه وسلم «ام المؤمنین حفصه را طالق داد ،اما دوباره او را بازگردانید».
همچنین فقهای مسلمانان در این مورد اتفاقنظر دارندکه براساس دو منبع قبلی (قرآن و سنت) طالق و
جدایی زن و شوهر جایز است.
و از نظر عقلی تردیدی وجود ندارد که گاهی روابط زن و شوهر به اندازهای تباه و خراب میشود و به
حدی از یکدیگر یا طرفی از دیگری متنفر میشود که امکان آشتی و مصالحه میان آنها وجود ندارد و تنها
راه چاره و رهایی آنها از بند یکدیگر ،طالق و جدایی است و این جدایی در جهت جلوگیری از نگرانی،
سرگردانی ،فساد و تباهی هرچه بیشتر صورت میگیرد.
الزم به یادآوری است که در ممالک غربی آمار طالق در حد باالیی قرار دارد و آگاهی به بیش از 70
درصد می رسد .اما در ممالک اسالمی در غالب اوقات از 10درصد تجاوز نمیکند که آن هم به خاطر به
بنبست رسیدن طرفین و قبول واقعیت است.
با این همه حکمت و هدف از طالق همچنان که گفته شد :راه حل مشکالت سختی است که توسط زن،
شوهر و اطرافیان آنها قابل حل و فصل نبوده و به خاطر عدم توافق اخالقی و نفرت بیش از حد از یکدیگر
یا عوامل خارجی غیرقابل تحمل برای آنها ،به خاطر جلوگیری از زیان و نگرانی بیشتر چاره ای به جز
طالق پیش او نبوده است؛ زیرا این اصل در شریعت اسالم اصل معتبری است که« :از میان دو شر و بدی
آنی که زیانش کمتر است انتخاب میشود» ،اما اسالم هر یک از زنان و مردان را بر ادامه روابط همسری
و وفاداری به حقوق و مسئولیتهای ناشی از آن ـ که قرآن را «میثاق استوار» مینامد ـ فرا میخواند و
آنها را به تحمل و بردباری در مقابل اخالق و رفتار همسر ،ترغیب میکند .خداوند متعال در اینباره
میفرماید:
ّيا اكثِّيا) (النساء )19 : اشروه َّن ِِبلْمعر ِ
وف فاِإ ْن اك ِرْهتموه َّن فا عسى أا ْن تا ْكرهوا اشي ئًا واَْيعل َّ ِ ِ ِ
اَّللُ فيه اخ ْ ً اُ ْ ا ا ا ُُ ُ ا ا ( او اع ُ ُ ا ْ ُ
57
-2قصد طالق دادن
کسی که الفاظ طالق را بر زبان میآورد باید نیت و قصد جدایی از همسرش را داشته باشد ،اما کسی
که از دیگری نقل قول می نماید ،یا به تدریس موضوع طالق اشتغال دارد ،یا کسی غیرعرب که معنای
طالق را نمی داند ،اگر آن را بر زبان بیاورند و قصد طالق را نداشته باشند ،طالقشان واقع نمیشود ،اما
کسی که با مزاح و شوخی الفاظ طالق را به کار میگیرد ،طالق او واقع میشود؛ زیرا رسول خداصلی هللا
علیه وسلم فرموده است:
1
«سه چیز جدی و شوخی بودنشان جدی گرفته میشود :نکاح ،طالق و رجعت دادن».
-3وجود زوجیت حکمی یا حقیقی
زمانی طالق معنا دارد که میان مرد و زنی زندگی زناشویی حقیقی (در حالت عادی همسری) و حکمی
(در زمانی که زن مشغول گذرانیدن عده است) وجود داشته باشد .بر این اساس طالق دادن زن بیگانه معنا
ندارد ،و طالق دادن در ایام گذرانیدن عده طالق «بینونه کبری» یعنی مکمل طالق ثالثه و زن مطلقه ای
که با او روابط زناشویی صورت گرفته ،صحیح نیست.
اما در حالت عادی وجود رابطه حقیقی همسری و رابطه حکمی یعنی در ایام عده «طالق رجعی»
طالق واقع میشود و طالق در رابطه با ازدواجی که شرایط الزم را نداشته و باطل به شمار میآمده یا پس
از پایان عده واقع نمیشود.
-4طالق به صورت صریح یا کنایه
طالق به صورت الفاظ صریح یا کنایه انجام میگیرد .الفاظ صریح و روشن الفاظی هستند مانند طالق،
جدایی ،فرقت و ،...که منظور از آن معلوم و مشخص باشد.
اما الفاظ غیرصریح و کنایه آن است که احتمال منظور از طالق در آنها وجود داشته باشد .مانند اینکه
مرد به همسر خود بگوید :سرنوشتت را خود تعیین کن یا به خانه پدریت برگرد و ...که در اینگونه موارد
اگر قصد و نیت طالق وجود داشته باشد ،طالق واقع میشود .اما با تحقق سه شرط است که طالق دادن با
شریعت اسالم موافقت دارد:
انواع طالق
به اعتباراتی چهارگانه طالق اقسام مختلفی پیدا میکند که عبارتند از:
ادوا إِ ْ
ص اَل ًحا اواِلُ َّن) (البقره )228 : اح ُّق بِارِد ِه َّن ِِف اذلِ ا
ك إِ ْن أ اار ُ ( اوبُعُولاتُ ُه َّن أ ا
شوهرانشان برای برگردانیدنشان (به زندگی زناشویی) در این مدت (یعنی مدت عده از دیگران)
سزاوارترند .در صورتی که (شوهران به راستی) خواهان اصالح و آشتی باشند.
رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمودهاند که« :جبرئیل نزد من آمد و گفت :حفصه را بازگردان؛ زیرا
بسیار نمازخوان ،روزه دار و همسر تو در بهشت است»1.و حضرت عمر بن خطاب به پسرش عبدهللا
2
امر فرمود که همسر مطلقهاش را بازگرداند.
علما در این مورد اتفاق نظردارندکه درطالق اول ودوم درمدت عده مردمیتواندهمسرش را بازگرداند.
حکمت رجعت :هدف از «رجعت» فرصت و مجال پیدا کردن مرد و زن برای حل اختالف و تجدیدنظر
در مورد طالق و جدایی است و در آن مدت هر دو فرصت دارند تا در مورد آخر و عاقبت جدایی و
مشکالت پس از آن به خوبی بیندیشند و چنانچه برای اصالح و حل اختالف به توافق رسیدند به زندگی
زناشویی قبل از طالق بازگردند.
در مدت عده این مرد است که حق دارد همسرش را هرچند به ادامه زندگی با شوهر ناراضی باشد،
بازگرداند و مبنای این حکم ،آیه ای است که پیشتر ذکر شد واین حق را شریعت اسالم به مرد داده و
هرچند بخواهد خود را از آن محروم نماید ،باز از آن حق برخوردار خواهد بود.
انواع رجعت :
رجعت بر دو گونه است :رجعت در طالق رجعی و رجعت در طالق بائن.
رجعت در طالق رجعی با کالم و سخن تحقق می یابد .مثالً اگر شوهر خطاب به همسرش بگوید :تو را
به همسری و نکاح قبلی بازگردانیدم ،رجعت حاصل میشود ،اما امام ابوحنیفه می فرماید :رجعت باید به
.-1اخرجه ابوداود.
.-2اخرجه الدار قطنی.
61
صورت عملی و از طریق ارتباط زناشویی و یا مقدمات آن انجام گیرد .در اینگونه رجعت و بازگردانیدن
موافقت پدر یا ولی همسر و مهریه و اجازه او الزم نیست.
اما رجعت در طالق بائن یعنی پس از سپری شدن عده در طالق اول یا دوم اگر مرد بخواهد همسرش
را به کانون خانواده و ادامه زندگی زناشویی بازگرداند ،باید پس از اجازه همسر ،تعیین مهریه وعقد جدید،
اقدام به این کار بنماید.
62
رسول هللا ص! رسول خداصلی هللا علیه وسلم خطاب به ثابت بن قیس فرمود« :باغ را قبول کن و او را
1
یک طالق بده».
ح نفیه بر این باورند که چنانچه زن خواهان جدایی از شوهر خود باشد ،مستحب است که مرد این
خواسته را بپذیرد ،اما چنانچه زن بدون دلیل از شوهرش بخواهد او را در مقابل بخشیدن مهریه یا پرداخت
اموالی طالق بدهد ،کراهت دارد.
علما معتقدند که برای جدایی از طریق «خلع» رضایت مرد و زن از طریق «ایجاب و قبول» ضروری
است؛ زیرا عقدی است در مقابل اموالی در ارتباط با طالق و به همین خاطر بدون قبول مرد ،خلع عملی
نمیشود و جدایی میان آنها انجام نمیپذیرد و چیزی به مرد تعلق نمیگیرد.
شروط خلع :برای صحت خلع وجود سه شرط الزم است:
-1شوهر اهلیت طالق دادن را داشته باشد ،یعنی عاقل و بالغ باشد .بدین معنی که هرکس طالق دادن او
صحیح نباشد ،مانند کودک ،دیوانه ،کم خرد و کسانی که به دلیل پیری و بیماری ،عقل و اراده سالمی
ندارند ،قبول کردن خلع از طرف آنها جایز نیست.
-2زن نیز دارای عقد نکاح صحیحی باشد و فرق نمیکند مرد با او همبستر شده باشد یا خیر .یا اینکه
مطلقه طالق رجعی قبل از پایان عده باشد و همچنین مکلف ،عاقل و بالغ بودن زن نیز ضروری است.
-3مالی که زن آن را به مرد می پردازد ،جزو اموال مشروع ،قابل تملیک و دارای منفعت باشد.
اگر نگران جدایی میان آنان بودیدَ ،حکَمی را از خانواده مرد و َحکَمی را از خانواده زن (برای تصمیم
گیری در مورد آشتی یا جدایی) نزد آنها بفرستید.
-4مفقوداالثر یا محبوس شدن طوالنی شوهر
هرگاه شوهر به مدت طوالنی مفقوداالثر یا محبوس شود و زن در اثر آن دچار ضرر و زیان بگردد ،ـ
هرچند مخارج زندگی و امکانات الزم را برای او فراهم نموده باشد ـ میتواند برای تعیین تکلیف به دادگاه
مراجعه نماید؛ زیرا رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمودهاند:
«ضرررسانی و ضررپذیری در اسالم پذیرفتنی نیستند».
-5مرتد یا مسلمان شدن زن یا شوهر
در مورد جدایی میان زن و شوهر به خاطر مرتد شدن یکی از زوجین فقها دارای دو دیدگاه هستند:
امام ا بوحنیفه و ابویوسف و امام شافعی و حنابله بر این باورند که :هرگاه مرد یا زن از اسالم برگردند
و به دینی دیگر درآیند ،بدون نیاز به تصمیم مرد در مورد طالق ،نکاح آنها باطل میشود ،و نیازی به
حکم فسخ از طرف قاضی هم ندارد.
65
اما مسلمان شدن زن یا شوهر دارای اثرات زیر است:
هرگاه زن مسلمان گردد و شوهرش کافر باقی بماند ،قاضی به مرد پیشنهاد مینماید که مسلمان شود و
اگر مرد مسلمان شد ،زن به عنوان همسر او باقی میماند؛ زیرا چیزی که باعث جدایی آنها شود روی
نداده است ،اما اگر مرد حاضر به مسلمان شدن نشود ،قاضی به جدایی میان آنها حکم میدهد؛ زیرا زندگی
زن مسلمان با مرد کافر مشروع نیست؛ چون خداوند متعال در اینباره میفرماید:
( اوال تُ ْن ِك ُحوا ال ُْم ْش ِركِ اي اح ََّّت يُ ْؤِمنُوا) (البقره )221:
به مردان مشرک زمانی که ایمان نیاورند ،زن ندهید.
ات اح ََّّت يُ ْؤِم َّن) (البقره )221 :
و میفرماید( :وال تا ْن ِكحوا الْم ْش ِراك ِ
ُ ُ ا
زنان مشرک را تا زمانی که ایمان نیاوردهاند نکاح نکنید.
66
حکمت ایالء
حکمت ایالء جلوگیری از ستم مرد نسبت به همسر خویش است زیرا مردم عرب زمان جاهلیت به قصد
اذیت و آزار زن سوگند یاد میکردند که یک سال و گاهی بیش از آن با او همبستر نشوند .اما شریعت
اسالم آن را سوگندی قرار داده که پس از سپری شدن حداکثر چهارماه پایان مییابد و پس از آن مرد باید
یکی را انتخاب کند ،تجدیدنظر از عمل به سوگند ،برقراری رابطه زناشویی و یا طالق و جدایی برگزیند.
اگر تجدید نظر نماید و سوگندش را نقص کند تنها کفاره آن را میپردازد و نکاح و همسری آنها به حال
عادی خود ادامه مییابد ،در غیر اینصورت باید او را طالق بدهد.
شروط ایالء
برای انعقاد ایالء باید چهار شرط وجود داشته باشد.
-1شوهر به خداوند یا یکی از اسماء و صفات او سوگند یاد کرده باشد که بیش از چهارماه با همسرش
همبستر نشود.
-2سوگند او در ارتباط با ترک عمل زناشویی بیش از چهارماه باشد.
-3سوگند یاد کند که عمل زناشویی مشروع را ترک کند ،اما اگر بدون سوگند آن عمل را برای مدتی
ترک کند «ایالء» به شمار نمیرود.
-4کسی که در مورد او سوگند یاد مینماید همسر شرعی او باشد« .ایالء» در مورد همسر مطلقه در
طالق رجعی صحیح است اما در طالق بائنه صحیح نیست.
حکم ایالء
ایالء دارای دو حکم یکی اخروی و دیگری دنیوی است .حکم اخروی ایالء این است که اگر شوهر از
آن باز نگردد یا زن را طالق ندهد مرتکب گناه و معصیت بزرگی شده است.
اما در مورد حکم دنیوی آن الزم به توضیح است که :باید سوگند خود را نقص نماید و کفاره آن را
همچون سایر سوگندها بپردازد ،اما اگر همچنان بر سوگند و تصمیم خود اصرار بورزد ،پس از سپری
شدن چهارماه ،طالق او به صورت بائن واقع میشود و نیازی هم به حکم محکمه شرعی و دادگاه نیست.
68
-3ظهار سبب قطع روابط زن و شوهر نمیشود؛ زیرا ظهار چیزی نیست که مانند طالق سبب جدایی
میان زن و شوهر بشود.
-4شریعت اسالم بر کسی که اقدام به ظهار نموده ،کفاره ای را واجب گردانیده ،اما در زمان جاهلیت
چنین نبوده و به محض ظهار ،زن برای همیشه نسبت به شوهرش حرام میگشت .کفاره ظهار بر اساس
آیه 2و 4سوره المجادله به ترتیب یکی از سه مورد زیر است:
آزاد نمودن یک نفر برده قبل از عمل زناشویی ،یا دو ماه روزه پشت سر هم ،و یا اگر هیچیک از آنها
را نتوانست ،باید به شصت نفر مستمند غذا بدهد.
پایان حکم ظهار :حکم ظهار از این نظر که موقت باشد یا مؤبد ،پایان پذیر است.
الف -اظهار موقت :اگر مردی خطاب به همسرش بگوید« :برای مدت یک روز یا یک ماه یا یک سال
توهمچون مادرم خواهی بود» .اکثریت علما بر این باورند که ،پس از پایان یافتن آن مدت بدون نیاز به
دادن کفاره حکم ظهار نیز خاتمه می یابد.
ب -ظهار مؤبد :حکم ظهار مطلق یا مؤبد به اتفاق علما پس از تصمیم نقض ،کفاره و یا پس از سپری
شدن آن و طالق پایان میپذیرد؛ زیرا بقای حکم بدون محکوم علیه معنا ندارد.
69
کسانی که به زنان خود نسبت زنا میدهند و به جز خودشان گواهان دیگری ندارند ،هر یک از آنها باید
چهار بار به خداوند سوگند یاد کنند که او قطعا ً از راستگویان است (و گواهی او در بار) پنجم این است که
(شوهر او بگوید لعنت خدا بر او باد اگر دروغ بگوید واز زن) کیفر ساقط میشود و در صورتی که
چهاربار سوگند یاد کند که شوهر او جدا ً دروغ میگوید گواهی پنجم آنکه خشم خداوند بر او باد اگر
(شوهرش) راست بگوید.
حکمت لعان
به خاطر حل مشکل مردانی که زنان خود را به زنا متهم میکنند ،یا نسبت فرزند را به خود انکار
می نمایند ،تا مورد مجازات حد تهمت قذف قرار نگیرند؛ زیرا اثبات آن از طریق شاهدانی دیگر بسیار
دشواراست ،وهمچنین برای حفظ حرمت و کرامت هر دو نسبت واقعی فرزند است که لعان انجام میگیرد.
شروط لعان
زن و شوهر باید عاقل و بالغ باشند و زن پاکدامن باشد و زناکاری او پیشتر به اثبات نرسیده باشد و
یکی از آنها سابقه تهمت گری نداشته باشد و محدود به زن و مرد حتی قبل از همبستری باشد .شوهر
همسرش را به زنا یا نفی تعلق فرزند به خود متهم نماید و زن نیز سخن و ادعای شوهرش را تکذیب نماید
و این کار و تکذیب تا پایان لعن همچنان ادامه داشته باشند».
کیفیت لعان :هرگاه مردی همسر خود را به زنا متهم کند ،یا نسبت فرزند را به خود انکار نماید ،و
برای اثبات آنها دلیل و شاهدی نداشته باشد و زن نیز سخن او را انکار کند و از شوهرش شکایت نماید و
خواهان اجری حد «قذف» و تهمت بر او شود قاضی باید موضوع لعان را میان آنها مطرح کند.
قاضی از شوهر شروع می نماید و از او میخواهد که در حضور او چهاربار بگوید :خداوند را به
شهادت میگیرم آنچه را در مورد زناکاری یا نفی فرزند در مورد همسرم میگویم حقیقت دارد.
پس از او همسر نیز باید چهاربار بگوید؛ «خداوند را به شهادت میگیرم که شوهرم راجع به این
موضوع دروغ میگوید».
و سپس شوهر برای بار پنجم میگوید« :اگر دروغ بگوید :مشمول لعن و نفرین خداوند قرار گیرد».
و زن نیز برای بار پنجم میگوید« :اگر شوهرش در آن مورد راست بگوید مورد خشم و غضب خداوند
قرار گیرد».
70
جدایی از طریق لعان
پس از سوگندهای لعان حد ،مجازات قذف و تهمت در مورد شوهر اجرا نمیشود .و سپس همه مذاهب ـ
به جز حنفیه ـ بر این باورند که آن زن و شوهر برای همیشه از هم جدا میشوند و نیاز به حکم قاضی
ندارد ،اما حنفیه می گویند :که پس از بیان سوگندهای لعان توسط شوهر و همسر ،قاضی حکم به جدایی
آنها به صورت طالق بائن میدهد.
موضوع هشتم :عده زنان
معنی ،حکمت ،حکم شرعی ،سبب ،انواع عده.
معنای عده :عده در لغت عرب به معنی شمارش است و از نظر شرعی به مدت زمانی گفته میشود که
زنی برای حالل و جایز شدن ازدواج با مردی دیگر ـ برای اطمینان از عدم حاملگی و یا عزاداری و
سوگواری برای شوهرش ـ صبر مینماید.
حکمت عده
مراعات مدت عده برای آگاهی از وضع حاملگی مربوط به شوهر قبلی به خاطر جلوگیری از آمیخته
شدن نسب فرزند است و در دنیای معاصر از طریق آزمایشهای پزشکی هم میتوان به وضع حاملگی
زنان آگاهی یافت .همچنین به خاطر دادن فرصت کافی برای فکر کردن مرد و زن و آینده نگری و
تجدیدنظر در مورد جدایی و بازگشت به زندگی زناشویی و یا سوگواری به خاطر وفاداری به شوهر فوت
کرده و احترام به مشاعر خانواده شوهر ،و یا به خاطر پاسداری از حرمت و کرامت زن است تا موضوع
حرف و گفتگوی دیگران و شایعه پراکنی نشود.
بر این اساس مراعات عده برای همه زنانی که طالق داده شده و یا شوهرانشان فوت نموده ،یا نکاح
شان باطل گردیده ـ حتی اگر زن سالمند و نازا هم باشد و دچار عادت ماهیانه نشود ـ الزم است؛ زیرا
منتفی بودن علتی ،سبب منتفی بودن علتهای دیگر نمیشود.
حکم شرعی و سبب عده
مراعات عده برای همه زنانی که شوهرانشان با آنان همبستر شدهاند و براساس نکاحی صحیح یا
ناصحیح به عقد نکاح او درآمدهاند ،و از طریق طالق یا فسخ نکاح از هم جدا شدهاند ،واجب است ،اما
زمانی که پیش از عروسی و ارتباط زناشویی طالق داده شود ،نیازی به مراعات عده ندارد؛ زیرا خداوند
متعال در اینباره میفرماید:
71
ادقِي ( )6و ْ ِ ات ِِب َِّ شهادةُ أ ِ
سةُ
اْلاام ا ا
َّلل إِنَّهُ ل ِامن َّ ِ
الص ا ا اح ِده ْم أ ْاربا ُع اش اه ا
اد ٍ
س ُه ْم فا ا ا ا ا ِ
اج ُه ْم اواَلْ يا ُك ْن اِلُ ْم ُش اه اداءُ إ َّل أانْ ُف ُ
ين يا ْرُمو ان أا ْزاو ا
َّ ِ
( اوالذ ا
اذبِي و ْ ِِ ِ اذبِي وي ْدرأُ ع ْن ها الْع اذاب أا ْن تا ْشه اد أاربع اشه ٍ ِ
ِ ِ ت َِّ ِ
سةا أ َّ
ان اْلاام ا ادات ِِب ََّّلل إِنَّهُ لام ان الْ اك ا ا
ا ْا ا ا ا اَّلل اعلاْيه إِ ْن اكا ان م ان الْ اك ا ا ا ا ا ا ا ا أ َّ
ان ل ْاعنا ا
اَّلل اعلاي ها إِ ْن اكا ان ِمن َّ ِ ِ
ِ
ي) (االحزاب )49 :
الصادق ا ا ب َّ ْ ا ضا
غا ا
ای کسانی که ایمان آورده اید اگر زنان مؤمن را به نکاح خود درآورید ،اگر پیش از آن که با آنها همبستری
کنید ،طالقشان دادید .برعهده آنها عدهای که آن را در نظر بگیرید ،نیست.
دالیل واجب بودن رعایت عده :دالیلی در قرآن ،سنت و اجماع برای واجب بودن مراعات عده توسط
خانمها آمده است که عبارتند از:
-1قرآن
خداوند متعال در اینباره میفرماید( :والْمطالَّ اقات يتبَّصن ِِبانْ ُف ِس ِه َّن ثااَلثاةا قُر ٍ
وء) (البقره )228: ُ ُ ا اا ْ ا ا ُ
زنان طالق داده شده باید مدت سه پاکی را انتظار بکشند.
ص ان ِِبانْ ُف ِس ِه َّن أ ْاربا اعةا أا ْش ُه ٍر او اع ْش ًرا) (البقره )234 / ِ َّ ِ
تبَّ ْ ين يُتا اوفَّ ْو ان م ْن ُك ْم اويا اذ ُرو ان أا ْزاو ً
اجا يااا و میفرماید ( :اوالذ ا
کسانی از شما که میمیرند و همسران را از خود برجای میگذارند (همسران باید) چهارماه و ده روز
انتظار بکشند.
اْحا ِ الَلئِي اَلْ اُِي ْ سائِ ُك ْم إِ ِن ْارتا ْبتُ ْم فاعِد ُ
َِّتُ َّن ثااَلثاةُ أا ْش ُه ٍر او َّ الَلئِي يئِسن ِمن الْم ِح ِ ِ ِ
ال ت ْاْل ْ
ُول ُ
ض ان اوأ ا يض م ْن ن ا و میفرماید ( :او َّ ا ْ ا ا ا
اَّللا اَْي اع ْل لاهُ ِم ْن أ ْام ِرهِ يُ ْس ًرا) (الطالق )4:
ض ْع ان اْحْلا ُه َّن اوام ْن يات َِّق َّ
اجلُ ُه َّن أا ْن يا ا
أا
و آن زنان شما که از عادت ماهانه مأیوسند ،اگر شک دارید (که عادت ماهانه دارند یا نه) عده آنها سه ماه
است و دخترانی که هنوز عادت ماهیانه پیدا نکردهاند (نیز عدهشان سه ماه است) و مدت زمان عده زنان
حامله وضع حمل آنهاست.
سنت :رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمودهاند:
« برای زنی که به خداوند و دنیای پس از مرگ باور دارد سوگواری بیش از سه روز جایز نیست ـ
1
مگر برای فوت شوهر که چهارماه و ده روز برای ازدواج مجدد صبر مینماید».
اجماع :علما و فقهای امت اسالمی در مورد واجب بودن مراعات عده اتفاقنظر دارند.
72
انواع عده
عده دارای سه نوع مختلف است -1 :عده از طریق «قرء» یا عادت زنانه -2 ،به وسیله عادت ماهیانه
-3وضع حمل.
-1عده از طریق عادت زنانه
رعایت این عده که از نظر علمای حنفی و حنبلی ،سپری شدن سه عادت ماهیانه و از نظر علمای
شافعی و مالکی ،سپری شدن سه بار پاک شدن و طهارت از عادت ماهیانه است ،بر زنان مطلقهای واجب
است که نکاح شان صحیح یا ناصحیح بوده و عمل زناشویی با آنها انجام گرفته باشد.
-2عده ماهیانه
دخترانی که به سن عادت ماهیانه نرسیده و زنانی که به خاطر سالمندی عادت ماهیانه برایشان پیش
نمیآید باید پس از طالق و قبل از ازدواج مجدد سه ماه تمام صبر کنند ،که از روز شروع و در پایان سه
ماه قمری خاتمه پیدا میکند.
همچنین زنانی که شوهرانشان فوت نموده و نکاح شان صحیح بوده ـ هرچند عمل زناشویی با آنها
انجام نگرفته باشد ـ یا زنانی که در مدت طالق رجعی قرار دارند باید مدت چهارماه و ده روز برای
ازدواج مجدد صبر نمایند.
-3وضع حمل
بر زنانی که هنگام بارداری طالق داده میشود یا شوهران آنها فوت مینمایند ،واجب است که تا وضع
حمل ،از ازدواج مجدد خودداری کنند؛ زیرا خداوند متعال در اینباره میفرماید:
ض ْع ان اْحْلا ُه َّن) (الطالق )4 :
اجلُ ُه َّن أا ْن يا ا اْحا ِ
ال أ ا ت ْاْل ْ
ُول ُ
( اوأ ا
73
مدت چهارماه و ده روز واجب است ادامه پیدا کند؛ زیرا از ام سلمه روایت شده که« :برای هیچ خانمی
که به خداوند و آخرت ایمان دارد روا نیست بیش از سه روز برای کسی سوگوار باشد ،مگر برای
1
شوهر خود که تا چهارماه و ده روز میتواند به عزا بنشیند».
چنانچه زنان (مطلقه) باردار بودند ،تا زمانی که وضع حمل مینمایند ،نفقه (و مخارج) آنها را فراهم کنید.
ج -خانمی که طالق بائنه داده شده و عدهاش را میگذراند ،از نظر حنفیه نفقه اش بر شوهر واجب
است؛ زیرا باید تا پایان عده به خاطر تعلق آن به شوهر صبر کند؛ اما مالکیه و شافعیه میگویند :تأمین
مسکن او بر شوهر واجب است؛ زیرا خداوند متعال در اینباره فرموده است:
ث اس اك ْن تُ ْم ِم ْن ُو ْج ِد ُك ْم) (الطالق )6 :
وه َّن ِم ْن اح ْي ُ (أ ِ
اسكنُ ُ
ْ
همانجا که خود سکونت دارید ،به قدر استطاعت خویش آنها را هم مسکن دهید.
د -فقها در این مورد اتفاقنظر دارند که نفقه خانمی که شوهرش فوت کرده در مدت گذرانیدن عده از
مال شوهر واجب نیست؛ چون رابطه همسری آنها با مرگ شوهر قطع شده است.
تحدیدنسل وتنظیم خانواده ازدیدگاه اسالم
جمعیت انسانها در روی کره زمین از مرز پنج میلیارد نفر گذشته است و برخی از اقتصاددانان بر این
باورند که ثروت ها ،معادن و وسایل تولید بر روی کره زمین محدود و در حد معینی است و با حجم
گسترش دامنه جمعیت سازگاری ندارد و هرگاه وضع به همین صورت به پیش برود ـ به ویژه در آسیا و
خاصةً در هندوچین و آفریقا ،زمینه بروز گرسنگی ،فقر ،بیماریهای خطرناک و ...خواهد گردید و برای
جلوگیری از روی دادن چنان وضع نامطلوبی تحدید نسل و عقب انداختن سن ازدواج ـ از نظر آنها ـ
ضروری است.
.-1متفق عليه.
74
مسئولین سازمان بینالمللی یونسکو از این دیدگاه به خوبی استقبال نموده و در ارتباط با کنترل جمعیت
کنفرانسهایی را در دراکثرممالک جهان برگزار کردند و در کنار آن کنفرانسها ،تبلیغات زیادی برای
ترویج فساد ،بیبندوباری و ارضای نیازهای جنسی از راههای نامشروع صورت گرفت و همچنین جوانان
دختر و پسر را به ایجاد روابط نامشروع و استفاده از قرصهای ضد بارداری و دیگر وسایل جلوگیری از
حمل ،ترغیب میکردند.
تردیدی نیست که در پشت سر این برنامهها و نظریه صهیونیسم و مسیحیت جهانی قرار گرفته و اهداف
خبیثی را در مورد جهان اسالم در سر میپرورانند و متأسفانه برخی از حکام و مسئولین ممالک اسالمی
این اندیشه و روش غیردینی و غیرانسانی را که به نفع دشمنان تمام میشود ،با آغوش باز مورد استقبال
قرار دادهاند.
این اندیشهها ،روش ها و اهداف از این جهت ضددینی ،ضد انسانی و فریبکارانه است که با هدایت و
قوانین آفرینش از جانب خداوند ناسازگار است؛ زیرا خداوند همه امکانات الزم برای زندگی انسانها بر
روی کره زمین و در درون آن قرار داده و همه بشریت را به تالش ،تحقیق و استخراج نعمتهای درون
زمین ،به کارگیری زمینهای بایر و استفاده عادالنه از دستاوردهای بشری فراخوانده است.
چنانچه ثروتها ،نعمتها ،امکانات علمی ،عملی و فنی به صورت عادالنه میان انسانها تقسیم شود و
از این دوگانگی و تفاوت فاحش میان برخی از ممالک تا سینه و سر در اسراف و ریخت و پاش نعمتهای
خداوند غرق شدهاند و محرومیت بسیاری دیگر از ممالک که از سادهترین امکانات زندگی محرومند کاسته
نشود ،این مشکل همچنان ادامه خواهد داشت .در واقع مشکل اصلی در ستم و اجحاف عده اندکی از انساها
به اکثریت مردم و عدم بهره برداری کافی و بهینه از نعمتها و امکانات بالقوه و بالفعل قرار دارد و عیب
کار در کمبود امکانات ،زمین ،معدن ،آب و ...نیست.
همچنین بخش دیگری از نقص و کمبود به کوتاهی حکومتها و صنعتگران از اختراعات و ابتکارآن
ماشینآالت و عدم سرمایهگذاری برای احیای اراضی بایر در بسیاری از کشورها قرار دارد .برای مثال
می توان به پیشرفت اقتصاد صنعتی از ژاپن و آلمان و اتالف سالیانه میلیونها تُن گندم و ذرت در آمریکا ـ
برای جلوگیری از پایین آمدن قیمت آنها در بازارهای جهانی ـ اشاره کرد.
اما نگاه سطحی به اوضاع نامتوازن و نامتناسب برخی از کشورها از نظر تعداد جمعیت ،کمبود درآمد،
محصوالت غذایی و ...نگاهی محدود ،ناکافی و ناعادالنه است؛ زیرا مشکل اصل در سیاستهای
اقتصادی به ویژه اقتصاد صنعتی و کشاورزی و ناهماهنگی میان تولید ،توزیع و مصرف قرار دارد ،نه
کمبود منابع ،معادن ،زمین و ...
75
حکم «عزل» و منع بارداری
عزل به معنی انزال خارج از رحم است ،که گاهی برخی به خاطر جلوگیری از بارداری همسران
خود ،همچون برخی دیگر از ابزار پیشگیری از بارداری مانند قرص ضدبارداری و بستن رحم و وسایلی
که مرد از آن استفاده مینمایند و به آن متوسل میشود .این کار از نظر شرعی مانعی ندارد .اما چنانچه
زن راضی به آن نباشد ،کراهت دارد زیرا اقدام به انزال در رحم سبب بارداری میشود و او نیز در مورد
فرزند دار شدن دارای حق است.
امام نووی میگوید« :عزل» به معنی کنار کشیدن از عمل زناشویی قبل از انزال است و از نظر ما در
هر شرایطی ـ چه با رضایت یا عدم رضایت همسر ـ انجام پذیرد ،کراهت دارد .زیرا منجر به عدم آفرینش
1
فرزند میشود».
دلیل بر جواز عزل و امثال آن حدیثی است از جابر بن عبدهللا انصاری که میفرماید« :در عصر
رسول خداصلی هللا علیه وسلم و در شرایطی که آیات قرآن نازل میشدند ،ما گاهی اقدام به عزل
2
مینمودیم و رسول خداصلی هللا علیه وسلم از آن باخبر بود و ما را از آن نهی نمیفرمود».
این احادیث و امثال آن بیانگر این حقیقتاند که جلوگیری از بارداری پیش از انعقاد نطفه جایز است؛
زیرا از آن روایات اینگونه فهم میشود که رسول خداصلی هللا علیه وسلم از آن کار باخبر بوده است و
اما از آن نهی نمیفرمود و چنانچه کار حرامی میبود از آن نهی مینمود ،و با سکوت خویش آن را تأیید
نمیکرد .اما این موضوع ـ همچنان که گفته شد ـ مشروط به آن است که رسول خداصلی هللا علیه وسلم از
آن اطالع داشته باشد ،و این سکوت از نظر اصولی ،اگر همراه با آگاهی باشد حکم حدیث مرفوع را دارد
و ظاهر موضوع این است که رسول خداصلی هللا علیه وسلم از آن مطلع بوده و اسباب زیادی وجود
3
داشته که اصحاب در مورد احکام از رسول خداصلی هللا علیه وسلم پرسش نمایند.
ابن عبدالبر در مورد اجازه و عدم اجازه همسر میگوید :علما اتفاقنظر دارند که بدون اجازه همسر
چنین کاری روا نیست؛ زیرا در عمل زناشویی و بچهدار شدن زن ،دارای حق اظهار نظر و تصمیمگیری
است و ابن هبیره نیز این اجماع را مورد تصدیق قرار میدهد .اما علمای متأخر حنفیه عزل را چنانچه در
حال مسافرت طوالنی باشند ،یا به خاطر بداخالقی همسر و قصد اجدایی مرد از او انجام میگیرد و جایز
4
میشمارند.
77
رابطه فرد با فرد
اول -رابطه فرد بافرد مسلمان:
انسان ها در جامعه نسبت به یکدیگر وظایف متقابل دارند .شناخت این حقوق و انجام آنها و مراعات دو
جانبه ،ضامن تصحیح روابط وسالم سازى معاشرت ها و زدودن کدورت ها و کاهش اختالف ها و گله
مندی هاست .در جامعه انسانى ،جز با مراعات دیگران وحقوقشان ،وضع رفتارى سامان نمى پذیرد .مثال
پدر و مادر نسبت به فرزندان و برعکس ،وظایفى دارند .زن در برابر شوهر و شوهر در برابر زن،
تعهداتى دارد .فرمانده و سرباز ،نسبت به هم حقوق و وظایفى دارند .دو شریک با یکدیگر ،کارفرما و
کارگر ،رئیس و مرئوس ،معلم و شاگرد ،همسایه با همسایه ،مشاور و مشورت خواه ،خویشاوندان و
ارحام نسبت به هم ،برادران و خواهران دینى نسبت به یکدیگر ،مسلمان با مسلمان و ...نمونه هاى
دیگرى از ارتباط هاى اجتماعى ،هرکدام نسبت به هم محدوده و مجموعه اى از تکالیف را دارند که در
آیین اسالم ،به انجام آنها توصیه شده است.
این وظایف و تکالیف و حقوق اگر «شناخته» شود ،به آنها «عمل» شود ،عمل هم دو جانبه و «متقابل»
باشد ،بسیارى از مشکالت ،یا پیش نخواهد آمد ،یا برطرف خواهد گشت .شبیه این در قوانین راهنمایى و
رانندگى وجود دارد و رانندگان اگرآن آیین نامه ها را بدانند و به آنها عمل کنند و عمل هم به صورت
متقابل و از سوى همه رانندگان باشد ،نه یک جانبه و ناقص ،طبیعى است که بسیارى از تصادفات و
حوادث و ضایعات رانندگى پیش نخواهد آمد .پیغمرصلی هللا علیه وسلم این روابط وحقوق عامه مسلمین را
که دربرابرهمد یگر دارند دراحادیث ورهنمایی های خویش بیان داشته تامسلمان ،جامعه ی سازنده ،سالم
دلسوز ومهربان داشته باشند.
حدیثی را که ابو ُه َری َْرة َ رضی هللا عنه ازپیغمرصلی هللا علیه وسلم رواست نموه است حقوق ششگانه
َّللاِ؟ َقا َل ِ «:إذَا
سو َل َّ
ِى َیا َر ُ ع َلى ْال ُم ْس ِل ِم ِس ٌّ
ت »ِ .قی َل َ :ما ه َ اسالمی را بیان می داردکه فرمودند َ «:ح ُّق ْال ُم ْس ِل ِم َ
ش ِ ّمتْهُ َو ِإذَا َم ِر َ
ض فَعُ ْدهُ َو ِإذَا َّللاَ فَ َ
س فَ َح ِمدَ َّ ع َ
ط َ صحْ لَهُ َو ِإذَا َ عاكَ فَأ َ ِج ْبهُ َو ِإذَا ا ْست َ ْن َ
ص َحكَ فَا ْن َ س ِلّ ْم َ
علَ ْی ِه َو ِإذَا دَ َ لَ ِقیتَهُ فَ َ
َماتَ فَاتَّبِ ْعهُ) .به روایت مسلم
مسلمان را برمسلمان شش حق است گفته شد کدام ها اند یارسول هللا؟ فرمود :وقتیکه مالقات میکنی به
اوسالم مگویی ،ودعوت اورامیپذیری ،وچون ازتو طالب نصیحت شود نصیحتش کنی ،وبه عطسه اش
یرحمک هللا میگویی ،در وقت مریضی عیادتش مکنی ،ودرجنازه اش اشتراک نمایی.
78
-1از حقوق مسلمان این است که با او نصیحت وخیر خواهی شود(رسول هللا فرموده :دین نصیحت است
پرسیدند برای چه کسی یا رسول هللا؟ گفت :برای خدا وکتابها وپیامبر او پیشوایان مسلمانان وعموم آنها«.
روایت مسلم»
المسلم ،ال یَ ْخذُلُهُ ،وال یَ ْكذِبهُ ،وال یَ ْ
ظ ِل ُمهُ َ ،وإِ َّن أحدَ ُكم مرآة ُ أخی ِه ،فَإ ِ ْن ِ ودرحدیث دیگرفرموده( :المسل ُم أخو
طهُ عنه ) مسلمان برادر مسلمان است از کمکش دریغ نورزد او را دروغ گوی نسازد َرأى ب ِه أذى َفلی ُِم ْ
وبروی ظلم نکند ،هر یک از شما آ ئینه است برای برادر خود پس اگر عیبی درآن می بیند باید آنرا از وی
دور سازد .تخریج ابوداؤد ،ترمذی،ابن ماجه
-2سالم دادن :درحدیث آمدهَ ( :والَّذِى نَ ْفسِى بِیَ ِد ِه الَ تَدْ ُخلُوا ْال َجنَّةَ َحتَّى تُؤْ ِمنُوا َوالَ تُؤْ ِمنُوا َحتَّى ت َ َحابُّوا أ َ َوالَ
سالَ َم بَ ْینَ ُك ْم) .به روایت مسلم « .سوگند به آنکه نفس من در َىءٍ ِإذَا فَ َع ْلت ُ ُموهُ ت َ َحابَ ْبت ُ ْم؟ أ َ ْف ُ
شوا ال َّ أَدُلُّ ُك ْم َ
ع َلى ش ْ
قدرت او است به بهشت داخل نمیشوید تا مؤمن نشوید ومؤمن نمی شوید تا با هم دوست نشوید آگاه باشید آیا
شما را داللت نکنم به چیزی که اگر آ نرا کردید باهم دوست می شودید؟ سالم را در میان تان شایع سازید.
وفرموده :سوار بر پیاده ورونده بر نشسته وکم بر بسیار سالم کند (تخریج پنجگانه غیر نسایی)
غ ِف َر لَ ُه َما قَ ْب َل أ َ ْن
ان إِالَّ ُ
صافَ َح ِ -1مصافحه هم از سالم است رسول هللا فرمودهَ ( :ما ِم ْن ُم ْس ِل َمی ِْن یَ ْلت َ ِقیَ ِ
ان فَیَت َ َ
یَ ْفت َِرقَا)(.روایت ابوداود ،ترمذی ،ابن ماجه).
هیچ دومسلمانی نیست که باهم مصافحه می کنندمگراینکه خداآنهارامیامرزدپیش ازآنکه ازهم جداشوند.
صافَ ُحوا یَ ْذهَبْ ْال ِغ ُّل َوت َ َهادَ ْوا ت َ َحابُّوا َوت َ ْذهَبْ ال َّ
شحْ نَا ُء) مصافحه کنید تا کینه از دل تان دور شود وفرموده(:ت َ َ
وبه یکدیگر هدیه دهید تا دوست شوید وبخل از میان تان برود) (تخریج مالک)
-4ازحق مسلمان عیادت اواست در صورتی که مریض شود در حدیث آمده (:کسی که مریضی را عیادت
میکند تا وقتی که بر میگردد در باغچه جنت قرار دارد(روایت مسلم)
وطاب َم ْمشاك ،
َ ار أخا له في هللا ،ناداه مناد ْ :
أن طبتَ ، ورسول هللا فرمودهَ ) :م ْن عاد مریضا ،أو زَ َ
نزالً( کسی که مریضی را عیادت میکند ویا کسی را که با او برضای خدا برادری دارد وت ََّبوأتَ ِمن الجنة َم ِ
زیارت میکند منادی ندا میکند که تو پاکی وراهی که برآن روان شده ای پاک است ودر بهشت برایت
منزلی آماده ساختی روایت ترمذی .
-5ازحق مسلمان شرکت درجنازه اواست) :من تبع جنازة وحملها ثالث مرات فقد قضی ما علیه من حقها (
کسیکه در جنازه شرکت میکند وآنراسه مرتبه حمل مینماید حقی که بروی دارد اداء کرده .روایت ترمذی.
79
س أ َ َحدُ ُك ْم فَ ْلیَقُ ِل ع َ
ط َ -6ازحق مسلمان دادن جواب عطسه او است نبی صلی هللا علیه وسلم فرموده :إِذَا َ
ص ِل ُح بَالَ ُك ْم)« روایت َّللاُ َویَقُو ُل ُه َو یَ ْهدِی ُك ُم َّ
َّللاُ َویُ ْ احبُهُ یَ ْر َح ُمكَ َّ
ص ِعلَى ُك ِّل َحا ٍل َو ْلیَقُ ْل أ َ ُخوهُ أ َ ْو َ
ْال َح ْمدُ ِ َّّلِلِ َ
بخاری»
-7ازحق مسلمان اجابت دعوت اواست رسول هللا فرموده(:وقتی دعوت میشویداجابت کنید).ابن
عمررضی هللا عنه دردعوت های عروسی وغیره درحالیکه روزه دارهم میبود(درغیررمضان) شرکت
میکرد .در روایت ابوداود آمده (:کسیکه دعوت میشود واجابت نمی کند خدا ورسولش رانافرمانی کرده
وکسی ک ه بدون دعوت داخل میشود بصفت دزدی داخل میگردد وبه صفت غارتگر بیرون میشود .چون دو
کس از شما دعوت کند هر کدام که دروازه اش نزدیکتر است آنر بپذیرید زیرا همسایگی او نزدیکتر است
واگر دعوت یکی سابقتراز دیگر بود سابق را اجابت کند).
-8از حقوق مسلمان اینست که اگر اسیر باشد برای رهایئش کوشیده شود اگر گرسنه باشد سیر کرده شود،
درحدیث شریف آمده است :گرسنه راطعام دهید مریض راعیادت کنید واسیررارها سازید«روایت بخاری»
-9از حق مسلمان اینست که چون سخن با تو گوید رازش افشانداری -درحدیث دیگری آمده که(:مجالس به
امانت است مگر سه مجلس :ریختاندن خون حرام ،زنا وتصاحب مال بناحق)« روایت ابوداود»
-10از حق مسلمان اینست که باوی معاونت ویاری شود عیبش پوشانیده شود وغم وغصه اش دور ساخته
یرنَاَ ،و َیأ ْ ُم ْر
یرنَا َولم ی َُو ِقّ ْر َكبِ َ ْس ِمنَّا َم ْن لَ ْم َی ْر َح ْم َ
ص ِغ َ شود این مطلب متکی بر اصول ذیل است(:لَی َ
ع ِن ْال ُم ْن َك ِر) نیست از ما کسی که بر صغیر ما رحم نکند وبزرگ مارا احترام نگذارد ِب ْال َم ْع ُر ِ
وفَ ،و َی ْن َهى َ
وبه نیکی امر نکند واز بدی بازندارد« .روایت ترمذی» ورسول هللا وقتی حاجتمندی نزدش میامد رو به
همنشینا نش کرده میگفت سفارش کنید تا ثواب یابید وخدا بر زبان پیامبرش هر حکمی را بخواهد جاری
میسازد( .روایت ائمه پنجگانه)
). یوم القیا َم ِة
النار عن وجه ِه َ ودرروایت ترمذی آمدهَ ( :من ذَبَّ عن ِع ْر ِ
ض أخیه ردَّ هللاُ َ
کسی که از آبروی برادرش دفاع میکند خدا از رویش آتش را روز قیامت دفع میکند (ومن مشی مع مظلوم
حتی یثبت له حقه ثبت هللا قدمیه علی الصراط یوم تزل االقدام ) کسی که با مظلومی به جهت اثبات حق او
روان میشود خدا قدمش را بر صراط استوار میسازد روزیکه قدمها می لغزد ( .روایت بخاری ومسلم
وترمذی).
در روایت مسلم آمده (:کسی که دور سازد از مؤمنی غصه ای را دور سازد خدا ازو غصه ای ازغصه
های روزی قیامت را وکسی که آسانی کند بر تنگدستی خداوند بروی در دنیا وآخرت آسانی کند وخدا به
80
کمک بنده است تا وقتی که بنده به کومک برادرش باشد وکسی که براهی میرود که دانش را در آن جستجو
میکند خدا راهی را بسوی بهشت برایش آسان میگرداند «).روایت مسلم»
1
آنچه را که نقل کردیم طوری نمونه بوده وموضوع وسیعتر ازآن است. .
11ـ هرگاه كسي از اوخواست كه درمورد چیزي راهنمایش نماید ،ازدانش وتجربه خود براي ارشاد
وراهنمایي او استفاد كند ،وراه خیر ودرست را به او اندرز بگوید وراهنماي نماید ،این كار ا انجام بدهید.
12ـ هرچه راكه براي خود دوست مي دارد ،آن راهم براي دیگران نیز دوست داشته باشد ،زیرا
پیامبرگرامي اسالم مي فرماید(:ال یُؤْ ِم ُن أ َ َحدُ ُك ْم َحتّى ی ُِحبَّ َْلخی ِه ما ی ُِحبُّ ِلنَ ْف ِس ِه) به روایت بخاری.
هیچ یكی از شما مؤمن شده نمی تواند ،تا اینکه دوست بدارد برای برادرمؤمن خود آنچه را برای خود
دوست می دارد .وهرچه را براي خود دوست نمي دارد ،براي دیگران نیز دوست نداشته باشد.
13ـ هیچگاه از یاري وهمكاري دیگران دریغ نورزد ،ودر هرشرایطي درحد توان دست رد برسینه آنها
ظا ِل ًما أ َ ْو َم ْ
ظلُو ًما) به روایت بخاری ص ْر أ َ َخاكَ َ
نگذارد ،زیراپیامبرگرامي اسالم مي فرماید( :ا ْن ُ
هم برادرستمدیده وهم برادر ستمكارت را یاري كن! ازایشان سوال شد كه اگر ستمكار باشد چگونه اورا
یاري كنیم؟ فرمود:دست اورا بگیرید واز ظلم وستمكاري او جلوگیري نمایید،این كار بهترین كمك به اوست
ومي فرماید :مسلمان بادیگر مسلمانان برادر است به آنان ستم نمي كند،خوارشان نمي گرداند،وتحقیرشان
نمي نماید.
14ـ به هیچ وجه درپي اذیت واز آزاردیگران نباشد ،زیرا پیامبرگرامي اسالم مي فرمایدُ (:ك ُّل ا ْل ُم ْس ِل ِم َعلَى
ْال ُم ْس ِل ِم َح َرا ٌم دَ ُمهُ َو َمالُهُ َو ِع ْر ُ
ضهُ ) .به روایت مسلم .
همه چیز مسلمان مانند ،خون ومال وحیثیت او براي مسلمانان دیگر حرام است .ومي فرماید:مسلمان
واقعي كسي است كه دیگر مسلمانان از دست وزبان او احساس امنیت كنند.
15ـ بادیگران با تواضع وفروتني رفتارنماید وجاي آنهارا درمجالس مباح اشغال نكند ،زیرا خداوند متعال
َّللاَ َال ی ُِحبُّ ُك َّل ُم ْخت َا ٍل فَ ُخ ٍ
ور)(لقمان)18 : اس َو َال ت َْم ِش فِي ْاْل َ ْر ِ
ض َم َر ًحا ِإ َّن َّ وال ت ُ َ
ص ِعّ ْر َخدَّكَ ِللنَّ ِ مي فرمایدَ (:
باتكبر وبي اعتناي ازمردم روي مگردان ومغرورانه برزمین راه مرو زیرا كه خداوند هیچ انسان متكبر
ومغروري را دوست نمي دارد) وپیامبرگرامي اسالم مي فرماید :هیچكس تواضع را پیشه ننموده است مگر
آنكه خداوند منزلت وجایگاه اورا بلند گردانیده است .
81
16ـ بیش ازسه شبانه روز با آنان قهر نكند وآنهار ترك ننماید زیرا پیامبر بزرگوار اسالم مي فرماید :جایز
نیست مسلماني با برادر مسلمان خودبیش ازسه روز قهر كند ،وهرگاه به هم برسند ازهمدیگر روي
برگردانند ،بهترین آنان كسي كه پیش دستي نماید وزد تر آشتي را آغازكند.
17ـ انسان مسلمان نباید ازدیگران غیبت كند،وآنهارا تحقیرنماید وباید ازعیبجویي واستهزا وگفتن لقبهاي
ناشایست وبردن سخن او براي دیگران به قصد فتنه جویي پرهیز نماید،زیرا خداوند متعال مي فرماید( :یَا
ضا أَی ُِحبُّ أ َ َحدُ ُك ْم
ض ُك ْم بَ ْع ً
سوا َو َال یَ ْغتَبْ بَ ْع ُ الظ ِّن إِثْ ٌم َو َال ت َ َج َّ
س ُ ض َّ یرا ِمنَ َّ
الظ ِّن إِ َّن بَ ْع َ أَیُّ َها الَّذِینَ آ َمنُوا اجْ تَنِبُوا َكثِ ً
أ َ ْن یَأ ْ ُك َل لَحْ َم أ َ ِخی ِه َم ْیتًا فَ َك ِر ْهت ُ ُموهُ) ( .الحجرات)12:
اي كساني كه ایمان آورده ایدازبسیاري ازبدگمانیهاپرهیز كنیدزیرا برخي از بدگمانیها گناه است وجاسوسي
نكنید وبرخي ازشما برخي دیگر را غیبت نكنند،مگریكي ازشما دوست دارد كه گوشت برادرمرده خودرا
بخورد(،قطعاً) آن را ناپسند مي دانید .وپیامبرگرامي اسالم درحجه الوداع فرمود:تعرض به جان واموال
وآبروهریك ازشما براي دیگري حرم است.
18ـ ازفحش وناسزا وبدگویي نارواي دیگران درحال زندگي وبعدازمرگشان خود داري نماید ،زیرا
پیامبرگرامي اسالم مي فرماید :هیچكس نباید دیگري را متهم به فسق وفجور وكفربنماید ،كسي كه این كار
س ٌ
وق اب ْال ُم ْس ِل ِم فُ ُ
را انجام دهد واقعیت برخالف آن باشد ،خود دچار فسق وكفرمي شود ومي فرمایدِ ( :س َب ُ
َوقِت َالُهُ ُك ْف ٌر) .به روایت بخاری.
ناسزاي مسلمان گناه وجنگ با اوكفراست.
19ـ هیچگاه انسان مسلمان نباید به دیگران حسادت بورزد ،یا به آنها بدگماني كند ،ویاكینه آنهارا دردل
داشته باشد وهمچنین از تجسس درزندگي آنها باید پرهیز نماید :زیرا پیامبرگرامي مي فرماید( :الَ ت َ َحا َ
سدُوا
َّللاِ ِإ ْخ َوانًا) .به روایت بخاری. علَى َبیْعِ َب ْع ٍ
ض َو ُكونُوا ِع َبادَ َّ ض ُك ْم َ
واوالَ َبِ ْع َب ْع ُ
واوالَ تَدَا َب ُر َ
ش َ واوالَ تَنَا َج ُ
ض َ َوالَ ت َ َبا َ
غ ُ
به همدیگر حسادت نورزید و كینه توزي نكنید وجاسوسي همدیگر را ننمایید،وبخاطر ضرر رساني به
یكدیگر قیمت هارا باالنبرید ،بندگان خداوبرادرهم باشید.
20ـ انسان مسلمان به هیچوجه به دیگران خیانت نمي كند وآنان را فریب نمي دهد ،زیرا خداوند متعال مي
سبُوا فَقَ ِد احْ ت َ َملُوا بُ ْهت َانًا َوإِثْ ًما ُمبِینًا )( .االحزاب)58 فرمایدَ ( :والَّذِینَ یُؤْ ذُونَ ْال ُمؤْ ِمنِینَ َو ْال ُمؤْ ِمنَا ِ
ت بِغَی ِْر َما ا ْكت َ َ
كسانیكه مردان وزنان مومن را بدون آنكه كاري ناروایي را انجام داده باشند مورد اذیت وآزار قرار بدهند
مرتكب بهتان وگناه آشكاري گردیده اند.وپیامبرگرامي مي فرماید:هركس كه برروي ما اسلحه بكشد
وهركس به ماخیانت كند ازما به حساب نمي آید.
82
21ـ به هیچوجه بادیگران خالف وعده نمي كنند وسر آنان كاله نمي گذارد وبه آنان دروغ نمي بندند
وبدهكاري خ ودرا به آنان به تاخیر نمي اندازند زیرا خداوند متعال مي فرماید (:یَا أَیُّ َها الَّذِینَ آ َمنُوا أ َ ْوفُوا
بِ ْالعُقُو ِد)( .المائده )1:
اي كساني كه ایمان آورده اید به عقد وپیمانها وفادرا باشید.
صلَةٌ ِم ْن ُه َّن َكان ْ
َت فِی ِه صا َو َم ْن َكانَ فِی ِه َخ ْ وپیامبربزرگوار اسالم مي فرماید(أ َ ْربَ ٌع َم ْن ُك َّن فِی ِه َكانَ ُمنَافِقًا خَا ِل ً
ص َم فَ َج َر ).به روایت ف َوإِذا خَا َ عدَ أ َ ْخلَ َ
غدَ َر َوإِذا َو َ عا َهدَ َ
ب َوإِذا َ َّث َكذَ َ صلَةٌ ِمنَ ال ِنّفَا ِ
ق َحتَّى یَدَ َ
ع َها إِذَا َحد َ َخ ْ
ُم ْس ِل ٌم فِى).
چهار چیز وجود دارد كه هركس آنهارا داراباشد به تمام معني منافق است وهركس یكي از آنهارا داشته
باشد خصلتي از نفاق را دارد تازماني كه از آن دست بردارد:
اول :هرگاه سخني را برزبان براند دروغ بگوید .دوم :هرگاه تعهد نماید درآن خیانت کند .سوم :هرگاه
قول وقراري بدهد آن را زیر پابگذارد وچهارم هرگاه باكسي دشمني كند حدومرزرا رعایت ننماید.
وهمچنین مي فرماید:كسي كه داراست وطلب مردم را پرداخت نمي كند آدمي ستمكاراست.
22ـ با اخالق پسندیده وروي گشاده بادیگران معاشرت نماید ،درحدتوان مشكالت شان را برطرف كند
هدایاي آنهارا چنانچه بخاطركارخالفي نباشد بپذیرد ،وازرفتارنادرست آنان چشم پوشی كند وبیش
ازتوانشان از آنان توقع وانتظار نداشته باشد واز آدمهاي نا اگاه كسب دانش ننماید واز انسانهایي كه بیان
ِ
ضعیفي دارند انتظار سخنوري را نداشته باشد .زیرا خداوند متعال مي فرمایدُ (:خ ِذ ال اْع ْف او اوأ ُْم ْر ِِبل ُْع ْرف اوأا ْع ِر ْ
ض
ِِ
اع ِن ا ْْلااهل ا
ي)( .االعراف)199:
گذشت داشته باش واسان گیري را پیشه خویش كن وبه كارنیك دستوربده واز نادانان دوري كن.
وپیامبرگرامي مي فرماید :هركجا كه هستي پرهیزگاري را پیشه خویش كن ،به دنبال هربدي كاري نیك را
انجام بده تا آن را پاك نماید ،ومردم با اخالق پسندیده رفتاركن!
23ـ هیچگاه درحق دیگران حق وانصاف رافراموش نكند و آنگونه با دیگران رفتار كند وقضاوت نماید كه
خود دوست مي دارد آنگونه درمورد او قضاوت كنند ،پیامبرگرامي اسالم مي فرماید :ایمان انسان كامل
نمي شود مگر آنكه سه خصلت را داراباشد :بدون تنگ چشمي به دیگران كمك كند ،حق وانصاف را
فراموش ننماید ،ومدام اهل سالم واحوال پرسي باشد.
83
24ـ ازاشتباهات وخطاهاي دیگران چشم پوشي نماید واسرار آنهارا پوشیده نگاه دارد وبراي شنیدن سخني
ص اف ُحوا أ اال َُِتبُّو ان أا ْن يا ْغ ِف ار
كه مي خواهنداز او مخفي كنند ،كنجكاوي ننماید ،خداوند متعال مي فرماید(:ولْيا ْع ُفوا اولْيا ْ
َّ
اَّللُ لا ُك ْم )( .النور.)22:
گذشت كنیدوچشم پوشي نمایید ،مگردوست نداردكه خداوند هم شمار مورد عفو وگذشت قراردهد.
25ـ هرگاه دیگران به چیزي نیاز داشتند درحد توان نیاز آنان را برآورده كند ،و برای روبه راه شدن
كارهایشان درصورت نیاز پادرمیاني كند ،زیرا خداند متعال مي فرماید ( :اوتا اع ااونُوا اعلاى الِ ِ
َْب اوالتَّ ْق اوى)
(المائده)2:
درراستاي پاكي ونیكي وپرهیزكاري بایكدیگر همكاري كنید .وپیامبرگرامي اسالم مي فرماید :هركس كه
گرفتاري دنیوي دیگري را برطرف كند خداوند گرفتاري آخرت اورا برطرف مي نماید هركس دست
درمانده اي را در دنیا بگیرد خداوند دست اورا دردنیا وآخرت مي گیردوهركس كه اسرار مسلماني را در
دنیا پوشیده دارد،خداوند اسرار دنیا وآخرت اورا پنهان مي نماید وخداوند انساني را كه درپي كمك به
دیگران است مدام یاري مي نماید.
26ـ هرگاه دیگران به او پناه بیاورند به آنان پناه بدهد ،وهرگاه چیزي را از او خواستند دست رد برسینه
آنان نگذارد ،وكارهاي نیك آنان را به خوبي پاسخ بدهد،زیرا پیامبرگرامي اسالم مي فرماید(:هركس به شما
پناه آورد ،اورا پناه بدهید،وهركس چیزي را ازشما خواست به اوبدهید ووقتي شمارا دعوت نمودند،
دعوتشان را بپذیرید ،وهركس نسبت به شما كارنیكي انجام داد ،شماهم مقابله به مثل كنید ،وچنانچه نمي
توانستندمثل آنان درحقشان خوبي بكنید ،براي آنان دعاي خیر بنمایید ،تاوقتي كه فكر مي كنید براستي
جواب نیكي آنهارا داده اید.
84
اَّللُ اعلاْي ِه ا ْْلانَّةا ) ابوداود ونسائی.
اه ًدا ُمتا اع ِهدا ِِف غا ِّْي ُك ْن ِه ِه ،اح َّرام َّ
در یک حدیث دیگر فرموده اند (:ام ْن قا تا ال ُم اع ا
کسی که معاهدی را که بر پیمانش پابند است به قتل میرساند در غیر وقت آن خدا بروی بهشت را حرام
میگرداند.
مهمترین حقوق غیر مسلمانان عبارت است از:
-1حق غیر مسلمان در حفظ کرامت انسانی:
خداوند تمام آدمیان اعم از مسلمان وغیر مسلمان را گرامی داشته واز بسیاری ازمخلوقات دیگر برتری
85
اَّللا نِعِ َّما يا ِعظُ ُك ْم بِ ِه إِ َّن َّ
اَّللا اكا ان اَِس ًيعا َّاس أا ْن اَتْ ُك ُموا ِِبل اْع ْد ِل إِ َّن َّ ِ ِ
اَّللا اَي ُْم ُرُك ْم أا ْن تُ اؤدُّوا ْاْل اام ااَنت إِ ال أ ْاهل اها اوإِذاا اح اك ْمتُ ْم باْا
ي الن ِ (إِ َّن َّ
س ًاَن اوال تا ْقتُ لُوا أ ْاوال اد ُك ْم ِم ْن إِ ْم اَل ٍق اِْن ُن نا ْرُزقُ ُك ْم اوإِ ََّي ُه ْم اوال ِ ِ ِ ِِ
تا اعال ْاوا أاتْ ُل اما اح َّرام اربُّ ُك ْم اعلاْي ُك ْم أ َّال تُ ْش ِرُكوا به اش ْي ئً ا ِبل اْوال اديْ ِن إ ْح ا
اَّللُ إَِّلِ ا ِْلا ِق اذلِ ُك ْم او َّ
صا ُك ْم بِ ِه ل ااعلَّ ُك ْم تا ْع ِقلُو ان)(االنعام.)151 : س الَِِّت اح َّرام َّ ِ ِ
ش اماظا اه ارم ْن اه ااوام ا طا ان اوالتا ْقتُ لُوا النَّ ْف ا
تا ْق اربُواالْ اف اواح ا
بگو بیایید که آنچه را پروردگار تان بر شما حرام کرده است بر میخوانیم اینکه به او چیزی را شریک
قرار ندهید وبه پدر ومادر نیکی کنید وفرزندان تان را از ترس ناداری مکشید ما شما وآنان را روزی
میدهیم وبه کارهای نا شایسته آنچه از آنها آشکار است وآنچه پنهان است نزدیک مشوید ونفسهارا که
خداوند ج ّل جالله حرام کرده جز به حق مکشید .اینهاست که شمارا به آن سفارش کرده است باشد که
بیندیشید.
-6حق حمایت از تجاوز:
ازجمله حقوق مهم آن است که دولت اسالمی درسر زمین خود از غیر مسلمانان در برابر هر دشمن
خارجی که درصدد ازار رسانیدن به آنان باشد پشتیبانی کند زیرا آنان از همان حقوق عمومی مسلمانان
برخور دارند .بنا بر این باجزیه ای که می پردازند .دفاع کردن از آنان در برابر دشمنان شان وآزاد ساختن
اسیران شان از دست دشمنان ضروری است.
ا هل ذمه باپرداخت جزیه از دو حق بر خور دار میشوند :یکی خود داری از( آزار رساندن) به آنان ودوم
حمایت از آنان تا باخود داری .از امنیت برخوردارشوند وباحمایت مصؤنیت پیداکنند.
86
-7حق رفتار نیکو:
در قرآنکریم اصل مهم وبنیادی وجود دارد که درتعامل با غیر مسلمانان به عنوان مبناء تلقی میشوند .این
اصل عبارت است ازآنکه تعامل باغیر مسلمانان بایستی به نیکویی باشد وآنان از نیکی واحسان برخوردار
شوند .البته این امر تا زمانی است که هیچ گونه عماد عمل ازدشمنی آشکار از آنان یافت نشوند .خداوندج ّل
وه ْم اوتُ ْق ِسطُوا إِل ْاي ِه ْم إِ َّن َّ ِ ِ ِ َّ ِ
اَّللا ين اَلْ يُ اقاتِلُوُك ْم ِِف الدي ِن اواَلْ ُُيْ ِر ُجوُك ْم م ْن د اَي ِرُك ْم أا ْن تا اَبُّ ُ
اَّللُ اع ِن الذ ا
جالله میفرماید ( :ال يا ْن اها ُك ُم َّ
87
رابطه فرد با اجتماع
یگانه علت ذلت وخواری ،تفرقه وبدبختی مسلمانان امروزی همانا عدم تربیه شان به روحیه پاک اسالم و
دوری شان از آن است .وهیچگاه مسلمانان :مجد ،عزت ،قوت ،قیادت وسیادت از دست رفته صدر اسالم
را دوباره اعاده کرده نمیتوان ند تا اینکه در چوکات اسالم در یک مجتمع اسالمی به روحیه پاک دین مبین
اسالم تربیه نشوند ویا به عبارت دیگر تا اینکه مسلمانان خود را درقالب اسالم نه اندازند وکمی وزیادگی
شان در قالب اسالم تکمیل ویا تنقیص نگردد واز آنها خشت های چهار کنجه ورخ دار ساخته نشوند
هیچگاه از آنها یک بناء وتعمیر قشنگ ومحکم که به معیار مهندسی برابر باشد ساخته نمی شود .
لذا ضروری است که به احیاء وزنده گردانیدن مفاهیم ومعانی اخوت اسالمی که در تکوین وساختمان یک
جامعه اسالمی به منزله اساس بوده ورول مهم وعمده دارد به آنها مختصراًتوضیح داده شود:
-1التزام وپابندی به هدایات اسالمی:
نخستین راه ارتباط وراه احیاء مفاهیم اخوت اسالمی التزام وپابندی به ارشادات خداوندی وسنن نبوی
وتطبیق شریعت اسالمی است پس اگر ما خواسته باشیم که با مسلمانان برادر بوده وبه آنها پیوند ناگسستنی
داشته باشیم باید به احکام شریعت اسالمی بسیار پابند باشیم .
بطور مثال اگر رفتن را به مسجد در اوقات پنجگانه جهت ادای نماز جماعت را بطور مستمر شروع
نمائیم در آن صورت تعارف ،عالقه ،محبت ،اخوت وبرادری اسالمی ما با برادرانیکه به مسجد می آیند
پیدا وقائم میشود .واگر به دعوت شروع کنیم تعارف وبرادری واخوت اسالمی ما با داعیون راه حق پیدا
وقائم میشود ......لذا به هر اندازه که یک شخص ویا یک مجتمع به امور شریعت التزام وپابندی زیاد
داشته باشد به همان اندازه رابطه اخوت وبرادری شان به همنوعان مسلمانش قائم ومحکم شده میرود .اگر
انسان در سیستم عبادات در اسالم فکر کند می بیند که نماز پنج وقت به جماعت در یک مسجد صغیردر
یک محله وجمع شدن مسلمانان در هفته یک بار در مسجد جامع جهت اداء نماز جمعه وجمع شدن شان
در سال دو دفعه در عید گاه جهت ادا نماز هر دو عید وهکذا جمع شدن مسلمانان در نماز های جنازه
وغیره در حقیقت اینها همه وهمه هسته ها وحلقه های تعارف ،تفاهم ،تکالیف ،تضامن وهمبستگی
وحوزه های مختلف ارتباط مسلمانان با همدیگر بوده است.
-2ترویج سالم ونشر آن در بین مسلمانان :
طریقه دوم زنده ساختن معانی اخوت اسالمی در بین مسلمانان همان طریقه است که حضرت پیغمبر
صلی هللا علیه وسلم آنرا در احادیث مبارک خود بما ترسیم نموده وبیان فرموده است چنانچه امام بخاری
88
وامام مسلم ازحضرت پیغمبر صلی هللا علیه وسلم چنین روایت نموده اند ( :اوالَّ ِذى نا ْف ِسى بِيا ِدهِ لا تا ْد ُخلُوا ا ْْلانَّةا
السَلا ام با ْي نا ُك ْم ) به روایت مسلم اح ََّّت تُ ْؤِمنُوا اولا تُ ْؤِمنُوا اح ََّّت اَتاابُّوا أ ااولا أ ُادلُّ ُك ْم اعلاى اش ْى ٍء إِذاا فا اعلْتُ ُموهُ اَتاابا ْب تُ ْم؟ أافْ ُ
شوا َّ
ترجمه :قسم به ذاتیکه روحم بدست اوست به جنت داخل نمیشوید تا که مؤمن نشوید ایمان نیاورید ومؤمن
کامل شده نمیتوانید تا که با هم دوستی ومحبت نکنید آیا رهنمائی نکنم شما را بچیزیکه اگر آنرا انجام دهید
میان تان دوستی ومحبت پیدا میشود وآن عبارت از این است که پخش ونشر کنید سالم را "به یکدیگر"
وهکذا خداوند متعال مسئله سالم را بحیث یک سنت تعارف در بین بندگان خویش باالی شان الزم گردانیده
سلِ ُموا اعلاى أ ْاهلِ اها)
سوا اوتُ ا
ِ وَت غا ْ ِ
ّي بُيُوت ُك ْم اح ََّّت تا ْستاأْن ُ
آمنُوا ال تا ْد ُخلُوا بُيُ ً ا
ين ا
َّ ِ
است چنانچه خداوند میفرماید ( :اَي أايُّ اها الذ ا
(نور.) 27:
ترجمه :ای مؤمنان داخل نشوید به خانه های غیر خانه های خویش تا اینکه اجازه بگیرید وسالم دهید به
اهل آن « در سالم تعارف واجازه گرفتن » حضرت ابو موسی اشعریرضی هللا عنه روایت میکند که
ّْيِج ْع) به روایت بخاری حضرت رسو ل هللا فرمودند (:إِ اذا ْ
استاأْ اذ ان أ ا
اح ُد ُك ْم ثااَل ًًث فا لا ْم يُ ْؤذا ْن لاهُ فال اْ
ترجمه :وقتی سه باراجازه داخل شدن بخواهد یکی از شما به خانه کسی پس اگراجازه داخل شدن برایش
داده نشد باید بر گردد«ومزاحم کسی نشود» وهمچنین نبی کریم صلی هللا علیه وسلم فرموده است ( :ام ِن اطَّلا اع
ت قا ْوٍم باغا ِّْي إِ ْذِنِِ ْم فا اق ْد اح َّل اِلُ ْم أا ْن يا ْف اقئُوا اع ْي ناهُ) به روایت مسلم.
ِِف ب ْي ِ
ا
کسیکه دید ونظر کرد« بداخل» خانه یک قوم بدون اجازه شان پس هرآینه جائز است برای اهل خانه
اینکه کور بسازد چشمش را .از ابو هریرة روایت است که گفت رسول هللا :فرمودند :سالم کند کوچک بر
بزرگ ورونده بر نشسته وکم بر بسیار.
-3تضامن اجتماعی:
یکی از اساسات نظام اجتماعی اسالم تضامن اجتماعی« تعاون باهمی» است تضامن اجتماعی ویا
مسؤلیت مشترک ویا تعاون با همی از بارزترین مظاهر پایه اول اخوت دینی جامعه اسالمی است واز
لوازم ضروری واولی آن دیده میشود وآن عبارت ازین است که همه مردم بدانند واحساس کنند که بعضی
شان نسبت به بعضی دیگر مسؤلیت دارند وباید هرکس برای رفع مسؤلیت خود وجایب خود را در برابر
دیگران انجام دهد تا به این ترتیب تضامن اجتماعی تحقق یابد وتا جائیکه از مصادر ومنابع اصلی دین
89
اسالم وروش پیغمبربزرگ اسالم حضرت محمدصلی هللا علیه وسلم ویاران وفادارش فهمیده میشود این
تضامن دوجنبه ودو شعبه دارد که یکی آن مادی ودیگرش ادبی ومعنوی است.
وآن عبارت است ازینکه توانا ،دست معاونیت را به محتاج دراز کند بداد مظلوم برسد اندوه اندوهگین را
دور وقلبش را مسرور سازد خائف را مأمون وگرسنه را سیر سازد ودر تأمین مصالح عمومی کشور وقوم
خود سهم عملی بگیرد از پا افتاده را دستگیری کند ازفرموده نبی کریم صلی هللا علیه وسلم بصراحت
فهمیده می شود که شخصیکه این عاطفه ودلسوزی را نداشته باشد قطعا عضو جامعه اسالمی شمرده
نمیشود.
-4شوری:
اصل چهارم که باعث ارتباط اعضاء جامعه ویا یک کشور میگردد شورا است .شورا یگانه وسیله
رسیدن بحق وحقیقت است وجوامع بشری میتوانند در پرتو شورا واستشاره راه حق را بیابند وبسرمنزل
حقیقت برسند آنانیکه میخواهند مصالح عمومی را تأمین کند نا گزیرند بآراء عمومی مراجعه کنند ودر
فروغ مشوره ارباب خبرت وبصیرت گم شده خود را بدست آروند .ولی نباید فراموش کردکه دین اسالم
تنها آن شورا را وسیله رسیدن به حق وحقیقت میداند که از روی حقیقت وواقعیت بمیان آمده باشد .خداج ّل
آنانند که کارهای خود را ا ز راه شوری ومشوره حل وفصل میکند وشؤن اداری ومملکتی خود را به
اساس استشاره مورد بررسی قرار میدهند بلکه قرآنکریم بااین هم قناعت نکرده .پیشوای اسالم حضرت
محمدصلی هللا علیه وسلم را بصراحت به تطبیق این اصل مأمور فرموده چنین هدایت داده است ( او اشا ِوْرُه ْم ِِف
ْاْل ْام ِر) (ال عمران .)159یعنی با اصحاب خود در مسائل مملکتی وا جتماعی مشوره کن واز را ه مشوره
دل های آنها را بدست آور وبه ا تفاق موقف واحدی را اتخاذ کن .درصورتیکه پیغمبر صلی هللا علیه وسلم
که از وحی والهام آسمانی بر خور دار بود به مشوره با یاران وپیروان خود مأمور باشد زعماء وپیشوایان
دیگر چسان در تطبیق این اصل غفلت خواهند ورزید.
90
-5عدالت:
عدالت است گم شده عالم بشریت است که از بدو خلقت افراد بشر در تالش بدست آوردن آن بوده
وبرای رسیدن به آن ملیون ها جوان با ایمان خود را قربان ساخته ومیسازند وهزاران نفر این آرزو را
باخود بخاک برده است .هیچ نظامی از اقتدار نه افتاده که متهم به بی عدالتی نشده باشد وهیچ نظمی بوجود
نیامده تا باین حربه برنده متوسل نشده باشد.
قرانکریم حیثیت قانون اساسی جامعه اسالمی را دارد پیروان خود را هم بصورت عمومی برعایت
این اصل مأمور فرموده وهم بصورت خاص دستور میدهد که با دوست ودشمن از خود وبیگانه باید اصل
عدالت را رعایت نمائید.
یک زن از قبیله مخزوم که منسوب به یک قبیله شریفی بود مرتکب دزدی ومحکوم بحد شرعی شد
اقارب وخویشاوندان او نزد اسامه بن زید که از مقر بین محضرنبوی صلی هللا علیه وسلم بود آمده خواهش
کردند تا سفارش او را به حضرت پیغمبر بکند واز اجرای حد بزن مذکور صرف نظر نماید اسامه
موضوع را عرض کرد وبحضرت پیغمبر صلی هللا علیه وسلم بد خورد وضمن خطابه فرمود اقوام سابقه
ازین جهت تباهی مواجه شدند که اگر شریفی دران مرتکب جرمی میشد بروی حدود قانونی را اجراء
نمیکردند واگر از ضعیفی جرمی سرمی زد اورا تحت تعقیبات قانونی میگرفتند وقسم به خداوند است که
اگر دختر من فاطمه مرتکب دزدی شود حد را بروی جاری خواهم کرد .هکذا در وقت خالفت حضرت
عمر رضی هللا عنه جبله پادشاه غسانیان مسلمان شده به مدینه اقامت گزید وروزی از روزها به طواف
کعبه مشغول بود که نوک لنگ "ازار" او زیر پای یک نفر شد وقدری لغزید جبله روی خود را دور داده
نفر مذکور را توبیخ کرد وبینی اش را بدست فشرد ونفر مذکور ماجرا را بخلیفه عمر رضی هللا عنه عرض
کرد وانتقام خواست حضرت عمر رضی هللا عنه جبله را احضار وماجرا را از وی پرسید نامبرده بکرده
خود اعتراف کرد وخود را حق بجانب وانمود ساخت حضرت عمر رضی هللا عنه برایش گفت اکنون که به
جرم خود اعتراف کردی مکلف هستی اورا راضی سازی ویا او انتقام خود را از تو بستاند نامبرده گفت
عجب است من رئیس وسرکرده یک قوم هستم وچطور شده میتواند که با یک نفر با زاری برابر ومساوی
ساخته شوم .خلیفه گفت در پیشگاه عدالت اسالم همه افراد بدون مالحظه موقع سیاسی واجتماعی اش حقوق
وحیثیت مساوی دارند همان بود که نامبرده مهلت خواست ودر خفاء از عدل عمری گریخت وبه قسطنطنیه
رفت.هزارها ازین گونه مثالها وجود دارد که روش عادالنه پیشوایان اسالم را نشان میدهد ومیرساند که در
قرن اول اسالم مسلمانان به تطبیق این اصل اهتمام خاصی داشتند.
91
-6مساوات درشئون اقتصادی:
دین مقدس اسالم در تمام شئون زندگی طرفدار استقرار مساوات بین تمام طبقات مردم است وموضوع
مال وثروت که از مهمترین وسایل قوام زندگی است مشکل آن هنوز هم نزد ملت های بزرگ ورسیده حل
نشده است اما دین مقدس اسالم برای انجام این کار وسایل زیادی پیش بینی کرده است ومهمترین آنها درین
نوشته تلخیص خواهد شد.
-1تعیین وتحدید طرق اکتساب وبدست آوردن مال است .اسالم کوشیده تاتمام طرقی را بر روی مردم
مسدود سازد که موجب تفخم سرمایه در دست چندی میگردد ودسته دیگری را فقیر میگرداند مانند دزدی،
رشوت ،احتکار ،سود ودیگر راهای استفاده سوء تابرای استقرار توازن اقتصادی زمینه برابر شود .اسالم
سود را حرام وخالف مصالح عمومی قرار داده آنرا از اکبر کبائر شمرده مرتکب آنرا محارب خدا
ورسول شمرده است.
ي ْاْلا ْغنِيا ِاء ِم ْن ُك ْم ) (.حشر .)7 :ازین آیت به
وهمچنان هللا ج ّل جالله فرموده است ( :ال يا ُكو ان ُدولاةً باْا
صراحت فهمیده میشود که دین اسالم طرفدار این نیست که اموال در دست های محدودی جمع شود
ودیگران ازان محروم بمانند که این کار با روحیه روش اقتصادی اسالم سازگار نیست ونه به شرائط
زندگی اجتماع سرمی خورد.
-2دین اسالم بر انواع مختلف ثروتها واموال زکاتها فرض گردانیده که اغنیاء وارباب ثروتها قسمتی از
اموال خود را بر فقراء تقسیم نماید.
-3دین اسالم در روزهای خاص سال که هر سال تکرار میشود صدقات را بر اغنیاء الزم گردانیده است
که عبارت از صدقه فطر وقربانی روز عید االضحی میباشد.
-4دین اسالم درمقابل ارتکاب بعضی جرائم وخطاها کفارات الزم گردانیده که مرتکب باید طبق دستور
دین کفاراتی رابرای فقراءومساکین بدهند واین خطاهابه کثرت واقع میشود مثالً کفاره قسم کفاره ظهارو و.
-5دین مقدس اسالم خویشاوندان غنی ومتمول را مکلف گردانیده تا احتیاجات اقربای نادار وناتوان را
تأمین کنند .
-6دین اسالم برحکومت الزم شمرده که ضروریات اشخاص مثل بی دست وپا واز کار افتاده را تأمین
کنند .حضرت عمر رضی هللا عنه روزی از راهی میگذشت ویهودی سالخورده ای را دید که گدائی میکرد
حضرت عمر نفقه او را از بیت المال تعیین کرد وبرایش فرمود که این انصاف ومروت نیست تا وقتی که
جوان بودی ما ازتو جزیه میستانیدیم واکنون که پیر شدی ترا بگذاریم که از راه گدائی تأمین حیات کنی.
92
عالوه از همه این تعلیمات وارشادات دین اسالم متمولین را با عطاء صدقات وخیرات وانفاق اموال زائد
ترغیب وتشویق فرموده وصدها آیت وحدیث درین باره آمده است.
روابط با خویشاندان
خویشاوندان کسانی هستند که با انسان دارای روابط نسبی و نژادی میباشند و این حلقه ارتباط استحکام
بخش به حلقه ارتباط برادری دینی و مؤید بر اخوت ایمانی است ،اما بدون ارتباط با برادری دینی از
ارزش و منزلت خاصی برخوردار نیست.
در راستای یکپارچگی و استحکام ارکان خانوادگی ،اسالم حقوق مشترکی را میان خویشاوندان مقرر
نموده که مهمترین آنها عبارتند از:
-1نیکوکاری
اراده خداوند متعال بر این قرار گرفته که اساس ارتباط انسان مؤمن با خانواده و جامعه اش درهمه
امور و در همه زمینه ها با بهترین و زیباترین صورت ممکن باشد .انسان مسلمان موظف است که با
خویشاوندان ودوستانش با کالم و سخن سنجیده و مطلوب و رفتار شایسته برخورد نماید و چنانچه نیازمند
باشند در حد توان نیازمندی شان را برآورده نماید .به طور مرتب به احوال پرسی آنان برود و چنانچه
بیمار بودند به عیادت شان برود و از حال و احوال آنها جویا شود و از هیچگونه همکاری و دلسوزی
برای آنها کوتاهی نورزد و در تشییع جنازه آنها مشارکت کند؛ زیرا خداوند متعال میفرماید:
ال اعلاى ُحبِ ِه ذا ِوي الْ ُق ْراب( )...البقره )177 :
( اوآتاى ال اْم ا
خداوند را عبادت کنید (و کسی و) چیزی را با او شریک نگردانید و نسبت به پدر ،مادر و نزدیکان به
نیکی رفتار کنید.
يل اوال تُبا ِذ ْر تا ْب ِذ ًيرا) (االسراء)26 :
السبِ ِ ِ ِ
( اوآت اذا الْ ُق ْراب اح َّقهُ اوال ِْم ْسك ا
ي اوابْ ان َّ
حق خویشاوندان را (از قبیل صله رحم ،محبت و تعاون) و حق مستمندان و وامانده در راه را (از قبیل
زکات ،صدقه و احسان) بپرداز و به هیچوجه ریخت وپاش مکن.
انسان مسلمان نباید از صدقه و انفاق به خویشاوندان به ویژه زمانی که از خرج و هزینه خود چیزی
اضافه داشته باشد ،کوتاهی نماید و همچنین الزم است برای اصالح و آشتی میان خویشاوندان ـ زمانی که
93
اختالفی میان آنها بروز کند ـ در اسرع وقت ممکن اقدام نماید و مطمئن باشد که چنانچه اخالق و دادگری
را مراعات نماید به خاطر آن دارای اجر و ثواب خواهد بود.
اقارب وخویشاوندان شامل برادران ،خواهران و فرزندان آنها ،کاکا ،عمه و فرزندانشان و ماما ،خاله و
فرزندان آنها میباشد .ترمذی روایت مینماید که رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرموده است« :خاله به
منزله مادر است» .و الزم به یادآوری است که احسان و رفتار درست با خویشاوندان باید در جهت اجرای
اوامر خداوند و پیامبر گرامی باشد و با اهداف و اغراض مادی و دنیوی همراه نگردد؛ زیرا انسان مسلمان
مخلص سعی میکند همه کردار و گفتارش در راستای رضایت خداوند انجام پذیرد.
-2وصیت برای خویشاوندان
وصیت برای خویشاوندان قسمتی از دارایی به خویشاوندان براساس این ایه قبالً واجب بوده است:
ِ ِ ِ ِ ِ اح اد ُكم ال اْم ْو ُ ِ ب اعلاْي ُك ْم إِ اذا اح ا ِ
ي ِِبل اْم ْع ُروف اح ًّقا اعلاى ال ُْمتَّق ا
ي) (البقره )180: ّيا ال اْوصيَّةُ لل اْوال اديْ ِن او ْاْلاق اْربِ ا
ت إ ْن تا ار اك اخ ْ ً ض ارأ ا ُ ( ُكت ا
هنگامی که برای یکی از شما (بیماری سخت مشرف به) مرگ فرا رسید ،اگر دارایی و ثروت را از خود
برجای (می) گذاشت .ازسوی خداوند) وصیت ،برشما واجب شده است (وباید) برای پدر ،مادر و نزدیکان
به طور شایسته وصیت کنید .این حقی است که بر دوش پرهیزکاران است.
اما پس از مدتی این آیه به وسیله آیات میراث که در سوره النساء آمده منسوخ گردیده و واجب بودن آن
برای غیر وارثین به مستحب و مطلوب مبدل گردیده است و این کار در واقع زمینه ساز دوام الفت ،مودت
و ُحسن روابط میان آنهاست.
-3محبت با خویشاندان
انسان مسلمان طبیعتا ً دیگر مسلمانان را دوست می دارد و در مواقع سختی رفع نیازمندیهای آنان را
بر نیازهای خود ترجیح میدهد ،به ویژه زمانی که آن مسلمان از اقوام و نزدیکان او باشد .در این صورت
محبت ،دلسوزی و احساس مسئولیتش در آشکار و نهان برای او بیشتر میگردد و در شادمانی ازدواج،
تولد فرزند ،موفقیت او در کار و تحصیل و ...مشارکت مینماید و به هنگام غم ،ناراحتی و مشکالت هم،
سعی خود را برای دلجویی و کمک به او به کار میگیرد و در موارد خیر ،مفید و برپایی عدالت و حق از
او پشتیبانی می نماید؛ زیرا خداوند متعال منزلت قرابت و خویشاوندی را بسیار گرامی نموده و آن را
زمینه ای برای ایجاد تفاهم و وحدت میان اهل ایمان قرار داده و خطاب به پیامبر بزرگوار اسالم صلی هللا
علیه وسلم فرمودهاند:
اج ًرا إَِّل ال اْم او َّدةا ِِف الْ ُق ْراب) (الشوری )23: ِ
اسأالُ ُك ْم اعلاْيه أ ْ
(قُ ْل ال أ ْ
94
(ای پیامبر) به آنان بگو من هیچ اجر و پاداشی را به جز محبت و دوستی با نزدیکان از شما نمیخواهم.
اما نباید فراموش کنیم که محبت خویشاوندان را نباید بر محبت خداوند ،پیامبر و جهاد در راه خدا
ترجیح بدهیم .زیرا محبت خداوند ،پیامبر و اسالم بر همه مسائل بزرگ و کوچک زندگی اولویت دارند؛
زیرا خداوند میفرماید:
(والَّ ِذين آمنوا أا اش ُّد حبًّا َِِّ
َّلل) (البقره)165 : ُ ا ا اُ
آنهایی که ایمان آوردهاند بیشترین محبت را برای خداوند دارند.
-4صله رحم
خداوند متعال انسان ها را به ارتباط با خویشاوندان و محبت با آنها دستور فرموده است؛ زیرا قطع
ارتباط و عدم رفت و آمد با آنها زمینه نگرانی و دشمنی را میان افراد خانواده فراهم مینماید و سبب تفرقه
و پراکندگی میشود و شرایطی را فراهم مینماید که به هیچوجه با تفاهم و تعاونی که اسالم خواهان تحقق
آن میان همه افراد جامعه مسلمان است ،سازگار نیست .خداوند متعال در مورد پرهیز از قطع صله رحم و
عدم ارتباط با خویشاوندان میفرماید:
ض اوتُ اق ِطعُوا أا ْر اح اام ُك ْم) (محمد )22 :
س ْيتُ ْم إِ ْن تا اولَّْيتُ ْم أا ْن تُ ْف ِس ُدوا ِِف ْاْل ْار ِ
(فا اه ْل اع ا
آیا اگر (از قرآن و هدایت اسالم) روی گردان شوید ،جز این انتظار دارید که در زمین به فساد بپردازید و
پیوند خویشاوندی میان خود را قطع کنید؟
در مورد ترغیب به صله رحم احادیث بسیاری از رسول خداصلی هللا علیه وسلم روایت شده است که
میتوان به موارد زیر اشاره کرد :رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمودهاند:
«هرکس که میخواهد روزیش بیشتر شود و عمرش طوالنی شود ،با خویشاوندان خویش رفت و آمد
1
داشته باشد».
و فرمودهاند « :صدقه و صله رحم عمر انسان را بیشتر نموده و از مرگ نامطلوب ،سختی و مشکالت
2
جلوگیری مینماید».
خداوند کسانی را که با خویشاوندان خویش قطع ارتباط مینمایند ،مورد مالمت قرار داده و قیامکنندگان
به صله رحم و محبت با اقوام را به محبت و دوستی خود مژده داده است .رسول خداصلی هللا علیه وسلم
فرموده است:
.-1اخرجه الطبرانی.
97
«جبرئیل همیشه در مورد همسایه به من سفارش مینمود ،تا جایی که فکر میکردم که همسایه از
1
همسایه اش ارث میبرد».
رعایت حقوق همسایگان به همسایه دیوار به دیوار محدود نمیگردد بلکه براساس فرموده رسول
خداصلی هللا علیه وسلم شامل چهل همسایه میشود؛ زیرا طبرانی روایت مینماید که« :روزی مردی به
حضور رسول خداصلی هللا علیه وسلم رسید و گفت :یا رسول هللا ص! من در محله فالن مسکن گزیدهام و
بدترین مردم آن محله کسی است که با هم همسایه دیوار به دیوار هستیم و مدام ما را مورد اذیت و آزار
قرار میدهد .رسول خداصلی هللا علیه وسلم ابوبکر و عمر و علی را به مسجد فرستاد تا به مردم
مسلمان ابالغ نمایند که :تا چهل منزل دور و بر همسایه به شمار می روند و هر کسی که همسایهاش از
اذیت و آزار او در امان نباشد ،داخل بهشت نمیشود».
مهمترین حقوقی که همسایگان بر همسایه های خود دارند عبارتند از:
-1مساعدت
یکی از مسئولیت های مهم در برابر همسایگان این است که چنانچه مستمند باشند ،در حد توان غذا،
پوشاک و مسکن برای آنان تهیه شود و ادای چنین مسئولیتی در راستای رفع نیازمندیها و حل مشکالت
ضروری و همچنین واجبی شرعی است و بهترین احساس همدردی با آنان به شمار میرود .رسول
خداصلی هللا علیه وسلم فرمودهاند« :کسی که سیر سر بر بالین بگذارد و بداند که همسایه اش گرسنه است،
2
به من ایمان کامل نیاورده است».
و در روایت دیگری آمده است« :کسی که سیر سر بر بالین بگذارد و همسایه اش گرسنه بماند اهل
3
ایمان نیست».
و راجع به تهیه لباس و پوشاک برای آنها انس بن مالک روایت نموده است که« :روزی مردی به نزد
رسول خداصلی هللا علیه وسلم آمد و گفت :یا رسول هللا ص مقداری پوشاک به من بده! رسول خداصلی
هللا علیه وسلم چیزی نفرمود .رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمود :همسایهای نداشتی که لباس اضافه
داشته باشد .گفت :چرا چندین همسایه دارم که چندین دست لباس اضافه دارند ،رسول خداصلی هللا علیه
4
وسلم فرمود« :خداوند آنها را با تو در بهشت با هم جمع نخواهد نمود».
-3هدیه دادن
یکی از عوامل ایجاد الفت و محبت میان همسایگان و ریشه کن کننده حقد ،کینه ،نگرانی ،دشمنی و تهیه
هدیه و سوغاتی برای آنهاست؛ زیرا چنین کاری روحیه تفاهم و تعاون میان همسایگان را تقویت مینماید.
رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمودهاند « :به یکدیگر هدیه بدهید تا نسبت به هم احساس محبت و دوستی
1
نمایید».
و در روایتی دیگر آمده است« :دست دوستی به دست هم بدهید تا کینه و دشمنی میان شما از بین برود
2
و به یکدیگر هدیه بدهید تا دوستیشان با هم مستحکمتر بشود و نفرت و ناراحتی میانتان برطرف گردد».
در واقع هدیه دادن هرچند کم باشد ،مفید و ارزشمند است؛ زیرا رسول خداصلی هللا علیه وسلم
میفرماید« :ای زنان مسلمان هیچ گاه همسایگان خود را مورد تمسخر قرار ندهید و حتی به سم گوسفند آنها
3
توهین ننماید».
گذشتگان پاک سیرت ما هر یک اسوه و الگوی گرانقدر در زمینه مراعات حقوق همسایگی بوده اند.
هرچند همسایه آنها گاهی مسلمان هم نبودهاند و این اخالق را از آداب و هدایت واالی قرآن برگرفتهاند که
ار ُك ْم أ َ ْن ت َ َب ُّرو ُه ْم َوت ُ ْق ِس ُ
طوا ِإلَ ْی ِه ْم ع ِن الَّذِینَ لَ ْم یُقَاتِلُو ُك ْم فِي الد ِ
ِّین َولَ ْم ی ُْخ ِر ُجو ُك ْم ِم ْن ِد َی ِ (الیَ ْن َها ُك ُم َّ
َّللاُ َ میفرمایدَ :
ِطینَ ) (الممتحنه )8 : َّللاَ ی ُِحبُّ ْال ُم ْقس ِ
ِإ َّن َّ
خداوند شما را باز نمیدارد از اینکه نیکی و بخشش نمایید با کسانی که به خاطر دین با شما نجنگیدهاند و
ازشهرودیارتان شما را بیرون نراندهاند ،به راستی خداوندان اهل عدالت (و نیکوکاری) را دوست میدارد.
در پرتو این توصیه قرآنی بوده که مسیحیان و یهودیان در سرزمینهای اسالمی در کمال امنیت،
آرامش ،تفاهم و صلح در کنار مسلمانان زندگی میکردهاند؛ زیرا عمالً میدیدند که مسلمانان ملتزم و متعهد
سرچشمه خوبی ها ،تسامح ،بردباری ،رفتار شایسته و پسندیده هستند و به همین خاطر بود که از دشمنی با
مسلمانان دوری میکردند و دسته دسته با میل و رغبت خود به اسالم میگرویدند.
101
حقوق جامعه اسالمی
زنان و مردان مسلمان پرچمدار خیرخواهی و اصالح طلبیاند و با همه مظاهر شرارت و مفاسد مقابله
می نمایند و ناصحانی امانتدار و راهنمایانی به سوی سربلندی دنیا وسعادتمندی آخرت میباشند وهیچگاه با
خانواده و مردم خود دروغ نمی گویند .ستم و ناروا را بر آنان روا نمیشمارند و به مظاهر انحراف و
ناهنجاری های گوناگون در میان مردم روی خوش نشان نمی دهند .و آنها را به یکتاپرستی و پرهیز از
عبودیت و استعانت غیرخداوند فرا میخوانند و آنان را به عمل به قرآن و ایمان به پیامبران کتابهای
آسمانی و دنیای پس از مرگ به ویژه به ایمان به حضرت محمدصلی هللا علیه وسلم ترغیب میکنند.
پس از آنکه به درستی و آگاهانه ازبودن ایمان شان آگاهی یافتند :آنها را به عبادت و اطاعت خداوند
تنهای بیهمتا و اعتدال در دینداری و فضایل اخالقی دعوت میکنند و همچنین آنان را از اخالق و رذایل
برحذر میدارند.
هم چنین انسان مسلمان مسئول است همه تالش خود را برای ایجاد وحدت و برخورداری از قوت
ایمانی ،عملی ،علمی ،دانش ،تمدن ،صنعت ،فنآوری و رقابت با تمدنهای پیشرفته در همه عرصهها و
حتی پیشی گرفتن از آنها ،به کار گیرد؛ زیرا خداوند متعال فرمودهاند:
(إِ َّن ه ِذهِ أ َُّمت ُكم أ َُّمةً و ِ
اح ادةً وأ ااَن ربُّ ُكم فااتَّ ُق ِ
ون) (االنبیاء )92 : ا ا ْ ا ُ ْ ا
امت یکپارچه شما این است (و وحدت و یکپارچگی اساس عزت شماست) و من پروردگار شما هستم و تنها از من
اطاعت کنید.
ي ال يا ْعلا ُمو ان ) (المنافقون)8 : ِِ ِ َّلل ال ِْع َّزةُ ولِرسولِ ِه ولِل ِ ِ
همچنین میفرماید( :وَِِّ
ي اولاك َّن ال ُْمناافق ا
ْم ْؤمن ا
ااُ ا ُ ا
عزت و سربلندی از آن خداوند ،پیامبر او و مؤمنین است ،اما این چند چهرهها و منافقین هستند که نمیدانند.
صموا ِِبب ِل َِّ
اَّلل اِ
َج ًيعا اوال تا اف َّرقُوا( (آل عمران )103 : ِ
و فرموده است ( :اوا ْعتا ُ اْ
همگی به ریسمان (ناگسستنی دین) خداوند متوسل شوید و دستهدسته نگردید».
اْل ِْْث والْع ْدو ِ و فرموده است ( :اوتا اع ااونُوا اعلاى الِ ِ
ان((المائده )2 : َْب اوالتَّ ْق اوى اوال تا اع ااونُوا اعلاى ِْ ا ُ ا
براساس نیکی وپرهیزکاری با یکدیگرهمکاری کنید وازهمکاری در جهت گناه و دشمنی با یکدیگر پرهیز
نمایید.
می بینیم که از نظر اسالم تعاون و همکاری میان افراد و خانواده و میان خانواده و همسایگان و تمامی
افراد جامعه الزم و ضروری است.
102
همچنین رسول خداصلی هللا علیه وسلم بر روی اصل تعاون و همکاری در چهارچوب مصالح عمومی
امت اسالمی تأکید نموده و میفرماید:
مؤمنین در ارتباط با محبت ،دوستی و احساس مسئولیت متقابل همانند جسم واحدی هستند که هرگاه
عضوی از اعضای آن دچار دردی بشود ،سایر اعضا به خاطر آن دچار تب و بیخوابی میشوند.
همچنین فرمودهاند« :مؤمن برای مؤمن دیگر همچون ساختمانی است که هر قسمتی از آن قسمت دیگر
را محکم نگاه میدارد».
مسئولیت انسان مسلمان درمقابل جامعه اسالمی مسئولیتهای فراوانی است که برخی از آنها عبارتند از:
-1اهتمام به مصالح و مسائل درجه اول
از آنجا که فرد مسلمان جزئی جدائی ناپذیر از ساختار امت و جامعه اسالمی است ،از شادی و غم آن
شادمان و اندوهگین میشود ،و در امیدها و اهداف و تالشهایش خود را با آنان هماهنگ مینماید و همه
تالش خود را برای پاسداری جامعه و امت اسالمی از مخاطر و مشکالت و فرو افتادن در باطالق
ناهنجاریها و نابسامانی ها به کار می گیرد و از طرف دیگر همه توان و استعداد ذهنی و عملی خود را
در راستای پیشرفت صنعتی ،تجاری ،کشاورزی ،فنی ،علمی ،ایمانی ،اخالقی ،پرورشی و برخورداری
از وسایل پیشرفته تبلیغی و دستیابی به تمدن برتر مورد استفاده قرار میدهد.
از این احساس مسئولیت مشترک در مقابل جامعه وسرنوشت آن ،قرآن با تعبیر «والیت» و «مناصره»
یاد نموده و میفرماید:
الزاكاةا اويُ ِطيعُو ان َّ ض َيْمرو ان ِِبلْمعر ِ
وف اويا ْن اه ْو ان اع ِن ال ُْم ْن اك ِر اويُِقي ُمو ان َّ
الص اَلةا اويُ ْؤتُو ان َّ ِ ( اوال ُْم ْؤِمنُو ان اوال ُْم ْؤِمنا ُ
اَّللا ا ُْ ض ُه ْم أ ْاوليااءُ با ْع ٍ ا ُ ُ
ات با ْع ُ
مردان و زنان مؤمن دوست و یاور یکدیگرند .همدیگر را به کار نیک فرا میخوانند و از کار بد باز میدارند و
نماز را آنگونه باید برگزار میکنند و زکات اموال خود را میپردازند و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری
مینمایند .اینان کسانی اند که خداوند آنها را مشمول رحمت خود قرار میدهد (زیرا که) خداوند به راستی تواناست
و کارهایش به جا و به موقع است.
پاسداری از مصالح و م نافع امت اسالمی و پیشگیری از اخطار و هوشیاری در مقابل توطئههای
دشمنان خارجی و جاسوسان داخلی آنان فریضه و واجبی دینی است که ثمرات آن نصیب فرد و جامعه
خواهد گردید .کسی که ارتباطش را با امت و ملت خویش قطع میکند و به اموری که منافع آنها را تأمین
مینماید یا مسائلی که موجب ضرر و زیان خواهد گردید توجهی نشان دهد انسانی بیاحساس و غیرمسئول
103
است و نمی توان او را بخشی از امت خویش به حساب آورد .رسول خداصلی هللا علیه وسلم در مورد
مسئولیت انسان در مقابل دیگران میفرماید« :هرکس که به امور مسلمانان توجه و اهتمامی نداشته باشد از
آنان به شمار نمیآید و هرکس که در راستای رضایت خداوند و براساس سنت رسول خداصلی هللا علیه
وسلم و به وسیله کتاب خداوند به اندرز و نصیحت حکام و مردم مسلمان قیام ننماید ،جزو آنها به حساب
نمیآید یعنی اگر انسانی با چشم دلسوزی و احساس مسئولیت به امور مسلمانان نگاه نکند و در جهت رفع
نیازها و حل مشکالت مردم و کاستن از بار رنجهایشان تالشی ننماید انسانی است که ایمان و اسالم او
دارای ضعف و کمبود است و نمی توان او را وابسته و دلبسته مسلمانان به شمار آورد .و در نتیجه به
خاطر سنگدلی و بی بهره بودن از شفقت و مهربانی از رحمت و نعمت خداوند خود را محروم میگرداند.
رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرموده است« :دین(همه اش) نصیحت وخیرخواهی است .گفته شد :چگونه؟
1
فرمود :نصیحت به خاطرخداوند وبراساس سنت رسول اوونصیحت پیشوایان مسلمان وعامه مردم».
یعنی ستون و ساختار دین نصیحت و خیرخواهی است .و نصیحت برای خدا به معنی دارا بودن ایمان و
دوری از شرک ،ترک کفر ،الحاد و توصیف خداوند براساس صفات کمال ،عظمت و نفی همه کمبودها و
نقصانیها از او و عبادت صادقانه و مخلصانه و پرهیز از گناه و نافرمانی اوست.
نصیحت به وسیله کتاب خداوند بدین معناست که به همه کتابهای آسمانی نازل شده بر همه پیامبران که
آخرین آنها قرآن است ایمان داشته باشیم .قرآنی که بری از شک و تردید و تحریف است و به رهنمودها و
احکام و تالوت و تدبّر در آیات و معانی آنها عمل بشود.
نصیحت براساس سنت رسول خداصلی هللا علیه وسلم بدین معناست که :رسالت او را تصدیق نماییم و
به همه آیاتی که بر او نازل شد ایمان بیاوریم و آنها را در زندگی خویش به کار بگیریم و رسول خداصلی
هللا علیه وسلم را از اعماق قلب دوست بداریم و محبتش را وسیله ای برای پیروی و اطاعت قرار بدهیم؛
زیرا خداوند متعال میفرمایند:
(قُ ْل إِ ْن ُك ْنتُ ْم َُِتبُّو ان َّ
اَّللا فااتَّبِ ُع ِوِن ُُْيبِْب ُك ُم َّ
اَّلل) (آل عمران )31:
(ای پیامبر به آنها) بگو :اگر (درست می گویید) خداوند را دوست دارید ،بیایید از من پیروی کنید تا خداوند نیز
شما را دوست بدارد.
.-اخرجه مسلم.
1
104
و نصیحت پیشوایان مسلمان بدین معناست که :آنها را در جهت پیروی از حقیقت ،اقامه عدالت و پیروی
از آنها در امور مشروع و نصیحت آرام و حکیمانه برای به واقعیت درآوردن احکام دین خداوند و احیای
روح تعالیم و رهنمودهای قرآن و سنت در جامعه ،آنها را یاری نمائیم.
نصیحت عامه مسلمانان هم بدین معناست که :آنها را برای آگاهی و عمل مسئولیتهای دینی ،اجتماعی
و تالش برای تحقق مصالح و منافع دنیوی و اخروی اندرز و نصیحت بنماییم.
-2دعوت به توحید و تطبیق شریعت
در اسالم پدیده ای به نام روحانیون که آنان تنها کار تبلیغ دین را برعهده داشته باشند ،وجود ندارد بلکه
یک یک مسلمانان اعم از مرد و زن در خانواده ،مدرسه و در همه عرصههای جامعه موظف هستند که با
کردار و گفتار خویش دیگران را به توحید ،یکتاپرستی و معرفت نامهای خداوند و دوری از شرک ،کفر و
عمل به دین و شریعت خداوند دعوت بنمایند؛ زیرا خداوند متعال میفرمایند:
ِ ك ِِب ِْلِ ْكم ِة والْمو ِعظا ِة ا ِْل ِ ِ
يل اربِ ا
(ا ْدعُ إِ ال اسبِ ِ
س ُن) (النحل )125 : سناة او اجاد ِْلُ ْم ِِبلَِِّت ه اي أ ْ
اح ا اا ا ا اْ
با بهرهگیری از حکمت (و کردار و گفتار سنجیده و بهجا و به موقع) و سخنان خوب و پسندیده دیگران را به
(رهروی در) راه پروردگارت فرا بخوان و با روشی هرچه بهتر با آنان گفتگو کن.
هم چنین رسول خداصلی هللا علیه وسلم همه اهل ایمان را به ضرورت التزام و پیروی مداوم از کتاب و
سنت یادآوری نموده و فرمودهاند:
«من پس ازخود دوچیزگرانقدر را در میان شما ترک میکنم که اگر به آنان متوسل شوید گمراه نخواهید
1
شد ،کتاب خداوند و سنت پیامبر او ،این دو تا رسیدن به سر حوض در بهشت از هم جدا نخواهند شد».
.-1اخرجه الحاکم.
105
همچنین اسالم انسانها را به امر مهم و حیاتی «شورا» و مشورت در همه امور فردی واجتماعی
دعوت می نماید و آنها را به رویارویی با مظاهر استبداد و خودکامگی و حکومت فردی فرا میخواند؛
زیرا خداوند متعال پیامبرش را به شور و مشورت دستور فرموده و به امت او آموزش داده است که:
( او اشا ِوْرُه ْم ِِف ْاْل ْام ِر) (آل عمران )159 :
106
برخورداری از آن ویژگی را پیدا کردهاند .در واقع انسان مسلمان مدام در اندیشه عمل به معروف و
تشویق دیگران برای عمل به خیر و معروف است و معروف ،کردار و گفتاری است که مورد پسند
شریعت اسالم و عقل سالم و علوم قطعی و مفید باشد و از منکر پرهیز می نماید و دیگران را به پرهیز از
آن فرا می خواند و منکر آن است که شریعت اسالم ،عقل سالم و دانش یقینی ،آن را بد و ناروا بشمارند.
خداوند متعال فرمودهاند:
وف اوتا ْن اه ْو ان اع ِن ال ُْم ْن اك ِر اوتُ ْؤِمنُو ان ِِب ََّّلل) (آل عمران )110 :
َّاس اَتْمرو ان ِِبلْمعر ِ
ا ُْ ت ل لن ِ ُ ُ
( ُك ْنتم اخّي أ َُّم ٍة أُ ْخ ِرج ْ ِ
ا ُ ْ ْا
شما (ای پیروان اسالم) بهترین امتی هستید که به سود انسانها ظهور کردهاید( .مادامی که) امر به معروف و نهی
از منکر مینمایید و به خداوند ایمان دارید.
همه اهل ایمان در جهت گسترش رسالت سعادت بخش و دعوت به خیر و نیکی و دوری از شقاوت،
بدی و منکر در هر زمان و مکانی خود را مسئول می دانند و در حد توان از قیام به این مسئولیت دریغ
نمیورزند؛ زیرا همه مسلمانان در هر کجای کره زمین که هستند خود را خانواده واحدی به شمار
میآورند و هر یک به خوبی میدانند که اگر آنان اصالح شوند ،خانوادهها و جامعه اصالح میشود و اگر
راه فساد و تباهی را در پیش گیرند به زیان خانوادهها و جامعهها نیز تمام خواهد شد و در نتیجه باید با همه
مظاهر تباهی و منکر فردی ،خانوادگی و اجتماعی در اسرع وقت ممکن مقابله شود؛ تا ضرر و زیان و
ناهنجاری دامنگیرهم نشود وبه این رهنمود خداوند درمورد ضرورت مصونیت جامعه عمل شده باشد که:
ان ا ََّّللا اش ِدي ُد الْعِ اقا ِ
ب)(اْلنفال )25 : ين ظالا ُموا ِم ْن ُك ْم اخ َّ
اصةً اوا ْعلا ُموا أ َّ ص َّ َّ ِ
يَب الذ ا
ِ ِ
( اواتَّ ُقوا ف ْت ناةً ال تُ ا
از فتنه و (فسادی) که تنها دامنگیر ستمکاران نمیشود( ،بلکه آنها و سکوتکنندگان را هم فرا میگیرد) پرهیز
کنید ،به راستی خداوند سخت مجازات می نماید.
آنهایی که در مقابل گسترش فساد و تباهی بیتفاوت و یا به آن راضی میباشند ،در معرض مشکالت و
گرفتاری دنیوی ناشی از فساد و عذاب اخروی ناشی از بیتفاوتی یا رضایت خود قرار میگیرند.
و سنت رسول خداصلی هللا علیه وسلم این هشدار به اهمیت امر به معروف و نهی از منکر مورد تأکید
قرار داده و رسول خداصلی هللا علیه وسلم میفرماید:
«سوگند به کسی که جان من در دست اوست ،اگر امر به معروف و نهی از منکر ننمایید ،خداوند دیر یا
زود عذابی را از نزد خود بر شما نازل مینماید و پس از آن هرچه دعا کنید ،مورد قبول قرار
1
نمیگیرد».
.-اخرجه الترمذی.
1
107
روش و اسلوب مخالفت با گناه و منکر دارای سه مرتبه و مرحله است که رسول خداصلی هللا علیه
وسلم آنها را اینگونه بیان میفرماید:
«هرکدام از شما که خالفی را دید عمالً از آن جلوگیری کند ،اگر نتوانست با زبان با آن مخالفت نماید و
1
اگر این را هم نتوانست قلبا ً از آن ناخشنود باشد و این پایینترین درجه ایمان است».
-5دعوت به همکاری ملتها و گفتگوی تمدنها
اسالم همه تالش خود را برای ایجاد جامعه ای سالم و آرمانی براساس وحدت و همبستگی میان همه
انسانها و احترام به نهاد خانواده و تعاون میان ملتها در جهت خیر ،مصلحت و پیشرفت جهانی ،ایجاد
روابط سالم ،احترام متقابل ،صلح ،تبادل منافع و تحقق مصالح مشترک براساس حق ،عدالت ،آزادی و
مساوات به کار میگیرد.
نهاد و نظام خانواده سنگ بنای همه جامعههاست و از ترکیب خانوادههاست که ملتها و جامعهها
تشکیل میشوند و در واقع خانوادهها سرچشمه خیر ،برکت الهام و عامل اساسی سازندگی و پرتوافشانی و
توجیه جامعه در راستای خیر و منافع آن است.
در مورد وحدت انسانی میان همه بشریت و به مثابه یک خانواده بودن ،آن قرآن میفرماید:
اَّللا الَّ ِذي ث ِم ْنهما ِرج ًال اكثِ ِ ِ (َي أايُّها النَّاس اتَّ ُقوا ربَّ ُكم الَّ ِذي اخلا اق ُكم ِمن نا ْف ٍ ِ ٍ
ساءً اواتَّ ُقوا َّ
ّيا اون ا
ً س اواح ادة او اخلا اق م ْن اها ازْو اج اها اوبا َّ ُ ا ا ْ ْ ا ُ ُ ا ا
109
به خداوند هر ملتی که در سرزمین خود مورد تهاجم قرار گیرد ،خوار و ذلیل خواهند گردید» .و این
هشدار به صورتی شدیدتر مورد تأکید قرآن قرار گرفته و میگوید:
ب
اح َّ ساكِ ُن تا ْر ا
ض ْو اِناا أ ا اد اها اوام ا
سا وها اوَِتا اارة اَتْ ا
ش ْو ان اك ا ْتفْ تُ ُم ا
ّيتُ ُك ْم اوأ ْام اوال اق اا
ِ
آِب ُؤُك ْم اوأابْ ناا ُؤُك ْم اوإِ ْخ اوانُ ُك ْم اوأا ْزاو ُ
اج ُك ْم او اعش ا (قُ ْل إِ ْن اكا ان ا
ِِ ِ اَّللُ ِِب ْام ِرهِ او َّ ِ ِِ ِِ ِ ٍ إِلاي ُكم ِمن َِّ
ي ) (التوبه )24:
اَّللُ ال يا ْهدي الْ اق ْو ام الْ افاسق ا صوا اح ََّّت اَيِِْتا َّ اَّلل اوار ُسوله اوج اهاد ِِف اسبيله فا اا
تبَّ ُ ْ ْ ا
(ای پیامبر! به آنان) بگو :اگر پدران ،فرزندان و برادران (و همسران و قوم و قبیله شما و اموالی را که
به دست آورده اید و بازرگانی و تجارتی را که از کسادی آن هراسی در دل دارید و خانههایی که مورد
عالقه شماست اینها در نظرتان از خداوند ،پیامبر و جهاد در راه او محبوبتر باشد ،در انتظار باشید که
خداوند کار خود را انجام بدهد و (عذاب خویش را فرو فرستد) و به راستی خداوند افراد نافرمانبردار را
(به راه سعادت) هداین نمینماید.
اسالم اصل مهم و حیاتی جهاد را تنها در جهت رویارویی با حمالت و تهاجم دشمنان مقرر فرموده
است؛ زیرا خداوند متعال فرموده است:
ين أُ ْخ ِر ُجوا ِم ْن ِد اَي ِرِه ْم بِغا ِّْي اح ٍق إَِّل أا ْن يا ُقولُوا اربُّناا َّ
اَّللُ ) اَّلل اعلاى نا ِ ِ َّ ِ
ص ِره ْم لااقدير الذ ا
ْ
ِ
ين يُ اقاتالُو ان ِِب َّاِنُ ْم ظُل ُموا اوإِ َّن َّا
ِ ِِ
(أُذ ان للَّذ ا
(الحج )39-40 :
اجازه (دفاع از خود) به کسانی داده میشود که به آنها جنگ (تحمیل) شده و به آنها ستم شده است و خداوند
تواناست که آنان را پیروز گردانید * همان کسانی که به ناحق از خانه و کاشانه خویش رانده شدهاند و تنها
گناهشان این بوده که میگفتهاند :خداوند پروردگار ماست».
تمامی بیست و هفت جنگی که در عصر رسول خداصلی هللا علیه وسلم مسلمانان علیه دشمنان خود به
آنان دست زدند ،در واقع به خاطر دفاع و رویارویی با آنها صورت گرفته و هیچ یک از آنها جنگ
تهاجمی نبوده و مسلمانان آغازگر آن نبودهاند .اصل جهاد اصلی مهم و ماندگار است ـ و هرچند برخی از
فقها آنرا جنگ تهاجمی میدانند ـ اما در واقع جنگ دفاعی است؛ همچنان که خداوند متعال میفرمایند:
ين( ( البقره )190 : ِ اَّللا ال ُُِي ُّ
ين يُ اقاتِلُونا ُك ْم اوال تا ْعتا ُدوا إِ َّن َّ يل َِّ َّ ِ
) اوقااتِلُوا ِِف اسبِ ِ
ب ال ُْم ْعتاد ا اَّلل الذ ا
در راه خدا با کسانی که با شما وارد جنگ شدهاند ،بجنگید و شما (هیچگاه به دیگران) تعدی و تجاوز ننمایید؛ زیرا
خداوند به راستی تجاوزگران را دوست نمیدارد.
از نظر علمای محقق مسلمانان در ارتباط با روابط با دیگران اصل بر صلح است نه جنگ و الزم به
یادآوری است که اعتداء و تجاوزگری دارای صورتهای مختلفی است گاهی ممکن است در شرایطی
110
مسلمانان در بخشی و جبهه ای که دشمنان جنگ را قبالً آغاز کردهاند ،آغازگر حمله و تهاجمی تاکتیکی
باشند و مصلحت جنگ چنان چیزی را اقتضاء نماید ،در واقع خود آن هم نوعی دفاع در قالب هجوم و
برای رویارویی با حمالت سنگینتر دشمن به شمار میآید .اما باید در علل و اسباب بروز جنگها تحقیق
شود که زمینهساز و آغازگر آنها چه طرفی بوده است.
خالصه سخن ما در این رابطه این است که باید روح جهاد ،آمادگی ،تمرین جنگی و آمادگی دفاعی از
طرف افراد ،خانوادهها ،حکومتها و گروهها مورد توجه جدی قرار داشته باشد؛ زیرا بسیاری از دشمنان
قسم خورده مسلمانان در هر شرایطی آمادگی نظامی و جنگی خود را برای جنگ با ما حفظ میکنند.
هرچند با ما دارای معاهدات و پیماننامه های صلح باشند و نباید فراموش نماییم که جهاد اوج گرویدن به
ات اعلاى ُش ْعبا ٍة
سهُ بِغا ْز ٍو ام ا ات اواَلْ يا ْغ ُز اواَلْ ُُيا ِد ْ
ث نا ْف ا اسالم است و رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرموده است (:ام ْن ام ا
1 ِمن النِ اف ِ
اق) ا
هرکس را مرگ فرا برسد وبه جهاد نرود ویا دراندیشه جهاد نباشد ،همراه با گوشه ای از نفاق مرده است.
انس ان مسلمان الزم است عظمت و افتخار شهادت در راه خداوند و سعادت ابدی را به خوبی درک نماید
و آن را دستکم نگیرد و شهدا بنیانگذاران سربلندی و افتخار در این دنیا و دستیابی به سعادت و رضایت
خداوندی در دنیای پس از مرگ هستند؛ زیرا خداوند متعال میفرماید:
ِِ اَّلل ا ْش ا ِ
س ُه ْم اوأ ْام اوا اِلُ ْم ِِب َّ
ان اِلُُم ا ْْلانَّةا) (التوبه )111: ي أانْ ُف ا (إِ َّن َّا ا
تى م ان ال ُْم ْؤمن ا
به راستی خداوند جانها و اموال اهل ایمان را در مقابل بهشت از آنها خریداری مینماید.
.-1اخرجه احمد.
111
.2هزینه و مخارج سفر را از مال حالل تهیه نماید ،ومخارج مدت مسافرت اهل و خانواده را فراهم
نموده و تحویل آنان بدهد.
.3در صورت امکان با همراهان دست کم سه یا چهار نفر به مسافرت برود ،و انسانهای پاک وپرهیز
گار را برای همسفری انتخاب کند ،زیرا بزرگان گفته اند :مسافرت وسیله ای مهم برای آزمایش انسان
هاست .و در انتخاب کلمه سفر برای مسافرت حکمتی است زیرا سفر یعنی برداشتن نقاب و پرده ،بدین
معنی که نقاب را ازچهره واقعی مسافران و همراهان بر می دارد .زیرا پیامبر گرامی اسالم میفرماید :
اگر آنچه را من در مورد خطرات مسافرت تنهایی می دانستم ،مردم هم می دانستند هیچکس شبانه به
تنهایی به مسافرت نمی رفت.
.4از میان چند نفر که همراه هم به مسافرت می روند ،یکی را که دارای تجربه و توان مدیریت بیشتر
باشد ،امیرو فرمانده خویش نمایند و او هم پس از مشورت با آنان کار ها را رو به راه نماید .زیرا پیامبر
گرامی می فرماید :هر گاه سه نفر به مسافرت رفتند ،یکی را امیر خود نمایند .
.5پیش از سفر نماز سنت استخاره را بر جای بیاورند زیرا پیامبر گرامی صلی هللا علیه وسلم مسلمانان
را در این مورد تشویق فرموده است .
.6پس از خروج از منزل این دعا را بخواند :بنام خداوند ،سفرم را آغار می کنم به او توکل نمودم ،بجز
یاری او هیچ توان و تالشی نتیجه ای نخواهد داد پروردگارا ! از اینکه راه را گم کنم و یا گمراه کننده باشم
یا منحرف شوم و ایجاد انحراف بنمایم ،کاری نابخردانه انجام دهم یا دچار و گرفتار کار جاهالنه دیگران
شوم به تو پناه می برم .
.7و پس از سوار شدن به وسیله سفر این دعا را بخواند :بسم هللا الذی ما شاء کان و مالم یشاء لم یکن ،
ي اوإِ ََّن إِ ال اربِناا ل ُام ْن اقلِبُو ان .به نام خداوندی که هر چه را بخواهد همان روی ِ
َّر لاناا اه اذا اواما ُكنَّا لاهُ ُم ْق ِرن ا
َّ ِ
ُس ْب احا ان الذى اسخ ا
می دهد ،و هر چه را نخواهد پیش نخواهد آمد .او از هر گونه عیب و نقصی به دور است ،و برای در
اختیار نهادن این وسیله او را سپاسگزارم زیرا او آن را برای ما رام نموده است .و همه ما به سوی او باز
113
فصل پنجم
مبارزه با انحرافات در جامعه
علمانیت –استشراق-تنصیر
انحرافات اخالقی
اختالط ومفاسد آن
فحشا وبی حجابی
شراب
قمار
موسیقی ورقص
114
تنصیر :تنصیر یک حرکت دینی ،سیاسی و استعماری است که بعد از شکست جنگ های صلیبی ظهور
یافت ،هدف این حرکت نشر و پخش دین نصرانیت (مسیحیت ) میان امت های مختلف جهان بویژه کشور
های جهان سوم یا عقب مانده بوده می خواهند مردمان آنها را زیر یوغ استعمار خویش در آورند .
تبشیر :تبشیر در زبان عربی مژده دادن را گویند ،همچنان خبری که بر سیمای انسان تغیر وارد کند چه
خوش و چه اندوهگین باشد تبشیر نامیده میشود ولی در نزد مسیحان مراد از تبشیر هجوم و حمله مسیحیت
بر دیانت دیگر بوسیله ء دعوتگران شان خصوصا حمله به اسالم را تبشیر می نامند .یا اینکه آگاه ساختن
افراد و توده ها از خبر خوش مسیح که گویا او پروردگار آنها هست و عبادتش الزم است .
الزم به تذکر است که هدف از تنصیر و تبشیر یکی میباشد .
مسیحیت :مسیح اسم عیسی ع است که پیروان وی خو یش را مسیحیان می نامند .گفته میشود عیسی را
بخاطر مسیح می نامند که در روی زمین خیلی سیاحت نموده بود ،و یا اینکه مسیح گویند چون او بر
مریضی دست می کشید به امر خداوند متعال شفایاب می شد ،یا اینکه هنگام بدنیا آمدنش با چربی مسح
شده بود .و مسیحان میگویند که عیسی (ع) بخاطری مسیح نامیده می شد که وی برای خدمت و فدا نمودن
جانش بدنیا پای گذاشت .
نصرانیت :اصطالحی است که به پیروان عیسی(ع) اطالق گردیده است .حضرت عیسی از طرف
خداوند متعال فرستاده شد و بر او کتاب انجیل نازل گردید تا رسالت موسی (ع) و کتابش را که تورات نام
داشت تکمیل و به اتمام برساند .
عیسی (ع) بسوی بنی اسرائیل فرستاده شد تا به مکارم اخالق و تهذیب وجدان و ضمیر امر نماید ولی با
گذشت زمان کمی دست خوش تحریف و تبدیل گردید و اساس آن ناپدید شد .کتاب انجیل رفته رفته با عقاید
شرکی و بت پرستی آمیخته شد و قداست و منزلت آسمانی که داشت از دست رفت .
استشراق (خاور شناسی )
استشراق کلمه ای است که بر تحقیقات و بررسی های علمای یهود و نصاری و دیگران که ساکنین غرب
اند ،و علوم ،زبان ،دین ،تمدن ،فرهنگ ،و وضعیت اجتماعی مردمان شرق نشین (مسلمانان ) را
مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد اطالق می گردد .
استشراق زمانی آغاز شد که فاتحین و جهان گشایان اسالم به دروازه های اروپا رسیدند ،در این زمان
مسلمانان پیشتاز و یک تاز جهان بودند .
115
اروپائیها که در جهل ،نادانی ،غفلت و عقب ماندگی بسر می بردند آغاز به بررسی و تحقیق نمودند تا
بدانند چطور مسلمانان به این عظمت و پیشرفت دست یافتند و پژوهش کردند علوم و فرهنگ و زبان
مردمان شرق (مسلمانان ) را فرا گیرند تا پی به علت عظمت و ترقی و منزلت مسلمانان ببرند .
تاریخ استشراق :
بطور واضح مشخص نیست که حرکت استشراق (خاور شناسی ) چه وقت آغاز شده است ،اما غالبا گمان
می رود که این حرکت همزمان با طلوع تمدن وفرهنگ اسالمی در دانشگاه های قرطبه ،و طلیطله ،و
سایر مناطق ،در آنسوی دریای مدیترانه ،آغاز یابد ،و سپس با به میان آمدن جنگ های صلیبی دامنه آن
گسترش پیدا می کند ،وبعداز شکست این جنگ ها ،خطرش زیادتر شده و هدفش مشخص می شود تا به
عنوان بدیل این جنگ های نافرجام ،روی صحنه بیاید .
دوشادوش سازمان "دعوت به نصرانیت " راه خود را بپیماید .گفتنی است که مفهوم استشراق تا بیشتر از
نیمه قرن هجدهم میالدی درست آشکار نشده بود ولی مفهوم آن در انگلستان و فرانسه در سال 1779م ،
شناسایی گردید و در سال 1837م ،درج قاموس اکادمی فرانسه شد .
و برخی باور دارند که جنبش استشراق در سال 1312م با صدور فرمان "مجمع تحقیقات و یانا " مبنی بر
ایجاد چند کرسی علمی بعضی از دانشگاه های اروپا بخاطر مطالعه و تحقیق پیرامون علوم و ادیان و
تاریخ ...شرق اسالمی آغاز می گردد.
و سپس مراحل رشد و نموی خود را آهسته آهسته طی کرده و در سده های نزدهم و بیستم میالدی به اوج
خود می رسید .تا آنجا که به تمام فروع فرهنگ اسالمی آشنا می شود .
مراحل استشراق :
جنبش استشراق (خاور شناسی ) به منظور رسیدن به اوج ترقی سه مرحله زیر را پشت سر گذاشته است :
1ـ مرحله اکتشاف :
در این مرحله مستشرقان بیشترین توجه خود را به این مبذول داشتند که روح و روان فاتحان مسلمان را
مورد بررسی و پژوهش قرار دهند تا راز پیروزی و سرچشمه توانایی مادی و معنوی آنها را کشف نمایند
2ـ مرحله مختلط :در این مرحله بحث اسباب و عوامل پیروزی و مصادر قوت مسلمانان با عداوت و
دشمنی غربی ها بر ضد مسلمانان کال مختلط و آمیخته شد ،و این همان مرحله ای است که حرکت
استشراق ،جنگ های صلیبی را همراهی میکرد
3ـ مرحله دشمنی علنی :
116
در این مرحله عداوت مستشرقان آشکار گردیده و پرده از چهره کینه توز و خائن شان برداشته شد ،و
تالش های خود را متوجه جنگ علیه اندیشه و عقیده اسالمی نمودند و سعی کردند تا بجای اشغال نمایند .
اهداف استشراق
جنبش استشراق دارای اهداف و آرمانهای است که برای تحقق و رسیدن به آن ،اعضای این جنبش خیلی
تالش کردند و حاال هم دارند تالش می کنند ،که مهمترین آن ،این دو هدف اساس می باشد :
1ـ نابودی و اضمحالل نهایی اندیشه و عقیده اسالمی که خطر جدی علیه غرب و ادیان تحریف شده آن
تلقی می گردد.
2ـ روگردان نمودن غربی ها از اسالم و ممانعت از پذیرش این دین .
3ـ در پهلوی این دو هدف عمده ،اهداف دیگری نیز وجود دارد که این گونه اختصار می گردد :
هدف علمی :
و آن اینکه برخی از مستشرقان به فراگیری علوم شرق و مطالعه آن با روح علمی خالص به منظور
شناخت حقیقت ،رو آوردند و اکثر ایشان به دین مقدس اسالم گرائیدند.
هدف صلیبی :
انگیزه اساسی برای برخ دیگر ایشان فقط تعصبات صلیبی و پیروزی اندیشه تثلیث .و نشر دین تحریف
شده نصرانیت ،و باالخره جاگزین نمودن آن به جای اسالم بوده است ،و به خاطر تحقق این هدف به
روش های زیر متوسل شدند :
الف :ایجاد شک در مورد رسالت حضرت محمد "ص" و ادعای اینکه گویا احادیث نبوی در سه قرن اول
از طرف مسلمانان جعل شده است !
ب :تشکیک در صحت قرآن بزعم اینکه قرآن تالیف محمد "ص" است .
ج :کاهش دادن ارزش و اعتبار فقه اسالمی با مطرح نمودن قانون رومی و غربی!
د :لطمه زدن به زبان عربی ومتهم نمودن آن بجمود و عدم توانایی بر همگام شدن با تمدن و پیشرفت
هـ ـ طرح این موضوع که گویا اسالم از مصادر یهودیت و نصرانیت برگرفته شده است .
و :نصرانی نمودن مسلمانان وپخش عقیده تثلیث میان آنها .
ز :اعتماد بر احدیث موضوعی و ضعیف ،برای تائید آزادی خویش.
117
هدف دفاعی :
انگیزه و عامل دیگر یکه بعضیاز مستشرقان را به مطالعه ،علوم شرق اسالمی واداشت ،مقاومت در
برابر گسترش اسالم می باشد ،همان اسالمی که شهر های خاور شناسان را مخصوصا پس از شکست
نظامی ،مورد نفوذ خود قرار میداد .
هدف تجارتی :
بسیاری از موسسات و شرکت های تجارتی بزرگ اروپا اموال هنگفت وپول های گزافی در اختیار
مستشرقان قرار دادند تا برای آنها از احوال ،و در آمد ،و اقتصاد کشورهای اسالمی گزارش تهیه نمایند
هدف سیاسی و استعماری :
شکی نیست که از مهمترین اهداف مستشرقان تحیکیم سیطره و نفوذ بر کشور های اسالمی و به استعمار
کشیدن آنان و توجیه سیاست های آنان است ،که برای بدست آوردن این هدف شیوه ها و روش های زیادی
را بکار گرفته از جمله :
1ـ تضعیف روح اخوت و برادری میان مسلمانان .
2ـ توجه به فرقه گرایی و تعمیق ریشه های فتنه بین دولت ها و ملت های مسلمان .
3ـ تشویق مردم مبنی بر بکار گیری لهجه ای عامیانه و محلی به قصد خاتمه دادن به لهجه فصیح عربی که
زبان قرآن وحدیث بوده و حلقه وصل و خط ارتباط میان مسلمانان را تشکیل می نماید .
4ـ پژوهش در زمینه عادات و تقالید ملت های اسالمی ،تا در صورت ضرورت به آسانی بتوانند از نقاط
ضعف مسلمانان سوء استفاده صورت کنند .
5ـ مطالعه وتحقق درمورد زبان وادبیات ملت های اسالمی بخاطربرقراری روابط مغرضانه با این ملت ها
6ـ توصیف وتمجید ازغرب وتلقی آن بحیث یگانه ناجی ملتها ،واینکه اودوست صمیمی مسلمانان است
7ـ جلوه دادن مسلمانان به مثابه یک نیروی ناتوان و جاهل که بی پروایی و استغنای آنها از غرب ،در
امور سیاسی و نظامی و اقتصادی و آموزشی و ....غیر ممکن می باشد .
8ـ وار و نه نشان دادن مفاهیم و دگر گون نمودن مقاصد جهاد اسالمی تا هر نوع مقاومت در برابر این
اشغالگران را نابود سازند .
9ـ بر انگیختن تعصبات قومی ،قبیله ای و نژادی میان ملت .
مراحل تنصیر
تنصیر در راه فراخواندن مسلمانان بسوی نصرانیت تدریجا سه مرحله را در نظر گرفته است :
1ـ نصرانی سازی :
118
درین مرحله کوشش بر آن است که مسلمانان از دین خود مرتد شده و داخل نصرانیت گردد ،طوری که
یکی از مبشرین مسیحی می گوید :
"من تالش می کنم تا یک مسلمان را ازمحمد بسوی مسیح بکشانم " .
2ـ اخراج مسلمان از دین اسالم :
این مرحله ای است که باید مسلمان کامال از دینش بر گردد و یا ال اقل در مورد اسالم شک و تردید نماید .
«زویمر» در نصیحت به دعوتگران مسیحی می گوید ... « :ای مبشر مسیحی ! وقتی که مسلمانی را در
رابطه به اس الم دو دل و مذبذب بسازی ،و به اسالم صدمه بزنی ،موفق و پیروز خواهی بود ،همین
تذبذب او اگر چه مسیحی نشود کافی است » او می گوید « :وظیفه تبشیر که شما را دولت های مسیحی
جهت اجرای آن به شهر های محمد یه می فرستند ،این نیست که مسلمان را حتما در نصرانیت داخل کند .
بلکه وظیفه و مکلفیت آن تنها این است که مسلمان را از دایره اسالم بیرون نماید و دیگر رابطه پیوندی
میان او و خدا وجود نداشته باشد »....
3ـ دوری از اسالم :
در این مرحله کوشش بر این است که مسلمان بحیث یک مسلمان غیر ملتزم ،وبی تفاوت بارآید ،در
شعائر تعب دی اش (نماز ،روزه ،زکات ،حج ) بطور کلی بی پروا باشد و یا دست کم در ادای آن تکامل
نماید تا به این صورت راهی بسوی ترک نهایی شعایر دینی و اعتبار ندادن به وجوب آن گشوده شود .و
در فرهنگ ،اخالق و روش او هیچ گونه پیوندی به اسالم ،قرآن و سنت پیامبر "ص" باقی نماند ودرهر
چیز به تقلید کور کورانه از غرب بپردازداین مرحله درواقع نتیجه همان صعوبتی است که دعوتگران نصا
ری در راه بیرون نمودن مسلمانان ازدین اسالم درک کرده بودند پس مصلحت دیدند که پروایی نیست که
یک مسلمان در کارت شناسایی و پاسپورت خود ،مسلمان ولی در فرهنگ ،اندیشه و روش خود نصرانی
و غربی باشد.
اختالط زنان
در تجمع زنان چند ین فتنه ،فساد و گناه بوجود مى آید که براى عاقالن دیندار با كمى دقت و توجه آشكار
مى گردد ،بنا براین تجمع زنان ام الفساد است و جلوگیرى از آن بر همه ضرورى است ،در صورتی كه
كدام جلسه دینى و یا علمى باشد ازین حالت مستثنی مى باشد ،همچنان درین حالت شوهران این شرط را
افزون نمایند كه بدون تغیر لباس ،یا به همان لباس بروند كه در خانه مى پوشند و این اختالط البته بین
خود زنان خالصه نگردیده با مردان نیز اختالط صورت میگیرد كه قرآنكریم به صراحت از آن نهى نموده
119
صنَعُونَ ﴿سوره ظوا فُ ُرو َج ُه ْم ذَلِكَ أ َ ْز َكى لَ ُه ْم إِ َّن َّ
َّللاَ َخبِ ٌ
یر بِ َما یَ ْ ار ِه ْم َویَحْ فَ ُ
ص ِاست( :قُل ِلّ ْل ُمؤْ ِمنِینَ یَغُضُّوا ِم ْن أ َ ْب َ
النو ر .)30
اى محمد صلی هللا علیه وسلمب گو كه مردان مومن چشمان شان را از نگاه به نامحرم باز دارند و
اعضاى تناسلى خود را از فعل حرام حفظ كنند و به زنان مومنه بگو كه چشم خود را از نگاه حرام
نگهدارید و اعضاى تناسلى خود را از فعل حرام حفظ كنند .
شما بگوئید ! زنان و مردان كه با هم اختالط مینمایند و در جایى باهم جمع میشوند چگونه میتوانند چشم
هاى خود را از نگاه حرام باز دارند و این مفهوم عدم اختالط را از آیه فوق میتوان استنباط نمود .
پیامبر اكرم صلی هللا علیه وسلممیفرماید:ال یخلون رجل بامرأة اال کان ثالثهما الشیطان( 13ج 1ص.)197
هر زن و مردى باهم خلوت كنند شیطان حتما ً نیز همراى آن دو خواهد بود .
در بخارى و مسلم نیز آمده است كه رسول خدا صلی هللا علیه وسلمنیز فرموده است:إیاكم والدخول على
النساء فقال رجل من اْلنصار یا رسول هللا أفرأیت الحمو؟ قال :الحمو الموت( 4ج 4ص .)14
از داخل شدن به جاهایی که زن تنها در آن است بپرهیزید .پرسیدیم اى رسول خدا صلی هللا علیه وسلم! آیا
نزدیكان شوهر(ایور) میتوانند وارد شوند ؟ پیامبر صلی هللا علیه وسلمفرمودند :قوم و خویش نزدیك
شوهر (ایور) مرگ است ،مقصود آنحضرت صلی هللا علیه وسلماین بود كه این ممنوعیت براى نزدیكان
شوهر بسیار شدید تر است.
فحشاء وعریانی
از رسوم غیر شرعى دیگر عروسى ،پوشیدن لباس هائیست كه با فرهنگ دینى و عنعنه ملى ما در تضاد
باشد مثالً پطلون هاى چسپى را كه امروز اكثر دختران و زنان مى پوشند و تمام برجستگى و فرورفتگى
هاى وجودش مجسم مى شود و یا مرد هائیكه موهاى خویش را چون خانم ها دراز میگذارند و تغیر خلقت
میدهند و یا در گردن هاى شان زنجیر ها وطوق هاى زنانه را مى آویزند یا انگشترى طالیى را استفاده
مینمایند یا ابریشم را به کار میبرند ،همه اینها شبیه سازى مرد به زن و زن به مرد بوده كه نظر به
فرموده رسول اكریم صلی هللا علیه وسلم مورد لعنت ونفرین الهى میباشند ،و اینكه این نوع لباس ها ،
لباسهاى مروج در كشور هاى غربى و یا شرقى غیر اسالمى هستند ،استعمال شان و یا استفاده از آنها
درست نیست طوریكه پیغمبر صلی هللا علیه وسلم عبدهللا بن عمروبن عاص را درحالى دید كه بر سرش دو
ار فَالَ ت َْلبَ ْس َهما( 2ج 6ص .)143
ب ْال ُكفَّ ِ
لباس معصفرى بود ٰ ،برایش گفت :إِ َّن َه ِذ ِه ِم ْن ثِیَا ِ
ترجمه :بیگمان این از لباس هاى کفار است ،پس این دو (لباس) را نپوش.
120
و در پیوند با كندن ابروها و وصل مو ها احادیثى را خدمت تان تقدیم میدارم( :لُ ِعنت الواصلةُ
ْتو ِشمةُ من غیر دَاءٍ )(19ج5ص.)781
صةُ،والواشمةُ،وال ُمس ُ
صةُ،وال ُمتنَ ِ ّم َ والمستوصلة،والنَّ ِ
ام َ
هر آئینه لعنت نموده است پیامبر صلى هللا علیه وسلم زنانى را که موى ابروان دیگران را مى کنند و زنانى
را که موى ابروان شان برداشته مى شود ،ولعنت نموده است زنانی راکه موی دیگران را وصل میکنند ویا
مویشان را دیگران وصل میکنند ،وهمچنان زنانی را مورد لعنت قرارداده که خال بر بدن دیگران
میکوبند ویا خال بر بدن شان کوبیده میشود.
ازعائشه رضی هللا عنه روایت است که پیامبر صلى هللا علیه وسلم فرمود ( :لعن هللا الواصلة و
المستوصلة) ( 11ص.)121
خداوند جل جالله واصله و مستوصله را لعنت کرده است ،واصله به زنی گفته میشود که عمل وصل موها
بهم را انجام میدهد ،فرق نمیکند موی خودش را وصل میکند یا از دیگران را و مستوصله به زنی گفته
میشود که ازدیگری بخواهد این عمل را برایش انجام دهد.
در جاى دیگر فرموده است( :لعن رسول هللا صلى هللا علیه وسلم الواشمة والمستوشمة ،و الواشرة
والمستوشرة) ( 18ج 16ص .)604
پیامبر صلى هللا علیه وسلم لعنت کرده است کسانى را که خال بر بدن دیگران مى کوبند و کسانى را که
خال بر بدن شان کوبیده مى شود ،همچنان زنانی راکه دندان دیگران را باریک و کوچک مینمایند وزنانی
که دندانهایشان راکوچک وباریک میکنند.
رقص و آوازخوانی
در عروسى ها معموالً دونوع رقص انجام میگیرد یكى رقص رسمى رقاصه ها ،دیگرى رقص خودى
ها در جمع خصوصى زنان ،این هردو حرام وممنوع است .
گناه رقص رقاصه ها و روسپی ها و معایب آنرا همگان میدانند كه زن نامحرم در جمع مردان بیگانه مى
رقصد دیدن او زناى چشم ترانه هایش زناى گوش و صحبت كردن با او زناى زبان ،تمایل به آن زناى دل
،دست زدن به او زناى دست و رفتن به سوى او زناى پاهاست ،در حدیث است هم چنان كه زنا عملى
نامشروع است نگاه كردن ،گوش كردن ،راه رفتن و غیره همه ی این اعمال گناه زنا براى فرد ثبت مى
شود ،آنگاه گناه را علنى انجام دادن در دین خیلى بد تر است .
اما رقص خصوصى كه در جمع زنان ،زنى یا دخترى در بین آنها مى رقصد و غر میزند و عده ی از
زنها اورا تشویق و باالیش پول ریخت و پاش میدهند همه این امور نارواست اعم ازینكه دهل ،طبل و
121
موسیقى هم داشته باشد یا نداشته باشد ،در صورتیكه در بعضى از كتب تماشاى رقص میمون منع شده
است پس رقص یك آدم چگونه جایز است وگاهى مردان خانه از آنجا میگذرند و چشم شان مى افتد و گاهى
صداى رقص و آواز شان به گوش مردان میرسد و هر زنى كه بانى و عامل این گناه باشد گناهكار است و
اكثرا ً زنى كه براى خواندن گزیده مى شود جوان و خوش صدا بوده و معموالً اشعار عاشقانه میخواند و
صداى او به گوش مردان میرسد كه همه ی زنان برپاكننده این مجلس در گناه شریك اند ،خصوصا ً كسانیكه
مجلس به آنها ارتباط داشته زمینه ساز چنین كارهاى بوده و مصارف آنرا پرداخته اند و همین مجموعه ها
را به محفل شان دعوت نموده اند حتى گاهى در اثر سرودن این اشعار عاشقانه و پایكوبى هاى پیهم خیلى
از زنان و دختران جوان و گاهى شوهران و ممكن است داماد متاثر شده و عاشق رقاصه آوازه خوان شود
و از زن خود دست بردار شود كه این معضله مشكل دینى و دنیوى را در قبال دارد.
كاربرد ادوات موسیقى و شنیدن ترانه ها
خیلى جاى تاسف وحسرت است كه حضرت رسول اكرم صلی هللا علیه وسلم مى فرمایند :حق تعالى
مرا براى هدایت برانگیخته و دستور دادند كه همه ساز ها را از روى زمین محو میكنم و فرمودند در امت
من نزدیك قیامت عده یى از مردم بصورت خوك و میمون مسخ میشوند ،اصحاب كرام عرض كردند آنها
مسلمانان خواهند بود ؟ حضرت صلی هللا علیه وسلم فرمودند :بلی مسلمانانند خدا را به یگانگى و مرا به
پی امبرى قبول دارند و روزه هم میگیرند اما در ساز و آواز و موسیقى و مشروب خورى مبتال هستند كه
صورت شان عوض مى گردد( 14ص .)203
در جای دیگری رسول اكرم صلی هللا علیه وسلم مي فرمایند:ان هللا بعثنى رحمة للعالمین وأمرنى أن
أمحق المزامیر والمعازف والخمور واألوثان التى كانت فى الجاهلیة( 15ج 2ص .)770
خداى عزوجل مرا به عنوان رحمتى براى رهنمایى جهانیان فرستاد و امر فرمود تا آالت موسیقى فاسد و
شرابها و بتهاى مورد پرستش را نابود كنم.
در روایت دیگرى آمده است كه پیامبر صلی هللا علیه وسلمفرمودند :كسى كه در پاى زن آواز خوان
نشسته و گوش دهد ،خداى تعالى در روز قیامت گوش او را از سرب مذاب پر مى کند.
122