You are on page 1of 123

‫وزارت تحصیالت عالی‬

‫پوهنتون پولیتخنیک کابل‬


‫پوهنحی ساختمانی‬
‫دیپارتمنت ثقافت اسالمی‬

‫نظام اجتماعی اسالم‬


‫(صنف دوم سمسترچهارم)‬

‫تهیه و ترتیب‪:‬استادان دیپارتمنت ثقافت‬


‫اسالمی‬
‫سال تحصیلی ‪1399‬‬

‫‪0‬‬
‫فصل اول‬
‫مفهوم نظام اجتماعی اسالم‬
‫دراین فصل می خوانیم‪:‬‬
‫تعریف نظام اجتماعی اسالم‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬اصول ومبانی نظام اجتماعی اسالم‬
‫‪ ‬ویژه گی های نظام اجتماعی اسالم‬
‫(خدمات عام المنفعه)‬ ‫‪ ‬اهداف نظام اجتماعی اسالم‬

‫‪1‬‬
‫بسم الرحمن الرحیم‬
‫الحمد هلل وحده نصر عبده واعز جنده وهزم االحزاب وحده والصلوة والسالم علی قاید المجاهدین امام المتقین‬
‫الذی بلغ الرسالة و اداالمانة ونصح االمة وعلی آله واصحابه ومن دعی بدعوته الی یوم الدین ‪.‬‬
‫از جمله حقایق ثابتی که ابن خلدون در مقدمه خود ذکرنموده این است که اجتماع انسانی‬
‫ضروروالزمی میباشد ویابه تعبیر دیگر‪ ،‬انسان یک موجود مدنی الطبع میباشد این به دین معنی است که‬
‫اجتماع برای انسان ضروری والزمی میباشداین چیزی است که واقعیت موجود ان را تایید می کند زیرا که‬
‫‪،‬انسان دراجتماع تولد ‪،‬دراجتماع زندگی ودراجتماع میمیرد ‪.‬‬
‫وقتی که اجتماع برای انسان یک ضرورت انکار نا پذیرباشد ‪،‬پس نظام –هر نظامیکه باشد –برای‬
‫اجتما ع ضروری والزمی بوده موجودیت اجتماع بدون نظام غیر ممکن است ‪،‬زیرا ممکن نیست که افراد‬
‫دراجتماع در یک آزادی تام بدون قید وشرط زندگی بسر ببرندکه درحقیقت این بی نظامی وبی قانونی‬
‫سبب هالکت ایشان گردیده واجتماع انسانی را به اجتماع حیوانی مبدل می گرداند‪ ،‬طوریکه درجنگالت‬
‫است ‪.‬‬
‫از همین جهت الزم است که اجتماع نظامی داشته باشد که متضمن حدودی باشد که اجتماع آن را‬
‫مراعات کند ‪ ،‬ودر بر گیرنده قواعد وضوابط عمومی ای باشد که انسان ها درسلوک وزندگی خویش به آن‬
‫ملتزم باشند تا بتوانند یک زندگی آرام ‪،‬با امن ومطمئنی داشته باشند ‪.‬‬
‫تعریف نظام اجتماعی‪:‬‬
‫نظام اجماعی اسم مرکب از دوکلمه می باشد‪ :‬نظام واحتماع‪ ،‬که هرکدام آن قابل تعریف می باشد تا اینکه‬
‫معنای آنها واضح وروشن گردد‪.‬‬
‫تعریف نظام ‪ :‬نظام یک کلمه عربی بوده که از نظم گرفته شده است‪ ،‬وبمعنانی ذیل اطالق میگردد‪:‬‬
‫ترتیب‪ ،‬تنظیم تنسیق‪ ،‬تالیف‪ ،‬قرار دادن دو چیز بهلوی هم دیگر‬
‫ودراصطالح شرعی ‪ :‬نظام عبارت از ترتیب وتنسیق امورات زندگی انسانها در عرصه های مختلف طبق‬
‫شریعت اسالمی می باشد‪.‬‬
‫تعریف اجتماع ‪ :‬اجتماع هم یک کلمه عربی بوده‪ ،‬واز جمع گرفته شده است‪ ،‬بمعنای یکجا شدن ‪ ،‬اختالط ‪،‬‬
‫ضد تفرق می باشد‪.‬‬
‫ودراصطالح شرعی‪ :‬اجماع عبارت از یکجا شدن چند شخص درمحدوده معین از زمین بخاطر یک هدف‬
‫مشخص ومعین می باشد‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫تعریف نظام اجتماعی اسالم‪:‬‬
‫عبارت اصول وقواعدی میباشد که روابط اجتماعی مسلمان ها را دریک مجتمع طبق شریعت اسالمی‬
‫تنظیم وترتیب مینماید‪.‬‬
‫وقتی که برای هر اجتماع یک نظام‪ -‬به هر شکلی که باشد – ضرورت است پس این نظام به اصول ‪،‬افکار‬
‫واساسی نیاز دارد که انسان به آن قانع بوده واین نظام به آن استوار بماند ‪،‬هر نظام خوب ویابد بوده‬
‫میتواند هر گاه اصول واساسات آن خوب باشد آن نظام خوب است وهر گاه اساسات آن نا مناسب وبد‬
‫باشد نظام نیز خوب نخواهد بود وتاثیرش باالی افراد آن منعکس میشود زیرا که افراد متأ ثر از نظام حاکم‬
‫باالی شان هستند و به تبع آن اگر نظام خوب باشدایشان نیک بخت وبر عکس اگر نظام خراب باشد پیروان‬
‫آن بد بخت خواهندشد‪ .‬به این اساس الزم است هر کسیکه برای خود وبرای جامعه خود خیر ومصلحت را‬
‫می خواهد باید اساس واصولی را برای اجتماع خود وضع کند که بتواند اجتماع را به جاده سعادت ونیک‬
‫بختی رهنمایی کند وکامیابی دنیا وآخرت را نصیبش گرداند‪.‬‬
‫حقیقتا اسالم این کار را برای ما آسان ساخته است زیرا که این دین اساس واصولی را برای نظام‬
‫اجتماعی وضع کرده که جامعه بشری را از تمامی بد بختی ها نجات داده وموفقیت دنیا واخرت را برایش‬
‫تضمین نموده است ‪.‬اما اینکه این اساس چه است ؟این سوالی است که در ذیل در مورد آن بحث خواهیم‬
‫نمود ‪.‬‬
‫منبع ویا مصدر نظام اجتماعی‪:‬‬
‫نظام اجتماعی اسالم مصدرالهی دارد که ازقرآن کریم وسنتهای گرانبهای پیامبر اسالم صلی هللا علیه وسلم‬
‫سرچشمه میگیرد‪ ،‬همه جوانب وبخش های نظام اجماع اسالم متکی بر آیات قرآنی واحادیث نبوی میباشد‪،‬‬
‫مسلمانها زندگی اجتماعی شانرا در روشنائی وحی الهی وارشادات نبوی ترتیب وتنظیم مینمایند‪ ،‬وامورات‬
‫حیاتی شانرا در روشنائی آن به پیش میبرند‪.‬‬
‫اساس وزیربنای جامعه از نظر اسالم ‪:‬‬
‫اساس جامعه از نظر اسالم عقیده اسالمی است زیرا از هر انسان این امر خواسته شده است که این‬
‫باورمندی وعقیده را با خود داشته باشد تا که نقطه تمرکز خود را در زندگی‪،‬رابطه خود را با سایر‬
‫مخلوقات‪ ،‬وهدف خلقت وپیدایش خود را درک کند‪ ،‬زیرا که عقیده توجیه کننده تمام افکار‪ ،‬سلوک وتمام‬
‫تصرفات انسان در زندگی است که ازآن چشم پوشی ممکن نیست ‪.‬‬
‫ازآن جاییکه انسان یک موجود اجتماعی است – طوریکه قبال گفتیم ‪ -‬پس واضح است که عقیده‬
‫عنصر رهبری کننده انسان در تشکیل اجتماع ونظام آن است ‪ ،‬بعبارت دیگر الزم است که عقیده اسالمی‬
‫‪3‬‬
‫تهداب برای تآ سیس جامعه ونظام آن باشد تا تمام افراد این اجتماع در روشنایی این عقیده به ماننداعضای‬
‫یک پیکر یکجا زندگی کنند‪ ،‬طوریکه برای اجتماع نیز الزم است که در روشنایی این عقیده بمانند یک‬
‫سازما ن منظم ومنسجم مسیر ترقی را بپیماید‪،‬پس نتیجه امر این است که هر کسیکه این عقیده را داشته‬
‫وبه آن ملتزم است از هر جنس ‪،‬قوم ‪،‬سمت ‪،‬زبان‪،‬حرفه وکشوریکه باشد به این اجتماع منسوب بوده‬
‫وعضویت آن را بدست آورده می تواند پس درتمام امور آن سهیم بوده واز مزایاوپیامد هایش نیز‬
‫برخوردار شده میتواند‪.‬‬
‫حقیقت واضح این است که اسالم با تأسیس چنین اجتماعی که درآن عقیده اساس وزیر بنا باشدیک‬
‫ابتکار جدیدی بود که هیچ سابقه درتاریخ بشر نداشت وهیچ کس آن را نمیدانست ودر ذهن شان نیز خطور‬
‫نکرده بود‪.‬‬
‫روم‪ ،‬فارس ‪،‬یونان وعرب قبل از اسالم اجتماع شان را به اساس قوم‪ ،‬زبان‪ ،‬جنس واقلیم بنا کرده‬
‫بودند که با این کار شان مفاسد زیادی را مرتکب شدند که منبع ظلم‪ ،‬تجاوز‪ ،‬حتک حرمت انسانان‪...‬شد‬
‫‪،‬وقتی که اسالم این تهداب جدید را برای اجتماع ونظام آن آورد این یک انقالب عظیمی را در زندگی‬
‫بشریت بوجود آورد که کرامت انسانی را تضمین نمود‪،‬پس برای انسان الزم ومناسب نیست که جامعه‬
‫خود را به اساس جنس ‪،‬قبیله ‪،‬زبان ‪...‬تاسیس نماید طوریکه اجتماع جاهلی قبل از اسالم بود‪ ،‬زیراکه اصل‬
‫وریشه بشر یکی بوده وممکن نیست تفاوت های نسب وجنس ‪ ...‬این حقیقت را از بین ببرد زیراکه اختالف‬
‫َّاس‬
‫در جنس ‪،‬نسب و‪...‬مانند شاخهای یک در خت است طوریکه خداوندج ّل جالله می فرماید‪ (:‬اَي أايُّ اها الن ُ‬
‫اتَّقُوا َربَّ ُك ُم الَّذِي َخلَقَ ُك ْم ِم ْن نَ ْف ٍس َو ِ‬
‫احدَ ٍة )‪ (.‬نساء ‪)1:‬‬
‫یعنی ای مردم بترسید ازان پروردگاریکه شمارا از یک نفس پیدا کرده است ‪.‬ودر حدیثی از رسول اکرم‬
‫چنین روایت شده است ‪ُ (:‬كلُّ ُك ْم ِِلدَ َم ‪َ ،‬وآدَ ُم ِم ْن ت ُ َرا ٍ‬
‫ب ( یعنی همه شما از ادم وآدم از خاک پیدا شده است‬
‫وهمچنان اساس قرار دادن جنس ‪،‬اقلیم ‪،‬زبان ‪..‬برای جامعه بشری هیچ مفهومی ندارد زیرا که زمین‬
‫را خداوند برای همه بشر پیدا کرده است پس این سر زمین مشترک شان است چنانچه خداوند ج ّل جاللهمی‬

‫ض َع َها ِل ْْلَن َِام) (الرحمن‪ )10:‬یعنی زمین راخداوند ج ّل جالله برای مخلوق پیدا کرده‬ ‫فرماید ‪َ (:‬و ْاْل َ ْر َ‬
‫ض َو َ‬

‫است‪.‬وهمچنان قوم ‪،‬قبیله وزبان هیچ کدام نمی تواند اساس وتهداب برای جامعه باشد زیراکه هر کدام‬
‫اینهاچترها ی محدود وکوچک هستند ونمیتوانند که تمام بشریت را جا دهند اما عقیده اسالمی ظرفی است‬
‫که تمام این ها را درخود گرفته میتواند وچتری است که کافه بشریت را در سایه خود جای داده می‬

‫‪4‬‬
‫تواند‪،‬حتی کسیکه به عقیده اسالمی باور ندارد نیز می تواند در صورتیکه میل داشته باشد ونظام این‬
‫جامعه را قبول داشته وبه آن دوستی خود را اعالن نموده باشد از طریق عقد ذمه دراین جامعه زندگی‬
‫نماید وبه این ترتیب یک انسان غیر مسلمان نیز میتواند در جامعه اسالمی دریک فضای امن وسالمت‬
‫زیست وزندگی نماید واز مزایای که سایرساکنین آن محل بر خورداراند آنها نیز استفاده کرده می توانند‬
‫وتمامی مال ‪،‬ابرو وعزت شان در امن خواهد بودبنا براین‪ ،‬قول یک تعداد که به اکراه واجبار غیر‬
‫مسلمانان ساکن در جامعه اسالمی به ترک ویا تبدیل دین شان باور دارند ‪،‬درست نبوده وبه اساس‬
‫جهالت استواراست زیرا درقرانکریم میفرماید‪ ( :‬ال إِ ْكر ااه ِِف ِ‬
‫الدي ِن) در دین(عقیده) اکراه واجبار نیست‪.‬وفقها‬ ‫ا‬
‫نیز قاعده ای دارند که می گویند ‪(:‬برای آنها (غیر مسلمانان ) انچه هست که برای ماست وباالی آنها آنچه‬
‫است که باالی ما است )واقعیت امر گواه برین امر است که غیر مسلمانان در جامعه اسالمی از زمان‬
‫حضرت رسول اکرم صلی هللا علیه وسلم تا کنون بدون اینکه هیچ اذیتی برایشان برسد زندگی کرده اند‬
‫واقعیت این ر ا ثابت کرده است که غیر مسلمانان در جامعه اسالمی حمایت نهایت زیادی را از جانب‬
‫مسلمانان بدست آورده اند که هیچ اقلیتی در دنیا ازآن بر خوردار نبوده است واین امر دردنیا بی نظیر‬
‫است‪،‬دراین جا کافی است که اندلس را به صورت نمونه ذکر نمایم که ایشان چگونه وچه مصیبتها را بعد‬
‫از سقوط حکومت شان متحمل شدند‪.‬‬

‫نتایج وپیامد های عقیده اسالمی به عنوان اساس وزیربنای جامعه‪:‬‬


‫‪-1‬پیوند ایمانی‪:‬‬
‫اسالم مسلمانان را به خاطرداشتن عقیده اسالمی برادران دینی می خواند طوریکه می فرماید ‪ (:‬إِ ََّّناا‬

‫ال ُْم ْؤِمنُو ان إِ ْخ اوة ) جز این نیست که مومنین همه با هم برادر اند ‪.‬ودر حدیث شریف نیز آمده است (املُ ْسلِ ُم‬

‫اخواملُ ْسلِ ِم ) مسلمان برادر مسلمان است‪ ،‬رابطه ایمانی قویترین رابطه در بین مسلمانان است ودوستی‬
‫أُ‬
‫ودشمنی ایشان نیز به همین اساس استوار است ‪،‬مسلمان عالوه از رابطه ایمانی روابط دیکری مانندنسب‬
‫وامثال آن نیز داشته می توانند واسالم ازاین روابط چشم پوشی نمی کند واین روابط را طرد نمی کند‬
‫‪،‬بشرطیکه این روابط باالتر از روابط ایمانی نبوده وبه اساس باطل وحق تلفی استوار نباشد‪.‬‬
‫پیوند ایمانی این تقاضا راندارد که غیر مسلمانان را مورد ظلم واذیت قرار دادطوریکه گفتیم جامعه‬
‫اسالم عضویت غیر مسلمانان را نیز قبول داشته وبه حمایت انان امر می کند ‪،‬اگر یک انسان با مسلمانان‬

‫‪5‬‬
‫پیوند ایمانی وبرادری دینی نداشته باشد از حمایت اسالم ‪،‬عدالت اسالمی ونیکی جامعه اسالمی محروم‬
‫ب لِلتَّ ْق او )‪(.‬مائده‪)8:‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ٍ‬
‫نمی گردد خداوند ج ّل جاللهمی فرماید ‪ (:‬اوال اَْي ِرامنَّ ُك ْم اشناآ ُن قا ْوم اعلاى أ َّال تا ْعدلُوا ا ْعدلُوا ُه او أاق اْر ُ‬
‫یعنی دشمنی با قومی شمارا به ترک عدالت وبی عدالتی وادار نکند عدالت کنید زیرا عدالت به تقوی‬
‫الدي ِن اواَلْ ُُيْ ِر ُجوُك ْم ِم ْن ِد اَي ِرُك ْم أا ْن‬
‫اَّلل اع ِن الَّ ِذين اَل ي اقاتِلُوُكم ِِف ِ‬
‫ْ‬ ‫ا ُْ‬ ‫نزدیک است ‪.‬درایه دیگری نیز می فرماید ‪ (:‬يا ْن اها ُك ُم َُّ‬

‫ي)‪( .‬ممتحنه‪ )8:‬خداوند ج ّل جالله شما را ازاین نهی نمی کند که‬ ‫ِِ‬ ‫وه ْم اوتُ ْق ِسطُوا إِل ْاي ِه ْم إِ َّن َّ‬
‫اَّللا ُُِي ُّ‬
‫ب ال ُْم ْقسط ا‬ ‫َب ُ‬
‫تا اُّ‬

‫کسانیکه با شمابخاطر دین نه جنگیده اند وشما را از خانه های تان بیرون نه کرده اند که با ایشان نیکی‬
‫نکنید وبا ایشان عدالت نکنید ‪،‬خداوند ج ّل جاللهعدالت را دوست دارد‪.‬همچنان رسول اکرم صلی هللا علیه‬
‫وسلمفرموده است‪( :‬آگاه باشید! کسیکه به معاهد (کسیکه بامسلمانان پیمان بسته است) ظلم کند ‪،‬یا حقش را‬
‫کم بدهد ‪،‬یا باالتر از طاقتش او را مکلف به کاری کند ‪،‬ویا ازوی چیزی را بدون رضایتش بگیرد ‪،‬من در‬
‫روز قیامت دشمن او هستم )‬

‫‪-2‬زدودن عصبیت‪:‬‬
‫هدف از عصبیت این است شخصی که یک انسان را به خاطر اینکه در قوم ‪،‬نسب ‪،‬قبیله و‪...‬با وی‬
‫شریک است درحق وباطل کمک نماید ‪،‬عصبیت به این مفهوم در بین عرب های قبل از اسالم بسیار شایع‬
‫بود‪ ،‬افراد قبیله یکدیکر خود را به خاطر شریک بودن در قوم ‪،‬قبیله و‪...‬در حق وباطل کمک می کردند‬
‫‪.‬اسالم ای ن کار را رد نموده وامر نمود تا این گونه افکار بکلیه ازبین برده شوند در حدیث شریف آمده است‬
‫که رسول اکرم صلی هللا علیه وسلمفرمود‪(:‬نیست از ما کسیکه به عصبیت دعوت کند ونیست از ما کسیکه‬
‫در عصبیت بمیرد ) ورسول اکرم صلی هللا علیه وسلمدر مورد عصبیت فرمود‪(:‬بگذارید آن را (عصبیت‬
‫را ) زیراکه این بسیار بد بوی است )‬
‫اسالم تنها تعصب بر مبنای قوم ‪،‬قبیله وجنس را رد نمی کند بلکه هر امریکه جوهر عصبیت که‬
‫عبارت کمک غیر در امر باطل بخاطر شریک بودن است ‪،‬درآن موجود باشد نیز طرد ورد می کندبنا‬
‫برین کمک اعضا ی یک اقلیم ‪،‬حرفه‪،‬قوم‪،‬قبیله‪،‬ملیت ‪،‬خانواده و مذهب یکدیگر شان را در امر باطل‬
‫بخاطر شریک بودن در قوم ‪،‬قبیله‪،‬مذهب‪ ،‬ملیت ‪،‬حرفه ‪،‬اقلیم وخانواده از جمله عصبیت مذموم است ‪.‬‬
‫یقینا دور بودن اجتماع از تمامی انواع عصبیت زمینه های ظلم وتعدی را کم ساخته وکمک می کند تا‬
‫افراد یک جامعه بر مبنای حق و عدالت بین هم زیست نموده واین امر خیروصالح جامعه وافراد آن را‬
‫تضمین می کند ‪.‬‬
‫‪6‬‬
‫‪ -3‬تقوی ( ترس از خدا ) میزان برتری در بین مردم است ‪:‬‬
‫با ازبین رفتن عصبیت نتایج آن که عبارت از فخر کردن به انساب واحساب است‪ ،‬نیز ازبین‬
‫میرود‪...‬صرف نسبت یا منسوب شدن یک انسان به یک قبیله نمایانگر افتخار ‪،‬بلندی مرتبه وعلو شان آن‬
‫قبیله نیست ‪،‬زیرا که هیچ ارتباطی بین فضلیت یک انسان وبین قبیله اش وجود ندارد ‪،‬معقول این است که‬
‫اندازه برتری انسان به فضایلی مربوط می شود که در نفس خود انسان نهفته است وهکذا فضیلت انسان‬
‫مربوط به اعمال صال حی میشود که انسان انجام داده است ‪،‬واین همه در تقوی وترس خدا نهفته است به‬
‫همین اساس‪ ،‬در اسالم تقوی وترس از خدا معیار برتری به حساب میرود لکن انتساب به قبایل صرف‬
‫وسیله تعارف میباشد مانند منسوب شدن به یک قبیله‪،‬قوم ومنطقه در شناخت ومعرفت انسان کمک می کند‬
‫اس ِإنَّا َخلَ ْقنَا ُك ْم ِم ْن ذَ َك ٍر َوأ ُ ْنثَى َو َج َع ْلنَا ُك ْم ُ‬
‫شعُوبًا َوقَبَائِ َل‬ ‫‪.‬چنانچه خداوندج ّل جالله فرموده است ‪ (:‬یَا أَیُّ َها النَّ ُ‬
‫َّللاِ أَتْقَا ُك ْم )‪(.‬حجرات‪ .)13:‬ای مردم ما شما را از یک زن ویک مرد پیدا کرده‬
‫ارفُوا ِإ َّن أ َ ْك َر َم ُك ْم ِع ْندَ َّ‬
‫ِلت َ َع َ‬
‫و شما راشعبه شعبه و قبیله قبیله گردانیدیم تا که یکدیگر تان را بشناسید ‪،‬یقینا بهترین شما درنزد خدا با‬
‫تقوی ترین شما است ‪.‬وبا این معیار (تقوی) دقیق وعادل برای شناخت بر تری های انسانان‪،‬میدان وسیع‬
‫ای برای مسابقه وپیش دستی انسانان جهت رسیدن به حد کمال باز میشودکه هیچ یکی از موانع فقر‬
‫‪،‬رنگ‪،‬نسب‪،‬جنس و‪...‬مانع این پیشرفت شده نمی تواند ‪،‬طوریکه اگر انسان از تقوی محروم گردد هیچ‬
‫عاملی از قبیل شرف نسب ‪،‬کثرت مال ‪،‬وسعت سلطه ‪،‬فصاحت زبان ‪،‬جمال صورت کثرت ا‪.‬والد او بر تر‬
‫ومن بطَّأا به اعملُهُ َل‬
‫وبا فضیلت ساخته نمی تواند ‪،‬چنانچه رسول اکرم صلی هللا علیه وسلم فرموده است‪ ( :‬ا‬

‫ع بِ ِه ناسبُهُ ) کسیکه راکه عملش پسمان نماید نسبش اورابرتری و فضلیت وبه جایی رسانده نمی تواند‪.‬‬
‫يُ ْس ِر ْ‬

‫‪7‬‬
‫ویژگیهای نظام اجتماعی اسالم‬

‫قبال اساس نظام اجتماعی اسالم را با آثاریکه بر آن مرتب می شود بیان کردیم حاال ویژگیها ومظاهر‬
‫آن را بیان می کنیم ‪،‬در حقیقت ویژگیهای این نظام از اساس آن اشتقاق شده اند که این ویژگیها زیاد بوده‬
‫ومهمترین آنها عبارت اند از‪:‬رعایت اخالق ‪،‬تامین عدالت‪،‬توجه به خانواده ومسئول بودن فرد دراصالح‬
‫جامعه‪ ،‬میباشدکه هر کدام را به صورت خالصه وموجز بیان می کنیم‪:‬‬
‫اول‪ :‬مراعات اخالق‬
‫اخالق دراسالم از اهمیت خاصی برخوردار است که ذیال ذکر می گردد‪:‬‬
‫‪ .1‬تعلیل رسالت به تقویم اخالق واشاعه مکارم اخالقی شده است طوریکه در حدیث شریف آمده است‬
‫‪(:‬من برای تکمیل فضایل اخالقی فرستاده شده ام )‪.‬‬
‫‪ .2‬تعریف دین به حسن خلق ‪،‬در حدیث شریف آمده است (مردی به نزد رسول اکرم صلی هللا علیه وسلم‬
‫آمد وپرسید که دین چه است؟رسول اکرم صلی هللا علیه وسلم در جواب فرمود که دین حسن خلق وخوش‬
‫اخالقی است )‪.‬یعنی رکن عمده دین اخالق است ‪.‬‬
‫‪ .3‬اخالق میزان حسنات(ترازوی نیکی ها ) را درروز قیامت وزمین(گران) می کند‪،‬در یک حدیث‬
‫شریف رسول اکرم صلی هللا علیه وسلمفرموده است ‪ (:‬وزمین ترین چیزی در روز قیامت در ترازو‬
‫(میزان) ترس خدا واخالق نیک است )‬
‫‪ .4‬مومنین درایمان نسبت به یکدیگر خود برتری دارند پس بهترین شان کسی است که اخالق نیک داشته‬
‫باشد‪،‬در حدیث شریف امده است ‪(:‬پرسان کرده شد که ای رسول خدا صلی هللا علیه وسلمکدام یکی از‬
‫مومنین بهتر اند؟ایشان فرمودند‪:‬بهترین شان از نظر اخالق)‬
‫بنا به انچه گفته امدیم اخالق در اسالم از اهمیت خاصی بر خورداربوده که آثار آن درتمامی نظام های‬
‫اسالم از جمله نظام اجتماعی آن تبلور می کند ‪،‬در حقیقت نظام اجتماعی اسالم به سبب اینکه در پاکی‬
‫وطهارت اجتماع از رذایل وپلیدی هاکوشا است‪ ،‬نسبت به دیگر نظام ها برتری دارد ‪،‬اسالم کوشش می‬
‫کند که جامعه را ازتمامی پلیدی ها وبد بختی ها پاک سازد ‪،‬زنا حرام بوده وجزای آن دره ‪،‬سنگ باران‬
‫وتبعید است ‪،‬قذف – تهمت دیگران به زنا –حرام است وجزایش دُره است تا زبانها به این سخن بد عادت‬
‫نکند که در نتیجه جامعه به پلیدیها ملوث شده وارتکاب فحشا عادی می گردد ‪،‬بد زبانی مانند دشنام و‪ ..‬در‬
‫اسالم ممنوع است وجزایش تعزیر میباشد ‪،‬قمار با تمام انواعش در شریعت اسالم حرام است وجامعه‬
‫اسالمی ان را تایید نمی کند ‪،‬شهادت دروغ ا زجمله کبایر(گناهان کبیره)دراسالم است ‪،‬جاسوسی ‪،‬غیبت‬
‫‪8‬‬
‫وسخن چینی وهر آنچیزی که عداوت ودشمنی را دربین افراد جامعه بارآورد ‪،‬منکرات هستند که ازانها‬
‫باید اجتناب نمود ‪،‬ومعامالت در جامعه اسالمی باید به اساس پاکی ‪،‬حسن نیت وامانت داری استوار‬
‫باشندبنا برین دروغ ‪،‬فریب وتقلب در هیچ معامله ای دربین مردم درست نیست‪.‬وبه صورت عموم‬
‫منکرات هیچ کدام درست نیست که در جامعه اسالمی وجود داشته باشند ‪،‬زیراکه اینها بمانندمکروب اند که‬
‫اگر در جامعه اسالمی وجود داشته باشند منتشر شده بمانند وباء وطاعون در می آیند‪ .‬لذا اسالم هر کسیکه‬
‫این چنین منکرات را مرتکب شود ویا آن را اظهار نماید اورا توبیخ نموده واعالن نمودن منکرات را جرم‬
‫دیگری میداند طوریکه در حدیث شریف آمده است (ای مردم !کسیکه چیزی ازین پلیدی ها را مرتکب‬
‫شود پس آن را پنهان نماید ‪،‬آن ستر وپرده است برایش‪ ،‬واگر کسی ورقش را باز نماید (این جنایات را‬
‫اعالن نماید وبه دیگران قصه کند) حد را باالیش تطبیق مینماییم‪.‬‬
‫در نظام اجتماعی اسالم یک تعداد وسایل وامور وقایوی موجود اند که جامعه انسانی را از بسیار ی‬
‫بد بختی ها ومنکرات نجات داده وراه های نفوذ شیطان را بند میسازد ‪،‬این وسایل ضروری والزمی اند‬
‫که چشم پوشی ازانها ممکن نیست ‪،‬لذا برای زن الزم نیست که با مرد نا محرم تنها شود ‪،‬وقتیکه از خانه‬
‫بیرون می شود باید که با لباس شرعی پوشیده باشد ‪.‬‬
‫یکی دیگر از امور اخالقی در جامعه اسالمی دوستی ‪،‬ترحم وعطوفت دربین افراد این جامعه است‬
‫این چیزی است که اسالم به ان دعوت نموده رسول اکرم (صلی هلل علی وسلم) حالت مومنین را در‬
‫همدردی شان به یک جسم وجسد تشبیه نموده است‪ ،‬در حدیث شریف آمده است که رسول اکرم صلی هللا‬
‫علیه وسلم فرموده اند ‪(:‬مثال مومنین در تراحم ‪،‬همدردی ‪،‬دوستی وعطوفت شان به مانند یک جسم است‬
‫که هر گاه یک عضو آن درد کند تمام اعضای بدن را تب ودرد فرا می گیرد )در حدیث دیگری نیز‬
‫فرموده است ‪(:‬کسانی که رحم می کنند خداوندج ّل جالله باا نان رحم می کند ‪،‬رحم کنید باالی کسیکه در‬
‫زمین است ‪،‬رحم می کند باالی شما کسیکه در اسمان است )درحدیث دیگری نیز فرموده است ‪ (:‬کسیکه‬
‫باالی مردم رحم نکند خداوند ج ّل جاللهباالی او رحم نمی کند)وقران کریم در وصف صحابه فرموده است‬
‫علَى ا ْل ُكفَّ ِار ُر َح َما ُء َب ْینَ ُه ْم )یعنی محمد وکسانی که به همرایش هستند‬ ‫َّللاِ َوالَّ ِذینَ َم َعهُ أ َ ِ‬
‫شدَّا ُء َ‬ ‫سو ُل َّ‬
‫( ُم َح َّم ٌد َر ُ‬
‫باالی کف ار سخت گیر وباالی مومنین ودر بین خود شان رحم دل ومحربان هستند‪ .‬ترحم ومهربانی دربین‬
‫مومنین از جمله صفات اصلی ایشان بوده جامعه اسالمی را مانند یک خانواده قرار میدهد وبدون شک‬
‫جامعه ای که این چنین مهربانی در بین افرادش باشد جامعه نیک بخت خواهد بود ‪.‬‬
‫درجامعه اسالمی درپهلوی مهربانی و همدردی کمک به کار خیر نیز ستوده شده است‪،‬دستان با‬
‫سخاوت همیشه به روی هر محتاج دراز اند ‪،‬زیراکه اسالم به تعاون وهمدردی دعوت می کند واین‬
‫‪9‬‬
‫همدردی شامل خانواده ‪،‬همسایه‪ ،‬دوست ورفیق در سفر ‪،‬مسافر ‪،‬محتاج ‪،‬یتیم ‪،‬مسکین وهر صاحب‬
‫ش ْیئًا َوبِ ْال َوا ِلدَی ِْن إِحْ َ‬
‫سانًا‬ ‫َّللاَ َو َال ت ُ ْش ِر ُكوا بِ ِه َ‬
‫حاجت دراجتماع میشود خداوند ج ّل جاللهفرموده است ‪َ (:‬وا ْعبُد ُوا َّ‬
‫سبِی ِل َو َما َملَ َك ْ‬
‫ت‬ ‫ب بِ ْال َج ْن ِ‬
‫ب َوا ْب ِن ال َّ‬ ‫اح ِ‬
‫ص ِ‬ ‫ار ْال ُجنُ ِ‬
‫ب َوال َّ‬ ‫ار ذِي ْالقُ ْربَى َو ْال َج ِ‬
‫ین َو ْال َج ِ‬ ‫َوبِذِي ْالقُ ْربَى َو ْالیَت َا َمى َو ْال َم َ‬
‫سا ِك ِ‬
‫أ َ ْی َمانُ ُك ْم )‪(.‬نساء‪ .)36:‬یعنی خدا را عبادت کنید وبه اوچیزی را شریک نسازید وبه والدین تان‪،‬اقربای تان‬
‫‪،‬یتیم ها ‪،‬مساکین‪،‬مسافرین ‪،‬همسایه ایکه با او قرابت دارید ‪،‬همسایه پهلو ‪،‬ابن سبیل(مسافر ‪،‬متعلم ومحصل‬
‫)وبه غالمان وکنیزان‪،‬نیکی کنید ‪.‬در حدیث شریف نیز امده است ‪(:‬کسیکه یک مشکل یک مسلمان را حل‬
‫نماید خداوند ج ّل جالله دردروز قیامت مشکلی از مشکل هایش را حل خو اهد نمودوکسیکه حاجت یک‬
‫مسلمان را بر آورده سازد خداوند متعال حاجت خودش را بر آورده خواهد نمود )‪.‬تعاون وهمدردی دراین‬
‫حد منحصرنشده بلکه ساحات وسیع زندگی را دربرمی گیرد زیرا که دایره اعمال خیر ونیک بسیار وسیع‬
‫است که تمامی ساحات را در بر می گیرد مثال بناءمسجد ‪،‬تاسیس مراکز آموزشی مانند مکتب ‪،‬مدرسه‬
‫پوهنتون ‪...‬تاسیس شفاخانه‪ ،‬چاپ کتاب ای که به اسالم مفید باشد وهمچنان همکاری در از بین بردن‬
‫منکرات ‪،‬ازاله فساد ‪،‬رفع ظلم وجلو گیری از تجاوزو‪....‬از جمله تعاون مطلوب میباشد زیراکه این همه‬
‫تعاون به نیکی اند ‪،‬بدون شک شیوع تعاون در بین افراد اجتماع نا بسامانی های زیادی را از قبیل ‪:‬کینه‬
‫‪،‬حسد ظلم‪،‬قطع صله رحمی‪،‬دورساخته وقلب ها را به محبت ‪،‬دوستی ‪،‬شفقت تعمیر نموده که این همه‬
‫سعادت ونیک بختی اجتماع را به ارمغان می آورد ‪.‬‬

‫دوم‪:‬تأمین عدالت‬
‫عدالت یکی از فضایل اخالقی است نه تنها این بلکه درراس فضایل اخالقی است اما دراین جا ما این‬
‫را بصورت مستقل ذکرنمودیم بخاطریکه اهمیت وارزش بیشتر داشته ومظاهر آن زیاد میباشد‪.‬ومطرح‬
‫شدن آ ن در نظام اجتماعی اسالم داللت به این امر دارد که عدالت دراسالم ازاهمیت خاصی برخوردار‬
‫است لذا ایات متعددی در قرآن واردشده است که عام وخاص را به رعایت عدالت دعوت می کند که ازان‬
‫َّللاَ َیأ ْ ُم ُر‬
‫جمله یک ایت را بصورت مشت نمونه خروار ذکرمینماییم خداوند متعال فرموده است ‪ (:‬إِ َّن َّ‬
‫َاء َو ْال ُم ْن َك ِر َو ْالبَ ْغي ِ یَ ِع ُ‬
‫ظ ُك ْم لَ َعلَّ ُك ْم تَذَ َّك ُرونَ )‪( .‬نحل‪)90:‬‬ ‫ع ِن ْالفَحْ ش ِ‬
‫ان َوإِیت َِاء ذِي ْالقُ ْربَى َویَ ْن َهى َ‬
‫س ِ‬ ‫بِ ْالعَ ْد ِل َو ْ ِ‬
‫اْلحْ َ‬

‫خداوند ج ّل جالله به عدالت ‪،‬احسان ودادن حق ذوی القربی امر می کند ‪،‬واز فحشا ‪،‬منکر وبغاوت نهی‬
‫میکند ‪،‬پند می هد شما را تا که پند بگیرید ‪.‬وهمچنان فرموده است که‪ (:‬اوإِذاا قُلْتُ ْم فاا ْع ِدلُوا اول ْاو اكا ان ذاا قُ ْراب)‪.‬‬

‫(انعام‪ )152:‬یعنی وقتیکه سخن گفتید در گفتار خود عدالت را مراعات کنید اگر چه در برابر ذوی القربی‬

‫‪10‬‬
‫نیز باشید‪.‬اگر درپهلوی این‪ ،‬ایات نهی از ظلم را بیان کنیم معلوم میشود که عدالت دراسالم چقدر از اهمیت‬
‫زیادی برخورداراست وحتی بدون مبالغه گفته متوانیم که اسالم دین عدالت در همه امور است‪.‬‬

‫تاکید اسالم به عدالت والزمی دانستن آن‪ ،‬ونهی اسالم از ظلم وضرورت دوری از آن‪ ،‬نتایج بزرگی‬
‫را در پی دارد ‪،‬وآن این است که هر جامعه ای که درآن عدالت تامین باشد ‪،‬افراد آن جامعه احساس ارامش‬
‫نسبت به حقوق خویش می داشته باشند‪ ،‬زیرا که قانون پشتیبان حق است اگر چه صاحب حق ضعیف باشد‬
‫وباطل را تایید نمی کند اگرچه که قوی باشد ‪ ،‬برعکس اگر در یک جامعه ظلم وبیداد شایع بوده وعدالت کم‬
‫باشد افراد این اجتماع همیشه نسبت به حقوق شان نگران بوده روح آرام نمیداشته باشند واین عالمه تباهی‬
‫وبر بادی همان اجتماع است رسول اکرم صلی هللا علیه وسلمبه نتایج نقصان عدل که چگونه این چنین امر‬
‫جامعه انسانی را به هالکت می کشاند اشاره میدارد‪،‬در حدیثی آمد است که آنحضرت صلی هللا علیه وسلم‬
‫فرموده ‪(:‬گذشته گان شما را این امر هالک نمود که هر گاه یک شخص شریف وبزرگ سرقت می کردا‬
‫ورا معاف کرده وهر گاه یک شخص بیچاره جرمی را مرتکب میشد حد راباالیش تطبیق مینمودند ‪،‬قسم به‬
‫خدا اگر فاطمه بنت محمد سرقت کند دستش را قطع خواهم نمود ) دراین حدیث علت از بین رفتن امت‬
‫های گذشته را بیان میکند که عمده ترین علت ان ظلم بوده است ‪،‬ظلم بمانند اتشی است که مظلومان را‬
‫میسوزاند ‪.‬هر گاه در یک جامعه ظلم شیوع پیدا کند تعداد مظلومان زیاد شده وانان هیچ حامی وپشتیبان‬
‫ای را دراین جامعه ب رای حقوق خود نمی بینند واین امر باعث می شود که انها به این چنین جامعه هیچ‬
‫اهتمام نداشته باشند ودر نتیجه ایشان در فکر هالکت وبر بادی آن می گردند ‪.‬برعکس در جامعه عادل هر‬
‫فرد جهت بقای این جامعه ودفاع از آن تالش میکند زیراکه ایشان این جامعه را مانند خانه ای میدانند که‬
‫برایشان پناه میدهد وایشان را درآغوش خود جای میدهد ‪.‬ازهمین جهت گفته شده که (دولت با کفر باقی‬
‫میماند اما با ظلم باقی نمیماند )دولت ظالم بزودی ازبین میرود اگرچه اسالمی هم باشد ‪.‬بنا برین جامعه‬
‫اسالمی در صدر اسالم به اساس عدل کامل استوار بوده درانجا نه ظلمی بود نه بی عدالتی ای ‪،‬درانجا‬
‫عدل کامل حکم فرما بود ‪،‬عدل کاملی که در برابر آن فرد قوی وضعیف یکسان بوده وخلیفه ورعیت‬
‫دربرابر آن گردن خم نموده بودند‪،‬نتایج این چنین یک جامعه این است که در پهلوی ضعیف‪ ،‬جامعه با تمام‬
‫قوت خود استاده است تا وقتی که حق بااو باشد وضعیف بودنش هیچ نقصانی را برایش نمی رساند زیراکه‬
‫قوت جامعه وقانون همرایش است ‪،‬وادم قوی را قوتش هیچ مددی کرده نمی تواند تا وقتی که بر باطل‬
‫استوار باشد ‪،‬زیراکه قوت جامعه وقانون بر ضدش است از همین جهت ابو بکر صدیق رضی هللا عنه می‬

‫‪11‬‬
‫فرمود ‪(:‬قوی شما ضعیف است تا که حق را زان بگیرم ‪،‬وضعیف شما قوی است تا که حق رابرایش‬
‫بگیرم )‪.‬‬
‫نه تنها این بلکه عدالت در صدر اسالم به حدی تأمین بود که حتی دربین دو خصم نیز در کالم وبر‬
‫خورد قاضی باید مساوات مراعات شود درروایتی ازعمربن خطاب آمده است که اوبرای قاضی اش‬
‫ابوموسی اشعری فرمود‪ (:‬دربین دو متخاصمین در گفتار‪ ،‬اشاره وبرخورد خود مساوات را مراعات کن‬
‫)‪.‬وقتی که عدالت والتزام به ان از جمله اساسات نظام اجتماعی اسالم باشد پس هر گونه شفاعت وکوشش‬
‫که برای مختل شدن عدالت باشد در شریعت اسالم نا روا ونا جایز است ‪،‬از همین جهت وقتی که زن‬
‫مخزومی سرقت نمود ومردم این امر را مهم دانستند از اسامه بن زید خواهش کردند که در این مورد با‬
‫رسول خدا صحبت کرده وشفاعت کند وقتی که وی چنین کار را کرد رسول اکرم صلی هللا علیه‬
‫وسلم بسیار خشم گین شده گفت ‪:‬آیا در حدی از حدود خدا شفاعت میکنی ؟!سپس خطبه مشهوری ایراد‬
‫فرمودند که متن ان را در گذشته ذکرکردیم ‪.‬‬

‫سوم‪ :‬توجه به خانواده‬


‫خانواده هسته اجتماع را تشکیل میدهد زیراکه از مجموع خانواده ها جامعه تشکیل میشود پس خانواده‬
‫برای اجتماع مانند هسته مرکزی وجود انسان است ‪،‬پیامد ان این است که اگر درست وصالح بود اجتماع‬
‫نیز درست وصالح بوده میتواند بر عکس اگر خانواده فاسد شد تمام جامعه به فساد کشانیده خواهد شد‪،‬از‬
‫همین جهت است که نظام اجتماعی اسالم به خانواده اهمیت بیشتر قایل بوده بیشترین فرامین واحکام را‬
‫درمورد خانواده صادر نموده است که اکثر این احکام به ایات قرانی ثابت شده اند که به تالوت ان ایات‬
‫توسط مسلمانان در نماز ودر خارج نماز عبادت صورت می گیرد عالوه ازین دراحادیث رسول اکرم‬
‫صلی هللا علیه وسلم نیز توجه بیشتر به خانواده شده که دراین جا نمی توانیم موضوع خانواده را به صورت‬
‫درست تشریح وتضیح دهیم زیراکه نظام خانواده خود یک بحث بسیار بزرگ ووسیع میباشد ‪.‬که در جایش‬
‫‪1‬‬
‫بحث شده است ‪.‬‬
‫موقف سلف صالح در تشکیل خانواده ‪:‬‬
‫سلف صالح اهمیت تشکیل خانواده ‪،‬جایگاه آن در جامعه اسالمی وتا ثیر آن را دراصالح امور دنیا‬
‫واخرت خوب درک کرده بودند ‪،‬لذاآ نها به ازدواج حرص نموده وبه منظور تکمیل شدن دین ‪،‬پیروی‬

‫اصول دعوت‪،‬مولف‪:‬عبد الکریم زیدان‪-‬نظام اجتماعی اسالم ص‪151-96:‬‬

‫‪12‬‬
‫طریقه پیامبرشان وبرای تقویه پایه های اخوت در بین شان وبه منظور نزدیک شدن به خداج ّل جالله‬
‫تالش نمودند ‪،‬تاعالوه از مصونیت نفس وتصفیه قلب ها یشان‪ ،‬هیبت وعظمت اسالم در جهاد ومبارزه‬
‫بیشتر شود ‪.‬‬
‫واین فهم سلف صالح فهم حقیقی بوده حتی که عمر فاروق رضی هللا عنه فرموده است ‪(:‬ازدواج را‬
‫‪1‬‬
‫به جز ناتوانی وبد کاری چیزی دیگری مانع شده نمیتواند)‬
‫نا پسندی ونفرت سلف صالح نسبت به مجردی به حدی بود که عبد هللا بن مسعودرضی هللا عنه می گوید ‪:‬‬
‫(اگراز عمر من ده روز هم باقی میماند من دوست داشتم که ازدواج کنم تا که با خدا در حال مجردی رو‬
‫برو نشوم )‪.2‬‬
‫ازامام احمد بن حنبل روایت شده است که وی یک روز پیش از وفاتش با ام ولده اش مادر عبد هللا‬
‫ازدواج نمودوگفت که ‪(:‬من ناپسند میدانم که یک شب راهم در مجردی سپری نمایم )‪.‬‬
‫دو زن معاذ بن جبل رضی هللا عنه در مرض طاعون مردند وخودش نیز به آن مرض مبتال بود ‪،‬با‬
‫وجود آن تالش وی برای ازدواج به حدی بود که گفت ‪:‬‬
‫(برای من نکاح کنید ‪..‬من دوست ندارم که با خدامجرد روبروشوم)!!‬
‫عبد هللا بن عباس همیشه میگفت ‪(:‬حج هیچ حاجی قبول نمی شود تا که ازوداج ننماید )‬
‫این بود در ک ورسالت سلف صالح ‪،‬وبدین ترتیب بود ایمان ایشان به خداج ّل جالله ‪،‬محبت شان‬
‫باپیامبرصلی هللا علیه وسلموپیروی ایشان از سنت وی ‪،‬واین بخاطر آن بود که ایشان تمام نیکی هارا در‬
‫پیروی سنت وی دانسته وتمام بد بختی هارا در پیروی خواهشات ودر فرار از برداشت مسئولیتها وکوتاهی‬
‫در ادای فرایض میدانستند ‪.‬‬
‫چهارم‪:‬رسالت ومکلفیت فرد دراصالح جامعه‬
‫یکی از ویژگیهای نظام اجتماعی اسالم این است که فرد دراصالح وتنظیم جامعه مسؤلیت دارد‪ ،‬به‬
‫این معنی که هر فرد مکلف است تا دراصالح جامعه بقدر توان خود تالش نماید ‪،‬وهکذا فرد رسالت دارد‬
‫که اگر غیر از خودش دراصالح اجتماع کوشش می کند وی مکلفیت دارد که او را دراین امر کمک نماید‬
‫اْل ِْْث والْع ْدو ِ‬ ‫خداوند ج ّل جاللهمی فرماید ‪ (:‬اوتا اع ااونُوا اعلاى الِ ِ‬
‫ان ) (مائده‪ )2:‬در امور خیر‬ ‫َْب اوالتَّ ْق اوى اوال تا اع ااونُوا اعلاى ِْ ا ُ ا‬
‫ونیکی وتقوی یکدیگر تان را کمک نموده ودر امور گناه وتجاوز از همکاری یکدیگر تان اجتناب نمایید‬

‫‪1‬‬
‫احیاءعلوم دین ‪:‬مولف امام غزالی –کتاب اداب نکاح‬
‫‪2‬‬
‫احیاءعلوم الدین کتاب اداب نکاح (‪)4-1‬‬

‫‪13‬‬
‫‪،‬از بزرگترین تعاون کمک وهمکاری دراصالح اجتماع است ‪،‬بدیهی است که هر گاه انسان دراصالح‬
‫جامعه مکلف باشد او در عدم فساد وجلول گیری از فساد نیز مکلف بوده ومسولیت دارد ‪.‬از جمله قواعد‬
‫فقهی این است که (چیزیکه گرفتنش حرام باشد دادنش نیز حرام است )زیراکه دادن حرام به کسی از جمله‬
‫فساد است ‪،‬ومسلمان اگر از اصالح عاجز ماندپس حد اقل از فساد کردن اجتناب نماید بنا برآن رشوت دادن‬
‫حرام است مثلیکه گرفتن آن حرام است ‪،‬سود ربا دادن حرام است طوریکه گرفتن آن نیز حرام است در‬
‫حدیث شریف آمده است ‪(:‬خداوند خورنده ‪،‬دهنده نویسنده وهردو شاهد ربا را مورد لعنت قرار میدهد )در‬
‫حدیث دیگری نیز آمده است که (کسیکه رشوت می گیرد ورشوت میدهد وکسیکه دربین ایشان وساطت می‬
‫کند نیز مورد لعنت قرارمی گیرد )‪.‬‬
‫دالیل اینکه فرد مسئولیت اصالح جامعه را دارد‪،‬دالیل زیادی در قرآن ودرحدیث موجود است ‪.‬‬
‫ض َيْمرو ان ِِبلْمعر ِ‬ ‫ِ‬ ‫خداوند ج ّل جاللهمی فرماید ‪ (:‬اوال ُْم ْؤِمنُو ان اوال ُْم ْؤِمنا ُ‬
‫وف اويا ْن اه ْو ان اع ِن‬ ‫ا ُْ‬ ‫ض ُه ْم أ ْاوليااءُ با ْع ٍ ا ُ ُ‬
‫ات با ْع ُ‬

‫ال ُْم ْن اك ِر)‪(.‬توبه‪ )71:‬یعنی مردان مومن وزنان مومن دوستان یکی دیگر هستندکه امر به معروف ونهی از‬

‫منکر می کنند‪.‬معروف اسم جامع برای هر چیزی است که شریعت اسالم به آن امر می کند ‪،‬ومنکر اسم‬
‫جامع برای هر چیزی است که شریعت اسالمی ازآن نهی می کند ودراین امر هر آن چیزی که جامعه را‬
‫اصالح کرده واز فسادآن جلو گیری می کند شامل میشود ‪.‬‬
‫در سنت نبوی احادیث زیادی است که ثابت می کند که فرد مسئولیت اصالح اجتماع را دارد از جمله‬
‫‪(:‬من لم یهتم بامور المسلمین فلیس منهم )کسیکه به امور مسلمانان توجه واهتمام نکند از جمله مسلمانان‬
‫نیست ‪.‬اصالح اجتماع وازبین بردن فساد ازآن وفکر کردن در تحقق این هدف از جمله اهتمام به امور‬
‫ّيهُ بِيا ِدهِ فالْيُ غاِ ّْيهُ ‪ ،‬فاِإ ْن اَلْ يا ْستا ِط ْع‬
‫ِ‬
‫اع أا ْن يُغا ا‬
‫استاطا ا‬
‫مسلمانان است ‪.‬در حدیث دیگری نیز آمده است ‪ (:‬ام ْن ارأاى ُم ْن اك ًرا فا ْ‬
‫ف ا ِْلميا ِ‬
‫ان)‪(.‬رواه مسلم) کسیکه منکر را ببیند پس باید ان را‬ ‫ض اع ُ‬ ‫سانِِه فابِ اق ْلبِ ِه اوذالِ ا‬
‫ك أا ْ‬ ‫ِ ِِ‬ ‫بِيا ِدهِ فابِلِ ِِ ِ‬
‫سانه ‪ ،‬فاإ ْن اَلْ يا ْستاط ْع بل ا‬
‫ا‬
‫بادست خود تغیر دهدواگر با دست خود نمیتواند پس باید با زبان خود آن را تغیر دهد واگر با زبان خود‬
‫نتوانست پس باید با قلب خود آن بد بیند واین نشانه ضعیفترین ایمان است‪.‬دراین حدیث شریف بیان شده که‬
‫فرد مسولیت اصالح جامعه وازبین بردن فساد درآن را دارد دراین حدیث همچنان اشاره به این است که‬
‫مسلمان باید همیشه امادگی برای اصالح اجتماع واز بین بردن فساد در آن را داشته باشد‪.‬‬

‫‪14‬‬
‫چرا فرد مسئولیت اصالح جامعه را دارد ؟‬
‫وقتی که فرد مسول اصالح اجتماع است دلیل آن چه بوده میتواند ؟باوجود اینکه وی مسئولیت اصالح‬
‫نفس خود را نیز دارد‪،‬اینک موضوع به شرح ذیل بیان می گردد‬
‫‪ -1‬فرد از اجتماع متاثر میشود‪:‬‬
‫انسان یک موجود اجتماعی بوده واز اجتماعی که دران زندگی می کند متاثر میشود پس روح او‬
‫مریض ‪،‬سست ‪،‬قوی وضعیف به پیروی ازاجتماع ‪ ،‬شده میتواند ‪،‬رسول اکرم صلی هللا علیه وسلمبه این‬
‫سانِِه) (به‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِِ‬ ‫ِِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ٍ‬
‫موضوع دریک حدیثی اشاره می کند ( ُك ُّل ام ْولُود يُولا ُد اعلاى الْفط اْرة ‪ ،‬فاأابا اواهُ يُ اه ِو ادانه أ ْاو يُناص ارانه أ ْاو ميُاج ا‬
‫روایت بخاری ج‪/1‬ص ‪)207‬‬
‫(هر طفل آراسته به فطرت اسالمی تولد میشودپس پدر ومادروی او را یا مسیحی ویاهم یهودی‪....‬می‬
‫سازند )پدر ومادر برای یک طفل صغیر اجتماع وی به حساب میرود که ازآن متاثر شده وآن را به صالح‬
‫وفساد می کشاند‪،‬پس اگر پدر ومادر هر دو گمراه بوده طفل خود را از راه راست به گمراهی می کشانند‬
‫واگر هر دو به راه راست مستقیم بوده ان را به فطرت اصلی که خدا وند ج ّل جاللهان را پیدا کرده است‪،‬‬
‫نگهمیدارند وجنبه خیر را دروجود طفل قوی میسازند ‪،‬به همین ترتیب است اجتماع بزرگی که انسان درآن‬
‫زندگی می کند چه در جنبه خیر وچه در جنبه شر ‪.‬‬
‫‪-2‬ضرورت ایجاد یک اجتماع سالم‪:‬‬
‫ایجاد یک جامعه سالم برای هر فرد ضروری پنداشته میشود ‪،‬زیرا که هر فرد مکلف به اجرای‬
‫وظایفی است که خداوند به خاطر آن وی را پیدا کرده است که آن عبارت ازپرستش و عبادت خداوند‬
‫اْلنْس إَِّل لِي ْعب ُد ِ‬
‫ون)‬ ‫ِ‬ ‫متعال والشریک میباشد چنانچه خداوندج ّل جالله فرموده است ‪ (:‬وما اخلا ْق ُ ِ‬
‫اُ‬ ‫ت ا ْْل َّن او ْ ا‬ ‫اا‬
‫(زاریات ‪ )56‬ما جن یات وانسانها را پیدا نکردیم مگر بخاطر عبادت وپرستش ‪.‬وعبادت اسم عام برای هر‬
‫ان چیزی است که خداوند ج ّل جاللهان را دوست داشته باشد چه گفتار باشد چه کردار وچه پندار وچه‬
‫احوال ظاهر وباطن ‪.‬واین معنی وسیع عبادت ایجاب می کند که انسان تمام افعال ‪،‬اقوال ‪،‬تصرفات وروابط‬
‫خود را با مردم ‪،‬مطابق شریعت اسالمی عیار نماید ‪،‬مسلمان وقتی میتواند این همه را انجام دهد که در‬
‫اجتماعی زندگی نماید که اجرای این چنین اعمال برایش ممکن واسان باشد واین به جز درجامعه اسالمی‬
‫در دیگر جوامع ممکن نیست‪ ،‬واگر جامعه اسالمی نبوده بلکه جاهلی ویا مختلط به امور جاهلی باشد‬
‫شخص مسلمان نمی تواند که دراین چنین اجتماع زیست وزندگی اسالمی ومطلوب را به پیش ببرد ‪،‬از‬

‫‪15‬‬
‫همین جهت اسالم برای مسلمانان امر می کند که در صورتیکه مناسک دینی خویش را به صورت درست‬
‫وطور باید وشاید انجام داده نتوانسته ومنکرات را از بین برده نتوانند محل زیست خویش را تغیر دهند وبه‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِِ‬ ‫ِ‬ ‫َّ ِ‬
‫اه ُم ال اْم اَلئ اكةُ ظاالمي أانْ ُفس ِه ْم قاالُوا ف ا‬
‫يم‬ ‫محیط دیگری هجرت نمایند خداوند ج ّل جاللهمی فرماید ‪ (:‬إِ َّن الذ ا‬
‫ين تا اوفَّ ُ‬

‫ّيا)‬ ‫اهم جهنَّم وساء ْ ِ‬ ‫اج ُروا فِ ايها فاأُولائِ ا‬ ‫ض قاالُوا أااَل تا ُكن أارض َِّ ِ‬
‫اسعةً فا تُ ه ِ‬ ‫ي ِِف ْاْل ْار ِ‬ ‫ُك ْن تم قاالُوا ُكنَّا مست ْ ِ‬
‫ت امص ً‬‫ك امأ اْو ُ ْ ا ا ُ ا ا ا‬ ‫اَّلل او ا ا‬ ‫ْ ْ ْ ُ‬ ‫ض اعف ا‬‫ُ ْا‬ ‫ُْ‬
‫(نساء‪ )97:‬کسانی را مالئک قبض روح نموده در حالیکه انها باالی نفس های خویش( با سکونت در‬
‫محیط غیر اسالمی ) ظلم کرده بودند‪،‬مالئک می گویند ؟در چه حال بودید ایشان گویند ما مستضعفین‬
‫(بیچارگان)در روی زمین بودیم‪،‬مالئک می گویند ‪:‬آیازمین خدا وسیع نبود که دران شما هجرت می کردید‬
‫‪،‬جای بود وباش این گروه جهنم است وجهنم بد جای باز گشت است‪.‬در تفسیر این ایه می گویند که این ایه‬
‫در مورد هر کسیکه در بین مشرکین زیست نماید در حالیکه مناسک دینی خود را ادا کرده نتواند و قدرت‬
‫هجرت را دارد نازل شده است که این شخص باالی نفس خود ظلم نموده وباالجماع مرتکب حرام شده‬
‫است ‪.‬از همین جهت باالی هر مسلمان الزم است که در محیطیکه زیست مینماید منکرات را ازان دور‬
‫ساخت ودر برابر آن بی تفاوت نباشد ‪،‬زیراکه منکرات مانند مکروب اند که اگر جسم را مریض نکند‬
‫حتمی ان را ضعیف ونا توان می سازد که دیگر قدرت مقابله را از دست میدهد ‪.‬‬
‫‪ -3‬نجات از مصیبت عمومی وهمگانی ‪:‬‬
‫هر گاه افرادبه اصالح اجتماع اقدام نمایند این امر خود ایشان واجتماع ایشان را از هالکت عمومی‬
‫وهمگانی ‪،‬تنگدستی وعذابیکه اجتماع را پریشان نماید نجات میدهد ‪.‬‬
‫از سنت های خداوندی این است که هر اجتماعی که دران منکرات شیوع نموده محرمات خداوندی بی‬
‫حرمت وفساد درآن انتشار نمایدوافراد آن در پی دفع وتغیرش نباشند خداوندج ّل جالله ایشان را به محنت ها‬
‫ومصیبت ها ی سخت گرفتار می کند که مصیبت ها عمومی بوده نیک بخت وبد بخت همه را دربر می‬
‫گیرد‪.‬این قانون در حقیقت هر انسانی را که داری دانش وفقه باشد وادار می کند که در جستجوی وتالش‬
‫تغیر این گونه حالت حرکت کند تا عذاب ومصیبت را از خود واز جامعه خود دفع نماید‪.‬دالیل ثبوت این‬
‫موضوع هم در قرآن است وهم در حدیث که اینک هر یک را به شرح ذیل ذکر می کنیم‪:‬‬
‫ان َّ‬
‫اَّللا‬ ‫ين ظالا ُموا ِم ْن ُك ْم اخ َّ‬
‫اصةً اوا ْعلا ُموا أ َّ‬ ‫ص َّ َّ ِ‬
‫يَب الذ ا‬
‫ِ‬ ‫ِ‬
‫در قرآن کریم ‪:‬خداوند ج ّل جاللهفرموده است ‪ (:‬اواتَّ ُقوا ف ْت ناةً ال تُ ا‬
‫اش ِدي ُد الْعِ اق ِ‬
‫اب )‪( .‬انفال‪ .)25:‬بترسید از عذابیکه تنها وصرف ظالمان شما را در برنه بلکه همه را دربر می‬

‫گیرد وبدانید که خداوند سخت عذاب کننده است ‪.‬‬

‫‪16‬‬
‫ابن عباس در تفسیراین ایه فرموده است ‪:‬خداوند مومنین را امر میکند که منکر را در بین خود تایید‬
‫نکنند تاکه عذاب خدا وند ج ّل جالله شامل حال شان نشود ومنظور ازایه این است که شما از عذابی بترسید‬
‫که نیکو کار وبد کا رهردو را میسوزاند طوریکه امام قرطبی گفته است ‪.‬‬
‫در این مورد احادیث زیادی نیز وارد شده است از جمله ‪:‬در صحیح بخاری آمده است‪(:‬مثال قومی‬
‫که پابند به حدود خداوندج ّل جالله هستند وکسانیکه حدود خدارا میشکنندمانند قومی هستند که بخاطر جابجا‬
‫شدن در طبقات کشتی قرعه انداخته وتعدادی در طبقه باال وتعدادی در طبقه پایین جا بگیرند وکسانیکه در‬
‫پایین کشتی هستند بخاطر بدست اوردن آب ورفع تشنگی به منزل باال رفته وازایشان آب تقاضا کنند وباز‬
‫باخود بگویند اگر از طبقه خود آب بگیریم وکسانیکه باالتر ازما اند ایشان را اذیت نکنیم؟ اگرکسانیکه‬
‫درطبقه باال هستند ایشان را بگذارند وآنچه راکه اراده کردند انجام بدهند همه هالک می شوند واگر ایشان‬
‫را باز دارند همه نجات میابند) چنانچه امام قرطبی گفته‪:‬دراین حدیث دلیل است بر مجازات عامه مردم به‬
‫گناه بعضی از آنها‪،‬واین نشان دهنده این است که اگر منکرات در یک جامعه شیوع نمایدوکسی جلو انرا‬
‫نگیرد همه مستحق عقوبت وعذاب خداوند میشوند چه در معصیت سهم داشتهدباشند ویا نداشته باشند زیرا‬
‫در مقابل معصیت سکوت اختیار کرده اند‬
‫ودر صورت عدم توانایی تغیر منکر بر ایشان الزم است تا ازین سر زمین هجرت نموده وخود را‬
‫نجات دهند‪.‬‬
‫وهمچنان دراین حدیث دلیل براین است که انحراف از راه درست در صورتیکه مفضی به هالکت‬
‫وضررباشداگرچه به نیت خیر باشدمانع عذاب شده نمی تواند‪،‬مثلیه اهل کشتی ای که در طبقه پایین بودند‬
‫به قصد ضررنرساندن طبقه باال ‪،‬قسمت پایین کشتی را پاره کرده وازان اب نوشیدند ‪.‬‬
‫در حدیث دیگری نیز آمده است که رسول اکرم صلی هللا علیه وسلمفرموده است ‪(:‬ان الناس اذا رأووا‬
‫الظالم فلم یاخذوا علی یدیه اوشک ان یعمهم هللا بعقاب منه)همانا اگر مردم ظالمی را ببینند ودست وی را‬
‫از ظلم نگیرند نزدیک است خداوند ج ّل جاللهعذابی را برهمه آنها فرود آورد ‪.‬این حدیث داللت دارد براین‬
‫که وقوع فساد دراجتماع وسکوت در برابر آن وعدم تغیرآن سبب عذاب ومصیبت همگانی است‪.‬‬

‫اهداف نظام اجتماعی اسالم‪:‬‬


‫نظام اجتماعی اسالم دارای اهداف روشن واضح ومشخصی می باشد که هیچ نظامی دیگری دارای چنین‬
‫اهدافی نمی باشد وبارزترین اهداف نظام اجتماعی اسالم ذیال بیان می گردد‪:‬‬
‫‪1‬ـ اصالح فرد‪ ،‬ومسلح ساختن وی به سالح ایمان‪ ،‬ویکتا پرستی‬
‫‪17‬‬
‫‪2‬ـ اصالح خانواده برساس احترام حقوق یکدیگر‬
‫‪3‬ـ اصالح مجتمع بر اساس اخوت وبرادری‬
‫‪4‬ـ تحقق عدالت درمجتمع اسالمی‬
‫‪5‬ـ تحقق مساوات بین افراد جامعه‬
‫‪6‬ـ غرس اخالق نیکو بین افراد جامعه‬
‫‪7‬ـ از بین بردن فساد منکرات‪ ،‬بی اخالقی‪ ،‬وبی حیائی از مجتمع اسالمی‬
‫‪8‬ـ از بین بردن تعصبات ‪،‬حسد‪ ،‬کینه‪ ،‬بدبینی ها از میان افراد جامعه‬
‫‪9‬ـ تامین امنیت‪ ،‬آرامش واطمینان بین افراد جامعه‬
‫‪10‬ـ آزادی افراد متجمع اسالمی از اطاعت وپیروی هوا وهو س‪ ،‬خواهشات نفسی وشیاطین انس وجن‪،‬‬
‫وسوق شان بسوی اطاعت وپیروی خالق یکتا والیزال‬
‫‪11‬ـ ایجاد یک متجمع اسالمی باپایه های عقیده اخوت ‪ ،‬عدالت ‪ ،‬مساوات ‪ ،‬امن اطمینان حقوق وواجبات‬
‫‪12‬ـ ازبین بردن ظلم وستم از میان افراد جامعه‬

‫‪18‬‬
‫فصل دوم‬
‫ساختار جامعه از دیدگاه اسالم‬
‫دراین فصل میخوانیم‪:‬‬
‫‪ ‬ساختار فرد‬
‫‪ ‬ایمان وعقیده‬
‫‪ ‬اخالق وادب‬
‫ساختار خانواده ‪:‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫مفهوم خانواده ‪ ،‬ساختار خانواده‪ ،‬ازدواج‪ ،‬مقدمات ازدواج‪ ،‬انتخاب همسر‪ ،‬آداب وشروط‬
‫انتخاب همسر‪ ،‬آثار ونتایج انتخاب‪ ،‬نکاح‪ ،‬تعریف نکاج‪ ،‬ارکان نکاح‪ ،‬شروط نکاح (اشاره به نکاح‬
‫های درست ونادرست)‬
‫آداب نکاح‪ ،‬مروری به عادت های مروجه در نکاح هادر افقانستان‪ ،‬محرمات نکاح ‪،‬‬
‫آثارونتایج ازدواج‪ ،‬حقوق زوجین‪ ،‬تعدد زوجات‪ ،‬حقوق والدین‪ ،‬حقوق واوالد (تبنی)وآداب خانواده‪.‬‬

‫ساختار جامعه از دیدگاه اسالم‬


‫ساختار جامعه اسالمی استوار به قواعد واحکام الهی وسنت پیامبر صلی هللا علیه وسلم ‪ ،‬که از اصالح‬
‫فرد وخانواده آغاز وبه ایجاد جامعه ونطام اسالمی منتج میگردد‪ ،‬بنا ًء الزم است که درمورد ساختار فرد‬
‫که تهداب واساس جامعه است صبحت داشته باشم‪.‬‬
‫ساختار فرد درنظام اجتماعی اسالم‪:‬‬
‫تهداب ویا اساس جامعه اسالم فرد است وبه همین اساس دین اسالم به اصالح فرد توجه جدی را مبذول‬
‫نموده است‪ ،‬تا اینکه به اصالح فرد اصالح جامعه ونظام به میان آید‪.‬‬
‫پیامبر اسالم صلی هللا علیه وسلم قبل از اینکه جامعه بوجود بیاورد درساختار فرد واصالح آن کوشیده‬
‫است ‪ ،‬تا اینکه توانست از مجموع افراد صالح ‪ ،‬مؤمن وتربیه شده اجتماع مدنی را با یک نظام پایه دار‬
‫ایجاد نماید‬

‫‪19‬‬
‫چیزیکه درساختار فرد در جامعه اسالمی مؤثر است‪ ،‬ایمان وعقیده ‪ ،‬اخالق وآداب نیکو میباشد پیامبر‬
‫صلی هللا علیه وسلم در تربیه افراد براساس عقیده اسالمی وایمان قوی قبل ایجا د جامعه اسالمی تالش‬
‫نمودند ‪ ،‬تا بتوانند که مسؤلیت تشکیل خانواده وباالخره تشکیل اجتماع سالم اسالمی را بدوش بگیرند‪.‬‬
‫پیامبر صلی هللا علیه وسلم بخاطر ساختار فرد قبل ازهمه در تصحیح عقیده وایمان آنها میکوشید‪ ،‬تا اینکه‬
‫فرد مؤمن باعقیده راسخ وایمان صحیح به جامعه تقدیم گردد‪.‬‬
‫روزی ابن عباس رضی هللا عنهما درعقب پیامبر صی هللا علیه وسلم روان بود پیامبر صلی هللا علیه وسلم‬
‫ظكَ ‪ ،‬احْ فَ ِظ هللاَ ت َِج ْدهُ ت ُ َجا َهكَ ‪ِ ،‬إذَا‬‫ت ‪ :‬احْ فَ ِظ هللاَ یَحْ فَ ْ‬ ‫غال ُم ‪ ،‬إ ِنّي أعلّ ُمكَ َك ِل َما ٍ‬ ‫از دست وی گرفت وفرمود‪( :‬یَا ُ‬
‫أن یَ ْنفَعُوكَ ِبشَيءٍ لَ ْم یَ ْنفَعُوكَ‬ ‫علَى ْ‬ ‫ت َ‬ ‫أن اْل ُ َّمةَ لَ ْو اجْ ت َ َم َع ْ‬
‫س ْألتَ فَاسأ َ ِل هللا ‪ ،‬و ِإذَا ا ْست َ َع ْنتَ فَا ْست َ ِع ْن باهللِ ‪َ ،‬وا ْعلَ ْم ‪َّ :‬‬
‫َ‬
‫ض ُّروكَ إالَّ بِشَيءٍ قَ ْد َكت َ َبهُ هللاُ َ‬
‫علَیْكَ ‪،‬‬ ‫ض ُّروكَ ِبشَيءٍ لَ ْم َی ُ‬ ‫إالَّ ِبشَيءٍ قَ ْد َكت َبهُ هللاُ َلكَ ‪َ ،‬و ِإن اجت َ َمعُوا َ‬
‫علَى ْ‬
‫أن َی ُ‬
‫حف )‬
‫ص ُ‬ ‫ت ال ُّ‬ ‫ت اْل َ ْقالَ ُم َو َجفَّ ِ‬
‫ُر ِف َع ِ‬
‫ترجمه‪ :‬ای غالم یعنی ای طفل ! من برایت چند کلمه را میاموزانم ‪ :‬حفظ نما هللا را تا حفظ نماید هللا ترا‬
‫یعنی احکام هللا متعال را حفظ کن تا هللا متعال ترا از مصیبت ها وشرشیاطین حفظ نماید‪ ،‬حفظ کن هللا را تا‬
‫اینکه در یابی هللا را در پیش رویت‪ ،‬هر چیزی را میخواستی تنها از هللا بخواه وهرگاه کمک می جستی‬
‫تنها از هللا متعال کمک بجو‪ ،‬وبدان که اگر امت همه جمع شوند که برا توقع برسانند‪ ،‬نمی رسانند مگر‬
‫آنچیزیر ا که هللا متعا ل برای تو نوشته است واگر جمع شوند که برای تو شیری را برسانند‪ ،‬نمیر سانند‬
‫مگر آنچیزیرا که برای تو هللا نوشته است ‪ ،‬قلم ها رفع شده است‪ ،‬وصحیفه ها خشک‪.‬‬
‫چیزی دیگریکه در ساختار فرد موثر می باشد ‪ ،‬اسالم به آن توجه جدی را به خرچ داده است‪ ،‬وپیامبر‬
‫صلی هللا علیه وسلم اصحاب ویارانش را با ساس آن تربیت نمودند‪ ،‬عبارت از اخالق وآداب نیکو می‬
‫باشد ‪ ،‬که یک جوان مسلمان باید به لباس صدق ‪ ،‬امانت وفا اخالص ‪ ،‬حیا‪ ،‬سخاوت صبر ‪ ،‬تواضع وغیره‬
‫صفات مومؤنین ملبس باشد تا اینکه یک مجتمع مطمئن با پایه های متین اساس گذاری شود وهمه افراد‬
‫مجتمع دریک فضای صمیمت اخوت وبرادری دور از حق حسد کینه ودشمنی ها درپهلوی هم دیگر‬
‫زندگی نمایند‪.‬‬
‫روزی پیامبر صلی هللا علیه وسلم به یکی از اصحاب آداب طعام خوردن را تعلیم میدهد ‪ ،‬عمر بن ابی‬
‫َّللاِ صلى هللا علیه وسلم‪َ -‬و َكان ْ‬
‫َت یَدِى‬ ‫سلمه رضی هللا عنه روایت میکند ومی فرماید‪ُ ( :‬ك ْنتُ اطعم مع َر ُ‬
‫سو ِل َّ‬
‫َّللاَ َو ُك ْل ِبیَ ِمینِكَ َو ُك ْل ِم َّما یَلِیكَ )‬ ‫غالَ ُم َ‬
‫س ِ ّم َّ‬ ‫یش فِى الصَّحْ فَ ِة فَقَا َل ِلى ‪ «:‬یَا ُ‬
‫ت َِط ُ‬

‫‪20‬‬
‫ترجمه‪ :‬روزی همرای پیامبرصلی هللا علیه وسلم طعام میخوردم وهر دو دستم به هر طرف کاسه میچرخید‬
‫‪ ،‬پس پیامبر صلی هللا علیه وسلم برایم فرمود‪ :‬ای غالم ‪ ،‬بسم هللا بگو و بدست راستت بخور واز پیش‬
‫رویت بخور‪.‬‬
‫پس مسلمانان باید دانستند که پیامبر صلی هللا علی وسلم چقدر در تربیه وساختار فرد کوشیده است ودین‬
‫اسالم در تربیه وساختار فرد چیقدر توجه فرموده است که از مجموع آن باید روش وطریقه تربیه وساختار‬
‫فرد را آموخت ‪ .‬وجامعه خویش را از افراد صالح ومؤمن پایه گذاری نمود‪ ،‬تا اینکه در یک مجتمع آرام‬
‫در فضای پاک زندگی کرد‪.‬‬
‫ادب و اخالق‬
‫میخواهیم موضوع را به عنوان سوال و جواب مطرح نمایم تا خوبتر دلنشین شود‪:‬‬
‫سوال این است که‪ :‬ضرورت به اجرای اخالق چیست؟‬
‫جواب اول‪ :‬کلمۀ انسان از إنس گرفته شده است به معنای تمایل والفت است‪ ،‬وهمین تمایلل والفلت باعلث‬
‫میشللود کلله انسللان ها حیللات اجتمللاعی داشللته باشللند‪ ،‬پللس ضللرورت حیللات اجتمللاعی‪ ،‬روابللط ایجللاد میکنللد‪،‬‬
‫وهمللین روابللط اجتمللاعی از طللرف انسللانها گللاهی خللوب و گللاهی بللد‪ ،‬نامیللده میشللود‪ .‬معللامالت خللوب و‬
‫مناسبات نیک‪ ،‬وقتلی بله عملل میآیلد کله انسلانها پیلروی قواعلد اخالقلی باشلند‪ .‬ازاینجلا معللوم میشلود کله‬
‫تعلیمللات دینللی راجللع بلله اخللالق بللرای هللر فللرد از افللراد جامعلله الزم اسللت‪ ،‬خصوص لا ً بللرای محصلللین و‬
‫دانشجویان محترم نهایت ضروری و حتمی است‪ ،‬به خاطریکه آینده سازان جامعه و میهناند‪ ،‬تا بتواننلد در‬
‫روشنی اخالق اسالمی در بین جامعۀ اسالمی به صفت اشخاص نمونه‪ ،‬و قابل احترام واعتماد زندگی کنند‪،‬‬
‫واعمال خوب را از اعمال زشت امتیاز نمایند‪.‬‬
‫جواب دوم‪ :‬اخالق نیکو واقعیتهای درونی انسلان را در معلرض نملایش گذاشلته‪ ،‬وجلوهر انسلانیت را‬
‫ظاهر می گرداند‪ .‬به عملی نملودن اخلالق نیلک انسلان بله مقلام واالی علزت وشلرافت ملی رسلد‪ ،‬ودر قللوب‬
‫انسانها جای پیدا میکند و محبت دیگران را به سوی خود جللب میکنلد‪ .‬و در آخلرت مسلتحق اجلر وثلواب‬
‫میگرد‪.‬‬

‫ساختار خانواده‬
‫مفهوم خانواه‬
‫خانواده از نظر بیشتر مردم عبارت است از زن و فرزندان و خویشاوندان مرد و در اصطالح شرعي‬
‫خانواده گروه و جماعتي است كه زیربناي جامعه را تشكیل ميدهند‪ .‬و بناي آن بر روابط همسري میان زن‬
‫‪21‬‬
‫و مرد استوار است و پیامد آن وجود فرزنداني است كه به صحنه زندگي گام ميگذارند‪ .‬خانواده در‬
‫ار تباطي نزدیك با پدربزرگ‪ ،‬مادربزرگ مرد‪ ،‬زن‪ ،‬برادران و خواهران آنها‪ ،‬نوادگان‪ ،‬فرزندان پسر و‬
‫دختر‪ ،‬کاکاها‪ ،‬عمهها‪ ،‬ماماها‪ ،‬خالهها و فرزندان آنها خواهد بود‪.‬‬
‫مفهوم لغوي و شرعي خانواده شامل معني حمایت‪ ،‬نصرت و وجود روابط تفاهم و همكاري مبني بر‬
‫اساس نژاد‪ ،‬خون‪ ،‬نسبي‪ ،‬سبب و اوضاع ميباشد‪.‬‬

‫نظام خانواده‪ :‬عبارت است از احكام و قوانیني كه در آغاز‪ ،‬اثنا و انتهاي زندگي خانوادگي امور و‬
‫شئون آن را سروسامان ميبخشد‪.‬‬
‫اهمیت خانواده‬
‫خانواده مدرسه اي انساني و ضرورتي اساسي براي پرورش نفس و ادامه زندگي آرام وكمك به انتظام‬
‫جامعه و تقویت آن به عواملي سازنده‪ ،‬ابقاء وماندگاري نوع بشري است‪.‬‬
‫پرورش نفس انساني متكامل كه تبلور رشد جسمي و عاطفي انسان اعم از زن و مرد باشد‪ ،‬از طریق‬
‫ازدواج تحقق ميیابد‪ ،‬ازدواجي كه به كششهاي فطري پاسخ مثبت ميدهد و نیازهاي غریزي را برآورده‬
‫مينماید و خواسته هاي روحي‪ ،‬عاطفي و جسمي را تأمین مينماید و همه اینها در راستاي تحقق اعتدال و‬
‫توازن است كه از محرومیت انسان از مسائل غریزي از یك طرف و از طرف دیگر از بي بندوباري و‬
‫زیرپا نهادن فضیلت و اختالف و ناهنجاريها پیشگیري مينماید‪.‬‬
‫زندگي سالم و آرام از خالل خانواده است كه تحقق پیدا مينماید؛ زیرا خانواده كانوني گرم و تجمعي‬
‫كوچك است كه پایههاي معیشت و زندگي آرام و سالم را استوار میگرداند و همكاري سازنده و نیرومندي‬
‫براي چیره شدن بر مشكالت زندگي به وجود مي آورد و فضاي پر از عشق‪ ،‬محبت‪ ،‬الفت‪ ،‬آرامش و‬
‫دشمنان پیدا و پنهان مي ایستد و در برابر همه لغزشها‬
‫ِ‬ ‫سالمت را فراهم ميگرداند و در مقابل دشمنيهاي‬
‫و ضعفها و بیماريها مقاومت مي نماید و مهربانانه دست كودكان را میگیرد و آنان را به سوي رشد و‬
‫تكامل پیش میبرد و سالمندان را از تنهایي‪ ،‬اهمال‪ ،‬بيپناهي و بيسرپناهي نجات ميدهد تا در زمان‬
‫ضعف‪ ،‬ناتواني و نیازشان به مساعدت و محبت‪ ،‬مورد بيتوجهي قرار نگیرند‪.‬‬
‫از این نظر خانواده پشتیبان نظام اجتماعي و ادامه نسل بشري است كه از خالل پا به صحنه زندگي‬
‫گذاشتن فرزنداني سالم و پاك از نسل‪ ،‬نسب و وجود بشري پاسداري میكند و جامعه را در مقابل‬
‫بیماريهاي ناشي از روابط نامشروع مصؤن مي نماید‪.‬‬

‫‪22‬‬
‫در زیر چتر خانواده مي باشد كه در انسان روح فرمانبرداري و احساس مسئولیت براي اثبات ذات و‬
‫شخصیت و آباد نمودن عرصه هاي زندگي وآموختن ارزشهایي مانند‪ :‬ایثار‪ ،‬فداكار‪ ،‬صبر‪ ،‬تحمل‪،‬‬
‫سخاوت‪ ،‬بخشندگي و امانتداري رشد مي نماید و نهال اخالق‪ ،‬فضیلت و معني زندگي حقیقی در جامعه اي‬
‫كوچك رشد و نمو مي نماید‪.‬‬

‫تشویق اسالم به ازدواج‬


‫از نظر اسالم سازگار با فطرت‪ ،‬تنها راه روابط مشروع میان زن و مرد ازدواج است‪ .‬و به جز آن در‬
‫هیچ عصر و شرایطي راه و رسمي دیگر را صحیح نميشمارد‪.‬‬
‫ازدواج عامل ادامه نسل بشري و زمینه ساز آرامش و آسایش زن و مرد براساس عشق و مهرباني و‬
‫همكاري و دلسوزي متقابل است‪ .‬خداوند ميفرماید‪:‬‬
‫( َو ِم ْن آیَاتِ ِه أ َ ْن َخلَقَ لَ ُك ْم ِم ْن أ َ ْنفُ ِس ُك ْم أ َ ْز َوا ًجا ِلت َ ْس ُكنُوا إِلَ ْی َها َو َجعَ َل بَ ْینَ ُك ْم َم َودَّة ً َو َرحْ َمةً إِ َّن فِي ذَلِكَ َِلیَا ٍ‬
‫ت ِلقَ ْو ٍم‬
‫یَتَفَ َّك ُرونَ ) (روم‪)21:‬‬
‫و یكي دیگر از نشانه هاي (دال بر عظمت و حكمت) خداوند این است كه از جنس خودتان همسراني را‬
‫برایتان آفرید‪ ،‬تا در كنار آنان بیارامید و در میان شما و ایشان مهر و محبت قرار داد‪ ،‬بدون شك در این‬
‫(امور) نشانهها و دالئلي است براي كساني كه مياندیشند‪.‬‬
‫شریعت اسالم مردم را به ازدواج ترغیب نموده و آن را براي تأمین حیات با كرامت و ادامه نسل‬
‫بشریت الزم شمرده و وسیله حفظ عفت و حرمت و تأمین غریزه طبیعي گردانیده و آن را راهي براي‬
‫كسب سعادت و رسیدن به آرامش و استقرار و ایجاد ارتباط میان افراد خانواده و تقویت پایههاي محبت‬
‫میان مردم برشمرده است‪ .‬خداوند متعال ميفرماید‪:‬‬
‫اسع اعلِيم) (النور‪)32:‬‬
‫اَّلل و ِ‬ ‫اَّلل ِمن فا ْ ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫الصاِلِِ ِ ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫ضله او َُّ ا‬ ‫ي م ْن عبااد ُك ْم اوإِ امائ ُك ْم إِ ْن يا ُكونُوا فُ اق اراءا يُغْن ِه ُم َُّ ْ‬
‫) اوأانْك ُحوا ْاْل ااَي امى م ْن ُك ْم او َّ ا‬
‫« زنان و مردان مجرد و غالمان و كنیزان شایسته (ازدواج) خویش را (با تهیه نفقه و پرداخت مهریه) به‬
‫ازدواج یكدیگر درآورید‪ ،‬اگر فقیر و تنگدست باشند‪ ،‬خداوند آنها را در پرتو فضل خود دارا و بينیاز‬
‫مينماید‪ ،‬بيگمان (فضل و بخشش) او بسیار وسیع و او (از هر چیزي) آگاه است»‪.‬‬
‫رسول گرامي اسالم ميفرماید‪:‬‬

‫‪23‬‬
‫لص ْوِم فاِإ َّن‬
‫ص ُن لِلْ اف ْر ِج اوام ْن اَلْ يا ْستا ِط ْع فا اعلاْي ِه ِِب َّ‬ ‫ص ِر اوأ ْ‬
‫اح ا‬
‫اب م ِن استطااع ِم ْن ُكم الْباءةا فا لْي ت زَّوج فاِإنَّه أاغا ُّ ِ‬
‫ض للْبا ا‬ ‫الشبا ِ ا ْ ا ا ُ ا ا ا ا ا ْ ُ‬ ‫ش ار َّ‬
‫( اَي ام ْع ا‬
‫‪1‬‬
‫الص ْو ام لاهُ ِو اجاء) ‪.‬‬
‫َّ‬

‫«اي جوانان! هر یك از شما كه ميتواند (مخارج زندگي زناشویي را تأمین كند) ازدواج نماید‪ ،‬زیرا‬
‫ازدواج سبب سر به زیري و پاكدامني بیشتر است و هر یك از شما كه نميتواند باید روزه بگیرد‪ .‬زیرا‬
‫روزه باعث مصونیت است»‬
‫ازدواج انگیزهاي قوي براي احساس مسئولیت و تالش براي فراهم نمودن لوازم و ضروریات زندگي و‬
‫اثبات شخصیت است و زمینه اي اساسي براي كار و تالش جدي به شمار ميآید‪ .‬اما خودداري از ازدواج‬
‫به بهانه گوشه گیري براي عبادت از نظر بسیاري از مسلمانان با رهبانیت موجود در میان مسیحیت‬
‫مشابهت دارد‪.‬‬

‫(خطبه یاخواستگاری)‬
‫مقدمات ازدواج ِ‬
‫از قدیم االیام عادت بر این بوده كه پیش از ازدواج از طرف خانواده پسر به خواستگاري دختر خانواده‬
‫اي دیگر مي رفته اند و این فرهنگ مورد تأیید شریعت اسالم قرار گرفته است و خطبه یا خواستگاري‬
‫اظهار رغبت و عالقه به ازدواج با زني معین واعالن آن به والدین یا ولي و سرپرست اوست‪ .‬حكمت‬
‫خواستگاري آشنایي متقابل پسر و دختر از افكار و اخالق و گرایشها و نگاه طرف مقابل به آینده است و‬
‫چنانچه طرفین توافق نمایند‪ ،‬مرحله خواستگاري انجام گرفته است‪.‬‬
‫خواستگاري و پاسخ مثبت خانواده دختر و رضایت او‪ ،‬صرفا ً یك وعده دادن است و خواندن سورهاي‬
‫از قرآن و پخش شیریني و اجراي مراسم به هیچوجه به معني مشروعیت و رسمیت پیدا كردن ازدواج و‬
‫مباح شدن پیامدهاي آن نیست‪.‬‬
‫شریعت اسالم به خواستگار اجازه ميدهد كه چهره و دستهاي دختر را تا مچ وبند دست نگاه كند‪ ،‬اما‬
‫به هی چوجه نگاه به بقیه بدن او پیش از مراسم عقد جایز نیست‪ ،‬زیرا پیش از اجراي عقد نسبت به یكدیگر‬
‫نامحرم به شمار مي روند‪.‬‬
‫احادیث زیادي در مورد مباح بودن نگاه به دختر پیش از عقد آمده است‪:‬‬
‫‪ -1‬از مغیره بن شعبه روایت شده است كه او ميخواست به خواستگاري خانمي برود‪ .‬رسول‬
‫خداصلی هللا علیه وسلم فرمود‪:‬‬

‫‪ .-1‬اخرجه الجماعه عن ابن مسعود‪.‬‬


‫‪24‬‬
‫‪1‬‬
‫«به او نگاه كن‪ ،‬زیرا نگاه كردن به او زمینه موافقت و سازگاري را در بین شما فراهم ميكند»‪.‬‬
‫‪ -2‬و از جابر روایت شده كه گفته است‪ :‬از رسول خداصلی هللا علیه وسلم شنیدم كه مي فرمود‪:‬‬
‫«هرگاه به خواستگاري خانمي رفتید و توانستید به اندازه ای كه سبب تصمیم به ازدواج با او بشود‪ ،‬او‬
‫‪2‬‬
‫را ببینید‪ ،‬این كار را انجام دهید»‪.‬‬
‫‪ -3‬ازموسي بن عبدهللا واوهم ازابوحمید روایت نموده كه‪ :‬رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرموده‬
‫است‪:‬‬
‫« هرگاه خواستید از خانمي خواستگاري نمایید‪ ،‬مانعي ندارد كه او را ببیند و به او نگاه كنید‪ ،‬به شرطي‬
‫‪3‬‬
‫كه قصد ازدواج با او را داشته باشید‪ ،‬هرچند خود او متوجه موضوع نباشد»‪.‬‬
‫خلوت كردن مرد با دختر یا زني كه از او خواستگاري كرده و جواب مثبت هم گرفته ـ به دلیل آنكه‬
‫محرم یكدیگر نیستند ـ جایز نیست‪ .‬رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرموده است‪:‬‬
‫«هركس راست ميگ وید كه به خداوند و دنیاي پس از مرگ ایمان دارد‪ ،‬با هیچ زني كه محرمي همراه‬
‫‪4‬‬
‫او نیست‪ ،‬خلوت نكند‪ ،‬زیرا سومین آنها شیطان خواهد بود»‪.‬‬
‫هرگاه خواستگار خواست اطالعات خود را از كسي كه ميخواهد‪ ،‬از او خواستگاري نماید تكمیل كند‪،‬‬
‫ميتواند این كار را از طریق خانمي مورد اطمینان انجام دهد‪ ،‬و آن خانم با دقت به او نگاه كند و پس از‬
‫اطالع از صفات و ویژگيهاي او مرد را صادقانه و بدون كم و زیاد در جریان قرار دهد‪.‬‬
‫زن هم مي تواند مرد مطمئني را براي كسب معلومات از ظاهر و اخالق و رفتار مرد خواستگار مأمور‬
‫كند‪ ،‬زیرا زنان هم دوست دارند كه شریك زندگيشان انسان موردنظر آنان باشد‪.‬‬
‫اما بیرون رفتن و گردش و مسافرت پسر و دختري كه قرار است با هم ازدواج نمایند و هنوز عقد و‬
‫پیمان ازدواج آنها بسته نشده‪ ،‬ناروا و بي نتیجه است‪ .‬زیرا هر یك تالش میكنند كه شخصیت واقعي خود‬
‫را پنهان نمایند‪ ،‬و در واقع ميتوان گفت كه هر یك در آن مدت مانند هنرپیشهها براي طرف مقابل فیلم‬
‫بازي خواهند كرد و از قدیم گفته اند‪« :‬همه حرف و حركات پسر و دختر پیش از ازدواج دروغ و‬
‫فریبي بیش نیست»‪.‬‬

‫‪ .-1‬اخرجه احمد و اصحاب السنن‪.‬‬


‫‪ .-2‬اخرجه احمد و ابوداود‪.‬‬
‫‪ .-3‬اخرجه احمد‪.‬‬
‫‪ .-‬اخرجه احمد بن جابر‪.‬‬
‫‪4‬‬

‫‪25‬‬
‫انتخاب همسر‬
‫ویژگيهاي مرد ایدهآل‬
‫هریك ازمردوزن دوست دارند كه در طرف مقابل برخي از صفات مانند صفات زیر وجود داشته باشد‪.‬‬
‫ویژگيهاي مرد ایدهآل‪ :‬مرد ایده آل براي زندگي كسي است كه از ایمان وا خالق و قوت شخصیت و‬
‫مردانگي برخوردار باشد‪ .‬زیرا دینداري مرد و پرهیزكاري و ُحسن اخالق و رفتار او مایه امنیت و‬
‫آسودگي حال و آینده زنان به شمار ميآید‪ .‬خداوند متعال ميفرماید‪:‬‬
‫اشروه َّن ِِبلْمعر ِ‬
‫وف) (النساء‪)19:‬‬ ‫ِ‬
‫( او اع ُ ُ ا ْ ُ‬
‫با زنان به شیوهاي پسندیده رفتار كنید‪.‬‬
‫و رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرموده است‪:‬‬
‫« هرگاه كسي به خواستگاري دختر شما آمد و از دین و اخالق او رضایت داشتید‪ ،‬دست رد به سینه او‬
‫‪1‬‬
‫ننهید‪ ،‬اگر این كار را نكنید‪ ،‬فساد و تباهي گستردهاي در میان شما به وجود خواهد آمد»‪.‬‬
‫برهمین اساس مهم ترین ویژگي خواستگارازنظرعاقالن وپرهیزكاران ودوراندیشان‪،‬اخالق ودینداري است‬
‫حسن بن علي‪ ‬فرموده است‪« :‬آدم دیندار را به همسري دختر خود انتخاب كنید‪ ،‬زیرا اگر او را دوست‬
‫بدارد‪ ،‬به خوبي احترام او را نگاه مي دارد و اگر او را دوست نداشته باشد‪ ،‬به او ستم نخواهد كرد»‪.‬‬
‫اما این كه برخي از خانواده ها مالك و معیارشان براي خواستگار ثروت و دارائي و مقام و موقعیت اوست‬
‫و برایشان مهم نیست كه خواستگار آدمي ناپرهیزكار و فاسق و بدكار است‪ ،‬در واقع آدمهایي كم خرد و‬
‫ظاهربین هستند‪ .‬زیرا مال و ثروت دائمي و ماندگار نیست‪ ،‬اما فسق و فجور و فساد مایه گرفتاري و‬
‫پریشاني و قطع ارتباط همسري و باعث پشیماني است‪.‬‬

‫ویژگيهاي زن ایدهآل‬
‫مهم ترین ویژگيها و صفات مطلوب در زنان و دختران چهارچیز هستند‪:‬‬
‫‪ -1‬ایمان و اخالق‬
‫مهم ترین خصوصیتي كه زن و دختر بایستي از آن برخوردار باشند‪ ،‬ایمان و اخالق است‪ .‬زیرا زن به‬
‫سبب نداشتن ایمان واخالق خوب‪ ،‬به مسئولیتهاي دیني خود اهمیت نميدهد و زمینه ساز دلمشغوليها‬

‫‪ .-‬اخرجه الترمذي و ابن ماجه والحاكم‪.‬‬


‫‪1‬‬

‫‪26‬‬
‫و مشكالت فراواني میگردد و ممكن است پس از مدتي مرد از طریق طالق یا رها كردن یا اذیت و‬
‫آزارش درصد د نجات از دست او برآید‪ .‬خداوند متعال ميفرماید‪:‬‬
‫ظ َّ‬
‫اَّلل) (النساء ‪)34 /‬‬ ‫ات قاانِتاات احافِظاات لِ ْلغاْي ِ‬
‫ب ِِباا اح ِف ا‬ ‫الص ِ‬
‫اِلا ُ‬ ‫(فا َّ‬

‫« زنان خوب و صالحه آنهایي هستند كه فرمانبردار (اوامر شوهر به جز در موارد معصیت خدا) بوده و‬
‫اسرار خانوادگي را پنهان ميدارندن‪ ،‬زیرا خداوند به حفظ آنها دستور داده است»‪.‬‬
‫َّ‬ ‫اَّللُ اعلاْي ِه او اسلَّم قا ا ِ‬
‫صلَّى َّ‬ ‫ول َِّ‬
‫ال إ َّن الدُّنْ ياا ُكل اها امتااع او اخ ْ ُ‬
‫ّي‬ ‫ا‬ ‫اَّلل ا‬ ‫امام مسلم از عبدهللا بن عمرو روایت نموده كه‪ ) :‬أ َّ‬
‫ان ار ُس ا‬

‫اِلاةُ( «دنیا همه اش متاع و كاالست‪ ،‬و بهترین متاع آن همسر پاك وپرهیزكار است»‪.‬‬ ‫الص ِ‬
‫امتا ِاع الدُّنْ ياا ال اْم ْرأاةُ َّ‬
‫همچنین رسول خداصلی هللا علیه وسلم در این ارتباط مسلمانان را راهنمایي نموده و فرموده است‪.‬‬
‫اك( «(معموالً) زنان به چهار دلیل‬ ‫ت يا اد ا‬ ‫ات ِ‬
‫الدي ِن تا ِربا ْ‬ ‫) تُ ْن اكح النِساء ْلارب ٍع لِم ِاِلاا و ِِلسبِها و ِْلم ِاِلاا ولِ ِدينِها فااظْ افر بِ اذ ِ‬
‫ْ‬ ‫ُ ا ُ ْا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا‬
‫براي همسري انتخاب ميشوند‪ .‬به خاطر ثروت‪ ،‬موقعیت‪ ،‬زیبایي و دینداري‪ .‬شما دیندار را انتخاب كنید‪،‬‬
‫‪1‬‬
‫زیرا مایه خیر و بركت و آسودگي است»‪.‬‬
‫معني این فرموده رسول خداصلی هللا علیه وسلم این است كه‪ :‬معموالً بسیاري از مردم هنگامي كه قصد‬
‫ازدواج را دارند به دنبال زنان ثروتمند مي روند‪ ،‬اما ممكن است همین ثروت و دارایي سبب انحراف و‬
‫سركشي او شود و برخي هم زنان و دختران خانوادههاي مشهور و یا ثروتمند را برميگزینند‪ ،‬كه این هم‬
‫ممكن است سبب تكبر و خودخواهي همسر و هم چنین زمینه اي براي ناموفق بودن ازدواج شود و برخي‬
‫هم زنان ودختران را تنها به دلیل برخورداري از زیبایي انتخاب ميكنند‪ ،‬اما ممكن است همان زیبایي‬
‫مشكل ساز بگردد و بسیاري از ناهجاريها و اختالف را به وجود بیاورد‪.‬‬
‫اما چنانچه مالك و معیار انتخاب همسر ایمان و اخالق باشد‪ ،‬هرچند از مقام و مال فراواني برخوردار‬
‫نباشند‪ ،‬اما عشق و صفا و صمیمیت بر سر زندگي آنان سایه خود را خواهد افكند‪ .‬و انسانهاي عاقل و‬
‫دوراندیش در هر شرایطي سعي و تالششان آن است كه براي دوستي و همسایگي و شراكت ـ به ویژه‬
‫شریك عمر و زندگي ـ انسانهاي اهل ایمان و اخالق را برگزینند‪.‬‬
‫حدیث دیگري این موضوع را مورد تأكید قرار ميدهد و ميفرماید‪« :‬زنان را تنها به خاطر زیبایي انتخاب‬
‫نكنید‪ ،‬زیرا ممكن است این زیبایي سبب انحراف شان شود و به خاطر دارائي با آنان ازدواج نكنید‪ ،‬زیرا‬

‫‪ .-1‬اخرجه الجماعه اال ا لترمذي‪.‬‬


‫‪27‬‬
‫ممكن است ثروت س بب سركشي آنها بگردد‪ .‬بلكه دیندار را براي شریك زندگي انتخاب كنید‪ ،‬و زن برده و‬
‫‪1‬‬
‫سیاه پوستي دیندار بسیار بهتر است (از زني كه از دینداري و پرهیزكاري برخوردار نیست)»‪.‬‬

‫رسمیت یافتن ازدواج‬


‫از نظر شریعت اسالم ازدواج عقد و پیماني است كه به موجب آن روابط زناشویي میان مرد و زني كه‬
‫باهم بیگانه اند‪ ،‬وموانعي مانند‪ :‬خویشاوندي‪ ،‬رضاع و روابط سببي میان آنها وجود نداشته باشد‪،‬‬
‫مشروعیت پیدا میكند‪ .‬پس الزم است نخست درباره ارکان نکاح بطورفشرده صحبت نماییم‪ ،‬وبعد از آن‬
‫درباره شروط نکاح ‪.‬‬
‫فقها ی کرام درمورد ارکان نکاح باهم اختالف نظر دارند‪ ،‬بعضی شان به ایجاب وقبول آن را مختصر‬
‫مینمایند‪ ،‬وبعضی دیگری شان به بیشتر از آن باور دارند که ذیالً شرح می گردد‪:‬‬
‫‪1‬ـ ایجاب ‪ :‬ایجاب یک رکن اساسی عقد نکاح می باشد ‪ ،‬که بین زوجین بلفظ صریح نکاح ویا زواج‬
‫صورت میگیرد‪ ،‬وتمامی فقها اسالم به رکن بودن آن اتفاق نظر دارند‪ ،‬که بدون آن نکاح صورت نمی‬
‫گیرد وعقد نکاح باطل می باشد‪.‬‬
‫‪2‬ـ قبول ‪ :‬رکن دوم واساسی عقد نکاح می باشد‪ ،‬که درعدم آن نکاح صورت نمی گیرد‪.‬‬
‫‪3‬ـ زوج ‪ :‬وجود زوج درعقد نکاح نزد جمهور رکن دیگری از ارکان نکاح می باشد وبدون آن نکاح باطل‬
‫می باشد‪ .‬ولیکن امام ابو حنیفه رحمه هللا تعالی وجود زوج را رکن نمیداند بلکه ایجاب وقبول دال بروجود‬
‫زوج می کند‪.‬‬
‫‪4‬ـ زوجه‪ :‬وجود زوجه درعقد نکاح نزد جمهور رکن دیگری از ارکان نکاح می باشد وبدون آن عقد نکاح‬
‫باطل میباشد‪.‬‬
‫ولیکن امام ابوحنیفه رحمه هللا علیه آنرا رکن مستقل نمیداند بلکه از مستلزمات ایجاب ویا قبول می باشد‪.‬‬
‫شروط نکاح‪:‬‬
‫درمورد شروط نکاح بین علمای اسالم اختالف نظر وجود دارد‪ ،‬قسمیکه در ارکان نکاح بین شان اختالف‬
‫وجود داشت ‪ ،‬واین است فشرده نظریات ودید گاهای فقهای اسالم درمورد شروط عقد نکاح ‪:‬‬
‫‪1‬ـ اهلیت زوجین ‪ :‬فقهلا اسلالم درملورد اهلیلت زوجلین اتفلاق نظلر دارنلد وآنلرا یلک شلرطی ازشلروط عقلد‬
‫نکاح می داند یعنی زوجین باید بالغ عاقل وآزاد باشند‪.‬‬

‫‪ .-1‬اخرجه ابن ماجه و البزار و البيهقي‪.‬‬


‫‪28‬‬
‫اگر عاقدین دارای چنین صفاتی نبود یعنی بالغ عاقلل ویلا آزاد نبلود پلس بایلد عقلد نکلاح از طلرف وللی آنهلا‬
‫بالخصوص پدر های شان ـ صورت بگیرد که دارای شروط فوق باشد ‪ ،‬تا عقد نکاح شان صلحیح ودرسلت‬
‫شود‪.‬‬
‫‪2‬ـ رضایت عاقدین ‪ :‬درنکاح رضایت طرفین عقد شرط می باشد‪ ،‬که هر دو طرف عاقد باید رضایت‬
‫داشته باشند‪ ،‬درغیر آن عقد نزد جمهور وصاحبان باطل می باشد‪ ،‬نظر به حدیث پیامبر صلی هللا علیه‬
‫استُ ْك ِرُهوا اعلاْي ِه‪) .‬‬ ‫اَّلل اع َّز وج َّل اَتااواز ْل َُّم ِِت اع ِن ْ ِ ِ ِ‬
‫اْلاطاأ اوالن ْسياان اواما ْ‬ ‫ا‬ ‫وسلم که فرموده است ‪( :‬إِ َّن َّا ا ا‬
‫ترجمه ‪ :‬هر آینه هللا متعال گذشت کرده است از امت من هر آنجیزی را که صادر شده باشد از آنها به سبب‬
‫غلطی واشتباه وفراموشی‪ ،‬وآنچه برآن مجبورکرده شده اند و تحت جبر واکراه قرارگرفته اند‪.‬‬
‫ولیکن امام ابو حنیفه نکاح اجباری ویا نکاح تحت االکراه را با وصف اینکه حرام است آنرا درست‬
‫وصحیح میداند‪ ،‬یعنی نکاح اجباری وتحت االکراه با وصف حرمت آن صحیح واقع میگردد‪ ،‬واستدالل می‬
‫اح اوالطََّلا ُق او َّ‬ ‫ِ ِ‬ ‫کند به حدیث پیامبر صلی هللا علیه وسلم که فرموده است‪( :‬ثاَلاث ِجد ُ ِ‬
‫الر ْج اعةُ)‬ ‫ُّه َّن ج ٌّد او اه ْزُِلُ َّن ج ٌّد الن اك ُ‬
‫ترجمه‪ :‬سه چیز است که راستی آن را ستی است ومزاح آن را ستی است‪ :‬نکاح ‪ ،‬طالق ‪ ،‬ورجعه ‪ ،‬یعنی‬
‫رجوع زوج به زوجه پس از طالق رجعی‪.‬‬
‫‪ 4‬ـ حضور شهود ‪ :‬نزد جمهور حضور دو شاهد مرد در عقد نکاح شرط می باشد وبدون آن نکاح باطل‬
‫می باشد‪.‬‬
‫استدالل می نمایند به حدیث رسول هللا صلی هللا علیه وسلم که فرموده است (لا نِ اكاح إِلَّ بِوٍِل و اش ِ‬
‫اه اد ْى اع ْد ٍل)‬ ‫ا ا ا‬
‫ترجمه‪ :‬نکاح نیست مکر بحضور ولی ودو شاهد عادل ‪.‬ولیکن مالکی ها حضور شهود را شرط نکاح‬
‫نمیدانند‪ ،‬بلکه عوض شهود ‪.‬‬
‫‪ -5‬شرط دیگر آن نامحدود بودن زمان ازدواج و ابدي بودن آن است‪ :‬و قرار و مدار و تصمیم خود پسر‬
‫و دختر مستقیما ً یا از طرف تلفن و اینترنت و ‪ ...‬براي رسمیت پیدا كردن ازدواج كافي نیست و به آن‬
‫مشروعیت نميبخشد‪.‬‬
‫‪ -6‬صداق (مهر) مهر به اتفاق فقها یک شرطی از شروط نکاح می باشد‪ .‬طوریکه هللا متعال می فرماید‪:‬‬
‫ص ُدقااِتِِ َّن ِ ِْنلاةً )‬
‫ساءا ا‬
‫ِ‬
‫( اوآتُوا الن ا‬
‫مهریه هاي زنان را به عنوان هدیه اي پاك و صادقانه (و فریضه اي خدایي) به آنان بپردازید‪.‬‬

‫‪29‬‬
‫مقدار واندازه مهر‪:‬‬
‫اول‪ :‬حد اعلی ‪ :‬شریعت اسالم حد اعالی مهر را تحدید ومشخص نکرده است ومذاهب فقهی همچنان در‬
‫حد اکثر مهر باهم اختالف ندارند که مشخص نگردیده است‪ .‬ولیکن دین اسالم وفقها مذاهب فقهی همیشه‬
‫ترغیب وتشویق به کمی مهر ویسر وآسانی نموده است پیامبر اسالم صلی هللا علیه وسلم در احادیث امتش‬
‫را به قلت وکمی مهر ترغیب نموده است قسمیکه عایشه رضی هللا عنها از پیامبر صلی هللا علیه وسلم‬
‫روایت می کند که فرموده است (اعظم النسائ برکةً ایسر هن صداقاً)‬
‫ترجمه‪ :‬با برکت ترین زنها کمترین آنها درمهر هستند‪ .‬ودرجای دیگر پیامبر صلی هللا علیه وسلم به یکی‬
‫ازاصحاب می فرماید‪ :‬فرماید‪( :‬التمس ولو خاتما من حدید) ترجمه ‪ :‬جستجو کن ولو که یک انگشتر آهنی‬
‫هم باشد‪ .‬دوحدیث فوق تشویق می نمایند برکم بودن مهر‪.‬‬
‫دوم حد اقل مهر‪:‬‬
‫درحد اقل وکمترین مهر بین فقهای اسالم اختالف نظر وجود دارد ‪ ،‬شافعی ها حنبلی ها وصاحبان به این‬
‫نظر هستند که اقل مهر همچنان در شریعت اسالمی تحدید نگردیده است کدام آیت ویا حدیث صحیح‬
‫وصریح از پیامبر صلی هللا علیه وسلم در تحدید اقل مهر روایت نشده است ‪ ،‬امام ابوحنیفه وامام مالک به‬
‫این نظر هستند که اقل مهر تعیین ومشخص گردیده است ولیکن در مقدار آن باهم اختالف نظر دارند‪ ،‬امام‬
‫ابوحنیفه اقل مهر را ده درهم شرعی میداند وکمتر از ده درهم شرعی ‪ ،‬مهرصحیح ودرست نمی باشد‪.‬‬
‫ازامام مالک در حد اقل مهر چندین روایت نقل شده است دربعضی آن پنج درهم آمده است ودر بعضی‬
‫دیگری آن سه درهم ‪ ،‬ودر بعضی دیگر آن دو درهم ‪ ،‬پس نظر به اینکه در حد اقل مهر کدام حدیث‬
‫صحیح از پیامبر صلی هللا عله وسلم روایت نشده است تحدید کردن آن به ده درهم ویا کمتر ویازیادتر از‬
‫آن بدون دلیل وسند شرعی درست نخواهد ‪.‬‬
‫مراسم عقد معموالً با خطبه و سخنان معروفي آغاز مي شود كه بهترین آنها خطبه اي است كه ترمذي و‬
‫نسایي و ابن ماجه آن را از عبدهللا بن مسعود روایت نمودهاند‪ ،‬ابن مسعود فرموده است‪ :‬رسول خداصلی‬
‫هللا علیه وسلم خطبه و سخناني را كه در آغاز مراسم عقد مستحب است گفته شود اینگونه به ما آموخت‪:‬‬
‫ِ‬ ‫ضلَّ لاه ومن ي ْ ِ‬
‫اَّلل فاَلا م ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِِ‬ ‫ِ‬ ‫ِِ ِ‬
‫ى لاهُ اوأا ْش اه ُد أا ْن لا إِلاها‬
‫ضل ْل فاَلا اهاد ا‬ ‫ُ اا ْ ُ‬ ‫( َّن ا ِْلا ْم اد ََّّلل نا ْستاعينُهُ اونا ْستاغْف ُرهُ اونا ُعوذُ بِه م ْن ُش ُروِر أانْ ُفسناا ام ْن يا ْهد َُّ ُ‬
‫)‬
‫ان ُُما َّم ًدا اع ْب ُدهُ اوار ُسولُهُ‬ ‫إِلَّ َّ‬
‫اَّللُ اوأا ْش اه ُد أ َّ‬

‫‪30‬‬
‫اَّللا الَّ ِذي‬ ‫ث ِم ْنهما ِرج ًال اكثِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫(َي أايُّها النَّاس اتَّ ُقوا ربَّ ُكم الَّ ِذي اخلا اق ُكم ِمن نا ْف ٍ ِ ٍ‬
‫ساءً اواتَّ ُقوا َّ‬
‫ّيا اون ا‬
‫ً‬ ‫س اواح ادة او اخلا اق م ْن اها ازْو اج اها اوبا َّ ُ ا ا‬ ‫ْ ْ‬ ‫ا ُ‬ ‫ُ‬ ‫ا ا‬

‫اَّللا اكا ان اعلاْي ُك ْم ارقِيبًا) (النساء‪)1 :‬‬


‫ام إِ َّن َّ‬ ‫ِ‬
‫اءلُو ان بِه او ْاْل ْار اح ا‬
‫سا‬ ‫تا ا‬
‫« اي مردمان از (خشم) پروردگارتان بپرهیزید‪ .‬پروردگاري كه شما را از یك انسان آفرید و (سپس)‬
‫همسرش را از نوع او آفرید‪ ،‬و از آن دو نفر مردان و زنان فرواني (بر روي زمین) منتشر ساخت‪ .‬و از‬
‫(خشم) خدایي بپرهیزید كه همیدگر را بدو سوگند ميدهید‪ ،‬بپرهیزید از اینكه پیوند خویشاوندي را گیسخته‬
‫دارید (و صله رحم را نادیده گیرید)؛ زیرا كه بيگمان خداوند مراقب شما است (و كردار و رفتار شما از‬
‫دید او پنهان نميماند)‪.‬‬
‫صلِ ْح لا ُك ْم أا ْع امالا ُك ْم اويا ْغ ِف ْر لا ُك ْم ذُنُوبا ُك ْم اوام ْن يُ ِط ِع َّ‬
‫اَّللا اوار ُسولاهُ فا اق ْد فا ااز فا ْوًزا‬ ‫ِ‬ ‫آمنُوا اتَّ ُقوا َّ‬
‫اَّللا اوقُولُوا قا ْولً اسدي ًدا يُ ْ‬ ‫ين ا‬
‫َّ ِ‬
‫( اَي أايُّ اها الذ ا‬
‫يما )‪( .‬االحزاب ‪)71-70 /‬‬ ‫ِ‬
‫اعظ ً‬
‫اي مؤمنان! از خدا بترسید (و خویشتن را با انجام خوبيها و دوري از بديها‪ ،‬از عذاب او در امان دارید)‬
‫و سخن حق ودرست بگویید ‪ ...‬در نتیجه خدا (توفیق خیرتان ميدهد و) اعمالتان را بایسته ميكند و‬
‫گناهانتان را ميبخشاید و هركه از خدا و پیغمبرش فرمانبرداري كند‪ ،‬قطعا ً به پیروزي و كامیابي بزرگي‬
‫دست ميیابد‪.‬‬
‫اَّللا اح َّق تُ اقاتِِه اوال َتاُوتُ َّن إَِّل اوأانْ تُ ْم ُم ْسلِ ُمو ان) (آل عمران‪)102 :‬‬
‫آمنُوا اتَّ ُقوا َّ‬
‫ين ا‬
‫َّ ِ‬
‫( اَي أايُّ اها الذ ا‬
‫«اي كساني كه ایمان آوردهاید آن چنان كه باید از خدا ترس داشته باشید‪ ،‬از او بترسید (و با انجام واجبات‬
‫و دوري از منهیات گوهر تقوي را به دامان گیرید) و شما نمیرید‪ ،‬مگر آنكه مسلمان باشید»‪.‬‬
‫بهتر آن است كه برخي از احادیث به آیات فوق اضافه شود‪ .‬براي مثال احادیث زیر مناسباند‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫« نكاح روش وسنت من است هركس از آن روي گردان شود‪ ،‬جزو (امت) من به شمار نمي رود»‪،.‬‬
‫«ازدواج نمایید تا نسل تان بیشتر شود و من در روز قیامت به فراواني شما افتخار ميكنم»‪.‬‬
‫امام نووي ميفرماید‪« :‬حداقل خطبه عقد آن است كه شامل «حمد» و سپاس خداوند و «صلوات» بر رسول‬
‫خداصلی هللا علیه وسلم و توجیه و سفارش به پرهیزكاري در آشكار و پنهان باشد و در آن خطاب به‬
‫عروس و داماد گفته شود‪ :‬خداوند زندگي مشترك شما را مبارك گرداند و باران رحمتش را بر زمین‬
‫زندگيتان بباراند و الفت و محبت را اساس زندگي شما قرار دهد‪.‬‬

‫‪ .-1‬اخراج آن پيشتر بيان شد‪.‬‬


‫‪31‬‬
‫خطبه اي كه بیان گردید‪ ،‬مستحب است و چنانچه چیزي از آن هم گفته نشود‪ ،‬به اتفاق علما عقد نكاح‬
‫صحیح است‪ .‬رأي ارجح آن است كه الزم نیست داماد خطبه و مطالب خاصي به جز قبول نكاح بگوید‪:‬‬
‫بدین معني كه هرگاه ولي عروس گفت‪ :‬من فالني را به عقد و نكاح تو درآوردم‪ ،‬داماد هم بالفاصله بگوید‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫«ازدواج و همسري یا نكاح او را قبول دارم»‪.‬‬

‫موانع ازدواج شرعي یامحرمات ازدواج‬


‫در ازدواج شرط است كه زن جزو محارم دائم یا موقت مرد نباشد و ازدواج و اجراي کلمات عقد‬
‫«ایجاب وقبول» میان زن و مردي كه با هم محرمند و ازدواج آنها براي همیشه یا موقت حرام باشد یا در‬
‫آن شبهه اي وجود داشته یا در مورد آن میان علما اختالف نظر وجود داشته باشد‪ ،‬ازدواج منعقد نميشود‪.‬‬
‫مانند‪ :‬نكاح خانمي كه در ایام عده «طالق بائن» قرار دارد‪ .‬ازدواج با خواهرهمسري كه طالق داده شده‬
‫اما هنوز در ایام «عدّه» قرار داشته باشد‪ .‬ازدواج با دو زن كه با هم محرم باشند‪ ،‬مانند‪ :‬ازدواج با عمه یا‬
‫خاله همسر‪ .‬همچنین ازدواج با محارمي كه مانند‪ :‬خواهر‪ ،‬دختر‪ ،‬عمه و خاله و ‪ ...‬براي همیشه حرام و‬
‫نامشروع است‪.‬‬
‫محرمات ابدي‬
‫سه عامل اصلی‪ :‬خویشاوندي‪ ،‬دامادي‪ ،‬رضاع‪ ،‬باعث میشوند كه ازدواج برخي از انسانها براي‬
‫همیشه ممنوع و نامشروع باشد‪ .‬این آیه قرآن همه آن موارد را ذكر نموده است‪:‬‬
‫اء اسبِي ًَل ُح ِرام ْ‬ ‫ف إِنَّه اكا ان فا ِ‬ ‫(وال تا ْن ِكحوا ما نا اكح آِب ُؤُكم ِمن النِ ِ‬
‫ت اعلاْي ُك ْم أ َُّم اهاتُ ُك ْم اوبانااتُ ُك ْم‬ ‫شةً اوام ْقتًا او اس ا‬
‫اح ا‬ ‫ساء إَِّل اما قا ْد اسلا ا ُ‬
‫ُ ا ا ا ْ ا ا‬ ‫ا‬
‫سائِ ُك ْم‬ ‫اع ِة وأ َُّمه ُ ِ‬
‫ات ن ا‬ ‫ضا ا ا‬ ‫اخ اواتُ ُك ْم ِم ان َّ‬
‫الر ا‬ ‫الَلِِت أ ْار ا‬
‫ض ْعنا ُك ْم اوأ ا‬ ‫ات ْاْلُ ْخ ِ‬
‫ت اوأ َُّم اهاتُ ُك ُم َّ‬ ‫اخ اوبانا ُ‬
‫ات ْاْل ِ‬
‫اخ اواتُ ُك ْم او اع َّماتُ ُك ْم او اخ االتُ ُك ْم اوبانا ُ‬
‫اوأ ا‬

‫ين ِم ْن‬ ‫ِ َّ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِِ‬ ‫ِِ‬ ‫سائِ ُك ُم َّ‬


‫الَلِِت اد اخلْتُ ْم ِب َّن فاِإ ْن اَلْ تا ُكونُوا اد اخلْتُ ْم ِب َّن فا اَل ُجنا ا‬
‫اح اعلاْي ُك ْم او اح اَلئ ُل أابْ ناائ ُك ُم الذ ا‬
‫ِ ِ‬ ‫اواراِبئِبُ ُك ُم َّ‬
‫الَلِِت ِِف ُح ُجوِرُك ْم م ْن ن ا‬
‫اب‬ ‫ِ‬ ‫س ِاء إَِّل اما املا اك ْ‬
‫ت أ ْامياانُ ُك ْم كتا ا‬
‫اَّلل اكا ان غا ُفورا رِحيما والْمحصنا ُ ِ ِ‬
‫ات م ان الن ا‬ ‫ً ا ً ا ُْ ا‬ ‫ف إِ َّن َّا‬
‫ي إَِّل اما قا ْد اسلا ا‬ ‫اص اَلبِ ُك ْم اوأا ْن اَتْ امعُوا باْا‬
‫ي ْاْلُ ْختا ْ ِ‬ ‫أْ‬

‫‪ .-1‬األذكار للنووي ‪ :‬ص ‪ 405‬دارالفكر‪.‬‬


‫‪32‬‬
‫ِِ‬ ‫صنِي غا ّْي م ِ ِ‬
‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫اَّلل علاي ُكم وأ ِ‬
‫ُح َّل لا ُكم ما ور ِ‬ ‫ِ‬
‫ورُه َّن فا ِري ا‬
‫ضةً‬ ‫ُج ا‬ ‫استا ْمتا ْعتُ ْم بِه م ْن ُه َّن فاآتُ ُ‬
‫وه َّن أ ُ‬ ‫ي فا اما ْ‬
‫سافح ا‬
‫اء ذال ُك ْم أا ْن تا ْب تا غُوا ِب ْام اوال ُك ْم ُُْم ا ا ُ ا‬
‫ْ ا اا ا‬ ‫َّ ا ْ ْ ا‬
‫النساء ‪)24-22 /‬‬ ‫يما) (‬ ‫ِ‬
‫يما احك ً‬
‫ِ‬
‫اَّللا اكا ان اعل ً‬ ‫اض ْي تُ ْم بِ ِه ِم ْن با ْع ِد الْ اف ِري ا‬
‫ض ِة إِ َّن َّ‬ ‫يما تا ار ا‬ ‫ِ‬
‫اح اعلاْي ُك ْم ف ا‬
‫اوال ُجنا ا‬
‫با زناني ازدواج نكنید كه پدران شما با آنها ازدواج كردهاند‪ .‬زیرا این كار عمل بسیار زشتي است‪ .‬و (نزد‬
‫خدا و مردم) مبغوض بوده و روش بسیار نادرستي است‪ .‬مگر آنچه گذشته (و در زمان جاهلیت انجام‬
‫گرفته) خداوند بر شما حرام نموده است ازدواج با مادرانتان‪ ،‬دخترانتان‪ ،‬خواهرانتان‪ ،‬عمهها و‬
‫خالههایتان‪ ،‬برادرزادهها و خواهرزادههایتان و مادراني كه به شما شیر دادهاند‪ .‬خواهران شیریتان‪ ،‬مادران‬
‫همسران تان‪ ،‬دختران همسران تان كه از مردان دیگري هستند و تحت سرپرستي و كفالت شما قرار دارند‬
‫و با مادرانشان قبالً هم بستر شدها ید‪ ،‬اما اگر با مادرانآنها هم بستر نشده اید‪ ،‬گناهي (در ازدواج با چنین‬
‫دختران) بر شما نیست‪ .‬همسران پسران صلبي خود‪ ،‬و اینكه دو خواهر را با هم جمع كنید‪ ،‬مگر آنچه‬
‫گذشته است (كه با طالق یكي از آنها قلم عفو بر گذشته آنان كشیده ميشود) بي گمان خداوند بسیار آمرزنده‬
‫و مهربان است و زنان شوهردار (بر شما حرام شده) مگر زناني كه در (جنگ با كفار) اسیر كردهاید‬
‫(زیرا نكاح آنها باطل میشود و پس از سپري شدن عده) ازدواج با آنها جایز است‪ .‬این موارد را خداوند بر‬
‫شما واجب گردانیده (پس آنچه را كه او بر شما حرام نموده حرام بدانید و آن را مراعات كنید) براي شما‬
‫ازدواج با زناني دیگر ـ به جز آنهایي كه گفته شد ـ حالل گشته است و ميتوانید با اموال خود (از راه‬
‫شرعي) زناني را جویا شوید و با ایشان ازدواج كنید‪ .‬پاكدامن باشید و از زناكاري پرهیز كنید‪ .‬پس اگر با‬
‫زني ازدواج كردید و با او هم بستر شدید‪ ،‬باید مهریه او را (بدون كم و كاست سر موعد مقرر) بپردازید‪ .‬و‬
‫این واجبي (از واجبات الهي)است‪ .‬و بعد از تعیین مهریه در مورد آنچه خود بر آن توافق ميكنید گناهي بر‬
‫شما نیست‪( .‬مثالً اگر زن با رضایت و رغبت خود مقداري از مهریه را ببخشد مانعي ندارد‪ .‬یا اگر شوهر‬
‫چیزي را بر آن بیافزاید بالمانع است) بيگمان خداوند آگاه و حكیم است‪.‬‬
‫جماعتي از محدثین از ابوهریره روایت كردهاند كه رسول خداصلی هللا علیه وسلم «از ازدواج با عمه‬
‫و خاله نهي فرموده است»‪ .‬و حكمت تحریم ازدواج با زناني كه در آیه و احادیث ذكر شدهاند‪ ،‬این است كه‬
‫ازدواج باعث قطع روابط خویشاوندي نشود و آتش كینه و عداوت را در میان آنها روشن ننماید‪.‬‬
‫اكنون در مورد زناني كه ازدواج با آنها حرام است با تفصیل بیشتري سخن ميگوییم ‪:‬‬
‫‪ -1‬محرمات سببي‪:‬‬
‫زناني كه به خاطر خویشاوندی و نسبت ازدواج با آنها حرام است چهار دستهاند‪:‬‬
‫مادر پدر)‪.‬‬
‫(مادر مادر و ِ‬
‫ِ‬ ‫الف‪ -‬اصول انسان هرچند باالتر بروند‪ ،‬مانند‪ :‬مادر‪ ،‬مادربزرگ‬

‫‪33‬‬
‫ب‪ -‬فروع انسان هرچه پایینتر بروند‪ .‬مانند‪ :‬دختر و دختر دختر و دختر پسر و ‪...‬‬
‫ج‪ -‬فروع پدر و مادر یا یكي از آنها‪ ،‬هرچند دورتر باشند‪ ،‬مانند‪ :‬خواهران پدری و مادري‪ ،‬خواهر پدري‪،‬‬
‫خواهر مادري و دختران آنها و دختران برادرزاده و خواهرزاده هرچند دورتر شده باشند‪.‬‬
‫د‪ -‬گروه اول از فروع پدرکالن و مادرکالن ‪ :‬مانند عمه ها و خاله ها‪ .‬فرق نميكنند كه مستقیما ً عمه و خاله‬
‫شخص موردنظر باشند‪ ،‬یا عمه و خاله پدر یا مادر یا پدربزرگ و یا مادربزرگ او باشند‪ .‬اما با گروه و‬
‫طبقه دوم مانند‪ :‬دختر کاکا و دختر عمه و دختر خاله و دختر ماما ازدواج جایز است‪.‬‬
‫‪ -2‬محرمات به دلیل دامادي‪:‬‬
‫آنهایي هم كه به خاطر مصاهرت ازدواج با آنها حرام است چهار دسته اند‪:‬‬
‫الف‪ -‬زن اصول هرچند دورتر باشند فرق نمي كند خویشاوندي پدري یا خویشاوند مادري باشند‪ ،‬مانند‪:‬‬
‫پدر مادر)‪.‬اما ازدواج با دختر همسر پدر و یا مادرهمسر پدربراي پسر او‬
‫(پدر پدر و ِ‬
‫همسر پدرو پدرکالن ِ‬
‫جایز است‪ .‬و جایز است پدر با زني ازدواج كند و دختران زن را هم با همسري پسر خود انتخاب كند‪.‬‬
‫ب‪ -‬ازدوج با همسر فروع خود‪ ،‬هرچند دورتر باشند‪ .‬فرق نميكند از طریق پسر باشد یا از طریق دختر‪،‬‬
‫یا آن فرع با او هم بستر شده یا نشده باشد و یا بعد از مرگ او را ترك كرده یا او را طالق داده باشد‪ ،‬حرام‬
‫است مانند‪ :‬همسر پسر‪ ،‬یا همسر پسر پسر‪ ،‬یا همسرپسر دختر هرچند دورتر گردیده باشند و در مذهب‬
‫امام ابوحنیفه ازدواج با دختر زني كه مرد با او مرتكب زنا شده باشد‪ ،‬یا دختر زني كه با او براساس‬
‫نكاحي ناقص و فاسد ازدواج كرده باشد‪ .‬جایز نیست‪.‬‬
‫ج‪ -‬ازدواج با اصول همسر هرچند دورتر باشند حرام است‪ ،‬هرچند مرد با آن همسر خود همبستر شده یا‬
‫نشده باشد‪ .‬مانند‪ :‬مادر و مادربزرگ زن‪ ،‬فرق نميكند مادربزرگ او مادر پدر باشد و یا مادر مادرش‪.‬‬
‫زیرا براساس اصول شرعی‪« :‬عقد دختر باعث تحریم عقد مادر و مادربزرگهاي آنها گردیده و همبستر‬
‫شدن با زن سبب تحریم ازدواج با دختران او ميشود»‪ .‬آن موارد حرام شدهاند‪.‬‬
‫د‪ -‬ازدواج با فرع همسر هرچند دورتر شده باشند‪ ،‬حرام است‪ .‬منظور از فروع همسر دختران اوست‪ .‬به‬
‫شرطیکه مرد با زن خود همبستر شده باشد‪ .‬اما اگر تنها او را عقد كرده و قبل از همبستري او را طالق‬
‫داده یا زن فوت كرده باشد ازدواج با دختر یا دیگر فروع او حرام نیست‪.‬‬
‫‪ -3‬محرمات به دلیل رضاع‬
‫و همه آن زناني كه به خاطر نسبي و خویشاوندي ازدواج با آنها حرام است به سبب رضاع هم حرام‬
‫ميشوند‪ .‬زیرا خداوند متعال ميفرماید‪:‬‬

‫‪34‬‬
‫نساء ‪)23 /‬‬ ‫اع ِة) (‬
‫ضا‬ ‫اخ اواتُ ُك ْم ِم ان َّ‬
‫الر ا‬ ‫ض ْعنا ُك ْم اوأ ا‬ ‫( اوأ َُّم اهاتُ ُك ُم َّ‬
‫الَلِِت أ ْار ا‬
‫«و (ازدواج با) مادراني كه به شما شیر داده و خواهران شیريتان (حرام است)»‪.‬‬
‫همچنین رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمودهاند‪« :‬همه آنچه به دلیل نسبي حرام است به دلیل رضاع هم‬
‫حرام ميشود»‪.‬‬
‫در رابطه با موضوع رضاع و شیرخوارگي باید گفت كه‪ :‬شوهر خانمي كه به طفلي شیر داده و همه‬
‫اقارب و خویشاوندانش به صورت خویشاوندان و اقوام طفل درمي آیند‪ ،‬نه دیگران‪ .‬زیرا در این رابطه‬
‫مرد به عنوان همسر زن بیشتر مورد نظر است هرچند شیر متعلق به زن ميباشد‪.‬‬
‫علت تحریم ازدواج با مادر و خواهر شیري و ‪ ...‬این است كه شیر كم یا زیاد باشد سبب رشد جسمي‬
‫كودك ميگردد‬

‫‪ -3‬محرمات مؤقت‬
‫‪ -1‬مطلقه ثالثه‬
‫ازدواج مجدد با زني كه به صورت طالق ثالثه یا «بینونه كبري» طالق داده شده باشد‪ ،‬حرام است‪،‬‬
‫زیرا خداوند متعال ميفرماید‪:‬‬
‫(الطَّاَل ُق م َّراَت ِن فاِإم ِ ٍ‬
‫وف أاو تاس ِريح ِبِِحس ٍ‬
‫ان) (بقره ‪)229 :‬‬ ‫ْا‬ ‫ساك ِبا ْع ُر ْ ْ‬
‫ْا‬ ‫ا‬
‫طالق « رجعى» دو بار است پس « از آن باید زن را» به شایستگى نگاه داشتن یا به نیكى رها كردن‪.‬‬
‫ّيهُ) (بقره ‪)230 :‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ َّ‬
‫(فاإ ْن طال اق اها فا اَل اَت ُّل لاهُ م ْن با ْع ُد اح ََّّت تا ْنك اح ازْو ًجا غا ْ ا‬
‫پس اگر «شوهر» او را «براى سومین بار» طالق داد‪ ،‬پس از آن براى او (شوهر) حالل نمىشود‪ ،‬تا آنكه‬
‫با همسرى جز او ازدواج كند‪.‬‬
‫طالق دوبار است‪( ،‬آن طالقي كه حق مراجعت در آن محفوظ است‪ .‬بعد از دو مرتبه طالق یكي از دو‬
‫كار را باید انجام داد)‪ .‬ادامه زندگي مشترك (با زن) به گونه اي شایسته (و عادالنه) یا طالق دادن (او) به‬
‫صورتي مطلوب (و به دور از ستم و حقكشي)‪.‬‬
‫و سپس ميفرماید‪:‬‬
‫(پس اگر بعد از دوبار طالق و مراجعت‪ ،‬بار دیگر) او را طالق داد‪ ،‬از آن به بعد زن بر او حالل‬
‫نیست‪ ،‬مگر آن كه با شوهر دیگري ازدواج كند (و به طور طبیعي آن مرد نیز او را طالق دهد)‪.‬‬

‫‪35‬‬
‫وازدواج آن زن با شوهر دوم بایستي طالق طبیعي و دائمي باشد و به هیچوجه زمان مشخصي و نیتي‬
‫خاص براي آن در نظر گرفته نشده باشد‪ .‬زیرا نكاحي كه به قصد «تحلیل» انجام بگیرد‪ ،‬نوعي فریب و‬
‫حیله خالف شرع است‪ .‬و مالكیه و حنابله و بسیاري از فقهاي دیگر از مذاهب آن را باطل ميدانند‪ .‬زیرا‬
‫رسول خدا صلی هللا علیه وسلم فرموده است‪:‬‬
‫«خداوند زني را كه موهاي خود را پیوند ميدهد و زنان خالكوب و زناني كه خالكوبي مينمایند و تحلیل‬
‫‪1‬‬
‫كننده و كسي كه براي او تحلیل مي شود را مورد نفرین قرار داده است»‪.‬‬
‫از نظر فقهاي مذهب امام ابوحنیفه نكاح «تحلیل» كراهت تحریمي دارد و از دیدگاه شافعیه اگر در عقد‬
‫نكاح مدت معیني در نظر گرفته شود ـ به خاطر مشابهت با نكاح موقت ـ حرام است‪ .‬اما اگر مدت در عقد‬
‫مشخص نشده باشد‪ ،‬در ظاهر عقد صحیح است‪ ،‬اما اگر نیت خبیثي داشته باشند خداوند خود از آن آگاه‬
‫است‪ .‬یعني به هر صورت حرام ميباشد‪.‬‬
‫‪ -2‬زن بالتكلیف‬
‫زناني كه هنوز در عقد نكاح مرد دیگري قرار دارند‪ ،‬یا هنوز پس از طالق عدّه آنان سپري نشده كه‬
‫شامل‪ :‬زنان شوهردار‪ ،‬زناني كه هنوز عده نكاح قبلي آنها سپري نشده‪ ،‬زناني كه از طریق زنا حاملهاند ـ‬
‫در رأي امام ابوحنیفه ـ یا زني كه با او زنا شده ـ از نظر امام مالك ـ ازدواج با همه آنها حرام است‪.‬‬
‫‪ -3‬آناني كه از هیچ آئین آسماني پیروي نمي كنند‬
‫مانند زنان بت پرست‪ ،‬آتشپرست‪ ،‬ملحد‪ ،‬ماركسیست‪ ،‬بهایي‪ ،‬بودایي و ‪...‬‬
‫اما ازدواج زن مسلمان با مرد كافر به اتفاق و اجماع علما حرام و باطل است‪ .‬زیرا خداوند متعال‬
‫وه َّن إِ ال الْ ُك َّفا ِر ال ُه َّن ِحلٌّ اِلُ ْم اوال ُه ْم اُِيلُّو ان اِلُ َّن )‪(.‬الممتحنه ‪)10 /‬‬ ‫وه َّن م ْؤِمنا ٍ‬
‫ات فا اَل تا ْرِج ُع ُ‬
‫ِ‬
‫ميفرماید‪( :‬فاِإ ْن عال ْمتُ ُم ُ ُ‬
‫هرگاه متوجه شدید كه آن زنان اهل ایمانند‪ ،‬آنها را به نزد كافران بازنگردانید‪ ،‬این زنان براي آن مردان و‬
‫آن مردان براي این زنان حالل نیستند‪.‬‬
‫اینگونه ازدواج ها از همان آغاز محكوم به شكست است‪ ،‬زیرا با توجه به عدم توافق دیني و اخالقي و‬
‫خواسته ها و اهداف از انسجام الزم برخوردار نخواهند بود‪.‬‬
‫اما ازدواج با زنان اهل كتاب (مسیحي و یهودي) یعني زناني كه به یكي از ادیان آسماني باور دارند‪ ،‬به‬
‫دلیل این آیه جایز است‪:‬‬

‫‪ .-1‬اخرجه النسايي و الترمذي‪.‬‬


‫‪36‬‬
‫ات ِم ان‬
‫صنا ُ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ْكتاب ِحلٌّ لا ُكم وطاعام ُكم ِحلٌّ اِلم والْمحصن ُ ِ‬
‫ات م ان ال ُْم ْؤمناات اوال ُْم ْح ا‬‫ُْ ا ُ ْ ا ا‬ ‫ْ ا اُ ْ‬
‫ِ‬
‫ين أُوتُوا ال ا ا‬
‫ات وطاع َّ ِ‬ ‫ِ‬
‫(الْيا ْو ام أُح َّل لا ُك ُم الطَّيِبا ُ ا ا ُ‬
‫ام الذ ا‬
‫اب ِم ْن قا ْبلِ ُك ْم ) (المائده ‪)5 :‬‬ ‫ِ‬
‫ين أُوتُوا الْكتا ا‬‫الذ ا‬
‫َّ ِ‬
‫امروزه (با نزول این آیه) همه چیزهاي پاكیزه (و طبع سالم پسند) برایتان حالل گردید‪ ،‬و (ذبائح و)‬
‫خوراك اهل كتاب (به جز آن چه با آیات دیگر تحریم شده) براي (شما حالل گردیده) و خوراك شما نیز‬
‫براي آنها حالل است‪ .‬و(ازدواج با) زنان پاكدامن ومؤمن وزنان پاكدامن اهل كتاب پیش ازشما‪،‬حالل است‪.‬‬
‫اما ازدواج با زنان اهل كتاب كراهت دارد و به خاطر محافظت از مصالح مسلمانان از ازدواج با‬
‫نظامیان و سیاستمداران نظام اسالمي با زنان (یهودي و مسیحي) بایستي جلوگیري بشود‪ .‬تا زمینه براي‬
‫نفوذ و كسب اطالعات از طرف دشمنان فراهم نشود‪.‬‬
‫برخي از جوانان به خاطر گراني هزینه ازدواج در ممالك اسالمي یا شرایط تحصیل و زندگي در ممالك‬
‫بیگانه‪ ،‬یا دستیابي به اقامت‪ ،‬یا زیبایي با طمع در مال و ثروت و گاهي به خاطر مسلمان نمودن و هدایت‬
‫آنها و یا فرهنگ و دانش برخي از زنان غربي‪ ،‬با آنها ازدواج مينمایند‪ .‬كه گاهي متأسفانه عواقب بسیار‬
‫زیانباري را براي آنها در پي دارد‪.‬‬
‫هرگاه خانمي اهل كتاب یا ‪ ...‬مسلمان شود و شوهرش حاضر به ترك دین خود نشود‪ ،‬نكاح آنها به اتفاق‬
‫علما باطل ميگردد‪.‬‬
‫‪ -4‬خواهر همسر و محارم او‬
‫با خواهر همسر و محارم او مانند عمه و خاله اش نميتوان ازدواج نمود‪ .‬زیرا ازدواج با محارم همسر‬
‫باعث قطع صله رحم و كینه و عداوت ميشود و قطع صلح رحم حرام است و هر كاري هم كه باعث آن‬
‫بشود‪ ،‬نیز حرام به شمار ميآید‪.‬‬
‫همچنین همه علما بر حرام بودن ازدواج مردم با محارم همسرمطلقه اش كه عدّه او سپري نشده اتفاق‬
‫نظر دارند‪.‬‬
‫‪ -5‬همسر پنجم‬
‫كسي كه داراي چهار همسر است‪ .‬ازدواج با زن پنجم جایز نیست‪ .‬هرچند كه این اقدام در مدت زمان عدّه‬
‫یكي از آنها بوده كه طالق داده شده باشد‪ .‬بلكه باید صبر نماید تا عدهاش تمام شود و پس از آن همسر‬
‫دیگري را اختیار نماید‪.‬‬

‫‪37‬‬
‫آثار و پیامدهاي ازدواج‬
‫ازدواج و تشكیل خانواده داراي پیامد هاي بسیاري است كه مهمترین آنها عبارتند از‪:‬‬
‫‪ -1‬حق كامجویي هر یك از آنان با دیگري به صورت طبیعي و از راه مشروع مانند‪ :‬معاشرت و‬
‫همبستري كه تفصیل آن در فصل سوم خواهد آمد‪.‬‬
‫‪ -2‬پس از ازدواج مسئولیتهایي مانند‪ :‬هزینه هاي لباس و مسكن و غذا و دفاع از حیثیت و ناموس متوجه‬
‫مرد میشود‪ .‬و مسئولیت هایي مانند‪ :‬اطاعت (در امور مشروع و معقول) و اجازه خواستن براي بیرون‬
‫رفتن از منزل‪ ،‬حفظ اسرار خانوادگي و اموال و آبرو متوجه زن ميشود‪ .‬البته مسئولیت ها و حقوق‬
‫مشترك دیگري دارند كه بعدا مورد بحث قرار خواهند گرفت‪.‬‬
‫‪ -3‬برخورداري از حق تولد فرزند بنا بر اتفاق زن و شوهر‪ ،‬و حق نسبت داده شدن فرزند به آنها و‬
‫مسئولیت شیر دادن و تربیت و هزینه و مخارج كودكان و دیگر مسایلي كه در فصل دوم مورد بحث قرار‬
‫خواهند گرفت‪.‬‬
‫‪ -4‬حق مشروع زن در ارتباط با مهریه‪ :‬مهریه مقدار مالي است كه پس از عقد و روابط زناشویي به زن‬
‫تعلق مي گیرد وحكمت وهدف ازآن جلب توجه آنان به جایگاه واهمیت پیوند زناشویي واحترام وبزرگداشت‬
‫مقام زن و اظهار ُحسن نیت مرد براي ُحسن معاشرت با همسر و بر دوامي زندگي مشترك است‪.‬‬
‫حكم شرعي مهریه این است كه‪ ،‬پس ازعقد ازدواج و روابط زناشویي بر مرد واجب ميشود‪ ،‬نه بر‬
‫زن‪ .‬همچنان كه گفته شد‪ :‬به دو طریق زن استحقاق مهریه را پیدا ميكند‪ .‬اول‪ ،‬عقد نكاح صحیح‪ .‬دوم‪،‬‬
‫روابط زناشویي حقیقي كه حتي پس از مرگ شوهر و یا طالق داده شدن حق مطالبه آن را دارد‪.‬‬
‫مهریه براساس دالیلي از قرآن و سنت و اجماع واجب گردیده است كه دالیل قرآن آن عبارتند از ‪:‬‬
‫ص ُدقااِتِِ َّن ِ ِْنلاةً) (النساء ‪)4 :‬‬
‫اء ا‬
‫سا‬
‫ِ‬
‫( اوآتُوا الن ا‬
‫مهریه هاي زنان را به عنوان هدیه اي پاك و صادقانه (و فریضه اي خدایي) به آنان بپردازید‪.‬‬
‫و در سنت و فرمودههاي رسول خداصلی هللا علیه وسلم آمده است‪« :‬اگر تنها یك انگشتر آهن هم بود‪،‬‬
‫‪1‬‬
‫آن را مهریه قرار بدهید»‪.‬‬
‫و هیچگاه رسول خداصلی هللا علیه وسلم نكاحي را بدون مهریه انجام نداده است‪.‬‬
‫مستحب است كه به هنگام عقد مقدار مهریه مشخص شود‪ ،‬زیرا همچنان كه گفته شد‪ :‬رسول خداصلی‬
‫هللا علیه و سلم نكاحي را بدون مهریه انجام نداده و تعیین مقدار مهریه از اختالف و خصومت جلوگیري‬
‫مينماید‪.‬‬

‫‪ .-1‬متفق عليه‪.‬‬
‫‪38‬‬
‫از طرف دیگر درعلماي گذشته واکنون بر مشروعیت و وجوب مهریه اجماع واتفاقنظر دارند‪.‬‬
‫مهریه ركن عقد نكاح به شمار نميآید و بدون تعیین مقدار آن نكاح منعقد ميشود‪ .‬بلكه مهریه یكي از‬
‫آثار و پیامدهاي عقد و ازدواج است‬

‫‪.‬‬

‫‪39‬‬
‫روابط اجتماعی فامیلی‬

‫نهاد خانواده از نظر اسالم در زندگي انسان و در تاریخ و آینده زندگي خانوادگي داراي ابعاد اجتماعي‬
‫بسیار گسترده اي است ادامه نسل بشري یکي از اهداف اساسي در آفرینش و وجود خانواده است زیرا‬
‫اراده خداوند بر این تعلق گرفته که نظام اسالم هستي را آباد نماید و آن را در مسیر رشد و تمدن قرار‬
‫حقوق شوهر‬
‫مردي كه به همه مسئولیت هاي اخالقي و مادي خود در ارتباط با خانواده مانند‪ :‬تأمین هزینه و مخارج‬
‫خوراك‪ ،‬لباس و مسكن عمل مينماید‪ ،‬داراي حقوق ده گانه است كه عبارتند از ‪:‬‬
‫‪ -1‬اطاعت مشروع‬
‫مرد سرپرست و مسئولیت اداره و رهبري حكیمانه خانواده را برعهده دارد‪ .‬در جهت حفظ عزت‪،‬‬
‫كرامت‪ ،‬سعادت خانواده و تحقق اهداف آن برنامه ریزي و تالش مي نماید این مصالح و اهداف در هیچ‬
‫جامعه اي به جز در پرتو اطاعت‪ ،‬التزام و نظم تحقق نميیابد‪ .‬فرمانبرداري زن از شوهر و فرزندان از‬
‫پدر و مادر است كه زمینه سر و سامان یافتن جامعه كوچك خانواده وهمچنین اداره صحیح آن را فراهم‬
‫مينماید و چنین اطاعتي موجب رضایت و خشنودي خداوند ميگردد‪.‬‬
‫اولین حقوق همسري‪ ،‬فرمانبرداري مشروع زن از شوهر است؛ زیرا رسول خداصلی هللا علیه وسلم‬
‫‪1‬‬
‫فرمودهاند‪« :‬از هیچ مخلوقي نباید به گونهاي اطاعت كرد كه موجب نارضایتي خالق بشود»‪.‬‬
‫همچنین فرموده است‪« :‬هیچكس را نباید در كاري كه خداوند به آن خشنود نیست فرمانبرداري كرد‪.‬‬
‫‪2‬‬
‫اطاعت تنها در امور خیر و رواست»‪.‬‬
‫اس اس این فرمانبرداري و اطاعت مشروع به قوامیتي بر مي گردد که خداوند آن را براي پدر خانواده در‬
‫نظر گرفته است که در واقع به معناي ریاست‪ ،‬اداره و رهبري است زیرا خداوند متعال فرموده است‬
‫ض اوِِباا أانْ اف ُقوا ِم ْن أ ْام اواِلِِ ْم)‪ .‬انساء ‪.34‬‬
‫ض ُه ْم عالاى با ْع ٍ‬ ‫َّل َّ‬
‫اَّللُ با ْع ا‬ ‫ال قا َّو ُامو ان عالاى النِ ِ ِ‬ ‫( ِ‬
‫ساء ِباا فاض ا‬
‫ا‬ ‫الر اج ُ‬

‫ترجمه‪ :‬مردان در برابر زنان داراي مسؤولیتهاي بسیار مي باشند‪ .‬و حق سرپرستي را بر آنها دارند بدین‬
‫خاطر که خداوند «به خاطر نظم اجتماع مردان را در برخي صفات بر زنان برتري بخشیده» و بدین علت‬
‫که مردان از دارایي و هزینه را تامین مي کنند» این حقوق به دو علت و سبب خاص برمیگردد‪.‬‬

‫‪ -1‬اخرجه احمد و الحاكم‪.‬‬


‫‪ -2‬اخرجه الشيخان‪.‬‬
‫‪40‬‬
‫اول‪ :‬توانایي جسمي‪ :‬خدا(ج) مرد را قوي تر و با اراده تر از زنان آفریده است و از طرف دیگر مهارت و‬
‫تجارب آنها در مورد امور زندگي بر آنان برتري دارد و زنان ممعموال از نظر جسمي ضعیف و از نظر‬
‫تصمیم گیري و اراده غالبا دچار تردید و دودلي مي شوند و جنبه عاطفي شان بر آنها غلبه دارد و این مدعا‬
‫مدعایي غیر واقعي نیست بلکه واقیعیتي است كه از خالل سالها تجربه ثاپت شده است‬
‫دوم‪ :‬مسؤلیت مادي‪ :‬مسؤولیت مختلف مادي مانند پرداخت مهریه و هزینه هاي ازدواج و تامین نفقه اعم‬
‫از تهیه خوراک‪ ،‬لباس‪ ،‬مسکن و‪ ...‬بر عهده مرد قرار دارد و عمال مرد خدمتگار خانواده مي باشد و‬
‫براساس همین خدمتگاري است که استحقاق ریاست همراه با حکمت و مشورت را پیدا نموده است پس بر‬
‫همین سبب زن باید از او فرمانبرداري کند اما اگر مرد به مسؤولیتهاي قوامت و سرپرستي خود عمل نکند‬
‫نباید انتظار داشته باشد که همسرش مطیع و گوش به فرمان او باشد‪.‬‬
‫‪ -2‬منزل محوري‬
‫معموالًمردان نسبت به همسران خود اهل غیرتاند و به هیچوجه راضي نیستند كه دیگران با چشم طمع‬
‫به آنان نگاه كنند و از همه توان خود براي حمایت او در مقابل بدكاران و بدخواهان بهره ميگیرند و از‬
‫طرف دیگر مسئولیت هاي فراوان اداره منزل و از همه مهمتر تربیت و نگهداري فرزندان و اداره اموال‬
‫منزل و پرداختن به نظافت و پخت و پز و ‪ ...‬ایجاب مينماید كه زنان به جز در موارد الزم و ضروري‬
‫منزل را ترك ننمایند‪.‬‬
‫شاید این سخن به مزاق عدهاي ناآگاه كه كوركورانه از فرهنگ غربي پیروي مينمایند‪ ،‬خوش نیاید و‬
‫آن را توهین به زنان و زیرپا نهادن كرامت و آزادي زنان به شمار بیاورند‪ .‬باید به اینگونه آدمها گفت كه‪:‬‬
‫در مورد آزادي و كرامت انسانها در اشتباه بزرگي قرار دارید‪ ،‬زیرا حفظ كرامت و حریت انسان در‬
‫آزادي اندیشه‪ ،‬اخالق و فرهنگ از اسارت بردگي و تقلید بیگانگان است و پر كردن مجالس و محافل از‬
‫سخنان پوچ و بیهوده در واقع زمینه ساز فساد و تباهياند و حضور زنان در مجالس غیرعلمي و رفت و‬
‫آمدهاي غیرضروري‪ ،‬زیانآلود است كه منزلت و حریتشان زیرپا نهاده ميشود و در معرض طمع و تهدید‬
‫بدخواهان قرار ميگیرد‪ .‬از طرف دیگر همچنان كه گفته شد كارها و مسئولیتهاي منزل به اندازهاي زیاد‬
‫است كه گاهي زنان در شبانه روز به مشكل از عهده آن برميآیند‪.‬‬
‫اهلِيَّ ِة ْاْل ا‬
‫ُول) (االحزاب ‪)33 :‬‬ ‫َبج ا ْْل ِ‬ ‫خداوند متعال خطاب به زنان ميفرماید‪ (:‬اوقا ْر ان ِِف بُيُوتِ ُك َّن اوال تا اَّ‬
‫َب ْج ان تا اُّ ا ا‬
‫«اي خانمها» در خانههاي خود بمانید (و جز براي كارهاي ضروري از آن خارج نشوید) و همچون‬
‫جاهلیت پیشین «در میان مردان» ظاهر نگردید‪.‬‬

‫‪41‬‬
‫الزم است زنان به مسئولیت خود عمل كنند و بدون اطالع مرد و بدون ضرورت از منزل خارج نشوند‪.‬‬
‫هرچند شوهر حق ندارد از سرزدن هفته ي یك بار او به پدر و مادر و عیادت آنان جلوگیري نماید؛ اما باید‬
‫با اجازه و اطالع شوهر از منزل خارج شود‪ .‬البته چنانچه مرد مانع از سرزدن زن به پدر و مادرش شود‪،‬‬
‫به خاطر آنكه قطع صله رحم و محبت خویشاوندي است حرام مي باشد و زن را به نافرماني شوهر وادار‬
‫مينماید‪.‬‬
‫مواردي مانند‪ :‬كمك به مداواي پدر و مادر‪ ،‬عیادت از آنها‪ ،‬بردن آنها پیش داکتر و ماندن در كنار آنها‬
‫در بیمارستان ـ چنانچه به غیر از او كسی دیگري نباشد یا نتواند آن كارها را انجام بدهد ـ جزو ضروریات‬
‫به شمار می رود‪ .‬در این موارد بهتر است از شوهر اجازه بخواهد و چنانچه شوهر اجازه ندهد‪ ،‬زن ميتواند‬
‫این فرمان همسرش را نادیده بگیرد و به خدمت پدر یا مادرش بشتابد‪.‬‬
‫همچنین زنان ميتوانند بدون اجازه شوهر براي اداي فریضه حج به مكه بروند‪ ،‬به شرط آنكه در رفت‬
‫و برگشت محرمي همراه آنها باشد‪..‬‬
‫بسیاري از زنان كه براي كار ضروري از منزل خارج ميشوند‪ ،‬براي حفظ كرامت و حیثیت خویش و‬
‫جلوگیري از فساد و فتنه‪ ،‬حجاب و متانت كافي را مراعات مينمایند‪ .‬اما متأسفانه تعدادي از زنان و‬
‫دختران هم بدون توجه به عواقب ایماني‪ ،‬اجتماعي‪ ،‬خانوادگي و شخصي آن با سر و بدن نیمه عریان وارد‬
‫كوچه‪ ،‬بازار‪ ،‬معابر و اماكن عمومي ميشوند‪( .‬و متوجه نیستند كه خودنمایي و بيحجابي نوعي بیماري‬
‫است و معموالً آدمهایي كه از هیچ هنر و دانشي براي جلب توجه دیگران بهره مند نیستند‪ ،‬ازطریق‬
‫نمایاندن سر‪ ،‬سینه و بدن خود مي خواهند توجه دیگران را به خود جلب كنند و بسیاري بر این باورند كه‬
‫انسان ها در آغاز زندگي خود از نظر آگاهي‪ ،‬اندیشه‪ ،‬اخالق و فرهنگ در حالتي خام و ابتدایي به سر برده‬
‫است و هرچه آگاهي‪ ،‬اندیشه‪ ،‬اخالق و فرهنگ او بیشتر رشد نموده به همان اندازه بیشتر به پوشانیدن جسم‬
‫خویش توجه كرده است‪ .‬و تنها در چهل ـ پنجاه سال قبل محافل صهیونیستي و سودجو و شهوت پرست در‬
‫راستاي رسیدن به اهداف سیاسي‪ ،‬اقتصادي و حیواني خود‪ ،‬پدیده بیحجابي را از طریق برخي روزنامهها‪،‬‬
‫مجالت‪ ،‬نوار ویدیو‪ ،‬تلویزیون و ‪ ،...‬ترویج نموده و متأسفانه بسیاري از دختران و زنان میمون صفت‪ ،‬و‬
‫‪1‬‬
‫كممایه‪ ،‬از فرهنگ كهنه و ارتجاعي عریان نمودن بدن تقلید كردهاند»‪.‬‬
‫از سنت رسول خداصلی هللا علیه وسلم بزار قصه اي را از انس بن مالك نقل نموده است كه‪ :‬روزي‬
‫جمعي زن به خدمت رسول خداصلی هللا علیه وسلم آمده و خطاب به ایشان گفتند‪ :‬اي رسول خداصلی هللا‬

‫‪ .-1‬مترجم‪.‬‬
‫‪42‬‬
‫علیه وسلم مردان به صحنههاي جهاد رفته و پاداش عظیمي را نصیب خود گردانیدهاند‪ ،‬آیا كاري هست كه‬
‫ما آن را انجام بدهیم و به اندازه جهاد آنها بهره مند شویم؟ رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمود‪« :‬هر یك‬
‫از شما كه در خانه بماند (و به مسئولیتهاي خانوادگي خود عمل كنند) اجر جهاد مجاهدین را به دست‬
‫خواهد آورد»‪.‬‬
‫‪ -3‬محافظت از ثروت و حیثیت‬
‫الزم است زنان از حرمت منزل خانوادگي محفاظت كنند و در غیاب همسر از ثروت و ناموس او‬
‫پاسداري نمایند و به جز با اجازه شوهر كسي را به منزل راه ندهند؛ زیرا رسول خداصلی هللا علیه وسلم‬
‫ميفرماید‪« :‬زنان نگهبان خانه شوهرشان هستند و در مقابل محافظت از آن داراي مسئولیت هستند»‪.‬‬
‫زنان امانت دار اموال خانوادگي هستند و بدون اطالع شوهر نباید در آن دخل و تصرف بنمایند و زنان‬
‫پاك‪ ،‬پرهیزكار و صالحه زناني هستند كه هرگاه مردانشان آنها را ميبینند شادمان ميشوند و هرگاه به آنها‬
‫دستوري بدهند‪ ،‬اطاعت ميكنند و چون به مسافرت بروند از ثروت و حرمت خانوادگي محافظت‬
‫مينمایند‪.‬‬
‫در روز حجه الوداع بود كه رسول خداصلی هللا علیه وسلم ضمن وصیت و سفارش به همه مسلمانان‬
‫فرمودند‪« :‬شما بر زنانتان حقوقي دارید و همچنین آنها نیز بر شما داراي حقوقي هستند‪ ،‬حقي كه شما بر‬
‫آنان دارید‪ ،‬این است به آنهایي كه شما از ایشان بدتان ميآید اجازه ورود به منزلتان را ندهند و با آنان‬
‫معاشرت نداشته باشند‪ ،‬و حق آنها بر شما این است كه به بهترین شیوه با آنها معاشرت كنید و لباس و غذاي‬
‫‪1‬‬
‫آنها را فراهم نمایید»‪.‬‬
‫رعایت و حافظت از ثروت خانوادگي در این است كه بدون اطالع و رضایت شوهر چیزي را به‬
‫دیگران ندهند زیرا ترمذي نقل مينماید كه‪ :‬رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرموده است‪« :‬زن نباید بدون‬
‫اجازه شوهرش چیزي از اموال او را به دیگران ببخشد»‪.‬‬
‫‪ -4‬كار در منزل‬
‫زن از نظر دیني و اخالقي ـ نه به عنوان حكم شرعي و قانوني ـ الزم است كارهاي مربوط به منزل‬
‫مانند‪ :‬تهیه غذا‪ ،‬نظافت منزل‪ ،‬مرتب نمودن وسایل‪ ،‬شستشوي لباسها و ‪ ...‬انجام بدهد‪ .‬اما اگر توانایي‬
‫الزم را نداشت و شوهر مي توانست خادمي را براي انجام دادن كارهاي منزل استخدام نماید ـ چنانچه‬
‫نگران تربیت فرزندان و فتنه و فسادي نباشد ـ چنین كاري را انجام بدهد‪ .‬اما بهتر آن است كه حتياالمكان‬

‫‪ .-1‬اخرجه ابن ماجه و الترمذي‪.‬‬


‫‪43‬‬
‫خانم خانواده خود مسئولیت هاي مربوط به منزل را انجام بدهد‪ ،‬زیرا وجود زن خدمتكار در منزل گاهي بر‬
‫روي تربیت فرزندان اثر نامط لوب را در پي دارد و گاهي هم ممكن است زمینه گناه و خلوت و فتنه را‬
‫براي شوهر او فراهم نماید‪.‬‬
‫دلیل این درخواست از زنان براي پرداختن به امور منزل آن است كه رسول خداصلی هللا علیه وسلم ‪،‬‬
‫كار و مسئولیتهاي خانوادگي را میان حضرت علي و حضرت فاطمه‪ ‬تقسیم فرمود؛ زیرا آنها در این‬
‫مورد مشكالتي داشتند و در نتیجه كارهاي داخل منزل را به حضرت فاطمه و كارهاي خارج از منزل را‬
‫‪1‬‬
‫به حضرت علي واگذار فرمودند‪.‬‬
‫اما از نظر حكمي و قضاوت شرعي زن مكلف به انجام دادن كارهاي منزل نیست‪ .‬ابن قدامه مقدسي‬
‫ميگوید‪« :‬امام احمد بر این باور است كه زن مجبور نیست كارهایي مانند آشپزي و پخت نان و امثال آن‬
‫‪2‬‬
‫را انجام بدهد»‪.‬‬
‫‪ -5‬آرایش و آرایستگي‬
‫آرایش و آراستگي همسران براي یكدیگر مطلوب است و شوهر حق دارد از زنش بخواهد كه پوشش و‬
‫لباس مورد عالقه او را بر تن كند و زن نیز حق دارد چنین انتظاري را از شوهرش داشته باشد؛ زیرا‬
‫توجه به عالقه و خواست متقابل‪ ،‬محبت و تفاهم بیشتري را در كانون خانواده به وجود ميآورد و از توجه‬
‫زن و شوهر به مردان و زنان دیگر پیشگیري مينماید‪ .‬در حدیثي كه امام مسلم و بخاري و امام احمد از‬
‫جابر‪ ‬روایت نمودهاند‪ ،‬آمده است كه‪« :‬جابر گفته است‪ :‬در یكي از غزوه ها ما در حضور رسول‬
‫خداصلی هللا علیه وسلم بودیم و پس از بازگشت در نزدیكيهاي مدینه رسول خداصلی هللا علیه وسلم‬
‫فرمود‪ :‬پیش از رفتن به منزل موهایتان را شانه كنید و آن را روغن بزنید و موهاي زائد بدن را‬
‫‪3‬‬
‫بردارید»‪.‬‬
‫همچنان كه گفته شد‪ ،‬مرد نیز باید به خواست و عالقه همسرش حداقل در محیط خانه خود را بیاراید و‬
‫لباس و آراستگي موردنظر او را مراعات كند‪.‬‬

‫‪ .-1‬زاد المعاد‪ ،‬ج ‪ ،4‬ص ‪.32‬‬


‫‪ .-2‬المغني ‪ :‬ج ‪ ،7‬ص ‪.21‬‬
‫‪ .-3‬متفق عليه‪.‬‬
‫‪44‬‬
‫‪ -6‬تأدیب مشروع‬
‫هرگاه زن راه نافرماني و سركشي را در پیش بگیرد و كارهاي ناصوابي را انجام بدهد‪ ،‬شوهر حق‬
‫دارد كه براي اصالح او اقداماتي را انجام بدهد‪ .‬قرآن این اقدامات را به چهار مرحله تقسیم نموده و‬
‫ميفرماید‪:‬‬
‫اَّللا اكا ان اعلِيًّا‬
‫وه َّن فاِإ ْن أاطا ْعنا ُك ْم فا اَل تا ْب غُوا اعلاْي ِه َّن اسبِ ًيَل إِ َّن َّ‬
‫ض ِربُ ُ‬ ‫ضِ‬
‫اج ِع اوا ْ‬ ‫وه َّن ِِف ال اْم ا‬ ‫وزُه َّن فا ِعظُ ُ‬
‫وه َّن او ْاه ُج ُر ُ‬ ‫شا‬ ‫( او َّ‬
‫الَلِِت اَتاافُو ان نُ ُ‬
‫ِ‬ ‫ص اَل ًحا يُ اوفِ ِق َّ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ ِِ‬ ‫ِ ِ‬
‫يما‬ ‫اَّللُ با ْي نا ُه اما إِ َّن َّ‬
‫اَّللا اكا ان اعل ً‬ ‫ّيا اوإِ ْن خ ْفتُ ْم ش اقا اق با ْينِ ِه اما فاابْ اعثُوا اح اك ًما م ْن أ ْاهله او اح اك ًما م ْن أ ْاهل اها إِ ْن يُ ِري ادا إِ ْ‬‫ِ‬
‫اكب ً‬
‫ّيا ) (النساء ‪)35-34 :‬‬‫ِ‬
‫اخب ً‬
‫« و زناني را كه از سركشي و نافرماني آنها نگران هستید‪ ،‬نصیحت كنید (اگر مؤثر واقع نشد) از‬
‫همبستري با آنها خودداري كنید و بستر خویش را جدا نمائید! (اگر باز هم كارساز نبود) آنها را به روش‬
‫مناسب تنبیه بدني بنمائید‪ .‬پس اگر به راه صواب آمدند و مطیع فرمان (مشروع و معقول) شما شدند دیگر‬
‫آنها را آزار ندهید‪ ،‬بيگمان خداوند بلند مرتبه و بزرگوار است اگر (میان زن و شوهر اختالف پیش آمد)‬
‫و نگران بودید كه باعث جدایي میان آنها شود‪ ،‬داوري از خانواده شوهر و داوري را از خانواده زن‬
‫(انتخاب كنید و براي حل اختالف نزد آنها) بفرستید اگر این دو داور به راستي بخواهند آنان را آشتي‬
‫بدهند‪ ،‬خداوند آن دو را موفق مي نماید‪ .‬بيگمان خداوند مطلع (بر ظاهر مردم) و (از اسرار نیات آنها)‬
‫آگاه است»‪.‬‬
‫این آیه قرآن بیانگر این حقیقت است كه زنان صالحه و پرهیزكار و ملتزم نیازي به ارشاد و تنبیه‬
‫ندارند‪ .‬اما زناني كه راه سركشي و نافرماني را در پیش ميگیرند‪ ،‬به تنبیه و اصالح احتیاج پیدا ميكنند و‬
‫به خاطر جلوگیري از فروپاشي خانواده و اصالح و تهذیب‪ ،‬مراحل زیر باید عملي بشود‪.‬‬
‫اول‪ :‬اندرز و ارشاد‪ .‬مرد با روشي حكیمانه و پسندیده همسر خویش را كه راه عناد و نافرماني را در‬
‫پیش گرفته‪ ،‬نصیحت كند و با شیوههاي مختلف اشاره و كالم و گاهي با عتابي آرام توجه او را به مسئولیت‬
‫خویش جلب نماید‪.‬‬
‫دوم‪ :‬ترك هم بستري‪ .‬چنانچه موعظه حكیمانه و دلسوزانه كارساز نباشد‪ ،‬شوهر بستر خود را از او جدا‬
‫كند و در اطاقي دیگر یا دورتر از او بخوابد؛ زیرا چنین روشي ميتواند بر روي او تأثیر رواني بگذارد و‬
‫او را و ادار به تجدیدنظر در سركشي و نافرماني خود بنماید‪ .‬به هر صورت مدت زمان ترك بستر نباید از‬
‫چهار ماه ـ كه مدت ایالء است ـ بیشتر باشد‪.‬‬

‫‪45‬‬
‫سوم‪ :‬تنبیه بدني‪ .‬چنانچه ترك همبستري هم كارساز نباشد‪ ،‬مرد به شیوهاي كه چهره و اعضاي حساس‬
‫بدن زن آسیب نبیند اقدام به زدن غیرشدید او مينماید و این كار گاهي تنها راه متوجه كردن زنان سركش و‬
‫خودكامه به خاطردر پیش گرفتن راه صواب است‪ .‬زني كه اندرز و خیرخواهي شوهر و ترك بستر‬
‫نتوانسته است از خودخواهي و بدرفتاري او جلوگیري نماید‪.‬‬
‫از آنجا كه برخي از زنان‪ ،‬حاضر به شنیدن نصیحت و دلسوزي هیچكس نیستند و با خودخواهي و‬
‫بيتوجهي به مصالح خانواده راه نادرستي را در پیش ميگیرند و تنها راهحل باقیمانده همین زدن و تنبیه‬
‫نمودن آنهاست‪ ،‬نباید اسالم را مورد انتقاد قرار داد‪ .‬مشروعیت زدن زنان سركش و بيمسئولیت از این‬
‫فرموده رسول خداصلی هللا علیه وسلم در حجه الوداع است كه فرمودهاند‪:‬‬
‫« سفارش به مردم را براي رفتار درست با زنان فراموش نكنید‪ ،‬زنان در نزد شما امانتاند‪ ،‬به جز‬
‫همین حقوق شرعي‪ ،‬حق دیگري بر آنان ندارید‪ .‬مگر آنكه كار خالفي را مرتكب شوند‪ .‬در این صورت‬
‫(پس از اندرز) همبستري با آنها را ترك كنید و به روشي آرام آنها را تنبیه نمائید و چنانچه به راه صواب‬
‫و اطاعت برگشتند به هیچوجه آنان را آزار ندهید! بدانید كه شما بر زنان خود حق و حقوقي دارید و آنها‬
‫نیز بر شما داراي حق و حقوقي هستند‪ .‬حق شما بر آنها این است كه هیچكس را كه شما از ایشان بدتان‬
‫ميآید به بستر و منزل خود راه ندهند و بدانید حق آنها هم بر شما این است كه به بهترین روش ممكن‬
‫‪1‬‬
‫خوراك و لباس آنها را تهیه كنید (و با آنان معاشرت نمایید)»‪.‬‬
‫و در حدیث دیگري آمده است كه مردي از رسول خداصلی هللا علیه وسلم پرسید زن چه حقوقي بر‬
‫عهده مرد دارد؟ رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمود‪« :‬هرگاه به غذا نیاز داشت‪ ،‬مواد غذایي را فراهم‬
‫كند و هرگاه به لباس احتیاج داشت‪ ،‬لباس مناسب او را تهیه نماید و بر چهره او نزند و سخن زشت به او‬
‫نگوید و هرگاه خواست او را جز در محدوده‪ ،‬خانه ترك نكند»‪.‬‬
‫چهارم‪ :‬دادگاه خانوادگي‪ .‬چنانچه هیچ یك از راه حلهاي گذشته مؤثر واقع نشود و هدف مورد نظر را‬
‫كه اصالح و به راه آمدن زن ناشزه و سركش است‪ ،‬محقق نشد‪ ،‬شوهر موضوع را با قاضي و محكمه‬
‫شرعي در جریان قرار دهد تا اقدام به تشكیل دادگاه خانوادگي بنماید و داوري را از طرف خانواده زن و‬
‫داوري را از طرف خانواده مرد معین كند كه مسئولیت آنها تالش براي ایجاد مصالحه میان زن و مرد‬
‫است و چنانچه داوران نتوانستند آنها را آشتي بدهند‪ ،‬به خاطر پیشگیري از نزاع و ناراحتي طرفین‪ ،‬زمینه‬
‫طالق و جدایي آنها را فراهم ميسازند‪.‬‬

‫‪ .-1‬اخرجه الترمذي و ابن ماجه‪.‬‬


‫‪46‬‬
‫‪ -7‬سكونت در خانه شوهر‬
‫شوهر وظیفه دارد كه مسكن مناسبي را براي همسرش فراهم نماید و وضع مسكن با وضع مالي شوهر‬
‫باید متناسب باشد و الزم نیست خود را در تنگنا قرار دهد‪ .‬زن مجبور نیست كه با اقربا و خویشاوندان‬
‫شوهرش در یك خانه زندگي كند‪ .‬اگر شوهر مسكن مناسبي را براي همسر تهیه ننماید‪ ،‬یا خانه امكانات‬
‫آب‪ ،‬برق‪ ،‬فاضالب و ‪ ...‬را دارا نباشد یا همسایه نااهلي داشته باشد‪ ،‬شوهر وظیفه دارد كه منزل دیگري‬
‫را براي زندگي خانوادگي فراهم نماید و همچنان كه گفته شد‪ :‬مرد در حد توان مالي خود موظف به این‬
‫كار است؛ زیرا خداوند متعال ميفرماید‪:‬‬
‫ث اس اك ْن تُ ْم ِم ْن ُو ْج ِد ُك ْم( (الطالق ‪)6 /‬‬
‫وه َّن ِم ْن اح ْي ُ‬ ‫)أ ِ‬
‫اسكنُ ُ‬
‫ْ‬
‫آنها را در جایي مسكن دهید كه خودتان در آنجا زندگي ميكنید ‪....‬‬
‫زن نیز الزم است در حد امكان و توان با شرایط زندگي شوهر خود را تطبیق دهد و توانایي مالي و‬
‫اقتصادي او را مورد توجه قرار دهد و توقع و انتظار بیش از حد را از او نداشته باشد‪.‬‬
‫‪ -8‬پرستاري‬
‫یكي از ضروري ترین نیازهاي زندگي خانوادگي‪ ،‬پرستاري و مراقبت زن از شوهر بیمار خویش‬
‫است‪ .‬در وضعیت بیماري‪ ،‬حوادث و ‪ ...‬است كه شوهر بیش از هر زماني به محبت ومراقبت همسرش‬
‫نیاز پیدا ميكند؛ زیرا زن نزدیك ترین انسان به اوست و به اسرار و پنهاني شوهرش آگاهي بیشتري دارد و‬
‫بهتر از هركسي مي تواند غذا و داروي مناسب را براي شوهرش فراهم نماید و از او مراقبت كند و این‬
‫مسئولیت را ميتوان از سنت رسول خداصلی هللا علیه وسلم فهمید‪ .‬از عایشه‪ ‬روایت شده كه رسول‬
‫خداصلی هللا علیه وسلم در حالت بیماري سئوال ميفرمود كه‪« :‬فردا را من باید در خانه كدام یك از شما‬
‫باشم؟» و همه همسران ایشان اجازه فرمودند كه در خانه حضرت عایشه قرار داشته باشد؛ زیرا حضرت‬
‫عایشه بیشتر از هر كسي از او مراقبت مينمود‪ .‬رسول خداصلی هللا علیه وسلم تا زمان رحلت همچنان در‬
‫خانه وي (حضرت عایشه) باقي ماند‪.‬‬
‫‪ -9‬طالق و رجعت‬
‫مرد حق طالق و یا رجعت و برگردانیدن همسرش را بدون رضایت او قبل از انقضاي عده دارد‪.‬‬

‫‪47‬‬
‫حقوق زن‬
‫زنان بر شوهران خود داراي حقوقي هستند كه بخشي از آنها حقوق معنوي و برخي دیگر حقوق مادي‬
‫ميباشند‪.‬‬
‫حقوق معنوي آنها عبارتند از‪:‬‬
‫‪ -1‬معاشرت و رفتار مشروع‬
‫زنان موهبتي خدایياند كه در نزد شوهرانشان به امانت گذاشته شدهاند و ُحسن معاشرت و برخورد‬
‫لفظي و عملي صحیح و محترمانه شوهر با او واجب است؛ زیرا خداوند متعال فرمودهاند‪:‬‬
‫اَّلل فِ ِيه اخ ْ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫ّيا) (النساء ‪)19:‬‬
‫ّيا اكث ً‬
‫ً‬ ‫سى أا ْن تا ْك ارُهوا اش ْيئًا اواَْي اع ال َُّ‬ ‫وه َّن ِِبل اْم ْع ُروف فاِإ ْن اك ِرْهتُ ُم ُ‬
‫وه َّن فا اع ا‬ ‫( او اعاش ُر ُ‬
‫با زنان به روشي پسندیده معاشرت كنید‪ ،‬اگر آنها را دوست نميداشتید (با آنان مدارا كنید) زیرا ممكن است‬
‫از چیزي بدتان بیاید‪ ،‬اما خداوند خیر و بركت بسیاري را در آن قرار داده باشد‪.‬‬
‫همچنین رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمودهاند‪:‬‬
‫« هیچ مردي نباید با همسرش دشمني كند و او را آزار دهد‪ ،‬اگر یكي از اخالق او را نپسندد‪ ،‬ممكن است از‬
‫‪1‬‬
‫اخالق دیگر او راضي باشد»‪.‬‬
‫همچنین رسول خداصلی هللا علیه وسلم در مورد ُحسن رفتار با زنان تأكید نموده و فرمودهاند‪:‬‬
‫«مؤمناني ایمانشان كامل تر است كه اخالقشان بهتر باشد و بهترین شما آنهایي هستند كه با همسران خود‬
‫‪2‬‬
‫بهترین رفتار را داشته باشند»‪.‬‬
‫همچنین فرمودهاند‪ « :‬بهترین شما آنهایي هستند كه با زن و فرزندان خود بهترین رفتار را داشته باشند و من‬
‫‪3‬‬
‫براي خانوادهام از همه شما بهترم»‪.‬‬
‫معاشرت و رفتار خوب این است كه‪ :‬مرد در رفتار با همسرش از بهترین كلمات و پسندیده ترین كردار‬
‫استفاده كند و به هیچوجه با گفتار و رفتار خود او را مورد اذیت و آزار قرار ندهد و به كرامت و شخصیت‬
‫و منزلت او بياحترامي ننماید و با خشم و خشونت با او برخورد نكند و در مورد مخارج زندگي او را در‬
‫حد توان راضي نگاه دارد و از خسیسي و بخل پرهیز كند‪.‬‬

‫‪ .-‬اخرجه احمد و مسلم‪.‬‬


‫‪1‬‬

‫‪ .-2‬اخرجه احمد و الترمذي‪.‬‬


‫‪ .-3‬اخرجه الترمذي‪.‬‬
‫‪48‬‬
‫‪ -2‬محافظت از کرامت زن‬
‫در زندگی خانوادگی زن و مرد شخصیت یکدیگر را کامل مینمایند و هر چیزی که کرامت و شخصیت‬
‫یکی از آنها را حفظ نماید یا آن را خدشه دار بکند‪ ،‬بر روی دیگری تأثیری مستقیم دارد‪ .‬از آنجا که مرد‬
‫نسبت به زن معموالً از توانایی جسمی و ارادی بیشتری برخوردار است‪ ،‬الزم است از حرمت و کرامت‬
‫زن و شریک زندگی خویش پاسداری کند و با هر چیزی که ممکن است موجب زیان و آزار به منزلت‬
‫خانواده شود‪ ،‬مقابله نماید‪.‬‬
‫غیرت مرد نسبت به همسر خود پدیدهای فطری و طبیعی است‪ .‬روزی سعد بن عباده‪ ‬از رسول‬
‫خداصلی هللا علیه وسلم پرسید‪ :‬اگر مردی را همراه با همسرم ببینم اجازه دارم با نوک ششیرم شکم او را‬
‫پاره نمایم؟ رسول خداصلی هللا علیه وسلم خطاب به اطرافیان فرمود‪ :‬ممکن است از غیرت سعد در‬
‫شگفت شده باشید‪ ،‬اما من (به خاطر احترامی که خداوند برای حرمت انسانها قائل است) از او بیشتر‬
‫‪1‬‬
‫حساسیت دارم؛ زیرا خداوند اعمال زشت پنهان و آشکار را حرام گردانیده است»‪.‬‬
‫اما متأسفانه در میان بسیاری از هنرپیشههای مرد و زن این غیرت ـ که در میان انسان و حیوان‬
‫پدیدهای فطری است ـ کمتر مشاهده می شود و در واقع این بیغیرتی جرم و جنایتی است که آنان‬
‫مجازاتش را در دنیا و آخرت خواهند چشید‪.‬‬
‫رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرموده است‪« :‬سه نفر را هیچگاه به بهشت راه نخواهند داد‪ :‬مردی که‬
‫بدکاری زن خود را ببیند و آن را تحمل کند یا او را به آن کار تشویق نماید‪ ،‬زنانی که خود را به شکل‬
‫مردان در میآورند و شرابخواران حرفهای»‪ .‬خدمت رسول خداصلی هللا علیه وسلم گفته شد‪ :‬یا رسول هللا‬
‫صلی هللا علیه وسلم ما میدانیم شرابخوار چیست‪ .‬اما آدم «دیوت» چگونه آدمی است؟ فرمود‪« :‬مردانی‬
‫‪2‬‬
‫هستند که به رفت و آمد ناروای مردان دیگر بر همسرش اهمیت نمیدهند»‪.‬‬
‫مرد موظف است به زن خود احترام بگذارد و از هرگونه گفتار و کرداری که موجب ناراحتی او‬
‫میشود پرهیز نماید‪ .‬زیرا زنان هم انسانهایی با حرمت و کرامت اند و نباید همچون برده و خدمتکار با‬
‫آنها برخورد شود و تنها با نگاه لذتهای جسمی به آنها نگاه بشود‪ .‬و این آدم های نا اهل و ناآگاهند که با‬
‫زنان‪ ،‬با بی حرمتی و توهین و استهزاء برخورد میکنند؛ زیرا خداوند متعال فرموده است‪:‬‬

‫) اولا اق ْد اك َّرْمناا باِِن ا‬


‫آد ام ( (االسراء‪)70 :‬‬

‫‪ .-1‬اخرجه البخاری‪.‬‬
‫‪ .-2‬اخرجه الطبرانی‪.‬‬
‫‪49‬‬
‫«ما فرزندان آدم را محترم و گرامی گردانیدهایم»‪.‬‬

‫‪ -3‬برآورده نمودن نیاز همسر‬


‫مرد روابط خانوادگی را براساس مصلحت و منفعت مشترک قرار میدهد‪ ،‬زن نیز همچون مرد نیاز به‬
‫تأمین و تکمیل غریزه جنسی دارد و مرد الزم است در جهت برآورده نمودن و کامل گردیدن نیازش‪ ،‬تنها‬
‫در فکر خود نباشد و به او هم توجه کند‪ ،‬تا زمینه توجهش را به دیگران از میان بردارد و در واقع‬
‫پیشگیری از مشکل بسیار بهتر از پرداختن به حل آن است‪.‬‬
‫این حق زنان حقی ثابت است که در سنت رسول خداصلی هللا علیه وسلم مورد تأکید قرار گرفته است‪.‬‬
‫از عبدهللا بن عمرو روایت شده که رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرموده است‪« :‬عبدهللا شنیدهام همه‬
‫روزها را روزه و بسیاری از اوقات شب را به نماز شب میپردازی؟ گفتم‪ :‬بله صحیح است یا رسول هللا‬
‫ص! او فرمود این کار را مکن! گاهی برخی از روزها را روزه بگیر و برخی از روزها را از گرفتن‬
‫روزه خودداری کن! و برخی از شبها را نماز بخوان و شبهایی دیگر را استراحت کن‪ .‬زیرا جسم و‬
‫چ شمان و همسرت هر کدام حق و حقوقی برعهده تو دارند و حق هر یک را به خوبی ادا کن!» رسول‬
‫خداصلی هللا علیه وسلم از این طریق خواستند که توجه مسلمانان را به مسئولیت خود در برابر تأمین‬
‫نیازهای طبیعی خود و همسر جلب نمایند‪.‬‬
‫‪ -4‬حفظ اسرار زناشویی‬
‫یکی از حقوقی که زن بر دوش همسر خود دارد آن است که در مورد مسایل خصوصی میان آنها‬
‫چیزی را برای دیگران بازگو ننماید‪ .‬زیرا امام مسلم از ابوسعید خدری نقل نموده است که‪ :‬رسول‬
‫خداصلی هللا علیه وسلم فرموده است‪« :‬بدترین جایگاه روز قیامت متعلق به مردانی است که با همسران‬
‫خود همبستر میشوند و سپس اسرار همبستری را برای دیگران بازگو مینمایند»‪.‬‬

‫حقوق مادي زنان‬


‫مهمترین حقوق مادي زن بر شوهر خود عبارت اند از‪:‬‬
‫‪ -1‬مهریه‪:‬‬
‫مهریه مالي است که به محض عقد و معاشرت و بر عهده مرد قرار مي گیرد و زن استحقاق آنرا پیدا مي‬
‫ص ُدقااِتِِ َّن ِ ِْنلاةً) )النساء ‪( 24 :‬‬
‫اء ا‬
‫سا‬
‫ِ‬
‫نماید زیرا خداوند (ج) مي فرماید‪ ) :‬اوآتُوا الن ا‬

‫‪50‬‬
‫ترجمه‪ :‬اگر با زني ازدواج کردید و با او همبستر شدید مهریه اش را بطور کامل بپردازید و این فریضه‬
‫(خدایي ) است‪ .‬هدف از مهریه اظهار اهمیت عقد ازدواج اکرام و احترام به شخصیت زن و اظهار حسن و‬
‫صداقت مرد برا ي ازدواج با او زمینه اي براي دوام معاشرت و زندگي زناشویي است و علت اینکه مرد‬
‫باید متعهد پرداخت مهریه شود این است که معموال مردم با توجه به کار و تجارت و درآمد حاصل از آن‬
‫توانایي مالیشان بیشتر از زنان است‪.‬‬
‫‪ -2‬مخارج زندگي‪:‬‬
‫مرد شرعا مکلف است که مواد غذایي‪ ،‬لباس و مسکن را براي همسرش فراهم نماید‪ .‬اوداود از معاویه‬
‫قشیري نقل نموده که گفته است به خدمت رسول هللا صلي علیه وسلم رسیدم و پرسیدم راي تو در مورد‬
‫همسران ما چیست؟ فرمود‪ :‬از همان غذاییکه میخورید به آنها بدهید و از همان پارچه اي که لباس خود را‬
‫تهیه میکنید لباس آن ها را تهیه نمایید آنان را مورد ضرب شتم قرار ندهید و با کردار گفتار زشت و ناپسند با‬
‫آنها رفتار ننماید‪.‬‬
‫‪ -3‬خدمتگار‪:‬‬
‫در کتاب (جواهر الثمینه) که فقه امام مالک مي باشد آمده است که پخت و پز و شست و شو و دیگر‬
‫کارهاي منزل بر همسر واجب نیست به ویژه زني که توانایي کارهاي منزل را ندارد شوهر نباید او را به‬
‫آن مجبور نماید یا زن را مجبور کند که خادمي را براي کار منزل استخدام نماید و خود زن حقوقش را‬
‫بپردازد‪.‬‬
‫‪ -4‬وسائل بهداشت‪:‬‬
‫مرد الزم است به اندازه کافي براي استحمام‪ ،‬شستشوي لباسها و ظروف و‪ ..‬صابون و مواد شوینده را در‬
‫اختیار همسرش قرار دهد از همه مهمتر این است که به هنگام بیماري زن شوهر باید او را به داکتر ببرد‬
‫ومصارف و هزینه دارو و درمان او را بپردازد و مراقبت الزم را از او به عمل بیاورد‪.‬‬

‫رضاع و شیرخوارگي‬
‫زن مسؤل شیردادن به فرزند شیر خواره خویش است زیرا او بیش از هر کس دیگر فرزندش را دوست‬
‫میدارد و نسبت به او احساس مسؤولیت مي نماید و همه اطباء بر این باورند که شیر مادر از شیر همه‬
‫زنان دیگر بسیار بهتر است زیرا با توجه به مراحل عمر کودک و میزان چربي شیر با نیاز جسمي کودک‬
‫تناسب بیشتري دارد‪.‬‬

‫‪51‬‬
‫اد أا ْن يُتِ َّم َّ‬ ‫اي اك ِاملا ِ ِ‬ ‫ت ير ِ‬ ‫ِ‬
‫اعةا) (البقره‪.)223:‬‬
‫ضا‬ ‫الر ا‬ ‫ي ل ام ْن أ اار ا‬‫ض ْع ان أ ْاوال اد ُه َّن اح ْول ْ ِ ْ‬ ‫خداوند(ج) فرموده است‪ ( :‬اوال اْوال ادا ُ ُ ْ‬
‫مادران دو سال تمام فرزندان خود را شیر مي دهند هرگاه یکي از آنها یا هر دوي ایشان خواستار تکمیل‬
‫دوران شیرخوارگي باشند در سه حالت زن مکلف به شیر دادن به نوزادان خویش است‪ -1 :‬زماني که پدر‬
‫فقیر و مستمند باشد‪ -2 .‬یا کسي را براي شیر دادن به کودک نداشته باشد‪ -3 .‬و یا زماني که کودک از‬
‫خوردن شیر زنان دیگر خودداري کند‪.‬‬

‫حقوق مشترک زن و شوهر‬


‫‪ -1‬حق عمل زناشویي‪:‬‬
‫هر یک از زن و شوهر حق بهره مندي و تمتع از یک دیگر را با توجه به نیازهاي بشري دارند مگر اینکه‬
‫موانعي مانند‪ :‬بیماري یا عادت ماهیانه وجود داشته باشد اقدام به عمل زناشویي از نظر شرعي و اخالقي‬
‫در راستاي حفظ حرمت و عفت همسر در حد توان بر مرد الزم است اما اقدام به نزدیکي به همسر از‬
‫طریق نامشروع و لواط از گناهان کبیره است زیرا رسول هللا صلي هللا علیه وسلم مي فرماید‪ :‬هر کس از‬
‫راه غیر طبیعي با همسر خود نزدیکي نماید ملعون است‪.‬‬
‫‪ -2‬اثبات نسب‪:‬‬
‫اثبات نسب حق دوطرفه والدین و فرزندان است (هرچند در ظاهر به پدر نسبت داده مي شوند اما در واقع‬
‫فرزندان ثمره درخت زندگي مرد و زن نعمتي بزرگ از نعمتهاي خداوند نسبت به بندگانش به شمار میرود‬
‫و از طرف دیگر اثبات نسب در جهت سرپرستي و نگهداري کودکان و جلوگیري از سرگرداني آنهاست‬
‫ك قا ِدي ًرا ) (الفرقان‪.)54 :‬‬ ‫شرا فاجعلاهُ ناسبا و ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫َّ ِ‬
‫ص ْه ًرا اواكا ان اربُّ ا‬ ‫خداوند متعال مي فرماید‪ ( :‬او ُه او الذي اخلا اق م ان ال اْماء با ا ً ا ا ا ً ا‬
‫ترجمه‪ :‬خداست که از آب (مني ) انسان ها را آفریده است و او را داراي خویشاوندي نسبي و دامادي قرار‬
‫داده است و پروردگار تو همواره توانا بوده و هست‪.‬‬
‫‪ -3‬ارث بردن‪:‬‬
‫ارث بردن متقابل زن و شوهر حق مشروع آنهاست زیرا زندگي زناشویي میان مرد و زن ایجاد قرابت مي‬
‫نماید و هرگاه یکي از آنان فوت کند دیگري از او ارث میبرد به شرطي که موانع ارث مانند‪ :‬اختالف دین‬
‫یا قتل عمد و امثال آن در میان نباشد‪.‬‬

‫‪52‬‬
‫‪ -4‬تربیت فرزندان‪:‬‬
‫قیام به مسؤلیت تربیت فرزند و رسیدگي به امور مربوط به غذا‪ ،‬لباس‪ ،‬بهداشت‪ ،‬خواب و استراحت او در‬
‫سنین کودکي توسط کسي که مسؤلیت این کار را دارد در اصطالح شرعي حضانت مي نامند افرادي هم‬
‫دچار عقب ماندگي ذهن هستند همچون کودکان نیاز به مراقتبت دارد اما نوجوانان که به سن رشد رسیده‬
‫اند به حضانت و پرستاري کسي نیاز ندارند‪.‬‬

‫‪53‬‬
‫فصل سوم‬
‫انحالل خانواده وراه حل های مشکالت‬

‫دراین فصل می خوانیم‪:‬‬

‫‪ ‬اسباب انحالل ‪:‬طالق ‪،‬خلع ‪،‬تفریق ‪،‬ارتداد‪،‬لعان‪،‬ظهار‪،‬ایالء‪.‬‬


‫‪ ‬راه حل های مشکالت خانواده‬
‫‪ ‬تحدید نسل وتنظیم خانواده ازدیدگاه اسالم‬

‫‪54‬‬
‫پایان زندگی زنا شویی و پیامدهای آن‬
‫گاهی زندگی زناشویی دچار تنشهای شدید میشود و از هم فرو می پاشد‪ .‬شریعت اسالم در ارتباط با‬
‫پیامدهای جدایی میان زن و شوهر ومراعات حقوق هر یک ازآنها احکام و رهنمودهایی وضع نموده است‪.‬‬
‫خاتمه دادن به روابط زناشویی یا براساس خواست یک طرفه مرد از طریق «طالق» و یا بر مبنای‬
‫خواست و اراده طرفین از طریق « ُخلع» انجام میپذیرد‪ .‬گاهی ممکن است این جدایی از طریق «رجعت»‬
‫یا «عقدی جدید» دوباره به حالت اولیه ادامه زندگی میان مرد و زن بازگردد و یا از طریق محاکم شرعی‬
‫یا دادگاه به خاطر اسباب و عوامل معینی میان آنها طالق و جدایی انجام پذیرد و یا از طریق مسائل‬
‫جداگانه ای مانند «ایالء و ظهار و لعان» پایان زندگی زناشویی آنها رقم زده شود و در همه حاالت جدایی‬
‫میان زن و شوهر مراعات عده و به عزا نشستن زن ضروری است‪ .‬دراین بخش به طور خالصه به بیان‬
‫احکام مربوط به آن موارد ضمن هشت مبحث زیر می پردازیم ‪:‬‬

‫موضوع دوم ‪ :‬رجعت‬ ‫موضوع اول ‪ :‬طالق‬


‫موضوع چهارم‪ :‬جدایی از طریق‬ ‫موضوع سوم ‪ُ :‬خلع‬
‫دادگاه‬
‫موضوع ششم‪ :‬لعان‬ ‫موضوع پنجم‪:‬ایالء‬
‫موضوع هشتم ‪ :‬عدّه‬ ‫موضوع هفتم‪:‬ظهار‬

‫موضوع اول ‪ :‬طالق‬


‫تعریف طالق‪ ،‬حکم و حکمت طالق‪ ،‬شروط وقوع و انواع طالق و حکم هر یک از آنها‪.‬‬
‫تعریف یا معنای طالق‪ :‬طالق عبارت است از برداشتن و فسخ کردن عقد نکاح و پایان دادن به آن از‬
‫طریق مرد و یا از طرف زنی که طالق از طرف شوهر به او تفویض شده است‪.‬‬
‫حکم طالق‬
‫طالق و جدایی به خاطر مراعات مصالح طرفین و از روی ضرورت و ناچاری مباح و جایز است و‬
‫این جوازرا قرآن‪ ،‬سنت رسول خداصلی هللا علیه وسلم ‪ ،‬اجماع علما‪ ،‬عقل و تدبیر مورد تأیید قرار دادهاند‪.‬‬

‫‪55‬‬
‫قرآن کریم در مورد طالق و جدایی میفرماید‪:‬‬
‫طلَّقَ َها فَ َال ت َِح ُّل لَهُ ِم ْن بَ ْعدُ َحتَّى ت َ ْن ِك َح زَ ْو ًجا‬
‫ان‪ ....‬فَإ ِ ْن َ‬
‫س ٍ‬‫ساكٌ ِب َم ْع ُروفٍ أ َ ْو تَس ِْری ٌح بِإِحْ َ‬ ‫( َّ‬
‫الط َال ُق َم َّرت ِ‬
‫َان فَإ ِ ْم َ‬
‫غی َْرهُ) (البقره ‪)229-230 :‬‬ ‫َ‬
‫طالق (رجعى) دو بار است پس (از آن باید زن را) به شایستگى نگاه داشتن یا به نیكى رها كردن‪ .....‬پس‬
‫اگر (شوهر) او را (براى سومین بار) طالق داد‪ ،‬پس از آن براى او (شوهر) حالل نمىشود‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫و رسول خداصلی هللا علیه وسلم میفرماید‪ :‬ناپسندترین امور حالل در نزد خداوند طالق دادن است‪.‬‬
‫‪2‬‬
‫و عمالً رسول خداصلی هللا علیه وسلم «ام المؤمنین حفصه را طالق داد‪ ،‬اما دوباره او را بازگردانید»‪.‬‬
‫همچنین فقهای مسلمانان در این مورد اتفاقنظر دارندکه براساس دو منبع قبلی (قرآن و سنت) طالق و‬
‫جدایی زن و شوهر جایز است‪.‬‬
‫و از نظر عقلی تردیدی وجود ندارد که گاهی روابط زن و شوهر به اندازهای تباه و خراب میشود و به‬
‫حدی از یکدیگر یا طرفی از دیگری متنفر میشود که امکان آشتی و مصالحه میان آنها وجود ندارد و تنها‬
‫راه چاره و رهایی آنها از بند یکدیگر‪ ،‬طالق و جدایی است و این جدایی در جهت جلوگیری از نگرانی‪،‬‬
‫سرگردانی‪ ،‬فساد و تباهی هرچه بیشتر صورت میگیرد‪.‬‬
‫الزم به یادآوری است که در ممالک غربی آمار طالق در حد باالیی قرار دارد و آگاهی به بیش از ‪70‬‬
‫درصد می رسد‪ .‬اما در ممالک اسالمی در غالب اوقات از ‪ 10‬درصد تجاوز نمیکند که آن هم به خاطر به‬
‫بنبست رسیدن طرفین و قبول واقعیت است‪.‬‬
‫با این همه حکمت و هدف از طالق همچنان که گفته شد‪ :‬راه حل مشکالت سختی است که توسط زن‪،‬‬
‫شوهر و اطرافیان آنها قابل حل و فصل نبوده و به خاطر عدم توافق اخالقی و نفرت بیش از حد از یکدیگر‬
‫یا عوامل خارجی غیرقابل تحمل برای آنها‪ ،‬به خاطر جلوگیری از زیان و نگرانی بیشتر چاره ای به جز‬
‫طالق پیش او نبوده است؛ زیرا این اصل در شریعت اسالم اصل معتبری است که‪« :‬از میان دو شر و بدی‬
‫آنی که زیانش کمتر است انتخاب میشود»‪ ،‬اما اسالم هر یک از زنان و مردان را بر ادامه روابط همسری‬
‫و وفاداری به حقوق و مسئولیتهای ناشی از آن ـ که قرآن را «میثاق استوار» مینامد ـ فرا میخواند و‬
‫آنها را به تحمل و بردباری در مقابل اخالق و رفتار همسر‪ ،‬ترغیب میکند‪ .‬خداوند متعال در اینباره‬
‫میفرماید‪:‬‬
‫ّيا اكثِّيا) (النساء ‪)19 :‬‬ ‫اشروه َّن ِِبلْمعر ِ‬
‫وف فاِإ ْن اك ِرْهتموه َّن فا عسى أا ْن تا ْكرهوا اشي ئًا واَْيعل َّ ِ ِ‬ ‫ِ‬
‫اَّللُ فيه اخ ْ ً‬ ‫اُ ْ ا ا ا‬ ‫ُُ ُ ا ا‬ ‫( او اع ُ ُ ا ْ ُ‬

‫‪ .-1‬اخرجه ابوداود و ابن ماجه و الحاکم‪.‬‬


‫‪ .-2‬اخرجه ابوداود و النسايی و احمد‪.‬‬
‫‪56‬‬
‫با همسران خود به طور شایسته (در گفتار و کردار) معاشرت نمایید و اگر از آنان (به دالیلی) بدتان آمد‬
‫(شتاب نکنید و زود تصمیم به جدایی نگیرید) زیرا چه بسا از چیزی بدتان بیاید‪ ،‬اما خداوند خیر و منافع‬
‫فراوانی را در آن قرار داده باشد‪.‬‬
‫و رسول خداصلی هللا علیه وسلم میفرماید‪:‬‬
‫« هیچ مرد مؤمنی نباید با همسرش دشمنی ورزد؛ زیرا ممکن است اخالقی از او را نپسندد‪ ،‬اما از‬
‫‪1‬‬
‫اخالق دیگر او راضی باشد»‪.‬‬
‫همچنین اسالم زنان را به صبر و بردباری دعوت نموده و آنان را به تحمل مشکالت تا فرا رسیدن‬
‫تغییر در ُخلق و خو و وضع زندگی مرد به شکیبایی فراخوانده است‪ .‬رسول خداصلی هللا علیه وسلم‬
‫فرموده است‪:‬‬
‫« هر زنی که بدون دلیل و (ناراحتی سخت) برای طالق‪ ،‬شوهرش را تحت فشار قرار دهد‪ ،‬او را به‬
‫‪2‬‬
‫بهشت راه نخواهد داد»‪.‬‬
‫شریعت اسالم در راستای حل نزاع میان زن و شوهر آنها را به استفاده از روشهای مطلوب و دوستانه‬
‫فراخوانده و بهترین و مناسب ترین راه را موعظه و نصیحت و تنها گذاشتن در بستر‪ ،‬و چنانچه زن مقصر‬
‫باشد‪ ،‬تنبیه ساده بدنی‪ ،‬و در صورت بی نتیجه بودن و به توافق و آشتی نرسیدن آنها‪ ،‬پا در میانی دو نفر‬
‫یکی از خویشاوندان مرد و دیگری از خویشاوندان زن است‪.‬‬
‫شروط وقوع طالق ‪ :‬برای وقوع طالق وجود پنج شرط الزم و ضروری است‪:‬‬
‫‪ -1‬اهلیت طالق دهنده‬
‫مردی که می خواهد همسرش را طالق دهد‪ ،‬باید عاقل‪ ،‬بالغ و هوشیار باشد و با اراده و اختیار خود به‬
‫این کار اقدام نماید و بر همین اساس طالق دادن افراد نابالغ‪ ،‬دیوانه و مدهوشی که در حالتی قرار داشته‬
‫باشد که خیر و مصلحت و ضرر و زیان خود را تشخیص ندهد و همچنین کسی که بیش از حد معمول‬
‫دچار خشم و عصبانیت شود وهوشیاری خود را از دست بدهد و کسی که او را مجبور به طالق دادن‬
‫بنمایند‪ ،‬واقع نمیشود‪ .‬برخالف نظرحنفیه که درموضوع اکراه واجبار و کسی که بیش از حد معمول دچار‬
‫خشم و عصبانیت شود طالق شان واقع میشود‪.‬‬

‫‪ .-‬اخرجه مسلم عن ابی هريره‪.‬‬


‫‪1‬‬

‫‪ .-‬اخرجه احمد و اصحاب السنن‪.‬‬


‫‪2‬‬

‫‪57‬‬
‫‪ -2‬قصد طالق دادن‬
‫کسی که الفاظ طالق را بر زبان میآورد باید نیت و قصد جدایی از همسرش را داشته باشد‪ ،‬اما کسی‬
‫که از دیگری نقل قول می نماید‪ ،‬یا به تدریس موضوع طالق اشتغال دارد‪ ،‬یا کسی غیرعرب که معنای‬
‫طالق را نمی داند‪ ،‬اگر آن را بر زبان بیاورند و قصد طالق را نداشته باشند‪ ،‬طالقشان واقع نمیشود‪ ،‬اما‬
‫کسی که با مزاح و شوخی الفاظ طالق را به کار میگیرد‪ ،‬طالق او واقع میشود؛ زیرا رسول خداصلی هللا‬
‫علیه وسلم فرموده است‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫«سه چیز جدی و شوخی بودنشان جدی گرفته میشود‪ :‬نکاح‪ ،‬طالق و رجعت دادن»‪.‬‬
‫‪ -3‬وجود زوجیت حکمی یا حقیقی‬
‫زمانی طالق معنا دارد که میان مرد و زنی زندگی زناشویی حقیقی (در حالت عادی همسری) و حکمی‬
‫(در زمانی که زن مشغول گذرانیدن عده است) وجود داشته باشد‪ .‬بر این اساس طالق دادن زن بیگانه معنا‬
‫ندارد‪ ،‬و طالق دادن در ایام گذرانیدن عده طالق «بینونه کبری» یعنی مکمل طالق ثالثه و زن مطلقه ای‬
‫که با او روابط زناشویی صورت گرفته‪ ،‬صحیح نیست‪.‬‬
‫اما در حالت عادی وجود رابطه حقیقی همسری و رابطه حکمی یعنی در ایام عده «طالق رجعی»‬
‫طالق واقع میشود و طالق در رابطه با ازدواجی که شرایط الزم را نداشته و باطل به شمار میآمده یا پس‬
‫از پایان عده واقع نمیشود‪.‬‬
‫‪ -4‬طالق به صورت صریح یا کنایه‬
‫طالق به صورت الفاظ صریح یا کنایه انجام میگیرد‪ .‬الفاظ صریح و روشن الفاظی هستند مانند طالق‪،‬‬
‫جدایی‪ ،‬فرقت و ‪ ،...‬که منظور از آن معلوم و مشخص باشد‪.‬‬
‫اما الفاظ غیرصریح و کنایه آن است که احتمال منظور از طالق در آنها وجود داشته باشد‪ .‬مانند اینکه‬
‫مرد به همسر خود بگوید‪ :‬سرنوشتت را خود تعیین کن یا به خانه پدریت برگرد و ‪ ...‬که در اینگونه موارد‬
‫اگر قصد و نیت طالق وجود داشته باشد‪ ،‬طالق واقع میشود‪ .‬اما با تحقق سه شرط است که طالق دادن با‬
‫شریعت اسالم موافقت دارد‪:‬‬

‫انواع طالق‬
‫به اعتباراتی چهارگانه طالق اقسام مختلفی پیدا میکند که عبارتند از‪:‬‬

‫‪ .-1‬اخرجه احمد و اصحاب السنن‪.‬‬


‫‪58‬‬
‫اول ‪ :‬به اعتبار کلمات‬
‫به طالق صریح و طالق کنایه تقسیم میشود‪ .‬و همچنان که گفته شد‪ :‬طالق صریح آن است که الفاظ‬
‫استعمال شده به وضوح و صراحت بیانگر طالق‪ ،‬فرقت و جدایی باشد و به محض بیان آن ـ هرچند قصد‬
‫طالق در میان نباشد ـ واقع میشود‪ .‬مثالً اگر مردی به همسر خود بگوید‪ :‬طالقت واقع شده باشد‪ .‬یا از این‬
‫لحظه من و تو از هم جدا می شویم و از نظر حنفیه اگر مرد به همسرش بگوید‪ :‬تو بر من حرام باشی‪،‬‬
‫طالق او واقع میشود‪.‬‬
‫کنایه‪ :‬نیز این است الفاظی به کار گرفته شوند که احتمال طالق و جدایی از آنها فهمیده شود‪ ،‬و معموالً‬
‫مردم آنها را برای جدایی از همسر خود به کار نبرند‪ ،‬مثل اینکه مردی به همسر خود بگوید‪ :‬به خانه‬
‫پدریت بازگرد‪ ،‬از این لحظه اختیار سرنوشتت به دست خود توست و ‪ ...‬در اینگونه موارد اگر مرد قصد‬
‫طالق و جدایی را داشته باشد‪ ،‬طالق او واقع میشود‪.‬‬
‫طالق از طریق کتابت‪ :‬اگر به دالیلی مرد و زن از همدیگر دور باشند و مرد از طریق نوشتن نامه یا‬
‫ارسا ل فاکس یا فرستادن کسی به نیابت از خود یا مردی که زبان سخن گفتن نداشته باشد به وسیله اشاره‬
‫قابل فهم‪ ،‬طالقشان واقع میشود‪.‬‬
‫تعداد طالق‪ :‬طالق یکی یا دو یا سه است‪ .‬مذاهب چهارگانه و مذهب ظاهری در این مورد اتفاقنظر‬
‫دارند که طالق با لفظ سه یا ثالثه یا سه بار پشت سرهم گفتن ‪« :‬طالقت واقع شده باشد» سبب واقع شدن‬
‫طالق ثالثه میشود و آن زن و شوهر بر هم حرام میشوند‪ ،‬مگر آنکه زن پس از سپری شدن عده‪ ،‬مجددا ً‬
‫ازدواج دیگری بنماید و به طور طبیعی پس از مدتی از هم جدا شوند و پس از سپری شدن عده طالق و‬
‫پس از خواستگاری‪ ،‬موافقت زن‪ ،‬عقد‪ ،‬نکاح و مهریه جدید میتوانند با هم ازدواج بنمایند‪.‬‬
‫دوم ‪ :‬طالق از نظر سنت و بدعت بودن‬
‫از این نظر طالق به دو نوع «طالق سنتی» و «طالق بدعی» تقسیم میشود‪:‬‬
‫طالق سنّی‪ :‬طالقی است که با سنت رسول خداصلی هللا علیه وسلم سازگاری داشته باشد و زمانی‬
‫طالق با روش رسول خداصلی هللا علیه وسلم که تفسیر عملی قرآن است سازگاری دارد که دلیل و‬
‫ضرورتی برای جدایی وجود داشته باشد‪ .‬تنها یک طالق او را در ایام پاکی ماهیانه که با او همبستر نشده‬
‫باشد‪ ،‬جاری نماید و زن حامله نباشد‪ ،‬اگر هر یک از موارد فوق مراعات نشود طالق‪ ،‬طالق بدعی است و‬
‫جاری نمودن آن حرام است و انجام دهنده آن گناهکار میشود‪.‬‬
‫طالق بدعی‪ :‬طالق بدعی طالقی است که با سنت رسول خداصلی هللا علیه وسلم سازگاری ندارد و‬
‫شریعت اسالم آن را نمی پسندد‪ .‬مثل اینکه کسی همسرش را به هنگام عادت ماهیانه‪ ،‬ایام بارداری همسر‬
‫‪59‬‬
‫یا در پاکی که در آن با یکدیگر همبستر شده باشند‪ ،‬طالق بدهد‪ .‬هرچند اینگونه طالق دادنها حرام است‬
‫که اکثریت علما ـ به جز امام ابن تیمیه‪ ،‬امام ابن القیم و ‪ ،...‬ـ بر این باورند که واقع میشود‪.‬‬
‫سوم ‪ :‬طالق از نظر امکان بازگردانیدن یا عدم بازگردانیدن همسر‬
‫به دو نوع «طالق رجعی» و «طالق بائن» تقسیم میشود‪.‬‬
‫طالق رجعی‪ :‬آن است که شوهر حق تجدیدنظر و بازگردانیدن همسرش را قبل از سپری شدن عده بدون‬
‫عقد جدید دارا باشد و این موضوع پس از طالق اول یا دوم «بائنه» نشده و قبل از پایان عده است و نیازی‬
‫به رضایت همسر ندارد‪ ،‬اما پس از سپری شدن عده در طالق دوم‪« ،‬طالق رجعی» به صورت «طالق‬
‫بائنه» در می آید و مرد تنها پس از عقدی جدید است که میتواند همسر مطلقه اش را بازگرداند‪.‬‬
‫طالق بائن‪ :‬طالق بائن هم بر دو نوع است‪« :‬بینونه صغری» و «بینونه کبری»‪ .‬بینونه صغری این‬
‫است که شوهر میتواند همسرش را پس از عقد و مهریه جدید به نکاح خود بازگرداند‪ ،‬اما در «بینونه‬
‫کبری» تنها زمانی مرد میتواند با همسر مطلقهاش دوباره ازدواج کند‪ ،‬که زن با مردی دیگر ازدواجی‬
‫صحیح بنماید و مدتی را با او زندگی کند و سپس به طور طبیعی از هم جدا شوند‪ ،‬یا شوهر جدیدش بمیرد‬
‫و عده اش سپری شود ‪ ...‬و زمانی طالق به این صورت یعنی «بینونه کبری» در میآید که هر سه طالق‬
‫زن واقع شده باشد‪.‬‬
‫چهارم‪ :‬طالق تنجیز و تعلیق و اضافه‬
‫طالق به اعتبار روش آن به سه نوع ُم ْنجز‪َ ،‬م َعلَّق و ُمضاف تقسیم میشود‪.‬‬
‫طالق ُم ْن َجز‪ :‬طالقی است که مرد با هدف وقوع فوری آن را بر زبان میآورد‪ .‬برای مثال اگر شوهر‬
‫خطاب به همسر خود بگوید‪ :‬طالق تو واقع شود‪ ،‬یا اینک تو مطلقه هستی‪ .‬طالق همسر در همان حال‬
‫جاری میشود و این مشروط به اهلیت زن و شوهر برای وقوع طالقند‪.‬‬
‫طالق معلق‪ :‬طالق معلق آن است که شوهر وقوع طالق را به روی دادن موضوعی در آینده موکول‬
‫نما ید و آن را با کلماتی مانند‪ :‬اما‪ ،‬اگر‪ ،‬چنانچه‪ ،‬هرگاه‪ ،‬در صورتی که و ‪ ،...‬مشروط گرداند‪ .‬برای مثال‬
‫شوهر خطاب به همسرش بگوید‪ :‬اگر وارد منزل فالنی شوی طالقت واقع شده باشد‪ .‬مذاهب اربعه رأیشان‬
‫بر این است که چنانچه زن با علم‪ ،‬آگاهی و عمد به خانه آن شخص برود طالق او واقع میشود‪.‬‬
‫طالق مضُاف ‪ :‬طالق مضاف آن است که به زمان معینی در آینده موکول شود‪ .‬برای مثال شوهر‬
‫خطاب به همسرش بگوید‪ :‬فردا یا یک ماه دیگر طالق تو واقع بشود‪ .‬در اینصورت پس از فرارسیدن‬
‫اولین لحظات از زمان موردنظر طالق او واقع میشود و این وقوع مشروط به این است که شوهر اهلیت‬
‫طالق دادن را داشته باشد و زن در آن زمان معین شرایط طالق داده شدن را دارا باشد‪.‬‬
‫‪60‬‬
‫موضوع دوم ‪ :‬رجعت‬
‫تعریف‪ ،‬مشروعیت‪ ،‬حکمت‪ ،‬انواع رجعت‪.‬‬
‫تعریف رجعت‪ :‬رجعت بازگشت به وضع قبلی زندگی زن و مرد قبل از پایان «عده» در طالق رجعی‬
‫است‪.‬‬
‫مشروعیت‪ :‬مبنای مشروعیت رجعت‪ ،‬این فرموده خداوند تبارک و تعالی است که میفرماید‪:‬‬

‫ادوا إِ ْ‬
‫ص اَل ًحا اواِلُ َّن) (البقره ‪)228 :‬‬ ‫اح ُّق بِارِد ِه َّن ِِف اذلِ ا‬
‫ك إِ ْن أ اار ُ‬ ‫( اوبُعُولاتُ ُه َّن أ ا‬
‫شوهرانشان برای برگردانیدنشان (به زندگی زناشویی) در این مدت (یعنی مدت عده از دیگران)‬
‫سزاوارترند‪ .‬در صورتی که (شوهران به راستی) خواهان اصالح و آشتی باشند‪.‬‬
‫رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمودهاند که‪« :‬جبرئیل نزد من آمد و گفت‪ :‬حفصه را بازگردان؛ زیرا‬
‫بسیار نمازخوان‪ ،‬روزه دار و همسر تو در بهشت است»‪1.‬و حضرت عمر بن خطاب‪ ‬به پسرش عبدهللا‬
‫‪2‬‬
‫امر فرمود که همسر مطلقهاش را بازگرداند‪.‬‬
‫علما در این مورد اتفاق نظردارندکه درطالق اول ودوم درمدت عده مردمیتواندهمسرش را بازگرداند‪.‬‬
‫حکمت رجعت‪ :‬هدف از «رجعت» فرصت و مجال پیدا کردن مرد و زن برای حل اختالف و تجدیدنظر‬
‫در مورد طالق و جدایی است و در آن مدت هر دو فرصت دارند تا در مورد آخر و عاقبت جدایی و‬
‫مشکالت پس از آن به خوبی بیندیشند و چنانچه برای اصالح و حل اختالف به توافق رسیدند به زندگی‬
‫زناشویی قبل از طالق بازگردند‪.‬‬
‫در مدت عده این مرد است که حق دارد همسرش را هرچند به ادامه زندگی با شوهر ناراضی باشد‪،‬‬
‫بازگرداند و مبنای این حکم‪ ،‬آیه ای است که پیشتر ذکر شد واین حق را شریعت اسالم به مرد داده و‬
‫هرچند بخواهد خود را از آن محروم نماید‪ ،‬باز از آن حق برخوردار خواهد بود‪.‬‬
‫انواع رجعت ‪:‬‬
‫رجعت بر دو گونه است‪ :‬رجعت در طالق رجعی و رجعت در طالق بائن‪.‬‬
‫رجعت در طالق رجعی با کالم و سخن تحقق می یابد‪ .‬مثالً اگر شوهر خطاب به همسرش بگوید‪ :‬تو را‬
‫به همسری و نکاح قبلی بازگردانیدم‪ ،‬رجعت حاصل میشود‪ ،‬اما امام ابوحنیفه می فرماید‪ :‬رجعت باید به‬

‫‪ .-1‬اخرجه ابوداود‪.‬‬
‫‪ .-2‬اخرجه الدار قطنی‪.‬‬
‫‪61‬‬
‫صورت عملی و از طریق ارتباط زناشویی و یا مقدمات آن انجام گیرد‪ .‬در اینگونه رجعت و بازگردانیدن‬
‫موافقت پدر یا ولی همسر و مهریه و اجازه او الزم نیست‪.‬‬
‫اما رجعت در طالق بائن یعنی پس از سپری شدن عده در طالق اول یا دوم اگر مرد بخواهد همسرش‬
‫را به کانون خانواده و ادامه زندگی زناشویی بازگرداند‪ ،‬باید پس از اجازه همسر‪ ،‬تعیین مهریه وعقد جدید‪،‬‬
‫اقدام به این کار بنماید‪.‬‬

‫موضوع سوم ‪ُ :‬خلع‬


‫معنی‪ ،‬مشروعیت‪ ،‬حکمت‪ُ ،‬حکم و مقابل‪ ،‬شرایط « ُخلع» و آثار و پیامدهای آن‪.‬‬
‫تعریف خلع‪ :‬خلع‪ ،‬صلح و فدیه‪ ،‬به معنی پایان دادن به حکم روابط زناشویی و در مقابل مقدار مالی‬
‫است که زن آن را به شوهرش میپردازد‪ ،‬یا مهریه‪ ،‬جهاز و ‪ ،...‬را به او میدهد‪.‬‬
‫مشروعیت خلع‪ :‬اکثریت علما رأیشان بر جایز بودن «خلع» است؛ زیرا مردم به آن نیاز پیدا میکنند‪ ،‬و‬
‫گاهی زن از شوهرش تنفر پیدا می کند و به سبب عدم تحمل اخالق‪ ،‬رفتار و دیانت و یا به دلیل پیری‪،‬‬
‫ناتوانی و بیماری نمیخواهد زندگی زناشویی را با او ادامه بدهد‪.‬‬
‫به همین خاطر در مقابل حق شوهر در مورد طالق‪ ،‬شریعت اسالم این حق را به زنان داده که در‬
‫مقابل پرداخت مقداری مال یا صرف نظر ازمهریه و جهیزیه به زندگی با شوهر خود پایان بدهد‪ ،‬تا دچار‬
‫زیان و ناراحتی ادامه زندگی با او نشود‪ ،‬و مرتکب نافرمانی خداوند نگردد‪ .‬دلیل جایز بودن «خلع» این‬
‫آیه قرآن است که میفرماید‪:‬‬
‫اح عالاْي ِه اما فِي اما افْ تا اد ْ‬
‫ت بِ ِه (( البقره ‪)229 :‬‬ ‫)فاِإ ْن ِخ ْفتم أ َّال ي ِقيما ح ُدود َِّ‬
‫اَّلل فا اَل ُجنا ا‬ ‫ُْ ُ ا ُ ا‬
‫اگر نگران بودید که (زن و شوهر) نتوانند حدود خداوند را (در مورد یکدیگر) رعایت کنند‪( .‬اگر به خاطر‬
‫جدا شدن) زن چیزی را (به شوهرش) بدهد‪ ،‬گناهی بر آنان نیست‪.‬‬
‫و از ابن عباس روایت شده که ‪ :‬همسر ثابت بن قیس به خدمت رسول خداصلی هللا علیه وسلم رسید و‬
‫گفت‪ :‬یا رسول هللا ص! من از دین و اخالق شوهرم هیچ عیب و ایرادی نمیبینم‪ ،‬اما دوست ندارم که پس‬
‫از مسلمان شدن دوباره به کفر بازگردم (و او را دوست ندارم و نمیخواهم با او زندگی نمایم)‪ .‬رسول‬
‫خداصلی هللا علیه وسلم فرمود‪« :‬میتوانی باغی (را که مهر) تو کرده به او بازگردانی؟» گفت‪ :‬آری یا‬

‫‪62‬‬
‫رسول هللا ص! رسول خداصلی هللا علیه وسلم خطاب به ثابت بن قیس فرمود‪« :‬باغ را قبول کن و او را‬
‫‪1‬‬
‫یک طالق بده»‪.‬‬
‫ح نفیه بر این باورند که چنانچه زن خواهان جدایی از شوهر خود باشد‪ ،‬مستحب است که مرد این‬
‫خواسته را بپذیرد‪ ،‬اما چنانچه زن بدون دلیل از شوهرش بخواهد او را در مقابل بخشیدن مهریه یا پرداخت‬
‫اموالی طالق بدهد‪ ،‬کراهت دارد‪.‬‬
‫علما معتقدند که برای جدایی از طریق «خلع» رضایت مرد و زن از طریق «ایجاب و قبول» ضروری‬
‫است؛ زیرا عقدی است در مقابل اموالی در ارتباط با طالق و به همین خاطر بدون قبول مرد‪ ،‬خلع عملی‬
‫نمیشود و جدایی میان آنها انجام نمیپذیرد و چیزی به مرد تعلق نمیگیرد‪.‬‬
‫شروط خلع‪ :‬برای صحت خلع وجود سه شرط الزم است‪:‬‬
‫‪ -1‬شوهر اهلیت طالق دادن را داشته باشد‪ ،‬یعنی عاقل و بالغ باشد‪ .‬بدین معنی که هرکس طالق دادن او‬
‫صحیح نباشد‪ ،‬مانند کودک‪ ،‬دیوانه‪ ،‬کم خرد و کسانی که به دلیل پیری و بیماری‪ ،‬عقل و اراده سالمی‬
‫ندارند‪ ،‬قبول کردن خلع از طرف آنها جایز نیست‪.‬‬
‫‪ -2‬زن نیز دارای عقد نکاح صحیحی باشد و فرق نمیکند مرد با او همبستر شده باشد یا خیر‪ .‬یا اینکه‬
‫مطلقه طالق رجعی قبل از پایان عده باشد و همچنین مکلف‪ ،‬عاقل و بالغ بودن زن نیز ضروری است‪.‬‬
‫‪ -3‬مالی که زن آن را به مرد می پردازد‪ ،‬جزو اموال مشروع‪ ،‬قابل تملیک و دارای منفعت باشد‪.‬‬

‫موضوع چهارم ‪ :‬جدایی از طریق دادگاه‬


‫سپردن طالق به زن در اثناء عقد نکاح و یا پس از آن و برخورداری از حق درخواست خلع و حکم به‬
‫جدایی زن و شوهر در شش یا هفت مورد و اضافه بر آنها جدایی از طریق «ایالء‪ ،‬لعان و ظهار»‪ ،‬همه‬
‫حقوق و امتیازاتی هستند که به زنان داده شده و با برخورداری مرد از حق طالق برابری مینماید‪.‬‬
‫و کسانی که از برخورداری مرد از حق طالق انتقاد مینمایند در مقابل این همه حقوقی که شریعت‬
‫اسالم به خانمها داده‪ ،‬هیچ پاسخ قانعکنندهای نمیتوانند ارائه بدهند‪ .‬از طرف دیگر معاشرت و زناشویی از‬
‫روی جبر و اکراه امکانپذیر نیست و هرگاه همسر قهر نماید و به خانه پدری برگردد‪ ،‬جز با رضایت او‬
‫هیچگاه شوهرش نمی تواند با استفاده از زور و اکراه او را برگرداند و در نتیجه باید از طریق طالق یا‬
‫خلع دیر یا زود از او جدا شود‪.‬‬

‫‪ .-1‬اخرجه البخاری و النسايی و ابن ماجه‪.‬‬


‫‪63‬‬
‫تفاوت جدایی از طریق حکم دادگاه با طالق در این است که بر اساس حکم قاضی دادگاه است که میان‬
‫زن و شوهر جدایی افگنده می شود‪ ،‬و این زمانی است که از طریق وسایل اختیاری مانند طالق و خلع‬
‫مشکل زن و شوهر حل و فصل نشود‪ ،‬اما طالق زمانی واقع میشود که شوهر با میل و اراده خویش آن را‬
‫جاری نماید‪.‬‬
‫زمانی قاضی دادگاه میتواند به جدایی میان زن و شوهر حکم نماید که یکی از مسائل «ایالء»‪1‬عیب و‬
‫نقص‪ ،‬اختالف شدید و غیرقابل حل میان زن و مرد‪ ،‬غیبت بیش از حد و مفقوداالثر یا زندانی شدن‪ ،‬طالق‬
‫رجعی زمانی که مرد توانایی تأمین نفقه را نداشته باشد‪ ،‬باطل نمودن عقدی که شرایط الزم را نداشته و یا‬
‫به خاطر مرتد یا مسلمان شدن یکی از آنها‪ ،‬در میان باشد‪.‬‬
‫‪ -1‬نا توانی شوهر در تهیه مخارج زندگی‬
‫‪2‬‬
‫قوانین احوال شخصیه در بسیاری از کشورهای اسالمی بر اساس رأی اکثریت علما ـ به غیر از حنفیه‬
‫ـ بدین صورت است که اگر شوهر نتواند به مسئولیت خود در مورد تهیه مخارج زندگی‪ ،‬خوراک‪ ،‬لباس و‬
‫مسکن عمل نماید و یا دارای مال و ثروت باشد‪ ،‬اما عمالً نفقه و مخارج زندگی همسرش را نمیخواهد‬
‫فراهم نماید‪ ،‬همسر میتواند از دادگاه تقاضای طالق بنماید؛ زیرا خداوند متعال فرمودهاند‪:‬‬
‫اح اعلاْي ِه اما فِي اما افْ تا اد ْ‬
‫ت بِ ِه) (الطالق ‪)7 :‬‬ ‫(فاِإ ْن ِخ ْفتم أ َّال ي ِقيما ح ُدود َِّ‬
‫اَّلل فا اَل ُجنا ا‬ ‫ُْ ُ ا ُ ا‬
‫هرکس که دارایی و ثروت دارد (بر اهل و خانوادهاش) از آن خرج و هزینه بنماید‪ ،‬اما کسی که روزی بر‬
‫او تنگ شده (و مال‪ ،‬ثروت و درآمد کافی ندارد) از همان که خداوند نصیب او نموده (در حد توان)‬
‫مخارج (زندگی خانوادهاش) را تأمین نماید‪.‬‬
‫اما اگر شوهر ثروتمند باشد‪ ،‬به خاطر عدم انفاق گناهکار میشود‪ ،‬اما جلوگیری از ستم و خالف کاری‬
‫او از طریق طالق درست نیست‪ ،‬بلکه باید از راههای دیگری مانند گرفتن تعهد از او برای تأمین مخارج‬
‫زندگی همسر ودرصورت امتناع‪ ،‬حبس او و فروش اموالش درحد تأمین نفقه میتواند مشکل را حل نماید‪.‬‬
‫‪ -2‬جدایی به خاطر عیب و نقص شوهر‬
‫جمهور و اکثریت فقها به محاکم شرعی و دادگاههای خانواده حق میدهند که در صورت ناتوانی‬
‫جنسی‪ ،‬یا مبتال بودن شوهر به جنون‪ ،‬جذام و برص یا هرگونه بیماری غیرقابل عالج یا بیماری آنچنانی‬

‫‪« .-1‬ايالء» در صفحات بعد خواهد آمد‪.‬‬


‫‪ .-2‬بدايه المجتهد ج ‪ 2‬ص ‪.51‬‬
‫‪64‬‬
‫که معالجه آن بسیار به طول بکشد‪ ،‬و فرق نمیکند آن بیماری قبل یا بعد از عقد نکاح عارضه گردیده و‬
‫زن آن رانپذیرفته باشدوهرعیب دیگری که باعث نفرت زن وشوهرازیکدیگر بشود‪ ،‬آنها را ازهم جدا کنند‪.‬‬
‫‪ -3‬جدایی به خاطر بدرفتاری و بدخلقی شوهر‬
‫نزاع شدید در اثر طعن و توهین به شخصیت و کرامت زن و اذیت و آزار او به وسیله گفتار و کردار‬
‫مانند‪ :‬فحش و بد و بی راه زشت و قبیح و ضرب و شتم سخت و مجبور نمودن به انجام دادن کار خالف‬
‫شرع و قهر و دوری بدون دلیل و ‪ ،...‬زمینه را برای اختالف و کینه شدید میان زن و شوهر فراهم مینماید‬
‫و روابط خانوادگی را از هم میپاشد و درغالب اوقات دخالت اقوام و خویشاوندان برای آشتی میان آنها‬
‫نتیجه ای را به دنبال نخواهد داشت‪ ،‬و هیچ راهی به جز پناه بردن زن به قاضی و دادگاه باقی نمیماند‪.‬‬
‫اگر زن توانست ادعای خود را به اثبات برساند‪ ،‬براساس مذهب امام مالک ـ قاضی میان زن و شوهر‬
‫به جدایی حکم مید هد‪ .‬و چنانچه از اثبات ادعای اذیت و آزار توسط شوهرش عاجز ماند‪ ،‬ادعای او مردود‬
‫شمرده می شود‪ .‬و چنانچه زن ادعای خود را تکرار نماید‪ ،‬قاضی دو نفر داور یکی از خانواده زن و‬
‫دیگری یک نفر از خانواده شوهر را برای ایجاد آشتی و مصالحه میان زن و شوهر و مصالحه یا حکم به‬
‫جدایی میان آنها میفرستد؛ زیرا خداوند متعال میفرماید‪:‬‬
‫( اوإِ ْن ِخ ْفتُ ْم ِش اقا اق با ْينِ ِه اما فاابْ اعثُوا اح اك ًما ِم ْن أ ْاهلِ ِه او اح اك ًما ِم ْن أ ْاهلِ اها) (نساء ‪)35:‬‬

‫اگر نگران جدایی میان آنان بودید‪َ ،‬حکَمی را از خانواده مرد و َحکَمی را از خانواده زن (برای تصمیم‬
‫گیری در مورد آشتی یا جدایی) نزد آنها بفرستید‪.‬‬
‫‪ -4‬مفقوداالثر یا محبوس شدن طوالنی شوهر‬
‫هرگاه شوهر به مدت طوالنی مفقوداالثر یا محبوس شود و زن در اثر آن دچار ضرر و زیان بگردد‪ ،‬ـ‬
‫هرچند مخارج زندگی و امکانات الزم را برای او فراهم نموده باشد ـ میتواند برای تعیین تکلیف به دادگاه‬
‫مراجعه نماید؛ زیرا رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمودهاند‪:‬‬
‫«ضرررسانی و ضررپذیری در اسالم پذیرفتنی نیستند»‪.‬‬
‫‪ -5‬مرتد یا مسلمان شدن زن یا شوهر‬
‫در مورد جدایی میان زن و شوهر به خاطر مرتد شدن یکی از زوجین فقها دارای دو دیدگاه هستند‪:‬‬
‫امام ا بوحنیفه و ابویوسف و امام شافعی و حنابله بر این باورند که‪ :‬هرگاه مرد یا زن از اسالم برگردند‬
‫و به دینی دیگر درآیند‪ ،‬بدون نیاز به تصمیم مرد در مورد طالق‪ ،‬نکاح آنها باطل میشود‪ ،‬و نیازی به‬
‫حکم فسخ از طرف قاضی هم ندارد‪.‬‬

‫‪65‬‬
‫اما مسلمان شدن زن یا شوهر دارای اثرات زیر است‪:‬‬
‫هرگاه زن مسلمان گردد و شوهرش کافر باقی بماند‪ ،‬قاضی به مرد پیشنهاد مینماید که مسلمان شود و‬
‫اگر مرد مسلمان شد‪ ،‬زن به عنوان همسر او باقی میماند؛ زیرا چیزی که باعث جدایی آنها شود روی‬
‫نداده است‪ ،‬اما اگر مرد حاضر به مسلمان شدن نشود‪ ،‬قاضی به جدایی میان آنها حکم میدهد؛ زیرا زندگی‬
‫زن مسلمان با مرد کافر مشروع نیست؛ چون خداوند متعال در اینباره میفرماید‪:‬‬
‫( اوال تُ ْن ِك ُحوا ال ُْم ْش ِركِ اي اح ََّّت يُ ْؤِمنُوا) (البقره ‪)221:‬‬
‫به مردان مشرک زمانی که ایمان نیاورند‪ ،‬زن ندهید‪.‬‬
‫ات اح ََّّت يُ ْؤِم َّن) (البقره ‪)221 :‬‬
‫و میفرماید‪( :‬وال تا ْن ِكحوا الْم ْش ِراك ِ‬
‫ُ ُ‬ ‫ا‬
‫زنان مشرک را تا زمانی که ایمان نیاوردهاند نکاح نکنید‪.‬‬

‫موضوع پنجم ‪ :‬إیالء‬


‫تعریف‪ ،‬دلیل و مبنا‪ ،‬حکمت‪ ،‬شروط و حکم ایالء ‪:‬‬
‫تعریف‪ :‬ایالء در زبان عربی به معنی قسم خوردن و سوگند یاد کردن است‪ .‬و در اصطالح فقهی به‬
‫معنی سوگند یاد کردن به خداوند یا صفتی از صفات او در مورد ترک عمل زناشویی با همسر در مدتی‬
‫بیش از چهارماه یا بیشتر است‪.‬‬
‫دلیل ایالء‪ :‬ایالء موضوعیت خود را از این آیه میگیرد که خداوند متعال در اینباره میفرماید‪:‬‬
‫)‬ ‫اَّللا غا ُفور ارِحيم اوإِ ْن اع ازُموا الطَّاَل اق فاِإ َّن َّ‬
‫اَّللا اَِسيع اعلِيم‬ ‫ص أ ْاربا اع ِة أا ْش ُه ٍر فاِإ ْن فااءُوا فاِإ َّن َّ‬ ‫(لِلَّ ِذين ي ْؤلُو ان ِمن نِ ِ‬
‫سائ ِه ْم تا اربُّ ُ‬
‫ْ ا‬ ‫اُ‬
‫(البقره ‪)226-227 :‬‬
‫کسانی که زنان خود را «ایالء» مینمایند (یعنی سوگند یاد مینمایند که با آنها روابط زناشویی برقرار‬
‫ننمایند) تا چهارماه ا نتظار بکشند (و باید بدانند که خداوند از چنین سوگندی خشنود نیست و در ضمن باید‬
‫آن چهارماه تکلیف همسر خود را با ادامه معاشرت یا طالق دادن روشن نمایند)‪ .‬اگر از تصمیم خود عدول‬
‫کردند (و سوگند خود را شکستند و با زنان خود همبستر شدند چه بهتر‪ ،‬کفاره سوگند را می پردازند و‬
‫ازدواج با همسری به حال خود باقی میماند) زیرا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است‪ .‬سپس اگر تصمیم‬
‫بر جدایی گرفتند (و در آن مدت از معاشرت و زناشویی امتناع کردند) خداوند شنوا و داناست‪.‬‬

‫‪66‬‬
‫حکمت ایالء‬
‫حکمت ایالء جلوگیری از ستم مرد نسبت به همسر خویش است زیرا مردم عرب زمان جاهلیت به قصد‬
‫اذیت و آزار زن سوگند یاد میکردند که یک سال و گاهی بیش از آن با او همبستر نشوند‪ .‬اما شریعت‬
‫اسالم آن را سوگندی قرار داده که پس از سپری شدن حداکثر چهارماه پایان مییابد و پس از آن مرد باید‬
‫یکی را انتخاب کند‪ ،‬تجدیدنظر از عمل به سوگند‪ ،‬برقراری رابطه زناشویی و یا طالق و جدایی برگزیند‪.‬‬
‫اگر تجدید نظر نماید و سوگندش را نقص کند تنها کفاره آن را میپردازد و نکاح و همسری آنها به حال‬
‫عادی خود ادامه مییابد‪ ،‬در غیر اینصورت باید او را طالق بدهد‪.‬‬
‫شروط ایالء‬
‫برای انعقاد ایالء باید چهار شرط وجود داشته باشد‪.‬‬
‫‪ -1‬شوهر به خداوند یا یکی از اسماء و صفات او سوگند یاد کرده باشد که بیش از چهارماه با همسرش‬
‫همبستر نشود‪.‬‬
‫‪ -2‬سوگند او در ارتباط با ترک عمل زناشویی بیش از چهارماه باشد‪.‬‬
‫‪ -3‬سوگند یاد کند که عمل زناشویی مشروع را ترک کند‪ ،‬اما اگر بدون سوگند آن عمل را برای مدتی‬
‫ترک کند «ایالء» به شمار نمیرود‪.‬‬
‫‪ -4‬کسی که در مورد او سوگند یاد مینماید همسر شرعی او باشد‪« .‬ایالء» در مورد همسر مطلقه در‬
‫طالق رجعی صحیح است اما در طالق بائنه صحیح نیست‪.‬‬
‫حکم ایالء‬
‫ایالء دارای دو حکم یکی اخروی و دیگری دنیوی است‪ .‬حکم اخروی ایالء این است که اگر شوهر از‬
‫آن باز نگردد یا زن را طالق ندهد مرتکب گناه و معصیت بزرگی شده است‪.‬‬
‫اما در مورد حکم دنیوی آن الزم به توضیح است که‪ :‬باید سوگند خود را نقص نماید و کفاره آن را‬
‫همچون سایر سوگندها بپردازد‪ ،‬اما اگر همچنان بر سوگند و تصمیم خود اصرار بورزد‪ ،‬پس از سپری‬
‫شدن چهارماه‪ ،‬طالق او به صورت بائن واقع میشود و نیازی هم به حکم محکمه شرعی و دادگاه نیست‪.‬‬

‫موضوع ششم ‪ :‬سوگند ِظهار‬


‫تعریف‪ ،‬حکم شرعی‪ ،‬شروط و آثار و کفاره و پایان حکم ظهار‪.‬‬
‫تعریف ظهار‪ :‬ظهار آن است که مردی همسرش را به یکی از زنان محرم خود ـ زنانی که ازدواج با‬
‫آنهامطلقا ًو برای همیشه به خاطر خویشاوندی و یا شیرخوارگی یا خویشاوندی سبب حرام است ـ تشبیه کند‪.‬‬
‫‪67‬‬
‫حکم شرعی‪ :‬ظهار به اتفاق علما حرام است و انجام دهنده آن دچار معصیت میشود؛ زیرا خداوند‬
‫اه ُرو ان ِم ْن ُه َّن أ َُّم اهاتِ ُك ْم) (االحزاب ‪)4 :‬‬
‫الَلئِي تُظا ِ‬
‫اج ُك ُم َّ‬
‫متعال در اینباره فرمودهاند‪ ( :‬اواما اج اع ال أا ْزاو ا‬
‫آن همسرانی را که مورد «ظهار» قرار میدهید‪ ،‬مادران شما نگردانیده است‪.‬‬
‫شروط ظهار‬
‫این است که از شوهری بالغ‪ ،‬مسلمان (در رأی حنفیه و مالکیه) و مختار (در رأی اکثریت) و با میل و‬
‫اراده خویش‪ ،‬در مورد همسری مسلمان یا اهل کتاب خرد سال یا بزرگسال با لفظی صریح و یا کنایه‬
‫جاری شود‪ .‬لفظ صریح مانند این که مرد به همسرش بگوید‪ :‬تو به جای مادرم هستی و کنایه مثل اینکه‬
‫بگوید‪ :‬تو به مادرم شباهت داری‪ .‬اما در کنایه باید قصد و نیت ظهار وجود داشته باشد‪.‬‬
‫الزم به یادآوری است که ظهار زن نسبت به مرد معتبر نیست‪ .‬مثالً اگر زنی خطاب به شوهرش بگوید‪:‬‬
‫تو همچون برادرم هستی‪ ،‬لغو و بیاعتبار است‪ ،‬اما امام احمد کفاره ظهار را بر زنی که چنین بگوید‬
‫واجب میداند؛ زیرا سخن ناپسند و نادرستی را گفته است‪.‬‬
‫پیامدهای ظهار‬
‫‪ -1‬اکثر علما اتفاقنظر دارند که قبل از دادن کفاره‪ ،‬ارتباط زناشویی و همبستری و مقدمات آن و نگاه‬
‫شهوتآمیز به همسر حرام است‪ ،‬اما شافعیه رأی شان بر این است که فقط عمل زناشویی در حال ظهار و‬
‫قبل از کفاره حرام است؛ زیرا خداوند متعال در اینباره میفرماید‪:‬‬
‫ودو ان لِ اما قاالُوا فا تا ْح ِري ُر ارقا با ٍة ِم ْن قا ْب ِل أا ْن ياتا ام َّ‬
‫اسا) (المجادله ‪)3 :‬‬ ‫سائِ ِه ْم ُْثَّ يا ُع ُ‬ ‫ِ ِ ِ‬
‫ين يُظااه ُرو ان م ْن ن ا‬
‫َّ ِ‬
‫( اوالذ ا‬
‫کسانی که زنانشان را ظهار میکنند‪ ،‬و سپس از آنچه گفتهاند پشیمان میشوند‪ .‬برایشان فرض است که‬
‫پیش از همبستری بندهای را آزاد نمایند ‪....‬‬
‫چنانچه پیش از کفاره زن و شوهر با یکدیگر همبستر شوند‪ ،‬باید توبه و استغفار بنمایند و به جز کفاره دادن‬
‫چیز دیگری بر آنان واجب نمیشود؛ زیرا رسول خداصلی هللا علیه وسلم خطاب به مردی که پیش از‬
‫کفاره با همسرش همبستر شده بود فرمود‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫«قبل از عملی نمودن آنچه خداوند تو را به آن دستور داده‪ ،‬بار دیگر با او همبستر مشو»‪.‬‬
‫‪ -2‬همسر می تواند از شوهرش خواهان همبستری بشود؛ زیرا این جزو حقوق مسلم اوست و چنانچه‬
‫کارشان به محکمه و دادگاه کشانیده بشود‪ ،‬قاضی شوهر را در ارتباط عمل زناشویی با همسرش به دادن‬
‫کفاره مجبور مینماید و چنانچه حاضر به این کار نشود‪ ،‬قاضی به جدایی میان آنها حکم مینماید‪.‬‬

‫‪ .-‬اخرجه اصحاب السنن‪.‬‬


‫‪1‬‬

‫‪68‬‬
‫‪ -3‬ظهار سبب قطع روابط زن و شوهر نمیشود؛ زیرا ظهار چیزی نیست که مانند طالق سبب جدایی‬
‫میان زن و شوهر بشود‪.‬‬
‫‪ -4‬شریعت اسالم بر کسی که اقدام به ظهار نموده‪ ،‬کفاره ای را واجب گردانیده‪ ،‬اما در زمان جاهلیت‬
‫چنین نبوده و به محض ظهار‪ ،‬زن برای همیشه نسبت به شوهرش حرام میگشت‪ .‬کفاره ظهار بر اساس‬
‫آیه ‪ 2‬و ‪ 4‬سوره المجادله به ترتیب یکی از سه مورد زیر است‪:‬‬
‫آزاد نمودن یک نفر برده قبل از عمل زناشویی‪ ،‬یا دو ماه روزه پشت سر هم‪ ،‬و یا اگر هیچیک از آنها‬
‫را نتوانست‪ ،‬باید به شصت نفر مستمند غذا بدهد‪.‬‬
‫پایان حکم ظهار‪ :‬حکم ظهار از این نظر که موقت باشد یا مؤبد‪ ،‬پایان پذیر است‪.‬‬
‫الف‪ -‬اظهار موقت‪ :‬اگر مردی خطاب به همسرش بگوید‪« :‬برای مدت یک روز یا یک ماه یا یک سال‬
‫توهمچون مادرم خواهی بود»‪ .‬اکثریت علما بر این باورند که‪ ،‬پس از پایان یافتن آن مدت بدون نیاز به‬
‫دادن کفاره حکم ظهار نیز خاتمه می یابد‪.‬‬
‫ب‪ -‬ظهار مؤبد‪ :‬حکم ظهار مطلق یا مؤبد به اتفاق علما پس از تصمیم نقض‪ ،‬کفاره و یا پس از سپری‬
‫شدن آن و طالق پایان میپذیرد؛ زیرا بقای حکم بدون محکوم علیه معنا ندارد‪.‬‬

‫موضوع هفتم ‪ِ :‬لعان‬


‫تعریف‪ ،‬مشروعیت‪ ،‬حکمت‪ ،‬شروط‪ ،‬کیفیت و صفت‪ ،‬و حکم و اثر آن‪.‬‬
‫تعریف لعان ‪ :‬از نظر لغوی لعان از ریشه «لعن» به معنی طرد و دور کردن از رحمت خداوند میباشد‬
‫و از نظر شرعی شهادت مورد تأکید همراه با سوگند توسط زن و شوهر در حضور قاضی است‪ .‬در‬
‫ارتباط با متهم شدن زن به زناکاری توسط شوهرش یا انکار فرزند متولد شده‪.‬‬
‫حنفیه و حنابله میگویند که آن سوگندها در حضور قاضی‪ ،‬شهادت دادن است‪ ،‬اما مالکیه و شافعیه آن‬
‫را «أیمان» و سوگند میشمارند‪.‬‬
‫مشروعیت و حکمت‪ :‬قرآن در مورد لعان میفرماید‪:‬‬
‫ادقِي و ْ ِ‬ ‫ات ِِب َِّ‬ ‫شهادةُ أ ِ‬
‫سةُ أ َّ‬
‫ان‬ ‫اْلاام ا‬
‫َّلل إِنَّهُ ل ِامن َّ ِ‬
‫الص ا ا‬ ‫ا‬ ‫اح ِده ْم أ ْاربا ُع اش اه ا‬
‫اد ٍ‬
‫س ُه ْم فا ا ا ا ا‬ ‫ِ‬
‫اج ُه ْم اواَلْ يا ُك ْن اِلُ ْم ُش اه اداءُ إ َّل أانْ ُف ُ‬
‫ين يا ْرُمو ان أا ْزاو ا‬
‫َّ ِ‬
‫( اوالذ ا‬
‫ضب َِّ‬ ‫اذبِي و ْ ِ‬‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫اذبِي وي ْدرأُ ع ْن ها الْع اذاب أا ْن تا ْشه اد أاربع اشه ٍ ِ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ت َِّ ِ‬
‫اَّلل‬ ‫سةا أ َّ‬
‫ان غا ا ا‬ ‫اْلاام ا‬ ‫ادات ِِب ََّّلل إِنَّهُ لام ان الْ اك ا ا‬
‫ا ْا ا ا ا‬ ‫اَّلل اعلاْيه إِ ْن اكا ان م ان الْ اك ا ا ا ا ا ا ا ا‬ ‫ل ْاعنا ا‬

‫ي) (النور ‪)6-9 :‬‬ ‫اعلاي ها إِ ْن اكا ان ِمن َّ ِ ِ‬


‫الصادق ا‬ ‫ا‬ ‫ْا‬

‫‪69‬‬
‫کسانی که به زنان خود نسبت زنا میدهند و به جز خودشان گواهان دیگری ندارند‪ ،‬هر یک از آنها باید‬
‫چهار بار به خداوند سوگند یاد کنند که او قطعا ً از راستگویان است (و گواهی او در بار) پنجم این است که‬
‫(شوهر او بگوید لعنت خدا بر او باد اگر دروغ بگوید واز زن) کیفر ساقط میشود و در صورتی که‬
‫چهاربار سوگند یاد کند که شوهر او جدا ً دروغ میگوید گواهی پنجم آنکه خشم خداوند بر او باد اگر‬
‫(شوهرش) راست بگوید‪.‬‬
‫حکمت لعان‬
‫به خاطر حل مشکل مردانی که زنان خود را به زنا متهم میکنند‪ ،‬یا نسبت فرزند را به خود انکار‬
‫می نمایند‪ ،‬تا مورد مجازات حد تهمت قذف قرار نگیرند؛ زیرا اثبات آن از طریق شاهدانی دیگر بسیار‬
‫دشواراست‪ ،‬وهمچنین برای حفظ حرمت و کرامت هر دو نسبت واقعی فرزند است که لعان انجام میگیرد‪.‬‬
‫شروط لعان‬
‫زن و شوهر باید عاقل و بالغ باشند و زن پاکدامن باشد و زناکاری او پیشتر به اثبات نرسیده باشد و‬
‫یکی از آنها سابقه تهمت گری نداشته باشد و محدود به زن و مرد حتی قبل از همبستری باشد‪ .‬شوهر‬
‫همسرش را به زنا یا نفی تعلق فرزند به خود متهم نماید و زن نیز سخن و ادعای شوهرش را تکذیب نماید‬
‫و این کار و تکذیب تا پایان لعن همچنان ادامه داشته باشند»‪.‬‬
‫کیفیت لعان ‪ :‬هرگاه مردی همسر خود را به زنا متهم کند‪ ،‬یا نسبت فرزند را به خود انکار نماید‪ ،‬و‬
‫برای اثبات آنها دلیل و شاهدی نداشته باشد و زن نیز سخن او را انکار کند و از شوهرش شکایت نماید و‬
‫خواهان اجری حد «قذف» و تهمت بر او شود قاضی باید موضوع لعان را میان آنها مطرح کند‪.‬‬
‫قاضی از شوهر شروع می نماید و از او میخواهد که در حضور او چهاربار بگوید‪ :‬خداوند را به‬
‫شهادت میگیرم آنچه را در مورد زناکاری یا نفی فرزند در مورد همسرم میگویم حقیقت دارد‪.‬‬
‫پس از او همسر نیز باید چهاربار بگوید؛ «خداوند را به شهادت میگیرم که شوهرم راجع به این‬
‫موضوع دروغ میگوید»‪.‬‬
‫و سپس شوهر برای بار پنجم میگوید‪« :‬اگر دروغ بگوید‪ :‬مشمول لعن و نفرین خداوند قرار گیرد»‪.‬‬
‫و زن نیز برای بار پنجم میگوید‪« :‬اگر شوهرش در آن مورد راست بگوید مورد خشم و غضب خداوند‬
‫قرار گیرد»‪.‬‬

‫‪70‬‬
‫جدایی از طریق لعان‬
‫پس از سوگندهای لعان حد‪ ،‬مجازات قذف و تهمت در مورد شوهر اجرا نمیشود‪ .‬و سپس همه مذاهب ـ‬
‫به جز حنفیه ـ بر این باورند که آن زن و شوهر برای همیشه از هم جدا میشوند و نیاز به حکم قاضی‬
‫ندارد‪ ،‬اما حنفیه می گویند‪ :‬که پس از بیان سوگندهای لعان توسط شوهر و همسر‪ ،‬قاضی حکم به جدایی‬
‫آنها به صورت طالق بائن میدهد‪.‬‬
‫موضوع هشتم ‪ :‬عده زنان‬
‫معنی‪ ،‬حکمت‪ ،‬حکم شرعی‪ ،‬سبب‪ ،‬انواع عده‪.‬‬
‫معنای عده‪ :‬عده در لغت عرب به معنی شمارش است و از نظر شرعی به مدت زمانی گفته میشود که‬
‫زنی برای حالل و جایز شدن ازدواج با مردی دیگر ـ برای اطمینان از عدم حاملگی و یا عزاداری و‬
‫سوگواری برای شوهرش ـ صبر مینماید‪.‬‬
‫حکمت عده‬
‫مراعات مدت عده برای آگاهی از وضع حاملگی مربوط به شوهر قبلی به خاطر جلوگیری از آمیخته‬
‫شدن نسب فرزند است و در دنیای معاصر از طریق آزمایشهای پزشکی هم میتوان به وضع حاملگی‬
‫زنان آگاهی یافت‪ .‬همچنین به خاطر دادن فرصت کافی برای فکر کردن مرد و زن و آینده نگری و‬
‫تجدیدنظر در مورد جدایی و بازگشت به زندگی زناشویی و یا سوگواری به خاطر وفاداری به شوهر فوت‬
‫کرده و احترام به مشاعر خانواده شوهر‪ ،‬و یا به خاطر پاسداری از حرمت و کرامت زن است تا موضوع‬
‫حرف و گفتگوی دیگران و شایعه پراکنی نشود‪.‬‬
‫بر این اساس مراعات عده برای همه زنانی که طالق داده شده و یا شوهرانشان فوت نموده‪ ،‬یا نکاح‬
‫شان باطل گردیده ـ حتی اگر زن سالمند و نازا هم باشد و دچار عادت ماهیانه نشود ـ الزم است؛ زیرا‬
‫منتفی بودن علتی‪ ،‬سبب منتفی بودن علتهای دیگر نمیشود‪.‬‬
‫حکم شرعی و سبب عده‬
‫مراعات عده برای همه زنانی که شوهرانشان با آنان همبستر شدهاند و براساس نکاحی صحیح یا‬
‫ناصحیح به عقد نکاح او درآمدهاند‪ ،‬و از طریق طالق یا فسخ نکاح از هم جدا شدهاند‪ ،‬واجب است‪ ،‬اما‬
‫زمانی که پیش از عروسی و ارتباط زناشویی طالق داده شود‪ ،‬نیازی به مراعات عده ندارد؛ زیرا خداوند‬
‫متعال در اینباره میفرماید‪:‬‬

‫‪71‬‬
‫ادقِي (‪ )6‬و ْ ِ‬ ‫ات ِِب َِّ‬ ‫شهادةُ أ ِ‬
‫سةُ‬
‫اْلاام ا‬ ‫ا‬
‫َّلل إِنَّهُ ل ِامن َّ ِ‬
‫الص ا‬ ‫ا‬ ‫اح ِده ْم أ ْاربا ُع اش اه ا‬
‫اد ٍ‬
‫س ُه ْم فا ا ا ا ا‬ ‫ِ‬
‫اج ُه ْم اواَلْ يا ُك ْن اِلُ ْم ُش اه اداءُ إ َّل أانْ ُف ُ‬
‫ين يا ْرُمو ان أا ْزاو ا‬
‫َّ ِ‬
‫( اوالذ ا‬
‫اذبِي و ْ ِ‬‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫اذبِي وي ْدرأُ ع ْن ها الْع اذاب أا ْن تا ْشه اد أاربع اشه ٍ ِ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ت َِّ ِ‬
‫سةا أ َّ‬
‫ان‬ ‫اْلاام ا‬ ‫ادات ِِب ََّّلل إِنَّهُ لام ان الْ اك ا ا‬
‫ا ْا ا ا ا‬ ‫اَّلل اعلاْيه إِ ْن اكا ان م ان الْ اك ا ا ا ا ا ا ا ا‬ ‫أ َّ‬
‫ان ل ْاعنا ا‬
‫اَّلل اعلاي ها إِ ْن اكا ان ِمن َّ ِ ِ‬
‫ِ‬
‫ي) (االحزاب ‪)49 :‬‬
‫الصادق ا‬ ‫ا‬ ‫ب َّ ْ ا‬ ‫ضا‬
‫غا ا‬
‫ای کسانی که ایمان آورده اید اگر زنان مؤمن را به نکاح خود درآورید‪ ،‬اگر پیش از آن که با آنها همبستری‬
‫کنید‪ ،‬طالقشان دادید‪ .‬برعهده آنها عدهای که آن را در نظر بگیرید‪ ،‬نیست‪.‬‬
‫دالیل واجب بودن رعایت عده‪ :‬دالیلی در قرآن‪ ،‬سنت و اجماع برای واجب بودن مراعات عده توسط‬
‫خانمها آمده است که عبارتند از‪:‬‬
‫‪ -1‬قرآن‬
‫خداوند متعال در اینباره میفرماید‪( :‬والْمطالَّ اقات يتبَّصن ِِبانْ ُف ِس ِه َّن ثااَلثاةا قُر ٍ‬
‫وء) (البقره ‪)228:‬‬ ‫ُ‬ ‫ُ ا اا ْ ا‬ ‫ا ُ‬
‫زنان طالق داده شده باید مدت سه پاکی را انتظار بکشند‪.‬‬
‫ص ان ِِبانْ ُف ِس ِه َّن أ ْاربا اعةا أا ْش ُه ٍر او اع ْش ًرا) (البقره ‪)234 /‬‬ ‫ِ‬ ‫َّ ِ‬
‫تبَّ ْ‬ ‫ين يُتا اوفَّ ْو ان م ْن ُك ْم اويا اذ ُرو ان أا ْزاو ً‬
‫اجا يااا‬ ‫و میفرماید‪ ( :‬اوالذ ا‬
‫کسانی از شما که میمیرند و همسران را از خود برجای میگذارند (همسران باید) چهارماه و ده روز‬
‫انتظار بکشند‪.‬‬
‫اْحا ِ‬ ‫الَلئِي اَلْ اُِي ْ‬ ‫سائِ ُك ْم إِ ِن ْارتا ْبتُ ْم فاعِد ُ‬
‫َِّتُ َّن ثااَلثاةُ أا ْش ُه ٍر او َّ‬ ‫الَلئِي يئِسن ِمن الْم ِح ِ ِ ِ‬
‫ال‬ ‫ت ْاْل ْ‬
‫ُول ُ‬
‫ض ان اوأ ا‬ ‫يض م ْن ن ا‬ ‫و میفرماید‪ ( :‬او َّ ا ْ ا ا ا‬
‫اَّللا اَْي اع ْل لاهُ ِم ْن أ ْام ِرهِ يُ ْس ًرا) (الطالق ‪)4:‬‬
‫ض ْع ان اْحْلا ُه َّن اوام ْن يات َِّق َّ‬
‫اجلُ ُه َّن أا ْن يا ا‬
‫أا‬
‫و آن زنان شما که از عادت ماهانه مأیوسند ‪ ،‬اگر شک دارید (که عادت ماهانه دارند یا نه) عده آنها سه ماه‬
‫است و دخترانی که هنوز عادت ماهیانه پیدا نکردهاند (نیز عدهشان سه ماه است) و مدت زمان عده زنان‬
‫حامله وضع حمل آنهاست‪.‬‬
‫سنت‪ :‬رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمودهاند‪:‬‬
‫« برای زنی که به خداوند و دنیای پس از مرگ باور دارد سوگواری بیش از سه روز جایز نیست ـ‬
‫‪1‬‬
‫مگر برای فوت شوهر که چهارماه و ده روز برای ازدواج مجدد صبر مینماید»‪.‬‬
‫اجماع‪ :‬علما و فقهای امت اسالمی در مورد واجب بودن مراعات عده اتفاقنظر دارند‪.‬‬

‫‪ .-‬اخرجه البخاری و مسلم‪.‬‬


‫‪1‬‬

‫‪72‬‬
‫انواع عده‬
‫عده دارای سه نوع مختلف است‪ -1 :‬عده از طریق «قرء» یا عادت زنانه‪ -2 ،‬به وسیله عادت ماهیانه‬
‫‪ -3‬وضع حمل‪.‬‬
‫‪ -1‬عده از طریق عادت زنانه‬
‫رعایت این عده که از نظر علمای حنفی و حنبلی‪ ،‬سپری شدن سه عادت ماهیانه و از نظر علمای‬
‫شافعی و مالکی‪ ،‬سپری شدن سه بار پاک شدن و طهارت از عادت ماهیانه است‪ ،‬بر زنان مطلقهای واجب‬
‫است که نکاح شان صحیح یا ناصحیح بوده و عمل زناشویی با آنها انجام گرفته باشد‪.‬‬
‫‪ -2‬عده ماهیانه‬
‫دخترانی که به سن عادت ماهیانه نرسیده و زنانی که به خاطر سالمندی عادت ماهیانه برایشان پیش‬
‫نمیآید باید پس از طالق و قبل از ازدواج مجدد سه ماه تمام صبر کنند‪ ،‬که از روز شروع و در پایان سه‬
‫ماه قمری خاتمه پیدا میکند‪.‬‬
‫همچنین زنانی که شوهرانشان فوت نموده و نکاح شان صحیح بوده ـ هرچند عمل زناشویی با آنها‬
‫انجام نگرفته باشد ـ یا زنانی که در مدت طالق رجعی قرار دارند باید مدت چهارماه و ده روز برای‬
‫ازدواج مجدد صبر نمایند‪.‬‬
‫‪ -3‬وضع حمل‬
‫بر زنانی که هنگام بارداری طالق داده میشود یا شوهران آنها فوت مینمایند‪ ،‬واجب است که تا وضع‬
‫حمل‪ ،‬از ازدواج مجدد خودداری کنند؛ زیرا خداوند متعال در اینباره میفرماید‪:‬‬
‫ض ْع ان اْحْلا ُه َّن) (الطالق ‪)4 :‬‬
‫اجلُ ُه َّن أا ْن يا ا‬ ‫اْحا ِ‬
‫ال أ ا‬ ‫ت ْاْل ْ‬
‫ُول ُ‬
‫( اوأ ا‬

‫مدت زمان زنان باردار تا وقتی است که وضع حمل بنمایند‪.‬‬


‫چنانچه خانمی به هنگام گذرانیدن عده عادت ماهیانه متوجه حامله بودن خود گردید‪ ،‬عده او از عده‬
‫عادت ماهیانه به عده وضع حمل تبدیل میشود‪ .‬همچنین اگر خانم نوجوانی که قبالً عادت ماهیانه نداشته و‬
‫خانم سالمندی که عادت ماهیانه اش قطع گردیده‪ ،‬در اثنای گذرانیدن مدت سه ماه‪ ،‬عده عادت شان عود‬
‫نماید‪ ،‬عده آنها از مدت سه ماه به سه پاکی یا سه عادت ماهیانه مبدل میشود‪.‬‬
‫سوگواری شرعی زنان‪ :‬هرگاه فامیل نزدیک خانمی مانند برادر‪ ،‬عمه‪ ،‬مادر‪ ،‬عمو و ‪ ،...‬فوت کند‪،‬‬
‫می تواند تا مدت سه روز از آرایش‪ ،‬استعمال بوی معطر‪ ،‬کشیدن سرمه بر چشم‪ ،‬استعمال حنا و استفاده‬
‫از زینتآالت و لباسهای رنگارنگ خود داری نماید‪ ،‬اما هرگاه شوهرش فوت کند‪ ،‬این سوگواری او تا‬

‫‪73‬‬
‫مدت چهارماه و ده روز واجب است ادامه پیدا کند؛ زیرا از ام سلمه روایت شده که‪« :‬برای هیچ خانمی‬
‫که به خداوند و آخرت ایمان دارد روا نیست بیش از سه روز برای کسی سوگوار باشد‪ ،‬مگر برای‬
‫‪1‬‬
‫شوهر خود که تا چهارماه و ده روز میتواند به عزا بنشیند»‪.‬‬

‫نفقه زنان در مدت عده‬


‫الف‪ -‬تأمین نفقه زن مطلقه در طالق رجعی ـ چون حکم همسر را دارد ـ بر شوهرش واجب است‪.‬‬
‫ب‪ -‬همچنین تأمین نفقه زنی که عده اش را از طریق وضع حمل میگذراندن واجب است؛ زیرا خداوند‬
‫متعال فرمودهاند‪:‬‬

‫ت اْحْ ٍل فاأانِْف ُقوا اعلاْي ِه َّن اح ََّّت يا ا‬


‫ض ْع ان اْحْلا ُه َّن) (الطالق ‪)6 :‬‬ ‫ُول ِ‬
‫( اوإِ ْن ُك َّن أ ا‬

‫چنانچه زنان (مطلقه) باردار بودند‪ ،‬تا زمانی که وضع حمل مینمایند‪ ،‬نفقه (و مخارج) آنها را فراهم کنید‪.‬‬
‫ج‪ -‬خانمی که طالق بائنه داده شده و عدهاش را میگذراند‪ ،‬از نظر حنفیه نفقه اش بر شوهر واجب‬
‫است؛ زیرا باید تا پایان عده به خاطر تعلق آن به شوهر صبر کند؛ اما مالکیه و شافعیه میگویند‪ :‬تأمین‬
‫مسکن او بر شوهر واجب است؛ زیرا خداوند متعال در اینباره فرموده است‪:‬‬
‫ث اس اك ْن تُ ْم ِم ْن ُو ْج ِد ُك ْم) (الطالق ‪)6 :‬‬
‫وه َّن ِم ْن اح ْي ُ‬ ‫(أ ِ‬
‫اسكنُ ُ‬
‫ْ‬
‫همانجا که خود سکونت دارید‪ ،‬به قدر استطاعت خویش آنها را هم مسکن دهید‪.‬‬
‫د‪ -‬فقها در این مورد اتفاقنظر دارند که نفقه خانمی که شوهرش فوت کرده در مدت گذرانیدن عده از‬
‫مال شوهر واجب نیست؛ چون رابطه همسری آنها با مرگ شوهر قطع شده است‪.‬‬
‫تحدیدنسل وتنظیم خانواده ازدیدگاه اسالم‬
‫جمعیت انسانها در روی کره زمین از مرز پنج میلیارد نفر گذشته است و برخی از اقتصاددانان بر این‬
‫باورند که ثروت ها‪ ،‬معادن و وسایل تولید بر روی کره زمین محدود و در حد معینی است و با حجم‬
‫گسترش دامنه جمعیت سازگاری ندارد و هرگاه وضع به همین صورت به پیش برود ـ به ویژه در آسیا و‬
‫خاصةً در هندوچین و آفریقا‪ ،‬زمینه بروز گرسنگی‪ ،‬فقر‪ ،‬بیماریهای خطرناک و ‪ ...‬خواهد گردید و برای‬
‫جلوگیری از روی دادن چنان وضع نامطلوبی تحدید نسل و عقب انداختن سن ازدواج ـ از نظر آنها ـ‬
‫ضروری است‪.‬‬

‫‪ .-1‬متفق عليه‪.‬‬
‫‪74‬‬
‫مسئولین سازمان بینالمللی یونسکو از این دیدگاه به خوبی استقبال نموده و در ارتباط با کنترل جمعیت‬
‫کنفرانسهایی را در دراکثرممالک جهان برگزار کردند و در کنار آن کنفرانسها‪ ،‬تبلیغات زیادی برای‬
‫ترویج فساد‪ ،‬بیبندوباری و ارضای نیازهای جنسی از راههای نامشروع صورت گرفت و همچنین جوانان‬
‫دختر و پسر را به ایجاد روابط نامشروع و استفاده از قرصهای ضد بارداری و دیگر وسایل جلوگیری از‬
‫حمل‪ ،‬ترغیب میکردند‪.‬‬
‫تردیدی نیست که در پشت سر این برنامهها و نظریه صهیونیسم و مسیحیت جهانی قرار گرفته و اهداف‬
‫خبیثی را در مورد جهان اسالم در سر میپرورانند و متأسفانه برخی از حکام و مسئولین ممالک اسالمی‬
‫این اندیشه و روش غیردینی و غیرانسانی را که به نفع دشمنان تمام میشود‪ ،‬با آغوش باز مورد استقبال‬
‫قرار دادهاند‪.‬‬
‫این اندیشهها‪ ،‬روش ها و اهداف از این جهت ضددینی‪ ،‬ضد انسانی و فریبکارانه است که با هدایت و‬
‫قوانین آفرینش از جانب خداوند ناسازگار است؛ زیرا خداوند همه امکانات الزم برای زندگی انسانها بر‬
‫روی کره زمین و در درون آن قرار داده و همه بشریت را به تالش‪ ،‬تحقیق و استخراج نعمتهای درون‬
‫زمین‪ ،‬به کارگیری زمینهای بایر و استفاده عادالنه از دستاوردهای بشری فراخوانده است‪.‬‬
‫چنانچه ثروتها‪ ،‬نعمتها‪ ،‬امکانات علمی‪ ،‬عملی و فنی به صورت عادالنه میان انسانها تقسیم شود و‬
‫از این دوگانگی و تفاوت فاحش میان برخی از ممالک تا سینه و سر در اسراف و ریخت و پاش نعمتهای‬
‫خداوند غرق شدهاند و محرومیت بسیاری دیگر از ممالک که از سادهترین امکانات زندگی محرومند کاسته‬
‫نشود‪ ،‬این مشکل همچنان ادامه خواهد داشت‪ .‬در واقع مشکل اصلی در ستم و اجحاف عده اندکی از انساها‬
‫به اکثریت مردم و عدم بهره برداری کافی و بهینه از نعمتها و امکانات بالقوه و بالفعل قرار دارد و عیب‬
‫کار در کمبود امکانات‪ ،‬زمین‪ ،‬معدن‪ ،‬آب و ‪ ...‬نیست‪.‬‬
‫همچنین بخش دیگری از نقص و کمبود به کوتاهی حکومتها و صنعتگران از اختراعات و ابتکارآن‬
‫ماشینآالت و عدم سرمایهگذاری برای احیای اراضی بایر در بسیاری از کشورها قرار دارد‪ .‬برای مثال‬
‫می توان به پیشرفت اقتصاد صنعتی از ژاپن و آلمان و اتالف سالیانه میلیونها تُن گندم و ذرت در آمریکا ـ‬
‫برای جلوگیری از پایین آمدن قیمت آنها در بازارهای جهانی ـ اشاره کرد‪.‬‬
‫اما نگاه سطحی به اوضاع نامتوازن و نامتناسب برخی از کشورها از نظر تعداد جمعیت‪ ،‬کمبود درآمد‪،‬‬
‫محصوالت غذایی و ‪ ...‬نگاهی محدود‪ ،‬ناکافی و ناعادالنه است؛ زیرا مشکل اصل در سیاستهای‬
‫اقتصادی به ویژه اقتصاد صنعتی و کشاورزی و ناهماهنگی میان تولید‪ ،‬توزیع و مصرف قرار دارد‪ ،‬نه‬
‫کمبود منابع‪ ،‬معادن‪ ،‬زمین و ‪...‬‬
‫‪75‬‬
‫حکم «عزل» و منع بارداری‬
‫عزل به معنی انزال خارج از رحم است‪ ،‬که گاهی برخی به خاطر جلوگیری از بارداری همسران‬
‫خود‪ ،‬همچون برخی دیگر از ابزار پیشگیری از بارداری مانند قرص ضدبارداری و بستن رحم و وسایلی‬
‫که مرد از آن استفاده مینمایند و به آن متوسل میشود‪ .‬این کار از نظر شرعی مانعی ندارد‪ .‬اما چنانچه‬
‫زن راضی به آن نباشد‪ ،‬کراهت دارد زیرا اقدام به انزال در رحم سبب بارداری میشود و او نیز در مورد‬
‫فرزند دار شدن دارای حق است‪.‬‬
‫امام نووی میگوید‪« :‬عزل» به معنی کنار کشیدن از عمل زناشویی قبل از انزال است و از نظر ما در‬
‫هر شرایطی ـ چه با رضایت یا عدم رضایت همسر ـ انجام پذیرد‪ ،‬کراهت دارد‪ .‬زیرا منجر به عدم آفرینش‬
‫‪1‬‬
‫فرزند میشود»‪.‬‬
‫دلیل بر جواز عزل و امثال آن حدیثی است از جابر بن عبدهللا انصاری که میفرماید‪« :‬در عصر‬
‫رسول خداصلی هللا علیه وسلم و در شرایطی که آیات قرآن نازل میشدند‪ ،‬ما گاهی اقدام به عزل‬
‫‪2‬‬
‫مینمودیم و رسول خداصلی هللا علیه وسلم از آن باخبر بود و ما را از آن نهی نمیفرمود»‪.‬‬
‫این احادیث و امثال آن بیانگر این حقیقتاند که جلوگیری از بارداری پیش از انعقاد نطفه جایز است؛‬
‫زیرا از آن روایات اینگونه فهم میشود که رسول خداصلی هللا علیه وسلم از آن کار باخبر بوده است و‬
‫اما از آن نهی نمیفرمود و چنانچه کار حرامی میبود از آن نهی مینمود‪ ،‬و با سکوت خویش آن را تأیید‬
‫نمیکرد‪ .‬اما این موضوع ـ همچنان که گفته شد ـ مشروط به آن است که رسول خداصلی هللا علیه وسلم از‬
‫آن اطالع داشته باشد‪ ،‬و این سکوت از نظر اصولی‪ ،‬اگر همراه با آگاهی باشد حکم حدیث مرفوع را دارد‬
‫و ظاهر موضوع این است که رسول خداصلی هللا علیه وسلم از آن مطلع بوده و اسباب زیادی وجود‬
‫‪3‬‬
‫داشته که اصحاب در مورد احکام از رسول خداصلی هللا علیه وسلم پرسش نمایند‪.‬‬
‫ابن عبدالبر در مورد اجازه و عدم اجازه همسر میگوید‪ :‬علما اتفاقنظر دارند که بدون اجازه همسر‬
‫چنین کاری روا نیست؛ زیرا در عمل زناشویی و بچهدار شدن زن‪ ،‬دارای حق اظهار نظر و تصمیمگیری‬
‫است و ابن هبیره نیز این اجماع را مورد تصدیق قرار میدهد‪ .‬اما علمای متأخر حنفیه عزل را چنانچه در‬
‫حال مسافرت طوالنی باشند‪ ،‬یا به خاطر بداخالقی همسر و قصد اجدایی مرد از او انجام میگیرد و جایز‬
‫‪4‬‬
‫میشمارند‪.‬‬

‫شرح صحيح امام مسلم‪ ،‬ج ‪ ،5‬ص ‪.267‬‬ ‫‪.-1‬‬


‫متفق عليه‪.‬‬ ‫‪.-2‬‬
‫نيل االوطار‪ ،‬ج ‪ ،6‬ص ‪.616‬‬ ‫‪.-3‬‬
‫المرجع السابق‪.‬‬ ‫‪.-4‬‬
‫‪76‬‬
‫فصل چهارم‬
‫روابط واداب اجتماعی‬

‫دراین فصل می خوانیم‪:‬‬


‫‪ ‬رابطه فرد با فرد‬
‫‪ ‬رابطه فرد با اجتماع‬
‫‪ ‬خویشاوندان‬
‫‪ ‬همسایه ها‬
‫‪ ‬اداب اجتماعی‬
‫‪ ‬اداب معاشرت‬
‫‪ ‬اداب خوردن ونوشیدن‬
‫‪ ‬اداب سفر‬

‫‪77‬‬
‫رابطه فرد با فرد‬
‫اول‪ -‬رابطه فرد بافرد مسلمان‪:‬‬

‫انسان ها در جامعه نسبت به یکدیگر وظایف متقابل دارند‪ .‬شناخت این حقوق و انجام آنها و مراعات دو‬
‫جانبه‪ ،‬ضامن تصحیح روابط وسالم سازى معاشرت ها و زدودن کدورت ها و کاهش اختالف ها و گله‬
‫مندی هاست‪ .‬در جامعه انسانى‪ ،‬جز با مراعات دیگران وحقوقشان‪ ،‬وضع رفتارى سامان نمى پذیرد‪ .‬مثال‬
‫پدر و مادر نسبت به فرزندان و برعکس‪ ،‬وظایفى دارند‪ .‬زن در برابر شوهر و شوهر در برابر زن‪،‬‬
‫تعهداتى دارد‪ .‬فرمانده و سرباز‪ ،‬نسبت به هم حقوق و وظایفى دارند‪ .‬دو شریک با یکدیگر‪ ،‬کارفرما و‬
‫کارگر‪ ،‬رئیس و مرئوس‪ ،‬معلم و شاگرد‪ ،‬همسایه با همسایه‪ ،‬مشاور و مشورت خواه‪ ،‬خویشاوندان و‬
‫ارحام نسبت به هم‪ ،‬برادران و خواهران دینى نسبت به یکدیگر‪ ،‬مسلمان با مسلمان و ‪ ...‬نمونه هاى‬
‫دیگرى از ارتباط هاى اجتماعى‪ ،‬هرکدام نسبت به هم محدوده و مجموعه اى از تکالیف را دارند که در‬
‫آیین اسالم‪ ،‬به انجام آنها توصیه شده است‪.‬‬
‫این وظایف و تکالیف و حقوق اگر «شناخته» شود‪ ،‬به آنها «عمل» شود‪ ،‬عمل هم دو جانبه و «متقابل»‬
‫باشد‪ ،‬بسیارى از مشکالت‪ ،‬یا پیش نخواهد آمد‪ ،‬یا برطرف خواهد گشت‪ .‬شبیه این در قوانین راهنمایى و‬
‫رانندگى وجود دارد و رانندگان اگرآن آیین نامه ها را بدانند و به آنها عمل کنند و عمل هم به صورت‬
‫متقابل و از سوى همه رانندگان باشد‪ ،‬نه یک جانبه و ناقص‪ ،‬طبیعى است که بسیارى از تصادفات و‬
‫حوادث و ضایعات رانندگى پیش نخواهد آمد‪ .‬پیغمرصلی هللا علیه وسلم این روابط وحقوق عامه مسلمین را‬
‫که دربرابرهمد یگر دارند دراحادیث ورهنمایی های خویش بیان داشته تامسلمان‪ ،‬جامعه ی سازنده ‪ ،‬سالم‬
‫دلسوز ومهربان داشته باشند‪.‬‬

‫حدیثی را که ابو ُه َری َْرة َ رضی هللا عنه ازپیغمرصلی هللا علیه وسلم رواست نموه است حقوق ششگانه‬
‫َّللاِ؟ َقا َل ‪ِ «:‬إذَا‬
‫سو َل َّ‬
‫ِى َیا َر ُ‬ ‫ع َلى ْال ُم ْس ِل ِم ِس ٌّ‬
‫ت »‪ِ .‬قی َل ‪َ :‬ما ه َ‬ ‫اسالمی را بیان می داردکه فرمودند ‪َ «:‬ح ُّق ْال ُم ْس ِل ِم َ‬
‫ش ِ ّمتْهُ َو ِإذَا َم ِر َ‬
‫ض فَعُ ْدهُ َو ِإذَا‬ ‫َّللاَ فَ َ‬
‫س فَ َح ِمدَ َّ‬ ‫ع َ‬
‫ط َ‬ ‫صحْ لَهُ َو ِإذَا َ‬ ‫عاكَ فَأ َ ِج ْبهُ َو ِإذَا ا ْست َ ْن َ‬
‫ص َحكَ فَا ْن َ‬ ‫س ِلّ ْم َ‬
‫علَ ْی ِه َو ِإذَا دَ َ‬ ‫لَ ِقیتَهُ فَ َ‬
‫َماتَ فَاتَّبِ ْعهُ)‪ .‬به روایت مسلم‬
‫مسلمان را برمسلمان شش حق است گفته شد کدام ها اند یارسول هللا؟ فرمود‪ :‬وقتیکه مالقات میکنی به‬
‫اوسالم مگویی‪ ،‬ودعوت اورامیپذیری‪ ،‬وچون ازتو طالب نصیحت شود نصیحتش کنی‪ ،‬وبه عطسه اش‬
‫یرحمک هللا میگویی‪ ،‬در وقت مریضی عیادتش مکنی ‪ ،‬ودرجنازه اش اشتراک نمایی‪.‬‬
‫‪78‬‬
‫‪ -1‬از حقوق مسلمان این است که با او نصیحت وخیر خواهی شود(رسول هللا فرموده‪ :‬دین نصیحت است‬
‫پرسیدند برای چه کسی یا رسول هللا؟ گفت‪ :‬برای خدا وکتابها وپیامبر او پیشوایان مسلمانان وعموم آنها‪«.‬‬
‫روایت مسلم»‬
‫المسلم ‪ ،‬ال یَ ْخذُلُهُ ‪ ،‬وال یَ ْكذِبهُ ‪ ،‬وال یَ ْ‬
‫ظ ِل ُمهُ ‪َ ،‬وإِ َّن أحدَ ُكم مرآة ُ أخی ِه ‪ ،‬فَإ ِ ْن‬ ‫ِ‬ ‫ودرحدیث دیگرفرموده‪( :‬المسل ُم أخو‬
‫طهُ عنه ) مسلمان برادر مسلمان است از کمکش دریغ نورزد او را دروغ گوی نسازد‬ ‫َرأى ب ِه أذى َفلی ُِم ْ‬
‫وبروی ظلم نکند‪ ،‬هر یک از شما آ ئینه است برای برادر خود پس اگر عیبی درآن می بیند باید آنرا از وی‬
‫دور سازد‪ .‬تخریج ابوداؤد‪ ،‬ترمذی‪،‬ابن ماجه‬

‫‪ -2‬سالم دادن‪ :‬درحدیث آمده‪َ ( :‬والَّذِى نَ ْفسِى بِیَ ِد ِه الَ تَدْ ُخلُوا ْال َجنَّةَ َحتَّى تُؤْ ِمنُوا َوالَ تُؤْ ِمنُوا َحتَّى ت َ َحابُّوا أ َ َوالَ‬

‫سالَ َم بَ ْینَ ُك ْم)‪ .‬به روایت مسلم‪ « .‬سوگند به آنکه نفس من در‬ ‫َىءٍ ِإذَا فَ َع ْلت ُ ُموهُ ت َ َحابَ ْبت ُ ْم؟ أ َ ْف ُ‬
‫شوا ال َّ‬ ‫أَدُلُّ ُك ْم َ‬
‫ع َلى ش ْ‬
‫قدرت او است به بهشت داخل نمیشوید تا مؤمن نشوید ومؤمن نمی شوید تا با هم دوست نشوید آگاه باشید آیا‬
‫شما را داللت نکنم به چیزی که اگر آ نرا کردید باهم دوست می شودید؟ سالم را در میان تان شایع سازید‪.‬‬
‫وفرموده‪ :‬سوار بر پیاده ورونده بر نشسته وکم بر بسیار سالم کند (تخریج پنجگانه غیر نسایی)‬
‫غ ِف َر لَ ُه َما قَ ْب َل أ َ ْن‬
‫ان إِالَّ ُ‬
‫صافَ َح ِ‬ ‫‪ -1‬مصافحه هم از سالم است رسول هللا فرموده‪َ ( :‬ما ِم ْن ُم ْس ِل َمی ِْن یَ ْلت َ ِقیَ ِ‬
‫ان فَیَت َ َ‬
‫یَ ْفت َِرقَا)‪(.‬روایت ابوداود‪ ،‬ترمذی‪ ،‬ابن ماجه)‪.‬‬
‫هیچ دومسلمانی نیست که باهم مصافحه می کنندمگراینکه خداآنهارامیامرزدپیش ازآنکه ازهم جداشوند‪.‬‬
‫صافَ ُحوا یَ ْذهَبْ ْال ِغ ُّل َوت َ َهادَ ْوا ت َ َحابُّوا َوت َ ْذهَبْ ال َّ‬
‫شحْ نَا ُء) مصافحه کنید تا کینه از دل تان دور شود‬ ‫وفرموده‪(:‬ت َ َ‬
‫وبه یکدیگر هدیه دهید تا دوست شوید وبخل از میان تان برود) (تخریج مالک)‬
‫‪ -4‬ازحق مسلمان عیادت اواست در صورتی که مریض شود در حدیث آمده‪ (:‬کسی که مریضی را عیادت‬
‫میکند تا وقتی که بر میگردد در باغچه جنت قرار دارد(روایت مسلم)‬
‫وطاب َم ْمشاك ‪،‬‬
‫َ‬ ‫ار أخا له في هللا ‪ ،‬ناداه مناد ‪ْ :‬‬
‫أن طبتَ ‪،‬‬ ‫ورسول هللا فرموده‪َ ) :‬م ْن عاد مریضا ‪ ،‬أو زَ َ‬
‫نزالً( کسی که مریضی را عیادت میکند ویا کسی را که با او برضای خدا برادری دارد‬ ‫وت ََّبوأتَ ِمن الجنة َم ِ‬
‫زیارت میکند منادی ندا میکند که تو پاکی وراهی که برآن روان شده ای پاک است ودر بهشت برایت‬
‫منزلی آماده ساختی روایت ترمذی ‪.‬‬
‫‪ -5‬ازحق مسلمان شرکت درجنازه اواست‪) :‬من تبع جنازة وحملها ثالث مرات فقد قضی ما علیه من حقها (‬
‫کسیکه در جنازه شرکت میکند وآنراسه مرتبه حمل مینماید حقی که بروی دارد اداء کرده‪ .‬روایت ترمذی‪.‬‬

‫‪79‬‬
‫س أ َ َحدُ ُك ْم فَ ْلیَقُ ِل‬ ‫ع َ‬
‫ط َ‬ ‫‪ -6‬ازحق مسلمان دادن جواب عطسه او است نبی صلی هللا علیه وسلم فرموده‪ :‬إِذَا َ‬
‫ص ِل ُح بَالَ ُك ْم)« روایت‬ ‫َّللاُ َویَقُو ُل ُه َو یَ ْهدِی ُك ُم َّ‬
‫َّللاُ َویُ ْ‬ ‫احبُهُ یَ ْر َح ُمكَ َّ‬
‫ص ِ‬‫علَى ُك ِّل َحا ٍل َو ْلیَقُ ْل أ َ ُخوهُ أ َ ْو َ‬
‫ْال َح ْمدُ ِ َّّلِلِ َ‬
‫بخاری»‬
‫‪ -7‬ازحق مسلمان اجابت دعوت اواست رسول هللا فرموده‪(:‬وقتی دعوت میشویداجابت کنید)‪.‬ابن‬
‫عمررضی هللا عنه دردعوت های عروسی وغیره درحالیکه روزه دارهم میبود(درغیررمضان) شرکت‬
‫میکرد‪ .‬در روایت ابوداود آمده‪ (:‬کسیکه دعوت میشود واجابت نمی کند خدا ورسولش رانافرمانی کرده‬
‫وکسی ک ه بدون دعوت داخل میشود بصفت دزدی داخل میگردد وبه صفت غارتگر بیرون میشود‪ .‬چون دو‬
‫کس از شما دعوت کند هر کدام که دروازه اش نزدیکتر است آنر بپذیرید زیرا همسایگی او نزدیکتر است‬
‫واگر دعوت یکی سابقتراز دیگر بود سابق را اجابت کند‪).‬‬
‫‪ -8‬از حقوق مسلمان اینست که اگر اسیر باشد برای رهایئش کوشیده شود اگر گرسنه باشد سیر کرده شود‪،‬‬
‫درحدیث شریف آمده است‪ :‬گرسنه راطعام دهید مریض راعیادت کنید واسیررارها سازید«روایت بخاری»‬
‫‪ -9‬از حق مسلمان اینست که چون سخن با تو گوید رازش افشانداری‪ -‬درحدیث دیگری آمده که‪(:‬مجالس به‬
‫امانت است مگر سه مجلس‪ :‬ریختاندن خون حرام‪ ،‬زنا وتصاحب مال بناحق)« روایت ابوداود»‬
‫‪ -10‬از حق مسلمان اینست که باوی معاونت ویاری شود عیبش پوشانیده شود وغم وغصه اش دور ساخته‬
‫یرنَا‪َ ،‬و َیأ ْ ُم ْر‬
‫یرنَا َولم ی َُو ِقّ ْر َكبِ َ‬ ‫ْس ِمنَّا َم ْن لَ ْم َی ْر َح ْم َ‬
‫ص ِغ َ‬ ‫شود این مطلب متکی بر اصول ذیل است‪(:‬لَی َ‬
‫ع ِن ْال ُم ْن َك ِر) نیست از ما کسی که بر صغیر ما رحم نکند وبزرگ مارا احترام نگذارد‬ ‫ِب ْال َم ْع ُر ِ‬
‫وف‪َ ،‬و َی ْن َهى َ‬
‫وبه نیکی امر نکند واز بدی بازندارد‪« .‬روایت ترمذی» ورسول هللا وقتی حاجتمندی نزدش میامد رو به‬
‫همنشینا نش کرده میگفت سفارش کنید تا ثواب یابید وخدا بر زبان پیامبرش هر حکمی را بخواهد جاری‬
‫میسازد‪( .‬روایت ائمه پنجگانه)‬
‫)‪.‬‬ ‫یوم القیا َم ِة‬
‫النار عن وجه ِه َ‬ ‫ودرروایت ترمذی آمده‪َ ( :‬من ذَبَّ عن ِع ْر ِ‬
‫ض أخیه ردَّ هللاُ َ‬
‫کسی که از آبروی برادرش دفاع میکند خدا از رویش آتش را روز قیامت دفع میکند (ومن مشی مع مظلوم‬
‫حتی یثبت له حقه ثبت هللا قدمیه علی الصراط یوم تزل االقدام ) کسی که با مظلومی به جهت اثبات حق او‬
‫روان میشود خدا قدمش را بر صراط استوار میسازد روزیکه قدمها می لغزد‪ ( .‬روایت بخاری ومسلم‬
‫وترمذی)‪.‬‬
‫در روایت مسلم آمده‪ (:‬کسی که دور سازد از مؤمنی غصه ای را دور سازد خدا ازو غصه ای ازغصه‬
‫های روزی قیامت را وکسی که آسانی کند بر تنگدستی خداوند بروی در دنیا وآخرت آسانی کند وخدا به‬

‫‪80‬‬
‫کمک بنده است تا وقتی که بنده به کومک برادرش باشد وکسی که براهی میرود که دانش را در آن جستجو‬
‫میکند خدا راهی را بسوی بهشت برایش آسان میگرداند‪ «).‬روایت مسلم»‬
‫‪1‬‬
‫آنچه را که نقل کردیم طوری نمونه بوده وموضوع وسیعتر ازآن است‪. .‬‬
‫‪11‬ـ هرگاه كسي از اوخواست كه درمورد چیزي راهنمایش نماید‪ ،‬ازدانش وتجربه خود براي ارشاد‬
‫وراهنمایي او استفاد كند‪ ،‬وراه خیر ودرست را به او اندرز بگوید وراهنماي نماید ‪ ،‬این كار ا انجام بدهید‪.‬‬
‫‪12‬ـ هرچه راكه براي خود دوست مي دارد‪ ،‬آن راهم براي دیگران نیز دوست داشته باشد‪ ،‬زیرا‬
‫پیامبرگرامي اسالم مي فرماید‪(:‬ال یُؤْ ِم ُن أ َ َحدُ ُك ْم َحتّى ی ُِحبَّ َْلخی ِه ما ی ُِحبُّ ِلنَ ْف ِس ِه) به روایت بخاری‪.‬‬
‫هیچ یكی از شما مؤمن شده نمی تواند ‪ ،‬تا اینکه دوست بدارد برای برادرمؤمن خود آنچه را برای خود‬
‫دوست می دارد‪ .‬وهرچه را براي خود دوست نمي دارد‪ ،‬براي دیگران نیز دوست نداشته باشد‪.‬‬
‫‪13‬ـ هیچگاه از یاري وهمكاري دیگران دریغ نورزد‪ ،‬ودر هرشرایطي درحد توان دست رد برسینه آنها‬
‫ظا ِل ًما أ َ ْو َم ْ‬
‫ظلُو ًما) به روایت بخاری‬ ‫ص ْر أ َ َخاكَ َ‬
‫نگذارد‪ ،‬زیراپیامبرگرامي اسالم مي فرماید‪( :‬ا ْن ُ‬
‫هم برادرستمدیده وهم برادر ستمكارت را یاري كن! ازایشان سوال شد كه اگر ستمكار باشد چگونه اورا‬
‫یاري كنیم؟ فرمود‪:‬دست اورا بگیرید واز ظلم وستمكاري او جلوگیري نمایید‪،‬این كار بهترین كمك به اوست‬
‫ومي فرماید‪ :‬مسلمان بادیگر مسلمانان برادر است به آنان ستم نمي كند‪،‬خوارشان نمي گرداند‪،‬وتحقیرشان‬
‫نمي نماید‪.‬‬
‫‪14‬ـ به هیچ وجه درپي اذیت واز آزاردیگران نباشد‪ ،‬زیرا پیامبرگرامي اسالم مي فرماید‪ُ (:‬ك ُّل ا ْل ُم ْس ِل ِم َعلَى‬
‫ْال ُم ْس ِل ِم َح َرا ٌم دَ ُمهُ َو َمالُهُ َو ِع ْر ُ‬
‫ضهُ )‪ .‬به روایت مسلم ‪.‬‬
‫همه چیز مسلمان مانند‪ ،‬خون ومال وحیثیت او براي مسلمانان دیگر حرام است ‪ .‬ومي فرماید‪:‬مسلمان‬
‫واقعي كسي است كه دیگر مسلمانان از دست وزبان او احساس امنیت كنند‪.‬‬
‫‪15‬ـ بادیگران با تواضع وفروتني رفتارنماید وجاي آنهارا درمجالس مباح اشغال نكند‪ ،‬زیرا خداوند متعال‬
‫َّللاَ َال ی ُِحبُّ ُك َّل ُم ْخت َا ٍل فَ ُخ ٍ‬
‫ور)(لقمان‪)18 :‬‬ ‫اس َو َال ت َْم ِش فِي ْاْل َ ْر ِ‬
‫ض َم َر ًحا ِإ َّن َّ‬ ‫وال ت ُ َ‬
‫ص ِعّ ْر َخدَّكَ ِللنَّ ِ‬ ‫مي فرماید‪َ (:‬‬
‫باتكبر وبي اعتناي ازمردم روي مگردان ومغرورانه برزمین راه مرو زیرا كه خداوند هیچ انسان متكبر‬
‫ومغروري را دوست نمي دارد) وپیامبرگرامي اسالم مي فرماید‪ :‬هیچكس تواضع را پیشه ننموده است مگر‬
‫آنكه خداوند منزلت وجایگاه اورا بلند گردانیده است ‪.‬‬

‫‪ 1‬اسالم شناسی_ سعید حوی ترجمه فضل من اهلل فضلی‬

‫‪81‬‬
‫‪ 16‬ـ بیش ازسه شبانه روز با آنان قهر نكند وآنهار ترك ننماید زیرا پیامبر بزرگوار اسالم مي فرماید‪ :‬جایز‬
‫نیست مسلماني با برادر مسلمان خودبیش ازسه روز قهر كند‪ ،‬وهرگاه به هم برسند ازهمدیگر روي‬
‫برگردانند‪ ،‬بهترین آنان كسي كه پیش دستي نماید وزد تر آشتي را آغازكند‪.‬‬
‫‪ 17‬ـ انسان مسلمان نباید ازدیگران غیبت كند‪،‬وآنهارا تحقیرنماید وباید ازعیبجویي واستهزا وگفتن لقبهاي‬
‫ناشایست وبردن سخن او براي دیگران به قصد فتنه جویي پرهیز نماید‪،‬زیرا خداوند متعال مي فرماید‪( :‬یَا‬
‫ضا أَی ُِحبُّ أ َ َحدُ ُك ْم‬
‫ض ُك ْم بَ ْع ً‬
‫سوا َو َال یَ ْغتَبْ بَ ْع ُ‬ ‫الظ ِّن إِثْ ٌم َو َال ت َ َج َّ‬
‫س ُ‬ ‫ض َّ‬ ‫یرا ِمنَ َّ‬
‫الظ ِّن إِ َّن بَ ْع َ‬ ‫أَیُّ َها الَّذِینَ آ َمنُوا اجْ تَنِبُوا َكثِ ً‬
‫أ َ ْن یَأ ْ ُك َل لَحْ َم أ َ ِخی ِه َم ْیتًا فَ َك ِر ْهت ُ ُموهُ) ‪( .‬الحجرات‪)12:‬‬
‫اي كساني كه ایمان آورده ایدازبسیاري ازبدگمانیهاپرهیز كنیدزیرا برخي از بدگمانیها گناه است وجاسوسي‬
‫نكنید وبرخي ازشما برخي دیگر را غیبت نكنند‪،‬مگریكي ازشما دوست دارد كه گوشت برادرمرده خودرا‬
‫بخورد‪(،‬قطعاً) آن را ناپسند مي دانید‪ .‬وپیامبرگرامي اسالم درحجه الوداع فرمود‪:‬تعرض به جان واموال‬
‫وآبروهریك ازشما براي دیگري حرم است‪.‬‬
‫‪18‬ـ ازفحش وناسزا وبدگویي نارواي دیگران درحال زندگي وبعدازمرگشان خود داري نماید‪ ،‬زیرا‬
‫پیامبرگرامي اسالم مي فرماید‪ :‬هیچكس نباید دیگري را متهم به فسق وفجور وكفربنماید‪ ،‬كسي كه این كار‬
‫س ٌ‬
‫وق‬ ‫اب ْال ُم ْس ِل ِم فُ ُ‬
‫را انجام دهد واقعیت برخالف آن باشد‪ ،‬خود دچار فسق وكفرمي شود ومي فرماید‪ِ ( :‬س َب ُ‬
‫َوقِت َالُهُ ُك ْف ٌر)‪ .‬به روایت بخاری‪.‬‬
‫ناسزاي مسلمان گناه وجنگ با اوكفراست‪.‬‬
‫‪19‬ـ هیچگاه انسان مسلمان نباید به دیگران حسادت بورزد‪ ،‬یا به آنها بدگماني كند‪ ،‬ویاكینه آنهارا دردل‬
‫داشته باشد وهمچنین از تجسس درزندگي آنها باید پرهیز نماید‪ :‬زیرا پیامبرگرامي مي فرماید‪( :‬الَ ت َ َحا َ‬
‫سدُوا‬
‫َّللاِ ِإ ْخ َوانًا)‪ .‬به روایت بخاری‪.‬‬ ‫علَى َبیْعِ َب ْع ٍ‬
‫ض َو ُكونُوا ِع َبادَ َّ‬ ‫ض ُك ْم َ‬
‫واوالَ َبِ ْع َب ْع ُ‬
‫واوالَ تَدَا َب ُر َ‬
‫ش َ‬ ‫واوالَ تَنَا َج ُ‬
‫ض َ‬ ‫َوالَ ت َ َبا َ‬
‫غ ُ‬
‫به همدیگر حسادت نورزید و كینه توزي نكنید وجاسوسي همدیگر را ننمایید‪،‬وبخاطر ضرر رساني به‬
‫یكدیگر قیمت هارا باالنبرید ‪ ،‬بندگان خداوبرادرهم باشید‪.‬‬
‫‪20‬ـ انسان مسلمان به هیچوجه به دیگران خیانت نمي كند وآنان را فریب نمي دهد‪ ،‬زیرا خداوند متعال مي‬
‫سبُوا فَقَ ِد احْ ت َ َملُوا بُ ْهت َانًا َوإِثْ ًما ُمبِینًا )‪( .‬االحزاب‪)58‬‬ ‫فرماید‪َ ( :‬والَّذِینَ یُؤْ ذُونَ ْال ُمؤْ ِمنِینَ َو ْال ُمؤْ ِمنَا ِ‬
‫ت بِغَی ِْر َما ا ْكت َ َ‬
‫كسانیكه مردان وزنان مومن را بدون آنكه كاري ناروایي را انجام داده باشند مورد اذیت وآزار قرار بدهند‬
‫مرتكب بهتان وگناه آشكاري گردیده اند‪.‬وپیامبرگرامي مي فرماید‪:‬هركس كه برروي ما اسلحه بكشد‬
‫وهركس به ماخیانت كند ازما به حساب نمي آید‪.‬‬

‫‪82‬‬
‫‪21‬ـ به هیچوجه بادیگران خالف وعده نمي كنند وسر آنان كاله نمي گذارد وبه آنان دروغ نمي بندند‬
‫وبدهكاري خ ودرا به آنان به تاخیر نمي اندازند زیرا خداوند متعال مي فرماید‪ (:‬یَا أَیُّ َها الَّذِینَ آ َمنُوا أ َ ْوفُوا‬
‫بِ ْالعُقُو ِد)‪( .‬المائده ‪)1:‬‬
‫اي كساني كه ایمان آورده اید به عقد وپیمانها وفادرا باشید‪.‬‬
‫صلَةٌ ِم ْن ُه َّن َكان ْ‬
‫َت فِی ِه‬ ‫صا َو َم ْن َكانَ فِی ِه َخ ْ‬ ‫وپیامبربزرگوار اسالم مي فرماید(أ َ ْربَ ٌع َم ْن ُك َّن فِی ِه َكانَ ُمنَافِقًا خَا ِل ً‬
‫ص َم فَ َج َر )‪.‬به روایت‬ ‫ف َوإِذا خَا َ‬ ‫عدَ أ َ ْخلَ َ‬
‫غدَ َر َوإِذا َو َ‬ ‫عا َهدَ َ‬
‫ب َوإِذا َ‬ ‫َّث َكذَ َ‬ ‫صلَةٌ ِمنَ ال ِنّفَا ِ‬
‫ق َحتَّى یَدَ َ‬
‫ع َها إِذَا َحد َ‬ ‫َخ ْ‬
‫ُم ْس ِل ٌم فِى)‪.‬‬
‫چهار چیز وجود دارد كه هركس آنهارا داراباشد به تمام معني منافق است وهركس یكي از آنهارا داشته‬
‫باشد خصلتي از نفاق را دارد تازماني كه از آن دست بردارد‪:‬‬
‫اول‪ :‬هرگاه سخني را برزبان براند دروغ بگوید‪ .‬دوم ‪ :‬هرگاه تعهد نماید درآن خیانت کند ‪ .‬سوم‪ :‬هرگاه‬
‫قول وقراري بدهد آن را زیر پابگذارد وچهارم هرگاه باكسي دشمني كند حدومرزرا رعایت ننماید‪.‬‬
‫وهمچنین مي فرماید‪:‬كسي كه داراست وطلب مردم را پرداخت نمي كند آدمي ستمكاراست‪.‬‬
‫‪22‬ـ با اخالق پسندیده وروي گشاده بادیگران معاشرت نماید‪ ،‬درحدتوان مشكالت شان را برطرف كند‬
‫هدایاي آنهارا چنانچه بخاطركارخالفي نباشد بپذیرد‪ ،‬وازرفتارنادرست آنان چشم پوشی كند وبیش‬
‫ازتوانشان از آنان توقع وانتظار نداشته باشد واز آدمهاي نا اگاه كسب دانش ننماید واز انسانهایي كه بیان‬
‫ِ‬
‫ضعیفي دارند انتظار سخنوري را نداشته باشد‪ .‬زیرا خداوند متعال مي فرماید‪ُ (:‬خ ِذ ال اْع ْف او اوأ ُْم ْر ِِبل ُْع ْرف اوأا ْع ِر ْ‬
‫ض‬

‫ِِ‬
‫اع ِن ا ْْلااهل ا‬
‫ي)‪( .‬االعراف‪)199:‬‬

‫گذشت داشته باش واسان گیري را پیشه خویش كن وبه كارنیك دستوربده واز نادانان دوري كن‪.‬‬
‫وپیامبرگرامي مي فرماید‪ :‬هركجا كه هستي پرهیزگاري را پیشه خویش كن‪ ،‬به دنبال هربدي كاري نیك را‬
‫انجام بده تا آن را پاك نماید‪ ،‬ومردم با اخالق پسندیده رفتاركن!‬
‫‪23‬ـ هیچگاه درحق دیگران حق وانصاف رافراموش نكند و آنگونه با دیگران رفتار كند وقضاوت نماید كه‬
‫خود دوست مي دارد آنگونه درمورد او قضاوت كنند‪ ،‬پیامبرگرامي اسالم مي فرماید‪ :‬ایمان انسان كامل‬
‫نمي شود مگر آنكه سه خصلت را داراباشد‪ :‬بدون تنگ چشمي به دیگران كمك كند‪ ،‬حق وانصاف را‬
‫فراموش ننماید‪ ،‬ومدام اهل سالم واحوال پرسي باشد‪.‬‬

‫‪83‬‬
‫‪ 24‬ـ ازاشتباهات وخطاهاي دیگران چشم پوشي نماید واسرار آنهارا پوشیده نگاه دارد وبراي شنیدن سخني‬
‫ص اف ُحوا أ اال َُِتبُّو ان أا ْن يا ْغ ِف ار‬
‫كه مي خواهنداز او مخفي كنند‪ ،‬كنجكاوي ننماید‪ ،‬خداوند متعال مي فرماید‪(:‬ولْيا ْع ُفوا اولْيا ْ‬

‫َّ‬
‫اَّللُ لا ُك ْم )‪( .‬النور‪.)22:‬‬

‫گذشت كنیدوچشم پوشي نمایید ‪،‬مگردوست نداردكه خداوند هم شمار مورد عفو وگذشت قراردهد‪.‬‬
‫‪25‬ـ هرگاه دیگران به چیزي نیاز داشتند درحد توان نیاز آنان را برآورده كند‪ ،‬و برای روبه راه شدن‬
‫كارهایشان درصورت نیاز پادرمیاني كند‪ ،‬زیرا خداند متعال مي فرماید‪ ( :‬اوتا اع ااونُوا اعلاى الِ ِ‬
‫َْب اوالتَّ ْق اوى)‬
‫(المائده‪)2:‬‬
‫درراستاي پاكي ونیكي وپرهیزكاري بایكدیگر همكاري كنید‪ .‬وپیامبرگرامي اسالم مي فرماید‪ :‬هركس كه‬
‫گرفتاري دنیوي دیگري را برطرف كند خداوند گرفتاري آخرت اورا برطرف مي نماید هركس دست‬
‫درمانده اي را در دنیا بگیرد خداوند دست اورا دردنیا وآخرت مي گیردوهركس كه اسرار مسلماني را در‬
‫دنیا پوشیده دارد‪،‬خداوند اسرار دنیا وآخرت اورا پنهان مي نماید وخداوند انساني را كه درپي كمك به‬
‫دیگران است مدام یاري مي نماید‪.‬‬
‫‪26‬ـ هرگاه دیگران به او پناه بیاورند به آنان پناه بدهد‪ ،‬وهرگاه چیزي را از او خواستند دست رد برسینه‬
‫آنان نگذارد‪ ،‬وكارهاي نیك آنان را به خوبي پاسخ بدهد‪،‬زیرا پیامبرگرامي اسالم مي فرماید‪(:‬هركس به شما‬
‫پناه آورد ‪ ،‬اورا پناه بدهید‪،‬وهركس چیزي را ازشما خواست به اوبدهید ووقتي شمارا دعوت نمودند‪،‬‬
‫دعوتشان را بپذیرید‪ ،‬وهركس نسبت به شما كارنیكي انجام داد‪ ،‬شماهم مقابله به مثل كنید‪ ،‬وچنانچه نمي‬
‫توانستندمثل آنان درحقشان خوبي بكنید‪ ،‬براي آنان دعاي خیر بنمایید‪ ،‬تاوقتي كه فكر مي كنید براستي‬
‫جواب نیكي آنهارا داده اید‪.‬‬

‫دوم‪ -‬روابط سلمانان باغیر مسلمین‪:‬‬


‫غیر مسلمانان از رعا یا دولت اسالمی در سر زمین اسالمی بعد از آنکه حق اعتراف به سلطه مسلمانان را‬
‫دارد وجزیه را میپردازند آن ست که به پیمان شان وفا شود واز ایشان بیشتر از آنچه با آنها برآن عهد شده‬
‫گرفته نشود رسول هللا فرموده‪( :‬شاید با قومی بجنگید وبر آنها پیروز شوید وخود رانه به وسیله جان های‬
‫شان وذریات شان بلکه به وسیله اموال شان نگهدارند وبا شما عقد صلح نمایند پس باالتر از آن با ایشان‬
‫کاری ندارید وبرای تان جائز نیست) روایت ابی داود‪ .‬ونیز فرموده‪(:‬خدا وند به شما جائز نساخت که در‬
‫منازل اهل کتاب بدون اجازه شان داخل گردید ویا زنان شانرا لت وکوب کنید ویا میوه های شا ن را‬
‫بخورید در صورتی که آنچه بر ذمه شان است بپرازند‪).‬‬

‫‪84‬‬
‫اَّللُ اعلاْي ِه ا ْْلانَّةا ) ابوداود ونسائی‪.‬‬
‫اه ًدا ُمتا اع ِهدا ِِف غا ِّْي ُك ْن ِه ِه ‪ ،‬اح َّرام َّ‬
‫در یک حدیث دیگر فرموده اند‪ (:‬ام ْن قا تا ال ُم اع ا‬
‫کسی که معاهدی را که بر پیمانش پابند است به قتل میرساند در غیر وقت آن خدا بروی بهشت را حرام‬
‫میگرداند‪.‬‬
‫مهمترین حقوق غیر مسلمانان عبارت است از‪:‬‬
‫‪ -1‬حق غیر مسلمان در حفظ کرامت انسانی‪:‬‬
‫خداوند تمام آدمیان اعم از مسلمان وغیر مسلمان را گرامی داشته واز بسیاری ازمخلوقات دیگر برتری‬

‫داده است خداوند فرموده است‪ ( :‬اولا اق ْد اك َّرْمناا باِِن ا‬


‫آد ام) (اسراء‪.)70:‬‬

‫بی گمان اوالد آدم را کرامت دادم‪.‬‬

‫‪ -2‬حق ازاد ی اعتقادی‪:‬‬


‫اسالم مخالفان خودرا ناگزیر نساخته که به اسالم در ایند بلکه به غیر مسلمانان ازادی کامل داده که بر‬
‫ك‬
‫اینی خود پا یبند بمانند وبه پذیرش اسالم مجبور نشوند‪ .‬خداوند خطاب به پیامبر فرموده است‪ (:‬اول ْاو اشاءا اربُّ ا‬
‫ِِ‬ ‫ض ُكلُّ ُهم اِ‬
‫ي )(یونس‪. )99 :‬‬ ‫ت تُ ْك ِرهُ الن ا‬
‫َّاس اح ََّّت يا ُكونُوا ُم ْؤمن ا‬ ‫َج ًيعا أافاأانْ ا‬ ‫اَل ام ان ام ْن ِِف ْاْل ْار ِ ْ‬
‫اگر پروردگارت میخواست البته همه کسانی که در زمین اند‪ ،‬ایمان می آوردند پس آیا تو مردم را مجبور‬
‫میکنی که مؤمن شوند‬
‫‪ -3‬حق ا یین داری‪:‬‬
‫یکی از نشانه های روا داری وتسامح اسالم باشهر وندان غیر مسلمان این است که آنانر به پایبندی به‬
‫احکام شرعی اسالم مجبور نکرده بدین سبب آنان را از پرداخت زکات وجهاد معاف کرده علت معاف‬
‫بودن آنان از انجام این دو رکن اینست که در عوض مالیات اندک بنام جزیه می پردازند اسالم همچنان به‬
‫غیرمسلمانان اجازه داده که زندگی احوال شخصیه خود مثل ازدواج‪ ،‬طالق وغیره را طبق قوانین ویژه‬
‫خوداجراکنند‪.‬‬
‫‪ -4‬حق عدل و انصاف‪:‬‬
‫اسالم دین عدالت است خداوند ج ّل جالله به مردم فرمان داده که در همه حال با انصاف باشند حتی اگر‬
‫انصاف گیری منجر به زیان خود یا زیان یکی از نزدیکترین کسان وی میشود‪ .‬خداوندج ّل جالله میفرماید‪:‬‬

‫‪85‬‬
‫اَّللا نِعِ َّما يا ِعظُ ُك ْم بِ ِه إِ َّن َّ‬
‫اَّللا اكا ان اَِس ًيعا‬ ‫َّاس أا ْن اَتْ ُك ُموا ِِبل اْع ْد ِل إِ َّن َّ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫اَّللا اَي ُْم ُرُك ْم أا ْن تُ اؤدُّوا ْاْل اام ااَنت إِ ال أ ْاهل اها اوإِذاا اح اك ْمتُ ْم باْا‬
‫ي الن ِ‬ ‫(إِ َّن َّ‬

‫ّيا) (النساء ‪.)58 :‬‬ ‫ِ‬


‫باص ً‬
‫به راستی خداوند به شما حکم می کند که امانت ها را به صاحبان شان بدهید وهرگاه میان مردم حکم‬
‫میکردید به عدل حکم کنید بدون شک نیکو چیزی است که خداوند ج ّل جالله شمارا به آن پند می دهد بی‬
‫گمان خداوندج ّل جالله شنوا‪،‬بینا است‪.‬‬
‫‪ -5‬حق حفظ خون‪ ،‬مال وناموس‪:‬‬
‫اسالم حقوق اساسی انسان را در زندگی گرامی میدارد این حقوق عبارت اند از‪ :‬حفظ نفس‪ ،‬دین‪ ،‬مال‪،‬‬
‫آبرو وعقل درین حقوق همه اتباع مملکت اعم از مسلمان وغیر مسلمان یکسان هستند اینها حقوق وحریم‬
‫های پاک به شمارمیروند وجز درصورت احرازعلت شرعی نباید هتک شوند‪ .‬خداوند متعال میفرماید‪ (:‬قُ ْل‬

‫س ًاَن اوال تا ْقتُ لُوا أ ْاوال اد ُك ْم ِم ْن إِ ْم اَل ٍق اِْن ُن نا ْرُزقُ ُك ْم اوإِ ََّي ُه ْم اوال‬ ‫ِ ِ ِ‬ ‫ِِ‬
‫تا اعال ْاوا أاتْ ُل اما اح َّرام اربُّ ُك ْم اعلاْي ُك ْم أ َّال تُ ْش ِرُكوا به اش ْي ئً ا ِبل اْوال اديْ ِن إ ْح ا‬
‫اَّللُ إَِّلِ ا ِْلا ِق اذلِ ُك ْم او َّ‬
‫صا ُك ْم بِ ِه ل ااعلَّ ُك ْم تا ْع ِقلُو ان)(االنعام‪.)151 :‬‬ ‫س الَِِّت اح َّرام َّ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫ش اماظا اه ارم ْن اه ااوام ا طا ان اوالتا ْقتُ لُوا النَّ ْف ا‬
‫تا ْق اربُواالْ اف اواح ا‬
‫بگو بیایید که آنچه را پروردگار تان بر شما حرام کرده است بر میخوانیم اینکه به او چیزی را شریک‬
‫قرار ندهید وبه پدر ومادر نیکی کنید وفرزندان تان را از ترس ناداری مکشید ما شما وآنان را روزی‬
‫میدهیم وبه کارهای نا شایسته آنچه از آنها آشکار است وآنچه پنهان است نزدیک مشوید ونفسهارا که‬
‫خداوند ج ّل جالله حرام کرده جز به حق مکشید‪ .‬اینهاست که شمارا به آن سفارش کرده است باشد که‬
‫بیندیشید‪.‬‬
‫‪ -6‬حق حمایت از تجاوز‪:‬‬
‫ازجمله حقوق مهم آن است که دولت اسالمی درسر زمین خود از غیر مسلمانان در برابر هر دشمن‬
‫خارجی که درصدد ازار رسانیدن به آنان باشد پشتیبانی کند زیرا آنان از همان حقوق عمومی مسلمانان‬
‫برخور دارند‪ .‬بنا بر این باجزیه ای که می پردازند‪ .‬دفاع کردن از آنان در برابر دشمنان شان وآزاد ساختن‬
‫اسیران شان از دست دشمنان ضروری است‪.‬‬
‫ا هل ذمه باپرداخت جزیه از دو حق بر خور دار میشوند‪ :‬یکی خود داری از( آزار رساندن) به آنان ودوم‬
‫حمایت از آنان تا باخود داری‪ .‬از امنیت برخوردارشوند وباحمایت مصؤنیت پیداکنند‪.‬‬

‫‪86‬‬
‫‪ -7‬حق رفتار نیکو‪:‬‬
‫در قرآنکریم اصل مهم وبنیادی وجود دارد که درتعامل با غیر مسلمانان به عنوان مبناء تلقی میشوند‪ .‬این‬
‫اصل عبارت است ازآنکه تعامل باغیر مسلمانان بایستی به نیکویی باشد وآنان از نیکی واحسان برخوردار‬
‫شوند‪ .‬البته این امر تا زمانی است که هیچ گونه عماد عمل ازدشمنی آشکار از آنان یافت نشوند‪ .‬خداوندج ّل‬
‫وه ْم اوتُ ْق ِسطُوا إِل ْاي ِه ْم إِ َّن َّ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫َّ ِ‬
‫اَّللا‬ ‫ين اَلْ يُ اقاتِلُوُك ْم ِِف الدي ِن اواَلْ ُُيْ ِر ُجوُك ْم م ْن د اَي ِرُك ْم أا ْن تا اَبُّ ُ‬
‫اَّللُ اع ِن الذ ا‬
‫جالله میفرماید‪ ( :‬ال يا ْن اها ُك ُم َّ‬

‫ي) (ممتحنه‪.)9 :‬‬ ‫ِِ‬ ‫ُُِي ُّ‬


‫ب ال ُْم ْقسط ا‬
‫خداوند شمارا ازکسانی که به سبب دین باشما نجنگیده اند وشمارا از سرزمین تان بیرون نکرده اند باز‬
‫نمیدارد ازاینکه با آنان نیکی کنید وباآنان به انصاف رفتارکنید براستی که خداوندج ّل جالله انصاف کنندگان‬
‫رادوست دارد‪.‬‬
‫پیامبرصلی هللا علیه وسلماز بیماران غیر مسلمان عیادت میکرد وبه آنان صدقه میداد ودر تجارت باآنان‬
‫داد وستد میکرد یک بار آنحضرت صلی هللا علیه وسلم به خانواده یهودی صدقه داد پس از آن مسلمانان‬
‫همیشه به آن خانواده صدقه میدادند‪ .‬ابو قتاده رضی هللا عنه نقل کرده وقتی که هیئت مسیحیان حبشه به‬
‫وبه میزبانی وخدمت آنان پرداخت‬ ‫مدینه آمده پیامبرصلی هللا علیه وسلمآنانرا درمسجد منزل داد‬
‫وفرمود‪(:‬آنان یاران مارا گرامی داشتند‪ .‬من نیز دوست دارم خودم آنانرا بنوازم)‬
‫‪ -8‬حق همیاری اجتماعی‪:‬‬
‫برخی از کشورها به فراهم آمدند نیازهای اجتماعی نیازمندان به خود می بالند اما درحقیقت اسالم درین‬
‫امر از همه کشورها وسازمانها پیشی گرفته است‪ .‬شریعت اسالم تأمین معیشت کسانی ناتوان از کسب‬
‫وکار مشروع اعم ازمسلمان وغیر مسلمان را از وظائف دولت اسالمی قرار داده است‪ .‬هنگامی که امیر‬
‫المؤمنین عمر بن خطابرضی هللا عنه درشام به شمار از ذمیان مسیحی گذر کرده بود فرمان داد که از‬
‫صدقات به آنان بدهند وبه ایشان معاش تعیین شود‪ .‬عمر بن عبدالعزیزرضی هللا عنه به عدی« بن ارطاه»‬
‫والی بصره نامه را نوشته کرد که‪ ( :‬به آن دسته از اهل ذمه که سالخورده وناتوان شده اند ونه میتوانند‬
‫کارکنند بنگر ودر حق نیازشان برای آنان معاش تعیین کن)‪ .‬برخی از تابعیین بخشی از زکات فطر را‬
‫براهبان مسیحی میدادند بدین سبب بعضی ازعلماء دادن زکات را به آنان جائزشمرده اند‪.‬‬

‫‪87‬‬
‫رابطه فرد با اجتماع‬
‫یگانه علت ذلت وخواری‪ ،‬تفرقه وبدبختی مسلمانان امروزی همانا عدم تربیه شان به روحیه پاک اسالم و‬
‫دوری شان از آن است‪ .‬وهیچگاه مسلمانان‪ :‬مجد‪ ،‬عزت‪ ،‬قوت‪ ،‬قیادت وسیادت از دست رفته صدر اسالم‬
‫را دوباره اعاده کرده نمیتوان ند تا اینکه در چوکات اسالم در یک مجتمع اسالمی به روحیه پاک دین مبین‬
‫اسالم تربیه نشوند ویا به عبارت دیگر تا اینکه مسلمانان خود را درقالب اسالم نه اندازند وکمی وزیادگی‬
‫شان در قالب اسالم تکمیل ویا تنقیص نگردد واز آنها خشت های چهار کنجه ورخ دار ساخته نشوند‬
‫هیچگاه از آنها یک بناء وتعمیر قشنگ ومحکم که به معیار مهندسی برابر باشد ساخته نمی شود ‪.‬‬
‫لذا ضروری است که به احیاء وزنده گردانیدن مفاهیم ومعانی اخوت اسالمی که در تکوین وساختمان یک‬
‫جامعه اسالمی به منزله اساس بوده ورول مهم وعمده دارد به آنها مختصراًتوضیح داده شود‪:‬‬
‫‪ -1‬التزام وپابندی به هدایات اسالمی‪:‬‬
‫نخستین راه ارتباط وراه احیاء مفاهیم اخوت اسالمی التزام وپابندی به ارشادات خداوندی وسنن نبوی‬
‫وتطبیق شریعت اسالمی است پس اگر ما خواسته باشیم که با مسلمانان برادر بوده وبه آنها پیوند ناگسستنی‬
‫داشته باشیم باید به احکام شریعت اسالمی بسیار پابند باشیم ‪.‬‬
‫بطور مثال اگر رفتن را به مسجد در اوقات پنجگانه جهت ادای نماز جماعت را بطور مستمر شروع‬
‫نمائیم در آن صورت تعارف‪ ،‬عالقه‪ ،‬محبت‪ ،‬اخوت وبرادری اسالمی ما با برادرانیکه به مسجد می آیند‬
‫پیدا وقائم میشود‪ .‬واگر به دعوت شروع کنیم تعارف وبرادری واخوت اسالمی ما با داعیون راه حق پیدا‬
‫وقائم میشود‪ ......‬لذا به هر اندازه که یک شخص ویا یک مجتمع به امور شریعت التزام وپابندی زیاد‬
‫داشته باشد به همان اندازه رابطه اخوت وبرادری شان به همنوعان مسلمانش قائم ومحکم شده میرود ‪ .‬اگر‬
‫انسان در سیستم عبادات در اسالم فکر کند می بیند که نماز پنج وقت به جماعت در یک مسجد صغیردر‬
‫یک محله وجمع شدن مسلمانان در هفته یک بار در مسجد جامع جهت اداء نماز جمعه وجمع شدن شان‬
‫در سال دو دفعه در عید گاه جهت ادا نماز هر دو عید وهکذا جمع شدن مسلمانان در نماز های جنازه‬
‫وغیره در حقیقت اینها همه وهمه هسته ها وحلقه های تعارف ‪ ،‬تفاهم ‪ ،‬تکالیف ‪ ،‬تضامن وهمبستگی‬
‫وحوزه های مختلف ارتباط مسلمانان با همدیگر بوده است‪.‬‬
‫‪ -2‬ترویج سالم ونشر آن در بین مسلمانان ‪:‬‬
‫طریقه دوم زنده ساختن معانی اخوت اسالمی در بین مسلمانان همان طریقه است که حضرت پیغمبر‬
‫صلی هللا علیه وسلم آنرا در احادیث مبارک خود بما ترسیم نموده وبیان فرموده است چنانچه امام بخاری‬
‫‪88‬‬
‫وامام مسلم ازحضرت پیغمبر صلی هللا علیه وسلم چنین روایت نموده اند ‪ ( :‬اوالَّ ِذى نا ْف ِسى بِيا ِدهِ لا تا ْد ُخلُوا ا ْْلانَّةا‬

‫السَلا ام با ْي نا ُك ْم ) به روایت مسلم‬ ‫اح ََّّت تُ ْؤِمنُوا اولا تُ ْؤِمنُوا اح ََّّت اَتاابُّوا أ ااولا أ ُادلُّ ُك ْم اعلاى اش ْى ٍء إِذاا فا اعلْتُ ُموهُ اَتاابا ْب تُ ْم؟ أافْ ُ‬
‫شوا َّ‬

‫ترجمه‪ :‬قسم به ذاتیکه روحم بدست اوست به جنت داخل نمیشوید تا که مؤمن نشوید ایمان نیاورید ومؤمن‬
‫کامل شده نمیتوانید تا که با هم دوستی ومحبت نکنید آیا رهنمائی نکنم شما را بچیزیکه اگر آنرا انجام دهید‬
‫میان تان دوستی ومحبت پیدا میشود وآن عبارت از این است که پخش ونشر کنید سالم را "به یکدیگر"‬
‫وهکذا خداوند متعال مسئله سالم را بحیث یک سنت تعارف در بین بندگان خویش باالی شان الزم گردانیده‬
‫سلِ ُموا اعلاى أ ْاهلِ اها)‬
‫سوا اوتُ ا‬
‫ِ‬ ‫وَت غا ْ ِ‬
‫ّي بُيُوت ُك ْم اح ََّّت تا ْستاأْن ُ‬
‫آمنُوا ال تا ْد ُخلُوا بُيُ ً ا‬
‫ين ا‬
‫َّ ِ‬
‫است چنانچه خداوند میفرماید‪ ( :‬اَي أايُّ اها الذ ا‬
‫(نور‪.) 27:‬‬
‫ترجمه‪ :‬ای مؤمنان داخل نشوید به خانه های غیر خانه های خویش تا اینکه اجازه بگیرید وسالم دهید به‬
‫اهل آن « در سالم تعارف واجازه گرفتن » حضرت ابو موسی اشعریرضی هللا عنه روایت میکند که‬
‫ّْيِج ْع) به روایت بخاری‬ ‫حضرت رسو ل هللا فرمودند‪ (:‬إِ اذا ْ‬
‫استاأْ اذ ان أ ا‬
‫اح ُد ُك ْم ثااَل ًًث فا لا ْم يُ ْؤذا ْن لاهُ فال اْ‬
‫ترجمه‪ :‬وقتی سه باراجازه داخل شدن بخواهد یکی از شما به خانه کسی پس اگراجازه داخل شدن برایش‬
‫داده نشد باید بر گردد«ومزاحم کسی نشود» وهمچنین نبی کریم صلی هللا علیه وسلم فرموده است‪ ( :‬ام ِن اطَّلا اع‬

‫ت قا ْوٍم باغا ِّْي إِ ْذِنِِ ْم فا اق ْد اح َّل اِلُ ْم أا ْن يا ْف اقئُوا اع ْي ناهُ) به روایت مسلم‪.‬‬
‫ِِف ب ْي ِ‬
‫ا‬
‫کسیکه دید ونظر کرد« بداخل» خانه یک قوم بدون اجازه شان پس هرآینه جائز است برای اهل خانه‬
‫اینکه کور بسازد چشمش را‪ .‬از ابو هریرة روایت است که گفت رسول هللا‪ :‬فرمودند‪ :‬سالم کند کوچک بر‬
‫بزرگ ورونده بر نشسته وکم بر بسیار‪.‬‬

‫‪ -3‬تضامن اجتماعی‪:‬‬
‫یکی از اساسات نظام اجتماعی اسالم تضامن اجتماعی« تعاون باهمی» است تضامن اجتماعی ویا‬
‫مسؤلیت مشترک ویا تعاون با همی از بارزترین مظاهر پایه اول اخوت دینی جامعه اسالمی است واز‬
‫لوازم ضروری واولی آن دیده میشود وآن عبارت ازین است که همه مردم بدانند واحساس کنند که بعضی‬
‫شان نسبت به بعضی دیگر مسؤلیت دارند وباید هرکس برای رفع مسؤلیت خود وجایب خود را در برابر‬
‫دیگران انجام دهد تا به این ترتیب تضامن اجتماعی تحقق یابد وتا جائیکه از مصادر ومنابع اصلی دین‬

‫‪89‬‬
‫اسالم وروش پیغمبربزرگ اسالم حضرت محمدصلی هللا علیه وسلم ویاران وفادارش فهمیده میشود این‬
‫تضامن دوجنبه ودو شعبه دارد که یکی آن مادی ودیگرش ادبی ومعنوی است‪.‬‬
‫وآن عبارت است ازینکه توانا ‪ ،‬دست معاونیت را به محتاج دراز کند بداد مظلوم برسد اندوه اندوهگین را‬
‫دور وقلبش را مسرور سازد خائف را مأمون وگرسنه را سیر سازد ودر تأمین مصالح عمومی کشور وقوم‬
‫خود سهم عملی بگیرد از پا افتاده را دستگیری کند ازفرموده نبی کریم صلی هللا علیه وسلم بصراحت‬
‫فهمیده می شود که شخصیکه این عاطفه ودلسوزی را نداشته باشد قطعا عضو جامعه اسالمی شمرده‬
‫نمیشود‪.‬‬
‫‪ -4‬شوری‪:‬‬
‫اصل چهارم که باعث ارتباط اعضاء جامعه ویا یک کشور میگردد شورا است‪ .‬شورا یگانه وسیله‬
‫رسیدن بحق وحقیقت است وجوامع بشری میتوانند در پرتو شورا واستشاره راه حق را بیابند وبسرمنزل‬
‫حقیقت برسند آنانیکه میخواهند مصالح عمومی را تأمین کند نا گزیرند بآراء عمومی مراجعه کنند ودر‬
‫فروغ مشوره ارباب خبرت وبصیرت گم شده خود را بدست آروند‪ .‬ولی نباید فراموش کردکه دین اسالم‬
‫تنها آن شورا را وسیله رسیدن به حق وحقیقت میداند که از روی حقیقت وواقعیت بمیان آمده باشد‪ .‬خداج ّل‬

‫ورى با ْي نا ُه ْم ) (شوری‪ )38:‬یعنی مسلمانان واقعی وپیروان واقعی مبادی اسالم‬


‫جالله فرموده است‪ ( :‬اوأ ْام ُرُه ْم ُش ا‬

‫آنانند که کارهای خود را ا ز راه شوری ومشوره حل وفصل میکند وشؤن اداری ومملکتی خود را به‬
‫اساس استشاره مورد بررسی قرار میدهند بلکه قرآنکریم بااین هم قناعت نکرده‪ .‬پیشوای اسالم حضرت‬
‫محمدصلی هللا علیه وسلم را بصراحت به تطبیق این اصل مأمور فرموده چنین هدایت داده است ( او اشا ِوْرُه ْم ِِف‬

‫ْاْل ْام ِر) (ال عمران ‪ .)159‬یعنی با اصحاب خود در مسائل مملکتی وا جتماعی مشوره کن واز را ه مشوره‬

‫دل های آنها را بدست آور وبه ا تفاق موقف واحدی را اتخاذ کن‪ .‬درصورتیکه پیغمبر صلی هللا علیه وسلم‬
‫که از وحی والهام آسمانی بر خور دار بود به مشوره با یاران وپیروان خود مأمور باشد زعماء وپیشوایان‬
‫دیگر چسان در تطبیق این اصل غفلت خواهند ورزید‪.‬‬

‫‪90‬‬
‫‪ -5‬عدالت‪:‬‬
‫عدالت است گم شده عالم بشریت است که از بدو خلقت افراد بشر در تالش بدست آوردن آن بوده‬
‫وبرای رسیدن به آن ملیون ها جوان با ایمان خود را قربان ساخته ومیسازند وهزاران نفر این آرزو را‬
‫باخود بخاک برده است ‪.‬هیچ نظامی از اقتدار نه افتاده که متهم به بی عدالتی نشده باشد وهیچ نظمی بوجود‬
‫نیامده تا باین حربه برنده متوسل نشده باشد‪.‬‬
‫قرانکریم حیثیت قانون اساسی جامعه اسالمی را دارد پیروان خود را هم بصورت عمومی برعایت‬
‫این اصل مأمور فرموده وهم بصورت خاص دستور میدهد که با دوست ودشمن از خود وبیگانه باید اصل‬
‫عدالت را رعایت نمائید‪.‬‬
‫یک زن از قبیله مخزوم که منسوب به یک قبیله شریفی بود مرتکب دزدی ومحکوم بحد شرعی شد‬
‫اقارب وخویشاوندان او نزد اسامه بن زید که از مقر بین محضرنبوی صلی هللا علیه وسلم بود آمده خواهش‬
‫کردند تا سفارش او را به حضرت پیغمبر بکند واز اجرای حد بزن مذکور صرف نظر نماید اسامه‬
‫موضوع را عرض کرد وبحضرت پیغمبر صلی هللا علیه وسلم بد خورد وضمن خطابه فرمود اقوام سابقه‬
‫ازین جهت تباهی مواجه شدند که اگر شریفی دران مرتکب جرمی میشد بروی حدود قانونی را اجراء‬
‫نمیکردند واگر از ضعیفی جرمی سرمی زد اورا تحت تعقیبات قانونی میگرفتند وقسم به خداوند است که‬
‫اگر دختر من فاطمه مرتکب دزدی شود حد را بروی جاری خواهم کرد‪ .‬هکذا در وقت خالفت حضرت‬
‫عمر رضی هللا عنه جبله پادشاه غسانیان مسلمان شده به مدینه اقامت گزید وروزی از روزها به طواف‬
‫کعبه مشغول بود که نوک لنگ "ازار" او زیر پای یک نفر شد وقدری لغزید جبله روی خود را دور داده‬
‫نفر مذکور را توبیخ کرد وبینی اش را بدست فشرد ونفر مذکور ماجرا را بخلیفه عمر رضی هللا عنه عرض‬
‫کرد وانتقام خواست حضرت عمر رضی هللا عنه جبله را احضار وماجرا را از وی پرسید نامبرده بکرده‬
‫خود اعتراف کرد وخود را حق بجانب وانمود ساخت حضرت عمر رضی هللا عنه برایش گفت اکنون که به‬
‫جرم خود اعتراف کردی مکلف هستی اورا راضی سازی ویا او انتقام خود را از تو بستاند نامبرده گفت‬
‫عجب است من رئیس وسرکرده یک قوم هستم وچطور شده میتواند که با یک نفر با زاری برابر ومساوی‬
‫ساخته شوم‪ .‬خلیفه گفت در پیشگاه عدالت اسالم همه افراد بدون مالحظه موقع سیاسی واجتماعی اش حقوق‬
‫وحیثیت مساوی دارند همان بود که نامبرده مهلت خواست ودر خفاء از عدل عمری گریخت وبه قسطنطنیه‬
‫رفت‪.‬هزارها ازین گونه مثالها وجود دارد که روش عادالنه پیشوایان اسالم را نشان میدهد ومیرساند که در‬
‫قرن اول اسالم مسلمانان به تطبیق این اصل اهتمام خاصی داشتند‪.‬‬

‫‪91‬‬
‫‪ -6‬مساوات درشئون اقتصادی‪:‬‬
‫دین مقدس اسالم در تمام شئون زندگی طرفدار استقرار مساوات بین تمام طبقات مردم است وموضوع‬
‫مال وثروت که از مهمترین وسایل قوام زندگی است مشکل آن هنوز هم نزد ملت های بزرگ ورسیده حل‬
‫نشده است اما دین مقدس اسالم برای انجام این کار وسایل زیادی پیش بینی کرده است ومهمترین آنها درین‬
‫نوشته تلخیص خواهد شد‪.‬‬
‫‪ -1‬تعیین وتحدید طرق اکتساب وبدست آوردن مال است‪ .‬اسالم کوشیده تاتمام طرقی را بر روی مردم‬
‫مسدود سازد که موجب تفخم سرمایه در دست چندی میگردد ودسته دیگری را فقیر میگرداند مانند دزدی‪،‬‬
‫رشوت‪ ،‬احتکار‪ ،‬سود ودیگر راهای استفاده سوء تابرای استقرار توازن اقتصادی زمینه برابر شود‪ .‬اسالم‬
‫سود را حرام وخالف مصالح عمومی قرار داده آنرا از اکبر کبائر شمرده مرتکب آنرا محارب خدا‬
‫ورسول شمرده است‪.‬‬
‫ي ْاْلا ْغنِيا ِاء ِم ْن ُك ْم ) ‪(.‬حشر‪ .)7 :‬ازین آیت به‬
‫وهمچنان هللا ج ّل جالله فرموده است ‪ ( :‬ال يا ُكو ان ُدولاةً باْا‬
‫صراحت فهمیده میشود که دین اسالم طرفدار این نیست که اموال در دست های محدودی جمع شود‬
‫ودیگران ازان محروم بمانند که این کار با روحیه روش اقتصادی اسالم سازگار نیست ونه به شرائط‬
‫زندگی اجتماع سرمی خورد‪.‬‬
‫‪ -2‬دین اسالم بر انواع مختلف ثروتها واموال زکاتها فرض گردانیده که اغنیاء وارباب ثروتها قسمتی از‬
‫اموال خود را بر فقراء تقسیم نماید‪.‬‬
‫‪ -3‬دین اسالم در روزهای خاص سال که هر سال تکرار میشود صدقات را بر اغنیاء الزم گردانیده است‬
‫که عبارت از صدقه فطر وقربانی روز عید االضحی میباشد‪.‬‬
‫‪ -4‬دین اسالم درمقابل ارتکاب بعضی جرائم وخطاها کفارات الزم گردانیده که مرتکب باید طبق دستور‬
‫دین کفاراتی رابرای فقراءومساکین بدهند واین خطاهابه کثرت واقع میشود مثالً کفاره قسم کفاره ظهارو و‪.‬‬
‫‪ -5‬دین مقدس اسالم خویشاوندان غنی ومتمول را مکلف گردانیده تا احتیاجات اقربای نادار وناتوان را‬
‫تأمین کنند ‪.‬‬
‫‪ -6‬دین اسالم برحکومت الزم شمرده که ضروریات اشخاص مثل بی دست وپا واز کار افتاده را تأمین‬
‫کنند‪ .‬حضرت عمر رضی هللا عنه روزی از راهی میگذشت ویهودی سالخورده ای را دید که گدائی میکرد‬
‫حضرت عمر نفقه او را از بیت المال تعیین کرد وبرایش فرمود که این انصاف ومروت نیست تا وقتی که‬
‫جوان بودی ما ازتو جزیه میستانیدیم واکنون که پیر شدی ترا بگذاریم که از راه گدائی تأمین حیات کنی‪.‬‬

‫‪92‬‬
‫عالوه از همه این تعلیمات وارشادات دین اسالم متمولین را با عطاء صدقات وخیرات وانفاق اموال زائد‬
‫ترغیب وتشویق فرموده وصدها آیت وحدیث درین باره آمده است‪.‬‬
‫روابط با خویشاندان‬
‫خویشاوندان کسانی هستند که با انسان دارای روابط نسبی و نژادی میباشند و این حلقه ارتباط استحکام‬
‫بخش به حلقه ارتباط برادری دینی و مؤید بر اخوت ایمانی است‪ ،‬اما بدون ارتباط با برادری دینی از‬
‫ارزش و منزلت خاصی برخوردار نیست‪.‬‬
‫در راستای یکپارچگی و استحکام ارکان خانوادگی‪ ،‬اسالم حقوق مشترکی را میان خویشاوندان مقرر‬
‫نموده که مهمترین آنها عبارتند از‪:‬‬
‫‪ -1‬نیکوکاری‬
‫اراده خداوند متعال بر این قرار گرفته که اساس ارتباط انسان مؤمن با خانواده و جامعه اش درهمه‬
‫امور و در همه زمینه ها با بهترین و زیباترین صورت ممکن باشد‪ .‬انسان مسلمان موظف است که با‬
‫خویشاوندان ودوستانش با کالم و سخن سنجیده و مطلوب و رفتار شایسته برخورد نماید و چنانچه نیازمند‬
‫باشند در حد توان نیازمندی شان را برآورده نماید‪ .‬به طور مرتب به احوال پرسی آنان برود و چنانچه‬
‫بیمار بودند به عیادت شان برود و از حال و احوال آنها جویا شود و از هیچگونه همکاری و دلسوزی‬
‫برای آنها کوتاهی نورزد و در تشییع جنازه آنها مشارکت کند؛ زیرا خداوند متعال میفرماید‪:‬‬
‫ال اعلاى ُحبِ ِه ذا ِوي الْ ُق ْراب‪( )...‬البقره ‪)177 :‬‬
‫( اوآتاى ال اْم ا‬

‫و از اموال خود‪ ،‬هرچند آن را دوست میدارد به نزدیکان میدهد ‪....‬‬


‫س ًاَن اوبِ ِذي الْ ُق ْراب) (النساء ‪)36 :‬‬ ‫ِ ِ ِ‬ ‫ِِ‬
‫اَّللا اوال تُ ْش ِرُكوا به اش ْيئًا اوِبل اْوال اديْ ِن إ ْح ا‬
‫( اوا ْعبُ ُدوا َّ‬

‫خداوند را عبادت کنید (و کسی و) چیزی را با او شریک نگردانید و نسبت به پدر‪ ،‬مادر و نزدیکان به‬
‫نیکی رفتار کنید‪.‬‬
‫يل اوال تُبا ِذ ْر تا ْب ِذ ًيرا) (االسراء‪)26 :‬‬
‫السبِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫( اوآت اذا الْ ُق ْراب اح َّقهُ اوال ِْم ْسك ا‬
‫ي اوابْ ان َّ‬

‫حق خویشاوندان را (از قبیل صله رحم‪ ،‬محبت و تعاون) و حق مستمندان و وامانده در راه را (از قبیل‬
‫زکات‪ ،‬صدقه و احسان) بپرداز و به هیچوجه ریخت وپاش مکن‪.‬‬
‫انسان مسلمان نباید از صدقه و انفاق به خویشاوندان به ویژه زمانی که از خرج و هزینه خود چیزی‬
‫اضافه داشته باشد‪ ،‬کوتاهی نماید و همچنین الزم است برای اصالح و آشتی میان خویشاوندان ـ زمانی که‬

‫‪93‬‬
‫اختالفی میان آنها بروز کند ـ در اسرع وقت ممکن اقدام نماید و مطمئن باشد که چنانچه اخالق و دادگری‬
‫را مراعات نماید به خاطر آن دارای اجر و ثواب خواهد بود‪.‬‬
‫اقارب وخویشاوندان شامل برادران‪ ،‬خواهران و فرزندان آنها‪ ،‬کاکا‪ ،‬عمه و فرزندانشان و ماما‪ ،‬خاله و‬
‫فرزندان آنها میباشد‪ .‬ترمذی روایت مینماید که رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرموده است‪« :‬خاله به‬
‫منزله مادر است»‪ .‬و الزم به یادآوری است که احسان و رفتار درست با خویشاوندان باید در جهت اجرای‬
‫اوامر خداوند و پیامبر گرامی باشد و با اهداف و اغراض مادی و دنیوی همراه نگردد؛ زیرا انسان مسلمان‬
‫مخلص سعی میکند همه کردار و گفتارش در راستای رضایت خداوند انجام پذیرد‪.‬‬
‫‪ -2‬وصیت برای خویشاوندان‬
‫وصیت برای خویشاوندان قسمتی از دارایی به خویشاوندان براساس این ایه قبالً واجب بوده است‪:‬‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ ِ‬ ‫اح اد ُكم ال اْم ْو ُ ِ‬ ‫ب اعلاْي ُك ْم إِ اذا اح ا‬ ‫ِ‬
‫ي ِِبل اْم ْع ُروف اح ًّقا اعلاى ال ُْمتَّق ا‬
‫ي) (البقره ‪)180:‬‬ ‫ّيا ال اْوصيَّةُ لل اْوال اديْ ِن او ْاْلاق اْربِ ا‬
‫ت إ ْن تا ار اك اخ ْ ً‬ ‫ض ارأ ا ُ‬ ‫( ُكت ا‬
‫هنگامی که برای یکی از شما (بیماری سخت مشرف به) مرگ فرا رسید‪ ،‬اگر دارایی و ثروت را از خود‬
‫برجای (می) گذاشت‪ .‬ازسوی خداوند) وصیت‪ ،‬برشما واجب شده است (وباید) برای پدر‪ ،‬مادر و نزدیکان‬
‫به طور شایسته وصیت کنید‪ .‬این حقی است که بر دوش پرهیزکاران است‪.‬‬
‫اما پس از مدتی این آیه به وسیله آیات میراث که در سوره النساء آمده منسوخ گردیده و واجب بودن آن‬
‫برای غیر وارثین به مستحب و مطلوب مبدل گردیده است و این کار در واقع زمینه ساز دوام الفت‪ ،‬مودت‬
‫و ُحسن روابط میان آنهاست‪.‬‬

‫‪ -3‬محبت با خویشاندان‬
‫انسان مسلمان طبیعتا ً دیگر مسلمانان را دوست می دارد و در مواقع سختی رفع نیازمندیهای آنان را‬
‫بر نیازهای خود ترجیح میدهد‪ ،‬به ویژه زمانی که آن مسلمان از اقوام و نزدیکان او باشد‪ .‬در این صورت‬
‫محبت‪ ،‬دلسوزی و احساس مسئولیتش در آشکار و نهان برای او بیشتر میگردد و در شادمانی ازدواج‪،‬‬
‫تولد فرزند‪ ،‬موفقیت او در کار و تحصیل و ‪ ...‬مشارکت مینماید و به هنگام غم‪ ،‬ناراحتی و مشکالت هم‪،‬‬
‫سعی خود را برای دلجویی و کمک به او به کار میگیرد و در موارد خیر‪ ،‬مفید و برپایی عدالت و حق از‬
‫او پشتیبانی می نماید؛ زیرا خداوند متعال منزلت قرابت و خویشاوندی را بسیار گرامی نموده و آن را‬
‫زمینه ای برای ایجاد تفاهم و وحدت میان اهل ایمان قرار داده و خطاب به پیامبر بزرگوار اسالم صلی هللا‬
‫علیه وسلم فرمودهاند‪:‬‬
‫اج ًرا إَِّل ال اْم او َّدةا ِِف الْ ُق ْراب) (الشوری ‪)23:‬‬ ‫ِ‬
‫اسأالُ ُك ْم اعلاْيه أ ْ‬
‫(قُ ْل ال أ ْ‬

‫‪94‬‬
‫(ای پیامبر) به آنان بگو من هیچ اجر و پاداشی را به جز محبت و دوستی با نزدیکان از شما نمیخواهم‪.‬‬
‫اما نباید فراموش کنیم که محبت خویشاوندان را نباید بر محبت خداوند‪ ،‬پیامبر و جهاد در راه خدا‬
‫ترجیح بدهیم‪ .‬زیرا محبت خداوند‪ ،‬پیامبر و اسالم بر همه مسائل بزرگ و کوچک زندگی اولویت دارند؛‬
‫زیرا خداوند میفرماید‪:‬‬
‫(والَّ ِذين آمنوا أا اش ُّد حبًّا َِِّ‬
‫َّلل) (البقره‪)165 :‬‬ ‫ُ‬ ‫ا ا اُ‬
‫آنهایی که ایمان آوردهاند بیشترین محبت را برای خداوند دارند‪.‬‬

‫‪ -4‬صله رحم‬
‫خداوند متعال انسان ها را به ارتباط با خویشاوندان و محبت با آنها دستور فرموده است؛ زیرا قطع‬
‫ارتباط و عدم رفت و آمد با آنها زمینه نگرانی و دشمنی را میان افراد خانواده فراهم مینماید و سبب تفرقه‬
‫و پراکندگی میشود و شرایطی را فراهم مینماید که به هیچوجه با تفاهم و تعاونی که اسالم خواهان تحقق‬
‫آن میان همه افراد جامعه مسلمان است‪ ،‬سازگار نیست‪ .‬خداوند متعال در مورد پرهیز از قطع صله رحم و‬
‫عدم ارتباط با خویشاوندان میفرماید‪:‬‬
‫ض اوتُ اق ِطعُوا أا ْر اح اام ُك ْم) (محمد ‪)22 :‬‬
‫س ْيتُ ْم إِ ْن تا اولَّْيتُ ْم أا ْن تُ ْف ِس ُدوا ِِف ْاْل ْار ِ‬
‫(فا اه ْل اع ا‬
‫آیا اگر (از قرآن و هدایت اسالم) روی گردان شوید‪ ،‬جز این انتظار دارید که در زمین به فساد بپردازید و‬
‫پیوند خویشاوندی میان خود را قطع کنید؟‬
‫در مورد ترغیب به صله رحم احادیث بسیاری از رسول خداصلی هللا علیه وسلم روایت شده است که‬
‫میتوان به موارد زیر اشاره کرد‪ :‬رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمودهاند‪:‬‬
‫«هرکس که میخواهد روزیش بیشتر شود و عمرش طوالنی شود‪ ،‬با خویشاوندان خویش رفت و آمد‬
‫‪1‬‬
‫داشته باشد»‪.‬‬
‫و فرمودهاند‪ « :‬صدقه و صله رحم عمر انسان را بیشتر نموده و از مرگ نامطلوب‪ ،‬سختی و مشکالت‬
‫‪2‬‬
‫جلوگیری مینماید»‪.‬‬
‫خداوند کسانی را که با خویشاوندان خویش قطع ارتباط مینمایند‪ ،‬مورد مالمت قرار داده و قیامکنندگان‬
‫به صله رحم و محبت با اقوام را به محبت و دوستی خود مژده داده است‪ .‬رسول خداصلی هللا علیه وسلم‬
‫فرموده است‪:‬‬

‫‪ .-1‬اخرجه البخاری و مسلم‪.‬‬


‫‪ .-2‬اخرجه ابويعلی‪.‬‬
‫‪95‬‬
‫«مهربانی و صله رحم با عرش خداوند در ارتباط است و میگوید‪ :‬هرکس مرا پیوند دهد‪ ،‬خداوند او را‬
‫‪1‬‬
‫به خود پیوند میدهد و هرکس مرا قطع کند‪ ،‬خداوند ارتباطش را با او قطع خواهد نمود»‪.‬‬
‫و در حدیثی قدسی آمده است‪« :‬خداوند عزوجل فرمودهاند‪ :‬من خداوند رحمانم و خود مهربانی و رحمت‬
‫را آفریده ام و آن را از اسم خود برگرفته ام‪ ،‬هرکس با دیگران مهربانی ورزد و با خویشاوندان در ارتباط‬
‫باشد من هم با او مهربان خواهم بود و هرکس با آنها قطع رابطه نماید‪ ،‬با او قطع رابطه مینمایم و بنیانش‬
‫‪2‬‬
‫را برمیاندازم»‪.‬‬
‫همچنین رسول خداصلی هللا علیه وسلم اجروپاداش صدقه واحسان به خویشاوندان را چندین برابر بیان‬
‫‪3‬‬
‫فرموده است‪«:‬صدقه به مستمندان یک چیزاست‪ .‬اما صدقه به خویشاوندان هم صدقه است هم صله رحم»‪.‬‬
‫یکی از ارزشها ی اخالقی در روابط خانوادگی این است که با آن دسته از اقوامی که با انسان قطع‬
‫ارتباط کردهاند‪ ،‬ارتباط برقرار شده و رفت و آمد نماید و آنکه ایمان و پرهیزکاریش بیشتر است‪ ،‬زودتر به‬
‫دیدار و سالم و احوال پرسی برود؛ زیرا قهر با خویشاوند نباید بیش از سه شبانه روز به طول بیانجامد‪.‬‬
‫این نوع از اخالق بسیار ارزشمند و متمد نانه است‪ .‬رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرموده است‪:‬‬
‫« صله رحم همین نیست که به دیدار آنهایی بروید که به دیدارتان آمدهاند‪ ،‬بلکه صله رحم واقعی این‬
‫‪4‬‬
‫است که به دیدار و سرکشی آنهایی بروید که با شما قطع ارتباط کردهاند»‪.‬‬
‫و همین اخالق و ویژگی بوده که سبب شده رسول خداصلی هللا علیه وسلم به دارنده اخالق برتر‬
‫توصیف شود و این آیه نازل شود که‪:‬‬
‫اهلِي) (االعراف ‪)199 :‬‬
‫ف وأا ْع ِرض ع ِن ا ْْل ِ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬
‫( ُخذ ال اْع ْف او اوأ ُْم ْر ِِبل ُْع ْر ا ْ ا ا‬
‫گذشت و بخشش را برگزین و به نیکی دستور بده و از جاهالن روی برگردان‪.‬‬
‫و حضرت جبرئیل این آیه را برای رسول خداصلی هللا علیه وسلم اینگونه تفسیر فرمودند که‪« :‬با‬
‫آنهایی که با تو قطع رابطه کرده اند‪ ،‬رابطه برقرار کن! و به آنهایی که از دادن چیزی به تو دریغ‬
‫‪5‬‬
‫ورزیدهاند‪ ،‬عطا و بخشش داشته باش و کسانی را که به تو ستم ورزیدهاند مورد عفو قرار بده!»‬
‫امام مسلم از ابوهریره روایت مینماید که‪« :‬روزی مردی نزد رسول خداصلی هللا علیه وسلم آمد و‬
‫گفت‪ :‬یا رسول هللا ص! من ازاقوام و خویشاوندانم احوال پرسی مینمایم‪ .‬اما آنان با من هیچ رفت و آمدی‬

‫البخاری و مسلم‪.‬‬ ‫اخرجه‬ ‫‪.-1‬‬


‫ابوداود و الترمذی‪.‬‬ ‫اخرجه‬ ‫‪.-2‬‬
‫الترمذی‪.‬‬ ‫اخرجه‬ ‫‪.-3‬‬
‫البخاری و ابوداود و الترمذی‪.‬‬ ‫اخرجه‬ ‫‪.-4‬‬
‫الطبرانی و احمد و الحاکم‪.‬‬ ‫اخرجه‬ ‫‪.-5‬‬
‫‪96‬‬
‫ندارند‪ ،‬و با آنان خوبی مینمایم‪ .‬اما آنان با من بدرفتاری میکنند و خیر و مصلحت آنان را میخواهم اما‬
‫آنها توجهی به من ندارند»! رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمود‪« :‬اگر این سخنان تو صحیح باشد‪ ،‬مثل‬
‫آن است که آنها زنده زنده در شن داغ فرو روند (و دچار عذاب و ناراحتی شوند) و اگر همچنان با آنها‬
‫رفتار نمایی خداوند مدام یار و پشتیبان تو خواهد بود»‪.‬‬
‫کسانی که با خویشاوندان خود قطع ارتباط مینمایند در دنیا دچار عذاب وجدان میشوند؛ زیرا در‬
‫تنهایی و غربت روزگار به سر خواهند برد و در قیامت مورد خشم خداوند قرار خواهند گرفت؛ زیرا‬
‫رسول خداصلی هللا علیه وسلم میفرمایند‪:‬‬
‫« سوگند به خداوندی که براساس حق و راستی مرا مبعوث نموده‪ ،‬او صدقه و احسان کسانی را که‬
‫خویشاوندان مستمند دارند و صدقه و کمک خود را به دیگران میدهند‪ ،‬نخواهد پذیرفت‪ .‬سوگند به خداوند‬
‫‪1‬‬
‫او در روز قیامت به آنان نگاه نخواهد فرمود»‪.‬‬
‫حقوق همسایگان‬
‫یکی از مهمترین رهنمودهای اسالم در جهت ترویج محبت و تفاهم و گسترش راهکار تعاون و‬
‫همبستگی برای تحقق بخشیدن به مصالح و منافع و پیشگیری از مفاسد و زیانها‪ ،‬رفتار خوب‪ ،‬سنجیده‪،‬‬
‫تفاهم‪ ،‬گشاده رویی‪ ،‬بخشندگی و خیرخواهی در حق همسایگان است‪.‬‬
‫این روش عملی و سازنده دارای بازتابی مهم در آینده خواهد بود؛ زیرا سالمت خانواده و محافظت از‬
‫مصالح آن در حضور و غیاب و توسل به عوامل توانایی بخش برای تفاهم و همبستگی موکول به رعایت‬
‫حقوق همسایگان و پاسداری از کرامت و حرمت آنهاست (هرچند مسلمان هم نباشند)؛ زیرا خداوند متعال‬
‫میفرماید‪:‬‬
‫الص ِ‬
‫اح ِ‬
‫ب‬ ‫ب او َّ‬ ‫اَّللا اوال تُ ْش ِرُكوا بِ ِه اش ْيئًا اوِِبل اْوالِ اديْ ِن إِ ْحس ًاَن اوبِ ِذي الْ ُق ْراب اوالْياتا اامى اوال اْمساكِ ِ‬
‫ي اوا ْْلاا ِر ِذي الْ ُق ْراب اوا ْْلاا ِر ا ْْلُنُ ِ‬ ‫( اوا ْعبُ ُدوا َّ‬
‫ا‬ ‫ا‬
‫ورا) (النساء‪)36 :‬‬ ‫ب ام ْن اكا ان ُُمْتا ًال فا ُخ ً‬ ‫اَّللا ال ُُِي ُّ‬
‫ت أ ْامياانُ ُك ْم إِ َّن َّ‬‫يل اواما املا اك ْ‬ ‫السبِ ِ‬
‫ب اوابْ ِن َّ‬‫ِِب ْْلاْن ِ‬
‫تنها خداوند را عبادت کنید و هیچ (کس و هیچ چیزی) را با او شریک ننمایید و به پدر‪ ،‬مادر‪،‬‬
‫خویشاوندان‪ ،‬یتیمان‪ ،‬درماندگان‪ ،‬مستمندان‪ ،‬همسایگان‪ ،‬خویشاوندان و همسایگان بیگانه و دوستان (در‬
‫سفر وحضر) و همراهان و همکاران) و مسافران (به نیکی) رفتار کنید‪.‬‬
‫این آیه بیانگر این موضوع است که همسایگان سه گونه اند‪ :‬همسایه ای که خویشاوند است ـ هرچند که‬
‫مسلمان هم نباشد ـ و همسایه ای که نسبت قوم و خویش با او وجود ندارد و رفیق و همسفری که در کار و‬
‫مسافرت همراه یکدیگر هستید‪ .‬رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمودهاند‪:‬‬

‫‪ .-1‬اخرجه الطبرانی‪.‬‬
‫‪97‬‬
‫«جبرئیل همیشه در مورد همسایه به من سفارش مینمود‪ ،‬تا جایی که فکر میکردم که همسایه از‬
‫‪1‬‬
‫همسایه اش ارث میبرد»‪.‬‬
‫رعایت حقوق همسایگان به همسایه دیوار به دیوار محدود نمیگردد بلکه براساس فرموده رسول‬
‫خداصلی هللا علیه وسلم شامل چهل همسایه میشود؛ زیرا طبرانی روایت مینماید که‪« :‬روزی مردی به‬
‫حضور رسول خداصلی هللا علیه وسلم رسید و گفت‪ :‬یا رسول هللا ص! من در محله فالن مسکن گزیدهام و‬
‫بدترین مردم آن محله کسی است که با هم همسایه دیوار به دیوار هستیم و مدام ما را مورد اذیت و آزار‬
‫قرار میدهد‪ .‬رسول خداصلی هللا علیه وسلم ابوبکر و عمر و علی‪ ‬را به مسجد فرستاد تا به مردم‬
‫مسلمان ابالغ نمایند که‪ :‬تا چهل منزل دور و بر همسایه به شمار می روند و هر کسی که همسایهاش از‬
‫اذیت و آزار او در امان نباشد‪ ،‬داخل بهشت نمیشود»‪.‬‬
‫مهمترین حقوقی که همسایگان بر همسایه های خود دارند عبارتند از‪:‬‬

‫‪ -1‬مساعدت‬
‫یکی از مسئولیت های مهم در برابر همسایگان این است که چنانچه مستمند باشند‪ ،‬در حد توان غذا‪،‬‬
‫پوشاک و مسکن برای آنان تهیه شود و ادای چنین مسئولیتی در راستای رفع نیازمندیها و حل مشکالت‬
‫ضروری و همچنین واجبی شرعی است و بهترین احساس همدردی با آنان به شمار میرود‪ .‬رسول‬
‫خداصلی هللا علیه وسلم فرمودهاند‪« :‬کسی که سیر سر بر بالین بگذارد و بداند که همسایه اش گرسنه است‪،‬‬
‫‪2‬‬
‫به من ایمان کامل نیاورده است»‪.‬‬
‫و در روایت دیگری آمده است‪« :‬کسی که سیر سر بر بالین بگذارد و همسایه اش گرسنه بماند اهل‬
‫‪3‬‬
‫ایمان نیست»‪.‬‬
‫و راجع به تهیه لباس و پوشاک برای آنها انس بن مالک روایت نموده است که‪« :‬روزی مردی به نزد‬
‫رسول خداصلی هللا علیه وسلم آمد و گفت‪ :‬یا رسول هللا ص مقداری پوشاک به من بده! رسول خداصلی‬
‫هللا علیه وسلم چیزی نفرمود‪ .‬رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمود‪ :‬همسایهای نداشتی که لباس اضافه‬
‫داشته باشد‪ .‬گفت‪ :‬چرا چندین همسایه دارم که چندین دست لباس اضافه دارند‪ ،‬رسول خداصلی هللا علیه‬
‫‪4‬‬
‫وسلم فرمود‪« :‬خداوند آنها را با تو در بهشت با هم جمع نخواهد نمود»‪.‬‬

‫‪ .-2‬اخرجه الطبرانی و البزار‪.‬‬


‫‪ .-3‬اخرجه الطبرانی و ابويعلی‪.‬‬
‫‪ .-4‬اخرجه الطبرانی فی االوسط‪.‬‬
‫‪98‬‬
‫‪ -2‬امانت دادن‬
‫معموالً همسایگان گاهی به وسایلی مانند‪ :‬سطل‪ ،‬تیشه‪ ،‬نردبان‪ ،‬دیگ‪ ،‬ظرف‪ ،‬نمک و آب یکدیگر نیاز‬
‫پیدا میکنند و در اینگونه موارد الزم است همسایهها با کمال خوشرویی آنها را در اختیار دیگر همسایهها‬
‫قرار دهند و به هیچوجه بخل و طمع ورزی ننمایند؛ زیرا خداوند متعال میفرماید‪:‬‬
‫اعو ان) (الماعون ‪)4-7:‬‬
‫ين ُه ْم يُ اراءُو ان اومياْنا عُو ان ال اْم ُ‬ ‫َّ ِ‬ ‫(فاويل لِ ْلمصلِي الَّ ِذين هم اعن ِِ‬
‫اهو ان الذ ا‬
‫ص اَلِت ْم اس ُ‬
‫ا ُْ ْ ا‬ ‫اْ ُ ا ا‬
‫پس وای بر نمازگزاران * آنهایی که از نمازشان غافلند * آنان که ریا مینمایند * و از دادن زکات (و‬
‫وسایل و مایحتاج خانه به همسایگان و خویشاوندان) خودداری می ورزند‪.‬‬
‫و این بدان معناست که امتناع از عون و همکاری و قرار دادن وسایل مورد نیاز در اختیار همسایهها‬
‫کاری بسیار ناپسند بوده و انجام دهنده آن مستوجب مجازات اخروی است‪.‬‬

‫‪ -3‬هدیه دادن‬
‫یکی از عوامل ایجاد الفت و محبت میان همسایگان و ریشه کن کننده حقد‪ ،‬کینه‪ ،‬نگرانی‪ ،‬دشمنی و تهیه‬
‫هدیه و سوغاتی برای آنهاست؛ زیرا چنین کاری روحیه تفاهم و تعاون میان همسایگان را تقویت مینماید‪.‬‬
‫رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمودهاند‪ « :‬به یکدیگر هدیه بدهید تا نسبت به هم احساس محبت و دوستی‬
‫‪1‬‬
‫نمایید»‪.‬‬
‫و در روایتی دیگر آمده است‪« :‬دست دوستی به دست هم بدهید تا کینه و دشمنی میان شما از بین برود‬
‫‪2‬‬
‫و به یکدیگر هدیه بدهید تا دوستیشان با هم مستحکمتر بشود و نفرت و ناراحتی میانتان برطرف گردد»‪.‬‬
‫در واقع هدیه دادن هرچند کم باشد‪ ،‬مفید و ارزشمند است؛ زیرا رسول خداصلی هللا علیه وسلم‬
‫میفرماید‪« :‬ای زنان مسلمان هیچ گاه همسایگان خود را مورد تمسخر قرار ندهید و حتی به سم گوسفند آنها‬
‫‪3‬‬
‫توهین ننماید»‪.‬‬

‫‪ -4‬پرهیز از اذیت و آزار‬


‫مردم آزاری کاری است حرام و ناروا‪ .‬انسان مسلمان هیچگاه به خود اجازه نمی دهد که دیگران ـ به‬
‫ویژه همسایگان ـ را مورد اذیت و آزار قرار دهد؛ زیرا آزار دیگران زمینه کینه و دشمنی را فراهم‬
‫مینماید و غالبا ً انسان را به انتقامجویی وادار نموده و گاهی مشکالت زیادی را برای روابط اجتماعی به‬

‫‪ .-1‬اخرجه البخاری فی االدب المفرد‪.‬‬


‫‪ .-2‬اخرجه الممالک فی الموطا‪.‬‬
‫‪ .-3‬اخرجه البخاری و مسلم‪.‬‬
‫‪99‬‬
‫وجود میآورد‪ .‬و در مورد حرام بودن همسایه آزاری احادیث زیادی روایت شده و همسایه آزار را به‬
‫نقص ایمان توصیف نموده است‪ .‬برای نمونه به احادیث زیر توجه کنید‪:‬‬
‫« سوگند به خداوند ایمان ندارد‪ ،‬ایمان ندارد و ایمان ندارد‪ .‬گفته شد یا رسول هللا ص چه کسی ایمان‬
‫ندارد؟ فرمود‪ :‬کسی که همسایهها از اذیت و آزار و شر او در امان نباشند!» و ابوهریره‪ ‬روایت نموده‬
‫‪1‬‬
‫که‪« :‬با همسایههایت رفتار شایسته داشته باش تا بر ایمانت افزوده شود»‪.‬‬
‫برخی از احادیث‪ ،‬همسایه آزاری را مایه محروم شدن از بهشت به شمار میآورند‪ .‬برای مثال رسول‬
‫خداصلی هللا علیه وسلم فرمودهاند‪:‬‬
‫«مؤمن کسی است که مردم در مورد او احساس امنیت بنمایند و مسلمان کسی است که دیگر مسلمانان‬
‫را با گفتار و کردار خویش آزار ندهد و مهاجر (الی هللا) کسی است که از بدیها و زشتیها دور شود و‬
‫سوگند به خداوندی که جان من در اختیار اوست‪ ،‬کسی که همسایگان از شرارت و بدرفتاری او در امان‬
‫‪2‬‬
‫نباشند‪ ،‬به بهشت نمیرود»‪.‬‬
‫و در روایت دیگری آمده است که مردی خطاب به رسول خداصلی هللا علیه وسلم گفت‪ :‬یا رسول هللا‬
‫ص فالنی نماز میخواند و روزه میگیرد و صدقه و احسان میدهد‪ ،‬اما بدزبان است و با بدزبانیش‬
‫‪3‬‬
‫همسایهها را اذیت و آزار مینماید‪ .‬رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمود‪« :‬او جهنمی است»‪.‬‬

‫‪ -5‬مراعات حقوق همسایهها‬


‫همسایه بر همسایگان خود این حق را دارد که در سختیها او را یاری دهند و در شادمانیش شریک‬
‫شوند و هرگاه مورد ستمی قرار گرفت از او رفع ستم بنمایند و هرگاه دچار انحراف یا اشتباهی گردید‪ ،‬او‬
‫را ارشاد کنند و راه صحیح را به او بنمایانند و زمانی که موفقیتی را کسب نمایند به او تبریک بگویند و‬
‫چنانچه مصیبتی برایش پیش بیاید به دلجویی از او بپردازند و به هنگام بیماری به عیادتش بروند و از بار‬
‫مشکالتش بکاهند‪ .‬طبرانی از معاویه بن حیده نقل نموده است که‪ :‬گفتم‪ :‬یا رسول هللا ص همسایه بر‬
‫همسایگان خود چه حق و حقوقی دارد؟ رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرمود‪:‬‬
‫«اگر بیمار شد به عیادت او بروی‪ ،‬هرگاه فوت کند‪ ،‬در تشییع جنازه اش شرکت کنی‪ ،‬اگر قرضی را‬
‫از تو خواست دست رد بر سینه اش نگذاری‪ ،‬هرگاه نیازمند شد‪ ،‬نیازش را برآورده نمایی‪ ،‬هرگاه خیر و‬

‫‪ .-1‬اخرجه البخاری و مسلم و احمد‪.‬‬


‫‪ .-2‬اخرجه احمد و ابويعلی‪.‬‬
‫‪ .-3‬اخرجه احمد و البزار و ابن حبان و الحاکم‪.‬‬
‫‪100‬‬
‫منفعتی را به دست آورد به او تبریک بگویی‪ ،‬هرگاه دچار مصیبتی گردید از او دلجویی کنی و خانه ات را‬
‫به گونه ای بلند مکن که جلو هوا و روشنایی آنها را بگیری (مگر آنکه خود اجازه بدهند و به وسیله دود‬
‫اجاق و بخاری او را آزار ندهی‪ ،‬مگر آن که مقداری از غذایتان را برای آنها هدیه ببری‪ ،‬هرگاه میوهای‬
‫را خریدی مقداری از آن را برای آنها بفرست و اگر نمیخواستی برایشان هدیه ببری چیزی را که‬
‫خریده ای مخفیانه به منزل ببر و کودکان شما چیزی را جلو چشم آنان نخورند‪ ،‬تا باعث ناراحتی کودکان‬
‫آنها نشود»‪.‬‬
‫مراعات این حقوق بیانگر مشارکت و همبستگی درونی و عملی میان همسایگان است‪ .‬و هرگاه همسایه‬
‫ای نتواند شادمانی را به کانون خانوادهای به ارمغان ببرد‪ ،‬نباید اسباب ناراحتی و مشکالت را برایشان‬
‫فراهم سازد و باید از دلآزاریشان دوری کند و کسی که از ناراحتی همسایگانش ناراحت نمیشود و از‬
‫شادمانیشان شادمان نمیگردد و احساس و عواطف آنها را درک نمیکند‪ ،‬با اخالق ایمان فاصله گرفته‬
‫است‪ .‬از طرف دیگر مشارکت قلبی و احساس همدلی زمینه ساز تعاون‪ ،‬همبستگی و تفاهم میان مسلمانان‬
‫است‪.‬‬

‫گذشتگان پاک سیرت ما هر یک اسوه و الگوی گرانقدر در زمینه مراعات حقوق همسایگی بوده اند‪.‬‬
‫هرچند همسایه آنها گاهی مسلمان هم نبودهاند و این اخالق را از آداب و هدایت واالی قرآن برگرفتهاند که‬
‫ار ُك ْم أ َ ْن ت َ َب ُّرو ُه ْم َوت ُ ْق ِس ُ‬
‫طوا ِإلَ ْی ِه ْم‬ ‫ع ِن الَّذِینَ لَ ْم یُقَاتِلُو ُك ْم فِي الد ِ‬
‫ِّین َولَ ْم ی ُْخ ِر ُجو ُك ْم ِم ْن ِد َی ِ‬ ‫(الیَ ْن َها ُك ُم َّ‬
‫َّللاُ َ‬ ‫میفرماید‪َ :‬‬
‫ِطینَ ) (الممتحنه ‪)8 :‬‬ ‫َّللاَ ی ُِحبُّ ْال ُم ْقس ِ‬
‫ِإ َّن َّ‬
‫خداوند شما را باز نمیدارد از اینکه نیکی و بخشش نمایید با کسانی که به خاطر دین با شما نجنگیدهاند و‬
‫ازشهرودیارتان شما را بیرون نراندهاند‪ ،‬به راستی خداوندان اهل عدالت (و نیکوکاری) را دوست میدارد‪.‬‬
‫در پرتو این توصیه قرآنی بوده که مسیحیان و یهودیان در سرزمینهای اسالمی در کمال امنیت‪،‬‬
‫آرامش‪ ،‬تفاهم و صلح در کنار مسلمانان زندگی میکردهاند؛ زیرا عمالً میدیدند که مسلمانان ملتزم و متعهد‬
‫سرچشمه خوبی ها‪ ،‬تسامح‪ ،‬بردباری ‪ ،‬رفتار شایسته و پسندیده هستند و به همین خاطر بود که از دشمنی با‬
‫مسلمانان دوری میکردند و دسته دسته با میل و رغبت خود به اسالم میگرویدند‪.‬‬

‫‪101‬‬
‫حقوق جامعه اسالمی‬
‫زنان و مردان مسلمان پرچمدار خیرخواهی و اصالح طلبیاند و با همه مظاهر شرارت و مفاسد مقابله‬
‫می نمایند و ناصحانی امانتدار و راهنمایانی به سوی سربلندی دنیا وسعادتمندی آخرت میباشند وهیچگاه با‬
‫خانواده و مردم خود دروغ نمی گویند‪ .‬ستم و ناروا را بر آنان روا نمیشمارند و به مظاهر انحراف و‬
‫ناهنجاری های گوناگون در میان مردم روی خوش نشان نمی دهند‪ .‬و آنها را به یکتاپرستی و پرهیز از‬
‫عبودیت و استعانت غیرخداوند فرا میخوانند و آنان را به عمل به قرآن و ایمان به پیامبران کتابهای‬
‫آسمانی و دنیای پس از مرگ به ویژه به ایمان به حضرت محمدصلی هللا علیه وسلم ترغیب میکنند‪.‬‬
‫پس از آنکه به درستی و آگاهانه ازبودن ایمان شان آگاهی یافتند‪ :‬آنها را به عبادت و اطاعت خداوند‬
‫تنهای بیهمتا و اعتدال در دینداری و فضایل اخالقی دعوت میکنند و همچنین آنان را از اخالق و رذایل‬
‫برحذر میدارند‪.‬‬
‫هم چنین انسان مسلمان مسئول است همه تالش خود را برای ایجاد وحدت و برخورداری از قوت‬
‫ایمانی‪ ،‬عملی‪ ،‬علمی‪ ،‬دانش‪ ،‬تمدن‪ ،‬صنعت‪ ،‬فنآوری و رقابت با تمدنهای پیشرفته در همه عرصهها و‬
‫حتی پیشی گرفتن از آنها‪ ،‬به کار گیرد؛ زیرا خداوند متعال فرمودهاند‪:‬‬
‫(إِ َّن ه ِذهِ أ َُّمت ُكم أ َُّمةً و ِ‬
‫اح ادةً وأ ااَن ربُّ ُكم فااتَّ ُق ِ‬
‫ون) (االنبیاء ‪)92 :‬‬ ‫ا ا ْ‬ ‫ا ُ ْ ا‬
‫امت یکپارچه شما این است (و وحدت و یکپارچگی اساس عزت شماست) و من پروردگار شما هستم و تنها از من‬
‫اطاعت کنید‪.‬‬
‫ي ال يا ْعلا ُمو ان ) (المنافقون‪)8 :‬‬ ‫ِِ‬ ‫ِ‬ ‫َّلل ال ِْع َّزةُ ولِرسولِ ِه ولِل ِ ِ‬
‫همچنین میفرماید‪( :‬وَِِّ‬
‫ي اولاك َّن ال ُْمناافق ا‬
‫ْم ْؤمن ا‬
‫ااُ ا ُ‬ ‫ا‬
‫عزت و سربلندی از آن خداوند‪ ،‬پیامبر او و مؤمنین است‪ ،‬اما این چند چهرهها و منافقین هستند که نمیدانند‪.‬‬
‫صموا ِِبب ِل َِّ‬
‫اَّلل اِ‬
‫َج ًيعا اوال تا اف َّرقُوا( (آل عمران ‪)103 :‬‬ ‫ِ‬
‫و فرموده است‪ ( :‬اوا ْعتا ُ اْ‬
‫همگی به ریسمان (ناگسستنی دین) خداوند متوسل شوید و دستهدسته نگردید»‪.‬‬
‫اْل ِْْث والْع ْدو ِ‬ ‫و فرموده است‪ ( :‬اوتا اع ااونُوا اعلاى الِ ِ‬
‫ان((المائده ‪)2 :‬‬ ‫َْب اوالتَّ ْق اوى اوال تا اع ااونُوا اعلاى ِْ ا ُ ا‬
‫براساس نیکی وپرهیزکاری با یکدیگرهمکاری کنید وازهمکاری در جهت گناه و دشمنی با یکدیگر پرهیز‬
‫نمایید‪.‬‬
‫می بینیم که از نظر اسالم تعاون و همکاری میان افراد و خانواده و میان خانواده و همسایگان و تمامی‬
‫افراد جامعه الزم و ضروری است‪.‬‬

‫‪102‬‬
‫همچنین رسول خداصلی هللا علیه وسلم بر روی اصل تعاون و همکاری در چهارچوب مصالح عمومی‬
‫امت اسالمی تأکید نموده و میفرماید‪:‬‬
‫مؤمنین در ارتباط با محبت‪ ،‬دوستی و احساس مسئولیت متقابل همانند جسم واحدی هستند که هرگاه‬
‫عضوی از اعضای آن دچار دردی بشود‪ ،‬سایر اعضا به خاطر آن دچار تب و بیخوابی میشوند‪.‬‬
‫همچنین فرمودهاند‪« :‬مؤمن برای مؤمن دیگر همچون ساختمانی است که هر قسمتی از آن قسمت دیگر‬
‫را محکم نگاه میدارد»‪.‬‬
‫مسئولیت انسان مسلمان درمقابل جامعه اسالمی مسئولیتهای فراوانی است که برخی از آنها عبارتند از‪:‬‬
‫‪ -1‬اهتمام به مصالح و مسائل درجه اول‬
‫از آنجا که فرد مسلمان جزئی جدائی ناپذیر از ساختار امت و جامعه اسالمی است‪ ،‬از شادی و غم آن‬
‫شادمان و اندوهگین میشود‪ ،‬و در امیدها و اهداف و تالشهایش خود را با آنان هماهنگ مینماید و همه‬
‫تالش خود را برای پاسداری جامعه و امت اسالمی از مخاطر و مشکالت و فرو افتادن در باطالق‬
‫ناهنجاریها و نابسامانی ها به کار می گیرد و از طرف دیگر همه توان و استعداد ذهنی و عملی خود را‬
‫در راستای پیشرفت صنعتی‪ ،‬تجاری‪ ،‬کشاورزی‪ ،‬فنی‪ ،‬علمی‪ ،‬ایمانی‪ ،‬اخالقی‪ ،‬پرورشی و برخورداری‬
‫از وسایل پیشرفته تبلیغی و دستیابی به تمدن برتر مورد استفاده قرار میدهد‪.‬‬
‫از این احساس مسئولیت مشترک در مقابل جامعه وسرنوشت آن‪ ،‬قرآن با تعبیر «والیت» و «مناصره»‬
‫یاد نموده و میفرماید‪:‬‬
‫الزاكاةا اويُ ِطيعُو ان َّ‬ ‫ض َيْمرو ان ِِبلْمعر ِ‬
‫وف اويا ْن اه ْو ان اع ِن ال ُْم ْن اك ِر اويُِقي ُمو ان َّ‬
‫الص اَلةا اويُ ْؤتُو ان َّ‬ ‫ِ‬ ‫( اوال ُْم ْؤِمنُو ان اوال ُْم ْؤِمنا ُ‬
‫اَّللا‬ ‫ا ُْ‬ ‫ض ُه ْم أ ْاوليااءُ با ْع ٍ ا ُ ُ‬
‫ات با ْع ُ‬

‫اَّللا اع ِزيز اح ِكيم) (التوبه ‪)71 :‬‬


‫اَّللُ إِ َّن َّ‬ ‫اوار ُسولاهُ أُولائِ ا‬
‫ك اس اّْي اْحُ ُه ُم َّ‬

‫مردان و زنان مؤمن دوست و یاور یکدیگرند‪ .‬همدیگر را به کار نیک فرا میخوانند و از کار بد باز میدارند و‬
‫نماز را آنگونه باید برگزار میکنند و زکات اموال خود را میپردازند و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری‬
‫مینمایند‪ .‬اینان کسانی اند که خداوند آنها را مشمول رحمت خود قرار میدهد (زیرا که) خداوند به راستی تواناست‬
‫و کارهایش به جا و به موقع است‪.‬‬
‫پاسداری از مصالح و م نافع امت اسالمی و پیشگیری از اخطار و هوشیاری در مقابل توطئههای‬
‫دشمنان خارجی و جاسوسان داخلی آنان فریضه و واجبی دینی است که ثمرات آن نصیب فرد و جامعه‬
‫خواهد گردید‪ .‬کسی که ارتباطش را با امت و ملت خویش قطع میکند و به اموری که منافع آنها را تأمین‬
‫مینماید یا مسائلی که موجب ضرر و زیان خواهد گردید توجهی نشان دهد انسانی بیاحساس و غیرمسئول‬

‫‪103‬‬
‫است و نمی توان او را بخشی از امت خویش به حساب آورد‪ .‬رسول خداصلی هللا علیه وسلم در مورد‬
‫مسئولیت انسان در مقابل دیگران میفرماید‪« :‬هرکس که به امور مسلمانان توجه و اهتمامی نداشته باشد از‬
‫آنان به شمار نمیآید و هرکس که در راستای رضایت خداوند و براساس سنت رسول خداصلی هللا علیه‬
‫وسلم و به وسیله کتاب خداوند به اندرز و نصیحت حکام و مردم مسلمان قیام ننماید‪ ،‬جزو آنها به حساب‬
‫نمیآید یعنی اگر انسانی با چشم دلسوزی و احساس مسئولیت به امور مسلمانان نگاه نکند و در جهت رفع‬
‫نیازها و حل مشکالت مردم و کاستن از بار رنجهایشان تالشی ننماید انسانی است که ایمان و اسالم او‬
‫دارای ضعف و کمبود است و نمی توان او را وابسته و دلبسته مسلمانان به شمار آورد‪ .‬و در نتیجه به‬
‫خاطر سنگدلی و بی بهره بودن از شفقت و مهربانی از رحمت و نعمت خداوند خود را محروم میگرداند‪.‬‬
‫رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرموده است‪« :‬دین(همه اش) نصیحت وخیرخواهی است‪ .‬گفته شد‪ :‬چگونه؟‬
‫‪1‬‬
‫فرمود‪ :‬نصیحت به خاطرخداوند وبراساس سنت رسول اوونصیحت پیشوایان مسلمان وعامه مردم»‪.‬‬
‫یعنی ستون و ساختار دین نصیحت و خیرخواهی است‪ .‬و نصیحت برای خدا به معنی دارا بودن ایمان و‬
‫دوری از شرک‪ ،‬ترک کفر‪ ،‬الحاد و توصیف خداوند براساس صفات کمال‪ ،‬عظمت و نفی همه کمبودها و‬
‫نقصانیها از او و عبادت صادقانه و مخلصانه و پرهیز از گناه و نافرمانی اوست‪.‬‬
‫نصیحت به وسیله کتاب خداوند بدین معناست که به همه کتابهای آسمانی نازل شده بر همه پیامبران که‬
‫آخرین آنها قرآن است ایمان داشته باشیم‪ .‬قرآنی که بری از شک و تردید و تحریف است و به رهنمودها و‬
‫احکام و تالوت و تدبّر در آیات و معانی آنها عمل بشود‪.‬‬
‫نصیحت براساس سنت رسول خداصلی هللا علیه وسلم بدین معناست که‪ :‬رسالت او را تصدیق نماییم و‬
‫به همه آیاتی که بر او نازل شد ایمان بیاوریم و آنها را در زندگی خویش به کار بگیریم و رسول خداصلی‬
‫هللا علیه وسلم را از اعماق قلب دوست بداریم و محبتش را وسیله ای برای پیروی و اطاعت قرار بدهیم؛‬
‫زیرا خداوند متعال میفرمایند‪:‬‬
‫(قُ ْل إِ ْن ُك ْنتُ ْم َُِتبُّو ان َّ‬
‫اَّللا فااتَّبِ ُع ِوِن ُُْيبِْب ُك ُم َّ‬
‫اَّلل) (آل عمران ‪)31:‬‬

‫(ای پیامبر به آنها) بگو ‪ :‬اگر (درست می گویید) خداوند را دوست دارید‪ ،‬بیایید از من پیروی کنید تا خداوند نیز‬
‫شما را دوست بدارد‪.‬‬

‫‪ .-‬اخرجه مسلم‪.‬‬
‫‪1‬‬

‫‪104‬‬
‫و نصیحت پیشوایان مسلمان بدین معناست که‪ :‬آنها را در جهت پیروی از حقیقت‪ ،‬اقامه عدالت و پیروی‬
‫از آنها در امور مشروع و نصیحت آرام و حکیمانه برای به واقعیت درآوردن احکام دین خداوند و احیای‬
‫روح تعالیم و رهنمودهای قرآن و سنت در جامعه‪ ،‬آنها را یاری نمائیم‪.‬‬
‫نصیحت عامه مسلمانان هم بدین معناست که‪ :‬آنها را برای آگاهی و عمل مسئولیتهای دینی‪ ،‬اجتماعی‬
‫و تالش برای تحقق مصالح و منافع دنیوی و اخروی اندرز و نصیحت بنماییم‪.‬‬
‫‪ -2‬دعوت به توحید و تطبیق شریعت‬
‫در اسالم پدیده ای به نام روحانیون که آنان تنها کار تبلیغ دین را برعهده داشته باشند‪ ،‬وجود ندارد بلکه‬
‫یک یک مسلمانان اعم از مرد و زن در خانواده‪ ،‬مدرسه و در همه عرصههای جامعه موظف هستند که با‬
‫کردار و گفتار خویش دیگران را به توحید‪ ،‬یکتاپرستی و معرفت نامهای خداوند و دوری از شرک‪ ،‬کفر و‬
‫عمل به دین و شریعت خداوند دعوت بنمایند؛ زیرا خداوند متعال میفرمایند‪:‬‬
‫ِ‬ ‫ك ِِب ِْلِ ْكم ِة والْمو ِعظا ِة ا ِْل ِ ِ‬
‫يل اربِ ا‬
‫(ا ْدعُ إِ ال اسبِ ِ‬
‫س ُن) (النحل ‪)125 :‬‬ ‫سناة او اجاد ِْلُ ْم ِِبلَِِّت ه اي أ ْ‬
‫اح ا‬ ‫اا‬ ‫ا ا اْ‬
‫با بهرهگیری از حکمت (و کردار و گفتار سنجیده و بهجا و به موقع) و سخنان خوب و پسندیده دیگران را به‬
‫(رهروی در) راه پروردگارت فرا بخوان و با روشی هرچه بهتر با آنان گفتگو کن‪.‬‬
‫هم چنین رسول خداصلی هللا علیه وسلم همه اهل ایمان را به ضرورت التزام و پیروی مداوم از کتاب و‬
‫سنت یادآوری نموده و فرمودهاند‪:‬‬
‫«من پس ازخود دوچیزگرانقدر را در میان شما ترک میکنم که اگر به آنان متوسل شوید گمراه نخواهید‬
‫‪1‬‬
‫شد‪ ،‬کتاب خداوند و سنت پیامبر او‪ ،‬این دو تا رسیدن به سر حوض در بهشت از هم جدا نخواهند شد»‪.‬‬

‫‪ -3‬دعوت به دادگری و آزادی و شوری‬


‫رسالت و دعوت اسالم رسالتی استوار و ریشه دار است که انسانها را به اقامه حق و حقیقت و مقاومت‬
‫در مقابل باطل در همه عرصهها به ویژه عرصه اعمال‪ ،‬عقاید و قضاوت فرا میخواند و آنان را به‬
‫برافراشتن کاخ عدالت و رویارویی با همه مظاهر ستم‪ ،‬نابرابری و تالش برای گسترش آزادی مشروع‪،‬‬
‫معقول و سازنده در عرصههای اندیشه‪ ،‬اظهارنظر و انتقاد فرا میخواند‪ .‬و آنها را از اسارت و بردگی‬
‫اشخاص و اشیاء نجات داده و زیر چتر فرمانبرداری از خداوند گرد میآورد و همه تالش خود را برای‬
‫گسترش مساوات در مورد حقوق و مسئولیتها به کار میگیرد و هیچ نژاد و ملت و قبیلهای را اعم از‬
‫عرب‪،‬عجم‪،‬ترک‪ ،‬فارس و ‪...‬بر گروهی دیگر ـ جز براساس پرهیزکاری و نیکوکاری ـ برتری نمیبخشد‪.‬‬

‫‪ .-1‬اخرجه الحاکم‪.‬‬
‫‪105‬‬
‫همچنین اسالم انسانها را به امر مهم و حیاتی «شورا» و مشورت در همه امور فردی واجتماعی‬
‫دعوت می نماید و آنها را به رویارویی با مظاهر استبداد و خودکامگی و حکومت فردی فرا میخواند؛‬
‫زیرا خداوند متعال پیامبرش را به شور و مشورت دستور فرموده و به امت او آموزش داده است که‪:‬‬
‫( او اشا ِوْرُه ْم ِِف ْاْل ْام ِر) (آل عمران ‪)159 :‬‬

‫با آنها (در مورد همه امور) مشورت کن‪.‬‬


‫ورى‬
‫و خداوند متعال یکی از اوصاف اهل ایمان را مشاورت در همه امور بیان فرموده است‪ ( :‬اوأ ْام ُرُه ْم ُش ا‬
‫با ْي نا ُه ْم) (الشوری ‪)38 :‬‬

‫امور آنها از طریق مشورت صورت میگیرد‪.‬‬


‫‪ -4‬دعوت به خیر و فضیلت‬
‫انسان مسلمان فراخوان به خیر و فضیلت است و امر به معروف و نهی از منکر مینماید و از شر و‬
‫فساد و ناهنجاری روی گردان است و برای گسترش ارزشهای اخالقی‪ ،‬پرهیزکاری‪ ،‬زیبا و سالمسازی‬
‫فضای زندگی مادی و اجتماعی از هیچ تالشی کوتاهی نمینماید و در این مورد تردیدی وجود ندارد که هم‬
‫فرد‪ ،‬هم خانواده و هم جامعه هر کدام در محدوده توانایی خود بار این مسئولیت را بر دوش میگیرند‪.‬‬
‫خداوند متعال میفرماید‪:‬‬
‫ك ُه ُم ال ُْم ْفلِ ُحو ان) (آل عمران ‪)104 :‬‬ ‫اْلا ِّي وَيْمرو ان ِِبلْمعر ِ‬
‫وف اويا ْن اه ْو ان اع ِن ال ُْم ْن اك ِر اوأُولائِ ا‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫ا ُْ‬ ‫( اولْتا ُك ْن م ْن ُك ْم أ َُّمة يا ْدعُو ان إ ال ْ ْ ا ا ُ ُ‬
‫باید از میان شما گروهی باشند که (تربیت و آموزش الزم را ببینید و مردم را) به نیکی دعوت کنند و امر به‬
‫معروف و نهی از منکر نمایند و آنان میباشند که خود رستگارند‪.‬‬
‫آنان به خاطر اینکه دیگران را به خیر و نیکی در راستای رضایت خداوند دعوت مینمایند در زندگی‬
‫دنیا و در حیات آخرت رستگارند؛ زیرا اجر و ثواب زیادی را فراهم نموده و از بدی و ناروایی پرهیز‬
‫کردهاند‪ .‬خداوند متعال میفرماید‪:‬‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫اَّلل و اع ِمل ص ِ‬ ‫ِ‬
‫ال إِنَِِّن م ان ال ُْم ْسل ِم ا‬
‫ي) (فصلت ‪)33 :‬‬ ‫اِلًا اوقا ا‬ ‫س ُن قا ْوًل ِمَّ ْن اد اعا إِ ال َّ ا ا ا‬
‫اح ا‬
‫( اوام ْن أ ْ‬
‫گفتار چه کسی بهتر از گفتار آنی است (که مردم را به سوی خدا) فرا میخواند و کاری شایسته انجام می دهد و‬
‫اعالم میدارد که از زمره مسلمانان هستم‪.‬‬
‫خداوند متعال به خاطر این ویژگی امر به نیکی و خیرخواهی‪ ،‬نهی از بدی و نارواست که امت اسالمی‬
‫را بهترین امت ها نامیده است؛ زیرا برای اصالح و پیشرفت امور زندگی تالش مینمایند و شایستگی‬

‫‪106‬‬
‫برخورداری از آن ویژگی را پیدا کردهاند‪ .‬در واقع انسان مسلمان مدام در اندیشه عمل به معروف و‬
‫تشویق دیگران برای عمل به خیر و معروف است و معروف‪ ،‬کردار و گفتاری است که مورد پسند‬
‫شریعت اسالم و عقل سالم و علوم قطعی و مفید باشد و از منکر پرهیز می نماید و دیگران را به پرهیز از‬
‫آن فرا می خواند و منکر آن است که شریعت اسالم‪ ،‬عقل سالم و دانش یقینی‪ ،‬آن را بد و ناروا بشمارند‪.‬‬
‫خداوند متعال فرمودهاند‪:‬‬
‫وف اوتا ْن اه ْو ان اع ِن ال ُْم ْن اك ِر اوتُ ْؤِمنُو ان ِِب ََّّلل) (آل عمران ‪)110 :‬‬
‫َّاس اَتْمرو ان ِِبلْمعر ِ‬
‫ا ُْ‬ ‫ت ل لن ِ ُ ُ‬
‫( ُك ْنتم اخّي أ َُّم ٍة أُ ْخ ِرج ْ ِ‬
‫ا‬ ‫ُ ْ ْا‬
‫شما (ای پیروان اسالم) بهترین امتی هستید که به سود انسانها ظهور کردهاید‪( .‬مادامی که) امر به معروف و نهی‬
‫از منکر مینمایید و به خداوند ایمان دارید‪.‬‬
‫همه اهل ایمان در جهت گسترش رسالت سعادت بخش و دعوت به خیر و نیکی و دوری از شقاوت‪،‬‬
‫بدی و منکر در هر زمان و مکانی خود را مسئول می دانند و در حد توان از قیام به این مسئولیت دریغ‬
‫نمیورزند؛ زیرا همه مسلمانان در هر کجای کره زمین که هستند خود را خانواده واحدی به شمار‬
‫میآورند و هر یک به خوبی میدانند که اگر آنان اصالح شوند‪ ،‬خانوادهها و جامعه اصالح میشود و اگر‬
‫راه فساد و تباهی را در پیش گیرند به زیان خانوادهها و جامعهها نیز تمام خواهد شد و در نتیجه باید با همه‬
‫مظاهر تباهی و منکر فردی‪ ،‬خانوادگی و اجتماعی در اسرع وقت ممکن مقابله شود؛ تا ضرر و زیان و‬
‫ناهنجاری دامنگیرهم نشود وبه این رهنمود خداوند درمورد ضرورت مصونیت جامعه عمل شده باشد که‪:‬‬
‫ان ا ََّّللا اش ِدي ُد الْعِ اقا ِ‬
‫ب)(اْلنفال ‪)25 :‬‬ ‫ين ظالا ُموا ِم ْن ُك ْم اخ َّ‬
‫اصةً اوا ْعلا ُموا أ َّ‬ ‫ص َّ َّ ِ‬
‫يَب الذ ا‬
‫ِ‬ ‫ِ‬
‫( اواتَّ ُقوا ف ْت ناةً ال تُ ا‬
‫از فتنه و (فسادی) که تنها دامنگیر ستمکاران نمیشود‪( ،‬بلکه آنها و سکوتکنندگان را هم فرا میگیرد) پرهیز‬
‫کنید‪ ،‬به راستی خداوند سخت مجازات می نماید‪.‬‬
‫آنهایی که در مقابل گسترش فساد و تباهی بیتفاوت و یا به آن راضی میباشند‪ ،‬در معرض مشکالت و‬
‫گرفتاری دنیوی ناشی از فساد و عذاب اخروی ناشی از بیتفاوتی یا رضایت خود قرار میگیرند‪.‬‬
‫و سنت رسول خداصلی هللا علیه وسلم این هشدار به اهمیت امر به معروف و نهی از منکر مورد تأکید‬
‫قرار داده و رسول خداصلی هللا علیه وسلم میفرماید‪:‬‬
‫«سوگند به کسی که جان من در دست اوست‪ ،‬اگر امر به معروف و نهی از منکر ننمایید‪ ،‬خداوند دیر یا‬
‫زود عذابی را از نزد خود بر شما نازل مینماید و پس از آن هرچه دعا کنید‪ ،‬مورد قبول قرار‬
‫‪1‬‬
‫نمیگیرد»‪.‬‬

‫‪ .-‬اخرجه الترمذی‪.‬‬
‫‪1‬‬

‫‪107‬‬
‫روش و اسلوب مخالفت با گناه و منکر دارای سه مرتبه و مرحله است که رسول خداصلی هللا علیه‬
‫وسلم آنها را اینگونه بیان میفرماید‪:‬‬
‫«هرکدام از شما که خالفی را دید عمالً از آن جلوگیری کند‪ ،‬اگر نتوانست با زبان با آن مخالفت نماید و‬
‫‪1‬‬
‫اگر این را هم نتوانست قلبا ً از آن ناخشنود باشد و این پایینترین درجه ایمان است»‪.‬‬
‫‪ -5‬دعوت به همکاری ملتها و گفتگوی تمدنها‬
‫اسالم همه تالش خود را برای ایجاد جامعه ای سالم و آرمانی براساس وحدت و همبستگی میان همه‬
‫انسانها و احترام به نهاد خانواده و تعاون میان ملتها در جهت خیر‪ ،‬مصلحت و پیشرفت جهانی‪ ،‬ایجاد‬
‫روابط سالم‪ ،‬احترام متقابل‪ ،‬صلح‪ ،‬تبادل منافع و تحقق مصالح مشترک براساس حق‪ ،‬عدالت‪ ،‬آزادی و‬
‫مساوات به کار میگیرد‪.‬‬
‫نهاد و نظام خانواده سنگ بنای همه جامعههاست و از ترکیب خانوادههاست که ملتها و جامعهها‬
‫تشکیل میشوند و در واقع خانوادهها سرچشمه خیر‪ ،‬برکت الهام و عامل اساسی سازندگی و پرتوافشانی و‬
‫توجیه جامعه در راستای خیر و منافع آن است‪.‬‬
‫در مورد وحدت انسانی میان همه بشریت و به مثابه یک خانواده بودن‪ ،‬آن قرآن میفرماید‪:‬‬
‫اَّللا الَّ ِذي‬ ‫ث ِم ْنهما ِرج ًال اكثِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫(َي أايُّها النَّاس اتَّ ُقوا ربَّ ُكم الَّ ِذي اخلا اق ُكم ِمن نا ْف ٍ ِ ٍ‬
‫ساءً اواتَّ ُقوا َّ‬
‫ّيا اون ا‬
‫ً‬ ‫س اواح ادة او اخلا اق م ْن اها ازْو اج اها اوبا َّ ُ ا ا‬ ‫ْ ْ‬ ‫ا ُ‬ ‫ُ‬ ‫ا ا‬

‫اَّللا اكا ان اعلاْي ُك ْم ارقِيبًا ) (النساء ‪)1 :‬‬


‫ام إِ َّن َّ‬ ‫ِ‬
‫اءلُو ان بِه او ْاْل ْار اح ا‬
‫سا‬ ‫تا ا‬
‫ای مردم! از خشم پروردگار خویش پرهیز کنید! پروردگاری که شما را از یک انسان آفرید و سپس‬
‫همسرش را از نوع او به وجود آورد و از آن دو مردان و زنان فراوانی را بر روی زمین منتشر ساخت و‬
‫از خشم خداوند پرهیز نمایید‪ .‬خداوندی که به نام او از همدیگر درخواست میکنید و بپرهیزید از اینکه‬
‫پیوند خویشاوندی را قطع نمایید؛ زیرا خداوند بیگمان مراقبت شماست‪.‬‬
‫پیوند خویشاوندی است که سبب استواری خانوادهها گردیده و سنگبنای خانواده بزرگتر یعنی جامعه را‬
‫بر زمین مینهد و زمینه را برای تفاهم‪ ،‬ارتباط و تعاون میان ملتها و تمدنها فراهم مینماید‪ .‬همچنان که‬
‫قرآن میفرماید‪:‬‬
‫وِب اوقا باائِ ال لِتا اع اارفُوا) (الحجرات ‪)13 :‬‬ ‫ِ‬
‫َّاس إِ ََّن اخلا ْقناا ُك ْم م ْن ذا اك ٍر اوأُنْ ثاى او اج اعلْناا ُك ْم ُشعُ ً‬
‫( اَي أايُّ اها الن ُ‬

‫‪ .-1‬اخرجه مسلم و الترمذی و ابن ماجه و النسايی‪.‬‬


‫‪108‬‬
‫ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریدهایم و شما را به صورت ملتها و عشیرهها درآوردهایم‪ ،‬تا یکدیگر را‬
‫بشناسید (و با هم همکاری کنید)»‪.‬‬
‫اسباب و عوامل تعاون و همبستگی به اصطالح امروزی از طریق گفتگوی تمدنها برای ایجاد اطمینان‬
‫و آرامش خاطر متقابل انجام پذیر است‪ .‬تا تمدنها و فرهنگها همدیگر را از نظر مادی‪ ،‬معنوی‪ ،‬اخالقی‬
‫و دینی درک نمایند‪ .‬ممکن است برخی از تمدنها که براساس «مادیت» صرف استوار است و توجهی به‬
‫بخش معنوی و اخالق ندارند به خود بیایند و از سقوط و فروپاشی خود پیشگیری نمایند‪ .‬زیرا تمدن غرب‬
‫که وارث تمدن های روم و یونان است‪ ،‬از چنان ویژگی برخوردار است؛ زیرا حضرت عیسی فرموده‬
‫است‪« :‬انسان تنها به وسیله نان زندگی نمیکند»‪ .‬یعنی اضافه بر زندگی مادی انسانها به ایمان‪ ،‬اخالق‪،‬‬
‫معنویت و باور به دنیای پس از مرگ نیاز دارند‪.‬‬

‫‪ -6‬دعوت به صلح و جهاد‬


‫الزم است خانواده های مسلمان بر این اساس تربیت و توجیه شوند که در ارتباط با غیرمسلمانانی که‬
‫اهل صلح و دوستیاند‪ ،‬مسلمانان نیز با آغوش باز از در صلح و دسوتی با آنان درخواهند آمد‪ .‬و با آنهایی‬
‫که با مسلمانان سر جنگ و دعوا دارند‪ ،‬مسلمانان نیز به جنگ و مقابله با آنها خواهند پرداخت و اساس‬
‫روابط ملتهای دیگر اساسا ً برمبنای دوستی‪ ،‬محبت‪ ،‬روابط مسالمتآمیز‪ ،‬اطمینان متقابل و ُحسن نیت‬
‫دوطرفه استوار خواهد بود؛ زیرا خداوند متعال فرمودهاند‪:‬‬
‫لسل ِْم فااجنح اِلا وتاوَّكل علاى َِّ‬
‫اَّلل) (االنفال ‪)61 :‬‬ ‫( اوإِ ْن اجنا ُحوا لِ َّ‬
‫ْا ْ ا ا ا ْ ا‬
‫اگر آنها به صلح و آشتی تمایل داشتند‪ ،‬تو نیز راه آشتی و صلح را در پیش گیر و بر خداوند توکل کن‪.‬‬
‫اما اگر دشمنان ـ همچنان که امروزه در فلسطین شاهد آن هستیم ـ به سرزمین‪ ،‬حرمت و کرامت‬
‫مسلمانان تجاوز نمودند‪ ،‬جهاد به معنای آن ـ یعنی جهاد با کالم و کتاب و مال و جان ـ بر همه مسلمانان به‬
‫اندازه کافی و در حد نیاز واجب است و الزم است مسلمانان به ویژه نسل جوان در خانوادهها و مدارس به‬
‫گونه ای تربیت شوند که توانایی جسمی‪ ،‬مادی و نظامی کافی را برای مقابله با دشمنان و خنثی نمودن‬
‫توطئههای آنان و پایان دادن به همه انواع تجاوزات برای پاسداری از هویت امت اسالمی‪ ،‬عزت‪،‬‬
‫سربلندی مسلمانان و آزادی سرزمینهای غصب شده‪ ،‬آمادگی الزم و کافی را داشته باشند‪.‬‬
‫دشمنان درست از زمانی بیش از پیش به طمع تسلط بر سرزمینهای مسلمانان و تسلط سیاسی‪،‬‬
‫اقتصادی‪ ،‬فرهنگی و نظامی افتادند که ما اصل جهاد را کنار نهادیم‪ .‬حضرت علی‪ ‬میفرماید‪« :‬سوگند‬

‫‪109‬‬
‫به خداوند هر ملتی که در سرزمین خود مورد تهاجم قرار گیرد‪ ،‬خوار و ذلیل خواهند گردید»‪ .‬و این‬
‫هشدار به صورتی شدیدتر مورد تأکید قرآن قرار گرفته و میگوید‪:‬‬
‫ب‬
‫اح َّ‬ ‫ساكِ ُن تا ْر ا‬
‫ض ْو اِناا أ ا‬ ‫اد اها اوام ا‬
‫سا‬ ‫وها اوَِتا اارة اَتْ ا‬
‫ش ْو ان اك ا‬ ‫ْتفْ تُ ُم ا‬
‫ّيتُ ُك ْم اوأ ْام اوال اق اا‬
‫ِ‬
‫آِب ُؤُك ْم اوأابْ ناا ُؤُك ْم اوإِ ْخ اوانُ ُك ْم اوأا ْزاو ُ‬
‫اج ُك ْم او اعش ا‬ ‫(قُ ْل إِ ْن اكا ان ا‬
‫ِِ‬ ‫ِ‬ ‫اَّللُ ِِب ْام ِرهِ او َّ‬ ‫ِ ِِ‬ ‫ِِ ِ ٍ‬ ‫إِلاي ُكم ِمن َِّ‬
‫ي ) (التوبه ‪)24:‬‬
‫اَّللُ ال يا ْهدي الْ اق ْو ام الْ افاسق ا‬ ‫صوا اح ََّّت اَيِِْتا َّ‬ ‫اَّلل اوار ُسوله اوج اهاد ِِف اسبيله فا اا‬
‫تبَّ ُ‬ ‫ْ ْ ا‬
‫(ای پیامبر! به آنان) بگو ‪ :‬اگر پدران‪ ،‬فرزندان و برادران (و همسران و قوم و قبیله شما و اموالی را که‬
‫به دست آورده اید و بازرگانی و تجارتی را که از کسادی آن هراسی در دل دارید و خانههایی که مورد‬
‫عالقه شماست اینها در نظرتان از خداوند‪ ،‬پیامبر و جهاد در راه او محبوبتر باشد‪ ،‬در انتظار باشید که‬
‫خداوند کار خود را انجام بدهد و (عذاب خویش را فرو فرستد) و به راستی خداوند افراد نافرمانبردار را‬
‫(به راه سعادت) هداین نمینماید‪.‬‬
‫اسالم اصل مهم و حیاتی جهاد را تنها در جهت رویارویی با حمالت و تهاجم دشمنان مقرر فرموده‬
‫است؛ زیرا خداوند متعال فرموده است‪:‬‬
‫ين أُ ْخ ِر ُجوا ِم ْن ِد اَي ِرِه ْم بِغا ِّْي اح ٍق إَِّل أا ْن يا ُقولُوا اربُّناا َّ‬
‫اَّللُ )‬ ‫اَّلل اعلاى نا ِ ِ َّ ِ‬
‫ص ِره ْم لااقدير الذ ا‬
‫ْ‬
‫ِ‬
‫ين يُ اقاتالُو ان ِِب َّاِنُ ْم ظُل ُموا اوإِ َّن َّا‬
‫ِ ِِ‬
‫(أُذ ان للَّذ ا‬
‫(الحج ‪)39-40 :‬‬
‫اجازه (دفاع از خود) به کسانی داده میشود که به آنها جنگ (تحمیل) شده و به آنها ستم شده است و خداوند‬
‫تواناست که آنان را پیروز گردانید * همان کسانی که به ناحق از خانه و کاشانه خویش رانده شدهاند و تنها‬
‫گناهشان این بوده که میگفتهاند‪ :‬خداوند پروردگار ماست»‪.‬‬
‫تمامی بیست و هفت جنگی که در عصر رسول خداصلی هللا علیه وسلم مسلمانان علیه دشمنان خود به‬
‫آنان دست زدند‪ ،‬در واقع به خاطر دفاع و رویارویی با آنها صورت گرفته و هیچ یک از آنها جنگ‬
‫تهاجمی نبوده و مسلمانان آغازگر آن نبودهاند‪ .‬اصل جهاد اصلی مهم و ماندگار است ـ و هرچند برخی از‬
‫فقها آنرا جنگ تهاجمی میدانند ـ اما در واقع جنگ دفاعی است؛ همچنان که خداوند متعال میفرمایند‪:‬‬
‫ين( ( البقره ‪)190 :‬‬ ‫ِ‬ ‫اَّللا ال ُُِي ُّ‬
‫ين يُ اقاتِلُونا ُك ْم اوال تا ْعتا ُدوا إِ َّن َّ‬ ‫يل َِّ َّ ِ‬
‫) اوقااتِلُوا ِِف اسبِ ِ‬
‫ب ال ُْم ْعتاد ا‬ ‫اَّلل الذ ا‬
‫در راه خدا با کسانی که با شما وارد جنگ شدهاند‪ ،‬بجنگید و شما (هیچگاه به دیگران) تعدی و تجاوز ننمایید؛ زیرا‬
‫خداوند به راستی تجاوزگران را دوست نمیدارد‪.‬‬
‫از نظر علمای محقق مسلمانان در ارتباط با روابط با دیگران اصل بر صلح است نه جنگ و الزم به‬
‫یادآوری است که اعتداء و تجاوزگری دارای صورتهای مختلفی است گاهی ممکن است در شرایطی‬

‫‪110‬‬
‫مسلمانان در بخشی و جبهه ای که دشمنان جنگ را قبالً آغاز کردهاند‪ ،‬آغازگر حمله و تهاجمی تاکتیکی‬
‫باشند و مصلحت جنگ چنان چیزی را اقتضاء نماید‪ ،‬در واقع خود آن هم نوعی دفاع در قالب هجوم و‬
‫برای رویارویی با حمالت سنگینتر دشمن به شمار میآید‪ .‬اما باید در علل و اسباب بروز جنگها تحقیق‬
‫شود که زمینهساز و آغازگر آنها چه طرفی بوده است‪.‬‬
‫خالصه سخن ما در این رابطه این است که باید روح جهاد‪ ،‬آمادگی‪ ،‬تمرین جنگی و آمادگی دفاعی از‬
‫طرف افراد‪ ،‬خانوادهها‪ ،‬حکومتها و گروهها مورد توجه جدی قرار داشته باشد؛ زیرا بسیاری از دشمنان‬
‫قسم خورده مسلمانان در هر شرایطی آمادگی نظامی و جنگی خود را برای جنگ با ما حفظ میکنند‪.‬‬
‫هرچند با ما دارای معاهدات و پیماننامه های صلح باشند و نباید فراموش نماییم که جهاد اوج گرویدن به‬
‫ات اعلاى ُش ْعبا ٍة‬
‫سهُ بِغا ْز ٍو ام ا‬ ‫ات اواَلْ يا ْغ ُز اواَلْ ُُيا ِد ْ‬
‫ث نا ْف ا‬ ‫اسالم است و رسول خداصلی هللا علیه وسلم فرموده است‪ (:‬ام ْن ام ا‬
‫‪1‬‬ ‫ِمن النِ اف ِ‬
‫اق)‬ ‫ا‬
‫هرکس را مرگ فرا برسد وبه جهاد نرود ویا دراندیشه جهاد نباشد‪ ،‬همراه با گوشه ای از نفاق مرده است‪.‬‬
‫انس ان مسلمان الزم است عظمت و افتخار شهادت در راه خداوند و سعادت ابدی را به خوبی درک نماید‬
‫و آن را دستکم نگیرد و شهدا بنیانگذاران سربلندی و افتخار در این دنیا و دستیابی به سعادت و رضایت‬
‫خداوندی در دنیای پس از مرگ هستند؛ زیرا خداوند متعال میفرماید‪:‬‬
‫ِِ‬ ‫اَّلل ا ْش ا ِ‬
‫س ُه ْم اوأ ْام اوا اِلُ ْم ِِب َّ‬
‫ان اِلُُم ا ْْلانَّةا) (التوبه ‪)111:‬‬ ‫ي أانْ ُف ا‬ ‫(إِ َّن َّا ا‬
‫تى م ان ال ُْم ْؤمن ا‬
‫به راستی خداوند جانها و اموال اهل ایمان را در مقابل بهشت از آنها خریداری مینماید‪.‬‬

‫روابط اجتماعی درسفر‪:‬‬


‫انسان مسلمان بر این باور است که رفتن به مسافرت یکی از لوازم جدایی ناپذیر زندگی است ‪ .‬زیرا‬
‫رفتن به مراسم حج وعمره و کسب دانش و تجارت و زیارت دوستان و خویشاوندان و اجبات و ضروریاتی‬
‫هستند که بدون سفر امکان پذیر نمی باشند‪ .‬اینجاست که شریعت اسالم به احکام و آداب مسافرت اهمیت‬
‫می دهد و انسان مسلمان را به مراعات و اجرای آن مکلف می داند‪.‬‬
‫ب ـ آداب مسافرت ‪:‬‬
‫‪ .1‬حق و حقوقی را که دیگران بر عهده او دارند پرداخت کند ‪ ،‬امانتهای را که به او سپرده اند به‬
‫صاحبان آنها باز گردند‪.‬‬

‫‪ .-1‬اخرجه احمد‪.‬‬
‫‪111‬‬
‫‪ .2‬هزینه و مخارج سفر را از مال حالل تهیه نماید ‪ ،‬ومخارج مدت مسافرت اهل و خانواده را فراهم‬
‫نموده و تحویل آنان بدهد‪.‬‬
‫‪ .3‬در صورت امکان با همراهان دست کم سه یا چهار نفر به مسافرت برود ‪ ،‬و انسانهای پاک وپرهیز‬
‫گار را برای همسفری انتخاب کند ‪ ،‬زیرا بزرگان گفته اند ‪ :‬مسافرت وسیله ای مهم برای آزمایش انسان‬
‫هاست ‪ .‬و در انتخاب کلمه سفر برای مسافرت حکمتی است زیرا سفر یعنی برداشتن نقاب و پرده ‪ ،‬بدین‬
‫معنی که نقاب را ازچهره واقعی مسافران و همراهان بر می دارد‪ .‬زیرا پیامبر گرامی اسالم میفرماید ‪:‬‬
‫اگر آنچه را من در مورد خطرات مسافرت تنهایی می دانستم ‪ ،‬مردم هم می دانستند هیچکس شبانه به‬
‫تنهایی به مسافرت نمی رفت‪.‬‬
‫‪ .4‬از میان چند نفر که همراه هم به مسافرت می روند ‪ ،‬یکی را که دارای تجربه و توان مدیریت بیشتر‬
‫باشد ‪ ،‬امیرو فرمانده خویش نمایند و او هم پس از مشورت با آنان کار ها را رو به راه نماید ‪ .‬زیرا پیامبر‬
‫گرامی می فرماید ‪ :‬هر گاه سه نفر به مسافرت رفتند ‪ ،‬یکی را امیر خود نمایند ‪.‬‬
‫‪ .5‬پیش از سفر نماز سنت استخاره را بر جای بیاورند زیرا پیامبر گرامی صلی هللا علیه وسلم مسلمانان‬
‫را در این مورد تشویق فرموده است ‪.‬‬
‫‪ .6‬پس از خروج از منزل این دعا را بخواند ‪ :‬بنام خداوند ‪،‬سفرم را آغار می کنم به او توکل نمودم ‪ ،‬بجز‬
‫یاری او هیچ توان و تالشی نتیجه ای نخواهد داد پروردگارا ! از اینکه راه را گم کنم و یا گمراه کننده باشم‬
‫یا منحرف شوم و ایجاد انحراف بنمایم ‪ ،‬کاری نابخردانه انجام دهم یا دچار و گرفتار کار جاهالنه دیگران‬
‫شوم به تو پناه می برم ‪.‬‬
‫‪ .7‬و پس از سوار شدن به وسیله سفر این دعا را بخواند ‪ :‬بسم هللا الذی ما شاء کان و مالم یشاء لم یکن ‪،‬‬
‫ي اوإِ ََّن إِ ال اربِناا ل ُام ْن اقلِبُو ان‪ .‬به نام خداوندی که هر چه را بخواهد همان روی‬ ‫ِ‬
‫َّر لاناا اه اذا اواما ُكنَّا لاهُ ُم ْق ِرن ا‬
‫َّ ِ‬
‫ُس ْب احا ان الذى اسخ ا‬
‫می دهد ‪ ،‬و هر چه را نخواهد پیش نخواهد آمد ‪ .‬او از هر گونه عیب و نقصی به دور است ‪ ،‬و برای در‬
‫اختیار نهادن این وسیله او را سپاسگزارم زیرا او آن را برای ما رام نموده است ‪ .‬و همه ما به سوی او باز‬

‫َْب اوالتَّ ْق اوى اوِم ان ال اْع ام ِل اما تا ْر ا‬


‫ضى اللَّ ُه َّم اه ِو ْن اعلاْي ناا اس اف اراَن اه اذا اللَّ ُه َّم اطْ ِو لاناا‬ ‫ُك ِِف اس اف ِراَن اه اذا الِ َّ‬ ‫خواهیم گشت ‪( .‬اللَّ ُه َّم إِِّن أ ْ‬
‫اسأال ا‬
‫اْلالِي افةُ ِِف اْل ْاه ِل والْم ِ‬
‫ال والولد) پرودگارا در این سفر خیر ونیکی و پاکی و‬ ‫ب ِِف َّ‬
‫الس اف ِر او ْ‬ ‫ت َّ ِ‬‫الْبُ ْع اد اللَّ ُه َّم أانْ ا‬
‫ا ا‬ ‫الصاح ُ‬
‫پرهیزگاری را نصیب ما بگردان و دوریش را بر ایمان نزدیک بنما ! خداوند ا دوست و هم سفر واقعی‬
‫تنها تو هستی ‪ ،‬وحافظ اهل و خانواده تنها تو می باشی ‪ ،‬پروردگارا از سختیها و ناخوشایندیها و نا امیدی و‬
‫گرفتاری خانواده به تو پناه می برم ‪.‬‬
‫‪112‬‬
‫‪ .8‬زنان بدون همراهی با محرم خود یا همراهی با زنان دیگر به مسافرت نروند ‪ .‬زیرا پیامبر گرامی‬
‫فرموده است ‪ :‬روا نیست بدون همراهی محرم زنان بیش از یک شبانه روز را به مسافرت بروند‪.‬‬
‫‪ .9‬فرمودند ‪ :‬اگر توشه و هزینه سفر از نیاز شما زائد باشد ‪ ،‬رعایت حال همراهانی که توشه ندارند یا کم‬
‫دارند ‪ ،‬بکنید ‪.‬‬
‫عادت گرامی رسول مکرم اسالم صلی هللا علیه وسلم بر این بود که در مراجعت از سفر وقت نماز‬ ‫‪.10‬‬
‫چاشت وارد مدینه منوره می شدند و نخست در مسجد رفته دو رکعت نماز می خواندند و ساعاتی چند‬
‫جهت دیدار با مردم در آن جا توقف می فرمو دند ‪.‬‬
‫فرمودند ‪ :‬هر که در مسافرت بیشتر خدمت انجام دهد سردار دیگران است و کسی که به لحاظ‬ ‫‪.11‬‬
‫خدمت از دیگران سبقت گیرد ‪ ،‬دیگران با انجام هیچ عملی ‪ ،‬جز شهادت نمی توانند از او سبقت بگیرند ‪.‬‬

‫‪113‬‬
‫فصل پنجم‬
‫مبارزه با انحرافات در جامعه‬

‫دراین فصل موضوعات ذیل مورد بحث قرار می گیرد‪:‬‬

‫‪ ‬علمانیت –استشراق‪-‬تنصیر‬
‫‪ ‬انحرافات اخالقی‬
‫‪ ‬اختالط ومفاسد آن‬
‫‪ ‬فحشا وبی حجابی‬
‫‪ ‬شراب‬
‫‪ ‬قمار‬
‫‪ ‬موسیقی ورقص‬

‫‪114‬‬
‫تنصیر ‪ :‬تنصیر یک حرکت دینی ‪ ،‬سیاسی و استعماری است که بعد از شکست جنگ های صلیبی ظهور‬
‫یافت‪ ،‬هدف این حرکت نشر و پخش دین نصرانیت (مسیحیت ) میان امت های مختلف جهان بویژه کشور‬
‫های جهان سوم یا عقب مانده بوده می خواهند مردمان آنها را زیر یوغ استعمار خویش در آورند ‪.‬‬
‫تبشیر ‪ :‬تبشیر در زبان عربی مژده دادن را گویند ‪ ،‬همچنان خبری که بر سیمای انسان تغیر وارد کند چه‬
‫خوش و چه اندوهگین باشد تبشیر نامیده میشود ولی در نزد مسیحان مراد از تبشیر هجوم و حمله مسیحیت‬
‫بر دیانت دیگر بوسیله ء دعوتگران شان خصوصا حمله به اسالم را تبشیر می نامند ‪ .‬یا اینکه آگاه ساختن‬
‫افراد و توده ها از خبر خوش مسیح که گویا او پروردگار آنها هست و عبادتش الزم است ‪.‬‬
‫الزم به تذکر است که هدف از تنصیر و تبشیر یکی میباشد ‪.‬‬
‫مسیحیت ‪ :‬مسیح اسم عیسی ع است که پیروان وی خو یش را مسیحیان می نامند ‪ .‬گفته میشود عیسی را‬
‫بخاطر مسیح می نامند که در روی زمین خیلی سیاحت نموده بود ‪ ،‬و یا اینکه مسیح گویند چون او بر‬
‫مریضی دست می کشید به امر خداوند متعال شفایاب می شد ‪ ،‬یا اینکه هنگام بدنیا آمدنش با چربی مسح‬
‫شده بود ‪ .‬و مسیحان میگویند که عیسی (ع) بخاطری مسیح نامیده می شد که وی برای خدمت و فدا نمودن‬
‫جانش بدنیا پای گذاشت ‪.‬‬
‫نصرانیت ‪ :‬اصطالحی است که به پیروان عیسی(ع) اطالق گردیده است ‪ .‬حضرت عیسی از طرف‬
‫خداوند متعال فرستاده شد و بر او کتاب انجیل نازل گردید تا رسالت موسی (ع) و کتابش را که تورات نام‬
‫داشت تکمیل و به اتمام برساند ‪.‬‬
‫عیسی (ع) بسوی بنی اسرائیل فرستاده شد تا به مکارم اخالق و تهذیب وجدان و ضمیر امر نماید ولی با‬
‫گذشت زمان کمی دست خوش تحریف و تبدیل گردید و اساس آن ناپدید شد ‪ .‬کتاب انجیل رفته رفته با عقاید‬
‫شرکی و بت پرستی آمیخته شد و قداست و منزلت آسمانی که داشت از دست رفت ‪.‬‬
‫استشراق (خاور شناسی )‬
‫استشراق کلمه ای است که بر تحقیقات و بررسی های علمای یهود و نصاری و دیگران که ساکنین غرب‬
‫اند ‪ ،‬و علوم ‪ ،‬زبان ‪ ،‬دین ‪ ،‬تمدن ‪ ،‬فرهنگ ‪ ،‬و وضعیت اجتماعی مردمان شرق نشین (مسلمانان ) را‬
‫مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد اطالق می گردد ‪.‬‬
‫استشراق زمانی آغاز شد که فاتحین و جهان گشایان اسالم به دروازه های اروپا رسیدند ‪ ،‬در این زمان‬
‫مسلمانان پیشتاز و یک تاز جهان بودند ‪.‬‬

‫‪115‬‬
‫اروپائیها که در جهل ‪ ،‬نادانی ‪ ،‬غفلت و عقب ماندگی بسر می بردند آغاز به بررسی و تحقیق نمودند تا‬
‫بدانند چطور مسلمانان به این عظمت و پیشرفت دست یافتند و پژوهش کردند علوم و فرهنگ و زبان‬
‫مردمان شرق (مسلمانان ) را فرا گیرند تا پی به علت عظمت و ترقی و منزلت مسلمانان ببرند ‪.‬‬
‫تاریخ استشراق ‪:‬‬
‫بطور واضح مشخص نیست که حرکت استشراق (خاور شناسی ) چه وقت آغاز شده است ‪ ،‬اما غالبا گمان‬
‫می رود که این حرکت همزمان با طلوع تمدن وفرهنگ اسالمی در دانشگاه های قرطبه ‪ ،‬و طلیطله ‪ ،‬و‬
‫سایر مناطق ‪ ،‬در آنسوی دریای مدیترانه ‪ ،‬آغاز یابد ‪ ،‬و سپس با به میان آمدن جنگ های صلیبی دامنه آن‬
‫گسترش پیدا می کند ‪ ،‬وبعداز شکست این جنگ ها ‪ ،‬خطرش زیادتر شده و هدفش مشخص می شود تا به‬
‫عنوان بدیل این جنگ های نافرجام ‪ ،‬روی صحنه بیاید ‪.‬‬
‫دوشادوش سازمان "دعوت به نصرانیت " راه خود را بپیماید ‪.‬گفتنی است که مفهوم استشراق تا بیشتر از‬
‫نیمه قرن هجدهم میالدی درست آشکار نشده بود ولی مفهوم آن در انگلستان و فرانسه در سال ‪1779‬م ‪،‬‬
‫شناسایی گردید و در سال ‪1837‬م ‪ ،‬درج قاموس اکادمی فرانسه شد ‪.‬‬
‫و برخی باور دارند که جنبش استشراق در سال ‪1312‬م با صدور فرمان "مجمع تحقیقات و یانا " مبنی بر‬
‫ایجاد چند کرسی علمی بعضی از دانشگاه های اروپا بخاطر مطالعه و تحقیق پیرامون علوم و ادیان و‬
‫تاریخ ‪ ...‬شرق اسالمی آغاز می گردد‪.‬‬
‫و سپس مراحل رشد و نموی خود را آهسته آهسته طی کرده و در سده های نزدهم و بیستم میالدی به اوج‬
‫خود می رسید ‪ .‬تا آنجا که به تمام فروع فرهنگ اسالمی آشنا می شود ‪.‬‬
‫مراحل استشراق ‪:‬‬
‫جنبش استشراق (خاور شناسی ) به منظور رسیدن به اوج ترقی سه مرحله زیر را پشت سر گذاشته است ‪:‬‬
‫‪1‬ـ مرحله اکتشاف ‪:‬‬
‫در این مرحله مستشرقان بیشترین توجه خود را به این مبذول داشتند که روح و روان فاتحان مسلمان را‬
‫مورد بررسی و پژوهش قرار دهند تا راز پیروزی و سرچشمه توانایی مادی و معنوی آنها را کشف نمایند‬
‫‪2‬ـ مرحله مختلط ‪ :‬در این مرحله بحث اسباب و عوامل پیروزی و مصادر قوت مسلمانان با عداوت و‬
‫دشمنی غربی ها بر ضد مسلمانان کال مختلط و آمیخته شد ‪ ،‬و این همان مرحله ای است که حرکت‬
‫استشراق ‪ ،‬جنگ های صلیبی را همراهی میکرد‬
‫‪3‬ـ مرحله دشمنی علنی ‪:‬‬

‫‪116‬‬
‫در این مرحله عداوت مستشرقان آشکار گردیده و پرده از چهره کینه توز و خائن شان برداشته شد ‪ ،‬و‬
‫تالش های خود را متوجه جنگ علیه اندیشه و عقیده اسالمی نمودند و سعی کردند تا بجای اشغال نمایند ‪.‬‬
‫اهداف استشراق‬
‫جنبش استشراق دارای اهداف و آرمانهای است که برای تحقق و رسیدن به آن ‪ ،‬اعضای این جنبش خیلی‬
‫تالش کردند و حاال هم دارند تالش می کنند ‪ ،‬که مهمترین آن ‪ ،‬این دو هدف اساس می باشد ‪:‬‬
‫‪ 1‬ـ نابودی و اضمحالل نهایی اندیشه و عقیده اسالمی که خطر جدی علیه غرب و ادیان تحریف شده آن‬
‫تلقی می گردد‪.‬‬
‫‪2‬ـ روگردان نمودن غربی ها از اسالم و ممانعت از پذیرش این دین ‪.‬‬
‫‪3‬ـ در پهلوی این دو هدف عمده ‪ ،‬اهداف دیگری نیز وجود دارد که این گونه اختصار می گردد ‪:‬‬
‫هدف علمی ‪:‬‬
‫و آن اینکه برخی از مستشرقان به فراگیری علوم شرق و مطالعه آن با روح علمی خالص به منظور‬
‫شناخت حقیقت ‪ ،‬رو آوردند و اکثر ایشان به دین مقدس اسالم گرائیدند‪.‬‬
‫هدف صلیبی ‪:‬‬
‫انگیزه اساسی برای برخ دیگر ایشان فقط تعصبات صلیبی و پیروزی اندیشه تثلیث ‪ .‬و نشر دین تحریف‬
‫شده نصرانیت ‪ ،‬و باالخره جاگزین نمودن آن به جای اسالم بوده است ‪ ،‬و به خاطر تحقق این هدف به‬
‫روش های زیر متوسل شدند ‪:‬‬
‫الف ‪ :‬ایجاد شک در مورد رسالت حضرت محمد "ص" و ادعای اینکه گویا احادیث نبوی در سه قرن اول‬
‫از طرف مسلمانان جعل شده است !‬
‫ب ‪ :‬تشکیک در صحت قرآن بزعم اینکه قرآن تالیف محمد "ص" است ‪.‬‬
‫ج ‪ :‬کاهش دادن ارزش و اعتبار فقه اسالمی با مطرح نمودن قانون رومی و غربی!‬
‫د ‪ :‬لطمه زدن به زبان عربی ومتهم نمودن آن بجمود و عدم توانایی بر همگام شدن با تمدن و پیشرفت‬
‫هـ ـ طرح این موضوع که گویا اسالم از مصادر یهودیت و نصرانیت برگرفته شده است ‪.‬‬
‫و ‪ :‬نصرانی نمودن مسلمانان وپخش عقیده تثلیث میان آنها ‪.‬‬
‫ز ‪ :‬اعتماد بر احدیث موضوعی و ضعیف ‪ ،‬برای تائید آزادی خویش‪.‬‬

‫‪117‬‬
‫هدف دفاعی ‪:‬‬
‫انگیزه و عامل دیگر یکه بعضیاز مستشرقان را به مطالعه ‪ ،‬علوم شرق اسالمی واداشت ‪ ،‬مقاومت در‬
‫برابر گسترش اسالم می باشد ‪ ،‬همان اسالمی که شهر های خاور شناسان را مخصوصا پس از شکست‬
‫نظامی ‪ ،‬مورد نفوذ خود قرار میداد ‪.‬‬
‫هدف تجارتی ‪:‬‬
‫بسیاری از موسسات و شرکت های تجارتی بزرگ اروپا اموال هنگفت وپول های گزافی در اختیار‬
‫مستشرقان قرار دادند تا برای آنها از احوال ‪ ،‬و در آمد ‪ ،‬و اقتصاد کشورهای اسالمی گزارش تهیه نمایند‬
‫هدف سیاسی و استعماری ‪:‬‬
‫شکی نیست که از مهمترین اهداف مستشرقان تحیکیم سیطره و نفوذ بر کشور های اسالمی و به استعمار‬
‫کشیدن آنان و توجیه سیاست های آنان است ‪،‬که برای بدست آوردن این هدف شیوه ها و روش های زیادی‬
‫را بکار گرفته از جمله ‪:‬‬
‫‪1‬ـ تضعیف روح اخوت و برادری میان مسلمانان ‪.‬‬
‫‪2‬ـ توجه به فرقه گرایی و تعمیق ریشه های فتنه بین دولت ها و ملت های مسلمان ‪.‬‬
‫‪3‬ـ تشویق مردم مبنی بر بکار گیری لهجه ای عامیانه و محلی به قصد خاتمه دادن به لهجه فصیح عربی که‬
‫زبان قرآن وحدیث بوده و حلقه وصل و خط ارتباط میان مسلمانان را تشکیل می نماید ‪.‬‬
‫‪ 4‬ـ پژوهش در زمینه عادات و تقالید ملت های اسالمی ‪ ،‬تا در صورت ضرورت به آسانی بتوانند از نقاط‬
‫ضعف مسلمانان سوء استفاده صورت کنند ‪.‬‬
‫‪5‬ـ مطالعه وتحقق درمورد زبان وادبیات ملت های اسالمی بخاطربرقراری روابط مغرضانه با این ملت ها‬
‫‪6‬ـ توصیف وتمجید ازغرب وتلقی آن بحیث یگانه ناجی ملتها‪ ،‬واینکه اودوست صمیمی مسلمانان است‬
‫‪ 7‬ـ جلوه دادن مسلمانان به مثابه یک نیروی ناتوان و جاهل که بی پروایی و استغنای آنها از غرب ‪ ،‬در‬
‫امور سیاسی و نظامی و اقتصادی و آموزشی و ‪ ....‬غیر ممکن می باشد ‪.‬‬
‫‪8‬ـ وار و نه نشان دادن مفاهیم و دگر گون نمودن مقاصد جهاد اسالمی تا هر نوع مقاومت در برابر این‬
‫اشغالگران را نابود سازند ‪.‬‬
‫‪9‬ـ بر انگیختن تعصبات قومی ‪ ،‬قبیله ای و نژادی میان ملت ‪.‬‬
‫مراحل تنصیر‬
‫تنصیر در راه فراخواندن مسلمانان بسوی نصرانیت تدریجا سه مرحله را در نظر گرفته است ‪:‬‬
‫‪1‬ـ نصرانی سازی ‪:‬‬
‫‪118‬‬
‫درین مرحله کوشش بر آن است که مسلمانان از دین خود مرتد شده و داخل نصرانیت گردد ‪ ،‬طوری که‬
‫یکی از مبشرین مسیحی می گوید ‪:‬‬
‫"من تالش می کنم تا یک مسلمان را ازمحمد بسوی مسیح بکشانم " ‪.‬‬
‫‪2‬ـ اخراج مسلمان از دین اسالم ‪:‬‬
‫این مرحله ای است که باید مسلمان کامال از دینش بر گردد و یا ال اقل در مورد اسالم شک و تردید نماید ‪.‬‬
‫«زویمر» در نصیحت به دعوتگران مسیحی می گوید ‪ ... « :‬ای مبشر مسیحی ! وقتی که مسلمانی را در‬
‫رابطه به اس الم دو دل و مذبذب بسازی ‪ ،‬و به اسالم صدمه بزنی ‪ ،‬موفق و پیروز خواهی بود ‪ ،‬همین‬
‫تذبذب او اگر چه مسیحی نشود کافی است » او می گوید ‪ « :‬وظیفه تبشیر که شما را دولت های مسیحی‬
‫جهت اجرای آن به شهر های محمد یه می فرستند ‪ ،‬این نیست که مسلمان را حتما در نصرانیت داخل کند ‪.‬‬
‫بلکه وظیفه و مکلفیت آن تنها این است که مسلمان را از دایره اسالم بیرون نماید و دیگر رابطه پیوندی‬
‫میان او و خدا وجود نداشته باشد ‪»....‬‬
‫‪3‬ـ دوری از اسالم ‪:‬‬
‫در این مرحله کوشش بر این است که مسلمان بحیث یک مسلمان غیر ملتزم ‪ ،‬وبی تفاوت بارآید ‪ ،‬در‬
‫شعائر تعب دی اش (نماز ‪ ،‬روزه ‪ ،‬زکات ‪ ،‬حج ) بطور کلی بی پروا باشد و یا دست کم در ادای آن تکامل‬
‫نماید تا به این صورت راهی بسوی ترک نهایی شعایر دینی و اعتبار ندادن به وجوب آن گشوده شود ‪ .‬و‬
‫در فرهنگ ‪ ،‬اخالق و روش او هیچ گونه پیوندی به اسالم ‪ ،‬قرآن و سنت پیامبر "ص" باقی نماند ودرهر‬
‫چیز به تقلید کور کورانه از غرب بپردازداین مرحله درواقع نتیجه همان صعوبتی است که دعوتگران نصا‬
‫ری در راه بیرون نمودن مسلمانان ازدین اسالم درک کرده بودند پس مصلحت دیدند که پروایی نیست که‬
‫یک مسلمان در کارت شناسایی و پاسپورت خود ‪ ،‬مسلمان ولی در فرهنگ ‪ ،‬اندیشه و روش خود نصرانی‬
‫و غربی باشد‪.‬‬
‫اختالط زنان‬
‫در تجمع زنان چند ین فتنه ‪ ،‬فساد و گناه بوجود مى آید که براى عاقالن دیندار با كمى دقت و توجه آشكار‬
‫مى گردد ‪ ،‬بنا براین تجمع زنان ام الفساد است و جلوگیرى از آن بر همه ضرورى است ‪ ،‬در صورتی كه‬
‫كدام جلسه دینى و یا علمى باشد ازین حالت مستثنی مى باشد ‪ ،‬همچنان درین حالت شوهران این شرط را‬
‫افزون نمایند كه بدون تغیر لباس ‪ ،‬یا به همان لباس بروند كه در خانه مى پوشند و این اختالط البته بین‬
‫خود زنان خالصه نگردیده با مردان نیز اختالط صورت میگیرد كه قرآنكریم به صراحت از آن نهى نموده‬

‫‪119‬‬
‫صنَعُونَ ﴿سوره‬ ‫ظوا فُ ُرو َج ُه ْم ذَلِكَ أ َ ْز َكى لَ ُه ْم إِ َّن َّ‬
‫َّللاَ َخبِ ٌ‬
‫یر بِ َما یَ ْ‬ ‫ار ِه ْم َویَحْ فَ ُ‬
‫ص ِ‬‫است‪( :‬قُل ِلّ ْل ُمؤْ ِمنِینَ یَغُضُّوا ِم ْن أ َ ْب َ‬
‫النو ر ‪.)30‬‬
‫اى محمد صلی هللا علیه وسلمب گو كه مردان مومن چشمان شان را از نگاه به نامحرم باز دارند و‬
‫اعضاى تناسلى خود را از فعل حرام حفظ كنند و به زنان مومنه بگو كه چشم خود را از نگاه حرام‬
‫نگهدارید و اعضاى تناسلى خود را از فعل حرام حفظ كنند ‪.‬‬
‫شما بگوئید ! زنان و مردان كه با هم اختالط مینمایند و در جایى باهم جمع میشوند چگونه میتوانند چشم‬
‫هاى خود را از نگاه حرام باز دارند و این مفهوم عدم اختالط را از آیه فوق میتوان استنباط نمود ‪.‬‬
‫پیامبر اكرم صلی هللا علیه وسلممیفرماید‪:‬ال یخلون رجل بامرأة اال کان ثالثهما الشیطان(‪ 13‬ج ‪1‬ص‪.)197‬‬
‫هر زن و مردى باهم خلوت كنند شیطان حتما ً نیز همراى آن دو خواهد بود ‪.‬‬
‫در بخارى و مسلم نیز آمده است كه رسول خدا صلی هللا علیه وسلمنیز فرموده است‪:‬إیاكم والدخول على‬
‫النساء فقال رجل من اْلنصار یا رسول هللا أفرأیت الحمو؟ قال‪ :‬الحمو الموت(‪ 4‬ج ‪ 4‬ص ‪.)14‬‬
‫از داخل شدن به جاهایی که زن تنها در آن است بپرهیزید ‪ .‬پرسیدیم اى رسول خدا صلی هللا علیه وسلم! آیا‬
‫نزدیكان شوهر(ایور) میتوانند وارد شوند ؟ پیامبر صلی هللا علیه وسلمفرمودند ‪ :‬قوم و خویش نزدیك‬
‫شوهر (ایور) مرگ است‪ ،‬مقصود آنحضرت صلی هللا علیه وسلماین بود كه این ممنوعیت براى نزدیكان‬
‫شوهر بسیار شدید تر است‪.‬‬
‫فحشاء وعریانی‬
‫از رسوم غیر شرعى دیگر عروسى ‪ ،‬پوشیدن لباس هائیست كه با فرهنگ دینى و عنعنه ملى ما در تضاد‬
‫باشد مثالً پطلون هاى چسپى را كه امروز اكثر دختران و زنان مى پوشند و تمام برجستگى و فرورفتگى‬
‫هاى وجودش مجسم مى شود و یا مرد هائیكه موهاى خویش را چون خانم ها دراز میگذارند و تغیر خلقت‬
‫میدهند و یا در گردن هاى شان زنجیر ها وطوق هاى زنانه را مى آویزند یا انگشترى طالیى را استفاده‬
‫مینمایند یا ابریشم را به کار میبرند ‪ ،‬همه اینها شبیه سازى مرد به زن و زن به مرد بوده كه نظر به‬
‫فرموده رسول اكریم صلی هللا علیه وسلم مورد لعنت ونفرین الهى میباشند ‪ ،‬و اینكه این نوع لباس ها ‪،‬‬
‫لباسهاى مروج در كشور هاى غربى و یا شرقى غیر اسالمى هستند ‪ ،‬استعمال شان و یا استفاده از آنها‬
‫درست نیست طوریكه پیغمبر صلی هللا علیه وسلم عبدهللا بن عمروبن عاص را درحالى دید كه بر سرش دو‬
‫ار فَالَ ت َْلبَ ْس َهما(‪ 2‬ج ‪ 6‬ص ‪.)143‬‬
‫ب ْال ُكفَّ ِ‬
‫لباس معصفرى بود ٰ‪ ،‬برایش گفت ‪ :‬إِ َّن َه ِذ ِه ِم ْن ثِیَا ِ‬
‫ترجمه ‪ :‬بیگمان این از لباس هاى کفار است‪ ،‬پس این دو (لباس) را نپوش‪.‬‬

‫‪120‬‬
‫و در پیوند با كندن ابروها و وصل مو ها احادیثى را خدمت تان تقدیم میدارم‪( :‬لُ ِعنت الواصلةُ‬
‫ْتو ِشمةُ من غیر دَاءٍ )(‪19‬ج‪5‬ص‪.)781‬‬
‫صةُ‪،‬والواشمةُ‪،‬وال ُمس ُ‬
‫صةُ‪،‬وال ُمتنَ ِ ّم َ‬ ‫والمستوصلة‪،‬والنَّ ِ‬
‫ام َ‬
‫هر آئینه لعنت نموده است پیامبر صلى هللا علیه وسلم زنانى را که موى ابروان دیگران را مى کنند و زنانى‬
‫را که موى ابروان شان برداشته مى شود ‪،‬ولعنت نموده است زنانی راکه موی دیگران را وصل میکنند ویا‬
‫مویشان را دیگران وصل میکنند ‪ ،‬وهمچنان زنانی را مورد لعنت قرارداده که خال بر بدن دیگران‬
‫میکوبند ویا خال بر بدن شان کوبیده میشود‪.‬‬
‫ازعائشه رضی هللا عنه روایت است که پیامبر صلى هللا علیه وسلم فرمود‪ ( :‬لعن هللا الواصلة و‬
‫المستوصلة) (‪ 11‬ص‪.)121‬‬
‫خداوند جل جالله واصله و مستوصله را لعنت کرده است‪ ،‬واصله به زنی گفته میشود که عمل وصل موها‬
‫بهم را انجام میدهد‪ ،‬فرق نمیکند موی خودش را وصل میکند یا از دیگران را و مستوصله به زنی گفته‬
‫میشود که ازدیگری بخواهد این عمل را برایش انجام دهد‪.‬‬
‫در جاى دیگر فرموده است‪( :‬لعن رسول هللا صلى هللا علیه وسلم الواشمة والمستوشمة‪ ،‬و الواشرة‬
‫والمستوشرة) (‪ 18‬ج ‪ 16‬ص ‪.)604‬‬
‫پیامبر صلى هللا علیه وسلم لعنت کرده است کسانى را که خال بر بدن دیگران مى کوبند و کسانى را که‬
‫خال بر بدن شان کوبیده مى شود ‪،‬همچنان زنانی راکه دندان دیگران را باریک و کوچک مینمایند وزنانی‬
‫که دندانهایشان راکوچک وباریک میکنند‪.‬‬

‫رقص و آوازخوانی‬
‫در عروسى ها معموالً دونوع رقص انجام میگیرد یكى رقص رسمى رقاصه ها ‪ ،‬دیگرى رقص خودى‬
‫ها در جمع خصوصى زنان ‪ ،‬این هردو حرام وممنوع است ‪.‬‬
‫گناه رقص رقاصه ها و روسپی ها و معایب آنرا همگان میدانند كه زن نامحرم در جمع مردان بیگانه مى‬
‫رقصد دیدن او زناى چشم ترانه هایش زناى گوش و صحبت كردن با او زناى زبان ‪ ،‬تمایل به آن زناى دل‬
‫‪ ،‬دست زدن به او زناى دست و رفتن به سوى او زناى پاهاست ‪ ،‬در حدیث است هم چنان كه زنا عملى‬
‫نامشروع است نگاه كردن ‪ ،‬گوش كردن ‪ ،‬راه رفتن و غیره همه ی این اعمال گناه زنا براى فرد ثبت مى‬
‫شود ‪ ،‬آنگاه گناه را علنى انجام دادن در دین خیلى بد تر است ‪.‬‬
‫اما رقص خصوصى كه در جمع زنان‪ ،‬زنى یا دخترى در بین آنها مى رقصد و غر میزند و عده ی از‬
‫زنها اورا تشویق و باالیش پول ریخت و پاش میدهند همه این امور نارواست اعم ازینكه دهل ‪ ،‬طبل و‬
‫‪121‬‬
‫موسیقى هم داشته باشد یا نداشته باشد‪ ،‬در صورتیكه در بعضى از كتب تماشاى رقص میمون منع شده‬
‫است پس رقص یك آدم چگونه جایز است وگاهى مردان خانه از آنجا میگذرند و چشم شان مى افتد و گاهى‬
‫صداى رقص و آواز شان به گوش مردان میرسد و هر زنى كه بانى و عامل این گناه باشد گناهكار است و‬
‫اكثرا ً زنى كه براى خواندن گزیده مى شود جوان و خوش صدا بوده و معموالً اشعار عاشقانه میخواند و‬
‫صداى او به گوش مردان میرسد كه همه ی زنان برپاكننده این مجلس در گناه شریك اند‪ ،‬خصوصا ً كسانیكه‬
‫مجلس به آنها ارتباط داشته زمینه ساز چنین كارهاى بوده و مصارف آنرا پرداخته اند و همین مجموعه ها‬
‫را به محفل شان دعوت نموده اند حتى گاهى در اثر سرودن این اشعار عاشقانه و پایكوبى هاى پیهم خیلى‬
‫از زنان و دختران جوان و گاهى شوهران و ممكن است داماد متاثر شده و عاشق رقاصه آوازه خوان شود‬
‫و از زن خود دست بردار شود كه این معضله مشكل دینى و دنیوى را در قبال دارد‪.‬‬
‫كاربرد ادوات موسیقى و شنیدن ترانه ها‬
‫خیلى جاى تاسف وحسرت است كه حضرت رسول اكرم صلی هللا علیه وسلم مى فرمایند ‪ :‬حق تعالى‬
‫مرا براى هدایت برانگیخته و دستور دادند كه همه ساز ها را از روى زمین محو میكنم و فرمودند در امت‬
‫من نزدیك قیامت عده یى از مردم بصورت خوك و میمون مسخ میشوند ‪ ،‬اصحاب كرام عرض كردند آنها‬
‫مسلمانان خواهند بود ؟ حضرت صلی هللا علیه وسلم فرمودند ‪ :‬بلی مسلمانانند خدا را به یگانگى و مرا به‬
‫پی امبرى قبول دارند و روزه هم میگیرند اما در ساز و آواز و موسیقى و مشروب خورى مبتال هستند كه‬
‫صورت شان عوض مى گردد(‪ 14‬ص ‪.)203‬‬
‫در جای دیگری رسول اكرم صلی هللا علیه وسلم مي فرمایند‪:‬ان هللا بعثنى رحمة للعالمین وأمرنى أن‬
‫أمحق المزامیر والمعازف والخمور واألوثان التى كانت فى الجاهلیة(‪ 15‬ج ‪ 2‬ص ‪.)770‬‬
‫خداى عزوجل مرا به عنوان رحمتى براى رهنمایى جهانیان فرستاد و امر فرمود تا آالت موسیقى فاسد و‬
‫شرابها و بتهاى مورد پرستش را نابود كنم‪.‬‬
‫در روایت دیگرى آمده است كه پیامبر صلی هللا علیه وسلمفرمودند ‪ :‬كسى كه در پاى زن آواز خوان‬
‫نشسته و گوش دهد ‪ ،‬خداى تعالى در روز قیامت گوش او را از سرب مذاب پر مى کند‪.‬‬

‫‪122‬‬

You might also like