Professional Documents
Culture Documents
)1در گروه رومی ژرمنی مهمترین منبع حقوق قانون است و دادگاهها باید اراده قانونگذار را در دعاوی اجرا
کنند ولی در حقوق انگلیس و آمریکا منبع اصلی حقوق قواعدی است که قضات در دادگاهها اعمال کرده اند .
حقوق انگلستان حقوقی است عرفی ،منتها نه به معنایی که ما از عرف و عادت می فهمیم مقصود از عرف رویه
ای است که دادگاهها بین خود مرسوم کرده اند یعنی رویه یکسان قضایی بین دادگاههاست و اصوالً نیز پایبند به
آن هستند در این گروه اصول حقوقی از قانون ناشی نمی شود و بجای مراجعه به قوانین باید رویه دادگاهها را
بررسی کرد اصول ناشی از آراء را در اصطالح حقوق انگلیس کامن الو می نامند .
)1قرآن :مهمترین منبع حقوق اسالم است شامل یکصدو چهارده سوره که بتدیج در زمان حیات پیغمبر نازل
وبه مسلمانان ابالغ شده است وآیاتی که بطور مستقیم ناظر به بیان احکام فقهی است حدود پانصد آیه که به آیات
االحکام معروف می باشد.
)2سنّت :گفتار وکردار وتقریر معصوم را درامور شرعی سنت یا خبر یا حدیث می گویند در باره مبنا ونقل
سنت دو اختالف اساسی بین شیعه وعامه وجود دارد .الف) در مذهب چهارگانه عامه (حنفی،مالکی،شافعی
وحنبلی) تنها گفتار وکردار وتقریر پیامبر بعنوان سنت پذیرفته شده است ولی در شیعه گفتار وکردار وتقریر امام
نیزجزو سنت است چنانچه در مذهب امامیه آنچه از پیامبر ودوازده امام نقل شده است بعنوان سنت از منابع فقه
بشمار می رود .ب) در فقه امامیه هر خبری که سلسله راویانش به یکی از معصوم نرسد معتبر نیست ولی
درعامه به همین انداره که خبر به یکی از صحابه ویا تابعین منتهی شود اکتفا می کنند.
)3اجماع :درباره تعریف ومبنای حقوقی اجماع بین مذاهب عامه وامامیه اختالف است .مذهب عامه به دلیل
آیات واحادیث معتقدند که اجتماع مسلمانان هیچگاه به خطا نمی رود وهرگاه تمام مجتهدان در زمان معین بر
امری اتفاق کنند نظر آنها از احکام دین است ولی علمای امامیه اجماع را به لحاظ کاشف بودن از رأی معصوم
می دانند .در تعریف آن می گویند اتفاق جماعتی است که کاشف از رأی معصوم باشد به عبارت دیگر اتفاق نظر
گروهی از علما وفقها در خصوص یک موضوع معین که کاشف از قول معصوم باشد.
)4قياس :عبارت ازاثبات حکم موضوعی که درشرع مشخص است برای موضوع دیگری که باموضوع نخست
تشابه داردقیاس ازنظرفقهای اهل تسنن مطلقا ً حجت است ولی فقهای امامیه وقتی آنراحجت وجایزمی دانند که
مستنبط العلّه باشد یعنی علت حکم در شرع معین باشد.درقیاس موضوع نخست که حکم آن ازطرف شرع معین
شده است در اصطالح علم اصول « اصل» وموضوع دوم را « فرع» وعلت مشترک آن دو را« جامع »می گویند
مثالً اگر حرمت شرب خمر در شرع معلوم باشد ومشروبات الکلی دیگری در اثر قیاس با آن حرام دانسته شود
حرمت شرب خمر را اصل وحرمت آن مشروبات الکل ی دیگر را فرع وسکرآوربودن را علت حکم ودر هردو
مشترک است جامع بین آنها می نامند.
عقل :مقصود از آن احکام عقلی است که از راه دانستن ودرک صحیح آنها حکم شرعی معلوم می شود«.کلما
حکم به عقل،حکم به شرع»احکام عقلی به دودسته تقسیم می شود -1 :آنچه عقل بطور مستقیم وبدون دخالت
شرع بدان حکم می کند که مستقالت عقلی می نامند-2.احکامی راکه عقل از اوامر ونواهی شرع استنباط می کند
مانند مفاهیم (موافق یامخالف) واستلزامات عقلی.مثالً وقتی عقل امری رابخاطر اینکه مقدمه امر واجب است
واجب می داند یا امری را به لحاظ این که ضد امرواجبی است حرام می شماردحکم به وجوب«مقدمه واجب»
وحرمت ضد را « استلزامات عقلی» احکام شرع می نامند.
)2تا سال 1860مبنای حقوق ژاپن رامخلوطی از فلسفه چینی وعقاید مذهب ملی ژاپن شینتوئیزم تشکیل میداد
ولی از این تاریخ مجموعه های قوانین به سبک اروپایی تنظیم شد درسال 1896قانون مدنی ژاپن که تحت نفوذ
قانون ناپلئون وطرح قانون مدنی آلمان قرار گرفته بود به تصویب رسید این قانون ازسال 1947تا 1950چند
بار مورد تجدید نظر قرار گرفت وبسیاری از مفاهیم حقوق آمریکا در آن واردشد باید دانست که این قوانین در
اثر نفوذ رسوم ملی ژاپن طوری تفسیر و اجرا می شد که در عمل با حقوق آمریکایی واروپایی تفاوت فراوان
دارد.