Professional Documents
Culture Documents
1|P a g e
سوال اول :ثبات سیاسی را تعریف نمائید؟
سوال دوم :امارت اسالمی چگونه میتواند به ثبات سیاسی در افغانستان دست یابد؟
سوال سوم :آیا قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در ثبات سیاسی و تحکیم روابط بین المللی افغانستان نقش
دارند یا چطور؟
پیشینه تحقیق
-۱صافی ()۱۳۸۹در کتاب حقوق بین الملل عمومی مسأله به رسمیت شناختن دولت های جدیدالتشکیل را مورد
تحقیق و بررسی قرار داده است.
محقق با استفاده از اطالعات دانشمندان و قواعد مرتبط به حقوق و تعامالت بین الملل مسأله به رسمیت شناختن
دولت های جدید التشکیل را عمل حقوقی یک جانبه تعریف نموده که به صورت (دی فکتو) و (دی ژور) تحقق
میابد و این عمل حقوقی یکجانبه به صورت واضح و ضمنی انجام می شود.
در قسمت مزایای آن بیان داشته است که قبل از همه دولت از لحظه تأسیس و استقالل آن شخصیت حقوقی بین
الملل را کسب کرده و دارای حقوق و وجایب نأشی از قواعد حقوق بین الملل و قراردادهای بین المللی جهان
شمول می گردد ،از حقوق دیپلماتیک و کنسولی بهره مند گردیده و موضوع به رسمیت شناختن آن از طرف
دولت های مستقل دیگر مطرح می شود ،کلیه دولت های دیگر مکلف به رعایت اصول حقوق بین الملل عمومی
در برابر آن می باشند ،حاکمیت ،استقالل و تمامیت ارضی اش از تعرض و تجاوز مصئون می گردد ،مثل دولت
های دیگر دارای اهلیت حقوقی بین المللی یعنی داشتن اهلیت حقوقی و اجرای معامالت حقوقی در سطح بین
المللی پنداشته میشود (صافی :۱۳۸۹،صص).
-۲نوع پرست ( )۱۳۸۴در مقاله تحت عنوان "دموکراسی ،عدالت و صلح" در کشورهایکه لیبرال دموکراسی
در آن حاکم است ،عوامل صلح و ثبات سیاسی را مورد بررسی و تحقیق قرارداده است.
ارزیابی محقق در قبال این موضوعات طوری است که کشورهای لیبرال دموکراتیک به دلیل تعمیل ،تعهد و
وفاداری به دموکراسی و ارزش های دموکراتیک به صلح و ثبات سیاسی دست یافته اند و به همین دلیل آنها به
رفاه و توسعه رسیده اند.
-۳کاونا ( )۱۳۹۹در مقاله تحت عنوان "دموکراسۍ ستیزه جو :بازبینی نظریه لونشتاین" شیوه و روند ترویج و
تکثیر دموکراسی و ارزش های دموکراتیک را از جانب کشورهای لیبرال دموکراتیک مورد بحث و بررسی
قرارداده است.
در این تحقیق ،محقق به این نیتجه دست یافته است که کشورهای لیبرال دموکراتیک ،دموکراسی و ارزش های
دموکراتیک را منحیث وسیله استعمار جدید بکار میبرند و از این طریق می خواهند باالی کشورهای جهان سوم
به منظور سلطه سیاسی و اقتصادی ،دموکراسی و ارزش های دموکراتیک را ترویج و تحکیم بخشند.
-۴مبلغي ( )۱۳۹۳در مقاله ای با عنوان "فقه و دموکراسي" اصول و ارزش های دموکراسی و شریعت اسالمی
را به صورت مقایسوی مورد تحقیق و بررسی قرارداده است.
در این تحقیق ،محقق به این نتیجه دست یافته است که بعضی از اصول و ارزش های دموکراسی و شریعت
اسالمی مشترک بوده و همپوشانی دارند و بعضی از اصول او ارزش های دموکراسی و شریعت اسالمی با
متضاد و در تناقض میباشند ،به عنوان مثال شعار کلی دموکراسی که عبارت است از :حکومت مردم ،از جانب
مردم برای مردم در تضاد با شعارکلی شریعت اسالمی "حکومت و حاکمیت هللا جل جالله به نیابت خیلفه یا امیر،
باالی مردم و برای مردم" در تضاد و تناقض میباشد.
2|P a g e
-۵رحمانی ( )۱۳۷۷در کتاب اسالمی سیاست پوهنه ،مبانی و اصول گفتمان و نظریات اسالمی در خصوص
ساختار نظام سیاسی مورد تحقیق و بررسی قرار داده است.
محقق با استفاده از احکام دین مقدس اسالم و نظریات دانشمندان شریعت اسالمی مبانی و اصول گفتمان اسالمی
را در خصوص ساختار نظام سیاسی در دین اسالم را به دوبخش (اعتقادی و قانونی) تقسیم نموده که در بخش
اعتقادی به برابری ،برادری ،حفظ و احترام به کرامت انسانی ،آزادی در تعیین سرنوشت سیاسی و منع مطیع
ساختن مردم از طریق زور و اجبار ،حکمرانی ،قضأ و قانونی گذاری در چارچوب شریعت اسالمی و خلیفه
بودن انسان در زمین و مسئولیت نفاذ شریعت به دوش همه مسلمانان و منع خالفت ها و حکومت های مؤرثی،
احکام دین مقدس اسالمی گردآوری نموده است و در بخش قانونی به نظام انتخابی که از طریق بیعت تأسیس
میشود و طبق آرای مجتهدین امروزی ،بیعت می تواند به صورت مصافحه (دست دادن) ،اظهار حضوری یا
بالوسیله اوراق رأی دهی به شکل امروزی انجام شود ،اطالعات را جمع آوری کرده است و()۱۰اصل که دولت
اسالمی بر مبنای آن ایجاد میشود و عبارت اند از( :حاکمیت هللا عزوجل ،شوری ،عدالت ،اطاعت ،تعیین رئیس
دولت ،مسئولیت ،احتساب حکمرانان ،استقاللیت دارایی های ملی ،حفاظت از حقوق بشری و تکافل اجتماعی)،
بیان داشته است .در مورد مسئولیت ها و مکلفیت های متقابل دولت و اتباع ،حقوق اساسی و چگونگی مسأله
مشارکت سیاسی اتباع ،بالخصوص مشارکت سیاسی زنان در ساختار نظام سیاسی اسالمی احکام شریعت اسالمی
و نظریات دانشمندان دین مقدس اسالم را جمع آوری نموده است (رحمانی :۱۳۹۰،صص .)۲۱۳-۵
-۶مشیرزاده ()۱۳۹۹در کتاب تحول در نظریه های روابط بین الملل نظریات گوناگون روابط و نظام بین الملل
مورد تحقیق و بررسی قرارداده است.
محقق تالش ورزیده نظریات لیبرالی ،واقع گرائی ،مکتب انگلیسی ،نظریه نظام جهانی ،پساتجدد گرائی ،فمینیسم
و سازه انگاری را حتی المقدور به صورت منصفانه ارزیابی و نقد نویسی کرده است و سرانجام تنوع نظریات
مکاتب متذکره را یک امری مثبت تلقی کرده و بیان نموده است که این تنوع به معنی این نیست که لزومأ راه
رسیدن به حقیقت است یا نه بلکه این نظریه ها میتواند از منظری خاص به واقعیت بنگرد و چیزهای را دریابند
که از نظر سایرین نامکشوف مانده اند و مهمترین نتیجه گیری این کتاب را چنین بیان میدارد که هر نظریه با
وجود ایجاد محدویت ها در دید ما به روی ما پنجره ای می گشاید که از آن می توانیم چیزهایی را در روابط بین
الملل ببینیم مانند :تعارض ،همکاری ،نابرابری ،روابط قدرت و سرکوب ،جنسیت ،عوامل مادی ،عوامل معنایی
و غیره که از اهمیت خاصی برخوردار بوده و نظریه ها مختلف می توانند افق دید را به سوی بخش های پنهان
از دید سایر پنجره ها بگشاید (مشیرزاده :۱۳۹۹ ،صص).
مبانی نظری:
-۱نظریه بحران ها:
نظریه بحرانها که توسط نویسندگانی چون بایندر ،واینر ،کلمن ،وربا و پای در اثر معروف «بحرانها و توالی ها
در توسعه سیاسی» مطرح شده است ،با توجه به تاریخ جوامع غربی و اروپایی ،شش بحران را که به توالی در
آن جوامع به تدریج رخ داده است و نظام های سیاسی شان توانسته اند آنها را حل و رفع کنند ،از هم تفکیک و
شناسایی کرده اند ،که عبارت اند از :بحران هویت ،بحران مشروعیت ،بحران مشارکت ،بحران توزیع ،بحران
نفوذ و بحران یکپارچگی .علت و منشأ بروز این بحرانها ،ایجاد تناقض بین سه نشانگان و سه متغییر توسعه
سیاسی یعنی برابری ،ظرفیت و انفکاک است ،چه در درون نظام سیاسی یا در محیط پیرامون آن ،به نحوی که
نهادهای موجود نمی توانند پاسخگوی آن باشند و نیاز به تغییر و راه حل هایی برای رفع بحرانها از طریق
نهادینه کردن امور ،دستکاری های مقطعه ای ،علم گرایی ،به ویژه با نقش رهبران یا ائتالفی از رهبران است.
3|P a g e
-۲نظریه وابستگی متقابل:
نظریه وابستگی متقابل ریشه ای در تفکر انترناسیونالیستی دارد که در آن امورجهان به طوری عینی در جهت
جهانی شدن است و وابستگی متقابل را در چهارمفهوم (قدرت ،حساسیت ،آسیب پذیری و تقارن) توضیح داشته
اند.
در وابستگی متقابل پیوند مستقیم و مثبت منافع دولت ها به شکل است که تغیر در موقعیت هردولت باعث تغیر در
همان موقعیت دولت های دیگر می شود .هرقدر که وابستگی متقابل در حوزه اقتصادی افزایش میابد به همان
میزان موضوعات امنیتی به حاشیه رانده می شود.
ارتباطات و وابستگی متقابل در سیاست بین الملل نقش اساسی را بازی میکند مانند تجارت که افزایش آن باعث
افزایش هزینه های جنگ میشود و کشورها خودبخود از جنگ منصرف می شوند ،ارتباطات و تعامالت اجتماعی
باعث همگرایی میشود و همگرائی از جنگ جلوگیری میکند(مشیرزاده :۱۳۹۹ ،صص).
-۳نظریه نهاد گرائی نیولیبرال:
نظریه نهادگرایی نیو لیبرال بر مفروضات چون انارشیک بودن نظام بین الملل ،عقالنی بودن دولت ها ،فریب و
اغوا و عدم آگاهی از نیات دیگران مهمترین عوامل ناامنی است و نهادهای بین المللی می توانند اثرات انارشیک
بودن نظام بین الملل را خنثی نموده و بی اعتمادی را به اعتماد تبدیل نماید.
رابرت کهن مهمترین نظریه پرداز این نظریه میباشد که در سال ( )۱۹۷۸کتاب را بنام "قدرت و وابستگی
متقابل" نوشت و در این کتاب بیان داشته است که قدرت هژمون عامل تداوم وابستگی متقابل است و نظریه
وابستگی متقابل با نظریاست ریالیسم و موازنه قدرت در تقابل قرار دارد ،در سال ( )۱۹۸۴کتاب دیگری تحت
عنوان "پس از هژمونی" همکاری و اختالف در نظام بین الملل را نوشته کرد که تاحدودی باورهایش تغیر می
یابد و در این کتاب مفروضات ریالیسم (انارشیک بودن نظام بین الملل ،دولت های بازیگران اصلی روابط بین
الملل هستند ،دولت های کنشگران یک پارچه و عقالنی هستند ،برای دولت ها قدرت اهمیت دارد ،میان ایجاد
رژیم ها و نهادهای بین المللی و قدرت ارتباط وجود دارد) را می پذیرد ولی راهی حل های رسیدن به صلح در
نظام بین الملل را از منظر ریالیسم قبول ندارد و به این باور است که نهادهای بین المللی می توانند اثرات انارشی
بودن نظام بین الملل را خنثی نموده ونظام بین الملل را صلح آمیز نمایند و نهادهای بین المللی می توانند در فقدان
قدرت هژمون تداوم دهندگان همکاری باشند.
نهادگرایی نیولیبرال به معنی رژیم ها و سازمانهای بین المللی است اما رژیم ها بیشتر بر قواعد و قوانین بین
المللی اطالق میشود که رفتار دولت ها را تنظیم میکند و سازمانهای بین المللی به عنوان بازوان اجرایی رژیم
های بین المللی شناخته میشوند ،در قالب نهاد گرایی نیولیبرال میتوان به سه نظریه اشاره کرد که عبارت اند از:
الف :کارکردگرایی :میترانی مهمترین نظریه پرداز کارکردگرایی به این باور است که منشأ تعرضات سیاسی میان
دولت ها وجود شکاف های سیاسی است که نمی توان آنرا بر اساس توافق حقوقی از بین برد ،صرف می توانیم
در مسایل اقتصادی بین کشورها همگرایی را به وجود آورد و در نهایت شکاف های سیاسی را کاهش داد.
ب :نیوکارکردگرایی :آنها به این باورداند که مسایل اقتصادی از مسایل سیاسی جدا نیست و غیر از دولت ها ،دیگر
کنشگران نیز مستقأل و هم از طریق نفوذ در حکومت ها می توانند بر فرایند همگرایی تأثیرگذار باشند.
ج :همگرایی :همگرایی مستلزم نهادهای فراملی است که ایجاد میشوند و زمنیه همگرایی را فراهم می کند و در
کنار آن منافع گروهای ذینفع فروملی و رهبران نهادهای فراملی در گرو شکل گیری همگرائی است(مشیرزاده،
:۱۳۹۹صص).
-۴نظریه صلح دموکراتیک:
4|P a g e
نظریه صلح دموکراتیک در اندیشه های کانت (صلح ابدی) ریشه دارد ،از نظر کانت صلح ابدی امکان پذیر
است زیرا تعارض واقعی میان منافع ملتها وجود ندارد ،دولت ها هستند که با مداخالت شان تعارض را ایجاد می
کنند ،در رویکرد ساختاری فشارها ،محدویت ها و کارکرد نهادها در دموکراسی ها عامل پیش گیری از جنگ
است ،در رویکرد هنجاری ،هنجارهای دموکراسی مردم را به گونه جامعه پذیر می سازد که تحمل مخالفین خود
را در کشور داشته باشد و زمینه های جنگ را ازبین ببرد .و مبانی آن عبارت اند از :احترام به آزادی ،منشأ
مشترک و واحد قانون گذاری میان اقتدار اجرایی و تقنینی و برابری شهرواندان.
از نظر نظریه پردازان صلح دموکراتیک حکومت های لیبرالی طی ( )۲۰۰سال گذشته باهم نه جنگیده اند بنا
براین کنترول شهروندان برحکومت و هزینه های جنگ باعث میشود جنگ میان دولت ها منتفی شود اما الزم
است میان کشورها یک فدراسیون صلح ایجاد شود تا صلح را میان دولت های آزاد برقرار کند.
از نظر آنها نظام بین الملل انارشیک است ولی امکان تحول آن از طریق صلح دموکراتیک وجود دارد ،در
ساختار دولت ها باید تغیر بیاید و دموکراتیک شوند تا فدرالیسم جهانی بوجود آمده ،خیر سیاسی به خیراخالقی
مبدل و صلح تأمین گردد (مشیرزاده :۱۳۹۹ ،صص).
-۵نظریه نیو واقع گرایی:
نظریه نیوواقع گرائی یا واقع گرایی ساختاری توسط "کنت والتز" در کتاب "نظریه سیاست بین الملل" در سال (
)۱۹۷۹طرح شد ،از نظر نیو واقع گرایان ،ساختار نظام بین الملل تعیین کننده اصلی رفتار بازیگران است،
والتز در تبیین ساختار نظام بین الملل آنرا مجموعه ای از سه رکن که عبارت از دولتها ،انارشی و توزیع توانایی
ها است ،میداند و به دلیل ثابت بودن دو رکن اول نتیجه می گیرد که تغیرات ساختار محصول تغیر در توزیع
توانایی ها بوده و همین مسأله بر رفتار بازیگران در نظام بین الملل تأثیر می گذارد.این نظریه دربر گیرنده
گزارش های غیر تجربی است مثل مفاهیم ،ساختار و کارکرد ،بنأ به باور آن نظریه نمی تواند هرچیزی را در
مورد واقعیت بگوید بلکه نظریه مهمترین مسایل را در مورد واقعیت بازگویی می کند ،نظریه استقرایی صرف
نیست و نه قیاسی محض ،با استقرایی نمی توان به یقین رسید(مشیرزاده :۱۳۹۹ ،صص).
-۶نظریه سازه انگاری:
نظریه پردازان سازه انگاری ایمانویل آدلر ،مایکل بارنت ،پیتر کاتزشتاین و الکساندر ونت به این باور هستند که
جنبه های مهم روابط بین المللی در نتیجه سرشت انسان یا دیگر ویژگی های اساسی سیاست جهانی نیست بلکه
آنها به طوری تاریخی و اجتماعی برساخته شده است.
الکساندر ونت در مقاله ای "انارشی آن است که حکومت ها باور می کنند" اصول و مبانی سازه انگاری را چنین
بیان میدارد:
الف :قدرت و ساختار جوامع انسانی غالبأ به واسطه ایده ها و هنجارها شکل میگیرد و نه نیروهای مادی.
ب :ساختار و کارگذار به صورت متقابل ساخته میشود ،بازیگران سیاسی ساختار را تشکیل میدهد و ساختار
رفتار بازیگران را محدود می سازد.
ج :قدرت معنوی مهمتر از قدرت مادی است زیرا قدرت مادی در قالب قدرت معنوی معنی پیدا می کند.
د :هویت و منافع بازیگران در این سیستم ها براساس باورهای مشترک شکل می گیرد و نه طبیعت ،هویت تعین
کننده منافع است و منافع رفتار ها را جهت میدهد.
از نظر سازه انگاران امنیت و ناامنی در نحوه تفکر بازیگران در مورد موضوعات و پدیده ها است ،یعنی هرچه
ادراک بازیگران متناقض تر باشد میان آنهابی اعتمادی افزایش میابد و هرچه ادراک آنها مشابه باشد میان آنها
اعتماد افزایش میابد.
5|P a g e
رفتار دولت ها تابع آن چیزی است که فکر می کنند و تشخیص می کنند ،نه انچه که قدرت انجام آنرا دارد ،امنیت
و نا امنی بر میزان درک و فهم مشترک بازیگران از یکدیگر متکی است و امنیت با اعتماد و هنجارهای مشترک
به وجود می آید نه با موازنه قدرت و بازدارندگی.
الکساندر ونت بیان میدارد :اگر امروز در دنیای زندگی می کنیم که روابط بر اساس قدرت شکل می گیرند و
خودیاری یک اصل است به خاطری روند است نه ساختار و این اصول را نمی توان از انارشی نتیجه گرفت،
سیاست بازی قدرت ها و خودیاری نهادهای انارشی هستند و نه ویژگی های ضروری ،انارشی آن است که
حکومت ها باور می کند(هاديان :)۱۳۸۲ ،صص).
-۷نظریه مکتب امنیتی کشورهای جهان سوم:
مهمترین نظریه پردازان این مکتب عبارت اند از توماس ،محمدایوب ،راب واکر ،ایدوارد ،آ آذر ،چینگ گونگ
مونگ ،آنها به این باور هستند که نظریه های ریالیستی نمی تواند وضعیتی امنیتی در جهان سوم را تبیین و تحلیل
نماید.
از نظر توماس مهمترین عوامل نا امنی در کشورهای جهان سوم نأشی از ضعف نسبی در استقالل سیاسی و
آسیب پذیری داخلی است و از انظر محمد ایوب مسایل امنیتی در جهان سوم بیشتر نأشی از فرایند شکل گیری
دولت میباشد.
از نظر آنها مهمترین سوال این است که آیا استفاده از امنیت ملی در جهان سوم مناسب است یا خیر در پاسخ به
این سوال آنها دو معیار را در نظر گرفته اند:
الف :ماهیت حکومت (انسجام اجتماعی و سیاسی).
ب :ماهیت محیط امنیتی (متقارن ،نا متقارن و فراملی).
از نظر لیتل حکومت ها بر اساس انسجام اجتماعی و سیاسی به سه دسته تقسیم می شوند:
الف :حکومت یک پارچه (ایده حکومت فراگیر ،مشروعیت باال و حفظ قدرت آسان است).
ب :حکومت چند پارچه (ایده حکومت چند پارچه ،مشروعیت چندپارچه و حفظ قدرت با سلطه امکان پذیر است.
ج :حکومت های دست خوش بی نظمی(حکومت های چندپارچه هرموقع که وضعیت امنیتی در آن خرابتر شود
به حکومت های دست خوش بی نظمی تبدیل می شوند و ویژگی آنها این است که هرلحظه احتمال جنگ داخلی و
تجزیه کشور وجود دارد.
از نظر لیتل کشورهای جهان سوم اکثرأ از جمله حکومت های چندپارچه و دست خوش بی نظمی هستند و محیط
امنیتی آنها نامتقارن است که برای تأمین امنیت خود با نیروهای فراملی ائتالف می کند.
سه چیز میتواند امنیت کشورهای جهان سوم را تأمین کند:
الف :ظرفیت سیاسی (به هرمیزانی که مشروعیت سیاسی و یکپارچگی سیاسی باال باشد امنیت بهترتأمین میگردد.
ب :به هر میزانی که ایده حکومت فراگیر و تصمیم گیری جامع باشد به همان میزان امنیت آن تأمین است.
ج :به هرمیزانی که نحوه اجرأ انعطاف پذیر و قاطع تر باشد ،توان سیاسی باال و امنیت آن بیشتر تأمین است،
تقویت ارتش و ساخت سالح در مرحله دوم قراردارد و عوامل تهدید کننده در جهان سوم بیش از آنکه خارجی
باشد داخلی است(مشیرزاده :1399 ،صص).
-۸نظریه فراملی گرائی:
نظریه پردازان فرا ملی گرایی به این باور هستند که با ظهور کنشگران جدید در عرصه بین المللی همچون
شرکت های چندملیتی ،گروه های انقالبی ،اتحادیه های صنفی و شبکه های علمی و حتی افراد امکان تحول در
نظام بین الملل وجود دارد ،با وجودیکه کنشگران جدید کنترول دولت ها را در بخش های اقتصادی ،خدماتی و
6|P a g e
تجارتی محدود میسازد ولی این کنشگران می توانند مؤجب تغییر در سیاست بین الملل گردند مانند تغییرات
نگرشی ،پیشبرد کثرت گرائی و ایجاد وابستگی و وابستگی متقابل مثل اتحادیه اروپا که این وابستگی باعث از
بین رفتن انارشی در نظام بین الملل میشود و جنگ از بین میرود.
به باور منیزباخ و همکارانش که ادامه دهندگان نظریه فراملی گرائی هستند ،ما به عصر پسابین المللی (جهانی
شدن) وارد شده ایم که در آن مرزهای سیاسی نفوذپذیر گردیده ،اهمیت فواصل فزیکی کاهش یافته ،قدرت های
بزرگ که بقای شان تضمین است در جستجوی منافع هستند و کشورهای ضعیف در جستجوی بقا میباشند و
هویت جدیدی بجای هویت ملی ظهور کرده است(مشیرزاده :1399 ،صص).
منابع:
الف :کتاب ها:
-۱اونیل ،پاتریک ( .)۱۳۸۶مبانی سیاست تطبیقی ،ترجمه ترابی ،سعیدمیر ،تهران :نشر قومس.
بشیریه ،حسین ( .)۱۳۸۶عقل در سیاست ،تهران :نشر نگاه معاصر.
9|P a g e
-۲تاجیک ،محمد رضا ( .)۱۳۸۳جهانی شدن و هویت ،هویت ملی و جهانی شدن ،تهران :نشر موسسه تحقیقات
و توسعه علوم انسانی.
-۳تودارو ،مایکل ( .)۱۳۸۶جامعه شناسی توسعه ،ترجمه :فرجار ،غالم علی ،زکیا ،مصطفی و غفاری ،غالم
رضا ،تهران:انتشارات کیهان.
-۴جنکینز ،ریچارد ( .)۱۳۸۱هویت اجتماعی ،ترجمه :احمدی ،تورج یار ،تهران :نشر شیرازه.
-۵رحمانی ،محمدشریف .)۱۳۹۰( ،اسالمی سیاست پوهنه ،چاپ ششم .افغانستان.
-۶صافی ،ودیر ،حقوق بین الملل عمومی ،ناشر :انتشارات سعید ،سال چاپ .۱۳۸۹
-۷علی ،رضایی ( .)۱۳۹۶بحران هویت ازدیدگاه روانشناسی ،افغانستان.
-۸قرضاوی ،یوسف ( .)۱۳۸۱فقه سیاسی ،ترجمه سلیمی ،عبدالعزیز ،تهران :نشر احسان.
-۹معین ،محمد ( .)۱۳۷۹فرهنگ فارسی ،جلد ( ،)۴تهران :نشر امیر کبیر
-۱۰مصفا ،نسرین ( .)۱۳۷۵مشارکت سیاسی زنان در ایران ،تهران ،وزارت امورخارجه.
-۱۱موثقی ،سیداحمد ( .)۱۳۹۱نوسازی و توسعه سیاسی ،تهران :نشر میزان.
-۱۲نذیر ،دادمحمد ( .)۱۳۹۴حقوق جزای عمومی اسالم ،چاپ ،مطبعه الفاروق ،کابل :ناشر انتشارات حامد
رسالت.
-۱۳هانتینگتون ،ساموئل ( .)۱۳۷۵سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی ،ترجمه ،ثالثی ،محسن ،تهران،
نشر علم.
ب :مقاالت:
-۱۴حسینی ،سیدحسین ( .)۱۳۸۵بحران چیست و چگونه تعریف می شود ،فصلنامه امنیت ،سال پنجم شماه (۱و
،)۲ایران.
-۱۵رجب ،ابراهیم آ ( .)۱۳۷۱اسالم و توسعه ،ترجمه :اعظم ،علی و بیگی ،محمد ،فرهنگ توسعه شهریور،
شماره (.)۱
-۱۶ساندرزو دیوید ( .)۱۳۸۰الگوهای بی ثباتی ،ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردی ،تهران ،نشر:
پژوهشکده مطالعات راهبردی.
-۱۷سریع القلم ،محمود ( .)۱۳۷۸ثبات سیاسی و توسعه سیاسی ،فصلنامه اطالعات سیاسی-اقتصادی ،شماره
.۱۴۶-۱۴۵
-۱۸قریشی ،فردین ( .)۱۳۸۱جهانی شدن و تحول در تصور ما از خویشتن ،فصلنامه مطالعات ملی ،شماره (
:)۱۱تهران.
-۱۹مازور ،گرهارد ( .)۱۳۶۷بحران چیست و چه وقت بروز می کند ،ترجمه آذرنگ ،عبدالحسین ،کیهان
فرهنگی ،سال پنجم ،شماره ( :)۳تهران.
-۲۰مشیرزاده ،حمیرا و ابراهیمی ،نبی هللا ( .)۱۳۹۰تحول مفاهیم در روابط بین الملل «مجموعه مقاالت» ناشر:
پژوهشکده مطالعات راهبردی ،تهران.
-۲۱موثقی ،سیداحمد ( .)۱۳۹۰بررسی تأثیر ثبات سیاسی بر توسعه سیاسی ،فصلنامه سیاست ،دوره ،۴۱شماره
( )۳نشر :مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی
-۲۲گیوی ،حسین بشیری ( .)۱۳۹۲بررسی تأثیرات مشارکت سیاسی بر توسعه سیاسی ،مجله مطالعات
اجتماعی ایران ،سال ششم ( :)۱تهران.
منابع به زبان انگلیسی:
10 | P a g e
1- Ake, Claude (1874). Modernization and Political Instability, World Politics, V. 26,
N.4.
2- Binder, Leonard, Islamic Liberalism: A Critique of Development Ideologies, Chicago
& London: The University of Chicago Press.
3- Binder, Leonard, James S. Coleman, Joseph La Palombara, Lucian W. pye, Sidney
Verba, and Myron Weiner, Crises and Sequences in Political Development, Princeton
& New Jersey, Princeton University Press.
4- Lustic, Ian (1979). Stability in Deeply Divided Societies, World Politics, V. 31, N. 3.
5- Pin, Jong (2009). On the Measurement of Political Instability and Its Impact on
Economic Growth, European Journal of Political Economy, V. 25.
6- Pye, Lucian W, Aspects of Political Development, 3rd ed, Boston & Toronto: Little,
Brown and Company.
7- Pye, Lucian and Sidney Verba (ed.s), Political Culture and Political Development,
Princeton & New Jersey: Princeton University Press.
11 | P a g e