You are on page 1of 42

‫انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان‬

‫در باب تمرکزگرایی در برابر تمرکززدایی در افغانستان‬

‫یک چشماندازی جدید‬

‫سلسله مطالعات اصالحات قانون اساسی و نظام سیاسی ‪10‬‬


‫© ‪ 1400‬انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان‬
‫انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان یک نهاد مستقل پژوهشی است که در عقرب ‪ 1391‬به هدف‬
‫فراهمسازی زمینهی علمی و آکادمیک برای ارزیابی موضوعات راهبردی افغانستان در سطح منطقهای و‬
‫بینالمللی تأسیس شد‪ .‬انستیتوت تالش دارد از طریق انجام پژوهشهای مستقل‪ ،‬ترجمه‪ ،‬انتشار کتابها و‬
‫مقاالت علمی‪ ،‬برگزاری همایشها و کنفرانسهای ملی و بینالمللی به رشد و بهبود دموکراسی‪ ،‬امنیت‪،‬‬
‫صلح‪ ،‬حکومتداری خوب و سایر مسایل در جامعه کمک کند‪.‬‬

‫رفع مسئولیت‬
‫تحلیل ارائهشده در این پژوهش صرفاً نظر نویسندگان است و دیدگاه انستیتوت را بازتاب نمیدهد‪.‬‬

‫در باب تمرکزگرایی در برابر تمرکززدایی در افغانستان‪ :‬یک چشماندازی جدید‬


‫نویسندگان‪ :‬دکتر محمد بشیر مبشر و دکتر محمد قدمشاه‬
‫مترجم‪ :‬فرید شفایی‬
‫شماره نشر‪AISS-P-040-2021 :‬‬
‫شمارگان‪500:‬‬
‫تاریخ چاپ‪ ،1400 :‬کابل‬
‫نشانی کابل‪ :‬قلعه ‪ 9‬برجه‪ ،‬کارته پروان‪ ،‬کابل‪ ،‬افغانستان‬
‫فهرست مطالب‬

‫چکیده ‪1 ....................................................................................................................‬‬

‫‪ )۱‬مقدمه ‪1 ................................................................................................................‬‬

‫‪ )۲‬روش تحقیق ‪4 .......................................................................................................‬‬

‫‪ )۳‬رضایت عموم از نهادهای دولتی مرکزی و محلی‪5 .......................................................‬‬

‫تأثیرگذارترین والیان‪6 .............................................................................................‬‬

‫‪ )۴‬دو سطح تمرکززدایی ‪10 ..........................................................................................‬‬

‫‪ .۱‬برداشت مردم در مورد نمایندهبودن والی ‪10 ............................................................‬‬

‫‪ .۲‬چشمانداز عموم مردم در مورد تخصیص قدرت ‪12 ...................................................‬‬

‫‪ .۳‬بررسی توزیع قدرت بر اساس موضوع ‪15 ...............................................................‬‬

‫‪ .۴‬نگرانیها در مورد تمرکززدایی‪ :‬چقدر باید آنها را جدی گرفت؟‪22 ...............................‬‬

‫برداشت و نتیجهگیری ‪27 .............................................................................................‬‬

‫منابع و مآخذ‪29 .........................................................................................................:‬‬

‫أ‌‬
‫پیشگفتار‬
‫این پژوهش در مجموعه مطالعات اصالحات قانون اساسی و نظام سیاسی افغانستان منتشر شده است‪.‬‬
‫کارهای پیشین انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان پیرامون اصالحات قانون اساسی و نظام‬
‫سیاسی عبارت اند از؛ قانون اساسی و جامعه در حال گذار افغانستان‪ :‬ارزیابی دیدگاهها و پیشنهادهای‬
‫عمومی برای تعدیل قانون اساسی (‪ ،)1395‬راه دشوار مردم ساالری در افغانستان‪ :‬ارزیابی و نقد‬
‫گفتمانهای ملی پیرامون نظامهای سیاسی بدیل در افغانستان (‪ ،)1396‬اصالح نظام انتخاباتی و تجربه‬
‫انتخابات پارلمانی در افغانستان (‪ ،)1397‬افسانه دموکراسی انتخاباتی افغانستان‪ :‬بینظمیهای‬
‫انتخابات ریاست جمهوری ‪ ،)1397( »1393‬گروه های قومی و توزیع قدرت سیاسی در افغانستان‪:‬‬
‫تعدیل یا تغییر نظام سیاسی در کشور (‪ ،)1398‬انتخابات ریاست جمهوری ‪ :2019‬امتداد پروسههای‬
‫مشکل ساز و نتایج آن (‪ ،)1398‬فرهنگ جزیرهای؛ تأمالتی پیرامون فرهنگ سیاسی افغانستان‬
‫(‪ ،)1399‬جمهوری و دشمنان آن‪ :‬وضعیت جمهوری در افغانستان (‪ ،)1399‬و انکار دموکراسی‪:‬‬
‫وعده واهی نظم قانون اساسی افغانستان (‪ )1400‬میباشد‪ .‬پژوهش کنونی در ادامه این سلسله‬
‫تحقیقات به بحث تمرکزگرایی و تمرکززدایی نظام سیاسی در افغانستان میپردازد‪.‬‬

‫از مرورگران پژوهش که نظرات ارزشمند خود را برای بهبود بخشیدن به نسخه اولیه با ما درمیان‬
‫گذاشتند‪ ،‬صمیمانه سپاسگزاری مینمایم‪:‬‬

‫➢ دکتر توماس جانسون‪ ،‬رییس بخش مطالعات فرهنگی و منازعه‪ ،‬مدرسه عالی نیروی‬
‫دریایی‪ -‬آمریکا‬
‫➢ دکتر یعقوب ابراهیمی‪ ،‬دانشگاه کارلتون‪ -‬کانادا‬
‫➢ دکتر جنیفر بریک مرتزاشولی‪ ،‬دانشگاه پتزبروگ‪-‬آمریکا‬
‫➢ دکتر عمر صدر‪ ،‬دانشگاه آمریکایی افغانستان‬

‫ب‌‬
‫چکیده‬
‫این پژوهش نشان میدهد که مفاهیمی مانند وحدتگرایی‪ ،‬فدرالیسم‪ ،‬تمرکزگرایی و‬
‫تمرکززدایی در افغانستان به شدت سیاسی شدهاند و اغلب درست فهمیده نشدهاند‪ .‬افزون بر آن‪،‬‬
‫نسبت دادن سیستم های مختلف حکومت داری بر گروههای مختلف قومی گرچه رایج اما‬
‫گمراهکننده هست‪ .‬هنگامی که نظر عموم مردم را در مورد نهادهای زیربنایی تشکیل دهنده این‬
‫تنظیمات سیاسی به جای ذکر صرفا عناوین آنها جویا شدیم‪ ،‬اکثریت مطلق گروههای قومی در‬
‫برخی مسایل با رویکرد نسبتاً ظریفتری‪ ،‬طرفدار اقتدار‪ 1‬مرکزی؛ در مسایلی دیگر‪ ،‬طرفدار اقتدار‬
‫محلی؛ و در مورد مسایل باقیمانده‪ ،‬طرفدار اقتدار مشترک هردو نهاد هستند‪ .‬این یافته نشان‬
‫میدهد که سازندگان قانون اساسی به جای اینکه به این مسئله بپردازند که نظام حکومتداری‬
‫فدرال یا واحد داشته باشند‪ ،‬باید به این فکر باشند که تنظیمات نهادی و توزیع قدرت میان‬
‫حکومت مرکزی و محلی‪ ،‬چگونه باید نیازهای جامعه را برطرف کند‪.‬‬

‫‪ )1‬مقدمه‬
‫سیاسیشدن مفاهیم و نهادها اغلب منجر به برداشت غلط از آنها میشود که در نتیجه‪ ،‬عوام از‬
‫ذات حقیقی آنها غافل میمانند و این امر باعث میشود که روند تأثیرگذاریشان متأثر شود‪ .‬از‬
‫سوی دیگر‪ ،‬این امر باعث میشود که بر مقایسۀ علمی این مفاهیم و نهادها سایه افکنده شود‪ .‬در‬
‫افغانستان سوءبرداشتهای عمیقی از ذات نظام و مفاهیم سیاسی وجود دارد‪ ،‬از جمله در مورد‬
‫دموکراسی‪ ،‬جمهوریخواهی‪ ،‬حزب سیاسی‪ ،‬فدرالیسم‪ ،‬وحدتگرایی و فمینیسم‪ .‬برای مثال‬
‫الرسون (‪ )2011‬به این نظر است که اکثر مردم افغانستان به جای اینکه دموکراسی را با نظام‬
‫سیاسی پیوند بزنند‪ ،‬آن را یک رژیم فرهنگی و یک پروژۀ استعماری تلقی میکنند که ذاتاً ضد‬

‫‪ . 1‬مفهوم اقتدار در اینجا معادل کلمه انگلیسی «‪ »authority‬است که در جاهای دیگر متن به «صالحیت» و «مقام» نیز ترجمه‬
‫شده است‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫دین و غیراخالقی است‪ .‬حتی بیشتر از آن‪ ،‬مفاهیم «فدرالیسم» و تا حدی «وحدتگرایی» سیاسی‬
‫گردیده و در نظر مردم معنای کامالً جدیدی یافتهاند که به طور نسبی یا کامل انعکاس دهنده‬
‫واقعی این مفاهیم نمیباشند‪.‬‬
‫بحث فدرالیسم در افغانستان با دو چالش عمده به همراه بوده است‪ :‬اول‪ ،‬با ربط دادن فدرالیسم به‬
‫جنگهای داخلی بین سالهای ‪ 1992‬تا ‪1996‬؛ بسیاری بر این نظر هستند که نظام فدرالیسم به‬
‫جنگساالران این امکان را میدهد که حین رقابت برای تسلط بر مناطق بیشتر‪ ،‬اقتدار و مشروعیت‬
‫حکومت مرکزی را به چالش بکشند‪ .‬دوم‪ ،‬فرض بر این است که فدرالیسم زمینهساز سلطۀ‬
‫کشورهای همسایه بر مناطق مختلف کشور میشود‪ .‬بسیاری دیگر بر این باورند که حکومت واحد‬
‫به اندازۀ کافی از ملت نمایندگی نمیکند و دولت فعلی را موازی با اقتدارگرایی قومی میدانند‬
‫که بر مبنای آن‪ ،‬از شمولیت اقلیتها در دولت جلوگیری میشود (احمدی و دیگران‪-42 :2016 ،‬‬
‫‪ .) 45‬افغانستان تنها کشوری نیست که این مفاهیم در آن سیاسی شدهاند و در معنای آنها انحراف‬
‫ایجاد شده است ‪ .‬بسیاری از کشورها از جمله ایتالیا و اندونیزیا با مسایل مشابهی مواجه هستند‬
‫(فِراتزی‪2000 ،‬؛ لِکور و اربان‪ .)2015 ،‬با آنکه سیاسیشدن این مفاهیم و نهادها کاوش علمی آنها‬
‫را دشوار میکند‪ ،‬به هیچ وجه نباید دروازۀ آزمایش و بررسی آنها کامالً بسته شود‪ .‬با در نظر‬
‫گرفتن این چالش و البته با رعایت معیارهای علمی‪ ،‬ما دربارۀ این موضوع یک نظرسنجی از افکار‬
‫عمومی انجام دادهایم‪.‬‬
‫مطالعۀ ما نشان میدهد بهرغم آنکه ربطدادن گروههای قومی با انواع مختلف حکومتداری امر‬
‫رایجی است‪ ،‬گمراهکننده نیز هست‪ .‬از آنجا که گروههای قومی تجارب مشترکی در زمینۀ‬
‫نهادهای حکومتی دارند‪ ،‬اغلب در برابر پرسش از نهادهای خاص مرکزی یا پیرامونی و همچنین‬
‫طرح و اقتدار این نهادها‪ ،‬پاسخهای مشابهی ارائه میدهند‪ .‬از همین رو‪ ،‬اختالف آنها بر سر نظام‬
‫وحدتگرا و فدرال اغلب تصوری و سطحی است‪ .‬همچنین یافتههای این تحقیق نشان میدهد‬
‫که دولت متمرکز کنونی به دلیل ناکارآمدی در همه عرصهها‪ ،‬از رضایتمندی عموم برخوردار‬

‫‪2‬‬
‫نیست‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬یک حکومت بهشدت غیرمترکز که در آن‪ ،‬حکومت محلی تمام‬
‫تصمیمگیریها یا تقریباً تمام قدرت را در دست داشته باشد نیز مورد تأیید مردم نیست‪ .‬در عوض‪،‬‬
‫این طور به نظر میرسد که مردم با رویکرد نسبتاً عملی تر در مورد برخی مسایل‪ ،‬طرفدار اقتدار‬
‫مرکزی؛ در مورد مسایلی دیگر‪ ،‬طرفدار اقتدار محلی؛ و در مورد باقی مسایل‪ ،‬طرفدار اقتدار‬
‫مشترک و یا مجزا هستند‪ .‬یکی از مهمترین یافتههای این پژوهش این است که مدل‬
‫حکومتداریای که اکثریت مردم طرفدار آن هستند را میتوان به اشکال مختلف تنظیم کرد‪ ،‬از‬
‫جمله نظام فدرال متمرکز مانند مالیزیا و یا هم نظام وحدتگرای غیرمتمرکز مانند اندونیزیا (رجوع‬
‫کنید به وونگ و چین‪2010 ،‬؛ هاچینسون‪ .)2015 ،‬بنابراین توصیه میشود که سازندگان قانون‬
‫اساسی به جای اینکه به این موضوع بپردازند که در کشور‪ ،‬نظام فدرال داشته باشیم یا نظام‬
‫وحدتگرا یا چیزی دی گر‪ ،‬باید به این موضوع بپردازند که کدام نهادها و صالحیتها باید‬
‫مرکزی‪ ،‬کدامها محلی و کدامها تقسیمشده (مشترک) باشند‪.‬‬
‫ساختار این مقاله از این قرار است‪ :‬بخش دوم به تفصیل‪ ،‬روش تحقیق این مقاله را شرح داده است‬
‫و سه بخش بعدی‪ ،‬نتایج این نظرسنجی را ارائه میدهند‪ .‬بخش سوم‪ ،‬نظریات مردم در مورد‬
‫نهادهای موجود را بررسی میکند‪ .‬بخش چهارم هنجاری است به این معنا که رضایتمندی‬
‫شهروندان نسبت به تنظیمات نهادی جایگزین و همچنین تقسیم قدرت را بررسی میکند‪ .‬بخش‬
‫پنجم به برخی از نگرانیهای متداول در مورد تمرکززدایی حکومت در افغانستان میپردازد‪ .‬در‬
‫نهایت‪ ،‬این مقاله با بیان شماری از پیامدهای کلی یافتههای خود پایان مییابد‪.‬‬

‫‪3‬‬
‫‪ )۲‬روش تحقیق‬
‫برای اجرای این نظرسنجی‪ ،‬بیش از ‪ 50‬مصاحبهکننده که اکثراً دانشجویان دانشگاه امریکایی‬
‫افغانستان هستند را آموزش دادیم که آنها در مجموع توانستند از ‪ 2136‬پاسخدهنده چه از طریق‬
‫تماس تلفنی و چه رودررو مصاحبه بگیرند‪ .‬مصاحبهکنندگان و همچنین پاسخدهندگان از‬
‫جنسیت‪ ،‬سن‪ ،‬مذهب و زمینههای شغلی و تحصیلی مختلف نمایندگی میکنند‪ .‬این نظرسنجی‬
‫حدود سه ماه (طی بهار سال ‪ )2020‬طول کشیده است‪ 39 .‬درصد پاسخدهندگان از قوم پشتون‪،‬‬
‫‪ 31‬درصد تاجیک‪ 17 ،‬درصد هزاره‪ 4 ،‬درصد ازبیک‪ 4 ،‬درصد گروههای قومی کوچکتر و ‪5‬‬
‫درصد دیگر از غیرقومیهای کشور هستند‪ .‬غیرقومیها کسانی هستند که از ذکر عالیق خود به‬
‫کدام قوم خاص خوداری نموده و یا خود را متعلق به قوم خاصی نمیبینند‪ .‬هرچند گروهبندی این‬
‫افراد ذیل یک نام با تالشهای آنها برای گریز از هویتی مشابهِ قوم در تناقض است‪ ،‬اما با‬
‫درنظرداشت جمعیت بزرگ آنها مجبور شدیم که آنها را ذیل یک شاخه گروهبندی کنیم‪.‬‬

‫شکل ‪ :1‬جمعیت گروههای مختلف بررسیشده در این نظرسنجی‬

‫فیصدی پاسخدهندگان براساس قومیت آنان‬

‫‪5%‬‬
‫‪4%‬‬
‫پشتون‬
‫‪4%‬‬
‫تاجیک‬
‫‪39%‬‬
‫‪17%‬‬ ‫هزاره‬
‫اوزبیک‬
‫گروههای قومی کوچکتر‬
‫‪31%‬‬ ‫غیرقومیها‬

‫‪4‬‬
‫به جای اینکه پاسخدهندگان نظرسنجی را مستقیماً درگیر فدرالیسم در مقابل وحدتگرایی و یا حتی‬

‫تمرکزگرایی در مقابل تمرکززدایی کنیم‪ ،‬نظرات آنها را در مورد نهادهای بنیادی‪ ،‬ارزشها و هنجارهای‬

‫جویا شدیم که تشکیل دهنده نظامهای متذکره میباشند؛ به عنوان مثال‪ ،‬نظر آنها را در مورد اینکه ترجیح‬

‫میدهند والی انتخابی باشد یا انتصابی؟ و اینکه صالحیتهای تصمیمگیری این والیان کم شوند یا زیاد؟‬

‫و مسایل مشابه پرسیدیم‪ .‬به این ترتیب‪ ،‬پاسخدهندگان این امکان را داشتند که پاسخ خود را بر اساس‬

‫تجربیات خود در زمینۀ نهادهای دولتی و همچنان ارزیابی آنها از این نهادها ارائه کنند‪.‬‬

‫‪ )۳‬رضایت عموم از نهادهای دولتی مرکزی و محلی‬

‫نظرسنجی مورد نظر را با آشناترین موضوع شروع کردیم‪ .‬بررسی رضایتمندی عموم از نهادهای دولتی‬

‫در مرکز و محالت از دو طریق به ما کمک میکند‪ :‬نخست؛ این روش مؤثریت نهادهای مرکزی و‬

‫محلی را در ارائه خدمات نمایان میکند‪ .‬دوم؛ این کار بستری برای بررسی این موضوع ایجاد میکند‬

‫که کدام نوع رابطه مرکزی ـ پیرامونی برای عموم مردم مطلوب است‪.‬‬

‫پاسخدهندگان در کل از هر دو نوع نهاد‪ ،‬چه مرکزی و چه پیرامونی‪ ،‬ناراضی هستند‪ .‬رضایتمندی عموم‬

‫از نهادهای حاکم مرکزی به این ترتیب است‪ ۲۳ :‬درصد رضایتمندی از حکومت مرکزی‪ ۱0 ،‬درصد از‬

‫پارلمان و ‪ ۱0‬درصد از محاکم‪ .‬رضایتمندی عموم از نهادهای حاکم محلی به مراتب پایینتر است‪ :‬فقط‬

‫‪ ۱9‬درصد پاسخدهندگان از عملکرد والیان خود راضی هستند؛ این در حالی است که فقط ‪ ۱۳‬درصد‬

‫پاسخدهندگان از شوراهای والیتی خود رضایت دارند؛ و فقط ‪ ۱۲‬درصد دیگر از نهادهای حلوفصل‬

‫غیررسمی رضایت دارند‪.‬‬

‫‪5‬‬
‫شکل ‪ :2‬مقایسه رضایتمندی گروههای مختلف از نهادهای‪ )a( :‬حکومت مرکزی‪ )b( ،‬پارلمان‪)c( ،‬‬
‫والیان‪ )d( ،‬شوراهای والیتی‪ )e( ،‬محاکم و (‪ )f‬نهادهای غیررسمی محلی‬

‫نظر عموم در مورد عملکرد نهادهای مرکزی و محلی‬


‫‪100%‬‬
‫‪9‬‬ ‫‪13 17‬‬ ‫‪12 13‬‬ ‫‪10 9 11 9‬‬
‫‪14‬‬
‫‪15‬‬
‫‪90%‬‬ ‫‪22 18‬‬ ‫‪16‬‬ ‫‪24 22 26 19‬‬ ‫‪15‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪18 18‬‬
‫‪19 23 19‬‬
‫‪23 16‬‬
‫‪20‬‬ ‫‪18‬‬
‫‪27‬‬ ‫‪26‬‬ ‫‪13‬‬
‫‪31‬‬ ‫‪32‬‬ ‫‪32‬‬
‫‪80%‬‬ ‫‪19‬‬ ‫‪18 19‬‬ ‫‪40‬‬
‫‪23 24‬‬
‫‪25‬‬ ‫‪25 38‬‬
‫‪70%‬‬ ‫‪28‬‬ ‫‪36‬‬
‫‪33‬‬ ‫‪19‬‬
‫‪25‬‬
‫‪19‬‬
‫‪28‬‬
‫‪18‬‬ ‫‪34‬‬ ‫‪33‬‬
‫‪28‬‬ ‫‪24‬‬ ‫‪38‬‬ ‫‪25‬‬ ‫‪23 24‬‬
‫‪60%‬‬ ‫‪36‬‬ ‫‪29‬‬ ‫‪35‬‬ ‫‪29‬‬ ‫‪40 35‬‬
‫‪30‬‬ ‫‪32‬‬
‫‪33‬‬ ‫‪29‬‬ ‫‪19‬‬
‫‪50%‬‬ ‫‪44‬‬ ‫‪31‬‬
‫‪50‬‬
‫‪41‬‬ ‫‪32‬‬
‫‪40%‬‬ ‫‪40‬‬ ‫‪41‬‬ ‫‪36‬‬ ‫‪43‬‬
‫‪35‬‬ ‫‪25‬‬ ‫‪36‬‬ ‫‪52‬‬ ‫‪40‬‬ ‫‪39‬‬ ‫‪36‬‬
‫‪34‬‬ ‫‪33‬‬ ‫‪30‬‬
‫‪30%‬‬ ‫‪28‬‬ ‫‪37 24‬‬
‫‪31‬‬ ‫‪33‬‬ ‫‪34‬‬ ‫‪38‬‬ ‫‪27‬‬
‫‪33‬‬ ‫‪27‬‬ ‫‪31‬‬ ‫‪29 33‬‬ ‫‪31‬‬
‫‪27‬‬ ‫‪24‬‬ ‫‪11‬‬
‫‪20%‬‬ ‫‪42‬‬
‫‪20‬‬
‫‪28‬‬ ‫‪24‬‬
‫‪10%‬‬ ‫‪14 20‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪22‬‬ ‫‪25‬‬
‫‪19‬‬ ‫‪16 12 12 18‬‬ ‫‪18‬‬ ‫‪16 15‬‬ ‫‪18‬‬ ‫‪18‬‬
‫‪13‬‬ ‫‪11‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪10 10‬‬ ‫‪13 11‬‬ ‫‪11‬‬ ‫‪11‬‬ ‫‪9 8‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪11‬‬ ‫‪6‬‬
‫‪9‬‬ ‫‪9‬‬ ‫‪7 9‬‬
‫‪0%‬‬
‫حکومت‬

‫حکومت‬

‫حکومت‬

‫حکومت‬

‫حکومت‬

‫حکومت‬
‫نهادهای سنتی‬

‫نهادهای سنتی‬

‫نهادهای سنتی‬

‫نهادهای سنتی‬

‫نهادهای سنتی‬

‫نهادهای سنتی‬
‫والی‬

‫والی‬

‫والی‬

‫والی‬

‫والی‬

‫والی‬
‫شورای والیتی‬

‫شورای والیتی‬

‫شورای والیتی‬

‫شورای والیتی‬

‫شورای والیتی‬

‫شورای والیتی‬
‫محاکم‬
‫محاکم‬

‫محاکم‬

‫محاکم‬

‫محاکم‬

‫محاکم‬
‫پارلمان‬

‫پارلمان‬

‫پارلمان‬

‫پارلمان‬

‫پارلمان‬
‫پارلمان‬
‫پشتونها‬ ‫تاجیکها‬ ‫هزارهها‬ ‫اوزبیکها‬ ‫گروهای قومی کوچکتر‬ ‫غیرقومیها‬

‫بسیار راضی‬ ‫نسبتا راضی‬ ‫تقریبا ناراضی‬ ‫ناراضی‬

‫به طور کلی دادههای ما نشان میدهد که ساختار حکومت فعلی در تمام سطوح‪ ،‬فاقد رضایت‬
‫عمومی است‪ .‬همچنین نهادهای محلی نیز به اندازه نهادهای مرکزی نامحبوب هستند‪ .‬تمام‬
‫گروههای قومی در عدم اعتماد به نهادهای حاکم مرکزی و محلی تقریباً یکسان هستند‪ .‬عدم‬
‫رضایت از نهادها در سراسر کشور نشانگر عدم موفقیت نظام در ارائه خدمات عمومیِ عاری از‬
‫فساد‪ ،‬مؤثر و کارآمد و همچنین ناکامی آن در تأمین امنیت و تمامیت ارضی است‪.‬‬

‫تأثیرگذارترین والیان‬
‫اینکه یک والی چقدر میتواند نیازهای محلی را برطرف کند‪ ،‬به استقاللیت والی در تصمیمگیری‬
‫و همچنین پاسخگویی وی به مردم بستگی دارد‪ .‬این امر‪ ،‬برداشت مردم را در مورد مؤثریت والی‬
‫در انکشاف محلی و ارائه خدمات شکل میدهد‪ .‬والیان مانند سایر مقامات ممکن است از برخی‬

‫‪6‬‬
‫اختیارات عملی استفاده کنند که احتماالً فراتر از أصول تنظیم شده وظایف آنهاست‪ .‬این امر‬
‫مخصوصاً در مورد افغانستان صدق میکند‪ .‬هر ناظر معمولی میتواند تفاوت بین والیانی را که از‬
‫پالیسیهای حکومت مرکزی پیروی می کنند و تعداد اندک والیانی که در مواردی حتی اقتدار‬
‫حکومت مرکزی را به نفع مدیریت امور والیتی دور میزنند‪ ،‬مشاهده کند‪ .‬بررسی برداشت عموم‬
‫از هر دو گروه والیان‪ ،‬میتواند دریچۀ کوچکی برای درک این موضوع باشد که چگونه‬
‫استقاللیت تصمیم گیری والی و اعتماد مردم محل به وی بر عملکرد والی تأثیر دارد‪.‬‬
‫به طرز بسیار جالبی اما نه غیرمنتظره‪ ،‬تقریباً نصف مردم (‪ 48‬درصد) نام والی والیت خود را بلد‬
‫نیستند‪ .‬این موضوع را می توان این گونه توضیح داد که والیان نه توسط مردم محل انتخاب شدهاند‬
‫و نه برای ایجاد تغییرات ملموس‪ ،‬اقتدار کافی دارند‪ .‬گاهی اوقات والی انتصابشده از خود‬
‫والیت مورد نظر نیست که این امر باعث میشود مردم با والی آشنا نباشند و والی با مردم؛ و در‬
‫نتیجه عملکرد والی متأثر میشود‪ .‬در چنین مواردی‪ ،‬والی حتی نمیتواند از حکومت مرکزی در‬
‫سطح والیت نمایندگی کند؛ زیرا نهادهای رسمی موجود‪ ،‬زیرمجموعۀ وزارتخانهها هستند که‬
‫مستقیماً تحت اثر خود وزارتخانۀ مربوطه میباشند‪.‬‬
‫حدود ‪ 8‬درصد پاسخدهندگان باور دارند که در طول ‪ 20‬سال گذشته هرگز یک والی تأثیرگذار‬
‫نداشتهاند‪ .‬فقط ‪ 45‬درصد پاسخدهندگان توانستند تأثیرگذارترین والیان خود را نام ببرند‪ .‬براساس‬
‫پاسخهای آنان‪ ،‬محبوب ترین والیان از این قرار هستند‪ :‬عطامحمد نور‪ ،‬والی بلخ (‪)2018-2004‬؛‬
‫گلآغا شیرزوی‪ ،‬والی قندهار (‪ )2003-2001‬و والی ننگرهار (‪)2013-2004‬؛ اسداهلل خالد‪ ،‬والی‬
‫غزنی (‪ )2005-2002‬و والی قندهار (‪)2008-2005‬؛ همایون عزیزی‪ ،‬والی قندهار (‪-2015‬‬
‫‪)2017‬؛ حبیبه سرابی‪ ،‬والی بامیان (‪)2013-2005‬؛ داوودشاه صبا‪ ،‬والی هرات (‪)2013-2010‬؛‬
‫حیاتاهلل حیات‪ ،‬والی ننگرهار (‪ .)2019-2018‬عمدهترین دالیل برای تأثیرگذارخواندن این والیان‬
‫این دو مورد هستند‪ :‬تالش این والیان برای توسعۀ والیتی (‪ 138‬بار ذکر شده)‪ ،‬و تأمین امنیت (‪79‬‬
‫بار ذکر شده)‪ .‬آنچه این والیان را از دیگر والیان متمایز میکند‪ ،‬ابتکارات رهبری خودشان و‬

‫‪7‬‬
‫دورزدن اوامر حکومت مرکزی‪ ،‬تخطی از پروتکلهای مرکز ـ پیرامونی مرسوم‪ ،‬و در مواردی‬
‫حتی ترساندن حکومت مرکزی از تسلط و محبوبیت خودشان در محل بوده است‪ .‬شماری از این‬
‫والیان عمالً به حیث والیانی خودمختار عمل میکردند‪ .‬این والیان برای بدست آوردن حمایت‬
‫مردم محل در برابر نارضایتی حکومت مرکزی ابتکارات سیاسی خود را پیاده میکردند از جمله‬
‫خنثیسازی گروههای تندرو یا دیگر شبهنظامیان در والیت تحت تسلط خود‪ ،‬و تطبیق پروژههای‬
‫انکشافی بلندپروازانه بهویژه در والیات مرزی که والیان میتوانستند قسمتی از عواید تعرفههای‬
‫گمرکی را برای والیت و در مواردی برای خودشان نگهدارند (موکاپادایی‪ .)2014 ،‬عطامحمد‬
‫نور‪ ،‬گلآغا شیرزوی و اسداهلل خالد مشخصاً در زمینه کنترل تعرفهها و درآمدهای محلی والیات‬
‫مشهور بودند‪.‬‬
‫بیش از ‪ 58‬درصد پاسخدهندگان والیت بلخ‪ ،‬از عطامحمد نور به عنوان تأثیرگذارترین والی این‬
‫والیت نام بردهاند‪ .‬به طرز جالبی‪ ،‬همانند اکثر والیان تأثیرگذار در دیگر والیات‪ ،‬عطامحمد نور‬
‫در بین گروههای قومی مختلف محبوب است؛ از جمله ‪ 42‬درصد تاجیکان (همقومیهای نور)‪،‬‬
‫‪ 20‬درصد پشتونها‪ 12 ،‬درصد هزارهها‪ 12 ،‬درصد ازبیکها‪ 9 ،‬درصد غیرقومیها و ‪ 5‬درصد‬
‫گروههای قومی کوچک تر‪ .‬با این حال‪ ،‬ادعاهایی در مورد بدرفتاری عطامحمد نور با پشتونها و‬
‫به حاشیه راندن آنها در جریان والیبودن او در بلخ‪ ،‬موجود است (موکاپادایی‪.)114 :2014 ،‬‬
‫بررسی و تأیید این ادعاها از حوصلۀ این مقاله خارج است‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫جدول ‪ :1‬تأثیرگذارترین والیان براساس نظرات مردم و رتبۀ محبوبیت آنها بین گروههای قومی مختلف‬
‫پشتون تاجیک هزار ازبیک غیرقومی گروههای قومی‬ ‫نسبت‬ ‫والیت‬ ‫والی‬
‫‪3‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪28‬‬ ‫‪13‬‬ ‫‪%58‬‬ ‫بلخ‬ ‫عطامحمد نور‬
‫کوچک‬ ‫ها‬ ‫ه‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪20‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪19‬‬ ‫‪%20‬‬ ‫غزنی‬ ‫اسداهلل خالد‬
‫‪3‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪51‬‬ ‫‪%20‬‬ ‫ننگرهار‪ /‬قندهار‬ ‫گلآغا شیرزوی‬
‫‪1‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪14‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪%28‬‬ ‫بامیان‬ ‫حبیبه سرابی‬
‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪19‬‬ ‫‪%36‬‬ ‫فراه‬ ‫آصف ننگ‬
‫‪1‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪%30‬‬ ‫هرات‬ ‫داوودشاه صبا‬
‫‪0‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪50‬‬ ‫‪%37‬‬ ‫ننگرهار‬ ‫شاهمحمود میاخیل‬
‫‪1‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪69‬‬ ‫‪%54‬‬ ‫قندهار‬ ‫همایون عزیزی‬
‫‪8‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪42‬‬ ‫‪%20‬‬ ‫ننگرهار‪/‬‬ ‫حیاتاهلل حیات‬

‫وردک‬
‫والیات میزبان گروههای قومی متنوع است‪ ،‬بررسی اینکه‪ :‬آیا والی تعیینشده‬ ‫از آنجا که بسیاری از‬
‫بین تمامی گروهها محبوب است یا خیر؟ از اهمیت باالیی برخوردار است‪ .‬با این کار احتماالً این‬
‫امکان را می یابیم که ببینیم تمرکززدایی در والیاتی با تنوع قومی و مذهبی گسترده به لحاظ نظری‬
‫چگونه جواب می دهد‪ .‬در نظرسنجی والیت غزنی که در آنجا اسداهلل خالد به عنوان‬
‫تأثیرگذارترین والی شناخته شده بود‪ 43 ،‬درصد پشتون (همقومیهای اسداهلل خالد)‪ 45 ،‬درصد‬
‫هزاره‪ 7 ،‬درصد تاجیک‪ 2 ،‬درصد غیرقومیها و ‪ 2‬درصد گروههای قومی کوچکتر حضور‬
‫دارند‪ .‬پاسخدهندگانی که گلآغا شیرزوی را تأثیرگذارترین والی گفته بودند‪ 86 :‬درصد پشتون‪،‬‬
‫‪ 7‬درصد تاجیک‪ ،‬و ‪ 2‬درصد غیرقومیها و ‪ 5‬درصد گروههای قومی کوچکتر بودهاند‪ .‬در هر‬
‫سه مورد متذکره و همچنین سایر موارد در جدول باال‪ ،‬تعداد کسانی که از این والیان حمایت‬
‫کردهاند‪ ،‬تا حدودی گروههای قومی مختلف والیات را در بر میگیرد‪.‬‬
‫از این یافتهها چند چیز میآموزیم‪ :‬اول؛ اکثریت مردم دانش اندکی در مورد والیان خود دارند‬
‫که دلیل اصلی آن را میتوان انتخابینبودن والی و یا عدم پاسخگویی والی به مردم یا عدم‬

‫‪9‬‬
‫تأثیر گذاری والی بر زندگی اجتماعی‪ ،‬اقتصادی و سیاسی مردم قلمداد کرد‪ .‬دوم؛ بیشتر والیانی‬
‫که در قلمرو تحت فرمان خود ظاهراً موفقانهتر عمل کردهاند‪ ،‬از استقاللیت بیشتری نسبت به‬
‫والیانی که مستقیماً از حکومت مرکزی فرمان میبردند‪ ،‬برخوردار بودهاند‪ .‬در نهایت‪ ،‬با وجود‬
‫جنجالهای در مورد شهرت و جانبگیری سیاسی این والیان‪ ،‬به نظر میرسد که آنها هنوز در‬
‫میان گروههای مختلف محلی از محبوبیت برخوردارند‪.‬‬

‫‪ )4‬دو سطح تمرکززدایی‬


‫صحبت در مورد تمرکزگرایی و تمرکززدایی دو پرسش عمده را از بطن قانون اساسی در بر دارد‪.‬‬
‫در سطح تنظیمات نهادی پرسش این است که نهادهای محلی باید حالت نمایندگی داشته باشند‪،‬‬
‫انتخابی باشند و یا منصبهای تعیینشده از سوی اداره مرکزی باشند؟ برای پاسخ به این مسئله‪،‬‬
‫نظر مردم را در مورد اینکه آیا والی آنها انتصابی باشد‪ ،‬مستقیماً توسط خودشان انتخاب شود و یا‬
‫به طور غیرمستقیم توسط شورای والیتی انتخاب شود؟ پرسیدیم‪ .‬برخالف والیان‪ ،‬اعضای‬
‫شوراهای والیتی توسط مردم محل انتخاب میشوند‪ ،‬هرچند هر دو گروه فاقد صالحیت‬
‫سیاستگذاری و قانونگذاری هستند‪ .‬در سطح تنظیمات قدرت‪ ،‬پرسش این است که کدام‬
‫صالحیتها به حکومت مرکزی و کدام صالحیتها به حکومت محلی و یا به هر دوی اینها‬
‫واگذار شود‪ .‬برای رسیدن به پاسخ این پرسش‪ 30 ،‬سؤال مشخص در مورد صالحیتهای‬
‫تصمیمگیری را از پاسخدهندگان خود پرسیدهایم‪.‬‬

‫‪ .1‬برداشت مردم در مورد نمایندهبودن والی‬


‫در نظام به شدت متمرکز افغانستان‪ ،‬حکومت مرکزی والیان را انتصاب و همچنین دورنمای‬
‫تصمیمگیری آنها را تعیین میکند‪ .‬برای بررسی محبوبیت این مدل حکومتداری والیتی‪ ،‬نظر‬
‫مردم را در مورد انتصاب یا انتخابشدن والیان جویا شدیم‪ .‬نتایج سروی ما نشان میدهد که بیش‬
‫از ‪ 57‬درصد مردم افغانستان خواهان انتخاب مستقیم والی خود از طریق رأی مردمی هستند؛ فقط‬

‫‪10‬‬
‫‪ 9‬درصد مردم طرفدار انتخاب والی توسط شورای والیتی هستند؛ و ‪ 29‬درصد دیگر طرفدار‬
‫انتصاب والی از سوی حکومت مرکزی هستند‪.‬‬
‫برخالف فرضیههای معمول‪ ،‬گروههای قومی مخلتف بر این مسئله اجماع نظر دارند و اکثریت در‬
‫تمام گروههای قومی‪ ،‬خواهان انتخاب مستقیم والی برای والیت خود هستند‪ :‬به ترتیب‪ ،‬بیش از‬
‫‪ 65‬درصد غیرقومیها و ازبیکها‪ 60 ،‬درصد تاجیکها‪ 58 ،‬درصد هزارهها‪ 57 ،‬درصد گروههای‬
‫قومی کوچکتر‪ ،‬و ‪ 53‬درصد پشتونها معتقدند که والیان باید توسط مردم همان والیت انتخاب‬
‫شوند‪ .‬این ارقام را میتوان به طور متوسط بر ‪ 9‬درصد دیگر از هر گروه قومی افزود که خواهان‬
‫انتخابشدن والی از سوی شورای والیتی بودند‪ .‬آنهایی که طرفدار سیستم موجود برای انتصاب‬
‫والیان هستند‪ ،‬از این قرارند‪ 36 :‬درصد پشتونها‪ 33 ،‬درصد گروهها قومی کوچکتر‪ 28 ،‬درصد‬
‫ازبیکها‪ 27 ،‬درصد غیرقومیها‪ 26 ،‬درصد تاجیکها‪ ،‬و فقط ‪ 20‬درصد هزارهها‪ .‬این ارقام نشان‬
‫میدهد که درصد پایینی در هر گروه قومی‪ ،‬خواهان انتصاب والی از سوی حکومت مرکزی‬
‫هستند‪.‬‬
‫شکل ‪ :۳‬دیدگاه گروههای قومی مختلف در مورد انتخابی یا انتصابی بودن والیان‬

‫والیان چگونه باید به مقام والیت برسند؟‬


‫‪120‬‬

‫‪100‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪4‬‬


‫‪11‬‬ ‫‪9‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪4‬‬
‫‪10‬‬
‫‪13‬‬
‫‪80‬‬

‫‪60‬‬ ‫‪53‬‬ ‫‪65‬‬ ‫‪57‬‬ ‫‪65‬‬


‫‪60‬‬
‫‪58‬‬
‫‪40‬‬

‫‪20‬‬ ‫‪36‬‬
‫‪26‬‬ ‫‪28‬‬ ‫‪33‬‬ ‫‪27‬‬
‫‪20‬‬
‫‪0‬‬
‫پشتون‬ ‫تاجیک‬ ‫هزاره‬ ‫اوزبیک‬ ‫گروههای قومی‬ ‫غیرقومیها‬
‫کوچکتر‬

‫انتصاب شده توسط دولت‬ ‫انتخاب شده توسط مردم‬ ‫انتخاب شده توسط شورای والیتی‬ ‫نمیدانم‬

‫‪11‬‬
‫‪ .۲‬چشمانداز عموم مردم در مورد تخصیص قدرت‬
‫بر اساس قوانین اداری موجود‪ ،‬والیان اساساً نماینده رییسجمهور برای هماهنگی ریاستها‪ ،‬قوای‬
‫امنیتی و مقامات والیتی در سطح والیت تحت فرمان خود هستند (احمدی و دیگران‪ .)2016 ،‬در‬
‫اکثر موارد‪ ،‬والیان حتی همین کار را هم نمیتوانند؛ زیرا ادارات محلی معموالً اوامر‪ ،‬تصمیمها و‬
‫قواعد خود در زمینه کارکردها و خدمات را مستقیماً از اداره مرکزی خود در کابل دریافت‬
‫می کنند‪ .‬صالحیت والیان در تعیینات دولتی نیز بسیار محدود است؛ به عنوان مثال آنها فقط‬
‫َبستهای پایینتر را می توانند انتصاب کنند و در انتصاب مقامات بلندتر تقریباً هیچ صالحیتی‬
‫ندارند (سالتمارشی و مهدی‪ .)2011 ،‬به لحاظ امور مالی نیز حکومت مرکزی نرخ مالیات را تعیین‬
‫میکند و عواید جمعشده به کابل بازگردانده میشود‪ .‬هرچند حکومت مرکزی بودجه عملیاتی‬
‫و بودجه انکشافی برای والیات تخصیص میدهد‪ ،‬اما همیشه شکاف زیادی بین مبلغی که والیات‬
‫به عواید ملی می افزاید‪ ،‬و مبلغی که حکومت به والیات تخصیص میدهد‪ ،‬موجود است‬
‫(سالتمارشی و مهدی‪.)2011 ،‬‬
‫حکومت افغانستان از سال ‪ 2004‬بدین سو‪ ،‬یک مجموعه ابتکارات برای آوردن اصالحات در‬
‫حکومت محلی انجام داده است‪ ،‬مانند تأسیس ادارۀ مستقل ارگانهای محل و تصویب دو پالیسی‬
‫حکومتداری محلی در ‪ 2010‬و ‪( 2018‬سالتمارشی و مهدی‪ .)2011 ،‬با این حال‪ ،‬اصالحات‬
‫وارده به جای تحول حکومتداری محلی‪ ،‬بیشتر محدود به تنظیم وضعیت موجود بود‪ .‬حال این‬
‫پرسش به میان میآید که آیا مردم ترجیح میدهند قدرت در اداره مرکزی متمرکز باشد یا قدرت‬
‫تصمیم گیری به والیان و سایر ادارات محلی تخصیص داده شود؟ به عبارت دیگر‪ ،‬به نظر مردم‪،‬‬
‫نهادهای محلی به چه مقدار صالحیت برای تضمین توسعه و نمایندگی حقیقی در سطح محلی‬
‫نیاز دارند؟ در پاسخ به این پرسش‪ ،‬حدود ‪ 43‬درصد پاسخدهندگان این پژوهش خواهان تخصیص‬
‫قدرت بیشتر به والیان هستند؛ و فقط ‪ 22‬درصد گفتهاند که قدرت کمتری در اختیار والیان قرار‬
‫گیرد‪ .‬این در حالی است که ‪ 32‬درصد باقیمانده‪ ،‬به میزان قدرت تصمیمگیری موجود برای‬

‫‪12‬‬
‫والیان خود قانع هستند‪.‬‬
‫در این پژوهش‪ ،‬هیچ تفاوت آشکاری در پاسخ گروههای قومی مختلف در مورد تخصیص قدرت‬
‫بیشتر به والیان نیافتیم و شمار زیادی در تمام گروههای قومی‪ ،‬خواهان تخصیص قدرت بیشتری‬
‫برای والیان هستند‪ .‬ازبیکها با ‪ 52‬درصد نظر مثبت در مورد این پرسش‪ ،‬باالترین رقم‬
‫پاسخدهندگانی را تشکیل میدهند که خواهان تخصیص قدرت بیشتر برای والیان هستند‪ .‬پشتونها‬
‫با ‪ 45‬درصد‪ ،‬دومین گروه قومی هستند که خواهان اعطای قدرت بیشتر برای والیان هستند‪ .‬بدین‬
‫ترتیب‪ 42 ،‬درصد هزارهها‪ ،‬گروههای قومی کوچکتر‪ ،‬و غیر قومیها‪ ،‬یکجا با ‪ 40‬درصد‬
‫تاجیکان از قدرت بیشتر برای والیان استقبال کردهاند‪ .‬از سوی دیگر‪ 31 ،‬درصد پشتونها‪37 ،‬‬
‫درصد تاجیکها‪ 32 ،‬درصد هزارهها‪ 31 ،‬درصد ازبیکها‪ 33 ،‬درصد گروههای قومی کوچکتر‬
‫و ‪ 20‬درصد غیرقومیها از صالحیت های فعلی والیان راضی هستند‪ .‬شمار بسیار کمتری از این‬
‫گروهها خواهان تخصیص صالحیتهای کمتر برای والیان هستند‪.‬‬
‫شکل ‪ :4‬مقایسه دیدگاه گروههای قومی مختلف در مورد قدرت والیان‬

‫نظر شما درباره صالحیتهای تصمیمگیری والیان چی است؟‬


‫‪120‬‬

‫‪100‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪0‬‬


‫‪21‬‬
‫‪31‬‬ ‫‪31‬‬
‫‪80‬‬ ‫‪37‬‬ ‫‪32‬‬ ‫‪33‬‬

‫‪60‬‬ ‫‪17‬‬ ‫‪37‬‬


‫‪22‬‬ ‫‪22‬‬ ‫‪22‬‬
‫‪20‬‬
‫‪40‬‬

‫‪45‬‬ ‫‪52‬‬
‫‪20‬‬ ‫‪40‬‬ ‫‪42‬‬ ‫‪42‬‬ ‫‪42‬‬

‫‪0‬‬
‫پشتون‬ ‫تاجیک‬ ‫هزاره‬ ‫اوزبیک‬ ‫گروههای قومی‬ ‫غیرقومیها‬
‫کوچکتر‬

‫باید صالحیت بیشتر داشته باشند‬ ‫باید صالحیت کمتر داشته باشند‬ ‫تغییری در صالحیت آنان نیاید‬ ‫نمیدانم‬

‫‪13‬‬
‫بر اساس دادههای ما‪ ،‬آنچنان که اکثر پاسخدهندگان خواهان افزایش قدرت والیان هستند‪ ،‬تعداد‬
‫بسا کمتری خواهان افزایش صالحیت های شوراهای والیتی هستند‪ .‬با این حال‪ ،‬پاسخدهندگان‬
‫توانمندسازی شوراهای والیتی را نسبت به ضعیفترشدن آن و یا حفظ وضع موجود ترجیح‬
‫میدهند‪ .‬به طور کلی‪ 33 ،‬درصد پاسخدهندگان میگویند شوراهای والیتی نیاز به تقویتشدن‬
‫دارند؛ ‪ 20‬درصد باورمندند که شوراهای والیتی باید صالحیتهای به مراتب کمتری داشته باشند؛‬
‫‪ 27‬درصد متباقی از وضع موجود راضی هستند‪.‬‬
‫طبق قانون جدید شورای محلی (‪ ،)2018‬شوراهای والیتی بیشتر نقش مشورتی دارند تا نقش‬
‫سیاستگذاری؛ همچنین نقش نظارتی این شوراها در سطح والیت نیز کمرنگ است‪ .‬قانون جدید‬
‫تصریح میکند که شوراهای والیتی اساساً مسئولیتهای زیر را بر عهده دارد‪:‬‬
‫‪ )1‬نمایندگی از جمعیت محلی‪ ،‬گوشدادن به شکایات آنها و ارجاع آن به نهادهای محلی‬
‫مربوطه؛‬
‫‪ )2‬ارائه مشوره به دفتر والی با درنظرداشت پروژههای انکشافی در سطح والیت و همچنین‬
‫درنظرگرفتن پیشنهادات شورای ولسوالیها؛‬
‫‪ )3‬شرکت در حلوفصل منازعات از طریق جرگههای سنتی و اصالح سنتهای مغایر با اسالم؛‬
‫‪ )4‬ارائه مشوره در راستای ایجاد شغل برای افراد آسیبپذیر؛‬
‫‪ )5‬تشویق مردم محل به پرداخت مالیه‪ ،‬ادامه تحصیالت و برگزاری مراسم دینی و ملی؛‬
‫‪ ) 6‬تشویق مردم محل به حمایت از نیروهای امنیتی کشور (قانون شوراهای محلی‪.)2018 ،‬‬
‫به استثنای غیرقومیها‪ ،‬اکثریت اعضای گروههای قومی از افزایش صالحیت و مأموریت شوراهای‬
‫والیتی حمایت کردند‪ .‬گروههای قومی کوچکتر با ‪ 39‬درصد اولین گروهی هستند که از این‬
‫کار حمایت کردند و در ادامه‪ ،‬هزارهها با ‪ 36‬درصد دومین گروه هستند‪ .‬به همین ترتیب‪ ،‬اکثریت‬
‫جمعیت ازبیکها (‪ 33‬درصد)‪ ،‬پشتونها (‪ 32‬درصد) و تاجیکها (‪ 32‬درصد) خواهان قدرت‬
‫بیشتر برای شوراهای والیتی هستند‪ .‬از سوی دیگر‪ 28 ،‬درصد ازبیکها و پشتونها‪ 27 ،‬درصد‬

‫‪14‬‬
‫تاجیکها و ‪ 22‬درصد هزاره ها از وضع جاری راضی هستند‪ .‬شمار بسیار کمتری از اعضای این‬
‫گروهها یا در این مورد نظری ندادهاند و یا خواهان کاهش صالحیتهای شوراهای والیتی‬
‫شدهاند‪.‬‬
‫شکل ‪ :5‬مقایسه دیدگاه گروههای قومی مختلف در مورد صالحیتهای شوراهای والیتی‬

‫نظر شما درباره صالحیتهای تصمیمگیری شوراهای والیتی چیست؟‬


‫‪120‬‬

‫‪100‬‬
‫‪17‬‬ ‫‪14‬‬ ‫‪19‬‬
‫‪23‬‬ ‫‪27‬‬ ‫‪26‬‬
‫‪80‬‬
‫‪28‬‬ ‫‪33‬‬
‫‪27‬‬ ‫‪22‬‬ ‫‪31‬‬
‫‪60‬‬ ‫‪28‬‬

‫‪23‬‬ ‫‪15‬‬ ‫‪14‬‬


‫‪40‬‬ ‫‪18‬‬ ‫‪13‬‬ ‫‪24‬‬

‫‪20‬‬ ‫‪32‬‬ ‫‪32‬‬ ‫‪36‬‬ ‫‪33‬‬ ‫‪39‬‬


‫‪26‬‬
‫‪0‬‬
‫پشتون‬ ‫تاجیک‬ ‫هزاره‬ ‫اوزبیک‬ ‫گروههای قومی‬ ‫غیرقومیها‬
‫کوچکتر‬

‫باید صالحیت بیشتر داشته باشند‬ ‫باید صالحیت کمتر داشته باشند‬ ‫تغییری در صالحیت آنان نیاید‬ ‫نمیدانم‬

‫‪ .۳‬بررسی توزیع قدرت بر اساس موضوع‬


‫در این نظرسنجی‪ 30 ،‬صالحیت تصمیمگیری را فهرست کردهایم تا پاسخدهندگان از روی آنها‬
‫انتخاب کنند که نهادهای مرکزی یا محلی کدامها را داشته باشند و کدامها را نه‪ .‬این فهرست‬
‫شامل برخی از صالحیتهای تصمیمگیری است که صرفاً متعلق به دولت مرکزی است‪ ،‬بدون‬
‫درنظرداشت اینکه دولت‪ ،‬متمرکز یا غیرمتمرکز است‪ .‬این صالحیتها عبارتاند از‪ :‬تصمیمگیری‬
‫در امور خارجه‪ ،‬دفاع‪ ،‬جنگ و صلح‪ ،‬مسایل مالی و ارزی‪ ،‬پالیسیهای بالقوه اقتصادی و همچنان‬
‫منابع طبیعی و پالیسیهای معادن‪ .‬از سوی دیگر‪ ،‬طیف وسیعی از صالحیتهای تصمیمگیری‬
‫ذکرشده‪ ،‬ممکن است توسط حکومتهای محلی در یک نظام غیرمتمرکز اداره شود‪ ،‬اما در یک‬
‫نظام متمرکز انجام نمیشود‪ .‬شماری از اختیارات در این میان وجود دارند که یا میتوانند ـ بر‬
‫‪15‬‬
‫اساس تنظیمات مختلف قانون اساسی ـ بین رهبری مرکزی و محلی تقسیم شوند و یا به طور‬
‫مشترک واگذار شوند‪ .‬این صالحیتهای تصمیمگیری شامل ادارات مربوط به صحت‪ ،‬جرایم‪،‬‬
‫مالیات‪ ،‬پروژههای توسعهای و مسایل زیستمحیطی هستند‪.‬‬
‫اکثر پاسخدهندگان طرفدار این هستند که دولت مرکزی در حوزه سیاست خارجی کشور‪ ،‬دفاع‬
‫از خاک وطن‪ ،‬تصمیمات جنگ و صلح‪ ،‬پول ملی‪ ،‬سیاستهای اقتصادی‪ ،‬منابع طبیعی و معدن و‬
‫مالیات‪ ،‬اختیارات داشته باشد‪ .‬با این پاسخها‪ ،‬افکار عمومی از آزمون اعتبار نظرسنجی عبور‬
‫میکند؛ زیرا اکثر پاسخدهندگان آن دسته از صالحیتهای تصمیمگیری را به دولت مرکزی‬
‫اختصاص میدهند که بیشتر آنها مربوط به حوزۀ صالحیتهای قانونیِ حکومت مرکزی هستند‪،‬‬
‫صرفنظر از اینکه دولت‪ ،‬متمرکز یا غیرمتمرکز است‪ .‬اکثر نظامهای غیرمتمرکز ممکن است در‬
‫سه تصمیم اخیر (سیاستهای اقتصادی‪ ،‬منابع طبیعی و معدن و مالیات) مشارکت محلی را داشته‬
‫باشند‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬ادارات محلی میتوانند سیاستهای اقتصادی محلی خودشان را داشته باشند‪.‬‬
‫تصمیمگیری در مورد منابع طبیعی و استخراج معادن حتی در نظامهای غیرمتمرکز غالباً ملی است‪،‬‬
‫هرچند تعدادی از دولتها مانند‪ :‬آرژانتین‪ ،‬کلمبیا و مالزیا از طریق قانون اساسی خود‪ ،‬سهم محلی‬
‫از عایدات منابع و معادن را کُدگذاری کردهاند (گزارش ‪ .)UNDP‬عالوه بر این‪ ،‬سرمایهگذاری‬
‫در منابع طبیعی در این مناطق مطمئناً از نظر فرصت کاریابی‪ ،‬گسترش بازار و دسترسی به منابع‬
‫بیشتر مانند‪ :‬برق‪ ،‬شاهراهها ‪ ،‬حملونقل و راهآهن به نفع مردم محلی است‪ .‬تنها در بخش مالیات‬
‫است که افکار عمومی به طور قابل مالحظهای از روش معمول فاصله میگیرد‪ ،‬حداقل در‬
‫دولتهای غیرمتمرکز که در آن حکومتهای مرکزی و محلی‪ ،‬سیاستهای مختلف مالیاتی خود‬
‫را دارند‪.‬‬
‫اگرچه بیشتر پاسخدهندگان حکومت مرکزی را برای تصمیمگیری در مورد جنگ و صلح ترجیح‬
‫می دهند‪ ،‬اما حمایت آنها در ‪ 44‬درصد محدود میماند؛ در این مورد خاص‪ ،‬حدود ‪ 40‬درصد از‬
‫پاسخدهندگان خواهان مشارکت حکومتهای محلی نیز هستند‪ .‬دلیل احتمالی اآن اینست که‬

‫‪16‬‬
‫ذکر این سوال در ذهن پاسخدهندگان جنگ های مداوم بین دولت و طالبان را میاورد‪ .‬آنها که‬
‫شاهد موفقیت برخی از والیان و کارگزاران محلی در تأمین امنیت در مناطق خود هستند‪ ،‬بر این‬
‫باورند که اگر مقامات محلی شامل پروسه شوند‪ ،‬میتوانند اختالفات را بهتر کاهش دهند (کوبرن‪،‬‬
‫‪ .)2018‬نهادهای سنتی نیز برای آوردن صلح‪ ،‬مفید شناخته میشوند‪ .‬برای نمونه درخواستهای‬
‫اخیر دولت برای لویهجرگه را میتوان عنوان کرد‪ .‬در سطح محلی‪ ،‬صدها جرگه در سراسر‬
‫افغانستان برای حل اختالفات قریهجات و یا مسایل قومی برگزار میشود (مرتضاشویلی‪.)2016 ،‬‬
‫از میان باقی صالحیتهای تصمیمگیری‪ ،‬پاسخدهندگان طرفدار این هستند که صالحیت و‬
‫اختیارات محلی به پنج ساحه داده شود که شامل‪ :‬امور خانوادگی‪ ،‬پارکهای ملی‪ /‬محلی‪،‬‬
‫استخدام محلی‪ ،‬خدمات عمومی و حلوفصل اختالفات محلی میشود‪ .‬در مورد ‪ 18‬صالحیت‬
‫تصمیمگیری دیگر‪ ،‬اکثریت جامعه طرفدار این هستند که هم از اختیارات مقامات مرکزی و هم‬
‫مقامات محلی باشند‪ .‬اینها شامل فیصلههایی در مورد مسایل زیستمحیطی‪ ،‬پالیسیهای صحی‪،‬‬
‫امور دینی‪ ،‬پروژههای توسعهای‪ ،‬آموزش‪ ،‬فرهنگ‪ ،‬قوانین مدنی و کیفری و همچنین سایر مواردی‬
‫که در نمودار فوق ذکر شده است‪.‬‬
‫همان طور که نمودار نشان میدهد‪ ،‬اختالف قابل توجهی وجود دارد بین تخصیص فعلی‬
‫صالحیتها و آنچه مورد نظر اکثریت جامعه است‪ .‬افکار عمومی سطح معنادارتری از توزیع‬
‫قدرت را میطلبد که با نیازهای اقتصادی و سیاسی ـ اجتماعی محالت مختلف مطابقت داشته‬
‫باشد‪ .‬این پاسخها همچنین نشان میدهد که چه کسی میتواند به طور مؤثرتری با مسایل مختلف‬
‫برخورد کند‪ 41 .‬درصد پاسخدهندگان طرفدار توزیع قدرت بین دولت مرکزی و محلی هستند‪.‬‬
‫‪ 59‬درصد باقیمانده بین کسانی که فقط از قدرت دولت مرکزی حمایت میکنند (‪ 30‬درصد) و‬
‫کسانی که فقط از اقتدار دولتهای محلی حمایت میکنند (‪ 29‬درصد) تقسیم شده است‪.‬‬

‫‪17‬‬
‫جدول ‪ :2‬تصویرسازی فاصله بین دولت (نظام فعلی) و جامعه (افکار عمومی) روی توزیع قدرت بین مقامات مرکزی و محلی‬

‫افکار عامه (حکومتداری ایدئال)‬ ‫حکومتداری فعلی‬ ‫صالحیتهای‬

‫قدرت مرکزی تشریک قدرت قدرت محلی‬ ‫قدرت مرکزی تشریک قدرت قدرت محلی‬ ‫تصمیمگیری‬

‫🤞‬ ‫🙏‬ ‫👍‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫امور خارجه‬

‫🤞‬ ‫🙏‬ ‫👍‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫پالیسی دفاعی‬

‫🤞‬ ‫🙏‬ ‫👍‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫جنگ و صلح‬

‫🤞‬ ‫🙏‬ ‫👍‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫فیصلهها در امور منابع و‬

‫🤞‬ ‫🙏‬ ‫👍‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫امور مالی و‬ ‫فیصلهها در‬
‫معادن‬

‫🤞‬ ‫🙏‬ ‫👍‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫اقتصادی‬


‫پالیسیارزی‬

‫🙏‬ ‫👍‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫ورزش و بدنسازی‬

‫🤞‬ ‫👍‬ ‫🙏‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫حملونقل‬

‫🤞‬ ‫👍‬ ‫🙏‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫پولیس‬

‫🤞‬ ‫👍‬ ‫🙏‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫پالیسی تعلیم و تربیه‬

‫🙏‬ ‫👍‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫زراعت‬

‫🤞‬ ‫🙏‬ ‫👍‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫مالیات و عواید ملی‬

‫🤞‬ ‫👍‬ ‫🙏‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫پالیسی تجاری‬

‫🤞‬ ‫👍‬ ‫🙏‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫فیصلههای صحی‬

‫🙏‬ ‫👍‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫پالیسیهای‬

‫🤞‬ ‫👍‬ ‫🙏‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫بودجه محلی‬


‫محیطی‬ ‫زیست‬

‫👍‬ ‫🙏‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫استخدام و کاریابی‬

‫👍‬ ‫🙏‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫محلیمحلی‬


‫خدمات‬

‫👍‬ ‫🙏‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫موضوعات خانوادگی‬

‫‪18‬‬
‫👍‬ ‫🙏‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫اختالفات محلی‬

‫🤞‬ ‫👍‬ ‫🙏‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫فیصلههای جنایی‬

‫🤞‬ ‫👍‬ ‫🙏‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫مسایل مدنی‬

‫🙏‬ ‫👍‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫پالیسیهای ترافیکی‬

‫🙏‬ ‫👍‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫مسایل شاروالی‬

‫👍‬ ‫🙏‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫پارکها‬

‫🤞‬ ‫👍‬ ‫🙏‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫موضوعات فرهنگی و‬

‫🙏‬ ‫👍‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫زبانیگمرگ‬


‫تجارت و‬

‫🙏‬ ‫👍‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫مسایل دینی و مذهبی‬

‫🙏‬ ‫👍‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫جامعه مدنی‬

‫🤞‬ ‫👍‬ ‫🙏‬ ‫🤞‬ ‫🤞‬ ‫👍‬ ‫پالیسیهای توسعوی‬

‫‪ :‬تأیید دومین تعداد بزرگ‬ ‫‪ :‬تأیید توسط تعداد کمی از پاسخدهندگان؛‬ ‫‪ :‬تأیید توسط تعداد کثیری از پاسخدهندگان؛‬
‫پاسخدهندگان‬

‫به طرز شگفتانگیزی و برخالف فرضیههای مرسوم‪ ،‬به طور همزمان اکثریتِ همه‬
‫گروههای کوچک و بزرگ در این تحقیق‪ ،‬از مشارکت دولت مرکزی و محلی در اکثر‬
‫فیصلهها طرفداری میکنند؛ اگرچه ممکن است در مورد موضوعات و فیصلههای خاص‬
‫متفاوت باشد (نگاه کنید به شکل دوم)‪ .‬همان طور که شکل دوم نشان میدهد‪ 45 ،‬درصد‬
‫از تاجیکها و افراد غیرقومی‪ 44 ،‬درصد از پشتونها‪ 42 ،‬درصد از هزارهها‪ 39 ،‬درصد از‬
‫گروههای کوچکتر و ‪ 38‬درصد ازبیکها ترجیح میدهند که هم مقامات مرکزی و هم‬
‫مقامات محلی باید دارای اختیار و صالحیت مشترک در قدرت باشند‪ .‬آنچه جالبتر است‬
‫این است که باقی اعضای این گروهها چه سطحی از حکومت را برای چنین صالحیتهای‬
‫تصمیمگیری انتخاب کردهاند‪ .‬از بین باقی پاسخدهندگان این گروهها‪ :‬ازبیکها دولت‬

‫‪19‬‬
‫مرکزی را نسبت به مقامات محلی ‪ 34‬به ‪ 28‬درصد‪ ،‬گروههای کوچکتر ‪ 34‬به ‪ 27‬درصد‬
‫و تاجیکها و افراد غیرقومی هر کدام ‪ 29‬به ‪ 27‬درصد ترجیح میدهند‪ .‬هزارهها و پشتونها به‬
‫ترتیب ‪ 31‬به ‪ 27‬درصد و ‪ 29‬به ‪ 27‬درصد مقامات محلی را نسبت به دولت مرکزی ترجیح‬
‫میدهند‪ .‬این یافتهها با این تصور معمول که اکثر پشتونها طرفدار یک نظام متمرکز و واحد هستند‬
‫و اکثریت غیرپشتونها خواهان دولت فدرالی هستند‪ ،‬مغایرت دارد‪ .‬از آنجایی که این مفاهیم به‬
‫طور فزایندهای در حال قومیشدن هستند‪ ،‬اشاره صریح به این مفاهیم بر اساس جنبههایی که‬
‫گروههای قومی بسیج شدهاند‪ ،‬احتماالً پاسخ قومی به دنبال خواهد داشت‪ .‬با این حال‪ ،‬همان طور‬
‫که این مطالعه نشان میدهد‪ ،‬گروههای قومی بر اساس تجربیات مشترک و نیازهای محلی خود‪،‬‬
‫هنگامی که از آنها در مورد نهادهای اساسی نظامهای متمرکز و غیرمتمرکز پرسیده میشود‪ ،‬بیشتر‬
‫متحد میشوند تا اینکه تقسیم شوند‪ .‬حتی وقتی گروههای قومی در پاسخهای خود متفاوت هستند‪،‬‬
‫اختالفات آنها ارتباط متعارف آنها با یک نظام خاص حکمرانی نفی است‪.‬‬
‫این یافته با چند تحقیق دیگر مطابقت دارد که نشان می دهد چگونه جوانان فعال در مناطق جنوبی‬
‫از عدم دخالت مقامات محلی در فیصلههای مهم نگران هستند‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬حزب افغانستان آباد‬
‫(ودان افغانستان گوند)‪ ،‬بر اساس تحقیق انستیتوت مطالعات صلح امریکا (‪« ،)USIP‬دسترسی و‬
‫ارتباط با جوانان روستایی را در اولویت قرار داده است و هدف آن سهیمکردن بیشتر نقش‬
‫فیصلهگری [مردمان] مناطق حاشیهای (پیرامون) در سیاست های ملی بوده است» (هواد و جانسون‪،‬‬
‫‪ .)2014‬تحقیق دیگری زیر عنوان «چشمانداز جوانان در مورد صلح و امنیت» نشان داد که «در‬
‫ننگرهار و قندهار این احساس وجود داشت که خودمختاری بیشتری در محل [والیاتشان] وجود‬
‫داشته باشد و به عنوان مهمترین و قدم اول به والیات مختلف اجازه داده شود برای دستیابی به‬
‫صلح به صورت محلی نقش داشته و تصمیمگیرنده باشند»‪.‬‬
‫به همین ترتیب‪ ،‬چندین پاسخدهنده از ننگرهار و قندهار به توجه به توزیع نامتناسبی منابع اشاره‬
‫کردند که این دو والیت از کابل دریافت کردهاند‪ .‬یکی از این افراد رابطه بین والیات و مرکز را‬

‫‪20‬‬
‫مثل رابطه یک «مادراندر» دانست که به «فرزندان ناتنی» خود در والیات توجه کامل نمیکند‬
‫(کوبرن‪.)2018 ،‬‬
‫در این راستا‪ ،‬دو قانون اساسی افغانستان که تدوین شد اما هرگز تصویب نشد‪ ،‬از رویکرد‬
‫طوالنیمدت تمرکزگرایی در حکومتداری منحرف شدند‪ .‬پیشنویس قانون اساسی حزب‬
‫اسالمی تا یک حدی صالحیتهای حتی در قبال عزل والیان و استجواب آنان میدادی برای‬
‫شوراهای والیتی میداد‪ ،‬در حالی که پیشنویس حزب وحدت فراتر میرفت و یک نظام فدرالی‬
‫را پیشنهاد میکرد‪ .‬اینها به خودی خود‪ ،‬تمایل زیاد به شکل دولت غیرمتمرکز در افغانستان را‬
‫نشان میدهد‪.‬‬
‫واقعیت این است که تالشهای تاریخی دولتها برای تمرکزگرایی تنها به تمرکز روی منابع و‬
‫حق عزل و نصب‪ ،‬تصمیمگیری در مورد روابط خارجی و گسترش ناقص دستگاههای دولتی در‬
‫مناطق محدود شده است‪ .‬با این وجود‪ ،‬جامعه همچنان غیرمتمرکز و خودمختار باقی مانده و مداوم‬
‫به مقاومت در برابر نفوذ دولت در زندگی روزمره آنهاست‪ .‬نظرسنجی بنیاد آسیا (‪ )2017‬نشان‬
‫میدهد که تقریباً ‪ 80‬درصد اختالفات (اعم از مدنی‪ ،‬تجاری یا جرمی) توسط نهادهای محلی‬
‫غیررسمی فیصله میشوند‪ .‬سنت پشتونوالی در جنوب و شرق و آداب و رسوم محلی در شمال‪،‬‬
‫غرب و افغانستان مرکزی به همان قوت یک قرن پیش باقی ماندهاند (مرتضاشویلی‪.)2016 ،‬‬
‫مقامات محلی نیز در اصالح نهادها و مصالحههای غیررسمی مؤثرتر از مقامات مرکز بودهاند‪ .‬به‬
‫عنوان مثال در بامیان‪ ،‬به دلیل حمایت دولت محلی‪ ،‬هنجارهای سنتی به حدی اصالح شدهاند که‬
‫جرگهها و شوراهای سنتی‪ ،‬اکنون اعضای زن دارند و هزینه عروسی تا حد زیادی با موفقیت در‬
‫این والیت‪ ،‬متوقف شده است‪.‬‬

‫‪21‬‬
‫‪ .۴‬نگرانیها در مورد تمرکززدایی‪ :‬چقدر باید آنها را جدی گرفت؟‬
‫برخی معتقدند که تمرکز قدرت‪ ،‬وحدت ملی را تضمین میکند و از سلطۀ سیاسی جنگساالران‬
‫جلوگیری میکند (آسانت و آیی‪2007 ،‬؛ فاگت‪ .)2009 ،‬آنها فرض میکنند که نهتنها نهادهای‬
‫محلی و غیررسمی مانع حاکمیت هستند‪ ،‬بلکه سلطه سیاسی و تجزیه کشور را نیز تسهیل میکنند‬
‫(آسانت و آیی‪ .)2007 ،‬در این شرایط‪ ،‬تمرکززدایی ممکن است کشورهای همسایه را به نفوذ یا‬
‫تسلط کامل بر مناطق مختلف افغانستان ترغیب کند‪.‬‬
‫در پاسخ به اینکه آیا تمرکززدایی منجر به تقسیم و در نهایت تجزیه افغانستان به چند کشور‬
‫کوچکتر میشود‪ ،‬برخی با شک به همبستگی ملی در افغانستان میگویند‪ :‬بلی‪ .‬دیگران با اشاره‬
‫به اینکه تاریخ افغانستان هیچگاه شاهد نبوده است یک قوم حتی در زمان جنگهای خشونتآمیز‪،‬‬
‫در پی جداییطلبی یا استقالل باشد‪ ،‬پاسخ میدهند‪ :‬خیر (پرگار [یوتیوب] ‪ .)2011‬در پاسخ به این‬
‫نگرانیها و واگراییها‪ ،‬ما بررسی کردهایم که آیا تودههای مردم واقعاً در درک هویت ملی‬
‫گستردهای که شامل همه مردم سرزمین است‪ ،‬مشکل دارند یا خیر؟ و اگر آنها به این هویت کالن‬
‫اعتقاد داشته و مشارکت داشته باشند‪ ،‬چقدر این هویت در مقایسه با هویتهای قومی و سایر‬
‫هویتهای مشترک آنها مهم است‪ .‬این اکتشاف ممکن است به ما کمک کند پیشبینی کنیم که‬
‫آیا تمرکززدایی‪ ،‬افغانستان را به سوی بالکانشدن سوق میدهد یا خیر؟‬
‫وقتی پرسیده شد که آنها درباره مردم افغانستان به عنوان یک ملت چه نظری دارند‪ ،‬بیش از ‪20‬‬
‫درصد پاسخدهندگان معتقد بودند که به یک ملت قدرتمند و تجزیهناپذیر تعلق دارند‪ 56 .‬درصد‬
‫دیگر پاسخدهندگان به وجود یک ملت که در گیر است با برخی از تنشهای قومی باور دارند‪.‬‬
‫حدود ‪ 18‬درصد باور دارند که افغانستان خانه یک ملت چند پارچه است‪ .‬فقط ‪ 6‬درصد از‬
‫پاسخدهندگان اظهار داشتند که «ما یک ملت نیستیم»‪ .‬این نظرسنجی در حالی انجام شد که تنش‬
‫قومی به دلیل انتخابات ریاست جمهوری سال ‪ 2019‬در باالترین حد بود‪ .‬بنابراین پاسخدهندگان‬
‫در شرایط موجود‪ ،‬هرگز نسبت به وجود یک ملت در افغانستان بدبین و دچار شک و تردید‬

‫‪22‬‬
‫نبودهاند گرچه اکثر پاسخدهندگان در مورد تنشهای درون جامعه واقعبین بودند‪ .‬با این حال‪،‬‬
‫احساس قوی ملیت تنها در صورتی امکانپذیر است که همه گروههای قومی برای یک هویت‬
‫ملی مشترک به طور مساوی ارزش قائل باشند‪ .‬شکل ‪ 6‬افکار عمومی را در مورد مسئله هویت‬
‫ملی و همبستگی در افغانستان نشان می دهد‪.‬‬
‫شکل ‪ :6‬به نظر شما کدام یک از موارد زیر در مورد مردم افغانستان درست است؟‬

‫به نظر شما کدام یک از موارد زیر در مورد مردم افغانستان صدق میکند؟‬

‫ملتی به شدت متحد است‬ ‫ملتی با کشمکشهای قومی است‬ ‫ملتی تقسیم شده است‬ ‫ملت نیست‬
‫‪100%‬‬
‫‪90%‬‬
‫‪80%‬‬
‫‪70%‬‬
‫‪60%‬‬
‫‪50%‬‬
‫‪40%‬‬
‫‪30%‬‬
‫‪20%‬‬
‫‪10%‬‬
‫‪0%‬‬
‫پشتونها‬ ‫تاجیکها‬ ‫هزارهها‬ ‫اوزبیکها‬ ‫گروههای قومی‬ ‫غیرقومیها‬
‫کوچکتر‬

‫یافتههای ما حاکی از آن است که گروههای قومی در درک خود از یک جامعه ملی کالن‬
‫اختالف نظر ندارند‪ .‬پاسخ آنها تقریباً یکسان است‪ :‬کسانی که به یک ملت قدرتمند و غیر قابل‬
‫تجزیه در افغانستان اعتقاد دارند‪ ،‬از ‪ 19‬درصد پشتونها‪ 20 ،‬درصد تاجیکها‪ 17 ،‬درصد هزارهها‪،‬‬
‫‪ 29‬درصد ازبیکها‪ 28 ،‬درصد گروههای کوچکتر و ‪ 17‬درصد کسانی که با هویت غیرقومی‬
‫خود را معرفی میکنند‪ ،‬تشکیل شده است‪ .‬بیش از ‪ 58‬درصد پشتونها‪ 57 ،‬درصد تاجیکها‪53 ،‬‬
‫درصد هزارهها‪ 44 ،‬درصد ازبیکها‪ 47 ،‬درصد گروههای کوچکتر و ‪ 51‬درصد افراد غیرقومی‪،‬‬
‫هم جامعه ملی (هویت ملی) و هم وجود تنشهای قومی را تأیید میکنند‪ .‬انتخاب ‪ 17‬درصد‬

‫‪23‬‬
‫پشتونها‪ 14 ،‬درصد تاجیکها‪ 22 ،‬درصد هزارهها‪ 21 ،‬درصد ازبیکها ‪ 17 ،‬درصد گروههای‬
‫کوچکتر و ‪ 21‬درصد افراد غیرقومیتی‪ ،‬وجود یک ملت چند پارچه است‪ .‬سرانجام‪ ،‬به طور‬
‫متوسط ‪ 5‬درصد پشتونها‪ 6 ،‬درصد تاجیکها‪ 8 ،‬درصد هزارهها‪ 5 ،‬درصد ازبیکها‪ 4 ،‬درصد‬
‫گروههای کوچکتر و ‪ 8‬درصد افراد غیرقومیتی‪ ،‬احساس میکنند که به ملتی واحد تعلق ندارند‪.‬‬
‫این اعداد نشانگر روح یک ملت واحد در میان تمام گروههای قومی در افغانستان است‪ ،‬بهرغم‬
‫آنکه همگی از تنشهای قومی موجود در افغانستان آگاه هستند‪ .‬با چنین حس قوی ملیت‪ ،‬بعید‬
‫به نظر میرسد عدم تمرکز سیاسی‪ ،‬گروههای قومی را برای تجزیه کشور ترغیب کند‪ .‬این یافته‬
‫با مطالعه دیگری همسو است که نشان میدهد اکثریت قابل توجهی از افغانها نسبت به‬
‫وابستگیهای مشترک خود مانند قومیت‪ ،‬قبیله و مناطق‪ ،‬طرفدار وفاداری مذهبی و ملی خود‬
‫هستند (مبشر‪.)2019 ،‬‬
‫آنچه را که این یافتهها برجسته میکند این است که هویت ملی بسیار قویتر و مسلطتر از‬
‫هویتهای قومی و دیگر هویتهای انحصاری است‪ .‬این واقعیت که مردم نسبت به تنشهای‬
‫قومی و قبیلهای آگاهی و نگرانی بیشتری دارند‪ ،‬احتماالً به این دلیل است که به این تنشها بیش‬
‫از کنش های ملی یا دینی دامن زده میشود‪ .‬نخبگان دولتی و غیردولتی بجای استحکام همبستگی‬
‫ملی در بروز تنشهای قومی و قبیلوی نقش دارند‪ .‬تنها در بعضی مواقع به عنوان مثال در مسابقات‬
‫ورزشی بینالمللی و منطقهای و رفتار کشورها با پناهندگان افغان‪ ،‬همبستگی ملی توجه اجتماعی‬
‫و رسانهای را به خود جلب میکند (فرود بیژن‪ 2013 ،‬؛ تیواتاسا‪2015 ،‬؛ رابرتسون‪ .)2012 ،‬فقدان‬
‫یک گفتمان مرتبط با ملت و بسیج مردم‪ ،‬لزوماً نشاندهندۀ نبود یک ملت نیست‪.‬‬
‫برای بررسی بیشتر نگرانی ها از تمرکززدایی‪ ،‬از پاسخدهندگان پرسیدیم که کدام یک از‬
‫کشورهای همسایه با سیاست خارجی خود بیشترین مشکل را در قبال افغانستان ایجاد کردهاند‪.‬‬
‫این یک حقیقت است که مناطق و گروههای [قومی] مختلف افغانستان‪ ،‬فرهنگ مشترک و مبادله‬
‫تجارتی قابل توجهی با مردم کشورهای همسایه دارند‪ .‬یک دلیلی که افغانستان به عنوان کشور‬

‫‪24‬‬
‫اقلیتها یاد می شود‪ ،‬این واقعیت است که جمعیت کالنی از هر یک از اقوام افغانستان در‬
‫کشورهای همسایه سکونت دارند‪ .‬به همین لحاظ‪ ،‬این بحث بسیار طرفدار دارد که تحت یک‬
‫افغانستان غیرمتمرکز‪ ،‬ممکن است [این اقوام و مناطق] توسط کشورهای همسایه جذب شوند‪.‬‬
‫در تحقیق ما‪ ،‬لیست کشورهای همسایه شامل‪ :‬پاکستان‪ ،‬ایران‪ ،‬چین‪ ،‬تاجیکستان‪ ،‬ازبیکستان‪،‬‬
‫ترکمنستان و هند است‪ .‬هند تنها کشور در این لیست است که هیچ مرز مشترکی با افغانستان‬
‫ندارد‪ .‬ما هندوستان را هم شامل کردیم‪ ،‬زیرا بنا به گفتههای بسیاری هند و پاکستان‪ ،‬حداقل در‬
‫دو دهه گذشته جنگهای نیابتی در افغانستان داشته اند (سیاتل تایمز ‪ .)2010 ،‬از میان این‬
‫کشورهای همسایه‪ ،‬سیاستهای پاکستان در قبال افغانستان موجب بیشترین نارضایتی در میان‬
‫افغانها بوده است و ‪ 67‬درصد نارضایتی در این تحقیق را به خود اختصاص داده است‪ .‬بعد از‬
‫پاکستان‪ ،‬ایران با اختصاص حدود ‪ 20‬درصد از نارضایتی افغانها در برابر سیاستهایش در قبال‬
‫افغانستان در ردیف دوم قرار دارد‪ .‬سیاستهای هند و چین تنها ‪ 4‬و ‪ 2‬درصد از نارضایتی افغانها‬
‫را به خود تخصیص دادهاند‪ .‬فقط ‪ 1‬درصد از افغانها از هر یک از کشورهای همسایه شمالی‬
‫افغانستان ناراضی هستند‪.‬‬
‫شکل ‪ :7‬افکار عمومی در مورد سیاستهای دولتهای همسایه در قبال افغانستان‬

‫از کدام کشور همسایه به دلیل سیاستهای آنان در قبال افغانستان بیشتر ناراضی‬
‫هستید؟‬
‫‪1%‬‬ ‫‪4%‬‬
‫‪1% 1%‬‬ ‫‪4%‬‬ ‫پاکستان‬
‫‪2%‬‬ ‫ایران‬
‫چین‬
‫تاجکستان‬
‫‪20%‬‬
‫اوزبکستان‬
‫‪67%‬‬ ‫ترکمنستان‬
‫هندوستان‬
‫نمیدانم‬

‫‪25‬‬
‫گروههای قومی در دیدگاههای سیاسی خود نسبت به کشورهای همسایه‪ ،‬همنظر و متحد بودند‪.‬‬
‫پشتونها با ‪ 70‬درصد پاسخدهندگان این قوم‪ ،‬بیشترین نظر منفی نسبت به سیاستهای پاکستان را‬
‫دارند‪ .‬بیش از ‪ 66‬درصد از تاجیکهای افغانستان نسبت به پاکستان و ‪ 20‬درصد از آنها نیز نسبت‬
‫به ایران به عنوان دو همسایه مشکوک برای ایجاد بیثباتی در افغانستان میبینند‪ 63 .‬درصد از‬
‫هزارهها‪ ،‬سیاستهای پاکستان و ‪ 27‬درصد آنها سیاستهای ایران را نمیپسندند‪ .‬در حالی که هم‬
‫از نظر زبانی و فرهنگی و هم از نظر مذهبی‪ ،‬پشتونها بیشترین اشتراک را با پشتونهای پاکستان‬
‫و هزارهها با مردم ایران دارند‪ .‬این دو گروه قومی نسبت به سایر اقوام‪ ،‬نسبت به سیاستهای‬
‫کشورهای مربوطه در مقابل افغانستان احساس گالیه بیشتری نشان دارند‪.‬‬
‫این همنظری گروههای قومی نشان میدهد که مردم افغانستان میتوانند به وضوح بین تأثیرات‬
‫سیاسی کشورهای همسایه در افغانستان و اشتراکات فرهنگی و مذهبی خود با آنها تفاوت قائل‬
‫شوند‪ .‬اگرچه آنها ظاهراً قدر ارزشهای مشترک فرهنگی و مذهبی را میدانند‪ ،‬اما به دلیل دردها‬
‫و تجارب مشترکشان به عنوان قربانی سیاستهای این کشورها‪ ،‬دیدگاههای سیاسی آنها نسبت‬
‫به کشورهای همسایه عمدتاً منفی تر است‪ .‬در واقع نزدیکترین والیات و مردم به این کشورها‬
‫بیشترین آسیب را از سیاستهای این همسایگان دیده اند‪.‬‬
‫این والیات همجوار پاکستان هستند که بیشترین راکتها و حمالت پراکنده را از اردوی پاکستان‬
‫نسبت به سایر والیات دریافت کردهاند‪ .‬والیات همجوار پاکستان نیز بیشترین صدمه و آسیب را‬
‫از خشونت طالبانی متحمل شدهاند که پناهگاههای امن در داخل خاک پاکستان دارند‪ .‬به همین‬
‫ترتیب‪ ،‬والیات همجوار ایران اولین اهداف طالبانی هستند که گفته میشود توسط ایران پشتیبانی‬
‫میشوند تا از پروژههای انکشافی رودخانههای این والیات که در نهایت به ایران سرازیر می‬
‫شوند‪ ،‬جلوگیری کنند‪ .‬هرات‪ ،‬فراه و سایر والیات مرزی اولین والیاتی هستند که از سیاستهای‬
‫خشونتآمیز ضد پناهندگی ایران رنج میبرند‪ .‬در نتیجه‪ ،‬تظاهرات و اعتراضات علیه سیاستهای‬

‫‪26‬‬
‫پاکستان و ایران در والیاتی که با آنها مرز مشترک دارند نسبت به سایر والیات بیشتر ثبت میشود‪.‬‬

‫برداشت و نتیجهگیری‬
‫قانون اساسی احتمالی جدید ممکن است به دنبال توافق بالقوه صلح با طالبان باشد‪ .‬مسئله توزیع‬
‫قدرت قطعاً در مرکز طراحی جدید قانون اساسی در افغانستان خواهد بود‪ .‬در حقیقت‬
‫سیاستمداران‪ ،‬دانشگاهیان و اتاقهای فکر از قبل این سؤال را پرسیده اند و چندین قطعه کوتاه‬
‫و بلند هم در این زمینه تولید کردهاند‪ .‬به عنوان نمونه کسانی چون‪ :‬جنیفر مرتضاشویلی و محمد‬
‫قدمشاه‪ ،‬احمد مسعود‪ ،‬نظیف شهرانی‪ ،‬عمر صدر‪ ،‬و شمشاد پسرلی و بشیر مبشر نظرات خود را‬
‫درباره ضرورت و نیاز اصالحات سیاسی در افغانستان ابراز کردهاند‪ .‬مرتضاشویلی و قدمشاه‬
‫(‪ )2020‬بر ماهیت انحصاری نظام حاکمیت متمرکز فعلی در برابر اثربخشی نهادهای غیررسمی‬
‫خودگردان فعلی در تأمین نیازهای اساسی در مناطق محلی تأکید میکنند‪ .‬مسعود همچنین بر‬
‫ماهیت انحصاری نظام حکومتی در افغانستان تأکید میکند و پیشنهاد میکند که دولت آیندۀ‬
‫افغانستان به غیرمتمرکزکردن قدرت و توزیع عادالنه منابع در میان مردم افغانستان نیاز دارد (مسعود‬
‫‪)2020 ،‬‬
‫همچنین نظیف شهرانی‪ ،‬جامعه شناس افغان‪ ،‬از طوالنیمدت طرفدار غیرمتمرکزکردن افغانستان‬
‫بوده است‪ .‬شهرانی استدالل میکند که رییسجمهور فعلی قدرت و اختیارات بیشتری نسبت به‬
‫پادشاهان قبلی افغانستان دارد‪ .‬چنین تمرکز قدرت با جامعه ناهمگون افغانستان سازگار نیست‪.‬‬
‫شهرانی با تصدیق این مسئله به عنوان منبع اصلی مشکل‪ ،‬آوردن محدودیتها و الزامهایی را در‬
‫قدرت رییسجمهور پیشنهاد و مسئله توانمندسازی ارگانهای محلی را مطرح میکند (شهرانی ‪،‬‬
‫‪ .)2018‬عمر صدر (‪ )2020‬استدالل می کند که شکست تحوالت سیاسی در دهه ‪ 1990‬و ‪2000‬‬
‫عمدتاً به دلیل «اجرای مکانیکی شکل متمرکز ‪ ...‬و یکپارچه دولت ملی» است‪ .‬پسرلی و مبشر‬
‫(‪ )2020‬نتیجه میگیرند که افغانستان به یک ارزیابی جدیدی از ساختار قدرت احتیاج دارد که‬
‫بدون پرداختن به مسئله تمرکز قدرت در افغانستان امکانپذیر نمیباشد (پسرلی و مبشر‪.)2020 ،‬‬
‫‪27‬‬
‫به هر حال‪ ،‬این تحقیق‪ ،‬همان موضوع را با رویکردی متفاوت و شاید نتیجهگیری متفاوت بررسی‬
‫میکند‪ .‬با تکیه بر افکار عمومی‪ ،‬این مطالعه چندین نکتۀ مهم را روشن میکند‪ .‬مهمترین نکته‬
‫این است که اقوام مختلف به دلیل تجربیات و حافظۀ تاریخی مشترک‪ ،‬در مورد آرمانهای سیاسی‬
‫خود اشتراکات زیادی دارند‪ .‬تفاوت نظر آنها تنها زمانی آغاز می شود که از آنها حول برخی از‬
‫مفاهیم و نظامهای سیاسی مانند فدرالیسم و نظامهای واحد نظرخواهی شوند‪ .‬دوم؛ پاسخهای مردم‬
‫نشان میدهد که برخالف نخبگانی که عمدتاً فقط سیاه و سفید میبینند‪ ،‬به نظر میرسد که‬
‫تودههای مردم ظرافت ها‪ ،‬خاکستریها و دیگر رنگهای ساختارهای سیاسی را نیز درک میکنند‪.‬‬
‫به عنوان مثال‪ ،‬در مورد نهادها و صالحیتهای تصمیمگیری مختلف إدارات آنان پاسخهای‬
‫مختلفی میدهند بجای آنکه بصورت مطلق روی یک نظام متمرکز یا غیر متمرکز پافشاری نمایند‪.‬‬
‫و سرانجام‪ ،‬بین روش فعلی توزیع قدرت بین مقامات و آنچه که آرمان اکثریت جامعه است‪،‬‬
‫فاصله زیادی وجود دارد‪ .‬در حالی که در حال حاضر‪ ،‬تقریباً تمام قدرت سیاسی در دولت مرکزی‬
‫متمرکز است‪ ،‬جامعه تقاضای سطح پیچیدهتری از توزیع قدرت را دارد که با نیازهای اقتصادی و‬
‫اجتماعی ـ سیاسی آن مطابقت داشته باشد‪ .‬به عنوان مثال آنها ترجیح میدهند مقامات محلیِ خود‬
‫از جمله والی والیتشان را خود انتخاب کنند‪ .‬آنها همچنین خواستار افزایش قدرت نهادهای‬
‫محلی خود هستند‪ .‬اکثر پاسخدهندگان توزیع قدرت بین دولت مرکزی و محلی را ترجیح‬
‫میدهند‪ ،‬در حالی که تعداد بسیار کمی از آنها ترجیح میدهند که قدرت و صالحیتها کامالً‬
‫در مرکز متمرکز شود یا کامالً محلیسازی شود‪.‬‬

‫‪28‬‬
:‫منابع و مآخذ‬

.2018 ،‫ قانون شوراهای محلی افغانستان‬−


:2018 ،‫ پالیسی حکومتداری محلی افغانستان‬−
https://idlg.gov.af/en/wp-content/uploads/2019/06/English-Book.pdf
:2005 ،‫ قانون اداره امور مالی و مصارف عامه افغانستان‬−
http://worldbank.org/publicsector/pe/BudgetLaws/Afghanistan%20PFEM
L_Engl_final.pdf
،2018 ‫ تحلیل بودجه ملی‬:‫) بازی اعداد‬2017( ‫ محمدناصر‬،‫ تیموری‬،‫ سیداکرام‬،‫ افضلی‬−
.‫دیدبان شفافیت افغانستان‬
‫) قانون اساسی افغانستان و‬2016( ‫ محمد‬،‫ عبداالحد و عرفانی‬،‫ محمدامین؛ محمدی‬،‫ احمدی‬−
‫ انستیتوت‬،‫ ارزیابی افکار عامه و پیشنهاداتی برای اصالح قانون اساسی‬:‫جامعه در حال گذار‬
.‫مطالعات استراتژیک افغانستان‬
.‫ قانون اساسی و نظام نوین سیاسی‬:‫) به سوی دموکراسی‬2005( ‫ محمدطاهر‬،‫ هاشمی‬−

:‫منابع انگلیسی‬

− Ahmed-Ghosh, Huma. 2003. A History of Women in


Afghanistan: Lessons Learnt for the Future or Yesterdays and
Tomorrow: Women in Afghanistan, Journal of International
Women's Studies, Volume 4. Issue 3.
− Apter, David. 1965. The Politics of Modernization. University
of Chicago Press.
− Asante, Felix A., and Joseph R. A. Ayee. 2007.
“Decentralization and Poverty Reduction.” In The Economy of
Ghana: Analytical Perspectives on Stability, Growth, &
Poverty, eds. Aryeetey, Ernest, and Ravi Kanbur. Accra, Ghana:
Woeli Publishing Services. 325–347
− Asia Foundation. 2017. A Survey of the Afghan People. Asia
Foundation.
− Bahl, Roy W. 1999. “Fiscal Decentralization as Development
Policy.” Public Budgeting & Finance. 19(2): 59–75.

29
− Barfield, Thomas. 2010. Afghanistan: A Cultural and Political
History. Princeton University Press.
− Bauer, Andrew., Uyanga Gankhuyag, Sofi Halling, David
Manley, and Varsha Venugopal. 2016. “Natural Resources
Revenue Sharing.” United Nations Development Program.
− BBC Persian (2011, June 15). Pargar: Federalism in
Afghanistan [Video]. YouTube.
https://www.youtube.com/watch?v=U7ZXgXjCVuY&t=2s
− Bezhan, Frud. 2013. “Historic Soccer Match Brings Unity to
Afghanistan.” Radio Liberty:
https://www.rferl.org/a/afghanistan-pakistan-soccer-unity-
celebration/25082095.html
− Bizhan, Nematullah., Ferhat Emil., and Haroon Nayebkhil.
2016. Bringing the State Closer to the People: Deconcentrating
Planning and Budgeting in Afghanistan.” Afghanistan Research
and Evaluation Unit
− Boex, Jameson. 2012. “Exploring Afghanistan’s subnational
fiscal infrastructure: Considering the fiscal linkages between
villages, districts, provinces and center,” Urban Institute Center
on International Development and Governance.
https://www.urban.org/sites/default/files/publication/26291/41
2716-Exploring-Afghanistan-s-Subnational-Fiscal-
Architecture-Considering-the-Fiscal-Linkages-between-
Villages-Districts-Provinces-and-the-Center.PDF
− Brinkerhoff, Derick W. 2007. Introduction—Governance
Challenges in Fragile States: Reestablishing Security,
Rebuilding Effectiveness, and Reconstituting Legitimacy. In
Governance in Conflict-affected Societies: Rebuilding Fragile
States, ed. Derick Brinkerhoff. 1-23.
− Bundschuh-rieseneder, Friederike. 2008. “Good Governance:
Characteristics, Methods and the Austrian Examples.”
Transylvanian Review of Administrative Sciences 24E: 26-52.
− Burki, Shahid J., Guillermo Perry, and William Dillinger. 1999.
Beyond the Center: Decentralizing the State, Washington DC:
World Bank

30
− Coburn, Noah. 2018. “Youth Perspective on Peace and
Security: Afghanistan.” Conciliation Resources: Working
Together for Peace,
https://www.youth4peace.info/system/files/2018-
04/1.%20FGD_Afghanistan_CR_0.pdf
− Diamond, Larry. 1999. Developing Democracy: Towards
Consolidation, Baltimore, MD: John Hopkins University Press.
− Dickovick, Taylor J. 2011. Decentralization and
Recentralization in the Developing World: Comparative Studies
from Africa and Latin America. The Pennsylvania State
University
− Esman, Milton. J. 1963. The Politics of Development
Administration. Bloomington, Indiana: International
Development Research Center, Indiana University.
− Faguet, Jean‐Paul. 2004. “Does Decentralization Increase
Government Responsiveness to Local Needs? Journal of Public
Economics. 88 (3–4): 867–893.
− Faguet, Jean‐Paul. 2009. “Governance from Below in Bolivia:
A Theory of Local Government With Two Empirical Tests.”
Latin American Politics and Society. 51 (4): 29–68.
− Ferrazzi, Gabriele. 2000. “Using the “F” Word: Federalism in
Indonesia's Decentralization Discourse.” The Journal of
Federalism 30(2): 63-85.
− Fn’Piere, Patrick., Tom Bridle, and Omaid Sharifi. 2012.
“Afghanistan Parliamentary Assistance Program Evaluation.”
http://democracyinternational.com/media/Afghanistan%20Parl
iamentary%20Assistance%20Program%20Evaluation.pdf
− Hale, Henry. 2004. “Divided We Stand: Institutional Sources of
Ethnofederal State Survival and Collapse,” World Politics 56.
− Hewad, Gran., and Casey Garret Johnson. 2014. “A Rough
Guide to Afghan Youth Politics.” USIP Special Reprot,
https://www.usip.org/sites/default/files/SR344-A-Rough-
Guide-to-Afghan-Youth-Politics.pdf
− Horowitz, Donald. 1985. Ethnic Groups in Conflict. University
of California Press.
31
− Hutchinson, Francis. 2015. “(De)centralization and the Missing
Middle in Indonesia and Malaysia” ISEAS Economics Working
Paper, ISEAS – Yusof Ishak Institute, 2015.
− Lake, David., and Rothchild, Donald. 2005. “Territorial
Decentralization and Civil War Settlement.” In Sustainable
Peace: Powers and Democracy after Civil War, eds. Philip G.
Roeder and Donald Rothchild. Cornel University Press
− Jalal, Mansoor. 2013. “Aid effectiveness at the subnational
level: A study of Provincial Development Committees (PDCs):
Provincial Coordination, Planning and Monitoring,” Integrity
Watch Afghanistan. Available at: https://iwaweb.org/wp-
content/uploads/2015/11/08-Aid-Effectiveness-At-Sub-
National-Level.pdf
− Keating, Michael. 1995. “Size, Efficiency and Democracy:
Consolidation, Fragmentation and Public Choice.” In Theories
of Urban Politics, eds. David Judge, Gerry Stoker, and Hal
Wolman. London, UK: Sage. 117–134.
− Kentish, Benjamin. 2017. “Afghanistan’s Only Femal Governor
has Been Replaced by a Man.” Independent,
https://www.independent.co.uk/news/world/middle-
east/afghanistan-female-governor-replaced-by-man-masooma-
muradi-daikundi-sexism-resistance-gender-a7972166.html
− Lamont, James. 2010. “Partition Plan Proves Afghan Wake-up
Call.” Financial Times available at:
https://www.ft.com/content/1d9c1f72-902f-11df-ad26-
00144feab49a
− Larson, Anna. 2011. Deconstructing “Democracy” in
Afghanistan. Afghanistan Research and Evaluation Unit.
https://www.refworld.org/docid/4dbfc8c72.html
− Lecours, Andre., and Erika Arban. 2015. “Why Federalism
Does Not Always Take Shape: The Cases of Italy and Nepal.”
Regional & Federal Studies 25(2): 183-201.
− Lijphart, Arend. 1977. Democracy in Plural Societies: A
Comparative Exploration. Yale University Press.
− Manor, James. 1999. The Political Economy of Democratic

32
Decentralization, Washington DC: World Bank
− Marcus, Jonathan. 2010. “UK Think Tank Urges Afghanistan
Rethink.” BBC available at: https://www.bbc.com/news/world-
south-asia-11218832
− Masoud, Ahmad. 2020. “What is Missing from Afghan Peace
Talks.” The New York Times
− Mobasher, Bashir. M. 2019. “Constitutionalizing Power
Imbalance.” Working Paper, National University of Singapore.
− Mukhopadhyay, Dipali. 2014. Warlords, Strongman Governors,
and the State in Afghanistan. Cambridge University Press
− Murtazashvili, Jennifer., and Murtazashvili, Ilia. 2019.
“Wealth-destroying States.” Public Choice 182: 353-371.
− Murtazashvili, Jennifer. 2016. Informal Order and the State in
Afghanistan. New York: Cambridge University Press.
− Murtazashvili, Jennifer B. 2014. “Informal Federalism: Self-
Governance and Power Sharing in Afghanistan.” The Journal of
Federalism 44 (2): 324-343.
− Murtazashvili, Jennifer B., and Qadam Shah, Mohammad.
2020. “Political Refom Urgently Needed in Afghanistan.”
Diplomat
− Newton, Kenneth., and Van Deth. 2010. Foundations of
Comparative Politics: Democracies of the Modern World.
Cambridge University Press.
− Nijssen, Stefanie. “Towards bottom-up budgeting: budgetary
decentralization in Afghanistan,” Civil-Military Fusion Centre
2011.
− Pasarlay, Shamshah., and Mobasher, Bashir. 2020. “Electoral
Crises, Peace Process with Taliban and Constitutional Reform
in Afghanistan.” Constitutionnet.
http://constitutionnet.org/news/electoral-crises-peace-process-
taliban-and-constitutional-reform-afghanistan
− Prud’homme, Remy. 1995. “The Dangers of Decentralization.”
The World Bank Research Observer. 10 (2): 201–220.

33
− Robertson, Ryan. 2012. "Sports Diplomacy in a Conflict
Environment: The Case for Continued Efforts in Afghanistan,"
Exchange: The Journal of Public Diplomacy 3(1) , Article 5.
− Rubin, Barnett. 2004. “Afghanistan’s Constitutional Process,
2001-2004
− Saikal, Amin. 2004. Afghanistan: A History of Struggle and
Survival. I.B.Tauris & Co Ltd
− Sadr, Omar. 2020. Negotiating Cultural Diversity in
Afghanistan. Routledge. New York
− Saltmarshe, Douglas, and Abhilash Mehdi. 2011. “Local
governance in Afghanistan: A view from the ground,”
Afghanistan Research Evaluation Unit. Available at:
https://www.refworld.org/docid/4df99e442.html
− Saves, Emanuel S. 2000. Privatization and Public-Private-
Partnerships. New York: Chatham House
− Schetter, Conrad. 2010. “Ethnicity and the political
reconstruction in Afghanistan.” Unpublished Conference Paper,
London School of Economics and Political Science,
http://eprints.lse.ac.uk/28376/1/Schetter_LSERO_version.pdf
− Shahrani, Nazif. “Center-Periphery Relations in Afghanistan.”
In Local Politics in Afghanistan: A Century of Intervention in
the Social Order. ed. Conrad Schetter., 23-39. C. Hurst & Co
(Publishers) Ltd., 2013
− Shahrani, Nazif. 2018. “The Afghan President Has More
Powers than a King.” Aljazeera.
− Sharpe, Laurence J. 1993. The Rise of Meso Government in
Europe (SAGE Modern Politics Series). London: SAGE
Publications.
− SIGAR, Report to the United States Congress, High Risk List.
2019, https://www.sigar.mil/pdf/spotlight/2019_High-
Risk_List.pdf
− Smoke, Paul. 2001. “Fiscal Decentralization in Developing
Countries: A Review of Current Concepts and Practice.”
Democracy, Governance, and Human Rights Programme Paper

34
No. 2, Geneva, Switzerland: United Nations Research Institute
for Social Development.
− Snyder, Jack. 2000. From Voting to Violence: Democratization
and Nationalist Conflict. Norton and Company, New York.
− “Sports Can Promote Peace” Daily Outlook of Afghanistan,
http://outlookafghanistan.net/editorialdetail.php?post_id=2060
4
− Sullivan, Tim. 2010. “Indo-Pakistan Proxy War in
Afghanistan.” The Seattle Times
https://www.seattletimes.com/nation-world/indo-pakistan-
proxy-war-in-afghanistan/
− Thevanthasan, Vanessa. 2015. “Out of the Ashes, Afghanistan
Rises: The Role of Sport in Conflict Resolution and
Development.” Peace Insight,
https://www.peaceinsight.org/blog/2015/04/ashes-afghanistan-
rises-role-sport-conflict-resolution-development/
− UNDG, 2016. Natural Resource Revenue Sharing.
https://www.local2030.org/library/221/Natural-Resource-
Revenue-Sharing.pdf
− Van Houten, Pieter. 1999. “The Politics of Fiscal Autonomy
Demands: Regional Assertiveness and Intergovernmental
Financial Relations in Belgium and Germany.” Prepared for the
CASPIC MacArthur Scholars’ Conference “Rescaling the
State,” Wilder House, Chicago, May 1-2, 1999.
http://citeseerx.ist.psu.edu/viewdoc/download?doi=10.1.1.23.6
909&rep=rep1&type=pdf
− Wong, Hin-Huat., and James Chine. 2010. “Malaysia:
Centralized Federalism in an Electoral One-party State.” In
Varieties of Federal Governance: Major Contemporary Models,
ed. Rekha Saxena. Cambridge University Press. 208-231.

35
‫معرفی نویسندگان‬

‫محمد بشیر مبشر‬


‫دکتر محمد بشیر مبشر‪ ،‬پژوهشگر همکار انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان‪ ،‬استادیار علوم‬
‫سیاسی در دانشگاه امریکایی افغانستان و همچنین استاد مدعو در رشته حقوق در دانشگاه وِستِرن‬
‫واشنگتن است‪ .‬دکتر مبشر در زمینه سیستمهای انتخاباتی و طراحی قانون اساسی در جوامع از هم‬
‫پاشیده تخصص دارد‪ .‬کارهای تحقیقی اخیر وی مشمول این موارد است‪ :‬تمرکززدایی سیاسی در‬
‫جوامع متکثر‪ ،‬آرمان های سیاسی افغانستان‪ ،‬و قوانین تبعیض آمیز در افغانستان‪ .‬داکتر مبشر لیسانس‬
‫خود را در رشته حقوق و علوم سیاسی در سال ‪ 2007‬از دانشگاه کابل‪ ،‬ماستری حقوق را در سال‬
‫‪ 2010‬و دکترای خود را در سال ‪ 2017‬از دانشکده حقوق دانشگاه واشنگتن گرفته است‪.‬‬

‫محمد قدمشاه‬
‫دکتر محمد قدمشاه‪ ،‬پژوهشگر همکار انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان و استادیار توسعه‬
‫جهانی در دانشگاه سیاتل پاسیفیک است‪ .‬حیطه تحقیقات و نشریات ایشان موضوعات زیر را در‬
‫بر میگیرد‪ :‬اقتصاد سیاسی دولت سازی‪ ،‬مدیریت توسعه‪ ،‬اصالحات مبارزه با فساد‪ ،‬و همچنین‬
‫تحلیل پالیسی و ارزیابی برنامهها در دولتهای متاثر از جنگ‪ .‬دکتر قدمشاه در حال حاضر اقتصاد‬
‫سیاسی تخصیص بودجه‪ ،‬میزان تاثیرگذاری اصالح ات مبارزه با فساد‪ ،‬و اصالحات مالی عمومی‬
‫در افغانستان را زیر بررسی دارد‪ .‬داکتر قدمشاه ماستری و دکترای خود را در رشته حقوق در‬
‫دانشکده حقوق دانشگاه واشنگتن تکمیل کرده است‪.‬‬

‫‪36‬‬
37

You might also like