Professional Documents
Culture Documents
Untitled
Untitled
1
دانشجویان عزیز
حدود دوسال برای خالصه منابع کامل دکتری علوم سیاسی و روابط
بینالملل وقت صرف شده است .لذا خواشمند است برای حفظ حقوق
گردآوردگان این مجموعه ،این پکیج را فقط از "علی محمدی"
خریداری نماید و پس از خرید این مجموعه پیامکی برای تایید به
شماره تلفن 12290910990ارسال نماید تا ضمن اطمینان از خرید
منابع اصلی ،حقوق گردآورندگان نیز محفوظ گردد .در صورت خرید
از هر شخص دیگری به جز "علی محمدی" با شماره فوق ذکر تماس
حاصل فرماید تا مراتب قانونی مطابق قانون پیگیری شود .ضمن
آرزوی موفقیت برای شما عزیزان پیشاپیش از همکاری شما
سپاسگزاریم.
2
کتاب اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل
نکته :به طورکلی سیاستبینالملل قبل از ورود به مرحله علمی دارای ویژگیهای زیر
بود:
.0کمتوجهی به عوامل موثر بر رفتار حکومتها در زمینه روابط خارجی .9بررسی زمینه
رویدادهای جاری بینالمللی .0مطالعات توصیفی سیاسی-تاریخی در مسائل سیاست
بینالملل .4تحلیل مسائل جاری بینالملل .5ناتوانی در یافتن پاسخ برای مسائل بین-
المللی معاصر .6کمتوجهی به شبیهسازیها .7کوشش اندک برای دستیافتن به اصول
و قوانین کلی در روابط بینالملل .9ناتوانی در تشخیص متغیرهای گوناگون و ارتباط
میان آنها .2 .توجه به مسائل اخالقی و بررسی موضوعهای مربوط به جنگ و صلح از
دیدگاه مزبور.
نکته :ناتوانی سنتگرایان در تحلیل و تبیین رفتار دولتها در صحنه سیاست بینالملل،
موجب شد محققان به اتخاذ روشهای علمی روی آوردند.
نکته :حوزه نظریه در دانشهای اجتماعی ،تنها به مقوالت تجربی عینی و مبتنی بر داده-
های قابل تجزیه و وارسی محدود نیست ،بلکه جنبههای فلسفی ،عقیدتی و ارزشی را
نیز دربر میگیرد .با توجه به مشکالت مزبور ،گروهی دیگر از محققان سیاست بینالملل
به نظریههای میانبرد روی آوردند.
نکته :این گروه به جای ارائه یک نظریه عمومی که تمامی مسائل و پدیدههای روابط
بینالملل را توضیح دهد ،نظریههای خرد یا میانبرد را برای مطالعه بخشهایی از
3
سیاستبینالملل و سیاست خارجی مورد توجه قرار دادهاند .از دیدگاه این گروه از
محققان ،باید پدیدههای ویژه را با ارائه فرضیههای مناسب ،مطالعه کرد و بر اساس
روش استقرایی به نظریه میانبرد که به طور نسبی قابل تعمیم باشند ،دست یافت.
نکته :کوشش دانشپژوهان در فرایند مطالعات علم سیاست بینالملل بر آن است که
متغیرهای گوناگون را شناسایی کرده ،چگونگی رابطه همبستگی و یا عدم همبستگی
متغیرهای مزبور را مشخص کنند ،تا بدین طریق به ارائه و توضیح نظریههای مختلف
قادر باشند.
نکته :تحوالت و دگرگونیهایی که رفتار دولتها تحت تاثیر عوامل تغییرپذیر داخلی و
بینالمللی به وقوع میپیوندد ،نوعی جابهجایی در متغیرهای گوناگون(اعم از تبعی و
مستقل) به وجود میآورد.
نکته :در فرایند مطالعه سیاست بینالملل به طور عمده روابط واحدهای رسمی حکومتی
با یکدیگر مورد توجه قرار میگیرند .حال آنکه روابط
نکته :بینالملل ،مجموعه اقدامات و کنشهای متقابل واحدهای حکومتی و نیز نهادهای
غیردولتی و همچنین روندهای سیاسی میان ملتها را دربر میگیرد.
4
نکته :به رغم وجود بازیگران غیرحکومتی عمال امروزه حتی در عصر جهانی شدن
الگوههای رفتاری حاکم در عرصه سیاستبینالملل به واحدهای رسمی ،یعنی دولتها
تعلق دارد.
نکته :راهحل عملی برای بررسی سیاستبینالملل ،اوال بهرهگیری از دادههای تاریخی
و ثانیا دستیابی به اصولی است که تبیینکننده رفتارهای متنوع واحدهای سیاسی
است.
نکته :گاه تاکید صرف بر هر یک از سطوح تحلیل(مثال فردی و دولتی) پژوهشگر را با
مشکالت بسیار روبهرو میکند و استحکام علمی موضوع مورد پژوهش میکاهد.
نکته :سیاستبینالملل به طور عمده به مطالعه تعامل میان دولتها و نیز موقعیتی که
این تعاما را دربرمیگیرد ،میپردازد .و نظام بینالملل مجموعهای از تمامی فعالیتهایی
را که به روابط بینالملل شکل میدهند شامل میشود .در این روند به تمامی رفت-
وآمدها ،دادوستد ،تماسها ،جریانات اطالعات و دیگر اقدامات بازیگران باید توجه شود.
نکته :با در نظر گرفتن سطح تحلیل میتوان بازیگران و پدیدههای خاصی را در حوزه
تحقیق و مطالعه قرار داد و بر اساس آن به استناجات خاصی رسید.
5
نکته :کنت والتز علل بروز جنگ در سیاست بینالملل را در سه سطح تحلیل مورد
توجه قرار میدهد که عبارتاند از طبیعت افراد ،ماهیت دولتها و جوامع و نیز ماهیت
نظام بینالملل.
نکته :از نظر والتز هدف تحلیل سیاست بینالملل مبارزه بر سر قدرت و امنیت توسط
دولتها در یک نظام فاقد اقتدار مرکزی است(سطح سوم تحلیل).
نکته :از منظر یک روانشناس که وقوع جنگ و تعارض را در روابط بینالملل بر مبنای
خصوصیات تجاوزگرایانه انسان تجزیه و تحلیل مینماید ،عمدتا بر روی فرد تاکید می-
شود(سطح اول تحلیل).
نکته :اگر امروز محقق خواستار بررسی امنیت باشد ،میباید عالوه بر دو سطح تحلیل
ملی و بینالمللی ،به دو سطح تحلیل دیگر یعنی امنیت فروملی و نیز امنیت
جهانی(تروریسم ،مسئله مواد مخدر ،بیماریهای واگیر و آلودگی محیط زیست) عنایت
داشته باشد .که این امر خود حاکی از پیچیدگی روزافزون مطالعه روابط بینالملل به
شمار میرود.
نکته :درک سیاست بینالملل پس از جنگ سرد ،از لحاظ تجزیه و تحلیل مسائل حاد،
با استفاده از نظریههای جریان اصلی و نیز انتقادی میسر است.
نکته :موضوع تفکیک عرصههای داخلی و بینالمللی از یکدیگر از جمله مسائلی بود
که در طول دوران جنگ سرد ذهن صاحبنظران را به خود مشغول میکرد.
نکته :مجریان سیاست اعلی را مقامات وزارت امور خارجه و وزارت دفاع تشکیل می-
دادند.
نکته :بر این اساس در دوره جنگ سرد موضوعاتی چون جنگ کره ،پیمان منع آزمایش-
های هستهای و سالت جزو سیاستهای اعلی تلقی میشد در حالیکه مذاکرات مربوط
6
به گات و اجرای معاهدات ،مسئله حقوق دریاها ،حقوف بشر و نظیر آن در عداد
سیاستهای ادنی بودند.
نکته :یکی از پیچیدگیهای عمده مطالعه سیاستبینالملل در آغاز هزاره سوم وجود
بازیگران متعدد و متنوع سیاسی است.
نکته :از لحاظ حقوقی وسعت سرزمین ،شرط تشکیل دولت به حساب نمیآید.
نکته :هنگامی که سخن از قدرت دولت ،تنظیم و اجرای سیاست خارجی و رفتار یک
دولت در صحنه سیاست بینالملل به میان میآوریم مسلما شکل حکومت در تامین
خواستهها و منافع و نیز تاثیرگذاری بر سیاست بینالملل نقش بسزایی ایفا میکند.
نکته :در چهارچوب نظام بینالملل ،حاکمیت را به مفهوم استقالل و در نظام داخلی به
معنای آزادی تعبیر کردهاند.
نکته :دولتها متناسب با قدرتشان ،حوزه و عرصه خاصی را برای اعمال حاکمیت خود
قائلاند.
نکته :شناسایی دوفاکتو محدود و موقتی است و چه بسا کوتاه زمانی بعد لغو شود یا به
شناسایی دوژور بیانجامد.
نکته :محققان نقش دولت به عنوان بازیگر رسمی در عرصه سیاست بینالملل معتقدند
که د ولتها در چارچوب بروکراسیهای عریض و طویل مانع از ظهور هرگونه نوآوری و
خالقیت میشوند .بر مبنای این تحلیل هر چه از دوران گذشته به سوی قرن 90پیش
میرویم ،دولتها به ابزار سیاسی ،اقتصادی و فرهنگی مجهزتر میشوند و به این ترتیب
توانایی بیشتری در کنترل مردم مییابند.
7
نکته :اما مخالفان این فرض را نمکیپذیرند زیرا با افزایش تعدد و تنوع بازیگران
غیرحکومتی مانند شرکتهای چندملیتی ،سازمانهای بینالمللی و انواع گروههای
فشار یا ذینفوذ ،دولتها ناچار شدهاند قدرت خود را با آنها تقسیم کنند.
نکته :مخالفان نقش دولت بر این باورند که با تحوالت شگرفی که در زمینه ارتباطات به
وقوع پیوسته ،رفته رفته انسان اقتصادی به انسان سیاسی و سپس به انسان ارتباطی
بدل شده است .هرچند هنوز ناسیونالیسم مانع عمدهای برای بسط روابط بینالملل
تلقی میشود.
نکته :بر اساس تجزیه و تحلیل سیستمی ،در فرایند تبادل میان سیستم و محیطش،
نهادههای سیستم به دادهها تبدیل میشوند و در حقیقت دادههای مزبور همان
تصمیمات به شمار میروند.
نکته :هنگامی که فتار بازیگران سیاسی ،یعنی دولتها را در صحنه سیاست بینالملل
مطالعه میکنیم در واقع تصمیماتی را که آنها به صورت دادههای سیاست خارجی خود
وارد محیط بینالمللی میکنند ،تحت بررسی قرار میدهیم.
نکته :روانشناسان سیاسی محور مطالعه خود را افراد قرار میدهند و از آنجا که
هنجارهای رفتاری در نوع و کیفیت تصمیماتی که افراد اتخاذ میکنند نقش تعیین
کنندهای ایفا میکند.
نکته :در فرایند اتخاذ تصمیمها ،مسئله چندگونگی عالیق و منافع مطرح میشود .بدین
معنا که هر فرد یا گروه ،منافع خاص خود را دنبال میکند.
8
نکته :اتخاذ تصمیمات عقالیی و منطقی مستلزم برخورداری از اطالعات دقیق و منابع
قابل دسترسی شامل نیروی انسانی متخصص ،فناوری و امکانات مالی است ،به عالوه
تصمیمگیرندگان باید توانایی الزم برای بهرهگیری از این اطالعات و منابع را دارا باشند.
نکته :نظام ارتباطی حاکم بر نهادهای تصمیمگیرنده نیز در رسانیدن پیامها و اطالعات،
بسیار حائز اهمیت است .ضمنا وجود موانع و نارساییهای ارتباطی ،سیاستگذاران را
با مشکالت بسیاری روبهرو میکند.
نکته :گاه سیاستگذاران اطالعات به دست آمده را با پیشداوریهای خود تطابق می-
دهند که این امر میتواند خطرهایی دربر داشته باشد؛ زیرا پیشداوریهای خود تطابق
میدهند که این امر میتواند خطرهای دربر داشته باشد؛ زیرا پیشداوری در امور بین-
المللی مانع از آن میشود که تصمیمگیرندگان به واقعیات موجود توجه کنند و در
نتیجه تصمیمی گرفته میشود که بر واقعیت بنا نشده است.
نکته :اساس رفتار در سازمانهای رسمی بر هدفهای مشخصی استوار است که بر
احساسات و سلیقههای شخصی مبتنی نیست .همکاری افراد ،آگاهانه و بر اساس درک
مشترکی از واقعیتهای سازمان است.
نکته :وقتی افراد فعالیتهای خود را در رسیدن به هدف معینی هماهنگ میکنند،
ناچار باید به طور مستمر تصمیم بگیرند و از میان گونههای مختلف عملیات ،راههایی
را انتخاب کنند که بیشترین سوددهی را دربر داشته باشد.
نکته :هر عضو سازمان قبل از آنکه به صورت یک ابزار یا نماینده سائقهها و احساسات
به حساب آید ،یک تصمیمگیرنده و رفع کننده مشکالت است.
نکته :وقتی فرد به عضویت یک سازمان درمیآید ،سازمان محدودیتهایی زیادی را از
لحاظ تصمیمگیریها بر او تحمیل میکند و تجلی محدودیتهای مزبور را در تقسیم کار،
9
دستورالعملها ،حوزه اقتدار ،سبک و شیوه رهبری و فشارهای درونی و بیرونی میتوان
مشاهده کرد.
نکته :سطو پایین سازمان صرفا در تصمیمات جزئی و کاربردی دخالت میکنند.
نکته :ماکس وبر ضمن بررسی انواع گوناگون روشهای تصمیمگیری ،مدیریت دسته
جمعی را به عنوان راهی برای جلوگیری از انحصارطلبی بروکراتیک پیشنهاد کرده است
که با اتکا به این روش ،تصمیمات به صورت گروهی و با شرکت افراد ماهر و صالحیتدار
اتخاذ میگردند.
نکته :وبر وجود پارلمانهای آزاد را در دولتهای مدرن که قادرند با گروههای ذینفوذ در
اقتصاد سرمایهداری ارتباط متقابل برقرار کنند ،نهادهایی مناسب برای تحدید
بروکراسی تشخیص داد.
نکته :مقصود از عقالیی بودن تصمیمها ،بهرهگیری از ابزارها و تکنیکهای مناسب برای
رسیدن به اهداف مورد نظر است.
نکته :در جریان سیاستگذاری خارجی ،استراتژیهای دولتها تحت تاثیر نظام بین-
الملل ،تهدیدات و فشارهای نظامی ،اقتصادی ،سیاسی و فرهنگی و نیز مقتضیات
داخلی و اوضاع ژئوپلیتیک شکل میگیرد.
11
نکته :مهمترین عوامل محدودکننده سیاستگذاری خارجی عبارتانداز .0 :زمان(در
وضعیت غافلگیری ،بحرانی و عادی) ،فناوری و منابع قابل دسترسی .9محدودیتهای
ذهنی تصمیمگیرندگان .0عوامل محدودکننده سیستم متمرکز تصمیمگیری.4 .
انعطافناپذیری نهادهای تصمیمگیرنده .5محدود بودن حوزه اقتدار و مسئولیت برای
اتخاذ تصمیمات استراتژیک .6نارساییهای ارتباطی از لحاظ تبادل اطالعات میان
سطوح مختلف تصمیمگیری .7موانع فرهنگی-اجتماعی ،سیاسی و اقتصادی.
نکته :در مدل اقتصادی ،عقالیی بودن به مفهوم برخورداری تصمیمگیرندگان از آگاهی
کامل ،آشنایی با تمامی شقوق تصمیمگیری و پیامدهای آن است.
نکته :از نظر مورگنتا قدرت سیاسی رابطهای روانی است میان کسانی که قدرت را اعمال
میکنند یا قدرت را بر آنها اعمال میشود.
نکته :دولتی که سیاست خارجیاش بر نمایش قدرت استوار است ،معموال به منظور
حفظ یا افزایش آن ،درصدد تعقیب سیاست اعتبار است.
نکته :منافع ملی تنها در چارچوب موقعیت قدرت تعریف و تبیین میشود.
نکته :مورگنتا برای استقرار صلح پایدار باید از هنر دیپلماسی بهره گرفت.
11
نکته :تاکید بر تعدیل منافع ملی سبب میشود که بسیاری از واقعگرایان بر مقوله
موازنه قدرت اصرار ورزند .و توازن قدرت نیز در سایه دیپلماسی برقرار شود.
نکته :والتز قدرت را بر حسب تاثیرگذاری تعریف میکند و بر این اساس اگر عاملی
بتواند بیش از آن حد که تحت تاثیر قرار میگیرد دیگران را تحت تاثیر قرار دهد ،به
همان میزان واحد قدرت است.
نکته :در مطالعه سیاست میان دولتها تاکید عمده بر توزیع قدرت میان آنهاست.
نکته :در نظام بینالملل دولتهای قویتر از امکانات و ابزار بیشتری برای حفظ منافع
خویش بهرهمندند و در مقابل ،دولتهای ضعیفتر توانایی بیشتری برای چانه زدن دارند.
نکته :قدرت نسبی دولتهای بزرگ این امکان را به آنها میدهد تا اساسا قوانین و
معیارهای مناقشات بینالمللی را خود تعریف و تبیین کنند و به رغم اشتباهات مکرر،
یا از عواقب و آثار نامطلوب مصون بمانند ،یا آنها را به حداقل کاهش دهند و حتی
پارهای از مواقع سوء تصمیمهای خود را به سایر نقاط جهان منتقل کنند.
نکته :ایدئولوژی عبارت است از نظام فکری عقیدتی که قابل اعمال بر واقعیتهای
خارجی است.
نکته :ریمون آرون ،ایدئولوژی را مرکب از واقعیاتی میداند که ظاهرا تحت نظم درآمده-
اند و شامل تفاسیر ،آرمانها و پیشگوییهاست.
نکته :ایدئولوژی کارکردهایی دارد از جمله میتواند باعث تقویت روحیه ملی شود.
ایدئولوژی در صورت وجود اختالفهای فرهنگی ،نژادی و قومی ،عواملی وحدت دهنده
و یکپارچه کننده به شمار میرود.
12
نکته :در چارچوب سیاست خارجی ،ایدئولوژی یک قالب ذهنی از لحاظ شیوه نگرش
نسبت به جهان فراهم میآورد و باالخره این عنصر تشکیل دهنده قدرت ،معیارها و
ضوابط مشخص و معینی در اختیار سیاستگذاران قرار میدهد تا براساس آن
چهارچوب هدفها و منافع ملی خویش را ترسیم کنند.
نکته :ضمنا ایدئولوژی اصول و معیارهای در اختیار عامه مردم قرار میدهد تا بر مبنای
آن ،هرگونه انحراف و تغییر مغایر با اصول پذیرفته شده قضاوت کنند.
نکته :برخورداری یک دولت از یک ایدئولوژی خاص ،به تنهایی نمیتواند نقش موثری
در افزایش قدرت آن داشته باشد ،بلکه نحوه بهرهگیری از این عنصر در باال بردن روحیه
ملی و تجهیز و امکانات در جهت تامین نیازها و خواستههای مردم حائز اهمیت است.
نکته :افزایش مشروعیت ،بر قدرت تصمیمگیری میافزاید و در عین حال باعث تحدید
و کنترل قدرت میشود.
نکته :امروزه دولتها برای سیاستگذاری خارجی و نیز اجرای آن با افکار عمومی متکی-
اند .بر این اساس آنها میباید سیاستها و تدابیری اتخاذ کنند که مورد قبول عامه
مردم باشد ،در غیر این صورت با بحران مشروعیت سیاسی روبرو خواهند شد.
نکته :درجه ثبات سیاسی را باید به صورت یک متغیر وابسته و نه مستقل بررسی کرد.
نکته :تجربههای گوناگون حاکی از آن است که نظامهای دموکراتیک به مراتب بیش از
نظامهای اقتدارگرا ،قدرت و توان ملی دارند.
13
نکته :تاثیر افکار عمومی به جوامع دموکراتیک منحصر نیست؛ حتی در نظامهای
توتالیتر اگر سیاست خارجی مورد حمایت افکار عمومی باشد ،رهبران سیاسی به نحو
موثر عمل خواهد کرد.
نکته :اعتبار ملی :موقعیت یک دولت در جامعه جهانی میتواند عامل مهمی در افزایش
یا کاهش قدرت آن واحد سیاسی به شمار رود.
نکته :ماهان ،اظهار داشت چنانچه دولتی دارای قلمرو مساعد و مطلوبی باشد و با
برخورداری از منابع کافی ،مبادرت به توسعه نیروی دریایی و تسلط بر دریاها کند ،این
خود کلیدی برای کسب قدرت جهانی به شمار خواهد رفت.
نکته :مکیندر معتقد بود از آنجا که سیاست جهان در مرحله نهایی ،کشمکش میان
قدرتهای بری و بحری است ،بنابراین سرزمین قلب از خطرهای ناشی از تهاجمات دریای
مصون و آسیبناپذیر است.
نکته :هاسوفر بر این نظر بود که آلمان دارای نوعی رسالت تاریخی است و باید تمام
ملل آلمان زبان تحت حکومت واحد قرار گیرند و دولتهای ناتوان مجبور به دادن فضای
حیاتی به آلماناند.
نکته :راتزل از کسانی بود که به تاثیر عوامل جغرافیایی در زندگی و توسعه دولتها
پرداخت و رشد دولتها را با ارگانیسمهای طبیعی مقایسه کرد.
نکته :از نظر راتزل توسعه و تکامل انسانها به روحیه آگاهی آنها از لحاظ احساس نیاز
به فضا و محیط بستگی دارد.
14
نکته :عامل نظامی را نباید به صورت یک متغیر مستقل بررسی کرد زیرا قدرت نظامی
خود تحت تاثیر عوامل ایدئولوژیک ،اقتصادی ،روانی ،جغرافیای سیاسی ،سیاسی،
فناوری ،ارتباطی و جز اینها قرار میگیرد.
نکته :دالیل عمده برای فروپاشی شوروی ،مشکالت اقتصادی و فناوری این کشور به
شمار میرفت.
نکته :یکی از مسائلی که در ارزیابی قدرت ملی باید مورد توجه قرار گیرد ،وجود
نوعی تعادل و توازن میان عناصر تشکیل دهنده قدرت است.
نکته :علیاالصول میتوان توازنی را میان تعهدات و تواناییها برقرار کرد .برخی
معت قدند که علت عمده فروپاشی شوروی عدم وجود توازن میان این دو عامل بود.
نکته :یک واحد سیاسی نمیتواند به یک نسبت دیگر دولتها را تحت تاثیر قدرت
خویش قرار دهد .حوزه اطالق قدرت به نسبت قابلیتها و تواناییها یک دولت در نواسان
است.
نکته :افزایش هزینههای نظامی نه تنها فرصتها را از سایر بخشها میگیرد ،بلکه به
علت وجود نوآوریها و دگرگونیهای فناورانه بسیاری از تجهیزات نظامی عمال به مرور
از حیز انتفاع خارج میشود ،لذا دولتها برای دستیابی به تجهیزات پیشرفتهتر ،میباید
هزینههای سرسامآوری را تقبل کنند .تحت این شرایط رفتهرفته ایجاد رقابت بلوک-
های تجاری جایگزین رقابتها و مبارزات نظامی و دیپلماتیک گذشته میشود.
نکته :قدرت نرم توانایی رسیدن به هدفها از طریق جلب و جذب و توانایی مجاب
کنندگی است ،نه بر اساس اجبار و زور.
نکته :نباید تصور کرد که تغییر جهت از قدرت سخت به قدرت نرم به معنای نادیده
گرفتن اهمیت نیروی نظامی است؛ زیرا عمال مشاهده میکنیم که امروزه نظامیگری به
15
طور فزاینده ای در میان کشورهای جنوب رشد یافته است .شاید دلیل عمده آن عدم
تمرکز تواناییها تولید تسلیحات در میان کشورهای صنعتی(همانند دوران جنگ سرد)
است.
نکته :لیبرالها به نظام بینالملل به صورت عرضه و فرایند تعامالت نگاه میکنند.
نکته :لیبرالها از دگرگونی نظام بینالملل استقبال میکنند .آنها این دگرگونی را ناشی
از دو عامل خارجی یعنی تحول در فناوری و نیز تمایل بازیگران مختلف برای ورود به
انواع جدیدی از روابط میدانند.
نکته :ساختار نظام بینالملل بازتاب درجهای از همگونی و ناهمگونی در درون آن است.
نکته :از منظر نوواقعگرایان ،ایدئولوژی و ارزشهای درون جامعه ارتباط چندانی به داده-
ها و یا نتایج ندارند .درحالیکه از دیدگاه واقعگرایان سنتی در یک نظام بینالملل
نامتجانس ،تفاوت در ساختارهای سیاسی و ایدئولوژیها مانع از رسیدن به نوع اجماع و
توافق همهجانبه میشود.
نکته :از نظر واقعگرایان تغییر در نظام بینالملل به سه عامل بستگی دارد .دگرگونی
در بازیگران و توزیع قدرت ،تغییرات در هنجارهای نظام و باالخره دگرگونیهایی که از
خارج از نظام نشئت میگیرند.
نکته :از نظر گیلپین زمانی نظام دستخوش تغییر میشود که دولتها درصدد حفظ منافع
خویش باشند .بر این اساس به علت آنکه دولتها به انحای گوناگون نسبت به
دگرگونیهای فناوری ،اقتصادی و سیاسی از خود واکنش نشان میدهند ،بنابراین
تغییرات میتوانند به وقوع پیوندند.
16
نکته :دگرگونیهای ناشی از هنجارهای اجتماعی یک نظام نیز میتواند یک تحول
اساسی را به همراه آورد .البته این بدان معنا نیست که لزوما کلیه تغییرات هنجاری
باعث دگرگونی نظام شود.
نکته :واقعگرایی فشارها و محدودیت مزبور را به علت آنکه دولتها را از انجام اقدامات
تجاوزگرایانهاش بازمیدارد ،مثبت تلقی کند ،در حالیکه مارکسیسم فشارها و
محدودیتهای مزبور را به علت آنکه مانع از توسعه و دگرگونی اقتصادی میشود ،منفی
میداند.
نکته :از منظر واقعگرایان تعمیمهایی که از نظریه سیستمی حاصل میشود ،به
پیشبینی رویدادهای بینالمللی کمک میکند.
نکته :از لحاظ نظری نظام بینالملل نظامی است با ساختار اقتدار افقی مبتنی بر
حاکمیتهای جداگانه که در آن دولتها از استقالل الزم برخوردارند.
نکته :نظام بینالملل حالت آشوبزده و غیرسلسلهمراتبی دارد ،زیرا یک اقتدار فراگیر
جهت وضع قوانین ،حل و فصل منازعات و ایجاد حمایت ندارد.
نکته :عامل تعیین کننده عملکرد نظام بینالملل ،تابعی است از تعداد قطبهای عمده
قدرت.
17
نکته :یکی از دالیل توجه خاص واقعگرایان به قطبیت ،به واسطه تاکید آنها بر قدرت
است.
نکته :علت دیگری که قطبیت یکی از ویژگیهای واقعگرایی به شمار میرود ،توجه به
مدیریت نظم و ثبات است.
نکته :جان مرشایمر بر این اعتقادند که پایان جنگ سرد و نیز نظام دوقطبی باعث
امکان افزایش تعارضات ،جنگ و احتمال افزایش انجام محاسبات نادرست به وسیله
قدرتها گردیده ،به گونهای که بازدارندگی با دشواریهای زیادی مواجه شده است.
نکته :بسیاری از مدافعان نظام تک قطبی آن را باثباتترین نظام تلقی میکنند .پان
کندی بر این باور است که هژمونی بریتانیا در قرن 02و هژمونی آمریکا پس از جنگ
دوم جهانی باعث ایجاد بیشترین ثبات شد.
نکته :کوهن بر این اعتقاد است که دولتهای هژمون اگر ضرورت داشته باشد حاضر به
پرداخت هزینهها و تقویت هنجارهایی یکجانبه برای تداوم بخشیدن و بهرهگیری از
نظام بینالمللاند.
نکته :قواعد اولیه نظام دوقطبی عبارت است از .0 :حذف بلوک رقیب در صورت لزوم با
بهرهگیری از روشهای گوناگون از جمله جنگ با پذیرش اندکی خطر .9 ،افزایش قدرت
18
نسبت به بلوک رقیب از طریق پیوستن اعضای جدید در بلوک خودی و جلوگیری از
پیوستن دیگران به بلوک رقیب.
نکته :اصوال هر اندازه تعداد قطبها در یک نظام افزایش یابد ،پویشهای نظام پیچیدگی
بیشتری مییابد.
نکته :قواعد بازی نظام چندقطبی عبارتانداز .0 :با هر بازیگر و یا اتحادی که برای
وضعیت هژمونیک تهدیدی باشد ،مخالفت میشود ،البته این خود یکی از اصول موازنه
قدرت به شمار میرود .9 .قدرتها درصدد افزایش و یا حفظ قدرت از طریق مزاکره و یا
در صورت لزوم از طریق توسل به جنگاند .0 .حتی در صورت بروز جنگ نباید با نابودی
بازیگر بزرگ دیگر ،نظام را بیثبات کرد.
نکته :یکی از مختصات نظام چندقطبی حالت انعطافپذیری آن است که بر این اساس
بازیگران بزرگ میتوانند بدون آنکه تغییرات و دگرگونیهای عمدهای در این نظام به
وجود آورند ،ظهور و سقوط میکنند.
نکته :برخی دیگر نیز چنین استدالل میکنند که احتمال بروز تعارض در شرایطی که
دولتها از لحاظ قدرت تقریبا برابرند یا آنکه بسیار نابرابر باشند ،خیلی کم است ،ولی
19
هنگامی که تفاوت میزان قدرت میان متخاصمین اندک باشد ،احتمال وضوع تعارض
زیاد است.
نکته :برخی از محققان بر این نظرند که مفهوم نظام بر اصل کنش متقابل اجزاء استوار
است و این فرایند پیچیده میتواند چون دست نامرئی آدام اسمیت به حفظ تعادل نظام
کمک کند.
نکته :در سیاست بینالملل ،نظام موازنه قدرت به صورت یک راه میانی بین نظم و هرج
و مرج بینالمللی مورد نظر قرار میگیرد.
نکته :از نظر هدلی بول نظام موازنه قدرت دارای یک سلسلهکارکردهای مثبت در نظام
دولتهای مدرن بوده است .نخست آنکه مانع از ظهور یک امپراتوری جهانی میشود و
دیگر آنکه شرایط مناسبی را برای توسعه نهادهایی چون دیپلماسی ،حقوق بینالمللی
و مدیریت قدرتهای بزرگ فراهم میآورد.
نکته :عضویت در نظام فقط به رفتاری بستگی دارد که با قواعد و معیارهای اساسی
موازنه قدرت تطابق داشته باشد.
نکته :به طور کلی اگر بازیگران اصلی رو به نقصان گذارند ،در این صورت نظام موازنه
قدرت دچار بیثباتی میشود.
نکته :یکی از شرایط ضروری ثبات نظام موازنه قدرت ،وجود تعداد بازیگران اصلی بیش
از یک میزان حداقل است.
نکته :طبق قواعد نظام موازنه قدرت ،رقابت میتواند باعث نوعی تعادل از لحاظ
تواناییها میان رقبای اصلی شود .در این روند جنگ وسیلهای است برای ارزیابی قدرت
نسبی بازیگر و نیز ابزاری است برای تغیر توزیع قدرت جهانی.
21
نکته :از منظر واقعگرایان(والتز) سیاست موازنه قدرت در شرایطی مطرح است که نظم
آنارشیک حاکم باشد.
نکته :برخی دیگر از محققان شرایط زیر را برای به وجود آمدن نظام موازنه قوا مطرح
میکنند:
.0دولتها باید از اطالعات دقیق در مورد انگیزهها و تواناییهای سایرین برخوردار باشند
و نسبت به کموکیف اطالعات از خود واکنش منطقی نشان دهند .9 .باید تعداد کافی
دولت مستقل برای ایجاد اتحاد وجود داشته باشد .ایجاد نظام موازنه قدرت باثبات
مستلزم وجود حداقل پنج قدرت بزرگ یا بلوکهایی از دولتهاست .0 .باید حوزه
جغرافیایی محدود وجود داشته باشد .4 .رهبران ملی باید دارای آزادی عمل الزم باشند
.5دولتها توانایی نسبی برابر داشته باشند .6دولتها باید در یک فرهنگ سیاسی
مشترک که در آن قوانین رژیم امنیت مورد احترام واقع شوند ،سهیم باشند.7 .
بازیگران در نظام باید ایدئولوژی و حکومت مشابه داشته باشند .9دولتها باید دارای
سالح و فناوری الزم برای اقدامات پیشدستانه باشند.
نکته :شرایطی که امکان دارد طی آن نظام بینالمللی موازنه قدرت دستخوش بیثباتی
شود عبارت استاز .0 :وجود بازیگر اصلی ملی که مطابق قواعد بازی عمل نکند .9
بازداشتن یک بازیگر ملی برای اتخاذ تدابیر الزم جهت حفظ موقعیت بینالمللی خود
به واسطه کاهش اطالعات .0دگرگونی در سطح تواناییها از لحاظ افزایش شکاف میان
بازیگران اصلی .4تعارض میان دستورالعملهای مختلف تحت شرایطی خاص .5
مشکالت ناشی از تدارک اقدامات متوازن کننده .6تعداد کم بازیگران اصلی .7عدم
وجود انعطاف در سازوکار متوازن کننده.
21
نکته :نظام موازنه قدرت سلسله نتایجی دارد ،از جمله آنکه .0اتحادها کوتاه مدتاند
.9جنگها از لحاظ هدفها محدوداند .0جابهجاییها بر اساس امتیازها و منافع و نه بر
حسب ایدئولوژی صورت میگیرد .4طیف گستردهای از مقررات بینالمللی در نظام به
اجرا گذارده میشوند.
نکته :وجود دو بلوک سرمایهداری و سوسیالیستی باعث شد موازنه قدرت ،نه تنها در
سطح جهانی ،بلکه در سطح منطقهای نیز حائز اهمیت تلقی شود.
نکته :شورویها به جای به کار بردن واژه سنتی موازنه قدرت از اصطالح همبستگی
نیروها استفاده میکردند.
نکته :از نظر واقعگرایان سیاسی ،نظام موازنه قدرت به موازنه میان ابرقدرتها و بلوک-
های متخاصم در چهارچوب مبارزه برای کسب بهترین موقعیت اطالق میشد و در این
روند ،نظام موازنه منطقهای نیز مورد توجه قرار میگرفت؛ در حالیکه شورویها موازنه
میان دو نظام متخاصم را که دربرگیرنده بسیاری از دولتها میشد ،جایگزین موازنه
قدرت میان ابرقدرتها کردند.
نکته :واقعگرایان سیاسی مقوله موازنه قدرت را با تاکید بر نقش دولتها تجزیه و تحلیل
کردهاند،ولی شورویها آن را موازنه میان طبقه کارگر و بورژوازی جهانی میدانستند و
عالوه بر دولتها بر نقش جنبشهای سیاسی بینالمللی نیز تاکید میکردند و جنبش
سوسیالیستی را مقتدرترین آنها میپنداشتند.
نکته :شورویها بیش از واقعگرایان سیاسی به جنبههای گوناگون موازنه قدرت توجه
داشتند و البته تاکید عمده آنها بر مسائل ایدئولوژیک(برای مثال آگاهی سیاسی توده-
ها) به عنوان عامل یکپارچه کننده نیروهای ضدامپریالیستی بود.
نکته :واقعگرایان سیاسی بر این اعتقاد بودهاند که موازنه قدرت برای حفظ سیاست
وضع موجود ضروری است و این سیستم درصدد حفظ استقالل ملل و صلح و نوسعه
22
اقتصادی و اجتماعی است .در مقابل شورویها بر پویایی نظام موازنه قدرت(همبستگی
نیروها) به شدت تاکید داشتند و معتقد بودند که این توازن به طور مستمر در جهت و
به نفع طبقه کارگر جهانی و کشمکش برای حدوث انقالب در حال دگرگونی بود .البته
در عمل تفاوتی میان این دو وجود نداشت.
نکته :در سیاست بینالملل معیارهای مطلوب و نامطلوب بودن تابعی از تعاریفی است
که از منافع ملی به دست داده میشود.
نکته :عنصر قدرت نقش اساسی و تعیینکنندهای در تعقیب هدفهای مستقل و وابسته
دارد.
نکته :هر اندازه همگرایی میان گروهی از دولتها در چهارچوب اتحادهای رسمی بیشتر
باشد ،فشار بر واحدهای غیرعضو رو به فزونی مینهد تا آنجا که به رغم خواست نخبگان
سیاسی برای اتخاذ سیاستهای مستقل ،این گونه واحدها کموبیش تحت تاثیر داده-
های سیاست خارجی دیگران قرار میگیرند و نیات دولتهای قویتر عامل اصلی تعیین-
کنندخ اهداف دولتهای ضعیف و واگرا میشود.
نکته :هدفهای میانبرد برای افزایش اعتبار یک دولت در داخل کشور و محیط بین-
المللی اتخاذ میشود.
نکته :اصوال دولتهایی که سیاست خارجی آنها در چارچوب ایدئولوژی به مفهوم اخص
آن تعبیر و تفسیر میشود ،از تقسیمات جغرافیایی موجود ،توزیع قدرت و هنجارهای
حاکم بر سیاست بینالملل ناراضیاند زیرا ایدئولوژی بر اساس ارزش تعریف میشود و
ارزشها ،بایدها و نبایدها را مطرح میکنند.
نکته :گاه ادعا میشود که اصول منافع ملی ثابت و تغییرناپذیر است و طی یک دوره
طوالنی حتی با تغییر رژیمها و نظامهای حکومتی و دگرگونیهای ارزشی به ندرت
دستخوش تغییر میگردند.
23
نکته :مدلهای بررسی سیاست خارجی:
.0مدل استراتژیک(منطقی) :در این مدل که غالبا مورد استفاده مورخان دیپلماسی
قرار میگیرد به طور عمده تعامل دادههای سیاست خارجی دولتها و رهبران آنها بررسی
میشود و طی آن هر یک از بازیگران سیاست خارجی میکوشد به هدفهای بیشتری
در جهت تامین منافع ملی دست یابد .در این مدل تاکید پژوهشگران بر رفتار و عملکرد
آن دسته از نهادهای حکومت است که در اداره امور سیاست خارجی مسئولیت مستقیم
دارند.
.9مدل تصمیمگیری :در این الگو به طور عمده تاکید بر جنبه انسانی در فرایند
سیاستگذاری خارجی است.
.4مدل تطابق و سازواری :برخی از پژوهشگران رفتار سیاست خارجی دولتها را از لحاظ
کیفیت واکنش دولتها نسبت به محدودیتها ،موانع یا فرصتهایی که محیط بینالمللی
برای آنها پدید آورده است ،ارزیابی میکنند .در این روند تواناییهای محدود دولتها،
موقعیت ژئوپلیتیکی و نظایر اینها در جو خاص بینالمللی بررسی میشود .بدیهی است
که تمامی واحدهای سیاسی در جو خاص بینالمللی ،قابلیت سازواری یکسانی ندارند
و همین امر کیفیت روابط آنها را بر اساس همکاریها ،رقابتها و ستیزشها تعیین و
مشخص میکند.
.5مدل سیستمی :در این مدل تاثیرات متقابل نهادها و افراد در روند تصمیمگیریهای
سیاست خارجی مطالعه میشود .برخی از نویسندگان کوشیدهاند ارتباطات افراد یا نهاد
24
را به منظور دستیابی بر قواعدی عام مورد پژوهش قرار دهند و تاثیر آن را در تصمیم-
گیریهای سیاست خارجی از دیدگاه کالن بسنجند .در این روند نه تنها نقش ارگانها و
سازمانهای رسمی ،بلکه موسسات ،انجمنها ،گروههای ذینفوذ و نیز نخبگان سیاسی در
فرایند تصمیمگیری سیاست خارجی مورد توجه واقع میشود.
نکته :با بهرهگیری از ایدئولوژی میتوان به تجزیه و تحلیل نقشهای ملی پرداخت و
تصویری از آینده جهان ارائه کرد .بر این اساس ایدئولوژیهای میتوانند اهداف
بلندمدت و رفتار خارجی یک دولت را که تحقق آن از طریق انقالب ،تبلیغات یا
دیپلماسی امکانپذیر است ،تعیین کنند.
نکته :ایدئولوژی تنها یک راه از میان راههای گوناگون برای اتخاذ تصمیمهای سیاست
خارجی خاص توجیه و تبیین میکند.
نکته :ایدئولوژی نوعی نظام اخالقی به دست میدهد که بر اساس هنجارهای اخالقی
ناشی از آن ،میتوان رفتارها و دادههای درست و نادرست را از یکدیگر تمیز داد.
نکته :استراتژی بیطرفی از لحاظ بینالمللی دارای کاربردی حقوقی و سیاسی است.
نکته :مسئولیت دولتهای امضاء کننده نسبت به دولت بیطرف با آن عنوان ضمانت
مشترک نامیده میشود.
.0بیطرفی حقوقی :این نوع بیطرفی ناشی از قراردادی است که به سبب آن حقوق و
تکالیفی به کشور بیطرف واگذار میشود و معموال در تعیین این حقوق و تکالیف
دولتهای بزرگ نقش عمدای دارند.
25
.9بیطرفی سنتی :این نوع بیطرفی در عرف بینالمللی سیاستی است که یک کشور
به منظور برکنار آمدن از مخاصمات میان دولتهای دیگر اختیار میکند و قدرتهای بزرگ
نیز در طول تاریخ استقالل و حاکمیت آن را تضمین کردهاند.
نکته :حق خود بیطرفسازی تکالیف و مسئولیتهایی نیز برعهده دولت بیطرف می-
نهد .این تکالیف عبارتنداز :تکلیف پرهیز که طبق آن دولت بیطرف مکلف است از
کمک به طرفهای درگیر خودداری ورزد ،و تکلیف همسانی که برپایه آن دولت بیطرف
باید نسبت به متخاصمان روشی یکسان داشته باشد.
نکته :بیطرفی مثبت :عبارتی از سیاست است که یک دولت به منظور پرهیز از ورود
به جنگ و اتحادیههای نظامی اتخاذ میکند و در عین حال کوشش الزم را در جهت
محدود ساختن جنگ و جلوگیری از ورود به سایر دولتها به صحنه درگیریها به عمل
میآورد.
نکته :بیطرفی منفی :این نوع بیطرفی مقابل بیطرفی مثبت قرار دارد .دولتی که این
موقعیت را انتخاب میکند ،در صحنه سیاست بینالملل بیشتر نقش انفعالی دارد و به
جای ایفای نقش فعال در جلوگیری از درگیریها ،سعی میکند صرفا به هر وسیله خود
را از مناقشات بینالمللی و منطقهای دور نگه دارد.
نکته :برخالف استراتژی عدم تعهد ،تصمیمات دولت بیطرف اساسا نباید در سیاست-
های دولتهای بزرگ که در چهارچوب قطببندیهاست ،تاثیر داشته باشد.
26
نکته :اتخاذ استراتژی عدم تعهد ایجاب میکند تا دولتها از ورود به اتحادیههای نظامی
و انعقاد قراردادهای نظامی دو یا چندجانبه با قدرتههای بزرگ اجتناب ورزند و از دادن
پایگاه به آنها خودداری کنند ،در حالیکه قدرتهای بزرگ میخواهند در تمام موارد
مزبور ،دولت غیرمتعهد را به نوعی متعهد سازند.
نکته :استراتژی عدم تعهد متمایل به تعقیب سیاستی تجدید نظرطلبانه در جهت
دگرگونی وضع موجود دارد.
نکته :برحسب سنت ،استراتژی بیطرفی سبب برقراری موازنه قدرت در منطقه می-
شود ،درحالیکه استراتژی عدم تعهد در جهت موازنه منفی عمل میکند و درصدد برهم
زدن توازن دلخواهی است که قدرتهای بزرگ خواهان حفظ آناند.
نکته :مهمترین عواملی که سبب از بین رفتن اتحادها و تعهدات میشود عبارتنداز.0 :
عملی شدن هدفهای اتحاد .9عملی نشدن هدفهای اتحاد .0اختالف میان نتعاهدین
.4اختالف میان متعاهدین .5برگشتن از هدفهای اتحاد .6عملی شدن هدفهای یکی
از متعاهدین .7عملی نشدن هدفهای یکی از متعاهدین.
نکته :در فرایند استفاده از حربه فرهنگی و تبلیغاتی ،معموال ملتها مورد هدف هستند.
نکته :استفاده از زور در سیاست خارجی ممکن است به دالیل زیر صورت گیرد:
.0نارضایتی از توزیع قدرت .9ملیگرایی ،جداییطلبی تمایل یک ملت برای رهایی از
سلطه خارجی .0دارونیسم اجتماعی ،یعنی اعتقاد به اینکه جوامع به مثابه عناصر
بیولوژیک هستند که بر اثر رقابت تنها مناسبترین آنها میتوانند به حیات خود ادامه
دهند .4ایجاد ائتالفهای جدید نظامی و فرهنگی .5فشار جمعیت .6محرومیت نسبی
و ناکامی .7دسترسی به فناوری و تجهیزات نظامی .9حلوفصل اختالفات
27
نکته :مجامع پارلمانی عالوه بر اینکه منعکس کننده افکار عمومیاند ،به اشکال مختلف
در تنظیم سیاست خارجی دخالت دارند.
نکته :قبل از جنگ جهانی دوم ،اکثر طرحهای مربوط به همگرایی منطقهای ،محصول
تفکر و نظر گروههای مختلف سیاسی بود که در این روند وجود واحدهای مجزای
سیاسی و حاکمیتهای جداگانه را عامل اصلی مناقشات منطقهای و جهانی می-
پنداشتند.
نکته :از نظر کارکردگرایان چون نظارت بر رفتوآمد دریایی و نقل و انتقالهای بینالمللی
و نیز پخش برنامههای رادیویی باید در چهارچوب همکاریهای بینالمللی صورت
پذیرد؛ زیرا انجام اینگونه امور صرفا در سطح ملی امکانپذیر نیست .بر این اساس ،باید
برخی از مسائل تخصصی-تکنیکی غیرسیاسی را به یک سازمان بینالمللی تفویض
کرد.
نکته :نوکارکردگرایان استدالل میکنند که چون در نظام بینالمللی دشوار میتوان به
اجماع کلی دست یافت ،باید این فرایند را در چهارچوب یک سیستم پلورالیستی مورد
بررسی قرار داد.
28
نکته :نوکارکردگرایان میان مسائل قدرت و امور رفاهی ،جدایی قائل نمیشوند؛ زیرا در
فرایند توزیع منابع کمیاب ،یک سلسله عملکردهای سیاسی رقابتآمیز مطرح میشود
که آن را نمیتوان نادیده گرفت و بنابراین نمیتوان به سادگی خطوط روشنی میان
کارکردهای اقتصادی ،رفاهی ،فناوری ،فرهنگی و سیاسی ترسیم کرد.
نکته :فدرالیستها اتحاد و وحدت میان دولتها را بر اساس وجود یک نوع قانون اساسی
که در آن دولتهای شرکت کننده به اجرای مفاد آن ملزم و متعهدند ،در چارچوب یک
واحد فوق ملی ،مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند.
نکته :ریشه وحدت اروپا را باید در کلیسای کاتولیک و امپراتوری مقدس رم جستجو
کرد.
نکته :نظریه مبادله بر میزان و کیفیت مبادالت اقتصادی ،سیاسی و فرهنگی میان
واحدهای گوناگون تاکید دارد.
نکته :در فرایند همگرایی باید به درجه همبستگی در ابعاد اجتماعی ،اقتصادی و
سیاسی توجه داشت .وضعیت مطلوب ،نقطهای است که در آن میان پاسخگویی متقابل
و مبادالت ،نوعی توازن و هماهنگی به وجود میآید.
نکته :بسیاری از تجربههای تاریخی نشان داده است که گسترش مبادالت میان دولتها،
به ناچار به معنای داشتن سطح باالی همگرایی نیست .چه بسا امکان دارد به موازات
توسعه و بسط ارتباطات میان واحدهای سیاسی ،زمینه برای طرح تضادها و اختالفات
میان واحدهای گوناگون سیاسی بیشتر فراهم شود.
نکته :در روند همگرایی میان دولتها باید به درجههای نخبهگرایی(الیتیسم) و تساوی-
گرایی توجه داشت؛ زیرا گاه ممکن است وجود یک عضو قویتر در اتحاد ،باعث تحت-
الشعاع قرار دادن هدفهای اتحاد شود.
29
نکته :از نظر کالزویتز جنگ صرفا ادامه دیپلماسی به طریق دیگری است .در حقیقت
نگرش مزبور تایید همان دیدگاه واقعگرایان است که اصوال جنگ یکی از ابزارهای
دولتها برای حلوفصل تعارضات میان آنها به شمار میرود.
نکته :برخی از محققان با تاکید بر روشهای رفتاری در سیاست بینالملل ،عامل اصلی
بروز جنگها را ویژگیهای ملی تصور میکنند .بر اساس این تحلیل ،تجربه پنج قرن
گذشته حاکی از آن است که جنگ جزء ویژگیهای جوامع گوناگون به شمار نمیرود و
اجتنابپذیر است ،در این روند در حالیکه بسیاری از ملتها خود را از خطر بروز جنگ
رهانیدهاند ،بسیاری نیز خود را گرفتار آن کردهاند.
نکته :پیتر کروپتکین آنارشیست اظهار داشت که مفهوم دولت و جنگ یکی است.
نکته :کسانی که به بررسی ریشههای فرهنگی جنگ میپردازند بر این اعتقادند که
بیشتر مردم جهان به درگیر شدن در جنگ تمایلی ندارد و در بسیاری از موارد نسبت
به تصمیمات رهبران در این مورد مخالفت میورزند.
نکته :فمنیستها بر این باورند که علل بروز جنگ را میباید بر اساس یک تفسیر خاص
فرهنگی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد ،زیرا تمایل به تعارض و ستیزش در خالء به
وقوع نمیپیوندد بلکه آن محصول شیوه تشکل اعتقادات و هنجارهای مردم به شمار
میرود.
نکته :برخی از صابنظران بر این اعتقادند که وجود اقتصاد آزاد در درون دولتها و نیز
افزایش روزافزون حجم تجارت میان آنها لزوما صلح را به ارمغان نمیآورد ،زیرا منافع
31
حاصل از مبادالت اقتصادی که به طور نابرابر توزیع میشود ،خود میتواند عامل بروز
تعارض به شمار رود.
نکته :یکی از گزارههای محوری واقعگرایی آن است که اصوال نوسانات در توزیع قدرت
و به طور خاص قطبیت میتواند به تشریح نوسانات در تکرار جنگها و سایر جنبههای
مهم رفتارهای بینالمللی کمک کند.
نکته :از منظر واقعگرایان تدافعی ،جنگ در جهانی که دولتها صرفا به دنبال امنیت
باشند ،در غیاب هدفهای تجدیدنظرطلبانه برانگیخته شده داخلی و یا نبود برداشت-
های نادرست در مورد تهدیدات خارجی ،به وقوع نمیپیوندد.
نکته :نظریهپردازان موازنه قدرت بر این باورند که سازوکار ایجاد موازنه تقریبا همیشه
برای اجتناب از هژمونی به نحو موفقیتآمیزی عمل میکند.
نکته :بر اساس نظریه دگرگونی قدرت ،زمانی احتمال وقوع جنگ وجود دارد که یک
قدرت بزرگ مسلط از طریق رشد سریع تواناییهای دولت بزرگ رقیب در معرض
تهدید قرار گیرد ،به گونهای که تفاوت در قدرت نسبی آنها رو به کاهش گذارد .ریشه
این نظریه را میباید در واقعگرایی ساختاری جستجو کرد .طبق این نظریه توزیع
تواناییهای سیاسی ،اقتصادی و نظامی میان گروههای متعارض ،احتمال وقوع جنگ را
31
افزایش میدهد .بدین ترتیب در شرایطی صلح به بهترین وجه تامین میشود که نوعی
عدم توازن در توانایی دولتهای متفوق و غیرمتفوق حاصل گردد.
نکته :تحت این شرایط تهاجم از سوی گروه اندکی از دولتهای قوی ناراضی است و در
حقیقت تهاجم عمدتا از سوی قدرتهای ضعیفتر ،نه قویتر آغاز خواهد شد.
نکته :در چارچوب نظریه انتقال قدرت ،در شرایطی که تواناییهای نظامی رقیب تقریبا
متوازن باشند ،شرایط برای وقوع جنگ جهانی فراهم میشود ،ولی نابرابری قابل توجه
قدرت ،تضمینی برای حفظ صلح تلقی میشود و یا در بدترین شرایط امکان دارد موجد
نوعی جنگ محدود نامتقارن شود.
نکته :در کنار نظریههای دگرگونی قدرت در مورد جنگ ،نظریههای چرخشی قرار
دارند .طرفداران این نظریه بر این باورند که چرخههای رهبری و جنگ جهانی در طول
پنج قرن گذشته وجود داشته به گونهای که در هر قرن یک جنگ عمومی هر چند با
تناوبهای نامنظم رخ داده است .نظریه چرخه طوالنی درصدد است ،نشان دهد که
چگونه نوعی دست نامرئی قوی در پویشهای نظام بینالملل نقش دارد.
نکته :این نظریه نوعی تفسیر پیرامون تاریخ جهان است که عمدتا بر الگوههای تکراری
رفتار دولتها نظیر وقوع جنگهای عمومی بر اساس تناوبهای منظم تاکید دارد.
نکته :هیچقدرت هژمونیک چنین موقعیتی را بیش از سه یا چهار دهه حفظ نکرده
است .در هر چرخهای تعهدات بیش از اندازه ،هزینههای باالی امپراتوری و باالخره
ظهور رقبای جدید به زوال مشروعیت اقتدار هژمون منجر شده است.
نکته :به طور کلی با وجود آنکه نظریه لیبرالها پیرامون اقتصاد سیاسی بینالملل خیلی
توسعه یافته است ،ولی در مورد موضوع جنگ و صلح نظریههای منسجمی را ارائه
نکردهاند.
32
نکته :با گسترش برنامه تحقیقاتی صلح دموکراتیک این بحث مطرح شده که وابستگی
متقابل اقتصادی و توسعه نظریه نهادهای بینالمللی به ارتقای صلح کمک میکند و از
طریق ترکیب این دو میتوان چهارچوبی را برای رویکرد لیبرالیسم به جنگ و صلح
ارائه کرد.
نکته :بر اساس پارهای از تحلیلها دولتهایی که مرحله انتقال به دموکراسی را میگذرانند
بیشتر از سایر دولتها به دنبال جنگاند.
نکته :باید میان مراحل اولیه انتقالی حکومت اقتدارگرا و مراحل آخر گذار به سوی
نهادهای دوکراتیک تفکیک قائل شد .در این ضروری است که چندین بدیل را در نظر
گیریم:
.0مدل فرهنگ و هنجارهای دموکراتیک :بر اساس این مدل جوامع دموکراتیک ذاتا از
جنگ متنفرند ،زیرا مردم برای ورود به جنگ ،به پای صندوقهای رای نمیروند.
.9مدل محدودیت و تنگناهای نهادی :این مدل بر کنترل ،نظارت و تعادل و پخش قدرت
و نقش رسانههای آزاد تاکید دارد.
.0مدل نظری بازی :توضیح نهادی بدیل صلح دموکراتیک بر مبنای مدل نظری بازی،
تعامالت استراتژیک میان دموکراسیها و دشمنانشان را به معرض نمایش میگذارد .این
مدل بقای سیاسی را هدف اولیه رهبران سیاسی میپندارد .بر اساس این تحلیل ،بقای
سیاسی رهبران در دموکراسیها ،به ائتالفهای بزرگتر پیروزمند و نیز به سیاستهای
عمومی موفق بستگی دارد .این در حالی است که در دولتهای اقتدارگرا ،بقای سیاسی
رهبران با ائتالفهای پیروزمند کوچکتر ،به توانایی آنها در ارضای حامیان محوریشان
33
از طریق توزیع کاالهای خصوصی وابسته است .تحت این شرایط رهبران نظامهای
دموکراتیک به مراتب بیش از اقتدارگرایان نسبت به نتایج جنگ حساساند.
نکته :بر اساس نظریه مدل بازی ،رهبران جوامع دموکراتیک برای پیروزی در جنگ
هزینههای باالیی را تقبل میکنند ،درحالیکه رهبران غیردموکراتیک منابع زیادی را
برای جنگ تخصیص میدهند و سایر منابع را صرف حامیان کلیدی خود در داخل می-
کنند .بدین ترتیب هزینههای شکست در جنگ برای آنها کمتر از نظامهای دموکراتیک
است.
نکته :در برخی موارد به نظریههایی برخورد میکنیم که هدف آن لزوما قانونی کردن
سازمان روابط بینالملل به نفع نظم و صلح بینالمللی نیست ،بلکه هدف کنترل منطقی
روابط بینالملل به طور اعم و اتخاذ استراتژی نظامی و کنترل پیشبینی شده به طور
اخص است .در واقع نظریههای مزبور درصدد تحقق صلح و نظم از طریق دقت علمی،
پیشبینی و کنترل امور بینالمللیاند.
نکته :آموزههای آرمانگرایانه در دهههای 0291و 0201با نام متفکرانی چون آلفرد
زیمرن ،نوئل بیکر ،دیوید میترانی ،جیمز شاتول ،پیتمن پوتر و پارکرمون همراه بود.
نکته :اصطالح ایدئالیست(آرمانگرا) عنوانی نیست که این گروه به خود اختصاص داده
باشند ،بلکه این واژه را منتقدان آنها به کار گرفتهاند.
نکته :رئالیستها درصدد کشف مجدد درسهایی از گذشته بودند و سعی کردهاند تا
کارکردهای مثبت حاکمیت دولتها ،دیپلماسی مخفی ،موازنه قدرت و جنگهای محدود
34
را تجزیه و تحلیل کنند .برای نشان دادن این وضعیت گاه به نظم بینالمللی قرن 02به
صورت الگویی نسبتا هماهنگ اشاره داشتند .شاید از این جهت بتوان رئالیستها را در
صف محافظهکاران قرار دارد.
نکته :در مجموع شاید به سختی توان گفت که اکثر محققان مزکور بانی مکتب خاصی
باشند؛ برای مثال ای.اچکار تحت تاثیر نظریات مانهایم دارای تحلیل مارکسیستی از
ایدئولوژی بود.
نکته :مبنای بررسی نیبور و باترفیلد از مسیحیت مایه میگرفت .همچنین مورگنتا را
باید در جامعهشناسی ماکس وبر جستجو کرد.
نکته :در فرایند علمی کردن روابط بینالملل عالوه بر طرفداران رهیافت علمی که به
دنبال روششناسی نوین بودند ،سیاستمداران(عملگرایان) که گاه سنتگرا خوانده
میشوند و نیز صاحبنظرانی مانند ریمون آرون و استانلی هافمن نتوانستند منکر این
گرایش جدید علمی شوند.
نکته :چارلز کیندل برگر نظریههای روابط بینالملل و اقتصاد را مقایسه کرد.
نکته :اثر کاپالن با عنوان نظام و فرآیند سیاست بینالملل ،نقطه عطفی در ظهور سبک
جدید مطالعه روابط بینالملل به شمار میرفت.
نکته :کارل دویچ از محققانی است که در زمینه جوامع سیاسی ملی و بینالمللی کار
کرده است و سعی نموده مفهوم قدرت را از جایگاه محوری آن در نظریه روابط بینالملل
خارج کند.
35
نکته :دویچ سعی داشت مسئله همکاری بینالمللی را نه لزوما بر اساس نظم قدرتها
بلکه در قالب تشکل اجتماعات سیاسی توضیح دهد.
نکته :مطالعات کنت بولدینگ و راپوپورت موجب شد متخصصان روابط بینالملل با
جامعهشناسان ،روانشناسان اجتماعی و مردمشناسان ارتباط نزدیکی برقرار کنند و از
فضای بسته خود خارج شوند.
نکته :از نظر لیبرالها در سطح کالن جنگ مسئلهای بینالمللی است که کنترل و توقف
آن مستلزم مساعی جمعی و چندجانبه است ،نه صرفا مساعی ملی.
نکته :لیبرالها دولتها را به عنوان اصلیترین بازیگران صحنه سیاست بینالمللی قبول
ندارند ،بلکه بر این اعتقادند که عالوه بر دولتها میباید به بازیگران فراملی نظیر
سازمانهای بینالمللی ،شرکتهای چندملیتی ،انجمنها و رژیمهای بینالمللی و جز
اینها بهای زیادی داد.
نکته :انترناسیونالیستهای لیبرال بر این اعتقاد بودهاند که نظم طبیعی به واسطه وجود
نظامهای دیکتاتور و نیز ترویج سیاستهای منسوخشدهای همانند موازنه قدرت به
36
تباهی کشیده است .آنها توصیه کردند که ارتباط وسیع میان مردم جهان از طریق
تجارت و مسافرت ،شرایط صلحآمیزتری را در روابط بینالملل فراهم میکند.
نکته :لیبرالیسم منافع ملی دولتها را مجموعه یکپارچهای نمیداند و آن را نتیجه چانه-
زنیها ،بحث و اقناع و مذاکره میان بخشهای مختلف در یک نظام کثرتگرا تلقی می-
نماید.
نکته :تصویری را که لیبرالها از سیاست جهانی ارائه میدهند ،وجود نظام پیچیدهای
است از چامهزنیها میان انواع گوناگون بازیگران رسمی حکومت و غیرحکومتی به
صورت افقی و عمودی.
نکته :دیوید میترانی به عنوان یکی از متقدمان نظریه همگرایی ،همکاریهای فراملی
را برای حل مسائل مشترک ضروری میدانست.
نکته :در سطح نهادهای بینالمللی نویسندگانی مانند دیوید هلد و نوربرتو بابیو بر این
باورند که سیاستهای جهانی میباید دموکراتیزه شوند.
نکته :به طور کلی نهادگرایی لیبرال و ایدئالیسم نسبت به نهادگرایی نئولیبرال معاصر
سیاسیتر بوده است .کوهن از سادهاندیشی انترناسیونالیستهای لیبرال کالسیک ،که
37
طی آن تجارت را مسبب ایجاد صلح میدانستند ،انتقاد میکند و یادآور میشود که
وجود نظم تجارت آزاد انگیزههای الزم را برای همکاری فراهم میآورد ،ولی آن را
تضمین نمیکند.
نکته :کوهن همچنین میان همکاری و هماهنگی تمایز قائل میشود .کوهن معتقد است
که همکاری به طور خودکار صورت نمیگیرد ،بلکه تحقق آن مستلزم برنامهریزی و
مذاکره است.
نکته :از منظر واقعگرایی در شرایط عادی هر توپ هویت مستقل خود را حفظ میکند
ولی در عین حرکت و بر اساس موقعیت و عملکرد سایر توپها(دولتها) استقالل عملش
محدود میشود.
نکته :محورهای اصلی رئالیسم را میتوان در دولتساالری ،بقا و خودیاری خالصه کرد.
نکته :از منظر وبر و واقعگرایان دولت عبارت است از انحصار به کار بردن مشروع نیروی
فیزیکی در قلمرو خاص.
نکته :منطق رقابتی سیاست قدرت ،از ایجاد توافق در زمینه اصول و هنجارهای جهانی
پیشگیری میکند.
نکته :از نظر رئالیستها دولتها تنها مجموعههای ارضی نیستند بلکه هویت این واحدها
بر اساس خون و تعلقات شکل میگیرد.
نکته :از نظر کسینجر مسئولیت اولیه و غایی هر دولت بقای آن است ،به گونهای که به
هیچ وجه نمیتوان بر سر آن مصالحه کرد و یا آن را در معرض خطر قرار داد.
38
نکته :در برخی از موارد به مسئولیت مزبور رنگ و لعاب اخالقی داده شده که این خود
میتواند توجیهی برای نقض قوانین جنگ تلقی گردد؛ برای مثال آمریکا در بمباران
هستهای ژاپن در سال 0245از چنین توجیهی بهره گرفت.
نکته :در شرایطی که دولت واقعگرا درصدد کسب منافع بیشتر نسبت به دیگران باشد،
همکاری محدود در تعامالت بینالمللی ممکن خواهد بود.
نکته :برخی از رئالیستها معتقدند که در یک نظام خودیاری ،موازنه قدرت حتی در
نبود یک سیاست آگاهانه و برنامهریزی شده نیز ظاهر خواهد شد.
.0رئالیسم ساختاری اولیه که در آثار متفکرانی مانند توسیدید و مورگنتا منعکس است،
بر این امر تاکید میورزد که سیاست بینالملل از مبارزه بیامان و بیانتها برای کسب
قدرت نشئت میگیرد که ریشه در طبیعت انسان دارد .بر این اساس برای عدالت ،قانون
و جامعه باید حد مشخصی را در نظر گرفت.
. 9در دومین تصویر از این رویکرد که به رئالیسم تاریخی یا عملی موسوم است و در
کارهای افرادی مانند ماکیاولی ،ای.اچ.کار مشاهده میشود ،به طور کلی اصول از
سیاستها تبعیت میکند و مهارت غایی نخبگان سیاسی سازواری و انطباق با هیئت-
های قدرت سیاسی در حال تغییر در سیاست جهانی است.
نکته :برخی از نئورئالیستها افزایش وابستگی متقابل اقتصادی میان دولتها را تهدید
چندانی برای اقتدار مرکزی تلقی نمیکنند.
39
نکته :اصوال والتز نظریه را برای درک رویدادها و رفتارهای بینالمللی ضروری میدانند؛
زیرا در غیر این صورت رفتارهای گوناگون به صورت پراکنده مطرح و اطالعات اندک
در مورد واقعیات در اختیار ما گذارده میشوند.
نکته :نئورئالیستها یادآور میشوند که وقتی سیاست بینالملل به صورت یک نظام یا
ساختار مجزای دقیقا تعریف شدهای درک شود ،این وضعیت سرآغازی برای نظریه-
پردازی روابط بینالملل و نقطه عزیمت از رئالیسم سنتی تلقی میشود.
نکته :از منظر نئورئالیستها علت آنکه رئالیسم کالسیک قادر به مفهومسازی نظام
بینالمللی به این شیوه نیست ،روششناسی رفتاری آن است ،زیرا رویکرد مزبور چون
دادههای سیاسی را از طریق عناصر متشکله نظامهای سیاسی بررسی میکرد ،دچار
محدودیتهای زیادی بود.
نکته :نئورئالیستها به نبود اقتدار مرکزی در نظام بینالملل اشاره دارند کی طی آن
انباشت قدرت را برای بقا به دولتها تحمیل میکند.
نکته :در چارچوب نئورئالیسم مساعی دولتها به دو دسته تقسیم میشود :مساعی
داخلی ،در جهت افزایش تواناییهای اقتصادی ،نظامی و توسعه استراتژی هوشمندانه
و مساعی خارجی که به تقویت اتحادهای خودی و یا تضعیف اتحادهای طرف مقابل
میانجامد.
41
نکته :با وجود آنکه نئورئالیسم به نوسانات در هدفهای دولتها(تحت تاثیر دگرگونیهای
سیاست داخلی) اعتقاد دارد ،ولی منکر هوسبازی رهبران سیاسی و مبارزات و رقابت-
های بروکراتیک که باعث تغییر در هدفها میشود ،نیست.
نکته :نئورئالیستها عالوه بر توجه به تعارضها و ستیزهها به همکاریها نیز عنایت دارند.
نکته :از نظر والتز نظام بینالملل دارای ساختار دقیقا تعریف شدهای است که در آن
میباید به اصل نظمدهندگی ،ویژگی واحدهای موجود در نظام و کیفیت توزیع توانایی
واحدها توجه داشت.
نکته :اصل نظمدهنده نظام بینالملل ،دولتها را بر آن وامیدارد تا بدون توجه به میزان
ظرفیتشان ،به وظیفه اولیه خویش یعنی تقویت قدرت نظامی و خودیاری عمل کنند.
نکته :از نظر نوواقعگرایان ،توزیع قدرت در نظام بینالمللی ،مسائل ایدئولوژیک را
تحتالشعاع خود قرار میدهد.
نکته :کمک عمده واقعگرایی تهاجمی ،مورد توجه قرار دادن رفتار دولتهای تجدید
نظرطلب است که نوواقعگرایی والتزی به آن نپرداخته بود.
نکته :یکی از مفروضات افرادی چون والتز این است که چون دولتها قدرت کافی برای
تغییر نظامی ،که گرفتار آن میباشند ،ندارند ،چنین تصوری وجود ندارد که زمانی آنها
بتوانند شکل نظام بینالملل را دگرگون سازند.
نکته :از جمله انتقادات از رئالیستها که بیشتر از سوی لیبرالها عنوان میشود ،تاکید
بر چهار مفهومی است که به صورت نبود اقتدار مرکزی ،دولتها به عنوان تنها بازیگران
عرصه سیاستبینالملل ،عقالنیت و نیروهای نظامی مطرح شده است.
41
نکته :اصوال نئورئالیسم نسبت به نئولیبرالیسم ،نبود اقتدار مرکزی را فشار جدی بر
رفتار دولتها میداند و معتقد است که همین وضعیت سبب میشود تا دولتها نگران
مسائل امنیتی و بقای خویش باشند.
نکته :از نظر نئورئالیستها در فرایند جهانی شدن تغییر در بازیگری دولت حاصل
نخواهد شد؛ زیرا پیوند روزافزون میان اقتصاد جوامع به معنای وابستگی و پیوند بیشتر
نظام دولتها نیست .درحالیکه لیبرالها جهانی شدن را محصول یک دگرگونی طوالنی
در سیاست جهانی تلقی میکنند که طی آن دولتها مانند گذشته به عنوان بازیگران
محوری نیستند ،بلکه هزاران بازیگر غیرحکومتی جانشین آنها خواهند شد.
نکته :از لحاظ معرفتشناسی نئورئالیسم نعتقد است که دولتها بدون در نظر گرفتن
مسائل داخلی به سیاستگذاری خارجی مبادرت مینمایند و رفتار خویش را در
چهارچوب یک ساختار تنظیم میکنند؛ درحالیکه نئولیبرالیسم سیاست خارجی را بر
اساس چانهزنی و مزاکره که در تعامل با سیاست داخلی است ،بررسی میکند و ضمنا
در این مورد به دیگر بازیگران مانند سازمانهای بینالمللی نیز عنایت میشود.
نکته :در ارتباط با تجزیه و تحلیل رژیمهای بینالمللی دیدگاههای متفاوتی در میان
این دو رویکرد مالحظه میکنیم .بدین معنا که لیبرالها معتقدند که رژیمها ضمن آنکه
قادرند دولتها را به تشریک مساعی ترغیب کنند در عین حال در جهت مصلحت
عمومی عمل میکنند .ضمنا آنها بر این اعتقادند که وجود یک هژمون به اصطالح بی-
خطر میتواند باعث شکوفایی رژیمها شود .بدین ترتیب لیبرالها معتقدند که رژیمها
باعث گسترش جهانی شدن و استقرار یک نظم جهانی لیبرال میگردند .در این رابطه
رئالیستها معتقدند که رژیمها باعث ایجاد منافع گوناگون برای دولتها میشوند و در
42
این راستا آنها قدرت را یکی از ویژگیها و متخصات عمده شکلگیری و بقای رژیمها
تلقی می کنند .همچنین آنها ماهیت نظم جهانی را وابسته به اصول و هنجارهای
زیربنایی رژیمها میدانند.
نکته :در مناظره نئورئالیسم و نئولیبرالیسم هیچ یک از دو رویکرد مزبور بر استفاده از
زور تاکید نمیورزند.
نکته :در مناظره میان نئورئالیسم و نئولیبرالیسم دولت بازیگر اصلی سیاست جهانی
تلقی میشود.
نکته :اصل مهمی که در مناظره میان این دو رویکرد خودنمایی میکند ،اصل معامله
متقابل(به مثل) در روابط بینالملل است که میتواند در نبود اقتدار مرکزی باعث
گسترش همکاریهای بینالمللی شود .نئولیبرالها بر این نظرند که در شرایط معامله
متقابل هیچگونه حکومت ،هنجار و مقررات جهانی تجویز نمیگردد .این اصل در
چهارچوب امنیت بینالمللی عمدتا بر اصالح تدریجی روابط از طریق موافقتنامههای
کنترل تسلیحات و برداشتن گامهای موثر در جهت حفظ صلح تاکید میورزد.
نکته :با وجود آنکه معامله به مثل(متقابل) یک هنجار مهم در روابط بینالملل تلقی
میشود ،ولی خود در میان سایر هنجارها ،در تعامالت میان واحدهای سیاسی گوناگون
پادرمیانی میکند.
نکته :فمنیستهای لیبرال بر این باورند که مفروضات اصلی رئالیسم(به ویژه نبود
اقتدار مرکزی و مسئله حاکمیت) از جمله مواردی هستند که بیشتر نشاندهنده
دیدگاه مردان نسبت به جهان است.
نکته :برخی از فمنیستها بر این اعتقادند که نمیتوان به سادگی جنبههای اخالقی را
از رفتار سیاسی جدا کرد؛ زیرا کلیه رفتارهای سیاسی اهمیت اخالقی دارند.
43
نکته :فمنیستها درصدد کشف عناصر مشترک اخالقی میان ملل گوناگوناند که این
کوشش میتواند ضمن کاهش تنشهای بینالمللی و تقویت تالش اجتماع بینالمللی،
از لحاظ نظری نیز به بسط و گسترش و توسعه نظریه هنجاری در روابط بینالملل کمک
شایانی کند.
نکته :فمنیستهای لیبرال ضمن ارش نهادن به زنان ،آنها را به واسطه تجاربی که در
زمینه پرورش کودکان دارند ،همچنین از لحاظ روابط انسانی و برخورد با بحرانها و
مناقشات و تصمیمگیریها ،خیلی موثرتر از مردان میپندارند.
نکته :طبق تحقیق فمنیسم در اغلب موارد و از لحاظ اخالقی پسرها ضمن تکیه بر
حقوق فردی بر به کار بستن مقررات انتزاعی اصرار دارند ،ولی دخترها ضمن عنایت به
مسئولیت اعضای گروه نسبت به یکدیگر ،به چهارچوبها عینی و ملموس توجه می-
کنند.
44
نکته :هنگام بازی ،پسرها سعی میکنند اختالفات را از طریق بحث پیرامون مقررات،
حلوفصل کنند و سپس به بازی ادامه دهند .در حالیکه دخترها به احتمال زیاد به جای
بحث در مورد مقررات بازی ،از آن دست میکشند.
نکته :برخالف ادعای رئالیسم ،که دولتها بازیگر اصلی صحنه سیاست بینالمللیاند،
یک به واقعیات و تجارب چندگانهای اشاره دارد که در زیر سطح واحدهایی که رئالیسم
به ساختن آنها مبادرت میکند ،مخفی شدهاند.
نکته :فرایند ساختارشکنی یک متن بدین گونه است که ابتدا به منظور آشکار شدن
معنای مخفی کلمات ،آنها را از یکدیگر جدا میکنند و سپس این موضوع را مورد توجه
قرار میدهند که چه مطلبی امکان دارد از متن حذف یا به صورت ضمنی آورده شود.
به معنای مخفی که به طور صریح در متن نیامده باشند ،غالبا متن فرعی(زیرمتن) و یا
نوشته شده بین سطور گفته میشود.
نکته :در فرایند انتقاد از رئالیسم ،گاه به دیدگاهی که ترکیبی از فمنیسم و پست-
مدرنیسم(فمنیسم پستمدرن) است برخورد میکنیم .براساس این رویکرد رئالیسم
حامل معانی مخفی در مورد نقش جنس در روابط بینالملل است .تحت این شرایط
نمیتوان اصل ثابتی را در مورد جنس مرد یا زن در نظر گرفت.
نکته :در چهارچوب فمنیست پستمدرن سعی بر آن است تا اصواتی شنیده شوند که
کمتر آهنگ قدرت دارند .بر این اساس صدای زنان صدای اقلیتهای گوناگون است که
نمیتوانند از طریق نظریههای مختلف روابط بینالملل به صورت عادالنه شنیده شوند.
نکته :برخی از دانشگاهها مطالعات مربوط به این مقوله را در قالب یک مطالعه بین-
رشتهای انجام دادهاند .معموال در این گونه مطالعات از روانشناسان ،سیاستشناسان،
پزشکان و محققان مذهبی( در رابطه با اخالق سیاسی) استفاده شده است.
45
نکته :در حقیقت مطالعات صلح درصدد است برای تاکید ،روابط بینالملل را از سطح
تحلیل میان دولتها به سوی مفهوم وسیعتری از روابط اجتماعی(در سطوح تحلیل
فردی ،داخلی و جهانی) سوق دهد .در این راستا مسائل مربوط به جنگ و صلح عمدتا
از مسئولیتهای فردی ،نابرابری اقتصادی و روابط ناعادالنه جنسی نشئت میگیرد و در
نتیجه سبب میشود بر درک صحیح از فرهنگها و ابعد گوناگون روابط اجتماعی تاکید
زیادی شود.
نکته :در واقع با مطالعات صلح سعی میشود امکانات موجود برای استقرار صلح را در
تغییرات کلی جوامع از طریق انقالب اجتماعی و در اجتماعات فراملی جستجو کنند،
نه در مبادالتی که میان رهبران دولتها صورت میگیرد.
نکته :بر اساس رویکرد مطالعات صلح بهترین راه برای کسب معرفت و دانش مشارکت
عملی است ،نه نظاره کردن صرف.
نکته :به هر حال رویکرد مزبور درصدد است میان نظر و عمل رابطهای منطقی برقرار
کند.
نکته :در رویکرد مطالعات صلح با نوعی تعصب هنجاری برخورد میکنیم؛ زیرا طرفداران
آن خواهان تحمیل ارزشها و هنجارهای شخصی خویشاند .البته برخی از محققان علوم
سیاسی به ویژه رئالیستها به علت آنکه نتایج مطاعات صلح را فاقد عینیت علمی
میدانند ،برای آن اعتبار چندانی قائل نیستند.
نکته :بر اساس رویکرد مطالعات صلح ،رئالیسم بیشتر به یک ایدئولوژی شباهت دارد
تا به یک ایدئولوژی.
نکته :طرفداران رویکرد مطالعات صلح از اینکه رئالیستها جنگ و تعارض در سیاست-
بینالملل را یک امر طبیعی تصور میکنند ،با آن مخالفت میورزند و اظهار میدارند که
هرگز یک جنگ خوب و یک صلح بد وجود نداشته است .با این اوصاف رویکرد مطالعات
46
صلح ،ماهیت جنگ و نقش آن را در جامعه زیر سوال میبرد و بر این اعتقاد است که
جنگ تبیین قدرت به شمار نمیرود بلکه به خصوصیات نظامیگری در هر فرهنگ
بستگی دارد.
نکته :طرفداران صلح مثبت ضمن انتقاد از فرهنگ نظامیگری ،درصدد تغییر و
دگرگونی کل نظاماند نه فقط بخشی از آن.
نکته :از این رو رویکرد مطالعات صلح از طریق حرکتهایی چون جنبشهای صلح برای
وارد آوردن فشار به حکومتهای خویش ترغیب میکنند و ضمن تقویت هنجارهایی از
طریق فرایند جامعهپذیری سیاسی مجدد ،استفاده از خشونت را تقبیح مینمایند .گاه
برای امحای خشونت ،هویت بینالمللی یا جهانی را برای پیشگیری از اختالفات قومی،
مذهبی و نژادی تقویت میکنند و خواستار روابط برابر در درون جوامع در حوزههای
اقتصادی ،سیاسی و اجتماعی میشوند.
نکته :برحسب سنت موضوع اخالق بینالمللی ارتباط نزدیکی با مفاهیم نظم و جامعه
بینالمللی داشته است .که طی آن روابط بینالملل میباید مبتنی بر یک سلسله
هنجارها و ارزشهای اخالقی مشترکی باشد که لزوما در حقوق بینالملل منعکس نشده
است.
47
نکته :بر این اساس تامین نیازهای مزبور لزوما در سازواری با اخالق نیست بلکه مجموعه
اقدامات مزبور برای حفظ موجودیت دولت ضروری و اجتنابپذیر است و نمیتوان آنها
را به صورت خوب و بد طبقهبندی کرد.
نکته :البته بسیاری از واقعگرایان اخالق را انکار نمیکنند بلکه بر این باورند که سیاست
در اخالقیات ریشه دارد .از نظر مورگنتا واقعگرایی از اهمیت اخالق رفتار سیاسی
آگاهی دارد.
نکته :از نظر امانوئل کانت استقرار صلح میان دولتها را از طریق ایجاد فدراسیون
غیررسمی رژیمهای جمهوریخواه میسر میدانست.
نکته :از نظر ویلسون نظم جهانی به بهترین وجه از طریق حقوق بینالملل و نهادهای
جهانی درک میشود .او به ظرفیت انسان در ایجاد اجتماعات صلحآمیز و عادالنه
انسانی اعتقاد داشت و حق تعیین سرنوشت را مبنایی برای یک نظم جهانی تلقی کرد.
نکته :باید خاطرنشان کرد که به علت آنکه نهادگرایان لیبرال بر ساختارها و نهادها
تاکید بسیاری میکنند ،به نقش ارزشهای اخالقی در تحلیل سیاست خارجی و سیاست
بینالملل توجه چندانی ندارند.
48
نکته :یکی از دغدغههای محققان سیاستبینالملل و تصمیمگیرندگان سیاست خارجی
نسبت به اخالقیات بینالمللی ،وجود دو عرصه متمایز سیاسی و اخالقی است که نباید
آنها را در هم ادغام کرد .بر این اساس سیاست عرصه قدرت و تصمیمگیری در سطح
جامعه است .در شرایطی که وظیفه فلسفه اخالقی کشف ماهیت اخالق و مبنای تعهدات
اخالقی است ،وظیفه یک سیاستمدار کمک به نظم جهانی ،تسهیل همکاریهای فراملی
و مساعدت در حلوفصل مسالمتآمیز تعارضات است.
نکته :اخالقیات بینالمللی به رابطه متقابل ارزشهای اخالقی و سیاست خارجی و به
اخالقیات و سیاست بینالملل مربوط میشود.
نکته :طرفداران نظریه هنجاری بر این اعتقادند که برحسب اخالق ،توزیع قدرت و
منافع میباید عادالنه صورت گیرد و میتوان بر اساس اصول اخالقی و هنجارهای
مشترک بشری ،از جنگ احتراز کرد و به استقرار صلح پایدار امیدوار شد.
نکته :بر اساس نظریه هنجاری ،نهادهای بینالمللی میتوانند سازوکارهایی برای
تضمین و اجرای اصول و هنجاری بینالمللی به شمار روند و دولتها در کنار سایر
بازیگران نیرومند ،کارگزاران اخالقی تلقی شوند ،از جمله متفکران عمده در چارچوب
این نظریه عبارتانداز :لینکلیتر ،کراتوچویل ،ناردین ،فراست ،وینسنت و والرز.
49
نکته :در سنت رئالیسم کالسیک و نئورئالیسم اتحادها ابزاری هستند برای مقابله با
تهدیدات خارجی که توزیع تواناییهای نسبی را میان دولتها دربردارند و در بسیاری
از موارد به صورت یک سازوکار تعادلبخش و موازنهدهنده عمل میکنند.
نکته :مسائل تعارض در جوامع جنوب به نحوی از انحا با مسئله توسعهنیافتگی گره
خورده است؛ به عبارت دیگر زمانی که فرایند دولت و ملتسازی تکمیل نشده است،
بینظمی و بیثباتی همچنان در روابط بینالملل وجود خواهد داشت.
نکته :برخی از صاحبنظران سیاست بینالملل بر این اعتقادند که برای توضیح رفتار
خارجی کشورهای جنوب ،باید به جای تاکید بر نبود اقتدار مرکزی در نظام بینالملل،
به سلسلهمراتب با هنجارها و اولویتهای جامعه عنایت کرد؛ زیرا پارادایمهای عمده
سیاست بینالملل(رئالیسم و لیبرالیسم) ارتباط چندانی با جوامع جنوب نداشته.
نکته :از آنجا که نظریه روابط بینالملل بر قدرت تاکید دارد ،ویژگیهای فرهنگی و
هنجاری جوامع جنوب را نادیده گرفته است.
نکته :بر این اساس نئورئالیستها یادآور میشوند که گرچه ناتو ،سازمان ملل و اتحادیه
اروپا از سلسلهمراتب قدرت و نظم برخوردارند ،ولی مجموعه این نهادها در یک نظام
بینالملل فاقد اقتدار مرکزی عمل میکنند.
نکته :دولتهای فرامدرن بسیاری از ویژگیهای مدرنیزم را ،که مربوط به خودکفایی می-
شود ،رها میکنند و ضمن بازنمودن مرزهای خویش ،به نحوی از انحا خود را به اقتصاد
51
جهانی فراملی پیوند میدهند .در این گونه دولتها جامعه مدنی به مراتب بیش از
حکومت نفوذ دارد .در حالیکه در دولتهای مدرن احزاب سیاسی ،نهادهای صنفی،
انجمنها و جز اینها نهادها و کانالهای تجمع و تعیین خواستهها به شمار میروند ،ولی
در دولتهای فرامدرن مسائل سنتی سیاست چپ و .راست به کنار گذاشته میشود و
گروهبندیهای سیاسی غیرسنتی و غیرمتداول به صورت قومیتگرایی ،مسائل زیست
محیطی ،صلح و رویکردهایی نظیر فمنیسم و جنبشهای جدید اتحادیههای کارگری
مطرح میشوند.
پایان
51