You are on page 1of 78

‫‪1‬‬

‫جهانی که بر گرد ارزش ها می چرخد‬

‫دشواری ها و سختی های جوانان امروز از دیدگاه جامعه شناسی‬

‫برگردان‪ :‬نادر پورخلخالی‬

‫‪۲۰۱۹‬‬
‫‪2‬‬

‫جهانی که بر گرد ارزش ها می چرخد‬

‫ما اغلب مشخصات ظاهری رفتار دیگران را به جای نشانه ها و نمود های ارزش های آنان بشمار‬
‫می آوریم‪ .‬این گونه دریافت ها به کشش یافتن یا از خود راندن می انجامد‪ .‬بخش بزرگی از رفتار‬
‫های ما بر آن بنیاد استوار است‪ .‬ارزش ها کلید درک و فهم اجتماعی می باشد‪ .‬از آنرو در زیر به‬
‫شیوه پژوهشی می پردازیم که در آن الگوهای ارزشی و پی بردن به ارزش ها جایگاه کانونی دارد‪.‬‬
‫در هشت ’پیرامون‘ گوناگونی که آورده می شود‪ ٬‬خواهید دید که ’اعضای‘جداگانه آنها بیش و کم به‬
‫ارزش های یکسانی پایبندی دارند‪.‬‬

‫خیال کنید رفته اید یک شهر دیگر و دنبال یک رستوران می گردید‪ .‬نمی خواهید زیاد بگردید‪ ٬‬تنها بر پایه نگاهی کوتاه می خواید‬
‫بدانید جای خوب و تمیزی هست یا نه‪ .‬با دیدن رستوران اولی از آن محل دور می شوید‪ ٬‬رستوران دومی را خیلی بد نمی یابید‪٬‬‬
‫اما زیاد هم از آن خوش تان نمی آید‪ .‬باالخره یک جایی را گیر می آورید که دنبالش بودید‪ .‬برای چه از این یکی خوش تان میاید؟‬
‫چه چیزی هایی باعث می شد آن رستوران های اولی و دومی به دل تان ننشیند؟ می توانید دقیقا بگویید آنها چه چیز هایی هستند؟‬
‫چگونه می توانید برپایه دیدن چیزی در یک چشم بهم زدن‪ ٬‬روی آن داوری کنید؟ آیا در چنین پیشامد هایی میدان را می سپاریم‬
‫دست احساس های مان؟ هوش مان؟ یا هردو؟ کدام یک از آن دو پیشگام است؟ برای خرید هم که می رویم بهمان سان مغازه‬
‫دلخواه خود را انتخاب می کنیم‪ :‬از جلو مغازه ای با اکراه می گذریم و با دیدن مغازه دیگر به درون آن می رویم‪.‬‬

‫خصوصیات ظاهری نشانه هایی هست که ما دانسته و ندانسته آنها را گواهی بر داشتن ذهنیتی خاص یا متعلق بودن به جمع و‬
‫محفلی می انگاریم که یا ما را فرامیخواند و یا دور می راند‪ .‬براستی برای چه چنین است؟ در پاسخ بدان پرسش خیلی ها روی‬
‫ظاهر آنان انگشت می نهند‪ ٬‬اما آنچه روی آنان تاثیر می گذارد‪ ٬‬در پشت آن ظاهر است‪ .‬آن ’ارزش هایی است‘ که آنان‪ ٬‬آنها را‬
‫می شناسند یا گمان می برند که می شناسند‪ .‬از همانروست که آنان از آن خوش شان نمی آید‪ .‬آدم با یک نگاه از برخی های‬
‫خوشش میاید و از برخی دیگر به احساس و غریزه دوری می جوید یا بدش میاید‪ .‬این هم به ظاهر آن کس چندان کاری ندارد‪٬‬‬
‫بلکه به خاطر ارزش هائی استکه ما آنرا به ظاهر او ربط می دهیم‪ .‬آیا براستی چنین است که ما از برخی فروشگاه ها و آدم ها‬
‫’خوش‘ مان نمی آید؟ نه‪ ٬‬از آنروست که آنها بویژه ’جور دیگری هستند‘‪ .‬یک جور دیگر بودن با ’کم بودن‘ یا ’نادرست بودن‘‬
‫یکی نیست‪ ٬‬بهر روی این ظاهر است که تعیین می کند ما از دیگران دوری جوییم‪.‬‬

‫بدین سان ما پیوسته درحال انتخاب هستیم‪ :‬کجا می خواهیم چیزی بخوریم‪ ٬‬با کی می خواهیم نشست و برخاست کنیم و با کی نه و‬
‫خیلی چیز های دیگر‪ .‬پس برای رسیدن بدان خواست ها زبان‪ ٬‬رفتار‪ ٬‬نشانه ها‪ ٬‬رنگها‪ ٬‬رخت ها و آرایه ها را تفسیر می کنیم‪.‬‬
‫برخی از چیز هایی را که می بینیم یا می شنفیم‪ ٬‬برازنده و درخور خویش می یابیم و برخی را نه‪ .‬آیا همه این ها بر سبیل‬
‫تصادف است؟ یا در پس آن سیستمی در کار است و ما از آن اگه نیستیم؟ هیچکس در خانه یا مدرسه بگونه ای سیستماتیک یاد‬
‫نگرفته است همه آن نشانی ها را بشناسد و تعریف کند‪ .‬در همه خانواده ها هم زیاد پاپی این نمی شوند که بچه ها‪ ٬‬خواهر و‬
‫برادر ها‪ ٬‬پدر و مادر چگونه با هم می سازند‪ ٬‬چگونه خود را به دیگران می شناسانند‪ .‬پدر و مادر ها می گویند‪’ ٬‬بچه های ما این‬
‫جورند‘ یا ’ما همین جوریم‘‪ .‬آیا با این گفته می خواهند به دیگران حالی کنند‪ ٬‬کسانی که در بجا آوردن آداب و کشیدن خود به‬
‫جایگاه باال کمی نگرش آزادتر دارند یا آسانگیر ترند‪ ٬‬چیزی ’بار شان‘ نیست؟‬

‫پرسش یاد شده به گستره ای راه می گشاید که از دیدگاه سیاسی حساسیت زیادی روی آن است ‪ .‬پیرو دیدگاه هایی که در چند دهه‬
‫گذشته حاکم بوده‪ ٬‬آنچه از نظر اجتماعی پسندیده می باشد‪ ٬‬ایده برابری همه شهروندان با هم است‪ .‬دیگر میان باالیی ها و پائینی‬
‫ها فرقی نمی بینند و می گویند همه در باال رفتن از پلکان اجتماعی شانس برابر دارند‪ .‬البته گفته می شود‪ ٬‬وگرنه همه ما می‬
‫دانیم که جایگاه گهواره شما در تعیین شانس ها‪ ٬‬خوشبختی و آسایش شما سهم بزرگی دارد‪.‬‬
‫‪3‬‬

‫کشش و رانش‬

‫جهان درون خانه و از آن دبستان فرسنگ ها از هم دورند‪ .‬ما از بچگی یاد می گیریم دروغ بگوییم‪.‬‬

‫بسیاری از ماها دوست داریم کمی از آنی که هستیم دیگرگونه می بودیم‪ .‬می دانیم که جامعه امروزی باختر زمین بیش و کم یک‬
‫شهروندی فرد گراست‪ :‬جایگاه فرد فراتر از جایگاه گروه می باشد و به فرد بیشتر میدان داده می شود‪ .‬جوامعی نیز هست که در‬
‫آنها فرد از گروه پایین تر است و از گروه پیروی می کند‪ .‬در آن جوامع خانواده‪ ٬‬خویشاوندان و مذهب را باالتر از خواست فرد‬
‫می نشانند‪ .‬این می تواند به ستیز و درگیری میان نسل ها بیانجامد‪ .‬بسیاری از پدر و مادر ها و ریش سفیدان تبار و گروه به‬
‫فرهنگ‪ ٬‬خوشنامی و غرور گروه بهای بیشتر می دهند‪ ٬‬در حالی که جوانان دوست دارند بشیوه خود جهان را بشناسند و با دگر‬
‫اندیشان دوستی می جویند‪.‬‬

‫آدم ها از سویی می خواهند کمی از دیگران متفاوت باشند‪ ٬‬اما برای یاری گرفتن و پشتیبانی شدن به پیش کسانی می روند که با‬
‫آنان خودشانرا یگانه و هم اندیش می دانند‪ .‬همواره یک تکاپویی هست‪ :‬از خود راندن و دوری گزیدن ( خواست دیگر گونه‬
‫بودن) و کشش یافتن ( پشتیبانی و یاری در میان هم اندیشان جستن)‪ .‬در آن فرایند است که ما گزینش های مان را می کنیم و راه‬
‫مان را می جوییم‪ .‬در جوامع فرد گرا نیز گروه تشکیل می دهند‪ .‬هرچند امروزه در این گروه های ’ ستونی‘ ( گروه هایی مانند‬
‫پیروان این یا آن کلیسا‪ ٬‬پیشنماز و مجتهد که مانند ستونی در میان طبقات اجتماعی فرو می رود‪ .‬در این گروه ها هم شماری از‬
‫طبقه کارگر هست‪ ٬‬هم طبقه میانه مانند بازاریان‪ ٬‬کارمندان و هم طبقه سرمایه دار ‪-‬م‪ ).‬کمتر کسی مانند گذشته عضو می شود‪.‬‬
‫در گذشته مردمی که کاتولیک بودند به سادگی عضو رادیو ندای کاتولیک ها و اتحادیه تنیس کاتولیک ها می شدند‪ ٬‬به مدرسه‬
‫کاتولیک ها می رفتند‪ ٬‬اگر روده کورشان مشکل پیدا می کرد‪ ٬‬به بیمارستان کاتولیک ها می رفتند و یک جراح کاتولیک آپاندیس‬
‫شان را برمیداشت‪ .‬این گروه های ستونی را در میان مسیحیان پروتستان‪ ٬‬سوسیالیست ها‪ ٬‬آزاد اندیشان و گروه های دیگر نیز می‬
‫شود دید‪.‬‬

‫از دهه شصت سده پیش گروه های ستونی مانند برف جلو آفتاب آب شد‪ .‬بسیاری از مردم‪ ٬‬به ناگاه معنا بخشیدن به زندگی‬
‫خویش‪ ٬‬آزمودن زندگی بر بنیاد کنش و واکنش های اجتماعی خویش‪ ٬‬وابسته نبودن به گروه را‪ ٬‬چگونه زندگی کردن و دیدن‬
‫جهان را‪ ٬‬آنچنان که خود می خواهند و نه آنچنان که گروه برایش تعیین می کند‪ ٬‬بسیار ارجح می دیدند‪ ٬‬تا آئین های اجتماعی‪-‬‬
‫مذهبی‪ .‬از آن هنگام تاکنون‪ ٬‬در یک دوره نسبتا کوتاه تحوالت زیادی پیش آمد‪ .‬ایده آل همسانی و برابری در همه گستره ها پیاده‬
‫شد‪ .‬پس از آن تالش ها مصروف کارآئی بیشتر گشت‪ .‬مدارس‪ ٬‬دانشگاه ها و بیمارستان ها در هم ادغام شد‪ ٬‬چرا که گفته می شد‬
‫هرچه مقیاس بزرگتر و گسترده تر‪ ٬‬کیفیت باالتر‪ .‬از سویی نیز مقیاس بزرگ به گمنامی و یک ریختی می انجامید‪ .‬در سال های‬
‫آخری با پیدا شدن مدارس سیاه ( مدارسی که بیشتر دانش آموزان آنها کله سیاه هستند‪-‬م‪ ٬).‬باشگاه های ورزشی و فوتبال بیگانگان‬
‫و نیاز به داشتن هویت گروهی قابل تشخیص سر برآورنده‪ ٬‬آن ایده آل برابری‪ ٬‬چهره ای دیگر و ناخوشایند یافت‪ .‬آیا می توان‬
‫گفت با پیدایش این روند ها‪ ٬‬جان دوباره ای به ستون های اجتماعی دمیده می شود؟‬

‫گوشه ای از روندی را که در باال باز کردیم‪ ٬‬تنها به یک کشور اروپایی اختصاس ندارد و حتی بیرون از آن نیز روند های مانند‬
‫آن دیده می شود‪.‬‬

‫هرکدام از ماها چه بخواهیم و چه نه‪ ٬‬بخشی از گروه هایی هستیم که گوشه هایی از آن ها روی هم می افتد و همدیگر را می‬
‫پوشاند؛ این با زداه شدن ما آغاز می گردد‪ .‬ما موقعیت اجتماعی پدر و مادر خویش را تا پایان زندگی بر دوش می کشیم‪ .‬آن برای‬
‫شماری مانند آب گواراست و برای شان راحتی میاورد‪ ٬‬برای دیگران دشواری دارد و می کوشند خود را از رنج آن برهانند‪ .‬ما‬
‫با موقعیت هایی که گیرمان می آید و وظایفی که انجام می دهیم‪ ٬‬شکل می گیریم‪ :‬بخشی از آن به انتخاب خودمان است‪ ٬‬بخشی‬
‫دیگر را از روی اجبار می کنیم؛ اجبار از سوی تعلیم و تربیت کنندگان مان‪ ٬‬آموزگاران مان‪ ٬‬بخشی از آن اجبار ها را هم‬
‫خودمان می کنیم‪ .‬برای آنکه می خواهیم انتظارات گروه هایی را که در آنها هستیم‪ ٬‬برآورده سازیم‪ .‬بدین سان آنی شده ایم که‬
‫هستیم‪ ٬‬پس برای آنکه راحت باشیم‪ ٬‬خواسته و ناخواسته با دیگران دوستی می کنیم تا بتوانیم آنچه را که می خواهیم‪ ٬‬بگوئیم‪ ٬‬به‬
‫آنچه می خواهیم برسیم و راه خود را در زندگی بیابیم‪.‬‬
‫‪4‬‬

‫آدم های کمی در این فرایند دنبال کسانی می روند که اندیشه های دیگری دارند ‪ -‬تا مگر از آن راه روح شان را صیقل دهند یا به‬
‫اندیشه نوی دست یابند‪ .‬بیشتر مردم در پی آنند که دیگران گفته ها و باور های شان را تایید کنند‪ .‬آنکه در پی دستیابی به دید و‬
‫بینش دیگریست‪ ٬‬نیازی ندارد که با پایبندی به گروه و ارزش های آن‪ ٬‬بخواهد از وی در گروه قدر دانی شود‪ .‬هر گروهی پیوسته‬
‫برای رسیدن به ثبات تالش می کند‪ .‬این فرایند نه تنها در سطح میکرو ( فردی) که در سطح ماکرو ( جمعی) هم‪ ٬‬همراه با تعامل‬
‫اجتماعی اتفاق می افتد‪.‬‬

‫تعلیم و تربیت‪ ٬‬آموزش و کنترل اجتماعی (مانند‪ ٬‬کی به کلیسا می رود کی نه‪ ٬‬کی کار می کند و کی از رفاه اجتماعی پول می‬
‫گیرد‪ ٬‬کدام نوجوان کار خطا می کند‪ ٬‬کدام به دانشگاه می رود‪- ... ٬‬م‪ ).‬از موضوعات بسیار مهمی هستند که دستخوش اخالفیات‬
‫و ُمد غالب می باشد و با حرکات موج مانند اجتماعی به کندی و آرامی دگرگونی می پذیرند‪ .‬ایده هائی در زمینه این که چگونه‬
‫می شود کودکان را به بهترین وجه تربیت کرد و آموزش داد‪ ٬‬به تندی باد دستخوش دگرگونی می شود‪ :‬روندی که گاه تند و تنش‬
‫زاست و پیروی و فرمانبرداری می خواهد‪ ٬‬گاه آزادتر است و در ستیز با پدرخواندگی و اعمال قدرت می باشد‪ .‬سرچشمه این‬
‫افت و خیزها تجربیات عملی و بحث هایی استکه به شکل گیری دید و بینش و تغییر در مشی سیاسی می انجامد‪ ٬‬مانند تغییرات‬
‫اساسی سازمانی و سازماندهی مجدد در آموزش و پرورش‪ .‬پس از گذشت چند دهه‪ ٬‬می بینی باز دوباره تعادل برقرار شده بهم‬
‫می خورد و تعدیل های به عمل آمده را ملغی می کنند یا برپایه بینش های نوتطبیق می دهند‪.‬‬
‫‪5‬‬

‫شهروندی یی که نمی توان آنرا پیش بینی کرد‬

‫ایده آل سیاسی کنونی که منادی داشتن شانس برابر برای همه است‪ ٬‬مستلزم یک مشی سیاسی توا ٔم با احیتاط می باشد که تنها پس‬
‫از تدبیر و تامل روی چگونگی آن‪ ٬‬برنامه ریزی و تقویت آن با سند و مدرک و ایجاد انگیزه‪ ٬‬می شود آنرا به اجرا درآورد‪.‬‬
‫الزمه آن نیز داشتن دید و بینش روی ارزش ها و هنجارهای گروه هایی است که افراد خود را در آن گروه ها راحت احساس می‬
‫کنند‪ .‬از باره ای نیز در بده و بستان های اجتماعی می باید میان گروه های مختلفی که با هم چهره جامعه ما را می سازد‪ ٬‬روابط‬
‫منطقی را یافت و بنمایش گذاشت‪ .‬آنچه ما را در رسیدن به هدف یاد شده یاری می کند‪ ٬‬یک شاخص ارزشی استکه بتواند ذهنیت‬
‫رهبری کنند ٔه مردم را نمایان سازد‪.‬‬

‫این نیز ما را وامیدارد به پژوهش های اجتماعی رو کنیم‪ :‬کند و کاو روی علل رفتار های آدمی ( گروه) و عیان سازی آنها‪ .‬آیا‬
‫رفتار مردان از زنان ‪ ٬‬جوانان از سالخوردگان و کسانی که دانشگاه رفته هستند از کسانی که آموزش پایین دارند‪ ٬‬دگرگونه است؟‬
‫متغیر هایی چون زن یا مرد بودن‪ ٬‬سن و سال و سطح تحصیالت را بسادگی و روشنی می توان اندازه گرفت و سنجید‪ .‬همچنین‬
‫ریشه و پیشینه قومی و منطقه ای را‪ ٬‬که فرد از آنجا برخاسته است‪ ٬‬یا جایی که فرد ساکن گشته است را می شود دید و تشخیص‬
‫داد‪ .‬اما می باید از خود پرسید‪ ٬‬این نشانه ها‪ ٬‬رفتار یک شهروند را به اندازه کافی توضیح می دهد؟ اگر چنین باشد‪ ٬‬آیا می توان‬
‫با بهره گیری از آنها‪ ٬‬الگوهای رفتاری گروه های قومی مختلف را به طور طوالنی مدت پیش بینی کرد و به آن پیش بینی ها‬
‫اعتماد داشت؟‬

‫آن هم کار ساده ای نخوهد بود‪ .‬برای نمونه یکی دو نسل پیش هنوز یک پدر می توانست از جوانی که عاشق دخترش شده بود‪٬‬‬
‫بپرسد‪’ :‬پدرت چکاره است؟‘ از پاسخ دریافت شده‪ ٬‬وی می فهمید با کی طرف است‪ .‬امروزه جامعه بغرنج تر گشته و گوناگونی‬
‫در آن بیشتر شده است‪ .‬زنان بیشتر از گذشته در جامعه رهبری را بدست می گیرند‪ ٬‬سالخوردگان بیشتر از گذشته بکار ادامه می‬
‫دهند و سر زنده می مانند و نسل جوان دل بکار نمی دهد‪ .‬جوانانی هم کار و کاسبی خود را راه می اندازند‪ .‬داشتن تحصیالت باال‬
‫دیگر تضمینی برای موفقیت اجتماعی بشمار نمی آید‪ .‬در گذشته‪ ٬‬معیار های عینی و جامعه‪-‬جمعیت شناختی مانند درآمد‪ ٬‬جنسیت‬
‫و خاستگاه اجتماعی هر کس‪ ٬‬ارزش پیش بینی رفتار او را داشت ‪ -‬حداقل این طور خیال می شد‪ -‬اما اکنون کمتر چنین است‪.‬‬
‫آنچه امروز از آن برجای مانده‪ ٬‬نیروی توضیح آماری می باشد‪ .‬بیگمان آن هم همه چیز را توضیح نمی دهد‪ .‬از سویی نیز با‬
‫گذشت زمان‪ ٬‬در توضیح و درک رفتار های اجتماعی آدم ها‪ ٬‬ارزش ها و اولویت های فردی جایگاه بلندی را احراز کرده است‪.‬‬

‫برای چه آدم ها انتخاب هایی را می کنند که می بینیم؟ چون برای شان ملموس و آسانتر است‪ ٬‬یاآنچنانکه گفته می شود‪ ٬‬برای‬
‫زمینه های جمعیت شناسی‪-‬اجتماعی در گذشته فایده بیشتری داشت؛ نه برای امروز‪ .‬گذشته از تحصیالت‪ ٬‬آنها معیار های‬
‫’منفعلی‘ می باشد که فرد روی آنها هیچ تاثیری ندارد یا تاثیر کمتری دارد‪ .‬اما همان فرد می تواند روی آرزوهای رسیدن به‬
‫رهبری‪ ٬‬کشف و یافتن چیزی‪ ٬‬بزرگ کردن بچه‪ ٬‬منشاء شغل و حرفه ای گشتن و برای سفر سرزمین های دور دست رفتن‪ ٬‬تاثیر‬
‫بگذارد‪ .‬این روز ها زنان خارجی را می بینیم که در کشور ما درس خوانده اند و مدیر جایی شده اند و شوهرهای آنان که دانشگاه‬
‫را به پایان برده اند‪ ٬‬خانه می مانند تا بچه ها را بزرگ کنند‪ .‬کوتاه سخن آنکه الگوهای اجتماعی شتابان دگرگونی می پذیرد‪٬‬‬
‫هرچند استثنا های فردی را در آن میان نیز می توان دید‪ .‬آیا در چنین هنگامه ای از آن الگوهای جامعه و جمعیت شناسی پیشین‬
‫چیزی هم برجای می ماند؟‬

‫در دهه های گذشته شهروندان دمدمی خوی گشته اند و کمتر می شود رفتار های آنها را پیش بینی کرد‪ .‬کارشناسان و آگاهان در‬
‫این زمینه اتفاق نظر دارند‪ .‬پیرو پاسخ های دریافت شده از پرسشنامه ها‪ ٬‬یکی از مشکالت و مسایل اجتماعی که می باید هرچه‬
‫زودتر چاره ای بدان اندیشیده شود‪ ٬‬رفتار و برخورد توام با بی اعتنایی و بی نزاکتی شهروندان به یکدیگر می باشد‪ .‬گویی برای‬
‫چاره کردن آن می باید رهبری و اداره نوی از کشورداری داشت‪ .‬اما کدام رهبری و مدیریت نو را ؟ چگونه می توان جلو‬
‫رفتارهای نسنجیده و دل آزار را در برخوردهای اجتماعی گرفت؟ آیا همه ما در به وجود آمدن آن سهیم نیستیم؟ یک چنین‬
‫مدیریتی می باید متوجه کدامین گروه یا گروه های اجتماعی گردد؟‬
‫‪6‬‬

‫ارزش در مقام اساسی مطمئن برای پیش بینی‬

‫برنامه سیاست و مدیریت جدید برای گروه ویژه ای (مانند گروه بیگانگان یا جوانان) در صورتی تاثیر و مفهوم خواهد داشت که‬
‫بخش بزرگی از آن گروه به طریقی مناسب از بقیه جامعه متفاوت باشد‪ .‬بهتر است که گفته شود‪ ٬‬گروه نیز می باید خواهان آن‬
‫مشی و مدیریت باشد‪ ٬‬هر چند روی آن اتفاق آراء نباشد‪.‬‬

‫چگونه می توان یک گروه را دیگرگونه دانست؟ تنها با نگاه به مشخصات ’منفعل‘ گروه امکانات رشد و پیشرفت فردی اعضای‬
‫گروه محدود می گردد‪ ٬‬چرا که مرزبندی گروه‪ ٬‬آنها را در بهم ریختگی گسترده و آزاردهنده ای محدود می کند‪ .‬دیگر روزگار‬
‫نگرشی که در آن تنها نشانه های منفعل مانند جنسیت‪ ٬‬سن و سال و پس زمینه های تباری و قومی در نظر گرفته می شد‪ ٬‬گذشته‬
‫است و دید ما پژوهشگران نیز از گروه های اجتماعی آنچنان یکسونگرانه نمی باشد‪ .‬آن روش مانند رانندگی در میان دریایی از‬
‫سختی ها و گرفتاری های اجتماعی بود بی آنکه هیچ وسیله ای برای جهت یابی داشته باشی مگر یک آینه ( مانند آینه عقب‬
‫ماشین) که تنها پشت سر را نشان می دهد‪.‬‬

‫برای نمونه می توان جوانان را در نظر گرفت‪ ٬‬در اینجا سن یک معیار منفعل می باشد‪ .‬جوانان دنبال دست یابی به موقعیت می‬
‫باشند‪ .‬آنها کاوشگرند و می خواهند از همه چیز سر دربیاورند‪ ٬‬دنبال بدست آوردن اعتماد و ایقان هستند‪ ٬‬آسایش و راحتی می‬
‫خواهند‪ ٬‬اغلب ترکیبی از همه آنها را می خواهند‪ .‬هرگاه به یکی از آنها خوب بنگرید‪ ٬‬خواهید دید عوامل خاصی در مورد او به‬
‫لحاظ شخصیتی‪ ٬‬تعلیم و تربیت‪ ٬‬میزان تحصیالت‪ ٬‬عالیق و عوامل پیرامونی‪ ٬‬برجسته تر و چشمگیر تر است تا آنهای دیگر‪ .‬این‬
‫جوان را با آن جوان نمی شود یکی دانست‪ .‬هرگاه از جوانی بپرسید چه چیزی او را سرگرم می دارد‪ ٬‬می بینید این برایش بیشتر‬
‫اهمیت دارد تا اینکه به پرسید سن و سالش چیست ‪ -‬معیاری که گروه با آن توصیف می شود‪.‬‬

‫ما نمی خواهیم بگوییم که سن و سال به هیچ دردی نمی خورد‪ .‬یک نوجوان پانزده ساله که از سوپرمارکت می خواهد نوشابه‬
‫الکلی بخرد‪ ٬‬هنگامی که پای صندوق می رود تا پول آنرا پرداخت کند‪ ٬‬می فهمد که سن و سال در جاهایی آستانه ای دارد ( به‬
‫بچه های پایین تر از ‪ ۱۸‬سال الکل نمی فروشند ‪-‬م‪ ٬).‬یا یک جوان ‪ ۱۹‬ساله را که کمی جوانتر به نظر می آید‪ ٬‬به سینما یا‬
‫دیسکوتیکی که برای جوانان زیر ‪ ۱۸‬سال است‪ ٬‬راه نمی دهند‪ .‬همچنین در روابط و مناسبات میان دو تن‪ ٬‬سن و سال را نمی‬
‫توان نادیده گرفت‪ :‬یک جوان هیجده ساله همین جوری با یکی که چهار سال دارد دمخور نمی شود‪.‬‬

‫اگر کسانی را که از جاهای دیگر دنیا به اروپا می آیند‪ ٬‬بر پایه ’پس زمینه تباری‘ آنان تعریف کنیم‪ ٬‬چنین روندی را در اینجا نیز‬
‫خواهیم دید‪ .‬برای نمونه کسانی که از مراکش به کشورهای اروپایی آمده اند‪ ٬‬نمی خواهند با آنان مانند یک گله رفتار کنند و همه‬
‫آنها را سر و ته یک کرباس ببینند‪ .‬این هنگامی برای شان دردناکتر می شود که آنان را همراه با قومیت های دیگر در گروه‬
‫بیگانگان و تازه واردها جای دهند‪ .‬هرگاه ریشه و تبار اعضای گروه را تنها چهارچوب مرجع و معتبر‪ ٬‬بدانیم‪ ٬‬مانند آنست که‬
‫جلو امکانات و زمینه های رشد و پیشرفت فردی آنان سنگ بیاندازیم‪.‬‬

‫ایده های ما درباره هرچیزی‪ ٬‬می تواند هر دم دگرگونی پذیرد‪ .‬آنها زودگذرند‪ .‬دانستن اینکه یک آدم در چه مرحله ای از‬
‫زندگیست ‪ -‬نوجوانی که دل به دریا می زند و خطر می کند یا پدر و مادر جوانی که دنبال گوشه امنی هستند ‪ -‬الگوی ثابتی از‬
‫رفتارهایی را بدست می دهد روی آنها حساب کرد‪ .‬آن ارزش های ما‪ ٬‬پس از پایان سال های شکل گیری مان‪ ٬‬که تا ‪ ۲۵‬سالگی‬
‫طول می کشد‪ ٬‬کمتر دستخوش دگرگونی می گردد‪ ٬‬پایه های مطمئنی برای پیش بینی رفتارهای آتی پدید میاورد‪ .‬اگر بگونه ای‬
‫شکل گرفته باشید که یک ایده آلیست حساس نسبت به جامعه می باشید و می خواهید برای رسیدن به جهانی بهتر کمک کنید‪ ٬‬می‬
‫توان گفت‪ ٬‬در روزگار سالخوردگی آدمی مادی نخواهید شد که تنها بخودش می اندیشد‪ .‬هرچند گهگاه آن نیز پیش میاید‪ ٬‬اما آن‬
‫پیشامد یک استثنا می باشد‪.‬‬

‫دستیابی به این بینش که ارزش ها در افت و خیز های اجتماعی سهم بزرگی دارد‪ ٬‬موجب گشته است پژوهندگان کوشش کنند‬
‫ارزش هایی را که گروه ها از آنها استقبال می کنند‪ ٬‬با نازک بینی و موشکافی بیشتر بنگرند‪ .‬بچه هایی که بزرگ می شوند‪ ٬‬به‬
‫نظر می رسد تا دوازده سالگی ارزش های پدر و مادر یا تربیت کنندگان شان را می پذیرند؛ پس از آن تا ‪ ۲۵‬سالگی‪ ٬‬عوامل‬
‫مختلفی روی آنان تاثیر میگذارد و امکان دارد در جهتی خالف آنچه که تربیت کنندگان می خواهند‪ ٬‬بروند‪ .‬برخی تاثیرات مهم و‬
‫‪.‬شکل دهنده در زندگی آنان آموزش ‪ -‬که امروزه بیشتر از طریق اینترنت صورت می گیرد ‪ ٬-‬دوستان و همسرگزینی می باشد‬
‫‪7‬‬

‫بسیاری از مردم به ارزش هائی که پایبندی دارند‪ ٬‬خود را سرافراز می دارند‪ ٬‬آن ارزش ها بدانان هویت خویشتن را می دهد‪ ٬‬از‬
‫آنروست که خود را با آنها راحت احساس می کنند‪ .‬در پژوهش هایی که برپایه شاخص های اجتماعی می شود‪ ٬‬آن نشانه ها را‬
‫در شمار نمی آورند‪ .‬ما از سال ‪ ۱۹۹۷‬آنها را در شیوه پژوهش خویش‪ ٬‬که در آن الگوهای ارزشی و تجربیات ارزشی جایگاه‬
‫بلندی دارد‪ ٬‬آنها را نادیده نمی گیریم‪ .‬در این روش به فرد میدان داده می شود‪ ٬‬در گفت و شنود هایی که با وی می گردد‪ ٬‬داستان‬
‫زندگی خود را آنچنان که خود می خواهد‪ ٬‬بگوید و پرسش هایی را که از وی می شود روشن سازد‪ .‬در آن گفتگوها اینگونه‬
‫ارزش ها خود بخود بمیان میاید‪ .‬مصاحبه شونده ای که در یک چنین گفتگویی‪ ٬‬می گوید خانواده آدم بهترین دوست آدم می باشد‪٬‬‬
‫در واقع می گوید خودش چه نوع آدمی است‪ .‬هنگامی که اعضای خانواده شما بهترین دوستان شما باشند‪ ٬‬شما با آنها بیشتر تماس‬
‫دارید تا با کسانی که فامیل تان نیستند ‪ -‬اعضای خانواده همواره بیشتر مانند ما هستند و بیشتر در برابر ما خویشتنداری نشان می‬
‫دهند تا بیگانگان‪ .‬خانواده به طور سنتی کنار هم می ماند و جای دوری نمی رود‪ .‬امروزه از شمار آن خانواده ها کاسته شده‬
‫است‪ ٬‬اما هنوز هستند‪ :‬در میان مصاحبه شدگانی که می گفتند‪” ٬‬خانواده آدم بهترین دوستان شان هستند“‪ ٬‬تا جایی که ما بررسی‬
‫کردیم‪ ٬‬تعداد کمی از نظر جغرافیایی یا اجتماعی دور می شدند‪.‬‬

‫بینش هایی که بر پایه مشاهدات و مصاحبه های عمیق تحصیل شده است‪ ٬‬نشان می دهد چه چیزهائی مردم را به جنبش و حرکت‬
‫درمیاورد و علت انجام دادن یا ندادن کارهای آنان چیست‪ .‬از آنرو کسانی که می گویند‪” ٬‬درسته‪ ٬‬بهترین دوست آدم خانواده اش‬
‫است“‪ ٬‬گفته آنان ارزش پیش بینی بیشتری دارد تا اینکه گفته شود‪” ٬‬آن زن ‪ ۵۵‬ساله بود و تحصیالت پائینی داشت‪“.‬‬
‫‪8‬‬

‫الگوهای دگرگونی پذیری جامعه‬

‫‪.‬بحرانی که اکنون در آن گرفتار آمده ایم‪ ٬‬پیامد منطقی به تباهی کشیده شدن فرهنگ است‬

‫برای آنکه سر دربیاوریم چه چیزی آدم ها را به تک و پو وامیدارد‪ ٬‬دوازده سال پیش ما بر ان شدیم هرساله پژوهشی در سطح‬
‫ملی و بر پایه مصاحبه با نمایندگان گروه های گوناگون بکنیم‪ .‬از آن هنگام تاکنون با ‪ ۲۲۰۰۰‬تن گفت و شنود داشته ایم که هر‬
‫کدام از آنها یک و نیم تا دو ساعت طول کشیده است و همه را روی کاغذ نوشته ایم‪ .‬از بررسی اندیشه و شیوه اندیشیدن آنها‬
‫دریافته ایم خیلی چیز ها همانی می ماند که بود‪ ٬‬اما آنچه میان ما و دیگران می گذرد‪ ٬‬به آنچه می اندیشیم و در چگونگی برخورد‬
‫مان با شهروندان‪ ٬‬دگرگونی هایی پدید میاید‪ .‬همچنین از نظر ”موقع“ تغییر نیز نظمی دیده می شود‪ .‬دستیابی به این دید و بینش که‬
‫دگرگونی های اجتماعی پیرو الگوهایی انجام می پذیرد و می شود آنها را برپایه حرکات نوسانی درک کرد‪ ٬‬مشوقی شد برای‬
‫بچنگ آوردن آن‪ .‬ما با چیزهایی که می فروشیم‪ ٬‬پیوسته از شهروندان چیزهای بیشتری می خواهیم‪ ٬‬از آنرو تولید کنندگان می‬
‫باید از فرایند دگرگونی هایی که خریداران آنان می پذیرند‪ ٬‬دید و بینش داشته باشند‪ .‬این در مورد آن دسته از سازمانهای خدمات‬
‫رسانی مانند مدارس‪ ٬‬خدمات دوا و درمان و نهاد های ورزشی‪ ٬‬که به دولت وابسته هستند نیز صادق می باشد‪ .‬هیچ سازمانی‬
‫نمی تواند بدون آگاهی از رویدادهای هر روزه و آگاهی بلند مدت از دگرگونی های اجتماعی و بخش بخش شدن گروه های مورد‬
‫نظر پایدار بماند‪.‬‬

‫الگوهای دگرگونی اجتماعی از انباشت دگرگونی های ارزش های زندگی یکایک شهروندان پدید میاید‪ .‬پس نخست می باید طرح‬
‫و تصویری از آنها را فراهم کنیم‪ .‬همچنانکه پیشتر گفتیم‪ ٬‬آن ارزش ها پس از ‪ ۲۵‬سالگی پایدارتر می گردد‪ ٬‬ما هم همان پایداری‬
‫را از دارندگان آن ارزش های چشم داریم و با گذشت هر سال می خواهیم ببینیم چه چیز هایی دیگر گون گشته است ‪ -‬که آنهم‬
‫زیاد نمی باشد‪ .‬هرگاه دگرگونی های کوچک چند سالی پشت سر هم در همان راستا پیش رفت‪ ٬‬می توان گفت چیزی دارد روی‬
‫می دهد و درست نیست آنرا نادیده انگاریم‪.‬‬

‫در زیر هشت گروه از هشت ’پیرامون زیستی‘ آورده می شود که در آنها آدم ها بیش و کم به همان ارزش ها پای بندی دارند‪ .‬در‬
‫هر شهری ما بر اساس پرسشنامه های ارزشی‪ ٬‬در سطحی گسترده سنجش هایی کردیم و پیرو نمره های بدست آمده از آزمون‬
‫های ذهنیت‪ ٬‬میتوان گفت چه کسی به کدام پیرامون زیستی متعلق می باشد‪ .‬پیداست که هر کسی نشانه های گروه های گوناگون را‬
‫در خود دارد‪ .‬تنها تنی چند از شرکت کنندگان می توانند کامال به این یا آن پیرامون تعلق داشته باشند‪ ٬‬مانند کسانی که رگ و‬
‫پوست شان سنتی یا جهان شهری هستند و از پیرامون های دیگر نشانی در آنها نیست‪ .‬هر کسی خصوصیاتی دارد‪ ٬‬اما پاره ای‬
‫خصوصیات در آنها جنبه غالب را دارد‪ .‬همان جنبه غالب تعیین می کند چه کسی در چه پیرامونی جای داده شود‪ .‬بخشی از هر‬
‫آزمون شمارش نزولی پیرامون هایی بود که فرد برای جای گرفتن در آن‪ ٬‬بیشترین امتیاز را داشت‪.‬‬

‫افراد هرکدام از پیرامون های زیستی‪ ٬‬ارزش های پایه ای زندگی هر روزه را‪ ٬‬در رابطه با خانواده‪ ٬‬کار‪ ٬‬مناسبات‪ ٬‬جامعه و‬
‫وقت آزاد‪ ٬‬به اشتراک دارند‪ .‬این ارزش ها روی رفتارهای آنان تاثیر می گذارد‪ ٬‬برای نمونه در این که آنان کدام رسانه خبری را‬
‫در زمینه قانون گذاری و حفظ آن ارجح می شمارند‪.‬‬
‫‪9‬‬

‫شهروندی سنتی‬

‫یک گروه دو میلیونی که به اخالقیات و وظیفه شناسی پای بندی دارند‪ ٬‬بخشی از هلندی هائی که موهای شان سفید شده است‪٬‬‬
‫دور از شهر های بزرگ خانه و زندگی دارند‪ ٬‬دلبستگی شان به امکانات مالی و مادی و سنت می باشد و بیمناک از دگرگونی‬
‫های ( اجتماعی) هستند‪ .‬در اینکه از دید آنان چه چیزی ”خوب“ است و چه چیزی ”بد“ باورهای شان نقش بزرگی دارد‪ .‬ارزش‬
‫های کانونی آنان‪ ٬‬احترام گذاشتن‪ ٬‬با جماعت همرنگ شدن‪ ٬‬وظیفه شناسی‪ ٬‬انظباط‪ ٬‬جانب حق را گرفتن و امنیت (مالی) می‬
‫باشد‪ .‬در زندگی خانوادگی شان وظایف زن و مرد طبق سنت تقسیم می شود‪ ٬‬شادی و همدلی خانوادگی جایگاه بلندی دارد‪ .‬در‬
‫چشم آنان آدمی می باید منظم و پایبند اصول باشد‪ ٬‬کارها و رفتار هایش را بشود پیش بینی کرد‪ .‬چند تا از گفته های آنان را نمونه‬
‫وار می آوریم‪” :‬سختکوشی برای آدم خوب است‪ “.‬یا ”وقتی می توانی از چیزی لذت ببری که برای آن زحمت کشیده باشی“ ‪٬‬‬
‫”صرفه جویی تقوا بشمار میاید‪ “.‬و ”ول خرجی زیان آور است‪ “.‬هنگام خرید کاالئی‪ ٬‬اعتماد و کیفیت ثابت شدهٔ مارک های‬
‫تولیدی اهمیت زیادی برای آنان دارد‪ :‬چون اطمینان می دهد‪ .‬همبستگی با آدم های ضعیف در جامعه را مهم می شمارند؛ برای‬
‫همین‪ ٬‬شمار زیادی از آنان بدون چشمداشتی‪ ٬‬برای کمک به کسانی که وضع خوبی در جامعه ندارند‪ ٬‬در سازمان های کمک‬
‫رسانی کار می کنند‪ .‬از اینکه جامعه بخواهد از امکاناتی که به شهروندان ضعیف داده شده است‪ ٬‬کم کند‪ ٬‬نگران می شوند و در‬
‫برابر آن بیکار نمی نشینند‪ .‬در کارهای اجتماعی مشارکت زیاد دارند‪ ٬‬اما با دگراندیشان زود جوش نمی خورند‪.‬‬

‫شهروندی نوین‬

‫یک گروه ‪ ۲/۸‬میلیونی که هم به سنت پای بندی دارند و هم به ارزش های نو‪ .‬این خریداران ارزش های نو و سنت‪ ٬‬می کوشند‬
‫آن دو را درهم آمیزند‪ .‬تکاپوی شان برای بدست آوردن چنان تعادلی در آن درهم امیختگی است که هماهنگی و آرامشی میان آنچه‬
‫که دلخواه است با آنچه که از سر ناچاریست‪ ٬‬پدید آید و آنها بتوانند از هر دو آنها کامیاب شوند‪ .‬برای بخشی از آنان ارزش های‬
‫کانونی الگوی ارزش های سنتی را دنبال می کند‪ :‬پیش بینی پذیری و خوشبختی خانواده‪ .‬اینان از یکسر بی حساب و کتاب پول‬
‫خرج نمی کنند و بدنبال امنیت مالی هستند‪ ٬‬از آن سر هم دنبال چیز های لوکس‪ ٬‬آسایش و خوشگذرانی هستند‪ .‬آنان نیاندیشیده‬
‫دست بکاری نمی زنند‪ :‬می خواهند نخست دیگران کاری را آغاز کنند‪ ٬‬پس از آنکه خیال شان راحت شد خطری تهدید نمی کند‪٬‬‬
‫خودشان هم بمیدان میایند‪ .‬کاری هایی را که همسایه‪ ٬‬دوست و آشناها می کنند‪ ٬‬در روی گزینش های آنان تاثیر بزرگی دارد‪ .‬در‬
‫اینگونه زن و شوهر ها اغلب مرد ها کار می کنند و زن ها حداکثر یک کار نیمه وقت دارند‪ .‬برای اینان ارزش هایی مانند نظم و‬
‫اعتماد سنگینی بیشتر دارد تا مسئولیت و شکوفا سازی استعداد های خویشتن‪ .‬وقت آزاد صرف سر زدن به فروشگاه ها‪ ٬‬گشت و‬
‫گذار و ورزش می شود‪ .‬برای فعالیت های فرهنگی دلبستگی چندانی نشان داده نمی شود‪ .‬رفت و آمدهای خانوادگی و شرکت در‬
‫فعالیت های خانوادگی در باالی فهرست کارهای شان جای دارد‪ .‬جمع دوستان گروه بزرگی نمی باشد‪ ٬‬اما دوستی های خوبی باهم‬
‫دارند‪.‬‬

‫شهروندان مدرن احساس می کنند جامعه آنان را فراموش کرده است و با آنان خوب نیست‪ ٬‬برای همین از باره اجتماعی و سیاسی‬
‫به درون خود پناه می برند‪ .‬اما این گروه‪ ٬‬با توجه به امکان مالی اش‪ ٬‬برای دولت مردان و تولید کنندگان مهم می باشد‪ .‬می توان‬
‫شهروندان نوین را ’میانگین هلندی‘ ها در شمار آورد‪ .‬اما بد نیست یادآور شویم که با خواندن این بخش خواهید دید‪ ٬‬دنبال هلندی‬
‫میانگین گشتن یا از آن سخن گفتن هوده ای ندارد‪ .‬چرا که آن فردیت و چیزهای استثنایی ما را نادیده می گیرد‪.‬‬
‫‪10‬‬

‫خوشگذران ها و آسان خواه ها‬

‫دسته ای ‪۱ /۳‬میلیونی که نسبتا جوان هستند‪ ٬‬گاه خود را از جامعه کنار می کشند و گاه دل به دریا میزنند و بمیان گود میایند‪.‬‬
‫اینان کوشش دارند یک زندگی شاد‪ ٬‬بی غم و در آسایش داشته باشند‪ .‬آنچه اینان بیشتر در پی اش هستند‪ ٬‬یک شیوه زندگی بدون‬
‫اجبار‪ ٬‬بدون تشریفات‪ ٬‬بدون آداب و رسوم است‪ .‬آنان خواست های زیادی از خود ندارند و دنبال دنگ وفنگ نمی روند‪ ٬‬در پی‬
‫نام و نشان‪ ٬‬یا مال و منال نیستند‪ .‬ثروت‪ ٬‬زندگی لوکس‪ ٬‬پر زرق و برق خوبست‪ ٬‬اما دستیافتنی نیست‪ .‬دسته خوشگذاران ها از‬
‫صور اجتماعی جایگزین بد شان نمی آید‪ .‬خیلی هایشان طالب یک زندگی خانوادگی و بچه هستند‪ .‬آنرا یک روش زندگی شاد می‬
‫بینند‪ .‬در میان این دسته شمار جوانان چشمگیرتر است‪ .‬آنان پس از تحصیالت متوسطه و گاه پائین دیگر رغبتی برای دیدن دوره‬
‫هائی برای شغل هایی که انتخاب کرده اند‪ ٬‬نشان نمی دهند‪ .‬کار برای شان مهم نیست‪ ٬‬تا از سر کار مرخص می شوند‪ ٬‬آنرا‬
‫فراموش می کنند‪ .‬دنبال کالس های شبانه یا دوره های آموزش تکمیلی نمی روند‪ .‬این آموزه کالوینیستی که اگر برای چیزی‬
‫زحمت کشیده باشی حق داری از آن لذت ببری‪ ٬‬در میان آنها خریداری ندارد ‪ .‬چه پول را از دسترنج خود بدست بیاورند‪ ٬‬چه از‬
‫جائی رسیده باشد‪ ٬‬هنوز بدست شان نرسیده خرج اش می کنند‪ .‬اکثر شان به پس انداز کردن فکر نمی کنند‪ .‬آنچه زندگی را برای‬
‫آنها جالب و خوشایند می کند‪ ٬‬خرید کردن است‪ ٬‬آنهم خرید آخرین مدل ها‪ .‬بی آنکه فکر آینده را بکنند‪ ٬‬خرید های شان قسطی یا‬
‫با وام است‪ .‬بیشتر عمر شان را جلو تلویزیون می گذرانند‪ .‬خانه های شان پر است از بازی های کامپیوتری و ویدیوئی‪ .‬از‬
‫دلخوشی های شان یکی ورزش های رزمی و یکی هم رفتن به سنتر پارک هاست‪ .‬می گویند‪ ٬‬اینجور جا ها را باید رفت و دید ‪-‬‬
‫اغلب هم دستجمعی به آنجاها می روند و خیلی هم خوش می گذرانند‪ ٬‬اما به شرکت در فعالیت های سیاسی‪-‬اجتماعی شوقی نشان‬
‫نمی دهند‪ .‬برخورد این آدمها با جامعه و سیاست چنان استکه گوئی از آنها سرخورده گشته اند‪ .‬ناخرسندی های اجتماعی شان‪٬‬‬
‫انتخاب های سیاسی را تعیین می کند‪ ٬‬معموال هم سایستمدارانی را انتخاب می کنند که کم و بیش چهره های فرهیخته ای هستند و‬
‫پیام روشنی دارند‪ .‬بیشتر شان اصال رای نمی دهند‪.‬‬

‫محافظه کاران نو‬

‫اینان نخبگان لیبرال‪-‬محافظه کاری هستند که به یک میلیون تن می رسند‪ .‬مشخصه آنها خوشبینی اقتصادی می باشد‪ ٬‬اکثرا‬
‫میانسال می باشند‪ ٬‬در میان آنها شمار مردان اندکی بیشتر از شمار زنهاست و پیشرفت های تکنولوژیک را مهم می شمارند‪ .‬به‬
‫انجمن های اجتماعی و فرهنگی دلبستگی نشان نمی دهند‪ .‬افراد این گروه سلسله مراتب‪ ٬‬انضباط‪ ٬‬احترام‪ ٬‬اشکال مناسب و‬
‫صحیح نشست و برخاست و زندگی خانوادگی سنتی را مهم می دانند‪ .‬از اینها گذشته‪ ٬‬آنان بلندپروازی هایی دارند‪ ٬‬در پی موفقیت‬
‫می روند‪ .‬آموز ٔه اخالقی کالوینیستی ‪” -‬سختکوشی برای آدمی خوبست“ ‪ -‬در میان این دسته جایگاه بلندی دارد‪ .‬از آنرو دوست‬
‫دارند کارهای آکادمیک‪ ٬‬با مسئولیت های زیاد و سخت را بگران گیرند‪ ٬‬مانند مدیرکلی یا سرپرستی کل یک سازمان‪.‬‬

‫در دید این ها زیاد مصرف کردن جائی ندارد و راهی برای معنی دادن به زندگی در شمار آورده نمی شود‪ .‬در اینجا اشکال‬
‫نشست و برخاست برای مشخص کردن جایگاه افراد و تمایز منزلت‪ ٬‬اهمیت پیدا می کند‪ .‬محافظه کاران نو زیاد خرده گیری می‬
‫کنند و به مسائل اجتماعی رغبت فراوان نشان می دهند‪ .‬شمار چشمگیری از افراد این گروه در کارهای خیریه مخصوصا در‬
‫پست های مدیریتی سازمان های خیریه‪ ٬‬بدون دریافت پولی کار می کنند‪ .‬وقت آزاد بیشتر صرف خانواده‪ ٬‬فامیل‪ ٬‬خواندن کتاب‪٬‬‬
‫هنر و فرهنگ می شود‪ .‬باغبانی را دوست دارند‪ .‬محافظه کار نو غالبا ازدواج کرده است و در گوشه دنجی زندگی آرامی دارد‪.‬‬
‫جشن های عروسی طبق مراسمی قبال دقیق روی کاغذ نوشته شده است‪ ٬‬شرکت کنندگان در مراسم مو به مو می دانند کدام‬
‫مراسم‪ ٬‬چگونه اجرا خواهد شد و وظیفه آنها چیست‪.‬‬
‫‪11‬‬

‫راه افتادگان به باال‬


‫گروهی از فرد گرایان نسبتا جوان‪ ٬‬که دنبال ساختن موقعیت های شغلی‪ ٬‬اجتماعی و درآمد هستند‪ ٬‬شمارشان به ‪ ۱/۷‬میلیون تن‬
‫می رسد و نمایندگی آنرا بیشتر مردها دارند‪ .‬اینان شیفته موقعیت های خوب اجتماعی‪ ٬‬تکنولوژی نوین‪ ٬‬خطر کردن و هیجان‬
‫هستند‪ .‬موقعیت اجتماعی و سری در میان سرها در آوردن به آنان نیرو و امید میدهد‪ .‬راه افتادگان به باال از ته دل می خواهند به‬
‫خیلی چیزها برسند‪ ٬‬برای همین از سختکوشی و کار زیاد ابائی ندارند‪ .‬افراد این گروه تا حدود زیادی می پذیرند که‪” ٬‬کار من‬
‫زندگی من است‪ “.‬اینان در دوره دانشجویی اغلب رشته های تحصیلی خود را با گوشه چشمی به موقعیت شغلی و اجتماعی آتی‬
‫انتخاب کرده اند‪ .‬آنان پس از پایان دانشگاه تا سر کاری می روند‪ ٬‬می بینی کارشان را مثال در رشته بازرگانی‪ ٬‬با کفایت انجام‬
‫می دهند‪ .‬کار برای افراد این گروه‪ ٬‬مخصوصا از باره تشخص اجتماعی و درآمد مهم می باشد‪.‬‬

‫به چشم اینان ظاهر آدمی‪ ٬‬مانند رخت گران پوشیدن و مارک های معروف را به تن داشتن‪ ٬‬نشان می دهد که به کجاها رسیده ای‪.‬‬
‫ثروت و امکانات شخصی و رفتار مصرفی به نمایش گذاشته می شود‪ ٬‬خوشگذرانی های باشکوه و ریخت و پاش های افراطی با‬
‫آب و تاب فراوان نقل می شود‪ .‬از هزینه کردن پول روی پوشاک و مسافرت های گران مضایقه نمی شود‪ .‬خانواده سنتی‪ ٬‬نمونه‬
‫یک خانواده آرمانی بشمار میاید‪ ٬‬اما در میان آنها از پیوندهای خانوادگی محکم و ریشه دار نشانی نمی بینی‪ .‬خانواده از دید این‬
‫ها می تواند برای پیشرفت های شخصی دست و پا گیر شود‪ .‬به طور کلی صعود کنندگان به باال‪ ٬‬آدمهای فرد گرا می باشند‪ .‬در‬
‫اینگونه خانواده ها‪ ٬‬پدر و مادر ها‪ ٬‬می توانند جدا از هم تصمیم های خود را بگیرند و هر کدام جمع جداگانه دوستان خود را‬
‫دارند‪.‬‬

‫پر مشغله دارند‪ .‬اوقات فراغت را با کار های متفرقه در بیرون خانه‪ ٬‬با رفتن به کافه و‬
‫راه افتادگان به باال یک زندگی شتابزده و ُ‬
‫کاباره‪ ٬‬سینما و تیاتر می گذرانند‪ .‬از سرگرمی های شان رفتن به خرید از این مغازه به آن مغازه‪ ٬‬گشتن در سوپرمارکت ها‪ ٬‬قول‬
‫و قرار گذاشتن با جمع دوستان می باشد‪ .‬دست بردار نبودن آنان از سرسختی برای رسیدن به موقعیت های اجتماعی‪ ٬‬هر از‬
‫گاهی باعث دلسردی شان می شود‪ :‬در کل از تائیدی که جامعه از کَنگی آنان برای رسیدن به باالها می کند‪ ٬‬خوش شان نمی آید‪.‬‬
‫بچشم آنان هر کسی می باید خرج زندگی خود را با دسترنج خود درآورد‪ .‬از اینرو معتقد هستند مسئوالن در دادن حقوق بیکاری‪٬‬‬
‫یا هر حقوق دیگر ( مانند حقوق سالمندان‪ ٬‬افرادی که از نظر ذهنی یا جسمی معلول هستند‪ - ... ٬‬م‪ ).‬می باید خوشتن داری نشان‬
‫دهند‪.‬‬

‫جهان شهر ها‬


‫‪ ۱/ ۳‬میلیون شهروند نسبتا جوان‪ ٬‬رو راست و خرده گیری کننده‪ ٬‬که می خواهند ارزش های پسا مدرن مانند شکوفان سازی‬
‫استعداد های خویش و آزمودن جهان و هر چه در آن است را با ارزش های نوین مانند موفقیت‪ ٬‬بهره مند شدن از ماتریالیسم و‬
‫خوشگذرانی‪ ٬‬در هم آمیزند‪ .‬جهان شهر ها اعتماد به نفس و بلندپروازی دارند‪ ٬‬برای کشیدن خود به موقعیت های باالی اجتماعی‪٬‬‬
‫خود را به آب و آتش می زنند‪ .‬شکوفا سازی استعداد های خود‪ ٬‬دلبستگی داشتن و سرگرم داشتن خود به مسائل اجتماعی‪ ٬‬دانش‬
‫اندوزی و کسب تجربیات جدید برای غنی ساختن انبان خود‪ ٬‬چه از باره مادی و چه روحی و معنوی‪ ٬‬در میان این گروه رواج‬
‫دارد‪ .‬معموال سطح تحصیالت اینان باالست‪ .‬بسیاری شان دانشگاه رفته می باشند‪ .‬اکثرا یا کار آزاد دارند یا بر مناصب مدیرتی‬
‫باال تکیه زده اند‪.‬‬

‫جهان شهروندان آدم های چند بعدی می باشند و استعداد های گوناگون دارند‪ ٬‬به فرهنگ و هنر دلبستگی نشان می دهند‪ ٬‬برای‬
‫تزئین خانه و زندگی شان‪ ٬‬کتاب‪ ٬‬موسیقی‪ ٬‬مسافرت‪ ٬‬غذا خوردن در رستوران‪ ٬‬می شود گفت پول زیاد خرج می کنند‪ .‬یک جهان‬
‫شهر می خواهد در باره پیشینه و متن امور بیشتر بداند‪ ٬‬برخورد آنان با دیگران‪ ٬‬با گشاده روئی‪ ٬‬رو راستی‪ ٬‬به ویژه در رتق و‬
‫فتق امور روزانه می باشد‪ ٬‬اما پای شان را از دایره آداب و رسوم نشست و برخاست فراتر نمی گذارند‪ .‬دلبستگی شدید آنها به‬
‫امور اجتماعی را می توان از روی آمادگی آنان برای کارکردن بدون دریافت پولی و همچنین در کمک های مالی شان به سازمان‬
‫های خیریه دید‪ .‬جهان شهر ها کمتر جلو تلویزیون می نشینند‪ ٬‬برای دیدن فیلم هایی که کیفیت خوب دارد‪ ٬‬میروند سینما‪ .‬از رفتن‬
‫به موزه ها‪ ٬‬کنسرت‪ ٬‬اپرا‪ ٬‬نمایش‪ ٬‬دیدن گروه های رقص و شرکت در فعالیت های هنری مانند نوازندگی‪ ٬‬نقاشی کشیدن نیز‬
‫غافل نمی شوند‪ .‬به ورزش کردن هم اهمیت می دهند‪.‬‬
‫‪12‬‬

‫جهان شهر ها شبکه گسترده ای از دوستی ها دارند‪ .‬خانواده های آنان بیشتر به گروهی از افراد جدا از هم می ماند‪ ٬‬هر کسی‬
‫فعالیت و برنامه خودش را دارد‪ .‬با اشکال جایگزین خانواده مشکلی ندارند‪ ٬‬بیشتر شان غالبا زندگی را به صورت مجردی‬
‫میگذرانند‪ ٬‬دوست دارند در شهر های بزرگ و در جاهای خوبی از شهر خانه و زندگی داشته باشند‪.‬‬

‫پسا ماتریالیست ها‬


‫‪ ۱/۳‬میلیون تن ایده آلیست که بیشتر شان دانشگاه دیده‪ ٬‬پیر و زن هستند‪ ٬‬نسبت به جامعه نظر انتقادی دارند‪ ٬‬می خواهند به‬
‫جاهای بلند برسند‪ ٬‬در برابر بیداد و ستم اجتماعی و آلودگی پیرامون زیستی می ایستند‪ .‬پای بندی داشتن به اصول خویشتن‪٬‬‬
‫زندگی بی بند و بار نداشتن‪ ٬‬همبستگی و همگونی داشتن با جامعه از مشخصه های پسا ماتریالیست ها می باشد‪ .‬در برابر جامعه‬
‫کنونی پذیرفتاری نشان می دهند اما ایراد گیری هم می کنند‪ .‬همبستگی با همدیگر‪ ٬‬مسئولیت پذیری و کوشش برای بهتر کردن‬
‫کاستی های اجتماعی و جمعی از خصلت های بارز آنان می باشد‪ .‬این ها کیفیت خوب زندگی را بیشتر در ایده آل ساختن شرایط‬
‫جستجو می کنند تا در رفاه مادی‪.‬‬

‫پسا ماتریالیست ها به سادگی از کیفیت های ثابت شده دل نمی کَنند؛ هر جا کم بیاورند از ارزش هایی چون هشیار و گوش بزنگ‬
‫بودن‪ ٬‬اصالت و همبستگی داشتن دم می زنند‪ .‬از جامعه ماتریالیست و مصرفی رویگردانند‪ .‬دوست دارند زندگی آرام‪ ٬‬بدون حیف‬
‫و میل‪ ٬‬بدون آزگاری سود و آلوده کردن پیرامون داشته باشند‪ .‬برای رسیدن به آن خواست‪ ٬‬آمادگی از خود گذشتگی یا پرداختن‬
‫تاوان نیز دارند‪ .‬بیشتر در پی یافتن کار در سازمان ها و نهاد های درمانی هستند‪ .‬به دنبال زندگی لوکس و پر آسایش یا مارک‬
‫‪.‬های معروف نمی روند‪ .‬از خوردن گوشت نیز پرهیز می کنند‬

‫پسا ماتریالیست ها در زمینه های سیاسی فعال می باشند‪ ٬‬کارهای خیریه زیاد می کنند‪ ٬‬به سازمان های خیریه ای که برای‬
‫طبیعت‪ ٬‬پیرامون زیستی‪ ٬‬مشکالت جهان سوم‪ ٬‬اقلیت ها و حقوق بشر کار می کنند‪ ٬‬کمک های مالی می رسانند‪ .‬وقت آزاد شان‬
‫بیشتر صرف کارهای فرهنگی و هنری می گردد‪ ٬‬اما به کارهای خانه داری‪ ٬‬باغبانی‪ ٬‬پخت و پز‪ ٬‬بچه داری‪ ... ٬‬نیز می‬
‫پردازند‪ .‬کمتر جلو تلویزیون می نشینند‪ ٬‬به برنامه های خاصی از تلویزیون نگاه می کنند‪ ٬‬بجای آن می روند جایی که طبیعت‬
‫زیبا دارد‪ ٬‬یا یکی از پارک های شهر‪ .‬خیلی های شان دوست دارند وقت آزادی را که دارند بشیوه های نوی مانند یوگا و تمرین‬
‫های آرامش بخش بگذرانند‪ .‬اگر چه ورزش در میان اینان دوستداران زیادی ندارد‪ ٬‬اما راهپیمایی در طبیعت و مسافرت با‬
‫دوچرخه ( تعطیالت در گروه های هفت هشت نفری با دوچرخه از هلند تا پایین اسپانیا می روند ‪ -‬م‪ ).‬محبوبیت دارد‪ .‬بیشتر شان‬
‫یا تنها زندگی می کنند یا از همسران شان جدا شده اند‪ .‬معموال در مناطق شهری ساکن هستند و خانه های شان را از روی نماد ها‬
‫و نشانه های آشکاری که دارد‪ ٬‬بسادگی می شود شناسایی کرد‪.‬‬

‫خوشباشان پسا مدرن‬


‫شمار خوش باشان پسا مدرن ‪ ۱/۴‬تن می باشد که روی هم رفته خوب آموزش دیده اند‪ ٬‬پیشگامان جوانی هستند که در پی فرهنگ‬
‫آزمودن می باشند‪ ٬‬هدف شان آزمودن راه های نوین و گسستن از قرارداد های اخالقی و اجتماعی می باشد‪ .‬خوشباشان پسا نوین‬
‫بسیار فرد گرا می باشند‪ .‬می خواهند هیچگونه وابستگی نداشته باشند و هر کاری خود خواستند بکنند‪ ٬‬همین دم را خوش باشند؛‬
‫همواره بتوانند گزینش های شخصی خود را بکنند‪ ٬‬ولو آن گزینش ها خالف هنجار های اجتماعی حاکم باشد‪ .‬شان و مقام‬
‫اجتماعی یا مورد تایید جامعه قرار گرفتن برای شان خیلی کم ارزش دارد‪ .‬دلبستگی های اجتماعی کم ندارند‪ ٬‬اما با گروه های‬
‫دیگر زیاد قاطی نمی شوند‪ .‬انتظارات شان از آینده بیشتر است و در برابر پدیده ها و دگرگونی های اجتماعی دیدی باز دارند‪.‬‬
‫کاری به کار دیگران ندارند و می خواهند دیگران هم کاری به کار شان نداشته باشند‪.‬‬
‫‪13‬‬

‫درد بزرگ آنها مال و منال یا مقام و منصب نیست‪ :‬رفاه و آسایش خوبست‪ ٬‬اما نه به بهای خیلی چیز ها‪ .‬داشتن کار مهم است‪٬‬‬
‫اما مقدس نیست‪ .‬از دید این ها فعالیت هائی با حال و هوای وقت آزاد نیز می تواند خرسندی بیاورد‪ .‬آنان دوست دارند هر از‬
‫چندی به کار دیگری بپردازند‪ ٬‬این را به کار ثابت برتر می دانند و می گویند با تجربه ای که از این راه بدست میاید می توان‬
‫کارهای مشاوره ای کرد‪ .‬خوشباشان پسانوین به فرهنگ و هنر دلبستگی نشان می دهند و از آن ها خوش شان می آید‪ .‬زندگی در‬
‫بیرون از خانه‪ ٬‬رفتن به رستوران‪ ٬‬کافه‪ ٬‬سینما‪ ٬‬جاهای دیدنی و ورزش کردن در میان آنها رواج دارد‪ .‬تا وقت آزاد گیر میاورند‪٬‬‬
‫می زنند بیرون‪ ٬‬به گشت و گذار می روند‪ ٬‬خوشگذرانی می کنند‪ ٬‬بیشتر دوست دارند موسیقی گوش کنند تا جلو تلویزیون بنشینند‪.‬‬

‫خوشباشان پسانوینگرایی خودشان را مهم می دانند و زود درگیر دشواری ها و مسئولیت های زندگی زناشویی نمی شوند‪ .‬برای‬
‫زن و شوهر ها داشتن جمع دوستان خود اهمیت دارد‪ .‬زن و شوهر ها در برابر اشکال جایگزین باهم زندگی کردن دیدی باز و‬
‫پذیرا دارند‪ .‬اغلب در شهر های بزرگ و تنها زندگی می کنند‪ ٬‬بچه ندارند‪ .‬شماری از آنان پیش پدر و مادر شان می مانند‪.‬‬
‫‪14‬‬

‫شیوه های شهروندی‬


‫پیرامون های زیستی آورده شده در باال را با توجه به مواضعی که در برابر دولت و سیاست اتخاذ می کنند‪ ٬‬به چهار شیوه‬
‫شهروندی تقسیم کرده ایم‪.‬‬

‫این شیوه های شهروند را تیم پژوهش ما در همکاری با چندین سازمان دولتی بدست آورده است که دارای ذهنیت‪ /‬پیرامون های‬
‫‪:‬زیستی زیرین می باشند‬

‫وظیفه شناس ها‪ :‬شهروندان سنتی‬

‫بیرون گودی ها‪ :‬شهروندان نوین و خوشگذران‬

‫عمل گرایان‪ :‬راه افتادگان به باال و خوش باشان پسانوین‬

‫مسئولیت پذیر ها‪ :‬محافظه کاران نو‪ ٬‬جهان شهر ها و پسا مادی گرایان‬

‫الگوهائی برای اداره امور سیاسی روزانه‬


‫از آنجا که پیوسته پاسخ دهندگان نوی در پاسخ دادن به پرسشنامه های پژوهش ذهنیت و پرسشنامه های مانند آن‪ ٬‬پا پیش می‬
‫گذارند‪ ٬‬چنین به نظر می رسد تقسیم بندی در هشت پیرامون یاد شده ماندگاری بیشتری دارد تا آنی که در آغاز گمان می شد‪.‬‬
‫برای داشتن یک ابزار پژوهش وزین و معتبر‪ ٬‬میزان باالئی از ثبات اهمیت دارد‪ .‬با این همه اینجا و آنجا‪ ٬‬تغییرات و جابجائی‬
‫هائی را می شود دید‪ .‬این جا به جائی ها از این سال تا سال دیگر زیاد بچشم نمی آید‪ ٬‬اما در دراز مدت برخی از آن روند های‬
‫دگرگونی را نمی توان نادیده گرفت‪ ٬‬به ویژه درست نیست دولت مردان و کسانی که روش اداره کشور را تعیین می کنند‪ ٬‬آنها را‬
‫نادیده بگیرند‪ .‬این به معنی پایان ادعای غیر قابل پیش بینی بودن شهروندان است‪ .‬هنوز هستند کسانی که می گویند شهروندان‬
‫امروز یک کاری می کنند‪ ٬‬روز دیگر کاری یکسره مغایر با آن‪ .‬اکنون روشن گشته است که در برخی از پیرامون ها نیاندیشیده‬
‫و بی پروا به کارهائی دست میزنند‪ ٬‬اما در پیرامون های دیگر رفتار آدمها ثبات بیشتری برخوردار است و می شود آنها را پیش‬
‫بینی کرد‪.‬‬

‫گروه ما توانسته است برای اداره عملی امور روزانه نیز الگوهائی بیابد‪ .‬برای جوانان زیر هیجده سال ذهنیت جوان و برای‬
‫بیگانگان ( ساکن هلند ‪ -‬م‪ ).‬الگوی ذهنیت تباری رشد داده شده است‪ .‬بدینسان می توان دید در میان جوانان ”جستجو‪ ٬‬یافتن و‬
‫فراچنگ آوردن“ ‪” ٬‬مقام و منزلت اجتماعی“ یا ” سرسختی و پایداری“ جایگاه بلندی دارد‪ :‬در میان هلندی های نوین ( خارجی‬
‫هایی که تازه شهروند هلند شده اند ‪ -‬م‪” ٬).‬مذهب“‪” ٬‬ناموس و شرف خانوادگی“‪” ٬‬جایگاه اجتماعی“ و ”ترفیع شغلی“ مهم می‬
‫باشد‪ .‬این معیار ها در گزینش رفتار ها نقش بزرگتری دارد تا سن یا ریشه های قومی و تباری‪ .‬پس بهتر است این ها را به‬
‫عنوان معیار خود برگزینیم‪ .‬برای گذاشتن ارتباط موثر با گروه های بزرگی از مردم‪ ٬‬این بینش ها را نمی توان نادیده گرفت‪.‬‬
‫چون سیاست های تولیدی و اداره امور کشور برای مدت نسبتا طوالنی در نظر گرفته می شود‪ ٬‬از آنرو داشتن دید و بینش روی‬
‫شکل گیری سنی بخش هایی از مردم و شکل گیری نسل های ناشی از گروه های ارزشی‪ ٬‬بسیار سودمند می باشد‪.‬‬

‫برای اینکه بتوان پیرو اصول و مدیریت ویژه ای کار کرد‪ ٬‬گروه ما نیز چند الگوی تقسیم بندی تهیه کرده است که در هرکدام از‬
‫آنها موضوع مشخصی می باید به عنوان جایگاه کانونی برای اساس و نقطه آغاز یک رفتار قرار گیرد‪ ٬‬مانند تجربه زندگی‪٬‬‬
‫مصرف الکل یا مدیریت کسب و کار‪ .‬یک چنین الگوی تقسیم بندی می تواند روشن سازد‪ ٬‬گروه مورد نظر چگونه شکل گرفته‬
‫است‪ ٬‬در زیر ظاهر آن‪ ٬‬چه می گذرد و با کدامین ابزار ها و از چه راهی می توان با این گونه گروه ها از در گفتگو درآمد‪.‬‬
‫هرگاه اندازه گیری ها و برآوردها همواره بر همان منوال صورت گیرد‪ ٬‬برنامه ریزان و اداره کنندگان ابزاری بدست میاوند تا به‬
‫وسیله آن بتوانند پرتوی به آینده افکنند و با نگاهی به آینه پشت‪ ٬‬همچنان به رانندگی ادامه دهند تا این مرحله نیز به گذشته به‬
‫پیوندد‪.‬‬
‫‪15‬‬

‫این روزها شهروندان از رهبران سیاسی خواست های گزاف دارند‪ ٬‬رهبرانی هم که آن نشانه ها را دریافت می کنند‪ ٬‬در‬
‫جستجوی راه هائی برمیایند تا بتوانند آن خواست ها را برآورده کنند‪ .‬به سبب جهانی شدن ( هر آن به هر گوشه ای از جهان‬
‫دسترسی داشتن)‪ ٬‬رسانه ای شدن ( پخش شدن خبر‪ ٬‬در سراسر جهان‪ ٬‬در چند ثانیه) و دمکراتیزه شده ( دستیابی همه به این حق‬
‫که حرف شان را بزنند) همه می توانند بیدرنگ آرزوها و گزینش های شان را بکنند‪ .‬از سویی نیز دیگر به اقتدار رهبران اعتماد‬
‫چندانی نیست؛ آنان می باید در برابر شیوه اداره کردن خود‪ ٬‬سخنان و رفتارهای خصوصی خود‪ ٬‬پاسخگو باشند‪.‬‬

‫در عین حال رهبران می باید خویشتن را به یافتن و پرداختن برنامه ای برای اداره امور در آینده سرگرم دارند‪ ٬‬اما بخش بزرگی‬
‫از نیرو و توان آنها در پاسخگوئی به آنچه در گذشته کرده اند‪ ٬‬فرسوده می شود و از میان می رود‪ .‬این نیز با ضرورت آینده‬
‫نگری ناسازگار می باشد‪.‬‬

‫پیرو پژوهش های ذهنیت گروه ما‪ ٬‬نسل های نو ارزش ها و راستا ‪ -‬گیری نسل پیشین را ندارند‪ .‬برای روشن شدن گفته باال‪ ٬‬در‬
‫زیر نمایی از نسل هایی را می آوریم که جمعیت کنونی از آنها تشکیل شده است‪ .‬این نما برپایه پژوهش های جامعه شناس نسلی‪٬‬‬
‫هنک بیکر می باشد‪ .‬ما به نوشته او تنها نسل جوانتر‪ ٬‬نسل بدون مرز را افزوده ایم‪.‬‬
‫‪16‬‬

‫تاریخ اخیر هلند رد پای خود را روی مردم مردم این سرزمین برجای نهاده است‪ .‬بحران سال های‬
‫سی ( سده گذشته ‪ -‬م‪ ٬).‬جنگ جهانی دوم‪ ٬‬انقالب فرهنگی سال های شصت‪ ٬‬رشد فرد گرایی‪ ٬‬سر‬
‫برآوردن تلویزیون و اینترنت‪ ٬‬در شکل گیری نسل نسل هایی که یکی پس از دیگری می آمد‪ ٬‬بی‬
‫تاثیر نبوده است‪ .‬برای اینکه بدانیم بکدامین سوی می رویم‪ ٬‬می باید بدانیم از کدامین سوی می آئیم‪.‬‬
‫نسل جوان زندگی خود را همواره روی آن چیزی بر می افرازد که از پیش بوده است‪.‬‬

‫نسل سده بیست‬

‫رشد ارزش ها در صد سال گذشته‪ ٬‬در نگاهی شتابان‬

‫گروهی از آدم های هم سن و سال زود بچشم می آید و این تنها به سبب یکسان بودن سن و سال آن ها نمی باشد‪ .‬آنهائی که از‬
‫یک نسل می باشند‪ ٬‬صفات مشترکی دارند که بر تفاوت های فردی شان غالب می باشد‪ .‬برخی از این مشخصات گروهی را آنان‬
‫تا پایان زندگی با خود می کشند‪ .‬این شرایط اجتماعی است که تا حدود زیادی تعین می کند کودکان و جوانان چگونه بزرگ شوند‬
‫و در آینده به کدامین ارزش ها پای بندی داشته باشند‪ .‬شما نه تنها بازه ده آموزش و پرورشی هستید که دریافت کرده اید‪ ٬‬بلکه‬
‫بازده دوره و زمانه ای هستید که در آن بالیده اید‪ .‬پیداست که پرورش دهندگان و آموزش دهندگان شما نیز چنین بوده اند‪ .‬بدین‬
‫سان نسلی از آدمهائی پدید میاید که بیش و کم در یک دوره زمانی زاده شده اند و با هم روی آدمهای دیگر و کل جامعه تاثیر می‬
‫گذارند‪.‬‬

‫نسل پیش از جنگ ( ‪)۱۹۳۰-۱۹۱۰‬‬

‫بحران سال های سی سده پیش تاثیر عمیقی بر جای گذاشت‪ .‬بسیاری از آنهایی که در این دوره چشم به جهان گشودند‪ ٬‬نتوانستند‬
‫احساس بی اعتمادی و کمبود ناشی از بحران را از خود بزدایند‪ .‬این گروه که امروزه بسیار پیر گشته است‪ ٬‬از ناآرامی ها و‬
‫آشفتگی های اجتماعی بیزار می باشد‪ .‬در چشم اینان نباید روی اقتدار و اعتبار کلیسا و دولت‪ ٬‬همچنین آموزگار‪ ٬‬دکتر یا مدیر‬
‫شک کرد‪ .‬این نسل‪ ٬‬جنگ جهانی دوم را از چشم یک آدم بزرگسال و جوان دیده و آزموده است‪ .‬دین و ایمان برای بسیاری از‬
‫اینان در فراز و نشیب زندگی تکیه گاهی بشمار میاید‪.‬‬

‫می شود گفت همه زنان این نسل با این آموزه بزرگ شده اند که می باید به شوهران شان خدمت کنند و بزرگترین وظیفه زندگی‬
‫شان تعلیم و تربیت بچه هاست‪ .‬مردها با پای پیاده یا با دوچرخه می رفتند سر کار و عصر ها بر می گشتند خانه تا شام گرمی‬
‫بخورند‪ .‬آموزش اینان حرف شنوی‪ ٬‬سختکوشی و رضایت به آنچه بود که دست شان می رسید‪ .‬اگر در یک خانواده بینوا به دنیا‬
‫می آمدی‪ ٬‬نمی توانستی خود را از آن باالتر بکشی‪ .‬نسل پیش از جنگ کم کم می میرد و دیگر نقش چندانی در جامعه ندارد‪.‬‬
‫‪17‬‬

‫نسل خاموش ( ‪)۱۹۴۰-۱۹۳۱‬‬


‫جوانان نسل خاموش‪ ٬‬تا پایان دهه پنجاه سده پیش‪ ٬‬تماشاگر خونریزی ها و درنده خویی های جنگ جهانی دوم گشتند‪ ٬‬پس از آن‬
‫با هر چه که میسر بود خود را سازش دادند‪ .‬این نسل عدم اعتماد‪ ٬‬سرکوب و نداری را با پوست و گوشت آزموده است‪ .‬پس از‬
‫آزاد سازی‪ ٬‬همه این ها می بایست در سازمان هایی که از سوی کارگران‪ ٬‬کارفرمایان و در همکاری با دولت ایجاد شده بود‪٬‬‬
‫سخت کار می کردند‪.‬‬

‫در آن روز ها با کار کردن و سختکوشی می شد از نردبان اجتماعی باالتر رفت‪ .‬قانون لغو صالحیت ظرفیت ( نداشتن ظرفیت‬
‫در مورد زنان ‪ -‬م‪ ۱۹۵۶ ).‬برای زنان شوهر دار گام بزرگی شد تا وابستگی شان به شوهران شان کمتر گردد‪ .‬پس بسیاری از‬
‫آنان به بازار کار راه یافتند و کوشیدند برای خود درآمدی داشته باشند‪.‬‬

‫کارخانه های فوالد و ماشین سازی‪ ٬‬اکنون بجای جنگ افزار جارو برقی‪ ٬‬یخچال و ماشین رخت شویی می ساختند‪ .‬غذا های‬
‫آماده و فوری‪ ٬‬فراورده هایی که برای آسایش ساخته می شد‪ ٬‬کار خانه داری را برای زنها آسان کرد‪ .‬ماشین سواری کم کم خود‬
‫را بجایگاه نماد منزلت اجتماعی رساند و آخر هفته هایی که هوا خوب بود‪ ٬‬گردشگران همه با ماشین به گشت و گذار می‬
‫پرداختند‪ .‬مردم در کنار جاده ها بساط خود را پهن می کردند‪ ٬‬دراز می کشیدند‪ ٬‬توپ بازی می کردند‪ ٬‬می خوردند و می‬
‫نوشیدند‪ .‬یک چیز نو دیگری در این میان سر برآوردخه بود و آن تلویزیون بود‪ :‬روزی دو سه ساعت تنها از یک فرستنده برنامه‬
‫و خبر پخش می شد‪ ٬‬بدون آگهی ها‪ .‬در آن روز ها تلویزیون سیاه و سفید بود‪.‬‬

‫امریکا بزرگترین سر مشق بود‪ :‬خانواده های شاد‪ ٬‬رخت و پوشاک رنگی و خانه ای پر از وسایل و دستگاه های رفاهی‪ .‬پیشرفت‬
‫مادی بیش از اندازه بود‪ ٬‬به شرطی که جلو دهانت را می گرفتی و سخت کار می کردی‪ ٬‬البته این کار آن روز ها عادی بود‪ .‬این‬
‫نسل در برابر اقتدار و حاکمیت ساکت و سر براه بود‪ ٬‬گوئی پیشرفت های بنیادین و دگرگونی های انقالبی زبانش را بند آورده‬
‫بود‪ .‬نسل خاموش و صرفه جو که از رونق پس از بازسازی بهره مند شده بود‪ ٬‬اکنون به سن بازنشستگی رسیده است و دوران‬
‫پیری خود را در آسایش می گذراند‪.‬‬

‫نسل معترض ( ‪)۱۹۵۵-۱۹۴۱‬‬


‫این نسل که از آن با نسل افزایش زاد و ولد نیز یاد می شود‪ ٬‬در کالس های بزرگ آموزش دید‪ ٬‬در یک دوره رشد شتابان رفاه و‬
‫آسایش بزرگ شد و فقر و بیکاری برایش ناشناخته است‪ .‬در میان اینان از جنگ جهانی دوم زیاد سخن گفته می شود و جنگ‬
‫سرد نماد دو قطبی گشتن شدید جهان بینی هاست‪ :‬کاپیتالیسم امریکا در برابر کمونیسم شوروی‪ .‬هر دو آنها به شیوه زندگی سنتی‬
‫و ستونی شده ( شهروندان هلندی بکنار از طبقه بندی معمول افقی اجتماعی که مارکس آنرا تعریف کرد‪ ٬‬به صورت ستونی نیز‬
‫برش یافته اند و در گروه های ستونی جای گرفته اند‪ ٬‬مانند پیروان این یا آن آئین‪ .‬و این از یکسو به همبستگی میان بخش هایی‬
‫از طبقات گوناگون می افزاید و از سوی دیگر افتراق آنان با هم طبقه ای ها و ستون های دیگر را دامن می زند ‪ -‬م‪ ).‬هلندی‬
‫جایگزینی را پیشنهاد می کرد‪ .‬موقعیت اجتماعی آدمهای این سرزمین که در گذشته ثابت بود‪ ٬‬از این پس دستخوش دگرگونی می‬
‫گردد و آنها می توانند از روی آزادی آنرا انتخاب کنند‪.‬‬

‫با سر برآوردن شکوفا سازی استعداد های خویشتن‪ ٬‬آغاز سرکشی شهروندان‪ ٬‬مواد روانگردان و اخالقیات سکس آزاد‪ ٬‬شیوه‬
‫زندگی یکسره دیگرگونه ای پدید میامد‪ .‬باالخره در سال ‪ ۱۹۶۸‬بمب ترکید‪ .‬ناخرسندی مه گونه ای را که در میان جوانان پرسه‬
‫می زد‪ ٬‬اعتراض دانشجویان امریکا به جنگ ویتنام‪ ٬‬در سراسر اروپای باختری به جنبش درآورد‪ .‬گویی آرمان های امکان پذیر‬
‫سوسیالیسم برای خیلی ها تضمین بهتری به ”آزادی برای همه“ می داد تا اندیشه قدرت امپریالیستی یا لیبرال‪-‬ماتریالیستی جهان‬
‫آزاد‪ .‬نسل معترض در زندگی خرده گیرتر و خودپسندتر بود تا پدران خود‪ .‬آنان خواست های بیتشری داشتند‪ ٬‬به ویژه برای‬
‫مشارکت در امور‪ .‬از این پس جامعه شناسی یک رشته درسی می شود‪ .‬آدم ها می توانند از آموزش خوب بهره مند شوند و به‬
‫دنبال آرمانهای خود بروند‪ ٬‬در را بر روی دیگران به بندند و آگاهانه از کمک به جامعه سرمایه داری خودداری کنند‪ .‬همه حق‬
‫دارند یک درآمد پایه ای داشته باشند‪ .‬تبهکاران به مراتب بیشتر از گذشته‪ ٬‬به مثابه قربانی اجتماعی دیده می شوند می باید تشویق‬
‫می گشتند تا به زندگی خویش محتوای مثبت دهند‪.‬‬
‫‪18‬‬

‫در میان این دگرگونی های پر افت و خیز بخش بزرگی از نسل معترض خویشتن داری می کند‪ ٬‬خود را از اعتراضات پس می‬
‫کشد و از کشیده شدن به میانه این آشفته بازار فریبکارانه دوری می جوید‪ .‬در آن روزها‪ ٬‬بیگانگان کسانی بودند که ده کیلومتر‬
‫آنسو تر زندگی می کردند‪ .‬جماعت خویشتن دار و بچه بیار روی تصویری که از نسل معترض هست‪ ٬‬کمتر تاثیر داشت تا‬
‫جماعت آزادیخواه و معترض‪ .‬هنر برجسته اعضای این نسل کاربرد الگوی درگیری و پس از آن جلوس بر مسند رهبری بود که‬
‫نتیجه آن ترکیب ارزش های چپ و مادی گرایان (ماتریالیستی) و پدید آمدن ملقمه و آمیزه نوی بود‪.‬‬

‫در سال ها ی شصت نطفه ’پسا ماده گرایی یا پُست ماتریالیسم‘ نیز بسته شد‪ :‬باور داشتن به همبستگی‪ ٬‬آزادی زنان و کاربرد‬
‫پایدار‪’ ٬‬برگشت به طبیعت‘ و تالش آگاهانه برای جامعه ای بهتر‪.‬‬

‫نسل معترض که جنبش اجتماعی آنرا براه انداخت‪ ٬‬نسلی که تا دیری بر علوم‪ ٬‬فرهنگ و سیاست فرمانراوایی داشت‪ ٬‬اکنون یا‬
‫تازه بازنشست شده است یا در آستانه بازنشستگی ایستاده است‪.‬‬

‫نسل از دست رفته( ‪)۱۹۷۰-۱۹۵۶‬‬


‫آن های و هویی که نسل معترض راه انداخته بود‪ ٬‬اندک اندک فروکش کرد‪ .‬اما شمار آنان بسیار بود و بسیاری شان مناصب‬
‫اجتماعی را در اختیار گفته بودند روزنه ای برای دیدگاه ها و آینده نسل آتی باز نمانده بود‪ ٬‬از آنرو آنها ( نسلی را که سر بر‬
‫میاورد ‪-‬م‪ ).‬را ’نسل از دست رفته‘ یا ’نسل پاک باخته‘ نامیده اند‪.‬‬

‫اکنون اعضای نسل از دست رفته بر مشاغل باالئی نشسته اند‪ ٬‬در شرکت ها‪ ٬‬سیاست و سازمان های غیر دولتی موقعیت های‬
‫باالئی دارند‪ .‬پیش از آنکه نسل از دست رفته خود را به آن جایگاه برساند‪ ٬‬با بیکاری گسترده جوانان و با پایان دوره آزادی‬
‫جنسی‪ ٬‬تالش برای آلوده نشدن به بیماری ایدز‪ ٬‬دست و پنجه نرم کرد‪ .‬از چشم این ها مواد مخدر و دوا ها را می باید در رابطه‬
‫با اعتیاد یا برده آن شدن دید‪ .‬در این نسل قیمت خانه ها به اوج جدیدی رسید‪ .‬این ها از یکسو غم بمب را می خوردند و از سوی‬
‫دیگر در آرزوی روزهای خوش بسر می بردند‪.‬‬

‫در این نسل گوناگونی بچشم می خورد و از سوگیری های سنتی‪ ٬‬که دامنگیر بخشی از نسل زاد و ولد می باشد‪ ٬‬دورند‪ .‬اینان‬
‫علیرغم فشار روی زنان‪ ٬‬علیرغم آزادی یی که داشتند و علیرغم بیکاری جوانان‪ ٬‬در برابر نسل نیرومند معترض‪ ٬‬هیچ حرکت‬
‫اعتراضی نکردند‪ .‬بیشتر وقت خود را روی آموزش و کارهای نیک ( بدون دریافت پول) گذاشتند‪ .‬اما با اشکال نو زندگی‬
‫مشترک تجربیاتی بدست آوردند ‪ -‬دیگر با ازداوج کردن از خانه پدری نمی رفتند‪ ٬‬نخست برای مدتی باهم زندگی می کردند‪ .‬با‬
‫پیدایش این نسل‪ ٬‬هلند بیشتر از سنت دور گشت و سوگیری های نوی پدید آمد که پایه های نسل بعدی را فراهم آورد‪ .‬فرهنگ‬
‫جوانان که همراه با نسل معترض نمایان گشت‪ ٬‬با بت های نوین و ام‪ .‬تی‪ .‬وی‪ .‬خود را بنمایش در آمد‪.‬‬

‫کیفیت زندگی اهمیت پیدا کرد‪ .‬برای آن زمان الزم بود که با کار نیمه وقت‪ ٬‬درآمد زن و شوهر یا درآمد کامل شوهر و نیمه وقت‬
‫زن فراهم گشت‪ .‬استاندارد زندگی بهتر گردید‪ ٬‬یوپی ها ( نسلی که در میان سال ها ‪ ۱۹۷۰- ۱۹۶۰‬زاده شد و در اصل فرزندان‬
‫نسل زاد و ولد بودند‪ .‬اکثر آنان تحصیالت عالیه دارند‪ ٬‬اما از دید مردم آدم های بی عاطفه‪ ٬‬ضد مادی گرایی‪ ٬‬بدبین و غیر‬
‫مسئول هستند ‪-‬م‪ ).‬سر برآوردند و بخش آفرینشگر جامعه هلند را از یک جامعه کارگری به یک جامعه خدماتی دگرگون ساختند‪.‬‬

‫بیشتر اعضای این نسل جای خود را در میانگین خانواده ها یافته اند‪ .‬آنها آدم هایی هستند که گلیم شان را می توانند از آب بیرون‬
‫بکشند‪ ٬‬آدم های کاری هستند‪ ٬‬می توانند همه چیز را خوب سبک و سنگین کنند و حرف مفت نمی زنند‪ .‬پس از گذشت رویداد ها‬
‫می توان گفت‪ ٬‬چیزی را از دست نداده اند‪ ٬‬بلکه عکس آن درست است‪ :‬نسل از دست رفته جایگاه و موقعیت خود را‪ ٬‬خود‬
‫طراحی کرد و اینک شاهد گسترش یافتن آفرینشگر آن هستیم‪.‬‬
‫‪19‬‬

‫نسل عمل گرا ( ‪)۱۹۸۵-۱۹۷۱‬‬


‫اینان اغلب کودکان نسل معترض می باشند؛ که به یمن وسایل پیشگیری از بارداری فرزندان خواسته و آرزو شده بشمار میایند و‬
‫با امکانات و آمادگی های خوب آموزش دیده و پرورش یافته اند‪ ٬‬شانس های برابر و امکانات بسیاری برای شان فراهم شده‬
‫است‪ ٬‬آزادی و حق انتخاب دارند‪ ٬‬از سوی پدر و مادر های شان چندان که باید تشویق می شدند‪ .‬از چیز های مهم برای اینان‪٬‬‬
‫یکی این است‪ :‬سرت بکار خودت باشد و خودت باش‪ .‬فرهنگ گفتگو و بده و بستان در دوره این ها مد روز بود‪ ٬‬از آنرو پدر و‬
‫مادر ها نه باالتر از بچه ها که در کنار آنان جا خوش می کردند‪ .‬آن آزادی که پدارن شان برای آن جنگیده بودند‪ ٬‬می باید‬
‫محتوایی می یافت‪ .‬پس شعار کانونی زندگی اینان شد پیشرفت و شکوفایی خویشتن؛ کار در میان این نسل مهم بشمار می آید‪ ٬‬اما‬
‫تضمینی برای خوشبختی نیست‪ .‬خوب و خوش بودن‪ ٬‬برای خود غرور آفرین بودن‪ ٬‬در این نسل مهم می باشد‪.‬‬

‫با پیشرفت اینترنت و پیدا شدن بلیط های هواپیمائی ارزان‪ ٬‬همه جهان در دسترس قرار گرفت‪ .‬از آنرو این نسل خوشبین است؛‬
‫همیشه می توان جایی یافت که بهت خوش بگذرد‪ .‬اینان در روزگار تلویزیون های بازرگانی بزرگ شدند‪ ٬‬از این رو از مارک و‬
‫برند یا رسانه ها آگاهی خوبی دارند‪ .‬برای نسل عمل گرا اقتصاد تجربی و نوگرایی برونی مهم می باشد‪ ٬‬تنوع قومی و نژادی در‬
‫میان این نسل بزرگتر از نسل پیشین می باشد‪ .‬این ها انگیزه و بلندپروازی دارند‪ ٬‬به رقابت انس گرفته اند‪ .‬برای بسیاری شان‬
‫امید به دریافت پاداش‪ ٬‬نا خرسندی های یک شغل پر درد سر را تحمل پذیر می سازد‪.‬‬

‫در این نسل به بچه ها یاد داده می شود‪ ٬‬حق شان را بستانند‪ ٬‬اما در نبود مشوق و انظباط امکان آن هست که به بی ارادگی و‬
‫انفعال کشیده شوند‪ .‬از اینرو آنان را ”نسل سیب زمینی“ نیز می نامند‪ .‬پیشرفت تکنولوژی شبکه ها را گسترش می دهد و‬
‫امکانات در این نسل افزایش می یابد‪ .‬هم در زندگی روزانه‪ ٬‬هم جلو تلویزیون یک جا بند نمی شوند و از این جا به آنجا می پرند‪.‬‬

‫در عین حال این نسل گرایش دارد گزینش های خود‪ ٬‬از آن میان گزینش های بنیادینی چون مادر شدن را پشت گوش اندازد‪.‬‬
‫قاپیدن شغل در میان این دسته امری عادی می باشد‪ .‬همواره شمار بزرگی از آنان از همراه شدن با توده ها خودداری می کنند و‬
‫از آنرو باز یکدست می گردند‪ .‬برداشت های متناقض زیادی در میان اینان هست‪ ٬‬مانند بهتر است آدم کارش سخت باشد اما‬
‫آزادیش بیشتر باشد؛ ’بگذار نخست سازمان ها و دیگران خودشان را با من تطبیق دهند‪ ٬‬پس از آن نگاه می کنم ببینم تا کجا با آنها‬
‫همکاری می کنم‪‘.‬‬

‫نسل عمل گرا رشد خود را کرده است‪ ٬‬اما همچنان گزینش های خود را به عقب می اندازد‪ .‬این نسل ذهنیت دیگری دارد‪ ٬‬ذهنیتی‬
‫‪.‬که بیشتر به سوی آزمون و تجربه‪ ٬‬خمش دارد‬

‫نسل بدون مرز ( زاده شدگان سال های بعد از ‪)۱۹۸۵‬‬


‫بسیاری از کودکان نسل از دست رفته‪ ٬‬در میانه دوره شکل گیری شان هستند‪ .‬آنان با پرخاشگری هایی چون پرخاشگری ‪٬ ۱۱/۹‬‬
‫سایت های کامپیوتری و یک اقتصاد جهانی شده که هردم گیج می خورد‪ ٬‬بزرگ شدند‪ .‬اگرچه اقتصاد در هلند هر از گاهی از‬
‫شتاب می افتد‪ ٬‬اما رسانه ها مدام نشان می دهند که کار و کوشش در جاهای دیگر جهان نیایستاده است‪ .‬بحران اعتباری که به‬
‫بحران اقتصادی تبدیل گشت نیز مهر خود را روی این نسل خواهد زد‪.‬‬

‫ما در میان رود خروشانی از خبر هائی که از چهار گوشه جهان می رسد‪ ٬‬بسر می بریم که اخبار تازه مانند امواج همدیگر را‬
‫زیر می گیرند‪ .‬دیگر زندگی بدون کامپیوتر‪ ٬‬گوشی همراه و اینترنت قابل تصور نیست‪ .‬روز به روز کودکان و جوانان کم سن و‬
‫سال تر در اینترنت فعال می گردند‪ ٬‬از طریق اس‪ .‬ام‪ .‬اس‪ .‬یا ام‪ .‬اس‪ .‬ان‪ .‬با هم ارتباط بر قرارا می کنند‪ ٬‬در یوتیوب فیلم تماشا‬
‫می کنند‪ ٬‬خود را در هایوز‪ ٬‬فیس بوک و غیره بنمایش می گذارند‪ .‬نسل پا به سن نیز به روش خود با آنها همراه می شود‪ .‬بیخود‬
‫نیست که نسل جوان را ’نسل هزاره ها‘ می نامند‪ :‬به سبب آنکه انتظارمیرفت پس از گذار به سده ‪ ۲۱‬یک گسست زمانی پیش‬
‫‪.‬خواهد آمد‬

‫از هنگام پایان یافتن جنگ جهانی دوم‪ ٬‬جوانان در پی دستیابی به جایگاهی برتر در جامعه هستند‪ .‬به سبب استقالل و جایگاه آنان‬
‫در بازار خرید و فروش‪ ٬‬از باره بازرگانی عالقه و توجه زیادی جلب می کنند‪ .‬فروشندگان و بازاریاب ها نیز در فرهنگ جوانان‬
‫تعمق می کنند و انواع اتیکت ها را بر آن می زنند‪:‬‬
‫‪20‬‬

‫‪ ۱.‬نسل صندلی پشتی ( پدر و مادرهای شان آنها را به مدرسه‪ ٬‬ورزش‪ ٬‬کالس های موسیقی‪ ٬‬هنر‪ ... ٬‬می برند و میاورند‪ .‬همه‬
‫چیز برای شان آماده می شود)؛‬

‫‪ ۲.‬نسل بریدن و چسباندن ( همه چیز اندیشیده و نوشته شده است‪ .‬با بریدن و چسباندن آن نوشته ها می توان خود را آفرینشگر جا‬
‫زد‪).‬؛‬

‫‪ ۳.‬نسل رسانه ها ( با رسانه های نوین و گروه هایی چون هایوز‪ ٬‬مای اسپیس و فیس بوک دیجیتال راحت تر و موثر تر ارتباط‬
‫برقرار می کنند تا رو در رو)؛‬

‫‪ ۴.‬نسل اینشتین ( جوانان امروزی با هوشتر‪ ٬‬نیرومندتر و بیشتر اجتماعی است‪ ٬‬برای نخستین بار جامعه نسلی را می بیند که‬
‫یکسره مثبت است)؛‬

‫‪ ۵.‬نسل ایگرگ ( دنباله نسل ایکس‪ ٬‬که با ناز و نوازش و در میان پنبه بزرگ شده‪ ٬‬اعتماد به خویشتن دارد و در میان پیشرفت‬
‫های بزرگ تکنولوژیک سر برآورده است)؛‬

‫بگمان ما هیچکدام از اتیکت های یاد شده سرشت کانونی نسل جوان کنونی را بازتاب نمی کند‪ .‬از آنرو شایسته است از جان و‬
‫روان و انگیزه های آنان شناخت و برداشت ژرفی بدست آوریم‪.‬‬
‫‪21‬‬

‫درد نسل جوان شکل و شمایل ظاهری‪ ٬‬جفتک پرانی و شلنگ اندازی‪ ٬‬پول‪ ٬‬مقام و منصب‪ ٬‬مصرف‬
‫و جمع دوستان اوست‪ .‬او زیاد غم تندرستی خود و جامعه را ندارد‪ .‬اَشکال همزیستی‪ ٬‬آگاهی از محیط‬
‫زیست و داشتن یک دید انتقادی‪ ٬‬دیگر مانند ده سال پیش خریداری ندارد‪ ٬‬اما بازار سلسله مراتب‬
‫رونق گرفته است‪ .‬فرد گرایی و خوشباشی گسترش می یابد‪ ٬‬گروهی که احساس مسئولیت بیشتر‬
‫داشت کم کم آب می رود‪ .‬خوشباشی ُمد روز است‪.‬‬

‫بزرگترین تبهکار آنست که از استعداد ها وتوانائی های خویش به سود خود و جامعه بهره نگیرید‪.‬‬

‫جوانان کنونی‬
‫تمنی پنهان برای هویت و ساختار‬
‫نسل جوان صفات مشخصی دارد‪ .‬آنان روی خریدهای خانواده تاثیر بزرگی می گذارند‪ .‬دوست دارند در یک آن هم از کامپیوتر‪٬‬‬
‫هم از تلویزیون و هم از تلفن موبایل استفاده کنند‪ .‬از آنان دیگر چه می دانید؟ پاسخ آنست که ما از آنان چندان چیزی نمی دانیم‪٬‬‬
‫که پاسخ خوبی هم نیست‪ .‬بسیاری از پژوهش ها تنها به ظاهر آنان محدود می گردد‪ ٬‬به ژرفا راه نمی یابد و تنها به گستره های‬
‫کوچکی از رفتار آنان می پردازد‪ ٬‬مانند استفاده از رسانه های نوین و اینکه پول شان را چگونه خرج می کنند‪ .‬بسیاری از‬
‫پژوهش ها به ارزش های آنها و جهانی که در آن بسر می برند‪ ٬‬نمی پردازد‪ .‬این هم جای تاسف دارد‪ ٬‬چون اگر روی چیزهائی‬
‫کند و کاو شود که آنان را به تکاپو وامیدارد‪ ٬‬مسائل مهمی از زندگی آنان آشکار می گردد‪.‬‬

‫در چهارچوب بررسی روی ذهنیت جوانان‪ ٬‬در دوازده سال گذشته به قدری از پاسخ دهندگان به پرسشنامه ها‪ ٬‬سوال هائی کرده‬
‫ایم که جا به جائی های زمانی و گروه های سنی را می شود دید‪ .‬بدین سان می توانیم خیلی مشخص رشد نسل جوان را نظاره‬
‫کنیم‪ .‬از آن گذشته‪ ٬‬تیم ما در سال ‪ ۲۰۰۵‬روی گروه های سنی هشت تا هیجده سال و خود هیجده سال‪ ٬‬از طریق مصاحبه های‬
‫عمقی و پرسشنامه‪ ٬‬پژوهش کرده است‪ .‬مصاحبه های عمقی اغلب توی خانه و در اتاق های خود آنان صورت می گرفت‪ .‬در‬
‫اینجا ما با اجازه پدر و مادر ها از محل زندگی مصاحبه شدگان عکس و فیلم تهیه کردیم و آنان را گذاشتیم هر طور خواستند به‬
‫سوال های ما پاسخ دهند‪ .‬پاسخ ها و گفته های آنان در باره انگیزه ها و ارزش های شان‪ ٬‬مانند ”من دنبال سرگرمی های هیجان‬
‫آور و پر ماجرا هستم“ یا ”هر روز کاری برای پیرامون زیستی می کنم‪ - “.‬را بعد ها با گروه بزرگی از جوانان در میان گذاشتیم‬
‫‪.‬و از باره کَمی آزمودیم‬

‫هدف مهم پژوهش ذهنیت‪ ٬‬نزدیک شدن به زندگی روزانه وعملی مصاحبه شدگان و انگیزه های ژرف آنها بود‪ .‬برای این منظور‬
‫از تقسیمات ارزشی استفاده شد‪ .‬به باور ما‪ ٬‬میتوان از طریق تحلیل و مقایسه گروه های خاصی‪ ٬‬مانند نسل ها یا آدم هایی با رفتار‬
‫‪.‬مشخص یا موضع گیری خاص‪ ٬‬روی نیروهای محرکه گروه ها و روند رشد آنها در گذر زمان‪ ٬‬دید و بینش پیدا کرد‬
‫‪22‬‬

‫واقعیت گریزی‬

‫اگر خوب بنگریم‪ ٬‬می بینیم نسل جوان واقعیت گریز است‪.‬‬

‫دوست دارم در خیال خود به جهانی غیر از آن جهانی که در آن بسرم می برم‪ ٬‬پناه ببرم‪.‬‬

‫شمار پاسخ های مثبت نسل بدون مرز به گفته های باال در قیاس با پاسخ های نسل قدیمی همواره باال بود‪ .‬به نظر می رسد‬
‫جوانان با واقعیات هر روزه نمی توانند کنار بیایند و می خواهند از آن فرار کنند‪ :‬دمی از دلتنگی های مدرسه و خانه دور شوند‪٬‬‬
‫از وظیفه‪ ٬‬مسئولیت‪ ٬‬فشار و محدودیت زمانی برهند‪ ٬‬در رویاهای دلدادگی دور و دراز فرو روند‪.‬‬

‫جوانان نسل نوین در مقایسه با نسل پیشین‪ ٬‬کمتر خانه پدری را جای امن و آسایش می بینند‪ ٬‬آنرا کمتر کانون مهر و محبت می‬
‫یابند و دوست دارند بروند جای دیگری پیش همگنان خود باشند‪.‬‬

‫پشت گریز از واقعیات معموال جهانی از آزمون های ناپیدا پنهان گشته است‪ .‬از واشکافی احساس هایی که جوانان در زندگی هر‬
‫روزه تجربه می کنند‪ ٬‬روشن می شود که نسل بی مرز مشخصات احساسی خود را دارد‪ .‬شمار بزرگی از آنان همواره خود را‬
‫شاد احساس می کنند‪ .‬این شادی و خوشحالی را در میان جوانان بیشتر می شود دید تا نسل قدیمی‪ .‬این نیز خبر خوشی است‪ ٬‬چرا‬
‫که شادی و سرمتی با جوانی سازگاری دارد‪ .‬در میان نسل بدون مرز احساس هایی چون آرزومندی‪ ٬‬هیجان و برانگیختیگی‪٬‬‬
‫همچنین دلخوری نیز بیشتر دیده می شود تا در میان نسل پیر تر‪ .‬اقلیت چشمگیری از جوانان احساس هایی مانند دلتنگی و‬
‫خستگی‪ ٬‬غم و انده‪ ٬‬رشک و خشم را تجربه می کنند‪ .‬این چنین احساساتی را در میان جوانان بیشتر می شود دید تا در میان پیر‬
‫تر ها‪ .‬به احتمال زیاد آنها به سبب انباشت هورمون ها‪ ٬‬چالش های مدرسه‪ ٬‬رشد‪ ٬‬ساختن و کنار آمدن با همگنان و جستجو برای‬
‫یافتن راه خود می باشد‪.‬‬

‫احساس های دیگری نیز هستند که بیشتر در میان جوانان می شود دید تا نسل قدیمی‪ ٬‬که آدمی را به اندیشیدن وامیدارد‪ .‬اقلیتی از‬
‫جوانان ( که شمار شان بزرگتر است از شماری که در میان پیرتر ها این احساس ها را دارند) رنجش‪ ٬‬خشم‪ ٬‬کینه‪ ٬‬دودلی و شرم‬
‫را نیز تجربه می کند‪ .‬پرسش اینجاست که آنان چگونه یاد می گیرند با احساس های خود‪ ٬‬بادیگران‪ ٬‬با شرایطی که روبرو می‬
‫شوند و با آزموده های خود کنار بیایند و بسازند‪ .‬کدام نمونه ها را سر مشق خود قرار می دهند و می خواهند مانند آنان شوند؟‬

‫احساس های یاد شده می تواند نشانگر روابط بهم خورده با دیگران باشد‪ .‬بسیاری از کودکان نسل نو از خانواده هایی میایند که در‬
‫آن ها پدر و مادرها از هم جدا شده اند و آن کودکان تنش ها و بدبختی های آن فرایند را آزموده و از سر گذرانده اند‪ .‬اذیت و آزار‬
‫بچه های دیگر در مدرسه‪ ٬‬خشونت رو به افزایش در کوی و برزن‪ ٬‬جای پای خود را پشت سر می گذارد‪ .‬در این میان آنچه‬
‫چشمگیر است‪ ٬‬خوشبینی کمتر نسل جوان ‪ -‬پیرو بررسی ها ‪ -‬در مقایسه با نسل پیر می باشد‪ .‬آن چنان که گفته می شود‪ ٬‬آیا‬
‫براستی روزگار به کام نسل جوان است؟ می گویند جوانان امروزی پخته تر و بزرگسال تر از سن خود به نظر میایند‪ ٬‬اما چنین‬
‫نیست که می نماید‪ .‬اگر نسل جوان را‪ ٬‬با گذاشت روزها‪ ٬‬بیشتر از پیش بزرگسال و با خود برابر ببینیم‪ ٬‬به کجراهه می رویم و با‬
‫دشواری روبرو می شویم‪ .‬می باید احساس ها و شیوه برخورد با دیگران را یاد گرفت‪ .‬شاید بتوان روی رفتارهای دیوانه وار یا‬
‫آسیب های رفتاری برچسب تشخیص زد یا با قرص و مقررات ( که روز بروز سکه رایج بازار می شود) به جنگ آنها رفت‪ ٬‬اما‬
‫هنگامی که گروه های چشمگیری از نسل نو احساس های منفی دارند و کمتر خوشبین هستند‪ ٬‬تا پیرتر ها‪ ٬‬آنگاه پرسش های‬
‫بسیاری در باره تربیت آنها‪ ٬‬شکل گیری و روح زمانه ای که آنها در آن پرورش می یابند‪ ٬‬برای آدمی پیش میاید‪ .‬فف‬
‫‪23‬‬

‫خوش بودن‬

‫خوشی و سر مستی بزرگترین هدف زنگی من است‪.‬‬

‫از اینکه بتوانم تجربه ای را همراه با دسته بزرگی از آدمها بدست آورم‪ ٬‬شور و شادی بمن دست می‬
‫دهد‪.‬‬

‫نسل عمل گرا از نسل بدون مرز کمتر واقعیت گریز است‪ :‬آنان در میانه واقعیت ایستاده اند و سرگرم سازماندهی گذران زندگی‬
‫خویش می باشند‪ .‬آنها در دوره های شتابان زندگی فرصت سر خاراندن پیدا نمی کنند و می گویند‪ ٬‬برای کارهائی که می خواهند‬
‫بکنند‪ ٬‬وقت کم میاورند‪ .‬این نسل برآن شده است نسبت به ده سال پیش‪ ٬‬بیشتر روی وقت برنامه ریزی کند‪ .‬اینان آماده اند برای‬
‫بدست آوردن وقت بیشتر‪ ٬‬کمی از درآمد شان را از دست بدهند‪ ٬‬چون روزهای شان پُر است (از کارهائی که می باید بکنند ‪-‬‬
‫م‪ .).‬نسل عمل گرا با چیزی دست بگریبان است که از آن با فشار وقت کم یاد می شود‪ .‬در برابر نسل بدون مرز به خوش بودن و‬
‫داشتن سرگرمی روی میاورد‪.‬‬

‫بسیاری از جونان نسل نو کمتر به آینده خویش می اندیشند؛ چه رشته درسی را می خواهند دنبال کنند و در آینده چه جایگاهی‬
‫برای خود داشته باشند‪ .‬کامرانی و کام خواهی در جوانی خویش‪ ٬‬کشش بیشتری دارد‪ .‬لذت بردن و کامرانی برای پیر ترها نیز‬
‫مهم است‪ ٬‬اما نه به اندازه جوانان‪ .‬نسل جوان دلبستگی بسیار به برنامه های سرگرم کننده‪ ٬‬سهیم شدن تجربیات و احساس های‬
‫خود در جمع و گستر ٔه بزرگتر را بیشتر از نسل پیر دارد‪ .‬رسانه های گروهی و جهان سرگرمی ها ( مانند رویدادهای ورزشی‪٬‬‬
‫جشن های بزرگ‪ ٬‬کنسرت های موسیقی و غیره ‪ -‬م‪ ).‬در این خصوص امکانات زیادی را عرضه می کند‪.‬‬

‫جوانان از طریق دنیای مجازی و شبکه های اینترنتی تماس ها و ارتباطات بیشتری دارند تا نسل پیر‪ ٬‬در آن زمینه ها آنان به‬
‫خودشان می اندیشند‪ .‬نسل جدید کمتر از نسل قدیم به ارزش ها و هنجارهای سنتی پای بندی دارد‪ .‬آنان آگاهی از تاریخ سرزمین‬
‫پدری‪ ٬‬سنن سده ها و تاریخ فرهنگ را بیهده می یابند‪ ٬‬به آداب و اصول معاشرت کاری ندارند‪ ٬‬حتی در مقایسه با کسانیکه ده‬
‫سال پیش هم سن آنان بودند‪ ٬‬کمتر به آداب و اصول معاشرت اهمیت میدهند‪ .‬برای چه جوانان این چنین شده اند؟ ایا گناه آن به‬
‫گردن خودشان است؟ آیا گناه آن بگردن تعلیم و تربیت کنندگان آن هاست؟ یا بگردن فرهنگ آزادی است که در آن نشو و نما می‬
‫یابند؟‬

‫اینکه نسل جوان به سنت اهیمت نمی دهد‪ ٬‬مال امروز و دیروز نیست‪ ٬‬همیشه چنین بوده است‪ ٬‬تنها چیزی که تازه است‪ ٬‬نشاندن‬
‫آنها در جایگاه طرف صحبت های برابر با خودمان است‪ .‬اگر در گذشته کم و بیش پیوسته به آنان گوشزد می شد چکار می باید‬
‫بکنند یا نمی باید بکنند‪ ٬‬چگونه پیش دیگران یا در جلو مردم رفتار کنند‪ ٬‬این روزها از آنان می پرسند‪ ٬‬از چه چیز هایی خوش‬
‫شان میاید‪ .‬در هر حال فعال از آموزش قوانین معاشرت اثری نمی بینی! نسل پیشین را با قوانین اساسی‪ ٬‬برای نمونه با اصول و‬
‫موازین روابط مودبانه‪ ٬‬بزرگ می کردند‪ .‬اکنون آن قوانین رنگ و رو باخته است‪.‬‬

‫احساس های ناخشودی سر برآورده در مدرسه می تواند با غیبت کردن بسیار یا عوض کردن تکراری رشته های تحصیلی خود‬
‫را بروز دهد‪ .‬پیداست که اگر کارتان را مالل آور یافتید‪ ٬‬دنبال کار دیگری می گردید ! اگر کار دیگری بود‪ .‬البته اینگونه کارها‬
‫را برای مدتی می شود دنبال کرد‪ ٬‬بی آنکه کسی جلو ات را بگیرد؛ از یکسر هم شمار کسانیکه ترک تحصیل می کنند یا رفتار‬
‫شان مانند پریدن از این شاخه به آن شاخه است‪ ٬‬رو به تزاید می باشد‪ .‬اینها بازتاب کننده گرایش به خوشباشی‪ ٬‬سر خوردگی و گم‬
‫کردن سوراخ دعا می باشد‪ .‬شایسته است به این موضوع توجه بیشتری کرد‪ ٬‬چون پیامدهای آن می تواند ماندگار و فراگیر گردد‪.‬‬
‫نه تنها برای خود جوانان که به سبب گستردگی این الگوهای رفتاری روی پیشرفت های اقتصادی و اجتماعی نیز تاثیر آنرا می‬
‫توان دید‪.‬‬
‫‪24‬‬

‫شبکه ارتباطات و ارزشمند شمردن دوباره سلسله مراتب‬


‫شتاب گیری ارتباطات و تماس ها‪ ٬‬دسترسی سریع به اطالعات و آگاهی ها که از طریق تکنولوژی نوین میسر می گردد‪ ٬‬از باره‬
‫ای مرزهای عملی و تفاوت های اجتماعی را کمرنگ می کند‪ .‬البته گفته می شود تلویزیون همگونی و همریختی میاورد‪ ٬‬در‬
‫حالی که اینترنت امکان پی بردن به جنبه های گوناگون جهان‪ ٬‬روش های گوناگون زندگی و هویت را فراهم میاورد‪.‬‬

‫حتی در میان نسل پیشین نیز کمتر کسی را می توان یافت که بدون کامپیوتری بتواند زندگی کند‪ .‬اما این نیز هست که نسل های‬
‫گوناگون از کامپیوتر استفاده های گوناگون می برند‪ :‬نسل پیر با دودلی و خویشتن داری از کامپیوتر استفاده می کند‪ ٬‬نسل بدون‬
‫مرز بیشتر از سایت های اینتر اکتیو ( استفاده کنندگان از کامپیوتر نیز نقشی در روی اطالعات آن دارند)‪ ٬‬پرو اکتیو (‬
‫پیشگیرانه) و پیوسته دارند‪ .‬امروزه دست یابی به اطالعات از طریق اینترنت‪ ٬‬تلفن های همراه و گروه های اینترنتی آسانتر گشته‬
‫است‪ .‬بدون مانعی و صف انتظاری‪ ٬‬می توان با آدم ها و موسسات تماس گرفت‪ .‬بسادگی می شود به آدم ها و سازمان هایی که‬
‫نمی شناسیم با ایمیل یا با اس ام اس پیام فرستاد‪.‬‬

‫برای درست کردن شبکه ای از ارتباطاط در دانشگاه یا در محله خود‪ ٬‬کافی است که به خجالت و بی اعتمادی خود فائق آئیم‪ ٬‬آنهم‬
‫انرژی می خواهد‪ .‬در جامعه فرد گرای ما بسیاری کسان از خود نمی پرسند‪” ٬‬من کی هستم؟“ و ”جایم کجاست؟“ با این همه‬
‫جوانان در این زمینه خیلی خوب هستند‪ .‬آنان می گویند‪ ٬‬پیوسته آدم های تازه ای را به جمع دوستان خود راه می دهند‪ .‬اکنون‬
‫مدرسه‪ ٬‬زندگی بیرونی و اینترنت در زمینه یاد شده امکانات بیشتری ارائه می کند‪ ٬‬بویژه که اگر در کار کشف و شناخت جهان‬
‫باشی‪ ٬‬کمتر بترسی‪ ٬‬کمتر تابو داشته باشی و کارها را برای خود سخت نگیری‪.‬‬

‫با این احوال‪ ٬‬هنوز هلندی ها تا حدودی جدا و دور از هم زندگی می کنند‪ .‬جلو آن زندگی با همی که روزگاری با خانواده‪ ٬‬با‬
‫خویش و آشنا و با اهل محل داشتیم و از ویژگی های برجسته جامعه ما بود‪ ٬‬گرفته می شود‪ .‬این یکی از دالیلی است به آنکه چرا‬
‫جوانان برای خود محیطی سوا می سازند‪ :‬توی مدارس‪ ٬‬ورزشگاه ها‪ ٬‬شبکه دوستان خود‪ ٬‬یا هنگام وقت کشی در گوشه ای از‬
‫خیابان‪ ٬‬مراکز و میدان های خرید‪ ٬‬جاهای خوش گذرانی‪ ٬‬همچنین در گروه های اینترنتی مانند هایوز و فیس بوک‪ ٬‬یا با رفتن به‬
‫گردهمائ های بزرگ همگنان خود مانند کنسرت های پاپ و جشن های بزرگ رقص و پایکوبی‪ .‬البته برای آن کارها‪ ٬‬می باید‬
‫هم مهارت های اجتماعی الزم را داشته باشی و هم دل و جرأت‪ .‬در غیر این صورت از دوست و آشناها دور می افتی و چاره را‬
‫در پناه بردن به پشت کامپیوتر و تنهائی می بینی‪ .‬کوتاه سخن آنکه با گوشه چشمی به روح زمانه و پیشرفت های تکنیکی‪ ٬‬جای‬
‫شگفتی نیست که جوانان در روبراه کردن شبکه های تماس و دوستی‪ ٬‬موفقیت های بیشتری بدست می آورند‪.‬‬

‫در حالی که ’دسترسی ‘ به روابط‪ ٬‬در شبکه ها و تماسهای آزاد از یک سر بیشتر و ’آسانتر‘ می شود‪ ٬‬از آنسر هم روند دیگری ‪-‬‬
‫اندکی همستیز و کنجاوی انگیز برای کسانی که بینش بازتری دارند‪ -‬سر برمیاورد‪ ٬‬که از دید ها پنهان نمی ماند‪.‬‬

‫در اینجا به ویژه در نسل های بدون مرز و عمل گرا‪ ٬‬گرامی داشت و ارزشمند شمردن رو به افزایشی را نسبت به آنچه رابطه‬
‫قدرت سنتی و نقش سنتی زن و مرد می نامند‪ ٬‬شاهد هستیم‪ .‬آنجه بیشتر به چشم می آید‪ ٬‬به روابط درون خانواده‪ ٬‬جامعه و‬
‫همکاران در سر کار مربوط می شود‪ ٬‬نه به صور و اشکال دوستی ها با هم اندیشان و همگنان در شبکه هایی که با هم هستند‪ .‬به‬
‫نظر می رسد‪ ٬‬نسل جوان‪ ٬‬بیشتر از نسل پیر‪ ٬‬خواهان روشنتر شدن نقش های زن و مرد می باشد و می پذیرد که ضرورتی‬
‫ندارد هر رابطه ای افقی یا ناسازگار باشد و زن و شوهر ها در آن روابط بهم دیگر تو‪ ٬‬تو‪ ٬‬تو بکنند‪.‬‬

‫آن روند آزاد سازی و برابری نقش زنان و مردان که نسل معترض با جان و دل برای آن مبارزه کرده بود‪ ٬‬گویی اکنون برای‬
‫همه جوانان مقدس بشمار نمی آید؛ نزدیک به یک سوم نسل بدون مرز و یک چهارم نسل عمل گرا در آرزوی بازگشت به‬
‫الگوهای نقش سنتی زنان و مردان می باشند‪ .‬اکثریت آنرا نمی خواهند‪ ٬‬اما شمار طرف ‪-‬داران بازگشت به نقش سنتی زن و‬
‫شوهر ها‪ ٬‬در میان نسل عمل گرا رو به خیزش است‪ .‬این نسل وجود سلسله مراتب را در جامعه ارزشمند می داند و شمار آنان‬
‫اکنون به ‪ ٪۴۰‬می رسد‪ .‬بروشنی می توان دید که اینان در جستجوی یک لنگرگاه‪ ٬‬یک بینش فراگیر و یک ساختار می باشند‪.‬‬

‫شیوه اندیشیدن بیش و کم توأم با خویشتن داری نسل جوان به نظر می رسد‪ ٬‬به سبب سازگاری اندک آنان با این ایده باشد‪’ ٬‬برای‬
‫من خیلی عادی است که مردها خصلت های زنانه به نمایش بگذارند‪ ‘.‬برای آنان قبول اینکه عده ای از مردم نمی خواهند بچه دار‬
‫شوند نیز سخت می باشد‪ .‬نسل جدید همچنین کمتر از نسل قدیم ’ازدواج را سنگ زیرین بنای زندگی جمعی‘ می بیند‪ .‬البته آن‬
‫برای جوانان امروزی یک دستور العمل کهنه می باشد‪ .‬هنوز نزدیک به دو سوم جوانان نسل بدون مرز‪ ٬‬مهم ترین چیز در‬
‫زندگی را این می داند که برای خود خانواده ای داشته باشند‪ .‬در صد این ها در نسل جوان پائین تر از درصد آنان در نسل قدیمی‬
‫می باشد‪ ٬‬البته آن به سن هم ربط دارد‪ .‬پژوهش ها در کانادا نیز نتایج مشابه را نشان می دهد‪ .‬در آنجا نیز بررسی ها حکایت از‬
‫رشد ایده های مربوط به نقش سنتی زن و مرد‪ ٬‬کاهش تقسم برابر کارها در خانه دارد‪.‬‬
‫‪25‬‬

‫در مناطق مرزی‪ ٬‬بسیاری از بچه های هلندی ترجیح می دهند به مدارس بلژیک بروند‪ .‬چون در آنجا انضباط بیشتر و سختگیری‬
‫بیشتر هست‪ .‬آنان و پدر و مادران شان گمان می کنند‪ ٬‬در مدارس بلژیک بیشتر یاد می گیرند‪ .‬طبق یک بررسی به عمل آمده‪٬‬‬
‫دانش آموزان به آموزگاران سختگیر ارزش بیشتر قائل می شوند‪ ٬‬چون آنها مسائل را برای کودکان و جوانان خوب روشن می‬
‫سازند‪” :‬آن وضوح و روشنی به همه آزادی های گنگ می ارزد‪“.‬‬

‫هنگامی که از این بچه ها پرسیده می شود به چه چیز آن سختگیری و انضباط آنهمه ارزش قائل هستند‪ ٬‬روشن می شود که بحث‬
‫تنها بر سر صورت ظاهر نیست‪ ٬‬بلکه بر سر برداشت نوی استکه ما آنرا ’پس انداز شده‘ می نامیم‪ .‬آموگار سختگیر که مطالب‬
‫را خوب توضیح می دهد‪ ٬‬نه تنها مطالب درسی را خوب توضیح می دهد که به واسطه آن‪ ٬‬ساختار و هویتی را عرضه می کنند‪.‬‬
‫برای همین‪ ٬‬آن می تواند به جغرافیا‪ ٬‬آداب معاشرت‪ ٬‬زندگی گیاهان و غیره ربط پیدا کند‪ .‬تحکیم و تقویت هویت از سوی آموزش‬
‫و پرورش دهندگان اهمیت بسیار دارد و بچه هایی که در فرایند رشد خود به دنبال جهت یابی و هویت هستند‪ ٬‬آنرا با آغوش باز‬
‫می پذیرند‪.‬‬

‫یادگیری ها یا آن پس انداز شده ها را می توان از طریق سیستم آزادتر یادگیری بر اساس توانائی ها نیز بدست آورد‪ ٬‬اما الزمه‬
‫آن این است که دانش آموز بتواند روی پای خود بایستد و کارهایش را خودش بکند‪ ٬‬همچنین عالقه و انگیزه داشته باشد‪.‬‬
‫گردآوری بیدرنگ آگاهی ها بکمک ماشین جستجوگر گوگول چندان کمکی به یادگیری نمی کند‪ .‬بسیاری از آن چیزها را هم که‬
‫یاد می گیریم‪ ٬‬اطالعات آماری می باشد‪ .‬برای اینکه بتوانید در یک کل مفهوم و معنی دار به آن اطالعات جای دهید‪ ٬‬می باید از‬
‫فرایند دیگری در مغز خود کمک بگیرید‪ .‬اگر متن درسی را خوب به فهمید‪ ٬‬به آگاهی پویائی دست می یابید که می توانید آنرا در‬
‫اوقات و شرایط دیگر نیز بکار بندید‪ .‬در اینجا یک پیشرفت رو به رشد را می توان دید‪ :‬نخست آگاهی های آماری بدست می‬
‫آوریم‪ ٬‬سپس آنچه را که در یادمان پس انداز کرده ایم به صورت آگاهی ها و دانسته های پویا در میاوریم و بر بنیاد آن پیش می‬
‫رویم‪.‬‬

‫جوانان بدنبال هویت هستند‪ ٬‬می خواهند از ارزش چیزها سر دربیاورند و ارزش آنها را بدانند‪ .‬هر کدام از آنها این کار را بروش‬
‫خود می کنند‪ .‬بدون راهنمای بزرگسالی که سختگیری هم می تواند بکند‪ ٬‬آن کار با ُکندی و دشواری روبرو می گردد‪ .‬در هلند به‬
‫سبب نوسازی آموزش‪ ٬‬شماری از این اصول دور رریخته شده است‪ ٬‬اما امروزه می بینیم نسل جوان خود در پی آنهاست‪ .‬به نظر‬
‫می رسد به نوع جدیدی از سختگیری و از آن رو به سلسله مراتب نوی نیاز هست‪.‬‬
‫‪26‬‬

‫ظاهر‬

‫دوست دارم دیگران مرا تماشا کنند‪.‬‬

‫دوست دارم خودم را ببینم‪.‬‬


‫بخش بزرگی از زندگی جوانان در فرهنگی می گذرد که در آن مساله اصلی چگونه دیده شدن‪ ٬‬ریخت و مد‪ ٬‬راه و رسم زندگی‬
‫می باشد‪ .‬این را می شود در طرز لباس پوشیدن ‪ -‬که برای جوانان امری عادی است ‪ -‬و انتخاب کسانی به عنوان سر مشق‬
‫برند ویژه‪ ٬‬کیف‪ ٬‬کمر بند‪ ٬‬عینک‪٬‬‬‫زندگی دید‪ .‬جهان آنان دیدن و دیده شدن است‪ ٬‬که در آن پوشیدن لباس های دارای مارک و َ‬
‫شال و کاله متناسب با آنها نقش بزرگی بازی می کند‪ .‬این گفته ها که ”می اندیشم‪ ٬‬پس هستم“ یا ”تو آنی هستی که می خوری“ به‬
‫خرج اینان نمی رود‪ .‬بجای آنها‪ ٬‬اینان می گویند‪” ٬‬منو می بینی‪ ٬‬پس هستم“ یا ”تو آنی هستی که می پوشی“‪ .‬فرهنگ ریخت‬
‫سازی‪ ٬‬بازرگانی‪ ٬‬نمونه های ایده آل زیبائی‪ ٬‬تلویزیون و اینترنت در زمینه توجه بیشتر به ظاهر سهم بزرگی داشته اند‪ .‬چشم نیز‬
‫خواهان چیزیست‪ ٬‬بهتر است گفته شود‪ :‬هرچه چشم می بیند‪ ٬‬دل آنرا می خواهد ( به گفته شاعر ایرانی‪ :‬که هرچه دیده بیند‪ ٬‬دل‬
‫کند یاد ‪-‬م‪ .).‬تحقیقات ما نشان می دهد نسلی که مرز نمی شناسد‪ ٬‬خیلی بیشتر از نسل قدیم بدنبال خودنمایی‪ ٬‬رسیدن به سر و‬
‫وضع خود و دیده شدن توسط دیگران است‪ .‬تمرکز روی ظاهر را آشکارا می شود دید‪ .‬نسل عمل گرای قدیمی نیز بیش و کم به‬
‫این میدان کشیده می شود و عالقه آنان به دیده شدن رو به افزایش است‪.‬‬

‫ارزشی را که به ظاهر داده می شود‪ ٬‬می توان از روی دلبستگی جوانان امروزی که به نوگرائی نشان می دهند نیز فهمید‪.‬‬
‫دلبستگی جوانان به نوسازی و نوگرائی همیشه بوده است و تنها به این دوره و زمانه مربوط نمی شود‪ ٬‬اما خواست جوانان‬
‫امروزی روی آوردن به چیز های نو و تازه است ‪ -‬جور دیگر بودن به خاطر جور دیگر بودن‪ .‬گوئی روزگار جستجو برای‬
‫دگرگونی های بنیادین بر پایه اصلی نوین یا ارزشی نوین سپری شده است‪ .‬جوانان امروز چنان دگرگونی هائی را در تغییر تیپ‪٬‬‬
‫رفتار و قیافه جستجو می کنند‪ ٬‬نه در تغییر ارزش ها‪ .‬انگیزه ها و فشارهائی که برای نوگرائی هست‪ ٬‬در میان الیه ای از توهم‪٬‬‬
‫هیجان و احساس ها پیچیده شده است‪.‬‬

‫همه هیجانات‪ ٬‬شور و دلبستگی های گذرا و دگرگون سازی ریخت و قیافه‪ ٬‬جهانی فریبنده و خیال انگیز در برابر جوانان می‬
‫گشاید‪ ٬‬که می تواند آنان را سرگردان و گمگشته کند‪ .‬در آن جهان رویائی جائی برای هشیاری‪ ٬‬بخود آمدن و دنبال واقعیت گشتن‬
‫نیست‪ .‬برداشت هایی مانند‪ ٬‬میانه روی و شکیبایی از خردمندیست‪ ٬‬در این میان رنگ و رو می بازد‪ .‬تحلیل ها گواه آنستکه‬
‫‪.‬جوانان امروزی ارزش های یاد شده را در میان ٔه بمباران های تجربی‪ ٬‬رسانه ها و احساس ها دور می ریزد‬

‫جوانان سده ها دنبال الگوهای نمونه و ایده آل بوده اند‪ ٬‬اما جوانان امروزی را نمی شود وادار کرد یا به خورد شان داد پدر و‬
‫مادر خویش را یک الگوی نمونه ببینند ‪ -‬پدر و مادری که در روزگار بده و بستان های خانوادگی به چشم پوشی از اقتدار و‬
‫مسئولیت تام داشتن‪ ٬‬در تربیت فرزندان تن در می دهند‪ ٬‬برای آنست که می خواهند همه چیز به خوبی و خوشی برگزار شود‪.‬‬
‫آنها می خواهند خود را همیشه جوان ‪ -‬با فرهنگ جوانی بشناسانند‪ .‬الگوهای نمونه برای جوانان این دوره و زمانه هنر پیشه های‬
‫فیلم ها‪ ٬‬خوانندگان َرپ‪ ٬‬یا چهره های محبوب دیگری هستند که در تلویزیون ها می درخشند ‪ -‬مانند پریس هیلتون ولخرج‪ ٬‬یا‬
‫قهرمانان ورزشی و دی جی هائی که روی صحنه کنسرت ها نمایان می شوند‪ .‬اما یک چنین شیوه زندگی برای اکثریت عظیمی‬
‫دست نایافتنی است‪ .‬با این همه کم نیستند جوانانی که می گویند‪” ٬‬می خواهم پولدار و معروف بشوم‪“.‬‬

‫آنچه تازه است سر برآوردن بخشی از چهره های معرف از طریق برنامه هائی مانند آیدولز ‪ ٬‬که در تلویزیون برای یافتن خواننده‬
‫ها و هنرمندان می گذارند‪ ٬‬تماشاگران و خواهان بیشتری نیز دارد‪ ٬‬می باشد‪ .‬شماری از نسل جوان نیز برای ظهور در تلویزیون‬
‫به این امامزاده ها دخیل می بندند‪ .‬خیلی از پدر و مادر ها نیز به خیل این نوجوانان می پیوندند تا به فرزندان شان کمک کنند خود‬
‫شانرا باال بکشند‪ .‬جوانان امروزی شماری از سر مشق های خود را از میان جمع خود بر میگزینند‪ ٬‬که با خود آنها از باره‬
‫هوشی‪ ٬‬بیش و کم یکسان می باشند‪ .‬در این راه‪-‬جوئی های ”افقی“ نسل پیر در مقام برنامه سازان و بازاریاب های رسانه هائی‬
‫چون ام تی وی که جوانان زیادی بیننده آن می باشند‪ ٬‬نقش برجسته ای دارد‪ .‬آنان این الگوهای نقش را در خدمت خود می گیرند‬
‫تا از آن راه به جوانان ایده رفاه و اعتماد به خویشتن بدهند‪ .‬جوانان دوست دارند الگو های رفتار‪ ٬‬شیوه رخت پوشیدن‪ ٬‬ریخت‬
‫‪27‬‬

‫بیرونی شان و نیز احساسی که از خود دارند‪ ٬‬مانند همانی باشد که آن مدل ها دارند‪ .‬در قیاس با نسل قدیم‪ ٬‬سطحی نگری و‬
‫ریخت و نمود بیرون در میان جوانان جنبه غالب را دارد‪.‬‬

‫اغلب می گویند همه چیز تند و تند و در فواصل زمانی کمی عوض می شود‪ ٬‬اما جوانان با این ایده موافق نیستند‪ .‬آنها می گویند‪٬‬‬
‫تغییرات از باره ای بکنار از آنچه که تغییر می یابد‪ ٬‬موجب بهتر شدن می شود و آنان پیشرفت ها و بهتر شدن ها را می گیرند و‬
‫به نسل آتی انتقال می دهند‪ .‬از دید آنها هر تغییری یک چالش بشمار می آید‪ .‬نسل بدون مرز انعطاف پذیر و همه فن حریف بودن‬
‫را از آغاز خوی یاد گرفت‪ ٬‬آنهائی هم که آنها را یاد نگرفته اند‪ ٬‬از هم سن و سال های خود یاد میگیرند‪ .‬شمار بزرگی از نسل‬
‫قدیمی منادی زندگی سازمان یافته و منظم می باشند‪ ٬‬اما نسل جوان در پاسخ آنان می گوید به زندگی یی که آنها از آن دم می‬
‫زنند‪ ٬‬نیازی ندارد‪.‬‬

‫انگیزش ها و هیجانات‬

‫از دید من بهتر است در تلویزیون خشونت کمتر نشان داده شود‪.‬‬

‫از دید من هر از چند گاهی بکار بردن خشم و خشونت قابل قبول می باشد‪.‬‬

‫من دنبال سرگرمی های هیجان آور و پر ماجرا هستم‪.‬‬

‫برای بدست آوردن هیجان بعضی وقت ها دست به کارهایی می زنم که خالف مقررات است‪.‬‬

‫بررسی ها روشن می سازد که در کل به آن بخش از ما که از برون پیداست‪ ٬‬تا چه اندازه اهمیت داده می شود‪ ٬‬تا چه اندازه به‬
‫ویژه رخت و پوشاک و چگونه دیده شدن مهم می باشد و تا چه میزان آن‪ ٬‬از طریق مفتون و محسور احساسات تند گشتن و تجربه‬
‫تحریکات‪ ٬‬در درون بازتاب می یابد‪ .‬جوانان در ’فرهنگ تجربه کردن و آزمودن‘ با عشق و هیجان زنده اند‪ .‬این را از جمله‪ ٬‬در‬
‫بهره گیری از و بکار بردن سکس در اینترنت‪ ٬‬تلویزیون و فیلم ها‪ ٬‬همین طور در بازی های اینترنتی خشن و خونین‪ ٬‬جستجو‬
‫برای یافتن تحریکات‪ ٬‬بر انگیختگی ها و هیجانات تند و تازه در اوقات فراغت آنها می توان دید‪ .‬به ویدیو تیک ها سری بزنید‪٬‬‬
‫نگاهی به فیلم هایی که در آن ها عرضه می شود‪ ٬‬بیاندازید تا ببینید آنان به مشتریان خود چه قدر سکس‪ ٬‬خشونت و هیجانات تند‬
‫می فروشند‪ .‬در اینترنت بازی های خشن مانند بازی پُر طرف دار جهان جنگ‪ ٬‬به ویژه در میان جوانترین نسل ها خواهان‬
‫زیادی دارد‪.‬‬
‫‪28‬‬

‫جوانان هلند در مقایسه با جوانان کشورهای دیگر‪ ٬‬باده خواری شان و زیاده روی شان در باده خواری باالست‪ .‬در میان اقلیتی از‬
‫جوانان دارو ها بردگی آور ( اعتیاد آور ‪ -‬م‪ ).‬نرم و سخت مانند کوکائین‪ ٬‬ایکس‪ .‬تی‪ .‬سی‪ .‬و جی‪ .‬اچ‪ .‬بی‪( .‬گاما هیدروکسی‬
‫بوتریک اسید‪ ٬‬که به طور طبیعی و به مقدار کم در بدن تولید می شود‪ .‬جی‪ .‬اچ‪ .‬بی‪ .‬یک ماده کرخت و بیهوشی آور استکه در‬
‫عمل های پزشکی بکار می رود‪ .‬این روزها برای کسانی که مشکل خواب دارند‪ ٬‬دکتر ها آنرا تجویز می کنند‪ .‬از سال ‪۲۰۱۲‬‬
‫در هلند قوانین افیون شامل آن نیز می شود‪ .‬در هلند آنرا به صورت نوشابه و گاه به صورت پودر می فروشند‪ .‬تشخیص آن در‬
‫نوشابه های الکلی سخت است برای آنکه پرز های چشایی توسط الکل کرخت می شود‪ .‬جوانان در شب هایی که به دیسکوتیک‬
‫می روند از آن استفاده می کنند‪ ٬‬در خانه هم برای سکس ‪-‬م‪ ).‬طالب زیاد دارد که با الگوهای رفتاری یاد شده در باره جوانان‬
‫همخوانی دارد‪ .‬مصرف مواد رخوت آور و کرخت کننده همچنین نشان از نیاز آنان به واقعیت گریزی دارد‪ :‬فرار از واقعیات هر‬
‫روزه‪ ٬‬که پیشتر در همین بخش بدان پرداختیم‪ .‬چنین می نماید که واقعیت‪ ٬‬برای بسیاری از جوانان‪ ٬‬چیزی برای دادن و افزودن‬
‫بر هویت‪ ٬‬آرزوها‪ ٬‬آمال‪ ٬‬و هیجانات آنان ندارد‪ .‬مرز میان آنچه می توان کرد و آنچه که ’نمی توان‘ کرد‪ ٬‬روز به روز ناپدید می‬
‫شود‪ ٬‬هم در زمینه ها بدنی و هم در گستره روحی و روانی‪ .‬یک چهارم نسل بدون مرز می پذیرد که آدمها هر از گاهی به‬
‫خشونت بدنی دست یازند‪ ٬‬همان مقدار از آنان باور دارد که کاربرد خشونت بشیوه ’پسندیده‘‪ ٬‬می تواند هیجان آور باشد‪ .‬کمتر از‬
‫نیمی از آنان خواهان نمایش اندک خشونت در تلویزیون می باشد‪ ٬‬که کمتر از در صد هم ساالن آنان در ده سال گذشته می باشد‪.‬‬
‫در میان نسل های عمل گرا و پیر نیز نسبت به همساالن ده سال پیش‪ ٬‬نمایش خشونت در تلویزیون‪ ٬‬کمتر تابو بشمار میاید‪ .‬آنان‬
‫می بینند که خودشان هم در مقایسه با گذشته‪ ٬‬بیشتر دنبال هیجانات هستند‪ .‬گوئی تابو ها رنگ می بازد‪ .‬آنچه مهم گشته است‪٬‬‬
‫احساسات و عواطف می باشد‪ ٬‬که بدون مقدمه چینی‪ ٬‬پوست کنده و یکراست همان دم گفته می شود و نمی گذارند کمی از روی‬
‫آن بگذرد‪ ٬‬با های و هوی همه چیز بیرون ریخته می شود‪ :‬بیشتر از چهار تن از هر ده جوان بدون مرز می گویند کارهائی کرده‬
‫اند که مخالف قانون بوده است‪ ٬‬چون برای شان هیجان داشت‪ .‬نیمی هم‪ ٬‬هر چند وقت به یکبار دوست دارند کارهای پر خطر‬
‫بکنند‪ .‬از جمله کارهای پرخطر که چشمگیر می باشد‪ ٬‬زیاده روی در رفتارهای مبتذل و بی نزاکتی‪ ٬‬قلدر منشی‪ ٬‬تاکید فراوان‬
‫روی نقش تبعی زنان و همچنین پیروی از اعتیاد شمار بزرگی از ستارگان ‪ -‬که برای جوانان الگو و سرمشق بشمار میایند ‪ -‬به‬
‫مواد سستی آور است‪.‬‬

‫تندی و شدت نیاز به تجربیات احساسی‪ ٬‬به نرگس گرائی ( خود شیفتگی ‪ -‬م‪ ).‬جوانان بستگی دارد‪ .‬یان درکسن‪ ٬‬استاد روانشناسی‬
‫بالینی می گوید‪ ٬‬پدر و مادرها روز به روز بیشتر بچه های شان را باال باال می برند‪ ٬‬از سوی دیگر با گذشت روزها پیوند‬
‫احساسی و عاطفی بچه ها با همان پدر و مادرها سُست می شود‪ .‬پیوندی که برای برای رشد شخصیت متعادل به آن نیاز داریم‪.‬‬
‫آنان را بسیار بزرگتر از آن که هستند می شمارند و هر کاری می کنند به ستایش آن می نشینند‪ ٬‬از آنرو شکیبایی و تاب پسروی‬
‫ها و ناکامی ها را ندارند‪ .‬درکسن می گوید‪’ ٬‬این به رشد خود شیفتگی می انجامد‪ .‬از این دیدگاه است که خشم و خشونت برخاسته‬
‫از گرایش به خود ‪ -‬کانونی می خواهد چیز هایی را که برنمی تابد‪ ٬‬با زور و خشونت از میان بروبد‪ .‬در این میان غل و زنجیر‬
‫ها می گسلد و شخص می خواهد با زور و ارعاب کاری را صورت دهد‪ ٬‬غافل از اینکه شکیبائی و تدبیر راه حل کار ساز تر‬
‫است تا دست یازدیدن به راه حل های یک حانبه و تصمیم هائی که در جا گرفته می شود و پیامدهای زیانبار دارد‪ .‬پدر و مادر‬
‫این گونه آدم ها به آنان یاد نداده اند که چنین رفتارهائی پیامدهای زیانبار دارد‪ ٬‬آنها از مهار زدن به فرزندشان‪ ٬‬در مرحله ای از‬
‫زندگی که روی فرزندشان اقتدار داشتند و می باید آن کار را می کردند‪ ٬‬کوتاهی نموده اند‪‘.‬‬

‫در پرتو آنچه که گفته شد‪ ٬‬داشتن جایگاه ستاره ای چون بریتنی اسپیرس را بهتر می توان احساس کرد‪ .‬در این چهار چوب خود‬
‫شیفتگی را در رفتار و طرز اندیشیدن او بروشنی می توان دید‪ .‬همه چیز به دور بریتنی می گردد و همه ما هم آنها را در رسانه‬
‫های گروهی می بینیم‪ ٬‬بدون کمترین ژانری‪ :‬چه کسی را او بوسید‪ ٬‬چگونه آرایش می کند‪ ٬‬کی موهای بدنش را می زند‪ .‬اما‬
‫آنسوی های و هوی این رسانه ها اعتیاد ها و خماری های اوست‪.‬‬

‫از یکسر هم جوانان در مقایسه با نسل قدیم‪ ٬‬از دور و بر خویش زودتر کنده می شوند‪ ٬‬با متانت و شکیبایی بیگانه اند‪ .‬در جهان‬
‫همه کاره شدن و همه کاره بودن جائی برای دور شدن از خویشتن و اندیشیدن نمی ماند‪ .‬این گونه دیدگاه ها و موضع گیری ها‬
‫همراه با پا گذاشتن به سن سر برمیاورد‪ .‬جوانان امروزی‪ ٬‬در مخالفت با آداب ’متین و شق و رق‘ زندگی بزرگتر ها‪ ٬‬راه خود‬
‫را از جوانان دیروزی جدا نمی سازند‪ .‬اما نسل جوان های دیروزی به اندازه این ها روی جامعه تاثیر گذار نبود‪ .‬آنها مانند‬
‫جوانان امروزی ارج و قرب نداشتند و زیاد بچشم نمی آمدند‪ .‬می باید پرسید‪ ٬‬اکنون که بزرگساالن برای نسل بدون مرز‪ ٬‬الگوئی‬
‫بشمار نمی آید‪ ٬‬بدون مرزها چگونه راه خویشتن را خواهند یافت؟ نسل معترض که ایده آل های انتقال داده شده نسل پیشین را‬
‫نمایندگی و سخن گوئی می کرد‪ ٬‬اکنون در آستانه پیری است و الگوئی بشمار نمی آید‪ .‬به نظر میرسد نیاز شدیدی به الگو و سر‬
‫مشق هست‪ ٬‬اما در این گیر و دار‪ ٬‬این بازار است که پیوسته و درنگ ناپذیر می کوشد به آن نیاز ها پاسخ دهد‪.‬‬
‫‪29‬‬

‫تاثیر بلند مدت سطحی شدن اندیشه های روشن اندیشان‪ ٬‬یا بی ارزش شمردن روشنفکری چه خواهد بود؟ جوانان در میان‬
‫انگیزش های بسیاری بزرگ می شوند‪ .‬که در آن میان گرایش به سخت تر گشتن‪ ٬‬شتاب داشتن‪ ٬‬عمل‪ ٬‬هیجان و ارضاء سریع‬
‫نیاز ها را بروشنی می توان دید‪ .‬به نظر نمی رسد آنان از چیزی هایی که برای شان مهم است‪ ٬‬بتوانند دل بکنند و با بردباری‪٬‬‬
‫حوصله و صرف وقت کافی روی چیزی‪ ٬‬بتوانند پیشرفت کنند و عقل شان نضج یابد‪ .‬روزگاری می گفتند کودکی که استعداد های‬
‫فراوان داشته باشد به یک الماس نتراشیده می ماند؛ اما این دیدگاه در پرورش امروز کودکان جای چندانی ندارد‪ .‬امروزه غذا های‬
‫آماده برای شام و نهار‪ ٬‬فیلم ها یا بازی های هیجان آور‪ ٬‬هر آن انتظار تو را می کشند‪ .‬مگر می شود در این گیر و دار به برنامه‬
‫ریزی های بلند مدت هم اندیشید؟ از آنسر هم شمار بزرگی از پدر و مادر ها آرزو های خود را روی بچه های شان فرافکنی می‬
‫کنند و زبان شان روی آموزگاران آنها درازتر می گردد‪ .‬چگونه می شود به آن آرزو ها رسید؟ برای رسیدن بدان ها گاه به‬
‫زمان‪ ٬‬شکیبایی و فاصله گرفتن احیتاج داریم‪ .‬بسیاری از الماس های نتراشیده را در میان آنهمه سنگ نمی توان بسادگی دید‪ .‬آنها‬
‫هستند اما آیا جامعه ما در شرایطی هست که آنها را بیابد و تراش دهد؟‬

‫با آنچه در محل ما می گذرد‪ ٬‬بیگانه نیستم و آنها را از نزدیک دنبال می کنم‪.‬‬

‫برای آرمش و زندگی کردن بهتر در کارهای محل شرکت می کنم‪.‬‬

‫من آگاهانه از یک زندگی شتابزده کناره گرفته ام‬

‫بسیاری از مردم زندگی سرسام آوری دارند‬

‫پرداختن به تندرستی خود‬


‫جوانان کمتر از نسل پیر به خورد و خواراک و خود می رسند‪ .‬آنان به سالمتی خود توجهی ندارند و حواس شان نیست چه می‬
‫خورند‪ .‬این روز ها چاقی بیش از حد‪ ٬‬مصرف الکل و بد مستی در میان جوانان از سنین پائین تر شروع می شود‪ ٬‬از این گذشته‬
‫آنان بیشتر بدهی ببار می آورند‪ ٬‬بیتشر ترک تحصیل می کنند‪.‬‬

‫آیا جوانان امروزی چندان که باید به خود می رسند؟ آیا آنان می توانند پیامدهای رفتارهای افسار گسیخته خود را پیش بینی کنند؟‬
‫بدبختانه خیلی کم‪ .‬آنان بجای ساختن یک زندگی معقول و مطمئن‪ ٬‬دنبال زندگی لگام گسیخته‪ ٬‬نا سالم و گران میروند‪ .‬همه این ها‬
‫خالف قوانین‪ ٬‬مقررات و هشدارهائی است که همه جا می توان آنها را دید‪ .‬به نظر می رسد هلند در یک فرایند ناباروری گرفتار‬
‫آمده است‪ .‬با گذشت روزها می شود دید که همه چیز را دیگران برای ما اندیشیده اند و می اندیشند‪ ٬‬ما خود نیاز کمتری به‬
‫اندیشیدن پیدا می کنیم‪ ٬‬به باهوش بودن و تفکر انتقادی داشتن بهائی داده نمی شود‪ .‬کسی به تندرستی جان و تن خود نگاهی نمی‬
‫اندازد‪ .‬همه این ها نگران کننده است‪ :‬برای چه نسل جوان به تندرستی خود نمی رسد؟ آیا آنرا از نسل پیشین یاد نگرفته است؟‬
‫نمی خواهند سالم باشند؟ آیا برداشت از خویشتن آنان چندان که باید رشد نیافته است؟ نمی توانند کمی متعادل رفتار کنند؟ آیا خیال‬
‫می کنند مراقبت از خود و دیگران کار بیهده ایست؟ یا اوضاع همیشه همین بوده است؟‬
‫‪30‬‬

‫اگر در سال های شکل گیری بتوانی هرکاری خواستی‪ ٬‬بکنی یا هر جا خواستی بروی‪ ٬‬چون بتو گفته نمی شود جای تو کجاست‬
‫و مرز تو تا کجاست‪ ٬‬احتمال زیاد دارد پس از بزرگ شدن‪ ٬‬ندانی در زندگی به کدامین سو می باید بروی و کدامین راه را می‬
‫باید برگزینی‪ .‬پس این کار را به عقب می اندازی و بارها هم به عقب می اندازی‪ .‬پژوهش ما نیز آنرا گواهی می دهد‪ .‬نسل جوان‬
‫با انتخاب کردن مشکل دارد‪ ٬‬نمی تواند انتخاب کند و در یک عالم منگی و مدهوشی پیوسته به دنبال نیاز های آنی خویش می‬
‫گردد ‪ -‬چه آن انتخاب بر سر فرونشاندن گرسنگی باشد‪ ٬‬چه آزمون هیجانات ‪ -‬به پیامدهای آن نمی اندیشد‪ .‬گروه بزرگی از آنان‬
‫چاره را در گریختن به جهانی دیگر می بیند‪.‬‬

‫هرچه روز ها می گذرد‪ ٬‬می بینیم رفتارهائی چون خودنمائی‪ ٬‬گردن کلفتی‪ ٬‬خشونت بیش از حد‪ ٬‬لت و پار کردن دیگری برای‬
‫خوشی و افتادن گذر جوانان به پلی کلینیک های الکل در سنین پائین تر روی می دهد‪ .‬سر و کار کودکان زیادی که هنوز دوازده‬
‫سال شان نشده است‪ ٬‬به خاطر رفتارهای دیوانه وارشان به پلیس می کشد‪ .‬نیاز به بازداشتگاه جوانان و سازمان های پرستاری و‬
‫مراقبت از جوانان افزایش چشم گیر یافته است‪ .‬سازمانهای کمک رسانی به جوانان در چند سال گذشته رشد دو رقمی داشته‬
‫است‪ ٬‬می شود گفت‪ ٬‬از باره درآمد و رشد‪ ٬‬دوران طالئی خود را می گذرانند ‪ -‬اگر چه برای مشتریان آنها از دوران طالئی‬
‫‪.‬خبری نیست‬

‫نسل بدون مرز و عمل گرا در برابر گفته های باال که حاکی از داشتن آمادگی به تعمق و تفکر می باشد‪ ٬‬جایگاه پائین تری دارند‬
‫تا نسل پیر‪ .‬انگیزش های لجام گسیختگی در میان جوانان پیشتاز است‪ ٬‬هیچکس غم آنرا نمی خورد که چه داروهائی و چه غذا‬
‫هائی را می خورد‪ .‬دلبستگی نسل بدون مرز و عمل گرا نسبت به دو پیشنهاد نخست از پیشنهاد های زیرین‪ ٬‬در ده سال گذشته‬
‫پیوسته کاستی گرفته است‪ .‬این روند را در نسل پیر هم می شود دید‪ .‬نسل نو کمتر ایراد و انتقاد گیری می کند تا هم ساالن پیشین‬
‫خود‪ .‬البته نسل عمل گرا اغلب می گوید برای خوش ریخت و سالم ماندن خود زیاد تالش می کند‪.‬‬

‫آسیب را آشکارا در میان آنان می توان دید‪ :‬شمار آدم های سنگین وزن و فربه در این نسل افزایش یافته است‪ .‬روی آوردن آنان‬
‫به چاره یابی از سر ناگزیری می باشد‪ .‬این آزموده های زندگیست که آن خام اندیشان را آبدیده کرده است‪ .‬نسل عمل گرا به نظر‬
‫میرسد از همساالن خود زودتر آگاه گشته است که برای تندرستی و فربه نشدن خود می باید خوب بخورد و خوب ورزش کند‪ .‬با‬
‫اینهمه آنها‪ ٬‬از این باره‪ ٬‬در جایگاه پائین تری می ایستند تا نسل پیر که بیشتر شان یاد گرفته اند نظم داشته باشند‪ ٬‬پای شان را از‬
‫گلیم خود درازتر نکنند و با کم و زیاد بسازند‪.‬‬

‫هنگام خرید خوراکی می خواهم بدانم چه چیزهائی توی آن است‪.‬‬


‫اگر داروئی بمن داده شود‪ ٬‬می خواهم بدانم پیامد های آن چه می تواند باشد‪.‬‬
‫سعی می کنم خوب و سالم بخورم تا چاق و سنگین نشوم‪.‬‬

‫هنگام خواندن و داوری در باره آمار و ارقام ارائه شده در این بخش می باید به یاد داشته باشیم که آنها مقادیر نسبی می باشد‪٬‬‬
‫نمودارها هم به همین سان‪ .‬پس اگر دیدید در جائی نوشته شده است نسل بدون مرز نسبت به گفته‪” ٬‬برای این که فربه نشوم‪٬‬‬
‫خوب و سالم می خورم“‪ ٬‬جایگاه پائین تری بدست میاورد‪ ٬‬به این معنی نیست که آن در مورد همه جوانان صدق می کند‪۵۹ .‬‬
‫درصد جوانان بدون مرز می گویند که برای ریخت و هیکل خوب داشتن‪ ٬‬خوراک سالم می خورند‪ .‬پس برای چه گروه بزرگی‪٬‬‬
‫‪ ۴۱‬درصد آن کار را نمی کند؟ ‪ ۸۲‬درصد از نسل های پیر می گوید برای از دست ندادن تناسب اندام خود‪ ٬‬سعی می کند تغذیه‬
‫خوب و سالم داشته باشد‪.‬‬

‫کوشش این بخش آن استکه در برابر نسل پیر‪ ٬‬تصویری کلی با دیدی هلیکوپتری ( از باال و همه جانبه‪-‬م‪ ).‬از نسل جوان عرضه‬
‫کند و کاری به تنوعات گوناگون درون آن نسل ندارد‪.‬‬
‫‪31‬‬

‫در این بخش شماری از فالسفه‪-‬جامعه شناسان و اندیشمندانی که به جائی وابستگی ندارند‪ ٬‬سخن می‬
‫گویند‪ .‬همه آنان به مشکالتی که در پژوهش ما نیز اشاره شده است‪ ٬‬آگاهی و دلبستگی دارند و همه‬
‫بدون استثنا یقین دارند‪ ٬‬برای آنکه بتوان از پس چالش هائی که پیش روی جامعه و نسل کنونی است‪٬‬‬
‫برآمد‪ ٬‬به دگرگونی های بنیادین نیاز هست‪.‬‬

‫یان درکسن ( ‪ ٬)۱۹۵۳‬روانشناس بالینی ‪ ٬‬استاد دانشگاه نی می خن و نویسنده کتاب های‪ ٬‬ایده آل نرگس گرایانه ( خودپسندانه‪-‬م‪٬).‬‬
‫آموزش و پرورش کودکان در روزگار خویشتن پرستی‪.‬‬

‫مسائل جوانان هر روز بیشتر از پیش توجه اندیشمندان را بسوی خود می کشد‪ .‬در این بخش شماری از دانشمندان و‬
‫دست اندرکاران مشکالت و دشواری های جوانان‪ ٬‬ما را با دیدگاه ها و راه چاره های خود برای سختی های زندگی‬
‫جوانان‪ ٬‬آشنا می سازند‪.‬‬

‫این روز ها برای روانشناسان دوره خوبی آغاز شده است‪ .‬آن روزها که تازه کارم را شروع کرده بودم‪ ٬‬نه ارج و قربی داشتم و‬
‫نه می توانستم خرج خود را دربیاورم‪ .‬امروزه در سر هر کوچه و برزنی دفاتر مشاروه روانشناسی را می بینی‪ ٬‬از آن گذشته‬
‫سر همه ما ها شلوغ و کارمان سکه است‪.‬‬

‫عبارت نرگس گرائی ( خود بینی و خود پسندی ‪-‬م) به احساسی که از خویشتن داریم برمیگردد‪ .‬کیستی یا هویت آدمی که از آن با‬
‫”خود“ نیز یاد می شود‪ ٬‬در واقع از همین احساسی که از خویشتن داریم سر برمیاورد‪ .‬به تعریفی می توان گفت ”کیستی“ تصویر‪٬‬‬
‫احساسات و تخیالتی است که از خویشتن داریم؛ دید و بینشی است که از شخص خود داریم‪ .‬از این دیدگاه می شود گفت نرگس‬
‫گرائی برداشتی خنثی می باشد‪ ٬‬که برای داشتن احساس خوب از خویشتن مناسب است‪ .‬گاه آن زیادی می کند و رنگ خود پرستی‬
‫دل آزاری می گیرد‪.‬‬

‫این روز ها وجدان قدر و قیمت خود را از دست داده است‪ ٬‬مردم ظاهر پرست و ظاهر بین شده اند‪ ٬‬آدم ها بیشتر سنگ خود را‬
‫به سینه می زنند‪ ٬‬کاری به اخالقیات ندارند‪ .‬از تاریخ می توان آموخت که جنگ ها موجب تشدید پای بندی به هنجارها می گردد‪.‬‬
‫از این چشم انداز‪ ٬‬سده پیش برای اخالقیات خوب نبوده است‪ .‬در آن سده تنها دو جنگ بزرگ درگرفت؛ در سده های پیش از آن‪٬‬‬
‫از اخالقیات بهتر مراقبت شد‪ :‬ده تا پانزده جنگ در هر سده‪ .‬چنین نیست که من خواهان جنگم‪ ٬‬اما این نیز هست که جنگ برای‬
‫ارج و قرب یافتن دوباره اخالقیات خوب است‪.‬‬

‫این مشکالت امروزی جوانان را که می بینید‪ ٬‬تنها به هلند محدود نمی شود‪ ٬‬در همه جوامع غربی می شود آنرا دید‪ ٬‬تنها فرق‬
‫هلند با آنها در این است که ما پرچمدار نرگس گرائی هستیم‪ .‬برای نمونه بلژیکی ها در تخریب یا نوسازی روش ها و ساختار‬
‫های آموزشی‪ ٬‬نسبت بما خویشتن داری بیشتری داشتند‪ .‬دلبستگی میان پدر و مادر ها و فرزندان روز به روز رنگ می بازد‪ .‬پدر‬
‫و مادر ها دیگر از اصول آموزش بچه های شان آگاهی ندارند‪ .‬نیاز به دکتر اسپاک ( دکتر بنجامین اسپاک امریکایی که پزشک‬
‫کودکان بود و در سال ‪ ۱۹۴۶‬با نوشتن کتاب نگهداری از کودک و نوزاد بسیار معروف گشت ‪-‬م‪ ).‬دیگری را آشکارا می شود‬
‫دید‪ ٬‬کسی که توضیح دهد چگونه می باید کودکان را راه برد یا جلو شان را گرفت‪ .‬برای نشستن در جایگاه پدر و مادر می باید‬
‫مسئولیت خود را بگردن گرفت‪ .‬پدر و مادر ها می باید روی پیوندهای عاطفی با فرزندان سرمایگذاری کنند‪ ٬‬اگر آنان از این باره‬
‫قصور کردند‪ ٬‬یکی می باید رفتار آنان را تصحیح کند‪ .‬برداشت هایی چون داشتن دیپلم پدر و مادر شدن‪ ٬‬می تواند خیلی خوب‬
‫باشد‪ ٬‬اما نباید آنرا سرسری گرفت‪.‬‬

‫جدائی میان پدر و مادر ها از باره ای برای کودکان فرایند پاره شدن رشته مهربانی‪ ٬‬دوستی و خوگیری است‪ ٬‬که می تواند در‬
‫روان آنان زخم های دلخراش و ماندگاری را برجای نهد‪ .‬از این گذشته در نوجوانی و دوران بلوغ همه ساختار های شخصیتی یاد‬
‫گرفته شده بهم می ریزد و نوجوان ناگزیر است کیستی خود را از نو بسازد‪ .‬جوانان در این فرایند دردناک اگر جوان ها یک الگو‬
‫‪32‬‬

‫و نمونه ایده آل داشته باشند‪ ٬‬آن برای کشیده نشدن شان به بیراهه کمک بسیار می کند‪ .‬چرا که آن نمونه ها مانند لنگرگاهی برای‬
‫یافتن کیستی جوانان بشمار میایند‪ .‬برای مثال انتخاب یک ستاره فوتبال به عنوان الگوی ایده آل آنان را از پرخوری و از فربه‬
‫شدن باز میدارد‪.‬‬

‫اعتماد پایه ای‬


‫همه چیز به گرد اعتماد پایه ای می چرخد‪ ٬‬آن چیزیست که در سال نخست زندگی پدید می آید‪ .‬الگوهای آغازین در ” ساخته شدن‬
‫ساختمان درون روانی“ کودکان و رسیدن آنان به بزرگسالی اهمیت گزاف دارد‪ :‬بیشتر از آنی که خود از آن آگاهیم‪ .‬کودک در‬
‫چشمان مادرش می بینید که هستی دارد‪ .‬هنگام شیر دادن بچه نخستین تماس های چشمی ( برخودر نگاه ها ‪ -‬م‪ ).‬ساختار دار‪ ٬‬پی‬
‫ریزی می شود‪ .‬در اینجا پی ساختمان شخصیت نهاده می شود‪( .‬در آن دم‪-‬م‪).‬برای بچه هیچ چیز قابل مشاهده ای وجود ندارد‪٬‬‬
‫تنها چیزی که می تواند بکند‪ ٬‬نگریستن به بیرون است‪ .‬اگر هم خود را صرفا به نگریستن به بیرون محدود کنی‪ ٬‬اصل و جوهر‬
‫را از دست می دهی‪.‬‬

‫‪.‬شاید بهتر باشد برداشت سازندگی ساختمان درون روانی را اندکی باز کنیم‬

‫الگوهای روانی که این ساختمان از آنها سر بر افراشته است‪ ٬‬در تاریخ تک تک ما شکل می گیرد‪ ٬‬که با زاییده شدن آغاز می‬
‫گردد و پیش از آنکه کودک به پنج سالگی برسد‪ ٬‬تقریبا در همان حول و حوش بپایان می رسد‪ .‬آدمی را می شود با کتابی مقایسه‬
‫کرد‪ :‬چاپ نخست در پنج سالگی به پایان می رسد‪ ٬‬پس از آن نوبت چاپ های بعدی می رسد‪ .‬این ساختمان درون روانی با از آن‬
‫مغز یا از آن فرهنگ یکی نیست‪ ٬‬اما در جایی میان زیست شناختی و فرهنگ سر برمیاورد و از هر دو آنها بهره می گیرد‪ ٬‬با‬
‫این همه هرگز نمی توان آنرا به یکی از آن دو تقلیل داد‪ .‬هر چند دانشمندان علوم نیورولوژی‪ ٬‬همچنین روانشناسان‪ ٬‬پیوسته سعی‬
‫می کنند ما آنرا باور کنیم‪ .‬ساختمان درون روانی‪ ٬‬یک ساختار نظری است‪ ٬‬که نمی شود آنرا به طور تجربی رویت کرد یا آنرا‬
‫به طور توصیفی مشخص نمود‪ .‬اکنون الگوهای نرگس گرایی را به آسانی می توان واشکافی کرد‪ .‬گوئی جوانان با برداشت هایی‬
‫چون ”مردن“ یا ”پدر“ بیگانه اند‪ ٬‬آنان خود را نامیرا و شکست ناپذیر می پندارند‪” .‬هیچکس نمی تواند بمن کاری بکند“‪ .‬در حالی‬
‫که می بینیم در واقعیت آنان بسیار شکننده و آسیب پذیر هستند! برخی از آنان سعی می کنند کنترل و قدرت بیشتری بدست آورند‪٬‬‬
‫اما در این راه با این سختی روبرو می گردند‪ .‬یک نرگس گرای ( نارسیست) نمی تواند مسائل خویش را درونی کند‪ .‬آنان علت‬
‫مشکل را در بیرون خود‪ ٬‬پیش دیگران جستجو می کنند‪ .‬نرگس گرایان در روابط خود گیر می کنند و به بن بست می رسند‪ ٬‬آنان‬
‫ناسازگاری و درگیری خود را به بیرون فرافکنی می کنند‬

‫‪.‬ا‪ .‬دی‪ .‬اچ‪ .‬دی‬


‫در ایاالت متحده بزرگترین منبع درآمد کمپانی های داروسازی از فروش داروها در این زمینه می باشد‪ .‬این نیز نشانگر یک‬
‫رویکرد محدود و زیست شناختی به ا‪ .‬دی‪ .‬اچ‪ .‬دی می باشد‪ .‬می شود گفت در آنجا تنها روی آن بخش از ا‪ .‬دی‪ .‬اچ‪ .‬دی‪ .‬کار‬
‫می شود که سطحی فزیکی می باشد‪ ٬‬به جنبه های روانشناختی آن خیلی کم توجه می شود‪ .‬گوئی آگاهی از الگوهای روانشناختی‬
‫اهمیت چندانی ندارد‪ .‬اما این وظیفه دانشمندان است که آگاهی های بدست آمده از فرایند های دلبستگی را به آگاهی همگان‬
‫‪.‬برسانند‬

‫نرگس گرایی در جامعه ای که بی اعتمادی و بوروکراسی بر آن حاکم گشته است‪ ٬‬باعث پیشرفت می گردد‪ .‬آن پول هائی را که‬
‫امروز هزینه بیمه و امنیت می کنیم‪ ٬‬می توانیستیم روی پیوند های عاطفی صرف کنیم‪ .‬جامعه می باید فرایندهای روانشناختی را‬
‫تحلیل و هدایت کند ‪ -‬اما آن به فراموشی سپرده می شود‪ .‬ما به اندازه کافی مجله های مردم پسند روانشناختی داریم‪ ٬‬اما آنها هم‬
‫سطحی هستند و الگوهای آغازین بچه را جدی نمی گیرند‪ .‬در کل علوم نیز‪ ٬‬تا حدود زیادی در این زمینه سطحی می ماند‪ .‬نگاه‬
‫دانشمندان بیشتر به زیست شناسی ‪ -‬تنکرد شناسی مسائل روانی معطوف می گردد‪ ٬‬آنان به الگوهای ارزشی که هر کس را از‬
‫درون وی راه می برد‪ ٬‬توجه اندکی مبذول می کنند‪.‬‬
‫‪33‬‬

‫گویی دیدی از مدیریت و رهبری جامعه نیست‪ .‬در متمم قانوان جوانان ( ‪ )۲۰۰۹‬گفته می شود تنها ده تا پانزده درصد از جوانان‬
‫با مشکل مواجه می شوند‪ .‬اما راه حل های پیشنهاد شده کاری غیر از خاموش کردن آتش های افروخته شده نمی باشد‪ .‬تا آتش‬
‫خاموش می شود آنان راه شان را می گیرند و می روند‪ ٬‬اما با برگشتن آنان‪ ٬‬آتش دوباره زبانه می کشد‪ .‬برنامه ریزان و تهیه‬
‫کنندگان آن متمم خودشان را با آمار و ارقام مرکز آمار سرگرم می دارند و از آنچه در واقعیت پیش می آید غافل می مانند‪.‬‬
‫مراکز کمک رسانی به جوانان‪ ٬‬همچنان با روش های کهنه کار می کنند‪ .‬می باید زود هنگام ( در آغاز کودکی) با مشکالت‬
‫روانی برخورد کرد‪ ٬‬اما کمک پس از گذار از این دوره می رسد‪ .‬بهتر است همچنان که کمک های بدنی به بچه با زایمان آغاز‬
‫می شود‪ ٬‬که خوب هم برنامه ریزی شده است‪ ٬‬در زمینه روحی نیز همان کار را کرد‪ .‬از باره درمان و تندرستی روانی انگار‬
‫هلند درجا می زند‪ :‬لیست انتظار طوالنی می شود‪ .‬مراقبت و رسیدگی به جوانان از باره کیفی و کارشناسی خرسند کننده نیست‪.‬‬
‫می باید به این مساله توجه کافی شود‪ .‬کمک های ارائه شده به آنان که در آن ها روانشناسان کارآزموده کمک شان می کنند‪ ٬‬پس‬
‫از رسیدن به هیجده سالگی آغاز می شود‪ ٬‬بچه ها و نوجوانان زیر آن سن می باید توسط کادری کمک شوند که چندان آزمودگی‬
‫‪.‬و کارشناسی ندارند‪ ٬‬در حالی که در آن زمینه به کارشناسان و کمک های مالی زیاد نیاز هست‬

‫گسترش دادن یا ژرفتر کردن مراقبت های نوزادان می تواند به گسترش یافتن مراقبت های روانی از بچگی بیانجامد‪ .‬می باید‬
‫تعطیلی بارداری خانم ها را نیز طوالنی تر کرد‪ .‬سود آن خیلی بیشتر خواهد بود تا هزینه هایی که بعد ها برای تربیت‪ ٬‬تندرستی‪٬‬‬
‫‪.‬درمان مشکالت روانی جوانان‪ ٬‬نوجوانان و کودکان می گردد‬

‫درست نیست که بیگانگان را به خاطر داشتن هویتی دیگر سرزنش کرد‪ .‬بهتر آنست نخست هویت آنان را‪ ٬‬هویتی را که از پیش‬
‫دارند‪ ٬‬پذیرفت‪ .‬سپس بر آن پایه‪ ٬‬بهتر می توان روی ادغام شدن آنان در شهروندی تازه کار کرد‪ .‬هویت جدید را می باید مرحله‬
‫به مرحله پیش برد‪ ٬‬امکان داد آنان قوانین و مقررات جدید را کم کم از آن خود سازند‪ .‬در ایاالت متحده نیز همین شیوه را بکار‬
‫‪.‬می برند؛ که شیوه موفقی هم هست‬

‫آنچه نوجوانان بدان نیاز دارند‪ ٬‬تعلیم و تربیت سخت گیرانه در یک پیرامون گرم است‪ ٬‬پیرامونی که در آن‪ ٬‬نوجوانان را دوست‬
‫داشته باشند و بپذیرند شان‪ :‬این روش می تواند خیلی به آنان کمک کند و به خوب شدن رفتارشان بیانجامد‪ .‬برای آن نیز می باید‬
‫‪.‬شکیبایی داشت تا پیوند عاطفی و خودپسندی ( نرگس گرایی) بیش و کم متوازن گردد‬

‫ما زیادی از سطحی نگری نرگس گرایی آویزان شده ایم و در این پنداریم که به هر کاری توانا هستیم‪ .‬جوانان سال ها در پندار‬
‫‪.‬نرگس گرایی بزرگ شدند تا اینکه بحران مالی بانک ها خواب از چشمان آنان ربود و برخی های شان را هراسان ساخت‬

‫اشکال سخت گیرانه اجتماعی مانند مائوئیسم چینی یا اسالم‪ ٬‬بیشتر به سبب نبود تعادلی میان زیرساخت های روانی و درونی می‬
‫باشد‪ .‬جوانان در گیر و دار بحران ها نمی دانند بکدامین سو بروند‪ .‬شگفتی آور نیست که شماری از آنان چهار چنگولی از‬
‫اطمینان و اعتمادی که برخی از جریانات سیاسی و مذهبی داعیه آنرا دارند‪ ٬‬آویزان می شوند‪ .‬در تحلیل نهائی مذهب نیز پاسخی‬
‫است به کسانی که در جستجوی هویت هستند‪ ٬‬پاسخ به تمنای چیزی عمیق‪ .‬نوجوانان از ده تا بیست سالگی می کوشند چیزی را‬
‫که به آنان ایقان و اطمینان می دهد‪ ٬‬چهار دست و پا بچسبند‪ .‬پیداست که در آینده‪ ٬‬دیدگاه های آنها فرق می کند و بهتر می شود‪٬‬‬
‫اما تا آنروز می باید شکیبایی پیشه کرد‪ .‬اگر اخالقیات آنها تقویت شود‪ ٬‬خویشتن داری و کنترل ‪ -‬خویشتن آنان رشد یابد‪ ٬‬باز با‬
‫تنش های روانی دورنی درگیری پیدا می کنند‪ .‬بگمان من در این فرهنگ تعادلی ناپایدار و پر تنش پدید میاید که برخوردها‪٬‬‬
‫درگیری ها و کلنجار رفتن های زیادی در پی میاورد؛ نمی توان از ستیز های بسیار میان آدمها و درون آدم ها جلوگیری کرد‪.‬‬
‫‪.‬نسل آتی بیشتر رنج خواهد کشید‪ ٬‬در مدارس شاهد خشونت ها‪ ٬‬تیر اندازی ها و حمله های زیادی خواهیم بود‬

‫جوانهای امروزی بخشی از الگوهای نمونه خویش را از میان نزدیکان و آشنایان خویش برمیگزینند‪ ٬‬که بیش و کم‬
‫از باره هوشی با آنان برابرند‪ .‬در این ”آرزوهای افقی“ بخشی از نسل قدیمی نقش بزرگی بازی می کند‪ ٬‬مانند‬
‫بازاریاب ها و برنامه سازان رسانه های محبوب همگانی‪ ٬‬برای مثال ام‪ .‬تی‪ .‬وی‪ .‬آن الگوهای محبوب جوانان را‪٬‬‬
‫که زندگی خوب و موفقی دارند‪ ٬‬از باره تجاری‪ ٬‬برای فروش آن به جوانان در خدمت خود می گیرند‪ .‬به هر حال در‬
‫‪.‬مقایسه با نسل قدیم‪ ٬‬سطحی نگری و توجه به ظاهر در میان جوانان جنبه غالب را دارد‬
‫‪34‬‬

‫”گیر کار آنجاست که امروزه ما دو سه آموزه اساسی و کهن را از دست داده ایم“‬

‫مارتینا دلفوس ( ‪)۱۹۴۷‬‬

‫از پژوهشگران علمی در زمینه روانشناسی بالینی است که در تشخیص و درمان آسیب های جوانان و بزرگساالن کارشناسی دارد‪ .‬مارتینا‬
‫در رشته های گوناگون کارشناس درمانگری می باشد‪ ٬‬از آن میان می شود درمان روابط زناشوئی‪ ٬‬اوتیسم‪ ٬‬کنار آمدن با تراما و آسیب‬
‫‪.‬خوردن نام برد‬

‫این اواخر از من با ”چگوارای جنسی“ نام می برند‪ ٬‬این برای من مایه سر افرازی و خشنودی است‪ .‬بیخود نیست که کار من‬
‫درمان روابط زن و شوهر هاست‪ .‬از دید من‪ ٬‬آن گوشه بزرگی از درمان هائی است که به مراجعه کنندگان خود میدهم‪ .‬شاید‬
‫بشود گفت جنسیت بمبی است که در زیر همه روابط جای دارد‪ .‬در سال ‪ ۲۰۰۰‬مقاله ای با عنوان ”وداع با بچه معمولی“ از من‬
‫به چاپ رسید که پس از آن بارها چاپ شده است‪ .‬براستی دیدن پدر و مادر هایی که مدام باالی سر بچه های شان بودند و می‬
‫خواستند از آنان وزیر و وکیل بسازند‪ ٬‬برایم دلگیر کننده بود‪ .‬هنگامی هم که آن کودک نمی توانست همه آن انتظارات را برآورده‬
‫کند و امید آنان به فرزند معجزه گر و گنج ساز را برباد می داد ‪ ....‬خیلی ساده خاکسارش می کردند‪ .‬چرا که وی نمی توانست‬
‫انتظارات باالی پدر و مادر شان را برآورند‪ .‬حاصل آن‪ ٬‬افزایش شتابان کودکان بیمار می باشد‪ .‬بهتر است بگوئیم‪ ٬‬دیگر نمی‬
‫توان کودک ’معمولی‘ یافت‪ .‬فرزندان ما کارت شناسائی ما گشته اند‪ ٬‬این خود بیانگر خیلی چیز هاست‪ .‬در کانون آن خیلی چیز‬
‫‪.‬ها‪ ٬‬ژرفتر گشتن تغافل از نسل کنونی می باشد‬

‫شما نسل کنونی را نسل بدون مرز می نامید‪ ٬‬بهتر می بود نسل لوس و نُنُر می نامیدید‪ .‬باالخره نسل اینشتین که نیستند‪ .‬آدم ها از‬
‫باره ای همانی می مانند که هستند‪ .‬زیر رنگ و لعاب هائی چون بسیار باهوش‪ ٬‬نابغه کامپیوتر‪ ٬‬آنان در اشتیاق ارتباط گذاشتن‪٬‬‬
‫بسر می برند‪ .‬نگاه من همیشه به این بوده است‪ :‬چه چیزی همیشه بوده است؟ چه چیزی هیچگاه دگرگونی نمی پذیرد؟ آن‪ ٬‬آرزوی‬
‫دیرین آدمی برای پیوند با آدم های دیگر می باشد‪.‬‬

‫آدم ها می خواهند با آدمهای دیگر پیوند داشته باشند‪ .‬اما در شرایطی که اینترنت و دستگاه های شماره انداز آن ارتباط ها را تند و‬
‫سطحی می کند‪ ٬‬گنجایشی برای داشتن و گذاشتن پیوند نمی ماند‪ .‬تنها اینترنت نیست که این کار را برای جوانان دشوار می کند‪٬‬‬
‫عوامل دیگر نیز هست‪ .‬این روز ها از تعهد و پای بندی زیاد حرف می زنند‪ ٬‬شاید همین نشان می دهد که احساس می کنیم یک‬
‫‪.‬جای کار می لنگد‬

‫شمار کودکانی که پدر و مادر های شان از هم جدا می شوند‪ ٬‬افزایش چشمگیری یافته است‪ .‬جدا شدن پدر و مادر ها از باره ای‬
‫برای کودکان آموزشی است؛ پیامی که کودک دریافت می کند چنین می باشد‪” :‬برای حل مشکالت‪ ٬‬راهت را بگیر و برو“‪.‬‬
‫مهربانی و محبت‪ ٬‬شاید هم ارتباط داشتن برای بچه ها اهمیت زیاد دارد‪ :‬آیا ما با هم احساس امنیت می کنیم؟ آیا می شود با‬
‫یکدیگر گفتگو کنیم؟ این ها اساس است و هرگز دگرگونه نبوده است‪ .‬آنچه اکنون من می بینم ‪ -‬که از اندیشیدن به دیدن آن‬
‫هراسان گشتم ‪ -‬آنست‪ ٬‬به جوانان ابزارهای اندکی داده می شود تا پیوند گذاشتن را و پیوسته نگهداشتن آنرا‪ ٬‬به ویژه در روزگار‬
‫افت و خیزها و درگیری ها پیش ببرند‪ .‬این ابزار ها را مانند زبان در جوانی می توان آموخت‪ .‬اگر پیش از ده سالگی روسی‬
‫یادبگیری‪ ٬‬کار سختی نکرده ای‪ ٬‬پس از ده سالگی یا دیگر آنرا یاد نمی گیری یا با دشواری یاد می گیری‪ ٬‬که برای آنهم می باید‬
‫استعداد یادگیری زبان داشته باشی‪ .‬آنچه می خواهیم بگویم‪ ٬‬این است‪’ :‬شاید برای یادگیری رابطه داشتن و رابطه گذاشتن هم دوره‬
‫حساسی هست‪ :‬و آن دوره بلوغ می باشد‪‘.‬‬

‫جان کالم من چیزیست مانند آگاهی یافتن از جنسیت‪ ٬‬از ورای برابر نهادن گذشته و اکنون‪ ٬‬در گذشته اگر سر و گوش یکی می‬
‫جنبید‪ ٬‬دزدکی دنبال ’کتاب ها و مجالت کثیف‘ سکس می گشت‪ .‬در آن روز ها همخوابگی را کار کثیفی می دانستند‪ .‬مگر آدم‬
‫زبانش را در دهان کسی فرو می کند؟ تا هنگامی که هورمون ها معنای دیگری به زندگی آدم نداده اند‪ ٬‬همخوابه شدن ایده‬
‫خوشایندی نمی باشد‪ .‬بچه های کوچک هیچ دل شان نمی خواهد پدر و مادر شان در باره همخوابگی برای آنان روشنگری کنند‪.‬‬
‫آنان از اینکه بدانند پدر و مادر شان هم ”آن کار“ را می کنند‪ ٬‬ترس برشان می دارد‪ .‬همخوابگی تابو بود‪ ٬‬سده های دراز گذشت‬
‫تا دریچه ای برای گفتگو در آن باره باز شد‪ .‬ما آنرا بهتر کردیم‪ .‬اما خوبی آن راهی که پیشینیان می رفتند‪ ٬‬کجا بود؟ آن روز ها‬
‫‪35‬‬

‫تو هنگامی برای یافتن آگاهی در باره همخوابه شدن می رفتی که آنرا می خواستی‪ .‬ما آنرا دور انداختیم‪ .‬امروز همواره جلو ات‬
‫‪.‬هست‪ ٬‬چه بخواهی چه نخواهی‬

‫در گذشته رابطه چگونه بود؟ عاشق می شدی و آنرا می فهمیدی‪” :‬او را می خواهم‪ ٬‬برای همه عمر“‪ .‬اما پدر و مادرت می گفتند‬
‫’دلدادگی گذراست‘‪ .‬آنان با تو همراهی نمی کردند‪ ٬‬اما سعی هم نمی کردند تو را قانع کنند یا بتو نشان دهند که آن عشق پنج و‬
‫شش روزه است‪ .‬پس پیش خود‪ ٬‬گمان میکردی اصال آنها نمی دانند‪ ٬‬چه می گویند‪ .‬در نهان می گفتی ’شما نمی دانید عشق و‬
‫خوشبختی چیست‪ ‘.‬با گذشت زمان کم کم تردید به دل تان راه پیدا می کرد‪ ٬‬با خود می اندیشیدی شاید آنی نبود که من می خواستم‪.‬‬
‫آنگاه امکان بر افروخته گشتن آتشی دیگر فراهم می آمد‪ ٬‬که از راستین بودن آن و یافتن کسی که می خواستی‪ ٬‬نوید می داد‪ .‬پس‬
‫از آن امکان بررسی و تجربه را می یافتید‪ .‬تجربه ای که بود و ضروری می نمود‪ .‬من کیم؟ آیا می توانم با تو دوستی کنم؟ می‬
‫توانم با تو پیر شوم؟ آیا مرا درک می کنی؟ نه‪ :‬آیا می توانیم از بودن با هم خوش باشیم؟ یا همخوابه شدن با تو لذت بخش است؟‬
‫نه! هست‪ :‬آیا پیش تو امنیت دارم؟ مخصوصا‪ ٬‬باالتر از همه آنها‪ :‬آیا هنگامی که بهت نیاز دارم برای من هستی؟ آگر در آنسر‬
‫دنیا توی بیمارستان افتاده باشم و بتو نیازم باشد‪ ٬‬میایی پیشم؟‬

‫اکنون به کسی که دین و ایمان خود را نیز در هوای دلدار از دست داده است‪ ٬‬می گویند‪” :‬این کار را نکن‪ ٬‬جانم! فعال دندون‬
‫روی جگر بگذار‪ .‬حاال چه وقت عشق و عاشقی است؟ برو دنبال خوشگذرانی و حال‪ .‬تو هنوز جوانی‪ .‬هم و غم خود را بگذار‬
‫روی تحصیل‪ ٬‬حرفه‪ .‬پس از رسیدن به اهداف تحصیلی و شغلی‪ ٬‬می توانی با خیال راحت بروی دنبال همسر یابی‪ “.‬ترس من‬
‫آنست که شما این مرحله بحرانی را‪ ٬‬که می توانی در آن ارتباط گذاشتن را یاد بگیری‪ ٬‬بی آنکه توشه ای برگیری‪ ٬‬پشت سر‬
‫بگذاری‪ .‬همسر و همبستر شدن با یکی‪ ٬‬زندگی کردن با یکی‪ ٬‬بسی دشوار می باشد‪ .‬من نوزده سالم بود که شوهرم را به زندگیم‬
‫راه دادم؛ اکنون بیشتر از چهل سال است که با هم هستیم‪ ٬‬تازه کم کم می فهمم که زن و شوهری چگونه می باید باشد‪ .‬این‬
‫‪.‬ساختمانی است که سراسر زندگی ات در کار ساختن آنی‬

‫از بیرون ما نمی شود دید که مانند هم هستیم‪ ٬‬اما در درون‪ ٬‬هنجارها و ارزش های مان‪ ٬‬دلبستگی مان به مردم همانند است‪.‬‬
‫توانمندی ما به باهم بودن را‪ ٬‬به پیوند داشتن را‪ ٬‬در بیرون و در رفتار مان نمی بینی‪ ٬‬آنرا می باید در فرایند پیوند داشتن با یکی‬
‫‪.‬دیگر ببینی‬

‫می خواهید آنرا پی افکنید‪ ٬‬امنیت را‪ .‬آیا امنیتی هم هست؟ از آن هنگام که نوزادی بیش نبودی به این پی بردی‪ .‬هدف حضور آن‬
‫دیگری نیست‪ ٬‬در دسترس بودن است ( این احساس که هر آن نیاز داشتی برایت خواهد بود ‪ -‬م‪ .).‬این بدان معناست که دشواری‬
‫های تان را می باید باهم از میان بردارید‪ .‬من از این باره خیلی نگرانم‪ ٬‬چرا که جوانان امروزی آمادگی پیروزی بر سختی ها را‬
‫ندارند‪ .‬آنان بارها شاهد جدائی و رفتار های شتابزده پدران و مادران شان بوده اند‪ .‬آیا آن سر من هم میاید؟ آیا نمی توانم بهتر از‬
‫آنان آغاز کنم؟ هوش و حواس جوانان اغلب روی آن چیزی متمرکز می شود که جلو چشمش نگهمیدارند ‪ -‬فعال تجربه کن و‬
‫خوش بگذران! ‪ -‬تا جایی که می شود آنان احساس های واقعی خویش به یک دیگر را‪ ٬‬به خاطر تجربیات سطحی‪ ٬‬مانند رفتن به‬
‫دیسکو و کافه با دوست پسر یا دوست دختر خود‪ ٬‬سرکوب می کنند‪ .‬روزی از دختر جوانی پرسیدم چرا روی روابط نوپا و‬
‫شکوفان شونده خود با آن پسر جوان سرمایگذاری نمی کنی‪ ٬‬پاسخ داد‪ ” :‬من هنوز کجای دنیا را دیده یا تجربه کرده ام که به این‬
‫فکر بیافتم‪“.‬‬

‫این است آنچه که آنها یاد می گیرند‪ .‬بررسی های من نیز همان را نشان می دهد‪ .‬رفتار احساسی یکسره سطحی گشته است و هیچ‬
‫عمقی ندارد‪ .‬ترس از اینکه دوستانش او را کنار گذارند‪ ٬‬در نخستین گام او به تمنای پیوند داشتن با آن جوان را پایمال کرده بود‪.‬‬
‫این بسیار نمادین می باشد‪ .‬در همان سطح می ماند‪ ٬‬بی آنکه در زیر چیزی باشد‪ .‬جوان ها دشواری های چندی دارند‪ ٬‬نمی توانند‬
‫انتخاب کنند‪ ٬‬نمی توانند پشتکار داشته باشند و کاری را به پایان برسانند‪ .‬چرا آنان کمبود هویت پیدا می کنند؟ برای من فرضیه‬
‫کوتاهی پدر و مادرها در ارائه هویت‪ ٬‬کشش دارد‪ .‬اما آیا ما می دانیم در اینترنت‪ ٬‬در دنیای مجازی چه میگذرد؟ آیا میدانیم بچه‬
‫های مان ‪ ۲۴‬ساعت در شبانروز و هفت روز هفته از کجاها سر درمیاورند؟‬

‫انکه بیشتر از بیست سال سن دارد دیگر نمی داند آنهایی که کمتر از شانزده سال دارند‪ ٬‬سر شان به چه کاری گرم است‪ .‬آنان می‬
‫گویند‪ ٬‬ما دیگر پیر شده ایم‪ ٬‬پس از چهارچوب های فکری خود بهره می گیریم تا به فهمیم درد شان چیست‪ .‬ما می دانیم که پدر و‬
‫مادرها در کار آموزش و پرورش فرزندان شان هستند‪ ٬‬اما تعلیم و تربیتی که آنان می کنند‪ ٬‬دیگر کهنه شده شده است‪ .‬دگرگونی‬
‫یی که بسیاری از پدر و مادر ها از آن آگاه نیستند یا شمار کمی به آن پی می برند‪ ٬‬این استکه پیرامون چهارمی به گستره آموزش‬
‫و پرورش راه یافته است‪ .‬روانشناسان همواره از سه پیرامون نام می بردند‪ .‬خانواده‪ ٬‬مدرسه و بقیه آنچه در پیرامون است‪.‬‬
‫اینترنت خود را از آن پیرامون سوم گسیخته و یک پدیده آموزشی تمام عیار گشته است‪ .‬از اینجاست که می پرسم چرا کودکان‬
‫هویت ندارند؟ برای آنکه یکی هم آنست‪ ٬‬شبانروز با پندها و رهنمودهای شماره انداز ها ( دیجیتال ها) بمباران می شوند‪ .‬اینرا‬
‫‪36‬‬

‫بپوش‪ ٬‬نه آنرا بپوش‪ ٬‬اصال یک چیز دیگر بپوش‪ .‬باید این جوری باشی‪ ٬‬باید آن جوری باشی‪ ٬‬باید این‪ ٬‬باید آن‪ .‬تاکنون این همه‬
‫فشار گروهی را کسی ندیده بود‪ .‬اگر رختی را برگزیدی که خودت می خواهی‪ ٬‬آن برایت درد سر ساز خواهد شد‪ ٬‬آن گزینش‪٬‬‬
‫کاالی لوکسی است که نمی توانی بچنگش آوری‪ ٬‬وگرنه سرت را بر باد می دهی‪ ٬‬پس همراه می شوی ( با گروه‪-‬م‪).‬‬

‫هنگامی که از هویت سخن می گوئیم‪ ٬‬از ساختمانی می گوئیم که سرتاسر زندگی مان در کار ساختن آن هستیم‪ ٬‬همچنین داالن‬
‫ژرفی میان پانزده و بیست سالگی باز می کنیم‪ .‬از آن باال نگاه می کنیم تا ببینیم کی هستیم و خویشتن را چگونه می بینیم‪ .‬پس از‬
‫گذشت آن سال ها هرگز خواهید توانست آن کار ها را آنچنان عمیق انجام دهید‪ .‬نوجوان در آن دوره بدنبال ارتباط و پیوند گذاشتن‬
‫است‪ .‬اریک اریکسون می نویسد‪’ :‬آنان سراسر روز را جلو مردم می ایستند‪ ٬‬روی سکو و صحنه در برابر جمعیت هستند‪ ‘.‬این‬
‫را نتایج پژوهش ها هم نشان می دهد‪’ :‬دوست دارم به سر و روی خودم برسم‪ ٬‬دوست دارم مردم نگاهم کنند‪‘.‬‬

‫یکسال یا یک سال و خرده ای پیش مشکل پدر و مادر ها با بچه های شان آن بود که پول تلفن بچه ها بیشتر می شد‪ .‬پس به تلفن‬
‫آنها یک قفل می زدند ( الکتریکی تا پس از مقدار معینی تلفن کردن‪ ٬‬دیگر نمی شد به کسی یا جایی تلفن کرد ‪-‬م‪ .).‬اما اینترنت‬
‫مجانی است‪ ۲۴ ٬‬ساعت در هفت روز هفته‪ .‬سر آن از هیچ کسی صدائی در نمی آید‪ ٬‬در حالی که پدر و مادر ها خبر شان نیست‬
‫بچه ها در آنجا چکار می کنند‪ .‬آنان پیوسته در آنجا ارتباط می گذارند و خودشان را نشان می دهند‪ ٬‬نوجوانی همین است‪ .‬در‬
‫اینترنت همه چیز شتابان پیش می رود‪ ٬‬برخی از چیزهائی که برای ما ها عادی بود‪ ٬‬برای جوانان بسیار تکان دهنده است‪ .‬این‬
‫داستان غم انگیز اینترنت است؛ گاه در یک روز چندین تجربه تکان دهنده دریافت می کنی و روز های پس از آن هم‪ .‬پدر و مادر‬
‫ها با کودکان شان بر سر آنچه که در اینترنت می بینند یا می کنند‪ ٬‬گفتگو نمی کنند‪ .‬ای بسا که بچه ها نخواهند در آن باره گفتگو‬
‫کنند‪ ٬‬اما این چیزیست که می باید بشود‪ .‬در اینترنت دوستان بسیاری داری‪ ٬‬اما هیچکدام از آنان واقعی نیست‪ .‬آنهایی که از‬
‫نزدیک دستی بر آتش دارند فوری می پرسند آن آیا ام‪ .‬ایت ( میت ‪ -‬دوست پسر یا دختر) ات است؟ یا آیا ار‪ .‬ال‪ .‬اف‪ ( .‬ریل‬
‫الیف فریند) است؟ بچه ها همه این ها را بلدند و الزم نیست ما به آنها یاد دهیم‪ .‬همه چیز در برابر لبخند آنان آب می شود و تاب‬
‫‪.‬نمی آورد‬

‫آنچه در اینترنت رد و بدل می شود‪ ٬‬اگاهی سطحی و شتابان است‪ ٬‬بی آنکه گفته شود این آگاهی بر چه پایه ای استوار است‪ .‬اما‬
‫آنها فوری و ضروری است‪ .‬اگر پدر و مادرم می خواستند مرا به راه راست بیاورند‪ ٬‬اینترنت از آن باره کاری بکار من ندارد‪.‬‬
‫پس می توانم راه و کارم را پیش ببرم‪ ٬‬اما می دانم که آنها چه خیال می کنند‪ .‬آنچه که امروز پدر و مادر ها به بچه ها می دهند‬
‫‪.‬رویه ( پوسته روئی) است‪ ٬‬بدون هیچ پی و پایه ای‬

‫در حقیقت رسیدن به پی و پایه چندان سخت نیست‪ .‬آدم ها در پی ارتباط گذاشتن هستند‪ .‬آنچه ما را گمراه کرده است‪ ٬‬پیشرفت‬
‫پیوسته انقالب جنسی می باشد‪ ٬‬که روزی شهروندان خوب یقین حاصل کردند زناشویی می باید بر پایه دلدادگی باشد‪ .‬این در‬
‫حوالی ‪ ۱۸۵۰‬اتفاق افتاد ‪ -‬جنسیت در زندگی زناشویی به مشکلی تبدیل شده بود و می باید با تحقیق و تجربه پیش از زناشویی‬
‫حل می شد‪ .‬این دارو یا قرص ابزاری شد برای محقق ساختن مرحله دوم آن‪ .‬سر انجام در پایان سده پیش چاره را در جدا ساختن‬
‫سکس ( همخوابگی ‪ -‬م‪ ).‬از رابطه دیدند‪ .‬پس از آن همخوابگی آسانتر و بدون دنگ و فنگ گشت‪ .‬این فرایند زیاده روی در‬
‫جنسی کردن‪ ٬‬از دید من خطای غم انگیزی بود‪ .‬همخوابگی را می باید آموخت ‪ -‬و این دشوارتر از یادگیری گفتگو کردن با‬
‫یکدیگر می باشد‪ .‬اساسا دید و برداشت زنها و مردها از سکس متفاوت است‪ .‬واکنش آنها در برابر سکس از باره بدنی متفاوت‬
‫است‪ .‬بسیاری از زنان گمان می کنند مردها از باره زیست شناسی جانورانی هستند که همیشه طالب سکس هستند‪ .‬بسیاری از‬
‫‪.‬مردان هیچ نمی دانند در بدن خودشان یا در بدن یک زن از باره هورمون ها چه پیش میاید‬

‫درگیری ما با خود آدم ها نیست‪ ٬‬با رفتاریست که از آنان چشم داریم‪ ٬‬در هر زمینه ای‪ ٬‬مانند یک بستنی خامه ای از ماشین‬
‫شماره انداز‪ ٬‬شتاب دستگاه های شماره انداز مانند سیاهی شب همه گستره های زندگی ما را فرا میگیرد و وقتی برای تتعمق و‬
‫‪.‬تامل نمی گذارد‬

‫اینترنت یک وسیله بازرگانی است‪ ٬‬آنرا برای پول درآوردن ساخته اند‪ .‬آنرا پالتفورمی برای آموزش نساخته اند‪ .‬آن همه‬
‫خصوصیات یک ماشین سرگرم کننده از جمله امکان اعتیاد را داراست‪ .‬اینترنت هم بسیار خوبست و هم هراس انگیز‪ .‬شتابان‬
‫است‪ .‬نوجوانان همه چیز را می توانند در آنجا یاد بگیرند‪ ٬‬همه چیز را ببینند و بخوانند‪ ٬‬همه چیز در آنجا یافت می شود‪ ٬‬آنان‬
‫تنها نمی توانند در مغز خود آنها را در جای درخور بنشانند‪ .‬هرچه تلویزیون و اینترنت هماهنگ باهم کار می کنند‪ ٬‬قدرت آنان‬
‫‪.‬یکه تازتر می گردد‬

‫با نگاهی به نتایج پژوهش های شما‪ ٬‬چنین می نماید که جوانان تندرستی خود را چندان در شمار نمی آورند‪ .‬این از دید من درست‬
‫نمی باشد‪ .‬آنان به شبکه ارتباطاط خود اعتماد کامل دارند! همه هوای آنان را دارند‪ .‬پدر و مادر های شان همیشه دست به سینه‬
‫‪.‬برای آنها آماده اند‬
‫‪37‬‬

‫با این همه من نگران نیستم که اوضاع بد شود‪ ٬‬من به جوانان اعتماد دارم‪ .‬من به آینده خوشبین هستم برای آنکه آدم ها همیشه در‬
‫نبرد هستند‪ .‬آنان هم با سختی ها پنجه در پنجه خواهند افکند‪ .‬جوانان را دست کم نگیرید‪ .‬در اینترنت این را هم می شود دید که‬
‫آنها به یکدیگر آموزش می دهند‪ .‬در آن زمینه نمونه های خوبی هم هست‪ .‬امیدوارم ما بتوانیم جای پا های امنی برای آنان‪ ٬‬با‬
‫‪.‬گذاشتن ابزار هایی در اختیار شان‪ ٬‬باز کنیم تا دوباره بتوانند پاهای شان را روی زمین بگذارند‬

‫اکنون زندگی برای جوانان مانند ریگ روان گشته است‪ .‬پدر و مادرت که هنوز باهم هستند و بهم پایبندی دارند‪ ٬‬زمین زیر پای‬
‫تو می باشند‪ ٬‬جای پائی که می توانی بدان اعتماد کنی‪ .‬بهر روی روزگار چنین گشته است؛ شاید از آن خوش مان نیاید‪٬‬‬
‫روزگاری که بسیاری از پدر و مادر ها از هم جدا می شوند و بچه ها می باید به آنان آموزش دهند؛ این پایان جوانی توست‪ .‬در‬
‫‪.‬این میان می باید پیوسته از خود بپرسی چی به کی گفته ای‬

‫درد امروز ما تنها چند آموزه دیرین است که از دست فرو نهاده ایم‪ .‬این ها چند تا از آن آموزه های مهم می باشد‪ :‬همخوابگی‬
‫زمان می خواهد و آنرا می باید بیاموزی‪ .‬همخوابگی ( سکس) بسیار مهم می باشد‪ ٬‬برای آنکه همخوابگی می باشد و می تواند‬
‫همه رابطه ها را برباد دهد‪ .‬آموزه خوب دوم آنست که می باید در یک رابطه بمانی و آنرا بسازی‪ .‬رهنمود سوم من آنست که‬
‫همیشه برای حل مشکل راهی هست‪ ٬‬اگر نخواهی با دیدن هر مشکلی وابدهی‪ .‬آنچه به اینترنت مربوط می شود‪ ٬‬این استکه در‬
‫‪.‬جایگاه پدر و مادر بدانید همه آن قوانین و مقررات تعلیم و تربیتی در مورد آن هم صدق می کند‬
‫‪38‬‬

‫گابریل فان دنبرینگ‬

‫رئیس بخش مدیریت اجتماعی دانشگاه تیلبورخ‬

‫تصویری که از پژوهش شما نمایان می شود‪ ٬‬برای من و کسانی که بحث در این زمینه را دنبال می کنند تصویری آشناست‪ .‬از‬
‫سال ها دهه شصت یک زندگی پرخاشگرانه در حال شکل گرفتن و رشد یافتن است‪ .‬پیامد آن این بوده استکه ما بیشتر از پیش‬
‫روی پای خود بایستیم و آزادی مان بیشتر شود‪ .‬اما از آنسوی انباشته شدن نرگس گرایی را در زیباشناسی‪ ٬‬در آزمودن های مان‬
‫و در عادات مان می شود دید‪ .‬پژوهش های شما در این موارد با حدس و گمان های من و یافته های من خوب جور در میاید‪.‬‬

‫این تصویر با خود مشکالتی را بهمراه میاورد‪ .‬پرسش اینجاست که آیا خواهیم توانست این روند ها را بدون عینک اخالقیات‬
‫ببینیم‪ .‬اگر کسی به بدبینی فرهنگی آلوده باشد‪ ٬‬همه جا نشانه های تباهی و فروپاشی نزدیک شونده را خواهد دید‪ .‬من خودم حقیقت‬
‫را در میانه می بینم‪ .‬بچشم من‪ ٬‬دیدن یافته های شما از دیگاهی خوش بینانه‪ ٬‬چالشی را پیش رو می نهد‪ .‬بهتر است از خود پرسید‬
‫کدامین ایده آل ها و ارزش ها رشد می یابد‪ .‬من هم اکنون در کار پژوهش پروژه ”سرزمین های پست و باال‪ “.‬کلیساها خالی مانده‬
‫است و ما مانند گذشته شور و امید نداریم‪ .‬اما دوره و زمانه ما هم نشان از نوع تازه ای از سرزندگی دارد‪ .‬این خدای جدیدی‬
‫است که در پای آن قربانی ها را پیشکش می کنیم و آن واقعیات را جدی می گیریم‪ .‬در اینجا نیز‪ ٬‬یک سو آفتاب را داریم و سوی‬
‫دیگر سایه را‪ .‬در یک سو آدم های بسیار فربه را داریم در سوی دیگر آدم هایی را که می دوند‪.‬‬

‫من هم نگرانی شما را از سخت‪ ٬‬سنگدل و پرخاشگر شدن جامعه دارم‪ ٬‬که شما هم در پژوهش های تان بدان رسیده اید‪ .‬اما می‬
‫باید در تفسیر آن روند ها دست به عصا بود‪ .‬برای نمونه می توانید آمار تبهکاری را ببینید‪ .‬در آنجا خواهید دید که آمار تبهکاری‬
‫های ثبت شده از سال ها هفتا به این سو بسیار افزایش یافته است‪ .‬پرسش این است‪ :‬آن به چه معناست؟ بگمان من تا میانه های‬
‫دهه هشتاد می توان یک افزابش عینی در زمینه خشونت را تعیین کرد‪ ٬‬اما پس از آن فرایندهای دیگری تاثیر گذار می شود‪٬‬‬
‫مانند ثبت بهتر وقایع‪ ٬‬شناسائی و تایید تبهکاری های کوچک‪ ٬‬مدارسی که مقررات ویژه ای در برابر گردن کلفتی و قلدری می‬
‫گذارند‪ ٬‬یا تغییر حساسیت شهروندان در باره آنچه که می شود کرد و آنچه که نمی شود‪.‬‬

‫یکی از یافته های برجسته شما ارزشمند شمرده شدن دوباره سلسله مراتب می باشد‪ .‬این یافته شما با یافته های دفتر مرکزی‬
‫برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی می خواند‪ .‬آنها برای اندازه گیری سازش با رهبری خودکامه معیار و سنجه ای بکار می‬
‫برند‪ ٬‬که از سال ‪ ۱۹۷۰‬به این سو حاکی از کاهش پیوسته می باشد‪ .‬از میانه های دهه نود به این سو روند افزایش چشمگیری را‬
‫می شود دید که با سال های هفتاد برابری می کند‪ .‬از دید من این از باره ای به سبب کمرنگ تر شدن یادهای جنگ جهانی دوم‬
‫می باشد‪ .‬از باره دیگر به سبب افزایش پاسخ نسل های جدید به دوره پیچیده و درهم و برهم می باشد‪ .‬به این مساله توجه کمی می‬
‫شود‪.‬‬

‫آدم های زیادی از سخت دل شدن مردم و بی اعتنائی روز افزون به بدبختی های دیگران گله دارند‪ ٬‬اما از دید آنان همیشه تقصیر‬
‫گردن خودشان است‪ ٬‬دندشان نرم‪ .‬شمار بزرگی از شهروندان در پیله ای که به دور خود تنیده اند‪ ٬‬فرو می روند و نمی خواهند‬
‫کاری بکار دیگران داشته باشند‪ .‬از سوی دیگر نشانه های رو به افزایشی از نیاز به تنبیه دیگران را می بینیم‪ .‬باور من این است‬
‫که خیلی از آنان هنوز پی نبرده اند که آن‪ ٬‬ریشه در درون دارد‪ .‬امروزه ما چنان از خویشتن انباشته شده ایم که با کمترین‬
‫کجروی و خطای دیگران از کوره در می رویم‪.‬‬

‫من از یک خانواده کاتولیک میایم و همسرم در یک پیرامون سوشیال دمکرات بزرگ شده است‪ .‬مدت ها این برایم یک پرسش‬
‫بود‪ ٬‬مگر می شود یک آدم بی اعتقاد‪ ٬‬وجدان داشته باشد؟ اکنون به این نتیجه رسیده ام که همه آدم ها از آغاز وجدان دارند‪ .‬من‬
‫در دراز مدت به آینده امیدوارم‪ ٬‬ما همه هستی های اجتماعی هستیم‪ .‬بنا براین وجدان را می باید رشد و شکل داد‪ .‬اما در شرایطی‬
‫که اکنون بسر می بریم‪ ٬‬آن میسر نمی شود‪ .‬آن جمعی که رشد و شکل دادن وجدان در آن می باید صورت پذیرد‪ ٬‬در قیاس با چند‬
‫دهه پیش‪ ٬‬کوچکتر گشته است‪ .‬از این گذشته انتقال ارزش ها به نسل آتی‪ ٬‬هنگامی که با داستانی همراه باشد‪ ٬‬مانند مدرسه‪ ٬‬از‬
‫سهولت بیشتر برخوردار خواهد بود‪ .‬اما آنرا هم کمتر از گذشته می شود دید‪ .‬من باورم نمی شود هنوز چیزی بنام روبنای اخالقی‬
‫یا اجتماعی وجود داشته باشد‪ .‬تنها تکه و پاره های پای بندی به هنجارها‪ ٬‬اینجا و آنجا مانند جزیره های کوچک مانده است که‬
‫پیوند میان آنها نیز روز بروز رنگ می بازد‪.‬‬
‫‪39‬‬

‫آنچه را که دلم برایش شور می زند‪ ٬‬با مثالی برای تان روشن می سازم‪ .‬چند ماه پیش در کنفرانسی‪ ٬‬در باره کارشناسانی که‬
‫برای کمک کردن می رفتند ”جلو در“ خانواده های مساله دار‪ ٬‬سخنرانی می کردم‪ .‬در این جا موارد متعددی از امور هنجاری‬
‫نقش دارد‪ .‬برای نمونه‪ ٬‬در جایگاه اداره کنندگان کشور‪ ٬‬تا کجا می توانید پیش بروید؟ یا این پرسش که برای آن پدر و مادرها‪٬‬‬
‫کدامین ارزش ها را می باید مقدم شمرد‪ .‬هیچکدام از این موارد در آن پروژه به حساب نمی آمد‪ .‬هدف آنان صرفا کارآیی و‬
‫ابزاری کردن بود‪ .‬بچشم من این گونه پروژه ها برای دلخوشی است‪ .‬رهبری و اداره کشور از درون خالی گشته است‪ .‬با این‬
‫برخورد و برداشتی هم که مردم دارند‪ ٬‬آدم نمی تواند کاری بکند و دستش بجائی نمی رسد‪ .‬نسبی گرایی بی در و پیکری بر‬
‫کشور ما حاکم شده است‪ .‬برخورد مردم اغلب بدین گونه است‪” :‬ما با هم فرق داریم‪ ٬‬تو کی هستی که بخواهی ارزش های خودت‬
‫را به خورد ما بدهی؟“ بدین ترتیب ما دست بدست هم نمی دهیم تا باهم مساله را حل کنیم‪ .‬مردم نمی دانند از کجا شروع کنند‪ ٬‬به‬
‫چی بپردازند و کل داستان چگونه می باید باشد‪ .‬هر کسی ساز دلخواه خود را می زند؛ آنچه ما بدان نیاز داریم‪ ٬‬زبانی است که‬
‫بتوانیم در این خصوص با هم صحبت کنیم‪ ٬‬یا شیوه ای برای یکدست و هماهنگ کردن ارزش های مان بیابیم‪.‬‬

‫من از هم اکنون می بینم که تنش ها باال می گیرد‪ .‬بی گمان بخشی از آن‪ ٬‬از این باره است که جستجو برای یافتن هویت‪ ٬‬کم کم‬
‫دارد جان می گیرد‪ .‬بر پایه شیوه های زندگی‪ ٬‬هویت های گروهی پدید میاید‪ :‬من اله می کنم‪ ٬‬من بله می کنم‪ ٬‬من هر کاری دلم‬
‫خواست می کنم‪ ٬‬و غیره‪ .‬آن شیوه ها نکات خیلی کمی با هم به اشتراک دارند‪ .‬اما در میان آنها گروه بزرگی نیز در صدد یافتن‬
‫هویت هلندی می باشند‪ .‬من باور ندارم که نجبگان این سرزمین از توانش های این روند پیشرفت‪ ٬‬خوب آگاه باشند‪.‬‬

‫در تعطیالتی که داشتم‪ ٬‬از خود می پرسیدم‪ ٬‬چگونه روحیه سرزندگی در موسیقی جلوه می می یابد‪ .‬مثال در یک میهمانی رقص‬
‫چه اتفاقی می افتد؟ پسرم از پانزده سالگی می خواهد دی جی بشود و همه سبک های موسیقی را از بر می داند‪ .‬آن چیست در‬
‫موسیقی‪ ٬‬که عقل و هوش جوانان را چنین می رباید؟ چگونه می توان ارزش یک چنین چیزی را برآورد کرد؟ طبعی است که‬
‫پس از آن میهمانی آدم از خود بپرسد‪ ٬‬اگر چه خیلی هیجان آور بود‪ ٬‬اما آن چه شوری بود‪ ٬‬از کجا سر برآورد و به نمایش‬
‫درآمد؟ من خودم پاسخی بدان نیافته ام‪ ٬‬اما آنرا در راستای چیز هایی می جویم که به بدن مربوط می شود‪ .‬بدن از دیر باز‬
‫پرستشگاه روح است‪ .‬ما شتابان از آن جدا سازی کالسیک میان جان و تن‪ ٬‬روی برمی تابیم‪ .‬کم کم پی می بریم که آدمی و‬
‫جانوران کامال هم از هم جدا نستند‪ .‬این را در تشکیل حزب جانوران و راه یافتن آن به پارلمان هلند نیز می شود دید‪ .‬اکنون‬
‫جسمانی بودن خویش را یکسره می پذیریم و آنرا جشن می گیریم‪ .‬با این گام هستی آدمی نیز مفهوم دیگری می یابد‪ .‬نخست حقوق‬
‫انسانی به طور گسترده قبول و تائید شد‪ ٬‬اکنون همه چیز در پرتو سرزندگی و زنده دلی قرار گرفته‪ ٬‬آن ستیز کهنه و فرسوده‬
‫مسیحیت علیه بدن‪ ٬‬به پایان آمده است‪ .‬اینک کار دریافت پیام های خدا را حس و شعور به عهده گرفته است‪ .‬جستجو برای یافتن‬
‫هویت‪ ٬‬با و روی بدن صورت می گیرد‪ .‬این را در سرتاسر جامعه می شود دید‪.‬‬

‫بگمان من در نیم قرن گذشته‪ ٬‬جهت گیری ما از مقدس شمردن آنی که در باالست‪ ٬‬از طریق رو آوردن به رفاه اجتماعی‪ ٬‬به‬
‫سرزندگی و دل شاد بودن ره سپرده است‪ .‬بهبود بخشیدن به جامعه و رفاه اجتماعی تا دهه هشتاد سده پیش‪ ٬‬به صورت یک آئین و‬
‫مذهب درآمد‪ .‬اکنون همان‪ ٬‬بر سرزندگی و جسمانی بودن‪ ٬‬می رود‪ .‬از سال های هشتاد به این سو‪ ٬‬رفاه اجتماعی در جایگاه افق‬
‫حس و شعور‪ ٬‬اهمیت خود را از دست می دهد‪ .‬کسان بسیاری دیگر جامعه را چهارچوبی برای مفهوم بخشی نمی بینند‪ ٬‬روز به‬
‫روز شمار بزرگتری از آنان چهارچوب خویش را به کار می برند‪ .‬تو تنها با کسانی سر و کار پیدا می کنی که در کنارت هستند‪.‬‬
‫در باالی این دسته از آدم ها جهان شهرها را داریم‪ .‬اینان کسانی را که دنبال پیوند های اجتماعی و تاریخ ملی می روند‪ ٬‬خرد‬
‫باختگانی بیش نمی دانند‪.‬‬

‫برای روشنی بیشتر می گویم‪ :‬فکر نمی کنم پیشرفت های این چنینی را به آسانی پس راند و راه رفته را برگشت‪ .‬اگر از من‬
‫بپرسید‪ ٬‬همان بهتر که بگذاریم پیوندها و دلبستگی های فردی کار خود را بکند و راه پیشرفت باز بماند‪ .‬آنگاه که جامعه‬
‫چهارچوب معنا بخشی رااز دست می دهد‪ ٬‬ناگزیر از روی آوردن به چهار چوب های شخصی می شویم‪ .‬در این حالت‬
‫کارشناسانی که در بخش های همگانی جامعه کار می کنند‪ ٬‬چهره های برجسته ای می شوند‪ :‬پزشکان‪ ٬‬آموزگاران‪ ٬‬پلیس ها‪ .‬من‬
‫مدت ها روی این مساله اندیشیده ام‪ ٬‬از همانروی در آن باره برخورد روشنی دارم‪ .‬از دید من بهتر است روی جنبه های شخصی‬
‫و هنجار گذار موارد یاد شده تاکید کرد‪ .‬این به صور عواطف اجتماعی و اخالقیات ربط پیدا می کند‪ .‬از آنرو می باید آنرا آگاهانه‬
‫و خوب سازمان داد‪ .‬بسیاری از کارشناسان وظیفه آموزشی دارند‪ ٬‬چه از آن خوش شان بیاید‪ ٬‬چه بدشان‪ .‬مشکل آنآن این استکه‬
‫داستانی برای آن کار ندارند‪ .‬آنان در برداشتهای ابزاری شغل و حرفه خود گرفتار و زندانی شده اند و این براستی نمودی از‬
‫بیمایگی می باشد‪.‬‬

‫برداشتن گامی فراتر از سخن گفتن و گزارش دادن‪ ٬‬ساده است‪ .‬گام آغازین ما می باید به پیش باشد‪ ٬‬نه پس رفت به گذشته‪ .‬من‬
‫سر در نمی آورم چگونه استکه بخش اندیشمند مردم ما در این زمینه گام پیش نمی نهند‪ .‬بسیاری از روشن اندیشان و سیاست‬
‫پیشگان به جهان شهر ها و پسا مدرن ها می پیوندند‪ .‬اینان در این خیال باطل هستند که فرهنگ شان معیاری برای همه چیز می‬
‫‪40‬‬

‫باشد‪ .‬از آن رو من می ترسم این عده از نخبگان‪ ٬‬بخش چشمگیری از مساله را نادیده بگیرند‪ .‬گوناگونی همواره نظم و ترتیب را‬
‫الزامی می سازد‪ .‬تنها زمانی می توان از باره اجتماعی با این تنوعات کنار آمد که بشود آنها را منظم و مرتب ساخت‪ .‬در‬
‫فروشگاه آلبرتاین ( فروشگاهی زنجیره ای در هلند‪ -‬م‪ ).‬هم ماهی را در کنار سبزی ها نمی گذارند‪ ٬‬بلکه آنرا در یخدان جای می‬
‫دهند‪ .‬یک چنین نظم و سازماندهی در جامعه کنونی هلند بچشم نمی خورد‪ .‬کسی نیست که بگوید‪ ٬‬مرز آدم ها کجاست‪ .‬در سالهای‬
‫نود تبلیغی در تلویزیون بود که می گفت‪ ٬‬بدون هیچ مرزی‪ .‬در پشت آن نوشته یک شیوه زندگی نهفته است‪ .‬اما آن هم از باره‬
‫اجتماعی و هم از باره فردی برای یکبار امکان پذیر می باشد‪ .‬بدون مرز های ویژه ای‪ ٬‬زندگی هم از میان می رود‪ ٬‬حتی از‬
‫باره بدنی‪ .‬برای نمونه آدمی تنها می تواند بین ‪ ۲۰‬تا ‪ ۴۰‬درجه سلسیوس زنده بماند‪ .‬اینکه گفته می شود به مرز نیازی نیست‪ ٬‬از‬
‫دید من آن یک برداشت نرگس گرایانه ( خودبینانه ‪ -‬م‪ ).‬و نادرست می باشد‪ .‬این که بخواهیم نسل جدید بدون مرز رشد کند‪٬‬‬
‫برابر است با تن در دادن به یک بی مسئولیتی تمام و کمال‪ .‬اگر به سخنان خوب دکتر اسپاک پیر گوش می کردیم‪ ٬‬نیمی از‬
‫دشواری های امروز را نداشتیم‪ .‬سه آموز ٔه پاکیزگی‪ ٬‬آرامش و نظم برای تربیت کودکان اهمیت بسزائی دارد‪ .‬پارادوکس پیش رو‬
‫آنست که به جوانان نشان داده نشود مرز شان کجاست‪ ٬‬چون آنان بدون شناختی از مرز‪ ٬‬ره بجائی نمی برند‪ .‬از این باره نه تنها‬
‫جوانان که پرورش دهندگان آنان نیز می باید خیلی چیز ها را بیاموزند‪.‬‬
‫‪41‬‬

‫پیتر خیسن‪:‬‬

‫نویسنده کتابهای بگذار جشن بگیریم ( درباره دید پیدا کردن جوانان) و سرزمین بزدل ها ( تاریخ ترس در هلند)‬

‫در سال های دهه سی سده پیش واپسگرایان در برابر نوگرایان دندان تیز کرده بودند و به کسانی که خواهان رقص های نوین‬
‫بودند‪ ٬‬در باره ’ویژگی سکسی‘ آن گیر می دادند‪ .‬در دهه پنجاه درد شان شده بود ’از دست رفتن نجابت‘ در میان جوانان‪ ٬‬یا‬
‫کوبیدن جوانان با راه و رسم بخش کوچکی از آنان‪ ٬‬مانند خوشباشی و گذران زندگی به بی ُهدگی‪ .‬از آنرو جوانان را ’جوانان‬
‫آسفالت‘ می نامیدند‪ .‬خیلی از روندهای دیگر را در همه دوره ها می شود دید‪ .‬اما همه آنها هم همواره یکسان نمی ماند‪ .‬آنچه تا به‬
‫امروز یکسان مانده است‪ ٬‬این حقیقت می باشد که هنوز فرهنگ جوانان را یک مشکل می بینند‪ .‬گوئی مانند هم بودن به معنی‬
‫دستیابی به ایده آل است‪ .‬به سخن دیگر آنان صبر می کنند تا ما بالغ و عاقل شویم‪ .‬توجیح شان هم آنستکه ’تا جوان هستی می‬
‫توانی هر کاری بکنی‘ تا اینکه بزرگ شوی و دست از آن کارها برداری‪ .‬تو گوئی با پا گذاشتن به بزرگسالی همه آن‬
‫خوشگذرانی ها به یکباره به سر می آید‪ .‬در روزگار گذشته جوانان می خواستند بزرگسال شوند ‪ -‬تا بتوانند یوغ پدر و مادر را از‬
‫گردن شان بیاندازند ‪ -‬اکنون آن برگشته و وارونه شده است‪ .‬آن زمان که من هم جوان بودم‪ ٬‬جوانانی که در آستانه بزرگسالی‬
‫بودند‪ ٬‬می توانستند مهلتی بگیرند و بزرگ سال شدن خویش را به عقب بیاندازند تا چند صباحی بتوانند بیشتر از خوشی های آن‬
‫مانند سکس و میخواری بهره مند شوند‪ .‬اکنون آن به همه جوانان ارزانی شده است‪ .‬پدر و مادر ها دیگر یوغی برگردن جوانان‬
‫بشمار نمی آیند‪ .‬جوانان دشواری های تازه پیدا کرده اند‪ .‬آنان نمی خواهند خویشتن را از هم‪-‬اینجا و هم ‪-‬اکنون برهانند‪ ٬‬نمی‬
‫خواهند آن کار را بکنند‪ ٬‬برای اینکه هم اکنون و هم اینجا بهشان خیلی خوش می گذرد‪ .‬آنان نگران این هستند که با بزرگسال‬
‫شدن‪ ٬‬شادی و دلخوشی از زندگی رخت بربندد‪ .‬برای آنان آزادی انتخاب فردی مهم می باشد‪ .‬اما سر انجام می باید در عمل به‬
‫فهمند که کی هستند‪ .‬در آن تمایل برای به عقب انداختن بالغ و بزرگ شدن شان‪ ٬‬دو دلی شان را برای انتخاب هائی که می باید‬
‫بکنند نیز می شود دید‪ .‬انتخاب هائی که برای نزدیکان شان مهم می باشد‪.‬‬

‫این روزها فرهنگ سالمندان کمتر روی جوانان ’برچسب‘ می زند و آنان پیر شدن را پدیده ای منفی می بینند‪ .‬دیگر اقتدار‬
‫پیرترها را به پشیزی نمی خرند‪.‬‬

‫فرهنگ جوانان هر چندان هم در پی خوشباشی و خوشگذرانی باشد‪ ٬‬فرهنگ سخت و استخوانداری است‪ .‬نرگس گرایی جوانان‪٬‬‬
‫که در باره آن سخن فراوان است‪ ٬‬در جامعه ای رقم می خورد که میان هم ساالن و همگنان آن رقابت بسیار باالست؛ در آن‬
‫میدان می باید همه توان و کوشش خود را بکار بندی‪ ٬‬چرا که شمار زیادی مانند تو هستند و آنها هم می خواهند خودشان را باال‬
‫بکشند‪ .‬بهتر است این را نیز گفت که خوشباشی ایده آل را دور نمی ریزد‪.‬‬

‫جوانان می خواهند معروف شوند‪ ٬‬اینکه چگونه و از چه راهی‪ ٬‬برای شان چندان مهم نیست‪ .‬گاه می گویند آنها اخالقیات دوگانه‬
‫دارند‪ .‬در برنامه های تلویزیونی محبوب جوانان‪ ٬‬برگزار کنندگان آن وانمود می کنند هر کسی با اندکی استعداد و بدون دردسر‬
‫می تواند معروف بشود‪ .‬آن رنج های بیشمار و سختی های آموزش دیدن و تربیت شدن را که می کشید‪ ٬‬خواهی نخواهی پرده‬
‫پوشی می کنند‪ .‬تلویزیون و اینترنت روی جوانان تاثیر فراوان می گذارد‪ ٬‬در این بخش دروغ کم نیست و پر شده است از برنامه‬
‫های سرگرم کنند ٔه بی مایه که تصویر جوانان از جامعه و جهان را می سازد‪ .‬گوئی این ایده را به خورد آدم ها می دهند که چون‬
‫مردم بسیاری از آن برنامه ها خوش شان میاید‪ ٬‬پس آنها واقعی می باشد‪ .‬در گذشته تلویزیون تصویر وارونه ای از سلیقه بخش‬
‫های بزرگی از مردم را نشان می داد‪ .‬برای همین منهم زیاد پاپی این ’انباشتگی‘ نشدم‪ .‬من چندان ازادی خواه هستم که بپذیرم‪٬‬‬
‫این سطحی نگری را بسیاری از مردم می پذیرند‪.‬‬

‫آموزش و پرورشی که مانند ماهی از دست آدم در می رود‪ ٬‬به ا‪ .‬دی‪ .‬اچ‪ .‬دی‪ .‬دامن می زند‪ .‬آزاد بودن از هر شکلی‪ ٬‬که بر‬
‫آموزش حاکم گشته است‪ ٬‬باعث می شود دختران و پسران دبیرستانی ما در هر سویی به پرواز درآیند‪ .‬می باید به آموزش ساختار‬
‫بیشتری بخشید‪ .‬پاره ای از رشته های پائین دبیرستانی دلبخواه گشته است و کار آمد نیست‪ .‬آزادی در آن زمینه ها آدم را به یاد‬
‫آزادی بی درو و پیکر دانشگاه های قدیم می اندازد‪ .‬می باید از باره سطح هوشی و شکل کار برای آنها شرایطی گذاشت‪ .‬اینگونه‬
‫آزادی های انتخابی‪ ٬‬دانش آموزان را به گمراهی می کشاند‪.‬‬

‫پدر و مادر ها می خواهند مهربان باشند و اگر بچه های شان از سنین پایین به باده خواری روی آوردند‪ ٬‬به فرزندان خود از گل‬
‫نازکتر نگویند‪ .‬اگر هم کسی آنرا به روی شان بیاورد‪ ٬‬می گویند‪’ ٬‬خودت هم می بینی که این روزها همه چیز زودتر آغاز می‬
‫شود‪ ‘.‬آدم بعضی وقت ها هاج و واج می ماند‪ .‬هنگامی که پسرهای ما شروع کردند به عرق خوری‪ ٬‬ما به عنوان پدر و مادرهای‬
‫آنان خیلی نرم با آنها برخورد کردیم‪ .‬بچه ها بزرگ می شوند و به جهان بزرگی پا می گذارند‪ ٬‬در آنجا نمی توانند از خیلی چیز‬
‫‪42‬‬

‫ها چشم بپوشند‪ .‬با گذشت زمان ما هم کم کم سخت گیری کردم و یادگرفتیم در برابر بازی های آنها چگونه بازی کنیم‪ .‬در زمینه‬
‫نشان دادن مرزها‪ ٬‬شایسته است خوب بازی کرد و در مقام پدر و مادر‪ ٬‬در برابر آنچه بچه ها می خواهند‪ ٬‬پیشاپیش وا نداد‪ .‬اگر‬
‫بچه ها بسوی الکل و مواد اعتیاد آور رفتند‪ ٬‬می باید پدر و مادرها نقش خود را بچسبند‪ ٬‬مقررات روشنی برای آنها بگذارند و از‬
‫نگهداری آن مقررات کوتاه نیایند‪ .‬چون من و همسرم نتوانستیم از اول‪ ٬‬اینکار را بکنیم‪ ٬‬پس با آنان به ”گفتگو“ نشستیم‪ ٬‬اما در آن‬
‫میان چیزهای زیادی اتفاق می افتد که ما هیچکدام از آنها را نمی خواستیم ببینیم‪ .‬یکی از چیزهای مهم آنست که هنجارها و ارزش‬
‫های خود را خوب به بچه ها روشن سازیم‪ .‬تاثیر گذاری پدر و مادر ها کم است‪ ٬‬اما کامال هم دست شان خالی نیست‪.‬‬

‫فرهنگ آزادی‪ ٬‬در بخش زیرین جامعه ای که در آن ارزش ها به مثابه بازیگران اعتدال و خویشتن داری توان خود را از دست‬
‫داده است‪ ٬‬می تواند بسیار خطرناک باشد‪ .‬از نظر اجتماعی نیاز زیادی به کنترل و جلوگیری وجود دارد ‪ -‬بیخود نیست که از‬
‫”راست و ریست کردن همه چیز برای بچه ها“ سخن بمیان آورده می شود‪ .‬کنترل اجتماعی تضعیف شده است‪ ٬‬یکی از علل آن‬
‫مساله این است که دیگر مادرها خانه نیستند‪ .‬ما سختگیری را بدست باد سپرده ایم‪ .‬چندی پیش در ایستگاه مترو بچه ده ساله ای‬
‫را دیدم که دستگاه اتومات شیرینی ها و شکالت بسته بندی شده را لگد میزد‪ .‬تنها من نبودم که نگاه می کردم و چیزی نمی گفتم‪.‬‬
‫جوانک آدمی نبود که آدم از ترس نتواند چیزی بهش بگوید‪ ٬‬جوجه بود‪ .‬همه ما در آنجا مانند خنگ ها نگاهش می کردیم‪ ٬‬گوئی‬
‫زبان مان بند آمده بود‪.‬‬

‫شاید نباید شگفت زده شد که بخشی از جوانان می خواهند برگردند به تقسیم سنتی نقش ها میان زنان و مردان؛ که تقسیم کارآمدی‬
‫هم بود‪ .‬اکنون گهگاه من هم پخت و پز می کنم‪ .‬اما غذا پختن من بسیار وقت می برد تا پخت و پز همسرم‪ .‬این روز ها می بینیم‬
‫که سلسله مراتب ارزش های کهن نابود می گردد و جای آنرا سلسله مراتب نوی می گیرد‪ ٬‬که در آن هر کسی سنگ خود را به‬
‫سینه می زند و درد بسیاری از آنان زیبا دیده شدن است‪ .‬دیگر همه چیز سطحی گشته است و در طلب خودآگاهی و زیبائی رفتن‬
‫نیز چیزی مبرم مستتر است؛ از این دیدگاه گویی فرد دررون کرستی سفت و سخت تپانده می شود‪ .‬امروزه مودب بودن ویژگی‬
‫دیگری یافته است‪ .‬آن دیگر بر بنیاد منشور های نشست و برخاست های کهن نیست‪ ٬‬بلکه بیشتر بر پایه هوشمندی اجتماعی می‬
‫باشد‪ ٬‬چرا که آدم ها می بینند چگونه می توان در یک سیستم برای خود جایی دست و پا کرد و برای بیرون انداخته نشدن از آن‬
‫جا کوشش نمود‪ .‬فرزندان ما به غایت فرد گرا شده اند و از برداشت هائی چون همبستگی و حرکت جمعی چیزی سر درنمی‬
‫آورند‪ .‬من رشد این روند را نگران کننده می بینم‪ .‬خیال هم نمی کنم بزودی این فرهنگ بر می گردد‪ ٬‬اما امیدوارم با راهمنمائی و‬
‫رهنمودها‪ ٬‬از پیامدهای زیانبار آزادی های فردی لجام گسیخته‪ ٬‬کاسته شود‪.‬‬

‫ُمد و سلیقه از مهم ترین ابزار هایی می باشد که جوانان به دستاویز آنها صف خود را جدا می سازند‪ .‬در این دوره و زمانه‬
‫جوانان بسیار کمی به سیاست روی میاورند و به آن دلبستگی نشان می دهند‪ .‬این بویژه هنگامی روی می دهد که در طبقه بندی‬
‫مشاغل بزرگساالن جامعه شکاف یا درگیری پیش بیاید‪ .‬در آن صورت زمینه رشد برای پوپولیسم جوانان نظامی فراهم میاید‪ ٬‬که‬
‫راه افتادگان به باال برای آن حساسیت بیشتر دارند‪.‬‬

‫از دید من برای چاره کردن روندهای ناخواسته و ناخوشایند می باید اداره کنندگان کشور مدیریت مالی بیشتر داشته باشند‪ ٬‬در‬
‫آموزش و پرورش ساختار بیشتری به وجود آورند و در حفظ و کاربست مقررات مربوط به استفاده از الکل و مواد اعتیاد آور‪٬‬‬
‫توسط جوانان کم سن و سال سختگیری کنند‪ .‬اگر از من بپرسید‪ ٬‬می گویم مصرف الکل برای جوانان زیر ‪ ۱۶‬سال ممنوع شود‪.‬‬
‫هرچند یک چنین قانونی را نمی توان صد در صد به اجرا درآورد‪ ٬‬اما از آن طریق پیام روشنی فرستاده می شود‪.‬‬
‫‪43‬‬

‫آنچه امروز می باید کرد‪ ٬‬پیوند زندن فردیت با جمعیت است‪.‬‬

‫هرمان ولفلز‪:‬‬

‫استاد دانشگاه‪ ٬‬از چهره های برجسته رابو بانک‪ ٬‬از مدیران بزرگ دی‪ .‬اس‪ .‬ام‪.‬‬

‫من با جوانانی کار می کنم که تحصیالت باال دارند و احساس وظیفه می کنند‪ .‬اما میدانم جوانانی هم هستند که تا خرخره عرق می‬
‫خورند و کله پا می شوند‪ ٬‬مست و مدهوش روانه بیمارستان ها می گردند‪ ٬‬آشوب راه می اندازند‪ .‬نخستین واکنش من به نتایج‬
‫آماری پژوهش شما چنین بود‪” :‬هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت‪ “.‬بی مرز بود ن همان چیزیست که در دوره گذشته ما در‬
‫فرهنگ خود آن را جشن گرفتیم‪ .‬من در بی مرز بودن‪ ٬‬جنبه های مثبت آنرا نیز می بینم‪ ٬‬مانند شبکه ارتباطات مجازی جوانان؛‬
‫پیوندهای دیجیتال اینان در مقایسه با نسل پیشین‪ ٬‬خیلی متفاوت و شتابان می باشد‪ .‬هرگاه که به این می اندیشم‪ ٬‬چگونه می باید‬
‫جهان را شکل داد‪ ٬‬می بینم این مهارت ها اهمیت می یابد‪ .‬جهان به آدمهائی که بتوانند چندین وظیفه را انجام دهند‪ ٬‬نیاز بسیار‬
‫دارد‪ ٬‬آدمهائی که یاد گرفته اند‪ ٬‬از چشم انداز نظام ها و دیسیپلین های گوناگون باهم کار کنند‪ .‬از سوی دیگر فکر می کنم‪ ٬‬نسل‬
‫بدون مرز هنوز با ندانم کاری های خود دست بگریبان است و جهان چشم براه آنان نه نشسته است‪ ٬‬که هیچ‪ ٬‬آمادگی بدون مرز‬
‫بودن را هم ندارد‪ .‬در دوره ای که پیش روست‪ ٬‬می باید یاد بگیریم به مرز ها احترام بگذرایم‪ ٬‬بویژه به مرزهای طبیعی‪ .‬یکی از‬
‫چالش های اجتماعی آینده‪ ٬‬پرداختن و اهمیت کافی دادن به کیفیت باالی روابط خواهد بود‪ .‬در این خصوص می توان به روابط‬
‫میان آدمها و آدمها و سیستم های زیست پیرامونی‪ ٬‬که ما نیز بخشی از آن هستیم‪ ٬‬اندیشید‪ .‬این مساله از اهمیت باالئی برخوردار‬
‫است‪ .‬جوانان با دید و برداشت های بدون مرزی که دارند‪ ٬‬بیگمان برای دست یافتن بدان منظور آمادگی چندانی ندارند‪ .‬این گفته‬
‫دلگرم کنند نیست و با آنچه که می باید شود‪ ٬‬سازگاری ندارد‪.‬‬

‫در این بدون مرز بودن چیزی که من می بینم نبود احترام به دیگران‪ ٬‬نبود حترام به اشکال دیگر زندگیست‪ ٬‬در کوتاه مدت چاره‬
‫ای هم برای آن متصور نیست‪ .‬خشونت در مقام یک پدیده پذیرفته شده داللت بر بی احترامی دارد‪ :‬تو می توانی دیگران را خوار‬
‫بداری و رنج شان دهی‪ .‬در مقام یک پدیده ‪ -‬که پدیده گسترده اجتماعی می باشد ‪ -‬می توان آنرا به بیراهه کشاندن فرهنگ ما بر‬
‫پایه منافع خود دانست‪ .‬این را در انواع و اقسام شکل ها می شود دید‪ ٬‬که یکی از آنها هم شکل تجاری آن می باشد‪ .‬گفتن همه یا‬
‫بخشی از واقعیت در بازار یابی چه قدر با احترام قرابت دارد؟ یا دم زنی کسانی از نیازهائی که‪ ٬‬ذره ای از آنها را ندارند‪ .‬سود‬
‫آوری شرکت خود را مهم دانستن‪ ٬‬دوشیدن و سرکیسه کردن مردم بدان منظور‪ ٬‬نشانه احترام نمی باشد‪ .‬کار تعلیم و تربیت مانند‬
‫کار کامپیوتر است‪ ٬‬داده ها تعین می کند بازدهی چه خواهد بود‪ .‬بحرانی که اکنون در آن گیر افتاده ایم‪ ٬‬پیامد منطقی به کجراهه‬
‫کشاندن فرهنگ ماست‪ ٬‬به این معنا که ما چنان بدون مرز خود خواه و خودبین گشته ایم که قبر خود را می کَنیم‪ .‬این را در نشو‬
‫‪.‬نمای بچه هائی که در این فرهنگ ترمز شان بریده است‪ ٬‬نیز می شود دید‬

‫بگذارید امیدوار باشیم این بار برای دیدن آنکه دیگر نمی توان دیرگاهی بر این منوال کارها را پیش برد‪ ٬‬نیازی به یک جنگ‬
‫جهانی دیگر نخواهد شد‪ .‬جنگ راه برون رفت نیست‪ .‬بحران نشانه نبردی است که اکنون می باید برای برون رفت سزاوار به‬
‫یاری همدیگر و دست در دست همدیگر بکنیم‪ .‬این است کاری که می باید کرد‪ .‬اکنون ما آنهمه آدم در روی زمین هستیم ‪۵/۶ -‬‬
‫میلیارد که بزودی ‪ ۸‬و ‪ ۹‬میلیارد می شویم ‪ -‬و پس از دوره روشنگری به چنان تکنولوژی نیرومندی دست یافته ایم که می باید‬
‫همه با هم به منشورهای پایه ای زندگی در روی زمین بیاندیشیم‪.‬‬

‫بسیاری از پیشرفت های اجماعی سده پیش بر پایه برخورد اجتماعی ‪ /‬داروینیستی بوده است ‪ -‬زنده ماندن گروه نیرومندتر ‪ -‬از‬
‫همان جا می توان به تاکید فراوان روی رقابت نیز پی برد‪ .‬در مرحله بعدی سخنی از نیرومندترین در میان نخواهد بود‪ ٬‬بلکه‬
‫مساله بر سر زنده ماندن همه انواع می باشد‪ .‬دست کم بر سر زنده ماندن درخور و سزاوار زندگی جمعی‪ ٬‬نه تنها از باره‬
‫اجتماعی‪ ٬‬که از باره پیرامونی زیستی نیز‪.‬‬

‫زندگی جمعی به نظر می رسد چنان به ظاهر اهمیت زیاد می دهد که گوئی همه چیز به آن وابسته است‪ ٬‬حتی سیاست‪ ٬‬بی آنکه‬
‫از چشمه ارزش هایی که فرهنگ را از درون رقم می زند‪ ٬‬مزاقی شیرین کرده باشد‪ .‬به دیگر سخن ما جنبه های روحی ‪-‬‬
‫‪44‬‬

‫اخالقی هستی را به باد فراموشی می سپاریم و هم و غم خویش را روی کارآئی و تاثیر گذاری بکار می بریم‪ .‬بدین سان فرهنگ‬
‫به ابتذال کشیده می شود‪.‬‬

‫بگمان من جای شگفتی نیست که آدم ها خویشتن را به سطح فردی دلخوش می دارند‪ .‬این پیامد منطقی رهائی و رهاسازی هائی‬
‫استکه در صد سال گذشته از سر گذرانده ایم‪ .‬تعریف من از آزادی و رهائی ”برخاستن آگاهی آدمی به سطحی باالتر از شخصی‪٬‬‬
‫باالتر از من‪ ٬‬باالتر از خود است‪ “.‬در کنه خود این یک پیشرفت بشمار میاید‪ ٬‬اما آنچه اکنون می باید کرد‪ ٬‬بیوند زندن فردیت با‬
‫جمعیت است‪ ٬‬همچنین کوشش برای کشیدن آدم ها به جایگاهی استکه بتوانند در گزینش ها و رفتارهای شخصی مسئولیت جمعی‬
‫را نیز بشمار آرند‪ .‬برداشت من آنست که ارقام بدست آمده از پژوهش شما بسوی دیگر راه می برد‪.‬‬

‫من آینده را در گام منطقی بعدی بر اساس آنچه داشته ایم نمی بینم‪ ٬‬آنرا در آنچه که مطلوب است نیز نمی بینم‪ .‬به یقین می توان‬
‫گفت ما از جامعه ای میائیم که در آن سلسله مراتب بسیار سفت وسختی حاکم بود‪ .‬در عصر صنعتی جامعه به شکل هرمی از‬
‫سلسله مراتب ساخته شد‪ .‬ساختن آینده بدست مردان پر قدرتی بدتر از پوتین و برلوسکونی که در آن سلسله مراتب بدتر از این که‬
‫داریم بشود‪ ٬‬ما را به جائی راه نخواهد برد‪ ٬‬چرا که آن پسرفت و بازگشت به جائی است که بودیم‪ .‬یگانه راهی که در اوضاع و‬
‫احوال کنونی می شود جهان را اندکی سر و سامان داد‪ ٬‬آنست که آدمها ‪ -‬برپایه ارزیابی هائی که از درون شان بر می خیزد ‪-‬‬
‫چیزی را برگزینند که به آن نیاز هست‪ .‬نه آنی را برگزینند که فالن آقا یا خانم از آن باال ندا می دهد می باید چنین و چنان شود‪.‬‬
‫بگمان من مردم از آنروی دست به دامان سلسله مراتب می شوند که دیدگاهی الهام بخش ندارند‪ ٬‬این را در آمارهای پژوهش شما‬
‫نیز می شود دید‪ .‬اگر از آنچه که در اندیشه داریم‪ ٬‬نمی و نشانی در میان نماند‪ :‬خب‪ ٬‬این چیزیست که ارزش دارد آستین باال بزنم‬
‫و سهمی در آن داشته باشم ‪ -‬دیگر چی باقی می ماند؟ یک کل بزرگ و پوچ‪ .‬اینجاست که می روی تا حد مرگ عرق خوری می‬
‫کنی‪ ٬‬یا دست به رفتارهای نسنجیده و نیاندیشیده ناگهانی می زنی‪.‬‬

‫در تهی شدگی حاصل از بدون مرز بودن‪ ٬‬این بازار است که بیکار نمی نشیند و دست بکار می گردد‪ .‬اما بازار ساز و کاری‬
‫خنثی می باشد و نمی توان آنرا مسئول چیزی دانست‪ .‬آنچه در بازار نمود پیدا می کند ترجیح دادن هاست‪ ٬‬که مشکل به بار‬
‫میاورد‪ .‬این امر در سیاست نیز صادق است‪ .‬دنباله روان ویلدرز ( یک سیاست پیشه راست افراطی‪-‬م‪ ).‬خود را از هر باره در‬
‫معرض تهدید احساس می کنند و در واقع امر اختیار زندگی خویش را از دست داده اند‪ .‬آنان در ترس بسر می برند‪ .‬برای آنان‬
‫می باید شرایطی را ایجاد کرد که بتوانند به نقش و سهم خود‪ ٬‬آینده ای امید بخش‪ ٬‬دید و بینش بیابند‪ .‬بگمان من ‪ -‬به عنوان بخش‬
‫کوچکی از یک دید گسترده تر در باره آینده ‪ -‬شکوفا سازی اقتصاد های محلی برای آن منظور‪ ٬‬امکان فراهم می سازد‪ .‬اقتصادی‬
‫که‪ ٬‬اگر بشود با یک حساب سر انگشتی گفت‪ ٬‬مردم می توانند انرژی مورد نیاز شان را از طریق شبکه بندی هائی مانند شبکه‬
‫اینترنت تهیه کنند‪ .‬یک چنین اقتصادی می باید بجای فرایندهای خطی که امروز با آن آشنا هستیم‪ ٬‬به سازماندهی های زنجیره ای‬
‫و چرخشی بیاندیشند‪ .‬این شیوه برخورد با مساله موج گسترده ای از مشاغل محلی را پدید میاورد‪ .‬در آن صورت به تکنسین های‬
‫برق زیادی نیاز خواهیم داشت تا پانیل های انرژی خورشیدی را در پشت بام های ما نصب یا آنها را تعمیر کنند و کارهایی از‬
‫این دست‪ .‬می باید ساختمان هایی داشته باشیم که نسبت به ساختمان های کنونی تولید انرژی را آسانتر کند‪.‬‬

‫از آن گذشته‪ ٬‬می باید در زمینه زنجیره های تولید مواد خوراکی و زمینه های دیگر به شکل محلی و منطقه ای اندیشید‪ .‬این گونه‬
‫روندها را در جاهای گوناگون جهان نیز می شود دید‪ .‬بدین سان می توان به گروهی که خود را عقب مانده و کنار نهاده شده می‬
‫بینند‪ ٬‬دید و بینش ملموسی از آینده بدهی‪ .‬اگر بشود در این راه سازمان های آموزشی و درمانی را با خود همراه کرد‪ ٬‬یک پیکر‬
‫بندی اجتماعی خواهیم داشت که آدمها دوباره در آن جایگاهی‪ ٬‬نقشی و آغوش بازی برای خود خواهند یافت‪.‬‬

‫یکی از بزرگترین اشتباهات جنبش پیرامون زیستی آن بود که به طور ضمنی گفتند‪” ٬‬راه برگشت همان راه پیشرفت است‪ “.‬من به‬
‫آن راه باوری ندارم‪ .‬آنچه باید کرد‪ ٬‬پیش بردن نوسازی زیست پیرامونی و اجتماعی در جایگاه یک اقتصاد نوین برای سده ‪ ۲۱‬ام‬
‫می باشد‪ .‬می توانم برای خود تجسم کنم که می شود مردم را به راهی کشاند که در آن کیفیت و دوام محصوالت عرضه شده حجم‬
‫وسایلی را که دور ریخته می شود‪ ٬‬تا حد زیادی کاهش می دهد‪ .‬چندی پیش برای نوه هایم در حیاط خانه یک خانه چوبی درست‬
‫کردم‪ .‬هنگامی که سرگرم سوار کردن آن به همراه کسی بودم که آنرا از کارخانه آورده بود‪ ٬‬ازش پرسیدم‪ ٬‬حاال که اوضاع‬
‫بحرانی است‪ ٬‬کار و کاسبی آنها در چه وضعی می باشد‪ :‬او گفت‪’ ٬‬می خواهی چه طور باشد؟ چیز های با دوام بیشتر خرید و‬
‫فروش می شود‪ ‘.‬همه پدر و مادر ها‪ ٬‬پدربزرگ و مادربزرگ ها اسباب بازی های با دوام و ماندگار می خرند تا روزهایی که‬
‫رونق بیشتر بود‪ .‬می شود دید که کمتر چیز های دور ریختنی دارند‪ .‬ماشینی را که سه سال از عمرش گذاشته‪ ٬‬هنوز می شود چند‬
‫سالی هم استفاده کرد‪ .‬این است آنچه که اتفاق افتاده است‪ ٬‬هنگامی که مردم دست شان زیر سنگ است‪ ٬‬کفه اولویت های شان‬
‫سنگین تر می گردد‪ .‬در آن بازار های فروش که مردم آخر هفته ها دسته دسته به آنجاها سرازیر می شوند‪ ٬‬دیگر وسایلی که پس‬
‫از یکی دوبار کار زدن از هم وا می رود‪ ٬‬خریداری ندارد‪ .‬از خود می پرسم باز برای آنها بازار پیدا خواهد شد؟ آنچه از باره‬
‫‪45‬‬

‫روانشناسی پیش آمده است‪ ٬‬این استکه مردم پی برده اند خوشبختی را نمی شود در میان وسایل دور ریختنی یافت‪ ٬‬جمع کردن‬
‫وسایل مادی تهی شدگی دونی را پر نمی کند‪ .‬دیگر در من امیدی به آن راه نمانده است‪.‬‬

‫آن هنگام که به مردم امکان می دهیم زندگی کاری شان را از باره کیفیی بهتر سازند و ای بسا آموزش ها و مهارت های کاری‬
‫نوی یاد بگیرند‪ ٬‬از آن بیشتر سود می برند تا از درآمد ماهیانه کمکی که دولت برای شان پرداخت می کند‪ .‬اینجاست که‬
‫جایگزینی برای دولت غمخوار ملت ساخته می شود‪ .‬آینده در گرو پرداخت کمکی دولت برای هزینه کردن نیست‪ ٬‬بلکه در کمکی‬
‫است که برای مردم می شود تا به زندگی شان معنا بدهند و روی پای خویش بایستند‪ .‬راه برون رفت را در این راستا می باید‬
‫جست‪ ٬‬نه در بازگشت به فرهنگی که مانند کشتی در بحران فرو نشسته است‪ .‬رهبری مانند اوباما در آن راستا کوشش دارد‪٬‬‬
‫دیترویت را وادار می کند برای ساختن ماشین های پر دوام استراتژی دیگری بیاندیشد و بیابد‪ .‬اوباما از باره فرهنگی آفرینشگر‬
‫است‪ .‬اینک ما در کشورمان به رهبرانی چون او نیاز داریم که نیست‪ .‬در اینجا با فرهنگ زنگ زده و فرسوده ای کار داریم که‬
‫کارکرد آن بر پایه جهان بینی می باشد نه ایده های زمانه خود‪.‬‬

‫بگذارید روشن بگویم‪ ٬‬اگر در ارزیابی های خود صرفا به کارآئی و بازدهی نظر کنیم و بدان منظور جنبه عمودی زندگی (‬
‫اجتماعی ‪ -‬م‪ ).‬را کنار نهیم‪ ٬‬آن سبک سنگین کردن از دیدگاهی تنگ و باریک خواهد بود‪ .‬چرا که از روی شوق عالقه بدان‬
‫اندیشیده نشده است‪ .‬درست است که کم کم ستونی شدن را دور می اندازیم‪ ٬‬اما تقسیم بندی های دل آزاری را‪ ٬‬به صورت‬
‫کارشناسانی که در زمینه های گوناگون ابزاری فکر می کنند‪ ٬‬جایگزین آن کرده ایم‪ .‬تاکنون کسی از سیاست مداران را ندیده ام‬
‫که برای چاره کردن آن و دید و بینشی فراتر از آن تقسیم بندی ها داشتن‪ ٬‬چیزی بگوید‪.‬‬

‫جهان بازرگانی و کار و کاسبی‪ ٬‬در زمینه پیش بینی اینگونه پیامدها و روندها‪ ٬‬از جهان سیاست بسیار پیشی گرفته است‪ .‬نسل‬
‫جدید و بزرگی از کارفرمایان شرکت ها و کارخانه های کوچک و نیمه بزرگ در حال سر برآوردن است‪ ٬‬که توان و تمرکز‬
‫خود را روی کسب و کار پایدار و محصوالت ماندگار می گذارد‪ .‬در شرکت های بزرگی چون دی‪ .‬اس‪ .‬ام‪( .‬یکی از شرکت‬
‫های مولتی نشنال هلند ‪ -‬م‪ ٬).‬فیلیپس‪ ٬‬آکزو‪ ٬‬یونی لیفر و َهینکن نیز نوآوری های امیدوار کننده ای را می شود دید‪.‬‬

‫اگر ‪ ۳۵‬سالی را که برای سازندگی دولت غمخوار داشتیم‪ ٬‬برای سبز کردن اقتصاد خود بکار بردیم‪ ٬‬آن مقدار زمان برای کم‬
‫مصرف کردن ( خنثی کردن انرژی) همه ساختمان های کشور کافی خواهد بود‪ .‬این کار شدنی است! در این پروژه جایی برای‬
‫ایجاد کارهای محلی نیز وجود دارد‪ .‬این یک پروژه اجتماعی می باشد که کامال برای این زمانه مناسب می باشد و می شود آنرا‬
‫با نوآوری های آموزشی مانند آبونمان شدن به آموزش تلفیق داد‪ .‬اکنون دانشگاه ساختمانی استکه دانشجویان از ساعت نه صبح تا‬
‫چهار بعد از ظهر می توانند در آنجا درس یاد بگیرند‪ .‬برای چه یک دانشکده نتواند یک مرکز آموزشی پیوسته برای همه مردم‬
‫باشد؟ در آن صورت همه باهم این راه را خواهیم پیمود‪ ٬‬چیزی که اکنون نشانی از آن نمی بینی‪ .‬منظورم سرزنش کردن نیست‪٬‬‬
‫چون مرحله ای که اینک در آن هستیم‪ ٬‬پیامد منطقی بسر آمدن الگوی پیشین می باشد‪.‬‬

‫شاید ذهنیت جوانان امروزی ُکندی هایی پیش بیاورد‪ ٬‬مگر آنکه به توانیم در میان جوانان برای این برنامه ها شور و شوقی ایجاد‬
‫کنیم‪ .‬اگر دلخوشی شما آنستکه از زندگی خویش چیزی بسازید‪ ٬‬دیگر برای شانه خالی کردن و فرار جائی نمی ماند و می شود‬
‫پیوند با جامعه را ترمیم کرد‪ .‬یکی از واژه هایی که در واشکافی ها نظر مرا جلب کرد‪’ ٬‬پناه جویی‘ ( دوری گزینی از فعالیت‬
‫های اجتماعی و سیاسی ‪ -‬م‪ ).‬بود؛ آدم ها به تهی بودن خویش پناه می برند‪ .‬شاید از سوی جوانانی که آرمان گرایانه می اندیشند و‬
‫به ارزش های اجتماعی عنایت بیشتر دارند‪ ٬‬تو آوری هایی در راستای دلخواه صورت پذیرد‪ .‬در سوئد دانشجویان رشته اقتصاد‬
‫در برابر محتوای درسی انتخاب شده برای شان ایستادند‪ .‬از دید آنان‪ ٬‬آن مواد درسی سراپا ساز و کارها و روش هایی بود که‬
‫موجب مشکالت اجتماعی می گشت‪ ٬‬آنها خواهان این بودند که تمرکز و توجه مسئوالن روی این مساله صرف شود که برای بهتر‬
‫شدن جامعه چه چیزی الزم است‪.‬‬

‫من بدنبال برداشت هایی هستم که پیوند میان مردم را دوباره بکار اندازد و بشیوه ای دیگر آنرا کارآمد سازد‪ .‬دنبال جامعه ای‬
‫هستم که در آن آدمهایی که با آدم های دیگر در پیوندند‪ .‬اما در جستجوی کارآیی بیشتر‪ ٬‬ما دیگر این جنبه را نمی بینیم‪ .‬در گذشته‬
‫مردی با کتی چرمی می آمد کنتور گاز و برق را نگاه می کرد‪ ٬‬اکنون همه این ها اتوماتیک شده است و برای سخن گفتن با‬
‫مسئولی در باره شکایتی که داری‪ ٬‬باید روزها در انتظار تلفن او باشی که می خواهد با تو قرار بگذارد‪ ٬‬کی می توانی بروی‬
‫پیشش یا او می تواند برای دیدنت بیاید‪ .‬این روند آدم ها را سرگردان می کند‪ ٬‬ما در آن راه چیزی را از دست داده ایم‪ .‬برای‬
‫آنست که می گویم در میان گردانندگان این کشور‪ ٬‬از پائین تا باال‪ ٬‬به یک دگرگونی ذهنیت نیاز داریم‪ .‬سباست مداران می باید‬
‫برای این هم به کمی خود‪-‬آزمایی و خود‪-‬اندیشی نیاز است‪ .‬این را در پدر و ‪ .‬بتوانند چرخشی بکنند‪ ٬‬این برای آنان چالشی است‬
‫مادر ها نیز می توان دید‪ ٬‬که به داشتن نفوذ و اعتبار روی فرزندان خود فکر نمی کنند و آنها را به حال خود می گذارند تا بیش و‬
‫کم خوش باشند‪ .‬آن گونه ای از فرار ( از مسئولیت پدر و مادر بودن ‪-‬م‪ ).‬می باشد‪ .‬از دید من گفتگو با بچه ها را می باید از‬
‫دریچه ای دیگر از سر گرفت؛ با آنان در باره چگونه زیستن‪ ٬‬در باره این که چه چیزی واقعا مهم است گفتگو کرد‪ .‬کاهش‬
‫‪46‬‬

‫پیچیدگی ها یکی از مسائلی است که می باید بدان پرداخته شود‪ .‬برای دست یافتن بدان منظور‪ ٬‬من بخشی از پاسخ را در محلی‬
‫کردن کارها و پروژه ها را می بینم‪.‬‬

‫آن تهی بودنی که از آن سخن می گوئیم‪ ٬‬نمایه ایست از دیگاه تنگ نسل پیشین‪ .‬می باید حرکتی دیگر کرد‪ .‬بچشم من پایداری و‬
‫مانگاری بر میگردد به پیوند میان آدم ها از یکسو و آدمها و طبیعت از سوی دیگر‪ .‬به باور من آن پیوند ها نیز برمیگردد به‬
‫پیوند داشتن با خویشتن و کارکرد آن پیوند‪ .‬هرگاه خود را از این چشم انداز نبینی‪ ٬‬چیزی را کم داری‪ .‬فرهنگ کنونی ما بستگی‬
‫زیادی به بیرون دارد‪ .‬چالشی که در مرحله بعدی پیشرفت اجتماعی داریم‪ ٬‬جادادن و جایگاه درخور یافتن به انگیزه درونی در‬
‫پیوند با روش برخورد آدم ها با جامعه می باشد‪ .‬منطقی به نظر می رسد که جای چنین اقدامی خانواده و مدرسه می باشد‪ .‬من از‬
‫زمره کسانی هستم که می خواهند رشته فلسفه در کالس های باالی دبیرستان آموزش داده شود‪ ٬‬چرا که آن گام دید و بینشی‬
‫یکپارچه از جهان برای درهم آمیختن برداشت ها را میسر می سازد‪.‬‬
‫‪47‬‬

‫یک معیار خوب برای پدر و مادر ها‪:‬‬

‫آیا هنوز می شود باهاش گفتگو کرد؟ مسئولیت رفتارهای خود را می پذیرد؟‬

‫جوانانی که در آستانه خطر ایستاده اند‪ :‬جوانان از دست رفته که دیگر نمی شود با آنان گفتگو کرد‪.‬‬

‫برخی از آسیب های رفتاری بیشتر به سبب بینوایی‪ ٬‬شرایط دل آزار و دلخراش خانواده پیش می آید‪.‬‬

‫یوانا‪ ٬‬بالیزه ( ‪:)۱۹۵۹‬‬

‫کارشناس در زمینه بزهکاری ها جوانان‪ ٬‬بویژه جوانانی که از فرهنگ های مختلف می آیند‪.‬‬

‫من مرتبا با جوانان صحبت می کنم‪ .‬جوانانی که کارشان به شهربانی و دادگاه می کشد‪ .‬با آنان در باره بزهکاری های شان‪ ٬‬در‬
‫باره شرایط شخصی شان و امکان تغییر روند زندگی شان صحبت می کنم‪ .‬سعی می کنم نخستین تماس با دادگاه با احتیاط پیش‬
‫برود تا مگر از رفتارهای ناپسند آتی پیشگیری شود‪ .‬برای بسیاری از نوجوانان مرز میان خوب و بد روشن نیست‪ .‬هنگامی که‬
‫رفتارهای دیوانه وار و بزهکارانه از بچه ها سر می زند‪ ٬‬اغلب پدر و مادرها حق را به فرزندان خود می دهند و نمی خواهند‬
‫بپذیرند که رفتار فرزندان شان از مرزهایی گذشته است که نمی باید می گذشت‪.‬‬

‫این پدر و مادر ها رفتار های بزهکارانه و تبهکارانه فرزندان شان را بجای شیطنت یا شوخی نابجا‪ ٬‬جا می زنند و آشکارا انکار‬
‫می کنند که بچه شان مرتکب جنایت شده است‪” .‬بچه من از این کارها نمی کند‪ “.‬هستند پدر و مادرهائی که اگر فرزندان شان مثال‬
‫به پلیس بد و بیراه بگوید‪ ٬‬خم به ابروی خود نمی آورند‪ .‬از سوی دیگر هم به بچه ها از باره داشتن و خریدن وسایل و امکانات‬
‫مادی هیچ مرزی قائل نمی شوند‪ .‬گوئی نیاز اولیه بچه ها خرید است‪ .‬اگر بچه ها برای سرگرمی چیزی بخواهند‪ ٬‬آن در باالی‬
‫‪.‬فهرست خرید پدر و مادر ها نوشته می شود‬

‫‪.‬بزهکاری جوانان بسیار افزایش می یابد‬

‫من در کار خود با خانواده هائی که شهروندی ستیزی بسیار دارند‪ ٬‬سرو کار پیدا می کنم‪ .‬شمار بزرگی از بچه ها‪ ٬‬درون این‬
‫خانواده ها با دشواری ها و بدبختی های ترسناکی دست بگریبانند‪ :‬مادری که آسیب لب مرزی دارد‪ ٬‬پدری که در زندان بسر می‬
‫برد‪ ٬‬جنگ و کتک کاری در خانه‪ .‬برای بچه هایی که در اینگونه خانواده ها بزرگ می شوند‪ ٬‬لنگری توی آن خانه توفانی خانه‬
‫‪.‬نیست‪ ٬‬همه چیز دستخوش توفان رویدادهای ویرانگر است‪ .‬بسیاری از آنان افسردگی دارند یا در آستانه خودکشی هستند‬

‫هنگام بازجوئی بخشی از سوال هایی که از آنان می کنیم‪ ٬‬به شرایط اجتماعی شان مربوط می شود و بخشی دیگر به بزهکاری‬
‫شان‪ .‬در پاسخ به بخش اجتماعی‪ ٬‬داستان های دلخراشی گفته می شود که در آنها بی توجهی به بچه ها و تغافل از آنان بسیار‬
‫چشمگیر است‪ .‬بی توجهی به بچه ها و تغافل از آنان در تعلیم و تربیت جایگاه بزرگی دارد‪ .‬برای بسیاری از بچه فرق میان‬
‫خوب و بد روشن نیست‪ .‬خیلی از پدر و مادر ها نمی خواهند بدانند که برای بچه ها حدی و مرزی وجود دارد و می باید آنرا به‬
‫فرزندان خود یاد دهند تا آنها را زیر پا ننهند‪ .‬برخی از خانواده ها صبح ها به بچه های شان صبحانه نمی دهند‪ ٬‬آوردن بچه ها به‬
‫مدرسه پیش کش‪.‬‬
‫‪48‬‬

‫در برخورد به بزهکاری جوانان‪ ٬‬براستی بر سر یک دو راهی سرگردان می مانیم‪ .‬از یکسر می باید پا پیش نهاد‪ ٬‬جلو جنایت را‬
‫گرفت و کاری کرد‪ ٬‬از آنسر هم می باید جایگزینی برای آنان فراهم ساخت‪ ٬‬مانند باشگاه ورزشی‪ ٬‬کالس موسیقی یا نمایش‪.‬‬
‫درست نکردن پرونده برای جوانانی که کارشان به دادگاه کشیده شده است‪ ٬‬بیشتر وقت ها مفید می باشد و از تکرار بزهکاری‬
‫جلوگیری می کند‪ .‬بسیاری از جوانان از شنیدن اینکه داشتن پرونده تبهکاری آینده شان را خرب می کند و فرصت های شغلی را‬
‫از آنها می گیرد به اندازه ای که باید بیمناک و متنبه می گردند‪ .‬گفتن این که پدر و مادر ها چکار می باید بکنند‪ ٬‬ساده نیست‪.‬‬
‫برای نمونه یافتن شیوه برخورد درست با بچه هایی که از مدرسه غیبت می کنند‪ ٬‬کار ساده ای نیست‪ .‬نوجوانان را نمی توان به‬
‫‪.‬خاطر آن کار به زندان افکند‬

‫اکنون تالش زیادی می شود به داد جوانان برسند‪ ٬‬تا دیر نشده و کارشان به پلیس و دادگاه نکشیده است‪ ٬‬کمک شان کنند و‬
‫نگذارند از دست بروند‪ .‬هدف مسئولین آنست که کمک رسانی به جوانان زودهنگام و پیگیر باشد‪ .‬کمک و رسیدگی در رابطه با‬
‫هر مورد و شرایط پیش آمده صورت گیرد و از شیوه برخورد گذشته که در آن موضوع وزمینه کمک جایگاه کانونی داشت‪٬‬‬
‫دوری شود‪ .‬به کنار از برخورد قانونی و جزائی و پیش از آن‪ ٬‬در زمینه های پذیرا شدن آنان در مراکز گوناگون کمک دهی‪٬‬‬
‫همراهی و راهنمایی آنان برای ساختن آینده ای بهتر‪ ٬‬کار های خوبی انجام داده می شود‪ .‬به خاطر کمبودها‪ ٬‬استعدادهای سرشار‬
‫جوانان به هدر می رود‪ .‬آنان می باید بتوانند در محیط های امن‪ ٬‬بکنار از دغدغه‪ ٬‬آینده خود را بسازند‪ .‬از آنرو من نیز می‬
‫خواهم بچه هائی که شرایط خانوادگی خوبی ندارند‪ ٬‬بتوانند پس از پایان ساعت درس و مشق در مدرسه بمانند و زیر نظر‬
‫آموزگاران و کارشناسان باهم بازی کنند‪ ٬‬فعالیت های هنری و آفرینشگر داشته باشند‪ ٬‬تا خالقیت و خیال پردازی آنان رشد یابد‪.‬‬
‫شاید بهتر باشد برای این دسته از بچه ها مدارس کوچکی ایجار شود تا بتوانند در آنها‪ ٬‬گرما‪ ٬‬محبت و اعتماد بیشتری را تجربه‬
‫کنند‪.‬‬

‫احترام گذاشتن‪ ٬‬توجه و محبت کردن به بچه ها‪ ٬‬حق آنهاست‪ .‬این حق آنهاست که در خانواده ای امن‪ ٬‬بدون ترس از پدر و مادر‬
‫های شان‪ ٬‬مهربانی و گرما دریافت کنند‪ .‬کودک می باید احساس کند که کمک و پشتیبانی می شود‪ ٬‬با آغوش باز او را می پذیرند‪.‬‬

‫مگر می شود جلو یک جوان شانزده ساله را که از خود‪ ٬‬از زندگی و از همه چیز و همه کس سیر‬
‫شده است‪ ٬‬با قانون و مقررات گرفت‪ .‬مگر با زندان انداختن‪ ٬‬می شود به او کمک کرد؟‬

‫مشکل جوانان هر روز گسترده تر می گردد‪ .‬مسئوالن امر در این زمینه‪ ٬‬چاره را به زندان انداختن‬
‫‪.‬یافته اند‬

‫‪.‬بخش بزرگی از مشکل را نخبگان روشنفکر و سیاسی به وجود می آورند‬

‫هیچ کس باالتر از آموزگاری نیست که جلو کالس می ایستد‪ ٬‬دانش آموزان را به شور میاورد و راه‬
‫‪.‬را برای پیشرفت و شکوفائی مهارت ها و شایستگی های آنان باز میکند‬
‫‪49‬‬

‫در کجای زندگی ایستاده ایم؟ آیا نشسته ایم و چشم به راه دوخته ایم تا ببینیم آینده چی برای مان می آورد؟ یا نه باور‬
‫داریم که جامعه را می شود ساخت؟ واقعیت میان آن دو جای دارد‪ .‬رفتار و راه و رسم آگاهانه انتخاب شده‪ ٬‬دستیابی‬
‫به نتایج و پیامد هایی را که می خواهیم‪ ٬‬باال می برد‪ .‬اگر اوضاع خوب پیش برود‪ ٬‬نتایج و اثرات جنبی نیز نیل به آن‬
‫خواست را تسریع و تسهیل می کند‪.‬‬

‫گزینش هایی برای سده ‪۲۱‬‬


‫رهبری را آموزش و پرورش دهندگان در دست می گیرند‪.‬‬

‫در پنجاه سال گذشته رفاه و فراوانی در هلند بسیار باال رفته است‪ .‬در ظاهر همه چیز بر وفق مراد پیش می رود‪ ٬‬اما اوضاع‬
‫درون چگونه است؟ رشد رفاه و سطح دانش اندوزی‪ ٬‬بهمان سان رشد فردگرایی ما را خوشبخت تر و خرسند تر نساخته و‬
‫دلشوره ها و دشواری های مان را از میان نبرده است‪.‬‬

‫در جهان امروز همه چیز شتابان دگرگونی می پذیرد و چشم و همچشمی فزونی می گیرد‪ .‬نسل جوان می باید پیروزی های بدست‬
‫آمده را پیش ببرد‪ .‬پیروزی هایی که آسان بدست نیامده است‪ ٬‬به ویژه که برای رسیدن بدان ها پیوسته می باید از خودگذشتگی ها‬
‫و کوشش های بسیار می شد‪.‬‬

‫برای سیاست و رهبری بهتر می باید هشیار بود و درنگ ناپذیر‪ ٬‬با توجه به دگرگونی های بازار‪ ٬‬به تغییرات سازمانی نوی دست‬
‫زد‪ .‬برای سیاست پیشگان و رهبران کشور‪ ٬‬پیش بینی روند های آتی‪ ٬‬ایجاد تغییرات مدیریتی الزم و قانون گذاری به موقع‪ ٬‬برای‬
‫عقب نماندن از تحوالت و اوضاع گردنده‪ ٬‬وظیفه سنگین و دشواری می باشد‪ .‬دیگر زمان برگشت به شیوه های سنتی و کهنه‬
‫قیمومیت یا معیار و محک دانستن ارزش های کلیسا سپری شده است و مردم به آنها اعتمادی ندارند‪ .‬این روز ها هر کسی می‬
‫باید روی پای خود بایستد و از جمع دوستان و آشنایان خود یاری بجوید‪ .‬از سویی نیز مردم بیشتر روی مسائل گوناگون نظر می‬
‫دهند‪ ٬‬چرا که با دسترسی زودتر‪ ٬‬آسانتر و گسترده تر به رسانه های گروهی‪ ٬‬ما از رویدادها و دگرگونی ها آگاه و بگونه ای با‬
‫آنها درگیر می شویم‪ .‬ما در سرسام اخبار‪ ٬‬چیزهای نو‪ ٬‬نو آوری ها و باز سازی ها بسر می بریم‪ .‬نمی خواهیم از قافله عقب‬
‫بیافتیم‪ ٬‬می خواهیم از همه چیز با خبر شویم‪ .‬تمرکز اجتماعی به آنچه که هم اینجا و هم اکنون می گذرد معطوف گشته است؛‬
‫زندگی ما به شدت دور رویدادها‪ ٬‬فردیت‪ ٬‬مسائل و موضوعات قابل لمس‪ ٬‬منافع خود‪ ٬‬احساسات‪ ٬‬بده و بستان می چرخد‪.‬‬

‫اینترنت و تلویزیون در کنار تجربیاتی که خودمان در جمع کوچک خانواده‪ ٬‬دوستان و همکاران بدست میاوریم‪ ٬‬چشم انداز جامعه‬
‫را نشان می دهد‪ .‬برای تدبیر و تامل یا بررسی و تالش دوباره‪ ٬‬وقتی نمانده است‪ .‬گوئی سراسر زندگی مان را مانند پریدن از این‬
‫کانال تلویزیونی به آن یکی خواهیم گذراند‪.‬‬

‫نسل جوان آینه روح زمانه است‬


‫آنچه که جوانان مهم می انگارند‪ ٬‬چیزهائی استکه از آموزگاران‪ ٬‬از آموزش و از همگنان برای شان رسیده است‪ .‬بسیاری از‬
‫الگوهای فکری و رفتاری آنان پیامد منطقی رشد جامعه ما در دهه های گذشته است‪ .‬جامعه فردگرایانه و مرفه ما یک سوی تیره‬
‫و تاری نیز دارد که کمتر نشانی از آنرا در رسانه ها می بینی و پیوند آن با سوی درخشان را در جاهای اندکی بروشنی می توان‬
‫یافت‪ .‬بررسی ما نشان میدهد‪ ٬‬آن فرد گرائی چه ذهنیتی را به ارمغان آورده است و پیامد های آن چیست‪ .‬شایسته است روی آن‬
‫پیامدها خوب بیاندیشیم و یافته خود را جلو دید همگان بگذاریم‪ .‬خودبینی و خودپسندی در هلند سکه رایج بازار گشته است‪ .‬شمار‬
‫بزرگی از گروه ها در دنیای بسته خویش بسر می برند و خبر شان نیست که کمی آن طرف تر هم نوعان شان در چه گردابی‬
‫دست و پا می زنند‪ .‬این روزها یکی دیدن و یکی دانستن خود با پیوندهای اجتماعی و اجتماعات بزرگتر را کمتر از گذشته می‬
‫توان دید‪ .‬چنین می نماید که در دهه های گذشته گونه ای از خوشگذرانی و زندگی برای خود ( ویتالیسم) سر برآورده است که‬
‫زیر سایه اخالقیات باز و آزاد امروزی‪ ٬‬بیشتر از گذشته دامنه یافته است‪ ٬‬درست همین برای شماری از مردم ویژگی مفهوم‬
‫زندگی را یافته است‪ .‬خودبینی همراه با خوشگذرانی و زندگی برای خود‪ ٬‬به جامعه ای ره سپرده است که در آن سینه سپر ساختن‬
‫برای خواست و منافع خود و دمزنی از ’من چی می خوام‪ ٬‬من چی میگم‘ رواج یافته است‪ ٬‬شاید هم این برای از پای درنیامدن و‬
‫‪50‬‬

‫لگد کوب نشدن‪ ٬‬دست یابی به خواست های خود و تداوم رقابت ضرورت داشته باشد‪ .‬ما اینگونه رویدادها را بد نمی دانیم‪ ٬‬اما‬
‫بهتر است با دیدی انتقادی به آنها نگریست و روی این پرسش که کدامین ارزش ها را می خواهیم به نسل آتی بدهیم‪ ٬‬درنگ کرد‬
‫و خوب اندیشید‪ .‬هرچند همگان از آن آگاه نیستند‪ ٬‬اما آموزش و پرورش دهندگان‪ ٬‬همچنین جامعه در این خصوص تاثیر گذار می‬
‫باشد‪.‬‬

‫سیاست مداران و سیاست گذران سعی می کنند چندان از مقررات و قوانین وضع کنند‪ ٬‬که از میان گنگی ها و داالن های پر پیچ‬
‫و خم آنها دیگر هیچ شهروند معمولی نتواند راه را پیدا کند‪ .‬جوانان از آسیب پذیرترین ها در این میدان می باشند که نمونه آنرا در‬
‫زمینه آموزش و پرورش بروشنی می توان دید‪.‬‬

‫از یافته های بررسی های ما یکی آنست که جوانان نسل بدون مرز‪ ٬‬به روشنی و به دفعات بیشتری نسبت به نسل های دیگر‬
‫گرفتار احساس های منفی می گردند‪ .‬احساس هائی چون بی حوصله شدن‪ ٬‬خشمگین گشتن‪ ٬‬کینه جوئی‪ ٬‬گنهکار بودن‪ ٬‬شرم‬
‫داشتن‪ ٬‬دل زدگی و باال آوردن‪ ٬‬که سالمتی آنها را تهدید می کند‪ .‬جوان بودن همیشه هم خوشایند نیست و برای عده ای دوران‬
‫سختی از زندگی بشمار میاید‪ .‬جوان به پشتیبانی و کمک بزرگساالن‪ ٬‬به راهنمائی های کسی نیاز دارد که بتواند به او اعتماد کند‬
‫و بداند که او پشتش می ایستد‪ ٬‬کمکش میکند تا هم در آنچه با خود می کند و هم در آنچه با دیگران می کند‪ ٬‬اندازه نگهدارد‪.‬‬
‫اکنون دوره و زمانه ای شده است که بزرگساالن راه و رسم جوانان را در پیش می گیرند و فراموش می کنند به جوانان یادآور‬
‫شوند که جای شان کجاست و مرز شان کجا‪ .‬یاد شان می رود را ه و رسم پیشرفت و شکوفائی را‪ ٬‬که جوانتر ها سخت بدان نیاز‬
‫دارند‪ ٬‬به آنان نشان دهند‪ .‬اینان می خواهند با جوانان دوست باشند و با پند و اندرزهای بی جا آنان را نرنجانند و دوستی شانرا‬
‫خراب نکنند‪ ٬‬جوان ها آنان را پیر‪ ٬‬خرفت و کودن نبینند‪ .‬یک چیز در این میان مسلم است و آن اینکه جوانتر ها کمتر از نسل‬
‫گذشته احساس خوشبینی دارند و این در حالی است که آینده از آن جوانان است‪ .‬شاید پس از گذشت روزگاری دراز‪ ٬‬این نخستین‬
‫نسل استکه آینده بهتر داشتن از نسل پیش‪ ٬‬برایش عیان و ملموس نیست‪ .‬از اینرو ضروری است بزرگساالن در برابر نسل جدید‬
‫مسئو لیت خود را بگردن گیرند‪ :‬آنان می باید برای رسیدن به رشد و شکوفائی به جوانان دلگرمی دهند‪ ٬‬در سختی ها و گرداب‬
‫های زندگی راهنمای آنان باشند‪ ٬‬در ایجاد یک حال و هوای آموزشی و پرورشی دلگرم کنند و امید بخش برای آنان بکوشند‪.‬‬

‫برای روشنتر شدن مطلب‪ ٬‬در زیر الگوهای پایه ای استعداد ها و رقابت ها را که بیش و کم در مورد جوانان صدق می کند‪ ٬‬با‬
‫از آن بزرگساالن مقایسه می کنیم‪.‬‬

‫طبعا این یک رونوشت ساده انگارانه است؛ اما همین نیز نشان می دهد نقطه عزیمت جوانان انگیزه های دیگر‪ ٬‬دید و بینشی‬
‫دیگر می باشد و بر اساس یک جهان نگری کوته بین دست بکار می شود تا بزرگ ساالن‪ .‬ما اغلب این را از یاد می بریم‪ .‬آنها‬
‫در دو جهان بسر می برند؛ دو جهانی که به یکدیگر نیاز دارند‪ .‬یک فرهنگ سراپا بزرگسال‪ ٬‬که به یک شیو ٔه زندگی ایستا و از‬
‫باره تاریخی مسئولیت پذیر گرایش می یابد‪ ٬‬اما فرهنگ غالب جوانان به شیوه زندگی پُر هیاهو‪ ٬‬با زیر فرهنگ های فراوان و‬
‫ماجراجویانه گرایش دارد‪.‬‬

‫برای روشن شدن دیدگاه خود یکی دو نمونه می آورم‪ :‬همه ما در خیابان دخترانی را می بینیم که میانه بدن شان برهنه است و با‬
‫نمایش ناف سوراخ شده و نگینی آویخته از آن هویت شان را‪ ٬‬نیز نیاز شان به مخالفت با ’جهان دیگر‘ را به نمایش می گذارند‪.‬‬
‫شمار دیگری از دختران همان کار را درست با پوشاندن کامل بدن شان می کنند‪ .‬از یک سر هم پسرها با شلواری ”آویزان“ در‬
‫خیابان ها راه می روند؛ شلواری که تا نیمه کون شان پایین آمده‪ ٬‬خشتک آن روی زانوان شان افتاده‪ ٬‬به طوری که تند و نرم راه‬
‫رفتن برای شان سخت می گردد‪.‬‬

‫خالکوبی از آن هم فراتر می رود‪ .‬در اصل آنها از بزک های دریانوردان و دار و دسته های جدید بود که اینک جوانان و‬
‫بزرگساالنی که راه جوانان را می پویند‪ ٬‬از آنان به عاریه گرفته اند‪ .‬این که جوانان با شکل و شمایل نو و عجیب و غریب‪ ٬‬صف‬
‫خود را جدا می سازند‪ ٬‬چیز تازه ای نیست‪ .‬نکته تازه اینجاست که عواملی از فرهنگ جوانان در فرهنگ بزرگساالن رخنه می‬
‫کند‪ .‬بازی های کامپیوتری‪ ٬‬ارتباط از طریق جمع اینترنتی مانند هایوز و فیس بوک که جوانان باب کردند و راه انداختند؛ سپس‬
‫بزرگ ساالن دنبال آنها راه افتادند‪.‬‬

‫تا اینجا از چیزهائی گفتیم که می شود آنها را دید‪ .‬اکنون بگذارید به آذین بندی جامعه بپردازیم‪ .‬پول رسانه های همگانی ( برخی‬
‫فرستنده های رادیوئی و تلویزیونی) را دولت می پردازد‪ ٬‬تا آنها به مردم برنامه های سودمند‪ ٬‬دارای محتوای معقول و منطقی‬
‫عرضه کنند‪ .‬بسیاری از جوانان (و بسیاری از الیه های کم سواد بزرگساالن) خواهان برنامه های سرگرم کننده و از همه رنگ‬
‫در تلویزیون هستند‪ .‬رسانه های بازرگانی به این نیازها‪ ٬‬با مهارت و کاردانی الزم پاسخ دادند‪ .‬رسانه های همگانی متوجه شدند‬
‫شمار تماشاگران آنها رو به نقصان گذاشته است‪ .‬برای آنکه جلو آن روند را بگیرند‪ ٬‬آنها نیز به عرضه برنامه های سطحی‪٬‬‬
‫سرگرم کننده و کوته بینانه روی آوردند‪ ٬‬که هر ده پانزده دقیقه آنها را قطع می کنند تا آگهی های بازرگانی پخش کنند‪ .‬آنها برنامه‬
‫‪51‬‬

‫های بزرگساالن و در گام نخست برنامه های آموزشی‪ ٬‬تربیتی‪ ٬‬امید آفروین و الهام بخش خود را گذاشتند کنار و به بازی های‬
‫بچگانه رسانه ای رو به رونق پیوستند‪ .‬ارزیابی و حمایت مالی از رسانه های همگانی اینک تنها برپایه شمار تماشاگران و‬
‫شنوندگان صورت می گیرد‪ ٬‬در نیتجه ارزش های اجتماعی‪ ٬‬خردورزانه‪ ٬‬یا آموزشی آنها در شمار آورده نمی شود‪.‬‬

‫ما می باید از دولت و نمایندگان مردم انتظار داشته باشیم که به منافع میان مدت و بلند مدت جامعه خود توجه کنند‪ .‬سیاست در‬
‫سال ‪ ۲۰۰۹‬بیشتر به صورت مسابقه ای درآمده است‪ ٬‬جهت کسب توجه کوتاه مدت‪ .‬در این جا نیز می بینیم از اهداف بلند مدت‬
‫دور گشته ایم‪ ٬‬آنهم به بهای دست یابی به انگیزه های کوتاه مدت‪ .‬رفتارهای درجه دو مانند اعالن چیزی یا شرکت شخصیت های‬
‫مسئول در این یا آن مراسم را بیشتر بزرگ کرده جلو چشم می گذارند تا کارهائی که می باید در آن زمینه ها صورت گیرد‪ .‬کم‬
‫کم گرایش جوانان به شیوه های مستقیم و خرد‪ ٬‬خرد را‪ ٬‬در پارلمان کشور ها هم می شود دید‪ .‬این مساله به طرز دلخراشی نشان‬
‫از آن دارد که دیگر این دید فراگیر‪ ٬‬گسترده و بهم پیوسته بزرگساالن نیست که در امور خطیر ‪ -‬در سیاست ما! ‪ -‬نقش بازی می‬
‫کند‪ ٬‬بلکه آن چیزیست که رسانه ها می سازند‪ :‬مسائل دلخواه و خوشایند‪ ٬‬دهان پر کن و الس زدنی‪.‬‬

‫بخش هائی از فرهنگ جوانان ارزشمند می باشد و می تواند برای بزرگساالن الهام بخش و نیرو بخش باشد‪ ٬‬اما بزرگساالن در‬
‫سراشیبی دل آزاری افتاده اند و کم کم از یاد می برند‪ :‬این آنها هستند که می باید رهبری و کارگردانی را داشته باشند‪ ٬‬پیامد های‬
‫بلند مدت را از همین جا ببینند‪ .‬جامعه به آمیزه ای از هر دو آن روش ها نیاز دارد‪ ٬‬اما اینک تعادل از میان رفته است‪ .‬بیگمان‬
‫دلگرمی و امید دادن برای بسیاری از بزرگ ساالن و کشیدن ترمز جوانان و راه نمائی کردن آنان سودمند می باشد‪ .‬بسیاری از‬
‫آدم های بزرگسال‪ ٬‬آگاهانه یا ناآگاهانه فرهنگ جوانان را می پذیرند و فراموش می کنند آنان را تشویق کنند‪ ٬‬راه شان بیاندازند و‬
‫چهارچوبی مناسب برای رشد و پیشرفت آنان عرضه کنند‪ .‬برای این کار‪ ٬‬میانه روی هم نیکوست و هم بدان نیاز است‪.‬‬

‫اندازه نکو داشتن‬


‫خیلی چیز ها هم خوب پیش میرد‪ .‬بخش بزرگی از نسل جوان مشکلی بدان صورت ندارد و به ساختن یک زدندگی خوب دست‬
‫می یابد‪ .‬بررسی های بین المللی نشان می دهد جوانان هلند در میان خوشبخت ترین جوانان جهان می باشند‪ .‬آنان با تجربیاتی که‬
‫از شبکه های ارتباطی خویش بدست میاروند و با دید و بینش خوبی که می یابند‪ ٬‬به یافتن راه خویش را در این جهان پر از‬
‫رقابت ها توانا هستند‪ .‬آنان با جهان دیجیتالی آشنائی خوب و بر آن پایه برای برداشتن گامهای آتی آمادگی دارند‪ .‬دوره و زمانه‬
‫امروزی از جوانان می خواهد نشاندهند چی توی چنته شان هست و آستین باال بزنند‪ .‬آنها نیز از این باره آزموده و آبدیده شده اند‪.‬‬
‫داشتن مقدار کمی خودپسندی بد نیست و می تواند بجای نیروی رقابت بکار آید و در پیشرفت جوانان موثر افتد‪ .‬بسیاری از‬
‫جوانان همین قدر مطمئن هستند که می دانند به جهانی که در آن بزرگ می شوند‪ ٬‬چندان اعتباری نیست‪ .‬آنان عمل گرا می شوند‬
‫و اطمینان دارند در آینده انتخاب های زیادی انتظار شان را می کشد‪ .‬در این روزگار‪ ٬‬نرمش پذیری‪ ٬‬سازش پذیری‪ ٬‬امادگی‬
‫آزمون های نو و رفت و آمد به جاهای دور و نزدیک را داشتن‪ ٬‬از خصوصیات و کیفیات عمده و کانونی بشمار میاید‪ ٬‬که اکثر‬
‫جوانان به وضوح آن خصوصیات را بیشتر از نسل گذشته دارند‪ .‬این گفته به آن معنا نیست که آنها راه شان را یافته اند و‬
‫هیچگونه نگرانی برای آنان نیست‪ .‬تحقیقات زیادی روی جوانان می شود‪ ٬‬هنوز آنها راه درازی در پیش دارند‪ .‬چنین نیست که با‬
‫خوش خیالی گفته شود جوانان آینده بهتری خواهند داشت تا آنی که پدران شان داشتند‪ .‬احتماال در پاره ای موارد دردناک‪ ٬‬آنها به‬
‫الیه های فرودین پیرامید ماسلو فروخواهند افتاد (آبراهام ماسلو روانشناس امریکایی پس از سال ها مطالعه روی میمون ها به این‬
‫نتیجه رسید که همه ارگانیسم ها سلسله مراتبی از نیاز ها را دارند‪ .‬وی بر آن اساس برای آدمی پیرامیدی از سلسله مراتب درست‬
‫کرد که در روانشناسی معروف است‪ .‬پس از ارضاء هر کدام از نیاز ها آدمی امکان می یابد به مرحله باالتر صعود کند‪-‬م‪:).‬‬

‫در پایین ترین سطح پیرامید ماسلو نیاز های بدنی مانند خوردن‪ ٬‬خوابیدن‪ ٬‬نوشیدن‪ ٬‬شاشیدن‪ ٬‬و ‪ ...‬جای دارد‪.‬‬

‫در پله دوم نیاز به امنیت و اطمینان جای دارد‪ ٬‬مانند امنیت در خانه‪ ٬‬امنیت کاری‪ ٬‬امنیت روابط‪ ٬‬امنیت اجتماعی و ‪....‬‬

‫در پله سوم نیاز به روابط اجتماعی جای دارد‪.‬‬

‫در پله چهارم نیاز به قدر دانی‪ ٬‬پذیرفته شدن‪ ٬‬ارزش و احترام داشتن‪ ... ٬‬جای دارد‪.‬‬

‫در پله پنجم نیاز به رشد و شکوفایی استعدادها و عملی کردن خواست های خود جای دارد‪.‬‬
‫‪52‬‬

‫در پله ششم نیاز به تعالی خویشتن جای دارد ‪ -‬م‪ .).‬از پیامد های ناگوار بزرگ شدن جوانان در پیرامونی که حد و مرز شان را‬
‫به آنان یاد نمی دهند‪ ٬‬پاره ای آسیب ها می باشد؛ مانند فربهی‪ ٬‬ا‪ .‬دی‪ .‬اچ‪ .‬دی‪ ( .‬آسیب ورجه وورجه ناشی از کمبود توجه ‪ -‬م‪).‬‬
‫بدهی های زیاد‪ ٬‬رفتارهای ناپسند‪ ٬‬ترک تحصیل و غیره‪.‬‬

‫همه این ها بر گرد آسه میانه روی و دورگشتن از میانه روی‪ ٬‬یا مرزبندی و لگام گسیختگی به رقص درمیاید‪ .‬ما چه گروهی و‬
‫چه تنهائی می باید مرز خود را بشناسیم و پیدا کنیم؛ آن کار از بسیاری دردسرهای اجتماعی و فردی در آینده می کاهد‪ .‬از دید ما‬
‫نه تنها از باره فرهنگی که از باره اقتصادی نیز یافتن یک راه میانه خوب اهمیت دارد‪ .‬اقتصاد ما بیگمان با داشتن شهروندان و‬
‫کارکنانی که در آرامش خوبی بسر می برند‪ ٬‬توانائی رقابت بهتری را خواهد داشت‪ ٬‬تا هنگامی که دلسردی ها‪ ٬‬ناامیدی ها و‬
‫دردسرهای فردی و اجتماعی بر آنان چیره شود و گروه های گوناگون به ستیز با هم برخیزند‪ .‬اگر کودکان و جوانان یاد بگیرند‬
‫باهم بهتر همکاری کنند‪ ٬‬باهم از تندروی ها بکاهند‪ ٬‬خواهند توانست اقتصادی پرتوان و رشد یابنده بسازند‪ ٬‬خواهند توانست باهم‬
‫بکوشند و به پیروزی برسند‪ .‬یافتن یک تعادل سالم میان داشتن مرزبندی و لگام گسیختگی‪ ٬‬آزمونی است که نسل جوان در آن‬
‫میدان تنها و با دست خالی گذاشته نشده است‪ .‬کسانی هم که در شکل گیری آنان نقش دارند ‪ -‬پدر و مادرها‪ ٬‬آموزگاران‪٬‬‬
‫راهنمایان‪ ٬‬همسایه ها و همشهری ها‪ ٬‬کسانی که در زمینه های کمک به جوانان کمک می کنند (بدون آنکه پولی دریافت کنند)‬
‫همه می باید گوشه ای از سنگینی بار را بر دوش کشند‪ .‬بگذارید نخبگان اجتماعی را از یاد نبریم‪ ٬‬این وظیفه آنهاست که با ایجاد‬
‫یک بحث اجتماعی خوب زمینه های بعدی پیشرفت در این خصوص را هموار سازند‪ .‬پدر و مادر‪ ٬‬آموزگاران و پرورش‬
‫دهندگان می باید رهبری را در دست داشته باشند‪.‬‬
‫‪53‬‬

‫پیشنهاد ما‬

‫پدر و مادر‪ ٬‬آموزش و پرورش دهندگان‪ ٬‬آموزگاران مسئول می باشند و می باید کارگردانی را در‬
‫دست داشته باشند‬

‫آدم هنگامی که جوان است‪ ٬‬دلش می خواهد هر از گاهی شلنگ اندازی کند و قانون را زیر پا بگذارد‪ .‬جوان ها تا کامال دوران‬
‫بلوغ را پشت سر نگذاشته اند‪ ٬‬نمی توانند همه پیامدهای رفتار و کردار خود را ببینند‪ ٬‬از آنرو به راهنمائی و قانون نیاز دارند‪.‬‬
‫تربیت و تعلیم ایده آلی وجود ندارد‪ ٬‬اما ما میدانیم که مساله بر سر برآیند سرخوردگی و تشویق دور میزند‪ .‬برای شکوفائی بیشتر‪٬‬‬
‫می باید بازدارنده های پیشرفت و شکوفائی بچه را از سر راه برداشت و به دستاوردهای بلند مدت اندیشید‪ .‬به کودکی که اجازه‬
‫داده می شود‪ ٬‬هر چه خواست بکند‪ ٬‬در واقع از تعلیم و تربیت او تغافل می شود‪.‬‬

‫نمونه ای از این دست چگونگی استفاده جوانان از الکل و مواد و برخورد پدر و مادرها با آنان می باشد‪ .‬حتی هنگامی که‬
‫بزرگساالن هر از گاهی لبی به باده تر می کنند یا آبجوی می نوشند و گهگاه که پیش می آید دودی و دمی راه بیاندازند‪ ٬‬لذت‬
‫فراوان می برند‪ .‬اگر خود شما از چیزی خوش تان می آید‪ ٬‬چرا می باید دیگری شما را از خوردن آن باز دارد؟ آیا نمی توان از‬
‫آن چشم پوشی کرد و گذاشت جوانان خودشان هرچه خواستند مصرف کنند؟ به نظر می رسد این یک موضع گیری بدی نباشد‪ .‬از‬
‫سوی دیگر نیز پژوهشگران و دانش پژوهان با یافته های خود در این زمینه‪ ٬‬نشان می دهند مصرف الکل و مواد روی مغز‬
‫جوانان پیامد ها و زیانهای سهمگین دارد‪ .‬از آن گذشته خیلی از جوان ها هم‪ ٬‬حد و مرز خود را نمی شناسند‪ .‬با گذشت هر روز‬
‫زیاده روی جوانان‪ ٬‬بویژه نوجوانان در باده خواری و مصرف بنگ و حشیش بیشتر می گردد‪ .‬نسل ما هم نمی تواند با آنان‬
‫دمخور شود و بگوید‪” :‬منهم یکبار مست و مدهوش افتادم توی جوی آب‪ “.‬اما دیگر ما بزرگتر شده ایم و با جوانهای کم سن و‬
‫سال و نوجوان ها که نیمه شب ها به خاطر افراط در میخوارگی‪ ٬‬در حالت کما به بخش اضطراری بیمارستانها آورده می شوند و‬
‫در آستانه مرگ و زندگی بسر می برند‪ ٬‬نمی توانیم دوستی کنیم‪ .‬این رویدادها با گذشت زمان چهره الگوی رفتاری بخود می‬
‫گیرد‪.‬‬

‫مصرف مواد اعتیاد آور نرم در دراز مدت‪ ٬‬آسیب های جبران ناپذیر می زند‪ .‬اگر دانش آموزی پس از زدن بنگ‪ ٬‬گیج و منگ‬
‫سر کالس بنشیند‪ ٬‬چیزی یاد نخواهد گرفت‪ .‬اگر پدر و مادرها و مربیان نوجوان همه با یک برنامه ریزی خوب برای ترک‬
‫مصرف مواد به او کمک نکنند‪ ٬‬مدرسه به تنهایی نمی تواند کاری از پیش ببرد‪ .‬پس بهتر است همه چیز را صاف و پوست کنده‬
‫گفت‪ .‬برای نمونه الکل و مواد اعتیاد آور می باید برای جوانان زیر شانزده سال ممنوع گردد‪ .‬در جایگاه پدر و مادر می باید دید‪٬‬‬
‫عقل و وجدان خود آدم چه می گوید‪ :‬پس از آن می توان پای ارزش های پایه ای را‪ ٬‬که غالبا هم ریشه های عمیق دارد‪ ٬‬بمیان‬
‫‪.‬کشید‪ .‬در این روزگار که همه چیز شتابان و زودهنگام پیش میاید‪ ٬‬درست نیست آنها را ریشه کن کرد‬

‫[( قانون افیون در هلند مواد اعتیاد آور را به دو دسته مواد اعتیاد آور نرم و سخت تقسیم می کند‪ .‬مواد اعتیاد آور نرم را از کافی‬
‫‪.‬شاپ ها می توان خرید‬

‫نمونه دارو های اعتیاد آور سخت هروئین‪ ٬‬کوکائین‪ ٬‬آمفتامین‪ ٬‬اکستاسی و جی‪ .‬اچ‪ .‬بی‪ .‬می باشد‪.‬‬

‫نمونه داروهای اعتیاد آور نرم حشیش‪ ٬‬وید‪ ٬‬داروهای خواب آور‪ ٬‬داروهای آرامبخش مانند والیوم و سرستا می باشد‪- .‬م‪]).‬‬
‫‪54‬‬

‫جلو دو دستگی رو به رشد میان جوانان را می باید گرفت‬


‫نتایج بررسی های ما نشان می دهد در میان جوانان یک دو دستگی دهن باز کرده است؛ دو دستگی میان آنهائی که میان گودند و‬
‫آنهائی که بیرون گود ‪ -‬این شیوه شهروندی روی هم رفته بخش بسیار بزرگی را در بر میگیرد‪ .‬دهه هاست که شمار آدم های‬
‫وظیفه شناس رو به نقصان گذاشته است‪ ٬‬اکنون همان روند را در میان آدم های مسئول می بینیم‪.‬‬

‫مفهوم این روند و پیشرفت اجتماعی چیست؟ یک دو پارگی چشمگیر میان آنهائی که می توانند داد خود را از جامعه بستانند با‬
‫آنهائی که نمی توانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند‪ .‬از آنجا که این روند به همبستگی اجتماعی زیان می رساند‪ ٬‬از آنجا که در‬
‫بستر این راه جامعه ایست که در آن شماری شانس پیشرفت بیشتر و شماری شانس پیشرفت کمتر دارند‪ ٬‬پیشروی در آن راه روی‬
‫تندرستی کلی جامعه تاثیر منفی خواهد گذاشت‪ .‬پس برای پس راندن این روندَ‪ ٬‬به برخورد و چالشی بنیادین نیاز است‪.‬‬

‫در یک سوی این دو پارگی دسته بزرگی از جوانان ( ‪ ۴۲‬درصد) هستند که خودشان را مرد میدان می دانند‪ ٬‬می گویند نمی‬
‫گذارند کسی حق شان را بخورد و در جامعه از قافله عقب نمی مانند‪ .‬این گروه بیش و کم مفاهیم ضمنی مثبت بدون حد و مرز‬
‫بودن را نمایندگی می کند‪ .‬می باید بشود مرزها را درنوردید‪ ٬‬ما در یک اقتصاد ‪ ۲۴‬ساعته بسر می بریم‪ ٬‬همه کار می شود کرد‪.‬‬
‫جوانان این گروه لیوان را نیمه پر می بینند‪ ٬‬از دستاوردهای جهانی شدن خوشه چینی می کنند‪ ٬‬سیر و سفر را دوست دارند و در‬
‫بکارگیری اطالعات ماهر هستند‪ .‬آنها خود شان را باال کشیده اند یا دست کم می دانند چگونه از پس این کار بربیایند‪ .‬آنان به‬
‫توانایی های خود باور دارند و در آن راه آموزش دیده اند‪ .‬اغلب گفته می شود‪ ٬‬باالخره دست شان جائی بند می شود‪.‬‬

‫در عین حال این گروه گرایش هائی را بروز می دهد که در گذشته توجه کمی بدانها می شد‪ .‬خودشیفتگی و پرداختن زیادی به‬
‫ظاهر را در اینان می توان دید‪ ٬‬همین را در پذیرفتاری کاربرد زود فشار و ارزشمند دانستن سلسله مراتب نیز می توان دید‪ .‬ای‬
‫بسا این ها چیزهائی هستند که برای ایستادن روی پای خود‪ ٬‬در این روزگار پر از رقابت ضرورت دارد‪ .‬ای بسا که در جهان‬
‫رقابت ها بدون داشتن اندکی سرافراشتگی و خودپسندی نمی شود سری میان سرها درآورد‪ .‬این دسته از جوانان‪ ٬‬از حق و حقوق‬
‫خود دفاع کردن و تو سری خور نبودن را غالبا یک خصلت مثبت بشمار می آورند‪ ٬‬اما بعضی وقت ها این به بهای از میان رفتن‬
‫حق و حقوق دیگران و تو سری خور شدن آنان تمام می شود‪ .‬آدمهائی که از دیگران نمی خورند و از حق خود دفاع می کنند‪٬‬‬
‫کمتر احساس همدردی و همدلی دارند‪ ٬‬کمتر می توانند خودشان را جای دیگران بگذارند‪ ٬‬در نتیجه این جامعه را برای دیگران ‪-‬‬
‫همچنین در دراز مدت برای خود آنان ‪ -‬سخت و پر تنش می کنند‪.‬‬

‫آنان از دیگران می خواهند به ایشان احترام بگذارند‪ ٬‬بی آنکه خود به دیگران احترامی داشته باشند‪ .‬درست است که نباید گذاشت‬
‫بر گردنت سوار شوند یا بر سرت کاله بگذرارند‪ ٬‬اما جوانانی که از حق و حقوق خود نمی گذرند و در این راه به افراط روی‬
‫میاورند‪ ٬‬برای آن قیل و قال به راه نمی اندازند‪ ٬‬که راه دیگری برای رسیدن به خواست ها و نیازهای شان نمی ماند‪ .‬این معموال‬
‫ناشی از عدم تسلط به احساسات خویشتن و خودبینی آنهاست‪ .‬ارزشمند دانستن سلسله مراتب و خواهان یک رهبر پر قدرت شدن‪٬‬‬
‫نشان از ناشکیبی و ناخرسندی از پویه های دمکراتیک دارد‪ .‬هنگامی که ما به فرزندان خود خویشتن داری و همدردی با دیگران‬
‫را یاد نمی دهیم‪ ٬‬یا آن ارزش ها رنگ می بازد‪ ٬‬حق قوی در جامعه شدت و اهمیت می یابد‪.‬‬

‫از سوی دیگر گروهی بهمان بزرگی ( ‪ ۴۱‬درصد) هست که خود را به عنوان بیرون گودی ها می شناساند‪ .‬این گروه به باالنشین‬
‫ها و بزرگان قوم احترام اندکی قایل است‪ ٬‬در سیاست و فعالیت های پیرامون زیستی خودرا قاطی نمی کند‪ ٬‬مهارت های‬
‫اطالعاتی اندک و به نظم و ترتیب نیاز شدید دارد‪ .‬درست همین گروه استکه رفتارهای نیاندیشیده و تصمیمات درجا گرفته شده‬
‫دارد‪ ٬‬به یکباره خرید های بی حساب و کتاب میکند‪ ٬‬برای ماندن در قالب خود تالشی نمی کند‪ .‬به سبب این گرایش ها احتماال‬
‫آنان بدهی ببار می آورند و از نظر بدنی فربه می شوند تا افراد گروه دیگر که می توانند سر آخر خرک خویش را به سر منزل‬
‫مقصود برسانند‪ .‬این گروه در نشست و برخاست هایش تابع نظم و قانونی نیست‪ .‬افراد این گروه که اکثرا تحصیالت پایین دارند‪٬‬‬
‫لیوان را نیمه خالی می بینند و در آن جنبه های منفی بی حد و مرز بودن تظاهر می یابد‪ .‬بدون حد و مرز بودن روح زمانه و‬
‫آموزگاران آنها‪ ٬‬کم و بیش در این گروه تاثیر می گذارد‪ .‬اینان آشکارا به راهنمائی‪ ٬‬نظم و ترتیب نیاز دارند‪ .‬این را خود آنان نیز‬
‫می خواهند‪ .‬در این جامعه سردرگم چگونه می توان راه خود را یافت؟ چه کسی به داد آدم میرسد؟ در دهه های گذشته‪ ٬‬جامعه ما‬
‫به این گروه بیرون گودی ها‪ ٬‬همواره کمتر ساختار و بینش داده‪ ٬‬کمتر الهام بخش بوده است‪ .‬از نخبگان روشن فکر کسی نیست‬
‫که به عنوان گروه دست آنان را بگیرد و به داد شان برسد‪ .‬در این کشور دانشگاهی نیست که از آن ندای الهام بخشی یا اخالقیات‬
‫بگوش برسد‪ .‬دیگر آموزشگاه های صنایع دستی برچیده شده است‪ .‬هر روز مذهب بیشتر آب می رود‪ ٬‬یک امر خصوصی می‬
‫‪55‬‬

‫گردد و جای پائی برای کسی عرضه نمی کند‪ .‬در میدان سیاست از ناپایداری ها‪ ٬‬نابسامانی ها و افت و خیز های بزرگتر سخن‬
‫می رود ‪ .‬خانواده ها هر روز بیشتر از هم می پاشد و جدایی در پی جدایی میاید‪.‬‬

‫شاید برای بسیار از مردم یک دوستی و پیوند خوب گذاشتن‪ ٬‬پیش بردن و پایدار نگهداشتن آن‪ ٬‬نمونه روشنی از امکان دادن به‬
‫رشد چیزی در جامعه می باشد‪ .‬در میان جوانان و نوجوانان نیاز زیاد به رابطه گذاشتن را می شود دید؛ رابطه ای که نمادی از‬
‫چگونگی کارکرد و پیشرفت جوانان در جامعه می باشد‪ .‬این جوانان در آرزوی یک زندگی خانوادگی توام با خوشبختی بسر می‬
‫برند؛ یک زندگی خانوادگی که در آن نقش های جنسی ( زن و مرد بودن) را آشکارا می شود دید‪ .‬نزدیک به نیمی از گروه‬
‫بیرون گودی ها این ایده را دارند که نقش زن مادر و همسر خوب بودن است و بیش از یک سوم آنان باور دارند که سرپرستی و‬
‫رهبری خانواده می باید دست پددر باشد ‪ -‬که شمارشان بیشتر از آن گروه های دیگر است‪ .‬کاربست این ایده ها در ده سال گذشته‬
‫حاکی از نیاز فراوان به ساختار و داشتن دید و بینش کلی در گستره های بسیاری از زندگی اجتماعی می باشد که مردم آنرا می‬
‫خواهند و بد هم نیست‪ .‬ارائه یک ساختار مناسب و دید و بینش کلی به این گروه از چالش های آموزش و پرورش دهندگان‪٬‬‬
‫نخبگان و مدیران این دوره و زمانه می باشد‪ .‬ناکامی در این زمینه خطر بازگشت به روزگار پیش از آزادی های دهه های گذشته‬
‫را دارد‪.‬‬

‫هرگاه از پاسخ دادن به نیاز های ساختاری و راستای پیشرفت برای پس راندن دوپارگی یاد شده‪ ٬‬درمانیم‪ ٬‬روندی تندتر از آنی که‬
‫اکنون هست‪ ٬‬برای گریز بسوی مدارس سفید ( پوستان)‪ ٬‬بسوی محله های قومی مجزا‪ ٬‬باشگاه های ورزشی جداگانه کله سیاه ها‬
‫و چشم آبی ها‪ ٬‬جاهای جداگانه برای کار کردن و گذراندن وقت آزاد‪ ٬‬سر برمیاورد‪ .‬بیگمان گروهٔ درون گودی و میدان دار‪٬‬‬
‫دلخسته همبستگی با گروه دیگر نیست‪ ٬‬گروه بیرون گود نیز این احساس را دارد که کسی دست یاری بسویش دراز نمی کند‪ .‬این‬
‫هم آن شکاف را بیشتر می کند‪ ٬‬هر چند هیچکس آنرا نمی خواهد‪ .‬هر شهروندی نه تنها در برابر گزینش هایی که برای خویشتن‬
‫یا فرزندانش می کند‪ ٬‬پاسخگو می باشد‪ ٬‬که در برابر گزنیش هایی که برای دیگران و جامعه می کند نیز پاسخگو است‪ .‬گفتن این‬
‫آسانتر است تا عمل کردن بدان‪ ٬‬همیشه گفته اند‪’ ٬‬آدم زن و بچه خود را بیشتر دوست دارد‪ ‘.‬اگر وظیفه شناسی و یا پاسخگو‬
‫دانستن خود از میان برود‪ ٬‬زندگی اجتماعی از آن آسیب می بیند و هنجار ها زیر پا گذاشته می شود‪ .‬بگمان ما نباید گذاشت کار‬
‫به آنجا بکشد‪ .‬شهرواندان‪ ٬‬سازمان های بازرگانی و مسئولین دولتی نمی باید دست روی دست بگذارند و کاری در این باره نکنند‪.‬‬
‫تک تک هنلندی ها هم می توانند و هم می باید گوشه ای از این بار را بر دوش بگیرند‪ .‬با قانون گذاری‪ ٬‬آگاهی رسانی و کمک‬
‫یکایک مان می توانیم از پس این دشواری بربیائم‪ .‬کوشش برای بهتر کردن شرایط زندگی در محله های پایین و عقب مانده کار‬
‫پسندیده ایست‪ .‬اما این پروژه در گام نخست با کودکان و آموزش آنان از دبستان آغاز خواهد شد‪.‬‬

‫تربیت فرزندان تنها وظیفه پدر و مادر ها نیست‬


‫بچه ها امکان دارد در سالهای نخست زندگی خویش آسیب ببینند‪ .‬این آسیب ها را نمی توان با رفاه جبران کرد‪ .‬هلند سیستم‬
‫مراقبتی بسیار خوبی از بچه های شیرخوار دارد؛ کم و بیش همه پدر و مادرهای تازه از دفاتر مشاوره بچه داری استفاده می‬
‫کنند‪ ٬‬اما مراقبت های داده شده در آنجا‪ ٬‬بیشتر به تندرستی بدنی بچه محدود می شود‪ :‬وزن‪ ٬‬خواراک و واکسن‪ .‬نوبت مشکالت‬
‫روانی‪ ٬‬سال ها بعد در سازمان مراقبت از جوانان یا سازمان کمک به جوانان و خانواده میرسد‪ .‬بهمین سبب از باره شماره و‬
‫حجم چندان بزرگ نیستند که بشود کاری برای شان کرد‪ .‬یکی از دالیل این امر آنست که ما پدر و مادرها در زمینه آسیب های‬
‫روانی فرزندان خود زود نمی جنبند‪ .‬یک دلیل دیگر هم سرمایه گذاری اندک در آموزش دادن پدر و مادر های آتی‪ ٬‬پدر و مادر‬
‫های تازه و بیشتر کردن مرخصی دوره بارداری با دریافت حقوق می باشد‪.‬‬

‫احساس های منفی که ما در پژوهش های خود‪ ٬‬در بخشی از جوانان می بینیم‪ ٬‬به تشخیص های متنوعی‪ ٬‬مانند ای‪ .‬دی‪ .‬اچ‪ .‬دی‪.‬‬
‫و دادن دارو می انجامد‪ .‬ما در صدد ماست مالی کردن این مساله نیستیم‪ ٬‬برای همین از خود می پرسیم‪ ٬‬آیا این تنها و بهترین‬
‫راهی استکه می باید در پیش گرفت؟ نه تنها می باید از بدن خود خوب نگهداری کرد که به روان و ’مدیریت احساسات‘ خود نیز‬
‫می باید رسیدگی کرد‪ .‬در مدرسه و خانه به بچه ها یاد دهید با ورزش های روانی آرامش آور‪ ٬‬از برانگیختگی های تند و ناگهانی‬
‫که امکان دارد با آنها مواجه شوند‪ ٬‬دوری جویند‪ .‬پیامک های بازرگانی‪ ٬‬اینترنت‪ ٬‬تلویزیون‪ ٬‬دوستان و دوست دخترها‪ ٬‬ام اس‬
‫ان‪ ٬‬اس ام اس هایی که از طرق گوشی دستی دریافت می شود‪ ٬‬همه توجه نوجوانان را بخود فرا می خواند‪ ٬‬آنان نمی توانند به‬
‫سادگی همه آنها را فراموش کنند‪ .‬اگر بچه ها یاد بگیرند زود تر برای بدست آوردن آرامش به درون خود توجه کنند‪ ٬‬پس از آن با‬
‫تمرکز بیشتر به دیگران بپیوندند‪ ٬‬هم بچه و هم جامعه (همبازی های آنها‪ ٬‬کارفرمایان آنها‪ ٬‬رانندگان دیگر‪ ٬‬و ‪ ) ...‬از آن بیشتر‬
‫‪56‬‬

‫بهره خواهند برد‪ .‬پیداست که دشت و صحرا‪ ٬‬پارک ها و جاهای بازی در میان سبزه زار ها و چمن ها در هر محله ای‪ ٬‬امکانات‬
‫زیادی را برای از دست دادن انرژی زیاد‪ ٬‬به طریقی مناسب‪ ٬‬عرضه می کند‪.‬‬

‫به نظر می رسد شمار زیادی از پدر و مادرها به راهنمایی و پشتیبانی نیاز دارند‪ ٬‬به کسی که برای شان در باره تربیت فرزندان‬
‫شان رهنمود دهد ( دکتر اسپاک این زمانه ‪ -‬چیزی مانند دکتر فیل‪ /‬م‪ .).‬شاید خیلی ها بخواهند ’در باره دیپلم پدر یا مادر شدن‘‬
‫روشنگری کنند‪ ٬‬اما دانسته نیست مسئولین کی به این امر که شهروندان بدان نیاز دارند‪ ٬‬تن در خواهند داد‪ .‬ضرورت ندارد که‬
‫این امر جنبه اجبار بخود گیرد‪ ٬‬اما با آن گام برای خیلی ها روشن می شود که تعلیم و تربیت هنریست که می باید آنرا یاد گرفت‬
‫و با یادگیری بیشتر در آن هنر ورزیده تر می شوی‪ .‬بسیاری از پدر و مادر ها از آن آگه نیستند و در گوشه تنهایی خود همه‬
‫کوشش خویش را بکار می برند‪ ٬‬با این امید که همه چیز خوب پیش خواهد رفت‪ .‬اکنون بیشتر پدر مادرها خواهان آموزش‬
‫سختگیرانه و پیوند بیشتر میان مدرسه و خانه هستند‪ ٬‬اما تا هنگامی که شکاف میان آن دو پر نشده است‪ ٬‬نمی توان کاری کرد‪ .‬تا‬
‫هنگامی که پدر و مادر ها حق دارند مدرسه و آموزگاران را بر سر رنجاندن بچه سرزنش کنند‪ ٬‬مدرسه نمی تواند کاری بکند‪.‬‬

‫پرداختن به شکل گیری هویت در گذر زمان‬


‫بچه شیرخواره جهان را از طریق تماس بدنی و دیدن می شناسد‪ .‬نخستین اشکال پیوند و بستگی داشتن یا در نزد کسی جائی‬
‫داشتن را‪ ٬‬در اینجا می توان یافت‪ .‬آن بچه هنگامی می خورد و می نوشد که کسی آنرا به او بدهد‪ ٬‬این را هم پدر و مادرش تعیین‬
‫می کنند‪ .‬اما بچه ها خیلی زود یاد می گیرند دل پدر و مادر شان را برای رسیدن به چیز هایی که می خواهند‪ ٬‬بدست آورند‪ .‬این‬
‫روز ها که پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها روز بروز دور تر زندگی می کنند‪ ٬‬خانواده ها هر روز آب می روند‪ ٬‬بچه های‬
‫بیشتری‪ ٬‬زودتر و آسانتر به هرچه می خواهند میرسند‪.‬‬

‫این لی لی به ال الیی بچه ها گذاشتن‪ ٬‬سر آخر تاوان خود را می گیرد‪ .‬برخی از این بچه ها در فریب و بازی دادن پدر و‬
‫مادرهای خود بسیار کار کشته می شوند و این پدر و مادر ها هم گمان می برند کار خوبی می کنند که بچه های شان را آزاد می‬
‫گذارند تا هر کاری خواستند بکنند و از آن تجربه بیاموزند‪ .‬این پدر و مادر ها که نیت شان پاک است‪ ٬‬خیال می کنند در این دوره‬
‫و زمانه همه چیز زودتر آغاز می شود و چیز بدی هم نیست‪ .‬اما در این میان بچه ها رهبری و کارگردانی را از دست پدر و‬
‫مادر ها درمیاورند و پدر و مادرها با دشواری سرجای خود نشاندن بچه ها دست بگریبان می گردند‪ .‬بچه ها سن و سال شان باال‬
‫می رود و دنبال همساالن خود می گردند‪ ٬‬که بکمک اینترنت آسان می توانند پیدا کنند‪ .‬دیگر شکل دادن به هویت آنها و‬
‫چهارچوبی که زندگی آنان در درون آن پیش می رود‪ ٬‬از دسترس پدر و مادر ها بیرون می رود‪ ٬‬آنها نمی توانند تاثیری روی آن‬
‫بگذارند‪ .‬کمتر پدر و مادریست که بداند در مدرسه چه میگذرد‪ ٬‬بچه ها دوز و کلک ها را یاد می گیرند و اگر صالح شان را در‬
‫آن دیدند‪ ٬‬مدرسه و پدر و مادر شانرا درگیر هم می کنند‪ .‬در اینجا نیز کارگردانی بیشتر از دست پدر و مادر ها و مدرسه درمیاید‬
‫و بدست بچه می افتد‪.‬‬

‫بچه ها کمتر می توانند پیامدهای چیزهائی را که در اینترنت هست‪ ٬‬از چشم انداز بلند مدت ببینند‪ ٬‬برای اینکار آنها به بزرگترها‬
‫و آموزگارانی نیاز دارند‪ .‬این از بدنهادی بچه ها نیست که محرک هائی آنان را تحریک می کند و آنان می خواهند در آن دم‪٬‬‬
‫زندگی را تا آنجا که می شود‪ ٬‬برای خود لذت بخش بسازند‪ ٬‬بلکه آن یک نیرو و انگیزه ای پایه ای می باشد‪ .‬اما کامرانی و‬
‫خوشگذرانی در این دم‪ ٬‬می تواند در بلند مدت برای رشد و پیشرفت ما زیانبار باشد‪ .‬این درست همان چیزیست که جوان نمی‬
‫تواند آنرا خوب ارزیابی کند‪ .‬اگر به جوانان نشان داده نشود جای شان و مرز شان کجاستَ‪ ٬‬یا آینده دروغین و چشم انداز‬
‫نادرستی از آینده به خوردشان دهند‪ ٬‬آنگاه به ته چاه می افتند و به بیراهه کشیده می شوند‪ .‬اینجاست که تصویر شان از روند‬
‫رویدادها در بلند مدت‪ ٬‬از جلو چشمان شان گم می گردد‪.‬‬

‫این چیز ها زیاد پیش میاید‪ .‬ما همه اتفاق افتادن آنرا می بینیم و تماشا می کنیم‪ .‬روند عمومی جامعه به پر هیز از ستختگیری در‬
‫تعلیم و تربیت‪ ٬‬روی آوردن به نرم خویی با بچه ها‪ ٬‬بر پایه بده و بستان‪ ٬‬باز گذاشتن همه راه ها به روی شان تا بتوانند پیشرفت‬
‫کنند‪ ٬‬آرزوی خوشایند و دلپذیر ساختن زندگی ‪ -‬همه به آنجا منجر می گردد که آموزش دهندگان سوراخ دعا را گم می کنند و در‬
‫ایده آل های برابری و یکسانی دنبال آن می گردند‪ .‬سر آخر دست شان بجائی بند نمی شود و از سازمان های مراقبت از جوانان‬
‫نیز کمک نمی گیرند‪.‬‬

‫رویدادهایی که در باال آورده شد به هیچ قوم و تباری ویژه‪ ٬‬به هیچ ملیت خاص‪ ٬‬به سطح تحصیالت و درآمد ربطی ندارد یا خیلی‬
‫کم ربط دارد‪ .‬در همه سطوح جامعه آن ها پیش میاید و بسادگی می توان آنرا چاره کرد‪ .‬باهم سر میز شام نشستن و با کارد و‬
‫چنگال خوردن ( برای شماری از مردم شنیدن این مسخره به نظر میاید‪ ٬‬اما با گذشت زمان هر روز آنرا کمتر می بینیم)‪ ٬‬با هم‬
‫‪57‬‬

‫قرار گذاشتن و دسته جمعی در اتاق نشیمن به یک برنامه تلویزیونی تماشا کردن‪ ٬‬در اتاق نشیمن از اینترنت استفاده کردن ‪ .‬پدر‬
‫و مادر ها می باید بتوانند برای تربیت فرزندان خود همه کوشش خود را بکار برند‪ .‬مسئولیت بزرگ کردن بچه ها برگردن پدر و‬
‫مادر هاست نه بچه ها‪ .‬روی پاهای خود ایستادن کاالی گرانی است‪ .‬این را بچه های می باید گام به گام یاد بگیرند و در اینکه‬
‫آنها از چه سنی می توانند توی اتاق خود تلویزیون تماشا کنند یا از اینترنت استفاده کنند با سن و سال بچه ها قرق می کند‪ .‬اگر‬
‫فرزند شما به خانم همسایه‪ ٬‬آموزگار یا پلیس بی احترامی کرد یا آزار رساند‪ ٬‬از ’خدای نو پا‘ یا به قول قدیمی ها از ’نور دو دیده‘‬
‫تان به صرف دوست داشتن او دفاع نکنید‪ .‬قبول کنید که بچه باید یاد بگیرد جای خود را بشناسد‪ ٬‬بداند مرز او تا کجاست‪ .‬می باید‬
‫در این باره با او یک گفتگوی جدی داشته باشید تا خطای خود را بپذیرد و جبران کند‪.‬‬

‫شمار فزاینده ای از پدر و مادر هائی که با بچه های خود درگیری پیدا می کنند‪ ٬‬می خواهند مدرسه با بچه ها ستختگیری کند‪ .‬اما‬
‫هر مدرسه ای هویت خود را‪ ٬‬دانش آموزان خود را‪ ٬‬راه و رسم آموزش خود را دارد‪ .‬این داشن آموزان‪ ٬‬آموزگاران‪ ٬‬ساختمان‬
‫مدرسه و شیوه های آموزش هر مدرسه است که هویت آنرا از مدرسه ای دیگر جدا می سازد‪ .‬مدارس برای رشد و پیشرفت‬
‫دانش آموزان تالش خود را می کنند‪ ٬‬اما دست آنها هم کوتاه است‪ .‬باید دید خود مدرسه چه می خواهد‪ :‬از آموزگاران خود‪ ٬‬از‬
‫دانش آموزان و از پدر و مادر ها‪ .‬همه بچه ها دنبال هویت می گردند‪ .‬بدترین چیزی که می تواند سر یک بچه بیاید‪ ٬‬آنستکه بهش‬
‫بگویند‪’ ٬‬تو در میان ما جایی نداری‘‪ .‬البته مدرسه در این میان می تواند کاری بکند‪ ٬‬به شرطی که پدر و مادرها هم از همان آغاز‬
‫همکاری کنند‪ .‬رفتن به مدرسه دلبخواه است اما نه پدر و مادر بودن‪ .‬تربیت کردن بچه ها را هم نمی توان دلبخواه پیش برد‪ .‬ما‬
‫در راه رسیدن به فردگرایی همه آئین ها را دور ریخته ایم‪ .‬ما یاد گرفته ایم جمعی فکر کنیم‪ ٬‬اما با گذشت هر روز از پیوند دادن‬
‫فرد با جمع ناتوان می شویم‪ .‬یک آئین خوشامدگوئی مانند روز آشنائی با مدرسه‪ ٬‬می تواند با بچه ها و پدر و مادرهای آنها از‬
‫یکسر و مدرسه از آنسر پیوند زیادی ایجاد کند‪ .‬با این گام آنها می دانند کی چه وظیفه ای دارد‪ .‬اردوی مدرسه ( در هلند دانش‬
‫آموزان مدارس ابتدائی را‪ ٬‬حداقل در سال یک بار به اردو می برند‪ .‬کالس های پائین را به اردوی یک روزه می برند‪ ٬‬کالس‬
‫های سوم و چهارم را به اردوهای دو سه روزه و کالس های آخر دبستان را به اردوهای دوهفته ای‪ .‬دانش آموزان دبیرستانی را‬
‫به اردو های خارج از کشور می برند‪- .‬م‪ ٬).‬نیز از این باره کمک می کند‪ .‬آئین ها به روشنی بیشتر دید و برداشت می انجامد‪٬‬‬
‫حتی هنگامی که ما با آن دید و برداشت موافق نیستیم‪ .‬اگرچه سخن گفتن از روپوش مدرسه را خیلی ها یاوه ای بیش نمی دانند‪٬‬‬
‫اما روپوش نشان می دهد تو برای آن مدرسه رفته ای که خصائل و کیفیات خود را نشان دهی‪ ٬‬یادبگیری‪ ٬‬بازی کنی نه آنکه‬
‫گرانترین کفش های ورزشی را بپوشی یا رخت و پوشاک این یا آن برند را بنمایش بگذاری‪ .‬توجه به جهان نگری‪ ٬‬فلسفه‪ ٬‬دین و‬
‫دیدگاه ها‪ ٬‬چهارچوب های بزرگتری را در دسترس جوانان می گذارد و چشم انداز های دیگری را برای رشد هویت آنان فراهم‬
‫می آورد‪.‬‬

‫می باید یاد گرفت با دستی که میدهی با همان دست هم پس می گیری‬


‫آدم که به خودی خود یک آدم خوب نمی شود‪ ٬‬آنرا می باید آموخت‪ .‬آدمهای خوب در زندگی خوشبخت تر هستند‪ .‬نیازی به گفتن‬
‫نیست که مراد ما از خوشبختی در اینجا خوشگذرانی یا دنبال ”خوشی“ رفتن نیست‪ .‬مقصود ما از آدم خوب کسی است که بیش و‬
‫کم با دیگران همدلی و همدردی می کند‪ ٬‬شهروندیست که با مردم رفت و آمد دارد‪ :‬از جوانی یاد می گیرد با دیگران همکاری‬
‫کند‪ ٬‬دیگران را با هم گرد آورد‪ ٬‬نمی پذیرد حق با کسی است که زورش بیشتر است‪ ٬‬قبول دارد که میانه حال ها و آنهایی که‬
‫ناتوانی دارند نیز می توانند و می باید فراخور حال خود از زندگی شان لذت ببرند و خوش باشند‪ ٬‬می پذیرند چیزها را از چشم‬
‫انداز دیگری نیز می شود دید‪ ٬‬آزمود‪ ٬‬باور کرد و بر آن پایه با آنها برخورد نمود‪ .‬قبول دارند که بعضی از آدم ها استعداد‬
‫شگرفی دارند‪ ٬‬اما تنها با سختکوشی و از روی یک برنامه منظم می توان با آن استعداد به جائی رسید‪ .‬قبول دارند که در جامعه‬
‫برای هر کسی جائی هست‪ ٬‬چرا که جامعه به خیلی چیز ها نیاز دارد‪ ٬‬هم به آنان که مرد عمل هستند و هم به آنان که مرد اندیشه‬
‫هستند‪ ٬‬با هر میزان از توانائی و بهر شکل‪ .‬آنها می پذیرند که هر کسی می تواند در شکل گیری جامعه سهم خود را داشته باشد‪٬‬‬
‫گاه بکمک دیگران‪ .‬این را می باید یاد گرفت‪ .‬از پدر و مادر ها و در مدرسه‪ .‬ما آنرا پاسداری و نگهداری زندگی می نامیم‪.‬‬

‫دمکراسی را نیز می باید یاد گرفت‪ .‬جدا ساختن قدرت ها کاالی گرانبهائی است‪ ٬‬اما اگر نتوانیم چکیده آنرا به نسل جوان توضیح‬
‫دهیم و در عمل سر مشقی برای شان شویم‪ ٬‬نباید از دیدن گروه بزرگی از شهروندانی که به سیاست بی تفاوت گشته اند‪ ٬‬به‬
‫کناری ایستاده با انگشت سیاست مداران ناکارآمد را نشان می دهند‪ ٬‬شگفت زده شویم‪.‬‬

‫می باید به بچه ها یاد داد در کارها مشارکت کنند و مسئولیت بگردن گیرند ‪ -‬از پدر و مادر‪ ٬‬از آموزگاران‪ ٬‬آموزش و پرورش‬
‫دهندگان در باشگاه ها و انجمن ها‪ .‬این روز ها جوانان زیادی از الی سوراخ های تور اجتماعی مانند ماهی سر می خورند و‬
‫بیرون می خزند‪ .‬اگر بتوان اجتماعی کردن بچه و کشیدن آنها بکارهای اجتماعی را زودتر آغاز کرد‪ ٬‬ثمرات آن به جامعه می‬
‫‪58‬‬

‫رسد‪ .‬ایده آل آنستکه در انجمن ها و باشگاه ها یا مدرسه به بچه ها یاد داده شود به طور گروهی باهم بازی و یکدیگر را یاری‬
‫کنند‪ ٬‬با هم دعوا کنند‪ ٬‬بعد دوباره دوست شوند‪ ٬‬با هم کارهای خوب بکنند و یاد بگیرند مسئولیت بپذیرند‪.‬‬

‫آموزش بشما یاد می دهد چه چیزی برای انجام کاری داری‬


‫بحث در زمینه آموزش کمتر به مساله آموزش می پردازد‪ ٬‬هنوز آموزش به گرد آموزگارانی می گردد که الهام بخش هستند‪ ٬‬می‬
‫توانند در دانش آموزان شور و شوق برانگیزند تا آنان خود در پیشرفت خویش بکوشند و گام های بعدی را بردارند‪ .‬آموزگار‬
‫خوب را می توان ترفیع داد‪ ٬‬مدیر کرد یا در بازسازی آموزش به او منصب و مسئولیت داد‪ .‬البته درآمد ماهیانه مدیران بیشتر‬
‫است تا معلم ها‪ ٬‬از آنرو آموزگاری که در کار خود کوتاهی بکند‪ ٬‬ضرر آن بخود وی هم خواهد رسید‪ .‬ما در بخش های پیشین‬
‫نشان دادیم که سیستم آموزش ما سوراخ و پارگی هایی پدید آمده است‪ .‬برای آنکه از یاد برده ایم هدف آموزش چیست‪ .‬اکنون‬
‫کارشناسان بیشتری به یافتن علل ترک تحصیل فزاینده دانش آموزان و دانشجویان و بی رغبت شدن آنان به ادامه تحصیل عالقه‬
‫پیدا کرده اند‪ .‬در میان جوانان بی شکیبی و دوری گزینی را بروشنی می توان دید‪ .‬مدارس زیادی باهم ادغام می شوند‪ ٬‬شاید این‬
‫برای آنها خوب باشد‪ ٬‬اما آنچه برای دانش آموزان مهم است‪ ٬‬رفتار انسانی با آنها‪ ٬‬داشتن دوستان خوب‪ ٬‬دید و بینش است‪.‬‬
‫آموزگاران‪ ٬‬مدیران و سرایداران مدارس می باید دانش آموزان را با نام و فامیل بشناسند و اگر آنها رفتار نادرستی داشتند‪ ٬‬آنان‬
‫را با نام و فامیل پیش خود فرا خوانند‪ ٬‬با آنان گفتگو کنند و بگویند که آن رفتار از آنان پذیرفته نیست‪ .‬تنها در آن صورت جوانان‬
‫می فهمند که رفتار های اجتماعی دلبخواه نیست و آنان می باید بکوشند خود را باال بکشند‪ .‬آنا می باید همه تالش خود را بکنند‪٬‬‬
‫چرا که در سراسر جهان مهارت ها هر روز باال می رود‪ .‬اگر دانش آموزی راه خود را بیابد‪ ٬‬بهترین شیوه آموزش برای او یاد‬
‫گیری بر پایه شایستگی ها و استعداد های خود می باشد‪ .‬اما این برای دانش آموزی که توانائی ها و امکانات کمتر و پیشرفت‬
‫خوبی ندارد‪ ٬‬بسیار فاجعه بار می باشد‪ ٬‬باعث می شود آنان بیشتر از خود نا امید شوند و این خشم و ناامیدی را در جای دیگری‬
‫خالی کنند‪.‬‬

‫ما در زمانه ای بسر می بریم که دو پارگی میان دارندگان شانس های باال ( کسانی که دارای آموزش باال هستند) و دارندگان‬
‫شانس پائین (کسانی که آموزش پایین دارند)‪ ٬‬توسط سیستم اجتماعی ما هر روز بدتر می شود‪ ٬‬با همه زیان های شخصی و‬
‫اجتماعی آن‪ .‬تا کی ما به این راه ادامه خواهیم داد؟ این ارمغان کارشناسان خود فروخته‪ ٬‬مدیران تشنه قانون گذاری‪ ٬‬مقاماتی که‬
‫دیدگاه های تنگ و کوچک دارند‪ ٬‬کارگران و کارکنان را یکبار هم در سر کارهای شان ندیده اند تا با درد و دشواری های آنان‬
‫آشنا شوند و تنها در صدد اجرای قانون های شان‪ ٬‬از باال به پائین هستند‪ ٬‬بر این بدبختی بیشتر دامن می زنند‪ .‬سال هاست فریاد‬
‫آموزگاران از قوانین دست و پاگیر و بوروکراسی بلند است‪ ٬‬اما نمی توانیم خود را از شر ان برهانیم‪ .‬هر روز بر کار‬
‫آموزگاران افزوده می شود و به تازگی ’نظارت بر فرایند آموزش‘ نیز بر آن اضافه شده است‪ .‬روشن نیست تا کجا به کجراهه‬
‫خواهیم رفت‪ ٬‬در صورتی که همه می دانیم بحث می باید روی آموزش باشد‪.‬‬

‫جوانان (در سیستم آموزش هلند‪-‬م‪ ).‬با گذشت زمان ناچار می شوند در سنین پایین تر رشته های آموزشی خود را برگزینند و با‬
‫پیامد های آن گزینش بسازند‪ .‬از پیامدهای ناخواسته آن گزینش یکی هم این استکه چون آنان می بینند دانش اندوزی در آن رشته‬
‫برای شان سخت است‪ ٬‬ترک تحصیل می کنند‪.‬‬

‫بر سر آموزش ما چه آمده است‪ ٬‬سالهاست مهارت های پایه ای مانند زبان و حساب پائین تر از آنی استکه می باید باشد‪ ٬‬رشته‬
‫های مهم مانند فلسفه‪ ٬‬آموزش اخالقیات‪ ٬‬به دروس درجه دو تبدیل یا حذف شده است‪ ٬‬چون گمان می برند دوره و زمانه آنها‬
‫گذاشته است یا بدرد نمی خورد‪ .‬در پژوهش هایی که ما داشتیم‪ ٬‬پرسش شوندگان می گفتند در جوانان انگیزه کم است‪ .‬دلمردگی و‬
‫بی رغبتی آنها را همه جا می توان دید‪.‬‬

‫کارهای بهزیستی برای بهزیستی ما‬


‫برنامه ها صرفه جوئی‪ ٬‬کسانی را که کارشان در خیابانها و در خانه های محل‪ ٬‬پلی بود میان مردم و سازمان های دولتی‪ ٬‬از‬
‫میدان بدر کرده است‪ .‬سیاست گذاران دهه های پیشین چنان به رفاه دولتی ایمان داشتند و آنرا مقدس می شمردند که کارهایی از‬
‫این دست را بیهده شمردند و گمان بردند هرکسی می تواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد‪ .‬اکنون با انباشته شدن مسائل و‬
‫مشکالت در برخی از محالت ‪ -‬خشونت های خانگی‪ ٬‬سوء استفاده از مواد نشئگی آور‪ ٬‬فربهی‪ ٬‬مساله بدهکاری ( با توجه به‬
‫آسیب روانی خرید افراطی و تسهیالت اعتباری بانک ها شمار زیادی از آن آسیب دیدگان از بانک ها وام می گیرند و خرید های‬
‫بی حساب و کتاب می کنند‪ ٬‬آخر سر هم نمی توانند بدهی بانک را پرداخت کنند ‪ -‬م‪ ٬).‬بیرون کردن مستاجران از خانه ها ( در‬
‫هلند دولت و سازمان های دولتی موظف هستند به شهروندان خانه و سرپناه دهند‪ .‬از سوی دیگر سازمانهای خانه که دست بخش‬
‫‪59‬‬

‫خصوصی است در صورت پرداخت نشدن اجاره بها به مدت چند ماه پیاپی‪ ٬‬می توانند بکمک دادگاه و پلیس مستاجر خاطی را‬
‫از خانه بیرون کند ‪-‬م‪ ٬).‬دزدی و تبهکاری ‪ -‬تازه نیاز به آن کسان و کارهای آنان را احساس می کنند‪.‬‬

‫در زمینه سازمان های کمک رسانی کمبود دیده نمی شود‪ ٬‬اما از مراقبت های پیشگیری کننده و فلسفه پیشگیری که پیش از این‬
‫کارکنان بهزیستی می کردند‪ ٬‬نشانی نمانده است‪ .‬روی هم انباشته شدن دشواری ها همواره ریشه در جدا و تنها ماندن و شاخه‬
‫شاخه شدن کارها دارد‪ ٬‬از آنرو مردم در داالن های پیچ پیچ امور دولتی راه را گم می کنند و کسی هم نیست که به داد شان‬
‫برسد‪ ٬‬صدای شان کند که برگردند‪ .‬اما آنها می دانند که سازمانی هست می تواند کمک شان کند و گره کور زندگی شان را‬
‫بگشاید‪ .‬چنین است که به خاطر صرفه جوئی شاگرد تراموا را می فرستند پی کارش و راننده تراموا مجبور می شود نظم داخل‬
‫تراموا را خود به گردن گیرد‪ .‬در این میان آن راننده همراه سایر رانندگان نقلیه عمومی با بی احترامی ها و خشونت ها دست‬
‫بگریبانند‪.‬‬

‫جمع بندی‬
‫‪ .۱‬کارگردانی و رهبری را در دست خود بگیرید‪ .‬در این راه از بکار گیری آئین ها هراسی بخود راه ندهید‪.‬‬

‫‪ .۲‬قوانین و مقررات را کم کنید و بپذیرید که هر از گاهی سهو و خطا پیش می اید‪ .‬قوانین و توضیحات می تواند نتیجه عکس‬
‫دهد‪.‬‬

‫‪ .۳‬قوانین را ساده و قابل فهم کنید‪ .‬بیشتر به هدف مندی بیاندیشید و توجه داشته باشید‪.‬‬

‫‪ .۴‬خوب بیاندیشید موضوع بر سر چیست‪ .‬در زمینه آموزش و پرورش‪ ٬‬نیز بهزیستی‪ ٬‬به نظر می رسد بوروکراسی اهمیت‬
‫بیشتری یافته است تا کار در آن زمینه ها‪.‬‬

‫‪ .۵‬بیشتر روی انسانی بودن و پیشرفت سرمایگذاری کنید‪ ٬‬رشد و بزرگ شدن فی نفسه هدف بشمار نمی آید‪.‬‬

‫‪ .۶‬به ولنگاری پایان دهید‪ .‬به دیگران بگوئید که مسئول هستند و می باید مواظب رفتارهای خود باشند‪ .‬خود را برای شنیدن انتقاد‬
‫آماده کنید و پس از شنیدن آن کاری بکیند‪.‬‬

‫‪ .۷‬شهروندی را می باید یاد گرفت‪ ٬‬در خانه‪ ٬‬در مدرسه‪ ٬‬در خیابان و در سر کار‪.‬‬

‫‪ .۸‬قانون و سیاستی که نتواند هدفی را که بدان منظور وضع شده است‪ ٬‬برآورده کند‪ ٬‬یا برای رسیدن به آن مفید باشد‪ ٬‬می باید هر‬
‫چه زودتر تغییر داد یا کنار گذاشت‪.‬‬

‫سخن آخری‬
‫الگوهایی که ما در این نوشته واشکافی کرده ایم‪ ٬‬تنها هنگامی جلوه گر خواهد شد که نگاهمان به زیر الیه روئی و بیرونی‪ ٬‬پشت‬
‫ارقام و آمار باشد‪ .‬این نیز میسر نمی شود مگر توجه مان از یک شخص به شخص دیگر معطوف گردد‪ ٬‬به ژرفا بنگریم و متنی‬
‫را که جوانان در آن نشو و نما می یابند از خانه چشم دور نسازیم‪.‬‬
‫‪60‬‬

‫بخش بزرگی از مشکل را نخبگان روشنفکر و سیاسی به وجود می آورند‪.‬‬

‫آدم ها گزینش های خود را بر پایه انگزه های شان می کنند؛ از آنرو پژوهش ارزش ها‪ ٬‬ارزش روشنگری باالئی‬
‫دارد‪ .‬پژوهش های ما روی ذهنیت‪ ٬‬بیشتر روی هویت اجتماعی ‪ -‬تباری پایدار فرد تمرکز دارد‪ :‬ارزش های پایه ای‬
‫او‪ ٬‬اهداف او در زندگی‪ ٬‬دید و برداشت او از کار‪ ٬‬برنامه های روزانه او‪ ٬‬آرزوها‪ ٬‬گذران وقت آزاد و بیکاری و‬
‫روابط او‪ .‬بدین سان می توان همه مردم یک کشور را بر هشت پیرامون قابل تشخیص تقسیم کرد‪.‬‬

‫بینش یافتن روی ارزش ها‬


‫روش و فلسفه ای پشت پژوهش ذهنیت خوابیده است‪ .‬دگرگونی های اجتماعی پیوسته شتاب آهنگ تر می گردد و از آنرو پیش‬
‫بینی رفتار شهروندان دشوار تر می شود‪ .‬جامعه چند دهه پیش را که گذشته از تقسمات افقی‪ ٬‬تقسمات ستونی ( عمودی) نیز‬
‫داشت‪ ٬‬از روی تقسیمات روشن آن به طبقات اجتماعی و گروه های عقیدتی و جهانبینی‪ ٬‬می شد به آسانی درک کرد و فهمید‪ .‬اما‬
‫اکنون همه آنها دستخوش دگرگونی گشته است‪ .‬به سبب همین دگرگونی ها‪ ٬‬سیاست گذران‪ ٬‬استراتژیست ها و بازار یاب ها‬
‫پیوسته نیازمند پژوهش های اجتماعی درنگ ناپذیر می باشند تا دگرگونی های اجتماعی و فرهنگی را دقیق و طبق تازه ترین داده‬
‫ها آشکار سازند‪.‬‬

‫آنها می خواهند بدانند مردم به چه چیزهائی اهمیت می دهند؟ دید و برداشت آنان از برنامه های روزانه‪ ٬‬روابط خود با زنان و‬
‫مردان‪ ٬‬دولت مردان و سازمان های اجتماعی کدام ها هستند؟ آنان مشارکت خود در پیرامون مستقیم زیستی خویش را چگونه می‬
‫بینند؟ دوست دارند اوقات بیکاری خود را چگونه بگذرانند؟ در سر کارهای شان به کدامین اهداف می خواهند دست یابند؟ دوست‬
‫دارند پول های خود را صرف چه چیزهایی بکنند؟‬

‫از دید ما و در زمینه کار ما ذهنیت پژوهشی است نو آورانه و ژرف پیما در گستره ارزش ها و شیوه های زندگی‪ .‬انجام پژوهش‬
‫ذهنیت هر سال توسط تیم ما صورت می گیرد‪ .‬می خواهیم بگوئیم‪ ٬‬ذهنیت مصرف کنندگان را از این پس نمی توان تنها با گوشه‬
‫چشمی به متغیر های جمعیت شناسی مانند کشوری که شخص از آنجا می آید‪ ٬‬زن و مرد بودن‪ ٬‬سن‪ ٬‬درآمد و میزان تحصیالت ‪-‬‬
‫که پیشتر چنین بود ‪ -‬تعیین کرد‪ .‬برای آنکه آدمهایی که از یک کشور میایند و در آمد کم و بیش یکسانی دارند‪ ٬‬رفتار شان‪٬‬‬
‫اولویت های شان و دلبستگی های شان تفاوت های بسیار دارد‪.‬‬

‫در دهه های گذشته رفاه و سطح تحصیالت ما به طرز چشمگیری باال رفته است‪ .‬ما آزادتر گشته ایم‪ ٬‬وابستگی های مان کمتر‬
‫شده است‪ .‬پیامد آن‪ ٬‬این استکه گزینش های شهروند امروزی تا حدود زیادی بر پایه ارزش ها و باور های فردی او می باشد‪.‬‬
‫چنین می نماید که در شمار آوردن این ارزش ها و باورها در پیش بینی پیشرفت ها‪ ٬‬دگرگونی ها و جابجائی های رفتارهای‬
‫اجتماعی‪ ٬‬ارزش روشنگری بسیار داشته باشد‪.‬‬

‫در سال های گذشته روشن شد که با نتایج تحقیق ذهنیت می توان همه جمعیت یک کشور را‪ ٬‬در گروه های همگن و مشخص که‬
‫پیوستگی های پایدار و کاربرد عملی دارند‪ ٬‬تقسم کرد‪ ٬‬گروه هائی که از آنها با ”پیرامون“ نیز یاد می شود‪ .‬در درون این گروه‬
‫های جمعیتی سوگیری های ارزشی‪ ٬‬نگرش و چشم انداز های زندگی‪ ٬‬در گستره هائی از زندگی مانند رسانه های گروهی‪٬‬‬
‫شهروندی‪ ٬‬سیاست‪ ٬‬کار‪ ٬‬شرکت در آئین ها و جشن های فرهنگی و رفتار ها و گزینش خوراکی ها همانند می باشد‪.‬‬

‫شبکه ای از ارزش ها‬


‫زبانشناس سویسی سوسیور ( ‪ ) ۱۹۱۳-۱۸۵۷‬به ژرفش در ساختار زبان و پیوند میان فرهنگ و زبان پرداخت‪ .‬در زبان هرگونه‬
‫هویتی به لطف تمایز پدید میاید‪ .‬تیره در برابر روشن جلوه می یابد‪ ٬‬با همه سایه روشن های میان آنها‪ ٬‬بهمان سان دارا در برابر‬
‫ندار‪ ٬‬نو شونده در برابر دگرگونی ناپذیر‪ .‬زبان به جهان ساختار می بخشد‪ ٬‬جهانی که ما می شناسیم بر بنیاد زبانی است که آنرا‬
‫بکار می بریم‪.‬‬
‫‪61‬‬

‫سوسیور یک جنبش علمی در جهان پدید آورد که بعد ها به ساختارگرایی آوازه یافت‪ .‬در این رویکرد زبان دستگاهی از نشانه ها‬
‫و واژه دیده می شود‪ ٬‬که پیوند دادن معنی به تصورات و احساس ها را و انتقال آنها به دیگران را‪ ٬‬میسر می سازد‪ .‬از این رو‬
‫زبان پاره ای ساختاری فرهنگ اجتماعی را پدید می آورد؛ پ ُلی زبان شناختی میان مردمی که خویشتن را با یکدیگر پیوسته‬
‫احساس می کنند‪ ٬‬چرا که ارزش ها و انگیزه های مشترک دارند‪.‬‬

‫آدم ها در میان تار تنیده ای از ارزش ها بسر می برند که به وسیله کنش و واکنش های درون گروهی که در آن هستند تنیده شده‬
‫است‪ :‬تار تنیده ای که شیوه های زندگی‪ ٬‬ارزش ها و تربیت های آنها را تعیین می کند و به آنان کمک می کند خویشتن را با آن‬
‫گروه یکی و از اعضای گروه دیگر جدا بدانند‪.‬‬

‫کالود لوی اشتراوس‪ ٬‬مردم شناس و ساختارگرای ( ‪ )۱۹۰۸‬این ساختار زبانی را به مثابه منطق اجتماعی می بیند‪ ٬‬که زیر الیه‬
‫رویی رفتار اجتماعی جای گرفته و به رفتار اجتماعی یی که می شود آنرا دید‪ ٬‬معنا می بخشد‪ .‬این‪ ٬‬نقطه عزیمت وی در پژوهش‬
‫هایش‪ ٬‬بسوی الگوهای فرهنگی مردمان بیگانه بشمار میاید‪.‬‬

‫پی یر بوردیو ( ‪ )۲۰۰۲-۱۹۳۰‬جامعه شناس‪ ٬‬ایده های او از ساختارگرایی را در پژوهش های کیفی و کمی از شیوه های زندگی‬
‫و جهت گیری ارزشی بکار گرفت ( ‪ .)۱۹۸۴‬وی دریافت که تفاوت های چشایی و مزه در میان گروه های خاصی کمک می کند‬
‫به علت رفتار های نا همسان پی برد‪ .‬بگفته بوردیو‪ ٬‬در این جا کردار و گفتار آدمی نقش بزرگی دارد‪ :‬ما از خانواده و پیرامون‬
‫خویش‪ ٬‬به ویژه در دوره نوجوانی‪ ٬‬روش خاصی از سخن گفتن در باره نکات مثبت و خوشایند آنان در باره شیوه زندگی شان و‬
‫ارزش های غالب را یاد می گیریم‪.‬‬

‫ما نیز در پژوهش های خود از این رویکرد ساختارگرایانه بهره جسته ایم‪ .‬واقعیت اجتماعی مردم را تنها از راه کند و کاو در‬
‫آزمون های هر روزه و ساختار معانی درون آن می توان در تصویر آورد‪ .‬رفتارهای مردم را از معنایی که به رفتار های خود‬
‫می دهند‪ ٬‬می شود درک کرد‪ .‬با پیدا کردن این معانی و روشنگری پیوندهای میان آنها‪ ٬‬ما پژوهشگران می توانیم پی ببریم‪ ٬‬مردم‬
‫چگونه خویشتن و جهان زیستی خویش را می بینند و می آزمایند‪.‬‬

‫افزایش آگاهی اسلوبی‬


‫در دهه های گذشتهَ‪ ٬‬با گذشت روزگار‪ ٬‬هلندی ها ایراد گیرتر و خرده گیرتر شده اند‪ .‬اکنون ما در جامعه ای پُر جنب و جوش و‬
‫شبکه های ارتباطی کوچک‪ ٬‬کوچک‪ ٬‬بسر می بریم‪ ٬‬که در آن خرید و مصرف کاالهای لوکس تنها در انحصار نجبگان پولدار و‬
‫تافتگان جدابافته نیست‪ .‬امر وزه بخش های بزرگی از مردم هلند توان خرید چیزهای گران را دارند‪ ٬‬از آنرو آنها به سبب ارزش‬
‫تفاوت گذاری های شان و دارا بودن موقعیت اجتماعی لوکس و مادی شان‪ ٬‬اهمیت یافته اند‪.‬‬

‫به سبب پیشرفت های تکنولوژیک پیشرو و جهانی شدن اقتصاد و فرهنگ جهان زیستی‪ ٬‬ما هر روز از سنت هایی که تا نیم قرن‬
‫پیش عادی بود‪ ٬‬دورتر میگردیم‪ .‬جامعه شناسانی چون گرهارد شولتز و اسکات لش‪ ٬‬در این باره از ”جامعه تجربی “ سخن می‬
‫گویند؛ جامعه ای که در آن آدمها با گزینش های زیباشناختی ( در زندگی روزانه)‪ ٬‬هویت فردی شان را عیان می سازند‪ .‬جامعه‬
‫ای که در آن احساس ها و ذهنیت اهمیت بیشتری یافته است تا استدالل منطقی و عینیت‪.‬‬

‫فراز آمدن فرهنگ پسانوین‪ ٬‬آنتونی گیدنس را بسوی برداشت روایت خویشتن راند‪ :‬مردم داستان ( بخوان‪ :‬هویت اجتماعی) خود‬
‫را با آنچه می پوشند‪ ٬‬با تزیینی که برای خانه های شان می کنند و همچنین با ماشین شان می گویند‪ .‬خانم میکه فیتر استون آن‬
‫برداشت رااسلوبی کردن زندگی می نامد‪ :‬گوئی یک طراح به زندگی انسان نوین شکل می دهد ( ‪.)۱۹۹۱‬‬

‫بگفته این دانشمندان‪ ٬‬همه بکنار از زبان‪ ٬‬کاالهای مصرفی و الگوهای زندگی را بجای نمادها و نشانه ها بکار می برند تا ارتباط‬
‫برقرار کنند‪ .‬بدین سان ما به دستاویز گل‪ ٬‬کراوات‪ ٬‬کفش‪ ٬‬مبل و صندلی‪ ٬‬جاهائی که برای گذراندن تعطیالت می رویم‪ ٬‬گوشی‬
‫همراه‪ ٬‬مدرسه بچه ها‪ ٬‬خالکوبی‪ ٬‬کارت اعتباری‪ ٬‬خانه و محل زندگی و هزاران گزینه شخصی دیگر‪ ٬‬ارتباط می گذاریم‪.‬‬
‫همچنین فراز آمدن یک رسانه جهانی و ارتباطی ‪ -‬صنعتی که در آن زندگی روزانه نقش برجسته ای دارد‪ ٬‬به آگاهی اسلوبی از‬
‫گزینش های استراتژیک و ظاهری بیشمار می افزاید‪.‬‬
‫‪62‬‬

‫”زیباشناختی گشتن“ زندگی روزانه راه خود را از راستای خطوط سلسله مراتب طبقات اجتماعی باز نمی کند‪ ٬‬بلکه آن با شیوه‬
‫های زندگی و الگوهائی پیوند تنگاتنگ می سازد که در آنها تصویر پردازی ( زیباشناختی) و آزمون ( خوشباشی) جایگاه کانونی‬
‫دارد‪ .‬فرهنگ تصویر پردازی روز به روز در فرهنگ نوشتاری رخنه می کند و این پیامدهای بزرگی روی مصرف و رسانه‬
‫های گروهی می گذارد‪ ٬‬بهمان سان روی گستره رسانه های همگانی ( دولتی) و روی پهنه های درگیری ها و فعالیت های‬
‫سیاسی و اجتماعی‪ .‬نکته شایان یاد آوری دیگر این است که آن پیامد ها روی ویژگی های پیرامون هایی که در پژوهش ما از‬
‫ذهنیت جایگاه کانونی دارند‪ ٬‬نیز تاثیر می گذارد‪.‬‬

‫جهانی که شهروندان تجربه می کنند‬


‫برای آنکه کل جمعیت را به گونه واقع بینانه در پیرامون هائی تقسیم کرد ( در زبان جامعه شناسی قطعه بندی)‪ ٬‬به آنچنان‬
‫پژوهشی نیاز داریم که پیوند تنگاتنگی با جهان تجربیات روزانه مصاحبه شوندگان داشته باشد‪ .‬از پرسش شوندگان می باید پرسش‬
‫هائی کرد که بیدرنگ بتوانند بشناسند و در زندگی روزانه خود با آن آشنا باشند‪ ٬‬در غیر این صورت در پاسخ اشکالی از رفتار و‬
‫ایده های ساختگی را دریافت می کنید که به درد تفسیر نمی خورد‪.‬‬

‫ایده پژوهش در زمینه پیرامون های اجتماعی در پایان دهه هفتاد سده پیش‪ ٬‬توسط جامعه شناسان آلمانی یورگن ولتزهوفر و‬
‫برتولد فلینگ پیش کشیده شد‪ .‬پس از آن ولتز هوفر و کاستن آشبرگ ( ‪ )۱۹۹۹‬پیرامون های اجتماعی را در پژوهش های‬
‫بازاریابی بکار بردند‪ .‬آنان بدنبال یافتن ابزاری برای تحلیل برش های اجتماعی ‪ -‬زیباشناختی زندگی جمعی و مصرف کنندگان‬
‫بودند‪ .‬این برش یافتگی پیامد رخنه زیبا شناختی در زندگی روزانه پسانوین بو د‪ .‬بررسی آنان خود را در سه پیرامون سرگرم می‬
‫داشت‪ :‬شیوه زندگی؛ ارزش های پایه ای و ساختار زندگی جمعی‪.‬‬

‫طبق گفته اولتزهوفر و آشبرگ‪’ ٬‬پیرامون های اجتماعی و گروه های آدمی گرایش ها‪ ٬‬ارزش های پایه ای‪ ٬‬اهداف زندگی‪ ٬‬هویت‬
‫زیباشناسانه و الگوهای مصرف ویژه ای دارند که در آن پیرامون‪ ٬‬میان آن آدمها همسان می باشند‪ ‘.‬بجای پیرامون های اجتماعی‬
‫’جهان اسلوب ها‘ نیز بکار برده می شود‪.‬‬

‫این به معنی باز شدن راهی برای پژوهش در بازار مصرف کننده برپایه پیرامون های اجتماعی و دست شستن از تقسیمات‬
‫معمول گروهی برپایه مشخصات جمعیت شناسی بود‪ .‬در همان هنگام آن به معنی گسستن از الگوهای ویژه ( پارادایم) نیز بود‪.‬‬
‫آنچه در این کار بیشتر بچشم میاید‪ ٬‬آن بود که دیگر میزان درآمد و تحصیالت برای گروه های همگن بزرگ و مهم‪ ٬‬شاخص‬
‫بشمار نمی آمد و افرادی که شرایط زندگی همسان دارند‪ ٬‬می توانند الگوهای زندگی و جهان های اسلوبی متفاوتی را برگزینند‪.‬‬
‫طبقات اجتماعی رنگ باخته اند‪ ٬‬در حالیکه سنگینی کفه شیوه های زندگی گزینش شده و ذهنیت بیشتر گشته است‪ .‬از آنرو آنها در‬
‫تعیین هویت اجتماعی و فردی نقش بیشتر یافته اند‪.‬‬

‫از اهداف تحلیل پیرامون ها‪ ٬‬یکی هم درک کلی از شخص‪ ٬‬بکمک گشودن دریچه ای به تجربیات روزانه وی می باشد‪ .‬از‬
‫آنروست که پژوهشگران توجه خود را به هویت پایدار اجتماعی ‪ -‬زیباشناختی فرد معطوف می دارند‪ :‬ارزش های پایه ای او‪٬‬‬
‫اهداف او در زندگی‪ ٬‬نگرش او به کار‪ ٬‬زیباشناختی روزانه‪ ٬‬آرزوها‪ ٬‬گذران وقت آزاد و ارتباط های او‪.‬‬

‫در این میان روشن گشته است که با تمرکز روی شیوه زندگی و ارزش های پایه ای می توان پیرامون های آماری درخور و‬
‫چشمگیر را متمایز و مشخص ساخت‪ .‬ارزش های پایه ای روی رفتار در گستره های گوناگون بازار و زندگی‪ ٬‬مانند تکنولوژی‬
‫نوین‪ ٬‬استفاده از رسانه ها و مصرف مواد خوراکی‪ ٬‬همچنین گستره هایی چون کار‪ ٬‬زندگی و اوقات بیکاری تاثیر می گذارد‪ .‬اما‬
‫در رویکرد سنتی جهان زندگی روزانه به صورت آمیزه درهم و برهمی از روش های زندگی و زیر ‪-‬فرهنگ های افراد جلوه می‬
‫یابد‪ ٬‬بی آنکه در میان آنها پیوندی دیده شود‪.‬‬
‫‪63‬‬

‫در این بخش پیرامون های ذهنی را از باره های بلندپروازی‪ ٬‬شیوه زندگی‪ ٬‬گذران وقت آزاد‪ ٬‬نگرش‬
‫به کار و کشیدن خود به جایگاه باال‪ ٬‬پیوندهای اجتماعی و پیشینه جمعیت شناختی‪ ٬‬بحث و بررسی می‬
‫کنیم‪.‬‬

‫هشت گروه پیرامونی‬

‫ارزش ها و شیوه های زیستی در زندگی روزانه‬

‫شهروندی سنتی‬
‫شهروندی اخالق گرا‪ ٬‬وظیفه شناس و چسبیده به وضع موجود که سنگر سنت و دارائی های مادی را نگهمیدارد‪.‬‬

‫نمایه ارزش ها‬

‫بلند پروازی‬

‫شهروند سنتی به احترام گذاشتن به و سازش داشتن با مردم‪ ٬‬وظیفه شناسی‪ ٬‬عدل و انصاف‪ ٬‬امنیت مالی‪ ٬‬حفظ روش های کهن‬
‫راه و رسم زندگی که از خانواده خود آموخته است‪ ٬‬ارزش بسیار قائل می شود‪ .‬شهروند سنتی شوقی به تغییر آداب و افکار نشان‬
‫نمی دهد و ترجیح می دهد آنچه را که بدست آورده است از دست ندهد‪ .‬برای شان مهم است که با بی چیز ها و ناتوان های جامعه‬
‫همبستگی داشته باشند و از کاهش امکانات دولتی به گروه های ناتوان در جامعه نگران می گردند‪.‬‬

‫شیوه زندگی و مصرف‬

‫زندگی روزانه نظم دارد و پیرو یک برنامه دقیق پیش میرود‪ .‬این را هم در تقسیم کارها و وظایف درون خانه می شود دید و هم‬
‫در چگونگی شکل گیری آن وظایف و کارها‪ :‬در این جا به نظم‪ ٬‬ترتیب و پاکیزگی اهمیت فراوان داده می شود‪ .‬برای فعالیت ها‬
‫و کارهایی که می باید بشود‪ ٬‬برنامه ریزی و زمان مشخصی انجام آنها در نظر گرفته می شود‪ .‬سخت کارکردن برای مرد خوب‬
‫است‪ ٬‬خوشگذرانی تنها هنگامی خوب استکه برای آن زحمت کشیده باشی‪ .‬در باره ارزش داشتن استراحت و باهم بودن در‬
‫خانواده نیز به همان سان فکر می کنند‪.‬‬

‫پیوسته کوشش می شود در زندگی ریخت و پاش نشود‪ ٬‬چرا که زیاده روی را زیان آور می دانند‪ :‬خرید از روی برنامه و با‬
‫سبک و سنگین کردن خوب‪ ٬‬توجه به کیفیت‪ ٬‬دوام و استحکام صورت می گیرد‪ .‬ترجیج داده می شود جنسی با کیفیت بسیار خوب‬
‫خریداری شود‪ .‬سعی می شود همیشه همان جنس را بخرند‪ .‬شهروندان سنتی در کارهای اجتماعی نقش فعال دارند‪ .‬بسیاری شان‬
‫در سیاست فعال هستند یا در اتحادیه های کارگری عضویت دارند‪ .‬به سازمان های خیریه کمک می کنند‪ .‬دوستی با دیگران به‬
‫کسانی محدود می شود که روش زندگی شان بیش و کم به روش زندگی سنتی ها بخورد‪ ٬‬با دگر اندیشان زود جوش نمی خورند‪.‬‬
‫‪64‬‬

‫کار کردن و خودی نشان دادن‬

‫کار کردن از ارزش ها و وظایف مهم در این پیرامون می باشد‪ .‬هدف اصلی از آن‪ ٬‬برآورده کردن نیازها و گذران زندگی است‪.‬‬
‫آدم های درون این پیرامون زیاد دنبال مقام و منصب نیستند‪ ٬‬کار وسیله ای برای شکوفا سازی خویشتن بشمار نمی آید‪ .‬اما آن‬
‫برای تماس های اجتماعی و داشتن مشغله ای سودمند در جامعه کمک می کند‪ .‬این آدم ها ترجیح می دهند کار ثابت با اوقات ثابت‬
‫کاری داشته باشند‪ .‬کار و وقت آزاد کامال از هم فرق دارد‪ ٬‬بسیاری از شهروندان سنتی دوست دارند در وقت آزاد خود برای‬
‫‪.‬نیکوکاری‪ ٬‬بدون دریافت مزد کار کنند‬

‫وقت آزاد‬

‫شهروندان سنتی وقت آزاد خود را در خانه می گذرانند؛ خوش خویی و گشاده روئی در زندگی آنها نقش بزرگی دارد‪ .‬وقت آزاد‬
‫را در میان خانواده یا خویشان و آشنایان نزدیک می گذرانند‪ ٬‬به دیدار فامیل ها می روند‪ ٬‬استراحت می کنند تا خستگی کار از تن‬
‫شان برود‪ ٬‬به افراد دیگر فامیل و دور و بری ها رسیدگی می کنند و سر می رسند‪ .‬بهترین جا برای سپری کردن وقت آزاد را‬
‫خانه خود می دانند‪ ٬‬یا جلو تلویزیون می نشینند‪ ٬‬یا با هم دور میزی می نشینند و وقت خود را با بازی های سرگرم کننده سپری‬
‫می کنند‪ .‬برای دیدن جاهای تفریحی یا رویداد های فرهنگی شوقی نشان نمی دهند‪ .‬شهروندان سنتی اگرچه بیشتر وقت ها در خانه‬
‫می مانند‪ ٬‬اما از میانگین جامعه بیشتر کتاب نمی خوانند‪ .‬اغلب روزنامه های محلی را می خوانند‪ .‬اما بیشتر از میانگین پیرامون‬
‫های دیگر به کلیسا و خانه محل می روند‪.‬‬

‫روابط اجتماعی‬

‫زندگی خانوادگی و فامیلی خیلی اهمیت دارد‪ .‬تقسیم وظایف و نقش ها در خانواده‪ ٬‬پیرو آئین های کهن می باشد‪ .‬بیشتر مرد ها‬
‫نان آور خانواده هستند؛ زنها وظایف نگهداری از بچه ها و خانه و زندگی را دارند و خانه داری می کنند‪ .‬جمع دوستان زن و‬
‫شوهر ها مشترک است و خویش و آشنایان نزدیک در این میان جایگاه بلندی دارند‪ .‬در میان آنان احساس بستگی خویشاوندی و‬
‫خانوادگی شدیدی دیده می شود‪.‬‬

‫نشانه های جمعیت شناختی – اجتماعی‬

‫شمار شهروندان سنتی به دو میلیون هلندی میرسد‪ ٬‬که بیشتر شان زن هستند تا مرد‪ .‬شمار آنان پیوسته کاستی می پذیرد‪ .‬از‬
‫مشخصات این پیرامون یکی سطح پایین دانش آموختگی است ‪ -‬از دبستان تا پایان دبیرستان‪ .‬ناگفته پیداست که سطح درآمد آنها‬
‫هم پایین می باشد‪.‬‬

‫اینان دسته ای هستند که دارند ریش سفید می شوند‪ .‬در میان آنان شمار کسانی را که جوانتر از ‪ ۴۵‬سال هستند‪ ٬‬کمتر می شود‬
‫دید‪ ٬‬اما شمار پنجاه تا هشتاد ساله ها در میان آنان از میانگین جامعه باالتر می باشد‪ .‬بیشترشان مردان و زنان خانه دار می باشند‪.‬‬
‫آنهایی هم که کار می کنند بیشتر در بخش های صنعتی‪ ٬‬تعمیر کاری و خدمات هستند‪ ٬‬کارهای عملی دارند‪ .‬بیشتر شهروندان‬
‫سنتی همسر دارند یا کسی را دارند که با هم زندگی می کنند و بچه های شان بزرگ شده و از خانه رفته اند‪ .‬این ها دوست ندارند‬
‫در شهر های بزرگ زندگی کنند‪ .‬بسیاری از این ها مسیحی می باشند‪ ٬‬بویژه در گروه اصالح شدگان و دوباره اصالح شدگان‬
‫هلندی می باشند‪.‬‬
‫‪65‬‬

‫خوشگذران ها و آسان خواه ها‬


‫اینان مصرف کنندگانی می باشند که از یکسر نیاندیشیده و به یکباره دست بکاری می زنند و از آنسر هم منفعل هستند‪ .‬می‬
‫خواهند یک زندگی آسان‪ ٬‬کامروا و بی غمی داشته باشند‪.‬‬

‫نمای ارزش های آنان‬

‫بلندپروازی‬

‫در میان آدمهای خوشگذران و آسان خواه‪ ٬‬هدف مهم داشتن یک زندگی فارغ از نگرانی ها‪ ٬‬همراه با خوشی ها و شادی هاست‪.‬‬
‫آنان به کار کردن اهمیت اندکی می دهند‪ ٬‬هدف از خوشگذرانی های پس از ساعات کاری آنست که کار را فراموش کنند‪ .‬به ’آزاد‬
‫بودن‘ ‪ -‬به این معنی که هیچ اجباری نداشته باشی ‪ -‬و روش زندگی دلبخواه ( هر طور که خواستی زندگی کنی) دلبستگی فراوان‬
‫نشان می دهند‪ .‬خوشگذران ها و آسان خواه ها در پی یک زندگی راحت هستند از آنرو دنبال اهداف غیر مادی و انتظارات زیاد‬
‫نیستند‪.‬‬

‫روش زندگی و مصرف‬

‫برای این ها داشتن زندگی خوب و آسایش‪ ٬‬رفتن به دنبال کارهایی مهم استکه از آنها خوشت میاید‪ .‬به آداب نشست و برخاست یا‬
‫تشریفات اهمیت نمی دهند‪ .‬این گروه از برداشت های کالوینیستی و زندگی سنتی دور گشته است‪ :‬برای خوشگذرانی و زندگی در‬
‫ناز و نعمت الزم نیست نخست سخت کار کنی‪.‬اگر چه مال و منال‪ ٬‬زندگی لوکس و پر زرق و برق کشش زیادی دارد‪ ٬‬اما برای‬
‫دست یافتن بدان خودشانرا نمی کشند‪ .‬پس انداز کردن برای این ها جایگاه باالیی ندارد و تا پول بدست شان می رسد یکراست‬
‫خرج می کنند‪ ٬‬مخصوصا برای چیزهایی که زندگی شان را شاد و گوارا می کند‪ .‬خرید تولیدات نو تر و استفاده از آنها زندگی را‬
‫دلپسند تر می کند‪.‬‬

‫کار کردن و خودی نشان دادن‬

‫بدون شک در این گروه وقت آزاد و زندگی خصوصی در برابر کار و کار کردن ارجح شمرده می شود‪ .‬کار برای پول درآوردن‬
‫است و بس‪ .‬این جماعت آنرا زمینه و وسیله ای برای شکوفایی استعداد نمی بینند‪ .‬در نبود بلندپروازی و نیاز به مسئولیت پذیری‪٬‬‬
‫عرضه می‬ ‫کار کردن خود هدفی بشمار نمی آید‪ .‬آنانکه در پی خوشگذرانی و آسان خواهی هستند‪ ٬‬زیاد دنبال کارهایی که جامعه َ‬
‫کند‪ ٬‬نمی روند؛ گوئی از این باره سرخورده شده اند‪ .‬به شرکت در سیاست نیز شوقی در اینان نمی بینی‪ .‬دلبستگی های اجتماعی‬
‫‪ -‬سیاسی در این پیرامون خریداری ندارد‪.‬‬

‫وقت آزاد‬

‫در اینجا وقت آزاد و کار کامال از هم جدا می باشد‪ .‬ارزش شاد و خوش بودن برای سپری کردن وقت آزاد بیشتر است تا‬
‫استراحت و آرامش‪ .‬بخش بزرگی از وقت آزاد این گروه جلو تلویزیون می گذرد‪ ٬‬از کامپیوتر و بازی های ویدیوئی نیز غافل‬
‫نمی شوند‪ .‬ورزش های رزمی از دلخوشی های این هاست‪ ٬‬همان طور رفتن به سنتر پارک ها‪.‬‬
‫‪66‬‬

‫پیوندهای اجتماعی‬

‫بسیاری از کسانی که در این پیرامون بسر می برند‪ ٬‬دید شان نسبت به روابط سنتی زن و شوهر ها بازتر است‪ .‬این نیز به سبب‬
‫بی خیالی شان می باشد و چنین نیست که آگاهانه آنرا برگزیده اند‪ .‬اشکال دیگر باهم‪-‬زندگی کردن را رد نمی کنند‪ ٬‬اما خودشان‬
‫می خواهند زن و بچه داشته باشند‪.‬‬

‫مشخصات مردمشناسی‪-‬جامعه شناسی‬

‫این پیرامون ‪ ۳/۱‬میلیون هلندی را در بر میگیرد که در آن شمار زنان باالتر است تا مردان‪ .‬آدمهای این گروه بیشترشان جوان‬
‫هستند؛ بخش بزرگی از آنان پانزده تا چهل و پنج ساله می باشند‪ .‬سطح تحصیالت اینان پائین تا متوسط می باشد‪ ٬‬درآمد شان هم‬
‫از میانگین جامعه یا پائین تر است‪ .‬بیشتر جوانهای این پیرامون نسبت به پیرامون های دیگر‪ ٬‬آموزش های حرفه ای را دنبال می‬
‫کنند‪ .‬آنهایی که کار می کنند‪ ٬‬کار و کاسبی پائین یا متوسط خود را دارند ‪ -‬اکثرا هم بدون آنکه آموزشی در آن زمینه ها داشته‬
‫باشند ‪ -‬برای نمونه در کارهای ساختمانی یا خرده فروشی‪ .‬بچه های این ها اغلب پیش پدر و مادرهای شان می مانند‪ .‬پراکندگی‬
‫آنها در مناطق پر جمعیت و کم جمعیت متعادل می باشد‪ .‬اکثریت این ها در پی دین و ایمان نیستند‪ .‬هرچند خیلی کم در کلیسا ها‬
‫پیدای شان می شود‪ ٬‬شمار کاتولیک ها در این پیرامون بیشتر می باشد‪.‬‬
‫‪67‬‬

‫شهروندان نوین‬
‫اینان شهروندان پیرو اصول و آئین های اجتماعی و حساس به موقعیت اجتماعی هستند که می خواهند میان ارزش های سنتی و‬
‫نوین‪ ٬‬در جایگاه مصرف کننده و بهره مند‪ ٬‬تعادل و توازنی بیابند‪.‬‬

‫نمای ارزش ها‬

‫بلندپروازی‬

‫شهروندان نوین به پاره ای ارزش های سنتی مانند منطم بودن‪ ٬‬ترتیب و خوشبختی خانوادگی‪ ٬‬همچنین به زندگی آسان‪ ٬‬شاد و‬
‫ماجرا جویانه داشتن‪ ٬‬همراه با مصرف تولیدات نو اهمیت می دهند‪ .‬هر چند باال کشیدن خود از نردبان اجتماعی برای آنها هدف‬
‫بزرگی بشمار نمی آید‪ ٬‬اما نگران اوضاع مالی و جایگاه اجتماعی خود هستند‪ .‬بیشتر از دسته های دیگر این احساس را دارند که‬
‫جامعه آنها را به امان خدا رها کرده است‪.‬‬

‫روش زندگی و مصرف‬

‫این دسته از آدمها زندگی خویش را با نازک بینی برنامه ریزی می کنند‪ .‬نگاهشان به آینده است و کوشش دارند میان آنچه‬
‫خوشایند است و آنچه ضروری‪ ٬‬در زندگی خود‪ ٬‬یک هماهنگی پدید آورند‪ .‬از سویی زندگی لوکس‪ ٬‬همراه با آسایش‪ ٬‬ناز و نعمت‬
‫را دوست دارند‪ ٬‬از سوی دیگر خوب حساب و کتاب پول خود را دارند و دست به عصا راه می روند‪ .‬شهروندان نوین آشکارا به‬
‫فراورده هایی که مارک معروف دارند‪ ٬‬دلبستگی نشان می دهند‪ ٬‬دوست دارند کاالهایی که می خرند کیفیت خوب داشته باشد تا‬
‫قیمت باال‪ .‬به کارهایی چون تزئین و نمایش‪ ٬‬مراقبت و پرستاری‪ ٬‬خانه و زندگی‪ ٬‬آراستن خانه و زندگی با وسایل شیک و نو‬
‫اهمیت می دهند‪ .‬این گروه دوست دارد نخست ببیند مردم چیز هایی را می خرند و استفاده می کنند‪ ٬‬آنگاه خودش هم برود و آنها‬
‫را بخرد‪.‬‬

‫کار کردن و خودی نشان دادن‬

‫شهروند نو دنبال یک کار خوب و مادام العمر نیست‪ ٬‬اما از نظم و اعتماد خوشش می اید‪ .‬کارفرمایان خوب از دید آنان شرکت‬
‫های معروف و زنجیره ای می باشد‪ .‬ترجیح می دهند کار ثابت با اوقات ثابت داشته باشند‪ .‬آنان نیازی به خود کفائی‪ ٬‬مسئولیت و‬
‫شکوفایی خویش نمی بینند‪.‬‬

‫وقت آزاد‬

‫وقت آزاد بیشتر صرف فعالیت هایی چون خرید و دیدن فروشگاه ها‪ ٬‬گشت زدن و ورزش می شود‪ .‬اکثر اوقات تلویزیون تماشا‬
‫می کنند‪ .‬فعالیت های دیگر هم می کنند که مختص این گروه نیست‪ .‬شرکت در فعالیت های فرهنگی‪ ٬‬در میان این گروه خریداران‬
‫اندکی دارد‪ .‬بخش بزرگی از وقت آزاد شان را با خانواده یا دیدار خویش و آشنا ها می گذرانند‪.‬‬
‫‪68‬‬

‫پیوندهای اجتماعی‬

‫زندگی خانوادگی جایگاه شامخی دارد و خویشاوندان بیش از گروه های دیگر به دید و بازدیدهای هم می روند‪ .‬نقش های درون‬
‫خانواده تا حد زیادی بر پایه نقش های سنتی تقسیم شده است‪ .‬مرد ها نان آور خانواده هستند و زن ها بکنار از خانه داری می‬
‫پردازند‪ .‬بیشتر شان یک کارنیمه وقت هم دارند‪ .‬جمع دوستان خیلی گسترده نیست و در میان آنان گرمی و صمیمیت دیده می‬
‫شود‪.‬‬

‫مشخصات مردمشناسی‪-‬جامعه شناسی‬

‫در این پیرامون ‪ ۸/۲‬میلیون هلندی جای دارد و شمار مردها بیشتر از زن ها می باشد‪.‬‬

‫به نظر میرسد شهروندان نوین از آموزش متوسطه ( حرفه ای) یا پایین بهره مند شده اند‪ .‬در این گروه شمار زنان خانه دار یا‬
‫مردان خانه دار چشمگیر است‪ .‬شاغلین این گروه اکثرا کارفرمایان میانه و بدون آموزش کارشناسی در زمینه کار خود می باشند‪.‬‬
‫اغلب آنها در کار های تکنیکی‪ ٬‬تعمیرات ساختمانی و تولیدی هستند‪ .‬سن شان هم از این سر تا آنسر گسترده است؛ هم در میان‬
‫شان جوانان را می بینی و هم پیرتر ها و میان سال ها را‪ .‬بسیاری شان ازدواج کرده اند یا با زنی خانه دار زندگی می کنند و‬
‫بچه های شان پیش شان می مانند و از خانه نمی روند‪ .‬از باره پراکندگی جغرافیایی در شهر های بزرگ شمار آنها کمتر است‪.‬‬
‫شمار اندکی از آنان مذهبی می باشد‪ ٬‬که در میان آنها کاتولیک های کلیسای رم اکثریت را دارند‪.‬‬
‫‪69‬‬

‫محافظه کاران نو‬


‫محافظه کاران نو لیبرال های محافظه کار الیه باالی اجتماعی هستند که هوا داران میدان دادن به پیشرفت های تکنولوژیک می‬
‫باشند‪ ٬‬اما سرمایه گذاری روی نوین سازی اجتماعی و فرهنگی را برنمی تابند‪.‬‬

‫نمای ارزش ها‬

‫بلند پروازی‬

‫محافظه کاران نو در باره ارزش ها و هنجارها دیدگاه های سنتی دارند ‪ -‬از روی عادت‪ ٬‬همچنین از روی دین و ایمان ‪ -‬به نظم‪٬‬‬
‫احترام‪ ٬‬اشکال درست آداب و معاشرت و زندگی خانوادگی سنتی اهمیت می دهند‪ .‬دوست دارند همه مانند آنان فکر کنند‪ .‬آنها آدم‬
‫های جاه طلبی هستند و می خواهند از نظر اجتماعی موفق باشند‪ .‬از انگیزه های کانونی آنها سختکوشی و کسب مقام و منصب‬
‫های باال می باشد‪ .‬هنر و فرهنگ بخش مهمی از زندگی محافضه کاران نو بشمار میاید‪.‬‬

‫شیوه زندگی و مصرف‬

‫زندگی محافظه کاران نو آگاهانه‪ ٬‬از وری برنامه‪ ٬‬با نظم و ترتیب می باشد و از خطر کردن دوری می جویند‪ .‬اخالق کاری‬
‫کالوینیستی ‪ -‬کار و سختکوشی برای آدم خوب است ‪ -‬در میان اینها جایگاه بلندی دارد‪ .‬به موقعیت های اجتماعی حساس می‬
‫باشند و برای دفاع از موقعیت اجتماعی خویش از تالش های الزم مضایقه نمی کنند‪ .‬از آنرو سلسله مراتب در ارزش ها و هنجار‬
‫ها‪ ٬‬همچنین در روابط اجتماعی بچشم آنها عادی می باشد‪ .‬این مساله را به وضوح در پای بندی آنان به اشکال آداب معاشرت‬
‫سنتی که تفاوت های موقعیت اجتماعی را عیان می سازد‪ ٬‬می شود دید‪ .‬علیرغم ذهنیت محافظه کارانه در مورد مسائل اجتماعی‬
‫و سیاسی‪ ٬‬در زمینه اقتصاد و تکنولوژی خوشبین و لبیرال می باشند‪ .‬این پیرامون خیلی مصرفی نمی باشد‪ .‬بچشم این ها مصرف‬
‫خود انگیخته نمی باشد و آنرا روشی برای با ارزش ساختن زندگی در شمار نمی آورند‪ .‬اما موقعیت اجتماعی نقش برای شان مهم‬
‫می باشد‪ .‬در رفتار خرید این گروه‪ ٬‬کیفیت و مارک درجه یک اهمیت دارد‪.‬‬

‫کار کردن و خودی نشان دادن‬

‫ارزش و احترام کار و منصب در این پیرامون بییشتر از پیرامون های دیگر است‪ ٬‬در واقع کار کردن جایگاهی باالتر از زنگی‬
‫خصوصی دارد‪ .‬با کار خوب و کیفیت کاری باال‪ ٬‬آدمی برای خود هویت کسب می کند‪ .‬کار خوب از دید اینها کار سخت‬
‫روشنفکری می باشد که جنبه های گوناگونی دارد‪ ٬‬به ویژه کاری که در یک اداره خوب و معتبر باشد‪.‬‬

‫وقت آزاد‬

‫محافظه کاران نو وقت آزاد خود را با آرامش و کار در خانه میگذارانند‪ .‬زیاد مطالعه می کنند‪ ٬‬مخصوصا روزنامه ها و هفته‬
‫نامه هایی را می خوانند که دیدگاه های خاصی دارند‪ .‬به تاریخ سرزمین پدری عالقه فراوان دارند‪ .‬بیشتر وقت بیکاری شان را با‬
‫رسیدگی به خانه و زندگی‪ ٬‬مخصوصا گل کاری و سبزی کاری در حیاط‪ ٬‬دید و بازدید از خویش و آشنا ها‪ ٬‬ورزش هایی مانند‬
‫دویدن‪ ٬‬راه پیمائی‪ ٬‬دوچرخه سواری‪ ٬‬در پارک ها و راه های دوچرخه سواری بیرون شهر‪ ٬‬کنار دریا‪ ٬‬در میان جنگل ‪ ...‬رویداد‬
‫های فرهنگی مانند رفتن به دیدن نمایشگاه ها و کنسرت های کالسیک‪ ٬‬می گذرانند‪ .‬از ویژگی های دیگر این پیرامون انجام‬
‫کارهای خیر خواهانه است‪.‬‬
‫‪70‬‬

‫روابط اجتماعی‬

‫در این پیرامون‪ ٬‬روی نقش زن و مرد‪ ٬‬روابط اجتماعی‪ ٬‬افکار سنتی حاکم است‪ .‬پیوندهای خویشی و زندگی خانوادگی و فامیلی‬
‫پر اهمیت شمرده می شود‪ .‬اما ارزش کار و کار کردن از همه این ها باالتر می باشد‪ .‬زن و شوهر ها جمع دوستان مشترک خود‬
‫را دارند و تصمیم زن و شوهر ها به داشتن دوستان جدا از هم را ناپسند می شمارند‪.‬‬

‫مشخصات مردم شناسی ‪ -‬جامعه شناسی‬

‫پیرامون محافظه کاران نو نزدیک به یک میلیون هلندی را در بر میگیرد که بیشتر آنها مرد هستند‪ .‬غالب آنان از تحصیالت باال‬
‫برخوردارند و در مشاغل باالی مدیریت اشتغال دارند‪ ٬‬از آن میان می توان از بخش های آموزش و پرورش‪ ٬‬علوم و بخش‬
‫خدمات بازرگانی نام برد‪ .‬میانگین درآمد آدم های این پیرامون‪ ٬‬در کل‪ ٬‬باالست و شمار کسانی که درآمد خیلی باال دارند‪٬‬‬
‫چشمگیر می باشد‪ .‬میانگین سن این ها نیز باالتر از میانگین سنین پیرامونهای دیگر است‪ .‬اکثر آنان ازدواج کرده اند و در مناطق‬
‫کم جمعیت زندگی می کنند‪ .‬اقلیتی از این جماعت مذهبی می باشد‪ ٬‬که به نظر می رسد بیشتر شان پیرو کلیسای رفورمیست می‬
‫باشند‪.‬‬
‫‪71‬‬

‫جهان شهر ها‬


‫جماعتی از شهروندان که دید و بینشی باز دارند و در امور جهانی خرده گیری می کنند‪ .‬آدم های این پیرامون کوشش دارند‬
‫ارزش های پسانوین مانند شکوفایی خویشتن و کامرانی را‪ ٬‬با ارزش های نوین مانند موفقیت اجتماعی‪ ٬‬مادی گرائی و‬
‫خوشگذرانی در هم آمیزند‪.‬‬

‫نمای ارزش ها‬

‫بلندپروازی‬

‫پیرامون جهانشهر ها را از نشانه هائی چون بلندپروازی ( سختکوشی و باال کشیدن خود از نردبان اجتماعی)‪ ٬‬نیاز و دلبستگی‬
‫شان به شکوفاسازی خویش و عالئق اجتماعی آنان می توان شناخت‪ .‬دست یازیدن به آزمون ها و آگاهی های نوین که به اندوختن‬
‫تجربیات غنی منجر می شود‪ ٬‬از انگیزه های مهم این گروه بشمار میاید‪ .‬در این پیرامون دستیابی به بلندپروازی های فردی و‬
‫اجتماعی را بسیار ارزشمند می دانند‪.‬‬

‫شیوه زندگی و مصرف‬

‫جهانشهر ها زندگی پرجنب و جوش و متنوع دارند‪ .‬آنان در زمینه هنر و فرهنگ دلبستگی های گوناگون دارند‪ ٬‬برای کتاب‪٬‬‬
‫موسیقی‪ ٬‬مسافرت و رفتن به رستوران پول زیاد خرج می کنند‪ .‬داشتن یک زندگی با کیفیت خوب را مهم می شمارند‪ .‬کیفیت نه‬
‫تنها داشتن جنبه های گوناگون و بسیار‪ ٬‬که داشتن زندگی لوکس و استاندارد های باال را نیز در برمیگیرد‪.‬‬

‫اعضای این گروه روی خانه و زندگی شیک و لوکس‪ ٬‬وقت و پول هزینه می کنند‪ .‬مصرف را با لذت بردن یکی می دانند‪ .‬برنامه‬
‫ریزی زندگی شان خیلی هم سفت و سخت نیست‪ .‬دید و برداشت های شان در نشست و برخاست ها با دیگران و همچنین‬
‫سازماندهی کارهای روزانه خویش با نرمش پذیری همراه است‪ .‬جهانشهر ها پیروی از آداب نشست و برخاست را بزرگ می‬
‫شمارند‪ .‬دلبستگی بیش و کم چشمگیر آنان به مسائل اجتماعی و جمعی را از روی شمار بزرگ کمک کنندگان این گروه به‬
‫سازمان های خیریه می توان دید‪.‬‬

‫کار کردن و خودی نشان دادن‬

‫کار هم از باره رشد فردی و هم از چشم انداز بدست آوردن جایگاه اجتماعی‪ ٬‬از دید دیگران‪ ٬‬در میان این گروه جایگاه بلندی‬
‫دارد‪ .‬تالش و جدیت برای باالتر کشیدن خود از نردبان اجتماعی را در این گروه بیشتر می توان دید‪ .‬نسبت به گروه های دیگر‬
‫می شود گفت ارزش کار و کوشش در این پیرامون باالست‪.‬‬

‫وقت آزاد‬

‫نه تنها کار که فعالیت های وقت آزاد نیز صرف رشد و غنای شخصی می شود‪ .‬جهان شهر ها بیشتر وقت آزاد خود را در بیرون‬
‫از خانه می گذرانند و کمتر جلو تلویزیون می نشینند‪ .‬این جماعت در زمینه های گوناگون فعال می باشد و از رویداد های‬
‫فرهنگی تغافل نمی کند‪ :‬خیلی زیاد برای دیدن فیلم‪ ٬‬کنسرت‪ ٬‬موزه‪ ٬‬نمایش اپرا می روند‪ .‬خیلی های شان نیز در زمینه کارهای‬
‫هنری مانند نوازندگی‪ ٬‬نقاشی‪ ٬‬مطالعه‪ ٬‬رنگ آمیزی دست دارند‪.‬‬
‫‪72‬‬

‫روابط اجتماعی‬

‫آدمهایی که درون این پیرامون هستند‪ ٬‬شبکه گسترده ای از پیوند های اجتماعی دارند‪ .‬مشخصه زندگی خانوادگی‪ ٬‬خود را در‬
‫فردیت جداگانه اعضای خانواده بنمایش می گذارد‪ .‬هر فرد خانواده فضای الزم را برای رشد و شکوفائی خویش دریافت میکند‪.‬‬

‫در این پیرامون نزدیک به ‪ ۳/۱‬میلیون هلندی جای دارند که شمار مردها و زنها در آن نزدیک بهم می باشد‪ .‬سطح آموزش جهان‬
‫شهر ها باالست ( نیمی از آنان از آموزش دانشگاهی برخوردارند)‪ .‬بیشتر شان در مشاغل باالی مدیریت و شغل آزاد‪ ٬‬در زمینه‬
‫هائی مانند آموزش‪ ٬‬علوم‪ ٬‬بازرگانی سرگرم هستند‪ .‬شمار باالی جوانان و دانشجویان ( کمتر از ‪ ۳۵‬سال) در این پیرامون‬
‫چشمگیر است‪ .‬میزان درآمد شان هم باالست‪ ٬‬به غیر از دانشجویان‪ .‬در قیاس با سایر پیرامون ها‪ ٬‬جهان شهر ها کمتر ازدواج‬
‫می کنند‪ ٬‬زندگی مشترک با یک دوست دختر یا دوست پسر دارند‪ ٬‬خیلی از آنها زندگی مجردی دارند‪ .‬غالبا در شهر های بزرگ‬
‫زندگی می کنند‪ .‬مذهب در زندگی اینان نقش عمده ای ندارد‪.‬‬
‫‪73‬‬

‫راه افتادگان به باال ( از پلکان اجتماعی)‬


‫فرد گرایانی که در پی مقام و حرفه هستند‪ .‬اینان آرزومند مناصب باالی اجتماعی و تکنولوژی نوین‪ ٬‬خطر کردن و هیجان داشتن‬
‫می باشند‪ .‬صص‬

‫نمای ارزش ها‬

‫بلندپروازی‬

‫از چشم راه افتادگان به باال‪ ٬‬موفقیت اجتماعی و باال کشیدن خود‪ ٬‬از انگیزه های بزرگ می باشد‪ .‬از این گذشته‪ ٬‬آنان می خواهند‬
‫در زندگی نیز کاری کرده باشند‪ .‬آنان بخش بزرگی از خوشبختی شان را در حرفه و منصب شان می بینند‪” :‬کار من‪ ٬‬زندگی من‬
‫است‪ “.‬یکی از دلخوشی های این دسته از آدم ها آنست که به دیگران نشان دهند بکجا رسیده اند‪ .‬به طور کلی باال روندگان از‬
‫نردبان اجتماعی مادی گرا می باشند‪ :‬مصرف کردن و پول زیاد درآوردن‪ ٬‬برای شان مهم می باشد‪ .‬جهد فراوان برای دست یافتن‬
‫به موقعیت های اجتماعی‪ ٬‬گاه برای شان دردسر آفروین می شود‪ :‬تائید و تصدیقی که جامعه از آنان می کند‪ ٬‬همیشه هم برای‬
‫شان خوشایند نیست‪.‬‬

‫شیوه زندگی و مصرف‬

‫از مشخصه های این پیرامون سختکوشی و خود را به جلو کشیدن می باشد‪ .‬زندگی بسیار شتابزده و شلوغی دارند که جائی برای‬
‫کارهای خانه داری‪ ٬‬مانند خرید روزانه و پخت و پز نمی گذارد‪ .‬شیوه های زندگی های شان بدون نظم و از روی تصمیمات آنی‬
‫و نیاندیشیده می باشد‪ .‬در زندگی آنها از یک برنامه ریزی دقیق و جدی نشانی نمی بینی‪ .‬به موقع شام و نهار نمی خورند‪ ٬‬به‬
‫جای آن نیمه های روز یا شب‪ ٬‬شکم خود را با چیزهایی پر می کنند‪.‬‬

‫در کل آدمهای این پیرامون به موقعیت و منصب اجتماعی حساسیت خاصی دارند‪ .‬به داشتن ظاهر اراسته و رسیدن به سر و‬
‫وضع خود اهمیت قراوان می دهند‪ .‬از آن گذاشته از مارک و برند هم غافل نیستند؛ دوست دارند کاالئی که می خرند‪ ٬‬درجه یک‬
‫باشد‪ .‬مصرف‪ ٬‬ماجرا جوئی‪ ٬‬آسایش و خوشی داشتن را خیلی دوست دارند‪.‬‬

‫کار کردن و خودی نشان دادن‬

‫در این پیرامون آدمها در پی نشاندادن کارآئی و کاردانی خود و بدست آوردن موفقیت هستند‪ .‬تقریبا زندگی به دور کار می چرخد‬
‫و در عمل جای زیادی برای زندگی خصوصی نمی ماند‪ .‬کارکردن را از باره های پذیرفته شدن در پیش همگان و اجتماع‪ ٬‬نیز‬
‫حقوقی که بابت آن دریافت می شود‪ ٬‬مهم می دانند‪ ٬‬نه از آن باره که زمینه ای برای شکوفائی استعداد فرام می آورد‪ .‬از انگیزه‬
‫های مهم این ها‪ ٬‬درآمد باال می باشد‪.‬‬

‫وقت آزاد‬

‫وقت زیادی برای استراحت و خوشی ندارند‪ .‬وقت آزادی را که دارند در فعالیت های بیرون از خانه می گذرانند؛ می روند سینما‪٬‬‬
‫گشت و گذار‪ ٬‬سری به فروشگاه ها می زنند‪ ٬‬ورزش می کنند‪ ٬‬به مسابقات ورزشی می روند‪ .‬این جماعت را نسبتا در کازینو ها‬
‫نیز زیاد می شود دید‪.‬‬
‫‪74‬‬

‫روابط اجتماعی‬

‫آدم های این پیرامون زندگی خانوادگی را شکل ایده آل زندگی می بینند‪ ٬‬اما در عمل اهمیتی بدان نمی دهند‪ .‬باال روندگان از‬
‫نردبان اجتماعی‪ ٬‬تا حد زیادی آدم های فرد گرا هستند و دنبال روابط خانوادگی نمی روند‪ .‬در این پیرامون جوانان زیادی را می‬
‫شود دید که در پیش پدر و مادرشان زندگی می کنند‪ .‬آن عده از این ها هم که ازدواج کرده اند یا باهم زندگی می کنند‪ ٬‬همان راه‬
‫روابط زن و شوهر های سنتی را در پیش می گیرند‪ ٬‬اما همدیگر را در انتخاب راه آزاد می گذارند‪.‬‬

‫مشخصات جامعه‪-‬مردم شناسی‬

‫این پیرامون شامل ‪ ۱/۷‬میلیون هلندی می باشدکه در آن اکثریت با مردهاست‪ .‬سطح آموزش اینان یکدست نمی باشد‪ .‬درآمد باال‬
‫روندگان از درآمد میانگین مردم زیاد متفاوت نیست‪ .‬بخش بزرگی از این گروه را دانشجویان تشکیل می دهند‪ .‬زمینه های کار‬
‫ترجیحی در میان این جماعت‪ ٬‬داد و ستد‪ ٬‬بخش حمل و نقل‪ ٬‬کشاورزی و باغداری می باشد‪ .‬در واقع بیشترین بخش این پیرامون‬
‫از جوانان تشکیل شده است‪ ٬‬که گروه بزرگی از آنان زیر ‪ ۲۵‬سال دارند‪ .‬شاید بشود گفت شمار کسانی که باالی ‪ ۶۵‬سال سن و‬
‫در این گروه جای دارند‪ ٬‬انشگشت شمار می باشد‪ .‬خیلی های شان هنوز پیش پدر و مادرشان بسر می برند‪ .‬اینها را هم در مناطق‬
‫شهری می شود دید و هم مناطق دور از شهر‪ .‬در میان این ها آدم های مذهبی را کم می شود دید‪.‬‬
‫‪75‬‬

‫پسا مادی گرایان‬


‫پسا مادی گرایان ایده آلیست هایی هستند که از جامعه خرده گیری می کنند و در پی شکوفائی درونداشت های (غرایز) خود می‬
‫باشند‪ ٬‬در برابر بیداد و ستم های اجتماعی می ایستند و کوشش دارند از آلودگی پیرامون زیستی جلوگیری کنند‪.‬‬

‫نمای ارزش ها‬

‫بلندپروازی ها‬

‫از خصلت های بارز مردمی که در این پیرامون هستند‪ ٬‬همبستگی و هماهنگی می باشد‪ .‬آنان از اجتماع امروزی انتقاد دارند‪ ٬‬در‬
‫میان آنان تالش و مجاهدت برای همبستگی مردم‪ ٬‬مسئولیت پذیری و سعی کردن برای بهتر ساختن اوضاع و سازمان های‬
‫اجتماعی‪ ٬‬نقش و جایگاهب باالئی دارد ‪.‬‬

‫شیوه زندگی و مصرف‬

‫پسا مادی گرایان به اینکه آدمی بتواند پیرو خواست و منشور های خویش زندگی کند‪ ٬‬ارزش بسیار می گذارند‪ .‬در برابر‬
‫رویدادها و دگرگونی های اجتماعی بیکار نمی نشینند‪ ٬‬اما نوگرائی و دگرگونی را با آغوش باز پذیرا نیستند‪ .‬از چیزهایی که در‬
‫عمل کیفیت خوب خود را نشان داده است‪ ٬‬نمی توانند دل بکنند‪ .‬یک الگوی زندگی ثابتی دارند که کمتر نشانی از شتاب و‬
‫سردرگمی در آن می بینی‪ .‬مسئولیت پذیر بودن در زندگی برای شان مهم می باشد‪ :‬در پی منافع خویش می روند اما ریخت و‬
‫پاش نمی کنند و به پیرامون زیستی آسیب نمی رسانند‪ .‬جامعه مادی گرا و مصرفی را طرد می کنند و آماده اند برای رسیدن به‬
‫یک زندگی ’سزاوار و شایسته‘ که بر پایه ’راستی و درستکاری‘ می باشد‪ ٬‬گامی پس نهند‪ .‬اینان بشیوه ای خرده گیرانه‪ ٬‬به ارزش‬
‫های کهنی چون جدیت‪ ٬‬اصالت و همبستگی چنگ می زنند و مانند شهروندان سنتی به آن ارزش ها پایبندی دارند‪ ٬‬اما نه مانند‬
‫شهرواندان سنتی از دیدگاهی تدافعی و خودبینانه‪ ٬‬که با برخوردی باز و مثبت در برابر ارزش های جامعه کنونی‪ .‬در میان این‬
‫دسته از آدم ها‪ ٬‬خام گیاهخواران و مصرف کنندگان محصوالت بیولوژیک فراوان است‪ .‬وسایل راحتی لوکس‪ ٬‬مارک و برند‪ ٬‬یا‬
‫کیفیت درجه یک برای شان اهمیت چندانی ندارد‪ .‬این ها کیفیت زندگی را در چیزهای غیر مادی می جویند نه در انباشت وسایل‬
‫مادی‪.‬‬

‫چنین می نماید که دلبستگی اینان به امور اجتماعی و رفاه اجتماعی زاده شاغل بودن شمار بزرگی از پیروان شان در کار سیاست‬
‫و کشورداری می باشد‪ .‬خیلی های شان به سازمان های گوناگون ‪ -‬بیشتر از یک سازمان در هر زمان ‪ -‬کمک می کنند که در‬
‫میان آنها سازمان های فعال در زمینه هائی چون محافظت از طبیعت‪ ٬‬پیرامون زیستی‪ ٬‬کمک رسانی به جهان سوم‪ ٬‬مشکالت‬
‫اقلیت ها و حقوق بشر بیشتر بچشم میاید‪.‬‬

‫کار کردن و خودی نشان دادن‬

‫موسسات و سازمان هایی هستند که به رفاه و آسایش اجتماعی کمک می کنند؛ خرسندی حاصل از‬ ‫از دید اینها کارفرمایان خوب ٔ‬
‫کار کردن‪ ٬‬سودمند بودن کار به حال اجتماع از دید این ها ارزش بسیار دارد‪ .‬کار کردن و داشتن یک زندگی خصوصی در این‬
‫پیرامون متعادل می باشد‪ .‬آدمهای این پیرامون اغلب کار نیمه وقت دارند و در وقت آزاد خود به کارهای خیریه می پردازند‪.‬‬

‫وقت آزاد‬

‫کسانی که در این پیرامون جای دارند‪ ٬‬هم به هنر و فرهنگ (فیلم‪ ٬‬موزه‪ ٬‬نمایش‪ ٬‬کاباره‪ ٬‬کنسرت کالسیک) دلبستگی نشان می‬
‫دهند و هم به گذراندن وقت در خانه و خانواده‪ .‬کمتر به تلویزیون نگاه می کنند و ترجیج می دهند بروند به جاهایی که طبیعت‬
‫‪76‬‬

‫زیبا دارد یا در شهر ها به پارک می روند‪ .‬روی فعالیت های آفرینشگر نیز وقت زیاد صرف می کنند‪ ٬‬مانند ساختن آهنگ‪ ٬‬کتاب‬
‫و روزنامه خواندن و بازی های سرگرم کننده در درون خانواده‪ .‬زیاد دنبال ورزش نمی روند‪ ٬‬اما از یوگا یا حرکاتی که به‬
‫آرامش ذهنی کمک می کند‪ ٬‬غافل نمی شوند‪.‬‬

‫پیوندهای اجتماعی‬

‫در پیوندهای خانوادگی مهر و عالقه فراوان دیده می شود‪ .‬همبستگی میان خویش و آشنایان بسیار است‪ ٬‬اما نه پیرو الگوهای‬
‫سنت گرایان‪ .‬پسا مادی گرایان در برابر اشکال نو همزیستی نگرش بازی دارند‪ ٬‬برای شان عادی است که زن و شوهر ها جمع‬
‫دوستان جداگانه خود را داشته باشند‪.‬‬

‫مشخصات مردم‪-‬جامعه شناسی‬

‫در این گروه ‪ ۱/۴‬میلیون هلندی جای دارد که در آن شمار زنان بیشتر می باشد‪ .‬سطح آموزش این گروه باال می باشد‪ .‬شمار‬
‫جوانان در این گروه پایین است و اکثر آنان بین ‪ ۴۵‬تا ‪ ۶۰‬سال سن دارند‪ .‬در آمد آنان بسیار متفاوت می باشد‪ .‬بیشتر شان‬
‫کارهای نیمه وقت دارند و کارفرمایان باال و میانه می باشند که در زمینه کار خود آموزش دیده اند‪ .‬بسیار شان در بخش درمانی‪٬‬‬
‫آموزش‪ ٬‬علوم و تحقیقات و کارهای خیریه سرگرم هستند‪ .‬فرزندان آنها اغلب از خانواده رفته اند و برای خود زندگی می کنند‪٬‬‬
‫خود شان یا تنها زندگی می کنند یا از هم جدا شده اند‪ .‬پخش شدگی آنها در همه شهر های بزرگ و کوچک به یکسان به نظر می‬
‫آید‪.‬‬
‫‪77‬‬

‫خوش باشان پسا نوین‬

‫‪.‬پیشگامان فرهنگ خوشگذرانی که درآن آزمودن و گسستن از اخالقیات برای خود هدفی گشته است‬

‫نمای ارزش ها‬

‫بلندپروازی‬

‫آدمهائی که خوش باشان پسانوین در شمار آورده می شوند‪ ٬‬آدمهای بسیار فردگرا می باشند‪ .‬آنان خواستار یک زندگی بدون‬

‫وابستگی‪ ٬‬از پیش نیاندیشیده و برنامه ریزی نشده‪ ٬‬خوشی در این دم و در اینجا می باشند‪ .‬راه خودشان را می روند‪ ٬‬حتی اگر‬

‫راه شان با هنجارهای جامعه ناسازگار باشد‪ .‬انگیزه کانونی خوش باشان پسانوین دست یازیدن به آزمون های نو می باشد‪ .‬هنر و‬

‫فرهنگ های گوناگون را می پذیرند‪ .‬بلندپروازی های آنها از انگیزه درونی شان سرچشمه می گیرد‪ ٬‬که تا حدودی مستقل از‬

‫موقعیت اجتماعی و تالش برای به رسمیت شناخته شدن از سوی جامعه می باشد‪ .‬خوشباشان پسانوین دید و بینشی خوشبین از‬

‫آینده دارند‪.‬‬

‫شیوه زندگی و مصرف‬

‫آدمهای درون این پیرامون دنبال یک شیوه زندگی بدون وابستگی می باشند و دوست دارند در مورد مسائلی که به آنان مربوط می‬

‫شود‪ ٬‬خودشان تصمیم بگیرند‪ .‬در کل به مسائل اجتماعی عالقه نشان می دهند‪ ٬‬اما در قیاس با گروه های دیگر‪ ٬‬شرکت آنان در‬

‫امور اجتماعی اندک می باشد‪.‬‬

‫اینان در برابر پدیده ها و دگرگونی های اجتماعی دید و بینش بازی دارند‪ .‬دوست ندارند در مسائلی که با آنان مربوط می شود‪٬‬‬
‫کسانی از باال تصمیم بگیرند‪ .‬کمتر خودشان را قاطی مسائل دیگران می کنند یا به نقد و قضاوت در باره دیگران می پردازند‪.‬‬

‫در این پیرامون سعی می شود یک زندگی راحتی داشته باشند‪ .‬دوست ندارند زیاد به آنها امر و نهی شود‪ .‬مسائل مادی‪ ٬‬درد‬
‫بزرگ زندگی شان بشمار نمی آید‪ .‬با توجه به استاندارد زندگی خویش‪ ٬‬دنبال اهداف متعالی نیستند‪ :‬داشتن زندگی لوکس خوب‬
‫است‪ ٬‬اما اجباری نیست‪.‬‬

‫کار کردن و خودی نشان دادن‬

‫داشتن مقام و منصب از اهداف کانونی بشمار نمی آید‪ .‬کار مهم شمرده می شود‪ ٬‬اما آنرا مقدس نمی دانند‪ :‬فعالیت هائی در حال و‬
‫هوای وقت آزاد نیز خشنودی میاورد‪ .‬شمار بزرگی از اینان کار مستقل دارند‪ .‬دوست دارند دنبال کارهایی بروند که برای انجام‬
‫آنها ناگزیر می شوند کارهای متنوعی بکنند ( مانند کارهایی که برای انجام آنها می باید از استعداد های مختلف خود بهره گیرند)‪.‬‬
‫در کنار آنهائی که کار تمام وقت دارند‪ ٬‬عده زیادی دانشجو و کسانی نیز دیده می شوند که دنبال کار هستند‪.‬‬
‫‪78‬‬

‫این پیرامون نشان کمتری از الگوی خانوادگی سنتی بنمایش می گذارد‪ .‬بروشنی می تواند دید‪ ٬‬آدمها سرشان توی کار خودشان‬
‫است‪ ٬‬زیاد و بیدرنگ دنبال وظایف و مسئولیت نمی روند و خود را گرفتار درگیری های خانوادگی نمی سازند‪ .‬خوشگذاران های‬
‫پسا نوین به اَشکال جایگزین همزیستی نگرش بازی دارند‪ .‬برای زن و شوهر ها داشتن جمع دوستان خود‪ ٬‬ارزشمند می باشد‪.‬‬

‫مشخصات جامعه‪-‬مردم شناسی‬

‫در این پیرامون ‪ ۱/۴‬میلیون هلندی جای گرفته است‪ ٬‬که شمار زن ها و مردها در آن کم و بیش برابر می باشد‪ .‬سطح تحصیالت‬
‫آنها نسبتا باال می باشد‪ .‬درآمدهای آنان بسیار متفاوت است‪ .‬شماری از آنان درآمدهای بسیار باال دارند‪ ٬‬شماری نیز در میان کم‬
‫درآمدترین ها جای دارند‪ .‬تعداد زیادی دانشجو در میان اینهاست‪ .‬کارهای مورد عالقه اینها خدمات بازرگانی‪ ٬‬کارهای مشاوره‬
‫ای‪ ٬‬کار آزاد و کار در زمینه دستگاه های اتوماتیک می باشد‪ .‬بسیاری شان تنها زندگی می کنند‪ ٬‬بچه ندارند و در خانه پدری‬
‫شان می مانند‪ .‬از باره پراکندگی‪ ٬‬بیشتر شان در شهر های بزرگ زندگی می کنند‪ .‬تک و توک در میان آنان می شود آدمهای‬
‫مذهبی را هم دید‪.‬‬

‫ادامه دارد‬

You might also like