You are on page 1of 9

‫شمارهی ‪236‬‬

‫به سمت تشکیل سازمان سیاسی زنان*‬

‫کمیتهی غیبی نسوان‬


‫به سمت تشکیل سازمان سیاسی زنان*‬

‫مقدمه‬
‫از آن روز که فریاد «زن*‪ ،‬زندگی‪ ،‬آزادی»مان در خیابانها طنینانداز شد‪ ،‬قریب به ‪ ۶‬ماه میگذرد‪ ۶ .‬ماه از زمانی‬
‫که زنان*‪ 1‬پس از سالها مبارزه و مقاومت مستمر توانستند گامهای اولیه و لرزانی در جهت تالشی برای بنیان‬
‫گذاشنت انقالبی زنانه* بردارند‪ .‬تالشی که البته مدیون و مرهون مقاومت و ایستادگی رفقا و خون یاران مبارزمان‬
‫در متامی قیامهای پیشین است‪ .‬از خیزش دی ‪ ۹۶‬تا قیام گرسنگان و تشنگان و قیام آبان ‪ .۹۸‬آنهنگام که فریاد‬
‫زدیم آبان ادامه دارد و تداومش را در جریان انقالبی ژینا جستیم‪.‬‬
‫حاال میتوان به روشنی و رصاحت اعالم کرد که صدای زنان* و دیگر اقلیتهای جنسی‪/‬جنسیتی‪ ،‬دیگر نه‬
‫تکصدایی در کنار سایر صداهای از پیشموجود‪ ،‬بلکه صدایی است رسا و با قدرت که در فضای سیاسی جامعهی‬
‫ِ‬
‫ستایش» انقالب ژینا باشد‪ .‬این منت از قضا‬ ‫امروز ایران شنیده میشود‪ .‬اما این منت قرار نیست «دربارهی» یا «در‬
‫میخواهد از خالل طرح یک دغدغه‪ ،‬به رضورت تشکیل هستههای فمینیستی سازمانیافتهتری برسد‪.‬‬

‫‪ -1‬منظور از « زن*» هر آن کسیست که خود با جنسسیت‪/‬هویت جنسی زنانه هویتیابی کرده و در نتیجهی این هویتیابی از امتیازات مبتنی بر‬
‫دوگانهی جنسیتی زن‪/‬مرد محروم بوده و متحمل اشکال مختلف ستم و رسکوب نشات گرفته از ارزشهای مردساالری است‪.‬‬

‫‪3‬‬
‫به سمت تشکیل سازمان سیاسی زنان*‬
‫بنابراین منت پیشرو آغاز گفتگویی است با همهی زنان*‪ ،‬مادران‪ ،‬خواهرامنان و دیگر اقلیتهای جنسی‪/‬جنسیتی‬
‫که به شکل روزمره با پدرساالری مبارزه میکنند؛ با امید به پیروزی انقالب زنانهای* که پیشاپیش آغازش کردهایم‪:‬‬

‫«خواهرانگی» یا «محفلیبودن»‬
‫برای ما زنانی* که سالها در چنربه ی سیاست مردانه‪ ،‬با آنهمه ساختار و سازوکار عمودی و از باال به پایین‬
‫گرفتار آمده بودیم‪ ،‬ایستادن در برابر هر شکلی از سازمان و ساختارزدگی سلطهگرایانهی مردانه رضوری به نظر‬
‫میرسید‪ .‬از همینرو هم بود که در طول سالهای شکلگیری جنبشهای رهاییبخش زنان*‪ ،‬بر بیساختاری و‬
‫بیرهربی به مثابه شکل اصلی تشکیل حلقه و گروه تاکید بسیاری شد‪ .‬همهی ما بیشامر تجربهی بودن‪ ،‬زیسنت‬
‫و فعالیت کردن در گروههایی را داریم که بر بیسازمانی و فقدان سلسلهمراتب به مثابه شکلی دموکراتیک از‬
‫فعالیت تاکید میکردند‪ .‬این جمعها و فعالیتها که با ایدهی برابریِ بیشرت شکل گرفته بود‪ ،‬برای ما که خسته از‬
‫همهی سازمانها و ساختارهای مردانه‪-‬پدرانه بودیم‪ ،‬حکم آب در بیابان را داشت‪ .‬فضاهایی که در ابتدا به نظر‬
‫میرسید کسی در آن حرف اول و آخر را منیزند‪ ،‬فضا برای صحبت همه به یک میزان گشوده است‪ ،‬تصمیامت در‬
‫مناسباتی برابر گرفته میشود و البته خواهرانگیهایامن که راه را بر همدلی و شنیدن رنج یکدیگر هموار میکرد‪.‬‬
‫ما زنان* «کمیتهی غیبی نسوان» با یکدیگر حرف میزدیم و به تجربیات بعضاً نامتام گذشتهیمان نگاه میکردیم‬
‫و در نهایت دریافتیم آنچه تحت لوای بیساختاری در جریان بود‪ ،‬خود شکلی از ساختار پنهان داشت که از‬
‫قضا بواسطهی نامتعین بودن‪ ،‬دستگذاشنت روی سلسلهمراتب تصمیمگیرنده در آن دشوارتر میمنود‪ .‬افرادی که‬
‫اگرچه در بیساختاری موجود‪ ،‬موقعیت فرادستی عیان نداشتند‪ ،‬اما الجرم به اعتبار صبغه و سابقهی تشکیالتی یا‬
‫فعالیتشان تصمیمگیرندگان اصلی آنان بودند‪ .‬در خوشبینانهتر و دموکراتیکترین وضعیتها درون هر جمعی‪،‬‬
‫خردهجمعهای دوستیای در جریان بود که افراد بنا به دوری و نزدیکی به یکدیگر درون حلقهی دوستی با دقت‬
‫بیشتری به حرفهای هم گوش میدادند و کمتر وسط حرف یکدیگر میپریدند‪ .‬آنها نقطهنظرات هم را تکرار‬
‫میکردند و مهر تایید بر حرفهای خودیها میزدند‪ .‬این خودیها با «غیرخودیها‪/‬دیگران» مخالفت میکردند یا‬
‫نادیدهیشان میگرفتند‪ .‬فرآیند تصمیمگیری گاه آنقدر نامشخص بود که کامال تصادفی و به فراخور بخت حضور‬
‫در «جمعِ تصمیمگیر» ممکن بود امکان اظهارنظر و برخورداری از سهمی در تصمیامت نصیبامن شود‪ .‬اگرچه‬
‫همچنان در جمعهایامن‪ ،‬شکوه روایت رنج و صحبتکردن آزادانه رخ میمنود اما آن «خواهرانگی»ای که آرزوی‬
‫تحققش در سیاست را داشتیم‪ ،‬جایش را به «محفلیبودن» و دوری‪-‬نزدیکی با خواهران بزرگتر داده بود‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫به سمت تشکیل سازمان سیاسی زنان*‬
‫با خواندن متون مختلف و مرور تجربیات مشرتک با دیگران و بازخوانی نقادانهی فعالیتهای پیشین خودمان بود‬
‫که به این نتیجه رسیدیم‪ ،‬چیزی به عنوان گرو ِه بیساختار وجود ندارد‪ .‬هر گروهی از مردم که با هر ماهیتی و‬
‫برای هر مدت زمانی و هر هدفی دورهم جمع شوند‪ ،‬به ناچار و به نحوی‪ ،‬ساختاری به خود میگیرند‪ .‬و همچون‬
‫بسیاری از واژگان و مفاهیمی که میبایست آنها را از چنگ ادبیات مردانه بازپسگرفت‪ ،‬از تشکیل ساختار و‬
‫سازمان فمینیستی نیز میباید اعادهی حیثیت کرد‪.‬‬

‫رضورت تشکلیابی و ساختاریابی‬


‫حضور بالنده در یک جنبش سیاسی نه فهرست کردن مطالبات‪ ،‬که به معنای رضورت ترسیم افقها و چشماندازها‬
‫و سازماندهی در جهت نیل به این افقهاست‪ .‬ما اینجا از اعامل ارادهی سیاسی صحبت میکنیم‪ ،‬امری که نیازمند‬
‫ساخنت ابزار مناسب برای دستیابی به این هدف است‪.‬‬
‫باید در نظر گرفت که رهایی زنان* در هیچ انقالبی تضمینشده نیست و زنان* باید ابزار مناسب برای تحمیل‬
‫ارادهی خود بر هر روند سیاسی را بسازند‪.‬‬
‫جرقهی انقالب اینبار و بعد از بیش از دو سال سکون ظاهری‪ ،‬به واسطهی رویارویی روزمرهی زنان* و دیگر‬
‫اقلیتهای جنسی‪/‬جنسیتی با یکی از درندهخوترین اشکال ستم بر زن*‪ ،‬یعنی حجاب اجباری‪ ،‬زده شده و با‬
‫فراخوان فعالین زنان رسارسی شد‪ .‬اما آنچه در شش ماه گذشته تجربه کردهایم‪ ،‬نشان داده که حتی فراگیر شدن‬
‫«زن*‪ ،‬زندگی‪ ،‬آزادی» به این معنا نیست که مهر زنان* پای این جنبش خورده است و وظیفهی دیگری نداریم‪.‬‬
‫اقتضائات لحظهی تاریخیای که در آن به رس میبریم و ارزیابی بیش از چهار دهه تالشهای فعالین زن* و دیگر‬
‫اقلیتهای جنسی‪/‬جنسیتی در مواجهه با رسکوب سیستامتیک‪ ،‬ما را بر آن میدارد که با صدای بلند بگوییم‬
‫معتقدیم ضمن حفظ دستاوردهای مثبت تجربیات گذشته و به رسمیت شناخنت اثرات این تجربیات بر آگاهی‬
‫امروزهیمان‪ ،‬این مرحله از جنبش زنان* را پایانیافته تلقی میکنیم‪ .‬معتقدیم برای مداخلهی موثر در رسنوشت‬
‫سیاسی آینده‪ ،‬نیازمند گسست درونماندگار از وضعیتی هستیم که موقعیت فعلی جنبش زنان* هم بخشی از آن‬
‫محسوب میشود‪.‬‬
‫اصلیترین کارکرد جنبشرهاییبخش زنان* و دیگر اقلیتهای جنسی‪/‬جنسیتی امروز دیگر تنها آگاهیافزایی‬
‫نیست‪ .‬اگر تا پیش از این و به واسطهی عدم آشنایی جامعه با مفاهیم و مقوالت مرتبط با زنان* و جامعهی‬
‫‪ ،+LGBTQ‬آگاهیبخشی در باب جنسیت و هر شکلی از ستم جنسیتی اولیه و رضوری بنظر میرسید‪ ،‬امروز و‬

‫‪5‬‬
‫به سمت تشکیل سازمان سیاسی زنان*‬
‫در نتیجهی چندین دهه تالش فعالین حقوق زنان و اقلیتهای جنسی‪/‬جنسیتی‪ ،‬گسرتدگی حوزهی نرش‪ ،‬انتشار‬
‫مقاالت و ترجمهی متون دست اول‪ ،‬گسرتدگی فضای مجازی و البته از همه مهمتر مواجههی روزمره زنان* و‬
‫دیگر اقلیتهای جنسی‪/‬جنسیتی با ستم مبتنی بر جنسیت و تجربهی بیواسطهی آن با پوست و گوشتشان‪،‬‬
‫در کنار تاکید بر این آگاهیبخشی هر روزه‪ ،‬رضورت فراتر رفنت از آن را بیش از گذشته احساس میکنیم‪ .‬به بیان‬
‫دیگر اگرچه تجربهی محافل بیساختار زنانه*‪ ،‬در ترغیب زنان* به سخنگفنت‪ ،‬روایت کردن و در نتیجه عیان و‬
‫مرئیکردن اشکال پیچیده و متنوع سلطه و ستم بسیار موثر بوده و هست‪ ،‬اما همین گروههای بدون ساختار‬
‫نیز از «رصفا حرفزدن» خسته میشوند و میخواهند کار بیشرتی بکنند‪ .‬این دقیقا هامنجایی است که ضعف‬
‫گروههای بدون ساختار کار خودش را میکند‪ .‬افراد از عمل سیاسی ناتوان میمانند مگر آنکه شکل کارشان را‬
‫عوض کنند و برای تغییر آنچه از آن سخنگفتهاند دست به سازمانیابی و تشکلیابی بزنند‪.‬‬
‫اگرچه در متامی جنبشهای علیه ستم در رستارس جهان‪ ،‬از جنبش سیاهان و کارگران گرفته تا همه و همه‪ ،‬جریان‬
‫«روایت میکنم‪ ،‬پس هستم» در مراحل آغاز آگاهیبخشی و فراگیر کردن آن جنبش نقشی بسزا‪ ،‬تعیینکننده و‬
‫پررنگ داشته است‪ ،‬اما همهی آن میدانهای مبارزاتی علیه ستم تنها از طریق تشکلیابی و کار سازمانی‪ ،‬موفق‬
‫به ایجاد تغییرات ساختاری بنیادین و ریشهدار شدهاند‪.‬‬
‫تجربهی ماههای اخیر بار دیگر در عمل به ما نشان داد که جنبش زنان* برای فراروی از مرحلهی مطالبهگری‪،‬‬
‫ناگزیر از پیوند خوردن با دیگر جنبشهای جاری بوده و الزمهی این پیوند گام برداشنت به سمت تشکیل سازمان‬
‫سیاسی زنان* است‪ ،‬سازمانی فراگیر که بتواند به عنوان یکی از اجزای بنیادین نیروی سازماندهندهی انقالب‪ ،‬در‬
‫کسب قدرت سیاسی و به دست گرفنت رهربی این انقالب نقش فعال و موثر داشته باشد‪ .‬برای رسیدن به چنین‬
‫مقصودی‪ ،‬سازمان سیاسی زنان* میبایست به رساغ مأموریتهای دیگری نیز رفته و با سایر جنبشهای سیاسی‬
‫موجود ارتباط سازمانیافته برقرار کند‪.‬‬

‫ماموریتها‪ ،‬ایدهها و خطمشیها‪:‬‬


‫با همهی این تفاصیل تأکید ما پیش و بیش از هر چیز بر رضورت سازمانیابی برای افراد و گروههایی است که افقی فمینیستی‬

‫برای فعالیت سیاسیشان قائل هستند و البته برای خود ما‪ ،‬شکلگیری و شکلیابی جمعامن در مقام یک سازمان اهمیتی بنیادین‬

‫دارد‪« .‬کمیتهی غیبی نسوان» خود را بخشی از بلوک چپ و دارای یک اسرتاتژی سوسیالیستی میداند‪ .‬مواضع ما با هرگونه رویکرد‬

‫راستگرایانه‪ ،‬مرکزگرایانه و هویتطلبانه به ستم مبتنی بر جنسیت فاصله داشته و عمیقاً به درهمتنیدگی ستمهای طبقاتی‪،‬‬

‫‪6‬‬
‫به سمت تشکیل سازمان سیاسی زنان*‬
‫جنسیتی‪ ،‬ملی و مذهبی باور داریم‪.‬‬

‫به عقیدهی ما اگرچه مرتقیترین و قابلدفاعترین نگاه به مسالهی زن* و دیگر اقلیتهای جنسی‪/‬جنسیتی درون گفتار چپ رشد‬

‫کرده و یافت میشود‪ ،‬اما آنچه در عمل به دست آمده‪ ،‬فاصلهی زیادی تا تحقق برابری فمینیستی دارد‪ .‬ما فمینیستهای چپ‪،‬‬

‫سالهاست خطابمان به رفقای چپ را از دست دادهایم و میخواهیم چنین خطابی را نه تنها حول چندین موضوع مشخص‪،‬‬

‫بلکه به شیوهای بنیادین بازیابیم‪.‬‬

‫بر همین مبنا‪ ،‬یکی از مهمترین مأموریتهای خود را به چالشکشیدن گفتار فمینیسم بورژوایی موجود‪ ،‬تاکید بر موجودیت و‬

‫مترکز بر زنان* و دیگر اقلیتهای جنسی‪/‬جنسیتیای که به اشکال مختلف در حاشیه قرار گرفتهاند‪ ،‬ایجاد پیوندهای برابر با آنها‬

‫و تشکیل شبکههای همبستگی و پشتیبانی در این جهت میدانیم‪.‬‬

‫در روزهای اوج خیزش «زن*‪ ،‬زندگی‪ ،‬آزادی» شاهد اعالم موجودیت دلگرمکنندهی خواهران بلوچمان بودیم‪ .‬میدانیم که چنین‬

‫بروزهایی رصفاً نتیجهی این انقالب نبوده است و بالعکس این انقالب است که بر دوش متامی مقاومتهای عمدتاً نامرئی و‬

‫مبارزات هر روزهی زنان در این کشور و منطقه با استواری پیش میرود‪.‬‬

‫صدای خواست آزادی و برابری زنان* از روژاوا و ترکیه تا عراق وافغانستان و دیگر نقاط این منطقه طنینانداز شده است‪ .‬می‬

‫دانیم که برای زیسنت‪ ،‬مبارزه و همبستگی با دیگر همرسنوشتانمان در این منطقه و نیز دیگر رفقایامن در سوی دیگر جهان‪،‬‬

‫ناگزیریم با نگاهی تاریخی به مفاهیمی که برایامن ازلی و ابدی انگاشته میشوند‪ ،‬چارچوبهایی را که در جهت پایداری انواع‬

‫ستمها و ایجاد دوستیها و دشمنیهای کاذب عمل میکنند بازنگری کنیم‪ .‬از این رو الزم است که بیش از پیش نسبت به مسالهی‬

‫ملی و مناقشات نژادی حساس باشیم و با حفظ مرزبندی قاطع با گفتار ناسیونالیستی مرکزگرا و تاکید بر حق بی چونوچرای‬

‫تعیین رسنوشت برای ملتها‪ ،‬گامهایی برای سازمانیابی نیروهایی بیابیم که خارج از واحدهای مرزی محدودکننده و البته بر آنها‬

‫تاثیرگذارند‪ .‬بنابراین تالش میکنیم تا با برقراری روابط بینامنطقهای‪ ،‬هستههای تشکیالتی زنان* را فراتر از مرزهای ایران تشکیل‬

‫دهیم‪.‬‬

‫«کمیتهی غیبی نسوان» از همهی بدنهایی که رد تاریخی رسکوب سیستامتیک و خشونتآمیز را بر خود دارند سخن میگوید‪.‬‬

‫پرداخنت به تبعیضها علیه جامعهی ‪ +LGBTQ‬و بازتاب مبارزات آن که به شکل جداییناپذیری با جنبشهای فمینیستی درهم‬

‫تنیده است و به ایستادگی در مقابل دشمن مشرتک مردساالری و پدرساالری هرتونرماتیو قدرت میبخشد‪ ،‬از اولویتهای ما‬

‫در «کمیتهی غیبی نسوان» است‪ .‬نور تاباندن بر مسالهی مهاجرین و پناهندگان که به اعتبار زیسنت در خاورمیانه به بخش‬

‫جداییناپذیری از زندگی همه بدل شده‪ ،‬پرداخنت به اکوفمینیسیم‪ ،‬و بهطور خالصه تالش برای مرئیکردن هر شکلی از ستم که‬

‫جامعهی مردساالر‪-‬پدرساالر بر روان و تنهایامن روا میدارد‪ ،‬از دستورکارهای ما در این سازمان فمینیستی است‪ .‬ستم و رنج‪ ،‬بنیان‬

‫‪7‬‬
‫به سمت تشکیل سازمان سیاسی زنان*‬
‫سیاست است و از این رو اتصال از طریق زنان* به عنوان تقاطع و گرانیگاه ستمها‪ ،‬مرتقیترین سازمانیافتگی در سیاست است‪.‬‬

‫ما در «کمیتهی غیبی نسوان» معتقدیم تنها راه رهایی از پدرساالری و مردساالری‪ ،‬سازماندهی است‪ .‬پس تکرار میکنیم‪ :‬ماتم‬

‫نگیریم‪ .‬سازماندهی کنیم‪« .‬مقاومت زندگیست» و ما زندگی را‪ ،‬زنانگی* را‪ ،‬مقاومت را به جهان سیاست عرضه کردیم‪.‬‬

‫‪Nesvan.committee@proton.me‬‬ ‫آدرس متاس با کمیته غیبی نسوان‪:‬‬

‫‪8‬‬

You might also like