Professional Documents
Culture Documents
مازيار سميعي
در بخش نخست اين مقاله به ويژگیهای انشا به عنوان يک نوع متن پرداخته میشود .پ س از آن
شيوع اين شکل به خصوص در گفتار سياسی ايران به عنوان يک ی از آس يبهای انديش ه سياس ی
معرفی میگردد .و در انتها ادعاهای مقاله با بررسی موردی يکی از انشاهای حميد دباشی سنجيده
میشود.
انشا چيست؟
-۱انشا شکل ندارد
-تابستان خود را چگونه گذرانديد؟
فرم بيانی انشا عمدتا توصيفی است و بنا ب ه ني ازش ق الب رواي ي ،تفس يری و
جدلی هم به خود میگيرد .اما انشا ترکيبی از اين اشکال مختلف بيان نيس ت.
انشا علقهای به موض وع م ورد توص يفش ن دارد و در گزارش ی ک ه ب ه دس ت
میدهد نه جزييات پنهانی را آشکار میکند و نه از چشماندازی تازه به ترس يم
کليت موضوع میپردازد .اطلعات احتمالی مندرج در آن حتی اگ ر پ ايهای در
عالم واقع داشته باشند مطلقا اهميتی ندارند .روايت انشا فراز و فرود ي ا آغ از و
انجامی ندارد .شايد حکايتی هم نقل کند اما قصه نيست .وقتی امری را تفس ير
میکند استدللی برای توض يحات خ ود نمیآورد .ب دون اس تدلل تفس ير ب ه
توصيف بدل میشود ،که توضيح خود را بدون اين ک ه توض يحی بده د پي ش
مینهد .انشا اگر هم شکل جدلی به خود بگيرد عمل به نقدی نمیانجامد ،چ را
که از فاصلهای مطمئن به موضوع میپ ردازد و از چن ان فاصلهای امک ان نق د،
شکافتن موض وع و س نجش اج زای آن ممک ن نيس ت .ب ه اي ن ترتي ب انش ا
زبانهای مختلف را با يکديگر مخل وط میکن د و از يک ی ب ه ديگ ری میپ رد.
به اين ترتيب پيام نقطه آژيدن انشا است ،آنچه همه شلختگیها را میپوشاند و
پراکندگیها را بازمیپيوندد.
با توجه به ويژگیهايی که در بخش نخست برای انشا برشمرده شد ،میتوان در
ميان متون سياسی که اين روزها نوشته میشوند انشاهای بسياری يافت .البته
میتوان با مثالهايی نشان داد که انشانويسی تنها زب ان گفت ار سياس ی اي ران
نبوده است .از ستارخان ،دهخدا و کسروی گرفته تا جزني ،شريعتی و خمين ی
متون برجستهای دارند که نمیتوان آنان را انش ا نامي د .کم ی بع دتر در مي ان
نوشتههای کسانی چون مختاري ،سحابی و گنجی ه م میت وان نمونهه ايی از
متن سياسی را سراغ گرفت که در پيوند با مبارزه مشخص ،انديش ه سياس ی را
پيش بردهاند .پس نمیت وان توجيه ات فرهنگ ی از اي ن دس ت آورد ک ه» :م ا
ايرانیها فقط حرف میزنيم بدون اين که گوش کنيم ،اين اس ت ک ه ب ه ج ای
فکر انشا مینويسيم« يا »ذهنيت ايرانی استبدادی اس ت و زب ان فارس ی زب ان
شعر .پس نمیتوان از چنين ذهن و زبانی انتظاری جز انشانويسی داشت«.
در ميان نويسندگان نامآشنا ،که يادداشتهايشان را لزوم ا ب ا عن وان دلنوش ته
منتشر نمیکنن د ،مس عود بهن ود ،ابراهي م نب وی و محم د ن وریزاد از جمل ه
پرکارترين انشانويسان هستند .بهنود کسی اس ت ک ه ب ه معن ی واقع ی کلم ه
آس مان و ريس مان ب ه ه م میباف د .مثل در يادداش تی ب ا عن وان »فق ط رام
کنندگان حيوانات می دانند« از نرخ بالی بيمه کارکنان سيرک ،قتل قذافی به
دست ليبيايیها ،نکتهسنجی منتسب به قوامالسلطنه ک ه »خ انه آبريزگ اه ه م
میخواهد و حزب هم آدمهای چون فلنی را لزم دارد« شروع میکند و بعد به
طبع خردهبورژوايی لمپنه ا ،تلق ی حک ام ش رقی از مفه وم م ردم و س رانجام
تيزبينی هاشمی رفسنجانی در لزوم ميانهروی میرسد تا به حاکم اي ن هش دار
عبرتآموز را بدهد که »روزی نوبت تو هم میشود« .بهنود قصه ن ويس اس ت،
اما نمیتوان فرم داستانی را ب ه يادداش تهای سياس ی او نس بت داد .هرچن د
گاهی در ي ک پ اراگراف م اجرايی از خ ودش در میآورد و ب ه فلن شخص يت
تاريخی منتسب میکند ،اما کل يادداشت قص ه نيس ت .پ س نمیت وان ش کل
ادبی را به نوشتههای او نسبت داد .محتوايی هم در ک ار نيس ت؛ ب ه ج ز پي ام
کذايی در ستايش خوبی و لزوم عبرت گرفتن از گذشتگان میتوان ه ر بخش ی
از هر نوشته بهنود را حذف کرد و چيز ديگ ری ج ايش گذاش ت و يادداش تش
همان باشد که بود .بهنود متين و لبخند ب ه ل ب اس ت و آش فته نمیش ود .در
نوشته او تنشی نيست.
نمونه ديگر ابراهيم نبوی است .کس ی ک ه ب ه م رور در يادداش تهايش ج ای
شوخی و فکاهه را با تدريس اي دئولوژي ،ت دوين اس تراتژی و ت بيين تاکتي ک
به اين ترتيب نويسنده انش ا دلخ وش تک رار پي امش اس ت .ب ه مناس بتهايی
مینويسد که خوانده شود .واقعيت را نمیشکافد و گاه حتی به آن نزدي ک ه م
نمیشود .معنايی نيست و در بهترين حالت ممکن با قطعات ادب ی ن ه چن دان
درخشان سر و کار خواهيم داشت .انشا نقد نمیکند .انشا نمیآش وبد ،ض ربهای
نمیزند .انشا معنايی ندارد .انشا زبان نينديشيدن است.
دباشی هيچ کجای اين انشا ب ه واقعي ت س ينمای اي ران نزدي ک نمیش ود .او
نمیگويد که فيلمهايی چون »گنج قارون«» ،با معرفتها« و »آبشار طل« و يا
»اخراجیهای » ،«۱فيتيله و ماه پيش وني« و »م ادرزن س لم« چ ه ج ايی در
ماجرای عاشقانه ايرانيان دارند .يا در ميان همان س ينماگران لب د م ولفی ک ه
برشمرده ،ماجرای عاشقانه داشتن با فيلمه ايی چ ون »ب ايکوت«» ،ض يافت«،