Professional Documents
Culture Documents
اما در حال حاضر گيلز به شما اجازه دانلود و كپي رايگان آن را مي دهد.
3
درباره نويسنده
اي ال و جويﺲ ﮔيﻞ سخنرانان ،نويسندﮔان و معلميﻦ معروف بيﻦ المللي و نويسندﮔان كتاب مقدس هستند .اي ال
سﻔرهاي رسالتي به هشتاد كشور دنيا و موعظه به جمعيتي بيﺶ از صد هزار نﻔر و ميليون ها نﻔر از طريﻖ راديو و
ﺗلويزيون داشته است.پر فروش ﺗريﻦ كتاب ها و كتابچه هاي آنها بيﺶ از پانزده ميليون نسخه فروش داشته
است.نوشته هاي آنها به زبان هاي بسياري ﺗرجمه شده و در مدارس انجيﻞ و سمينارها مورد استﻔاده قرار مي ﮔيرد.
ﺣقايﻖ قدرﺗمند و ﺗغييردهنده كﻼم خدا با موعظه پويا ،ﺗدريﺲ ،نوشتﻦ و نوارهاي صوﺗي و ﺗصويري آنها در زندﮔي
ديگران در ﺣال انﻔجار است.
ﺣضور شگﻔت انگيز جﻼل خداوند در سمينارهاي ستايﺶ و پرستﺶ آنها ﺗجربه مي شود ،زيرا ايمانداران كشف
مي كنند كه چگونه پرستنده هاي واقعي و صميمي خدا شوند .بسياري با پيروي از ﺗعاليﻢ آنها درباره اقتدار ايماندار ،
بُعد جديد و مهيﺞ پيروزي و شجاعت را كشف كرده اند.
ﮔيلز بسياري از ايمانداران را آموزش داده است ﺗا با قدرت شﻔابخشي كه از دست آنها جاري مي شود ،وارد
خدمت فوق العاده خداوند خود شوند .بسياري آموخته اند كه مي ﺗوانند به صورت فوق العاده اي ﺗمام نه عطاياي
روح القدس را در زندﮔي روزمره و خدمات خود بكار ببرند.
هر دو ،اي ال و جويﺲ داراي مدرك كارشناسي ارشد الهيات هستند.اي ال همچنيﻦ داراي مدرك دكتراي فلسﻔه
الهيات از دانشگاه مسيﺤي ويژن است .خدمت آنها به طور كامﻞ مبتني بر كﻼم خدا ،متمركز بر عيسيِ خداوند و
ايمان راسخ و در قدرت روح القدس ،آموزش داده مي شود.
خدمت آنها نمايشي از قلب مﺤبت پدر است.موعظه و ﺗعليﻢ آنها با مسح قدرﺗمند نشانه ها ،عجايب و معجزات
شﻔابخﺶ همراه است كه بسياري از آنها در امواج ﺗﺤت قدرت خدا ديده مي شود.بسياري از كساني كه در جلسات
آنها شركت مي كنند ،جلوه هاي شگﻔت انگيزي از جﻼل و قدرت خدا را ﺗجربه مي كنند.
دكتر اي ال و جويس گيل زندگي خود را وقف توليد ابزارهاي ﻋملي براي تﺠهيز ايمانداران به
انﺠام كارهاي ﻋيسيِ خداوند نموده اند و خواسته آنها ارتقاء زندگي پيروز و خارق الﻌاده براي
4
سﺨني با مﻌلمين و شاگردان
ايﻦ مطالعه قدرﺗمند در مورد اقتدار يك ايماندار ،ﺗسلطي دوباره بر زندﮔي هر دانﺶ آموز خواهد داشت.آنها ياد
مي ﮔيرند كه چگونه باخت را كنار بگذارند و در ﺗمام مبارزات ،زندﮔي پيروزي را شروع كنند .ايمانداران با
مكاشﻔه جديد درباره اينكه در عيسيِ خداوند مسيح چه كسي هستند انگيزه مي ﮔيرند.ايﻦ مطالعه باعث جسارت و
قبﻞ از ﺗدريﺲ ايﻦ دوره،پيشنهاد مي كنيﻢ نوارهاي صوﺗي يا ﺗصويري را در ايﻦ زمينه ﺗماشا يا ﮔوش كنيد.هر چقدر
بيشتر خود را به ﺗﺤقيﻖ كﻼم خدا در مورد اقتدار ايماندار و جنگ روﺣاني آغشته كنيد،به همان اندازه ايﻦ ﺣقايﻖ از
فكر شما بيرون آمده و به روح شما وارد خواهد شد .ايﻦ كتاب طرح كلي مطالب را هنگام انتقال ايﻦ ﺣقايﻖ به
ﺗصاوير زندﮔي شخصي ،يك ضرورت براي آموزش موثر است.نويسنده ايﻦ موارد يا ساير افرادي كه شاﮔردان،
قادر به ارﺗباط با آنها هستند را از ايﻦ كار ﺣذف نكرده است ﺗا معلﻢ ﺗجربيات غني خود را ﺗصوير سازي كند.
هميشه بايد به خاطر داشت كه ايﻦ روح القدس است كه آمده است ﺗا همه چيز را به ما بياموزد،و هنگامي كه در
ﺣال مطالعه هستيﻢ يا زماني كه ﺗدريﺲ مي كنيﻢ،هميشه بايد پر از قوت روح القدس باشيﻢ.
ايﻦ مطالعه براي مطالعات شخصي يا ﮔروهي ،مدارس كتاب مقدس ،مدارس يكشنبه و ﮔروه هاي خانگي بسيار
عالي است.مهﻢ است كه هﻢ معلﻢ و هﻢ شاﮔرد در طول دوره ﺗﺤصيﻞ نسخه هايي از ايﻦ دفترچه راهنما را داشته
باشند.
5
بهتريﻦ كتاب ها در مورد ﺗاكيد كردن ،ﺗﺄمﻞ كردن و خﻼصه كردن نوشته شده است .ما جاي خالي براي يادداشت
ها و نظرات شما قرار داده ايﻢ.ايﻦ قالب با يك سيستﻢ مرجﻊ سريﻊ براي بررسي ،طراﺣي شده است و به شما در
دوم تيموتاؤس .2:2و سﺨناني را كه در حضور شاهدان بسياري از من شنيده اي به كساني بسپار كه مورد اﻋتماد و
ايﻦ دوره به عنوان يك دوره مشاركتي عملي كتاب مقدس در قالب ) MINDSسيستﻢ ﺗوسعه خدمتي( طراﺣي شده
است.كه يك رويكرد ويژه براي يادﮔيري برنامه ريزي شده ،مي باشد .ايﻦ مﻔهوم براي پيشرفت در زندﮔي ،
خدمت ها و ﺗدريﺲ آينده شاﮔردان طراﺣي شده است.دانشجويان قبلي با استﻔاده از ايﻦ كتاب مي ﺗوانند ايﻦ دوره
6
ﻓهرست مطالﺐ
7
65 ………..…..…........................................................................................................................................................................................................................................................... ايماني كه مدام در حال رشد است درس پنﺠﻢ :
يك ميزان از ايمان
ايمان شما كﺠاست؟
جنگ در اﻓكار ما
آيات كتاب مقدس كتاب " ايمان به جهت زندگي در قلمروي ماوراء الطبيﻌه"
8
درس اول
ايمان انجيلي ﺗماماً از جانب خدا مي آيد ،پولﺲ رسول نوشت خدا به هر يك از ما به يك ميزان ايمان عطا فرموده
است .با ايﻦ ﺣال ،از آن ايماني كه به ما داده شده چقدر استﻔاده مي كنيﻢ ايﻦ به خود ما بستگي دارد .به ما
فرصت هاي بسياري داده مي شود پﺲ بايد اجازه دهيﻢ ايمانمان رشد كند.
همانطور كه خواهيﻢ آموخت ،ايماني كه خدا را خشنود مي كند ،ايماني زنده و رو به رشد است .يكي از قوانيني
كه خداوند به اجرا ﮔذاشته ،قانون كاشت و دروي مﺤصول است.هرچه بكاريﻢ همان را درو خواهيﻢ كرد .پﺲ
مي ﺗوان ايﻦ اطمينان را داشت كه وقتي با هﻢ درباره ايمان مطالعه مي كنيﻢ ،ايمان ما رشد و همچنيﻦ ﺗغيير پيدا
خواهد كرد و ما ايمان را درو مي كنيﻢ.در هر جايي از راه رفتﻦ با ايمان كه باشيﻢ ايﻦ امكان وجود دارد كه چالشي
براي ما بوجود آيد ﺗا با عملكرد بيشتري از ايمان راه رويﻢ .چالﺶ هاي رو به روي ما ممكﻦ است در ﺣوزه روابط
شخصي ،اﺣساسات ،امور مالي يا سﻼمتي ما باشد.اما هر روزه ،هر يك از ما بايد ايمان بيشتري را به عمﻞ بگذاريﻢ.
پسري ديو زده بود كه پدرش او را به نزد عيسي خداوند آورد .و عيسي خداوند به او فرمود:
انﺠيل مرقس 9 :23ﻋيسي وي را گفت ،اگر ميتواني ايمان آري ،مومن را همهچيز ممكن است.
ما مي ﺗوانيﻢ ﺗصور كنيﻢ كه ايﻦ پدر چقدر دلﺶ مي خواست كه پسرش شﻔا يابد .چقدر بايد براي ايﻦ پدر ﺗرسناك
بوده باشد وقتي فهميد كه بهبودي فرزندش به ايمان او بستگي دارد.
انﺠيل مرقس 9 :24در ساﻋت پدر طفل ﻓرياد برآورده ،گريه كنان گفت ،ايمان ميآورم اي خداوند ،بيايماني مرا
امداد ﻓرما.
9
ايﻦ پدر كار درستي انجام داد .او فرياد زد" :مﻦ ايمان دارم ،اما مﻦ اﺣتياج دارم كه آن را بيشتر داشته باشﻢ" و عيسي
خداوند پسرش را شﻔا داد .فرياد ما هﻢ بايد همينطور باشد " ،اي پدر ،به مﻦ كمك كﻦ ﺗا ايمان بيشتري داشته
باشﻢ!"
دقيقاً همانطور كه بايد ايﻦ پدر ايمان داشت براي ما نيز همينطور است ،ايمان بخشي از ماست .براي دريافت
وعده هاي خدا بايد ايمان داشته باشيﻢ .ايﻦ ايمان است كه دنياي ماوراء الطبيعه را وارد دنياي طبيعي ما مي كند.ما
همه چيز را از لﺤظه نجات به بعد به وسيله ايمان از خدا دريافت مي كنيﻢ.
ايمان چيست ؟
وقتي روي صندلي مي نشينيﻢ ،ايمان داريﻢ كه صندلي ما را نگه خواهد داشت .ايﻦ يك ايمان طبيعي است.
در ايﻦ كتاب چيزي كه ما مطالعه مي كنيﻢ دربارة ايﻦ نوع از ايمان نيست يعني ايمان طبيعي ،بلكه در مورد ايماني
از جنﺲ و نوع ايمان خداست كه در قلمرو روح مي باشد.
ايماني كه بيﻦ ما و خدا جريان دارد ،ايماني كه با خدا ارﺗباط برقرار مي كند و از خدا دريافت مي كند ،ايماني كه
در ﺣوزه روح ،در قدرت ماوراي طبيعي خدا عمﻞ مي كند.
تﻌريف
مطابﻖ با فرهنگ لغت كلمات يوناني و عبري كتاب مقدس ) ، ( The Strong’s Concordanceكلمه "چيز"
اينطور معني شده "آنچه كه پايه و اساس و استوار است -آن چيزي كه موجوديت ﺣقيقي دارد -يك ماده ،يك
موجود واقعي است".
10
كتاب مقدس: مطابﻖ ﺗرجمة ورژن Amplified
اكنون ايمان ضامﻦ است ...از چيزهايي كه به آن اميد داريﻢ ...ايمان برهان چيزهاي ﺣقيقي است كه با پنﺞ ﺣﺲ
خود درك نمي كنيﻢ.
اكنون ايمان به معناي ايﻦ است كه به آنچه اميدواريﻢ اطمينان داشته باشيﻢ و به آنچه نمي بينيﻢ متقاعد شويﻢ.
فرهنگ لغت Websterايمان را چنيﻦ ﺗوصيف مي كند " :اعتقاد بدون چون و چرا به خدا ...اطمينان كامﻞ ،يقيﻦ
يا ﺗوكﻞ ،به همان صورﺗي كه كودكان معموﻻً به والديﻦ خود ايمان دارند" .
ايمان اعتقادي غيرقابﻞ انكار به خدا ،به آنچه كه او انجام مي دهد و آنچه كه مي ﮔويد مي باشد.ايمان اعتقاد داشتﻦ
و عمﻞ كردن به كﻼم خداست ،بدون آنكه بپرسيد يا سعي كنيد آن را درك كنيد.
اﻓسسيان 2 :8زيرا كه محض ﻓيض نﺠات ياﻓتهايد ،بهوسيلة ايمان و اين از شما نيست بلكه بﺨشش خداست،
ﻋبرانيان 12 :2و چشمان خود را بر قهرمان و مﻈهر كامل ايمان يﻌني ﻋيسي بدوزيﻢ
11
ايمان در يك لﺤظه يا در يك چشﻢ به هﻢ زدن پديد مي آيد
هنگامي كه روح خدا كﻼم خدا را مي ﮔيرد زماني كه داريﻢ آن را مي خوانيﻢ يا ﺗعمﻖ مي كنيﻢ ،يا مي شنويﻢ ،آن
را مانند آﺗﺶ در روح ما مشتعﻞ مي كند .وقتي كﻼم خدا براي ما به عنوان يك ﺣقيقت مي شود ،ايمان به وجود
مي آيد.
دكتر ممكﻦ است بگويد " ،شما سرطان داريد ".اما كﻼم خدا مي فرمايد " :از زخﻢ هاي عيسي خداوند شﻔا يافته
ايد".در لﺤظه ايمان ،كﻼم خدا ﺗيز ﺗر از شمشير دو لبه است كه نﻔْﺲ )افكار ،اﺣساسات( و روح را از هﻢ جدا
مي كند فكر ما ممكﻦ است ﮔﻔته هاي دكتر را بپذيرد كه "شما سرطان داريد" ،اما در لﺤظه ايمان ،روح كنترل
اوضاع را در دست مي ﮔيرد.آنگاه ايمان ما به نتيجه مي رسد و قدرت شﻔابخشي خدا را دريافت كرده و آن را
آشكار مي كند.
مباني ايمان
اﮔر مي خواهيﻢ ايماني داشته باشيﻢ كه خدا را خشنود كند ،ايماني كه باعث مي شود ما نيرومند شويﻢ و كارهاي
عظيﻢ انجام دهيﻢ ،بايد زمان خود را در ﺣضور او به عنوان يك پرستنده بگذرانيﻢ.
12
هنگامي كه ما ،مانند ابراهيﻢ " ،دوست خدا" شويﻢ و شخصيت او را بشناسيﻢ ،آنگاه مي ﺗوانيﻢ از اعتبار كﻼم او
آﮔاه باشيﻢ .بدون رابطه صميمي با خدا نمي ﺗوان ايماني ﺣقيقي داشت كه با سپري كردن وقت به عنوان پرستنده در
ﺣضور عظيﻢ او ﺣاصﻞ مي شود.
سودمند است ،تا مرد خدا به كمال براي هر كار نيكو تﺠهيز گردد.
همه كتاب مقدس نَﻔَﺲ خداست و به وسيله الهام اوست ،و مﻔيد براي آموزش ،سرزنﺶ و مﻼمت نسبت به ﮔناه ،
براي اصﻼح خطا و پرورش در اطاعت و ﺗربيت به جهت نيكي مطلﻖ )يعني زندﮔي مقدس مطابﻖ با خواست و فكر ،
،هدف و عمﻞ خدا( ﺗا مرد خدا كامﻞ و كامﻼً مستعد بجهت هر عمﻞ نيكو آراسته بشود.
هنگامي كه ما از جانب ديگران از قدرت شگﻔت انگيز خدا مي شنويﻢ ،اميد پديدار مي شود .وقتي چنيﻦ اﺗﻔاقي
بيﻔتد ،ممكﻦ است اميد ما بر پايه آنچه يك نﻔر به ما مي ﮔويد وابسته باشد .اما وقتي آن را در كﻼم او براي خودمان
مشاهده مي كنيﻢ و مي بينيﻢ كه چگونه با شخصيت خدا مطابقت دارد ،آن اميد به ايمان ﺗبديﻞ مي شود .ايمان
ﺣقيقي هميشه بر اساس كﻼم خداوند استوار خواهد بود .اشعياي نبي نوشت :
اشﻌيا 55 :11همچنان كﻼم من كه از دهانﻢ صادر گردد خواهد بود .نزد من بيﺛمر نﺨواهد برگشت بلكه آنچه را كه
خواستﻢ بﺠا خواهد آورد و براي آنچه آن را ﻓرستادم كامران خواهد گرديد.
13
صفات ايمان
* ايمان باﻋث خشنودي خداست
ما در كتاب عبرانيان مي خوانيﻢ :ﻋبرانيان 11 :6ليكن بدون ايمان تحﺼيل رضامندي او محال است،
ايﻦ ايمان است كه رستگاري و نجات را ﺣاصﻞ مي كند .ايﻦ ايمان است كه قدرت شﻔابخشي خداوند ،مﺤافظت
،راهنمايي و هدايت و ﺗوشه فوق طبيعي او را دريافت مي كند .ما اﮔر بخواهيﻢ خدا را خشنود كنيﻢ ،بايد در ايمان
زندﮔي كنيﻢ ،در ايمان قدم برداريﻢ ،با ايمان عمﻞ كنيﻢ ،هر كاري را كه انجام مي دهيﻢ با ايمان انجام دهيﻢ .اﮔر
مي ﺗرسيﻢ ،اﮔر اجازه دهيﻢ شك در ما ساكﻦ شود ،نمي ﺗوانيﻢ خشنودي خدا را جلب كنيﻢ.
وقتي همه چيز ﺗاريك به نظر مي رسد ،وقتي به نظر مي رسد هيﭻ اميدي نيست ،بايد به جايي برسيﻢ كه بتوانيﻢ
همراه با ايوب بگوييﻢ :
اگرچه مرا بكشد ،براي او انتﻈار خواهﻢ كشيد ايوب 13 :15
ايوب همه چيزش ،خانواده اش ،دوستانﺶ و كاميابي خود را از دست داده بود ،اما هنوز خدا را مي شناخت .او
هنوز به خدا ايمان داشت.ايمان ﺣقيقي خدا را خشنود مي كند .براي زندﮔي در قلمرو معجزات ،ايمان ﻻزم است.
ايمان هر آنچه كه خداوند در بازخريد عظيﻢ خود براي ما مهيا كرده است را دريافت مي كند.
14
ما يك انتخاب داريﻢ .اشﻌيا 53 :1با يك سوال شروع مي شود :
"چه كسي پيام ما را باور كرده است؟"
يﻌقوب 2 :26زيرا چنانكه بدن بدون روح مرده است ،همچنين ايمان بدون اﻋمال نيز مرده است.
(3وقتي ايمان ﻓرا مي آيد ،ما را به سمت ﻋمل اطاﻋت سوق مي دهد )اطاﻋت ،ﻋملِ ايمان است(
هنگامي كه عيسي خداوند با افرادي كه نياز به شﻔا داشتند صﺤبت كرد ،از آنها خواست ﺗا عملي را انجام دهند.
"دست خود را دراز كن
15
ايمان ﺗنها راه براي زندﮔي پسنديده با خداست .به جاي اينكه "از ايمان خود براي اهدافمان استﻔاده كنيﻢ" ،از آن
براي سلطنت در زندﮔي استﻔاده كنيﻢ .ما بايد طبﻖ ايماني كه خداوند به ما داده است براي رسيدن به اهداف او در
زندﮔي خود قدم برداريﻢ.
نمود».ﻏﻼطيان 3:11
پولﺲ روشﻦ نمود كه شريعت نمي ﺗواند نجاﺗي به همراه داشته باشد .بلكه نجات فقط با ايمان ﺣاصﻞ مي شود.
او ما را ﺗشويﻖ مي كند كه:
با ايمان راه برويﻢ ،نه با ديدار .دوم قرنتيان 5 :7
ﺗا لﺤظه نجات ،انسان باطني يعني روح ما در درون ما مرده بود )يا خﻔته بود( .اما در هنگام نجات ،روح ما زنده
شد .ما يك ذات جديد دريافت كرديﻢ ،يك انسان باطني يا روح جديد .
ﺣواس پنجگانه ما عليه چيزهاي روﺣاني جنگ مي كند .مسائﻞ روﺣاني با فكر طبيعي قابﻞ درك نيست .آنها را
نمي ﺗوان با دست انسان لمﺲ كرد.
همانطور كه با فكر طبيعي خود در كﻼم خدا ﺗعمﻖ مي كنيﻢ ،انسان باطني يا روح ما به ايمان دست پيدا مي كند و
آن را مي پذيرد .انسان باطني يا روح ما امور ماوراء الطبيعه را مي شناسد و كﻼم خدا را به شيوه اي متﻔاوت يعني از
طريﻖ روح القدس به روح ما ،مي فهماند .
16
ايمان در قلمرو روح است .ايﻦ زائيده فكر نيست .خداوند بشر را به عنوان يك موجود سه ﮔانه )به شباهت ﺗثليث (
خلﻖ كرده است .پولﺲ رسول نوشت :
اما خود خداي سﻼمتي ،شما را بالكل مقدس گرداند و روح و نفس و بدن شما تمام بي ﻋيﺐ محفوظ باشد در وقت
ما شامﻞ يك روح )قلب( ،نﻔْﺲ )افكار( و بدن )جسﻢ( هستيﻢ .از ايﻦ كلمات مي ﺗوان به جاي يكديگر استﻔاده كرد
يعني روح و قلب ،نﻔْﺲ و افكار ،بدن و جسﻢ .در كتاب مقدس ،منظور آنها يكسان است .به ﺗرﺗيبي كه پولﺲ
استﻔاده كرده است ﺗوجه كنيد ،ابتدا روح ،سپﺲ نﻔْﺲ و بعد بدن .فكر به آنچه كه روح مي ﮔويد ﮔوش مي دهد و
بعد بدن آنچه را كه فكر مي ﮔويد انجام مي دهد.براي داشتﻦ ايمانداراني قدرﺗمند ،فكر و جسﻢ ما بايد ﺗﺤت فرمان
روح ما باشد.
خدا روح است و ما بايد ياد بگيريﻢ كه با ايمان راه برويﻢ )زندﮔي كنيﻢ ( نه با ديدار .ما بايد از قلمرو طبيعي به
قلمرو روح برويﻢ .ايﻦ ﺣقيقت را مي يابيﻢ كه پولﺲ رسول بارها و بارها به آن اشاره كرده است .در روميان او
نوشت :
روميان 8 :9لكن شما در جسﻢ نيستيد بلكه در روح ،هرگاه روح خدا در شما ساكن باشد؛ و هرگاه كسي روح مسيﺢ
بدانيﻢ.
17
چيزهايي كه ايمان نيستد :
بعضي اوقات براي درك بيشتر از موضوع يا مطلبي ،بهتر است بدانيﻢ ،آن موضوع چه چيزي نيست يا به چه چيزي
اشاره نمي كند .ايمان دست و پا زدن و ﺗﻼش ما براي وادار نمودن خدا نيست ﺗا او براي ما كاري را انجام دهد .
ايمان شناختﻦ خدا و اراده او براي زندﮔي ما و داشتﻦ اميدي شادي آور و دانستﻦ اينكه او آنچه را كه ﮔﻔته انجام
خواهد داد.
ايمان طلسﻢ جادويي اي نيست كه ما به وسيله آن خواسته هاي شخصي خود را از خدا بگيريﻢ .درعوض ،ايمان به
معناي نزديك شدن به خدا با اطميناني قوي ،با فروﺗني با سرسپردﮔي به جهت درخواست بركت مورد نياز براي
ﺗﺤقﻖ هدفي است كه خدا براي ما دارد و همچنيﻦ براي انجام مﺄموريتي كه به ما مﺤول كرده است ﺗا در ﺗمام آنچه
او در كﻼم خود براي زندﮔي ما وعده داده است قدم برداريﻢ.
باور ﻓكري
ايمان و باور يكي نيستند .يك شخﺺ مي ﺗواند با فكر خود باور كند كه عيسي پسر خداست ،اما هرﮔز با قلب خود
ايمان نياورد ﺗا از او در زندﮔي خود بخواهد كه نجات يابد .ايمان ﮔامي فراﺗر از باور است .ايمان عملي ساختﻦ باور
است.
دانستﻦ كﻼم خدا ،ايمان به كﻼم خدا از نظر فكري ،با ايمان داشتﻦ به كﻼم خدا و عملي ساختﻦ آن يكي نيستند.
ايمان آنچه را كه ما به آن ايمان داريﻢ و به آن عمﻞ مي كند ،دريافت مي كند .ايمان ما را از قلمرو فكر به قلمروي
روح مي برد.اعتقاد به كﻼم مي ﺗواند به صورت كلي باشد ،اما ايمان به صورت مخصوص است.
اميد
وقتي بعضي ها جواب دعاي خود را نمي ﮔيرند ،در مورد صﺤت كﻼم خدا شك مي كنند .اما كﻼم خدا ﺗا ابداﻻباد
ﺣقيقت و راست است .نوشته شده " ماده اي كه بسيار سﻔت ﺗر از بتﻦ باشد هرﮔز ﺗغيير نمي كند" .بنابرايﻦ ،اﮔر
18
پاسخي براي دعاهاي خود دريافت نكرده ايﻢ ،ما هستيﻢ كه بايد ﺗغيير كنيﻢ .يكي از رايﺞ ﺗريﻦ دﻻيﻞ عدم دريافت
جواب دعا ايﻦ است كه افراد در اميد عمﻞ مي كنند.
ايمان همان اميد نيست .اميد خوب است مقدم بر ايمان است .اما اﮔر همچنان در منطقه اميدواري باشيﻢ كه اﺗﻔاقي در
آينده مي افتد ،مانﻊ از دريافت معجزه خود در ﺣال ﺣاضر مي شويﻢ .مي ﮔويند" :اميد صﺤنه را ﺗنظيﻢ مي كند و
ايمان نتيجه به همراه دارد ".عيسي خداوند فرمود :
پس به شما ميگويﻢ ،هرآنچه در دﻋا درخواست كنيد ،ايمان داشته باشيد كه آن را ياﻓتهايد ،و از آنِ شما خواهد
بود.مَرقُس 11:24
اميد در آينده است .اميد با فهﻢ دانستﻦ آنچه كﻼم مي ﮔويد ،ﺣاصﻞ مي شود .اميد معتقد است كه روزي ما
"دريافت خواهيﻢ كرد".
وقتي ايمان به وسيله روح القدس مي آيد ،يك كﻼم خدا را به عنوان يك كﻼم ﮔﻔتاري شخصي در روح ما قرار
مي دهد ،ناﮔهان باور داريﻢ كه آنها را دريافت كرديﻢ و آنها را داريﻢ يعني ما از اميد به آينده ،به ايمان ﺣال ﺣاضر
منتقﻞ شده ايﻢ .ما ايمان داريﻢ كه دريافت مي كنيﻢ!
بزرﮔتريﻦ فصﻞ در مورد ايمان به كتاب مقدس ،عبرانيان باب 11است .در بسياري از ﺗرجمه ها ،ايﻦ عبارت با
كلمات "اكنون ايمان" آغاز مي شود .اﮔر ايمان باشد ،اكنون نيز هست!
ﻋبرانيان 11 :1اكنون ايمان ،اﻋتماد بر چيزهاي اميد داشته شده و برهان چيزهاي ناديده است.
وقتي ايمان به روح ما وارد مي شود ،چيزهايي كه به آن اميدوار بوده ايﻢ جسﻢ مي پوشند .شايد ما هنوز آن ها را با
چشمان طبيعي خود نديده ايﻢ ،اما آن را با چشمان روﺣاني خود ديده ايﻢ.
زني كه با مشكﻞ خونريزي مواجه بود در مورد عيسي خداوند و قدرت شﻔابخشي او شنيد .وقتي او راجﻊ به عيسي
مسيح خداوند شنيد ،ايمان به عنوان هديه اي از طرف خدا به روح او وارد شد .او نگﻔت " ،زماني در آينده "...او
وقت ﮔذاشت .او ﮔﻔت " :اگر حتي به ردايش دست بزنﻢ ،شفا خواهﻢ ياﻓت".
19
كسي جلودار او نيست او جمعيت را كنار زد ،لبه رداي او را لمﺲ كرد ،و او سالﻢ شد .عيسي خداوند فرمود :
»دخترم ،دل قوي دار ،ايمانت تو را شفا داده است «.از آن ساﻋت ،زن شفا ياﻓت.مَتّي 22 - 21:9
اميد مي گويد" :من مي دانﻢ كه اراده خداست كه بﻌضي ها را شفا بﺨشد ،بنابراين شايد او مرا شفا دهد".
ماندن در منطقه اميد مي ﺗواند جايگزيﻦ ايمان شود و از ما داشتﻦ ايمان را بدزدد.
دانﺶ آموخته شده )دنيوي( همان چيزي است كه ما از مطالعه ،از ﺗجربه و ديگران آموخته ايﻢ .ايﻦ دانﺶ "ﺣقيقت
پردازش شده" نيز خوانده مي شود .نكته جالب در مورد ﺣقيقت پردازش شده يا يك ﺣقيقتي كه ما آنطوري كه آن
را درك مي كنيﻢ ،ايﻦ است كه ما فقط مي ﺗوانيﻢ همزمان يك چيز را باور كنيﻢ !
به عنوان مثال ،اﮔر ما باور داريﻢ كه ممكﻦ است اراده خدا براي ما بيماري باشد ديگر نمي ﺗوانيﻢ همزمان براي
شﻔاي خود ايماني داشته باشيﻢ.
با ﮔذشت سالها ،همه ما دانﺶ زيادي از دانﺶ آموخته شده )دنيوي( به دست آورده ايﻢ و ممكﻦ است ايﻦ دانﺶ
درست يا نادرست باشد.اما خيلي مهﻢ است كه ما نگرشي ﺗعليﻢ پذير داشته باشيﻢ و در مكاشﻔه اي كه از كﻼم خدا
ناشي مي شود باز باشيﻢ.
بسياري از آنهايي كه در كليساها بزرگ شده اند ،يا ﺣتي به مدارس كتاب مقدس رفته اند ﺗعليﻢ مي دهند برخي از
هداياي روح القدس براي ما نيست يا براي زمان ديگري بوده است .وقتي ايﻦ افراد با آزمايﺶ هاي زندﮔي روبرو
20
مي شوند ،ممكﻦ است درك نكنند كه خدا امروز مي خواهد از طريﻖ عطاياي شگﻔت انگيز روح القدس با آنها
صﺤبت كند .آنها ممكﻦ است ندانند كه نجات آنها برايشان ايﻦ پكيﺞ عالي را مهيا مي كند كه شامﻞ يك رابطه
شخصي و روزمره با خدا ،آزادي از اسارت ها ،شﻔا و هر آنچه در راه رفتﻦ با خداوند ﻻزم دارند فراهﻢ مي كند.
آنها ممكﻦ است دانﺶ فكري از كﻼم داشته باشند و كﻼم خدا را عنوان كنند ،اما هرﮔز قدرت فوق العاده آن كﻼم
را ﺗجربه نكرده اند .آنها مانند افرادي هستند كه در دوم ﺗيموﺗائوس ﺗوصيف شده اند :
كه صورت خداشناسي دارند ،ليكن قوت آن را انكار ميكنند .از ايشان اﻋراض نما٢.تيموتائوس 3:5
آنها فاقد رابطه شخصي اي هستند كه خدا براي آنان در نظر دارد .از طريﻖ دانﺶ آموخته شده )دنيوي( يا همان
ﺣقيقت پردازش شده ،چشمان آنان به مﻔهوم ﺣقيقي كﻼم عظيﻢ خدا بسته شده است .آنها منظور پولوس را درك
نمي كنند وقتي نوشت:
اﻓسسيان 3 :20جﻼل باد بر او كه ميتواند بهوسيلة آن نيرو كه در ما ﻓﻌال است ،بينهايت ﻓزونتر از هر آنچه
دانﺶ آموخته شده )دنيوي( ممكﻦ است چيزي باشد كه بتوانيﻢ با يقيﻦ آن را طبﻖ آنچه ديگران مي آموزند ﺗكرار
كنيﻢ ،اما اﮔر هرﮔز آن را ﺗجربه نكرده ايﻢ ،نمي دانيﻢ كه درست است يا نه.ﺣكمت انسان اغلب با ﺣكمت خدا
مغايرت دارد.
ايمانداران در واقﻊ بايد بدانند كه كﻼم خدا چه مي ﮔويد ،نه آنچه اشخاص مي ﮔويد .اﮔر اينگونه باشند روح
القدس مي ﺗواند كﻼم را بگيرد و براي آنها آشكار كند .سپﺲ آنان نه به دانﺶ خود ،بلكه به كﻼم خدا ايمان دارند.
هنگامي كه روح القدس وارد مي شود ،او كﻼم را مي ﮔيرد و ﺣقايﻖ جاوداني خدا را مكاشﻔه مي كند.
ايمان نمي ﺗواند فراﺗر از دانﺶِ انسانيِ كﻼم خدا عمﻞ كند .ايمان واقعي هميشه بر كﻼم خدا استوار است .هرچه بيشتر
كﻼم را مطالعه كنيﻢ هرچه بيشتر بتوانيﻢ اجازه دهيﻢ روح القدس آن را براي ما ﺣقيقي كند .ايمان ما بيشتر ﮔسترش
خواهد يافت.
21
پولﺲ رسول نوشت :
باز نمي ايستﻢ از شكر نمودن براي شما و از ياد آوردن شما در دﻋاهاي خود ،تاخداي خداوند ما ﻋيسي مسيﺢ كه
پدر ذوالﺠﻼل است ،روح حكمت و كشف را در مﻌرﻓت خود به شما ﻋطا ﻓرمايد .تا چشمان دل شما روشن گشته،
بدانيد كه اميد دﻋوت او چيست و كدام است دولت جﻼل ميراث او در مقدسين ،اﻓسسيان 18 - 16:1
ايمان نه با ﺣكمت و دانﺶ انسان بلكه با مكاشﻔه روح القدس به روح ما مي رسد.
به تمامي دل خود بر خداوند توكل نما و بر ﻋقل خود تكيه مكن.امثال 3:5
وقتي عيسي خداوند به مردي كه دستﺶ خشك شده بود و ﺗكان نمي خورد دستور داد كه دست خود را دراز كند،
منطﻖ مي ﮔﻔت" :نمي ﺗوانﻢ" اما ايمان مي ﮔويد " ،مﻦ مي ﺗوانﻢ" ،و او انجام داد.
هنگامي كه آنها در عروسي بودند و شراب ﺗمام شد ،عيسي خداوند به خادمان ﮔﻔت كه كوزه ها را با آب پر كنيد
و سپﺲ يك پياله از آن را براي صاﺣب عروسي ببريد ،منطﻖ مي ﮔويد" :امكان ندارد ! مﻦ آن آب را نزد صاﺣب
عروسي نمي برم " .ايمان ﮔﻔت " ،بله ،آقا!" و آن آب شراب بود.
22
ايمان ﺣاصﻞ منطﻖ نيست .ايمان به عنوان هديه اي از جانب خدا به وسيله روح انسان ﺗازه متولد شده مي آيد .ايﻦ
زائيده افكار نيست ،بلكه روح است .ايمان يك نيروي ملموس است كه شرايط ،سﻼمتي ،خانواده ها و ﺣتي ملت
ها را ﺗغيير خواهد داد.
23
درس دوم
نمونه ما
از ابراهيﻢ به عنوان پدر ايمان ما ياد مي شود .به دليﻞ ايمان او ،امت ها ﺗﺄسيﺲ و بركت يافتند و ايﻦ بركات امروز
براي ما باقيست.
ابراهيﻢ امروز براي ما يك نمونه است .برخﻼف همه اميدهاي طبيعي به دليﻞ سﻦ باﻻ ،و بدون دريافت ايﻦ وعده كه
پدر امت هاي بسيار خواهد بود ،سعي كرد وعده خدا را از طريﻖ ﺗﻼش هاي خود و بدون ايمان به انجام برساند.
ﺗاريخ ،درد و ويراني به جهت نا اطاعتي بدون ايمان را آشكار مي كند.
ما ،مانند ابراهيﻢ ،بايد از نتايﺞ مخرب اقدامات ﮔذشته خود ،آن اعمالي كه نتيجه شك و بي ايماني و ﺗﻼش هاي
شخصي ما بود ،درس بگيريﻢ .ما بايد مانند ابراهيﻢ باشيﻢ و الگوي ايمان را ياد بگيريﻢ ،الگوي روح كه منجر به
ﺗبديﻞ شدن او به پدر ايمان ما شد.و به واسطه او همه امت هاي جهان مبارك شدند.
ما از نسﻞ او هستيﻢ كه پيوند خورده ايﻢ ﺗا ذريت روﺣاني او شويﻢ .او پدر ايمان ما و نمونه ايمان ماست.
خداوند چنان به ابراهيﻢ افتخار كرد كه دوازده آيه وجود دارد كه زندﮔي او را به زبان عبري و شﺶ آيه خﻼصه
زندﮔي او را در كتاب روميان بيان مي كند .و در ﺗمام ايﻦ آيات در مورد ايمان وي مي خوانيﻢ .ما مي ﺗوانيﻢ به
عنوان فرزندان او در ايمان ،ايﻦ آيات را بخوانيﻢ و بگوييﻢ :
" ايﻦ است پدرِ ايمانِ مﻦ .مﻦ مي ﺗوانﻢ مثﻞ ابراهيﻢ باشﻢ ! "
در روميان ،4:18ما وعده اي براي خود مي يابيﻢ پولﺲ رسول نوشت :
برحسﺐ آنچه گفته شد كه ذريّت تو چنين خواهند بود .روميان 4:18
24
ذريت يا فرزندان ﺗو نيز چنيﻦ خواهند بود .ايﻦ قول و وعده خداست .ما مي ﺗوانيﻢ با همان ايمان مانند ابراهيﻢ عمﻞ
كنيﻢ.
بياييد وقت بگذاريﻢ و كﻞ قسمت مربوط به ابراهيﻢ را كه در كتاب روميان مي باشد را بخوانيﻢ:
و ازاين جهت از ايمان شد تا محض ﻓيض باشد تاوﻋده براي همگي ذريت استوار شود نه مﺨتص به ذريت شرﻋي
بلكه به ذريت ايماني ابراهيﻢ نيزكه پدر جميع ما است) ،چنانكه مكتوب است كه تو را پدر امت هاي بسيار ساختهام
( ،در حضورآن خدايي كه به او ايمان آورد كه مردگان را زنده ميكند و ناموجودات را به وجود ميﺨواند؛ كه او در
نااميدي به اميد ايمان آورد تا پدرامت هاي بسيار شود ،برحسﺐ آنچه گفته شد كه »ذريت تو چنين خواهند بود «.و
در ايمان كﻢ قوت نشده ،نﻈر كرد به بدن خود كه در آن وقت مرده بود ،چونكه قريﺐ به صد ساله بود و به رحﻢ
مرده ساره .و در وﻋده خدا از بيايماني شك ننمود ،بلكه قوي اﻻيمان گشته ،خدا را تمﺠيدنمود ،و يقين دانست كه
در ايﻦ قسمت ،ما چهار مرﺣله ايمان ابراهيﻢ را مي بينيﻢ .هميﻦ مراﺣﻞ امروز براي ما عملي خواهد شد.
(2ابراهيﻢ باور داشت كه اين كﻼم ﻋملي خواهد شد و او سال به سال به ايمان خود ادامه مي داد.
25
ما با "جﻼل دادن خدا" در ايمان خود ﺗقويت مي شويﻢ .ما وقتي او كﻼم خود را به ما مي ﮔويد ،شروع به ستايﺶ
خدا مي كنيﻢ و منتظر ﺗﺤقﻖ آن كﻼم در لﺤظه نيستيﻢ.
ايمان ابراهيﻢ از كجا آمد ؟ ايﻦ را فقط مي ﺗوانيﻢ با مطالعه دقيﻖ زندﮔي او ياد بگيريﻢ ،همانطور كه در باب هاي
12تا 25كتاب پيدايش نوشته شده است ) پيشنهاد مي كنيﻢ ايﻦ فصﻞ ها را بخوانيد(.
ابراهيﻢ ،هﻢ زمان هاي پيروزي قدرﺗمندي داشت ،و هﻢ شكست هاي دلسرد كننده .ايﻦ واقعيت كه خداوند
شكست ها و همچنيﻦ زمان هاي پيروزي را ثبت كرده و نوشته است ،به ما نشان مي دهد كه ابراهيﻢ كامﻞ نبود .او
مانند مﻦ و شما انسان بود و با ايﻦ ﺣال ،ايمان وي ﺗا جايي پيشرفت كه پدر ايمان شد.
زمان آن رسيده است كه پرده هاي روﺣاني خود را برداريﻢ و ببينيﻢ كه خداوند در طي اعصار مختلف از
انسان هاي ناقﺺ براي ﺗﺤقﻖ اهداف خود استﻔاده مي كند .ايﻦ بدان معني است كه ما واجد شرايط هستيﻢ؛ او
مي ﺗواند از ما استﻔاده كند.
ابراهيﻢ ،مانند ايليا و همه مردان و زنان بزرگ ايمان در عهد عتيﻖ ،بايد زندﮔي يا راه رفتﻦ با ايمان و نه با ديدار را
ياد مي ﮔرفت .يعقوب از ما مي خواهد كه ببينيﻢ ايﻦ افراد دقيقاً مثﻞ ما انسان هستند .او نوشت :
يﻌقوب 5:17ايليا مردي بود صاحﺐ حواس مثل ما و به تمامي دل دﻋا كرد كه باران نبارد و تا مدت سه سال و شش
ماه نباريد.
26
و خداوند به ابرام گفت» :از وﻻيت خود ،و از مولد خويش و از خانه پدرخود بسوي زميني كه به تو نشان دهﻢ
بيرون شو ،و از تو امتي ﻋﻈيﻢ پيدا كنﻢ و تو را بركت دهﻢ ،ونام تو را بزرگ سازم ،و تو بركت خواهي بود .پس
ابرام ،چنانكه خداوند بدو ﻓرموده بود ،روانه شد .و لوط همراه وي رﻓت .و ابرام هفتاد و پنج ساله بود ،هنگامي كه
»ابراهيﻢ به خدا ايمان آورد و براي او به نيكي مطلق محسوب گرديد« ،و دوست خدا ناميده شد.يﻌقوب 2:23
كساني كه خدا را مي شناسند يعني همانطوري كه ابراهيﻢ خدا را مي شناخت ،آن ها مي ﺗوانند ايماني مانند ايمان
ابراهيﻢ داشته باشند.
وخداوند بر ابرام ظاهر شده ،گفت» :به ذريت تو اين زمين را ميبﺨشﻢ «.و در آنﺠا مذبحي براي خداوند كه بر وي
و ملكيﺼدق ،ملك ساليﻢ ،نان و شراب بيرون آورد .و او كاهن خداي تﻌالي بود ،و او را مبارك خوانده ،گفت:
»مبارك باد ابرام ازجانﺐ خداي تﻌالي ،مالك آسمان و زمين .و متبارك باد خداي تﻌالي ،كه دشمنانت را بهدستت
27
(3قرباني را حاضر ساخت
گفت» :اي خداوند يهوه ،به چه نشان بدانﻢ كه وارث آن خواهﻢ بود؟« به وي گفت» :گوساله ماده سه ساله و بز ماده
ابراهيﻢ به خدا ايمان آورد و پسر وعده اش ،اسﺤاق را دريافت كرد .ﺣتي وقتي خدا با او صﺤبت كرد و ﮔﻔت
پسرش را قرباني كند ،او اطاعت كرد .چه اﺗﻔاقي مي افتد وقتي خدا آرزوهاي ما را برآورده كند و سپﺲ بگويد ،
"همه چيز را در زير پاي مﻦ بگذار"؟
ابراهيﻢ هر روز با ايمان راه مي رفت ،از شرايطي به شرايط ديگر ،وقتي اينطور بود در ايمانﺶ رشد مي كرد .ما
وقتي كه چيزهاي طبيعي را رها مي كنيﻢ ،و به ماوراء الطبيعه يعني روح او وارد مي شويﻢ هر روز در ايمان رشد
مي كنيﻢ
ابراهيﻢ يا توما
براي مقايسه ،بياييد به ﺗوما ،شاﮔرد عيسي خداوند نگاه كنيﻢ .ﺗوما ﺗصميﻢ ﮔرفت كه باور نكند.
پس شاگردان ديگر بدو گفتند» :خداوند راديدهايﻢ «.بديشان گفت» :تا در دو دستش جاي ميﺨها را نبينﻢ و انگشت
خود را در جاي ميﺨهانگذارم و دست خود را بر پهلويش ننهﻢ ،ايمان نﺨواهﻢ آورد «.و بﻌد از هشت روز باز
شاگردان با توما درخانهاي جمع بودند و درها بسته بود كه ناگاه ﻋيسي آمد و در ميان ايستاده ،گفت» :سﻼم بر
شماباد «.پس به توما گفت» :انگشت خود را به اينﺠا بياور و دستهاي مرا ببين و دست خود رابياور و بر پهلوي من
دو نوع ايمان وجود دارد كه مي ﺗوانيﻢ از آنها پيروي كنيﻢ ايمان ابراهيﻢ يا ايمان ﺗوما
28
ابراهيﻢ ﮔﻔت " ،مﻦ سال بعد سال ايمان دارم ،به ايﻦ ايمان عمﻞ خواهﻢ كرد زيرا مي دانﻢ خدا چه چيزي ﮔﻔته
است.
ﺗوما ﮔﻔت " ،مﻦ وقتي ببينﻢ ،آن را باور خواهﻢ كرد".
ابراهيﻢ ايمانﺶ بر اساس شنيدن از خدا بود.
ﺗوما ايمانﺶ بر اساس ﺣواس پنجگانه بود.
ابراهيﻢ ايمانﺶ بر اساس وعده هاي خدا بود.
ﺗوما ايمانﺶ بر اساس شواهد فيزيكي بود.
ما يك انسان باطني و يك انسان بيروني داريﻢ .انسان دروني روح ماست .انسان بيروني فكر و جسﻢ ماست .مبناي
ايمان انساني روي شواهد فيزيكي است و فقط از ديدﮔاه طبيعي و انساني از طريﻖ انسان بيروني باور مي كند .اما
ايمان داشتﻦ با قلب به معناي ايمان داشتﻦ در روح ماست كه از طريﻖ انسان دروني ماست.
ايماني كه از انسان باطني ما سرازير مي شود ،آب حياتي است كه به سمت خود ما و اطراﻓيان ما جاري مي شود.
والدين موسي
در ﻋبرانيان 29-23 :11نمونه هاي عالي ايمان را مي بينيﻢ .زندﮔي موسي مي ﺗواند به خودي خود يك مطالعه
كاملي باشد .والديﻦ موسي از كاري كه فرعون انجام مي داد نترسيدند .در عبرانيان مي آموزيﻢ كه :
29
ﻋبرانيان 23 :11به ايمان موسي چون متولّد شد ،والدينش او را طفلي جميل ياﻓته ،سه ماه پنهان كردند و از حكﻢ
ايمان موسي
كلمات نمي ﺗوانند ايمان ايﻦ مرد را شرح دهد .پﺲ از چهﻞ سال زندﮔي در بيابان ،هنگامي كه خدا صﺤبت كرد ،
او از مواجهه شدن با فرعون نترسيد .او خواستار رهايي قوم خود بود .او به عنوان سﻔيري از جانب خدا در صﺤني
ايستاد كه زماني پسر مقبول دربار بود .او بيﺶ از چهﻞ سال قوم خود را رهبري كرد ،و براي غذا ،آب ،ﺣﻔاﻇت و
شريعت آنان ،به خدا ايمان داشت.
از زماني كه خدا از بوﺗه مشتعﻞ با او صﺤبت كرد ،او همراه با راه رفتﻦ در ايمان ،با خدا راه مي رفت.
به ايمان چون موسي بزرگ شد ،ابا نمود ازاينكه پسر دختر ﻓرﻋون خوانده شود ،و ذليل بودن با قوم خدا را
پسنديده تر داشت از آنكه لذت اندك زماني گناه را ببرد؛ و ﻋار مسيﺢ رادولتي بزرگتر از خزائن مﺼر پنداشت زيرا
به ايمان ،مﺼررا ترك كرد و از ﻏضﺐ پادشاه نترسيد زيرا كه چون آن ناديده را بديد ،استوار ماند.ﻋبرانيان 11:27
ﻋبرانيان 11:28به ايمان ،ﻋيد ﻓﺼﺢ و پاشيدن خون را بﻌمل آورد تاهﻼك كننده نﺨستزادگان ،بر ايشان دست
نگذارد.
ﻋبرانيان 11:29به ايمان ،از درياي سرخ به خشكي ﻋبورنمودند واهل مﺼر قﺼد آن كرده ،ﻏرق شدند.
30
موسي خدا را مي شناخت
خدا فرمود كه موسي فروﺗﻦ ﺗريﻦ انسان در روي زميﻦ بود ،و اينكه خدا با او رو در رو صﺤبت مي كرد.
اﻋداد 8 - 6 , 3:12و موسي مرد بسيار حليﻢ بود ،بيشتر از جميع مردماني كه در روي زمينند .و او گفت» :اﻻن
سﺨنان مرا بشنويد :اگر در ميان شما نبياي باشد ،من كه يهوه هستﻢ ،خود را در رويا بر اوظاهر ميكنﻢ و در خواب به
او سﺨن ميگويﻢ .اما بنده من موسي چنين نيست .او در تمامي خانه من امين است .با او رو به رو سﺨن ميگويﻢ،
آزمايش ايمان شما كه از طﻼي ﻓاني باآزموده شدن در آتش ،گرانبهاتر است ،براي تسبيﺢ و جﻼل و اكرام ياﻓت
شود در حين ظهورﻋيسي مسيﺢ .كه او را اگرچه نديدهايد محبت مينماييد و اﻻن اگرچه او را نمي بينيد ،لكن بر
اوايمان آورده ،وجد مينماييد با خرمياي كه نمي توان بيان كرد و پر از جﻼل است .و انﺠام ايمان خود يﻌني نﺠات
مثال ايوب
اﻇهارات ايوب در طول زمان آزمايﺶ وي ،هميشه به عنوان ياد بودي از ايمان خواهد بود.
ايوب نﻔهميد چه اﺗﻔاقي افتاده است .دوستانﺶ قطعاً نﻔهميدند
در ايوب باب ، 13آيه 15مي خوانيﻢ :
اگرچه مرا بكشد ،اما من به او اﻋتماد خواهﻢ كرد.
31
و چه اﻇهارات شگﻔت انگيزي از ايمان را در ايوب 27-23 :19مي بينيﻢ :
به طرف شمال جايي كه او ﻋمل ميكند ،و او رامشاهده نمي كنﻢ.
32
قهرمانان ايمان
كتاب هاي زيادي در مورد عبرانيان باب 11نوشته شده است و هيﭻ مطالعه اي درباره ايمان بدون نگاه به ايﻦ فصﻞِ
شگﻔت انگيز كامﻞ نخواهد بود .كلمات "بوسيله ايمان" 18بار در ايﻦ 40آيه استﻔاده شده است.
از آنجا كه استﻔاده از ﺗرجمه هاي متﻔاوت غالباً ايﻦ امكان را براي ما فراهﻢ مي كند كه معاني ﺗازه اي را در كتاب
مقدس مشاهده كنيﻢ ،قصد داريﻢ از ﺗرجمه New Living Bibleبراي ايﻦ قسمت استﻔاده كنيﻢ :
ايمان چيست؟ اطمينان خاطري است ازآنچه ما اميدواريﻢ كه اﺗﻔاق بيﻔتد و سند چيزهايي است كه هنوز نمي ﺗوانيﻢ
ببينيﻢ.خدا به خاطر ايمانشان ،در ايام قديﻢ افراد را ﺗاييد كرد .با ايمان مي فهميﻢ كه كﻞ جهان به امر خدا شكﻞ
ﮔرفته است ،آنچه اكنون مي بينيﻢ ناشي از چيزي كه بتوان آن را ديد نمي باشد.
اكنون ايمان ،اﻋتماد بر چيزهاي اميد داشته شده است و برهان چيزهاي ناديده .زيرا كه به اين ،براي قدما شهادت
داده شد .به ايمان ﻓهميدهايﻢ كه ﻋالمها به كلمه خدامرتﺐ گرديد ،حتي آنكه چيزهاي ديدني ازچيزهاي ناديدني
ايمان ،ضامﻦ چيزهايي است كه بدان اميد داريﻢ كه اﺗﻔاق بيﻔتد و برهان آنچه هنوز نميبينيﻢ .اميد به اطميناني ﺗضميﻦ
شده منتقﻞ شده است .ايمان ،پذيرش آنچه در قلمرو طبيعي نيست و ديده نمي شود .خدا به ما مي ﮔويد كه ﺣتي
آفرينﺶ دنيا نيز به وسيله ايمان به فرمان او انجام شده است .ديدني ها از نا ديدني ها ايجاد شد.
هابيل
قائﻦ و هابيﻞ دو قرباني متﻔاوت آوردند ،اما قرباني هابيﻞ با ايمان انجام شد و از آنجا كه با ايمان ساخته شده بود ،
مورد قبول واقﻊ شد.
به ايمان هابيل قرباني نيكوتر از قائن را به خدا گذرانيد و بهسبﺐ آن شهادت داده شد كه ﻋادل است ،به آنكه خدا
به هداياي او شهادت ميدهد؛ و بهسبﺐ همان بﻌد از مردن هنوزگوينده است.ﻋبرانيان 11:4
33
خنوخ
به ايمان خنوخ منتقل گشت تا موت را نبيندو ناياب شد چراكه خدا او را منتقل ساخت زيراقبل از انتقال وي شهادت
داده شد كه رضامندي خدا را حاصل كرد .ليكن بدون ايمان تحﺼيل رضامندي او محال است ،زيرا هركه تقرب به
خدا جويد ،ﻻزم است كه ايمان آورد بر اينكه اوهست و جويندگان خود را جزا ميدهد.ﻋبرانيان 6 - 5:11
نوح
به ايمان نوح چون درباره اموري كه تا آن وقت ديده نشده ،الهام ياﻓته بود ،خداترس شده ،كشتياي بﺠهت اهل
خانه خود بساخت و به آن ،دنيا را ملزم ساخته ،وارث آن ﻋدالتي كه از ايمان است گرديد.ﻋبرانيان 11:7
ابراهيﻢ
و به ايمان در زمين وﻋده مثل زمين بيگانه ﻏربت پذيرﻓت و درخيمهها با اسحاق و يﻌقوب كه در ميراث همين وﻋده
شريك بودند مسكن نمود .زانرو كه مترقﺐ شهري بابنياد بود كه مﻌمار و سازنده آن خداست.ﻋبرانيان 10 - 9:11
ساره
ﻋبرانيان 12 - 11:11به ايمان خود ساره نيز قوت قبول نسل ياﻓت و بﻌد از انقضاي وقت زاييد ،چونكه
وﻋدهدهنده را امين دانست .و از اين سبﺐ ،ازيك نفر و آن هﻢ مرده ،مثل ستارگان آسمان ،كثيرو مانند ريگهاي
در ايمان همه ايشان ﻓوت شدند ،درحاليكه وﻋدهها را نياﻓته بودند ،بلكه آنها را از دورديده ،تحيت گفتند و اقرار
كردند كه بر روي زمين ،بيگانه و ﻏريﺐ بودند .زيرا كساني كه همچنين ميگويند ،ظاهر ميسازند كه در جستﺠوي
وطني هستند .و اگر جايي را كه از آن بيرون آمدند ،بﺨاطر ميﺂوردند ،هرآينه ﻓرصت ميداشتند كه )بدانﺠا(
34
برگردند .لكن الحال مشتاق وطني نيكوتر يﻌني )وطن ( سماوي هستند و از اينرو خدا از ايشان ﻋار ندارد كه
خداي ايشان خوانده شود ،چونكه برايايشان شهري مهيا ساخته است.ﻋبرانيان 16 - 13:11
ميكرد؛ كه به او گفته شده بود كه »نسل تو به اسحاق خوانده خواهد شد «.چونكه يقين دانست كه خدا قادر
بربرانگيزانيدن از اموات است و همچنين او را درمثلي از اموات نيز بازياﻓت.ﻋبرانيان 19 - 17:11
سﺠده كرد.
يوسف
يوسف در ﺣيﻦ وفاﺗﺶ ايمان داشت كه قوم اسرائيﻞ به سرزميﻦ موعود باز مي ﮔردند :
ﻋبرانيان 11:22به ايمان يوسف در حين وﻓات خود ،ازخروج بنياسرائيل اخبار نمود و درباره استﺨوانهاي خود
وصيت كرد.
به ايمان حﺼار اريحا چون هفت روز آن راطواف كرده بودند ،به زير اﻓتاد.ﻋبرانيان 11:30
35
راحاب
راﺣاب فاﺣشه ،در اريﺤا با استقبال از جاسوسان ،با ايمان عمﻞ كرد و زندﮔي خود را به خاطر آنها به خطر انداخت
،زيرا او به قدرت خداي آنها ايمان داشت.
به ايمان ،راحاب ﻓاحشه با ﻋاصيان هﻼك نشد زيرا كه جاسوسان را به سﻼمتي پذيرﻓته بود.ﻋبرانيان 11:31
اخبار نمايﻢ ،كه ازايمان ،تسﺨير ممالك كردند و به اﻋمال صالحه پرداختند و وﻋدهها را پذيرﻓتند و دهان شيران
رابستند ،سورت آتش را خاموش كردند و از دم شمشيرها رستگار شدند و از ضﻌف ،توانايي ياﻓتند و در جنگ شﺠاع
كليساي اوليه
ﻋبرانيان 38 - 35:11زنان ،مردگان خود را به قيامتي بازياﻓتند ،لكن ديگران مﻌذب شدند وخﻼصي را قبول
نكردند تا به قيامت نيكوتربرسند .و ديگران از استهزاها و تازيانهها بلكه از بندها و زندان آزموده شدند.
سنگسارگرديدند و با اره دوپاره گشتند .تﺠربه كرده شدندو به شمشير مقتول گشتند .در پوستهاي گوسفندان و بزها
محتاج و مﻈلوم و ذليل و آواره شدند .آناني كه جهان ﻻيق ايشان نبود ،درصحراها و كوهها و مغارهها و شكاﻓهاي
پس جميع ايشان با اينكه از ايمان شهادت داده شدند ،وﻋده را نياﻓتند.آنها نمي توانند تا پايان مسابقه ،جايزه را
ح نجات دهنده را نديدند ولي با ايﻦ وجود آنها ﺣتي ﺗا ايمان به مرگ ادامه
ﮔرچه آنها وعده را نديدند يا آمدن مسي ِ
دادند.
36
هشدار جدي
درست قبﻞ از آنكه نويسنده كتاب عبرانيان درباره قهرمانان ايماني كه با ايمان در عهد عتيﻖ زندﮔي كرده و وفات
يافتند ،به ما هشدار داد :
پارسا ﻋادل به ايمان زيست خواهد نمود و اگر مرتد شود نفس من باوي خوش نﺨواهد شد».ﻋبرانيان 10:38
لكن الحال مشتاق وطني نيكوتر يﻌني )وطن ( سماوي هستند و از اينرو خدا از ايشان ﻋار ندارد كه خداي ايشان
خوانده شود ،چونكه براي ايشان شهري مهيا ساخته است.ﻋبرانيان 11:16
(٢چگونه خداوند موسي را در كتاب اﻋداد توصيف كرده است؟ و چرا اين مهﻢ است؟
37
درس سوم
شالودة ايمان
ايماني كه زميﻦ را عوض مي كند و ماوراء الطبيعه به خاطر وجود ماست .ما خلقت جديدي در عيسي مسيح
خداوند هستيﻢ .ما مي ﺗوانيﻢ ايمان داشته باشيﻢ ،از نوع ايمان خود ِخدا ،زيرا در او هستيﻢ .ما استخواني از استخوان
او و ﮔوشتي از ﮔوشت او هستيﻢ و صداي او را مي شنويﻢ.
ما بايد درك كنيﻢ كه در مسيح دو موقعيت داريﻢ .اولي به صورت مقام )جايگاه ( و دومي به صورت عملي يا
ﺗجربي است.
تولد تاره
در لﺤظه نجات يك معجزه اي رخ داد .روح القدس ما را در بدن عيسي مسيح ﺗعميد داد.
زيرا كه جميع ما به يك روح در يك بدن تﻌميدياﻓتﻢ ،خواه يهود ،خواه يوناني ،خواه ﻏﻼم ،خواه آزاد و همه از يك
ما در او مقام و موقعيت جديدي داريﻢ .ما دوباره متولد شديﻢ .ما مخلوقات جديدي در او هستيﻢ.
38
٢قرنتيان 5:17پس اگر كسي در مسيﺢ باشد ،خلقت تازهاي است؛ چيزهاي كهنه درگذشت ،اينك همهچيز تازه شده
است.
"شخﺺ قديمي" كه قبﻼً بوديﻢ ديگر وجود ندارد .آن شخﺺ "از دنيا رفته است" همه چيز ﺗازه شده است.
به عنوان "خلقت جديد" ما با مسيح يكي شديﻢ .همه آنچه كه او هست ،ما شده ايﻢ .ﺗمام آنچه او دارد اكنون
متعلﻖ به ماست .ما از نظر روﺣي مرده بوديﻢ .اكنون ما يك روح زنده با هويتي كامﻼً جديد هستيﻢ.
١قرنتيان 15:22و چنانكه در آدم همه ميميرند در مسيﺢ نيزهمه زنده خواهند گشت.
برخي اﺣساس ﮔناه و مﺤكوميت را ﺗجربه مي كنند كه آن مانﻊ ايمان آنها براي اطمينان و دريافت همه آنچه خداوند
وعده داده است مي شود .مكاشﻔه خلقت جديد ،مكاشﻔه نيكي مطلﻖ است.
ما ديگر " ...ﮔناهكاراني كه به وسيله فيض نجات يافتند ".نيستيﻢ بلكه به عنوان خلقتي جديد ،ديگر "ﮔناهكار"
نيستيﻢ .ﺗمام نيكي مسيح از آن ما شده است .ما به عنوان مخلوقات روﺣاني ﺗازه متولد شده ،نيكي مطلﻖ خدا در
مسيح عيسي هستيﻢ .ما هرﮔز از آن لﺤظه كه نجات يافتيﻢ ،نيك ﺗر يا پارساﺗر نخواهيﻢ بود.
اﮔر بخواهيﻢ با ايماني كه خدا را خشنود مي كند زندﮔي كنيﻢ ،بايد بدانيﻢ كه ما در مسيح هستيﻢ .از طريﻖ مكاشﻔه
در خلقت جديد است كه ايمان ما قادر خواهد بود باور كند كه ما مي ﺗوانيﻢ ﺗمام آنچه را كه كﻼم او نشان مي دهد
را داشته باشيﻢ وآن را انجام دهيﻢ.
ما از نظر مقام ،در ايﻦ لﺤظه جايگاه شگﻔت انگيزي در مسيح داريﻢ يعني هنگامي كه ما عيسي را به عنوان ﺗنها پسر
خدا ،خداوند و منجي خود مي پذيريﻢ ،در او قرار ﮔرفتيﻢ و از مزاياي بسيار شگﻔت انگيزي برخوردار شديﻢ.
39
مزاياي ما
كه بوساطت آنهاوﻋده هاي بينهايت ﻋﻈيﻢ و گرانبها به ما داده شد تاشما به اينها شريك ذات الهي گرديد و ازﻓسادي
و آن شهادت اين است كه خدا حيات جاوداني به ما داده است و اين حيات ،در پسر اوست .آنكه پسر را دارد حيات
را دارد و آنكه پسر خدا را ندارد ،حيات را نياﻓته است .اين را نوشتﻢ به شما كه به اسﻢ پسر خدا ايمان آوردهايد تا
بدانيد كه حيات جاوداني داريد و تا به اسﻢِ پسر خدا ايمان بياوريد .يوحنا 13 – 11:5
زيرا او را كه گناه نشناخت در راه ما گناه ساخت تا ما در وي ﻋدالت خدا شويﻢ٢.قرنتيان 5:21
اﻓسسيان 1:5كه ما را از قبل تﻌيين نمود تا او را پسر خوانده شويﻢ بوساطت ﻋيسي مسيﺢ برحسﺐ خشنودي اراده
خود،
كه ما نيز در وي ميراث او شدهايﻢ ،چنانكه پيش مﻌين گشتيﻢ برحسﺐ قﺼد او .كه همهچيزها را مواﻓق راي اراده
و ما را نزد خدا و پدر خود پادشاهان و كهنه ساخت ،او را جﻼل وتوانايي باد تا ابداﻻباد .آمين.مكاشفه 1:6
40
هﻢ شكل مسيﺢ شدن
در ﺣالي كه روح ما به عنوان خلقتي جديد دوباره متولد مي شود و ما در مسيح هويت و جايگاه كامﻼً جديدي پيدا
مي كنيﻢ ،ما هنوز همان نﻔْﺲ و جسمي را داريﻢ كه بايد بصورت ﺗجربي به شباهت مسيح شود .ممكﻦ است بدن ما
نياز به شﻔا داشته باشد و نﻔْﺲ ما نياز به اﺣياء شدن داشته باشد.
آزاد شدن
ايﻦ شناخت ﺣقيقت است كه مي ﺗواند ما را در جسﻢ و نﻔْﺲ آزاد كند .يوﺣنا نوشت :
و حق راخواهيد شناخت و حق شما را آزاد خواهد كرد».يوحنا 8:32
شناخت ﺣقيقت كﻼم خدا ايمان ما را براي اطمينان ،سخﻦ ﮔﻔتﻦ و دريافت هر آنچه خداوند به عنوان خلقتي جديد
در مسيح عيسي براي ما فراهﻢ كرده آزاد خواهد كرد.
همانطور كه ما كﻼم را مي خوانيﻢ و روي آن ﺗعمﻖ مي كنيﻢ ،روح القدس در ﺣال بازسازي نﻔْﺲ ماست .فكر ما در
ﺣال نو شدن است ﺗا بتواند با ايمان قدم برداريﻢ.
روميان 2 - 1 :12لهذا اي برادران ،شما را به رحمتهاي خدا استدﻋا ميكنﻢ كه بدنهاي خود را قرباني زنده
مقدّس پسنديده خدا بگذرانيد كه ﻋبادت مﻌقول شما است .و هﻢ شكل اين جهان مشويد بلكه به تازگي ذهن خود
صورت خود را تبديل دهيد تا شما درياﻓت كنيد كه ارادة نيكوي پسنديده كامل خدا چيست.
41
احساسات ما در حال ترميﻢ شدن هستند
در مرتﻌهاي سبزمرا مي خواباند .نزد آبهاي راحت مرا رهبري ميكند .نفْس مرا برمي گرداند .و به خاطر نام خود
اي جان من خداوند را متبارك بﺨوان! و هرچه در درون من است نام قدوس او را متبارك خواند .اي جان من
خداوند را متبارك بﺨوان! و جميع احسان هاي اورا ﻓراموش مكن! كه تمام گناهانت را ميﺂمرزدو همه مرض هاي
تو را شفا ميبﺨشد .كه حيات تو را از هاويه ﻓديه ميدهد و تاج رحمت و راﻓت را بر سر تو مينهد .كه جان تو را به
چيزهاي نيكو سير ميكند تا جواني تو مثل ﻋقاب تازه شود.مزامير 5 - 1:103
*صلﺢ و آرامش
خداوند به ما جايگاه آرامﺶ و صلح كامﻞ داده است.
دل ﺛابت را در صلﺢ و آرامش كامل نگاه خواهي داشت ،زيرا كه بر تو توكل دارد.اشﻌيا 26:3
*خوشي
جايگاهي براي شادي دروني ،يا خوشي
مزامير 16:11طريق حيات را به من خواهي آموخت .به حضور تو كمال خوشي است و به دست راست تو لذت ها تا
ابداﻻباد!
42
* قوت و توانايي
اما آناني كه منتﻈر خداوند ميباشند قوت تازه خواهند ياﻓت و مثل ﻋقاب پرواز خواهند كرد .خواهند دويد و خسته
*امنيت
اسﻢ خداوند برج حﺼين است كه مرد ﻋادل در آن ميدود و ايمن ميباشد.امثال 18:10
*قدرت
ليكن چون روح القدس بر شما ميﺂيد ،قوت خواهيدياﻓت و شاهدان من خواهيد بود ،در اورشليﻢ وتمامي يهوديه و
زيرا آنچه از خدا مولود شده است ،بر دنيا ﻏلبه مييابد؛ و ﻏلبهاي كه دنيا را مغلوب ساخته است ،ايمان ماست.
كيست آنكه بر دنياﻏلبه يابد؟ جز آنكه ايمان دارد كه ﻋيسي پسرخداست١.يوحنا 5 - 4:5
فرقي نمي كند كه چقدر شرايط دشوار باشد ،فشارها ،نامﻼيمات يا مشكﻼت زندﮔي زياد باشد .ما مي ﺗوانيﻢ
موقعيتي كامﻼ آرام داشته باشيﻢ .در فيليپيان مي خوانيﻢ :
درخواست ﻓليپيان 7 - 4:6براي هيﭻ چيزانديشه مكنيد ،بلكه در هرچيز با دﻋا و استغاﺛه همراه با شكرگزاري
هاي خود را به خدا ﻋرض كنيد .و آرامش خدا كه ﻓوق از تمامي ﻋقل است ،دلها و ذهنهاي شما را در مسيﺢ ﻋيسي
ﺗوجه داشته باشيد كه دعا و استغاثة ما بايد همراه با شكرﮔذاري انجام شود.
43
به سمت اقدام و ﻋمل نمودن حركت كردن
ﻓكر يا قلﺐ؟
يك ﺗمايز مهمي بيﻦ آنچه با فكر خود باور داريﻢ و آنچه با قلبمان ايمان داريﻢ ،وجود دارد .ما با فكر خود چيزهاي
زيادي را باور داريﻢ و بسياري از آنچه را كه از كتاب مقدس آموخته ايﻢ باور داريﻢ.
باور داشتﻦ خوب است .ما باور داريﻢ كتاب مقدس كﻼم الهام ﮔرفته از خدا است .ما باور داريﻢ كه عيسي پسر
خداست .ما باور داريﻢ كه جهان ها ﺗوسط او خلﻖ شده اند .ما باور داريﻢ كه آدم و ﺣوا ﺗوسط او آفريده شده اند و
خدا به آنها ﮔﻔته است كه بر همه زميﻦ سلطه داشته باشند .ما باور داريﻢ كه عيسي خداوند مريض را شﻔا داد ما باور
داريﻢ كه عيسي خداوند به شاﮔردان فرمود كه كارهايي را كه او انجام داده است را نيز آنان مي ﺗوانند انجام دهند.
ما شاﮔردان كﻼم هستيﻢ و چيزهاي بسيار زيادي وجود دارد كه به آنها ايمان داريﻢ.
اما ايمان فراﺗر از آن چيزي است كه ما با فكر خود باور داريﻢ .ايمان با مكاشﻔه اي از روح القدس ﺣاصﻞ مي شود.
با ايﻦ مكاشﻔه به عنوان يك كﻼم شخصي ﮔﻔتاري از خداوند است كه ايمان وارد روح ما مي شود .آن وقت است
كه ما با قلب خود ايمان مي آوريﻢ.
روميان 10:8لكن چه مي گويد؟ اينكه »كﻼم نزد تو و در دهانت و در قلﺐ تو است يﻌني اين كﻼم ايمان كه به آن
وﻋظ ميكنيﻢ».
مردگان برخيزانيد ،نﺠات خواهي ياﻓت .چونكه به دل ايمان آورده ميشود براي ﻋدالت و به زبان اﻋتراف ميشود
بﺠهت نﺠات.
44
ايمان ،باور داشتﻦ با قلب ماست ،نه فقط با فكر ما.
ايمان همان چيزي است كه ما به آن اعتقاد داريﻢ و به آن عمﻞ مي كنيﻢ .مدركِ داشتﻦ ايمان ،يك عمﻞ اطاعت
است .يعقوب رسول نوشت :
اي برادران من ،چه سود دارد اگر كسي گويد» :ايمان دارم« وقتي كه ﻋمل ندارد؟ آيا ايمان ميتواند او را
نﺠاتبﺨشد؟يﻌقوب 2:14
ﻋمل مربوطه
ايمان هميشه با اعمال مربوطه همراه است .يعقوب آن را اعمال ايمان خطاب مي كند.
همچنين ايمان نيز اگر اﻋمال ندارد ،در خود مرده است .بلكه كسي خواهد گفت» :تو ايمان داري و من اﻋمال
دارم .ايمان خود را بدون اﻋمال به من بنما و من ايمان خود را از اﻋمال خود به توخواهﻢ نمود «.تو ايمان داري كه
خدا واحداست؟ نيكو ميكني! شياطين نيز ايمان دارند و مي لرزند! و ليكناي مرد باطل ،آيا ميﺨواهي دانست كه
ايمان بدون اﻋمال ،باطل است؟ آيا پدر ما ابراهيﻢ به اﻋمال ،ﻋادل شمرده نشد وقتي كه پسر خود اسحاق را به
قربانگاه گذرانيد؟ ميبيني كه ايمان با اﻋمال او ﻋمل كرد و ايمان از اﻋمال ،كامل گرديد .و آن نوشته تمام گشت كه
ميگويد» :ابراهيﻢ به خدا ايمان آورد و براي او به ﻋدالت محسوب گرديد« ،و دوست خدا ناميده شد .پس ميبينيد
كه انسان از اﻋمال ﻋادل شمرده ميشود ،نه از ايمان تنها .و همچنين آيا راحاب ﻓاحشه نيز ازاﻋمال ﻋادل شمرده
نشد وقتي كه قاصدان راپذيرﻓته ،به راهي ديگر روانه نمود؟ زيراچنانكه بدن بدون روح مرده است ،همچنين ايمان
اﮔر عملكردي مطابﻖ با آنچه مي ﮔوييﻢ و به آن باور داريﻢ وجود نداشته باشد ،در ايﻦ صورت مي ﺗوانيﻢ بدانيﻢ كه
آنچه داريﻢ ،دانﺶ فكري است .ايمان با مكاشﻔه در روح ما بوجود مي آيد ،و سپﺲ ما به قلب خود ايمان
مي آوريﻢ هميشه يك عمﻞ ايمان وجود خواهد داشت كه دال بر ايماني است كه دريافت كرده ايﻢ.
45
پيروي از رهبراصلي ما
ﻋيسي خداوند
كتاب مقدس پر از نمونه هايي از ايمان است كه داراي عمﻞ مي باشد ،اما بيائيد با بزرﮔتريﻦ مثال يعني خود عيسي
خداوند شروع كنيﻢ.
هرچه او مي گويد ،انﺠامش دهيد!
در يوحنا باب دوم ،اوليﻦ معجزه ثبت شده عيسي خداوند را مي خوانيﻢ .وقتي او داشت در جشﻦ عروسي در قاناي
جليﻞ آب را به شراب ﺗبديﻞ مي كرد
مريﻢ به خادمان به چه ﮔﻔت؟
"هرچه او به شما ﮔﻔت ،آن را انجام دهيد".
و عيسي خداوند دستورالعملهايي را به آنها داد.
"كوزه هاي آب را پر از آب كنيد" ".اكنون مقداري بيرون بياوريد و آن را به نزد صاﺣب عروسي ببريد".
شگﻔت انگيزه چطور همان كوزه هاي آبي كه پر كردند و آن را به نزد صاﺣب عروسي بردند به شراب ﺗبديﻞ شد ؟
با اطاعت ،ﺣتي اﮔر ايﻦ دستورالعمﻞ ها در ﺣوزه طبيعي اﺣمقانه به نظر برسد ،آنها از عيسي خداوند پيروي كردند
و آنچه را كه او ﮔﻔت انجام دادند و معجزه اﺗﻔاق افتاد.
46
بستر خود را جمع كنيد
بعضي از دوستان نتوانستند دوستشان را كه فلﺞ بود به نزد عيسي خداوند برسانند ﺗا شﻔايﺶ دهد .اما آنها از قدرت
شﻔابخشي عيسي خداوند شنيده بودند .آنها آنقدر به ايﻦ قدرت باور داشتند كه بر روي پشت بام باﻻ رفتند و سﻔال ها
را جدا كردند ﺗا بتوانند دوست خود را به نزد عيسي برسانند .عيسي خداوند چه كاري انجام داد؟
چون او ايمان ايشان را ديد ،به وي گفت» :اي مرد ،گناهان تو آمرزيده شد «.ليكن تا بدانيد كه پسر انسان را
استطاﻋت آمرزيدن گناهان بر روي زمين هست ،مفلوج راگفت ،تو را ميگويﻢ برخيز و بستر خود رابرداشته ،به خانه
خود برو «.در ساﻋت برخاسته ،پيش ايشان آنچه بر آن خوابيده بود برداشت و به خانه خود خدا را حمدكنان روانه
عيسي ايمان آنها را چگونه ديد؟ او اعمال آنها را ديد و آن اعمال ايمان بود.
شاگردان
و چون از سﺨن گفتن ﻓارغ شد ،به شمﻌون گفت» :به ميانه درياچه بران و دام هاي خود را براي شكار بيندازيد«.
شمﻌون در جواب وي گفت» :اي استاد ،تمام شﺐ را رنج برده چيزي نگرﻓتيﻢ ،ليكن به حكﻢ تو ،دام را خواهيﻢ
انداخت «.و چون چنين كردند ،مقداري كثير ازماهي صيد كردند ،چنانكه نزديك بود دام ايشان گسسته شود .و به
رﻓقاي خود كه در زورق ديگربودند اشاره كردند كه آمده ايشان را امداد كنند .پس آمده هر دو زورق را پر
شمعون ماهيگير بود .عيسي يك نجار بود .شمعون مي ﺗوانست به چيزهاي طبيعي نگاه كند و ﺗور را زميﻦ نگذارد.
دانﺶ او در ايﻦ زمينه ماهيگيري قطعاً بيﺶ از دانﺶ عيسي خداوند بود .اما سخنان عيسي را شنيد و با اطاعت از او
دام ها را به درياچه انداخت .ايمان هﻢ شنيدن و هﻢ انجام كﻼم عيسي خداوند است.
امروز خدا در ﺣال صﺤبت با ماست .او به ما روش هايي را مي ﮔويد كه باعث كاميابي و شﻔاست .
47
در اوليﻦ شﻔايي كه در كتاب اعمال رسوﻻن است ،ما در مورد راه رفتﻦ شاﮔردان با ايمان مي خوانيﻢ .ما مي بينيﻢ
كه آنها از الگوي عيسي خداوند پيروي مي كنند.
آنگاه پطرس گفت» :مرا طﻼ و نقره نيست ،اماآنچه دارم به تو ميدهﻢ .به نام ﻋيسي مسيﺢ ناصري برخيز و بﺨرام!«
و دست راستش راگرﻓته او را برخيزانيد كه در ساﻋت پايها و ساقهاي او قوت گرﻓت و برجسته بايستاد وخراميد و با
ايشان خرامان و جست و خيزكنان وخدا را حمدگويان داخل هيكل شد.اﻋمال 8 - 6:3
ديوارهاي اريحا
قوم اسرائيﻞ ﺗازه داشتند مي آمدند كه به سرزميﻦ وعده وارد شوند كه شهر مستﺤكﻢ اريﺤا درست در مقابﻞ آنها
قرار داشت .خدا به يوشﻊ چه فرمود؟
و يهوه به يوشع گفت» :ببين اريحا وملكش و مردان جنگي را به دست تو تسليﻢ كردم.يوشع 6:2
يك لﺤظه صبر كنيد ايﻦ قلعه اي مستﺤكﻢ بود .ارﺗﺶ در داخﻞ بود ،ديوارها مﺤكﻢ بودند و آنها براي مﺤاصره
كردن ﺣاضر شده بودند .اما خدا فرمود ،مﻦ اريﺤا را به دست ﺗو ﺗسليﻢ كردم .زمان فعﻞ ايﻦ سخﻦ زمان ﮔذشته
است .مﻦ " از قبﻞ به شما ﺗسليﻢ كردم "
و سپﺲ خداوند دستورالعمﻞ هايي به آنها مي دهد كه از نظر طبيعي معنايي ندارند .براي مدت شﺶ روز ،آنها
مي بايست در اطراف شهر راهپيمايي مي كردند ،شيپور مي زدند و به اردوﮔاه برمي ﮔشتند .و روز هﻔتﻢ ،آنها بايد
هﻔت بار در اطراف شهر راهپيمايي مي كردند ،و شيپورها را مي زدند ،و ديوارها فرو مي ريخت.
ﺣاﻻ يوشﻊ يك انتخاب داشت كه آيا او از دستورات خدا پيروي مي كند؟ آيا او به كﻼم خدا عمﻞ خواهد كرد و از
همه رزمندﮔان ارﺗﺶ خود مي خواهد كه به آن كﻼم عمﻞ كنند؟ او ايﻦ كار را كرد و همانطور كه مي دانيﻢ ديوارها
فرو ريخت.
48
اﮔر مشكﻞ مالي داريد ،از خدا دستورالعمﻞ هاي او را در مورد اينكه چه كاري بايد انجام دهيد بخواهيد و سپﺲ
آنچه را كه او مي ﮔويد انجام دهيد .وقتي ﺣقيقتاً آنچه را او با قلب ما سخﻦ ﮔﻔته باور داشته باشيﻢ ،با عملي مطيعانه
پاسخ خواهيﻢ ﮔرفت.
نعمان يك سردار لشكر سوريه بود و يك كنيز برده از اسرائيﻞ داشت .هنگامي كه آن كنيز شنيد كه وي به جذام
مبتﻼ شده است ،به او درباره اليشﻊ نبي در اسرائيﻞ ﮔﻔت .كه مي ﺗواند ﺣتي جذام او را شﻔا دهد .بايد در نعمان
اميدي بوجود آمده بود زيرا او به اسرائيﻞ و نزد اليشﻊ نبي سﻔر كرد .او با اسبان ،ارابه ها ،با خادمانﺶ آمد و انتظار
داشت كه با اﺣترام زيادي با او رفتار شود .اما چه اﺗﻔاقي افتاد؟
پس نﻌمان با اسبان و ارابه هاي خودآمده ،نزد در خانه اليشع ايستاد .و اليشع رسولي نزد وي ﻓرستاده ،گفت» :برو
و در اردن هفت مرتبه شست و شو نما .و گوشتت به توبرگشته ،طاهر خواهي شد «.اما نﻌمان ﻏضبناك شده ،رﻓت و
گفت» :اينك گفتﻢ البته نزدمن بيرون آمده ،خواهد ايستاد و اسﻢ خداي خود ،يهوه را خوانده ،و دست خود را بر
جاي برص حركت داده ،ابرص را شفا خواهد داد .آيا ابانه و ﻓرﻓر ،نهرهاي دمشق ،از جميع آبهاي اسرائيل بهتر
نيست؟ آيا در آنها شست وشو نكنﻢ تا طاهر شوم؟« پس برگشته ،با خشﻢ رﻓت .اما بندگانش نزديك آمده ،او را
خطاب كرده ،گفتند» :اي پدر ما اگر نبي ،تو را امري بزرگ گفته بود ،آيا آن را بﺠا نمي آوردي؟ پس چند مرتبه
زياده چون تو را گفته است شست و شو كن و طاهر شو «.پس ﻓرود شده ،هفت مرتبه دراردن به موجﺐ كﻼم مرد
خدا ﻏوطه خورد وگوشت او مثل گوشت طفل كوچك برگشته ،طاهرشد٢ .پادشاهان 14 - 9:5
نعمان مرد ثروﺗمندي بود و براي او آسان نبود كه خود را فروﺗﻦ كند و هﻔت بار در رود اردن فرو برود .مطمﺌناً
منطقي نبود .آنگونه كه انتظار داشت انگار خدا به او پاسخي نداده بود و با عصبانيت به خانه بازﮔشت ،اما سپﺲ ...
او از خدا اطاعت كرد .او همان كاري را كه خدا ﮔﻔته بود انجام داد .او هﻔت بار در اردن فرو رفت و شﻔا يافت.
49
جنگ نيكوي ايمان را بﺠنگيد
كتاب مقدس از پيدايﺶ ﺗا مكاشﻔه ﺣكايت از زن و مردي است كه ايمان خود را عمﻞ كرده اند .ايﻦ داستان افرادي
نيست كه منتظرند شخﺺ ديگري براي آنها ايمان را به كار بگيرد.
ايمان ايﻦ نيست " ،آه ،هرچه خدا بخواهد " "...مﻦ مي دانﻢ كه يه وقتي در آينده شﻔا خواهﻢ يافت" ".اﮔر خدا
مي خواهد كاري انجام دهﻢ ،به مﻦ خواهد ﮔﻔت".
ايمان مسﺌوليت شرايط ما را بر عهده مي ﮔيرد از دعا كردن در مورد آن ،ﺗا زماني كه از خدا بشنويﻢ
همچنيﻦ از جستجو كردن در كتاب مقدس ﺗا زماني كه روح القدس جواب را به ما نشان دهد.
همچنيﻦ ايمان ،اﮔر اعمال نداشته باشد ) اعمال مطيعانه براي پشتيباني از آن( ،به خودي خود از قدرت بي بهره است
)غيرفعال ،مرده است(
آورده ،بايستيد .پس كمر خود را به راستي بسته و جوشن ﻋدالت رادربر كرده ،بايستيد .و نﻌلين استﻌداد انﺠيل
سﻼمتي را در پا كنيد .و بر روي اين همه سپرايمان را بكشيد كه به آن بتوانيد تمامي تيرهاي آتشين شرير را
خاموش كنيد.
ما هر روز در جنگ براي سﻼمتي ،امور مالي ،خانواده و كشورهاي خود هستيﻢ .وقت آن است كه ايمانداران كﻼم
خدا را بشنوند ،كﻼم خدا را اعﻼم كنند و با ايمان به آن كﻼم عمﻞ كنند.
50
پرسش هايي براي دوره كردن درس سوم
.2مثالي در كتاب مقدس از ايمان در ﻋمل و چگونگي تأﺛير آن بر زندگي خود بيان كنيد ؟
51
درس چهارم
كﻼم خدا پر از وعده هايي است كه متعلﻖ به هر ايماندار است .با ايﻦ ﺣال ،براي دريافت مزاياي ايﻦ وعده ها ،بايد
شرايط خاصي را بر اساس كﻼم خدا داشته باشيﻢ .اينها شﺶ اصﻞ اساسي ايمان است .بسياري ،كه طبﻖ كﻼم خدا از
قبﻞ كامياب و بركت يافته اند و از سﻼمتي الهي برخوردار هستند مي بينيﻢ با فقر ،بيماري ،مرض و درد در بدن خود
زندﮔي مي كنند زيرا هر يك از ايﻦ شﺶ اصﻞ اساسي ايمان در زندﮔي آنها واقعيت ندارند .از طريﻖ ايﻦ شﺶ اصﻞ
اساسي ايمان ،هر ايماندار مي ﺗواند ﺗمام مزاياي وعده هاي موجود در كﻼم خدا را دريافت و ﺗجربه كند.
(4سﺨن ايمان
(6پايداري در ايمان
براي ايمان داشتﻦ ،ابتدا بايد طبﻖ كﻼم خدا بدانيﻢ كه چه چيزي به ما ﺗعلﻖ دارد .به ما ﮔﻔته شده است كه براي
جستجوي كﻼم به جهت يافتﻦ وعده هاي خداوند چهار مرد متﻔاوت در كتاب مقدس ،داراي اهميت هستند.
52
ارمياي نبي
ارمياي نبي به ما مي ﮔويد كه جستجوي وعده هاي خداوند در زندﮔي او چقدر باعث شادي و شگﻔتي او بود.
سﺨنان توياﻓت شد و آنها را خوردم و كﻼم تو شادي وابتهاج دل من گرديد .زيرا كه به نام تواي يهوه خداي
پطرس رسول
ما بايد وعده هاي كﻼم خدا را پيدا كنيﻢ و بدانيﻢ .ما بايد بدانيﻢ كه ايﻦ وعده ها چيست و بايد بدانيﻢ كه هر يك از
آنها به عنوان ايمانداران به كﻼم خدا به ما ﺗعلﻖ دارد.
ﻓيض و سﻼمتي در مﻌرﻓت خدا و خداوند ماﻋيسي بر شما اﻓزون باد .چنانكه قوت الهيه او همهچيزهايي را كه براي
حيات و دينداري ﻻزم است ،به ما ﻋنايت ﻓرموده است ،به مﻌرﻓت او كه ما را به جﻼل وﻓضيلت خود دﻋوت نموده،
كه بوساطت آنهاوﻋده هاي بينهايت ﻋﻈيﻢ و گرانبها به ما داده شد تاشما به اينها شريك طبيﻌت الهي گرديد و
وعده هاي خداوند "بسيار عظيﻢ و ﮔرانبها" است .ما بايد كتاب مقدس را جستجو كنيﻢ ﺗا ايﻦ وعده ها را كشف
كنيﻢ ﺗا بدانيﻢ چه چيزي به ما ﺗعلﻖ دارد.
يوحناي رسول
دانﺶ ﺣقيقت كﻼم خداست كه مي ﺗواند ما را آزاد كند فقط با روح القدس مي ﺗواند براي ما آشكار شود آن هﻢ
زماني كه كﻼم خدا را مي خوانيﻢ و مطالعه مي كنيﻢ.
53
"ﺣقيقتِ" كﻼم خدا نمي ﺗواند ما را آزاد كند مگر اينكه آن را بدانيﻢ .ﺣتي اﮔر آنچه براي ما آشكار شده است از
نظر فكر طبيعي اﺣمقانه به نظر برسد؛ ايﻦ دانﺶ يا دانستﻦ "ﺣقيقت" موجود در كﻼم خداست كه ما را آزاد خواهد
كرد.
پولس رسول
خدا براي دوستداران خود مهيا كرده است «.اما خدا آنهارا به روح خود بر ما كشف نموده است ،زيرا كه روح
همهچيز حتي ﻋمقهاي خدا را نيز تفحص ميكند .زيرا كيست از مردمان كه امور انسان رابداند جز روح انسان كه در
وي ميباشد .همچنين نيز امور خدا را هيچكس ندانسته است ،جز روح خدا .ليكن ما روح جهان را نياﻓتهايﻢ ،بلكه
آن روح كه از خداست تا آنچه خدا به ما ﻋطا ﻓرموده است بدانيﻢ .كه آنها را نيز بيان ميكنيﻢ نه به سﺨنان آموخته
شده از حكمت انسان ،بلكه به آنچه روحالقدس ميﺂموزد و روحانيها را باروحانيها جمع مينماييﻢ .اما انسان
نفسانيامور روح خدا را نمي پذيرد زيرا كه نزد او جهالت است و آنها را نمي تواند ﻓهميد زيرا حكﻢ آنها ازروح
ميشود .لكن شﺨص روحاني در همهچيز حكﻢ ميكند و كسي را در او حكﻢ نيست» .زيرا كيست كه ﻓكر خداوند را
دانسته باشد تااو را تﻌليﻢ دهد؟« لكن ما ﻓكر مسيﺢ را داريﻢ١.قرنتيان 16 - 9:2
درخواست كنيد !
ما بايد آنچه را كه از قبﻞ به ما ﺗعلﻖ دارد از خدا بخواهيﻢ .ما جواب بسياري از دعاها را دريافت نمي كنيﻢ ،زيرا ما
در مورد مشكﻞ و موقعيت خود صﺤبت مي كنيﻢ اما هرﮔز براي آن دعا نمي كنيﻢ.
54
ﻋيسي خداوند ﻓرمود ...
«بﺨواهيد ،كه به شما داده خواهد شد؛ بﺠوييد ،كه خواهيد ياﻓت؛ بكوبيد ،كه در به رويتان گشوده خواهد شد .زيرا
هر كه بﺨواهد ،به دست آوَرَد و هر كه بﺠويد ،يابد و هر كه بكوبد ،در به رويش گشوده شود .كداميك از شما اگر
پسرش از او نان بﺨواهد ،سنگي به او ميدهد؟ يا اگر ماهي بﺨواهد ،ماري به او ميبﺨشد؟ حال اگر شما با همة
بدسيرتيتان ،ميدانيد كه بايد به ﻓرزندان خود هداياي نيكو بدهيد ،چقدر بيشتر پدر شما كه در آسمان است به
بركات از آن ماست
خدا از قبﻞ ما را بركت داده به جهت هر آنچه كه براي زندﮔي پيروزمندانه با فراواني و سﻼمتي بر روي ايﻦ زميﻦ
نياز داريﻢ .هركدام از ايﻦ بركات از قبﻞ به ما ﺗعلﻖ دارد .آنها در ﺣال ﺣاضر در آسمان وجود دارند.
متبارك باد خدا و پدر خداوند ما ﻋيسي مسيﺢ كه ما را مبارك ساخت به هر بركت روحاني در جايهاي آسماني در
مسيﺢ.اﻓسسيان 1:3
با ايﻦ ﺣال ،براي دريافت ايﻦ بركات ،نه ﺗنها بايد بدانيﻢ كه چي هستند ،بلكه بايد از پدر آنها را بخواهيﻢ.
يوحنا 24 – 23:16آمين آمين به شما ميگويﻢ كه هرآنچه از پدر به اسﻢ من طلﺐ كنيد به شما ﻋطا خواهد كرد .تا
كنون به اسﻢ من چيزي طلﺐ نكرديد ،بطلبيد تا بيابيد و خوشي شما كامل گردد.
خداوند به ما وعده داده است كه هر آنچه را كه واقعاً از او بخواهيﻢ دريافت خواهيﻢ كرد .درخواست از پدر براي
آنچه در كﻼمﺶ وعده داده است يكي ديگر از اصول مهﻢ ايمان است كه براي دريافت ﻇهور هر يك از وعده هاي
موجود در كﻼم خدا ضروري است.
و هرآنچه با ايمان به دﻋا طلﺐ كنيد ،خواهيد ياﻓت».متي 21:22
55
"اما من درياﻓت نكردم"
يعقوب به ما مي ﮔويد كه دو دليﻞ وجود دارد كه باعث مي شود درخواست كنيﻢ ولي دريافت نكنيﻢ .اول ايﻦ كه
طبﻖ اراده او درخواست نكرده ايﻢ.
يﻌقوب 4:3آنگاه نيز كه درخواست ميكنيد ،نمييابيد ،زيرا با نيّت بد درخواست ميكنيد تا صرف هوسرانيهاي خود
كنيد.
و دوم ايﻦ كه ما بايد با ايمان و بدون هيﭻ شكي درخواست كنيﻢ.
يﻌقوب 8 - 6:1لكن به ايمان سوال بكند و هرگز شك نكندزيرا هركه شك كند ،مانند موج درياست كه از بادرانده
و متﻼطﻢ ميشود .زيرا چنين شﺨص گمان نبرد كه از خداوند چيزي خواهد ياﻓت .مرد دودل در تمام رﻓتار خود
ناپايدار است.
بايد باور داشته باشيﻢ وعده هايي كه خدا به ما داده است را دريافت مي كنيﻢ ﺗا به آنها برسيﻢ.
مرقس 24 :11بنابراين به شما ميگويﻢ آنچه در دﻋا درخواست ميكنيد ،يقين بدانيد كه آن را ياﻓتهايد و به شما
براي دريافت وعده ،نه ﺗنها بايد بدانيﻢ كه وعده چيست و از خدا آن وعده را درخواست كنيﻢ ،بلكه بايد باور داشته
باشيﻢ كه بركت ايﻦ وعده از آن ماست و همان لﺤظه اي كه آن را درخواست مي كنيﻢ بايد بدانيﻢ كه آن را
دريافت كرده ايﻢ ،صرف نظر از اينكه شواهد ايﻦ وعده در زندﮔي ما آشكار شده است يا نه ،ما بايد "ايمان داشته
56
باشيﻢ كه دريافت كرده ايﻢ" .بايد باور داشته باشيﻢ كه همان لﺤظه كه با ايمان آن را خواسته ايﻢ ،آن وعده را
دريافت كرده ايﻢ .ما به آنچه مي بينيﻢ يا اﺣساس مي كنيﻢ باور نداريﻢ .ما به آنچه كﻼم خدا مي ﮔويد ايمان داريﻢ.
متي 7:8زيرا هركه درخواست كند ،يابد وكسيكه بطلبد درياﻓت كند و هركه بكوبد براي اوگشاده خواهد شد.
يوحنا 20:29ﻋيسي گفت» :اي توما ،بﻌد از ديدنﻢ ايمان آوردي؟ خوشابحال آناني كه نديده ايمان آورند».
سﺨنِ ايمان
ما بايد مطابﻖ كﻼم خدا سخﻦ بگوييﻢ يعني آنچه را كه بر اساس كﻼم خداست و باور داريﻢ ،بيان كنيﻢ .آنگاه هرچه
بگوييﻢ خواهيﻢ داشت .عيسي خداوند فرمود:
زيرا كه هرآينه به شما ميگويﻢ هركه بدين كوه گويدمنتقل شده ،به دريا اﻓكنده شو و در دل خود شك نداشته باشد
بلكه يقين دارد كه آنچه گويدمي شود ،هرآينه هرآنچه گويد بدو ﻋطا شود .مرقس 11:23
ﻓرود آورد ،لكن چه ميگويد؟ اينكه »كﻼم نزد تو و در دهانت و در قلﺐ تو است يﻌنياين كﻼم ايمان كه به آن وﻋظ
ميكنيﻢ «.زيرا اگربه زبان خود ﻋيسي خداوند را اﻋتراف كني و دردل خود ايمان آوري كه خدا او را از مردگان
57
برخيزانيد ،نﺠات خواهي ياﻓت .چونكه به دل ايمان آورده ميشود براي ﻋدالت و به زبان اﻋتراف ميشود بﺠهت
آنچه مي ﮔوييﻢ ،همان چيزي است كه آن را باور داريﻢ و چيزي كه باور داشته باشيﻢ همان را دريافت مي كنيﻢ.
سخنان ما مهﻢ هستند زيرا همان چيزهايي هستند كه در واقﻊ به آن ايمان داريﻢ.
اﮔر ما فقط با ايمان مي ﺗوانيﻢ دريافت كنيﻢ و اﮔر ايمان باشد پﺲ ما ديگر درباره مشكﻞ سخﻦ نمي ﮔوييﻢ ،بلكه در
عوض كﻼم را اعﻼم مي كنيﻢ .ما به وسيله " ثمره لب هاي خود" سخﻦ ايمان ،را ايجاد مي كنيﻢ.
پس بوسيله او قرباني تسبيﺢ را به خدابگذرانيﻢ ،يﻌني ﺛمره لبهايي را كه به اسﻢ او مﻌترف باشند.ﻋبرانيان 13:15
ما بايد آنچه كه در قلب خود باور داريﻢ را با زبان خود اعتراف كنيﻢ .چيزي كه با ذهﻦ خود باور داريﻢ يك چيز
است ،ولي وقتي ايمان به همراه "ريما يا چيزي كه خدا با روح ما صﺤبت مي كند " مي آيد آنگاه ما آنچه كه در
قلب خود ايمان داريﻢ را اعﻼم مي كنيﻢ.
اعتراف ،سخﻦِ ايمان است .آنچه ما صﺤبت مي كنيﻢ بايد با كﻼم خدا منطبﻖ باشد نه اﺣساسات يا عﻼئﻢ ما .كلمه
اصلي يوناني "اعتراف" به معناي "موافقت كردن " يا ﮔﻔتﻦ همان چيزي است كه خدا ﮔﻔته است .اعتراف مالكيت
و دارايي را به همراه دارد .
ما به شكﻞ و شباهت خدا آفريده شده ايﻢ .خدا با كلماﺗي كه از دهانﺶ صادر شد ،دنيا را خلﻖ نمود.
58
ﻋبرانيان 11:3به ايمان ﻓهميدهايﻢ كه ﻋالﻢ ها به كﻼم خدا مرتﺐ گرديد ،حتي آنكه چيزهاي ديدني ازچيزهاي
ما نيز مي ﺗوانيﻢ با كلماﺗي كه از دهانمان بيرون مي آيد "خلﻖ" نماييﻢ .وقتي با ايمان سخﻦ بگويﻢ كﻼم خدا از دهان
ما بيرون مي آيد و يك قدرت خلﻖ كننده آزاد مي شود.
برگرديﻢ به ابراهيﻢ
خدا به ابراهيﻢ وعده داد " ،مﻦ ﺗو را پدر امت هاي بسيار ساخته ام ".او ﺣتي نام خود را از ابرام به ابراهيﻢ ﺗغيير داد
كه به معناي پدر امت هاي بسيار است .با ايﻦ ﺣال ابراهيﻢ فرزندي نداشت و صد سال سﻦ داشت .از نظر طبيعي
غيرممكﻦ به نظر مي رسيد كه ابراهيﻢ و سارا بتوانند باردار و صاﺣب فرزند شوند.
ابراهيﻢ آنچه را در قلمرو طبيعي ديده يا اﺣساس كرده بود را اعتراف نمي كند .در عوض او به آنچه خدا ﮔﻔت
اعتراف نمود به خدايي كه ناموجودات را به وجود ميخواند؛ .او برخﻼف ﺗمام شواهد طبيعي كه پيﺶ رويﺶ بود او
به خدا ايمان آورد و در آن ايمان شروع به ﮔﻔتﻦ آنچه خدا ﮔﻔته بود كرد .او در بي ايماني شك نكرد .او كامﻼً
متقاعد شده بود كه آنچه خدا وعده داده بود در زندﮔي او به واقعيت ﺗبديﻞ خواهد شد.
برخي ممكﻦ است بپرسند " ،آيا اﮔر هيﭻ عﻼيمي از شﻔا را دريافت نكرده باشﻢ ،و بگويﻢ مﻦ شﻔا يافته ام ايﻦ دروغ
نيست؟" پاسخ ايﻦ است" :نه .دروغ ايﻦ است كه بگوييﻢ مﻦ بيمارم در صورﺗي كه كﻼم خدا مي فرمايد مﻦ شﻔا
يافته ام
ما بايد طبﻖ ايمان خود عمﻞ كنيﻢ .اعمال ما نشانه ايمان ماست
براي هر يك از اصول ايمان يك پروسه وجود دارد .بعد از اينكه ما دريافتيﻢ و دانستيﻢ كه خدا به ما چه وعده اي
داده است ،و ما آن را درخواست كرديﻢ ،و باور داريﻢ كه ايﻦ وعده را دريافت كرده ايﻢ ،اكنون ايمان خود را
59
بيان مي كنيﻢ ،اكنون بايد طبﻖ ايمان خود عمﻞ كنيﻢ" .كارها" يا " اعمال اطاعت" ما و آنچه كه مي ﮔوييﻢ و آن را
باور داريﻢ بايد با هﻢ ﺗوافﻖ و هماهنگي داشته باشند.
لكن كنندگان كﻼم باشيد نه ﻓقط شنوندگان كه خود را ﻓريﺐ ميدهند .زيرا اگر كسي كﻼم را بشنود و ﻋمل نكند،
شﺨﺼي را ماند كه صورت طبيﻌي خود را در آينه مينگرد .زيرا خود رانگريست و رﻓت و ﻓور ﻓراموش كرد كه
چطورشﺨﺼي بود .لكن كسيكه بر شريﻌت كامل آزادي چشﻢ دوخت و در آن ﺛابت ماند ،او چون شنونده
ﻓراموشكار نمي باشد ،بلكه كننده ﻋمل پس او در ﻋمل خود مبارك خواهد بود.يﻌقوب 25 - 22:1
سرانجام ،ابراهيﻢ وعده اش را دريافت كرد .بعد از ايﻦ همه سال اسﺤاق متولد شد .هرچه ابراهيﻢ به آن باور داشت
در پسرش اسﺤاق ﺗﺤقﻖ يافته بود ولي خدا او را براي ايمان بيشتري فراخواند به ايﻦ صورت كه خداوند او را با ﮔﻔتﻦ
اينكه ابراهيﻢ اسﺤاق را به عنوان قرباني سوختني ﺗقديﻢ كند ،آزمايﺶ نمود .ايﻦ خيلي براي ابراهيﻢ سخت بود اما او
ازخدا اطاعت كرده و اسﺤاق را براي قرباني كردنﺶ به موريا برد .او كه به موريا رسيد ،به دو جواني كه همراه او و
اسﺤاق بودند دستوراﺗي ارائه نمود.
آنگاه ابراهيﻢ ،به خادمان خودگفت» :شما در اينﺠا نزد اﻻغ بمانيد ،تا من با پسر بدانﺠا رويﻢ ،و ﻋبادت كرده ،نزد
60
اعمال ابراهيﻢ نشان مي دهد كه وي قصد اطاعت از خدا را داشت .چون سخنان او نمايانگر ايمان كامﻞ او به خدايي
است كه ﺣتي اﮔر ﻻزم باشد اسﺤاق را از مردﮔان زنده كند ولي به وعده خود عمﻞ مي كند زماني كه ﮔﻔت "ما به
نزد شما باز خواهيﻢ ﮔشت".
به وسيله "كارها" يا "اعمال" ابراهيﻢ .او ايمان كامﻞ خود را به خدا براي ﺗﺤقﻖ وعده اش آشكار نمود .خدا وسط
عمﻞ اطاعتِ كامﻞِ ابراهيﻢ كه چاقو را براي ذبح كردن اسﺤاق ،ﮔرفته بود او را متوقف كرد و قرباني جايگزيﻦ را
به او ارائه نمود.
در حال ،ﻓرشته خداوند از آسمان وي را ندا درداد و گفت» :اي ابراهيﻢ! اي ابراهيﻢ!« ﻋرض كرد» :لبيك «.گفت:
»دست خود را برپسر دراز مكن ،و بدو هيﭻ مكن ،زيرا كه اﻻن دانستﻢ كه تو از خدا ميترسي ،چونكه پسر يگانه خود
را از من دريغ نداشتي «.آنگاه ،ابراهيﻢ ،چشمان خود را بلند كرده ،ديد كه اينك قوچي ،در ﻋقﺐ وي ،در بيشهاي،
به شاخهايش گرﻓتارشده .پس ابراهيﻢ رﻓت و قوچ را گرﻓته ،آن را درﻋوض پسر خود ،براي قرباني سوختني
گذرانيد .و ابراهيﻢ آن موضع را »يهوه يري« ناميد ،چنانكه تا امروز گفته ميشود» :در كوه ،يهوه ،ديده خواهد
كارهاي ابراهيﻢ يا اعمال اطاعت او و آنچه كه وي مي ﮔﻔت با آنچه كه باور داشت با يكديگر ﺗوافﻖ و هماهنگي
داشتند .به ياد داشته باشيد يعقوب ﮔﻔت :
ايمانِ بدون ﻋمل مرده است ولي اگر ايمان باشد ،اﻋمال اطاﻋت كامل نيز وجود دارد.
پايداري در ايمان
ابراهيﻢ نمونه اي از پايداري ايمان است .او سال بعدِ سال وعده خدا را باور مي كرد .او اﺣتماﻻً طعنه هايي را كه
ديگران به او انداخته اند ،ﺗﺤمﻞ كرده است زيرا او خود را پدر امت هاي بسيار مي ناميد ،در ﺣالي كه ﺣتي پسري
هﻢ نداشت.
61
محكﻢ چسبيدن به ايمان
و در نهايت ،ما بايد "به آنچه خدا وعده داده ،آنچه ما درخواست كرديﻢ ،آنچه را كه ايمان داريﻢ ،اعتراف و
عمﻞ كرده ايﻢ ،مﺤكﻢ بچسبيﻢ " همه چيز فوراً آشكار نمي شود .بايد "پايداري" در ايمان وجود داشته باشد.
و اﻋتراف اميد را محكﻢ نگاه داريﻢ زيراكه وﻋده دهنده امين است.ﻋبرانيان 10:23
صبر ،ﺗوانايي ﺗﺤمﻞ كردن براساس اعتماد كامﻞ ما به خدا و كﻼم اوست.آقاي Dwight L. Moodyﮔﻔت:
"اﮔر ايمان شما در پايان ﺗمام شود" ،در ابتداي كار نقﺺ داشته است.
كه امتحان ايمان شما صبر راپيدا ميكند .لكن صبر را ﻋمل تام خود باشد تاكامل و تمام شويد و محتاج هيﭻ چيز
نباشيد.
بسياري اوقات كساني كه به كﻼم خدا ايمان دارند به جهت دريافت شﻔا در بدنشان ،اﮔر فوراً در ايﻦ زمينه اثري
آشكار نشود ،نا اميد مي شوند .بسياري از اينها با ايﻦ ﺗصور كه اﺗﻔاقي نيﻔتاده است " ،اعتماد به نﻔﺲ و اطمينان خود
را از دست مي دهند".
در دريافت و ﺗجلي قدرت شﻔابخشي خدا در زندﮔي ما ،مواردي پيﺶ مي آيد كه بﻼفاصله به صورت "معجزه"
ﻇاهر مي شود .همچنيﻦ بسياري از اوقات ،آشكار شدن شﻔا به صورت ﺗدريجي در نتيجة "يك شﻔا" ﻇاهر مي شود.
ايﻦ كه آيا ما به خدا براي آشكار شدن شﻔاي بدن ،روابط خود ،امور مالي خود ايمان داريﻢ يا به هر آنچه ايمان
داريﻢ از خدا دريافت مي كنيﻢ ،شبيه هﻢ هستند .ايمان بايد پايداري واستقامت داشته باشد ،ﺣتي اﮔر فوراً آن را
نبينيﻢ .ما بايد ايمان خود را "مﺤكﻢ" نگه داريﻢ و اﮔر عﻼئﻢ بﻼفاصله ﻇاهر نشوند " ،اعتماد به نﻔﺲ و اطمينان خود
را" از دست نمي دهيﻢ.
62
پس ترك مكنيد دليري خود را كه مقرون به مﺠازات ﻋﻈيﻢ ميباشد .زيرا كه شما را صبر ﻻزم است تااراده خدا را
ظاهر نماييد ،و كاهل مشويد ،بلكه اقتدا كنيد آناني را كه به ايمان و صبر وارث وﻋدهها ميباشند.
وقتي آثار فوري از آنچه ما ايمان به دريافت آن از خدا داريﻢ ،وجود نداشته باشد و نبينيﻢ ،بايد صبر كنيﻢ و با
پايداري در ايمان با اشتياق منتظر آن باشيﻢ .پولﺲ رسول نوشت :
اما اگر اميد چيزي را داريﻢ كه نمي بينيﻢ ،با صبر انتﻈار آن ميكشيﻢ.روميان 8:25
داود ﮔﻔت:
براي خداوند منتﻈر باش و قوي شو و دلت را تقويت خواهد داد .بلي منتﻈرخداوند باش.مزامير 27:14
نتيﺠه گيري
همانطور كه هر يك از ايﻦ شﺶ اصﻞ ايمان بخشي از زندﮔي روزمره ما مي شوند ،ما از ايمان به ايمان باﻻ خواهيﻢ
رفت چرا كه بيشتر و بيشتر وعده هاي خدا در زندﮔي ما به ﺣقيقت مي پيوندد.
كه در آن نيكي مطلق خدا مكشوف مي شود ،از ايمان تا ايمان ،چنانكه مكتوب است كه ﻋادل به ايمان زيست
63
پرسش هايي براي دوره كردن درس چهارم
64
درس پنﺠﻢ
روميان 12:3زيرا بهواسطة ﻓيضي كه به من ﻋطا شده است ،هر يك از شما را ميگويﻢ كه خود را بيش از آنچه
ميبايد ،مپنداريد ،بلكه هر يك بهﻓراخور ميزان ايماني كه خدا به شما بﺨشيده است ،واقعبينانه دربارة خود
قضاوت كنيد..
ما مي دانيﻢ كه خدا به هر شخﺺ ايمان ﻻزم را داده است ﺗا او را به عنوان خداوند و منجي خود بپذيرد ،زيرا كتاب
مقدس مي فرمايد :
زيرا كه محض ﻓيض نﺠات ياﻓتهايد ،بوسيله ايمان و اين از شمانيست بلكه بﺨشش خداست،اﻓسسيان 2:8
عيسي خداوند فرمود اﮔر ما به اندازه يك دانه خردل كوچك ايمان داشته باشيﻢ ،هيﭻ چيز براي ما غيرممكﻦ نيست.
يك دانه خردل بي نظير است زيرا شروع آن بسيار كوچك است اما به اندازه يك درخت رشد مي كند.
كوچكتر است ،ولي چون نمو كند بزرگترين بقول است و درختي ميشودچنانكه مرﻏان هوا آمده در شاخه هايش
65
همانطور كه ايﻦ صﻔﺤات را مطالعه مي كنيﻢ ،دعاي ما ايﻦ باشد» :خداوندا ،دانﺶ مﻦ را نسبت به خودت ﮔسترش
بده ،دانﺶ مﻦ را نسبت به كﻼمت ﮔسترش بده خداوندا .بگذار روح مﻦ دريافت كند و ايمان مﻦ قوي و قويتر شود.
ايمان از جانب خداست .او به هر كدام يك اندازه از ايمان داده است .اما مهﻢ است كه "اندازه ايمان" ما ،مانند يك
دانه خردل ،همچنان رشد كند ﺗا به ايماني كه مدام در ﺣال رشد است باشد .
وقتي شرايط زندﮔي را پشت سر مي ﮔذاريﻢ و هر موقعيتي را با دعا به خداوند مي سپاريﻢ ،كﻼم او را جستجو
مي كنيﻢ و به جاي واكنﺶ به شرايط ،ايمان نشان مي دهيﻢ ،او ايمان بيشتري به ما مي دهد .ايمان "دانه خردليِ" ما
مي ﺗواند درختي شود كه ديگران را ﺗسلي دهد
هيﭻ ايماني ﺣقيقي اي وجود ندارد ،مگر ايماني كه از عيسي خداوند دريافت مي كنيﻢ .عيسي خداوند نه ﺗنها مولف
)بنيانگذار( و دهنده ايمان ماست ،بلكه او ﺗكميﻞ كننده ايمان ماست.
فرآيند ﺗكميﻞ شدن يعني عيسي خداوند در زندﮔي ما كار مي كند ،فرآيندي مرﺣله به مرﺣله اي ،همانطور كه ما
آزمايشات زندﮔي را طي مي كنيﻢ .با هر بار آزمايﺶ ،مي ﺗوانيﻢ يا با ﺗرس ،نا اميدي و عصبانيت به صورت طبيعي
عكﺲ العمﻞ نشان دهيﻢ ،يا بر عكﺲ با ايمان به خدا و وعده هاي كﻼم او عمﻞ كنيﻢ .با هر پيروزي جديدِ ايمان ،
عضﻼت ايماني ما قوي و قويتر مي شوند .ما از ايمان ،به ايمان ،به ايماني كه مدام در ﺣال رشد است ﺣركت
مي كنيﻢ و ايﻦ ايماني است كه خدا را خشنود مي كند.
عيسي خداوند از شاﮔردان در مرقﺲ پرسيد " ،چرا ايمان نداريد؟" در لوقا ،او پرسيد " ،ايمان ﺗو كجاست؟" او
امروز بايد از بدن خود يعني ايمانداران هميﻦ ها را بپرسد .ايماني كه كوه ها را جا به جا مي كند و آن ايمان نيرومند
شما امروز كجاست؟ بياييد به نجات پسر ديو زده در باب 9مرقﺲ نگاه كنيﻢ.
66
او ايشان را جواب داده ،گفت» :اي ﻓرقه بي ايمان تا كي با شما باشﻢ و تا چه حدمتحمل شما شوم! او را نزد من
آوريد «.پس اورا نزد وي آوردند .چون او را ديد ،ﻓور آن روح او را مﺼروع كرد تا بر زمين اﻓتاده ،كف برآورد
وﻏلطان شد .پس از پدر وي پرسيد» :چند وقت است كه او را اين حالت است؟« گفت» :ازطفوليت .و بارها او را در
آتش و در آب انداخت تا او را هﻼك كند .حال اگر ميتواني بر ماترحﻢ كرده ،ما را مدد ﻓرما «.ﻋيسي وي راگفت:
»اگر ميتوانيايمان آري ،مومن را همهچيزممكن است «.در ساﻋت پدر طفل ﻓريادبرآورده ،گريهكنان گفت» :ايمان
ميﺂورماي خداوند ،بيايماني مرا امداد ﻓرما «.چون ﻋيسي ديد كه گروهي گرد او به شتاب ميﺂيند ،روح پليد را
نهيﺐ داده ،به وي ﻓرمود» :اي روح گنگ و كر من تو را حكﻢ ميكنﻢ از او در آي وديگر داخل او مشو!« پس صيحه
زده و او رابشدت مﺼروع نموده ،بيرون آمد و مانند مرده گشت ،چنانكه بسياري گفتند كه ﻓوت شد .اما ﻋيسي
به صداقت پدر پسر ﺗوجه كنيد .او سعي نكرد عيسي خداوند را فريب دهد .او مي خواست پسرش آزاد شود و فرياد
زد" :مﻦ ايمان دارم! لطﻔا به مﻦ كمك كنيد ﺗا بيشتر داشته باشﻢ" .
اين بايد دﻋاي امروز ما باشد .پروردگارا ،به من كمك كن تا ايمان بيشتري داشته باشﻢ.
ايمان ما را زياد كن !
وقتي كتاب اعمال رسوﻻن و رساله ها را مي خوانيﻢ ،نمونه هاي زيادي از افزايﺶ ايمان را مي يابيﻢ .با افزايﺶ ايمان
از خداوند ،شاﮔردان شاهكارهاي بزرﮔي انجام دادند.
67
ايمان شما كﺠاست؟
شاﮔردان ﺗوسط بزرﮔتريﻦ معلﻢ در همه زمانها آموزش ديده شده بودند .و با ايﻦ ﺣال ،وقتي بﺤران ها آمد ،آنها از
ﺗرس واكنﺶ نشان دادند و سريﻊ نزد عيسي خداوند رفتند .
روزي از روزها او با شاگردان خود به كشتي سوار شده ،به ايشان گفت» :به سوي آن كناردرياچه ﻋبور بكنيﻢ «.پس
كشتي را حركت دادند .و چون ميرﻓتند ،خواب او را در ربود كه ناگاه طوﻓان باد بر درياچه ﻓرود آمد ،بحدي كه
كشتي از آب پر ميشد و ايشان در خطر اﻓتادند .پس نزد او آمده او را بيدار كرده ،گفتند» :استادا ،استادا ،هﻼك
ميشويﻢ «.پس برخاسته باد وتﻼطﻢ آب را نهيﺐ داد تا ساكن گشت و آرامي پديد آمد .پس به ايشان گفت» :ايمان
شما كﺠااست؟« ايشان ترسان و متﻌﺠﺐ شده با يكديگرمي گفتند كه »اين چطور آدمي است كه بادها وآب را هﻢ
زندﮔي آنها ﺗازه نجات يافته بود ،و با ايﻦ ﺣال شاﮔردان از ايﻦ هراسان بودند كه ﺣتي باد و آب نيز مطيﻊ عيسي
خداوند بود .پاسخ عيسي خداوند چه بود؟ "ايمان شما كجاست؟"
سوال عيسي خداوند ﺣاكي از ايﻦ بود" :مﻦ با ايمان طوفان را آرام كردم .چرا شما ايﻦ كار را نكرديد؟ "
واكنﺶ شاﮔردان به طوفان با ﺗرس ،ﺗرديد و نا باوري بود .اما واكنﺶ عيسيِ خداوند با ايمان بود .هنگامي كه عيسي
خداوند سوال كرد " ،ايمان شما كجاست" ،او به آنها ﮔﻔت كه اﮔر با ايمان عمﻞ مي كردند ،مي ﺗوانستند طوفان
را آرام كنند.
عيسي خداوند ايﻦ ﺣقيقت را كامﻼً روشﻦ ساخت هنگامي كه به شاﮔردان فرمود:
آمين آمين به شمامي گويﻢ هركه به من ايمان آرد ،كارهايي را كه من ميكنﻢ او نيز خواهد كرد و بزرگتر از اينها
68
*ايمان حقيقي
ايمان ،با شناخت خدا و شناخت اراده او در يك موقعيت خاص ﺣاصﻞ مي شود.
عيسي خداوند ﮔﻔته بود " ،بياييد به آن طرف درياچه برويﻢ ".اما آنها نمي فهميدند كه عيسي خداوند كيست .آنها
معجزاﺗي ديده بودند ،اما هنوز قدرﺗي را كه او در خود داشت درك نكردند .پسر انسان ﮔﻔته بود " ،بيائيد برويﻢ" ،
و قدرت خدا در ايﻦ كلمات بود.
در آن روز عيسي خداوند از شاﮔردان پرسيد " ،ايمان شما كجاست؟" امروز ،او ﺣتماً هميﻦ سوال را از بسياري از
ما پرسيده است.آنها اراده خدا را به طور واضح مي دانستند " ،برويﻢ" ،اما وقتي امتﺤان رسيد ،آنها فرياد زدند " ،ما
در ﺣال نابودي هستيﻢ!"
امروز ،ما كﻼم مكتوب شده خدا را داريﻢ .ما مي دانيﻢ كه اراده خدا چيست و با ايﻦ وجود بسياري هنوز در ﺣال
نابودي هستند .هوشﻊ نوشت :
قوم من از ﻋدم شناخت هﻼك شده اند.هوشع 4:6
براي ﮔسترش ايمان خود ،ابتدا بايد از كﻼم او آﮔاهي پيدا كنيﻢ .بعد بايد آن كﻼم را باور كنيﻢ ،ﺗعمﻖ كنيﻢ و بعد
عمﻞ كنيﻢ.ايمان واقعي هميشه مبتني بر شناخت خداست و دانستﻦ اينكه اراده او در هر موقعيت ما چيست.
* در دهان ماست
شاﮔردان فرياد زدند" :استاد ،استاد ،ما داريﻢ هﻼك مي شويﻢ!" طبيعي است كه همه با آنها موافﻖ بوده اند.
ﺗوجه داشته باشيد كه عيسي خداوند با آنها موافﻖ نيست .او دليرانه ﺣركت كرد ،ايستاد ،با ايمان عمﻞ كرد ،و باد و
موج را ﺗوبيخ كرد.
شاﮔردان از ﺗرس فرياد زدند .هيﭻ ايماني به ﺗرس وجود ندارد .ﺗرس مستقيماً به ضد ايمان است .ﺗرس مستقيماً از
ايمان دور مي شود .در جايي كه ﺗرس ﺣاكﻢ است ،ايمان نمي ﺗواند فعال باشد .عيسيِ خداوند در اقتدار خود ايستاد
و در قلمروي روح صﺤبت كرد .وقتي ايمان داشته باشيﻢ ،آن را به زبان مي آوريﻢ .ايمان در دهان ماست .ايمان از
روح ما ناشي مي شود ،اما در دهان ما است.
69
روميان 10:8لكن چه ميگويد؟ اينكه »كﻼم نزد تو و در دهانت و در قلﺐ تو است.
كامپيوترهاي خدادادي
هنگامي كه خداوند نسﻞ بشر را آفريد ،يك كامپيوﺗر شگﻔت انگيز و ساخته شده به ما داد .كه آن افكار ماست ايﻦ
يك ابزار پيچيده و شگﻔت انگيز است .اكثر ما ايﻦ ابزار را ناديده ﮔرفته ايﻢ .ما آن را امري عادي ﺗلقي كرده ايﻢ و
وقت صرف نكرده ايﻢ ﺗا بﻔهمﻢ چگونه كار مي كند.
كامپيوﺗرها ،همانطور كه اكثر ما آنها را مي شناسيﻢ ،ﺗقريباً همه جا هستند .برخي از ايﻦ كامپيوﺗرها مي ﺗوانند براي
پيچيده ﺗريﻦ مسائﻞ رياضي مورد استﻔاده قرار ﮔيرند .ديگران مي ﺗوانند ﺗصاوير و ﮔرافيك ها را ويرايﺶ كرده و
كاﺗالوگ ،جلد كتاب يا پوستر ﺗوليد كنند .ديگران انيميشﻦ هاي پيچيده اي را مي سازند.همچنيﻦ معماران
مي ﺗوانند براي طراﺣي خانه ها ،مراكز خريد و ساختمان هاي عظيﻢ اداري از آن استﻔاده كنند .اساساً همه رايانه ها
يكسان كار مي كنند ولي برنامه هايي كه در آن نصب شده ،ﺗﻔاوت ايجاد مي كند.
" هرچي توي سطل زباله بريزي همان ازش بيرون مي آيد"
يكي از اوليﻦ چيزهايي كه در مورد كامپيوﺗرهاي خود ياد مي ﮔيريﻢ ايﻦ است كه اﮔر اطﻼعات نادرستي در آن قرار
ﮔيرد ،اطﻼعات نادرستي را نيز به دست خواهيﻢ آورد.
كامپيوﺗرهاي انساني ما يعني افكار ما ،اطﻼعات را از لﺤظه ﺗولد فرا مي ﮔيرد ،چيزهاي خوب ،چيزهاي بد ،
چيزهايي كه مي شنويﻢ ،مي بينيﻢ ،بو مي كنيﻢ ،لمﺲ مي كنيﻢ يا ﺣﺲ مي كنيﻢ .ما از اطرافيان ،از كتاب ،از
ﺗلويزيون ياد مي ﮔيريﻢ .هر چيزي كه با آن در ﺗماس هستيﻢ وارد كامپيوﺗرهاي ما مي شود.
70
به بسياري از افراد آموخته شده است كه آنها مانند ديگران باهوش نبوده اند" .چطور ممكنه اينقدر خنگ باشي!"
ايﻦ چيزي است كه آنها ممكﻦ است بارها و بارها شنيده باشند .و هميﻦ كه ايﻦ ﺗصوير در فكر آنها جا افتاد باور
دارند كه آنها به اندازه اطرافيان باهوش نيستند .ﺗوانايي وجود دارد ،اما فكر آنها باعث مي شود ﺗصاوير منﻔي به
واقعيت ﺗبديﻞ شوند.
ليست ﺗصورات بدي كه ممكﻦ است به ما آموزش داده شده باشد بي پايان است .ما چاق هستيﻢ ما زشت هستيﻢ ما
نمي ﺗوانيﻢ رابطه دوستي بر قرار كنيﻢ هيﭻ كﺲ واقعاً ما را دوست ندارد .همه ايﻦ موارد ،ﺗمام ورودي هاي منﻔي
است كه طي سال هاي ﮔذشته دريافت كرده ايﻢ واقعاً مهﻢ هستند ،زماني كه شروع به درك چگونگي عملكرد
افكار خود كنيﻢ آنگاه شروع به درك فكري ،خواهيﻢ كردكه خدا آن را به ما داده است .
ما ﻻزم نيست شخصي باشيﻢ كه با ﮔﻔته ها و كردارهاي منﻔي افراد شكﻞ ﮔرفته است .خداوند به هر يك از ما اختيار
داده است كه ما چه كساني باشيﻢ.
ما يك مكانيزم هدف خدادادي داريﻢ .فكر ما به اهدافي كه ما ﺗعييﻦ مي كنيﻢ ،اعﻢ از منﻔي يا مثبت ،دست خواهد
يافت .ﺗمام آنچه ﻻزم است ايﻦ است كه ما اهدافي را كه باعث شكست ما خواهد شد را بشناسيﻢ و آنها را ﺗغيير
دهيﻢ! ما بايد اهداف را ﺗوسط هدايت روح ﺗازه كنيﻢ .
71
و در يوشﻊ مي خوانيﻢ :
يوشع 8 :1اين كتاب تورات از دهان تو دور نشود ،بلكه روز و شﺐ در آن تفكر كن تا برحسﺐ هر آنچه در آن
مكتوب است متوجه شده ،ﻋمل نمايي زيرا همچنين راه خودرا ﻓيروز خواهي ساخت ،و همچنين كامياب خواهي
شد.
وقتي در كﻼم خدا مديتيشﻦ )ﺗعمﻖ( مي كنيﻢ ،كﻼم قسمتي از ما مي شود و ما "شاهد به انجام رسيدن " مطالب
مكتوب شده كﻼم خواهيﻢ بود.
*تﺼور كردن
ﺗصور با مديتيشﻦ ) ﺗعمﻖ كردن( ارﺗباط ﺗنگاﺗنگي دارد .وقتي در كﻼم خدا ﺗعمﻖ مي كنيﻢ ،بايد ﺗصور كنيﻢ يا
خودمان را ببينيﻢ كه ايﻦ كار را انجام مي دهيﻢ.
در پيدايش باب ، 11خدا در مورد مردم خود خواه )سرخود( و مغرور مي فرمايد :
و خداوند گفت» :اينك آنان قومي يگانهاند و ايشان را جملگي يك زبان است و اين تازه آﻏازِ كارِ آنهاست؛ و ديگر
هيﭻ كاري كه قﺼد )تﺼور( آن را كنند ،از ايشان بازداشته نﺨواهد شد.پيدايش 11:6
خداوند فرمود كه اﮔر آنها ﺗصور كنند ،مي ﺗوانند آن را انجام دهند .ﺣال بگذاريد ايﻦ مسﺌله را به سمت مثبت
ببريﻢ .عيسي خداوند فرمود كارهايي كه انجام داده است را ما نيز مي ﺗوانيﻢ انجام دهيﻢ .بنابرايﻦ بايد اناجيﻞ را
بخوانيﻢ و خود را اينطور ﺗصور كنيﻢ كه كاري را كه عيسيِ خداوند انجام داد انجام مي دهيﻢ .عيسيِ خداوند مريض
را شﻔا داد .عيسيِ خداوند مردﮔان را زنده كرد .عيسيِ خداوند طوفان را آرام كرد .عيسيِ خداوند جمعيت را سير
كرد.
همانطور كه روي كﻼم خدا ﺗعمﻖ مي كنيﻢ و خود را ﺗصور مي كنيﻢ كه داريﻢ آن را انجام مي دهيﻢ ،همانطور كه
داريﻢ ﺗصور مي كنيﻢ ايﻦ اﺗﻔاق از طريﻖ دستان ما رخ مي دهد ،ايمان ما رشد مي كند و در قلمرو فوق طبيعي و
ايماني كه خدا براي ايمانداران خود در نظر ﮔرفته است قدم خواهيﻢ ﮔذاشت.
72
كتاب هايي كه در مورد قدرت افكار و سخنان مثبت نوشته شده اند همگي درست هستند .ديگران مي ﮔويند " ،ما
آنچه مي ﮔوييﻢ را داريﻢ" و انجام مي دهيﻢ .اينها اصول فكر طبيعي هستند .ايﻦ نﺤوه كار ذهﻦ ماست .ايﻦ روند
بازﮔرداندن افكار ما به اهداف مثبت است ،اما يك مرﺣله فراﺗر وجود دارد.
از طريﻖ قدرت كﻼم خدا يك اﺣيا ء يا ﺗجديد افكار وجود دارد .و از طريﻖ هدايت روح القدس مجدداً اهداف فكر
ما ﺗغيير مي يابد .پولﺲ رسول نوشت :
و همشكل اين جهان مشويد بلكه به تازگي ذهن خود صورت خود راتبديل دهيد تا شما درياﻓت كنيد كه اراده
ﮔﻔتيﻢ انسان موجودي سه ﮔانه )مانند ﺗثليث( است .ما شامﻞ يك روح )قلب( و يك نﻔْﺲ )فكر( و يك جسﻢ )بدن(
هستيﻢ .افكار و اﺣساسات ما سعي مي كنند بر روح ﺣاكﻢ شوند و ايﻦ يك چيز خطرناك است.
فكر ما ابزاري شگﻔت انگيز است كه ﺗوسط خداوند براي ذخيره اطﻼعات خلﻖ شده است .ايﻦ بزرﮔتر از همه
كامپيترهايي است كه در آينده اختراع خواهد شد ،اما فكر ما براي ﺣاكميت روي روح ما ايجاد نشده است .فكر
مي ﺗواند اطﻼعات درست يا غلط را ارائه دهد .شخﺺ روﺣاني ما در مكان هاي آسماني با مسيح نشسته است.
ما را نيز كه در خطايا مرده بوديﻢ بامسيﺢ زنده گردانيد ،زيرا كه محض ﻓيض نﺠات ياﻓتهايد .و با او برخيزانيد و در
به تمامي دل خود بر خداوند توكل نما و بر ﻋقل خود تكيه مكن.امثال 3:5
73
*نﺼف حقيقت -نﺼف دروغ
وقتي مي خواهيﻢ با روح قدم برداريﻢ ،ممكﻦ است يك نبردي داشته باشيﻢ .از نظر بسياري ،فكر ما ممكﻦ است به
كنترل كردن عادت كرده باشد .ممكﻦ است ما يك عمر را صرف مطالعه كﻼم خدا كرده باشيﻢ .ممكﻦ است ما
دفترچه هايي داشته باشيﻢ كه پر از مطالعات و نتيجه ﮔيري هاي ما باشد .ما ممكﻦ است كﻼم را از باورهاي از پيﺶ
ﺗصور شده مطالعه كرده باشيﻢ .ممكﻦ است بيشتر اوقات ،براي اثبات بيشترآنچه قبﻼً باور داشتيﻢ ،مطالعه كرده
باشيﻢ .
شايد ﺗوسط مردان و زنان بسيار ﺗﺤصيﻞ كرده اي به ما ياد داده شود كه هداياي روح القدس متوقف شده است چون
دوره اش ﺗمام شده .ممكﻦ است به ما آموخته باشند كه شﻔاي الهي ديگر براي زمان ما نيست ،عطيه سخﻦ به زبان ها
،ﺗرجمه زبان ها ،نبوت ،كﻼم دانﺶ ،كﻼم ﺣكمت و معجزه براي امروز نيست.
با ايﻦ ﺣال ،هنگامي كه ما با خدا مشاركت واقعي داريﻢ و امور روﺣاني براي ما واقعي شدند ،فكر ما بايد ﺗجديد
شود .ما بايد برﮔرديﻢ و هر قسمت را دوباره بخوانيﻢ ،نظرات شخصي خود را كنار بگذاريﻢ ،و بگذاريﻢ خدا كﻼم
خود را مكاشﻔه كند.
بسياري از افراد از زمينه اديان متافيزيكي )مذاهبي كه دست به دنياي ماوراي ﺗاريكي مي زنند مانند ايﻦ كه روي
زغال راه مي روند و ، ( ...يا اديان علوم ذهني )ديﻦ يا جنبشي كه شامﻞ مسائﻞ روﺣاني و فلسﻔي مربوط به
ماوراءطبيعه است( آمده اند .خيلي ها از جاهايي مي آيند كه كﻼم خدا در آنجا مورد ﺗمسخر قرار مي ﮔرفته يا به
آنان ﮔﻔته شده كه كتاب مقدس ﺗﺤريف شده ،و يا ﺣتي در آنجا مبنا براي دريافت مدارك درجات عالي در ﺣد
پرستﺶ و ستايﺶ به جاي كﻼم قرار مي ﮔيرد.
راستگو باشد و هر انسان دروﻏگو ،چنانكه مكتوب است» :تا اينكه درسﺨنان خود مﺼدق شوي و در داوري خودﻏالﺐ
آيي«.روميان 4 - 3:3
ما بايد عمداً چيزهايي را كه به ما آموخته اند و با كﻼم خدا مغايرت دارد دور بريزيﻢ.
74
*هر ﻓكري را به اسارت درآوريﻢ
افكار ما از كجا آمده است؟ پاسخ ساده است " ،از همه جا" .ما بطور مداوم با انديشه هاي دريافتي از ﺣواس
پنجگانه خود از معاشرات ،از ﺗلويزيون ،از كتاب ها ،از فيلﻢ ها ،از ﮔذشته خود بمباران مي شويﻢ.
دو نوع ﺗﻔكر وجود دارد .ﺗﻔكري كه از كﻼم خدا ،ﺗعاليﻢ خوب يا از طرف خود خدا نشﺄت ﮔرفته اند ،و ﺗﻔكر دوم
آن هايي است كه از قلمروي شيطان نشﺄت ﮔرفته اند.
خواندن ايﻦ آيه بسيار آسان ﺗر از عملي بودن آن است .پولﺲ ﮔﻔت ما بايد هر فكري را به اسارت مسيح بياوريﻢ .ايﻦ
بدان معناست كه هر بار كه اطﻔاء شدن روح القدس را در درون خود اﺣساس مي كنيﻢ ،ما بايد كلمات نادرست يا
عقيده اي را كه به ﺗازﮔي دريافت كرده ايﻢ رد كنيﻢ.
هرچه بيشتر وقت خود را با خدا بگذرانيﻢ ،در كﻼم او و در دعا باشيﻢ ،افكار ما از او بيشتر نشﺄت مي ﮔيرد ،و بيشتر
در ايمان خود رشد خواهيﻢ كرد و افكار ما از طبيعي به ماوراء الطبيعه ﺗبديﻞ خواهد شد.
* چند مثال
وقتي نياز به يادﮔيري شيوه هاي جديد ،اطﻼعات جديد ،برنامه هاي جديد هستيﻢ و به چالﺶ كشيده مي شويﻢ ،
مي ﺗوانيﻢ بگوييﻢ " ،قدرت هر چيز را دارم در مسيﺢ كه مرا نيرو ميبﺨشد".
75
وقتي ما ،يا يكي از دوستانمان نياز به شﻔا داريﻢ ،مي ﺗوانيﻢ بگوييﻢ " ،عيسي خداوند فرمود "،ما مي ﺗوانيﻢ بيماران
را شﻔا دهيﻢ " .عيسي خداوند فرمود "،دست ها بر مريضان بگذاريد و آنان شفا خواهند ياﻓت " .عيسي خداوند
فرمود " .......
در هنگام خدمت ،وقتي اﺣساس ﺗرس مي كنيﻢ ،مي ﺗوانيﻢ بگوييﻢ ،روح خداوند بر من است زيرا خداوند مرا
مسﺢ كرده است تا مسكينان را بشارت دهﻢ و مرا ﻓرستاده تا شكسته دﻻن را شفا بﺨشﻢ و اسيران را به رستگاري و
وقتي صﺤنه هاي شكست از ﮔذشته به ذهﻦ ما خطور مي كند ،مي ﺗوان ﮔﻔت " ،بله ،مﻦ آن روز ناكام ماندم ،اما
مﻦ يك شكست خورده نيستﻢ .من يك خلقت جديد در ﻋيسي خداوند هستﻢ .قدرت روح القدس در من است" .
به صورت روزانه مي ﺗوانيﻢ فكر خود را اﺣياء يا ﺗجديد كنيﻢ ﺗا همان شخصي باشيﻢ كه خدا آن را آفريده است .با
بيرون آوردن الگوهاي قديمي ،با ﺗجديد افكار خود از طريﻖ قدرت كﻼم خدا و روح او ،افكار ما مي ﺗواند به
عنوان يك شريك و يار فوق العاده در كمك به ما ،به جهت ﺣركت كردن به سمت الگوهاي ايماني باشد .
نتيﺠه گيري
همانطور كه در روميان مي خوانيﻢ ،ايماني به يك اندازه به هر يك از ما داده شده است .هرچه از ايﻦ ايمان استﻔاده
كنيﻢ ،بيشتر رشد خواهد كرد .ما دوست داريﻢ كه به اطراف خود نگاه كنيﻢ و به ايﻦ شخﺺ يا آن شخﺺ فكر
كنيﻢ كه آن ها واقعاً ايمان دارند .اما ايﻦ سطح از ايمان در يك لﺤظه به طور مافوق طبيعي به آنها داده نشده است.
ايﻦ امر با كوشﺶ و ايماني روزافزون ﺣاصﻞ شده ،زيرا آنها با طوفان ها و آزمايﺶ هاي زندﮔي روبرو شدند.
وقتي بازي هاي المپيك را ﺗماشا مي كنيﻢ و مي بينيﻢ مردان و زنان در ﺣال مسابقه هستند مسابقاﺗي از قبيﻞ پرش از
روي مانﻊ با نيزه ،اسكيت يا هر كار خارق العاده يا هولناك ديگري كه انجام مي دهند و ما از عملكرد آن ها
متعجب مي شويﻢ .اما اﮔر به ﮔذشته آنها نگاه كنيﻢ كه براي يادﮔيري چقدر وقت صرف كردند ،متوجه خواهيﻢ
شد كه آنها به طور منظﻢ ساعت ها ،روزها ،ماه ها و سال ها وقت خود را به ﺗمريﻦ و ﺗمريﻦ و باز هﻢ ﺗمريﻦ
اختصاص داده اند .آنها در دوران كودكي دقيقاً همان كار صدها كودك ديگر را در اطراف خود انجام دادند .اما
76
در درون آنها ميﻞ به برﺗري وجود داشت ،ميﻞ به بهتريﻦ بودن در يك زمينه خاص .و ايﻦ ﺗمايﻞ آنها را وادار كرد
كه فراﺗر از آنچه ديگران انجام دادند ،پيﺶ روند.
وقتي كﻼمي كه عيسي خداوند فرمود " ،كارهايي كه مﻦ انجام مي دهﻢ ،شما هﻢ انجام مي دهيد" براي ما ﺣقيقي
شود ،ما خواندن انجيﻞ ها را به روشي جديد آغاز خواهيﻢ كرد .هر وقت معجزه اي را كه عيسي خداوند انجام داد
مي خوانيﻢ ،خواهيﻢ ﮔﻔت” :مﻦ هﻢ مي ﺗوانﻢ آن كار را انجام دهﻢ .مﻦ هﻢ مي ﺗوانﻢ بيماران را شﻔا دهﻢ .مﻦ هﻢ
مي ﺗوانﻢ طوفان را آرام كنﻢ .مﻦ هﻢ مي ﺗوانﻢ مردﮔان را زنده كنﻢ " .ما شروع مي كنﻢ به مجسﻢ كردن خودمان كه
داريﻢ ايﻦ كارها را انجام مي دهيﻢ .سخنان عيسي خداوند ما را به ايﻦ چالﺶ براي انجان كارهاي او مي اندازد و
خداوند به ما اجازه مي دهد ﺗا فرصت هايي را كه در اطراف ما وجود دارد براي ﺗمريﻦ يا به عمﻞ ﮔذاشتﻦ ايمان
خود ببينيﻢ .ما ايمان خود را ﺗمريﻦ خواهيﻢ كرد )به عمﻞ مي ﮔذاريﻢ( و ايمان ما رشد مي كند ،و رشد مي كند ،و
رشد مي كند.
(1چرا ﻋيسي خداوند ايمان را به يك دانه خردل تشبيه نمود ،و امروز چگونه اين موضوع براي
77
درس ششﻢ
تقويت ايمان
اﮔر ايمان ما ضعيف به نظر مي رسد ،يك دليﻞ وجود دارد .همانطور كه از چك ليست زير استﻔاده مي كنيﻢ ،مهﻢ
است كه از خدا بخواهيﻢ به ما ﺣكمت دهد .شيطان مدعي برادران است و ما هرﮔز نبايد خود را مﺤكوم كنيﻢ.
رابطه ما با خدا
رابطه شخصي ما با خدا چيست؟ آيا ما آنقدر مشغول انجام كارهاي نيكو ،يا ﺣتي انجام خدمت بوده ايﻢ كه ارﺗباط
شخصي نزديك خود را با او از دست داده باشيﻢ؟ مي ﮔويند" :مشغله زياد مي ﺗواند نﻔْﺲ ما را عقيﻢ كند".
آيا ما اولويت هاي خود را برﮔردانده ايﻢ؟ آيا ما فكر كرده ايﻢ كه چه كاري مي ﺗوانيﻢ براي خدا انجام دهيﻢ و به
خاطر آن از ديد خود مهﻢ به نظر آمده ايﻢ؟
بلكه به اﻋتدال ﻓكرنماييد ،به اندازه آن بهره ايمان كه خدا به هر كس قسمت ﻓرموده است.روميان 12:3
ما بايد خودمان را با آنچه خدا هست و آنچه براي ما انجام مي دهد ،بسنجيﻢ ،نه با آنچه هستيﻢ ،يا آنچه مي ﺗوانيﻢ
براي او انجام دهيﻢ.
رابطه با خانواده
ما بايد روابط شخصي خود را با همسر و خانوادة خود بررسي كنيﻢ .آيا اجازه داده ايﻢ اختﻼف نظر ايجاد شود؟
78
و هرقسﻢ تلﺨي وﻏيظ و خشﻢ و ﻓرياد و بدگويي و خباﺛت را ازخود دور كنيد ،و با يگديگر مهربان باشيد و رحيﻢ و
همديگر را ﻋفو نماييد چنانكه خدا درمسيﺢ شما را هﻢ آمرزيده است.اﻓسسيان 32 - 31:4
روابط با دوستان
آيا مﺤيط اطراف ما افرادي با ايمان ِ قوي هستند؟ افرادي كه در همه كارهايي كه انجام مي دهند خدا را در اولويت
خود قرار مي دهند؟ يا اينكه به ديگران اجازه داده ايﻢ شك و بي ايماني را به ما القاء كنند؟
رﻏبت اودر شريﻌت خداوند است و روز و شﺐ درشريﻌت او تفكر ميكند .پس مثل درختي نشانده نزد نهرهاي آب
خواهد بود ،كه ميوه خودرا در موسمش ميدهد ،و برگش پژمرده نمي گردد و هرآنچه ميكند نيك انﺠام
خواهدبود.مزامير 3 - 1:1
ما در عصري زندﮔي مي كنيﻢ كه سبك زندﮔي ﮔناه آلود آنقدر به چشﻢ نمي آيد .زن و مرد فكر مي كنند پيرو
عيسي خداوند هستند ،اما هشدارهاي كتاب مقدس را ناديده مي ﮔيرند .ورود به مناطﻖ ﮔناه آسان است ،به
خصوص اﮔر افرادي كه با آنها معاشرت مي كنيﻢ كارهايي از ايﻦ قبيﻞ انجام مي دهند .ما مي ﺗوانيﻢ با فكر خود
ﺗوجيه كنيﻢ كه براي خدا آنقدرا هﻢ مهﻢ نيست با اينكه انواع بهانه ها را مي آوريﻢ ،اما روح ما متقاعد نمي شود
در امثال سليمان مي خوانيﻢ :
هر راه انسان در نﻈر خودش راست است ،اما خداوند دلها را مي آزمايد.امثال 21:2
79
اﮔر در زندﮔي خود ﮔناهي داشته باشيﻢ ،ﺣتي اكر در ﺣوزه فكر ،خود را متقاعد كرده ايﻢ كه خدا با آن مشكلي
ندارد ،نمي ﺗوانيﻢ با ايمان راه رويﻢ زيرا روح ما متقاعد نشده است.
در بررسي كردن ﮔناه ،ما در مورد ﮔناهان ﮔذشته كه قبﻼً بخشيده شده اند صﺤبت نمي كنيﻢ .ما در ﺣال صﺤبت از
ﮔناهاني هستيﻢ كه براي اﻻن است .شيطان سعي مي كند كه ديد ما را به ﮔذشته معطوف كند .او مدعي برادران
است .اﮔر خدا مي ﮔويد ما بخشيده شده ايﻢ ،پﺲ ما بخشيده شده ايﻢ .نيازي نيست كه هر آنچه را كه اﺗﻔاق افتاده
است مرور كنيﻢ و دوباره طلب بخشﺶ كنيﻢ.
ني مﻌطر را به جهت من به نقره نﺨريدي و به پيه ذبايﺢ خويش مرا سير نساختي .بلكه به گناهان خود بر من بندگي
نهادي و به خطاياي خويش مرا به تنگ آوردي .من هستﻢ من كه بﺨاطر خود خطاياي تو رامحو ساختﻢ و گناهان تو
ايﻦ خواست خدا نيست كه ما ﮔذشته را مرور كنيﻢ و بار خطاهاي خود را روي دوش او بگذاريﻢ .اﮔر مي دانيد
مشكلي در زندﮔي شما وجود دارد ،از همسرﺗان سوال نكنيد كه آيا ﮔناهي در زندﮔي شما وجود دارد يا نه؟ از
يك دوست نپرس ،بلكه از خدا بخواهيد كه براي شما روشﻦ سازد اﮔر موردي در زندﮔي شما وجود دارد و شما
آن را ﺗوجيه مي كنيد او مي خواهد كه آن را ﺣذف كنيد ،و سپﺲ منتظر باشيد كه از او بشونيد.
پاك سازد.
نابﺨشودگي
80
مورد ديگري كه او فرمود :
و وقتي كه به دﻋا بايستيد ،هرگاه كسي به شما خطا كرده باشد ،او را ببﺨشيد تاآنكه پدر شما نيز كه در آسمان
است ،خطاياي شما را مﻌاف دارد .اما هرگاه شما نبﺨشيد ،پدر شما نيز كه درآسمان است تقﺼيرهاي شما را نﺨواهد
بخشﺶ ايﻦ نيست كه وانمود كني اﺗﻔاقي نيوفتاده بلكه براي بخشﺶ ،بايد ﺗصديﻖ كنيﻢ كه آن اﺗﻔاق افتاده و سپﺲ
ﺗصميمي آﮔاهانه براي بخشﺶ آن شخﺺ و ﺗمام شرايط اطراف آن بگيريﻢ .يادﺗان هست كه پطرس از عيسيِ
خداوند در مورد بخشﺶ چه سوالي پرسيد؟
آنگاه پطرس نزد او آمده ،گفت» :خداوندا ،چند مرتبه برادرم به من خطا ورزد ،ميبايد او راآمرزيد؟ آيا تا هفت
مرتبه؟« ﻋيسي بدو گفت» :تو را نمي گويﻢ تا هفت مرتبه ،بلكه تا هفتاد هفت مرتبه! متي 22 - 21:18
ايﻦ بدان معنا نيست كه ما بايد هر اﺗﻔاق را يادداشت كنيﻢ و آن را هﻔتاد بار بشماريﻢ و ببخشيﻢ .او مي دانست كه اﮔر
ما هﻔتاد مرﺗبه بخشﺶ نمائيﻢ يك الگو از خود براي بخشﺶ ايجاد مي كرديﻢ.
ما بايد ياد بگيريﻢ كه سريﻊ ببخشيﻢ .بعنوان ايمانداران ،هر از چند ﮔاهي طرد ،خيانت و زخمي خواهيﻢ شد .واكنﺶ
ما براي ﺣﻔﻆ مشاركت بيﻦ خود و خدا ،سريﻊ بخشيدن است.
وقتي ما براي يك موضوع خاص به خدا ايمان داريﻢ و مي فهميﻢ ايمان ما ضعيف شده است ،بايد مطمﺌﻦ باشيﻢ كه
ايمان ما بر اساس كﻼم خدا است .چهار سوال وجود دارد كه بايد از خود بپرسيﻢ.
81
(2آيا من به كﻼم خدا بدون هيﭻ سايه اي از شك ايمان دارم ؟
يﻌقوب 8 - 6 :1لكن به ايمان درخواست كند ،و هرگز شك نكند .زيرا هركه شك كند ،مانند موج درياست كه از
باد رانده و متﻼطﻢ ميشود .زيرا چنين شﺨص گمان نبرد كه از خداوند چيزي خواهد ياﻓت .مرد دودل در تمام
(3آيا مي دانﻢ كﻼم او راست مي گويد ،صرف نﻈر از آنچه مي بينﻢ ،احساس مي كنﻢ يا ديگران مي گويند؟
حاشا! حتي اگر همة انسانها دروﻏگو باشند ،خدا راستگو است! روميان 3:4
هستﻢ٢.قرنتيان 12:10
در عيسي مسيح خداوند مي ﺗوانيﻢ هر ﺣوزة ضعف را به ﺣوزة قدرت ﺗبديﻞ كنيﻢ.
82
وقت خود را در كﻼم بگذرانيد
ما مي ﺗوانيﻢ با وقت صرف كردن در كﻼم او ،به ويژه در وعده هاي او و خواندن آن به وسيله شخصي سازي كردن
ايﻦ وعده ها ايمان خود را ﺗقويت كنيﻢ ) .يعني به ﮔونه اي ايﻦ وعده ها را بخوانيﻢ كه ايﻦ وعده ها صرفاً براي ما و
موقعيت ما داده شده است(
ايمان از شنيدن است و شنيدن از كﻼم خدا ناشي مي شود ،بنابرايﻦ اﮔر ايمان ما ضعيف است ،بايد وقت خود را
صرف شنيدن و آن هﻢ شنيدن از كﻼم خدا نمائيﻢ .
هر ﻓضيلت و هرمدحي كه بوده باشد ،در آنها تفكر كنيد .و آنچه در من آموخته و پذيرﻓته و شنيده و ديدهايد ،آنها
وقتي در يك موقعيت ﻇاهراً غيرممكﻦ قرار بگيريﻢ ،دنيا به شما خواهد ﮔﻔت كه يا "فرار كﻦ" يا "بجنگ" .ايستادن
و جنگيدن ،ايمان ما را افزايﺶ مي دهد .وقت آن است كه ايمانداران خود را آماده كنند و شروع به جنگ نمايند.
لهذا اسلحه تام خدا را برداريد تا بتوانيد در روز شرير مقاومت كنيد و همه كار را بهﺠا آورده ،بايستيد .پس كمر
خود را به راستي بسته و جوشن ﻋدالت رادربر كرده ،بايستيد.اﻓسسيان 14 – 13:6
83
اﮔر جنگي نبود ما به پوشيدن زره نيازي نداشتيﻢ.
و جنگ نيكوي ايمان را بﺠنگ و بدست آور آن حيات جاوداني را كه براي آن دﻋوت شدي و اﻋتراف نيكو كردي
پولﺲ رسول به يك "جنگ نيكو" اشاره كرد .جنگ فقط زماني نيكوست كه ما پيروز باشيﻢ كه فقط با ايمان
مي ﺗوانيﻢ در ايﻦ مبارزه پيروز باشيﻢ .جنگ ما با جسﻢ و خون نيست بلكه با نيروهاي ﺗاريكي است.
پس خدا را اطاﻋت نماييد و با ابليس مقاومت كنيد تا از شما بگريزد.يﻌقوب 4:7
ما فقط مي ﺗوانيﻢ با استﻔاده از اسلﺤه هاي روﺣانيِ ايمان خود پيروز شويﻢ .ايمان مي ﺗواند بر هر قلعة دشمﻦ غلبه
نمايد و آن را منهدم كند.
زيرا اسلحه جنگ ما جسماني نيست بلكه نزد خدا قادر است براي انهدام قلﻌه ها٢ ،قرنتيان 10:4
دشمن را بشناسيد
دشمﻦ واقعي ايمان ما كيست؟ خود ما هستيﻢ ! وقتي به خودمان اجازه مي دهيﻢ كه بترسيﻢ ،وقتي اجازه مي دهيﻢ
فكرمان به ضد روح ما جنگ كند ،وقتي اجازه مي دهيﻢ افكارمان به جاي اينكه بر اساس كﻼم خدا باشد بر اساس
افكار طبيعي است.
دقيقاً مانند پطرس هنگامي كه روي آب قدم مي زد ما نيز وقتي به شرايط طبيعي خود نگاه كنيﻢ و از قلمرو روح
خود را دور كنيﻢ ،ما خودمان دشمﻦ ايمان خود مي شويﻢ.
84
وقت آن است كه 2قرنتيان 5 - 3:10را به معناي واقعي درك كنيﻢ :
نزد خدا قادر است براي انهدام قلﻌهها ،كه خياﻻت و هر بلندي را كه خود را به خﻼف مﻌرﻓت خدا مياﻓرازد ،به زير
ما قبﻞ از ديدن جواب دعا ،بايد خدا را ستايﺶ كنيﻢ .ايﻦ ايمان واقعي است .ما بايد با شادي انتظار بكشيﻢ .
يكي از جالب ﺗريﻦ داستان هاي كتاب مقدس كه به ما مزاياي ستايﺶ نمودن خدا قبﻞ از اينكه پاسخ خود را دريافت
كنيﻢ را در كتاب دوم ﺗواريخ به ما مي ﮔويد .سه قوم به هﻢ پيوستند ﺗا بر عليه پادشاهي يهوشافاط و بني اسرائيﻞ
بيايند .ما مي خوانيﻢ:
و او گفت» :اي تمامي يهودا و ساكنان اورشليﻢ! واي يهوشاﻓاط پادشاه گوش گيريد! خداوند به شما چنين ميگويد:
ازاين گروه ﻋﻈيﻢ ترسان و هراسان مباشيد زيرا كه جنگ از آن شما نيست بلكه از آن خداست .ﻓردا به نزد ايشان
ﻓرود آييد .اينك ايشان به ﻓراز صيص برخواهند آمد و ايشان را در انتهاي وادي در برابر بيابان يروئيل خواهيد
ياﻓت .دراين وقت بر شما نﺨواهد بود كه جنگ نماييد .بايستيد و نﺠات خداوند را كه با شما خواهد بود مشاهده
نماييد .اي يهودا و اورشليﻢ ترسان وهراسان مباشيد و ﻓردا به مقابل ايشان بيرون رويدو خداوند همراه شما خواهد
بود «.پس يهوشاﻓاط رو به زمين اﻓتاد و تمامي يهودا و ساكنان اورشليﻢ به حضور خداوند اﻓتادند و خداوند را
سﺠده نمودند .و ﻻويان ازبني قهاتيان و از بني قورحيان برخاسته ،يهوه خداي اسرائيل را به آواز بسيار بلند تسبيﺢ
خواندند .و بامدادان برخاسته ،به بيابان تقوع بيرون رﻓتند و چون بيرون ميرﻓتند ،يهوشاﻓاط بايستادو گفت» :مرا
بشنويداي يهودا و سكنه اورشليﻢ! بر يهوه خداي خود ايمان آوريد و استوارخواهيد شد و به انبياي او ايمان آوريد
كه كامياب خواهيد شد «.و بﻌد از مشورت كردن با قوم بﻌضي را مﻌين كرد تا پيش روي مسلحان رﻓته ،براي
خداوند بسرايند و زينت قدوسيت راتسبيﺢ خوانند و گويند خداوند را حمد گوييد زيرا كه رحمت او تا ابداﻻباد
85
است .و چون ايشان به سراييدن و حمد گفتن شروع نمودند ،خداوند به ضد بني ﻋمون و موآب و سكنه جبل سﻌير
كه بر يهودا هﺠوم آوده بودند ،كمين گذاشت و ايشان منكسر شدند٢ .تواريخ 22 - 15:20
دقت كنيد كه قوم اسرائيﻞ قبﻞ از اينكه پاسخي براي مشكﻞ خود ببينند ،با صداي بلند شروع به خوشﺤالي كردند.
آنها شيطان را نهيب نزدند .آنها به التماس خدا ادامه ندادند ﺗا به خاطر آن التماس ،خدا كاري براي آنها انجام دهد .
آنها شروع به ستايﺶ او كردند ،و او پيروزي را فرستاد .اﮔر ادامه ماجرا را بخوانيد ،مي فهميﻢ كه دشمنان آنها واقعاً
خودشان ،خودشان را نابود كردند و اسرائيﻞ ﺣتي مجبور به جنگيدن نبود!
جنگ در قلمروي روح بود .جنگ در فكر آنها بود و وقتي آنها شروع به ستايﺶ خدا كردند ،او دشمنان آنها را
نابود كرد.
زندﮔي با ايمان يك سبك كلي زندﮔي است .هيﭻ فرمول ساده اي وجود ندارد .هﻔت ،هشت يا ده قدم براي
رسيدن به موفقيت وجود ندارد .ايﻦ يك ﺗصميﻢ و عزم روز به روز است كه خدا و كﻼمﺶ را باور كنيﻢ.
نزد خدا قادر است براي انهدام قلﻌهها ،كه خياﻻت و هر بلندي را كه خود را به خﻼف مﻌرﻓت خدا مياﻓرازد ،به زير
ايماني كه ما در ﺣال مطالعه آن هستيﻢ يك ايمان هميشگي است ،يك ايمان استوار و پيوسته ،نوعي ايمان روز به
روز .در اول پطرس مي خوانيﻢ :
86
پس زبردست زورآور خدا ﻓروتني نماييد تا شما را در وقت مﻌين سراﻓراز نمايد .وتمام انديشه خود را به وي
مﺼريان را كه امروز ديديد تا به ابد ديگر نﺨواهيد ديد .خداوند براي شماجنگ خواهد كرد و شما خاموش باشيد«.
زيرا هركه داخل آرامي او شد ،او نيز از اﻋمال خود بياراميد ،چنانكه خدا از اﻋمال خويش.ﻋبرانيان 4:10
وقتي به سبك يك زندﮔي ايماني ،زندﮔي مي كنيﻢ ،ديگر به اعمال خود ﺗوكﻞ نخواهيﻢ كرد .ما اصول دنيوي و
انساني و ساير چيزهايي كه جزو رياكاري هاي صوري است را كنار مي ﮔذاريﻢ .ما ديگر با قوت و ﺗمايﻼت
جسماني خود عمﻞ نخواهيﻢ كرد.
ما به سخنان خدا ﮔوش خواهيﻢ داد و كارهايي را كه او مشتاق است انجام مي دهيﻢ .عيسيِ خداوند فرمود:
زيرا كه پدر پسر را دوست ميدارد و هرآنچه خود ميكند بدو مينمايد و اﻋمال بزرگتر از اين بدو نشان خواهد داد تا
87
زندﮔي ايماني ايﻦ نيست كه در آن بنشينيﻢ و كاري انجام ندهيﻢ .ما بايد ﺗﻼش كنيﻢ ،هدف خود را با وﻇيﻔه شناسي،
و هماهنگ به انجام رسانيﻢ .سخنان پطرس در ايﻦ باره به ذهﻦ ما خطور مي كند :
١پطرس 9 - 8:5هشيار و بيدار باشيد زيراكه دشمن شما ابليس مانند شير ﻏران گردش ميكند و كسي را ميطلبد تا
ببلﻌد .پس به ايمان استوار شده ،با او مقاومت كنيد ،چون آگاه هستيدكه همين زحمات بر برادران شما كه در دنيا
كﻼم را بفهميد
زيرا كﻼم خدا زنده و مقتدر و برنده تر است ازهر شمشير دودم و ﻓرورونده تا جدا كند نفس وروح و مفاصل و مغز
ما بايد كﻼم خدا را بشناسيﻢ و اجازه دهيﻢ كﻼم خدا نيت هاي ﺣقيقي ما را نشان دهد .در ايﻦ بخﺶ چنديﻦ مورد
درباره كﻼم خدا به ما ﮔﻔته شده است.
(1زنده است
(2قدرتمند است
88
ﻋيسيِ خداوند را به ﻋنوان كاهن اﻋﻈﻢ ما بشناسيد
ﻋبرانيان 15 - 13:4و هيﭻ خلقت از نﻈر او مﺨفي نيست بلكه همهچيز در چشمان او كه كار ما باوي است ،برهنه و
منكشف ميباشد .پس چون رئيس كهنه ﻋﻈيمي داريﻢ كه ازآسمانها درگذشته است يﻌني ﻋيسي ،پسر خدا ،اﻋتراف
خود را محكﻢ بداريﻢ .زيرا رئيس كهنهاي نداريﻢ كه نتواند همدرد ضﻌفهاي مابشود ،بلكه آزموده شده در هر چيز
عيسيِ خداوند شما و مﻦ را به خوبي مي شناسد .او شكست هاي ما را مي داند ،او پيروزي هاي ما را مي داند .و
چون عيسيِ خداوند به عنوان يك انسان روي زميﻦ زندﮔي كرد ،درست مثﻞ ما وسوسه شد .خداي ما از ما دور
نيست ،به طور كﻞ از ما و وسوسه هاي ما جدا نيست .در روميان مي خوانيﻢ :
كيست كه بر ايشان ﻓتوا دهد؟ آيا مسيﺢ كه مرد بلكه نيزبرخاست ،آنكه بهدست راست خدا هﻢ هست وما را نيز
شفاﻋت ميكند؟ كيست كه ما را ازمحبت مسيﺢ جدا سازد؟ آيا مﺼيبت يا دلتنگي ياجفا يا قحط يا ﻋرياني يا خطر يا
شمشير؟ زيرايقين ميدانﻢ كه نه موت و نه حيات و نه ﻓرشتگان و نه روسا و نه قدرتها و نه چيزهاي حال و نه چيزهاي
آينده و نه بلندي و نه پستي و نه هيﭻ مﺨلوق ديگر قدرت خواهد داشت كه ما را ازمحبت خدا كه در خداوند ما
پس با دليري نزديك به تﺨت ﻓيض بياييﻢ تا رحمت بيابيﻢ و ﻓيضي را حاصل كنيﻢ كه در وقت ضرورت )ما را( اﻋانت
كند.ﻋبرانيان 4:16
وقتي ما در يك زندﮔي ايماني زندﮔي كنيﻢ ،وقتي در آرامﺶ فراطبيعي كه او به ما مي دهد ﮔام بر مي داريﻢ ،
وقتي كﻼم او را مي دانيﻢ و با او مشاركت داريﻢ ،مي ﺗوانيﻢ در صورت نياز با دليري در ﺣضور او ﺣاضر شويﻢ.
89
پرسش هايي براي دوره كردن درس ششﻢ
90
درس هفتﻢ
دشمنان ايمان
مقدمه
وقتي صﺤبت از موضوع ايمان مي شود ،بسياري خود را در يك مبارزه اي مي بينند كه به نظر مي رسد هرﮔز پاياني
نخواهد داشت .آنها مي خواهند زندﮔيِ همراه با ايمان داشته باشند كه باعث خشنودي خدا باشد ،اما در عيﻦ ﺣال
مدام با شك و بي ايماني دست و پنجه نرم مي كنند .آنها مانندآن پدري كه پسرش كر و ﻻل بود ،فرياد بر
مي آوردند :
ايمان مي آورم اي خداوند ،بي ايماني مرا امداد ﻓرما «.مرقس 9:24
راه رسيدن به ايمان چنان پر از دشمﻦ به نظر مي رسد كه فرد اﺣساس مي كند براي داشتﻦ ايمان ﺣقيقي به خدا ،
مدام در جنگ است .به ياد داشته باشيد ،نويسنده كتاب عبرانيان به ما ﮔﻔت كه ما بايد "جنگ نيكوي ايمان را
بجنگيﻢ" .جنگ با ايﻦ دشمنان مي ﺗواند "يك جنگ نيكو" باشد ،زيرا اﮔر ﺗسليﻢ نشويﻢ ،اﮔر مدام بر روي كﻼم
ﺗعمﻖ كنيﻢ و "عضﻼت" ايمان خود را رشد دهيﻢ ،ما به يك پيروزي هيجان انگيز زندﮔيِ ايماني خواهيﻢ رسيد .
دشمنان ايمان در قلمروي اﺣساسات و اعمال ما بسيار هستند .درك ايﻦ دشمنان و كشف چگونگي شكست آنها
كليد اصلي زندﮔي پيروزمندانه است.
دشمنان ايمان ما از ورودي هاي زيادي مي آيند .هنگامي كه روح القدس برخي از ايﻦ زمينه ها را در زندﮔي ما
آشكار مي كند ،ما بايد به ﮔناهان خود اعتراف كرده و مورد بخشﺶ قرار بگيريﻢ.سپﺲ ما بايد از طريﻖ مكاشﻔه
كﻼم ،در افكار خود قلعه و دژهايي در برابر ايﻦ ناﺣية مشكﻞ ساز ،ايجاد كنيﻢ.
اوليﻦ دشمنان ايماني كه در مورد آنها بﺤث خواهيﻢ كرد ،مربوط به قلمروي اﺣساسات است .ما بايد اﺣساسات
خود را با كﻼم خدا منطبﻖ كنيﻢ.
91
تحت كنترل درآوردن احساسات با كﻼم خدا
ترس
اﮔر به ﺗرس اجازه ماندن بدهيﻢ ،ﺗرس ما را از انجام اراده خدا باز خواهد داشت .و ما را از داشتﻦ ايماني كه براي
انجام اراده خدا ﻻزم است باز مي دارد .كلمه يوناني ﺗرس به معناي " از دشمﻦ ﺗرسيدن ،در وﺣشت بودن ،خوف
داشتﻦ و فرار كردن يا ﮔريختﻦ است" .ما هﻢ زمان نمي ﺗوانيﻢ با ايمان و ﺗرس راه برويﻢ.
ايمان و ﺗرس هر دو بر پايه دانﺶ يا يك خبر بنا شده اند .ايمان بر اساس دانﺶ ما از كﻼم خدا بنا شده است و ﺗرس
از دريافت اطﻼعات از ﺣواس پنجانه ما ،از خبرهاي بد و رعب از دشمﻦ ناشي مي شود.
* راه حل چيست !
ما متوجه شديﻢ عبارت " نترس" بيﺶ از صد بار در كﻼم خدا استﻔاده شده است .هنگامي كه ﺗرس مي خواهد وارد
شود بايد با پولﺲ رسول يكدل شويﻢ :
زيرا خداروح ترس را به ما نداده است بلكه روح قوت ومحبت و تاديﺐ را٢ .تيموتائوس 1:7
ما بايد در برابر روح ﺗرس بايستيﻢ و به او دستور دهيﻢ كه به نام عيسيِ خداوند دور شود .ما بايد سخنان دليرانة ايمان
را بگوييﻢ .
ﻋبرانيان 13:6بنابراين ما با دليري تمام ميگوييﻢ » :خداوند مددكننده من است و ترسان نﺨواهﻢ بود .انسان به من
چه ميكند؟«
در ﻋدالت ﺛابت شده و از ظلﻢ دور مانده ،نﺨواهي ترسيد و هﻢ از آشفتگي دور خواهي ماند و به تو نزديكي
بر خدا توكل دارم پس نﺨواهﻢ ترسيد .آدميان به من چه ميتوانند كرد؟مزامير 56:11
92
و ما بايد در مﺤبت او بمانيﻢ :
درمحبت خوف نيست بلكه محبت كامل خوف رابيرون مي اندازد١.يوحنا 4:18
ﮔناه ،مﺤكوميت و اﺣساس كمبود اعتماد به نﻔﺲ )عدم لياقت ،بي ارزش بودن ( دشمﻦ اصلي ايمان ماست.
خيلي ها از افكار دائمي اﺗهامات دشمﻦ ،ﮔرفتار شدن و آزار مي بينند.
مكاشفه 12:10زيرا كه آن مدﻋي برادران ما كه شبانه روز در حضور خداي ما برايشان دﻋوي مي كند ،به زير
اﻓكنده شد.
* راه حل چيست !
ايﻦ اﺗهامات از جانب دشمﻦ افكار و خياﻻﺗي هستند كه بايد به زير كشيده يا رد شود.
كه خياﻻت و هر بلندي را كه خود را به خﻼف مﻌرﻓت خدا مياﻓرازد ،به زير مياﻓكنيﻢ وهر ﻓكري را به اطاﻋت مسيﺢ
بياييﻢ؛ﻋبرانيان 10:22
با اﺣاطه كردن خودمان ﺗوسط كﻼم خدا ،به خصوص در آياﺗي مانند آيات فوق ،ﺣﺲ كمبود اعتماد به نﻔﺲ را
ﺗسخير خواهد كرد .ﺗا زماني كه اجازه دهيﻢ ﺣﺲ كمبود اعتماد به نﻔﺲ باقي بماند ،ايمان قوي اي نخواهيﻢ داشت.
93
تحت كنترل درآوردن اﻋمال با كﻼم خدا
ﻋدم بﺨشش
درست بعد از اينكه مرقﺲ داستان درخت انجير و ﺗعليﻢ عيسيِ خداوند در مورد ايمان به ،جا به جا كردن كوه ها را
نوشت ،بﻼفاصله در ادامه ﮔﻔته عيسيِ خداوند را نوشت كه عيسيِ خداوند فرمود :
بنابراين به شما مي گويﻢ آنچه در ﻋبادت درخواست مي كنيد ،يقين بدانيد كه آن را ياﻓتهايد و به شماﻋطا خواهد
شد .و وقتي كه به دﻋا بايستيد ،هرگاه كسي به شما خطا كرده باشد ،او را ببﺨشيد تاآنكه پدر شما نيز كه در آسمان
اﮔر ﺗلخي ،كينه ،رنجﺶ و نابخشودﮔي را در قلب خود نگه داريﻢ ،هميشه شك و بي ايماني همراه ما هستند.
نبخشيدن ديگران ما را از خدا جدا مي كند و هيﭻ ايماني جدا از خدا وجود ندارد.
* راه حل چيست !
»زيرا هرگاه تقﺼيرات مردم را بديشان بيامرزيد ،پدر آسماني شما ،شما را نيز خواهدآمرزيد .اما اگر تقﺼيرهاي
مردم را نيامرزيد ،پدر شما هﻢ تقﺼيرهاي شما را نﺨواهد آمرزيد.متي 15 – 14:6
جواب هر مﺤوطه و ناﺣيه اي از نابخشودﮔي ،بخشﺶ است .هميشه به ياد داشته باشيد ،اينطور نيست كه فرد شايسته
بخشيده شدن باشد ،يا ﺣتي اينكه آن ها درخواست بخشﺶ كرده باشند .بخشﺶ يك عمﻞِ ارادة ماست .ما بخشﺶ
را انتخاب مي كنيﻢ و ايﻦ عمﻞِ اطاعت ،ما را آزاد مي كند.
و متحمل يكديگر شده ،همديگر را ﻋفو كنيد هرگاه بر ديگري ادﻋايي داشته باشيد؛ چنانكه مسيﺢ شما را آمرزيد،
94
دلﺨوري داشتن يا به دل گرﻓتن ) يا خشﻢ گرﻓتن(
هنگامي كه عيسيِ خداوند در قايﻖ خوابيده بود و طوفان آمد ،شاﮔردان او را از خواب بيدار كردند و ﮔﻔتند:
"استاد ،آيا براي ﺗو مهﻢ نيست كه ما در ﺣال هﻼك شدن هستيﻢ؟"
مرقس 38 - 37:4كه ناگاه طوﻓاني ﻋﻈيﻢ از باد پديد آمد وامواج بر كشتي ميﺨورد بقسمي كه برمي گشت .و او
در انتهاي كشتي بر بالشي خفته بود .پس اورا بيدار كرده گفتند» :اي استاد ،آيا براي تو مهﻢ نيست كه هﻼك
شويﻢ؟«
آنها آزرده شدند و عيسيِ خداوند را به خاطر اينكه برايﺶ اهميت نداشت آنان در شرف نابودي بودند متهﻢ كردند.
بسياري دعا مي كنند و به نظر مي رسد كه خدا اهميتي نمي دهد ،او مي ﺗوانست شرايط را ﺗغيير دهد ،اما او ايﻦ
كار را نكرد و آنها آزرده خاطر شدند .هنوز هﻢ بسياري هستند كه مانند شاﮔردان مي ﮔويند " ،خدايا ،آيا ﺗو به
وضعيت نا اميدي كه در آن قرار دارم اهميتي نمي دهي؟"
* راه حل چيست !
آزمايﺶ هاي آﺗشيﻦ زندﮔي فرصت هايي براي رشد ايمان ماست.
اي حبيبان ،تﻌﺠﺐ منماييد از اين آتشي كه در ميان شماست و بﺠهت امتحان شما مي آيد كه گويا چيزي ﻏريﺐ بر
شما واقع شده باشد .بلكه بقدري كه شريك زحمات مسيﺢ هستيد ،خشنودشويد تا در هنگام ظهور جﻼل وي شادي و
رهبران مذهبي از ﺗعاليﻢ عيسيِ خداوند خشمگيﻦ شدند و چون آن خشﻢ را نگه داشتند ،نمي ﺗوانستند به عيسيِ
خداوند ايمان بياورند و همه آنچه را كه عيسيِ خداوند به خاطرش آمده بود ﺗا آن ها را بدست آوردند ،از دست
دادند.
95
متي 57 – 54:13و چون به وطن خويش آمد ،ايشان را در كنيسه ايشان تﻌليﻢ داد ،بقسمي كه متﻌﺠﺐ شده ،گفتند:
»از كﺠا اين شﺨص چنين حكمت و مﻌﺠزات را بهﻢ رسانيد؟ آيا اين پسر نﺠار نمي باشد؟ و آيا مادرش مريﻢ نامي
نيست؟ و برادرانش يﻌقوب و يوسف و شمﻌون ويهودا؟ و همه خواهرانش نزد ما نمي باشند؟ پس اين همه را از كﺠا
بهﻢ رسانيد؟« و درباره او لغزش خوردند .ليكن ﻋيسي بديشان گفت» :نبي بي حرمت نباشد مگر در وطن و خانه
خويش«.
نگه داشتﻦ خشﻢ و دلخوري عليه هر كسي ،ما را از دريافت معجزات خدا باز مي دارد .باز هﻢ پاسخ ايﻦ است كه
ببخشيد و از نگه داشتﻦ هر خشﻢ و دلخوري اي امتناع كنيد.
سﺨت دلي
قهر كردن با ديگران يا با خدا ،بدبيني يا شكاك بودن همگي از عﻼئﻢ سخت دلي است .سخت دلي از عدم
بخشﺶ ناشي مي شود .در مرقﺲ ،عيسيِ خداوند آنها را به دليﻞ بي ايمانيشان سرزنﺶ كرد و آن را به سخت دلي
آنان ربط داد .
انﺠيل مرقس 14 :16و بﻌد از آن بدان يازده هنگامي كه به ﻏذا نشسته بودند ظاهر شد و ايشان را بهسبﺐ
بيايماني و سﺨت دلي ايشان توبيخ نمود زيرا به آناني كه او را برخاسته ديده بودند ،تﺼديق ننمودند.
هر شخصي مورد آزار ،رد شدن و آزرده شدن قرار ﮔرفته است .ما بارها شنيده ايﻢ " ،مﻦ دعا كردم و هيﭻ اﺗﻔاقي
نيﻔتاد ".ايﻦ فرد براي مﺤافظت از خود در برابر صدمه نديدن دوباره ،اطراف اﺣساسات خود را ديوار مي كشد.
* راه حل چيست !
اما ديوارهايي كه ما براي مﺤافظت از خود بنا مي كنيﻢ ديوارهايي هستند كه ما را از خدا و ديگران جدا مي كنند.
پاسخ ايﻦ است كه ديوارها را خراب كنيد و به خدا اجازه دهيﻢ قلب ما را آرام كند.
96
حزقيال 31 :18تمامي تقﺼيرهاي خويش را كه مرتكﺐ آنهاشدهايد از خود دور اندازيد و دل تازه و روح تازهاي
اي خدا دلي طاهر در من بياﻓرين و روح مستقيﻢ در باطنﻢ تازه بساز .مزامير 51:10
سركشي )ناﻓرماني(
يك رويارويي بيﻦ سموئيﻞ نبي و شاول پادشاه وجود داشت .شاول به جاي اطاعت از خدا ،آنچه مردم
مي خواستند را انجام داد.
* از جانﺐ شائول
خدا از طريﻖ سموئيﻞ به شاول ﮔﻔت كه او بايد برود و عماليقيان و هر آنچه را كه داشتند را بلكﻞ نابود كند .در
عوض شائول عماليقيان را نابود كرد اما غنايﻢ و همچنيﻦ پادشاه را به اسارت ﮔرفت .وقتي سموئيﻞ در ايﻦ باره با او
صﺤبت كرد ،شاول جواب داد ،ايﻦ افراد غنيمت را ﮔرفتند ﺗا ما بتوانيﻢ آنها را به عنوان قرباني براي خداي ﺗو
ﺗقديﻢ نمائيﻢ.
اول سموئيل 21 - 20 :15شاول به سموئيل گفت» :قول خداوند را استماع نمودم و به راهي كه خداوند مرا
ﻓرستاد ،رﻓتﻢ و اَجاج ،پادشاه ﻋَمالَقَه را آوردم و ﻋَمالَقَه را بالكل هﻼك ساختﻢ .اما قوم از ﻏنيمت ،گوسفندان و
سموئيل گفت» :آيا خداوند به قرباني هاي سوختني وذبايﺢ خوشنود است يا به اطاﻋت ﻓرمان خداوند؟ اينك
اطاﻋت از قربانيها و گوش گرﻓتن از پيه قوچها نيكوتر است .و شاول به سموئيل گفت» :گناه كردم زيرا از ﻓرمان
خداوند و سﺨن تو تﺠاوز نمودم چونكه از قوم ترسيده ،قول ايشان را شنيدم١.سموئيل 24 , 22:15
هنگامي كه شاول با نافرماني خود روبرو شد ،كارهاي خود را به ﮔردن ديگران انداخت و سپﺲ سعي كرد كه ايﻦ
كار را طوري وانمود كند كه با نيت خوبي انجام داده است "ما آنها را براي قرباني نگه داشتيﻢ ".سرانجام ،او ﺣتي
خدا را انكار كرد .به سخنان او وقتي ﮔﻔت"خداي ﺗو" در آيه 21ﺗوجه كنيد.
97
اما قوم از ﻏنيمت ،گوسفندان و گاوان ،يﻌني بهترين آنچه حرام شده بود ،گرﻓتند تا براي يهوه خدايت در جلﺠال
هنگامي كه ده جاسوس با خبر بد بازﮔشتند ،بني اسرائيﻞ از ايمان به قدرت خدا امتناع ورزيدند .آنها قدرت او را در
بﻼيايي كه بر مصر وارد شده بود ،در باز شدن درياي سرخ ،در سايه ماوراء الطبيعي ابر در روز ،ستون آﺗﺶ در
شب ،مهيا شدن آب و غذا ﺗجربه كرده بودند .ﺣتي لباسهايشان مندرس نبود .اما آنها شروع به ناديده ﮔرفتﻦ خدا و
موسي كردند .آنها نمي ﺗوانستند اﻇهار بي اطﻼعي كنند .آنها مي دانستند كه خداوند ﮔﻔت " ،سرزميﻦ را ﺗسخير
كنيد" آنها معجزات عظيﻢ او را كه به جهت آنان بود ،مي دانستند ،اما باز هﻢ امتناع ورزيدند.
داخل نشدند،
به دليﻞ انتخاب عمدي خود مبني بر پيروي نكردن از هدايت خدا ،همگي آنها در بيابان جان دادند.
ما نمي ﺗوانيﻢ در يك زمينه از زندﮔي خود از خدا سرپيچي كنيﻢ و در موارد ديگر با ايمان زندﮔي كنيﻢ .نمي ﺗوانيﻢ
براي نافرماني دليﻞ بياوريﻢ .ما نمي ﺗوانيﻢ آن را به ﮔردن ديگران بيندازيﻢ .ﺗنها پاسخ نافرماني ايﻦ است كه ما به
ﮔناهان خود اعتراف مي كنيﻢ ﺗا خدا بتواند آنها را ببخشد )اول يوحنا .(9 :1
بياييد مثﻞ نسﻞ جديد قوم اسرائيﻞ ﺗصميمي بگيريﻢ و بگوييﻢ :
قوم به يوشع گفتند» :يهوه خداي خود را ﻋبادت خواهيﻢ نمود و آواز او را اطاﻋت خواهيﻢ كرد«.يوشع 24:24
98
شك و بي ايماني
شك و بي ايماني بسيار شبيه به هﻢ هستند و دو نﻔر از قوي ﺗريﻦ دشمنان ايمان ما هستند.شك به عنوان بﻼﺗكليﻔي يا
بدبيﻦ بودن در مورد چيزي ﺗعريف مي شود ،ﺗمايﻞ به عدم باور ،معطوف به بعيد به نظر رسيدن ،داشتﻦ عدم اطمينان
كه اغلب منجر به ﺗرديد مي شود .شك به معني ﺗرسان بودن ،دلهره ،يا سو ء ﻇﻦ داشتﻦ.
بي ايماني عبارت است از عدم اطمينان ،يا نداشتﻦ ايمان
شايﻊ ﺗريﻦ دليﻞ بي ايماني ،ناآﮔاهي از كﻼم خدا در مورد موضوعي است .ايﻦ ممكﻦ است ناشي از ﺗعليﻢ اشتباه
كساني باشد كه ما براي آنها اﺣترام قائﻞ بوده ايﻢ .هوشﻊ نوشت :
وقتي يوﺣناي رسول از "شاﮔرد ديگر" كه بر سر قبر خالي آمد اينطور نوشت كه او "ديد و ايمان آورد".
پس آن شاگرد ديگر كه اول به سر قبرآمده بود نيزداخل شده ،ديد و ايمان آورد .زيرا هنوز كتاب را نفهميده
او قبﻞ از اينكه ايمان آورد بايد مي ديد ،زيرا كتاب مقدس را نمي دانست .اﮔر مي خواهيﻢ ايمان بياوريﻢ ،مهﻢ
است كه ما كتاب مقدس را بدانيﻢ.
99
پس شاگردان ديگر بدو گفتند» :خداوند راديده ايﻢ «.بديشان گفت» :تا در دو دستش جاي ميﺨها را نبينﻢ و انگشت
خود را در جاي ميخ ها نگذارم و دستﺨود را بر پهلويش ننهﻢ ،ايمان نﺨواهﻢ آورد«.يوحنا 20:25
بيايمان مباش بلكه ايمان دار «.توما در جواب وي گفت» :اي خداوند من واي خداي من «.ﻋيسي گفت» :اي توما،
بﻌد از ديدنﻢ ايمان آوردي؟ خوشابحال آناني كه نديده ايمان آورند«.يوحنا 29 - 27:20
امروز عيسيِ خداوند هميﻦ ﺣرف را به ما مي زد .بي ايمان نباشيد بلكه آوريد .خوشا به ﺣال كساني كه نديده ايمان
آورند .
ﺗوما ﮔﻔت " ،ﺗا نببينﻢ ...باور نمي كنﻢ ".بي ايماني نتيجه وابستگي ما به دانﺶ ﺣسي ماست يعني همان چيزي كه ما
به جاي دانستﻦ كﻼم خدا مي بينيﻢ .ايمان فقط با دانﺶ كﻼم خدا ﺣاصﻞ مي شود.
*سﺨت دلي
عيسيِ خداوند بي ايماني و سخت دلي شاﮔردان را سرزنﺶ كرد :
و درباره او لغزش خوردند .ليكن ﻋيسي بديشان گفت» :نبي بيحرمت نباشد مگر در وطن و خانه خويش «.و به سبﺐ
پطرس روي آب به سمت عيسيِ خداوند راه مي رفت اما وقتي چشمهايﺶ را از عيسيِ خداوند برداشت .او ﺗرسيد و
با ديدن شرايط اطراف خود داشت غرق مي شد .اما عيسيِ خداوند او را ﮔرفت ﺗا غرق نشود .
ﻋيسي بيدرنگ دست آورده ،او رابگرﻓت و گفت» :اي كﻢ ايمان ،چرا شك آوردي؟«متي 14:31
شك زماني به وجود مي آيد كه چشﻢ از عيسيِ خداوند برداريﻢ و به شرايط طبيعي بپردازيﻢ يعني به آنچه مي ﺗوانيﻢ
با چشمان طبيعي خود ببينيﻢ
100
عيسيِ خداوند فرمود " :شك نكن بلكه ايمان داشته باش".
بامدادان چون به شهر مراجﻌت ميكرد ،گرسنه شد .و در كناره راه يك درخت انﺠيرديده ،نزد آن آمد و جز برگ
بر آن هيﭻ نياﻓت .پس آن را گفت ،از اين به بﻌد ميوه تا به ابد بر تو نشود! كه در ساﻋت درخت انﺠير خشكيد!
چون شاگردانش اين را ديدند ،متﻌﺠّﺐ شده ،گفتند ،چه بسيار زود درخت انﺠير خشك شده است! ﻋيسي در جواب
ايشان گفت ،هرآينه به شما ميگويﻢ اگر ايمان ميداشتيد و شك نمينموديد ،نه همين را كه به درخت انﺠير شد
ميكرديد ،بلكه هر گاه بدين كوه ميگفتيد ،منتقل شده به دريا اﻓكنده شو چنين ميشد .و هر آنچه با ايمان به دﻋا
انﺠيل مرقس 23 :11زيرا كه هرآينه به شما ميگويﻢ هر كه بدين كوه گويد منتقل شده ،به دريا اﻓكنده شو و در
دل خود شكّ نداشته باشد بلكه يقين دارد كه آنچه گويد ميشود ،هرآينه هر آنچه گويد بدو ﻋطا شود.
شخصي كه پول جعلي درست مي كند سعي مي كند آن پول را ﺗا ﺣد امكان شبيه به پول ﺣقيقي كند .شيطان در
فريب ما براي پذيرفتﻦ يك جايگزيﻦ به جاي ايمان ﺣقيقي ،كامﻼ موفﻖ بوده است.
* اميد
نويسنده كتاب عبرانيان نوشت:
ﻋبرانيان 11 :1اكنون ايمان ،اﻋتماد بر چيزهاي اميد داشته شده و برهان چيزهاي ناديده است.
ما قبﻼً به طور جزئي درباره اميد بﺤث كرده ايﻢ ،اما در اينجا بايد آن را به عنوان دشمﻦ اﺣتمالي ايمان شناخت.
براي دريافت جواب دعاهاي خود بايد اميدمان را به ايمان معطوف كنيﻢ .ما بايد اميدمان را از باور به جوابي در
آينده ،به باور اينكه هﻢ اكنون اﺗﻔاق مي افتد ﺗبديﻞ كنيﻢ.
101
عيسيِ خداوند فرمود :
انﺠيل مرقس 24 :11بنابراين به شما ميگويﻢ آنچه در ﻋبادت درخواست ميكنيد ،يقين بدانيد كه آن را ياﻓتهايد
او فرمود " يقين بدانيد " نه اينكه " اميد داشته باشيد " و به شما عطا خواهد شد.
* منطق ﻓكري
فكر ابزاري شگﻔت انگيز است ،اما همچنيﻦ مي ﺗواند مانعي براي داشتﻦ ايمان باشد .فكر طبيعي نمي ﺗواند چيزهايي
كه در قلمرو روح مي باشد را درك كند .فكر مي ﺗواند براي درك كﻼم خدا ﺗﻼش كند ،اما فكر بايد ﺗسليﻢ روح
شود .فكر طبيعي نمي ﺗواند اسرار خدا را درك كند.
اول قرنتيان 14 :2امّا انسان نفساني امور روح خدا را نميپذيرد زيرا كه نزد او جهالت است و آنها را نميتواند
دو نوع واقعيت وجود دارد كه مي ﺗوانيﻢ به آنها باور داشته باشيﻢ .يكي واقعيت هاي طبيعي ،انساني است و ديگري
ﺣقايقي كه در كﻼم خدا آشكار شده است .كه مكاشﻔه ﺣقيقت مي باشد ،ﺣقايﻖ روﺣاني يا چيزهاي فيزيكي را ما
با ﺣواس طبيعي خود درك مي كنيﻢ.
منطﻖ فكري سعي بر ايﻦ دارد كه به وسيله افكار ايمان داشته باشيﻢ كه ايﻦ عملي نيست چون ايمان بايد از روح ما
ناشي شود .افكار اﺣياء و ﺗجديد نشده با امور روﺣاني در جنگ هستند .فكر ما بايد با مكاشﻔه كﻼم خدا ﺗجديد
شود.
و همشكل اين جهان مشويد بلكه به تازگي ذهن خود صورت خود را تبديل دهيد تا شما درياﻓت كنيد كه اراده
* ايمان يا ﻓرض
ما كامﻼً ايﻦ ﺣﻖ را داريﻢ كه هر آنچه كﻼم خدا به ما وعده داده است را باور كنيﻢ .اما وقتي از آن فراﺗر برويﻢ ،
آنگاه با فرض عمﻞ مي كنيﻢ.
102
فرهنگ لغت وبستر " فرض" را به معناي "پنداشتﻦ يا فرض بر درست بودن ،يا باور كردن بدون آزمايﺶ و اثبات يا
بر اساس اﺣتمال قوي ،مﻔروض پنداشتﻦ ،استنباط كردن ،خيال كردن ،ﺗصور داشتﻦ" ﺗعريف مي كند.
خدا ممكﻦ است با شما صﺤبت كند و يك كلمه به شما بگويد ،و شما براي ﺗﺤقﻖ ايﻦ كﻼم يا روياء ايمان داريد.
ايﻦ فرض نيست با ايﻦ ﺣال ،ما بايد هر كﻼم يا رويايي را كه دريافت مي كنيﻢ ،به دقت بررسي كنيﻢ .آيا صد در
صد با كﻼم خدا همخواني دارد؟ انگيزه و نيت ما چيست؟ آيا خودمان آن را برآورده خواهيﻢ كرد؟ آيا ايﻦ برآورده
كنندة يك خواهﺶِ جسمانيِ شخصي است؟ " اينها پرچﻢ هاي هشدار دهنده هستند"
زيرا به آن ﻓيضي كه به من ﻋطا شده است ،هريكي از شما را ميگويﻢ كه ﻓكرهاي بلندتر ازآنچه شايسته است مكنيد
بلكه به اﻋتدال ﻓكرنماييد ،به اندازه آن بهره ايمان كه خدا به هر كس قسمت ﻓرموده است.روميان 12:3
دو كليد وجود دارد كه عيسيِ خداوند در مورد نﺤوه برخورد با دشمنان ايمان ما آموزش داد.
روزه
روزه ،هنگامي كه ﺗوسط خداوند انتخاب شده باشد ،مي ﺗواند زماني باشد كه ما هدايت شدن ﺗوسط دانﺶ يا
خواهﺶ هاي طبيعي خود را سركوب كنيﻢ نﻔي پيشرو در دانﺶ و خواسته هاي طبيعي ما باشد ﺗا بتوانيﻢ آزادانه ﺗر به
قلمروي ديد روح خود برويﻢ.
دﻋا
103
دعا ،همراه با خواندن و ﺗﺄمﻞ در كﻼم ،زماني است كه مي ﺗوانيﻢ صداي خدا را به بهتريﻦ وجه بشنويﻢ وقتي
شاﮔردان از عيسيِ خداوند سوال كردند كه چرا در بيرون انداختﻦ ديو از پسري كه مبتﻼ به صرع بود ،ناموفﻖ بوده
اند ،عيسيِ خداوند فرمود كه ايﻦ به دليﻞ بي ايماني آنها بوده است.
در آيه بعدي ،او بر اهميت دعا )مشاركت با خدا( و روزه به عنوان كليدهاي مقابله با بي ايماني در زندﮔي ما ﺗﺄكيد
كرد.
ما ،مانند قوم اسرائيﻞ ،نمي خواهيﻢ "سرزميﻦ موعودِ" همه بركات و سرنوشتي كه خداوند براي زندﮔي ما دارد را
از دست بدهيﻢ .باز هﻢ ،نويسنده كتاب عبرانيان ﺗوسط روح القدس مي فرمايد :
اي برادران ،باحذر باشيد مبادا در يكي ازشما دل شرير و بي ايمان باشد كه از خداي حي مرتد شويد ،پس دانستيﻢ
پيشرﻓت ايمان
ﺗقريباً هر فردي مي ﺗواند بدود ،اما قبﻞ از اينكه در ماراﺗﻦ بدود ،بايد روش مناسب دويدن را بياموزد .آنها بايد
ﺗنﻔﺲ صﺤيح را ياد بگيرند .آنها بايد در طي يك دوره زماني ،قدرت خود را افزايﺶ دهند.دويدن زمان مي برد هر
روز براي ساعت ها ،و ساعت ها و ساعت ها ﺗا بدن آنها ساخته شود و براي ماراﺗﻦ آماده شوند.
خدا مي داند سطح ايمان ما كجاست و او به ما نخواهد ﮔﻔت خانه هاي خود را ﺗرك كرده و به خارج از كشور
برويﻢ ،ﺗا زماني كه او ما را هدات نكرده بايد ﺗسليﻢ اراده او براي اطرافيان ،همسايگان يا خانواده خود باشيﻢ
104
* اورشليﻢ ،يهوديه ،سامره
خيلي جالبه كه عيسيِ خداوند فرمود :
ليكن چون روح القدس بر شما مي آيد ،قوت خواهيد ياﻓت و شاهدان من خواهيد بود ،در اورشليﻢ وتمامي يهوديه
* مزامير 3 – 1:1
خوشابحال كسي كه به مشورت شريران نرود و به راه گناهكاران نايستد ،و درمﺠلس استهزا كنندگان ننشيند؛ بلكه
رﻏبت اودر شريﻌت خداوند است و روز و شﺐ درشريﻌت او تفكر ميكند .پس مثل درختي نشانده نزد نهرهاي آب
خواهد بود ،كه ميوه خودرا در موسمش مي دهد ،و برگش پژمرده نمي گردد و هرآنچه مي كند نيك انﺠام
به ﺗرﺗيب معاشرت در ايﻦ قسمت ﺗوجه كنيد .ابتدا شخﺺ با خدانشناسان راه مي رود ،سپﺲ ﺗوقف مي كند و كنار
آنها مي ايستد و سرانجام با آنها همنشيﻦ مي شود .
با ايمان راه رفتﻦ يك جدايي فيزيكي بيﻦ ما و افرادي كه در قلمرو طبيعي عمﻞ مي كنند ايجاد خواهد كرد .ما هنوز
با آنها در ﺗماس هستيﻢ .ما همچنان به آنها اهميت خواهيﻢ داد و به آنها سر مي زنيﻢ .اما ما ديگر با فلسﻔه هاي آنها
موافﻖ نخواهيﻢ بود و شريك سبك زندﮔي آنها نخواهيﻢ بود .در عوض ،زندﮔي ما با ايمان و اطاعت راه رفتﻦ
خواهد بود.
105
پرسش هايي براي دوره كردن درس هفتﻢ
(١سه دشمن از دشمناني كه با ايمان خود داشته ايد را نام ببريد و چگونگي راه حل مقابله با آنان
106
درس هشتﻢ
مقدمه
يك سرود فوق العاده وجود دارد به نام ) Come Walk on the Water with Meبيا با مﻦ روي آب قدم بزنيﻢ(
پطرس روي آب راه رفت .او اجازه داد ﺗرديد وارد شود .او شكست خورد ،اما سپﺲ فرياد زد" :خداوندا ،مرا
نجات بده" .و بﻼفاصله ،عيسيِ خداوند دست خود را دراز كرد و او را نجات داد .پطرس در ﺣال برﮔشتﻦ از قدم
زدن بروي آب بود ،و اﮔرچه در كتاب مقدس ﮔﻔته نشده است كه ايﻦ اﺗﻔاق افتاده است ،مﻦ دوست دارم كه
پطرس و عيسيِ خداوند را در ﺣال قدم زدن در اطراف آن قايﻖ ﺗصور كنﻢ .مﻦ مطمﺌﻦ هستﻢ كه وقتي پطرس فهميد
كه مي ﺗواند روي آب راه برود ،نمي خواست متوقف شود.
خدا بسيار وفادار است! وقتي ما با ايمان قدم برمي داريﻢ ،او آنجاست كه با ما عمﻞ كند .مرقﺲ نوشت:
ﻋيسي خداوند پس از آنكه اين سﺨنان را بديشان ﻓرمود ،به آسمان باﻻ برده شد و به دست راست خدا بنشست .پس
ايشان بيرون رﻓته ،در همه جا موﻋﻈه ميكردند ،و خداوند با ايشان ﻋمل ميكرد و كﻼم خود را با آياتي كه همراه
ﻋطا ﻓرمايد ،تا چشمان دلتان روشن شده ،اميدي را كه خدا شما را بدان ﻓرا خوانده است ،بشناسيد و به ميراث ﻏني
و پرجﻼل او در مقدسين پيببريد ،و از قدرت بينهايت ﻋﻈيﻢ او نسبت به ما كه ايمان داريﻢ ،آگاه شويد .اين
وقت آن است كه همه ما ايمان خود را به اجرا بگذاريﻢ ،برآبهاي ماوراء طبيعي قدم بگذاريﻢ و عظمت بيﺶ از ﺣد
خدا را به جهان اطراف خود نشان دهيﻢ.
107
راه رﻓتن روي آب
مَتّي 33 – 22:14ﻋيسي بيدرنگ شاگردان را بر آن داشت تا در همان حال كه او مردم را مرخص ميكرد ،سوار
قايق شوند و پيش از او به آن سوي دريا بروند .پس از مرخص كردنِ مردم ،خود به كوه رﻓت تا به تنهايي دﻋا كند.
شﺐ ﻓرا رسيد و او آنﺠا تنها بود .در اين هنگام ،قايق از ساحل بسيار دور شده و دستﺨوش تﻼطﻢ امواج بود ،زيرا
بادِ مﺨالف بر آن ميوزيد .در پاس چهارم از شﺐ ،ﻋيسي گام زنان بر روي آب به سوي آنان رﻓت .چون شاگردانْ
او را در حال راه رﻓتن روي آب ديدند ،وحشت كرده ،گفتند» :شبﺢ است« ،و از ترس ﻓرياد زدند .امّا ﻋيسي
بيدرنگ به آنها گفت» :دل قوي داريد .من هستﻢ ،مترسيد!« پطرس پاسخ داد» :سرور من ،اگر تويي ،مرا بفرما تا
روي آب نزد تو بيايﻢ «.ﻋيسي ﻓرمود» :بيا!« آنگاه پطرس از قايق بيرون آمد و روي آب به سوي ﻋيسي به راه
اﻓتاد .امّا چون باد را ديد ،ترسيد و در حالي كه در آب ﻓرو ميرﻓت ،ﻓرياد برآورد» :سرور من ،نﺠاتﻢ ده!« ﻋيسي
بيدرنگ دست خود را دراز كرد و او را گرﻓت و گفت» :اي كﻢايمان ،چرا شك كردي؟« چون به قايق برآمدند ،باد
ﻓرو نشست .سپس كساني كه در قايق بودند در برابر ﻋيسي روي بر زمين نهاده ،گفتند» :براستي كه تو پسر
خدايي!«
عجب نمونه شگﻔت انگيزي از ايمان است .پطرس قطعاً ايمان خود را به عمﻞ ﮔذاشت .او شنيد كه عيسيِ خداوند
فرمود " ،بيا" ،و از آن قايﻖ بيرون آمد و به طرف عيسيِ خداوند ﺣركت كرد .او در ﺣال راه رفتﻦ روي آب بود.
چه اﺗﻔاقي افتاد ؟ او نگاهﺶ را از عيسيِ خداوند برداشت .او موج ها را ديد ،باد را اﺣساس كرد و از قلمرو ماوراء
طبيعي خارج شد و به قلمرو طبيعي رفت .او شروع به غرق شدن كرد ،اما كار درست را انجام داد .او فرياد زد ،
"عيسي ،مرا نجات بده".
عيسيِ خداوند دست او را ﮔرفت و ﮔﻔت " ،اي كﻢ ايمان ،چرا شك كردي؟" كلمه يوناني كه براي "شك"
استﻔاده مي شود distazoاست كه به معناي ﮔيركردن يا ماندن بيﻦ به دو راه است .روح پطرس مي ﮔﻔت " ،مﻦ
مي ﺗوانﻢ روي آب راه بروم!" فكرش مي ﮔﻔت " ،ﺗو غرق خواهي شد!"
پطرس روﺣيه اي مردد داشت .او دو فكر داشت .عيسيِ خداوند او را سرزنﺶ كرد" .چرا شك كردي؟" پطرس
ﻻزم نبود شك كند .او يك انتخاب داشت.
108
ايﻦ مثال براي ما چه نمونه شگﻔت انگيزي است .ما مي ﺗوانيﻢ شخصيت خود را با پطرس يكي ﺗصور كنيﻢ .او مطمﺌناً
عالي نبود .مانند پطرس ،ممكﻦ است در زماني كه ايماني قوي داريﻢ بتوانيﻢ "از قايﻖ بيرون برويﻢ" ،اما ﻻزم است
كه در ايمان خود متزلزل نشويﻢ ،براي ادامه دادن به هر كاري كه عيسيِ خداوند به ما ﮔﻔته است كه انجام دهيﻢ.
مهﻢ نيست شرايط چطور به نظر مي رسد .همچنيﻦ ايﻦ مثال نمونه اي از مﺤدود نشدن ما به خاطر ﺗرس از شكست
است.
بسياري از مسيﺤيان در يك زندﮔي روﺣاني ولرم سكونت دارند .آنها به خاطر كمبود ايمان ،خودشان را كنار
كشيدند و در مبارزات زندﮔي به عنوان قربانيان زندﮔي مي كنند و مي ﮔويند" :هرچه بخواهد بشود ،بشود".
آنها نمي دانند كه ما براي ﺣكمراني و سلطنت با او آفريده شده ايﻢ كه بر ﺗمام زميﻦ و هر آنچه در آن است ﺗسلط
يابيﻢ .عيسيِ خداوند فرمود اﮔر ايمان داشته باشيﻢ ﺣتي به اندازه يك دانه خردل كوه ها بايد از ما اطاعت كنند.
به دليﻞ ﺗعاليﻢ نادرست ،و به دليﻞ ﺗركيبي از چيزهاي خوب و بد كه در زندﮔي و كليساها اجازه داده شده كه باشد،
روح ﻻئودكيه ،بسياري از كليساها را در زمان ما ﺗسخير كرده است .در كتاب مكاشﻔه ما مي خوانيﻢ :
»به ﻓرشتة كليساي ﻻئوديكيه بنويس» :آن آمين ،آن شاهد امين و راست ،آن كه مبدأ آﻓرينش خداست ،چنين
ميگويد :اﻋمال تو را ميدانﻢ؛ ميدانﻢ كه نه سردي و نه گرم .و كاش يا اين بودي يا آن .امّا چون ولرمي ،نه گرم
بسياري با وفاداري در كليسا شركت مي كنند ،اما هرﮔز انتظار ندارند خداوند در زندﮔي آنها مداخله كند .آنها
هرﮔز از قايﻖ هاي طبيعي خود بيرون نمي آيند ﺗا روي آبهاي ماوراء الطبيعه قدم بزنند.
ما بايد ياد بگيريﻢ كه در ايمان خود مصمﻢ ،پيشرو و با اقتدار باشيﻢ .
109
ايماني از نوع ايمان خدا كه كوه ها را جا به جا مي كند
عيسيِ خداوند به شاﮔردان آموخت كه ايماني از نوع ايمان خدا داشته باشند ،و ايﻦ همان چيزي است كه امروز
مي خواهد مﻦ و شما در آن عمﻞ كنيﻢ.
در مرقﺲ ،ما در مورد يك رويداد در زندﮔي عيسيِ خداوند مي خوانيﻢ .او نزد درخت انجير آمد و به دنبال ميوه
آن ﮔشت و چون هيچي پيدا نكرد :
خطاب به درخت گفت :ديگر كسي از ميوة تو نﺨواهد خورد «.و شاگردانش اين را شنيدند..مَرقُس 11:14
آورد و به ﻋيسي گفت» :استاد ،بنگر! درخت انﺠيري كه نفرين كردي ،خشك شده است «.ﻋيسي پاسخ داد» :به خدا
ايمان داشته باشيد .آمين ،به شما ميگويﻢ ،اگر كسي به اين كوه بگويد” ،از جا كنده شده ،به دريا اﻓكنده شو “،و
در دل خود شك نكند بلكه ايمان داشته باشد كه آنچه ميگويد روي خواهد داد ،براي او انﺠام خواهد شد .پس به
شما ميگويﻢ ،هرآنچه در دﻋا درخواست كنيد ،ايمان داشته باشيد كه آن را ياﻓتهايد ،و از آنِ شما خواهد بود.
ما مي ﺗوانيﻢ در مورد داشتﻦ ايماني از نوع ايمان خدا چنديﻦ مورد را از ايﻦ مثال نتيجه بگيريﻢ.
(1ﻋيسيِ خداوند به طور مشﺨص صحبت كرد " -ديگر كسي از ميوة تو نﺨواهد خورد".
(3ﻋﺼر همان روز وقتي كنار درخت آمدند ،درخت همان شكلي بود .ما اين را مي دانيﻢ زيرا هيﭻ كس در مورد
آن اظهارنﻈر نكرد ،اما ﻋيسيِ خداوند در آنچه قرار بود اتفاق بيفتد شك نكرد.
24 (4ساﻋت بﻌد از اينكه او با درخت صحبت كرد ،آن درخت خشك شده بود .خشك شدن در همان لحﻈه اي كه
ﻋيسيِ خداوند با درخت صحبت كرد در ريشه ها شروع شده بود اما يك زماني نياز داشت تا خشك شدن پديدار
شود.
110
وقتي شاﮔردان از آنچه او انجام داده بود متعجب شدند ،عيسيِ خداوند در مورد درخت انجير هيﭻ ﺗوضيﺤي نداد.
در عوض ،او به آنها ايمان را آموخت .او آنها را ﺗشويﻖ كرد كه ايمانِ خدا را داشته باشند ،از آن استقبال كنند و
معجزات را نيز انجام دهند.
ﺗوجه داشته باشيد كه عيسيِ خداوند مايﻞ نبود آنها با ﺗرس و وﺣشت پشت او قرار بگيرند .او مي خواست آنها را در
انجام معجزات به او بپيوندند.
داود و جليات
عهد عتيﻖ پر است از نمونه هايي از افراد كه با ايماني از نوع ايمان خدا عمﻞ مي كنند .چيزي كه در مورد داود
وجود دارد ،وقتي از چراندن ﮔوسﻔندان بازﮔشت ،كﻞ ارﺗﺶ اسرائيﻞ ﺗوسط يك مرد متوقف شده بود ،مسلماً ،
آن مرد غول پيكر بود ،و از نظر طبيعي بسيار ﺗرسناك بود ،اما به سخنان پر از ايمان داود ﮔوش دهيد.
اين ﻓلسطيني نامﺨتون كيست كه لشكريان خداي زنده را به چالش كشد؟«١سموئيل 17:26
دشمﻦ در ﺣال ﺗهديد كردن بود ،اما داود ﺣاضر نبود به ايﻦ موضوع از ديد طبيعي نگاه كند به هميﻦ دليﻞ در
واكنﺶ او ﺗرسي وجود نداشت .سپﺲ برادران داود بر عليه او شدند .ﮔذشته از ايﻦ ،آنها استدﻻل كردند ،آنها
اوضاع را بهتر از داود مي فهميدند ،و از آنجا كه آنها جزو ﮔروهي بودند كه ﺗرسيده بودند ،آن ها از نترسيدن داود
خشمگيﻦ شدند .آنها از ايمان او كينه و خشﻢ داشتند.
111
و اما اِلياب ،برادر بزرگ داوود شنيد كه او با آن مردان سﺨن ميگويد .پس بر او خشﻢ گرﻓته ،پرسيد» :براي چه به
اينﺠا آمدي؟ آن گوسفندان كﻢشمار را در بيابان نزد كه نهادي؟ من از گستاخي و شرارتِ دل تو آگاهﻢ؛ تو تنها به
داود با ايمان صﺤبت مي كرد ،اما برادرنﺶ ايﻦ را نﻔهميدند و او را متهﻢ كردن كه با ﺗكبر و غرور قلبي صﺤبت
مي كند .خانواده اش مخالف او بودند ،اما داود دست بردار نبود.
او را نزد شائول پادشاه آوردند :داوود به شائول گفت» :هيﭻكس به سبﺐ اين ﻓلسطيني خود را نبازد .خدمتگزارت
ميرود و با او ميجنگد «.شائول در جواب گفت» :تو را ياراي رويارويي و نبرد با اين ﻓلسطيني نيست ،زيرا كه
جواني بيش نيستي ،حال آنكه او از جواني مرد جنگ بوده است١«.سموئيل 33 - 32:17
شائول به داود ﮔﻔت كه او خيلي جوان است و در جنگ آموزش نديده است.
نام خداوند لشكرها ،خداي سپاهيان اسرائيل كه او را به چالش كشيدهاي ،نزدت ميآيﻢ .امروز خداوند تو را به
دست من تسليﻢ خواهد كرد ،و من تو را زده ،سرت را از تن جدا خواهﻢ كرد و ﻻشههاي لشكر ﻓلسطينيان را امروز
به مرﻏان هوا و وحوش زمين خواهﻢ داد ،تا تمامي جهان بدانند كه در اسرائيل خدايي هست .و تمامي اين جماﻋت
خواهند دانست كه خداوند به شمشير و نيزه نﺠات نميدهد .زيرا نبرد از آنِ خداوند است و او شما را به دست ما
خواهد داد«.
112
از ايﻦ رويداد چه چيزي مي ﺗوان ياد ﮔرفت؟
اما داود خدا را مي شناخت .او ايمان خود را ﺣتي وقتي ﮔوسﻔندان را به چراء مي برد و آنها را از شير و خرس
مﺤافظت مي كرد ،رشد داده بود .داود مردي بود كه ﺗوسط خداوند آماده شده بود .او با ايماني از نوع ايمان خدا
راه مي رفت كه فلسطينيان مغلوب شدند.
جليات شكست خورد اما ايﻦ آخريﻦ موردي نيست كه از فلسطيني ها مي شنويﻢ .آنها بارها و بارها قدرت خود را
بازيافتند و به ضد قوم خدا برخاستند.
سالها بعد ،وقتي داوود براي سوميﻦ بار مسح شد و اكنون پادشاه ﺗمام اسرائيﻞ بود ،فلسطينيان ايﻦ خبر را شنيدند و به
ضد داود آمدند .نه بر عليه قوم اسرائيﻞ بلكه عليه داوود .آنها مسح و قدرت او را مي دانستند و براي نابودي او بيرون
آمدند .ما در دوم سموئيﻞ مي خوانيﻢ :
٢سموئيل 20 - 17:5چون ﻓلسطينيان شنيدند كه داوود به پادشاهي بر اسرائيل مسﺢ شده است ،جملگي به
جستﺠويش برآمدند .اما وقتي داوود اين را شنيد ،به دژ ﻓرود آمد .ﻓلسطينيان آمده ،در سراسر واديِ رِﻓائيﻢ
موضع گرﻓته بودند ).داود مي دانست چه كاري انجام دهد ،اما او مطيﻊ خداوند بود .ايﻦ آرزوي او بود كه به
جنگ برود ،اما او ﺗا اينكه از خداوند چيزي نشنيد نرفت ( داود از خداوند مسئلت كرده ،گفت» :آيا به مقابله با
ﻓلسطينيان برآيﻢ؟ آيا ايشان را به دست من تسليﻢ خواهي كرد؟« خداوند گفت» :برآي ،زيرا بهيقين ايشان را به
دست تو تسليﻢ خواهﻢ كرد «.پس داوود به بَﻌَلﻓِراصيﻢ آمد و در آنﺠا ﻓلسطينيان را شكست داده ،گفت» :چنانكه
سيﻼبها ميخروشند ،همچنان خداوند پيش روي من بر دشمنانﻢ خروشيده است «.از اين رو ،آن مكان بَﻌَلﻓِراصيﻢ
نام گرﻓت.
113
بعﻞ فراصيﻢ به معناي "اوست خداي عبور دهنده از موانﻊ!" داود جنگجو بود و خداي عبور دهنده از موانﻊ را
مي شناخت .او ايماني قوي و مصمﻢ )پيشرو( داشت و از جنگ با دشمنان نمي ﺗرسيد.
دشمﻦ ممكﻦ است از هر طرف بر عليه ما بيايد .روح فقر ،روح افسردﮔي و روح يﺄس ،آن چيزهايي كه عليه افكار
ما جنگ مي كنند ،شك و بي ايماني ،روح بيماري و درد ،آنها فلسطيني ها در زندﮔي ما هستند.
وقت آن است كه ما مصمﻢ و پيشرونده باشيﻢ .وقت آن است كه ما خداي عبور دهنده از موانﻊ را در زندﮔي خود
بپذيريﻢ!
يوشع و كاليﺐ
يوشﻊ و كاليب دو جاسوسي بودند كه براي جاسوسي از سرزميﻦ موعود فرستاده شدند ،آن ها در ايمانشان مصمﻢ و
پيشرو بودند.وقتي جاسوسان ديگر با ﺗرس در مورد هيبت دشمﻦ صﺤبت كردند ،آن دو در برابر آنها ايستادند ،و
ﺣتي در برابر خواست قوم ايستادند .سخنان قوي و پر از ايمان آنها چه بود؟
»سرزميني كه براي تﺠسس از آن گذشتيﻢ ،سرزميني بسيار بسيار نيكوست .اگر خداوند از ما خشنود باشد ،ما را به
اين سرزمين خواهد آورد و آن را به ما خواهد بﺨشيد ،سرزميني را كه شير و شهد در آن جاري است .ﻓقط بر
خداوند ﻋِﺼيان مورزيد و از مردمان آن سرزمين ترسان مباشيد زيرا ايشان خوراك ما هستند! حفاظ ايشان
برداشته شده است ،و خداوند با ماست .پس از ايشان ترسان مباشيد«.اﻋداد 9 - 7:14
در آن روز هزاران نﻔر از قوم ،در برابر خداوند ايستادند و از اطاعت او سر باز زدند .چهﻞ سال بعد ،هر يك از
بزرﮔساﻻن در بيابان جان خود را از دست دادند .اما يوشﻊ و كاليب ،زنده ماندند ﺗا برآورده شدن سخنانشان را
مشاهده كنند.
بياييد به شَدرَك ،ميشَك و عَبِدنِغو نگاه كنيﻢ .آنها در سرزميني بيگانه اسير بودند ،ولي با ايﻦ ﺣال به مقام مهمي
رسيده بودند .اما هنگامي كه فرمان آمد كه نبوكدنصر را پرستﺶ كنند ،آنها امتناع ورزيدند.
114
آنها را پيﺶ پادشاه آوردند و فرمان دادند و ﺗهديد كردند كه آنها را به كوره آﺗﺶ سوزان مي اندازند .اما آنها چه
چيزي ﮔﻔتند؟
شَدرَك ،ميشَك و ﻋَبِدنِغو در پاسخ پادشاه گفتند » :اي نبوكدنﺼر ،ما نيازي نميبينيﻢ در اين باره تو را جواب دهيﻢ.
اگر چنان كني كه ميگويي ،خداي ما كه او را مي پرستيﻢ قادر است ما را از كورة آتشِ سوزان برهاند ،و او ما را
از دست تو ،پادشاها،خواهد رهانيد .ولي حتي اگر نرهاند ،پادشاها ،بدان كه خدايان تو را نﺨواهيﻢ پرستيد و
تمثال طﻼ را كه بر پا داشتهاي ،سَﺠده نﺨواهيﻢ كرد) «.كوره به قدري سوزان بود كه سربازاني كه آنها را داخﻞ آن
انداختند خودشان بﻼفاصله مردند(آنگاه نبوكدنﺼرِ پادشاه در شگفت شد و شتابان از جا برخاسته ،از مشاوران خود
پرسيد » :آيا سه مرد را نبستيﻢ و به درون آتش نيفكنديﻢ؟«آنها در پاسخ پادشاه گفتند»:درست است ،پادشاها«.
گفت» :اما من چهار مرد ميبينﻢ كه رها از بندها در ميان آتش گام مي زنند وگزندي به ايشان نرسيده است؛ و
سيماي چهارمين شبيه پسرخدا است!«سپس نبوكدنﺼر به دهانة كورة آتشِ سوزان نزديك آمد و گفت» :شَدرَك،
ميشَك وﻋَبِدنِغو،اي خدمتگزاران خداي متﻌال ،بيرون شويد و به اينﺠا آييد!«پس شَدرَك و ميشَك و ﻋَبِدنِغو از ميان
آتش بيرون آمدند.پس نبوكدنﺼرگفت»:متبارك باد خداي شَدرَك و ميشَك و ﻋَبِدنِغو كه ﻓرشتة خود را ﻓرستاد
وخدمتگزارانش را كه بر او توكل داشتند،رهايي بﺨشيد آنان از ﻓرمان پادشاه سر پيچيدند و بدن هاي خويش را
تسليﻢ كردند تا خدايي ديگر جز خداي خود را پرستش و سَﺠده نكنند دانيال 28 , 26 - 24 , 18 - 3:16
ايمانداران بايد در ايماني قوي ،مصمﻢ و مداوم رشد كنند .دستورالعمﻞ هاي عيسيِ خداوند چه بودند ؟
»پس به شما ميگويﻢ ،بﺨواهيد كه به شما داده خواهد شد؛ بﺠوييد كه خواهيد ياﻓت؛ بكوبيد كه در به رويتان
گشوده خواهد شد .زيرا هر كه بﺨواهد ،به دست آورد؛ و هر كه بﺠويد ،يابد؛ و هر كه بكوبد ،در به رويش گشوده
ﺗوجه داشته باشيد كه اوليﻦ قدم درخواست است .وقتي ما نقشه و اراده خدا را بدون هيﭻ شكي بدانيﻢ و نﺤوه
عملكرد دستورالعمﻞ هاي او را داشته باشيﻢ ،ما بايد با ايمان اقدام كنيﻢ و آنقدر در را بكوبيﻢ ،بكوبيﻢ ،و بكوبيﻢ ﺗا
115
جواب ما برسد پﺲ " هرچه بخواهد بشود ،بشود " درست نيست .ايﻦ همان چيزي است كه ما قاطعانه ايمان داريﻢ
زندﮔي ما و دنياي اطراف ما را ﺗغيير خواهد داد.
116
" لوﮔوس " Logosكﻼم عام )براي همگان( است .ما مي ﺗوانيﻢ ايﻦ آيه را با استﻔاده از كلمه يوناني بخوانيﻢ " ،در
ابتدا لوﮔوس بود ،و لوﮔوس با خدا بود ،و لوﮔوس خدا بود".
عيسيِ خداوند كﻼم است .او مكاشﻔة اراده خداست.
W.E. Vineدر ادامه كلمه يوناني " " Rhemaرا ﺗعريف مي كند" .ريما " Rhemaبيانگر ،مﻔهوم چيزي كه ﮔﻔته
شده است " ،چه در ﮔﻔتار چه در نوشتار ".افسسيان 6:17نمونه ديگري از كاربرد كلمه " ريما " Rhemaاست.
اَﻓِسسيان 6:17كﻼهﺨود نﺠات را بر سر نهيد و شمشير روح را كه كﻼم )ريماي ( Rhemaخداست ،به دست
گيريد.
وقتي روح القدس كﻼم مكتوب خدا را مي ﮔيرد و شخصاً آن را براي ما مكاشﻔه مي كند ،آن براي ما ريما
مي شود .ريما در افسسيان 6:17هر كﻼم خاصي است كه خداوند براي ما مكاشﻔه كرده است.
ﻋطيه ايمان
توجه :ما درباره عطيه ايمان در ايﻦ مطالعه به جزئيات چيزي ننوشته ايﻢ ،زيرا ما به طور مﻔصﻞ در كتاب " زندگي
عطيه ايمان يك ايمان فراطبيعي براي يك زمان و هدف خاص است .ايﻦ يك عطيه قدرت براي انجام يك كار
خاص است.هنگامي كه عطيه كﻼم ﺣكمت به ما مي ﮔويد كه چگونه بايد يك كاري را انجام دهيﻢ ،ايﻦ مانند
جرقه اي است كه عطيه ايمان را به عمﻞ مي ﮔذارد ﺗا با جرات آن كار را مطابﻖ ﮔﻔته خداوند انجام دهيﻢ.
عطيه ايمان بايد جزوي از زندﮔي روزمره ما باشد .ابتدا دستورالعمﻞ هايي را از طرف خدا دريافت مي كنيﻢ .ايماني
براي انجام ايﻦ دستورالعمﻞ ها داده مي شود و سپﺲ ما اطاعت مي كنيﻢ.
117
ايﻦ كﻼم شخصي خداوند است كه روح ما را ﺗازه مي سازد و ايمان واقعي را به ارمغان مي آورد .ديگر براي ايمان
داشتﻦ ﺗقﻼ نمي كنيﻢ چون ما مي دانيﻢ كه خدا وعده اي را به روح ما ﮔﻔته است و خود خدا با ﺗماميتﺶ ،پشت آن
ايستاده است .ما مثﻞ ابراهيﻢ مي شويﻢ كه :
او يقين داشت كه خدا قادر است به وﻋدة خود وﻓا كند.روميان 4:21
ما بدون شك مي دانيﻢ كه كﻼم خدا در زندﮔي ما مﺤقﻖ خواهد شد.اشعيا مي نويسد :
خداوند ميﻓرمايد» :اﻓكار من اﻓكار شما نيست ،و نه راههاي من ،راههاي شما .زيرا چنانكه آسمان از زمين بلندتر
است ،راههاي من نيز از راههاي شما و اﻓكار من از اﻓكار شما بلندتر است .چنانكه باران و برف از آسمان ميبارد ،و
ديگر بدانجا بازنميگردد ،بلكه زمين را سيراب كرده ،آن را بارور و برومند ميسازد ،و برزگر را بذر و خورنده
را نان ميبﺨشد ،همچنان خواهد بود كﻼم من كه از دهانﻢ صادر ميشود؛ بيﺛمر نزد من باز نﺨواهد گشت ،بلكه
آنچه را خواستﻢ به جا خواهد آورد ،و در آنچه آن را به انﺠامش ﻓرستادم كامران خواهد شد .اِشﻌيا 11 - 8:55
»براي انسان ناممكن است ،امّا براي خدا چنين نيست؛ زيرا همه چيز براي خدا ممكن است«.مَرقُس 10:27
118
پرسش هايي براي دوره كردن درس هشتﻢ
(1دو مورد از مثال هاي كتاب مقدس درباره ايماني از نوع ايمان خدا را شرح دهيد ؟
119
يك سري آموزش كامل
ﻋالي براي مراكز آموزش ،انﺠيل مدارس ،انﺠيل مدارس يكشنبه ،گروه هاي مطالﻌه ،مطالﻌه
شﺨﺼي
در هوشﻊ مي خوانيﻢ ،قوم مﻦ به دليﻞ عدم دانﺶ هﻼك شدند .٦:٤ما به دليﻞ اينكه كﻼم خدا را نمي دانيﻢ ،بسياري
از زمان ها شكست مي خوريﻢ.ما چيزهايي را كه نمي شناسيﻢ ،نمي ﺗوانيﻢ بهشان ايمان داشته باشيﻢ.ايﻦ مجموعه
آموزشي به وجود آمده ﺗا ما بتوانيﻢ هﻢ از نظر سﻼمتي و هﻢ قدرت در پادشاهي خدا زندﮔي كنيﻢ.
ما بايد بدني قوي و معجزه كننده براي ايمانداران باشيﻢ.ايﻦ مجموعه بنيادي ،قدرﺗمند و ﺗغيير دهنده زندﮔي با ايﻦ
هدف براي تكميل مقدّسين ،به جهت كار خدمت ،براي بناي جسد مسيﺢ13 ،تا همه به يگانگي ايمان و مﻌرﻓتِ تّامِ
پسر خدا و به انسانِ كامل ،به اندازة قامت پُري مسيﺢ برسيﻢ .اﻓسسيان 13 - 12 :4
و براي ﺗمام ايمانداراني كه كار عيسيِ خداوند را انجام مي دهند.
ما به شما خواندن ايﻦ موضوعات را به جهت ايﻦ كار ﺗوصيه مي كنيﻢ :
120
زندگي ﻓرا طبيﻌي :از طريﻖ هديه روح القدس.
با روح القدس رابطه جديد و صميمي بر قرار مي كند.كمك مي كند ﺗا نﺤوه عملكرد هر نه عطاياي روح القدس را
كشف كنيد .با ورود به زندﮔي جديدي از زندﮔي فوق العاده ،مشتاقانه آرزو مي كنيد ،ايﻦ هدايا را شعله ور سازيد.
قوانين خدا براي شفا دادن :دريافت و خدمت قدرت شﻔا بخشي خدا.
ح خداوند و شاﮔردان
داشتﻦ پايه مﺤكﻢ كﻼم ،ايمان را براي دريافت و خدمت شﻔا آماده مي كند .خدمت مسي ِ
امروز الگويي براي شﻔا به ما مي دهد.
121
دﻋا :آسمان را به زميﻦ مي آورد.
كشف كنيد كه چگونه مي ﺗوانيد اراده خدا را در آسمان ،بر روي زميﻦ انجام دهيد.از طريﻖ شﻔاعت ،دعا كردن
مطابﻖ كﻼم ،دعاي ايمان و اﺗﺤاد ،مي ﺗواني زندﮔي خودﺗان و ﺣتي جهان را ﺗغيير دهيد.
راهنماهاي مطالﻌه
رخنه كردن به جﻼل
آزادي از شرارت
ﺗمام دفترچه راهنماها ،كتاب ها و راهنماها مطالعه براي دانلود در دسترس هستند.
www.gillministries.com
122