You are on page 1of 122

‫ايمان‬

‫به جهت زندگي در قلمروي ماوراء الطبيﻌه‬

‫دكتر جويس گيل و اي ال‬


‫‪1‬‬
2
‫ايمان‬
‫به جهت زندگي در قلمروي ماوراء الطبيﻌه‬

‫دكتر جويس گيل و اي ال‬

‫© حق چاپ ‪ ١٩٨٨‬و بازنگري ‪١٩٩٥‬‬

‫اگر چه اين كتاب داراي حق چاپ است ‪،‬‬

‫اما در حال حاضر گيلز به شما اجازه دانلود و كپي رايگان آن را مي دهد‪.‬‬

‫‪3‬‬
‫درباره نويسنده‬
‫اي ال و جويﺲ ﮔيﻞ سخنرانان ‪ ،‬نويسندﮔان و معلميﻦ معروف بيﻦ المللي و نويسندﮔان كتاب مقدس هستند ‪ .‬اي ال‬
‫سﻔرهاي رسالتي به هشتاد كشور دنيا و موعظه به جمعيتي بيﺶ از صد هزار نﻔر و ميليون ها نﻔر از طريﻖ راديو و‬
‫ﺗلويزيون داشته است‪.‬پر فروش ﺗريﻦ كتاب ها و كتابچه هاي آنها بيﺶ از پانزده ميليون نسخه فروش داشته‬
‫است‪.‬نوشته هاي آنها به زبان هاي بسياري ﺗرجمه شده و در مدارس انجيﻞ و سمينارها مورد استﻔاده قرار مي ﮔيرد‪.‬‬
‫ﺣقايﻖ قدرﺗمند و ﺗغييردهنده كﻼم خدا با موعظه پويا ‪،‬ﺗدريﺲ ‪ ،‬نوشتﻦ و نوارهاي صوﺗي و ﺗصويري آنها در زندﮔي‬
‫ديگران در ﺣال انﻔجار است‪.‬‬
‫ﺣضور شگﻔت انگيز جﻼل خداوند در سمينارهاي ستايﺶ و پرستﺶ آنها ﺗجربه مي شود ‪ ،‬زيرا ايمانداران كشف‬
‫مي كنند كه چگونه پرستنده هاي واقعي و صميمي خدا شوند‪ .‬بسياري با پيروي از ﺗعاليﻢ آنها درباره اقتدار ايماندار ‪،‬‬
‫بُعد جديد و مهيﺞ پيروزي و شجاعت را كشف كرده اند‪.‬‬
‫ﮔيلز بسياري از ايمانداران را آموزش داده است ﺗا با قدرت شﻔابخشي كه از دست آنها جاري مي شود ‪ ،‬وارد‬
‫خدمت فوق العاده خداوند خود شوند‪ .‬بسياري آموخته اند كه مي ﺗوانند به صورت فوق العاده اي ﺗمام نه عطاياي‬
‫روح القدس را در زندﮔي روزمره و خدمات خود بكار ببرند‪.‬‬
‫هر دو ‪ ،‬اي ال و جويﺲ داراي مدرك كارشناسي ارشد الهيات هستند‪.‬اي ال همچنيﻦ داراي مدرك دكتراي فلسﻔه‬
‫الهيات از دانشگاه مسيﺤي ويژن است‪ .‬خدمت آنها به طور كامﻞ مبتني بر كﻼم خدا‪ ،‬متمركز بر عيسيِ خداوند و‬
‫ايمان راسخ و در قدرت روح القدس ‪ ،‬آموزش داده مي شود‪.‬‬
‫خدمت آنها نمايشي از قلب مﺤبت پدر است‪.‬موعظه و ﺗعليﻢ آنها با مسح قدرﺗمند نشانه ها‪ ،‬عجايب و معجزات‬
‫شﻔابخﺶ همراه است كه بسياري از آنها در امواج ﺗﺤت قدرت خدا ديده مي شود‪.‬بسياري از كساني كه در جلسات‬
‫آنها شركت مي كنند ‪،‬جلوه هاي شگﻔت انگيزي از جﻼل و قدرت خدا را ﺗجربه مي كنند‪.‬‬

‫دكتر اي ال و جويس گيل زندگي خود را وقف توليد ابزارهاي ﻋملي براي تﺠهيز ايمانداران به‬

‫انﺠام كارهاي ﻋيسيِ خداوند نموده اند و خواسته آنها ارتقاء زندگي پيروز و خارق الﻌاده براي‬

‫هر ايماندار در تمام سطوح بلوغ مسيحي است‬

‫‪4‬‬
‫سﺨني با مﻌلمين و شاگردان‬

‫ايﻦ مطالعه قدرﺗمند در مورد اقتدار يك ايماندار ‪،‬ﺗسلطي دوباره بر زندﮔي هر دانﺶ آموز خواهد داشت‪.‬آنها ياد‬

‫مي ﮔيرند كه چگونه باخت را كنار بگذارند و در ﺗمام مبارزات ‪ ،‬زندﮔي پيروزي را شروع كنند‪ .‬ايمانداران با‬

‫مكاشﻔه جديد درباره اينكه در عيسيِ خداوند مسيح چه كسي هستند انگيزه مي ﮔيرند‪.‬ايﻦ مطالعه باعث جسارت و‬

‫اطمينان براي پيروزي در زندﮔي شاﮔردان خواهد شد‪.‬‬

‫قبﻞ از ﺗدريﺲ ايﻦ دوره‪،‬پيشنهاد مي كنيﻢ نوارهاي صوﺗي يا ﺗصويري را در ايﻦ زمينه ﺗماشا يا ﮔوش كنيد‪.‬هر چقدر‬

‫بيشتر خود را به ﺗﺤقيﻖ كﻼم خدا در مورد اقتدار ايماندار و جنگ روﺣاني آغشته كنيد‪،‬به همان اندازه ايﻦ ﺣقايﻖ از‬

‫فكر شما بيرون آمده و به روح شما وارد خواهد شد‪ .‬ايﻦ كتاب طرح كلي مطالب را هنگام انتقال ايﻦ ﺣقايﻖ به‬

‫ديگران براي استﻔاده شما ارائه مي دهد‪.‬‬

‫ﺗصاوير زندﮔي شخصي‪ ،‬يك ضرورت براي آموزش موثر است‪.‬نويسنده ايﻦ موارد يا ساير افرادي كه شاﮔردان‪،‬‬

‫قادر به ارﺗباط با آنها هستند را از ايﻦ كار ﺣذف نكرده است ﺗا معلﻢ ﺗجربيات غني خود را ﺗصوير سازي كند‪.‬‬

‫هميشه بايد به خاطر داشت كه ايﻦ روح القدس است كه آمده است ﺗا همه چيز را به ما بياموزد‪،‬و هنگامي كه در‬

‫ﺣال مطالعه هستيﻢ يا زماني كه ﺗدريﺲ مي كنيﻢ‪،‬هميشه بايد پر از قوت روح القدس باشيﻢ‪.‬‬

‫ايﻦ مطالعه براي مطالعات شخصي يا ﮔروهي ‪،‬مدارس كتاب مقدس ‪ ،‬مدارس يكشنبه و ﮔروه هاي خانگي بسيار‬

‫عالي است‪.‬مهﻢ است كه هﻢ معلﻢ و هﻢ شاﮔرد در طول دوره ﺗﺤصيﻞ نسخه هايي از ايﻦ دفترچه راهنما را داشته‬

‫باشند‪.‬‬

‫‪5‬‬
‫بهتريﻦ كتاب ها در مورد ﺗاكيد كردن ‪ ،‬ﺗﺄمﻞ كردن و خﻼصه كردن نوشته شده است ‪.‬ما جاي خالي براي يادداشت‬

‫ها و نظرات شما قرار داده ايﻢ‪.‬ايﻦ قالب با يك سيستﻢ مرجﻊ سريﻊ براي بررسي ‪ ،‬طراﺣي شده است و به شما در‬

‫يافتﻦ سطوح ديگر كمك مي كند‪ .‬پولﺲ به ﺗيموﺗائوس نوشت ‪:‬‬

‫دوم تيموتاؤس ‪ .2:2‬و سﺨناني را كه در حضور شاهدان بسياري از من شنيده اي به كساني بسپار كه مورد اﻋتماد و‬

‫قادر به تﻌليﻢ ديگران باشند‬

‫ايﻦ دوره به عنوان يك دوره مشاركتي عملي كتاب مقدس در قالب ‪) MINDS‬سيستﻢ ﺗوسعه خدمتي( طراﺣي شده‬

‫است‪.‬كه يك رويكرد ويژه براي يادﮔيري برنامه ريزي شده ‪ ،‬مي باشد ‪.‬ايﻦ مﻔهوم براي پيشرفت در زندﮔي ‪،‬‬

‫خدمت ها و ﺗدريﺲ آينده شاﮔردان طراﺣي شده است‪.‬دانشجويان قبلي با استﻔاده از ايﻦ كتاب مي ﺗوانند ايﻦ دوره‬

‫را به راﺣتي به ديگران آموزش دهند‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫ﻓهرست مطالﺐ‬

‫‪9‬‬ ‫……………‪…..........................................................................…………......…............................................................................................................................................................................................‬‬ ‫خداوندا‪ ،‬من ايمان دارم‬ ‫درس اول ‪:‬‬


‫ايمان چيست ؟‬
‫چيزهايي كه ايمان نيستد‬

‫‪24‬‬ ‫‪…….…........................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................………...……....‬‬ ‫نمونه هاي ﻋالي خدا‬ ‫درس دوم ‪:‬‬


‫ابراهيﻢ ‪ -‬پدر ايمان ما‬
‫موسي ‪ -‬ﻓرمانده بزرگ ايمان‬
‫قهرمانان ايمان‬

‫‪38‬‬ ‫…‪…………………………….........................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................……....‬‬ ‫شالودة ايمان‬ ‫درس سوم ‪:‬‬


‫ما در مسيﺢ چه هويتي داريﻢ‬
‫هﻢ شكل مسيﺢ شدن‬
‫به سمت اقدام و ﻋمل نمودن حركت كردن‬
‫پيروي از رهبراصلي ما‬

‫‪52‬‬ ‫…… ‪……….……......…......................................................................................................................................................................................................................................................................................................‬‬ ‫درس چهارم ‪ :‬شش اصل اساسي ايمان‬


‫بدانيﻢ چه چيزي متﻌلق به ماست‬
‫درخواست كنيد !‬
‫ايمان داشته باشيد و درياﻓت كنيد‬
‫سﺨنِ ايمان‬
‫پايداري در ايمان‬

‫‪7‬‬
‫‪65‬‬ ‫‪………..…..…...........................................................................................................................................................................................................................................................‬‬ ‫ايماني كه مدام در حال رشد است‬ ‫درس پنﺠﻢ ‪:‬‬
‫يك ميزان از ايمان‬
‫ايمان شما كﺠاست؟‬
‫جنگ در اﻓكار ما‬

‫‪78‬‬ ‫‪…..........................………................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................……………......‬‬ ‫تقويت ايمان‬ ‫درس ششﻢ ‪:‬‬


‫وقتي ايمان ضﻌيف به نﻈر مي رسد‬
‫با ايمان قوي مي شويد‬
‫خﺼوصيات زندگي توأم با ايمان‬

‫‪91‬‬ ‫‪…..........................................……………….........................................................................................................................................…...........................................................................................................................................................……………......‬‬ ‫دشمنان ايمان‬ ‫درس هفتﻢ ‪:‬‬


‫تحت كنترل درآوردن احساسات با كﻼم خدا‬
‫تحت كنترل درآوردن اﻋمال با كﻼم خدا‬
‫مغلوب ساختن دشمنان شﺨﺼي ما‬

‫‪107‬‬ ‫‪…......................…...........................................................................................................................................................................................................................................................................................……………......‬‬ ‫بيا ‪ ،‬روي آب قدم بزنيﻢ‬ ‫درس هشتﻢ ‪:‬‬


‫راه رﻓتن روي آب‬
‫داشتن جسارت – ايماني از نوع ايمان خدا‬
‫ايماني از نوع ايمان خدا كه كوه ها را جا به جا مي كند‬
‫نمونه هايي از ايماني از نوع ايمان خدا‬
‫آزادسازي و به كارگيري ايمان ما‬

‫آيات كتاب مقدس كتاب " ايمان به جهت زندگي در قلمروي ماوراء الطبيﻌه"‬

‫برﮔرفته از ترجمه قديﻢ و جديد مي باشد‬


‫ﺣﻖ چاپ ‪ ١٩٧٩،١٩٨٠،١٩٨٢‬مركز انتشارات ﺗوماس نلسون‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫درس اول‬

‫خداوندا ‪ ،‬من ايمان دارم‬

‫ايمان انجيلي ﺗماماً از جانب خدا مي آيد ‪ ،‬پولﺲ رسول نوشت خدا به هر يك از ما به يك ميزان ايمان عطا فرموده‬
‫است ‪ .‬با ايﻦ ﺣال ‪ ،‬از آن ايماني كه به ما داده شده چقدر استﻔاده مي كنيﻢ ايﻦ به خود ما بستگي دارد‪ .‬به ما‬
‫فرصت هاي بسياري داده مي شود پﺲ بايد اجازه دهيﻢ ايمانمان رشد كند‪.‬‬
‫همانطور كه خواهيﻢ آموخت ‪ ،‬ايماني كه خدا را خشنود مي كند ‪ ،‬ايماني زنده و رو به رشد است‪ .‬يكي از قوانيني‬
‫كه خداوند به اجرا ﮔذاشته ‪ ،‬قانون كاشت و دروي مﺤصول است‪.‬هرچه بكاريﻢ همان را درو خواهيﻢ كرد‪ .‬پﺲ‬
‫مي ﺗوان ايﻦ اطمينان را داشت كه وقتي با هﻢ درباره ايمان مطالعه مي كنيﻢ ‪ ،‬ايمان ما رشد و همچنيﻦ ﺗغيير پيدا‬
‫خواهد كرد و ما ايمان را درو مي كنيﻢ‪.‬در هر جايي از راه رفتﻦ با ايمان كه باشيﻢ ايﻦ امكان وجود دارد كه چالشي‬
‫براي ما بوجود آيد ﺗا با عملكرد بيشتري از ايمان راه رويﻢ‪ .‬چالﺶ هاي رو به روي ما ممكﻦ است در ﺣوزه روابط‬
‫شخصي ‪ ،‬اﺣساسات ‪ ،‬امور مالي يا سﻼمتي ما باشد‪.‬اما هر روزه ‪ ،‬هر يك از ما بايد ايمان بيشتري را به عمﻞ بگذاريﻢ‪.‬‬

‫بي ايماني مرا امداد ﻓرما‬

‫پسري ديو زده بود كه پدرش او را به نزد عيسي خداوند آورد‪ .‬و عيسي خداوند به او فرمود‪:‬‬
‫انﺠيل مرقس ‪ 9 :23‬ﻋيسي وي را گفت‪ ،‬اگر ميتواني ايمان آري‪ ،‬مومن را همهچيز ممكن است‪.‬‬

‫ما مي ﺗوانيﻢ ﺗصور كنيﻢ كه ايﻦ پدر چقدر دلﺶ مي خواست كه پسرش شﻔا يابد‪ .‬چقدر بايد براي ايﻦ پدر ﺗرسناك‬
‫بوده باشد وقتي فهميد كه بهبودي فرزندش به ايمان او بستگي دارد‪.‬‬

‫انﺠيل مرقس ‪ 9 :24‬در ساﻋت پدر طفل ﻓرياد برآورده‪ ،‬گريه كنان گفت‪ ،‬ايمان ميآورم اي خداوند‪ ،‬بيايماني مرا‬

‫امداد ﻓرما‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫ايﻦ پدر كار درستي انجام داد‪ .‬او فرياد زد‪" :‬مﻦ ايمان دارم ‪ ،‬اما مﻦ اﺣتياج دارم كه آن را بيشتر داشته باشﻢ" و عيسي‬
‫خداوند پسرش را شﻔا داد‪ .‬فرياد ما هﻢ بايد همينطور باشد ‪" ،‬اي پدر ‪ ،‬به مﻦ كمك كﻦ ﺗا ايمان بيشتري داشته‬
‫باشﻢ!"‬
‫دقيقاً همانطور كه بايد ايﻦ پدر ايمان داشت براي ما نيز همينطور است ‪ ،‬ايمان بخشي از ماست‪ .‬براي دريافت‬
‫وعده هاي خدا بايد ايمان داشته باشيﻢ‪ .‬ايﻦ ايمان است كه دنياي ماوراء الطبيعه را وارد دنياي طبيعي ما مي كند‪.‬ما‬
‫همه چيز را از لﺤظه نجات به بعد به وسيله ايمان از خدا دريافت مي كنيﻢ‪.‬‬

‫ايمان چيست ؟‬

‫وقتي روي صندلي مي نشينيﻢ ‪ ،‬ايمان داريﻢ كه صندلي ما را نگه خواهد داشت‪ .‬ايﻦ يك ايمان طبيعي است‪.‬‬
‫در ايﻦ كتاب چيزي كه ما مطالعه مي كنيﻢ دربارة ايﻦ نوع از ايمان نيست يعني ايمان طبيعي ‪ ،‬بلكه در مورد ايماني‬
‫از جنﺲ و نوع ايمان خداست كه در قلمرو روح مي باشد‪.‬‬
‫ايماني كه بيﻦ ما و خدا جريان دارد ‪ ،‬ايماني كه با خدا ارﺗباط برقرار مي كند و از خدا دريافت مي كند ‪ ،‬ايماني كه‬
‫در ﺣوزه روح ‪ ،‬در قدرت ماوراي طبيعي خدا عمﻞ مي كند‪.‬‬

‫تﻌريف‬

‫نويسنده كتاب عبرانيان به ما ﺗعريف ايمان را ارائه مي دهد ‪:‬‬


‫ﻋبرانيان ‪ 11 :1‬اكنون ايمان‪ ،‬اﻋتماد بر چيزهاي اميد داشته شده و برهان چيزهاي ناديده است‪.‬‬

‫مطابﻖ با فرهنگ لغت كلمات يوناني و عبري كتاب مقدس )‪ ، ( The Strong’s Concordance‬كلمه "چيز"‬
‫اينطور معني شده "آنچه كه پايه و اساس و استوار است ‪ -‬آن چيزي كه موجوديت ﺣقيقي دارد ‪ -‬يك ماده ‪ ،‬يك‬
‫موجود واقعي است‪".‬‬

‫‪10‬‬
‫كتاب مقدس‪:‬‬ ‫مطابﻖ ﺗرجمة ورژن ‪Amplified‬‬

‫اكنون ايمان ضامﻦ است ‪ ...‬از چيزهايي كه به آن اميد داريﻢ ‪ ...‬ايمان برهان چيزهاي ﺣقيقي است كه با پنﺞ ﺣﺲ‬
‫خود درك نمي كنيﻢ‪.‬‬

‫ﺗرجمه ‪ Moffat‬مي ﮔويد ‪:‬‬

‫اكنون ايمان به معناي ايﻦ است كه به آنچه اميدواريﻢ اطمينان داشته باشيﻢ و به آنچه نمي بينيﻢ متقاعد شويﻢ‪.‬‬

‫فرهنگ لغت ‪ Webster‬ايمان را چنيﻦ ﺗوصيف مي كند ‪" :‬اعتقاد بدون چون و چرا به خدا ‪ ...‬اطمينان كامﻞ ‪ ،‬يقيﻦ‬
‫يا ﺗوكﻞ ‪ ،‬به همان صورﺗي كه كودكان معموﻻً به والديﻦ خود ايمان دارند‪" .‬‬
‫ايمان اعتقادي غيرقابﻞ انكار به خدا ‪ ،‬به آنچه كه او انجام مي دهد و آنچه كه مي ﮔويد مي باشد‪.‬ايمان اعتقاد داشتﻦ‬
‫و عمﻞ كردن به كﻼم خداست ‪ ،‬بدون آنكه بپرسيد يا سعي كنيد آن را درك كنيد‪.‬‬

‫در مزمور ما مي خوانيﻢ‪:‬‬


‫مزامير ‪ 119 :89‬اي خداوند كﻼم تو تا ابداﻵباد در آسمانها پايدار است‪.‬‬

‫منبع ايمان از كﺠاست؟‬


‫* يك هديه از جانﺐ خدا‬
‫ايمان به جهت نجات ‪ ،‬هديه اي است از جانب خدا‬

‫اﻓسسيان ‪ 2 :8‬زيرا كه محض ﻓيض نﺠات ياﻓتهايد‪ ،‬بهوسيلة ايمان و اين از شما نيست بلكه بﺨشش خداست‪،‬‬

‫ﻋبرانيان ‪ 12 :2‬و چشمان خود را بر قهرمان و مﻈهر كامل ايمان يﻌني ﻋيسي بدوزيﻢ‬

‫* از شنيدن كﻼم پديد مي آيد‬

‫روميان ‪ 10 :17‬لهذا ايمان از شنيدن است و شنيدن از كﻼم خدا‪.‬‬

‫‪11‬‬
‫ايمان در يك لﺤظه يا در يك چشﻢ به هﻢ زدن پديد مي آيد‬
‫هنگامي كه روح خدا كﻼم خدا را مي ﮔيرد زماني كه داريﻢ آن را مي خوانيﻢ يا ﺗعمﻖ مي كنيﻢ ‪ ،‬يا مي شنويﻢ ‪ ،‬آن‬
‫را مانند آﺗﺶ در روح ما مشتعﻞ مي كند ‪.‬وقتي كﻼم خدا براي ما به عنوان يك ﺣقيقت مي شود ‪ ،‬ايمان به وجود‬
‫مي آيد‪.‬‬

‫دكتر ممكﻦ است بگويد ‪" ،‬شما سرطان داريد‪ ".‬اما كﻼم خدا مي فرمايد ‪" :‬از زخﻢ هاي عيسي خداوند شﻔا يافته‬
‫ايد‪".‬در لﺤظه ايمان ‪ ،‬كﻼم خدا ﺗيز ﺗر از شمشير دو لبه است كه نﻔْﺲ )افكار ‪ ،‬اﺣساسات( و روح را از هﻢ جدا‬
‫مي كند فكر ما ممكﻦ است ﮔﻔته هاي دكتر را بپذيرد كه "شما سرطان داريد" ‪ ،‬اما در لﺤظه ايمان ‪ ،‬روح كنترل‬
‫اوضاع را در دست مي ﮔيرد‪.‬آنگاه ايمان ما به نتيجه مي رسد و قدرت شﻔابخشي خدا را دريافت كرده و آن را‬
‫آشكار مي كند‪.‬‬

‫مباني ايمان‬

‫* بر اساس شناخت خدا‬


‫ايمان ﺣقيقي هميشه بر اساس شناخت خدا خواهد بود‪.‬‬
‫ارزش هر قول و وعده اي فقط به اندازه صداقت شخصي كه وعده را مي دهد نيكوست‪ .‬اﮔر شخصي در ﮔذشته به‬
‫ما دروغ ﮔﻔته ‪ ،‬ما نمي ﺗوانيﻢ مطمﺌﻦ باشيﻢ كه او اكنون ﺣقيقت را مي ﮔويد‪ .‬اما خدا هرﮔز دروغ نمي ﮔويد‪.‬‬
‫وعده هاي او هميشه راست است‪ .‬كﻼم او مبتني بر پاكي اوست و استاندارد باﻻﺗري هﻢ ندارد ! ما ايﻦ را بهتر درك‬
‫مي كنيﻢ وقتي شخصاً بيشتر او را مي شناسيﻢ‪.‬‬

‫دانيال مي نويسد ‪:‬‬


‫دانيال ‪ 11 :32‬اما آنانيكه خداي خويش را ميشناسند قوي شده‪) ،‬كارهاي ﻋﻈيﻢ( خواهند كرد‪.‬‬

‫اﮔر مي خواهيﻢ ايماني داشته باشيﻢ كه خدا را خشنود كند ‪ ،‬ايماني كه باعث مي شود ما نيرومند شويﻢ و كارهاي‬
‫عظيﻢ انجام دهيﻢ ‪ ،‬بايد زمان خود را در ﺣضور او به عنوان يك پرستنده بگذرانيﻢ‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫هنگامي كه ما ‪ ،‬مانند ابراهيﻢ ‪" ،‬دوست خدا" شويﻢ و شخصيت او را بشناسيﻢ ‪ ،‬آنگاه مي ﺗوانيﻢ از اعتبار كﻼم او‬
‫آﮔاه باشيﻢ‪ .‬بدون رابطه صميمي با خدا نمي ﺗوان ايماني ﺣقيقي داشت كه با سپري كردن وقت به عنوان پرستنده در‬
‫ﺣضور عظيﻢ او ﺣاصﻞ مي شود‪.‬‬

‫* بر اساس راستي كﻼم‬


‫هيﭻ كتاب ديگري به اندازه كتاب مقدس مهﻢ نيست‪ .‬كتاب مقدس شامﻞ كلمات ﺣقيقي خداوند است‪ .‬ايﻦ‬
‫راهنماي ما در هر شرايطي است‪ .‬كﻼم خدا روح و ﺣيات است ‪ .‬وقتي شروع به مطالعه كﻼم خدا مي كنيﻢ ‪ ،‬درك و‬
‫فهﻢ كﻼم او كه براي ما نوشته شده است ‪ ،‬باعث رشد ايمان ما مي شود ‪.‬‬

‫در دوم ﺗيموﺗائوس مي خوانيﻢ ‪:‬‬


‫دوم تيموتائوس ‪ 17 - 16 :3‬تمامي كتﺐ مقدّس الهام خداست و براي تﻌليﻢ و تأديﺐ و اصﻼح و تربيت در پارسايي‬

‫سودمند است‪ ،‬تا مرد خدا به كمال براي هر كار نيكو تﺠهيز گردد‪.‬‬

‫ﺗرجمة ‪ Amplified‬آن را واضح ﺗر مي كند ‪:‬‬

‫همه كتاب مقدس نَﻔَﺲ خداست و به وسيله الهام اوست ‪ ،‬و مﻔيد براي آموزش ‪ ،‬سرزنﺶ و مﻼمت نسبت به ﮔناه ‪،‬‬
‫براي اصﻼح خطا و پرورش در اطاعت و ﺗربيت به جهت نيكي مطلﻖ )يعني زندﮔي مقدس مطابﻖ با خواست و فكر ‪،‬‬
‫‪ ،‬هدف و عمﻞ خدا( ﺗا مرد خدا كامﻞ و كامﻼً مستعد بجهت هر عمﻞ نيكو آراسته بشود‪.‬‬

‫هنگامي كه ما از جانب ديگران از قدرت شگﻔت انگيز خدا مي شنويﻢ ‪ ،‬اميد پديدار مي شود‪ .‬وقتي چنيﻦ اﺗﻔاقي‬
‫بيﻔتد ‪ ،‬ممكﻦ است اميد ما بر پايه آنچه يك نﻔر به ما مي ﮔويد وابسته باشد‪ .‬اما وقتي آن را در كﻼم او براي خودمان‬
‫مشاهده مي كنيﻢ و مي بينيﻢ كه چگونه با شخصيت خدا مطابقت دارد ‪ ،‬آن اميد به ايمان ﺗبديﻞ مي شود‪ .‬ايمان‬
‫ﺣقيقي هميشه بر اساس كﻼم خداوند استوار خواهد بود‪ .‬اشعياي نبي نوشت ‪:‬‬

‫اشﻌيا ‪ 55 :11‬همچنان كﻼم من كه از دهانﻢ صادر گردد خواهد بود‪ .‬نزد من بيﺛمر نﺨواهد برگشت بلكه آنچه را كه‬

‫خواستﻢ بﺠا خواهد آورد و براي آنچه آن را ﻓرستادم كامران خواهد گرديد‪.‬‬

‫‪13‬‬
‫صفات ايمان‬
‫* ايمان باﻋث خشنودي خداست‬

‫ما در كتاب عبرانيان مي خوانيﻢ ‪ :‬ﻋبرانيان ‪ 11 :6‬ليكن بدون ايمان تحﺼيل رضامندي او محال است‪،‬‬

‫ايﻦ ايمان است كه رستگاري و نجات را ﺣاصﻞ مي كند ‪ .‬ايﻦ ايمان است كه قدرت شﻔابخشي خداوند ‪ ،‬مﺤافظت‬
‫‪ ،‬راهنمايي و هدايت و ﺗوشه فوق طبيعي او را دريافت مي كند‪ .‬ما اﮔر بخواهيﻢ خدا را خشنود كنيﻢ ‪ ،‬بايد در ايمان‬
‫زندﮔي كنيﻢ ‪ ،‬در ايمان قدم برداريﻢ ‪ ،‬با ايمان عمﻞ كنيﻢ ‪ ،‬هر كاري را كه انجام مي دهيﻢ با ايمان انجام دهيﻢ‪ .‬اﮔر‬
‫مي ﺗرسيﻢ ‪ ،‬اﮔر اجازه دهيﻢ شك در ما ساكﻦ شود ‪ ،‬نمي ﺗوانيﻢ خشنودي خدا را جلب كنيﻢ‪.‬‬

‫وقتي همه چيز ﺗاريك به نظر مي رسد ‪ ،‬وقتي به نظر مي رسد هيﭻ اميدي نيست ‪ ،‬بايد به جايي برسيﻢ كه بتوانيﻢ‬
‫همراه با ايوب بگوييﻢ ‪:‬‬
‫اگرچه مرا بكشد‪ ،‬براي او انتﻈار خواهﻢ كشيد ايوب ‪13 :15‬‬

‫اين نيز براي من نﺠات خواهد شد ايوب ‪13 :16‬‬

‫ايوب همه چيزش ‪ ،‬خانواده اش ‪ ،‬دوستانﺶ و كاميابي خود را از دست داده بود ‪ ،‬اما هنوز خدا را مي شناخت‪ .‬او‬
‫هنوز به خدا ايمان داشت‪.‬ايمان ﺣقيقي خدا را خشنود مي كند‪ .‬براي زندﮔي در قلمرو معجزات ‪ ،‬ايمان ﻻزم است‪.‬‬
‫ايمان هر آنچه كه خداوند در بازخريد عظيﻢ خود براي ما مهيا كرده است را دريافت مي كند‪.‬‬

‫*ايمان يك انتﺨاب است‬


‫ايمان داشتﻦ يك انتخاب است‪ .‬ايمان به معناي برداشتﻦ يا به چنگ ﮔرفتﻦ )متمسك شدن( است‪ .‬ايمان به عيسي‬
‫خداوند به معناي ايﻦ است كه به او براي هر آنچه كه كتاب مقدس مي ﮔويد ‪ ،‬متمسك شويﻢ ‪ .‬ما مي ﺗوانيﻢ ايمان‬
‫داشته باشيﻢ كه او نجات دهنده ماست ‪ ،‬و او هست‪ .‬ما مي ﺗوانيﻢ ايمان داشته باشيﻢ كه او شﻔا دهنده ما است ‪ ،‬و او‬
‫هست‪ .‬ما مي ﺗوانيﻢ ايمان داشته باشيﻢ كه او رهاننده ماست و ‪ ...‬ايﻦ ليست ادامه دارد و ادامه دارد ‪ .‬ما مي دانيﻢ كه‬
‫هرچه ايمان داشته باشيﻢ ‪ ،‬مي ﺗوانيﻢ داشته باشيﻢ‪ .‬ايﻦ انتخاب ماست به عنوان مثال‪ ،‬يك شخﺺ مي ﺗواند بگويد كه‬
‫مﻦ اعتقاد ندارم شﻔا براي امروز است ‪ ،‬و براي او اينطور خواهد شد و شﻔا را دريافت نخواهد كرد ‪.‬‬

‫‪14‬‬
‫ما يك انتخاب داريﻢ‪ .‬اشﻌيا ‪ 53 :1‬با يك سوال شروع مي شود ‪:‬‬
‫"چه كسي پيام ما را باور كرده است؟"‬

‫يوشﻊ بر قوم اسرائيﻞ فرياد برآورد ‪:‬‬


‫امروز تﺼميﻢ بگيريد كه چه كسي را پرستش خواهيد كرد يوشع ‪24:15‬‬

‫و در مكاشﻔه مي خوانيﻢ ‪:‬‬


‫و هر كه طالﺐ است‪ ،‬از آب حيات بهرايگان بگيرد‪ .‬مكاشفه ‪22 :17‬‬

‫* ايمان يك ﻋمل است‬

‫يﻌقوب ‪ 2 :26‬زيرا چنانكه بدن بدون روح مرده است‪ ،‬همچنين ايمان بدون اﻋمال نيز مرده است‪.‬‬

‫از ايﻦ آيه چه مي آموزيﻢ ؟‬

‫‪ (1‬ايمان بدون ﻋمل مرده است‪.‬‬

‫‪ (2‬ايمان يك ﻓﻌل ﻋملي است‪.‬‬

‫‪ (3‬وقتي ايمان ﻓرا مي آيد ‪ ،‬ما را به سمت ﻋمل اطاﻋت سوق مي دهد )اطاﻋت ‪ ،‬ﻋملِ ايمان است(‬

‫هنگامي كه عيسي خداوند با افرادي كه نياز به شﻔا داشتند صﺤبت كرد ‪ ،‬از آنها خواست ﺗا عملي را انجام دهند‪.‬‬
‫"دست خود را دراز كن‬

‫" بستر خود را بردار و برو "‬

‫ايمان يك شيوه زندگي است‬

‫ايمان يك شيوه زندﮔي است ‪ .‬يك طرح "كمك سريﻊ" نيست‪.‬‬


‫ايمان ابزاري نيست كه ما بتوانيﻢ از آن استﻔاده كنيﻢ ﺗا خدا را وادار كنيﻢ ﺗا آنچه را كه مي خواهيﻢ به ما بدهد‪ .‬ابزار‪،‬‬
‫چيزي است كه ما آن را برمي داريﻢ و براي انجام كاري كه هدف خود انجام مي دهيﻢ استﻔاده مي كنيﻢ‪ .‬ما يك‬
‫ابزار را كنترل مي كنيﻢ ‪ .‬ايمان هديه اي است از طرف خداوند براي ﺗﺤقﻖ اهداف او در زندﮔي ما ‪.‬‬

‫‪15‬‬
‫ايمان ﺗنها راه براي زندﮔي پسنديده با خداست‪ .‬به جاي اينكه "از ايمان خود براي اهدافمان استﻔاده كنيﻢ" ‪ ،‬از آن‬
‫براي سلطنت در زندﮔي استﻔاده كنيﻢ ‪ .‬ما بايد طبﻖ ايماني كه خداوند به ما داده است براي رسيدن به اهداف او در‬
‫زندﮔي خود قدم برداريﻢ‪.‬‬

‫پولﺲ رسول در رساله غﻼطيان اينطور نوشت ‪:‬‬


‫اما واضﺢ است كه هيچكس در حضور خدا ازشريﻌت پارسا شمرده نمي شود‪ ،‬زيرا كه »پارسا به ايمان زيست خواهد‬

‫نمود»‪.‬ﻏﻼطيان ‪3:11‬‬

‫پولﺲ روشﻦ نمود كه شريعت نمي ﺗواند نجاﺗي به همراه داشته باشد‪ .‬بلكه نجات فقط با ايمان ﺣاصﻞ مي شود‪.‬‬
‫او ما را ﺗشويﻖ مي كند كه‪:‬‬
‫با ايمان راه برويﻢ ‪ ،‬نه با ديدار‪ .‬دوم قرنتيان ‪5 :7‬‬

‫نويسنده كتاب عبرانيان نوشت ‪:‬‬


‫لكن پارسا به ايمان زيست خواهد نمود» ﻋبرانيان ‪10:38‬‬

‫در قلمرو روح‬

‫ﺗا لﺤظه نجات ‪ ،‬انسان باطني يعني روح ما در درون ما مرده بود )يا خﻔته بود(‪ .‬اما در هنگام نجات ‪ ،‬روح ما زنده‬
‫شد‪ .‬ما يك ذات جديد دريافت كرديﻢ ‪ ،‬يك انسان باطني يا روح جديد ‪.‬‬
‫ﺣواس پنجگانه ما عليه چيزهاي روﺣاني جنگ مي كند ‪ .‬مسائﻞ روﺣاني با فكر طبيعي قابﻞ درك نيست‪ .‬آنها را‬
‫نمي ﺗوان با دست انسان لمﺲ كرد‪.‬‬
‫همانطور كه با فكر طبيعي خود در كﻼم خدا ﺗعمﻖ مي كنيﻢ ‪ ،‬انسان باطني يا روح ما به ايمان دست پيدا مي كند و‬
‫آن را مي پذيرد ‪ .‬انسان باطني يا روح ما امور ماوراء الطبيعه را مي شناسد و كﻼم خدا را به شيوه اي متﻔاوت يعني از‬
‫طريﻖ روح القدس به روح ما ‪ ،‬مي فهماند ‪.‬‬

‫‪16‬‬
‫ايمان در قلمرو روح است‪ .‬ايﻦ زائيده فكر نيست‪ .‬خداوند بشر را به عنوان يك موجود سه ﮔانه )به شباهت ﺗثليث (‬
‫خلﻖ كرده است‪ .‬پولﺲ رسول نوشت ‪:‬‬

‫اما خود خداي سﻼمتي‪ ،‬شما را بالكل مقدس گرداند و روح و نفس و بدن شما تمام بي ﻋيﺐ محفوظ باشد در وقت‬

‫آمدن خداوند ماﻋيسي مسيﺢ‪١.‬تسالونيكان ‪5:23‬‬

‫ما شامﻞ يك روح )قلب( ‪ ،‬نﻔْﺲ )افكار( و بدن )جسﻢ( هستيﻢ‪ .‬از ايﻦ كلمات مي ﺗوان به جاي يكديگر استﻔاده كرد‬
‫يعني روح و قلب ‪ ،‬نﻔْﺲ و افكار ‪ ،‬بدن و جسﻢ ‪ .‬در كتاب مقدس ‪ ،‬منظور آنها يكسان است‪ .‬به ﺗرﺗيبي كه پولﺲ‬
‫استﻔاده كرده است ﺗوجه كنيد ‪ ،‬ابتدا روح ‪ ،‬سپﺲ نﻔْﺲ و بعد بدن‪ .‬فكر به آنچه كه روح مي ﮔويد ﮔوش مي دهد و‬
‫بعد بدن آنچه را كه فكر مي ﮔويد انجام مي دهد‪.‬براي داشتﻦ ايمانداراني قدرﺗمند ‪ ،‬فكر و جسﻢ ما بايد ﺗﺤت فرمان‬
‫روح ما باشد‪.‬‬

‫خدا روح است و ما بايد ياد بگيريﻢ كه با ايمان راه برويﻢ )زندﮔي كنيﻢ ( نه با ديدار ‪ .‬ما بايد از قلمرو طبيعي به‬
‫قلمرو روح برويﻢ‪ .‬ايﻦ ﺣقيقت را مي يابيﻢ كه پولﺲ رسول بارها و بارها به آن اشاره كرده است‪ .‬در روميان او‬
‫نوشت ‪:‬‬

‫روميان ‪ 8 :9‬لكن شما در جسﻢ نيستيد بلكه در روح‪ ،‬هرگاه روح خدا در شما ساكن باشد؛ و هرگاه كسي روح مسيﺢ‬

‫را ندارد وي از آن او نيست‪.‬‬

‫و او در قرنتيان نوشت ‪:‬‬


‫‪١‬قرنتيان ‪ 2:12‬ليكن ما روح جهان را نياﻓتهايﻢ‪ ،‬بلكه آن روح كه از خداست تا آنچه خدا به ما ﻋطا ﻓرموده است‬

‫بدانيﻢ‪.‬‬

‫‪17‬‬
‫چيزهايي كه ايمان نيستد ‪:‬‬

‫بعضي اوقات براي درك بيشتر از موضوع يا مطلبي ‪ ،‬بهتر است بدانيﻢ ‪ ،‬آن موضوع چه چيزي نيست يا به چه چيزي‬
‫اشاره نمي كند‪ .‬ايمان دست و پا زدن و ﺗﻼش ما براي وادار نمودن خدا نيست ﺗا او براي ما كاري را انجام دهد ‪.‬‬
‫ايمان شناختﻦ خدا و اراده او براي زندﮔي ما و داشتﻦ اميدي شادي آور و دانستﻦ اينكه او آنچه را كه ﮔﻔته انجام‬
‫خواهد داد‪.‬‬
‫ايمان طلسﻢ جادويي اي نيست كه ما به وسيله آن خواسته هاي شخصي خود را از خدا بگيريﻢ‪ .‬درعوض ‪ ،‬ايمان به‬
‫معناي نزديك شدن به خدا با اطميناني قوي ‪ ،‬با فروﺗني با سرسپردﮔي به جهت درخواست بركت مورد نياز براي‬
‫ﺗﺤقﻖ هدفي است كه خدا براي ما دارد و همچنيﻦ براي انجام مﺄموريتي كه به ما مﺤول كرده است ﺗا در ﺗمام آنچه‬
‫او در كﻼم خود براي زندﮔي ما وعده داده است قدم برداريﻢ‪.‬‬

‫باور ﻓكري‬

‫ايمان و باور يكي نيستند‪ .‬يك شخﺺ مي ﺗواند با فكر خود باور كند كه عيسي پسر خداست ‪ ،‬اما هرﮔز با قلب خود‬
‫ايمان نياورد ﺗا از او در زندﮔي خود بخواهد كه نجات يابد‪ .‬ايمان ﮔامي فراﺗر از باور است‪ .‬ايمان عملي ساختﻦ باور‬
‫است‪.‬‬
‫دانستﻦ كﻼم خدا ‪ ،‬ايمان به كﻼم خدا از نظر فكري ‪ ،‬با ايمان داشتﻦ به كﻼم خدا و عملي ساختﻦ آن يكي نيستند‪.‬‬
‫ايمان آنچه را كه ما به آن ايمان داريﻢ و به آن عمﻞ مي كند ‪ ،‬دريافت مي كند‪ .‬ايمان ما را از قلمرو فكر به قلمروي‬
‫روح مي برد‪.‬اعتقاد به كﻼم مي ﺗواند به صورت كلي باشد ‪ ،‬اما ايمان به صورت مخصوص است‪.‬‬

‫اميد‬

‫وقتي بعضي ها جواب دعاي خود را نمي ﮔيرند ‪ ،‬در مورد صﺤت كﻼم خدا شك مي كنند‪ .‬اما كﻼم خدا ﺗا ابداﻻباد‬
‫ﺣقيقت و راست است‪ .‬نوشته شده " ماده اي كه بسيار سﻔت ﺗر از بتﻦ باشد هرﮔز ﺗغيير نمي كند"‪ .‬بنابرايﻦ ‪ ،‬اﮔر‬

‫‪18‬‬
‫پاسخي براي دعاهاي خود دريافت نكرده ايﻢ ‪ ،‬ما هستيﻢ كه بايد ﺗغيير كنيﻢ‪ .‬يكي از رايﺞ ﺗريﻦ دﻻيﻞ عدم دريافت‬
‫جواب دعا ايﻦ است كه افراد در اميد عمﻞ مي كنند‪.‬‬
‫ايمان همان اميد نيست‪ .‬اميد خوب است مقدم بر ايمان است‪ .‬اما اﮔر همچنان در منطقه اميدواري باشيﻢ كه اﺗﻔاقي در‬
‫آينده مي افتد ‪ ،‬مانﻊ از دريافت معجزه خود در ﺣال ﺣاضر مي شويﻢ‪ .‬مي ﮔويند‪" :‬اميد صﺤنه را ﺗنظيﻢ مي كند و‬
‫ايمان نتيجه به همراه دارد‪ ".‬عيسي خداوند فرمود ‪:‬‬

‫پس به شما ميگويﻢ‪ ،‬هرآنچه در دﻋا درخواست كنيد‪ ،‬ايمان داشته باشيد كه آن را ياﻓتهايد‪ ،‬و از آنِ شما خواهد‬

‫بود‪.‬مَرقُس ‪11:24‬‬

‫اميد در آينده است‪ .‬اميد با فهﻢ دانستﻦ آنچه كﻼم مي ﮔويد ‪ ،‬ﺣاصﻞ مي شود‪ .‬اميد معتقد است كه روزي ما‬
‫"دريافت خواهيﻢ كرد"‪.‬‬
‫وقتي ايمان به وسيله روح القدس مي آيد ‪ ،‬يك كﻼم خدا را به عنوان يك كﻼم ﮔﻔتاري شخصي در روح ما قرار‬
‫مي دهد ‪ ،‬ناﮔهان باور داريﻢ كه آنها را دريافت كرديﻢ و آنها را داريﻢ يعني ما از اميد به آينده ‪ ،‬به ايمان ﺣال ﺣاضر‬
‫منتقﻞ شده ايﻢ‪ .‬ما ايمان داريﻢ كه دريافت مي كنيﻢ!‬
‫بزرﮔتريﻦ فصﻞ در مورد ايمان به كتاب مقدس ‪ ،‬عبرانيان باب ‪ 11‬است‪ .‬در بسياري از ﺗرجمه ها ‪ ،‬ايﻦ عبارت با‬
‫كلمات "اكنون ايمان" آغاز مي شود‪ .‬اﮔر ايمان باشد ‪ ،‬اكنون نيز هست!‬

‫ﻋبرانيان ‪ 11 :1‬اكنون ايمان‪ ،‬اﻋتماد بر چيزهاي اميد داشته شده و برهان چيزهاي ناديده است‪.‬‬

‫وقتي ايمان به روح ما وارد مي شود ‪ ،‬چيزهايي كه به آن اميدوار بوده ايﻢ جسﻢ مي پوشند‪ .‬شايد ما هنوز آن ها را با‬
‫چشمان طبيعي خود نديده ايﻢ ‪ ،‬اما آن را با چشمان روﺣاني خود ديده ايﻢ‪.‬‬
‫زني كه با مشكﻞ خونريزي مواجه بود در مورد عيسي خداوند و قدرت شﻔابخشي او شنيد‪ .‬وقتي او راجﻊ به عيسي‬
‫مسيح خداوند شنيد ‪ ،‬ايمان به عنوان هديه اي از طرف خدا به روح او وارد شد‪ .‬او نگﻔت ‪" ،‬زماني در آينده ‪ "...‬او‬
‫وقت ﮔذاشت‪ .‬او ﮔﻔت ‪ " :‬اگر حتي به ردايش دست بزنﻢ‪ ،‬شفا خواهﻢ ياﻓت‪".‬‬

‫‪19‬‬
‫كسي جلودار او نيست او جمعيت را كنار زد ‪ ،‬لبه رداي او را لمﺲ كرد ‪ ،‬و او سالﻢ شد‪ .‬عيسي خداوند فرمود ‪:‬‬
‫»دخترم‪ ،‬دل قوي دار‪ ،‬ايمانت تو را شفا داده است‪ «.‬از آن ساﻋت‪ ،‬زن شفا ياﻓت‪.‬مَتّي ‪22 - 21:9‬‬

‫اميد در آينده است‪.‬‬

‫~ ايمان براي همين اﻻن است‪.‬‬

‫اميد مي گويد‪" :‬من بﻌضي اوقات آن را درياﻓت خواهﻢ كرد‪".‬‬

‫~ ايمان مي گويد ‪" ،‬همين اﻻن آن را دارم‪".‬‬

‫اميد مي گويد‪" :‬من مي دانﻢ كه اراده خداست كه بﻌضي ها را شفا بﺨشد ‪ ،‬بنابراين شايد او مرا شفا دهد‪".‬‬

‫~ ايمان مي گويد ‪" ،‬همان لحﻈه اي كه من او را لمس كنﻢ ‪"...‬‬

‫ماندن در منطقه اميد مي ﺗواند جايگزيﻦ ايمان شود و از ما داشتﻦ ايمان را بدزدد‪.‬‬

‫دانش آموخته شده )دنيوي(‬

‫دانﺶ آموخته شده )دنيوي( همان چيزي است كه ما از مطالعه ‪ ،‬از ﺗجربه و ديگران آموخته ايﻢ‪ .‬ايﻦ دانﺶ "ﺣقيقت‬
‫پردازش شده" نيز خوانده مي شود‪ .‬نكته جالب در مورد ﺣقيقت پردازش شده يا يك ﺣقيقتي كه ما آنطوري كه آن‬
‫را درك مي كنيﻢ ‪ ،‬ايﻦ است كه ما فقط مي ﺗوانيﻢ همزمان يك چيز را باور كنيﻢ !‬
‫به عنوان مثال ‪ ،‬اﮔر ما باور داريﻢ كه ممكﻦ است اراده خدا براي ما بيماري باشد ديگر نمي ﺗوانيﻢ همزمان براي‬
‫شﻔاي خود ايماني داشته باشيﻢ‪.‬‬
‫با ﮔذشت سالها ‪ ،‬همه ما دانﺶ زيادي از دانﺶ آموخته شده )دنيوي( به دست آورده ايﻢ و ممكﻦ است ايﻦ دانﺶ‬
‫درست يا نادرست باشد‪.‬اما خيلي مهﻢ است كه ما نگرشي ﺗعليﻢ پذير داشته باشيﻢ و در مكاشﻔه اي كه از كﻼم خدا‬
‫ناشي مي شود باز باشيﻢ‪.‬‬

‫بسياري از آنهايي كه در كليساها بزرگ شده اند ‪ ،‬يا ﺣتي به مدارس كتاب مقدس رفته اند ﺗعليﻢ مي دهند برخي از‬
‫هداياي روح القدس براي ما نيست يا براي زمان ديگري بوده است‪ .‬وقتي ايﻦ افراد با آزمايﺶ هاي زندﮔي روبرو‬

‫‪20‬‬
‫مي شوند ‪ ،‬ممكﻦ است درك نكنند كه خدا امروز مي خواهد از طريﻖ عطاياي شگﻔت انگيز روح القدس با آنها‬
‫صﺤبت كند‪ .‬آنها ممكﻦ است ندانند كه نجات آنها برايشان ايﻦ پكيﺞ عالي را مهيا مي كند كه شامﻞ يك رابطه‬
‫شخصي و روزمره با خدا ‪ ،‬آزادي از اسارت ها ‪ ،‬شﻔا و هر آنچه در راه رفتﻦ با خداوند ﻻزم دارند فراهﻢ مي كند‪.‬‬
‫آنها ممكﻦ است دانﺶ فكري از كﻼم داشته باشند و كﻼم خدا را عنوان كنند ‪ ،‬اما هرﮔز قدرت فوق العاده آن كﻼم‬
‫را ﺗجربه نكرده اند‪ .‬آنها مانند افرادي هستند كه در دوم ﺗيموﺗائوس ﺗوصيف شده اند ‪:‬‬

‫كه صورت خداشناسي دارند‪ ،‬ليكن قوت آن را انكار ميكنند‪ .‬از ايشان اﻋراض نما‪٢.‬تيموتائوس ‪3:5‬‬

‫آنها فاقد رابطه شخصي اي هستند كه خدا براي آنان در نظر دارد‪ .‬از طريﻖ دانﺶ آموخته شده )دنيوي( يا همان‬
‫ﺣقيقت پردازش شده ‪ ،‬چشمان آنان به مﻔهوم ﺣقيقي كﻼم عظيﻢ خدا بسته شده است‪ .‬آنها منظور پولوس را درك‬
‫نمي كنند وقتي نوشت‪:‬‬
‫اﻓسسيان ‪ 3 :20‬جﻼل باد بر او كه ميتواند بهوسيلة آن نيرو كه در ما ﻓﻌال است‪ ،‬بينهايت ﻓزونتر از هر آنچه‬

‫بﺨواهيﻢ يا تﺼور كنيﻢ‪ ،‬ﻋمل كند‪.‬‬

‫دانﺶ آموخته شده )دنيوي( ممكﻦ است چيزي باشد كه بتوانيﻢ با يقيﻦ آن را طبﻖ آنچه ديگران مي آموزند ﺗكرار‬
‫كنيﻢ ‪ ،‬اما اﮔر هرﮔز آن را ﺗجربه نكرده ايﻢ ‪ ،‬نمي دانيﻢ كه درست است يا نه‪.‬ﺣكمت انسان اغلب با ﺣكمت خدا‬
‫مغايرت دارد‪.‬‬

‫ايمانداران در واقﻊ بايد بدانند كه كﻼم خدا چه مي ﮔويد ‪ ،‬نه آنچه اشخاص مي ﮔويد‪ .‬اﮔر اينگونه باشند روح‬
‫القدس مي ﺗواند كﻼم را بگيرد و براي آنها آشكار كند‪ .‬سپﺲ آنان نه به دانﺶ خود ‪ ،‬بلكه به كﻼم خدا ايمان دارند‪.‬‬
‫هنگامي كه روح القدس وارد مي شود ‪ ،‬او كﻼم را مي ﮔيرد و ﺣقايﻖ جاوداني خدا را مكاشﻔه مي كند‪.‬‬

‫ايمان نمي ﺗواند فراﺗر از دانﺶِ انسانيِ كﻼم خدا عمﻞ كند‪ .‬ايمان واقعي هميشه بر كﻼم خدا استوار است‪ .‬هرچه بيشتر‬
‫كﻼم را مطالعه كنيﻢ هرچه بيشتر بتوانيﻢ اجازه دهيﻢ روح القدس آن را براي ما ﺣقيقي كند‪ .‬ايمان ما بيشتر ﮔسترش‬
‫خواهد يافت‪.‬‬

‫‪21‬‬
‫پولﺲ رسول نوشت ‪:‬‬
‫باز نمي ايستﻢ از شكر نمودن براي شما و از ياد آوردن شما در دﻋاهاي خود‪ ،‬تاخداي خداوند ما ﻋيسي مسيﺢ كه‬

‫پدر ذوالﺠﻼل است‪ ،‬روح حكمت و كشف را در مﻌرﻓت خود به شما ﻋطا ﻓرمايد‪ .‬تا چشمان دل شما روشن گشته‪،‬‬

‫بدانيد كه اميد دﻋوت او چيست و كدام است دولت جﻼل ميراث او در مقدسين‪ ،‬اﻓسسيان ‪18 - 16:1‬‬

‫ايمان نه با ﺣكمت و دانﺶ انسان بلكه با مكاشﻔه روح القدس به روح ما مي رسد‪.‬‬

‫ايمان حاصل منطق نيست‬

‫ايمان ﺣاصلي از منطﻖ نيست‪ .‬عيسي خداوند به شاﮔردان فرمود‪:‬‬


‫ﻋيسي ﻓهﻢ كرده‪ ،‬بديشان گفت‪» :‬چرا ﻓكرمي كنيد از آنﺠهت كه نان نداريد؟ آيا هنوزنفهميده و درك نكرده ايد و‬

‫تا حال دل شما سﺨت است؟مرقس ‪8:17‬‬

‫آنچه ما از طريﻖ استدﻻل يا منطﻖ درك مي كنيﻢ ايمان نيست‪.‬‬


‫اغلب اوقات ايمان برعكﺲ آنچه منطقي هست مي باشد‪ .‬شخﺺ طبيعي مي ﮔويد‪ " :‬ببيﻦ و ايمان بيار‪ ".‬كﻼم خدا‬
‫مي ﮔويد ‪ "،‬ايمان آور ﺗا ببيني‪ ".‬كﻼم خدا مي فرمايد ‪:‬‬

‫به تمامي دل خود بر خداوند توكل نما و بر ﻋقل خود تكيه مكن‪.‬امثال ‪3:5‬‬

‫وقتي عيسي خداوند به مردي كه دستﺶ خشك شده بود و ﺗكان نمي خورد دستور داد كه دست خود را دراز كند‪،‬‬
‫منطﻖ مي ﮔﻔت‪" :‬نمي ﺗوانﻢ" اما ايمان مي ﮔويد ‪" ،‬مﻦ مي ﺗوانﻢ" ‪ ،‬و او انجام داد‪.‬‬

‫هنگامي كه آنها در عروسي بودند و شراب ﺗمام شد ‪ ،‬عيسي خداوند به خادمان ﮔﻔت كه كوزه ها را با آب پر كنيد‬
‫و سپﺲ يك پياله از آن را براي صاﺣب عروسي ببريد ‪ ،‬منطﻖ مي ﮔويد‪" :‬امكان ندارد ! مﻦ آن آب را نزد صاﺣب‬
‫عروسي نمي برم‪ " .‬ايمان ﮔﻔت ‪" ،‬بله ‪ ،‬آقا!" و آن آب شراب بود‪.‬‬

‫‪22‬‬
‫ايمان ﺣاصﻞ منطﻖ نيست‪ .‬ايمان به عنوان هديه اي از جانب خدا به وسيله روح انسان ﺗازه متولد شده مي آيد‪ .‬ايﻦ‬
‫زائيده افكار نيست ‪ ،‬بلكه روح است‪ .‬ايمان يك نيروي ملموس است كه شرايط ‪ ،‬سﻼمتي ‪ ،‬خانواده ها و ﺣتي ملت‬
‫ها را ﺗغيير خواهد داد‪.‬‬

‫پرسش هايي براي دوره كردن درس اول‬

‫‪ (1‬تﻌريف خود را از ايمان بنويسيد ؟‬

‫‪ ( ٢‬تفاوت بين ايمان و اميد را توضيﺢ دهيد ؟‬

‫‪23‬‬
‫درس دوم‬

‫نمونه هاي ﻋالي خدا‬

‫ابراهيﻢ ‪ -‬پدر ايمان ما‬

‫نمونه ما‬

‫از ابراهيﻢ به عنوان پدر ايمان ما ياد مي شود‪ .‬به دليﻞ ايمان او ‪ ،‬امت ها ﺗﺄسيﺲ و بركت يافتند و ايﻦ بركات امروز‬
‫براي ما باقيست‪.‬‬
‫ابراهيﻢ امروز براي ما يك نمونه است‪ .‬برخﻼف همه اميدهاي طبيعي به دليﻞ سﻦ باﻻ ‪ ،‬و بدون دريافت ايﻦ وعده كه‬
‫پدر امت هاي بسيار خواهد بود ‪ ،‬سعي كرد وعده خدا را از طريﻖ ﺗﻼش هاي خود و بدون ايمان به انجام برساند‪.‬‬
‫ﺗاريخ ‪ ،‬درد و ويراني به جهت نا اطاعتي بدون ايمان را آشكار مي كند‪.‬‬
‫ما ‪ ،‬مانند ابراهيﻢ ‪ ،‬بايد از نتايﺞ مخرب اقدامات ﮔذشته خود ‪ ،‬آن اعمالي كه نتيجه شك و بي ايماني و ﺗﻼش هاي‬
‫شخصي ما بود ‪ ،‬درس بگيريﻢ‪ .‬ما بايد مانند ابراهيﻢ باشيﻢ و الگوي ايمان را ياد بگيريﻢ ‪ ،‬الگوي روح كه منجر به‬
‫ﺗبديﻞ شدن او به پدر ايمان ما شد‪.‬و به واسطه او همه امت هاي جهان مبارك شدند‪.‬‬

‫ما از نسﻞ او هستيﻢ كه پيوند خورده ايﻢ ﺗا ذريت روﺣاني او شويﻢ‪ .‬او پدر ايمان ما و نمونه ايمان ماست‪.‬‬

‫خداوند چنان به ابراهيﻢ افتخار كرد كه دوازده آيه وجود دارد كه زندﮔي او را به زبان عبري و شﺶ آيه خﻼصه‬
‫زندﮔي او را در كتاب روميان بيان مي كند‪ .‬و در ﺗمام ايﻦ آيات در مورد ايمان وي مي خوانيﻢ‪ .‬ما مي ﺗوانيﻢ به‬
‫عنوان فرزندان او در ايمان‪ ،‬ايﻦ آيات را بخوانيﻢ و بگوييﻢ ‪:‬‬
‫" ايﻦ است پدرِ ايمانِ مﻦ‪ .‬مﻦ مي ﺗوانﻢ مثﻞ ابراهيﻢ باشﻢ ! "‬

‫در روميان ‪ ،4:18‬ما وعده اي براي خود مي يابيﻢ پولﺲ رسول نوشت ‪:‬‬
‫برحسﺐ آنچه گفته شد كه ذريّت تو چنين خواهند بود‪ .‬روميان ‪4:18‬‬

‫‪24‬‬
‫ذريت يا فرزندان ﺗو نيز چنيﻦ خواهند بود‪ .‬ايﻦ قول و وعده خداست‪ .‬ما مي ﺗوانيﻢ با همان ايمان مانند ابراهيﻢ عمﻞ‬
‫كنيﻢ‪.‬‬
‫بياييد وقت بگذاريﻢ و كﻞ قسمت مربوط به ابراهيﻢ را كه در كتاب روميان مي باشد را بخوانيﻢ‪:‬‬
‫و ازاين جهت از ايمان شد تا محض ﻓيض باشد تاوﻋده براي همگي ذريت استوار شود نه مﺨتص به ذريت شرﻋي‬

‫بلكه به ذريت ايماني ابراهيﻢ نيزكه پدر جميع ما است‪) ،‬چنانكه مكتوب است كه تو را پدر امت هاي بسيار ساختهام‬

‫(‪ ،‬در حضورآن خدايي كه به او ايمان آورد كه مردگان را زنده ميكند و ناموجودات را به وجود ميﺨواند؛ كه او در‬

‫نااميدي به اميد ايمان آورد تا پدرامت هاي بسيار شود‪ ،‬برحسﺐ آنچه گفته شد كه »ذريت تو چنين خواهند بود‪ «.‬و‬

‫در ايمان كﻢ قوت نشده‪ ،‬نﻈر كرد به بدن خود كه در آن وقت مرده بود‪ ،‬چونكه قريﺐ به صد ساله بود و به رحﻢ‬

‫مرده ساره‪ .‬و در وﻋده خدا از بيايماني شك ننمود‪ ،‬بلكه قوي اﻻيمان گشته‪ ،‬خدا را تمﺠيدنمود‪ ،‬و يقين دانست كه‬

‫به وﻓاي وﻋده خود نيزقادر است‪.‬روميان ‪21 - 16:4‬‬

‫چهار مرحله ايمان‬

‫در ايﻦ قسمت ‪ ،‬ما چهار مرﺣله ايمان ابراهيﻢ را مي بينيﻢ‪ .‬هميﻦ مراﺣﻞ امروز براي ما عملي خواهد شد‪.‬‬

‫‪ (1‬ابراهيﻢ از خدا شنيد‬

‫"من تو را پدر امت هاي بسيار خواهﻢ ساخت‪".‬‬


‫ايمان ما نيز بايد بر اساس شنيدن از خدا باشد‪.‬‬

‫‪ (2‬ابراهيﻢ باور داشت كه اين كﻼم ﻋملي خواهد شد و او سال به سال به ايمان خود ادامه مي داد‪.‬‬

‫بايد باور كنيﻢ كه كﻼم او براي ما تحقق مي يابد‪.‬‬

‫‪ (3‬او به وضع بدني خود نگاه نكرد‬


‫ما نمي ﺗوانيﻢ نظر به چيزهاي طبيعي زندﮔي خود داشته باشيﻢ‪.‬‬

‫‪ (4‬او قبل از تحقق جواب شروع به ستايش خدا كرد‪.‬‬

‫‪25‬‬
‫ما با "جﻼل دادن خدا" در ايمان خود ﺗقويت مي شويﻢ‪ .‬ما وقتي او كﻼم خود را به ما مي ﮔويد ‪ ،‬شروع به ستايﺶ‬
‫خدا مي كنيﻢ و منتظر ﺗﺤقﻖ آن كﻼم در لﺤظه نيستيﻢ‪.‬‬

‫ايمان چگونه مي آمد‬

‫ايمان ابراهيﻢ از كجا آمد ؟ ايﻦ را فقط مي ﺗوانيﻢ با مطالعه دقيﻖ زندﮔي او ياد بگيريﻢ ‪ ،‬همانطور كه در باب هاي‬
‫‪ 12‬تا ‪ 25‬كتاب پيدايش نوشته شده است ) پيشنهاد مي كنيﻢ ايﻦ فصﻞ ها را بخوانيد‪(.‬‬

‫ابراهيﻢ ‪ ،‬هﻢ زمان هاي پيروزي قدرﺗمندي داشت ‪ ،‬و هﻢ شكست هاي دلسرد كننده‪ .‬ايﻦ واقعيت كه خداوند‬
‫شكست ها و همچنيﻦ زمان هاي پيروزي را ثبت كرده و نوشته است ‪ ،‬به ما نشان مي دهد كه ابراهيﻢ كامﻞ نبود‪ .‬او‬
‫مانند مﻦ و شما انسان بود و با ايﻦ ﺣال ‪ ،‬ايمان وي ﺗا جايي پيشرفت كه پدر ايمان شد‪.‬‬

‫زمان آن رسيده است كه پرده هاي روﺣاني خود را برداريﻢ و ببينيﻢ كه خداوند در طي اعصار مختلف از‬
‫انسان هاي ناقﺺ براي ﺗﺤقﻖ اهداف خود استﻔاده مي كند‪ .‬ايﻦ بدان معني است كه ما واجد شرايط هستيﻢ؛ او‬
‫مي ﺗواند از ما استﻔاده كند‪.‬‬
‫ابراهيﻢ ‪ ،‬مانند ايليا و همه مردان و زنان بزرگ ايمان در عهد عتيﻖ ‪ ،‬بايد زندﮔي يا راه رفتﻦ با ايمان و نه با ديدار را‬
‫ياد مي ﮔرفت‪ .‬يعقوب از ما مي خواهد كه ببينيﻢ ايﻦ افراد دقيقاً مثﻞ ما انسان هستند‪ .‬او نوشت ‪:‬‬
‫يﻌقوب ‪ 5:17‬ايليا مردي بود صاحﺐ حواس مثل ما و به تمامي دل دﻋا كرد كه باران نبارد و تا مدت سه سال و شش‬

‫ماه نباريد‪.‬‬

‫* ابراهيﻢ از خدا اطاﻋت كرد‬


‫در اوايﻞ آيه درباره ابرام كه نام او به ابراهيﻢ ﺗغيير يافته است ‪ ،‬خداوند به او مي ﮔويد كه كاري را انجام دهد و به او‬
‫يك وعده در آينده داد‪ .‬ابراهيﻢ شنيد و اطاعت كرد‪ .‬او سوال نكرد ‪ ،‬او شكايت نكرد‪.‬بلكه او بار و بنديﻞ خود و‬
‫وسايلﺶ را جمﻊ كرد و رفت‪.‬‬

‫‪26‬‬
‫و خداوند به ابرام گفت‪» :‬از وﻻيت خود‪ ،‬و از مولد خويش و از خانه پدرخود بسوي زميني كه به تو نشان دهﻢ‬

‫بيرون شو‪ ،‬و از تو امتي ﻋﻈيﻢ پيدا كنﻢ و تو را بركت دهﻢ‪ ،‬ونام تو را بزرگ سازم‪ ،‬و تو بركت خواهي بود‪ .‬پس‬

‫ابرام‪ ،‬چنانكه خداوند بدو ﻓرموده بود‪ ،‬روانه شد‪ .‬و لوط همراه وي رﻓت‪ .‬و ابرام هفتاد و پنج ساله بود‪ ،‬هنگامي كه‬

‫از حران بيرون آمد‪.‬پيدايش ‪4 , 2 - 1:12‬‬

‫* ابراهيﻢ خدا را مي شناخت‬


‫ابراهيﻢ خدا را مي شناخت‪ .‬وي ﺗنها شخصي است در كتاب مقدس كه دوست خدا خوانده مي شود‪.‬‬

‫اين كﻼم تحقق ياﻓت كه مي گويد ‪:‬‬

‫»ابراهيﻢ به خدا ايمان آورد و براي او به نيكي مطلق محسوب گرديد«‪ ،‬و دوست خدا ناميده شد‪.‬يﻌقوب ‪2:23‬‬

‫كساني كه خدا را مي شناسند يعني همانطوري كه ابراهيﻢ خدا را مي شناخت ‪ ،‬آن ها مي ﺗوانند ايماني مانند ايمان‬
‫ابراهيﻢ داشته باشند‪.‬‬

‫* او پرستش كرد ‪ ،‬مزبﺢ را ساخت ‪،‬قرباني را حاضر ساخت ‪ ،‬ده يك داد‬

‫‪ (1‬اول مزبﺢ را ساخت‬

‫وخداوند بر ابرام ظاهر شده‪ ،‬گفت‪» :‬به ذريت تو اين زمين را ميبﺨشﻢ‪ «.‬و در آنﺠا مذبحي براي خداوند كه بر وي‬

‫ظاهر شد‪ ،‬بنا نمود‪.‬پيدايش ‪12:7‬‬

‫‪ (2‬به ملكﺼديق ده يك داد‬

‫و ملكيﺼدق‪ ،‬ملك ساليﻢ‪ ،‬نان و شراب بيرون آورد‪ .‬و او كاهن خداي تﻌالي بود‪ ،‬و او را مبارك خوانده‪ ،‬گفت‪:‬‬

‫»مبارك باد ابرام ازجانﺐ خداي تﻌالي‪ ،‬مالك آسمان و زمين‪ .‬و متبارك باد خداي تﻌالي‪ ،‬كه دشمنانت را بهدستت‬

‫تسليﻢ كرد‪ «.‬و او را از هر چيز‪ ،‬دهيك داد‪ .‬پيدايش ‪20 - 18:14‬‬

‫‪27‬‬
‫‪ (3‬قرباني را حاضر ساخت‬

‫گفت‪» :‬اي خداوند يهوه‪ ،‬به چه نشان بدانﻢ كه وارث آن خواهﻢ بود؟« به وي گفت‪» :‬گوساله ماده سه ساله و بز ماده‬

‫سه ساله و قوچي سه ساله و قمري و كبوتري براي من بگير»‪.‬پيدايش ‪9 - 8:15‬‬

‫‪ (4‬براي سدوم و ﻏموره شفاﻋت كرد ) كتاب پيدايش باب ‪(18‬‬

‫‪ (5‬حاضر بود كه اسحاق را قرباني كند ) كتاب پيدايش باب ‪(22‬‬

‫ابراهيﻢ به خدا ايمان آورد و پسر وعده اش ‪ ،‬اسﺤاق را دريافت كرد‪ .‬ﺣتي وقتي خدا با او صﺤبت كرد و ﮔﻔت‬
‫پسرش را قرباني كند ‪ ،‬او اطاعت كرد‪ .‬چه اﺗﻔاقي مي افتد وقتي خدا آرزوهاي ما را برآورده كند و سپﺲ بگويد ‪،‬‬
‫"همه چيز را در زير پاي مﻦ بگذار"؟‬

‫ابراهيﻢ هر روز با ايمان راه مي رفت ‪ ،‬از شرايطي به شرايط ديگر ‪ ،‬وقتي اينطور بود در ايمانﺶ رشد مي كرد‪ .‬ما‬
‫وقتي كه چيزهاي طبيعي را رها مي كنيﻢ ‪ ،‬و به ماوراء الطبيعه يعني روح او وارد مي شويﻢ هر روز در ايمان رشد‬
‫مي كنيﻢ‬

‫ابراهيﻢ يا توما‬

‫براي مقايسه ‪ ،‬بياييد به ﺗوما ‪ ،‬شاﮔرد عيسي خداوند نگاه كنيﻢ‪ .‬ﺗوما ﺗصميﻢ ﮔرفت كه باور نكند‪.‬‬
‫پس شاگردان ديگر بدو گفتند‪» :‬خداوند راديدهايﻢ‪ «.‬بديشان گفت‪» :‬تا در دو دستش جاي ميﺨها را نبينﻢ و انگشت‬

‫خود را در جاي ميﺨهانگذارم و دست خود را بر پهلويش ننهﻢ‪ ،‬ايمان نﺨواهﻢ آورد‪ «.‬و بﻌد از هشت روز باز‬

‫شاگردان با توما درخانهاي جمع بودند و درها بسته بود كه ناگاه ﻋيسي آمد و در ميان ايستاده‪ ،‬گفت‪» :‬سﻼم بر‬

‫شماباد‪ «.‬پس به توما گفت‪» :‬انگشت خود را به اينﺠا بياور و دستهاي مرا ببين و دست خود رابياور و بر پهلوي من‬

‫بگذار و بيايمان مباش بلكه ايمان دار»‪.‬يوحنا ‪27 - 25:20‬‬

‫دو نوع ايمان وجود دارد كه مي ﺗوانيﻢ از آنها پيروي كنيﻢ ايمان ابراهيﻢ يا ايمان ﺗوما‬

‫‪28‬‬
‫ابراهيﻢ ﮔﻔت ‪" ،‬مﻦ سال بعد سال ايمان دارم ‪ ،‬به ايﻦ ايمان عمﻞ خواهﻢ كرد زيرا مي دانﻢ خدا چه چيزي ﮔﻔته‬
‫است‪.‬‬
‫ﺗوما ﮔﻔت ‪" ،‬مﻦ وقتي ببينﻢ ‪ ،‬آن را باور خواهﻢ كرد‪".‬‬
‫ابراهيﻢ ايمانﺶ بر اساس شنيدن از خدا بود‪.‬‬
‫ﺗوما ايمانﺶ بر اساس ﺣواس پنجگانه بود‪.‬‬
‫ابراهيﻢ ايمانﺶ بر اساس وعده هاي خدا بود‪.‬‬
‫ﺗوما ايمانﺶ بر اساس شواهد فيزيكي بود‪.‬‬

‫ما يك انسان باطني و يك انسان بيروني داريﻢ‪ .‬انسان دروني روح ماست‪ .‬انسان بيروني فكر و جسﻢ ماست‪ .‬مبناي‬
‫ايمان انساني روي شواهد فيزيكي است و فقط از ديدﮔاه طبيعي و انساني از طريﻖ انسان بيروني باور مي كند‪ .‬اما‬
‫ايمان داشتﻦ با قلب به معناي ايمان داشتﻦ در روح ماست كه از طريﻖ انسان دروني ماست‪.‬‬

‫يوﺣنا به ما مي ﮔويد ‪:‬‬


‫يوحنا ‪ 7 :38‬كسي كه به من ايمان آورد‪ ،‬چنانكه كتاب ميگويد‪ ،‬از بطن او نهرهاي آب زنده جاري خواهد شد‪.‬‬

‫ايماني كه از انسان باطني ما سرازير مي شود ‪ ،‬آب حياتي است كه به سمت خود ما و اطراﻓيان ما جاري مي شود‪.‬‬

‫موسي ‪ -‬ﻓرمانده بزرگ ايمان‬

‫والدين موسي‬

‫در ﻋبرانيان ‪ 29-23 :11‬نمونه هاي عالي ايمان را مي بينيﻢ‪ .‬زندﮔي موسي مي ﺗواند به خودي خود يك مطالعه‬
‫كاملي باشد‪ .‬والديﻦ موسي از كاري كه فرعون انجام مي داد نترسيدند‪ .‬در عبرانيان مي آموزيﻢ كه ‪:‬‬

‫‪29‬‬
‫ﻋبرانيان ‪ 23 :11‬به ايمان موسي چون متولّد شد‪ ،‬والدينش او را طفلي جميل ياﻓته‪ ،‬سه ماه پنهان كردند و از حكﻢ‬

‫پادشاه بيﻢ نداشتند‪.‬‬

‫ايمان موسي‬

‫كلمات نمي ﺗوانند ايمان ايﻦ مرد را شرح دهد‪ .‬پﺲ از چهﻞ سال زندﮔي در بيابان ‪ ،‬هنگامي كه خدا صﺤبت كرد ‪،‬‬
‫او از مواجهه شدن با فرعون نترسيد‪ .‬او خواستار رهايي قوم خود بود‪ .‬او به عنوان سﻔيري از جانب خدا در صﺤني‬
‫ايستاد كه زماني پسر مقبول دربار بود‪ .‬او بيﺶ از چهﻞ سال قوم خود را رهبري كرد ‪ ،‬و براي غذا ‪ ،‬آب ‪ ،‬ﺣﻔاﻇت و‬
‫شريعت آنان ‪ ،‬به خدا ايمان داشت‪.‬‬

‫از زماني كه خدا از بوﺗه مشتعﻞ با او صﺤبت كرد ‪ ،‬او همراه با راه رفتﻦ در ايمان ‪ ،‬با خدا راه مي رفت‪.‬‬

‫به ايمان چون موسي بزرگ شد‪ ،‬ابا نمود ازاينكه پسر دختر ﻓرﻋون خوانده شود‪ ،‬و ذليل بودن با قوم خدا را‬

‫پسنديده تر داشت از آنكه لذت اندك زماني گناه را ببرد؛ و ﻋار مسيﺢ رادولتي بزرگتر از خزائن مﺼر پنداشت زيرا‬

‫كه به سوي مﺠازات نﻈر ميداشت‪.‬ﻋبرانيان ‪26 - 24:11‬‬

‫*مﺼر را ترك كرد‬

‫به ايمان‪ ،‬مﺼررا ترك كرد و از ﻏضﺐ پادشاه نترسيد زيرا كه چون آن ناديده را بديد‪ ،‬استوار ماند‪.‬ﻋبرانيان ‪11:27‬‬

‫* ﻋيد ﻓﺼﺢ را به ﻋمل آورد‬

‫ﻋبرانيان ‪ 11:28‬به ايمان‪ ،‬ﻋيد ﻓﺼﺢ و پاشيدن خون را بﻌمل آورد تاهﻼك كننده نﺨستزادگان‪ ،‬بر ايشان دست‬

‫نگذارد‪.‬‬

‫*از درياي سرخ ﻋبور كرد‬

‫ﻋبرانيان ‪ 11:29‬به ايمان‪ ،‬از درياي سرخ به خشكي ﻋبورنمودند واهل مﺼر قﺼد آن كرده‪ ،‬ﻏرق شدند‪.‬‬

‫‪30‬‬
‫موسي خدا را مي شناخت‬

‫خدا فرمود كه موسي فروﺗﻦ ﺗريﻦ انسان در روي زميﻦ بود ‪ ،‬و اينكه خدا با او رو در رو صﺤبت مي كرد‪.‬‬

‫اﻋداد ‪ 8 - 6 , 3:12‬و موسي مرد بسيار حليﻢ بود‪ ،‬بيشتر از جميع مردماني كه در روي زمينند‪ .‬و او گفت‪» :‬اﻻن‬

‫سﺨنان مرا بشنويد‪ :‬اگر در ميان شما نبياي باشد‪ ،‬من كه يهوه هستﻢ‪ ،‬خود را در رويا بر اوظاهر ميكنﻢ و در خواب به‬

‫او سﺨن ميگويﻢ‪ .‬اما بنده من موسي چنين نيست‪ .‬او در تمامي خانه من امين است‪ .‬با او رو به رو سﺨن ميگويﻢ‪،‬‬

‫آشكارا و نه با رمزها؛ و او شمايل خداوند را نﻈاره ميكند‪.‬‬

‫ايماني كه پايدار است‬

‫پطرس رسول درباره ايماني كه پايدار است نوشت ‪:‬‬


‫و در آن وجد مينماييد‪ ،‬هرچند در حال‪ ،‬اندكي از راه ضرورت در تﺠربه هاي گوناگون محزون شدهايد‪ ،‬تا‬

‫آزمايش ايمان شما كه از طﻼي ﻓاني باآزموده شدن در آتش‪ ،‬گرانبهاتر است‪ ،‬براي تسبيﺢ و جﻼل و اكرام ياﻓت‬

‫شود در حين ظهورﻋيسي مسيﺢ‪ .‬كه او را اگرچه نديدهايد محبت مينماييد و اﻻن اگرچه او را نمي بينيد‪ ،‬لكن بر‬

‫اوايمان آورده‪ ،‬وجد مينماييد با خرمياي كه نمي توان بيان كرد و پر از جﻼل است‪ .‬و انﺠام ايمان خود يﻌني نﺠات‬

‫جان خويش را مييابيد‪١.‬پطرس ‪9 - 6:1‬‬

‫مثال ايوب‬

‫اﻇهارات ايوب در طول زمان آزمايﺶ وي ‪ ،‬هميشه به عنوان ياد بودي از ايمان خواهد بود‪.‬‬
‫ايوب نﻔهميد چه اﺗﻔاقي افتاده است‪ .‬دوستانﺶ قطعاً نﻔهميدند‬
‫در ايوب باب ‪ ، 13‬آيه ‪ 15‬مي خوانيﻢ ‪:‬‬
‫اگرچه مرا بكشد‪ ،‬اما من به او اﻋتماد خواهﻢ كرد‪.‬‬

‫‪31‬‬
‫و چه اﻇهارات شگﻔت انگيزي از ايمان را در ايوب ‪ 27-23 :19‬مي بينيﻢ ‪:‬‬

‫كاش كه سﺨنانﻢ اﻻن نوشته ميشد!‬

‫كاش كه در كتابي ﺛبت ميگرديد‪،‬‬

‫و با قلﻢ آهنين و سرب بر صﺨرهاي تا به ابد كنده ميشد!‬

‫و من ميدانﻢ كه ولي من زنده است‪،‬‬

‫و در ايام آخر‪ ،‬بر زمين خواهدبرخاست‪.‬‬

‫و بﻌد از آنكه اين پوست من تلف شود‪،‬‬

‫بدون جسدم نيز خدا را خواهﻢ ديد‪.‬‬

‫ومن او را براي خود خواهﻢ ديد‪.‬‬

‫و چشمان من بر اوخواهد نگريست و نه چشﻢ ديگري‪.‬‬

‫اگرچه گرده هايﻢ در اندرونﻢ تلف شده باشد‬

‫و سخنان ايوب را در ايوب ‪ 12-8 :23‬مﻼﺣظه كنيد ‪:‬‬

‫اينك به طرف مشرق ميروم و اوياﻓت نمي شود‬

‫و به طرف مغرب و او را نمي بينﻢ‪.‬‬

‫به طرف شمال جايي كه او ﻋمل ميكند‪ ،‬و او رامشاهده نمي كنﻢ‪.‬‬

‫و او خود را به طرف جنوب مي پوشاند و او را نمي بينﻢ‪،‬‬

‫زيرا او طريقي راكه ميروم ميداند‬

‫و چون مرا مي آزمايد‪ ،‬مثل طﻼبيرون ميﺂيﻢ‪.‬‬

‫پايﻢ اﺛر اقدام او را گرﻓته است‬

‫وطريق او را نگاه داشته‪ ،‬از آن تﺠاوز نمي كنﻢ‪.‬‬

‫از ﻓرمان لﺐ هاي وي برنگشتﻢ‬

‫و سﺨنان دهان اورا زياده از رزق خود ذخيره كردم‬

‫ايوب فارغ از شرايط و موقعيتي كه داشت به خدا ايمان داشت‪.‬‬

‫‪32‬‬
‫قهرمانان ايمان‬

‫كتاب هاي زيادي در مورد عبرانيان باب ‪ 11‬نوشته شده است و هيﭻ مطالعه اي درباره ايمان بدون نگاه به ايﻦ فصﻞِ‬
‫شگﻔت انگيز كامﻞ نخواهد بود‪ .‬كلمات "بوسيله ايمان" ‪ 18‬بار در ايﻦ ‪ 40‬آيه استﻔاده شده است‪.‬‬
‫از آنجا كه استﻔاده از ﺗرجمه هاي متﻔاوت غالباً ايﻦ امكان را براي ما فراهﻢ مي كند كه معاني ﺗازه اي را در كتاب‬
‫مقدس مشاهده كنيﻢ ‪ ،‬قصد داريﻢ از ﺗرجمه ‪ New Living Bible‬براي ايﻦ قسمت استﻔاده كنيﻢ ‪:‬‬

‫ايمان چيست؟ اطمينان خاطري است ازآنچه ما اميدواريﻢ كه اﺗﻔاق بيﻔتد و سند چيزهايي است كه هنوز نمي ﺗوانيﻢ‬
‫ببينيﻢ‪.‬خدا به خاطر ايمانشان ‪ ،‬در ايام قديﻢ افراد را ﺗاييد كرد‪ .‬با ايمان مي فهميﻢ كه كﻞ جهان به امر خدا شكﻞ‬
‫ﮔرفته است ‪ ،‬آنچه اكنون مي بينيﻢ ناشي از چيزي كه بتوان آن را ديد نمي باشد‪.‬‬

‫اكنون ايمان‪ ،‬اﻋتماد بر چيزهاي اميد داشته شده است و برهان چيزهاي ناديده‪ .‬زيرا كه به اين‪ ،‬براي قدما شهادت‬

‫داده شد‪ .‬به ايمان ﻓهميدهايﻢ كه ﻋالمها به كلمه خدامرتﺐ گرديد‪ ،‬حتي آنكه چيزهاي ديدني ازچيزهاي ناديدني‬

‫ساخته شد‪.‬ﻋبرانيان ‪3 - 1:11‬‬

‫ايمان‪ ،‬ضامﻦ چيزهايي است كه بدان اميد داريﻢ كه اﺗﻔاق بيﻔتد و برهان آنچه هنوز نميبينيﻢ‪ .‬اميد به اطميناني ﺗضميﻦ‬
‫شده منتقﻞ شده است‪ .‬ايمان ‪ ،‬پذيرش آنچه در قلمرو طبيعي نيست و ديده نمي شود‪ .‬خدا به ما مي ﮔويد كه ﺣتي‬
‫آفرينﺶ دنيا نيز به وسيله ايمان به فرمان او انجام شده است‪ .‬ديدني ها از نا ديدني ها ايجاد شد‪.‬‬

‫هابيل‬

‫قائﻦ و هابيﻞ دو قرباني متﻔاوت آوردند ‪ ،‬اما قرباني هابيﻞ با ايمان انجام شد و از آنجا كه با ايمان ساخته شده بود ‪،‬‬
‫مورد قبول واقﻊ شد‪.‬‬
‫به ايمان هابيل قرباني نيكوتر از قائن را به خدا گذرانيد و بهسبﺐ آن شهادت داده شد كه ﻋادل است‪ ،‬به آنكه خدا‬

‫به هداياي او شهادت ميدهد؛ و بهسبﺐ همان بﻌد از مردن هنوزگوينده است‪.‬ﻋبرانيان ‪11:4‬‬

‫‪33‬‬
‫خنوخ‬
‫به ايمان خنوخ منتقل گشت تا موت را نبيندو ناياب شد چراكه خدا او را منتقل ساخت زيراقبل از انتقال وي شهادت‬

‫داده شد كه رضامندي خدا را حاصل كرد‪ .‬ليكن بدون ايمان تحﺼيل رضامندي او محال است‪ ،‬زيرا هركه تقرب به‬

‫خدا جويد‪ ،‬ﻻزم است كه ايمان آورد بر اينكه اوهست و جويندگان خود را جزا ميدهد‪.‬ﻋبرانيان ‪6 - 5:11‬‬

‫نوح‬
‫به ايمان نوح چون درباره اموري كه تا آن وقت ديده نشده‪ ،‬الهام ياﻓته بود‪ ،‬خداترس شده‪ ،‬كشتياي بﺠهت اهل‬

‫خانه خود بساخت و به آن‪ ،‬دنيا را ملزم ساخته‪ ،‬وارث آن ﻋدالتي كه از ايمان است گرديد‪.‬ﻋبرانيان ‪11:7‬‬

‫ابراهيﻢ‬
‫و به ايمان در زمين وﻋده مثل زمين بيگانه ﻏربت پذيرﻓت و درخيمهها با اسحاق و يﻌقوب كه در ميراث همين وﻋده‬

‫شريك بودند مسكن نمود‪ .‬زانرو كه مترقﺐ شهري بابنياد بود كه مﻌمار و سازنده آن خداست‪.‬ﻋبرانيان ‪10 - 9:11‬‬

‫ساره‬
‫ﻋبرانيان ‪ 12 - 11:11‬به ايمان خود ساره نيز قوت قبول نسل ياﻓت و بﻌد از انقضاي وقت زاييد‪ ،‬چونكه‬

‫وﻋدهدهنده را امين دانست‪ .‬و از اين سبﺐ‪ ،‬ازيك نفر و آن هﻢ مرده‪ ،‬مثل ستارگان آسمان‪ ،‬كثيرو مانند ريگهاي‬

‫كنار دريا‪ ،‬بيشمار زاييده شدند‪.‬‬

‫آناني كه تا به آخر وﻓادار ماندند‬

‫در ايمان همه ايشان ﻓوت شدند‪ ،‬درحاليكه وﻋدهها را نياﻓته بودند‪ ،‬بلكه آنها را از دورديده‪ ،‬تحيت گفتند و اقرار‬

‫كردند كه بر روي زمين‪ ،‬بيگانه و ﻏريﺐ بودند‪ .‬زيرا كساني كه همچنين ميگويند‪ ،‬ظاهر ميسازند كه در جستﺠوي‬

‫وطني هستند‪ .‬و اگر جايي را كه از آن بيرون آمدند‪ ،‬بﺨاطر ميﺂوردند‪ ،‬هرآينه ﻓرصت ميداشتند كه )بدانﺠا(‬

‫‪34‬‬
‫برگردند‪ .‬لكن الحال مشتاق وطني نيكوتر يﻌني )وطن ( سماوي هستند و از اينرو خدا از ايشان ﻋار ندارد كه‬

‫خداي ايشان خوانده شود‪ ،‬چونكه برايايشان شهري مهيا ساخته است‪.‬ﻋبرانيان ‪16 - 13:11‬‬

‫ابراهيﻢ اسحاق را به ﻋنوان قرباني تقديﻢ كرد‬


‫به ايمان ابراهيﻢ چون امتحان شد‪ ،‬اسحاق را گذرانيد و آنكه وﻋدهها را پذيرﻓته بود‪ ،‬پسريگانه خود را قرباني‬

‫ميكرد؛ كه به او گفته شده بود كه »نسل تو به اسحاق خوانده خواهد شد‪ «.‬چونكه يقين دانست كه خدا قادر‬

‫بربرانگيزانيدن از اموات است و همچنين او را درمثلي از اموات نيز بازياﻓت‪.‬ﻋبرانيان ‪19 - 17:11‬‬

‫اسحاق يﻌقوب و ﻋيسو را بركت داد‬


‫به ايمان اسحاق نيز يﻌقوب و ﻋيسو را درامور آينده بركت داد‪.‬ﻋبرانيان ‪11:20‬‬

‫يﻌقوب پسران يوسف را بركت داد‬


‫ﻋبرانيان ‪ 11:21‬به ايمان يﻌقوب در وقت مردن خود‪ ،‬هريكي از پسران يوسف را بركت داد و بر سر ﻋﺼاي خود‬

‫سﺠده كرد‪.‬‬

‫يوسف‬
‫يوسف در ﺣيﻦ وفاﺗﺶ ايمان داشت كه قوم اسرائيﻞ به سرزميﻦ موعود باز مي ﮔردند ‪:‬‬
‫ﻋبرانيان ‪ 11:22‬به ايمان يوسف در حين وﻓات خود‪ ،‬ازخروج بنياسرائيل اخبار نمود و درباره استﺨوانهاي خود‬

‫وصيت كرد‪.‬‬

‫ديوارها ﻓرو ريﺨتند‬


‫يوشﻊ به خدا ايمان داشت ‪ ،‬مطيﻊ دستورات او بود و قوم اسرائيﻞ را به اوليﻦ پيروزي فراطبيعي خود در سرزميﻦ‬
‫موعود رهبري كرد‪.‬‬

‫به ايمان حﺼار اريحا چون هفت روز آن راطواف كرده بودند‪ ،‬به زير اﻓتاد‪.‬ﻋبرانيان ‪11:30‬‬

‫‪35‬‬
‫راحاب‬
‫راﺣاب فاﺣشه ‪ ،‬در اريﺤا با استقبال از جاسوسان ‪ ،‬با ايمان عمﻞ كرد و زندﮔي خود را به خاطر آنها به خطر انداخت‬
‫‪ ،‬زيرا او به قدرت خداي آنها ايمان داشت‪.‬‬

‫به ايمان‪ ،‬راحاب ﻓاحشه با ﻋاصيان هﻼك نشد زيرا كه جاسوسان را به سﻼمتي پذيرﻓته بود‪.‬ﻋبرانيان ‪11:31‬‬

‫جِدﻋُون و باراق و شَمشون و يَفتاح و داود و سموئيل و انبيا‬


‫و ديگرچه گويﻢ؟ زيرا كه وقت مرا كفاف نمي دهد كه از جدﻋون و باراق و شمشون و يفتاح و داود و سموئيل و انبيا‬

‫اخبار نمايﻢ‪ ،‬كه ازايمان‪ ،‬تسﺨير ممالك كردند و به اﻋمال صالحه پرداختند و وﻋدهها را پذيرﻓتند و دهان شيران‬

‫رابستند‪ ،‬سورت آتش را خاموش كردند و از دم شمشيرها رستگار شدند و از ضﻌف‪ ،‬توانايي ياﻓتند و در جنگ شﺠاع‬

‫شدند و لشكرهاي ﻏربارا منهزم ساختند‪.‬ﻋبرانيان ‪34 - 32:11‬‬

‫كليساي اوليه‬
‫ﻋبرانيان ‪ 38 - 35:11‬زنان‪ ،‬مردگان خود را به قيامتي بازياﻓتند‪ ،‬لكن ديگران مﻌذب شدند وخﻼصي را قبول‬

‫نكردند تا به قيامت نيكوتربرسند‪ .‬و ديگران از استهزاها و تازيانهها بلكه از بندها و زندان آزموده شدند‪.‬‬

‫سنگسارگرديدند و با اره دوپاره گشتند‪ .‬تﺠربه كرده شدندو به شمشير مقتول گشتند‪ .‬در پوستهاي گوسفندان و بزها‬

‫محتاج و مﻈلوم و ذليل و آواره شدند‪ .‬آناني كه جهان ﻻيق ايشان نبود‪ ،‬درصحراها و كوهها و مغارهها و شكاﻓهاي‬

‫زمين پراكنده گشتند‪.‬‬

‫ما بايد مسابقه را تمام كنيﻢ‬

‫پس جميع ايشان با اينكه از ايمان شهادت داده شدند‪ ،‬وﻋده را نياﻓتند‪.‬آنها نمي توانند تا پايان مسابقه ‪ ،‬جايزه را‬

‫درياﻓت كنند تا زماني كه ما مسابقه را به پايان برسانيﻢ‪.‬ﻋبرانيان ‪40 - 39:11‬‬

‫ح نجات دهنده را نديدند ولي با ايﻦ وجود آنها ﺣتي ﺗا ايمان به مرگ ادامه‬
‫ﮔرچه آنها وعده را نديدند يا آمدن مسي ِ‬
‫دادند‪.‬‬

‫‪36‬‬
‫هشدار جدي‬

‫درست قبﻞ از آنكه نويسنده كتاب عبرانيان درباره قهرمانان ايماني كه با ايمان در عهد عتيﻖ زندﮔي كرده و وفات‬
‫يافتند ‪ ،‬به ما هشدار داد ‪:‬‬
‫پارسا ﻋادل به ايمان زيست خواهد نمود و اگر مرتد شود نفس من باوي خوش نﺨواهد شد»‪.‬ﻋبرانيان ‪10:38‬‬

‫و در عبرانيان به ما ﮔﻔته مي شود كه خدا از ايﻦ افراد عار نداشت ‪.‬‬

‫لكن الحال مشتاق وطني نيكوتر يﻌني )وطن ( سماوي هستند و از اينرو خدا از ايشان ﻋار ندارد كه خداي ايشان‬

‫خوانده شود‪ ،‬چونكه براي ايشان شهري مهيا ساخته است‪.‬ﻋبرانيان ‪11:16‬‬

‫پرسش هايي براي دوره كردن درس دوم‬

‫‪ (١‬چهار مرحله ايمان ابراهيﻢ كداميك بودند؟‬

‫‪ (٢‬چگونه خداوند موسي را در كتاب اﻋداد توصيف كرده است؟ و چرا اين مهﻢ است؟‬

‫‪37‬‬
‫درس سوم‬

‫شالودة ايمان‬

‫ايماني كه زميﻦ را عوض مي كند و ماوراء الطبيعه به خاطر وجود ماست‪ .‬ما خلقت جديدي در عيسي مسيح‬
‫خداوند هستيﻢ‪ .‬ما مي ﺗوانيﻢ ايمان داشته باشيﻢ ‪ ،‬از نوع ايمان خود ِخدا ‪ ،‬زيرا در او هستيﻢ‪ .‬ما استخواني از استخوان‬
‫او و ﮔوشتي از ﮔوشت او هستيﻢ و صداي او را مي شنويﻢ‪.‬‬

‫زانرو كه اﻋضاي بدن وي ميباشيﻢ‪ ،‬از جسﻢ و از استﺨوانهاي او‪.‬اﻓسسيان ‪5:30‬‬

‫ما بايد درك كنيﻢ كه در مسيح دو موقعيت داريﻢ‪ .‬اولي به صورت مقام )جايگاه ( و دومي به صورت عملي يا‬
‫ﺗجربي است‪.‬‬

‫ما در مسيﺢ چه هويتي داريﻢ‬

‫تولد تاره‬

‫در لﺤظه نجات يك معجزه اي رخ داد‪ .‬روح القدس ما را در بدن عيسي مسيح ﺗعميد داد‪.‬‬

‫زيرا كه جميع ما به يك روح در يك بدن تﻌميدياﻓتﻢ‪ ،‬خواه يهود‪ ،‬خواه يوناني‪ ،‬خواه ﻏﻼم‪ ،‬خواه آزاد و همه از يك‬

‫روح نوشانيده شديﻢ‪١.‬قرنتيان ‪12:13‬‬

‫ما در او مقام و موقعيت جديدي داريﻢ‪ .‬ما دوباره متولد شديﻢ‪ .‬ما مخلوقات جديدي در او هستيﻢ‪.‬‬

‫‪38‬‬
‫‪٢‬قرنتيان ‪ 5:17‬پس اگر كسي در مسيﺢ باشد‪ ،‬خلقت تازهاي است؛ چيزهاي كهنه درگذشت‪ ،‬اينك همهچيز تازه شده‬

‫است‪.‬‬

‫"شخﺺ قديمي" كه قبﻼً بوديﻢ ديگر وجود ندارد‪ .‬آن شخﺺ "از دنيا رفته است" همه چيز ﺗازه شده است‪.‬‬
‫به عنوان "خلقت جديد" ما با مسيح يكي شديﻢ‪ .‬همه آنچه كه او هست ‪ ،‬ما شده ايﻢ‪ .‬ﺗمام آنچه او دارد اكنون‬
‫متعلﻖ به ماست‪ .‬ما از نظر روﺣي مرده بوديﻢ‪ .‬اكنون ما يك روح زنده با هويتي كامﻼً جديد هستيﻢ‪.‬‬

‫‪١‬قرنتيان ‪ 15:22‬و چنانكه در آدم همه ميميرند در مسيﺢ نيزهمه زنده خواهند گشت‪.‬‬

‫نيكي مطلق خدا‬

‫برخي اﺣساس ﮔناه و مﺤكوميت را ﺗجربه مي كنند كه آن مانﻊ ايمان آنها براي اطمينان و دريافت همه آنچه خداوند‬
‫وعده داده است مي شود‪ .‬مكاشﻔه خلقت جديد ‪ ،‬مكاشﻔه نيكي مطلﻖ است‪.‬‬

‫ما ديگر ‪" ...‬ﮔناهكاراني كه به وسيله فيض نجات يافتند‪ ".‬نيستيﻢ بلكه به عنوان خلقتي جديد ‪ ،‬ديگر "ﮔناهكار"‬
‫نيستيﻢ‪ .‬ﺗمام نيكي مسيح از آن ما شده است‪ .‬ما به عنوان مخلوقات روﺣاني ﺗازه متولد شده ‪ ،‬نيكي مطلﻖ خدا در‬
‫مسيح عيسي هستيﻢ‪ .‬ما هرﮔز از آن لﺤظه كه نجات يافتيﻢ ‪ ،‬نيك ﺗر يا پارساﺗر نخواهيﻢ بود‪.‬‬

‫اﮔر بخواهيﻢ با ايماني كه خدا را خشنود مي كند زندﮔي كنيﻢ ‪ ،‬بايد بدانيﻢ كه ما در مسيح هستيﻢ‪ .‬از طريﻖ مكاشﻔه‬
‫در خلقت جديد است كه ايمان ما قادر خواهد بود باور كند كه ما مي ﺗوانيﻢ ﺗمام آنچه را كه كﻼم او نشان مي دهد‬
‫را داشته باشيﻢ وآن را انجام دهيﻢ‪.‬‬

‫ما از نظر مقام ‪ ،‬در ايﻦ لﺤظه جايگاه شگﻔت انگيزي در مسيح داريﻢ يعني هنگامي كه ما عيسي را به عنوان ﺗنها پسر‬
‫خدا ‪ ،‬خداوند و منجي خود مي پذيريﻢ ‪ ،‬در او قرار ﮔرفتيﻢ و از مزاياي بسيار شگﻔت انگيزي برخوردار شديﻢ‪.‬‬

‫‪39‬‬
‫مزاياي ما‬

‫*شريك ذات الهي‬

‫كه بوساطت آنهاوﻋده هاي بينهايت ﻋﻈيﻢ و گرانبها به ما داده شد تاشما به اينها شريك ذات الهي گرديد و ازﻓسادي‬

‫كه از شهوت در جهان است‪ ،‬خﻼصي يابيد‪٢.‬پطرس ‪1:4‬‬

‫*بهره مند شدن از حيات جاوداني‬

‫و آن شهادت اين است كه خدا حيات جاوداني به ما داده است و اين حيات‪ ،‬در پسر اوست‪ .‬آنكه پسر را دارد حيات‬

‫را دارد و آنكه پسر خدا را ندارد‪ ،‬حيات را نياﻓته است‪ .‬اين را نوشتﻢ به شما كه به اسﻢ پسر خدا ايمان آوردهايد تا‬

‫بدانيد كه حيات جاوداني داريد و تا به اسﻢِ پسر خدا ايمان بياوريد‪ .‬يوحنا ‪13 – 11:5‬‬

‫*بهره مند شدن از نيكي مطلق‬

‫زيرا او را كه گناه نشناخت در راه ما گناه ساخت تا ما در وي ﻋدالت خدا شويﻢ‪٢.‬قرنتيان ‪5:21‬‬

‫*بهره مند شدن از پسرخواندگي‬

‫اﻓسسيان ‪ 1:5‬كه ما را از قبل تﻌيين نمود تا او را پسر خوانده شويﻢ بوساطت ﻋيسي مسيﺢ برحسﺐ خشنودي اراده‬

‫خود‪،‬‬

‫*بهره مند شدن از قﺼد و هدف او‬

‫كه ما نيز در وي ميراث او شدهايﻢ‪ ،‬چنانكه پيش مﻌين گشتيﻢ برحسﺐ قﺼد او‪ .‬كه همهچيزها را مواﻓق راي اراده‬

‫خود ميكند‪.‬اﻓسسيان ‪1:11‬‬

‫*بهره مند شدن از پادشاهي و كهانت‬

‫و ما را نزد خدا و پدر خود پادشاهان و كهنه ساخت‪ ،‬او را جﻼل وتوانايي باد تا ابداﻻباد‪ .‬آمين‪.‬مكاشفه ‪1:6‬‬

‫‪40‬‬
‫هﻢ شكل مسيﺢ شدن‬

‫در ﺣالي كه روح ما به عنوان خلقتي جديد دوباره متولد مي شود و ما در مسيح هويت و جايگاه كامﻼً جديدي پيدا‬
‫مي كنيﻢ ‪ ،‬ما هنوز همان نﻔْﺲ و جسمي را داريﻢ كه بايد بصورت ﺗجربي به شباهت مسيح شود‪ .‬ممكﻦ است بدن ما‬
‫نياز به شﻔا داشته باشد و نﻔْﺲ ما نياز به اﺣياء شدن داشته باشد‪.‬‬

‫آزاد شدن‬

‫ايﻦ شناخت ﺣقيقت است كه مي ﺗواند ما را در جسﻢ و نﻔْﺲ آزاد كند‪ .‬يوﺣنا نوشت ‪:‬‬
‫و حق راخواهيد شناخت و حق شما را آزاد خواهد كرد»‪.‬يوحنا ‪8:32‬‬

‫شناخت ﺣقيقت كﻼم خدا ايمان ما را براي اطمينان ‪ ،‬سخﻦ ﮔﻔتﻦ و دريافت هر آنچه خداوند به عنوان خلقتي جديد‬
‫در مسيح عيسي براي ما فراهﻢ كرده آزاد خواهد كرد‪.‬‬

‫اﻓكار ما در حال نو شدن است‬

‫همانطور كه ما كﻼم را مي خوانيﻢ و روي آن ﺗعمﻖ مي كنيﻢ ‪ ،‬روح القدس در ﺣال بازسازي نﻔْﺲ ماست‪ .‬فكر ما در‬
‫ﺣال نو شدن است ﺗا بتواند با ايمان قدم برداريﻢ‪.‬‬

‫روميان ‪ 2 - 1 :12‬لهذا اي برادران‪ ،‬شما را به رحمتهاي خدا استدﻋا ميكنﻢ كه بدنهاي خود را قرباني زنده‬

‫مقدّس پسنديده خدا بگذرانيد كه ﻋبادت مﻌقول شما است‪ .‬و هﻢ شكل اين جهان مشويد بلكه به تازگي ذهن خود‬

‫صورت خود را تبديل دهيد تا شما درياﻓت كنيد كه ارادة نيكوي پسنديده كامل خدا چيست‪.‬‬

‫‪41‬‬
‫احساسات ما در حال ترميﻢ شدن هستند‬

‫اﺣساساتِ نﻔْﺲ ما در ﺣال ﺗرميﻢ است‪.‬‬

‫در مرتﻌهاي سبزمرا مي خواباند‪ .‬نزد آبهاي راحت مرا رهبري ميكند‪ .‬نفْس مرا برمي گرداند‪ .‬و به خاطر نام خود‬

‫به راههاي نيكي مطلق هدايتﻢ مي نمايد‪.‬مزامير ‪3 - 2:23‬‬

‫نﻔْﺲ و جسﻢ ما از ﺗمام مزايايي كه در مسيح داريﻢ بهره مند مي شوند‪.‬‬

‫اي جان من خداوند را متبارك بﺨوان! و هرچه در درون من است نام قدوس او را متبارك خواند‪ .‬اي جان من‬

‫خداوند را متبارك بﺨوان! و جميع احسان هاي اورا ﻓراموش مكن! كه تمام گناهانت را ميﺂمرزدو همه مرض هاي‬

‫تو را شفا ميبﺨشد‪ .‬كه حيات تو را از هاويه ﻓديه ميدهد و تاج رحمت و راﻓت را بر سر تو مينهد‪ .‬كه جان تو را به‬

‫چيزهاي نيكو سير ميكند تا جواني تو مثل ﻋقاب تازه شود‪.‬مزامير ‪5 - 1:103‬‬

‫مزاياي ما بﺼورت تﺠربي و ﻋملي‬

‫*صلﺢ و آرامش‬
‫خداوند به ما جايگاه آرامﺶ و صلح كامﻞ داده است‪.‬‬

‫دل ﺛابت را در صلﺢ و آرامش كامل نگاه خواهي داشت‪ ،‬زيرا كه بر تو توكل دارد‪.‬اشﻌيا ‪26:3‬‬

‫*خوشي‬
‫جايگاهي براي شادي دروني ‪ ،‬يا خوشي‬

‫مزامير ‪ 16:11‬طريق حيات را به من خواهي آموخت‪ .‬به حضور تو كمال خوشي است و به دست راست تو لذت ها تا‬

‫ابداﻻباد!‬

‫‪42‬‬
‫* قوت و توانايي‬

‫اما آناني كه منتﻈر خداوند ميباشند قوت تازه خواهند ياﻓت و مثل ﻋقاب پرواز خواهند كرد‪ .‬خواهند دويد و خسته‬

‫نﺨواهند شد‪ .‬خواهندخراميد و درمانده نﺨواهند گرديد‪.‬اشﻌيا ‪40:31‬‬

‫*امنيت‬

‫اسﻢ خداوند برج حﺼين است كه مرد ﻋادل در آن ميدود و ايمن ميباشد‪.‬امثال ‪18:10‬‬

‫*قدرت‬

‫ليكن چون روح القدس بر شما ميﺂيد‪ ،‬قوت خواهيدياﻓت و شاهدان من خواهيد بود‪ ،‬در اورشليﻢ وتمامي يهوديه و‬

‫سامره و تا اقﺼاي جهان»‪.‬اﻋمال ‪1:8‬‬

‫* جايگاه مغلوب ساختن‬

‫زيرا آنچه از خدا مولود شده است‪ ،‬بر دنيا ﻏلبه مييابد؛ و ﻏلبهاي كه دنيا را مغلوب ساخته است‪ ،‬ايمان ماست‪.‬‬

‫كيست آنكه بر دنياﻏلبه يابد؟ جز آنكه ايمان دارد كه ﻋيسي پسرخداست‪١.‬يوحنا ‪5 - 4:5‬‬

‫فرقي نمي كند كه چقدر شرايط دشوار باشد ‪ ،‬فشارها ‪ ،‬نامﻼيمات يا مشكﻼت زندﮔي زياد باشد‪ .‬ما مي ﺗوانيﻢ‬
‫موقعيتي كامﻼ آرام داشته باشيﻢ‪ .‬در فيليپيان مي خوانيﻢ ‪:‬‬

‫درخواست‬ ‫ﻓليپيان ‪ 7 - 4:6‬براي هيﭻ چيزانديشه مكنيد‪ ،‬بلكه در هرچيز با دﻋا و استغاﺛه همراه با شكرگزاري‬

‫هاي خود را به خدا ﻋرض كنيد‪ .‬و آرامش خدا كه ﻓوق از تمامي ﻋقل است‪ ،‬دلها و ذهنهاي شما را در مسيﺢ ﻋيسي‬

‫نگاه خواهد داشت‪.‬‬

‫ﺗوجه داشته باشيد كه دعا و استغاثة ما بايد همراه با شكرﮔذاري انجام شود‪.‬‬

‫‪43‬‬
‫به سمت اقدام و ﻋمل نمودن حركت كردن‬

‫ﻓكر يا قلﺐ؟‬

‫يك ﺗمايز مهمي بيﻦ آنچه با فكر خود باور داريﻢ و آنچه با قلبمان ايمان داريﻢ ‪ ،‬وجود دارد‪ .‬ما با فكر خود چيزهاي‬
‫زيادي را باور داريﻢ و بسياري از آنچه را كه از كتاب مقدس آموخته ايﻢ باور داريﻢ‪.‬‬

‫باور داشتﻦ خوب است‪ .‬ما باور داريﻢ كتاب مقدس كﻼم الهام ﮔرفته از خدا است‪ .‬ما باور داريﻢ كه عيسي پسر‬
‫خداست‪ .‬ما باور داريﻢ كه جهان ها ﺗوسط او خلﻖ شده اند‪ .‬ما باور داريﻢ كه آدم و ﺣوا ﺗوسط او آفريده شده اند و‬
‫خدا به آنها ﮔﻔته است كه بر همه زميﻦ سلطه داشته باشند‪ .‬ما باور داريﻢ كه عيسي خداوند مريض را شﻔا داد ما باور‬
‫داريﻢ كه عيسي خداوند به شاﮔردان فرمود كه كارهايي را كه او انجام داده است را نيز آنان مي ﺗوانند انجام دهند‪.‬‬
‫ما شاﮔردان كﻼم هستيﻢ و چيزهاي بسيار زيادي وجود دارد كه به آنها ايمان داريﻢ‪.‬‬

‫آيا اين ها ايمان است؟‬

‫اما ايمان فراﺗر از آن چيزي است كه ما با فكر خود باور داريﻢ‪ .‬ايمان با مكاشﻔه اي از روح القدس ﺣاصﻞ مي شود‪.‬‬
‫با ايﻦ مكاشﻔه به عنوان يك كﻼم شخصي ﮔﻔتاري از خداوند است كه ايمان وارد روح ما مي شود‪ .‬آن وقت است‬
‫كه ما با قلب خود ايمان مي آوريﻢ‪.‬‬

‫روميان ‪ 10:8‬لكن چه مي گويد؟ اينكه »كﻼم نزد تو و در دهانت و در قلﺐ تو است يﻌني اين كﻼم ايمان كه به آن‬

‫وﻋظ ميكنيﻢ»‪.‬‬

‫ايﻦ كﻼم با مكاشﻔه به قلب ما ريخته مي شود‪.‬‬


‫روميان ‪ 10 - 9:10‬زيرا اگربه زبان خود ﻋيسي خداوند را اﻋتراف كني و دردل خود ايمان آوري كه خدا او را از‬

‫مردگان برخيزانيد‪ ،‬نﺠات خواهي ياﻓت‪ .‬چونكه به دل ايمان آورده ميشود براي ﻋدالت و به زبان اﻋتراف ميشود‬

‫بﺠهت نﺠات‪.‬‬

‫‪44‬‬
‫ايمان ‪ ،‬باور داشتﻦ با قلب ماست ‪ ،‬نه فقط با فكر ما‪.‬‬
‫ايمان همان چيزي است كه ما به آن اعتقاد داريﻢ و به آن عمﻞ مي كنيﻢ‪ .‬مدركِ داشتﻦ ايمان‪ ،‬يك عمﻞ اطاعت‬
‫است‪ .‬يعقوب رسول نوشت ‪:‬‬

‫اي برادران من‪ ،‬چه سود دارد اگر كسي گويد‪» :‬ايمان دارم« وقتي كه ﻋمل ندارد؟ آيا ايمان ميتواند او را‬

‫نﺠاتبﺨشد؟يﻌقوب ‪2:14‬‬

‫ﻋمل مربوطه‬

‫ايمان هميشه با اعمال مربوطه همراه است‪ .‬يعقوب آن را اعمال ايمان خطاب مي كند‪.‬‬

‫همچنين ايمان نيز اگر اﻋمال ندارد‪ ،‬در خود مرده است‪ .‬بلكه كسي خواهد گفت‪» :‬تو ايمان داري و من اﻋمال‬

‫دارم‪ .‬ايمان خود را بدون اﻋمال به من بنما و من ايمان خود را از اﻋمال خود به توخواهﻢ نمود‪ «.‬تو ايمان داري كه‬

‫خدا واحداست؟ نيكو ميكني! شياطين نيز ايمان دارند و مي لرزند! و ليكناي مرد باطل‪ ،‬آيا ميﺨواهي دانست كه‬

‫ايمان بدون اﻋمال‪ ،‬باطل است؟ آيا پدر ما ابراهيﻢ به اﻋمال‪ ،‬ﻋادل شمرده نشد وقتي كه پسر خود اسحاق را به‬

‫قربانگاه گذرانيد؟ ميبيني كه ايمان با اﻋمال او ﻋمل كرد و ايمان از اﻋمال‪ ،‬كامل گرديد‪ .‬و آن نوشته تمام گشت كه‬

‫ميگويد‪» :‬ابراهيﻢ به خدا ايمان آورد و براي او به ﻋدالت محسوب گرديد«‪ ،‬و دوست خدا ناميده شد‪ .‬پس ميبينيد‬

‫كه انسان از اﻋمال ﻋادل شمرده ميشود‪ ،‬نه از ايمان تنها‪ .‬و همچنين آيا راحاب ﻓاحشه نيز ازاﻋمال ﻋادل شمرده‬

‫نشد وقتي كه قاصدان راپذيرﻓته‪ ،‬به راهي ديگر روانه نمود؟ زيراچنانكه بدن بدون روح مرده است‪ ،‬همچنين ايمان‬

‫بدون اﻋمال نيز مرده است‪.‬يﻌقوب ‪26 - 17:2‬‬

‫آزمايش و تست حقيقي‬

‫اﮔر عملكردي مطابﻖ با آنچه مي ﮔوييﻢ و به آن باور داريﻢ وجود نداشته باشد ‪ ،‬در ايﻦ صورت مي ﺗوانيﻢ بدانيﻢ كه‬
‫آنچه داريﻢ ‪ ،‬دانﺶ فكري است‪ .‬ايمان با مكاشﻔه در روح ما بوجود مي آيد ‪ ،‬و سپﺲ ما به قلب خود ايمان‬
‫مي آوريﻢ هميشه يك عمﻞ ايمان وجود خواهد داشت كه دال بر ايماني است كه دريافت كرده ايﻢ‪.‬‬

‫‪45‬‬
‫پيروي از رهبراصلي ما‬

‫ﻋيسي خداوند‬

‫كتاب مقدس پر از نمونه هايي از ايمان است كه داراي عمﻞ مي باشد ‪ ،‬اما بيائيد با بزرﮔتريﻦ مثال يعني خود عيسي‬
‫خداوند شروع كنيﻢ‪.‬‬
‫هرچه او مي گويد ‪ ،‬انﺠامش دهيد!‬

‫در يوحنا باب دوم‪ ،‬اوليﻦ معجزه ثبت شده عيسي خداوند را مي خوانيﻢ‪ .‬وقتي او داشت در جشﻦ عروسي در قاناي‬
‫جليﻞ آب را به شراب ﺗبديﻞ مي كرد‬
‫مريﻢ به خادمان به چه ﮔﻔت؟‬
‫"هرچه او به شما ﮔﻔت ‪ ،‬آن را انجام دهيد‪".‬‬
‫و عيسي خداوند دستورالعملهايي را به آنها داد‪.‬‬
‫"كوزه هاي آب را پر از آب كنيد‪" ".‬اكنون مقداري بيرون بياوريد و آن را به نزد صاﺣب عروسي ببريد‪".‬‬

‫شگﻔت انگيزه چطور همان كوزه هاي آبي كه پر كردند و آن را به نزد صاﺣب عروسي بردند به شراب ﺗبديﻞ شد ؟‬
‫با اطاعت ‪ ،‬ﺣتي اﮔر ايﻦ دستورالعمﻞ ها در ﺣوزه طبيعي اﺣمقانه به نظر برسد ‪ ،‬آنها از عيسي خداوند پيروي كردند‬
‫و آنچه را كه او ﮔﻔت انجام دادند و معجزه اﺗﻔاق افتاد‪.‬‬

‫*دستت را دراز كن‬


‫وقتي عيسي مردي را كه با دست خشك شده ديد ‪ ،‬دستورالعمﻞ هايي كه به او داد ساده بود‪ .‬در امر طبيعي‬
‫غيرممكﻦ است ‪ ،‬اما در لﺤظه ايمان ساده است‪.‬‬
‫اينك مردي بود كه دستﺶ خشك شده بود‪ .‬سپﺲ به آن مرد فرمود ‪:‬‬
‫»دست خود را دراز كن!« پس دراز كرده‪ ،‬مانند ديگري صحيﺢ گرديد‪.‬متي ‪13 , 10:12‬‬

‫‪46‬‬
‫بستر خود را جمع كنيد‬

‫بعضي از دوستان نتوانستند دوستشان را كه فلﺞ بود به نزد عيسي خداوند برسانند ﺗا شﻔايﺶ دهد‪ .‬اما آنها از قدرت‬
‫شﻔابخشي عيسي خداوند شنيده بودند‪ .‬آنها آنقدر به ايﻦ قدرت باور داشتند كه بر روي پشت بام باﻻ رفتند و سﻔال ها‬
‫را جدا كردند ﺗا بتوانند دوست خود را به نزد عيسي برسانند‪ .‬عيسي خداوند چه كاري انجام داد؟‬

‫چون او ايمان ايشان را ديد‪ ،‬به وي گفت‪» :‬اي مرد‪ ،‬گناهان تو آمرزيده شد‪ «.‬ليكن تا بدانيد كه پسر انسان را‬

‫استطاﻋت آمرزيدن گناهان بر روي زمين هست‪ ،‬مفلوج راگفت‪ ،‬تو را ميگويﻢ برخيز و بستر خود رابرداشته‪ ،‬به خانه‬

‫خود برو‪ «.‬در ساﻋت برخاسته‪ ،‬پيش ايشان آنچه بر آن خوابيده بود برداشت و به خانه خود خدا را حمدكنان روانه‬

‫شد‪.‬لوقا ‪25 - 24 , 20:5‬‬

‫عيسي ايمان آنها را چگونه ديد؟ او اعمال آنها را ديد و آن اعمال ايمان بود‪.‬‬

‫شاگردان‬

‫* به خاطر كﻼم تو ‪ ،‬باشه‬

‫و چون از سﺨن گفتن ﻓارغ شد‪ ،‬به شمﻌون گفت‪» :‬به ميانه درياچه بران و دام هاي خود را براي شكار بيندازيد‪«.‬‬

‫شمﻌون در جواب وي گفت‪» :‬اي استاد‪ ،‬تمام شﺐ را رنج برده چيزي نگرﻓتيﻢ‪ ،‬ليكن به حكﻢ تو‪ ،‬دام را خواهيﻢ‬

‫انداخت‪ «.‬و چون چنين كردند‪ ،‬مقداري كثير ازماهي صيد كردند‪ ،‬چنانكه نزديك بود دام ايشان گسسته شود‪ .‬و به‬

‫رﻓقاي خود كه در زورق ديگربودند اشاره كردند كه آمده ايشان را امداد كنند‪ .‬پس آمده هر دو زورق را پر‬

‫كردند بقسمي كه نزديك بود ﻏرق شوند‪.‬لوقا ‪7 - 4:5‬‬

‫شمعون ماهيگير بود‪ .‬عيسي يك نجار بود‪ .‬شمعون مي ﺗوانست به چيزهاي طبيعي نگاه كند و ﺗور را زميﻦ نگذارد‪.‬‬
‫دانﺶ او در ايﻦ زمينه ماهيگيري قطعاً بيﺶ از دانﺶ عيسي خداوند بود‪ .‬اما سخنان عيسي را شنيد و با اطاعت از او‬
‫دام ها را به درياچه انداخت‪ .‬ايمان هﻢ شنيدن و هﻢ انجام كﻼم عيسي خداوند است‪.‬‬
‫امروز خدا در ﺣال صﺤبت با ماست ‪ .‬او به ما روش هايي را مي ﮔويد كه باعث كاميابي و شﻔاست ‪.‬‬

‫‪47‬‬
‫در اوليﻦ شﻔايي كه در كتاب اعمال رسوﻻن است ‪ ،‬ما در مورد راه رفتﻦ شاﮔردان با ايمان مي خوانيﻢ‪ .‬ما مي بينيﻢ‬
‫كه آنها از الگوي عيسي خداوند پيروي مي كنند‪.‬‬

‫آنگاه پطرس گفت‪» :‬مرا طﻼ و نقره نيست‪ ،‬اماآنچه دارم به تو ميدهﻢ‪ .‬به نام ﻋيسي مسيﺢ ناصري برخيز و بﺨرام!«‬

‫و دست راستش راگرﻓته او را برخيزانيد كه در ساﻋت پايها و ساقهاي او قوت گرﻓت و برجسته بايستاد وخراميد و با‬

‫ايشان خرامان و جست و خيزكنان وخدا را حمدگويان داخل هيكل شد‪.‬اﻋمال ‪8 - 6:3‬‬

‫ديوارهاي اريحا‬

‫قوم اسرائيﻞ ﺗازه داشتند مي آمدند كه به سرزميﻦ وعده وارد شوند كه شهر مستﺤكﻢ اريﺤا درست در مقابﻞ آنها‬
‫قرار داشت‪ .‬خدا به يوشﻊ چه فرمود؟‬
‫و يهوه به يوشع گفت‪» :‬ببين اريحا وملكش و مردان جنگي را به دست تو تسليﻢ كردم‪.‬يوشع ‪6:2‬‬

‫يك لﺤظه صبر كنيد ايﻦ قلعه اي مستﺤكﻢ بود‪ .‬ارﺗﺶ در داخﻞ بود ‪ ،‬ديوارها مﺤكﻢ بودند و آنها براي مﺤاصره‬
‫كردن ﺣاضر شده بودند‪ .‬اما خدا فرمود ‪ ،‬مﻦ اريﺤا را به دست ﺗو ﺗسليﻢ كردم‪ .‬زمان فعﻞ ايﻦ سخﻦ زمان ﮔذشته‬
‫است‪ .‬مﻦ " از قبﻞ به شما ﺗسليﻢ كردم "‬
‫و سپﺲ خداوند دستورالعمﻞ هايي به آنها مي دهد كه از نظر طبيعي معنايي ندارند‪ .‬براي مدت شﺶ روز ‪ ،‬آنها‬
‫مي بايست در اطراف شهر راهپيمايي مي كردند ‪ ،‬شيپور مي زدند و به اردوﮔاه برمي ﮔشتند‪ .‬و روز هﻔتﻢ ‪ ،‬آنها بايد‬
‫هﻔت بار در اطراف شهر راهپيمايي مي كردند ‪ ،‬و شيپورها را مي زدند ‪ ،‬و ديوارها فرو مي ريخت‪.‬‬
‫ﺣاﻻ يوشﻊ يك انتخاب داشت كه آيا او از دستورات خدا پيروي مي كند؟ آيا او به كﻼم خدا عمﻞ خواهد كرد و از‬
‫همه رزمندﮔان ارﺗﺶ خود مي خواهد كه به آن كﻼم عمﻞ كنند؟ او ايﻦ كار را كرد و همانطور كه مي دانيﻢ ديوارها‬
‫فرو ريخت‪.‬‬

‫آيا خداوند كﻼمي به ما داده است ‪ ،‬مانند ايﻦ آيه ‪:‬‬


‫ﻓليپيان ‪ 4:19‬اماخداي من همه احتياجات شما را برحسﺐ دولت خود در جﻼل در مسيﺢ ﻋيسي رﻓع خواهد نمود‪.‬؟‬

‫‪48‬‬
‫اﮔر مشكﻞ مالي داريد ‪ ،‬از خدا دستورالعمﻞ هاي او را در مورد اينكه چه كاري بايد انجام دهيد بخواهيد و سپﺲ‬
‫آنچه را كه او مي ﮔويد انجام دهيد‪ .‬وقتي ﺣقيقتاً آنچه را او با قلب ما سخﻦ ﮔﻔته باور داشته باشيﻢ ‪ ،‬با عملي مطيعانه‬
‫پاسخ خواهيﻢ ﮔرفت‪.‬‬

‫نﻌمان در رود اردن‬

‫نعمان يك سردار لشكر سوريه بود و يك كنيز برده از اسرائيﻞ داشت‪ .‬هنگامي كه آن كنيز شنيد كه وي به جذام‬
‫مبتﻼ شده است ‪ ،‬به او درباره اليشﻊ نبي در اسرائيﻞ ﮔﻔت‪ .‬كه مي ﺗواند ﺣتي جذام او را شﻔا دهد‪ .‬بايد در نعمان‬
‫اميدي بوجود آمده بود زيرا او به اسرائيﻞ و نزد اليشﻊ نبي سﻔر كرد‪ .‬او با اسبان ‪ ،‬ارابه ها ‪ ،‬با خادمانﺶ آمد و انتظار‬
‫داشت كه با اﺣترام زيادي با او رفتار شود‪ .‬اما چه اﺗﻔاقي افتاد؟‬

‫پس نﻌمان با اسبان و ارابه هاي خودآمده‪ ،‬نزد در خانه اليشع ايستاد‪ .‬و اليشع رسولي نزد وي ﻓرستاده‪ ،‬گفت‪» :‬برو‬

‫و در اردن هفت مرتبه شست و شو نما‪ .‬و گوشتت به توبرگشته‪ ،‬طاهر خواهي شد‪ «.‬اما نﻌمان ﻏضبناك شده‪ ،‬رﻓت و‬

‫گفت‪» :‬اينك گفتﻢ البته نزدمن بيرون آمده‪ ،‬خواهد ايستاد و اسﻢ خداي خود‪ ،‬يهوه را خوانده‪ ،‬و دست خود را بر‬

‫جاي برص حركت داده‪ ،‬ابرص را شفا خواهد داد‪ .‬آيا ابانه و ﻓرﻓر‪ ،‬نهرهاي دمشق‪ ،‬از جميع آبهاي اسرائيل بهتر‬

‫نيست؟ آيا در آنها شست وشو نكنﻢ تا طاهر شوم؟« پس برگشته‪ ،‬با خشﻢ رﻓت‪ .‬اما بندگانش نزديك آمده‪ ،‬او را‬

‫خطاب كرده‪ ،‬گفتند‪» :‬اي پدر ما اگر نبي‪ ،‬تو را امري بزرگ گفته بود‪ ،‬آيا آن را بﺠا نمي آوردي؟ پس چند مرتبه‬

‫زياده چون تو را گفته است شست و شو كن و طاهر شو‪ «.‬پس ﻓرود شده‪ ،‬هفت مرتبه دراردن به موجﺐ كﻼم مرد‬

‫خدا ﻏوطه خورد وگوشت او مثل گوشت طفل كوچك برگشته‪ ،‬طاهرشد‪٢ .‬پادشاهان ‪14 - 9:5‬‬

‫نعمان مرد ثروﺗمندي بود و براي او آسان نبود كه خود را فروﺗﻦ كند و هﻔت بار در رود اردن فرو برود‪ .‬مطمﺌناً‬
‫منطقي نبود‪ .‬آنگونه كه انتظار داشت انگار خدا به او پاسخي نداده بود و با عصبانيت به خانه بازﮔشت ‪ ،‬اما سپﺲ ‪...‬‬
‫او از خدا اطاعت كرد‪ .‬او همان كاري را كه خدا ﮔﻔته بود انجام داد‪ .‬او هﻔت بار در اردن فرو رفت و شﻔا يافت‪.‬‬

‫‪49‬‬
‫جنگ نيكوي ايمان را بﺠنگيد‬

‫كتاب مقدس از پيدايﺶ ﺗا مكاشﻔه ﺣكايت از زن و مردي است كه ايمان خود را عمﻞ كرده اند‪ .‬ايﻦ داستان افرادي‬
‫نيست كه منتظرند شخﺺ ديگري براي آنها ايمان را به كار بگيرد‪.‬‬

‫ايمان ايﻦ نيست ‪" ،‬آه ‪ ،‬هرچه خدا بخواهد ‪" "...‬مﻦ مي دانﻢ كه يه وقتي در آينده شﻔا خواهﻢ يافت‪" ".‬اﮔر خدا‬
‫مي خواهد كاري انجام دهﻢ ‪ ،‬به مﻦ خواهد ﮔﻔت‪".‬‬
‫ايمان مسﺌوليت شرايط ما را بر عهده مي ﮔيرد از دعا كردن در مورد آن ‪ ،‬ﺗا زماني كه از خدا بشنويﻢ‬
‫همچنيﻦ از جستجو كردن در كتاب مقدس ﺗا زماني كه روح القدس جواب را به ما نشان دهد‪.‬‬

‫سخنان يعقوب را بخاطر بسپاريد ‪ :‬در ﺗرجمه ‪ Amplified‬يﻌقوب ‪2:17‬‬

‫همچنيﻦ ايمان ‪ ،‬اﮔر اعمال نداشته باشد ) اعمال مطيعانه براي پشتيباني از آن( ‪ ،‬به خودي خود از قدرت بي بهره است‬
‫)غيرفعال ‪ ،‬مرده است(‬

‫تيموتائوس به ما مي گويد جنگ نيكوي ايمان را بﺠنگيد‪١.‬تيموتائوس ‪6:12‬‬

‫در افسسيان مي خوانيﻢ ‪:‬‬


‫اﻓسسيان ‪ 16 - 13:6‬لهذا اسلحه تام خدا را برداريد تا بتوانيد در روز شرير مقاومت كنيد و همه كار را بهﺠا‬

‫آورده‪ ،‬بايستيد‪ .‬پس كمر خود را به راستي بسته و جوشن ﻋدالت رادربر كرده‪ ،‬بايستيد‪ .‬و نﻌلين استﻌداد انﺠيل‬

‫سﻼمتي را در پا كنيد‪ .‬و بر روي اين همه سپرايمان را بكشيد كه به آن بتوانيد تمامي تيرهاي آتشين شرير را‬

‫خاموش كنيد‪.‬‬

‫ما هر روز در جنگ براي سﻼمتي ‪ ،‬امور مالي ‪ ،‬خانواده و كشورهاي خود هستيﻢ‪ .‬وقت آن است كه ايمانداران كﻼم‬
‫خدا را بشنوند ‪ ،‬كﻼم خدا را اعﻼم كنند و با ايمان به آن كﻼم عمﻞ كنند‪.‬‬

‫‪50‬‬
‫پرسش هايي براي دوره كردن درس سوم‬

‫‪ (١‬ده مورد از مزاياي داشتن ايمان را ذكر كنيد ؟‬

‫‪ .2‬مثالي در كتاب مقدس از ايمان در ﻋمل و چگونگي تأﺛير آن بر زندگي خود بيان كنيد ؟‬

‫‪51‬‬
‫درس چهارم‬

‫شش اصل اساسي ايمان‬

‫درياﻓت وﻋده خدا از طريق ايمان‬

‫كﻼم خدا پر از وعده هايي است كه متعلﻖ به هر ايماندار است‪ .‬با ايﻦ ﺣال ‪ ،‬براي دريافت مزاياي ايﻦ وعده ها ‪ ،‬بايد‬
‫شرايط خاصي را بر اساس كﻼم خدا داشته باشيﻢ‪ .‬اينها شﺶ اصﻞ اساسي ايمان است‪ .‬بسياري ‪ ،‬كه طبﻖ كﻼم خدا از‬
‫قبﻞ كامياب و بركت يافته اند و از سﻼمتي الهي برخوردار هستند مي بينيﻢ با فقر ‪ ،‬بيماري ‪ ،‬مرض و درد در بدن خود‬
‫زندﮔي مي كنند زيرا هر يك از ايﻦ شﺶ اصﻞ اساسي ايمان در زندﮔي آنها واقعيت ندارند‪ .‬از طريﻖ ايﻦ شﺶ اصﻞ‬
‫اساسي ايمان ‪ ،‬هر ايماندار مي ﺗواند ﺗمام مزاياي وعده هاي موجود در كﻼم خدا را دريافت و ﺗجربه كند‪.‬‬

‫شﺶ اصﻞ اساسي ايمان عبارﺗند از‪:‬‬

‫‪ (1‬بدانيﻢ چه چيزي متﻌلق به ماست‬

‫‪ (2‬آن را از پدر بﺨواهيد‬

‫‪ (3‬باور كنيد و درياﻓت كنيد‬

‫‪ (4‬سﺨن ايمان‬

‫‪ (5‬ﻋمل ايمان ) بر اساس ايمان خود ﻋمل كنيد(‬

‫‪ (6‬پايداري در ايمان‬

‫بدانيﻢ چه چيزي متﻌلق به ماست‬

‫براي ايمان داشتﻦ ‪ ،‬ابتدا بايد طبﻖ كﻼم خدا بدانيﻢ كه چه چيزي به ما ﺗعلﻖ دارد‪ .‬به ما ﮔﻔته شده است كه براي‬
‫جستجوي كﻼم به جهت يافتﻦ وعده هاي خداوند چهار مرد متﻔاوت در كتاب مقدس ‪ ،‬داراي اهميت هستند‪.‬‬

‫‪52‬‬
‫ارمياي نبي‬

‫ارمياي نبي به ما مي ﮔويد كه جستجوي وعده هاي خداوند در زندﮔي او چقدر باعث شادي و شگﻔتي او بود‪.‬‬

‫سﺨنان توياﻓت شد و آنها را خوردم و كﻼم تو شادي وابتهاج دل من گرديد‪ .‬زيرا كه به نام تواي يهوه خداي‬

‫صبايوت ناميده شدهام‪.‬ارميا ‪15:16‬‬

‫پطرس رسول‬

‫ما بايد وعده هاي كﻼم خدا را پيدا كنيﻢ و بدانيﻢ‪ .‬ما بايد بدانيﻢ كه ايﻦ وعده ها چيست و بايد بدانيﻢ كه هر يك از‬
‫آنها به عنوان ايمانداران به كﻼم خدا به ما ﺗعلﻖ دارد‪.‬‬

‫ﻓيض و سﻼمتي در مﻌرﻓت خدا و خداوند ماﻋيسي بر شما اﻓزون باد‪ .‬چنانكه قوت الهيه او همهچيزهايي را كه براي‬

‫حيات و دينداري ﻻزم است‪ ،‬به ما ﻋنايت ﻓرموده است‪ ،‬به مﻌرﻓت او كه ما را به جﻼل وﻓضيلت خود دﻋوت نموده‪،‬‬

‫كه بوساطت آنهاوﻋده هاي بينهايت ﻋﻈيﻢ و گرانبها به ما داده شد تاشما به اينها شريك طبيﻌت الهي گرديد و‬

‫ازﻓسادي كه از شهوت در جهان است‪ ،‬خﻼصي يابيد‪٢.‬پطرس ‪4 - 2:1‬‬

‫وعده هاي خداوند "بسيار عظيﻢ و ﮔرانبها" است‪ .‬ما بايد كتاب مقدس را جستجو كنيﻢ ﺗا ايﻦ وعده ها را كشف‬
‫كنيﻢ ﺗا بدانيﻢ چه چيزي به ما ﺗعلﻖ دارد‪.‬‬

‫يوحناي رسول‬

‫ايمان ما نمي ﺗواند مافوق چيزي باشد كه مي دانيﻢ‪.‬‬


‫و حق راخواهيد شناخت و حق شما را آزاد خواهد كرد»‪.‬يوحنا ‪8:32‬‬

‫دانﺶ ﺣقيقت كﻼم خداست كه مي ﺗواند ما را آزاد كند فقط با روح القدس مي ﺗواند براي ما آشكار شود آن هﻢ‬
‫زماني كه كﻼم خدا را مي خوانيﻢ و مطالعه مي كنيﻢ‪.‬‬

‫‪53‬‬
‫"ﺣقيقتِ" كﻼم خدا نمي ﺗواند ما را آزاد كند مگر اينكه آن را بدانيﻢ‪ .‬ﺣتي اﮔر آنچه براي ما آشكار شده است از‬
‫نظر فكر طبيعي اﺣمقانه به نظر برسد؛ ايﻦ دانﺶ يا دانستﻦ "ﺣقيقت" موجود در كﻼم خداست كه ما را آزاد خواهد‬
‫كرد‪.‬‬

‫پولس رسول‬

‫پولﺲ به قرنتيان نوشت‪:‬‬


‫بلكه چنانكه مكتوب است‪» :‬چيزهايي را كه چشمي نديد و گوشي نشنيد و بهﺨاطر انساني خطور نكرد‪ ،‬يﻌني آنچه‬

‫خدا براي دوستداران خود مهيا كرده است‪ «.‬اما خدا آنهارا به روح خود بر ما كشف نموده است‪ ،‬زيرا كه روح‬

‫همهچيز حتي ﻋمقهاي خدا را نيز تفحص ميكند‪ .‬زيرا كيست از مردمان كه امور انسان رابداند جز روح انسان كه در‬

‫وي ميباشد‪ .‬همچنين نيز امور خدا را هيچكس ندانسته است‪ ،‬جز روح خدا‪ .‬ليكن ما روح جهان را نياﻓتهايﻢ‪ ،‬بلكه‬

‫آن روح كه از خداست تا آنچه خدا به ما ﻋطا ﻓرموده است بدانيﻢ‪ .‬كه آنها را نيز بيان ميكنيﻢ نه به سﺨنان آموخته‬

‫شده از حكمت انسان‪ ،‬بلكه به آنچه روحالقدس ميﺂموزد و روحانيها را باروحانيها جمع مينماييﻢ‪ .‬اما انسان‬

‫نفسانيامور روح خدا را نمي پذيرد زيرا كه نزد او جهالت است و آنها را نمي تواند ﻓهميد زيرا حكﻢ آنها ازروح‬

‫ميشود‪ .‬لكن شﺨص روحاني در همهچيز حكﻢ ميكند و كسي را در او حكﻢ نيست‪» .‬زيرا كيست كه ﻓكر خداوند را‬

‫دانسته باشد تااو را تﻌليﻢ دهد؟« لكن ما ﻓكر مسيﺢ را داريﻢ‪١.‬قرنتيان ‪16 - 9:2‬‬

‫درخواست كنيد !‬

‫ما بايد آنچه را كه از قبﻞ به ما ﺗعلﻖ دارد از خدا بخواهيﻢ‪ .‬ما جواب بسياري از دعاها را دريافت نمي كنيﻢ ‪ ،‬زيرا ما‬
‫در مورد مشكﻞ و موقعيت خود صﺤبت مي كنيﻢ اما هرﮔز براي آن دعا نمي كنيﻢ‪.‬‬

‫يعقوب رسول نوشت ‪:‬‬


‫طمع ميورزيد ونداريد؛ ميكشيد و حسد مينماييد و نمي توانيدبه چنگ آريد؛ و جنگ و جدال ميكنيد و نداريد از‬

‫اين جهت كه درخواست نمي كنيد‪.‬يﻌقوب ‪4:2‬‬

‫‪54‬‬
‫ﻋيسي خداوند ﻓرمود ‪...‬‬

‫«بﺨواهيد‪ ،‬كه به شما داده خواهد شد؛ بﺠوييد‪ ،‬كه خواهيد ياﻓت؛ بكوبيد‪ ،‬كه در به رويتان گشوده خواهد شد‪ .‬زيرا‬

‫هر كه بﺨواهد‪ ،‬به دست آوَرَد و هر كه بﺠويد‪ ،‬يابد و هر كه بكوبد‪ ،‬در به رويش گشوده شود‪ .‬كداميك از شما اگر‬

‫پسرش از او نان بﺨواهد‪ ،‬سنگي به او ميدهد؟ يا اگر ماهي بﺨواهد‪ ،‬ماري به او ميبﺨشد؟ حال اگر شما با همة‬

‫بدسيرتيتان‪ ،‬ميدانيد كه بايد به ﻓرزندان خود هداياي نيكو بدهيد‪ ،‬چقدر بيشتر پدر شما كه در آسمان است به‬

‫آنان كه از او بﺨواهند‪ ،‬هداياي نيكو خواهد بﺨشيد‪.‬مَتّي ‪11 - 7:7‬‬

‫بركات از آن ماست‬

‫خدا از قبﻞ ما را بركت داده به جهت هر آنچه كه براي زندﮔي پيروزمندانه با فراواني و سﻼمتي بر روي ايﻦ زميﻦ‬
‫نياز داريﻢ‪ .‬هركدام از ايﻦ بركات از قبﻞ به ما ﺗعلﻖ دارد‪ .‬آنها در ﺣال ﺣاضر در آسمان وجود دارند‪.‬‬

‫متبارك باد خدا و پدر خداوند ما ﻋيسي مسيﺢ كه ما را مبارك ساخت به هر بركت روحاني در جايهاي آسماني در‬

‫مسيﺢ‪.‬اﻓسسيان ‪1:3‬‬

‫هرچي كه ما درخواست كنيﻢ‬

‫با ايﻦ ﺣال ‪ ،‬براي دريافت ايﻦ بركات ‪ ،‬نه ﺗنها بايد بدانيﻢ كه چي هستند ‪ ،‬بلكه بايد از پدر آنها را بخواهيﻢ‪.‬‬

‫يوحنا ‪ 24 – 23:16‬آمين آمين به شما ميگويﻢ كه هرآنچه از پدر به اسﻢ من طلﺐ كنيد به شما ﻋطا خواهد كرد‪ .‬تا‬

‫كنون به اسﻢ من چيزي طلﺐ نكرديد‪ ،‬بطلبيد تا بيابيد و خوشي شما كامل گردد‪.‬‬

‫خداوند به ما وعده داده است كه هر آنچه را كه واقعاً از او بخواهيﻢ دريافت خواهيﻢ كرد‪ .‬درخواست از پدر براي‬
‫آنچه در كﻼمﺶ وعده داده است يكي ديگر از اصول مهﻢ ايمان است كه براي دريافت ﻇهور هر يك از وعده هاي‬
‫موجود در كﻼم خدا ضروري است‪.‬‬
‫و هرآنچه با ايمان به دﻋا طلﺐ كنيد‪ ،‬خواهيد ياﻓت»‪.‬متي ‪21:22‬‬

‫‪55‬‬
‫"اما من درياﻓت نكردم"‬

‫يعقوب به ما مي ﮔويد كه دو دليﻞ وجود دارد كه باعث مي شود درخواست كنيﻢ ولي دريافت نكنيﻢ‪ .‬اول ايﻦ كه‬
‫طبﻖ اراده او درخواست نكرده ايﻢ‪.‬‬

‫يﻌقوب ‪ 4:3‬آنگاه نيز كه درخواست ميكنيد‪ ،‬نمييابيد‪ ،‬زيرا با نيّت بد درخواست ميكنيد تا صرف هوسرانيهاي خود‬

‫كنيد‪.‬‬
‫و دوم ايﻦ كه ما بايد با ايمان و بدون هيﭻ شكي درخواست كنيﻢ‪.‬‬

‫يﻌقوب ‪ 8 - 6:1‬لكن به ايمان سوال بكند و هرگز شك نكندزيرا هركه شك كند‪ ،‬مانند موج درياست كه از بادرانده‬

‫و متﻼطﻢ ميشود‪ .‬زيرا چنين شﺨص گمان نبرد كه از خداوند چيزي خواهد ياﻓت‪ .‬مرد دودل در تمام رﻓتار خود‬

‫ناپايدار است‪.‬‬

‫ايمان داشته باشيد و درياﻓت كنيد‬

‫بايد باور داشته باشيﻢ وعده هايي كه خدا به ما داده است را دريافت مي كنيﻢ ﺗا به آنها برسيﻢ‪.‬‬

‫ﻋيسي خداوند ﻓرمود يقين داشته باشيد‬

‫مرقس ‪ 24 :11‬بنابراين به شما ميگويﻢ آنچه در دﻋا درخواست ميكنيد‪ ،‬يقين بدانيد كه آن را ياﻓتهايد و به شما‬

‫ﻋطا خواهد شد‪.‬‬

‫براي دريافت وعده ‪ ،‬نه ﺗنها بايد بدانيﻢ كه وعده چيست و از خدا آن وعده را درخواست كنيﻢ ‪ ،‬بلكه بايد باور داشته‬
‫باشيﻢ كه بركت ايﻦ وعده از آن ماست و همان لﺤظه اي كه آن را درخواست مي كنيﻢ بايد بدانيﻢ كه آن را‬
‫دريافت كرده ايﻢ ‪ ،‬صرف نظر از اينكه شواهد ايﻦ وعده در زندﮔي ما آشكار شده است يا نه ‪ ،‬ما بايد "ايمان داشته‬

‫‪56‬‬
‫باشيﻢ كه دريافت كرده ايﻢ"‪ .‬بايد باور داشته باشيﻢ كه همان لﺤظه كه با ايمان آن را خواسته ايﻢ ‪ ،‬آن وعده را‬
‫دريافت كرده ايﻢ‪ .‬ما به آنچه مي بينيﻢ يا اﺣساس مي كنيﻢ باور نداريﻢ‪ .‬ما به آنچه كﻼم خدا مي ﮔويد ايمان داريﻢ‪.‬‬

‫متي ‪ 7:8‬زيرا هركه درخواست كند‪ ،‬يابد وكسيكه بطلبد درياﻓت كند و هركه بكوبد براي اوگشاده خواهد شد‪.‬‬

‫يوحنا ‪ 20:29‬ﻋيسي گفت‪» :‬اي توما‪ ،‬بﻌد از ديدنﻢ ايمان آوردي؟ خوشابحال آناني كه نديده ايمان آورند»‪.‬‬

‫نويسنده كتاب ﻋبرانيان‬

‫نويسنده كتاب عبرانيان به ما مي ﮔويد كه خداوند به جويندﮔان ‪ ،‬پاداش مي دهد‪.‬‬


‫ﻋبرانيان ‪ 11:6‬ليكن بدون ايمان تحﺼيل رضامندي او محال است‪ ،‬زيرا هركه تقرب به خدا جويد‪ ،‬ﻻزم است كه‬

‫ايمان آورد بر اينكه اوهست و جويندگان خود را پاداش مي دهد‪.‬‬

‫سﺨنِ ايمان‬

‫ما بايد مطابﻖ كﻼم خدا سخﻦ بگوييﻢ يعني آنچه را كه بر اساس كﻼم خداست و باور داريﻢ ‪ ،‬بيان كنيﻢ‪ .‬آنگاه هرچه‬
‫بگوييﻢ خواهيﻢ داشت‪ .‬عيسي خداوند فرمود‪:‬‬
‫زيرا كه هرآينه به شما ميگويﻢ هركه بدين كوه گويدمنتقل شده‪ ،‬به دريا اﻓكنده شو و در دل خود شك نداشته باشد‬

‫بلكه يقين دارد كه آنچه گويدمي شود‪ ،‬هرآينه هرآنچه گويد بدو ﻋطا شود‪ .‬مرقس ‪11:23‬‬

‫ايمان سﺨن مي گويد‬


‫پولﺲ رسول نوشت ‪:‬‬
‫لكن نيكي ايمان بدينطور سﺨن ميگويد كه »در خاطر خود مگو كيست كه به آسمان صﻌود كند يﻌني تا مسيﺢ را‬

‫ﻓرود آورد‪ ،‬لكن چه ميگويد؟ اينكه »كﻼم نزد تو و در دهانت و در قلﺐ تو است يﻌنياين كﻼم ايمان كه به آن وﻋظ‬

‫ميكنيﻢ‪ «.‬زيرا اگربه زبان خود ﻋيسي خداوند را اﻋتراف كني و دردل خود ايمان آوري كه خدا او را از مردگان‬

‫‪57‬‬
‫برخيزانيد‪ ،‬نﺠات خواهي ياﻓت‪ .‬چونكه به دل ايمان آورده ميشود براي ﻋدالت و به زبان اﻋتراف ميشود بﺠهت‬

‫نﺠات‪.‬روميان ‪10 – 8 , 6:10‬‬

‫آنچه مي ﮔوييﻢ ‪ ،‬همان چيزي است كه آن را باور داريﻢ و چيزي كه باور داشته باشيﻢ همان را دريافت مي كنيﻢ‪.‬‬
‫سخنان ما مهﻢ هستند زيرا همان چيزهايي هستند كه در واقﻊ به آن ايمان داريﻢ‪.‬‬

‫مشكﻼت را اﻋﻼم نكنيد‬

‫اﮔر ما فقط با ايمان مي ﺗوانيﻢ دريافت كنيﻢ و اﮔر ايمان باشد پﺲ ما ديگر درباره مشكﻞ سخﻦ نمي ﮔوييﻢ ‪ ،‬بلكه در‬
‫عوض كﻼم را اعﻼم مي كنيﻢ‪ .‬ما به وسيله " ثمره لب هاي خود" سخﻦ ايمان ‪ ،‬را ايجاد مي كنيﻢ‪.‬‬

‫پس بوسيله او قرباني تسبيﺢ را به خدابگذرانيﻢ‪ ،‬يﻌني ﺛمره لبهايي را كه به اسﻢ او مﻌترف باشند‪.‬ﻋبرانيان ‪13:15‬‬

‫ايمان را اﻋﻼم كنيد‬

‫ما بايد آنچه كه در قلب خود باور داريﻢ را با زبان خود اعتراف كنيﻢ‪ .‬چيزي كه با ذهﻦ خود باور داريﻢ يك چيز‬
‫است ‪ ،‬ولي وقتي ايمان به همراه "ريما يا چيزي كه خدا با روح ما صﺤبت مي كند " مي آيد آنگاه ما آنچه كه در‬
‫قلب خود ايمان داريﻢ را اعﻼم مي كنيﻢ‪.‬‬

‫اعتراف ‪ ،‬سخﻦِ ايمان است‪ .‬آنچه ما صﺤبت مي كنيﻢ بايد با كﻼم خدا منطبﻖ باشد نه اﺣساسات يا عﻼئﻢ ما‪ .‬كلمه‬
‫اصلي يوناني "اعتراف" به معناي "موافقت كردن " يا ﮔﻔتﻦ همان چيزي است كه خدا ﮔﻔته است‪ .‬اعتراف مالكيت‬
‫و دارايي را به همراه دارد ‪.‬‬

‫سﺨنان ما ‪ ،‬خلق مي كند‬

‫ما به شكﻞ و شباهت خدا آفريده شده ايﻢ‪ .‬خدا با كلماﺗي كه از دهانﺶ صادر شد ‪،‬دنيا را خلﻖ نمود‪.‬‬

‫‪58‬‬
‫ﻋبرانيان ‪ 11:3‬به ايمان ﻓهميدهايﻢ كه ﻋالﻢ ها به كﻼم خدا مرتﺐ گرديد‪ ،‬حتي آنكه چيزهاي ديدني ازچيزهاي‬

‫ناديدني ساخته شد‪.‬‬

‫ما نيز مي ﺗوانيﻢ با كلماﺗي كه از دهانمان بيرون مي آيد "خلﻖ" نماييﻢ‪ .‬وقتي با ايمان سخﻦ بگويﻢ كﻼم خدا از دهان‬
‫ما بيرون مي آيد و يك قدرت خلﻖ كننده آزاد مي شود‪.‬‬

‫برگرديﻢ به ابراهيﻢ‬

‫خدا به ابراهيﻢ وعده داد ‪" ،‬مﻦ ﺗو را پدر امت هاي بسيار ساخته ام‪ ".‬او ﺣتي نام خود را از ابرام به ابراهيﻢ ﺗغيير داد‬
‫كه به معناي پدر امت هاي بسيار است‪ .‬با ايﻦ ﺣال ابراهيﻢ فرزندي نداشت و صد سال سﻦ داشت‪ .‬از نظر طبيعي‬
‫غيرممكﻦ به نظر مي رسيد كه ابراهيﻢ و سارا بتوانند باردار و صاﺣب فرزند شوند‪.‬‬
‫ابراهيﻢ آنچه را در قلمرو طبيعي ديده يا اﺣساس كرده بود را اعتراف نمي كند‪ .‬در عوض او به آنچه خدا ﮔﻔت‬
‫اعتراف نمود به خدايي كه ناموجودات را به وجود ميخواند؛‪ .‬او برخﻼف ﺗمام شواهد طبيعي كه پيﺶ رويﺶ بود او‬
‫به خدا ايمان آورد و در آن ايمان شروع به ﮔﻔتﻦ آنچه خدا ﮔﻔته بود كرد‪ .‬او در بي ايماني شك نكرد‪ .‬او كامﻼً‬
‫متقاعد شده بود كه آنچه خدا وعده داده بود در زندﮔي او به واقعيت ﺗبديﻞ خواهد شد‪.‬‬
‫برخي ممكﻦ است بپرسند ‪" ،‬آيا اﮔر هيﭻ عﻼيمي از شﻔا را دريافت نكرده باشﻢ ‪ ،‬و بگويﻢ مﻦ شﻔا يافته ام ايﻦ دروغ‬
‫نيست؟" پاسخ ايﻦ است‪" :‬نه‪ .‬دروغ ايﻦ است كه بگوييﻢ مﻦ بيمارم در صورﺗي كه كﻼم خدا مي فرمايد مﻦ شﻔا‬
‫يافته ام‬

‫ﻋمل ايمان ما‬

‫ما بايد طبﻖ ايمان خود عمﻞ كنيﻢ‪ .‬اعمال ما نشانه ايمان ماست‬
‫براي هر يك از اصول ايمان يك پروسه وجود دارد‪ .‬بعد از اينكه ما دريافتيﻢ و دانستيﻢ كه خدا به ما چه وعده اي‬
‫داده است ‪ ،‬و ما آن را درخواست كرديﻢ ‪ ،‬و باور داريﻢ كه ايﻦ وعده را دريافت كرده ايﻢ ‪ ،‬اكنون ايمان خود را‬

‫‪59‬‬
‫بيان مي كنيﻢ ‪ ،‬اكنون بايد طبﻖ ايمان خود عمﻞ كنيﻢ‪" .‬كارها" يا " اعمال اطاعت" ما و آنچه كه مي ﮔوييﻢ و آن را‬
‫باور داريﻢ بايد با هﻢ ﺗوافﻖ و هماهنگي داشته باشند‪.‬‬

‫يعقوب نوشت ‪:‬‬


‫اي برادران من‪ ،‬چه سود دارد اگر كسي گويد‪» :‬ايمان دارم« وقتي كه ﻋمل ندارد؟ آيا ايمان ميتواند او را‬

‫نﺠاتبﺨشد؟ يﻌقوب ‪2:14‬‬

‫كننده كﻼم باشيد‬

‫ما بايد عمﻞ كننده كﻼم باشيﻢ و نه فقط شنونده‪.‬‬

‫لكن كنندگان كﻼم باشيد نه ﻓقط شنوندگان كه خود را ﻓريﺐ ميدهند‪ .‬زيرا اگر كسي كﻼم را بشنود و ﻋمل نكند‪،‬‬

‫شﺨﺼي را ماند كه صورت طبيﻌي خود را در آينه مينگرد‪ .‬زيرا خود رانگريست و رﻓت و ﻓور ﻓراموش كرد كه‬

‫چطورشﺨﺼي بود‪ .‬لكن كسيكه بر شريﻌت كامل آزادي چشﻢ دوخت و در آن ﺛابت ماند‪ ،‬او چون شنونده‬

‫ﻓراموشكار نمي باشد‪ ،‬بلكه كننده ﻋمل پس او در ﻋمل خود مبارك خواهد بود‪.‬يﻌقوب ‪25 - 22:1‬‬

‫ابراهيﻢ ‪ -‬يك ﻋمل كننده به كﻼم‬

‫سرانجام ‪ ،‬ابراهيﻢ وعده اش را دريافت كرد‪ .‬بعد از ايﻦ همه سال اسﺤاق متولد شد‪ .‬هرچه ابراهيﻢ به آن باور داشت‬
‫در پسرش اسﺤاق ﺗﺤقﻖ يافته بود ولي خدا او را براي ايمان بيشتري فراخواند به ايﻦ صورت كه خداوند او را با ﮔﻔتﻦ‬
‫اينكه ابراهيﻢ اسﺤاق را به عنوان قرباني سوختني ﺗقديﻢ كند ‪،‬آزمايﺶ نمود ‪ .‬ايﻦ خيلي براي ابراهيﻢ سخت بود اما او‬
‫ازخدا اطاعت كرده و اسﺤاق را براي قرباني كردنﺶ به موريا برد‪ .‬او كه به موريا رسيد ‪ ،‬به دو جواني كه همراه او و‬
‫اسﺤاق بودند دستوراﺗي ارائه نمود‪.‬‬

‫آنگاه ابراهيﻢ‪ ،‬به خادمان خودگفت‪» :‬شما در اينﺠا نزد اﻻغ بمانيد‪ ،‬تا من با پسر بدانﺠا رويﻢ‪ ،‬و ﻋبادت كرده‪ ،‬نزد‬

‫شما بازآييﻢ‪«.‬پيدايش ‪22:5‬‬

‫‪60‬‬
‫اعمال ابراهيﻢ نشان مي دهد كه وي قصد اطاعت از خدا را داشت‪ .‬چون سخنان او نمايانگر ايمان كامﻞ او به خدايي‬
‫است كه ﺣتي اﮔر ﻻزم باشد اسﺤاق را از مردﮔان زنده كند ولي به وعده خود عمﻞ مي كند زماني كه ﮔﻔت "ما به‬
‫نزد شما باز خواهيﻢ ﮔشت"‪.‬‬

‫به وسيله "كارها" يا "اعمال" ابراهيﻢ‪ .‬او ايمان كامﻞ خود را به خدا براي ﺗﺤقﻖ وعده اش آشكار نمود‪ .‬خدا وسط‬
‫عمﻞ اطاعتِ كامﻞِ ابراهيﻢ كه چاقو را براي ذبح كردن اسﺤاق ‪ ،‬ﮔرفته بود او را متوقف كرد و قرباني جايگزيﻦ را‬
‫به او ارائه نمود‪.‬‬

‫در حال‪ ،‬ﻓرشته خداوند از آسمان وي را ندا درداد و گفت‪» :‬اي ابراهيﻢ! اي ابراهيﻢ!« ﻋرض كرد‪» :‬لبيك‪ «.‬گفت‪:‬‬

‫»دست خود را برپسر دراز مكن‪ ،‬و بدو هيﭻ مكن‪ ،‬زيرا كه اﻻن دانستﻢ كه تو از خدا ميترسي‪ ،‬چونكه پسر يگانه خود‬

‫را از من دريغ نداشتي‪ «.‬آنگاه‪ ،‬ابراهيﻢ‪ ،‬چشمان خود را بلند كرده‪ ،‬ديد كه اينك قوچي‪ ،‬در ﻋقﺐ وي‪ ،‬در بيشهاي‪،‬‬

‫به شاخهايش گرﻓتارشده‪ .‬پس ابراهيﻢ رﻓت و قوچ را گرﻓته‪ ،‬آن را درﻋوض پسر خود‪ ،‬براي قرباني سوختني‬

‫گذرانيد‪ .‬و ابراهيﻢ آن موضع را »يهوه يري« ناميد‪ ،‬چنانكه تا امروز گفته ميشود‪» :‬در كوه‪ ،‬يهوه‪ ،‬ديده خواهد‬

‫شد‪«.‬پيدايش ‪14 – 11:22‬‬

‫كارهاي ابراهيﻢ يا اعمال اطاعت او و آنچه كه وي مي ﮔﻔت با آنچه كه باور داشت با يكديگر ﺗوافﻖ و هماهنگي‬
‫داشتند‪ .‬به ياد داشته باشيد يعقوب ﮔﻔت ‪:‬‬
‫ايمانِ بدون ﻋمل مرده است ولي اگر ايمان باشد ‪ ،‬اﻋمال اطاﻋت كامل نيز وجود دارد‪.‬‬

‫پايداري در ايمان‬

‫ابراهيﻢ نمونه اي از پايداري ايمان است‪ .‬او سال بعدِ سال وعده خدا را باور مي كرد‪ .‬او اﺣتماﻻً طعنه هايي را كه‬
‫ديگران به او انداخته اند ‪ ،‬ﺗﺤمﻞ كرده است زيرا او خود را پدر امت هاي بسيار مي ناميد ‪ ،‬در ﺣالي كه ﺣتي پسري‬
‫هﻢ نداشت‪.‬‬

‫‪61‬‬
‫محكﻢ چسبيدن به ايمان‬

‫و در نهايت ‪ ،‬ما بايد "به آنچه خدا وعده داده ‪ ،‬آنچه ما درخواست كرديﻢ ‪ ،‬آنچه را كه ايمان داريﻢ ‪ ،‬اعتراف و‬
‫عمﻞ كرده ايﻢ ‪ ،‬مﺤكﻢ بچسبيﻢ " همه چيز فوراً آشكار نمي شود‪ .‬بايد "پايداري" در ايمان وجود داشته باشد‪.‬‬

‫و اﻋتراف اميد را محكﻢ نگاه داريﻢ زيراكه وﻋده دهنده امين است‪.‬ﻋبرانيان ‪10:23‬‬

‫صبر ‪ ،‬ﺗوانايي ﺗﺤمﻞ كردن براساس اعتماد كامﻞ ما به خدا و كﻼم اوست‪.‬آقاي ‪ Dwight L. Moody‬ﮔﻔت‪:‬‬
‫"اﮔر ايمان شما در پايان ﺗمام شود" ‪ ،‬در ابتداي كار نقﺺ داشته است‪.‬‬

‫يعقوب نوشت ‪:‬‬


‫يﻌقوب ‪ 4 - 2:1‬اي برادران من‪ ،‬وقتي كه در تﺠربه هاي گوناگون مبتﻼ شويد‪ ،‬كمال خوشي دانيد‪ .‬چونكه ميدانيد‬

‫كه امتحان ايمان شما صبر راپيدا ميكند‪ .‬لكن صبر را ﻋمل تام خود باشد تاكامل و تمام شويد و محتاج هيﭻ چيز‬

‫نباشيد‪.‬‬

‫اﻋتماد به نفس و اطمينان داشته باشيد‬

‫بسياري اوقات كساني كه به كﻼم خدا ايمان دارند به جهت دريافت شﻔا در بدنشان ‪ ،‬اﮔر فوراً در ايﻦ زمينه اثري‬
‫آشكار نشود ‪ ،‬نا اميد مي شوند‪ .‬بسياري از اينها با ايﻦ ﺗصور كه اﺗﻔاقي نيﻔتاده است ‪" ،‬اعتماد به نﻔﺲ و اطمينان خود‬
‫را از دست مي دهند"‪.‬‬
‫در دريافت و ﺗجلي قدرت شﻔابخشي خدا در زندﮔي ما ‪ ،‬مواردي پيﺶ مي آيد كه بﻼفاصله به صورت "معجزه"‬
‫ﻇاهر مي شود‪ .‬همچنيﻦ بسياري از اوقات ‪ ،‬آشكار شدن شﻔا به صورت ﺗدريجي در نتيجة "يك شﻔا" ﻇاهر مي شود‪.‬‬
‫ايﻦ كه آيا ما به خدا براي آشكار شدن شﻔاي بدن ‪ ،‬روابط خود ‪ ،‬امور مالي خود ايمان داريﻢ يا به هر آنچه ايمان‬
‫داريﻢ از خدا دريافت مي كنيﻢ ‪ ،‬شبيه هﻢ هستند ‪ .‬ايمان بايد پايداري واستقامت داشته باشد ‪ ،‬ﺣتي اﮔر فوراً آن را‬
‫نبينيﻢ‪ .‬ما بايد ايمان خود را "مﺤكﻢ" نگه داريﻢ و اﮔر عﻼئﻢ بﻼفاصله ﻇاهر نشوند ‪" ،‬اعتماد به نﻔﺲ و اطمينان خود‬
‫را" از دست نمي دهيﻢ‪.‬‬

‫‪62‬‬
‫پس ترك مكنيد دليري خود را كه مقرون به مﺠازات ﻋﻈيﻢ ميباشد‪ .‬زيرا كه شما را صبر ﻻزم است تااراده خدا را‬

‫بﺠا آورده‪ ،‬وﻋده را بيابيد‪.‬ﻋبرانيان ‪36 - 35:10‬‬

‫سﺨت كوش باشيد‬


‫نويسنده كتاب عبرانيان ﮔﻔت‪:‬‬
‫ﻋبرانيان ‪ 12 - 11 :6‬لكن آرزوي اين داريﻢ كه هر يك از شما همين جدّ و جهد را براي يقين كامل اميد تا به انتها‬

‫ظاهر نماييد‪ ،‬و كاهل مشويد‪ ،‬بلكه اقتدا كنيد آناني را كه به ايمان و صبر وارث وﻋدهها ميباشند‪.‬‬

‫وقتي آثار فوري از آنچه ما ايمان به دريافت آن از خدا داريﻢ ‪ ،‬وجود نداشته باشد و نبينيﻢ ‪ ،‬بايد صبر كنيﻢ و با‬
‫پايداري در ايمان با اشتياق منتظر آن باشيﻢ‪ .‬پولﺲ رسول نوشت ‪:‬‬
‫اما اگر اميد چيزي را داريﻢ كه نمي بينيﻢ‪ ،‬با صبر انتﻈار آن ميكشيﻢ‪.‬روميان ‪8:25‬‬

‫داود ﮔﻔت‪:‬‬
‫براي خداوند منتﻈر باش و قوي شو و دلت را تقويت خواهد داد‪ .‬بلي منتﻈرخداوند باش‪.‬مزامير ‪27:14‬‬

‫و اشعيا از ما به عنوان عقاب صﺤبت كرد ‪:‬‬


‫اما آناني كه منتﻈر خداوند ميباشند قوت تازه خواهند ياﻓت و مثل ﻋقاب پرواز خواهند كرد‪ .‬خواهند دويد و خسته‬

‫نﺨواهند شد‪ .‬خواهندخراميد و درمانده نﺨواهند گرديد‪.‬اشﻌيا ‪40:31‬‬

‫نتيﺠه گيري‬

‫همانطور كه هر يك از ايﻦ شﺶ اصﻞ ايمان بخشي از زندﮔي روزمره ما مي شوند ‪ ،‬ما از ايمان به ايمان باﻻ خواهيﻢ‬
‫رفت چرا كه بيشتر و بيشتر وعده هاي خدا در زندﮔي ما به ﺣقيقت مي پيوندد‪.‬‬

‫كه در آن نيكي مطلق خدا مكشوف مي شود‪ ،‬از ايمان تا ايمان‪ ،‬چنانكه مكتوب است كه ﻋادل به ايمان زيست‬

‫خواهد نمود‪.‬روميان ‪1:17‬‬

‫‪63‬‬
‫پرسش هايي براي دوره كردن درس چهارم‬

‫‪ (١‬به توصيف خودتان بنويسيد شش اصل اساسي ايمان چيست ؟‬

‫‪ .2‬منﻈور ما از "پايداري در ايمان" چيست؟‬

‫‪64‬‬
‫درس پنﺠﻢ‬

‫ايماني كه مدام در حال رشد است‬

‫يك ميزان از ايمان‬

‫پولﺲ نوشت ‪:‬‬


‫به اندازه آن بهره ايمان كه خدا به هر كس قسمت ﻓرموده است‪ .‬روميان ‪12:3‬‬

‫در ﺗرجمه نسﺨه ‪: NIV‬‬

‫روميان ‪ 12:3‬زيرا بهواسطة ﻓيضي كه به من ﻋطا شده است‪ ،‬هر يك از شما را ميگويﻢ كه خود را بيش از آنچه‬

‫ميبايد‪ ،‬مپنداريد‪ ،‬بلكه هر يك بهﻓراخور ميزان ايماني كه خدا به شما بﺨشيده است‪ ،‬واقعبينانه دربارة خود‬

‫قضاوت كنيد‪..‬‬

‫ما مي دانيﻢ كه خدا به هر شخﺺ ايمان ﻻزم را داده است ﺗا او را به عنوان خداوند و منجي خود بپذيرد ‪ ،‬زيرا كتاب‬
‫مقدس مي فرمايد ‪:‬‬
‫زيرا كه محض ﻓيض نﺠات ياﻓتهايد‪ ،‬بوسيله ايمان و اين از شمانيست بلكه بﺨشش خداست‪،‬اﻓسسيان ‪2:8‬‬

‫ايمان دانة خردل‬

‫عيسي خداوند فرمود اﮔر ما به اندازه يك دانه خردل كوچك ايمان داشته باشيﻢ ‪ ،‬هيﭻ چيز براي ما غيرممكﻦ نيست‪.‬‬
‫يك دانه خردل بي نظير است زيرا شروع آن بسيار كوچك است اما به اندازه يك درخت رشد مي كند‪.‬‬

‫عيسي خداوند به ما فرمود ‪:‬‬


‫»ملكوت آسمان مثل دانه خردلي است كه شﺨﺼي گرﻓته‪ ،‬در مزرﻋه خويش كاشت‪ .‬وهرچند از ساير دانه ها‬

‫كوچكتر است‪ ،‬ولي چون نمو كند بزرگترين بقول است و درختي ميشودچنانكه مرﻏان هوا آمده در شاخه هايش‬

‫آشيانه مي گيرند‪ «.‬متي ‪32 - 31:13‬‬

‫‪65‬‬
‫همانطور كه ايﻦ صﻔﺤات را مطالعه مي كنيﻢ ‪ ،‬دعاي ما ايﻦ باشد‪» :‬خداوندا ‪ ،‬دانﺶ مﻦ را نسبت به خودت ﮔسترش‬
‫بده ‪ ،‬دانﺶ مﻦ را نسبت به كﻼمت ﮔسترش بده خداوندا‪ .‬بگذار روح مﻦ دريافت كند و ايمان مﻦ قوي و قويتر شود‪.‬‬
‫ايمان از جانب خداست‪ .‬او به هر كدام يك اندازه از ايمان داده است‪ .‬اما مهﻢ است كه "اندازه ايمان" ما ‪ ،‬مانند يك‬
‫دانه خردل ‪ ،‬همچنان رشد كند ﺗا به ايماني كه مدام در ﺣال رشد است باشد ‪.‬‬

‫وقتي شرايط زندﮔي را پشت سر مي ﮔذاريﻢ و هر موقعيتي را با دعا به خداوند مي سپاريﻢ ‪ ،‬كﻼم او را جستجو‬
‫مي كنيﻢ و به جاي واكنﺶ به شرايط ‪ ،‬ايمان نشان مي دهيﻢ ‪ ،‬او ايمان بيشتري به ما مي دهد‪ .‬ايمان "دانه خردليِ" ما‬
‫مي ﺗواند درختي شود كه ديگران را ﺗسلي دهد‬

‫در عبرانيان مي خوانيﻢ ‪:‬‬


‫به سوي پيشوا و كامل كننده ايمان يﻌني ﻋيسي چشﻢ بدوزيﻢ‪.‬ﻋبرانيان ‪12:2‬‬

‫هيﭻ ايماني ﺣقيقي اي وجود ندارد ‪ ،‬مگر ايماني كه از عيسي خداوند دريافت مي كنيﻢ‪ .‬عيسي خداوند نه ﺗنها مولف‬
‫)بنيانگذار( و دهنده ايمان ماست ‪ ،‬بلكه او ﺗكميﻞ كننده ايمان ماست‪.‬‬
‫فرآيند ﺗكميﻞ شدن يعني عيسي خداوند در زندﮔي ما كار مي كند ‪ ،‬فرآيندي مرﺣله به مرﺣله اي ‪ ،‬همانطور كه ما‬
‫آزمايشات زندﮔي را طي مي كنيﻢ‪ .‬با هر بار آزمايﺶ ‪ ،‬مي ﺗوانيﻢ يا با ﺗرس ‪ ،‬نا اميدي و عصبانيت به صورت طبيعي‬
‫عكﺲ العمﻞ نشان دهيﻢ ‪ ،‬يا بر عكﺲ با ايمان به خدا و وعده هاي كﻼم او عمﻞ كنيﻢ‪ .‬با هر پيروزي جديدِ ايمان ‪،‬‬
‫عضﻼت ايماني ما قوي و قويتر مي شوند‪ .‬ما از ايمان ‪ ،‬به ايمان ‪ ،‬به ايماني كه مدام در ﺣال رشد است ﺣركت‬
‫مي كنيﻢ و ايﻦ ايماني است كه خدا را خشنود مي كند‪.‬‬

‫از ﻋيسي خداوند ايمان بيشتري بﺨواهيد‬

‫عيسي خداوند از شاﮔردان در مرقﺲ پرسيد ‪" ،‬چرا ايمان نداريد؟" در لوقا ‪ ،‬او پرسيد ‪" ،‬ايمان ﺗو كجاست؟" او‬
‫امروز بايد از بدن خود يعني ايمانداران هميﻦ ها را بپرسد‪ .‬ايماني كه كوه ها را جا به جا مي كند و آن ايمان نيرومند‬
‫شما امروز كجاست؟ بياييد به نجات پسر ديو زده در باب ‪ 9‬مرقﺲ نگاه كنيﻢ‪.‬‬

‫‪66‬‬
‫او ايشان را جواب داده‪ ،‬گفت‪» :‬اي ﻓرقه بي ايمان تا كي با شما باشﻢ و تا چه حدمتحمل شما شوم! او را نزد من‬

‫آوريد‪ «.‬پس اورا نزد وي آوردند‪ .‬چون او را ديد‪ ،‬ﻓور آن روح او را مﺼروع كرد تا بر زمين اﻓتاده‪ ،‬كف برآورد‬

‫وﻏلطان شد‪ .‬پس از پدر وي پرسيد‪» :‬چند وقت است كه او را اين حالت است؟« گفت‪» :‬ازطفوليت‪ .‬و بارها او را در‬

‫آتش و در آب انداخت تا او را هﻼك كند‪ .‬حال اگر ميتواني بر ماترحﻢ كرده‪ ،‬ما را مدد ﻓرما‪ «.‬ﻋيسي وي راگفت‪:‬‬

‫»اگر ميتوانيايمان آري‪ ،‬مومن را همهچيزممكن است‪ «.‬در ساﻋت پدر طفل ﻓريادبرآورده‪ ،‬گريهكنان گفت‪» :‬ايمان‬

‫ميﺂورماي خداوند‪ ،‬بيايماني مرا امداد ﻓرما‪ «.‬چون ﻋيسي ديد كه گروهي گرد او به شتاب ميﺂيند‪ ،‬روح پليد را‬

‫نهيﺐ داده‪ ،‬به وي ﻓرمود‪» :‬اي روح گنگ و كر من تو را حكﻢ ميكنﻢ از او در آي وديگر داخل او مشو!« پس صيحه‬

‫زده و او رابشدت مﺼروع نموده‪ ،‬بيرون آمد و مانند مرده گشت‪ ،‬چنانكه بسياري گفتند كه ﻓوت شد‪ .‬اما ﻋيسي‬

‫دستش را گرﻓته‪ ،‬برخيزانيدش كه برپا ايستاد‪.‬مرقس ‪27 - 19:9‬‬

‫به صداقت پدر پسر ﺗوجه كنيد‪ .‬او سعي نكرد عيسي خداوند را فريب دهد‪ .‬او مي خواست پسرش آزاد شود و فرياد‬
‫زد‪" :‬مﻦ ايمان دارم! لطﻔا به مﻦ كمك كنيد ﺗا بيشتر داشته باشﻢ‪" .‬‬

‫اين بايد دﻋاي امروز ما باشد‪ .‬پروردگارا ‪ ،‬به من كمك كن تا ايمان بيشتري داشته باشﻢ‪.‬‬

‫ايمان ما را زياد كن !‬

‫رسوﻻن در لوقا دعا كردند ‪" ،‬خداوندا ‪ ،‬ايمان ما را زياد كﻦ"‪.‬‬

‫آنگاه رسوﻻن به خداوند ﮔﻔتند‪» :‬ايمان ما رازياد كن‪«.‬لوقا ‪17:5‬‬

‫وقتي كتاب اعمال رسوﻻن و رساله ها را مي خوانيﻢ ‪ ،‬نمونه هاي زيادي از افزايﺶ ايمان را مي يابيﻢ‪ .‬با افزايﺶ ايمان‬
‫از خداوند ‪ ،‬شاﮔردان شاهكارهاي بزرﮔي انجام دادند‪.‬‬

‫‪67‬‬
‫ايمان شما كﺠاست؟‬

‫ﻋيسي خداوند طوﻓان را از آرام كرد‬

‫شاﮔردان ﺗوسط بزرﮔتريﻦ معلﻢ در همه زمانها آموزش ديده شده بودند‪ .‬و با ايﻦ ﺣال ‪ ،‬وقتي بﺤران ها آمد ‪ ،‬آنها از‬
‫ﺗرس واكنﺶ نشان دادند و سريﻊ نزد عيسي خداوند رفتند ‪.‬‬

‫روزي از روزها او با شاگردان خود به كشتي سوار شده‪ ،‬به ايشان گفت‪» :‬به سوي آن كناردرياچه ﻋبور بكنيﻢ‪ «.‬پس‬

‫كشتي را حركت دادند‪ .‬و چون ميرﻓتند‪ ،‬خواب او را در ربود كه ناگاه طوﻓان باد بر درياچه ﻓرود آمد‪ ،‬بحدي كه‬

‫كشتي از آب پر ميشد و ايشان در خطر اﻓتادند‪ .‬پس نزد او آمده او را بيدار كرده‪ ،‬گفتند‪» :‬استادا‪ ،‬استادا‪ ،‬هﻼك‬

‫ميشويﻢ‪ «.‬پس برخاسته باد وتﻼطﻢ آب را نهيﺐ داد تا ساكن گشت و آرامي پديد آمد‪ .‬پس به ايشان گفت‪» :‬ايمان‬

‫شما كﺠااست؟« ايشان ترسان و متﻌﺠﺐ شده با يكديگرمي گفتند كه »اين چطور آدمي است كه بادها وآب را هﻢ‬

‫امر ميفرمايد و اطاﻋت او ميكنند‪«.‬لوقا ‪25 - 22:8‬‬

‫زندﮔي آنها ﺗازه نجات يافته بود ‪ ،‬و با ايﻦ ﺣال شاﮔردان از ايﻦ هراسان بودند كه ﺣتي باد و آب نيز مطيﻊ عيسي‬
‫خداوند بود‪ .‬پاسخ عيسي خداوند چه بود؟ "ايمان شما كجاست؟"‬

‫ما هﻢ مي توانيﻢ آن را انﺠام دهيﻢ‬

‫سوال عيسي خداوند ﺣاكي از ايﻦ بود‪" :‬مﻦ با ايمان طوفان را آرام كردم‪ .‬چرا شما ايﻦ كار را نكرديد؟ "‬
‫واكنﺶ شاﮔردان به طوفان با ﺗرس ‪ ،‬ﺗرديد و نا باوري بود ‪.‬اما واكنﺶ عيسيِ خداوند با ايمان بود ‪ .‬هنگامي كه عيسي‬
‫خداوند سوال كرد ‪" ،‬ايمان شما كجاست" ‪ ،‬او به آنها ﮔﻔت كه اﮔر با ايمان عمﻞ مي كردند ‪ ،‬مي ﺗوانستند طوفان‬
‫را آرام كنند‪.‬‬
‫عيسي خداوند ايﻦ ﺣقيقت را كامﻼً روشﻦ ساخت هنگامي كه به شاﮔردان فرمود‪:‬‬
‫آمين آمين به شمامي گويﻢ هركه به من ايمان آرد‪ ،‬كارهايي را كه من ميكنﻢ او نيز خواهد كرد و بزرگتر از اينها‬

‫نيزخواهد كرد‪ ،‬زيرا كه من نزد پدر ميروم‪.‬يوحنا ‪14:12‬‬

‫‪68‬‬
‫*ايمان حقيقي‬
‫ايمان ‪ ،‬با شناخت خدا و شناخت اراده او در يك موقعيت خاص ﺣاصﻞ مي شود‪.‬‬

‫اراده خدا در اين شرايط چيست؟‬

‫عيسي خداوند ﮔﻔته بود ‪" ،‬بياييد به آن طرف درياچه برويﻢ‪ ".‬اما آنها نمي فهميدند كه عيسي خداوند كيست‪ .‬آنها‬
‫معجزاﺗي ديده بودند ‪ ،‬اما هنوز قدرﺗي را كه او در خود داشت درك نكردند‪ .‬پسر انسان ﮔﻔته بود ‪" ،‬بيائيد برويﻢ" ‪،‬‬
‫و قدرت خدا در ايﻦ كلمات بود‪.‬‬
‫در آن روز عيسي خداوند از شاﮔردان پرسيد ‪" ،‬ايمان شما كجاست؟" امروز ‪ ،‬او ﺣتماً هميﻦ سوال را از بسياري از‬
‫ما پرسيده است‪.‬آنها اراده خدا را به طور واضح مي دانستند ‪" ،‬برويﻢ" ‪ ،‬اما وقتي امتﺤان رسيد ‪ ،‬آنها فرياد زدند ‪" ،‬ما‬
‫در ﺣال نابودي هستيﻢ!"‬
‫امروز ‪ ،‬ما كﻼم مكتوب شده خدا را داريﻢ‪ .‬ما مي دانيﻢ كه اراده خدا چيست و با ايﻦ وجود بسياري هنوز در ﺣال‬
‫نابودي هستند‪ .‬هوشﻊ نوشت ‪:‬‬
‫قوم من از ﻋدم شناخت هﻼك شده اند‪.‬هوشع ‪4:6‬‬

‫براي ﮔسترش ايمان خود ‪ ،‬ابتدا بايد از كﻼم او آﮔاهي پيدا كنيﻢ‪ .‬بعد بايد آن كﻼم را باور كنيﻢ ‪ ،‬ﺗعمﻖ كنيﻢ و بعد‬
‫عمﻞ كنيﻢ‪.‬ايمان واقعي هميشه مبتني بر شناخت خداست و دانستﻦ اينكه اراده او در هر موقعيت ما چيست‪.‬‬

‫* در دهان ماست‬
‫شاﮔردان فرياد زدند‪" :‬استاد ‪ ،‬استاد ‪ ،‬ما داريﻢ هﻼك مي شويﻢ!" طبيعي است كه همه با آنها موافﻖ بوده اند‪.‬‬
‫ﺗوجه داشته باشيد كه عيسي خداوند با آنها موافﻖ نيست‪ .‬او دليرانه ﺣركت كرد ‪ ،‬ايستاد ‪ ،‬با ايمان عمﻞ كرد ‪ ،‬و باد و‬
‫موج را ﺗوبيخ كرد‪.‬‬
‫شاﮔردان از ﺗرس فرياد زدند‪ .‬هيﭻ ايماني به ﺗرس وجود ندارد‪ .‬ﺗرس مستقيماً به ضد ايمان است‪ .‬ﺗرس مستقيماً از‬
‫ايمان دور مي شود‪ .‬در جايي كه ﺗرس ﺣاكﻢ است ‪ ،‬ايمان نمي ﺗواند فعال باشد‪ .‬عيسيِ خداوند در اقتدار خود ايستاد‬
‫و در قلمروي روح صﺤبت كرد‪ .‬وقتي ايمان داشته باشيﻢ ‪ ،‬آن را به زبان مي آوريﻢ‪ .‬ايمان در دهان ماست‪ .‬ايمان از‬
‫روح ما ناشي مي شود ‪ ،‬اما در دهان ما است‪.‬‬

‫‪69‬‬
‫روميان ‪ 10:8‬لكن چه ميگويد؟ اينكه »كﻼم نزد تو و در دهانت و در قلﺐ تو است‪.‬‬

‫جنگ در اﻓكار ما‬

‫كامپيوترهاي خدادادي‬

‫هنگامي كه خداوند نسﻞ بشر را آفريد ‪ ،‬يك كامپيوﺗر شگﻔت انگيز و ساخته شده به ما داد‪ .‬كه آن افكار ماست ايﻦ‬
‫يك ابزار پيچيده و شگﻔت انگيز است‪ .‬اكثر ما ايﻦ ابزار را ناديده ﮔرفته ايﻢ‪ .‬ما آن را امري عادي ﺗلقي كرده ايﻢ و‬
‫وقت صرف نكرده ايﻢ ﺗا بﻔهمﻢ چگونه كار مي كند‪.‬‬

‫كامپيوﺗرها ‪ ،‬همانطور كه اكثر ما آنها را مي شناسيﻢ ‪ ،‬ﺗقريباً همه جا هستند‪ .‬برخي از ايﻦ كامپيوﺗرها مي ﺗوانند براي‬
‫پيچيده ﺗريﻦ مسائﻞ رياضي مورد استﻔاده قرار ﮔيرند‪ .‬ديگران مي ﺗوانند ﺗصاوير و ﮔرافيك ها را ويرايﺶ كرده و‬
‫كاﺗالوگ ‪ ،‬جلد كتاب يا پوستر ﺗوليد كنند‪ .‬ديگران انيميشﻦ هاي پيچيده اي را مي سازند‪.‬همچنيﻦ معماران‬
‫مي ﺗوانند براي طراﺣي خانه ها ‪ ،‬مراكز خريد و ساختمان هاي عظيﻢ اداري از آن استﻔاده كنند‪ .‬اساساً همه رايانه ها‬
‫يكسان كار مي كنند ولي برنامه هايي كه در آن نصب شده ‪ ،‬ﺗﻔاوت ايجاد مي كند‪.‬‬

‫* يك ضرب المثل آمريكايي هست كه مي گويد‪:‬‬

‫" هرچي توي سطل زباله بريزي همان ازش بيرون مي آيد"‬

‫يكي از اوليﻦ چيزهايي كه در مورد كامپيوﺗرهاي خود ياد مي ﮔيريﻢ ايﻦ است كه اﮔر اطﻼعات نادرستي در آن قرار‬
‫ﮔيرد ‪ ،‬اطﻼعات نادرستي را نيز به دست خواهيﻢ آورد‪.‬‬

‫كامپيوﺗرهاي انساني ما يعني افكار ما ‪ ،‬اطﻼعات را از لﺤظه ﺗولد فرا مي ﮔيرد ‪ ،‬چيزهاي خوب ‪ ،‬چيزهاي بد ‪،‬‬
‫چيزهايي كه مي شنويﻢ ‪ ،‬مي بينيﻢ ‪ ،‬بو مي كنيﻢ ‪ ،‬لمﺲ مي كنيﻢ يا ﺣﺲ مي كنيﻢ‪ .‬ما از اطرافيان ‪ ،‬از كتاب ‪ ،‬از‬
‫ﺗلويزيون ياد مي ﮔيريﻢ‪ .‬هر چيزي كه با آن در ﺗماس هستيﻢ وارد كامپيوﺗرهاي ما مي شود‪.‬‬

‫‪70‬‬
‫به بسياري از افراد آموخته شده است كه آنها مانند ديگران باهوش نبوده اند‪" .‬چطور ممكنه اينقدر خنگ باشي!"‬
‫ايﻦ چيزي است كه آنها ممكﻦ است بارها و بارها شنيده باشند‪ .‬و هميﻦ كه ايﻦ ﺗصوير در فكر آنها جا افتاد باور‬
‫دارند كه آنها به اندازه اطرافيان باهوش نيستند‪ .‬ﺗوانايي وجود دارد ‪ ،‬اما فكر آنها باعث مي شود ﺗصاوير منﻔي به‬
‫واقعيت ﺗبديﻞ شوند‪.‬‬

‫ليست ﺗصورات بدي كه ممكﻦ است به ما آموزش داده شده باشد بي پايان است‪ .‬ما چاق هستيﻢ ما زشت هستيﻢ ما‬
‫نمي ﺗوانيﻢ رابطه دوستي بر قرار كنيﻢ هيﭻ كﺲ واقعاً ما را دوست ندارد‪ .‬همه ايﻦ موارد ‪ ،‬ﺗمام ورودي هاي منﻔي‬
‫است كه طي سال هاي ﮔذشته دريافت كرده ايﻢ واقعاً مهﻢ هستند ‪ ،‬زماني كه شروع به درك چگونگي عملكرد‬
‫افكار خود كنيﻢ آنگاه شروع به درك فكري ‪ ،‬خواهيﻢ كردكه خدا آن را به ما داده است ‪.‬‬

‫ما ﻻزم نيست شخصي باشيﻢ كه با ﮔﻔته ها و كردارهاي منﻔي افراد شكﻞ ﮔرفته است‪ .‬خداوند به هر يك از ما اختيار‬
‫داده است كه ما چه كساني باشيﻢ‪.‬‬

‫ريست يا راه اندازي مﺠدد مكانيسﻢ هدف ما‬

‫ما يك مكانيزم هدف خدادادي داريﻢ‪ .‬فكر ما به اهدافي كه ما ﺗعييﻦ مي كنيﻢ ‪ ،‬اعﻢ از منﻔي يا مثبت ‪ ،‬دست خواهد‬
‫يافت‪ .‬ﺗمام آنچه ﻻزم است ايﻦ است كه ما اهدافي را كه باعث شكست ما خواهد شد را بشناسيﻢ و آنها را ﺗغيير‬
‫دهيﻢ! ما بايد اهداف را ﺗوسط هدايت روح ﺗازه كنيﻢ ‪.‬‬

‫* مديتيشن ) تﻌمق كردن(‬


‫خيلي ها از مديتيشﻦ )ﺗعمﻖ كردن( مي ﺗرسند چون اﺣساس مي كنند متعلﻖ به اديان ديگر است ‪ .‬اما مديتيشﻦ‬
‫)ﺗعمﻖ كردن( يكي از ابزارهاي قدرﺗمند ذهﻦ ماست و به ما دستور داده شده است كه در كﻼم خدا مديتيشﻦ )ﺗعمﻖ‬
‫كنيﻢ( ‪ ،‬نه در مورد اهداف يا روياهاي خود ‪ ،‬بلكه در كﻼم او آن هﻢ شبانه روز‪ .‬مديتيشﻦ )ﺗعمﻖ( بر روي كﻼم خدا‬
‫باعث مي شود كه اهداف او را براي زندﮔي خود معييﻦ كنيﻢ‪.‬‬

‫در مزامير درباره شخﺺ بركت يافته مي خوانيﻢ ‪:‬‬


‫بلكه رﻏبت اودر شريﻌت خداوند است و روز و شﺐ درشريﻌت او تفكر ميكند‪.‬مزامير ‪1:2‬‬

‫‪71‬‬
‫و در يوشﻊ مي خوانيﻢ ‪:‬‬
‫يوشع ‪ 8 :1‬اين كتاب تورات از دهان تو دور نشود‪ ،‬بلكه روز و شﺐ در آن تفكر كن تا برحسﺐ هر آنچه در آن‬

‫مكتوب است متوجه شده‪ ،‬ﻋمل نمايي زيرا همچنين راه خودرا ﻓيروز خواهي ساخت‪ ،‬و همچنين كامياب خواهي‬

‫شد‪.‬‬

‫وقتي در كﻼم خدا مديتيشﻦ )ﺗعمﻖ( مي كنيﻢ ‪ ،‬كﻼم قسمتي از ما مي شود و ما "شاهد به انجام رسيدن " مطالب‬
‫مكتوب شده كﻼم خواهيﻢ بود‪.‬‬

‫*تﺼور كردن‬
‫ﺗصور با مديتيشﻦ ) ﺗعمﻖ كردن( ارﺗباط ﺗنگاﺗنگي دارد‪ .‬وقتي در كﻼم خدا ﺗعمﻖ مي كنيﻢ ‪ ،‬بايد ﺗصور كنيﻢ يا‬
‫خودمان را ببينيﻢ كه ايﻦ كار را انجام مي دهيﻢ‪.‬‬

‫در پيدايش باب ‪ ، 11‬خدا در مورد مردم خود خواه )سرخود( و مغرور مي فرمايد ‪:‬‬

‫و خداوند گفت‪» :‬اينك آنان قومي يگانهاند و ايشان را جملگي يك زبان است و اين تازه آﻏازِ كارِ آنهاست؛ و ديگر‬

‫هيﭻ كاري كه قﺼد )تﺼور( آن را كنند‪ ،‬از ايشان بازداشته نﺨواهد شد‪.‬پيدايش ‪11:6‬‬

‫خداوند فرمود كه اﮔر آنها ﺗصور كنند ‪ ،‬مي ﺗوانند آن را انجام دهند‪ .‬ﺣال بگذاريد ايﻦ مسﺌله را به سمت مثبت‬
‫ببريﻢ‪ .‬عيسي خداوند فرمود كارهايي كه انجام داده است را ما نيز مي ﺗوانيﻢ انجام دهيﻢ‪ .‬بنابرايﻦ بايد اناجيﻞ را‬
‫بخوانيﻢ و خود را اينطور ﺗصور كنيﻢ كه كاري را كه عيسيِ خداوند انجام داد انجام مي دهيﻢ‪ .‬عيسيِ خداوند مريض‬
‫را شﻔا داد‪ .‬عيسيِ خداوند مردﮔان را زنده كرد‪ .‬عيسيِ خداوند طوفان را آرام كرد‪ .‬عيسيِ خداوند جمعيت را سير‬
‫كرد‪.‬‬

‫همانطور كه روي كﻼم خدا ﺗعمﻖ مي كنيﻢ و خود را ﺗصور مي كنيﻢ كه داريﻢ آن را انجام مي دهيﻢ ‪ ،‬همانطور كه‬
‫داريﻢ ﺗصور مي كنيﻢ ايﻦ اﺗﻔاق از طريﻖ دستان ما رخ مي دهد ‪ ،‬ايمان ما رشد مي كند و در قلمرو فوق طبيعي و‬
‫ايماني كه خدا براي ايمانداران خود در نظر ﮔرفته است قدم خواهيﻢ ﮔذاشت‪.‬‬

‫‪72‬‬
‫كتاب هايي كه در مورد قدرت افكار و سخنان مثبت نوشته شده اند همگي درست هستند‪ .‬ديگران مي ﮔويند ‪" ،‬ما‬
‫آنچه مي ﮔوييﻢ را داريﻢ" و انجام مي دهيﻢ‪ .‬اينها اصول فكر طبيعي هستند‪ .‬ايﻦ نﺤوه كار ذهﻦ ماست‪ .‬ايﻦ روند‬
‫بازﮔرداندن افكار ما به اهداف مثبت است ‪ ،‬اما يك مرﺣله فراﺗر وجود دارد‪.‬‬

‫احيا ء يا تﺠديد اﻓكار ما‬

‫از طريﻖ قدرت كﻼم خدا يك اﺣيا ء يا ﺗجديد افكار وجود دارد‪ .‬و از طريﻖ هدايت روح القدس مجدداً اهداف فكر‬
‫ما ﺗغيير مي يابد‪ .‬پولﺲ رسول نوشت ‪:‬‬

‫و همشكل اين جهان مشويد بلكه به تازگي ذهن خود صورت خود راتبديل دهيد تا شما درياﻓت كنيد كه اراده‬

‫نيكوي پسنديده كامل خدا چيست‪.‬روميان ‪12:2‬‬

‫* تنﻈيﻢ ﻓرمانبرداري مناسﺐ‬

‫ﮔﻔتيﻢ انسان موجودي سه ﮔانه )مانند ﺗثليث( است‪ .‬ما شامﻞ يك روح )قلب( و يك نﻔْﺲ )فكر( و يك جسﻢ )بدن(‬
‫هستيﻢ‪ .‬افكار و اﺣساسات ما سعي مي كنند بر روح ﺣاكﻢ شوند و ايﻦ يك چيز خطرناك است‪.‬‬
‫فكر ما ابزاري شگﻔت انگيز است كه ﺗوسط خداوند براي ذخيره اطﻼعات خلﻖ شده است‪ .‬ايﻦ بزرﮔتر از همه‬
‫كامپيترهايي است كه در آينده اختراع خواهد شد ‪ ،‬اما فكر ما براي ﺣاكميت روي روح ما ايجاد نشده است‪ .‬فكر‬
‫مي ﺗواند اطﻼعات درست يا غلط را ارائه دهد‪ .‬شخﺺ روﺣاني ما در مكان هاي آسماني با مسيح نشسته است‪.‬‬

‫ما را نيز كه در خطايا مرده بوديﻢ بامسيﺢ زنده گردانيد‪ ،‬زيرا كه محض ﻓيض نﺠات ياﻓتهايد‪ .‬و با او برخيزانيد و در‬

‫جايهاي آسماني در مسيﺢ ﻋيسي نشانيد‪.‬اﻓسسيان ‪6 - 5:2‬‬

‫به تمامي دل خود بر خداوند توكل نما و بر ﻋقل خود تكيه مكن‪.‬امثال ‪3:5‬‬

‫‪73‬‬
‫*نﺼف حقيقت ‪ -‬نﺼف دروغ‬
‫وقتي مي خواهيﻢ با روح قدم برداريﻢ ‪ ،‬ممكﻦ است يك نبردي داشته باشيﻢ‪ .‬از نظر بسياري ‪ ،‬فكر ما ممكﻦ است به‬
‫كنترل كردن عادت كرده باشد‪ .‬ممكﻦ است ما يك عمر را صرف مطالعه كﻼم خدا كرده باشيﻢ‪ .‬ممكﻦ است ما‬
‫دفترچه هايي داشته باشيﻢ كه پر از مطالعات و نتيجه ﮔيري هاي ما باشد‪ .‬ما ممكﻦ است كﻼم را از باورهاي از پيﺶ‬
‫ﺗصور شده مطالعه كرده باشيﻢ‪ .‬ممكﻦ است بيشتر اوقات ‪ ،‬براي اثبات بيشترآنچه قبﻼً باور داشتيﻢ ‪ ،‬مطالعه كرده‬
‫باشيﻢ ‪.‬‬

‫شايد ﺗوسط مردان و زنان بسيار ﺗﺤصيﻞ كرده اي به ما ياد داده شود كه هداياي روح القدس متوقف شده است چون‬
‫دوره اش ﺗمام شده‪ .‬ممكﻦ است به ما آموخته باشند كه شﻔاي الهي ديگر براي زمان ما نيست‪ ،‬عطيه سخﻦ به زبان ها‬
‫‪ ،‬ﺗرجمه زبان ها ‪ ،‬نبوت ‪ ،‬كﻼم دانﺶ ‪ ،‬كﻼم ﺣكمت و معجزه براي امروز نيست‪.‬‬
‫با ايﻦ ﺣال ‪ ،‬هنگامي كه ما با خدا مشاركت واقعي داريﻢ و امور روﺣاني براي ما واقعي شدند ‪ ،‬فكر ما بايد ﺗجديد‬
‫شود‪ .‬ما بايد برﮔرديﻢ و هر قسمت را دوباره بخوانيﻢ ‪ ،‬نظرات شخصي خود را كنار بگذاريﻢ ‪ ،‬و بگذاريﻢ خدا كﻼم‬
‫خود را مكاشﻔه كند‪.‬‬
‫بسياري از افراد از زمينه اديان متافيزيكي )مذاهبي كه دست به دنياي ماوراي ﺗاريكي مي زنند مانند ايﻦ كه روي‬
‫زغال راه مي روند و ‪ ، ( ...‬يا اديان علوم ذهني )ديﻦ يا جنبشي كه شامﻞ مسائﻞ روﺣاني و فلسﻔي مربوط به‬
‫ماوراءطبيعه است( آمده اند‪ .‬خيلي ها از جاهايي مي آيند كه كﻼم خدا در آنجا مورد ﺗمسخر قرار مي ﮔرفته يا به‬
‫آنان ﮔﻔته شده كه كتاب مقدس ﺗﺤريف شده ‪ ،‬و يا ﺣتي در آنجا مبنا براي دريافت مدارك درجات عالي در ﺣد‬
‫پرستﺶ و ستايﺶ به جاي كﻼم قرار مي ﮔيرد‪.‬‬

‫همه ما بايد به جايي برسيﻢ كه بتوانيﻢ با پولﺲ بگوييﻢ ‪:‬‬


‫زيرا كه چه بگوييﻢ اگر بﻌضي ايمان نداشتند؟ آيابي ايمانيايشان امانت خدا را باطل ميسازد؟ حاشا! بلكه خدا‬

‫راستگو باشد و هر انسان دروﻏگو‪ ،‬چنانكه مكتوب است‪» :‬تا اينكه درسﺨنان خود مﺼدق شوي و در داوري خودﻏالﺐ‬

‫آيي‪«.‬روميان ‪4 - 3:3‬‬

‫ما بايد عمداً چيزهايي را كه به ما آموخته اند و با كﻼم خدا مغايرت دارد دور بريزيﻢ‪.‬‬

‫‪74‬‬
‫*هر ﻓكري را به اسارت درآوريﻢ‬
‫افكار ما از كجا آمده است؟ پاسخ ساده است ‪" ،‬از همه جا"‪ .‬ما بطور مداوم با انديشه هاي دريافتي از ﺣواس‬
‫پنجگانه خود از معاشرات ‪ ،‬از ﺗلويزيون ‪ ،‬از كتاب ها ‪ ،‬از فيلﻢ ها ‪ ،‬از ﮔذشته خود بمباران مي شويﻢ‪.‬‬
‫دو نوع ﺗﻔكر وجود دارد‪ .‬ﺗﻔكري كه از كﻼم خدا ‪ ،‬ﺗعاليﻢ خوب يا از طرف خود خدا نشﺄت ﮔرفته اند ‪ ،‬و ﺗﻔكر دوم‬
‫آن هايي است كه از قلمروي شيطان نشﺄت ﮔرفته اند‪.‬‬

‫پولﺲ رسول نوشت كه ما‪:‬‬


‫خياﻻت و هر بلندي را كه خود را به خﻼف مﻌرﻓت خدا مياﻓرازد‪ ،‬به زير مي اﻓكنيﻢ و هر ﻓكري را به اطاﻋت مسيﺢ‬

‫اسير مي سازيﻢ‪٢.‬قرنتيان ‪10:5‬‬

‫خواندن ايﻦ آيه بسيار آسان ﺗر از عملي بودن آن است‪ .‬پولﺲ ﮔﻔت ما بايد هر فكري را به اسارت مسيح بياوريﻢ‪ .‬ايﻦ‬
‫بدان معناست كه هر بار كه اطﻔاء شدن روح القدس را در درون خود اﺣساس مي كنيﻢ ‪ ،‬ما بايد كلمات نادرست يا‬
‫عقيده اي را كه به ﺗازﮔي دريافت كرده ايﻢ رد كنيﻢ‪.‬‬
‫هرچه بيشتر وقت خود را با خدا بگذرانيﻢ ‪ ،‬در كﻼم او و در دعا باشيﻢ ‪ ،‬افكار ما از او بيشتر نشﺄت مي ﮔيرد ‪ ،‬و بيشتر‬
‫در ايمان خود رشد خواهيﻢ كرد و افكار ما از طبيعي به ماوراء الطبيعه ﺗبديﻞ خواهد شد‪.‬‬

‫در امثال ياد مي ﮔيريﻢ ‪:‬‬


‫زيرا چنانكه در دل خود ﻓكر مي كند خود او همچنان است‪.‬امثال ‪23:7‬‬

‫* چند مثال‬
‫وقتي نياز به يادﮔيري شيوه هاي جديد ‪ ،‬اطﻼعات جديد ‪ ،‬برنامه هاي جديد هستيﻢ و به چالﺶ كشيده مي شويﻢ ‪،‬‬
‫مي ﺗوانيﻢ بگوييﻢ ‪ " ،‬قدرت هر چيز را دارم در مسيﺢ كه مرا نيرو ميبﺨشد‪".‬‬

‫‪75‬‬
‫وقتي ما ‪ ،‬يا يكي از دوستانمان نياز به شﻔا داريﻢ ‪ ،‬مي ﺗوانيﻢ بگوييﻢ ‪" ،‬عيسي خداوند فرمود ‪ "،‬ما مي ﺗوانيﻢ بيماران‬
‫را شﻔا دهيﻢ‪ " .‬عيسي خداوند فرمود ‪ "،‬دست ها بر مريضان بگذاريد و آنان شفا خواهند ياﻓت‪ " .‬عيسي خداوند‬
‫فرمود ‪" .......‬‬

‫در هنگام خدمت ‪ ،‬وقتي اﺣساس ﺗرس مي كنيﻢ ‪ ،‬مي ﺗوانيﻢ بگوييﻢ ‪ ،‬روح خداوند بر من است زيرا خداوند مرا‬

‫مسﺢ كرده است تا مسكينان را بشارت دهﻢ و مرا ﻓرستاده تا شكسته دﻻن را شفا بﺨشﻢ و اسيران را به رستگاري و‬

‫محبوسان را به آزادي ندا كنﻢ‪.‬‬

‫وقتي صﺤنه هاي شكست از ﮔذشته به ذهﻦ ما خطور مي كند ‪ ،‬مي ﺗوان ﮔﻔت ‪" ،‬بله ‪ ،‬مﻦ آن روز ناكام ماندم ‪ ،‬اما‬
‫مﻦ يك شكست خورده نيستﻢ‪ .‬من يك خلقت جديد در ﻋيسي خداوند هستﻢ‪ .‬قدرت روح القدس در من است‪" .‬‬

‫به صورت روزانه مي ﺗوانيﻢ فكر خود را اﺣياء يا ﺗجديد كنيﻢ ﺗا همان شخصي باشيﻢ كه خدا آن را آفريده است ‪ .‬با‬
‫بيرون آوردن الگوهاي قديمي ‪ ،‬با ﺗجديد افكار خود از طريﻖ قدرت كﻼم خدا و روح او ‪ ،‬افكار ما مي ﺗواند به‬
‫عنوان يك شريك و يار فوق العاده در كمك به ما ‪ ،‬به جهت ﺣركت كردن به سمت الگوهاي ايماني باشد ‪.‬‬

‫نتيﺠه گيري‬

‫همانطور كه در روميان مي خوانيﻢ ‪ ،‬ايماني به يك اندازه به هر يك از ما داده شده است‪ .‬هرچه از ايﻦ ايمان استﻔاده‬
‫كنيﻢ ‪ ،‬بيشتر رشد خواهد كرد‪ .‬ما دوست داريﻢ كه به اطراف خود نگاه كنيﻢ و به ايﻦ شخﺺ يا آن شخﺺ فكر‬
‫كنيﻢ كه آن ها واقعاً ايمان دارند‪ .‬اما ايﻦ سطح از ايمان در يك لﺤظه به طور مافوق طبيعي به آنها داده نشده است‪.‬‬
‫ايﻦ امر با كوشﺶ و ايماني روزافزون ﺣاصﻞ شده ‪ ،‬زيرا آنها با طوفان ها و آزمايﺶ هاي زندﮔي روبرو شدند‪.‬‬
‫وقتي بازي هاي المپيك را ﺗماشا مي كنيﻢ و مي بينيﻢ مردان و زنان در ﺣال مسابقه هستند مسابقاﺗي از قبيﻞ پرش از‬
‫روي مانﻊ با نيزه ‪ ،‬اسكيت يا هر كار خارق العاده يا هولناك ديگري كه انجام مي دهند و ما از عملكرد آن ها‬
‫متعجب مي شويﻢ‪ .‬اما اﮔر به ﮔذشته آنها نگاه كنيﻢ كه براي يادﮔيري چقدر وقت صرف كردند ‪ ،‬متوجه خواهيﻢ‬
‫شد كه آنها به طور منظﻢ ساعت ها ‪ ،‬روزها ‪ ،‬ماه ها و سال ها وقت خود را به ﺗمريﻦ و ﺗمريﻦ و باز هﻢ ﺗمريﻦ‬
‫اختصاص داده اند‪ .‬آنها در دوران كودكي دقيقاً همان كار صدها كودك ديگر را در اطراف خود انجام دادند‪ .‬اما‬

‫‪76‬‬
‫در درون آنها ميﻞ به برﺗري وجود داشت ‪ ،‬ميﻞ به بهتريﻦ بودن در يك زمينه خاص‪ .‬و ايﻦ ﺗمايﻞ آنها را وادار كرد‬
‫كه فراﺗر از آنچه ديگران انجام دادند ‪ ،‬پيﺶ روند‪.‬‬
‫وقتي كﻼمي كه عيسي خداوند فرمود ‪" ،‬كارهايي كه مﻦ انجام مي دهﻢ ‪ ،‬شما هﻢ انجام مي دهيد" براي ما ﺣقيقي‬
‫شود ‪ ،‬ما خواندن انجيﻞ ها را به روشي جديد آغاز خواهيﻢ كرد‪ .‬هر وقت معجزه اي را كه عيسي خداوند انجام داد‬
‫مي خوانيﻢ ‪ ،‬خواهيﻢ ﮔﻔت‪” :‬مﻦ هﻢ مي ﺗوانﻢ آن كار را انجام دهﻢ‪ .‬مﻦ هﻢ مي ﺗوانﻢ بيماران را شﻔا دهﻢ‪ .‬مﻦ هﻢ‬
‫مي ﺗوانﻢ طوفان را آرام كنﻢ‪ .‬مﻦ هﻢ مي ﺗوانﻢ مردﮔان را زنده كنﻢ‪ " .‬ما شروع مي كنﻢ به مجسﻢ كردن خودمان كه‬
‫داريﻢ ايﻦ كارها را انجام مي دهيﻢ‪ .‬سخنان عيسي خداوند ما را به ايﻦ چالﺶ براي انجان كارهاي او مي اندازد و‬
‫خداوند به ما اجازه مي دهد ﺗا فرصت هايي را كه در اطراف ما وجود دارد براي ﺗمريﻦ يا به عمﻞ ﮔذاشتﻦ ايمان‬
‫خود ببينيﻢ‪ .‬ما ايمان خود را ﺗمريﻦ خواهيﻢ كرد )به عمﻞ مي ﮔذاريﻢ( و ايمان ما رشد مي كند ‪ ،‬و رشد مي كند ‪ ،‬و‬
‫رشد مي كند‪.‬‬

‫پرسش هايي براي دوره كردن درس پنﺠﻢ‬

‫‪ (1‬چرا ﻋيسي خداوند ايمان را به يك دانه خردل تشبيه نمود ‪ ،‬و امروز چگونه اين موضوع براي‬

‫شما باﻋث تشويق است؟‬

‫‪ (2‬احياء يا تﺠديد اﻓكار ما چه ارتباطي با ايمان دارد؟‬

‫‪77‬‬
‫درس ششﻢ‬

‫تقويت ايمان‬

‫وقتي ايمان ضﻌيف به نﻈر مي رسد‬

‫اﮔر ايمان ما ضعيف به نظر مي رسد ‪ ،‬يك دليﻞ وجود دارد‪ .‬همانطور كه از چك ليست زير استﻔاده مي كنيﻢ ‪ ،‬مهﻢ‬
‫است كه از خدا بخواهيﻢ به ما ﺣكمت دهد‪ .‬شيطان مدعي برادران است و ما هرﮔز نبايد خود را مﺤكوم كنيﻢ‪.‬‬

‫رابطه ما با خدا‬

‫رابطه شخصي ما با خدا چيست؟ آيا ما آنقدر مشغول انجام كارهاي نيكو ‪ ،‬يا ﺣتي انجام خدمت بوده ايﻢ كه ارﺗباط‬
‫شخصي نزديك خود را با او از دست داده باشيﻢ؟ مي ﮔويند‪" :‬مشغله زياد مي ﺗواند نﻔْﺲ ما را عقيﻢ كند‪".‬‬
‫آيا ما اولويت هاي خود را برﮔردانده ايﻢ؟ آيا ما فكر كرده ايﻢ كه چه كاري مي ﺗوانيﻢ براي خدا انجام دهيﻢ و به‬
‫خاطر آن از ديد خود مهﻢ به نظر آمده ايﻢ؟‬

‫پولﺲ رسول مطمﺌناً مردي پر مشغله بود ‪ ،‬اما او نوشت ‪:‬‬


‫زيرا به آن ﻓيضي كه به من ﻋطا شده است‪ ،‬هريكي از شما را ميگويﻢ كه ﻓكرهاي بلندتر ازآنچه شايسته است مكنيد‬

‫بلكه به اﻋتدال ﻓكرنماييد‪ ،‬به اندازه آن بهره ايمان كه خدا به هر كس قسمت ﻓرموده است‪.‬روميان ‪12:3‬‬

‫ما بايد خودمان را با آنچه خدا هست و آنچه براي ما انجام مي دهد ‪ ،‬بسنجيﻢ ‪ ،‬نه با آنچه هستيﻢ ‪ ،‬يا آنچه مي ﺗوانيﻢ‬
‫براي او انجام دهيﻢ‪.‬‬

‫رابطه با خانواده‬

‫ما بايد روابط شخصي خود را با همسر و خانوادة خود بررسي كنيﻢ‪ .‬آيا اجازه داده ايﻢ اختﻼف نظر ايجاد شود؟‬

‫‪78‬‬
‫و هرقسﻢ تلﺨي وﻏيظ و خشﻢ و ﻓرياد و بدگويي و خباﺛت را ازخود دور كنيد‪ ،‬و با يگديگر مهربان باشيد و رحيﻢ و‬

‫همديگر را ﻋفو نماييد چنانكه خدا درمسيﺢ شما را هﻢ آمرزيده است‪.‬اﻓسسيان ‪32 - 31:4‬‬

‫روابط با دوستان‬

‫آيا مﺤيط اطراف ما افرادي با ايمان‪ ِ ‬قوي هستند؟ افرادي كه در همه كارهايي كه انجام مي دهند خدا را در اولويت‬
‫خود قرار مي دهند؟ يا اينكه به ديگران اجازه داده ايﻢ شك و بي ايماني را به ما القاء كنند؟‬

‫داود درباره اينكه با چه كساني معاشرت مي كنيﻢ نوشت‪:‬‬


‫خوشابحال كسيكه به مشورت شريران نرود و به راه گناهكاران نايستد‪ ،‬و درمﺠلس استهزاكنندگان ننشيند؛ بلكه‬

‫رﻏبت اودر شريﻌت خداوند است و روز و شﺐ درشريﻌت او تفكر ميكند‪ .‬پس مثل درختي نشانده نزد نهرهاي آب‬

‫خواهد بود‪ ،‬كه ميوه خودرا در موسمش ميدهد‪ ،‬و برگش پژمرده نمي گردد و هرآنچه ميكند نيك انﺠام‬

‫خواهدبود‪.‬مزامير ‪3 - 1:1‬‬

‫سبك زندگي گناه آلود‬

‫ما در عصري زندﮔي مي كنيﻢ كه سبك زندﮔي ﮔناه آلود آنقدر به چشﻢ نمي آيد ‪ .‬زن و مرد فكر مي كنند پيرو‬
‫عيسي خداوند هستند ‪ ،‬اما هشدارهاي كتاب مقدس را ناديده مي ﮔيرند‪ .‬ورود به مناطﻖ ﮔناه آسان است ‪ ،‬به‬
‫خصوص اﮔر افرادي كه با آنها معاشرت مي كنيﻢ كارهايي از ايﻦ قبيﻞ انجام مي دهند‪ .‬ما مي ﺗوانيﻢ با فكر خود‬
‫ﺗوجيه كنيﻢ كه براي خدا آنقدرا هﻢ مهﻢ نيست با اينكه انواع بهانه ها را مي آوريﻢ ‪ ،‬اما روح ما متقاعد نمي شود‬
‫در امثال سليمان مي خوانيﻢ ‪:‬‬

‫هر راه انسان در نﻈر خودش راست است‪ ،‬اما خداوند دلها را مي آزمايد‪.‬امثال ‪21:2‬‬

‫‪79‬‬
‫اﮔر در زندﮔي خود ﮔناهي داشته باشيﻢ ‪ ،‬ﺣتي اكر در ﺣوزه فكر ‪ ،‬خود را متقاعد كرده ايﻢ كه خدا با آن مشكلي‬
‫ندارد ‪ ،‬نمي ﺗوانيﻢ با ايمان راه رويﻢ زيرا روح ما متقاعد نشده است‪.‬‬
‫در بررسي كردن ﮔناه ‪ ،‬ما در مورد ﮔناهان ﮔذشته كه قبﻼً بخشيده شده اند صﺤبت نمي كنيﻢ‪ .‬ما در ﺣال صﺤبت از‬
‫ﮔناهاني هستيﻢ كه براي اﻻن است‪ .‬شيطان سعي مي كند كه ديد ما را به ﮔذشته معطوف كند‪ .‬او مدعي برادران‬
‫است‪ .‬اﮔر خدا مي ﮔويد ما بخشيده شده ايﻢ ‪ ،‬پﺲ ما بخشيده شده ايﻢ‪ .‬نيازي نيست كه هر آنچه را كه اﺗﻔاق افتاده‬
‫است مرور كنيﻢ و دوباره طلب بخشﺶ كنيﻢ‪.‬‬

‫ني مﻌطر را به جهت من به نقره نﺨريدي و به پيه ذبايﺢ خويش مرا سير نساختي‪ .‬بلكه به گناهان خود بر من بندگي‬

‫نهادي و به خطاياي خويش مرا به تنگ آوردي‪ .‬من هستﻢ من كه بﺨاطر خود خطاياي تو رامحو ساختﻢ و گناهان تو‬

‫را بياد نﺨواهﻢ آورد‪.‬اشﻌيا ‪25 - 24:43‬‬

‫ايﻦ خواست خدا نيست كه ما ﮔذشته را مرور كنيﻢ و بار خطاهاي خود را روي دوش او بگذاريﻢ‪ .‬اﮔر مي دانيد‬
‫مشكلي در زندﮔي شما وجود دارد ‪ ،‬از همسرﺗان سوال نكنيد كه آيا ﮔناهي در زندﮔي شما وجود دارد يا نه؟ از‬
‫يك دوست نپرس ‪ ،‬بلكه از خدا بخواهيد كه براي شما روشﻦ سازد اﮔر موردي در زندﮔي شما وجود دارد و شما‬
‫آن را ﺗوجيه مي كنيد او مي خواهد كه آن را ﺣذف كنيد ‪ ،‬و سپﺲ منتظر باشيد كه از او بشونيد‪.‬‬

‫در صورت وجود ﮔناه چه مي كنيﻢ؟‬


‫اول يوحنا ‪ 9 :1‬اگر به گناهان خود اﻋتراف كنيﻢ‪ ،‬او امين و ﻋادل است تا گناهان ما را بيامرزد و ما را از هر ناراستي‬

‫پاك سازد‪.‬‬

‫نابﺨشودگي‬

‫عيسي خداوند فرمود ‪:‬‬


‫انﺠيل مرقس ‪ 24 :11‬بنابراين به شما ميگويﻢ آنچه در ﻋبادت درخواست مي كنيد‪ ،‬يقين بدانيد كه آن را ياﻓته ايد و‬

‫به شما ﻋطا خواهد شد‪.‬‬

‫‪80‬‬
‫مورد ديگري كه او فرمود ‪:‬‬
‫و وقتي كه به دﻋا بايستيد‪ ،‬هرگاه كسي به شما خطا كرده باشد‪ ،‬او را ببﺨشيد تاآنكه پدر شما نيز كه در آسمان‬

‫است‪ ،‬خطاياي شما را مﻌاف دارد‪ .‬اما هرگاه شما نبﺨشيد‪ ،‬پدر شما نيز كه درآسمان است تقﺼيرهاي شما را نﺨواهد‬

‫بﺨشيد‪«.‬مرقس ‪26 - 25:11‬‬

‫بخشﺶ ايﻦ نيست كه وانمود كني اﺗﻔاقي نيوفتاده بلكه براي بخشﺶ ‪ ،‬بايد ﺗصديﻖ كنيﻢ كه آن اﺗﻔاق افتاده و سپﺲ‬
‫ﺗصميمي آﮔاهانه براي بخشﺶ آن شخﺺ و ﺗمام شرايط اطراف آن بگيريﻢ‪ .‬يادﺗان هست كه پطرس از عيسيِ‬
‫خداوند در مورد بخشﺶ چه سوالي پرسيد؟‬

‫آنگاه پطرس نزد او آمده‪ ،‬گفت‪» :‬خداوندا‪ ،‬چند مرتبه برادرم به من خطا ورزد‪ ،‬ميبايد او راآمرزيد؟ آيا تا هفت‬

‫مرتبه؟« ﻋيسي بدو گفت‪» :‬تو را نمي گويﻢ تا هفت مرتبه‪ ،‬بلكه تا هفتاد هفت مرتبه! متي ‪22 - 21:18‬‬

‫ايﻦ بدان معنا نيست كه ما بايد هر اﺗﻔاق را يادداشت كنيﻢ و آن را هﻔتاد بار بشماريﻢ و ببخشيﻢ‪ .‬او مي دانست كه اﮔر‬
‫ما هﻔتاد مرﺗبه بخشﺶ نمائيﻢ يك الگو از خود براي بخشﺶ ايجاد مي كرديﻢ‪.‬‬
‫ما بايد ياد بگيريﻢ كه سريﻊ ببخشيﻢ‪ .‬بعنوان ايمانداران ‪ ،‬هر از چند ﮔاهي طرد ‪ ،‬خيانت و زخمي خواهيﻢ شد‪ .‬واكنﺶ‬
‫ما براي ﺣﻔﻆ مشاركت بيﻦ خود و خدا ‪ ،‬سريﻊ بخشيدن است‪.‬‬

‫سواﻻتي كه بايد در نﻈر بگيريد‬

‫وقتي ما براي يك موضوع خاص به خدا ايمان داريﻢ و مي فهميﻢ ايمان ما ضعيف شده است ‪ ،‬بايد مطمﺌﻦ باشيﻢ كه‬
‫ايمان ما بر اساس كﻼم خدا است‪ .‬چهار سوال وجود دارد كه بايد از خود بپرسيﻢ‪.‬‬

‫‪ (1‬كﻼم خدا در مورد موقﻌيت من چه مي گويد؟‬


‫ايﻦ نمي ﺗواند يك كﻼم كلي باشد‪ .‬بايد مشخﺺ باشد‪ .‬مﻦ بايد بر اساس كدام قسمت از كتاب مقدس ايمان خود را‬
‫بنا كنﻢ؟ نمي ﺗواند اينگونه باشد‪" :‬آيا آيه اي جايي نيست كه بگويد ‪ ...‬؟ " بلكه بايد اينطور باشد ‪" ،‬كﻼم خدا‬
‫مي فرمايد ‪."...‬‬

‫‪81‬‬
‫‪ (2‬آيا من به كﻼم خدا بدون هيﭻ سايه اي از شك ايمان دارم ؟‬

‫يﻌقوب ‪ 8 - 6 :1‬لكن به ايمان درخواست كند‪ ،‬و هرگز شك نكند‪ .‬زيرا هركه شك كند‪ ،‬مانند موج درياست كه از‬

‫باد رانده و متﻼطﻢ ميشود‪ .‬زيرا چنين شﺨص گمان نبرد كه از خداوند چيزي خواهد ياﻓت‪ .‬مرد دودل در تمام‬

‫رﻓتار خود ناپايدار است‪.‬‬

‫‪ (3‬آيا مي دانﻢ كﻼم او راست مي گويد‪ ،‬صرف نﻈر از آنچه مي بينﻢ ‪ ،‬احساس مي كنﻢ يا ديگران مي گويند؟‬

‫حاشا! حتي اگر همة انسانها دروﻏگو باشند‪ ،‬خدا راستگو است! روميان ‪3:4‬‬

‫‪ (4‬آيا مي توانﻢ به خدا اﻋتماد كنﻢ كه كﻼمش را براي من به انﺠام رساند؟‬

‫عيسيِ خداوند به ما ايﻦ وعده را داد ‪:‬‬


‫و هرآنچه با ايمان به دﻋا طلﺐ كنيد‪ ،‬خواهيد ياﻓت‪«.‬متي ‪21:22‬‬

‫و ايﻦ شامﻞ هر يك از ما مي شود‪.‬‬

‫با ايمان قوي مي شويد‬

‫در يوئيﻞ مي خوانيﻢ ‪:‬‬


‫مرد ضﻌيف گويد‪ :‬من قوي هستﻢ‪.‬يوئيل ‪3:10‬‬

‫پولﺲ رسول نوشت‪:‬‬


‫بنابراين‪ ،‬از ضﻌفها ورسواييها و احتياجات و زحمات و تنگيهابﺨاطر مسيﺢ شادمانﻢ‪ ،‬زيرا كه چون ناتوانﻢ‪ ،‬آنگاه توانا‬

‫هستﻢ‪٢.‬قرنتيان ‪12:10‬‬

‫در عيسي مسيح خداوند مي ﺗوانيﻢ هر ﺣوزة ضعف را به ﺣوزة قدرت ﺗبديﻞ كنيﻢ‪.‬‬

‫‪82‬‬
‫وقت خود را در كﻼم بگذرانيد‬

‫ما مي ﺗوانيﻢ با وقت صرف كردن در كﻼم او ‪ ،‬به ويژه در وعده هاي او و خواندن آن به وسيله شخصي سازي كردن‬
‫ايﻦ وعده ها ايمان خود را ﺗقويت كنيﻢ ‪ ) .‬يعني به ﮔونه اي ايﻦ وعده ها را بخوانيﻢ كه ايﻦ وعده ها صرفاً براي ما و‬
‫موقعيت ما داده شده است(‬
‫ايمان از شنيدن است و شنيدن از كﻼم خدا ناشي مي شود ‪ ،‬بنابرايﻦ اﮔر ايمان ما ضعيف است ‪ ،‬بايد وقت خود را‬
‫صرف شنيدن و آن هﻢ شنيدن از كﻼم خدا نمائيﻢ ‪.‬‬

‫در ﻓيليپيان مي خوانيﻢ ‪:‬‬

‫خﻼصه اي برادران ‪،‬‬

‫هر چه درست است ‪،‬‬

‫هر چه مﺠيـد است ‪،‬‬

‫هر چه نيــك است ‪،‬‬

‫هر چه پـــاك است ‪،‬‬

‫هر چه دوست داشتني است ‪،‬‬

‫هرچه خبر خـــوب باشد ‪،‬‬

‫هر ﻓضيلت و هرمدحي كه بوده باشد‪ ،‬در آنها تفكر كنيد‪ .‬و آنچه در من آموخته و پذيرﻓته و شنيده و ديدهايد‪ ،‬آنها‬

‫را بﻌمل آريد‪ ،‬و خداي سﻼمتي با شما خواهدبود‪.‬ﻓليپيان ‪9 - 8:4‬‬

‫به يك جنگﺠو يا رزمنده تبديل شويد‬

‫وقتي در يك موقعيت ﻇاهراً غيرممكﻦ قرار بگيريﻢ ‪ ،‬دنيا به شما خواهد ﮔﻔت كه يا "فرار كﻦ" يا "بجنگ"‪ .‬ايستادن‬
‫و جنگيدن ‪ ،‬ايمان ما را افزايﺶ مي دهد‪ .‬وقت آن است كه ايمانداران خود را آماده كنند و شروع به جنگ نمايند‪.‬‬

‫لهذا اسلحه تام خدا را برداريد تا بتوانيد در روز شرير مقاومت كنيد و همه كار را بهﺠا آورده‪ ،‬بايستيد‪ .‬پس كمر‬

‫خود را به راستي بسته و جوشن ﻋدالت رادربر كرده‪ ،‬بايستيد‪.‬اﻓسسيان ‪14 – 13:6‬‬

‫‪83‬‬
‫اﮔر جنگي نبود ما به پوشيدن زره نيازي نداشتيﻢ‪.‬‬

‫و جنگ نيكوي ايمان را بﺠنگ و بدست آور آن حيات جاوداني را كه براي آن دﻋوت شدي و اﻋتراف نيكو كردي‬

‫در حضورگواهان بسيار‪١.‬تيموتائوس ‪6:12‬‬

‫پولﺲ رسول به يك "جنگ نيكو" اشاره كرد‪ .‬جنگ فقط زماني نيكوست كه ما پيروز باشيﻢ كه فقط با ايمان‬
‫مي ﺗوانيﻢ در ايﻦ مبارزه پيروز باشيﻢ ‪ .‬جنگ ما با جسﻢ و خون نيست بلكه با نيروهاي ﺗاريكي است‪.‬‬

‫پولﺲ به ما يادآوري مي كند ‪:‬‬


‫زيرا كه ما را كشتي گرﻓتن با خون و جسﻢ نيست بلكه با رياستها و قدرتها وجهان داران اين ظلمت و با ﻓوجهاي‬

‫روحاني شرارت در جايهاي آسماني‪.‬اﻓسسيان ‪6:12‬‬

‫پس خدا را اطاﻋت نماييد و با ابليس مقاومت كنيد تا از شما بگريزد‪.‬يﻌقوب ‪4:7‬‬

‫ما فقط مي ﺗوانيﻢ با استﻔاده از اسلﺤه هاي روﺣانيِ ايمان خود پيروز شويﻢ‪ .‬ايمان مي ﺗواند بر هر قلعة دشمﻦ غلبه‬
‫نمايد و آن را منهدم كند‪.‬‬

‫زيرا اسلحه جنگ ما جسماني نيست بلكه نزد خدا قادر است براي انهدام قلﻌه ها‪٢ ،‬قرنتيان ‪10:4‬‬

‫دشمن را بشناسيد‬

‫دشمﻦ واقعي ايمان ما كيست؟ خود ما هستيﻢ ! وقتي به خودمان اجازه مي دهيﻢ كه بترسيﻢ‪ ،‬وقتي اجازه مي دهيﻢ‬
‫فكرمان به ضد روح ما جنگ كند ‪ ،‬وقتي اجازه مي دهيﻢ افكارمان به جاي اينكه بر اساس كﻼم خدا باشد بر اساس‬
‫افكار طبيعي است‪.‬‬
‫دقيقاً مانند پطرس هنگامي كه روي آب قدم مي زد ما نيز وقتي به شرايط طبيعي خود نگاه كنيﻢ و از قلمرو روح‬
‫خود را دور كنيﻢ ‪ ،‬ما خودمان دشمﻦ ايمان خود مي شويﻢ‪.‬‬

‫‪84‬‬
‫وقت آن است كه ‪ 2‬قرنتيان ‪ 5 - 3:10‬را به معناي واقعي درك كنيﻢ ‪:‬‬

‫پولﺲ رسول نوشت ‪:‬‬


‫زيرا هرچند در جسﻢ رﻓتار ميكنيﻢ‪ ،‬ولي به قانون جسمي جنگ نمي نماييﻢ‪ .‬زيرا اسلحه جنگ ما جسماني نيست بلكه‬

‫نزد خدا قادر است براي انهدام قلﻌهها‪ ،‬كه خياﻻت و هر بلندي را كه خود را به خﻼف مﻌرﻓت خدا مياﻓرازد‪ ،‬به زير‬

‫مياﻓكنيﻢ وهر ﻓكري را به اطاﻋت مسيﺢ اسير ميسازيﻢ‪٢.‬قرنتيان ‪5 - 3:10‬‬

‫خدا را ستايش نما‬

‫ما قبﻞ از ديدن جواب دعا ‪ ،‬بايد خدا را ستايﺶ كنيﻢ‪ .‬ايﻦ ايمان واقعي است‪ .‬ما بايد با شادي انتظار بكشيﻢ ‪.‬‬
‫يكي از جالب ﺗريﻦ داستان هاي كتاب مقدس كه به ما مزاياي ستايﺶ نمودن خدا قبﻞ از اينكه پاسخ خود را دريافت‬
‫كنيﻢ را در كتاب دوم ﺗواريخ به ما مي ﮔويد‪ .‬سه قوم به هﻢ پيوستند ﺗا بر عليه پادشاهي يهوشافاط و بني اسرائيﻞ‬
‫بيايند‪ .‬ما مي خوانيﻢ‪:‬‬

‫و او گفت‪» :‬اي تمامي يهودا و ساكنان اورشليﻢ! واي يهوشاﻓاط پادشاه گوش گيريد! خداوند به شما چنين ميگويد‪:‬‬

‫ازاين گروه ﻋﻈيﻢ ترسان و هراسان مباشيد زيرا كه جنگ از آن شما نيست بلكه از آن خداست‪ .‬ﻓردا به نزد ايشان‬

‫ﻓرود آييد‪ .‬اينك ايشان به ﻓراز صيص برخواهند آمد و ايشان را در انتهاي وادي در برابر بيابان يروئيل خواهيد‬

‫ياﻓت‪ .‬دراين وقت بر شما نﺨواهد بود كه جنگ نماييد‪ .‬بايستيد و نﺠات خداوند را كه با شما خواهد بود مشاهده‬

‫نماييد‪ .‬اي يهودا و اورشليﻢ ترسان وهراسان مباشيد و ﻓردا به مقابل ايشان بيرون رويدو خداوند همراه شما خواهد‬

‫بود‪ «.‬پس يهوشاﻓاط رو به زمين اﻓتاد و تمامي يهودا و ساكنان اورشليﻢ به حضور خداوند اﻓتادند و خداوند را‬

‫سﺠده نمودند‪ .‬و ﻻويان ازبني قهاتيان و از بني قورحيان برخاسته‪ ،‬يهوه خداي اسرائيل را به آواز بسيار بلند تسبيﺢ‬

‫خواندند‪ .‬و بامدادان برخاسته‪ ،‬به بيابان تقوع بيرون رﻓتند و چون بيرون ميرﻓتند‪ ،‬يهوشاﻓاط بايستادو گفت‪» :‬مرا‬

‫بشنويداي يهودا و سكنه اورشليﻢ! بر يهوه خداي خود ايمان آوريد و استوارخواهيد شد و به انبياي او ايمان آوريد‬

‫كه كامياب خواهيد شد‪ «.‬و بﻌد از مشورت كردن با قوم بﻌضي را مﻌين كرد تا پيش روي مسلحان رﻓته‪ ،‬براي‬

‫خداوند بسرايند و زينت قدوسيت راتسبيﺢ خوانند و گويند خداوند را حمد گوييد زيرا كه رحمت او تا ابداﻻباد‬

‫‪85‬‬
‫است‪ .‬و چون ايشان به سراييدن و حمد گفتن شروع نمودند‪ ،‬خداوند به ضد بني ﻋمون و موآب و سكنه جبل سﻌير‬

‫كه بر يهودا هﺠوم آوده بودند‪ ،‬كمين گذاشت و ايشان منكسر شدند‪٢ .‬تواريخ ‪22 - 15:20‬‬

‫دقت كنيد كه قوم اسرائيﻞ قبﻞ از اينكه پاسخي براي مشكﻞ خود ببينند ‪ ،‬با صداي بلند شروع به خوشﺤالي كردند‪.‬‬
‫آنها شيطان را نهيب نزدند‪ .‬آنها به التماس خدا ادامه ندادند ﺗا به خاطر آن التماس ‪ ،‬خدا كاري براي آنها انجام دهد ‪.‬‬
‫آنها شروع به ستايﺶ او كردند ‪ ،‬و او پيروزي را فرستاد‪ .‬اﮔر ادامه ماجرا را بخوانيد ‪ ،‬مي فهميﻢ كه دشمنان آنها واقعاً‬
‫خودشان ‪ ،‬خودشان را نابود كردند و اسرائيﻞ ﺣتي مجبور به جنگيدن نبود!‬

‫جنگ در قلمروي روح بود‪ .‬جنگ در فكر آنها بود و وقتي آنها شروع به ستايﺶ خدا كردند ‪ ،‬او دشمنان آنها را‬
‫نابود كرد‪.‬‬

‫خﺼوصيات زندگي توأم با ايمان‬

‫يك سبك كلي زندگي‬

‫زندﮔي با ايمان يك سبك كلي زندﮔي است‪ .‬هيﭻ فرمول ساده اي وجود ندارد‪ .‬هﻔت ‪ ،‬هشت يا ده قدم براي‬
‫رسيدن به موفقيت وجود ندارد‪ .‬ايﻦ يك ﺗصميﻢ و عزم روز به روز است كه خدا و كﻼمﺶ را باور كنيﻢ‪.‬‬

‫با پولﺲ رسول بگويد ‪:‬‬


‫زيرا هرچند در جسﻢ رﻓتار ميكنيﻢ‪ ،‬ولي به قانون جسمي جنگ نمي نماييﻢ‪ .‬زيرا اسلحه جنگ ما جسماني نيست بلكه‬

‫نزد خدا قادر است براي انهدام قلﻌهها‪ ،‬كه خياﻻت و هر بلندي را كه خود را به خﻼف مﻌرﻓت خدا مياﻓرازد‪ ،‬به زير‬

‫مياﻓكنيﻢ وهر ﻓكري را به اطاﻋت مسيﺢ اسير ميسازيﻢ‪٢.‬قرنتيان ‪5 - 3:10‬‬

‫ايماني كه ما در ﺣال مطالعه آن هستيﻢ يك ايمان هميشگي است ‪ ،‬يك ايمان استوار و پيوسته ‪ ،‬نوعي ايمان روز به‬
‫روز‪ .‬در اول پطرس مي خوانيﻢ ‪:‬‬

‫‪86‬‬
‫پس زبردست زورآور خدا ﻓروتني نماييد تا شما را در وقت مﻌين سراﻓراز نمايد‪ .‬وتمام انديشه خود را به وي‬

‫واگذاريد زيرا كه اوبراي شما ﻓكر ميكند‪١ .‬پطرس ‪7 - 6:5‬‬

‫در خروج مي خوانيﻢ كه ‪:‬‬


‫موسي به قوم گفت‪» :‬مترسيد‪ .‬بايستيد و نﺠات خداوند را ببينيد‪ ،‬كه امروز آن را براي شماخواهد كرد‪ ،‬زيرا‬

‫مﺼريان را كه امروز ديديد تا به ابد ديگر نﺨواهيد ديد‪ .‬خداوند براي شماجنگ خواهد كرد و شما خاموش باشيد‪«.‬‬

‫خروج ‪14 - 13:14‬‬

‫از اﻋمال خود دست بكشيد‬

‫نويسنده كتاب عبرانيان يكي از خصوصيات زندﮔي ايماني را به ما ارائه مي دهد‪.‬‬

‫زيرا هركه داخل آرامي او شد‪ ،‬او نيز از اﻋمال خود بياراميد‪ ،‬چنانكه خدا از اﻋمال خويش‪.‬ﻋبرانيان ‪4:10‬‬

‫وقتي به سبك يك زندﮔي ايماني ‪ ،‬زندﮔي مي كنيﻢ ‪ ،‬ديگر به اعمال خود ﺗوكﻞ نخواهيﻢ كرد‪ .‬ما اصول دنيوي و‬
‫انساني و ساير چيزهايي كه جزو رياكاري هاي صوري است را كنار مي ﮔذاريﻢ‪ .‬ما ديگر با قوت و ﺗمايﻼت‬
‫جسماني خود عمﻞ نخواهيﻢ كرد‪.‬‬
‫ما به سخنان خدا ﮔوش خواهيﻢ داد و كارهايي را كه او مشتاق است انجام مي دهيﻢ‪ .‬عيسيِ خداوند فرمود‪:‬‬

‫زيرا كه پدر پسر را دوست ميدارد و هرآنچه خود ميكند بدو مينمايد و اﻋمال بزرگتر از اين بدو نشان خواهد داد تا‬

‫شما تﻌﺠﺐ نماييد‪.‬يوحنا ‪5:19‬‬

‫با جد و جهد وارد شويد‬

‫زندﮔي ايماني يك زندﮔي ﺗﻼش و كوشﺶ است‪.‬‬


‫پس جد و جهد بكنيﻢ تا به آن آرامي داخل شويﻢ‪ ،‬مبادا كسي در آن ناﻓرماني ﻋبرت آميز بيفتد‪ .‬ﻋبرانيان ‪4:11‬‬

‫‪87‬‬
‫زندﮔي ايماني ايﻦ نيست كه در آن بنشينيﻢ و كاري انجام ندهيﻢ‪ .‬ما بايد ﺗﻼش كنيﻢ ‪ ،‬هدف خود را با وﻇيﻔه شناسي‪،‬‬
‫و هماهنگ به انجام رسانيﻢ‪ .‬سخنان پطرس در ايﻦ باره به ذهﻦ ما خطور مي كند ‪:‬‬

‫‪١‬پطرس ‪ 9 - 8:5‬هشيار و بيدار باشيد زيراكه دشمن شما ابليس مانند شير ﻏران گردش ميكند و كسي را ميطلبد تا‬

‫ببلﻌد‪ .‬پس به ايمان استوار شده‪ ،‬با او مقاومت كنيد‪ ،‬چون آگاه هستيدكه همين زحمات بر برادران شما كه در دنيا‬

‫هستند‪ ،‬مي آيد‪.‬‬

‫كﻼم را بفهميد‬

‫زندﮔي ايماني بايد كامﻼً مبتني بر كﻼم خدا باشد‪.‬‬

‫زيرا كﻼم خدا زنده و مقتدر و برنده تر است ازهر شمشير دودم و ﻓرورونده تا جدا كند نفس وروح و مفاصل و مغز‬

‫را و مميز اﻓكار و نيتهاي قلﺐ است‪،‬ﻋبرانيان ‪4:12‬‬

‫ما بايد كﻼم خدا را بشناسيﻢ و اجازه دهيﻢ كﻼم خدا نيت هاي ﺣقيقي ما را نشان دهد‪ .‬در ايﻦ بخﺶ چنديﻦ مورد‬
‫درباره كﻼم خدا به ما ﮔﻔته شده است‪.‬‬

‫‪ (1‬زنده است‬

‫‪ (2‬قدرتمند است‬

‫‪ (3‬برنده است و مي تواند تفاوت بين ن ْفس وروح را به ما نشان دهد‪.‬‬

‫‪ (4‬نيت هاي دل ما را روشن مي كند‪.‬‬

‫ايﻦ دانﺶ كلي از كﻼم خداست كه ﺗعادل را در زندﮔي ما به ارمغان مي آورد‪.‬‬

‫‪88‬‬
‫ﻋيسيِ خداوند را به ﻋنوان كاهن اﻋﻈﻢ ما بشناسيد‬

‫ﻋبرانيان ‪ 15 - 13:4‬و هيﭻ خلقت از نﻈر او مﺨفي نيست بلكه همهچيز در چشمان او كه كار ما باوي است‪ ،‬برهنه و‬

‫منكشف ميباشد‪ .‬پس چون رئيس كهنه ﻋﻈيمي داريﻢ كه ازآسمانها درگذشته است يﻌني ﻋيسي‪ ،‬پسر خدا‪ ،‬اﻋتراف‬

‫خود را محكﻢ بداريﻢ‪ .‬زيرا رئيس كهنهاي نداريﻢ كه نتواند همدرد ضﻌفهاي مابشود‪ ،‬بلكه آزموده شده در هر چيز‬

‫به مثال ما بدون گناه‪.‬‬

‫عيسيِ خداوند شما و مﻦ را به خوبي مي شناسد‪ .‬او شكست هاي ما را مي داند ‪ ،‬او پيروزي هاي ما را مي داند‪ .‬و‬
‫چون عيسيِ خداوند به عنوان يك انسان روي زميﻦ زندﮔي كرد ‪ ،‬درست مثﻞ ما وسوسه شد‪ .‬خداي ما از ما دور‬
‫نيست ‪ ،‬به طور كﻞ از ما و وسوسه هاي ما جدا نيست‪ .‬در روميان مي خوانيﻢ ‪:‬‬

‫كيست كه بر ايشان ﻓتوا دهد؟ آيا مسيﺢ كه مرد بلكه نيزبرخاست‪ ،‬آنكه بهدست راست خدا هﻢ هست وما را نيز‬

‫شفاﻋت ميكند؟ كيست كه ما را ازمحبت مسيﺢ جدا سازد؟ آيا مﺼيبت يا دلتنگي ياجفا يا قحط يا ﻋرياني يا خطر يا‬

‫شمشير؟ زيرايقين ميدانﻢ كه نه موت و نه حيات و نه ﻓرشتگان و نه روسا و نه قدرتها و نه چيزهاي حال و نه چيزهاي‬

‫آينده و نه بلندي و نه پستي و نه هيﭻ مﺨلوق ديگر قدرت خواهد داشت كه ما را ازمحبت خدا كه در خداوند ما‬

‫مسيﺢ ﻋيسي است جدا سازد‪.‬روميان ‪39 - 38 , 35 - 34:8‬‬

‫با دليري به حضور او بياييد‬

‫پس با دليري نزديك به تﺨت ﻓيض بياييﻢ تا رحمت بيابيﻢ و ﻓيضي را حاصل كنيﻢ كه در وقت ضرورت )ما را( اﻋانت‬

‫كند‪.‬ﻋبرانيان ‪4:16‬‬

‫وقتي ما در يك زندﮔي ايماني زندﮔي كنيﻢ ‪ ،‬وقتي در آرامﺶ فراطبيعي كه او به ما مي دهد ﮔام بر مي داريﻢ ‪،‬‬
‫وقتي كﻼم او را مي دانيﻢ و با او مشاركت داريﻢ ‪ ،‬مي ﺗوانيﻢ در صورت نياز با دليري در ﺣضور او ﺣاضر شويﻢ‪.‬‬

‫‪89‬‬
‫پرسش هايي براي دوره كردن درس ششﻢ‬

‫‪ (١‬چهار مرحله براي تقويت ايمان چيست؟‬

‫‪ (2‬خﺼوصيات زندگي توأم با ايمان چيست ؟‬

‫‪90‬‬
‫درس هفتﻢ‬

‫دشمنان ايمان‬

‫مقدمه‬
‫وقتي صﺤبت از موضوع ايمان مي شود ‪ ،‬بسياري خود را در يك مبارزه اي مي بينند كه به نظر مي رسد هرﮔز پاياني‬
‫نخواهد داشت‪ .‬آنها مي خواهند زندﮔيِ همراه با ايمان داشته باشند كه باعث خشنودي خدا باشد ‪ ،‬اما در عيﻦ ﺣال‬
‫مدام با شك و بي ايماني دست و پنجه نرم مي كنند ‪.‬آنها مانندآن پدري كه پسرش كر و ﻻل بود ‪ ،‬فرياد بر‬
‫مي آوردند ‪:‬‬

‫ايمان مي آورم اي خداوند‪ ،‬بي ايماني مرا امداد ﻓرما‪ «.‬مرقس ‪9:24‬‬

‫راه رسيدن به ايمان چنان پر از دشمﻦ به نظر مي رسد كه فرد اﺣساس مي كند براي داشتﻦ ايمان ﺣقيقي به خدا ‪،‬‬
‫مدام در جنگ است‪ .‬به ياد داشته باشيد ‪ ،‬نويسنده كتاب عبرانيان به ما ﮔﻔت كه ما بايد "جنگ نيكوي ايمان را‬
‫بجنگيﻢ"‪ .‬جنگ با ايﻦ دشمنان مي ﺗواند "يك جنگ نيكو" باشد ‪ ،‬زيرا اﮔر ﺗسليﻢ نشويﻢ ‪ ،‬اﮔر مدام بر روي كﻼم‬
‫ﺗعمﻖ كنيﻢ و "عضﻼت" ايمان خود را رشد دهيﻢ ‪ ،‬ما به يك پيروزي هيجان انگيز زندﮔيِ ايماني خواهيﻢ رسيد ‪.‬‬

‫دشمنان ايمان در قلمروي اﺣساسات و اعمال ما بسيار هستند‪ .‬درك ايﻦ دشمنان و كشف چگونگي شكست آنها‬
‫كليد اصلي زندﮔي پيروزمندانه است‪.‬‬

‫دشمنان ايمان ما از ورودي هاي زيادي مي آيند‪ .‬هنگامي كه روح القدس برخي از ايﻦ زمينه ها را در زندﮔي ما‬
‫آشكار مي كند ‪ ،‬ما بايد به ﮔناهان خود اعتراف كرده و مورد بخشﺶ قرار بگيريﻢ‪.‬سپﺲ ما بايد از طريﻖ مكاشﻔه‬
‫كﻼم ‪ ،‬در افكار خود قلعه و دژهايي در برابر ايﻦ ناﺣية مشكﻞ ساز ‪ ،‬ايجاد كنيﻢ‪.‬‬
‫اوليﻦ دشمنان ايماني كه در مورد آنها بﺤث خواهيﻢ كرد ‪ ،‬مربوط به قلمروي اﺣساسات است‪ .‬ما بايد اﺣساسات‬
‫خود را با كﻼم خدا منطبﻖ كنيﻢ‪.‬‬

‫‪91‬‬
‫تحت كنترل درآوردن احساسات با كﻼم خدا‬

‫ترس‬

‫اﮔر به ﺗرس اجازه ماندن بدهيﻢ ‪ ،‬ﺗرس ما را از انجام اراده خدا باز خواهد داشت‪ .‬و ما را از داشتﻦ ايماني كه براي‬
‫انجام اراده خدا ﻻزم است باز مي دارد‪ .‬كلمه يوناني ﺗرس به معناي " از دشمﻦ ﺗرسيدن ‪ ،‬در وﺣشت بودن ‪ ،‬خوف‬
‫داشتﻦ و فرار كردن يا ﮔريختﻦ است"‪ .‬ما هﻢ زمان نمي ﺗوانيﻢ با ايمان و ﺗرس راه برويﻢ‪.‬‬

‫ايمان و ﺗرس هر دو بر پايه دانﺶ يا يك خبر بنا شده اند‪ .‬ايمان بر اساس دانﺶ ما از كﻼم خدا بنا شده است و ﺗرس‬
‫از دريافت اطﻼعات از ﺣواس پنجانه ما ‪ ،‬از خبرهاي بد و رعب از دشمﻦ ناشي مي شود‪.‬‬

‫* راه حل چيست !‬
‫ما متوجه شديﻢ عبارت " نترس" بيﺶ از صد بار در كﻼم خدا استﻔاده شده است‪ .‬هنگامي كه ﺗرس مي خواهد وارد‬
‫شود بايد با پولﺲ رسول يكدل شويﻢ ‪:‬‬
‫زيرا خداروح ترس را به ما نداده است بلكه روح قوت ومحبت و تاديﺐ را‪٢ .‬تيموتائوس ‪1:7‬‬

‫ما بايد در برابر روح ﺗرس بايستيﻢ و به او دستور دهيﻢ كه به نام عيسيِ خداوند دور شود‪ .‬ما بايد سخنان دليرانة ايمان‬
‫را بگوييﻢ ‪.‬‬

‫ﻋبرانيان ‪ 13:6‬بنابراين ما با دليري تمام ميگوييﻢ ‪» :‬خداوند مددكننده من است و ترسان نﺨواهﻢ بود‪ .‬انسان به من‬

‫چه ميكند؟«‬

‫در ﻋدالت ﺛابت شده و از ظلﻢ دور مانده‪ ،‬نﺨواهي ترسيد و هﻢ از آشفتگي دور خواهي ماند و به تو نزديكي‬

‫نﺨواهد نمود‪.‬اشﻌيا ‪54:14‬‬

‫بر خدا توكل دارم پس نﺨواهﻢ ترسيد‪ .‬آدميان به من چه ميتوانند كرد؟مزامير ‪56:11‬‬

‫‪92‬‬
‫و ما بايد در مﺤبت او بمانيﻢ ‪:‬‬
‫درمحبت خوف نيست بلكه محبت كامل خوف رابيرون مي اندازد‪١.‬يوحنا ‪4:18‬‬

‫احساس كمبود اﻋتماد به نفس‬

‫ﮔناه ‪ ،‬مﺤكوميت و اﺣساس كمبود اعتماد به نﻔﺲ )عدم لياقت ‪ ،‬بي ارزش بودن ( دشمﻦ اصلي ايمان ماست‪.‬‬
‫خيلي ها از افكار دائمي اﺗهامات دشمﻦ ‪ ،‬ﮔرفتار شدن و آزار مي بينند‪.‬‬

‫مكاشفه ‪ 12:10‬زيرا كه آن مدﻋي برادران ما كه شبانه روز در حضور خداي ما برايشان دﻋوي مي كند‪ ،‬به زير‬

‫اﻓكنده شد‪.‬‬

‫* راه حل چيست !‬
‫ايﻦ اﺗهامات از جانب دشمﻦ افكار و خياﻻﺗي هستند كه بايد به زير كشيده يا رد شود‪.‬‬
‫كه خياﻻت و هر بلندي را كه خود را به خﻼف مﻌرﻓت خدا مياﻓرازد‪ ،‬به زير مياﻓكنيﻢ وهر ﻓكري را به اطاﻋت مسيﺢ‬

‫اسير ميسازيﻢ‪٢.‬قرنتيان ‪10:5‬‬

‫ما با نيكي مطلﻖ خود مسيح خداوند ‪ ،‬نيك شده ايﻢ‪.‬‬


‫زيرا او را كه گناه نشناخت در راه ما گناه ساخت تا ما در وي ﻋدالت خدا شويﻢ‪٢.‬قرنتيان ‪5:21‬‬

‫پس هيﭻ محكوميتي نيست بر آناني كه درمسيﺢ ﻋيسي هستند‪.‬روميان ‪8:1‬‬

‫اكنون ‪ ،‬ما بايد اطمينان و ضمانت كامﻞ ايمان را ﺗجربه كنيﻢ‪.‬‬


‫پس به دل راست‪ ،‬در يقين ايمان‪ ،‬دلهاي خود را از ضمير بد پاشيده و بدنهاي خود را به آب پاك ﻏسل داده‪ ،‬نزديك‬

‫بياييﻢ؛ﻋبرانيان ‪10:22‬‬

‫با اﺣاطه كردن خودمان ﺗوسط كﻼم خدا ‪ ،‬به خصوص در آياﺗي مانند آيات فوق ‪ ،‬ﺣﺲ كمبود اعتماد به نﻔﺲ را‬
‫ﺗسخير خواهد كرد‪ .‬ﺗا زماني كه اجازه دهيﻢ ﺣﺲ كمبود اعتماد به نﻔﺲ باقي بماند ‪ ،‬ايمان قوي اي نخواهيﻢ داشت‪.‬‬

‫‪93‬‬
‫تحت كنترل درآوردن اﻋمال با كﻼم خدا‬

‫ﻋدم بﺨشش‬

‫درست بعد از اينكه مرقﺲ داستان درخت انجير و ﺗعليﻢ عيسيِ خداوند در مورد ايمان به ‪ ،‬جا به جا كردن كوه ها را‬
‫نوشت ‪ ،‬بﻼفاصله در ادامه ﮔﻔته عيسيِ خداوند را نوشت كه عيسيِ خداوند فرمود ‪:‬‬

‫بنابراين به شما مي گويﻢ آنچه در ﻋبادت درخواست مي كنيد‪ ،‬يقين بدانيد كه آن را ياﻓتهايد و به شماﻋطا خواهد‬

‫شد‪ .‬و وقتي كه به دﻋا بايستيد‪ ،‬هرگاه كسي به شما خطا كرده باشد‪ ،‬او را ببﺨشيد تاآنكه پدر شما نيز كه در آسمان‬

‫است‪ ،‬خطاياي شما را مﻌاف دارد‪.‬مرقس ‪25 - 24:11‬‬

‫اﮔر ﺗلخي ‪ ،‬كينه ‪ ،‬رنجﺶ و نابخشودﮔي را در قلب خود نگه داريﻢ ‪ ،‬هميشه شك و بي ايماني همراه ما هستند‪.‬‬
‫نبخشيدن ديگران ما را از خدا جدا مي كند و هيﭻ ايماني جدا از خدا وجود ندارد‪.‬‬

‫* راه حل چيست !‬

‫»زيرا هرگاه تقﺼيرات مردم را بديشان بيامرزيد‪ ،‬پدر آسماني شما‪ ،‬شما را نيز خواهدآمرزيد‪ .‬اما اگر تقﺼيرهاي‬

‫مردم را نيامرزيد‪ ،‬پدر شما هﻢ تقﺼيرهاي شما را نﺨواهد آمرزيد‪.‬متي ‪15 – 14:6‬‬

‫جواب هر مﺤوطه و ناﺣيه اي از نابخشودﮔي ‪ ،‬بخشﺶ است‪ .‬هميشه به ياد داشته باشيد ‪ ،‬اينطور نيست كه فرد شايسته‬
‫بخشيده شدن باشد ‪ ،‬يا ﺣتي اينكه آن ها درخواست بخشﺶ كرده باشند‪ .‬بخشﺶ يك عمﻞِ ارادة ماست‪ .‬ما بخشﺶ‬
‫را انتخاب مي كنيﻢ و ايﻦ عمﻞِ اطاعت ‪ ،‬ما را آزاد مي كند‪.‬‬

‫و متحمل يكديگر شده‪ ،‬همديگر را ﻋفو كنيد هرگاه بر ديگري ادﻋايي داشته باشيد؛ چنانكه مسيﺢ شما را آمرزيد‪،‬‬

‫شمانيز چنين كنيد‪.‬كولسيان ‪3:13‬‬

‫‪94‬‬
‫دلﺨوري داشتن يا به دل گرﻓتن ) يا خشﻢ گرﻓتن(‬

‫هنگامي كه عيسيِ خداوند در قايﻖ خوابيده بود و طوفان آمد ‪ ،‬شاﮔردان او را از خواب بيدار كردند و ﮔﻔتند‪:‬‬
‫"استاد‪ ،‬آيا براي ﺗو مهﻢ نيست كه ما در ﺣال هﻼك شدن هستيﻢ؟"‬

‫مرقس ‪ 38 - 37:4‬كه ناگاه طوﻓاني ﻋﻈيﻢ از باد پديد آمد وامواج بر كشتي ميﺨورد بقسمي كه برمي گشت‪ .‬و او‬

‫در انتهاي كشتي بر بالشي خفته بود‪ .‬پس اورا بيدار كرده گفتند‪» :‬اي استاد‪ ،‬آيا براي تو مهﻢ نيست كه هﻼك‬

‫شويﻢ؟«‬

‫آنها آزرده شدند و عيسيِ خداوند را به خاطر اينكه برايﺶ اهميت نداشت آنان در شرف نابودي بودند متهﻢ كردند‪.‬‬
‫بسياري دعا مي كنند و به نظر مي رسد كه خدا اهميتي نمي دهد ‪ ،‬او مي ﺗوانست شرايط را ﺗغيير دهد ‪ ،‬اما او ايﻦ‬
‫كار را نكرد و آنها آزرده خاطر شدند‪ .‬هنوز هﻢ بسياري هستند كه مانند شاﮔردان مي ﮔويند ‪" ،‬خدايا ‪ ،‬آيا ﺗو به‬
‫وضعيت نا اميدي كه در آن قرار دارم اهميتي نمي دهي؟"‬

‫* راه حل چيست !‬
‫آزمايﺶ هاي آﺗشيﻦ زندﮔي فرصت هايي براي رشد ايمان ماست‪.‬‬

‫اي حبيبان‪ ،‬تﻌﺠﺐ منماييد از اين آتشي كه در ميان شماست و بﺠهت امتحان شما مي آيد كه گويا چيزي ﻏريﺐ بر‬

‫شما واقع شده باشد‪ .‬بلكه بقدري كه شريك زحمات مسيﺢ هستيد‪ ،‬خشنودشويد تا در هنگام ظهور جﻼل وي شادي و‬

‫وجدنماييد‪١.‬پطرس ‪13 - 12:4‬‬

‫رهبران مذهبي از ﺗعاليﻢ عيسيِ خداوند خشمگيﻦ شدند و چون آن خشﻢ را نگه داشتند‪ ،‬نمي ﺗوانستند به عيسيِ‬
‫خداوند ايمان بياورند و همه آنچه را كه عيسيِ خداوند به خاطرش آمده بود ﺗا آن ها را بدست آوردند‪ ،‬از دست‬
‫دادند‪.‬‬

‫‪95‬‬
‫متي ‪ 57 – 54:13‬و چون به وطن خويش آمد‪ ،‬ايشان را در كنيسه ايشان تﻌليﻢ داد‪ ،‬بقسمي كه متﻌﺠﺐ شده‪ ،‬گفتند‪:‬‬

‫»از كﺠا اين شﺨص چنين حكمت و مﻌﺠزات را بهﻢ رسانيد؟ آيا اين پسر نﺠار نمي باشد؟ و آيا مادرش مريﻢ نامي‬

‫نيست؟ و برادرانش يﻌقوب و يوسف و شمﻌون ويهودا؟ و همه خواهرانش نزد ما نمي باشند؟ پس اين همه را از كﺠا‬

‫بهﻢ رسانيد؟« و درباره او لغزش خوردند ‪ .‬ليكن ﻋيسي بديشان گفت‪» :‬نبي بي حرمت نباشد مگر در وطن و خانه‬

‫خويش‪«.‬‬

‫نگه داشتﻦ خشﻢ و دلخوري عليه هر كسي ‪ ،‬ما را از دريافت معجزات خدا باز مي دارد‪ .‬باز هﻢ پاسخ ايﻦ است كه‬
‫ببخشيد و از نگه داشتﻦ هر خشﻢ و دلخوري اي امتناع كنيد‪.‬‬

‫سﺨت دلي‬

‫قهر كردن با ديگران يا با خدا ‪ ،‬بدبيني يا شكاك بودن همگي از عﻼئﻢ سخت دلي است‪ .‬سخت دلي از عدم‬
‫بخشﺶ ناشي مي شود‪ .‬در مرقﺲ ‪ ،‬عيسيِ خداوند آنها را به دليﻞ بي ايمانيشان سرزنﺶ كرد و آن را به سخت دلي‬
‫آنان ربط داد ‪.‬‬

‫انﺠيل مرقس ‪ 14 :16‬و بﻌد از آن بدان يازده هنگامي كه به ﻏذا نشسته بودند ظاهر شد و ايشان را بهسبﺐ‬

‫بيايماني و سﺨت دلي ايشان توبيخ نمود زيرا به آناني كه او را برخاسته ديده بودند‪ ،‬تﺼديق ننمودند‪.‬‬

‫هر شخصي مورد آزار ‪ ،‬رد شدن و آزرده شدن قرار ﮔرفته است‪ .‬ما بارها شنيده ايﻢ ‪" ،‬مﻦ دعا كردم و هيﭻ اﺗﻔاقي‬
‫نيﻔتاد‪ ".‬ايﻦ فرد براي مﺤافظت از خود در برابر صدمه نديدن دوباره ‪ ،‬اطراف اﺣساسات خود را ديوار مي كشد‪.‬‬

‫* راه حل چيست !‬
‫اما ديوارهايي كه ما براي مﺤافظت از خود بنا مي كنيﻢ ديوارهايي هستند كه ما را از خدا و ديگران جدا مي كنند‪.‬‬
‫پاسخ ايﻦ است كه ديوارها را خراب كنيد و به خدا اجازه دهيﻢ قلب ما را آرام كند‪.‬‬

‫‪96‬‬
‫حزقيال ‪ 31 :18‬تمامي تقﺼيرهاي خويش را كه مرتكﺐ آنهاشدهايد از خود دور اندازيد و دل تازه و روح تازهاي‬

‫براي خود ايﺠاد كنيد‪.‬‬

‫اي خدا دلي طاهر در من بياﻓرين و روح مستقيﻢ در باطنﻢ تازه بساز‪ .‬مزامير ‪51:10‬‬

‫سركشي )ناﻓرماني(‬

‫يك رويارويي بيﻦ سموئيﻞ نبي و شاول پادشاه وجود داشت‪ .‬شاول به جاي اطاعت از خدا ‪ ،‬آنچه مردم‬
‫مي خواستند را انجام داد‪.‬‬

‫* از جانﺐ شائول‬
‫خدا از طريﻖ سموئيﻞ به شاول ﮔﻔت كه او بايد برود و عماليقيان و هر آنچه را كه داشتند را بلكﻞ نابود كند‪ .‬در‬
‫عوض شائول عماليقيان را نابود كرد اما غنايﻢ و همچنيﻦ پادشاه را به اسارت ﮔرفت‪ .‬وقتي سموئيﻞ در ايﻦ باره با او‬
‫صﺤبت كرد ‪ ،‬شاول جواب داد ‪ ،‬ايﻦ افراد غنيمت را ﮔرفتند ﺗا ما بتوانيﻢ آنها را به عنوان قرباني براي خداي ﺗو‬
‫ﺗقديﻢ نمائيﻢ‪.‬‬

‫اول سموئيل ‪ 21 - 20 :15‬شاول به سموئيل گفت‪» :‬قول خداوند را استماع نمودم و به راهي كه خداوند مرا‬

‫ﻓرستاد‪ ،‬رﻓتﻢ و اَجاج‪ ،‬پادشاه ﻋَمالَقَه را آوردم و ﻋَمالَقَه را بالكل هﻼك ساختﻢ‪ .‬اما قوم از ﻏنيمت‪ ،‬گوسفندان و‬

‫جلْﺠال قرباني بگذرانند‪«.‬‬


‫گاوان‪ ،‬يﻌني بهترين آنچه حرام شده بود‪ ،‬گرﻓتند تا براي يهُوَه خدايت در ِ‬

‫سموئيل گفت‪» :‬آيا خداوند به قرباني هاي سوختني وذبايﺢ خوشنود است يا به اطاﻋت ﻓرمان خداوند؟ اينك‬

‫اطاﻋت از قربانيها و گوش گرﻓتن از پيه قوچها نيكوتر است‪ .‬و شاول به سموئيل گفت‪» :‬گناه كردم زيرا از ﻓرمان‬

‫خداوند و سﺨن تو تﺠاوز نمودم چونكه از قوم ترسيده‪ ،‬قول ايشان را شنيدم‪١.‬سموئيل ‪24 , 22:15‬‬

‫هنگامي كه شاول با نافرماني خود روبرو شد ‪ ،‬كارهاي خود را به ﮔردن ديگران انداخت و سپﺲ سعي كرد كه ايﻦ‬
‫كار را طوري وانمود كند كه با نيت خوبي انجام داده است "ما آنها را براي قرباني نگه داشتيﻢ‪ ".‬سرانجام ‪ ،‬او ﺣتي‬
‫خدا را انكار كرد‪ .‬به سخنان او وقتي ﮔﻔت"خداي ﺗو" در آيه ‪ 21‬ﺗوجه كنيد‪.‬‬

‫‪97‬‬
‫اما قوم از ﻏنيمت‪ ،‬گوسفندان و گاوان‪ ،‬يﻌني بهترين آنچه حرام شده بود‪ ،‬گرﻓتند تا براي يهوه خدايت در جلﺠال‬

‫قرباني بگذرانند‪١«.‬سموئيل ‪15:21‬‬

‫از جانﺐ ﻓرزندان اسرائيل‬

‫هنگامي كه ده جاسوس با خبر بد بازﮔشتند ‪ ،‬بني اسرائيﻞ از ايمان به قدرت خدا امتناع ورزيدند‪ .‬آنها قدرت او را در‬
‫بﻼيايي كه بر مصر وارد شده بود ‪ ،‬در باز شدن درياي سرخ ‪ ،‬در سايه ماوراء الطبيعي ابر در روز ‪ ،‬ستون آﺗﺶ در‬
‫شب ‪ ،‬مهيا شدن آب و غذا ﺗجربه كرده بودند‪ .‬ﺣتي لباسهايشان مندرس نبود‪ .‬اما آنها شروع به ناديده ﮔرفتﻦ خدا و‬
‫موسي كردند‪ .‬آنها نمي ﺗوانستند اﻇهار بي اطﻼعي كنند‪ .‬آنها مي دانستند كه خداوند ﮔﻔت ‪" ،‬سرزميﻦ را ﺗسخير‬
‫كنيد" آنها معجزات عظيﻢ او را كه به جهت آنان بود ‪ ،‬مي دانستند ‪ ،‬اما باز هﻢ امتناع ورزيدند‪.‬‬

‫در عبرانيان ايﻦ را مي آموزيﻢ ‪:‬‬


‫ﻋبرانيان ‪ 4:6‬پس چون باقي است كه بﻌضي داخل آن بشوند و آناني كه پيش بشارت ياﻓتند‪ ،‬به سبﺐ ناﻓرماني‬

‫داخل نشدند‪،‬‬

‫به دليﻞ انتخاب عمدي خود مبني بر پيروي نكردن از هدايت خدا ‪ ،‬همگي آنها در بيابان جان دادند‪.‬‬
‫ما نمي ﺗوانيﻢ در يك زمينه از زندﮔي خود از خدا سرپيچي كنيﻢ و در موارد ديگر با ايمان زندﮔي كنيﻢ‪ .‬نمي ﺗوانيﻢ‬
‫براي نافرماني دليﻞ بياوريﻢ‪ .‬ما نمي ﺗوانيﻢ آن را به ﮔردن ديگران بيندازيﻢ‪ .‬ﺗنها پاسخ نافرماني ايﻦ است كه ما به‬
‫ﮔناهان خود اعتراف مي كنيﻢ ﺗا خدا بتواند آنها را ببخشد )اول يوحنا ‪.(9 :1‬‬

‫بياييد مثﻞ نسﻞ جديد قوم اسرائيﻞ ﺗصميمي بگيريﻢ و بگوييﻢ ‪:‬‬
‫قوم به يوشع گفتند‪» :‬يهوه خداي خود را ﻋبادت خواهيﻢ نمود و آواز او را اطاﻋت خواهيﻢ كرد‪«.‬يوشع ‪24:24‬‬

‫‪98‬‬
‫شك و بي ايماني‬

‫شك و بي ايماني بسيار شبيه به هﻢ هستند و دو نﻔر از قوي ﺗريﻦ دشمنان ايمان ما هستند‪.‬شك به عنوان بﻼﺗكليﻔي يا‬
‫بدبيﻦ بودن در مورد چيزي ﺗعريف مي شود‪ ،‬ﺗمايﻞ به عدم باور‪ ،‬معطوف به بعيد به نظر رسيدن‪ ،‬داشتﻦ عدم اطمينان‬
‫كه اغلب منجر به ﺗرديد مي شود‪ .‬شك به معني ﺗرسان بودن ‪ ،‬دلهره ‪ ،‬يا سو ء ﻇﻦ داشتﻦ‪.‬‬
‫بي ايماني عبارت است از عدم اطمينان ‪ ،‬يا نداشتﻦ ايمان‬

‫ﻋدم دانش از كﻼم خدا‬

‫شايﻊ ﺗريﻦ دليﻞ بي ايماني ‪ ،‬ناآﮔاهي از كﻼم خدا در مورد موضوعي است‪ .‬ايﻦ ممكﻦ است ناشي از ﺗعليﻢ اشتباه‬
‫كساني باشد كه ما براي آنها اﺣترام قائﻞ بوده ايﻢ‪ .‬هوشﻊ نوشت ‪:‬‬

‫هوشع ‪ 6 :4‬قوم من از ﻋدم مﻌرﻓت هﻼك شدهاند‪.‬‬

‫وقتي يوﺣناي رسول از "شاﮔرد ديگر" كه بر سر قبر خالي آمد اينطور نوشت كه او "ديد و ايمان آورد"‪.‬‬

‫پس آن شاگرد ديگر كه اول به سر قبرآمده بود نيزداخل شده‪ ،‬ديد و ايمان آورد‪ .‬زيرا هنوز كتاب را نفهميده‬

‫بودند كه بايد او از مردگان برخيزد‪.‬يوحنا ‪9 - 8:20‬‬

‫او قبﻞ از اينكه ايمان آورد بايد مي ديد ‪ ،‬زيرا كتاب مقدس را نمي دانست‪ .‬اﮔر مي خواهيﻢ ايمان بياوريﻢ ‪ ،‬مهﻢ‬
‫است كه ما كتاب مقدس را بدانيﻢ‪.‬‬

‫* پيروي از حواس طبيﻌي ما‬


‫بعداً در همان فصﻞ ‪ ،‬ﺗوما به جايي رسيد كه شاﮔردان ديگر جمﻊ شده بودند‪.‬‬

‫‪99‬‬
‫پس شاگردان ديگر بدو گفتند‪» :‬خداوند راديده ايﻢ‪ «.‬بديشان گفت‪» :‬تا در دو دستش جاي ميﺨها را نبينﻢ و انگشت‬

‫خود را در جاي ميخ ها نگذارم و دستﺨود را بر پهلويش ننهﻢ‪ ،‬ايمان نﺨواهﻢ آورد‪«.‬يوحنا ‪20:25‬‬

‫وقتي عيسيِ خداوند وارد شد با ﺗوما صﺤبت كرد‪:‬‬


‫پس به توما گفت‪» :‬انگشت خود را به اينﺠا بياور و دستهاي مرا ببين و دست خود رابياور و بر پهلوي من بگذار و‬

‫بيايمان مباش بلكه ايمان دار‪ «.‬توما در جواب وي گفت‪» :‬اي خداوند من واي خداي من‪ «.‬ﻋيسي گفت‪» :‬اي توما‪،‬‬

‫بﻌد از ديدنﻢ ايمان آوردي؟ خوشابحال آناني كه نديده ايمان آورند‪«.‬يوحنا ‪29 - 27:20‬‬

‫امروز عيسيِ خداوند هميﻦ ﺣرف را به ما مي زد‪ .‬بي ايمان نباشيد بلكه آوريد‪ .‬خوشا به ﺣال كساني كه نديده ايمان‬
‫آورند ‪.‬‬
‫ﺗوما ﮔﻔت ‪ " ،‬ﺗا نببينﻢ ‪ ...‬باور نمي كنﻢ‪ ".‬بي ايماني نتيجه وابستگي ما به دانﺶ ﺣسي ماست يعني همان چيزي كه ما‬
‫به جاي دانستﻦ كﻼم خدا مي بينيﻢ‪ .‬ايمان فقط با دانﺶ كﻼم خدا ﺣاصﻞ مي شود‪.‬‬

‫*سﺨت دلي‬
‫عيسيِ خداوند بي ايماني و سخت دلي شاﮔردان را سرزنﺶ كرد ‪:‬‬

‫و درباره او لغزش خوردند‪ .‬ليكن ﻋيسي بديشان گفت‪» :‬نبي بيحرمت نباشد مگر در وطن و خانه خويش‪ «.‬و به سبﺐ‬

‫بي ايمانيايشان مﻌﺠزه بسيار در آنﺠا ظاهر نساخت‪.‬متي ‪58 - 57:13‬‬

‫پطرس روي آب به سمت عيسيِ خداوند راه مي رفت اما وقتي چشمهايﺶ را از عيسيِ خداوند برداشت‪ .‬او ﺗرسيد و‬
‫با ديدن شرايط اطراف خود داشت غرق مي شد‪ .‬اما عيسيِ خداوند او را ﮔرفت ﺗا غرق نشود ‪.‬‬

‫ﻋيسي بيدرنگ دست آورده‪ ،‬او رابگرﻓت و گفت‪» :‬اي كﻢ ايمان‪ ،‬چرا شك آوردي؟«متي ‪14:31‬‬

‫شك زماني به وجود مي آيد كه چشﻢ از عيسيِ خداوند برداريﻢ و به شرايط طبيعي بپردازيﻢ يعني به آنچه مي ﺗوانيﻢ‬
‫با چشمان طبيعي خود ببينيﻢ‬

‫‪100‬‬
‫عيسيِ خداوند فرمود‪ " :‬شك نكن بلكه ايمان داشته باش‪".‬‬

‫بامدادان چون به شهر مراجﻌت ميكرد‪ ،‬گرسنه شد‪ .‬و در كناره راه يك درخت انﺠيرديده‪ ،‬نزد آن آمد و جز برگ‬

‫بر آن هيﭻ نياﻓت‪ .‬پس آن را گفت‪ ،‬از اين به بﻌد ميوه تا به ابد بر تو نشود! كه در ساﻋت درخت انﺠير خشكيد!‬

‫چون شاگردانش اين را ديدند‪ ،‬متﻌﺠّﺐ شده‪ ،‬گفتند‪ ،‬چه بسيار زود درخت انﺠير خشك شده است! ﻋيسي در جواب‬

‫ايشان گفت‪ ،‬هرآينه به شما ميگويﻢ اگر ايمان ميداشتيد و شك نمينموديد‪ ،‬نه همين را كه به درخت انﺠير شد‬

‫ميكرديد‪ ،‬بلكه هر گاه بدين كوه ميگفتيد‪ ،‬منتقل شده به دريا اﻓكنده شو چنين ميشد‪ .‬و هر آنچه با ايمان به دﻋا‬

‫طلﺐ كنيد‪ ،‬خواهيد ياﻓت‪ .‬متي ‪22 - 18 :21‬‬

‫دوباره در مرقﺲ ‪ ،‬عيسيِ خداوند بر اهميت شك نكردن در دل ما ﺗﺄكيد كرد‪.‬‬

‫انﺠيل مرقس ‪ 23 :11‬زيرا كه هرآينه به شما ميگويﻢ هر كه بدين كوه گويد منتقل شده‪ ،‬به دريا اﻓكنده شو و در‬

‫دل خود شكّ نداشته باشد بلكه يقين دارد كه آنچه گويد ميشود‪ ،‬هرآينه هر آنچه گويد بدو ﻋطا شود‪.‬‬

‫قبول يك جايگزين به جاي ايمان‬

‫شخصي كه پول جعلي درست مي كند سعي مي كند آن پول را ﺗا ﺣد امكان شبيه به پول ﺣقيقي كند‪ .‬شيطان در‬
‫فريب ما براي پذيرفتﻦ يك جايگزيﻦ به جاي ايمان ﺣقيقي ‪ ،‬كامﻼ موفﻖ بوده است‪.‬‬

‫* اميد‬
‫نويسنده كتاب عبرانيان نوشت‪:‬‬
‫ﻋبرانيان ‪ 11 :1‬اكنون ايمان‪ ،‬اﻋتماد بر چيزهاي اميد داشته شده و برهان چيزهاي ناديده است‪.‬‬

‫ما قبﻼً به طور جزئي درباره اميد بﺤث كرده ايﻢ ‪ ،‬اما در اينجا بايد آن را به عنوان دشمﻦ اﺣتمالي ايمان شناخت‪.‬‬
‫براي دريافت جواب دعاهاي خود بايد اميدمان را به ايمان معطوف كنيﻢ‪ .‬ما بايد اميدمان را از باور به جوابي در‬
‫آينده ‪ ،‬به باور اينكه هﻢ اكنون اﺗﻔاق مي افتد ﺗبديﻞ كنيﻢ‪.‬‬

‫‪101‬‬
‫عيسيِ خداوند فرمود ‪:‬‬
‫انﺠيل مرقس ‪ 24 :11‬بنابراين به شما ميگويﻢ آنچه در ﻋبادت درخواست ميكنيد‪ ،‬يقين بدانيد كه آن را ياﻓتهايد‬

‫و به شما ﻋطا خواهد شد‪.‬‬

‫او فرمود " يقين بدانيد " نه اينكه " اميد داشته باشيد " و به شما عطا خواهد شد‪.‬‬

‫* منطق ﻓكري‬
‫فكر ابزاري شگﻔت انگيز است ‪ ،‬اما همچنيﻦ مي ﺗواند مانعي براي داشتﻦ ايمان باشد‪ .‬فكر طبيعي نمي ﺗواند چيزهايي‬
‫كه در قلمرو روح مي باشد را درك كند‪ .‬فكر مي ﺗواند براي درك كﻼم خدا ﺗﻼش كند ‪ ،‬اما فكر بايد ﺗسليﻢ روح‬
‫شود‪ .‬فكر طبيعي نمي ﺗواند اسرار خدا را درك كند‪.‬‬

‫اول قرنتيان ‪ 14 :2‬امّا انسان نفساني امور روح خدا را نميپذيرد زيرا كه نزد او جهالت است و آنها را نميتواند‬

‫ﻓهميد زيرا حكﻢ آنها از روح ميشود‪.‬‬

‫دو نوع واقعيت وجود دارد كه مي ﺗوانيﻢ به آنها باور داشته باشيﻢ‪ .‬يكي واقعيت هاي طبيعي ‪ ،‬انساني است و ديگري‬
‫ﺣقايقي كه در كﻼم خدا آشكار شده است‪ .‬كه مكاشﻔه ﺣقيقت مي باشد ‪ ،‬ﺣقايﻖ روﺣاني يا چيزهاي فيزيكي را ما‬
‫با ﺣواس طبيعي خود درك مي كنيﻢ‪.‬‬
‫منطﻖ فكري سعي بر ايﻦ دارد كه به وسيله افكار ايمان داشته باشيﻢ كه ايﻦ عملي نيست چون ايمان بايد از روح ما‬
‫ناشي شود‪ .‬افكار اﺣياء و ﺗجديد نشده با امور روﺣاني در جنگ هستند‪ .‬فكر ما بايد با مكاشﻔه كﻼم خدا ﺗجديد‬
‫شود‪.‬‬

‫و همشكل اين جهان مشويد بلكه به تازگي ذهن خود صورت خود را تبديل دهيد تا شما درياﻓت كنيد كه اراده‬

‫نيكوي پسنديده كامل خدا چيست‪.‬روميان ‪12:2‬‬

‫* ايمان يا ﻓرض‬
‫ما كامﻼً ايﻦ ﺣﻖ را داريﻢ كه هر آنچه كﻼم خدا به ما وعده داده است را باور كنيﻢ‪ .‬اما وقتي از آن فراﺗر برويﻢ ‪،‬‬
‫آنگاه با فرض عمﻞ مي كنيﻢ‪.‬‬

‫‪102‬‬
‫فرهنگ لغت وبستر " فرض" را به معناي "پنداشتﻦ يا فرض بر درست بودن ‪ ،‬يا باور كردن بدون آزمايﺶ و اثبات يا‬
‫بر اساس اﺣتمال قوي ‪ ،‬مﻔروض پنداشتﻦ ‪ ،‬استنباط كردن‪ ،‬خيال كردن ‪ ،‬ﺗصور داشتﻦ" ﺗعريف مي كند‪.‬‬

‫خدا ممكﻦ است با شما صﺤبت كند و يك كلمه به شما بگويد ‪ ،‬و شما براي ﺗﺤقﻖ ايﻦ كﻼم يا روياء ايمان داريد‪.‬‬
‫ايﻦ فرض نيست با ايﻦ ﺣال ‪ ،‬ما بايد هر كﻼم يا رويايي را كه دريافت مي كنيﻢ ‪ ،‬به دقت بررسي كنيﻢ‪ .‬آيا صد در‬
‫صد با كﻼم خدا همخواني دارد؟ انگيزه و نيت ما چيست؟ آيا خودمان آن را برآورده خواهيﻢ كرد؟ آيا ايﻦ برآورده‬
‫كنندة يك خواهﺶِ جسمانيِ شخصي است؟ " اينها پرچﻢ هاي هشدار دهنده هستند"‬

‫بياييد يك بار ديگر به روميان ‪ 12:3‬نگاه كنيﻢ ‪:‬‬

‫زيرا به آن ﻓيضي كه به من ﻋطا شده است‪ ،‬هريكي از شما را ميگويﻢ كه ﻓكرهاي بلندتر ازآنچه شايسته است مكنيد‬

‫بلكه به اﻋتدال ﻓكرنماييد‪ ،‬به اندازه آن بهره ايمان كه خدا به هر كس قسمت ﻓرموده است‪.‬روميان ‪12:3‬‬

‫مغلوب ساختن دشمنان شﺨﺼي ما‬

‫دو كليد وجود دارد كه عيسيِ خداوند در مورد نﺤوه برخورد با دشمنان ايمان ما آموزش داد‪.‬‬

‫روزه‬

‫روزه ‪ ،‬هنگامي كه ﺗوسط خداوند انتخاب شده باشد ‪ ،‬مي ﺗواند زماني باشد كه ما هدايت شدن ﺗوسط دانﺶ يا‬
‫خواهﺶ هاي طبيعي خود را سركوب كنيﻢ نﻔي پيشرو در دانﺶ و خواسته هاي طبيعي ما باشد ﺗا بتوانيﻢ آزادانه ﺗر به‬
‫قلمروي ديد روح خود برويﻢ‪.‬‬

‫دﻋا‬

‫‪103‬‬
‫دعا ‪ ،‬همراه با خواندن و ﺗﺄمﻞ در كﻼم ‪ ،‬زماني است كه مي ﺗوانيﻢ صداي خدا را به بهتريﻦ وجه بشنويﻢ وقتي‬
‫شاﮔردان از عيسيِ خداوند سوال كردند كه چرا در بيرون انداختﻦ ديو از پسري كه مبتﻼ به صرع بود ‪ ،‬ناموفﻖ بوده‬
‫اند ‪ ،‬عيسيِ خداوند فرمود كه ايﻦ به دليﻞ بي ايماني آنها بوده است‪.‬‬

‫متي ‪ 17:20‬ﻋيسي ايشان را گفت‪» :‬به سبﺐ بي ايماني شما‪.‬‬

‫در آيه بعدي ‪ ،‬او بر اهميت دعا )مشاركت با خدا( و روزه به عنوان كليدهاي مقابله با بي ايماني در زندﮔي ما ﺗﺄكيد‬
‫كرد‪.‬‬

‫ليكن اين جنس جز به دﻋا و روزه بيرون نمي رود»‪.‬متي ‪17:21‬‬

‫ما ‪ ،‬مانند قوم اسرائيﻞ ‪ ،‬نمي خواهيﻢ "سرزميﻦ موعودِ" همه بركات و سرنوشتي كه خداوند براي زندﮔي ما دارد را‬
‫از دست بدهيﻢ‪ .‬باز هﻢ ‪ ،‬نويسنده كتاب عبرانيان ﺗوسط روح القدس مي فرمايد ‪:‬‬

‫اي برادران‪ ،‬باحذر باشيد مبادا در يكي ازشما دل شرير و بي ايمان باشد كه از خداي حي مرتد شويد‪ ،‬پس دانستيﻢ‬

‫كه به سبﺐ بيايماني نتوانستند داخل شوند‪.‬ﻋبرانيان ‪19 , 3:12‬‬

‫پيشرﻓت ايمان‬

‫ﺗقريباً هر فردي مي ﺗواند بدود ‪ ،‬اما قبﻞ از اينكه در ماراﺗﻦ بدود ‪ ،‬بايد روش مناسب دويدن را بياموزد‪ .‬آنها بايد‬
‫ﺗنﻔﺲ صﺤيح را ياد بگيرند‪ .‬آنها بايد در طي يك دوره زماني ‪ ،‬قدرت خود را افزايﺶ دهند‪.‬دويدن زمان مي برد هر‬
‫روز براي ساعت ها ‪ ،‬و ساعت ها و ساعت ها ﺗا بدن آنها ساخته شود و براي ماراﺗﻦ آماده شوند‪.‬‬

‫خدا مي داند سطح ايمان ما كجاست و او به ما نخواهد ﮔﻔت خانه هاي خود را ﺗرك كرده و به خارج از كشور‬
‫برويﻢ ‪ ،‬ﺗا زماني كه او ما را هدات نكرده بايد ﺗسليﻢ اراده او براي اطرافيان ‪ ،‬همسايگان يا خانواده خود باشيﻢ‬

‫‪104‬‬
‫* اورشليﻢ ‪ ،‬يهوديه ‪ ،‬سامره‬
‫خيلي جالبه كه عيسيِ خداوند فرمود ‪:‬‬
‫ليكن چون روح القدس بر شما مي آيد‪ ،‬قوت خواهيد ياﻓت و شاهدان من خواهيد بود‪ ،‬در اورشليﻢ وتمامي يهوديه‬

‫و سامره و تا اقﺼاي جهان»‪.‬اﻋمال ‪1:8‬‬

‫اورشليﻢ سمبﻞ خانه ماست‪.‬‬


‫يهوديه منطقه نﻔوذ ماست ) مدرسه ‪ ،‬كار ‪ ،‬مﺤله يا همسايگان ما (‬
‫سامره به ويژه جالب است زيرا بيﻦ قوم يهود و سامري ها خصومت و دشمني وجود داشت‪ .‬سامريان از چنديﻦ قوم‬
‫مختلط بودند و يهوديان نسبت به آنان اﺣساس برﺗري مي كردند‪ .‬رفتﻦ به سامره يك ﺗجربه فروﺗنانه خواهد بود‪ .‬با‬
‫ايﻦ ﺣال ‪ ،‬هنگامي كه آنها در آنجا خدمت مي كردند باعث باز شدن درها به همه دنيا شد‪.‬‬
‫ما بايد از همان جايي كه هستيﻢ در همان سطح ايمان شروع كنيﻢ‪ .‬و سپﺲ از خدا بشنويد و آنچه را كه او مي ﮔويد‬
‫انجام دهيد‪ .‬داود به ما از اهميت مراقب بودن افرادي كه در زندﮔي ما ﺗﺄثير مي ﮔذارند مي ﮔويد‪.‬‬

‫* مزامير ‪3 – 1:1‬‬

‫خوشابحال كسي كه به مشورت شريران نرود و به راه گناهكاران نايستد‪ ،‬و درمﺠلس استهزا كنندگان ننشيند؛ بلكه‬

‫رﻏبت اودر شريﻌت خداوند است و روز و شﺐ درشريﻌت او تفكر ميكند‪ .‬پس مثل درختي نشانده نزد نهرهاي آب‬

‫خواهد بود‪ ،‬كه ميوه خودرا در موسمش مي دهد‪ ،‬و برگش پژمرده نمي گردد و هرآنچه مي كند نيك انﺠام‬

‫خواهدبود‪ .‬مزامير ‪3 – 1:1‬‬

‫به ﺗرﺗيب معاشرت در ايﻦ قسمت ﺗوجه كنيد‪ .‬ابتدا شخﺺ با خدانشناسان راه مي رود ‪ ،‬سپﺲ ﺗوقف مي كند و كنار‬
‫آنها مي ايستد و سرانجام با آنها همنشيﻦ مي شود ‪.‬‬

‫با ايمان راه رفتﻦ يك جدايي فيزيكي بيﻦ ما و افرادي كه در قلمرو طبيعي عمﻞ مي كنند ايجاد خواهد كرد‪ .‬ما هنوز‬
‫با آنها در ﺗماس هستيﻢ‪ .‬ما همچنان به آنها اهميت خواهيﻢ داد و به آنها سر مي زنيﻢ‪ .‬اما ما ديگر با فلسﻔه هاي آنها‬
‫موافﻖ نخواهيﻢ بود و شريك سبك زندﮔي آنها نخواهيﻢ بود‪ .‬در عوض ‪ ،‬زندﮔي ما با ايمان و اطاعت راه رفتﻦ‬
‫خواهد بود‪.‬‬

‫‪105‬‬
‫پرسش هايي براي دوره كردن درس هفتﻢ‬

‫‪ (١‬سه دشمن از دشمناني كه با ايمان خود داشته ايد را نام ببريد و چگونگي راه حل مقابله با آنان‬

‫را شرح دهيد ؟‬

‫‪106‬‬
‫درس هشتﻢ‬

‫بيا ‪ ،‬روي آب قدم بزنيﻢ‬

‫مقدمه‬

‫يك سرود فوق العاده وجود دارد به نام ‪) Come Walk on the Water with Me‬بيا با مﻦ روي آب قدم بزنيﻢ(‬
‫پطرس روي آب راه رفت‪ .‬او اجازه داد ﺗرديد وارد شود‪ .‬او شكست خورد ‪ ،‬اما سپﺲ فرياد زد‪" :‬خداوندا ‪ ،‬مرا‬
‫نجات بده"‪ .‬و بﻼفاصله ‪ ،‬عيسيِ خداوند دست خود را دراز كرد و او را نجات داد‪ .‬پطرس در ﺣال برﮔشتﻦ از قدم‬
‫زدن بروي آب بود ‪ ،‬و اﮔرچه در كتاب مقدس ﮔﻔته نشده است كه ايﻦ اﺗﻔاق افتاده است ‪ ،‬مﻦ دوست دارم كه‬
‫پطرس و عيسيِ خداوند را در ﺣال قدم زدن در اطراف آن قايﻖ ﺗصور كنﻢ‪ .‬مﻦ مطمﺌﻦ هستﻢ كه وقتي پطرس فهميد‬
‫كه مي ﺗواند روي آب راه برود ‪ ،‬نمي خواست متوقف شود‪.‬‬

‫خدا بسيار وفادار است! وقتي ما با ايمان قدم برمي داريﻢ ‪ ،‬او آنجاست كه با ما عمﻞ كند‪ .‬مرقﺲ نوشت‪:‬‬

‫ﻋيسي خداوند پس از آنكه اين سﺨنان را بديشان ﻓرمود‪ ،‬به آسمان باﻻ برده شد و به دست راست خدا بنشست‪ .‬پس‬

‫ايشان بيرون رﻓته‪ ،‬در همه جا موﻋﻈه ميكردند‪ ،‬و خداوند با ايشان ﻋمل ميكرد و كﻼم خود را با آياتي كه همراه‬

‫ايشان بود‪ ،‬ﺛابت مينمود‪ .‬مَرقُس ‪20 – 19:16‬‬

‫پولﺲ رسول نوشت‪:‬‬


‫از خداي خداوند ما ﻋيسي مسيﺢ‪ ،‬آن پدر پرجﻼل‪ ،‬ميخواهﻢ كه روح حكمت و مكاشفه را در شناخت خود به شما‬

‫ﻋطا ﻓرمايد‪ ،‬تا چشمان دلتان روشن شده‪ ،‬اميدي را كه خدا شما را بدان ﻓرا خوانده است‪ ،‬بشناسيد و به ميراث ﻏني‬

‫و پرجﻼل او در مقدسين پيببريد‪ ،‬و از قدرت بينهايت ﻋﻈيﻢ او نسبت به ما كه ايمان داريﻢ‪ ،‬آگاه شويد‪ .‬اين‬

‫قدرت‪ ،‬برخاسته از ﻋملِ نيروي مقتدر خداست اَﻓِسسيان ‪19 – 17:1‬‬

‫وقت آن است كه همه ما ايمان خود را به اجرا بگذاريﻢ ‪ ،‬برآبهاي ماوراء طبيعي قدم بگذاريﻢ و عظمت بيﺶ از ﺣد‬
‫خدا را به جهان اطراف خود نشان دهيﻢ‪.‬‬

‫‪107‬‬
‫راه رﻓتن روي آب‬

‫مَتّي ‪ 33 – 22:14‬ﻋيسي بيدرنگ شاگردان را بر آن داشت تا در همان حال كه او مردم را مرخص ميكرد‪ ،‬سوار‬

‫قايق شوند و پيش از او به آن سوي دريا بروند‪ .‬پس از مرخص كردنِ مردم‪ ،‬خود به كوه رﻓت تا به تنهايي دﻋا كند‪.‬‬

‫شﺐ ﻓرا رسيد و او آنﺠا تنها بود‪ .‬در اين هنگام‪ ،‬قايق از ساحل بسيار دور شده و دستﺨوش تﻼطﻢ امواج بود‪ ،‬زيرا‬

‫بادِ مﺨالف بر آن ميوزيد‪ .‬در پاس چهارم از شﺐ‪ ،‬ﻋيسي گام زنان بر روي آب به سوي آنان رﻓت‪ .‬چون شاگردانْ‬

‫او را در حال راه رﻓتن روي آب ديدند‪ ،‬وحشت كرده‪ ،‬گفتند‪» :‬شبﺢ است«‪ ،‬و از ترس ﻓرياد زدند‪ .‬امّا ﻋيسي‬

‫بيدرنگ به آنها گفت‪» :‬دل قوي داريد‪ .‬من هستﻢ‪ ،‬مترسيد!« پطرس پاسخ داد‪» :‬سرور من‪ ،‬اگر تويي‪ ،‬مرا بفرما تا‬

‫روي آب نزد تو بيايﻢ‪ «.‬ﻋيسي ﻓرمود‪» :‬بيا!« آنگاه پطرس از قايق بيرون آمد و روي آب به سوي ﻋيسي به راه‬

‫اﻓتاد‪ .‬امّا چون باد را ديد‪ ،‬ترسيد و در حالي كه در آب ﻓرو ميرﻓت‪ ،‬ﻓرياد برآورد‪» :‬سرور من‪ ،‬نﺠاتﻢ ده!« ﻋيسي‬

‫بيدرنگ دست خود را دراز كرد و او را گرﻓت و گفت‪» :‬اي كﻢايمان‪ ،‬چرا شك كردي؟« چون به قايق برآمدند‪ ،‬باد‬

‫ﻓرو نشست‪ .‬سپس كساني كه در قايق بودند در برابر ﻋيسي روي بر زمين نهاده‪ ،‬گفتند‪» :‬براستي كه تو پسر‬

‫خدايي!«‬

‫عجب نمونه شگﻔت انگيزي از ايمان است‪ .‬پطرس قطعاً ايمان خود را به عمﻞ ﮔذاشت‪ .‬او شنيد كه عيسيِ خداوند‬
‫فرمود ‪" ،‬بيا" ‪ ،‬و از آن قايﻖ بيرون آمد و به طرف عيسيِ خداوند ﺣركت كرد‪ .‬او در ﺣال راه رفتﻦ روي آب بود‪.‬‬
‫چه اﺗﻔاقي افتاد ؟ او نگاهﺶ را از عيسيِ خداوند برداشت‪ .‬او موج ها را ديد ‪ ،‬باد را اﺣساس كرد و از قلمرو ماوراء‬
‫طبيعي خارج شد و به قلمرو طبيعي رفت‪ .‬او شروع به غرق شدن كرد ‪ ،‬اما كار درست را انجام داد‪ .‬او فرياد زد ‪،‬‬
‫"عيسي ‪ ،‬مرا نجات بده‪".‬‬
‫عيسيِ خداوند دست او را ﮔرفت و ﮔﻔت ‪" ،‬اي كﻢ ايمان ‪ ،‬چرا شك كردي؟" كلمه يوناني كه براي "شك"‬
‫استﻔاده مي شود ‪ distazo‬است كه به معناي ﮔيركردن يا ماندن بيﻦ به دو راه است‪ .‬روح پطرس مي ﮔﻔت ‪" ،‬مﻦ‬
‫مي ﺗوانﻢ روي آب راه بروم!" فكرش مي ﮔﻔت ‪" ،‬ﺗو غرق خواهي شد!"‬
‫پطرس روﺣيه اي مردد داشت‪ .‬او دو فكر داشت‪ .‬عيسيِ خداوند او را سرزنﺶ كرد‪" .‬چرا شك كردي؟" پطرس‬
‫ﻻزم نبود شك كند‪ .‬او يك انتخاب داشت‪.‬‬

‫‪108‬‬
‫ايﻦ مثال براي ما چه نمونه شگﻔت انگيزي است‪ .‬ما مي ﺗوانيﻢ شخصيت خود را با پطرس يكي ﺗصور كنيﻢ‪ .‬او مطمﺌناً‬
‫عالي نبود‪ .‬مانند پطرس ‪ ،‬ممكﻦ است در زماني كه ايماني قوي داريﻢ بتوانيﻢ "از قايﻖ بيرون برويﻢ" ‪ ،‬اما ﻻزم است‬
‫كه در ايمان خود متزلزل نشويﻢ ‪ ،‬براي ادامه دادن به هر كاري كه عيسيِ خداوند به ما ﮔﻔته است كه انجام دهيﻢ‪.‬‬
‫مهﻢ نيست شرايط چطور به نظر مي رسد ‪ .‬همچنيﻦ ايﻦ مثال نمونه اي از مﺤدود نشدن ما به خاطر ﺗرس از شكست‬
‫است‪.‬‬

‫داشتن جسارت – ايماني از نوع ايمان خدا‬

‫بسياري از مسيﺤيان در يك زندﮔي روﺣاني ولرم سكونت دارند ‪ .‬آنها به خاطر كمبود ايمان ‪ ،‬خودشان را كنار‬
‫كشيدند و در مبارزات زندﮔي به عنوان قربانيان زندﮔي مي كنند و مي ﮔويند‪" :‬هرچه بخواهد بشود ‪ ،‬بشود‪".‬‬
‫آنها نمي دانند كه ما براي ﺣكمراني و سلطنت با او آفريده شده ايﻢ كه بر ﺗمام زميﻦ و هر آنچه در آن است ﺗسلط‬
‫يابيﻢ‪ .‬عيسيِ خداوند فرمود اﮔر ايمان داشته باشيﻢ ﺣتي به اندازه يك دانه خردل كوه ها بايد از ما اطاعت كنند‪.‬‬
‫به دليﻞ ﺗعاليﻢ نادرست ‪ ،‬و به دليﻞ ﺗركيبي از چيزهاي خوب و بد كه در زندﮔي و كليساها اجازه داده شده كه باشد‪،‬‬
‫روح ﻻئودكيه ‪ ،‬بسياري از كليساها را در زمان ما ﺗسخير كرده است‪ .‬در كتاب مكاشﻔه ما مي خوانيﻢ ‪:‬‬

‫»به ﻓرشتة كليساي ﻻئوديكيه بنويس‪» :‬آن آمين‪ ،‬آن شاهد امين و راست‪ ،‬آن كه مبدأ آﻓرينش خداست‪ ،‬چنين‬

‫ميگويد‪ :‬اﻋمال تو را ميدانﻢ؛ ميدانﻢ كه نه سردي و نه گرم‪ .‬و كاش يا اين بودي يا آن‪ .‬امّا چون ولرمي‪ ،‬نه گرم‬

‫و نه سرد‪ ،‬چيزي نمانده كه تو را چون تف از دهان بيرون بيندازم‪.‬مكاشفه ‪16 – 14:3‬‬

‫بسياري با وفاداري در كليسا شركت مي كنند ‪ ،‬اما هرﮔز انتظار ندارند خداوند در زندﮔي آنها مداخله كند‪ .‬آنها‬
‫هرﮔز از قايﻖ هاي طبيعي خود بيرون نمي آيند ﺗا روي آبهاي ماوراء الطبيعه قدم بزنند‪.‬‬
‫ما بايد ياد بگيريﻢ كه در ايمان خود مصمﻢ ‪ ،‬پيشرو و با اقتدار باشيﻢ ‪.‬‬

‫‪109‬‬
‫ايماني از نوع ايمان خدا كه كوه ها را جا به جا مي كند‬

‫عيسيِ خداوند به شاﮔردان آموخت كه ايماني از نوع ايمان خدا داشته باشند ‪ ،‬و ايﻦ همان چيزي است كه امروز‬
‫مي خواهد مﻦ و شما در آن عمﻞ كنيﻢ‪.‬‬
‫در مرقﺲ ‪ ،‬ما در مورد يك رويداد در زندﮔي عيسيِ خداوند مي خوانيﻢ‪ .‬او نزد درخت انجير آمد و به دنبال ميوه‬
‫آن ﮔشت و چون هيچي پيدا نكرد ‪:‬‬
‫خطاب به درخت گفت‪ :‬ديگر كسي از ميوة تو نﺨواهد خورد‪ «.‬و شاگردانش اين را شنيدند‪..‬مَرقُس ‪11:14‬‬

‫مرقﺲ ادامه مي دهد ‪:‬‬


‫مَرقُس ‪ 24 – 20:11‬بامدادان‪ ،‬در راه‪ ،‬درخت انﺠير را ديدند كه از ريشه خشك شده بود‪ .‬پطرس ماجرا را به ياد‬

‫آورد و به ﻋيسي گفت‪» :‬استاد‪ ،‬بنگر! درخت انﺠيري كه نفرين كردي‪ ،‬خشك شده است‪ «.‬ﻋيسي پاسخ داد‪» :‬به خدا‬

‫ايمان داشته باشيد‪ .‬آمين‪ ،‬به شما ميگويﻢ‪ ،‬اگر كسي به اين كوه بگويد‪” ،‬از جا كنده شده‪ ،‬به دريا اﻓكنده شو‪ “،‬و‬

‫در دل خود شك نكند بلكه ايمان داشته باشد كه آنچه ميگويد روي خواهد داد‪ ،‬براي او انﺠام خواهد شد‪ .‬پس به‬

‫شما ميگويﻢ‪ ،‬هرآنچه در دﻋا درخواست كنيد‪ ،‬ايمان داشته باشيد كه آن را ياﻓتهايد‪ ،‬و از آنِ شما خواهد بود‪.‬‬

‫ما مي ﺗوانيﻢ در مورد داشتﻦ ايماني از نوع ايمان خدا چنديﻦ مورد را از ايﻦ مثال نتيجه بگيريﻢ‪.‬‬

‫‪ (1‬ﻋيسيِ خداوند به طور مشﺨص صحبت كرد ‪ " -‬ديگر كسي از ميوة تو نﺨواهد خورد‪".‬‬

‫‪ (2‬او ايمان خود را با صداي بلند اﻋﻼم كرد ‪ -‬شاگردان او را شنيدند‪.‬‬

‫‪ (3‬ﻋﺼر همان روز وقتي كنار درخت آمدند ‪ ،‬درخت همان شكلي بود‪ .‬ما اين را مي دانيﻢ زيرا هيﭻ كس در مورد‬

‫آن اظهارنﻈر نكرد ‪ ،‬اما ﻋيسيِ خداوند در آنچه قرار بود اتفاق بيفتد شك نكرد‪.‬‬

‫‪ 24 (4‬ساﻋت بﻌد از اينكه او با درخت صحبت كرد ‪ ،‬آن درخت خشك شده بود‪ .‬خشك شدن در همان لحﻈه اي كه‬

‫ﻋيسيِ خداوند با درخت صحبت كرد در ريشه ها شروع شده بود اما يك زماني نياز داشت تا خشك شدن پديدار‬

‫شود‪.‬‬

‫‪110‬‬
‫وقتي شاﮔردان از آنچه او انجام داده بود متعجب شدند ‪ ،‬عيسيِ خداوند در مورد درخت انجير هيﭻ ﺗوضيﺤي نداد‪.‬‬
‫در عوض ‪ ،‬او به آنها ايمان را آموخت‪ .‬او آنها را ﺗشويﻖ كرد كه ايمانِ خدا را داشته باشند ‪ ،‬از آن استقبال كنند و‬
‫معجزات را نيز انجام دهند‪.‬‬
‫ﺗوجه داشته باشيد كه عيسيِ خداوند مايﻞ نبود آنها با ﺗرس و وﺣشت پشت او قرار بگيرند‪ .‬او مي خواست آنها را در‬
‫انجام معجزات به او بپيوندند‪.‬‬

‫نمونه هايي از ايماني از نوع ايمان خدا‬

‫داود و جليات‬

‫عهد عتيﻖ پر است از نمونه هايي از افراد كه با ايماني از نوع ايمان خدا عمﻞ مي كنند‪ .‬چيزي كه در مورد داود‬
‫وجود دارد ‪ ،‬وقتي از چراندن ﮔوسﻔندان بازﮔشت ‪ ،‬كﻞ ارﺗﺶ اسرائيﻞ ﺗوسط يك مرد متوقف شده بود ‪ ،‬مسلماً ‪،‬‬
‫آن مرد غول پيكر بود ‪ ،‬و از نظر طبيعي بسيار ﺗرسناك بود ‪ ،‬اما به سخنان پر از ايمان داود ﮔوش دهيد‪.‬‬

‫* داود در ايمان صحبت كرد‬


‫وقتي شنيد كه جليات در ﺣال رجزخواني است و ديد كه چگونه لشكر اسرائيﻞ را به وﺣشت انداخته ‪ ،‬چه ﮔﻔت؟‬

‫اين ﻓلسطيني نامﺨتون كيست كه لشكريان خداي زنده را به چالش كشد؟«‪١‬سموئيل ‪17:26‬‬

‫* برادرانش با او مﺨالفت كردند‬

‫دشمﻦ در ﺣال ﺗهديد كردن بود ‪ ،‬اما داود ﺣاضر نبود به ايﻦ موضوع از ديد طبيعي نگاه كند به هميﻦ دليﻞ در‬
‫واكنﺶ او ﺗرسي وجود نداشت‪ .‬سپﺲ برادران داود بر عليه او شدند‪ .‬ﮔذشته از ايﻦ ‪ ،‬آنها استدﻻل كردند ‪ ،‬آنها‬
‫اوضاع را بهتر از داود مي فهميدند ‪ ،‬و از آنجا كه آنها جزو ﮔروهي بودند كه ﺗرسيده بودند ‪ ،‬آن ها از نترسيدن داود‬
‫خشمگيﻦ شدند‪ .‬آنها از ايمان او كينه و خشﻢ داشتند‪.‬‬

‫‪111‬‬
‫و اما اِلياب‪ ،‬برادر بزرگ داوود شنيد كه او با آن مردان سﺨن ميگويد‪ .‬پس بر او خشﻢ گرﻓته‪ ،‬پرسيد‪» :‬براي چه به‬

‫اينﺠا آمدي؟ آن گوسفندان كﻢشمار را در بيابان نزد كه نهادي؟ من از گستاخي و شرارتِ دل تو آگاهﻢ؛ تو تنها به‬

‫تماشاي جنگ آمدهاي!«‪١‬سموئيل ‪17:28‬‬

‫داود با ايمان صﺤبت مي كرد ‪ ،‬اما برادرنﺶ ايﻦ را نﻔهميدند و او را متهﻢ كردن كه با ﺗكبر و غرور قلبي صﺤبت‬
‫مي كند‪ .‬خانواده اش مخالف او بودند ‪ ،‬اما داود دست بردار نبود‪.‬‬

‫* شائول پادشاه مﺨالف او بود‬

‫او را نزد شائول پادشاه آوردند ‪ :‬داوود به شائول گفت‪» :‬هيﭻكس به سبﺐ اين ﻓلسطيني خود را نبازد‪ .‬خدمتگزارت‬

‫ميرود و با او ميجنگد‪ «.‬شائول در جواب گفت‪» :‬تو را ياراي رويارويي و نبرد با اين ﻓلسطيني نيست‪ ،‬زيرا كه‬

‫جواني بيش نيستي‪ ،‬حال آنكه او از جواني مرد جنگ بوده است‪١«.‬سموئيل ‪33 - 32:17‬‬

‫شائول به داود ﮔﻔت كه او خيلي جوان است و در جنگ آموزش نديده است‪.‬‬

‫* او روي ايمان ايستاد‬


‫ايمان داود چنان راسخ بود كه پادشاه را متقاعد كرد كه اجازه دهد در برابر جليات برود‪ .‬اﮔر او شكست مي خورد‪،‬‬
‫ايﻦ بدان معنا بود كه كﻞ قوم اسرائيﻞ شكست خورده و به بردﮔي خواهد رفت‪ .‬اما داود بر ايمان خود پافشاري‬
‫وسماجت كرد و سخﻦ ايمان خود را هﻢ در مقابﻞ قوم اسرائيﻞ و هﻢ فلسطيني ها اعﻼم كرد و جليات درست‬
‫همانطور كه داود اعﻼم كرد ه بود كشته شد‪.‬‬
‫‪١‬سموئيل ‪ 47 - 45:17‬آنگاه داوود به آن ﻓلسطيني گفت‪» :‬تو با شمشير و نيزه و زوبين نزد من ميآيي‪ ،‬اما من به‬

‫نام خداوند لشكرها‪ ،‬خداي سپاهيان اسرائيل كه او را به چالش كشيدهاي‪ ،‬نزدت ميآيﻢ‪ .‬امروز خداوند تو را به‬

‫دست من تسليﻢ خواهد كرد‪ ،‬و من تو را زده‪ ،‬سرت را از تن جدا خواهﻢ كرد و ﻻشههاي لشكر ﻓلسطينيان را امروز‬

‫به مرﻏان هوا و وحوش زمين خواهﻢ داد‪ ،‬تا تمامي جهان بدانند كه در اسرائيل خدايي هست‪ .‬و تمامي اين جماﻋت‬

‫خواهند دانست كه خداوند به شمشير و نيزه نﺠات نميدهد‪ .‬زيرا نبرد از آنِ خداوند است و او شما را به دست ما‬

‫خواهد داد‪«.‬‬

‫‪112‬‬
‫از ايﻦ رويداد چه چيزي مي ﺗوان ياد ﮔرفت؟‬

‫‪ (1‬ايماني از نوع ايمان خدا قابل توقف نيست‪.‬‬

‫‪ (2‬ممكن است خانواده و دوستان درك نكنند‪.‬‬

‫‪ (3‬رهبران ممكن است درك نكند‪.‬‬

‫اما داود خدا را مي شناخت‪ .‬او ايمان خود را ﺣتي وقتي ﮔوسﻔندان را به چراء مي برد و آنها را از شير و خرس‬
‫مﺤافظت مي كرد ‪ ،‬رشد داده بود‪ .‬داود مردي بود كه ﺗوسط خداوند آماده شده بود‪ .‬او با ايماني از نوع ايمان خدا‬
‫راه مي رفت كه فلسطينيان مغلوب شدند‪.‬‬
‫جليات شكست خورد اما ايﻦ آخريﻦ موردي نيست كه از فلسطيني ها مي شنويﻢ‪ .‬آنها بارها و بارها قدرت خود را‬
‫بازيافتند و به ضد قوم خدا برخاستند‪.‬‬

‫داود در بﻌل ﻓراصيﻢ‬

‫سالها بعد ‪ ،‬وقتي داوود براي سوميﻦ بار مسح شد و اكنون پادشاه ﺗمام اسرائيﻞ بود ‪ ،‬فلسطينيان ايﻦ خبر را شنيدند و به‬
‫ضد داود آمدند‪ .‬نه بر عليه قوم اسرائيﻞ بلكه عليه داوود‪ .‬آنها مسح و قدرت او را مي دانستند و براي نابودي او بيرون‬
‫آمدند‪ .‬ما در دوم سموئيﻞ مي خوانيﻢ ‪:‬‬

‫‪٢‬سموئيل ‪ 20 - 17:5‬چون ﻓلسطينيان شنيدند كه داوود به پادشاهي بر اسرائيل مسﺢ شده است‪ ،‬جملگي به‬

‫جستﺠويش برآمدند‪ .‬اما وقتي داوود اين را شنيد‪ ،‬به دژ ﻓرود آمد‪ .‬ﻓلسطينيان آمده‪ ،‬در سراسر واديِ رِﻓائيﻢ‬

‫موضع گرﻓته بودند‪ ).‬داود مي دانست چه كاري انجام دهد ‪ ،‬اما او مطيﻊ خداوند بود‪ .‬ايﻦ آرزوي او بود كه به‬
‫جنگ برود ‪ ،‬اما او ﺗا اينكه از خداوند چيزي نشنيد نرفت ( داود از خداوند مسئلت كرده‪ ،‬گفت‪» :‬آيا به مقابله با‬

‫ﻓلسطينيان برآيﻢ؟ آيا ايشان را به دست من تسليﻢ خواهي كرد؟« خداوند گفت‪» :‬برآي‪ ،‬زيرا بهيقين ايشان را به‬

‫دست تو تسليﻢ خواهﻢ كرد‪ «.‬پس داوود به بَﻌَلﻓِراصيﻢ آمد و در آنﺠا ﻓلسطينيان را شكست داده‪ ،‬گفت‪» :‬چنانكه‬

‫سيﻼبها ميخروشند‪ ،‬همچنان خداوند پيش روي من بر دشمنانﻢ خروشيده است‪ «.‬از اين رو‪ ،‬آن مكان بَﻌَلﻓِراصيﻢ‬

‫نام گرﻓت‪.‬‬

‫‪113‬‬
‫بعﻞ فراصيﻢ به معناي "اوست خداي عبور دهنده از موانﻊ!" داود جنگجو بود و خداي عبور دهنده از موانﻊ را‬
‫مي شناخت‪ .‬او ايماني قوي و مصمﻢ )پيشرو( داشت و از جنگ با دشمنان نمي ﺗرسيد‪.‬‬
‫دشمﻦ ممكﻦ است از هر طرف بر عليه ما بيايد‪ .‬روح فقر ‪ ،‬روح افسردﮔي و روح يﺄس ‪ ،‬آن چيزهايي كه عليه افكار‬
‫ما جنگ مي كنند ‪ ،‬شك و بي ايماني ‪ ،‬روح بيماري و درد ‪ ،‬آنها فلسطيني ها در زندﮔي ما هستند‪.‬‬
‫وقت آن است كه ما مصمﻢ و پيشرونده باشيﻢ‪ .‬وقت آن است كه ما خداي عبور دهنده از موانﻊ را در زندﮔي خود‬
‫بپذيريﻢ!‬

‫يوشع و كاليﺐ‬

‫يوشﻊ و كاليب دو جاسوسي بودند كه براي جاسوسي از سرزميﻦ موعود فرستاده شدند ‪ ،‬آن ها در ايمانشان مصمﻢ و‬
‫پيشرو بودند‪.‬وقتي جاسوسان ديگر با ﺗرس در مورد هيبت دشمﻦ صﺤبت كردند ‪ ،‬آن دو در برابر آنها ايستادند ‪ ،‬و‬
‫ﺣتي در برابر خواست قوم ايستادند ‪ .‬سخنان قوي و پر از ايمان آنها چه بود؟‬

‫»سرزميني كه براي تﺠسس از آن گذشتيﻢ‪ ،‬سرزميني بسيار بسيار نيكوست‪ .‬اگر خداوند از ما خشنود باشد‪ ،‬ما را به‬

‫اين سرزمين خواهد آورد و آن را به ما خواهد بﺨشيد‪ ،‬سرزميني را كه شير و شهد در آن جاري است‪ .‬ﻓقط بر‬

‫خداوند ﻋِﺼيان مورزيد و از مردمان آن سرزمين ترسان مباشيد زيرا ايشان خوراك ما هستند! حفاظ ايشان‬

‫برداشته شده است‪ ،‬و خداوند با ماست‪ .‬پس از ايشان ترسان مباشيد‪«.‬اﻋداد ‪9 - 7:14‬‬
‫در آن روز هزاران نﻔر از قوم ‪ ،‬در برابر خداوند ايستادند و از اطاعت او سر باز زدند‪ .‬چهﻞ سال بعد ‪ ،‬هر يك از‬
‫بزرﮔساﻻن در بيابان جان خود را از دست دادند‪ .‬اما يوشﻊ و كاليب ‪ ،‬زنده ماندند ﺗا برآورده شدن سخنانشان را‬
‫مشاهده كنند‪.‬‬

‫شَدرَك‪ ،‬ميشَك و ﻋَبِدنِغو‬

‫بياييد به شَدرَك‪ ،‬ميشَك و عَبِدنِغو نگاه كنيﻢ‪ .‬آنها در سرزميني بيگانه اسير بودند ‪ ،‬ولي با ايﻦ ﺣال به مقام مهمي‬
‫رسيده بودند‪ .‬اما هنگامي كه فرمان آمد كه نبوكدنصر را پرستﺶ كنند ‪ ،‬آنها امتناع ورزيدند‪.‬‬

‫‪114‬‬
‫آنها را پيﺶ پادشاه آوردند و فرمان دادند و ﺗهديد كردند كه آنها را به كوره آﺗﺶ سوزان مي اندازند‪ .‬اما آنها چه‬
‫چيزي ﮔﻔتند؟‬

‫شَدرَك‪ ،‬ميشَك و ﻋَبِدنِغو در پاسخ پادشاه گفتند ‪» :‬اي نبوكدنﺼر‪ ،‬ما نيازي نميبينيﻢ در اين باره تو را جواب دهيﻢ‪.‬‬

‫اگر چنان كني كه ميگويي‪ ،‬خداي ما كه او را مي پرستيﻢ قادر است ما را از كورة آتشِ سوزان برهاند‪ ،‬و او ما را‬

‫از دست تو‪ ،‬پادشاها‪،‬خواهد رهانيد‪ .‬ولي حتي اگر نرهاند ‪ ،‬پادشاها ‪ ،‬بدان كه خدايان تو را نﺨواهيﻢ پرستيد و‬

‫تمثال طﻼ را كه بر پا داشتهاي‪ ،‬سَﺠده نﺨواهيﻢ كرد‪) «.‬كوره به قدري سوزان بود كه سربازاني كه آنها را داخﻞ آن‬

‫انداختند خودشان بﻼفاصله مردند(آنگاه نبوكدنﺼرِ پادشاه در شگفت شد و شتابان از جا برخاسته‪ ،‬از مشاوران خود‬

‫پرسيد ‪» :‬آيا سه مرد را نبستيﻢ و به درون آتش نيفكنديﻢ؟«آنها در پاسخ پادشاه گفتند‪»:‬درست است‪ ،‬پادشاها‪«.‬‬

‫گفت‪» :‬اما من چهار مرد ميبينﻢ كه رها از بندها در ميان آتش گام مي زنند وگزندي به ايشان نرسيده است؛ و‬

‫سيماي چهارمين شبيه پسرخدا است!«سپس نبوكدنﺼر به دهانة كورة آتشِ سوزان نزديك آمد و گفت‪» :‬شَدرَك‪،‬‬

‫ميشَك وﻋَبِدنِغو‪،‬اي خدمتگزاران خداي متﻌال‪ ،‬بيرون شويد و به اينﺠا آييد!«پس شَدرَك و ميشَك و ﻋَبِدنِغو از ميان‬

‫آتش بيرون آمدند‪.‬پس نبوكدنﺼرگفت‪»:‬متبارك باد خداي شَدرَك و ميشَك و ﻋَبِدنِغو كه ﻓرشتة خود را ﻓرستاد‬

‫وخدمتگزارانش را كه بر او توكل داشتند‪،‬رهايي بﺨشيد آنان از ﻓرمان پادشاه سر پيچيدند و بدن هاي خويش را‬

‫تسليﻢ كردند تا خدايي ديگر جز خداي خود را پرستش و سَﺠده نكنند دانيال ‪28 , 26 - 24 , 18 - 3:16‬‬

‫بطلبيد ‪ -‬بﺠوييد – بكوبيد‬

‫ايمانداران بايد در ايماني قوي ‪ ،‬مصمﻢ و مداوم رشد كنند‪ .‬دستورالعمﻞ هاي عيسيِ خداوند چه بودند ؟‬

‫»پس به شما ميگويﻢ‪ ،‬بﺨواهيد كه به شما داده خواهد شد؛ بﺠوييد كه خواهيد ياﻓت؛ بكوبيد كه در به رويتان‬

‫گشوده خواهد شد‪ .‬زيرا هر كه بﺨواهد‪ ،‬به دست آورد؛ و هر كه بﺠويد‪ ،‬يابد؛ و هر كه بكوبد‪ ،‬در به رويش گشوده‬

‫شود‪ .‬لوقا ‪10 - 9:11‬‬

‫ﺗوجه داشته باشيد كه اوليﻦ قدم درخواست است‪ .‬وقتي ما نقشه و اراده خدا را بدون هيﭻ شكي بدانيﻢ و نﺤوه‬
‫عملكرد دستورالعمﻞ هاي او را داشته باشيﻢ ‪ ،‬ما بايد با ايمان اقدام كنيﻢ و آنقدر در را بكوبيﻢ ‪ ،‬بكوبيﻢ ‪ ،‬و بكوبيﻢ ﺗا‬

‫‪115‬‬
‫جواب ما برسد پﺲ " هرچه بخواهد بشود ‪ ،‬بشود " درست نيست‪ .‬ايﻦ همان چيزي است كه ما قاطعانه ايمان داريﻢ‬
‫زندﮔي ما و دنياي اطراف ما را ﺗغيير خواهد داد‪.‬‬

‫آزادسازي و به كارگيري ايمان ما‬

‫سه مرﺣله براي آزادسازي و بكارﮔيري ايمان ما وجود دارد‪.‬‬

‫‪ (1‬اولين قدم شنيدن و ايمان داشتن به كﻼم خداست‪.‬‬

‫‪ (2‬دوم اينكه اين ايمان را از دهانمان بازگو كنيﻢ‪.‬‬

‫‪ (3‬سوم اينكه ايمان را به ﻋمل بگذاريﻢ‪.‬‬

‫ايمان با شنيدن در روح ما ﺣاصﻞ مي شود‬

‫لوگوس ‪ Logos‬و ريما ‪Rhema‬‬

‫پولﺲ در روميان مي نويسد ‪:‬‬


‫پس ايمان از شنيدنِ پيام سرچشمه ميگيرد و شنيدنِ پيام‪ ،‬از طريق كﻼم مسيﺢ ميسّر ميشود‪.‬روميان ‪10:17‬‬
‫ايﻦ كﻼم خداست كه ايمان را در روح ما ايجاد مي كند ‪ .‬ايمان با شنيدن و شنيدن از كﻼم خدا در روح ما رشد‬
‫مي كند‪.‬‬
‫دو كلمه يوناني وجود دارد كه به معني " كﻼم" ﺗرجمه شده است‪.‬‬
‫در فرهنگ لغت ﺗﻔسيري كلمات عهد جديد به نام ‪ W.E. Vine‬مي ﮔويد كه لوﮔوس ‪ " Logos‬اراده مكاشﻔه‬
‫شده خداست " كه شامﻞ سخنان خداوند است كه اراده او را مكاشﻔه مي كند‪ .‬با استﻔاده از ايﻦ ﺗعريف مي ﺗوان‬
‫ﮔﻔت كه كتاب مقدس كه اراده خدا را مكاشﻔه مي كند ‪ ،‬لوﮔوسِ خداست‪ " .‬لوﮔوس ‪ " Logos‬كﻼم عام )براي‬
‫همگان( است‪.‬‬
‫در انﺠيل يوحنا ‪ 1 :1‬مي خوانيﻢ ‪ :‬در ابتدا كلمه بود و كلمه نزد خدا بود و كلمه خدا بود‪.‬‬

‫‪116‬‬
‫" لوﮔوس ‪ " Logos‬كﻼم عام )براي همگان( است‪ .‬ما مي ﺗوانيﻢ ايﻦ آيه را با استﻔاده از كلمه يوناني بخوانيﻢ ‪" ،‬در‬
‫ابتدا لوﮔوس بود ‪ ،‬و لوﮔوس با خدا بود ‪ ،‬و لوﮔوس خدا بود‪".‬‬
‫عيسيِ خداوند كﻼم است‪ .‬او مكاشﻔة اراده خداست‪.‬‬

‫‪ W.E. Vine‬در ادامه كلمه يوناني "‪ " Rhema‬را ﺗعريف مي كند‪" .‬ريما ‪" Rhema‬بيانگر ‪ ،‬مﻔهوم چيزي كه ﮔﻔته‬
‫شده است ‪" ،‬چه در ﮔﻔتار چه در نوشتار‪ ".‬افسسيان ‪ 6:17‬نمونه ديگري از كاربرد كلمه " ريما ‪ " Rhema‬است‪.‬‬

‫اَﻓِسسيان ‪ 6:17‬كﻼهﺨود نﺠات را بر سر نهيد و شمشير روح را كه كﻼم )ريماي ‪ ( Rhema‬خداست‪ ،‬به دست‬

‫گيريد‪.‬‬

‫وقتي روح القدس كﻼم مكتوب خدا را مي ﮔيرد و شخصاً آن را براي ما مكاشﻔه مي كند ‪،‬آن براي ما ريما‬
‫مي شود‪ .‬ريما در افسسيان ‪ 6:17‬هر كﻼم خاصي است كه خداوند براي ما مكاشﻔه كرده است‪.‬‬

‫ﻋطيه ايمان‬

‫توجه‪ :‬ما درباره عطيه ايمان در ايﻦ مطالعه به جزئيات چيزي ننوشته ايﻢ ‪ ،‬زيرا ما به طور مﻔصﻞ در كتاب " زندگي‬

‫ﻓرا طبيﻌي از طريق هداياي روح القدس " به آن پرداخته ايﻢ‪.‬‬

‫عطيه ايمان يك ايمان فراطبيعي براي يك زمان و هدف خاص است‪ .‬ايﻦ يك عطيه قدرت براي انجام يك كار‬
‫خاص است‪.‬هنگامي كه عطيه كﻼم ﺣكمت به ما مي ﮔويد كه چگونه بايد يك كاري را انجام دهيﻢ ‪ ،‬ايﻦ مانند‬
‫جرقه اي است كه عطيه ايمان را به عمﻞ مي ﮔذارد ﺗا با جرات آن كار را مطابﻖ ﮔﻔته خداوند انجام دهيﻢ‪.‬‬

‫عطيه ايمان بايد جزوي از زندﮔي روزمره ما باشد‪ .‬ابتدا دستورالعمﻞ هايي را از طرف خدا دريافت مي كنيﻢ‪ .‬ايماني‬
‫براي انجام ايﻦ دستورالعمﻞ ها داده مي شود و سپﺲ ما اطاعت مي كنيﻢ‪.‬‬

‫‪117‬‬
‫ايﻦ كﻼم شخصي خداوند است كه روح ما را ﺗازه مي سازد و ايمان واقعي را به ارمغان مي آورد‪ .‬ديگر براي ايمان‬
‫داشتﻦ ﺗقﻼ نمي كنيﻢ چون ما مي دانيﻢ كه خدا وعده اي را به روح ما ﮔﻔته است و خود خدا با ﺗماميتﺶ ‪ ،‬پشت آن‬
‫ايستاده است‪ .‬ما مثﻞ ابراهيﻢ مي شويﻢ كه ‪:‬‬

‫او يقين داشت كه خدا قادر است به وﻋدة خود وﻓا كند‪.‬روميان ‪4:21‬‬

‫ما با جرأت با ارميا خواهيﻢ ﮔﻔت‪:‬‬


‫”آه اي خداوندگارْ يهوه! تويي كه آسمانها و زمين را به نيروي ﻋﻈيﻢ و بازوي اﻓراشتة خود آﻓريدي! هيﭻ چيز براي‬

‫تو دشوار نيست‪ .‬اِرميا ‪32:17‬‬

‫ما بدون شك مي دانيﻢ كه كﻼم خدا در زندﮔي ما مﺤقﻖ خواهد شد‪.‬اشعيا مي نويسد ‪:‬‬

‫خداوند ميﻓرمايد‪» :‬اﻓكار من اﻓكار شما نيست‪ ،‬و نه راههاي من‪ ،‬راههاي شما‪ .‬زيرا چنانكه آسمان از زمين بلندتر‬

‫است‪ ،‬راههاي من نيز از راههاي شما و اﻓكار من از اﻓكار شما بلندتر است‪ .‬چنانكه باران و برف از آسمان ميبارد‪ ،‬و‬

‫ديگر بدانجا بازنميگردد‪ ،‬بلكه زمين را سيراب كرده‪ ،‬آن را بارور و برومند ميسازد‪ ،‬و برزگر را بذر و خورنده‬

‫را نان ميبﺨشد‪ ،‬همچنان خواهد بود كﻼم من كه از دهانﻢ صادر ميشود؛ بيﺛمر نزد من باز نﺨواهد گشت‪ ،‬بلكه‬

‫آنچه را خواستﻢ به جا خواهد آورد‪ ،‬و در آنچه آن را به انﺠامش ﻓرستادم كامران خواهد شد‪ .‬اِشﻌيا ‪11 - 8:55‬‬

‫بدون شك ما با عيسيِ خداوند يكدل خواهيﻢ بود همانطور كه فرمود‪:‬‬

‫»براي انسان ناممكن است‪ ،‬امّا براي خدا چنين نيست؛ زيرا همه چيز براي خدا ممكن است‪«.‬مَرقُس ‪10:27‬‬

‫‪118‬‬
‫پرسش هايي براي دوره كردن درس هشتﻢ‬

‫‪ (1‬دو مورد از مثال هاي كتاب مقدس درباره ايماني از نوع ايمان خدا را شرح دهيد ؟‬

‫‪ .2‬ايمان چگونه در روح ما براي ﻋمل كردن آزاد مي شود؟‬

‫‪119‬‬
‫يك سري آموزش كامل‬

‫ﻋالي براي مراكز آموزش ‪ ،‬انﺠيل مدارس ‪ ،‬انﺠيل مدارس يكشنبه ‪،‬گروه هاي مطالﻌه ‪ ،‬مطالﻌه‬

‫شﺨﺼي‬
‫در هوشﻊ مي خوانيﻢ‪ ،‬قوم مﻦ به دليﻞ عدم دانﺶ هﻼك شدند ‪ .٦:٤‬ما به دليﻞ اينكه كﻼم خدا را نمي دانيﻢ ‪،‬بسياري‬
‫از زمان ها شكست مي خوريﻢ‪.‬ما چيزهايي را كه نمي شناسيﻢ‪ ،‬نمي ﺗوانيﻢ بهشان ايمان داشته باشيﻢ‪.‬ايﻦ مجموعه‬
‫آموزشي به وجود آمده ﺗا ما بتوانيﻢ هﻢ از نظر سﻼمتي و هﻢ قدرت در پادشاهي خدا زندﮔي كنيﻢ‪.‬‬
‫ما بايد بدني قوي و معجزه كننده براي ايمانداران باشيﻢ‪.‬ايﻦ مجموعه بنيادي‪ ،‬قدرﺗمند و ﺗغيير دهنده زندﮔي با ايﻦ‬
‫هدف براي تكميل مقدّسين‪ ،‬به جهت كار خدمت‪ ،‬براي بناي جسد مسيﺢ‪13 ،‬تا همه به يگانگي ايمان و مﻌرﻓتِ تّامِ‬

‫پسر خدا و به انسانِ كامل‪ ،‬به اندازة قامت پُري مسيﺢ برسيﻢ‪ .‬اﻓسسيان ‪13 - 12 :4‬‬
‫و براي ﺗمام ايمانداراني كه كار عيسيِ خداوند را انجام مي دهند‪.‬‬

‫ما به شما خواندن ايﻦ موضوعات را به جهت ايﻦ كار ﺗوصيه مي كنيﻢ ‪:‬‬

‫شمايل خلقت تازه ‪ :‬دانستﻦ اينكه در مسيح چه كسي هستيﻢ‪.‬‬


‫كشف كنيد كه ما براي چه هدفي خلﻖ شده ايﻢ‪.‬معناي دوباره متولد شدن چيست‪ .‬ايﻦ مكاشﻔه نيكي مطلﻖ‬
‫ح خداوند‬
‫‪،‬ايمانداران را از شكست در افكار ﮔناه آلود‪ ،‬مﺤكوميت‪ ،‬فرومايگي و ناكافي بودن براي به شباهت مسي ِ‬
‫شدن آزاد مي كند‪.‬‬

‫اقتدار ايماندار‪ :‬چگونگه به شكست پايان داده و يك پيروزمند باشيﻢ‪.‬‬


‫هنگامي كه خدا ﮔﻔت بگذاريد سلطنت كنند‪ ،‬هدف جاودانه خود را براي بشر فاش كرد‪.‬در يك دليري جديد قدم‬
‫خواهي زد‪.‬ﺗو در مقابﻞ شيطان و و ارواح شرير در زندﮔي روزانه و خدمتي خود پيروز خواهي بود‪.‬‬

‫‪120‬‬
‫زندگي ﻓرا طبيﻌي‪ :‬از طريﻖ هديه روح القدس‪.‬‬
‫با روح القدس رابطه جديد و صميمي بر قرار مي كند‪.‬كمك مي كند ﺗا نﺤوه عملكرد هر نه عطاياي روح القدس را‬
‫كشف كنيد ‪.‬با ورود به زندﮔي جديدي از زندﮔي فوق العاده ‪،‬مشتاقانه آرزو مي كنيد ‪،‬ايﻦ هدايا را شعله ور سازيد‪.‬‬

‫ايمان‪ :‬يك زندﮔي فوق العاده داشتﻦ‪.‬‬


‫بياموزيد كه چگونه مي ﺗوانيد در قلمرو ايمان ﺣركت كنيد‪.‬چگونه مي ﺗوانيد براي خدا قدرﺗمند رفتار كنيد‪.‬وقت آن‬
‫است كه ايمانداران‪ ،‬ايمان خود را براي قدم برداشتﻦ در قلمروهاي فوق العاده و نشان دادن عظمت خدا به جهانيان‬
‫بكار ببرند‪.‬‬

‫قوانين خدا براي شفا دادن ‪ :‬دريافت و خدمت قدرت شﻔا بخشي خدا‪.‬‬
‫ح خداوند و شاﮔردان‬
‫داشتﻦ پايه مﺤكﻢ كﻼم‪ ،‬ايمان را براي دريافت و خدمت شﻔا آماده مي كند‪ .‬خدمت مسي ِ‬
‫امروز الگويي براي شﻔا به ما مي دهد‪.‬‬

‫ستايش و پرستش ‪ :‬پرستندة خدا شدن‬


‫هدف ابدي و جاودانه خدا را براي ستايﺶ و پرستﺶ آماده مي كند‪.‬ايمانداران را به هيجان و بيان عظمت كتاب‬
‫مقدس هدايت مي كند‪.‬به ما مي آموزد كه چگونه پرستﺶ صميمي در ﺣضور خداوند را داشته باشيﻢ‪.‬‬

‫جﻼل ‪ :‬ﺣضور خدا‬


‫در چه روز شگﻔت انگيزي زندﮔي مي كنيﻢ! مي ﺗوانيﻢ جﻼل خدا را ﺗجربه كنيﻢ‪.‬او در اطراف ما ﺗجلي مي يابد‪.‬ايﻦ‬
‫جﻼل چيست و چگونه مي ﺗوانيد آن را ﺗجربه كنيد و بياموزيد‪.‬‬

‫بشارت همراه با مﻌﺠزه ‪ :‬نقشة خدا براي رسيدن به جهان‪.‬‬


‫ما نيز مانند كساني كه در كتاب اعمال رسوﻻن هستند مي ﺗوانيﻢ عجايب و نشانه ها و معجزات شﻔا را در زندﮔي‬
‫خود ﺗجربه كنيﻢ‪.‬ما مي ﺗوانيﻢ با معجزه بشارﺗي كه مي دهيﻢ‪،‬قسمتي از برداشت مﺤصول زمان آخر شويﻢ‪.‬‬

‫‪121‬‬
‫دﻋا‪ :‬آسمان را به زميﻦ مي آورد‪.‬‬
‫كشف كنيد كه چگونه مي ﺗوانيد اراده خدا را در آسمان ‪،‬بر روي زميﻦ انجام دهيد‪.‬از طريﻖ شﻔاعت‪ ،‬دعا كردن‬
‫مطابﻖ كﻼم‪ ،‬دعاي ايمان و اﺗﺤاد ‪ ،‬مي ﺗواني زندﮔي خودﺗان و ﺣتي جهان را ﺗغيير دهيد‪.‬‬

‫پيروزي كليسا‪ :‬در كتاب اعمال رسوﻻن‬


‫عيسيِ خداوند فرمود مﻦ كليساي خود را بنا خواهﻢ كرد و دروازه هاي جهنﻢ بر آن غلبه نخواهد كرد‪.‬در ايﻦ كتاب‬
‫‪،‬خواهيد ديد كه چگونه كتاب اعمال رسوﻻن ‪ ،‬داستان كليساي اوليه در عمﻞ است و بنابرايﻦ الگويي براي ﺗجديد‬
‫عجايب و نشانه ها براي كليساي امروز است‪.‬‬

‫ﻋطاياي خدمتي ‪ :‬رسوﻻن ‪،‬نبي ها‪ ،‬مبشريﻦ‪ ،‬شبان ها و معلميﻦ‪.‬‬


‫عيسيِ خداوند به انسان ها هدايايي بخشيد‪.‬كشف كنيد كه چگونه ايﻦ هدايا بايد در كليسا مردان خدا را براي خدمت‬
‫آماده كند‪.‬نقشة خدا در زندﮔيتان را دريابد‪.‬‬

‫الگويي براي زندگي‪ :‬از عهد عتيﻖ‬


‫ﺣقايﻖ غني و بنيادي خداوند در ايﻦ مطالعه زنده مي شود‪.‬پيشگويي ها در مورد آمدن مسيح‪ ،‬اعياد ‪ ،‬قرباني ها و‬
‫معجزات عهد عتيﻖ ‪،‬همه نقشة ابدي خدا را نشان مي دهند‪.‬‬

‫نويسندگان كتاب ‪ :‬اي ال و جويس گيل‬


‫ح خداوند‪.‬‬
‫هدف براي سلطه داشتﻦ ! در نام عيسي مسي ِ‬
‫پيروزي بر فريب‬

‫راهنماهاي مطالﻌه‬
‫رخنه كردن به جﻼل‬
‫آزادي از شرارت‬
‫ﺗمام دفترچه راهنماها ‪،‬كتاب ها و راهنماها مطالعه براي دانلود در دسترس هستند‪.‬‬
‫‪www.gillministries.com‬‬
‫‪122‬‬

You might also like