You are on page 1of 14

‫امید‬

‫پرهام چوداریان‬
‫رشته سینما‬
‫درس اخالق اسالمی‬
‫استاد بوذری‬

‫امید چیست؟‬
‫‪ ‬‬
‫امید داشتن باور به نتیج ٔه مثبت اتفاق‌ها یا شرایط‪ ،‬در زندگی است‪ .‬امید‬
‫احساسی است دربار ٔه اینکه می‌توانیم آنچه را که می‌خواهیم‪ ،‬داشته باشیم‬
‫یا یک اتفاق‪ ،‬بهترین نتیجه را برای ما خواهد داشت‪ .‬امیدوار بودن با‬
‫خوش‌بین بودن متفاوت است‪ .‬امید یک حالت احساسی است یعنی یکی از‬
‫احساسات انسان است اما خوش بین بودن نتیجه یک روش و الگوی تفکر‬
‫عمدی و اختیاری (بینش) است که باعث حالت و رفتار مثبت در انسان‬
‫‪.‬می‌شود‬
‫امید در لغت به معنی طمع کردن بر یک چیزی که دست یافتن به آن‬
‫‪.‬ممکن است‬
‫‪.‬امید یعنی تعلق دل به حصول محبوبی در آینده‪ ‬‬
‫از نظر جامعه امید قدرتی است که به یک نفر اعتماد به نفس میدهد تا‬
‫بتواند= تالش کند‪ .‬درک امید‪ ،‬خیلی ساده است‪ .‬وقتی امید داشته باشید‪،‬‬
‫یعنی باور دارید که قرار است اتفاق خوبی رخ بدهد‪ .‬امید یک احساس‬
‫انسانی منحصر به فرد است که به شما قدرت میدهد تا غم‪ ،‬فاجعه و‬
‫ناراحتی را تغییر دهید‪ .‬در ضمن‪ ،‬ذهن و نوع تفکرتان را دگرگون میکند‬
‫تا به همه چیز با خوش بینی نگاه کنید‪ -‬آن هم وقتی احساس میکنید هیچ‬
‫‪.‬نقطه روشنی در زندگیتان نیست‬
‫امید به شما قدرت میدهد تا کاری را که باید‪ ،‬انجام دهید و به شرایط‬
‫اهمیتی ندهید‪ .‬بدون امید‪ ،‬سرو کله افسردگی و افکار منفی پیدا میشود؛ که‬
‫شما را فلج خواهد کرد‪ .‬اگر بتوانید امید را پیدا کنید‪ ،‬حتی در تاریک‬
‫ترین شرایط نیز نگرش بهتری داشته و احتمال دارد عملکرد بهتری برای‬
‫‪.‬موفقیت داشته باشید‪ .‬این یک حقیقت بنیادین درباره وضعیت بشر است‬
‫امید‪ ،‬تنها دلیلی است که افراد در شرایط بد اقتصادی دوام آورده و مانند‬
‫عدهای دیگر نابود نمیشوند‪ .‬به خاطر امید است که وقتی کسی کارش را‬
‫از دست داده ‪ ،‬هر روز صبح از خواب بیدار شده و به دنبال کاری جدید‬
‫میگردد‪ .‬امید است که باعث میشود والدین= یک کودک مشکلدار با او کنار‬
‫آمده و به وقتی فکر کنند که او یک بزرگسال مسئولیت پذیر خواهد= شد‪.‬‬
‫‪.‬امید به معنای موتور نگرش است‬

‫امید در لغت به معنای گمان وقوع اتفاق مطلوب ممکن در آینده آمده‬
‫‪.‬است‪ .‬معانی ترس‪ ،‬توقع یا انتظار و شوق برای آن صادق است‬
‫شاید بتوان گفت این معانی به معنای امید یا به بخشی از آن اشاره دارد‪،‬‬
‫زیرا از آن رو که متعلق امید امری ممکن الحصول است نه قطعی‪ ،‬و‬
‫ترس از تحقق نیافتن آن وجود دارد امید را به خوف معنا کرده‌اند= و از آن‬
‫رو که متعلَّق امید‪ ،‬امری خیر و مسرّ ت بخش است و طبعا ً موجب اشتیاق‬
‫شخص امیدوار به آن امر شده و حالت انتظار و توقع به او دست می‌دهد‪،‬‬
‫‪.‬امید را به توقع و شوق و انتظار معنا کرده‌اند‬
‫امید از نگاه روانشناسان و علم پزشکی تاکنون چندین تعریف از امید به‬
‫دست دادهاند‪ .‬در تعریفی قدیمیتر امید چنین توصیف شده است‪" :‬داشتن‬
‫"‪.‬انتظار مثبت برای رسیدن به هدف‬

‫بر اساس این تعریف فرد امیدوار‪ ،‬کسی است که در زندگی هدف یا‬
‫اهدافی دارد و انتظار دارد تا به این هدف (یا اهداف) برسد‪ .‬اما پروفسور‬
‫“ریک اسنایدر” و همکاران او در دانشگاه= کانزاس به تعریف جدیدی از‬
‫امید دست یافته اند‪« :‬حالت انگیزشی مثبتی که از احساس موفقیت ناشی‬
‫از رابطه متقابل بین “عامل” و “مسیرهای دستیابی به هدف” به وجود= می‬
‫‪.‬آید‬

‫در این تعریف عامل‪ ،‬فردی است که انرژی و اراده الزم را برای رسیدن‬
‫به هدف هایش صرف میکند‪ ،‬و مسیرهای دستیابی هم عبارتند از برنامه‬
‫‪.‬ریزیهایی که برای تأمین و دستیابی به اهداف صورت میگیرند‬

‫اسنایدر در آخرین نوشته هایش که یک سال پس از مرگش چاپ شد‪ ،‬امید‬


‫را اینطور تعریف کرده است‪" :‬نوعی تفکر معطوف به هدف است که در‬
‫آن فرد درباره مسیرها (یعنی به کارگیری ظرفیت ادراکی خود برای‬
‫یافتن راههایی به سمت اهدافش) و درباره عامل یا فاعل (یعنی درباره‬
‫انگیزشهای الزم برای استفاده از آن راهها برای رسیدن به هدفها) فکر‬
‫"‪.‬میکند‬

‫سه ُبعد مهم امید از دیدگاه علم روانشناسی‬

‫بعد اول‪ :‬اهداف‬


‫بعد دوم‪ :‬مسیرهایی که برای رسیدن به این اهداف انتخاب‬
‫‪.‬میشوند‬

‫بعد سوم‪ :‬عامل یا فاعلی که در این مسیرها حرکت میکند تا به‬


‫‪.‬اهداف مورد نظر برسد‬

‫احساس امید زمانی روی میدهد که فرد فکر میکند انگیزه و اراده الزم برای‬
‫حرکت در مسیرهای انتخاب شده را برای رسیدن به اهداف مطلوب خود دارد‪ .‬به‬
‫همین دلیل است که امید را نوعی فکر کردن دربارة اهداف (یا تفکر معطوف به‬
‫‪.‬هدف) تعریف کرده اند‬

‫هدف یا اهداف را میتوان موضوع امید برشمرد‪ .‬ساموئل گلدریج‬


‫مینویسد‪”:‬امید بدون موضوع مرده است”پس هر نوع امیدی باید در بطن‬
‫خود هدفی داشته باشد‪ .‬البته این اهداف باید آنقدر ارزشمند باشند تا روی‬
‫آنها فکر و سرمایه گذاری شود یعنی اهداف باید ارزش فکر کردن و‬
‫‪.‬وقت گذاشتن را داشته باشند‬

‫اگر اهداف را آنقدر محدود= و کوچک بگیریم که چندان انگیزهای در‬


‫افراد ایجاد نکنند‪ ،‬هیچ امیدی به دست نمی آید‪ .‬روانشناسان تقسیم بندیهای‬
‫‪.‬مختلفی از اهداف ارائه داده اند‬

‫اهداف گاه موقت اند و کوتاه مدت و گاهی هم درازمدت و پایدار‪ .‬همچنین‬
‫هدف بعضی اوقات در جهت دست یافتن است (مثالً رسیدن به یک‬
‫خواسته مطلوب) و در مواقعی هم به منظور دوری از یک شرایط‬
‫نامطلوب و ناخواسته‪ .‬تقسیم دیگری نیز اهداف را به آسان و سخت دسته‬
‫‪.‬بندی کرده است‬
‫بررسی ها نشان میدهد که همه افراد ظرفیت امیدواری را دارند و هرچند‬
‫که مردمان در نیل به هدفهایشان با مشکالت و موانعی برخورد میکنند‪،‬‬
‫ولی خوشبختانه آنان مهارتها و تواناییهای فکری الزم را برای یادگرفتن‬
‫‪.‬اینکه چگونه امیدوارنه فکر کنند‪ ،‬دارند‬

‫در یک مطالعه علمی‪ ،‬محققان به عدهای از سالمندان= مبتال به افسردگی‪،‬‬


‫‪.‬روشهای هدفگزینی را آموزش دادند=‬

‫در این بررسی همچنین به این سالمندان شیوه‌های ایجاد مسیرهای‬


‫جایگزین (راههای فرعی دستیابی به اهداف) آموزش داده شد‪ .‬نتایج‬
‫تحقیقات نشان داد= که در این عده= ناامیدی و اضطراب به شدت کاهش‬
‫‪.‬یافت و مشارکتشان در فعالیتهای محیطی در اثر افزایش امید زیادتر شد‬

‫مفهوم و اهمیت امید در اسالم‬

‫امید‪ ،‬عامل حرکت انسان به سوی کمال است‪ .‬بر پایه روایات هرکس به‬
‫‪.‬چیزی امید داشته باشد‪ ،‬برای رسیدن به آن می‌کوشد‬

‫انجام اعمال مناسب و پرهیز از امور منافی نشانه امید است‪َ « :‬ف َمن َ‬
‫کان‬
‫َیرجوا لِقا َء َر ِّب ِه َفل َیع َمل َع َمالً صــلِحـًا وال ی ِ‬
‫ُشرک ِبعِبادَ ِة َر ِّب ِه اَ َحدا»‪،‬‬
‫بنابراین‪ ،‬تنها کسی که از گناهان پرهیز و به وظیفه خود عمل کرده و‬
‫اسباب امید را فراهم کند‪ ،‬شایسته است به فضل الهی امید داشته باشد‪،‬‬
‫چنان‌که قرآن کریم ایمان‪ ،‬هجرت و جهاد را عوامل امید به رحمت حق‬
‫بیل هّللا ِ‬
‫هاجروا وجـ َهدوا فی َس ِ‬ ‫ذین ءا َمنوا والَّ َ=‬
‫ذین َ‬ ‫دانسته است‪« :‬اِنَّ الَّ َ‬
‫ت هّللا ِ‬
‫رجون َرح َم َ‬
‫َ‬ ‫»اُولـ ِئکَ َی‬

‫دلیل مطلب یاد شده آن است که هرگونه راحتی قلبی‪ ،‬امید نیست‪ ،‬بلکه‬
‫امر محبوبی که انسان توقع آن را دارد‪ ،‬اگر بیشتر اسباب آن فراهم بود‬
‫راحتی قلبی ناشی از انتظار آن امید است و اگر اسباب آن فراهم نبود‪،‬‬
‫غرور و حماقت است و اگر معلوم نبود که اسباب آن موجود است یا‬
‫‪.‬معدوم‪ ،‬تمنی و آرزوست‬

‫حرکت تکاملی انسان باید به خداوند‪ ،‬سرای آخرت‪ ،‬لقای خدا و رحمت‬
‫الهی منتهی شود و انسان تا به امور یاد شده امید نداشته باشد حرکت‬
‫تکاملی او تحقق نخواهد= یافت‪ ،‬ازاین‌رو قرآن کریم امید به خدا‪َ « :‬ل َقد َ‬
‫کان‬
‫کان َیرجوا هّللا َ‪ ، »...‬جهان آخرت‪...«:‬‬
‫سوةٌ= َح َس َن ٌة لِ َمن َ‬
‫سول هّللا ِ ا ُ َ‬
‫َلکُم فی َر ِ‬
‫و ارجُوا ال َیو َم األخ َِر‪ ، »...‬لقاء هّللا ‪« :‬من کان یرجو لقاء هّللا ‪ »...‬و رحمت‬
‫حق‪ ...« :‬و َیرجوا َرح َم َة َربِّه»را مطرح کرده و در حد ضرورت و لزوم‬
‫از آنها یاد کرده و نیز بیان داشته است که اگر کسی به لقای الهی امید‬
‫‪.‬داشته باشد قطعا ً به آن خواهد رسید‬

‫‪:‬امید در قرآن کریم به امور گوناگونی تعلق گرفته است‬


‫‪:‬امور مادی و دنیوی‪1.‬‬
‫گاهی متعلَّق امید‪ ،‬امری دنیوی است‪ ،‬چنان که یعقوب(ع) امید داشت‬
‫خداوند همه فرزندان وی را نزد او جمع آورد و موسی(ع) امید داشت‬
‫آتشی بیاورد تا خانواده وی خود را گرم کنندو همسر فرعون امید داشت‬
‫‪.‬موسی(ع) برای وی و فرعون سودی داشته باشد‬

‫‪:‬امور معنوی و الهی ‪2.‬‬


‫در آیات فراوانی امید به امور معنوی و الهی تعلق گرفته است؛ مانند‪:‬‬
‫امید به آخرت‪ ،‬عفو الهی‪ ،‬رحمت حق‪ ،‬رستگاری و پوشاندن گناهان و‬
‫وارد کردن به بهشت‪ ،‬هدایت یافتگی‪ ،‬تقوا‪ ،‬شکر گزاری‪ ،‬تع ّقل و تفکّر‪،‬‬
‫تذ ّکر‪ ،‬یقین به لقای الهی‪ ،‬تسلیم‪ ،‬منع کافران از آسیب‌رساندن به مؤمنان‪،‬‬
‫پیروز کردن مؤمنان‪ ،‬نابود ساختن دشمنان و جانشین کردن مؤمنان در‬
‫زمین‪ ،‬توبه الهی‪ ،‬هدایت الهی‪ ،‬برخورداری از نعمتهای خداوند= و ایجاد‬
‫‪.‬دوستی بین مؤمنان و دشمنانشان‬
‫در برخی آیات نیز به راضی شدن رسول اکرم(ص) و رسیدن ایشان به‬
‫‪.‬مقام محمود که مقام شفاعت است اظهار امید شده= است‬

‫لقای خداوند‪ :‬در آیاتی‪ ،‬امید به لقای الهی تعلق گرفته است؛ مانند ‪3. ۵‬‬
‫‪.‬سوره عنکبوت و ‪ ۲۱‬سوره احزاب‬

‫‪:‬امید به لقای الهی‬


‫مؤمنان خاص امیدشان به لقای الهی است‪.‬شبیه این مضمون در آیه ‪۶‬‬
‫‪.‬سوره ممتحنه نیز آمده= است‬
‫نوع مفسران در این‌گونه موارد امید (به)خدا را با حذف مضاف به معنای‬
‫امید به ثواب و نعمت خداوند= گرفته یا با تأویل بردن کلمه «یرجوا»= به‬
‫معنای «یخاف» و « َی ْخشی»‪ ،‬جمله «یرجوا هّللا » را «از خدا می‌ترسند»‬
‫‪.‬معنا می‌کنند‬
‫لیکن تحقیق در این زمینه آن است که آیه از معنای ظاهر و حقیقی خود‬
‫خارج نگشته و در تفسیر آن به اراده خالف ظاهر یا تقدیر گرفتن‬
‫احتیاجی نیست‪ ،‬بر این اساس امید به خداوند مفهوم لطیف خود را دارد‪،‬‬
‫زیرا رجاء و امید به ثواب الهی مرتبه‌ای از امید برای انسانهایی است که‬
‫خداوند را از روی حجاب می‌شناسند و به او ایمان دارند؛ امّا متعلق امید‬
‫‪.‬انسانهای اهل یقین‪ ،‬خود خداوند سبحان است‬
‫به گفته‌ای دیگر‪ :‬امید به خدا به معنای تعلق قلب به خداوند و ایمان به‬
‫اوست‪ ،‬چنان‌که رسول‌ خدا(ص) و ائمه هدی(ع) در دعاها و‬
‫مناجاتهایشان خداوند سبحان را تنها امید خود‪« :‬اللّهم أنت ْالمُرْ جی»‬
‫«اللّهم أنت ال َمرْ جُوّ » «أنت رجائی» و نهایت امید خویش در مسیر‬
‫‪.‬بازگشت‪« ،‬إ ّنک‪ ...‬و غایة رجائی فی منقلبی و مثوای» دانسته‌اند‬
‫ازاین‌رو انسانهای کامل برخالف دیگر انسانها که متعلق امید آنان ثواب‪،‬‬
‫نعمت و بهشت بوده و از کیفر الهی بیمناک‌اند‪ ،‬متعلق امید و بیم آنها‬
‫وصل و هجران خداوند= سبحان است‪ ،‬چنان‌که در دعای کمیل آمده است‪:‬‬
‫صبرت علی عذابک فکیف‬ ‫ُ‬ ‫"فهبنی یا الهی و سیدی و موالی و ربّی‬
‫"‪.‬أصبر علی فراقک‬

‫مفهوم امید از منظر فلسفه‬


‫امید» برای نخستین بار نقش مهمی را در نظریه اخالق آگوستین ایفا«‬
‫کرد‪ ،‬یعنی جایی که به عنوان یکی از سه فضیلت الهیاتی – ایمان‪ ،‬امید‪،‬‬
‫محبت با عشق‪ -‬نمایان شد‪ .‬بنا به گفته آگوستین‪ ،‬فضیلت امید فقط فرع‬
‫برایمان است و رابطه‌ای برابر با عشق دارد‪ :‬یعنی هیچ عشقی بدون امید‬
‫‪.‬نیست و هیچ امید بدون ایمان توانند بود‬
‫از آنجا که در عصر روشنگری‪ ،‬اخالق از الهیات تفکیک شده‪ ،‬امید نیز‬
‫از اهمیت کمتری در علم اخالق برخوردار شده است‪ .‬با این وصف‪ ،‬سه‬
‫استثنا بر این گرایش عام به چشم می‌خورد‪ :‬ایمانوئل کانت‪ ،‬ارنست بلوخ‬
‫و گابریل مارسل‪ .‬در مکتوبات هر یک از ایشان به مانند آگوستین‪ ،‬میان‬
‫امید و اخالق از یک سو و دین و ایمان از سوی دیگر‪ ،‬ربطی وثیق‬
‫وجود دارد‪ .‬با این حال‪ ،‬کانت و بلوخ هر دو دین و ایمان را نه منبعث از‬
‫وحی می‌دانند و نه به لحاظ مابعدالطبیعی اثبات شده‪ ،‬بلکه آن را امری‬
‫معقول محسوب می‌دارند‪ .‬اما مارسل {نقش} امید و ایمان هر دو را برای‬
‫‪.‬اشتیاق و حسابگری انسانی‪ ،‬یعنی عقالنیت ابزاری‪ ،‬برابر می‌داند‬
‫امید» هم ارادی و هم خلقی تواند بود‪ .‬باور بر این است که«‬
‫«امیدارادی»= معطوف به حالت مطلوب امور است که می‌توان به آن‬
‫دست یافت‪ .‬هابز چنین امیدی را شهوانی {میلی} توصیف می‌کند که به‬
‫اعتقاد شخص قابل حصول است‪ .‬اما امید خلقی حالت امیدوار= بودن است‪.‬‬
‫باید میان این حالت با خوشبینی و آرزواندیشی تمایز قائل شد‪ .‬الیب نیتس‬
‫صورت‌بندی فلسفی‌ای را از خوشبینی ارائه کرده است‪ .‬به عقیده وی‪ ،‬این‬
‫اندیشه که خداوند می‌توانسته است چیزی را مادون بهترین جهان‌های‬
‫ممکن خلق کند‪ ،‬اندیشه‌ای متناقض است‪ ،‬چرا که معنای آن این است که‬
‫خداوند کامل‌ترین موجود نیست و از این رو خدا نیست‪ .‬در نتیجه‪ ،‬ما‬
‫می‌توانیم یقین داشته باشیم که رنج موجود برای {تحصیل} خیر کثیر است‬
‫‪.‬و آینده به همان خوبی خواهد بود که می‌تواند باشد‬
‫امیدوار بودن ‪ ،‬بر خالف خوشبینی‪ ،‬بر این قطعیت که همه چیز بهتر‬
‫خواهد شد‪ ،‬مبتنی نیست‪ .‬امید بر خالف خوشبینی‪ ،‬متضمن درجه‌ای از‬
‫عدم قطعیت است‪ .‬دکارت هم به همین نکته اشاره دارد= هنگامی که متذکر‬
‫می‌شود‪« :‬وقتی امید به اوج خود می‌رسد‪ ،‬ماهیتش تغییر می‌کند و از آن‬
‫‪.‬می‌توان به «اعتماد» یا «یقین» تعبیر کرد‬

‫همچنین باید میان امید و آرزواندیشی تمایز قائل شد‪ .‬امید بستن به چیزی‬
‫که {وقوع و تحقق آن} قطعا محال است‪ ،‬همان قدر نامعقول و غیرمنطقی‬
‫است که امید بستن به چیزی که {وقوع و تحقق آن} مسلم و قطعی است‪.‬‬
‫از این رو هرگونه آرزواندیشی‌ای موهوم و فریبنده است‪ ،‬حال آنکه تنها‬
‫‪.‬امیدهای نامعقول‌اند که موهوم و فریبنده‌اند=‬

‫امید در فلسفه اخالق کانت‬


‫کانت نیز به مانند اگوستین بر این باور است که امید و عشق متضمن‬
‫ایمان‌اند‪ .‬با وجود این‪ ،‬کانت ایمان را ایمان اخالقی تلقی می‌کند‪ .‬ایمان‬
‫اخالقی‪ ،‬بر خالف آن چیزی که وی ایمان کلیسایی {کشیشی} می‌خواند‪،‬‬
‫بر اساس باور به حقیقتی مابعدالطبیعی یا یک واقعیت متحمل تاریخی‬
‫استوار نیست‪ .‬ایمان کلیسایی {کشیشی} تنها برای کسانی قابل حصول‬
‫است که به این حقیقت یا واقعیت علم دارند‪ ،‬اما ایمان اخالقی نتیجه‬
‫منطقی {معقول} قانون اخالقی است و برای همگان نیز قابل حصول‬
‫است‪ .‬به عقیده کانت امید غایی‪ ،‬امید به وصال خداوند نیست‪ ،‬بلکه امید به‬
‫تحصیل خیراعلی است که مستلزم قانون اخالقی است‪ .‬سه اصل‬
‫موضوعه عقل محض عملی‪ ،‬آنچنان که در نقد عقل عملی آمده‪ ،‬یعنی امید‬
‫به وجود خداوند‪ ،‬امید به جاودانگی و امید به حصول آزادی کامل‪،‬‬
‫‪.‬جملگی فرع بر این امید اعلی و مآال فرع به قانون اخالقی اند‬

‫امید در اندیشه ارنست بلوخ‬

‫ارنست بلوخ رویکردی هگلی به دین اختیار می‌کند‪ .‬فهم او از خداوند= به‬
‫گونه‌ای که اساسا ً با فاعل انسانی در تقابل قرار نمی‌گیرد‪ ،‬یعنی خدا (از‬
‫منظر وی) به کلی دیگر نیست‪ .‬آنچنان که کر کگور معتقد بود‪ .‬بلکه خدا‬
‫(از منظر وی) یک آرمان انسانی است‪ .‬بلوخ‪ ،‬ایمان به خدا را اشتیاق‬
‫تجسم یافته به یک نحوه وجود آرمانشهری می‌داند‪ .‬هنگامی که این تجسم‬
‫آنطور که هست شناخته شود‪ ،‬مفهوم خدا‪ ،‬به ملکوت خدا تبدیل می‌شود و‬
‫ملکوت خدا دیگر دربردارنده= یک خدا نیست‪ .‬خداوند‪ ،‬تجسم امید به یک‬
‫‪.‬آرمان و بلکه تجسم امید به ملکوت انسان است‬
‫بلوخ در تفسیر انسان‌شناختی از دین تا حدزیادی وامدار= و مرهون‬
‫فوئرباخ است‪ .‬با وجود این‪ ،‬وی شدیداً= فوئرباخ را به دلیل نادیده گرفتن و‬
‫حذف همه نشانه‌های امر متعالی از دین مورد انتقاد قرار می‌دهد‪ .‬به عقیده‬
‫وی‪ ،‬پیمان کمال حتی پس از انسانی‌سازی دین‪ ،‬عنصری متعالی است که‬
‫در دین می‌پاید‪ .‬نقادان اصلی بلوخ عبارتند از مارکسیست‌های سنتی‌ای‬
‫همچون مانفرد بوهر‪ ،‬که عمیقا ً نسبت به آرمانشهرهای دینی بدگمان‌اند‪.‬‬
‫مارکسیست‌های سنتی دین را آرامش بخش و به لحاظ اجتماعی ثبات‬
‫‪.‬دهنده= و در واقع «افیون توده‌ها» می‌دانند=‬

‫بلوخ به این گرایش‪ ،‬محافظه‌کارانه در درون دین معترف است‪ ،‬اما‬


‫گرایش انقالبی امید دینی را عالی‌ترین ظهور ناخشنودی و عصیان علیه‬
‫وضع موجود می‌داند‪ .‬به عقیده بلوخ‪ ،‬آرمانشهرهای دینی‪ ،‬خاصه‬
‫آرمانشهر مسیحی ملکوت خداوند‪ ،‬بیانگر امید انقالبی به یک نحوه وجود‬
‫بهتر و کامالً متفاوت هستند‪ .‬این آرمانشهرهای دینی مطلقا ً آرامش بخش=‬
‫(افیون توده‌ها) نیستند‪ ،‬بلکه علی االصول= موجب تحول و دگرگونی‬
‫‪.‬می‌شوند‬

‫اندیشه مارسل در باب امید‬

‫به عقیده مارسل‪ ،‬امید راهی است برای استعال جستن از تنگناهای زندگی‪.‬‬
‫این تنگناها‪ ،‬برای نمونه‪ ،‬می‌توانند شکل مرض‪ ،‬جدایی‪ ،‬غربت و بندگی‬
‫را به خود بگیرند‪« :‬امید در درون قالب تنگنا شکل می‌گیرد و نه تنها با‬
‫آن مطابق است‪ ،‬بلکه واکنش تمام عیار وجود= ما را نیز تعیین می‌کند‪.‬‬
‫تنگناهایی چنین‪ ،‬علت و انگیزه بالقوه نومیدی هستند که اشخاص در‬
‫چنبره آنها از پا می‌افتند و یا خود را می‌بازند‪ .‬بدین سان‪ ،‬هیچ امیدی‬
‫بدون وسوسه (تسلیم شدن به) نومیدی در کار نخواهد بود {یعنی فقط آنجا‬
‫که وسوسه تسلیم به نومیدی هست امید می‌تواند= جوانه زند} و مارسل امید‬
‫را «کنشی می‌داند= که شخص به دست آویز آن‪ ،‬بر این وسوسه= (تسلیم‬
‫»‪.‬شدن به) نومیدی فعاالنه و یا پیروزمندانه غلبه می‌کند‬
‫دل‌مشغولی و اهتمام مارسل نه به امیدهای ارادی‪ ،‬بلکه مآالً به نوع‬
‫خاصی از امید خلقی معطوف است که وی آن را اینچنین بازگو می‌کند‪:‬‬
‫‪«».‬من به تو‪ ،‬برای ما امید دارم‬

‫مارسل به نوع اصلی امید همچون ترجمان منزلت انسانی می‌نگرد‪ ،‬یعنی‬
‫به عنوان توانایی برای استعال جستن از تمنیات و امیال شخصی و در‬
‫انتظار طرحی مشترک بودن‪ .‬در اینجا امید از نفع شخصی استعال‬
‫می‌جوید‪ :‬ارتباط من با شخص (یا اشخاص) دیگر‪ ،‬که به ایشان امید‬
‫بسته‌ام‪ ،‬ارتباطی ابزاری نیست‪ ،‬بلکه ارتباطی اخالقی و مشترک با جمع‬
‫است‪ .‬مارسل چنین امیدی را (بیشتر) در برابر زمینه ایمان به خدا قرار‬
‫می‌دهد تا اینکه آن را همچون کانت در برابر زمینه قانون اخالقی قرار‬
‫‪.‬دهد‬
‫مارسل اصرار می‌ورزد که ما می‌توانیم خود واقعیت را یک «تو» بدانیم‪.‬‬
‫مارسل میان یک حکم آفاقی‪ ،‬که بر واقعیت‌ها مبتنی است‪ -‬مانند این حکم‬
‫که احتماالً «من پسرم را دوباره خواهم دید»‪ – .‬و یک تصدیق ساده‪-‬‬
‫مانند «شما باز خواهید گشت»‪ -‬که در امید مجال بیان می‌یابد‪ ،‬تمایز قائل‬
‫‪.‬می‌شود‬
‫اولی با این شهادت و آنچه که می‌تواند به درستی از آن استنباط شود‬
‫ساختگی و تصنعی می‌شود‪ ،‬در حالی که دومی از تصنع برکنار می‌ماند‪.‬‬
‫چنین امیدی بر یک سنجه یا محاسبه اشتباه و یا احتمال مبتنی نیست‪ ،‬از‬
‫این رو تحت سیطره قواعد محاسبه‌ای از این دست قرار نمی‌گیرد و نوعی‬
‫استنکاف از در نظر گرفتن آینده‪ ،‬آنچنان که کامالً با گذشته و حال‪،‬‬
‫محدود می‌شود‪ .‬از این رهگذر‪ ،‬هنگامی که امید این شکل را به خود‬
‫می‌گیرد‪ ،‬از نقد آفاقی فراتر می‌رود‪ .‬با این وصف‪ ،‬این فراتر بودن از نقد‬
‫‪.‬آفاقی تا آنجا است که امید ترجمانی از عشق باشد و نه هوس‬

‫حال با همه حرف‌های گفته شده کارکرد یا غایت امید چیست؟‬

‫امید هدفی ضروری را برای انسان محقق می کند که از طریق هیچ چیز‬
‫دیگری محقق نمی شود؟ هابز‪ ،‬الک و اسپینوزا جزو آن گروه از‬
‫متفکران اند که تصور نمی کنند امید اهمیت ویژه ای داشته باشد‪ .‬اما‬
‫آگوستین و لوتر امید را از این رو که به انسان در تحمل سختی ها کمک‬
‫می کند‪ ،‬قدر می نهند‪ .‬فلوطین‪ ،‬فروم و بلوخ جزء آن دسته هستند که‬
‫معتقدند امید فرد را به انجام کارهای نیکو برمی انگیزد‪ .‬ارسطو امید را با‬
‫یادآوری قرین می داند و معتقد است که آینده را به روی انسان می گشاید‪.‬‬
‫هیدگر بر این باور بود که امید با انتقال انسان به آینده‪ ،‬جنبۀ فانی وجود‬
‫او را آشکار می سازد‪ .‬برخی متفکران مانند میل تالش کردند امید را به‬
‫‪.‬واسطۀ= غایتی که می تواند برای انسان محقق کند‪ ،‬توجیه کنند‬

‫پرسش از غایت و کارکرد امید‪ ،‬با یک سری مسائل بنیادین ناظر به ذات‬
‫انسان ربط پیدا می کند‪ .‬اگر انسان چیزی فراتر از یک ارگانیزم پیچیده‬
‫است‪ ،‬اگر انسان مخلوقی است که برای مثال هدف نهائی اش یگانگی با‬
‫خداوند است و یا اگر آینده او به رویش گشوده است تا آن طور که می ‬
‫خواهد آن را بسازد و شکل دهد‪ ،‬پس شاید امید‪ ،‬کلید کمال انسانی است‪.‬‬
‫در مقابل اگر انسان موجودی است که تصورات و امیالش‪ ،‬شکست و‬
‫اندوه برایش به ارمغان می آورند‪ ،‬بنابر این امید‪ ،‬کارکرد یا غایتی‬
‫‪.‬نخواهد داشت‬

‫پایان‬

You might also like