Professional Documents
Culture Documents
امید
امید
پرهام چوداریان
رشته سینما
درس اخالق اسالمی
استاد بوذری
امید چیست؟
امید داشتن باور به نتیج ٔه مثبت اتفاقها یا شرایط ،در زندگی است .امید
احساسی است دربار ٔه اینکه میتوانیم آنچه را که میخواهیم ،داشته باشیم
یا یک اتفاق ،بهترین نتیجه را برای ما خواهد داشت .امیدوار بودن با
خوشبین بودن متفاوت است .امید یک حالت احساسی است یعنی یکی از
احساسات انسان است اما خوش بین بودن نتیجه یک روش و الگوی تفکر
عمدی و اختیاری (بینش) است که باعث حالت و رفتار مثبت در انسان
.میشود
امید در لغت به معنی طمع کردن بر یک چیزی که دست یافتن به آن
.ممکن است
.امید یعنی تعلق دل به حصول محبوبی در آینده
از نظر جامعه امید قدرتی است که به یک نفر اعتماد به نفس میدهد تا
بتواند= تالش کند .درک امید ،خیلی ساده است .وقتی امید داشته باشید،
یعنی باور دارید که قرار است اتفاق خوبی رخ بدهد .امید یک احساس
انسانی منحصر به فرد است که به شما قدرت میدهد تا غم ،فاجعه و
ناراحتی را تغییر دهید .در ضمن ،ذهن و نوع تفکرتان را دگرگون میکند
تا به همه چیز با خوش بینی نگاه کنید -آن هم وقتی احساس میکنید هیچ
.نقطه روشنی در زندگیتان نیست
امید به شما قدرت میدهد تا کاری را که باید ،انجام دهید و به شرایط
اهمیتی ندهید .بدون امید ،سرو کله افسردگی و افکار منفی پیدا میشود؛ که
شما را فلج خواهد کرد .اگر بتوانید امید را پیدا کنید ،حتی در تاریک
ترین شرایط نیز نگرش بهتری داشته و احتمال دارد عملکرد بهتری برای
.موفقیت داشته باشید .این یک حقیقت بنیادین درباره وضعیت بشر است
امید ،تنها دلیلی است که افراد در شرایط بد اقتصادی دوام آورده و مانند
عدهای دیگر نابود نمیشوند .به خاطر امید است که وقتی کسی کارش را
از دست داده ،هر روز صبح از خواب بیدار شده و به دنبال کاری جدید
میگردد .امید است که باعث میشود والدین= یک کودک مشکلدار با او کنار
آمده و به وقتی فکر کنند که او یک بزرگسال مسئولیت پذیر خواهد= شد.
.امید به معنای موتور نگرش است
امید در لغت به معنای گمان وقوع اتفاق مطلوب ممکن در آینده آمده
.است .معانی ترس ،توقع یا انتظار و شوق برای آن صادق است
شاید بتوان گفت این معانی به معنای امید یا به بخشی از آن اشاره دارد،
زیرا از آن رو که متعلق امید امری ممکن الحصول است نه قطعی ،و
ترس از تحقق نیافتن آن وجود دارد امید را به خوف معنا کردهاند= و از آن
رو که متعلَّق امید ،امری خیر و مسرّ ت بخش است و طبعا ً موجب اشتیاق
شخص امیدوار به آن امر شده و حالت انتظار و توقع به او دست میدهد،
.امید را به توقع و شوق و انتظار معنا کردهاند
امید از نگاه روانشناسان و علم پزشکی تاکنون چندین تعریف از امید به
دست دادهاند .در تعریفی قدیمیتر امید چنین توصیف شده است" :داشتن
".انتظار مثبت برای رسیدن به هدف
بر اساس این تعریف فرد امیدوار ،کسی است که در زندگی هدف یا
اهدافی دارد و انتظار دارد تا به این هدف (یا اهداف) برسد .اما پروفسور
“ریک اسنایدر” و همکاران او در دانشگاه= کانزاس به تعریف جدیدی از
امید دست یافته اند« :حالت انگیزشی مثبتی که از احساس موفقیت ناشی
از رابطه متقابل بین “عامل” و “مسیرهای دستیابی به هدف” به وجود= می
.آید
در این تعریف عامل ،فردی است که انرژی و اراده الزم را برای رسیدن
به هدف هایش صرف میکند ،و مسیرهای دستیابی هم عبارتند از برنامه
.ریزیهایی که برای تأمین و دستیابی به اهداف صورت میگیرند
احساس امید زمانی روی میدهد که فرد فکر میکند انگیزه و اراده الزم برای
حرکت در مسیرهای انتخاب شده را برای رسیدن به اهداف مطلوب خود دارد .به
همین دلیل است که امید را نوعی فکر کردن دربارة اهداف (یا تفکر معطوف به
.هدف) تعریف کرده اند
اهداف گاه موقت اند و کوتاه مدت و گاهی هم درازمدت و پایدار .همچنین
هدف بعضی اوقات در جهت دست یافتن است (مثالً رسیدن به یک
خواسته مطلوب) و در مواقعی هم به منظور دوری از یک شرایط
نامطلوب و ناخواسته .تقسیم دیگری نیز اهداف را به آسان و سخت دسته
.بندی کرده است
بررسی ها نشان میدهد که همه افراد ظرفیت امیدواری را دارند و هرچند
که مردمان در نیل به هدفهایشان با مشکالت و موانعی برخورد میکنند،
ولی خوشبختانه آنان مهارتها و تواناییهای فکری الزم را برای یادگرفتن
.اینکه چگونه امیدوارنه فکر کنند ،دارند
امید ،عامل حرکت انسان به سوی کمال است .بر پایه روایات هرکس به
.چیزی امید داشته باشد ،برای رسیدن به آن میکوشد
انجام اعمال مناسب و پرهیز از امور منافی نشانه امید استَ « :ف َمن َ
کان
َیرجوا لِقا َء َر ِّب ِه َفل َیع َمل َع َمالً صــلِحـًا وال ی ِ
ُشرک ِبعِبادَ ِة َر ِّب ِه اَ َحدا»،
بنابراین ،تنها کسی که از گناهان پرهیز و به وظیفه خود عمل کرده و
اسباب امید را فراهم کند ،شایسته است به فضل الهی امید داشته باشد،
چنانکه قرآن کریم ایمان ،هجرت و جهاد را عوامل امید به رحمت حق
بیل هّللا ِ
هاجروا وجـ َهدوا فی َس ِ ذین ءا َمنوا والَّ َ=
ذین َ دانسته است« :اِنَّ الَّ َ
ت هّللا ِ
رجون َرح َم َ
َ »اُولـ ِئکَ َی
دلیل مطلب یاد شده آن است که هرگونه راحتی قلبی ،امید نیست ،بلکه
امر محبوبی که انسان توقع آن را دارد ،اگر بیشتر اسباب آن فراهم بود
راحتی قلبی ناشی از انتظار آن امید است و اگر اسباب آن فراهم نبود،
غرور و حماقت است و اگر معلوم نبود که اسباب آن موجود است یا
.معدوم ،تمنی و آرزوست
حرکت تکاملی انسان باید به خداوند ،سرای آخرت ،لقای خدا و رحمت
الهی منتهی شود و انسان تا به امور یاد شده امید نداشته باشد حرکت
تکاملی او تحقق نخواهد= یافت ،ازاینرو قرآن کریم امید به خداَ « :ل َقد َ
کان
کان َیرجوا هّللا َ ، »...جهان آخرت...«:
سوةٌ= َح َس َن ٌة لِ َمن َ
سول هّللا ِ ا ُ َ
َلکُم فی َر ِ
و ارجُوا ال َیو َم األخ َِر ، »...لقاء هّللا « :من کان یرجو لقاء هّللا »...و رحمت
حق ...« :و َیرجوا َرح َم َة َربِّه»را مطرح کرده و در حد ضرورت و لزوم
از آنها یاد کرده و نیز بیان داشته است که اگر کسی به لقای الهی امید
.داشته باشد قطعا ً به آن خواهد رسید
لقای خداوند :در آیاتی ،امید به لقای الهی تعلق گرفته است؛ مانند 3. ۵
.سوره عنکبوت و ۲۱سوره احزاب
همچنین باید میان امید و آرزواندیشی تمایز قائل شد .امید بستن به چیزی
که {وقوع و تحقق آن} قطعا محال است ،همان قدر نامعقول و غیرمنطقی
است که امید بستن به چیزی که {وقوع و تحقق آن} مسلم و قطعی است.
از این رو هرگونه آرزواندیشیای موهوم و فریبنده است ،حال آنکه تنها
.امیدهای نامعقولاند که موهوم و فریبندهاند=
ارنست بلوخ رویکردی هگلی به دین اختیار میکند .فهم او از خداوند= به
گونهای که اساسا ً با فاعل انسانی در تقابل قرار نمیگیرد ،یعنی خدا (از
منظر وی) به کلی دیگر نیست .آنچنان که کر کگور معتقد بود .بلکه خدا
(از منظر وی) یک آرمان انسانی است .بلوخ ،ایمان به خدا را اشتیاق
تجسم یافته به یک نحوه وجود آرمانشهری میداند .هنگامی که این تجسم
آنطور که هست شناخته شود ،مفهوم خدا ،به ملکوت خدا تبدیل میشود و
ملکوت خدا دیگر دربردارنده= یک خدا نیست .خداوند ،تجسم امید به یک
.آرمان و بلکه تجسم امید به ملکوت انسان است
بلوخ در تفسیر انسانشناختی از دین تا حدزیادی وامدار= و مرهون
فوئرباخ است .با وجود این ،وی شدیداً= فوئرباخ را به دلیل نادیده گرفتن و
حذف همه نشانههای امر متعالی از دین مورد انتقاد قرار میدهد .به عقیده
وی ،پیمان کمال حتی پس از انسانیسازی دین ،عنصری متعالی است که
در دین میپاید .نقادان اصلی بلوخ عبارتند از مارکسیستهای سنتیای
همچون مانفرد بوهر ،که عمیقا ً نسبت به آرمانشهرهای دینی بدگماناند.
مارکسیستهای سنتی دین را آرامش بخش و به لحاظ اجتماعی ثبات
.دهنده= و در واقع «افیون تودهها» میدانند=
به عقیده مارسل ،امید راهی است برای استعال جستن از تنگناهای زندگی.
این تنگناها ،برای نمونه ،میتوانند شکل مرض ،جدایی ،غربت و بندگی
را به خود بگیرند« :امید در درون قالب تنگنا شکل میگیرد و نه تنها با
آن مطابق است ،بلکه واکنش تمام عیار وجود= ما را نیز تعیین میکند.
تنگناهایی چنین ،علت و انگیزه بالقوه نومیدی هستند که اشخاص در
چنبره آنها از پا میافتند و یا خود را میبازند .بدین سان ،هیچ امیدی
بدون وسوسه (تسلیم شدن به) نومیدی در کار نخواهد بود {یعنی فقط آنجا
که وسوسه تسلیم به نومیدی هست امید میتواند= جوانه زند} و مارسل امید
را «کنشی میداند= که شخص به دست آویز آن ،بر این وسوسه= (تسلیم
».شدن به) نومیدی فعاالنه و یا پیروزمندانه غلبه میکند
دلمشغولی و اهتمام مارسل نه به امیدهای ارادی ،بلکه مآالً به نوع
خاصی از امید خلقی معطوف است که وی آن را اینچنین بازگو میکند:
«».من به تو ،برای ما امید دارم
مارسل به نوع اصلی امید همچون ترجمان منزلت انسانی مینگرد ،یعنی
به عنوان توانایی برای استعال جستن از تمنیات و امیال شخصی و در
انتظار طرحی مشترک بودن .در اینجا امید از نفع شخصی استعال
میجوید :ارتباط من با شخص (یا اشخاص) دیگر ،که به ایشان امید
بستهام ،ارتباطی ابزاری نیست ،بلکه ارتباطی اخالقی و مشترک با جمع
است .مارسل چنین امیدی را (بیشتر) در برابر زمینه ایمان به خدا قرار
میدهد تا اینکه آن را همچون کانت در برابر زمینه قانون اخالقی قرار
.دهد
مارسل اصرار میورزد که ما میتوانیم خود واقعیت را یک «تو» بدانیم.
مارسل میان یک حکم آفاقی ،که بر واقعیتها مبتنی است -مانند این حکم
که احتماالً «من پسرم را دوباره خواهم دید» – .و یک تصدیق ساده-
مانند «شما باز خواهید گشت» -که در امید مجال بیان مییابد ،تمایز قائل
.میشود
اولی با این شهادت و آنچه که میتواند به درستی از آن استنباط شود
ساختگی و تصنعی میشود ،در حالی که دومی از تصنع برکنار میماند.
چنین امیدی بر یک سنجه یا محاسبه اشتباه و یا احتمال مبتنی نیست ،از
این رو تحت سیطره قواعد محاسبهای از این دست قرار نمیگیرد و نوعی
استنکاف از در نظر گرفتن آینده ،آنچنان که کامالً با گذشته و حال،
محدود میشود .از این رهگذر ،هنگامی که امید این شکل را به خود
میگیرد ،از نقد آفاقی فراتر میرود .با این وصف ،این فراتر بودن از نقد
.آفاقی تا آنجا است که امید ترجمانی از عشق باشد و نه هوس
امید هدفی ضروری را برای انسان محقق می کند که از طریق هیچ چیز
دیگری محقق نمی شود؟ هابز ،الک و اسپینوزا جزو آن گروه از
متفکران اند که تصور نمی کنند امید اهمیت ویژه ای داشته باشد .اما
آگوستین و لوتر امید را از این رو که به انسان در تحمل سختی ها کمک
می کند ،قدر می نهند .فلوطین ،فروم و بلوخ جزء آن دسته هستند که
معتقدند امید فرد را به انجام کارهای نیکو برمی انگیزد .ارسطو امید را با
یادآوری قرین می داند و معتقد است که آینده را به روی انسان می گشاید.
هیدگر بر این باور بود که امید با انتقال انسان به آینده ،جنبۀ فانی وجود
او را آشکار می سازد .برخی متفکران مانند میل تالش کردند امید را به
.واسطۀ= غایتی که می تواند برای انسان محقق کند ،توجیه کنند
پرسش از غایت و کارکرد امید ،با یک سری مسائل بنیادین ناظر به ذات
انسان ربط پیدا می کند .اگر انسان چیزی فراتر از یک ارگانیزم پیچیده
است ،اگر انسان مخلوقی است که برای مثال هدف نهائی اش یگانگی با
خداوند است و یا اگر آینده او به رویش گشوده است تا آن طور که می
خواهد آن را بسازد و شکل دهد ،پس شاید امید ،کلید کمال انسانی است.
در مقابل اگر انسان موجودی است که تصورات و امیالش ،شکست و
اندوه برایش به ارمغان می آورند ،بنابر این امید ،کارکرد یا غایتی
.نخواهد داشت
پایان