Professional Documents
Culture Documents
محسن فخری
كارشناس ارشد ادبیات
انگلیسی
mohsen.fakhri@gmail.com
واژگان کلیدی:
گرمس ،فرهنگ ،طبیعت ،قطبهای متضاد ،الگوی كنشگران.
تصویر 1
از نش��انههای فرهنگی بهره میگیرد .كسی برای شستن
تصویر 2
تصویر 4
تصویر 3
تصویر 5
117
پژوهشنامه فرهنگستان هنر ♦ شماره ♦ 13تابستان 88
ورود گاو بازرس��ی میكن��د و ش��بهنگام ه��م در طویله
میخواب��د؛ نه در بس��تر و كن��ار همس��ر .خروسخوان،
مشدحس��ن برای كار به روس��تایی دیگر م��یرود .اینجا
دقیق��اً همان نقطهای اس��ت كه جدایی بین او و گاو ش��كل
مییابد و با مرگ گاو تكمیل میشود.
آنچ��ه حركت فرهنگیس��ازی طبیع��ت را در بخش اول به
اوج میرساند س��كانس مرگ گاو اس��ت .تری ایگلتون
15
تصویر 6
تمدن اس��ت؛ آنچه ب��ه آن مرگ میگوییم .مرگ بخش��ی
از طبیع��ت اس��ت؛ محصول��ی انسانس��اخت نیس��ت» گاو از یك پیالهﺆ كوچك اس��تفاده نمیكند ،اما او با پیاله بر
( .)Eagelton, 2005: 86اگ��ر حت��ی آنچ��ه را ایگلت��ون س��ر گاو آب میریزد ،در آغوش��ش میگیرد ،صورتش
میگوید درست بینگاریم ،از این حقیقت نمیتوان گذشت را ب��ه پوزهاش میگذارد و حت��ی برای آبدادن به گاو كه
كه مرگ هرچند بهنوبهﺆ خود طبیعت محض است ،خوانش در وسط بركه ایستاده ،از مشتهایش استفاده میكند ،كه
م��رگ مقولهای مطلقاً فرهنگی اس��ت و اینگونه اس��ت كه نش��انهای مطلقاً فرهنگی است و وقتی گاو از خوردن آب
تقاب��ل فرهن��گ و طبیعت حت��ی در حیطهﺆ مرگ ه��م ادامه سر باز میزند ،خودش آن را مینوشد؛ دست آخر هم با
مییابد .مرگ گاو فاجعهای فرهنگی اس��ت؛ فاجعهای كه كت خود گاو را خشك میكند.
تمام جامعهﺆ روستایی و ابتدایی َب َیل را دربر میگیرد .این تمام اینها همان چیزی اس��ت كه ما به آن فرهنگیس��ازی
مرگ با زاری و ش��یون زن مشدحسن آغاز میشود و با طبیعت میگوییم .در قسمت اول یا حركت اولی كه فرض
س��وگواریهای مذهبی به اوج میرس��د .كدخدا باالی سر گرفتهایم ،تالش بر سر این است كه گاو جزئی از فرهنگ
گاو مینش��یند و میگوید« :بیچاره مشدحس��ن»؛ هم گاو ش��ود؛ جزئی از همین جامعهﺆ روستایی .اما این افراط تا
و مشدحس��ن یكی انگاشته شدهاند و هم ما نمونهﺆ دیگری آنجایی ادامه مییابد كه رابطهﺆ مشدحسن و گاو جایگزین
از پیشاش��اره یا آنچه را قرار اس��ت اتف��اق بیفتد داریم. رابطهﺆ فرهنگی او و همسرش میشود .در اولین برخورد
قضی��هﺆ پنهانك��ردن گاو در روند این فرهنگیس��ازی به ای��ن زوج میبینیم كه تمام هوشوحواس مشدحس��ن به
تشییع جنازهای واقعی بدل میشود. گاو است .زن را با فریاد صدا میكند
گاو را ب��ر زمین میكش��ند ،ذكرهای 15. Terry Eagelton و ج��واب س�لام او را ه��م نمیدهد.
مذهب��ی میگویند و در میدان وس��ط فانوس را میطلب��د و طویله را برای
118
پژوهشنامه فرهنگستان هنر ♦ شماره ♦ 13تابستان 88
ماج��را خود دلی��ل دیگری ب��ر روند این حرك��ت طبیعت ـ
فرهنگ است .خرافه بهعبارتی فرهنگیسازی نشانههای
طبیعی است و عنصر خرافه یكی از نشانههای حاضر كل
ماجراس��ت .در اینجا بخش اول تقریباً به پایان میرسد.
آنچ��ه پ��س از این با كم��ی وقف��هﺆ زمانی یا روایت��ی اتفاق
میافتد حركتی معكوس است؛ حرکت از فرهنگ به سمت
طبیعت.
طبیعیس��ازی فرهنگ زمانی شروع
تصویر 7
میش��ود که مشدحس��ن میپندارد
گاو اس��ت .اما این حركت ،ناگهانی طبیعیسازی روستا به خاكش میسپارند .در این خاكسپاری پیرزنی
و بیمقدمه نیست و پیشاشارههایی فرهنگ دع��ا میخواند و آب دعا بر س��ر بهاصطالح س��وگواران
دارد .مشدحسن از فعلگی برگشته. میپاش��د؛ علم و كت��ل میآورند .نماه��ای جداجدا ،زنان
گردنبن��د نظرقربان��ی را در دس��ت س��وگوار را پراكنده در اینجا و آنجا بهتصویر میكش��د.
دارد و به اس�لام میگوید كه آن را برای گاو خریده .بعد قضی��هﺆ فرهنگیس��ازی ت��ا آنج��ا پی��ش میرود ك��ه حتی
آن را بر گردن خود میبندد و صدای گاو درمیآورد .این دوربی��ن ه��م وارد ای��ن گفتم��ان میش��ود و افت��ادن گاو
حركت از طبیعت ب��ه فرهنگ با ظرافتهایی خاص و تقریباً درون گاوچال را با حركت آهس��ته 16به تصویر میكش��د
آهس��ته ،ب��ه حركت از فرهن��گ به طبیعت بدل میش��ود. (تصوی��ر )7و از صورت گاو نم��ای نزدیك 17برمیدارد؛
انس��انی كه سراس��ر ،از ابتدای روایت ،عنصری طبیعی و ص��دای تصویر هم قطع میش��ود .تمام تالش صورت
را ب��ه خوی��ش نزدیك ك��رده ناگاه ب��ا فق��دان آن روبهرو میگیرد ت��ا نگاه فرهنگی مخاطب و م��رگ طبیعی گاو در
میش��ود .در ابتدا ش��وكه اس��ت و س��عی میكند به خود كمترین فاصله قرار گیرند.
بقبوالند كه گاو درنرفته اس��ت؛ ام��ا این توهم در حركتی تش��ییعكنندگان درس��ت مث��ل دف��ن ی��ك انس��ان ،بیل را
مش��خص از فرارنكردن گاو ب��ه حضور گاو در وجود او دستبهدس��ت میچرخانن��د و خ��اك ب��ر گاو میریزن��د.
منتقل میش��ود .ش��بهنگام در كوچههای َب َیل موجودی سوگواری ادامه پیدا میكند؛ زنها پیشگام سوگواریاند.
ش��بح گونه میدود و ماغ میكش��د. علمها و پرچمهای مذهبی را بر دس��ت
16. slow motion
صبحهنگام همس��رش ب��ه اهالی ده 17. close up میگیرن��د ،دع��ا میخوانند و ش��یون
میگوید كه از وقتی برگشته ،صدای میكنن��د .حتی ورود خراف��ه به اصل
119
پژوهشنامه فرهنگستان هنر ♦ شماره ♦ 13تابستان 88
وقتی ماه دراومد گاو درمیآورد ،در طویله مینشیند و علف میخورد .با
براش آب میبرم زب��ان گفتار اعالم میدارد كه« :من مشدحس��ن نیس��تم،
هروقت كه گاو من تشنهش بشه گاو مشدحس��نم» .آنچ��ه رخ داده مكمل چیزی اس��ت كه
ماه هم در میآد... در پردهﺆ اول نمایش یا حركت اول اتفاق افتاد .ش��خصیت
اول داس��تان در جه��ت جب��ران تالش عقیممان��دهاش در
ِ
بازی طبیعت ـ فرهنگ ،زبان را هم نشانه میرود
این عشق فرهنگیس��ازی عنص��ر طبیعی ،ب��ا اش��تیاقی بینظیر به
و آن را از س��طح زبان روستایی به زبانی شاعرانه ارتقا سمت طبیعت پیش میرود.
میدهد .قطب متضاد این اتفاق در محیط زبانی این است یكی از برجستهترین نشانههای این حركت و تالش اتفاقی
ك��ه رفتهرفته مشدحس��ن نطق را بهكن��ار میگذارد و بعد اس��ت كه در حیطهﺆ زب��ان میافتد .اینكه مشدحس��ن ماغ
از ان��دك زمان��ی ،دیگر ح��رف نمیزند ،فق��ط گاهی نعره میكش��د و علف میخورد و میگوید من گاو مشدحس��ن
میكش��د .زبان بهعنوان مش��خصترین ،اساسیترین و هستم ،نشانههای بارزی است ،اما در حیطهﺆ زبان اتفاقی
تعیینكنندهترین تمایز بین طبیعت و فرهنگ ،از شخصیت رخ میده��د ك��ه مهمتر از آن اس��ت .پس از م��رگ گاو و
داستان غایب میشود .حتی وقتی بلوریها برای دزدیدن پیش از اینكه مشدحس��ن ادعا كند گاو است ،بر پشتبام
گاو میآیند و او را مییابند ،مشدحسن فریاد و قیلوقال نشس��ته و میپندارد كه گاو هنوز در طویله است .در این
نمیكند؛ درس��ت مثل ی��ك گاو خاموش اس��ت .پیچیدگی صحنه ،چند تن از دیگر ش��خصیتهای روایت در تالشاند
در این اس��ت که هرچند نطق مشدحس��ن ناپدید میشود، به او بقبوالنند كه گاو فرار كرده و ...اما او باز هم از گاو
ن��گاه انس��انی او ،بهاعتقاد م��ن ،تا به آخر داس��تان باقی میگوی��د و همچن��ان تالش دارد ت��ا گاو را با اینكه غایب
میماند .آنچه من آن را شكست گفتمان طبیعت و فرهنگ اس��ت ،مقولهای فرهنگی گرداند .همچنان گاو (نه همس��ر
در ای��ن روای��ت میدانم در این نگاه انس��انی ش��خصیت و یا انس��ان دیگ��ری) را معش��وق قرار میده��د تا جایی
اصلی داس��تان ،خ��ود را بهوضوح نش��ان میدهد .نگاه ك��ه در خاصتری��ن لحظهﺆ فیل��م گویی عاش��قانهای برای
او بههیچوج��ه معصومیت و خلوص ن��گاه گاو را ندارد، گاو میس��راید .این دیالوگ را به ش��كل یك شعر یا ترانه
سراس��ر اندوه اس��ت ،غم اس��ت؛ نگاه��ی دور و دردناك مینویس��م ،چراكه معتقدم ای��ن دیالوگ اگرچ��ه بهمثابهﺆ
كه ب��ر دیوارها و دیگ��ران دوخته میش��ود (تصویر .)8 شعری ابتدایی است:
غم و اندوه ش��اید مهمترین عامل جداییبخش او از باقی االن ماه درمیآد
خصوصیات طبیعی است .اندوه در كنار زبان بارزترین اوناهاش...
نشانهﺆ انسانی و فرهنگی است. داره از بلور باال میآد
120
پژوهشنامه فرهنگستان هنر ♦ شماره ♦ 13تابستان 88
دعا و ...اجرا میشود ،اما این بار در طویله و كنار انسانِ
بهتازگی گاوش��ده .جالب اینكه مشدحسن برمیخیزد و
از می��ان م��رد ِم دعاخوان كنار میرود و در گوش��های از
طویله پش��ت به آدمها مینش��یند .او دیگ��ر متعلق به این
جامعهﺆ انس��انی نیس��ت .زمانی كه برای بردن او به شهر
قصد دارند از طویله خارجش كنند ،به عقب قدم میگذارد
و بهنوع��ی ف��رار میكند .او طویله را ام��ن مییابد؛ جایی
ك��ه نش��انی از گاو دارد و نزدیكت��ر ب��ه طبیع��ت اس��ت.
تصویر 8
او را ب��ه بند میكش��ند و همچ��ون بخ��ش اول روایت ،با
فری��اد ذكر میگویند كه خود قرینهﺆ صحنهﺆ تش��ییع جنازهﺆ روس��تاییان ه��م بهمانند بخش نخس��ت ،دوب��اره در این
گاو اس��ت .اوج این حركت زمانی اس��ت كه اس�لام برای روند بهشکل مؤثر پادرمیانی میکنند .در بخش نخست،
مجبوركردن مشدحسن به حركت ،او را با تركه میزند و تمام اهالی روس��تا در تش��ییع جنازه با مش��اركت كامل،
فریاد میكشد« :برو ...برو دیگه حیوون!» و او میرود، گاو را ب��ه عنص��ری كام�لاً فرهنگی تبدی��ل میكنند ،حال
اما این بار بهس��وی مرگ .دوربین كه ب��ر جنازهﺆ او قرار آنك��ه در بخش دوم ،تمام تالش آنها در جهت جلوگیری
میگی��رد ،ص��دای قلبی كه میكوب��د و نهایتاً میایس��تد، از طبیعیشدن مشدحسن اس��ت ،كه اقدامات آنها بهطرز
شنیده میشود و همچون خاكسپاری گاو ،ناگاه صدای كنایهگونهای گاهی معكوس جواب میدهد و شخصیت را
تصویر قطع میشود. بیش��تر به س��مت طبیعت هل میدهد .تأكید بر نشانههای
قرینهش��دن مرگ مشدحس��ن و عروس��ی ،هم دو عنصر فرهنگی در قس��مت دوم هم بهوضوح بهچش��م میخورد
م��رگ (طبیعت) و عروس��ی (فرهنگ) را برجستهس��ازی و این نش��انهها هرچه به جلو میرویم ،بیشتر میشوند.
میكند و هم دوقطبی مرگ و زندگی را مطرح میس��ازد. هرجا كه تصویری از بهس��وی جنونرفتن مشدحسن یا
ام��ا آنچه براس��اس نظری��هﺆ گرمس اتف��اق میافتد وحدت بهعبارتی روبه طبیعترفتن اوارائه میش��ود ،تصویری
اس��ت؛ جدای��ی ش��خصیت داس��تان و گاو با م��رگ او به م��وازی از نش��انههای فرهنگ��ی ،مث��ل دعا ،قبرس��تان،
وحدت میانجامد .در این روایت ،وحدت فاعل و مفعول یا زیارت اهل قبور و ...در یک رابطهﺆ همنشینی 18بهنمایش
سوژه و ابژه «مرگ» است .مصیبت درمیآید .در ای��ن بخش ،یكبار دیگر
آنجاس��ت ك��ه قهرم��ان داس��تان نه 18. syntagmatically مذهب بهعنوان فرهنگیترین نشانهها
میتوان��د فرهنگ بمان��د و نه طبیعت بهكار میآید .باز هم مراسم مذهبی و
121
پژوهشنامه فرهنگستان هنر ♦ شماره ♦ 13تابستان 88
فرستنده (محرک): دریافتکننده: ش��ود .تنها راه مرگ است؛ جایی كه تمام موجودات یكی
مرك گاو مشدحسن
میشوند :طبیعت محض.
در بررس��ی مدل كنشگران میتوان
فاعل (سوژه): دریاف��ت كه آنچه ب��ر مصیبتزدگی
مشدحسن
ای��ن م��ردم و ش��خصیتها میافزاید تشریح الگوی
ناآگاه��ی آنه��ا از پ��ر ك��ردن الگوی کنشگران
نيروهاي ياريرسان: مفعول (ابژه): نيروهاي بازدارنده: كنش��گران اس��ت .در یك روایت اگر
نمودار 1
127
88 ♦ تابستان13 پژوهشنامه فرهنگستان هنر ♦ شماره