You are on page 1of 112

‫‪Anatomy and physiology‬‬

‫‪( Anatomy‬اناتومی) ‪ :‬علمیست که شکل ‪ ,‬ساختمان و موقعیت تمام قسمت های‬ ‫‪‬‬
‫بدن وارتباط بین انها را تحت مطالعه قرار میدهد‪.‬‬
‫اناتومی از دوکلمه گرفته شده (‪ Ana -1‬یعنی جدا ‪ Tomy -2‬یعنی قطع کردن)‬ ‫‪‬‬
‫‪ : Gross Anatomy‬ساختمان های قابل دید و لمس را تحت مطالعه قرار میدهد‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ :Microscopic Anatomy‬ساختمان های که بواسطه مایکروسکوب قابل دید است‬ ‫‪‬‬
‫‪: Physiology ‬علمیست که وظایف بدن و اعضای انرا مورد مطالعه قرار میدهد‪.‬‬
‫‪ ‬فیزولوژی از دوکلمه گرفته شده(‪)Logy = study -2 physio =Nature -1‬‬
‫‪ ‬فیزولوژی دارای بخش های زیاد میباشد مانند فیزولوژی قلبی ‪ ,‬تنفسی ‪ ,‬کلیوی‪...‬‬
‫ارتباطات بین فیزولوژی و اناتومی‬
‫هر دوبخش به هم ارتباط نزدیک دارد و به کمک همدیگر فعالیت هایشان را تکمیل‬ ‫‪‬‬
‫میکند ‪.‬‬
‫حجره) ‪ : (Cell‬واحد ساختمانی و وظیفوی جسم زنده را گویند‪.‬‬ ‫‪o‬‬
‫نسج)‪ : (TISSU‬چندین حجره با هم یکجا گردیده نسج را تشکیل میدهد‪.‬‬ ‫‪o‬‬
‫عضو (‪ : )Organ‬چندین نسج با هم یکجا شده عضو را تشکیل میدهد‪.‬‬ ‫‪o‬‬
‫سیستم(ُ‪ : )System‬چندین عضو با هم یکجا شده سیستم را تشکیل میدهد‪.‬‬ ‫‪o‬‬
‫سیستم های بدن‬
Integumentary system .1
Skeletal system .2
Muscular system .3
Nervous system .4
Endocrine system .5
Cardiovascular system .6
Lymphatic system .7
Respiratory system .8
Digestive system .9
Urinary system .10
Reproductive system .11
‫موقعیت اناتومیک بدن(‪)Anatomical position‬‬
‫‪:Anatomical position ‬در اناتومی این فرضیه وجود دارد که گویا شخصی‬
‫که ازو صحبت میشود‪ ،‬در حالت ایستاده طوریکه نهایات علوی بدن وی بدو طرفش‬
‫آویخته بوده و چهره و کف دستانش بجانب پیشرو متوجه میباشد؛ قرار دارد‪ .‬این‬
‫وضعیت را حالت اناتومیک میگویند‪.‬‬
‫سطوح فرضی بدن (‪)Plans of the body‬‬
‫‪ :Sagittal plan (1‬خط فرضی که بدن را به ‪ 2‬حصه مساوی و متناظر تقسیم کند‬
‫سجیتل پالن گویند ‪ ,‬ساختمانهایکه به خط منقسم کننده نزدیک باشد اصطالح‬
‫(‪)Medial‬انسی و برعکس ان اصطالح )‪(Lateral‬وحشی اطالق میگردد ‪.‬‬
‫‪ :Coronal plan (2‬خط فرضی که بدن را به ‪ 2‬حصه مساوی وغیر متناظر تقسیم کند‬
‫بنام کرونل پالن گویند ‪ ,‬ساختمانهایکه به قسمت پیشروخط منقسم کننده قرار دارد‬
‫اصطالح )‪(Anterior‬قدام و برعکس ان اصطالح )‪(Posterior‬خلف اطالق میگردد‬
‫‪:Horizontal or transverse plane (3‬عبارت از خطوط فرضی افقی میباشد که‬
‫بدن انسان را به مقطع های عرضانی تقسیم کرده واین خطوط با پالنهای ‪median‬‬
‫و ‪coronal‬زاویه ‪ 90‬درجه را میسازد‪.‬‬
‫و ساختمانهایکه به قسمت علوی خط منقسم کننده قرار دارد اصطالح‬
‫)‪(Superior‬علوی و برعکس ان اصطالح )‪(Inferior‬سفلی اطالق میگردد‬
‫ساختمان های قابل دید از منظره قدامی و خلفی‬
‫شماره‬
‫‪Meaning‬‬ ‫‪Terms‬‬
‫فرعی ‪ ،‬اضافی‬ ‫‪Accessory‬‬ ‫‪1‬‬

‫وابسته به شنوائی‪ ,‬صوتی‬ ‫‪Acoustic‬‬ ‫‪2‬‬

‫ساختمان خرطوم مانند استخوان کتف‪,‬‬ ‫‪Acromion‬‬ ‫‪3‬‬

‫وابسته به بخشي ازفك ها كه حاوى حفره هاى دندان است‬ ‫‪Alveolar‬‬ ‫‪4‬‬

‫حلقوی‬ ‫‪Annular‬‬ ‫‪5‬‬

‫دهانه‬ ‫‪Aperture‬‬ ‫‪6‬‬

‫ذروه ‪ ,‬نوک‬ ‫‪Apex‬‬ ‫‪7‬‬

‫کانال یا مجرا برای عبور عصب‪ ,‬رگ وغیره‬ ‫‪Aqueduct‬‬ ‫‪8‬‬

‫قوس‬ ‫‪Arch‬‬ ‫‪9‬‬

‫مفصلی‬ ‫‪Articular‬‬ ‫‪10‬‬

‫پیوستگی ‪ ،‬وصل شدن ‪ ،‬چسپیدن‬ ‫‪Attachment‬‬ ‫‪11‬‬

‫پکه گوش مانند‬ ‫‪Auricular‬‬ ‫‪12‬‬

‫محور قطب‪ ,‬محور تقارن‬ ‫‪Axis‬‬ ‫‪13‬‬

‫دو لبه‬ ‫‪Bicipital‬‬ ‫‪14‬‬

‫محل تقارن درز تاجی و درز سهمی در جمجمه‪ ,‬جلو سر‬ ‫‪Bregma‬‬ ‫‪15‬‬

‫برجستگی دوک مانند‬ ‫‪Bulla‬‬ ‫‪16‬‬

‫مجرای کور یا بسته‬ ‫‪Cecum‬‬ ‫‪17‬‬

‫مجرای بسیار کوچک استخوان ‪ ،‬کانال چه‬ ‫‪Canaliculus‬‬ ‫‪18‬‬

‫نیش مانند‬ ‫‪Canine‬‬ ‫‪19‬‬

‫‪20‬‬
‫شریان ثباتی‬ ‫‪Carotid‬‬ ‫‪21‬‬

‫وابسته به استخوان های مچ دست‬ ‫‪Carpal‬‬ ‫‪22‬‬

‫استخوان مچ‬ ‫‪Carpus‬‬ ‫‪23‬‬

‫جوف ‪ ،‬خالیگاه‬ ‫‪Cavity‬‬ ‫‪24‬‬

‫فرورفتگی مرکزی‬ ‫‪Central Fovea‬‬ ‫‪25‬‬

‫عنق‪ ,‬گردن‬ ‫‪Cervix‬‬ ‫‪26‬‬

‫محیط‪ ,‬دور‪ ,‬طول دور هر چیز‬ ‫‪Circumference‬‬ ‫‪27‬‬

‫شاخک‪ ,‬استخوان حلزون مانند‬ ‫‪Concha‬‬ ‫‪28‬‬

‫مخروطی شکل‬ ‫‪Conoid‬‬ ‫‪29‬‬

‫مانند انگشت قات شده‬ ‫‪Coracoids‬‬ ‫‪30‬‬

‫شاخ ‪ ،‬قرن‬ ‫‪Cornua‬‬ ‫‪31‬‬

‫تاجی ‪ ،‬به شکل تاج‬ ‫‪Coronal‬‬ ‫‪32‬‬

‫تاج مانند‬ ‫‪Coronoid‬‬ ‫‪33‬‬

‫وابسته به اضالع یا ‪ribs‬‬ ‫‪Costal‬‬ ‫‪34‬‬

‫‪ Cranial‬وابسته به جمجمه ‪ ،‬قحفی‬ ‫‪35‬‬

‫‪ Crest‬ساختمان تیز مانند دم کارد‬ ‫‪36‬‬

‫‪ Cribriform‬سوراخ سوراخ ‪ ،‬غربال مانند‬ ‫‪37‬‬

‫‪38‬‬
‫‪ Cuboid‬مکعب مانند‬
‫‪39‬‬
‫‪ Cuneiforms‬میخ مانند ‪ ،‬فانه مانند‬
‫‪40‬‬
‫‪ Deltoid‬دلتا مانند‪ ,‬مثلث مانند‬
‫‪ Depression‬فرورفتگی موضعی‬ ‫‪41‬‬

‫‪ Disc Shaped‬قرص مانند ‪ ،‬مدور شکل‬ ‫‪42‬‬

‫‪ Distal‬دور ‪,‬بعیده‬ ‫‪43‬‬

‫‪ Dorsal‬خلفی‬ ‫‪44‬‬

‫‪ Eminence‬برجستگی‬ ‫‪45‬‬

‫محل عبور مایعات‬ ‫‪Emissary‬‬ ‫‪46‬‬

‫فوق القمه‬ ‫‪Epicondyle‬‬ ‫‪47‬‬

‫استخوان غربالی‬ ‫‪Ethmoid‬‬ ‫‪48‬‬

‫کشیده گی ‪ ،‬توسعه دادن‬ ‫‪Extension‬‬ ‫‪49‬‬

‫‪ :‬نازک نی‪ ,‬قصبه صغری‪ ,‬ساق کوچک‬ ‫‪Fibula‬‬ ‫‪50‬‬

‫درز‪ ,‬شکاف‬ ‫‪Fissure‬‬ ‫‪51‬‬

‫خم کردن‪ ,‬قات کردن‬ ‫‪Flexion‬‬ ‫‪52‬‬

‫بند نگهدارنده ماهیچه های خم کننده دست و پا‬ ‫‪Flexor Retinaculum‬‬ ‫‪53‬‬

‫‪ Fontenelles‬مالج‪ ,‬نرمه سر‬ ‫‪54‬‬

‫‪ Foramen‬روزن‪ ,‬سوراخچه‬ ‫‪55‬‬

‫‪ obturatur‬مسدود کننده‬ ‫‪56‬‬

‫‪ Fossa‬فرورفتگی کم عمق‬ ‫‪57‬‬

‫‪ Fovea‬فرورفتگی کوچک ‪ ،‬منظم و کم عمق‬ ‫‪58‬‬

‫‪ Funicule‬بند‬ ‫‪57‬‬

‫‪ Genital‬مربوط به دستگاه تناسلی‬ ‫‪58‬‬

‫‪ Glabella‬برامده گی پیشانی میان دو ابرو‬ ‫‪59‬‬

‫‪ Glenoid cavity‬کاسه مانند‪ ,‬فرو رفتگی استخوان که استخوان دیگر در آن قرار میگیرد‬ ‫‪60‬‬
‫‪61‬‬
‫مربوط به زبان و حلق‬ ‫‪Glossopharyngeal‬‬
‫‪62‬‬
‫سرینی‬ ‫‪Gluteal‬‬
‫‪63‬‬
‫شکاف‪ ,‬جای خالی‬ ‫‪Hiatus‬‬
‫‪64‬‬
‫مفصل ران‬ ‫‪Hip joint‬‬
‫‪65‬‬
‫زیر زبانی ( عصب مربوط به زیر زبان)‬ ‫‪Hypoglossal‬‬
‫‪66‬‬
‫مربوط به غده نخامیه (‪)hypophyse‬‬ ‫‪Hypophyseal‬‬
‫‪67‬‬
‫الیوی‬ ‫‪Ilium‬‬
‫‪68‬‬
‫نشان گذاری‪ ,‬نقش اندازی‬ ‫‪Impression‬‬
‫‪69‬‬
‫تیز‪ ,‬برنده‪ ,‬قاطع‪ ,‬دندان ثنایا‬ ‫‪Incisive‬‬
‫‪70‬‬
‫قیف مانند‬ ‫‪Infundibulum‬‬
‫‪71‬‬
‫بین البینی‬ ‫‪Intermediate‬‬
‫‪72‬‬
‫ورید وداجی داخلی‬ ‫‪Internal Jugular. V‬‬

‫‪73‬‬
‫بین العظمی‬ ‫‪Interosseous‬‬
‫‪74‬‬
‫پر پیچ و خم‬ ‫‪Labyrinth‬‬
‫‪75‬‬
‫وابسته به غده اشکیه‬ ‫‪Lacrimal‬‬
‫‪76‬‬
‫المدا (یازدهمین حرف الفباى یوناني برابر با الم فارسي و ‪ L‬انگلیسي ) که‬ ‫‪Lambda‬‬
‫شکل ‪ Y‬سرچپه را دارد‪.‬‬
‫‪77‬‬
‫المدا مانند‬ ‫‪Lambdoid‬‬
‫‪78‬‬
‫ورقه یا الیه نازک‬ ‫‪Lamina‬‬
‫‪79‬‬
‫وحشی‪ ,‬جانبی‬ ‫‪Lateral‬‬
‫‪81‬‬
‫‪ Linea Terminalis‬خط نهایی‬
‫‪82‬‬
‫‪ Lingula‬زبانچه‬
‫‪83‬‬
‫‪ Magnum‬بزرگ‬
‫‪84‬‬
‫‪ Malleolus‬استخوان غوزک ( بجلک )‬
‫‪85‬‬
‫‪ Mastoid‬استخوان پس گوش ( نوک ثدیه مانند )‬
‫‪86‬‬
‫‪ Meatus‬گذرگاه‪ ,‬مجرا‪ ,‬سوراخ‬
‫‪87‬‬
‫‪ Medial‬انسی‬
‫‪88‬‬
‫‪ Meningeal‬وابسته به پوش دماغ‬
‫‪89‬‬
‫‪ Middle‬وسطی‬
‫‪90‬‬
‫‪ Mylohyoid‬نام ساختمان است در عظم مندیبل‬
‫‪91‬‬
‫‪ Navicular‬زورقی شکل ( قایق مانند )‬
‫‪92‬‬
‫‪ Notch‬ساختمان مشابه به نوک ناوه ‪ ,‬بریده گی‪ ,‬دندانه‬
‫‪93‬‬
‫‪ Olecranon‬قوزک آرنج‬
‫‪94‬‬
‫‪ Ophthalmic‬چشمی‪ ,‬وابسته به چشم‬
‫‪95‬‬
‫‪ Ovale‬بیضوی شکل‬
‫‪96‬‬
‫‪ Palate‬کام‪ ,‬سقف دهن‬
‫‪97‬‬
‫‪ Palatine‬وابسته به کام‬
‫‪98‬‬
‫‪ Parietal‬جداری‬
‫‪99‬‬
‫‪ Pedicle‬پایک‬
‫اجواف بدن ‪Body cavities‬‬
‫‪ ‬به دو دسته تقسیم میشود ‪:‬‬
‫‪ -1 ‬اجواف قدامی (جوف صدر ‪ ,‬جوف بطن‪ ,‬جوف حوصله)‬
‫‪ -2 ‬اجواف خلفی ( جوف قحفی ‪ ,‬جوف ستون فقرات)‬
‫تقسیمات ناحیه وی جوف بطن و حوصله‬
‫‪Homeostasis and Adaptation‬‬
‫‪ Homeostasis .1‬یا توافق پزیری ‪ :‬ادامه توانایی عملکردی بدن را در یک حالت‬
‫نسبتا ثابت داخلی در یک محیط متغیر و نسبتا غیر ثابت بیان میکند‪.‬‬
‫‪ Adaptation .2‬یا توافق ‪ :‬سازگاری حجرات بدن با تغیرات فیزولوژیک بدن را گویند ‪.‬‬

‫‪Atrophy‬‬ ‫‪‬‬
‫‪Hypertrophy‬‬ ‫‪‬‬
‫‪Hyperplasia‬‬ ‫‪‬‬
‫‪Hypoplasia‬‬ ‫‪‬‬
‫‪Metapasia‬‬ ‫‪‬‬
‫میکانیزم کنترول ‪Homeostasis‬‬
‫بصورت کل ‪ 3‬دانه است ‪:‬‬
‫‪ .1‬اخذه ها یا ‪ : Receptors‬شامل اعصاب حسی میباشد که تنبهات را از قسمت های‬
‫مختلف اخذ نموده به مرکز کنترول مربوطه ان میرساند‪ .‬مانند اخذه های حرارت‬
‫‪ .2‬مرکز کنترول یا ‪ : Central control‬پیام هایکه که توسط اخذه ها اورده شده انرا‬
‫گرفته بعد از تحلیل و تجزیه فرمان عملیاتی انرا صادر میکند‪ .‬مانند ‪HR,RR, HTN‬‬
‫‪ .3‬تاثیر کننده ها ‪ : Effectors‬میتواند هر یک از اعضای سیستم باشد که فعالیت ان در‬
‫پاسخ به عملکرد بدن کاهش یا افزایش یابد مانند افزایش حرکات قلبی ‪ ,‬کاهش یا‬
‫افزایش درجه حرارت ‪....‬‬
‫انواع فیدبک ها‬
‫دونوع فیدبک موجود است ‪:‬‬
‫‪ : Negative feedback .1‬یک میکانیزم استجوابی است که برعلیه تغیرات و‬
‫تحوالت بوجود میاید در نتیجه تحریکات و تنبهات را کاهش تا باالاخره توافق‬
‫پذیری را فراهم کند مانند درجه حرارت ‪...‬‬
‫‪ : Positive feedback .2‬یک میکانیزم استجوابی است که تحریکات و تنبهات را‬
‫افزایش داده تا باالاخره بی ثباتی در توافق پذیری را فراهم کند مانند زایمان‬
‫شرایط بر قراری هیومیوستازس‬
‫گازات ‪ ,‬منرالها ‪ ,‬اب ‪ ...‬دارای غلطت معین باشد‪.‬‬ ‫‪.1‬‬
‫درجه حرارت بدن ‪ 37C‬و ‪ 7.35-7.45 PH‬خون ‪.‬‬ ‫‪.2‬‬
‫‪ BP,HR,RR‬نظر به سن نارمل باشد‪.‬‬ ‫‪.3‬‬
‫حجرات بدن درای صحت خوب باشد ‪.‬‬ ‫‪.4‬‬
‫حجره ‪Cell‬‬
‫در سالهای ‪1600‬م رابرت هوک در یک نبات بنام مارک حجره را توسط‬ ‫‪‬‬
‫مایکروسکوب کشف کرد‬
‫اناتومی عمومی یک حجره‬ ‫‪‬‬
‫تمامی حجرات درای ‪ 3‬ساختمان میباشد ‪:‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ Nucleus‬یا هسته‬ ‫‪.1‬‬
‫‪ Plasma membrane‬یا غشایی پالزمایی‬ ‫‪.2‬‬
‫‪ Cytoplasm‬یا سایتوپالزم‬ ‫‪.3‬‬
‫هسته در مرکز اطراف ان سایتوپالزم و اطراف ان غشایی پالزمایی‬ ‫‪.4‬‬
‫قسمت اعظم مواد ساختمانی حجره پروتین میباشد‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ Nucleus-1‬یا هسته‬
‫هسته مرکز کنترول حجره بوده که تمامی فعالیت های حجره را کنترول میکند‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫هسته برای کنترول و رشد یک عضو مهم است ‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫هسته دارای ‪ DNA‬و مواد پروتینی است‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫هسته دارای ‪ Chromosome‬که خواص ارثی را انتقال میدهد ‪23‬جوره ‪22‬جوره‬ ‫‪‬‬
‫جسمی و یک جوره جنسی ‪X.Y‬‬
‫هسته دارای ‪ 3‬قسمت است ‪ -a‬غشایی هستوی ‪-b‬هستچه ‪ -c‬کروماتین‬ ‫‪‬‬
‫‪ -a‬غشایی هستوی یا ‪Nuclear membrane‬‬
‫‪ ‬غشایی هستوی هسته را توسط یک غشا ی دوطبقه یی محدود میکند ‪.‬‬
‫‪ ‬غشایی هستوی خاصیت قابلیت نفوذیه انتخابی را دارد و همچنان دارای منافذ بزرگ‬
‫برای یک تعداد مواد را دارد‪.‬‬
‫‪ ‬غشای هستوی مواد هستوی )‪ (Nucleo plasm‬مواد جیلی شکل که در اطراف‬
‫هستچه و کروماتین است احاطه کرده است‪.‬‬
‫‪ -b‬هستچه یا‪Nucleolus‬‬
‫‪ ‬یک ساختمان مدور که دارای غشای محدود کننده ندارد‪.‬‬
‫‪ ‬در تلوین شکل تاریک را میگیرد بعضی حجرات داری هستچه واحد بعضی های‬
‫دارای معتدد (‪ )Nucleoli‬میباشد‪.‬‬
‫‪ mRNA ‬که توسط ‪ DNA‬ساخته میشود در خود ذخیره میکند‪.‬‬
‫‪ -c‬کروماتین ‪Chromatin‬‬
‫‪ ‬زمانیکه حجره در حال انقسام نباشد ‪ DNA‬همرای پروتین ترکیب گردیده یک شبکه‬
‫ازاد را میسازد ‪.‬‬
‫‪ ‬در حالت انقسام رشته های کروماتین ضخیم شده که بنام کروموزم(خواص ارثی را‬
‫انتقال میدهد) یاد میگردد‬
‫‪-2‬غشایی پالزمایی یا غشای حجره وی(‪)Plasma membrane‬‬
‫سایتوپالزم را احاطه کرده است ‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫از دوطبقه شحمی که دارای مواد پروتینی نیز میباشد ساخته شده است‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫بقسم یک مانعه انتخابی عمل میکند‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫غیر قابل نفوذ برای اکثریت مالیکول های منحل در اب است‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫دارای ‪ Micro villi‬برای افزایش سطع جذب در حجره است‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫دارای ‪ Junction‬ها بخاطر محکم ساختن حجرات به هم دیگر است‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫‪3-Cythoplasm‬‬
‫‪ ‬در بین غشایی حجروی قرار دارد‬
‫‪ ‬اکثریت فعالیت های حجروی در ان صورت میگیرد و بحیث فابریکه حجره است‪.‬‬
‫‪ ‬سایتوپالزم دارای ساختمان های ذیل میباشد‪:‬‬
‫‪: Cytosol .1‬ماده نیمه قابل شفاف بوده و یک تعداد عناصر را در خود جا داده بطوریکه‬
‫قسمت عمده ان اب ویک تعداد مواد مغذی را بشکل منحل در احتوا مینماید‪.‬‬
‫‪ :Inclusions.2‬مواد کیمیاوی است واحد های وظیفوی بشمار نمیرود ‪.‬که شامل‬
‫مواد مغذی ذخیروی و یا تولیدات حجروی شامل قطره های شحمی ‪ ,‬صباغات ‪..‬‬
‫‪ : Organelles.3‬اعضای کوچک سایتوپالزمی که وظایف مشخص را در حجره‬
‫به پیش میبرد که شامل ساختمان های ذیل است‪:‬‬
‫‪‬‬
‫ارگانیل های حجروی‬
‫‪ : Mitochondria .1‬ساختمان های ساسچ مانند است که دارای یک مقدار انزایم‬
‫میباشد که بواسطه ان مواد غدایی تجزیه شده و انرژی ازاد میشود‪.‬‬
‫‪ : Ribosom .2‬عبارت ازساختمان های کوچک ‪ ,‬نازک مدور و تاریک است که‬
‫وظیفه ان ترکیب پروتین ها در حجره است‪.‬‬
‫‪ : Endoplasmic reticulum .3‬عبارت از یک سیتم شبکوی در بین حجره است که‬
‫در انتقال پروتین ها از یک قسمت به قسمت دیگر حجره ایفا وظیفه میکند‪ ,‬دونوع اند‬
‫‪ : Rough Endoplasmic reticulum .a‬در ارتباط با رایبوزم ها است ‪,‬‬
‫زمانیکه رایبوزم پروتین ها را بسازد بواسطه تیبول های ‪ RER‬به قسمت های‬
‫مختلف حجره انتقال داده میشود‪.‬‬
‫‪ : Smooth Endoplasmic reticulum .b‬در ترکیب کلسترول ‪ ,‬مواد شحمی‬
‫وغیر سمی ساختن مواد و ادویه جات وظیفه دارد‪.‬‬
‫ادامه‬
‫اجسام گلجی (‪ :)Golgi apparatus‬ساختمان های هموار ‪ ,‬غشایی کیسه مانند که‬ ‫‪.4‬‬
‫در مجاورت هسته قرار داشته و درحمل و نقل پروتین ها بحیث رهنما عمل میکند‪.‬‬
‫‪ : Lysosomes‬ساختمان های کیسه یی شکل و دارای انزایم های هاضموی قوی‬ ‫‪.5‬‬
‫است که باعث هضم اجسام اجنبی حجروی میگردد‪.‬‬
‫‪ : Peroxisomes‬ساختمان های کیسه یی شکل و دارای انزایم های قوی‪Oxidase‬‬ ‫‪.6‬‬
‫است که باعث هضم مواد شحمی و سمی حجروی میگردد‪.‬‬
‫‪ : Cytoskeleton‬عبارت از یک شبکه پروتینی است که در سراسر سایتوپالزم‬ ‫‪.7‬‬
‫وسعت یافته میباشد و بخاطر محدود ساختن حجره و تقویه ساختمان های رول را ایفا‬
‫میکند‪.‬‬
‫‪ : Centrioles‬یک جوره در مجاورت هسته ساختمان میله مانند بوده که درزمان‬ ‫‪.8‬‬
‫انقسام حجروی رول دارد‪.‬‬
‫یک تعداد ساختمان های دیگر مانند ‪ Cilia , Flagella‬هم یک تعداد حجرات دارد‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫وظایف حجروی ‪function of the cell‬‬
‫استقالب یا ‪ : Metabolism‬شامل تمامی فعالیت های ‪ Anabolism‬و ‪Catabolism‬‬ ‫‪.1‬‬
‫میگردد و همچنان در اثر تعامالت فوق ‪ , ATP,O2‬مواد عذایی حاصل میگردد ‪.‬‬
‫هضم یا ‪ : Digestion‬مواد در سیستم هضمی بدن به واحد های ساختمانی تجزیه بعد‬ ‫‪.2‬‬
‫توسط سیستم قلبی وعایی به تمام قسمت های بدن انتقال داده میشود ‪.‬‬
‫اطراح یا ‪ : Excretion‬عملیه است که مواد غیر ضروری از بدن طرح میگردد‪.‬‬ ‫‪.3‬‬
‫تکثر یا تولید مثل ‪ : Reproduction‬در انسانها ازسبب القاح صورت میگیرد از‬ ‫‪.4‬‬
‫خانم تخمه ‪ Ovum‬از مرد تخمه مردانه ‪ Sperm‬با هم یکجا شده ‪.‬‬
‫نمو یا ‪ : Growth‬پروسه است که در ان اندازه و سایز بدن در اثر ازیاد حجرات بدن‬ ‫‪.5‬‬
‫زیاد میشود ‪.‬‬
‫حرکت یا ‪ : Movement‬فعالیت های که به واسطه سیستم عضلی و اسکلستی که در‬ ‫‪.6‬‬
‫نتیجه باعث راه رفتن ‪ ,‬اب بازی ‪ ...‬میگیردد‪.‬‬
‫ادامه‬
‫‪ .7‬عکس العمل یا ‪ : Reaction‬عمل متقابل به مقابل تبه را گویند مانند تماس به اتش‪.‬‬
‫‪ .8‬تنفس یا ‪ : Respiration‬شامل دو مرحله ‪ Inspiration and Expiration‬است ‪.‬‬
‫انواع انساج‬
‫‪Epithelial tissue -1‬‬
‫‪‬سطح خارجی بدن و سطح داخلی اجواف بدن را پوشانیده است ‪.‬‬
‫‪‬بین حجرات ارتباط محکم موجود است‬
‫‪‬ماده بین الحجروی یا مترکس ان بسیار کم است‬
‫‪ ‬در باالی یکه طبقه بنام غشا قاعدوی موقیعت دارد‬
‫‪‬وظایف نسج اپیتل‬
‫‪Protection‬‬ ‫‪.a‬‬
‫‪Secretion‬‬ ‫‪.b‬‬
‫‪Absorption‬‬ ‫‪.c‬‬
‫‪Sensory reception‬‬ ‫‪.d‬‬
‫‪Forming gland‬‬ ‫‪.e‬‬
‫‪ -2‬نسج منضم ‪Connective tissue‬‬
‫‪‬زیادترین انساج بدن را تشکیل میدهد‪.‬‬
‫‪ ‬این حجرات نظر به اپیتل از هم جدا قرار گرفته و ماده بین الحجروی شان بر خالف‬
‫نسج اپیتل زیادتر است ‪.‬‬
‫‪ ‬در تشکیل عظام ‪ ,‬غضاریف بدن ‪ ,‬تشکیل خون ‪..‬‬
‫‪‬اکثرا نسج منضم اروای خوب میداشته باشد‬
‫‪‬وظیفه انتقالیی و استنادی ترمیم و محافظوی دارد‪.‬‬
‫‪ -3‬نسج عضلی ‪Muscular tissiu‬‬
‫سیستم عضالتی بدن از ان تشکیل شده است‬ ‫‪‬‬
‫‪ -4‬نسج عصبی ‪Nervous tissues‬‬
‫‪ ‬تشکیل دهنده سیتم عصبی است که وظیفه ان کنترول بدن است‬
‫استخوانها ‪Bones‬‬
‫از نسج منظم ساخته شده است و از جمله مواد سخت بدن بشمار میرود ‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫شامل دو نوع مواد تشکیل دهنده دارد ‪ -1‬عضوی ( پروتین و رشته های موالجن)‬ ‫‪‬‬
‫‪ -2‬مواد غیر عضوی یا معدنی که شامل ‪ Ca , P‬میباشد‪.‬‬
‫حجرات عظمی سه نوع است ‪:‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ : Osteocyte.1‬حجرات است که همیشه در نسج عضمی میباشد‪.‬‬
‫‪ : Osteoblast.2‬حجرات است که در سنتیز و تشکل استخوان نقش دارد ‪.‬‬
‫‪ :Osteoclast.3‬در جذب و پر کاری عظمی نقس دارد ‪.‬‬
‫( ‪a- Red bone marrow‬‬ ‫استخوان دارای دو نوع مغز است‬ ‫‪‬‬
‫‪)b-Yellow bone marrow‬‬
‫سطح خارجی استخوان توسط نسج منضم لیفی سمحاق(‪ )Periosteum‬پوشیده است‬ ‫‪‬‬
‫‪Form of bones‬‬
‫‪ ‬عظام از نظر شکل ظاهری ‪ 4‬نوع است‪:‬‬
‫‪ : Long bones .1‬دارای یک جسم(‪ )Diaphysis‬که دارای کانال میباشد که مملو از‬
‫مخ عظمی است‪ .‬دارای دو نهایت(‪ )Epiphysis‬میباشد سرحد بین جسم و نهایت بنام‬
‫(‪ )Methaphysis‬یاد میگیردد مانند ‪... Femur , Humerus‬‬
‫ادامه‬
‫‪ : Short bones .2‬بشکل مکعب و مکعب مستطیل میباشد که اکثرا از نسج عظمی‬
‫اسفنجی ساخته شده مانند مچ دست ‪ ,‬کری پا ‪...‬‬
‫‪ : Flat bones .3‬از دو ورقه ‪ Compact bones‬که میان ان ‪ Spongy bone‬قرار‬
‫دارد مانند ‪. Skull , Ribs , sternum‬‬
‫‪ : Irregular bone .4‬شامل کتگوری های فوق نمیگردد مانند ‪Vertebra , hip‬‬
‫وظایف عظام ‪Function of the bones‬‬
‫چوکات بدن را تشکیل میدهد‪.‬‬ ‫‪.1‬‬
‫در حرکات بدن رول عمده را بازی میکند‪.‬‬ ‫‪.2‬‬
‫در حفاظت یکتعداد اعضا بدن رول عمده را دارد مانند جمجمه در حفاظت مغز‪.‬‬ ‫‪.3‬‬
‫در ذخیره کلسیم بدن نقش عمده دارد مثال ‪ %97‬نمکهای کلسیمی بدن درعظام است‪.‬‬ ‫‪.4‬‬
‫بعد از تولد ‪ Red bone marrow‬در عظام اسفنجی در ساخت حجرات خون ‪...‬‬ ‫‪.5‬‬
‫‪Skeleton‬‬
‫‪ ‬بدن یک شخص کاهل از ‪ 206‬قطعه عظام تشکیل شده است‪.‬‬
‫‪ Skeleton ‬شامل دو قسمت است ‪ -1‬اسکلیت محوری(‪)Axial skeleton‬‬
‫‪ -2‬اسکلیت ضمیموی(‪)Appendicular skeleton‬‬
Axial skeleton
Skull
Cranium 8
Face 14
Auditory ossicles 6
Hyoid 1
Vertebrae 26
Sternum 1
Ribs 24
Appendicular skeleton
Shoulder girdles
Clavicle 2
Scapula 2
Upper extremities
Humerus 2
Radius 2
Ulna 2
Carpal bones 16
Metacarpals 10
Phalanges 28
Pelvic girdle
Hip bone 2
Lower extremities
Femur 2
Patella 2
Fibula 2
Tibia 2
Tarsal bones 14
Metatarsals 10
Phalanges 28
‫ترقوه ‪Clavicle‬‬
‫‪ ‬یک استخوان طویله است که دارای یک جسم و دو نهایت میباشد‪.‬‬
‫‪ ‬جهت آسانی مطالعه ‪ clavicle‬را بدو قسمت یعنی ‪ 1/3‬وحشی هموار‪ ،‬و ‪ 2/3‬انسی‬
‫استوانه یی شکل تقسیم میکنیم‪.‬‬
‫‪ 1/3 ‬وحشی دارای دو وجه علوی و سفلی میباشد که توسط دو کنار قدامی و خلفی‬
‫ازهمدیگر جدا شده اند‪ .‬کنار قدامی مقعر بوده و ضخامت کوچک بنام ‪deltoid‬‬
‫‪ tubercle‬دارد و وجه سفلی آن یک ضخامت برجسته در نزدیک کنار خلفی نشان‬
‫میدهد که بنام ‪conoid tubercle‬یاد میگردد‪ .‬وحشی تر ازان یک خط درشت بنام‬
‫‪ trapezoid line‬که سیر ‪ oblique‬یعنی مایل دارد‪ ،‬دیده میشود‪.‬‬
‫ادامه‬
‫‪ 2/3 ‬انسی دارای چهار وجه قدامی‪ ،‬خلفی‪ ،‬علوی و سفلی میباشد که کدام سرحد‬
‫واضح بین این وجوه وجود ندارد‪ .‬در وجه سفلی یک درشتی نسبتا ً بزرگ دیده میشود‬
‫که بنام ‪ impression for costo- clavicular ligament‬یاد میشود‪ .‬درثلث‬
‫متوسط وجه سفلی یک میزابه دیده میشود که بنام‬
‫‪groove.for sub clavicle muscle‬‬
‫‪ ‬نهایت وحشی استخوان یا ‪acromial end‬دارای یک سطح مفصلی کوچک است‬
‫که با ‪ acromion‬در استخوان ‪ scapula‬مفصل میشود‪.‬‬
‫‪ ‬نهایت انسی استخوان یا ‪sternal end‬با ‪ manubrium sterni‬و غضروف‬
‫ضلعی اول مفصل میشود‪.‬‬
‫( کتف ) ‪Scapula‬‬
‫قسمت اعظم استخوان توسط جسم آن ساخته شده که هموار بوده شکل مثلثی دارد‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫قسمت علوی آن بنام قاعده یا ‪ base‬و نهایت سفلی آن بنام ذروه ‪ scapula‬یا ‪apex‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ of scapula‬یاد میشود‪.‬‬
‫جسم دارای دو وجه قدامی یا ‪ ،costal surface‬و خلفی یا ‪dorsal surface‬‬ ‫‪‬‬
‫میباشد‪.‬‬
‫جسم استخوان دارای سه زاویه علوی‪ ،‬سفلی‪ ،‬و وحشی میباشد که توسط سه کنار‬ ‫‪‬‬
‫انسی‪ ،‬وحشی و علوی از همدیگر جدا شده اند‪.‬‬
‫برعالوه از جسم سه عدد بارزه نشئت میکنند که عبارتند از‪:‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ acromion process ،spine of scapula‬و ‪.coracoids process‬‬ ‫‪‬‬
‫‪Glenoid cavity‬یک حفره کم عمق ناک مانند است که در زاویه وحشی ‪scapula‬‬ ‫‪‬‬
‫قرار داشته و دارای یک سطح مفصلی میباشد که با راس استخوان ‪ humerus‬یکجا‬
‫شده مفصل شانه یا ‪shoulder joint‬را میسازند‪.‬‬
‫( عضد ) ‪The Humerus‬‬
‫یک استخوان طویله میباشد که دارای یک قسمت متوسط استوانه یی شکل بنام ‪shaft‬‬ ‫‪‬‬
‫یا جسم‪ ،‬و دو نهایت متوسع بنام ‪upper & lower ends‬میباشد‪.‬‬
‫نهایت علوی آن به آسانی با داشتن یک راس مدور نسبتا ً بزرگ که بجانب انسی‬ ‫‪‬‬
‫متوجه میباشد‪ ،‬از نهایت سفلی استخوان فرق میشود‪.‬‬
‫‪ Head‬یا راس استخوان دارای یک سطح مفصلی محدب و لشم میباشد که با‬ ‫‪‬‬
‫‪ glenoid cavity‬مفصل میگردد‪.‬‬
‫برعالوه در نهایت علوی ‪ humerus‬دو برجستگی بنام ‪greater & lesser‬‬ ‫‪‬‬
‫)‪ tubercles (or tuberosities‬نیز موجود میباشند که این دو برجستگی از همدیگر‬
‫توسط یک میزابه بنام ‪( intertubercular sulcus‬یا ‪ )bicipital groove‬از هم‬
‫جدا شده اند‪.‬‬
‫در نهایت سفلی با دو استخوان ساعد مفصل میگردد‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫( کعبره )‪The Radius‬‬
‫‪ ‬یک استخوان طویله بوده دارای جسم و دو نهایت علوی و سفلی میباشد که در‬
‫ضخامت آن ‪ medullary cavity‬قرار دارد‪.‬‬
‫‪ ‬در نهایت علوی آن یک راس ‪ disc shaped‬قرار داشته ولی نهایت سفلی آن بمراتب‬
‫بزرگتر میباشد‪.‬‬
‫‪ ‬نهایت علوی حاوی راس‪ ،‬عنق‪ ،‬و یک ‪ tuberosity‬میباشد‪.‬‬
‫(_ زند ) ‪The Ulna‬‬
‫یک استخوان طویله است که دارای جسم و دو نهایات علوی و سفلی میباشد و در‬ ‫‪‬‬
‫ضخامت آن ‪ medullary cavity‬قرار دارد‪.‬‬
‫نهایت علوی دارای دو بارزه مهم بنام ‪ olecranon process‬و ‪coronoid‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ process‬میباشد‪.‬‬
‫یک ثلیمه بزرگ بنام ‪ Trochlear notch‬وجه قدامی ‪ olecranon‬و وجه علوی‬ ‫‪‬‬
‫‪ coronoid process‬را میپوشاند‪.‬‬
‫‪Trochlear notch‬با ‪ trochlea humeri‬مفصل شده و در تشکل مفصل آرنج سهم‬ ‫‪‬‬
‫میگیرند‪.‬‬
‫‪The Skeleton of the Hand‬‬
‫اسکلیت دست شامل استخوانهای بند دست‪ ،‬کف دست‪ ،‬و انگشتان میباشد‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫اسکلیت بند دست یا ‪ wrist‬شامل هشت عدد استخوانهای کوچک و نامنظم بنام‬ ‫‪‬‬
‫‪ carpal bones‬میگردد‪.‬‬
‫اسکلیت کف دست یا ‪ palm‬حاوی پنج عدد استخوانهای طویل بنام ‪metacarpal‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ bones‬میباشد‪.‬‬
‫و باالخره اسکلیت انگشتان یا ‪ digits‬از استخوانهای طویل کوچک بنام ‪phalanges‬‬ ‫‪‬‬
‫یا بند انگشتان ساخته شده اند‪.‬‬
‫در هر انگشت سه بند یا ‪ phalanx‬وجود دارد که عبارتند از ‪proximal, middle‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ،& distal phalages‬به استثنای انگشت شصت که تنها دو بند ‪ proximal‬و ‪distal‬‬
‫دارد‪.‬‬
‫‪Carpal Bones‬‬
‫‪ ‬استخوانهای بند دست در دو ردیف ‪ proximal‬و ‪distal‬ترتیب شده اند‪.‬‬
‫‪ ‬در ردیف ‪ proximal‬از وحشی به انسی استخوانهای ذیل قرار دارند‪:‬‬
‫• ‪ -Scaphoid‬قایق مانند‬
‫• ‪ -Lunate‬ساختمان نیمه هاللی دارد‪.‬‬
‫• ‪ -Triquetral‬یک استخوان کوچک بوده تقریبا ً مکعبی شکل است‪.‬‬
‫• ‪ -Pisiform‬ساختمان مانند یک نخود دارد‪.‬‬
‫‪ ‬در ردیف ‪ distal‬از وحشی به انسی استخوانهای ذیل قرار دارند‪:‬‬
‫• ‪ -Trapezium‬ساختمان شبیه ذوذنقه را داشته‬
‫• ‪ -Trapezoid‬یک استخوان شبیه کفش میباشد‪.‬‬
‫• ‪ -Capitates‬بزرگترین استخوان ‪ carpal‬بوده و دارای یک راس مدور در یک‬
‫نهایت خویش میباشد‪.‬‬
‫• ‪ -Hamate‬دارای یک بارزه چنگک مانند بنام ‪ hamulus of hamate‬میباشد‪.‬‬
‫‪The Hip Bone‬‬
‫بنام ‪ pelvic girdle‬یا کمربند طرف سفلی نیز یاد میشود‪ .‬این استخوان یکجا با‬ ‫‪‬‬
‫‪ sacrum‬و ‪ coccyx‬حوصله استخوانی را تحدید میکنند‪.‬‬
‫‪ Hip bone‬از سه قطعه مختلف که بنام الیوم‪ ،‬پوبیس و اسکیوم یاد میشوند‪ ،‬متشکل‬ ‫‪‬‬
‫میباشد‪ .‬این هر سه قطعه در یک محل باهم دیگر یکجا میشوند که بنام‬
‫‪ acetabulum‬یاد میگردد‪.‬‬
‫‪ Acetabulum‬عبارت از یک حفره بزرگ و عمیق میباشد که در وجه وحشی ‪hip‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ bone‬واقع بوده و با راس استخوان ‪ femure‬یکجا شده ‪ hip joint‬را میسازد‪.‬‬
‫پایینتر از ‪ acetabulum‬یک فوحه بزرگ بیضوی یا مثلثی شکل بنام ‪foramen‬‬ ‫‪‬‬
‫‪obturator‬قرار دارد‪.‬‬
‫پوبیس در قسمت علوی و انسی ‪ foramen obturator‬قرار داشته و قدامی ترین‬ ‫‪‬‬
‫قسمت ‪ hip bone‬توسط همین قطعه ساخته میشود‪ .‬هردو قطعه پوبیس راست و چپ‬
‫در خط متوسط باهم یکجا شده و مفصلی بنام ‪ pubic symphysis‬را میسازند‪.‬‬
‫‪The Acetabulum‬‬
‫‪ ‬یک حفره پیاله مانند عمیق در وجه وحشی ‪ hip bone‬میباشد که با راس ‪femur‬‬
‫مفصل میگردد‪.‬‬
‫‪ ‬لبه این حفره در قسمت قدامی سفلی ناقص بوده و بنام ‪ acetabular notch‬یاد‬
‫میشود‪.‬‬
‫‪ ‬زمین این حفره یک سطح مفصلی دارد که شکل نیمه هاللی داشته و بنام ‪lunate‬‬
‫‪ surface‬یاد میشود‪ .‬این سطح با راس فخذ مفصل میگردد‪ .‬قسمت متباقی زمین‬
‫‪ acetabulum‬غیر مفصلی بوده بنام ‪ acetabular fossa‬یاد میشود‪.‬‬
‫‪ ‬همچنان دارای یک میزابه است بنام ‪. Supra acetabular groove‬‬
‫‪ ‬در تشکل ‪ acetabulum‬هر سه قطعه الیوم‪ ،‬پوبیس و اسکیوم سهم میگیرند‪.‬‬
‫‪The Obturator Foramen ‬‬
‫‪ ‬این فوحه در بدن انسان زنده توسط یک صفحه فبروزی مسدود میباشد که بنام‬
‫‪ obturator membrane‬یاد میگردد‪.‬‬
‫‪ ‬در نزد مرد ها بشکل بیضوی و در نزد خانم ها بشکل مثلثی میباشد‪.‬‬
‫یا اقطار حوصله‪Diameters of the pelvis‬‬
‫‪ Inlet‬یا فوحه دخولی حوصله‪:‬‬ ‫‪.A‬‬
‫قطر قدامی‪ -‬خلفی ‪ :‬از کنار علوی ‪ pubic symphysis‬با خرشوم اندازه میشود که‬ ‫‪.a‬‬
‫در حدود ‪ 11‬سانتی میباشد‪.‬‬
‫قطر مستعرض ‪ :‬هردو نقطه وسطی ‪ pelvic brim‬را در جوانب بهم وصل میکند و‬ ‫‪.b‬‬
‫در حدود ‪ 13‬سانتی میباشد‪.‬‬
‫قطر مایل یا ‪ :Oblique‬از ‪ iliopubic eminence‬تا ‪ sacroiliac joint‬طرف‬ ‫‪.c‬‬
‫مقابل حساب میشود و در حدود ‪ 12.5‬سانتی میباشد‪.‬‬
‫‪ Outlet‬یا فوحه خروجی حوصله‪:‬‬ ‫‪.B‬‬
‫قطر قدامی‪ -‬خلفی ‪ :‬از ذروه ‪ coccyx‬تا کنار سفلی ‪ pubic symphysis‬حساب‬ ‫‪.a‬‬
‫میشود و در حدود ‪ 12.5‬سانتی میباشد‪.‬‬
‫قطر مستعرض ‪ :‬هر دو نقطه متوسط ‪ Ligamentum sacrotuberous‬را بهم‬ ‫‪.b‬‬
‫وصل کرده در حدود ‪ 11‬سانتی میباشد‪.‬‬
‫قطر مایل‪ :‬از نقطه متوسط ‪ Ligamentum sacrotuberous‬یکطرف تا محل‬ ‫‪.c‬‬
‫اتصال ‪ ramus‬های اسکیوم و پوبیس حساب شده در حدود ‪ 11.8‬سانتی میباشد‪.‬‬
‫( فخذ ) ‪Femur‬‬
‫‪ ‬یک استخوان طویله است که دارای جسم و دو نهایات علوی و سفلی میباشد‪.‬‬
‫‪ Upper end ‬یا نهایت سفلی‬
‫‪ ‬حاوی ‪ ،neck ،head‬و دو بارزه بنام ‪ greater & lesser trochanters‬میباشد‪.‬‬
‫‪ Head ‬مدور بوده بطرف انسی و علوی متوجه میباشد‪ .‬در قسمت مرکزی آن یک‬
‫فرورفتگی کوچک بنام ‪ central fovea‬دیده میشود‪.‬‬
‫‪ Neck ‬راس را با جسم وصل میکند‪.‬‬
‫‪ Greater trochanter ‬یک بارزه چارضلعی بزرگ است که در وجه وحشی نهایت‬
‫علوی فخذ واقع بوده و فاصله بین این بارزه و ‪ head of femur‬بنام‬
‫‪ trochanteric fossa‬یاد میشود‪.‬‬
‫‪ Lesser trochanter ‬یک بارزه مخروطی شکل میباشد‪ .‬قسمتهای خلفی ‪greater‬‬
‫‪ & lesser trochanters‬توسط یک خط بنام ‪ intertrochanteric crest‬باهمدیگر‬
‫وصل شده که کمی باالتر ازین خط یک برآمدگی بنام ‪ quadrate tubercle‬دیده‬
‫میشود‪.‬‬
‫‪ ‬در قدام ‪ neck‬با ‪ shaft‬استخوان فخذ توسط یک ‪ intertrochanteric line‬باهم‬
‫وصل شده است که این خط در سفلی به ‪ spiral line‬امتداد یافته‪.‬‬
‫ادامه‬
‫‪ ‬نهایت سفلی یا ‪lower end‬‬
‫‪ ‬نهایت سفلی فخذ از دو کاندیل بزرگ انسی و وحشی ساخته شده است‪ .‬این کاندیلها در‬
‫قدام باهم وصل شده و در خلف توسط یک ‪ intercondylar notch‬یا ‪ fossa‬عمیق‬
‫از همدیگر جدا میشوند‪.‬‬
‫‪ ‬در وجوه قدامی هر دو کاندیل یک سطح مفصلی مقعر برای مفصل شدن با استخوان‬
‫‪ patella‬دیده میشود‪.‬‬
‫‪ ‬کاندیلها در سفلی با استخوان ‪ tibia‬یکجا شده مفصل زانو را میسازند‪ .‬در هردو‬
‫کاندیل یک سطح مفصلی بزرگ و محدب دیده میشود که قداما ً با ‪patellar surface‬‬
‫در امتداد بوده و برعالوه سطوح سفلی و خلفی کاندیلها را نیز میپوشاند‪.‬‬
‫‪ ‬در وجه وحشی کاندیل وحشی یک برجستگی بنام ‪ lateral epicondyle‬قرار داشته‬
‫و در وجه انسی کاندیل انسی نیز یک برجستگی بنام ‪ medial epicondyle‬دیده‬
‫میشود‪ .‬در علوی ترین قسمت کاندیل انسی یک برجستگی دیگر بنام ‪adductor‬‬
‫‪ tubercle‬نیز وجود دارد‪.‬‬
‫‪ ( Fibula‬شظیه ) و ‪ ( Tibia‬قصبه)‬
‫‪ ‬استخوانهای طویله است که دارای جسم و دو نهایات علوی و سفلی میباشد‪.‬‬
‫‪The Skeleton of the Foot‬‬
‫‪ canlcaneus‬یک استخوان بزرگ دیگر بنام ‪ talus‬قرار دارد که با نهایات سفلی‬ ‫‪‬‬
‫‪ tibia‬و ‪ fibula‬یکجا شده ‪ ankle joint‬را میسازد‪.‬‬
‫قدامتر از ‪ talus‬و ‪ calcaneus‬دو استخوان با سایز متوسط قرار دارند که استخوان‬ ‫‪‬‬
‫انسی آن ‪ navicular‬و استخوان وحشی آن بنام ‪ cuboid bone‬یاد میشود‪.‬‬
‫قدامتر از ‪ navicular‬سه استخوان کوچک قرار دارند که بنام ‪medial,‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ intermediate & lateral cuneiforms‬یاد میشوند‪.‬‬
‫قدامتر از ‪ tarsal bones‬پنج عدد استخوان میتا تارسوس یا ‪metatarsal bones‬‬ ‫‪‬‬
‫قرار دارندو قدامتر ازانها ‪ phalanges‬دیده میشوند که در هر انگشت پا نیز مثل‬
‫انگشتان دست سه بند یا ‪ phalanx‬وجود دارد‪ .‬بجز از انگشت شصت که دران صرفا ً‬
‫دو بند ‪ proximal‬و ‪ distal‬قرارد دارند‪.‬‬
‫اسکلیت تنه یا ‪Trunk‬‬
‫جذع یا تنه در مجموع از سه قسمت تشکیل گردیده است‬ ‫‪‬‬
‫ستون فقرات ‪vertebral column‬‬ ‫‪.1‬‬
‫قفس صدر ‪Thorax‬‬ ‫‪.2‬‬
‫حوصله ‪Pelvis‬‬ ‫‪.3‬‬
‫‪The Vertebral Column‬‬
‫‪ ‬ستون فقرات یک ستون استخوانی طویل و ارتجاعی میباشد در خط متوسط بدن در‬
‫قسمت خلفی جذع قرار دارد‪.‬‬
‫‪ ‬از قاعده قحف ‪ base of skull‬شروع وتا ذروه عصعص ‪ apex of coccyx‬ادامه‬
‫دارد‪.‬‬
‫‪ ‬از ‪ 33‬یا ‪ 35‬فقره تشکیل گردیده که توسط ‪ intervertebral disk‬از هم جدا‬
‫میشود‪.‬‬
‫ادامه‬
‫‪ ‬و از پنج بخش تشکیل گردیده است ‪:‬‬
‫‪ .1‬ناحیه رقبی یا گردن ‪ cervical part‬که از ‪ 5‬فقره تشکیل گردیده و به حرف ‪C‬‬
‫نشان داده میشود‪.‬‬
‫‪ .2‬ناحیه صدری یا ظهری ‪ thoracic or dorsal part‬از ‪ 12‬فقره تشکیل گردیده و به‬
‫حرف ‪ T‬ویا ‪ D‬نشان داده میشود‪.‬‬
‫‪ .3‬ناحیه قطنی یا کمر ‪ Lumbal part‬از ‪ 5‬فقره تشکیل گردیده و به حرف ‪ L‬نشان داده‬
‫میشود‪.‬‬
‫‪ .4‬ناحیه عجزی یا حوصلی ‪ Sacral part‬از ‪ 5‬فقره تشکیل گردیده و به حرف ‪ S‬نشان‬
‫داده میشود‪.‬‬
‫‪ .5‬ناحیه عصعصی یا ‪ Cocygeal part‬از ‪ 4‬یا ‪ 6‬فقره تشکیل گردیده و به حرف ‪CO‬‬
‫نشان داده میشود‪.‬‬
‫( قص ) ‪Sternum‬‬
‫این استخوان شبیه یک خنجر بوده در جدار قدامی صدر باالی ‪ midline‬بشکل‬ ‫‪‬‬
‫عمودی قرار دارد‪ .‬یک ‪ flat bone‬بوده دارای دو وجه قدامی و خلفی میباشد‪ .‬این‬
‫استخوان از سه قطعه ساخته شده است که از باال به پایین‬
‫عبارتند از ‪ body ،manubrium‬و ‪.xiphoid process‬‬
‫دو قسمت اول با هم توسط ‪ manubrio-sternal joint‬که یک مفصل ‪symphysis‬‬ ‫‪‬‬
‫میباشد؛ و دو قسمت آخری توسط ‪ xiphi-sternal joint‬مفصل میشوند‪.‬‬
‫نهایات قدامی ‪ costal cartilages‬هفت ضلع علوی به کنار های راست و چپ‬ ‫‪‬‬
‫استخوان ‪ sternum‬وصل میگردند‪ .‬در ناحیه ‪ attachment‬این غضاریف ضلعی‬
‫دندانه های کوچک در کنار های ‪ sternum‬دیده میشود‪.‬‬
‫کنار علوی ‪ manubrium sterni‬در هردو طرف با ‪ sternal ends‬استخوانهای‬ ‫‪‬‬
‫‪ clavicle‬یکجا شده ‪ sternoclavicular joint‬را میسازند‪ .‬ناحیه بین دو ‪clavicular‬‬
‫‪ notch‬در کنار علوی ‪،manubrium‬‬
‫بنام ‪ suprasternal notch‬یا ‪ jugular notch‬یاد میشود‪.‬‬
‫محل اتصال هردو قطعه ‪ manubrium‬و ‪ body‬از منظره جنبی با هم دیگر یک‬ ‫‪‬‬
‫زاویه را میسازند که بطرف قدام متبارز بوده و بنام ‪ sternal angle‬یاد میگردد که‬
‫‪ 163‬درجه میباشد‪.‬‬
‫اضالع ‪Ribs‬‬
‫اضالع عبارت از استخوانهای طویل منحنی شکل اند که جدار های جنبی قفس صدری را میسازند‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫در هر طرف خط متوسط ‪ 12‬ضلع وجود دارد که از نظر طول از هم متفاوت میباشند‪ .‬طویلترین‬ ‫‪‬‬
‫ضلع‪ ،‬ضلع هفتم بوده و اضالع باالتر و پایینتر ازان بمراتب کوتاهتر شده میروند‪.‬‬
‫دو ضلع مجاور از همدیگر توسط یک ‪ intercostals space‬جدا میشوند‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫اضالع خلفا ً به فقرات صدری وصل بوده و نهایات قدامی هفت ضلع علوی توسط ‪costal cartilages‬‬ ‫‪‬‬
‫شان به ‪ sternum‬وصل میگردند‪.‬‬
‫هفت ضلع اول را بنام اضالع حقیقی یا ‪ true ribs‬یاد میکنند‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫نهایات قدامی اضالع هشتم‪ ،‬نهم و دهم نیز دارای غضاریف ضلعی بوده ولی غضاریف آنها به‬ ‫‪‬‬
‫‪ sternum‬نمیرسند‪ ،‬بلکه بالنوبه به ‪ costal cartilage‬ضلع علوی تر از خود‪ ،‬وصل میشوند؛ این سه‬
‫ضلع بنام اضالع کاذب یا ‪ false ribs‬یاد میگردند‪.‬‬
‫نهایات قدامی اضالع یازدهم و دوازدهم دارای یک ‪ costal cartilage‬کوچک بوده ولی به حالت آزاد‬ ‫‪‬‬
‫قرار داشته و به جایی وصل نمیشوند؛ این دو ضلع بنام اضالع شناور یا ‪ floating ribs‬یاد میگردند‪.‬‬
‫‪The Skull‬‬
‫معلومات عمومی درباره ‪skull‬‬
‫• استخوان االشه پایین بنام ‪ mandible‬یاد میگردد‪ .‬متباقی تمام استخوانهای دیگری کهه‬
‫در تشههکل ‪ skull‬سهههم دارنههد‪ ،‬بههین خههود شههان توسههط مفاصههلی بنههام ‪ sutures‬وصههل‬
‫‪cranium‬یههههها قحهههههف یهههههاد میشهههههوند‪.‬‬ ‫میباشهههههند ایهههههن اسهههههتخوانها مجموعههههها ً بنهههههام‬
‫یعنی )‪.)Cranium= Skull – Mandible‬‬
‫‪ ‬یکتعداد عظام که در تشکیل جمجمعه شامل است ‪:‬‬
‫‪Frontal ‬‬
‫‪Parietal ‬‬
‫‪Occipital ‬‬
‫‪Maxilla ‬‬
‫‪Zygomatic ‬‬
‫‪Nasal ‬‬
‫مفاصل یا ‪Joints‬‬
‫اناتومی و فزیولوژی‬
‫جلد بزرگترین عضو وظیفوی بدن میباشد ‪ ,‬در شخص کاهل جلد تقریبا ً ‪ 2‬متر مربع‬ ‫‪‬‬
‫ساحه را پوشانیده و ‪ %16‬وزن بدن را تشکیل میدهد‪.‬‬
‫وظیفۀ اساسی جلد اینست تا محیط داخلی بدن را از محیط خارجی جدا کرده و آنرا‬ ‫‪‬‬
‫محافظت کند‪.‬‬
‫سایر وظایف جلد عبارت اند از‪ :‬جلوگیری از ضیاع مایعات بدن‪ ،‬تولید ویتامین ‪ ،D‬و‬ ‫‪‬‬
‫کمک در تنظیم حرارت‪ .‬جلد همچنان یک عضو اطراحی و حسی میباشد‪.‬‬
‫جلد یک عضو استاتیک (چیزیکه حالت آن تغیر نمیکند) نبوده بلکه در مقابل خواص‬ ‫‪‬‬
‫محیط تطابق میکند‬
‫جلد یک سیستم مطبق میباشد که از اپیدرم‪ ،‬درم‪ ،‬و هایپودرم تشکیل شده‪ .‬هایپودرم‬ ‫‪‬‬
‫همچنان الیه های تحت الجلدی نامیده میشوند‪.‬‬
‫‪ Epidermise‬اپیدرم‬
‫‪ ‬وظیفۀ نسج بشروی (اپیتیلیوم) محافظت از بدن میباشد‪ .‬وی حجراتی را تولید میکند‬
‫که باآلخره به طبقۀ قرنی )‪ (stratum corneum‬تبدیل میشود که ما آنرا دیده و‬
‫لمس کرده میتوانیم‪ .‬این اپیتلی است که اعظما ً از کراتینوسایت ها ساخته شده‪.‬‬
‫اپیدرمس بر اساس موقعیت آن در بدن دارای ضخامت مختلف میباشد مثالً‪ ،‬ضخامت‬
‫آن در پلک ها ‪ ،0.05mm‬در ظهر ‪ 0.5-1mm‬و در کف دستان و پاها ‪ 4mm‬یا‬
‫بیشتر از آن میباشد‪.‬‬
‫‪ ‬اپیدرم به الیه های مختلف تقسیم شده‪:‬‬
‫‪-1 ‬طبقۀ قرنی عبارت از طبقۀ مردۀ جلد است که شما آنرا دیده و لمس میکنید‪ .‬وظیفۀ‬
‫آن محافظت از حجرات زندۀ تحتانی آن با فراهم کردن عایق سخت بین محیط خارج‬
‫و حجرات ظریف داخلی میباشد‪ .‬این الیۀ حجرات منظما ً تعویض میشود‪.‬‬
‫ادامه‬
‫‪-5 stratum spinosum-4Granulosum-3 stratum granulosum-2‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ stratum basal‬میباشد‪.‬‬
‫هر طبقه مرحلۀ مختلف بلوغ حجره را در سیکل تعویضی آن نشان میدهد که تقریبا ً‬ ‫‪‬‬
‫‪ 30-20‬روز است‪ .‬حجرات جدید در طبقات عمیق قرار داشته و بطرف طبقۀ‬
‫خارجی (طبقۀ که قابل لمس است) در حال حرکت اند‪ .‬حجرات مرده می ریزند‪.‬‬
‫حجرات دیگر مانند میالنوسایت ها‪ ،‬حجرات النگرهان‪ ،‬و حجرات مرکل نیز وجود‬ ‫‪‬‬
‫دارند‪.‬‬
‫میالنوسایت ها میالنین تولید میکنند که جلد را از اشعۀ ماورای بنفش محافظت کرده‬ ‫‪‬‬
‫و رنگ جلد را تعین میکند‪.‬‬
‫النگرهان حجرات معافیتی اند‪ .‬هنگام تخریب جلدی آنها پاسخ دفاعی را آغاز میکنند‪،‬‬ ‫‪‬‬
‫مثالً زمانیکه توسط چاقو انگشت بریده شود یا هنگام افتیدن زانو تخریش گردد‪.‬‬
‫حجرات مرکل برای تمایز لمس خفیف به کار میرود‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫ادامه‬
‫‪ ‬اپیدرم غیر وعایی است‪.‬‬
‫‪ ‬اعصاب متعدد حسی اپیدرمس را تعصیب میکنند‪.‬‬
‫‪ ‬اعصاب حسی اپیدرم حرارت‪ ،‬درد و گرمی و سردی‪ ,‬فشار را درک و انتقال میدهد‪.‬‬
‫زمانیکه این اعصاب بدرستی فعالیت نه کنند احساس هائی چون کرختی‪ ،‬سوزنک‬
‫زدن‪ ،‬درد‪ ،‬سوزش بمیان می آیند‪.‬‬
‫‪ Dermise‬درم‬
‫درم تحت اپیدرم و باالی هایپودرم قرار دارد‪ .‬یک ساختمان نسج منضمی بوده که دارای‬ ‫‪‬‬
‫مترکس وسیع خارج الحجروی متشکل از الیاف کوالژن و االستین میباشد این عناصر توسط‬
‫فایبروبالست ها تولید میشوند‪.‬‬
‫درمس دارای اوعیه بوده در حالیکه اپیدرم غیر وعائی است‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫درمس دارای دو الیه است‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ Papillary dermis-1‬تحت اتصال درم و اپیدرم )‪ (dermo-epidermal junction‬قرار‬ ‫‪‬‬
‫دارد‪ ،‬این ناحیه ایست که در آن از طریق غشای قاعدوی با اپیدرم تبادله صورت میگیرد‪.‬‬
‫‪( Reticular dermis-2‬درمس شبکوی) عمیقا ً قرار داشته و تقریبا ً تمامی ضخامت درم را‬ ‫‪‬‬
‫در بر میگیرد از فایبر های متعدد کوالژن موازی و فایبر های االستین موجی که داخل‬
‫چوکات کوالژنی را مملو میسازد متشکل گردیده‪.‬‬
‫این یک طبقۀ سخت و مقاوم است تا بدن را در مقابل صدمۀ میخانیکی محافظت کند و در‬ ‫‪‬‬
‫عین حال ایالستیکی است تا تحرک کافی داشته باشد‪.‬‬
‫از سبب شبکۀ شعریوی آن درم عبارت از حمایۀ وعایی اپیدرم میباشد‪ .‬این جریان خون در‬ ‫‪‬‬
‫تنظیم درجۀ حرارت بدن و انتقال مواد مغذی به جلد رول مهم دارد‪.‬‬
‫درم دارای فولیکول های جلدی‪ ،‬غدوات عرقیه‪ ،‬غدوات دهنی‪ ،‬و آخذه های متنوع جلدی‬ ‫‪‬‬
‫میباشد‪.‬‬
‫هایپو درم یا الیۀ تحت الجلدی‬
‫عمیق ترین طبقۀ جلد است از شحم تحت الجلدی تشکیل گردیده که نظر به فرد‬ ‫‪‬‬
‫ضخامت آن متفاوت است‪ .‬رول هایپو درم جذب کردن ضربه و محافظت بدن از‬
‫سردی بیرونی میباشد‪.‬‬
‫جلد یک مانع فزیکی میباشد بدن را از محیط بیرونی محافظت میکند‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫از ضیاع مایع حجروی جلوگیری کرده و دارای غشای نیمه قابل نفوذ است‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫جلد میکند‪ .‬بدنرا از ترضیض میخانیکی‪ ،‬توکسین های کیمیاوی‪ ،‬اشعۀ ماورای بنفش‬ ‫‪‬‬
‫آفتاب و عوامل انتانی مثل باکتریا و فنگس محافظت میکند‪ .‬اپیدرم این محافظت را‬
‫فراهم‬
‫ادامه‬
‫‪ ‬و اهمیت آن زمانی بیشتر نمایان میگردد که اپیدرم توسط خراشیدگی یا بریدگی ها‬
‫تخریب گردیده و سبب دخول انتان و ضیاع مایعات گردد‪.‬‬
‫‪ ‬زمانیکه اپیدرم برداشته شود‪ ،‬قابلیت نفوذیۀ درم بسیار زیاد میشود‪ .‬مثالً‪ ،‬سوختگی یا‬
‫زخم های که دارای ضخامت قسمی اند‪ ،‬به آسانی پارچه های فوقانی خود را با‬
‫اگزودات ها خود مرطوب میسازد‪.‬‬
‫‪ ‬زمانیکه جلد تخریب شود‪ ،‬قدرت انجام وظایف خویش را از دست میدهد‪ ،‬زمانیکه‬
‫ساحۀ کوچکی را در برگیرد جدی نبوده اما زمانیکه ساحات بزرگ جلد را دربرگیرد‪،‬‬
‫نتایج تهدید کنندۀ حیاتی داشته و اگر شخص زنده بماند پیامد های طویل المدت خواهد‬
‫داشت‪.‬‬
‫وظایف جلد‬
‫‪ -1 ‬تنظیم حرارت‬
‫‪ ‬تعرق در تنظیم درجۀ حرارت بدن کمک میکند‪ .‬با افزایش درجۀ حرارت بدن تعرق‬
‫افزایش یافته و بدن سرد میشود‪ ،‬و با کاهش درجۀ حرارت بدن تعرق کاهش می یابد‪.‬‬
‫‪ ‬زمانیکه از سبب صدمۀ نخاع شوکی یا سوختگی های ساحات بزرگ بدن‪ ،‬توانائی‬
‫تعرق مختل گردد پیامد های تهدید کنندۀ حیاتی خواهد داشت‪.‬‬
‫ادامه‬
‫‪ -2 ‬حس جلدی‬
‫‪ ‬تعصیب جلدی بسیار مغلق بوده و وظایف آن عبارت اند از درک محرکات بیرونی‪،‬‬
‫تنظیم حرارت‪ ،‬و مکالمات اجتماعی مثل مصافحه‪.،‬‬
‫‪ ‬مودلیتی های مؤصلۀ حسی مشتمل اند بر لمس‪ ،‬اهتزاز‪ ،‬درجۀ حرارت‪ ،‬فشار‪ ،‬درد و خارش‪.‬‬
‫ادامه‬
‫درک نمودن حس درد ‪ nociception‬نامیده میشود و عبارت از درک محرکیست که‬ ‫‪‬‬
‫میتواند سبب صدمۀ نسجی شود‪.‬‬
‫‪ nociceptors‬یکعده محرکات را درک کرده میتوانند‪ ،‬مثالً فشار‪ ،‬حرارت‪ ،‬سردی‪،‬‬ ‫‪‬‬
‫و صدمۀ کیمیاوی‪.‬‬
‫آخذه های حرارتی سردی و گرمی به شکل نهایات آزاد عصبی موجود بوده و به‬ ‫‪‬‬
‫شکل غیر منظم در جلد توزیع گردیده‪ .‬آخذه های سردی زمانی فعال میشوند که درجۀ‬
‫حرارت بدن ‪ 20-1‬درجه پائین تر از درجۀ حرارت هستوی بدن قرار گیرد‪ .‬آخذه‬
‫های گرمی بین ‪ 34‬تا ‪ 45‬درجۀ سانتی گرید به صورت دوامدار اکشن پوتانشیل تولید‬
‫میکنند‪ ،‬اما با افزایش درجۀ حرارت فریکونسی آن افزایش میکند‪.‬‬
‫در درجۀ حرارت بلند تر از ‪ 45‬سانتی گرید‪ ،‬حرارت به شکل درد احساس میگردد‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫‪-3‬عضو معافیتی‬
‫‪ ‬جلد همچنان یک عضو معافیتی بشمار میرود‪ .‬حجرات النگرهانس در اپیدرم انتیجن‬
‫را میگیرد‪ ،‬بعداً از طریق اپیدرم و درم به سیستم لمفاتیک مهاجرت میکند‪ .‬آنها‬
‫انتیجن را به لمفوسایت ها تقدیم میکنند که آنها انتیجن را تخریب میکنند‪،‬‬
‫‪ ‬حجرات لنگرهانس همچنان سایتوکاین ها افراز میکنند که محیط را تغیر داده و در‬
‫عکس العمل التهابی رول مهم را به عهده دارند‪.‬‬
‫‪‬دوران خون جلدی‬
‫‪ ‬اوعیۀ خون درم ‪ %10‬خون کاهل را تشکیل میدهد‪.‬‬
Heart
‫قلب)‪(Heart‬‬
‫‪ ‬تعریف ‪:‬‬
‫‪ ‬شکل وموقعت‪:‬‬
‫‪ ‬وزن ‪,‬حجم و فیصدی ‪:‬‬
‫‪ ‬دیوارقلب از خارج به داخل از ‪ 3‬طبقه تشکیل شده‬
‫‪ 1 ‬پریکارد‬
‫‪ 2 ‬میوکارد‬
‫‪ 3 ‬اندوکارد‬
‫اجواف قلب‬
‫قلب انسان دارای ‪ 4‬جوف است‬
‫‪ ‬دو در علوی به نام دهلیز (‪)Artium‬‬
‫‪ ‬دو در سفلی بنام بطن(‪)Ventricle‬‬
‫‪ (Septum) ‬به قلب راست و چپ تقسیم میشود‬
‫دسامات قلب‬
‫قلب دارای ‪ 4‬دریچه ‪ Valve‬میباشد‬
‫‪ Tricuspid ‬در بین دهلیزو بطن راست‬
‫‪ Bicuspid or Mitral ‬در بین دهلیزو بطن چپ‬
‫‪ Pulmonic valve ‬دسام ریویخون را از بطن راست به شریان ریوی‬
‫‪ Aortic valve ‬دسام ابهر خون را از بطن چپ به شریان ابهر هدایت‬
‫میکند‪.‬‬
‫‪Systole and Diastole‬‬
‫‪ ‬درسیستول ‪:‬بطین منقبض شده خون را به شرایین ِمیراند‬
‫‪ ‬دیاستول ‪:‬قلب استرخا نموده خون ازدهلیز وارد بطن میشود‬
‫آوازهای قلب ‪Lob and Dup‬‬
‫‪ : Lub ‬دراثر بسته شدن دریچه های ‪ Bi and Tri cuspids‬که شروع سیتول میباشد‪.‬‬
‫‪ : Dop ‬دراثر بسته شدن دریچه های ‪ Semi lunar‬که شروع دیاستول میباشد‬

‫‪ ‬ضربان قلب به حالت نارمل ‪ 72‬مرتبه ‪1‬دقیقه‬


‫‪ ‬در هر ضربان ‪ 70‬ملی لیتر خون پمپ میشود‪.‬‬
‫‪ ‬ضربان قلب به حالت نارمل ‪ 72‬مرتبه ‪1‬دقیقه‬
‫‪ ‬در هر ضربان ‪ 70‬ملی لیتر خون پمپ میشود‪.‬‬

You might also like