Professional Documents
Culture Documents
سپاهِ روسپیه
سپاهِ روسپیه
...............................................................................................................................
سپاه روسپیه
Collegepublisher70@gmail.com
کلیهی حقوق این اثر ،برای نویسنده و «انتشارات حزب براندازان» محفوظ است.
فهرست
اگر پیش از براندازی سال ،۵7بخش بزرگی از کموسلمانهای ایرانی به اسم «انترناسیونالیسم» ،در خدمت
خوی کشورگشایی روسی «استالین» بودند و در ارتش شاه نفوذ کرده و اسرار نظامی را به وطن ایدئولوژیک
خود «شوروی» مخابره میکردند ،بعد از 13آبان 13۵8و حملهی دانشجویان خط امام به سفارت آمریکا،
کمکم کل نظام جمهوری اسالمی به خدمت روسیه درآمد و در این بین ،گُهمسلمانان انقالبی که لباس پاسدار
تنشان کرده بودند ،در مزدوری پوتین گوی سبقت را حتی از کموسلمانهای استالین ربودند.
کتاب «سپاه روسپیه» به وابستگی سپاه پاسداران و سیاستهای روسی میپردازد و از شیوههای روسی
پروپاگاندا که در سپاه پاسداران علیه مردم ایران اعمال میشود پرده برمیدارد .کتاب «سپاه روسپیه» تالی
کتاب «گرگ نزدیک» است که چند ماه پیش توسط «انتشارات حزب براندازان» منتشر شد .این کتاب شامل
برخی از سخنرانیهایم دربارهی «وابستگی سپاه پاسداران به سیاستهای فاشیستایلینیستی پوتین» است و
نقش جاسوسها و مزدوران روسپی سپاه را برمال میکند.
مانند همیشه از تمام شاگردان پارتیسانم که به فایل صوتی سخنرانیها لباس نثر پوشاندهاند ،سپاسگزارم.
فاشیستایلینیستها
تاریخ سخنرانی1398/04/06 :
همزمان با وقتی که در ایران هر اکتی که در جهت حفظ منافع ملّی باشد ،برچسب نژادپرستانه میخورد ،در
«روسیه» سیستم فاشیستی و روسمحور «ایوان ایلین» به اجرا درمیآید .مردمی میخواهند مستقل شوند و
حاکمیّت ملّی داشته باشند ،اما روسیه موافق نیست؛ پس پروپاگاندای روسی وارد میدان میشود و به چپها
میگوید« :کسانی که در اوکراین میخواهند مستقل باشند ،فاشیست و راست مطلقند ».و به راستها میگوید:
«اینها عدهای یهودیاند»؛ در واقع پروپاگاندای روسی جز تحریف هیچکاری نمیکند .مدام سعی میکند
تصویر کجی از امر واقع بهدست دهد و برای اینکه در این کار موفق شود شما را به دقت مطالعه میکند و هر
آنچه در مسائل بومی شما وجود دارد ،بدل به ادبیاتش میشود؛ مثلن در ایران حرف خود را از جانب یک مال
میزند و برای اینکه باورپذیر باشد ،به ادبیات مال اشراف پیدا میکند و اگر الزم شود بدل به «آیتاهلل» میشود
و بهسرعت فقه و منطق و هر آنچه را که در حوزهی علمیه است از بر میکند و از این طریق وارد میدان
میشود و کل روشنفکری ایرانی را فریب میدهد .از سال ۵7تا امروز ،میگویند« :مرگ بر آمریکا» ،باید بعد
از کودتای مصدق تا سال ۵7میگفتند «مرگ بر آمریکا» ،اما هنوز این مسئله با غلظت بیشتری ادامه دارد.
مسئلهی «پزشکزاد» چه بود؟ کتاب «داییجان ناپلئون» چرا مسائل را مورد تمسخر قرار میدهد؟ داییجان
ناپلئون چه زمانی ساخته میشود؟ وقتیکه استعمار آمریکا بر ایران سیطره داشت؛ اما در همین دوره مردم
دچار نابههنگامی سیاسی بودند و میگفتند« :مرگ بر انگلیس»! داییجان ناپلئون مدام میگفت« :مرگ بر
انگلیس»! درحالیکه باید تا کودتای 28مرداد یعنی تا برکناری «مصدق» میگفتند« :مرگ بر انگلیس» ،بعد
از مصدق مرگ بر انگلیس بیفایده بود و باید از این زمان تا سال ۵7میگفتند« :مرگ بر آمریکا» ،اما شعار
«مرگ بر انگلیس!» را سر میدادند .بعد از سال ۵7باید میگفتند« :مرگ بر شوروی»! اما گفتند« :مرگ بر
آمریکا».
اساسن ما در فروپاشی «اتحاد جماهیر شوروی» جبههی جنگ سرد را تغییر دادیم ،یعنی خیلیها فکر
میکنند که جنگ سرد شکست خورد ،اما جنگ سرد شکست نخورد؛ اگر قطب چپ تا زمان فروپاشی اتحاد
جماهیر شوروی« ،شوروی» بود ،بعد از آن هم شوروی بود ،منتها ایران ،شوروی را نمایندگی میکرد .بعد از
آن جنگ سرد ادامه داشت ،منتها با مالهای ایرانی! آن قدرت اتمی کنار رفت و اسالمیستها جایگزین
کمونیستها شدند تا اینگونه مردم ایران هر لحظه فقیرتر و بیفرهنگتر شوند و سود آن را روسها ببرند.
دقیقن از آن زمان و بعد از «یلتسین» مافیاهایی آمدند و ضربههایی وارد کردند و همان حکومتهای بیقانون
و همان الیگارشیهای مافیایی ،اکنون روسیهی بزرگ و قدرتمند را بهدست دادهاند .روسیه قدرتمند است،
چون ایران تضعیف شده! روسیه مثل چین قدرتمند شد چون بوقهای تبلیغاتی حاال حکومت مالیان ریاکار
ایران را قطب مقابل غرب قرار داده بودند ،و اینگونهست که در نهایت سود آنهمه جنگ نیابتی در «سوریه»
سپاه روسپیه
را روسیه میبرد .هر جایی که ایران درگیر میشود ،روسیه سودش را میبرد و ما همچنان «گرگ نزدیک» را
فراموش کرده و با سردادن شعار «مرگ بر آمریکا» در تمام این سالها کاری به روسها نداریم ،وای روسیهی
مظلوم کموسلمانها! این وطن ایدئولوژیک تودهایهای بیوطن ،وای شوروی بزرگ آن خرس قطبی پشمالو
فروپاشیده شد ،و چپ مزخرف ایرانی عزادار بود و ما باید دلمان میسوخت که روسیه این تنها دشمن
تاریخیمان ضعیفتر شده! از سال ۵7تا همین حاال به تنها چیزی که در ایران هرگز فکر نشد خود ایران بود،
گفتند« :مرگ بر آمریکا» و روسیه بیشتر فرو کرد! در تمام این دوران ،تمام سیاستمداران ایرانی تحت سیطرهی
شرق و غرب بودند و دقیقن در زمانی که جهان مسطح شده بود ،اینها یاد گرفته بودند بگویند« :نه شرقی ،نه
غربی»! ما با اراجیف معاصر بودیم ،دیگر شیوهی قدیمی استعمار به پایان رسیده بود و گرگ نزدیک با اعمال
تفکرات «ایلین» شیوههای جدیدتری را شروع کرده بود ،ولی ما اینها را فراموش کرده بودیم؛ اساسن کاری
به اینها نداشتیم ،ما فقط یاد گرفته بودیم بگوییم« :مرگ بر آمریکا!» و ایرانی چون فکر نمیکند و گذشته را
درونی میکند« ،مرگ بر آمریکا» در ذهنش حک میشود و مدام تکرار میشود و «پزشکزاد» در «داییجان
ناپلئون» روی این نقطه انگشت میگذارد و آن را مورد تمسخر قرار میدهد .نویسندهی داییجان ناپلئون
معتقد نبود که انگلیسیها به ایران ظلم نکردهاند ،بلکه از این شاکی بود دقیقن در زمانی که آمریکا در ایران
نقش استعمارگر داشت ،مردم به انگلیس فحش میدادند؛ گرگ نزدیک «آمریکا» بود ،ولی شعارها ضدّانگلیسی
بود .امروز گرگ نزدیک «روسیه» است ،ولی به آمریکا گیر دادهاند و این نابههنگامی سیاسی احمقانه است! ما
در گذشته و اسالم کپک زدهایم و این فاجعه است.
در یکی از سخنرانیهایم اشاره کرده بودم که وقتی در انتخابات ریاستجمهوری گذشتهی آمریکا ،از «برنی
سندرز» در مورد ایران میپرسند ،او به کودتای 28مرداد اشاره میکند .دیروز وقتی این تصاویر منتشر شد
(تصاویر چند سردار پاسدار مشهور که در جشن روز ملی روسها در سفارت روسیه شرکت کرده بودند و محفلی
که تمام زنانی که در آن حضور داشتند ،حجاب نداشتند!) یک «عجب!» مثل سؤالی بزرگ در ذهن من نقش
بست ،روی لباس هر کدام از سپاهیهای حاضر در جمع درجهی سرتیپی و ...بود ،دلیل حضور آنها در چنین
مجلسی چیست؟! سالها از عدم تحمل بیحجابی و از آتشبهاختیاری گفتند و حاال حضور در یک جشن
مختلط ،آنهم جشنی که زنانش از دم بیحجاباند .چه اتفاقی روی داده که سرداران سپاه در دل مملکت
اسالمی دارند «بیحجابی» را تبلیغ میکنند! اگر همین اتفاقی که در سفارت روسیه روی داد ،در سفارت
امارات ،انگلیس و هر سفارتخانهی دیگری اتفاق میافتاد ،آیا اینها تحمل میکردند؟! چرا سپاه حاضر شده
که در منظر افکار عمومی ایران ،چنین هزینهای را متقبل شود؟! تازه اینها مگر از زمرهی رجّال نظامی ایران
نیستند ،پس چرا در جشن ملّی کشوری شرکت کردهاند که در طول تاریخ مدام ایران را بلعیده؟! اصلن چرا
این افراد با لباس شخصی نرفتند و همه از دم لباس فرم سپاهی به تن داشتند؟ چرا روسیه اینها را مجبور
کرد با لباس رسمی سپاه در این مجلس حاضر شوند؟! این سؤال را فقط یکچیز پاسخ میدهد،
پروپاگانداییستهای روسی با برگزاری این بالماسکه و تهیهی چنین تصاویری از سران سپاه میخواستند این
پیام روشن را به امثال «برنی سندرز» و در واقع به خود آمریکا و به ترامپ برسانند ،که حواستان باشد! کودتای
علی عبدالرضایی
نظامی در ایران ممکن نیست ،یعنی کنترل همهچیز در دست ماست .این پروپاگاندای روسی ،سیگنالی به
آمریکا فرستاده تا آمریکا تحریمهای بیشتری را علیه روسیه اعمال نکند و بهجای تالش برای تصاحب کل
ایران ،بهدنبال «سیاست موازنه» برود؛ سیاست موازنه یعنی شمال ایران به روسیه و جنوب ایران به آمریکا
واگذار شود و آمریکا به شراکت در خلیج پارس بسنده کند و برای آنکه در بخش جنوبی ایران ،شریک روسیه
شود ،بر سر ماجرای اوکراین با هم به تفاهم برسند که در این صورت دالر آمریکا دوباره یکهتاز میشود و یورو
سقوط میکند .اینها چیزهاییست که باید بر سر آن به تفاهم برسند و روسیه دارد این بازیها را انجام
میدهد.
برای سرداران سپاه و سپاه پاسداران ،انتشار چنین تصاویری کار کوچکی نیست؛ اینها سرداران سپاه
هستند که دارند فحشا را تبلیغ میکنند! اما روسیه چنین چیزی را میخواهد .اصلن برای روسیه مهم نیست
که در داخل ایران چه اتفاقی میافتد ،شاید هم از بابت ایران خیالش جمع است ،چرا خیالش جمع است؟!
رفتار نشانهشناسیک است ،لباس فرم سرباران سپاه یک نشانهی شمایلیست و اینها عالئم کودتا هستند و
مهرههای کودتا در دست روسیه است ،پس آمریکا بیالخ! برنی سندرز ،آن کودتا ممکن نیست! روسیه میخواهد
سناریوی خود را اجرا کند و آن سناریو اجرای دقیق سیاست موازنه است ،با این شرط که در اروپا با آمریکا به
توافق برسد که برگ برنده را خود روسیه داشته باشد ،آمریکا هم سود خاص خود را میبرد ،اما این رفتار
سمیوتیک روسیه چرا توجهی به مسائل داخلی ایران ندارد؟ موقعیت حکومت دستنشانده در داخل ایران،
برای روسیه آنقدر اهمیت ندارد که موقعیت همین حکومت در روابط بینالمللی .بهنظر من این رفتار سمیوتیک
یکی از نشانههای دقیقیست که نشان میدهد روسیه هیچ تعهدی نسبت به سیاستهای داخلی ایران ندارد و
خیالش از این بابت راحت است ،چرا راحت است؟! واقعیت این است که اینها آنقدر قدرتمند و عمیق در دل
ایران و روی اذهان عمومی ایرانیان کار کردهاند که برای آگاهکردن این مردم ،فقط یک انقالب واقعی و ساختاری
میتواند کارگشا باشد .روسیه نسبت به مردم ایران مطلقن نگرانیای ندارد ،چون حزب توده و انواع کموسلمانها
را در ایران ساخته و از طریق حزب توده ارگانهای مطبوعاتی را تحت سیطرهی خود گرفته است؛ از آنطرف
روزنامههای دوم خردادی را دارد ،اصالحطلبها را در ایران ساخته که اینها از لحاظ تئوریک ،زیر سیطرهی
تودهایها قرار دارند و خود حکومت و سپاه هم که متعلّق به روسیه است؛ در واقع ،از هر طریق میتوانند آن
انقالب ساختاریای را که میخواهند در ایران بهوجود بیاید منحرف کنند ،هم از لحاظ سرکوب نظامی و هم
از لحاظ ذهنی .آنها کل تلویزیونها و سیاستپیشهگان تودهای و اکثریتی را دارند .در «گویانیوز» و «اخبار
روز» و وبسایتهای دیگر میبینید که همه نگران حملهی آمریکا به خلیجاند و علیه آمریکا مطلب مینویسند؛
علیه آمریکایی که سال ۵7کارش در ایران تمام شده و با طرح تحریم و جنگ اقتصادی محال است که به
ایران حملهی نظامی کند .از سال ۵7تا همین امروز ما استعمار روسیه را در ایران داریم .اما هیچکس به روسیه
کاری ندارد ،همه نگران آمریکا هستند و از سیاستهای آیندهی آمریکا میگویند ،ولی از چپاول امروز روسیه
کسی چیزی نمیگوید؛ «دریای خزر» را به روسیه باج میدهند ،اما یک کلمه در مورد آن نمینویسند ،چرا؟!
چون خیال روسیه از بابت ایران راحت است؛ در ایران همه مزدور روسیهاند ،از مالها گرفته تا تودهایها ،از
سپاه روسپیه
سرداران سپاه گرفته تا امنیتیها ،از میانهروها گرفته تا اصولگراها و اصالحطلبها .ما در ایران وضعیت عجیبی
داریم ،ماجرا اصلن شوخی نیست ،روسیه نسبت به مردم ایران نگرانیای ندارد ،چون آنها را به مرحلهی ضعف
مطلق در تصمیمگیری رسانده و مردم را بیکنش کرده .در ایران جوانان باسواد و باهوشی داریم که درکی از
سواد و هوش ندارند ،چون فقط حرف تکراری میزنند؛ تکرار مطالبی که فقط از فیلتر پروپاگانداییستهای
روسی گذشته؛ نمیپرسند «مرگ بر آمریکا یعنی چه؟» چرا تا این اندازه «مرگ بر آمریکا» مهم است؟! چون
باید «مرگ بر روسیه» پنهان بماند .آمریکا مردم را غارت کرده بود ،اما مردم میگفتند مرگ بر انگلیس! در
ایران ،همشیه باید گرگ نزدیک مخفی شود؛ گرگ نزدیک ما طی چهل سال گذشته فقط روسیه بوده ،روسیه
پدر ما را درآورده ،تازه بعد از روسیه ،دشمن نزدیک ما «چین» بوده ،استعمار چین استعماری موریانهای است،
برای همین است که ما کمتر به مسئلهی چین میپردازیم؛ در آنجا روسیه فجیع است ،چون برای اینکه شما
را چپاول کند ،اول به طرز فجیعی شما را تحمیق میکند .آمریکا چنین سیاستهایی را ندارد ،این نوع
سیاستها را قبلن انگلیس داشته و از اسالم کمک میگرفته ،اکنون از آن اسالم یک قرائت ایلینی موجود
است؛ در واقع ،گروه تروریستی «حزباهلل» ،مثل سیستم «راه کارگریها» است ،نوعی اسالم کمونیستیست.
این هالل شیعی و مجموعهکشورهایی که مرز برایشان مهم نیست ،نوعی «انترناسیونالیسم اسالمی» است و بر
اساس نگاه «ایلین» است که در آنجا حکمفرمایی میکنند .ایلین همهچیز را در خدمت روسیه میخواهد،
برای همین نفت و گاز و همهچیز ما غارت میشود و آخرین وامی که «روحانی» از «پوتین» میگیرد و مستقیم
به «بشار اسد» داده میشود (۵میلیارد دالر) بخشی از همان سناریوست .خیال روسیه از لحاظ سیاسی و
فرهنگی و مطبوعات هم راحت است و خوب میداند که در ایران اتفاقی نمیافتد و کسی علیه روسیه کاری
نمیکند .در واقع جریان شبهروشنفکری ایرانی آنقدر ارزش اجتماعی و بار معنایی آمریکاستیزی را تبلیغ
کرده که تمام فکر و ذهن جوان روشنفکرمآب ایرانی این است که آمریکا قدرت مطلق است! اگر داییجان
ناپلئون میگفت« :کار کار انگلیسیهاست ».اکنون میگویند« :کار کار آمریکاییهاست!» در آنجا روسیه
همهکار میکند ،اما شما میگویید کار کار آمریکاییهاست ،چه چیزی باعث میشود که این فکر را بکنید؟
حزب توده! روزنامهی کیهان! استتیکی که روزنامهی کیهان از آن استفاده میکند و از طریق آن علیه
روشنفکران شعوری پاپوش میسازد ،همان شیوهایست که قبلن در روشنفکریمان داشتهایم و استاد آن
«جالل آل احمد» بوده؛ او این روشها را در حزب توده آموخته بود؛ در واقع ،حزب توده آموزگار تمام
کثافتکاریهاست .این الگو در گذشتهی ما هم تکرار شده ،دقیقن در زمانی که انگلیسیها دستشان از ایران
کوتاه شده بود و مملکت بهطور کامل دست آمریکاییها قرار داشت ،میگفتند کار کار انگلیسیهاست! بههمین
دلیل بود که پزشکزاد در کتاب داییجان ناپلئون مدام این مسائل را به تمسخر گرفته بود که کار کار
انگلیسیهاست؛ این جمله در ذهن و زبان ما یک ضربالمثل شده بود و اشارهی پزشکزاد در رمان «داییجان
ناپلئون» بههمین نابههنگامی است؛ «نابههنگامی» مدام یک موقعیت طنز ایجاد میکند و باعث تکرار میشود؛
تکرار ،نابههنگامی موقعیتهای طنزآمیز را ایجاد میکند .من از لحاظ تئوریک ،بسیار در این مورد بحث کردهام.
بهتر است آن بحثها را گوش کنید خیلی مهم است .پزشکزاد آن گذشتهی خونباری را که انگلیسیها تا
علی عبدالرضایی
کودتای 28مرداد بهدست داده بودند ،فراموش نکرده بود ،ولی این را میدانست که آنموقع «انگلیس» در ایران
خطرناک بود ،نه در زمانی که گرگ نزدیک «آمریکا» بود .حاال روسیه گرگ نزدیک است .امروز روسیه برای
ما خطرناک است نه آمریکا .روشنفکری ما نمیتواند اینها را از هم جدا کند و هر چه به آنها بگویید،
حرفهایتان تحریف میشود؛ یکسال است که ما در مورد روسیه بحث میکنیم و این اواخر دیگر همهی کار
ما این شده .ما روی این موضوع بسیار تمرکز کردهایم و دهها بار به شیوههای پروپاگانداییستی روسیه
پرداختهایم ،تازه یکجاهایی صدایش را درمیآورند ،ولی بحث ما را سطحی میکنند و نمیگذارند تا مردم
بفهمند که قضیه چیست .ما با سند بحث میکنیم ،ولی آنها از بحث ما فقط شعار درست میکنند ،شعاری
ضدّروسیه! باید این مسائل فهمیده شود و مردم بدانند که چه اتفاقی دارد میافتد و نقش تفکرات کسی مثل
«ایوان ایلین» در ایران چیست؟ عجیب است که امروز هم در ذهن بیشتر جوانان و فعّاالن سیاسی ایرانی،
آمریکا شرِّ مطلق است و روسیه دارای معصومیتی ذاتیست .این ایدهی «معصومیت روسی در ایران» از کجا
آمده؟! جالب است که در نظر داشته باشیم یکی از آموزههای مهم فلسفهی ایوان ایلین برای پوتین ،باور عمیق
ایلین به بیگناهی و معصومیت روسی است؛ معصومیت روسیه و تمام چیزهای روسی! این دیدگاهیست که
ایلین به پوتین تزریق کرده .شوروی و روسیه به بسیاری در ایران چپاول کردهاند (ترکمنچای ،گلستان ،فروش
دریای خزر به روسیه ،دفن زبالههای اتمی روسیه در ایران و )...و اینهمه بدبختی را در ایران بهوجود آوردهاند
و ملّت ما را شقهشقه کردهاند ،ولی هنوز در ایران روسیه مظلوم است؛ هنوز تودهای ،اکثریتی ،راه کارگریها و
پیکنت و ...روسیه را در ایران تبلیغ میکنند ،مدام گفتمانهایشان در دفاع از پوتین است .اساسن دیگر
کمونیسم مهم نیست ،این فنِّ مزدوریست که دارد پمپاژ میشود .سرداران سپاه ،همه و همه دارند در
نزدیکشدن به روسیه از هم سبقت میگیرند« ،سردار سلیمانی» به دستبوسی ژنرال روسی میرود و افتخار
میکند و به اشکال مختلفی روی این موضوع مانور خبری میدهند و برایشان افتخارآمیز است؛ سردار سلیمانی
به دستبوسی پوتین رفته است (حدود 2سال پیش).
«مصدق» بسیار خوششانس بود .او روسیه و انگلیس را از ایران بیرون کرد ،چون پشتیبانی آمریکا را
داشت .مصدق میخواست قهرمان شود و میتوانست جلوی کودتا را بگیرد ،ولی میدانست که در آینده مجبور
است تن به سیطرهی آمریکا دهد .بعد از 28مرداد سایهی سنگین آمریکا وجود داشت و ما تا سال ۵7چپاول
شدیم ،اما بعد از آن آمریکایی در کار نبود ،در همان دورهای که آمریکا در ایران حضور داشت ،میگفتند:
«مرگ بر انگلیس!» .اینها همه مسئله است و اینکه من مدام تکرار میکنم ،بهخاطر اهمیت باالی این مسائل
است ،چون خیلیها آن را نمیفهمند .خیلی از ایرانیها احساس میکنند از آمریکا طلب دارند و باید حقشان
را از آمریکا بگیرند ،درحالیکه هیچکس حساب بدیها و بدهیهای روسیه به ملّت ایران را به یاد ندارد .بهنظر
من ،در این رفتار روسیه با سپاه باید درس بزرگی برای پاسدارها باشد که در بیخبری محض باور دارند که
سرباز ایرانند .آن بدنهی سپاه و ردههای پایین سپاه که در حال خدمت هستند و تصور میکنند که به رهبری
مستقل و به اسالم و مسلمانان خدمت میکنند ،باید بفهمند که چرا سردارانشان با لباس فرم به سفارتخانهی
روسیه میروند و ضدّ ایران عمل میکنند؟! آنها باید از همین حرکت درس بگیرند ،این فقط یک نشانهی
سپاه روسپیه
آغازین و کوچک از رفتاریست که روسیه با مجریان طرحهای مردمستیز خود انجام میدهد .روسیه با ارسال
یک پیام سمیوتیک تمامیت نیروی نظامی مالپاسداران را به یک نشانه و مترسکهایی در چند عکس تقلیل
میدهد ،این وحشتناک است ،سپاه پاسداران چرا نمیفهمد؟! در این موضوع ،برای کسانی که هنوز همدست
حاکمیت در ایران هستند یک درس مهم وجود دارد و آن ناچیزانگاشتهشدن است؛ اعتقادات شما بیارزش
است ،شما مدام در خدمت ایلین هستید .ایلین را باید خوب بشناسید ،چون ایلین هنوز در روسیه کار میکند
و با پرچم فکری ایلین است که پوتین دارد دنیا را فتح میکند .بهنظر من باید ایدههای اساسی ایلین را توضیح
دهیم ،چون به ما کمک میکند تشخیص دهیم آنچه که بهعنوان «اسالم سیاسی»« ،ایدئولوژی اسالمی» و
«حزباهلل» به خوردمان داده شده همان «ایلینیسم» روسی است؛ در واقع ،اینکه تودهایها ،کمونیستها و
سوسیالیستهای ایرانی هنوز به پوتین ،به روسیه و به آن سیستم مافیایی کمونیستی نگاه میکنند ،بهخاطر
این درپوشانی و همپوشانی ایلینیسم است؛ در واقع خود ایلین نقطهی مقابل کمونیسم روسی بود ،او یک
فاشیست بود! ایلین با «موسولینی» همراه بود .او یک فاشیست بود ،این را تاریخ خودشان میگوید ،در واقع
بنیادهای چیزی که به آن «اسالم سیاسی» میگویند ،همان فلسفهی فاشیستی ایلین است.
«آخرین تزار» را بدل به پیامبر روسها میکنند ،یعنی همانقدر که در ترکیه پیامبر اول «آتاتورک» است ،در
روسیه پیامبر بزرگ «تزار» است ،اینها نکات مهمیست و بر همان اساس است که برای ایران هم باید آتاتورک
داشته باشیم؛ بر اساس ایلینیسم است که ناگهان «رضاشاه!» بولد شد! مدل ایلینیستی چیدمانی دارد که قبلن
بهطور مطلق و ایدهآل در روسیه اجرا شده ،یعنی در روسیه انقالب 1917را دارید؛ هفتدهه آنجا ترکتازی
کردند ،اینهمه موفق بودند و روی دنیا تأثیر داشتند ،آنها فرو پاشیده میشوند .انقالب 1917علیه
دیکتاتورتزار اتفاق افتاده بود ،پوتین ،بعد از فروپاشی« ،تزار» را بهعنوان پیامبر روسها عَلَم میکند ،همان
اتفاق در ترکیه با آتاتورک روی میدهد و اکنون بعد از سالها آن پروژه در ایران اجرا میشود ،دوباره دارند
«رضاشاه» را علم میکنند! اینها شوخی نیست ،اینکه چند لمپن را به تمسخر میگیرم دلیل فلسفی دارد.
فلسفهی سیاسی دارد به این سمت میرود ،دنیا و فلسفه و نگاه و گرگ نزدیک عوض شده ،ولی زمان ما
ایستاده است .کموسلمان ایرانی نمیفهمد ،هر چه تحقیرش کنند باز هم نمیفهمد و دانش الزم را ندارد ،چون
اگر عوض شود مطلب او را در گویانیوز منتشر نمیکنند و این موضوع خیلی مضحک است! اگر او عوض شود،
دیگر تلویزیونهایی چون بیبیسی فارسی ،برای یک مقالهی سطحی به او هشتاد پوند نمیدهند .برای همین
شما هرچهکه میخوانید همه بر مدار قدیم است .اکنون دنیا تغییر کرده و باید ببینید چرا رضاشاه باید در
جمهوری اسالمی اینگونه علم شود؟! چون روسیه میخواهد! چرا این سرداران سپاه در دل بیحجابها میروند
آنهم نه بیحجابهای روسی بلکه بیحجابهای ایرانی؟! چون روسیه میخواهد! مصلحت در این است چون
روسیه ایران را بیمه کرده ،در واقع حزب توده شمشیر داموکلسیست که روسیه در ایران باالی سر مالها
گذاشته و اکنون خود مالها بدل به اعضای حزب توده شدهاند؛ حاال دیگر خود مالها مزدور روسیه هستند،
آلودگی وحشتناک است و کار خودش را میکند.
یکی از سه ایدهی اساسی ایلین میگوید« :پیشرفت اجتماعی برای افراد ممکن نیست ،چون جامعه یک
اندامواره است و هر فردی در این اندامواره نقش یک سلول را دارد و بر همین اساس "آزادی" عبارت است از
شناخت جایگاه خود؛ آن جایگاه ویژهای که شما باید در این تن واحد داشته باشید ».یعنی آزادی در فلسفهی
ایلینیستی در جمهوری اسالمی ،به این محدود میشود که شما جایگاه خود را در این اندامواره بشناسید.
بنابراین پیشرفت و تغییر ماهیّتی در کار نیست ،چون جای شما در این اندامواره تعیین شده! مثلن در همین
کلیدواژهی «ژن برتر» که در ایران تئوریزه شده و یا تأکیدهای مکرر خامنهای در طول سالیان روی این موضوع
که «هر فرد و هر قشری نقش خودویژهی خود را دارد و باید نقش خودش را بشناسد و به نحو احسن انجام
دهد ».و این را مدام تکرار میکند ،بر همین اساس است .اینکه پیشرفت اجتماعی برای فرد انسانی ممکن
نیست مگر اینکه این فرد جایگاه خود را در این اندامواره بشناسد .برای همین است که ما تازهبهدورانرسیدهها
را داریم .ژن برتر چه کسانی هستند؟ کسانی که جایگاه خود را در اندامواره میشناسند ،کسی مثل «عارف»
است که از کاندیداتوری ریاستجمهوری کنارهگیری میکند تا رئیس مجلس شود و با وجودی که رأی میآورد،
نمیپذیرد که رئیس مجلس شود ،چون جایگاه او این است که فعلن رئیس خواجهی فراکسیون باشد ،تا پسرش
سپاه روسپیه
بتواند ترکتازی کند ،در این صورت میتوانند پیشرفت کنند .اینها همه معنا و دلیل دارد و بیدلیل طرح
نمیشوند.
بحث دوم ایلین این است که «دمکراسی فقط یک آیین است و ما فقط برای آنکه حمایت خود را از رهبر
بزرگ نشان دهیم ،اقدام به رأیدادن و برگزاری آیینهای دمکراتیک میکنیم ».ایلین میگوید رهبر همیشه
بهصورت آدمی که گویی از عوالم باال (از دل روایات و اسطورهها و داستانها) بیرون آمده تعریف میشود.
بههمین دلیل است که در فلسفهی ایلین این رهبر نیازی به کسب مشروعیت از مردم ندارد ،رأی مردم به
رهبر فقط برای حمایت و ایفای نقش خود در آن اندامواره است .خیلیها در ایران آن را تئوریزه کردند؛ جمالت
معروف «خلخالی» را بهخاطر آورید که «اساسن مجلس خبرگان فرمالیته است و برای بستن دهان غربیهاست
که ما مجلس خبرگان را تشکیل دادیم!» از آن مهمتر خلخالی میگفت« :نظر قطعی نظر امام خمینی است».
بعدها هم بحثهای «مصباح یزدی» را در خصوص «عدم نیاز رهبر به کسب مشروعیت از مردم ».داشتیم.
اینها روی بحث ایلین تأکید دارند که میگفت« :دمکراسی فقط یک آیین است!» در روسیه هم همین وضع
وجود دارد؛ دمکراسی وجود ندارد ،چون 20سال است که رئیسجمهور خود پوتین است .بعد از او هم ایدهای
وجود ندارد ،چون باز هم رئیسجمهور پوتین خواهد بود ،حتی بعد از مرگ پوتین ،رئیسجمهور روسیه پوتین
خواهد بود و این بحث یک بحث سمیوتیک است و بهصورت متافوریک باید به آن نگاه کنید.
مسئلهی سوم در فلسفهی ایلین موضوع «سوبژکتیویته» است .این یک باور است که هر چه بهصورت فکت
و امر واقع خودش را نشان میدهد ،اصالتی ندارد و از اساس مردود است چون فکتها متنوعاند و یکتا نیستند
و قابلیت شکلدادن به یک حقیقت کلی روشن را ندارند .ایلین باور دارد که «آفرینش» یک اشتباه و فرآیندی
نیمهکاره است ،توجه کنید این باور حجتیّه را« ،همپوشانی»! ایلین در اصل سوم میگوید« :آفرینش نیمهکاره
است!» این همان روایت مسیحیت است که میگوید« :خدا در هفت روز دنیا را ساخته و روز هفتم به خود
مرخصی داده و دیگر برنگشته ».آن مرخصی را ایلین به این مسئله تعبیر میکند که خلقت جهان نیمهکاره
است و چون جهان نیمهکاره است و به پایان نرسیده ،هر آنچه که در جهان است شرّ ،شوم و دردناک است؛
این گریز از واقعیت و عینیت است و این ذهنیتگرایی بهوفور در سخنان مالها ،حجتیّه و سیاستمداران ایرانی
دیده میشود و خامنهای مدام بر آن تأکید دارد و مصباح یزدی نیز همین را میگوید! بحث «مهدی» همین
است ،یعنی این آفرینش کامل نیست و دنیا باید کامل شود و حضور مهدیست که دنیا را کامل میکند! اینها
بهطور کلی امر واقع را انکار میکنند و همیشه سعی دارند ایدههای ذهنی و تخیّلی خود را به مردم تحمیل
کنند.
این سه ایدهی ایلین که اول «فرد در اندامواره فقط باید جایگاه خود را بشناسد ،».دوم اینکه «دمکراسی
فرمالیته است و تنها یک مراسم است؛ رهبر و رئیس شما پیشاپیش از دل روایات برآمده و ولیِّ فقیه در واقع
نمایندهی "حجت بن حسن عسکری" است!» و سوم مسئلهی سوبژکتیویته است که «جهان آفرینش یک
جهان ناکامل است!» این ایدههای اصلی در واقع هدایتکنندهی اساسی و بنیادی سیاستهای پوتین و تمام
کشورهایی هستند که تحت استعمار روسیهاند .این ایدهها منجر به تولید «حاکمیت الیگارشی» با چاشنی
علی عبدالرضایی
تعصبات نژادی و مذهبی یا دشمنسازیهای داخلیست .تمام خصیصههای اینها به این شکل است .در ترکیه
میبینید که جنگی نژادی وجود دارد و به همان نسبت ،ارتجاع و تفکرات اسالمی .در ایران نیز همین ارتجاع
و تفکرات اسالمی وجود دارد .اینها همه سبب تولید نوعی الیگارشی شده و معمولن میبینید که چگونه
دشمنسازی میشود؛ «هیتلر» در کتاب خود میگوید« :برای اینکه مردم را مهار کنید ،همیشه خطر یک
دشمن بزرگ بیگانه را به آنها گوشزد کنید!» بر این اساس است که جمهوری اسالمی همیشه باید یک دشمن
بزرگ داشته باشد تا بتواند دوام بیاورد و آن دشمن بزرگ «آمریکا» است ،اگر این دشمن سمنتیک از بین
برود و دیگر نتوانند هر مشکلی را به آمریکا نسبت دهند ،دیگر جمهوری اسالمی وجود نخواهد داشت و این
بدان معنا نیست که چیزی بهتر در کار خواهد بود؛ ممکن است همان حکومت مافیایی را در سیستم فجیعتر
دیگری داشته باشیم .تمام ایدههای ایلین طوری طرح شده که کنشگری را مختل میکند ،یعنی اگر شما این
سه ایده را در نظر بگیرید ،در ایران بهطور ایدهآل اجرا شده ،همین سه ایده را در روسیه ،ترکیه و سوریه دارید
و طراحی و ساختار اینها بهشکلیست که کنش را از بین میبرد؛ مثلن اکنون عدهای میگویند« :انقالب خیلی
بد است ».و اگر توجه کرده باشید میبینید که امروزه همه «ضدّانقالب» هستند ،همه میخواهند با معامله به
هدف برسند و اینها به این خاطر است که سه ایدهی ایلین در ایران و ترکیه و سوریه کار خودش را کرده؛ هر
جایی که مستعمرهی روسیه باشند و روسیه در آنجا نقش داشته باشد ،این اتفاق را در آنجا داریم ،دنیایی
که در آن هیچ پیشرفتی برای فرد در اجتماع ممکن نیست؛ ایلین« :رفتارهای دمکراتیک در این دنیا هیچ
اصالتی ندارد و فقط نمایش است و همهچیز از پیش در اسطورهها تعریف شده ».نمایش یعنی چه؟ در همین
انتخابات ریاستجمهوری شب قبل از انتخابات خامنهای میگوید« :کسانی که هوادار رئیسی بودند ،نگران
نباشند که روحانی انتخاب شده ،اصل جمهوری اسالمی است ،شما به جمهوری اسالمی رأی دادهاید ».یعنی
«شما به من رأی دادید؛ من هستم ،این یا آن فرقی نمیکند!» و این یک معضل است .در واقع ،رفتارهای
دمکراتیک هیچ اصالتی در آنجا ندارد و فقط نمایشاند و همهچیز از پیش در اسطورهها تعیین شده و از همه
بدتر اینکه هیچ فکتی اصالت و اعتبار ندارد ،یعنی هیچچیز قابل اعتماد نیست؛ همهی اینها زمینهی انفعال و
بیکنشی و بیایدهگی را در ایران پدید میآورند و این بیایدهگی اکنون بر کل ایران سیطره دارد؛ هیچکس
نمیخواهد انقالب کند ،همه تماشاچی و خواجه شدهاند.
ایلین در نهایت تنها یک حقیقت را به رسمیت میشناسد و آن هم «بیگناهی و قربانیبودن روسیه در
طول تاریخ است ».ایلین معتقد است که روسها باید یکپارچه شوند و رهبری دنیا را بهدست بگیرند و دنیا را
از پوچی ،نابودی و اختالل نجات دهند ،و این یعنی «هیتلریسم!» دوباره اوج برداشته! ما اکنون پوتین را
بهمثابهی یک هیتلر داریم ،امثال خایمنی ،این دیکتاتورهایی که تحت سیطرهی پوتین هستند ،به طریق
«موسولینی» رفتار میزنند .وضعیتی که ما در ایران داریم بسیار فجیع است ،برای همین این شرایط را باید
بشناسیم و جوان ایرانی باید اینها را بداند ،نباید راحت فریب بخورد.
چرا برای تودهایها و روسها و پوتین و حتی برای ایلینی که مرده است ،روسیه باید تا این اندازه اهمیت
داشته باشد ،ولی ما اگر اسم ایران را بیاوریم هزارجور انگ میخوریم؟! چرا بیبتهها و بیسوادها مدام از ایران
سپاه روسپیه
دم میزنند و هیچکاری نمیکنند و هیچ ایدهای ندارند؟ اینها بر اساس خدمت به پروپاگاندای روسی از ایران
حرف میزنند ،چرا؟ چون کمک میکنند تا مثل روسیه که در آن تزار بدل به خدا شد ،یا مثل ترکیه که
آتاتورک بدل به خدا شد ،در ایران هم رضاشاه بدل به خدا شود .رضاشاه یک تمهید است ،نه اینکه کسی را
داشته باشیم که مانند رضاشاه ملّی باشد ،مسئله این است که از پس او «گرگ نزدیک» فراموش میشود؛ وقتی
شما رضاشاه را دارید ،دیگر روسیه را در ایران نخواهید داشت ،درصورتیکه روسیه در ایران هست و آنجا دارد
کار میکند .این مسائل باید فهم شود ،از این سادهتر نمیشود اینهمه معضل را گفت.
علی عبدالرضایی
یکسال پیش در سخنرانیهایم مطرح کردم که «جمهوری اسالمی بدون اجازهی پوتین آب هم نمیخورد و
قاسم سلیمانی یکی از سرداران روسیست و تمام ثروت ما برای قدرتگیری روسیه در خاورمیانه خرج میشود».
و همچنین از «حزب توده» و خیانتهای فجیع آن علیه ایران ،حرف میزدم؛ پس از این بحثها همه فکر
میکردند که از خالء حرف میزنم .وقتی میگفتم که اصالحطلبها و استمرارطالبان بهنحوی تودهای هستند
و همچنین از خطر کموسلمانها میگفتم ،کسی این مباحث را جدی نمیگرفت ،اما حاال داریم میبینیم که
تمام گاردهای جمهوری اسالمی از سوی «کرملین» دیکته میشود .روسیه تمام مشکالت ایران را دنبال میکند.
در واقع روسیه به مالپاسداران دستور میدهد تا کارهای مدنظرش را انجام بدهند و مالها هم مثل غالمی
حلقهبهگوش ،با بالهت هرچهتمامتر تمام دستورات پوتین را به اجرا درمیآورند .روسیه از سال 2014و
بهخصوص بعد از اینکه «کریمه» را بخشی از سرزمین خود اعالم میکند ،دیگر در اتحادیهی اروپا رأی ندارد
و از آنجا اخراج میشود .اکنون میبینیم که دوباره در اتحادیهی اروپا پذیرفته میشود و دوباره به آنجا
برمیگردد .چرا این اتفاق میافتد؟ چون روسیه با کارتهای ایران بازی میکند؛ همان منافعی که روسیه با
کارتهای ایران در سوریه بهدست آورده و آنجا در حال ترکتازیکردن است .روسیه کریمه را مال خود کرده،
اوکراین را بهدست آورده و در نهایت دیگر تحریم هم نخواهد بود .ما عالوه بر اینکه دریای کاسپین را از دست
دادیم ،بهشدّت داریم زیر بار جنگ و تحقیر میرویم و همهی اینها نتیجهای جز سود روسیه ندارد .مقصران
اصلی این اتفاقات مزدوران روسیای چون کموسلمانها ،تودهایها و اکثریّتیها و داللهای روسیای چون
«فرخ نگهدار» هستند .اینها عامل سرکوب ما در قیام فرودستان بودند؛ ما در تمام این مدت توسط روسها
در حال کشتهشدن بودیم .وقتی پوتین به اهداف خود برسد ،استحاله اتفاق میافتد و ایران زیر بار مذاکره
خواهد رفت .برای آنکه استحاله بهسهولت اتفاق بیفتد ،بدون شک پدران حکومتی خواهند رفت و پسران
برمیگردند؛ یعنی خامنهای میرود و «حسن خمینی» و یا «مجتبا خامنهای» قدرت را در دست میگیرند.
برای اینکه این اتفاقات بهسهولت انجام شود ،اینها در اسفند آینده (اسفند )1399به یک انتخابات پرشور نیاز
دارند .در انتخابات جوانترها را کاندید میکنند تا بتوانند مردم را دوباره فریب دهند و مردم به عشق اینکه
تودهایها ،کمونیستها ،کموسلمانها و ...کاندید مجلس شدهاند ،رأی بدهند و جمهوری اسالمی به اهداف
شوم خود دست یابد .بهجز اصالحطلبها ،طیفهای دیگری هم به میدان میآیند .گروههایی که علیه ما
جنگیدهاند ،در انتخابات آینده شرکت خواهند کرد .اما حکم و کار ما چیست؟ ما خواب و آسایش را از کسانیکه
کاندید مجلس میشوند میگیریم .چه مال و چه غیرمال ،چه خوشنام و چه بدنام ،هر کسی که کاندید مجلس
شود ،با تهدید براندازها مواجه خواهد شد؛ هر کاندیدی سوژهی «پروژهی مزدورگایی» خواهد شد .تمام
کسانیکه در طی این سالها با مزدوری خود به مردم ایران خیانت کردهاند ،اگر به این خیانت خود ادامه دهند
سپاه روسپیه
ما از آنها نخواهیم گذشت .بارها گفتهام و باز هم تأکید میکنم؛ اگر 100پارتیسان داشته باشیم ،اگر کل
هستی ما 100واحد باشد ،باید 99واحدمان را خرج مبارزه و نابودی مزدورها کنیم .اگر موفق شویم مزدورهای
روسی را نابود کنیم ،با همان یک واحد باقیمانده میتوانیم یک ساختار سیاسی ایرانی در ایران داشته باشیم،
اما اگر به این مهم پی نبریم ،هرگز به جایی نخواهیم رسید .اکنون ما شاهد هستیم تمامیّتخواهی الینیستی
پوتین به بهترین شکل دارد به نتیجه میرسد .میبینیم که چگونه ما بهطرز کثیفی طعمهی روسیه میشویم.
40سال تحتسیطرهبودن کم نیست؛ از دورهای که «روزنامهی سالم» ترکتازی میکرد ،تا همین امروز ،ایران
توسط روسیه کنترل میشود .اما حاال دیگر اوج این موضوع است و روسیه برای چپاول ایران هیچ حدومرزی
نمیشناسد و از هر طریقی که بتواند ایران را چپاول میکند .دیگر همهچیز را علنی کرده است ،طوریکه
اساسن همین تودهایها ،اکثریتیها و راه کارگریها و در واقع کموسلمانها در «گویانیوز»« ،پیکنت» و «اخبار
روز» و در تمام نشریاتی که دارند ،مزدوری خود را بهطور علنی اجرا میکنند .این مزدوران بهبهانهی
وطندوستی ،برای پوتین همهکار میکنند .آنهم برای پوتینی که اساسن هیچ ربطی به کمونیسم ندارد و یک
فاشیست مطلق است؛ پوتین یک فاشیستلنینیست است.
در همین پروسهی چندروزه ،خبر بسیار مهمی منتشر میشود؛ اینکه اتحادیهی اروپا بعد از اینکه پوتین
با قلدری سرزمینی مهم (کریمه) را به روسیه متصل میکند ،روسیه را تحریم میکند .آمریکا نیز در پی این
اقدام دست به تحریم روسیه میزند .اکنون با اهرم ایران و سوریه (بهخصوص با اهرم ایران ،چرا که در سوریه
هم ایران در حال هزینهکردن است ).آمریکا دارد از مسئلهی کریمه چشمپوشی میکند .همچنین اتحادیهی
اروپا قول داده است که روسیه دوباره وارد این اتحادیه شود؛ یعنی بهزودی شاهد خواهید بود که این چپاول
عجیب روسیه (غارت کریمه) بخشیده شود و حتی تحریمهای روسیه هم برداشته خواهد شد .اما چرا این کار
را میکنند؟ برای اینکه ایران را بهطور مطلق ذبح کنند .چه کسانی در این مراسم گردنزدنی شرکت دارند؟
تودهایها ،کمونیستها ،اصالحطلبها ،شازدهطلبها و همهی کسانی که اساسن هیچ درکی از غبنی که دارد
بر ایران میگذرد ندارند .در طول تاریخ هرگز اتفاق نیفتاده است که روسیه حتی در یک مسئله با ما همراه
باشد و پیمانشکنی نکند .همواره هم قول همراهی داده ،اما همیشه خیانت کرده است .آخرین خیانتش هم
همین ماجرای سوریه بود؛ اینکه سربازان سپاه را کاملن از سوریه بیرون راندند .مسئول این خیانتی که دارد
حادث میشود کسانی هستند که بهبهانهی جنگستیزی از مالپاسداران حمایت میکنند .در حقیقت ،دفاع
اینها از مالها ،تحت امر روسیه اتفاق میافتد .ایکاش خودشان را به مالها میفروختند ،چرا که مالها
تشکیلدهندهی یک حکومت غاصب در ایرانند ،اما اینها عملن دارند با بیگانهها علیه ایران و علیه مردم ایران
همکاری میکنند؛ اگر یک حکومت غاصب روسیاسالمی در ایران وجود دارد ،توسط همین مزدورهاست که
این حکومت بقا پیدا میکند .هیچکدام از این مزدوران در ایران زندگی نمیکنند ،آن تعداد محدودی که در
ایران هستند و اکنون دارند توطئه میکنند ،یا اقامت آمریکا را دارند و یا هر لحظه میتوانند به اروپا مهاجرت
کنند .از بین کسانی که امروزه دارند بهبهانهی جنگ با جمهوری اسالمی همکاری میکنند اسامیای را میشنوم
که هرگز فکرش را هم نمیکردم که اینان با جمهوری اسالمی همکاری داشته باشند .تمام تودهایهایی که در
علی عبدالرضایی
کانادا هستند ،از «حسن زرهی» و زنش گرفته تا برخی از افرادی که فمینیست یا لزبین بودند ،کسانی هستند
که حاال در بیبیسی سخنرانی میکنند و طوری از جمهوری اسالمی دفاع میکنند که حیرت میکنید .تمام
تودهایهای عهدبوقی ،که بعدها بهبهانهی حقوق بشر از همجنسگرایی دفاع میکردند و تغییر گارد داده بودند،
حاال به حکم روسیه همه دارند به جمهوری اسالمی کمک میکنند .این وحشتناک است .من بیشتر به افرادی
شک داشتم که بعد از جنبش سبز تبعید شده بودند ،اما امروز میبینم که مزدورترینها همان کموسلمانهایی
هستند که اوایل انقالب ۵7از ایران خارج شدند؛ همان اکثریتیها و تودهایها ،اینهایی که تصور میکردی
که نویسنده و روشنفکر شدهاند .تازه اکنون داری میفهمی که چرا مالها با این بالهت توانستهاند 40سال در
ایران دوام بیاورند .ما شاهد خیانت همهجانبه از طرف گروههای براندازنما هستیم .در حال حاضر دشمن اصلی
ما روسیه است و هر مشکلی هم که پیش بیاید سوژهی ما روسیه خواهد بود .اکنون باید با تمام قدرت علیه
روسیه و علیه مزدوران روسی بجنگیم .تمام ایرانارشیستها باید یک جنگ خشممحور عمیق را آغاز کنند.
همه آماده باشید .بهزودی نقابها بهطرز فجیعی خواهد افتاد .اینها در حال عادیجلوهدادن کثافتکاری خود
هستند .تمام آن چیزهایی که اکنون وحشتناک است ،در طی سهچهارماه آینده بدل به عادیترین امر خواهد
شد .یعنی اینها آنقدر امر وحشتناک را تکرار میکنند ،تا حتی همین وحشتناک امروزی بدل به مقدّس
فردایی شود .در حال گذراندن روزهای بسیار بدی هستیم .روزهایی پر از خیانت و اتحاد با مزدورهای روسی
را شاهد هستیم .از هر گوشهای که نگاه کنید میتوانید صحنهای از خیانت مزدوران روسی را ببینید .در اتحاد
مطلق سپاه پاسداران و مالها و بهبهانهی وطنپرستی ،بدترین خیانتها دارد اتفاق میافتد .کدام وطنپرستی؟
آیا وطنپرستی این است که ما برای آنکه روسیه دوباره در اتحادیهی اروپا پذیرفته شود هر کاری بکنیم؟ آیا
اینکه رجّال روسی دربارهی تمام مسائل حکومت ایران دخالت کنند وطنپرستیست؟ اگر نگاه کنید میبینید
که معاون نخستوزیر روسیه ،معاون وزیر خارجهی روسیه ،مسئول امنیّت ،رئیسجمهور ،وزیر امور خارجهی
روسیه و همه و همه مدام دارند در مورد ایران نظر میدهند .این خیلی احمقانه است ،طوریکه انگار عملن
همه پذیرفتهایم که مستعمرهی روسیه هستیم .گویا روسیه دارد از یکی از ایالتهای خود دفاع میکند .آنوقت
عدهای جاکش با این ادعا که در حال دفاع از وطن هستند ،یا بهبهانهی حمله به آمریکا ،بهطور کامل از خامنهای
دفاع میکنند .خامنهای هم چیزی جز ماکت پوتین نیست؛ ماکت یک فاشیستایلینیست ،کثافتی بهنام پوتین.
این روزها ،روزهایی بهشدّت وحشتناک هستند .اگر قبلن میگفتم باید سنّت را کشت ،امروز بهطور جد میگویم
که باید پیروپاتالها را از دم گردن زد .همه از دم دارند خیانت میکنند.
از روسیه دستور آمده که تمام کمونیستهای ایرانی و تمام گرایشهای کمونیستی ،کارگری و ...علیه
سیاستهای ترامپ و آمریکا عمل کنند و همچنین از آنها خواستهاند که از سیاستهای خامنهای دفاع کنند.
این یعنی ما بهزودی شاهد دفاع کامل از جمهوری اسالمی توسط احزاب کمونیستیای خواهیم بود که مزدور
پوتین هستند .اگر در انتخابات آیندهی ایران هم دیدید که ناگهان مارکسیستها و کمونیستها کاندید مجلس
شدند و امثال «فریبرز رئیسدانا» رئیس یک بخش شدند ،تعجب نکنید .بازی امروز بازی مزدوران پوتین است؛
مزدورانی نظیر حزب توده ،جای حزباللهیها را خواهند گرفت .در واقع حاال نهتنها مالها و حزباللهیها ،که
سپاه روسپیه
تمام مزدورها کثیفیاند .تمام کمونیستهای ایرانی و کموسلمانها طیف تازهی کثیفیها را تشکیل خواهند
داد .مثل «پلنگ درّهی دیزاشکن» در کمین مینشینیم تا ببینیم آیا واقعن کمونیستها و کموسلمانها بیانه
خواهند داد و بهبهانهی حمله به آمریکا از جمهوری اسالمی حمایت میکنند؟
ساختار روشنفکری ایرانی به شکلیست که بهطور مطلق این روشنفکری زیر سیطرهی روسیه است.
کنترل این روشنفکری نیز توسط حزب توده اتفاق میافتد؛ حزب توده یا همان چپهایی که بعدها خودشان
را تودهای نداستند و با اسامیای نظیر اقلیّتی و پیکاری و ...شناخته میشوند .اساسن کموسلمان ایرانی نمیتواند
درک شعوریای از کمونیسم داشته باشد .همه بهنوعی مزدورند و یک نوع مافیا هستند .برای ایرانارشیسم
منافع ملّی در اولویّت است .ما باید برای خالصی از شرِّ زالوی کثیفی مثل پوتین و روسپیه ،آمریکا را وارد بازی
کنیم و از تکنیک مصدّق (موازنهی منفی) بهره ببریم .دلیل ترس کمونیستها این است که اگر پای آمریکا به
ایران باز شود ،روسیه رانده خواهد شد .ما میتوانیم از این اهرم استفاده کنیم و بهجای آنکه یک مستعمره
باشیم ،وارد معامله شویم .این در شرایطی اتفاق خواهد افتاد که سیاستمداران ما از قدرت کافی برخوردار
باشند و ساختار سیاسی مردمیای داشته باشیم و نخبهها بر مسند بنشینند؛ نخبههایی که ملّی هستند ،نه
عدهای مزدور .وقتی دقیق نگاه میکنم میبینم که در 40سال اخیر تمام بدبختی ما از سمت همین مزدوران
روسی بود .اینها سوژه را اشتباه به مردم نشان دادند .همین چپهای ایرانی بودند که باعث شدند «محمد
خاتمی» در دوم خرداد رأی باالیی بیاورد .اینها هیچ ارتباطی به «چپ» ندارند؛ چپ منتقد قدرت است ،اما
اینها همهکار میکنند که به قدرت برسند .این بهترین فرصت است که مشتشان برای مردم ایران باز شود.
امروز شناخت باالیی نسبت به نحلههای مختلف کمونیستی ایرانی و یا مارکسیستهای ایرانی و همینطور
خیانتشان به مردم ایران ،دارم ،پیشترها چنین شناختی را نداشتم و حتی نمیتوانستم به این مسئله فکر
کنم .اینها مردم ایران را فریب دادهاند .همچنین ممکن است از نویسندگان و شاعران ایرانی جهت پرشورکردن
انتخابات استفاده کنند و اینگونه که مشخص است ،پوتین بر بردگان کموسلمان ایرانی تکلیف کرده است؛
تکلیف این است که انتخابات حمایت شود و همچنین اینها مدام علیه آمریکا بنویسند و مردم را از جنگ
بترسانند .در طی این پروسه نیز خامنهای را تحریک کنند تا بهسمت جنگ برود .در این بین فقط ایران و
مردم ایران ضرر خواهند کرد ،اما این مزدوران به تنها چیزی که فکر نمیکنند مردم و ایران است .تنها و تنها
بهفکر منافع روسیه در ایران هستند .این مسئله را بهراحتی و با خواندن مقاالتی که در وبسایتهای چپ
منتشر میشوند میتوانید بفهمید؛ وبسایتهایی نظیر «گویانیوز» و «پیکنت» و «راه توده» و ...که بسیار
کثیف مینویسند .بهترین زمان برای شناخت اینهاست .خطابم به روشنفکری خلّاق ایرانیست ،نه مرتجعها،
روی صحبتم با شاعرها و نویسندگان است؛ نمیتوانید در زبان خلّاق بنویسید و نسبت به کشورتان عرق نداشته
باشید .ما در ایران ،بهشدّت نیازمند یک حکومت ایرانی و استقالل هستیم .دیگر 1400سال خباثت و کثافت
بس است .اگر تا کنون شکست خوردهایم به خاطر روسیه بوده است .اگر قیام فرودستان اینگونه به بیراهه
کشانده شد ،بهخاطر وجود این حد از مزدورها بود .یکی از دوستان بهنام «بیژن الهی» که حاال زنده نیست،
وقتیکه به خارج از ایران آمده بودم ،عدهای تودهای علیه من نوشته بودند؛ بیژن توسط یکی از بستگان خود
علی عبدالرضایی
پیامی برایم فرستاد ،او گفته بود« :جوری آنجا باش که اگر زمانی قصد بازگشت به ایران را داشتی ،بتوانی
برگردی .اینطوری که تو وارد جنگ شدهای ،از ابزاری استفاده میکنی که باعث میشود جمهوری اسالمی تو
را تحت فشار قرار دهد ».اینها تا وقتیکه در دههی هفتاد در ایران بودم ،نمیتوانستند علیه من کاری انجام
دهند ،وقتیکه از کشور خارج شدم عدهای از مریدهای تودهای را واداشتند که علیه من بنویسند .البته من
همه را لتوپار کردم ،چرا که بیرحمی خصیصهی من است ،اما این باعث شد که تبعیدی شوم و از مردم و
کشورم دور باشم ،چون از همان موقع و از زمانی که ایران بودم ،گارد من این بود .در دههی هفتاد حتی
وقتیکه کار تئوریک میکردیم اولویّت ما «ایران» بود .در حقیقت ما «شاعر ایرانی» بودیم .در مقابل ،تودهایها
و «نشر مرکز» و «نشر چشمه» مدام بهدنبال ترجمه بودند و شاعر و نویسندهی خارجی را به مردم حقنه
میکردند؛ من هم همهی اینها (کسانی مثل «احمد پوری» و )...را بهواسطهی اینکه زبان نمیفهمند ،به سخره
میگرفتم .کینهی من از همان موقع وجود داشت ،دلیل اصلیام هم این بود که من میدانستم ما در نسل
خودمان شاعران و نویسندگان بزرگی داریم و عمدی در کار است که ایرانیها تحقیر شوند .اکنون میبینم که
تمام آن حدسهایم بیهوده نبوده است.
نشانههایی که حاال میبینم و این رگ و خوی ایرانیای که بهکار افتاده همه را به هراس انداخته است.
بهزودی خواهید دید که اینها ما را نژادپرست ،پانایرانیست و ...خواهند خواند ،اما اصل قضیه این است که ما
با صف مزدوران روسی طرفیم .باید اینها را به شدیدترین شکل نابود کنیم .نابودی مالپاسدارها برای ما هیچ
کاری ندارد ،مشکل اصلی ریاکارها هستند؛ کسانی چون اصالحطلبها ،تودهایها و کمونیستها که مفاهیم را
به کثافت کشیدهاند و هیچکدام از گفتهها و گاردهایشان واقعی نیست؛ در واقع ،همهی اینها
«فاشیستالینیست» هستند؛ مریدان پوتین و کسانیکه هرگز به مردم ایران نمیگویند که روسیه چه ظلمهایی
را در 40سال اخیر به مردم ایران کرده است .مردم باید بفهمند که روسیه «زبالههای اتمی» خود را در ایران
دفن کرده ،باید بدانند که روسیه در مسئلهی راهاندازی نیروگاههای بوشهر ،میلیاردهادالر از پول مردم ایران را
غارت کرده ،باید بدانند «حراج دریای کاسپین» یعنی چه؟ هر وقت به این مسائل پرداختیم ،مزدوران ،آمریکا
و مسئلهی آمریکا و جنگ آمریکا را علم کردند و باعث دورشدن ما از اصل هدف شدند .مدام باید مواظب
باشیم .اساسن ما اکنون مشکلی بهنام آمریکا نداریم .از این بهبعد هم میتوانیم با آمریکا و بهخصوص با افرادی
مثل ترامپ معامله داشته باشیم .این به آن معنا نیست که آمریکاییها لزومن خوب هستند؛ وقتی شما اهل
باجدادن باشید ،عدهای هم میآیند و باج میگیرند .اگر ایران در دست نخبههای ملّیگرا باشد ،هرگز بدل به
مستعمره نمیشود .مردم ایران باید در میدان باشند ،نهاینکه دنبال شاه یا شیخ بروند .مردم باید برای اولینبار
در ایران در وسط صحنه حاضر شوند و تمام مطالب را کاملن شعوری دنبال کنند .در این عرصه ،نقش
ایرانارشیستها بهعنوان وکالی مردم و کسانیکه هیچ چشمی به قدرت ندارند ،بسیار مهم است .ما باید از
همان تکنیک موازنهی منفی مصدّق استفاده کنیم و جلوی این مزدوران بایستیم ،چرا که اینها برنامه دارند
که برای رسیدن به اهدافشان دوباره آن خوی آمریکاستیزی را به مردم تلقین کنند .روزهای خاص و مملو از
مسئولیتی را پشت سر میگذاریم .هر گوشهای را که نگاه کنی مزدوران روسی را میبینی .دیگر مالها دشمن
سپاه روسپیه
بزرگی برای ما تلقی نمیشوند و جمهوری اسالمی سنگ بزرگی برای برداشتن نیست؛ دشمن مردم ایران فقط
«روسیه» و «مزدوران حرامزادهی روسی» و «کموسلمانها» هستند.
علی عبدالرضایی
بعد از مرگ «قاسم سلیمانی»« ،والدیمیر فیتین» رئیس مرکز خاورمیانه در مؤسسهی تحقیقات راهبردی
روسیه ،در گفتوگو با خبرگزاری «تاس» ادعا میکند که جمهوری اسالمی دارای امکانات و تجهیزات نظامی
متنوعیست که میتواند آمریکا را تحت فشار قرار دهد و انتقام ترور «قاسم سلیمانی» را بگیرد؛ در واقع،
والدیمیر فیتین در این مصاحبه میگوید که وقوع هر سناریویی از طرف ایران محتمل است ،چون امکانات
نظامی جمهوری اسالمی بسیار باالست و طوری وانمود میکند که انگار جزئیات این امکانات نظامی را میداند؛
چرا او باید اطالعات دقیقی از امکانات و تجهیزات نظامی جمهوری اسالمی داشته باشد؟! چرا باید بهجای
ایرانیان پروپاگاندا کند؟ بالفاصله بعد از مصاحبهی والدیمیر فیتین« ،علی شمخانی» دبیر شورای عالی امنیّت
ملّی مالپاسداران ،اعالم میکند که «ما برای انتقام از اقدام وحشیانهی آمریکا در کشتن قاسم سلیمانی،
13گزینه را در نظر گرفتهایم ».در اینجا ما شاهد یک اینهمانی بین «علی شمخانی» و «والدیمیر فیتین»
هستیم .به روایت خبرگزاری تاس ،والدیمیر فیتین اعالم میکند که روند کاهش رویارویی بین ایران و آمریکا
بسیار پیچیده است ،و تهران و واشنگتن برای مذاکره با هم ابتدا باید مقدماتش را آماده کنند و این مقدمات
از مسیر مقامات مسکو میگذرد ،چون مقامات مسکو سعی میکنند تنش بین تهران و واشنگتن را برطرف
کنند ،اما مقامات آمریکایی تمایلی به میانجیگری روسیه ندارند .یعنی حتی مقامات فرعی روسیه مانند
والدیمیر فیتین ،آمریکا را تحت فشار قرار میدهند که مشکالت شما با ایران قابل حل است ،البته اگر با روسیه
وارد مذاکره شوید؛ یعنی ایران کاملن تحت سیطرهی روسیه قرار دارد .از این فجیعتر آن است که دقیقن بعد
از کشتن قاسم سلیمانی« ،ارتشبد والری گراسیموف» ،رئیس کل ستاد مشترک نیروهای مسلّح روسیه ،برای
مرگ قاسم سلیمانی به زیر دست خود« ،سرلشکر باقری» ،تسلیت میگوید .حاال میفهمیم که چرا در جمهوری
اسالمی درجات نظامی از «سرلشکری» فراتر نمیرود ،یعنی چرا قاسم سلیمانی بعد از سرلشکری سپهبد
نمیشود؟! زمانیکه قاسم سلیمانی به ایران برگشته بود ،جمهوری اسالمی همهجا تبلیغ کرد که قاسم سلیمانی
«نشان ذوالفقار» را که باالترین نشان نظامی در جمهوری اسالمیست دریافت کرده .بعد از درجهی سرلشکری،
درجهی سپهبدیست و پس از آن ارتشبدی؛ اما هرگز این درجات را به قاسم سلیمانی ندادند ،چون رئیس
ستاد مشترک نیروهای مسلّح روسیه ارتشبد است و سپاه پاسداران یک نیروی قزاق و زیردست کسانی مانند
والری گراسیموف است ،بههمین دلیل تروریستهای سپاهی نمیتوانند ارتشبد باشند .یکی از دالیلی که
خامنهای اجازه ندارد به سرداران سپاه درجهی سپهبدی و متعاقب آن ارتشبدی بدهد ،این است که درجهی
ارتشبدی مخصوص کسانی چون والری گراسیموف است .والری گراسیموف به سرلشکر باقری که رئیس ستاد
مشترک نیروهای نظامی ایران است نامه مینویسد و بابت کشتهشدن قاسم سلیمانی که فرماندهی بزرگ قزاق
روسی بود تسلیت میگوید .اگر از این زوایا نگاه کنید ،متوجه خواهید شد که سرلشکر و یا رئیس ستاد مشترک
سپاه روسپیه
نظامی هیچ کشوری بهغیر از روسیه به سرلشکر باقری تسلیت نگفته است .گراسیموف ،قاسم سلیمانی و
سرلشکر باقری را نیروی خودش میداند ،و در واقع یک نیروی زیردست خودش را دلداری داده است .هرچند
که خود باقری زیردست قاسم سلیمانی بود ،چون قاسم سلیمانی نشان ذوالفقار گرفته بود ،ولی تا بعد از مرگ
سپهبد نشد ،بهخاطر اینکه تازمانیکه زنده است باید زیردست گراسیموف باشد .این نکاتیست که ایرانیان
اصلن به آن توجه ندارند .بعضی از دوستان انتقاد میکنند که «سپاه پاسداران همان ارتش قزاق روس است،
یک تمثیل دور است»؛ این تمثیل نیست ،بلکه نام واقعی سپاه پاسداران است .نیروی قزاق مسئول حفظ منافع
روسیه در ایران بود و سپاه پاسداران با شعار «حفظ انقالب اسالمی» که همانا یک انقالب روسیست ،مسئول
حفظ منافع روسیه است .انقالب اسالمی ،انقالبیست که تمام امکانات ،منافع و ثروت ایران را در اختیار روسیه
قرار داده است؛ در واقع ،سپاه پاسداران تولید میشود تا ارتش ایران را تضعیف کنند ،چون روسیه از ارتش
ایران در «ماجرای عمان» کینه داشت و باید یک نیروی روسی بهنام «سپاه پاسداران» را با همراهی و همکاری
مزدوران روسی بهوجود میآوردند که هم ارتش را تضعیف کند و هم حافظ منافع روسیه در ایران باشد .از این
بابت است که خامنهای از هر طریقی با آمریکا کنار میآید و از آمریکا میخواهد که یکی از پایگاههای خود را
در عراق تخلیه کند تا خامنهای برای حفظ اقتدار داخلی خود به این پایگاههای خالی حمله کند و برای فریب
مردم ایران و فریب بسیج و فریب خانوادهی شهید ،اعالم کند که انتقام سربار سلیمانی را از آمریکا گرفتهایم و
به آمریکا حمله کردهایم؛ آمریکا هم پادگانهای خود را تخلیه میکند و سپاه تروریستی پاسداران چند موشک
به اطراف آن پایگاه شلیک میکند و در رسانههای مزدور خود تبلیغ میکنند که آمریکا را موشکباران کردهایم.
بهمحض آنکه خامنهای میخواهد این اقتدار آبکی را به نمایش بگذارد ،سپاه با شلیک سه موشک به «هواپیمای
اوکراینی» ،این هواپیما را در آسمان منفجر میکند .این روابط ساده نیست ،باید تمام آنها را به هم متصل
کنید؛ این روابط بهشدّت واقعیست .نشانهها با ما در حال سخنگفتن هستند .آیا رئیس ارتش پاکستان،
افغانستان یا امارات و عربستان ،برای کشتهشدن قاسم سلیمانی به سرلشکر باقری تسلیت گفتند؟! قاسم
سلیمانی با رئیس ارتش عراق همکار بود ،آیا او بابت کشتهشدن سلیمانی به مالپاسداران تسلیت گفته است؟
هرگز! تسلیت گراسیموف معنای تسلیت ندارد ،بلکه دلداریدادن به نیروی زیردست است؛ او با غرور خاصی
به باقری که نیروی زیردست اوست دلداری میدهد و باقری ابله هم در نهایت تواضع به او پاسخ میدهد .این
فاجعهایست که در ایران در حال رخدادن است .ما اینگونه که تحت استعمار روسیه هستیم ،در هیچکجای
تاریخ ،جز استعمار سوبژکتیو اسالمی تحت هیچ استعماری نبودهایم؛ این استعمار اسالمی ،استعمار مغزها و
قلبهاست و از قادسیّه تا همین امروز نیز ادامه دارد ،اما از لحاظ اقتصادی و سیاسی ،استعمار روسیه در حال
چپاول و نابودی ایران است.
علی عبدالرضایی
جدا از نقش روسیه ،در حال حاضر چه کسانی در عراق و سوریه هستند؟ «داعش» را داریم و پیش از آن
«القاعده» را داشتیم .مبنای شکلگیری القاعده ،آمریکا و «بنالدن» بوده و اکنون میبینیم که نقش القاعده
هم کاسته شده ،اما میدانیم داعش چگونه ساخته شده .یکی از مشکالتی که امروزه در خاورمیانه داریم
«طالبان» هستند؛ امروز مردم افغانستان از دست تروریستهای طالبان در رنج هستند و نمیتوانند دموکراسی
و حتی انتخابات داشته باشند .چه کسی برای مردم افغانستان پای میز مذاکره میرود؟ ما میدانیم که آمریکا
چقدر تالش میکند که بین رئیسجمهور افغانستان و طالبان صلح برقرار کند و هنوز تعداد زیادی از سربازان
آمریکایی در آنجا هستند و این را هم خوب میدانیم که روسیه از طریق ایران ،طالبان را پشتیبانی میکند؛
در واقع ،هر جا که ایران حضور دارد یعنی روسیه هم هست ،میدانید چرا؟ چون مردم ایران از لحاظ اقتصادی
اوضاع بدی دارند و حتی از امکانات اولیه هم برخوردار نیستند ،ولی به همان نسبت زندگی روسها تغییر کرده.
بیشترین سرمایهداران دنیا روسها هستند؛ روسها در «قبرس» سرمایهگذاری میکنند ،حتی صاحبان تیمهای
فوتبال انگلیسی مثل «چلسی» روسها هستند؛ یعنی مافیای دنیا در دست روسهاست .چه کسی طالبان را
پشتیبانی میکند؟ روسیه! برادر تنی طالبان چه کسانی هستند؟ القاعده! حاال میگویند در آغاز بنالدن و
القاعده جاسوس آمریکایی بودند! چیزی که ما عملن در افغانستان میبینیم حضور طالبان است ،این طالبان
هستند که بمبگذاری میکنند .طالبان چه میخواهد؟ طالبان میخواهد ادارهی کشور در دست خودش باشد
تا همه کثیفی شوند؛ یعنی زنان تحصیل نکنند و زندگی نداشته باشند .وضع زندگی امروز افغانها را با زندگی
در دورهی طالبان قیاس کنید ،امروز مردم هزارانبار راضیترند و این را مدیون چه کسانی هستند؟ روسها یا
آمریکاییها؟ بیشک آمریکاییها .آمریکا کشوری سرمایهداریست و بیدلیل کاری انجام نمیدهد ،حتمن
میخواهند منافع خود را در آینده دنبال کنند ،ولی تاکنون چیزی جز ضرر نداشتهاند؛ نمیخواهم بگویم
آمریکاییها مسیح هستند و برای نجات آمدهاند ،ولی برای روسها حقیقت انسانی وجود ندارد ،چون استعمار
کثیف است .استعمار روسیه در تاروپود رخنه میکند ،هستی را میکشد و طالبان را برای افغانستان میخواهد؛
یعنی هیچ ارزشی برای انسان قائل نیست .در تاجیکستان هم همین کار را کرده و زبالههای اتمی خود را در
دورهی شوروی بزرگ در آنجا دفن کردند؛ انزجار روسها از «پارسها» مشهود است ،به این دلیل است که ما
قدرت اتحاد داریم و میتوانیم که تمدن ایرانی را تشکیل دهیم .ما پیشترها «پرشیا» بودهایم و روسیه از این
موضوع وحشت دارد .آمریکا از ما دور است ،اگر آمریکا جالد هم باشد ،ما برایش خطرناک نیستیم بلکه سوژهی
خوبی برای کاسبی هستیم؛ «خاورمیانه» برای آمریکا بازار است .بیشک آمریکا بهدنبال این است تا ایران را
داشته باشد ،چون «جادهی ابریشم» از ایران میگذرد؛ از شمال دریای خزر را دارد و از جنوب به هند و
کشورهای عربی و همچنین خلیج پارس دسترسی دارد .ایران کشوریست که هم مواد اولیهی غنی و هم
سپاه روسپیه
نیروی کار ارزان دارد؛ نگاه آمریکا به ایران نگاهی اقتصادیست و از این بابت میتواند منفی باشد ،ولی بهعنوان
یک استعمارگر ،این روسها هستند که ایران را در چنگ خود گرفتهاند .روسها هنوز «احداث نیروگاه بوشهر»
را تمام نکردهاند ،بارها برای این پروژه قرارداد بستند و بارها پول گرفتهاند .روسها نمیخواهند حتی در یک
حیطهی کوچک پیشرفت داشته باشیم .در هیچ جای ایران پروژهای دیده نمیشود که ساخت روسها باشد.
صنایع ایران ،یا آمریکاییست و یا آلمانی .روسها اجازه ندادند ما در هیچ زمینهای پیشرفت داشته باشیم ،اگر
هم در موردی شاهد موفقیت ما بودند آن را نابود کردند؛ در زمان «محمدرضاشاه» ارتش پیشرفتهای داشتیم،
اما روسها با کمک پاسدارها و مالها و با اخراج و فراریدادن تیمسارها و افسران عالیرتبه و ارتشیان نخبهای
که در آمریکا دوره دیده بودند ،باعث تضعیف ارتش شدند؛ بعد از آن هم «صدام» را تشویق میکنند تا به ایران
حمله کند؛ صدام هم مابقی ارتش را نابود میکند .میگویند پاسدارها و بسیجیان در جبههها جنگیدند ،اما
واقعیت این است که اگر مقاومتی در جنگ ایران و عراق اتفاق افتاده ،به خاطر ایثار ارتشیها بوده وگرنه
پاسداران بدون برنامه فقط حمله میکردند و شهید میشدند .هرقدر هم که شما جانفدا باشید ،در برابر ارتش
قدرتمند صدام فقط یک ارتش قوی میتوانست ایستادگی کند .امروزه جنگ قواعد خاص خود را دارد و یک
امر تکنیکال است .من در منطقه آنقدر که شرِّ روسیه را میبینم ،شرِّ آمریکا را نمیبینم ،ولی این بدان معنا
نیست که آمریکا به فکر منافع ما باشد؛ آمریکا از ایران دور است و اکنون هم که در حال استخراج نفت خود
است و میخواهد در «اوپک» دست باال را داشته باشد ،چون تا سال 2023علیرغم اینکه دیگر نیازی به نفت
نخواهد داشت ،بلکه صادرکنندهی آن خواهد شد ،یعنی در تعیین قیمت نفت تأثیرگذار خواهد بود پس دیگر
حفظ کشورهایی مثل ایران برای آمریکا اهمیت چندانی ندارد .آمریکا یک قاره است؛ در آنسو هم کانادا و
بخشهای نفتخیز بسیاری دارد که هنوز کشف نشدهاند و اصلن به خاورمیانه نیازی ندارد .به این نکات توجه
کنید!
آمریکا در افغانستان چه میکند و حضور آمریکاییها در افغانستان چه سودی برای آمریکا دارد؟ افغانستان
معادن باارزشی دارد که همه در دست طالبان است .اینکه جمهوری اسالمی از طالبان حمایت میکند بهخاطر
کاشت مواد مخدر است؛ سپاه پاسداران و جمهوری اسالمی از این طریق سود میبرند و سیاستهای روسیه را
آنجا اجرا میکنند .اکنون کدام کشور در منطقه تسلیحات میفروشد؟ آمریکا در نهایت به عربستان سالح
میفروشد؛ فروش تسلیحات کاری نیست که آمریکا از آن پول بهدست بیاورد ،اما اکنون با توجه به اینکه روسیه
تحریم شده ،صنعت اول روسیه فروش تسلیحات به هند ،چین ،پاکستان ،ایران و کشورهای عربیست .از سال
،2014درآمد سالیانهی روسیه 2تریلیوندالر بوده ،بعد از تحریم به 1/1تریلیون کاهش پیدا میکند ،یعنی
900میلیارد دالر کسری داشتهاند و میخواهند آن را جبران کنند ،بههمین دلیل در منطقه توطئه میکنند و
هر سال فجیعتر عمل میکنند .توجه کنید که عراق و لبنان قصد دارند «اس »400بخرند و این هم بر ما
فشار میآورد .حاال سیاستهای آمریکا را ببینیم؛ آمریکا در سوریه جنگیده ،اما چه چیزی بهدست آورده؟ کدام
کشور تا خرتناق در سوریه فرو کرده؟ مگر آمریکا در سوریه با داعش نجنگید ،اما کدام کشور در سوریه سود
میبرد؟! بندر «طرطوس» را که در کنار دریای «مدیترانه» قرار دارد کدام کشور اجاره کرده؟ روسیه! به اراجیفی
علی عبدالرضایی
که در روزنامهها نوشته میشود و یا تودهایها میگویند ،توجه نکنید ،اینها مدام به شما اطالعات غلط
میدهند ،شما امری را که اتفاق افتاده ببینید .آیا ما اکنون در سوریه آمریکا را داریم؟ آمریکا مگر با داعش
نجنگید؟ مگر آمریکا داعش را از آنجا بیرون نکرد؟ مگر رهبر آنها را آمریکا نکشت؟ متحد رئیسجمهور
سوریه کیست؟ روسیه! کدام کشور بخش ساختوساز و استخراج معادن سوریه را در دست گرفته؟ روسیه!
آمریکا در آنجا هیچکاره است و نیازی هم به آن ندارد .از طرفی در عراق و منطقهی کردستان ،آمریکا دارد
کار خودش را میکند و سود باالیی هم به جیب میزند و شرکتهای چندملّیتی آمریکا در آنجا به استخراج
نفت مشغول هستند و کردها هم از این جهت راضی هستند؛ تا خرتناق در کردستان فرو کرده ،چون حکومت
کردستان هم حکومتی مردمی نیست و قبیلهای و کثیف است .آمریکا در یمن چه میکند؟ آیا آمریکا علّت
جنگ است؟ نه اینطور نیست ،ولی روسیه عامل تشنج در آنجاست ،چون ایران در یمن حضور دارد و وقتی
ایران باشد یعنی روسیه هم هست .من پشت حملهی «اردوغان» به کردهای سوریه ،سایهی روسیه را میبینم؛
وقتی در مورد وقایع منطقه حرف میزنیم ،مدام باید از روسیه نام ببریم چون روسیه همهجا هست؛ نقش
آمریکا را کمرنگ میبینم .وقتی کردهای سوریه تحت فشار قرار میگیرند ،از آمریکا کمک میخواهند .آمریکا
گرگ دور است ،اما روسیه گرگ نزدیک؛ هر وقت کم میآورد ،به یک بخش از کشور ما چنگ میزند ،اما
آمریکا کشورهای دیگری جز ایران دارد و اینهمه سال از ایران دور بوده و کشور ما برایش مهم نبوده .ما
نیازمند مذاکره با آمریکا هستیم .ما کشور ضعیفی هستیم و ناگزیریم که از غرب بیاموزیم .در پروسهای که در
موضع ضعف قرار دارید ،مجبور به باجدادن میشوید .مالها مدام از «برابری» گفتند ،اما در همهچیز صفر و
صدی بودند؛ بههمین دلیل همهچیز را از دست دادند .شاه هم معامالت برابر نداشت و تقریبن میتوان گفت
که سی به هفتاد بود ،ولی 30درصد را میگرفت و کشورهای غربی همین 30درصد را هم نمیتوانستند تحمل
کنند؛ اکنون جمهوری اسالمی همهچیز را میدهد ،در ایران الیگارشی وجود دارد و همینکه حقِّ داللی خود
را بگیرند برایشان کافیست؛ هیچ حقّی برای مردم قائل نیستند و مردم را بیگانه میدانند« .والیتی» میگوید:
«همینقدر که مردم پارچهای بر تن و نان خشکی داشته باشند که سق بزنند کافیست ،ما در مبارزهایم ».چرا
امثال والیتی نباید سق بزنند؟ چرا آنها در بهترین آپارتمانهای «سعدآباد» و «تجریش» زندگی میکنند؟
چرا چندین شغل دارند و جوان ایرانی حتی یک شغل هم ندارد؟ اینها مسئله است .پشت تمام این مسائل
زیرساخت روسی قرار دارد؛ اساسن روسیه میخواهد که اوضاع ایران فجیع باشد ،چون بحران روی بحران تولید
میکند .تضعیف ایران به نفع روسیه است ،چون تنها خطر منطقهای برای روسیه ،ایران است؛ ایران تمدنی
بزرگ دارد و قدرتمند است و خصلت متحدسازی دارد ،لذا میتواند گریبان روسیه را بگیرد ،و این کار را خواهد
کرد .شک نکنید که «ایاالت متحدهی ایران» مادر روسیه را به عزایش خواهد نشاند ،کافیست که ما به این
ایده برسیم .امروز ما در «دهکدهی جهانی مارشال مکلوهان» زندگی میکنیم ،ما میتوانیم با مذاکره و روابط
انسانی درست ،اوضاع خود را تغییر دهیم و روسیه بهشدّت از این موضوع وحشت دارد .نگاهی به چین بیندازید،
ببینید تا چه اندازه پیشرفت کرده است .هندوستان با وضعیت فجیع خود ،امروزه به یکی از قطبهای اقتصادی
دنیا بدل شده است؛ زمانی تنها آرزوی هندوستان ادارهی خود بود .کشور ما ظرفیتهایی دارد که میتواند
سپاه روسپیه
بسیار پیشرفت کند و قدرتمند باشد ،بههمین دلیل است که روسیه و اسالم و مالها ضدّایران هستند؛ اصلن
نمیتوانند پیشرفت ایرانیها را ببینند .مثلن اگر یک ایرانی در هر زمینهای موفق و معروف شود ،مال تحمل
نخواهد کرد و بهسرعت او را از کار اخراج خواهد کرد تا بیش از آن مطرح نشود؛ یک فوتبالیست مثل «علی
کریمی» را نمیتوانند تحمل کنند؛ یک شاعر مثل «شاملو» را تحمل نکردند؛ همینکه به حدی از شهرت
برسید ،خایمنی حسادت میکند و شما را بر کنار میکند ،چون شما ایرانی هستید .شما ایرانیان حق ندارید
در ایران مطرح باشید؛ اجازه ندارید در ایران حق داشته باشید؛ شما حقّ مال هستید ،چون گردن شما را در
قادسیّه زدند و شما انتقام نگرفتید؛ شما بازندهاید و بازنده باید خفه شود؛ این حرف و حدیث مسلمانان در
ایران است .منظورم از مسلمانان عوام نیستند که چیزی نمیدانند ،منظورم کسانی هستند که از طریق اسالم
منافع دارند ،مثل «رفیقدوست» .در ایران سرمایهداری هست؛ «حجتیّه» را ببینید ،یکیازیکی فجیعتر ،همه
سرمایههای میلیارددالری دارند؛ این سرمایهها حق و حقوق پایمالشدهی شماست .شما باید آن را پس بگیرید،
بههمین دلیل است که ما در ایران یک انقالب اجتماعی و ساختاری میخواهیم؛ ما نمیخواهیم خر برود و االغ
بیاید .تمام سرمایه و هستی شما باید از چنگ آنها دربیاید .باز هم تکرار میکنم ،آنچه گفتم به این معنا
نیست که آمریکا خیر ما را میخواهد؛ آمریکا هر جور شده میخواهد ما را غارت کند ،ولی ضدّانسان نیست؛
آمریکاییها و اروپاییها به حقوق بشر باور دارند ،اما روسها نه ،روسها ضدّانسانند و «ایلینیست» هستند و
نوعی «دیکتاتوری هیتلری» را طرح میکنند .مراد پوتین« ،ایلین» است؛ ایلین بهدنبال روسیهی بزرگ است
و میخواهد روسیه همهی دنیا را بگیرد .ایلین سالها پیش مرده ،ولی پوتین اعتراف میکند که قطب ذهنی
او ایلین است؛ اصلن پوتین برای انسان ارزشی قائل نیست ،اما آمریکاییها اینگونه نیستند ،آنها انسانمحورند
و به مدرنیتی باور دارند .کثافت امروز منطقه «روسیه» است .این حرفها به این معنا نیست که انگلیس ،آمریکا
و فرانسه خطر ندارند ،نه! اینها گرگهای دورند ،خطر هم که داشته باشند اگر ما به هوش باشیم ،کار زیادی
نمیتوانند بکنند .چرا روسیه میخواهد که رابطهی ایران و آمریکا بد باشد؟ اگر ایران روابط خوبی با اروپا و
بهخصوص با آمریکا داشت ،اکنون مثل آذربایجان و ترکمنستان میتوانست از «دریای کاسپین» استخراج نفت
داشته باشد ،اما نمیتواند ،چون منزویست و خود روسیه است؛ ماجرا این است .این حرفها حرفهای سختی
نیست؛ یک تودهای مزدور تمام زندگی خود را از روسیه دارد و حق دارد خود را به خریّت بزند؛ فریب نخورید
اگر میگویند« :چرا عبدالرضایی به انگلیس ،فرانسه و آمریکا حمله نمیکند؟» بدبختی ما اکنون به خاطر
روسیه و چین است ،چون در 40سال اخیر هر زمان خواستیم در سازمان ملل از حقوق خودمان دفاع کنیم،
این دو کشور از جمهوری اسالمی پشتیبانی کردند ،چون با حضور مالها دارند ایران را چپاول میکنند و ما
«استعمار سرخ» را در ایران داریم؛ هیچ استعماری کثیفتر از استعمار روسیه و چین نیست؛ بررسی کنید و
ببینید چینیها چه بالیی بر سر افغانستان آوردند؟ هماکنون دریای عمان را به چینیها سپردهاند ،ببینید در
آنجا چه کثافتی به بار میآورند.
علی عبدالرضایی
کسانیکه از طریق خرافهسازی ارتزاق میکنند ،قرائتهای اسالمی و چیرگی اسالم بر ایران آرزویشان است.
کسانیکه ایران را ذلیل میخواهند ،از وقتیکه «پایان اسالم» را در ایران اعالم کردم بهشدّت زخمی شدهاند.
برای اینکه ترتیب باقیماندهی اسالم هم داده شود ،بهش ّدت نیاز داریم که روی نیای خودمان و نمادهای تمدن
ایرانی تأکید کنیم .بهشدّت نیاز داریم که «رستم دستان» و «کوروش بزرگ» و بودوباش او و «پاپک» را
بشناسانیم .ما در نقطهنقطهی ایران شخصیتهایی با معجزات بزرگ داریم که میتوانند برای عوام جانشین
امامان شوند؛ ما «کوروش بزرگ» را داریم که احیاکنندهی زبان بود؛ «زبان عبری» که همان «زبان عربی»
است ،توسط کوروش زنده شد وگرنه مرگ زبان عبری در اورشلیم توسط «بختالنصر» اعالم شده بود .ما
بزرگی چون کوروش داریم که احیاکنندهی زبان بود و زبان جان و هستی آدمیست .دربارهی خیلی از
خصیصههای کوروش هرگز گفته نشده؛ اگر مضمون لوح و استوانهی کوروش را قبول کنیم ،با تفسیر آن
میتوان به تعبیرهای تازه رسید .در مقابل این تعبیرهای من ،هیچ آیتاهلل و فیلسوف گهمسلمانی نمیتواند
استقامت کند ،فقط میتوانند بگویند که «چرا موتا اینگونه کوروش را بزرگ میکند؟» چون میتوانم! شما از
پس «حضرت محمد پدوفیلی» و دوازده مسموم برنمیآیید ،اما من میتوانم قدرت «زبان پارسی» را بر بالهت
شما چیره کنم .هر حرفی که من دربارهی اسالم میزنم سندیّت دارد؛ برخی چیزها ،مثلن اینکه مکه در
عربستان نیست ،یا مثلن محمد هرگز در مکه زندگی نکرده ،یا قبیلهی قریش ربطی به مکه و عربستان نداشتند،
اینها تحقیق من نیست ،بلکه اثبات شدهاند ،حداقل ده فیلم در این باره وجود دارد .ما نشان میدهیم که
چگونه مسلمانات از برخی چیزهایی که دربارهی خود کوروش است تقلید کردهاند؛ ما به شما میگوییم قدر
«آریو برزن» را بدانید چون به شما میگویند« :آریوبرزن اسطورهای بوده که وجود خارجی نداشته ».تا از این
طریق حضرت عباسشان را باور کنید ،چون «حضرت عباس» را از روی «آریو برزن» ساختهاند .به شما
میگویند دربارهی «سیاووش» حرف نزنید و اینها خرافه و افسانه بوده ،بهخاطر اینکه حسین و واقعهی عاشورا
را بر اساس «سیاوشان» ساختهاند .به شما میگویند« :رستم وجود نداشته ».درحالیکه ما در قادسیّه فرماندهای
به اسم «رستم » داریم که «پَردیسی» (فردوسی) نام او را در شاهنامه ابدی میکند و او قهرمان اصلی شاهنامه
است .بالهت از دانش میترسد و آن را محکوم میکند .برای اینکه باقیماندهی خرافیگری اسالم در ایران نابود
شود ،ما ناگزیر هستیم شناسنامهی خود را به همه نشان دهیم؛ «کوروش» شناسنامهی ماست ،همچون «رستم
دستان» و «پردیسی» و شاعران و بزرگان ما و همچون فلسفه و حکمت ایران ،اینها همه نمادهای مهمی از
تمدن ایرانی هستند.
تمام تودهایها و کموسلمانهای روسی ،در چند دههی اخیر به «کارل مارکس» خیانت کردند؛ مارکس
گفت« :مذهب ،افیون جامعه است ».ولی آنها حتی یکبار با اسالم مبارزه نکردند« .والدیمیر لنین» رفیق
سپاه روسپیه
چچنی خود را مأمور میکند که «کمونیسم» را با «اسالم» انطباق بدهد ،چون میخواست کشورگشایی کند،
برای اینکار اول از تأسیس احزابی چون حزب بعث عراق ،حزب بعث سوریه ،حزب توده در ایران ،حزب توده
در افغانستان حمایت میکند و همهی اینها را بر اساس مدل چچنی پایهریزی میکند .از این جهت اولین
خائن به مارکس خود والدیمیر لنین بوده و از آن فجیعتر «ژوزف استالین» و از همهی اینها فجیعتر
کموسلمانهای ایرانی بودند .وقتی از کوروش حرف میزنیم اینها روانی میشوند ،ولی مدام از اسالم میگویند
و بهخاطر اینکه اسالم در خدمت «والدیمیر پوتین» و کشورگشایی جدید روسیه است با آن هیچ مشکلی
ندارند ،هر حرف بیهودهای از اسالم بشنوند حتی یک پوزخند نمیزنند .اینها جرأت ندارند با من در بیفتند،
چون بهشدّت بیسواد هستند ،اینها در مقابل نوع تفسیرهایی که من ارائه میدهم ذلیلاند .در برابر این
بیوطنان کوروش را خشم کنید و توی سرشان بزنید .از «کوروش»« ،بابک خرمدین»« ،رستم دستان» و دیگر
اسطورههای ایرانی بگویید و نشانههای زبانیشان را به خشم بدل کنید .اینها حتی میترسند به «رَستم» اشاره
کنند و میگویند «رُستم» ،چون در «رَستم» واژهی «رَستن» و «آزادی» وجود دارد که اشاره به آزادی و
آزادیخواهی رستم دارد .اینها در ایرانی سراغ فتوّت و آزادمردی را نمیگیرند ،تازه مقدار کمی از آزادیای را
که کوروش به تعریفش پرداخته رستم به اجرا درآورد« .رَستم»« ،رُستم» میشود بهخاطر اینکه ریشهشناسی
«رَستم» یعنی «آزادگی» ،میگویند «رُستم» تا «رَستم» گم شود .هرگز نمیگویند «عربی» و «عبری» یکی
هستند ،اینها کشفهای زبانیاند؛ فرق چندانی بین زبان عربی و عبری نیست ،هردو یک ساختار را دارند و از
زمره زبانهای سامی هستند ،پس این جنگ برای چیست؟ شما که همه یکی هستید ،چرا انرژی ما را تلف
میکنید و عوام را فریب میدهید؟! ما «مهر» را داریم که از ممدپدوفیلی بیشک انسانیتر و برتر است ،اگر
مهر هم که نباشد« ،مانی» و «آیین زروانی» هم که نباشد« ،زرتشت» را داریم که فیلسوف ثنویت است ،چرا
از آنهمه حرف نزنیم؟! تودهایها میگویند از اینها نگوییم و همان اسالم کافیست ،چون اسالم تمهیدی در
جهت اعمال استعمار سرخ است ،چون استعمار سرخ نزدیک خاورمیانه است؛ مزدوران همهکار میکنند و از
صدای من وحشت دارند ،چون صدای من ،صدای آزادیست .مردمی که شناسنامه (هویّت) و تکیهگاه نداشته
باشند ،نمیتوانند هیچکاری بکنند؛ آنها شناسنامهی شما را میگیرند و میگویند« :شما بیریشه و بربر
بودهاید ».تا به اکنون خودتان ،یعنی غلتزدن در بین کثیفیها خرسند باشید و بگویید ما چیزی نداشتهایم و
محمد آمد و ما را نجات داد! تمام کسانیکه در وبسایتها و تلویزیونهای داخلی و خارجی مشغول کتمان
حقیقتاند ،اگر به محمد فحاشی کنید ،ناراحت میشوند ،اما اینهمه مال و حرامزاده شبانهروز به «کوروش» و
«آریوبرزن» توهین میکنند و انتظار دارند که ما سکوت کنیم« .موتا» را بدل به فحش کردند ،درحالیکه
«موتا» عظمت تاریخ ماست ،اما چیزی دربارهاش نداریم ،همهچیز را نابود کردهاند .از طریق «زبان» میفهمید
که واقعیت موتا چهچیزی بوده و او چه کسی بوده که باعث شده گیالن و مازندران و گرگان چندین قرن
جلوی اسالم ایستادگی کنند و نگذارند که اسالم در شمال کشور نفوذ کند .موتا یک معجزه بوده است .راز
موتا چه بوده که تا این اندازه تازیان و مالیان از آن انزجار دارند و از نام او به وحشت میافتند؟ رمز پیروزی ما
همین شناخت است که باید روی آن تأکید کنیم .راه پاکسازی «زبان» از اسالم و خرافه در ایران ،همین
علی عبدالرضایی
یادآوریهاست ،پیروز کسیست که بهخاطر میآورد؛ تو اگر پدرت را نشناسی و نفهمی که فرزند کوروش
هستی ،بهشدّت عالفی ،تحت هیچ شرایطی از حقّ و ریشهی خودت نگذر وگرنه بین تو و برادرت فاصله ایجاد
میکنند ،تو باید صدا بزنی و بفهمی که همهی شما همدیگرید و از طریق یادآوری نیای خود میفهمید که
چقدر شبیه به هم هستید.
عدهای به مالها فحش میدهند و میگویند« :ما را در دوم خرداد فریب دادند ،در جنبش سبز کشتند و
در قیام فرودستان لتوپار کردند ».در واقع« ،ملّا» یعنی «دلّال» ،مال بین شاه و مردم و همچنین بین کدخدا
و بزرگان مباشر بود .هر دهات یک مال داشت .هر شاهی یک مال و خوابگزار اعظم داشت .مال حرمسرای شاه
را با دختران زیبا رونق میبخشید؛ مال باید دختران زیبارویی را که مدنظر شاه بودند توجیه میکرد و در
حرمسرا مینشاند .شیخ مدام عنصر وابسته به شاه بود .در دورهی جدید ،یعنی بعد از عصر صفویه ،شیخ دریافت
که میتواند از شاه جدا شود و به عنصر بیگانه و استعمار وصل شود .شاهان دورهی صفویه بهخاطر اینکه جلوی
استعمار اسالمی عثمانی ایستادگی کنند و باج و خراج ندهند ،مذهب شیعه را علیه عثمانی و مذهب سنّی ،در
ایران تولید میکنند که طراحی زیرکانهای هم دارد .آنها «محقق کرکی» و«علی بن عبدالعالی» را به ایران
میآورند و با نظریهپردازی کرکی تشیع را علم میکنند تا علیه تمامیتخواهی عثمانی سینه سپر کنند و به
آنها دیگر باج ندهند ،اما در ادامه خودشان قربانی آنها میشوند .میخواستند از باجدادن فرار کنند ،ولی کل
آینده را باختند و این وحشتناک است؛ یعنی ما وقتیکه این جریان را دنبال میکنیم میبینیم چیزی که باید
باعث استقالل ایران میشد برعکس رقم خورد ،یعنی اگر شاه اول صفوی« ،شاهاسماعیل» ،هوشمندی به خرج
داد که از چیرگی عثمانی فرار کند ،بعد همان هوشمندی به فریب بدل شد ،چون کرکی را که از جبلعامل
آورده بودند ،از شاه صفوی باهوشتر بود .بعد از آن هرچیزی که به خورد مردم دادند خرافه بود ،در واقع مال
بعد از آن در خدمت استعمار بود.
بر ایران استعمار روسیه سیطره دارد و دلیل بدبختی ایرانیان همین موضوع است؛ در واقع ،اگر روزهای
سختی داریم و راحت سرکوب میشویم و علیه ما توطئه میشود ،همه بهخاطر استعمار روسیه است .روسها
شیوههای بسیار خاصی در استعمار کشورها دارند؛ وقتی کشوری را تحت استعمار قرار میدهند نوع
استعمارشان« ،استعمار پنهان» است ،مثل آمریکاییها مستشار نمیفرستند ،بلکه از میان خودتان مستشار
درست میکنند؛ از درون خود مالها ،تودهای و مزدور میسازند ،نیازی نیست که روسها را آنجا بفرستند؛
روی خودت کار میکنند و ازت مال میسازند .یک روسی میتواند طوری شبیه به مال حرف بزند که شما از
ادبیات مالیی و نوع زیست او حیرت کنید؛ در واقع ،آنها حتی در ادبیاتی که مزدورانشان به کار میبرند
شبیهسازی دارند .در ایران «کارخانهی مالسازی» بسیار داریم .اکنون همان کاری را که روسیه در ایران عملی
کرد ،در کل خاورمیانه گسترش دادهست ،چون کشورهای مسلمان در خرافه قرار دارند؛ آنها بعد از چیرگی
بر ایران40 ،سال است که دارند ایران را غارت میکنند ،و همان مدل ایران را در کشورهای دیگر پیاده میکنند.
فرق ما و بقیهی کشورها این است که الاقل اقلیّتی در ایران فهمیدهاند که نقش روسیه چیست ،ولی عراق و
لبنان و یمن و افغانستان به این ادراک نرسیدهاند.
سپاه روسپیه
تمام چیزهایی که علیه انگلیس و آمریکا میگویند خصیصههای راستین روسیست .انگلیس فجیع بود،
ولی بعد از «محمد مصدق» پروندهاش بسته شد .بعد از مصدق «آمریکا» را در ایران داشتیم ،ولی بهجز آمریکا،
سایهی سنگین روسیه همیشه بر ما سیطره داشت .شرط نجات ما استقالل از روسیه است ،اینکه دیگر به
روسیه باج ندهیم ،برای اینکار باید از شرِّ اسالم رهایی پیدا کنیم؛ چون لنین کار خود را کرده است؛ از وقتی
رفیق چچنی خود را مأمور انطباق اسالم و کمونیسم کرد ،تمام کشورهای منطقه در اختیارش بود ،و جالب
این است که اول روشنفکران جامعه را با بزک مورد هدف قرار میدهد ،چون «اسپوتنیک» هوشمندانه عمل
میکند و عالوه بر عوام روی روشنفکر و تحصیلکرده هم تاثیرگذار است .کار پروپاگانداییستها استفاده از
مقولهی «شرّ» است ،مردم ایران اصلن شرّ را نمیشناسند و نمیدانند شرّ چیست .آنها درکی از شیطان ندارند،
چون در اسالم مشخص نیست که شیطان از کجا میآید .آنها هرچیزی را که خالف خدا باشد شیطان و شرّ
مینامند ،چون شیطان را نمیشناسند ،ولی یهودیها شیطان را میشناسند و میدانند «شیطان» زنی زیبا
بوده .با توجه به تمام این توضیحات ،ما ناگزیر به شناخت هستیم ،برای اینکه از شرِّ روسیه خالص شویم ،باید
ابتدا از شرِّ اسالم خالص شویم .مالها و داللها و سپاه پاسداران هیچ قدرتی ندارند و اگر روسیه نباشد ،ما
یکروزه ترتیب اینها را میدهیم.
در تمام معرکههای جهانیای که پیش میآید ،وقتیکه ایران زیر سؤال میرود ،روسیه و چین ،ایران را
نجات میدهند و روسیه مدام به داد ایران میرسد ،چون ایران خود روسیه است! از طرفی پهپاد آمریکا را مورد
هدف قرار میدهند و دو ساعت بعد ،پوتین در نامهای به شورای امنیّت ملّی مینویسد« :اگر جنگی اتفاق بیفتد،
جنگ جهانی کلید میخورد ».بهخاطر اینکه روسیه از این طریق سود میبرد .هیچکس در این باره حرفی
نمیزند ،اینها همه گزارههای بههمپیوسته هستند ،برای اینکه ما از شرّ روسیه خالص شویم .روسیه از همیشه
در ایران حضور داشته و مدام در حال غارت ما بوده است .بحث «تجزیهطلبی»ای را که عدهای راه انداختهاند
ربطی به آمریکا ندارد ،اگر قصدشان تجزیه بود آمریکا ،عراق و افغانستان را تجزیه میکرد ،چون امروز در این
دو کشور ،آمریکا کارگردانی و هزینه کرده است .هرجا که زمزمهی تجزیهطلبی میشنوید ،بدانید که روسها
آنجا خانه کردهاند؛ در واقع ،سیاست روسیه خردکننده است؛ تمام همسایههای خود را ضعیف میخواهد و
اجازه نمیدهد در همسایگی او یک کشور قدرتمند وجود داشته باشد .اتفاقن بیشترین انزجار را از ایران دارند،
چون ایران منابعی دارد و جمعیتش باالست .عربستان 20میلیوننفری نمیتواند برای روسیه تهدید باشد ،عراق
نمیتواند خطری برای روسیه باشد ،ولی ایران غنی و باستانی و خردمند ،با جمعیت نود میلیون نفری ،میتواند
خطر بزرگی برای روسیه باشد ،در نتیجه تمام سعی خود را میکند تا مدام ایران را در ضعف نگه دارد.
اولینکاری که میکند ،تسخیر مغزهای شماست .تمام روشنفکران ما از زمره چپهای روسی (کموسلمان)
هستند ،حتی آنهایی که هیچ نسبت سیاسیای ندارند بهطور ناخوداگاه در مجالتی مطرح میشوند که توسط
تودهایها اداره میشوند .تودهایها اصلن سیاسی نیستند ،تودهایها و اکثریّتیها مثل استمرارطالبان از زمره
مزدوران روسیاند و برای روسیه کار میکنند ،یعنی فقط حفظ منافع روسیه را در نظر میگیرند ،نهاینکه
روسیه به اینها حقوق بدهد ،در واقع اینها ناخوداگاه در هر شرایطی به فکر حفظ منافع روسیه هستند .برای
علی عبدالرضایی
اینکه روسیه را نابود کنیم ،اول باید در ایران اسالم را نابود کنیم ،چون اسالم خرافیساز است و این اسالم
است که مال را تولید میکند .مالیی که تالش میکند تا ایرانیها تحت سیطرهی روسیه باشند .روسها مالها
را در 40سال اخیر ساختهاند .برای اینکه از شرّ روسیه خالص شویم ،باید از شرّ اسالم خالص شویم؛ برای
اینکه از شرّ اسالم خالص شویم باید جایگزین داشته باشیم؛ چیزی که خودمان داریم ،مانند «رَستم» ،چیزی
که به ما آزادی میدهد؛ «پرشیا» ،چیزی که به ما بزرگی میدهد؛ «کوروش» ،چیزی که به ما هویّت میدهد؛
«موتا» ،چیزی که به ما شجاعت میدهد؛ «پاپک» ،چیزی که به ما استقامت میدهد؛ «سیاووش» ،چیزی که
به ما شعف میدهد .این سیاووش است که از آتش میگذرد ،نه ابراهیم خلیل ،چون سیاووش قدیمیتر است.
بعد اینها داستان اصلی را تحریف کرده و میگویند ابراهیم خلیل است که از آتش میگذرد؛ ابراهیم خلیل
سالها بعد از سیاووش میآید ،بعد ما داستان اصلی را قبول نمیکنیم و میگوییم« :افسانه است و ماجرای
ابراهیم خلیل حقیقت دارد ».اینها مزخرف است ،تمام حقیقت را همین چوپانها از ما گرفتهاند .ما فلسفه
داشتیم و به یونانیها آموزش میدادیم ،تمام داستانهای یونانی برگرفته از داستانهای تاریخی ماست ،کسی
که تاریخ بخواند میبیند که از همهی اینها سند داریم .شما تحت تأثیر کسی هستید که قبل از شما باشد،
همیشه داستان قبلی ارجحیّت دارد و اصلیست ،داستانهای بعدی از روی داستان اصلی ساخته میشوند؛
داستانهای اصلی همه ایرانیاند ،بعد به این داستانهای اصلی افسانه میگویند و عقیده دارند اینها واقعیت
نداشته است؛ بعد همان داستانی را خودشان آوردهاند و میگویند این واقعیت دارد! من کاری به واقعیت و
افسانه ندارم ،من به این مزخرفگوییها کار دارم ،به اینکه مالها همه را فریب دادهاند و به ما میخندند .خود
غرب و اروپا« ،آئین میترائیسم» را میگیرد و به مسیحیّت قرونوسطایی تزریق میکند تا مدرن و زیستی و
انسانی شود؛ تمام جزئیات مراسم کلیسا از «آئین میترا» گرفته شده و مطلقن هیچ ربطی به مذاهب ابراهیمی
ندارند؛ بعد خود کسانی که در ایران زندگی میکنند و در ایران امیر هستند ،هیچ شناختی از سازندگان ایران
ندارند ،اما دربارهی مشتی آدم بیابانی احمق به اسم محمد و علی و عمر و ابوبکر و جعفر و قاسم اطالعات
دارند؛ دربارهی همهچیز این کثیفیها میدانند ،اما «رَستم» را «رُستم» میگویند و «پارسی» را «فارسی»!
سپاه روسپیه
ما همیشه دربارهی نوعی عقبماندگی تاریخی بحث کردهایم ،عقبماندگی تاریخی« ،عقبماندگی زمانی» است.
ما در دورهی «محمد مصدق» از شرِّ انگلیس و روسیه خالص شدیم؛ نهاینکه کاملن حذف شوند ،ولی آنموقع
پایان استعمار اینها بوده است .بعد از آن استعمار ،تا سال 13۵7استعمار آمریکا را در ایران داریم که دوباره
روسیه استعمار خود را آغاز میکند .معنایش این نیست که انگلیس ،چین ،اتحادیهی اروپا ،فرانسه و حتی
آلمان نقشی ندارند ،آنها هم نقش دارند ،ولی وقتی از «استعمار» حرف میزنیم ،از عامل اصلی حرف میزنیم.
من در یکی از سخنرانیهایم اشاره کردم که «هروقت مردم ایران دشمن خارجی خودشان را شناختند ،در آن
انقالب پیروز شدند ».تا دورهی مصدق ،دشمن خارجی ما «بریتانیا» بود .در دورهی دوم مصدق ،از زمانیکه
«مال کاشانی» برای استقبال محمدرضاشاه به فرودگاه میرود و شاه بر شانهاش بوسه میزند ،تا سال ،13۵7
استعمار غایی در ایران «استعمار آمریکا» بوده ،از آن زمان بهخصوص از حملهی «دانشجوهای خط خمینی»
به سفارت آمریکا ،تا همین امروز ،استعمار غایی در ایران «استعمار روسیه» است و بقیهی نقشها حتی نقش
چین کذاییست .ما میدانیم که اکنون استعمار اول ،دوم ،سوم و چهارم در ایران «استعمار روسیه» است ،تازه
بعد از استعمار روسیه ،استعمار چین است ،اگر انگلیس ،فرانسه یا کشورهای دیگر هم سهمی داشته باشند،
بعد از این دو کشورند و سهمشان هم فرعیست .تا این مسائل را نفهمید ،نمیتوانید هیچکاری بکنید.
«مال» تولیدی دورهی «صفویه» است .تا دورهی صفویه ،از همین عاشورایی که امروزه میبینید ،در هیئت
«سیاوشان» یا «بزرگداشت در جهت کشتار قادسیّه» یاد میکردند« .رستم» از آن زمان عظمت پیدا کرد،
رستم یک شخص نیست ،در واقع یک پهلوان ذهنی و اندیشهی بهفرا رسیده است ،بعضیها هستند که هم از
لحاظ ذهنی پیشرفت میکنند و هم از لحاظ قدرت بدنی ،رستم آن دانهی خودروی بهرشدرسیده بود .رستم
آن دوره «رستم فرخهرمز» بود که در جنگ قادسیّه کشته میشود ،ما تا آن زمان همین نقشی را که امروزه
به حسین صحرای کربال میدهند به رستم میدادیم .تا قبل از جنگ قادسیّه هم ما سیاوشان را داشتیم؛ در
واقع ،مذاهب ابراهیمی این داستان را که «ابراهیم از آتش عبور میکند» از سیاوشان گرفتهاند؛ این «سیاوش»
بود که به سالمت از آتش عبور کرد؛ یعنی مذاهب ابراهیمی بسیار به فرهنگ و ادیان ایرانی بدهکار هستند،
اساسن اینها فقط میمون مقلد بودند و چیزی برای ارائه نداشتند .همین «مذهب یهودی» و کتاب «تورات»
به هیئت امروزی نبود ،آن دهفرمان اصلن دهفرمان قوم یهود و «موسا» نیست ،آن فرمانها اول از «دین
زرتشت» میآید ،زرتشتیها هم این فرمانها را از قبل از خودشان برمیگیرند .در واقع وقتی که «کوروش»
یهودیان را آزاد میکند ،هشتاد سالی بود که اجازه عبادت به طرز کلیمی نداشتند ،در واقع کوروش مذهب
کلیمی را دوباره احیا میکند تا بهجان دشمن اصلی «روم» بیندازد ،چون روم دشمن بزرگ ایران بوده؛ کوروش
علی عبدالرضایی
در این کار هم موفق میشود .از دامن همین یهودیان «عیسا مسیح» میآید و این مسیحیت است که بعدها
بهجان امپراطوری روم میافتد .منتها کوروش هرگز نمیدانست که اگر به روم چیزی به اسم مسیحیت یورش
نمیبرد ،اکنون کل اروپا میترایی بود و همه مهراندیش میشدند ،چون در اوج غلبهی میترائیستها در روم
عیسا را میکشند و از آنجایی که همیشه احساسات بر تعقل چیرگی دارد ،بعد از آن مذهب مسیحیت در
غرب رشد پیدا میکند .اگر مسیحیت و توطئهی کوروش نبود ،امروز کل دنیا دین ایرانی داشتند و مهرآیین
بودند .در دودمان صفوی ،مردم اصلن شیعه نبودند ،بلکه اقلیّتی بودند که از اهل بیت میگفتند ،ولی اکثر
جمعیت ایران «سنّی» بودند .صفویان حدودن از سال 880تا 111۵خورشیدی (یعنی حدود 23۵سال)
حکومت کردند ،پایان حکومت صفویان 1114خورشیدی بود ،یعنی اوایل قرن دوازدهم و اکنون ما در پایان
قرن چهاردهم هستیم ،یعنی بین 200تا 400سال پیش مالها تولید شدند .روایتهایی وجود دارد که
میگویند« :مال تولید انگلیسیهاست ».اگر ریشهی عربی کلمهی «ملّا» را نگاه کنید« ،المولی» یا «الموال» به
فردی داللت میکرد که دانش اسالمی و شرعی داشته باشد و در خواندن و نوشتن و فهم مذهب توانمند باشد.
کار مال در اسالم ترویج و تعلیم شیعهگریست و به کسی که مروّج مذهب سنّی است ،مال گفته نمیشود .از
این جهت است که یکی از مهمترین فحشها در زبان گیلکی «مولکوته» است؛ «مولکوته» یعنی «حرامزاده»
و «بچّهملّا» .در زبان گیلکی «ساکوته» یعنی «تولهسگ»« ،مولکوته» را هم برای تحقیر و شکنجهی روانی
مالها آوردند که بهمعنای «تولهمال» است .یکی از فحشهای اساسی گیالنیها «مولکوته» است؛ وقتی
میخواهند به یکی فحش بدهند به او میگویند «مولکوته» ،یعنی حرامزاده! این حرامزاده از کجا میآید؟
مالکوته یعنی مالبچّه و حرامزاده ،اینها بیدلیل نیستند.
از زمانیکه «قادسیّهروبی» میشود ،از زمانیکه عاشورا جای قادسیّه را میگیرد ،از زمانیکه تمام صفتهای
قهرمانی «رستم» را به یک پدوفیلی به اسم حسین نسبت میدهند ،از زمانیکه تمام صفتهای «آریو برزن»
را به «ابوالفضل عباس» نسبت میدهند ،از آن زمان است که قادسیّهروبی میشود و عاشورا را بهجای آن
میگذارند .در این دوره است که کرکی شروع به نظریهپردازی میکند« .والیت فقیه» از زمان کرکی میآید.
درجاتی که یک مالی شیعه دارد ،از سواد حوزوی بگیرید تا ثقهاالسالم ،حجتاالسالم (حجتاالسالم و
المسلمین) ،آیتاهلل ،آیتاهللالعظمی و عالمه؛ این مدارج بر اساس رتبهبندی انگلیسی است .همانطور که در
مدارک دانشگاهی فوقدیپلم ،دیپلم ،لیسانس ،فوقلیسانس ،دکتری درجهبندی دارید؛ این درجهبندی را در
الهیات بردهاند .امروزه در انگلیس هم یکی از رشتههای اصلی فسلفه «الهیات» است یعنی کسانی هم هستند
که دکترای الهیات دارند و به خودشان هم میگویند فیلسوف! آنها دربارهی تاریخ جهل و نادانی میخوانند؛
اگر مردم به دانشگاه میروند تا کسب دانایی (دئنا) کنند ،آنها دربارهی سنّت و تاریخ نادانی میخوانند .همهی
اینها را باید در نظر بگیرید ،وقتی میگویید هشتصد سال پیش انگلیسیها کجا بودند؟! 800سال پیش که
انگلیسیها قدرتی نداشتند .بعد از فروپاشی روم ،یکی از همسایگان ایران «دولت عثمانی» است .عثمانیها
کعبهسازند و این خانهی کعبهای را که اکنون در عربستان ساخته شده ،ترکهای عثمانی ساختهاند .میتوانید
بگویید که شیعه یک اعتراض بوده برای اینکه «شاهاسماعیل صفوی» باج و خراج ندهد .شاهاسماعیل صفوی
سپاه روسپیه
هم داستان دیگری دارد ،او یک الت عجیبوغریبی بوده و در جاهایی هم ادعای خدایی داشته است! این تاریخ
مسخره را نخوانید .اینکه شاهاسماعیل صفوی مالها را جمع میکند بهخاطر این بود که مثل شاهان عثمانی
آدمی جاهطلب بوده .او میدانست که دلیل اصلی قدرت عثمانیها برخورداری عوام از خرافات اسالمیست و
اگر بخواهد مذهب سنّی داشته باشد ،باید تابع عثمانی باشد ،در نتیجه برای اینکه به دولت عثمانی باج ندهد،
خزعبالتی را به هم ربط میدهند و تشیع تشکیل میشود؛ انگیزهی این جهل البته میتوانست نجات ایران
باشد ،ولی این حیله در ادامه باعث شکست فجیع ایران شد ،چون در ادامه آیتاهللها این شاگردان کرکی لبنانی
همهچیز را به گه کشیدند .حتی دستآوردهای ضدّاسالمی «رافضیها» را که از زمره سوفیستهای ما بودند
لبنیزه کردند؛ در واقع ،اسالم ریشهی اردنیلبنانی دارد و اصلن ربطی به عربستان سعودی ندارد .همان کسانی
که اسالم را ساختند ،بعدها اسالم را با قرائتهای رومیلبنانی تغییر دادند ،یعنی همان «روم شرقی» و همان
«طرطوس» که روسیه اکنون آن را مال خود کرده است .اینها همه دالیل تاریخی دارند و مالهای شما در
جریان نیستند و اینگونه نگاه نمیکنند ،آنها چون معطوف به این هستند که حتمن خزعبالت شیعی را قبول
کنند و وقتی مزخرفات آنها را قبول کنی ،اصلن نمیتوانی فکر کنی .محال است کسی شیعه باشد و متفکر
باشد ،چون مدام باید حرفهایی بزند تا خرعبالت شیعی را زیر سؤال نبرد ،پس اصلن پروسهی تفکرش قطع
میشود ،در نتیجه وقتی شیعه باشید ،ناگزیرید که با اصول خرافی مذهب کنار بیایید .اینکه میگویند« :مال
تولید انگلیس است ».غلط است ،چون ابرقدرت400سال پیش دولت عثمانی بوده .یکی از قرائتهایی که باعث
شد مالها در ایران قدرت بگیرند انگلیسیها بودند ،چگونه انگلیسیها بودند؟ در دورهی شاهاسماعیل صفوی
که میخواستند جلوی دولت عثمانی قدعلم کنند ،دقیقن در همان موقع عثمانیها از یکطرف تا «اتریش» و
از طرف دیگر «فرانسه» و «اسپانیا» را هم بلعیده بودند ،یعنی دولت عثمانی آن زمان پیشروی اساسی داشت.
در زمان صفوی ،ابرقدرت مزاحم ایران و آن دولتی که میخواست ایران را تحت استعمار قرار بدهد «دولت
عثمانی» بوده ،و آنجا غرب برای اینکه از شرِّ عثمانی خالص شود ،از اسالم کمک گرفته است .از این جهت
میتوانیم بگوییم که ایدهی شیعه توسط انگلیسیها علیه حکومت عثمانی تقویت شد .دلیل پیدایش شیعه فرار
شاهان صفوی از باج و خراج دولت عثمانی بوده است .در شیوهی نظریهپردازی شیعه هم اگر قبلن حکیمان
ایرانی در هیئت «رافضیها» درآمده بودند و اسالم را دفرمه کرده بودند ،بعدها شیعهی جدید در دورهی صفویه
و بعد از کرکی میآید؛ او شیعه را به هیئتی فجیعتر از سنّی و ضدّایرانیتر درمیآورد .اگر قرائت «محمد
پدوفیلی» و «عمر» ایرانستیزی بوده ،رافضیها هم در مقابل ،اسالم را با قرائتهای ادیان ایرانی (آئین زروانی
و زرتشتی) ایرانی میکنند و اصلن تعریفشان از اسالم عوض میشود .منتها بعد از آن ،در دورهی صفوی
کرکی که میآید دوباره نظریهپردازی اردنی و «جبلعاملی» را ارائه میدهد ،بههمین دلیل اسالم شیعه حتی
از اسالم واقعی ایرانستیزتر میشود و بالی جان ایرانیان میگردد .در آن زمان ،مردم ایران تا دورهی صفویه
دنبال هر بهانهای بودند تا علیه اسالم یک تمهیدی بهدست بدهند .اینهمه عارفی که ما داریم ،اینها عارف
نبودند و همان سوفیان قدیم بودند که سینهبهسینه دانش خود را انتقال داده بودند ،ولی چون فعّالیت آزاد
نبود ،تحت عنوان «عرفان اسالمی» لقب «عارف» را به این اشخاص دادند .تمام مباحثی که دربارهی علی و
علی عبدالرضایی
شمشیر دولبهی او (ذوالفقار) میگویند مزخرف و تحریف حقایق است؛ شمشیر دولبهی علیقاتل ،همان
«شمشیر دولبهی مهر» ایرانیهاست .علی بن ابیطالب یک قاتل و جنگجو بوده و تمام «نهجالبالغه» مزخرف
است .هر آن چیز خیری که به علی مربوط میشود همه مال مهر است؛ این خطبه و سخن معروف مهر است
که خود را مجموعهی تمام پیامبران میداند ،و آنجایی که خطبهی معروف علی بن ابیطالب که میگویند در
«مسجد کوفه» گفته است« :من خضر و نوح و محمد و علی و موسا هستم ».اینها همه مزخرف است ،چون
علی اصلن شعور چنین حرفهایی را نداشته و همهی اینها مال مهر است که به او نسبت میدهند ،محقق
کرکی هر چیزی را که به گذشتهی ما مربوط میشود تحریف میکند و به شیعه نسبت میدهد ،در نتیجه،
تمام تاریخ شما از بین میرود و تمام نخبهها و اسطورههای شما خرج شیعه میشود .بههمین دلیل است که
«شیعه» ایرانیست ،چون حسین اصلن وجود ندارد ،در واقع ،واقعهی کربال همان جنگ قادسیّه و حسین همان
«رستم فرخهرمز» است ،خود کربال هم قادسیّه است ،چون اینها دو استان همجوارند و اصلن کربال وجود
نداشته است .بعد از صفویه کربال شهرت پیدا میکند ،در واقع اینها نمیتوانستند حرفی از قادسیّه بزنند،
بههمین دلیل کنار قادسیّه یک هیئت و بهانهی اسالمی پیدا کردند و آن را جایگزین ماجرای قادسیّه کردند؛
اگر از این زاویه به قضیه نگاه کنید ،قرائت اصلی شیعه ،قرائت عثمانیست نه قرائت انگلیسی؛ انگلیسیها شاید
شیعهگری را تشویق کرده باشند ،بهخاطر اینکه خود دولت عثمانی و سنّیها مشکل غرب هم بود ،چون
عثمانیها در آن زمان تا فرانسه و مرز انگلیس پیشروی کرده بودند و باید تضعیف میشدند .پس حاال ممکن
است شیعه توسط انگلیسیها تقویت شده باشد ،ولی شیعه را قبل از اینکه با دولت عثمانی مشکل داشته
باشند ،علیه سنّیهای عثمانی تولید کرده بودند و این تمهید را بهکار برده بودند ،اینها جزئیات عجیبوغریبی
دارند.
.2
شما «ایرانارشیستها» نباید آن جهل تاریخی را بسط بدهید ،یعنی امروز وقت روسیهستیزی است و شما
نمیتوانید با تمام دنیا بجنگید .اگر تمرکز شما روی روسیه نباشد هیچکاری نمیتوانید بکنید ،بههمین دلیل
شما نباید همزمان علیه روسیه و چین و آمریکا و ...بگویید ،بلکه باید تمرکز را روی روسیه بگذارید ،چون
معضل و سرطان شما روسیه است .همهی ما میدانیم که برخی از کشورها مدام از لحاظ تاریخی مزاحم ما
بودهاند و از این منظر به ما ضربه زدهاند .در دورهی «محمدرضا پهلوی» سریالی بهنام «داییجان ناپلئون»
میسازند .وقتیکه ما تحت سیطرهی استعمار آمریکا بودیم «کار ،کار انگلیسیهاست» رواج پیدا میکند.
ریشهی اصلی انگلیسستیزی شما چیست؟ داییجان ناپلئون .این سریال اول برای همه یک شوخیست و
ناگهان جدّی تلقی شد و همه ضدّانگلیس شدند ،درصورتیکه وقت انگلیس گذشته بود .ما زمانی تحت استعمار
انگلیس بودیم که «بنگالدش»« ،پاکستان» و «هندوستان» هم تحت استعمار بودند .در دورهی مصدق ،انگلیس
در ایران از دور خارج شد؛ انگلیس هرگز نیازی به ایران نداشت و اگر هم نیازی بود ،نیاز دور بود و نیاز نزدیک
به ایران را روسیه داشت که جلوی چشمتان است! امروز نیمی از کشورتان دست روسیه است« ،شوروی» بزرگ
سپاه روسپیه
از کجا آمد؟ «والدیمیر لنین» میگفت« :در تمام اقوام ،زبان باید آزاد شود ،زبان رسمی تمام اقوام در هر
کشوری باید زبان خودشان باشد ».ولی به محض اینکه «تاجیکستان» و «آذربایجان» و «ارمنستان» جزء
شوروی شدند ،زبان رسمیشان روسی شد و اجازه نداشتند زبان رسمی خود را داشته باشند ،چون لنین فقط
برای زبان روسی ارزش قائل بود! اینها را نباید فراموش کنید .اگر از لحاظ تاریخی نگاه کنید از آن بستری که
این افکار شکل میگیرد ،متوجه میشوید که این بهخاطر بالهت ماست ،بهدلیل اینکه در کشور ما هرگز
روشنفکران و نخبهها نقش نداشتند .اصلن اسالم و مسلمانان نخبهکُش هستند ،چون نخبه میپرسد و بالهت
اسالمی از عهدهی پاسخ به هیچ پرسشی برنمیآید ،مگر میشود نخبه مسلمان باشد؟! مگر میشود نخبه نفهمد
که محمد و حسین قاتل بودهاند؟! محال است یکی روشنفکر باشد و نپرسد ،روشنفکر یعنی کسی که سؤال
تولید میکند ،شما جامعهای دارید که نخبهکش و نخبهستیز است ،چون در دورهی محمدرضا پهلوی ،آزادی
سیاسی وجود نداشت ،نابغهها از کشور فرار میکردند و این موضوع یکی از دالیل «انقالب »۵7بود؛ امروزه
حدود 8میلیون تحصیلکرده و نخبهی ایرانی در خارج از ایران حضور دارند و کسانی را که زیر لیسانس و زیر
دیپلم هستند در ایران نگه داشتهاند و ادارهی امور را به آنها سپردهاند .همهی این مسائل ریشه دارد و
گستردگی این بحث باعث میشود که من مدام مسائل مختلف را باز کنم .یعنی شما باید از هزار زاویه به قضیه
نگاه کنید ،شما بهعنوان روشنفکران جدید باید تمرکز داشته باشید ،کار سیاسی تمرکز میخواهد؛ شما
نمیتوانید همزمان با ده کشور بجنگید ،با روسیه هم نمیتوانید بجنگید ،فقط باید ایده داشته باشید و صدایتان
را بلند کنید .تو برای اینکه با روسیه بجنگی ،نیاز به حمایت داری و راهی جز این نداری ،در واقع تو هیچچیزی
نداری؛ حتی آن نفت و گازی که مال توست ،مال تو نیست و مال روسیه است ،ارتش و سپاه کشورت هم مال
روسیه است ،مالیات تو هم دست روسیه است ،تو میخواهی چهکار بکنی؟! تو میتوانی از دنیا کمک بگیری و
فریاد بزنی که «ما را از سایهی روسها خالص کنید!» چون دنیا و وجدان و افکار عمومی به این درجه رسیده
است که اگر یک ملّتی فریاد بزند ،خود روسیه کنار میکشد ،چون تحت تحریم قرار میگیرد .شما ایده ندارید
و اساسن نمیفهمید که مشکلتان چیست ،درحالیکه همهچیز را دارید میبینید .همین ماجرای قرارداد
2۵ساله با چین هم توطئهی روسیه است؛ چون اساسن قراردادهایی که ایران با کشورهای دیگر میبندد ،در
منظر جهانی قابل تأیید نیستند ،چون ایران تحت تحریم است و قراردادهای بینالمللیای که میبندد ،قابل
انعقاد نیست تا آن را قبول کند؛ یعنی ایران تحت تحریم همهجانبه و حقوقیست ،در نتیجه هدف از بالماسکهی
قرارداد چین ،فریب افکار عمومیست .حاال ما هم میتوانیم از این موضوع بهعنوان یک تبلیغات سیاسی استفاده
کنیم ،ولی خودمان نباید فریب آن را بخوریم .ما اصلن معضل چین را نداریم؛ چین نوعی سرمایهداری
اقتصادیست ،اگر هم بخواهد استعمار کند یا سرزمینی را مال خودش بکند ،اولویّتهای او «ژاپن» و «کره» و
کشورهای اطرافش خواهد بود ،درست مانند امروز که کره و تایوان را گرفته است .چین در ایران فقط میخواهد
سود اقتصادی ببرد؛ چین برای ماهیگیری ممکن است دریای عمان را ببلعد و از معدنهای شما مفت
بهرهبرداری کند و گاز و نفت شما را ببرد ،ولی کشور شما را نمیگیرد .اکنون روسیه دارد ایران را به سرزمین
سوخته بدل میکند ،یعنی روسیه برای غارت تمام ایران نقشه دارد و این معضل شماست .آمریکا و انگلیس
علی عبدالرضایی
کشورتان را نمیگیرند ،نهایت کاری که انگلیس میکند این است که کشور را به دو نیمه بدل کند و دو تکه
را بدبخت کند .هر چقدر که کشور ما کوچکتر شود ضعیفتر و فقیرتر میشویم چون قدرت و اتحاد را از
دست میدهیم ،مگر اینکه به یک قدرت بزرگتر وابسته شویم؛ برای همین است که در ایران سیستمی را
ساختهاند که همیشه یک قدرت و دولت مرکزی وجود دارد و بقیهی اقوام را تحت سیطره و استعمار قرار
میدهد ،حاال آن اقوام میگویند« :چرا ما مستعمرهی مالها باشیم؟! اگر مستعمرهی روسها و کشور قدرتمندی
باشیم بهتر است ».به آذربایجان و شوروی نگاه میکنند! اینها نکته است ،برای همین شما باید بدانید با چه
چیزی میجنگید ،همزمان نمیتوانی بگویی «مرگ بر آمریکا»« ،مرگ بر چین»؛ ابتدا باید ایده عملی و میدانی
شود .تو نمیتوانی به هزار کشور گیر بدهی ،از پس روسیه هم برنمیآیی .زمانیکه همه بهطور هماهنگ در
خیابان شعار «مرگ بر آمریکا» را سر دادید ،انقالب رخ داد .وقتی در خیابان میگفتید «مرگ بر آمریکا» مثل
داییجان ناپلئون «مرگ بر انگلیس» نمیگفتید« .مرگ بر انگلیس» وقتی مناسب بود که در ایران کودتای
مصدق شد ،کودتای مصدق ریشههای انگلیسی داشت و آنجا شما باید ضدّانگلیس میبودید .خود انگلیسیها
هم امروز دارند اقرار میکنند ،ولی از آنجا دیگر انگلیس نقش فرعی داشت و آمریکا وارد عمل میشود .امروز
هم فقط احمقها میگویند «مرگ بر آمریکا» ،چون آمریکا نقشی ندارد .جمهوری اسالمی برای اینکه
سرمایهداری ارتجاعی خود را داشته باشد ،با توجه به کتاب «نبرد من» و تقلیدش از «هیتلر» ،باید دشمنی
کذایی بسازد و دشمن خود (آمریکا) را مدام تحریک کند! آمریکا بیزینس خود را پیش میبرد و کاری به
جمهوری اسالمی ندارد ،اما مالپاسداران مدام آنها را تهدید میکنند و حاال هم تاوان آن را میدهند .امروز
روسیه از یکطرف در حال بلعیدن ایران است و از طرف دیگر هم آمریکا ،چین ،اتحادیهی اروپا و انگلیس ،ولی
نقش اصلی را روسیه دارد و آن نقش اصلی باید مسئلهی شما باشد؛ اگر شما روسیه را هدف قرار دهید و باعث
قطع سیاستها و قطع غارت روسیها در ایران شوید ،بقیهی کشورها هم عقب خواهند کشید و بقیهی دنیا
هم با شما همراهی میکنند ،چون با روسیه رقابت دارند ،اما اگر شما همزمان به روسیه و آمریکا و چین و
انگلیس حمله کنید ،این کشورها شما را هدف حمالت خود قرار میدهند و این موجب ضربهخوردن ایران
میشود .شما باید تیزهوشی و ایدهی انقالبی داشته باشید؛ در سال ۵7وقتی همه گفتید «مرگ بر آمریکا»،
پیروز شدید ،در کودتای مصدق و انقالب مشروطه همه میگفتید «مرگ بر انگلیس» ،چون مسئلهی شما
«مرگ بر انگلیس» بوده .روشنفکران دورهی مشروطه ،با شعار «مرگ بر انگلیس» پیروز شدند و یکصدا
گفتند «مرگ بر انگلیس» .امروز شعار «مرگ بر انگلیس»« ،مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر چین» کارساز نیست
و اساسن احمقانه است .شما باید تمرکز ایجاد کنید .کار انقالبی قواعد خاص خود را دارد و بدون تمرکز و
برنامهریزی نمیتوان وارد عمل شد.
.3
در سرکوب و کشتار مبارزان در «جنبش سبز» و قیام «فرودستان»« ،بیبیسی» نقش پررنگی داشت و
خیلیها از این خیانت بزرگ و فجیع خوشحال بودند .اولین و تنها کسی که آن موقع مطرح کرد« :بیبیسی
سپاه روسپیه
فارسی بهطور مستقیم از وزارت خارجه پول میگیرد ».من بودم .هزینهی تلویزیون بیبیسی فارسی باال رفته
بود ،بههمین دلیل آنها از وزارت خارجه پول گرفتند .پس از آن رفتهرفته کل تلویزیونها و رادیوهای خارجی
بیبیسی ،مدام از وزارت خارجه پول میگرفتند؛ چون بیبیسی یک رسانهی انگلیسیست و باید به نفع ملّت
انگلیس باشد ،اما اگر دقیق بنگرید متوجه میشوید در خود آن چارچوب بیبیسی هم خبرنگارانی با فریب
جذب آن شدهاند .یکی از خبرنگاران قدیم بیبیسی که از زمان شاه تا کنون در این تلویزیون حضور دارد
«مسعود بهنود» است؛ مسعود بهنود در کمپ «اصالحطلبان» است .بسیاری از نیروهای بیبیسی را بهنود و
عدهای دیگر از حکومتیها به این تلویزیون آوردهاند ،یعنی حداقل نیمی از خبرنگاران بیبیسی مستقیم از دل
حکومت آمدهاند .یکی از این خبرنگاران فردی اصالحطلب و از دبیران «روزنامهی همبستگی» است که برای
خبرنگاری در بیبیسی امتحان میدهد و پذیرفته میشود و کار روزنامهی همبستگی را در بیبیسی پیش
میبرد .بیبیسی فارسی یک رسانه است و با شیوههایی که دنبال میکند مخاطب دارد ،اگر رجوع شما به
سایت بیبیسی حداکثری نباشد ،شک نکنید که سیاستهای بیبیسی عوض میشود .وقتی بیبیسی میبیند
که مخاطب دارد و شما در کانال «اینستاگرام» و «تلگرام» این شبکه عضو هستید ،شیوههای کثیف و ضدّایرانی
خود را ادامه میدهد .اگر یک کارشناس انگلیسی کارنامهی کارمندان بیبیسی را چک کند ،وقتی میبیند
بیبیسی تا این اندازه مخاطب دارد؛ کانال تلگرام و اینستاگرام و وبسایت آن را را با بقیه قیاس میکند و
میبیند که اینها مخاطب بیشتری نسبت به سایرین دارند ،پس نتیجه میگیرد که این پرسنل پارسیزبان
دارند خوب کار میکنند .او نمیداند که مردم ما از روی بیدانشی و ناآگاهانه باعث افزایش مخاطبان این
تلویزیون کثیف شدهاند! بیبیسی معمولن اخبار تصنعی ضعیف منتشر نمیکند .در سال 96یکی از
هنرپیشگان ایرانی برای گربهی مردهاش در اینستاگرام مجلس ترحیم گرفته بود و برای آن گریه میکرد،
بیبیسی فارسی این خبر را منتشر کرده بود! آن کارشناسی که خبرها را چک میکند ،پارسی بلد نیست ولی
میبیند که همین صفحه و خبرش کلی مخاطب دارد؛ این خبر زرد است ،شبکههای دیگر این تلویزیون چنین
خبرهایی را منتشر نمیکنند ،ولی بیبیسی فارسی آن را منتشر میکند چون مردم را فریب میدهد و با این
خبرها نشان میدهد که طرفدار دارد ،باید اینها را در نظر بگیرید« .براندازی» کمکار است ،تا حاال چند جنبش
علیه بیبیسی فارسی و صدای آمریکا داشتهاید؟ هیچ! مگر اینکه ما این کار را کرده باشیم .ما داریم صدهاکار
انجام میدهیم .باید گروههایی پدید بیاید که حقایق این تلویزیونهای برونمرزی و انیرانی را افشا کند و باعث
رسوایی هرچهبیشتر این تلویزیونها شود و مردم را از ماهیّت کثیف آنها آگاه کند .چرا سلطنتطلبهایی که
در توییتر و فضاهای دیگر فعّالند و خود را برانداز مینامند ،چنین گروههایی را تشکیل نمیدهند؟ دشمن
اساسی ما همین تلویزیونهای برونمرزیست ،چرا علیه اینها کاری نمیکنند؟ آیا ما باید خیابان را ول کنیم
و به این مسائل بپردازیم؟! تا کنون هر حرکتی که علیه تلویزیونهای برونمرزی انجام شده از جانب ما بوده.
مگر مجاهدین خلق خود را برانداز نمینامند؟ پس چرا در این زمینهها کاری انجام نمیدهند؟! چپها چرا
کاری نمیکنند؟ من در انگلیس ،از نزدیک شاهد کثافت این تلویزیونها هستم؛ نگاه شما و مجموعهدادههایتان
غلط است ،خود روسها و مبلّغان روسی شما را فریب میدهند .تودهایها باعث تمام این مسائل هستند .هر
علی عبدالرضایی
وقت قصد افشای خیانتهای روسیه را داشتید ،تودهایها گفتند« :کار انگلیسیهاست!» مالی انگلیسی ،پاسدار
انگلیسی! انگلیس کجاست؟! انگلیس شاید توطئه و تبلیغاتی انجام دهد ،ولی اصلن آن قدرت سابق را ندارد و
بهجایی رسیده که «ترامپ» هرطور که بخواهد با ملکهی انگلیس رفتار میزند .انگلیس یک امپراطوریست و
استرالیا ،کانادا و بسیاری از کشورها را دارد .انگلیس نیازی به ایران ندارد ،اگر هم داشته باشد نیاز دور است و
مانند نیاز نزدیک روسی یا نیاز چینی نیست ،نیاز انگلیسیها به ایران شبیه نیاز اتحادیهی اروپا نیست ،اینها
را درک کنید .دلیل بحثهای شما «بیبیسی» است که نفوذیهای بسیاری دارد؛ اکنون بیبیسی خطرناکتر
از قبل عمل میکند یا «پرستیوی»؟ اکنون پرستیوی و بیبیسی خطرناکتر عمل میکنند یا
«ایراناینترنشنال»؟ بی هیچ شکی ایراناینترنشنال .جمهوری اسالمی پول خرج میکند و واحد تلویزیونهای
انگلیس را میخرد .خبرنگارانی که در این تلویزیونها کار میکنند حقوق ناچیزی حدود 2هزارپوند میگیرند
و با این حقوق اگر یک آپارتمان کوچک هم اجاره کنند1۵00 ،پوند باید بپردازند و با آن ۵00پوند باقیمانده
زندگی کنند .در چنین شرایطی زندگی برای آنها سخت میگذرد؛ شغل این اشخاص خبرنگاریست ،در
نتیجه با سازمان جمهوری اسالمی کار میکنند و به آنها بهطور ماهیانه ۵هزارپوند پول میدهند .قضیه شوخی
نیست .تصور نکنید که تمام اینها کار مدیران این شبکههاست ،یا سیاست انگلیس اینگونه است ،خیلیوقتها
کار خود کارمندانش است ،خیلیوقتها هم سیستم سیاسی امور خارجهی انگلیس روی این مسائل چشم
میبندد ،به این خاطر که با شاخ گاو درگیر نمیشود .جمهوری اسالمی یک زن ایرانی دوملیّتیای را که
همسری انگلیسی دارد دستگیر میکند و برای آزادی او 400هزارپوند طلب میکند؛ انگلیس هم مجبور است
برای اینکه جمهوری اسالمی شهروندان این کشور را تهدید نکند این پول را پرداخت کند ،چون جمهوری
اسالمی گروههای تروریستیای چون «حشد الشعبی» و «طالبان» را دارد و ممکن است توریستهای
انگلیسیای را که در اکثر کشورها هستند دستگیر کند ،روسیه هم یکی از حامیان جمهوری اسالمیست .این
مسائل را باید در نظر بگیرید .بههمین دلیل است که میگویم بسیاری از توطئههایی را که علیه انگلیسیها
مطرح میکنند ،خود روسها و حزب توده ساختهاند ،تا مزدوری و خیانتهای ضدّایرانی خود را پنهان کنند.
انگلیس چه چیزی از شما دارد؟ انگلیس نفت ایران را غارت کرده؟ روسیه شهرهای ایران و دریای خزر را با
آنهمه منابع نفتی غارت کرده و دارد با نفت دریای خزر کشورگشایی میکند .اینها دارایی شماست که روسیه
آنها را برده است.
سپاه روسپیه
همانطور که میدانید ،جمهوری اسالمی و بهخصوص خامنهای ،انزجار شدیدی از «صادق هدایت» دارند .این
انزجار ،انزجاری کمونیستیست؛ در حقیقت کمونیستها از هدایت وحشت دارند .اگر تاریخ «حزب توده» را
خوانده باشید به این موضوعات پی خواهید برد .یکی از دالیل اصلی خودکشی هدایت اوج افسردگیاش بود و
باعث اوجگرفتن افسردگی او حزب توده بود .حزب توده بهطرز فجیعی هدایت را سانسور و بدنام کرد .اساسن
وقتی تودهایها میخواهند پز بدهند ،میگویند در شروع شکلگیری حزب توده ،هدایت با آنها همکاری
میکرده است .اینها دروغ است! چرا که حزب توده در چند سال آغازین فعّالیت خود ،یک جبههی دموکراتیک
ملّی بود و یک حزب مزدور روسی نبود؛ در واقع ،در شاکلهی اولیّهی حزب توده« ،مارکسیستها»،
«سوسیالیستها»« ،لیبرالها» حضور داشتند و عضوهایی هم داشتند که آنها را «سمپات» مینامیدند .در
حقیقت این اعضا ،سمپاتهای حزب توده بودند ،اما نه حزب توده ،بلکه همان جبههی دموکرات ملّیای که به
آن اشاره کردم (جبههای که ادعای ملّی داشت) .در همان حزب توده« ،عبدالحسین نوشین»« ،صادق هدایت»،
«بزرگ علوی»« ،خلیل ملکی» و «جالل آل احمد» حضور داشتند .بعدها ،هر کدام از این اشخاص به راه
بهخصوصی رفتند .هدایت عنصری سیاستزده نبود .او ذهنیّتی بهشدّت سیاسی داشت ،اما سیاستزده نبود.
در حزب توده فقط سیاستزدهها و سطحیها میتوانستند فعّالیت کنند .حزب توده در آغاز فعّالیتهای خود،
منشی روشنفکرانه داشت و به فعّالیتهای ادبیاتیای نظیر داستانخوانی و شعرخوانی و ...میپرداخت ،بههمین
دلیل گارد امثال هدایت نسبت به آنها خوب بود .در ادبیات داستانیمان ،دو نفر نقش ویژهای دارند؛ «بزرگ
علوی» با کتاب «چشمهایش» و «صادق هدایت» با آثار مختلفی که دارد .درست است که بزرگ علوی تحت
تأثیر از هدایت بود ،اما در همان کتاب چشمهایش و یا در اکثر شخصیتهای داستانی او ،عصیان خاصی وجود
دارد .این عصیان با نزدیکشدن بزرگ علوی به حزب توده ،کاهش یافت؛ تودهایها کنترل او را به دست گرفتند
و این موجود وحشی رام شد؛ خود بزرگ علوی میگوید« :از وقتیکه با دکتر ارانی مالقات کردم ،بیراهه رفتم
و بعد از آن بود که ادبیات خود را از دست دادم ».یعنی اینها هم همچون هدایت ،بهطور غیرمستقیمی به
خیانت حزب توده به ملّت ایران و خدمت آنها به روسیه ،پی برده بودند .چرا هدایت بهطور کلی از حزب توده
انزجار پیدا کرد؟ هدایت« ،بوف کور» را در زمان «رضاشاه» در هند مینویسد؛ به روایتی 20و به روایتی دیگر
۵0نسخه از این کتاب در هند منتشر میشود .این کتاب تا اوایل دههی ( 20حدود سالهای 1322تا )1323
در ایران منتشر نمیشود .پس از چندی ،در روزنامهای بهنام «ایران» ،این کتاب بهصورت پاورقی منتشر میشود.
روشنفکری در آن زمان تحت کنترل حزب توده بود .این حزب معمولن ادبیاتی را میپسندید که از «رئالیسم
سوسیالیستی» تبعیت میکرد .منتقد آنها هم لمپن فاالنژی بهنام «احسان طبری» بود؛ احسان طبری کسی
بود که شیوهی نقد ادبی را معین میکرد .هنوز امثال «هوشنگ گلشیری» و «محمد حقوقی» و «رضا براهنی»
مطرح نشده بودند« .عبدالعلی دستغیب» هم توسط احسان طبری مطرح میشود ،اما دستغیب ادبیتر است،
علی عبدالرضایی
ولی طبری همهچیز را بر اساس رئالیسم سوسالیستی اندازه میگرفت و بررسی میکرد .او همهچیز را با توجه
به ادبیات کمونیستیای که در روسیه تولید میشد بررسی میکرد و حتی «لوکاچمحور» هم نبود و بویی از
«لوکاچ» هم نبرده بود .در آن برهه ،در زمینهی ادبیات و نقد ادبی حرکتی بزکی وجود داشت .وقتیکه کتاب
بوف کور بهصورت پاورقی در روزنامهی ایران منتشر میشود ،از آن استقبال نمیشود .احسان طبری روی این
کتاب نقدی نوشت و ادبیات آن را «ادبیات سیاه» نامید .هدایت به هیچکدام از این افراد توجهی نداشت و
همهی آنها به چشم او بسیار سطحی و لمپن بودند .تا اینکه ماجرای «آذربایجان» پیش میآید؛ ماجرای
«پیشهوری» و خیانتهای حزب توده در همکاریشان با «استالین» .این همکاری به آن دلیل صورت گرفت تا
«تبریز» هم مانند «اران» مالخور شود؛ یعنی بتوانند آذربایجان ایران را مثل قفقاز و ...مالخور کنند .از آنجاست
که هدایت به ماهیّت مزدوری حزب توده پی میبرد .پس از واقعهی آذربایجان ،هدایت به کلی از حزب توده
رویگردان میشود و از آنها انزجار پیدا میکند .دلیل اصلی این موضوع هم خیانت این حزب به ایران بوده
است؛ اینکه یک حزب ایرانی بهطور کامل دارد از منافع شوروی حمایت و از سیاستهای آنها پیروی میکند.
«خلیل ملکی» نیز بههمین دلیل از این حزب فاصله میگیرد؛ او وقتی وارد گروه پیشهوری میشود و خیانتهای
آنها و عکسهای استالین را بر دیوارها میبیند ،متوجه میشود که هیچ بویی از ایرانیبودن نبردهاند ،بههمین
دلیل بهعنوان یک تبریزی که خوی ملّی دارد ،از آنها انزجار پیدا میکند .حزب توده ،در آن زمان از نظر
فرهنگی هم قوی بوده و بیش از صد نشریه در ایران داشته است .در همین نشریات بود که حمله به هدایت را
آغاز کردند .بههمین دالیل هدایت بیش از پیش منزوی شد و کتاب خود را در هند منتشر میکند (۵0جلد یا
به روایتی 20جلد از این کتاب را منتشر میکند .).حزب توده باعث میشود که یک متفکر بزرگ و ژنی (صادق
هدایت) تنها 20خواننده داشته باشد .تودهایها بالیی بر سر هدایت میآورند که او به پاریس فرار کرده و در
آنجا خودکشی میکند .اینکه میگویند« :دههی 40دههی اوج ادبیات ایران بود و شاملو و ...ظهور کردند».
مزخرف است .با این حال از دههی 40تا اویل دههی ،60نوعی خوی جهانسومگرایی و سنّتبازی ،با ادبیات
«جالل آل احمد» شروع میشود .رجعت به مذهب و مسائلی از این دست ،با حضور کسانی مثل «صمد
بهرنگی» اوج میگیرد .در این دوره« ،صمد بهرنگی» کتاب «کودکان» را مینویسد و در این کتاب به ترویج
خشم و خشونت میپردازد .جالل آل احمد هم نگاهی ارتجاعی دارد و به مذهب رجعت میکند« .علی شریعتی»
هم «اسالم آرمانی» را مطرح میکند .از اوایل دههی 40تا دههی ،60نگاههای سنّتگرایی و جهانسومگرایی
و اسالمگرایی جلوی تجددخواهی و غربگرایی و مدرنیسم میایستند .اینجا جاییست که هدایت در انزوا بود
و مدام به او حمله میکردند .البته هدایت کشته شده بود (خودکشی کرده بود) ،اما بحثی از ادبیات و نگاه و
تفکر او در میان نبود .وقتیکه شوروی سقوط میکند و خوی هیتلرگونهی استالین افشا میشود ،هدایت دوباره
مطرح میشود؛ در اینجاست که همه به گفتههای هدایت پی میبرند .در سال 13۵7که سنّت دوباره قدرت
را در دست میگیرد و اسالم روی کار میآید ،آن کینهای که کمونیستها از هدایت داشتند افزایش مییابد.
جمهوری اسالمی تمام آن سلیقه و نگاه هدایتستیز حزب توده را تقلید و استفاده میکند .هدایت در داستان
«علویهخانم» ،آنجایی که تعزیه را به تمسخر میگیرد ،نوعی خودآگاهی سیاسی را به نمایش میگذارد .در
سپاه روسپیه
داستان «حاجیآقا» سوژه حمله به باورهای اجتماعی و همچنین حمله به افکار کمونیستیست؛ در واقع،
هدایت افکار کمونیستی را هم نوعی ارتجاع میداند ،چرا که پشت آن دیکتاتوری پرولتاریا را میبیند .از این
طریق است که یک حزب روسی عظمت ادبی و فکری ما را پنهان و به حاشیه میراند .اگر ما هدایت و رسم او
را نداریم ،به این دلیل است که تا دههی 60حرفی از هدایت نبود .از دههی 70نسل ما بحث هدایت را پیش
کشید .اساسن من با متن بوف کور بهعنوان یک متن «تثلیثی» برخورد کردم؛ زمانیکه میخواستم شعر
کالسیک پارسی (شعرهایی نظیر شعر شاملو و نیما و )...و دوآلیسم احمقانهی شعر پارسی را نقد و رد کنم ،به
بوف کور رجوع میکردم .در بوف کور «تثلیث» (سهتایی مرتب) وجود دارد و «دوتایی مرتب» (خیر و شرّ) را
نداریم .در بوف کور «پیرمرد خنزرپنزری» و «لکّاته» و «زن اثیری» را داریم که سه حوزهی مختلف است،
اینجا دیگر بحث خیر و شرّ نیست .در این کتاب بهجای دوتایی معمول شیعی (خیر و شرّ) و یا دوتایی زرتشتی
(اهریمناهورامزدایی) یا شیطانخدایی مذاهب ابراهیمی ،روایت دیگری داریم؛ اینجا آن فرهنگ مسیحی ،اثر
خود را گذاشته است .البته فرهنگ مسیحی نیست و به آن ربط میدهند .مثلن از «پدر»« ،پسر» و
«روحالقُدُس» میگویند و در کلیسا یک سهتایی علیه دوتایی داریم .این یک تجربهی غربیست که آن را مؤکد
میکنند .حاال در بوف کور ،پدر ،پسر و روحالقدس به پیرمرد خنزرپنزی ،لکّاته و زن اثیری بدل میشوند.
هوشنگ گلشیری نیز در «شازده احتجاب» ،متأثر از همین تثلیث است و از آن استفاده میکند .در شازده
احتجاب داستان پیرمرد خنزرپنزری و لکّاته و زن اثیری بدل به شازده و خیری و خیرالنساء میشوند .همین
تثلیث را در رمان «ملکوت» اثر «بهرام صادقی» و بهویژه در داستانهای کوتاه او هم میبینیم (البته من ملکوت
را رمانی قدرتمند نمیدانم) .این فرهنگ رماننویسی را هدایت به ایران تزریق کرد و برای ما بهبار آورد؛ در
واقع ،از لحاظ زیرساخت ذهنی ،با آدمی بهشدّت سیاسی روبهرو هستیم .از این جهت ،وقتی من میخواستم با
شعر پارسی برخورد کنم از آن استفاده میکردم؛ چرا که ظاهر شعر نیما ،شعر حجم ،شعر سپید و ...بزک بود.
آنچه که در فرم و ساخت صوری میدیدم ،کاملن مدرن بود ،اما در حوزهی «سمنتیک استراکچر» (ساختارهای
درونی) از «ایرج میرزا» نیز عقبماندهتر بودند .آنها حتی از «عشقی»ای که متعلّق به «دورهی بازگشت» بود،
عقبتر بودند؛ در واقع ،عشقی در ظاهر اشیاء روزمره را وارد شعر خود کرد و شعر را طبیعیتر جلوه داد ،اما
شعر شاملو هنوز آرمانی و شیعی بود .این بود که وقتی شاملو را شاعری مدرن تلقی میکردند ،خندهام میگرفت،
چرا که شاملو مطلقن شاعری مدرن نبود و شاعری پوشاننده بود .حتی «آیدا» برای او مریم مقدّس و زنی باکره
بود؛ آیدا زنی نبود که شاملو با او میخوابید ،یا زنی که ممکن بود با او دعوا کند .در خصوص آیدا ،شاملو
«لیالسازی» کرد؛ همان لیلی و مجنون را در شعر شاملو داریم .از این بابت ،در ایران ادبیات مدرن و انسانمحور
و عقلمحور (ادبیات متفکر) نداریم .شعر سیاسی هم نداریم .مثلن شما اگر شعرهای حوزهی سیاسی را بررسی
کنید ،متوجه این موضوع خواهید شد .چند وقت پیش یکی از اعضای گروه (اَبَرگروه تلگرامی حزب براندازان)
شعری به اسم «چرنوبیل» را در گروه ارسال کرد؛ اگر بخواهید آن شعر را یک شعر سیاسی فرض کنید ،معنایش
این است که ما در ادبیات پارسی شعر سیاسی نداریم .اگر شعر چرنوبیل را بهعنوان یک اثر ادبی تأویل کنید
و با ساختار و تفکر شعری آن آشنا شوید ،متوجه خواهید شد که خالف راه شعرهای پارسی رفتهاند .یا شعر
علی عبدالرضایی
چرنوبیل شعری سیاسی نیست ،یا اگر باشد ،پس نتیجه میگیریم که در ادبیات پارسی شعر سیاسی نداریم،
چرا که همهی اشعار خیر و شرّیاند .من در دههی ،70بوف کور را «متنی متافوریک» مینامیدم؛ متنی
متافوریک که «چندتمی» (پُلیتمی) است ،نه چندصدایی (پلیفونی) .از طریق این متن متافوریک ،من به
منش سیاسی هدایت و به غبنی که بر او وارد شده پی بردم؛ به ظلمی که به او کردند و او به نشانهی اعتراض
به هند میرود و کتابش را مینویسد و در آنجا در 20نسخه منتشر میکند .چنین چیزی وحشتناک است.
هدایت بهدرستی و بهطرز عمیقی کشف کرد که علّت نبود اینکه ما در ایران «ملّت» نداریم و ساختاری
چندپارچه داریم ،تنوع اقوام و تنوع گرایشهای مذهبی نیست ،بلکه دلیل اصلی این موضوع ،توطئهی روسیه
و حزب توده است؛ حزب تودهای که از این شکافهای فرهنگی ،نهایت سوءاستفاده را میکند و کاملن در
خدمت روسیه قرار گرفته است؛ طوریکه حتی انقالب 13۵7را انقالبی روسی میدانم؛ انقالب ۵7مطلقن
تأویل و سمتوسوی غربی ندارد ،بلکه انقالبی ضدِّهدایتی است ،چون از دههی 40تا سال ،۵7بزرگنمایی
شریعتی را داریم؛ اسالم آرمانی .بزرگنمایی جالل آل احمد را داریم که هنوز هم بزرگ داشته میشود؛ احیای
اسالم .از هر زاویهای که اینها را پیگیری کنید ،به یک معضل میرسید؛ خود جالل آل احمد نویسنده بوده و
نثری معمولی داشته ،اما از لحاظ ذهنی لمپن بوده است .کسانی همچون خلیل ملکی که خط فکری هدایت
را دنبال میکردند ،همه به نابودی و مرگ کشانده شدند .اگر بخواهیم از این زاویه به هدایت نگاه کنیم ،او نه
یک نژادپرست و نه یک ناسیونالیست ،که یک انسان بود؛ انسانی که نسبت به جایی که در آن متولد شده بود
عرق داشت؛ در واقع ،هدایت کسی بود که منافع ملّی را مهم میدانست .در حقیقت او تعریف دقیقی از
روشنفکری دارد و همه میدانیم که پدر روشنفکری ما «صادق هدایت» است ،اما چرا نسل بعد ،از صادق
هدایت تبعیت نمیکند؟! نسلی که عاشق هدایت است ،بهعنوان مثال «نصرت رحمانی» که شیفتهی هدایت
بود ،هرگز به دستبوسی خمینی نمیرود .او معتاد بود و شاید از همه نیازمندتر ،اما به دیدار خمینی نمیرود؛
او خودفروش نبود ،بلکه شاعر بود .شاملو این را از هدایت آموخته بود که نباید به دستبوسی یک معمم برود.
در حقیقت انزجار هدایت از وطنفروشی و بالهت و شیوع آن بود؛ اینکه چگونه حزب توده با بزکها و ظاهری
روشنفکرانه ،آدمهای نخبه را فریب میدهد .تمام شاعران دههی ،40یک دورهای تودهای بودند؛ از شاملو تا
رویایی .به این حزب هم که میپیوستند ،پیش از همهچیز ریاکاری و رفتارزنی سطحی را به آنها تزریق
میکردند .این مرض کل روشنفکری ایرانی است .اینکه میبینید همه خواجهاند ،دلیلش این است! هدایت
شهامت بود و قدرت خودکشی داشت .خودکشی همانقدر که بالهت میخواهد ،شجاعت هم میخواهد .آن
زمان «کافکا» خودکشی میکرد ،خودکشی کاری آوانگارد بود ،چرا که کسی خودکشی نمیکرد ،اما امروزه
همه خودکشی میکنند و دیگر این حرکت آوانگارد نیست .امروز ،فرد باید زندگی بیاورد .اگر هدایت حاال
حضور داشت ،زندگی میآورد .او با سنّت میجنگید؛ در واقع ،ضدّسنت بود و رو به جلو داشت.
همین نقشی که اصالحطلبها حاال دارند ،تودهایها در آن زمان داشتند .چیزی به اسم حزب توده در کار
نبود ،بلکه «سازمان جاسوسی توده» بود .نقش اصلی این حزب تحقیر ایرانیان بود .در همین راستا هم مدام
ترجمه میکردند .دلیل اینهمه ترجمه چه بود؟ هنوز هم این سنّت وجود دارد .بهترین شعرهای پارسی را
سپاه روسپیه
داشتیم ،این شعرها برجسته نمیشدند و شعر ترجمه مطرح میشد ،درست مانند همین امروز .ما نویسندههای
خوبی داشتیم؛ ما هدایت را داشتیم .تودهایها به ادبیات هدایت میگفتند ادبیات سیاه و بعد «کارلوس
فوئنتس» را ترجمه میکردند ،حتی کافکا را که ایرانی نبود؛ در واقع ،بحث این نبود که آنها ادبیات سیاه را،
یا این نوع ادبیاتها را نمیفهمیدند ،آنها هیچچیز را نمیفهمیدند .لمپنی چون احسان طبری ،هیچچیز را
نمیفهمید .آدمی سطحی و احمق چون «نورالدین کیانوری» هیچ درکی از شعور نمیتواند داشته باشد .در آن
دوره با وحشتناک معاصر بودیم .همان وحشتناک ،در مالها حلول پیدا میکند ،اما چرا در مالها ظاهر میشود؟!
به این خاطر که مالها وقتیکه به سفارت آمریکا حمله میکنند ،با غرب دشمنی میکنند و روابط خود را قطع
میکنند؛ روسیه از این شکاف ،بیشترین بهره را میبرد .انقالب ۵7روسی بود ،چرا که همهی جوانها را روسی
کرده بودند .حزب توده تنها حزب فعّال بود .گرایشهای چپی که وجود داشتند ،حتی «مجاهدین خلق» که
یک شاخه از پیکاریها بودند ،ضدّتوده بودند ،اما کسانیکه قبلن کتاب منتشر کرده بودند و چند دهه فرصت
فعّالیت داشتند ،تودهایها بودند .مجاهدین خلق بهنحوی خود را اقلیّتی مینامند ،اما در حقیقت از جهاتی
تودهایاند ،چون وقتی میخواهند کتاب بخوانند باید ترجمهی تودهایها را بخوانند .از این طریق آنها با
«آنارشیسم» آشنا شدند .در ایران ،هر کتابی که دربارهی آنارشیسم باشد ،توسط تودهایها ترجمه شده است،
اکثر آن ترجمهها تحریفشده و دروغ هستند .حتی وقتیکه «دهخدا» قصد ترجمهی کلمهی «آنارشیسم» را
دارد ،با توجه به ترجمهی تودهایها آنارشیسم را «هرجومرجطلبی» معرفی میکند .هنوز هم کسانی چون
«صادق زیباکالم» و «رضا پهلوی» ،آنارشیسم را هرجومرجطلبی معنی میکنند و در این باره هم سخنرانی
میکنند ،انگار در دنیا حکومتی آنارشیستی داشتهایم که هرجومرجطلب بوده است! بهترتیب میبینیم که
سهتایی جالل آل احمد ،شریعتی و صمد بهرنگی جریان ادبی آن دوره را به سمت ارتجاع سوق میدهند.
تودهایها روی صمد بهرنگی حسابشده کار میکردند ،بهعنوان مثال از مرگ صمد بهرنگی نیز یک فاجعه
ساختند .استاد چنین کاری جالل آل احمد بود .شیوهی رفتارزنی تودهای آل احمد به تکنیکهای نوشتاری
روزنامهی کیهان بدل شد .روزنامهی کیهان طی سالهای اخیر ،با استفاده از روشهای حزب توده ،علیه
مخالفان خود مطلب نوشته است؛ در واقع ،اگر هنرمندی تابع حزب توده میشد کاری با او نداشتند ،اما اگر
تابع آنها نمیشد ،در روزنامهی خود بهشدّت علیه او مطالب دروغ مینوشتند .البته هدایت از شهرتی جهانی
برخوردار شد و نتوانستند او را از میان بردارند .هدایت آدم قدرتمندی بود .منتقدان انگلیسی و فرانسوی
دربارهی هدایت و آثار او نوشتهاند .اگر او در خارج مطرح نشده بود ،امروزه چیزی از هدایت نمیدانستیم .امروزه
هم بهدلیل آنکه بوف کور بسیار تشویق شد از همان میگویند ،درصورتیکه هدایت کتابهای جذّاب دیگری
هم دارد که شعورش را ندارند دربارهاش حرف بزنند.
طی 18ماه اخیر که در میدان هستیم و همهچیز را از نزدیک بررسی میکنم ،میدانستم که حزب توده
زنده است ،اما هرگز فکر نمیکردم تا این اندازه میدانداری میکند؛ در واقع ،تمام مطبوعات و تلویزیونهای
خارج از ایران توسط تودهایها اداره میشود (تلویزیونهایی چون منوتو ،صدای آمریکا ،ایران اینترنشنال،
بیبیسی فارسی ،دویچهوله ،رادیو فردا و .)...مریدان و نوکرانشان ،حتی در همین خبرگزاریهای عادی هم
علی عبدالرضایی
حضور دارند و مشغولبهکارند .مثلن در آلمان «جمشید برزگر» مزدورشان است و در بیبیسی «مسعود بهنود»
و «فرخ نگهدار» .همهجا هستند .هر جا را که نگاه کنی ،الاقل در حد مجری عادی حضور دارند .مانند «مهدی
فالحتی» که در صدای آمریکاست .در واقع اینها با مزدوری خود ،فضای خبر را شکل میدهند .بیشک مهدی
فالحتی نسبت به بقیهی کارمندان صدای آمریکا از توانایی بیشتری برخوردار است ،چون بقیه اساسن
مسجددیده و مسجدنشین هستند .یک «دوم خردادی» مثل «اکبر گنجی» هرچقدر هم که رشد کند ،باز
همان اکبر گنجی مزدور خواهد بود؛ او یک مسلمانبچّه و بسیجی بوده است؛ بسیجی باید بسیجی بمیرد.
اینها با لمپنها رقابت میکنند و مطرح میشوند و نقش ایفا میکنند و مدام تغییر گارد و تغییر چهره میدهند.
مطلقن هیچ توجهی هم به منافع ملّی ندارند .اکنون هم حملهی آمریکا را بزرگنمایی میکنند؛ که آمریکا
قصد دارد به ایران حمله کند! با وجود اینهمه بالیی که روسیه دارد سر ما میآورد ،حتی یکصفحه هم علیه
این کشور مطلبی ننوشتهاند .در هر کیشیبهفیشی ممکن است به سیاستهای آمریکا و فرانسه و حتی چین
حمله کنند ،اما روسیه برای آنها مقدّس است و هرگز آن را نقد نمیکنند و مدام در رسای روسیه مینویسند.
دلیل این نوع رفتار آن نیست که روسیها به آنها توجهی کنند ،بلکه این شیوهی مزدوریشان است ،چون از
این طریق است که این متوسطها مشهور میشوند و قدرت میگیرند .امروزه در ایران تمام کسانی که در هنر
و سینما و هر جای دیگر مطرح هستند ،یا حزباللهیاند یا صاحب قرائتهای روسی .آدمهای حزباللهی و
اسالممحور از نوعی انترناسیونالیسم تبعیّت میکنند .این انترناسیونالیسم یا روسیست و کعبهیشان روسیه
است ،یا انترناسیونالیسم اسالمی و شیعهی اثناعشریست .این دو سیستم ما را جز به گمراهی رهنمون نمیکند.
این آدمهای ضدّملّی و انیرانی ،محال است که در مقالهها و نوشتههایشان از ایران و وطن حرفی بزنند .آنها با
وطن غریبهاند ،اما این اواخر که آمریکا ایران را تحریم کرده ،همه از وطن میگویند ،درحالیکه در قاموس و
ایدئولوژی و نگاه تکتک آنها ،وطن هیچ معنا و ارزشی ندارد ،اما برای فریب مردم نقش کسی را بازی میکنند
که برای وطن ارزش قائل است؛ در واقع ،دارند مردم را فریب میدهند .اما برای چه؟! چون اگر آمریکا وارد
ایران شود ،منافع روسیه بهخطر میافتد و روسیه مثل قبل نمیتواند ما را فریب دهد؛ معنایش اصلن این نیست
که حاال ما برویم و مستعمرهی آمریکا شویم ،بلکه معنایش این است که اگر فقط روسیه باشد ،ما بیش از پیش
فرو میرویم .در ایران نوعی «اسالم روسی» حکمفرماست؛ این قرائتیست که باید جدّی گرفته شود .عدهای
میگویند« :ما ناسیونالیستیم ».اما معنای ناسیونالیسم را نمیفهمند و ناسیونالیستبودن را با نژادپرستی اشتباه
میگیرند .تودهایها «ناسیونالیسم» را طوری تحریف کردهاند که اگر کسی گاردی ناسیونالیستی داشته باشد
او را فاشیست مینامند ،طوریکه انگار کسی را کشته است؛ آنها به «ناسیونالیست» میگویند «فاشیست»؛
یعنی هیچ مرزی بین یک ناسیونالیست و یک فاشیست نمیشناسند .فاشیست ،خود تودهایها هستند .استالین
فاشیست مطلق است .فاشیست «هیتلر» است .استالین ،هیتلرترین آدمیست که وجود داشته .این مطالب را
هرگز به ایرانیها نمیگویند .ما این نوع نگاه و تفکر را در ایران نداریم .همهچیز بهصورت زیرساختی با تحریف
پیریزی شده است .در ایران دو قرائت داریم؛ عدهای حزباللهی هستند که در اوج پیشرفتشان «اصالحطلب»
میشوند .این اصالحطلبها هم برای آنکه در قدرت بمانند ،مدام باید پروپاگاندا کنند؛ میگویند «سعید
سپاه روسپیه
حجاریان» وزارت اطالعات را ساخته است ،او هیچ درکی از اطالعات ندارد ،متخصصین جاسوسی ،تودهایها
هستند .حجاریان آلت دست تودهایها بوده است ،چون تودهایها وارد میدان نمیشدند و نوچههایشان را به
میدان میفرستادند؛ در واقع« ،سپاه پارسخواران» (سپاه تروریستی پاسداران) یک سپاه تودهایست .سپاه
پارسخواران را تشکیل میدهند تا ارتش ایران را تخریب کنند« .تخریب ارتش ایران» نقشهایست که روسیه
(شوروی) به دست حزب توده داده است .دربارهی این موضوعات هرگز بحث نمیشود و بقیه نمیفهمند .بهطور
مثال ،سردبیر رادیو زمانه در مقالهای که در سایت بیبیسی از او منتشر شده بود ،اشاره میکند که «امروزه
دیگر تودهای نداریم و تودهایها فعّال نیستند ».چنین چیزی مزخرف است .او توجهی به نشریهی «راه توده»،
«پیکنت» و «گویانیوز» ندارد و نامی از آنها نمیبرد؛ گویانیوز پاتوق تودهایهاست .هدف آنها حفظ منافع
روسیه است و حفظ منافع روسیه ،یعنی استمرار جمهوری اسالمی .اگر قرار باشد که در ایران تغییر رخ دهد
آن تغییر باید به نفع روسیه باشد .در غیر این صورت ،اینها اجازهی هیچ نوع تغییری در ایران را نمیدهند.
اینروزها مدام به «ایرانارشیستها» حمله میکنند و بهانهی این حملهها هم فحّاشبودن لیدر و
تئوریسینشان (علی عبدالرضایی) است؛ آنها هم برای دفاع از لیدرشان ،فحّاشبودن «جرج کارلین» را مثال
میزنند .من دلیل این رفتارشان را نمیدانم .ما در ادبیاتمان ،بسیار معروفتر و بزرگتر و عمیقتر از جرج
کارلین داریم؛ چرا صادق هدایت نه؟! هدایت حوصلهی جماعت ابله را نداشت .فقط افراد معدودی میتوانستند
با او ارتباط داشته باشند ،چون حالش از بالهت به هم میخورد .از بالهت باال میآورد .بداخالق بود و مطلقن
اطوار نداشت .بهشدّت فداکار و ملّی بود و خودش را برای ادبیات پارسی خرج کرد .فداکارتر و ایثارگرتر از
هدایت نداریم .یکی که شاعر نیست نباید خودش را به زور جلو بیندازد و مطرح کند؛ امروزه در ایران ،شاعری
و نویسندگی شغل شده است .باید نویسنده باشی و تخیّل را داشتی باشی .باید اهل خرق عادت باشی و معتاد
نباشی .پشتمنقلی نمیتواند ادبیات تولید کند؛ اگر «دولتآبادی» هزارسال هم تالش کند ،نمیتواند آفرینشی
شعوری و عمیق داشته باشد! حاال اصالحطلبها مدام او را مطرح کنند و آثار او را به زبان آلمانی ترجمه و
تبلیغ کنند ،نمیشود! او زیرساخت ذهنی رادیکال و لیبرویی ندارد و تفکرش عقبمانده است .با جمالت
خوشگل نمیتوانی رمان بنویسی .رمان «متفکر» میخواهد؛ متفکر هم یعنی شجاع و مستقل ،معتاد و وابسته
نمیتواند بزرگ باشد .ادبیات بزرگ از دل آدمی بزرگ در میآید .خایهمال و پای منقلی (کسی که میداند
روحانی کثافت است ،اما باز هم روحانی را تبلیغ میکند) نمیتواند جهانی باشد ،چون جهان ،بزرگی را
میشناسد و آن را میفهمد .بزرگی ترجمه نمیخواهد و وجود دارد .هدایت بزرگ بود .زندگی هدایت هم بزرگ
بود .مدام از شعر «فروغ» میگویند ،اما خود فروغ بزرگ بود .اگر فروغ آن بزرگی را نداشت ،این شعرهای بزرگ
را هم نداشتید .وقتی ما از «مرگ مؤلف» حرف میزنیم ،نمیگوییم که کاری به نوع زیستمان آن شاعر یا
نویسنده نداشته باشیم؛ تکنیک مرگ مؤلف یک شیوهی خوانشی است؛ یعنی شما با دیدن یک فیلم ،انگار
دوباره در حال ساخت آن فیلم هستید .چون اگر این فیلم را دقیق نگاه کنید ،وارد قالب نقش اول آن یا آن
نقشی که دلخواه شماست میشوید .انگار که دارید فیلم را بازی میکنید .شما جانشین بازیگری میشوید که
به او عالقه دارید و با او همحسپنداری میکنید؛ در واقع ،آن فیلم دوباره دارد در ذهن شما ساخته میشود.
علی عبدالرضایی
در چنین وضعیتی ،شما از طریق «جانشینی» آن فیلم را میبینید؛ یعنی کسی که فیلم را بهطور عمیق نگاه
میکند ،در وهلهی اول به «همنشینی» میرسد ،یعنی باید کنار فیلم قرار بگیرد .بسیاری از مردم وقتی فیلمی
را میبینند ،با توجه به تکنیک «همنشینی» آن را تماشا میکنند .این مسئله در هنگام خواندن داستان هم
اتفاق میافتد و خود را در جایگاه کاراکتر قرار نمیدهند و خوانششان عمیق نیست .اما عدهای دیگر عمیق
میخوانند و داستان را زندگی میکنند .شما از طریق «جانشینی» بهجای آن شخصیت قرار میگیرید ،بههمین
دلیل است که میگویند رمان زیاد بخوانید ،چرا که هر رمان یک زندگیست؛ کسانیکه رمانهای بسیاری
میخوانند و خوانش آنها عمیق است و در خواندن از تکنیک جانشینی بهره میبرند ،تجربههای بسیاری کسب
میکنند .اینها مثل آدمهایی هستند که چندبار زندگی کردهاند .چرا که در هر رمان یک زندگی داریم .بدبختی
ایرانیها این است که رمان نمیخوانند .حتی نویسندهها و رماننویسها هم رمان نمیخوانند .خود دولتآبادی
یکی از آنهاست ،مطمئنم که او رمان نمیخواند .اگر دولتآبادی رمان میخواند ،اینگونه سطحی نمینوشت.
تا کی قرار است با ظاهر زیبای نثر آدمها را فریب دهید؟ ادبیات جهانی تفکر میخواهد ،سیاست هم تفکر
میخواهد .اگر این تیزهوشی و این گوشبهزنگی دینامیک و این تفکر نباشد ،هیچ تغییری ایجاد نمیشود و
مدام در جای خود خواهیم بود و همه مال میشوند .ما در ایران مال داریم و آنها بهراحتی میتوانند ایرانیها
را فریب دهند و سر یکدیگر را هم کاله بگذارند .وقتی به پاریس رفته بودم ،با شاعری آشنا شدم که نثر او
برایم جذّابیت داشت .همیشه فکر میکردم آدمحسابیست ،چرا که نثر قدرتمندی داشت .من هم فکر میکردم
که وقتی آدم به این نثر رسیده باشد ،درکی عمیق از مفاهیم دارد ،اما وقتی چندبار با او برخورد داشتم ،متوجه
شدم که بسیار بیسواد است .خیلی عجیب است؛ کسیکه بدل به یک بُت میشود و تو فکر میکنی که از
باسوادترین شاعرهاست ،ناگهان بدل به بیسوادترین شاعر میشود .نثری هم که به او رسیده ،همه را از بایگانی
ذهنش استفاده کرده است .آرشیو ذهنیاش هم آرشیوی کالسیک است .حیرت میکنی که در ایران چرا این
اندازه «نخوانده»اند .همه بهسرعت استاد میشوند؛ «استاد» یعنی کسی که نمیخواند و نمیداند .هدایت خالف
تمام اینها و همیشه در حرکت بود و آب راکد نبود ،حزب توده اما راکد بود ،آنها نمیتوانستند .احسان طبری
را چه به صادق هدایت؟! امروزه کسی احسان طبری را نمیشناسد ،اما او در آن دوره تعیین میکرد که چه
ادبیاتی باید خوانده شود و چه کتابهایی باید منتشر و مد شوند .او نقد ادبی را تعیین میکرد و بویی از لوکاچ
نبرده بود ،لوکاچ جذّابیت دارد ،اما طبری بسیار ابله بود .میگفتند دوازده زبان بلد است؛ یعنی اگر من امروز
در آن دوره بودم ،بیست زبان بلد بودم ،چرا که از هر زبان چهار کلمه آموختهام .میگفتند دوازده زبان بلد
است و کسی که دوازده زبان بلد باشد نابغه است! در کشورهای اروپایی خیلیها هستند که چندین زبان را
بلدند .چرا که وقتی یکی دو زبان التین یاد میگیری (انگلیسی) دیگر خیلی برایت سخت نیست که آلمانی و
فرانسه و ایتالیایی هم یاد بگیری .اینها همه همریشهاند .یعنی فرق زیادی بین زبان ایتالیایی و اسپانیایی
نیست ،یا بین زبان اسپانیایی و پرتقالی تفاوتی وجود ندارد .بهراحتی میتوانید این زبانها را بیاموزید ،اما
نمیتوانید بعد از اینکه انگلیسی را آموختید ،بهراحتی زبان چینی یاد بگیرید .اگر چینی و ژاپنی را آموختید،
کرهای هم یاد میگیرید .خیلی سخت نیست.
سپاه روسپیه
صادق هدایت فحّاش بود ،چون از بالهت بهتنگ آمده بود .در دورهی هدایت ،بیشعوری شاه بود؛ بیشعوری
رهبر حزب توده بود؛ بیشعوری نویسنده بود؛ بیشعوری مشهور بود .صادق هدایت بهشدّت ضدّاسالم بود .هر
جا که میرفت ،خرافه و شیوع آن را میدید و دلش میسوخت .او انسان را دوست داشت و انسان ایرانی را
بیشتر دوست میداشت .این را هم میدانست که چیزی که انسان ایرانی را به نابودی کشانده« ،اسالم» است.
عدهای میگویند« :هدایت ضدّعرب بود ».اما هدایت ضدّعرب نبود و ضدّاسالم بود .هدایت ضدّقاتالن «نبرد
قادسیّه» بود .هدایت ضدّتازی بود و تازی یعنی «اسالمیست» .تودهایها وقتیکه قصد تخریب مخالفان خود
را داشته باشند ،آنها را فاشیست مینامند؛ آنها هدایت را فاشیست مینامیدند ،چون هدایت ضدّآنها بود و
خوی ملّی داشت .اگر از آنها بپرسی «چرا از منافع ملّی چیزی نمیگویی؟!» میگویند« :تو ناسیونالیست
هستی ».و هیچ اشارهای به مزدوربودن خود نمیکنند .هیچ تودهایای خود را مزدور و انیرانی نمیداند .یارو
میخواهد مقاله بنویسد ،بسیار تالش میکند و از «کاتوزیان» بهره میبرد که بگوید در کشور ما اتفاقات زیادی
در جریان است ،تا در آخر بگوید« :مردم انقالب نکنید بگذارید همین جمهوری اسالمی بماند ،کمکم خوب
میشود و خودش تغییر میکند ».او دقیقن حرفهای «محمد خاتمی» را تکرار میکند و مردم را به منفعلبودن
تشویق میکند.
آدمهایی که اهل فهمیدن هستند و شهامت دارند ،اگر پیشرفتی نکنند و درجا بزنند ،آدمهای خطرناکی
میشوند ،درست مثل «احمد فردید» .همهی مالها تحت کنترل او بودند .در حوزهی هنری« ،علی معلم
دامغانی»« ،عباس معارف»« ،رضا داوری»« ،عبدالکریم سروش» و ...از مریدان او بودند ،حتی ابلهان
تلویزیونیای که در شبکههای انیرانیان خارج از کشور کار میکنند .در ایران ،انیرانی زیاد داریم و هدایت حالش
از اینها به هم میخورد.
وقتی کسی مثل «ژیژک» در دانشگاهها سخنرانی میکند ،اگر اندکی زبان انگلیسی بلد باشید سخنرانی او
را خواهید فهمید .او پیچیده حرف نمیزند و حتی اگر زبانش را نفهمید منظور خود را با اطوار به آدم میفهماند.
آن زبان سادهی انگلیسی را وقتی «مراد فرهادپور» و نوچههایش ترجمه میکنند ،بدل به متنی ثقیل میشود
که من چیزی از آن نمیفهمم .وقتیکه یک متن را میخوانی و چیزی از آن نمیفهمی بهمعنای احمقبودن
نویسندهی آن است .این شیوهی نویسنده است ،پشت منقل مینشینند و خزعبالت میبافند .بحث این نیست
که طرف معتاد است؛ بعضی از این اعتیادها یک فرهنگ دارند ،مثلن خود تریاک مهم نیست ،بلکه آن فرهنگ
پشت منقلی که شخص را خواجه و بیهمهچیز و تودهای میکند ،مهم است .فرهنگ پشت منقلی بد
فرهنگیست .شخص پشت منقلی ،درست مثل دولتآبادی میشود و اصول و اعتبار نخواهد داشت .محال است
که اصول داشته باشد ،درست مثل «سپانلو» .سپانلو آدمی ملّی بود ،اما در ایسنا میگوید« :سانسور خیلی هم
خوب بوده است ».او زبان فرانسه را که زبانی سکسیست بلد بود و ادبیات سکسی خوانده بود ،با این وجود در
ایسنا میگوید که «سانسور خیلی به نفع ما بوده و ادبیات ما خیلی قوی شده است ،چون ما سانسور داریم».
یعنی همهی دنیا باید سانسور داشته باشند تا بتوانند مثل ایران ادبیات قوی تولید کنند .چرا؟ اعتیاد؛ او معتاد
علی عبدالرضایی
میشود و نمیتواند مقاومت کند! میگویند یا خانهات را میگیریم یا باید تحت کنترل ما باشی ،سپانلو تحت
امر میشود .او تودهای نبود ،اما با تودهایها و دولتآبادی و امثال آنها در ارتباط بود.
«منوچهر آتشی» ،یک روستایی پاک و انسانی متین بود .آن اواخر به من میگفت که چرا با من ارتباط
نمیگیری؟ او را تا جایی رسانده بودم و بعد که خواست تشکر کند ،مطلبی را به من گفت که مرا بسیار ناراحت
کرد؛ او گفت« :برادرم حقِّ زیادی بر گردنم دارد ،حاال او فوت شده و زن و بچه دارد و من در بوشهر نمیتوانستم
خرج آنها را دربیاورم ،برای همین به تهران آمدهام و در "کارنامه" کار میکنم»« .کارنامه» مال کجاست؟! در
کارنامه ،آتشی را به نابودی کشاندند .حقوقی بسیار ناچیز به او میدادند .وقتی آتشی حقوقش را به من گفت،
بسیار وحشت کردم .او را در یک ناچاری قرار داده بودند .گفتم تو چطور به ما فحش میدهی ،تو که چیزی
نمیفهمی ،چطور میگویی عبدالرضایی از روی نظریه و تئوری شعر مینویسد؟ او عاشق شعر بلند «جامعه»
شده بود و با مسئوالن کارنامه در افتاده بود که آن شعر را در صفحات خود کامل منتشر کنند .آن شعر
هشتصفحهی کارنامه میشد؛ آخرش هم روی حرف خود پافشاری کرد و آن را منتشر کرد .او سر شعر کوتاه
نمیآمد ،اما سر خیلی از چیزها کوتاه میآمد .مدام او را فریب میدادند و همان شاعر را هم تودهایها نابود
کردند .چرا تودهایها؟ همان پاتوقی که شاعرها و نویسندهها را میبردند ،به آنها تریاک و و مشروب میدادند،
چون این شاعران و نویسندگان پول نداشتند و آدمهای سطح پایینی بودند ،بههمین دلیل نابود شدند .من
بسیاری از این آدمهای شریف را دیدهام که پشتمنقلنشستن نابودشان کرده است .مثلن یکی از شریفترینها
و باهوشها ،منتقدی بهنام «عنایت سمیعی» بود که نابود شد .در مراسم انتخاب بهترین مجموعهشعرها،
مجموعهشعر من همیشه جزء چهار کتاب برتر بود ،اما آن را انتخاب نمیکردند و عمدن جایزه را به کسی
میدادند که متأثر از من بود ،با چنین کاری قصد ضربهزدن به من را داشتند .وقتی هم اعتراض میکردم که
چرا کتاب مرا انتخاب نمیکنید؟ پاسخ منطقیای دریافت نمیکردم .سپس از عنایت سمیعی میپرسیدم که
«چرا وقتی که میدانی کتاب من برتر است ،آن را انتخاب نمیکنی؟!» او گفت« :من مجبورم آن را انتخاب
نکنم ،چون تو صف خودت را جدا کردهای و راه سختی را میروی و باید این بالها سرت بیاید؛ اوضاع تو از
هدایت هم فجیعتر است ».گفتم« :یعنی چه؟ چه میگویی؟» گفت« :تو گفتهای که با هیچکس کنار نمیآیی.
تو با همه نهای ».گفتم« :من با همه نه نیستم ،من با حقیت آرهام ،اما حقیقتی وجود ندارد ».گفت« :این
راهیست که انتخاب کردهای» .خودش را مغلوب میساخت ،میگفت« :میپذیرم که مغلوبم .میدانم که تو
حقّی ،اما این صف حقّ تو ضعیف است و من هم به صف باطل میروم ».ذهنیّت خیر و شرّی؛ یعنی اینهایی
که خیر و شرّی هستند همیشه حق را انتخاب نمیکنند .مبارزانشان هم به صف باطل میروند ،چون آنجا
به آنها بد نمیگذرد .من میگویم حق و باطلی نباشید ،از این صف خارج شوید .من میگویم «تئیست»،
«آتئیست» و «آگنوستیک» نباشید ،از این صفهای کذایی خارج شوید ،این صفها صفهای زندگی نیستند.
اینها عین کثافتند .تئیست همانقدر کثیف و عقبمانده است که آتئیست .آگنوستیک یعنی پرداختن به
مهمالت ،معنای دیگری ندارد .علت این تمهید این است که در چند دههی اخیر ،برخی از واژگان و اصطالحات
سیاسی در ایران ترور شدهاند .یعنی روی آنها چادر گذاشتهاند و زیر آن چادر هم نقابی از فریب نهادهاند.
سپاه روسپیه
مثلن بهطور دقیق فرق بین «نژادپرست» (فاشیست) و «ملّیگرا» (ناسیونالیست) را نمیدانید ،چون بسیار
تحریف شدهاند و خیلیوقتها ناسیونالیست را نژادپرست مینامید .این کار کثیف را حزب توده کرده است.
زمانیکه شما از «ملّیت» میگویید ،یعنی از «منافع ملّی» حرف میزنید .به آن اندازه که در ایران ناسیونالیست
کثیف جلوه داده شده ،در هیچ فرهنگ دیگری کثیف تلقی نمیشود .در اروپا اغلب احزاب سیاسی گرایشی از
ناسیونالیست را دارند؛ یعنی غیرممکن است که در کشورهای متمدن یک حزب ناسیونالیستی نداشته باشیم.
حضور این حزب به خوی ملّی کمک میکند .در غیر این صورت آدمها وطنفروش بار میآیند .ناسیونالیستها
بحثهای خاص خودشان را دارند .در «ناسیونالیسم» از «ملّیت» و از «ملّت» بحث میشود .ملّت مجموعهای
از آدمهاست که ممکن است از هزار نژاد و هزار زبان باشند .ملّت مجموعهای از آدمها هستند که در یک مکان
با هم زندگی کرده و منافع مشترک دارند ،مثل عراق که در آن کردها و آسوریها و عربها و ...زندگی میکنند.
اینها زبانشان فرق میکند ،نژادشان فرق میکند ،اما عراقیاند .اینها ملّیتشان عراقیست و هر مشکلی هم
که باهم داشته باشند،نباید عراق را بفروشند .اگر در منابع و هوا و فضای عراق مشکلی بهوجود بیاید ،آن مشکل
همهجا درز میکند .تنوع زبانی و قومی ما در ایران بسیار گستردهتر است؛ ما بلوچ ،خراسانی ،خوزستانی،
کرمانی ،یزدیها و اصفهانیها ،لرها ،کردها ،گیلکها و ...را داریم .لرها یک خصلت ایرانی خاص دارند ،چرا که
اینها تنها به ایران محدودند و ما فقط در ایران لر داریم .تنها در ایران است که بختیاری و گیلک و طبری
داریم .اینها مسائل مهمی هستند .بههرصورت آن گستردگی نژادها را داریم .کسیکه ناسیونالیست است،
نژادپرست نیست .نژادپرست یعنی نژاد خود را برتر و مهمتر از بقیهی نژادها بدانید .ایران پر از زبان و نژاد است
و زمانیکه شما از ایران و از کشور خودتان دفاع میکنید ،یعنی در حال دفاع از کشور و منافع آن مردم هستید.
از این منافع همهی آدمها سهم میبرند؛ زن ،مرد ،کارگر ،فرادست ،فرودست؛ ما از یک اتحاد حرف میزنیم و
این موضوعی بسیار طبیعیست و در تمام کشورهای غربی وجود دارد ،اما در ایران ناسیونالیستبودن را بدل
به یک وحشت کردهاند .هدایت ناسیونالیست است ،اما آدمکش و فاشیست و هیتلر و استالین و فیدل کاستروی
قاتل نیست .خمینی و خامنهای قاتل و معمماند .باید به این نکات توجه داشته باشیم .این قاتالن و انیرانیان،
مفاهیم را در ایران ترور کردهاند .بههمین خاطر ،باید بدانید که ناسیونالیست یعنی کسانیکه به وطنشان
عالقهی ویژه دارند و میخواهند منافع وطنشان حفظ شود و تا پای جان میجنگند ،تا منافعشان حفظ شود
و کسی حقشان را پایمال نکند .کمونیستها میگویند این حرفها چیست؟ وطن چیست؟ ما باید همهی
دنیا را به یک کشور بدل کنیم ،میپرسیم چرا آن کشور «ایران» نباشد؟ میگویند نه ،آن کشور باید «روسیه»
باشد .این خیلی مضحک است .ما وضعیتهایی اینچنینی داریم .در واقع میخواهند از تو مزدور بسازند .در
تمام کشورها حسِّ وطنخواهی وجود دارد ،آنقدر که یک انگلیسی وطنپرست است ،یک ایرانی نیست .آنقدر
که یک فرانسوی وطنپرست است ،یک ایرانی نیست .تا کنون شوونیستتر از فرانسویها ندیدهام ،اما هرگز
کسی به آنها نمیگوید نژادپرست و شوونیست و فاشیست .اکثر نویسندههای فرانسوی به من میگویند« :تو
دو سال در فرانسه زندگی کردهای ،چرا فرانسهات خوب نیست و انگلیسی حرف میزنی؟» اما من هرگز به
نویسندهای فرانسوی که ششماه در ایران زندگی کرده باشد نمیگویم که چرا پارسی بلد نیستی؟ چون من
علی عبدالرضایی
شوونیست نیستم ،اما او شوونیست است .اینها مسائلیست که باید یاد بگیریم .مالهای تازی 1400سال بعد
از قادسیّه ،این بالهای فجیع را سر ما آوردند و ما را از درون تهی کردند و اکنون در چنددههی اخیر،
«نوتازیها» (نوتودهایها) خیانتهایی فجیعتر از تازیها در حقّ ایران و ایرانی داشتهاند .منظور من از
«نیوتازیسم» (نوتازیسم) همین چپها و ملّیمنقلیها و اصالحطلبهاست که نیوتازیست هستند و خوی ملّی
ندارند و به مردم خود توجهی نمیکنند .تودهایها مدام از مردم فلسطین حرف میزنند؛ وقتی از فلسطین
میگویی ،همهچیز به آمریکا ختم میشود ،چون اسرائیل است که در مقابل فلسطین ایستاده و پشتیبان
اسرائیل ،آمریکاست .پشتیبان فلسطین روسیه نیست ،اما مدام از فلسطین میگویند تا آمریکا ضربه بخورد.
برایشان اهمیتی ندارد که فلسطین مسلمان باشد یا نه .اصلن بحث انسان در میان نیست .تودهای انسان
نمیشناسد ،چرا که هر تودهای یک حیوان است ،چون قاتل است .تودهای به هدایت هم رحم نمیکند و آنقدر
ضدّانسانی عمل میکند تا یکی از بزرگترین متفکران تاریخ ما را وادار به خودکشی کند .دست از سر هدایت
برنمیدارند .باید به مسئلهی ناسیونالیسم و مسئلهی انسان بپردازیم .باید وطن و مسائلی از این دست را از نو
تعریف کنیم .برای انجام چنین کارهایی ،باید وقت و انرژی بگذاریم .باید بار دیگر بهصورت تئوریک به این
مسائل بپردازیم ،چرا که در خصوص این مسائل در ایران بحث نشده است .همه اشتباه میگیرند و بهطور مثال،
تفاوت نژادپرست و ملّیگرا را نمیدانند .ناسیونالیست یعنی کسی که ملّیت و وطن خود را دوست دارد و
ملّیتخواه است .من ملّت خود را دوست دارم و آنقدر که برای ملّت ایران دل میسوزانم ،برای ملّت لبنان دل
نمیسوزانم ،اما معنایش این نیست که با ملّت لبنان رابطهی بدی داشته باشم .من مادرم را بیشتر دوست دارم
و این حسّی طبیعی است .من مادرم را از هر زن دیگری بیشتر دوست دارم ،این بهمعنای ضدّزنبودن من
نیست .این مسائل باید درک شوند .حزب توده همهی اینها را دفرمه کرده تا منفعل شوید و از ایران دفاع
نکنید؛ همان کاری که اسالم میکند .اسالم میخواهد شما را تسلیم کند و میگوید تو بندهی خدایی .بههمین
دلیل است که تودهایها و کمونیستهای روسی ،عالقهی زیادی به اسالم دارند.
سپاه روسپیه
اینکه «خالیباف» (قالیباف) در رأس مجلس قرار گرفته ،اینکه «پروژهی رضاخانی» در سپاه با محوریت
خالیباف طراحی شده ،اینکه «سردار سلیمانی» بهعنوان شانس «رضاشاهی» از میدان بهدر میرود و «رضاشاه»
بهعنوان «خالیباف» (قالیباف) سوژهی تبلیغاتی میشود ،یعنی روسیه میخواهد پروژههای خود را با استفاده
از خالیباف پیش ببرد؛ در این مجلس قرار است پروژههای غارت و فروش ایران و کشتار ایرانیان تصویب شود.
در ظاهر برای مردم کارهای جذّابی انجام میدهند و آزادیهای اجتماعی را افزایش میدهند ،ولی در پشت
پرده اعمال فجیعی رخ خواهد داد .از طریق همین مجلس خالیبافی ،تقدیم «چاهبهار» و «بوشهر» به روسپیه
را خواهیم داشت .در واقع به همان روشی که «آمریکا» در «عربستان» و «قطر» پایگاه نظامی تأسیس کرده،
روسپیه هم دقیقن با همان روش و بهبهانهی «امنیّت در خلیج پارس» در چاهبهار و بوشهر پایگاه نظامی
تأسیس خواهد کرد .وقتی در جنوب کشور ما هم پایگاه بزند ،یعنی دیگر هرگز نمیتوانیم ایران را از چنگ
روسیه بیرون بکشیم؛ روسپیه با احداث پایگاه در این مناطق ،تا سالهای سال در آنجا حضور خواهد داشت
و آرزوی دیرینهی «پتر کبیر» را تحقق خواهد بخشید .پوتین از نظریات فاشیستی چون «ایلین» پیروی
میکند .تمام اتفاقاتی که در ایران رقم میخورند ،بر اساس خواست روسپیه و با پروپاگاندای روسپیه پیش
میرود ،از جمله ماجرای قتلهای ناموسی در ایران که «گیالن» را مورد هدف قرار داده .گیالن از لحاظ
مسافتی نزدیکترین فاصله را با روسپیه دارد و استان مدرن و فرهنگی ماست که بیشترین آزادی اجتماعی را
داراست .روسپیه در استانی که تقریبن زنساالر است و زنها از آزادی بیشتری برخوردارند ،چنین اتفاقات
فجیعی (قتلهای ناموسی) را رقم میزند .آنهمه جوکی که دربارهی گیالنیها ساختهاند بهدلیل برخورداری
زنهای این استان از آزادیهای اجتماعی بوده است ،اما اکنون گیالن «غیرتمند» شده و در این استان شاهد
افزایش قتلهای ناموسی هستیم .میگویند« :در رودبار گیالن پیرمردی 83ساله همسر 28سالهی خود را به
قتل رسانده است ».در تمام شهرستانهای گیالن اتفاقات اینچنینیای گزارش میشود .ما گیالن را
میشناسیم ،اگر بگویند چنین اتفاقاتی در عشایر خوزستان و محلههای عربنشین رخ داده ،ممکن است کمی
باورپذیر باشد ،اما در گیالن بسیار عجیب است .چرا در گیالن چنین قتلهایی را راه انداختهاند؟ با چنین
اتفاقاتی چه اهدافی را دنبال میکنند؟ بیشک قصد دارند این اتفاقات را به کل ایران تعمیم دهند و با افزایش
مشکالت معیشتی برای خانوادهها و تعرض بیشتر به خانمهای ایرانی ،رفتهرفته پروژهی بازگشایی جندهخانهها
(خانههای عفاف) را بهطور علنی در تمام کشور اجرا کنند و از این طریق بیش از پیش به زنان ایران تجاوز
کنند .جالبترین بحث ماجرا اینجاست که همهی رسانهها جدیدن دارند روی تعرض به خانمها و قتلهای
ناموسی مانور میدهند و بهانهیشان هم با محوریت حقوق حشر است؛ این فعّالیت حقوق حشری کاملن تحت
سیطرهی اصالحطلبهاست (امنیّتیها) .قتل ناموسی و ضرب و شتم بانوان مسئلهی تازهای نیست و هر روزه
علی عبدالرضایی
در ایران اتفاقاتی اینچنینی رخ میدهند ،ما هم همیشه از حقوق زنان دفاع میکردیم .این مسئلهای نیست
که بهسرعت حل شود ،چون یک مسئلهی اخالقی ،ادبی ،فرهنگی و مذهبیست .این قتلها همیشه وجود دارد،
چرا اکنون دارند بزرگنمایی میکنند؟! به سازمانبندی و برنامهی جدید مجلس ربط پیدا میکند؛ پروژهی
«ایران ،تایلند جهان اسالم»! چرا اینبار با شدّت بیشتری دارند روی این مسئله مانور میدهند؟! از مسئلهی
«رومینا اشرفی» شروع میکنند که او هم رودباریست و با «تالش» نسبت دارد .چرا محوریت همهی اینها
گیالن است؟! آیا تا کنون به این موضوع فکر کردهاید؟ از طرفی هم مجلس سن ازدواج را باال میبرد و این
مسئلهی مهمیست! چرا مجلس این کار را انجام میدهد؟ مجلسی که اصولگرا و مذهبی و محل پاسدارهاست،
چرا چنین کار مثبتی را انجام میدهد؟! آنها به روشهای مختلفی دارند پروپاگاندا میکنند ،تا این مسائل
فجیع (قتلهای ناموسی) را عادی جلوه دهند و کمکم گیالن را به نابودی بکشانند .وقتی همهی مهرهها را
کنار هم میگذاریم ،به چه چیزی میرسیم؟ شرایط سخت درآمدزایی و نوع معیشت باعث شده جوانان نتوانند
ازدواج کنند .کشور دچار بحران اقتصادیست ،پس مسئلهی ازدواج را نمیتوانند حل کنند .وقتی جوانان
نتوانند ازدواج کنند ،پس باید به سمت روابط خارج از عرف بروند .تأیید خبر قتلهای ناموسی در گیالن ،اذهان
را بهسمت قتل و کتکزدن و روابط ناپسند سوق میدهد ،تا در ذهن شما این پرسش را ایجاد کنند که «گیالن
مهد آزادی و روابط آزاد است و حاال به چنین وضعیتی رسیده ،پس در بقیهی شهرها چه خبر است؟!» حاال
تمام تکههای این پازل را بههم متصل کنید؛ قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ قرار است بهصورت رسمی و قانونی
«جندهخانهها» را در ایران فعّال کنند .من 1۵ماه پیش در سخنرانیهایم بارها مطرح کردم که چرا مالپاسداران
دارند کمکم تغییر واژه میدهند؛ یعنی کلیدواژههایشان تغییر کرده و ناگهان مؤدب شدهاند و بهجای «زنان
خیابانی» و «زنان روسپی» ،میگویند« :کارگر جنسی»! «کارگر» بار مثبتی دارد و وقتی «جنسی» را به آن
اضافه میکنند ،شکل تخصصی پیدا میکند؛ مالپاسداران دارند اصطالح «کارگر جنسی» را بهجای «جندهها»
و «زنان خیابانی» جا میاندازند .چنین کاری از نظر فرهنگی کاری مثبت است ،آنها این کارهای مثبت را
انجام میدهند تا چه کارهای فجیعی را پنهان کنند؟! روسپیه برای اینکه در ایران به اهداف خود برسد ،اول
مغزها را میکُشد و مردم را آرام میکند و سپس با تولید پروپاگاندا ،در تریبونهای جمهوری اسالمی دست به
قتلعام مردم ایران و غارت ایران میزند .پیشترها نوشتم« :قرار است با انتخاب کلیدواژهی مناسب ،بر سر
موضوع زنان خیابانی کاله شرعی بگذارند .».مالپاسداران پس از ماجرای قتلهای ناموسی خواهند گفت:
«شرایط ازدواج مهیا نیست و جوانان ما تحت فشارند ،برای جلوگیری از بیبندوباری و جلوگیری از مزاحمت
برای زنان و دختران و جلوگیری از قتلهای ناموسی و اسکاندادن بچّههای حرامزاده ،باید خانههای عفاف را
در سراسر کشور دایر کنیم ».این خانهها را قبلن فقط در شهرهای مذهبی داشتیم ،اما اکنون در سراسر کشور
خواهیم داشت ،چرا؟ سالهاست که در شهرهای مذهبی (قم و مشهد) جندهخانهها را بهطور رسمی و قانونی
تأسیس کردهاند و از این طریق ذهن مردمان این شهرها از آمادهی پذیرش هرچهبیشتر این مسائل کردهاند.
مشهد از لحاظ جنسی به یکی از شهرهای زیبای «تایلند» بدل شده است؛ ارزان ،خوب ،امن! سالهاست که
عربهای عراقی و دیگر کشورها ،برای سکس ارزان با زنان زیبای ایرانی به مشهد سفر میکنند؛ مالپاسداران
سپاه روسپیه
برای کاهش و ازمیانبردن خشم ذاتی مردم در مورد «عربها» ،این اتفاقات را عادی جلوه میدهند و به عربها
میدان بیشتری میدهند و برای رفاه هرچهبیشتر آنها زنان غیرایرانی را هم به جندهخانهها خواهند آورد تا به
توریستهای عرب سرویس جنسی بدهند و تنوع ایجاد کنند؛ در واقع« ،جندهخانههای اسالمی» در سایر
شهرهای ایران کمکم شروع به فعّالیت خواهند کرد و زنان بیحجاب غیرمسلمان خارجی هم ارائه میشوند.
کمکم باید گفت« :به تایلند جهان اسالم خوش آمدید!».
علی عبدالرضایی
اینروزها سخنرانیهای من در فایلهای 10دقیقهای در اینستاگرام به بسیاری پخش میشوند .عدهای این
بحثها را کامل نشنیدهاند ،بههمین دلیل دچار سوءتفاهم میشوند ،اگر میخواهید نظر دهید و یا نقد و بررسی
کنید ،لطفن این سخنرانیها را کامل بشنوید.
بحث «قرارداد 2۵ساله با چین» ،بحثی پیچیده و بسیار مهم است .من پشت این قرارداد یک پروپاگاندای
کثیف روسی میبینم؛ در واقع ،یک اتفاق بزرگ و غیرطبیعی رخ داده که ما با خود بگوییم« :چین از آن سر
آسیا آمده و کنار روسیه قرار گرفته و هر بالیی خواسته بر سر ایران آورده ،پس روسیه حق دارد دریای خزر را
غارت کند و در آینده خلیج پارس و دریای عمان را هم قورت دهد!» وقتی چین از راه دور میآید ،چرا روسیه
نه؟! این قراداد 2۵ساله ،جادهصافکن «کنوانسیون ننگین قزاقستان» است و دلیلیست برای تقدیم بوشهر و
چاهبهار به روسپیه (روسیه)؛ از طرفی هم باعث فشار «امنیّتیها» بر «خایمنی» برای تندادن به قمبلیزیشن
با آمریکا میشود و در نهایت ،مالپاسداران ایفاگر نقش روسپی در عرصهی بینالمللی از شرق و غرب گرفته تا
شمال و جنوب خواهند شد .مطرحکردن قرارداد 2۵ساله با چین و مؤکدکردن چپاول منابع ایران یک پروژهی
کثیف امنیّتیحراستیست که همهجا آن را در بوق و کرنا میکنند ،چرا؟ وقتی ما قبل از امضای کنوانسیون
ننگین قزاقستان ،در همهجا این موضوع را افشا میکردیم همه سکوت میکردند و ما را مورد تمسخر قرار
میدادند .کسی موضوع «واگذاری دریای خزر به روسپیه» را جدی نمیگرفت و هیچکس نسبت به این قرارداد
ننگین و وطنستیزانه اعتراضی نکرد .تمام کانالهای تلگرامی و تمام تلویزیونهای بروندرزی سکوت کردند تا
این نابودی رقم بخورد .بعد از اینکه کنوانسیون امضا شد ،همه مرثیهخوان شدند و فریاد وامصیبتا سر دادند.
زمانیکه دیگر اعتراض بیفایده بود ،دوباره ما مسئله را پررنگ کردیم و گفتیم که این کنوانسیون ننگین را
مجلس جاعشی (مجلس قالیباف) باید مصوب کند؛ هر چه فریاد زدیم که باید جلوی تصویب این ننگنامه را
با روشنگری و آگاهیدادن به مردم گرفت ،همه بیش از پیش سکوت کردند و مدام صدای ما را سانسور کردند.
حاال هم هر چه میگوییم که این مجلس صالحیت قانونگذاری و تصویب هیچ قرارداد بینالمللیای را ندارد،
مدام صدای ما را سانسور میکنند و نمیگذارند که مردم آگاه شوند96 .درصد از مردم انتصابات (انتخابات
مجلس سال )1398را تحریم کردند و در آن شرکت نکردند ،این نمایندهها فقط نمایندهی 4درصد از مردم
هستند ،مشخص است که این مجلس هیچ صالحیتی ندارد؛ از طرفی این مجلس بر «خون آبان» (قیام سراسری
آبان )1398شکل گرفته و خونریز آبان است و ما از پس این مجلس ،وقایع خونبار قیام دی 1396و 41سال
قتل و غارت را داریم.
حاال به قرارداد ننگین دیگری با چین رسیدهایم .اولین گروهی که علیه سیاستهای چین گارد گرفت و با
آن بهشدّت مخالفت کرد ما بودیم؛ ما قبل از بحث «تحریم داخلی» ،بحث «اژدهای زرد» را مطرح کردیم و
سپاه روسپیه
آنجا گفته بودیم که به چه شکلی اجناس چینی را تحریم کنید؛ در واقع ،ما اولین گروهی بودیم که علیه
سیاستهای چین و مالپاسدارها و قراردادهای تجاریشان با چین ،موضع گرفتیم .در ابتدای سال ،1399گروه
ما بود که علیه سیاستهای استعماری چین در ایران ،گارد گرفت ،آخرین مورد هم «قرارداد تجاری خط دو
نورد فوالد مبارکه» در چند هفتهی پیش بود که هنوز خبر و تحلیل آن در کانال خبری ما موجود است؛ آنجا
اعالم کردیم که این قرارداد و هر قرارداد دیگری از این قبیل از اساس باطل است ،چون این «مجلس خالیبافی»
مردم ایران را نمایندگی نمیکند .خسارتهای واردهی قبل و بعد از براندازی را هم باید اینگونه بسنجیم .ما
باید اکنون مخالفت خود را اعالم کنیم؛ پیشتر مردم ایران به دولت چین و روسیه اعالم کرده بودند که شما
از یک دولت غاصب (جمهوری اسالمی) اخاذی میکنید و ایران به مردم ایران تعلّق دارد .وقتی حکومت
کشوری در دست حاکمیّتی غاصب قرار دارد ،چین و روسیه و دیگر کشورها مدام از آن سوءاستفاده خواهند
کرد ،این کشورها ،بعدهاکشورهای منفوری لقب خواهند گرفت .اینکه امروزه مردم روسیه و بسیاری از
سیاستمداران روسی ،سیاستهای پوتین را محکوم میکنند و معتقدند که در امور خارجه ،با دیگر کشورها
رفتاری انسانی ندارد ،بهخاطر روشنگری ماست .روشنفکران ما در هر نشستی این پیام را به مردم روسیه
میدهند که دولت شما در حال چپاول ایران است .حاال چه شده که ناگهان تمام کسانیکه در کنوانسیون
ننگین قزاقستان سکوت کرده بودند ،اکنون در قرارداد 2۵سالهی چین که هنوز انعقاد آن روشن نیست ،فریاد
وامصیبتا سر میدهند؟! اشکالی ندارد ،نهتنها در این مورد خاص ،بلکه در تمام موارد از دیدن چنین واکنشهایی
از سوی مردم یا برخی از مسئولین خوشحال میشویم؛ خوب است که اشخاصی مثل «رضا پهلوی» با آنهمه
سرمایه و مشاور از ما یاد بگیرند و بفهمند که نهتنها این مجلس صالحیت ندارد ،بلکه کل رژیم جمهوری
اسالمی غاصب است .بهتر است که این را هم از ما یاد بگیرند که تنها عالج کار «براندازی» است ،نه فریبدادن
مردم با شعارهای استمرارطالبی .اگر بخواهند با شعارهای استمرارطالبی و دعوت مردم به اعمال خشونتپرهیز
برای مالپاسداران زمان بخرند و بخشی از جبههی براندازی را فریب دهند ،بیشک خیانت بزرگی را در حقِّ
ایران مرتکب خواهند شد ،چون با خیانت آنها دیگر چیزی از ایران باقی نخواهد ماند .حاال چرا تمام تریبونها
بحث قرارداد با چین را تا این اندازه پررنگ کردهاند؟ چون این یک بازی امنیّتیحراستی است؛ آنها با اتاق
فکر روسپیه هماهنگ هستند و روسپیه یک بازی دوطرفه با کارگردانی مغزهای روسپی به راه انداخته است.
بهطور کل بین دو جناح امنیّتی و حراستی ،جنگی تمامعیار برای تصاحب قدرت بیشتر وجود دارد؛ در این
جنگ ،دو جناح قدرت یعنی «حراستیها» و «امنیّتیها» در یکسمت و مردم در سمت دیگر قرار گرفتهاند.
روزی را که «محمدجواد ظریف» مجلس را زیر سؤال برد ،به یاد داشته باشید؛ آنها در آن روز مقصر تمام
اتفاقات قرارداد با چین را «خامنهای» دانستند و نشان دادند که هر قرارداد بزرگی زیر نظر خایمنی انجام
میشود .در کنوانسیون قزاقستان هم فصلالخطاب را خایمنی اعالم کرد ،اما با یک تفاوت بزرگ نسبت به
قرارداد چینی؛ تفاوت این بود که کنوانسیون قزاقستان در سانسور مطلق خبری منعقد شد ،ولی قرارداد چینی
با شیپور رسانهای همراه بود! چه اتفاقی افتاده؟ ظریف و جناح استمرارطالب با زرنگی تمام ،توپ این قرارداد
را در زمین «بیت رهبری» و حراستیها انداختند .این مسائل ،از جنگ قدرت بین دو جناح جاعشی خبر
علی عبدالرضایی
میدهد .مجلس انیرانی خالیبافی برای فریب هرچهبیشتر مردم ،علیه این قرارداد [که هنوز متن رسمی آن
مشخص نیست] گارد گرفته است .امنیّتیها راز و رمز پیروزی و نجات بقای خود در سیستم را در «برجام»
میدیدند .آنها فقط با بقای برجام میتوانستند در این فضای کثیف سیاسی دوام بیاورند ،حاال که برجامی در
کار نیست فقط یک راه باقی میماند و آن مذاکره با آمریکاست؛ در واقع ،امنیّتیها و اصالحطلبها محکوم به
نابودیاند مگر اینکه کاری کنند که حاکمیّت وارد معامله با آمریکا شود؛ اگر معامله با آمریکا به سمت
قمبلیزیشن برود ،یکی از راههای این قمبلیزیشن این است که یک براندازی نرم داشته باشیم .مخالفت من با
آمریکا و اسرائیل با مخالفت کمونیستهای روسی ایرانی با آمریکا متفاوت است؛ مشکل من با آمریکا این است
که با یکی از کثیفترین گروههای تروریستی دنیا که قاتل و و ریاکار و انیرانیست (جمهوری اسالمی) وارد
معامله میشود .ما فراموش نمیکنیم که «مایک پنس»« ،باطبی» را میبیند و «پمپئو» به «مسیح علینژاد»
مالقات میکند ،اینها همه نشانه است ،آنها عالقهمندی خود را پیشاپیش نشان دادهاند .حاال که دیگر برجامی
باقی نمانده ،اصالحطلبها و امنیّتیها (تحولطالبان) دست به هر کاری میزنند تا جمهوری اسالمی از سر
یأس وادار به قمبلیزیشن شود و خایمنی ناچار به مذاکره با آمریکا .اینجاست که مشخص میشود چرا قرارداد
با چین ،برعکس کنوانسیون ننگین قزاقستان در همهجا جار زده میشود! البته بهجز کنوانسیون با روسیه،
قراردادهای بسیاری وجود دارد و خواهد داشت که در سانسور مطلق خبری منعقد شود ،یعنی هر قراردادی
که مالپاسداران با روسیه منعقد کنند ،بهطور پنهانی خواهد بود .از تمام کانالهای تلگرامی گرفته تا
«بیبیسکینه» (بیبیسی) و انترآشغال (ایراناینترنشنال) و ...یکصدا از ورود «اژدهای زرد» خبر میدهند؛
اژدها وارد میشود! ما هرگز از این جماعت نشنیدیم که «خرس روسی» یا «خرس قطبی» (پوتین) هم وارد
شده! بیبیسکینه همگام با رضا پهلوی درصدد فشار بر خامنهایست .وزارتخارجهی آمریکا هم با اعالم خبر
جدید «ترکمنچای ،»2خطاب به قرارداد چین ،نگرانی خود را اعالم میکند .چرا این اتفاق میافتد؟ ما
میدانیم که چین فعلن زیر درفش آمریکا و اروپاست و هرگز کل منافع خود را به خطر نمیاندازد .فراموش
نکنیم که هم چین و هم ایران تحریم هستند و تحریمهای جدیدی علیه این دو کشور در راه است .حزب
دموکرات و حزب جمهوریخواه آمریکا با همراهی اسرائیل ،دارند ایران را از یک گربه به موش بدل میکنند!
درست است که حاکمیت در دست «جاعش» است ،ولی این ایران است که بعد از جنگهای مستمر بین
بیزانس (امپراتوری روم شرقی) و امپراتوری ایران ،با ورود بربریّت اسالم ،مدام کوچک و کوچکتر شده و تا
کنون هم ضعیف و ضعیفترین ،طوریکه یک مالی لبنانی به طنز خطاب به مردم لبنان میگوید« :نگران
نباشید ،شما هرگز مثل مردم ایران نیستید .شما اصلن خریّت آنها را ندارید که مثل ایرانیها باشید ،چرا
نگران این مسئله هستید؟!» ما تا این اندازه بدبخت و حقیر شدهایم که یک مالی حرامزادهی لبنانی اینگونه
ایرانیها را تحقیر میکند .اساسن کلمات پارسی را نباید خرج این گُهمسلمانات کرد ،چنان چندشآورند که
نمیتوان آنها را بر اساس کلمات تحلیل کرد .تاریخ جنگهای «هراکلیوس» رومی ،با امپراتوری ایران را
بخوانید و نقشهی خاورمیانه را از نظر بگذرانید .امپراتوری ایران و روم شرقی و قبلهی اول عربهای مسلمان
را در شهر «پترا» (اردن فعلی) ،در فاصلهی 1۵0کیلومتری «اورشلیم» را در نظر بگیرید؛ خاستگاه اسالم در
سپاه روسپیه
پترای اردن است .ببینید که چگونه «محمد» ،این کثیفی اسالم ،بین «یثرب»« ،تبوک»« ،مکه» یا همین
«پترا» و «اورشلیم» در رفتوآمد بوده و چگونه استراتژی بربریّت اسالم علیه ایران شکل گرفت و بهجان این
سرزمین افتاد و در نهایت دامان «روم» را هم گرفت .چگونه اسالم هنوزاهنوز آلت دست غرب علیه ایران است؟
در این ماجرا سود بزرگ را غرب میبرد ،آن شیر که گربه شد (ایران) ،اکنون دارد به موش بدل میشود.
تلویزیونهای برونمرزیای چون انترآشغال رگههای روسی دارند و ما هرگز ندیدهایم که نسبت به کنوانسیون
ننگین قزاقستان و کلن نسبت به قراردادهای روسپیه نقد کوچکی وارد کنند ،اما همین تلویزیون حاال منتقد
بزرگ قرارداد چینی میشود ،چرا؟! آیا با «دریای خزر» مشکل دارند یا بهخاطر ریشههای اسالمیعربیشان
بهسمت جنوب کشش دارند؟! کاملن واضح است که با بازی خبری روی این قرارداد چینی و عادیسازی آن از
طریق تزریق بیتفاوتی به مردم و سوارکردن مخنثها بر گردهی این خبر ،تنها هدفشان این است که برای
تصویب نهایی کنوانسیون قزاقستان توسط مجلس خالیبافی ،راه باز شود .اینبار هم قراردادهای بعدی با
روسپیه (از جمله «چاهبهار» و «بوشهر») ،توسط مجلس 4درصدی خالیباف در سانسور مطلق خبری منعقد و
مصوب خواهند شد .روسها استاد پروپاگاندا هستند و با انحراف افکار عمومی کاملن بیسروصدا اهداف شوم
خود را دنبال میکنند .چین را هم پررنگ کردهاند تا اسمی از روسپیه به میان نیاید ،یا اگر هم از روسپیه
اسمی برده شد ،مردم واکنشی نشان ندهند؛ مثلن بگویند« :چین که آن سر آسیا بود تمام منابع دنیا را بلعید،
روسیه که چیزی نیست ،اصلن خزر حق اوست! بیاید گیالن را هم ببرد اصلن برای ما مهم نیست!» «حزب
ایرانارشیست»« ،حزب براندازان» و «پارتیسانها» فریب این بالماسکهها را نخواهند خورد .ما در ماجرای
«واگذاری دریای کاسپین به روسپیه» به روشنگری پرداختیم و به هر صورتی که توانستیم اعتراض خود را به
گوش مردم رساندیم و میدانیم که نسبت به ما حساسیّت وجود دارد .در ماجرای قرارداد چینی دست پیش
را گرفتند که بازی را در دست بگیرند تا ما وارد عمل نشویم ،اما این عکسالعمل سریع آنها و اینکه میخواهند
ما عکسالعمل نشان دهیم هم مسئلهای دیگر است .آنها با همه به توافق رسیدهاند و تمام این بالماسکههای
خبری برای فریب افکار عمومیست .اولینبار است که میبینید چپها هم علیه چینیها گارد میگیرند؛ این
هم یک بالماسکه است .ما تنها چپ ایرانی هستیم .همان ابلهانی که شما بهعنوان چپ قدیمی میشناسید،
برای موضوع روسیه و چپاول دریای خزر هیچ عکسالعملی نشان ندادند؛ هیچ وبسایت
کمونیستیسوسیالیستیای در این باره اعتراضی نشان نداد ،ولی حاال میبینید که خبر قرارداد چین را
«گویانیوز» مدام منتشر میکند ،چون چین واقعیت ندارد و پشت تمام ماجراها روسیه است .روزی را به خاطر
بیاورید که من مدارکی علیه «پاسدار منوچهر بختیاری» مبنی بر ارتباط او با سپاه تروریستی پاسداران منتشر
کردم ،چه رسانههایی با من مخالفت کردند؟ همهی آن رسانهها مزدورند و امروز مدام از چین میگویند .قصد
آنها از انتشار سریع اخبار این قرارداد این بود که نشان دهند همهی ایران پیگیر قرارداد چینی هستند تا ما
وارد عمل نشویم ،چون میدانند که اگر ما به این مسئله وارد شویم ،بسیار دقیق عمل میکنیم .تا قبل از این
اتفاق سانسور مطلق خبری وجود داشت و روشنگری ما آگاهیبخشی میکرد ،ولی بعد از روشنگریهای
گستردهای که در این باره داشتیم ،اکنون شاهد هستیم که خود مالپاسداران و خود پروپاگانداییستهای روسی
علی عبدالرضایی
یا مریدانشان وارد عمل شدهاند .رسانههای پارسیزبان اغلب مزدوران روسپیهاند؛ این رسانهها وارد عمل شدند
تا فضا را در دست بگیرند و تولید آگاهی سیاسی ما را وارد مرحلهی ثانویه کنند ،به این منظور دست به هر
کاری زدند؛ بهترین و نزدیکترین نیروهای مرا دستگیر کردند تا صدا قطع شود ،اما صدا هست ،ایران همیشه
صدا داشته و دارد و خواهد داشت .اینها به این معنی نیست که قرارداد چین تصنعی باشد ،نه! مالپاسدارها
برای بقای خود آمادهی هر نوع باجدهیای هستند ،این خصلت کلی حراستیامنیّتیها و گهمسلمانات و
موالیهاست .حراستیها یا سپاه روسپی ،با مذاکره با آمریکا ،مرگ قطعی خود را با دست خود امضا میکنند،
چرا؟ چون ذات اینها روسیست؛ اگر قرار باشد که اینها با آمریکا مذاکره داشته باشند اصلن وجود و فلسفهی
سپاه باطل میشود ،چون سپاه یعنی روسپیه ،و یک شالودهی روسی نمیتواند خودش را در ضدّخودش (یعنی
غرب و خصوصن آمریکا) حل کند ،او فقط میتواند به شرق باج بدهد ،خوشا روسیه و در نهایت چین و کرهی
شمالی .مگر اینکه سمبه چنان پرزور باشد که جمهوری اسالمی خودش را لخت و قمبلکرده در برابر غرب
ببیند و این همان مرگ سکسیای است که ترامپ خواب آن را دیده .پس فقط یک اتاق فکر روسی میتواند
بالماسکهی قرارداد چینی را به این صورت کارگردانی کند که روسپیه در حاشیه و بدون هیجانات خبری
رسانهها به اهداف خود در کاسپین و خلیج پارس و دریای عمان برسد .ما در ایران یک تاریخ روسپیهپرستی
داریم ،تودهایها و «کموسلمانها» و داربست گُهمسلمانات را در ایران دستکم نگیرید؛ اسالمی که در ایران
وجود دارد ،زیرساخت روسی دارد ،در واقع استراکچر «چچنی» دارد .اگر این قرارداد چینی حقیقت داشته
باشد و چین به ایران بیاید ،خلیج پارس و عمان مال چین خواهد شد و ما میدانیم که آرزوی بزرگ تزار
رسیدن به آبهای گرم و عمان و خلیج پارس و چاهبهار و بوشهر است که پوتین در آنجا پایگاه نظامی تأسیس
میکند .پوتین منفورترین چهرهی سیاسی در روسیه است و همهی عظمت او بهخاطر اجارهی 49سالهی بندر
«طرطوس» و رسیدن به دریای مدیترانه است .برای ناسیونالیسم روسی ،دریای مدیترانه عظمتی دارد ،از آن
طرف هم آبهای گرم که آرزوی تزاری است .با این وجود ،آیا روسیه اجازه میدهد که چینیها همه را غارت
کنند ،آنهم در ایرانی که روسیه کاملن آن را بلعیده است؟! اگر قرار بر پیادهکردن نیروی چینی در آبهای
گرم است ،چرا تولههای سفید برفی آنهم از جنس تزاری ،در سواحل نیلگون جنوب آفتاب نگیرند؟!
در ایران ساکنانی داریم که صاحب و مرتهم آنجا هستند و آن مرتهم باید برای کشورشان تصمیم بگیرند
و بهترین تصمیم هم برای مرتهم ایرانی« ،براندازی» است .براندازی یعنی خشونت .شما نمیتوانید برانداز باشید
و از یک مخنث حرف بزنید .مخنثها را باید نادیده بگیرید .یکجایی باید تکلیف خودتان را روشن کنید .شما
با کثیفیگری ،با فنِّ حذف ،با سانسورچیها ،با گهمسلمانات و با خرافه میجنگید .در هر گوشهای شرّ قرار
گرفته ،شما با بیرحمی میجنگید ،بیرحمیای که زامبیستی است .چه چیزی میتواند مالپاسدارها و
اسالمیستها را نابود کند؟ «خشم»« ،خشونت»؛ بههمین دلیل است که میگوییم« :مردم مسلّح شوید».
سپاه روسپیه
قرارداد 2۵سالهی «ترکمنچاینیز» ،با پروپاگاندای روسی موفق شد تا اهداف «روسیه» و شخص «پوتین» در
آرامش خبری و حتی بدون تنشهای روانیاجتماعی ،پیش برود .این موضوع هیچگاه نشان از خطر قرارداد
2۵سالهی چینی نداشته و ندارد.
تحریمهای آمریکا علیه مالپاسداران ،شریانهای زیستی «جاعش» را هدف قرار داده است .مالپاسداران
برای بقای خود ،به هر خفتوخواریای تن میدهند و اعمال هر قرارداد ننگینی را در دستور کار قرار دادهاند.
رسانهها و نشریات کثیف پارسیزبان در دست عدهای لکّاته ،رجّاله و مزدور قرار دارد و هر کدام با توجه به
سهمشان از دریافت دالر ،یورو و پوند ،نهایت همکاری را با دولتهای خارجی دارند و این ظاهرن سنّت
روزنامهنگار کثیف پارسیزبان است که هر چیزی را به کثافت بکشاند .امثال «علیرضا نوریزاده» یا در خدمت
عربستان هستند و یا در خدمت مالها .از زمانیکه بحث قرارداد 2۵ساله با چین ،مطرح شده است ،چنان این
خبر را در بوق و کرنا کردهاند که خطر گرگ نزدیک ،یعنی روسیه ،به امری بیاهمیت تبدیل شده است .ما
اعالم کرده بودیم که این یک پروپاگاندای روسیست و هدف این پروپاگاندا ،اولویّتقراردادن سیاستهای
روسیه در ایران و منطقه است .همانطور که دیدیم در نهایت «محمّدجواد ظریف» با سفر به روسیه بالماسکهی
اخیر را به پایان رساند ،اما مطالبی را که اینجا مطرح کردیم حتی 1درصد از ماجرا نیست؛ در وقایع چندروز
اخیر سؤاالتی مطرح است که من تا کنون هیچ پاسخ منطقیای برای آنها دریافت نکردهام .مثلن ،چرا استقبال
از محمدجواد ظریف در عراق تا این اندازه شرمآور بود؟ بهگونهای که در جلساتی که با نخستوزیر عراق داشت،
حتی پرچم جمهوری اسالمی را قرار ندادند! چرا سفر «مصطفا الکاظمی» به عربستان به تعویق افتاد؟ چرا
الکاظمی ،در این شرایط کرونایی به ایران سفر میکند و مستقیمن با شخص خامنهای دیدار میکند؟ دستاورد
سفر الکاظمی به ایران چیست؟ چرا همزمان با سفر مصطفا الکاظمی به ایران ،محمدجواد ضعیف به روسیه
سفر میکند؟ چرا به فاصلهی زمانی کوتاهی که ما اعالم میکنیم «قرارداد 2۵ساله با چین ،یک پروپاگاندای
روسی است ».محمدجواد ضعیف دوباره به روسیه سفر میکند؟ آیا نمیتوانست در زمان دیگری به روسیه سفر
کند؟ چرا ظریف از معاهدهی راهبردی همکاری میان ایران و روسیه در این فضای ملتهب سیاسی سخن
میگوید؟ کدام سیاستمداری تن به این بالهت میدهد؟! اصل داستان چیست؟ اهمیت معاهدهی همکاری
بین ایران و روسیه در چیست؟ چرا روزنامهنگاران پارسیزبان که ادعای کارشناسی در حوزههای مختلف روابط
بینالمللی دارند ،حتی برای یکبار از مفاد این معاهده حرفی به میان نمیآورند؟ آیا بهتر نیست که ما
ایرانارشیستها با هر تحلیلی که ارائه میدهیم ،در ابتدا به سبک مذهبیهای اسالمیست ،برای بهجاآوردن
واجبات از نوع ملّی و تطهیر فضای کثیف پارسیزبان شما را رسوا کنیم تا شاید این فضای پرازکثافت پاک
علی عبدالرضایی
شود؟ هنوز چند سؤال دیگر باقی مانده؛ چرا در سفر اخیر محمدجواد ظریف به روسیه ،پوتین به او توجهی
نمیکند و از نزدیک با ظریف دیدار نکرد؟ ظریف چه اهدافی را در عراق دنبال میکرد ،که ناگهان سر از روسیه
درآورد؟ سفر ظریف به روسیه حاوی چه پیامی بود؟ طرح این سؤاالت کار من نیست ،این وظیفهی
روزنامهنگارها و تلویزیونهای برونمرزیست .اساسن خبرنگار یعنی سؤال! در واقع طرح سؤال و یافتن جواب،
وظیفهی اصلی یک خبرنگار است .و اما یک سؤال دیگر ،چرا در اوج هیاهوی قرارداد 2۵ساله با چین ،پوتین
ناگهان اعالم رزمایش جنگی در جنوب و غرب روسیه میکند؟ این رزمایش از «دریای سیاه» تا «دریای
کاسپین» ،در 17نقطهی زمینی و دریایی برگزار میشود .چه خطری از ناحیهی دریای کاسپین متوجه روسیه
است که چنین رزمایش غافلگیرکنندهای به نمایش گذاشته؟ ما کاری به دریای سیاه نداریم ،اما در دریای
کاسپین چه تهدیدی روسیه را نگران کرده؟ با توجه به اینکه همهی کشورهای حوزهی دریای کاسپین تحت
کنترل روسیه هستند ،این تهدیدهای نظامی برای چیست؟ اینها مسائلیست که نه به مخیّلهی روزنامهنگار
ایرانی میرسد و نه اساسن میخواهد که برسد ،چون از دم مشتی لکّاته و رجّالهی مفتخورند که مدام در
کمین پول نشستهاند.
سپاه روسپیه
طبیعی خوزستان میگوید« :آتشزدن جنگلها عمدیست ،در مسجدسلیمان دو نخلستان را عمدن به آتش
کشیدهاند ».چندروز پیش برای ردگمکردن ،یک پارک را در تهران به آتش کشیدند و حاال «چیتگر» را هم
آتش زدند .البته پارکها ارزش محیط زیستی ندارند ،اما جنگلهای باستانی «زاگرس» از اهمیت زیادی
برخوردار هستند .پس و پشت این جنگلسوزیها ،زمینهای کشاورزی را هم به آتش میکشند؛ همانطور که
گفتیم ،هدف نابودکردن جنگلهای زاگرس است .در واقع هستی ایران وابسته به جنگلهای زاگرس است و با
نابودی این جنگلها ،ایران به سمت سرزمین پاالیشگاهی حرکت میکند .دو استان چهارمحال و بختیاری و
خوزستان با هم فامیل هستند و از قدیم با هم ییالق و قشالق میکردند ،یعنی کسانی که گلّههای بزرگ و
کوچک دارند ،بین این دو استان در رفتوآمدند .بههمین دلیل مردم خوزستان و چهارمحال و بختیاری با هم
نسبت فامیلی دارند و تفکیک آنها از هم کار آسانی نیست .عالوه بر این ،این دو استان منابع آبی مشترکی با
هم دارند .از چندسال پیش در چهارمحال و بختیاری در حال حفر چندین تونل در اعماق زمین هستند ،که
قطر دهانهی هرکدام 30متر است .هدف از حفر این تونلها انتقال سفرههای آب زیرزمینی این منطقه به
استانهای «یزد» و «قم» ،برای کشاورزی در این دو استان است؛ خیلی مسخره است! یعنی کشاورزی و منابع
آب را در چهارمحال و بختیاری نابود میکنند که در یزد و قم کشاورزی داشته باشند .در دورهی
ریاستجمهوری «محمد خاتمی» همین بال را سر «زایندهرود» آوردند ،چون خاتمی خودش اهل یزد بود ،آب
زایندهرود را بهبهانهی کشاورزی بهسمت یزد هدایت کردند و باعث خشکشدن زایندهرود و بدبختشدن
کشاورزان اصفهان شدند .بعدن چه اتفاقی افتاد؟ هیچ آبی به یزد منتقل نشد و کشاورزان اصفهان را هم بیآب
کردند .حاال همین بال را میخواهند سر چهارمحال و بختیاری بیاورند .چندسال پیش مردم شهرکرد به حفر
این تونلها اعتراض کردند و استاندار قول داد که این تونلها را حفر نکنند و در عوض ،سفرههای آب زیرزمینی
را با لوله انتقال دهند؛ حتی برای فریب مردم لولهها را خریداری کردند ،اما هنوز حفر این تونلها ادامه دارد.
ما با ایدهی «سرزمین پاالیشگاهی» روبهرو هستیم که به آهستگی در حال انجام است ،هدف از این پروژه
کوچاندن مردم چهارمحال و بختیاری و خوزستان به استانهایی مانند یزد و قم است .کشاورزان چهارمحال و
بختیاری و خوزستان بعد از مهاجرت ،باید در خیابانها دستفروشی کنند یا در ایران تایلندشده ،تنفروشی
کنند .این سناریوییست که برای مردم ایران در نظر گرفتهاند .هدف ،تخریب این دو استان است .هنوز مشخص
نیست که چه چیزی در چهارمحال و بختیاری کشف کردهاند.
مالچپاشی (قیرپاشی) شنزارهای خوزستان ،به بهانهی اینکه مردم به گردوغبار موجود در هوا اعتراض
داشتند ،احمقانهترین کار ممکن بود .با این قیرپاشیها گونههای گیاهی بیابان نابود میشوند ،یعنی حیات
طبیعی شنزارها را نابود میکنند؛ در واقع ،باز مردم را فریب دادند ،چون منبع اصلی گردوغبار ،تاالب
خشکشدهی هورالعظیم است؛ باید تاالب را دوباره آبگیری میکردند ،در عوض شنزارها را قیرپاشی کردند.
شنزارها هرگز ریزگرد نداشتند ،چون این شنزارها همیشه در خوزستان وجود داشتهاند .هورالعظیم هم در
بخش ایران و هم در عراق ،منشاء اصلی بهوجودآمدن ریزگردهاست .با قیرپاشی شنزارهای خوزستان ،هزاران
گونهی گیاهی را نابود کردند تا هرچه سریعتر خوزستان را به سرزمین پاالیشگاهی تبدیل کنند .گسیل نیروهای
سپاه روسپیه
تروریست «حشدالشعبی» در سال 98به مناطق عربنشین خوزستان توسط «قاسم سلیمانی» ،بخشی از
پروژهی سرزمین پاالیشگاهی است؛ این پروژه زیر نظر روسیه است .روسیه بهدنبال سرزمین پاالیشگاهیست،
و همچنین بهدنبال تأسیس کشوری شیعی از «خوزستان» تا «کربال» .این بُعد تجربی قضیه است ،اما از لحاظ
تئوریک ،فصل کارگر و طبقهی کارگر یا جنبشهای کارگری در قرن هجدهم به پایان رسید .بعد از اکتشاف و
استخراج سوختهای فسیلی ،نفت جایگزین کارگر شد (چگونگی این جایگزینی را قبلن مورد بحث قرار
دادهایم) .این بحث را یک نظریهپرداز آلمانی مطرح کرده است ،که من آن را تکمیلتر کردم و به ایران و
سیاستهای روسیه پیوند دادم و توضیح دادم که چگونه «محمد مصدق» ایران را از زیر استعمار «روسیه» و
«انگلیس» خارج کرد و چگونه با «آمریکا» رابطه برقرار کرد ،هرچند که ایران را به دامن استعمار آمریکا
انداخت ،اما خطر گرگ نزدیک (روسیه) بیشتر از گرگ دور (آمریکا) است ،چون در 40سال گذشته خطر گرگ
نزدیک را دیدهایم.
علی عبدالرضایی
«احمدینژاد» یک سپاهیست؛ زمانیکه شهردار تهران و رئیس دولت بود« ،سیستم خصولتی» را راه انداخت
و باعث افزایش ثروت سپاه شد .در دورهای که ایران را تحریم کردند ،مالپاسداران از لحاظ اقتصادی تضعیف
شدند و روسپیه مثل همیشه برای ایران هیچکاری نکرد .در نتیجه اجازه داد که برجام رقم بخورد ،اما همان
پروسه هم یک فریب بود .به محض اینکه برجام بسته شد ،موشکباران سپاه آغاز شد .موشکباران سپاه بیشک
به دستور روسیه و «پوتین» انجام شد .تمام سرداران سپاه تروریستی مثل «سردار امیرعلی حاجیزاده» و...
تحت فرمان ستاد مشترک روسیه کار میکنند؛ اگر بخواهید از این زاویه نگاه کنید چه اتفاقی دارد میافتد؟
بهنظر شما مالها چیزی از «مرگ بر آمریکا» میدانند؟ آیا فکر میکنید مسلمانان و مالها که عاشق زینت و
زن هستند از ثروت میگذرند؟ اگر در جمهوری اسالمی هنوز شعار «مرگ بر آمریکا» وجود دارد و مالپاسداران
مجبورند که با غرب و شرق هیچگونه ارتباطی نداشته باشند ،بهخاطر خواست روسیه است .دلیل جنگیدن
حزباهلل لبنان با اسرائیل بهخاطر خواست روسیه است .اگر در تمام سیستمهای کمونیستی روسیهمحور تحقیق
کنید میبینید که همه از فلسطین دفاع میکنند .چرا زیرساخت روسی مدام از فلسطین دفاع میکند؟ آیا
روسیه دلش برای فلسطینیها میسوزد؟ نه! بهخاطر آن دشمنی تاریخیایست که روسیه نسبت به
«یهودیها» دارد و اکنون نهایت سعی خود را میکند تا سرمایهی یهودیان را به روسیه برگرداند و زمین را
برای سرمایهی آنها ناامن جلوه بدهد .یکی از نقشهای جمهوری اسالمی این است و برای چنین کاریهایی
هم دلیل دارد .قبلن هم در کتابها و سخنرانیهای پیشین به این مسائل پرداختهام .امروزه «اقتصاد» در دنیا
حرف اول را میزند ،قرارداد 2۵ساله با چین ،توطئهی روسیه برای کسب منافع بیشتر است .چین برای ایران
خطری ندارد .ژاپن و کرهی جنوبی ایران را مستعمره نمیکنند .اکنون کشورهایی مثل «مالزی» هم نفت
میخواهند ،کافیست ایران رابطهی خوبی با ژاپن داشته باشد یا ایران در تحریم نباشد؛ اگر ایران فقط به ژاپن
نفت بدهد ،مالپاسداران پروارتر میشوند .اما تجارت روسیه از چیست؟ روسیه نفت ،گاز و اسلحه صادر میکند
و با این سرمایه زنده است .اگر دنیا در جنگ نباشد ،سالح روسی را چه کسی مصرف کند؟ بارها گفتهام که
در «یمن» 1/۵برابر جمعیت این کشور اسلحهی روسی داریم ،این اسلحهها را چه کسی خریده؟ موالیهای
سپاه با پول شما آن اسلحهها را خریدند و به حوثیها دادند ،در واقع ایران دارد اسلحهی روسی را میفروشد.
اکنون تروریستهای «حشد الشعبی» از سالحهای کدام کشور بیشتر استفاده میکنند؟ سالح روسی! «حزباهلل
لبنان» و تروریستهای «زینبیون» وابسته به «طالبان» در افغانستان ،چه سالحی دارند؟ همه سالح روسی
دارند .پول این سالحها را چه کسی میدهد؟! مالپاسداران با پول مردم ایران! روسیه همهی اینها را تحت نظر
خود گرفته ،بهخاطر اینکه از جمهوری اسالمی بهانه دارد .سیستم اطالعاتی روسیه بعد از آنکه با «تودهایها»
سپاه روسپیه
شروع شد ،بسط پیدا کرد؛ اگر نشریات «پیکنت» یا «راه توده» و سایتهای مربوط به آنها را بررسی کنید،
گویی همه روسیاند و آشکارا از روسیه دفاع میکنند ،یعنی روسیه ناموسشان است و آنها ابایی ندارند که
بگویند مزدور روسیهاند .اکنون که روسیه یک سیستم «فاشیستالینیستی» دارد و دیگر کمونیستی نیست،
پس حرف حساب تودهایها چیست؟ درست است که امروز حزب دوم روسیه «حزب کمونیست» است و در
اغلب موارد با سیاستهای پوتین موافقند ،ولی در کل ،آنها کمونیستند .پوتین یک «ایلینیست» است ،اما
هنوز از او حمایت میشود ،بهخصوص حمایتهای چپ ایرانی! در واقع روشنفکری ایرانی «چپ» است و با
وجودی که روسیه اینهمه بال بر سر ما آورد و هستی ما را در سوریه خرج کرد و فقط خودش سود برد ،هنوز
از روسیه حمایت میکنند! چرا سپاه مدام از اسرائیل کتک میخورد و هیچ غلطی نمیکند؟ چون قبلن توافق
بین «نتانیاهو» و «پوتین» بسته شده و روسیه به پاسداران اجازهی حمله به اسرائیل را نمیدهد ،ماجرا به
همین سادگیست .تمام زیرساخت سپاه پاسداران روسیست .در سپاه پاسداران محال است کسی به باالتر از
درجهی سرهنگی برسد و روسی نباشد!
ایران در مهمترین نقطهی «راه ابریشم» قرار دارد؛ در گذشته از راه ابریشم« ،ابریشم» جابهجا میشد ،اما
امروز بزرگترین کاالی آن میتواند نفت و گاز باشد .ترکیه بهتازگی گاز را در «دریای سیاه» کشف کرده و
ایران میتوانست قبل از ترکیه ،با احداث لولهی گاز از ترکیه به اروپا ،اروپا را مال خود کند .ایران اصلن نیاز
ندارد که با اسلحه بجنگد ،میتواند با اقتصاد برتری که دارد با دنیا بجنگد .روسیه امروزه از چه طریق با اروپا
میجنگد؟ گاز اروپاییها را روسیه تأمین میکند .اگر ما ایرانی مستقل و غیرروسی داشته باشیم ،با توجه به
اینکه ایران دومین دارندهی ذخایر گازی در دنیاست ،با احداث یک خط لولهی گاز از ایران به اروپا ،اروپا دیگر
مستعمرهی خواستهای روسی نخواهد شد و با ایران قرارداد میبندد .مسئله خیلی مهم است .در خاورمیانه
ژاپن ثروتمند و هندوستان و چین را داریم؛ چین اقتصادمحور عمل میکند و برای ما خطرناک نیست ،چون
همسایهی ما نیست .چین نفت و گاز ندارد که رقیب ما باشد ،اما روسیه نفت و گاز دارد.
بحث من دربارهی «سرزمین سوخته»« ،اجبار ایرانیها جهت مهاجرت» و «ایران پاالیشگاهی» یعنی چه؟
یعنی «ایران معدنی»! ایران بهعنوان یک سرزمین سوخته! چه کسانی کوهها و جنگلها و باغهای زیتون
«لوشان» را آتش میزنند؟! سپاه تروریستی روسپیه .این یعنی در ایران نباید اثری از زندگی باشد؛ بهخاطر
اینکه ایران خاک ثروتمندی دارد و روسیه برای این خاک برنامهریزی کرده .ایران انواع معدنها و گاز و نفت
دارد ،در واقع شما پیشاپیش خودتان را به روسیه فروختهاید و سرنگهدار این فروش هم «سپاه تروریستی
پاسداران» است« .ارتش» مثل یک گروهان یا مثل یک لشکر از سپاه است ،بهخاطر اینکه تمام فرماندهان
ارتش یا حزبالهیاند یا سپاهی .در واقع کل آن سیستم روسیست ،تمام نیروی نظامی روسیه در ایران است
و قبلن از لحاظ نشانهشناسی و معناشناسی همهی دالیل را گفتهام که چرا اینها کاملن روسیاند.
ایران منابع گازی و نفتی بسیاری دارد و دومین کشور دارندهی ذخایر گازی در دنیاست ،همچنین انواع
معدنها را هم دارد .اگر از «اسالم» و «جنگ» حرف نزنید و با تمام دنیا جنگ نداشته باشید و ایران کشوری
علی عبدالرضایی
روبهتمدن و گفتمان با دنیا باشد و روسیه دست از سر ایران بردارد ،میتوانید با دنیا معامله و بودوباش داشته
باشید .ایران کشوری ثروتمند است .ثروت «قطر» و «عربستان» در مقایسه با ثروت ایران بسیار ناچیز است،
چون این کشورها موقعیت جغرافیایی ایران را ندارند ،حتی آنها کارگر ارزان هم ندارند ،اما شما کارگر ارزان
دارید و میتوانید از همان فراوردههای نفتی بازار ارزانتری به دست دهید و در پتروشیمی فروش باالیی داشته
باشید .بهدلیل وجود کارگر ارزان در ایران ،انواع شرکتهای چندملیّتی تمایل به سرمایهگذاری در ایران را
دارند و اگر مدیریت آنجا درست باشد ایران خیلیسریع پیشرفت میکند و پیشرفت ایران یعنی نابودی روسیه.
حداقل این است که روسیه دیگر نمیتواند آن کارگردانیای را که در منطقه دارد داشته باشد .در زمان
«محمدرضاشاه» ،ایران ژاندارم منطقه بود ،اما امروز ژاندارم منطقه آمریکاست و نیمی از منطقه در دست روسیه
است!
امروزه سوخت فسیلی در حال نابودی زمین است .سوخت فسیلی یعنی نفت و گاز که استخراج اینها
باعث آلودگی زمین میشود ،مانند دامداری .نگهداری گاوها و گوسفندها در دامداریها زمین را آلوده میکند؛
استخراج نفت و گاز هم زمین را آلوده میکند ،چون سوخت فسیلی برای زمین مخرب است .دمای زمین دارد
باال میرود و اگر این اتفاق بیفتد زندگی روی کرهی زمین غیرممکن میشود .انسانها باید روی زمین زندگی
کنند ،بههمین دلیل دستور میدهند که استخراج نفت و گاز ممنوع شود چون ضدّانسان است .چرا امروزه
همه برای دستیابی به سوخت اتمی تالش میکنیم؟ ما حتی میتوانیم سوخت خورشیدی هم داشته باشیم،
چون کشور ما بیابانیست و از این بابت هم غنی هستیم و میتوانیم کارهای بسیاری انجام دهیم .قبلن در
کتاب «چپ ملّی» گفتهام که ما میتوانیم به قطب صادرات انواع انرژی در منطقه ،اروپا و شرق دور بدل شویم؛
اگر این راه را برویم فجیعترین رقیب برای روسیه میشویم ،چون روسیه دو تولید اصلی ما یعنی نفت و گاز را
دارد .بزرگترین سرمایه و تجارت روسیه نفت و گاز است و اگر ایران را مال خود کند [که کرده است] ،در این
زمینه حرف اول را میزند .تا زمانیکه استخراج سوخت فسیلی آزاد باشد ایران این وضعیت را خواهد داشت.
در واقع ما باید کاری کنیم که ایران را از چنگ روسیه خالص کنیم .من به نسل جدید ایرانیان میاندیشم،
بیشک ما ضدّاسالم و ضدّمال هستیم و مال از هر لحاظ غیرقابل اتحاد است .سپاه پاسداران سپاهی حیوانیست،
اینها مثل ماشین کوکی هستند .در پروسهی سیستم پدافند ،مالپاسداران پول خرید «اس »400را به روسیه
پرداخت کردهاند ،اما آنچه که تحویل گرفتند «اس »300بود که 28سال پیش تولید شده است ،چرا؟! چون
دو سرلشکر و پاسدار ردهباال 3میلیوندالر از روسیه گرفتند و پذیرفتند که تکنولوژی 28سال پیش را داشته
باشند! پاسدار چنین موجودیست ،پاسدار هم کثافت اسالم را بههمراه دارد و هم بدبختی روسیه را ،در واقع
پاسدار مرید خواست روسیست؛ پاسدار سرباز است و فرماندهاش روسیه ،این نکته را درک کنید! مالها زامبی
و فجیعند و از گذشته آمدهاند ،ولی این بُعد زامبیستی را پاسدارها هم دارند ،مالها هم مزدورند ،اما مزدور راه
دور هستند و مزدور روسی نیستند ،یا فقط بخشی از آنها که در سپاه هستند مزدور روسیاند مثل «ابراهیم
رئیسی» و کنشهایی که امثال رئیسی دارند .اینها را باید در نظر بگیرید.
سپاه روسپیه
آنچه در «بیبیسی فارسی» در مورد دلیل «قیام فرودستان» میشنوید مزخرفاتی بیش نیست ،من در
کتابهای خود به تفصیل در این مورد گفتهام .تمام فعّالیتهایی که ما در ایران داشتهایم ،چه در قیام فرودستان
و چه در« قیام آپانگان» ،جهت فشار بر مالها بوده .آنچه که روسیه آغاز کرده بود ،تمهیدی جهت فشار به
مالها بود تا باج بیشتری بگیرد .سپاه دارد همهچیز را به نفع روسیه پیش میبرد .اگر ایران را بهطور کامل به
دست سپاه بدهید ،انگار کشور شما دقیقن یک استان از روسیه شده است .در نتیجه بزرگترین کار ما این
است که هرچهسریعتر خودمان را از شرِّ استعمار روسیه خالص کنیم ،چون روسیه همسایهی باالسری ماست
و هیچ حدودی ندارد و یک بیرحمی تاریخی هم نسبت به ما دارد؛ تاریخ را غلط تعریف کردهاند ،روسیها
معتقدند که مدام زیر سلطهی ایران بودهاند ،بههمین دلیل مدام از لحاظ تاریخی میخواهند از ما انتقام بگیرند
و این کینهی ابدی باعث میشود که همهجور ظلمی را به ایرانیان روا دارند .شک ندارم که زیر اغلب استانهای
ایران پر از زبالهی اتمی روسیه است ،اگر در ایران کوچکترین اتفاقی بیفتد فجایع عجیبوغریبی خواهیم
داشت.
در ایران قدرت در دست سپاه است و هر لحظه با غارت و نابودی هرچهبیشتر گنجینههای ایران ،خود و
روسیه را پروارتر میکند ،چون نیرویی بیگانه است؛ وای به حال کشوری که نیروی نظامیاش مزدور خارجی
باشد! سرداران سپاه ،یعنی فرماندهان نظامی کشور شما ،در روز ملّی روسیه در سفارت روسیه حضور داشتند.
یعنی پاسداران با هم مسابقه میدهند که هر کدام خود را به روسیه نزدیکتر کنند! و این فاجعه است! اینها
نیروی نظامی شما هستند! چرا بقیه این را نمیفهمند و فقط من دربارهی روسیه بحث میکنم؟! همه در مورد
روسیه میدانند ،اما هیچکس این جرأت را ندارد که این مسائل را مطرح کند ،اینها چیزهای عجیبوغریبی
نیستند ،کسی که اندکی هوش داشته باشد اینها را میفهمد .همه میدانند که من چه انزجاری از اسالم دارم
و تا چه اندازه از «قادسیّه» متنفر هستم و از مالها بسیار نفرت دارم .یادتان باشد تنها کسی که دربارهی سپاه
روسی پاسداران میگوید من هستم ،هیچ جریانی کاری با روسیه ندارد ،میدانید چرا؟ به این فکر کنید!
علی عبدالرضایی
جمهوری اسالمی هرگز در مورد کارهایی که میکند هیچ اطالعاتی نمیدهد؛ آنچه هم که بیرون میدهد اخبار
جعلی یا اخبار سوختهاند .اخیرن اتفاقی رخ داده و از امری که باعث خندهی همه شده یک واقعیت خطرناک
ساخته؛ آن اتفاق «ساخت ماکت ناو هواپیمابر آمریکایی» است ،آن هم برای هدفگیری و تمرین توسط نیروی
دریایی و ارتش .تلویزیون جمهوری اسالمی نشان میدهد موشکهایی که بهسمت این ماکت شلیک میشوند
همه به اطراف ماکت میخورند و این مایهی خندهی ناظران داخلی و بینالمللی میشود .خبر میرسد ماکتی
که طبق اصول نباید غرق شود ،غرق میشود آن هم در یک جای اشتباه! این جای اشتباه کجاست؟ احتمالن
ناظران غیرنظامی و نظامی حتی ذهنشان بهسمتی که مدنظر من است نرفته و یا به این سمت که «جمهوری
اسالمی برای اینکه آبرویش نرود و بتواند به رجزخوانی خود ادامه دهد ،مخفیانه ماکت را غرق کرده است».
اینبار عالوه بر خندهی همه ،بحث چالش بزرگ پیشروی سپاه پاسداران و مالها مطرح میشود و همهجا
عنوان میشود که سپاه روسپی پاسداران توانایی رفع این مشکل را ندارد و نمیتواند بهتنهایی این موضوع را
حل کند ،اما از نظر من همهی این جوسازیها یک تظاهر است .همهی این نمایشهای بهظاهرمضحک اهداف
جنگطلبانه را دنبال میکند ،این را بهعنوان یک احتمال طرح میکنم که جمهوری اسالمی و در واقع سپاه
روسپی پاسداران عمدن ماکت را در نزدیکی تنگهی هرمز غرق کرده و از یک «حیلهی روسی» استفاده کرده
تا بعدها بتواند بهعنوان یک بمب به بزرگی بمب اتمی ،با بهکارگیری چندصدتُن مواد منفجره از آن استفاده
کند .در واقع سپاه از این طریق میتواند یک ناو هواپیمابر آمریکایی را مورد هدف قرار بدهد و آن را منفجر و
غرق کند ،و این یعنی آغاز رسمی جنگ جهانی سوم! بارها اشاره کردهام که جمهوری اسالمی بهدنبال جنگی
تمامعیار است .حتی اکنون با انفجار بمب در «بندر بیروت» سیستم آتشبازیها را از داخل ایران به «عراق»
و «سوریه» میبرد و در واقع یک محدودهی جنگی را انتخاب میکند و مرکز این جنگ ایران و کشورهای
اطراف ایران میشوند .ترکیه هم عمدن ،حدفاصل خود و ایران را دیوار کشیده است ،در واقع آن محدوده جنگ
جهانی خواهد بود و یا جنگ نیابتی نهایی آنجا تمام میشود .اگر این پروسهی جنگ تمامعیار در منطقه آغاز
شود بیشک پای چین ،روسیه و دیگر قدرتهای بزرگ به این جنگ باز میشود ،ما نباید اجازه بدهیم تا
جمهوری اسالمی «ایران» را هم با خود غرق کند ،امیدوارم نیروهای نظامیای که وطنپرست و ارتشیند
اجازهی چنین کاری را به مالها ندهند و حتی با شلیک فرضی به این ماکت غرقشده ،به آمریکاییها اجازهی
ماجراجویی و شعلهورکردن جنگ جهانی در منطقه ،آنهم دقیقن وسط ایران را ندهند .اما چرا من این حرف
سپاه روسپیه
را میزنم؟ یک تناظر یکبهیک بین بمبی که در بیروت منفجر شده و ماکتی که به ظاهر در تنگهی هرمز به
اشتباه غرق کردهاند ،به وجود بیاورید!
چندروز پیش یک بمب بزرگ که در حالت عادی بسیار بیخطر است ،با شلیک موشک تبدیل به بمب
اتمی شده؛ این بمب که نمایی از بمب اتمی داشته در بیروت منفجر شده است؛ در واقع ،اکنون «بیروتشیما»
داریم .بهنظر من باید در این انفجار نقش جمهوری اسالمی و بازوی او (حزباهلل) مورد تحلیل ساختاری قرار
بگیرد .جالب است که همه در این انفجار از «انبار شمارهی »12میگویند و اساسن هیچ تحقیقی صورت
نمیگیرد که اطراف این انبار چه انبارهای دیگری وجود دارد؟! از این طریق حواسها را پرت کردهاند تا انبار
اصلی پیدا نشود .من شک ندارم که در اطراف انبار شمارهی 12یک انبار تسلیحاتی اساسی وجود دارد که با
این انفجار کاری کردند تا اولن آن انبار منفجر شود و ثانین هدف از این انفجار عدم پیگیری پروندهی «رفیق
حریری» بوده؛ در واقع ،پیگیری پروندهی رفیق حریری با این انفجار به تعویق افتاد و این به نفع حزباهلل
لبنان و در نهایت به نفع جمهوری اسالمی تمام شده است .از طریق چنین جوسازیهایی ،پروندهی رفیق
حریری از دستور کار دادگاه خارج شد و با این اقدام ،تمام حواس آمریکا و اسرائیل به سمت انفجار رفته است.
آنها اکنون نمیدانند که جمهوری اسالمی و بازوهایش دارند شرایط را برای جنگی تمامعیار آماده میکنند،
چون اگر در نوامبر آینده اتفاق دلخواه جمهوری اسالمی رخ ندهد ،ناگزیر از جنگ است یا اینکه باید تسلیم
شود ،چون مالپاسداران بیش از این نمیتوانند ادامه دهند.
جمهوری اسالمی هر لحظه دارد وضعیت خود را فجیعتر میکند و بهسمت یک چالش بزرگ پیش میرود.
در چنین شرایطی بیش از همه ،مردم ایران و خود ایران ضرر میکنند .اگر اسرائیل هم فریب بخورد و فکر
کند که دیگر مواد منفجرهای در اطراف بندر بیروت وجود ندارد ،کار اسرائیل هم تمام است .قبلن گفتهام که
پاسدار «محمدعلی جعفری» و «حسین سالمی» و فرماندهان قدیمی سپاه ،وقتیکه الگوی سپاه تغییر کرد
یک جمله را مدام تکرار کردند« :اگر آمریکا بخواهد اسالم و حکومت اسالمی در ایران را به نابودی بکشاند،
هیچ نقطهای در دنیا امن نخواهد بود و مردم هیچ کشوری امنیت نخواهند داشت» .با همهی اینها و اینکه در
چند ماه گذشته در انگلیس و آلمان و چند جای دیگر محمولههای «نیترات آمونیوم» کشف شده و افرادی از
حزباهلل هم در مخفیکردن نیترات آمونیوم نقش داشتهاند ،ما به کجا میرسیم؟! به حزباهلل لبنان و در نهایت
به جمهوری اسالمی .چه اتفاقی دارد میافتد؟ وقتی محمولههای نیترات آمونیوم در انگلیس و آلمان کشف
شد ،حزباهلل لبنان که در مخفیکردن آنها دست داشته میگوید« :در نیترات آمونیومی که در بیروت منفجر
شده دستی نداشته است ».آیا این شوخی نیست؟! شک ندارم که جمهوری اسالمی و در واقع «اخوان
المسلمین» از قبل خود را برای روز محشر و قیامت بدلی آماده کرده و همه منتظر آمدن آن روز هستند .اگر
اینها به اهداف خود نرسند ،ترجیح میدهند که آن قیامت بدلیای را که مدام در کتاب مزخرف خود [قرآن]
به آن اشاره کردهاند ،بهطور ساختگی به اجرا در بیاورند .این چالش دیگریست که مردم ایران با آن طرف
هستند .همزمان با این اتفاقات ،پول ترکیه در حال سقوط است؛ دلیلی ندارد که پول ترکیه تا این اندازه سقوط
کند؛ در واقع ،سقوط لیر ترکیه یعنی سقوط «اردوغان» ،سقوط اردوغان یعنی سقوط اخوان المسلمین .در
علی عبدالرضایی
حال حاضر دفاتر اخوان المسلمین کمکم در خاورمیانه بسته میشوند و تصمیم به نابودی تمام قرائتهای
اسالمی رادیکال گرفته شده30 .ماه قبل پیشبینی کردم که فضا به سمتی میرود که دفترهای اخوان
المسلمین بسته شود و اردوغان هم بیشک یا قبل و یا بعد از مالها رفتنیست.
با ظهور جمهوری اسالمی ،در ایران یک پروسهی سقوط را تجربه کردیم؛ قیمت دالر را در نظر بگیرید که
چگونه از 7هزارتومان به 23هزار تومان رسیده است .این یک پروسهی نزولی بوده و مدام جمهوری اسالمی
فرو رفته ،در حیطهی آزادی اجتماعی هم مدام حاکمیّت جاعش پیشروی کرده و هرگز بنا به خواست
آزادیخواهانهی مردم عقبنشینی نکردند .در 41سال گذشته دیدیم که این استعداد در جمهوری اسالمی
وجود ندارد که بتوان با او گفتوگو کرد تا از طریق شکلگیری گفتوگوهای فرهیخته ،کمکم جامعه آگاه شود
و آن سیستم دموکراتیک واقعی در ایران اتفاق بیفتد .حتی در جوامعی که این شانس تا 30یا 40درصد وجود
داشته باشد ،جنگها و مخالفتهای مدنی و مخالفتهای معمایی (سمنتیک) کارساز نیست ،این تجربهی تاریخ
سیاسیست .جمهوری پدوفیلی اسالمی در 41سال گذشته هزارانبار شکست خورده و در پهنههای مختلف
تضعیف شده است .حکومت در شعارها و تمام اهدافی که خودش خواسته به اجرا در بیاورد شکست خورده و
باز هم این مشکالت و شکستها بر شانهی مردم است ،باز هم مردم مجبور به عقبنشینی میشوند .ببینید که
چگونه از مطبوعات گرفته تا «رضا پهلوی» و تمام اصالحطلبها و «شورای گذار» در برابر «آپانگان» سکوت
کردند .آپانگان زخم نبود که ما روی آن مرهم بگذاریم ،آپانگان مملو از مرگ بود ،مرگ که درمان ندارد و
مرهم نمیخواهد ،مرگ تنها «انتقام» میخواهد! رفتن به گورستان ،سینهزنی و سوگواری ،مرهمگذاری روی
آپانگان است .جمهوری اسالمی ساختار سیاسیای نیست که درمانپذیر باشد؛ جمهوری اسالمی ایدئولوژی
مرگ است .فرهنگ مرگ و سقوط در تمام امور وجود دارد ،چون آنجا هرگز مدیریت اتفاق نمیافتد ،آنجا
تولید بحران اتفاق میافتد ،یعنی پشت هر مسئلهای که ایجاد شود ،نهتنها آن مسئله حل نمیشود بلکه اطراف
آن بحرانهای دیگری ساخته میشود .در مدتی که من در عرصهی سیاسی حضور دارم و مسائل را دنبال
میکنم ،هر هفته بحران داشتهایم ،حتی هفتهای نشد که جمهوری اسالمی مشکلی را حل کند ،همیشه آن
مشکل را دوچندان کرده ،و این باعث ذلّت و حقارت هرچه بیشتر مردم ایران شده است .در این شرایط بارها
و بارها تأکید کردهایم که ما هیچ راهی نداریم مگر اینکه مردم را متحد کنیم تا جلوی این اقلیّت مسلّح
بایستند؛ اما جریانهای ابله یا ترسویی هستند که بهبهانهی صلحجویی اقدامی نمیکنند ،این جریانات یا
مزدورند یا ترسو یا اصلن اینکاره نیستند .بهعنوان مثال اقدامات «رضا پهلوی» در 30ماه گذشته را بررسی
کنید ،او مدام در حال فعّالیت در یک رقابت انتخاباتی 30ماهه بوده و در پی این بوده که دل همه را بهدست
بیاورد! پروسهی انقالب و براندازی پروژهی دلبهدستآوردن نیست ،فداکارانی که وطندوست هستند در این
پروسه مبارزه میکنند ،حتی ممکن است که در این راه نزدیکترینهایشان فدا شوند و به مرگ برسند؛ مرگ
محبوبیت نمیآورد .کمااینکه 3ماه پیش یکی از بهترین شاگردان و نزدیکان من وقتی از زندان به مرخصی
آمده بود ،احساس میکرد که در چنین شرایطی که همه مزدور و جاسوساند و حتی در زندان با ایرانارشیستها
آنگونه فجیع برخورد میشود ،چرا «موتا» ایرانارشیستها را برای مبارزه به خیابان فرستاده است؟ این
سپاه روسپیه
وضعیتیست که مزدورها پدید آوردهاند و در این وضعیت سعی میکنند ارزش دالوری و وطندوستی را از بین
ببرند .یعنی کسانی که مستقیم جانشان را برای نابودی جمهوری اسالمی میگذارند ارزش سیاسی پیدا
نمیکنند و به وضعیت فردی مثل «جمشید شارمهد» دچار میشوند که وقتی دستگیر میشود همه میگویند
او مزدور است! این وضعیتیست که ما اکنون با آن درگیر هستیم ،چگونه باید این وضعیت را درست کنیم؟
این جریانات ،گفتمان «مردم مسلّح شوید» مرا پیگیری و عملی نمیکنند ،تا وقتی تظاهراتی شکل گرفت ،از
هر 100نفر 1نفر مسلّح باشد و حداقل کنشی 1درصدی شکل بگیرد .من به جرأت میتوانم بگویم که ما کل
کرج را مسلّح کردهایم .بخش بزرگی از گیالن بهخصوص رشت مسلّح شده است .ما گفتمان «مسلّح شوید» را
در خیلی از استانها به اجرا درآوردیم؛ کردستان و لرستان و حتی بخشی از خوزستان مسلّحند ،این گفتمان
باید فراگیر میشد و عمیقتر به اجرا در میآمد .ما هیچ راهی جز پیروزی خیابانی بر اقلیّت مسلّح نداریم ،اما
اجازه نمیدهند این اتفاق بیفتد و کار ما را خراب میکنند و سپس با یک پیشروی بزرگتر مواجه میشوند!
و آن پیشروی بزرگتر ،سخنرانی ناخدای کشتی درحالغرق جمهوری اسالمیست؛ سخنرانی روز گذشتهی
«خامنهای» فجیع وحشتناک بود ،اگر او قبلن همدلی میکرد و مثلن میگفت« :اگر آن جوانان تیر خوردند،
اشتباه بسیج بوده و ما آنها را شهید محسوب میکنیم و به خانوادههایشان پول میدهیم ».اکنون در نهایت
قاطعیّت میگوید که حکم تمام براندازان محاربه است و حکم محاربه اعدام! یعنی اعدام را پیش میکشند تا
از همان سیستم وحشتافزایی که من مدام به آن اشاره کردهام استفاده کنند و مردم را منفعل کنند .ما با
چنین پروژهای طرف هستیم و اگر سکوت کنیم و حرکتی آرام داشته باشیم و از رحم و مروّت حرف بزنیم،
آنها ما را گردن میزنند .آنها یک اقلیّت بیگانه و یک حکومت غاصبند؛ تمام کسانی که با صلحآوری و طرح
گفتمانهای صلح مردم را آرام میکنند ،از کل شورای گذار تا کل سیستم رضا پهلوی و سلطنتطلبها ،خائنان
تاریخی به ایرانند .نهایت خیانت و زبونی دارد اتفاق میافتد و کسی در این مسائل دقیق نمیشود .کافیست
یکبار بادقت سخنرانی خامنهای را بشنوید و ببینید چقدر حسابشده مردم را میترساند و چقدر حسابشده
امثال رضا پهلوی خواسته یا ناخواسته با این پروژهی ترسافزایی همکاری میکنند؛ در واقع ،این آدمها بویی
از سیاست و فنِّ مبارزه نبردهاند .در مبارزه ،روانشناسی عمومی و ملّی است که میتواند نقش اصلی را در
پیروزی ایفا کند .در این پروسه ،تمام اینها شکست خوردهاند .هر وقت که ما دست به اقدامی میزنیم و خیابان
را شلوغ میکنیم ،اینها وارد صحنه میشوند و مصاحبههای احمقانهیشان آغاز میشود .همزمان با آپانگان،
«شریعتمداری» و رفیق مزدورش «سازگارا» که مؤسس سپاه بوده و بقیهی همکارانشان در تلویزیونهای
«بیبیسی» و «ایران اینترنشنال» و تلویزیون ترکیهای «آزادی» که وابسته به جمهوری اسالمیست ،مصاحبه
میکردند و موضوع اصلیشان این بود که «مردم آرام باشید ،این روش مبارزه نیست ،با این روش ،مبارزهی
شما شکست میخورد ،ما باید تظاهرات آرام داشته باشیم .».اینها معنای «اعتصاب» را به وضعیت احمقانهی
کنونی کشاندهاند که اعتصابکردن بهمعنای رفتن به سر کار و برگشتن به خانه است! یعنی در سکوت مطلق
اعتصاب کنید ،چون جمهوری اسالمی قاتل و بیرحم است! چرا جمهوری اسالمی بیرحم است؟ چون شما
اصلن ربطی به مبارزه ندارید .وقتی وارد پروسهی مبارزه میشویم ،باید آمادهی تاواندادن هم باشیم .تمام
علی عبدالرضایی
«آژیتاتورهایی» که در نقش رهبر مبارزات و رهبر براندازی در تلویزیونها مطرح میشوند ،حتی در حد یک
آژیتاتور هم نیستند .گمراهکردن مردم بهطور مطلق دارد اتفاق میافتد و مردم را برای امور بیهدف تحریک
میکنند .در این پروسههای بیهدف ،مردم شناسایی و دستگیر میشوند ،اما در هیچ پروژهای ما به هدفمان
نمیرسیم .هر مبارزهای را که ما آغاز کردیم ،مانند «مبارزات میدانی» یا «پروژهی کاندیدگایی» در دوم اسفند،
بالهت آن را از بین برده است ،اگر اسم این بالهت را «مزدور» نگذاریم چه باید بگذاریم؟ ابله؟! این که فجیعتر
است ،اگر جبههی براندازی مملو از آدمهای ابله شود شکست ما را نزدیکتر خواهد کرد ،درصورتیکه من
معتقد هستم اینها مزدور و حقوقبگیرند و قاتالن مردم هستند.
ما برای حماسهی «انتصابات دوم اسفند» (پیروزی براندازان در انتخابات دوم اسفند سال 1398که در آن
بالغ بر 96درصد از مردم در انتخابات شرکت نکردند و رأی ندادند و باعث رسوایی هرچهبیشتر مالپاسداران
شدند ).هزینه و تلفات دادیم ،ولی ناگهان چند ابله و بیسواد و چند خبرنگار ،پروسه را خراب میکنند ،ناگهان
قیامتی اعالم میکنند به اسم «کرونا»! ما فقط یکروز فرصت میخواستیم ،آنها چندروز قبل از انتخابات این
کار را نکردند ،دقیقن شب انتخابات که شب عزای جمهوری اسالمی بود ،کرونا را مطرح کردند ،این حرفها
شوخی نیست و بار اول هم نیست که این اتفاق میافتد .آنها اسم این بیسوادی و بالهت را «اشتباه»
میگذارند ،ولی همین مزدوران بیسواد بدل به آژیتاتور شدند ،آژیتاتوری در هیئت یک رهبر! میگویند ما
رهبر نیستیم ،اما تحریک جامعه و جمعیتها توسط آنهاست« .روحاهلل زم» یک آژیتاتور بود ،او که شناخت
سیاسی نداشت و حتی سهنفر قبولش نداشتند و برایش شعار نمینوشتند« .مسیح علینژاد» و «علی
جوانمردی» هم آژیتاتور هستند ،همهی این افراد را که نگاه کنید متوجه میشوید مبارزهی ما دست این
آژیتاتورهاست .رضا پهلوی از آژیتاتور هم پایینتر است ،او حتی در مردم هیجان ایجاد نمیکند .مگر میشود
رهبر یک انقالب و براندازی از استعداد بههیجاندرآوردن و آژیتیتکردن مردم بری باشد؟ مگر ممکن است؟
ما در 30ماه گذشته هیچکدام از این خصیصهها و هیچ درایتی را از رضا پهلوی ندیدهایم .این آدم فقط همه را
مخفی و زندانی کرده و آنقدر ابله است که فریب پاسدار «منوچهر بختیار» (پدر «پویا بختیاری») را میخورد
و 1032برانداز واقعی را در قفس «گورستان بیبیسکینهی» کرج گرفتار مالپاسداران میکند .ما با چنین
بالهتی روبهرو هستیم!
ما هیچچیز برای خودمان نمیخواهیم؛ ما نمیخواهیم شاه ،شهردار یا رئیس اداره شویم ،ما در همین
غربت باقی میمانیم ،اما شاهدبودن بر این بالهت سرتاسری که هر لحظه بیشتر و بیشتر میشود ،قابل تحمل
نیست .اگر جمهوری اسالمی از حضور اینهمه مزدور در صف براندازان خیالش جمع نبود ،هرگز خامنهای در
سخنرانی آخر خود به چنین امر فجیعی اشاره نمیکرد که هرگونه مشارکتی با براندازی حکم اعدام دارد! این
حتی النصر بالرعب هم نیست! این آوردن تروریسم دولتی از پشت صحنه به روی صحنه است ،ما اکنون در
ویترین جمهوری اسالمی «ترور» میبینیم رئیسجمهور و رهبر تروریستند و اسلحهی اصلی در دست رئیس
قوهی قضائیه است که باید معضل ترور را حل کند! این وضعیت شوخی نیست ،شما هرگز نمیتوانید با این
وضعیت کنار بیایید ،مگر با مبارزه و پیروزی .باید عرصه را از هر لحاظ بر اینها تنگ کنید ،اینجاست که اعالم
سپاه روسپیه
جنگ اتفاق میافتد .از نظر من هر فرد و جریانی که «جنگ مسلّحانهی خیابانی با جمهوری اسالمی» را تبلیغ
نکند خائن به ایران است ،در این مورد مطلقن هیچ شکی وجود ندارد که اگر هرچهزودتر جنگ با جمهوری
اسالمی آغاز نشود ،کشتی ایران برای همیشه غرق خواهد شد و از نظر من تمام کسانی که سعی میکنند مردم
را از جنگ دور کنند و بترسانند کارمندان جمهوری اسالمیاند .ما با آن مردم مسلمانی که جز نمازخواندن تا
کنون هیچ کار فرهنگی و شعوریای انجام ندادهاند ،فاصلهی بسیار زیادی داریم؛ مردمی که فجیعترین کار
یعنی گفتوگو با خدا و نماز را به اسم «کار شعوری» مثال زدند ،مردمی که هیپنوتیزم شدند ،مردمی که کور
و کر و اللند .اگر اقلیّتی از جوانان از لحاظ شعوری آگاه شوند ،توسط خود مردم ،توسط طبقهی متوسط،
توسط سلطنتطلبها ،شاهبازها ،مالبازها ،توسط شورای گذار ،مورد حمله قرار میگیرند .من فکر میکنم در
چنین وضعیتی هیچ راهی جز «مبارزه» وجود ندارد .ما نمیتوانیم بهتنهایی این جنگ را آغاز کنیم ،ما مدام
مردم را پشت سر خودمان داشتهایم ،اگر در آپانگان قیام را شروع کردیم ،مردم با ما بودند و از ما پیشی
گرفتند و این آتش را سراسری کردند .ما بهتنهایی میتوانیم در نقاطی آتش روشن کنیم ،ولی اگر سایههای
پشت سر ما به دادمان نرسند ،همهی ما نابود میشویم .ما کارهای زیادی کردیم ،کار من این بوده که فقط
روشنگری کنم ،مانند همین بحث که یک هشدار بزرگ است و کشورهای منطقه باید حواسشان را جمع
کنند؛ آن ماکت سپاه که در تنگهی هرمز غرق شده و مایهی خندهی همه شده ،بیهوده نبوده ،این ماکت حکم
همان کشتی سوراخ را دارد .اگر کشتی سوراخ به اسم اینکه قابل استفاده نیست در آنجا پارک میشود و تمام
بارش خالی شده و آن انبار بزرگ بدل به انبار آمونیوم میشود ،این ماکت هم میتواند انبار زیردریایی شود؛
میتوانند صدهاتُن مواد منفجره را در آن جاسازی کنند و بعد آن انفجار بزرگ و تخلیهی منطقه اتفاق بیفتد،
یا با آن دو ناوبر را منفجر کنند! بعد از آن ،چه اتفاقی خواهد افتاد؟ جنگ جهانی! اینها شوخی نیست ،ما باید
حواسمان را جمع کنیم .ایران کشور ماست ،ما در آنجا ریشه داریم ،هزارانسال عمر ماست؛ مال و مسلمان
که چیزی نمیفهمند!
علی عبدالرضایی
دخالت پوتین
تاریخ سخنرانی1398/10/30 :
من عادت دارم که به اتفاقاتی که در ایران میافتد ،مدام نگاهی نمادین داشته باشم؛ یعنی از طریق نشانهها به
اصل قضیه پی ببرم ،شیوهی من طی دو سال اخیر مدام اینگونه بوده است.
اخیرن در یک برنامهی تلویزیونی ،حاشیهی آبیرنگ باریکی در شمال نقشهی ایران گذاشته بودند ،یعنی
«دریای خزر»ی که در باالی نقشه داشتیم ،به یک حاشیهی باریک بدل شده بود! صداوسیما با شهامت این را
در یک برنامهی پربینندهی مردمی اجرا کرده بود و میخواست چشمهای مردم را به بربادرفتن دریای خزر
عادت دهد ،در واقع داشت این را به مردم حقنه میکرد و عجیب این است که ما عکسالعمل چندانی از کسی
ندیدیم! همزمان کمیتهی ملّی المپیک جمهوری اسالمی ،پیراهنی برای تماشاچیان ایرانی مسابقات وزنهبرداری
به آمریکا میفرستد ،این پیراهن هم نقشهی ایران را دارد و «خلیج پارس» در جنوب آن دیده میشود ،اما
«دریای کاسپین» را در باالی نقشه نداریم! یعنی باز هم دارند غیرمستقیم برای «روسیه» چراغ میزنند که
«ما دریا را بخشیدیم ،شما خیالتان جمع باشد!» .اینها یعنی «مالشاهخامنهای» تحت فشار است ،اگر «والدیمیر
پوتین» با اعمال فشار به خامنهای و دخالت «بیبیسی فارسی» موفق شد قیام دی 96را بهدست دهد ،اکنون
هم پروپاگانداهای دیگری را دنبال میکند .همه به یاد داریم که «سپاه روسپی پاسداران» بازیای را در
«مشهد» آغاز میکند و ما آن بازی را از سپاه میدزدیم و در تمام کشور قیامهایی آغاز میشود .این یک تهدید
از طرف روسیه بود ،چون سپاه روسی پاسداران در ایران حضور دارد و در واقع پوتین در اداره و کنترل سپاه
نقشی مؤکد دارد .یکی از این سپاهیان« ،قاسم سلیمانی» است که بهعنوان نفر دوم جمهوری اسالمی ،مستقیم
با پوتین در ارتباط بود؛ در واقع ،سلیمانی یکی از افسران پوتین بوده ،نه خامنهای! پس از 17دی 96که قیام
فرودستان سرکوب شد ،بالفاصله در 18دی ،در بیبیسی فارسی خبری منتشر شد که «بهزودی در قزاقستان
نشستی با حضور ایران ،روسیه و سه کشور ترکمنستان ،آذربایجان و قزاقستان برگزار خواهد شد ».که در آنجا
بهطور مؤکد دریای خزر بخشیده شد ،اما این پایان ماجرا نبود؛ یک قانون بینالمللی پس از اینکه توسط دولت
امضا شد ،برای آنکه بهعنوان قراردادی ملّی تلقی شود ،باید مجلس آن را تصویب کند و تا 72ساعت در
روزنامههای سراسری خبر آن را منتشر کنند و 1۵روز بعد از آن ،این قانون میتواند اجرا شود .پس هنوز
«معاهدهی قزاقستان» یک معاهدهی ملّی نیست ،یعنی تصویب مجلس را نیاز دارد .بههمین دلیل من فکر
میکنم که میتوان احتمال داد که پوتین یا روسیه در اتفاقات اخیر ایران نقش داشته باشد ،در واقع حملهی
موشکی به «هواپیمای اوکراینی» همزمان با حملهی کذایی به «پایگاه آمریکایی» اتفاق میافتد .ما میدانیم
که توافقی بین «دونالد ترامپ» و ایران بود که آن حملهی نظامی اتفاق بیفتد ،حتی سربازان آمریکایی
میدانستند و پادگان خود را ترک کرده بودند .ما از بالماسکهبودن آن حملهی موشکی آگاه هستیم ،اما آن
حملهی موشکی ،در منطقه به جمهوری اسالمی و خامنهای اقتدار میداد ،پوتین این بازی را خراب میکند و
سپاه روسپیه
اجازه نمیدهد که قدرتنمایی خامنهای بیشینه شود؛ در واقع ،پوتین روی سپاه پاسداران کنترل دارد و
میتواند بهراحتی دستور حمله به هواپیمای اوکراینی را داده باشد ،چون ما خوب میدانیم که سپاه جمهوری
اسالمی تحت سیطرهی روسیه است و روسیه در سپاه مزدوران زیادی دارد .اگر این هواپیما با دستور روسها
منفجر شده باشد ،این یعنی هشدار به خامنهای برای برچیدن بیت رهبری و در نهایت مستقرکردن ملیجک
خودش «مزدورابراهیم رئیسی» .در باجگیری پوتین از خامنهای بر سر دریای کاسپین ،هنوز یک پازل باقی
مانده و آن تصویب مجلس برای معاهدهی قزاقستان است؛ با توجه به قوانین داخلی ایران ،تمامی معاهدات
باید به تصویب مجلس برسد و اگر این اتفاق نیفتد هیچ معاهدهای وجههی قانونی پیدا نمیکند .مجلس باید
قانون را تصویب کند و در روزنامهی رسمی به چاپ برسد تا قانونی الزماالجرا شود؛ در این شرایط ،در پایان
این دوره از مجلس ،فقط این اتفاقات است که میتواند فشار پوتین بر خامنهای را چندبرابر کند تا خامنهای
دستور تصویب مجلس بر معاهدهی قزاقستان را بدهد .در واقع ،هنوز کار این مجلس تمام نشده ،حتی بعد از
انتخابات هم تا مجلس را تحویل نمایندههای جدید بدهند کار دارند .نشانههای جدیدی که میبینیم نوعی
اطمینانخاطردادن به روسپیه است؛ خامنهای دارد تعهد میدهد تا روسیه خیالش جمع باشد که سند دریای
خزر را بهطور مطلق به اسم او خواهد زد .از آنجمله ،اهدای انگشتری به مرزبان آذربایجانی هم معنا دارد؛
یعنی «سردار قاسم رضایی» که از لحاظ نوع رفتار بهجای قاسم سلیمانی آمده ،با انگشتری که به مرزبان
آذربایجانی میدهد ،او را ظاهرن به عقد خود در میآورد ،اما پشت پرده بخشیدن بزرگتری وجود دارد ،در
واقع دارد دریای خزر را به آذربایجان روسپیه میبخشد.
در مادهی یک ،دو و سه قانون اساسی ،مصوبات مجلس شورای اسالمی ظرف مدت 72ساعت پس از ابالغ
اتفاق میافتد ،تبصره میگوید که «در صورت استنکاف رئیسجمهور از امضا یا ابالغ در مدت مذکور در این
ماده ،بهدستور رئیس مجلس شورای اسالمی ،روزنامهی رسمی مؤظف است ظرف مدت 72ساعت قانون را
منتشر کند» .در مادهی دو گفته شده« :قوانین 1۵روز بعد از انتشار در سراسر کشور الزماالجراست مگر آنکه
در خود قانون ترتیب خاصی برای زمان اجرا مقرر شده باشد ».مادهی سه هم میگوید« :انتشار قوانین باید در
روزنامهی رسمی به عمل بیاید ».مادهی نُه هم میگوید« :تمام قراردادهایی که طبق قانون اساسی بین دولت
ایران و سایر دولتها منعقد میشود ،در حکم قانون است ».اصل 77هم میگوید« :عهدنامهها ،مقابلهنامهها،
قراردادها و موافقتنامههای بینالمللی باید به تصویب مجلس شورای اسالمی برسد ».و این چیزیست که
هنوز باقی مانده است .یعنی برای اینکه کاسپین بهطور کامل به اسم پوتین و روسیه سند بخورد ،تصویب
مجلس الزم است .شما دارید نشانهها را میبینید ،همه هم در این چندروز اتفاق میافتد ،یعنی بعد از برنامهی
حمله به هواپیمای اوکراینی! در واقع خامنهای هم میداند که سپاه پاسداران ،همان سپاه پاسداران روسپیه و
تحت کنترل پوتین است؛ سپاه پاسداران ،هواپیمای اوکراینی را منفجر میکند و خامنهای را در موضع ضعف
قرار میدهد ،درست مثل «قیام فرودستان»! ما مدام دست روسیه را در چنین اتفاقاتی میبینیم .ما میبینیم
که عملن جمهوری اسالمی هم خودش را آماده کرده و با وقاحت کامل دریای خزر را از باالی نقشهی ایران
حذف کرده و در تلویزیون ناملّی صداوسیما این را نشان میدهد و در کمیتهی المپیک هم روی پیراهنشان
علی عبدالرضایی
این نقشه وجود دارد .یک سردار سپاه که مرزبان کل کشور است ،به همتای آذربایجانی خود انگشتری میدهد
و در واقع دارد «خط آستارا» را کاملن دودستی میبخشد ،این فاجعهایست که دارد اتفاق میافتد و مردم ما
در ناآگاهی به سر میبرند .بهزودی نشستی مخفی در مجلس خواهند داشت و مجلس این معاهدهی کثیف
قزاقستان را که بسیار فجیعتر از قرارداد ترکمنستان است ،تصویب خواهد کرد و در نهایت وقاحت در روزنامهی
رسمی منتشر خواهد شد .در واقع صداوسیما ،تلویزیونها ،روزنامهها و وبسایتها ،دارند مردم را به «ایرانی
بدون دریای کاسپین» عادت میدهند و این فاجعهی بزرگیست ،کاسپین جان ماست که دارد از دست میرود.
ما باید نهایت سعیمان را بکنیم که دریای کاسپین را برگردانیم ،نباید اجازه دهیم که این قرارداد بین ترامپ
و پوتین منعقد شود تا روسیه دریای کاسپین را بگیرد و ترامپ هم به خواست خود برسد و سر مردم ما کاله
برود! ما هیچ راهی نداریم مگر «احضار مردم»؛ تنها نجاتدهندهی کشور «ابرقدرت دوم» ،یعنی «مردم»
هستند.
سپاه روسپیه
یک سمت «سپاه پاسداران»« ،روسیه» است و یک سمت مردماند .منتها این سپاه روسپی ،روسیست و مغزی
هرزه دارد .با یک گارد و بهصورت روشن نمیجنگد ،هم وزارت اطالعات را دارد و هم اطالعات سپاه را ،هم
دولت را دارد و هم مجلس را ،هم صداوسیمای داخل را دارد و هم صداوسیمای خارج را! در واقع مرکز اطالعات
و مرکز اصلی سپاه همین صداوسیما و تلویزیونهای برونمرزیست که شاخههای سپاه هستند .شما هر سمتی
بروید با سپاه طرفید ،اساسن ما دشمنی جز سپاه نداریم؛ شما اگر سپاه را بزنید مالها و ارتجاع را زدهاید .چرا
امروزه «سلطنتطلبها» مطرح شدهاند؟ چون سپاه پول خرج کرده و نیرو و تریبون به آنها داده ،تمام کارها
را سپاه برایشان میکند .اکنون خود سپاه وسط آمده ،اینها را ول کنید ،هدف «سپاه» است.
ما «مردم» را داریم که اگر میدانی بسازیم و حداقلها را مهیا کنیم وارد میدان میشوند ،شک نکنید! شما
اکنون مقدمات را نمیسازید! کافیست 10بار10 ،نقطه در تهران ناگهان باهم منفجر شوند .کافیست 10تا از
گروههای شما همزمان یک اکت اساسی انجام دهند ،فردای آن روز خیابانها شلوغ خواهد شد .ما دشمنی جز
سپاه تروریستی پاسداران نداریم .در برون مرزها 80درصد از نهادهای براندازنمایی که علیه جمهوری پدوفیلی
اسالمی کار میکنند ،از طرف سپاه مدیریت میشوند ،از این تعدادی که مدیریت میشوند 90درصد تحت
کنترل «اصالحطلبها» هستند؛ خود اصالحطلبها هم تحت کنترل سپاه هستند ،بدون سپاه هیچکاری
نمیکنند! یعنی سپاه را ساده نگیرید.
از وقتیکه «محمود احمدینژاد» رئیسجمهور شد3 ،سال بعد از ریاستجمهوری او ،مدیریت 90درصد از
اقتصاد ایران تحت کنترل سپاه درآمد؛ یعنی مردم ایران همه به نوعی پول سپاه را میگیرند و این پول مدام
از زیر دست سپاه رد میشود .سپاه مثل زالو روی تمام رگها نشسته است؛ معنایش این نیست که بیت
رهبری قوی نیست و خامنهای هیچ قدرتی ندارد ،نه! خامنهای قدرت دارد ،اما معمولن حرف آخر را سپاه
میزند ،سپاه است که تصمیم میگیرد .همهی بدبختیهای ما زیر سر سپاه است ،چون سپاه با روسیه همراه
است و بدون اجازهی روسیه کاری انجام نمیدهد .سپاه است که ماجرای «رهبری موقت خامنهای در مجلس
خبرگان» را رو میکند ،چون «پوتین» دستور افشای آن ویدیو را میدهد .سپاه است که ماجرای «فروش
دریای کاسپین» را پیش میاندازد؛ در چنین جاهای مهمی خامنهای عروسک است و تحت فشار قرار میگیرد
و هر غلطی میکند .اگر سپاه نباشد چه کسی قدرت دارد؟ مالها قدرت دارند؟! سپاه اگر نباشد مردم یکشبه
گردن مالها را میزنند و بچّهها با کلّهی مالها فوتبال بازی میکنند .دشمن اصلی و قاتل ما سپاه است؛ یعنی
اول باید سپاه نابود شود ،دوم باید سپاه نابود شود ،سوم باید سپاه نابود شود ،بعد هم دیگر هیچ قدرتی وجود
ندارد ،هر چیزی که وجود دارد سپاه است .یعنی هرطور که سپاه را بزنید ،یک قدم پیش خواهیم رفتیم ،در
این شک نکنید .مثل آدمهای نادان مدام از ارتش نگویید ،آنها هم جزئی از سپاهند .روحانی و خامنهای در
علی عبدالرضایی
رأس تعریف میشوند ،مغز آنهاست که تصمیم میگیرد ،بدنه را میخواهید چهکار کنید؟ مدام میگویید:
ارتش! تمام فرماندهان ارتش ،سپاهیاند ،یعنی مغز ارتش «سپاه» است ،این آدمهای پست و نادان را ول کنید.
ارتش توسط سپاه اداره میشود ،دولت توسط سپاه اداره میشود ،کل کشور و همهچیز در برون مرزها هم
توسط سپاه اداره میشود ،این را خوب بفهمید .حاال سپاه خودش وسط آمده ،اگر سپاه شما را بکشد خودش
نابود میشود .به یاد دارید که در قیام «آپانگان»« ،هوشنگ امیراحمدی» و «شهرام همایون» میگفتند:
«سپاه هیچکاره است»؟! چون سپاه مدام به اینها پول میدهد .وقتی سپاه این وسط است چهکار به «رضا
پهلوی» و امثال او دارید؟ اینها مُشتی دلّالاند .رضا پهلوی از خدا میخواهد این ماجرا زودتر تمام و فضا آرام
شود .او فکر نمیکرد این ماجرا تا این اندازه طول بکشد ،با خود میگفت« :یک معامله میکنم و قضیه سرهم
میآید مثل تمام این سالها ».ما باید طوری این وضعیت را ادامه بدهیم که مردم پُرسنده باشند ،همان
طرفداران رضا پهلوی به او بگویند که «ماجرا چیست؟ تو که اینهمه فرصت داشتی ،چرا هیچ کاری نکردی؟
تو پی چه چیزی بودی؟ این ماجرای مبارزهی مدنی چه بوده؟ چقدر گرفتید؟!» .اینها بودند که به ما خیانت
کردند؛ ما همه یک پیکر بودیم ،چه شد که شقهشقه شدیم؟ مجری توطئه ،اصالحطلبها و تلویزیونهای آنها
بود منتها در مرکز توطئه سپاه قرار داشت ،همهی کارها را سپاه کرده است؛ سپاه انرژی و پول و تلویزیون داده
است.
سپاه روسپیه
تحریمهای «دونالد ترامپ» عرصه را بهشدّت برای روسیه و دولتهای دستنشاندهاش در منطقه تنگ کرده
است .فریب فراربهجلوی این دشمنان مردم را نخورید؛ فراربهجلوی این انیرانیان ،با بازیهای رسانهای است که
رقم میخورد ،بهانههای تازه برای ناامیدکردن مردم و ایجاد اختالف و ناهماهنگی بین آنها ،همه بهنحوی
فراربهجلوی رژیم دستنشاندهی روسیه (جمهوری اسالمی) است .مالپاسداران در حال غرقشدن هستند و
«براندازی» در حال پیروزشدن؛ روسیه و مبلّغان روسی ،مدام دارند بین اقوام ایرانی اختالف ایجاد میکنند.
روزهای پرشور خیابانهای ایران در راه است .هر روزی که میگذرد ما به آن خیابانهای شلوغ نزدیکتر
میشویم .نگذارید در این وضعیت حساس تعصبات کور و ناامیدی مانع از انجام یک وظیفهی وطنی شود؛ در
واقع ،یک وظیفه جهت نجات انسان بعدی.
ما در 1400سال اخیر ،از لحاظ شعوری هرگز به این دامنه از درک نرسیده بودیم؛ ما اکنون اینترنت و
گستردگی تریبونها را داریم ،اکنون میتوانیم بهسرعت صدایمان را به هم برسانیم .در 1400سالی که
اسالمیستها در ایران حکومت کردند ،ما هرگز این فرصت را نداشتیم و همیشه خرافه بر ما چیره بوده و
همیشه آیتاهلل ،مال ،مسجد و چنین خزعبالتی را بر ما تحمیل میکردند .ایران مجموعهی بینظیری از نژادها،
قومیّتها و زبانهای متنوع بوده ،هست و خواهد بود ،این تنوع نژادی و زبانی بزرگترین سرمایهی ایران است.
ازآنجاییکه در هر کشوری «نیروی انسانی» بزرگترین سرمایه است ،در ایران هم «نیروی انسانی» بزرگترین
سرمایهی ماست .امروز همهی این نیروهای انسانی مختلف و پتانسیل متنوع نژادی و زبانیای که ایرانی هستند،
باید بهمثابهی یک «سرباز وطن» عمل کنند .همهی ما سرباز وطن هستیم ،از هر قوم و نژادی که باشیم (ترک،
گیلک ،لر و کرد و عرب و )...ایرانی هستیم.
در پروسهی هر انقالبی در ایران ،یک استعمار عوض شد ،در واقع ما انقالب نکردیم ،ما متخصص انجام
انقالبهای شکستخوردهایم ،چون همیشه در کشور ما یک استعمار جایش را با استعمار بعدی عوض کرد.
ایران خانهی همهی ماست؛ همهی ما فارغ از هر تقسیمبندی و ویژگی زبانی و ظاهری و ژنتیکیای ،مالک تمام
ایران هستیم؛ هر روزی که ایرانیها به کمتر از این قانع شدند ،اختیار ایران بهدست انیرانیان افتاد .هر وقت که
«ترک» از «تبریز» گفت« ،رشتی» از «رشت» گفت« ،عرب» از «اهواز» گفت و ،...ما ایران را از دست دادیم و
خودمان را دربست در اختیار بیگانه قرار دادیم .دشمنان مردم ایران هیچ قاعدهای را رعایت نمیکنند و هیچ
اصولی ندارند ،آنها هیچ ارزشی برای جان و زندگی مردم سرزمینی بهنام «ایران» قائل نیستند و بهراحتی ما
را قتلعام میکنند ،محیط زیست ما را نابود میکنند و جوانان ما را در زندانها شکنجه و به آنها تجاوز
میکنند .در برخورد با آزادیخواهان ایرانی از هیچ ظلمی دریغ نمیکنند .آنها از اینکه مردم ایران را در
علی عبدالرضایی
سختترین تنگناهای اقتصادی قرار بدهند هیچ ابایی ندارند .آنها برای زبانها و خردهفرهنگهای ما ،برای
تفاوتها و زیباییهای ما ،برای کودکان و آیندهی ما ،مطلقن هیچ ارزشی قائل نیستند .آنها همهی منابع
فسیلی ،معدنی و محیط زیست ما را مصرف میکنند ،آنها حتی صداهای ما ،باورهای ما و زبانهای ما را هم
مصرف میکنند .آنها تنوعات زبانی این سرزمین کهن را بر علیه ما مصرف میکنند و زبانهای ما را بهعنوان
قومیّت و نژاد به ما غالب میکنند .بارها گفتهایم که در مواجهه با چنین سیستم غاصبی تنها یک راه وجود
دارد و آن هم «مبارزهی مسلّحانه و خشممحور علیه سپاه تروریستی پاسداران» است.
سپاه روسپیه
این سخنرانی با توجه به متن سفارتخانهی جمهوری اسالمی در روسپیه ،در ارتباط با سازش توریستهای
ایرانی با قوانین ضدّایرانی روسپیه ،ایراد شده است .برای درک بهتر این مقاله ،متن سفارت را در گوگل
جستوجو کرده و مطالعه کنید.
از این کثیفتر ممکن نیست .مقامات جمهوری اسالمی ،این سگان دستآموز روسیه ،مدام از روابط خوبشان
با روسیه میگویند ،اما روسیه با شهروندان ایرانی تحقیرآمیز رفتار میزند؛ مثلن برای روادیدی که میخواهد
به ایرانیان بدهد ،هزاران شرط میگذارد .همین روسیه چندی پیش گفته بود که بهزودی ایرانیان برای سفر
به روسیه نیازمند ویزا نخواهند بود؛ آن طرح که اجرا نشده هیچ ،بلکه سفر به روسیه را کاملن سخت کردند؛
یعنی هر ایرانی را بهعنوان یک مهاجر نگاه میکنند« .پوتین» به صدراعظم آلمان انتقاد میکرد که «بهخاطر
پذیرفتن مهاجران ایرانی ،ضربهی بزرگی به ایران زده ».مهاجرانی که سیاستهای روسیه در سوریه تولید کرده.
همین حیوانات روسی ،توریستهای ایرانیای را که در روسیه پول خود را خرج میکنند ،بهشدّت تحت فشار
قرار میدهند .سفارت هر کشوری باید مدافع شهروندان کشور خود باشد؛ آنقدر سفیر ایران در روسیه خواجه
عمل میکند که وقتی توریستهای ایرانی به آنها مراجعه میکنند تا مشکالتشان را حل کنند ،بهجای
اعتراض به عملکرد روسیه ،به آنها آداب مطیعبودن را آموزش میدهند .شما در قبال ویزایی که میگیرید
پول پرداخت میکنید ،تا در کشور روسیه گردش کنید ،اما به آنها گفته میشود بهسمت مناطق جنوبی و
شرقی روسیه نروید ،چرا که شائبهی این وجود خواهد داشت که شما قصد ورود به کشورهای اروپایی را داشته
باشید .از این احمقانهتر ممکن نیست! حتی ترکیه که 99درصد از مهاجران ایرانی وارد آن کشور میشوند و یا
پاکستان ،اینگونه رفتار نمیکنند .باالخره ترکیه تحت فشار است ،اما تمام مهاجران ما وارد ترکیه میشوند.
اساسن من تاکنون نشنیدهام که کسی توانسته باشد از طریق روسیه مهاجرت کرده باشد .این بهانهای برای
تحقیر ایرانیهاست .این انزجار تاریخی محصول چیست؟ چرا روسها تا این اندازه از ایرانیها انزجار دارند؟!
روسها همین انزجار را از یهودیها هم دارند؛ در واقع ،در ذات دولتمردان روسی ،این انزجار اپدیست .اگر
تاریخ یهود را خوانده باشید ،میبینید که روسها آنقدر از یهودیها انزجار دارند که بدترین بالها را سر آنها
آوردهاند و حاال یهودیان قدرتمند آمریکا ،با روسیه مبارزه میکنند .انزجار تودهایها از یهودیان ،بیش از
مسلمانان است .امروزه فلسطینیها با اسرائیلیها کنار آمدهاند ،ولی جمهوری اسالمی نه! چرا؟ چون
سیاستهای روسیه را دنبال میکند .همان انزجار را روسها از ایرانیها داشتهاند؛ تودهایها وقتی از دست شاه
به روسیه فرار میکردند ،روسیه یا آنها را به سیبری تبعید میکرد ،یا بهخاطر شرایط بسیار بد زندگی در
روسیه ،به اروپا فرار میکردند؛ یکی از مهمترین آنها «سیاوش کسرایی» است که به روایت خود او ،آنقدر با
علی عبدالرضایی
وی کثیف برخورد کردند که در روسیه فلج شد .اگر زندگینامهی مهاجران تودهای و دیگر شهروندان ایرانی در
زمان شاه (محمدرضا پهلوی) را بخوانید شاهد آنهمه انزجار خواهید بود .جمهوری اسالمی آنقدر ذلیل و ابله
و نوکرصفت است که بهجای اعتراض به آداب غیرانسانی و انیرانی روسیه ،میگوید« :ما اعتراض میکنیم ،اما
از آنجا که آنان به اعتراض ما توجهی نمیکنند ،در نتیجه بهخاطر اینکه اذیت نشوید ،بهتر است که شروط
آنها را رعایت کنید ».این متن سفارت جمهوری اسالمی در روسیه است ،حتمن آن را بخوانید! آخرینباری
که با پاسپورت ایرانی از کشور خارج شدم ،به دبی رفتم .در آنجا حتی لباس زیری را که به تن داشتم بازرسی
کردند و اصلن برایشان اهمیتی نداشت که در حال تحقیر من بودند؛ آن نوع بازرسی نوعی تحقیر با خود به
همراه داشت .صف مسافران پاکستانی در کنار صف ایرانیها قرار داشت ،اما فقط مسافران ایرانی را بازرسی
میکردند ،با وجود آنکه ظاهر ایرانیان نشان میداد که افرادی تحصیلکرده و متشخص هستند و صف
پاکستانیها که نشان میداد برای خدمتکاری به دبی آمده بودند! منظور من این نیست که چرا آنها را
بازرسی نکردند ،بلکه میخواهم خوی نژادپرستانهی کشورهای همسایه نسبت به ایران را نشان دهم .بعد از
اینکه به پاریس رفتم ،در آنجا پاسپورت پناهندگی داشتم و چون قبل از آن ،تصویر من در ویژهنامهای ادبیای
بهنام epokبهعنوان شاعر منتخب ایرانی چاپ شده بود و دربارهی زندگی من نوشته بودند ،بههمین دلیل در
عرض یکماهونیم با پناهندگی من موافقت کردند .با همان پاسپورت فرانسوی که به آلمان سفر میکردم،
گاهی پاسپورت مرا بهخاطر اینکه متولّد ایران بودم چک میکردند ،ولی زمانیکه با پاسپورت انگلیسی برای
فستیوال شعر به روسیه رفتم ،به اجبار تظاهر به خوشرویی و مهربانی میکردند .ایرانیان شهروندان مؤدبی
هستند ،درست است که عدهای حزباللهی مسلمان هم بین آنان هستند که دنیا را به کثافت کشیدهاند ،ولی
من شاهد رفتارزنی ایرانیان در نقاط مختلف بودهام؛ فرهنگیترینها و مؤدبترینها در انگلیس و در کشورهای
اسکاندیناوی و سوئد ایرانیان هستند .در حال حاضر بسیاری از ایرانیان تحصیلکرده در مجلس سوئد فعّالیت
دارند .چرا روسیه با شهروندان ایرانی اینگونه رفتار میکند؟! این انزجار محصول چه چیزی است؟ چرا ایرانیها
تا این اندازه نسبت به اینهمه تحقیر تاریخی صبور هستند؟! کشور ما مدام توسط روسها تکهتکه شده و هنوز
هم حکومتهایی را انتخاب میکنیم مثل حکومت «پهلوی» یا حکومت مالها که نوکر دستآموز روسیه
هستند .این بالهت تا چه زمانی باید ادامه پیدا کند؟! چرا مردم بهجای آنکه بگویند« :مرگ بر آمریکا»،
نمیگویند« :مرگ بر روسیه»؟! هنوز آن موج انزجار از پوتین و انزجار از روسیه ،طوریکه ایرانارشیستها
میخواهند مهیا نشده .وقتی یکی از نمایندگان مجلس که اندکی خوی ایرانی داشت در مورد دریای خزر و
واگذاری آن به روسیه میپرسد ،وزیر امور خارجه در نهایت وقاحت میگوید« :ما هنوز طرح روسیه را به مجلس
تحویل ندادهایم ،مشکالتی وجود دارد که باید با آذربایجان و ترکمنستان آنها را حل کنیم ،بعد از آن طرح را
ارائه میدهیم ».و ادامه میدهد که« :رهبر هم تأیید کرده و نیاز به تأیید مجلس ندارد ،ولی با این وجود ما
برای مجلس هم میفرستیم ».یعنی طرح غارت و واگذاری دریای خزر به روسیه ،توسط سران جمهوری اسالمی
بهطورکامل تمام شده است .این فاجعه را خایمنی هم امضا کرده و در برابر این فاجعه ،رضا پهلوی که قیام ما
را مالخور کرده نیز سکوت کرده است؛ اینها خانوادههایی هستند که هستی ایران را بلعیدهاند .تا کنون
سپاه روسپیه
حرامزادهتر از تودهایها ندیدهام؛ هنوز هم پس از اینهمه خیانت روسیه علیه ایران ،مدام از سیاستهای روسیه
دفاع میکنند؛ کافیست نگاهی به سایتهای کثیف «گویانیوز» و «اخبار روز» و «پیکنت» و «راه توده»
بیندازید تا گاردهای جناح سلطنتطلب و تودهای را ببینید ،یکیازیکی کثیفتر! مدام از ایران حرف میزنند،
اما هروقت که الزم بوده از ایران دفاع کنند ،سکوت کردهاند .چه اتفاقی دارد میافتد؟ چطور کسی میتواند
ایرانی باشد و اینهمه تحقیر را ببیند و سکوت کند؟! این مزدوران هیچ حمایتی از ایران نمیکنند و فقط در
حال تحقیر ایران و ایرانی هستند .اگر قوانین را نمیدانید ،متن کثیف سفارتخانه را برای شهروندان آمریکایی
یا کشورهای اروپایی ترجمه کنید و بگویید که شهروندان ایرانی در روسیه چنین وضعیتی دارند ،ببینید از
شنیدن آن حیرت نمیکنند؟ چرا ما در دنیا اینهمه تحقیر میشویم؟ چرا باید تحقیر شویم؟ گناه ما چیست؟!
شهروند ایرانیای که در طول سال کار میکند ،اگر برای تفریح به کشوری حقیر مثل روسیه میرود ،چرا باید
اینهمه تحقیر را تحمل کند؟! آیا آن ایران وزیر امور خارجه ندارد؟! آیا ایران در روسیه سفارتخانه ندارد؟!
من اطالع دارم که وقتی سیاستمداران جمهوری اسالمی با سیاستمداران روسیه دیدار میکنند ،بهمثابهی
نوکر رفتار میکنند .دانشجویان منتخبی که برای تحقیق در مورد مسائل «آسیای میانه» به روسیه رفته بودند،
شاهد این تحقیر بودند که چگونه سیاستمداران روسی با ایرانیان حقیرانه رفتار میکردند .شما میتوانید رفتار
تحقیرآمیز ارتش روسیه را با سپاه پاسداران ببینید ،این خوی تسلیم اسالمی است ،بهخاطر اینکه اسالم از
اینها نوکر ساخته؛ مطیعبودن از آنجا آغاز شده ،آنها مطیع روسیه شدهاند و همهچیز را به نابودی کشاندهاند.
کار نسل جدید این است که علیه اینهمه کثافتکاری و تحقیری که وجود دارد طغیان کند .متن سفارتخانه
را بخوانید ،وحشتناک است؛ حتی در تخیّل هم قابل تحمل نیست؛ توهینی بزرگتر از این نیست .مگر میشود
اینهمه توهین را تحمل کرد؟! اصلن روسیه چه دارد که این احمقها چنین بردهوار رفتار میزنند؟! حکایت
اینها حکایت همان احمقهاییست که به مکه میروند ،البته حق هم دارند ،چون جای دیگری ندارند بروند!
در دنیا بر روی اینها بسته است ،چون حکومتی تروریستی دارند ،سپاه تروریستی دارند ،مجلسی تروریست
دارند و اساسن این حکومت از تروریسم دولتی برخوردار است؛ یعنی در هر شاخهی آن تروریست وجود دارد،
چون در همهجا وحشت ایجاد میکنند؛ اصلن اسالم «ایدئولوژی تروریسم» است .مسلمانان به خدایی باور
دارند که تروریست است« .تروریست» به این معنا نیست که تفنگ در دست بگیرید و کسی را بکشید؛ تروریست
یعنی کسی که تولید وحشت میکند .خدای اسالم تولید وحشت میکند و منطق و تعقل ندارد؛ شما را از
جهنم میترساند و برای این ترس دلیل علمی نمیآورد .شما را متقاعد نمیکند که فالن کار را انجام ندهید.
پیامبر اسالم در آن برهوت عربستان ،از جامعهشناسی چیزی نمیدانست و برای همین مدام شما را میترساند،
در شما وحشت ایجاد میکرده و اگر میخواست کسی را مسلمان کند ،با تیزی شمشیر این کار را میکرد؛ در
واقع ،آنجا تروریست و تولید وحشت حرف اول را میزد .معنی لغوی « »Terrorیعنی «وحشت» و
« »Terroristیعنی «تولیدکنندهی وحشت» .خدای اسالم وحشتناک است ،خدایی که ما باید مدام از او
بترسیم یک «بسماهلل الرحمن الرحیم» دارد که آنهم ایرانی است و اساسن ربطی به «تورات» و «انجیل» و
متون سورههای اسالم ندارد« .بسماهلل الرحمن الرحیم» روی «مهر» تأکید دارد ،روی «رَحم»! حروف مهر را
علی عبدالرضایی
معکوس کردند و بدل به رحم شد و همان را بر وزن فعالن و فعیل تغییر دادند و بسماهلل الرحمن الرحیم را از
آن ساختند .این تنها جملهی جالب در کل قرآن است و شعار اصلی اسالم است ،اما تحت هیچ شرایطی به
بسماهلل الرحمن الرحیم عمل نمیشود ،چرا؟! چون آنجا بخشندگی وجود ندارد و حتی وقتی توبه میکنید از
ترس عذاب جهنم است .تروریستتر از خدای اسالم نداریم؛ «اهلل» بهطور وحشتناکی تروریست است و هر
باورمندی به اهلل ،در نهایت تروریست است .عدهای در ذاتشان آدمهای درستی هستند و ممکن است مسلمانان
خوبی باشند ،ولی «اهریمنی» که بهعنوان یک پتانسیل در خدای اسالم نهفته است ،هنوز از پس انسانهایی
که ذات خوب دارند برنیامده است و برای همین هنوز اینها بدل به اهریمن نشدهاند« .مصباح یزدی» اهریمن
است« ،جنتی» اهریمن است« ،خایمنی» اهریمن است .ما در ایران فقط با «اهریمنچهها» طرف هستیم؛
امروز هر مبارزی در ایران ناگزیر است که «آنتیاهریمن» باشد و ضدّ مالییسم بجنگد ،راهی جز این ندارد؛
پشت این اسالم ،تسلیم است و در مواجهه با خدای تروریست ،ناگزیر از تسلیم هستید وگرنه گردن شما را
میزنند .تسلیم میشوید و سپس همه از شما سوءاستفاده میکنند ،برای همین است که روسیه در ایران اسالم
را میخواهد تا راحتتر بتواند مردم را به بند بکشد .آمریکا هم بهسمت گروهی متمایل میشود که گرایش
اسالمی و خوی تسلیم دارد .اوضاع ما وحشتناک است .ما بهترین ایدهها را داریم .ما مذهبمحور نیستیم،
درحالیکه اینها همه مذهب هستند« .زرتشت» پیامبر نبوده ،بلکه فیلسوف بوده است؛ ما دین زرتشتی داریم،
اما مذهب زرتشتی نداریم؛ ما دین «مانوی» داریم ،اما مذهب مانوی نداریم؛ فیلسوفی به نام «مانی» داریم ،اما
پیامبری به نام مانی نداریم؛ در واقع« ،مهر» یک «سوفی» است .ما خود سوفی را داریم ،اما از او دوری میکنیم
و هیچچیز در مورد مهر نمیدانیم؛ هیچچیز دربارهی «میترائیسم» نمیدانیم؛ دربارهی ادیان «زُروانیسم» چیزی
نمیدانیم .چرا نباید ما دربارهی زروانیسم بدانیم؟ از مالها در این باره بپرسید ،آنها هیچچیز نمیدانند و مشتی
احمق و انیرانیند« .مسیحیّت» و «یهودیّت» و «اسالم» سه مذهب ابلهانهاند؛ سه مذهبی که فقط تروریسم را
درونی میکنند و اسالم آن را فجیعتر کرده است .تازیانی که به اسالم باور دارند از چندین جهت آدمهای
خطرناکی هستند و اسالم ،اهلل را به موجودی وحشتناک و به اهریمن بدل کرده است؛ در واقع ،یک مسلمان،
«اهریمن» را میپرستد ،اما «لیلیث» بیچاره را شیطان مینامند و مدام میگویند« :زن ،دروازهی گناه است!»
اینها همه دلیل دارد و من در کتاب «لیالو» (مجموعهشعری از علی عبدالرضایی که در آن بهطور ریشهای و
فلسفی به «لیلیث» میپردازد) ریشههای آنها را از لحاظ مذهبی بررسی کردم .بهترین استفادهای که استعمار
از اسالم میکند ،در این است که اسالم در ذات خود تسلیم و انفعال را دارد .به شهروندان مسلمان روسی ،در
روسیه بسیار توهین میشود ،اما هیچ اهمیتی برایشان ندارد و باز هم به آن کشور سفر میکنند .به مکه میروند
و به فجیعترین شکل کشته میشوند ،چون به مالها سود میرسد .آنها باید با پول ثبتنام حجاج کار کنند،
برای همین است که وقتی در کعبه بسته میشود ،یکی از مهمترین بیزینسهای مالیان نابود میشود .مسلمانان
در کعبه کشته میشوند و به آنها تجاوز میکنند و مدام تحقیر میشوند ،اما باز به آنجا میروند تا به آنها
بگویند «حاجی»؛ «حاج» یعنی «کونی» و «گاییدهشده»؛ «حاجرقیه» یعنی «جندهرقیه»« ،حاجعلی» یعنی
«علی گاییدهشده و کونی» این اتفاقیست که آنجا میافتد .همه میدانیم که چنین فجایعی وجود دارد .چرا
سپاه روسپیه
مسلمانان اینگونه رفتار میکنند؟! متأسفانه اینها در دنیا ما را بیحیثیت کردهاند .بههمین دلیل روسها
میگویند« :ما دوست شما هستیم و در مقابل تحریمها به شما کمک میکنیم ».کمکهای آنها کجاست؟!
کدام کمک؟! میگویند« :شما میتوانید بدون ویزا به روسیه سفر کنید ».اما از شما ویزا میخواهند و مدام
تحقیرتان میکنند .محال است که روسیه سودی به ایران برساند ،در طول تاریخ اینگونه بوده؛ همیشه روسها
مثل زالو به جان ما افتادند و خون ما را مکیدند .ما با حکومتی ضدّایرانی و مریض و اهریمنی معاصریم که از
ایرانیکُشی و ایرانیستیزی بسیار لذّت میبرد .در «حوزهی علمیه» افراد را تعلیم میدهند تا ضدّایرانی عمل
کنند و حیوان باشند .فرهنگ ما بسیار بزرگ و مستحکم است که 41سال حیوانیترین سیستم را در ایران
داشتهایم ،اما هنوز هم صدای فرهنگ را در ایران میشنویم .بهعنوان مثال اگر این اتفاق در فرانسه میافتاد،
اثری از فرهنگ فرانسوی دیده نمیشد و جالب اینجاست که خود فرانسویها هم این موضوع را قبول دارند.
دنیا حیرت میکند؛ مردم دنیا دلشان برای ما میسوزد ،اما خود ایرانیها هیچ کاری برای نابودی این سیستم
ضدّایرانی نمیکنند و این برای من عجیب است ،چون مسلمانند و به خوی تسلیم و بردگی عادت کردهاند.
حتمن باید بر تنشان زالو بنشیند؛ زالویی به اسم «روسی» و «روسپیه».
علی عبدالرضایی
کرونای روسپیه
تاریخ سخنرانی99/01/1۵ :
این سخنرانی ،تحلیلی بر ویدیوی دو مسافر ایتالیاییست که به مسکو سفر کردهاند؛ در ابتدای این ویدیو ،دو
مسافر بلیط هواپیما را نشان میدهند تا ثابت کنند که در فرودگاه مسکو هستند ،بعد از آن به داروخانهی
فرودگاه میروند و از داروساز داروی کرونا ویروس (که دو نوع است؛ 10میلیگرم و 20میلیگرم) را درخواست
میکنند ،داروساز هم بدون هیچ معطلیای دارو را به آنها میدهد! و میگویند که در روسیه چندسال است
که این دارو وجود دارد .در تصویر ،فقط دو شخص ایتالیایی ماسک میزنند ،چون که در روسیه خبری از کرونا
نیست و اگر هم باشد ،آن را با دارو معالجه کردهاند!».
یکی از کارهای صعب روزانهی من این است که باید به اینگونه ویدیوها و تبلیغات سیاسیای که منتشر
میکنند پاسخ بدهم ،خیلی از بچهها نظر مرا در مورد این ویدیوها میخواهند؛ دو ویدیو است که ویدیوی اول
مهمتر است و در مورد آن بیشتر توضیح میدهم.
بیماری «کرونا» از قدیم وجود داشته است ،ما چندین نوع ویروس کرونا را داریم که یکی از انواع آن
«ویروس سارس» است .از طرفی «مسکو» و اساسن «روسیه» سرزمین پهناوریست که محل تجمع مهاجران
فصلیست و رفتوآمد در آن زیاد است ،در نتیجه انواع داروهای ویروس کرونا را در مسکو میبینید ،ولی اگر
دارویی که اکنون از آن یاد میکنند دارویی برای ویروس کرونای جدید «کووید »19باشد ،آن موقع بحث چیز
دیگریست.
در آمریکا 2۵میلیوننفر مبتال به بیماری «آنفوالنزا» میشوند و 60هزارنفر در اثر این بیماری میمیرند،
ولی آب از آب تکان نمیخورد و اساسن هیچ تبلیغی که برای کووید 19است انجام نمیشود .درحالیکه
ویروس کرونای جدید (کووید )19اینگونه ترسافزایی کرده و بزرگ جلوه داده شده است! هدف چیست؟
وحشتی که از این ویروس ساختهاند ،باعث نابودی کل اقتصاد شده؛ در واقع اقتصاد ،صنعت و بورس دنیا با
همین کووید 19فلج شده است .در کنار اینها فقط شرکتهای بیمه هستند که میلیاردی سود میبرند ،یعنی
از هر نظر که نگاه کنید به نفع شرکتهای بیمه است؛ مرگ آدمهایی که در اثر این بیماری میمیرند به نفع
شرکتهای بیمه است .چه کسانی میمیرند؟ افراد سالخورده و کسانیکه خرج باالیی روی دست بیمه
میگذارند .از طرفی در اثر بیماری کرونا ،شهرها خلوت شده و مسافرتها کم شده است ،پس تصادفات هم
کمترند که این مسئله باز هم به نفع شرکتهای بیمه است .قربانیهایی که بیماری کرونا در کل دنیا گرفته،
هنوز بهاندازهی آنفوالنزای آمریکا نشده است ،ولی رسانهها از وحشت مردم نهایت استفاده را میبرند و میتوانند
با وحشتسازی ،بهراحتی مردم را کنترل کنند .اگر این دارویی که در این داروخانه (داروخانهی فرودگاه مسکو)
سپاه روسپیه
داده میشود ،برای ویروس کرونای جدید باشد ،پس «والدیمیر پوتین» قولش را به ایران داده است ،در این
صورت کل بحث ما به سمتهای دیگری خواهد رفت .اگر قسمتی از تعبیر را روی این موضوع بگذاریم که این
فیلم در مورد داروی کووید 19است ،باید برگردیم به آن بحثی که در مورد انتشار ویروس از طریق ایران
کردیم؛ آن موقع است که ثابت میشود که مجموعهی ایران و چین و روسیه این ویروس را ساختهاند و دنیا را
گرفتار کردهاند .با توجه به فیلم دوم؛ میبینیم که «پروازهای ماهان» هنوز که هنوز است ادامه دارند ،تا اولن
یک حرکت تروریستی افشا نشود و دومن حمالت بهسمت دولت باشد .شاهد بودیم که سریعن هواپیمای ماهان
اعالم کرد که «دولت به ما دستور داده که باید دانشجوهای ایرانیای را که در چین حضور دارند ،از ووهان به
ایران انتقال بدهید ».بعد گفتند که «باید در رفتوآمد باشید ،تا دارو را به ایران برسانید ».حاال به آن نتیجهای
که گفتم میرسیم؛ «خامنهای خیالش راحت است که تا اواسط خرداد به این ویروس پایان میدهند ،بههمین
دلیل مدام میگوید طی یکیدوماه آینده ،کلک این ویروس منحوس کنده میشود ».خامنهای از کجا میداند؟
احتمالن از طریق علم لدنی! بهخاطر همین قبلن گفتم اگر به آنجا برسیم ،وارد یک حرکت آمریکاستیزی
میشویم؛ مثل این ویدیوهایی که ساختند و نشان داده شد که ویروس کرونا با توجه به ژن ایرانی طراحی شده
و میخواستند این بیماری را در ایران ماندگار کنند ،یا بحث «جن و انس»ی که خامنهای طرح میکند و
میگوید« :پزشکان بیمرز و داروها را به این علّت نپذیرفتیم ،چون ممکن است این بیماری را ماندگار کنند».
چرا این را میگویم؟ چون برای اثبات این موضوع هماکنون میگویند« :ماسکهایی که از چین آمده آلوده
است ».همه دارند در زمین جمهوری اسالمی بازی میکنند و این خبر را بازنشر میدهند .انتشار چنین
خبرهایی مدام توپ را از زیر پای جمهوری اسالمی به سمتهای دیگری حرکت میدهد .این یعنی آمادهسازی
اذهان برای اینکه بگویند« :چین که دوستمان است ماسکهایش آلوده است ،ولی آمریکا میخواهد ما را نابود
کند!» یعنی مدام این را به مردم تلقین میکنند ،ولی در پس و پشت هم یک منجی به اسم «پوتین» تعریف
میکنند که در فیلم دوم میبینید .با این تمهید است که خامنهای گفت« :دشمن اصلی ما آمریکاست که دارد
از طریق جن ،کارهای جاسوسی انجام میدهد ».یعنی میخواهند بگویند این ویروس از نوع ویروس جنیست
که حکومت یا کشور کافر و شیطانی آمریکا آن را فرستاده است! در واقع خامنهای میخواهد بگوید که من با
جنهای خوب در ارتباط هستم! واقعن اگر به آن روز برسیم ،شک ندارم که جماعت مسلمان زنجیر پاره
میکنند .یعنی با این تمهید و فضای آخرزمانیای که خامنهای درست میکند ،ما ناگزیر هستیم که به آن
سمت برویم .البته فعلن ترامپ بازی اصلی «گلوبالیستها» را خوانده و میداند که آنها نهایت سعیشان را
میکنند تا جمهوری اسالمی را در منطقه حفظ کنند ،و در مقابل با امیدبهزندگی که موجب کمرنگشدن
افکار آخرزمانی شده ،نوعی ایجاد وحشتافزایی را پیش گرفتهاند .هدف آنها این است که در مردم ایجاد
وحشتافزایی کنند تا بتوانند افکار مردم را کنترل و به افکار آخرزمانی دامن بزنند؛ یعنی برای اینکه مردم را
کنترل کنی ،باید مدام یک خرافه را تکرار کنی .من فکر میکنم بهزودی شاهد اتفاقاتی خواهیم بود ،تا از طریق
این نوع افکار آخرزمانی به مردم دنیا القا کنند« :هرچیزی که اتفاق میافتد تقدیر و جبر است و هیچچیز هم
علی عبدالرضایی
قابل تغییر نیست ».یعنی آنچه که پیش آمده ،آنچیزیست که باید پیش میآمده! بعد از این ترس همگانی
و پایان قدرت تصمیمگیری ،طبیعیست که آدمها هر موهومی را باور کنند.
سپاه روسپیه
ماجرا از این قرار است که این اواخر متوجه شدم شکل و شمایل ماهی سفیدی که از شمال برایم میفرستند
تغییر کرده و همین باعث شد تا در این مورد تحقیق کنم و مطالب مختلفی در این خصوص بخوانم؛ در ایران
هم مقاالتی در این باره نوشته میشود اما چون با سانسور روبهرو هستند به اصل قضیه نمیپردازند .اصل قضیه
این است که تمام آبزیان «دریای خزر» در نتیجهی فعّالیتهایی اتمیای که «روسپیه» انجام میدهد آلوده
شدهاند؛ یعنی مسئول آلودگی 80درصد از دریای خزر ،روسیه است و سالهاست که ایران به این موضوع
اعتراض میکند چون بیشترین صید ماهی را از دریای خزر ایران انجام میدهد ،بههمین دلیل جلساتی انجام
میدهند و آخرین آن هم جلسهی قزاقستان بود که بهخاطر استفاده از سواحل ایران برای خط لولهی انتقال
نفت «ترکمنستان» ،به این آلودگی هم افزوده خواهد شد .در واقع آلودگی چندینبرابر میشود و بیشک همین
ماهیان تغییرشکلیافته را هم در سالهای آینده نخواهیم داشت .بر اساس آمار80 ،درصد از ماهیان خاویاری
که تنها 20درصد از آنها باقی مانده بهزودی نابود خواهند شد ،یعنی دیگر چیزی به اسم ماهی «اوزون برون»
نخواهیم داشت .ریشهی این تحوالت و مجموعهکارهایی که انجام میشود ،فعّالیتهای اتمی روسیه و کارخانهی
اتمی قزاقستان است که البته عامل 80درصد از آلودگیهای اتمی روسیه است .حاال ایران چه کاری برای رفع
این موضوع کرده است؟! وقتی با آبزیان دریای خزر مواجه میشوید میبینید که چهرهی ماهیها تغییرشکل
داده و یا رنگ ماهی «کپور» تغییر کرده است .دریای خزر درصد باالیی از آلودگی را در خود دارد ،طوریکه
عالوه بر آالیندههای نفتی و آلودگیهای محیطی حاصل از تزریق فاضالب (که تنها 20درصد از آلودگی دریای
خزر را شامل میشود)80 ،درصد از آلودگیها در نتیجهی فعّالیتهای اتمی روسیه است .یکی از کارهای
پرهزینه در کشورهایی که فعّالیت اتمی میکنند« ،دفن زبالههای اتمی» است ،بههمین دلیل روسیه نمیخواهد
چنین هزینهی بزرگی را متقبل شود .در واقع از سال 2000تحقیقاتی که بانک جهانی و پژوهشکدهی اکولوژی
در دریای خزر انجام دادند نشان داده که اصلیترین کشوری که در آلودهکردن دریای خزر بیشترین نقش را
دارد «روسپیه» است و رئیس این پژوهشکده اعالم کرده که منشاء و عامل 9۵درصد از آلودگیهای دریای
خزر ،کشورهای شمال و شمال غرب هستند ،یعنی چه؟ یعنی روسیه در شمال غرب و قزاقستان در شمال،
عاملین اصلی آلودگی دریای خزر هستند (سهم روسیه در این آلودگیها 80درصد و سهم قزاقستان 1۵درصد
است« .).رضا پورغالم» آلودگیهای غیربیولوژیک را یکی از عوامل اصلی دریای خزر میداند؛ برای فریب شما
میگویند «آلودگی غیربیولوژیک» و از «آلودگی اتمی» استفاده نمیکنند .شما میتوانید بخشی از این
آلودگیها را متوجه آلودگیهای نفتیای کنید که توسط خط لوله انتقال میدهند ،اما عامل اصلی آلودگی،
فعّالیتهای اتمی روسیه است .دریای خزر یک ظرف در بسته است و آلودگی در آن انتقال پیدا میکند .مثلن
اگر لکهی نفتی در سمت آذربایجان شوروی ایجاد شود ،این لکه حرکت میکند و مدام بزرگتر میشود و از
علی عبدالرضایی
سمت آذربایجان بهسمت سواحل «گیالن»« ،انزلی»« ،مازندران» و «گرگان» حرکت میکند؛ این مسائل
بهراحتی قابل حل است .عالوه بر این ،بانک جهانی در سال ،2000روسپیه را مؤکد میکند که 80درصد از
آلودگیهای آبی دریای خزر را تولید میکند و هیچ مسئولیتی در این باره قبول نمیکند و به ایران هشدار
میدهد .بر اساس همین گزارش میگوید ،عمدهترین دلیل «آلودگی هستهای» خزر نیروگاه هستهای در
قزاقستان است که در نزدیکی دریای کاسپین قرار دارد و تشعشعات مواد هستهای آن تأثیرات مخرب بسیاری
بر موجودات زندهی دریای خزر میگذارد .بهتر است دوباره تأکید کنیم ،وقتیکه «مهدی کامیاب» ،رئیس
بخش محیط زیست دفتر برنامهی عمران سازمان ملل (یعنی آن بخشی که به ایران مربوط میشود) را تحت
فشار قرار میدهند ،این موضوع مطرح میشود .چندین سال پیش هم قبل از آخرین توافق قزاقستان ،برای
تقسیم دریایی خزر ،جلسهای بدون نتیجه برگزار میشود؛ یعنی جلسهی تقسیم دریایی خزر که بخش بدون
نفت و گاز آن به ایران تعلّق دارد ،اما هرگز جلسهای که به آلودگی دریای خزر مربوط شود [که دلیل 9۵درصد
از این آلودگی هم قزاقستان و روسیه است] برگزار نمیشود .چون «دریای کاسپین» از نظر بهرهبرداری شیالت،
برای قزاقستان و روسیه ارزشی ندارد؛ چون روسیه ماهیهای خاویاری خود را از «اسرائیل» وارد میکند.
جمعیت ساحلنشین قزاقستان ،روسیه ،آذربایجان و ترکمنستان به اندازهی جمعیت شهرهای ساحلی
(مازندران ،گیالن و گلستان) کشور ماست .در واقع همانطور که شما تغییر ژنتیک را در آبزیان دریای خزر
دارید ،به همان نسبت در جاهایی که فعّالیتهای هستهای روسیه صورت میگیرد ،تغییر در محیط زیست را
هم شاهد هستیم .فکر نکنید که دانشمندان ایرانی از نظر تکنولوژی بهاندازهای پیشرفت کردهاند که میتوانند
در هر جایی رآکتورهای اتمی را راهاندازی کنند؛ اساسن اینها موجودات لمپنی هستند و اگر بخواهند کاری
انجام دهند بیشک تحت نظر دانشمندان «چینی»« ،پاکستانی» و خصوصن روسی است و روسها هم
شدیدترین آزمایشات را خارج از خاک خود و در سرزمینی مثل ایران انجام میدهند ،چون ایران برای روسیه
سرزمینی پاالیشگاهی است .در واقع ،ایران منطقهی زرخیزی است که روسیه میخواهد آن را مالخور کند و
برای تحقق این امر ،باید این سرزمین را غیرقابل سکونت کند؛ سیاستهای جمهوری اسالمی نیز در این مسیر
است ،بههمین دلیل است که من روسها را «نوتازی» مینامم ،چون مثل تازیان هدفشان برچیدن بساط
ایرانیست و ایرانیستیزند .روسها سود خود را در نظر دارند .اساسن انسان ایرانی در حال نابودیست؛ ماهیان
خاویاری دریای خزر فقط در دریای خزر وجود دارند ،نسل آنها در حال انقراض است و برای پیشگیری ،الزم
است تا جلوی آلودگی 1۵درصدی قزاقستان را بگیرند؛ برای انجام این کار ،نباید اجازهی فعّالیت به کارخانهی
اتمی قزاقستان داده شود؛ بیشک مالپاسداران به این کار تن نخواهند داد؛ و یا اینکه مانع روسیه که مسبب
80درصد از آلودگی دریای خزر است شوند .فاضالب دو کشور قزاقستان و روسیه به دریای خزر سرازیر میشود.
بیشک این آلودگی بهجز دریای کاسپین ،مناطق دیگری از ایران را هم آلوده کرده .مالپاسداران تروریست
فعّالیتهای اتمی میکنند ،دانشمندان ما را میکشند و روزنامهنگاران هم الل شدهاند! اینکه هواپیمای حامل
فعّاالن محیط زیست را منفجر میکنند یا آقای «سیّد امامی» را در زندان خودکشی میدهند و همه سکوت
میکنند ،در همین راستا است .آلودگی اتمی ،تأثیرات مخرب خود را در لحظه نشان نمیدهد؛ اگر توجه کنید،
سپاه روسپیه
به خاطر همین آلودگیها خیلی از مردان ایرانی به لحاظ تولید مثل دچار مشکل شدهاند و هر چه ما جلوتر
برویم تأثیر آن مخربتر و فجیعتر خواهد شد .ما باید از لحاظ حقوق بشری کاری کنیم و این موضوعات را در
جامعهی جهانی افشا کنیم .در واقع جهت نابودی کامل نژاد ایرانی ،ما آژیر قرمز (دفن زبالهی اتمی روسیه در
ایران) را داریم .در ایران یک نسلکشی آرام در حال وقوع است و هیچکس این اطالعات را به شما نمیدهد.
تمام ایرانیان و حتی موجودات آبزی ایران که مختص دریای خزر هستند ،در معرض خطرند.
علی عبدالرضایی
رئیسجمهور ،معاون رئیسجمهور ،رئیس مجلس و وزیر امور خارجه ،شخصن «روز ملّی فدراسیون روسیه» را
به «پوتین» تبریک گفتند .درست مثل این است که رئیسجمهور و وزیر امور خارجه و رئیس مجلس افغانستان،
روز 22بهمن را به «خامنهای» تبریک بگویند .این یعنی چه؟! یعنی که آنها زیرمجموعهای از خامنهای هستند؛
در واقع ،تمام رجّال سیاسی ایران به پوتین بهعنوان رئیسجمهور این کشور ،روز شکلگیری فدراسیون روسیه
را تبریک میگویند! این وحشتناک است .جمهوری اسالمی اکنون در پستترین مرتبهی سیاسی و اقتصادی
خود قرار دارد .قرار است که با پوتین بجنگیم ،پس باید خانهی پوتین را ویران کنیم .مردم مدام کنار مردم
هستند؛ ما باید با مردم روسیه صحبت کنیم ،کاری که سوریهایها انجام ندادند .به امروز نگاه نکنید که تمام
عروسکها در حال فریبدادن شما هستند؛ شما باید آماده شوید ،در تابستان ،یعنی از سیزدهم تیر به بعد و
خصوصن در اواخر تابستان ،اتفاقاتی در راه است ،یعنی در سهماههی تابستان در ایران غوغا خواهیم داشت .در
تظاهراتی که در تابستان کلید میخورد تمام مردم را در خیابان خواهیم داشت و تظاهراتی میلیونی خواهد
بود! اکنون باید با مردم روسیه گفتوگو کنیم؛ افرادی که به زبان انگلیسی تسلّط دارند و در توییتر فعّال
هستند ،مدام باید در توییتهای خود مردم روسیه را خطاب قرار دهند و به آنها بگویند که چرا براندازان
ایرانی میخواهند با مردم روسیه گفتوگو میکنند .فقط مردم میتوانند به ما کمک کنند ،در این فرصت ما
باید این فضا را آماده کنیم .به اوضاع توجه کنید ،روسیه در سوریه مردم را قتلعام کرده است و نه ایرانیها؛
سپاه روسی پاسداران بوده که بهدستور پوتین ،در سوریه مردم را قتلعام کرده است و حاال سپاه و مجلس
ناملّی خالیباف ،هر دو روسی هستند و دولت را هم تحت نفوذ خود قرار دادهاند .روسیه برای ما معضل خواهد
شد .باید از درون به روسیه ضربه بزنیم .به نیروی مَرتَهم (مردم) باور داشته باشید؛ کافیست 20درصد از
توییتریستهای خوشفکر کار را شروع کنند .ما دیگر فرصت نداریم و کارهای بسیاری باید انجام دهیم .مردم
در قیام آبان (قیام سراسری آبان )1398کشته میشدند و لیدرهای شما به سپاه پاسداران تبریک میگفتند
که در 8سال دفاع مقدّس زحمت کشیدهاند! من واقعن این چیزها را نمیفهمم .ما از فضای اینستاگرام و توییتر
گفتوگوهای زیادی با آمریکا بهراه انداختیم و تأثیراتش را هم مشاهده کردید! چندینبار این کار را انجام
دادیم .در این اوضاع وانفسا و با کشتههایی که در آبان دادهایم ،مردم منتظرند تا ما کاری کنیم و خیابان را
شکل دهیم ،اما عدهای دارند دربارهی 8سال دفاع مقدس حرف میزنند! همین پاسداران ،قاتالن ما هستند.
ویدیو منتشر میکنند که اگر به خیابان بروید و مسلّح شوید ،سپاه چندینبرابر شما سالح دارد و گردن شما
را میزند! اطرافتان را با دید بازتری ببینید .ما داریم از درون ضربه میخوریم ،این خیانت بزرگیست؛ از این
احساساتگرایی کثیف فاصله بگیرید ،شما نقشهای ملّیای هم دارید ،امروز اصلن وقت آرمانهای سیاسی
نیست ،بلکه فقط وقت مبارزه است90 .درصد از توییتریستها سایبری و روزنامهنگار جمهوری اسالمی هستند،
اما 10درصد باقیمانده نگاه ملّی دارند و شعوری نگاه میکنند ،آنها میتوانند جنبشی بهدست دهند .در حال
سپاه روسپیه
حاضر فضای توییتر پر از روایت خودکشی و افسردگی است ،مگر ما باختهایم؟! امروز اوج قدرت ماست و ما در
بهترین وضعیت قرار داریم .ما با یک دیکتاتوری بسیار کثیف مذهبی میجنگیم که در قلب و روح مردم خانه
کرده و هستی و جان مردم را گرفته است؛ جنگیدن با چنین دیکتاتوریای آسان نیست ،مزدوران تحت اختیار
آنها همهجا هستند .به هوش خودتان باور داشته باشید .ما مدام با مردم در گفتوگو هستیم و تشویقشان
میکنیم که برای مبارزات پیش رو سالح تهیه کنند ،اما از آنطرف «رضا پهلوی» در کانال تلگرامی خود
ویدیویی منتشر کرده که در آن میگوید« :مردم مسلّح نشوید ».و مردم را از مسلّحشدن میترسانند! از طرفی
6000نفر از جوانان ما در آبان توسط سپاه تروریستی پاسداران کشته شدند و از آنطرف رضا پهلوی توییت
میزند که «ای دفاعکنندگان از وطن ،شما 8سال جلوی نیروی بعث عراقی دفاع کردید! هرگز وارد حواشی
نشوید ».دارند ما را میفروشند ،خیانت عیان است و شاخ و دم ندارد ،قاعدتن نباید دربارهی آنها حرف بزنیم
ولی دستبردار نیستند و تا ما میخواهیم فضایی بسازیم و کاری را شروع کنیم رضا پهلوی را وسط میاندازند
و ساز مخالف میزند؛ نمیشود به او کاری نداشت؛ شما باید آگاه باشید ،یکسری کارها را هم شما باید انجام
دهید .باید با مردم روسیه حرف بزنید و بگویید که سپاه روسی پاسداران کودکهای بسیاری را در سوریه
کشته است ،بگویید که چه بالیی سر سوریه آوردهاند .بندر «طرطوس» را که برای 49سال اجاره کردهاند ،باج
چه چیزی بوده است؟ آیا ارزش دارد که روسیه برای دسترسی به «دریای مدیترانه» اینهمه آدم بکشد؟ به
مردم روسیه بگویید که پوتین همین برنامه را هم برای ایران دارد؛ برای اینکه به خلیج پارس دسترسی داشته
باشند ،دارند ایران بایر را بهدست میدهند .آتشزدن جنگلهای ایران بیدلیل نیست ،دارند ایران معدنی را
بهدست میدهند؛ در واقع ،دارند کاری میکنند که ایرانیها همه آواره شوند و مهاجرت کنند .مردم روس و
روشنفکرهای روسیه بهتر از همه میدانند که پوتین در ایران چهکاری میکند .اینکه به آنها نشان دهید که
میدانید و احمق نیستید ،الاقل برایتان ارزش قائل میشوند .حزب دوم روسیه «کمونیست» است و مثل
کمونیستهای ایرانی حلقهبهگوش نیستند .حزب سوم روسیه «لیبرالها» هستند ،دستهای از اینها احمق
هستند و دستهی دیگر روشنفکران آزادیخواه .صدایتان را به مردم روسیه برسانید ،در آینده از پوتین بهمثابهی
استالین و هیتلر یاد خواهد شد .امروز به طوفانها و جنگهای توییتری نیاز داریم .تلویزیونها نقش بمب اتم
را دارند .شبکههای اجتماعی نقش فجیعتری را در کشتار مردم ایفا میکنند .اگر درست عمل کنید ،میتوانیم
پیام خود را به مردم دنیا برسانیم و بیش از پیش جمهوری پدوفیلی اسالمی را رسوا کنیم و جلوی قتلعام
ایرانیها را بگیریم .یکنفر (جورج فلوید) را در آمریکا کشتند ،مردم آمریکا در حمایت از او تظاهرات کردند.
در ایران مردم را قتلعام کردند؛ مردم در ایران قیامهای بزرگی را رقم زدند ،اما شما مدام طرفدار هستید،
طرفدار چه هستید؟ هرکدام از شما رهبر و لیدر هستید و در صفحات مجازی خود دنبالکنندههای بسیاری
دارید با چندنفر از آنها صحبت کنید و جنبش خود را آغاز کنید؛ حرکت که عالی باشد همه به شما میپیوندند.
مدام منتظر نباشید که ما یک کاری انجام دهیم! شما مشارکت کنید تا اتفاقی بیفتد و مردم آگاه شوند و به
خیابان بیایند .من موافق هر جنبش اعتراضی میدانیای هستم ،هر نوع اعتراضی که در فضای اینترنت نباشد
و در خیابان اتفاق بیفتد .من با کسانیکه فقط حرف میزنند و عمل نمیکنند مخالف هستم ،تلویزیون
علی عبدالرضایی
کافیست .فعّالیتهای غیرمیدانی را فقط در فضای اینترنت جهت ارتباط با خارجیها استفاده میکنیم؛ یعنی
اگر بخواهیم با مردم روسیه حرف بزنیم و ضدّپوتین عمل کنیم ،یا اگر بخواهیم با مردم آمریکا حرف بزنیم ،با
طوفان توییتری نظر مردم ایران را به آنها میرسانیم .مردم ایران باید عادت کنند ،فضای مجازی جاییست
که فقط با هم هماهنگ میشویم ،قرار نیست مدت طوالنیای در فضای مجازی باشیم ،ما در خیابان و در
میدان هستیم .در برخورد با جمهوری تروریستی اسالمی ،مبارزهی مدنی کارساز نیست .در حال حاضر منتقدتر
از همهی مدنیها ،صداوسیما است؛ جمهوری اسالمی رو به جلو فرار کرده؛ عروسکهایی میسازد و برای
بزرگجلوهدادنشان ،به آنها حمله میکند! حرف و حدیث ،نوشتن نامه و گرفتن امضا ،کافیست ،این نامهها
میتواند خطاب به حکومتهای خارجی نوشته شود .حرف ایران را باید در ایران زد ،حرف میدان را باید در
میدان زد ،من موافق کار میدانی هستم .اصلن برای من مهم نیست گروهی که مبارزه میکنند چه طرز فکری
دارند ،برای من مهم این است که آیا کار میدانی میکنند یا نه؟ مردم بهاندازهی کافی برای مبارزه ایده دارند.
امروز مردم کف جامعه از من مخالفترند ،بقّال سر کوچهی شما از من انقالبیتر است .مردم میخواهند بجنگند
منتها راهکار و برنامه ندارند ،به مردم دروغ گفته میشود؛ اکنون بزرگترین خیانت یکعده این است که
کارشناس نیستند و مردم را گیج میکنند .ما به مردم میگوییم مسلّح شوید که اگر خواستید کار خیابانی
کنید ،از خود دفاع کنید و شما را نکشند ،اما آنها به مردم میگویند که «موتا» (علی عبدالرضایی) گفته است
که مردم بروند آدم بکشند! میگویند« :اگر شما 1نفر را بکشید ،آنها 10نفر را میکشند ».با چنین شیوههای
کثیف و حکومتیای مردم را میترسانند .ما هرگز نگفتهایم که مردم بروند آدم بکشند؛ ما میگوییم مردم مسلّح
شوند که اگر پاسداران تروریست خواستند آنها را بکشند ،مقاومت کنند و صدهانفر کشته نشوند؛ وقتی مردم
مسلّح باشند ،پاسداران خواهند ترسید و شلیک نخواهند کرد« .اسالمیستها» بزدل هستند ،اگر شما را
دستهجمعی در آبان کشتند ،بهخاطر این بود که میدانستند سالحی در دست ندارید .اگر کشتن اینقدر آسان
بود شاه هم مردم را میکشت .مالها زیر عبایشان «ژ »3و «کُلت» داشتند .تمام کسانی که سال ۵7مبارزهی
خیابانی میکردند مسلّح بودند .تلویزیونهای برونمرزی (بیبیسی ،منوتو و )...خود حکومت هستند که
میگویند« :رام باشید ،گلّهی آرام باشید!» حتی اجازه نمیدهند مردم را برای مبارزه در خیابان ،آماده کنیم!
آنها نمیخواهند ما از جزئیات بگوییم .مگر با دست خالی میشود در مقابل کسی که اسلحه دارد از خود دفاع
کرد؟! آنها فقط در ظاهر میگویند از خودتان دفاع کنید .در دفاع از خود ،شما هم باید مانند آنها مسلّح
باشید .مگر مردم آمریکا مسلّح نیستند؟ در قیام اخیر گلوبالیستها ،آهنگ خرید سالح در آمریکا دوبرابر شده،
یعنی اگر قبلن روزی 10نفر سالح میخریدند حاال روزی 20نفر سالح میخرند .در ایران آمار دزدی بسیار
افزایش یافته و اغلب دزدها بسیجیها و سپاهیها هستند که اموال مردم را مسلّحانه غارت میکنند ،پس شما
هم اگر بخواهید مقاومت کنید ،باید سالح داشته باشید و از خودتان دفاع کنید .طبق مصوبات «سازمان ملل»
هم ،این دفاع انسانی و «حقوق بشری» است ،اما تلویزیونها این حقایق را به شما نمیگویند .ما کشور وابسته
و تحت استعماری داریم ،حاکمان ایران فقط با ساز روسیها میرقصند .روسیه اکنون رهبری خطرناک (پوتین)
دارد که مثل زالو عمل میکند و اگر جلوی او ضعف نشان دهید ،او مدام میمکد .پوتین با جمهوری اسالمی
سپاه روسپیه
رابطهی خوبی ندارد ،او گلوی جمهوری اسالمی را گرفته و دارد هستی شما را در ایران چپاول میکند .سیستم
اطالعاتی روسها قویست و از تختخواب مالها هم فیلم دارند و از طریق همین فیلمها ،آنها را تحت فشار
قرار میدهند .عزیزان ،ما باید دستبهکار شویم ،اکنون وقت استراحت نیست .در دو سال اخیر یکعده فقط
لب و دهن بودند و ما تماشا کردیم! یکعده مدام سخنرانی کردند و گفتند« :مقاومت مدنی خوب است!»
پروندهی همهی کسانی که مقاومت مدنی را توصیه میکنند برای ما رو شده23 ،سال است که این گارد
شکست خورده .از روزی که «خاتمی» در «دوم خرداد» حرف از مبارزه و مخالفت مدنی زد ،این بازی فریبنده
را میبینیم و مدام دارند این بحث را مطرح میکنند ،تا بیش از این مردم را فریب دهند و از خیابان دور نگه
دارند.
علی عبدالرضایی
پری عسگری (مجری برنامه) :چرا حضور قلدرمابانهی روسیه در طی تاریخ بر سر کشور ما سایه انداخته است؟
آیا روسیه موفق خواهد شد که دریای کاسپین را از ایرانیان بگیرد؟ در برابر تعرضات ارضی روسیه به آب و
خاک ایران ،چه راهکاری میتوان در پیش گرفت؟ همه میدانیم که رژیم از سر ترس و ضعف سیاسیاقتصادی
بهنوعی زیر سلطهی روسیه غلطیده است .به هر حال اینها موضوعاتیست که با میهمان گرانقدر برنامه «جناب
عبدالرضایی» در میان خواهیم گذاشت .درود بر شما جناب عبدالرضایی گرامی ،سپاسگزارم که دعوت مرا
پذیرفتید ،خوش آمدید.
علی عبدالرضایی :درود ،خوشحالم با شما هستم.
پری عسگری :جناب عبدالرضایی ،لطف کنید در ابتدا اندکی از بیوگرافی خود برای کسانیکه احتمالن
هنوز شما را نمیشناسند ارائه دهید تا بعد به موضوع کاسپین بپردازیم.
علی عبدالرضایی۵ :سال است که من در اینترنت جریانی به اسم «کالجیها» در روشنفکری ایران آغاز
کردم .معمولن روشنفکری ما متأثر از «حزب توده» و روسیه است ،باالخره حزب توده نقش داشته و چپها
یک روایت کمونیستی روسی را در ایران طرح کردند و هدف من این بود که «روشنفکری مستقل» را تعریف
کنم .من تجربههایی داشتم و در طول این سالها دورههایی را گذرانده بودم و بهعنوان کسیکه کار
«نظریهپردازی» میکند اطالعات ادبیای داشتم ،بنابراین تصمیم گرفتم در تلگرام دو «کالج شعر» و «کالج
داستان» تأسیس کنم؛ در کالج داستان حدود 18هزار هنرجو و در کالج شعر حدود 10هزار هنرجو حضور
داشتند .شرط من برای آموزش در هر دو کالج این بود که چون هنرجویان بهصورت مجانی آموزش میدیدند،
باید پس از گذراندن دورههای متعدد ،خود نیز بهصورت مجانی تدریس میکردند و مخاطب خوب تولید
میکردند .بعد از 3سال ما خیلی مطرح شده بودیم و نویسندگانی که پرورش داده بودم ،در ایران کتاب چاپ
کردند؛ سیاسی نبودیم منتها مبنای فلسفی داشتیم .من فلسفهی سیاسی را تدریس میکردم ،مثلن در ادبیات
از «چندصدایی» و «دمکراسی متنی» میگفتم و بحثهایی را مطرح میکردم که با جمهوری اسالمی و
خواستههای آنان مطابقت نداشت .حتی یکی از شاگردان ما را دستگیر کردند و تحت آزار قرار دادند و ما از
طریق «بریتیش پن» و «اینترنشنال پن» توانستیم او را آزاد کنیم .تا اینکه در سال 2017قیام دی 1396
اتفاق افتاد .معمولن شاگردان من از قشر فرودست بودند و این بدان معنا نبود کسی که سرمایهدار است
نمیتواند در کالج حضور داشته باشد؛ این افراد بهعنوان شهریه ،پول اینترنت بچههای شهرستانی و فرودست
را پرداخت میکردند .به هر صورت یک جنبش مردمی بود که با استقبال همراه شد و در قیام فرودستان (قیام
دی )1396در همهی شهرستانها جریانهای مختلفی بدون دخالت من بهدست دادند؛ یعنی بهطور اتوماتیک
سپاه روسپیه
در شعارنویسیها اثرگذار بودند .نوع شعارها تغییر کرد و معروفترین شعارهای آن زمان ،طراحی همین عزیزان
بود؛ یکی از این شعارهای معروف «اصالحطلب ،اصولگرا ،دیگه تمومه ماجرا» بود .ناگهان از من بهعنوان استاد
خود خواستند که به آنها کمک کنم .من هم در حمایت از این قیام یک بیانیه منتشر کردم ،این بیانیه در
کانالهای مختلف منتشر شد و با مخالفت اصالحطلبها مصادف شد ،در نتیجه من با اصالحطلبها وارد یک
جنگ سیاسی شدم .آنها معتقد بودند که ایران «سوریه» میشود و من پاسخ آنها را به شکل بیانیه میدادم؛
آن بیانیهها در همهجا منتشر میشد .مجموع بیانیههای من در طول 10روز (از هفتم تا هفدهم دی) ،به شکل
کتابی پرخواننده با نام «فراداستان فرودستان» منتشر شد .در آن کتاب ریشهی اصالحطلبان زده شد .من
همیشه کار تئوریک میکردم و کار عملی سیاسی انجام نمیدادم ،تا اینکه قیام سرکوب میشود و یکی از
شاگردان کالجی من به اسم «محمد ابراهیمی» که کارگری نقاش در «قهدریجان» بود ،در قیام دی 96کشته
شد؛ اعضای کالج که از این حادثه عصبانی شده بودند ،کار را ادامه دادند و آنجا بود که ادبیات به حاشیه رفت.
بعد از آن کمپ کالج بدل به گروهی شد که بنا بود با احزاب مختلف صحبت کند تا «شورای هماهنگی احزاب»
برای «براندازی» شکل بگیرد .ما از احزاب چپ« ،سلطنتطلب» و هواداران «مجاهدین خلق» و انواع
کمونیستها دعوت کردیم و لیدرهای آنها در گروه سخنرانی کردند ،اما در نهایت دیدیم که سلطنتطلبها
میخواستند خودشان در رأس باشند و یک چهرهی نمادین داشته باشند ،مجاهدین خلق هم میگفتند که به
کمپ ما ملحق شوید ،چون ما از سالها پیش «شورای مقاومت» را تشکیل دادهایم .معمولن برای مبارزینی
که در خیابان میجنگیدند هویّت قائل نمیشدند؛ در واقع ،هیچکدام از اینها از قدرت میدانی برخوردار نبودند
و این خود مردم بودند که میجنگیدند .مبارزینی که کمکم از زندان آزاد شده بودند ،به ما پیوستند و آنجا
بود که دیدیم شورای هماهنگی راهی از پیش نمیبرد ،بههمین دلیل آن را به «جنبش ایرانارشیست» تغییر
دادیم.
تز «ایرانارشیسم» را من 10سال قبل ارائه داده بودم؛ این تز از چهار بخش تشکیل میشد؛ «لیبرترینیسم»
دربارهی «آزادی فردی» است« .اکوآنارشیسم» دربارهی این است که شما چگونه ضدّقدرت ،ضدّمرکز ،ضدّرئیس
و ضدّدولت (بهمعنای چیزی که از باال شما را مجبور به عمل میکند ).میشوید .همان چیزی که ما در
یفقیه است ،یکی شاه و دیگری رئیسجمهور؛ در واقع ،همه به نوعی
کشورهای خاورمیانه میبینیم؛ یکی ول ِّ
سلطهخواهی است .مثلن «بشار اسد» و یا «علیاف» رئیسجمهور نام گرفتهاند ،اما اینها رئیسجمهورانی
مادامالعمر هستند ،یعنی با تغییر زبان و تغییر کلمه ،مردم را فریب دادند؛ مالشاه خامنهای در واقع سلطان
ایران است .من فکر میکنم همه در ایران یک میکرودیکتاتور در ذهن خود دارند ،پس باید یک جنبش
روشنفکری راه میانداختیم ،تا این دیکتاتور درونی ،یعنی این میکروسانسورچیای را که در ذهن دارند ،نابود
کند .تمام جریانهای دیگر ،صداهای متفاوت را حذف میکنند و حاضر نیستند بشنوند ،همهی آنها هم یک
حقیقت غایی دارند و حرف ،حرف خودشان است و ما از این طریق به جایی نمیرسیم .یکی دیگر از مباحث
جنبش ایرانارشیسم «لیبرترینیسم» است .درست است که ما بهدنبال جامعهی آزاد هستیم ،اما جامعهی آزاد
ممکن نمیشود مگر با طرح «آزادی فردی» .ریشهی آزادی فردی هم آزادی بیان است؛ تا آزادی بیان نباشد
علی عبدالرضایی
و افراد نتوانند بحث خود را مطرح کنند ،ما هرگز دمکراسی نخواهیم داشت .نکتهی دیگر در تز ایرانارشیسم،
«اکوسوسیالیسم» است .تصور میشود «سوسیالیسم» ،همان «کمونیسم» است ،درحالیکه نمیدانند جریان
چیست؛ روسیه و حزب توده تمام مفاهیم را تحریف کردهاند .اینکه میگویند فالنی «سوشیال ورکر» (مددکار
اجتماعی) است ،یعنی به مردم خدمت میکند؛ در واقع ،سوسیالیسم ،توجه به جامعه و مردم است .هر سیستمی
میتواند سوسیالیستی باشد و این بدین معنا نیست که حتمن باید کمونیستی هم باشد .چندین سال قبل از
«مارکس» ،در انگلستان بحث سوسیالیسم مطرح بود و دربارهی «مالکیّت اشتراکی زمین» بحث میکردند.
امثال «مارکس» و خصوصن «لنین» و «استالین» این موضوع را به «مالکیّت ابزار» بدل کردند و خودشان به
سرمایهدار بدل شدند؛ یعنی خودشان بحث مالکیّت را پیش کشیدند و در نهایت به یک سرمایهداری سرخ بدل
شدند .بحث دیگری که روی آن تأکید داشتیم ،بحث «کمونالیسم» است؛ کمونالیسم میگوید« :وقتی در یکجا
تمرکز قدرت داشته باشیم ،فساد بهوجود خواهد آمد ،چون خود قدرت ،شرّ و آلوده است» .در نتیجه ما در
کمونالیسم به «تمرکززدایی» فکر میکنیم؛ یعنی چگونه میتوانیم ثروت و قدرت را مثل آلمان ،در کل ایران
پخش کنیم؟ در آلمان هر شهر یک شخصیت دارد ،مثلن «برلین» مرکز سیاسی است ،مرکز اقتصادی
«فرانکفورت» و مرکز تجاری« ،هامبورگ»؛ یعنی هر شهر یک شخصیت دارد .یکی از مزایای این کار این است
که باعث میشود شغلها در تمام کشور پخش شوند .ما فکر کردیم که اگر بخواهیم یک ساختار سیاسی در
آینده داشته باشیم ،بهتر است آن ساختار «مرکزمحور» نباشد؛ یعنی یک پایتخت نداشته باشیم که همهچیز
در آنجا مستقر باشد و مردم مجبور باشند از کل کشور به آنجا بیایند ،بلکه هر وزارتخانه در یک استان
باشد .از آنجا که ما دیکتاتورساز هستیم و برای آنکه این مشکل را در ایران حل کنیم ،مردم باید مدام و بهطور
مستقیم نمایندگان خود را انتخاب کنند.
پری عسگری :یعنی حزبی که اکنون به اسم «حزب براندازان» شهرت پیدا کرده ،این اهداف را دنبال
میکند؟
علی عبدالرضایی :دقیقن ،این حزب «ایرانارشیست» نام داشت و کودک «براندازی» بود .این حزب را که
ما قبلن نداشتیم ،مبارزین برانداز در خیابان و کسانیکه زندان رفته بودند ،میخواستند جایی داشته باشند،
چون هر زمان که عملیاتی انجام میدادند ،مجاهدین یا سلطنتطلبها میگفتند که این عملیات را نیروهای
ما انجام دادهاند ،درحالیکه مبارزین ما هوادار مجاهدین و یا سلطنتطلبها نبودند .اساسن این جوانان در پی
قدرت نبودند ،نمیخواستند پیشاپیش بگویند که مثلن «خانم عسگری» رئیسجمهور شود ،بلکه به دمکراسی
معتقد بودند و اینکه همه باید فرصت داشته باشند و در یک فضای برابر تبلیغات کنند ،بعد مردم انتخاب کنند
که چه کسانی رئیسجمهور و نماینده و شهردار باشند؛ باید مبنای همهچیز خواست مردم باشد و خواست
مردم زمانی اتفاق میافتد که ما به مردم آگاهی دهیم ،یعنی همه آزادانه در مطبوعات و تلویزیونها حضور
داشته باشند .همانطور که « »BBCکار میکند ،شما هم امکان حضور داشته باشید و تبلیغ کنید تا تلویزیون
شما هم مخاطب داشته باشد ،تا صدای کسانی را که شما با آنها مصاحبه میکنید مردم بشنوند .طبق این
سپاه روسپیه
آراء و گفتمانهای مختلف ،مردم به اطالعات دست مییابند و راحتتر میتوانند انتخاب کنند .اکنون مردم ما
فکر میکنند که فقط دو سیستم حکومتی داریم ،یا باید «شاه» باشد و یا «مالشاه».
پری عسگری :جناب عبدالرضایی گرامی ،همانطور که گفتید حزب شما ،حزب براندازان است و شما لیدر
آن هستید ،آیا شما قصد تصرف کرسی (مسند) در فردای ایران را دارید؟ ضمن اینکه براندازید ،برنامهی بعد
از براندازی شما چیست؟
علی عبدالرضایی :برنامهی بعد از براندازی ما ،انتخاب ساختار است .ما در پی قدرت نخواهیم رفت .ما برای
ساختار سیاسی مورد هدف خواهیم جنگید ،اما قرار نیست وقتی آن ساختار شکل گرفت نیروهای ما بهعنوان
مثال بخواهند نمایندهی مجلس یا شهردار شوند؛ ما در قدرت و کرسیگرفتن نقش نخواهیم داشت ،اما مدام
با مردم خواهیم بود تا یک سیستم کاملن دمکرات در ایران داشته باشیم.
پری عسگری :در واقع نقش منتقد یا ناظر بر سیستم حاکم را خواهید داشت؟
علی عبدالرضایی :نقش روشنفکری را خواهیم داشت ،ما در ایران روشنفکر واقعی نداریم؛ کار روشنفکر
این نیست که پی قدرت باشد ،روشنفکر نباید ضدّحکومت باشد و همچنین طرفدار حکومت هم نباید باشد؛
روشنفکر باید به مردم ایده بدهد که چهچیزی درست و چهچیزی غلط است؟ کدام قسمت حکومت درست
عمل کرده و کدام قسمت غلط؟ در واقع ،باید به مردم آگاهی دهد .قرار نیست که هرکسی همهچیز سیاست
را بداند ،یا یک معلم یا کسیکه سه شیفت کار میکند ،همهچیز سیاست را بداند؛ روشنفکر سیاسی این
امکانات و اطالعات را بدون جانبداری ،به مردم میدهد ،چون اگر حزب ما پی قدرت باشد سعی میکند مدام
علیه قدرت باشد و کار خوب قدرت را هم منفی جلوه دهد تا خود جانشین شود؛ برای همین در اساسنامهی
حزب آمده «کسیکه قرار است نمایندهی مجلس شود ،اول از حزب استعفا دهد و بعد نماینده شود ».ما کسی
را مجبور نمیکنیم که هیچکاره باشد ،ولی اگر بخواهد از طریق حزب معروف شود ،حق ندارد هیچ مسندی
داشته باشد ،چون این خیانت به مردم محسوب میشود؛ در واقع ،ما به مردم آگاهی میدهیم .ما با هیچ نحلهای
مشکل نداریم مگر اینکه در حال فریب مردم باشند .ممکن است ما با فالن گروه مخالف باشیم و این در
حالیست که احساس کنیم دارند مردم را فریب میدهند .ما میدانیم که غرب نمیخواهد در ایران یک حکومت
دمکراتیک داشته باشیم ،همان «اسرائیل» برایشان کافیست ،برای همین در «عراق»« ،عربستان»« ،ترکیه»،
«پاکستان» و حتی «امارات» که کشوری مدرن است ،ریاکاری اسالمی وجود دارد.
پری عسگری :ما باید چه کاری انجام دهیم که این اتفاق برای ایران نیفتد؟ اکنون هم ما در همان پروسه
هستیم ،یعنی قدرت اصالحطلبها بیشتر از همه است ،چه در درون ایران و چه در بیرون ایران البیگریهای
خودشان را دارند؛ پول دارند و مافیا را میخرند و ما دقیقن در یک بزنگاه تاریخی قرار گرفتهایم که صدای
واقعی مردم شنیده نمیشود و رسانهها هم رسانههای همین اصالحطلبها هستند و چه بسا موفق هم شوند.
همانطور که شما گفتید غرب هم همین را میخواهد؛ ما در این شرایط موجود باید چه کاری انجام دهیم؟
علی عبدالرضایی :با آگاهی! اکنون بیبیسی« ،مسعود بهنود» را ممنوع تصویر میکند و به رادیو تبعید
میکند ،چرا؟ همانطور که میدانیم ،بیبیسی با جمهوری اسالمی در ارتباط است ،بهنود از حد میگذرد و
علی عبدالرضایی
کاری میکند که او را بیرون میاندازند .بیبیسی که این کار را به میل خود انجام نمیدهد ،با آگاهیرسانی و
افشاگری ما ،مردم به بیبیسی اعتراض میکنند و آنها هم متوجه میشوند که مردم دست آنها را خواندهاند
و فهمیدهاند بهنود مزدور جمهوری اسالمیست .چرا این کار را میکند؟ چون مردم میفهمند .مردم چگونه
میفهمند؟ با پخش آگاهی .ما بهطور شبانهروزی در مورد سیاستهای بیبیسی و تلویزیونهای همجوار
روشنگری کردیم .ما میدانیم که در حال حاضر تلویزیونهای «منوتو» و «ایران اینترنشنال» در حال خیانت
به مردم هستند .اینکه شما میگویید دست اصالحطلبهاست ،درست است ،ولی ما باید کاری کنیم که مردم
به آگاهی برسند و از این تریبونها خط نگیرند؛ ما در قیام آبان 1398شدیدترین ضربه را از همین تلویزیونها
خوردیم ،چطور؟
پری عسگری :جناب عبدالرضایی ،باید چه کاری باید انجام داد؟
علی عبدالرضایی :آگاهسازی.
پری عسگری :در واقع آگاهی باید از طریق رسانهها بیان شود ،ولی رسانههای بزرگ در دست کسانیست
که مردممدار نیستند.
علی عبدالرضایی :جنگ است دیگر! ما دو سال است که بهطور شبانهروزی میجنگیم ،بهنظر شما جنگ
اصلی ما با کجاست؟ ما با همین تلویزیونها در حال جنگیم؛ اگر مشکل ما فقط جمهوری اسالمی بود تا حاال
پیروز شده بودیم .جنگ اصلی ما خنجرخوردن از پشت است ،دشمن اصلی ما در برون مرزهاست و نه در درون
مرز ،بدبختی ما همین است .در واقع ،ما نیرو جمع میکنیم و با آگاهساختن مردم ،آنها را آماده میکنیم،
مثلن در قیام آبان مردم فوقالعاده بودند و داشتند میجنگیدند و با آتشزدن بانکها به حکومت ضربه میزدند،
اما بیبیسی میگفت این بانکها بیتالمال است! چنین چیزی دروغ است؛ بانک همان چیزیست که مردم
ما را بیچاره کرده .بانک همان جاییست که از طریق آن مالباختهها را داریم ،اصلن دلیل براندازی همین
مالباختهها هستند ،بانک امانتدار نبوده و پول مردم را به سپاه ،حکومت و کارخانههای بزرگ تزریق کرده و
مسئول اصلی غارت دارایی مردم بوده است؛ شما هر جا را نگاه کنید بانک حضور دارد ،بانک با نزولهای باال
مردم را بدبخت کرده؛ درحالیکه گفته بودند بانکهای ما اسالمی و قرضالحسنه است ،اما سود بسیار باالی
این بانکها قابل مقایسه با کشورهای دیگر نیست .در واقع مردم بهدرستی به بانکها حمله کردند .همزمان که
ما بانکها یا پمپبنزینها را به آتش میکشیدیم ،تلویزیونهای برونمرزی میگفتند این کار غلط است ،باید
مبارزهی شما نرم و مدنی باشد! مردم ما کافیست بفهمند مال با بهآتشکشیدن «سینما رکس» و با زور و
کشتن ایرانیها سوار بر اسب قدرت شد و خودبهخود پایین نمیآید ،باید آنها را از روی اسب پایین کشید؛
باید «مبارزهی خشممحور» را تبلیغ کنیم؛ یعنی اگر کتک خوردید باید شما هم بزنید .در قیام آبان مردم شبیه
همان کسانی کار کردند که پایگاه بسیج را به آتش میکشیدند و در شعارها از «نوک تیز کلمه» استفاده
میکردند .مردم به خشم رسیدهاند .در ایران طوفان و سونامی خشم مردم را داریم.
پری عسگری :آقای عبدالرضایی ،من فکر میکنم از روی شعارهایی که میدادند میشود تشخیص داد که
مردم ایران چه میخواستند ،چون در آتشزدن بانکها یا مراکز ممکن است تعدادی از مردم هم حضور
سپاه روسپیه
داشتهاند ،اما خود نظام هم برای تخریب و سرکوب در این قضیه همراه بوده ،به این خاطر ما بیشتر از روی
شعارها میتوانیم بفهمیم که مردم چه میخواستند.
علی عبدالرضایی :این حرف توطئهی اصالحطلبهاست و از روز اول تظاهرات آبان از طریق سپاه آغاز شد،
اولین جایی که فیلم مربوط به راهبندان ماشینها در چین را منتشر کرد ،کانالهای سپاه بودند .قیام فرودستان
در دی 96هم بهدستور روسیه آغاز شد ،برای اینکه دریای «کاسپین» را غارت کنند و به آنها واگذار شود؛
به مردم دروغ گفته شده که «سپاه قصد داشت خامنهای را زیر سؤال ببرد ».نه اینطور نبود؛ در واقع ،روسیه
میخواست خامنهای را تحت فشار قرار دهد ،پس ماجرای «اعتراضات مشهد» را آغاز میکند ،اما جریان از
کنترل آنها خارج میشود و بدل به یک سونامی میشود و روسیه دستور میدهد و سپاه قیام را سرکوب
میکند .اینجا فشار روی خامنهای بود و روسیه میخواست باج آخر را بگیرد .همیشه روسیه و انگلیس بر سر
ایران توافق دارند ،در قیام آبان هم وقتیکه مردم سرکوب میشوند ،بیبیسی این خبر را منتشر میکند.
همینکه خامنهای خیالش راحت میشود ،روسیه شمشیر داموکلس خود را باال میبرد و از طریق یک خبرنگار
کُرد (علی جوانمردی) در بیبیسی فارسی ،فیلم «انتصاب خامنهای بهعنوان رهبری موقت در مجلس خبرگان»
مطرح میشود .این فیلمها در دست سپاه و روسیه است و کسی به این فیلمها دسترسی ندارد ،آنجاست که
روسیه به خامنهای فشار وارد میکند که اگر «دریای کاسپین» را ندهید ،شمشیر را فرود خواهیم آورد .سه یا
چهار روز بعد مجددن بیبیسی خبر میزند که در فالن روز کنوانسیون قزاقستان با حضور پنج کشور برگزار
میشود ،در آنجا با فشار روسیه و کارگردانی سپاه ،دریای کاسپین به فروش میرسد؛ اکنون هم فاز دوم و
پایانی همان پروژه کلید خورده است.
در پاسخ به پرسش شما که چه کاری میتوانیم بکنیم؟ باید بگویم آگاهکردن مردم .اکنون اپوزیسیون
طوری رفتار میکنند ،گویی جمهوری اسالمی باطل شده و حاال فقط خواهان این هستیم که کسی بیاید و بر
تخت پادشاهی بنشیند .بحث همه این است که «رضا پهلوی» بر تخت بنشیند! رضا پهلوی کجا بود؟ اکنون
قدرت مطلقه در ایران وجود دارد ،اما اصالحطلبها شایعه میکنند که «رژیم رفتنی است ».این دروغ است.
در واقع ،اول باید براندازی صورت بگیرد ،مطرحکردن بحث رضا پهلوی ،مجاهدین و ...مسخره است و توهین
به مردم است .نه مجاهدین خلق و نه سلطنتطلبها هیچکاری در ایران انجام نمیدهند ،کسانیکه امروز دارند
تلفات میدهند جوانانی هستند که بهستوه آمدهاند .اگر هم گاهی من و شما را صدا میزنند بهخاطر این است
که فکر میکنند ما صدای آنها را میشنویم ،آنها هیچکس را ندارند .نسل جوان ،دههی هفتاد و دههی
هشتادیها ،ایدهای دربارهی ساختار سیاسی خاص ندارند و فقط این ایده را دارند که هر فرد و حکومتی بهجای
جمهوری اسالمی بیاید ،خوب است.
پری عسگری :جناب عبدالرضایی ،من نمیخواهم وارد این موضوع شوم که عدهای در بیش از 30شهر
همزمان فردی را صدا میزنند و یا «روحتشاد ،رضاشاه» میگویند ،منظورشان چیست و چه میخواهند ،بحث
امروز ما نیست.
علی عبدالرضایی
علی عبدالرضایی :من اینجا با شما اختالف نظر دارم .من نمیگویم چنین چیزی نبوده ،من روز قیام
فرودستان در خیابان بودم و بهتر است همه بدانند که در «پارک دانشجو» واقع در «چهارراه ولیعصر» تهران،
جوانان برانداز در حال شعاردادن بودند ،بسیجیها آنها را کتک میزدند و همان بسیجیها پنجدقیقهبعد گفتند
«روحتشاد ،رضاشاه!» .اینکه مومیایی «رضاشاه» دقیقن همان زمان رو میشود ،نوعی پروپاگاندا بود .اصلن
شعار مردم اینچیزها نبوده ،آن را بولد کردند« .تلویزیون منوتو» ویدیوهای ما را طوری مونتاژ کرد که علیه
جریان براندازی باشد ،در آبان هم اینکار را تکرار کردند؛ درحالیکه نیروهای ما عملیات را انجام داده بودند،
آنها صدای روی فیلمها را تغییر میدادند و پروپاگاندا میکردند که بگویند تخریب اماکن دولتی و بانکها کار
سپاه است .من فیلمهای اصلی را همان زمان منتشر کردم ،چون مبارزین ما از همهچیز فیلم میگرفتند .بعد
از آن تلویزیون منوتو رسوا شد و هویّت حکومتی خودش را نشان داد.
حکومت جمهوری اسالمی پیچیده است ،تصور نکنید که اگر جمهوری اسالمی بحث رضاشاه را پیش
میکشد ،هدفش برتختنشاندن رضا پهلویست .رضاشاه فرماندهی قزاق بود ،اکنون سپاه هم همان ارتش قزاق
است ،میخواهند آن را قیاس کنند .اگر به «قالیباف» لقب «رضاشاه پاسدارها» را میدهند و این فضاها را
میسازند ،در واقع دارند خودشان را توجیه میکنند؛ آنها رضاشاه را مصرف کرده و از او سوءاستفاده میکنند.
کسانیکه در خارج از کشور هستند ،آن دیدگاه پیچیدهی سیاسی را ندارند و فریب میخورند .ایکاش بحث
اینها واقعن رضاشاه بود و ایکاش اساسن ممکن میبود که رضا پهلوی در آینده قدرت داشته باشد .آنها از
همهی این جریانها استفاده میکنند ،همانطور که از «میرحسین موسوی» استفاده میکنند ،در واقع نقش
میرحسین بعدی را رضا پهلوی ایفا کرده ،این بحث پیچیدهای است .من اکنون ترجیح میدهم به فاجعهی
کاسپین بپردازیم .اصلن حقیقت چیز دیگریست ،شما فکر میکنید جریان قیام فرودستان این بوده که
«علمالهدی» و یا اطالعات سپاه قصد داشتند «روحانی» را در مشهد تحت فشار قرار دهند و آنها تظاهرات را
طراحی کردند؟! نه! همهی اینها شوخیست ،ماجرا بهطور مستقیم به اکتهای روسیه مربوط میشود ،همیشه
پشت هر اتفاقی که در ایران میافتد روسیه قرار دارد؛ هیچکس در این باره حرف نمیزند ،مردم دلیل درست
را نمیدانند .همهی ما میدانیم که روسیه سپاه را تحریک میکند .آنجا باید اتفاقی میافتاد تا خامنهای زیر
سؤال برود؛ من فرقی بین خامنهای و روحانی نمیبینم .خامنهای زیر سؤال رفت و بعد امضای قرارداد فروش
دریای خزر پیش آمد که موضوع بحث امروز شماست.
پری عسگری :آیا ایران با ضعفی که امروز دچارش شده ،تحت استعمار روسیه قرار گرفته؟
علی عبدالرضایی :ما دچار نوعی «نابههنگامی تاریخی» هستیم .ما دو مشکل داریم ،یکی اینکه تاریخ
سیاسی ما از فرم کمدی پیروی میکند؛ در کمدی یک اشتباه تکرار میشود .مسلمانبازی در انقالب مشروطه
پدر ما را درآورد و امثال «مدرس» فضا را خراب کردند و باز هم مسلمانبازی در انقالب ۵7باعث بدبختی ما
شد؛ یعنی اعتمادکردن به اسالم اشتباه است .ما تجربهی قرون وسطی و مدرنیتی را در غرب دیدیم ،در آنجا
مذهب ضعیف شد ،ما هم در تاریخ از این تجربهها زیاد داریم .ما نمیتوانیم دشمن همزمانی خود را تشخیص
دهیم و به سراغ دشمن درزمانی میرویم .سریال «داییجان ناپلئون» چه زمانی ساخته میشود؟ این سریال
سپاه روسپیه
در زمان «محمدرضاشاه پهلوی» ،توسط «ناصر تقوایی» ساخته میشود .شعار این سریال چیست؟ «کار ،کار
انگلیسیهاست ».اما آنزمان «انگلیس» در ایران کارهای نبود و استعمار غالب« ،استعمار آمریکا» بوده ،آنموقع
باید میگفتند «مرگ بر آمریکا» ،ولی گفتند «مرگ بر انگلیس» .استعمار انگلیس و روسیه قبل از «مصدّق»
وجود داشت ،یعنی وقتیکه بحث «موازنهی مثبت» پیش میآید و مصدق انگلیس و روسیه را با پشتوانهی
آمریکا کنار میگذارد؛ در واقع کودتای مصدق هم یک بازی است ،مصدق کنار میرود تا آمریکا وارد میدان
شود و چون آمدن آمریکا ورود استعمار دیگری به ایران بود ،نمیخواست به اسم خودش ثبت شود ،پس ترجیح
داد به اسم محمدرضاشاه ثبت شود .اگر از این زاویه نگاه کنید ،میبینید که ما مدام تحت استعمار بودیم ،از
زمانیکه کودتا اتفاق میافتد تا انقالب ،۵7ما استعمار آمریکا را داشتیم ،اما در تمام این سالها بهجای آنکه
بگوییم «مرگ بر آمریکا» ،مدام «مرگ بر انگلیس» گفتیم .بعد از آنکه آمریکا از ایران میرود ،تازه میگوییم
«مرگ بر آمریکا» درحالیکه باید میگفتیم «مرگ بر روسیه»؛ چرا مرگ بر روسیه؟ به خاطر اینکه ارتش شاه
در عمان قدرتمندی خود را به روسیه نشان داد .آنها در فکر انترناسیونالیسم بودند و میخواستند کمونیسم
را در منطقه گسترش دهند و ارتش شاه اجازه نداد کمونیستهای روسی بر پادشاهی عمان غلبه کنند و این
عقده برای روسها وجود داشت .ارتش شاه ،ارتش علمیای بود ،ضعف داشت ،ولی دارای ساختار بود .اساسن
روسیه نمیتواند کشور قدرتمندی را در این قسمت از خاورمیانه تحمل کند ،بههمین دلیل ایران در طول
تاریخ از روسیه ضربه خورده ،یعنی مدام تحت استعمار روسیه بودهایم .حزب توده ،نزدیک به 100سال سابقهی
حضور در ایران را دارد ،این حزب ساختاری جاسوسی دارد؛ اگر نگاهی به دورهی شاه بیندازید ،میبینید که
حزب توده در همهجا جاسوس داشته است ،درحالیکه وظیفهی حزب سیاسی روشنگری و آگاهساختن مردم
است .دشمن شاه هستید؟ شاه اشتباه میکرد؟ چرا در ارتش جاسوسی میکردید؟! اطالعات ارتش به چه درد
حزب توده میخورد؟ چون روسیه به این اطالعات نیاز دارد .اولینکاری که روسیه بعد از انقالب میکند ،با
طرح ایدهی «ایجاد سپاه» ،ارتش را متالشی میکند و روی سپاه سرمایهگذاری میشود .این سپاه همان ارتش
قزاق است (این موضوع به بحث قبلی من ربط دارد) و این ارتش قزاق به ارتشی که رضاشاه فرماندهی آن بود
ربطی ندارد ،ولی اینها میخواهند ربطش دهند .رضاشاه آدم باسوادی نبود ،اما چون ذات مدرنی داشت ،وقتی
به ترکیه سفر میکند و دستاوردهای «آتاتورک» را در آنجا میبیند ،از او یاد میگیرد و کارهای جالبی در
ایران میکند .رضاشاه ذهن مدرنی داشت ،درست مثل آتاتورک الئیک بود و سعی میکرد کارهای خوب را یاد
بگیرد ،اما این ویژگی را ما در محمدرضاشاه نمیبینیم؛ محمدرضاشاه «سکوالر» است و ما میبینیم زمانیکه
او به ایران برمیگردد «کاشانی» به پیشوازش میرود و او شانهی این مال را میبوسد! کاری که امکان نداشت
رضاشاه انجام دهد ،یعنی آن «الئیسیته» به «سکوالریسم» تبدیل میشود.
پری عسگری :شاید دلیلش وجود «شوروی» بود که خطری در شمال ایران بود و شاید شاه ناچار شد
بهخاطر اینکه هجمهی فشار روسیه را دفع کند ،اندکی به مذهبیون گرایش پیدا کند.
علی عبدالرضایی :ما نمیتوانیم این را بگوییم .در هر صورت تاریخ است و هر چه را که میبینیم باید نقد
کنیم .سال 13۵7من هفت یا هشتساله بودم ،خیلی مهم است که شما در آن زمان باشید و خودتان تجربه
علی عبدالرضایی
بندر طرطوس را برای 49سال مال خود کرده و همین کار را میخواهد با بندر چاهبهار و بوشهر کنند و تصمیم
دارند در بندر بوشهر پایگاه هوایی تأسیس کنند ،در چاهبهار موشک اتمی قرار دهند ،یعنی کل هندوستان و
پاکستان را تحت سیطرهی خود قرار دهند و بازار نفت آنجا را مال خود کنند .یکی از مشتریان دائمی ما
هندوستان بود که اکنون روسیه آن را از ما گرفته است؛ اگر گاز ما را ترکیه میخرید ،امروز پروژهی جدید
صادرات گاز هم در دست روسیه قرار گرفته است؛ یعنی قرار است این سرزمین پاالیشگاهی ،از سکنه خالی
شود و در اختیار روسیه قرار بگیرد ،فقط بحث کاسپین نیست ،چنان خیانتی اتفاق افتاده که اکنون طبق قانون
اساسی ایران ،اگر دولت ایران با دولت دیگری قراردادی منعقد کند ،مجلس باید این قرارداد را تصویب کند و
در روزنامهی رسمی مجلس خبر مربوط به آن بعد از 72ساعت منتشر شود .این حکومت رفتنیست ،اما به
روسیه فرصت داده شده که این قرارداد را قطعی کند.
پری عسگری :آیا دومای روسیه ،بهخاطر این موضوع وارد ایران شده یا قراردادها و مذاکرات پشت پردهای
وجود دارد؟ در اینجا نقش نمایندههای مجلس (هر چند که فرمایشی است) چیست؟ به هرحال این نمایندهها
ایرانی هستند و فردا باید به مردم ایران جواب پس بدهند ،نقش آنها این وسط چه میتواند باشد؟
علی عبدالرضایی :شما جوری از نمایندهها صحبت میکنید که گویی آنها منتخبان واقعی مردم هستند.
ما در ایران یک ساختار اربابرعیتی داریم ،در واقع چیزی به نام «نمایندهی مجلس» شوخی است ،اینها همه
در یک بستر و یک ساختار قرار دارند .روسیه ،عروسکی به اسم خامنهای در آنجا نشانده و دارد با مهرهها
بازی میکند؛ زمانی قدرت را به سپاه میدهد و زمانی دیگر این قدرت را به دفتر رهبری و در حال حاضر با
امنیّتیها و حراستیها کار میکند که لیدرشیپ امنیّتیها «روحانی» است و اگر توجه داشته باشید ،اکنون
حمالتشان خمینی و سپاه را هدف گرفته و از روحانی حمایت میکنند ،این یک جوک است ،یک پروپاگاندای
روسیست .آنها برای شما یک دوقطبی جعلی میسازند .اصل قضیه این است که اکنون فضا و اخباری
میسازند ،مثلن طالبان به هواپیمای آمریکایی شلیک میکند و پروازها برگشت میخورد؛ این خبر را مرکز
توجه قرار میدهند به خاطر اینکه امروز دومای روسیه در ایران است ،بعد هم که از آنها در این باره میپرسند،
در پاسخ میگویند« :بله ،ما میخواهیم ۵میلیون دالر وام بگیریم!» یعنی مجلس روسیه با آنهمه اعضای
بلندمرتبه به خاطر ۵میلیون دالر وام آمدهاند! ما فقط 6میلیون دالر در سال به «بشار اسد» میدهیم ،بعد برای
۵میلیون دالر وام ،اینهمه به روسیه باج میدهند و کاسپین را تقدیم میکنند؟! نه! روسیه طبق قراردادهای
قبلی ،در جوالی گذشته ،فرماندهی نیروی دریایی (خانزادی) به روسیه میرود و در آنجا برنامهی همایش و
تأسیس دو پایگاه دریایی و هوایی در بوشهر و چاهبهار را امضا میکنند؛ در واقع ،اول مستشاران و بعد نظامیان
روسی میآیند .خطر فجیعتر از واگذاری دریای خزر است .با حضور روسیه در چاهبهار و بوشهر ،دارند کاری
میکنند که عالوه بر اینکه ژاندارمی منطقه را از ما میگیرند ،ایران را به یک ایالت دستنشاندهی مستقیم
روسیه بدل میکنند .ما قبلن استعمار پنهان روسیه را در ایران داشتیم ،اکنون استعمار پنهان در مأل اتفاق
میافتد .غرب هم بهدنبال براندازی در ایران نیست ،آنها میخواهند استحالهی حکومتی داشته باشند ،یعنی
یکی برود و یکی دیگر بیاید ،بدون آنکه ساختار تغییر کند .حاال در این پروسهی تغییری که مد نظر دارند،
علی عبدالرضایی
روسیه باید کار خود را انجام دهد و نفوذش را اعمال کند؛ آنها دارند معاملهی خود را پیش میبرند ،از آنسو
آمریکا به عراق حمله میکند و از اینسو روسیه «اس »400خود را به عراق میفروشد .از آنطرف روسیه و
سپاه هواپیمای اوکراینی را میزنند و از طرف دیگر سیاستمداران روسی تسلیحات نظامی و اس 400را در
لبنان و عربستان تبلیغ میکنند و تسلیحات خود را میفروشند .معاون رئیس مجلس دومای روسیه۵ ،ماه
پیش طرحی به مجلس دوما ارائه داده بود ،مبنی بر اینکه «ایران بهزودی به شش کشور تقسیم خواهد شد!»
ایران هرگز تجزیه نخواهد شد ،این میل در داخل کشور وجود ندارد و طرح آن یک جوک است؛ چرا آمریکاییها
این حرف را نمیزنند؟ هرگز نشنیدهایم که آمریکاییها گفته باشند ایران به چند قسمت تقسیم خواهد شد،
اگر قرار بود در خاورمیانه این اتفاق بیفتد ،عراق یا افغانستان را تجزیه میکردند .این پروژه وجود ندارد ،در
واقع ،روسیه اینکار را میکند تا با ایجاد ترسافزایی و جداسازی بین اقوام ایرانی ،جلوی اتحاد مردم را بگیرد
و کار خود را آسانتر میکند .در واقع ،کار سیاسی را در ایران ،روسیه انجام میدهد۵ ،ماه پیش معاون رئیس
دوما میگوید« :ایران تجزیه میشود ».و امروز میبینیم رئیس دوما با هیئت همراه به ایران میآید! آنها چه
زمانی به ایران میآیند؟ همزمان نشانهها را ببینید! چندی پیش سفیر ایران در روسیه عوض میشود« ،سنایی»
6سال سفیر ایران در روسیه بود و مأموریت خود برای جمهوری اسالمی را هم خوب انجام میداد ،اما ناگهان
او را عوض میکنند ،چرا؟ چون کسی را میخواهند که در مجلس ایران نفوذ ویژه داشته باشد ،کسی که چهار
دوره نمایندهی مجلس بوده باشد ،کسیکه رئیس پژوهشگاه مجلس بوده ،یعنی «آقای کاظم جاللی»! کسیکه
با «الریجانی» روابط بسیار نزدیک دارد ،کسیکه در زمان تودیع ،نسبت به الریجانی اظهار مریدی میکند و
این تازه یک بعد قضیه است ،فراموش نکنیم که کاظم جاللی کارمند وزارت امور خارجه و مزدور روسیه در
این وزارتخانه بود و از این طریق وارد مجلس میشود و حاال با تمام مقامات روسیه دیدار میکند .در واقع،
به او خط میدهند که چگونه مجلس را برای تصویب کنوانسیون قزاقستان آماده کند.
«نشریهی اویل» که در مورد قیمت نفت بحث میکند ،در مقالهی جدیدش در این مورد صحبت میکند
که اساسن «ایران اجازهی احداث پایگاه نظامی در دو بندر چاهبهار و بوشهر را به روسیه داده است ».آیا میدانید
این یعنی چه؟ یعنی همانطور که مسئول امنیّت دریای خزر روسیه میشود ،مسئلهی امنیّت چاهبهار و استان
بوشهر هم بهدست روسیه میافتد ،یعنی یک فاجعه دارد اتفاق میافتد .از آنطرف میبینیم خبری از
«خوزستان» نیست! روی پیراهنی که کمیتهی المپیک برای تماشاچیان ایرانی در آمریکا میفرستد ،نقشهی
دریای خزر و خوزستان از نقشهی ایران حذف شده بود! مردم باید بدانند چرا این اتفاق میافتد؟ روسیه تمایلی
به نفوذ در خوزستان ندارد ،در واقع ،این انگلیس است که همیشه آنجا نفوذ داشته و حاال ما شاهد حذف این
نقطه از نقشهی ایران هستیم .آنها دارند روی مردم بهطور روانی روی مردم کار میکنند و در بلندمدت برای
ایران برنامه دارند ،برای همین است که خواهان براندازی در ایران نیستند و ما را به چیزهای احمقانه مشغول
میکنند .تلویزیونهایی هم دارند که گاهی ممکن است از شاه تعریف و تمجید کند؛ چنین کارهایی را میکنند
چون ساختار ایران بهسمت ساختار سلطنتی (سلطنت خامنهای) میرود ،پس باید از شاه تعریف کنند ،تا مردم
دوباره به خاطرشان بیاید .آنها سال ۵7از «جمهوری اسالمی» گفته بودند ،اما اکنون خامنهای تمام رقبای
سپاه روسپیه
ریاستجمهوری را کنار میزند تا سلطنت برای «مجتبا» آماده شود و برای رسیدن به این هدف از همه و حتی
از سلطنتطلبها هم سوءاستفاده میکنند .این سناریو و بازیخوانی ساده است .اکنون دارند ما را از غرور تهی
میکنند ،این یعنی چه؟ کافیست دریای خزر را از ما بگیرند و در چاهبهار و بوشهر هم پایگاه بزنند ،آنوقت
ما بهطور کامل به بردگان روسیه بدل میشویم .این اتفاق عملن دارد در آنجا میافتد .چه زمانی دیدهاید که
برای جشن ملّی روسیه ،سردار و سرلشکر سپاه به سفارت روسیه در تهران بروند و عکس یادگاری بگیرند و
کسی هم صدایش در نیاید؟! کجای قانون ما این را گفته است؟ پایگاه «نوژه» را بهصورت کامل در اختیار
روسیه قرار میدهند و هیچ نیروی نظامیای اعتراض نمیکند! طبیعیست که مجلس دوما برای قطعیکردن
فروش دریای کاسپین آمده است .البته به نظر میآید که این قرارداد نهایی هم شده ،چون ما دو میدان نفتی
و گازی در «آذربایجان» داشتیم که با بخش مربوط به ایران همجوار بوده ،شرکت «فرانسوی» و شرکت
آمریکایی قبول نکرده بودند که در آنجا سرمایهگذاری کنند ،چون بهقدر کافی ذخیرهی نفتی و گازی در
آنجا نبوده ،اکنون که ایران را به عقب فرستادهاند ،آن بخش بهطور کامل در دست آذربایجان افتاده و هر
شرکتی با بیشترین باج و کمترین پاداش حاضر است آن پروژه را قبول کند ،اما روسیه با معروفترین شرکت
خود برای آذربایجان اینکار را انجام میدهد .روسیه در سیبری به بسیاری نفت دارد ،اما برای اولینبار دو
شرکت نفتی خود را برای سرمایهگذاری به آذربایجان میفرستد ،یعنی وقتی آن شرکت به آنجا میرود سهمی
را که از ایران گرفته و در ظاهر به آذربایجان تعلّق دارد ،همان شرکتهای نفتی روسیه غارت خواهند کرد.
اینها چیزهایست که گفته نمیشود ،مردم را آگاه نمیکنند و هیچ تلویزیونی در این باره حرف نمیزند ،اما
به محض اینکه این قراداد تصویب شود« ،گویانیوز» و «منوتو» و نشریات چپ و تمام تلویزیونهای برونمرزی،
همه در این باره بحث خواهند کرد .حاال راه چیست؟ راه «آگاهیبخشی به مردم» است .رژیم ناگزیر است در
آستانهی انتخابات فضا را باز کند ،حاال دیگر وقت شنیدن نیست ،باید بروند و بنرهای کاندیدها را بدرند ،اکنون
اکثریت با مردم است.
پری عسگری :جناب عبدالرضایی عزیز ،پارهکردن بنرها کاری معمولی است و میشود آن را انجام داد ،ولی
شما دارید میگویید (که البته درست هم میگویید) غرب نمیخواهد براندازی صورت بگیرد ،بلکه میخواهد
تغییر شیوه دهد؛ خود آمریکا هم میگوید که ما مایل به براندازی نیستیم و روسیه هم که برای خود مانور
میدهد و نمیخواهد که در ایران براندازی صورت بگیرد ،اما مردم ایران چیز دیگری میخواهند ،حاال در این
میان چه باید کرد؟
علی عبدالرضایی :تنها راه نجات« ،تشکیل ابرقدرت دوم» (مردم) است ،جز این راهی وجود ندارد؛ ما اصلن
نمیتوانیم به امید آمریکا بمانیم .در هلند ،آمریکا و کشورهای اروپایی ،دولتمردان بویی از حقوق بشر بردهاند
یعنی شما نمیتوانید خواست مردم را دور بزنید ،مردم باید خواست خود را فریاد بزنند ،همچنان که در آبان
فریاد زدند و هزینه را هم پذیرفتند ،ما وارد فازی از مبارزات شدهایم که باید جانبازی کنیم و بجنگیم .کسیکه
امروز کار سیاسی میکند ،اگر میخواهد که مستقل باشد ،باید جان خود را در کف دست بگیرد ،اگر میخواهید
شاه و رئیسجمهور شوید ،آن را به بعد از براندازی موکول کنید ،امروز وقت جنگ است؛ ما هم باید با جمهوری
علی عبدالرضایی
اسالمی بجنگیم و هم با خواست غرب؛ با بیبیسی و دویچهوله و رادیو فرانسه و صدای آمریکا و رادیو فردا و
ایران اینترنشنال و تلویزیون منوتوتی و ...که به سپاه تعلّق دارند ،باید فجیعتر بجنگیم .سانسورچی مستقیم
من ،مدیر ایران اینترنشنال است ،همان آقایی که زمانی معاون «مهاجرانی» بوده ،به محض اینکه به لندن
میرسد همسرش کشف حجاب میکند و تبدیل به مخالف جمهوری اسالمی میشود! نه اینطور نیست؛ توبه
کثیفترین بخش اسالم است ،مگر میشود آدمی تا این حد عوض شود؟! در طول تاریخ همهی کسانیکه در
سیاست گفتند «ما توبه کردهایم ».بزرگترین خیانتها را به ما کردند.
پری عسگری :وقتیکه وضعیت اینگونه است ،این آگاهیرسانیای که شما از آن نام میبرید چگونه باید
انجام شود؟
علی عبدالرضایی :آگاهیرسانیای که در آبان اتفاق افتاد .قیام آبان چگونه اتفاق افتاد؟ ما خیلی کشته
ندادیم ،قیام آبان اتفاق افتاد چون سپاه نمیخواست سرکوب کند و اگر سپاه قصد سرکوب داشت ،قیام آبان
اتفاق نمیافتاد؛ بر سر ماجرای آبان دلیل داشتند ،بازی سناریویی بین حراستیها و امنیّتیها بوده .اگر به یاد
داشته باشید فیلمی مربوط به معترضین چین پخش شد که مردم اتومبیلهای خود را در خیابان رها کرده
بودند ،این فیلم اولینبار توسط «لشکر قدس» سپاه تروریستی پاسداران منتشر شد ،بعد از آن ناگهان همهی
کانالها آن را منتشر کردند ،یعنی سپاه یک تظاهرات کنترلشده میخواست ،سپاه میخواست امنیتیها را
کنار بگذارد و خود قدرت را در دست بگیرد ،همانطور که خامنهای در سخنرانی خرداد گفته بود که «دولت
آینده باید دولتی جوان و حزباللهی باشد ».یعنی در ،1400باید رئیسجمهوری جوان و حزباللهی داشته
باشیم؛ این یک تمهید است چون برای آنکار ابتدا باید مجلسی جوان داشته باشیم ،مگر میشود مجلس جوان
نباشد و بعد دولت جوان باشد؟! نمیشود ،پس مجلس باید جوان شود .در حال حاضر «قالیباف» را بهعنوان
رئیس مجلس ،به مجلس فرستادهاند .در انتخابات مشهد با آوردن دختران زیبا به پایگاههای انتخاباتی ،بالماسکه
راه انداختند و این عجیب است که در جمهوری اسالمی دختران با چنین ظاهری در سخنرانی کاندیدای
مجلس شرکت میکنند که البته این نیز دالیل خود را دارد.
پری عسگری :رژیم میداند که میتواند آزادیهایی بدهد ،ولی اسم جمهوری اسالمی هم در آن باال نگه
دارد.
علی عبدالرضایی :دیگر مجبور هستند ،چون آنقدر مشکل اقتصادی دارند که دیگر جمهوری اسالمی
سابق را نخواهیم داشت و محال است که به شکل گذشته بتواند ادامه پیدا کند؛ ما در آیندهی ایران یا استحاله
خواهیم داشت و یا یک سیستم پادشاهی .در هر صورت جمهوری اسالمی کنار خواهد رفت و بهسمت
پادشاهیای که شما فکرش را میکنید هرگز نخواهد رفت .نشانههایی که دارد اتفاق میافتد به مردم یک
هشدارباش میدهد ،یعنی مردم تمام این بازی را باید کنار بگذارند ،باید قیامی شدیدتر از آبان داشته باشند،
اینبار قیام خشممحور باشد و با دست خالی وارد میدان نشوند ،حتمن همه باید «کوکتل مولوتوف» داشته
باشند .پرسنل سپاه 80هزارنفر است ،اگر ما در مبارزات خود خشم نشان دهیم ،شک نکنید که 60هزارنفر
ریزش خواهند داشت .ما ناگزیر از جانبازی هستیم ،یعنی اصلن به این فکر نکنید که مثلن با مبارزهی نرم
سپاه روسپیه
میشود به پیروزی رسید .ایران امروز بهطور کامل در دست روسیه است ،فقط ابرقدرت مردم میتواند ایران را
از چنگ روسیه درآورد .نه رضا پهلوی میتواند کاری کند و نه مجاهدین خلق ،اینها فقط میتوانند معامله
کنند که در این صورت هم نفوذ روسیه فجیعتر میشود؛ در واقع ،ما اکنون یک براندازی مطلق میخواهیم،
یک براندازی جهانی و نهتنها براندازیای علیه جمهوری اسالمی ،بلکه علیه خواست غرب؛ غرب نمیخواهد ما
در ایران کشوری دمکراتیک داشته باشیم ،میخواهد که اسالم را در ایران داشته باشد ،بههمین دلیل تمام
کسانیکه داوطلب انجام حکومت در ایران هستند ،همه بهنوعی هوای اسالم را دارند؛ 1400سال است که ما
فجیعترین ضربهها را از اسالم دیدهایم ،به کمک اسالم مردم را تحمیق کردند .اکنون شما میپرسید که
ابرقدرت مردم چگونه میتوانند کاری کارستان بکنند؟ شما نمیدانید که در آبان چه وضعیتی اتفاق افتاد ،قیام
آبان سهروز ادامه داشت ،اگر این زمان دو هفته به طول میانجامید ،دیگر چیزی به اسم سپاه پاسداران
نمیداشتیم؛ با امثال «مسیح علینژاد» و تلویزیون منوتو دوباره مردم را فریب دادند ،ما در این تلویزیونها
فقط مزدور میدیدیم .مثلن تلویزیون ایران عنترآشغال (ایران اینترنشنال) یک برنامهی آنالین داشت که
تظاهرات را نشان میداد ،اما شعارهای مردم را خودشان تغییر میدادند؛ شعارها براندازانه و الئیک و ضدّاسالم
بود ،اما این تلویزیون صدای شعارهای معترضین را حذف میکرد .دویچهوله با پدر «پویا بختیاری» مصاحبه
میکند و پدر پویا میگوید« :پسر من اصلن سیاسی نبوده!» اگر سیاسی نبود پس در خیابان و میان معترضین
چه میکرد؟! پویا از نیروهای خوب حزب بود ،اما خیلی قدرتمند نبود ،ما خدایانی داشتیم که در آبان کشته
شدند .چرا از کسی که ماجرای «مارلیک» تحت فرماندهی او بود و کشته شد اسمی در میان نیست؟ در
ماجرای «آریاشهر» ،دختری به نام «لیالو» فرماندهی تظاهرات بود و کشته شد ،آیا نامی از لیالو آورده میشود؟
کافیست نیروهای آموزشدیده خیابان را در دست بگیرند ،اگر کشورهای دنیا اگر ببینند که ایران آرزوهای
بزرگ دارد و آزادی و حکومت دمکراتیک میخواهد ،بیتفاوت نخواهند ماند .وقتی عدهای را میبیند که شعار
«جاویدشاه» سر میدهند ،با خود میگویند« :خب ،اکنون که رهبر و شاه دارند!» .ما اول باید بگوییم آزادی
میخواهیم و کشورمان برباد رفته و روسیه آن را چپاول کرده است .اکنون باید شعارها ضدّروسی باشد ،هنوز
چپهای ما میگویند «امپریالیسم آمریکا»! من با آمریکا رابطهی خوبی ندارم ،اما بحث این است که امروز
آمریکا ،گرگ نزدیک نیست« ،گرگ نزدیک ما روسیه است» ،این روسیه است که دارد ما را قورت میدهد.
کسیکه اندکی عرق ملّی داشته باشد ،نسبت به سیاستها و چپاول روسیه در ایران ،سکوت نخواهد کرد.
اکنون دومای روسیه دارد فضا را طوری آماده میکند ،تا مجلس ایران کنوانسیون قزاقستان را تصویب کند،
خامنهای نمیتواند بهطور مستقیم و با حکم رهبری فرمان تصویب این قرارداد را بدهد ،چون ممکن است
چالش ایجاد شود و مردم اعتراض کنند؛ پس فضا را شلوغ میکنند و ناگهان مردم خواهند فهمید که چه کاله
بزرگی بر سرشان رفته است؛ اما فاجعه اینجاست که مردم به فروش کاسپین راضی شدهاند و حاال میخواهند
از فروش چاهبهار و بوشهر جلوگیری کنند! این شیوهی پروپاگاندای آنهاست ،کاسپین برای آنها یک نعمت
بزرگ و چندتریلیون دالر پول است ،ولی همزمان با ماجرای کاسپین ،بهخاطر اینکه مردم را ساکت نگه دارند،
علی عبدالرضایی
ماجرای چاهبهار و بوشهر را هم پیش کشیدند؛ در آنجا هم ریشههای نفتی وجود دارد و هم ثروت ما خوابیده
است.
از هر طرف دارد به ما حمله میشود و ما تمرکر نداریم .کسانیکه تلویزیون در دست دارند ،دیدگاه سیاسی
و ملّی ندارند و با دفاع احمقانه از «کوروش» ،کوروش را هم خراب میکنند .در واقع ،من اصلن این افراد را
وطندوست نمیدانم ،اینها مشتی مسلمانند که یک مال با یک خطبه ،همه را راضی میکند .اگر ما اعتراض
آبان را شدیدتر کنیم و اینبار مثل گذشته با دست خالی به خیابان نرویم ،پیروزی ممکن خواهد شد .یکی از
کثافتهایی که بهجان ملّت ما افتاده ،همین کلمهی کثیف شهادت است ،به میدان میروند تا کشته شوند!
بروید زندگی کنید و انتقام بگیرید! بهقدرکافی کشته و شهید دادهاید .بههمین دلیل است که اینها پویا را علم
میکنند ،ما 6هزار فراتر از پویا در ایران داریم ،بجنگید تا این 6هزارنفر60 ،هزارنفر نشود ،بروید بجنگید! قرار
نیست شما جنگ را شروع کنید .در روز دوم قیام آبان وقتی خشم علنی شده بود ،در دو نقطهی تهران نیروی
انتظامی خلع سالح شد و به مردم پیوستند ،چرا اینکار را کردند؟ چون قدرت مردم فراتر بود ،چون اکثریت
با ماست8۵ ،میلیوننفر کجا و 80هزار سپاهی لمپن کجا! اکثر این افراد هم ثروتمندانی هستند که وقتی فضا
برایشان ناامن شود فرار میکنند و از ایران میروند؛ در واقع ،جمهوری اسالمی مدافع ندارد .ما در ایران فقط
مدیریت نداریم ،مردم فقط باید هماهنگ شوند .اگر یک سرمایهدار میتوانست تلویزیونی تأسیس کند و به
گروهها و احزاب مختلف فرصت معرفی خود را میداد ،آنوقت از طریق این تلویزیون میشد تظاهرات و عملیات
را هماهنگ کرد و همه با هم دست به اعتراض و تظاهرات میزدند .اگر همهی اتفاقاتی را که در 2سال اخیر
داشتیم با هم صورت میگرفت ،شاهد فرار روسیه و مزدورانش از ایران میبودیم.
دنیا دارد ما را تماشا میکند« ،اسپوتنیک» مدام پروپاگاندا میکند ،ولی وقتی سراسر دنیا ببینند که مردم
ایران «مرگ بر روسیه» میگویند ،پی به حقیقت ماجرا میبرند .ممکن است ما بعدها با آمریکا مشکل داشته
باشیم ،اما امروز نباید «مرگ بر آمریکا» بگوییم ،اکنون روسیه ،گرگ نزدیک ماست .از آنطرف احمقهایی که
مدام میگویند «مرگ بر امپریالیسم آمریکا» ،نگاه ملّی ندارند و اصلن ایران برایشان اهمیتی ندارد ،آنها
مزدورند .اکنون امپریالیسم آمریکا و انگلیس و چین هم نداریم ،چینیها استعمار کثیفی دارند اما معاملهگر
هستند .روسیه میخواهد هستی ما را مال خود کند ،خطر روسیه را ما کاملن حس میکنیم؛ در واقع ،ما اکنون
با کشوری بیگانه در جنگ هستیم ،این جنگ باید علنی شود ،اما من نمیبینم ،همه دارند تماشا میکنند! به
شما قول میدهم 1ماه بعد همه این حرفها را خواهند زد ،اما آنزمان دیگر دیر شده و کار تمام شده است؛
یعنی تمام این روزنامهنگاران و تلویزیونها ،به همهی حرفهای من پر و بال میدهند و آن را احمقانه و نرم
میکنند و در تلویزیونهای خود مطرح میکنند ،اما اگر مردم واقعیت را ببینند که چه اتفاقی دارد میافتد،
انتخابات را عاشورای جمهوری اسالمی میکنند ،مگر اینها نمیخواهند شهید شوند؟ پس در همین انتخابات،
باید پاسداران را شهید کرد و به آرزوی خود رساند .ما ایرانیان برای یکبار هم که شده ،باید «انتقام قادسیّه»
را بگیریم و این گُهمسلمانات را به آرزویشان برسانیم ،راهی جز این نیست چون این حکومت غاصب است .این
حکومت هواپیمای مسافران ایرانی را مورد هدف قرار میدهد و 17۵انسان بیگناه را در آسمان زندهزنده
سپاه روسپیه
میسوزاند و بعد در نماز جمعه آنها را مورد تمسخر قرار میدهد و میگوید« :اما سردار سلیمانی چیز دیگری
بود ».این وقاحت مطلق است ،انسانهایی که کشته شدند اغلب جوانان نخبه بودند و شعارنویس و سیاسی
نبودند ،آنها جان کشور بودند ،اما در مأل کشته میشوند و مردم فقط تماشا میکنند!
ما در ایران یک «اعتصاب سراسری» میخواهیم ،بهطوریکه همزمان تمام مردم در اعتصاب و تظاهرات
همراه باشند .اگر ما یک تلویزیون پرمخاطب داشته باشیم ،پیام ما به مردم میرسد ،آنوقت میتوانستم این
حرفها را با مدرک به مردم بگویم ،اما صدای من به اجرا نمیرسد و میدانید چه زمانی حرفهای مرا
میفهمند؟ درست مثل دفعهی پیش ،چندماه بعد! 6ماه قبل از قرارداد قزاقستان ،بحثهای ما در گروه براندازان
را ببینید! من تمام نیروهای خود را به خبرگزاریها فرستادم ،اما هیچکدام خبر این قرارداد را منتشر نکردند.
من همان زمان اعالم کردم به محض اینکه پای روحانی به روسیه برسد و قرارداد را امضا کند ،تمام وبسایتها
و تلویزیونها در مورد این اتفاق خبر خواهند زد؛ و این اتفاق افتاد .ما باید جلوی وحشتناک را قبل از بروز
بگیریم ،بعد از آن هیچ فایدهای نخواهد داشت؛ اکنون باید صدای اعتراض خود را نهتنها به مجلس بلکه به دنیا
برسانیم ،صدای ما باید شنیده شود ،باید روسیه از این صدا وحشت کند .اروپا ما را احمق فرض کرده ،اکنون
یک جوان اروپایی وقتی این ماجرا را میبیند به ما میخندد ،دارد به شعور ما توهین میشود؛ روسیه دارد در
مأل به ما توهین میکند ،بعد عدهای هنوز شک دارند که با روسیه بجنگند یا نه؟! روسیه یعنی کثافت محض
و ما ناگزیریم اصول حقوق بشر را زیر پا بگذاریم.
دریای خزر یعنی تریلیونها دالر ثروت ما ،آن ثروت باید در کشور کار تولید کند .کار باید تولید شود تا
کارگر اشتغال داشته باشد .تا ثروت نباشد کار تولید نمیشود ،کار که تولید نشود حقوق کارگر کم میشود،
بهناچار برای حقوق ناچیز مجبور به هر کاری میشود .چرا اینها بهدنبال سرزمین پاالیشگاهی در ایران هستند
و یا فضای روسپیگری را در مشهد ایجاد کردهاند؟ چون در مشهد ،آن پروژه جواب داده و به پاتایای جهان
اسالم بدل شده است .کویتیها با پرواز مستقیم به مشهد میآیند و مستقیم برای سکس با زنان ایرانی به هتل
میروند ،در آنجا دیگر بحث توریسم مطرح نیست ،بحث این است که از جان ما دارند مایه میگذارند،
مالزامبیها با زنان زیبای ما تجارت میکنند ،با زنانی که ناچارند .در حال حاضر سپاه دارد این کار را میکند،
در واقع ما با سپاه جاکشان طرف هستیم و همین سناریو در تهران هم در حال اجراست و همهی کسانی که
ادعای قدرت دارند تماشاگرند و خود را به خریّت زدهاند .امروز زن ایرانی با حجاب رقص میله میکند و
تلویزیون جمهوری اسالمی آن را به نمایش میگذارد! و یا مالیی را در تلویزیون به نمایش میگذارند که شش
زن صیغهای دارد و آن زنان میگویند که بهخاطر مشکل مالی ازدواج کردهاند؛ یعنی علنن میگویند که من
روسپیام! هویّت را از زن ایرانی گرفتهاند ،آنوقت خانمی از «آزادی یواشکی» و «حجاب اختیاری» میگوید،
یعنی تنها مسئلهاش حجاب اختیاریست ،درحالیکه زن ایرانی نابود شده است؛ حجاب کجا بود؟! بهزودی
خود حکومت حجاب را آزاد میکند ،چون از زن زیبای ایرانی هم مثل نفت باید سودآوری داشته باشند.
اینچیزها بدبختی ماست ،بعد عدهای میگویند چرا من از نوک تیز کلمه استفاده میکنم؟ کار ما از فحشدادن
هم گذشته است؛ یعنی توصیف جمهوری اسالمی ،توصیف روسپیه ،با کلمات انسانی غیرممکن است.
علی عبدالرضایی
پری عسگری :سپاس از شما جناب عبدالرضایی گرامی ،در واقع باید به این نتیجه رسید که آزادی سقفی
دارد و ارزان بهدست نمیآید و اگر مردم ایران طالب آزادی هستند ،ناچارند که بهای آن را پرداخت کنند و
اگر پرداخت نکنند و در همین شرایط باشند باید تن به مرگی تدریجی و خفتبار و هرآنچیزی دهند که
مشتی مال میخواهند .بسیار از حضور شما سپاسگزارم.
علی عبدالرضایی :در پایان فقط میخواهم یک جمله خطاب به همه بگویم ،از مجاهدین خلق تا
کمونیستها ،سوسیالیستها ،سلطنتطلبها و تا هر کسی که فکر میکند ایرانیست با هر ایدهای که دارد،
یادتان باشد اگر روسیه در اجرای طرحهای خود موفق شود ،اگر دریای خزر را مال خود کند ،اگر در بندر
چاهبهار و بوشهر پایگاه بزند ،دیگر ایرانی باقی نمیماند که شما بخواهید حکومت مد نظر خود را در آنجا
داشته باشید؛ در نتیجه باید این جدلهای ابلهانهی توییتری و این بازیها را کنار گذاشت و فقط ایران را نجات
داد .کسانیکه بحث تجزیهطلبی داشتند و مشکلشان این بود که ممکن است کُردها یا تُرکها از کشور جدا
شوند ،اکنون هستی و ثروت ما دارد برباد میرود؛ اگر دریای خزر را نداشته باشیم و ترکمنستان بخواهد
لولههای انتقال گاز خود را از مازندران عبور دهد ،دیگر سرسبزی گیالن را هم نخواهیم داشت ،حتی جنوب را
هم نخواهیم داشت ،یعنی ایران به سرزمینی بایر تبدیل میشود که فقط به درد پاالیشگاه خواهد خورد .به این
نکته توجه کنید که امروز وقت جنگ است .وقت مبارزه با دشمن بیرونی و جمهوری اسالمی و سپاه و مزدوران
سپاه است .وقت جنگیدن با بیگانگان خارج از کشور ،با تلویزیونهای برونمرزی جمهوری اسالمی ،جنگ با
نیروهای رژیم که امروز در خارج از کشور برای تداوم جمهوری اسالمی تالش میکنند .به شناسنامهی آدمها
توجه کنید ،خیلیها اسم عوض کردهاند .خالصه میکنم ،امروز وقت دعوای این نیست که مثلن من شاه ،رهبر
یا رئیسجمهور میخواهم ،امروز وقت نجات کشور است .کسانیکه در خارج از کشورند ،اگر اندکی عرق ملّی
و انسانی دارند ،باید برای رعایت انسان و ایران ،در ایران بجنگند .زنده باشید.
پری عسگری :بله همینطور است ،اکنون مسئله نابودی ایران است .ایران فراتر از اندیشههای ماست که
بخواهیم بر سر آن با هم بجنگیم .من از شما سپاسگزارم و بدرود میگویم.
سپاه روسپیه
کتابهای پارسی
مجموعه شعر
داستان و رمان
سیاسی
نظریهی ادبی
انگلیسی
.1من در خطرناک زندگی میکردم (ترجمه به ترکی) ،مترجم :سعید احمدزاده اردبیلی ،پاریس ،نشر
پاریس.1383 ،
.2من در خطرناک زندگی میکردم (ترجمه به انگلیسی) ،مترجم :ابول فروشان ،لندن ،اگزایلد رایترز ،
.1387
.3سیکسولوژی (( )Sixologyترجمه به انگلیسی) ،مترجم :ابول فروشان ،پاریس ،نشر پاریس.1389 ،
.4آن (( )Eseترجمه به اسپانیایی) ،مترجم :الیزابت لورنا فیتارونا دفورد ،نشر پاریس.1389 ،
.۵دوربین مخفی (ترجمه به انگلیسی) ،مترجم :ابول فروشان ،لندن ،پساهفتاد.1390 ،
.6دوربین مخفی( ،ترجمه به کردی) ،مترجم :طیب هوشیار ،لندن ،پساهفتاد.1390 ،
.7احتساب( ،ترجمه به اردو) ،مترجم :احسان ندیم شیخ ،پساهفتاد.1390 ،
( ،No one says yes twice .8ترجمه به انگلیسی) ،مترجم :ابول فروشان ،لندن ،لندن اسکول،
.1391
.9بمبگذاری روی گریه ( ،ترجمه به آلمانی) ،کریستینا اهلرز ،پاریس ،نشر پاریس.1389 ،
.10تنها آدمهای آهنی در باران زنگ میزنند (ترجمه به عربی) ،مترجم :الحبیب الواعی ،نشر پاریس.1388 ،
علی عبدالرضایی
ترجمه
-برای عطسهام به بیابان تو محتاجم (ترجمه به انگلیسی) ،نویسنده :ابول فروشان ،مترجم :علی
عبدالرضایی ،پاریس ،نشر پاریس.1388 ،