You are on page 1of 4

‫نظام اقتصادی اسالم»‪ ،‬بخشی از درس‌های ثقافت اسالمی است که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود‪ .

‬در این بخش‪«،‬‬


‫شود تا با تکیه بر آیات و روایات‪ ،‬نشان دهیم که اسالم و حکومت اسالمی‪ ،‬بر چه مبناهایی‪ ،‬حق دخالت درتالش می‬
‫آورند‪ ،‬چگونگی بهدست می اقتصاد و مسایل اقتصادی جامعه را دارد‪ ،‬تکلیف مسلمانان در برابر مال و اموالی که به‬
‫ها‪ ،‬چیست‪ .‬تفاوت مسلمانان و غیرمسلمانان در حصول و مصرف اموال در چیست؛آوردن اموال و مصرف آن دست‬
‫‪.‬های اقتصادی غیراسالمی» داردیی با «نظامو نهایتا ً «نظام اقتصادی اسالم» چه تفاوت و برتری‬
‫ب «نظام اقتصادی اسالم»‪ ،‬تألیف عبدالناصر شفیق‬ ‫یکی از ‪)،‬ی شرعیات دانشگاه کابلیکی از استادان دانشکده( کتا ِ‬
‫های درسی در این بخش است که از سوی انتشارات قرطبه چاپ شده است‪ .‬کتاب در دو بخش و شش مبحثکتاب‬
‫های اقتصادی» و بخش دوم به «سیاست اقتصادی اسالم»نگاشته شده است که بخش اول به «معرفی اقتصاد و نظام‬
‫شیوایی نگارش آن است‪ .‬اما پاره‬
‫ِ‬ ‫یی از نکات قابل تأمل در محتوای کتاب‪،‬پرداخته است‪ .‬یکی از نقاط قوت کتاب‪،‬‬
‫‪:‬شوداند که به آنان پرداخته می الشعاع قرار دادهاین نقاط قوت را تحت‬

‫اسالم و جمهوریت (‪)1‬‬

‫زوال قدرت‌ها؛ دولت عثمانی و بحران پس از فروپاشی‬

‫سایبان مقدس‬

‫گ‪Z‬ذاران این نظ‪ZZ‬ام «اف‪ZZ‬راد را در تص‪ZZ‬رفاتیکم‪ :‬در این کتاب در مورد نظ‪ZZ‬ام اقتص‪Z‬ادی کاپیتالیس‪Z‬م آم‪Z‬ده اس‪ZZ‬ت ک‪Z‬ه بنیان‬
‫اقتصادی‌شان مانند اشتر بی‌مهار آزاد می‌مانند و برای‌شان (بدون وض‪Z‬ع قی‪Z‬ود و ح‪Z‬دود) ح‪Z‬ق ملکیت ف‪Z‬ردی و تص‪Z‬رف‬
‫‪Z‬ادیاقتصادی می‌دهند» (نظام اقتصادی اسالم‪ ،‬ص ‪.)26‬در جایی دیگر‪ ،‬به‌صورت کلی در م‪ZZ‬ورد نظام‬ ‫به( ه‪ZZ‬ای اقتص‪ِ Z‬‬
‫غیراسالمی‪ ،‬نوشته شده است‪« :‬این نظام‌ها پرابلم‌ه‪ZZ‬ا [مش‪ZZ‬کالت] و نیازمن‪Z‬دی‌های جوام‪ZZ‬ع بش‪ZZ‬ری را ح‪ZZ‬ل )قول مؤلف‬
‫کرده نمی‌توانند؛ چرا که در همه‌ی این نظام‌ها حد مشترک این است که این همه موض‪ZZ‬وعه‌ی بش‪ZZ‬ری‌اند؛ و در ق‪ZZ‬وانین‪،‬‬
‫دساتیر و اصول وضع شده از طرف بشر گرایش‌ها و تمایالت قومی نژادی‪ ،‬لسانی‪ ،‬جنس‪ZZ‬ی [جنس‪ZZ‬یتی] و حت‪ZZ‬ا دی‪ZZ‬نی و‬
‫که در مورد «نظام اقتصادی اسالم» گفت‪ZZ‬ه ش‪ZZ‬ده اس‪ZZ‬ت‪« :‬یگان‪ZZ‬همذهبی مطرح می‌گردند…» (همان‪ ،‬ص‪ .)38‬در حالی‬
‫نظام اقتصادی که تضمین‌کننده‌ی سعادت بش‪ZZ‬ریت ب‪ZZ‬وده و من‪ZZ‬افع همه‌ی اف‪ZZ‬راد جوام‪ZZ‬ع بش‪ZZ‬ری‪ ،‬ب‪ZZ‬دون ک‪ZZ‬دام تبعیض (ب‪ZZ‬ر‬
‫اساس قوم‪ ،‬نژاد‪ ،‬لسان‪ ،‬جنس‪ ،‬سمت و منطقه و حت‪ZZ‬ا م‪Z‬ذهب و دین) در آن نهفت‪ZZ‬ه ب‪ZZ‬وده‪ ،‬نظ‪ZZ‬ام اقتص‪ZZ‬ادی اس‪ZZ‬الم اس‪ZZ‬ت»‬
‫‪(.‬هم‪ZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZZ‬ان)‬
‫داری‪ ،‬فیودالیس‪ZZ‬م وش‪ZZ‬ود س‪ZZ‬رمایهه‪ZZ‬ای کلی درک ک‪ZZ‬رد‪ .‬می ت‪ZZ‬وان در همین داوری ه‪ZZ‬ا را می فهم س‪ZZ‬طحی از این نظام‬
‫بنیاد و مبتنیچنین بی های این ها را برشمرد و برجسته کرد‪ ،‬ولی داوری سوسیالیسم را نقد کرد‪ ،‬نقاط ضعف و قوت آن‬
‫‪.‬هم از س‪ZZZZZZZ‬وی ک‪ZZZZZZZ‬ادر علمی ی‪ZZZZZZZ‬ک دانش‪ZZZZZZZ‬گاه‪ ،‬حزن‌انگ‪ZZZZZZZ‬یز و ناامیدکنن‪ZZZZZZZ‬ده استب‪ZZZZZZZ‬ر ظن و گم‪ZZZZZZZ‬ان‪ ،‬آن‬
‫دوم‪ :‬آقای شفیق (مؤلف کتاب) در بحث از نظام اقتص‪ZZ‬ادی فیودالیس‪ZZ‬م نگاش‪ZZ‬ته اس‪ZZ‬ت‪ …« :‬نظ‪ZZ‬ام فیودال‪ZZ‬یزم در آس‪ZZ‬یا در‬
‫فرم‪ZZ‬ا بودن‪ZZ‬د‪ ،‬به‌می‪ZZ‬ان آم‪ZZ‬د‪ .‬ک‪ZZ‬هسال ‪ 1206‬م که مصادف ‪ 602‬هجری قم‪ZZ‬ری ب‪ZZ‬وده و غوری‪ZZ‬ان در آن‌وقت در هن‪ZZ‬د حکم‬
‫بنابراین فیودالیزم هفت قرن بعد از نش‪Z‬أت آن در اروپ‪ZZ‬ا‪ ،‬در آس‪Z‬یا ب‪Z‬روز ک‪Z‬رده اس‪ZZ‬ت» (هم‪Z‬ان‪ ،‬ص ‪ .)26‬این ادع‪ZZ‬ا هیچ‬
‫بنیادی ندارد؛ واقعیت این است که در توصیف اوضاع اقتصادی‪-‬اجتماعی بسیاری از کش‪ZZ‬ورهای آس‪ZZ‬یایی‪ -‬و از جمل‪ZZ‬ه‬
‫تاریخ ذکرشده و حتا قبل از ورود اسالم در افغانس‪ZZ‬تان‪ ،‬از ن‪ZZ‬وعی سیس‪ZZ‬تم اقتص‪ZZ‬ادی‪-‬افغانستان‪ ،-‬در قرن‬ ‫ِ‬ ‫ها قبل از این‬
‫اجتماعی «فیودالی» بحث می‬ ‫ِ‬ ‫ی جغرافیایی‪ ،‬فیوداالن و صاحبان زمین هم‪ZZ‬انشود و درواقع حاکمان محلی هر محدوده‬
‫ق‪Z‬ول مرح‪Z‬ومساختند‪ .‬پیش از ورود اس‪Z‬الم ب‪Z‬ه افغانس‪Z‬تان‪ ،‬بهالطوایفی را می ها بودند که نظام سیاسی‪-‬اداری ملوک محل‬
‫اند و حاکم‪ZZ‬ان هرک‪ZZ‬دامنویسان عربی گزارش شدهغبار‪ ،‬هفده حکومت محلی در افغانستان از سوی مورخین و جغرافیا‬
‫بنیاد‪ ،‬هیچها نیز بودند‪ -‬خود را «شاه» نامیده بودند‪ .‬ادعایی این چنین بی ها‪ -‬که فیوداالن بزرگ همان محل از این محل‬
‫‪.‬خبری نویسنده از تاریخ و متون تاریخی نداردمعنایی جز بی‬
‫موضوع قابل بحثی که در این کتاب مطرح شده است‪ ،‬این است که «ماکیاولیسم»‪ ،‬به‬ ‫ِ‬ ‫عنوان یک «نظامسوم‪:‬‬
‫اقتصادی» جداگانه در کنار سوسیالیسم‪ ،‬سرمایه‬ ‫ِ‬ ‫گذار آن نیکولو ماکیاولیداری و فیودالیسم مطرح شده است و بنیان‬
‫در قرن شانزدهم است‪ .‬در کتاب آمده است‪« :‬بنیانگذار این نظام اقتصادی «نیکولو‪ Z‬ماکیاولی» بود‪ ،‬که در سال ‪1496‬‬
‫میالدی در ایتالیا تولد شده بود و اصالً یک دیپلمات و نویسنده‌ی حامل فکر سیاسی خاص بود‪ ،‬ماکیاولی در قرن‬
‫شانزدهم اساس سیستم اقتصادی خود را گذاشت و جهت ترویج آن کتابی را به‌نام کتاب الملوک (شهریار) نوشت …»‬
‫عنوان یک «سیستم اقتصادی» اصولی تراشیده شده است و آن را به(همان‪ ،‬صص‪ .)29-28‬برای ماکیاولیسم‪ ،‬به‬
‫کتاب «شهریار» ارجاع داده است‪ ،‬اما واقعا ً معلوم نیست و مستند نشده است که در کجای شهریار چنین چیزهایی‬
‫اصول تراشیدهبیان شده‬‫ِ‬ ‫شده برای ماکیاولیسم در این کتاب چنین است‪« :‬انسان می‌تواند از هر وسیله‪ ،‬دولت واند‪.‬‬
‫سرمایه را به‌دست بیاورد‪ ،‬ماکیاولیسم در نظر گرفتن اخالق‪ ،‬عفت و یا اضرار اجتماعی را یک کار غیرمعقول‪ Z‬و‬
‫باعث پس‌ماندگی اقتصادی می‌داند‪ ،‬به‌عبارت دیگر ماکیاولیسم از طریق نامشروع‪ ،‬مانند‪ :‬سود‪ ،‬قمار‪ ،‬زنا‪ ،‬وغیره‬
‫‪.‬اعمال‪ ،‬به‌دست آوردن ثروت و دولت را جایز و قانونی دانسته است» (همان‪ ،‬ص‪)29‬‬
‫برداشت این‌چنینی از «شهریار» ماکیاولی نشان از ناآشنایی اولیه با آن دارد‪ .‬آیا واقعا ً ماکیاولیسم یک «سیستم‬
‫اقتصادی» است؟ اگر هست‪ ،‬کدام دانشمند و اقتصاددانی‪ ،‬در کدام کتابش‪ ،‬چنین چیزی گفته است؟ اگر نیست‪ ،‬پس‬
‫ت دانشگاه کابل‪ ،‬صرف پنداشتن ماکیاولیسم‪ ،‬از سوی دانشکده»«سیستم اقتصادی‬ ‫هایدرآوردی نظر از من ی شرعیا ِ‬
‫تواند داشته باشد؟ یک آدم خیلی معمولی که سواد خواندن و نوشتن داشته باشد‪،‬مؤلف این کتاب‪ ،‬دیگر چه منبعی می‬
‫تواند درک کند که این کتابها و عناوین این کتاب‪ ،‬می محض خواندن «شهریار» و حتا با نگاهی گذرا به سرفصل به‬
‫ترین پردازش در این کتاب‪ ،‬به اقتصاد و موضوعات اقتصادیبه شرح یک تئوری اقتصادی نمی‌پردازد‪ .‬واقعا ً کم‬
‫کند واش‪ ،‬ماکیاولیسم را یک «سیستم اقتصادی» تعریف می شده است‪ .‬ولی وقتی یک استاد دانشگاه‪ ،‬در کتاب‬
‫بحث گرفته شده است‪ ،‬می‌توانپندارد که در آن‪ ،‬یک «سیستم اقتصادی» برای ترویج آن‪ ،‬به«شهریار» را کتابی می‬
‫‪.‬وضعیت ناامیدکننده‌ی آن دانشگاه را به‌روشنی درک کرد‬
‫که‪ ،‬تصور مؤلف کتاب ازدردی کرد و او را معذور دانست و آن این البته از یک منظر باید با آقای شفیق هم‬
‫ی شرعیات بوده که شاید در طول عمرشان‪ ،‬شهریار را نخواند کهخوانندگانش‪ ،‬کسانی شبیه به دانشجویان دانشکده‬
‫کاپیتال مارکس و … از جمله کتاب هیچ‪ ،‬حتا شاید به آن دست‬ ‫ِ‬ ‫شهریار ماکیاولی‪،‬‬
‫ِ‬ ‫اندهای ممنوعهرسی نداشته باشند‪.‬‬
‫‪.‬ها هم یافت نشودی شرعیات‪ ،‬یک جلد از آن ی دانشکدهخانهکنم در کتاب احتمال باال تصور می که به‬
‫های مختلف رسیدندر واقعیت امر‪« ،‬شهریار» ماکیاولی‪ ،‬کتابی است با موضوع‪ Z‬سیاسی‪ .‬موضوع آن تشریح طریقه‬
‫یداری است‪ .‬محمود محمود‪ ،‬یکی از مترجمین «شهریار»‪ ،‬در مقدمهبه شهریاری‪ ،‬حفظ آن و فن سیاست و مملکت‬
‫ت روزگاری که ماکیاولی این کتاب را نوشته است‪ ،‬اشاره می‬ ‫کند‪« :‬کتاب شهریار در زمانی نوشتهکتاب‪ ،‬به وضعی ِ‬
‫کوچک تقسیم گردیده و رشته‌ی امنیت آنشده است که ایمان سیاسی وجود نداشته تمام مملکت ایتالی به دول کوچک‬
‫روحانیون دوروی و دسایس و تزویر و حیله‌ی پاپ‬ ‫ِ‬ ‫زدن آتش فتنه وها برای دامن از هم گسیخته شده بود‪ .‬فساد اخالق‬
‫های قطعات بزرگ و کوچکجان هم افتادن شهریاران و دوک فساد و تولید اختالف در میان طبقات ملت ایتالی و به‬
‫صاحب و نداشتن یک قوه‌ی ملیهای همسایگان و تاخت‌وتاز نمودن آن‌ها در سرتاسر آن کشور بی آن مملکت‪ ،‬دخالت‬
‫دست یک‌عدهکه بتواند در آن مملکت‪ Z‬امنیت و آسایش را برقرار کند‪ ،‬افتادن قوای جنگی مملکت‪ Z‬و قشون به‬
‫وجدان که هریک عده‌یی را به اسم قشون دور خود جمع نموده گاهی اجیر این شهریار و گاهیماجراجویان بی‬
‫‪».‬مزدور آن دوک بوده و بدین ترتیب قوای روحی و جسمی ایتالی را به کلی فلج ساخته بودند‬
‫یافتن آنزمان پایان دهد‪ .‬پایان ی ایتالیای آن ماکیاولی آرزو داشت به آن پراکندگی سیاسی‪-‬اجتماعی و وضعیت آشفته‬
‫)‪ (Prince‬وضعیت از نظر او مستلزم وجود و حاکمیت «یک پادشاه باعزم و بلندهمت» بود‪ .‬ماکیاولی کتاب شهریار‬
‫‪.‬جا ممکن نیستچنین پادشاهی نوشت‪ .‬توضیحات مفصل در باب «شهریار» در این را برای یک‬
‫ب «نظام اقتصادی اسالم»‪« ،‬فاشیسم» را نیز بهچهارم‪ :‬نه‬ ‫عنوان یک «سیستم اقتصادی» در کنار سایر سیستمتنها کتا ِ‬
‫عنوان یکماکیاولیسم‪ -‬آورده است‪ .‬فاشیسم به )ی شفیقگفتهبه( داری‪ ،‬فیودالیسم‪ ،‬سوسیالیسم وهای اقتصادی‪ -‬سرمایه‬
‫«نظام اقتصادی» در این کتاب «عبارت از آن نظام اقتصادی است که از اندیشه‌ی سیاسی فاشستی [فاشیستی]‬
‫سرچشمه می‌گیرد و در حقیقت اسکلیت بدن سرمایه‌داری را تشکیل می‌دهد‪ ،‬که بنیاد آن تصاحب و به‌دست آوردن‬
‫مال‬
‫چپاول ِ‬
‫ِ‬ ‫مال دیگران توسط زور و نیرو از طرف سرمایه‌داران است» (همان‪ ،‬ص‪ .)29‬توجیه اِعمال زور در‬
‫دیگران‪ ،‬دیدگاه برتری نژادی آنان قلمداد شده است‪ُ .‬حسن جنگ با این جمله توضیح داده شده است‪« :‬جنگ برای‬
‫آن زنان» (همان)‪ .‬برای فاشیسم‪ ،‬به‬ ‫عنوان «سیستم اقتصادی»‪ ،‬مانند ماکیاولیسم‪ ،‬اصولیمردان است و مادری از ِ‬
‫‪:‬قرار اندتراشیده شده است‪ .‬آن اصول بدین‬
‫‪.‬امنیت و صلح را دشمن دولت قلمداد می‌کند از این لحاظ فاشیسم طرفدار صلح دایمی نیست‪1.‬‬
‫‪.‬رنگ امپریالستی[امپریالیستی] را برگزیدن خصوصیت دیگر این سیتم [سیستم] بوده است‪2.‬‬
‫‪.‬از تروریسم وایجاد خوف بین مردم به‌عنوان یک وسیله‌ی سیاسی کار می‌گیرد‪3.‬‬
‫‪.‬عقیده داشتن باالی سیستم یک‌حزبی و مخالفت با اصول مردم‌ساالری و جمهوریت‪4.‬‬
‫پخش ایدیولوژی قایدپرستی و شخصیت‌پرستی‪ ،‬که به همین‌منظور شعارهای (باور کن‪ ،‬اطاعت کن و پیکار کن)‪5.‬‬
‫‪.‬را بلند می‌کردند‬
‫‪.‬کنترل باالی همه‌ی وسایل تبلیغاتی و رسانه‌ها و استخدام نظام پولیسی در بین مردم‪( .‬همان‪ ،‬ص‪6.)30‬‬
‫رغم آن تالش شده است تا بین فاشیسم وداری» است‪ ،‬اما بهکه از نظر مؤلف‪ ،‬فاشیسم «اسکلیت بدن سرمایهبا آن‬
‫سوسیالیسم نیز رابطه برقرار کند‪ .‬گفته شده است فاشیسم «از ویژه‌گی‌های سیستم اقتصادی سوسیالستی[سوسیالیستی]‬
‫نیز کار می‌گیرد‪ ،‬مانند استخدام قوه‌ی بشری در خدمت حکومت که مبتنی بر اصل توتیالستی (اصالت اجتماع) است و‬
‫جکومت [حکومت]‪ Z‬ملکی را به حکومت نظامی مبدل کردن و آهسته آهسته افراد را در برابر نظام حاکم فاشیستی از‬
‫آزادی فردی‌شان محروم گرداندن شیوه‌ی دیگری این نظام وسیستم است‪ .‬که بنابراین فاشیسم برادر سوسیالیسم است»‬
‫‪(.‬همان‪ ،‬ص‪)31‬‬
‫ً‬ ‫ً‬
‫که استاد شفیق‪ ،‬فاشیسم را دقیقا مثل ماکیاولیسم اصال نفهمیده است‪.‬چند نکته در این رابطه قابل ذکر است‪ :‬اول این‬
‫خبری از تاریخنهادن‪ ،‬عین بی داری و سوسیالیسمپنداشتن و آن را بنیاد نظام سرمایه»فاشیسم را «سیستم اقتصادی‬
‫ی وقیحتفکر سیاسی و نظریات اقتصادی است‪ .‬به‌خصوص جمع بستن میان «سرمایه‌داری» و «سوسیالیسم»‪ .‬جنبه‬
‫ی سیاسی فاشیستی» قلمداد شود وعنوان یک «سیستم اقتصادی»‪« ،‬اندیشهاین ادعا اما‪ ،‬این است که منشاء فاشیسم به‬
‫ادعا شود که «همان‌طوری‌که پیروان فاشیسم خود را بر دیگران یک نسل متمایز و پاک می‌دانند و برای خود حق‬
‫حاکمیت و برتری را باالی دیگر نسل‌ها داده‌اند‪ ،‬به هیمن [همین] ترتیب مال و ثروت دیگران را نیز آز [از] راه‬
‫‪.‬یورش و چپاول حق خود می‌دانند» (همان‪ ،‬ص ‪)29‬‬
‫های خاصی است که به‌لحاظ تاریخی به بعد از جنگ جهانی اول برفاشیسم اصوالً نوعی «نظام حکومتی» با ویژگی‬
‫ها ومرجوگذاری شد‪ .‬دلیل موفقیت و محبوبیت فاشیسم در آن کشور‪ ،‬هرجمی‌گردد که توسط موسولینی در ایتالیا پایه‬
‫تر از همه‪ ،‬طبقات متوسط در ایتالیا از رشدهای پس از جنگِ نخست بود که در ایتالیا حاکم شده بود‪ .‬مهماغتشاش‬
‫ی الهام برایها در روسیه‪ ،‬مایهکارآمدن لنین و بلشویک ها نگران بودند‪ ،‬چون روی کارآمدن بلشویک بلشویسم و روی‬
‫بسیاری از کارگران در بسیاری از کشورهای اروپایی شده بود‪ .‬لنین و بعد از او استالین‪ ،‬در تالش تسری و گسترش‬
‫دادن انقالب بلشویکی‪ Z‬به سراسر جهان بودند‪ .‬یکی از تعهدات موسولینی‪ ،‬نجات ایتالیا از چنگ بلشویسم و جلوگیری‬
‫که یک سیستمها بود‪ .‬خو ِد موسولینی اذعان داشته بود که «فاشیسم عالوه بر آن از تسخیر قدرت توسط بلشویک‬
‫گاهی‪ ،‬فاشیسم را یک «سیستم اقتصادی»حکومتی است‪ ،‬باالتر از همه‪ ،‬یک سیستم فکری نیز هست»‪ .‬او هیچ‬
‫های فاشیستی (مانند نازیسم)‪ ،‬با اقتصاد و امور اقتصادی نیز تعیین نسبتندانست‪ .‬البته که موسولینی و سایر گرایش‬
‫اما «سیستم اقتصادی» چیزی ‪)،‬کندمثلی که هر سیستم سیاسی‪ ،‬چنین می ( کرده بودند‪ ،‬در مورد آن نظر داده بودند‬
‫‪.‬گریخته در باب اقتصاد‪ ،‬شکل گیردونیست که فقط با نظریات جسته‬
‫انجامد؟پرسیدنی است که این ‪ 6-5‬اصول که همگی بار سیاسی دارند‪ ،‬چگونه به تشکیل یک «سیستم اقتصادی» می‬
‫که‪ ،‬آقای شفیق یا «سیستم‌ها و نظریه‌های اقتصادی» را خوب نفهمیده است و یا همحرف آخر در این مورد این‬
‫یی‪ ،‬به اقتصاد پرداخته وکه شخصی‪ ،‬یا کتابی یا سیستم فکری ماکیاولیسم و فاشیسم را‪ .‬تصور داشته است همین‬
‫پرداز اقتصادی است‪،‬اش مشخص کرده است‪ ،‬آن شخص (مثل ماکیاولی) یک نظریهجایگاه آن را در سیستم فکری‬
‫آن کتاب (مانند شهریار) کتابی است که یک «سیستم اقتصادی» در آن تشریح شده و آن سیستم فکری و سیاسی (مثل‬
‫‪.‬ماکیاولیسم و فاشیسم)‪ ،‬یک «سیستم اقتصادی» است‬
‫ت دانشگاه کابل سروکار داریم‪ ،‬می پنجم‪ :‬از خالل دو‪-‬سه سالی که ما با استادان دانشکده‬ ‫شود گفت یک وجهی شرعیا ِ‬
‫ها نگاههای فکری و فرهنگی دنیای جدید و غربی که نسبت به فراوردهاشتراک میان همه‌ی آن‌ها وجود دارد‪ ،‬و آن این‬
‫ی ذهن بشر‪ ،‬و بنابراین‪،‬ها‪ ،‬ساختهکشند‪ ،‬این است که این فراورده«تحقیرآمیز» دارند‪ .‬دلیلی که آن‌ها عمدتا ً پیش می‬
‫ها وشمول‪ ،‬ازلی و ابدی نیستند‪ .‬از اصول‪ ،‬ارزش اند‪ .‬کامل‪ ،‬جهان ناقص‪ ،‬نارسا و محدود به زمان و مکان خاصی‬
‫شود و برگستر و ازلی و ابدی دفاع می های کامل‪ ،‬جهان عنوان اصول و ارزش ارشادات اسالمی و مذهبی عمدتا ً به‬
‫یابند‪ .‬در کتاب «نظام اقتصادی اسالم» هم‌چنین دیدگاهیهای غیردینی رجحان می این مبنا‪ ،‬بر اصول و فراورده‬
‫اقتصادی به‌اصطالح غیراسالمی‪ ،‬بر همین اساس داوری شده است‪…« :‬شود و در مورد نظاممشاهده می‬ ‫ِ‬ ‫های‬
‫نظام‌های اقتصادی سرمایه‌داری و سوسیالستی [سوسیالیستی] و انواع دیگری از نظام‌های اقتصادی موضوعه‌ی‬
‫بشری نمی‌توانند رهنمود مسلمان‌ها در عرصه‌ی اقتصاد باشند و مسلمان‌ها را در مورد فعالیت‌های اقتصادی و‬
‫تجارت رهنمایی کنند…» (همان‪ ،‬ص‪ .)52‬در جای دیگری آمده است‪« :‬در روشنایی تاریخ نظام‌ها و سیستم‌های‬
‫اقتصادی موضوعه‌ی بشری اعم از فیودالیسم‪ ،‬ماکیاولیسم‪ ،‬فاشیسم‪ ،‬سرمایه‌داری‪ ،‬سوسیالیسم‪ ،‬و نظام اقتصادی‬
‫مختلط معلوم می‌گردد که همه‌ی این نظام‌ها نظر به آن‌که موضوعه‌ی بشری‌اند و بنیانگذاران آن انسان‌ها بودند؛ جهت‬
‫منفعت بخشیدن به یک طبقه‌ی خاص عموم بشریت را زیر ظلم و شکنجه قرار دادند‪ ،‬و به‌طور خاص سلطه و‬
‫حاکمیت خود را به شکلی از اشکال باالی امت اسالمی و جهان سوم برقرار داشته و مشکالت فراوان را برای‌شان‬
‫خلق کرده است…» (همان‪ ،‬صص‪ .)55-54‬در مورد «نظام اقتصادی اسالم» نوشته است‪« :‬یگانه نظام اقتصادی که‬
‫تضمین‌کننده‌ی سعادت بشریت بوده و منافع همه‌ی افراد جوامع بشری‪ ،‬بدون کدام تبعیض (بر اساس قوم‪ ،‬نژاد‪ ،‬لسان‪،‬‬
‫‪.‬جنس‪ ،‬سمت و منطقه و حتا مذهب و دین) در آن نهفته بوده‪ ،‬نظام اقتصادی اسالم است …» (همان)‬

You might also like