Professional Documents
Culture Documents
سیاسی جهان
*
مرتضى شيرودى
166
¶¼–¼j
سال سوم /شماره دهم /تابستان 1388
چکیده
بیشتر انديشهها ،مذهبها و نحلههای فکری در پى ايجاد نظمینوين و نظامى مطلوب ب رای
آینده جهاناند .در سه دهه اخير ،سه نظريه جهانگرايانه «پايان تاريخ» (فوكوياما)« ،جنگ
تمدنها» (هانتينگتون)« ،اسالم سیاسی» (امام خمینی;) در دو قالب پی شنظام مردمساالری
دینی (جمهوری اسالمی) و نظام کامل ،قطعی و نهایی حكومت مستضعفان (امام زمان،)4
بيش از ديگر نظریهها توجه جهانيان و اندیشهورزان را به خود جلب كرده و ندای ساختن جهانی
جدید را سر دادهاند .در واقع ،سه نظریه ب رای جهان یشدن یا جهان یسازی پیش و روی جامعه
جهانی است که م یتوان آن را در دو نظام لیب رال ـ دموکراسی شامل دو نظریه جهانشموالنه
و همخانواده فوکویاما و هانتینگتون و مردمساالری دینی شامل دو نظریه مرتبط به هم و از
یک سنخ امام خمینی; و امام عصر 4خالصه کرد .پرسش این است که كداميك از این
نظریهها ،ظرفيت و توان الزم را ب راى تأسيس نظام جهانى دارند؟ با مرور و مطالعه مختصات و
صفات این نظریهها و نظامها ،پاسخ به این پرسش را پی م یگیریم.
واژگان كليدي
فوکویاما ،نظریه پایان تاریخ ،هانتینگتون ،نظریه جنگ تمدنها ،نظام لیبرال ـ دموکراسی ،امام
خمینی; ،انقالب اسالمی ،نظام جمهوری اسالم ،امام زمان ،4حکومت مستضعفان.
مقدمه
برای پاسخگویی به پرسش این نوشتار:
.1نظری��ه پایان تاری��خ فوکویاما و نظریه جنگ تمدنه��ای هانتینگتون مطرح و نقد
میشود.
.2برخی از نواقص نظام لیبرال ـ دموکراس��ی به عنوان نظامی که اس��اس و بنیان دو
نظریه یاد شده را تشکیل میدهد ،به میان میآید.
.3از نظریه اس�لام سیاسی امام خمینی; و نظام جمهوری اسالمی به عنوان نظامی
با قابلیتهای فراهمآوری نظام کامل و نهایی امام زمان 4سخن میرود.
.4س��رانجام مروری کوتاه ب��ر نظریه حکومت مس��تضعفان و ویژگیهای آن صورت
میگیرد .مطالعه و مقایس��ه این نظامها ،مطلوب بودن نظام جمهوری اس�لامی را در گام
اول و نظام حکومت مستضعفان را در گام پایانی نشان میدهد.
فوکویاما
نظریه «پايان تاريخ» را فرانس��يس فوكوياما ،معاون وقت بخش برنامهريزى سياس��ى
در وزارت خارجه امریکا در س��ال 1989م (1368ش) در نشريه منافع ملي مطرح کرد .وى
نظريه خود را نخس��ت به صورت مقاله و س��پس با انتش��ار كتابى با عنوان پايان تاريخ و
واپس�ين انس�ان 1مطرح س��اخت .به اعتقاد وى ،ليبرال ـ دموکراسی شكل نهايى حكومت
در جوامع بش��رى اس��ت .تاريخ بشر نيز مجموعهاى منس��جم و جهتدار است كه بخش
بزرگی از جامعه بشرى را به سوى ليبرال ـ دموکراسی سوق مىدهد .فوكوياما در تشريح
نظريههای خود ابراز مىدارد:
پايان تاريخ زمانى است كه انسان به شكلى از جامعه انسانى دست يابد كه در آن،
عميقترين و اساس��ىترين نيازهاى بشرى برآورده شود و چنين اتفاقى در غرب
پايان تاريخ زمانى
و در نظام ليبرال ـ دموكراس��ى افتاده اس��ت .به بيان ديگر ،بشر ،امروزه به جايى
است كه انسان به رسيده كه نمىتواند دنيايى ذات ًا متفاوت از جهان كنونى را تصور كند؛ چرا كه هيچ
شكلى از جامعه نشانهاى از امكان بهبود بنيادى نظم جارى وجود ندارد.
انسانى دست يابد
كه در آن ،عميقترين فوكوياما ،همچنين معتقد است:
و اساسىترين
در طول چند س��ده گذش��ته ،همگام با پي��روزى ليبرال ـ دموكراس��ى بر رقباى
نيازهاى بشرى
برآورده شود و ايدئولوژيك خود نظير سلطنت موروثى و فاشيسم و جديدتر از همه ،كمونيسم،
چنين اتفاقى در در سراسر جهان ،اتفاقنظر مهمى درباره مشروعيت ليبرال ـ دموكراسى به عنوان
سرانجام نظام سیاسی جهان
غرب و در نظام
تنها نظام حكومتى موفق به وجود آمده [اس��ت] .لذا ليبرال ـ دموكراس��ى ممكن
ليبرال ـ دموكراسى
افتاده است است نقطه پايان تكامل ايدئولوژيك بشر و آخرين شكل حكومت بشرى باشد .در
اين صورت ،پايان تاريخ اتفاق مىافتد .در واقع ،شكست كمونيسم ،دليل پيروزى
ارزشهاى ليبرال ـ غربى و پايان درگيرىهاى ايدئولوژيك است.
167
شد .آزادى و انس��انيت در اين مقطع ،مفهوم كامل و جامع خود را او اضافه مىكند:
3
پيدا خواهد كرد. م��ن قائل ب��ه پايان يافتن تاريخ هس��تم؛ زي��را تاريخ به
فوكوياما با توجه به تفاسيرى كه از نظریههای هگل و ماركس مثابه يك فرآيند منس��جم و متح ّول اس��ت كه وقوع آن 168
در اي��ن زمينه ارائه مىدهد ،بيش��تر به پيروزى ليبراليس��م از نوع ب��ا امعاننظر به تجربه همه مردم در همه زمانها ،ممكن
هگل��ى باور دارد تا از نوع ماركس��ى آن؛ يعنى ب��ه پيروزى جامعه است؛ اين اتفاق افتاده .چنين دركى از تاريخ بشر ،بيش از
¶¼–¼j
و دول��ت معتقد اس��ت ،نه پي��روزى طبقه كارگر .فوكوياما بيش��تر همه با نام هگل ،فيلسوف آلمانى شناخته مىشود .كارل
اصطالح پايان تاريخ را از تفس��يرى كه الكس��اندر كژو 4بر انديشه
عمقنامید بر كشورهاى ديگر را شكل ،جهت و عينيت مىبخشد و اين ارزشها ،به ابزار تصويرگرى
جهان در ميان تودهها و نخبههاى جهان س��وم تبديل ش��ده اس��ت .پايان تاريخ ،بيش از
آنك��ه برترىهاى ك ّمى و كيفى كاالهاى م��ادى و غيرمادى غرب را مطرح كند ،برترى
ذهنى آن را مطرح کرده است .در اين بين ،تنها كشورهاى اندكى در جهان ،چون ايران ،با
169 پش��توانهاى پربار از انديشه اسالمى ،در مقابل انديشههایى سلطهگرايانه چون پايان تاريخ
منتقدان هانتينگتون طيف وس��يعى را تشكيل مىدهند .برخى و مصداق عينى آن ،يعنى جهانىش��دن امریکايى ايس��تاده است.
دولتم��ردان غربى طرح اينگونه مس��ائل را در اين مقطع ،از نظر بنابراين ،نظريه فوكوياما را بايد در ردیف نوشتههايى دانست که به
پیآمدهاى سياس��ى آن ،جاي��ز نمىبينند .برخى اندیش��هورزان و پايان عصر ايدئولوژى ي��ا به عبارتى ،به بنياد ايدئولوژى امریکايى 170
روشنفكران محافل سياس��ى غرب ،آن را طرحى خام مىپندارند مربوط مىشود؛ همانگونه كه ژرار آرو 8و الويه مونژن 9در مقالهاى
و هانتينگتون را به پاش��يدگى درونى ،پوچى اخالقى و خأل معنوى كه در 1989م در نشريه اسپريت امریکا به چاپ رسيد ،بيان كردند،
¶¼–¼j
جهان غرب و در عوض ،تالش براى يكپارچه انگاشتن آن متهم ِ اعالم پايان تاريخ ،اصلی پايدار در انديشه امریکايى است و اصو ًال
مىسازند و از او مىخواهند تا براى ترميم خانه از پاىبست ويران امریکا از نظر ايدئولوژى بر اساس نفى تاريخ بنا شده است 10.پس
¶¼–¼j
و هماهنگ كردن سياستها با اين هدف كه كشورهاى متعلق به ج ّدى در س��طح بينالمللى ،از بحران هويت در ميان ملتها ریشه
تمدنهاى ديگر ،اختالفات خود را با كشورهاى غربى حل كنند؛ خواه��د گرفت .هويتى ك��ه پيش از اين ،با اس��تناد به ايدئولوژى،
انسانها برمىخيزد.
بنابراین ،موجه بودن
19
برده عواطف است.
مؤسسههای اجتماعى
فقط در گرو تأمين .3رهايى ،نه آزادى
منافع دنيوى نيست لوي��ن از ارائه تعريف آزادى مورد نظر نظريههاى ليبرال ـ دموكراس��ى ابا دارد .از اين
173 رو ،مس��تقيم به س��راغ تحليل مفهوم آزادى ليبرال ـ دموكراس��ى نم��ىرود؛ چون معتقد
.5وضع قوانين اس��ت آزادى را حتى ليبرال ـ دموكراتها به صورتهای مختلف
حق قانونگذارى در ليبرال ـ دموكراس��ى با مردم اس��ت ،نه با تعريف کردهاند .با اين وصف ،مىكوش��د مخرج مش��ترك تعاريف
خدا ،ولى وضع قوانين از س��وى بشر ،کاس��تیهایی دارد .از جمله آزادى ليب��رال ـ دموكراتها را عرضه كند و آن اين اس��ت كه در 174
اینکه: نظريه ليبرال ـ دموكراسى ،آزادى يعنى نبود محدوديت اجبارى در
الف) بش��ر نمىتواند براى انس��انها ،قانون يا قوانينى جامع و دسترسى به هدفها .پس در اين نظريه ،بهترين تعريف از آزادى،
¶¼–¼j
كامل وضع كند؛ زیرا ابزارهاى سهگانه شناخت انسانى ،چون حس، به حال خود واگذاشتن افراد به صورت تحديد نشده و رها شده ،در
دس��تیابی به هدفهاس��ت؛ اما واقعيت آن است كه دستيابى به
29
فاسد کرد ،ولى
مىتوان بیشتر آنها 30
.9انسانمحورى
را گمراه كرد .آن وقت
چنين به نظر مىرسد اصل بنيادين نظامهاى ليبرال ـ دموكراس��ى ،انسانمحورى است و بدين معناست كه
كه ملتى ،زيان خود را انس��ان ،خردمند اس��ت و با بهرهگيرى از خرد خويش مىتواند زندگى فردى و اجتماعى را
175 مىخواهد
بدون كمك مابعدالطبيعه به بهترين صورت اداره كند .پس او ،در اين راه ،از راهنمايى خدا
م��ردم روى كار مىآين��د و ج��ز آنچه م��ردم مىخواهند ،تعهدى در عرصه زندگى اجتماعى بىنيازاست .به همين دليل ،بدون الهام
ندارند .در این دموكراس��ى كه همان دموكراسىهاى ليبرال امروز و استمداد از قدرت ديگرى ،از حق مطلق در تشريع و قانونگذارى
غرب اس��ت ،آزادى ب��ه معناى رهايى از قيد و بندهاى انس��انى و برخوردار اس��ت .بنابراين ،در مبانى انديش��ه ليبرال ـ دموكراسى، 176
دينى تعريف مىش��ود .اين معنا از آزادى ،ستيز با آزادى حقيقى و جايگاه��ى ب��راى نقشآفرين��ى و تأثيرگذارى خداون��د و مقوالت
تكاملدهنده است كه يكى از علتهاى آن ،جایگزینى دموكراسى دينى نظير وحى و معاد وجود ندارد .این در حالى اس��ت كه اكنون
¶¼–¼j
رأىها (مردم) به جاى دموكراس��ى رأسها (نخبگان) يا شايستهها در بخش��ى از غرب ،اين تجربه پديد آمده اس��ت كه انسان بدون
و شايس��تگان است 34.پس ،رهبران انقالبى نبايد در دام ليبراليسم راهنمايى خدا ،يعنى تاريكى .از اين رو ،جنبش الهيات رهايىبخش
دموكراسى به شمار
نمىآورند
رأى برابر و يكس��ان در انتخاب مجريان دولتى داش��ته باشند .در اينجا ممكن است آراى
مردم به ش��يوه نابرابر تبليغاتى ،ربوده يا خريده ش��ود ،ولى نابرابرى اقتصادى عميقتر از
نابرابرى سياس��ى است .ش��ايد بتوان گفت كه در دموكراسى سياسى ،اصل برابرى ،فداى
44
اصل آزادى و در دموكراسى اقتصادى ،اصل آزادى ،فداى اصل برابرى مىشود.
177
تأثيرگ��ذارى بر مردم در فرآيند انتخاب��ات برخوردارند .بنابراين ،از 45
.15استبداد اكثريت
وج��ود نابراب��رى ،بىعدالت��ى و ناامنى در زندگ��ى اجتماعى غرب بر قانون اكثريت در نظام ليبرال ـ دموكراس��ى ،انتقادهایی وارد
نباي��د تعجب كرد .يكى از حس��استرين نقاطى كه س��رمايهدارى است .از جمله اینکه :در اين نظام همه حق دارند با رأى برابر ،در 178
بر آن تأثيرى ش��گرف مىنهد ،افكار عمومى اس��ت .سرمايهدارى امور سياسى و دولتى ش��ركت كنند .در اين صورت ،رأىگيرى به
غرب با اس��تفاده از مكانيسم استعمارى ـ تبليغى به گونهاى عمل منزله تصميمگیری به وسیله اكثريت مردم خواهد بود .با این حال،
¶¼–¼j
مىكند كه آراى مردمى را به خدمت خود درمىآورد .در حقيقت ،در آي��ا همه صالحيت رأى دادن و قوه تش��خيص و انتخاب كردن را
نظامهاى ليبرال ـ دموکراسی ،سرمايهساالرى سايه افكنده است و
¶¼–¼j
ظهور جامعه شبکهاي اثر مانوئل کاستلز ارجاع میدهیم. را نمىپذي��رد و همواره در حالت ايس��تايى باقى خواه��د ماند .اين
مهمتري��ن مس��ئلهاى كه به بح��ران در عمل غ��رب دامن زده، بىميلى ،بيش از آنكه متوجه امور مادى باش��د ،متوجه امور معنوى
دارند .اين باور متأثر دشوار نيست؛ زيرا تأسيس امت پاناسالمى كه مىتواند مسلمانان را صرفنظر از مليتهاى
از انقالب اسالمى و
مختلف و موانع قومى و سياس��ى موجود به هم پيوند دهد ،از ارزشها و ش��عارهاى انقالب
نظريه جهانگرايى
(تلفيق دين و اسالمى است .به عالوه ،تأكيد شديد انقالب اسالمى بر لزوم پيروى از كتاب مقدس (قرآن)
سياست در عرصه و احكام اسالمى ،شكى باقى نمىگذارد كه اين انقالب در پى تحكيم جهانى اصول بنيادين
جهان) آن است
181 اس�لام در جهان است .اين پديده همان چيزى اس��ت كه برخى از اندیشهورزان مغربزمين
حرکت کرده ،در جهت ترویج دین به عنوان نیاز اساسی در زندگی و از جمله هنيز در س��ال 1993م آن را تجديد حيات جهانى مذهب
اجتماعی گام برداش��ته اس��ت .به بی��ان دقیقتر ،در قرن بيس��تم، 54
(اسالم) خواند.
كمونيسم و فاشيسم به عنوان ايدئولوژیهاى سكوال ِر برآمده از جهان به دليل پيوند یافتن مذهب و سياست اسالمى ناشى از انقالب 182
مسيحيت غربى سربرآوردند .با شكست فاشيسم (1945م1324/ش) اس�لامى با همدیگر ،دولت امریکا بر آن ش��د كه اس�لامگرايى را
و كمونيس��م (1991م1370/ش) ،نظام دموكراس��ى ليبرال ،خود را از عوام��ل نابودى جه��ان بخواند و فعاالن مس��لمان را رزمندگان
¶¼–¼j
بىرقيب مىديد ،اما انقالب اسالمى ،نظام ليبرال ـ دموكراسى را به ش��ركتكننده در جنگ اسالم و غرب بداند .رهبران اتحاد جماهير
چالش طلبيد .رويداد انقالب اسالمى ،نظريه تئورىپردازان ليبرال را ش��وروى س��ابق نيز ترس خود را از اس�لام انقالبى الهاميافته از
غيردينى بكشانند.
گاهى اوقات چنين اين كالم رهبرى انقالب اس��ت كه فرياد «اهللاكبر» مردم الجزاير بر پش��ت بامها درس
حالت تدافعى ممكن 61
گرفته از ملت انقالبى ايران است.
است تغيير يابد و به
تهاجم سياسى منجر
انقالب اسالمى به جهانيان آموخت كه مشروعيت نظام سياسى بايد بر آراى واقعى مردم
شود استوار باشد و به همين دليل بود كه اصل «جمهوری اسالمی» را به همهپرسی گذاشت.
183
ب��ه اين جهت ،هانيه تركي��ان از امریکا نيز ت�لاش زن ايرانى در همهپرس��ی درباره يك نظام نه فقط عملى ش��گفت ،ش��جاعانه و
معرفی الگوى زن مس��لمان به جهاني��ان را موفق مىداند .بهطور س��خنىنو ،بلكه انديشهاى فراتر از دموكراسى غربى است .از اين
کل��ی همانگونه كه احمد هوبر مىگوي��د« :آنچه در ايران با آزاد رو ،ب��ه عنوان بديلى براى جهان خس��ته از ليبرال ـ دموكراس��ى 184
65
كردن زن رخ داده ،در همه جاى جهان تأثير گذارده است». مطرح شد .در اين انقالب ،حتى مردم خبرگانى را انتخاب مىكنند
دنياى اسالم تأثير بيشترى از الگوى حجاب اسالمى زنان پس تا تدوين قانون اساس��ى بر اس��اس رأى مردم باشد .پس از تدوين
¶¼–¼j
از انقالب ايران پذيرفته است .از جمله ليز ماركوس اعتراف مىكند ني��ز ،مراجعه به آراى عمومى ص��ورت مىگيرد .در اوج جنگ امام
كه به دليل اثر مس��تقيم پخش تصاوير زنان ايرانى در رسانههاى اجازه نداد ،مجلس از حق قانونى خود براى استيضاح اولين رييس
و عمل سياسى
جنبشهاى اسالمى حكومت اس�لامى به دو روش متمايز و در عين حال مك ّمل هم ،يعنى جنگ با اسرائيل و
سياسى معاصر به 71
شركت در انتخابات مجلس روى آورده است.
شكلهاى مختلفى
مشاهده مىشود .6ساختارشكنى
185 انقالباس�لامى به صورتهای مختلف س��اختارهاى پذيرفته ش��ده جهانى را درهم
«انقالبها مىآيند ،نه اينكه س��اخته ش��وند» .با پيروزى انقالب شکست و س��اختارهاى ارزش��ى جديدى را جایگزین ساختارهاى
اس�لامى ايرانكه با نوعى س��اخته ش��دن و معمارى همراه بود، پيشين ساخت .اکنون این موردها را برمیشماریم:
وی نظری��ه خود را به اين صورت تغيي��ر داد« :انقالبها مىآيند، الف) در انديشه مدرنيته ،براى انتقال جامعه سنتى به مدرن ،بشر 186
نه اينكه ساخته ش��وند به جز انقالب اسالمى» .بنابراين ،انقالب به الگوى جهانى توسعه نیاز دارد؛ آن هم الگويى که از غرب پيشرفته
اسالمى نشان داد كه مىتوان يك پديده عظيم اجتماعى را ساخت برگرفته ش��ده باشد؛ زیرا عقيده بر اين اس��ت كه دنياى غيرغربى
¶¼–¼j
و اين ،ارزش و مفهوم جديدى است كه انقالب اسالمى به عرصه توسعهنيافته ،بايد همان مسير توسعه در اروپا و امریکا را بپيمايد .در
نظریهپردازى جهانى عرضه كرده است. اين ديدگاه ،نوس��ازى با دنياگرايى مفرط همراه است؛ ولي انقالب
ساختارش��کنی و ساختاربخش��ی جدید انقالب اسالمی ،فضای اسالمى ايران مبانى توسعه غرب را زير سؤال برد و بیان داشت كه
ذهنی و توانایی عملی جهان تش��نه معنویت را برای پذیرش نظم دين ،در زمینه اداره دنيا جهتگيریىهاى اساسى دارد و دنياگرايى
نو و مطابق با فطرت الهی که همان آخرین حکومت الهی اس��ت، را هم نفى مىكند .به اين صورت ،انقالب اس�لامى ،ارزش تازهای
آماده میکند. برای توسعه آفريد و اعالم کرد كه در توسعه اجتماعى ،بشر نيازى
.7ستيز با استكبار
72
ندارد به الگوهاى غربى توسل بجوید.
ب) انق�لاب اس�لامى در ايران در دورهاى به وقوع پيوس��ت كه
نظام حاکم بر دیروز و امروز جهان ،مس��تکبرانه است .شکستن
جريان پستمدرنيس��م در ربع آخر قرن بيستم وارد مرحله جديدتر و
این نظام اس��تکباری ،هدف انقالب اس�لامی برای تدارک دیدن
ج ّدىتر شده بود .از اين رو ،به عقيده بسيارى از اندیشهورزان غرب،
اس��تقرار نظ��ام عادالنه امام زمان 4اس��ت .در واق��ع ،انقالب
انقالب اس�لامى ايران ،انقالبى پستمدرنيستى است و در روايت و
اس�لامى ،اس��تقالل را از مهمترين اصول توسعه و وابستگى را از
تفس��ير مدرنيته جاى نمىگيرد .به همين دليل ،افرادى چون ميشل
اساس��ىترين عل��ت عقبماندگى معرفى كرد و باره��ا در اين باره
فوكو ،دريدا و ادوارد سعيد به انقالب اسالمى ايران توجه کردند .فوكو
به ملتها و دولتهاى دربند جهان س��وم و جهان اس�لام هشدار
از جمله اشخاصى بود كه يافتههاى نظرى خود را در انقالب اسالمى
داد .ام��ام خمينى; بر اي��ن باور بود كه اس�لام ،مخالف و منكر
پيدا كرد و با چاپ مقاالتى ،حمايت خود را از مردم ايران نش��ان داد،
وابس��تگى صنعتى ،كش��اورزى ،ادارى ،اقتصادى و فرهنگى است.
گفتنی اس��ت وی با حملههای ش��ديد و تند همكيشان خود روبهرو
ایشان وابستگى فكرى را از دیگر وابستگىها مهمتر مىدانست و
ش��د .به نظر او ،انقالب اس�لامى در اي��ران ،در قالب معنويتگرايى
آن را مبدأ ديگر وابستگىها مىشمرد و هشدار مىداد كه استقالل
سياسى جاى مىگيرد ،در حالى كه عنصر معنويت قرنها در غرب به
با وابستگى قابل جمع نيست و تا زمانى كه استقالل در همه ابعاد
فراموشى سپرده شده بود .بنابراين ،انقالب اسالمى ،نظريه و ديدگاه
75
اجتماعى اتفاق نيفتد ،نمىتوان كشورى را مستقل ناميد.
انقالب ،توس��عه و زندگى بدون معنويت را طرد كرد و افق ارزش��ى
مواضع و تالش امام خمينى; كه با اس��تقالل ايران از س��لطه
تازهاى را به روى جهانيان گش��ود كه در آن هم به نيازهاى مادى و
امری��کا همراه ش��د ،به پيداي��ش اعتماد به نفس ملته��ا در برابر 73
هم به نيازهاى معنوى پاسخ داده مىشود.
زورگويى ابرقدرتها و شكس��تن بته��اى ظالمانه و بالندگى نهال
ج) تا پيش از پيدايش انقالب اس�لامى ،بیش��تر نظريهپردازان
قدرت واقعى انس��انها و س��ربرآوردن ارزشه��اى معنوى و الهى
انق�لاب در عرص��ه جامعهشناس��ى ،گرايشهاى س��اختارگرايانه
انجامی��د 76.به اعتقاد مقام معظم رهبرى ،اس��تقاللخواهى انقالب
داش��تند؛ يعنى سعى مىكردند با بررس��ى نمونه انقالبها ،به يك
اس�لامى چنان بر دنیا تأثير گذاش��ته كه برخى زم��امداران جهان
نظریه دست يابند تا بتوانند هر انقالب جديدى را كه در جهان رخ
س��ومی را وادار به اعتراف كرده اس��ت .برای مثال ،يكى از رهبران
مىده��د ،با کمک آن نظریه تبيين و حت��ى وقوع آن را پيشبينى
كش��ورهاى شرق آسيا در جريان اجالس سران كشورهاى اسالمى
كنند .خانم اسكاچپول ،از جمله اين نظريهپردازان بود كه انقالبها
خطاب به معظمله علت فقر كش��ورش را وابس��تگى س��رمايههاى
را عمل��ى اتفاقى و خارج از اراده مىدانس��ت و بر این باور بود كه
موجود در كشورش به سرمايهدارهاى صهيونيستى و امریکايى دانست .مقام معظم رهبرى
نتيج��ه مىگيرد كه اس��تكبار وقتى منافع��ش ايجاب كند ،به هیچ ملت��ى و هیچ اقتصاد و
77
فرهنگى رحم نمىكند.
امروز ديگرى شكى باقى نمانده است كه ايستادگىهاى دولت و ملت ونزوئال در مقابل
امریکا ،متأثر از انقالب اس�لامى است .كاس��ترو نیز به پشتگرمى حمايتهاى جمهورى
اس�لامى (نظام برآمده از انقالب اس�لامى) به رويارويى انقالب و كشورش با امریکا ادامه
مىده��د .حزباهلل لبن��ان با درسگيرى از اس��تقاللطلبى انقالب مردم ايران مىكوش��د
اس��تقالل لبنان را در مقابل رژيم صهيونيس��تى حفظ كند .حاکمان سوريه نیز بارها اعالم
كردهاند درس ايس��تادگى در برابر اسرائيل غاصب را از انقالب ايران آموختهاند .دستيابى
ايران به اس��تقالل سياسى ،اقتصادى ،فرهنگى و نظامى به الگويى براى رزمندگانى تبديل
ش��ده اس��ت كه اکنون در عراق ،س��ودان و فلس��طين با س��لطهگران بر آب و خاك خود
مىجنگند .جالب استكه آنها در جنگ با متجاوزان به كشورشان ،با همان شعارها (مرگ
بر امریکا) ،شيوهها (بسيج مردمى) ،سالحها (تسليحات سبك و متعارف) و نمادهاى انقالب
اسالمى (توسل و توكل به خدا) مىرزمند و همينهاست كه استكبار را از وقوع يك يا چند
78
پيروزى ديگر ،مشابه پيروزى انقالب اسالمی ايران در سال 1979م نگران مىكند.
بهط��ور کلی ،میتوان نتيجه گرفت انقالب اس�لامى ایران ب��ا زنده کردن ارزشهايى
چون بيدارى ،حجاب و پيوند دين و سياس��ت ،اس�لام را به عنوان تنها راهنمای مبارزه ،و
تش��کیل حكومت اس�لامى را به عنوان هدف ایدهآل در جهان معرفی كرد ،بدون آنكه
انقالب اس�لامى ناچار ش��ود يا نيازى ببيند در اين راه به اقدام فيزيكى متوسل شود .اين
مس��ئله نشان مىدهد كه ارزشهاى اسالمى به دليل انطباق با فطرت انسانى ،در توسعه
و تعمي��ق ،تنها به احياكننده نياز دارد .البته ارزشهاى برخاس��ته از انقالب اس�لامى ،در
سرزمينهاى اسالمى ،بيش از ديگر کشورها اثر گذاشت و گسترش يافت .بىشك ،يكى
در حقیقت ،آنچه از مهمترين علل آن نیز وجود عنصر اسالم و وجوه مشترك فراوان بين اسالم كشورهاى
جمهوری اسالمی به اسالمى و اسالم در ايران انقالبى است.
عنوان نظام برآمده انق�لاب اس�لامى به دلي��ل اتكا بر ارزشهاى دين��ى به پيروزى رس��يد و پس از آن،
از انقالب اسالمی
به ارمغان آورد، هدف خويش را توس��عه اين ارزشها در گس��تره جهان قرار داد؛ زيرا گسترش ارزشهاى
تنها گوشهاي از دينى س��ازنده انقالب اسالمى به ماندگارى آن كمك مىكند و راه را برای برپایی آخرین
آن چیزی است که
حکومت الهی فراهم میآورد .در حقیقت ،آنچه جمهوری اس�لامی به عنوان نظام برآمده
در حکومت آینده
اسالمی به رهبری از انقالب اس�لامی به ارمغان آورد ،تنها گوشهاي از آن چیزی است که در حکومت آینده
سرانجام نظام سیاسی جهان
¶¼–¼j
از نظر دين ،انسان ،موجودى هم مادى و هم رحمانى است .از
«ل إِلَ َه إِ اَّل ُهو» 80و اَ
«ل إِلَ َه إِل» 81،توجه ويژه خود إِلَ َه إِ اَّل اهللُ» 79،اَ
اين رو ،برنامه حكومت جهانى مس��تضعفان با برنامه جهانىشدن
آگاه باشيد! به خدا سوگند كه فرزندابوقحافه (ابابكر) خالفت را چون جامهاى بر
تن كرد و به یقین مىدانس��ت كه جايگاه من نسبت به حكومت اسالمى ،چونان
محور است در آسياب.
.6ملت واحد
انسانها در نظام جهانى اسالم يا همان حكومت جهانى مستضعفان اسالمى ،به دوران
امامت و رهبرى، بلوغ و شكوفايى عقلى و معنوى و به مرحله واالى تعالى میرسند و به صورت بالفعل ،از
ويژگىهاى ديگرى
نیز دارد ،از جمله ارزشهاى واقعى انس��انى برخوردار میشوند .جامعه جهانى اسالمى ،جامعهاى همگون و
اینکه :مركز وحدت و متكامل است و استعدادها و ارزشهاى انسانى در آن ،شكوفا مىشود .نيازهاى اساسى که
يكپارچگى اجتماعى
فطرى هم هس��تند ،برآورده مىش��ود و آدمیان از همه ابزارها براى تحقق صلح و عدالت
است؛ زعامت معنوى
و سياسى مردم را بر بهره مىگيرند .به اين داليل ،خداوند در قرآن مىفرمايد:
عهده دارد؛ اساس و
پايه فعاليت بشر به احدَ ًة َو َأ َنا َر ُّب ُك ْم َفات ُ
َّقون(؛ 88 )و إِنَّ هَ ِذ ِه ُأ َّمت ُُك ْم ُأ َّم ًة َو ِ
َ
شمار میرود؛ هسته و در حقيقت ،اين امت شماس��ت كه امتى يگانه اس��ت ،و من پروردگار شمايم؛
سرانجام نظام سیاسی جهان
¶¼–¼j
و ظل��م و جور در دوران او برچيده مىش��ود و راهها در کرده اس��ت .از اين رو ،همهجانبه است و كام ً
ال با فطرت انسانها
پرت��و وجودش امن و امان مىگ��ردد و زمين بركاتش را
.10عشق و معنويت
معنويت در حكومت جهانى آخرالزمان در حد اعلى است .در روايتى آمده است:
صالتِ ْ�م كدَ ِو ِّى ال َّن ْح ِ�ل َيبيت�ونَ ِقيام ًا عَ ىل
هِ ي�ل لهَ ْ
�م َد ِو ٌّى فيِ الينام�ونَ ال َّل َ
رج�ال ٌَ
95 أط ِ
راف ِه ْم؛ ْ
مردانى كه ش��بها نمىخوابند؛ در نمازش��ان چنان اهتمامى و تضرعى دارند كه
انگار زنبوران عس��ل در كندو وزوز مىكنند و ش��ب را با نگهبانى دادن پيرامون
خود به صبح مىرسانند.
.12رضا و رضايت
حكومت جهانى اس�لام« ،يرضى بخالفته السماوات و االرض» است؛ يعنى آسمان و
191 زمين ،با هم ،اظهار رضايت و خشنودى مىكنند .این حکومت ،حكومتى است كه «يحبه
حاكمي��ت ش��يطان و انس��ان كه ريش��ه منازعهها ،مش��اجرهها و اهل الس��موات و االرض»؛ 97سماواتيان از آن خوششان مىآيد و
101
مجادلههای دنیایی است ،خبرى نيست. آن را دوس��ت دارند؛ حكومتى ك��ه نتيجه و بركات آن ،براى همه،
ج) انسانها در جامعه جهانى مطلوب اسالمى ،اعمال حاكميت حتى مردگان ،فرج و گشايش است. 192
و قانون خدا بر روى زمين را به رهبر برگزيده و الهى وامىگذارند. .13نعمت و اطاعت
در واق��ع ،حاكمي��ت الهى به ص��ورت اراده امام تجل��ى مىيابد و
خدا به واس��طه صالحانى كه حكومت جهانى را در دست دارند،
¶¼–¼j
مرزه��اى اعتبارى و قراردادى موج��ود و حاكم بر دنياى كنونى از
بركت را بر آنان ارزانى مىكند .در حديث مىخوانيم:
بین میرود.
¶¼–¼j
106
هم ،فراهم نشدن شرايط و لوازم يا جهل و ناآگاهى مردم است. آگاهى چندانى از محيط پيرامون خود نداش��تند ،اما در حال حاضر،
جهانىشدن به معناى غربىشدن يا امریکايىشدن ،با آموزه دينى اين آگاهى به علت رش��د جهانىش��دن فزونى پيدا كرده است .در
.15برگزيده سخنرانى هانتينگتون در كنفرانس دهمين سالگرد تأسيس مؤسسه صلح امریکا با عنوان «اداره كردن
بىنظمى و كنترل هرج و مرج» ( ،1994واشنگتن).
.16مجتبی امیری ،نظريه برخورد تمدنها؛ هانتينگتون و منتقدانش ،ص ،22تهران :انتش��ارات دفتر مطالعات سیاسی
و بینالمللی1375 ،ش.
.17همان.
.18اندرو لوين ،طرح و نقد نظريه ليبرال دموكراس�ي ،ترجمه :س��عيد زيباكالم ،ص 60ـ ،78تهران :انتشارات سمت،
195
196
علوم سياسي ،ص ،143تهران :انتشارات روزنه1377 ،ش) 1380ش؛ ش��هريار زرش��ناس« ،زنگهاى انحطاط و رس��وايى براى نظامهاى
.31س��ى .بى .مكفرس��ون ،جهان واقعي دموكراس�ي ،ترجمه :على معنوىتهرانى، ليبرال ـ دموكراس��ى» ،روزنامه قدس 19 ،بهم��ن ،1381ص12؛ و ت .جونز،
¶¼–¼j
ص ،68تهران :انتشارات آگاه1379 ،ش. خداوندان انديش�ه سياسي ،ترجمه :على رامين ،ج ،2ص ،362تهران :انتشارات
.58جميز كرث« ،مذهب و جهان» ،ترجمه :حميد بشيريه ،ماهنامه دانشگاه در آيينه
مجله همشهري ديپلماتيك ،نيمهدوم بهمن ،1382ص.12 مطبوعات ،ش 12 ،89اسفند ،1380ص.15
.79سوره صافات ،آیه .34 .59ژيل كيل ،اراده خداوند :يهوديان ،مس�يحيان و مس�لمانان در راه تسخير دوباره
.80سوره بقره ،آیه .163 جهان ،ترجمه :عباس آگاهى ،ص 30ـ ،71تهران :انتشارات دفتر نشر فرهنگ
.81سوره نحل ،آیه .2 اسالمى1370 ،ش.
.82سوره روم ،آيه.30 .60حس��ين كرهرودى« ،انتفاضه فلس��طين؛ مولود اصولگرايى اسالمى معاصر»،
197
.83سوره مؤمنون ،آیه .115
.84سوره اسراء ،آیه .70
.85نهج البالغه ،خ.1 198
.86ترجم��ه ای��ن عب��ارت نهجالبالغ��ه و عبارتهای دیگ��ر از ترجمه
محمدمهدی فوالدوند انتخاب شده است.
¶¼–¼j
.87نهج البالغه ،خ.3
.88سوره مؤمنون ،آیه .52