Professional Documents
Culture Documents
ترجمه
ترجمه
فیبی و تک شاخش
صفحه ی یک(هفت)
...ـآخ
!...عجب-
.مممم درسته-
صفحه ی دو
!اشکالی نداره-
.تقصیر منم بود .غرق تماشای زیبااااایی خودم توی آب شده بودم-
.آخه میدونی ...چطور بگم؟ من چون خیلی زیبا هستم وقتی تصویر خودمو توی آب میبینم تا چند روز نمیتونم ازش چشم بردارم-
.خب بگذریم .من یه هدیه میخوام بهت بدم دختر خانم باهوش و بد قیافه-
باش -چی؟-
صفحه ی سه
.برای اینکه منو نجات دادی ،پاداشت اینه که یه آرزو کنی و من برآورده اش کنم-
-میتونی هر آرزویی-
صفحه ی چهار
.فیبی-
صفحه ی پنج
نکنه این هم مثل همون خوابیه که غول "مک ناگت" سرم داد میزد و میگفت باید غذاتو کامل بخوری؟
صفحه ی شش
صفحه ی هفت
.من خیلی ...خیلی سرم شلوغ تر از اون چیزیه که بخوام بهترین دوستت بشم-
.راستش من یه جورایی انتظار داشتم یه اسب تک شاخ داشته باشم که قدرت جادویی داشته باشه-
صفحه ی هشت
میدونی؟ من توی یه قصر طالیی به دنیا اومدم و یه عالمه فرشته ی بالدار ،موقع تولدم برام شعر "آغاز یک عصر جدید" رو-
.میخوندن
!در ضمن میخوای اسم فامیلم رو بدونی؟ منو خانوم :خطرناک :صدا کن-
.تو توی بیمارستان "هاربر" به دنیا اومدی و کمی هم زردی داشتی و اسم فامیلت هم "گریزلدا"ست-
-از کجا-
.خب ...اگه قراره ما بهترین دوستای همدیگه باشیم ،تو باید منو کامل بشناسی-
صفحه ی نه
تو اسم داری؟-
.کاملن موافقم-
صفحه ی ده
من قراره بهترین دوست تو باشم .حاال این دقیقن معنیش چیه؟-
صفحه ی یازده
-NOT LITERALLY
-WHEW
صفحه ی دوازده
فردا توی مدرسه موقع برنامه ی "ببین و بگو" من میرم جلوی کالس و بلند میگم "اجازه بدین بهترین دوستم "گل همیشه بهار-
!دماغ سر باال" رو بهتون معرفی کنم
.درست همون موقع تو پرواز کنان از پشت پنجره رد میشی و مثل ستاره ی دنباله دار میدرخشی-
صفحه ی سیزده
ببین و بگو-
.همه گی آماده باشید برای ببین و بگو .امروز فیبی ما رو همراهی میکنه-
.اوهوم ...یه چیز خیلی خیلی خیلی ویژه و مه براتون دارم-
صفحه ی سیزده
!دیوونه-