Professional Documents
Culture Documents
بخش تربیت
مرحله سوم تربیتی
(منتسب)
مضمون سیرت
بیعت عقبۀ اول
یک سال بعد از نخستین دیداری که میان پیامبر اکرم ج و اهل یثرب در محل
عقبه انجام گرفت ،در موسم حج دوازده نفر از انصار با پیامبر در «عقبه» دیدار
کردند و با او بیعت نمودند .در این بیعت ده نفر از خزرج و دو نفر از اوس بودند و
این بیانگر آن است که خزرجیانی که در سال گذشته مسلمان شده بودند،
فعالیتشان بیشتر در میان قبیلۀ خودشان متمرکز بوده است ،اما موفق شده بودند
افرادی از قبیلۀ اوس را نیز به اسلام دعوت نمایند و این آغاز ائتلاف این دو قبیله
در زیر پرچم اسلام بود.
عباده بن صامت خزرجی در مورد بیعت در عقبه اولی میگوید« :من از جمله
کسانی بودم که در عقبۀ اولی حضور داشتم .تعداد کسانی که با رسول خدا ج
بیعت نمودند دوازده نفر بودند و این بیعت معروف به بیعت زنان است .مفاد
بیعت عبارت بود از اینکه با خدا چیزی را شریک نسازیم ،دزدی نکنیم ،زنا نکنیم،
فرزندان خود را نکشیم ،کسی را به ناحق متهم ننمائیم و در هیچ کار خیری رسول
خدا را نافرمانی نکنیم؛ پس پیامبر اکرم ج فرمود :اگر به این پیمان وفا کردید بهشت
از آن شما خواهد بود و اگر به یکی از این گناهان خود را آلوده کردید ،تکلیف شما با
خداست .اگر بخواهد شما را میآمرزد و اگر بخواهد ،عذاب میدهد».1
براساس مفاد همین پیمان ،بعدها با زنان بیعت کرد .از این رو آن را بیعت
النساء( 2بیعت زنان) میگویند .رسول خدا به همراه این بیعت کنندگان ،مصعب بن
عمیر را به مدینه فرستاد تا به آنها دین و قرآن بیاموزد .مصعب« ،مقری» نامیده
میشد .او در نماز امام آنها بود .پیامبر اکرم ج براساس شناخت شخصیت مصعب
و با توجه به آگاهی از وضعیت مدینه او را انتخاب نمود؛ چراکه مصعب ضمن
اینکه آنچه را که از قرآن نازل شده بود حفظ داشت ،تیزهوش ،ماهر و باوقار بود و
از اخلاقی خوب و فرزانگی زیادی برخوردار بود و علاوه بر آن دارای ایمانی قوی و
سرباز وفاداری برای اسلام بود بنابراین ،طی چند ماه توانست اسلام را به سایر
خانههای مدینه وارد کند و از رهبران بزرگ مدینه افرادی مانند سعد بن معاذ و
اسیدبن حضیر به اسلام ایمان آوردند و ایمان آوردن آنان موجب گردید تا اکثر قبیلۀ
آنان به اسلام ،ایمان بیاورند.3
مصعب بن عمیر درست زمانی که به عنوان سفیر اسلام در یثرب انتخاب گردیده
بود ،توانست در راستای شرح و توضیح تعالیم دین جدید و آموزش قرآن کریم و
تفسیر آن و تقویت روابط برادری میان افراد قبیلههایی که ایمان آورده بودند و
میان پیامبر و یارانش در مکه و همچنین ایجاد پایگاهی ایمن برای هجرت و حرکت
دعوت موفقیتهای زیادی به دست آورد .مصعب بن عمیر ج در یثرب نزد اسعد
درسها و آموختنیها
-1برنامهریزی پیامبر اکرم ج متمرکز به یثرب بود و شش نفری که مسلمان شده
بودند ،نقش بزرگی در تبلیغ و نشر دعوت اسلام در طی این سال ایفا کردند.
-2عوامل متعددی به انتشار اسلام در مدینه کمک کرد که برخی عبارتند از:
اینکه خداوند کینه و عداوت قبیلههای اوس و خزرج را به الفت و مهربانی
تبدیل نموده بود و آنها دچار خود بزرگبینی نشدند و حق را پذیرفتند و این
خصلت به ویژگیهای نژادی و دودمانی آنها برمیگردد؛ چنانکه پیامبر اکرم ج
درمورد هیئتی که از یمن آمده بود فرمود« :اهل یمن که دارای مهربانترین و
نرمترین دلها هستند ،نزد شما آمدهاند».7
افراد اوس و خزرج نیز از نظر نژادی با یمنیها مرتبطاند؛ چراکه نیاکانشان از آنجا
آمدهاند .قرآن کریم در مورد اینها میگوید:
َّار َوٱ ۡ ِۡلي ٰ َمنَ ِمن قَ ۡب ِل ِه ۡم ي ِحبُّونَ َم ۡن هَا َج َر ِإلَ ۡي ِه ۡم َو ََل َي ِجدونَ ِفي صد ِ
وره ِۡم َحا َج ٗة ِم َّما ٓ ﴿ َوٱلَّذِينَ ت َ َب َّوءو ٱلد َ
ٓ
ص ُۚة َو َمن يوقَ ش َّح ن َۡف ِس ِهۦ فَأ ْو ٰلَئِكَ هم ٱ ۡلم ۡف ِلحونَ ﴾٩
صا َ علَ ٰ ٓى أَنف ِس ِه ۡم َولَ ۡو َكانَ بِ ِه ۡم َخ َ أوتواْ َوي ۡؤثِرونَ َ
[الحشر.]1 :
«و آنانی که قبل از مهاجران در دارالاسلام و ایمان جای گرفتند و جای پیدا کردند،
کسانی را که به سوی آنان هجرت میکنند ،دوست میدارند ودر دل خود نسبت به
آنچه که به مهاجران داده شد ،تنگیای احساس نمیکنند و دیگران را بر خویشتن
ترجیح می دهند؛ اگر چه خودشان نیازمند باشند و هر کس از حرص و بخل نفس
نجات یابد ،پس ایناناند رستگاران».
یکی دیگر از عواملی که به انتشار اسلام در مدینه کمک کرد ،درگیری و زد و
خورد موجود بین دو قبیله بزرگ اوس و خزرج بود .جنگهای خونینی همانند جنگ
بعاث و غیره میان آنها درمیگرفت و این جنگ ،رهبران بزرگ آنها را از میان برده
بود ،رهبرانی که امثال آنها در مکه و طائف ودیگر جاهها سنگهای نااستواری بر
سر راه دعوت به شمار میرفتند و در میان اوس و خزرج جز رهبران جوانی که برای
پذیرفتن حق آماده بودند دیگر خبری از رهبران گذشته نبود و علاوه بر آن رهبری
-6السیرة النبویة ،ابی شهبه ،ج ،3ص – 444صحیح السیرة النبویة ،ص .213
-7البخاری ،کتاب المغازی ،باب قدوم الاشعریین ،شمارۀ .4388
برجسته و معروف که همه از او اطاعت نمایند و در برابر سخنانش گردن نهند،
درمیان نبود و از طرفی به دلیل جنگ طاقتفرسای بعاث آنان به کسی نیاز داشتند
که باعث ائتلاف آنها بشود تا زیر سایه و پرچم او بتوانند متحد و یکپارچه شوند.
بنابراین ،جنگ بعاث عاملی بود که خداوند آن را مقدمهای برای ورود پیامبرش قرار
داد و پیامبر اکرم ج در حالی به مدینه آمد که جمع آنها پراکنده شده بود و سران و
رؤسای آنان یا مرده بودند و یا زخمی شده بودند؛ پس خداوند جنگ بعاث را به
عنوان زمینهای برای مسلمان شدن اهل مدینه قرار داده بود.8
یکی دیگر از عوامل انتشار اسلام در مدینه همسایگی اهل مدینه با یهودیان بود؛
چراکه براثر مجاورت با آنها از علم و دانش ،هر چند اندک در مورد رسالتهای
آسمانی و خبر پیامبران گذشته برخوردار بودند و آنها در جامعه و در زندگی روزمرۀ
خود به این قضایا میپرداختند و مانند قریش نبودند که در کنار آنها کسانی از اهل
کتاب ،سکونت نداشت و جز اخبار پراکندهای در مورد رسالتها و وحی الهی چیزی
نمیشنیدند که پیوسته فکرشان را به خود مشغول نماید .یهودیان ،همواره اوس و
خزرج را تهدید میکردند که پیامبر آخرالزمان خواهد آمد و زمان بعثت او فرا رسیده
است و گمان میبرند که یهود از او اطاعت خواهند کرد و میگفتند :او و خزرج را
به وسیلۀ او نابود خواهند کرد؛ همان طور که قبیلۀ عاد و ارم نابود شدهاند! با
اینکه تعداد اوس و خزرج از یهودیها بیشتر بود 9و خداوند این را از آنها حکایت کرده
است ومیفرماید:
علَى ٱلَّذِينَ َكفَرواْ فَلَ َّما ﴿ َولَ َّما َجا ٓ َءه ۡم ِك ٰت َب ِم ۡن ِعن ِد ٱ َّّللِ م َ
صدِق ِل َما َمعَه ۡم َو َكانواْ ِمن قَ ۡبل يَ ۡست َۡفتِحونَ َ
علَى ٱ ۡل ٰ َك ِف ِرينَ [ ﴾٩٩البقرة.]81 : ع َرفواْ َكفَرواْ ِب ُۚ ِهۦ فَلَعۡ نَة ٱ َّّللِ َ
َجا ٓ َءهم َّما َ
اوس و خزرج مدت زمان زیادی در دوران جاهلیت بر یهودیان غالب بودند؛ چون
آنها اهل شرک و اینها اهل کتاب بودند .بنابراین ،یهودیان میگفتند :منتظر پیامبری
هستند که زمانش فرا رسیده است و با شما کارزار خواهد کرد و مانند قوم عاد و
ارم شما را نابود خواهد کرد.10
خداوند با ارادۀ یاری رساندن به دین اسلام ،شش نفر از اهل مدینه را برای
پیامبرش برگزید و آنها با وی در عقبه (عقبه منی) دیدار نمودند و اسلام بر آنها
عرضه شد .آنها شادمان شدند و اسلام را پذیرفتند و دانستند که پیامبری که
یهودیان از آن سخن میگفتند ،همین است .براساس اعتقاد سیرهنگاران 11آنها با
بازگشت به مدینه پایگاه رسالت اسلام را به آن شهر منتقل گردانیدند؛ به گونهای که
هیچ یک از خانههای انصار نماند مگر اینکه در آن وصف و یاد رسول خدا برقرار
بود.12
-3در بیعت عقبه اول دو نفر از افراد طائفۀ اوس نیز حضور داشتند و این
-8البخاری ،کتاب المناقب ،باب مناقب الانصار ،ج ،4ص ،210شمارۀ .3000
-9الغرباء الاولون ،ص .383
-10الدر المنثور ،سیوطی ،ج ،3ص .231
-11ابن هشام ،ج ،3ص .44 – 34
-12همان ،ص .44
تحول مهمی به نفع اسلام بود؛ پس بعد از جنگ خونینی که در بعاث رخ داد،
شش نفر از خزرج توانستند از حکایت نبردها و کشمکشهای داخلی فراتر
بروند و با خود هفت نفر جدید بیاورند که دو نفر آنها از طائفۀ اوس باشند و
این به معنی آن بود که آنها به تعهداتی که جهت از بین بردن شکاف بین دو
قبیله و فراهم نمودن زمینه برای ورود اسلام ،بسته بودند ،عمل کردند.
-4تحول جدیدی که نتیجۀ بیعت عقبه بود ،فرستادن مصعب بن عمیر به عنوان
نمایندۀ پیامبر اکرم ج به مدینه بود که به مردم ،قرآن کریم و مبادی اسلام را
میآموخت و مصعب با حکمت و هوشیاری سیاسی خود توانست پیروزیهای
بزرگی برای اسلام کسب نماید.13
-5سفیر و نمایندۀ پیامبر اکرم ج طی یک سال کارهای بسیار بزرگی انجام داد و
توفیق الهی و صداقت و اخلاص آن دعوتگر بزرگ رمز موفقیت او به حساب
میآمد و سفیران دولتهای مسلمان امروزی با سفیران پیامبر اکرم ج تفاوت
آشکاری دارند و باید حاکمان امروزی ،سفیران مؤمن ،متعهد ،پایبند و دارای
نبوغ و استعداد را که میتوانند از سرزمین و دینشان در گفتار و کردار و
اخلاق حمایت کنند ،به سایر بلاد بفرستند.
-6مصعب بن عمیرس به عنوان سفیر و نماینده توانست محیط مناسبی را برای
انتقال دعوت و دولت اسلام به مقر تازهاش آماده نماید و علاوه بر آن روح
بیعت عقبه اولی را در عمل و رفتار که به معنی پایبندی کامل به نظام
اسلام بود به نمایش گذاشت.
-7رسول خدا ،تمام توانایی خود را صرف تربیت و تجهیز نیروهای اسلامی در
مدینه نمود و در ساختن پایههای محکمی که دولت جدید بر آن بنا گردیده
بود ،از هیچ کوششی دریغ نورزید.14
-8سازماندهی ایمان در وجود انصاری که مسلمان شده بودند ،کارساز واقع
شد و آنها احساس کردند که اینک زمان قیام دولت جدید فرا رسیده است؛
چنانکه جابرس این سیمای زیبا و اجتماعی را این گونه ترسیم مینماید« :تا چه
زمانی باید پیامبر خدا تنها در میان کوههای مکه به گشت و گذار بپردازد و
رانده شود و در ترس و هراس باشد».15
-9مصعب اندکی پیش از موسم حج در سال سیزدهم بعثت به مکه آمد و
وضعیت مسلمانان را در مدینه برای پیامبر اکرم ج بازگو نمود و تواناییها،
امکانات و فرصتهای پیش آمده برای مسلمانان را به اطلاع پیامبر اکرم ج
رساند و چگونگی رشد اسلام در میان همۀ دستههای اوس و خزرج را بیان
کرد و گفت :مردم برای بیعتی جدید آمادگی دارند و توانایی حمایت و
حفاظت شما را دارند.16
جابر بن عبدهللاس میگوید :ما گفتیم تا کی باید از پیامبر اکرم ج حمایت ننمایم
که او به درهای مکه رانده شود و در ترس و هراس زندگی به سر کند بنابراین،
هفتاد نفر از قوم و قبیلۀ ما به سوی ایشان حرکت نمودیم تا اینکه در موسم حج
نزد ایشان آمدیم و ما با او در دره عقبه وعده کردیم که یکی یکی و دوتا دوتا نزد او
برویم.
تا اینکه همه ما آن جا گرد آمدیم،آن گاه گفتیم :ای پیامبر خدا! ما با تو بیعت
میکنیم .فرمود :با من بر اساس فرمانبری و اطاعت در هر حال و برای انفاق در
تنگدستی و توانگری و امر به معروف و نهی از منکر و اینکه در راه خدا سخن حق را
بگوئید و از سرزنش هیچ سرزنشکنندهای بیم نداشته باشیدو بر اینکه وقتی نزد
شما آمدم ،مرا یاری دهید و در مقابل هر آنچه از خود و همسران و فرزندانتان دفاع
میکنید از من نیز دفاع کنید تا (در مقابل) بهشت از آن شما باشد ،بیعت کنید.
جابربن عبدهللا میگوید :پس ما بلند شدیم و با او بیعت نمودیم؛ در این میان
اسعد بن زراره ،که از آنها کوچکتر بود ،دست ایشان را گرفت و گفت :ای اهل
یثرب! صبر کنید ما این همه مسافت طولانی را طی نکردهایم و شکم اشترانمان را
بر زمین نکوبیدهایم مگر اینکه دانستهایم که او پیامبر خداست و هجرت او امروز به
سوی ما به معنی جدایی گزیدن از همۀ عربها است و کشته شدن بهترین مردان
شما و اینکه شمشیرها بر شما فرود خواهند آمد؛ اگر بر این مشکلات بردباری
میکنید ،پاداش شما نزد خداست و اگر از دست دادن جان خودتان ترس و هراسی
دارید هم اکنون او را واگذارید و بروید؛ چراکه عذرتان نزد خداوند معذورتر است.
گفتند :ای سعد! این سخنت را تکرار مکن؛ چراکه سوگند به خدا که این بیعت را
هرگز رها نخواهیم کرد و آن را نخواهیم شکست .گفت« :پس ما به سوی رسول خدا
برخاستیم .ایشان از ما تعهد گرفت و شرط گذاشت و در مقابل آن به ما گفت که
پاداش شما بهشت است».18
هفته دوم
-19مجمع الزوائد ،ج ،1ص .41 – 42و آلبانی سند آن را در تحقیق فقه السیرة صحیح قرار داده
است.
-20همان.
21 والصفايا فينا الـمرباع لك
والفضول والنشيطه وحکمك
«از غنایم یک چهارم و آنچه به دلخواه انتخاب مینمایی و آنچه فرمان دهی و
آنچه تقسیم شدن آن ممکن نیست ،همه از آن توست».
اما در برابر این حق ،رئیس قبیله نیز دارای وظایف و مسئولیتهایی بود .او هنگام
صلح ،بخشنده و بزرگوار بود و هنگام جنگ در صف مقدم ،به نبرد میپرداخت؛
همچنین صلح کردن و پیمان بستن به عهدۀ او بود.
در نظام قبیلهای ،آزادی ،حکمفرما بود؛ زیرا عرب ،در محیطی آزاد رشد نموده
بود .بنابراین ،آزادی از بارزترین ویژگیهایش به حساب میآمد .آنها به آزادی عشق
میورزیدند و ذلت و خواری را نمیپذیرفتند و هر فردی ،از قبیله خود حمایت
مینمود و به افتخارات آن میبالید و از تمام افراد قبیله ،خواه بر حق بودند یا بر
باطل ،حمایت میکرد تا اینکه این اشعار« :برادرت را یاری کن .خواه ظالم باشد یا
مظلوم» از اصول و ارزشهای آنان به شمار میرفت.
و شاعران آن دوره نیز چنین عقیده داشتند:
في النائبات علی ما قال برهانا يندبـهم حين اخاهم َليسالون
«آنان از برادرشان که به هنگام مصیبت از آنها یاری بطلبد ،دلیلی نمیخواهند».
نظریۀ فرد به تنهایی دارای ارزش نبود؛ بلکه میبایست به نظریههای قبیله
احترام میگذاشت و تبعیت از نظریههای قبیله بر او الزامی بود؛ چنانکه درید بن
الصمه میگوید:
22 وهل انا اَل من غزيه إن غوت
غويت وإن ترشد غزيه ارشد
«آیا من از طائفۀ غزیه نیستم که اگر به انحراف برود ،منحرف میشوم و اگر
هدایت شود ،من هم هدایت میشوم».
هر قبیله ،دارای شخصیتی سیاسی بود که با توجه به این وضعیت با قبیلههای
دیگر ،پیمان میبست و یا با آنها میجنگید .شاید از معروفترین پیمانهایی که میان
23
قبیلههای عرب منعقد شد ،پیمان «حلف الفضول» یا «حلف المطیبین» باشد.
گاهی میان قبایل عرب ،به خاطر چیزهایی بیارزش ،جنگ و نزاع در میگرفت.
یکی از معروفترین این جنگها ،جنگ فجار بود .24علاوه بر جنگهای بزرگ ،درگیریهای
فردی بر اثر انگیزههای شخصی یا به دلیل تأمین مایحتاج زندگی نیز میان قبیلهها
صورت می گرفت؛ چراکه برخی از قبایل عرب ،نیازهای خود را از راه جنگ و با
شمشیر ،تأمین میکردند .بنابراین ،هیچ قبیلهای از اینکه قبیلهای دیگر چهار پایان و
دارایی او را به یغما ببرد و خانههایش را ویران نماید در هیچ لحظهای در امان
نبود.25
وضعیت اجتماعی
زندگی اعراب بر پایۀ سنتها و عادات آباء و اجدادی بنا شده بود و در حسب و
نسب و روابط اجتماعی و فردی دارای قوانین عرفی ویژهای بودند که میتوان
حالت اجتماعی آنها را این گونه خلاصه کرد:
-1افتخار بیش از حد به حسب و نسب
مهاجران پیشتاز
وقتی پیشگامان خیر ودستههای نور از اهالی یثرب با پیامبر اکرم ج بر اسلام و
دفاع از آن بیعت کردند ،مشرکان مکه به خشم آمدند و بر اذیت و آزار مسلمانان
شدت بخشیدند .در این هنگام پیامبر اکرم ج مسلمانها را اجازه داد تا به مدینه
هجرت نمایند و منظور از هجرت ،اقامۀ دولت اسلامی برای برعهده گرفتن دعوت
بود تا در راه آن جهاد نماید و هیچ فتنهای باقی نماند و دین ،فقط از آن خدا
باشد.34
دستور هجرت به مدینه از جانب خدا نازل شده بود ،چنانکه عایشهل میگوید:
«وقتی این هفتاد نفر از نزد پیامبر اکرم ج رفتند ،او خوشحال بود که خداوند برایش
حامیان و قومی مقرر کرد که اهل جنگ و لشکر بودند و او را یاری میکردند».
مسلمانها بعد از بیعت عقبۀ دوم مورد اذیّت و آزار بیشتری از جانب مشرکان
قرارگرفتند؛ چون مشرکان میدانستند که آنها هجرت میکنند .بنابراین ،اصحاب و یاران
پیامبر خدا از وضعیت موجود به تنگ آمدند و نزد ایشان شکایت بردند و از ایشان
اجازۀ هجرت خواستند .پیامبر فرمود« :من سرزمینی را که بدانجا هجرت میکنید ،در
خواب دیدم .سرزمینی بود بایر و شورهزار در میان دو منطقه سنگلاخ واگر سرزمین
«سراه» دارای نخل خرما میبود میگفتم همان است» .سپس چند روزی درنگ نمود و
بعد شادمان به نزد یارانش آمد و گفت« :سرزمینی که بدانجا باید هجرت میکنید به
من گفته شد و آن یثرب است؛ پس هر کس میخواهد به آن جا برود ،در پی تدارک
مهاجرت باشد» .از آن پس مردم با هماهنگی و به صورت پنهانی از مکه بیرون
میآمدند و رهسپار یثرب میشدند و اولین کسی از اصحاب پیامبر اکرم ج که به مدینه
آمد ابوسلمه بن عبدالاسد بود؛ پس از او عامر بن ربیعه به همراه همسرش لیلی بنت
ابی خیثمه آمد .بنابراین لیلی اولین زن شوهرداری بود که به مدینه آمد .پس از آن
-70الهجرة النبویة المبارکة ،ص .311این کتاب مرجع اساسی در فضائل مدینه است.
-71همان.
-72الضوء اللامع ،سخاوی ،ج ،3ص .81 – 01برای او تألیفاتی ذکر کرده که یکی از آنها المغانم
است.
-73الطابة فی معالم طابه.
-74اخرجه احمد ،ج ،4ص .281ولی امام شوکانی در فتح القدیر ،ج ،4ص 218آن را ضعیف
دانسته است.
طونَ َم ۡو ِط ٗئا يَ ِغيظ ٱ ۡلكفَّ َ
ار ّلل َو ََل يَ َ سبِي ِل ٱ َّ ِ
صة فِي َ صب َو ََل َم ۡخ َم َ صيبه ۡم َ
ظ َمأ َو ََل نَ َ نَّ ۡف ِس ُۚ ِهۦ ٰذَلِكَ بِأَنَّه ۡم ََل ي ِ
سنِينَ [ ﴾٥٢٠التوبة: ضيع أ َ ۡج َر ٱ ۡلم ۡح ِ ص ِل ُۚح ِإ َّن ٱ َّّللَ ََل ي ِ ب لَهم ِب ِهۦ َ
ع َمل ٰ َ عد ٖو نَّ ۡي ًل ِإ ََّل كتِ َ
َو ََل يَنَالونَ ِم ۡن َ
.]327
«درست نیست که اهل مدینه و بادیهنشینان دور و بر آنان از پیغمبر خدا جدا بمانند
و جان خود را از جان پیغمبر دوستتر داشته باشند؛ چرا که هیچ تشنگی و خستگی و
گرسنگیای در راه خدا به آنان نمیرسدو گامی به جلو برنمیدارند که موجب خشم
کافران شود و به دشمنان دستبردی نمیزنند مگر اینکه به واسطۀ آن کار نیکوئی
برای آنان نوشته میشود ،بیگمان خداوند پاداش نیکوکاران را هدر نمیدهد».
همچنین مدینه به مبارکه ،منوره ،مشرفه و دیگر صفتهای نیکو موصوف شده
است.75
محبت پیامبر اکرم ج نسبت به مدینه و تقاضای دفع انواع امراض و بیماریها
ّ -2
درخواست آن حضرت ج از پروردگارش در مورد مدینه این گونه بود :بار خدایا!
مدینه را برایمان محبوب بگردان ،همان گونه که مکه برای ما دوستداشتنی بود و
حتی بیشتر از مکه آن را برای ما دوستداشتنی قرار ده.76
همچنین از انس س روایت است که« :پیامبر اکرم ج وقتی از سفری برمیگشت و
چشمش به خانههای مدینه میافتاد ،بر سرعت سواریی که بر آن نشسته بود،
میافزود و اگر بر چهار پایی سوار میبود ،از محبت مدینه آن را به حرکت
درمیآورد و تندتر میراند».77
-3پیامبر اکرم ج از خداوند خواست تا دو برابر مکه به مدینه برکت دهد
انسس از پیامبر اکرم ج روایت نموده است که فرمود« :بار خدایا! بر مدینه دو
برابر مکه برکت نازل کن».78
از ابوهریره س نیز روایت است که مردم مدینه اولین میوههای رسیده درختان
مدینه را نزد پیامبر اکرم ج میآوردند ،پیامبر اکرم ج آن را برمیداشت و میگفت:
«بار خدایا! به میوهها ما برکت بده و به مدینۀ ما برکت بده و به صاع و مد (پیمانه)
ما برکت بده .بار خدایا! ابراهیم ،بنده و خلیل و پیامبر بود و من نیز بنده و پیامبر تو
هستم؛ او برای مکه دعا کرد و من از تو همان دعایی که ابراهیم برای مکه خواسته
بود ،من دو برابر آن را برای مدینه میخواهم».
ابوهریره میگوید :سپس رسول خدا کوچکترین فرزند حاضر را صدا میکرد و
میوه را به او میداد.79
-4مصون بودن مدینه از دجال و طاعون به برکت دعای پیامبر اکرم ج
خداوند فرشتگانی را بر مدینه گماشته است که از آن حفاظت به عمل میآورند.
-86مسلم ،کتاب الحج ،باب المدینه تنفی شرارها ،ج ،2ص ،3771شمارۀ .3383
-87در روایتی آمده است ( :ناپاکیها را از بین میبرد) و در روایتی دیگر آمده است ( :مردان ناپاک
را از بین میبرد).
-88البخاری ،کتاب المغازی ،باب غزوه احد ،ج ،0ص ،211شماره .4717
-89البخاری ،کتاب فضائل المدینه ،باب اثم من آذی اهل المدینه ،ج ،4ص .14
-90مسلم ،کتاب الحج ،باب فضل المدینة ،ج ،2ص ،111شماره .3303
-91الهجرة النبویه المبارکه ،ص .314
-92البخاری ،کتاب البیوع ،باب برکه صالح النبی و مده ،ج ،4ص ،341شماره .2321
-93همان ،کتاب المغازی ،باب احد جبل یحبنا و نحبه ،ج ،0ص ،300شمارۀ .484
را حرم قرار میدهم» و فرمود« :گیاه مدینه قطع نمیشود و سلاحی برای جنگیدن
از غلاف بیرون کشیده نمیشود و برداشتن اشیاء گمشده در آن جائز نیست مگر
برای کسی که آن را به قصد اعلام بردارد و برای هیچ مردی شایسته نیست که در
مدینه سلاحی حمل کند و شایسته نیست که از آن درختی قطع شود ،مگر اینکه
کسی برای آذوقۀ شترش این کار را انجام دهد».94
فضایل بیشمار مدینه اصحاب و یاران پیامبر اکرم ج را شیفتۀ خود نموده بود و آنها را به
هجرت به مدینه و سکونت در آن علاقمند ساخته بود؛ چنانکه نیروهای امت اسلام در آن گردهم
آمدند و برای از بین بردن شرک با تمام انواعش و کفر با همۀ اشکالش ،تصمیم گرفتند و شرق و
غرب دنیا را فتح نمودند.
درسها و آموختنیها
-1نبرد بین حق و باطل از دیرباز ادامه دارد و این ،یکی از سنتهای الهی است؛
چنانکه خداوند میفرماید:
ض ضهم بِ َبعۡ ٖ َل أَن َيقولواْ َربُّنَا ٱ َّّلل َولَ ۡو ََل دَ ۡفع ٱ َّّللِ ٱلنَّ َ
اس بَعۡ َ ﴿ٱلَّذِينَ أ ۡخ ِرجواْ ِمن ِد ٰ َي ِرهِم ِبغ َۡي ِر َحق ِإ َّ ٓ
س ِجد ي ۡذ َكر ِفي َها ٱ ۡسم ٱ َّّللِ َك ِث ٗيرا َولَ َينص َر َّن ٱ َّّلل َمن َينصر ُۚ ٓهۥ ِإ َّن ٱ َّّللَ صلَ ٰ َوت َو َم ٰ َ لَّه ِد َم ۡت َ
ص ٰ َو ِمع َو ِبيَع َو َ
ع ِزيز[ ﴾٤٠الحج.]47 : ي َلَقَ ِو ٌّ
«همان کسانی که به ناحق ازخانه و کاشانۀ خود اخراج شدهاند و تنها گناهشان این
بوده است که میگفتهاند :پروردگار ما خدا است .اصلاً اگر خداوند بعضی از مردم را
به وسیلۀ بعضی دفع نکند دیرهای (راهبان و تارکان دنیا) و کلیساهای (مسیحیان) و
کشتهای (یهودیان) و مسجدهای (مسلمانان) که در آنها خدا بسیار یاد میشود،
تخریب و ویران میگردد و به طور مسلم خدا یاری میدهد کسانی را که (با دفاع از
آئین و معابد) او را یاری دهند .خداوند نیرومند و چیره است».
اما سرانجام این نبرد و کشمکش معلوم است؛ چنانکه خداوند میفرماید:
۠
ع ِزيز[ ﴾٢٥المجادلة.]23 : َب ٱ َّّلل َۡل َ ۡغ ِل َب َّن أَنَا َورس ِل ُۚ ٓ
ي ِإ َّن ٱ َّّللَ قَ ِو ٌّ
ي َ ﴿ َكت َ
«خداوند چنین مقدرکرده است که من و پیغمبرانم قطعاً پیروز میگردیم؛ بیگمان
خداوند نیرومند چیره است».
-2توطئه و حیلۀ دشمنان دعوت علیه داعیان امری است که همواره ادامه دارد
و تکرار میشود؛ خواه به صورت زندان باشد ویا به صورت کشتن و یا تبعید
و ...از این رو داعی باید به پروردگارش پناه ببرد و به او اعتماد نماید و بر او
توکل کند و بداند که مکر و توطئه بد ،فقط کسانی را فرا خواهد گرفت که آن
را انجام میدهند 95همان طور که خداوند میفرماید:
-120الحرکه السنوسیة فی لیبیا ،صلابی ،ج ،2ص 0و شاعر ،احمد رفیق مهدوی است.
-121الهجرة النبویة المبارکة ،ص .271
دوستان زندانی من! آیا خدایان پراکنده بهتراند یاخدای یگانۀ چیره؟ این معبودهایی
که غیر از خدا می پرستید ،چیزی جز اسمهائی نیست که شما و پدرانتان آنها را خدا
نامیدهاید .خداوند حجت و برهانی برای آنها نازل نکرده است .فرمانروایی از آن خدا
است و بس .خدا دستور داده است که جز او را نپرستید ،این است دین راست و
ثابت ولی بیشتر مردم نمیدانند ».
سوره یوسف سورهای مکی است و خداوند به پیامبرش محمد ج دستور داده
است تا در دعوت دادنش به سوی خدا از پیامبران و رسولان پیشین اقتدا نماید.
بنابراین ایشان در هجرتش از مکه به مدینه در حالی که مشرکان او را طرد کرده
بودند و جنایتکاران خود را با اموال هنگفت فریب داده بودند تا سر او را زنده یا
مرده بیاورند ،وظیفه و رسالت خود را فراموش نکرد .رسول خدا درراهش با مردی
ملاقات کرد که بریده بن حصیب اسلمی س نام داشت .بریده همراه کاروانی از
قومش بود .پیامبر اکرم ج آنها را به اسلام دعوت داد؛ پس آنها دعوت پیامبر اکرم ج
را اجابت نمودند بنابراین ،ایمان آوردند و مسلمان شدند.122
ابن حجر عسقلانی میگوید :پیامبر اکرم ج در راه هجرتش به مدینه با بریده بن
حیب بن عبدهللا بن حارث اسلمی برخورد کرد .پیامبر اکرم ج او را به اسلام دعوت
داد؛ در شانزده غزوه همراه پیامبر اکرم ج شرکت نمود 123و بریده بعد از آن یکی از
داعیان اسلام گردید و خداوند به وسیلۀ اسلم درهای هدایت را به روی قومش گشود
و آنها به اسلام گرویدند .124پیامبر اکرم ج فرمود( :قبیله) اسلم را خداوند سالم نگاه
دارد و قبیله غفار را خداوند بیامرزد ،به خدا سوگند ،من این را نگفتهام؛ بلکه این گفته
خداوند است.125
-14همچنین در راه هجرت دو سارق توسط پیامبر اکرم ج به اسلام گرویدند .اینها
از قبیلۀ اسلم معروف به مهانان یعنی توهینشدگان بودند که در نزدیکی مدینه
سکونت داشتند .رسول خدا نامهایشان را پرسید؛ آنها گفتند :ما «مهانان»
(توهینشدگان) هستیم .فرمود :نه بلکه شما «مکرمان» (گرامیان) هستید و به آنها
فرمان داد که در مدینه نزد او بیایند .126و در این جریان اهمیت والای دعوت در
نظر پیامبر اکرم ج روشن میشود که او در راهش فرصت را غنیمت شمرد و آن دو
سارق را به اسلام دعوت داد و آنها مسلمان شدند و اسلام آوردن این دو با اینکه به
زندگی همراه با چپاول و غارت خوی گرفته بودند ،دلیلی بر این است که انسانها
به سرعت به حق روی میآورند به شرطی که کسی صادقانه وبا اخلاص آن را
عرضه دارد و وجود شنونده و مخاطب از هواپرستی و منحرف خالی باشد و اینکه
پیامبر اکرم ج نام این دو دزد را از «مهانان» (توهینشدگان) به «مکرمان»
(اکرامشدگان) تغییر داد ،دلیلی بر این است که آن حضرت به آوازه و حیثیت
-122الهجرة النبویة ،ابی فارس ،ص – 11شرح المواهب ،ج ،3ص .471
-123الاصابه ،ج ،3ص .341
-124المستدرک علی الصحیحین ،ج ،4ص ،12شمارۀ 1183صحیح الاسناد.
-125صحیح الجامع الصغیر ،ج ،3ص ،328شمارۀ .181
-126الفتح الربانی ،ساعاتی ،ج ،27ص .281
مسلمانها اهتمام میورزید و توجه داشت و احساسات آنها را رعایت میکرد تا
این گونه آنها را گرامی بدارد و معنویات آنها را بالا ببرد؛ چراکه هرگاه انسان از نظر
معنوی پیشرفت نماید ،موجب رشد وترقی شخصیت او میگردد و پیشرفت
مینماید و به جلو میرود و آماده میشود تا همه نیروهایش را در راه خیر و
رستگاری صرف نماید.127
-15طلحه و زبیر و دیدار با پیامبر اکرم ج در راه هجرت
از جمله آنچه در راه هجرت به مدینه اتفاق افتاد ،این بود که پیامبر اکرم ج با زبیر
بن عوام و مسلمانان تاجری که از شام برگشته بودند ،ملاقات کرد .براساس آنچه
بخاری ذکر کرده است ،زبیر به پیامبر اکرم ج و ابوبکر ،لباسهای سفیدی اهدا
نمود 128و براساس روایت سیره نگاران طلحه بن عبیدهللا نیز در راه با آنها که از
شام میآمد ،دیدار کرد و او به آنها لباسهای سفیدی اهدا نمود.129
-16اهمیت عقیده و دین در زدودن دشمنی و کینه
عقیدۀ درست و سالم و دین بزرگ اسلام اهمیت و نقش بزرگی در دور کردن
دشمنیها و کینهها و ایجاد همدلی ومحبت دارد و این نقشی است که غیر از عقیدۀ
سالم عامل دیگری نمیتواند آن را ایفا کند و مصداق واقعی آن را میتوان در
متحد شدن قبیلۀ اوس و خزرج ذکر نمود که بر این اساس آثار جنگهایی را که تا
روزگار زیادی ادامه داشت ،از بین برد و پروندۀ خونها و انتقامهای زیادی را در مدت
کوتاهی به محض تمسک به عقیده و بیعت بر آن مختومه و برای همیشه بست و
نیز آثار عقیده در وجود انصار تحولی شگفت آفرید؟ آنها با آغوشی باز از مهاجران
استقبال کردند و با آنها برادری و اخوت برقرار کردند .به صورتی که نمونۀ آن خیلی
کم یافت میشود و محبت و برادری آنها همواره شگفتی بر میانگیزد و مثال زده
میشود و در دنیا اندیشه یا شعاری دیگر وجود ندارد که به اندازۀ عقیدۀ اسلام
صاف و خالص در وجود انسانها کارساز باشد و از اینجا راز تلاش همیشگی
دشمنان برای ضعیف کردن این عقیده و کاستن از تأثیر آن در وجود مسلمانها را
در مییابیم و به این موضوع متوجه میگردیم که آنها چرا همواه به تأیید و خوب
نشان دادن فریادهای نژادی و وطنی و قومی و غیره میکوشند و آن را به عنوان
جایگزین عقیده درست ارائه میدهند.130
-17احساس شادی و سرور مهاجران و انصار از رسیدن پیامبر اکرم ج مؤمنان
مهاجر و انصاری که ساکن مدینه بودند ،چنان به قدوم پیامبر اکرم ج و سالم رسیدن
او خوشحال شدند که زنان و کودکان از خانهها بیرون آمدند و مردان دست از کار
کشیدند .یهودیان مدینه هرچند در ظاهر در این شادی با ساکنان مدینه مشارکت
داشتند ،اما در حقیقت در درون خود از رهبری جدید آزرده و ناراحت بودند ،اما شادی
مؤمنان با دیدن پیامبر اکرم ج جای تعجب ندارد؛ چراکه پیامبر اکرم ج آنها را از تاریکیها
-133تأملات فی سیرة الرسول ج ،محمد سیدالوکیل ،ص 374 – 373با اندکی تصرف.
-134الهجرة النبویة المبارکة ،ص .272
-135بناء المجتمع الاسلامی فی عصر النبوة ،محمد توفیق ،ص .331
وضعیتی که داشت ،در آن وقت برای جنگ مناسب نبود.136
رحمت الهی نیز برای بندگانش چنین اقتضاء کرده بود که وظیفه جنگ و مبارزه
را تا قبل از فراهم شدن سرزمینی اسلامی بر عهدۀ آنها نگذارد؛ چراکه در صورت
مهیاشدن چنین سرزمینی آن سرزمین برای آنان بسان پایگاهی میبود که در آن جای
میگرفتند و به آن پناه میبردند و مدینه منوره اولین دارالاسلام بود.137
مفاد بیعت عقبۀ اول را ایمان به خدا و پیامبرش تشکیل میداد و مفاد بیعت
عقبه دوم علاوه بر موارد بیعت عقبه اول هجرت و جهاد نیز از شاخصهای اصلی
آن بود و با سه عنصر ایمان به خدا ،هجرت و جهاد ،وجود اسلام در واقعیتی
اجتماعی و گروهی تحقق یافت و اگر گروهی نبود که مسلمانان مهاجر را پناه
میداد ،هجرت بیمعنا و مفهوم میگردید.
بنابراین ،خداوند متعال میفرماید:
ْ ٰ َٓ َّ
صر ٓوا أ ْولئِكَ ﴿ ِإ َّن ٱلَّذِينَ َءا َمنواْ َوهَا َجرواْ َو ٰ َج َهدواْ بِأَمۡ ٰ َو ِل ِه ۡم َوأنف ِس ِه ۡم فِي َ
س ِبي ِل ٱ َّّللِ َوٱلذِينَ َء َاوواْ َّونَ َ َ
اجرو ُۚاْ َو ِإ ِن ٰ
اجرواْ َما لَكم ِمن َولَيَتِ ِهم ِمن ش َۡيء َحت َّ ٰى ي َه ِ ض َوٱلَّذِينَ َءا َمنواْ َولَ ۡم ي َه ِ بَعۡ ضه ۡم أ َ ۡو ِليَآء بَعۡ ٖ ُۚ
صير﴾٦٢ علَ ٰى قَ ۡو ِم َب ۡينَك ۡم َو َب ۡينَهم ِمي ٰث َق َوٱ َّّلل ِب َما ت َعۡ َملونَ َب ِ
ِين فَ َعلَ ۡيكم ٱلنَّصۡ ر ِإ ََّل َ
صروك ۡم ِفي ٱلد ِ ٱ ۡست َن َ
[الأنفال.]02 :
«بیگمان کسانی که ایمان آوردهاند و مهاجرت کردهاند و با جان و مال خود در راه خدا
جهاد نمودهاند و کسانی که (مهاجران را) پناه دادند و یاری نمودهاند ،برخی از آنان یاران
برخی دیگرند و اما کسانی که ایمان آوردهاند و لیکن مهاجرت ننمودهاند ،ولایتی در
برابرآنان ندارند تا آن گاه که مهاجرت میکنند .به سبب دینشان از شما کمک و یاری
خواستند و کمک ویاری بر شما واجب است؛ مگر زمانی که مخالفان آن گروهی باشند
که میان شما و ایشان پیمان باشد .خداوند میبیند آنچه را که میکنید».
و خداوند متعال میفرماید:
ۡ ٓ ٰ
﴿ َوٱلَّذِينَ َءا َمنواْ ِمن بَعۡ د َوهَا َجرواْ َو ٰ َج َهدواْ َم َعك ۡم فَأ ْولَئِكَ ِمنك ُۡۚم َوأ ْولواْ ٱۡل ۡر َح ِام بَعۡ ضه ۡم أ ۡولَ ٰى بِبَعۡ ٖ
ض َ َ
ع ِليم[ ﴾٦١الأنفال.]01 : ّللِ ِإ َّن ٱ َّّللَ ِبك ِل ش َۡيء َ فِي ِك ٰت َ ِ
ب ٱ َّ ُۚ
«و کسانی که پس از (نزول این آیات) ایمان آوردهاند و مهاجرت کردهاند و با شما
جهاد نموده اند ،آنان از زمرۀ شما هستند و کسانی که با یکدیگر خویشاوندند برخی
برای برخی دیگر سزاوارترند در کتاب خدا .بیگمان خداوند آگاه از هر چیزی است».
و بیعت جنگ ،آخرین مقدمه برای هجرت پیامبر اکرم ج و یارانش به مدینه
محسوب میگردید و با این بیعت ،اسلام وطن خود را که داعیان حق براساس
حکمت و اندرز نیکو طی طریق مینمودند و دستههای مجاهد حق اولین بار به
جهاد برخاستند و دولت اسلامی که شریعت خدا را حاکم گردانید ،یافت.138
-21هجرت قربانی و جان فدایی بزرگ در راه خدا
هجرت پیامبر اکرم ج و یارانش از شهر و «بلد امین» جان فدایی و قربانی بزرگی
-139الترمذی ،کتاب المناقب ،باب فضل مکه ،ج ،1ص ،022شمارۀ .3121
-140بخاری ،کتاب الدعوات ،باب الدعاء برفع الوباء و الوجع ،شماره .1302
به آن هجرت میکردند.141
-21پیامبر اکرم خوبیهای ام معبد را جبران مینماید :روایت شده است که
گوسفندان ام معبد زیاد شدند و زاد و ولد آنان زیاد شد تا اینکه او گلهای از
گوسفندانش را برای فروش به مدینه آورد .ابوبکر از آن جا گذشت؛ پسر ام معبد او
را شناخت؛ پس به مادرش گفت :مادر این همان مردی است که با فرد با برکت
همراه بود .ام معبد به سوی ابوبکر بلند شد و گفت :ای بنده خدا ،مردی که همراه
تو بود ،کیست؟ ابوبکر گفت :آیا تو نمیدانی که او کیست؟ گفت :نه .ابوبکر گفت:
او پیامبر خداست ،آنگاه ابوبکر ،ام معبد را خدمت پیامبر اکرم ج برد .پیامبر اکرم ج
به او غذا داد و به او چیزهایی بخشید و در روایتی آمده است :ابوبکر گفت :ام معبد
همراه من نزد پیامبر اکرم ج آمد و مقداری کشک و از کالاهای بادیهنشینان به
پیامبر اکرم ج هدیه داد و پیامبر اکرم ج به او لباس و چیزهایی دیگر بخشید .راوی
میگوید :آنچه میدانم ،این است که ام معبد مسلمان شد و صاحب الوفاء ذکر کرده
است که او و شوهرش هجرت کردند و برادرش مسلمان شد و روز فتح مکه به
شهادت رسید.142
-22ابو ایوب انصاری و مواضع جاودان او :ابوایوب انصاریس میگوید :وقتی
پیامبر اکرم ج در خانه ما اقامت گزید ،او در قسمت پایین ساکن شد و من و
ام ایوب در بالای خانه سکنی گزیدیم .من به رسول خدا گفتم :ای پیامبر خدا! پدرو
مادرم فدایت باد ،من این را نمیپسندم که تو در قسمت پایین خانه زندگی کنی و
من در قسمت بالای آن .بنابراین تو در قسمت بالای آن سکونت گزین و ما در
قسمت پایین آن سکونت میکنیم .فرمود :ای ابوایوب برای ما و کسانی که به نزد
ما میآیند راحتتر است که در قسمت پایین سکونت داشته باشیم .میگوید کوزۀ
آب ما شکست؛ من و امایوب با چادری که جز آن لحافی نداشتیم به خاطر ترس از
اینکه مبادا بر پیامبر اکرم ج آبی بچکد و موجب آزار ایشان را فراهم آورد ،به خشک
نمودن آن آب آغاز مینمودیم».143
-23هجرت علیس و امر به معروف و نهی از منکر در جامعۀ جدید
علی بعد از آنکه امانتهایی را که نزد پیامبر اکرم ج بودند به صاحبانشان
برگرداند و بعد از اینکه از رسیدن پیامبر اکرم ج دو یا سه شب گذشته بود ،در قبا به
او پیوست .علی در قبا دو شب اقامت کرد .سپس روز جمعه به همراه پیامبر اکرم
ج به مدینه رفت و علی در مدت اقامت خود در قبا ،زن مسلمانی را که شوهر
نداشت ،مشاهده کرد و دید که فردی نیمه شب نزد این زن میآید و دروازۀ خانه او
را میزند و زن به سوی او بیرون میرود و آن مرد چیزی که به همراه دارد ،به این
زن میدهد و این زن ،آن را میگیرد .علی میگوید :در مورد این مرد مشکوک
شدم بنابراین ،به آن زن گفتم :ای کنیز خدا! این کیست که هر شب در خانهات را
میزند و تو بیرون میآیی و او به تو چیزی میدهد که من نمیدانم آن چه هست؟
اولین اقدام پیامبر اکرم ج در مدینه ،ساختن مسجد بود تا شعائر اسلام که
تاکنون با آن مبارزه میشد ،آشکار گردد و تا اینکه در آن نماز بر پا شود ،نمازی که
انسان را با پروردگار جهانیان پیوند میدهد و دل را از آلودگیهای زمین و چرکهای
زندگی دنیا پاک میگرداند.147
بخاری با سند خود روایت کرده است که پیامبر اکرم ج سوار بر شترش وارد مدینه
شد .مردم همچنان با او میرفتند تا اینکه شتر نزد مسجد پیامبر اکرم ج در مدینه به
زمین خوابید و در آن روز مردانی از مسلمانها در آنجا نماز میخواندند و آن محل
خرمنگاهی برای خشک کردن خرما بود که متعلق به سهل و سهیل دو کودک یتیم
که تحت سرپرستی اسعد بن زراره به سر میبردند ،بود .وقتی شتر خوابید فرمود:
اگر خدا بخواهد اینجا فرود خواهیم آمد .سپس پیامبر اکرم ج آن دو پسر بچه را
فراخواند و در مورد قیمت خرمنگاه با آنها سخن گفت تا در آن مسجدی بسازد .آنها
گفتند :ما در قبال این زمین از تو چیزی نمیخواهیم؛ بلکه آن را به تو میبخشیم ،اما
پیامبر اکرم ج نپذیرفت که زمین را از آنها به صورت هبه بگیرد تا اینکه زمین را از
آنها خرید 148و در روایت انس بن مالک آمده است که آن جا قبرهای مشرکان و
ویرانههایی و شماری درخت خرما بود ،پیامبر اکرم ج دستور داد گورهای مشرکان
شکافته شوند و ویرانهها را تخریب کنند و درختان خرما را قطع نمایند و چوبهای
آنها را در سمت قبله مسجد روی هم چیدند و پایههای آن را با سنگ بالا بردند .آنها
در حالی که سنگ میآوردند ،شعر میسرودند و پیامبر اکرم ج نیز به همراه آنها
-149مسلم ،کتاب المساجد و مواضع الصلاه ،باب مسجد النبی ،شماره .3124
-150البدایة والنهایة ،ج ،3ص – 33التاریخ الاسلامی و العسکری ،علی معطی ،ص .311
-151البدایة والنهایة ،ج ،3ص – 373محمد رسول هللا ،محمدرضا ،ص .343
-152التاریخ السیاسی والعسکری لدولة المدینة ،علی معفی ،ص .310
-153فقه السیرة ،بوطی ،ص .273
«در خانههایی که خداوند اجازه داده است برافراشته شوند و در آن نام خدا برده
شود ،در آن سحرگاهان و شامگاهان به تقدیس و تنزیه یزدان میپردازند .مردانی که
بازرگانی و معاملهای آنان را از یاد خدا و خواندن نماز و دادن زکات غافل نمیسازد.
از روزی میترسند که دلها و چشمها در آن دگرگون و پریشان میگردد .تا اینکه
خداوند برابر بهترین کارهایشان پاداششان را بدهد و از فضل خود بر پاداششان
بیفزاید؛ چرا که خداوند هرکس را که بخواهد ،بیحساب از مواهب خویش بهرهمند
میسازد».
درسها و آموختنیها
-176ابن هشام ،ج ،2ص – 333 – 371السیرة النبویة ،ابن کثیر ،ج ،2ص .324
اسلام دوستی میان مؤمنان و کافران از قبیل مشرکان و یهودیان و نصارا را
قطع نموده است؛ حتی اگر اینها پدران یا برادران یا فرزندان مسلمانان باشند و هر
مؤمنی که با چنین کسانی محبت و دوستی مینماید ،قرآن او را ستمگر دانسته
است؛ پس دوستی و ابراز محبت با کافران از بزرگترین گناهان است:
﴿ ٰيَٓأَيُّ َها ٱلَّذِينَ َءا َمنواْ ََل تَت َّ ِخذ ٓواْ َءابَا ٓ َءك ۡم َوإِ ۡخ ٰ َونَك ۡم أ َ ۡو ِليَا ٓ َء إِ ِن ٱ ۡست َ َحبُّواْ ٱ ۡلك ۡف َر َ
علَى ٱ ۡ ِۡلي ٰ َم ُۚ ِن َو َمن يَت ََولَّهم
لظ ِلمونَ [ ﴾٢٣التوبة.]23 : ِمنك ۡم فَأ ْو ٰلَٓئِكَ هم ٱ ٰ َّ
و میفرماید:
عد َّوك ۡم أ َ ۡو ِليَا ٓ َء ت ۡلقونَ إِلَ ۡي ِهم بِٱ ۡل َم َودَّةِ َوقَ ۡد َكفَرواْ بِ َما َجا ٓ َءكم مِنَ ﴿ ٰيَٓأَيُّ َها ٱلَّذِينَ َءا َمنواْ ََل تَت َّ ِخذواْ َ
عد ِوي َو َ
لرسو َل َوإِيَّاك ۡم أَن ت ۡؤ ِمنواْ بِٱ َّّللِ َربِك ۡم﴾ [الممتحنة.]3-3 : ق ي ۡخ ِرجونَ ٱ َّ ٱ ۡل َح ِ
« ای مؤمنان اگر (از دیار خود) برای جهاد در راه امن و کسب خشنودی من بیرون
آمدید ،دشمنان خودتان را دوستان (خود) مگیرید که به آنان از روی دوستی پیام
بفرستید .حال آنکه به (دین) حقی که به شما رسیده ،کفر ورزیدهاند و رسول (خدا) و
شما را برای آنکه به خداوند ،پروردگارتان ،ایمان میآورید ،آواره میکنند».
پس وقتی خداوند در آیههای گذشته به صورت کلی مؤمنان را از دوستی با
کافران برحذر میدارد در آیههای زیادی نیز مؤمنان را از اطاعت از اهل کتاب و یا
دوستی کردن با آنها یا گرایش به سوی آنها برحذر میدارد و نهی میکند.177
خداوند میفرماید:
ۡ
ص َر ٰى َحت َّ ٰى تَت َّ ِب َع ِملَّت َه ۡم ق ۡل ِإ َّن هدَى ٱ َّّللِ ه َو ٱلهدَ ٰى َولَئِ ِن ٱت َّ َبعۡ تَ ۡ
عنكَ ٱل َيهود َو ََل ٱلنَّ ٰ َ ﴿ َولَن ت َۡر َ
ض ٰى َ
ۡ ۡ
َصير[ ﴾٥٢٠البقرة.]327 : ي َو ََل ن ِأ َ ۡه َوآ َءهم بَعۡ دَ ٱلَّذِي َجا ٓ َءكَ ِمنَ ٱل ِعل ِم َما لَكَ ِمنَ ٱ َّّللِ ِمن َو ِل ٖ
«یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خشنود نخواهند شد ،مگر اینکه از آئین آنها پیروی
کنی .بگو تنها هدایت الهی ،هدایت است و اگر از خواستهها و آرزوهای ایشان پیروی
کنی ،بعد از آنها که علم و آگاهی یافتهای ،هیچ سرپرست و یاوری از جانب خدا برای
تو نخواهد بود».
و خداوند میفرماید:
ب َيردُّوكم َبعۡ دَ إِي ٰ َمنِك ۡم ٰ َك ِف ِرينَ َ ٥٠٠و َك ۡي َ
ف ت َۡكفرونَ ﴿ ٰيَٓأَيُّ َها ٱلَّذِينَ َءا َمن ٓواْ إِن ت ِطيعواْ َف ِر ٗيقا مِنَ ٱلَّذِينَ أوتواْ ٱ ۡل ِك ٰت َ َ
ص ٰ َر ٖط ُّم ۡست َ ِق ٖيم[ ﴾٥٠٥آل عمران: ِي إِ َل ٰى ِ ّلل َف َق ۡد هد َ
َصم بِٱ َّ ِ َوأَنت ۡم ت ۡتلَ ٰى َ
علَ ۡيك ۡم َءا ٰ َيت ٱ َّّللِ َوفِيك ۡم َرسولهۥ َو َمن يَعۡ ت ِ
.]373-377
«ای کسانی که ایمان آوردهاید ،اگر از گروهی از کسانی که کتاب بدیشان داده شده
است ،پیروی کنید ،شما را پس از ایمان آوردنتان به کفر باز میگردانند و چگونه باید
شما کافر شوید و حال آنکه آیات خدا بر شما فرو خوانده میشود و پیغمبر او
درمیان شما است و هر کس به خدا تمسک جوید ،بیگمان به راه راست و درست
(رستگاری) رهنمود شده است».
و خداوند میفرماید:
ض َو َمن َيت ََولَّهم ِمنك ۡم فَإِنَّهۥ ِم ۡنه ۡم
ى أ َ ۡو ِل َيا ٓ َۘ َء َبعۡ ضه ۡم أ َ ۡو ِل َيآء َبعۡ ٖ ُۚ ﴿ ٰ َيٓأَيُّ َها ٱلَّذِينَ َءا َمنواْ ََل تَت َّ ِخذواْ ٱل َيهودَ َوٱلنَّ ٰ َ
ص َر ٰ ٓ ۡ
-183قینقاع ،قبیلهای از یهود است که بازار به آنها نسبت داده شده بود.
-184بخاری ،کتاب البیوع ،شمارۀ .2748
خورد ،وقتی شب شد ابودرداء بلند شد که نماز بخواند .سلمان گفت :بخواب پس او
خوابید .سپس خواست بلند شود و نماز بخواند گفت :بخواب وقتی که شب به آخر
رسید ،سلمان گفت :الان بلند شو و نماز بخوان؛ سپس سلمان گفت :پروردگارت بر
تو حقی دارد و جان و وجودت بر تو حقی دارد و خانوادهات بر توحقی دارد؛ پس به
هر صاحب حق ،حقش را بده .ابودرداء نزد پیامبر اکرم ج آمد و جریان را برایش بازگو
کرد .پیامبر اکرم ج فرمود :سلمان راست گفته است.185
انصار با برادرانشان مهاجرین پیمان موالاه بستند و شاهد این مطلب این است
که آنان را بر خود ترجیح دادند و این گواهی بر صدق محبت و قدرت ایمانشان
است ،و من نمونههای ایدهآلی از انصار را موافقت و همراهی انصار مشاهده
کردهام که تأثیر شگرفی نفوس مهاجرین گذاشته است ،از ابوهریره س روایت شده
که گفت( :انصار به پیامبر ج گفتند که درختان خرما را بین ما و برادرانمان تقسیم
کن).
-4از ابوهریره س روایت است که انصار به پیامبر اکرم ج گفتند :درختان خرما را میان و ما
برادران ما تقسیم کن .پیامبر اکرم ج نپذیرفت .انصار گفتند :شما کار کنید و ما شما را در
میوهها شریک میکنیم .گفتند :پذیرای این امر هستیم.186
این حدیث بیانگر این مطلب است که انصار به پیامبر اکرم ج پیشنهاد کردند که
اموالشان را میان آنها و برادران مهاجرشان تقسیم کند ،اما پیامبر اکرم ج نپذیرفت و
اراده نمود تا اقدامی انجام دهد که هم با مهاجران احساس همدردی نماید و هم
حقی از انصار با از دست رفتن اموالشان ضایع نگردد؛ پس انصار به مهاجران
گفتند :شما کار آبیاری و رسیدگی به درختان را انجام دهید و ما شما را در ثمر و
میوه آن شریک میکنیم .وقتی این را گفتند ،پیامبر اکرم ج این رأی را از آنجا که نیاز
مهاجران را برآورده مینمود و هم باری از دوش انصار برمیداشت بنابراین ،آن را
پذیرفت و تأیید کرد و همه گفتند :شنیدیم و اطاعت کردیم.187
به این ترتیب انصار به کار و تلاش میپرداختند و مهاجران را در ثمر و محصول
شریک مینمودند و شاید هم مهاجران هنگام کار به کمک آنان میشتافتند ،اما کار
اصلی و عمده را انصار انجام میدادند و مهاجران از کار انصار و مواضع والای آنها
در ایثارو بخشش تشکر کردند و گفتند :ای پیامبر خدا! ما مانند اینها کسانی را سراغ
نداریم که کار بکنند از ما میگیرند و پاداش بیشتر میدهند؛ آنان زحمت کار را از ما
برداشتهاند ،ولی در آسایش و محصول ما را شریک خود ساختهاند تا آنجا که بیم آن
می رود که همۀ اجر و پاداش را ببرند .رسول خدا فرمود :نه تا زمانی که شما آنان را
بستایید و برای آنان دعا کنید (شما هم پاداش خواهید گرفت).188
اشارۀ مهاجران به اجر اخروی بیانگر تصور عمیق آنها از زندگی آخرت و مسلط
این پیمان برادری اهداف خود را محقق نمود که یکی از جمله اهداف آن از بین
بردن وحشت غربت مهاجران بود؛ چراکه آنان به خاطر جدایی از خانواده و
خویشاوندان خود احساس غریبی نکنند و انس بگیرند و نیز پیمان اخوت باعث شد
تا آنها به حمایت ویاری یکدیگر برخیزند و یکی از اهداف تأسیس دولت این بود؛
چراکه هیچ دولتی نمیتواند شکل بگیرد مگر اینکه براساس و پایه وحدت ملت و
انسجام آن استوار باشد و وحدت و همبستگی بدون عامل برادری و محبت دو جانبه
تحقق نمییابد .پس اگر ع ّلت اصلی اتحاد هر گروهی عاملی غیر از پیوند دوستی
و برادری حقیقی باشد ،ممکن نیست که براساس اصل و مبدائی مشترک متحد
شوند و زمانی دولت شکل خواهد گرفت که اتحاد حقیقی بین امت برقرار گردد.191
هفته چهارم
فصل سوم
پیماننامه یا قرارداد صلح
پیامبر اکرم ج روابط میان ساکنان مدینه را سامان داد و در این مورد قراردادی
نوشت که منابع تاریخی ،آن را ذکر کردهاند و این کتاب یا عهدنامه دارای بندهای
مختلفی بود که حقوق و وظایف تمامی ساکنان را تعیین میکرد و در منابع
قدیمی ،کتاب یا صحیفه نامیده شده است و منابع جدید ،آن را قانون نامه
میگویند؛ چنانکه دکتر ضیاء العمری در السیرة النبویة الصحیحة به بررسی راههای
روایت پیماننامه پرداخته و گفته است« :با مجموع طرق به پایۀ احادیث صحیح
میرسد .»192و بیان نموده که اسلوب پیماننامه گواه بر اصالت آن است .نصوص
آن از کلمات و تعبیرهایی تشکیل شدهاند که در عصر پیامبر اکرم ج شناخته شده
بود و بعد از آن ،کمتر مورد استعمال قرار گرفتهاند تا جایی که برای کسانی که در
بررسی آن دوران ،تعمق و ژرفنگری ندارند ،امری مبهم و دشوار گشته است و در
این پیماننامه نصوص و عباراتی نیست که فرد یا گروهی را ستایش نماید یا مورد
متن پیماننامه
-1این پیماننامهای است از سوی محمد ،پیامبر خدا ،میان مؤمنان و مسلمانان
از قریش و (ساکنان) یثرب و هر کس دیگری که از آنان پیروی کرده و به آنان
پیوسته و همراه آنان به جهاد پرداخته است:
-2مؤمنان امت واحده و جدا از دیگر مردماناند.
-3مهاجران قریش بر همان عرفی که قبلا ً در پرداخت دیههای خود بدان عمل
میکردهاند ،باقی خواهند ماند.
-4بنی عوف نیز براساس همان عرف و رویه قبلی خود ،دیههای خود را
عهده دار خواهند شد و هر طایفه از ایشان ،اسیرانش را به خوبی و به سهام
برابر میان مؤمنان آزاد میکند.
-5بنی حارث (بنی خزرج) نیز براساس عرف و رویه قبلی خود دیههای خود را
میپردازد و هر طایفهای ،فدیه آزادی اسیران خود را به خوبی میپردازد.
-6بنی ساعده بر همان عرف و رویه قبلی خود دیههای خود را عهدهدار خواهند
بود و فدیه آزادی اسیران خود را به نیکی و به خوبی در میان مؤمنان خواهند
پرداخت.
-7بنی جشم بر همان عرف و رویۀ قبلی خود دیههای خود را خواهند پرداخت و
هر طایفهای فدیه آزادی اسیران خود را به خوبی میپردازد.
-8بنی نجار نیز بر همان عرف و شیوۀ قبلی خود ،دیههای خود را خواهند پرداخت
و هر طایفه فدیه آزادی اسیران خود را به نیکی و به خوبی خواهند پرداخت.
-9بنی عمرو بن عوف بر همان شیوه قبلی خود دیههای خود را خواهند پرداخت
و هر طایفهای فدیه آزادی اسیرش را به خوبی و به سهام برابر میان مؤمنان
خواهند پرداخت.
-11بنی النبیت نیز بر همان عرف و رویه قبلی خود ،دیههای خود را خواهند داد
و هر طایفهای فدیۀ اسیر را به خوبی و به سهام برابر میان مؤمنان خواهد
پرداخت.
-11بنی اوس بر عرف و رویۀ قبلی خود دیههای خود را خواهند پرداخت وهر
طایفهای فدیۀ اسیرش را به خوبی و به سهام برابر میان مؤمنان خواهد
-199همان.
-200نظام الحکم ،ظافر القاسمی ،ج ،3ص .30
-201التاریخ السیاسی و الحضاری ،السید عبدالعزیز ،ص .372
یگانه است و او این را به هر کس از پیامبرانش که برگزیند ،وحی مینماید و هیچ
انسانی با فکر و خواسته و با عقل و استدلال و اجتهاد و درست پنداشتن چیزی با
دیدگاه خود نمیتواند حکم کند؛ پس این قاعده اساس دین خداست که از طریق
همه پیامبران اعلام شده است و اختلاف و تفاوت زمانها و مکانها در آن تأثیری
ندارد».202
هدف از نزول قرآن کریم این بود تا عبودیت و حاکمیت را فقط برای خدا محقق
نماید؛ خداوند متعال میفرماید:
ص َوٱلَّذِينَ ٱتَّخَذواْ ِمن صا لَّه ٱلدِينَ ٢أ َ ََل ِ َّّللِ ٱلدِين ٱ ۡلخَا ِل ُۚ ق فَٱ ۡعب ِد ٱ َّّللَ م ۡخ ِل ٗ ب بِٱ ۡل َح ِ ﴿إِنَّا ٓ أَنزَ ۡلنَا ٓ إِلَ ۡيكَ ٱ ۡل ِك ٰت َ َ
دونِ ِ ٓهۦ أ َ ۡو ِليَا ٓ َء َما نَعۡ بده ۡم إِ ََّل ِليقَ ِربونَا ٓ إِلَى ٱ َّّللِ ز ۡلفَ ٰ ٓى إِ َّن ٱ َّّللَ يَ ۡحكم بَ ۡينَه ۡم فِي َما ه ۡم فِي ِه يَ ۡخت َ ِلفونَ إِ َّن ٱ َّّللَ ََل
يَهۡ دِي َم ۡن ه َو ٰ َكذِب َكفَّار[ ﴾٣الزمر.]3-2 :
«(ای پیغمبر) ما این کتاب را که در برگیرندۀ حق و حقیقت است ،بر تو فرو فرستادهایم
خدا را پرستش کن و پرستش خود را سره و خالص گردان .هان! تنها طاعت و عبادت
خالصانه برای خدا است و بس .کسانی که جز خدا دوستان و یاوران دیگری را بر
میگیرند(،می گویند) ما آنان را پرستش نمیکنیم؛ مگر بدان خاطر که ما را به خداوند
نزدیک گردانند .خداوند روز قیامت میان ایشان دربارۀ چیزی که در آن اختلاف دارند،
داوری خواهد کرد؛ خداوند دروغگوی کفر پیشه را هدایت و رهنمود نمیکند».
و خداوند متعال میفرماید:
َص ٗيما﴾٥٠١ ۡ اس ِب َما ٓ أ َ َر ٰىكَ ٱ َّ ُۚ
ّلل َو ََل ت َكن ِلل َخا ٓ ِئنِينَ خ ِ ق ِلت َۡحك َم بَ ۡينَ ٱلنَّ ِب ِبٱ ۡل َح ِ
﴿ ِإنَّا ٓ أَنزَ ۡلنَا ٓ ِإلَ ۡيكَ ٱ ۡل ِك ٰت َ َ
[النساء.]371 :
«ما کتاب به حق بر تو نازل کردهایم تا میان مردمان طبق آنچه خدا به تو نشان داده
است ،داوری کنی و مدافع خائنان مباش».
پس همانطور که محقق ساختن بندگی خدا ،هدف نزول قرآن میباشد ،تطبیق
و اجرای حاکمیت نیز از اهداف این برنامۀ الهی است و همان طور که عبادت
براساس وحی انجام میگیرد ،همچنین شایسته نیست که حکمی برخلاف شریعت و
قانونی که نازل شده است ،صادر شود.203
محقق ساختن حاکمیت ،یعنی تمکین و فراهم نمودن زمینه برای عبودیت و
بندگی؛ هدفی که انسان و جن برای آن آفریده شدهاند.
خداوند متعال میفرماید:
﴿ َو َما َخلَ ۡقت ٱ ۡل ِج َّن َوٱ ۡ ِۡل َ
نس إِ ََّل ِليَعۡ بد ِ
ون[ ﴾١٧الذاریات.]11 :
«من جنها و انسانها را جز برای پرستش خود نیافریدهام».
یهودیان در این پیماننامه به وجود قدرت قضایی اعلی که ساکنان مدینه از
جمله یهودیان به آن مراجعه خواهند کرد ،اقرار کردند( .بند شماره .)42
البته یهودیان به مراجعه نمودن به قضاوت اسلامی تنها زمانی پایبند بود که
میان آنان و مسلمانان اختلافی به وجود میآمد.
هفته پنجم
شصت نفر و همگی از مهاجران بودند و تعدادنیروی دشمن اعم از سواره و پیاده
دویست نفر بود .فرماندهی مشرکان را ابوسفیان بن حرب برعهده داشت .درگیریها و
زد و خوردهایی میان دو طرف در کنار آبی در وادی رابغ صورت گرفت که سعد بن
ابی وقاص اولین تیر را در راه اسلام انداخت و این سریه بعد از بازگشت از ابواء
صورت گرفت.214
هفته ششم
-251بخاری ،کتاب العقیقة ،باب تسمیه المولود ،ج ،1ص – 180مسلم ،کتاب الآداب ،باب
استحباب تحنیک المولود ،ج ،3ص .3113
-252الحاکم در مستدرک ،کتاب معرفة الصحابة ،ج ،3ص ،148صحیح علی شرط الشیخین.
-253بخاری ،کتاب الایمان ،باب الصلوة ،شمارۀ .47
به آن کنید تا مردم بر شما حجتی نداشته باشند؛ مگر کسانی که از ایشان ستم
نمایند .سپس از آنان مترسید و از من بترسید تا نعمت خویش را بر شما تکمیل
نمایم و شاید رهنمود شوید و همچنین پیغمبری را از خودتان درمیانتان برانگیختم که
آیات قرآن ما را بر شما فرو میخواند و شما را پاکیزه میدارد و به شما کتاب و
حکمت را میآموزد و به شما چیزی یاد میدهد که نمیتوانستید آن را بیاموزید؛
پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکر مرا به جای آورید و ناسپاسی نکنید».
الف :خداوند ،قبل از تغییر قبله ،از بیت المقدس به کعبه ،پیامبر اکرم ج را از
توطئه و تردیدافکنیهای یهودیان آگاه نمود و این خود بیانگر حقانیت نبوت پیامبر
اکرم ج بود؛ زیرا خبر از امری غیبی داده بود که بعدها به وقوع پیوست .به این
ترتیب خداوند ،پیامبر اکرم ج و مسلمانان را قبل از دچار شدن آنان به توطئههای
یهودیان با این مسئله آشنا نمود تا از نظر روحی سرزنشهای آنان ،آمادگی کامل را
حاصل نمایند؛ زیرا وقوع امری ناگوار به صورت ناگهانی دشوارتر و تحمل آن
سختتر است.254
خداوند ،یهودیان را به خاطر اعتراضشان به تغییر قبله و توطئه علیه پیامبر اکرم
ج به سبک سری و بیخردی توصیف کرده است که با تقلید و رویگردانی از بینش و
اندیشه ،خود را خوار و بیارزش کردهاند و سفیه کسی را گویند که زیاد تهمت
میزند و به طور عمدی برعکس آنچه میداند ،عمل مینماید .همچنین گفتهاند:
سفیه یعنی ستمکار و نادان و سفیهان ،یهودیان هستند.255
س ٗطا﴾.256 ب َ ﴿ -و َك ٰذَلِكَ َج َع ۡل ٰنَك ۡم أ َّم ٗة َو َ
ابن کثیر میگوید :خداوند متعال میگوید :ما رخ شما را به سوی قبلهی ابراهیم
علیهالسلام برگرداندیم و آن را برایتان انتخاب کردیم تا شما را برگزیدهترین امتها
قرار دهیم و روز قیامت شا بر دیگر امتها گواه باشید؛ چون همه به فضیلت شما
اعتراف و اقرار مینمایند و وسط در اینجا یعنی منتخب و بهترین .همان طور که به
قریش گفته میشود« :اوسط العرب نسباً و دارا» یعنی بهترین عربها از نظر
نسب و سرزمین .همچنین پیامبر اکرم ج در میان قومش ،میانه و بهترین بود و
«صلوه الوسطی» نیز به معنی نماز میانه است که بهترین نمازها است.257
پس این امت ،امتی میانه و برگزیده در ایدئولوژی و عقیده و در اندیشه و احساس
و در تنظیم و ساماندهی و در ارتباطات و روابط میباشد و در زمین مراکز آن حجاز
است.258
ش ِهيدٗ ا َو َما َج َع ۡلنَا علَ ۡيك ۡم َ
لرسول َ اس َويَكونَ ٱ َّ علَى ٱلنَّ ِ س ٗطا ِلت َكونواْ ش َهدَآ َء َ تَ ﴿ :و َك ٰذَلِكَ َج َع ۡل ٰنَك ۡم أ َّم ٗة َو َ
علَى يرة ً ِإ ََّل َ
ع ِقبَ ۡي ُۚ ِه َوإِن َكان َۡت لَ َك ِب َ
علَ ٰى َ
لرسو َل ِم َّمن يَنقَ ِلب َ ٱ ۡل ِق ۡبلَةَ ٱلَّتِي كنتَ َ
علَ ۡي َها ٓ ِإ ََّل ِلنَعۡ لَ َم َمن يَت َّ ِبع ٱ َّ