Professional Documents
Culture Documents
******
ؼزل
عمر خیال بستــــــــــــــــم یار آشنائیت را
******
جوهر شــــــــکر
تا نازبوی خـــــط ز لبت سرکشیده است
******
تمکین ساقی
به این تمکین که ساقی باده در پیمانه می ریزد
******
کار خام
مرا کشتی و مــجرم نام کردی
******
شهر کــــابل
دلم در شهر کــــابل بیقرار است
******
یارم همره ی من خوب نیست
گرچه در کیش محبت شکوه کردن خوب نیست
با همه خوبست یارم همره ی من خوب نیست
******
نازکخیالی
ؼیر را در بزم ناز خویش والی کرده ای
بر سرم آن الوبالی را شؽالی کرده ای
******
ؼزل
سحرگاهی چون گل ترا دیده بودم
که در مرؼزاری خرامیده بودم
******
دل لیالمی
مرا کشتی و مجرم نام کردی
گناه ناکرده ام اعدام کردی
تو بودی مست و مؽرور جوانی
نسجنیدی و کار خام کردی
فرستادی بسوی ؼیر مکتوب
نمیدانم چها ارقام کردی
مرا دشنام دادی شاد گشتم
ز پس عمری به من انعام کردی
تنزل شد ترقی یوسؾ من
هزار آؼاز را انجام کردی
اگرچه اول و آخر نداری
هزار آؼاز را انجام کردی
خریداری ترا پیدا نگردید
دلت راعشقری لیالم کردی
نمودی عشقری تازه وضویی
بخون خویش چار اندام کردی
***
(((دلی بسیار نامید مرا چند؟
کجا چون دست دو ،لیالم کردی)))
******
به دیدار فرهاد
مجنون صفت بناله و فریاد میروم
در بیستون بدیدن فرهاد میروم
من صید نیم بسمل از یاد رفته ام
بالک زده به خانهء صیاد میروم
بی قسمتی نگر که پس از عمر یار من
خواهد که یاد من کند از یاد میروم
روشن نشد چراغ امیدم بشام مرگ
یعنی ازین جهان دل ناشاد میروم
یارم اگرچه نیست ولیکن بکوی او
بهر تسلئ دل ناشاد میروم
شد عمر ها که قامت سروش ندیده ام
از یاد او به سایهء شمشاد میروم
تیر نگاه او بدلم میرسد چو برق
از بیم اگر به خانهء فوالد میروم
******
عشق خام
دنیاست خوب ودنیا لیكن بقا ندارد
دارد چو بیوفایی یك آشنا ندارد
ت ناز است
دلدار پرؼرورم بسیار مس ِ
ِ
چون سایه در پیش من ,رو بر قفا ندارد
******
عشق خام
در طریق عشق خام افتاده ام
در دهان خاص و عام افتاده ام
در قطار شاعران عصر خویش
هرزه سنج و بی لگام افتاده ام
تار پیدا كرده ام با كاكلی
چند روزی شد بدام افتاده ام
بینوای تلخ كرد اوقات من
در ؼم این صبح و شام افتاده ام
نفس من از بس هالك خوردنست
چون مگس بین طعام افتاده ام
ای برهمن زاده دستم را بگیر
بگذر از كین رام رام افتاده ام
پیریم از میكده خارج نمود
بی نصیب از دور جام افتاده ام
پاس كردم گرچه درس عآشقی
با تمامی ناتمام افتاده ام
بین خاك و خون سرای راه كسی
كشتهء بی انتقام افتاده ام
بر سرم كردند خوبان بزكشی
من بچنگ هركدام افتاده ام
تیػ جوهر دارم اما عشقری
زیر گردون در نیام افتاده ام
******
بامن بساز
بساز بامن درین خرابه كه قصر و باغ دگر ندارم
بچای تلخم بكن قناعت كه من ؼریبم شكر ندارم
******
بازار محبت
ز بازار محبت ؼم خریدم
خریدم ؼم ولیكن كم خریدم
******
ساربان
ای ساربان ای ساربان ،من همرهت همراستم
هرسو كه میباشی روان،من همرهت همراستم
******
شعله خوی
ای شعله خوی سنگدل پر ؼرور من
رحمی بكن بحال دل ناصبور من
******
دلشکا ر
برایت می سپارم عكس خودرا دلشكار من
كه بعد از مرگ من باشد به نزدت یادگار من
******
دل من
عنان من به كؾ طفل نیسوار من است
نگویی این تك و پویم به اختیار من است
نمونه ییست به هرجا كه بسملی بینی
تپایش دل پر درد و بیقرار من است
ز دور در نظرم سرو قامتی آید
تكان خورد به برم دل كه دلشكار من است
به شوق بوسهء پای تو مرده ام جانا
به هركجا كه قدم می نهی مزار من است
شهید طرز خرام توام درین عالم
به هركجا كه قدم می نهی مزار من است
ندارد آرزوی سیر گلبهار دلم
كه سینه باغ من و دیده آبشار من است
******
( ) ....
مزرع یاس بی ثمر نبود
آه امید بی اثر نبود
مكن از من سراغ اهل جهان
خانهء من درین گذر نبود
خوانده باشی اگر تو ابجد عشق
حاجت كنز و مختصر نبود
ننگ دارد ز پای تابوتم
یا كه آنشوخ من خبر نبود
بخت خوابیده ام نشد بیدار
شب مارا مگر سحر دارد
حرؾ خود را ز من مكن پنهان
عشقری شخص پرده در نبود
******
( )...
خون شدم رنگ حنای تو مرا یاد آمد
خاك گشتم كؾ پای تو مرا یاد آمد
چشم من بر ؼلط افتاد به یك برگ گلی
به خدا ناخن پای تو مرا یاد آمد
میگذشتم ز چمن چشم من رفتاد به سرو
قد و باالی رسای تو مرا یاد آمء
دی ؼزالی به بیابان مرا دید رمید
دیدن رو به قفای تو مرا یاد آمد
آشنا شد نظرم بر سبد پر ز رواش
ساعد و ساق صفای تو مرا یاد آمد
عشقری گفت به من قصهء آهو روشان
آن پریروزه ادای تو مرا یاد آمد
www.howd.org