You are on page 1of 158

‫باسمه تعالی‬

‫مدیریت تحصیالت تکمیلی‬

‫تعهد نامه اصالت اثر‬

‫اینجانب خدیجه پورعبدی متعهد میشوم که مطالب مندرج در این رساله حاصل کار پژوهشی اینجانب‬
‫است و دستاوردهای پژوهشی دیگران که در این پژوهش از آن استفاده شده است‪ ،‬مطابق مقررات‪ ،‬ارجاع‬
‫و در فهرست منابع و مآخذ ذکر گردیده است‪ .‬این رساله قبال برای احراز هیچ مدرک هم سطح یا باالتر‬
‫ارائه نشده است‪ .‬در صورت اثبات تخلف (در هر زمان) مدرک تحصیلی صادر شده توسط دانشگاه از‬
‫اعتبار ساقط خواهد شد‪ .‬کلیه حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی‬
‫است‪.‬‬

‫نام و نام خانوادگی دانشجو‪ :‬خدیجه پورعبدی‬


‫دانشکده علوم ورزشی‬

‫تاثیر زمانبندی تمرین هشت هفتهای هوازی در طول چرخهی‬


‫روشنائی‪ -‬تاریکی بر محتوای برخی از پروتئینهای ساعت‬
‫مولکولی‪ ،‬نوسان ساز متابولیکی ‪ NAD+‬و پویایی‬
‫میتوکندریایی در عضله دوقلوی موشهای دیابتی‬

‫نگارش ‪:‬خدیجه پورعبدی‬

‫استاد راهنما‪ :‬دکتر فرشته شهیدی‬

‫استاد مشاور اول‪ :‬دکتر محمد رضا تابنده‬

‫استاد مشاور دوم‪ :‬دکتر مجتبی صالح پور‬

‫رساله برای دریافت درجه دکتری‬

‫رشته فیزیولوژی ورزشی‬

‫آبان‪1401/‬‬
‫صفحه تائیدیه هیات داوران و صورتجلسه دفاعیه‬
‫پ روردگارا به پیشگاه پاک و مقدست تقدیم میدارم که بندگی فقط و فقط تو را سزد‪.‬‬
‫پرودگارا‪ ،‬مرا در جایگاهی پر خیر و برکت فرود آور که تو بهترین مهمان نوازی‬

‫با سپاس از یاور همیشه یارم‪ ،‬یاور همیشه یادم‪ ،‬خدایی که یادش امید است و ستایشش رسیدن به شایسته ترین شادی‬
‫هاست‪ .‬اکنون که با عنایت و یاری خداوند مهربان مراحل پژوهش‪ ،‬تدوین و نگارش رساله به پایان رسیده است; بر‬
‫خود واجب میدانم از عزیزانی که طی مراحل مختلف از راهنمایی و یاری آنها بهره بردم سپاسگزاری نمایم‪ .‬در ابتدا‬
‫از استاد راهنمای بزرگوارم سرکار خانم دکتر فرشته شهیدی که با مساعدت خود مسیر انجام تحقیق را هموار نمودند‪،‬‬
‫کمال تشکر را دارم‪ .‬از استاد دانشمند و پر مایهام جناب آقای دکتر محمدرضا تابنده که مشاوره این تحقیق را بر‬
‫عهده داشتند و در محضر پرفیض ایشان‪ ،‬مسیر پژوهش را یاد گرفتم کمال تشکر و سپاسگذاری را دارم‪ .‬از استاد‬
‫مشاور جناب آقای دکتر مجتبی صالح پور که در طول مدت تحصیل از راهنماییهای اخالقی و علمی ایشان بهره‬
‫جستهام نهایت سپاس را دارم‪ .‬همچنین از استاد گرانمایه‪ ،‬جناب آقای دکتر مجید کاشف که افتخار شاگردی ایشان‬
‫را داشتم و راهنماییهای ارزنده شان راهگشای من در اتمام و تکمیل رساله بوده است کمال تقدیر و تشکر را دارم‪.‬‬
‫از استاد فرهیخته جناب آقای دکتر فرامرز هوانلو‪ ،‬استاد ارجمند جناب آقای دکتر هادی روحانی و استاد بزرگوار‬
‫جناب آقای دکتر سجاد احمدی زاد‪ ،‬که عهده دار داوری این پژوهش بودند بینهایت تشکر و قدردانی مینمایم‪ .‬شایسته‬
‫است از استاد فرهیخته و فرزانه جناب آقای دکتر علی توسلی و مساعدتهای بی شائبه جناب آقای مهندس حیدر‬
‫کیانی اصل که حضور و همراهی صمیمانه شان باعث دلگرمی من بود و مرا در رسیدن به اهدافم یاری نمودند صمیمانه‬
‫تقدیر نمایم‪ .‬همچنین از خانواده عزیزم به ویژه همراهی خواهر مهربانم فاطمه و فرزند دلبندش راستین عزیز به دلیل‬
‫حضور و حمایت خالصانه شان که سختی مسیر را برایم آسان میکرد‪ ،‬تشکر مینمایم‪ .‬همچنین از دوستان عزیز و‬
‫مهربانم معلمین شایسته سرکار خانم مریم احمدی‪ ،‬فاطمه کاله کج و سمیه رحیمی تشکر مینمایم‪ .‬در پایان از همراهی‬
‫مربیان با اخالق بدنسازی آقایان هیراد جهان پور و سروش نانا که در مراحل اجرائی رساله یاریگر من بودند نهایت‬
‫سپاس را دارم‪ .‬از خداوند برای تمامی این بزرگواران اجری عظیم و زندگی شاد و پر شکوه را خواستارم‪.‬‬
‫چکیده‬

‫هدف‪ :‬ساعت شبانهروزی عملکرد میتوکندری را در عضالت اسکلتی تنظیم میکند و نقش اساسی در‬ ‫چکیده بدون نوشتن هدف مواد روش ها و ‪Commented [s1]:‬‬
‫‪...‬درج شود‬
‫پاسخهای متابولیکی وابسته به زمان تمرین دارد‪ .‬تحقیق حاضر با هدف تأثیر زمانبندی تمرین هوازی‬
‫در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی بر نشانگرهای مقاومت به انسولین‪ ،‬بیان پروتئینهای ساعت‬
‫شبانهروزی‪ ،‬پویائی میتوکندری و ‪ NAD+/SIRT1‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی انجام شد‪.‬‬

‫مواد و روشها‪ :‬در این تحقیق تجربی‪ ،‬تعداد سی موش نر سالم نژاد ‪ NMRI‬بهطور تصادفی به سه‬ ‫سی سر ‪Commented [s2]:‬‬

‫گروه کنترل‪ ،‬دیابتی‪ ،‬و دیابتی‪+‬تمرین تقسیمبندی شدند (‪ 10‬موش‪/‬هرگروه)‪ .‬دیابت نوعدو با استفاده از‬
‫ترکیبی از رژیم غذایی پرچرب (‪ 5‬هفته) و تزریق استرپتوزوتوسین (‪ 20‬میلیگرم بر کیلوگرم) القاء شد‪.‬‬
‫پس از تائید دیابت‪ ،‬هشت هفته تمرین هوازی با شدت متوسط (‪ 5‬روز‪ 80-60 ،‬دقیقه) دویدن روی‬
‫تردمیل در دو زمان روز‪ ،‬اوایل فاز روشنائی ) ‪ :ZT3‬در ساعت ‪ 9:00‬صبح) و اوایل فاز تاریکی ) ‪:ZT15‬‬
‫در ساعت ‪ 9:00‬شب) انجام شد‪ .‬عضله دوقلو در دو زمان روز جمعآوری شد و بیان پروتئینهای ساعت‬
‫شبانهروزی‪ ،‬پویائی میتوکندری و ‪ SIRT1‬با روش وسترن بالت اندازهگیری شد‪ .‬غلظت ‪ NAD+‬و گلوکز‬
‫خون با روش رنگ سنجی مورد بررسی قرار گرفت‪ .‬برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس دو‪-‬‬
‫راهه استفاده شد‪.‬‬

‫یافتهها‪ :‬تمرین هوازی در هر دو زمان ‪ ZT3‬و ‪ ،ZT15‬با افزایش پروتئین ‪ BMAL1‬و ‪ PER2‬اختالل‬
‫در ساعت عضالت اسکلتی ناشی از دیابت را معکوس کرد (‪ .)P=0/001‬تمرین هوازی‪ ،‬بهویژه در ‪ZT15‬‬
‫در مقایسه با ‪ ZT3‬جذب گلوکز با واسطه ‪ GLUT4‬را بطور معنیداری افزایش داد (‪ )P=0/001‬و عدم‬
‫تعادل همجوشی‪-‬شکافت میتوکندری را با افزایش معنیدار پروتئین ‪ MFN2‬بهبود بخشید (‪،)P=0/004‬‬
‫اما بر پروتئین ‪ DRP-1‬تأثیری نداشت (‪ .)P=0/185‬عالوهبر این‪ ،‬تمرین هوازی بهطور وابسته به زمان فقط‬ ‫]‪ :Commented [s3‬اگر تاثیر ندارد نیازی به نوشتن ‪p‬نیست‬

‫در ‪ ZT15‬باعث افزایش معنیدار پروتئین ‪ )P>0/0001( SIRT1‬و کاهش هیپرگلیسمی (‪ )P=0/005‬و‬ ‫یکسان نوشته شود یا مساوی یا کوچکتر در ‪Commented [s4]:‬‬
‫همه چکیده‬
‫مقاومت به انسولین (‪ ،)P=0/001‬ناشی از دیابت شد‪ ،‬که نشان میدهد تعامل تمرین با زمان در ‪ZT15‬‬
‫اثر همافزایی بر بیان پروتئینهای ‪ MFN2-SIRT1-GLUT4‬و مزایای متابولیکی مرتبط با آنها دارد‪ .‬با‬
‫این حال‪ ،‬زمانبندی تمرین هوازی نمیتواند کاهش سطح ‪ NAD+‬ناشی از دیابت را بازگرداند (‪.)P=0/096‬‬

‫نتیجهگیری‪ :‬این یافتهها نشان میدهد که همگامسازی تمرین هوازی با زمانبندی شبانهروزی ممکن‬
‫است همجوشی میتوکندری با واسطه ‪ MFN2‬را از طریق فعالسازی محور ‪BMAL1-PER2-SIRT1‬‬
‫در عضله اسکلتی موشهای دیابتی تقویت کند و در تسهیل جذب گلوکز و اصالح هیپرگلیسمی و‬
‫مقاومت به انسولین مؤثرتر باشد‪.‬‬ ‫در انتها یک پیشنهاد یا توصیه داشته باشید ‪Commented [s5]:‬‬

‫واژگان کلیدی‪ :‬زمانبندی تمرین هوازی‪ ،‬ساعت شبانهروزی‪ ،‬پویائی میتوکندری‪ ،‬مقاومت به انسولین‪،‬‬
‫عضله اسکلتی‪ ،‬دیابت‬

‫آ‬
‫فهرست مطالب‬

‫صفحه‬ ‫عنوان‬

‫فصل اول‪ :‬طرح مسئله‬

‫‪ 1-1‬مقدمه ‪2 ........................ ................................ ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 2-1‬بیان مسئله ‪3 ................................................. ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 3-1‬اهمیت وضرورت تحقیق ‪6............................ ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 4-1‬اهداف تحقیق ‪8 ........................................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 5-1‬سواالت یا فرضیههای تحقیق ‪9 .................................................. ................................ ................................‬‬

‫‪ 6-1‬متغیرهای تحقیق ‪10.................................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 1-6-1‬متغیرهای وابسته ‪10............................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 2-6-1‬متغیرهای مستقل ‪10.............................. ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 7-1‬محدوده پژوهش ‪10...................................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 8-1‬تعریف واژهها‪ ،‬مفاهیم و متغیرها ‪11........................................... ................................ ................................‬‬

‫فصل دوم‪ :‬مروری بر ادبیات تحقیق‬

‫‪ 1-2‬مقدمه ‪16 ....................... ................................ ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 2-2‬بخش اول‪ :‬پویائی میتوکندری ‪16 ........................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 1-2-2‬پویائی غشائی میتوکندری ‪17................................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 2-2-2‬همجوشی و شکافت میتوکندریائی ‪18.................................. ................................ ................................‬‬

‫‪ 1-2-2-2‬همجوشی میتوکندیائی ‪18................................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 2-2-2-2‬شکافت میتوکندیائی ‪19.................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫ب‬
‫فهرست مطالب‬

‫صفحه‬ ‫عنوان‬

‫‪ 3-2-2-2‬نقش فیزیولوژیک شکافت میتوکندیائی ‪20..................... ................................ ................................‬‬

‫‪ 3-2-2-2‬نقش فیزیولوژیک همجوشی میتوکندیائی ‪21................................................. ................................‬‬

‫‪ 4-2-2‬پویائی میتوکندری و متابولیسم سلول ‪22............................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 5-2-2‬پویائی میتوکندری در شرایط پاتوفیزیولوژیک دیابت نوع ‪23............................ ................................‬‬

‫‪ 6-2-2‬پویائی میتوکندری و مقاومت به انسولین ‪24....................... ................................ ................................‬‬

‫‪ 7-2-2‬تمرینات ورزشی و پویائی میتوکندری در دیابت نوع دو ‪27.............................. ................................‬‬

‫‪ 1-7-2-2‬مکانیسم تاثیر تمرین بر ‪ MFN2‬و ‪28.............................................. ................................ DRP-1‬‬

‫‪ 8-2-2‬چشم انداز و نتیجهگیری ‪30.................................................. ................................ ................................‬‬

‫‪ 11-2‬چشم انداز و نتیجهگیری ‪36 ..................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 3-2‬بخش دوم‪ :‬ساعت شبانهروزی و زمانبندی تمرین در تنظیم سالمت متابولیک ‪31..........................‬‬

‫‪ 1-3-2‬ساعت شبانهروزی ‪31.............................. ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 2-3-2‬ساعت مولکولی در پستانداران ‪33........................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 3-3-2‬تنظیم کننده های متابولیکی ساعت شبانهروزی ‪35........................................... ................................‬‬

‫‪ SIRT1 1- 3-3-2‬به عنوان تنظیم کننده ساعت شبانهروزی ‪35................................ ................................‬‬

‫‪ 2- 3-3-2‬نوسان ساز متابولیکی ‪ NAD+‬در چرخهی شبانهروزی ‪36 ........................ ................................‬‬

‫‪ 4-3-2‬کنترل شبانهروزی پویائی میتوکندری ‪38........................... ................................ ................................‬‬

‫‪ 5-3-2‬ساعت عضالت اسکلتی و کنترل متابولیسم ‪41................................................... ................................‬‬

‫‪ 6-3-2‬اختالل در ساعت عضله اسکلتی و مقاومت به انسولین ‪42................................. ................................‬‬

‫‪ 7-3-2‬ختالالت شبانهروزی‪ ،‬رفتارهای اجتماعی و بیماری دیابت ‪44.......................... ................................‬‬ ‫اشکاالت امالیی تصحیح شود ‪Commented [s6]:‬‬

‫ج‬
‫فهرست مطالب‬

‫صفحه‬ ‫عنوان‬

‫‪ 8-3-2‬زمانبندی تمرین و مسیرهای متابولیک عضالنی ‪45........................................... ................................‬‬

‫‪ 9-3-2‬نتیجهگیری و چشم انداز ‪47.................................................. ................................ ................................‬‬

‫‪ 4-2‬پیشینه تحقیق ‪48....................................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 1-4-2‬پیشینه داخلی تحقیق ‪48...................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 2-4-2‬پیشینه خارجی تحقیق ‪49.................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 3-4-2‬جمعبندی ‪56 .......................................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫فصل سوم‪ :‬روش شناسی پژوهش‬

‫‪ 1-3‬مقدمه ‪61 ...................... ................................ ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 2-3‬روش و طرح تحقیق ‪61 ............................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 3-3‬جامعه و نمونه آماری ‪61 .............................. ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 4-3‬فرآیند تحقیق ‪62 .......................................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 5-3‬متغیرهای تحقیق ‪66 .................................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 6-3‬ابزار گردآوری دادهها ‪66 .............................. ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 7-3‬گردآوری دادهها ‪67 ...................................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 8-3‬روش تجزبه تحلیل دادهها ‪69 ..................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 9-3‬مالحضات اخالقی ‪70................................... ................................ ................................ ................................‬‬ ‫مالحظات ‪Commented [s7]:‬‬

‫د‬
‫فهرست مطالب‬

‫صفحه‬ ‫عنوان‬

‫فصل چهارم‪ :‬تجزیه تحلیل دادهها‬

‫‪ 1-4‬مقدمه ‪72...................... ................................ ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 2-4‬آمار توصیفی متغیرهای تحقیق ‪72........................................... ................................ ................................‬‬

‫‪ 3-4‬آمار استنباطی متغیرهای تحقیق ‪72........................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 1-3-4‬فرضیه اول‪ :‬تاثیر زمانبندی تمرین بر پروتئین ‪ BMAL1‬در گروههای تحقیق ‪77.......................‬‬

‫‪ 2-3-4‬فرضیه دوم‪ :‬تاثیر زمانبندی تمرین بر پروتئین ‪ PER2‬در گروههای تحقیق ‪79............................‬‬

‫‪ 3-3-4‬فرضیه سوم‪ :‬تاثیر زمانبندی تمرین بر پروتئین ‪ MFN2‬در گروههای تحقیق ‪81.........................‬‬

‫‪ 4-3-4‬فرضیه چهارم‪ :‬تاثیر زمانبندی تمرین بر پروتئین ‪ DRP-1‬در گروههای تحقیق ‪83......................‬‬

‫‪ 5-3-4‬فرضیه پنجم‪ :‬تاثیر زمانبندی تمرین بر پروتئین ‪ SIRT1‬در گروههای تحقیق ‪85........................‬‬

‫‪ 6-3-4‬فرضیه ششم‪ :‬تاثیر زمانبندی تمرین بر سطح ‪ NAD+‬در گروههای تحقیق ‪87............................‬‬

‫‪ 1-7-3-4‬فرضیه هفتم‪ :1-‬تاثیر زمانبندی تمرین بر سطح انسولین در گروههای تحقیق ‪89..................‬‬

‫‪ 1-7-3-4‬فرضیه هفتم‪ :2-‬تاثیر زمانبندی تمرین بر سطح گلوکز در گروههای تحقیق ‪91......................‬‬

‫‪ 1-7-3-4‬فرضیه هفتم‪ :3-‬تاثیر زمانبندی تمرین بر ‪ HOMA-IR‬در گروههای تحقیق ‪93.....................‬‬

‫‪ 8-3-4‬فرضیه هشتم‪ :‬تاثیر زمانبندی تمرین بر پروتئین ‪ GLUT4‬در گروههای تحقیق ‪95....................‬‬

‫‪ 8-3-4‬نتایج همبستگی پیرسون بین متغیرهای تحقیق ‪97......................................... ................................‬‬

‫‪ 4-4‬خالصه نتایج ‪97........................................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫ه‬
‫فهرست مطالب‬

‫صفحه‬ ‫عنوان‬

‫فصل پنجم‪ :‬بحث و نتیجه گیری‬

‫‪ 1-5‬مقدمه ‪99...................... ................................ ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 2-5‬خالصه تحقیق ‪99......................................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 3-5‬بحث و بررسی نتایج ‪100 ........................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 4-5‬نتیجهگیری ‪108 .......................................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 5-5‬پیشنهادات تحقیق ‪108 ............................. ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪1-5-5‬پیشنهادات پژوهشی ‪108 ....................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫‪ 2-5-5‬پیشنهادات کاربردی ‪110 ...................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫پیوستها‬

‫پیوست ‪ :1‬کد اخالق ‪112 .................................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫پیوست ‪ :2‬تصاویر مراحل اجرائی و آزمایشگاهی پژوهش ‪113 ........................................ ................................‬‬

‫منابع و مآخذ‬

‫منابع ‪131 ............................... ................................ ................................ ................................ ................................‬‬

‫چکیده انگلیسی‬

‫چکیده انگلیسی ‪128 ............................................ ................................ ................................ ................................‬‬

‫فهرست شکلها‬

‫شکل(‪ )2-1‬چرخه زندگی میتوکندری‪:‬شکافت و همجوشی ‪19.................................... ................................‬‬

‫شکل(‪ )2-2‬شکل میتوکندری و فعالیت متابولیک میتوکندری ‪22............................... ................................‬‬

‫شکل(‪ )2-3‬نقش پویایی میتوکندری در تنظیم مقاومت به انسولین ‪26 ....................... ................................‬‬

‫و‬
‫فهرست مطالب‬

‫صفحه‬ ‫عنوان‬

‫شکل(‪ )2-4‬تعدیل فعالیت ‪ MFN1/2 ،DRP-1‬توسط تمرینات ورزشی ‪29.................................................‬‬

‫شکل(‪ )2-5‬عملکرد ساعتهای مرکزی و محیطی ‪32..................... ................................ ................................‬‬

‫شکل(‪ )2-6‬عملکرد ساعت شبانهروزی و میتوکندری ‪34................................................ ................................‬‬

‫شکل(‪ )2-7‬حلقهی بازخوردی ‪ NAMPT/NAD+‬از طریق ‪ SIRT1‬و ‪38................ CLOCK:BMAL1‬‬

‫شکل(‪ )2-8‬فعل و انفعاالت بین ساعت شبانهروزی و پویائی میتوکندری ‪40...............................................‬‬

‫شکل(‪ )2-9‬ساعت عضالنی و تنظیم حساست به انسولین ‪43........................................ ................................‬‬

‫شکل(‪ )2-10‬شرایط پاتولوژیک و عدم انطباق شبانهروزی ‪45....................................... ................................‬‬

‫شکل (‪ )3-1‬زمانبندی روند تجربی ‪ 17‬هفتهای پژوهش ‪61 ........................................... ................................‬‬

‫فهرست جداول‬

‫جدول (‪ )2-1‬پیشینه تحقیق تاثیر تمرین بر ‪ MFN2‬و ‪57............................. ................................ DRP-1‬‬

‫جدول (‪ )2-2‬پیشینه تحقیق تاثیر تمرین بر ‪ NAD+‬و ‪58............................... ................................ SIRT1‬‬

‫جدول (‪ )2-3‬پیشینه تحقیق تاثیر تمرین بر ‪ BMAL1‬و ‪59............................ ................................ PER2‬‬

‫جدول (‪ )3-1‬تقسیمبندی گروههای تحقیق ‪59.............................. ................................ ................................‬‬

‫جدول (‪ )3-2‬پروتوکل تمرین ‪65 ...................... ................................ ................................ ................................‬‬

‫جدول (‪ )3-3‬آنتی بادیهای استفاده شده برای تحلیل وسترن بالت ‪64 ..................... ................................‬‬

‫جدول (‪ )4-1‬توصیف متغیرهای وزن‪ ،‬گلوکز خون در حالت پایه (هفته اول) ‪72........................................‬‬

‫جدول (‪ )4-2‬توصیف متغیرهای وزن‪ ،‬گلوکز خون و حداکثر سرعت بعد از القاء دیابت نوع دو ‪73..........‬‬

‫جدول (‪ )4-3‬توصیف متغیرهای وزن و حداکثر سرعت در پس آزمون ‪74...................................................‬‬

‫ز‬
‫فهرست مطالب‬

‫صفحه‬ ‫عنوان‬

‫جدول (‪ )4-4‬توصیف کلی متغیرهای تحقیق پس از هشت هفته تمرین هوازی ‪75...................................‬‬

‫جدول (‪ )4-5‬نتایج آزمون شاپیرو ویلک ‪76 ...................................... ................................ ................................‬‬

‫جدول (‪ )4-6‬نتایج تحلیل واریانس دوراهه پروتئین ‪77................................ ................................ BMAL1‬‬

‫جدول (‪ )4-7‬مقایسه میانگین ‪ BMAL1‬در گروههای مختلف ‪77................................. ................................‬‬

‫جدول (‪ )4-8‬نتایج تحلیل واریانس دوراهه پروتئین ‪79..................................... ................................ PER2‬‬

‫جدول (‪ )4-9‬مقایسه میانگین ‪ PER2‬در گروههای مختلف ‪79...................................... ................................‬‬

‫جدول (‪ )4-10‬نتایج تحلیل واریانس دوراهه پروتئین ‪81................................. ................................ MFN2‬‬

‫جدول (‪ )4-11‬مقایسه میانگین ‪ MFN2‬در گروههای مختلف ‪81................................. ................................‬‬

‫جدول (‪ )4-12‬نتایج تحلیل واریانس دوراهه پروتئین ‪83................................ ................................ DRP-1‬‬

‫جدول (‪ )4-13‬مقایسه میانگین ‪ DRP-1‬در گروههای مختلف ‪83................................. ................................‬‬

‫جدول (‪ )4-14‬نتایج تحلیل واریانس دوراهه پروتئین ‪85................................. ................................ SIRT1‬‬

‫جدول (‪ )4-15‬مقایسه میانگین ‪ SIRT1‬در گروههای مختلف ‪85................................. ................................‬‬

‫جدول (‪ )4-16‬نتایج تحلیل واریانس دوراهه سطح ‪87...................................... ................................ NAD+‬‬

‫جدول (‪ )4-17‬مقایسه میانگین ‪ NAD+‬در گروههای مختلف ‪87.................................. ................................‬‬

‫جدول (‪ )4-18‬نتایج تحلیل واریانس دوراهه سطح انسولین سرم ‪89............................ ................................‬‬

‫جدول (‪ )4-19‬مقایسه میانگین انسولین سرم در گروههای مختلف ‪89........................ ................................‬‬

‫جدول (‪ )4-20‬نتایج تحلیل واریانس دوراهه سطح گلوکز خون ‪91............................... ................................‬‬

‫جدول (‪ )4-21‬مقایسه میانگین گلوکز خون در گروههای مختلف ‪91........................... ................................‬‬

‫جدول (‪ )4-22‬نتایج تحلیل واریانس دوراهه سطح ‪93............................. ................................ HOMA-IR‬‬

‫ح‬
‫فهرست مطالب‬

‫صفحه‬ ‫عنوان‬

‫جدول (‪ )4-23‬مقایسه میانگین ‪ HOMA-IR‬در گروههای مختلف ‪93......................... ................................‬‬

‫جدول (‪ )4-24‬نتایج تحلیل واریانس دوراهه پروتئین ‪95............................... ................................ GLUT4‬‬

‫جدول (‪ )4-25‬مقایسه میانگین ‪ GLUT4‬در گروههای مختلف ‪95............................... ................................‬‬

‫فهرست نمودارها‬

‫نمودار (‪ )4-1‬زمانبندی تمرین هوازی بر بیان پروتئین ‪78......................... ................................ BMAL1‬‬

‫نمودار (‪ )4-2‬زمانبندی تمرین هوازی بر بیان پروتئین ‪80............................... ................................ PER2‬‬

‫نمودار (‪ )4-3‬زمانبندی تمرین هوازی بر بیان پروتئین ‪82............................. ................................ MFN2‬‬

‫نمودار (‪ )4-4‬زمانبندی تمرین هوازی بر بیان پروتئین ‪84............................. ................................ DPP-1‬‬

‫نمودار (‪ )4-5‬زمانبندی تمرین هوازی بر بیان پروتئین ‪86 ............................. ................................ SIRT1‬‬

‫نمودار (‪ )4-6‬زمانبندی تمرین هوازی بر سطح ‪88............................................. ................................ NAD+‬‬

‫نمودار (‪ )4-7‬زمانبندی تمرین هوازی برسطح انسولین سرم ‪90.................................... ................................‬‬

‫نمودار (‪ )4-8‬زمانبندی تمرین هوازی برسطح گلوکز سرم ‪92....................................... ................................‬‬

‫نمودار (‪ )4-9‬زمانبندی تمرین هوازی بر شاخص ‪94................................ ................................ HOMA-IR‬‬

‫نمودار (‪ )4-10‬زمانبندی تمرین هوازی بر بیان پروتئین ‪96 ........................ ................................ GLUT4‬‬ ‫لیست پیوست ها هم آورده شود ‪Commented [s8]:‬‬

‫ط‬
‫فصل اول‬

‫طرح مسئله‬

‫‪1‬‬
‫‪ 1-1‬مقدمه‬

‫تأثیرات مثبت تمرینات ورزشی بر سالمتی و عملکرد بافت برای تقریبا یک قرن مورد توجه بوده‬ ‫اثرات ‪Commented [s9]:‬‬

‫است‪ .‬این تاثیرات شامل کاهش خطر ابتالء به بیماریهای قلبی‪-‬عروقی‪ ،‬دیابت و غیره است که از این‬ ‫‪Commented [s10]:‬‬

‫طریق خطر مرگ و میر را کاهش میدهد‪ .‬در حال حاضر اطالعات غنی برای توسعهی دانش فیزیولوژی‬
‫ورزشی و سالمتی متابولیک فراهم شده است‪ .‬اکنون میدانیم که پاسخهای فیزیولوژیکی ورزشی پیچیده‬
‫هستند‪ ،‬اما ظهور کرونوبیولوژی‪ 1‬بهعنوان یک پارامتر اساسی در فیزیولوژی ورزشی‪ ،‬الیه اساسی دیگری‬
‫از پیچیدگی را به پاسخهای ورزشی اضافه کرده است [‪ .]1‬کرونوبیولوژی بخشی از علم زیست شناسی‬
‫است که فرآیندهای زمانبندی‪ ،‬از جمله پدیدههای چرخهای موجودات زنده را مطالعه میکند‪ .‬این‬
‫چرخهها بهعنوان ریتمهای بیولوژیکی شناخته میشوند‪ .‬ریتمهای بیولوژیک با چرخهی ‪ 24‬ساعته‬
‫روشنائی‪-‬تاریکی هماهنگ میشوند و نوسانات رفتاری و فیزیولوژیکی مثل خواب‪-‬بیداری‪ ،‬تغذیه‪-‬‬
‫ناشتائی‪ ،‬ترشح هورمون‪ ،‬دمای بدن‪ ،‬بیان ژن و سایر موارد دیگر را تنظیم میکنند‪ .‬در سطح مولکولی‪،‬‬
‫چنین نوساناتی از طریق ساعتهای شبانهروزی حاصل میشوند [‪ .]2‬ساعت شبانهروزی در دو سطح‬
‫طبقهبندی میشود‪ :‬ساعت مرکزی در هیپوتاالموس و ساعتهای محیطی در بافتهای متابولیک‪.‬‬
‫اطالعات زمانی ساعت مرکزی از طریق مسیرهای عصبی و غدد درونریز به ساعتهای محیطی منتقل‬
‫میشود [‪ .]3‬مطالعات اخیر نشان دادهاند که بافتهای محیطی مانند قلب [‪ ،]4‬پانکراس [‪ ]5‬و عضله‬
‫اسکلتی [‪ ]6‬نیز دارای ساعت مخصوص بافت خود هستند و میتوانند بطور مستقل بیان ژن و متابولیسم‬
‫را تنظیم کنند‪ .‬سیگنالهایی که باعث تنظیم ساعتهای شبانه روزی میشوند‪ ،‬بهعنوان نشانههای زمانی‬
‫یا (‪ )zeitgebers‬شناخته میشوند‪ .‬مهمترین نشانهزمانی نور خورشید است که توسط ساعت مرکزی‬
‫دریافت میشود و به همگام سازی ساعتهای محیطی کمک میکند‪ .‬عالوه بر این شواهدی نیز برای‬
‫نشانههای زمانی غیرنوری‪ ،‬مانند تغذیه و فعالیت بدنی وجود دارد که بر ساعتهای محیطی تأثیر دارند‬
‫[‪ .]8 ,7‬عضله اسکلتی را میتوان بزرگترین مجموعهی ساعتهای محیطی بدن دانست؛ تقریبا کلیه‬
‫فرآیندهای فیزیولوژیکی از جمله گلیکولیز‪ ،‬متابولیسم لیپید و کربوهیدرات‪ ،‬خصوصا فعالیت میتوکندری‬
‫در پائین دست ساعت عضله اسکلتی قرار میگیرند و نقش اساسی این مدار را در سالمت متابولیک‬
‫نشان میدهند [‪ .]9 ,6‬تحقیقات اخیر شواهدی را ارائه میدهد که اختالل در سیستم زمانبندی شبانه‪-‬‬
‫روزی و ریتم شبانهروزی میتوکندری در عضله اسکتی ممکن است نقش مهمی در تغییرات پاتولوژیکی‬
‫پیشرفت دیابت نوعدو ایفا کند [‪ .]12-10‬با ورود دانش شبانهروزی در سالهای اخیر‪ ،‬اهمیت زمان‪-‬‬
‫شناسی تمرین در تنظیم سالمت متابولیک به دلیل تأثیر آن بر مسیرهای متابولیکی در عضله اسکلتی‬
‫[‪ ،]14 ,13‬تعادل انرژی [‪ ،]15‬ظرفیت ورزشی [‪ ]14‬و کنترل هایپرگالیسمی و مقاومت به انسولین‬
‫[‪ ]17 ,16‬بسیار مورد توجه قرار گرفته است‪ .‬بنابراین به نظر میرسد تعامل ساعت شبانهروزی با عملکرد‬
‫میتوکندری و در نظر گرفتن چالش زمان‪ ،‬ممکن است امکان تحلیل دقیقتری برای آسیب شناسی‬
‫بیماری دیابت و طراحی مداخالت درمانی وابسته به زمان برای مدیریت مؤثر بیماری دیابت فراهم آورد‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫‪- chrónobiology‬‬

‫‪2‬‬
‫‪ 2-1‬بیان مسئله‬

‫مقاومت به انسولین در بافتهای متابولیک یک فرآیند پاتوفیزیولوژیکی اولیه در ایجاد دیابت نوع دو‬
‫(‪ )T2D‬است و به شدت با اختالل در عملکرد میتوکندری و کاهش جذب گلوکز در عضالت اسکلتی‬
‫مرتبط است [‪ .]19 ,18‬عالوه بر این‪ ،‬اختالل در سیستم زمانبندی شبانهروزی در نتیجهی عوامل‬
‫ژنتیکی‪ ،‬محیطی یا رفتاری (شیفت کاری‪ ،‬روشنائی و تاریکی مصنوعی‪ ،‬کمبود خواب‪ ،‬جت لگ‪ ،‬تغذیه)‬
‫میتواند جذب گلوکز و عملکرد میتوکندری را در عضله اسکلتی مختل کند و نقش مهمی در ایجاد‬
‫مقاومت به انسولین و پیشرفت ‪ T2D‬ایفا کند [‪.]12 ,11 ,6‬‬

‫سیستم زمانبندی شبانهروزی متشکل از یک ساعت مرکزی در هستهی هیپوتاالموس و ساعتهای‬


‫محیطی در بافتهای متابولیک است که مسیرهای متابولیکی مختلف را با زمان روز هماهنگ میکند و‬
‫از این طریق ریتمهای فیزیولوژیکی و رفتاری را تنظیم میکند [‪ .]3‬یک شبکه تنظیم کنندهی ژن‬
‫زیربنای ساعت شبانهروزی است که ساعت مولکولی‪ 2‬نامیده میشود و از حلقههای بازخوردی ترجمه‪-‬‬
‫رونویسی‪ )TTFL( 3‬تشکیل شده است که متشکل از فعالکنندههای رونویسی شامل‪ :‬ژنهای چرخهای‬
‫خروجی متحرک شبانهروزی (‪ 4)CLOCK‬و گیرنده هیدروکربنی مغز و عضله شبه انتقال دهندهی‬
‫هستهای‪ 5)BMAL1) 1-‬و ژنهای هدف آنها پریود‪ )PER1/2/3( 6‬و کریپتوکروم‪ )CRY1/2( 7‬ریتمهای‬
‫شبانهروزی را تولید میکند [‪ .]20‬ساعتهای شبانهروزی توسط نشانههای زمانی (‪ )Zeitgebers‬مانند‬
‫نور‪ ،‬تغذیه و فعالیت بدنی [‪ ]8 ,7‬و متابولیتهای سلولی مانند نیکوتین آمید آدنین دی نوکلئوتید‬
‫(‪ ]22 ,21[ )NAD+‬هماهنگ میشوند تا بر ریتم و رفتار مولکولی تأثیر بگذارند‪ .‬عالوهبر هماهنگی‬
‫زمانی‪ ،‬رونویسی روزانه ژنهای زیادی مانند سیرتوئین‪ )SIRT1( 1-‬و انتقال دهنده گلوکز (‪)GLUT4‬‬
‫توسط ساعت شبانهروزی تنظیم میشود که بهعنوان ژنهای کنترل شده با ساعت‪ )CCG( 8‬شناخته‬
‫میشوند‪ .‬ساعتها از طریق رونویسی ‪ CCGs‬نقش مهمی در کنترل متابولیسم دارند [‪.]24 ,23 ,6‬‬

‫ساعت شبانهروزی در عضالت اسکلتی نقش اساسی در تنظیم حساسیت به انسولین‪ ،‬جذب و متابولیسم‬
‫گلوکز و عملکرد میتوکندری ایفا میکند و باعث بهینهسازی متابولیسم در عضالت میشود [‪.]9 ,6‬‬
‫کنترل ساعت شبانهروزی بر متابولیسم از طریق بیان ژنها و آنزیمهای مسیرهای متابولیک شامل‬
‫حسگرهای متابولیک مانند ‪ ]24[ SIRT1‬و متابولیتهای سلولی مانند ‪ NAD+/NADH‬و ‪ATP/ADP‬‬
‫اعمال میشود [‪ .]22 ,21‬عالوه بر این‪ ،‬بخشی از کنترل شبانهروزی متابولیسم سلولی توسط ریتمهای‬
‫روزانه میتوکندری‪ ،‬بهویژه از طریق فرآیند پویائی میتوکندری‪ 9‬انجام میشود [‪ .]26 ,25‬تغییرات‬

‫‪2‬‬ ‫‪-Moulcular Clock‬‬


‫‪3‬‬
‫(‪- Translational-Transcriptional Feedback Loop (TTFL‬‬
‫‪4‬‬
‫)‪- Circadian Locomotor Output Cycles Kaput (CLOCK‬‬
‫)‪5 - Brain and Muscle Aryl hydrocarbon receptor nuclear translocator–Like-1 (BMAL1‬‬
‫‪6‬‬
‫)‪- Period (PER1 and 2 and 3‬‬
‫‪7‬‬
‫)‪- Cryptochrome (CRY 1 and 2‬‬
‫)‪8 Clock-Controlled Genes (CCGs‬‬
‫‪9‬‬
‫‪-Mitochondrial Dynamic‬‬

‫‪3‬‬
‫مورفولوژی میتوکندری توسط فرآیندهای همجوشی‪ -‬شکافت‪ 10‬بهعنوان پویائی غشائی میتوکندری‬
‫شناخته میشود و توسط مجموعهای از پروتئینها‪ ،‬از جمله پروتئینهای میتوفیوژن‪ )MFN( 11‬و‬
‫پروتئینهای مرتبط با دینامین‪ )DRP-1( 1-12‬انجام میشود [‪ MFN2 .]27‬یک پروتئین کلیدی‬
‫همجوشی میتوکندری در عضله اسکلتی است که بهعنوان رابط بین عملکرد میتوکندری و متابولیسم‬
‫سوبسترا عمل میکند و میتواند اکسیداسیون گلوکز را در سلولهای عضالنی تغییر دهد [‪ .]28‬مطالعات‬
‫اولیه نشان دادند که شکل و حجم میتوکندری برای انطباق با فعالیت متابولیک سلول در طول چرخهی‬
‫روشنائی‪-‬تاریکی تغییر میکند [‪ .]29‬بر این اساس در فاز فعال‪ ،‬همجوشی میتوکندری با واسطه ‪MFN2‬‬
‫و افزایش سطوح ‪ NAD+‬و ‪ SIRT1‬نقش مهمی در تشکیل شبکههای به هم پیوسته میتوکندری ایفا‬
‫میکند و کارایی بیوانرژیک را افزایش میدهد‪ .‬برعکس در فاز استراحت‪ ،‬شکافت میتوکندری با واسطه‬
‫‪DRP-1‬یک شبکه تکه تکه ایجاد میکند که با کاهش سطح ‪ NAD+‬و فعالیت اکسیداتیو میتوکندری‬
‫مرتبط است [‪ .]27 ,26‬تعادل همجوشی‪ -‬شکافت میتوکندری بهعنوان یک عامل اساسی برای عملکرد‬
‫میتوکندری و توسعه ‪ T2D‬توجه زیادی را به خود جلب کرده است [‪ .]18‬شواهد اخیر نشان میدهد که‬
‫فعالسازی مسیر ‪ NAD+/SIRT1‬و عوامل پائین دست آن تعادل همجوشی ‪ -‬شکافت میتوکندری را در‬
‫موشهای دیابتی تعدیل میکند [‪ .]30‬نکته مهم این است که اجزای این مسیر تنظیمی برای رونویسی‬
‫خود با پروتئینهای ساعت مولکولی تعامل دارند [‪ .]24 ,22‬بهطور خاص‪ ،‬تنظیمکنندههای اصلی ساعت‬
‫شبانهروزی‪ BMAL1 ،‬و ‪ ،PER2‬احتماال عوامل کلیدی برای تنظیم شبانهروزی همجوشی‪-‬شکافت‬
‫میتوکندری هستند [‪ .]31 ,25‬برای مثال‪ ،‬پروتئینهای ‪ MFN1/2‬میتوکندری اهداف رونویسی‬
‫تنظیمکننده شبانهروزی ‪ BMAL1‬هستند و یک ریتم متابولیک همگام با چرخه روشنایی ‪-‬تاریکی را‬
‫نشان میدهند [‪ .]31‬عالوه بر این‪ ،‬فعال شدن ‪ DRP-1‬نقش مرکزی در کنترل شبانهروزی همجوشی‪-‬‬
‫شکافت میتوکندری ایفا میکند و به پروتئین شبانهروزی ‪ PER1/2‬مربوط میشود [‪ .]25‬درواقع‪ ،‬ساعت‬
‫شبانهروزی نوسانات زمانی عملکرد میتوکندری را از طریق مسیر آنزیمی ‪ NAD+/SIRT1‬اعمال میکند‪.‬‬
‫دو مطالعه مهم نشان دادند که مسیر ‪ NAD+/SIRT1‬یک چرخهی بازخوردی مرتبط با ساعت شبانهروزی‬
‫است که واسطهی تنظیم موزون بسیاری از رویدادهای فیزیولوژیکی در پاسخ به ورودیهای تغذیهای و‬
‫محیطی است‪ .‬در این چرخه‪ NAD+ ،‬بهعنوان نوسانساز متابولیکی و رابط متابولیکی بین ساعت شبانه‪-‬‬
‫روزی و تغییرات محیطی عمل میکند و ریتم شبانهروزی را از طریق ‪ SIRT1‬تنظیم میکند تا تولید‬
‫انرژی را به حداکثر برساند [‪ .]24 ,21‬اختالل در این مسیرهای تنظیمی ممکن است در بینظمی تعادل‬
‫همجوشی ‪ -‬شکافت میتوکندری و پاتوفیزیولوژی ‪ T2D‬شرکت کند‪.‬‬

‫اختالل ساعت شبانهروزی در عضله اسکلتی‪ ،‬بهویژه بینظمی در بیان ژن ‪ ،BMAL1‬ممکن است از‬
‫طریق تغییرات در مسیر سیگنالدهی پروتئین ‪ SIRT1‬در ایجاد هایپرگالیسمی و مقاومت به انسولین و‬
‫اختالل در ریتم میتوکندری نقش داشته باشد [‪ .]32 ,9 ,6‬پروفایل متابولیکی شبانهروزی سلولهای‬
‫عضالت بیماران دیابتی نشان داده است که ریتم شبانهروزی بیوسنتز ‪ SIRT1 ،NAD+‬و ژنهای درگیر‬
‫‪10‬‬
‫‪- Mitochondrial fusion and fission‬‬
‫‪11‬‬ ‫)‪- Mitofusins (MFN 1 and 2‬‬
‫‪12‬‬
‫)‪- Dynamin-Related-Proteins-1 (DRP-1‬‬

‫‪4‬‬
‫‪13‬‬
‫در عملکرد میتوکندری این بیماران مختل شده است [‪ .]33‬نتایج تحقیق اخیر گابریل و همکاران‬
‫(‪ ،)2021‬نشان داد که اختالل در رونویسی ژنهای ‪ BMAL1‬و ‪ PER3‬در عضله اسکلتی بیماران ‪T2D‬‬
‫با کاهش پروتئینهای همجوشی میتوکندری مرتبط است [‪ .]10‬عالوه بر این‪ ،‬حذف ژن ‪ BMAL1‬و‬
‫‪ PER2‬از طریق مهار تغییرات مورفولوژیکی میتوکندری منجر به یک شبکه میتوکندری بسیار کشیده‬
‫و‪/‬یا تکه تکه شده در طول روز میشود که قادر به سازگاری با نیازهای متابولیکی سلول نیست‪ .‬تحت‬
‫این شرایط‪ ،‬میتوکندریها بیشتر مستعد آسیبهای ناشی از استرس اکسیداتیو هستند و توانایی‬
‫جابجایی بین اکسیداسیون گلوکز و کاتابولیسم اسیدهای چرب را از دست میدهند [‪ .]31 ,25‬این‬
‫اختالل متابولیک میتواند منجر به ایجاد مقاومت به انسولین در سلولهای عضالنی شود [‪ .]34‬بنابراین‪،‬‬
‫در نظر گرفتن نقش ساعتهای بیولوژیکی و اهداف پاییندست آنها برای توسعه مداخالت درمانی‬
‫مبتنی بر زمانشناسی‪ ،‬بهویژه مداخالت تمرینی که بر عملکرد میتوکندری تأثیر میگذارند حیاتی است‪.‬‬

‫چندین مطالعه بر روی انسان و حیوانات دیابتی نشان داده است که تمرین هوازی با شدت متوسط‬
‫میتواند عدم تعادل پروتئینهای ‪ MFN2‬و ‪ DRP-1‬را معکوس کند و با تشکیل شبکه میتوکندری‬
‫کارآمد به تسهیل کنترل گلوکز خون و مقاومت به انسولین کمک کند [‪ .]37-35‬عالوه بر این‪ ،‬اثرات‬
‫تمرینات هوازی بر بهبود عملکرد میتوکندری از طریق فعالسازی مسیر ‪ NAD+/SIRT1‬گزارش شده‬
‫است [‪ .]39 ,38‬فراتر از تاثیر تمرین در سالهای اخیر‪ ،‬زمان انجام تمرین بهعنوان یک عامل کلیدی در‬
‫افزایش اثرات مفید تمرین و بهبود هومئوستاز گلوکز و سالمت متابولیک بسیار مورد توجه قرار گرفته‬
‫است [‪ .]17 ,16‬دو مطالعه اخیر شواهدی را ارائه میدهند که یک ساعت تمرین در زمانهای مختلف‬
‫روز‪ ،‬مسیرهای متابولیسم عضالت اسکتی را بهطور متفاوتی فعال میکند و میزان تأثیر تمرین در فاز‬
‫روشنائی با فاز تاریکی تفاوت معنیداری دارد [‪ .]14 ,13‬با این حال‪ ،‬اطالعات فعلی در مورد بهینهسازی‬
‫زمان تمرین هوازی برای به حداکثر رساندن تعادل همجوشی ‪ -‬شکافت میتوکندری و فعالسازی مسیر‬
‫‪ NAD+/SIRT1‬در شرایط دیابتی مشخص نیست‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬به نظر میرسد برخی از اثرات متابولیک‬
‫تمرین از طریق تأثیر بر پروتیئنهای ساعت عضالنی اعمال میشود [‪ .]14 ,13‬با این حال‪ ،‬اطالعات در‬
‫مورد اینکه آیا تمرینات منظم هوازی با شدت متوسط پتانسیل بازیابی پروتئینهای ‪ BMAL1‬و ‪PER2‬‬
‫در موشهای دیابتی را دارد یا خیر‪ ،‬بسیار محدود است‪ .‬مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات زمانبندی‬ ‫در این بخش باید سوال تحقیق آورده شود ‪Commented [s11]:‬‬

‫تمرین هوازی بر نشانگرهای مقاومت به انسولین‪ ،‬بیان برخی از پروتئینهای ساعت شبانهروزی‪ ،‬پویائی‬
‫میتوکندری و نشانگرهای عملکرد میتوکندری (‪ )NAD+/SIRT1‬در عضله اسکلتی موشهای دیابتی‬
‫انجام شد‪.‬‬ ‫بهتر بود در بیان مساله از شکل های مرتبط ‪Commented [s12]:‬‬
‫بویژه مسیرهای مکانیسمی اثر گذاری استفاده کنید‬
‫از همین شکل ها مشخص می شود چرا متغیرهای وابسته مشخصی‬
‫انتخاب شده اند‬

‫‪13‬‬
‫‪- Gabriel. et al‬‬

‫‪5‬‬
‫بهتر است در این بخش از ویژگیهای تحقیق ‪Commented [s13]:‬‬
‫‪ 3-1‬اهمیت و ضرورت تحقیق‬ ‫خود در مقابل پژوهش دیگران صحبت کنید‬
‫وگرنه همان بیان مساله می شود‬
‫دیابت یک بیماری متابولیکی رایج است که با افزایش گلوکز خون به دلیل کمبود ترشح انسولین‪،‬‬
‫مقاومت به انسولین یا هر دو مشخص میشود‪ .‬سازمان جهانی بهداشت ‪ T2D‬را بهعنوان یکی از چهار‬
‫بیماری بسیار شایع در سراسر جهان معرفی کرده است‪ .‬اعداد تخمینی نشان میدهد که ‪ 642‬میلیون‬
‫نفر در سراسر جهان تا سال ‪ 2040‬از ‪ T2D‬رنج خواهند برد [‪ .]40‬با توجه به اینکه ‪ T2D‬و عوارض‬
‫مرتبط با آن به دلیل بیماری و مرگ و میر زیاد‪ ،‬فشار اجتماعی و اقتصادی سنگینی بر جوامع تحمیل‬
‫میکند؛ شناسائی دالیل پاتولوژیکی و توسعه مداخالت درمانی موثر بر این اختالل متابولیکی جزء‬
‫محبوبترین مسئله سالمت عمومی تبدیل شده است‪ .‬پیشرفتهای اخیر انجمن دیابت آمریکا در زمینه‬
‫آسیب شناسی بیماری دیابت‪ ،‬بر زیست شناسی شبانهروزی از جمله مکانیسم عملکرد شبانهروزی‪ ،‬تأثیر‬
‫بر متابولیسم سلولی و تعامل ساعت شبانهروزی با مداخالت تغذیهای و تمرینی متمرکز شده است [‪.]41‬‬
‫مطالعات نشان دادند که ساعتهای شبانهروزی با بهینهسازی زمان فیزیولوژی و متابولیسم سلولی و‬
‫تنظیم دقیق رونویسی ژنهای متابولیکی ‪ NAD+‬و ‪ SIRT1‬بر عملکرد میتوکندری تاثیر میگذارد و‬
‫مکانیسمی تأثیرگذار و مهم برای تنظیم استفاده از سوبسترا و تولید انرژی در پاسخ به چرخههای‬
‫تاریکی‪-‬روشنائی ایجاد میکند [‪.]42 ,25‬‬

‫اولین شواهدی که نشان میدهد سیستم زمانبندی شبانهروزی ممکن است در پاتوفیزیولوژی‬
‫مقاومت به انسولین دخیل باشد؛ مشاهده تغییر ریتم روزانه تحمل گلوکز در بیماران مبتال به ‪ T2D‬در‬
‫دهه ‪ 1960‬است [‪ .]43‬بعدا‪ ،‬مشاهدات اینکه مصرف غذا در فاز شبانهروزی اشتباه (فاز خواب یا‬
‫استراحت) باعث چاقی در موشها میشود [‪ ]44‬عالوه بر این‪ ،‬گزارش شده است که رژیم غذائی پرچرب‬
‫ممکن است با تغییرات در سیستم زمانبندی شبانهروزی و اختالل در ریتمهای شبانهروزی بر پیشرفت‬
‫‪ T2D‬اثر بگذارد [‪ .]45‬تغییر رفتارهای اجتماعی مثل‪ ،‬رژیمهای غذایی با چربی و قند باال‪ ،‬کم تحرکی‪،‬‬
‫شیفتهای شبانه‪ ،‬کمخوابی‪ ،‬تغییر الگوی خواب و بیداری‪ ،‬استفاده از روشنائی مصنوعی در شب و سایر‬
‫عوامل مشابه با اختالل در ریتمهای شبانهروزی همراه هستند که منجر به طیف گستردهای از بیماریها‬
‫مثل ‪ T2D‬و ایجاد مقاومت به انسولین میشوند [‪ .]12‬مطالعات جدید‪ ،‬اختالل مستقیم در ژنهای‬
‫ساعت شبانهروزی عضله اسکلتی را بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در اختالل عملکرد میتوکندری و تقویت‬
‫هیپرگلیسمی مطرح کردهاند [‪ .]9 ,6‬برای مثال‪ ،‬کاهش بیان ژن ‪ BMAL1‬در عضله اسکلتی باعث‬
‫مقاومت به انسولین و کاهش پروتئین ‪ GLUT4‬و جذب گلوکز میشود که در نهایت توانائی عضله‬
‫اسکلتی را در حفظ مؤثر هومئوستاز متابولیکی و استفاده از سوبسترا را مختل میکند [‪ .]46‬این دادهها‬
‫مرز جدیدی را باز میکنند و بدان معناست که منشأ بیماری متابولیک فراتر از عوامل سبک زندگی‬
‫سنتی‪ ،‬بهطور مستقیم با سیستم شبانهروزی ارتباط دارد‪ .‬درک این موضوعات در آسیب شناسی بیماری‬
‫‪ T2D‬بسیار مهم است‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫در سال ‪ ،2017‬جایزه نوبل فیزیولوژی پزشکی به دانشمندان کشف کننده ساعت بیولوژیکی‬
‫اعطا شد‪ .‬این موضوع باعث ایجاد عالقه بیشتر در زمینه کرونوبیولوژی و شکلگیری مداخالت وابسته به‬
‫ریتمشبانه روزی (مداخالت داروئی‪ ،‬تغذیهای‪ ،‬ورزشی) برای حفظ سالمت متابولیک شده است‪ .‬تمرین‪-‬‬
‫کرونو"‪ 14‬یا زمانشناسی تمرین در درجه اول تأثیر طوالنی مدت تمرین ورزشی بر حفظ سالمت و یا‬
‫تنظیم ساعت شبانهروزی را بررسی میکند [‪ .]47‬مداخالت تمرینی وابسته به مکانیسمهای شبانهروزی‬
‫هنوز در مراحل ابتدایی است و اطالعات کمی در مورد تأثیر پارامترهای ورزشی مثل مدت‪ ،‬شدت‪ ،‬دوز‬
‫یا نوع تمرین بر سیستم شبانهروزی وجود دارد‪ .‬با این وجود نتایج تحقیقات نشان میدهد که حساسیت‬
‫زمانی به تمرین با شدت متوسط برای حفظ ریتم شبانهوزی و سازگاری در عملکرد عضالت وجود دارد‬
‫که به نظر میرسد توسط ژنهای ساعت شبانهروزی تحت تأثیر قرار میگیرد [‪ .]48 ,14 ,2‬شواهد‬
‫موجود در زمینهی تاثیر زمان تمرین بر هومئوستاز گلوکز بحث برانگیز است‪ .‬برای مثال ساویک و‬
‫همکاران‪ ،)2019( 15‬گزارش دادند که تمرین بعدازظهر در مقایسه با تمرین صبحگاهی باعث تغییرات‬
‫قابلتوجهی در کاهش گلوکز خون میشود [‪ .]16‬در مقابل‪ ،‬چیانگ و همکاران‪ ،)2019(16‬تاثیر قویتر‬
‫تمرین صبحگاهی را گزارش دادند [‪ .]17‬این پارادایم در نتایج تمرینی میتواند تا حدودی به دلیل‬
‫نوسانات عملکرد میتوکندری در عضله اسکلتی واسطه شود‪ .‬مطالعات اخیر نشان دادند که عضله اسکلتی‬
‫و بهطور ویژه عضله دوقلو دارای ژنهای بسیار زیادی است که تحت کنترل ساعت شبانهروزی هستند‪.‬‬
‫نتایج این تحقیقات نشان میدهد که زمان انجام تمرین در فاز تاریکی و فاز روشنائی تاثیرات متفاوتی‬
‫بر مسیرهای متابولیکی در عضله اسکلتی دارد [‪ .]14 ,13‬برای مثال یک ساعت تمرین حاد در فاز‬
‫تاریکی موش (‪ )ZT15‬باعث افزایش رونویسی مسیرهای گلیکولیز و سیگنالینگ انسولین شد‪ .‬در مقابل‬
‫تمرین در فاز روشنائی (‪ ،)ZT3‬نوسانات روزانه ژنها و متابولیتهای درگیر در متابولیسم گلیسرول را به‬
‫شدت کاهش داد [‪ .]13‬اینکه آیا تفاوت مشاهده شده در پاسخ حاد به زمان تمرین در فاز روشنائی‪-‬‬
‫تاریکی توسط تمرینات ورزشی منظم نیز پابرجا خواهد بود‪ ،‬مشخص نیست‪ .‬بنابراین در طراحی مداخالت‬
‫تمرینی با هدف بهبود سالمت متابولیک‪ ،‬باید توانایی تمرینات ورزشی برای تغییر ساعت شبانهروزی‬
‫بررسی شود‪ .‬بعالوه اینکه در سالهای اخیر عالقه به تنظیم میتوکندری توسط سیستم زمانبندی شبانه‪-‬‬
‫روزی مورد توجه قرار گرفته است‪ .‬بنابراین بسیار مهم و جذاب است که تعامل زمانبندی تمرین با ساعت‬
‫شبانهروزی و تنظیم عملکرد میتوکندری در عضالت اسکلتی در شرایط دیابتی بررسی شود تا عوامل‬
‫بالقوهای که در تعیین سالمت میتوکندری و پیشگیری از عوارض دیابت نقش دارند شناسائی شوند‪ .‬در‬
‫این تحقیق اثرات هشت هفته تمرین هوازی با شدت متوسط در اوایل فاز تاریکی و روشنائی بر پروتئین‪-‬‬
‫های ساعت عضالنی‪ ،‬پویائی میتوکندری و نشانگرهای عملکرد میتوکندری به منظور تقویت یا تعدیل‬
‫مزایای متابولیکی مرتبط با آنها نظیر جذب گلوکز‪ ،‬مقاومت به انسولین‪ ،‬وزن و عملکرد ورزشی در‬
‫موشهای دیابتی بررسی شد‪ .‬نتایج این تحقیق ممکن است برای درک جنبههای شبانهروزی طراحی‬
‫تمرین و کاربرد مداخالت مبتنی بر زمانبندی تمرین در بیماری دیابت از اهمیت برخوردار باشد‪.‬‬

‫‪14‬‬
‫‪-Chorono exercise‬‬
‫‪15‬‬ ‫‪Savikj et al‬‬
‫‪16‬‬
‫‪Chiang et al‬‬

‫‪7‬‬
‫‪ 4-1‬اهداف تحقیق‬

‫‪ 1-4-1‬هدف کلی‬

‫تاثیر زمانبندی تمرین هشت هفتهای هوازی در طول چرخهی روشنائی‪-‬تاریکی بر محتوای برخی از‬ ‫تعیین تاثیر ‪Commented [s14]:‬‬

‫پروتئینهای ساعت مولکولی‪ ،‬نوسان ساز متابولیکی ‪ NAD+‬و پویایی میتوکندریایی در عضله دوقلوی‬
‫موشهای دیابتی‬

‫‪ 2-4-1‬اهداف اختصاصی‬

‫‪ )1‬مقایسهی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی بر بیان‬
‫پروتئین (‪ )BMAL1‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی‬

‫‪ )2‬مقایسهی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی بر بیان‬
‫پروتئین (‪ )PER2‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی‬

‫‪ )3‬مقایسهی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی بر بیان‬
‫پروتئین ‪ MFN2‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی‬

‫‪ )4‬مقایسهی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی بر بیان‬
‫پروتئین ‪ DRP-1‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی‬

‫‪ )5‬مقایسهی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی بر بیان‬
‫پروتئین ‪ SIRT1‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی‬

‫‪ )6‬مقایسهی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی بر غلظت‬
‫‪ NAD+‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی‬

‫‪ )7‬مقایسهی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی بر شاخص‬
‫مقاومت به انسولین موشهای دیابتی‬

‫‪8‬‬
‫‪ )8‬مقایسهی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی بر بر بیان‬
‫پروتئین ‪ GLUT4‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی‬

‫‪ 5-1‬سواالت یا فرضیههای تحقیق‬


‫‪ )1‬بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در‬
‫اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین (‪)BMAL1‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنیدار‬
‫وجود دارد‪.‬‬

‫‪ )2‬بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در‬
‫اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین (‪ )PER2‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنیدار‬
‫وجود دارد‪.‬‬

‫‪ )3‬بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در‬
‫اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین ‪ MFN2‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنیدار‬
‫وجود دارد‪.‬‬

‫‪ )4‬بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در‬
‫اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین ‪ DRP-1‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنیدار‬
‫وجود دارد‪.‬‬

‫‪ )5‬بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در‬
‫اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین ‪ SIRT1‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنیدار‬
‫وجود دارد‪.‬‬

‫‪ )6‬بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی دراوایل‬
‫فاز تاریکی بر غلظت ‪ NAD+‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنیدار وجود دارد‪.‬‬

‫‪ )7‬بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در‬
‫اوایل فاز تاریکی بر مقاومت به انسولین موشهای دیابتی تفاوت معنیدار وجود دارد‪.‬‬

‫‪ )8‬بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در‬
‫اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین ‪ GLUT4‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنیدار‬
‫وجود دارد‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫‪ 6-1‬متغیرهای تحقیق‬

‫‪ 1-6-1‬متغیر مستقل‬

‫‪ )1‬تمرین هوازی‬
‫‪ )2‬زمان روز‬

‫‪ 2-6-1‬متغیرهای وابسته‬

‫پروتئینهای ساعت شبانهروزی (‪ BMAL1‬و ‪)PER2‬‬ ‫‪)1‬‬


‫پروتئینهای پویائی میتوکندری (‪ DRP-1‬و ‪)MFN2‬‬ ‫‪)2‬‬
‫‪+‬‬
‫عوامل تنظیم کننده عملکرد میتوکندری و ساعت شبانهروزی ( ‪ NAD‬و ‪)SIRT1‬‬ ‫‪)3‬‬
‫شاخص مقاومت به انسولین (گلوکز‪ ،‬انسولین و ‪)HOMA-IR‬‬ ‫‪)4‬‬
‫پروتئین جذب گلوکز در عضله اسکلتی (‪)GLUT4‬‬ ‫‪)5‬‬

‫‪ 3-6-1‬متغیرهای تثبیت کننده‬


‫‪ )1‬وزن بدن‬
‫‪ )2‬حداکثر سرعت دویدن تا خستگی (‪)Vmax‬‬

‫‪ 7-1‬محدوده پژوهش‬

‫محدودیتها به منزله کمیها و کاستیها‪ ،‬نواقص‪ ،‬وضعیتها و شرایط خاصی هستند که محقق‬
‫موضوع را در آن موقعیت ویژه مورد مطالعه قرار میدهد‪ .‬تا از این طریق حیطهی پژوهش محدود و‬
‫واضح گردد‪ .‬در این پژوهش عوامل زیر کنترل شد‪:‬‬ ‫حذف ‪Commented [s15]:‬‬

‫‪ )1‬تعیین نمونهها از نظر جنس‪ ،‬سن‪ ،‬نژاد‪ ،‬سالمتی‬ ‫حذف ‪Commented [s16]:‬‬

‫‪ )2‬شرایط یکسان نگهداری برای تمام نمونهها (دما‪ ،‬رطوبت‪ 12:12 ،‬روشنائی تاریکی)‬
‫‪ )3‬شرایط یکسان زمانی و مکانی اندازهگیری برای تمام نمونهها‬

‫‪10‬‬
‫‪-1‬شرایط یکسان نگهداری برای تمام نمونهها (دما‪ ،‬رطوبت‪ 12:12 ،‬روشنائی تاریکی)‬ ‫‪)4‬‬
‫شرایط یکسان زمانی و مکانی مداخله تمرینی برای تمام نمونهها‬ ‫‪)5‬‬
‫استفاده از ابزار و دستورالعملهای مشابه برای القا دیابت نوع دو‬ ‫‪)6‬‬
‫کنترل نوع مواد خوراکی و آب نوشیدنی استاندارد برای تمام نمونهها‬ ‫‪)7‬‬

‫‪ 8-1‬تعریف واژهها‪ ،‬مفاهیم و متغیرها‬

‫‪ 1-8-1‬تعاریف نظری‬

‫‪ -1-8-1-1‬تعاریف در مطالعات شبانهروزی‬

‫کورنوبیولوژی‪ :17‬مطالعه ریتمهای بیولوژیکی مانند ریتمهای روزانه‪ ،‬هفتگی‪ ،‬ماهانه و فصلی [‪.]12‬‬

‫ریتم شبانهروزی‪ :18‬ریتمی با دوره ‪ 24‬ساعته که در شرایط ثابت ادامه دارد‪ circadian .‬از کلمات التین‬
‫‪ circa‬به معنای اطراف و ‪ dies‬به معنای یک روز تشکیل شده است [‪.]12‬‬

‫فاز (‪ :)phase‬زمان وقوع یک رویداد در چرخه (به عنوان مثال حداقل‪ ،‬حداکثر) [‪.]12‬‬

‫نشانههای زمانی (‪ :)Zeitgeber‬یک کلمه آلمانی به معنای "نشانه زمانی‪ "19‬که میتواند ریتمهای‬
‫شبانهروزی را تنظیم کند‪ .‬در پستانداران قویترین ‪ Zeitgeber‬برای ساعت مرکزی نور خورشید است‪،‬‬
‫اما مصرف غذا‪ ،‬فعالیت حرکتی و دما نیز میتوانند به عنوان ‪ Zeitgebers‬عمل کنند [‪]12‬‬

‫گونههای شبانه‪ :20‬گونههایی که عمدتا در فاز تاریکی بیدار و فعال هستند‪ ،‬مانند اکثر جوندگان[‪]12‬‬

‫گونههای روزانه‪ :21‬گونههایی که بیشتر در طول فاز روشنائی بیدار و فعال هستند‪ ،‬مانند انسان [‪]12‬‬

‫ساعت شبانهروزی‪ :‬یا نوسانگر شبانهروزی یک نوسان ساز بیوشیمیائی است با یک فاز پایدار چرخش‬
‫میکند و با زمان خورشیدی هماهنگ میشود‪ .‬در بیشتر موجودات زنده‪ ،‬ساعتهای شبانهروزی این‬
‫امکان را برای ارگانیسم فراهم میآورند که تغییرات محیطی روزانه مطابق با چرخه روشنائی‪ -‬تاریکی را‬
‫پیشبینی کند و فیزیولوژی و رفتار خود را بر این اساس تنظیم کند [‪.]49‬‬

‫ساعت مولکولی‪ :‬مکانیزم مولکولی زیربنای ریتمهای شبانهروزی یک شبکه تنظیم کننده ژن است که‬
‫از حلقههای بازخوردی رونویسی‪/‬ترجمه‪ ،‬توسط مجموعهای از ژنهای ساعت تولید میشود‪ .‬در سطح‬
‫پایه‪ )CRY 1/2( ،)BMAL1( ،)CLOCK( ،‬و (‪ ) PER 1/2‬اجزای اصلی مولکولی ساعت هستند [‪.]50‬‬

‫‪17‬‬ ‫‪-chronobiology‬‬
‫‪18‬‬
‫‪-circadian rhythm‬‬
‫‪19‬‬
‫‪- time-cue‬‬
‫‪20 -nocturnal species‬‬
‫‪21‬‬
‫‪-diurnal species‬‬

‫‪11‬‬
‫‪ :BMAL1‬گیرنده هیدروکربنی مغز و عضله شبه انتقال دهندهی هستهای (‪ )BMAL1‬یا ‪ARNT- 1‬‬
‫پروتئینی است که در انسان توسط ژن ‪ ARNTL‬کدگذاری میشود‪ .‬پروتئین ‪ BMAL1‬دارای ‪ 626‬اسید‬
‫آمینه است و به عنوان یکی از عناصر مثبت در حلقه بازخورد رونویسی‪-‬ترجمه خودکار پستانداران‬
‫(‪ )TTFL‬که مسئول تولید ریتمهای شبانهروزی مولکولی است‪ ،‬نقش کلیدی ایفا میکند‪BMAL1 .‬‬
‫تنها ژن ساعتی است که بدون آن ساعت شبانهروزی در انسان عمل نمیکند‪ .‬همچنین به عنوان یک‬
‫ژن کاندید برای دیابت و چاقی شناخته شده است‪.‬‬

‫‪ :PER2‬یک پروتئین در پستانداران و عضوی از خانواده ژنهای ‪ Period‬است که توسط ژن ‪PER2‬‬


‫رمزگذاری شده است و به دلیل نقش اصلی خود در ریتمهای شبانهروزی مورد توجه قرار گرفته است‪.‬‬
‫‪ PER2‬به عنوان یکی از عناصر منفی در حلقه بازخورد رونویسی‪-‬ترجمه خودکار پستانداران (‪)TTFL‬‬
‫نقش کلیدی ایفا میکند‪ .‬ژنهای این خانواده اجزای ساعت شبانهروزی را رمزگذاری میکنند که ریتم‬
‫روزانه فعالیت حرکتی‪ ،‬متابولیسم و رفتار را تنظیم میکند‪.‬‬

‫‪ 2-8-1-1‬تعاریف در مطالعات میتوکندری‬

‫پویائی میتوکندری‪ :‬میتوکندریها اندامکهای پویا هستند و دائما در حال تغییر شکل شبکه‬
‫میتوکندری هستند‪ .‬تغییرات ریختشناسی و توزیع زیر سلولی میتوکندریها در سلول طی یک سری‬
‫فرآیندها که در مجموع به عنوان پویایی غشائی میتوکندریایی گفته میشود‪ .‬همجوشی و شکافت قایع‬
‫اصلی تنظیم کننده پویائی میتوکندری هستند که برای پشتیبانی از عملکرد طبیعی میتوکندری و‬
‫جلوگیری از بیماری باید متعادل شوند‪ .‬تنظیم پویائی میتوکندری‪ ،‬به شبکه میتوکندری اجازه میدهد‬
‫تا با نیازهای سلول و نشانههای محیطی سازگار شود [‪.]27‬‬

‫همجوشی میتوکندری‪ :‬به هم پیوستن میتوکندریهای مجزا و تشکیل شبکههای لولهای میتوکندری‬
‫را همجوشی میتوکندی میگویند‪ .‬همجوشی با ادغام محتویات میتوکندریهای آسیب دیده به عنوان‬
‫نوعی مکمل به اصالح استرس کمک میکند‪ .‬همجوشی میتوکندری توسط دو پروتئین مرتبط با‬
‫‪ GTPase‬ساکن در غشای میتوکندری یعنی ‪ MFN1‬و ‪ MFN2‬واقع در غشای خارجی میتوکندری و‬
‫پروتئین آتروفی نوری‪ )OPA1( 1-‬واقع در غشای داخلی میتوکندری تنظیم میشود [‪.]27‬‬

‫شکافت میتوکندری‪ :‬فرآیندی است که در آن میتوکندریها به دو میتوکندری جداگانه تقسیم می‪-‬‬


‫شوند‪ .‬این فرایند تکه تکه شدن میتوکندری و تفکیک اجزای آسیب دیده میتوکندری را تسهیل میکند‪،‬‬
‫که باعث تخریب موثر قطعات میتوکندری میشود و باقیمانده اندامک را از تخریب حفظ کند‪.‬‬
‫میتوکندریهای کوچکتر تولید شده از شکاف میتوکندری باعث تقویت میتوفاژی میشود‪ ،‬شکافت‬
‫میتوکندری در درجه اول توسط پروتئین مربوط به دینامین‪ )DRP1( 1-‬انجام میشود [‪.]27‬‬

‫‪12‬‬
‫‪ :MFN2‬یک پروتئین غشائی میتوکندری است که نقش اصلی در تنظیم همجوشی میتوکندری و‬
‫متابولیسم سلولی ایفا میکند‪ .‬به طور خاص‪ MFN2 ،‬یک ‪ GTPase‬شبیه دینامین است که در غشای‬
‫خارجی میتوکندری تعبیه شده است و بر پویائی‪ ،‬توزیع‪ ،‬کنترل کیفیت و عملکرد میتوکندری تأثیر‬
‫میگذارد‪ .‬فرآیندهای همجوشی از طریق پروتینهای ‪ MFN2‬برای فعالیت فسفوریالسیون اکسیداتیو‬
‫مهم شناخته شده است و میتواند متابولیسم میتوکندریایی را کنترل کند [‪.]27‬‬

‫‪ :DRP-1‬پروتئین ‪ DRP-1‬عضوی از خانواده ‪ GTPase‬است که که از ژن ‪ DNM1L‬رونویسی میشود‬


‫و از سیتوزول به میتوکندری منتقل میشود و به گیرندههای خود در عشای خارجی میتوکندری متصل‬
‫میشود‪ .‬هنگامی که ‪ DRP-1‬به غشای خارجی میتوکندری جذب شود‪ ،‬الیگومرهای مارپیچی تشکیل‬
‫میدهد که باعث انقباض و قطع غشاء میتوکندری میشود [‪.]27‬‬

‫‪ :SIRT1‬عضوی از خانواده پروتئینهای سیرتوئین (‪ )Sirtuins‬است که بهعنوان ‪deacetylase sirtuin-‬‬


‫‪ 1‬وابسته به ‪ NAD+‬شناخته میشود‪ ،‬سیرتوئینها خانوادهای از هفت پروتئین رمزگذاری (‪)SIR1-SIR7‬‬
‫شده توسط ژنهای )‪ Silent Information Regulator (SIR‬هستند و نقش گستردهای در حفظ بقاء‬
‫در شرایط نامساعد دارند‪ SIRT1 .]51[ .‬پروتئینی است که در انسان توسط ژن ‪ SIRT1‬کدگذاری‬
‫میشود و در سیتوزول و هسته یافت میشود و بهطور گسترده در زمینه تنظیم سوخت و ساز مورد‬
‫مطالعه قرار گرفته است [‪.]52‬‬

‫‪ :NAD‬نیکوتین آمید آدنین دی نوکلئوتید (‪ )NAD‬یک کوآنزیم مرکزی متابولیسم است‪ NAD .‬که در‬
‫تمام سلولهای زنده یافت میشود‪ ،‬دی نوکلئوتید نامیده میشود زیرا از دو نوکلئوتید تشکیل شده است‬
‫که از طریق گروههای فسفات به هم متصل شدهاند‪ NAD .‬به دو شکل وجود دارد‪ :‬شکل اکسید شده و‬
‫احیا شده که به ترتیب (‪ )NAD+‬و )‪ (NADH‬نامیده میشوند‪.‬‬

‫‪ 3-8-1-1‬تعاریف متابولیک‬

‫مقاومت به انسولین‪ :)IR( 22‬مقاومت در برابر اثرات فیزیولوژیکی انسولین در سطح بافت [‪.]53‬‬

‫شاخص ‪ :HoMA-ir‬ارزیابی مدل هومواستاتیک مقاومت به انسولین‪ ،‬بر اساس یک ترکیب واحد از سطح‬
‫گلوکز ناشتا و انسولین [‪.]54‬‬

‫دیابت شیرین‪ :)DM( 23‬دیابت از جمله بیماریهای متابولیکی است که مشخصهی بارز آن افزایش قند‬
‫خون و اختالل در سوخت ساز است و معیار تشخیص آن‪ :‬گلوکز ناشتا≥ ‪.]55[ ) 126 mg/dl ( 7 mmol/l‬‬

‫‪22‬‬
‫)‪-Insulin Resistance (IR‬‬
‫‪23‬‬
‫)‪-Diabetes Mellitus (DM‬‬

‫‪13‬‬
‫‪ 4-8-1-1‬تعاریف ورزشی‬

‫تمرین هوازی‪ :‬نوعی فعالیت بدنی است که به صورت منظم طی یک دوره زمانی انجام میشود و هدف‬
‫آن توسعه یا حفظ یک یا چندین جزء آمادگی جسمانی است [‪.]56‬‬

‫زمان انجام تمرین بر اساس نشانهزمانی (‪ :)ZT‬زمان تمرین به عنوان )‪Zeitgeber Time (ZT‬‬
‫تعریف میشود‪ ،‬که بیانگر زمان بر اساس نشانههای زمانی در حالت ‪ 12‬ساعت روشنائی و ‪ 12‬ساعت‬
‫تاریکی است [‪.]57‬‬

‫‪ 2-8-1‬تعاریف عملیاتی‬

‫ساعت مولکولی‪ :‬در این پژوهش پروتئینهای ‪ BMAL1‬و ‪ PER2‬ساعت مولکولی در عضله دوقلو به‬
‫روش وسترن بالت اندازهگیری شد‪.‬‬

‫پویائی میتوکندری‪ :‬در این پژوهش پروتئین ‪ DRP-1‬بعنوان شاخص شکافت میتوکندری و پروتئین‬
‫‪ MFN2‬به عنوان شاخص همجوشی میتوکندری در عضله دوقلو به روش وسترن بالت اندازهگیری شد‪.‬‬

‫عملکرد میتوکندری‪ :‬در این پژوهش پروتئین ‪ SIRT1‬با روش وسترن باالت و غلظت ‪ NAD+‬با روش‬
‫رنگ سنجی آنزیمی بهعنوان عوامل تنظیم کننده عملکرد میتوکندری در عضله دوقلو اندازهگیری شد‪.‬‬

‫گونه شبانه‪ :‬در این تحقیق از موش نژاد ‪ NMRI‬بعنوان گونه شبانه استفاده شد‪.‬‬

‫دیابت نوع دو‪ :‬در پژوهش حاضر برای القاء دیابت به موشها از ترکیب رژیم غذائی پرچرب و تزریق‬
‫تک دوز ‪ STZ‬استفاده شد‪.‬‬

‫تمرین هوازی‪ :‬برنامه تمرینی هوازی در پژوهش حاضر‪ ،‬به صورت تداومی‪ 80-60 ،‬دقیقه‪ ،‬با شدت‬
‫متوسط به مدت هشت هفته بر روی نوارگردان مخصوص جوندگان اجرا شد‪.‬‬

‫زمان تمرین (‪ :)ZT‬در پژوهش حاضر زمان تمرین در اوایل فاز روشنائی(‪ ، )ZT3‬سه ساعت پس از‬
‫شروع روشنایی برابر با ساعت ‪ 9‬صبح و زمان تمرین در اوایل فاز تاریکی (‪ ،)ZT15‬سه ساعت پس‬
‫ازشروع تاریکی برابر با ساعت ‪ 9‬شب درنظر گرفته شد‪.‬‬

‫‪14‬‬
‫فصل دوم‬

‫مروری بر ادبیات تحقیق‬

‫‪15‬‬
‫‪ 1-2‬مقدمه‬

‫در این فصل به توضیح مبانی نظری تحقیق پرداخته میشود‪ .‬با توجه به گستردگی موضوع‪،‬‬
‫مطالب در دو بخش ارائه میگردد‪ .‬در بخش اول به مبانی نظری مرتبط با پویائی میتوکندری و نقش آن‬
‫در بیماری دیابت پرداخته خواهد شد‪ .‬در بخش دوم مبانی نظری مرتبط با ساعت شبانهروزی و تعامل‬
‫آن با پویائی میتوکندری و ‪ NAD+/SIRT1‬پرداخته میشود‪ .‬و در نهایت گزارش تحقیقات پیشین و‬
‫جمعبندی کلی ارائه میگردد‪.‬‬

‫‪ 2-2‬بخش اول‪ :‬پویائی میتوکندری و بیماری دیابت‬

‫میتوکندریها‪ ،‬اندامکهایی هستند که از طریق چرخه اسیدتری کربوکسیلیک‪ )TCA( 24‬و‬


‫فسفوریالسیون اکسیداتیو بر تحول انرژی و تولید ‪ ATP‬حاکم هستند‪ .‬عالوهبر این‪ ،‬میتوکندری در‬
‫کنترل هومئوستاز ردوکس‪ ،‬سیگنالینگ کلسیم‪ ،‬التهاب و مرگ سلولی آپوپتوتیک نقش محوری دارد‪.‬‬
‫میتوکندریها اندامکهای بسیار انعطافپذیر و پویائی هستند و در پاسخ به نشانههای سلولی و محیطی‬
‫بهطور مداوم تحت فرآیندهای همجوشی و شکافت قرار میگیرند و از این طریق ریختشناسی و کیفیت‬
‫میتوکندری را کنترل میکنند‪ .‬در مقابل اثرات مثبتی که تمرین ورزشی بر عملکرد میتوکندری دارد؛‬
‫بیماری دیابت نوع دو منجر به اختالل در پویائی میتوکندری‪ ،‬اختالالت سوخت و سازی مرتبط با‬
‫میتوکندری‪ ،‬کاهش محتوای میتوکندری‪ ،‬ذخیره سازی بیشتر چربیها نسبت به اکسیداسون چربیها و‬
‫تمایل به چاقی و مقاومت به انسولین در عضالت اسکلتی میشود‪ .‬تمرین ورزشی منظم بهطور قابل‬
‫توجهی میتواند بسیاری از اثرات مضر حاصل از بیماری دیابت بر سوخت و ساز مرتبط با میتوکندری‬
‫معیوب را خنثی سازد‪ .‬بنابراین فعالیتهای تحقیقاتی باید ادامه داشته باشند تا مبنای مولکولی چگونگی‬
‫ایجاد این فرایند و تاثیرگذازی مؤثرتر تمرینات ورزشی را جستجو کنند‪ .‬این بخش بر نقش پویائی‬
‫میتوکندری در عضله اسکلتی و اختالل پویائی میتوکندری در بیماری دیابت نوع دو تمرکز دارد و درک‬
‫فعلی ما را از تاثیر تمرینات ورزشی در تعدیل این فرآیند ارائه میدهد‪.‬‬

‫‪24‬‬
‫‪- The citric acid cycle‬‬

‫‪16‬‬
‫‪ 1-2-2‬پویائی غشائی میتوکندری‬

‫میتوکندریها اندامکهای درون سلولی هستند‪ ،‬نام این اندامکها توسط کارل برندا ‪25‬در سال‬
‫‪ 1898‬ابداع شد و ترکیبی از کلمات یونانی "نخ" و "دانه" است‪ .‬در واقع‪ ،‬میتوکندری را میتوان به‬
‫عنوان اندامکهای مجزا و یا اندامکهای به هم پیوسته برای ایجاد شبکههای بزرگتر مشاهده کرد‪ .‬آنها‬
‫همچنین میتوانند بهطور ناهمگون در سیتوزول توزیع شوند تا با انرژی مورد نیاز سلول مطابقت داشته‬
‫‪26‬‬
‫باشد‪ .‬میتوکندریها به دلیل توانایی در تولید مؤثر ‪ ATP‬مورد نیاز سلول اغلب "نیروگاههای سلول"‬
‫در نظر گرفته میشوند‪ .‬با این حال‪ ،‬درک ما از نقش میتوکندری در زیست شناسی سلولی گسترش‬
‫یافته است‪ .‬میتوکندریها‪ ،‬سیستم عاملهای کلیدی برای مسیرهای سیگنالینگ سلول هستند‪ .‬این‬
‫طبیعت قابل تغییر و سازگار میتوکندری شامل ریختشناسی و توزیع زیر سلولی آنها طی یک سری‬
‫فرآیندها در مجموع به عنوان پویائی غشائی میتوکندریایی‪ 27‬شناخته میشود و شامل فرآیندهای‬
‫همجوشی و شکافت و بازسازی فراساختاری غشاء میتوکندری است‪ .‬بر این اساس‪ ،‬پویائی میتوکندری‬
‫نه تنها متابولیسم بلکه وقایع سیگنالینگ پیچیده سلول از جمله‪ ،‬قدرت سلولی‪ ،‬تقسیم‪ ،‬تمایز‪ ،‬پیری و‬
‫مرگ را تحت تأثیر قرار داده و هماهنگ میکند [‪.]27‬‬

‫نقش دوگانه میتوکندری به عنوان نیروگاههای سلولی و اندامکهای سیگنالینگ با این واقعیت‬
‫موازی میشود که آنها توسط دو غشاء احاطه شدهاند‪ :‬یک غشاء داخلی میتوکندری‪ )IMM(28‬و یک‬
‫غشاء خارجی میتوکندری‪ ،)OMM(29‬که با ترکیب و عملکرد متفاوت مشخص میشوند [‪IMM .]27‬‬
‫ماتریس میتوکندری را احاطه میکند و برای تنفس میتوکندری مورد نیاز است‪ .‬در واقع ‪ IMM‬سایت‬
‫اصلی فسفوریالسیون اکسیداتیو‪ (OXPHOS) 30‬است‪ ،‬زیرا میزبان کمپلکسهای تنفس میتوکندری‪،‬‬
‫مثل زنجیره تنفسی میتوکندریایی‪ 31‬و کمپلکس ‪-ATP‬سنتاز است‪ .‬عملکرد اصلی ‪ IMM‬تولید انرژی‬
‫است که به موجب آن انرژی آزاد شده در فرآیندهای اکسایشی تولید شده در چرخه کربس‪ 32‬به ‪ATP‬‬
‫تبدیل میشود [‪ .]27‬در مقابل‪ OMM ،‬صاف و نفوذپذیر است (فقط انتشار مولکولهای بزرگتر از ‪5000‬‬
‫~ ‪ Da‬را محدود میکند) و به عنوان سکوئی است که در آنجا مسیرهای سیگنالینگ سلول رمزگشایی‬
‫و به میتوکندری منتقل میشوند‪ .‬عالوه بر این‪ OMM ،‬میزبان تمام مولکولهای درگیر در همجوشی و‬
‫شکافت میتوکندری است و با سایر عوامل سلول از جمله شبکه آندوپالسمی‪ ،)ER( 33‬لیزوزومها‪،‬‬

‫‪25‬‬
‫‪- Carl Benda‬‬
‫‪26‬‬ ‫‪- powerhouses of the cell‬‬
‫‪27‬‬
‫‪-Mitochondrial membrane dynamics‬‬
‫‪28‬‬
‫(‪-Inner mitochondrial membrane )IMM‬‬
‫)‪29 -Outer mitochondrial membrane (OMM‬‬
‫‪30‬‬
‫‪- oxidative phosphorylation‬‬
‫‪31‬‬
‫‪- Mitochondrial respiratory chain‬‬
‫‪32 -Krebs cycle‬‬
‫‪33‬‬
‫)‪-Endoplasmic Reticulum (ER‬‬

‫‪17‬‬
‫پراکسیزومها‪ ،‬آندوزومها و غشاء پالسما ارتباطاتی را ایجاد میکند و از این طریق مسیرهای انتقال‬
‫سیگنال را با عملکرد میتوکندری هماهنگ میکند[‪.]27‬‬

‫درگیری چندوجهی میتوکندری در زیست شناسی سلولی با درجه باالیی از تغییرات‬


‫مورفولوژیک (ریخت شناسی) همراه است‪ .‬از اوایل تحقیقات میتوکندری به خوبی ثابت شده است که‬
‫میتوکندریها میتوانند اشکال مختلفی را هم در کلیت (طول‪ ،‬عرض‪ ،‬گردی) و هم تشکیالت غشائی‬
‫میتوکندری نشان دهند‪ .‬این تغییرات مورفولوژیک را طی چرخه سلولی و در نتیجهی سیگنالهای‬
‫متابولیکی یا سلولی نشان میدهند [‪ .]27‬مورفولوژی میتوکندری در سازگاری میتوکندری با نیازهای‬
‫خاص سلولی و بافتی شرکت میکند و پاسخ میتوکندری به سیگنالهای سیتوزولی را کنترل میکند‪:‬‬
‫به عنوان مثال‪ ،‬تغییرات مورفولوژیکی میتوکندری نه تنها در نتیجه سیگنالینگ میتوکندری در‬
‫مسیرهای مرگ سلولی رخ میدهد‪ ،‬بلکه در پاسخ به محدودیت غذائی میتوکندری ابتدا کشیده میشود‬
‫و سپس قطعه قطعه میشود‪ .‬بنابراین جای تعجب نیست که مقررات زدایی از پویائی میتوکندری (بهویژه‬
‫همجوشی و شکافت) با چندین اختالل ژنتیکی در انسان مرتبط باشد [‪.]27‬‬

‫‪ 2-2-2‬همجوشی و شکافت میتوکندریایی‬

‫چرخه زندگی میتوکندری شامل همجوشی و شکافت است‪ .‬همجوشی و شکافت وقایع اصلی‬
‫تنظیم کننده مورفولوژی میتوکندری هستند که برای پشتیبانی از عملکرد طبیعی میتوکندری و‬
‫جلوگیری از بیماری باید متعادل شوند‪ .‬تنظیم مورفولوژی و در نتیجه عملکرد میتوکندری به شبکه‬
‫میتوکندری اجازه میدهد تا با نیازهای سلول و نشانههای خارجی سازگار شود [‪ ( .]27‬شکل ‪.)1-2‬‬

‫‪ 1-2-2-2‬همجوشی میتوکندریایی‬

‫در سلولهای پستانداران‪ ،‬همجوشی میتوکندری توسط دو پروتئین مرتبط با ‪ GTPase‬ساکن‬


‫در غشاء میتوکندری یعنی میتوفیوژن‪ 1 34‬و ‪ )MFN1/2( 2‬واقع در غشاء خارجی میتوکندری و پروتئین‬
‫آتروفی نوری‪ )OPA-1( 135-‬واقع در غشاء داخلی میتوکندری تنظیم میشود‪ .‬هیدرولیز ‪ GTP‬توسط‬
‫مولکولهای ‪ MFN1‬منجر به همجوشی دو غشاء خارجی میتوکندری میشود‪ .‬فرم پردازش نشده ‪OPA1‬‬
‫(معروف به ‪ OPA1‬طوالنی) با لیپید کاردیولیپین ارتباط برقرار میکند و به موجب آن ‪ OPA1‬امکان‬
‫همجوشی دارد‪ .‬این ارتباط در حضور ‪ OPA1‬کوتاه ایجاد میشود‪ ،‬که با تخریب پروتئولیتیک ‪OPA1‬‬
‫طوالنی ایجاد میشود (شکل‪ MFN1 .)1-2‬و ‪ MFN2‬درجه بسیار باالیی از همسانی و سازمان ساختاری‬

‫‪34‬‬ ‫)‪- mitofusin 1 and 2 (MFN1/2‬‬


‫‪35‬‬
‫)‪- Optic Atrophy protein-1 (OPA-1‬‬

‫‪18‬‬
‫مشابه را نشان میدهند‪ .‬با این حال‪ ،‬مطالعات ژنتیکی و بیوشیمیائی نشان داد که این دو میتوفیوژن‬
‫عملکردهای مختلفی را نشان میدهند‪ MFN1 .‬یکی از اجزاء اصلی همجوشی میتوکندری همراه با‬
‫‪ OPA1‬است‪ ،‬در حالیکه نقش دقیق ‪ MFN2‬در همجوشی و تعامل میتوکندری ‪ -‬میتوکندری است و‬
‫همچنین در کنار هم قرار گرفتن میتوکندری با سایر اندامکها بهویژه با شبکه ریتکولوم آندوپالسمیک‬
‫[‪ .]27‬مولکول همجوشی میتوکندری ‪ MFN1‬را میتوان توسط کیناز خارج سلولی (‪ )ERK‬فسفریله‬
‫کرد تا همجوشی را مهار کند‪ .‬در حالیکه ‪ MFN2‬میتواند توسط پروتئین کیناز فعال شده با میتوژن‬
‫(‪ )MAPK‬معروف به (‪ )JNK‬در ‪ Ser27‬فسفریله شود [‪.]58‬‬

‫شکل ‪ .1-2‬چرخه زندگی میتوکندری شامل همجوشی و شکافت است‪ .‬همجوشی و شکافت برای تنظیم‬
‫مورفولوژی میتوکندری و در نتیجه عملکرد آن‪ ،‬به شبکه میتوکندری اجازه میدهد تا با نیازهای سلول و نشانههای‬
‫محیطی سازگار باشد [‪]27‬‬

‫‪ 2-2-2-2‬شکافت میتوکندریائی‬

‫شکافت میتوکندری در درجه اول توسط پروتئین مربوط به دینامین‪ 36)DRP-1( 1-‬انجام می‪-‬‬
‫شود (‪DRP1‬؛ ‪ DNM1‬در مخمر)‪ ،‬که از سیتوزول به میتوکندری منتقل میشود و به گیرندههای خود‬
‫در غشاء خارجی میتوکندری متصل میشود‪ .‬هنگامی که ‪ DRP-1‬به غشاء خارجی میتوکندری جذب‬
‫شود‪ ،‬الیگومرهای مارپیچی تشکیل میدهد که باعث انقباض و قطع غشا میشود‪ .‬کمبود ‪ DRP-1‬منجر‬
‫به میتوکندری بسیار کشیده میشود‪ .‬در سلولها‪ DRP-1 ،‬برای پیوستن به غشاء خارجی میتوکندری‬
‫به پروتئینهای آداپتور خاصی نیاز دارد‪ .‬آداپتورها همانند ‪ DRP-1‬جز جدایی ناپذیر شکافت میتوکندری‬

‫‪36‬‬
‫)‪Dynamin Related Protein -1 (DRP-1‬‬

‫‪19‬‬
‫‪37‬‬
‫هستند‪ ،‬شامل پروتئین غشاء خارجی میتوکندریایی معروف به ‪ ،FIS1‬فاکتور شکافت میتوکندری‬
‫(‪ )MFF‬همراه با پروتین ‪ 49‬کیلو دالتونی‪( )MID49( 38‬همچنین بهعنوان ‪ MIEF2‬شناخته میشود) و‬
‫‪( MID51‬همچنین به عنوان ‪ MIEF1‬شناخته میشود)‪ .‬هر آداپتور میتواند بهطور مستقل ‪ DRP-1‬را‬
‫به میتوکندری جذب کند و از بین رفتن آنها باعث نقص در شکافت میتوکندریایی میشود [‪.]27‬‬
‫فسفوریالسیون ‪ ser616‬فعالیت ‪ DRP-1‬را تحریک میکند و منجر به افزایش شکافت میتوکندری می‪-‬‬
‫شود‪ ،‬درحالیکه فسفوریالسیون ‪ ser637‬شکافت را مهار میکند‪ .‬پروتئین کیناز ‪ (PKA) A‬با‬
‫فسفوریالسیون ناشی از ‪ Ser637‬فعالیت ‪ GTPase DRP-1‬را کاهش میدهد‪ ،‬شکافت زمانی رخ میدهد‬
‫که ‪ DRP-1‬توسط پروتئین فسفاتاز کلسینورین وابسته به ‪ ca+‬دفسفریله و فعال شود و به سطح‬
‫میتوکندری جذب شود [‪ .]59‬مطالعات نشان دادند که این اتفاق در مکانهایی رخ میدهد که شبکه‬
‫آندوپالسمی میتوکندری را در بر میگیرد [‪ .]27‬توبولهای شبکه آندوپالسمی که در تماس با‬
‫میتوکندری هستند در مراحل اولیه تقسیم میتوکندری نقش فعالی دارند و قبل از فعالیت ‪،DRP-1‬‬
‫منقبض شدن میتوکندری را واسطه میکنند‪ .‬در مرحله آخر تقسیم میتوکندری‪ ،‬انقباض غشاء‬
‫میتوکندری با واسطه ‪ DRP-1‬باعث تقویت مونتاژ دینامین ‪ )DNM2( 2-‬میشود که میتواند شکاف‬
‫غشائی را بهطورکامل القاء کند [‪ .]59‬در اینجا‪ DRP-1 ،‬باعث انقباض غشاء با واسطهی هیدرولیز ‪GTP‬‬
‫میشود‪ .‬فعالیت ‪ DRP-1‬توسط پلیمریزاسیون اکتین در ارتباط شبکه آندوپالسمی ‪ -‬میتوکندری با‬
‫واسطه پروتئینهای هستهدار اکتین (‪ )39NIF2‬و پروتئین اتصال دهنده فرمین‪ 40‬پشتیبانی میشود‪ .‬این‬
‫تجمع رشته اکتین میتواند باعث انقباض اولیه میتوکندری شود که از پلیمریزاسیون بعدی ‪DRP-1‬‬
‫پشتیبانی میکند ( شکل ‪ .)1-2‬در واقع سایتهای شکافت میتوکندری کامال با لولههای شبکه‬
‫آندوپالسمی مرتبط هستند که همراه با اسکلت سلولی اکتین از انقباض غشائی پشتیبانی میکنند‪ .‬عالوه‬
‫براین‪ ،‬سایتهای تماس شبکه آندوپالسمی ‪ -‬میتوکندری سکوی عملکردی برای انتقال سیگنالهای‬
‫‪ ca+2‬از شبکه آندوپالسمی به میتوکندری هستند که انتشار سیتوکروم‪ c-‬را تقویت میکند و باعث‬
‫آپوپتوز میتوکندری میشود [‪.]27‬‬

‫‪ 3-2-2-2‬نقش فیزیولوژیک شکافت میتوکندری‬

‫در سلولهای سالم شکافت میتوکندری با کنترل کیفیت شبکه و تغییرات وضعیت متابولیک‬
‫مرتبط است (شکل‪ .)2-2‬به عنوان مثال‪ DRP-1 ،‬شکافتن و تفکیک اجزای آسیب دیده میتوکندری را‬
‫تسهیل میکند و باعث تخریب مؤثر تکههای میتوکندری میشود تا باقیمانده اندامک را از تخریب حفظ‬
‫کند [‪ .]59‬میتوکندریهای کوچکتر تولید شده از شکاف میتوکندری باعث تقویت میتوفاژی میشود‬
‫[‪ .]60‬اگر شکافت میتوکندریایی مختل شود‪ ،‬پیامدهای سلولی مختلفی بدنبال دارد‪ .‬اهمیت شکافت‬

‫‪37‬‬
‫)‪- mitochondrial fission factor (MFF‬‬
‫‪38‬‬
‫)‪-mitochondrial dynamics proteins of (MiD49 also known as MIEF2‬‬
‫)‪39 -inverted formin-2 (INF2‬‬
‫‪40‬‬
‫‪-formin binding protein‬‬

‫‪20‬‬
‫میتوکندری در مطالعات حیوانی و بیماریها به وضوح دیده میشود‪ .‬شبکه میتوکندری ذوب شده و‬
‫باعث اختالل در سازماندهی سلول میشود و فرایندهای مختلفی از جمله‪ ،‬ارتباط با شبکه آندوپالسمی‪،‬‬
‫سیگنالینگ ‪ ،ca+2‬اتوفاژی و آپوپتوز را تحت تأثیر قرار میدهد [‪ .]59‬کاهش ‪ DRP-1‬در موشهای بالغ‬
‫منجر به آتروفی و ضعف عضالنی‪ ،‬تجمع میتوکندریهای متورم و کاهش فسفوریالسیون اکسیداتیو‬
‫میشود که به دلیل نقص در استفاده از ‪ ،ca+2‬مسدود شدن اتوفاژی و آپوپوتوز است [‪ .]61‬مهار‬
‫فرآیندهای شکافت میتوکندری با بیان بیش از حد ‪ DRP-1‬یا از بین بردن ‪ FIS1‬میتوفاژی را کاهش‬
‫میدهد و منجر به تجمع پروتئینهای اکسید شده در میتوکندری میشود [‪ .]58‬میتوکندری آسیب‬
‫دیده ممکن است سیستم ایمنی را از طریق تولید بیش از حد ‪ ROS‬مختل کند‪ ،‬یا مرگ سلول را از‬
‫طریق انتشار سیتوکروم ‪ c‬و سایر فاکتورهای آپوپتوژنیک آغاز کند [‪ .]58‬وجود این فنوتیپها در انواع‬
‫مختلف سلول‪ ،‬بر اهمیت حفظ شبکه میتوکندری پویا از طریق شکافت میتوکندری تاکید دارد‪.‬‬

‫‪ 4-2-2-2‬نقش فیزیولوژیک همجوشی میتوکندری‬

‫همجوشی میتوکندری با افزایش متابولیسم میتوکندری مرتبط است‪ .‬پیشنهاد شده است که‬
‫شبکههای میتوکندری کشیده در تولید انرژی کارآمدتر هستند (شکل‪ .]27[ )2-2‬فعالیت باالی‬
‫فسفوریالسیون اکسیداتیو (‪ )OXPHOS‬با افزایش طول میتوکندری ارتباط دارد‪ .‬فرآیندهای همجوشی‬
‫از طریق پروتینهای ‪ MFN2‬برای فعالیت ‪ OXPHOS‬مهم شناخته شده است و میتواند متابولیسم‬
‫میتوکندریایی را کنترل کند [‪ .]62‬گزارش شده است که ‪ MFN2‬سطح کوآنزیم ‪ Q‬را حفظ میکند و‬
‫‪ OPA1‬ساختار کریستای میتوکندری را حفظ میکند و برای مونتاژ کمپلکس زنجیره تنفسی بسیار‬
‫مهم است [‪ .]63‬این اطالعات از جمله مکانیسمهایی هستند که کنترل ‪ MFN2‬را به متابولیسم مرتبط‬
‫میکنند‪ .‬در مقابل نشان داده شده است که از دست دادن عملکرد ‪ MFN2‬باعث کاهش اکسیداسیون‬
‫گلوکز‪ ،‬پتانسیل غشای میتوکندری‪ ،‬مصرف اکسیژن و نشت پروتون میتوکندری در سلولهای کشت‬
‫شده میشود [‪ .]65 ,64‬همچنین سرکوب ‪ MFN2‬با کاهش میزان اکسیداسیون پیروات یا پالمیتات در‬
‫سلولهای عضالنی همراه است و باعث کاهش پتانسیل غشاء میتوکندری میشود [‪ .]65 ,64‬تخریب‬
‫‪ MFN2‬در سلولهای عضالنی باعث سرکوب قابل توجهی در بیان زیر واحد ‪ P39‬از کمپلکس ‪ ،I‬پروتئین‬
‫‪ P70‬از کمپلکس ‪ P49 ،II‬از کمپلکس‪ III‬و زیر واحدهای کمپلکس ‪ V‬میشود [‪ .]65‬تاثیر افزایش‬
‫عملکرد ‪ MFN2‬بر عملکرد میتوکندری نیز مورد مطالعه قرار گرفته است‪ .‬بیان بیش از حد ‪MFN2‬‬
‫باعث افزایش قابل توجه پتانسیل غشاء میتوکندری و افزایش اکسیداسیون گلوکز میشود [‪.]65‬‬
‫همچنین افزایش عملکرد ‪ MFN2‬با افزایش بیان چندین زیر واحد از کمپلکسهای رنجیره تنفسی ‪،I‬‬
‫‪ IV‬و ‪ V‬همراه است [‪ .]65‬کاهش فعالیت ‪ MFN2‬باعث میشود که سلول به گلیکولیز بیهوازی برای‬
‫تولید انرژی متکی شود‪ .]66[ .‬این دادهها نشان میدهد که ‪ MFN2‬متابولیسم میتوکندری را کنترل‬

‫‪21‬‬
‫میکند و کاهش ‪ MFN2‬با تغییر در زیر واحدهای کمپلکسهای تنفسی منجر به کاهش فعالیت‬
‫اکسیداتیو میشود‪.‬‬

‫شکل‪ .2-2‬شکل میتوکندری برای فعالیت میتوکندری (متابولیک) اساسی است‪ .‬افزایش بازده تولید ‪ ATP‬و‬
‫تبادل محتوای ماتریس در اندامکهای به هم پیوسته اتفاق میافتد‪ .‬در مقابل‪ ،‬اندامکهای تکه تکه شده گونههای اکسیژن‬
‫واکنشی (‪ )ROS‬بیشتری تولید میکنند و با فرآیند میتوفاژی حذف میشوند‪ .‬با این حال‪ ،‬شکافت میتوکندری برای‬
‫توزیع معادل میتوکندری در تقسیم سلولی مورد نیاز است [‪.]27‬‬

‫‪ 3-2-2‬تالقی پویائی میتوکندری با متابولیسم سلول‬

‫همانطور که قبال ذکر شد‪ ،‬لیست فرآیندهای سلولی زیادی تحت تأثیر تغییرات شکل میتوکندی‬
‫قرار میگیرند‪ .‬یکی از زمینههایی که تصور میشود پویائی میتوکندری در آن نقش مهمی دارد‪ ،‬کنترل‬
‫متابولیسم است [‪ .]27‬تنوع در شکل میتوکندری ممکن است با فعالیت متابولیک سلول مرتبط باشد‪.‬‬
‫بهطور کلی‪ ،‬سلولهای دارای شبکه تکه تکه گلیکولیتیک بیشتری دارند‪ ،‬درحالیکه سلولهایی که شبکه‬
‫میتوکندری به هم پیوسته دارند‪ ،‬برای تولید انرژی زیستی کارآمدترند و به ‪ OXPHOS‬میتوکندری‬
‫وابسته هستند (شکل‪ .]59 ,27[ )2-2‬قابل ذکر است‪ ،‬بیان بیش از حد ‪( OPA1‬پروتئین همجوشی)‬
‫میتواند با محکم کردن کریستا میتوکندری‪ ،‬ثبات کمپلکسهای زنجیره تنفسی را افزایش دهد [‪.]67‬‬
‫عالوه بر این‪ OPA1،‬از طریق تعامل با مواد و مکانیسمهای حمل و نقل از غشاء داخلی میتوکندری‬
‫همچنین میتواند به عنوان حسگر تغییرات متابولیکی عمل کند‪ ،‬در نتیجه امکان سازگاری در شکل و‬
‫تنفس میتوکندری را با نیازهای سلولی فراهم آورد [‪ .]27‬شکافت میتوکندری نیز با مورفولوژی‬
‫میتوکندری و مزدوج شدن با وضعیت انرژی سلول تنظیم میشود‪ .‬این فرآیند در سطح ‪ DRP-1‬و‬
‫گیرنده اصلی آن ‪ MFF‬رخ میدهد‪ .‬محرومیت از مواد مغذی (گرسنگی)‪ 41‬پاسخی را ایجاد میکند که‬
‫همجوشی میتوکندری نقش اساسی در آن دارد‪ .‬با افزایش طول میتوکندری از تخریب آنها توسط‬

‫‪41‬‬
‫)‪Nutrient deprivation (starvation‬‬

‫‪22‬‬
‫اتوفاژی جلوگیری میشود‪ ،‬بنابراین تناسب سوخت و ساز بدن را حفظ و از مرگ سلولی جلوگیری‬
‫میکند‪.‬‬

‫هنگام فعالیت بدنی و شرایط گرسنگی‪ DRP-1 ،‬از طریق ‪ PKA‬بر روی ‪ SER637‬فسفریله‬
‫میشود و این منجر به همجوشی میتوکندری بدون جابجایی و در نهایت تشکیل شبکه میتوکندری لوله‬
‫ای میشود تا شکاف میتوکندری را غیرفعال کند [‪ ،]69 ,68‬که به نوبه خود از تخریب اتوفاژی آنها‬
‫جلوگیری و از بقاء سلولهای گرسنه پشتیبانی میکند [‪ .]27‬در مقابل‪ ،‬شکافت میتوکندری توسط‬
‫فسفوریالسیون با واسطه ‪ AMPK‬ایجاد میشود‪ ،‬کیناز اصلی که با کاهش سطح ‪ ATP‬سلولی فعال‬
‫میشود‪ AMPK ،‬با میتوکندری ارتباط برقرار میکند و اجازه میدهد تا میتوکندری تغییرات وضعیت‬
‫انرژی سلول را به سرعت حس کند و عملکرد میتوکندری را از طریق تنظیم بیوژنز و پویائی میتوکندری‬
‫با نیازهای انرژی سازگار کند [‪ AMPK .]70‬ب طور مستقیم دو سایت را در ‪ ،MFF‬فسفریله میکند‬
‫یعنی ‪ ser155‬و ‪ ser172‬و شکاف میتوکندری را تسهیل میکند‪ .‬این مکانیزم میتواند حذف میتوکندری‬
‫آسیب دیده را از طریق اتوفاژی حمایت کند یا باعث القاء آپوپتوز در سلولهای دارای میتوکندری شدیدا‬
‫ناکارآمد شود [‪ .]71‬تغییرات متابولیکی همچنین میتواند هموستاز ‪ ca+2‬را تغییر دهد‪ ،‬کلسیم با‬
‫فعالسازی کلسینورین – فسفاتاز‪ DRP1 ،‬را در ‪ ser637‬دفسفوریالسیون میکند و شکافت میتوکندری‬
‫را تحت تأثیر قرار میدهد‪ .‬در مقابل گزارش شده است که کمبود کلسینورین منجر به‬
‫هایپرفسفوریالسیون ‪ ser637‬میشود و شکافت میتوکندری را کاهش میدهد و باعث افزایش تنفس‬
‫میتوکندریایی میشود و موشها را از چاقی ناشی از رژیم پرچرب محافظت میکند [‪ .]72‬فسفوریالسیون‬
‫‪ ser637‬همچنین با کنترل شبانهروزی شکافت میتوکندری مرتبط است‪ .‬مهار ‪ DRP1‬و شکافت‬
‫میتوکندری‪ ،‬نوسانات شبانهروزی را در تولید ‪ ATP‬از طریق ‪ OXPHOS‬مسدود میکند [‪.]25‬‬

‫‪ 4-2-2‬پویائی میتوکندری در دیابت نوع ‪ :2‬پیامدهای پاتوفیزیولوژیک‬

‫تنظیم پویائی میتوکندری یک فرآیند پیچیده است که تعادل بین همجوشی و شکافت‬
‫میتوکندری را حفظ میکند‪ .‬هرگونه تغییر در این تعادل میتواند شامل استرس اکسیداتیو‪ ،‬اختالل در‬
‫عملکرد میتوکندری و تغییرات متابولیکی باشد و در نهایت باعث پیشرفت بیماریهای مرتبط با‬
‫میتوکندری مانند مقاومت به انسولین و دیابت نوع دو شود [‪ .]73‬یک ویژگی مشترک مورفولوژی‬
‫میتوکندری در بیماری دیابت نوع دو افزایش تکه تکه شدن میتوکندری است‪ .‬که از طریق فعالسازی یا‬
‫تنظیم مجدد ‪ DRP-1‬و‪ /‬یا کاهش تنظیم سطح ‪ MFN2‬حاصل میشود [‪ .]74‬افزایش شکافت و تکه‬
‫تکه شدن میتوکندری با تولید بیش از حد ‪ ]75[ ROS‬ناشی از هایپرگلیسیمی و ترشح انسولین در‬
‫موش و انسان ارتباط دارد [‪ .]76‬نکته مهم این که هر دو ‪ ROS‬ناشی از هایپرگلیسیمی و ترشح انسولین‬
‫با مهار شکافت ناشی از ‪ DRP-1‬مهار میشود‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬اختالل در همجوشی میتوکندری با مقاومت‬
‫به انسولین در عضله اسکلتی همراه است [‪ .]77‬در مقابل‪ ،‬مطالعات در مدلهای موش نشان میدهد که‬

‫‪23‬‬
‫بیان بیش از حد ‪ MFN2‬باعث بهبود حساسیت به انسولین در عضله میشود [‪ .]78‬همچنین با توسعه‬
‫چاقی و مقاومت به انسولین‪ ،‬اسفنگولیپیدها در بافت غیرچربی تجمع میکنند‪ .‬از آنجا که ‪ MFF‬بهطور‬
‫مستقیم با اسفنگولیپیدها ارتباط دارد باعث تکه تکه شدن میتوکندریها میشود‪ .‬حذف اسفنگولیپیدها‬
‫منجر به محافظت از موشها در برابر چاقی میشود؛ در این موشها متابولیسم گلوکز و تنفس‬
‫میتوکندری بهبود مییابد و تکه تکه شدن میتوکندری را کاهش میدهند [‪ .]59‬تا به امروز‪ ،‬بیشتر‬
‫مطالعات ارتباط بین بیماری دیابت نوع دو و افزایش شکافت میتوکندری را نشان دادهاند‪ .‬برای مثال‬
‫تغییراتی در شکل یا اندازه میتوکندری در بیماران دیابتی و مدلهای حیوانی مشاهده شده است‪ .‬شواهد‬
‫نشان میدهد که میتوکندری بیماران دیابتی نوع دو نسبت به افراد سالم کمتر است [‪ .]73‬از این نظر‪،‬‬
‫چندین مطالعه نشان میدهد که مهار و نقص ژنتیکی پروتئینهای همجوشی‪ ،‬هومئوستاز گلوکز را تغییر‬
‫داده و مقاومت به انسولین و چاقی را در موشها تقویت میکند[‪ .]79 ,28‬همچنین دیابت نوع دو با‬
‫کاهش بیان ‪ MFN2‬همراه است که ممکن است با اختالل در عملکرد میتوکندری در عضله اسکلتی‬
‫مرتبط باشد [‪ .]80‬برای مثال گزارش شده است که بیماران ‪ T2DM‬در مقایسه با افراد سالم کاهش‬
‫بیان ‪ MFN2‬در عضله اسکلتی را نشان میدهند و از این نظر نقشی مهمی در ایجاد و پیشرفت مقاومت‬
‫به انسولین ایفا میکند [‪ .]81‬بهطور خالصه‪ ،‬بسیاری از عوارض بالینی بیماری دیابت نوع دو با تکه تکه‬
‫شدن میتوکندری همراه است‪ .‬همچنین سقوط تعادل به سمت افزایش تکهتکه شدن میتوکندری منجر‬
‫به توسعه مدلهای دیابتی میشود‪ .‬این یافتهها نقش مهم پویائی میتوکندری را در تنظیم متابولیسم‬
‫گلوکز و سیگنالینگ انسولین و به نوبه خود در ایجاد چاقی و دیابت نوع دو برجسته میکند‪ .‬یو و‬
‫همکاران‪ 42‬توصیف کردهاند که در حضور سطح باالی گلوکز‪ ،‬تغییرات مورفولوژیک میتوکندری یک عامل‬
‫باالدستی تولید ‪ ROS‬است‪ ،‬این عوامل باعث استرس اکسیداتیو و در نهایت منجر به آسیب بافتی‬
‫میشود و نقش مهم پویائی میتوکندری را بهعنوان تنظیم کننده اصلی کیفیت عملکرد میتوکندری‬
‫نشان میدهد [‪ .]82‬عالوه بر این‪ ،‬توجه به این نکته مهم است که هومئوستاز غیرطبیعی گلوکز ممکن‬
‫است همیشه دلیل تغییر پویائی میتوکندری نباشد‪ ،‬بلکه نتیجه آن باشد‪ ،‬بنابراین با توجه به نقش‬
‫مشاهده شده ‪ MFN1/2‬در متابولیسم و کاهش آنها در چاقی و دیابت نوع دو این تنظیم کنندههای‬
‫اصلی پویائی میتوکندری واسطه بالقوه مهم اختالل عملکرد میتوکندری هستند و نقش مهمی در‬
‫مقاومت به انسولین دارند‪.‬‬

‫‪ 5-2-2‬ارتباط پویائی میتوکندری و مقاومت به انسولین‬

‫مکانیسمهای متعددی به عنوان علل بالقوه مقاومت به انسولین یا پیشرفت دیابت ظهور کردهاند‪،‬‬
‫در این میان میتوان به اختالل عملکرد میتوکندری‪ ،‬تغییر در سیگنالینگ انسولین به دلیل تجمع چربی‬
‫سلولی‪ ،‬سیگنالهای پیش التهابی و استرس شبکه آندوپالسمی اشاره کرد [‪ .]83‬عضله اسکلتی بزرگترین‬

‫‪42‬‬
‫‪-‬‬

‫‪24‬‬
‫اندام حساس به انسولین در انسان است که بیش از ‪ ٪80‬جذب گلوکز توسط انسولین را تحریک میکند‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬مقاومت به انسولین در این بافت تأثیر عمدهای بر هومئوستاز گلوکز در کل بدن دارد [‪.]83‬‬
‫میتوکندریها با توجه به نیازهای اکسیداتیو زیادی که به دلیل انقباضات متناوب به عضله اسکلتی‬
‫تحمیل میشود‪ ،‬برای عملکرد عضالت اسکلتی بسیار مهم است و نقش مهمی در اطمینان از سطح کافی‬
‫‪ ATP‬مورد نیاز برای انقباض توسط سارکومر عضله دارد [‪ .]83‬عالوه بر این‪ ،‬سلولهای عضالنی باید‬
‫انعطافپذیری متابولیکی را حفظ کنند‪ ،‬که به عنوان توانایی تغییر بین اکسیداسیون گلوکز و لیپید بسته‬
‫به نیاز به انرژی تعریف میشود‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬بافت عضالنی سالم عمدتا در حالت روزهداری لیپید را‬
‫اکسید میکند و با ضریب تنفس کم (‪ )RQ‬مشخص میشود‪ .‬با انتقال به حالتهای تغذیهای و افزایش‬
‫‪ RQ‬به سمت اکسیداسیون کربوهیدرات متمایل میشود [‪ .]83‬ویژگی اصلی مقاومت به انسولین کاهش‬
‫ظرفیت عضله اسکلتی در اکسیداسیون مناسب سوبستراهای گلوکز و لیپید در شرایط ناشتائی و پس از‬
‫غذا است‪ .‬عالوه براین‪ ،‬اکسیداسیون چربی مختل شده در عضالت افراد مقاوم به انسولین گزارش شده‬
‫است [‪ .]84‬در افراد چاق و دیابت نوع دو‪ ،‬سلولهای عضالنی به جای اینکه به سمت اکسیداسیون گلوکز‬
‫متمایل شوند‪ ،‬ظرفیت باالتری برای اکسیداسیون لیپیدها در شرایط تحریک شده با انسولین دارند‪ .‬در‬
‫این راستا‪ ،‬یکی از عواملی که میتواند در ایجاد مقاومت به انسولین نقش داشته باشد‪ ،‬اختالل در عملکرد‬
‫میتوکندری است [‪ .]80‬مکانیسمهای بالقوهای وجود دارد که به موجب آنها عملکرد اکسیداتیو‬
‫میتوکندریایی عضالنی مختل میشود و میتواند منجر به مقاومت به انسولین شود‪ .‬در واقع‪ ،‬نقصهای‬
‫متابولیکی متعددی در عضالت افراد مقاوم به انسولین و افراد با گلیسمی نرمال در معرض خطر ابتالء‬
‫به دیابت مشاهده شده است‪ ،‬از جمله‪ :‬کاهش سنتز گلیکوژن تحریک شده توسط انسولین‪ ،‬تغییرات در‬
‫سیگنالینگ انسولین و افزایش تجمع چربیهای عضالنی [‪ .]83‬اگرچه هنوز مشخص نیست که هر یک‬
‫از این نقایص نقشی علیتی در مقاومت به انسولین دارد‪ .‬بنابراین‪ ،‬یک مکانیسم احتمالی که از طریق آن‬
‫عملکرد میتوکندریایی مختل شده‪ ،‬میتواند به مقاومت به انسولین کمک کند‪ ،‬تغییر در متابولیسم‬
‫اسیدهای چرب است‪ .‬افزایش چربی بدن با واسطهی چاقی‪ ،‬و‪ /‬یا بیتحرکی منجر به تجمع آسیل کوآنزیم‬
‫‪ ،(CoA) A‬دیآسیل گلیسرولها‪ ،‬سرامیدها‪ ،‬محصوالت اکسیداسیون ناقص و ‪ ROS‬میشود که همگی‬
‫برای کاهش سیگنالینگ و عملکرد انسولین با هم مرتبط هستند [‪.]83‬‬

‫شواهد موجود نشان میدهد که پویائی میتوکندری به عنوان پل ارتباطی بین اختالل عملکرد‬
‫میتوکندری و مقاومت به انسولین در پاتوژنز دیابت نوع دو نقش دارد‪ .‬با این حال‪ ،‬دادههای مرتبط با‬
‫تغییرات در پویائی میتوکندری و مقاومت به انسولین تا حدودی محدود است‪ .‬مطالعات اخیر گزارش‬
‫دادند که اندازه میتوکندری عضله بیماران مبتال به دیابت نوع دو در مقایسه با گروه کنترل غیر دیابتی‬
‫کوچکتر است [‪ .]85‬عالوه براین‪ ،‬کاهش ‪ 25‬درصدی شبکه میتوکندری عضله اسکلتی موشهای چاق‬
‫در مقایسه با نوع وحشی گزارش شده است [‪ .]64‬رژیم غذایی با چربی باال در موشها با کاهش شبکه‬
‫میتوکندری و افزایش شکافت میتوکندری در عضله اسکلتی مقاوم به انسولین همراه است [‪ .]86‬مطالعات‬
‫همچنین تغییر در تعادل همجوشی و شکافت میتوکندری را با کاهش سطوح پروتئینهای ‪ OPA1‬و‬
‫‪ MFN2‬در عضله مقاوم به انسولین نشان میدهد [‪ .]64‬نتایج تحقیقات در این زمینه نشان میدهد که‬

‫‪25‬‬
‫بیان بیش از حد ‪ MFN1‬یا ‪ MFN2‬باعث افزایش شبکه به هم پیوسته میتوکندری و کاهش استرس‬
‫اکسیداتیو میتوکندری میشود‪ ،‬در مقابل‪ ،‬بیان بیش از حد ‪ DRP1‬یا ‪ FIS1‬باعث کاهش شبکه‬
‫میتوکندری و افزایش استرس اکسیداتیو میشود‪ .‬همزمان با شبکه میتوکندری به هم پیوسته‪ ،‬فعالسازی‬
‫مسیر ‪ IRS1-AKT‬و انتقال ‪ GLUT4‬تحریک شده توسط انسولین بهبود یافته است‪ .‬برعکس‪ ،‬مهار‬
‫شبکه میتوکندری باعث کاهش مسیر ‪ IRS1-AKT‬و انتقال ‪ GLUT4‬توسط انسولین میشود (شکل‬
‫‪ .]87[ )2-3‬تکه تکه شدن میتوکندری ناشی از تخریب ژنتیکی ‪ MFN2‬و ‪ OPA1‬در سلولهای عضالنی‪،‬‬
‫منجر به کاهش فسفوریالسیون ‪ Akt‬در تحریک انسولین و کاهش جذب کلسیم با واسطه انسولین‬
‫میشود‪ ،‬و متعاقبا باعث کاهش جذب گلوکز توسط انسولین میشود [‪.]88‬‬

‫شکل ‪ .3-2‬نقش پویائی میتوکندری در تنظیم مقاومت به انسولین‪ )2-1( .‬بخشی از ‪ DNA‬میتوکندری‬
‫(‪ ) haplogroup B4‬یک ژنوتیپ حساس به ‪ T2DM‬است و افزایش بیان ‪ mtROS‬را نشان میدهد‪ )4-3( .‬افزایش‬
‫‪ mtROS‬به مقاومت به انسولین و عدم تعادل پویائی میتوکندری کمک میکند‪ :‬افزایش پروتئینهای شکافت (‪ DRP1‬و‬
‫‪ )FIS1‬و کاهش پروتئینهای همجوشی (‪ MFN1‬و ‪ ،)MFN2‬در نهایت به شکافت میتوکندری کمک میکند [‪.]90 ,89‬‬
‫(‪ )5-7‬شکافت میتوکندری سیگنالینگ ‪ IRS1-AKT‬را مهار میکند‪ ،‬که متعاقبا مانع انتقال ‪ GLUT4‬به غشاء سلولی‬
‫و ایجاد مقاومت به انسولین میشود‪ )8( .‬دستکاری ژنتیکی یا مداخله دارویی به طور موثر (‪ )9‬پویائی میتوکندری صحیح‬
‫به سمت همجوشی و همزمان بیان ‪ mtROS‬را سرکوب میکند‪ )10( ،‬که سیگنالینگ ‪ IRS1-AKT‬فعال شده با انسولین‬
‫را افزایش میدهد و در نتیجه (‪ )11‬انتقال ‪ GLUTs‬را به غشای سلولی و در نهایت (‪ )12‬باعث بهبود مقاومت به انسولین‬
‫میشود [‪.]87‬‬

‫بهعنوان یک مکانیسم سازگاری‪ ،‬بهنظر میرسد هر عاملی که همجوشی میتوکندریایی را مختل‬


‫میکند به القاء مقاومت به انسولین کمک کند‪ .‬با توجه به اینکه سطح ‪ ATP‬سلولی کامال با تقاضای‬
‫انرژی تنظیم میشود‪ ،‬میتوان عرضه بیش از حد مواد مغذی به میتوکندری در زمینه چاقی و دیابت را‬
‫بهعنوان تجمع فشار در سیستم میتوکندری توصیف کرد‪ .‬تحویل مداوم سوبسترا به سیستم حمل و نقل‬
‫الکترون ممکن است منجر به افزایش تولید ‪ ROS‬و استرس اکسیداتیو شود [‪ .]91‬بر اساس این‬
‫مشاهدات‪ ،‬افزایش گذرا در ‪ ،ROS‬با درگیری ‪ JNK‬و ‪ ERK1/2‬میتواند ‪ DRP-1‬را فعال کند‪ ،‬سپس‬
‫به غشاء میتوکندری منتقل میشود و شکاف میتوکندری را آغاز کند‪ .‬شکاف به از دست دادن ‪،ΔΨm‬‬

‫‪26‬‬
‫کمک میکند تا آزادسازی متابولیتهای واسطه و ‪ ROS‬در سیتوزول منجر به کاهش تنظیم مسیر‬
‫سیگنالینگ انسولین و جذب مواد مغذی توسط سلول شود‪ .‬استفاده بیش از حد از مواد مغذی و کاهش‬
‫‪ PGC-1α‬احتماال باعث کاهش تنظیم ‪ MFN2‬میشود و شبکه میتوکندری را در یک حالت پراکندهتر‬
‫حفظ میکند‪ .‬پیشنهاد شده است که تکه تکه شدن میتوکندری به عنوان یک فشار به میتوکندری عمل‬
‫میکند که همزمان جذب مواد مغذی را غیرفعال میکند و منجر به ذخیره مواد مغذی به صورت چربی‬
‫میشود [‪ .]18‬بنابراین اختالل پویائی میتوکندری یک مکانیسم مهم در شروع مقاومت به انسولین عضله‬
‫اسکلتی است و ممکن است یک هدف دارویی جدید برای مدیریت بیماری دیابت باشد‪.‬‬

‫‪ 6-2-2‬تاثیر تمرینات ورزشی بر پویائی میتوکندری‬

‫تمرینات ورزشی به عنوان یک محرک قدرتمند برای کنترل هومئوستاز گلوکز و عملکرد‬
‫میتوکندری در عضالت اسکلتی در نظر گرفته میشود و منجر به افزایش سالمت متابولیک میشود‪ .‬از‬
‫آنجا که میتوکندری نقش مهمی در پایداری هومئوستاز متابولیک بازی میکند‪ ،‬و اختالالت عملکرد‬
‫میتوکندری با توسعه بیماریهای متابولیکی ارتباط زیادی دارد‪ ،‬درک کاملی از بازسازی میتوکندری با‬
‫واسطهی تمرینات ورزشی در شرایط پاتوفیزیولوژیک دیابت نوع دو برای توسعه یک استراتژی درمانی‬
‫کارآمد ضروری است‪ .‬اگرچه تغییرات بیوژنز میتوکندری ناشی از تمرین به خوبی مطالعه شده است‪ ،‬با‬
‫این حال‪ ،‬دانش ما در مورد چگونگی تنظیم پویائی میتوکندری عضله اسکلتی توسط تمرینات ورزشی‬
‫نسبتا محدود است‪ .‬درک فعلی ما از تأثیر تمرین بر پویائی میتوکندری با توجه به مشکل اندازهگیری‬
‫تغییرات در زمان واقعی در شبکه میتوکندری در داخل بدن‪ ،‬عمدتا شامل تغییر در بیان ژن و محتوای‬
‫پروتئین است‪ .‬همانطور که گفته شد کاربردهای ‪ MFN2‬و ‪ ،DRP-1‬به عنوان تنظیم کنندههای اصلی‬
‫همجوشی و شکافت میتوکندری‪ ،‬نقش مهمی در حفظ پویائی میتوکندری و دیابت نوع دو دارند‪ .‬بنابراین‪،‬‬
‫تنظیم پویائی میتوکندری یک فرآیند پیچیده است که تعادل بین همجوشی و شکافت میتوکندری را‬
‫حفظ میکند و هرگونه اختالل در این تعادل میتواند منجر به بیماریهای مرتبط با میتوکندری از‬
‫جمله مقاومت به انسولین و دیابت نوع دو شود‪ .‬شواهدی وجود دارد که ساختار مورفولوژیکی میتوکندری‬
‫در بیماران دیابتی نوع ‪ 2‬در مقابل افراد سالم متفاوت است‪ .‬مطابق با این ایده‪ ،‬گزارش شده است که‬
‫بیان پروتئین همجوشی میتوکندری (‪ )MFN2, OPA1‬در عضالت اسکلتی بیماران مبتال به دیابت نوع‬
‫دو کاهش مییابد که با اکسیداسیون ناقص میتوکندری همراه است [‪ .]81‬عالوه بر این در مدلهای‬
‫حیوانی القاء دیابت از طریق رژیم غذائی پرچرب بیان ژن ‪ DRP-1‬و ‪ MFN1‬را بهطور معنیداری تغییر‬
‫داده و غلظت گلوکز و شاخص مقاومت به انسولین را افزایش میدهد [‪ .]92‬شواهد نشان میدهد که با‬
‫کاهش ‪ MFN2‬متابولیسم سوبسترا کاهش مییابد‪ ،‬در حالیکه بیان بیش از حد ‪ MFN2‬و ‪ Opa1‬بازده‬
‫تنفس میتوکندری‪ ،‬اکسیداسیون گلوکز و مقاومت به انسولین را بازیابی میکند [‪ .]66‬به نظر میرسد‬
‫که تمرینات ورزشی یک استراتژی برای برگرداندن عدم تعادل همجوشی و شکافت میتوکندری مشاهده‬

‫‪27‬‬
‫شده در دیابت نوع دو باشد‪ .‬چندین مطالعه تاثیرات تمریناتی ورزشی را در نمونههای انسانی و موشهای‬
‫دیابتی نشان دادند [‪ .]95-92‬برای مثال فیالی و همکارانش‪ ،)2014( 43‬نشان دادند ‪ 12‬هفته تمرین‬
‫هوازی باعث افزایش پروتئینهای همجوشی ‪ MFN1/2 OPA1‬وکاهش فسفوریالسیون ‪ DRP1‬و در‬
‫عضله اسکلتی افراد دیابتی شد [‪ .]95‬مور و همکاران‪ ،)2019( 44‬نشان داد که کمبود ‪ DRP1‬استقامت‬
‫عضالت و عملکرد ورزشی را کاهش میدهد و سازگاریهای عضالنی را در پاسخ به تمرین ورزشی تغییر‬
‫میدهد [‪ .]96‬مطالعات انسانی همچنین نشان دادند که تمرینات ورزشی طوالنی مدت باعث افزایش‬
‫طول شبکه میتوکندری میشود [‪ .]97 ,37‬همزمان با افزایش و گسترش شبکه میتوکندری فعال شدن‬
‫مسیر ‪ IRS1-AKT‬و تحریک جذب و انتقال گلوکز توسط ‪ GLUT4‬منجر به بهبود حساسیت به انسولین‬
‫میشود [‪ .]87‬در حالیکه آشکار است تمرین قادر است پروتئینهای پویائی میتوکندری را تنظیم کند‪،‬‬
‫برای پیوند این تغییرات با نتایج عملکردی در عضله اسکلتی پس از تمرین‪ ،‬تحقیقات بیشتری الزم است‪.‬‬

‫‪ 1-7-2-2‬مکانسیم تاثیر تمرینات ورزشی بر پروتیئنهای ‪ DRP-1‬و ‪MFN‬‬

‫مکانیسمهای دقیق کنترل بازسازی شبکه میتوکندری هنوز مشخص نشده است‪ .‬با این حال‪،‬‬
‫‪ ،ROS‬گیرنده فعال کننده تکثیر پروکسیزوم (‪ ،)PPAR‬فعال کننده رونویسی (‪)PGC-1α‬و فاکتور‬
‫هستهای (‪ )NF-KB‬بهعنوان تنظیم کننده بالقوه پویائی میتوکندری شناخته شدهاند [‪ .]98‬تمرینات‬
‫ورزشی با تنظیم مجدد پروتیئنهای همجوشی میتوکندری (‪ )MFN, OPA1‬باعث همجوشی کلی در‬
‫شبکه میتوکندری میشود (شکل ‪ .]99[ )4-2‬فرض بر این است که ‪ ROS‬ناشی از تمرین با شدت کم‬
‫ممکن است از طریق شکافت میتوکندری به انتخاب سوبسترا کمک کند‪ ،‬در حالیکه سطح ‪ ROS‬باالتر‬
‫همراه با تمرینات ورزشی با شدت باال و طوالنی مدت ممکن است باعث آپوپتوز سلول عضالنی شود‬
‫[‪ .]98‬پیشنهاد شده است که همجوشی میتوکندری و کشیدگی شبکه میتوکندری که؛ توسط‬
‫میتوفیوژنهای ‪ MFN1/2‬و پروتئین آتروفی نوری ( ‪ )OPA1‬تنظیم میشود؛ عمدتا در پاسخ به کاهش‬
‫انرژی سلول اتفاق میافتد‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬به نظر میرسد بیان ‪ MFN1/2‬توسط ‪ PGC-1α‬و گیرنده‬
‫مرتبط با استروژن (‪ )ERR‬تنظیم میشود‪ .‬در حقیقت فعالسازی ‪ PGC-1α‬در عضله اسکلتی با واسطهی‬
‫تمرین باعث القاء ‪ MFN1‬و ‪ MFN2‬از طریق ‪ ERR‬میشود [‪ .]100‬تمرین باعث فعال شدن پروتئین‬
‫‪ AMPK‬میشود که بهطور گستردهای به عنوان یک سنسور انرژی و تنظیم کننده قوی برای متابولیسم‬
‫و بیان ژن پذیرفته شده است [‪ .]101‬با افزایش نسبت ‪ AMP: ATP‬به دنبال تمرین‪ AMP ،‬به صورت‬
‫آلوستریک ‪ AMPK‬را فعال میکند و مسیرهای مختلف سیگنالینگ مختلف از جمله القاء بیوژنز‬
‫میتوکندریایی را شروع میکند [‪ .]103 ,102‬بهطور خالصه‪ ،‬جریان اصلی سیگنالینگ ‪ AMPK‬القاء‬
‫‪ PGC-1α‬از طریق فسفوریالسیون است [‪ .]104‬نشان داده شده است که ‪ PGC-1α‬تنظیم کننده‬
‫مهمی در متابولیسم انرژی میتوکندری و زیست زایی میتوکندری است و همچنین در بازسازی شبکه‬
‫میتوکندری از طریق همجوشی و شکافت نقش کنترل شدهای دارد‪ .‬در سلولهای عضالنی با ناک اوت‬

‫‪43‬‬ ‫‪- Fealy. et al‬‬


‫‪44‬‬
‫‪- Moor. et al‬‬

‫‪28‬‬
‫کردن ‪ PGC-1α‬بیان ‪ MF1/2‬تحریک شده توسط ‪ H2O2‬بهطور چشمگیری کاهش یافت‪ ،‬در حالیکه‬
‫بیان بیش از حد که‪ PGC-1α‬بهطور قابل توجهی بیان ژن و پروتئین ‪ MFN2‬را در سلولهای عضالنی‬
‫کشت شده افزایش میدهد [‪ PGC-1α .]105‬همچنین فعالیت رونویسی پروموتر ژن ‪ MFN2‬انسان را‬
‫تحریک میکند‪ ،‬که به یکپارچگی عنصر اتصال دهنده به گیرنده هورمون هستهای ‪ ERR‬نیاز دارد‬
‫[‪ .]106‬این بدان معنی است که ‪ PGC-1α‬ممکن است عمدتا بر میزان همجوشی میتوکندری تأثیر‬
‫بگذارد‪ .‬برخی آزمایشات نشان داد که ‪ PGC-1α‬در بازسازی شبکه میتوکندریایی ناشی از تمرین‬
‫مشارکت میکند‪ .‬برای مثال یک دوره ورزش حاد باعث افزایش بیان ژنهای ‪ MFN1/2‬و سطح پروتئین‪-‬‬
‫های همجوشی میتوکندری در عضله پای انسان همراه با افزایش بیان ‪ PGC-1α‬میشود [‪ .]107‬عامل‬
‫دیگری که با واسطه تمرینات ورزشی بر همجوشی تاثیر میگذارد افزایش استفاده از اکسیژن در حین‬
‫تمرین است که بر سیستم آنتی اکسیدانی گلوتاتیون تأثیر میگذارد‪ ،‬جایی که اکسیداسیون ‪ GSH‬به‬
‫طور موقت پیشرفت میکند [‪ GSSG .]108‬از طریق تولید الیگومرهای ‪ MFN‬با واسطه دی سولفید‪،‬‬
‫همجوشی میتوکندری را تحریک میکند [‪.]109‬‬

‫شکل ‪ .4-2‬تعدیل فعالیت ‪ Mfn1/2 ،Drp1‬و ‪ Opa1‬توسط ورزش از طریق اصالح پس از ترجمه‪ )a( .‬ورزش‬
‫باعث فسفوریالسیون ‪ Drp1‬در ‪ Ser637‬میشود‪ ،‬درحالیکه فسفوریالسیون را در ‪ Ser616‬مهار میکند‪ .‬فعالسازی‬
‫‪ AKAP1‬همچنین از تعامل بین ‪ Drp1‬و ‪ Fis1‬جلوگیری میکند‪ )b( .‬ورزش سطح کلی پروتئینهای همجوشی ‪Mfn‬‬
‫‪ 1/2‬و ‪ Opa1‬را افزایش میدهد‪ ،‬که هر دو برای حفظ عملکرد سلولی پیشگیری از اختالالت متعدد ضروری هستند‪.‬‬
‫عالوه بر این‪ ،‬باعث تولید گلوتاتیون اکسید شده (‪ )GSSG‬میشود‪ ،‬که از طریق تولید الیگومرهای ‪ MFN‬دی سولفید‬
‫(‪ )S-S‬همجوشی میتوکندری را تقویت میکند و ‪ PINK1‬از طریق فسفوریالسیون ‪ MFN2‬را فعال میکند [‪.]99‬‬

‫تمرینات ورزشی همچنین فعالیت ‪ DRP-1‬را تعدیل میکند تا از شکافت کلی شبکه میتوکندری‬
‫جلوگیری کند (شکل ‪ DRP-1 .)4-2‬در دو سایت ‪ Ser616‬و ‪ Ser637‬فسفریله میشود‪ .‬فسفوریالسیون‬
‫‪ Ser616‬و دفسفریالسیون ‪ Ser637‬باعث شکافت میتوکندری میشود‪ .‬تحقیقات نشان دادند که تمرین‬
‫ورزشی باعث کاهش میزان فسفوریالسیون ‪ DRP-1‬در ‪ ،Ser616‬افزایش اکسیداسیون اسیدهای چرب و‬
‫حساسیت به انسولین در بیماران دیابتی میشود [‪ .]95‬عالوه بر این‪ ،‬تمرین فسفوریالسیون ‪ DRP-1‬را‬

‫‪29‬‬
‫در ‪ Ser637‬از طریق ‪ PKA‬تقویت میکند و فعالیت ‪ DRP-1‬را که منجر به افزایش تکه شدن شبکه‬
‫میتوکندری میشود مهار میکند [‪ .]110‬هارفمن همکاران‪ ،)2015( 45‬پروتئین ‪ AKAP1‬را در‬
‫میتوکندری عضله اسکلتی شناسایی کردند‪ AKAP1 .‬پس از فسفوریالسیون توسط ‪ AMPK‬به ‪PKA‬‬
‫متصل میشود و به دنبال آن فسفوریالسیون ‪ DRP-1‬در ‪ Ser637‬انجام میشود و فعالیت ‪ DRP-1‬را‬
‫که منجر به شکافت میتوکندری میشود‪ ،‬مهار میکند [‪ .]111‬بهطور کوتاه‪ ،‬شواهد تجمعی سازوکار‬
‫اساسی تأثیرات مفید تمرین بر متابولیسم میتوکندری راکشف کرده است‪ .‬این موارد شامل تغییرات پس‬
‫از ترجمه پروتئینهای کنترل کننده کیفیت میتوکندری‪ ،‬مانند ‪ DRP-1 ،AMPK‬و ‪ MFNs‬است‪.‬‬
‫مطالعات نشان داده اند که تمرین از طریق مکانیسمهای اصالح پس از ترجمه‪ ،‬عملکرد پروتئینهای‬
‫تنظیم کننده پویائی میتوکندری را تعدیل میکند و با بهبود متابولیسم میتوکندری و کنترل کیفیت‬
‫آن از پیشرفت در اختالل عملکرد میتوکندری جلوگیری میکند‪.‬‬

‫‪ 7-2-2‬چشم انداز و نتیجهگیری‬

‫اختالل در پویائی میتوکندری ممکن است با مقاومت به انسولین در عضله و کاهش توانایی‬
‫میتوکندری در استفاده از سوبسترا مرتبط باشد‪ .‬این مفهوم که بازسازی میتوکندری پس از تمرین‬
‫ورزشی ممکن است به بهبود مقاومت به انسولین و پویائی میتوکندری کمک کند توسط دادههای تجربی‬
‫پشتیبانی میشود‪ .‬در حقیقت‪ ،‬مداخله مستقیم بر روی پویائی میتوکندری میتواند یک استراتژی درمانی‬
‫جدید برای درمان مقاومت به انسولین و بهبود شرایط گلوکز خون در بیماران دیابتی ارائه دهد‪ .‬با این‬
‫حال‪ ،‬مکانیسمهای مولکولی زمینهای برای تقویت مؤثرتر همجوشی میتوکندری در پاسخ به تمرینات‬
‫ورزشی هنوز مشخص نشده است و مطالعات بیشتر در زمینه سیگنالینگ مولکولی میتواند به چگونگی‬
‫پاسخ پویایی میتوکندری به تمرین کمک کند‪ .‬درمجموع‪ ،‬به نظر میرسد مکانیسمهای مولکولی زمینهای‬
‫پویائی میتوکندری در پاسخ به تمرین و تقویت سالمت متابولیک یک زمینه تحقیقاتی جالب برای‬
‫تحقیقات پیش رو باشد‪.‬‬

‫‪45‬‬
‫‪- Hoffman. et al‬‬

‫‪30‬‬
‫‪ 3-2‬بخش دوم‪ :‬نقش ساعت شبانهروزی و زمانبندی تمرین بر عملکرد‬
‫میتوکندری و سالمت متابولیک‬

‫ساعت شبانهروزی یک مکانیسم ضروری برای آماده سازی سلول با تغییرات روزانه محیطی‬
‫است‪ .‬مطالعات اخیر به نقش مهم ساعت شبانهروزی در تنظیم متابولیسم بهویژه فعالیت میتوکندری‬
‫اشاره کرده است‪ .‬شواهد نشان میدهد که اختالل در سیستم زمانبندی شبانهروزی به عنوان عاملی در‬
‫آسیب شناسی بیماریهای متابولیکی آشکار شده است‪ .‬در این میان زمان مناسب انجام تمرینات ورزشی‬
‫ممکن است از اهمیت ویژهای برای همگام سازی با ساعت مولکولی و بهبود عملکرد میتوکندری در‬
‫عضله اسکلتی برخوردار باشد‪ .‬تمرین در ساعت مشخصی از روز میتواند تنظیمات نادرست ساعت‬
‫شبانهروزی را اصالح کرده و مزایای سالمتی را تقویت کند‪ .‬بنابراین شناسایی وقایع مولکولی مرتبط با‬
‫تمرین ورزشی که بر سالمت متابولیک تأثیر میگذارد؛ میتواند برای پیشگیری و مدیریت دیابت مهم‬
‫باشد‪ .‬در این بخش ادبیات فعلی مربوط به نقش ساعت شبانهروزی در کنترل روزانهی متابولیسم و‬
‫عملکرد میتوکندری و ساعت شبانهروزی و پیوندهای بیولوژیکی تاثیرگذار بر این عوامل معرفی خواهد‬
‫شد‪ .‬همچنین به نقش سیستم شبانهروزی در آسیب شناسی بیماری دیابت پرداخته میشود و سرانجام‬
‫در مورد شواهد فعلی پیرامون پتانسیل زمان تمرین بر بهبود سالمت متابولیک بحث خواهیم کرد‪.‬‬

‫‪ 1-3-2‬ساعت شبانهروزی‬

‫به دلیل چرخش مداوم زمین به دور محور خود و خورشید‪ ،‬ساکنان زمین در معرض تغییرات‬
‫دورهای قابل پیش بینی قرار دارند‪ ،‬بهویژه تغییرات در چرخههای تاریکی‪-‬روشنائی‪ ،‬گرسنگی‪-‬سیری و‬
‫خواب ‪-‬بیداری‪ .‬بهمنظور سازگاری و پیش بینی تغییرات روزانه محیطی اکثر ارگانیسمها با یک سیستم‬
‫زمانبندی داخلی تحت عنوان سیستم ساعت شبانهروزی‪ ،46‬تکامل یافتهاند‪ .‬تقریبا همه ارگانیسمها از‬
‫باکتریهای تک سلولی گرفته تا گیاهان و حیوانات ریتمهای رفتاری‪ ،‬فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی را‬
‫نشان میدهند که ریتم شبانهروزی نامیده میشود‪ .‬زیربنای این ریتمهای بیولوژیک ‪ 24‬ساعته یک‬
‫ساعت مولکولی است که در اکثر انواع سلولها یافت میشود‪ .‬گفته میشود که در سطح سلولی‪ ،‬وجود‬
‫ساعت مولکولی یک مکانیسم ضروری برای آمادهسازی سلول برای تغییرات روزانه در شرایط محیطی‬
‫است [‪ .]112‬در واقع ساعت شبانهروزی هماهنگی زمانی را در هومئوستاز سلولی هدایت میکند و منجر‬
‫به نوسانات در عملکردهای فیزیولوژیکی بدن میشود [‪ .]112‬سیستم ساعت شبانهروزی پستانداران‪ ،‬در‬
‫دو سطح طبقهبندی میشود‪ :‬ساعت مرکزی و ساعتهای محیطی‪ .‬اطالعات زمانی ساعت مرکزی از‬
‫طریق مسیرهای عصبی و غدد درونریز مانند سیستم عصبی سمپاتیک و گلوکوکورتیکوئیدها به ساعت‪-‬‬
‫های محیطی منتقل میشود [‪ .]113‬ساعت بیولوژیکی مرکزی در هسته سوپراکیاسماتیک‪)SCN( 47‬‬
‫‪46‬‬ ‫‪-Circadian Clock‬‬
‫‪47‬‬
‫‪-Suprachiasmatic Nucleus‬‬

‫‪31‬‬
‫در هیپوتاالموس واقع شده است که توسط چرخه روزانه روشنائی‪ -‬تاریکی تحریک میشود و اطالعات‬
‫مربوط به نور خورشید را دریافت میکند و تقریبا در هر سلول‪ ،‬نوساناتی در رفتار و فیزیولوژیک مثل‬
‫دما‪ ،‬ضربان قلب‪ ،‬هورمونها‪ ،‬خواب و بیداری ایجاد میکند‪ .‬ساعت مرکزی از طریق سیستم عصبی و‬
‫هورمونی به همگام سازی ساعتهای محیطی کمک میکند [‪ .]114‬مطالعات اخیر نشان دادهاند که‬
‫بافتهای محیطی مانند قلب [‪ ،]4‬لوزالمعده [‪ ]115‬و عضله اسکلتی [‪ ]116 ,6‬نیز دارای ساعت‬
‫مخصوص بافت خود هستند و میتوانند بهطور مستقل بیان ژن را تنظیم کنند (شکل ‪ .)5-2‬ساعتهای‬
‫محیطی عالوه بر نور بعنوان محرک اصلی‪ ،‬همزمان چندین نشانهی زمانی دیگر مانند فعالیت حرکتی‪،‬‬
‫رفتار تغذیهای و ترکیب مواد غذایی را دریافت میکنند‪ .‬کارکرد اصلی ساعتهای عضالنی نظارت بر آن‬
‫چیزی است که در درون و بیرون از بدن در دورهی ‪ 24‬ساعته اتفاق میافتد‪ .‬این ساعتها توجه خاصی‬
‫چرخههای شب و روز‪ ،‬فعالیت‪ -‬استراحت‪ ،‬هورمونها‪ ،‬دمای بدن‪ ،‬تغذیه و عادات تمرینی دارند تا‬
‫کارکردهای عضالت را بهینه سازی کنند [‪.]117‬‬

‫شکل ‪ .5-2‬ساعتهای مرکزی و محیطی وظایف مختلفی را بر عهده دارند‪ .‬ساعتهای شبانهروزی متابولیسم‬
‫گلوکز‪ ،‬حساسیت به انسولین و ترشح انسولین را تنظیم میکنند [‪.]12‬‬

‫‪32‬‬
‫‪ 2-3-2‬ساعت مولکولی در پستاندران‬

‫مکانیزم مولکولی زیربنای ریتمهای شبانهروزی یک شبکه تنظیم کننده ژن است که از حلقه‪-‬‬
‫های بازخوردی رونویسی‪/‬ترجمه‪ ،‬توسط مجموعهای از ژنهای ساعت تولید میشود و از دو چرخهی‬
‫بازخوردی مثبت و منفی تشکیل شده است تا از نوسان سیستم زمانبندی اطمینان حاصل پیدا کند‪ .‬در‬
‫سطح پایه‪50)CRY 1,2( ،49)BMAL1( ،48)CLOCK( ،‬و (‪ 51) PER 1 ,2,‬اجزای اصلی مولکولی ساعت‬
‫سلولی هستند [‪ .]50‬این ژنها مجموعهای از چهار پروتئین را کدگذاری میکنند که به عنوان فعال‬
‫کننده یا مهارکننده در سیستم ساعت مولکولی عمل میکنند‪ .‬دو جزء اصلی ژنهای ساعت که بازوی‬
‫مثبت یا فعال کنندههای رونویسی این حلقه را تشکیل میدهند‪ BMAL1 ،‬و ‪ CLOCK‬هستند که با‬
‫هم هترو دایمر میشوند و کمپلکس ‪ CLOCK:BMAL1‬تشکیل میشود ( شکل‪ .)2-6‬سپس این‬
‫کمپلکس از طریق اتصال با عناصر پروموتری (‪ ،)E-box‬رونویسی موزون ژنهای متعددی را تنظیم و‬
‫هدایت میکند‪ ،‬از جمله ‪ PER 1/2/3‬و ‪ CRY 1/2‬و ‪ .]118 ,116 ,50[ NR1D1‬فعال شدن پروموترهای‬
‫‪ PER‬و ‪ CRY‬منجر به تجمع ‪ PER، mRNA‬و ‪ CRY‬میشود که در هسته سوپراکیاسماتیک در اواخر‬
‫روشنائی و اوایل تاریکی اتفاق میافتد‪ .‬سپس ‪ mRNA‬این ژنها به سیتوپالسم منتقل میشوند و به‬
‫پروتئینهای ‪ PER1/2/3‬و ‪ CRY1/2‬ترجمه میشوند که غلظت آنها در نیمه شب به اوج خود میرسد‬
‫و در یک آستانه معین‪ ،‬کمپلکس ‪ CRY:PER‬به هسته مهاجرت کرده و فعالیت ‪ CLOCK :BMAL1‬و‬
‫به دنبال آن رونویسی را مهار میکند [‪ .]50‬در نتیجه‪ ،‬رونویسی ‪ PER‬و ‪ CRY‬دیگر توسط فعال کننده‪-‬‬
‫های ‪ BMAL1:CLOCK‬تحریک نمیشود‪ ،‬بنابراین سطح پروتئینهای ‪ PER‬و ‪ CRY‬کاهش مییابد‪.‬‬
‫هنگامی که سطح ‪ PER‬و ‪ CRY‬به یک آستانه بسیار کم که در آن مهار سنتز خود را متوقف میکنند‪،‬‬
‫کاهش مییابد‪ ،‬چرخه جدیدی از تجمع پروتئین ‪ PER‬و ‪ CRY‬آغاز میشود‪ ،‬بنابراین باعث ایجاد‬
‫تغییرات نوسانی در سطح رونویسی ساعت و پروتئینهایی میشود که تقریبا برای ‪ 24‬ساعت باقی‬
‫میمانند [‪ .]9‬گردش پروتئینهای ‪ PER‬و ‪ CRY‬به شدت توسط فسفوریالسیون و سیستمهای تخریب‬
‫پروتئین کنترل میشود و اجازه میدهد این چرخه هر روز ادامه یابد [‪ .]50‬اجزای مرتبط با خانواده‬
‫ساعت مولکولی اصلی شامل گیرندههای هستهای ‪ )RAR-related orphan receptor-α( Rorα‬و ‪Rev-‬‬
‫‪ erb α/β.‬هستند‪ .‬این عوامل به هورمونها‪ ،‬متابولیتها و مواد مغذی پاسخ میدهند و بیان ‪ BMAL1‬را‬
‫کنترل میکنند‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬فاکتور رونویسی ‪ ،REV-ERB‬میتواند بیان ‪ BMAL1‬را بهصورت‬
‫منفی تنظیم کند‪ ،‬در حالیکه ‪ Rorα‬تأثیر نظارتی مثبتی بر بیان ‪ BMAL1‬دارد و از این طریق عملکرد‬
‫پیوند حلقههای بازخوردی را کنترل میکنند [‪.]112‬‬

‫‪48‬‬
‫)‪- the circadian locomoter output cycle kaput protein (CLOCK‬‬
‫‪49‬‬
‫)‪-brain- and muscle Arnt-like protein-1 (BMAL1‬‬
‫)‪50 -cryptochrome (CRY1/2‬‬
‫‪51‬‬
‫)‪-period (PER1/2/3‬‬

‫‪33‬‬
‫عالوه بر نقش اجزای اصلی ساعت (‪ )BMAL, CLOCK‬در زمانسنجی‪ ،‬ژنهایی را که در‬
‫‪52‬‬
‫زمانسنجی عمل نمیکنند را نیز تنظیم میکنند‪ .‬این ژنها به عنوان ژنهای کنترل شده با ساعت‬
‫)‪ (CCGs‬تعیین میشوند‪ .‬هویت تمام ژنهای ‪ CCGs‬در عضله اسکلتی مشخص نشده است‪ ،‬آنها اغلب‬
‫فاکتورهای رونویسی مایوژنیک ‪ MyoD1‬یا پروتئینهایی محدود کننده سرعت مانند آنزیم نیکوتین‪-‬‬
‫آمیدفسفریبوزیلترانسفراز (‪ ،)NAMPT‬که منجر به نوسانات ‪ NAD+‬میشود‪ .‬این عوامل میتوانند‬
‫نوسانات بیولوژیکی که توسط ژنهای ساعت اصلی تنظیم میشوند را کنترل کنند و همچنین ممکن‬
‫است ساعت را کنترل کرده و اطالعات ساعت را به پروتئینهای پایین دست انتقال دهند [‪.]112 ,50‬‬

‫شکل ‪ .6- 2‬عملکرد ساعت شبانهروزی و میتوکندری‪ .‬ساعت سلولی ریتمهای شبانهروزی را از طریق‬
‫نوسانات ژنهای ‪ CLOCK‬و ‪ BMAL1‬تنظیم میکند‪ ،‬که بر هترودیمر ‪ CLOCK:BMAL1‬تأثیر میگذارد‪ .‬هترو‬
‫دایمر ‪ BMAL1-CLOCK‬میزان پروتئینهای شبانهروزی ‪ PER‬و ‪ CRY‬را تنظیم میکند و پس از آن در زمان‬
‫مشخصی از روز هترودیمر ‪ PER-CRY‬تشکیل میشود که باعث تخریب ‪ CLOCK‬و ‪ BMAL1‬میشود‪ .‬عالوه بر این‪،‬‬
‫فعال شدن ‪ SIRT1‬میتواند فعالیت ‪ PER-CRY‬را افزایش داده و فعالیت ‪ BMAL1‬را مهار کند‪ .‬فعالیت این ساعت‬
‫محیطی منجر به رونویسی ژنهای درگیر در متابولیسم انرژی میشود‪ ،‬که ممکن است بر حساسیت انسولین و عملکرد‬
‫میتوکندری تأثیر بگذارد [‪.]119‬‬

‫‪52‬‬
‫‪-clock-controlled genes‬‬

‫‪34‬‬
‫‪ 3-3-2‬تنظیم کنندههای متابولیکی ساعت شبانهروزی‬

‫ساعت شبانهروزی فرایندهای بیولوژیکی متعدی بهویژه متابولیسم انرژی و مکانیسمهای آنتی‪-‬‬
‫اکسیدانی سلولی را هماهنگ میکند‪ .‬در مقابل‪ ،‬هورمونهای مختلف‪ ،‬حسگرهای انرژی‪ ،‬وضعیت‬
‫ردوکس و متابولیتها نه تنها بر خروجی ساعت بیولوژیکی تاثیر دارند بلکه بهعنوان سیگنالهای ورودی‬
‫میتوانند ساعت بیولوژیکی را تنظیم کنند‪ .‬ساعت شبانهروزی کنترل خود را بر روی متابولیسم از طریق‬
‫زیر اعمال میکند‪ )1( :‬کنترل بیان ژنها و آنزیمهای درگیر در فرآیندهای متابولیک؛ (‪ )2‬گیرندههای‬
‫هستهای و حسگرهای انرژی مرتبط با ساعت (به عنوان مثال‪،SIRT1/ PER2 , PER2 / CLOCK ،‬‬
‫‪ (HDAC3, REV-ERBa AMPK , CRY1‬؛(‪ )3‬تنظیم سطح متابولیتها (‪NAD+/NADH‬؛‬
‫‪ ATP/ADP‬؛ ‪ .]25[ .)cAMP‬از آنجا که میتوکندری برای ادغام متابولیک مهم است در ادامه بر یافته‪-‬‬
‫های اخیر در مورد چگونگی ارتباط ساعت شبانهروزی با عملکرد میتوکندری و تنظیم کننده های‬
‫متابولیکی ‪ NAD+‬و ‪ SIRT1‬تمرکز خواهیم کرد‪.‬‬

‫‪ 1-3-3-2‬سیرتوئین‪ 1-‬به عنوان تنظیم کنندهی ساعت شبانهروزی‬

‫سیرتوئینها (‪ )Sirtuins‬خانوادهای از هفت پروتئین (‪ )SIR1-SIR7‬رمزگذاری شده توسط ژن‪-‬‬


‫های )‪ Silent Information Regulator (SIR‬هستند و نقش گستردهای برای حفظ بقاء در شرایط‬
‫نامساعد دارند‪ .‬سیرتوئینها از طریق استیالسیون فرآیندهای مختلف سلولی و مولکولی را کنترل می‪-‬‬
‫کنند‪ .‬این پروتئینها در مکانهای مختلف سلول از جمله هسته‪ ،‬سیتوزول و میتوکندری یافت میشوند‬
‫[‪ .]51‬سیرتوئین‪ )SIRT1( 1-‬در محفظههای سیتوزولی و هستهای یافت میشود بهطور گسترده در‬
‫زمینه تنظیم سوخت و ساز مورد مطالعه قرار گرفته است [‪ SIRT1 .]52‬در کنترل تحمل گلوکز از‬
‫طریق بیان بیش از حد ‪ SIRT1‬نقش دارد و از طریق آستیله شدن ‪ PGC1-α‬باعث افزایش حساسیت‬
‫به انسولین میشود و از این طریق هومئوستاز گلوکز را کنترل میکند [‪ SIRT1 .]120‬همچنین با‬
‫تنظیم فاکتورهای رونویسی کنترل کننده متابولیسم مانند ‪ PPAR-α‬و ‪ PGC1-α‬که در تنظیم‬
‫متابولیک نقش دارند‪ ،‬در متابولیسم چربی شرکت میکند‪ SIRT1 .‬همچنین در تنظیم فرآیندهای‬
‫متابولیکی مانند حساسیت به انسولین‪ ،‬متابولیسم لیپیدها و گلوکونئوژنز و همچنین طول عمر انسان‬
‫نقش بسزایی دارد [‪ SIRT1 .]51‬توسط محرکهای زیادی از جمله تغذیه کم‪ ATP ،‬کم و فعالیت بدنی‬
‫فعال میشود و در نتیجه به عنوان یک حسگر انرژی و تغذیه توصیف شده است [‪ .]121‬مهمترین‬
‫موضوع در مطالعات ‪ SIRT1‬این است که ‪ SIRT1‬برنامههای فیزیولوژیکی را هماهنگ میکند و به‬
‫حیوانات این امکان را میدهد تا در شرایط روزهداری و محدودیت کالریک‪ ،‬با واسطه قرار دادن پاسخهای‬
‫متابولیکی بتوانند زنده بمانند [‪.]122‬‬

‫‪35‬‬
‫دو گروه تحقیقاتی در سال ‪ ،2008‬اهمیت فیزیولوژیکی ‪ SIRT1‬را در مسیر جذاب دیگری‬
‫نشان دادند‪ .‬آنها گزارش دادند که ‪ SIRT1‬مکانیسمهای نوسانی ساعت شبانهروزی را تنظیم میکند و‬
‫بر بیان ژنهای ساعت شبانهروزی تأثیر میگذارد [‪ .]24 ,21‬در حلقه مولکولی ساعت شبانهروزی برای‬
‫استحکام بخشیدن به فعالیت رونویسی کمپلکس ‪ ،BMAL1:CLOCK‬پروتئین ‪ BMAL1‬توسط‬
‫‪ SIRT1‬دآستیله میشود [‪.]51‬گزارش شده است که موشهای دارای کمبود ‪ SIRT1‬تغییراتی در‬
‫الگوهای بیان ژنهای شبانهروزی ‪ CRY1/2 ،PER1/2‬از خود نشان میدهند [‪ .]51‬از آنجا که فعالیت‬
‫‪ SIRT1‬وابسته به فاکتور ‪ NAD+‬است‪ .‬گزارش شده است که در پاسخ به افزایش سطح ‪ NAD+‬در کبد‪،‬‬
‫‪ PER2‬توسط ‪ SIRT1‬مهار و تخریب میشود‪ SIRT1 .‬همچنین بهصورت شبانهروزی به کمپلکس‬
‫‪ BMAL1:CLOCK‬متصل میشود و ریتمهای شبانهروزی را تنظیم میکند [‪ NAD+ .]24 ,21‬و‬
‫‪ SIRT1‬همچنین با کنترل استیالسیون ‪ PER2‬و تشکیل و هترودیمر ‪ PER-CRY‬رونویسی ‪BMAL1‬‬
‫را تنظیم میکنند‪ .‬بنابراین‪ ،‬پروتئینهای مهارگر اصلی ساعت (‪ ،)PER:CRY‬توسط ‪ NAD+‬و ‪SIRT1‬‬
‫کنترل میشوند (شکل ‪ .]24 ,21[ )7-2‬مطالعات نشان دادند که حذف ‪ SIRT1‬منجر به کاهش سطح‬
‫‪ CRY1 ،PER1‬و ‪ CRY2‬هستهای شد‪ ،‬اما سطح ‪ PER2‬هستهای افزایش یافت‪ .‬این مطالعه به طور‬
‫قطعی ثابت میکند که ‪ NAD+‬و ‪ SIRT1‬صرفا به ساعت شبانهروزی وابسته نیستند بلکه رونویسی‬
‫شبانهروزی را از طریق ‪ BMAL1‬و ‪ PER2‬هدایت میکنند [‪ .]24 ,21‬در واقع ‪ SIRT1‬سیگنالهای‬
‫منتقل شده توسط متابولیتهای سلولی را به ساعت شبانهروزی منتقل میکند‪ .‬این یافتهها یک ارتباط‬
‫حیاتی بین ریتم شبانهروزی و متابولیسم را در نظر گرفتهاند و ‪ SIRT1‬ممکن است بعنوان رابط مرکزی‬
‫متصل کنندهی این وقایع اساسی بیولوژیکی عمل کند‪.‬‬

‫‪ 2-3-3-2‬نوسان ساز متابولیک ‪ NAD+‬در چرخهی ساعت شبانهروزی‬

‫بهمنظور حفظ هماهنگی با محیط‪ ،‬ساعت مولکولی با مکانیسمهای سلولی دیگر ارتباط برقرار‬
‫میکند‪ .‬یکی از آنها نیکوتین آمید آدنین دینوکلئوتید (‪ )NAD+‬است[‪ NAD+ .]123‬یک فاکتور‬
‫متابولیکی که با احساس وضعیت متابولیک سلول‪ ،‬متابولیسم و هومئوستاز انرژی را تنظیم میکند و‬
‫انعطاف پذیری در ساعت شبانهروزی را ایجاد میکند [‪ NAD+ .]123‬نقشی اساسی در چندین عملکرد‬
‫سلولی‪ ،‬از جمله ترمیم ‪ DNA‬و مکانیسمهای دفاعی استرس سلولی ایفا میکند‪ .‬از همه مهمتر‪NAD⁺ ،‬‬
‫سوبسترای متابولیکی کلیدی است که با تنظیم فعالیت داستیالزهای ‪ SIRTs‬بر کنترل شبانهروزی تأثیر‬
‫میگذارد [‪ NAD⁺ .]123‬و فرم فسفریله شده آن نیکوتینامید آدنین دینوکلئوتید فسفات (‪)NADP⁺‬‬
‫حاملهای الکترون و زیرالیههای واکنشهای مختلف اکسیداسیون هستند تنظیم تعادل ردوکس توسط‬
‫این حاملهای الکترونیکی بر عملکرد سیستم ساعت شبانهروزی تأثیر میگذارد [‪ .]124‬پروتئینهای‬
‫‪ CLOCK‬و ‪ BMAL1‬میتوانند بهطور موثر فقط در حضور توالیهای ‪ NADH‬و ‪ ،NADPH‬به ‪E-box‬‬
‫متصل شوند‪ .‬برعکس‪ ،‬حضور ‪ NAD+‬و ‪ NADP+‬مانع اتصال کمپلکس ‪ CLOCK: BMAL1‬به ‪DNA‬‬

‫‪36‬‬
‫میشود [‪ .]125‬بنابراین‪ ،‬وضعیت ردوکس ‪ NAD+ /NADH‬سلول میتواند با تأثیر بر فعالیت رونویسی‬
‫ژنهای ‪ CLOCK:BMAL1‬به تغییرات شبانهروزی منجر شود‪ .‬در زمان روشنائی روز سطح ‪ NAD+‬و‬
‫در نتیجه فعالیت ‪ SIRT1‬پایین است و در این زمان ‪ CLOCK:BMAL1‬تشکیل هترو دایمر میدهند‬
‫تقویت باز شدن کروماتین و اتصال ‪ CLOCK:BMAL1‬به ‪ E-box‬فعال میشود‪ .‬در نتیجه مکانیسم‬
‫ساعت باعث تنظیم رونویسی ژنهای کنترل شده توسط ساعت مثل ‪ NAMPT‬میشود‪ .‬در مقابل اوج‬
‫بیان ‪ NAD+‬حدود اوایل فاز تاریکی (‪ )ZT14‬اتفاق میافتد و باعث افزایش سطح ‪ SIRT1‬با شروع‬
‫تاریکی میشود تا فعالیت ‪ SIRT1‬در زمان عدم تغذیه حفظ شود‪ .‬در تاریکی ‪ SIRT1‬باعث داستالسیون‬
‫‪ BMAL1‬و هیستون میشود در نتیجه باعث بستهبندی ‪ DNA‬و خاموش شدن ژن میشود [‪.]125‬‬

‫در حالیکه سطح داخل سلولی ‪ NAD⁺‬و ‪ NADPH‬به خوبی مکانیسم ساعت را تنظیم میکند‪،‬‬
‫تنظیم متقابل پویایی ردوکس نیز توسط ساعت شبانهروزی کنترل میشود‪ :‬سه مسیر اصلی برای تولید‬
‫‪ NAD⁺‬وجود دارد‪ )1( .‬سنتز نو از تریپتوفان؛ (‪ )2‬تولید اسید نیکوتینیک با استفاده از مسیر ‪Preiss-‬‬
‫)‪ )3( Handler(PH‬سنتز از نیکوتینامید (‪ )NAM‬از طریق مسیر نجات‪ .‬بهطرز جالب توجهی‪ ،‬هترو‬
‫دایمر‪ ، CLOCK-BMAL1‬جدا از اینکه رونویسی ژنهای ساعت ‪ PER‬و ‪ CRY‬را فعال میکند‪ ،‬سایر‬
‫ژنهای کنترل شده با ساعت (‪ )CCG‬مانند ‪ NAMPT‬را کنترل میکند‪ NAMPT .‬آنزیمی کلیدی‬
‫برای سنتز ‪ NAD‬از نیکوتینامید (‪ )NAM‬از مسیر نجات است که تحت کنترل ساعت شبانهروزی ریتم‬
‫شبانهروزی را نشان میدهد و منجر به نوسانات در سطح ‪ NAD⁺‬میشود [‪ .]125‬این یافتهها نشان‬
‫میدهد که مسیر آنزیمی ‪ NAMPT / NAD+/SIRT1‬محور تنظیم رونویسی ساعت شبانهروزی در‬
‫پستانداران را تعدیل میکند‪ .‬در واقع‪ ،‬در چرخهی بازخوردی ساعت شبانهروزی‪ NAD+ ،‬به عنوان یک‬
‫"نوسان ساز متابولیکی" عمل میکند و ساعت مولکولی را از طریق ‪ SIRT1‬تنظیم میکند (شکل ‪-2‬‬
‫‪ .]123[ )7‬بنابراین از طریق اتصال چرخهی بازخوردی ساعت شبانهروزی با چرخهی آنزیمی ‪NAMPT‬‬
‫‪ SIRT1 / NAD+‬دو سیستم بیولوژیکی اصلی‪ ،‬یعنی متابولیسم و ساعت شبانهروزی‪ ،‬به هم پیوند‬
‫میخورند و با همکاری هم مسیرهای زیادی در پایین دست‪ ،‬از جمله متابولیسم را تنظیم میکنند‬
‫[‪ .]122‬به عنوان یک کل‪ ،‬این مشاهدات نشان میدهد که در دسترس بودن ‪ NAD+‬و ‪ SIRT1‬عملکرد‬
‫ساعت محیطی را تعیین میکنند‪ ،‬و مکانیسمی دقیق برای تنظیم وضعیت متابولیک سلول توسط ریتم‬
‫شبانهروزی فراهم میکنند‪.‬‬

‫‪37‬‬
‫شکل ‪ .7-2‬حلقهی بازخورد جدید‪ NAMPT/NAD‬از طریق ‪ SIRT1‬و ‪ :CLOCK:BMAL1‬رونویسی‬
‫‪ CLOCK:BMAL1‬بازوی مثبت حلقهی بارخوردی رونویسی‪ -‬ترجمه ساعت شبانهروزی است و کمپلکس پروتئینی‬
‫‪ PER‬و ‪ CRY‬بازوی منفی را تشکیل میدهند و عملکرد ساعت را مهار میکند‪ NAMPT/ NAD SIRT1 .‬یک‬
‫چرخهی بازخوردی شبانهروزی جدید است که واسطهی تنظیم موزون بسیاری از رویدادهای فیزیولوژیکی است‪ .‬در این‬
‫حلقه بازخوردی ‪ NAD+‬به عنوان "نوسانگر متابولیکی" عمل میکند‪ .‬عملکرد ‪ ، NAD+‬تنظیم پاسخهای فیزیولوژیکی‬
‫به ورودیهای تغذیهای و محیطی است و ریتمهای فیزیولوژیک و متابولیسم را به هم متصل میکند[‪.]123‬‬

‫‪ 4-3-2‬کنترل شبانهروزی پویائی میتوکندری‬

‫عملکرد میتوکندری به شدت با متابولیسم‪ ،‬وضعیت ردوکس و ریتم شبانهوزی مرتبط است‪.‬‬
‫میتوکندری برای تولید ‪ ATP‬از طریق فسفوریالسیون اکسیداتیو ضروری است و منبع اصلی تولید ‪ROS‬‬
‫است [‪ .]126‬عملکرد میتوکندری تا حد زیادی به پویائی میتوکندری یعنی تغییر شکل و اندازه ناشی‬
‫از همجوشی و شکافت میتوکندری وابسته است [‪ .]27‬در سلولهای پستانداران‪ ،‬همجوشی میتوکندری‬
‫توسط دو پروتئین مرتبط با ‪ GTPase‬ساکن در غشاء خارجی میتوکندری یعنی ‪ MFN1‬و ‪ MFN2‬و‬
‫‪ OPA1‬واقع در غشاء داخلی میتوکندری تنظیم میشود در مقابل شکافت میتوکندری در درجه اول‬
‫توسط ‪ DRP-1‬و پروتئین ‪ FIS1‬انجام میشود [‪ .]27‬اخیرا نشان داده شده است که تغییرات مورفولوژیک‬
‫میتوکندری تحت تاثیر تغییرات چرخهای روشنائی‪-‬تاریکی قررا میگیرد‪ .‬پویائی میتوکندری به عنوان‬
‫عامل مؤثر یا از ضروریات الزم سیگنالینگ شبانهروزی میتوکندری عمل میکند و اختالل در آن منجر‬
‫به اختالل بیشتر در ساعت شبانهروزی سلولی میشود‪ .‬شواهد اخیر نشان داده است که فعالیت شبانه‪-‬‬
‫روزی پروتئین ‪ DRP-1‬نقش اصلی را در اتصال چرخههای متابولیکی شبانهروزی و پویائی میتوکندری‬
‫ایفا میکند [‪ .]25‬همچنین مطالعات دیگر در این زمینه نشان دادند که پروتئین ‪ BMAL1‬در کبد‪،‬‬
‫بیان شبانهروزی ژن هایدرگیر در پویائی میتوکندری را تنظیم میکند [‪ .]31‬همچنین وابستگی‬

‫‪38‬‬
‫مورفولوژی میتوکندری به ژنهای ساعت در عضله اسکلتی موش نیز تأیید شده است و با اختالل در‬
‫عملکرد میتوکندری ارتباط دارد‪]127[.‬‬

‫مشاهدات اولیه در مورد رابطهی ساعت و مورفولوژی میتوکندری بیش از ‪ 20‬سال پیش در‬
‫سلولهای کبدی موش صحرایی انجام شد‪ .‬این مطالعات نشان داده است که ساختار لولهای‬
‫میتوکندریایی با انتقال از فاز روشنائی به فاز تاریکی بهطور قابل توجهی کاهش یافت [‪ .]29‬اولین شواهد‬
‫درباره تنظیم شبانهروزی شکافت و همجوشی میتوکندری نشان میدهد که کمبود ‪ BMAL1‬در سلول‪-‬‬
‫های کبدی موشها باعث تشکیل میتوکندری متورم میشود‪ .‬این موضوع در ارتباط با کاهش سطح‬
‫پروتئینهای شکافت میتوکندری مثل ‪ FIS1‬و عدم توانایی میتوکندری برای انطباق با نیازهای تغذیهای‬
‫در طول شبانهروز است [‪ .]31‬همچنین‪ ،‬با ناک اوت کردن ژن ‪ BMAL1‬در بافت قلب موشها بیان‬
‫ژنهای ‪ MFN1‬و ‪ OPA1‬مربوط به همجوشی کاهش مییابد‪ ،‬این اطالعات نشان میدهد که ‪BMAL1‬‬
‫بهطور غیر مستقیم بر همجوشی میتوکندری تأثیر میگذارد [‪ .]128‬در تحقیقی توسط اشمیت و‬
‫همکاران‪ ،)2019( 53‬ارتباط مولکولی بین کنترل شبانهروزی مورفولوژی میتوکندری و متابولیسم‬
‫اکسیداتیو در موشها بررسی شد‪ .‬نتایج نشان داد که نقص ژنتکی در ژنهای ‪ PER1/2‬فیبروبالستهای‬
‫موش باعث از دست رفتن عملکرد ساعت شبانهروزی و اختالل ریتمیک در تولید ‪ ATP‬شد‪ .‬در این‬
‫شرایط‪ ،‬سطح ‪ ATP‬درطول روز تغییر نمیکند و شبکهی میتوکندریایی در همهی زمانهای شبانهروز‪،‬‬
‫بصورت مجزا یا تکه تکه نمایان میشود که گواه آشفتگی در پویائی میتوکندری است‪ .‬این نتایج دلیلی‬
‫بر کنترل مستقیم ساعت بر شبکه میتوکندری است‪ .‬عالوه بر این نتایج این تحقیق نشان داد که شبکه‬
‫میتوکندری نیز به صورت بازخوردی سیگنالهایی به ساعت مولکولی ارسال میکند و بر آن تاثیر می‪-‬‬
‫گذارد؛ با مهار ژن ‪ ،DRP1‬ژنهای فعال کننده ‪ BMAL1‬و مهارکننده ‪ PER1‬و ‪ PER2‬نوسانات شبانه‪-‬‬
‫روزی خود را از دست میدهند‪ .‬این نتایج نشانگر تعدیل ساعت هسته از طریق تغییرات روزانهی‬
‫فرآیندهای همجوشی و شکافت میتوکندری است که با چرخهی روشنائی ‪ -‬تاریکی هماهنگ هستند‬
‫[‪ .]25‬ارتباط میان پویائی میتوکندری با ساعت شبانهروزی پشتیبانی قوی بر نقش پویائی میتوکندری‬
‫بهعنوان یک مکانیسم تأثیرگذار و مهم برای تنظیم استفاده از سوبسترا و تولید انرژی در پاسخ به‬
‫چرخههای تاریکی‪-‬روشنائی است‪ .‬اختالل در این فرآیند توانایی بافتها برای استفاده از منابع انرژی‬
‫لیپید و کربوهیدرات را مختل میکند و در سطح کل بدن بقاء سلول را به خطر میاندازد [‪.]129‬‬

‫ارتباط مستقیم بین تنشهای انرژی و ریتمیک شبانهروزی و پویائی میتوکندری عمدتا با واسطه‬
‫تغییرات شبانهروزی متابولیتهای سلولی انجام میشود‪ .‬در این میان ‪ NAD+‬با احساس وضعیت‬
‫متابولیک سلولی به عنوان ارتباط متابولیکی بین ساعت شبانهروزی و عملکرد میتوکندری از طریق‬
‫استیله شدن وابسته به ‪ SIRT1‬عمل میکند [‪ .]130‬فرایند پویائی میتوکندری به شبکه میتوکندری‬
‫اجازه میدهد تا تولید انرژی را با توجه به نیازهای ارگانیسم تعدیل کند و حرکت میتوکندری آسیب‬
‫دیده را تنظیم کند‪ .‬در دسترس بودن مواد مغذی و نیازهای متابولیکی بر پویائی میتوکندری تأثیر‬

‫‪53‬‬
‫‪- Schmitt. et al‬‬

‫‪39‬‬
‫میگذارد؛ افزایش طول میتوکندری اغلب در پاسخ به محرومیت از مواد مغذی مشاهده میشود و اجازه‬
‫تولید کارآمد ‪ ATP‬را میدهد و برعکس‪ ،‬شکافت میتوکندری معموال در زمان تغذیه بیش از حد مشاهده‬
‫میشود [‪ .]27‬در انسان هترودایمر ‪ BMAL1 :CLOCK‬در پایان فاز روشنائی به اوج خود میرسند در‬
‫حالیکه ‪ PER: CRY‬در پایان فاز تاریکی افزایش مییابد‪ .‬در فاز روشنایی انسان‪ ،‬در دسترس بودن مواد‬
‫مغذی باعث کاهش سطح ‪ NAD+‬و افزایش ‪ ATP‬میشود که به ترتیب باعث کاهش فعالیت ‪ SIRT1‬و‬
‫‪ AMPK‬میشوند‪ .‬در همان زمان‪ ،‬میزان باالی اکسیژن ‪ HIF1α‬را مهار کرده و تولید ‪ ROS‬را افزایش‬
‫میدهد‪ .‬در طول فاز روشنائی‪ ،‬ساعت شبانهروزی رونویسی ژنهای ‪ NAMPT‬را ارتقاء میدهد‪ ،‬و سطح‬
‫‪ NAD+‬افزایش مییابد‪ .‬در پایان فاز روشنائی( شروع فاز تاریکی)‪ ،‬سطح ‪ NAD+‬باالتر است و سطح‬
‫‪ ATP‬کاهش مییابد‪ .‬در پاسخ به افزایش سطح ‪ NAD+‬در شب‪ ،‬سیرتوئین فعال میشود و باعث تخریب‬
‫اجزای اصلی ساعت میشود‪ .‬در این مرحله میتوکندریها طی فرآیند همجوشی کشیدهتر شده و باعث‬
‫تولید کارآمد ‪ ATP‬میشوند و چرخه جدیدی آغاز میشود (شکل ‪ .]130[ )8-2‬به عنوان یک کل‪ ،‬این‬
‫مشاهدات نشان میدهد که در دسترس بودن ‪ NAD+‬و سیرتوئینها‪ ،‬عملکرد ساعت محیطی را تعیین‬
‫میکنند و بر پویائی میتوکندری تاثیر میگذارند‪ ،‬این فعل و انفعاالت مکانیسم ارزشمندی را برای تنظیم‬
‫دقیق وضعیت متابولیک سلول از طریق ریتم شبانهروزی فراهم میکنند‪ .‬به نوبه خود‪ ،‬بیوسنتز ‪NAD+‬‬
‫وابسته به ساعت شبانهروزی اجازهی فعالیت پایدار ‪ SIRT‬را میدهد‪ ،‬و این امر بر نیاز به انرژی و فعالیت‬
‫میتوکندری تأثیر میگذارد [‪.]130‬‬

‫شکل ‪ .8-2‬فعل و انفعاالت بین ساعت شبانهروزی و‬


‫پویایی میتوکندری‪ :‬در انسان‪ ،‬دایمر ‪:CLOCK‬‬
‫‪ BMAL1‬در پایان فاز روشنائی به اوج خود میرسد (فاز‬
‫فعال)‪ .‬در حالیکه ‪ PER: CRY‬در پایان فاز‬
‫تاریکی(استراحت) افزایش مییابند‪ .‬در فاز فعال‪ ،‬در‬
‫دسترس بودن مواد مغذی سطح ‪ NAD+‬را کاهش میدهد‬
‫و محتوای ‪ ATP‬را افزایش میدهد‪ ،‬فعالیت ‪ sirtuins‬و‬
‫‪ AMPK‬کاهش مییابد‪ .‬در همان زمان‪ ،‬افزایش محتوای‬
‫اکسیژن‪ HIF1α ،‬را مهار کرده و تولید گونههای اکسیژن‬
‫واکنش پذیر را افزایش میدهد‪ .‬در طول این مرحله‪ ،‬ساعت‬
‫مرکزی رونویسی ‪ NAMPT‬و ‪ NRF2‬را ارتقا میدهد‪ ،‬که‬
‫به تدریج سطح ‪ NAD+‬و دفاع آنتی اکسیدانی افزایش‬
‫مییابد‪ .‬در پایان فاز فعال و طی گرسنگی‪ ،‬سطح ‪NAD+‬‬
‫باالتر است‪ ،‬در حالیکه سطح ‪ ATP‬کاهش مییابد‪ .‬این منجر به فعال شدن ‪ sirtuins‬و ‪ AMPK‬و ارتقا همجوشی‬
‫میتوکندری میشود‪ .‬فعال شدن ‪ sirtuins‬باعث تخریب اجزای اصلی ساعت میشود‪ ،‬در حالیکه سطح اکسیژن کاهش‬
‫یافته باعث فعال شدن ‪ HIF1α‬میشود که به پروموترها متصل شده و ژنهای ساعت را فعال میکند‪ .‬همجوشی‬
‫میتوکندری فعال شده و میتوکندری های کشیده باعث تولید کارآمد ‪ ATP‬شده و چرخه جدیدی را آغاز میکند [‪.]130‬‬

‫‪40‬‬
‫‪ 5-3-2‬ساعت عضالت اسکلتی و کنترل متابولیسم‬

‫تقریبا کلیه فرآیندهای فیزیولوژیکی‪ ،‬متابولیک و غدد درونریز‪ ،‬از جمله گلیکولیز‪ ،‬متابولیسم‬
‫لیپید و کربوهیدرات و همچنین عملکرد قلبی عروقی تحت تأثیر ساعت شبانهروزی قرار دارند [‪.]115‬‬
‫در پستانداران‪ ،‬عضله اسکلتی یک بافت کلیدی با انعطاف پذیری بسیار زیاد است‪ .‬با تشکیل ∼‪ ٪40‬یا‬
‫بیشتر توده بدن‪ ،‬عضالت اسکلتی را میتوان بزرگترین مجموعه ساعتهای محیطی در بدن انسان دانست‬
‫[‪ .]131‬شواهدی وجود دارد که عملکرد عضالت مثل رشد و تکثیر سلولهای عضالنی‪ ،‬عملکرد حرکتی‬
‫عضالت و عملکرد متابولیک عضالت توسط ژنهای ساعت کنترل میشود [‪ .]50‬بر این اساس‪ ،‬اولین‬
‫مطالعه انجام شده توسط میلر و همکاران‪ ،)2007( 54‬در مجموع ‪ 267‬ژن ریتمیک در عضله اسکلتی‬
‫موش را شناسایی کردند [‪ .]132‬بیان ژنهای ساعت در عضله اسکلتی انسان و موش دارای نوساناتی‬
‫عمیق در فاز روشنائی و تاریکی است‪ .‬در عضله اسکلتی موش‪ ،‬اوج بیان ژنهای اصلی ساعت مثل‬
‫‪ BMAL1‬هنگام انتقال از فاز تاریکی ‪ /‬فعالیت به فاز روشنائی‪ /‬استراحت اتفاق میافتد‪ .‬در مقابل‪،‬‬
‫ژنهایی که بازوی منفی ساعت را تشکیل میدهند مثل ‪ PER1/2‬و‪ CRY1/2‬الگوی آنتی فازی را‬
‫نشانمیدهند و اوج بیان آنها قبل از انتقال از فاز استراحت به فاز فعالیت اتفاق میافتد [‪ .]133‬بیان‬
‫ژنهای ساعت عضله اسکلتی در نمونههای انسانی نیز اندازهگیری شده است‪ ،‬نتایج نشان داد که بیان‬
‫‪ BMAL1‬در عضله اسکلتی انسان نیز در انتقال از فاز فعال به فاز استراحت به اوج خود میرسد‪ ،‬در‬
‫حالیکه ‪ CRY1/2 ،PER1/2/3‬آنتی فاز ‪ BMAL1‬هستند و بیان آنها در انتقال از فاز استراحت به فاز‬
‫فعالیت به اوج خود میرسد [‪.]134‬‬

‫با توجه به نقش مهم عضله اسکلتی در حفظ انرژی کل بدن‪ ،‬متابولیسم سوبسترا و هومئوستاز‬
‫گلوکز‪ ،‬اهمیت مطالعه ساعتهای عضالنی اسکلتی در حفظ سالمت متابولیک بهطور ویژه مشخص‬
‫میشود [‪ .]133‬عضالت اسکلتی ∼ ‪ ٪80‬جذب گلوکز بعد از غذا در انسان را تشکیل میدهد‪ .‬عالوه بر‬
‫این‪ ،‬عضله اسکلتی با تعدیل ذخیره و استفاده از سوبسترا به سرعت با نیازهای متابولیکی حین فعالیت‬
‫و یا وضعیت تغذیهای سازگار شود [‪ .]133‬فاکتورهای متنوعی در ارتباط با متابولیسم عضله اسکلتی از‬
‫ریتمیک شبانهروزی پیروی میکنند‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬غلظت گلوکز در پالسما صبح زود قبل از بیدار‬
‫شدن به اوج خود میرسد‪ .‬و حساسیت به انسولین در افراد سالم در کل بدن در صبح بیشتر است و در‬
‫اواخر بعد از ظهر کاهش مییابد [‪ .]131‬همچنین استفاده از سوبستراها برای تولید انرژی نیز از الگوی‬
‫ریتمیک پیروی میکند‪ .‬با پیش بینی فاز بیداری ‪ /‬تغذیه‪ ،‬ساعت عضالت اسکلتی ترجیحا با فعال کردن‬
‫رونویسی ژنهایی که حساسیت انسولین و استفاده از گلوکز را تقویت میکنند مثل ‪ ،GLUT4‬استفاده‬
‫از سوبسترا را به سمت متابولیسم کربوهیدرات سوق میدهند در حالیکه ژنهای درگیر در اکسیداسیون‬
‫لیپید‪ ،‬تخریب پروتئین و حمل و نقل اسیدهای آمینه را مهار میکند و در اواخر فاز بیداری ‪ /‬تغذیه‪،‬‬
‫بیان ژنهای لیپوژنیک را تنظیم میکند [‪.]131‬‬

‫‪54‬‬
‫‪- Miller. et al‬‬

‫‪41‬‬
‫پارامتر دیگری که به نظر میرسد توسط ساعت عضالت اسکلتی تنظیم میشود عملکرد‬
‫میتوکندری است‪ .‬نشان داده شده است که میتوکندری عضله اسکلتی ظرفیت اکسیداتیو باالتری را در‬
‫ساعات شب در مقایسه با ساعات روز نشان داده است [‪ .]135‬گزارشهای دیگر نشان دادهاند که جذب‬
‫گلوکز تحریک شده توسط انسولین از طریق ناقل گلوکز در عضله اسکلتی (‪ )GLUT4‬توسط ‪BMAL1‬‬
‫تنظیم میشود‪ .‬مقادیر ‪ GLUT4‬تغیرات روزانه را نشان میدهد بطوریکه میزان آن در فاز فعال به اوج‬
‫میرسد و در فاز غیر فعال کاهش مییابد‪ .‬در مقابل کمبود ‪ BMAL1‬در عضله اسکلتی باعث حذف‬
‫تغییرات روزانه این پروتئین و همچنین تنظیم نامناسب گلیکولیز و اکسیداسیون گلوکز از طریق عدم‬
‫فعالیت آنزیمهای متابولیک مانند هگزوکیناز ‪ )HK2( 2‬و پیروات دهیدروژناز(‪ )PDH‬میشود‪ .‬این نتایج‬
‫متابولیسم غیر طبیعی گلوکز را هنگام کمبود ‪ BMAL1‬نشان میدهد [‪ .]9‬بهطور کلی‪ ،‬این مشاهدات‬
‫یک رابطه نزدیک و متقابل بین وضعیت متابولیسم سلول عضالنی و ساعت شبانهروزی را نشان میدهند‪.‬‬
‫در این میان میتوکندری نقش اصلی را برای ادغام این ارتباطات دارد و فعالیت آن میتواند با توجه به‬
‫وضعیت تغذیهای سلول در زمانهای مختلف روز تغییر کند‪ .‬بنابراین‪ ،‬عالقه به تنظیم میتوکندری توسط‬
‫سیستم زمان سنجی شبانهروزی مورد توجه قرار گرفته است‪ .‬این انعطاف پذیری را میتوان از طریق‬
‫مکانیسمهای متنوعی‪ ،‬از جمله همجوشی و شکافت و تغییر متابولیتهای میتوکندری به دست آورد‪.‬‬

‫‪ 6-3-2‬اختالل در ساعت عضله اسکلتی و مقاومت به انسولین‬

‫مقاومت به انسولین در کبد‪ ،‬عضله و بافت چربی یک فرایند اصلی پاتوفیزیولوژیک در ایجاد و‬
‫پیشرفت دیابت نوع دو است که به عنوان یکی از چهار بیماری غیرواگیر توسط سازمان جهانی بهداشت‬
‫تعیین شده است [‪ .]40‬مقاومت به انسولین در عضله اسکلتی‪ ،‬با کاهش جذب گلوکز تحریک شده توسط‬
‫انسولین در نتیجه کاهش سیگنالینگ انسولین و جابجایی ‪ GLUT4‬مشخص میشود‪ .‬از آنجا که عضله‬
‫اسکلتی مسئول بیشتر جذب گلوکز در حالت پس از غذا است‪ ،‬بنابراین مقاومت به انسولین در عضله‬
‫اسکلتی به افزایش سطح گلوکز پس از غذا و کاهش تحمل گلوکز کمک میکند‪ .‬رویکرد اصلی در‬
‫پیشگیری و درمان مقاومت به انسولین اصالح سبک زندگی است‪ .‬تحقیقات بر روی کمیت و کیفیت‬
‫فعالیت بدنی‪ ،‬مصرف غذا و دارو متمرکز شده است‪ .‬با این حال‪ ،‬عوامل شبانهروزی از جمله زمان قرار‬
‫گرفتن در معرض نور‪ ،‬فعالیت بدنی‪ ،‬مصرف غذا‪ ،‬دارو و رفتار خواب‪-‬بیداری نیز ممکن است برای‬
‫پیشگیری و درمان مقاومت به انسولین مهم باشد [‪ .]12‬اولین سرنخی که نشان داد سیستم زمانبندی‬
‫شبانهروزی ممکن است در پاتوفیزیولوژی مقاومت به انسولین دخیل باشد مشاهده ریتم روزانه تغییر‬
‫یافته در تحمل گلوکز در بیماران مبتال به دیابت نوع دو در دهه ‪ 1960‬است [‪ .]43‬بعدا‪ ،‬مشاهدات‬
‫درموش جهش یافته ‪ Clock‬که دچار چاقی‪ ،‬افزایش قند خون و هاپرانسولینمی شدند [‪ .]136‬همچنین‬
‫کاهش عملکرد فیزیولوژیک میتوکندری در عضله اسکلتی موشهای جهش یافته ‪ CLOCK‬که مشخصه‬
‫آن کاهش ‪ PGC-1α‬و کاهش محتوای میتوکندری همراه است که منجر عدم تحمل ورزشی در موش‬

‫‪42‬‬
‫میشود [‪ .]137‬اهمیت نقش ساعت شالنهروزی در عضالت اسکلتی بر عملکرد و رفتار فیزیولوژیکی با‬
‫استفاده از مدلهای مهار ژنتیکی ‪ BMAL1‬در موشها نشان داده شده است‪ .‬از نظر متابولیکی‪ ،‬این‬
‫موشها هیچگونه تغییر شبانهروزی در گلوکز یا تری گلیسیریدهای پالسما‪ ،‬و جذب گلوکز با انسولین‬
‫نشان نمیدهند [‪ .]138‬تجزیه و تحلیل دقیقتر از ساختار و عملکرد سلولهای عضالت اسکلتی نشان‬
‫داد که مهار ژنتیکی ‪ BMAL1‬در موشها با کاهش تولید نیرو‪ ،‬بینظمی در ساختار میوفیالمتها و‬
‫سارکومر و شرایط پاتولوژیک میتوکندری همراه است [‪ .]127‬بهطور خاص مهار ‪ BMAL1‬عضالت‬
‫اسکلتی با کاهش در ‪ mRNA‬و سطح پروتئین ‪ GLUT4‬همراه است [‪ .]9‬عالوه بر اختالل در حمل و‬
‫نقل گلوکز تحریک شده با انسولین‪ ،‬کاهش ‪ BMAL1‬در عضله اسکلتی باعث کاهش تنظیم آنزیمهای‬
‫اصلی برای استفاده از گلوکز‪ ،‬مانند هگزوکیناز‪ 2 -‬و پیروات دهیدروژناز میشود [‪ .]9‬همچنین نشان‬
‫داده شده است که اختالل در ساعت مولکولی در مدلهای حیوانی منجر به لغو ریتم تنفس در‬
‫میتوکندری و تولید گونههای اکسیژن واکنش پذیر(‪ ،)ROS‬میشود [‪ .]129‬این نتایج بر اهمیت ساعت‬
‫عضالت اسکلتی در حفظ عملکرد عضالت و متابولیسم تاکید دارد‪ .‬ساعتهای شبانه روزی در بافتهای‬
‫محیطی متابولیسم گلوکز‪ ،‬حساسیت به انسولین و ترشح انسولین را تنظیم میکنند‪ .‬ژنهای اصلی‬
‫ساعت در عضله مثل ‪ CLOCK‬و ‪ BMAL1‬از طریق تغییر در سطح پروتئین و جابجایی حامل گلوکز‬
‫حساس به انسولین (‪ )GLUT4‬و تعدیل مسیر سیگنالینگ انسولین از طریق بیان داستیالز ‪SIRT1‬‬
‫حساسیت به انسولین عضالنی را تنظیم میکند (شکل‪.]12[ )8-2‬‬

‫شکل ‪ 9-2‬ساعت عضالنی و تنظیم حساست به انسولین‪ :‬ساعت عضله از طریق سطح پروتئین و جابجایی غشای‬
‫ناقل گلوکز حساس به انسولین )‪ (GLUT4‬و از طریق تعدیل مسیر سیگنالینگ انسولین‪ ،‬از طریق بیان دیاستیالز ‪SIRT1‬‬
‫حساسیت به انسولین عضالنی را تنظیم میکند‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬ساعت عضالنی حساسیت انسولین عضالنی را از طریق‬
‫استیالسیون هیستون ژنهای متابولیکی توسط ‪ HDAC3‬تنظیم میکند [‪.]12‬‬

‫‪43‬‬
‫‪ 7-3-2‬اختالالت شبانهروزی و رفتارهای اجتماعی در پیشرفت دیابت‬

‫طبق فرضیه اختالل شبانهروزی سالمت متابولیک هنگامی بهینه است که ریتمهای مختلف روزانه از‬
‫جمله ریتمهای ناشتائی‪-‬تغذیه و خواب‪-‬بیداری‪ ،‬ریتمهای سیستم عصبی هورمونی و خودمختار و ریتم‬
‫ساعت مرکزی و محیطی‪ ،‬همزمان با یکدیگر نوسان کنند‪ .‬در مقابل‪ ،‬عدم انطباق بین اجزای سیستم‬
‫شبانهروزی مانند ریتم رفتاری و فیزیولوژیکی میتواند منجر به اختالل شبانهروزی و ایجاد مقاومت به‬
‫انسولین و دیابت نوع دو شود [‪ .]12‬اختالالت شبانهروزی توسط رفتارهای اجتماعی در سبک زندگی‬
‫جوامع مدرن تشدید میشوند‪ .‬برای مثال انواع مختلفی از برنامههای روزمره مانند‪ ،‬روشنائی مصنوعی‬
‫درشب‪ ،‬کمبود خواب مزمن‪ ،‬شیفت کاری‪ ،‬تغییر الگوی غذا خوردن در مجموع منجر به عدم هماهنگی‬
‫بین سیستم شبانهروزی داخلی و نشانههای محیطی در زمانبندی خارجی میشود‪ .‬گزارش شده است‬
‫که اختالالت متابولیکی مانند چاقی‪ ،‬بیماری کبد چرب و دیابت نوع دو همراه با بیماریهای قلبی عروقی‬
‫و التهابی با عدم انطباق شبانهروزی در انسان همراه است‪ .‬قابل ذکر است‪ ،‬تغییرات در الگوی خواب و‬
‫غذا خوردن منجر به ایجاد عدم انطباق شبانه روزی میشود‪ ،‬و متعاقبا با این وضعیت بیشتر تشدید‬
‫میشود (شکل‪ .]139[ )9-2‬اخیرا یک متاآنالیز نشان داد که شیفتهای کاری کارگران که در معرض‬
‫ترکیبی از قرار گرفتن در معرض نور‪ ،‬غذا خوردن کمبود خواب در زمان شب قرار دارند‪ ،‬خطر ابتال به‬
‫دیابت نوع دو را افزایش میدهند [‪ .]140‬همچنین گزارش شد یک شب بیخوابی در مقایسه با یک شب‬
‫خواب کامل‪ ،‬منجر به افزایش سطح گلوکز پس از غذا میشود و این نشان دهنده کاهش استفاده از‬
‫گلوکز در بافتهای محیطی است [‪ .]141‬همچنین محدودیت مدوام خواب با اختالل در ریتمهای‬
‫شبانهروزی‪ ،‬متابولیسم را تغییر میدهد و میتواند خطر چاقی و دیابت نوع دو را افزایش دهد [‪.]142‬‬
‫در ادمه با کشف این نکته که مصرف غذا در فاز شبانهروزی اشتباه (مرحله معمول خواب) باعث چاقی‬
‫در موشها میشود [‪ .]44‬مشخص شد که به طور فزایندهای‪ ،‬نه تنها ترکیب رژیم غذایی‪ ،‬بلکه عدم‬
‫تطابق زمان وعدههای غذایی با ساعتهای داخلی بدن بر سالمت متابولیک به شدت تأثیر میگذارد‪.‬‬
‫روی هم رفته‪ ،‬این فرضیه که اختالل شبانهروزی در ایجاد مقاومت به انسولین در انسان نقش دارد با‬
‫یافتههای زیر پشتیبانی میشود‪ :‬کاهش تحمل گلوکز ناشی از عدم انطباق شبانهروزی در انسان‪ ،‬ارتباط‬
‫بین ژنهای ساعت عضله اسکلتی و مقاومت به انسولین‪ ،‬اثرات تجربی مشاهده شده از قرار گرفتن در‬
‫معرض نور شبانه و اختالل در خواب بر متابولیسم گلوکز‪ .‬و ارتباط خواب کوتاه مدت‪ ،‬خواب طوالنی‬
‫مدت‪ ،‬کیفیت پایین خواب‪ ،‬تأخیر جت اجتماعی و شیفت کاری با مقاومت به انسولین‪ .‬بنابراین‪ ،‬به نظر‬
‫میرسد که اختالل در ریتم مرکزی و ‪ /‬یا ساعت بافتی به پاتوفیزیولوژی مقاومت به انسولین در سطح‬
‫بافت کمک میکند [‪.]12‬‬

‫‪44‬‬
‫شکل ‪ .10-2‬شرایط پاتولوژِیک با عدم انطباق شبانهروزی بین ساعتهای داخلی بدن و چرخههای محیطی‬
‫همراه است‪ .‬کمبود خواب مزمن‪ ،‬شیفت کاری‪ ،‬تغییر الگوی غذا خوردن و جتالگ اجتماعی از علل اصلی عدم انطباق‬
‫سیستم شبانهروزی داخلی با نشانههای خارجی است [‪.]139‬‬

‫‪ 8-3-2‬زمانبندی تمرین و مسیرهای متابولیک عضالنی‬

‫فعل و انفعاالت متقابل و بسیار نزدیک بین ساعت محیطی در عضله اسکلتی‪ ،‬متابولیسم سوبسترا‬
‫و عملکرد میتوکندری نشان میدهد که عملکرد ساعت درون سلولی ممکن است پاسخهای مختلف‬
‫دورهای را به تمرین القاء کند و تغییرات ناشی از تمرین در بیان ژن را تعدیل کند‪ .‬شواهدی در دست‬
‫است‪ ،‬زمانبندی روزانه مصرف غذا‪ ،‬فعالیت بدنی‪ ،‬خواب و درمان دارویی میتواند تنوع پاسخ متابولیکی‬
‫و فیزیولوژیکی را ایجاد کند و بر پاتوژنز بیماری تأثیر بگذارد [‪ .]13‬این مفهوم باعث ایجاد عالقه در‬
‫مطالعات با هدف کشف زمان بهینه رفتارهای فیزیولوژیکی و همچنین رژیمهای درمانی برای بهبود‬
‫گلوکز و هومئوستاز انرژی شده است‪ .‬زمان تمرین میتواند با توجه به زمان نسبت به ساعتهای محیطی‪،‬‬
‫زمان نسبت به وعدههای غذایی‪ ،‬زمان نسبت به قرار گرفتن در معرض روشنائی ‪ -‬تاریکی مورد بررسی‬
‫قرارگیرد [‪ .]143‬اینکه آیا تمرینات ورزشی در تعامل با زمان روز و ساعت مولکولی میتواند مزایای‬
‫تمرینی را تنظیم کند در مراحل ابتدائی است‪ .‬با این حال‪ ،‬شواهدی وجود دارد که نشان میدهد ساعت‬
‫‪55‬‬
‫شبانهروزی در بافتهای محیطی میتواند به زمان ورزش پاسخ دهد‪ .‬برای مثال ساتو و همکارانش‬
‫(‪ ،)2019‬پاسخ یک دوره تمرین را در زمانهای مختلف بر متابولیسم عضالت اسکلتی در موشها بررسی‬
‫کردهاند‪ .‬نویسندگان اثر متابولیکی قویتری در اوایل فاز فعال (‪ )early dark phase=ZT15‬نسبت به‬
‫اوایل فاز استراحت (‪ )early light phase=ZT3‬مشاهده کردهاند [‪ .]13‬عوامل رونویسی ساعت شبانه‪-‬‬
‫روزی ‪ CLOCK, BMAL1, PORα‬در هر دو فازتاریکی و روشنائی موشهای تمرینی تنظیم مجدد‬

‫‪55‬‬
‫‪- Sato.et al‬‬

‫‪45‬‬
‫شدند‪ .‬جالب توجه است‪ ،‬بیان ریتمیک ‪ PER1‬در فاز استراحت‪ ،‬صرف نظر از وجود یا عدم وجود یک‬
‫دوره تمرین‪ ،‬عمال وجود ندارد‪ .‬در حالیکه ‪ CRY1‬و ‪ CRY2‬فقط در موشهای گروه تمرینی در فاز‬
‫تاریکی نوسان قابل توجهی دارند [‪ .]13‬در تحقیق دیگری عزاگوری و همکاران‪ ،)2019( 56‬نشان دادند‬
‫که ظرفیت ورزشی روزانه وابسته به روز و شدت ورزش تنظیم میشود و به اجزای مولکولی ساعت شبانه‬
‫وزی خصوصا پروتئین ساعت شبانهروزی ‪ PER1/2‬مرتبط است [‪ .]14‬ریتم شبانهروزی بیان آنزیمهای‬
‫متابولیک و متابولیتها با توجه زمان تمرین تغییر میکند‪ .‬برای مثال‪ ،‬تمرین در اوایل فاز روشنائی‬
‫(‪ )ZT3‬نوسان روزانه ژنها و متابولیتهای مربوط به متابولیسم کربوهیدرات (مانوز‪-6-‬فسفات و فروکتوز)‬
‫را تحریک میکند اما ریتمیک ژنها و متابولیتهای مربوط به متابولیسم گلیسرول را کاهش میدهد‪.‬‬
‫در مقابل‪ ،‬نوسان ریتمیک ژنها و متابولیتهای مربوط به متابولیسم کربوهیدرات پس از یک دوره‬
‫تمرین در اوایل فاز تاریکی (‪ )ZT15‬کاهش مییابد [‪ .]13‬هنگام تمرین در فاز تاریکی‪ ،‬عضله اسکلتی‬
‫برای تولید استیل‪ CoA-‬در چرخه ‪ TCA‬میتوکندری به مسیر گلیکولیتیک متکی است و سطح آسیل‬
‫کارنیتین‪ ،‬اسیدهای چرب متصل به کارنیتین برای انتقال به میتوکندری‪ ،‬فقط پس از یک دوره تمرین‬
‫در فاز تاریکی به طرز چشمگیری افزایش مییابد‪ .‬این نتایج به وضوح نشان دهنده تأثیر زمان تمرین بر‬
‫فعالسازی اکسیداسیون اسیدهای چرب در عضله اسکلتی است [‪.]13‬‬

‫عالوه بر تغییرات متابولیکی پاسخهای سیگنالینگ سلولی نسبت زمانبندی تمرین در عضله‬
‫اسکلتی متفاوت است‪ .‬مسیرهای سیگنالینگ انسولین و متابولیسم گلوکز بهطور ویژه هنگام یک دوره‬
‫تمرین در اوایل فاز تاریکی فعال میشوند [‪ .]14‬عالوه بر این تمرین در اوایل فاز تاریکی‪ ،‬مسیر ‪HIF1α‬‬
‫را بهطور ویژهای فعال میکند‪ .‬این دادهها موازی با مسیرهای پایین دست ‪ HIF1α‬مثل تحریک رگزایی‬
‫و گلیکولیز در عضله اسکلتی پس از یک دوره حاد تمرینی در فاز تاریکی است‪ .‬بنابراین‪ HIF1α ،‬به‬
‫عنوان یک واسطه کلیدی برای ایجاد تغییرات زمانی مسیرهای متابولیکی وابسته به زمان تمرین عمل‬
‫میکند [‪ .]13‬همچنین نشان داده شد که سطح ‪ ZMP‬هنگام ورزش افزایش مییابد‪ ،‬اوج غلظت ‪ZMP‬‬
‫هنگام ورزش در اواخر فاز تاریکی مشاهده شد‪ ZMP .‬سیگنالینگ ‪ AMPK‬را تقویت میکند و پیامدهای‬
‫متابولیکی فعالسازی ‪ AMPK‬مثل تحریک گلیکولیز و مهار سنتز لیپیدها و همچنین اکسیداسیون‬
‫اسیدهای چرب را فعال میکند [‪ .]14‬ماری و همکاران‪ ،)2020( 57‬نشان دادند تمرین استقامتی‬
‫صبحگاهی باعث تأمین انرژی و ترمیم بافت میشود و در مقابل تمرین شبانه مسیرهای مربوط به استرس‬
‫و کاتابولیک را فعال میکند‪ .‬همچنین فعال شدن ‪ GLUT4‬و افزایش جذب گلوکز به عضله اسکلتی‬
‫است به نظر میرسد بیشتر در نتیجه سازگاری با تمرین در اوایل روشنائی باشد [‪ .]144‬در مجموع این‬
‫مطالعات تاثیرات زمانبندی ورزش را بر برنامهریزی مجدد متابولیک برجسته میکند‪ .‬اینکه تا چه اندازه‬
‫ساعتهای عضالت اسکلتی و از طریق چه مسیرهائی در بهبود تحمل گلوکز‪ ،‬عملکرد میتوکندری و‬
‫متابولیسم در پاسخ به زمان مختلف تمرینات ورزشی نقش دارند باید مشخص شود‪ .‬ادبیات موجود‪،‬‬
‫همگام سازی تمرین با زمان روز و ساعتهای شبانه روزی فرضیه جدیدی را مبنی بر وجود یک زمان‬

‫‪56‬‬ ‫‪-Ezagouri.et al‬‬


‫‪57‬‬
‫‪- Maier.et al‬‬

‫‪46‬‬
‫مطلوب برای دستیابی به قویترین تأثیر تمرینات ورزشی بر هومئوستاز متابولیک و بهبود اختالالت‬
‫متابولیک در افراد مبتال به ‪ T2DM‬ایجاد کرده است‪ .‬زمان تمرین میتواند دامنه فواید متابولیکی ناشی‬
‫از تمرین را تعیین کند‪ ،‬این نتایج پتانسل بالقوه تمرین درمانی مبتنی بر کرونوبیولوژی را در نظر میگیرد‪.‬‬
‫این مطالعات دالیل منطقی برای ادامه تحقیقات زمانبندی تمرین به عنوان یک استراتژی درمانی برای‬
‫درمان بیماریهای متابولیک است که ساعت عضالت اسکلتی در آنها مختل میشود‪.‬‬

‫‪ 9-3-2‬نتیجهگیری و چشم انداز آینده‬

‫عملکرد صحیح شبانهروزی به عنوان پیش شرط حفظ سالمت متابولیک ظاهر میشود و اثرات‬
‫مثبت تمرینات ورزشی بر سالمتی ممکن است با تغییر ساعت شبانهروزی در عضله اسکلتی و یا نتایج‬
‫متابولیکی ورزشی وابسته به زمان روز اصالح شود‪ .‬در این بخش مختصری از زیست شناسی شبانهروزی‬
‫و تاثیر آن بر متابولیسم بحث شد و همچنین چندین مکانیسم که اجزای مرتبط با ساعت مولکولی‬
‫هستند یعنی ‪ SIRT1‬و ‪ NAD+‬میتوانند از طریق تعامل با سیستم شبانهروزی و بالعکس بر عملکرد‬
‫میتوکندری و سالمت متابولیسم نقش داشته باشند‪ .‬همچنین تأثیر زمانبندی تمرین بر ساعت مولکولی‬
‫و ژنهای متابولیکی درگیر در متابولیسم گلوکز و لیپید با تأکید بر عضله اسکلتی‪ ،‬بررسی شد‪ .‬انتظار‬
‫میرود مطالعات آینده تعامل زمانبندی تمرینات ورزشی را با زیست شناسی شبانهروزی میتوکندری و‬
‫اهمیت آن در سالمت متابولیک را روشن کند‪ .‬با توجه به ارتباط قوی بین سبک زندگی و اختالل ژنهای‬
‫ساعت عضله اسکلتی با اختالالت متابولیکی‪ ،‬تقویت ساعتهای شبانهروزی برای بهبود کیفیت زندگی‬
‫به عنوان یک رویکرد ضروری برای جلوگیری و آسیب شناسیهای متابولیکی به شمار میرود‪ .‬این عوامل‬
‫میتواند چشم اندازهای جدیدی برای مداخالت تمرینی وابسته به زمان روز باز کند و از اهمیت آن به‬
‫عنوان کرونوتراپی پشتیبانی کند‪.‬‬

‫‪47‬‬
‫‪ 4-2‬پیشینه تحقیق‬

‫‪ 1-4-2‬مروری بر تحقیقات داخلی‬

‫تا کنون تحقیقی که تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر پروتئینهای پویائی میتوکندری و ‪NAD+ /SIRT1‬‬
‫بررسی کند یافت نشد‪ .‬همچنین هیچ تحقیقی در زمینه تاثیر تمرین ورزشی بر پروتئینهای ساعت‬
‫شبانهروزی یافت نشد‪ .‬خالصهای از پیشینه تحقیق در جداول (‪ )2-3( ،)2-2( ،)2-1‬ارائه شده است‪.‬‬

‫پیراوی و همکاران (‪ .)2019‬تأثیر تمرین با شدت زیاد (‪ )HIIT‬و تمرین مداوم با شدت کم‬
‫(‪ )LICT‬را بر بیان ژنهای ‪ MFN2‬و ‪ DRP-1‬در عضله اسکلتی‪ ،‬و میزان گلوکز و انسولین سرم مورد‬
‫بررسی قرار دادند‪ .‬موشهای گروههای تمرینی به مدت ‪ 8‬هفته و پنج جلسه در هفته روی تردمیل‬
‫دویدند‪ .‬تمرین ‪ HIIT‬با شدت ‪ ٪85- ٪80‬حداکثر سرعت و تمرین ‪ LICT‬با ‪ ٪55- ٪50‬حداکثر سرعت‬
‫اجرا شد‪ .‬تجزیه و تحلیل آماری نشان دادکه در گروههای تمرینی بیان ژن ‪ MFN2‬و ‪ DRP-1‬بهطور‬
‫معنیداری به ترتیب افزایش و کاهش یافت‪ .‬به نظر میرسد که هردو تمرین ‪ HIIT‬و ‪ LICT‬با بهبود‬
‫شاخصهای همجوشی و شکاف میتوکندری و اصالح شاخص مقاومت به انسولین و هومئوستاز گلوکز‪،‬‬
‫بر پویائی میتوکندری و دیابت تأثیر مفیدی دارند [‪.]92‬‬

‫زعفرانیه و همکاران (‪ ،)2018‬تحقیقی را با هدف بررسی تأثیر ‪ 12‬هفته تمرین هوازی بر‬
‫بیان پروتئینهای همجوشی – شکافت میتوکندری از جمله ‪ DRP-1‬و ‪ MFN2‬و ‪ OPA1‬در عضالت‬
‫قلب موشهای دیابتی نوع ‪ 2‬انجام دادند‪ .‬بدین منظور ده موش صحرایی با میانگین سنی ‪ 10‬هفته‪،‬‬
‫تمرین هوازی ‪ 12‬هفتهای (‪ 5‬روز در هفته‪ 30 ،‬دقیقه در روز) بر روی تردمیل انجام دادند‪ .‬نتایج تحقیق‬
‫نشان داد که میزان پروتئین ‪ OPA1‬افزایش معنیداری یافت‪ .‬در حالیکه بیان پروتئینهای ‪ MFN2‬و‬
‫‪ DRP1‬افزایش کمی یافتند‪ .‬در نتیجه تمرین هوازی احتماال شکاف و همجوشی میتوکندری را در‬
‫عضالت قلب موشهای دیابتی نوع ‪ 2‬تنظیم میکند [‪.]93‬‬

‫محسن زاده و همکاران (‪ ،)2020‬تأثیر تمرین تناوبی بر بیان ژنهای ‪ SIRT1‬و ‪ PGC1-α‬در‬
‫عضله اسکلتی موشهای دیابتی بررسی کردند‪ .‬بدین منظور ‪ 8‬هفته تمرین‪ 5 ،‬روز در هفته روی تردمیل‬
‫با سرعت ‪ 38-16‬متر بر دقیقه انجام شد‪ .‬نتایج نشان داد که ‪ 8‬هفته تمرین تناوبی بر افزایش ژنهای‬
‫‪ PGC1-α‬و ‪ SIRT1‬تأثیر معنیداری دارد‪ .‬تمرینات تناوبی منجر به افزایش بیان ‪ GLUT4‬و حساسیت‬
‫به انسولین میشود و سطح سالمت عضالت را بهبود میبخشد [‪.]145‬‬

‫ویزواری و همکاران (‪ ،)2018‬تاثیر تمرین هوازی بر سطوح سرمی شاخصهای متابولیکی‬


‫(سطح سرمی ‪ FGF21 ،SIRT1‬و ‪ )Fetuin A‬در زنان مبتال به دیابت نوع دو بررسی کردند‪ .‬مداخله‬
‫تمرینی شامل هشت هفته تمرین هوازی (سه جلسه‪ 70 ،‬تا ‪ % 80‬حداکثر ضربان قلب) بود‪ .‬نتایج نشان‬
‫داد که هشت هفته تمرین هوازی باعث افزایش معنیدار سطوح ‪ SIRT1‬و ‪ FGF21‬شد [‪.]146‬‬

‫‪48‬‬
‫کوهپایه و همکاران (‪ ،)1398‬تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی و تداومی را بر بیان ژن ‪SIRT1‬‬
‫در عضله قلب موشهای صحرائی چاق بررسی کردند‪ .‬گروههای تمرین تناوبی و تداومی به مدت ‪ 8‬هفته‪،‬‬
‫سه جلسه در هفته به ترتیب با شدت ‪ 80‬تا ‪ 85‬و ‪ 50‬تا ‪ 55‬درصد حداکثر سرعت روی تردمیل دویدند‪.‬‬
‫نتایج تحقیق نشان داد که بیان ژن ‪ SIRT1‬در هر دو گروه تمرینی تناوبی و تداومی افزایش معنیداری‬
‫نشان داد‪ .‬در مجموع به نظر میرسد تمرین تناوبی شدید نسبت به تمرین تداومی کم شدت اثرات مفید‬
‫بیشتری بر بهبود بیان ژن ‪ SIRT1‬در عضله قلب موشهای چاق دارد [‪.]147‬‬

‫‪ 2-4-2‬مروری بر تحقیقات خارجی‬


‫‪58‬‬
‫(‪ .)2014‬تحقیقی را با هدف تاثیر تمرین هوازی بر ژنهای پویائی‬ ‫فیالی و همکاران‬
‫میتوکندری‪ ،‬فسفوریالسیون )‪ DRP-1 (ser616‬و ارتباط آن با اکسیداسیون چربی و حساسیت به‬
‫انسولین در افراد چاق بررسی کردند‪ .‬بدین منظور هفده نفر به مدت ‪ 60‬دقیقه‪ 5 ،‬روز‪ 85-80،‬حداکثر‬
‫ضربان قلب برای ‪ 12‬هفته در پروتوکل ورزشی شرکت کردند‪ .‬نمونهبرداری عضله اسکلتی قبل و بعد از‬
‫مداخلهی تمرین از عضله چهارسر به دست آمد‪ .‬نتایج تحقیق نشان داد که فسفوریالسیون ‪DRP1‬‬
‫)‪ (ser616‬کاهش معنیداری یافت‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬کاهش در فسفوریالسیون )‪ DRP1 (ser616‬با افزایش‬
‫اکسیداسیون چربی و حساسیت به انسولین ارتباط منفی داشت‪ .‬پروتئین ‪ ( DNM1L‬ژنی که ‪DRP1‬‬
‫را کد گذاری میکند) و ‪ OPA1‬به دنبال مداخله تمرینی بهطور معنیداری افزایش یافتند‪ ،‬همچنین‬
‫روند افزایشی پروتئین ‪ MFN1/2‬مشاهده شد‪ .‬این تحقیق اولین دادهها را نشان میدهدکه از طریق‬
‫بهبود سبک زندگی‪ ،‬متابولیسم سوبسترا و حساسیت به انسولین در بزرگساالن چاق مقاوم به انسولین‬
‫ممکن است با واسطهی کاهش فعالسازی پروتئین شکافت میتوکندری ‪ DRP-1‬تنظیم شود [‪.]95‬‬

‫ویرانکی و همکاران‪ ،)2016( 59‬تحقیقی را با هدف تمرین با شدت متوسط بر عملکرد میتوکندری‬
‫موشهای دیابتی انجام دادند‪ .‬بدین منظور موشهای چاق دیابتی به مدت ‪ 5‬روز در هفته با سرعت ‪-10‬‬
‫‪ 11‬متر در دقیقه تمرین دویدن بر روی تردمیل برای ‪ 5‬هفته را انجام دادند‪ .‬تنظیم کننده بیوژنز‬
‫میتوکندری و سطوح ‪ MFN2‬و ‪ ،DRP-1‬اندازهگیری شد‪ .‬نتایج تحقیق نشان داد که برنامه تمرینی از‬
‫کاهش نسبت ‪ MFN2/DRP-1‬در قلب موش دیابتی جلوگیری میکند‪ .‬در نتیجه تمرین با شدت‬
‫متوسط‪ ،‬باعث جلوگیری از شکافت بیش از حد میتوکندری و بهبود عملکرد انقباضی میوکارد در موش‪-‬‬
‫های چاق دیابتی میشود [‪.]94‬‬

‫‪58‬‬
‫‪- Fealy et al‬‬

‫‪59‬‬
‫‪-Veeranki et al‬‬

‫‪49‬‬
‫چاوالن و همکاران‪ ،)2017( 60‬تأثیر تمرین با شدت زیاد (‪ )HIIT‬و تمرین مداوم با شدت‬
‫متوسط (‪ )MICT‬را بر کنترل هایپرگالیسمی و عملکرد میتوکندری عضله اسکلتی موشهای ‪db / db‬‬
‫بررسی کردند‪ .‬بدین منظور گروههای تمرینی ‪ 5‬روز در هفته و طی ‪ 10‬هفته روی تردمیل دویدند‪ .‬گروه‬
‫‪ MICT‬به مدت ‪ 80‬دقیقه (شیب ‪ 0‬درجه) با ‪ ٪60-50‬حداکثر سرعت (‪ )Vmax‬که طی تست فزاینده‬
‫عملکردی بدست آمد بر روی تردمیل دویدند‪ .‬گروه ‪ HIIT‬سیزده دوره ‪ 4‬دقیقه (شیب ‪ 20‬درجه) با‬
‫‪ Vmax 85-90٪‬تمرینات را اجرا کردند‪ .‬نتایج نشان داد که ‪ HIIT‬گلیسمی ناشتا و ‪ HbA1c‬را کاهش‬
‫داد‪ .‬در تمام نشانگرهای عملکرد میتوکندری ارزیابی شده‪ ،‬هیچ تفاوتی بین سه گروه به جز مقدار کل‬
‫پروتئینهای زنجیره انتقال الکترون‪ ،‬به میزان کمی در گروه ‪ HIIT‬در مقابل کنترل افزایش یافته است‪.‬‬
‫به طور مشابه‪ ،‬پروتئین ‪ ،MFN-2‬نشانگر همجوشی میتوکندریایی که در حالت دیابتی سرکوب میشود‪،‬‬
‫توسط پروتکلهای ‪ MICT‬یا ‪ HIIT‬اصالح نشده است‪ .‬تجزیه و تحلیل وسترن بالت افزایش معنیدار‬
‫محتوای ‪ GLUT4‬عضله و نسبت فسفوریالسیون ‪ Akt‬با انسولین را در گروه ‪ HIIT‬نشان داد‪ .‬به نظر‬
‫میرسد ‪ HIIT‬با مکانیزمهای مستقل از سازگاری میتوکندری‪ ،‬متابولیسم گلوکز را به طور موثرتری‬
‫نسبت به ‪ MICT‬در موشهای دیابتی بهبود میبخشد [‪.]35‬‬

‫موور و همکاران‪ ،)2019( 61‬تأثیر تمرین حاد و مزمن را بر سیگنالینگ پویایی میتوکندری و‬
‫همچنین تأثیر تنظیم کننده شکاف میتوکندری (‪ )DRP1‬بر عملکرد ورزشی و سازگاری عضالت اسکلتی‬
‫را بررسی کردند‪ .‬بدین منظور موشهای هتروزیگوت ‪ DRP1--‬و همچنین موشهای سالم با قند خون‬
‫طبیعی تمرینات ورزش حاد و مزمن را انجام دادند‪ .‬نتایج تحقیق نشان داد که تمرین استقامتی تمام‬
‫جنبههای چرخه میتوکندریایی‪ ،‬یعنی شکافت ‪ -‬همجوشی‪ ،‬بیوژنز و میتوفاژی را تحت تأثیر قرار میدهد‪.‬‬
‫فسفوریالسیون ‪ DRP-1 ser6161‬در موشهای نر و ماده در حین تمرین حاد در عضله افزایش یافت و‬
‫پس از تمرین به حالت اولیه برمیگردد‪ .‬بیان ‪ DNML1‬به شدت با عوامل شناخته شده برای تنظیم‬
‫متابولیسم میتوکندری و سازگاری با ورزش مرتبط بود‪ .‬کمبود ‪ DRP-1‬باعث کاهش استقامت عضالت‬
‫میشود و ظرفیت دویدن را کاهش میدهد‪ .‬همچنین ‪ DRP-1‬بر سازگاریهای عضالنی در پاسخ به‬
‫تمرین ورزشی نقش دارد‪ .‬این یافتهها اهمیت پویائی میتوکندری بهویژه سیگنالینگ ‪ DRP-1‬را در‬
‫تنظیم عملکرد و سازگاری با تمرینات استقامتی نشان میدهد [‪.]96‬‬

‫هئو و همکاران‪ ،)2021( 62‬نشان دادند که تمرین هوازی با شدت متوسط‪ ،‬اختالل عملکرد و‬
‫پویائی میتوکندری را در عضالت اسکلتی موشهای چاق بهبود میبخشد‪ .‬بدین منظور موشهای نر ‪4‬‬
‫هفتهای پس از دریافت رژیم غذای پر چرب (‪ )HFD‬تمرین هوازی بر روی تردمیل را با سرعت ‪13-16‬‬
‫متر‪/‬دقیقه‪ 50-40 ،‬دقیقه در روز‪ 6 ،‬روز در هفته به مدت ‪ 12‬هفته انجام دادند‪ .‬ساختار‪ ،‬عملکرد و‬
‫پویائی میتوکندری در عضله دوقلو مورد بررسی قرار گرفت‪ .‬نتایج نشان داد که ‪ 12‬هفته تمرین ورزش‬
‫هوازی‪ ،‬عدم تعادل همجوشی و شکافت میتوکندری ناشی از ‪ HFD‬را بهبود میبخشد‪ ،‬و باعث افزایش‬

‫‪60‬‬
‫‪-Chavanelle et al‬‬
‫‪61‬‬ ‫‪- Moore et al‬‬
‫‪62‬‬
‫‪- Heo et al‬‬

‫‪50‬‬
‫‪ MFN1/2‬در گروههای تمرینی شد‪ .‬همچنین تمرینهوازی متوسط از طریق بهبود عملکرد میتوکندری‬
‫مقاومت به انسولین ناشی از چاقی را در عضله اسکلتی کاهش میدهد و آسیب ساختاری میتوکندری‬
‫ناشی از چاقی را با بهبود پویایی میتوکندری و میتوفاژی معکوس میکند‪ ،‬بر این اساس پیشنهاد میکند‬
‫که تمرین هوازی متوسط‪ ،‬ممکن است در محافظت از عضله اسکلتی از طریق کاهش اختالالت‬
‫میتوکندری و مقاومت به انسولین ناشی از چاقی نقش درمانی داشته باشد [‪.]36‬‬

‫وانگ و همکاران‪ ،)2022( 63‬تاثیر تمرین هوازی را بر ظرفیت اکسیداتیو میتوکندری عضله‬
‫اسکلتی در موشهای مبتال به اختالل تحمل گلوکز مورد بررسی قرار دادند‪ .‬بدین منظور ‪ 8‬هفته تمرین‬
‫هوازی‪ 5 ،‬روز هفته‪ ،‬با شدت متوسط انجام شد‪ .‬پس از هشت هفته شاخصهای متابولیسم لیپید سرم‪،‬‬
‫سطح مالوندی آلدئید و سوپراکسید دیسموتاز و ‪ SDH ،PDH ،LDH‬و ‪ CCO‬اندازهگیری شد‪ .‬همچنین‬
‫از روش وسترن بالت برای تشخیص سطوح پروتئین ‪ PGC-1α ،NOX4‬و ‪ MFN2‬در عضله دوقلو‬
‫استفاده شد‪ .‬نتایج نشان داد که ‪ 8‬هفته تمرین هوازی باعث بهبود تحمل گلوکز‪ ،‬کاهش مقاومت به‬
‫انسولین‪ ،‬بهبود اختالالت متابولیسم لیپید و کاهش استرس اکسیداتیو میشود‪ .‬ورزش هوازی ‪ 8‬هفته‬
‫ای بیان ‪ NOX4‬عضله اسکلتی را کاهش میدهد و تحمل گلوکز را افزایش میدهد و بیان ‪،PDH ،LDH‬‬
‫‪ SDH‬و ‪ CCO‬را در عضله اسکلتی موش کاهش میدهد‪ .‬همچنین سطح پروتئین ‪ MFN2‬و ‪PGC-1α‬‬
‫را افزایش میدهد‪ .‬در مجموع این تحقیق نشان میدهد که تمرین هوازی میتواند متابولیسم انرژی را‬
‫تسریع کند‪ .‬این فرآیند ممکن است شامل دو جنبه باشد‪ :‬اول‪ ،‬افزایش بیان آنزیمهای متابولیسم‬
‫اکسیداتیو و ترویج چرخه اسید تری کربوکسیلیک‪ .‬دوم‪ ،‬افزایش بیان ‪ MFN2‬و تسریع همجوشی‬
‫میتوکندری برای تنظیم متابولیسم انرژی و کاهش استرس اکسیداتیو و مقاومت به انسولین [‪.]148‬‬

‫آکسرود و همکاران‪ ،)2022( 64‬تاثیر تمرین ورزشی بر همجوشی و شکافت میتوکندری در‬
‫عضله اسکلتی بزرگساالن چاق کم تحریک را مورد بررسی قرار دادند‪ .‬برنامه تمرینی هوازی به مدت ‪12‬‬
‫هفته (‪ 5‬روز در هفته‪ 85 ،‬درصد ‪ )HRMAX‬اجرا شد‪ .‬بیوپسی عضله اسکلتی قبل و بعد از تمرین انجام‬
‫شد‪ .‬بیان پروتئینهای همجوشی‪ -‬شکافت میتوکندری ‪ FIS1 ،OPA1 ،MFN2 ، MFN1‬و ‪PGC-1α‬‬
‫و ‪ HSC70‬از طریق وسترن بالت ارزیابی شد‪ .‬نتایج نشان داد که تمرین هوازی منجر به بهبود حساسیت‬
‫به انسولین‪ ،‬ظرفیت هوازی و اکسیداسیون چربی و همچنین کاهش وزن بدن‪ ،‬توده چربی و گلوکز ناشتا‬
‫شد‪ .‬همچنین ‪ 8‬هفته تمرین هوای باعث کاهش پروتئین ‪ FIS1‬در عضله اسکلتی شد در حالیکه تأثیر‬
‫معنیداری بر پروتئینهای ‪ OPA1 ،MFN2 ، MFN1‬نداشت‪ .‬تمرین هوازی نسبت پروتئینهای‬
‫همجوشی را به پروتئینهای شکافت بهبود بخشید که با بهبود دفع گلوکز همبستگی مثبت داشت‪ .‬در‬
‫مجموع نتایج این تحقیق نشان داد که تمرین ورزشی بیان پروتئینهای همجوشی و شکافت میتوکندری‬
‫را تغییر میدهد و شبکه لولهایتری را تقویت میکند‪ .‬این تغییرات ممکن است به بهبود حساسیت به‬
‫انسولین و استفاده از سوبسترا که پس از تمرین ورزشی مشاهده میشود کمک کند [‪.]37‬‬

‫‪63‬‬ ‫‪- Wang. et al‬‬


‫‪64‬‬
‫‪-Axelrod. et al‬‬

‫‪51‬‬
‫هانگ لیو و همکاران‪ ،)2018( 65‬تاثیر تمرین با شدت متوسط را بر عملکرد میتوکندری و‬
‫محور ‪ SIRT1/AMPK/PGC1-α‬عضله اسکلتی موشهای دیابتی ‪ db/db‬بررسی کردند‪ .‬تمرین ورزشی‬
‫با شدت متوسط ( ‪ 5/2‬متر در دقیقه‪ ،‬یک ساعت در روز‪ 5 ،‬روز در هفته ؛‪ 8‬هفته) بر روی تردمیل اجرا‬
‫شد‪ .‬نتایج تحقیق نشان داد که عالئم مقاومت به انسولین از جمله افزایش قند خون‪ ،‬هایپرانسولینمی و‬
‫تحمل گلوکز با تمرین متوسط تغییر پیدا نکرد‪ .‬اما تمرین از کاهش توده عضالت گاستروکینموس و‬
‫تیبالیس قدامی در موشهای گروه تمرینی جلوگیری کرد‪ .‬تمرین باعث افزایش بیان ‪ SIRT1‬و ‪PGC1α‬‬
‫و ‪ AMPK‬شد و بیان ژنهای درگیر در بیوژنز میتوکندری از جمله ‪ NRF1 , TFAM‬افزایش یافت‪ .‬در‬
‫مجموع‪ ،‬تمرین با شدت متوسط سیگنالینگ ‪ NF-kB‬را مهار میکند و ‪ SIRT1/AMPK/PGC1-α‬را‬
‫فعال میکند و آتروفی عضالت موشهای دیابتی را کاهش میدهد [‪.]38‬‬

‫گئو و همکاران‪ ،)2020( 66‬در تحقیق خود نشان دادند که درمان با آدیپونکتین با تنظیم بیان‬
‫پپتید مشتق شده از میتوکندری ‪ MOTS-c‬و پاسخ آن به تمرین ورزشی از طریق ‪APPL1-SIRT1-‬‬
‫‪ PGC-1α‬مقاومت به انسولین را در موشها بهبود میبخشد‪ .‬بدین منظور موشهای ‪ C57BL/6‬تحت‬
‫رژیم غذایی پرچرب و رژیم تمرینی قرار گرفتند‪ .‬تمرینات ورزشی به مدت ‪ 8‬هفته‪ 5 ،‬روز هفته‪60 ،‬‬
‫دقیقه با سرعت ‪ 20‬متر‪/‬دقیقه اجرا شد‪ .‬نتایج نشان داد که تمرین ورزشی از طریق تنظیم افزایشی مسیر‬
‫‪ APPL1-SIRT1-PGC-1α‬تولید و‪/‬یا ترشح ‪ MOTS-c‬عضله اسکلتی را با واسطهگری سیگنالدهی‬
‫آدیپونکتین تنظیم میکند‪ .‬این تحقیق بینشی از مسیرهای سلولی و مولکولی در پاتوژنز دیابت ارائه‬
‫میدهد و نشان میدهد که ‪ MOTS-c‬یک هدف درمانی جدید بالقوه در درمان دیابت است [‪.]149‬‬

‫‪67‬‬
‫(‪ ،)2020‬تاثیر تمرین ورزشی بر سطوح پروتئینهای مسیر سیگنالینگ‬ ‫وو و همکاران‬
‫‪ NAD+/SIRT1‬در عضله اسکلتی موشهای کم تحرک مورد بررسی قرار دادند‪ .‬بدین منظور موشهای‬
‫نر ‪ C57BL/6‬به مدت ‪ 8‬هفته‪ ،‬پنج بار در هفته تمرینات ورزشی را با استفاده از تردمیل حیوانی انجام‬
‫دادند و پس از آن عضالت دوقلو برداشته و آنالیز شدند‪ .‬نتایج این تحقیق نشان داد که پس از ‪ 8‬هفته‬
‫مداخله تمرینی‪ ،‬سطوح پروتئینهای ‪ NAD+ ،FOXO1 ،SIRT1 ،AMPK‬و ‪ PGC-1α‬در گروههای‬
‫تمرینی بهطور معنیداری افزایش یافته است‪ .‬در مجموع این نتایج نشان میدهد تمرین ورزشی میتواند‬
‫در تنظیم مسیر ‪ NAD+/SIRT1‬در عضالت دوقلو مؤثر باشد [‪.]39‬‬

‫لوئی و همکاران‪ ،)2019( 68‬در تحقیق خود نشان دادند که تمرین ورزشی ‪ SIRT1‬را تنظیم‬
‫میکند تا اختالل متابولیک را در کلیه و کبد موشهای دیابتی ‪ db/db‬کاهش دهد‪ .‬بدین منظور تمرینات‬
‫ورزشی به مدت ‪ 8‬هفته‪ 5 ،‬روز‪ 60 ،‬دقیقه‪ ،‬با سرعت ‪ 5‬متر در دقیقه روی تردمیل اجرا شد‪ .‬نتایج نشان‬
‫داد که تمرین ورزشی از افزایش وزن در موشهای ‪ db/db‬جلوگیری کرد‪ ،‬اما سطح گلوکز و انسولین را‬
‫کاهش نداد‪ .‬افزایش معنیدار پروتئین ‪ SIRT1‬از طریق تمرین با کاهش استیالسیون ‪ NF κB‬در کلیه‬
‫‪65‬‬
‫‪-Hung-Wen Liu‬‬
‫‪66‬‬
‫‪- Guo. et al‬‬
‫‪67 - Woo et al‬‬
‫‪68‬‬
‫‪- Liu et al‬‬

‫‪52‬‬
‫و کبد موشهای گروه تمرینی مرتبط بود‪ 8 .‬هفته تمرین باعث افزایش فعالیت سیترات سنتاز‪ ،‬کمپلکس‬
‫‪ II ،I‬و ‪ V‬میتوکندری‪ ،‬و ‪ PGC1α‬در سطح پروتئین در کلیه موشهای دیابتی شد‪ .‬بنابراین تنظیم‬
‫مثبت ‪ SIRT1‬ناشی از تمرین اختالل متابولیک در دیابت را کاهش میدهد [‪.]150‬‬

‫گوالم و همکاران‪ ،)2016( 69‬تاثیر تمرین ورزشی بر سطح ‪ NAD+‬و ‪ NADH‬موشهای تغذیه‬
‫شده با ‪ HFD‬را بررسی کردند‪ .‬پس از شش هفته رژیم غذایی ‪ HFD‬برنامهی تمرینی به مدت ‪ 6‬شش‬
‫هفته‪ ،‬شش روز هفته‪ 45 ،‬دقیقه با سرعت ‪ 15‬متر در دقیقه روی تردمیل اجرا شد‪ .‬نتایج تحقیق نشان‬
‫داد که هیچ تغییر قابلتوجهی در وزن بدن در پاسخ به ورزش مشاهده نشد‪ HFD .‬بهطور قابل توجهی‬
‫چاقی‪ ،‬تحمل گلوکز‪ ،‬انسولین پالسما‪ ،‬سطوح ‪ NADH‬و فعالیت سیترات سنتاز را در عضله اسکلتی و‬
‫کبد تغییر داد‪ .‬با این حال‪ ،‬تمرین ورزشی باعث افزایش معنیدار سطوح ‪ NAD+‬در عضله اسکلتی شد‬
‫در حالیکه بر سطوح ‪ NAD+‬کبد تغییری ایجاد نشد‪ .‬تمرین ورزش همچنین فعالیت سیترات سنتاز در‬
‫عضله را بهبود بخشید‪ .‬بهطور کلی این دادهها نشان میدهد که شش هفته تمرین میتواند باعث وارونگی‬
‫عدم تحمل گلوکز ناشی از چاقی شود که با اثرات مختص بافت و تغییرات عملکرد میتوکندری در عضله‬
‫و کبد مرتبط است [‪.]151‬‬

‫یودین و همکاران‪ ،)2017( 70‬تاثیر تمرین و مکمل نیکوتین آمید مونونوکلئوتید (‪ )NMN‬را‬
‫بر سطوح ‪ NAD+‬در موشهایی که مادران آنها با رژیم غذائی پرچرب تعذیه شدند بررسی کردند‪.‬‬
‫مداخله تمرینی به مدت ‪ 9‬هفته روی تردمیل اجرا شد‪ .‬نتایج نشان داد که چاقی مادر باعث افزایش‬
‫چربی و تری گلیسیرید کبدی‪ ،‬کاهش تحمل گلوکز‪ ،‬سطوح ‪ NAD+‬کبد و فعالیت سیترات سنتاز در‬
‫فرزندان شد‪ .‬هر دو مداخله تمرینی و مکمل ‪ NMN‬چاقی را کاهش دادند‪ ،‬و بهبود متوسطی در تحمل‬
‫گلوکز و بهبود نشانگرهای عملکرد میتوکندری و سطح ‪ NAD+‬نشان دادند‪ .‬در مجموع به نظر میرسد‬
‫مکمل ‪ NMN‬نسبت به تمرین اثرات قویتری بر کاتابولیسم چربی در کبد دارد [‪.]152‬‬

‫جوسفین و همکاران‪ ،)2021( 71‬تاثیر ترکیبی تمرین و مکمل مونونوکلئوتید نیکوتین آمید‬
‫(‪ )NMN‬بر کنترل هایپرگالیسمی موشهای چاق ناشی ‪ HFD‬بررسی کردند‪ .‬پس از ده هفته رژیم‬
‫غذائی ‪ HFD‬برنامه تمرینی به مدت ‪ 8‬هفته (‪ 6‬روز‪ 50 ،‬دقیقه) روی تردمیل و یا تمرین ‪ +‬مکمل ‪NMN‬‬
‫اجرا شد‪ .‬نتایج تحقیق نشان داد که تمرین ورزشی بهتنهایی باعث بهبود اختالالت متابولیک ناشی از‬
‫‪ HFD‬و افزایش ‪ NAD+‬میشود‪ .‬اگر چه تجویز مکمل ‪ NMN‬به تنهایی باعث افزایش سطح ‪ NAD+‬شد‬
‫با این حال ترکیب تمرین با مکمل ‪ NMN‬باعث شد که چندین جنبه از مزایای متابولیکی ناشی از‬
‫تمرین از جمله تحمل گلوکز‪ ،‬ترشح انسولین تحریک شده با گلوکز و تجمع تری گلیسیریدهای کبدی‬
‫در موشهای چاق مختل شود‪ .‬در مجموع فواید ناشی از تمرین بر کنترل هایپرگالیسمی توسط مکمل‬
‫‪ NMN‬در موشهای چاقی ناشی از ‪ HFD‬کاهش مییابد [‪.]153‬‬

‫‪69‬‬
‫‪- Golam. et al‬‬
‫‪70‬‬ ‫‪- Uddin. et al‬‬
‫‪71‬‬
‫‪- Josephine.et al‬‬

‫‪53‬‬
‫استیدل و همکاران‪ .)2016 ،72‬تحقیقی را با هدف تاثیر تمرین بر ژنهای ساعت بیماران‬
‫مبتال به بیماری عروق کرونر و دیابت نوع ‪ 2‬انجام دادند‪ .‬بدین منظور نوزده بیمار مبتال به ‪CAD‬‬
‫و ‪ 50-64( T2DM‬سال) به مدت شش ماه برنامه تمرین را انجام دادند‪ .‬مداخله تمرینی چهار هفته بین‬
‫ساعت ‪ 08:00‬و ‪ 16:00‬در بیمارستان انجام شد و بیماران رژیم غذایی هیپوکالری دریافت کردند و به‬
‫دنبال آن یک برنامه ‪ 5‬ماهه تمرین در خانه بین ساعت ‪ 18‬تا ‪ 20‬انجام شد‪ .‬در آغاز مطالعه‪ ،‬پایان چهار‬
‫هفته و پس از شش ماه‪ ،‬پارامترهای عوامل خطرزای قلبی عروقی و همچنین مجموعهای از ژنهای‬
‫ساعت عضله اسکلتی شامل ‪ ALAS1 CRY2 ،PER1 ،CLOCK‬اندازهگیری شد‪ .‬نتایج این تحقیق‬
‫نشان دادکه تمرین ورزشی هیچ تاثیری بر ژنهای ‪ CRY2 ،PER1 CLOCK‬ندارد اما اثرات معنیداری‬
‫بر ژن مرتبط با ساعت ‪ ALAS1‬دارد [‪.]154‬‬

‫اریکسون و همکاران‪ ،)2020( 73‬تحقیقی را با هدف بررسی تأثیر تمرینات ورزشی بر ژنهای‬
‫ساعت عضالت اسکلتی در بزرگساالن مبتال به چاقی و پیش دیابتی انجام دادند‪ .‬بدین منظور ‪ 12‬هفته‬
‫تمرین هوازی (‪ 5‬روز در هفته‪ 60 ،‬دقیقه دویدن روی تردمیل با شدت ‪ %85‬حداکثر ضربان قلب) اجرا‬
‫شد‪ .‬بیان ژن و پروتئین ‪ PER1/2 , CRY1/2 ،CLOCK ،BMAL1‬در عضله چهارسر قبل و بعد از‬
‫مداخله جمعآوری شد‪ .‬نتایج تحقیق نشان داد که حساسیت محیطی به انسولین (میزان دفع گلوکز) و‬
‫ظرفیت ورزش (حداکثر اکسیژن مصرفی) با تمرین ورزش بهبود یافته است‪ .‬افزایش معنیداری در‬
‫ژنهای ساعت ‪ BMAL1‬و ‪ PER2‬مشاهده شد‪ .‬در حالیکه سایر ژنهای ‪CLOCK, CRY1/2 , PER1‬‬
‫تغییر معنیداری مشاهده نشد‪ .‬نتیجه اینکه تمرینات ورزشی بر ساعت مولکولی عضله اسکلتی در‬
‫بزرگساالن مبتال به چاقی و پیش دیابت تأثیر میگذارد و بیان ژن عضله اسکلتی ‪ BMAL1‬ممکن است‬
‫حساسیت به انسولین را بهبود بخشد [‪.]155‬‬

‫دالبرام و همکاران‪ .)2019( 74‬تحقیقی را با هدف " تاثیر دویدن داوطلبانه بر روی چرخ‬
‫گردان در دو زمان مختلف در فاز تاریکی را بر دفع گلوکز و پروتئینهای ساعت بررسی کردند‪ .‬بدین‬
‫منظور موشهای نر هشت هفتهای‪ ،‬با ‪ ٪60‬رژیم غذایی پرچرب (‪ )HFD‬و ‪ % 10‬رژیم غذایی کم چرب‬
‫(‪ )LFD‬تغذیه شدند‪ .‬پس از ‪ 4‬هفته رژیم غذایی مربوطه‪ ،‬یک گروه تمرین در ‪ 4‬ساعت اول فاز تاریک‬
‫به چرخ دسترسی داشتند (‪ )ZT: 16-12‬و گروه دیگر در ‪ 4‬ساعت آخر مرحله تاریک به چرخ دسترسی‬
‫داشتند (‪ .)ZT:20-24‬برنامه تمرینی دویدن به مدت ‪ 4‬هفته اجرا شد‪ .‬نتایج تحقیق نشان دادکه ‪VWR‬‬
‫در اواخر فاز تاریکی باعث کاهش وزن بدن در مقایسه با ‪ VWR‬در ابتدای فاز تاریکی شد‪ .‬برعکس‪ ،‬زمان‬
‫انجام ‪ VWR‬در روز بر عملکرد انسولین و دفع گلوکز تأثیر نمیگذارد‪ .‬سیگنالینگ انسولین (پروتئین‬
‫‪ AKT‬و‪ )GLUT4‬در عضله اسکلتی موشهای تغذیه شده با ‪ HFD‬تحت تأثیر ‪ VWR‬محدود شده در‬

‫‪72‬‬
‫‪-Steidle-Kloc et al‬‬
‫‪73‬‬ ‫‪-Erickson et al‬‬
‫‪74‬‬
‫‪-Dalbram et al‬‬

‫‪54‬‬
‫روز قرار نمیگیرد‪ VWR .‬مستقل از زمان تمرین در اوایل یا اواخر فاز تحرکی بر روی پروتئینهای اصلی‬
‫ساعت در تأثیر میگذارد‪ .‬بطوریکه ‪ VWR‬فراوانی ‪ BMAL1‬و ‪ CLOCK‬در عضله چهار سر ران را‬
‫افزایش داد در حالیکه فراوانی ‪ PER2‬و ‪ CRY1‬توسط ‪ VWR‬تغییر نکرده است‪ .‬در مجموع دویدن‬
‫داوطلبانه روی چرخ در اواخر فاز تاریکی‪ ،‬بدون تغییر در عملکرد انسولین باعث بهبود چاقی ناشی از‬
‫رژیم غذایی در موشها میشود [‪.]156‬‬

‫(‪ ،)2019‬تحقیقی با عنوان "زمان ورزش تأثیرگذاری بر مسیرهای‬ ‫‪75‬‬


‫ساتو و همکاران‬
‫متابولیک عضالنی و هومئوستاز انرژی سیستمیک را مشخص میکند" را انجام دادند‪ .‬در این پژوهش‬
‫تأثیر یک جلسه تمرین حاد بر روی تردمیل (‪ 60‬دقیقه) در دو ساعت مختلف در اوایل فاز روشنائی‬
‫(‪ )early light phase=ZT3‬و اوایل فاز تاریکی (‪ )early dark phase= ZT15‬بر متابولیسم عضالت‬
‫اسکلتی در موشها بررسی شد‪ .‬موشها در ‪ 16 ،12 ،8 ،4 ،0‬و ‪ 20‬ساعت پس از ‪ 60‬دقیقه ورزش حاد‬
‫قربانی شدند‪ .‬نویسندگان اثر متابولیکی قویتری شامل مسیرهای گلیکولیز‪ ،‬اکسیداسیون لیپیدها و در‬
‫تمرین در اوایل فاز تاریکی نسبت به تمرین در اوایل فاز روشنائی نشان دادند [‪.]13‬‬

‫عزاگوری و همکاران‪ ،)2019( 76‬تحقیق با عنوان تشریح فیزیولوژیکی و مولکولی ظرفیت‬


‫ورزشی در موش و انسان انجام دادند‪ .‬محققین دریافتند که ظرفیت ورزشی موش و انسان بین دو زمان‬
‫از فاز فعال خود‪ ،‬اوایل فاز تاریکی (‪ )early-dark phase‬و اواخر فاز تاریکی (‪ )lete-dark phase‬تفاوت‬
‫دارد و در موشها به شدت ورزش و پروتئین شبانهروزی ‪ PER1 / 2‬وابسته است‪ .‬نویسندگان دریافتند‬
‫که ظرفیت ورزشی در پروتوکل با شدت متوسط در اوایل تاریکی نسبت به اواخر تاریکی بهتر است‪.‬‬
‫نتایج نشان داد که زمان تمرین بیان ژن در عضله اسکلتی را با توجه به زمان روز تغییر میدهد و‬
‫تغییرات قویتری در گروه ‪ Early‬نسبت به گروه ‪ Late‬بر مسیرهای سیگنالینگ انسولین و متابولیسم‬
‫گلوکز ایجاد میشود [‪.]14‬‬

‫ساویک و همکاران‪ ،)2019( 77‬تحقیقی را باهدف مقایسه تمرین عصرگاهی در مقابل تمرین‬
‫صبحگاهی بر بهبود سطح گلوکز خون در افراد مبتال به دیابت نوع دو انجام دادند‪ .‬تمرینات به مدت ‪2‬‬
‫هفته در دو زمان صبحگاهی (ساعت ‪ )08:00‬و عصرگاهی (ساعت ‪ )16:00‬با شدت زیاد )‪ (HIIT‬برای‬
‫سه جلسه در هفته انجام شد‪ .‬نتایج تحقیق نشان داد که انجام تمرینات در عصر در بهبود قند خون‬
‫مردان مبتال به دیابت نوع ‪ 2‬مؤثرتر از تمرینات صبحگاهی است‪ .‬نکته جالب توجه این بود که تمرین‬
‫صبحگاهی تاثیرات حاد و مضری بر گل‪.‬کز خون دارد و باعث افزایش گلوکز خون میشود [‪.]16‬‬

‫‪75‬‬
‫‪-Sato et al‬‬
‫‪76‬‬ ‫‪-Ezagouri et al‬‬
‫‪77‬‬
‫‪-Savikj et al‬‬

‫‪55‬‬
‫چیانگ و همکاران‪ ،)2019( 78‬تاثیر ‪ 12‬هفته تمرین ورزشی با شدت متوسط در صبح و‬
‫بعدازظهر را بر پاسخ گلوکز خون بیماران مبتال به دیابت نوع دو مورد بررسی قرار دادند‪ .‬نتایج نشان داد‬
‫که تمرین ورزشی با شدت متوسط صبحگاهی در بهبود گلوکز خون (‪ )FBG‬موثرتر است‪ .‬نویسندگان‬
‫بیان داشتند که ‪ 12‬هفته تمرین با شدت متوسط برای بیماران مبتال به دیابت نوع دو بیخطر به نظر‬
‫میرسد و زمان تمرین ممکن است بر ‪ VO2max‬و کنترل متابولیک مرتبط با تمرین تأثیر بگذارد [‪.]17‬‬

‫ژانگ و همکاران‪ ،)2022( 79‬تأثیر زمانبندی تمرین هوازی را بر کیفیت میتوکندری و ساعت‬
‫مولکولی در کبد موشهای ‪ db/db‬مورد بررسی قرار دادند‪ .‬بدین منظور هشت هفته تمرین هوازی‪5 ،‬‬
‫روز هفته‪ ،‬با سرعت متوسط در دو زمان‪ :‬تمرین شبانه (‪ 8:00‬بعداز ظهر‪ ،‬فاز فعال موش) و تمرین‬
‫صبحگاهی (‪ 8:00‬صبح‪ ،‬فاز استراحت موش) انجام شد و بیان پروتئین با روش وسترن بالت اندازهگیری‬
‫شد‪ .‬نتایج نشان داد که هر دو تمرین باعث کاهش معنیدار سطح گلوکز خون و کلسترول سرم شد و‬
‫در مقایسه با تمرین شبانه‪ ،‬تمرین صبحگاهی بهطور معنیداری حساسیت به انسولین را در موشهای‬
‫‪ db/db‬بهبود بخشید‪ .‬تمرین هوازی بر پروتئین ‪ BMAL1‬تاثیر معنیداری ندارد اما باعث افزایش بیان‬
‫پروتئین ‪ CLOCK‬در کبد موشهای دیابتی شد‪ .‬تمرین هوازی در هر دو زمان تاثیری بر بیان پروتئین‬
‫همجوشی میتوکندری ‪ MFN1‬و پروتئین شکافت میتوکندری ‪ DRP-1‬نداشت‪ .‬در مجموع این تحقیق‬
‫نشان داد که تمرین صبحگاهی برای افزایش حساسیت به انسولین و انتقال گلوکز در دیابت نوع دو‬
‫مفیدتر است‪ ،‬در حالیکه تمرین شبانه ممکن است اختالل میتوکندری را از طریق ‪CLOCK-‬‬
‫‪ mitophagy-apoptosis‬در کبد بهبود بخشد و در نتیجه اختالالت گلوکز و چربی را کاهش دهد [‪.]157‬‬

‫‪ 5-2‬جمعبندی‬

‫مطالعات قبلی بر روی مدلهای انسانی و حیوانی نشان دادند که انواع متفاوت مداخالت تمرینی‬
‫با تغییر مؤثر پروتئینهای پویائی میتوکندری (‪ MFN2‬و ‪ )DRP-1‬و نشانگرهای عملکرد میتوکندری‬
‫(‪ SIRT1‬و ‪ )NAD+‬اثرات مطلوبی بر بهبود سالمت متابولیک در شرایط دیابتی دارد‪ .‬با این حال بیشتر‬
‫تحقیقات موجود در زمینهی پویائی و عملکرد میتوکندری موضوع ریتم شبانهروزی و اثر زمان روز بر‬
‫نتایج تمرینی نادیده گرفته شده است‪ .‬عالوه براین تحقیقات محدودی در سالهای اخیر در زمینهی‬
‫زمانبندی تمرین و نقش ساعتهای شبانهروزی انجام شده است که دالیلی قدرتمند برای تقویت عملکرد‬
‫متابولیکی عضله اسکلتی با واسطهی زمان تمرین ارائه میدهند‪ .‬همچنین میتواند پاسخی به پارادایم‪-‬‬
‫های موجود درباره تاثیر زمان تمرین بر کنترل هایپرگالیسمی و مقاومت به انسولین باشد‪ .‬بنابراین‬
‫بسیار مهم و جذاب است که عالوه بر کمیت‪ ،‬شدت‪ ،‬مدت و نوع تمرین‪ ،‬نقش زمان تمرین بر ساعت‬
‫شبانهروزی و تنظیم پویائی میتوکندری در شرایط دیابتی بررسی شود تا عوامل بالقوهای که در تعیین‬
‫سالمت میتوکندری و دستیابی به حداکثر نتایج تمرینی دارند شناسایی شوند‪.‬‬

‫‪78‬‬ ‫‪- Chiang. et al‬‬


‫‪79‬‬
‫‪- Zhang. et al‬‬

‫‪56‬‬
‫نمونه‬ ‫روش‬ ‫بافت‬ ‫نتایج‬ ‫جدول(‪.)2-1‬تاثیر تمرین بر ‪MFN2 , DRP-1‬‬ ‫نویسندگان‬
‫موش‬ ‫بیان ژن‬ ‫عضله‬ ‫‪MFN2‬‬ ‫تأثیر تمرین (‪ )HIIT‬و تمرین مداوم (‪ )LICT‬بر ژن‪-‬‬ ‫پیراوی و‬
‫دیابتی‬ ‫اسکلتی‬ ‫‪DRP-1‬‬ ‫های ‪ MFN2‬و ‪ DRP-1‬در عضله اسکلتی موشهای‬ ‫همکاران‬
‫دیابتی‪ 8( .‬هفته‪ 5 ،‬جلسه‪ HIIT ،‬با شدت ‪٪85- ٪80‬‬ ‫(‪)2019‬‬
‫حداکثر سرعت و ‪ LICT‬با ‪ ٪55- ٪50‬حداکثر‬ ‫]‪[92‬‬
‫سرعت)‬
‫موش‬ ‫بیان‬ ‫عضله‬ ‫‪MFN2‬‬ ‫تأثیرتمرین هوازی بر بیان پروتئینهای همجوشی –‬ ‫زعفرانیه و‬
‫دیابتی‬ ‫پروتئین‬ ‫قلب‬ ‫‪OPA1‬‬ ‫شکافت میتوکندری در قلب موشهای دیابتی نوع دو‪.‬‬ ‫همکاران‬
‫‪DRP-1‬‬
‫(‪ 12‬هفته‪ 5 ،‬روز در هفته‪ 30 ،‬دقیقه)‬ ‫(‪)2018‬‬
‫]‪[93‬‬
‫انسان‬ ‫بیان‬ ‫عضله‬ ‫‪MFN1/2‬‬ ‫تاثیر تمرین هوازی بر ژنهای پویائی میتوکندری‪،‬‬ ‫‪Fealy et al‬‬
‫چاق‬ ‫پروتئین‬ ‫اسکلتی‬ ‫‪DRP-1‬‬ ‫فسفوریالسیون )‪ DRP-1 (ser616‬و ارتباط آن با‬ ‫(‪)2014‬‬
‫‪OPA1‬‬
‫‪HOMA-IR‬‬ ‫اکسیداسیون چربی و حساسیت به انسولین در افراد‬ ‫]‪[95‬‬
‫چاق‪ 12( .‬هفته‪ 60 ،‬دقیقه‪ 5 ،‬روز‪ 85-80،‬حداکثر‬
‫ضربان قلب)‬
‫موش‬ ‫بیان‬ ‫عضله‬ ‫‪MFN2‬‬ ‫تاثیر تمرین با شدت متوسط بر عملکرد میتوکندری‬ ‫‪Veeranki et‬‬
‫دیابتی‬ ‫پروتئین‬ ‫قلب‬ ‫‪DRP-1‬‬ ‫(بیوژنز و پویائی میتوکندری) موشهای دیابتی‪5( .‬‬ ‫‪al‬‬
‫(‪)2016‬‬
‫هفته‪ 5 ،‬روز‪ 11-10 ،‬متر ‪ /‬دقیقه)‬ ‫]‪[94‬‬
‫موش‬ ‫بیان‬ ‫عضله‬ ‫‪Glucose‬‬ ‫تأثیر تمرین با شدت زیاد (‪ )HIIT‬و تمرین مداوم با‬ ‫‪Chavanelle‬‬
‫دیابتی‬ ‫پروتئین‬ ‫اسکلتی‬ ‫‪Hb1ac‬‬ ‫شدت متوسط (‪ )MICT‬بر کنترل هایپرگالیسمی و‬ ‫)‪et al (2017‬‬
‫‪MFN2‬‬
‫‪DRP1‬‬ ‫عملکرد میتوکندری عضله اسکلتی موشهای ‪db /‬‬ ‫]‪[35‬‬
‫‪GLUT4‬‬ ‫‪ 10( .db‬هفته‪ 5 ،‬روز در هفته‪ 80 :MICT ،‬دقیقه‪،‬‬
‫‪( :HIIT ، Vmax 50-60٪‬شیب ‪ 20‬درجه)‪-85 ،‬‬
‫‪( Vmax 90٪‬‬
‫موشهای‬ ‫بیان‬ ‫عضله‬ ‫‪MFN2‬‬ ‫تأثیر تمرین حاد و مزمن بر سیگنالینگ پویایی‬ ‫‪Moore et -‬‬
‫هتروزیگوت‬ ‫پروتئین‬ ‫اسکلتی‬ ‫‪DRP1‬‬ ‫میتوکندری و همچنین تأثیر تنظیم کننده شکاف‬ ‫)‪al (2019‬‬
‫—‪DRP1‬‬ ‫میتوکندری (‪ )DRP-1‬بر عملکرد ورزشی و سازگاری‬ ‫]‪[96‬‬
‫موشهای‬ ‫عضالت اسکلتی‬
‫سالم‬
‫موشهای‬ ‫بیان‬ ‫عضله‬ ‫‪MFN1/2‬‬ ‫تاثیر تمرین هوازی با شدت متوسط بر عملکرد و‬ ‫‪Heo et al‬‬
‫چاق ناشی‬ ‫پروتئین‬ ‫اسکلتی‬ ‫‪DRP-1‬‬ ‫پویائی میتوکندری در عضالت اسکلتی موشهای‬ ‫)‪(2021‬‬
‫‪HOMA-IR‬‬
‫‪HFD‬از‬ ‫‪Glucose‬‬ ‫چاق ناشی از ‪ 12( .HFD‬هفته تمرین هوازی بر‬ ‫]‪[36‬‬
‫روی تردمیل‪ ،‬با سرعت ‪ 13-16‬متر‪ /‬دقیقه‪50-40 ،‬‬
‫دقیقه‪ 6 ،‬روز هفته)‬
‫موش چاق‬ ‫بیان‬ ‫عضله‬ ‫‪MFN2‬‬ ‫تاثیر تمرین هوازی بر ظرفیت اکسیداتیو میتوکندری‬ ‫‪wang et al‬‬
‫ناشی از‬ ‫پروتئین‬ ‫اسکلتی‬ ‫‪PGC-1α‬‬ ‫عضله اسکلتی در موشهای مبتال به اختالل تحمل‬ ‫)‪(2022‬‬
‫‪Insulin‬‬
‫‪HFD‬‬ ‫‪resistance‬‬ ‫گلوکز ‪ 8 ( .‬هفته تمرین هوازی‪ 5 ،‬روز هفته‪ ،‬با شدت‬ ‫]‪[148‬‬
‫‪Oxidative‬‬ ‫متوسط)‬
‫‪metabolism‬‬
‫انسان‬ ‫بیان‬ ‫عضله‬ ‫‪MFN1/2‬‬ ‫تاثیر تمرین ورزشی بر همجوشی و شکافت‬ ‫‪Axelrod. et‬‬
‫چاق‬ ‫پروتئین‬ ‫اسکلتی‬ ‫‪OPA1‬‬ ‫میتوکندری در عضله اسکلتی افراد چاق‪.‬‬ ‫)‪al (2022‬‬
‫‪FISI‬‬
‫‪PGC1α‬‬ ‫(برنامه تمرینی هوازی به مدت ‪ 12‬هفته‪ 5 ،‬روز در‬ ‫]‪[37‬‬
‫‪HSC70‬‬ ‫هفته‪ 85 ،‬درصد ‪)HRMAX‬‬
‫‪VO2MAX‬‬
‫‪Glucose‬‬
‫‪Fusion/fission‬‬

‫‪57‬‬
‫نمونه‬ ‫روش‬ ‫بافت‬ ‫نتایج‬ ‫جدول (‪ .)2-2‬تاثیر تمرین بر ‪NAD+/SIRT1‬‬ ‫نویسندگان‬
‫موش‬ ‫بیان ژن‬ ‫عضله‬ ‫‪SIRT1‬‬ ‫تأثیر تمرین تناوبی بر بیان ژنهای ‪ SIRT1‬و‬ ‫محسن زاده و‬
‫دیابتی‬ ‫اسکلتی‬ ‫‪PGC1α‬‬ ‫‪ PGC1-α‬و ‪ GLUT4‬در عضله اسکلتی موش‪-‬‬ ‫همکاران‬
‫‪GLUT4‬‬
‫های دیابتی‪ 8 ( .‬هفته ‪ 5 ،‬روز‪ ،‬با سرعت ‪38-16‬‬ ‫(‪)2020‬‬
‫متر‪ /‬دقیقه )‬ ‫]‪[145‬‬
‫انسان‬ ‫سطوح‬ ‫‪SIRT1‬‬ ‫تاثیر تمرین هوازی بر سطوح سرمی شاخصهای‬ ‫ویزواری و‬
‫دیابتی‬ ‫سرم‬ ‫‪HOMA-IT‬‬ ‫متابولیکی (‪ ) FGF21-SIRT1‬در زنان مبتال به‬ ‫همکاران‬
‫‪Glucose‬‬
‫دیابت نوع دو‪( .‬هشت هفته تمرین هوازی‪ ،‬سه جلسه‬ ‫(‪)2018‬‬
‫در هفته)‬ ‫]‪[146‬‬
‫موش چاق‬ ‫بیان ژن‬ ‫عضله‬ ‫‪SIRT1‬‬ ‫تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی و تداومی بر بیان ژن‬ ‫کوهپایه و‬
‫قلب‬ ‫‪ SIRT1‬در عضله قلب موشهای صحرائی چاق‪8 ( .‬‬ ‫همکاران‬
‫هفته‪ ،‬سه جلسه در هفته به ترتیب با شدت ‪85 - 80‬‬ ‫(‪)1398‬‬
‫و ‪ 55 - 50‬درصد حداکثر سرعت)‪.‬‬ ‫]‪[147‬‬
‫موش‬ ‫بیان‬ ‫عضله‬ ‫‪HOMA-IR‬‬ ‫تاثیر تمرین با شدت متوسط بر عملکرد میتوکندری‪،‬‬ ‫‪Hung-Wen‬‬
‫دیابتی‬ ‫پروتئین‬ ‫اسکلتی‬ ‫‪Glucose‬‬ ‫و محور ‪ SIRT1/AMPK/PGC1-α‬عضله‬ ‫)‪Liu (2018‬‬
‫‪SIRT1‬‬
‫‪PGC1α‬‬ ‫اسکلتی موشهای دیابتی ‪ 8( .db/db‬هفته تمرین با‬ ‫]‪[38‬‬
‫شدت متوسط ‪ 5‬متر ‪ /‬دقیقه‪ ،‬یک ساعت‪ 5 ،‬روز در‬
‫هفته)‬
‫موش چاق‬ ‫بیان‬ ‫عضله‬ ‫‪SIRT1‬‬ ‫درمان با آدیپونکتین با تنظیم بیان پپتید مشتق شده‬ ‫‪Guo. et al‬‬
‫ناشی از‬ ‫پروتئین‬ ‫اسکلتی‬ ‫‪PGC1α‬‬ ‫از میتوکندری ‪ MOTS-c‬و پاسخ آن به تمرین‬ ‫)‪(2020‬‬
‫‪Insulin‬‬
‫‪HFD‬‬ ‫‪resistance‬‬ ‫ورزشی از طریق ‪APPL1-SIRT1-PGC-1α‬‬ ‫]‪[149‬‬
‫مقاومت به انسولین را در موشها بهبود میبخشد‪8( .‬‬
‫هفته‪ 5 ،‬روز هفته‪ 60 ،‬دقیقه با سرعت ‪ 20‬متر‪/‬دقیقه)‬
‫موش‬ ‫بیان‬ ‫کبد و‬ ‫‪Weight‬‬ ‫تاثیر تمرین ورزشی بر ‪ SIRT1‬و اختالل متابولیک‬ ‫‪Liu et al‬‬
‫‪DB/DB‬‬ ‫پروتئین‬ ‫کلیه‬ ‫‪Glucose‬‬ ‫در موشهای دیابتی ‪db/db‬‬ ‫)‪(2019‬‬
‫‪Insulin‬‬
‫‪SIRT1‬‬ ‫(‪ 8‬هفته‪ 5 ،‬روز‪ 60 ،‬دقیقه‪ ،‬سرعت ‪ 5‬متر ‪ /‬دقیقه)‬ ‫]‪[150‬‬
‫‪PGC1α‬‬
‫موش‬ ‫بیان‬ ‫عضله‬ ‫‪NAD+ ‬‬ ‫تاثیر تمرین ورزشی بر سطوح پروتئینهای مسیر‬ ‫‪Woo et al‬‬
‫پروتئین‬ ‫اسکلتی‬ ‫‪SIRT1 ‬‬ ‫سیگنالینگ ‪ NAD+/SIRT1‬در عضله اسکلتی‬ ‫)‪(2020‬‬
‫‪AMPK‬‬
‫‪PGC1α‬‬ ‫موشهای کم تحرک‪ 8 ) .‬هفته‪ ،‬پنج بار در هفته‪ ،‬یک‬ ‫]‪[39‬‬
‫‪FOXO‬‬ ‫ساعت‪ 10 ،‬متر بر درقیقه)‬
‫موش ماده‬ ‫بیان‬ ‫عضله‬ ‫‪Weight‬‬ ‫تاثیر تمرین ورزشی بر سطح ‪ NAD+‬و ‪NADH‬‬ ‫‪Golam. et al‬‬
‫تغذیه شده‬ ‫پروتئین‬ ‫اسکلتی‬ ‫‪NAD+‬‬ ‫موشهای تغذیه شده با ‪ 6 ( . HFD‬هفته‪ 6،‬روز هفته‪،‬‬ ‫)‪(2016‬‬
‫‪NADH‬‬
‫‪HFD‬با‬ ‫و کبد‬ ‫‪ 45‬دقیقه‪ ،‬سرعت ‪ 15‬متر ‪ /‬دقیقه)‬ ‫]‪[148‬‬
‫موش ماده‬ ‫بیان‬ ‫کبد‬ ‫‪NAD+‬‬ ‫تاثیر تمرین و مکمل نیکوتین آمید مونونوکلئوتید‬ ‫‪Uddin. et al‬‬
‫تغذیه شده‬ ‫پروتئین‬ ‫(‪ )NMN‬بر سطوح ‪ NAD+‬در موشهایی که مادران‬ ‫)‪(2017‬‬
‫‪HFD‬با‬ ‫آنها با رژیم غذائی پرچرب تعذیه شدند‬ ‫]‪[149‬‬
‫(‪ 9‬هفته‪ 5 ،‬روز هفته‪ 60 ،‬دقیقه‪ 10 ،‬متر‪ /‬دقیقه)‬
‫موش چاق‬ ‫بیان‬ ‫عضله‬ ‫‪NAD+‬‬ ‫تاثیر ترکیبی تمرین و مکمل مونونوکلئوتید نیکوتین‬ ‫‪Josephine.et‬‬
‫ناشی از‬ ‫پروتئین‬ ‫اسکلتی‬ ‫‪Glucose‬‬ ‫آمید (‪ )NMN‬بر کنترل هایپرگالیسمی موشهای‬ ‫‪al‬‬
‫(‪)2021‬‬
‫‪HFD‬‬ ‫و کبد‬ ‫چاق ناشی ‪( .HFD‬پس از ده هفته رژیم غذائی‬
‫‪ HFD‬برنامه تمرینی به مدت ‪ 8‬هفته‪ 6 ،‬روز‪50 ،‬‬ ‫]‪[150‬‬
‫دقیقه روی تردمیل و یا تمرین ‪ +‬مکمل ‪ NMN‬اجرا‬
‫شد)‪.‬‬

‫‪58‬‬
‫نمونه‬ ‫روش‬ ‫بافت‬ ‫نتایج‬ ‫جدول(‪.)2-3‬تاثیر تمرین بر ‪BMAL1-PER2‬‬ ‫نویسندگان‬
‫انسان‬ ‫بیان ژن‬ ‫عضله‬ ‫‪PER1‬‬ ‫تاثیر تمرین بر ژنهای ساعت بیماران مبتال به بیماری‬ ‫‪Steidle-‬‬
‫دیابتی‬ ‫اسکلتی‬ ‫‪CRY2‬‬ ‫عروق کرونر و دیابت نوع دو‪ .‬مداخله تمرینی بین‬ ‫‪Kloc et al‬‬
‫‪CLOCK‬‬ ‫)‪(2016‬‬
‫‪ALAS1‬‬ ‫ساعت ‪ 08:00‬و ‪ 16:00‬در بیمارستان (یک ماه) ‪5 +‬‬
‫ماهه تمرین در خانه ساعت ‪20-18‬‬ ‫]‪[151‬‬
‫انسان‬ ‫بیان ژن‬ ‫عضله‬ ‫‪BMAL1‬‬ ‫تأثیر تمرین ورزشی بر ژنهای ساعت عضالت اسکلتی‬ ‫‪Erickson et‬‬
‫پیش‬ ‫و‬ ‫اسکلتی‬ ‫‪PER2‬‬ ‫در بزرگساالن مبتال به چاقی و پیش دیابتی‪12( .‬هفته‬ ‫)‪al (2020‬‬
‫‪CLOCK‬‬
‫دیابتی‬ ‫پروتئین‬ ‫‪CRY1/2‬‬ ‫تمرین هوازی‪ 5 ،‬روز‪ 60 ،‬دقیقه دویدن روی تردمیل‬ ‫]‪[152‬‬
‫‪PER1‬‬ ‫با شدت ‪ %85‬حداکثر ضربان قلب)‬
‫موش‬ ‫بیان‬ ‫عضله‬ ‫‪AKT/GLUT4‬‬ ‫تاثیر دویدن داوطلبانه بر روی چرخ گردان در دو زمان‬ ‫‪Dalbram et‬‬
‫چاق ناشی‬ ‫پروتئین‬ ‫اسکلتی‬ ‫‪BMAL1‬‬ ‫مختلف در فاز تاریکی بر دفع گلوکز و پروتئینهای‬ ‫‪(2019) al‬‬
‫‪CLOCK‬‬
‫از ‪HFD‬‬ ‫‪CRY1‬‬ ‫ساعت عضله اسکلتی موشهای چاق ناشی از ‪HFD‬‬ ‫]‪[153‬‬
‫‪PER2‬‬ ‫(چهار هفته تمرین‪ ،‬در ‪ 4‬ساعت اول فاز تاریک (‪-12‬‬
‫‪Weight * at‬‬ ‫‪ )ZT: 16‬و ‪ 4‬ساعت آخر مرحله تاریک (‪ZT:20-‬‬
‫‪ZT20-24‬‬
‫‪.)24‬‬
‫‪compare to‬‬
‫‪ZT12-16‬‬
‫انسان‬ ‫سطح‬ ‫‪-‬‬ ‫‪Glucose‬‬ ‫مقایسه تمرین عصرگاهی و صبحگاهی بر بهبود سطح‬ ‫‪Savikj et al‬‬
‫دیابتی‬ ‫سرم‬ ‫‪training at‬‬ ‫گلوکز خون افراد مبتال به دیابت نوع دو‪ ( .‬دو هفته‪3،‬‬ ‫)‪(2019‬‬
‫‪afternoon‬‬
‫‪training at‬‬ ‫جلسه‪ ،‬در دو زمان صبحگاهی (ساعت ‪ )08:00‬و‬ ‫]‪[16‬‬
‫‪morning‬‬ ‫عصرگاهی (ساعت ‪)16:00‬‬
‫انسان‬ ‫سطح‬ ‫‪-‬‬ ‫‪Glucose‬‬ ‫مقایسه تاثیر ‪ 12‬هفته تمرین ورزشی با شدت‬ ‫‪Chiang. et‬‬
‫دیابتی‬ ‫سرم‬ ‫‪training at‬‬ ‫متوسط در صبح و بعد از ظهر بر پاسخ گلوکز خون‬ ‫)‪al (2019‬‬
‫‪afternoon‬‬ ‫]‪[17‬‬
‫‪training at‬‬ ‫در بیماران مبتال به دیابت نوع دو‬
‫*‪morning‬‬
‫موش‬ ‫بیان ژن‬ ‫عضله‬ ‫‪BMAL1,PER2‬‬ ‫تشریح فیزیولوژیکی و مولکولی ظرفیت ورزشی در‬ ‫‪Ezagouri et‬‬
‫و‬ ‫اسکلتی‬ ‫‪Exercise‬‬ ‫موش و انسان‪.‬‬ ‫)‪al (2019‬‬
‫* ‪performance‬‬
‫پروتئین‬ ‫‪Glucose‬‬ ‫(یک ساعت تمرین در دو زمان از فاز فعال موش و‬ ‫]‪[14‬‬
‫*‪metabolism‬‬ ‫انسان‪ ،‬اوایل فاز تاریکی (‪ )early-dark phase‬و‬
‫*‪AMPK‬‬ ‫اواخر فاز تاریکی (‪.)lete-dark phase‬‬
‫*‪PPARα‬‬
‫‪*exercise at‬‬
‫‪early dark phase‬‬
‫‪compare to late‬‬
‫‪dark phase‬‬
‫موش‬ ‫بیان ژن‬ ‫عضله‬ ‫‪Metabolism‬‬ ‫زمان ورزش تأثیرگذاری بر مسیرهای متابولیک‬ ‫‪Sato. et al‬‬
‫و‬ ‫اسکلتی‬ ‫*‪glucose‬‬ ‫عضالنی و هومئوستاز انرژی را مشخص میکند‪ .‬یک‬ ‫)‪(2019‬‬
‫*‪Glycolysis‬‬
‫پروتئین‬ ‫‪Insulin‬‬ ‫جلسه تمرین حاد بر روی تردمیل در اوایل فاز روشنائی‬ ‫]‪[13‬‬
‫*‪signaling‬‬ ‫(‪ )early light phase=ZT3‬و اوایل فاز تاریکی‬
‫*‪HIFα‬‬ ‫(‪ )early dark phase= ZT15‬بر متابولیسم‬
‫‪*at ZT15‬‬
‫عضالت اسکلتی در موشها در ساعات ‪،12 ،8 ،4 ،0‬‬
‫‪compare to ZT3‬‬
‫‪ 16‬و ‪ 20‬ساعت پس از ‪ 60‬دقیقه تمرین‬
‫موش‬ ‫بیان‬ ‫کبد‬ ‫‪BMAL1‬‬ ‫تأثیر زمانبندی تمرین هوازی بر وضعیت متابولیک‪،‬‬ ‫‪Zhang. et al‬‬
‫دیابتی‬ ‫پروتئین‬ ‫‪CLOCK‬‬ ‫کیفیت میتوکندری و ساعت مولکولی در کبد‬ ‫)‪(2022‬‬
‫‪MFN1‬‬
‫‪DRP-1‬‬ ‫موشهای ‪ ( .db/db‬هشت هفته تمرین هوازی‪ 5 ،‬روز‪،‬‬ ‫]‪[154‬‬
‫*‪Glucose‬‬ ‫با سرعت متوسط در دو زمان‪ :‬تمرین شبانه (‪ 8:00‬بعد‬
‫*‪GLUT4‬‬ ‫از ظهر‪ ،‬فاز فعال موش) و تمرین صبحگاهی (‪8:00‬‬
‫‪* at morning‬‬
‫صبح‪ ،‬فاز استراحت موش)‬
‫‪compare to‬‬
‫‪afternoon‬‬

‫‪59‬‬
‫فصل سوم‬

‫روش شناسی تحقیق‬

‫‪60‬‬
‫در مقدمه های فصل ‪ 2‬تا ‪ 5‬می نویسیم در ‪Commented [s17]:‬‬
‫‪ 1-3‬مقدمه‬ ‫فصل قبل چه کردیم و در این فصل چه کاری انجام خواهیم داد‬

‫روشهای پژوهش در واقع ابزارهای دستیابی به حقیقت هستند‪ .‬انتخاب روش پژوهش بستگی به هدفها‬
‫و ماهیت موضوع پژوهشی و امکانات اجرائی دارد‪ .‬در این فصل به شرح و توضیح روش شناسی پژوهش‬
‫شامل روش اجرا‪ ،‬نمونه آماری‪ ،‬متغیرها‪ ،‬ابزارها و روش جمعآوری و اندازهگیری اطالعات و روشهای‬
‫تجزیه تحلیل دادهها میپردازیم‪.‬‬

‫‪ 2-3‬روش و طرح تحقیق‬

‫روش پژوهش حاضر از نوع تجربی‪ ،‬از لحاظ هدف توسعهای و از لحاظ اجرا آزمایشگاهی مبتنی‬
‫بر مدل حیوانی است‪ .‬تمام اعمال انجام شده روی حیوانات مطابق دستورالعمل کمیته اخالق کار با‬
‫حیوانات آزمایشگاهی اجرا شد‪.‬‬ ‫با ارزیابی پس آزمون ‪Commented [s18]:‬‬

‫‪ 3-3‬جامعه و نمونه آماری‬

‫جامعه آماری این تحقیق موشهای نر سالم موجود در حیوان خانه دانشکده دامپزشکی دانشگاه‬
‫شهید چمران اهواز است‪ .‬در این تحقیق تجربی‪ ،‬موشهای نر سالم ‪ 8-6‬هفتهای‪ ،‬نژاد ‪ NMRI‬با میانگین‬
‫وزنی ‪ 25-30‬گرم از خانه حیوانات آزمایشگاهی دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز تهیه‬
‫شدند‪ .‬همه حیوانات در شرایط کنترل شده ‪ 12:12‬روشنائی‪-‬تاریکی و دمای ‪ 22±2‬درجه سانتیگراد‬
‫نگهداری شدند و بهطور آزادانه آب و غذا دریافت کردند‪ .‬پس از دو هفته سازگاری اولیه‪ ،‬موشها بهطور‬
‫تصادفی به دو گروه کنترل (تعداد=‪ )10‬و دیابتی (تعداد=‪ )20‬تقسیم شدند‪ .‬موشهای گروه کنترل با‬ ‫باالخره ‪ 2‬گروه یا ‪ 3‬گروه گروه تمرین ‪Commented [s19]:‬‬
‫دیابت چه شد؟!‬
‫‪80‬‬
‫رژیم غذایی معمولی جوندگان با حدود ‪ 10‬درصد کالری از چربی و گروه دیابتی با رژیم غذایی پرچرب‬ ‫اصال نقش تمرین حذف شده است!‬

‫(‪ )HFD‬با حدود ‪ 60‬درصد کالری از چربی (آزمایشگاه رویان‪ ،‬اصفهان‪ ،‬ایران) تغذیه شدند‪.‬‬

‫‪80‬‬
‫)‪- High Fat Diet (HFD‬‬

‫‪61‬‬
‫‪ 4-3‬فرآیند تحقیق‬

‫‪ 1-4-3‬نحوه نگهداری حیوانات‬

‫نگهداری حیوانات براساس خط مشی انجمن حمایت از حیوانات آزمایشگاهی مورد استفاده برای‬
‫اهداف علمی و آزمایشگاهی صورت گرفت‪ .‬حیوانات در حیوان خانه دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید‬
‫چمران اهواز در قفسهای جداگانه (هر قفس ‪ 3‬سر موش) ساخته شده از جنس پلی اتیلن شفاف تمیز‬
‫و استریل‪ ،‬تحت شرایط استاندارد (دمای محیط ‪ 22‬درجه سانتیگراد‪ ،‬شرایط کنترل شده ‪ 12:12‬ساعته‬
‫روشنایی–تاریکی) نگهداری و با دسترسی نامحدود به آب و غذا به طور آزادانه تغذیه شدند‪ .‬آب مصرفی‬
‫موشها آب شهری بود که در ظروف آبخوری از جنس ‪ PVC‬در اختیار موشها قرار میگرفت‪ .‬زمان‬
‫شروع روشنایی در ساعت ‪ 6‬صبح )‪ (ZT0‬و زمان شروع تاریکی در ساعت ‪ 6‬عصر )‪ (ZT12‬در نظر‬ ‫‪Commented [s20]:‬‬
‫وقتی به این صورت نوشته می شود ‪Commented [s21]:‬‬
‫گرفته شده است‪ .‬برای اطمینان از شرایط محیطی مناسب و حفظ رطوبت‪ ،‬دما و تهویه مناسب (برای‬ ‫برداشت بر این است که شما در این ساعت کار کرده اید فقط به‬
‫تعدیل سطح آلودگی موجود در محل و کاهش بوی بد ناشی از تجمع آمونیاک حاصل از ادرار حیوانات‬ ‫ساعت خودتان اشاره کنید‬
‫باالخره ‪ 15‬یا ‪Commented [s22]: 12‬‬
‫و کاهش احتمال بیماریهای تنفسی در حیوانات) از دستگاه تهویه هوا و از دماسنج و رطوبت سنج برای‬ ‫عدم تطابق مطالب نوشته شده در این فصل و چکیده مشاهده می شود‬
‫پایش تغییرات شبانهروزی دما و رطوبت استفاده میشود‪ .‬همچنین قفسهای نگهداری حیوانات بصورت‬ ‫با دقت بیشتری دوباره مطالعه شود‬

‫هفتگی با آب و ماده شوینده شستشو شد‪ .‬برای حفظ نظافت قفسها و جمعآوری ادرار و مدفوع حیوانات‬
‫از پوشال (تراشه چوب) استریل استفاده میشود‪ .‬زمانبندی فرآیند تجربی تحقیق در شکل (‪ )3-1‬نمایش‬
‫داده شده است‪.‬‬

‫‪ 2-4-3‬طرح تجربی تحقیق‬

‫در تحقیق حاضر‪ ،‬بهمنظور القاء تجربی دیابت نوع دو به موشها ترکیبی از ‪ HFD‬و تزریق‬
‫استرپتوزوتوسین‪ )STZ( 81‬با دوز کم استفاده شد [‪ .]158‬بر این اساس موشهای گروه دیابتی به مدت‬
‫پنج هفته با ‪ HFD‬تغذیه شدند‪ .‬پس از پنج هفته‪ ،‬حیوانات یک دوز تزریق داخل صفاقی ‪( STZ‬سیگما‪-‬‬
‫آلمان) محلول در بافر سیترات سدیم (‪ )pH 4.4‬را به میزان ‪ 20‬میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن دریافت‬
‫کردند‪ .‬پس از تجویز ‪ STZ‬به مدت ‪ 24‬ساعت‪ ،‬موشها به جای آب به محلول قندی دسترسی داشتند‬
‫تا از افت قند خون کشنده جلوگیری شود‪ .‬جهت اطمینان از ایجاد دیابت‪ ،‬پنج روز پس از تزریق ‪،STZ‬‬
‫گلوکز خون موشها در حالت ناشتا با نمونهگیری خون از ورید دم و استفاده از دستگاه گلوکومتر‬
‫(‪ ،GALA‬تایوان) اندازهگیری شد‪ .‬غلظت گلوکز خون ناشتا >‪ 6/5‬میلیمول‪/‬لیتر (‪117‬میلیگرم بر دسی‬
‫لیتر) به عنوان شاخص دیابتی شدن در نظر گرفته شد‪ .‬سپس‪ ،‬حیوانات در گروههای کنترل و دیابتی‬
‫بهطور تصادفی بر اساس زمان تمرین به دو گروه اوایل فاز روشنائی (‪ )ZT3‬و اوایل فاز تاریکی (‪)ZT15‬‬

‫‪81‬‬
‫‪- Streptozotocin‬‬

‫‪62‬‬
‫تقسیمبندی شدند‪ .‬گروههای تجربی در دو زمان به شرح زیر بودند‪ .)1( :‬کنترل (تعداد=‪ .)2( ،)10‬دیابتی‬
‫(تعداد=‪ .)3( ،)10‬دیابتی‪+‬تمرین (تعداد =‪ )10‬جدول (‪.)3-1‬‬

‫جدول (‪ )3-1‬تقسیم بندی گروههای تحقیق‬


‫دیابتی‪+‬تمرین‬ ‫دیابتی‬ ‫کنترل‬ ‫گروه‬
‫زمان‬
‫دیابتی‪ +‬مداخلهی تمرینی در اوایل فاز‬ ‫دیابتی‬ ‫سالم‬ ‫اوایل فاز روشنائی‬
‫روشنائی‪ 3 ،‬ساعت پس از شروع‬ ‫تمرین ساختگی‬ ‫تمرین ساختگی‬ ‫)‪(ZT3‬‬ ‫یعنی چه؟! ‪Commented [s23]:‬‬
‫روشنایی معادل با ساعت ‪ 9‬صبح‬
‫دیابتی‪ +‬مداخلهی تمرینی در اوایل فاز‬ ‫دیابتی‬ ‫سالم‬ ‫اوایل فاز تاریکی‬
‫تاریکی‪ 3 ،‬ساعت پس از شروع تاریکی‬ ‫تمرین ساختگی‬ ‫تمرین ساختگی‬ ‫)‪(ZT15‬‬
‫معادل با ساعت ‪ 9‬شب‬

‫‪ 3-4-3‬مداخله تمرینی‬
‫‪82‬‬
‫‪ 1-3-4-3‬آزمون عملکرد ورزشی‬

‫آزمون عملکرد ورزشی بر اساس آثار منتشر شده قبلی [‪ ]35‬انجام شد‪ .‬در ابتدا تمام موشها‬
‫سه روز قبل از انجام آزمون عملکرد ورزشی با تردمیل جوندگان (برج صنعت آزما‪ ،‬ایران) آشنا شدند‪.‬‬
‫بدین منظور موشها به مدت ‪ 5-3‬دقیقه روی تردمیل غیر فعال قرار گرفتند و پس از آن تردمیل روشن‬
‫شد و برای مدت پنج دقیقه با سرعت ‪ 6‬متر در دقیقه مرحله گرم شدن انجام میشد و سپس موشها‬
‫به قفس بازگردانده میشدند‪ .‬در روز آزمون ابتدا موشها به مدت ‪ 5‬دقیقه روی تردمیل خاموش قرار‬
‫گرفتند و سپس آزمون عملکرد ورزشی با پنج دقیقه گرم کردن و سرعت شش متر در دقیقه شروع شد‬
‫و سپس افزایش سرعت تردمیل به میزان دو متر در دقیقه هر دو دقیقه تا زمان خستگی انجام شد‪ .‬این‬
‫آزمون تا رسیدن به خستگی ادامه یافت که به عنوان عدم توانایی در حفظ سرعت دویدن است و علیرغم‬
‫تحریک خفیف با عصای چوبی موشها قادر به ادامه دویدن نباشند و توانائی حفظ سرعت دویدن را‬
‫نداشته باشند هر موش که خسته میشد با ثبت حداکثر سرعت دویدن (‪ )Vmax‬بالفاصله از تردمیل‬
‫خارج و به قفس خود بازگردانده میشد‪ .‬این آزمون در پایان هشت هفته به منظور اثر بخشی تمرین‬
‫تکرار شد‪.‬‬

‫‪82‬‬
‫‪Maximal Treadmill Test‬‬

‫‪63‬‬
‫‪ 2-3-4-3‬آشنائی اولیه با مداخله تمرینی‬

‫موشهای دو گروه تمرینی شش روز قبل از مداخلهی تمرینی هشت هفتهای به شرح زیر با‬
‫تردمیل و مداخله تمرینی آشنا شدند‪ :‬روز اول‪ ،‬دویدن با سرعت ‪ 5‬متر در دقیقه به مدت ‪ 30‬دقیقه‪.‬‬
‫روزهای دوم‪-‬ششم‪ :‬سرعت به تدریج در هر روز یک متر در دقیقه و زمان ‪ 10‬دقیقه افزایش یافت؛ تا‬
‫اینکه به سرعت ‪ 10‬متر در دقیقه و زمان ‪ 60‬دقیقه در روز ششم رسیدند [‪.]159‬‬

‫‪ 3-3-4-3‬مداخله تمرین هوازی‬

‫تمرین هوازی دویدن روی تردمیل در مطالعات قبلی [‪ ]160 ,159 ,35‬توضیح داده شده است‪.‬‬
‫برنامهی تمرینی شامل دویدن مداوم روی تردمیل با شدت متوسط بود‪ .‬همه موشهای گروههای تمرینی‬
‫برنامهی تمرینی را به مدت هشت هفته‪ ،‬پنج روز در هفته‪ 60 ،‬تا ‪ 80‬دقیقه در روز (‪ 10‬دقیقه گرم‬
‫کردن‪ 65-45 ،‬دقیقه دویدن‪ 5 ،‬دقیقه سرد کردن) انجام دادند‪ .‬شدت تمرین هوازی معادل با ‪%60-50‬‬
‫حداکثر سرعتی (‪ )Vmax‬است که در آخرین آزمون عملکرد ورزشی موشها به دست آمده است‪ .‬برای‬
‫ایجاد سازگاری تمرینی‪ ،‬شدت تمرین و زمان تمرین از هفته سوم تا هفته هشتم به تدریج افزایش یافت‬
‫( سرعت از ‪ 10‬متر در دقیقه به ‪ 12‬متر در دقیقه و زمان دویدن از ‪ 45‬به ‪ 60‬دقیقه) (جدول ‪ .)2-3‬در‬
‫تمامی مراحل اجرای تمرین‪ ،‬تردمیل روی شیب صفر درجه و بدون اعمال شوک تنظیم شده بود و بدین‬
‫منظور از لمس پشت حیوان با کمک عصای چوبی استفاده شد‪ .‬پس از انجام تمرین موشها به قفسهای‬
‫خود بازگردانده میشدند و مجاز به خوردن و نوشیدن آزادانه بودند‪ .‬از آنجا که طیف گستردهای از‬
‫پارامترهای فیزیولوژیکی مثل تغذیه و فعالیت خودبخودی بر عملکرد ورزشی در زمانهای شبانهروز تأثیر‬
‫میگذارد از مداخله در فعالیت یا رفتار تغذیهای حیوانات قبل و بعد از پروتکل تمرین خودداری شد‪.‬‬

‫‪ 4-3-4-3‬زمان اجرای مداخله تمرینی بر اساس چرخهی روشنائی‪-‬تاریکی‬

‫زمان اجرای تمرین به عنوان )‪ Zeitgeber Time (ZT‬تعریف میشود‪ ،‬که بیانگر زمان بر اساس‬
‫نشانههای زمانی در حالت ‪ 12‬ساعت روشنائی و ‪ 12‬ساعت تاریکی است [‪ .]161‬زمان شروع روشنایی‬
‫ساعت شش صبح )‪ (ZT0‬و زمان شروع تاریکی ساعت شش عصر )‪ (ZT12‬در نظر گرفته شده است‪.‬‬ ‫‪Commented [s24]:‬‬

‫[‪ .]13‬بر این اساس‪ ،‬موشهای گروههای تمرین در اوایل فاز روشنائی (‪ )ZT3‬سه ساعت پس از شروع‬
‫روشنائی معادل با ساعت ‪ 9:00‬صبح‪ ،‬و در اوایل فاز تاریکی (‪ ،(ZT15‬سه ساعت پس از شروع تاریکی‬
‫معادل با ساعت ‪ 9:00‬شب تحت تمرین قرار گرفتند [‪ ]13‬موشهای گروه کنترل و دیابتی نیز مطابق‬
‫با زمان تمرین روی تردمیل ثابت (شم‪/‬ورزشی) قرار گرفتند‪.‬‬ ‫گروه ها را واضح بنویسید به این صورت ‪Commented [s25]:‬‬
‫مفهوم نیست باالخره چند گروه با چه عناوینی و چه وظایف کاری‬
‫داشتید!‬

‫‪64‬‬
‫شکل (‪ :)3-1‬زمانبندی روند تجربی ‪ 17‬هفتهای پژوهش‪ .‬هفته ‪ :2-0‬آشنائی با محیط و گروهبندی‪ ،‬هفته ‪: 7-3‬‬
‫شروع رژیم ‪ HFD‬گروههای دیابتی و تزریق ‪ ، STZ‬هفته ‪ :8‬آزمونهای تائید دیابت نوع‪ ،FBG( 2‬تست قند خون‬
‫ناشتا)‪ ،‬هفته ‪ :9‬اجرای آزمون عملکرد ورزشی حداکثر سرعت (‪ )Vmax‬و مرحله اولیه پروتکل ورزشی‪ ،‬هفته ‪:17-10‬‬
‫پروتکل هشت هفته تمرین هوازی‪ ،‬هفته ‪ :18‬قربانی کردن موشها و نمونهگیری‪.‬‬

‫جدول (‪ )3-2‬پروتوکل تمرین هوازی‬


‫آشنائی اولیه**‬ ‫هفته اول تا سوم‬ ‫هفته چهارم تا ششم‬ ‫هفته هفتم تا هشتم‬
‫مداخله تمرینی*‬ ‫مداخله تمرینی*‬ ‫مداخله تمرینی*‬
‫روز اول‬ ‫‪( 5‬متر‪/‬دقیقه)‬ ‫‪(10‬متر‪/‬دقیقه)‬ ‫‪(11‬متر‪/‬دقیقه)‬ ‫‪(12‬متر‪/‬دقیقه)‬
‫‪ 30‬دقیقه‬ ‫‪( 60‬دقیقه)‬ ‫‪( 70‬دقیقه)‬ ‫‪( 80‬دقیقه)‬
‫روز دوم‬ ‫‪( 6‬متر‪/‬دقیقه)‬ ‫‪(10‬متر‪/‬دقیقه)‬ ‫‪(11‬متر‪/‬دقیقه)‬ ‫‪(12‬متر‪/‬دقیقه)‬
‫‪( 40‬دقیقه)‬ ‫‪( 60‬دقیقه)‬ ‫‪( 70‬دقیقه)‬ ‫‪( 80‬دقیقه)‬
‫روز سوم‬ ‫‪( 7‬متر‪/‬دقیقه)‬ ‫‪(10‬متر‪/‬دقیقه)‬ ‫‪(11‬متر‪/‬دقیقه)‬ ‫‪(12‬متر‪/‬دقیقه)‬
‫‪( 50‬دقیقه)‬ ‫‪( 60‬دقیقه)‬ ‫‪( 70‬دقیقه)‬ ‫‪( 80‬دقیقه)‬
‫روز چهارم‬ ‫‪( 8‬متر‪/‬دقیقه)‬ ‫‪(10‬متر‪/‬دقیقه)‬ ‫‪(11‬متر‪/‬دقیقه)‬ ‫‪(12‬متر‪/‬دقیقه)‬
‫‪( 60‬دقیقه)‬ ‫‪( 60‬دقیقه)‬ ‫‪( 70‬دقیقه)‬ ‫‪( 80‬دقیقه)‬
‫روز پنجم‬ ‫‪( 9‬متر‪/‬دقیقه)‬ ‫‪(10‬متر‪/‬دقیقه)‬ ‫‪(11‬متر‪/‬دقیقه)‬ ‫‪(12‬متر‪/‬دقیقه)‬
‫‪( 60‬دقیقه)‬ ‫‪( 60‬دقیقه)‬ ‫‪( 70‬دقیقه)‬ ‫‪( 80‬دقیقه)‬
‫روز ششم‬ ‫‪(10‬متر‪/‬دقیقه)‬ ‫___‬ ‫___‬ ‫___‬
‫‪( 60‬دقیقه)‬
‫روز هفتم‬ ‫___‬ ‫___‬ ‫___‬ ‫___‬
‫* پنج دقیقه گرم کردن‪ 65-45 +‬دقیقه تمرین اصلی ‪ 10+‬دقیقه سرد کردن در هر جلسه تمرینی‬
‫** پنج دقیقه گرم کردن‪ 50-20 +‬دقیقه تمرین اصلی ‪+‬پنج دقیقه سرد کردن در هر جلسه تمرینی‬

‫‪65‬‬
‫‪ 5-3‬متغیرهای تحقیق‬
‫‪ 1-5-3‬متغیر مستقل‬
‫‪ )1‬تمرین هوازی‬
‫‪ )2‬زمان روز‬

‫‪ 2-5-3‬متغیرهای وابسته‬
‫پروتئینهای ساعت شبانهروزی(‪ BMAL1‬و ‪)PER2‬‬ ‫‪)1‬‬
‫پروتئینهای پویائی میتوکندری (‪ DRP-1‬و ‪)MFN2‬‬ ‫‪)2‬‬
‫‪+‬‬
‫عوامل تنظیم کننده عملکرد میتوکندری و ساعت شبانهروزی ( ‪ NAD‬و ‪)SIRT1‬‬ ‫‪)3‬‬
‫شاخص مقاومت به انسولین (گلوکز‪ ،‬انسولین و ‪)HOMA-IR‬‬ ‫‪)4‬‬
‫پروتئین جذب گلوکز در عضله اسکلتی (‪)GLUT4‬‬ ‫‪)5‬‬

‫‪ 3-5-3‬متغیرهای تثبیت کننده‬


‫‪ )1‬وزن بدن‬
‫‪ )2‬حداکثر سرعت دویدن تا خستگی (‪)Vmax‬‬

‫‪ 6-3‬ابزار اندازهگیری‬

‫‪ 1-6-3‬ابزار و لوازم کار با حیوانات‬

‫دستگاه نوارگردان ویژه جوندگان (شرکت برج صنعت آزما‪ ،‬ایران)‬ ‫‪‬‬
‫ترازوی وزن کشی حیوانات (‪ ،achin‬چین)‬ ‫‪‬‬
‫دستگاه گلوکومتر جهت اندازهگیری میزان گلوکز خون در طول مطالعه (‪ ،GALA‬تایوان)‬ ‫‪‬‬
‫دماسنج و رطوبت سنج و تایمر روشنائی‪-‬تاریکی‬ ‫‪‬‬
‫ست تشریح (شامل‪ :‬قیچی‪ ،‬دسته اسکالپل‪ ،‬پنس و غیره برای نمونهبرداری از حیوان)‬ ‫‪‬‬
‫سرنگ انسولین برای تزریق و سرنگ معمولی ‪ 5‬و ‪ 10‬سیسی برای خونگیری‬ ‫‪‬‬
‫الکل سفید آزمایشگاهی‬ ‫‪‬‬

‫‪66‬‬
‫‪ 2-6-3‬لوازم و تجهیزات آزمایشگاه سلولی مولکولی‬

‫تانک ازت حاوی نیتروژن مایع برای منجمد کردن فوری نمونهها‬ ‫‪‬‬
‫دستگاه سانتریفیوژ‬ ‫‪‬‬
‫سمپلر برای جداسازی سرم‬ ‫‪‬‬
‫سر سمپلر‬ ‫‪‬‬
‫استوانه مدرج‬ ‫‪‬‬
‫میکروتیوپ‬ ‫‪‬‬
‫دستگاه االیزا ریدر‬ ‫‪‬‬
‫دستگاه هموژنایزر‬ ‫‪‬‬
‫دستگاه الکتروفورز افقی‬ ‫‪‬‬
‫تانک وسترن بالت‬ ‫‪‬‬
‫شیکر گردان‬ ‫‪‬‬
‫انکوباتور شیکردار‬ ‫‪‬‬

‫‪ 7-3‬گردآوری دادهها‬

‫‪ 1-7-3‬جداسازی بافت عضالنی و جمعآوری نمونههای سرم‬

‫تمامی مراحل خونگیری و کالبد شکافی موشها با توجه به زمان تمرین انجام شد‪ :‬در ساعت‬
‫‪ 9:00‬صبح برای گروههای اوایل فاز روشنائی و ساعت ‪ 9:00‬شب برای گروههای اوایل فاز تاریکی [‪.]13‬‬
‫برای تعیین تاثیرات طوالنی مدت تمرین و حذف هرگونه تاثیرات حاد دویدن‪ 48 ،‬ساعت پس از آخرین‬
‫جلسهی تمرینی موشها به صورت معمول در قفسهای خود نگهداری شدند‪ .‬سپس در روز بافتبرداری‬
‫پس از ‪ 12‬ساعت ناشتائی ساعت ابتدا وزن موشها با ترازو اندازهگیری شد و سپس با تزریق داخل‬
‫صفاقی کتامین (‪ 100‬میلیگرم بر کیلوگرم) و زایالزین (‪ 10‬میلیگرم بر کیلوگرم) بیهوش شدند‪ .‬سپس‬
‫با برش پوست در ناحیه شکم و قفسه سینه‪ ،‬از طریق بازکردن حفره شکمی‪ ،‬حدود ‪ 10‬میلی لیتر خون‬
‫مستقیما از قلب موشها جمعآوری و به لوله آزمایش منتقل شد‪ .‬نمونههای خونی به سرعت سانتریفیوژ‬
‫شدند و سرم با سانتریفیوژ (به مدت ‪ 15‬دقیقه) جدا شد و در دمای ‪ -20‬درجه سانتیگراد نگهداری‬
‫شد‪ .‬بعد از خونگیری‪ ،‬تمام عضله دوقلو از هر دو پا جدا شده و تحت شرایط استریل با دقت جداسازی‬
‫و پس از شستشو با آب مقطر بافت عضله مورنظر بالفاصله در نیتروژن مایع منجمد شد و برای تجزیه و‬
‫تحلیل بعدی در دمای ‪ -80‬درجه سانتیگراد نگهداری شد‪.‬‬

‫‪67‬‬
‫‪ 2-7-3‬تجزیه و تحلیل بیوشیمیایی‬

‫غلظت گلوکز خون ناشتا با استفاده از روش رنگ سنجی آنزیمی طبق پروتوکل شرکت سازنده‬
‫(پیشتاز طب‪ ،‬ایران) اندازهگیری شد‪ .‬غلظت انسولین سرم با استفاده از کیت االیزا انسولین موش‬
‫(‪ ،Uppsala ،Mercodia‬سوئد) طبق پروتکل سازنده اندازه گیری شد‪ .‬شاخص مقاومت به انسولین با‬
‫استفاده از مدل ارزیابی هموستاز با استفاده از فرمول زیر ارزیابی شد‪:‬‬

‫‪ )ɱU/ml)] / 22.5.‬انسولین ناشتا × (‪ )mmol/l‬گلوکز ناشتا = ‪HOMA-IR‬‬ ‫شماره فرمول ‪Commented [s26]:‬‬

‫‪ 3-7-3‬تجزیه و تحلیل وسترن بالت‬

‫بدین منظور ‪ 50‬میلیگرم بافت در‪ 500‬میکرولیتر بافر لیز ‪ RIPA‬همراه با کوکتلهای بازدارنده‬
‫پروتئاز روی یخ لیز شد‪ .‬غلظت پروتئین با روش برادفورد تعیین شد‪ .‬مقادیر مساوی از لیزها در ‪%10‬‬
‫‪ SDS-PAGE‬جدا شدند‪ .‬سپس پروتئین با استفاده از دستگاه بالت بر روی غشاهای ‪ PVDF‬منتقل شد‬
‫و با استفاده از شیر بدون چربی ‪ 10‬درصد (‪ )Sigma, Germany‬در دمای ‪ 4‬درجه سانتیگراد مسدود‬
‫شد‪ .‬غشاها به مدت ‪ 2‬ساعت در دمای اتاق با آنتیبادی اولیه ‪BMAL1, PER2, MFN2, DRP-1,‬‬
‫‪( GLUT4, SIRT1‬جدول ‪ )3-3‬رقیق شده در محلول مسدود کننده ‪ 1:1000‬انکوبه شدند‪ .‬پس از سه‬
‫بار شستشو ‪ 15‬دقیقهای در سالین بافر تریس با ‪ Tween 20‬غشاها با یک آنتی بادی ثانویه ( ‪mouse‬‬
‫‪ )anti-rabbit IgG-HRP: sc-2357. santacruz‬مناسب کونژوگه با پروکسیداز ترب کوهی‬
‫(‪ )Horeseredish peroxidase‬رقیق شده در محلول مسدود کننده ‪ 1:500‬به مدت ‪ 2‬ساعت انکوبه‬
‫شدند‪ .‬پس از سه بار شستشو‪ ،‬واکنش پروتئین با استفاده از کیت تشخیص ‪ ECL‬مشاهده شد‬
‫(‪ .)Western C; Bio-Rad‬بارگذاری پروتئین به رنگپذیری پروتیئن هیپوگزانتین فسفریالز ترانسفرار‬
‫(‪ )HPRT‬نرمال شد‪ .‬تجزیه و تحلیل چگالی نوری با استفاده از ژل اسکنر ‪ Bio-5000 Plus‬انجام شد‪.‬‬

‫جدول (‪ .)3-3‬آنتی بادی استفاده شده برای تحلیل وسترن بالت‬


‫‪Target‬‬ ‫‪Company‬‬ ‫‪Catalog Number‬‬

‫‪BMAL1‬‬ ‫‪Santa Cruz Biotechnology‬‬ ‫‪Sc-373955‬‬


‫‪PER2‬‬ ‫‪Novus Biological‬‬ ‫‪NB-100125‬‬
‫‪Drp-1‬‬ ‫‪Santa Cruz Biotechnology‬‬ ‫‪Sc-271583‬‬
‫‪MFN2‬‬ ‫‪Santa Cruz Biotechnology‬‬ ‫‪Sc-515647‬‬
‫‪SIRT1‬‬ ‫‪Santa Cruz Biotechnology‬‬ ‫‪Sc- 74465‬‬
‫‪GLUT4‬‬ ‫‪Cell signaling‬‬ ‫‪1F-8‬‬
‫‪HPRT‬‬ ‫‪Santa Cruz Biotechnology‬‬ ‫‪Sc-376938‬‬
‫;‪BMAL1, brain-muscle arnt-like 1; PER 2, period 2; DRP-1, Dynamin related protein-1; MFN2, mitofusion 2‬‬
‫‪SIRT1, sirtuin 1; GLUT4: glucose transporter type 4; HPRT, Hypoxanthine Phosphoribosyl transferase‬‬

‫‪68‬‬
‫‪ 4-7-3‬اندازهگیری غلظت ‪ NAD+‬در بافت عضله‬

‫سطوح کل ‪ NAD‬عضالنی (‪ NAD+‬و ‪ )NADH‬با استفاده از کیت رنگسنجی کالریمتری طبق‬


‫دستورالعمل شرکت سازنده اندازهگیری شد (‪ .)USA: K337-100: Biovision‬روش کالرومتریک ابزاری‬
‫مناسب و حساس است که برای تشخیص حساسیت نوکلئوتیدهای داخل سلولی‪ NAD+ ،NADH ،‬و‬
‫نسبت آنها در نمونههای موجود در پستانداران و سایر گونهها طراحی شده است‪ .‬اساس این روش بر‬
‫پایه ترکیب سیکل آنزیمی ‪ NAD+‬است که حساسیت تشخیص را افزایش میدهد‪ .‬بهطور خالصه‪20 ،‬‬
‫میلی گرم نمونههای بافتی در ‪ 400‬میکرولیتر از بافر استخراج ‪ NAD+/NADH‬همگن شدند و به مدت‬
‫‪ 5‬دقیقه در ‪ 14000‬دور در دقیقه سانتریفیوژ شدند‪ .‬در این روش بهمنظور اندازهگیری ‪ NADH‬تام ابتدا‬
‫کل ‪ NAD+‬سلولی با حرارت تخریب و در لیز سلولی محتوای ‪ NADH‬بررسی میشود‪ .‬سپس کل ‪NAD‬‬
‫موجود در سلول به ‪ NADH‬تبدیل و محتوای ‪ NADH‬تام سلول اندازه گیری میشود‪ .‬از تفریق نتایج‬
‫دو اندازهگیری فوق مقدار ‪ NAD+‬موجود در سلول محاسبه میگردد‪ .‬برای تجزیه ‪200 ،NAD+‬‬
‫میکرولیتر از نمونههای استخراج شده در دمای ‪ 60‬درجه سانتیگراد به مدت ‪ 30‬دقیقه حرارت داده شد‬
‫و محتوای ‪ NADH‬سلولی در‪ 50‬میکرولیتر از نمونه فاقد ‪ NAD+‬با استفاده از مخلوط واکنش آنزیمی‬
‫اندازهگیری شد‪ .‬همچنین تبدیل ‪ NAD+‬به ‪ NADH‬بر روی ‪ 50‬میکرو لیتر نمونه پس از مخلوط شدن‬
‫با معرف آنزیمی و انکوباسیون به مدت ‪ 2‬ساعت در دمای اتاق اندازهگیری شد‪ .‬جذب نمونهها در طول‬
‫موج ‪ 450‬نانومتر با استفاده از دستگاه خوانشگر پلیت (‪ ،Biotek‬آمریکا) اندازهگیری شد‪ .‬محتوای‬
‫پروتئین سلول با روش برادفورد اندازهگیری و محتوای ‪ NAD+‬سلول بر حسب پیکومول بر میلیگرم‬
‫پروتئین ارائه شد‪.‬‬

‫‪ 8-3‬روشهای آماری‬

‫از نرم افزار ‪ SPSS‬نسخۀ ‪ 25‬و نرم افزار ‪ Prism9‬جهت تجزیه و تحلیلهای آماری و ترسیم‬
‫نمودارها استفاده شد‪ .‬دادهها به صورت میانگین ‪ ±‬انحراف معیار بیان شد‪ .‬نرمال بودن دادهها با استفاده‬
‫از آزمون شاپیرو‪-‬ویلک و همگنی واریانسها با استفاده از آزمون لوین بررسی شد‪ .‬جهت بررسی تغییرات‬
‫بین گروهی از آزمون آنالیز واریانس دو راهه (گروه ×زمان) با اثرات اصلی زمان و وضعیت تمرینی (گروه)‬
‫استفاده شد‪ .‬آزمون تعقیبی توکی برای مقایسههای زوجی بین گروههای مورد مطالعه استفاده شد‪.‬‬
‫ضریب همبستگی پیرسون برای ارزیابی روابط بین متغیرها استفاده شد‪ .‬سطح معنیداری ‪ P≤0,05‬در‬
‫نظر گرفته شد‪.‬‬

‫‪69‬‬
‫‪ 9-3‬مالحضات اخالقی‬ ‫‪Commented [s27]:‬‬

‫از آنجا که پژوهش حاضر از نوع تجربی است تمامی اصول پژوهش‪ ،‬نگهداری و آزمایشات‬
‫حیوانی بر اساس موازین اخالقی کار با حیوانات و دستورالعملهای مربوط به مراقبت و استفاده از حیوانات‬
‫آزمایشگاهی (نشریه ‪ )NIH n.86-23‬انجام شد و در تاریخ ‪ 1400/04/1‬توسط کمیتهی ملی اخالق در‬
‫پژوهشهای زیست پزشکی موسسه تحقیقات علوم ورزشی با کد اخالق‬
‫(‪ )IR/SSRI.REC.2021.10626.1064‬تأیید شد‪.‬‬

‫‪70‬‬
‫فصل چهارم‬

‫تجزیه تحلیل دادهها‬

‫‪71‬‬
‫‪ 1-4‬مقدمه‬

‫در این فصل دادههای حاصل از پژوهش‪ ،‬جهت پاسخ به فرضیههای پژوهش مورد تجزیه و‬
‫تحلیل قرارگرفته است‪ .‬بدین منظور ابتدا آمار توصیفی مرتبط با متغیرهای تحقیق ارائه میگردد و در‬
‫ادامه فرضیههای پژوهش مورد بررسی قرار میگیرد‪ .‬در قسمت آمار استنباطی ابتدا توزیع طبیعی‬
‫متغیرها با استفاده از آزمون شاپیروویلک ارائه شده است‪ .‬سپس بررسی تغییرات بین گروهی متغیرهای‬
‫تحقیق توسط تحلیل واریانس دو راهه (طرح گروه*زمان) ارائه میگردد‪ .‬همچنین ضریب همبستگی‬
‫پیرسون جهت بررسی ارتباط آماری بین متغیرها استفاده شد‪ .‬از نرم افزار ‪ SPSS‬نسخۀ ‪ 25‬برای تجزیه‬
‫و تحلیلهای آماری استفاده شد و از نرم افزار ‪ Graph Pad Prism 9‬جهت ترسیم نمودارها استفاده شد‪.‬‬
‫سطح معنی داری ‪ P≥0/05‬در نظر گرفته شد‪.‬‬

‫‪ 2-4‬آمار توصیفی متغیرهای تحقیق‬ ‫بهتر است برای متغیرهای اصلی کار ‪Commented [s28]:‬‬
‫نمودار هم رسم شود‬

‫در این قسمت یافتههای توصیفی ارائه شده است‪ .‬با توجه به نتایج جدول (‪ )4-1‬متغیرهای‬
‫وزن و گلوکز خون در حالت پایه (هفته اول) بین گروههای آزمایشی تفاوت معنیداری وجود ندارد‬
‫(‪ )P<0/05‬و غلظت گلوکز خون ناشتا کمتر از ‪ 6/5‬میلیمول‪/‬لیتر (‪117‬میلیگرم بر دسیلیتر) میباشد‬
‫که نشان دهنده این است سطح گلوکز خون موشها در وضعیت استانداردی است‪.‬‬

‫جدول ‪ .1-4‬توصیف متغیرهای وزن‪ ،‬گلوکز خون در حالت پایه (هفته اول)‬
‫گروه‬ ‫زمان‬
‫دیابتی‪+‬تمرین‬ ‫دیابتی‬ ‫کنترل‬ ‫متغیر‬
‫‪27/0±2/6‬‬ ‫‪28/00±1/0‬‬ ‫‪27/0±1/0‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫وزن‬
‫‪28/0±1/0‬‬ ‫‪28/6±1/5‬‬ ‫‪27/6±0/5‬‬ ‫‪ZT15‬‬ ‫(گرم)‬
‫‪100/66±1/15‬‬ ‫‪100/00±2/60‬‬ ‫‪104/6±7/00‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫گلوکز‬
‫‪107/00±9/00‬‬ ‫‪102/3±8/70‬‬ ‫‪102/3±4/70‬‬ ‫‪ZT15‬‬ ‫(میلیگرم‪ /‬دسیلیتر)‬
‫‪ : ZT3‬اوایل فاز روشنائی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با ‪ 9‬صبح‪ :ZT15 ،‬اوایل فاز تاریکی‪ ،‬سه ساعت پس از‬
‫شروع تاریکی معادل با ‪ 9‬شب‪ .‬نتایج بصورت میانگین‪ ±‬انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=‪/5‬گروه)‪.‬‬

‫‪72‬‬
‫نتایج جدول (‪ ،)4-2‬نشان میدهد که پس از پنج هفته تغذیه با رژیم غذائی پرچرب و تزریق‬
‫تک دوز ‪ STZ‬در موشهای گروه دیابتی‪ ،‬افزایش معنیداری در وزن بدن و غلظت گلوکز خون موشهای‬
‫دیابتی و دیابتی‪+‬تمرین نسبت به گروه کنترل وجود دارد (‪ .)P>0/05‬در گروههای دیابتی و دیابتی ‪+‬‬
‫تمرین غلظت گلوکز خون ناشتا بیشتر از ‪ 6/5‬میلیمول برلیتر (‪117‬میلیگرم بر دسیلیتر) میباشد که‬
‫نشان دهنده تائید دیابتی شدن موشها است‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬نتایج آزمون حداکثر سرعت نشان داد که‬
‫تفاوت معنیداری بین عملکرد ورزشی گروههای تجربی در حالت پایه وجود ندارد (‪.)P<0/05‬‬

‫جدول ‪ .2-4‬توصیف متغیرهای وزن‪ ،‬گلوکز خون و حداکثر سرعت بعد از القاء دیابت نوع دو‬
‫گروه‬ ‫زمان‬
‫دیابتی‪+‬تمرین‬ ‫دیابتی‬ ‫کنترل‬ ‫متغیر‬
‫‪*35/33±3/55‬‬ ‫‪*37/00±2/00‬‬ ‫‪27/33±0/57‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫وزن‬
‫‪*40/00±1/73‬‬ ‫‪*34/33±3/21‬‬ ‫‪26/66±1/52‬‬ ‫‪ZT15‬‬ ‫(گرم)‬
‫‪*141/33±11/01‬‬ ‫‪*143/66±1/15‬‬ ‫‪102/33±1/52‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫گلوکز‬
‫‪*158/33±17/78‬‬ ‫‪*148/00±6/24‬‬ ‫‪102/66±2/51‬‬ ‫‪ZT15‬‬ ‫(میلیگرم‪ /‬دسیلیتر)‬
‫‪18/33±3/00‬‬ ‫‪22/00±6/24‬‬ ‫‪21/33±1/53‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫حداکثر سرعت‬
‫‪23/33±3/21‬‬ ‫‪18/33±8/50‬‬ ‫‪20/67±2/52‬‬ ‫‪ZT15‬‬ ‫(متر‪/‬دقیقه)‬
‫‪ :ZT3‬اوایل فاز روشنائی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با ‪ 9‬صبح‪ :ZT15 ،‬اوایل فاز تاریکی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع تاریکی‬
‫معادل با ‪ 9‬شب‪ .‬نتایج بصورت میانگین‪ ±‬انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=‪/5‬گروه)‪* .‬تفاوت معنیدار نسبت به گروه کنترل‬

‫با توجه به نتایج جدول (‪ ،)4-3‬هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز‬
‫تاریکی باعث افزایش معنیدار نتایج آزمون حداکثر سرعت موشهای گروه دیابتی ‪ +‬تمرین نسبت به‬
‫گروه دیابتی و کنترل شد (‪ .)P≥0/05‬بیشترین افزایش حداکثر سرعت در گروه دیابتی‪ +‬تمرین در اوایل‬
‫فاز تاریکی مشاهده شد‪ .‬بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز تاریکی نسبت به اوایل فاز‬
‫روشنائی بر حداکثر سرعت موشهای گروههای دیابتی ‪ +‬تمرین تفاوت معنیداری وجود دارد (‪.)P≥0/05‬‬
‫عالوه براین‪ ،‬همچنین هشت هفته تمرین هوازی باعث کاهش وزن گروههای دیابتی ‪ +‬تمرین به نسبت‬
‫گروههای دیابتی شد اما به سطح معنیداری نرسید (‪ .)P<0/05‬این نتایج نشان دهنده تاثیرگذاری ‪8‬‬
‫هفته مداخله تمرینی بر متغیرهای تثبیت کننده در تحقیق حاضر است‪.‬‬

‫‪73‬‬
‫جدول ‪ .3-4‬توصیف متغیرهای وزن و حداکثر سرعت در پس آزمون‬
‫گروه‬ ‫زمان‬
‫دیابتی‪+‬تمرین‬ ‫دیابتی‬ ‫کنترل‬ ‫متغیر‬
‫‪36/2±33/31‬‬ ‫‪39/3±67/21‬‬ ‫‪33/3±33/21‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫وزن (گرم)‬
‫‪36/2±33/31‬‬ ‫‪38/1±33/53‬‬ ‫‪36/2±67/08‬‬ ‫‪ZT15‬‬
‫‪*25/1±67/53‬‬ ‫‪18/2±00/00‬‬ ‫‪17/1±67/53‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫حداکثر سرعت‬
‫‪*33/1±33/15‬‬ ‫‪16/5±00/29‬‬ ‫‪18/2±66/31‬‬ ‫‪ZT15‬‬ ‫(متر‪/‬دقیقه)‬
‫‪ :ZT3‬اوایل فاز روشنائی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با ‪ 9‬صبح‪ :ZT15 ،‬اوایل فاز تاریکی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع تاریکی‬
‫معادل با ‪ 9‬شب‪ .‬نتایج بصورت میانگین‪ ±‬انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=‪/5‬گروه)‪ * .‬تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی و کنترل‬

‫مقادیر میانگین ‪ ±‬انحراف معیار متغیرهای وابسته تحقیق پس از هشت هفته تمرین هوازی در‬
‫جدول (‪ )4-4‬ارائه شده است‪ .‬تغییرات پروتئینهای ساعت شبانهروزی در عضله دوقلو نشان داد که‬
‫کمترین بیان پروتئین ‪ BMAL1‬در گروههای دیابتی بویژه در اوایل فاز تاریکی و بیشترین مقدار آن در‬
‫گروه کنترل در اوایل فاز روشنائی مشاهده شد‪ .‬پروتئین ‪ BMAL1‬در گروه دیابتی ‪+‬تمرین در اوایل فاز‬
‫روشنائی افزایش بیشتری نسبت به گروه دیابتی ‪+‬تمرین در اوایل فاز تاریکی نشان داده است‪ .‬عالوه بر‬
‫این‪ ،‬کمترین بیان پروتئین ‪ PER2‬در گروه کنترل در اوایل فاز روشنائی و بیشترین مقدار آن در گروه‬
‫کنترل در اوایل فاز تاریکی مشاهده شد‪ .‬پروتئین ‪ PER2‬در گروه دیابتی ‪+‬تمرین در اوایل فاز روشنائی‬
‫افزایش بیشتری نسبت به گروه دیابتی ‪+‬تمرین در اوایل فاز تاریکی نشان داده است‪.‬‬

‫با توجه به نتایج جدول (‪ ،)4-4‬تغییرات پروتئینهای همجوشی و شکافت میتوکندری در عضله‬
‫دوقلو نشان داد که کمترین بیان پروتئین ‪ MFN2‬در گروههای دیابتی در اوایل فاز روشنائی و بیشترین‬
‫مقدار آن در گروه کنترل در اوایل فاز تاریکی مشاهده شد‪ .‬پروتئین ‪ MFN2‬در گروه دیابتی ‪ +‬تمرین‬
‫در اوایل فاز تاریکی افزایش بیشتری نسبت به گروه دیابتی ‪ +‬تمرین در اوایل فاز روشنائی نشان داد‪.‬‬
‫عالوه بر این‪ ،‬کمترین میزان پروتئین ‪ DRP-1‬در گروه دیابتی در اوایل فاز روشنائی و بیشترین مقدار‬
‫در گروه کنترل در اوایل فاز تاریکی مشاهده شد‪ .‬میانگین پروتئین ‪ DRP-1‬در گروه دیابتی ‪ +‬تمرین در‬
‫اوایل فاز تاریکی افزایش بیشتری نسبت به گروه دیابتی ‪ +‬تمرین در اوایل فاز روشنائی نشان داد‪.‬‬

‫با توجه به نتایج جدول (‪ ،)4-4‬تغییرات پروتئینهای مرتبط با نشانگرهای عملکرد میتوکندری‬
‫در عضله دوقلو نشان داد که کمترین میزان پروتئین ‪ SIRT1‬در گروههای دیابتی بویژه در اوایل فاز‬
‫روشنائی و بیشترین مقدار آن در گروه کنترل در اوایل فاز تاریکی مشاهده شد‪ .‬پروتئین ‪ SIRT1‬در‬
‫گروه دیابتی ‪ +‬تمرین در اوایل فاز تاریکی افزایش بیشتری نسبت به گروه دیابتی ‪ +‬تمرین در اوایل فاز‬
‫روشنائی نشان داده است‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬کمترین میزان ‪ NAD+‬در گروه دیابتی در اوایل فاز روشنائی و‬
‫بیشترین مقدار آن در گروه کنترل در اوایل فاز تاریکی مشاهده شد‪ .‬میانگین غلظت ‪ NAD+‬در گروه‬

‫‪74‬‬
‫دیابتی ‪ +‬تمرین در اوایل فاز تاریکی افزایش بیشتری نسبت به گروه دیابتی ‪ +‬تمرین در اوایل فاز‬
‫روشنائی نشان داده است‪.‬‬

‫با توجه به جدول (‪ ،)4-4‬تغییرات شاخصهای مقاومت به انسولین نشان داد که بیشترین‬
‫میانگین گلوکز خون‪ ،‬انسولین و ‪ HOMA-IR‬در گروههای دیابتی بویژه در اوایل فاز تاریکی مشاهده‬
‫شد‪ .‬همچنین میزان گلوکز خون‪ ،‬انسولین و ‪ HOMA-IR‬در گروه دیابتی ‪ +‬تمرین در اوایل فاز تاریکی‬
‫کاهش بیشتری نسبت به گروه دیابتی ‪ +‬تمرین در اوایل فاز روشنائی نشان داده است‪ .‬با توجه به جدول‬
‫(‪ ،)4-4‬تغییرات جذب گلوکز در عضله دوقلو نشان داد که کمترین بیان پروتئین ‪ GLUT4‬در گروههای‬
‫دیابتی بویژه در اوایل فاز روشنائی و بیشترین مقدار آن در گروه کنترل در اوایل فاز تاریکی مشاهده‬
‫شد‪ .‬پروتئین ‪ GLUT4‬در گروه دیابتی ‪ +‬تمرین در اوایل فاز تاریکی افزایش بیشتری نسبت به گروه‬
‫دیابتی ‪ +‬تمرین در اوایل فاز روشنائی نشان داده است‪.‬‬

‫جدول ‪ .4-4‬توصیف کلی متغیرهای تحقیق پس از هشت هفته تمرین هوازی‬ ‫همه متغیرها دارای واحد باشند ‪Commented [s29]:‬‬

‫گروه‬ ‫زمان‬
‫دیابتی‪+‬تمرین‬ ‫دیابتی‬ ‫کنترل‬ ‫متغیر‬
‫‪143/5±20/63‬‬ ‫‪143/5±58/09‬‬ ‫‪101/4±18/10‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫گلوکز‬
‫‪127/8±40/97‬‬ ‫‪157/15±34/46‬‬ ‫‪116/4±66/23‬‬ ‫‪ZT15‬‬
‫‪76/7±21/61‬‬ ‫‪94/5±07/73‬‬ ‫‪42/3±74/86‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫انسولین‬ ‫مقاومت به‬
‫‪68/6±17/28‬‬ ‫‪104/6±21/87‬‬ ‫‪43/5±91/61‬‬ ‫‪ZT15‬‬ ‫انسولین‬
‫‪9/57±1/28‬‬ ‫‪11/80±0/30‬‬ ‫‪3/78±0/32‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫‪HOMA-IR‬‬
‫‪7/61±0/99‬‬ ‫‪14/31±1/51‬‬ ‫‪4/48±0/66‬‬ ‫‪ZT15‬‬
‫‪0/63±0/02‬‬ ‫‪0/38±0/02‬‬ ‫‪1/01±0/02‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫‪GLUT4‬‬
‫‪0/76±0/04‬‬ ‫‪0/56±0/03‬‬ ‫‪1/28±0/07‬‬ ‫‪ZT15‬‬
‫‪0/66±0/03‬‬ ‫‪0/37±0/02‬‬ ‫‪1/0±00/03‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫‪BMAL1‬‬
‫‪0/32±0/01‬‬ ‫‪0/16±0/02‬‬ ‫‪0/47±0/03‬‬ ‫‪ZT15‬‬ ‫ساعت‬
‫‪2/10±0/10‬‬ ‫‪1/61±0/17‬‬ ‫‪1/0±0/06‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫‪PER2‬‬ ‫شبانهروزی‬
‫‪1/95±0/16‬‬ ‫‪1/20±0/04‬‬ ‫‪3/27±0/19‬‬ ‫‪ZT15‬‬
‫‪0/62±0/03‬‬ ‫‪0/38±0/07‬‬ ‫‪1/0±0/03‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫‪MFN2‬‬
‫‪1/30±0/09‬‬ ‫‪1/06±0/04‬‬ ‫‪2/03±0/04‬‬ ‫‪ZT15‬‬ ‫پویائی‬
‫‪0/53±0/01‬‬ ‫‪0/37±0/02‬‬ ‫‪1/00±0/04‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫‪DRP-1‬‬ ‫میتوکندری‬
‫‪1/01±0/20‬‬ ‫‪0/99±0/02‬‬ ‫‪1/42±0/04‬‬ ‫‪ZT15‬‬
‫‪0/51±0/04‬‬ ‫‪0/44±0/37‬‬ ‫‪1/00±0/22‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫‪SIRT1‬‬
‫‪0/92±0/46‬‬ ‫‪0/64±0/01‬‬ ‫‪1/23±0/20‬‬ ‫‪ZT15‬‬ ‫عملکرد‬
‫‪2842/00±510/48 1971/00±233/99 2941/67±455/79‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫‪NAD+‬‬ ‫میتوکندری‬
‫‪3013/33±320/75 3005/00±157/00 3996/33±117/62 ZT15‬‬
‫‪ : ZT3‬اوایل فاز روشنائی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با ‪ 9‬صبح‪ :ZT15 ،‬اوایل فاز تاریکی‪ ،‬سه ساعت پس از‬
‫شروع تاریکی معادل با ‪ 9‬شب‪ .‬نتایج بصورت میانگین‪ ±‬انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=‪/5‬گروه)‪.‬‬

‫‪75‬‬
‫‪ 3-4‬آمار استنباطی دادهها و بررسی فرضیههای تحقیق‬

‫در این بخش از طریق آمار استنباطی نتایج بدست آمده در هر فرضیه را بهطور جداگانه ارائه‬
‫میدهیم‪ .‬ابتدا توزیع طبیعی دادهها با آزمون شاپیرو ویلک و همگنی واریانسها با آزمون لوین بررسی‬
‫شد‪ .‬نتایج آزمون شاپیرو‪-‬ویلک در جدول (‪ )4-5‬ارائه شده است؛ که نشان میدهد دادهها نرمال هستند‬
‫و کلیه متغیرها در همه گروههای تجربی از توزیع طبیعی برخوردار هستند‪ .‬پس از آن برای بررسی‬
‫آزمونهای فرضیههای تحقیق از آزمون تحلیل واریانس دو راهه (طرح گروه*زمان) استفاده شد‪ .‬در‬
‫پایان از آزمون تعقیبی توکی جهت بررسی تفاوت میانگینهای بین گروهها استفاده شد‪.‬‬

‫جدول ‪ .5-4‬نتایج آزمون شاپیرو ویلک جهت بررسی طبیعی بودن توزیع دادههای تحقیق‬
‫‪ZT15‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫زمان‬
‫دیابتی‪ +‬تمرین‬ ‫دیابتی‬ ‫کنترل‬ ‫دیابتی‪ +‬تمرین‬ ‫دیابتی‬ ‫کنترل‬ ‫گروه‬ ‫متغیر‬
‫‪1‬‬ ‫‪0/947‬‬ ‫‪0/907‬‬ ‫‪0/750‬‬ ‫‪0/893‬‬ ‫‪0/993‬‬ ‫آماره‬ ‫گلوکز‬
‫‪1‬‬ ‫‪0/554‬‬ ‫‪0/407‬‬ ‫‪0/051‬‬ ‫‪0/363‬‬ ‫‪0/843‬‬ ‫‪P-value‬‬
‫‪0/903‬‬ ‫‪0/940‬‬ ‫‪0/999‬‬ ‫‪0/968‬‬ ‫‪0/999‬‬ ‫‪0/940‬‬ ‫آماره‬ ‫انسولین‬
‫‪0/394‬‬ ‫‪0/526‬‬ ‫‪0/954‬‬ ‫‪0/659‬‬ ‫‪0/933‬‬ ‫‪0/527‬‬ ‫‪P-value‬‬
‫‪0/914‬‬ ‫‪0/960‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪0/970‬‬ ‫‪0/954‬‬ ‫‪1‬‬ ‫آماره‬ ‫‪HOMA-IR‬‬
‫‪0/402‬‬ ‫‪0/564‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪0/672‬‬ ‫‪0/844‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪P-value‬‬
‫‪0/901‬‬ ‫‪0/894‬‬ ‫‪0/852‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪0/968‬‬ ‫‪0/757‬‬ ‫آماره‬ ‫‪GLUT4‬‬
‫‪0/389‬‬ ‫‪0/367‬‬ ‫‪0/246‬‬ ‫‪0/981‬‬ ‫‪0/658‬‬ ‫‪0/051‬‬ ‫‪P-value‬‬
‫‪0/997‬‬ ‫‪0/974‬‬ ‫‪0/831‬‬ ‫‪0/764‬‬ ‫‪0/993‬‬ ‫‪0/999‬‬ ‫آماره‬ ‫‪BMAL1‬‬
‫‪0/900‬‬ ‫‪0/690‬‬ ‫‪0/191‬‬ ‫‪0/081‬‬ ‫‪0/844‬‬ ‫‪0/993‬‬ ‫‪P-value‬‬
‫‪0/999‬‬ ‫‪0/815‬‬ ‫‪0/879‬‬ ‫‪0/974‬‬ ‫‪0/848‬‬ ‫‪1‬‬ ‫آماره‬ ‫‪PER2‬‬
‫‪0/938‬‬ ‫‪0/151‬‬ ‫‪0/320‬‬ ‫‪0/690‬‬ ‫‪0/234‬‬ ‫‪0/984‬‬ ‫‪P-value‬‬
‫‪0/881‬‬ ‫‪0/759‬‬ ‫‪0/930‬‬ ‫‪0/996‬‬ ‫‪0/994‬‬ ‫‪0/988‬‬ ‫آماره‬ ‫‪MFN2‬‬
‫‪0/329‬‬ ‫‪0/066‬‬ ‫‪0/489‬‬ ‫‪0/877‬‬ ‫‪0/846‬‬ ‫‪0/793‬‬ ‫‪P-value‬‬
‫‪0/788‬‬ ‫‪0/932‬‬ ‫‪0/875‬‬ ‫‪0/992‬‬ ‫‪0/783‬‬ ‫‪0/771‬‬ ‫آماره‬ ‫‪DRP-1‬‬
‫‪0/086‬‬ ‫‪0/498‬‬ ‫‪0/309‬‬ ‫‪0/828‬‬ ‫‪0/074‬‬ ‫‪0/076‬‬ ‫‪P-value‬‬
‫‪0/832‬‬ ‫‪0/990‬‬ ‫‪0/995‬‬ ‫‪0/820‬‬ ‫‪0/823‬‬ ‫‪0/773‬‬ ‫آماره‬ ‫‪SIRT1‬‬
‫‪0/194‬‬ ‫‪0/809‬‬ ‫‪0/866‬‬ ‫‪0/163‬‬ ‫‪0/172‬‬ ‫‪0/052‬‬ ‫‪P-value‬‬
‫‪0/811‬‬ ‫‪0/981‬‬ ‫‪0/964‬‬ ‫‪0/825‬‬ ‫‪0/884‬‬ ‫‪0/831‬‬ ‫آماره‬ ‫‪NAD+‬‬
‫‪0/141‬‬ ‫‪0/737‬‬ ‫‪0/637‬‬ ‫‪0/175‬‬ ‫‪0/338‬‬ ‫‪0/191‬‬ ‫‪P-value‬‬

‫‪76‬‬
‫‪ .1-3-4‬فرضیه اول‬
‫بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در‬
‫اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین (‪)BMAL1‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنی‪-‬‬
‫داری وجود دارد‪.‬‬

‫نتایج آزمون شاپیرولیک در جدول(‪ ،)4-5‬نشان میدهد که متغیر ‪ BMAL1‬در تمام گروهها‬
‫دارای سطح معنیداری باالتر از ‪ 0/05‬میباشد که نشان دهنده توزیع طبیعی در گروههاست‪ .‬نتایج‬
‫تحلیل واریانس دو راهه جهت مقایسههای بین گروهی بیان پروتئین ‪ BMAL1‬در عضله دوقلوی موش‪-‬‬
‫های دیابتی در جدول (‪ )4-6‬ارائه شده است‪.‬‬

‫جدول‪ .6-4‬نتایج تحلیل واریانس دوراهه‬


‫‪F‬‬ ‫‪P‬‬ ‫منابع تغییرات‬ ‫متغیر‬
‫‪697/4‬‬ ‫‪0/001‬‬ ‫عامل اصلی گروه‬
‫‪1250‬‬ ‫‪0/001‬‬ ‫عامل اصلی زمان‬ ‫‪BMAL1‬‬ ‫واحد ‪Commented [s30]:‬‬

‫‪87/33‬‬ ‫‪0/001‬‬ ‫اثر تعامل (گروه× زمان)‬

‫نتایج تحلیل واریانس دو راهه در جدول (‪ ،)4-6‬نشان داد که اثر اصلی گروه‪ ،‬اثر اصلی زمان و‬
‫اثر تعامل (گروه× زمان) بر بیان پروتئین ‪ BMAL1‬در عضله دوقلوی گروههای تحقیق معنیدار میباشد‪.‬‬
‫بنابراین با توجه به معنیداری اثر تعامل (‪ ،)P= 0/001‬اختالف معنیداری بین میانگین پروتئین‬
‫‪ BMAL1‬گروههای کنترل‪ ،‬دیابتی و دیابتی ‪ +‬تمرین در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی وجود‬
‫دارد‪ ،‬بنابراین فرض تحقیق تائید میشود‪ .‬نتایج آزمون تعقیبی توکی در جدول (‪ )4-7‬ارائه شده‬
‫است‪.‬‬

‫جدول ‪ .7-4‬مقایسه میانگین ‪ BMAL1‬در گروههای مختلف با استفاده از آزمون تعقیبی توکی‬
‫گروه‬ ‫زمان‬
‫دیابتی‪+‬تمرین‬ ‫دیابتی‬ ‫کنترل‬ ‫متغیر‬
‫‪*†#0/66±0/03‬‬ ‫‪†* 0/37±0/02‬‬ ‫‪† 1/00±0/03‬‬ ‫‪ZT3‬‬
‫‪#*0/32±0/01‬‬ ‫‪* 0/16±0/02‬‬ ‫‪0/47±0/03‬‬ ‫‪ZT15‬‬ ‫‪BMAL1‬‬
‫‪ :ZT3‬اوایل فاز روشنائی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با ‪ 9‬صبح‪ :ZT15 ،‬اوایل فاز تاریکی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع تاریکی‬
‫معادل با ‪ 9‬شب‪ .‬نتایج بصورت میانگین‪ ±‬انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=‪/5‬گروه)‪ * .‬تفاوت معنیدار نسبت به گروه کنترل در هر زمان‪،‬‬
‫‪ #‬تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی در هر زمان‪ † ،‬تفاوت معنیدار ‪ ZT3‬به نسبت ‪ ZT15‬در هر گروه‪.‬‬

‫‪77‬‬
‫نتایج آزمون تعقیبی توکی برای اثر اصلی گروه نشان داد که سطح پروتئین ‪ BMAL1‬در‬
‫گروههای دیابتی و دیابتی ‪ +‬تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معنیدار داشت (‪ .)P= 0/001‬همچنین‬
‫افزایش معنیداری سطح پروتئین ‪ BMAL1‬در گروههای دیابتی ‪ +‬تمرین نسبت به گروه دیابتی مشاهده‬
‫شد (‪.)P= 0/001‬‬

‫نتایج آزمون تعقیبی توکی برای اثر اصلی زمان نشان دهندهی افزایش معنیدار سطح پروتئین‬
‫‪ BMAL1‬در ‪ ZT3‬نسبت به ‪ ZT15‬است (‪.)P= 0/001‬‬

‫نتایج آزمون تعقیبی توکی اثر تعامل (گروه× زمان) در جدول (‪ )4-7‬برای سطح پروتئین‬
‫‪ BMAL1‬نشان داد که‪ )1 :‬سطح پروتئین ‪ BMAL1‬در گروه دیابتی و دیابتی ‪ +‬تمرین نسبت به گروه‬
‫کنترل در هر دو زمان ‪ ZT3‬و ‪ ZT15‬کاهش معنیداری یافت (‪ )2 .)P= 0/001‬سطح پروتئین ‪BMAL1‬‬
‫در گروه کنترل (‪ ،)P= 0/001‬دیابتی (‪ )P= 0/001‬و دیابتی ‪ +‬تمرین (‪ )P= 0/001‬در ‪ ZT3‬نسبت به‬
‫‪ ZT15‬افزایش معنیداری نشان داد‪ )3 .‬سطح پروتئین ‪ BMAL1‬در گروه دیابتی ‪ +‬تمرین نسبت به‬
‫گروه دیابتی در ‪ )P= 0/001( ZT15‬و ‪ )P= 0/001( ZT3‬افزایش معنیدار داشت‪( .‬شکل ‪.)1-4‬‬

‫شکل‪ .1-4‬تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر بیان پروتئین ‪ BMAL1‬در عضلهی دو قلوی موشهای دیابتی‪.‬‬
‫نتایج بصورت میانگین‪ ±‬انحراف معیار ارائه شده است (تعداد= ‪ / 5‬هر گروه)‪ .‬تصاویر وسترن بالت در پائین نمودار نمایش‬
‫داده شده است‪ ،ZT3 .‬اوایل فاز روشنائی معادل با سه ساعت پس از شروع روشنائی‪ ، ZT15 ،‬اوایل فاز تاریکی معادل‬
‫با سه ساعت پس از شروع تاریکی‪* .‬تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی و کنترل (‪ # ،)**** p< 0.0001‬تفاوت‬
‫معنیدار بین گروههای دیابتی ‪ +‬تمرین و دیابتی (‪ † ،)####p< 0.0001‬تفاوت معنیدار بین گروهها در ‪ ZT3‬نسبت‬
‫به ‪.)††††p< 0.0001( ZT15‬‬

‫‪78‬‬
‫‪ .2-3-4‬فرضیه دوم‬
‫بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در‬
‫اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین (‪)PER2‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنی‪-‬‬
‫داری وجود دارد‪.‬‬

‫نتایج آزمون شاپیرولیک در جدول (‪ ،)4-5‬نشان میدهد که متغیر ‪ PER2‬در تمام گروهها دارای‬
‫سطح معنیداری باالتر از ‪ 0/05‬میباشد که نشان دهنده توزیع طبیعی در گروههاست‪ .‬نتایج تحلیل‬
‫واریانس دو راهه جهت مقایسههای بین گروهی بیان پروتئین ‪ PER2‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی‬
‫در جدول (‪ )4-8‬ارائه شده است‪.‬‬

‫جدول‪ .8-4‬نتایج تحلیل واریانس دو راهه‬


‫‪F‬‬ ‫‪P‬‬ ‫منابع تغییرات‬ ‫متغیر‬
‫‪50/34‬‬ ‫‪0/001‬‬ ‫عامل اصلی گروه‬
‫‪79/25‬‬ ‫‪0/001‬‬ ‫عامل اصلی زمان‬ ‫‪PER2‬‬
‫‪180‬‬ ‫‪0/001‬‬ ‫اثر تعامل (گروه× زمان)‬

‫نتایج تحلیل واریانس دو راهه در جدول (‪ ،)4-8‬نشان داد که اثر اصلی تمرین‪ ،‬اثر اصلی زمان‬
‫و اثر تعامل (گروه× زمان) بر بیان پروتئین ‪ PER2‬در عضله دوقلوی گروههای تحقیق معنیدار میباشد‪.‬‬
‫بنابراین با توجه به معنیداری اثر تعامل (‪ ،)P= 0/001‬اختالف معنیداری بین میانگین پروتئین ‪PER2‬‬
‫گروههای کنترل‪ ،‬دیابتی و دیابتی ‪ +‬تمرین در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی وجود دارد‪ ،‬بنابراین‬
‫فرض تحقیق تائید میشود‪ .‬نتایج آزمون تعقیبی توکی در جدول(‪ )4-9‬ارائه شده است‪.‬‬

‫جدول ‪ .9-4‬مقایسه میانگین ‪ PER2‬در گروههای مختلف با استفاده از آزمون تعقیبی توکی‬
‫گروه‬ ‫زمان‬
‫دیابتی‪+‬تمرین‬ ‫دیابتی‬ ‫کنترل‬ ‫متغیر‬
‫‪*#2/10±0/10‬‬ ‫‪*1/61±0/17‬‬ ‫‪1/0±0/06‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫‪PER2‬‬
‫‪* #1/95±0/16‬‬ ‫‪†* 1/20±0/04‬‬ ‫‪† 3/27±0/19‬‬ ‫‪ZT15‬‬
‫‪ :ZT3‬اوایل فاز روشنائی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با ‪ 9‬صبح‪ :ZT15 ،‬اوایل فاز تاریکی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع تاریکی‬
‫معادل با ‪ 9‬شب‪ .‬نتایج بصورت میانگین‪ ±‬انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=‪/5‬گروه)‪ * .‬تفاوت معنیدار نسبت به گروه کنترل در هر زمان‪،‬‬
‫‪ #‬تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی در هر زمان‪ † ،‬تفاوت معنیدار ‪ ZT3‬به نسبت ‪ ZT15‬در هر گروه‬

‫‪79‬‬
‫نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی گروه نشان داد که سطح پروتئین ‪ PER2‬در گروههای دیابتی‬
‫و دیابتی ‪ +‬تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معنیدار داشت (‪ .)P= 0/001‬همچنین سطح پروتئین‬
‫‪ PER2‬در گروههای دیابتی ‪ +‬تمرین نسبت به گروههای دیابتی افزایش معنیداری داشت (‪.)P= 0/001‬‬

‫نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی زمان نشان داد که سطح پروتئین ‪ PER2‬در ‪ ZT15‬نسبت‬
‫به ‪ ZT3‬افزایش معنیدار داشت (‪.)P= 0/001‬‬

‫نتایج آزمون تعقیبی اثر تعامل (گروه× زمان) در جدول (‪ )4-9‬برای سطح پروتئین ‪ PER2‬نشان‬
‫داد که ‪ )1‬سطح پروتئین ‪ PER2‬در گروه دیابتی و دیابتی ‪+‬ت مرین نسبت به گروه کنترل در ‪ZT3‬‬
‫افزیش معنیدار (‪ )P= 0/001‬و در ‪ ZT15‬کاهش معنیداری داشت (‪ )2 .)P= 0/001‬سطح پروتئین‬
‫‪ PER2‬در ‪ ZT15‬نسبت به ‪ ZT3‬در گروه کنترل (‪ )P= 0/001‬افزایش معنیدار و در گروه دیابتی (‪0/018‬‬
‫=‪ )P‬کاهش معنیدار یافت با این وجود تغییرات سطح پروتئین ‪ PER2‬در گروه دیابتی ‪ +‬تمرین در‬
‫‪ ZT15‬نسبت به ‪ )P= 0/805( ZT3‬معنیدار نبود‪ )3 .‬سطح پروتئین ‪ PER2‬گروه دیابتی ‪ +‬تمرین در‬
‫‪ )P= 0/001( ZT15‬و ‪ )P= 0/001( ZT3‬نسبت به گروه دیابتی افزایش معنیدار داشت‪.‬‬

‫شکل‪ .2-4‬تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر بیان پروتئین ‪ PER2‬در عضلهی دو قلوی موشهای دیابتی‪ .‬نتایج‬
‫بصورت میانگین‪ ±‬انحراف معیار ارائه شده است (تعداد= ‪ / 5‬هر گروه)‪ .‬تصاویر وسترن بالت در پائین نمودار نمایش داده‬
‫شده است‪ ،ZT3 .‬اوایل فاز روشنائی معادل با سه ساعت پس از شروع روشنائی‪ ، ZT15 ،‬اوایل فاز تاریکی معادل با سه‬
‫ساعت پس از شروع تاریکی‪* .‬تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی و کنترل (‪# ،)**p< 0.01, **** p< 0.0001‬‬
‫تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی ‪ +‬تمرین و دیابتی (‪ † ،)##p < 0.01, ###p < 0.001‬تفاوت معنیدار بین‬
‫گروهها در ‪ ZT3‬نسبت به ‪.)†p < 0.05, ††††p< 0.0001( ZT15‬‬

‫‪80‬‬
‫‪ .3-3-4‬فرضیه سوم‬
‫بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در‬
‫اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین (‪)MFN2‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنی‪-‬‬
‫داری وجود دارد‪.‬‬

‫نتایج آزمون شاپیرولیک در جدول(‪ ،)4-5‬نشان میدهد که متغیر ‪ MFN2‬در تمام گروهها دارای‬
‫سطح معنیداری باالتر از ‪ 0/05‬میباشد که نشان دهنده توزیع طبیعی در گروههاست‪ .‬نتایج تحلیل‬
‫واریانس دو راهه جهت مقایسههای بین گروهی بیان پروتئین ‪ MFN2‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی‬
‫در جدول (‪ )4-10‬ارائه شده است‪.‬‬
‫جدول‪ .10-4‬نتایج تحلیل واریانس دو راهه‬
‫‪F‬‬ ‫‪P‬‬ ‫منابع تغییرات‬ ‫متغیر‬
‫‪309/09‬‬ ‫‪0/001‬‬ ‫عامل اصلی گروه‬
‫‪891/03‬‬ ‫‪0/001‬‬ ‫عامل اصلی زمان‬ ‫‪MFN2‬‬
‫‪18/12‬‬ ‫‪0/001‬‬ ‫اثر تعامل (گروه× زمان)‬

‫نتایج تحلیل واریانس دو راهه در جدول (‪ )4-10‬نشان داد که اثر اصلی تمرین‪ ،‬اثر اصلی زمان‬
‫و اثر تعامل (گروه× زمان) بر بیان پروتئین ‪ MFN2‬در در عضله دوقلوی گروههای تحقیق معنیدار‬
‫میباشد‪ .‬بنابراین با توجه به معنیداری اثر تعامل (‪ ،)P= 0/001‬اختالف معنیداری بین میانگین پروتئین‬
‫‪ MFN2‬گروههای کنترل‪ ،‬دیابتی و دیابتی‪ +‬تمرین در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی وجود دارد‪،‬‬
‫بنابراین فرض تحقیق تائید میشود‪ .‬نتایج آزمون تعقیبی توکی در جدول (‪ )4-11‬ارائه شده است‪.‬‬

‫جدول ‪ .11-4‬مقایسه میانگین ‪ MFN2‬در گروههای مختلف با استفاده از آزمون تعقیبی توکی‬
‫گروه‬ ‫زمان‬
‫دیابتی‪+‬تمرین‬ ‫دیابتی‬ ‫کنترل‬ ‫متغیر‬
‫‪*#0/62±0/03‬‬ ‫‪*0/38±0/07‬‬ ‫‪1/0±0/03‬‬ ‫‪ZT3‬‬
‫‪*†# 1/30±0/09‬‬ ‫‪†*1/06±0/04‬‬ ‫‪† 2/03±0/04‬‬ ‫‪ZT15‬‬ ‫‪MFN2‬‬
‫‪ :ZT3‬اوایل فاز روشنائی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با ‪ 9‬صبح‪ :ZT15 ،‬اوایل فاز تاریکی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع تاریکی‬
‫معادل با ‪ 9‬شب‪ .‬نتایج بصورت میانگین‪ ±‬انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=‪/5‬گروه)‪ * .‬تفاوت معنیدار نسبت به گروه کنترل در هر زمان‪،‬‬
‫‪ #‬تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی در هر زمان‪ † ،‬تفاوت معنیدار ‪ ZT3‬به نسبت ‪ ZT15‬در هر گروه‬

‫‪81‬‬
‫نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی گروه نشان داد که سطح پروتئین ‪ MFN2‬در گروههای‬
‫دیابتی و دیابتی ‪ +‬تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معنیدار داشت (‪ .)P= 0/001‬همچنین سطح‬
‫پروتئین ‪ MFN2‬در گروه دیابتی ‪ +‬تمرین نسبت به گروه دیابتی افزایش معنیدار داشت (‪.)P= 0/001‬‬

‫نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی زمان نشان دهندهی افزایش معنیدار سطح پروتئین ‪MFN2‬‬
‫در ‪ ZT15‬نسبت به ‪ ZT3‬بود (‪.)P= 0/001‬‬

‫نتایج آزمون تعقیبی اثر تعامل (گروه× زمان) در جدول (‪ )4-11‬برای سطح پروتئین ‪MFN2‬‬
‫نشان داد که ‪ )1‬سطح پروتئین ‪ MFN2‬در گروههای دیابتی و دیابتی‪+‬تمرین نسبت به گروه کنترل در‬
‫هر دو زمان ‪ ZT15‬و ‪ ZT3‬کاهش معنیداری یافت (‪ )2 .)P= 0/001‬سطح پروتئین ‪ MFN2‬در ‪ZT15‬‬
‫نسبت به ‪ ZT3‬در هر سه گروه کنترل (‪ ،)P= 0/001‬دیابتی (‪ )P= 0/001‬و دیابتی ‪ +‬تمرین (‪0/001‬‬
‫=‪ )P‬افزایش معنیداری نشان داد‪ )3 .‬سطح پروتئین ‪ MFN2‬در گروه دیابتی ‪ +‬تمرین در ‪0/004( ZT15‬‬
‫=‪ )P‬و ‪ )P= 0/009( ZT3‬نسبت به گروه دیابتی افزایش معنیدار داشت‪.‬‬

‫شکل‪ .3-4‬تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر بیان پروتئین ‪ MFN2‬در عضلهی دو قلوی موشهای دیابتی‪.‬‬
‫نتایج بصورت میانگین‪ ±‬انحراف معیار ارائه شده است (تعداد= ‪ / 5‬هر گروه)‪ .‬تصاویر وسترن بالت در پائین نمودار نمایش‬
‫داده شده است‪ ،ZT3 .‬اوایل فاز روشنائی معادل با سه ساعت پس از شروع روشنائی‪ ،ZT15 ،‬اوایل فاز تاریکی معادل‬
‫با سه ساعت پس از شروع تاریکی‪* .‬تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی و کنترل (‪ # ،)**** p< 0.0001‬تفاوت‬
‫معنیدار بین گروههای دیابتی‪ +‬تمرین و دیابتی (‪ † ،)##p < 0.01‬تفاوت معنیدار بین گروهها در ‪ ZT3‬نسبت به‬
‫‪.)††††p< 0.0001( ZT15‬‬

‫‪82‬‬
‫‪ .4-3-4‬فرضیه چهارم‬
‫بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در‬
‫اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین (‪)DRP-1‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنی‪-‬‬
‫داری وجود دارد‪.‬‬

‫نتایج آزمون شاپیرولیک در جدول(‪ ،)4-5‬نشان میدهد که متغیر ‪ DRP-1‬در تمام گروهها‬
‫دارای سطح معنیداری باالتر از ‪ 0/05‬میباشد که نشان دهنده توزیع طبیعی در گروههاست‪ .‬نتایج‬
‫تحلیل واریانس دو راهه جهت مقایسههای بین گروهی بیان پروتئین ‪ DRP-1‬در عضله دوقلوی موشهای‬
‫دیابتی در جدول (‪ )4-12‬ارائه شده است‪.‬‬

‫جدول‪ .12-4‬نتایج تحلیل واریانس دو راهه‬


‫‪F‬‬ ‫‪P‬‬ ‫منابع تغییرات‬ ‫متغیر‬
‫‪66/22‬‬ ‫‪0/001‬‬ ‫عامل اصلی گروه‬
‫‪154/05‬‬ ‫‪0/001‬‬ ‫عامل اصلی زمان‬ ‫‪DRP-1‬‬
‫‪2/203‬‬ ‫‪0/153‬‬ ‫اثر تعامل (گروه× زمان)‬

‫نتایج تحلیل واریانس دو راهه برای پروتئین ‪ DRP-1‬در جدول (‪ )4-11‬نشان داد که اثر اصلی‬
‫گروه‪ ،‬اثر اصلی زمان بر بیان پروتئین ‪ DRP-1‬در عضله دوقلوی گروه های تحقیق معنیدار است اما اثر‬
‫تعامل (گروه× زمان) معنیدار نمیباشد‪ .‬بنابراین با توجه به اثر تعامل (‪ ،)P= 0/153‬اختالف معنیداری‬
‫بین میانگین پروتئین ‪ DRP-1‬گروههای کنترل‪ ،‬دیابتی و دیابتی‪ +‬تمرین در اویل فاز روشنائی و اوایل‬
‫فاز تاریکی وجود ندارد‪ ،‬بنابراین فرض تحقیق رد میشود‪ .‬نتایج آزمون تعقیبی توکی در جدول (‪-13‬‬
‫‪ )4‬ارائه شده است‪.‬‬
‫جدول ‪ .13-4‬مقایسه میانگین ‪ DRP-1‬در گروههای مختلف با استفاده از آزمون تعقیبی توکی‬
‫گروه‬ ‫زمان‬
‫دیابتی‪+‬تمرین‬ ‫دیابتی‬ ‫کنترل‬ ‫متغیر‬
‫‪* 0/53±0/01‬‬ ‫‪*0/37±0/02‬‬ ‫‪1/00±0/04‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫‪DRP-1‬‬
‫‪*† 1/01±0/20‬‬ ‫‪† *0/99±0/02‬‬ ‫‪† 1/42±0/04‬‬ ‫‪ZT15‬‬
‫‪ :ZT3‬اوایل فاز روشنائی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با ‪ 9‬صبح‪ :ZT15 ،‬اوایل فاز تاریکی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع‬
‫تاریکی معادل با ‪ 9‬شب‪ .‬نتایج بصورت میانگین‪ ±‬انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=‪/5‬گروه)‪ * .‬تفاوت معنیدار نسبت به گروه‬
‫کنترل در هر زمان‪ # ،‬تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی در هر زمان‪ † ،‬تفاوت معنیدار ‪ ZT3‬به نسبت ‪ ZT15‬در هر گروه‬

‫‪83‬‬
‫نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی گروه نشان داد که سطح پروتئین ‪ DRP-1‬در گرههای‬
‫دیابتی و دیابتی ‪ +‬تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معنیدار داشت (‪ .)P= 0/001‬با این وجود تغییر‬
‫معنیداری در سطح پروتئین ‪ DRP-1‬بین گروههای دیابتی‪ +‬تمرین نسبت به گروه دیابتی مشاهده نشد‬
‫(‪.)P= 0/185‬‬

‫نتایج آزمون تعقیبی اثر اصلی زمان نشان دهندهی افزایش معنیدار سطح پروتئین ‪ DRP-1‬در‬
‫‪ ZT15‬نسبت به ‪ ZT3‬بود (‪.)P= 0/001‬‬

‫شکل‪ .4-4‬تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر بیان پروتئین ‪ DRP-1‬در عضلهی دو قلوی موشهای دیابتی‪.‬‬
‫نتایج بصورت میانگین‪ ±‬انحراف معیار ارائه شده است (تعداد= ‪ / 5‬هر گروه)‪ .‬تصاویر وسترن بالت در پائین نمودار نمایش‬
‫داده شده است‪ ،ZT3 .‬اوایل فاز روشنائی معادل با سه ساعت پس از شروع روشنائی‪ ،ZT15 ،‬اوایل فاز تاریکی معادل‬
‫با سه ساعت پس از شروع تاریکی‪* .‬تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی و کنترل (‪ # ،)**** p< 0.0001‬تفاوت‬
‫معنیدار بین گروههای دیابتی‪ +‬تمرین و دیابتی‪ † ،‬تفاوت معنیدار بین گرووهها در ‪ ZT3‬نسبت به ‪, ††††p< ( ZT15‬‬
‫‪.)†††p< 0.001 0.0001‬‬

‫‪84‬‬
‫‪ .5-3-4‬فرضیه پنجم‬
‫بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در‬
‫اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین (‪)SIRT1‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنی‪-‬‬
‫داری وجود دارد‪.‬‬

‫نتایج آزمون شاپیرولیک در جدول(‪ ،)4-5‬نشان میدهد که متغیر ‪ SIRT1‬در تمام گروهها دارای‬
‫سطح معنیداری باالتر از ‪ 0/05‬میباشد که نشان دهنده توزیع طبیعی در گروههاست‪ .‬نتایج تحلیل‬
‫واریانس دو راهه جهت مقایسههای بین گروهی بیان پروتئین ‪ SIRT1‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی‬
‫در جدول (‪ )4-14‬ارائه شده است‪.‬‬

‫جدول‪ .14-4‬نتایج تحلیل واریانس دو راهه‬


‫‪F‬‬ ‫‪P‬‬ ‫منابع تغییرات‬ ‫متغیر‬
‫‪501/07‬‬ ‫‪0/001‬‬ ‫عامل اصلی گروه‬
‫‪328/09‬‬ ‫‪0/001‬‬ ‫عامل اصلی زمان‬ ‫‪SIRT1‬‬
‫‪18/10‬‬ ‫‪0/001‬‬ ‫اثر تعامل (گروه× زمان)‬

‫نتایج تحلیل واریانس دو راهه در جدول (‪ )4-14‬نشان داد که اثر اصلی تمرین‪ ،‬اثر اصلی زمان‬
‫و اثر تعامل (گروه× زمان) پروتئین ‪ SIRT1‬در عضله دوقلوی گروههای تحقیق معنیدار میباشد‪ .‬بنابراین‬
‫با توجه به معنیداری اثر تعامل (‪ ،)P= 0/001‬اختالف معنیداری بین میانگین پروتئین ‪ SIRT1‬گروه‪-‬‬
‫های کنترل‪ ،‬دیابتی و دیابتی ‪ +‬تمرین در اویل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی وجود دارد‪ ،‬بنابراین‬
‫فرض تحقیق تائید میشود‪ .‬نتایج آزمون تعقیبی توکی در جدول (‪ )4-15‬ارائه شده است‪.‬‬

‫جدول ‪ .15-4‬مقایسه میانگین ‪ SIRT1‬در گروههای مختلف با استفاده از آزمون تعقیبی توکی‬
‫گروه‬ ‫زمان‬
‫دیابتی‪+‬تمرین‬ ‫دیابتی‬ ‫کنترل‬ ‫متغیر‬
‫‪* 0/51±0/04‬‬ ‫‪*0/44±0/37‬‬ ‫‪1/00±0/22‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫‪SIRT1‬‬
‫‪*† # 0/92±0/46‬‬ ‫‪† *0/64±0/01‬‬ ‫‪† 1/23±0/20‬‬ ‫‪ZT15‬‬
‫‪ :ZT3‬اوایل فاز روشنائی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با ‪ 9‬صبح‪ :ZT15 ،‬اوایل فاز تاریکی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع‬
‫تاریکی معادل با ‪ 9‬شب‪ .‬نتایج بصورت میانگین‪ ±‬انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=‪/5‬گروه)‪ * .‬تفاوت معنیدار نسبت به گروه‬
‫کنترل در هر زمان‪ # ،‬تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی در هر زمان‪ † ،‬تفاوت معنیدار ‪ ZT3‬به نسبت ‪ ZT15‬در هر گروه‬

‫‪85‬‬
‫نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی گروه نشان داد که سطح پروتئین ‪ SIRT1‬در گروههای‬
‫دیابتی و دیابتی ‪+‬ت مرین نسبت به گروه کنترل کاهش معنیدار داشت (‪ .)P= 0/001‬همچنین سطح‬
‫پروتئین ‪ SIRT1‬در گروه دیابتی ‪ +‬تمرین نسبت به گروه دیابتی افزایش معنیدار داشت (‪.)P= 0/001‬‬

‫نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی زمان نشان دهندهی افزایش معنیدارسطح پروتئین ‪SIRT1‬‬
‫در ‪ ZT15‬نسبت به ‪ ZT3‬بود (‪.)P= 0/001‬‬

‫نتایج آزمون تعقیبی اثر تعامل (گروه× زمان) در جدول (‪ )4-15‬برای سطح پروتئین ‪SIRT1‬‬
‫نشان داد که ‪ )1‬سطح پروتئین ‪ SIRT1‬در گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل در هر دو زمان ‪ ZT15‬و‬
‫‪ ZT3‬کاهش معنیداری یافت (‪ )2 .)P= 0/001‬سطح پروتئین ‪ SIRT1‬در ‪ ZT15‬نسبت به ‪ ZT3‬در هر‬
‫سه گروه کنترل (‪ ،)P= 0/001‬دیابتی (‪ )P= 0/002‬و دیابتی ‪ +‬تمرین (‪ )P= 0/001‬افزایش معنیداری‬
‫نشان داد‪ )3 .‬سطح پروتئین ‪ SIRT1‬در گروه دیابتی ‪ +‬تمرین در ‪ ZT15‬نسبت به گروه دیابتی افزایش‬
‫معنیدار نشان داد (‪ ،)P= 0/001‬اما سطح پروتئین ‪ SIRT1‬در گروه دیابتی ‪ +‬تمرین در ‪ ZT13‬نسبت‬
‫به گروه دیابتی تفاوت معنیداری نداشت (‪.)P= 0/361‬‬

‫شکل‪ .5-4‬تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر بیان پروتئین ‪ SIRT1‬در عضلهی دوقلوی موشهای دیابتی‪ .‬نتایج‬
‫بصورت میانگین‪ ±‬انحراف معیار ارائه شده است (تعداد= ‪ / 5‬هر گروه)‪ .‬تصاویر وسترن بالت در پائین نمودار نمایش داده‬
‫شده است‪ ،ZT3 .‬اوایل فاز روشنائی معادل با سه ساعت پس از شروع روشنائی‪ ، ZT15 ،‬اوایل فاز تاریکی معادل با سه‬
‫ساعت پس از شروع تاریکی‪* .‬تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی و کنترل (‪ # ،)**** p< 0.0001‬تفاوت معنیدار‬
‫بین گروههای دیابتی ‪ +‬تمرین و دیابتی (‪ † ،)####p < 0.0001‬تفاوت معنیدار بین گروهها در ‪ ZT3‬نسبت به‬
‫‪.)††††p< 0.0001( ZT15‬‬

‫‪86‬‬
‫‪ .6-3-4‬فرضیه ششم‬
‫بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در‬
‫اوایل فاز تاریکی بر غلظت ‪)NAD+‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنیداری وجود‬
‫دارد‪.‬‬

‫نتایج آزمون شاپیرولیک در جدول(‪ ،)4-5‬نشان میدهد که متغیر ‪ NAD+‬در تمام گروهها دارای‬
‫سطح معنیداری باالتر از ‪ 0/05‬میباشد که نشان دهنده توزیع طبیعی در گروههاست‪ .‬نتایج تحلیل‬
‫واریانس دو راهه جهت مقایسههای بین گروهی سطح ‪ NAD+‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی در‬
‫جدول (‪ )4-16‬ارائه شده است‪.‬‬
‫جدول‪ .16-4‬نتایج تحلیل واریانس دو راهه‬
‫‪F‬‬ ‫‪P‬‬ ‫منابع تغییرات‬ ‫متغیر‬
‫‪13/08‬‬ ‫‪0/001‬‬ ‫عامل اصلی گروه‬
‫‪23/06‬‬ ‫‪0/001‬‬ ‫عامل اصلی زمان‬ ‫‪NAD+‬‬
‫‪3/44‬‬ ‫‪0/065‬‬ ‫اثر تعامل (گروه× زمان)‬

‫نتایج تحلیل واریانس دو راهه در جدول (‪ )4-16‬نشان داد که اثر اصلی گروه و اثر اصلی زمان‬
‫برای سطح ‪ NAD+‬معنیدار است اما اثر تعامل (گروه× زمان) معنیدار نمیباشد‪ .‬بنابراین با توجه به‬
‫سطح معنیداری اثر تعامل (‪ )P= 0/066‬تفاوت معنیداری در غلظت(‪ NAD+‬در عضله دوقلوی بین‬
‫گروههای کنترل‪ ،‬دیابتی و دیابتی ‪ +‬تمرین در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی وجود ندارد بنابراین‬
‫فرض تحقیق رد میشود‪ .‬نتایج آزمون تعقیبی توکی در جدول (‪ )4-17‬ارائه شده است‪.‬‬

‫جدول ‪ .17-4‬مقایسه میانگین ‪ NAD+‬در گروههای مختلف با استفاده از آزمون تعقیبی توکی‬
‫گروه‬ ‫زمان‬
‫دیابتی‪+‬تمرین‬ ‫دیابتی‬ ‫کنترل‬ ‫متغیر‬
‫‪*2842/00±510/48‬‬ ‫‪*1971/00±233/99‬‬ ‫‪2941/67±455/79‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫‪NAD+‬‬
‫‪*3013/33±320/75‬‬ ‫‪†*3005/00±157/00 †3996/33±117/62 ZT15‬‬
‫‪ :ZT3‬اوایل فاز روشنائی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با ‪ 9‬صبح‪ :ZT15 ،‬اوایل فاز تاریکی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع‬
‫تاریکی معادل با ‪ 9‬شب‪ .‬نتایج بصورت میانگین‪ ±‬انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=‪/5‬گروه)‪ * .‬تفاوت معنیدار نسبت به گروه‬
‫کنترل در هر زمان‪ # ،‬تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی در هر زمان‪ † ،‬تفاوت معنیدار ‪ ZT3‬به نسبت ‪ ZT15‬در هر گروه‬

‫‪87‬‬
‫نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی گروه نشان داد که سطح ‪ NAD+‬در گروه دیابتی و دیابتی‬
‫‪ +‬تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معنیدار داشت (‪ .)P= 0/038‬با این وجود تغییر معنیداری در‬
‫سطح ‪ NAD+‬بین گروه دیابتی ‪ +‬تمرین نسبت به گروه دیابتی مشاهده نشد (‪.)P= 0/096‬‬

‫نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی زمان نشان دهندهی افزایش معنیدار سطح ‪ NAD+‬در‬
‫‪ ZT15‬نسبت به ‪ ZT3‬بود (‪.)P= 0/001‬‬

‫شکل‪ .6-4‬تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر سطح ‪ NAD+‬در عضلهی دو قلوی موشهای دیابتی‪ .‬نتایج بصورت‬
‫میانگین‪ ±‬انحراف معیار ارائه شده است (تعداد= ‪ / 5‬هر گروه)‪ ،ZT3 .‬اوایل فاز روشنائی معادل با سه ساعت پس از‬
‫شروع روشنائی‪ ،ZT15 ،‬اوایل فاز تاریکی معادل با سه ساعت پس از شروع تاریکی‪* .‬تفاوت معنیدار بین گروههای‬
‫دیابتی و کنترل (‪ # ،)*p< 0.05‬تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی ‪ +‬تمرین و دیابتی‪ † ،‬تفاوت معنیدار بین گرووهها‬
‫در ‪ ZT3‬نسبت به ‪.)†p< 0.05( ZT15‬‬

‫‪88‬‬
‫‪ .1-7-3-4‬فرضیه هفتم‬
‫بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در‬
‫اوایل فاز تاریکی بر سطح انسولین)موشهای دیابتی تفاوت معنیداری وجود دارد‪.‬‬

‫نتایج آزمون شاپیرولیک در جدول(‪ )4-5‬نشان میدهد که سطح انسولین در تمام گروهها دارای‬
‫سطح معنیداری باالتر از ‪ 0/05‬میباشد که نشان دهنده نرمال بودن دادهها و توزیع طبیعی در گروه‪-‬‬
‫هاست‪ .‬نتایج تحلیل واریانس دو راهه جهت مقایسههای بین گروهی سطح انسولین در جدول (‪)4-18‬‬
‫ارائه شده است‪.‬‬
‫جدول‪ .18-4‬نتایج تحلیل واریانس دو راهه‬
‫‪F‬‬ ‫‪P‬‬ ‫منابع تغییرات‬ ‫متغیر‬
‫‪0/001‬‬ ‫عامل اصلی گروه‬
‫‪0/711‬‬ ‫عامل اصلی زمان‬ ‫انسولین‬
‫‪0/071‬‬ ‫اثر تعامل (گروه× زمان)‬

‫نتایج تحلیل واریانس دو راهه در جدول (‪ )4-18‬نشان داد که اثر اصلی گروه و اثر اصلی زمان‬
‫بر سطح انسولین سرم معنیدار میباشد اما اثر تعامل (گروه× زمان) معنیدار نیست‪ .‬بنابراین با توجه به‬
‫سطح معنیداری اثر تعامل (‪ ،)P= 0/071‬اختالف معنیداری بین میانگین سطح انسولین سرم گروههای‬
‫کنترل‪ ،‬دیابتی و دیابتی ‪ +‬تمرین در اویل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی وجود ندارد‪ ،‬بنابراین فرض‬
‫تحقیق رد میشود‪ .‬نتایج آزمون تعقیبی توکی در جدول (‪ )4-19‬ارائه شده است‬

‫جدول ‪ .19-4‬مقایسه میانگین سطوح انسولین در گروههای مختلف با استفاده از آزمون تعقیبی توکی‬
‫گروه‬ ‫زمان‬
‫دیابتی‪+‬تمرین‬ ‫دیابتی‬ ‫کنترل‬ ‫متغیر‬
‫‪*# 3/16±0/47‬‬ ‫‪* 4/02±0/25‬‬ ‫‪1/83±0/17‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫انسولین‬
‫‪*# 2/91±0/27‬‬ ‫‪* 4/45±0/30‬‬ ‫‪1/88±0/24‬‬ ‫‪ZT15‬‬
‫‪ :ZT3‬اوایل فاز روشنائی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با ‪ 9‬صبح‪ :ZT15 ،‬اوایل فاز تاریکی‪ ،‬سه ساعت‬
‫پس از شروع تاریکی معادل با ‪ 9‬شب‪ .‬نتایج بصورت میانگین‪ ±‬انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=‪/5‬گروه)‪ * .‬تفاوت‬
‫معنیدار نسبت به گروه کنترل در هر زمان‪ # ،‬تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی در هر زمان‪ † ،‬تفاوت معنیدار‬
‫‪ ZT3‬به نسبت ‪ ZT15‬در هر گروه‬

‫‪89‬‬
‫نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی گروه نشان دهندهی افزایش معنیدار غلظت انسولین در‬
‫گروه دیابتی (‪ )P= 0/001‬و دیابتی ‪ +‬تمرین (‪ )P= 0/001‬نسبت به گروه کنترل و همچنین کاهش‬
‫معنیدار غلظت انسولین گروه دیابتی ‪ +‬تمرین نسبت به گروه دیابتی بود (‪.)P= 0/001‬‬

‫شکل‪ .7-4‬تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر سطح انسولین در موشهای دیابتی‪ .‬نتایج بصورت میانگین‪ ±‬انحراف‬
‫معیار ارائه شده است (تعداد= ‪ / 5‬هر گروه)‪ ،ZT3 .‬اوایل فاز روشنائی معادل با سه ساعت پس از شروع روشنائی‪ZT15 ،‬‬
‫‪ ،‬اوایل فاز تاریکی معادل با سه ساعت پس از شروع تاریکی‪ * .‬تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی و کنترل ( <‪***p‬‬
‫‪ # ،)0.001‬تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی ‪ +‬تمرین و دیابتی ( ‪ † ،)#p< 0.001, ###p< 0.05,‬تفاوت‬
‫معنیدار بین گروهها در ‪ ZT3‬نسبت به ‪.ZT15‬‬

‫‪90‬‬
‫‪ .1-7-3-4‬فرضیه هفتم‬
‫بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در‬
‫اوایل فاز تاریکی بر سطح گلوکز خون)موشهای دیابتی تفاوت معنیداری وجود دارد‪.‬‬

‫نتایج آزمون شاپیرولیک در جدول(‪ )4-5‬نشان میدهد که سطح گلوکز در تمام گروهها دارای‬
‫سطح معنیداری باالتر از ‪ 0/05‬میباشد که نشان دهنده نرمال بودن دادهها و توزیع طبیعی در گروه‪-‬‬
‫هاست‪ .‬نتایج تحلیل واریانس دو راهه جهت مقایسههای بین گروهی سطح گلوکز در جدول (‪)4-20‬‬
‫ارائه شده است‪.‬‬
‫جدول‪ .20-4‬نتایج تحلیل واریانس دو راهه‬
‫‪F‬‬ ‫‪P‬‬ ‫منابع تغییرات‬ ‫متغیر‬
‫‪0/001‬‬ ‫عامل اصلی گروه‬
‫‪0/602‬‬ ‫عامل اصلی زمان‬ ‫گلوکز‬
‫‪0/005‬‬ ‫اثر تعامل (گروه× زمان)‬

‫نتایج تحلیل واریانس دو راهه در جدول (‪ )4-20‬نشان داد که اثر اصلی تمرین و اثر تعامل‬
‫(تمرین× زمان) بر سطح گلوکز خون معنیدار میباشد اما اثر اصلی زمان معنیدار نیست‪ .‬بنابراین با‬
‫توجه به معنیداری اثر تعامل (‪ ،)P= 0/001‬اختالف معنیداری بین میانگین سطح گلوکز گروههای‬
‫کنترل‪ ،‬دیابتی و دیابتی ‪ +‬تمرین در اویل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی وجود دارد‪ ،‬بنابراین فرض‬
‫تحقیق تائید میشود‪ .‬نتایج آزمون تعقیبی توکی در جدول (‪ )4-21‬ارائه شده است‪.‬‬

‫جدول ‪ .21-4‬مقایسه میانگین سطح گلوکز در گروههای مختلف با استفاده از آزمون تعقیبی توکی‬
‫گروه‬ ‫زمان‬
‫دیابتی‪+‬تمرین‬ ‫دیابتی‬ ‫کنترل‬ ‫متغیر‬
‫‪*143/20±5/64‬‬ ‫‪*143/58±5/10‬‬ ‫‪101/18±4/10‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫گلوکز‬
‫‪*# 127/40±8/97‬‬ ‫‪*157/34±15/46‬‬ ‫‪116/40±4/23‬‬ ‫‪ZT15‬‬
‫‪ :ZT3‬اوایل فاز روشنائی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با ‪ 9‬صبح‪ :ZT15 ،‬اوایل فاز تاریکی‪ ،‬سه ساعت‬
‫پس از شروع تاریکی معادل با ‪ 9‬شب‪ .‬نتایج بصورت میانگین‪ ±‬انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=‪/5‬گروه)‪ * .‬تفاوت‬
‫معنیدار نسبت به گروه کنترل در هر زمان‪ # ،‬تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی در هر زمان‪ † ،‬تفاوت معنیدار‬
‫‪ ZT3‬به نسبت ‪ ZT15‬در هر گروه‬

‫‪91‬‬
‫نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی گروه نشان داد که غلظت گلوکز در گروههای دیابتی (‪0/001‬‬
‫=‪ )P‬و دیابتی ‪ +‬تمرین (‪ )P= 0/001‬نسبت به گروه کنترل افزایش معنیدار داشت‪ .‬همچنین سطح‬
‫گلوکز در گروه دیابتی ‪ +‬تمرین نسبت به گروه دیابتی کاهش معنیدارداشت(‪.)P= 0/013‬‬

‫نتایج آزمون تعقیبی اثر تعامل (گروه× زمان) در جدول (‪ )4-21‬برای سطح گلوکز خون نشان‬
‫داد که ‪ )1‬سطح گلوکز گروههای دیابتی و دیابتی ‪ +‬تمرین نسبت به گروه کنترل در هر دو زمان ‪ZT15‬‬
‫و ‪ ZT3‬افزایش معنیداری نشان داد (‪ )2 .)P= 0/001‬بین سطح گلوکز در ‪ ZT15‬نسبت به ‪ ZT3‬در هر‬
‫سه گروه کنترل (‪ ،)P= 0/237‬دیابتی (‪ )P= 0/644‬و دیابتی ‪ +‬تمرین (‪ )P= 0/091‬تفاوت معنیداری‬
‫وجود نداشت‪ )3 .‬سطح گلوکز در گروه دیابتی ‪ +‬تمرین در ‪ ZT15‬نسبت به گروه دیابتی بهبود معنیداری‬
‫داشت (‪ ،)P= 0/005‬در حالیکه در گروه دیابتی ‪ +‬تمرین در ‪ ZT3‬نسبت به گروه دیابتی تفاوت معنی‪-‬‬
‫داری مشاهده نشد (‪.)P= 0/999‬‬

‫شکل‪ .8-4‬تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر سطح گلوکز خون موشهای دیابتی‪ .‬نتایج بصورت میانگین‪ ±‬انحراف‬
‫معیار ارائه شده است (تعداد= ‪ / 5‬هر گروه)‪ ،ZT3 .‬اوایل فاز روشنائی معادل با سه ساعت پس از شروع روشنائی‪ZT15 ،‬‬
‫‪ ،‬اوایل فاز تاریکی معادل با سه ساعت پس از شروع تاریکی‪ * .‬تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی و کنترل ( <‪***p‬‬
‫‪ # ،)0.001‬تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی ‪ +‬تمرین و دیابتی (‪ † ،)##p< 0.01‬تفاوت معنیدار بین گروهها در‬
‫‪ ZT3‬نسبت به ‪ZT15‬‬

‫‪92‬‬
‫‪ .3-7-3-4‬فرضیه هفتم‬
‫بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در‬
‫اوایل فاز تاریکی بر شاخص ‪)HOMA-IR‬موشهای دیابتی تفاوت معنیداری وجود دارد‪.‬‬

‫نتایج آزمون شاپیرولیک در جدول(‪ )4-5‬نشان میدهد که شاخص ‪ HOMA-IR‬در تمام گروهها‬
‫دارای سطح معنیداری باالتر از ‪ 0/05‬میباشد که نشان دهنده نرمال بودن دادهها و توزیع طبیعی در‬
‫گروههاست‪ .‬نتایج تحلیل واریانس دو راهه جهت مقایسههای بین گروهی شاخص ‪ HOMA-IR‬در‬
‫جدول (‪ )4-22‬ارائه شده است‪.‬‬

‫جدول‪ .22-4‬نتایج تحلیل واریانس دو راهه‬


‫‪F‬‬ ‫‪P‬‬ ‫منابع تغییرات‬ ‫متغیر‬
‫‪0/001‬‬ ‫عامل اصلی گروه‬
‫‪0/332‬‬ ‫عامل اصلی زمان‬ ‫‪HOMA-IR‬‬
‫‪0/003‬‬ ‫اثر تعامل (گروه× زمان)‬

‫نتایج تحلیل واریانس دو راهه در جدول (‪ )4-17‬نشان داد که اثر اصلی تمرین و اثر تعامل‬
‫(گروه× زمان) بر شاخص ‪ HOMA-IR‬معنیدار میباشد اما اثر اصلی زمان معنیدار نیست‪ .‬بنابراین با‬
‫توجه به معنیداری اثر تعامل (‪ ،)P= 0/003‬اختالف معنیداری بین میانگین شاخص ‪HOMA-IR‬‬
‫گروههای کنترل‪ ،‬دیابتی و دیابتی ‪ +‬تمرین در اویل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی وجود دارد‪ ،‬بنابراین‬
‫فرض تحقیق تائید میشود‪ .‬نتایج آزمون تعقیبی توکی در جدول (‪ )4-23‬ارائه شده است‪.‬‬

‫جدول ‪ .23-4‬مقایسه میانگین شاخص ‪ HOMA-IR‬گروههای مختلف با استفاده از آزمون تعقیبی توکی‬
‫گروه‬ ‫زمان‬
‫دیابتی‪+‬تمرین‬ ‫دیابتی‬ ‫کنترل‬ ‫متغیر‬
‫‪*9/57±1/28‬‬ ‫‪* 11/80±0/30‬‬ ‫‪3/78±0/32‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫‪HOMA-IR‬‬
‫‪*# 7/61±0/99‬‬ ‫‪† *14/31±1/51‬‬ ‫‪4/48±0/66‬‬ ‫‪ZT15‬‬
‫‪ :ZT3‬اوایل فاز روشنائی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با ‪ 9‬صبح‪ :ZT15 ،‬اوایل فاز تاریکی‪ ،‬سه ساعت‬
‫پس از شروع تاریکی معادل با ‪ 9‬شب‪ .‬نتایج بصورت میانگین‪ ±‬انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=‪/5‬گروه)‪ * .‬تفاوت‬
‫معنیدار نسبت به گروه کنترل در هر زمان‪ # ،‬تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی در هر زمان‪ † ،‬تفاوت معنیدار‬
‫‪ ZT3‬به نسبت ‪ ZT15‬در هر گروه‬

‫‪93‬‬
‫نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی گروه نشان دهندهی افزایش معنیدار شاخص ‪HOMA-IR‬‬
‫در گروههای دیابتی (‪ )P= 0/001‬و دیابتی ‪ +‬تمرین (‪ )P= 0/001‬نسبت به گروه کنترل و همچنین‬
‫کاهش معنیدار شاخص ‪ HOMA-IR‬در گروه دیابتی ‪ +‬تمرین نسبت به گروه دیابتی بود (‪.)P= 0/001‬‬

‫نتایج آزمون تعقیبی اثر تعامل (گروه× زمان) در جدول (‪ )4-23‬برای شاخص ‪HOMA-IR‬‬
‫نشان داد که ‪ )1‬شاخص ‪ HOMA-IR‬در گروههای دیابتی و دیابتی ‪ +‬تمرین نسبت به گروه کنترل در‬
‫هر دو زمان ‪ ZT15‬و ‪ ZT3‬افزایش معنیداری یافت (‪ )2 .)P= 0/001‬بین شاخص ‪ HOMA-IR‬گروه‬
‫دیابتی در ‪ ZT15‬نسبت به ‪ )P= 0/038( ZT3‬تفاوت معنیداری وجود دارد‪ .‬با این حال در شاخص‬
‫‪ HOMA-IR‬گروههای کنترل (‪ )P= 0/916‬و دیابتی ‪ +‬تمرین (‪ )P= 0/136‬در ‪ ZT15‬نسبت به ‪ZT3‬‬
‫مشاهده نشد‪ )3 .‬شاخص ‪ HOMA-IR‬گروه دیابتی ‪ +‬تمرین در ‪ ZT15‬نسبت به گروه دیابتی بهبود‬
‫معنیدار یافت (‪ ،)P= 0/001‬در حالیکه در گروه دیابتی ‪ +‬تمرین در ‪ ZT3‬نسبت به گروه دیابتی تفاوت‬
‫معنیداری مشاهده نشد (‪.)P= 0/073‬‬

‫شکل‪ .9-4‬تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر شاخص ‪ HOMA-IR‬در موشهای دیابتی‪ .‬نتایج بصورت میانگین‪±‬‬
‫انحراف معیار ارائه شده است (تعداد= ‪ / 5‬هر گروه)‪ ،ZT3 .‬اوایل فاز روشنائی معادل با سه ساعت پس از شروع روشنائی‪،‬‬
‫‪ ،ZT15‬اوایل فاز تاریکی معادل با سه ساعت پس از شروع تاریکی‪ * .‬تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی و کنترل‬
‫(‪ # ،)****p< 0.0001‬تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی ‪ +‬تمرین و دیابتی (‪ † ،)####p< 0.0001‬تفاوت‬
‫معنیدار بین گرووهها در ‪ ZT3‬نسبت به ‪.)†p< 0.05( ZT15‬‬

‫‪94‬‬
‫‪ .8-3-4‬فرضیه هشتم‬
‫بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در‬
‫اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین (‪)GLUT4‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنی‪-‬‬
‫داری وجود دارد‪.‬‬

‫نتایج آزمون شاپیرولیک در جدول(‪ ،)4-5‬نشان میدهد که متغیر ‪ GLUT4‬در تمام گروهها‬
‫دارای سطح معنیداری باالتر از ‪ 0/05‬میباشد که نشان دهنده توزیع طبیعی در گروههاست‪ .‬نتایج‬
‫تحلیل واریانس دو راهه جهت مقایسههای بین گروهی بیان پروتئین ‪ GLUT4‬در عضله دوقلوی موش‪-‬‬
‫های دیابتی در جدول (‪ )4-24‬ارائه شده است‪.‬‬

‫جدول‪ .24-4‬نتایج تحلیل واریانس دو راهه‬


‫‪F‬‬ ‫‪P‬‬ ‫منابع تغییرات‬ ‫متغیر‬
‫‪445/5‬‬ ‫‪0/001‬‬ ‫عامل اصلی گروه‬
‫‪111/7‬‬ ‫‪0/001‬‬ ‫عامل اصلی زمان‬ ‫‪GLUT4‬‬
‫‪4/626‬‬ ‫‪0/032‬‬ ‫اثر تعامل (گروه× زمان)‬

‫نتایج تحلیل واریانس دو راهه در جدول (‪ )4-24‬نشان داد که اثر اصلی تمرین‪ ،‬اثر اصلی زمان‬
‫و اثر تعامل (گروه× زمان) پروتئین ‪ GLUT4‬در عضله دوقلوی گروههای تحقیق معنیدار میباشد‪.‬‬
‫بنابراین با توجه به معنیداری اثر تعامل (‪ ،)P= 0/032‬اختالف معنیداری بین میانگین پروتئین‬
‫‪ GLUT4‬گروههای کنترل‪ ،‬دیابتی و دیابتی ‪ +‬تمرین در اویل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی وجود دارد‪،‬‬
‫بنابراین فرض تحقیق تائید میشود‪ .‬نتایج آزمون تعقیبی توکی در جدول (‪ )4-25‬ارائه شده است‪.‬‬

‫جدول ‪ .25-4‬مقایسه میانگین ‪ GLUT4‬در گروههای مختلف با استفاده از آزمون تعقیبی توکی‬
‫گروه‬ ‫زمان‬
‫دیابتی‪+‬تمرین‬ ‫دیابتی‬ ‫کنترل‬ ‫متغیر‬
‫‪* # 0/63±0/02‬‬ ‫‪*0/38±0/02‬‬ ‫‪1/01±0/02‬‬ ‫‪ZT3‬‬ ‫‪GLUT4‬‬
‫‪*† # 0/76±0/04‬‬ ‫‪† *0/56±0/03‬‬ ‫‪† 1/28±0/07‬‬ ‫‪ZT15‬‬
‫‪ :ZT3‬اوایل فاز روشنائی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با ‪ 9‬صبح‪ :ZT15 ،‬اوایل فاز تاریکی‪ ،‬سه ساعت پس از شروع‬
‫تاریکی معادل با ‪ 9‬شب‪ .‬نتایج بصورت میانگین‪ ±‬انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=‪/5‬گروه)‪ * .‬تفاوت معنیدار نسبت به گروه‬
‫کنترل در هر زمان‪ # ،‬تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی در هر زمان‪ † ،‬تفاوت معنیدار ‪ ZT3‬به نسبت ‪ ZT15‬در هر گروه‬

‫‪95‬‬
‫نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی گروه نشان داد که سطح پروتئین ‪ GLUT4‬در گروههای‬
‫دیابتی و دیابتی ‪ +‬تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معنیدار داشت (‪ .)P= 0/001‬همچنین سطح‬
‫پروتئین ‪ GLUT4‬در گروه دیابتی ‪ +‬تمرین نسبت به گروه دیابتی افزایش معنیدار داشت (‪.)P= 0/001‬‬

‫نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی زمان نشان دهندهی افزایش معنیدار سطح پروتئین‬
‫‪ GLUT4‬در ‪ ZT15‬نسبت به ‪ ZT3‬بود (‪.)P= 0/001‬‬

‫نتایج آزمون تعقیبی اثر تعامل (گروه× زمان) در جدول (‪ )4-25‬برای سطح پروتئین ‪GLUT4‬‬
‫نشان داد که ‪ )1‬سطح پروتئین ‪ GLUT4‬در گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل در هر دو زمان ‪ZT15‬‬
‫و ‪ ZT3‬کاهش معنیداری یافت (‪ )2 .)P= 0/001‬سطح پروتئین ‪ GLUT4‬در ‪ ZT15‬نسبت به ‪ ZT3‬در‬
‫هر سه گروه کنترل (‪ ،)P= 0/001‬دیابتی (‪ )P= 0/001‬و دیابتی ‪ +‬تمرین (‪ )P= 0/011‬افزایش معنیداری‬
‫نشان داد‪ )3 .‬سطح پروتئین ‪ GLUT4‬در گروه دیابتی ‪ +‬تمرین در ‪ ZT15‬نسبت به گروه دیابتی افزایش‬
‫معنیدار نشان داد (‪ ، )P= 0/001‬همچنین سطح پروتئین ‪ GLUT4‬در گروه دیابتی ‪ +‬تمرین در ‪ZT3‬‬
‫نسبت به گروه دیابتی افزایش معنیدار نشان داد (‪.)P= 0/001‬‬

‫شکل‪ .10-4‬تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر بیان پروتئین ‪ GLUT4‬در عضلهی دو قلوی موشهای دیابتی‪.‬‬
‫نتایج بصورت میانگین‪ ±‬انحراف معیار ارائه شده است (تعداد= ‪ / 5‬هر گروه)‪ .‬تصاویر وسترن بالت در پائین نمودار نمایش‬
‫داده شده است‪ ،ZT3 .‬اوایل فاز روشنائی معادل با سه ساعت پس از شروع روشنائی‪ ،ZT15 ،‬اوایل فاز تاریکی معادل‬
‫با سه ساعت پس از شروع تاریکی‪* .‬تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی و کنترل (‪ # ،)**** p< 0.0001‬تفاوت‬
‫معنیدار بین گروههای دیابتی‪+‬تمرین و دیابتی (‪ † ،)###p < 0.001, ####p < 0.0001‬تفاوت معنیدار بین گروهها‬
‫در ‪ ZT3‬نسبت به ‪.)†p< 0.05 ,†† p< 0.01,††††p< 0.0001( ZT15‬‬

‫‪96‬‬
‫‪ 8-3-4‬همبستگی میان متغیرهای تحقیق‬

‫نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین شاخص ‪ HOMA-IR‬با پروتئین ‪ BMAL1‬رابطه‬
‫منفی معنیداری وجود دارد (‪ ،)P=0/002 , R=-0/682‬اما با پروتیئن ‪ PER2‬همبستگی معنیداری‬
‫وجود ندارد (‪ .)P=0/106 , R=-0/394‬نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین شاخص‪HOMA-‬‬
‫‪ IR‬با پروتئینهای همجوشی میتوکندری ‪ )P=0/012 , R=-0/580( MFN2‬و شکافت میتوکندری‬
‫‪ DRP-1‬و پروتئین جذب گلوکز در عضله اسکلتی ‪ )P=0/001 , R=-0/854( GLUT4‬همبستگی منفی‬
‫معنیداری وجود دارد (‪ .)P=0/017 , R=-0/553‬نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین شاخص‬
‫‪ HOMA-IR‬با پروتئین ‪ )P=0/001 , R=-0/682( SIRT1‬و ‪)P=0/008 , R=-0/604( NAD+‬‬
‫همبستگی منفی معنیداری وجود دارد‪.‬‬

‫از سوی دیگر‪ ،‬بین پروتئین ساعت شبانهروزی ‪ BMAL1‬با پروتئینهای پویائی و عملکرد‬
‫میتوکندری ‪ SIRT1 ،DRP-1 ،MFN2‬و ‪ NAD+‬و ‪ GLUT4‬ارتباط معنیداری وجود نداشت‪ .‬اما بین‬
‫دیگر پروتئین ساعت شبانهروزی ‪ PER2‬با پروتئین همجوشی میتوکندری ‪, =+0/644( MFN2‬‬
‫‪ )P=0/004R‬و ‪ )P=0/011 , R=+0/586( NAD+‬و ‪ )P=0/001 , R=+0/531( GLUT4‬همبستگی‬
‫مثبت و معنیداری وجود دارد‪.‬‬

‫عالوه بر این بین پروتئین همجوشی میتوکندری ‪ MFN2‬با پروتئین ‪, R =+0/900( SIRT1‬‬
‫‪ )P=0/001‬و پروتئین ‪ )P=0/001 , R=+0/851( GLUT4‬و ‪ NAD+‬همبستگی مثبت و معنیداری‬
‫وجود دارد (‪ .)P=0/011 , R=+0/586‬در نهایت بین پروتئین ‪ SIRT1‬با ‪, R =+0/779( NAD+‬‬
‫‪ )P=0/001‬و ‪ )P=0/001 , R=+0/965( GLUT4‬همبستگی مثبت و معنیدار وجود دارد‪.‬‬

‫‪ 4-4‬خالصه نتایج‬

‫با توجه به تجزیه تحلیل انجام شده بهطور خالصه نتایج تحقیق نشان داد که تمرین در هر دو‬
‫زمان اوایل فاز تاریکی و اوایل فاز روشنائی باعث افزایش معنیدار پروتئینهای ساعت عضالنی ‪BMAL1‬‬
‫و ‪ PER2‬و پروتئین ‪ MFN2‬نشانگر همجوشی میتوکندری و جذب گلوکز با واسطه ‪ GLUT4‬شد‪ .‬اما بر‬
‫پروتئین شکافت میتوکندری ‪ DRP-1‬و سطح ‪ NAD+‬تأثیر معنیداری نداشت‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬تمرین در‬
‫اوایل فاز تاریکی به نسبت تمرین در اوایل فاز روشنائی بر افزایش پروتئین ‪ MFN2‬و ‪ GLUT4‬مؤثرتر‬
‫بوده است‪ .‬همچنین تمرین در اوایل فاز روشنائی به نسبت تمرین در اوایل فاز تاریکی بر افزایش‬
‫پروتئین ‪ BMAL1‬مؤثرتر بوده است‪ .‬دیگر نتایج تحقیق نشان داد که تمرین فقط در اوایل فاز تاریکی‬
‫باعث افزایش معنیدار سطح پروتئین ‪ SIRT1‬و بهبود معنیدار سطح گلوکز خون و شاخص ‪HOMA-‬‬
‫‪ IR‬به نسبت گروه دیابتی شده است‪.‬‬

‫‪97‬‬
‫فصل پنجم‬

‫بحث و نتیجه گیری‬

‫‪98‬‬
‫‪ 1-5‬مقدمه‬

‫در این فصل ابتدا خالصهای از پژوهش بیان میشود‪ .‬سپس یافتههای بدست آمده با نتایج‬
‫مطالعات دیگر پژوهشگران مورد مقایسه قرار میگیرد و دربارهی علل و سازکار احتمالی بحث خواهد‬
‫شد‪ .‬در پایان پس از ارائه یک نتیجهگیری کلی از پژوهش‪ ،‬پیشنهادات کاربردی و پژوهشی ارائه میشود‪.‬‬

‫‪ 2-5‬خالصهی تحقیق‬

‫ساعت شبانهروزی عملکرد میتوکندری را کنترل میکند و اختالل در آن باعث ایجاد و پیشرفت‬
‫مقاومت به انسولین در عضالت اسکلتی میشود‪ .‬اگر چه تمرینات هوازی منظم با شدت متوسط یک راه‬
‫موثر برای مدیریت بیماری دیابت نوع دو است‪ .‬با این حال به نظر میرسد تعامل ساعت شبانهروزی با‬
‫عملکرد میتوکندری و در نظر گرفتن چالش زمان‪ ،‬ممکن است امکان تحلیل دقیقتری برای آسیب‬
‫شناسی دیابت و طراحی مداخالت درمانی وابسته به زمان برای بهبود عملکرد میتوکندری و مدیریت‬
‫مؤثر هایپرگالیسمی فراهم آورد‪ .‬مطالعات نشان دادند که تنظیم ساعت شبانهروزی توسط تمرینات‬
‫ورزشی ممکن است بر پاسخهای متابولیکی وابسته به زمان تمرین تأثیر بگذارد و نقش مهمی را در‬
‫ارتقاء سالمت متابولیک ایفا کند‪ .‬با این وجود اطالعات محدودی در مورد ارتباط بین زمانبندی تمرین‬
‫بر اساس چرخهی روشنائی‪-‬تاریکی و تنظیم پویائی میتوکندری عضالت اسکلتی در شرایط دیابت در‬
‫دسترس است‪ .‬در تحقیق حاضر تاثیر زمانبندی تمرین در اوایل فاز روشنائی و تاریکی بر نشانگرهای‬
‫مقاومت به انسولین (گلوکز‪ ،‬انسولین ‪ HOMA-IR‬و ‪ )GLUT4‬پروتئینهای ساعت شبانهروزی (‬
‫‪BMAL1‬و‪ ،) PER2‬پویائی میتوکندری (‪ MDN2‬و ‪ ) DRP-1‬و نشانگرهای موثر بر عملکرد میتوکندری‬
‫و ساعت شبانهروزی (‪ NAD+‬و ‪ ) SIRT1‬در عضلهی دوقلوی موشهای دیابتی مورد بررسی قرار گرفت‪.‬‬

‫بدین منظور تعداد سی موش نر سالم نژاد ‪ NMRI‬بهطور تصادفی به سه گروه کنترل‪ ،‬دیابتی‪،‬‬
‫و دیابتی ‪ +‬تمرین(‪ 10‬موش‪/‬هرگروه) در دو زمان اوایل فاز روشنائی (‪ )ZT3‬و اوایل فاز تاریکی (‪)ZT15‬‬
‫تقسیمبندی شدند‪ .‬دراین تحقیق تجربی‪ ،‬دیابت نوعدو با استفاده از ترکیبی از رژیم غذایی پرچرب‬
‫(‪ )HFD‬و تزریق استرپتوزوتوسین القاء شد‪ .‬بدین منظور ابتدا موشهای گروه دیابتی به مدت ‪ 5‬هفته با‬
‫‪ HFD‬تغذیه شدند و سپس یک دوز استرپتوزوتوسین (‪ 20‬میلیگرم بر کیلوگرم) به موشها تزریق شد‪.‬‬

‫‪99‬‬
‫موشهائی که گلوکز خون ناشتا بیشتز از ‪ 6/5‬میلیمول بر لیتر داشتند به عنوان نمونه تحقیق انتخاب‬
‫شدند‪ .‬سپس هشت هفته تمرین هوازی با شدت متوسط (‪ 5‬روز‪ 80-60 ،‬دقیقه) روی تردمیل در دو‬
‫زمان روز‪ ،‬اوایل فاز روشنائی ) ‪ :ZT3‬در ساعت ‪ 9:00‬صبح) و اوایل فاز تاریکی ) ‪ :ZT15‬در ساعت ‪9:00‬‬
‫شب) انجام شد‪ .‬نشانگرهای مقاومت به انسولین‪ ،‬بیان پروتئینهای ساعت شبانهروزی‪ ،‬پویائی‬
‫میتوکندری و ‪ SIRT1‬با روش وسترن بالت و غلظت ‪ NAD+‬با روش رنگ سنجی در عضله دوقلو در‬
‫دو زمان ‪ ZT3‬و ‪ ZT15‬مورد بررسی قرار گرفت‪ .‬دادهها با تحلیل واریانس دوراهه تجزیه و تحلیل شد‪.‬‬

‫نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرین هوازی در اوایل فاز تاریکی در مقایسه با اوایل روشنائی‬
‫بهطور مؤثری هایپرگالیسمی و مقاومت به انسولین ناشی از دیابت را بهبود بخشید‪ .‬این مزیت متابولیکی‬
‫تا حدودی از طریق تنظیم پروتئینهای ساعت عضالنی ‪ BMAL1‬و ‪ PER2‬توسط تمرین هوازی‬
‫میانجیگری میشود و از این نظر میتواند پاسخهای متابولیکی وابسته به زمان را بر همجوشی‪-‬شکافت‬
‫میتوکندری تحریک کند‪ .‬نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تعامل تمرین هوازی با زمان در فاز تاریکی‬
‫اثر همافزایی بر همجوشی میتوکندری‪ SIRT1 ،‬و جذب گلوکز با واسطه ‪ GLUT4‬دارد‪ .‬این نتایج نشان‬
‫میدهد که تمرین هوازی‪ ،‬بهویژه در اوایل فاز تاریکی در مقایسه با تمرین در اوایل فاز روشنائی عدم‬
‫تعادل همجوشی‪-‬شکافت میتوکندری ناشی از دیابت را از طریق افزایش معنیدار پروتئین ‪ MFN2‬به‬
‫سمت همجوشی بیشتر تغییر داد اما بر پروتئین شکافت میتوکندری ‪ DRP-1‬تأثیری نداشت‪ .‬عالوه بر‬
‫این‪ ،‬تمرین هوازی بطور وابسته به زمان در اوایل فاز تاریکی به موازات تغییرات ریتمیک ‪ NAD+‬باعث‬
‫افزایش معنیدار سطح پروتئین ‪ SIRT1‬شد‪ .‬در مقابل زمانبندی تمرین هوازی تاثیر معنیداری بر‬
‫بهبود سطح ‪ NAD+‬ندارد‪ .‬در مجموع این نتایج نشان میدهد که همگامسازی مناسب تمرین هوازی با‬
‫زمانبندی شبانهروزی ممکن است همجوشی میتوکندری با واسطه ‪ MFN2‬را از طریق فعالسازی محور‬
‫‪ BMAL1-PER2-SIRT1‬در عضله اسکلتی موشهای دیابتی تقویت کند و در تسهیل جذب گلوکز و‬
‫اصالح هیپرگلیسمی و مقاومت به انسولین مؤثرتر باشد‪.‬‬

‫‪ 3-5‬بحث و بررسی نتایج تحقیق‬

‫نتایج تحقیق حاضر نشان داد که دیابت ناشی از ‪ HFD‬بهطور قابل توجهی باعث القاء فنوتیپ‬
‫دیابت نوع ‪ 2‬میشود که با افزایش معنیدار شاخصهای مقاومت به انسولین از جمله؛ هیپرگلیسمی‪،‬‬
‫هیپرانسولینمی و ‪ HOMA-IR‬مشخص میشود‪ .‬تغییرات در هایپرگالیسمی و مقاومت به انسولین بهطور‬
‫ویژه در اوایل فاز تاریکی افزایش معنیداری به نسبت اوایل فاز روشنائی در موشهای دیابتی نشان داده‬
‫است (شکل ‪ .)9-4‬مطالعات قبلی نشان دادند که هومئوستاز گلوکز تغیرات روزانه را نشان میدهد و‬
‫اختالل در تنظیم گلوکز خون در زمان عصر ممکن است به دلیل کاهش پاسخ انسولین و جذب گلوکز‬
‫در عضالت اسکلتی باشد [‪ .]162‬مطالعات در مدلهای پیش بالینی به نقش ساعت عضله اسکلتی بر‬
‫مسیرهای پایین دستی جذب گلوکز‪ ،‬از جمله انتقال دهنده گلوکز عضالنی (‪ )GLUT4‬اشاره میکند‪.‬‬
‫نتایج این مطالعات نشان داد که کاهش ‪ BMAL1‬در عضله اسکلتی منجر به کاهش قابل توجه سطح‬

‫‪100‬‬
‫پروتئین ‪ GLUT4‬و کاهش متابولیسم کربوهیدرات میشود‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬اختالل در ساعت شبانهروزی‬
‫استفاده از سوبسترا را تغییر میدهد و عضله اسکلتی عمدتا به چربی به عنوان سوخت برای پشتیبانی از‬
‫چرخه ‪ TCA‬متکی است و ممکن است مقاومت به انسولین را افزایش دهد [‪ .]9 ,6‬نتایج تحقیق حاضر‬
‫نشان داد که دیابت ناشی از ‪ HFD‬باعث کاهش معنیدار پروتئینهای ‪ BMAL1‬و ‪ PER2‬در موشهای‬
‫دیابتی شد (شکل ‪ 1-4‬و ‪ .)2-4‬همانطور که انتظار میرفت‪ ،‬به موازات کاهش سطح پروتئین ‪،BMAL1‬‬
‫شاخص ‪ HOMA-IR‬بهطور قابل توجهی افزایش یافته است‪ .‬با توجه به پروفایل بیان ژنهای شبانهروزی‪،‬‬
‫اوج بیان ژن ‪ BMAL1‬در فاز روشنائی و اوج بیان ژن ‪ PER2‬در فاز تاریکی موش رخ میدهد [‪.]163‬‬
‫مطابق با این داده ها‪ ،‬نتایج تحقیق حاضر نیز نشان داد که بیان پروتئین ‪ BMAL1‬در اوایل فاز روشنائی‬
‫افزایش معنیداری به نسبت اوایل فاز تاریکی در گروههای کنترل‪ ،‬دیابتی و دیابتی‪ +‬تمرین دارد‪ .‬یک‬
‫نتیجه جالب در تحقیق حاضر این است که برخالف نمایههای بیان ژن شبانهروزی و نتایج بدست آمده‬
‫در موشهای گروه کنترل‪ ،‬بینظمی آشکاری در ریتم پروتئین ‪ PER2‬در موشهای گروه دیابتی و دیابتی‬
‫‪ +‬تمرین مشاهده شد‪ .‬بر این اساس‪ ،‬پروتئین ‪ PER2‬در گروه دیابتی در اوایل فاز روشنائی حتی بیشتر‬
‫از گروه کنترل افزایش یافت و در اوایل فاز تاریکی کاهش یافت‪ .‬این نتایج نشاندهنده اهمیت محرکهای‬
‫محیطی مانند ‪ HFD‬در اختالل ریتمهای شبانهروزی است که در مطالعات قبلی مورد بررسی قرار گرفته‬
‫است [‪ .]164‬بنابراین‪ ،‬تنظیم ساعت عضالت اسکلتی برای حفظ هومئوستاز گلوکز ضروری است‪.‬‬

‫نتایج تحقیق حاضر نشان داد که اختالل پروتئینهای ‪ BMAL1‬و ‪ PER2‬ناشی از دیابت از‬
‫طریق هشت هفته تمرین هوازی متوسط در هر دو زمان اوایل فاز روشنائی و تاریکی بهبود یافت (شکل‬
‫‪ 4-1‬و ‪ .)2-4‬عالوه بر این‪ ،‬تمرین هوازی بویژه در اوایل فاز روشنائی (زمانی که بیان پروتئین ‪BMAL1‬‬
‫در اوج است) به نسبت تمرین در اوایل فاز تاریکی باعث افزایش بیشتر سطح پروتئین ‪ BMAL1‬شد‪.‬‬
‫این نتیجه نشان دهنده اهمیت تعامل زمان روز در اوایل فاز روشنائی با تمرین هوازی برای تنظیم ساعت‬
‫شبانه روزی در عضله اسکلتی است‪ .‬تحقیقات تجربی در مورد تأثیر تمرینات منظم بر ساعت عضالنی‬
‫اسکلتی درشرایط دیابت محدود است‪.‬نتایج تحقیق حاضر با تحقیق دالبرام و همکاران‪ )2019( 83‬همسو‬
‫است‪ .‬آنها گزارش دادند که چهار هفته دویدن روی چرخ گردان در اوایل تاریکی (‪ )ZT 16-12‬یا اواخر‬
‫فاز تاریکی (‪ )ZT 24-20‬سطح پروتئین ‪ BMAL1‬در عضله اسکلتی موشهای تغذیه شده با ‪ HFD‬را‬
‫افزایش میدهد‪ .‬در مقابل‪ ،‬سطح پروتئین ‪ PER2‬تغییر معنیداری نداشت [‪ .]156‬الزم به ذکر است که‬
‫در پژوهش ذکر شده‪ ،‬نمونهها در یک دوره زمانی واحد جمعآوری شدند‪ .‬بنابراین‪ ،‬عدم تغییر در پروتئین‬
‫‪ PER2‬میتواند به دلیل تفاوت در زمان شبانهروزی باشد تا اثرات تمرین‪ .‬این نتایج در مطالعات انسانی‬
‫نیز تائید شده است‪ .‬اریکسون و همکاران‪ ،)2020( 84‬تحقیقی را با هدف بررسی تأثیر ‪ 12‬هفته تمرین‬
‫هوازی بر ژنهای ساعت عضالت اسکلتی در شرایط پیش دیابتی انجام دادند‪ .‬نتایج آنها نشان داد که‬
‫تمرین هوازی از طریق افزایش معنیداری ژنهای ‪ BMAL1‬و ‪ PER2‬ممکن است حساسیت به‬
‫انسولین را بهبود بخشد‪ .‬در حالیکه سایر ژنهای ساعت (‪ )CLOCK, CRY1/2, PER1‬تغییری مشاهده‬

‫‪83‬‬ ‫‪- Dalbram. et al‬‬


‫‪84‬‬
‫‪-Erickson et al‬‬

‫‪101‬‬
‫نشد [‪ .]155‬این نتایج از این جهت قابل توجه هستند که نقش مؤثر تمرین هوازی منظم را به عنوان‬
‫یک نشانه زمانی برای تنظیم پروتئینهای اصلی ساعت عضله اسکلتی در بیماری دیابت نشان میدهند‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬تعامل بین پروتئینهای ساعت در عضله اسکلتی و تمرین هوازی میتواند پاسخهای ورزشی‬
‫وابسته به زمان را بر همجوشی ‪ -‬شکافت میتوکندری تحریک کند‪.‬‬

‫پویائی میتوکندری (همجوشی و شکافت) یک مکانیسم مؤثر برای تنظیم متابولیسم‪ ،‬استفاده‬
‫از سوبسترا و تولید ‪ ATP‬در پاسخ به نشانههای محیطی مثل تغذیه‪ ،‬فعالیت و چرخههای روشنائی‪-‬‬
‫تاریکی است و به دلیل نقش محوری آن در کنترل عملکرد میتوکندری و پاتوژنز ‪ T2D‬توجه زیادی را‬
‫به خود جلب کرده است [‪ .]18‬شواهد فزاینده نشان میدهد که سطوح باالی گلوکز در بیماران مبتال‬
‫به ‪ T2D‬و موشهای تغذیه شده با ‪ HFD‬اختالل در تعادل همجوشی ‪ -‬شکافت میتوکندری را از طریق‬
‫کاهش پروتئین ‪ MFN2‬و افزایش ‪ DRP-1‬نشان میدهد [‪ .]36 ,18‬مهار پروتئین ‪ MFN2‬در عضله‬
‫اسکلتی‪ ،‬هومئوستاز گلوکز را از طریق اختالل در سیگنال دهی انسولین تغییر میدهد‪ ،‬و از این طریق‬
‫نقش مهمی در مقاومت به انسولین ایفا میکند [‪ .]28‬مطابق با مطالعات قبلی‪ ،‬نتایج تحقیق حاضر نشان‬
‫داد که دیابت‪-‬ناشی از ‪ HDF‬بهطور معنیداری سطوح پروتئینهای ‪ MFN2‬و ‪ DRP-1‬را در عضله‬
‫اسکلتی کاهش داد‪ .‬کاهش پروتئین ‪ MFN2‬عمدتا در اوایل فاز روشنائی مشاهده شد‪ .‬با این وجود نتایج‬
‫تحقیق حاضر نشان داد که تمرین هوازی در هر دو زمان‪ ،‬عدم تعادل همجوشی ‪ -‬شکافت میتوکندری‬
‫ناشی از دیابت را با افزایش معنیدار سطح پروتئین ‪ MFN2‬بهبود بخشید (شکل ‪ .)3-4‬با این وجود‪ ،‬در‬
‫تحقیق حاضر تغییر معنیداری در سطح پروتئین ‪ DRP-1‬عضله دوقلوی موشهای دیابتی پس از ‪8‬‬
‫هفته تمرین هوازی مشاهده نشد (شکل ‪ .)4-4‬مطالعات انسانی و حیوانی مختلفی اثربخشی برنامههای‬
‫ورزشی با شدت متوسط را بر همجوشی ‪ -‬شکافت میتوکندری در عضله اسکلتی دیابتی نشان دادهاند‬
‫[‪ .]165 ,95 ,35-37‬بهطور کلی‪ ،‬نیاز به انرژی بیشتر در طول تمرین باعث ایجاد تغییرات مورفولوژیکی‬
‫میتوکندری در عضالت اسکلتی میشود‪ .‬تحقیقات نشان میدهد که پاسخ پروتئینهای شکافت‬
‫میتوکندری به تمرین متفاوت است‪ .‬برای مثال ژانگ و همکاران‪ ،)2020( 85‬نشان دادند که پروتئین‬
‫‪ DRP-1‬در عضله اسکلتی موشهای دیابتی پس از ‪ 8‬هفته دویدن افزایش معنیداری یافت [‪ .]165‬در‬
‫مقابل‪ ،‬کاهش سطح پروتئین ‪ DRP-1‬پس از ‪ 8‬هفته تمرین در عضله اسکلتی موشهای دیابتی توسط‬
‫پیروانی و همکاران‪ ]92[ )2020( ،‬و بهطور مشابه پس از ‪ 12‬هفته تمرین با شدت متوسط توسط‬
‫ویرانکی و همکاران‪ ]94[ )2016( ،86‬گزارش شده است‪ .‬با این حال‪ ،‬بیشتر مطالعات شواهد قانع کنندهای‬
‫ارائه میدهند مبنی بر اینکه یکی از اثرات اصلی تمرینات هوازی با شدت متوسط‪ ،‬تقویت شبکه‬
‫میتوکندری از طریق پروتئینهای همجوشی از جمله ‪ MFN2‬است [‪ .]37 ,36‬در توافق با نتایج تحقیق‬
‫حاضر هئو و همکاران‪ )2021( 87،‬نشان دادند که ‪ 40-50‬دقیقه ورزش هوازی متوسط از عضالت اسکلتی‬
‫در برابر اختالالت میتوکندری و مقاومت به انسولین محافظت میکند‪ ،‬که بهویژه با افزایش طول‬
‫میتوکندری از طریق پروتئین ‪ MFN2‬طی فرآیند همجوشی میتوکندری امکان پذیر است [‪ .]36‬گزارش‬
‫‪85‬‬
‫‪- Zheng. et al‬‬
‫‪86‬‬ ‫‪- Veeranki. et al‬‬
‫‪87‬‬
‫‪- Heo. et al‬‬

‫‪102‬‬
‫شده است که افزایش طول شبکه میتوکندری میتواند کارایی بیوانرژیک و اثربخشی استفاده از سوبسترا‬
‫توسط عضالت اسکلتی را افزایش دهد [‪ .]166‬این نتایج همچنین توسط چاوالن و همکاران‪)2017( 88‬‬
‫[‪ ]35‬و وانگ و همکاران‪ ]148[ )2022( 89‬تائید شده است و با نتایج تحقیق حاضر همسو است‪.‬‬

‫نکته مهم این است که زمانبندی شبانهروزی میتواند بر نتایج تمرین در سطح مولکولی تأثیر‬
‫بگذارد [‪ .]1‬یکی از نتایج قابل توجه تحقیق حاضر این است که تعامل تمرین هوازی با زمان در اوایل‬
‫فاز تاریکی هم افزایی قابل توجهی بر سطح پروتئین ‪ MFN2‬دارد و اثرات یکدیگر را تقویت میکنند‬
‫(شکل ‪ .)3-4‬عالوه بر این‪ ،‬یک نتیجه جالب دیگر این است که تمرین هوازی بهطور وابسته به زمان‪،‬‬
‫فقط در اوایل فاز تاریکی سطح پروتئین ‪ SIRT1‬را افزایش داد (شکل ‪ .)5-4‬شواهد در انسان [‪]17 ,16‬‬
‫و موش [‪ ]14 ,13‬نشان میدهد که انجام تمرینات ورزشی در زمانهای مختلف روز منجر به اثرات‬
‫متابولیکی متفاوتی میشود‪ .‬با این حال‪ ،‬اطالعات در مورد مکانیسمهای زیربنایی این تفاوتها محدود‬
‫است‪ .‬به نظر میرسد که ریتمهای فیزیولوژیکی تأثیر مستقیمی بر پاسخهای تمرینی دارد [‪ .]1‬نوسانات‬
‫عملکرد میتوکندری ممکن است از طریق مکانیسمهای همجوشی – شکافت میتوکندری [‪ ]31 ,25‬و‬
‫یا محور ‪ NAD+/ SIRT1‬ایجاد شود [‪ .]167 ,21‬چندین مطالعه گزارش دادهاند که ظرفیت اکسیداتیو‬
‫روزانه در عضالت اسکلتی به احتمال زیاد از طریق پروتئینهای ریتمیک همجوشی ‪ -‬شکافت‬
‫میتوکندری ناشی میشود تا ریتم روزانه محتوای میتوکندری و بیوژنز میتوکندری [‪ .]135 ,10‬به عنوان‬
‫مثال‪ ،‬ژاکوبی و همکاران‪ ،)2015( 90‬گزارش داد که تغییر زمانی همجوشی ‪ -‬شکافت میتوکندری توسط‬
‫پروتئین ‪ BMAL1‬کنترل میشود‪ .‬بدین طریق که از طریق کاهش پروتئینهای شکافت (‪FIS1-‬‬
‫‪ )DRP1‬و افزایش پروتئینهای همجوشی )‪ (MFN1/2‬در زمان انتقال از روشنائی به تاریکی (‪)ZT12‬‬
‫یک شبکه طوالنی میتوکندری را تشکیل میدهد تا نیازهای بیوانرژیک در فاز فعال را برآورده سازد‬
‫[‪ .]31‬این نتایج توسط اشمیت و همکاران‪ ،)2018( 91‬نیز تأیید شده است‪ ،‬با این تفاوت که نوسانات‬
‫همجوشی ‪-‬شکافت میتوکندری در چرخه روشنائی ‪ -‬تاریکی به تغییرات شبانهروزی پروتئین ‪DRP-1‬‬
‫با واسطه ‪ PER1/2‬بستگی دارد [‪ .]25‬نتایج اخیر تحقیق گابریل و همکاران‪ ،)2021( 92‬نیز تائید میکند‬
‫که در یک تعامل دوطرفه‪ ،‬کاهش همجوشی میتوکندری باعث اختالل در ژنهای ساعت شبانهروزی‬
‫‪ PER2/3‬در سلولهای عضالنی بیماران دیابتی میشود [‪ .]10‬مطابق با این مطالعات قبلی‪ ،‬نتایج تحقیق‬
‫حاضر نشان داد پروتئین ‪ MFN2‬در اوایل فاز تاریکی افزایش معنیداری دارد و از نظر آماری همبستگی‬
‫معنیداری با پروتئین ‪ PER2‬دارد‪ .‬بنابراین‪ ،‬همجوشی میتوکندری بیشتر در فاز تاریکی توسط ساعت‬
‫شبانهروزی در تعامل با اثرات تمرین هوازی اجازه میدهد تا نیازهای انرژی تمرین توسط همجوشی‬
‫میتوکندری بیشتر با واسطه ‪ MFN2‬برآورده شود‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬زمانبندی شبانهروزی ممکن است اثرات‬
‫تمرین بر همجوشی میتوکندری را از طریق محور ‪ NAD+/SIRT1‬افزایش دهد‪.‬‬

‫‪88‬‬
‫‪- Chavanelle. et aL‬‬
‫‪89‬‬
‫‪- Wang. et al‬‬
‫‪90‬‬
‫‪- Jacobi et al‬‬
‫‪91 -Schmitt. et al‬‬
‫‪92‬‬
‫‪- Gabriel. et al‬‬

‫‪103‬‬
‫‪ SIRT1‬یک داستیالز وابسته به ‪ NAD+‬است که دو جنبه حیاتی‪ ،‬عملکرد میتوکندری و‬
‫هومئوستاز گلوکز را در پاتوژنز ‪ T2D‬تنظیم میکند [‪ .]168‬نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرین‬
‫هوازی در اوایل فاز تاریکی سطح پروتئین ‪ SIRT1‬را به طور معنیداری افزایش داد‪ .‬همسو با نتایج‬
‫تحقیق حاضر چندین مطالعه انسانی و حیوانی نشان دادهاند که تمرینات هوازی‪ ،‬عملکرد میتوکندری را‬
‫با فعالسازی تنظیمکنندههای متابولیک‪ NAD+ ،‬و ‪ SIRT1‬در عضله اسکلتی افزایش میدهد [‪,39 ,38‬‬
‫‪ .]150 ,149‬برای مثال‪ ،‬لوئی و همکاران‪ ،)2019( 93‬گزارش دادند هشت هفته تمرین در ساعت ‪11-9‬‬
‫صبح با افزایش بیان ‪ SIRT1‬اختالل عملکرد متابولیکی ناشی از دیابت را کاهش میدهد [‪ .]38‬همچنین‬
‫گئو و همکاران‪ ،)2020( 94‬گزارش دادند که تمرین ورزشی از طریق مسیر ‪ SIRT1-PGC-1α‬عملکرد‬
‫پروتئینهای میتوکندری را تقویت میکند و مقاومت به انسولین را در موشهای دیابتی ناشی از رژیم‬
‫‪ HFD‬بهبود میبخشد [‪ .]149‬با این حال‪ ،‬توجه به این نکته مهم است که این حسگر متابولیکی تحریک‬
‫شده با ورزش به عنوان پایین دست ساعت شبانهروزی شناخته شده است‪ .‬آشر و همکاران‪،)2009( 95‬‬
‫نشان دادند که ‪ SIRT1‬به صورت شبانهروزی با حداقل و حداکثر سطوح به ترتیب ‪ ZT4‬و ‪ ZT16‬بیان‬
‫میشود [‪ .]24‬همچنین رمزی و همکاران‪ ،)2009( 96‬گزارش داد که اوج فعالیت داستیالز ‪ SIRT1‬در‬
‫‪ ZT15‬رخ میدهد [‪ .]22‬مطابق با این مطالعات‪ ،‬در تحقیق حاضر تجزیه و تحلیل اثر زمان نشان داد‬
‫که به موازات اوج بیان ‪ NAD+‬در اوایل فاز تاریکی (‪ )ZT15‬افزایش معنیدار پروتئین ‪ SIRT1‬در مقایسه‬
‫با اوایل فاز روشنائی (‪ )ZT3‬در تمامی گروهها مشاهده شد (شکل ‪ .)5-4‬و از نظر آماری همبستگی‬
‫مثبتی با سطوح ‪ NAD+‬و پروتئینهای ‪ MFN2‬و ‪ PER2‬نشان داد‪ .‬این روابط در سطح سلولی در‬
‫مطالعات قبلی تایید شده است [‪ .]167 ,25‬بنابراین‪ ،‬افزایش بیان ‪ SIRT1‬در ‪ ZT15‬توسط ساعت‬
‫شبانهروزی در تعامل با اثرات تمرین هوازی منجر به تقویت تاثیر تمرین هوازی در اوایل فاز تاریکی در‬
‫مقایسه با اوایل فاز روشنائی بر ‪ SIRT1‬در عضله اسکلتی موشهای دیابتی شده است که میتواند دلیلی‬
‫برای افزایش بیشتر همجوشی میتوکندری با واسطهی ‪ MFN2‬باشد‪.‬‬

‫نتایج مطالعه حاضر جنبههایی را نشان میدهد که توسط آنها زمانبندی تمرین هوازی ممکن‬
‫است همجوشی میتوکندری با واسطه ‪ MFN2‬را از طریق فعالسازی محور ‪BMAL1-PER2-SIRT1‬‬
‫در عضله اسکلتی موشهای دیابتی تقویت کند‪ SIRT1 .‬در عضله اسکلتی دو جنبه حیاتی‪ ،‬عملکرد‬
‫میتوکندری و هومئوستاز گلوکز را در پاتوژنز ‪ T2D‬تنظیم میکند [‪ .]168‬عالوه بر این‪ ،‬عملکرد ساعت‬
‫شبانهروزی به شدت با حسگرهای متابولیک تحریک شده با ورزش‪ ،‬از جمله ‪ SIRT1‬مرتبط است‪ .‬شواهد‬
‫نشان میدهد که فعالیت داستیالز ‪ SIRT1‬برای بیان ‪ BMAL1‬و ‪ PER2‬مورد نیاز است [‪ .]24 ,22‬در‬
‫واقع‪ PER2 ،‬تنها هدف مستقیم ‪ SIRT1‬است و بهطور خاص آن را داستیله میکند‪ PER2 .‬یک اثر‬
‫منفی شناخته شده بر سیستم شبانهروزی دارد‪ SIRT1 .‬با بیثبات کردن پروتئین ‪ PER2‬کمپلکس‬
‫‪ BMAL1: CLOCK‬را برای رونویسی ژن و تولید ریتمهای شبانهروزی فعال میکند [‪ .]24‬نتایج‬

‫‪93‬‬
‫‪- Liu. et al‬‬
‫‪94‬‬ ‫‪- Guo. et al‬‬
‫‪95‬‬
‫‪-Asher. et al‬‬
‫‪96‬‬
‫‪- Remsay. et al‬‬

‫‪104‬‬
‫تحقیق حاضر همچنین رابطه مثبت بین ‪ SIRT1‬و ‪ PER2‬را تایید میکند‪ .‬بنابراین به نظر میرسد که‬
‫‪ 8‬هفته تمرین هوازی منظم به عنوان یک نشانه زمانی میتواند بیان پروتئینهای شبانهروزی ‪BMAL1‬‬
‫و ‪ PER2‬را از طریق فعالسازی ‪ SIRT1‬تحت تاثیر قرار دهد‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬شواهد نشان میدهد که‬
‫‪ SIRT1‬رونویسی ‪ MFN2‬را از طریق تنظیمکنندههای رونویسی ‪ PGC1α‬و ‪ PPARα‬تنظیم میکند‬
‫[‪ .]30‬یک مطالعه جدید نشان داده است که فعالسازی ‪ NAD+‬در موشهای دیابتی میتواند همجوشی‬
‫میتوکندریایی با واسطه ‪ MFN2‬را از طریق مسیر ‪ SIRT1-PGC1α-PPARα‬تقویت کند [‪ .]30‬در‬
‫توافق با این نتایج‪ ،‬وانگ و همکاران‪ ،)2022( 97‬گزارش دادند که تمرین هوازی بیان پروتئین ‪MFN2‬‬
‫را در عضله اسکلتی موشهای مبتال به اختالل تحمل گلوکز از طریق فعالسازی ‪ PGC-1α‬افزایش‬
‫میدهد [‪ .]148‬که با نتایج تحقیق حاضر هم سو است‪ .‬همچنین کیم و همکاران‪ ،)2022( 98‬نشان دادند‬
‫که ‪ 8‬هفته تمرین هوازی با افزایش پروتئین ‪ SIRT1‬عملکرد میتوکندری را در بافتهای متابولیک مثل‬
‫عضله اسکلتی‪ ،‬کبد‪ ،‬بافت چربی و قلب موشهای دیابتی تقویت میکند [‪ ]169‬با این حال‪ ،‬مطالعات‬
‫بسیار محدودی اثرات زمانبندی تمرینات منظم هوازی را بر همجوشی ‪ -‬شکافت میتوکندری و‬
‫نشانگرهای عملکرد میتوکندری (‪ )NAD+/SIRT1‬توضیح دادهاند‪ .‬یک مطالعه جدید توسط ژانگ و‬
‫همکاران‪ ،)2022( 99‬نشان داد که تمرین هوازی شبانه (‪ 8:00‬عصر) و تمرین هوازی صبحگاهی (‪8:00‬‬
‫صبح) تأثیر معنیداری بر پروتئینهای ‪ MFN1 ،BMAL1‬و ‪ DRP-1‬در کبد موشهای ‪ db/db‬ندارد‬
‫[‪ .]157‬این تفاوت در نتایج ممکن است مختص بافت‪ ،‬زمان تمرین و بافت برداری باشد‪ .‬مطالعه دیگری‬
‫توسط عزاگوری و همکاران‪ ،)2019( 100‬نشان داد که تمرین در اوایل فاز تاریکی (عصر) در مقایسه با‬
‫اواخر فاز تاریکی (صبح) مسیرهای متابولیکی مربوط به افزایش عملکرد اکسیداتیو میتوکندری را در‬
‫عضالت اسکلتی را فعال میکند [‪ .]14‬در مجموع به نظر میرسد که ژنهای اصلی ساعت شبانهروزی‬
‫‪ BMAL1‬و ‪ PER2‬به احتمال زیاد همجوشی – شکافت میتوکندری را از طریق تنظیم ‪ SIRT1‬و‬
‫مسیرهای پایین دست ‪ NAD+/SIRT1‬از جمله ‪ PPARα‬و ‪ PGC1-α‬تحت تاثیر قرار میدهد و اثرات‬
‫تمرین را در فاز روشنائی و تاریکی بر همجوشی ‪ -‬شکافت میتوکندری تعدیل میکند‪ .‬بنابراین‪ ،‬بررسی‬
‫جزئیات فاکتورهای پائین دست مسیر ‪ NAD+/SIRT1‬در مطالعات آینده ممکن است بینش بیشتری‬
‫در مورد اینکه چگونه تعامل زمانبندی تمرین هوازی با ساعت شبانهروزی میتواند همجوشی ‪ -‬شکافت‬
‫میتوکندری را متعادل کند‪ ،‬ارائه دهد‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬توجه به این نکته مهم است که فعالسازی ‪SIRT1‬‬
‫توسط تمرینات منظم هوازی ممکن است جنبههای مختلف عملکرد میتوکندری مانند حجم میتوکندری‬
‫و بیوژنز میتوکندری را تقویت کند [‪ .]38‬بنابراین‪ ،‬مطالعات بیشتری برای بررسی اثرات متعدد زمانبندی‬
‫تمرین هوازی بر ابعاد گسترده عملکرد میتوکندری به غیر از تقویت همجوشی میتوکندری با واسطه‬
‫‪ MFN2‬مورد نیاز است‪ .‬بهطور کلی‪ ،‬مطالعه حاضر شواهدی برای درک مکانیسم تنظیمی‪BMAL1-‬‬

‫‪97‬‬
‫‪- Wang. et al‬‬
‫‪98‬‬
‫‪- Kim. et al‬‬
‫‪99 - Zhang. et al‬‬
‫‪100‬‬
‫‪- Ezagouri. et al‬‬

‫‪105‬‬
‫‪ PER2-SIRT1-MFN2‬ارائه داده است که توسط آن تمرین هوازی وابسته به زمان روز میتواند‬
‫همجوشی میتوکندری را در عضله اسکلتی موشهای دیابتی تقویت کند‪.‬‬

‫اهمیت عملکردی تعامل تمرین و زمان در افزایش فواید متابولیک تمرین هوازی در اوایل فاز‬
‫تاریکی‪ ،‬از جمله بهبود هایپرگالیسمی و مقاومت به انسولین ناشی از دیابت منعکس میشود (شکل ‪-4‬‬
‫‪ 8‬و ‪ .)9-4‬تاثیر زمانبندی تمرین بر تعدیل هیپرگلیسمی توسط یک سری از مطالعات پشتیبانی میشود‬
‫[‪ .]170 ,17 ,16‬در توافق با نتایج تحقیق حاضر‪ ،‬ساویک و همکاران‪ ،)2019( 101‬گزارش دادند که‬
‫تمرین منظم در بعدازظهر باعث کاهش معنیدار مقاومت به انسولین و سطح گلوکز خون نسبت به‬
‫تمرین صبحگاهی میشود و بهصورت غیر منتظره‪ ،‬تمرین صبحگاهی تاثیر منفی بر گلوکز خون بیماران‬
‫دیابتی دارد [‪ .]16‬در مقابل‪ ،‬چیانگ و همکاران‪ ،)2019( 102‬نشان دادند ‪ 12‬هفته تمرین صبحگاهی‬
‫نسبت به عصرگاهی منجر به کاهش معنیدار هایپرگالیسمی شد [‪ .]17‬این پارادایم در نتایج ممکن‬
‫است تا حدی از طریق تاثیر زمانبندی تمرین بر پروتئینهای ‪ MFN2‬و ‪ SIRT1‬و جذب گلوکز در‬
‫عضالت اسکلتی ایجاد شود‪ .‬شواهد موجود نشان میدهد که افزایش پروتئین ‪ SIRT1‬میتواند از طریق‬
‫‪ PGC1-α‬عملکرد اکسیداتیو میتوکندری را تعدیل کند و با فعالسازی پروتئین ‪ GLUT4‬توانایی سلول‪-‬‬
‫های عضالنی را برای جذب و انتقال گلوکز تحت تاثیر قرار دهد [‪ .]168‬شواهد نشانمیدهد که همزمان‬
‫با افزایش همجوشی میتوکندری با واسطه ‪ MFN2‬مسیر ‪ PI3K-AKT‬فعال میشود و با تحریک جذب‬
‫و انتقال گلوکز توسط ‪ GLUT4‬باعث بهبود حساسیت به انسولین میشود ]‪ .[87‬عالوه بر این‪ ،‬بخشی‬
‫از تأثیر تمرین هوازی بر کنترل هایپرگالیسمی میتواند از طریق پروتئین ‪ BMAL1‬در عضله اسکلتی‬
‫و افزایش جذب گلوکز واسطه شود‪ .‬شواهد نشان میدهد که ‪ BMAL1‬حساسیت به انسولین عضالنی‬
‫را از طریق پروتئین ‪ GLUT4‬و تعدیل سیگنال دهی انسولین با واسطهی ‪ SIRT1‬تنظیم میکند [‪,12‬‬
‫‪ .]32‬نتایج تحقیق حاضر نشان داد که دیابت ناشی از ‪ HFD‬باعث کاهش معنیدار سطح پروتئین‬
‫‪ GLUT4‬شد‪ .‬در مقابل ‪ 8‬هفته تمرین هوازی در فاز روشنائی و تاریکی باعث افزایش معنیدار پروتئین‬
‫‪ GLUT4‬شد‪ .‬نتیجه جالب این است که تمرین هوازی در اوایل فاز تاریکی تأثیر بیشتری بر افزایش‬
‫پروتئین ‪ GLUT4‬داشت (شکل ‪ ،)10-4‬که میتواند به دلیل نوسانات زمانی ‪ GLUT4‬باشد [‪ .]9‬در‬
‫تائید این مطلب تجزیه تحلیل اثر زمان در تحقیق حاضر نشان داد که سطح پروتئین ‪ GLUT4‬در‬
‫‪ZT15‬نسبت به ‪ ZT3‬افزایش معنیداری دارد‪ .‬بنابراین تعامل اثرات تمرین هوازی با زمان در فاز تاریکی‬
‫باعث تقویت بیشتر تاثیر تمرین هوازی بر سطح پروتئین ‪ GLUT4‬و تسهیل هایپرگالیسمی و مقاومت‬
‫به انسولین شده است‪ .‬در توافق با نتایج تحقیق حاضر‪ ،‬دو مطالعه تکمیلی تغییرات زمانی مسیرهای‬
‫متابولیک عضالنی را پس از یک ساعت تمرین در زمانهای مختلف در فاز روشنائی و تاریکی موشها‬
‫ارزیابی کردند‪ .‬نتایج آنها شواهد قوی ارائه میدهد که مسیرهای سیگنال دهی انسولین‪ ،‬متابولیسم‬
‫گلوکز و عملکرد اکسیداتیو میتوکندری بهطور خاص با ورزش در اوایل فاز تاریکی فعال میشوند [‪,13‬‬
‫‪ .]14‬علیرغم اثرات قوی تمرین هوازی بر هومئوستاز گلوکز خون‪ ،‬تغییر معنیداری در کاهش وزن‬

‫‪101‬‬ ‫‪- Savikj. et al‬‬


‫‪102‬‬
‫‪- Chiang. et al‬‬

‫‪106‬‬
‫موشهای گروههای تمرین مشاهده نشد‪ .‬با این حال‪ ،‬نتایج آزمون عملکرد ورزشی در پایان ‪ 8‬هفته‬
‫نشان داد که مدت زمان دویدن تا خستگی در گروه تمرین در اوایل فاز تاریکی طوالنیتر بود‪ .‬همسو با‬
‫این نتایج‪ ،‬یک مطالعه قبلی گزارش داده است که تغییر در ظرفیت ورزشی در فاز تاریکی موشها به‬
‫پروتئین ساعت ‪ PER1/2‬و تغییرات شبانهروزی مسیرهای متابولیک مرتبط با ورزش مانند پروتئین‬
‫کیناز فعال شده با ‪ (AMPK) AMP‬بستگی دارد [‪.]14‬‬

‫اگرچه اطالعات درباره مکانیسم مسئول همگامسازی اثرات تمرین با زمانبندی شبانهروزی بر‬
‫عملکرد میتوکندری محدود است‪ ،‬با این حال‪ ،‬با توجه به اینکه سطح ‪ NAD+/NADH‬یک مکانیسم‬
‫کلیدی تنظیم کننده متابولیسم اکسیداتیو میتوکندری است [‪]167‬؛ انتظار میرود که تغییرات در‬
‫سطوح ‪ NAD+‬سلولی در پاسخ به استرسهای محیطی مانند رژیم غذائی پرچرب [‪ ،]171‬تمرینات‬
‫ورزشی [‪ ]172 ,151‬یا ریتم شبانهروزی [‪ ]167 ,21‬شاید مکانیسم اولیهای باشد که توسط آن عملکرد‬
‫میتوکندری برای جابجایی بین منابع انرژی لیپید و کربوهیدرات بر اساس ریتمهای روزانه تنظیم میشود‬
‫[‪ .]26‬مطالعات قبلی نشان دادند که تنظیم ریتمیک بیوسنتز ‪ NAD+‬مکانیسمی برای تقویت عملکرد‬
‫اکسیداتیو میتوکندری در چرخه روشنائی‪-‬تاریکی فراهم میآورد [‪ .]167‬کمبود ‪ NAD+‬ممکن است‬
‫آغازگر و نشانگر مهمی برای مهار رونویسی ‪ MFN2‬توسط ‪ ،]30[ SIRT1‬و همچنین مهار رونویسی‬
‫‪ BMAL1: CLOCK‬توسط پروتئین ‪ PER2‬باشد [‪ .]22‬در شرایط استرس انرژی مانند محدودیت‬
‫کالریک‪ ،‬ناشتائی و فعالیت ورزشی؛ سطح ‪ NAD+‬افزایش مییابد و با فعالسازی ‪ SIRT1‬باعث حفظ‬
‫عملکرد میتوکندری و تولید ‪ ATP‬میشود [‪ .]173‬برعکس‪ ،‬مصرف بیش از حد انرژی ناشی از رژیمهای‬
‫پرچرب‪ ،‬منجر به تخلیه ‪ NAD+‬در عضله اسکلتی میشود [‪ .]174‬کاهش ‪ NAD+‬یکی از اختالالت‬
‫بیوشیمائی در بیماری دیابت است که به عنوان دلیلی برای کاهش ظرفیت اکسیداتیو میتوکندری معرفی‬
‫شده است [‪ .]151‬در تحقیق حاضر کاهش معنیدار سطح ‪ NAD+‬در عضله دوقلوی موشهای دیابتی‬
‫مشاهده شد‪ .‬اگر چه تحقیقات قبلی گزارش دادند که تمرین ورزشی با شدت متوسط باعث افزایش‬
‫‪ NAD+‬و بهبود ظرفیت اکسداتیو سلول عضالنی در موشهای دیابتی میشود [‪ .]152 ,151‬با این‬
‫حال نتایج تحقیق حاضر نشان داد هشت هفته تمرین هوازی نتوانست تغییرات قابلتوجهی در افزایش‬
‫سطح ‪ NAD+‬ایجاد کند (شکل ‪ .)6-4‬از سوی دیگر‪ ،‬بیوسنتز ‪ NAD+‬به شدت توسط ساعت شبانهروزی‬
‫تنظیم میشود و اوج بیان آن در اوایل فاز تاریکی )‪ (ZT14‬موش است [‪ .]22‬مطابق با این مطالعات‬
‫قبلی‪ ،‬نتایج تحقیق حاضر در ارتباط با تاثیر زمان نشان داد که سطوح ‪ NAD+‬در اوایل فاز تاریکی‬
‫(‪ )ZT15‬در گروههای تحقیق افزایش معنیداری یافت و رابطه معنیداری با سطوح پروتئینهای ‪PER2‬‬
‫و ‪ MFN2‬و ‪ SIRT1‬دارد‪ .‬علیرغم اینکه انتظار میرفت تعامل تمرین هوازی و زمان در فاز تاریکی بر‬
‫سطح ‪ NAD+‬اثر هم افزایی داشته باشد‪ .‬اما به نظر میرسد تعامل مداخله تمرینی هوازی با اوایل فاز‬
‫تاریکی (زمانی که سطح ‪ NAD+‬در اوج است) اثرات یکدیگر را محدود میکنند‪ .‬در مقابل‪ ،‬زمانیکه‬
‫غلظت ‪ NAD+‬کمتر است (اوایل فاز روشنائی)‪ ،‬تمرین هوازی تأثیر بیشتری بر افزایش غلظت ‪NAD+‬‬
‫نشان داده است با این حال‪ ،‬اندازهگیری سطح ‪ NAD+‬در پاسخ به تمرین در ساعات مختلف روز میتواند‬
‫پاسخ دقیقی به این موضوع ارائه دهد و زمینههای تحقیقاتی بیشتری را برای پر کردن مجدد سطح‬

‫‪107‬‬
‫‪ NAD+‬در عضله اسکلتی توسط تمرین هوازی وابسته به زمان ایجاد کند‪ .‬در مجموع‪ ،‬به نظر میرسد‬
‫که تمرین هوازی‪ ،‬همزمان با اوج نوسانات ‪ NAD+ - SIRT1 - PER2‬در اوایل فاز تاریکی‪ ،‬ممکن است‬
‫همپوشانی گستردهتری بر افزایش ‪ MFN2‬و تقویت همجوشی شبکه میتوکندری و جذب گلوکز داشته‬
‫باشد و در نتیجه به تعدیل مقاومت به انسولین و هیپرگلیسمی ناشی از دیابت کمک کند‪ .‬این همزمانی‬
‫متابولیک نقطه کانونی برای طراحی مؤثر مداخالت "تمرین کرونو" در تقویت ساعت شبانهروزی‪ ،‬پویائی‬
‫و عملکرد میتوکندری برای ارتقاء سالمت متابولیک در بیماری ‪ T2D‬خواهد بود‪.‬‬

‫‪ 4-5‬نتیجه گیری‬

‫نتایج تحقیق حاضر نشان داد که دیابت و مقاومت به انسولین ارتباط نزدیکی با اختالل در تنظیم ساعت‬
‫عضله اسکلتی (‪ BMAL1‬و ‪ ،)PER2‬پویایی میتوکندری (‪ DRP-1‬و ‪ )MFN2‬و نشانگرهای عملکرد‬
‫میتوکندری (‪ SIRT1‬و ‪ )NAD+‬و جذب گلوکز (‪ )GLUT4‬دارند‪ .‬عالوه بر این‪ ،‬نتایج تحقیق حاضر‬
‫اثرات قوی تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی و تاریکی بر سنتز پروتئینهای ‪ PER2 ،BMAL1‬و‬
‫‪ MFN2‬و ‪ GLUT4‬را نشان داد‪ .‬با این حال‪ ،‬جالب توجه است که بیان پروتئین ‪ SIRT1‬و مزایای‬
‫متابولیک ورزش‪ ،‬مانند کاهش هیپرگلیسمی و شاخص مقاومت به انسولین پس از ‪ 8‬هفته ورزش هوازی‪،‬‬
‫به شدت به تمرین در اوایل فاز تاریکی پاسخ میدهد و به تمرین در اوایل فاز روشنائی پاسخ نمیدهد‪.‬‬
‫نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد که تمرین هوازی در ‪ ZT15‬ممکن است با فعال کردن محور‬
‫‪ BMAL1-PER2-SIRT1‬در عضله اسکلتی موشهای دیابتی‪ ،‬همجوشی میتوکندری با واسطه ‪MFN2‬‬
‫را تقویت کند و در تسهیل جذب گلوکز مؤثرتر باشد‪ .‬بنابراین‪ ،‬همزمانی تمرین هوازی با نوسانات زمانی‬
‫همجوشی ‪ -‬شکافت میتوکندری و ‪ NAD+/SIRT1‬ممکن است اثرات فیزیولوژیکی بیشتری را در‬
‫سلولهای عضالنی موشهای دیابتی ایجاد کند‪ ،‬در نتیجه تفاوتهای ماندگارتری در عملکرد میتوکندری‬
‫برای تعدیل جذب گلوکز و مقاومت به انسولین ایجاد میکند‪.‬‬

‫پیشنهادهای ‪Commented [s31]:‬‬


‫‪ 5-5‬پیشنهادات تحقیق‬

‫‪ 1-5-5‬پیشنهادات پژوهشی‬ ‫پیشنهادهای برخاسته از تحقیق ‪Commented [s32]:‬‬

‫مطالعه حاضر بهمنظور همگام سازی تمرین با زمان شبانهروزی بهعنوان یک رویکرد مؤثر برای‬ ‫*‬
‫تقویت عملکرد میتوکندری و ساعت عضالنی به منظور تعدیل بهتر مقاومت به انسولین و هایپرگالیسمی‬
‫در بیماری دیابت طراحی شد‪ .‬یکی از نقاط قوت مطالعه حاضر این است که زمان بافتبرداری متناسب‬
‫با زمان مداخله تمرینی استاندارد شده بود تا اطالعات دقیقتری در مورد اثرات زمان روز و تمرین ارائه‬ ‫مربوط به بخش ضرورت و اهمیت تحقیق ‪Commented [s33]:‬‬

‫‪108‬‬
‫شود‪ .‬با این حال پیشنهاد میشود که تحقیقات وسیعتری با نمونهبرداری متناوب در چرخه ‪ 24‬ساعته‬
‫انجام گیرد تا اطالعات دقیق تری در مورد اثربخشی و پایداری نتایج تمرینی در طول روز ارائه دهد‪.‬‬ ‫باتوجه به نتایج بدست آمده پیشنهاد ارائه ‪Commented [s34]:‬‬
‫فرمایید‬

‫از آنجا که طیف گستردهای از پارامترهای فیزیولوژیکی مثل تغذیه و میزان فعالیت روزانه بر‬ ‫*‬
‫نتایج تمرین در زمانهای شبانهروز تأثیر میگذارد‪ ،‬بنابراین در این تحقیق از مداخله در فعالیت یا رفتار‬
‫تغذیهای حیوانات قبل و بعد از پروتکل تمرین خودداری شد‪ .‬با این حال پیشنهاد میشود که در تحقیقات‬
‫آینده با کنترل و اندازهگیری سایر عوامل شبانهروزی مانند زمان مصرف غذا‪ ،‬خواب ‪ -‬بیداری و فعالیت‬
‫خود به خودی پاسخ دقیقتری به تغییرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیائی مرتبط با اثرات تمرین بر عملکرد‬
‫میتوکندری و هومئوستاز گلوکز فراهم آورد‪.‬‬

‫با توجه به نقش سایر نشانههای محیطی مثل تغذیه بر ریتمهای شبانهروزی پیشنهاد میشود‬ ‫*‬
‫که مطالعات آینده نقش ترکیبی الگوهای متنوع تمرین و تغذیه در زمانهای مختلف را بر ابعاد مختلف‬
‫ساعت شبانهروزی و پویائی میتوکندری در عضله اسکلتی بررسی کند‪.‬‬

‫توجه به این نکته مهم است که اثرات تمرین هوازی وابسته به زمان تحت تأثیر عملکرد بافتهای‬ ‫*‬
‫مختلف مانند تغییرات ریتمیک در برون ده گلوکز کبدی‪ ،‬ترشح انسولین از پانکراس و محتوای گلیکوژن‬
‫عضالت اسکلتی قرار میگیرد این عوامل ممکن است بر نوسانات زمانی گلوکز خون و پویایی میتوکندری‬
‫تأثیر بگذارند و به تقویت یا بهبود مقاومت به انسولین کمک کنند‪ .‬پاسخ به این سوال که آیا تمرین‬
‫شبانه نسبت به صبحگاهی با افزایش تخریب گلیکوژن عضالنی باعث افزایش هومئوستاز گلوکز خون‬
‫میشود بسیار جالب خواهد بود‪.‬‬

‫* پویائی شکافت ‪ -‬همجوشی میتوکندری تنها یکی از پارامترهای عملکرد میتوکندری است که توسط‬
‫ریتم شبانهروزی و تمرین هوازی تعدیل میشود‪ .‬در یک چارچوب کامل‪ ،‬سایر پارامترهای میتوکندری‬
‫(مانند چگالی و محتوای میتوکندری‪ ،‬بیوژنز میتوکندری و غیره) نیز با ریتم شبانهروزی و تمرین هوازی‬
‫سازگار میشوند‪ .‬تحقیقات آینده به منظور بررسی دقیق ابعاد گسترده هومئوستاز میتوکندری و‬
‫متابولیسم گلوکز با هدف درک اینکه چگونه تعامل بین ورزش و نشانههای زمانی‪/‬تغذیهای میتواند نتایج‬
‫تمرین بر عملکرد میتوکندری را تعدیل کند‪ ،‬ضروری است‪.‬‬

‫با توجه به نقش چندگانه ‪ SIRT1‬و ‪ NAD+‬در تنظیم متابولیسم‪ ،‬سالمندی و طول عمر‪ ،‬این‬ ‫*‬
‫نتایج میتواند زمینه تحقیقاتی بیشتری را برای شناسائی بهترین زمان تمرین جهت به حداکثر رساندن‬
‫سطوح ‪ SIRT1‬و ‪ NAD+‬در تحقیقات مرتبط با دیابت و سالمندی ایجاد کند‪.‬‬

‫‪109‬‬
‫در نهایت‪ ،‬امیدواریم که علوم فیزیولوژی ورزشی با بهرهگیری از دانش " کرونوبیولوژیک " بتواند‬ ‫*‬
‫درک عمیقتری از نقش درمانی زمان تمرین بر بیماری دیابت و بهبود عملکرد میتوکندری در عضالت‬
‫اسکلتی ارائه دهد‪.‬‬

‫‪ 1-5-5‬پیشنهادات کاربردی‬ ‫پیشنهادهایی برای محققین دیگر ‪Commented [s35]:‬‬


‫در این بخش براساس محدودیت ها ی کار خودتان و بیان مساله و‬
‫گپ های مطالعاتی‪ ،‬به دیگران پیشنهاد عنوان و موضوع بدهید البته‬
‫پیشنهاد میشود که اهمیت نقش ساعتهای شبانهروزی در آسیب شناسی بیماری دیابت و‬ ‫*‬ ‫با ذکر علت‬

‫عوامل تاثیرگذار بر اختالل در سیستم زمانبندی شبانهروزی جهت آشنائی و اطالع رسانی به بیماران‬
‫دیابتی نظر گرفته شود‪.‬‬

‫پیشنهاد میشود که طراحی مداخالت تمرینی وابسته به زمان در آزمودنیهای انسانی به منظور‬ ‫*‬
‫به حداکثر رساندن مزایای تمرینی در بیماران دیابتی در نظر گرفته شود‪.‬‬

‫پیشنهاد میشود که مداخالت تمرینی با شدت متوسط به منظور بهبود هایپرگالیسمی و‬ ‫*‬
‫مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی استفاده شود‪.‬‬

‫پیشنهاد میشود که تمرین منظم هوازی در اوایل فاز تاریکی به منظور تقویت عملکرد‬ ‫*‬
‫میتوکندری و تعدیل مؤثر مقاومت به انسولین در بیماری دیابت در نظر گرفته شود‪.‬‬

‫‪110‬‬
‫پیوستها‬

‫‪111‬‬
‫پیوست ‪1‬‬

‫کد اخالق پژوهش‬

‫‪112‬‬
‫پیوست ‪2‬‬

‫تصاویر مراحل اجرائی کار پژوهشی‬

‫محل نگهداری حیوانات‬

‫‪113‬‬
‫تجهیزات موجود در محل نگهداری حیوانات‬

‫(فن تهویه هوا‪ ،‬تایمر روشنائی تاریکی‪ ،‬کولر‪ ،‬دماسنج‪ ،‬قفس نگهداری‪ ،‬آبخوری)‬

‫‪114‬‬
‫تردمیل مخصوص جوندگان ) ساخت شرکت برج صنعت آزما‪ ،‬ایران‪ ،‬متعلق به آزمایشکاه‬
‫فیزیولوژی دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز)‬

‫‪115‬‬
‫اندازهگیری وزن و گلوکز خون با استفاده از گلوکومتر‬

‫‪116‬‬
‫اجرای آزمون حداکثر سرعت (‪)Vmax‬‬

‫‪117‬‬
‫اجرای پروتوکل تمرین روی تردیمل‬

‫‪118‬‬
‫اجرای پروتوکل تمرین هوازی‬

‫‪119‬‬
‫اجرای پروتوکل تمرین هوازی در روشنائی و تاریکی‬

‫‪120‬‬
‫مکان اجرای بافت برداری‬

‫(آزمایشگاه فیزیولوژی‪ ،‬دانشکده دامپزشکی‪ ،‬دانشگاه شهید چمران اهواز)‬

‫‪121‬‬
‫ابزار و لوازم آزمایشگاه سلولی‬

‫(از راست به چپ‪ :‬هموژنایزر‪ ،‬سانتریفیوز‪ ،‬تانک وسترن بالت‪ ،‬االیزا ریدر)‬

‫‪122‬‬
‫آماده سازی ابزار و لوازم برای بافت برداری و خون گیری‬

‫‪123‬‬
‫خون گیری از قلب و تشریح‬

‫‪124‬‬
‫جداسازی سرم‬

‫‪125‬‬
‫بافت برداری عضله دو قلو و نگهداری در فریزر ‪-80‬‬

‫‪126‬‬
‫بافت برداری عضله دو قلو و نگهداری در فریزر ‪-80‬‬

‫‪127‬‬
Abstract Commented [s36]: ‫براساس پیشنهاد ارائه شده در بخش فارسی‬
‫ اصالح شود‬،‫چکسده‬
Introduction: The circadian clock regulates skeletal muscle mitochondrial function and
have a fundamental role in time-dependent metabolic responses to exercise. The present
study aimed to determine the effects of timing of aerobic exercise at the early light phase
and early dark phase on insulin resistance markers, the proteins expression of the
circadian clock, mitochondrial dynamics and NAD+/SIRT1 in gastrocnemius muscle of
diabetic mice.

Materials and methods: In this experimental study, thirty healthy male NMRI mice were
randomly divided into three groups: control, diabetic, and diabetic+ exercise
(n=10/group). Type-2 diabetes was induced using a combination of a high-fat diet (5
week) and streptozotocin injection (20 mg/kg). Following confirmation of diabetes,
animals underwent aerobic treadmill running at two times of the day, the early light phase
(ZT3, 09; am) and the early dark phase (ZT15, 9; pm) for 8 weeks (5-days, 60-80 min,
50-60%Vmax). Gastrocnemius muscle was collected at two times of the day and the
expression of proteins of the circadian clock, mitochondrial dynamic, and SIRT1 were
evaluated by western blot analysis. The NAD+ levels and glucose concentrations by the
colorimetric method and insulin resistance markers were measured. A two-way analysis
of variance was used to analyze the data.

Results: Aerobic exercise at both times ZT3 and ZT15 reversed the dysregulation of the
diabetes-induced skeletal muscle clock by increasing the BMAL1 and PER2 protein
levels (p=0.001). Aerobic exercise, especially at ZT15 compared to ZT3, increased
GLUT4-mediated glucose uptake (p=0.001), and improved diabetes-induced imbalance
of mitochondrial fusion and fission by a significant increase in MFN2 protein level
(P=00.4) but did not affect DRP-1 protein (P=0.185). Moreover, time-dependent aerobic
exercise only at ZT15 increased the SIRT1 protein level (P<0.0001) and reduced the
diabetes-induced hyperglycemia (p=0.005) and insulin resistance index (p=0.001),
suggesting that the interaction of exercise with time at ZT15 has a synergistic effect on
the MFN2 -SIRT1-GLUT4 proteins level and their related metabolic benefits. However,
the aerobic exercise timing could not restore the attenuation of muscle NAD+ level
diabetes-induced (p=0.096)

In conclusion: These findings demonstrated that synchronizing aerobic exercise with


circadian timing may boost MFN2-mediated mitochondrial fusion by activating the
BMAL1-PER2-SIRT1 axis in the skeletal muscle of diabetic mice and be more effective
in facilitating glucose uptake and insulin resistance.

Keywords: Aerobic exercise timing, circadian clock, mitochondrial dynamics, insulin


resistance, skeletal muscle, diabetes

128
Shahid Rajaee Teacher Training University

Faculty of physical education and sport sciences Commented [s37]: ‫حذف‬

Exercise physiology group

Effect of eight-weeks Aerobic Exercise Timing within light-


dark cycle on some of Proteins Molecular Clock, metabolic
oscillator NAD+ and Mitochondrial Dynamics in
gastrocnemius Muscle of Diabetic Mice

By: Khadijeh Pourabdi

Supervisors:

Dr. Fereshte shahidi

Examiner:

Dr. Mohammad Reza Tabandeh

Dr. Mojtaba Salehpour

Thesis for receiving a PHD degree in exercise physiology

Autumn/2022

129
‫منابع و مآخذ‬

‫‪130‬‬
.1 Wolff, C.A. and K.A. Esser, Exercise timing and circadian rhythms. Current
opinion in physiology, 2019. 10: p. 64-69.

.2 Gabriel, B.M. and J.R. Zierath, Circadian rhythms and exercise—re-setting the
clock in metabolic disease. Nature Reviews Endocrinology, 2019. 15(4): p. 197-
206.

.3 Dibner, C., U. Schibler, and U. Albrecht, The mammalian circadian timing


system: organization and coordination of central and peripheral clocks. Annual
review of physiology, 2010. 72: p. 517-549.

.4 Durgan, D.J. and M.E. Young, The cardiomyocyte circadian clock: emerging
roles in health and disease. Circulation research, 2010. 106(4): p. 647-658.

.5 Mühlbauer, E., et al., Indication of circadian oscillations in the rat pancreas.


FEBS letters, 2004. 564(1-2): p. 91-96.

.6 Harfmann, B.D., E.A. Schroder, and K.A. Esser, Circadian rhythms, the
molecular clock, and skeletal muscle. Journal of biological rhythms, 2015. 30(2):
p. 84-94.

.7 Tahara, Y., S. Aoyama, and S. Shibata, The mammalian circadian clock and its
entrainment by stress and exercise. The Journal of Physiological Sciences, 2017.
67(1): p. 1-10.

.8 Tahara, Y. and S. Shibata, Chronobiology and nutrition. Neuroscience, 2013. 253:


p. 78-88.

.9 Dyar, K.A., et al., Muscle insulin sensitivity and glucose metabolism are
controlled by the intrinsic muscle clock. Molecular metabolism, 2014. 3(1): p. 29-
41.

.10 Gabriel, B.M., et al., Disrupted circadian oscillations in type 2 diabetes are linked
to altered rhythmic mitochondrial metabolism in skeletal muscle. Science
Advances, 2021. 7(43): p. eabi9654.

.11 Mason, I.C., et al., Impact of circadian disruption on glucose metabolism:


implications for type 2 diabetes. Diabetologia, 2020. 63(3): p. 462-472.

.12 Stenvers, D.J., et al., Circadian clocks and insulin resistance. Nature Reviews
Endocrinology, 2019. 15(2): p. 75-89.

.13 Sato, S., et al., Time of exercise specifies the impact on muscle metabolic pathways
and systemic energy homeostasis. Cell metabolism, 2019. 30(1): p. 92-110. e4.

.14 Ezagouri, S., et al., Physiological and molecular dissection of daily variance in
exercise capacity. Cell metabolism, 2019. 30(1): p. 78-91. e4.

.15 Veronda, A.C., C.E. Kline, and L.A. Irish, The impact of circadian timing on
energy balance: An extension of the energy balance model. Health Psychology
Review, 2022. 16(2): p. 161-203.

131
.16 Savikj, M., et al., Afternoon exercise is more efficacious than morning exercise at
improving blood glucose levels in individuals with type 2 diabetes: a randomised
crossover trial. Diabetologia, 2019. 62(2) :p. 233-237.

.17 Chiang, S.-L., et al., Effects of a 12-week moderate-intensity exercise training on


blood glucose response in patients with type 2 diabetes: A prospective
longitudinal study. Medicine, 2019. 98(36).

.18 Fealy, C.E., et al., Mitochondrial dynamics in skeletal muscle insulin resistance
and type 2 diabetes. Translational Research, 2018. 202: p. 69-82.

.19 Koves, T.R., et al., Mitochondrial overload and incomplete fatty acid oxidation
contribute to skeletal muscle insulin resistance. Cell metabolism, 2008. 7(1): p.
45-56.

.20 Takahashi, J.S., Transcriptional architecture of the mammalian circadian clock.


Nature Reviews Genetics, 2017. 18(3): p. 164-179.

.21 Nakahata, Y., et al., The NAD+-dependent deacetylase SIRT1 modulates CLOCK-
mediated chromatin remodeling and circadian control. Cell, 2008. 134(2): p. 329-
340.

.22 Ramsey, K.M., et al., Circadian clock feedback cycle through NAMPT-mediated
NAD+ biosynthesis. Science, 2009. 324(5927): p. 651-654.

.23 Bozek, K., et al., Regulation of clock-controlled genes in mammals. PloS one,
2009. 4(3): p. e4882.

.24 Asher, G., et al., SIRT1 regulates circadian clock gene expression through PER2
deacetylation. Cell, 2008. 134(2): p. 317-328.

.25 Schmitt, K., et al., Circadian control of DRP1 activity regulates mitochondrial
dynamics and bioenergetics. Cell metabolism, 2018. 27(3): p. 657-666. e5.

.26 Sardon Puig, L., et al., Circadian rhythms and mitochondria: connecting the dots.
Frontiers in genetics, 2018: p. 452.

.27 Giacomello, M., et al., The cell biology of mitochondrial membrane dynamics.
Nature reviews Molecular cell biology, 2020. 21(4): p. 204-224.

.28 Sebastián, D., et al., Mitofusin 2 (Mfn2) links mitochondrial and endoplasmic
reticulum function with insulin signaling and is essential for normal glucose
homeostasis. Proceedings of the National Academy of Sciences, 2012. 109(14):
p. 5523-5528.

.29 Uchiyama, Y., Circadian alterations in tubular structures on the outer


mitochondrial membrane of rat hepatocytes. Cell and Tissue Research, 1981.
2 :)3(14p. 519-527.

.30 Hu, L., et al., Nicotinamide riboside promotes Mfn2-mediated mitochondrial


fusion in diabetic hearts through the SIRT1-PGC1α-PPARα pathway. Free
Radical Biology and Medicine, 2022. 183: p. 75-88.

132
.31 Jacobi, D., et al., Hepatic Bmal 1regulates rhythmic mitochondrial dynamics and
promotes metabolic fitness. Cell metabolism, 2015. 22(4): p. 709-720.

.32 Liu, J., et al., CLOCK and BMAL1 regulate muscle insulin sensitivity via SIRT1
in male mice. Endocrinology, 2016. 157(6): p. 2259-226.9

.33 Hansen, J., et al., Synchronized human skeletal myotubes of lean, obese and type
2 diabetic patients maintain circadian oscillation of clock genes. Scientific
reports, 2016. 6(1): p. 1-12.

.34 Kelley, D.E. and L.J. Mandarino, Fuel selection in human skeletal muscle in
insulin resistance: a reexamination. Diabetes, 2000. 49(5): p. 677-683.

.35 Chavanelle, V., et al., Effects of high-intensity interval training and moderate-
intensity continuous training on glycaemic control and skeletal muscle
mitochondrial function in db/db mice. Scientific reports, 2017. 7(1): p. 1-10.

.36 Heo, J.W., et al., Moderate aerobic exercise training ameliorates impairment of
mitochondrial function and dynamics in skeletal muscle of high‐fat diet‐induced
obese mice. The FASEB Journal, 2021. 35(2): p. e21340.

.37 Axelrod, C.L., et al., Exercise training remodels human skeletal muscle
mitochondrial fission and fusion machinery towards a pro‐elongation phenotype.
Acta Physiologica, 2019. 225(4): p. e13216.

.38 Liu, H.-W. and S.-J. Chang, Moderate exercise suppresses NF-κB signaling and
activates the SIRT1-AMPK-PGC1α Axis to attenuate muscle loss in diabetic db/db
mice. Frontiers in physiology, 2018. 9: p. 636.

.39 Woo, J., et al., EFFECTS OF EXERCISE TRAINING ON AGING-RELATED


NAD+/SIRT1 PATHWAY IN MIDDLE-AGED AND AGED MICE. Journal of
Men's Health, 2020. 16(4): p. 133-140.

.40 Organization, W.H., World malaria report 2015. 2016: World Health
Organization.

.41 Zierath, J.R., Major advances and discoveries in diabetes-2019 in review. Current
diabetes reports, 2019. 19(11): p. 1-9.

.42 Nakahata, Y., et al., Circadian control of the NAD+ salvage pathway by CLOCK-
SIRT1. Science, 2009. 324(5927): p. 654-657.

.43 Jarrett, R. and H. Keen, Diurnal variation of oral glucose tolerance: a possible
pointer to the evolution of diabetes mellitus. Br Med J, 1969. 2(5653): p. 341-344.

.44 Arble, D.M., et al., Circadian timing of food intake contributes to weight gain.
Obesity, 2009. 17(11): p. 2100-2102.

.45 Blancas-Velazquez, A., et al., Diet-induced obesity and circadian disruption of


feeding behavior. Frontiers in Neuroscience, 2017. 11: p. 23.

133
.46 Harfmann, B.D., et al., Muscle-specific loss of Bmal1 leads to disrupted tissue
glucose metabolism and systemic glucose homeostasis. Skeletal muscle, 2016.
6(1): p. 1-13.

.47 Serin, Y. and N.A. Tek, Effect of circadian rhythm on metabolic processes and
the regulation of energy balance. Annals of Nutrition and Metabolism, 2019.
74(4): p. 322-330.

.48 Maier, G., et al., Transcriptomic, proteomic and phosphoproteomic


underpinnings of daily exercise performance and zeitgeber activity of training in
mouse muscle. The Journal of physiology, 2022. 600(4): p. 769-796.

.49 Golombek, D.A. and R.E. Rosenstein, Physiology of circadian entrainment.


Physiological reviews, 2010. 90(3): p. 1063-1102.

.50 Mirizio, G.G., et al., The impact of physical exercise on the skeletal muscle clock
genes. Kinesiology, 2018. 50(Supplement 1): p. 5-18.

.51 Soni, S.K., et al., Sirtuins and the circadian clock interplay in cardioprotection:
focus on sirtuin 1. Cellular and Molecular Life Sciences: p. 1-13.

.52 Tanno, M., et al., Nucleocytoplasmic shuttling of the NAD+-dependent histone


deacetylase SIRT1. Journal of Biological Chemistry, 2007. 282(9): p. 6823-6832.

.53 Samuel, V.T. and G.I. Shulman, The pathogenesis of insulin resistance:
integrating signaling pathways and substrate flux. The Journal of clinical
investigation, 2016. 126(1): p. 12-22.

.54 Wallace, T.M., J.C. Levy, and D.R. Matthews, Use and abuse of HOMA
modeling. Diabetes care, 2004. 27(6): p. 1487-1495.

.55 CARE, I., Standards of medical care in diabetes—2018 Abridged for primary
care providers. 2018.

.56 Rodriguez, N.R., N.M. Di Marco, and S. Langley, American College of Sports
Medicine position stand. Nutrition and athletic performance. Medicine and
science in sports and exercise, 2009. 41(3): p. 709-731.

.57 Kemler, D., C.A. Wolff, and K.A. Esser, Time of Day Dependent Effects of
Contractile Activity on the Phase of the Skeletal Muscle Clock. bioRxiv, 2020.

.58 Ma, K., et al., Mitophagy, Mitochondrial Homeostasis, and Cell Fate. Frontiers
in Cell and Developmental Biology, 2020. 8: p. 467-467.

.59 Kraus, F., et al., Function and regulation of the divisome for mitochondrial fission.
Nature, 2021. 590(7844): p. 57-66.

.60 Gomes, L.C. and L. Scorrano, Mitochondrial morphology in mitophagy and


macroautophagy. Biochimica et Biophysica Acta (BBA)-Molecular Cell
Research, 2013. 1833(1): p. 205-212.

134
.61 Favaro, G., et al., DRP1-mediated mitochondrial shape controls calcium
homeostasis and muscle mass. Nature communications, 2019. 10(1): p. 1-17.

.62 Zorzano, A., M. Liesa, and M. Palacín, Role of mitochondrial dynamics proteins
in the pathophysiology of obesity and type 2 diabetes. The international journal of
biochemistry & cell biology, 2009. 41(10): p. 1846-1854.

.63 Mishra, P. and D.C. Chan, Metabolic regulation of mitochondrial dynamics.


Journal of Cell Biology, 2016. 212(4): p. 379-387.

.64 Bach, D., et al., Mitofusin-2 determines mitochondrial network architecture and
mitochondrial metabolism: a novel regulatory mechanism altered in obesity.
Journal of Biological Chemistry, 2003. 278(19): p. 17190-17197.

.65 Pich, S., et al., The Charcot–Marie–Tooth type 2A gene product, Mfn2, up-
regulates fuel oxidation through expression of OXPHOS system. Human
molecular genetics, 2005. 14(11): p. 1405-1415.

.66 Chen, H., A. Chomyn, and D.C. Chan, Disruption of fusion results in
mitochondrial heterogeneity and dysfunction. Journal of Biological Chemistry,
2005. 280(28): p. .26185-26192

.67 Cogliati, S., et al., Mitochondrial cristae shape determines respiratory chain
supercomplexes assembly and respiratory efficiency. Cell, 2013. 155(1): p. 160-
171.

.68 Gomes, L.C., G. Di Benedetto, and L. Scorrano, During autophagy mitochondria


elongate, are spared from degradation and sustain cell viability. Nature cell
biology, 2011. 13(5): p. 589-598.

.69 Rambold, A.S., et al., Tubular network formation protects mitochondria from
autophagosomal degradation during nutrient starvation. Proceedings of the
National Academy of Sciences, 2011. 108(25): p. 10190-10195.

.70 Miyamoto, T., et al., Compartmentalized AMPK signaling illuminated by


genetically encoded molecular sensors and actuators. Cell reports, 2015. 11(4):
p. 657-670.

.71 Toyama, E.Q., et al., AMP-activated protein kinase mediates mitochondrial


fission in response to energy stress. Science, 2016. 351(6270): p. 275-281.

.72 Pfluger, P.T., et al., Calcineurin links mitochondrial elongation with energy
metabolism. Cell metabolism, 2 :)5(22 .015p. 838-850.

.73 Rovira-Llopis, S., et al., Mitochondrial dynamics in type 2 diabetes:


pathophysiological implications. Redox biology, 2017. 11: p. 637-645.

.74 Williams, M. and M.C. Caino, Mitochondrial dynamics in type 2 diabetes and
cancer. Frontiers in endocrinology, 2018. 9: p. 211.

.75 Yu, T., J.L. Robotham, and Y. Yoon, Increased production of reactive oxygen
species in hyperglycemic conditions requires dynamic change of mitochondrial

135
morphology. Proceedings of the National Academy of Sciences, 2006. 103(8): p.
2653-2658.

.76 Kabra, U.D., et al., Direct Substrate Delivery Into Mitochondrial Fission–
Deficient Pancreatic Islets Rescues Insulin Secretion. Diabetes, 2017. 66(5): p.
1247-1257.

.77 Zhang, Y., et al., MicroRNA-106b induces mitochondrial dysfunction and insulin
resistance in C2C12 myotubes by targeting mitofusin-2. Molecular and cellular
endocrinology, 2013. 381(1-2): p. 230-240.

.78 Zhang, X., et al., Mitofusion-2-mediated alleviation of insulin resistance in rats


through reduction in lipid intermediate accumulation in skeletal muscle. Journal
of biomedical science, 2013. 20(1): p. 1-9.

.79 Quirós, P.M., et al., Loss of mitochondrial protease OMA1 alters processing of
the GTPase OPA1 and causes obesity and defective thermogenesis in mice. The
EMBO journal, 2012. 31(9): p. 2117-2133.

.80 Zorzano, A., M. Liesa, and M. Palacín, Mitochondrial dynamics as a bridge


between mitochondrial dysfunction and insulin resistance. Archives of
physiology and biochemistry, 2009. 115(1): p. 1-12.

.81 Bach, D., et al., Expression of Mfn2, the Charcot-Marie-Tooth neuropathy type
2A gene, in human skeletal muscle: effects of type 2 diabetes, obesity, weight loss,
and the regulatory role of tumor necrosis factor α and interleukin-6. Diabetes,
2005. :)9(54p. 2685-2693.

.82 Szendroedi, J., E. Phielix, and M. Roden, The role of mitochondria in insulin
resistance and type 2 diabetes mellitus. Nature Reviews Endocrinology, 2012.
8(2): p. 92-103.

.83 Patti, M.-E. and S. Corvera, The role of mitochondria in the pathogenesis of type
2 diabetes. Endocrine reviews, 2010. 31(3): p. 364-395.

.84 Kelley, D.E., et al., Skeletal muscle fatty acid metabolism in association with
insulin resistance, obesity, and weight loss. American Journal of Physiology-
Endocrinology And Metabolism, 1999. 277(6): p. E1130-E1141.

.85 Kelley, D.E., et al., Dysfunction of mitochondria in human skeletal muscle in type
2 diabetes. Diabetes, 2002. 51(10): p. 2944-2950.

.86 Liu, R., et al., Impaired mitochondrial dynamics and bioenergetics in diabetic
skeletal muscle. PloS one, 2014. 9(3): p. e92810.

.87 Lin, H.-Y., et al., The causal role of mitochondrial dynamics in regulating insulin
resistance in diabetes: link through mitochondrial reactive oxygen species.
Oxidative Medicine and Cellular Longevity, 2018. 2018.

.88 Del Campo, A., et al., Mitochondrial fragmentation impairs insulin-dependent


glucose uptake by modulating Akt activity through mitochondrial Ca2+ uptake.

136
American Journal of Physiology-Endocrinology and Metabolism, 2014. 3 :)1(06
p. E1-E13.

.89 Weng, S.-W., et al., Study of insulin resistance in cybrid cells harboring diabetes-
susceptible and diabetes-protective mitochondrial haplogroups. Mitochondrion,
2013. 13(6): p. 888-897.

.90 Kuo, H.-M., et al., Altered mitochondrial dynamics and response to insulin in
cybrid cells harboring a diabetes-susceptible mitochondrial DNA haplogroup.
Free Radical Biology and Medicine, 2016. 96: p. 116-129.

.91 Green, K., M.D. Brand, and M.P. Murphy, Prevention of mitochondrial oxidative
damage as a therapeutic strategy in diabetes. Diabetes, 2004. 53(suppl 1): p.
S110-S118.

.92 Peyravi, A., et al., The effect of endurance training with crocin consumption on
the levels of MFN2 and DRP1 gene expression and glucose and insulin indices in
the muscle tissue of diabetic rats. Journal of food biochemistry, 2020. 44(2): p.
e13125.

.93 Zafaranieh, S., S. Choobineh, and R. Soori, The effect of 12 weeks of aerobic
exercise on mitochondrial dynamics in cardiac myocytes of type 2 diabetic rats.
Sport Sciences for Health, 2018. 14(2): p. 305-312.

.94 Veeranki, S., et al., Moderate intensity exercise prevents diabetic cardiomyopathy
associated contractile dysfunction through restoration of mitochondrial function
and connexin 43 levels in db/db mice. Journal of molecular and cellular
cardiology, 2016. 92: p. 163-173.

.95 Fealy, C.E., et al., Exercise training decreases activation of the mitochondrial
fission protein dynamin-related protein-1 in insulin-resistant human skeletal
muscle. Journal of Applied Physiology, 2014. 117(3): p. 239-245.

.96 Moore, T.M., et al., The impact of exercise on mitochondrial dynamics and the
role of Drp1 in exercise performance and training adaptations in skeletal muscle.
Molecular Metabolism, 2019. 21: p. 51-67.

.97 Meinild Lundby, A.K., et al., Exercise training increases skeletal muscle
mitochondrial volume density by enlargement of existing mitochondria and not de
novo biogenesis. Acta physiologica, 2018. 222(1): p. e12905.

.98 Bo, H., Y. Zhang, and L.L. Ji, Redefining the role of mitochondria in exercise: a
dynamic remodeling. Annals of the New York Academy of Sciences, 2010.
1201(1): p. 121-128.

.99 Tanaka, T., et al., Mitochondrial dynamics in exercise physiology. Pflügers


Archiv-European Journal of Physiology, 2020. 472 :)2(p. 137-153.

.100 Huertas, J.R., et al., Stay fit, stay young: mitochondria in movement: the role of
exercise in the new mitochondrial paradigm. Oxidative medicine and cellular
longevity, 2019. 2019.

137
.101 Jørgensen, S.B., E.A. Richter, and J.F. Wojtaszewski, Role of AMPK in skeletal
muscle metabolic regulation and adaptation in relation to exercise. The Journal
of physiology, 2006. 574(1): p. 17-31.

.102 Jones, R.G., et al., AMP-activated protein kinase induces a p53-dependent


metabolic checkpoint. Molecular cell, 2005. 18(3): p. 283-293.

.103 Kahn, B.B., et al., AMP-activated protein kinase: ancient energy gauge provides
clues to modern understanding of metabolism. Cell metabolism, 2005. 1(1): p. 15-
25.

.104 Jäger, S., et al., AMP-activated protein kinase (AMPK) action in skeletal muscle
via direct phosphorylation of PGC-1α. Proceedings of the National Academy of
Sciences, 2007. 104(29): p. 12017-12022.

.105 Liesa, M., et al., Mitochondrial fusion is increased by the nuclear coactivator
PGC-1β. PloS one, 2008. 3(10): p. e3613.

.106 Soriano, F.X., et al., Evidence for a mitochondrial regulatory pathway defined by
peroxisome proliferator–activated receptor-γ coactivator-1α, estrogen-related
receptor-α, and mitofusin 2. Diabetes, 2006. 55(6): p. 1783-17.91

.107 Cartoni, R., et al., Mitofusins 1/2 and ERRα expression are increased in human
skeletal muscle after physical exercise. The Journal of physiology, 2005. 567(1):
p. 349-358.

.108 Gohil, K., et al., Blood glutathione oxidation during human exercise .Journal of
Applied Physiology, 1988. 64(1): p. 115-119.

.109 Shutt, T., et al., The intracellular redox state is a core determinant of
mitochondrial fusion. EMBO reports, 2012. 13(10): p. 909-915.

.110 Cribbs, J.T. and S. Strack, Reversible phosphorylation of Drp1 by cyclic AMP‐
dependent protein kinase and calcineurin regulates mitochondrial fission and cell
death. EMBO reports, 2007. 8(10): p. 939-944.

.111 Hoffman, N.J., et al., Global phosphoproteomic analysis of human skeletal muscle
reveals a network of exercise-regulated kinases and AMPK substrates. Cell
metabolism, 2015. 22(5): p. 922-935.

.112 Schroder, E.A. and K.A. Esser, Circadian rhythms, skeletal muscle molecular
clocks and exercise. Exercise and sport sciences reviews, 2013. 41(4).

.113 Aoyama, S. and S. Shibata, Time-of-Day-Dependent Physiological Responses to


Meal and Exercise. Frontiers in Nutrition, 2020. 7.

.114 Hastings, M.H., E.S. Maywood, and M. Brancaccio, Generation of circadian


rhythms in the suprachiasmatic nucleus. Nature Reviews Neuroscience, 2018.
19(8): p. 453-469.

.115 Marcheva, B., et al., Disruption of the clock components CLOCK and BMAL1
leads to hypoinsulinaemia and diabetes. Nature, 2010. 466(7306): p. 627-631.

138
.116 Zambon, A.C., et al., Time-and exercise-dependent gene regulation in human
skeletal muscle. Genome biology, 2003. 4(10): p. R61.

.117 Amy, A., Timing Resistance Training programming the muscle clock for optimal
performance. 2019. 164.

.118 Steidle-Kloc, E., et al., Does exercise training impact clock genes in patients with
coronary artery disease and type 2 diabetes mellitus? Eur J Prev Cardiol, 2016.
23(13): p. 1375-82.

.119 Hesselink, M.K., V. Schrauwen-Hinderling, and P. Schrauwen, Skeletal muscle


mitochondria as a target to prevent or treat type 2 diabetes mellitus. Nature
reviews endocrinology, 2016. 12(11): p. 633.

.120 Milne, J.C., et al., Small molecule activators of SIRT1 as therapeutics for the
treatment of type 2 diabetes. Nature, 2007. 450(7170): p. 712-716.

.121 Nakahata, Y. and Y. Bessho, The circadian NAD+ metabolism: impact on


chromatin remodeling and aging. BioMed research international, 2016. 2016.

.122 ichiro Imai, S., " Clocks" in the NAD World: NAD as a metabolic oscillator for
the regulation of metabolism and aging. Biochimica et Biophysica Acta-Proteins
and Proteomics, 2010. 1804(8): p. 1584-1590.

.123 Imai, S.-i., “Clocks” in the NAD World: NAD as a metabolic oscillator for the
regulation of metabolism and aging. Biochimica et Biophysica Acta (BBA)-
Proteins and Proteomics, 2010. 180 :)8(4p. 1584-1590.

.124 Xiao, W., et al., NAD (H) and NADP (H) redox couples and cellular energy
metabolism. Antioxidants & redox signaling, 2018. 28(3): p. 251-272.

.125 Sato, T. and C.M. Greco, Expanding the link between circadian rhythms and
redox metabolism of epigenetic control. Free Radical Biology and Medicine,
2021.

.126 Murphy, M.P., How mitochondria produce reactive oxygen species. Biochemical
journal, 2009. 417(1): p. 1-13.

.127 Andrews, J.L., et al., CLOCK and BMAL1 regulate MyoD and are necessary for
maintenance of skeletal muscle phenotype and function. Proceedings of the
National Academy of Sciences, 2010. 107(44): p. 19090-19095.

.128 Kohsaka, A., et al., The circadian clock maintains cardiac function by regulating
mitochondrial metabolism in mice. PLoS One, 2014. 9(11): p. e112811.

.129 de Goede, P., et al., Circadian rhythms in mitochondrial respiration. Journal of


molecular endocrinology, 2018. 60(3): p. R115-R130.

.130 Sardon Puig, L., et al., Circadian rhythms and mitochondria: connecting the dots.
Frontiers in genetics, 2018. 9: p. 452.

139
.131 Erickson, M.L., et al., A Role for Exercise to Counter Skeletal Muscle Clock
Disruption. Exercise and Sport Sciences Reviews, 2021. 49(1): p. 35-41.

.132 Miller, B.H., et al., Circadian and CLOCK-controlled regulation of the mouse
transcriptome and cell proliferation. Proceedings of the National Academy of
Sciences, 2007. 104(9): p. 3342-3347.

.133 Gutierrez‐Monreal, M.A., et al., Ticking for Metabolic Health: The Skeletal‐
Muscle Clocks. Obesity :28 .2020 ,p. S46-S54.

.134 Yuan, Z., et al., Specialized microbiome of a halophyte and its role in helping
non-host plants to withstand salinity. Scientific reports, 2016. 6(1): p. 1-13.

.135 van Moorsel, D., et al., Demonstration of a day-night rhythm in human skeletal
muscle oxidative capacity. Molecular metabolism, 2016. 5(8): p. 635-645.

.136 Turek, F.W., et al., Obesity and metabolic syndrome in circadian Clock mutant
mice. Science, 2005. 308(5724): p. 1043-1045.

.137 Pastore, S. and D.A. Hood, Endurance training ameliorates the metabolic and
performance characteristics of circadian Clock mutant mice. Journal of applied
physiology, 2013. 114(8): p. 1076-1084.

.138 Chrisman, C.J., et al., Phospholipids trigger Cryptococcus neoformans capsular


enlargement during interactions with amoebae and macrophages. PLoS Pathog,
2011. 7(5): p. e1002047.

.139 Sinturel, F., V. Petrenko, and C. Dibner, Circadian clocks make metabolism run.
Journal of molecular biology, 2020.

.140 Gan, Y., et al., Shift work and diabetes mellitus: a meta-analysis of observational
studies. Occupational and environmental medicine, 2015. 72(1): p. 72-78.

.141 Cedernaes, J., et al., Acute sleep loss results in tissue-specific alterations in
genome-wide DNA methylation state and metabolic fuel utilization in humans.
Science advances, 2018. 4(8): p. eaar8590.

.142 Buxton, O.M., et al., Adverse metabolic consequences in humans of prolonged


sleep restriction combined with circadian disruption. Science translational
medicine, 2012. 4(129): p129 .ra43-129ra43.

.143 Mancilla, R., et al., Diurnal Regulation of Peripheral Glucose Metabolism:


Potential Effects of Exercise Timing. Obesity, 2020. 28: p. S38-S45.

.144 Maier, G., et al., Transcriptomic, proteomic and phosphoproteomic


underpinnings of daily exercise performance and Zeitgeber activity of endurance
training. bioRxiv, 2020.

.145 Mohsenzadeh, M., F. Aghaei, and F. Nameni, The effect of high intensity interval
training on SIRT1 and PGC1-α gene expression in soleus muscle of type 2
diabetes in male rat. Medical Journal of Tabriz University of Medical Sciences,
2020. 42(4): p. 447-455.

140
.146 Vizvari, E. and P. Farzanegi, The effect of vigorous aerobic exercise on serum
levels of SIRT1, FGF21 and Fetuin A in women with type Ⅱ diabetes. Medical
Laboratory Journal, 2018. 12(2): p. 0-0.

.147 Kouhpayeh, Z., et al., Effects of 8 weeks of moderate continuous and intensive
interval training on the expression of Sirtuin-1 and long-chain Acyl-CoA
dehydrogenase gene in the heart tissue of obese rats. Journal of Practical Studies
of Biosciences in Sport, 2020. 8(16): p. 154-167.

.148 Wang, D., et al., The Effect of Aerobic Exercise on the Oxidative Capacity of
Skeletal Muscle Mitochondria in Mice with Impaired Glucose Tolerance. Journal
of Diabetes Research, 2022. 2022.

.149 Guo, Q., et al., Adiponectin treatment improves insulin resistance in mice by
regulating the expression of the mitochondrial-derived peptide MOTS-c and its
response to exercise via APPL1–SIRT1–PGC-1α. Diabetologia, 2020. 63(12): p.
2.675-2688

.150 Liu, H.-W., H.-H. Kao, and C.-H. Wu, Exercise training upregulates SIRT1 to
attenuate inflammation and metabolic dysfunction in kidney and liver of diabetic
db/db mice. Nutrition & metabolism, 2019. 16(1): p. 1-10.

.151 Uddin, G.M., et al., Head to head comparison of short-term treatment with the
NAD+ precursor nicotinamide mononucleotide (NMN) and 6 weeks of exercise in
obese female mice. Frontiers in pharmacology, 2016. 7: p. 258.

.152 Uddin, G.M., et al., Nicotinamide mononucleotide (NMN )supplementation


ameliorates the impact of maternal obesity in mice: comparison with exercise.
Scientific Reports, 2017. 7(1): p. 1-11.

.153 Yu, J., et al., Exercise-induced benefits on glucose handling in a model of diet-
induced obesity are reduced by concurrent nicotinamide mononucleotide.
American Journal of Physiology-Endocrinology and Metabolism, 2021. 321(1):
p. E176-E189.

.154 Steidle-Kloc, E., et al., Does exercise training impact clock genes in patients with
coronary artery disease and type 2 diabetes mellitus? European journal of
preventive cardiology, 2016. 23(13): p. 1375-1382.

.155 Erickson, M.L., et al., Exercise Training Impacts Skeletal Muscle Clock in Adults
with Prediabetes. Medicine and science in sports and exercise, 2020. 52(10): p.
.2078

.156 Dalbram, E., et al., Voluntary wheel running in the late dark phase ameliorates
diet-induced obesity in mice without altering insulin action. Journal of Applied
Physiology, 2019. 126(4): p. 993-1005.

.157 Zhang, Z., et al., Chrono-Aerobic Exercise Optimizes Metabolic State in DB/DB
Mice through CLOCK–Mitophagy–Apoptosis. International journal of molecular
sciences, 2022. 23(16): p. 9308.

141
.158 Veerapur, V., et al., Antidiabetic effect of Dodonaea viscosa aerial parts in high
fat diet and low dose streptozotocin-induced type 2 diabetic rats: A mechanistic
approach. Pharmaceutical biology, 2010. 48(10): p. 1137-1148.

.159 Wang, J., et al., Exercise improves endothelial function associated with alleviated
inflammation and oxidative stress of perivascular adipose tissue in type 2 diabetic
mice. Oxidative Medicine and Cellular Longevity, 2020. 2020.

.160 Lee, S., et al., Exercise training improves endothelial function via adiponectin-
dependent and independent pathways in type 2 diabetic mice. American Journal
of Physiology-Heart and Circulatory Physiology, 2011. 301(2): p. H306-H314.

.161 Kemler, D., C.A. Wolff, and K.A. Esser, Time‐of‐day dependent effects of
contractile activity on the phase of the skeletal muscle clock. The Journal of
physiology, :)17(598 .2020p. 3631-3644.

.162 Verrillo, A., et al., Differential roles of splanchnic and peripheral tissues in
determining diurnal fluctuation of glucose tolerance. American Journal of
Physiology-Endocrinology and Metabolism, 1989. 257(4): p. E459-E46.5

.163 Pizarro, A., et al., CircaDB: a database of mammalian circadian gene expression
profiles. Nucleic acids research, 2012. 41(D1): p. D1009-D1013.

.164 Eckel-Mahan, K.L., et al., Reprogramming of the circadian clock by nutritional


challenge. Cell, 20 :)7(155 .13p. 1464-1478.

.165 Zheng, L., et al., High-intensity interval training restores glycolipid metabolism
and mitochondrial function in skeletal muscle of mice with type 2 diabetes.
Frontiers in Endocrinology, 2020. 11: p. 561.

.166 Liesa, M. and O.S. Shirihai, Mitochondrial dynamics in the regulation of nutrient
utilization and energy expenditure. Cell metabolism, 2013. 17(4): p. 491-506.

.167 Peek, C.B., et al., Circadian clock NAD+ cycle drives mitochondrial oxidative
metabolism in mice. Science, 2013. 342(6158): p. 1243417.

.168 Gerhart‐Hines, Z., et al., Metabolic control of muscle mitochondrial function and
fatty acid oxidation through SIRT1/PGC‐1α. The EMBO journal, 2007. 26(7): p.
1913-1923.

.169 Kim, Y.J., et al., Aerobic exercise for eight weeks provides protective effects
towards liver and cardiometabolic health and adipose tissue remodeling under
metabolic stress for one week: A study in mice. Metabolism, 2022. 130: p. 155178.

.170 Mancilla, R., et al., Exercise training elicits superior metabolic effects when
performed in the afternoon compared to morning in metabolically compromised
humans. Physiological Reports, 2021. 8(24): p. e14669.

.171 Yoshino, J., et al., Nicotinamide mononucleotide, a key NAD+ intermediate,


treats the pathophysiology of diet-and age-induced diabetes in mice. Cell
metabolism, 2011. 14(4): p. 528-536.

142
.172 Costford, S.R., et al., Skeletal muscle NAMPT is induced by exercise in humans.
American Journal of Physiology-Endocrinology and Metabolism, 2010. 298(1):
p. E117-E126.

.173 Katsyuba, E., et al., NAD+ homeostasis in health and disease. Nature metabolism,
2020. 2(1): p. 9-31.

.174 Cantó, C., et al., The NAD+ precursor nicotinamide riboside enhances oxidative
metabolism and protects against high-fat diet-induced obesity. Cell metabolism,
2012. 15(6): p. 838-847.

143

You might also like