Professional Documents
Culture Documents
پورعبدی
پورعبدی
اینجانب خدیجه پورعبدی متعهد میشوم که مطالب مندرج در این رساله حاصل کار پژوهشی اینجانب
است و دستاوردهای پژوهشی دیگران که در این پژوهش از آن استفاده شده است ،مطابق مقررات ،ارجاع
و در فهرست منابع و مآخذ ذکر گردیده است .این رساله قبال برای احراز هیچ مدرک هم سطح یا باالتر
ارائه نشده است .در صورت اثبات تخلف (در هر زمان) مدرک تحصیلی صادر شده توسط دانشگاه از
اعتبار ساقط خواهد شد .کلیه حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی
است.
آبان1401/
صفحه تائیدیه هیات داوران و صورتجلسه دفاعیه
پ روردگارا به پیشگاه پاک و مقدست تقدیم میدارم که بندگی فقط و فقط تو را سزد.
پرودگارا ،مرا در جایگاهی پر خیر و برکت فرود آور که تو بهترین مهمان نوازی
با سپاس از یاور همیشه یارم ،یاور همیشه یادم ،خدایی که یادش امید است و ستایشش رسیدن به شایسته ترین شادی
هاست .اکنون که با عنایت و یاری خداوند مهربان مراحل پژوهش ،تدوین و نگارش رساله به پایان رسیده است; بر
خود واجب میدانم از عزیزانی که طی مراحل مختلف از راهنمایی و یاری آنها بهره بردم سپاسگزاری نمایم .در ابتدا
از استاد راهنمای بزرگوارم سرکار خانم دکتر فرشته شهیدی که با مساعدت خود مسیر انجام تحقیق را هموار نمودند،
کمال تشکر را دارم .از استاد دانشمند و پر مایهام جناب آقای دکتر محمدرضا تابنده که مشاوره این تحقیق را بر
عهده داشتند و در محضر پرفیض ایشان ،مسیر پژوهش را یاد گرفتم کمال تشکر و سپاسگذاری را دارم .از استاد
مشاور جناب آقای دکتر مجتبی صالح پور که در طول مدت تحصیل از راهنماییهای اخالقی و علمی ایشان بهره
جستهام نهایت سپاس را دارم .همچنین از استاد گرانمایه ،جناب آقای دکتر مجید کاشف که افتخار شاگردی ایشان
را داشتم و راهنماییهای ارزنده شان راهگشای من در اتمام و تکمیل رساله بوده است کمال تقدیر و تشکر را دارم.
از استاد فرهیخته جناب آقای دکتر فرامرز هوانلو ،استاد ارجمند جناب آقای دکتر هادی روحانی و استاد بزرگوار
جناب آقای دکتر سجاد احمدی زاد ،که عهده دار داوری این پژوهش بودند بینهایت تشکر و قدردانی مینمایم .شایسته
است از استاد فرهیخته و فرزانه جناب آقای دکتر علی توسلی و مساعدتهای بی شائبه جناب آقای مهندس حیدر
کیانی اصل که حضور و همراهی صمیمانه شان باعث دلگرمی من بود و مرا در رسیدن به اهدافم یاری نمودند صمیمانه
تقدیر نمایم .همچنین از خانواده عزیزم به ویژه همراهی خواهر مهربانم فاطمه و فرزند دلبندش راستین عزیز به دلیل
حضور و حمایت خالصانه شان که سختی مسیر را برایم آسان میکرد ،تشکر مینمایم .همچنین از دوستان عزیز و
مهربانم معلمین شایسته سرکار خانم مریم احمدی ،فاطمه کاله کج و سمیه رحیمی تشکر مینمایم .در پایان از همراهی
مربیان با اخالق بدنسازی آقایان هیراد جهان پور و سروش نانا که در مراحل اجرائی رساله یاریگر من بودند نهایت
سپاس را دارم .از خداوند برای تمامی این بزرگواران اجری عظیم و زندگی شاد و پر شکوه را خواستارم.
چکیده
هدف :ساعت شبانهروزی عملکرد میتوکندری را در عضالت اسکلتی تنظیم میکند و نقش اساسی در چکیده بدون نوشتن هدف مواد روش ها و Commented [s1]:
...درج شود
پاسخهای متابولیکی وابسته به زمان تمرین دارد .تحقیق حاضر با هدف تأثیر زمانبندی تمرین هوازی
در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی بر نشانگرهای مقاومت به انسولین ،بیان پروتئینهای ساعت
شبانهروزی ،پویائی میتوکندری و NAD+/SIRT1در عضله دوقلوی موشهای دیابتی انجام شد.
مواد و روشها :در این تحقیق تجربی ،تعداد سی موش نر سالم نژاد NMRIبهطور تصادفی به سه سی سر Commented [s2]:
گروه کنترل ،دیابتی ،و دیابتی+تمرین تقسیمبندی شدند ( 10موش/هرگروه) .دیابت نوعدو با استفاده از
ترکیبی از رژیم غذایی پرچرب ( 5هفته) و تزریق استرپتوزوتوسین ( 20میلیگرم بر کیلوگرم) القاء شد.
پس از تائید دیابت ،هشت هفته تمرین هوازی با شدت متوسط ( 5روز 80-60 ،دقیقه) دویدن روی
تردمیل در دو زمان روز ،اوایل فاز روشنائی ) :ZT3در ساعت 9:00صبح) و اوایل فاز تاریکی ) :ZT15
در ساعت 9:00شب) انجام شد .عضله دوقلو در دو زمان روز جمعآوری شد و بیان پروتئینهای ساعت
شبانهروزی ،پویائی میتوکندری و SIRT1با روش وسترن بالت اندازهگیری شد .غلظت NAD+و گلوکز
خون با روش رنگ سنجی مورد بررسی قرار گرفت .برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس دو-
راهه استفاده شد.
یافتهها :تمرین هوازی در هر دو زمان ZT3و ،ZT15با افزایش پروتئین BMAL1و PER2اختالل
در ساعت عضالت اسکلتی ناشی از دیابت را معکوس کرد ( .)P=0/001تمرین هوازی ،بهویژه در ZT15
در مقایسه با ZT3جذب گلوکز با واسطه GLUT4را بطور معنیداری افزایش داد ( )P=0/001و عدم
تعادل همجوشی-شکافت میتوکندری را با افزایش معنیدار پروتئین MFN2بهبود بخشید (،)P=0/004
اما بر پروتئین DRP-1تأثیری نداشت ( .)P=0/185عالوهبر این ،تمرین هوازی بهطور وابسته به زمان فقط ] :Commented [s3اگر تاثیر ندارد نیازی به نوشتن pنیست
در ZT15باعث افزایش معنیدار پروتئین )P>0/0001( SIRT1و کاهش هیپرگلیسمی ( )P=0/005و یکسان نوشته شود یا مساوی یا کوچکتر در Commented [s4]:
همه چکیده
مقاومت به انسولین ( ،)P=0/001ناشی از دیابت شد ،که نشان میدهد تعامل تمرین با زمان در ZT15
اثر همافزایی بر بیان پروتئینهای MFN2-SIRT1-GLUT4و مزایای متابولیکی مرتبط با آنها دارد .با
این حال ،زمانبندی تمرین هوازی نمیتواند کاهش سطح NAD+ناشی از دیابت را بازگرداند (.)P=0/096
نتیجهگیری :این یافتهها نشان میدهد که همگامسازی تمرین هوازی با زمانبندی شبانهروزی ممکن
است همجوشی میتوکندری با واسطه MFN2را از طریق فعالسازی محور BMAL1-PER2-SIRT1
در عضله اسکلتی موشهای دیابتی تقویت کند و در تسهیل جذب گلوکز و اصالح هیپرگلیسمی و
مقاومت به انسولین مؤثرتر باشد. در انتها یک پیشنهاد یا توصیه داشته باشید Commented [s5]:
واژگان کلیدی :زمانبندی تمرین هوازی ،ساعت شبانهروزی ،پویائی میتوکندری ،مقاومت به انسولین،
عضله اسکلتی ،دیابت
آ
فهرست مطالب
صفحه عنوان
ب
فهرست مطالب
صفحه عنوان
3-2بخش دوم :ساعت شبانهروزی و زمانبندی تمرین در تنظیم سالمت متابولیک 31..........................
7-3-2ختالالت شبانهروزی ،رفتارهای اجتماعی و بیماری دیابت 44.......................... ................................ اشکاالت امالیی تصحیح شود Commented [s6]:
ج
فهرست مطالب
صفحه عنوان
د
فهرست مطالب
صفحه عنوان
1-3-4فرضیه اول :تاثیر زمانبندی تمرین بر پروتئین BMAL1در گروههای تحقیق 77.......................
2-3-4فرضیه دوم :تاثیر زمانبندی تمرین بر پروتئین PER2در گروههای تحقیق 79............................
3-3-4فرضیه سوم :تاثیر زمانبندی تمرین بر پروتئین MFN2در گروههای تحقیق 81.........................
4-3-4فرضیه چهارم :تاثیر زمانبندی تمرین بر پروتئین DRP-1در گروههای تحقیق 83......................
5-3-4فرضیه پنجم :تاثیر زمانبندی تمرین بر پروتئین SIRT1در گروههای تحقیق 85........................
6-3-4فرضیه ششم :تاثیر زمانبندی تمرین بر سطح NAD+در گروههای تحقیق 87............................
1-7-3-4فرضیه هفتم :1-تاثیر زمانبندی تمرین بر سطح انسولین در گروههای تحقیق 89..................
1-7-3-4فرضیه هفتم :2-تاثیر زمانبندی تمرین بر سطح گلوکز در گروههای تحقیق 91......................
8-3-4فرضیه هشتم :تاثیر زمانبندی تمرین بر پروتئین GLUT4در گروههای تحقیق 95....................
ه
فهرست مطالب
صفحه عنوان
پیوستها
منابع و مآخذ
چکیده انگلیسی
فهرست شکلها
شکل( )2-3نقش پویایی میتوکندری در تنظیم مقاومت به انسولین 26 ....................... ................................
و
فهرست مطالب
صفحه عنوان
فهرست جداول
جدول ( )3-3آنتی بادیهای استفاده شده برای تحلیل وسترن بالت 64 ..................... ................................
جدول ( )4-1توصیف متغیرهای وزن ،گلوکز خون در حالت پایه (هفته اول) 72........................................
جدول ( )4-2توصیف متغیرهای وزن ،گلوکز خون و حداکثر سرعت بعد از القاء دیابت نوع دو 73..........
ز
فهرست مطالب
صفحه عنوان
جدول ( )4-4توصیف کلی متغیرهای تحقیق پس از هشت هفته تمرین هوازی 75...................................
جدول ( )4-18نتایج تحلیل واریانس دوراهه سطح انسولین سرم 89............................ ................................
جدول ( )4-20نتایج تحلیل واریانس دوراهه سطح گلوکز خون 91............................... ................................
ح
فهرست مطالب
صفحه عنوان
فهرست نمودارها
نمودار ( )4-5زمانبندی تمرین هوازی بر بیان پروتئین 86 ............................. ................................ SIRT1
نمودار ( )4-10زمانبندی تمرین هوازی بر بیان پروتئین 96 ........................ ................................ GLUT4 لیست پیوست ها هم آورده شود Commented [s8]:
ط
فصل اول
طرح مسئله
1
1-1مقدمه
تأثیرات مثبت تمرینات ورزشی بر سالمتی و عملکرد بافت برای تقریبا یک قرن مورد توجه بوده اثرات Commented [s9]:
است .این تاثیرات شامل کاهش خطر ابتالء به بیماریهای قلبی-عروقی ،دیابت و غیره است که از این Commented [s10]:
طریق خطر مرگ و میر را کاهش میدهد .در حال حاضر اطالعات غنی برای توسعهی دانش فیزیولوژی
ورزشی و سالمتی متابولیک فراهم شده است .اکنون میدانیم که پاسخهای فیزیولوژیکی ورزشی پیچیده
هستند ،اما ظهور کرونوبیولوژی 1بهعنوان یک پارامتر اساسی در فیزیولوژی ورزشی ،الیه اساسی دیگری
از پیچیدگی را به پاسخهای ورزشی اضافه کرده است [ .]1کرونوبیولوژی بخشی از علم زیست شناسی
است که فرآیندهای زمانبندی ،از جمله پدیدههای چرخهای موجودات زنده را مطالعه میکند .این
چرخهها بهعنوان ریتمهای بیولوژیکی شناخته میشوند .ریتمهای بیولوژیک با چرخهی 24ساعته
روشنائی-تاریکی هماهنگ میشوند و نوسانات رفتاری و فیزیولوژیکی مثل خواب-بیداری ،تغذیه-
ناشتائی ،ترشح هورمون ،دمای بدن ،بیان ژن و سایر موارد دیگر را تنظیم میکنند .در سطح مولکولی،
چنین نوساناتی از طریق ساعتهای شبانهروزی حاصل میشوند [ .]2ساعت شبانهروزی در دو سطح
طبقهبندی میشود :ساعت مرکزی در هیپوتاالموس و ساعتهای محیطی در بافتهای متابولیک.
اطالعات زمانی ساعت مرکزی از طریق مسیرهای عصبی و غدد درونریز به ساعتهای محیطی منتقل
میشود [ .]3مطالعات اخیر نشان دادهاند که بافتهای محیطی مانند قلب [ ،]4پانکراس [ ]5و عضله
اسکلتی [ ]6نیز دارای ساعت مخصوص بافت خود هستند و میتوانند بطور مستقل بیان ژن و متابولیسم
را تنظیم کنند .سیگنالهایی که باعث تنظیم ساعتهای شبانه روزی میشوند ،بهعنوان نشانههای زمانی
یا ( )zeitgebersشناخته میشوند .مهمترین نشانهزمانی نور خورشید است که توسط ساعت مرکزی
دریافت میشود و به همگام سازی ساعتهای محیطی کمک میکند .عالوه بر این شواهدی نیز برای
نشانههای زمانی غیرنوری ،مانند تغذیه و فعالیت بدنی وجود دارد که بر ساعتهای محیطی تأثیر دارند
[ .]8 ,7عضله اسکلتی را میتوان بزرگترین مجموعهی ساعتهای محیطی بدن دانست؛ تقریبا کلیه
فرآیندهای فیزیولوژیکی از جمله گلیکولیز ،متابولیسم لیپید و کربوهیدرات ،خصوصا فعالیت میتوکندری
در پائین دست ساعت عضله اسکلتی قرار میگیرند و نقش اساسی این مدار را در سالمت متابولیک
نشان میدهند [ .]9 ,6تحقیقات اخیر شواهدی را ارائه میدهد که اختالل در سیستم زمانبندی شبانه-
روزی و ریتم شبانهروزی میتوکندری در عضله اسکتی ممکن است نقش مهمی در تغییرات پاتولوژیکی
پیشرفت دیابت نوعدو ایفا کند [ .]12-10با ورود دانش شبانهروزی در سالهای اخیر ،اهمیت زمان-
شناسی تمرین در تنظیم سالمت متابولیک به دلیل تأثیر آن بر مسیرهای متابولیکی در عضله اسکلتی
[ ،]14 ,13تعادل انرژی [ ،]15ظرفیت ورزشی [ ]14و کنترل هایپرگالیسمی و مقاومت به انسولین
[ ]17 ,16بسیار مورد توجه قرار گرفته است .بنابراین به نظر میرسد تعامل ساعت شبانهروزی با عملکرد
میتوکندری و در نظر گرفتن چالش زمان ،ممکن است امکان تحلیل دقیقتری برای آسیب شناسی
بیماری دیابت و طراحی مداخالت درمانی وابسته به زمان برای مدیریت مؤثر بیماری دیابت فراهم آورد.
1
- chrónobiology
2
2-1بیان مسئله
مقاومت به انسولین در بافتهای متابولیک یک فرآیند پاتوفیزیولوژیکی اولیه در ایجاد دیابت نوع دو
( )T2Dاست و به شدت با اختالل در عملکرد میتوکندری و کاهش جذب گلوکز در عضالت اسکلتی
مرتبط است [ .]19 ,18عالوه بر این ،اختالل در سیستم زمانبندی شبانهروزی در نتیجهی عوامل
ژنتیکی ،محیطی یا رفتاری (شیفت کاری ،روشنائی و تاریکی مصنوعی ،کمبود خواب ،جت لگ ،تغذیه)
میتواند جذب گلوکز و عملکرد میتوکندری را در عضله اسکلتی مختل کند و نقش مهمی در ایجاد
مقاومت به انسولین و پیشرفت T2Dایفا کند [.]12 ,11 ,6
ساعت شبانهروزی در عضالت اسکلتی نقش اساسی در تنظیم حساسیت به انسولین ،جذب و متابولیسم
گلوکز و عملکرد میتوکندری ایفا میکند و باعث بهینهسازی متابولیسم در عضالت میشود [.]9 ,6
کنترل ساعت شبانهروزی بر متابولیسم از طریق بیان ژنها و آنزیمهای مسیرهای متابولیک شامل
حسگرهای متابولیک مانند ]24[ SIRT1و متابولیتهای سلولی مانند NAD+/NADHو ATP/ADP
اعمال میشود [ .]22 ,21عالوه بر این ،بخشی از کنترل شبانهروزی متابولیسم سلولی توسط ریتمهای
روزانه میتوکندری ،بهویژه از طریق فرآیند پویائی میتوکندری 9انجام میشود [ .]26 ,25تغییرات
3
مورفولوژی میتوکندری توسط فرآیندهای همجوشی -شکافت 10بهعنوان پویائی غشائی میتوکندری
شناخته میشود و توسط مجموعهای از پروتئینها ،از جمله پروتئینهای میتوفیوژن )MFN( 11و
پروتئینهای مرتبط با دینامین )DRP-1( 1-12انجام میشود [ MFN2 .]27یک پروتئین کلیدی
همجوشی میتوکندری در عضله اسکلتی است که بهعنوان رابط بین عملکرد میتوکندری و متابولیسم
سوبسترا عمل میکند و میتواند اکسیداسیون گلوکز را در سلولهای عضالنی تغییر دهد [ .]28مطالعات
اولیه نشان دادند که شکل و حجم میتوکندری برای انطباق با فعالیت متابولیک سلول در طول چرخهی
روشنائی-تاریکی تغییر میکند [ .]29بر این اساس در فاز فعال ،همجوشی میتوکندری با واسطه MFN2
و افزایش سطوح NAD+و SIRT1نقش مهمی در تشکیل شبکههای به هم پیوسته میتوکندری ایفا
میکند و کارایی بیوانرژیک را افزایش میدهد .برعکس در فاز استراحت ،شکافت میتوکندری با واسطه
DRP-1یک شبکه تکه تکه ایجاد میکند که با کاهش سطح NAD+و فعالیت اکسیداتیو میتوکندری
مرتبط است [ .]27 ,26تعادل همجوشی -شکافت میتوکندری بهعنوان یک عامل اساسی برای عملکرد
میتوکندری و توسعه T2Dتوجه زیادی را به خود جلب کرده است [ .]18شواهد اخیر نشان میدهد که
فعالسازی مسیر NAD+/SIRT1و عوامل پائین دست آن تعادل همجوشی -شکافت میتوکندری را در
موشهای دیابتی تعدیل میکند [ .]30نکته مهم این است که اجزای این مسیر تنظیمی برای رونویسی
خود با پروتئینهای ساعت مولکولی تعامل دارند [ .]24 ,22بهطور خاص ،تنظیمکنندههای اصلی ساعت
شبانهروزی BMAL1 ،و ،PER2احتماال عوامل کلیدی برای تنظیم شبانهروزی همجوشی-شکافت
میتوکندری هستند [ .]31 ,25برای مثال ،پروتئینهای MFN1/2میتوکندری اهداف رونویسی
تنظیمکننده شبانهروزی BMAL1هستند و یک ریتم متابولیک همگام با چرخه روشنایی -تاریکی را
نشان میدهند [ .]31عالوه بر این ،فعال شدن DRP-1نقش مرکزی در کنترل شبانهروزی همجوشی-
شکافت میتوکندری ایفا میکند و به پروتئین شبانهروزی PER1/2مربوط میشود [ .]25درواقع ،ساعت
شبانهروزی نوسانات زمانی عملکرد میتوکندری را از طریق مسیر آنزیمی NAD+/SIRT1اعمال میکند.
دو مطالعه مهم نشان دادند که مسیر NAD+/SIRT1یک چرخهی بازخوردی مرتبط با ساعت شبانهروزی
است که واسطهی تنظیم موزون بسیاری از رویدادهای فیزیولوژیکی در پاسخ به ورودیهای تغذیهای و
محیطی است .در این چرخه NAD+ ،بهعنوان نوسانساز متابولیکی و رابط متابولیکی بین ساعت شبانه-
روزی و تغییرات محیطی عمل میکند و ریتم شبانهروزی را از طریق SIRT1تنظیم میکند تا تولید
انرژی را به حداکثر برساند [ .]24 ,21اختالل در این مسیرهای تنظیمی ممکن است در بینظمی تعادل
همجوشی -شکافت میتوکندری و پاتوفیزیولوژی T2Dشرکت کند.
اختالل ساعت شبانهروزی در عضله اسکلتی ،بهویژه بینظمی در بیان ژن ،BMAL1ممکن است از
طریق تغییرات در مسیر سیگنالدهی پروتئین SIRT1در ایجاد هایپرگالیسمی و مقاومت به انسولین و
اختالل در ریتم میتوکندری نقش داشته باشد [ .]32 ,9 ,6پروفایل متابولیکی شبانهروزی سلولهای
عضالت بیماران دیابتی نشان داده است که ریتم شبانهروزی بیوسنتز SIRT1 ،NAD+و ژنهای درگیر
10
- Mitochondrial fusion and fission
11 )- Mitofusins (MFN 1 and 2
12
)- Dynamin-Related-Proteins-1 (DRP-1
4
13
در عملکرد میتوکندری این بیماران مختل شده است [ .]33نتایج تحقیق اخیر گابریل و همکاران
( ،)2021نشان داد که اختالل در رونویسی ژنهای BMAL1و PER3در عضله اسکلتی بیماران T2D
با کاهش پروتئینهای همجوشی میتوکندری مرتبط است [ .]10عالوه بر این ،حذف ژن BMAL1و
PER2از طریق مهار تغییرات مورفولوژیکی میتوکندری منجر به یک شبکه میتوکندری بسیار کشیده
و/یا تکه تکه شده در طول روز میشود که قادر به سازگاری با نیازهای متابولیکی سلول نیست .تحت
این شرایط ،میتوکندریها بیشتر مستعد آسیبهای ناشی از استرس اکسیداتیو هستند و توانایی
جابجایی بین اکسیداسیون گلوکز و کاتابولیسم اسیدهای چرب را از دست میدهند [ .]31 ,25این
اختالل متابولیک میتواند منجر به ایجاد مقاومت به انسولین در سلولهای عضالنی شود [ .]34بنابراین،
در نظر گرفتن نقش ساعتهای بیولوژیکی و اهداف پاییندست آنها برای توسعه مداخالت درمانی
مبتنی بر زمانشناسی ،بهویژه مداخالت تمرینی که بر عملکرد میتوکندری تأثیر میگذارند حیاتی است.
چندین مطالعه بر روی انسان و حیوانات دیابتی نشان داده است که تمرین هوازی با شدت متوسط
میتواند عدم تعادل پروتئینهای MFN2و DRP-1را معکوس کند و با تشکیل شبکه میتوکندری
کارآمد به تسهیل کنترل گلوکز خون و مقاومت به انسولین کمک کند [ .]37-35عالوه بر این ،اثرات
تمرینات هوازی بر بهبود عملکرد میتوکندری از طریق فعالسازی مسیر NAD+/SIRT1گزارش شده
است [ .]39 ,38فراتر از تاثیر تمرین در سالهای اخیر ،زمان انجام تمرین بهعنوان یک عامل کلیدی در
افزایش اثرات مفید تمرین و بهبود هومئوستاز گلوکز و سالمت متابولیک بسیار مورد توجه قرار گرفته
است [ .]17 ,16دو مطالعه اخیر شواهدی را ارائه میدهند که یک ساعت تمرین در زمانهای مختلف
روز ،مسیرهای متابولیسم عضالت اسکتی را بهطور متفاوتی فعال میکند و میزان تأثیر تمرین در فاز
روشنائی با فاز تاریکی تفاوت معنیداری دارد [ .]14 ,13با این حال ،اطالعات فعلی در مورد بهینهسازی
زمان تمرین هوازی برای به حداکثر رساندن تعادل همجوشی -شکافت میتوکندری و فعالسازی مسیر
NAD+/SIRT1در شرایط دیابتی مشخص نیست .عالوه بر این ،به نظر میرسد برخی از اثرات متابولیک
تمرین از طریق تأثیر بر پروتیئنهای ساعت عضالنی اعمال میشود [ .]14 ,13با این حال ،اطالعات در
مورد اینکه آیا تمرینات منظم هوازی با شدت متوسط پتانسیل بازیابی پروتئینهای BMAL1و PER2
در موشهای دیابتی را دارد یا خیر ،بسیار محدود است .مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات زمانبندی در این بخش باید سوال تحقیق آورده شود Commented [s11]:
تمرین هوازی بر نشانگرهای مقاومت به انسولین ،بیان برخی از پروتئینهای ساعت شبانهروزی ،پویائی
میتوکندری و نشانگرهای عملکرد میتوکندری ( )NAD+/SIRT1در عضله اسکلتی موشهای دیابتی
انجام شد. بهتر بود در بیان مساله از شکل های مرتبط Commented [s12]:
بویژه مسیرهای مکانیسمی اثر گذاری استفاده کنید
از همین شکل ها مشخص می شود چرا متغیرهای وابسته مشخصی
انتخاب شده اند
13
- Gabriel. et al
5
بهتر است در این بخش از ویژگیهای تحقیق Commented [s13]:
3-1اهمیت و ضرورت تحقیق خود در مقابل پژوهش دیگران صحبت کنید
وگرنه همان بیان مساله می شود
دیابت یک بیماری متابولیکی رایج است که با افزایش گلوکز خون به دلیل کمبود ترشح انسولین،
مقاومت به انسولین یا هر دو مشخص میشود .سازمان جهانی بهداشت T2Dرا بهعنوان یکی از چهار
بیماری بسیار شایع در سراسر جهان معرفی کرده است .اعداد تخمینی نشان میدهد که 642میلیون
نفر در سراسر جهان تا سال 2040از T2Dرنج خواهند برد [ .]40با توجه به اینکه T2Dو عوارض
مرتبط با آن به دلیل بیماری و مرگ و میر زیاد ،فشار اجتماعی و اقتصادی سنگینی بر جوامع تحمیل
میکند؛ شناسائی دالیل پاتولوژیکی و توسعه مداخالت درمانی موثر بر این اختالل متابولیکی جزء
محبوبترین مسئله سالمت عمومی تبدیل شده است .پیشرفتهای اخیر انجمن دیابت آمریکا در زمینه
آسیب شناسی بیماری دیابت ،بر زیست شناسی شبانهروزی از جمله مکانیسم عملکرد شبانهروزی ،تأثیر
بر متابولیسم سلولی و تعامل ساعت شبانهروزی با مداخالت تغذیهای و تمرینی متمرکز شده است [.]41
مطالعات نشان دادند که ساعتهای شبانهروزی با بهینهسازی زمان فیزیولوژی و متابولیسم سلولی و
تنظیم دقیق رونویسی ژنهای متابولیکی NAD+و SIRT1بر عملکرد میتوکندری تاثیر میگذارد و
مکانیسمی تأثیرگذار و مهم برای تنظیم استفاده از سوبسترا و تولید انرژی در پاسخ به چرخههای
تاریکی-روشنائی ایجاد میکند [.]42 ,25
اولین شواهدی که نشان میدهد سیستم زمانبندی شبانهروزی ممکن است در پاتوفیزیولوژی
مقاومت به انسولین دخیل باشد؛ مشاهده تغییر ریتم روزانه تحمل گلوکز در بیماران مبتال به T2Dدر
دهه 1960است [ .]43بعدا ،مشاهدات اینکه مصرف غذا در فاز شبانهروزی اشتباه (فاز خواب یا
استراحت) باعث چاقی در موشها میشود [ ]44عالوه بر این ،گزارش شده است که رژیم غذائی پرچرب
ممکن است با تغییرات در سیستم زمانبندی شبانهروزی و اختالل در ریتمهای شبانهروزی بر پیشرفت
T2Dاثر بگذارد [ .]45تغییر رفتارهای اجتماعی مثل ،رژیمهای غذایی با چربی و قند باال ،کم تحرکی،
شیفتهای شبانه ،کمخوابی ،تغییر الگوی خواب و بیداری ،استفاده از روشنائی مصنوعی در شب و سایر
عوامل مشابه با اختالل در ریتمهای شبانهروزی همراه هستند که منجر به طیف گستردهای از بیماریها
مثل T2Dو ایجاد مقاومت به انسولین میشوند [ .]12مطالعات جدید ،اختالل مستقیم در ژنهای
ساعت شبانهروزی عضله اسکلتی را بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در اختالل عملکرد میتوکندری و تقویت
هیپرگلیسمی مطرح کردهاند [ .]9 ,6برای مثال ،کاهش بیان ژن BMAL1در عضله اسکلتی باعث
مقاومت به انسولین و کاهش پروتئین GLUT4و جذب گلوکز میشود که در نهایت توانائی عضله
اسکلتی را در حفظ مؤثر هومئوستاز متابولیکی و استفاده از سوبسترا را مختل میکند [ .]46این دادهها
مرز جدیدی را باز میکنند و بدان معناست که منشأ بیماری متابولیک فراتر از عوامل سبک زندگی
سنتی ،بهطور مستقیم با سیستم شبانهروزی ارتباط دارد .درک این موضوعات در آسیب شناسی بیماری
T2Dبسیار مهم است.
6
در سال ،2017جایزه نوبل فیزیولوژی پزشکی به دانشمندان کشف کننده ساعت بیولوژیکی
اعطا شد .این موضوع باعث ایجاد عالقه بیشتر در زمینه کرونوبیولوژی و شکلگیری مداخالت وابسته به
ریتمشبانه روزی (مداخالت داروئی ،تغذیهای ،ورزشی) برای حفظ سالمت متابولیک شده است .تمرین-
کرونو" 14یا زمانشناسی تمرین در درجه اول تأثیر طوالنی مدت تمرین ورزشی بر حفظ سالمت و یا
تنظیم ساعت شبانهروزی را بررسی میکند [ .]47مداخالت تمرینی وابسته به مکانیسمهای شبانهروزی
هنوز در مراحل ابتدایی است و اطالعات کمی در مورد تأثیر پارامترهای ورزشی مثل مدت ،شدت ،دوز
یا نوع تمرین بر سیستم شبانهروزی وجود دارد .با این وجود نتایج تحقیقات نشان میدهد که حساسیت
زمانی به تمرین با شدت متوسط برای حفظ ریتم شبانهوزی و سازگاری در عملکرد عضالت وجود دارد
که به نظر میرسد توسط ژنهای ساعت شبانهروزی تحت تأثیر قرار میگیرد [ .]48 ,14 ,2شواهد
موجود در زمینهی تاثیر زمان تمرین بر هومئوستاز گلوکز بحث برانگیز است .برای مثال ساویک و
همکاران ،)2019( 15گزارش دادند که تمرین بعدازظهر در مقایسه با تمرین صبحگاهی باعث تغییرات
قابلتوجهی در کاهش گلوکز خون میشود [ .]16در مقابل ،چیانگ و همکاران ،)2019(16تاثیر قویتر
تمرین صبحگاهی را گزارش دادند [ .]17این پارادایم در نتایج تمرینی میتواند تا حدودی به دلیل
نوسانات عملکرد میتوکندری در عضله اسکلتی واسطه شود .مطالعات اخیر نشان دادند که عضله اسکلتی
و بهطور ویژه عضله دوقلو دارای ژنهای بسیار زیادی است که تحت کنترل ساعت شبانهروزی هستند.
نتایج این تحقیقات نشان میدهد که زمان انجام تمرین در فاز تاریکی و فاز روشنائی تاثیرات متفاوتی
بر مسیرهای متابولیکی در عضله اسکلتی دارد [ .]14 ,13برای مثال یک ساعت تمرین حاد در فاز
تاریکی موش ( )ZT15باعث افزایش رونویسی مسیرهای گلیکولیز و سیگنالینگ انسولین شد .در مقابل
تمرین در فاز روشنائی ( ،)ZT3نوسانات روزانه ژنها و متابولیتهای درگیر در متابولیسم گلیسرول را به
شدت کاهش داد [ .]13اینکه آیا تفاوت مشاهده شده در پاسخ حاد به زمان تمرین در فاز روشنائی-
تاریکی توسط تمرینات ورزشی منظم نیز پابرجا خواهد بود ،مشخص نیست .بنابراین در طراحی مداخالت
تمرینی با هدف بهبود سالمت متابولیک ،باید توانایی تمرینات ورزشی برای تغییر ساعت شبانهروزی
بررسی شود .بعالوه اینکه در سالهای اخیر عالقه به تنظیم میتوکندری توسط سیستم زمانبندی شبانه-
روزی مورد توجه قرار گرفته است .بنابراین بسیار مهم و جذاب است که تعامل زمانبندی تمرین با ساعت
شبانهروزی و تنظیم عملکرد میتوکندری در عضالت اسکلتی در شرایط دیابتی بررسی شود تا عوامل
بالقوهای که در تعیین سالمت میتوکندری و پیشگیری از عوارض دیابت نقش دارند شناسائی شوند .در
این تحقیق اثرات هشت هفته تمرین هوازی با شدت متوسط در اوایل فاز تاریکی و روشنائی بر پروتئین-
های ساعت عضالنی ،پویائی میتوکندری و نشانگرهای عملکرد میتوکندری به منظور تقویت یا تعدیل
مزایای متابولیکی مرتبط با آنها نظیر جذب گلوکز ،مقاومت به انسولین ،وزن و عملکرد ورزشی در
موشهای دیابتی بررسی شد .نتایج این تحقیق ممکن است برای درک جنبههای شبانهروزی طراحی
تمرین و کاربرد مداخالت مبتنی بر زمانبندی تمرین در بیماری دیابت از اهمیت برخوردار باشد.
14
-Chorono exercise
15 Savikj et al
16
Chiang et al
7
4-1اهداف تحقیق
1-4-1هدف کلی
تاثیر زمانبندی تمرین هشت هفتهای هوازی در طول چرخهی روشنائی-تاریکی بر محتوای برخی از تعیین تاثیر Commented [s14]:
پروتئینهای ساعت مولکولی ،نوسان ساز متابولیکی NAD+و پویایی میتوکندریایی در عضله دوقلوی
موشهای دیابتی
2-4-1اهداف اختصاصی
)1مقایسهی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی بر بیان
پروتئین ( )BMAL1در عضله دوقلوی موشهای دیابتی
)2مقایسهی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی بر بیان
پروتئین ( )PER2در عضله دوقلوی موشهای دیابتی
)3مقایسهی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی بر بیان
پروتئین MFN2در عضله دوقلوی موشهای دیابتی
)4مقایسهی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی بر بیان
پروتئین DRP-1در عضله دوقلوی موشهای دیابتی
)5مقایسهی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی بر بیان
پروتئین SIRT1در عضله دوقلوی موشهای دیابتی
)6مقایسهی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی بر غلظت
NAD+در عضله دوقلوی موشهای دیابتی
)7مقایسهی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی بر شاخص
مقاومت به انسولین موشهای دیابتی
8
)8مقایسهی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی بر بر بیان
پروتئین GLUT4در عضله دوقلوی موشهای دیابتی
)2بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در
اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین ( )PER2در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنیدار
وجود دارد.
)3بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در
اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین MFN2در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنیدار
وجود دارد.
)4بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در
اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین DRP-1در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنیدار
وجود دارد.
)5بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در
اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین SIRT1در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنیدار
وجود دارد.
)6بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی دراوایل
فاز تاریکی بر غلظت NAD+در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنیدار وجود دارد.
)7بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در
اوایل فاز تاریکی بر مقاومت به انسولین موشهای دیابتی تفاوت معنیدار وجود دارد.
)8بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در
اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین GLUT4در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنیدار
وجود دارد.
9
6-1متغیرهای تحقیق
1-6-1متغیر مستقل
)1تمرین هوازی
)2زمان روز
2-6-1متغیرهای وابسته
7-1محدوده پژوهش
محدودیتها به منزله کمیها و کاستیها ،نواقص ،وضعیتها و شرایط خاصی هستند که محقق
موضوع را در آن موقعیت ویژه مورد مطالعه قرار میدهد .تا از این طریق حیطهی پژوهش محدود و
واضح گردد .در این پژوهش عوامل زیر کنترل شد: حذف Commented [s15]:
)1تعیین نمونهها از نظر جنس ،سن ،نژاد ،سالمتی حذف Commented [s16]:
)2شرایط یکسان نگهداری برای تمام نمونهها (دما ،رطوبت 12:12 ،روشنائی تاریکی)
)3شرایط یکسان زمانی و مکانی اندازهگیری برای تمام نمونهها
10
-1شرایط یکسان نگهداری برای تمام نمونهها (دما ،رطوبت 12:12 ،روشنائی تاریکی) )4
شرایط یکسان زمانی و مکانی مداخله تمرینی برای تمام نمونهها )5
استفاده از ابزار و دستورالعملهای مشابه برای القا دیابت نوع دو )6
کنترل نوع مواد خوراکی و آب نوشیدنی استاندارد برای تمام نمونهها )7
1-8-1تعاریف نظری
کورنوبیولوژی :17مطالعه ریتمهای بیولوژیکی مانند ریتمهای روزانه ،هفتگی ،ماهانه و فصلی [.]12
ریتم شبانهروزی :18ریتمی با دوره 24ساعته که در شرایط ثابت ادامه دارد circadian .از کلمات التین
circaبه معنای اطراف و diesبه معنای یک روز تشکیل شده است [.]12
فاز ( :)phaseزمان وقوع یک رویداد در چرخه (به عنوان مثال حداقل ،حداکثر) [.]12
نشانههای زمانی ( :)Zeitgeberیک کلمه آلمانی به معنای "نشانه زمانی "19که میتواند ریتمهای
شبانهروزی را تنظیم کند .در پستانداران قویترین Zeitgeberبرای ساعت مرکزی نور خورشید است،
اما مصرف غذا ،فعالیت حرکتی و دما نیز میتوانند به عنوان Zeitgebersعمل کنند []12
گونههای شبانه :20گونههایی که عمدتا در فاز تاریکی بیدار و فعال هستند ،مانند اکثر جوندگان[]12
گونههای روزانه :21گونههایی که بیشتر در طول فاز روشنائی بیدار و فعال هستند ،مانند انسان []12
ساعت شبانهروزی :یا نوسانگر شبانهروزی یک نوسان ساز بیوشیمیائی است با یک فاز پایدار چرخش
میکند و با زمان خورشیدی هماهنگ میشود .در بیشتر موجودات زنده ،ساعتهای شبانهروزی این
امکان را برای ارگانیسم فراهم میآورند که تغییرات محیطی روزانه مطابق با چرخه روشنائی -تاریکی را
پیشبینی کند و فیزیولوژی و رفتار خود را بر این اساس تنظیم کند [.]49
ساعت مولکولی :مکانیزم مولکولی زیربنای ریتمهای شبانهروزی یک شبکه تنظیم کننده ژن است که
از حلقههای بازخوردی رونویسی/ترجمه ،توسط مجموعهای از ژنهای ساعت تولید میشود .در سطح
پایه )CRY 1/2( ،)BMAL1( ،)CLOCK( ،و ( ) PER 1/2اجزای اصلی مولکولی ساعت هستند [.]50
17 -chronobiology
18
-circadian rhythm
19
- time-cue
20 -nocturnal species
21
-diurnal species
11
:BMAL1گیرنده هیدروکربنی مغز و عضله شبه انتقال دهندهی هستهای ( )BMAL1یا ARNT- 1
پروتئینی است که در انسان توسط ژن ARNTLکدگذاری میشود .پروتئین BMAL1دارای 626اسید
آمینه است و به عنوان یکی از عناصر مثبت در حلقه بازخورد رونویسی-ترجمه خودکار پستانداران
( )TTFLکه مسئول تولید ریتمهای شبانهروزی مولکولی است ،نقش کلیدی ایفا میکندBMAL1 .
تنها ژن ساعتی است که بدون آن ساعت شبانهروزی در انسان عمل نمیکند .همچنین به عنوان یک
ژن کاندید برای دیابت و چاقی شناخته شده است.
پویائی میتوکندری :میتوکندریها اندامکهای پویا هستند و دائما در حال تغییر شکل شبکه
میتوکندری هستند .تغییرات ریختشناسی و توزیع زیر سلولی میتوکندریها در سلول طی یک سری
فرآیندها که در مجموع به عنوان پویایی غشائی میتوکندریایی گفته میشود .همجوشی و شکافت قایع
اصلی تنظیم کننده پویائی میتوکندری هستند که برای پشتیبانی از عملکرد طبیعی میتوکندری و
جلوگیری از بیماری باید متعادل شوند .تنظیم پویائی میتوکندری ،به شبکه میتوکندری اجازه میدهد
تا با نیازهای سلول و نشانههای محیطی سازگار شود [.]27
همجوشی میتوکندری :به هم پیوستن میتوکندریهای مجزا و تشکیل شبکههای لولهای میتوکندری
را همجوشی میتوکندی میگویند .همجوشی با ادغام محتویات میتوکندریهای آسیب دیده به عنوان
نوعی مکمل به اصالح استرس کمک میکند .همجوشی میتوکندری توسط دو پروتئین مرتبط با
GTPaseساکن در غشای میتوکندری یعنی MFN1و MFN2واقع در غشای خارجی میتوکندری و
پروتئین آتروفی نوری )OPA1( 1-واقع در غشای داخلی میتوکندری تنظیم میشود [.]27
12
:MFN2یک پروتئین غشائی میتوکندری است که نقش اصلی در تنظیم همجوشی میتوکندری و
متابولیسم سلولی ایفا میکند .به طور خاص MFN2 ،یک GTPaseشبیه دینامین است که در غشای
خارجی میتوکندری تعبیه شده است و بر پویائی ،توزیع ،کنترل کیفیت و عملکرد میتوکندری تأثیر
میگذارد .فرآیندهای همجوشی از طریق پروتینهای MFN2برای فعالیت فسفوریالسیون اکسیداتیو
مهم شناخته شده است و میتواند متابولیسم میتوکندریایی را کنترل کند [.]27
:NADنیکوتین آمید آدنین دی نوکلئوتید ( )NADیک کوآنزیم مرکزی متابولیسم است NAD .که در
تمام سلولهای زنده یافت میشود ،دی نوکلئوتید نامیده میشود زیرا از دو نوکلئوتید تشکیل شده است
که از طریق گروههای فسفات به هم متصل شدهاند NAD .به دو شکل وجود دارد :شکل اکسید شده و
احیا شده که به ترتیب ( )NAD+و ) (NADHنامیده میشوند.
3-8-1-1تعاریف متابولیک
مقاومت به انسولین :)IR( 22مقاومت در برابر اثرات فیزیولوژیکی انسولین در سطح بافت [.]53
شاخص :HoMA-irارزیابی مدل هومواستاتیک مقاومت به انسولین ،بر اساس یک ترکیب واحد از سطح
گلوکز ناشتا و انسولین [.]54
دیابت شیرین :)DM( 23دیابت از جمله بیماریهای متابولیکی است که مشخصهی بارز آن افزایش قند
خون و اختالل در سوخت ساز است و معیار تشخیص آن :گلوکز ناشتا≥ .]55[ ) 126 mg/dl ( 7 mmol/l
22
)-Insulin Resistance (IR
23
)-Diabetes Mellitus (DM
13
4-8-1-1تعاریف ورزشی
تمرین هوازی :نوعی فعالیت بدنی است که به صورت منظم طی یک دوره زمانی انجام میشود و هدف
آن توسعه یا حفظ یک یا چندین جزء آمادگی جسمانی است [.]56
زمان انجام تمرین بر اساس نشانهزمانی ( :)ZTزمان تمرین به عنوان )Zeitgeber Time (ZT
تعریف میشود ،که بیانگر زمان بر اساس نشانههای زمانی در حالت 12ساعت روشنائی و 12ساعت
تاریکی است [.]57
2-8-1تعاریف عملیاتی
ساعت مولکولی :در این پژوهش پروتئینهای BMAL1و PER2ساعت مولکولی در عضله دوقلو به
روش وسترن بالت اندازهگیری شد.
پویائی میتوکندری :در این پژوهش پروتئین DRP-1بعنوان شاخص شکافت میتوکندری و پروتئین
MFN2به عنوان شاخص همجوشی میتوکندری در عضله دوقلو به روش وسترن بالت اندازهگیری شد.
عملکرد میتوکندری :در این پژوهش پروتئین SIRT1با روش وسترن باالت و غلظت NAD+با روش
رنگ سنجی آنزیمی بهعنوان عوامل تنظیم کننده عملکرد میتوکندری در عضله دوقلو اندازهگیری شد.
گونه شبانه :در این تحقیق از موش نژاد NMRIبعنوان گونه شبانه استفاده شد.
دیابت نوع دو :در پژوهش حاضر برای القاء دیابت به موشها از ترکیب رژیم غذائی پرچرب و تزریق
تک دوز STZاستفاده شد.
تمرین هوازی :برنامه تمرینی هوازی در پژوهش حاضر ،به صورت تداومی 80-60 ،دقیقه ،با شدت
متوسط به مدت هشت هفته بر روی نوارگردان مخصوص جوندگان اجرا شد.
زمان تمرین ( :)ZTدر پژوهش حاضر زمان تمرین در اوایل فاز روشنائی( ، )ZT3سه ساعت پس از
شروع روشنایی برابر با ساعت 9صبح و زمان تمرین در اوایل فاز تاریکی ( ،)ZT15سه ساعت پس
ازشروع تاریکی برابر با ساعت 9شب درنظر گرفته شد.
14
فصل دوم
15
1-2مقدمه
در این فصل به توضیح مبانی نظری تحقیق پرداخته میشود .با توجه به گستردگی موضوع،
مطالب در دو بخش ارائه میگردد .در بخش اول به مبانی نظری مرتبط با پویائی میتوکندری و نقش آن
در بیماری دیابت پرداخته خواهد شد .در بخش دوم مبانی نظری مرتبط با ساعت شبانهروزی و تعامل
آن با پویائی میتوکندری و NAD+/SIRT1پرداخته میشود .و در نهایت گزارش تحقیقات پیشین و
جمعبندی کلی ارائه میگردد.
24
- The citric acid cycle
16
1-2-2پویائی غشائی میتوکندری
میتوکندریها اندامکهای درون سلولی هستند ،نام این اندامکها توسط کارل برندا 25در سال
1898ابداع شد و ترکیبی از کلمات یونانی "نخ" و "دانه" است .در واقع ،میتوکندری را میتوان به
عنوان اندامکهای مجزا و یا اندامکهای به هم پیوسته برای ایجاد شبکههای بزرگتر مشاهده کرد .آنها
همچنین میتوانند بهطور ناهمگون در سیتوزول توزیع شوند تا با انرژی مورد نیاز سلول مطابقت داشته
26
باشد .میتوکندریها به دلیل توانایی در تولید مؤثر ATPمورد نیاز سلول اغلب "نیروگاههای سلول"
در نظر گرفته میشوند .با این حال ،درک ما از نقش میتوکندری در زیست شناسی سلولی گسترش
یافته است .میتوکندریها ،سیستم عاملهای کلیدی برای مسیرهای سیگنالینگ سلول هستند .این
طبیعت قابل تغییر و سازگار میتوکندری شامل ریختشناسی و توزیع زیر سلولی آنها طی یک سری
فرآیندها در مجموع به عنوان پویائی غشائی میتوکندریایی 27شناخته میشود و شامل فرآیندهای
همجوشی و شکافت و بازسازی فراساختاری غشاء میتوکندری است .بر این اساس ،پویائی میتوکندری
نه تنها متابولیسم بلکه وقایع سیگنالینگ پیچیده سلول از جمله ،قدرت سلولی ،تقسیم ،تمایز ،پیری و
مرگ را تحت تأثیر قرار داده و هماهنگ میکند [.]27
نقش دوگانه میتوکندری به عنوان نیروگاههای سلولی و اندامکهای سیگنالینگ با این واقعیت
موازی میشود که آنها توسط دو غشاء احاطه شدهاند :یک غشاء داخلی میتوکندری )IMM(28و یک
غشاء خارجی میتوکندری ،)OMM(29که با ترکیب و عملکرد متفاوت مشخص میشوند [IMM .]27
ماتریس میتوکندری را احاطه میکند و برای تنفس میتوکندری مورد نیاز است .در واقع IMMسایت
اصلی فسفوریالسیون اکسیداتیو (OXPHOS) 30است ،زیرا میزبان کمپلکسهای تنفس میتوکندری،
مثل زنجیره تنفسی میتوکندریایی 31و کمپلکس -ATPسنتاز است .عملکرد اصلی IMMتولید انرژی
است که به موجب آن انرژی آزاد شده در فرآیندهای اکسایشی تولید شده در چرخه کربس 32به ATP
تبدیل میشود [ .]27در مقابل OMM ،صاف و نفوذپذیر است (فقط انتشار مولکولهای بزرگتر از 5000
~ Daرا محدود میکند) و به عنوان سکوئی است که در آنجا مسیرهای سیگنالینگ سلول رمزگشایی
و به میتوکندری منتقل میشوند .عالوه بر این OMM ،میزبان تمام مولکولهای درگیر در همجوشی و
شکافت میتوکندری است و با سایر عوامل سلول از جمله شبکه آندوپالسمی ،)ER( 33لیزوزومها،
25
- Carl Benda
26 - powerhouses of the cell
27
-Mitochondrial membrane dynamics
28
(-Inner mitochondrial membrane )IMM
)29 -Outer mitochondrial membrane (OMM
30
- oxidative phosphorylation
31
- Mitochondrial respiratory chain
32 -Krebs cycle
33
)-Endoplasmic Reticulum (ER
17
پراکسیزومها ،آندوزومها و غشاء پالسما ارتباطاتی را ایجاد میکند و از این طریق مسیرهای انتقال
سیگنال را با عملکرد میتوکندری هماهنگ میکند[.]27
چرخه زندگی میتوکندری شامل همجوشی و شکافت است .همجوشی و شکافت وقایع اصلی
تنظیم کننده مورفولوژی میتوکندری هستند که برای پشتیبانی از عملکرد طبیعی میتوکندری و
جلوگیری از بیماری باید متعادل شوند .تنظیم مورفولوژی و در نتیجه عملکرد میتوکندری به شبکه
میتوکندری اجازه میدهد تا با نیازهای سلول و نشانههای خارجی سازگار شود [ ( .]27شکل .)1-2
1-2-2-2همجوشی میتوکندریایی
18
مشابه را نشان میدهند .با این حال ،مطالعات ژنتیکی و بیوشیمیائی نشان داد که این دو میتوفیوژن
عملکردهای مختلفی را نشان میدهند MFN1 .یکی از اجزاء اصلی همجوشی میتوکندری همراه با
OPA1است ،در حالیکه نقش دقیق MFN2در همجوشی و تعامل میتوکندری -میتوکندری است و
همچنین در کنار هم قرار گرفتن میتوکندری با سایر اندامکها بهویژه با شبکه ریتکولوم آندوپالسمیک
[ .]27مولکول همجوشی میتوکندری MFN1را میتوان توسط کیناز خارج سلولی ( )ERKفسفریله
کرد تا همجوشی را مهار کند .در حالیکه MFN2میتواند توسط پروتئین کیناز فعال شده با میتوژن
( )MAPKمعروف به ( )JNKدر Ser27فسفریله شود [.]58
شکل .1-2چرخه زندگی میتوکندری شامل همجوشی و شکافت است .همجوشی و شکافت برای تنظیم
مورفولوژی میتوکندری و در نتیجه عملکرد آن ،به شبکه میتوکندری اجازه میدهد تا با نیازهای سلول و نشانههای
محیطی سازگار باشد []27
2-2-2-2شکافت میتوکندریائی
شکافت میتوکندری در درجه اول توسط پروتئین مربوط به دینامین 36)DRP-1( 1-انجام می-
شود (DRP1؛ DNM1در مخمر) ،که از سیتوزول به میتوکندری منتقل میشود و به گیرندههای خود
در غشاء خارجی میتوکندری متصل میشود .هنگامی که DRP-1به غشاء خارجی میتوکندری جذب
شود ،الیگومرهای مارپیچی تشکیل میدهد که باعث انقباض و قطع غشا میشود .کمبود DRP-1منجر
به میتوکندری بسیار کشیده میشود .در سلولها DRP-1 ،برای پیوستن به غشاء خارجی میتوکندری
به پروتئینهای آداپتور خاصی نیاز دارد .آداپتورها همانند DRP-1جز جدایی ناپذیر شکافت میتوکندری
36
)Dynamin Related Protein -1 (DRP-1
19
37
هستند ،شامل پروتئین غشاء خارجی میتوکندریایی معروف به ،FIS1فاکتور شکافت میتوکندری
( )MFFهمراه با پروتین 49کیلو دالتونی( )MID49( 38همچنین بهعنوان MIEF2شناخته میشود) و
( MID51همچنین به عنوان MIEF1شناخته میشود) .هر آداپتور میتواند بهطور مستقل DRP-1را
به میتوکندری جذب کند و از بین رفتن آنها باعث نقص در شکافت میتوکندریایی میشود [.]27
فسفوریالسیون ser616فعالیت DRP-1را تحریک میکند و منجر به افزایش شکافت میتوکندری می-
شود ،درحالیکه فسفوریالسیون ser637شکافت را مهار میکند .پروتئین کیناز (PKA) Aبا
فسفوریالسیون ناشی از Ser637فعالیت GTPase DRP-1را کاهش میدهد ،شکافت زمانی رخ میدهد
که DRP-1توسط پروتئین فسفاتاز کلسینورین وابسته به ca+دفسفریله و فعال شود و به سطح
میتوکندری جذب شود [ .]59مطالعات نشان دادند که این اتفاق در مکانهایی رخ میدهد که شبکه
آندوپالسمی میتوکندری را در بر میگیرد [ .]27توبولهای شبکه آندوپالسمی که در تماس با
میتوکندری هستند در مراحل اولیه تقسیم میتوکندری نقش فعالی دارند و قبل از فعالیت ،DRP-1
منقبض شدن میتوکندری را واسطه میکنند .در مرحله آخر تقسیم میتوکندری ،انقباض غشاء
میتوکندری با واسطه DRP-1باعث تقویت مونتاژ دینامین )DNM2( 2-میشود که میتواند شکاف
غشائی را بهطورکامل القاء کند [ .]59در اینجا DRP-1 ،باعث انقباض غشاء با واسطهی هیدرولیز GTP
میشود .فعالیت DRP-1توسط پلیمریزاسیون اکتین در ارتباط شبکه آندوپالسمی -میتوکندری با
واسطه پروتئینهای هستهدار اکتین ( )39NIF2و پروتئین اتصال دهنده فرمین 40پشتیبانی میشود .این
تجمع رشته اکتین میتواند باعث انقباض اولیه میتوکندری شود که از پلیمریزاسیون بعدی DRP-1
پشتیبانی میکند ( شکل .)1-2در واقع سایتهای شکافت میتوکندری کامال با لولههای شبکه
آندوپالسمی مرتبط هستند که همراه با اسکلت سلولی اکتین از انقباض غشائی پشتیبانی میکنند .عالوه
براین ،سایتهای تماس شبکه آندوپالسمی -میتوکندری سکوی عملکردی برای انتقال سیگنالهای
ca+2از شبکه آندوپالسمی به میتوکندری هستند که انتشار سیتوکروم c-را تقویت میکند و باعث
آپوپتوز میتوکندری میشود [.]27
در سلولهای سالم شکافت میتوکندری با کنترل کیفیت شبکه و تغییرات وضعیت متابولیک
مرتبط است (شکل .)2-2به عنوان مثال DRP-1 ،شکافتن و تفکیک اجزای آسیب دیده میتوکندری را
تسهیل میکند و باعث تخریب مؤثر تکههای میتوکندری میشود تا باقیمانده اندامک را از تخریب حفظ
کند [ .]59میتوکندریهای کوچکتر تولید شده از شکاف میتوکندری باعث تقویت میتوفاژی میشود
[ .]60اگر شکافت میتوکندریایی مختل شود ،پیامدهای سلولی مختلفی بدنبال دارد .اهمیت شکافت
37
)- mitochondrial fission factor (MFF
38
)-mitochondrial dynamics proteins of (MiD49 also known as MIEF2
)39 -inverted formin-2 (INF2
40
-formin binding protein
20
میتوکندری در مطالعات حیوانی و بیماریها به وضوح دیده میشود .شبکه میتوکندری ذوب شده و
باعث اختالل در سازماندهی سلول میشود و فرایندهای مختلفی از جمله ،ارتباط با شبکه آندوپالسمی،
سیگنالینگ ،ca+2اتوفاژی و آپوپتوز را تحت تأثیر قرار میدهد [ .]59کاهش DRP-1در موشهای بالغ
منجر به آتروفی و ضعف عضالنی ،تجمع میتوکندریهای متورم و کاهش فسفوریالسیون اکسیداتیو
میشود که به دلیل نقص در استفاده از ،ca+2مسدود شدن اتوفاژی و آپوپوتوز است [ .]61مهار
فرآیندهای شکافت میتوکندری با بیان بیش از حد DRP-1یا از بین بردن FIS1میتوفاژی را کاهش
میدهد و منجر به تجمع پروتئینهای اکسید شده در میتوکندری میشود [ .]58میتوکندری آسیب
دیده ممکن است سیستم ایمنی را از طریق تولید بیش از حد ROSمختل کند ،یا مرگ سلول را از
طریق انتشار سیتوکروم cو سایر فاکتورهای آپوپتوژنیک آغاز کند [ .]58وجود این فنوتیپها در انواع
مختلف سلول ،بر اهمیت حفظ شبکه میتوکندری پویا از طریق شکافت میتوکندری تاکید دارد.
همجوشی میتوکندری با افزایش متابولیسم میتوکندری مرتبط است .پیشنهاد شده است که
شبکههای میتوکندری کشیده در تولید انرژی کارآمدتر هستند (شکل .]27[ )2-2فعالیت باالی
فسفوریالسیون اکسیداتیو ( )OXPHOSبا افزایش طول میتوکندری ارتباط دارد .فرآیندهای همجوشی
از طریق پروتینهای MFN2برای فعالیت OXPHOSمهم شناخته شده است و میتواند متابولیسم
میتوکندریایی را کنترل کند [ .]62گزارش شده است که MFN2سطح کوآنزیم Qرا حفظ میکند و
OPA1ساختار کریستای میتوکندری را حفظ میکند و برای مونتاژ کمپلکس زنجیره تنفسی بسیار
مهم است [ .]63این اطالعات از جمله مکانیسمهایی هستند که کنترل MFN2را به متابولیسم مرتبط
میکنند .در مقابل نشان داده شده است که از دست دادن عملکرد MFN2باعث کاهش اکسیداسیون
گلوکز ،پتانسیل غشای میتوکندری ،مصرف اکسیژن و نشت پروتون میتوکندری در سلولهای کشت
شده میشود [ .]65 ,64همچنین سرکوب MFN2با کاهش میزان اکسیداسیون پیروات یا پالمیتات در
سلولهای عضالنی همراه است و باعث کاهش پتانسیل غشاء میتوکندری میشود [ .]65 ,64تخریب
MFN2در سلولهای عضالنی باعث سرکوب قابل توجهی در بیان زیر واحد P39از کمپلکس ،Iپروتئین
P70از کمپلکس P49 ،IIاز کمپلکس IIIو زیر واحدهای کمپلکس Vمیشود [ .]65تاثیر افزایش
عملکرد MFN2بر عملکرد میتوکندری نیز مورد مطالعه قرار گرفته است .بیان بیش از حد MFN2
باعث افزایش قابل توجه پتانسیل غشاء میتوکندری و افزایش اکسیداسیون گلوکز میشود [.]65
همچنین افزایش عملکرد MFN2با افزایش بیان چندین زیر واحد از کمپلکسهای رنجیره تنفسی ،I
IVو Vهمراه است [ .]65کاهش فعالیت MFN2باعث میشود که سلول به گلیکولیز بیهوازی برای
تولید انرژی متکی شود .]66[ .این دادهها نشان میدهد که MFN2متابولیسم میتوکندری را کنترل
21
میکند و کاهش MFN2با تغییر در زیر واحدهای کمپلکسهای تنفسی منجر به کاهش فعالیت
اکسیداتیو میشود.
شکل .2-2شکل میتوکندری برای فعالیت میتوکندری (متابولیک) اساسی است .افزایش بازده تولید ATPو
تبادل محتوای ماتریس در اندامکهای به هم پیوسته اتفاق میافتد .در مقابل ،اندامکهای تکه تکه شده گونههای اکسیژن
واکنشی ( )ROSبیشتری تولید میکنند و با فرآیند میتوفاژی حذف میشوند .با این حال ،شکافت میتوکندری برای
توزیع معادل میتوکندری در تقسیم سلولی مورد نیاز است [.]27
همانطور که قبال ذکر شد ،لیست فرآیندهای سلولی زیادی تحت تأثیر تغییرات شکل میتوکندی
قرار میگیرند .یکی از زمینههایی که تصور میشود پویائی میتوکندری در آن نقش مهمی دارد ،کنترل
متابولیسم است [ .]27تنوع در شکل میتوکندری ممکن است با فعالیت متابولیک سلول مرتبط باشد.
بهطور کلی ،سلولهای دارای شبکه تکه تکه گلیکولیتیک بیشتری دارند ،درحالیکه سلولهایی که شبکه
میتوکندری به هم پیوسته دارند ،برای تولید انرژی زیستی کارآمدترند و به OXPHOSمیتوکندری
وابسته هستند (شکل .]59 ,27[ )2-2قابل ذکر است ،بیان بیش از حد ( OPA1پروتئین همجوشی)
میتواند با محکم کردن کریستا میتوکندری ،ثبات کمپلکسهای زنجیره تنفسی را افزایش دهد [.]67
عالوه بر این OPA1،از طریق تعامل با مواد و مکانیسمهای حمل و نقل از غشاء داخلی میتوکندری
همچنین میتواند به عنوان حسگر تغییرات متابولیکی عمل کند ،در نتیجه امکان سازگاری در شکل و
تنفس میتوکندری را با نیازهای سلولی فراهم آورد [ .]27شکافت میتوکندری نیز با مورفولوژی
میتوکندری و مزدوج شدن با وضعیت انرژی سلول تنظیم میشود .این فرآیند در سطح DRP-1و
گیرنده اصلی آن MFFرخ میدهد .محرومیت از مواد مغذی (گرسنگی) 41پاسخی را ایجاد میکند که
همجوشی میتوکندری نقش اساسی در آن دارد .با افزایش طول میتوکندری از تخریب آنها توسط
41
)Nutrient deprivation (starvation
22
اتوفاژی جلوگیری میشود ،بنابراین تناسب سوخت و ساز بدن را حفظ و از مرگ سلولی جلوگیری
میکند.
هنگام فعالیت بدنی و شرایط گرسنگی DRP-1 ،از طریق PKAبر روی SER637فسفریله
میشود و این منجر به همجوشی میتوکندری بدون جابجایی و در نهایت تشکیل شبکه میتوکندری لوله
ای میشود تا شکاف میتوکندری را غیرفعال کند [ ،]69 ,68که به نوبه خود از تخریب اتوفاژی آنها
جلوگیری و از بقاء سلولهای گرسنه پشتیبانی میکند [ .]27در مقابل ،شکافت میتوکندری توسط
فسفوریالسیون با واسطه AMPKایجاد میشود ،کیناز اصلی که با کاهش سطح ATPسلولی فعال
میشود AMPK ،با میتوکندری ارتباط برقرار میکند و اجازه میدهد تا میتوکندری تغییرات وضعیت
انرژی سلول را به سرعت حس کند و عملکرد میتوکندری را از طریق تنظیم بیوژنز و پویائی میتوکندری
با نیازهای انرژی سازگار کند [ AMPK .]70ب طور مستقیم دو سایت را در ،MFFفسفریله میکند
یعنی ser155و ser172و شکاف میتوکندری را تسهیل میکند .این مکانیزم میتواند حذف میتوکندری
آسیب دیده را از طریق اتوفاژی حمایت کند یا باعث القاء آپوپتوز در سلولهای دارای میتوکندری شدیدا
ناکارآمد شود [ .]71تغییرات متابولیکی همچنین میتواند هموستاز ca+2را تغییر دهد ،کلسیم با
فعالسازی کلسینورین – فسفاتاز DRP1 ،را در ser637دفسفوریالسیون میکند و شکافت میتوکندری
را تحت تأثیر قرار میدهد .در مقابل گزارش شده است که کمبود کلسینورین منجر به
هایپرفسفوریالسیون ser637میشود و شکافت میتوکندری را کاهش میدهد و باعث افزایش تنفس
میتوکندریایی میشود و موشها را از چاقی ناشی از رژیم پرچرب محافظت میکند [ .]72فسفوریالسیون
ser637همچنین با کنترل شبانهروزی شکافت میتوکندری مرتبط است .مهار DRP1و شکافت
میتوکندری ،نوسانات شبانهروزی را در تولید ATPاز طریق OXPHOSمسدود میکند [.]25
تنظیم پویائی میتوکندری یک فرآیند پیچیده است که تعادل بین همجوشی و شکافت
میتوکندری را حفظ میکند .هرگونه تغییر در این تعادل میتواند شامل استرس اکسیداتیو ،اختالل در
عملکرد میتوکندری و تغییرات متابولیکی باشد و در نهایت باعث پیشرفت بیماریهای مرتبط با
میتوکندری مانند مقاومت به انسولین و دیابت نوع دو شود [ .]73یک ویژگی مشترک مورفولوژی
میتوکندری در بیماری دیابت نوع دو افزایش تکه تکه شدن میتوکندری است .که از طریق فعالسازی یا
تنظیم مجدد DRP-1و /یا کاهش تنظیم سطح MFN2حاصل میشود [ .]74افزایش شکافت و تکه
تکه شدن میتوکندری با تولید بیش از حد ]75[ ROSناشی از هایپرگلیسیمی و ترشح انسولین در
موش و انسان ارتباط دارد [ .]76نکته مهم این که هر دو ROSناشی از هایپرگلیسیمی و ترشح انسولین
با مهار شکافت ناشی از DRP-1مهار میشود .عالوه بر این ،اختالل در همجوشی میتوکندری با مقاومت
به انسولین در عضله اسکلتی همراه است [ .]77در مقابل ،مطالعات در مدلهای موش نشان میدهد که
23
بیان بیش از حد MFN2باعث بهبود حساسیت به انسولین در عضله میشود [ .]78همچنین با توسعه
چاقی و مقاومت به انسولین ،اسفنگولیپیدها در بافت غیرچربی تجمع میکنند .از آنجا که MFFبهطور
مستقیم با اسفنگولیپیدها ارتباط دارد باعث تکه تکه شدن میتوکندریها میشود .حذف اسفنگولیپیدها
منجر به محافظت از موشها در برابر چاقی میشود؛ در این موشها متابولیسم گلوکز و تنفس
میتوکندری بهبود مییابد و تکه تکه شدن میتوکندری را کاهش میدهند [ .]59تا به امروز ،بیشتر
مطالعات ارتباط بین بیماری دیابت نوع دو و افزایش شکافت میتوکندری را نشان دادهاند .برای مثال
تغییراتی در شکل یا اندازه میتوکندری در بیماران دیابتی و مدلهای حیوانی مشاهده شده است .شواهد
نشان میدهد که میتوکندری بیماران دیابتی نوع دو نسبت به افراد سالم کمتر است [ .]73از این نظر،
چندین مطالعه نشان میدهد که مهار و نقص ژنتیکی پروتئینهای همجوشی ،هومئوستاز گلوکز را تغییر
داده و مقاومت به انسولین و چاقی را در موشها تقویت میکند[ .]79 ,28همچنین دیابت نوع دو با
کاهش بیان MFN2همراه است که ممکن است با اختالل در عملکرد میتوکندری در عضله اسکلتی
مرتبط باشد [ .]80برای مثال گزارش شده است که بیماران T2DMدر مقایسه با افراد سالم کاهش
بیان MFN2در عضله اسکلتی را نشان میدهند و از این نظر نقشی مهمی در ایجاد و پیشرفت مقاومت
به انسولین ایفا میکند [ .]81بهطور خالصه ،بسیاری از عوارض بالینی بیماری دیابت نوع دو با تکه تکه
شدن میتوکندری همراه است .همچنین سقوط تعادل به سمت افزایش تکهتکه شدن میتوکندری منجر
به توسعه مدلهای دیابتی میشود .این یافتهها نقش مهم پویائی میتوکندری را در تنظیم متابولیسم
گلوکز و سیگنالینگ انسولین و به نوبه خود در ایجاد چاقی و دیابت نوع دو برجسته میکند .یو و
همکاران 42توصیف کردهاند که در حضور سطح باالی گلوکز ،تغییرات مورفولوژیک میتوکندری یک عامل
باالدستی تولید ROSاست ،این عوامل باعث استرس اکسیداتیو و در نهایت منجر به آسیب بافتی
میشود و نقش مهم پویائی میتوکندری را بهعنوان تنظیم کننده اصلی کیفیت عملکرد میتوکندری
نشان میدهد [ .]82عالوه بر این ،توجه به این نکته مهم است که هومئوستاز غیرطبیعی گلوکز ممکن
است همیشه دلیل تغییر پویائی میتوکندری نباشد ،بلکه نتیجه آن باشد ،بنابراین با توجه به نقش
مشاهده شده MFN1/2در متابولیسم و کاهش آنها در چاقی و دیابت نوع دو این تنظیم کنندههای
اصلی پویائی میتوکندری واسطه بالقوه مهم اختالل عملکرد میتوکندری هستند و نقش مهمی در
مقاومت به انسولین دارند.
مکانیسمهای متعددی به عنوان علل بالقوه مقاومت به انسولین یا پیشرفت دیابت ظهور کردهاند،
در این میان میتوان به اختالل عملکرد میتوکندری ،تغییر در سیگنالینگ انسولین به دلیل تجمع چربی
سلولی ،سیگنالهای پیش التهابی و استرس شبکه آندوپالسمی اشاره کرد [ .]83عضله اسکلتی بزرگترین
42
-
24
اندام حساس به انسولین در انسان است که بیش از ٪80جذب گلوکز توسط انسولین را تحریک میکند.
بنابراین ،مقاومت به انسولین در این بافت تأثیر عمدهای بر هومئوستاز گلوکز در کل بدن دارد [.]83
میتوکندریها با توجه به نیازهای اکسیداتیو زیادی که به دلیل انقباضات متناوب به عضله اسکلتی
تحمیل میشود ،برای عملکرد عضالت اسکلتی بسیار مهم است و نقش مهمی در اطمینان از سطح کافی
ATPمورد نیاز برای انقباض توسط سارکومر عضله دارد [ .]83عالوه بر این ،سلولهای عضالنی باید
انعطافپذیری متابولیکی را حفظ کنند ،که به عنوان توانایی تغییر بین اکسیداسیون گلوکز و لیپید بسته
به نیاز به انرژی تعریف میشود .به عنوان مثال ،بافت عضالنی سالم عمدتا در حالت روزهداری لیپید را
اکسید میکند و با ضریب تنفس کم ( )RQمشخص میشود .با انتقال به حالتهای تغذیهای و افزایش
RQبه سمت اکسیداسیون کربوهیدرات متمایل میشود [ .]83ویژگی اصلی مقاومت به انسولین کاهش
ظرفیت عضله اسکلتی در اکسیداسیون مناسب سوبستراهای گلوکز و لیپید در شرایط ناشتائی و پس از
غذا است .عالوه براین ،اکسیداسیون چربی مختل شده در عضالت افراد مقاوم به انسولین گزارش شده
است [ .]84در افراد چاق و دیابت نوع دو ،سلولهای عضالنی به جای اینکه به سمت اکسیداسیون گلوکز
متمایل شوند ،ظرفیت باالتری برای اکسیداسیون لیپیدها در شرایط تحریک شده با انسولین دارند .در
این راستا ،یکی از عواملی که میتواند در ایجاد مقاومت به انسولین نقش داشته باشد ،اختالل در عملکرد
میتوکندری است [ .]80مکانیسمهای بالقوهای وجود دارد که به موجب آنها عملکرد اکسیداتیو
میتوکندریایی عضالنی مختل میشود و میتواند منجر به مقاومت به انسولین شود .در واقع ،نقصهای
متابولیکی متعددی در عضالت افراد مقاوم به انسولین و افراد با گلیسمی نرمال در معرض خطر ابتالء
به دیابت مشاهده شده است ،از جمله :کاهش سنتز گلیکوژن تحریک شده توسط انسولین ،تغییرات در
سیگنالینگ انسولین و افزایش تجمع چربیهای عضالنی [ .]83اگرچه هنوز مشخص نیست که هر یک
از این نقایص نقشی علیتی در مقاومت به انسولین دارد .بنابراین ،یک مکانیسم احتمالی که از طریق آن
عملکرد میتوکندریایی مختل شده ،میتواند به مقاومت به انسولین کمک کند ،تغییر در متابولیسم
اسیدهای چرب است .افزایش چربی بدن با واسطهی چاقی ،و /یا بیتحرکی منجر به تجمع آسیل کوآنزیم
،(CoA) Aدیآسیل گلیسرولها ،سرامیدها ،محصوالت اکسیداسیون ناقص و ROSمیشود که همگی
برای کاهش سیگنالینگ و عملکرد انسولین با هم مرتبط هستند [.]83
شواهد موجود نشان میدهد که پویائی میتوکندری به عنوان پل ارتباطی بین اختالل عملکرد
میتوکندری و مقاومت به انسولین در پاتوژنز دیابت نوع دو نقش دارد .با این حال ،دادههای مرتبط با
تغییرات در پویائی میتوکندری و مقاومت به انسولین تا حدودی محدود است .مطالعات اخیر گزارش
دادند که اندازه میتوکندری عضله بیماران مبتال به دیابت نوع دو در مقایسه با گروه کنترل غیر دیابتی
کوچکتر است [ .]85عالوه براین ،کاهش 25درصدی شبکه میتوکندری عضله اسکلتی موشهای چاق
در مقایسه با نوع وحشی گزارش شده است [ .]64رژیم غذایی با چربی باال در موشها با کاهش شبکه
میتوکندری و افزایش شکافت میتوکندری در عضله اسکلتی مقاوم به انسولین همراه است [ .]86مطالعات
همچنین تغییر در تعادل همجوشی و شکافت میتوکندری را با کاهش سطوح پروتئینهای OPA1و
MFN2در عضله مقاوم به انسولین نشان میدهد [ .]64نتایج تحقیقات در این زمینه نشان میدهد که
25
بیان بیش از حد MFN1یا MFN2باعث افزایش شبکه به هم پیوسته میتوکندری و کاهش استرس
اکسیداتیو میتوکندری میشود ،در مقابل ،بیان بیش از حد DRP1یا FIS1باعث کاهش شبکه
میتوکندری و افزایش استرس اکسیداتیو میشود .همزمان با شبکه میتوکندری به هم پیوسته ،فعالسازی
مسیر IRS1-AKTو انتقال GLUT4تحریک شده توسط انسولین بهبود یافته است .برعکس ،مهار
شبکه میتوکندری باعث کاهش مسیر IRS1-AKTو انتقال GLUT4توسط انسولین میشود (شکل
.]87[ )2-3تکه تکه شدن میتوکندری ناشی از تخریب ژنتیکی MFN2و OPA1در سلولهای عضالنی،
منجر به کاهش فسفوریالسیون Aktدر تحریک انسولین و کاهش جذب کلسیم با واسطه انسولین
میشود ،و متعاقبا باعث کاهش جذب گلوکز توسط انسولین میشود [.]88
شکل .3-2نقش پویائی میتوکندری در تنظیم مقاومت به انسولین )2-1( .بخشی از DNAمیتوکندری
( ) haplogroup B4یک ژنوتیپ حساس به T2DMاست و افزایش بیان mtROSرا نشان میدهد )4-3( .افزایش
mtROSبه مقاومت به انسولین و عدم تعادل پویائی میتوکندری کمک میکند :افزایش پروتئینهای شکافت ( DRP1و
)FIS1و کاهش پروتئینهای همجوشی ( MFN1و ،)MFN2در نهایت به شکافت میتوکندری کمک میکند [.]90 ,89
( )5-7شکافت میتوکندری سیگنالینگ IRS1-AKTرا مهار میکند ،که متعاقبا مانع انتقال GLUT4به غشاء سلولی
و ایجاد مقاومت به انسولین میشود )8( .دستکاری ژنتیکی یا مداخله دارویی به طور موثر ( )9پویائی میتوکندری صحیح
به سمت همجوشی و همزمان بیان mtROSرا سرکوب میکند )10( ،که سیگنالینگ IRS1-AKTفعال شده با انسولین
را افزایش میدهد و در نتیجه ( )11انتقال GLUTsرا به غشای سلولی و در نهایت ( )12باعث بهبود مقاومت به انسولین
میشود [.]87
26
کمک میکند تا آزادسازی متابولیتهای واسطه و ROSدر سیتوزول منجر به کاهش تنظیم مسیر
سیگنالینگ انسولین و جذب مواد مغذی توسط سلول شود .استفاده بیش از حد از مواد مغذی و کاهش
PGC-1αاحتماال باعث کاهش تنظیم MFN2میشود و شبکه میتوکندری را در یک حالت پراکندهتر
حفظ میکند .پیشنهاد شده است که تکه تکه شدن میتوکندری به عنوان یک فشار به میتوکندری عمل
میکند که همزمان جذب مواد مغذی را غیرفعال میکند و منجر به ذخیره مواد مغذی به صورت چربی
میشود [ .]18بنابراین اختالل پویائی میتوکندری یک مکانیسم مهم در شروع مقاومت به انسولین عضله
اسکلتی است و ممکن است یک هدف دارویی جدید برای مدیریت بیماری دیابت باشد.
تمرینات ورزشی به عنوان یک محرک قدرتمند برای کنترل هومئوستاز گلوکز و عملکرد
میتوکندری در عضالت اسکلتی در نظر گرفته میشود و منجر به افزایش سالمت متابولیک میشود .از
آنجا که میتوکندری نقش مهمی در پایداری هومئوستاز متابولیک بازی میکند ،و اختالالت عملکرد
میتوکندری با توسعه بیماریهای متابولیکی ارتباط زیادی دارد ،درک کاملی از بازسازی میتوکندری با
واسطهی تمرینات ورزشی در شرایط پاتوفیزیولوژیک دیابت نوع دو برای توسعه یک استراتژی درمانی
کارآمد ضروری است .اگرچه تغییرات بیوژنز میتوکندری ناشی از تمرین به خوبی مطالعه شده است ،با
این حال ،دانش ما در مورد چگونگی تنظیم پویائی میتوکندری عضله اسکلتی توسط تمرینات ورزشی
نسبتا محدود است .درک فعلی ما از تأثیر تمرین بر پویائی میتوکندری با توجه به مشکل اندازهگیری
تغییرات در زمان واقعی در شبکه میتوکندری در داخل بدن ،عمدتا شامل تغییر در بیان ژن و محتوای
پروتئین است .همانطور که گفته شد کاربردهای MFN2و ،DRP-1به عنوان تنظیم کنندههای اصلی
همجوشی و شکافت میتوکندری ،نقش مهمی در حفظ پویائی میتوکندری و دیابت نوع دو دارند .بنابراین،
تنظیم پویائی میتوکندری یک فرآیند پیچیده است که تعادل بین همجوشی و شکافت میتوکندری را
حفظ میکند و هرگونه اختالل در این تعادل میتواند منجر به بیماریهای مرتبط با میتوکندری از
جمله مقاومت به انسولین و دیابت نوع دو شود .شواهدی وجود دارد که ساختار مورفولوژیکی میتوکندری
در بیماران دیابتی نوع 2در مقابل افراد سالم متفاوت است .مطابق با این ایده ،گزارش شده است که
بیان پروتئین همجوشی میتوکندری ( )MFN2, OPA1در عضالت اسکلتی بیماران مبتال به دیابت نوع
دو کاهش مییابد که با اکسیداسیون ناقص میتوکندری همراه است [ .]81عالوه بر این در مدلهای
حیوانی القاء دیابت از طریق رژیم غذائی پرچرب بیان ژن DRP-1و MFN1را بهطور معنیداری تغییر
داده و غلظت گلوکز و شاخص مقاومت به انسولین را افزایش میدهد [ .]92شواهد نشان میدهد که با
کاهش MFN2متابولیسم سوبسترا کاهش مییابد ،در حالیکه بیان بیش از حد MFN2و Opa1بازده
تنفس میتوکندری ،اکسیداسیون گلوکز و مقاومت به انسولین را بازیابی میکند [ .]66به نظر میرسد
که تمرینات ورزشی یک استراتژی برای برگرداندن عدم تعادل همجوشی و شکافت میتوکندری مشاهده
27
شده در دیابت نوع دو باشد .چندین مطالعه تاثیرات تمریناتی ورزشی را در نمونههای انسانی و موشهای
دیابتی نشان دادند [ .]95-92برای مثال فیالی و همکارانش ،)2014( 43نشان دادند 12هفته تمرین
هوازی باعث افزایش پروتئینهای همجوشی MFN1/2 OPA1وکاهش فسفوریالسیون DRP1و در
عضله اسکلتی افراد دیابتی شد [ .]95مور و همکاران ،)2019( 44نشان داد که کمبود DRP1استقامت
عضالت و عملکرد ورزشی را کاهش میدهد و سازگاریهای عضالنی را در پاسخ به تمرین ورزشی تغییر
میدهد [ .]96مطالعات انسانی همچنین نشان دادند که تمرینات ورزشی طوالنی مدت باعث افزایش
طول شبکه میتوکندری میشود [ .]97 ,37همزمان با افزایش و گسترش شبکه میتوکندری فعال شدن
مسیر IRS1-AKTو تحریک جذب و انتقال گلوکز توسط GLUT4منجر به بهبود حساسیت به انسولین
میشود [ .]87در حالیکه آشکار است تمرین قادر است پروتئینهای پویائی میتوکندری را تنظیم کند،
برای پیوند این تغییرات با نتایج عملکردی در عضله اسکلتی پس از تمرین ،تحقیقات بیشتری الزم است.
مکانیسمهای دقیق کنترل بازسازی شبکه میتوکندری هنوز مشخص نشده است .با این حال،
،ROSگیرنده فعال کننده تکثیر پروکسیزوم ( ،)PPARفعال کننده رونویسی ()PGC-1αو فاکتور
هستهای ( )NF-KBبهعنوان تنظیم کننده بالقوه پویائی میتوکندری شناخته شدهاند [ .]98تمرینات
ورزشی با تنظیم مجدد پروتیئنهای همجوشی میتوکندری ( )MFN, OPA1باعث همجوشی کلی در
شبکه میتوکندری میشود (شکل .]99[ )4-2فرض بر این است که ROSناشی از تمرین با شدت کم
ممکن است از طریق شکافت میتوکندری به انتخاب سوبسترا کمک کند ،در حالیکه سطح ROSباالتر
همراه با تمرینات ورزشی با شدت باال و طوالنی مدت ممکن است باعث آپوپتوز سلول عضالنی شود
[ .]98پیشنهاد شده است که همجوشی میتوکندری و کشیدگی شبکه میتوکندری که؛ توسط
میتوفیوژنهای MFN1/2و پروتئین آتروفی نوری ( )OPA1تنظیم میشود؛ عمدتا در پاسخ به کاهش
انرژی سلول اتفاق میافتد .عالوه بر این ،به نظر میرسد بیان MFN1/2توسط PGC-1αو گیرنده
مرتبط با استروژن ( )ERRتنظیم میشود .در حقیقت فعالسازی PGC-1αدر عضله اسکلتی با واسطهی
تمرین باعث القاء MFN1و MFN2از طریق ERRمیشود [ .]100تمرین باعث فعال شدن پروتئین
AMPKمیشود که بهطور گستردهای به عنوان یک سنسور انرژی و تنظیم کننده قوی برای متابولیسم
و بیان ژن پذیرفته شده است [ .]101با افزایش نسبت AMP: ATPبه دنبال تمرین AMP ،به صورت
آلوستریک AMPKرا فعال میکند و مسیرهای مختلف سیگنالینگ مختلف از جمله القاء بیوژنز
میتوکندریایی را شروع میکند [ .]103 ,102بهطور خالصه ،جریان اصلی سیگنالینگ AMPKالقاء
PGC-1αاز طریق فسفوریالسیون است [ .]104نشان داده شده است که PGC-1αتنظیم کننده
مهمی در متابولیسم انرژی میتوکندری و زیست زایی میتوکندری است و همچنین در بازسازی شبکه
میتوکندری از طریق همجوشی و شکافت نقش کنترل شدهای دارد .در سلولهای عضالنی با ناک اوت
28
کردن PGC-1αبیان MF1/2تحریک شده توسط H2O2بهطور چشمگیری کاهش یافت ،در حالیکه
بیان بیش از حد که PGC-1αبهطور قابل توجهی بیان ژن و پروتئین MFN2را در سلولهای عضالنی
کشت شده افزایش میدهد [ PGC-1α .]105همچنین فعالیت رونویسی پروموتر ژن MFN2انسان را
تحریک میکند ،که به یکپارچگی عنصر اتصال دهنده به گیرنده هورمون هستهای ERRنیاز دارد
[ .]106این بدان معنی است که PGC-1αممکن است عمدتا بر میزان همجوشی میتوکندری تأثیر
بگذارد .برخی آزمایشات نشان داد که PGC-1αدر بازسازی شبکه میتوکندریایی ناشی از تمرین
مشارکت میکند .برای مثال یک دوره ورزش حاد باعث افزایش بیان ژنهای MFN1/2و سطح پروتئین-
های همجوشی میتوکندری در عضله پای انسان همراه با افزایش بیان PGC-1αمیشود [ .]107عامل
دیگری که با واسطه تمرینات ورزشی بر همجوشی تاثیر میگذارد افزایش استفاده از اکسیژن در حین
تمرین است که بر سیستم آنتی اکسیدانی گلوتاتیون تأثیر میگذارد ،جایی که اکسیداسیون GSHبه
طور موقت پیشرفت میکند [ GSSG .]108از طریق تولید الیگومرهای MFNبا واسطه دی سولفید،
همجوشی میتوکندری را تحریک میکند [.]109
شکل .4-2تعدیل فعالیت Mfn1/2 ،Drp1و Opa1توسط ورزش از طریق اصالح پس از ترجمه )a( .ورزش
باعث فسفوریالسیون Drp1در Ser637میشود ،درحالیکه فسفوریالسیون را در Ser616مهار میکند .فعالسازی
AKAP1همچنین از تعامل بین Drp1و Fis1جلوگیری میکند )b( .ورزش سطح کلی پروتئینهای همجوشی Mfn
1/2و Opa1را افزایش میدهد ،که هر دو برای حفظ عملکرد سلولی پیشگیری از اختالالت متعدد ضروری هستند.
عالوه بر این ،باعث تولید گلوتاتیون اکسید شده ( )GSSGمیشود ،که از طریق تولید الیگومرهای MFNدی سولفید
( )S-Sهمجوشی میتوکندری را تقویت میکند و PINK1از طریق فسفوریالسیون MFN2را فعال میکند [.]99
تمرینات ورزشی همچنین فعالیت DRP-1را تعدیل میکند تا از شکافت کلی شبکه میتوکندری
جلوگیری کند (شکل DRP-1 .)4-2در دو سایت Ser616و Ser637فسفریله میشود .فسفوریالسیون
Ser616و دفسفریالسیون Ser637باعث شکافت میتوکندری میشود .تحقیقات نشان دادند که تمرین
ورزشی باعث کاهش میزان فسفوریالسیون DRP-1در ،Ser616افزایش اکسیداسیون اسیدهای چرب و
حساسیت به انسولین در بیماران دیابتی میشود [ .]95عالوه بر این ،تمرین فسفوریالسیون DRP-1را
29
در Ser637از طریق PKAتقویت میکند و فعالیت DRP-1را که منجر به افزایش تکه شدن شبکه
میتوکندری میشود مهار میکند [ .]110هارفمن همکاران ،)2015( 45پروتئین AKAP1را در
میتوکندری عضله اسکلتی شناسایی کردند AKAP1 .پس از فسفوریالسیون توسط AMPKبه PKA
متصل میشود و به دنبال آن فسفوریالسیون DRP-1در Ser637انجام میشود و فعالیت DRP-1را
که منجر به شکافت میتوکندری میشود ،مهار میکند [ .]111بهطور کوتاه ،شواهد تجمعی سازوکار
اساسی تأثیرات مفید تمرین بر متابولیسم میتوکندری راکشف کرده است .این موارد شامل تغییرات پس
از ترجمه پروتئینهای کنترل کننده کیفیت میتوکندری ،مانند DRP-1 ،AMPKو MFNsاست.
مطالعات نشان داده اند که تمرین از طریق مکانیسمهای اصالح پس از ترجمه ،عملکرد پروتئینهای
تنظیم کننده پویائی میتوکندری را تعدیل میکند و با بهبود متابولیسم میتوکندری و کنترل کیفیت
آن از پیشرفت در اختالل عملکرد میتوکندری جلوگیری میکند.
اختالل در پویائی میتوکندری ممکن است با مقاومت به انسولین در عضله و کاهش توانایی
میتوکندری در استفاده از سوبسترا مرتبط باشد .این مفهوم که بازسازی میتوکندری پس از تمرین
ورزشی ممکن است به بهبود مقاومت به انسولین و پویائی میتوکندری کمک کند توسط دادههای تجربی
پشتیبانی میشود .در حقیقت ،مداخله مستقیم بر روی پویائی میتوکندری میتواند یک استراتژی درمانی
جدید برای درمان مقاومت به انسولین و بهبود شرایط گلوکز خون در بیماران دیابتی ارائه دهد .با این
حال ،مکانیسمهای مولکولی زمینهای برای تقویت مؤثرتر همجوشی میتوکندری در پاسخ به تمرینات
ورزشی هنوز مشخص نشده است و مطالعات بیشتر در زمینه سیگنالینگ مولکولی میتواند به چگونگی
پاسخ پویایی میتوکندری به تمرین کمک کند .درمجموع ،به نظر میرسد مکانیسمهای مولکولی زمینهای
پویائی میتوکندری در پاسخ به تمرین و تقویت سالمت متابولیک یک زمینه تحقیقاتی جالب برای
تحقیقات پیش رو باشد.
45
- Hoffman. et al
30
3-2بخش دوم :نقش ساعت شبانهروزی و زمانبندی تمرین بر عملکرد
میتوکندری و سالمت متابولیک
ساعت شبانهروزی یک مکانیسم ضروری برای آماده سازی سلول با تغییرات روزانه محیطی
است .مطالعات اخیر به نقش مهم ساعت شبانهروزی در تنظیم متابولیسم بهویژه فعالیت میتوکندری
اشاره کرده است .شواهد نشان میدهد که اختالل در سیستم زمانبندی شبانهروزی به عنوان عاملی در
آسیب شناسی بیماریهای متابولیکی آشکار شده است .در این میان زمان مناسب انجام تمرینات ورزشی
ممکن است از اهمیت ویژهای برای همگام سازی با ساعت مولکولی و بهبود عملکرد میتوکندری در
عضله اسکلتی برخوردار باشد .تمرین در ساعت مشخصی از روز میتواند تنظیمات نادرست ساعت
شبانهروزی را اصالح کرده و مزایای سالمتی را تقویت کند .بنابراین شناسایی وقایع مولکولی مرتبط با
تمرین ورزشی که بر سالمت متابولیک تأثیر میگذارد؛ میتواند برای پیشگیری و مدیریت دیابت مهم
باشد .در این بخش ادبیات فعلی مربوط به نقش ساعت شبانهروزی در کنترل روزانهی متابولیسم و
عملکرد میتوکندری و ساعت شبانهروزی و پیوندهای بیولوژیکی تاثیرگذار بر این عوامل معرفی خواهد
شد .همچنین به نقش سیستم شبانهروزی در آسیب شناسی بیماری دیابت پرداخته میشود و سرانجام
در مورد شواهد فعلی پیرامون پتانسیل زمان تمرین بر بهبود سالمت متابولیک بحث خواهیم کرد.
1-3-2ساعت شبانهروزی
به دلیل چرخش مداوم زمین به دور محور خود و خورشید ،ساکنان زمین در معرض تغییرات
دورهای قابل پیش بینی قرار دارند ،بهویژه تغییرات در چرخههای تاریکی-روشنائی ،گرسنگی-سیری و
خواب -بیداری .بهمنظور سازگاری و پیش بینی تغییرات روزانه محیطی اکثر ارگانیسمها با یک سیستم
زمانبندی داخلی تحت عنوان سیستم ساعت شبانهروزی ،46تکامل یافتهاند .تقریبا همه ارگانیسمها از
باکتریهای تک سلولی گرفته تا گیاهان و حیوانات ریتمهای رفتاری ،فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی را
نشان میدهند که ریتم شبانهروزی نامیده میشود .زیربنای این ریتمهای بیولوژیک 24ساعته یک
ساعت مولکولی است که در اکثر انواع سلولها یافت میشود .گفته میشود که در سطح سلولی ،وجود
ساعت مولکولی یک مکانیسم ضروری برای آمادهسازی سلول برای تغییرات روزانه در شرایط محیطی
است [ .]112در واقع ساعت شبانهروزی هماهنگی زمانی را در هومئوستاز سلولی هدایت میکند و منجر
به نوسانات در عملکردهای فیزیولوژیکی بدن میشود [ .]112سیستم ساعت شبانهروزی پستانداران ،در
دو سطح طبقهبندی میشود :ساعت مرکزی و ساعتهای محیطی .اطالعات زمانی ساعت مرکزی از
طریق مسیرهای عصبی و غدد درونریز مانند سیستم عصبی سمپاتیک و گلوکوکورتیکوئیدها به ساعت-
های محیطی منتقل میشود [ .]113ساعت بیولوژیکی مرکزی در هسته سوپراکیاسماتیک)SCN( 47
46 -Circadian Clock
47
-Suprachiasmatic Nucleus
31
در هیپوتاالموس واقع شده است که توسط چرخه روزانه روشنائی -تاریکی تحریک میشود و اطالعات
مربوط به نور خورشید را دریافت میکند و تقریبا در هر سلول ،نوساناتی در رفتار و فیزیولوژیک مثل
دما ،ضربان قلب ،هورمونها ،خواب و بیداری ایجاد میکند .ساعت مرکزی از طریق سیستم عصبی و
هورمونی به همگام سازی ساعتهای محیطی کمک میکند [ .]114مطالعات اخیر نشان دادهاند که
بافتهای محیطی مانند قلب [ ،]4لوزالمعده [ ]115و عضله اسکلتی [ ]116 ,6نیز دارای ساعت
مخصوص بافت خود هستند و میتوانند بهطور مستقل بیان ژن را تنظیم کنند (شکل .)5-2ساعتهای
محیطی عالوه بر نور بعنوان محرک اصلی ،همزمان چندین نشانهی زمانی دیگر مانند فعالیت حرکتی،
رفتار تغذیهای و ترکیب مواد غذایی را دریافت میکنند .کارکرد اصلی ساعتهای عضالنی نظارت بر آن
چیزی است که در درون و بیرون از بدن در دورهی 24ساعته اتفاق میافتد .این ساعتها توجه خاصی
چرخههای شب و روز ،فعالیت -استراحت ،هورمونها ،دمای بدن ،تغذیه و عادات تمرینی دارند تا
کارکردهای عضالت را بهینه سازی کنند [.]117
شکل .5-2ساعتهای مرکزی و محیطی وظایف مختلفی را بر عهده دارند .ساعتهای شبانهروزی متابولیسم
گلوکز ،حساسیت به انسولین و ترشح انسولین را تنظیم میکنند [.]12
32
2-3-2ساعت مولکولی در پستاندران
مکانیزم مولکولی زیربنای ریتمهای شبانهروزی یک شبکه تنظیم کننده ژن است که از حلقه-
های بازخوردی رونویسی/ترجمه ،توسط مجموعهای از ژنهای ساعت تولید میشود و از دو چرخهی
بازخوردی مثبت و منفی تشکیل شده است تا از نوسان سیستم زمانبندی اطمینان حاصل پیدا کند .در
سطح پایه50)CRY 1,2( ،49)BMAL1( ،48)CLOCK( ،و ( 51) PER 1 ,2,اجزای اصلی مولکولی ساعت
سلولی هستند [ .]50این ژنها مجموعهای از چهار پروتئین را کدگذاری میکنند که به عنوان فعال
کننده یا مهارکننده در سیستم ساعت مولکولی عمل میکنند .دو جزء اصلی ژنهای ساعت که بازوی
مثبت یا فعال کنندههای رونویسی این حلقه را تشکیل میدهند BMAL1 ،و CLOCKهستند که با
هم هترو دایمر میشوند و کمپلکس CLOCK:BMAL1تشکیل میشود ( شکل .)2-6سپس این
کمپلکس از طریق اتصال با عناصر پروموتری ( ،)E-boxرونویسی موزون ژنهای متعددی را تنظیم و
هدایت میکند ،از جمله PER 1/2/3و CRY 1/2و .]118 ,116 ,50[ NR1D1فعال شدن پروموترهای
PERو CRYمنجر به تجمع PER، mRNAو CRYمیشود که در هسته سوپراکیاسماتیک در اواخر
روشنائی و اوایل تاریکی اتفاق میافتد .سپس mRNAاین ژنها به سیتوپالسم منتقل میشوند و به
پروتئینهای PER1/2/3و CRY1/2ترجمه میشوند که غلظت آنها در نیمه شب به اوج خود میرسد
و در یک آستانه معین ،کمپلکس CRY:PERبه هسته مهاجرت کرده و فعالیت CLOCK :BMAL1و
به دنبال آن رونویسی را مهار میکند [ .]50در نتیجه ،رونویسی PERو CRYدیگر توسط فعال کننده-
های BMAL1:CLOCKتحریک نمیشود ،بنابراین سطح پروتئینهای PERو CRYکاهش مییابد.
هنگامی که سطح PERو CRYبه یک آستانه بسیار کم که در آن مهار سنتز خود را متوقف میکنند،
کاهش مییابد ،چرخه جدیدی از تجمع پروتئین PERو CRYآغاز میشود ،بنابراین باعث ایجاد
تغییرات نوسانی در سطح رونویسی ساعت و پروتئینهایی میشود که تقریبا برای 24ساعت باقی
میمانند [ .]9گردش پروتئینهای PERو CRYبه شدت توسط فسفوریالسیون و سیستمهای تخریب
پروتئین کنترل میشود و اجازه میدهد این چرخه هر روز ادامه یابد [ .]50اجزای مرتبط با خانواده
ساعت مولکولی اصلی شامل گیرندههای هستهای )RAR-related orphan receptor-α( Rorαو Rev-
erb α/β.هستند .این عوامل به هورمونها ،متابولیتها و مواد مغذی پاسخ میدهند و بیان BMAL1را
کنترل میکنند .به عنوان مثال ،فاکتور رونویسی ،REV-ERBمیتواند بیان BMAL1را بهصورت
منفی تنظیم کند ،در حالیکه Rorαتأثیر نظارتی مثبتی بر بیان BMAL1دارد و از این طریق عملکرد
پیوند حلقههای بازخوردی را کنترل میکنند [.]112
48
)- the circadian locomoter output cycle kaput protein (CLOCK
49
)-brain- and muscle Arnt-like protein-1 (BMAL1
)50 -cryptochrome (CRY1/2
51
)-period (PER1/2/3
33
عالوه بر نقش اجزای اصلی ساعت ( )BMAL, CLOCKدر زمانسنجی ،ژنهایی را که در
52
زمانسنجی عمل نمیکنند را نیز تنظیم میکنند .این ژنها به عنوان ژنهای کنترل شده با ساعت
) (CCGsتعیین میشوند .هویت تمام ژنهای CCGsدر عضله اسکلتی مشخص نشده است ،آنها اغلب
فاکتورهای رونویسی مایوژنیک MyoD1یا پروتئینهایی محدود کننده سرعت مانند آنزیم نیکوتین-
آمیدفسفریبوزیلترانسفراز ( ،)NAMPTکه منجر به نوسانات NAD+میشود .این عوامل میتوانند
نوسانات بیولوژیکی که توسط ژنهای ساعت اصلی تنظیم میشوند را کنترل کنند و همچنین ممکن
است ساعت را کنترل کرده و اطالعات ساعت را به پروتئینهای پایین دست انتقال دهند [.]112 ,50
شکل .6- 2عملکرد ساعت شبانهروزی و میتوکندری .ساعت سلولی ریتمهای شبانهروزی را از طریق
نوسانات ژنهای CLOCKو BMAL1تنظیم میکند ،که بر هترودیمر CLOCK:BMAL1تأثیر میگذارد .هترو
دایمر BMAL1-CLOCKمیزان پروتئینهای شبانهروزی PERو CRYرا تنظیم میکند و پس از آن در زمان
مشخصی از روز هترودیمر PER-CRYتشکیل میشود که باعث تخریب CLOCKو BMAL1میشود .عالوه بر این،
فعال شدن SIRT1میتواند فعالیت PER-CRYرا افزایش داده و فعالیت BMAL1را مهار کند .فعالیت این ساعت
محیطی منجر به رونویسی ژنهای درگیر در متابولیسم انرژی میشود ،که ممکن است بر حساسیت انسولین و عملکرد
میتوکندری تأثیر بگذارد [.]119
52
-clock-controlled genes
34
3-3-2تنظیم کنندههای متابولیکی ساعت شبانهروزی
ساعت شبانهروزی فرایندهای بیولوژیکی متعدی بهویژه متابولیسم انرژی و مکانیسمهای آنتی-
اکسیدانی سلولی را هماهنگ میکند .در مقابل ،هورمونهای مختلف ،حسگرهای انرژی ،وضعیت
ردوکس و متابولیتها نه تنها بر خروجی ساعت بیولوژیکی تاثیر دارند بلکه بهعنوان سیگنالهای ورودی
میتوانند ساعت بیولوژیکی را تنظیم کنند .ساعت شبانهروزی کنترل خود را بر روی متابولیسم از طریق
زیر اعمال میکند )1( :کنترل بیان ژنها و آنزیمهای درگیر در فرآیندهای متابولیک؛ ( )2گیرندههای
هستهای و حسگرهای انرژی مرتبط با ساعت (به عنوان مثال،SIRT1/ PER2 , PER2 / CLOCK ،
(HDAC3, REV-ERBa AMPK , CRY1؛( )3تنظیم سطح متابولیتها (NAD+/NADH؛
ATP/ADP؛ .]25[ .)cAMPاز آنجا که میتوکندری برای ادغام متابولیک مهم است در ادامه بر یافته-
های اخیر در مورد چگونگی ارتباط ساعت شبانهروزی با عملکرد میتوکندری و تنظیم کننده های
متابولیکی NAD+و SIRT1تمرکز خواهیم کرد.
35
دو گروه تحقیقاتی در سال ،2008اهمیت فیزیولوژیکی SIRT1را در مسیر جذاب دیگری
نشان دادند .آنها گزارش دادند که SIRT1مکانیسمهای نوسانی ساعت شبانهروزی را تنظیم میکند و
بر بیان ژنهای ساعت شبانهروزی تأثیر میگذارد [ .]24 ,21در حلقه مولکولی ساعت شبانهروزی برای
استحکام بخشیدن به فعالیت رونویسی کمپلکس ،BMAL1:CLOCKپروتئین BMAL1توسط
SIRT1دآستیله میشود [.]51گزارش شده است که موشهای دارای کمبود SIRT1تغییراتی در
الگوهای بیان ژنهای شبانهروزی CRY1/2 ،PER1/2از خود نشان میدهند [ .]51از آنجا که فعالیت
SIRT1وابسته به فاکتور NAD+است .گزارش شده است که در پاسخ به افزایش سطح NAD+در کبد،
PER2توسط SIRT1مهار و تخریب میشود SIRT1 .همچنین بهصورت شبانهروزی به کمپلکس
BMAL1:CLOCKمتصل میشود و ریتمهای شبانهروزی را تنظیم میکند [ NAD+ .]24 ,21و
SIRT1همچنین با کنترل استیالسیون PER2و تشکیل و هترودیمر PER-CRYرونویسی BMAL1
را تنظیم میکنند .بنابراین ،پروتئینهای مهارگر اصلی ساعت ( ،)PER:CRYتوسط NAD+و SIRT1
کنترل میشوند (شکل .]24 ,21[ )7-2مطالعات نشان دادند که حذف SIRT1منجر به کاهش سطح
CRY1 ،PER1و CRY2هستهای شد ،اما سطح PER2هستهای افزایش یافت .این مطالعه به طور
قطعی ثابت میکند که NAD+و SIRT1صرفا به ساعت شبانهروزی وابسته نیستند بلکه رونویسی
شبانهروزی را از طریق BMAL1و PER2هدایت میکنند [ .]24 ,21در واقع SIRT1سیگنالهای
منتقل شده توسط متابولیتهای سلولی را به ساعت شبانهروزی منتقل میکند .این یافتهها یک ارتباط
حیاتی بین ریتم شبانهروزی و متابولیسم را در نظر گرفتهاند و SIRT1ممکن است بعنوان رابط مرکزی
متصل کنندهی این وقایع اساسی بیولوژیکی عمل کند.
بهمنظور حفظ هماهنگی با محیط ،ساعت مولکولی با مکانیسمهای سلولی دیگر ارتباط برقرار
میکند .یکی از آنها نیکوتین آمید آدنین دینوکلئوتید ( )NAD+است[ NAD+ .]123یک فاکتور
متابولیکی که با احساس وضعیت متابولیک سلول ،متابولیسم و هومئوستاز انرژی را تنظیم میکند و
انعطاف پذیری در ساعت شبانهروزی را ایجاد میکند [ NAD+ .]123نقشی اساسی در چندین عملکرد
سلولی ،از جمله ترمیم DNAو مکانیسمهای دفاعی استرس سلولی ایفا میکند .از همه مهمترNAD⁺ ،
سوبسترای متابولیکی کلیدی است که با تنظیم فعالیت داستیالزهای SIRTsبر کنترل شبانهروزی تأثیر
میگذارد [ NAD⁺ .]123و فرم فسفریله شده آن نیکوتینامید آدنین دینوکلئوتید فسفات ()NADP⁺
حاملهای الکترون و زیرالیههای واکنشهای مختلف اکسیداسیون هستند تنظیم تعادل ردوکس توسط
این حاملهای الکترونیکی بر عملکرد سیستم ساعت شبانهروزی تأثیر میگذارد [ .]124پروتئینهای
CLOCKو BMAL1میتوانند بهطور موثر فقط در حضور توالیهای NADHو ،NADPHبه E-box
متصل شوند .برعکس ،حضور NAD+و NADP+مانع اتصال کمپلکس CLOCK: BMAL1به DNA
36
میشود [ .]125بنابراین ،وضعیت ردوکس NAD+ /NADHسلول میتواند با تأثیر بر فعالیت رونویسی
ژنهای CLOCK:BMAL1به تغییرات شبانهروزی منجر شود .در زمان روشنائی روز سطح NAD+و
در نتیجه فعالیت SIRT1پایین است و در این زمان CLOCK:BMAL1تشکیل هترو دایمر میدهند
تقویت باز شدن کروماتین و اتصال CLOCK:BMAL1به E-boxفعال میشود .در نتیجه مکانیسم
ساعت باعث تنظیم رونویسی ژنهای کنترل شده توسط ساعت مثل NAMPTمیشود .در مقابل اوج
بیان NAD+حدود اوایل فاز تاریکی ( )ZT14اتفاق میافتد و باعث افزایش سطح SIRT1با شروع
تاریکی میشود تا فعالیت SIRT1در زمان عدم تغذیه حفظ شود .در تاریکی SIRT1باعث داستالسیون
BMAL1و هیستون میشود در نتیجه باعث بستهبندی DNAو خاموش شدن ژن میشود [.]125
در حالیکه سطح داخل سلولی NAD⁺و NADPHبه خوبی مکانیسم ساعت را تنظیم میکند،
تنظیم متقابل پویایی ردوکس نیز توسط ساعت شبانهروزی کنترل میشود :سه مسیر اصلی برای تولید
NAD⁺وجود دارد )1( .سنتز نو از تریپتوفان؛ ( )2تولید اسید نیکوتینیک با استفاده از مسیر Preiss-
) )3( Handler(PHسنتز از نیکوتینامید ( )NAMاز طریق مسیر نجات .بهطرز جالب توجهی ،هترو
دایمر ، CLOCK-BMAL1جدا از اینکه رونویسی ژنهای ساعت PERو CRYرا فعال میکند ،سایر
ژنهای کنترل شده با ساعت ( )CCGمانند NAMPTرا کنترل میکند NAMPT .آنزیمی کلیدی
برای سنتز NADاز نیکوتینامید ( )NAMاز مسیر نجات است که تحت کنترل ساعت شبانهروزی ریتم
شبانهروزی را نشان میدهد و منجر به نوسانات در سطح NAD⁺میشود [ .]125این یافتهها نشان
میدهد که مسیر آنزیمی NAMPT / NAD+/SIRT1محور تنظیم رونویسی ساعت شبانهروزی در
پستانداران را تعدیل میکند .در واقع ،در چرخهی بازخوردی ساعت شبانهروزی NAD+ ،به عنوان یک
"نوسان ساز متابولیکی" عمل میکند و ساعت مولکولی را از طریق SIRT1تنظیم میکند (شکل -2
.]123[ )7بنابراین از طریق اتصال چرخهی بازخوردی ساعت شبانهروزی با چرخهی آنزیمی NAMPT
SIRT1 / NAD+دو سیستم بیولوژیکی اصلی ،یعنی متابولیسم و ساعت شبانهروزی ،به هم پیوند
میخورند و با همکاری هم مسیرهای زیادی در پایین دست ،از جمله متابولیسم را تنظیم میکنند
[ .]122به عنوان یک کل ،این مشاهدات نشان میدهد که در دسترس بودن NAD+و SIRT1عملکرد
ساعت محیطی را تعیین میکنند ،و مکانیسمی دقیق برای تنظیم وضعیت متابولیک سلول توسط ریتم
شبانهروزی فراهم میکنند.
37
شکل .7-2حلقهی بازخورد جدید NAMPT/NADاز طریق SIRT1و :CLOCK:BMAL1رونویسی
CLOCK:BMAL1بازوی مثبت حلقهی بارخوردی رونویسی -ترجمه ساعت شبانهروزی است و کمپلکس پروتئینی
PERو CRYبازوی منفی را تشکیل میدهند و عملکرد ساعت را مهار میکند NAMPT/ NAD SIRT1 .یک
چرخهی بازخوردی شبانهروزی جدید است که واسطهی تنظیم موزون بسیاری از رویدادهای فیزیولوژیکی است .در این
حلقه بازخوردی NAD+به عنوان "نوسانگر متابولیکی" عمل میکند .عملکرد ، NAD+تنظیم پاسخهای فیزیولوژیکی
به ورودیهای تغذیهای و محیطی است و ریتمهای فیزیولوژیک و متابولیسم را به هم متصل میکند[.]123
عملکرد میتوکندری به شدت با متابولیسم ،وضعیت ردوکس و ریتم شبانهوزی مرتبط است.
میتوکندری برای تولید ATPاز طریق فسفوریالسیون اکسیداتیو ضروری است و منبع اصلی تولید ROS
است [ .]126عملکرد میتوکندری تا حد زیادی به پویائی میتوکندری یعنی تغییر شکل و اندازه ناشی
از همجوشی و شکافت میتوکندری وابسته است [ .]27در سلولهای پستانداران ،همجوشی میتوکندری
توسط دو پروتئین مرتبط با GTPaseساکن در غشاء خارجی میتوکندری یعنی MFN1و MFN2و
OPA1واقع در غشاء داخلی میتوکندری تنظیم میشود در مقابل شکافت میتوکندری در درجه اول
توسط DRP-1و پروتئین FIS1انجام میشود [ .]27اخیرا نشان داده شده است که تغییرات مورفولوژیک
میتوکندری تحت تاثیر تغییرات چرخهای روشنائی-تاریکی قررا میگیرد .پویائی میتوکندری به عنوان
عامل مؤثر یا از ضروریات الزم سیگنالینگ شبانهروزی میتوکندری عمل میکند و اختالل در آن منجر
به اختالل بیشتر در ساعت شبانهروزی سلولی میشود .شواهد اخیر نشان داده است که فعالیت شبانه-
روزی پروتئین DRP-1نقش اصلی را در اتصال چرخههای متابولیکی شبانهروزی و پویائی میتوکندری
ایفا میکند [ .]25همچنین مطالعات دیگر در این زمینه نشان دادند که پروتئین BMAL1در کبد،
بیان شبانهروزی ژن هایدرگیر در پویائی میتوکندری را تنظیم میکند [ .]31همچنین وابستگی
38
مورفولوژی میتوکندری به ژنهای ساعت در عضله اسکلتی موش نیز تأیید شده است و با اختالل در
عملکرد میتوکندری ارتباط دارد]127[.
مشاهدات اولیه در مورد رابطهی ساعت و مورفولوژی میتوکندری بیش از 20سال پیش در
سلولهای کبدی موش صحرایی انجام شد .این مطالعات نشان داده است که ساختار لولهای
میتوکندریایی با انتقال از فاز روشنائی به فاز تاریکی بهطور قابل توجهی کاهش یافت [ .]29اولین شواهد
درباره تنظیم شبانهروزی شکافت و همجوشی میتوکندری نشان میدهد که کمبود BMAL1در سلول-
های کبدی موشها باعث تشکیل میتوکندری متورم میشود .این موضوع در ارتباط با کاهش سطح
پروتئینهای شکافت میتوکندری مثل FIS1و عدم توانایی میتوکندری برای انطباق با نیازهای تغذیهای
در طول شبانهروز است [ .]31همچنین ،با ناک اوت کردن ژن BMAL1در بافت قلب موشها بیان
ژنهای MFN1و OPA1مربوط به همجوشی کاهش مییابد ،این اطالعات نشان میدهد که BMAL1
بهطور غیر مستقیم بر همجوشی میتوکندری تأثیر میگذارد [ .]128در تحقیقی توسط اشمیت و
همکاران ،)2019( 53ارتباط مولکولی بین کنترل شبانهروزی مورفولوژی میتوکندری و متابولیسم
اکسیداتیو در موشها بررسی شد .نتایج نشان داد که نقص ژنتکی در ژنهای PER1/2فیبروبالستهای
موش باعث از دست رفتن عملکرد ساعت شبانهروزی و اختالل ریتمیک در تولید ATPشد .در این
شرایط ،سطح ATPدرطول روز تغییر نمیکند و شبکهی میتوکندریایی در همهی زمانهای شبانهروز،
بصورت مجزا یا تکه تکه نمایان میشود که گواه آشفتگی در پویائی میتوکندری است .این نتایج دلیلی
بر کنترل مستقیم ساعت بر شبکه میتوکندری است .عالوه بر این نتایج این تحقیق نشان داد که شبکه
میتوکندری نیز به صورت بازخوردی سیگنالهایی به ساعت مولکولی ارسال میکند و بر آن تاثیر می-
گذارد؛ با مهار ژن ،DRP1ژنهای فعال کننده BMAL1و مهارکننده PER1و PER2نوسانات شبانه-
روزی خود را از دست میدهند .این نتایج نشانگر تعدیل ساعت هسته از طریق تغییرات روزانهی
فرآیندهای همجوشی و شکافت میتوکندری است که با چرخهی روشنائی -تاریکی هماهنگ هستند
[ .]25ارتباط میان پویائی میتوکندری با ساعت شبانهروزی پشتیبانی قوی بر نقش پویائی میتوکندری
بهعنوان یک مکانیسم تأثیرگذار و مهم برای تنظیم استفاده از سوبسترا و تولید انرژی در پاسخ به
چرخههای تاریکی-روشنائی است .اختالل در این فرآیند توانایی بافتها برای استفاده از منابع انرژی
لیپید و کربوهیدرات را مختل میکند و در سطح کل بدن بقاء سلول را به خطر میاندازد [.]129
ارتباط مستقیم بین تنشهای انرژی و ریتمیک شبانهروزی و پویائی میتوکندری عمدتا با واسطه
تغییرات شبانهروزی متابولیتهای سلولی انجام میشود .در این میان NAD+با احساس وضعیت
متابولیک سلولی به عنوان ارتباط متابولیکی بین ساعت شبانهروزی و عملکرد میتوکندری از طریق
استیله شدن وابسته به SIRT1عمل میکند [ .]130فرایند پویائی میتوکندری به شبکه میتوکندری
اجازه میدهد تا تولید انرژی را با توجه به نیازهای ارگانیسم تعدیل کند و حرکت میتوکندری آسیب
دیده را تنظیم کند .در دسترس بودن مواد مغذی و نیازهای متابولیکی بر پویائی میتوکندری تأثیر
53
- Schmitt. et al
39
میگذارد؛ افزایش طول میتوکندری اغلب در پاسخ به محرومیت از مواد مغذی مشاهده میشود و اجازه
تولید کارآمد ATPرا میدهد و برعکس ،شکافت میتوکندری معموال در زمان تغذیه بیش از حد مشاهده
میشود [ .]27در انسان هترودایمر BMAL1 :CLOCKدر پایان فاز روشنائی به اوج خود میرسند در
حالیکه PER: CRYدر پایان فاز تاریکی افزایش مییابد .در فاز روشنایی انسان ،در دسترس بودن مواد
مغذی باعث کاهش سطح NAD+و افزایش ATPمیشود که به ترتیب باعث کاهش فعالیت SIRT1و
AMPKمیشوند .در همان زمان ،میزان باالی اکسیژن HIF1αرا مهار کرده و تولید ROSرا افزایش
میدهد .در طول فاز روشنائی ،ساعت شبانهروزی رونویسی ژنهای NAMPTرا ارتقاء میدهد ،و سطح
NAD+افزایش مییابد .در پایان فاز روشنائی( شروع فاز تاریکی) ،سطح NAD+باالتر است و سطح
ATPکاهش مییابد .در پاسخ به افزایش سطح NAD+در شب ،سیرتوئین فعال میشود و باعث تخریب
اجزای اصلی ساعت میشود .در این مرحله میتوکندریها طی فرآیند همجوشی کشیدهتر شده و باعث
تولید کارآمد ATPمیشوند و چرخه جدیدی آغاز میشود (شکل .]130[ )8-2به عنوان یک کل ،این
مشاهدات نشان میدهد که در دسترس بودن NAD+و سیرتوئینها ،عملکرد ساعت محیطی را تعیین
میکنند و بر پویائی میتوکندری تاثیر میگذارند ،این فعل و انفعاالت مکانیسم ارزشمندی را برای تنظیم
دقیق وضعیت متابولیک سلول از طریق ریتم شبانهروزی فراهم میکنند .به نوبه خود ،بیوسنتز NAD+
وابسته به ساعت شبانهروزی اجازهی فعالیت پایدار SIRTرا میدهد ،و این امر بر نیاز به انرژی و فعالیت
میتوکندری تأثیر میگذارد [.]130
40
5-3-2ساعت عضالت اسکلتی و کنترل متابولیسم
تقریبا کلیه فرآیندهای فیزیولوژیکی ،متابولیک و غدد درونریز ،از جمله گلیکولیز ،متابولیسم
لیپید و کربوهیدرات و همچنین عملکرد قلبی عروقی تحت تأثیر ساعت شبانهروزی قرار دارند [.]115
در پستانداران ،عضله اسکلتی یک بافت کلیدی با انعطاف پذیری بسیار زیاد است .با تشکیل ∼ ٪40یا
بیشتر توده بدن ،عضالت اسکلتی را میتوان بزرگترین مجموعه ساعتهای محیطی در بدن انسان دانست
[ .]131شواهدی وجود دارد که عملکرد عضالت مثل رشد و تکثیر سلولهای عضالنی ،عملکرد حرکتی
عضالت و عملکرد متابولیک عضالت توسط ژنهای ساعت کنترل میشود [ .]50بر این اساس ،اولین
مطالعه انجام شده توسط میلر و همکاران ،)2007( 54در مجموع 267ژن ریتمیک در عضله اسکلتی
موش را شناسایی کردند [ .]132بیان ژنهای ساعت در عضله اسکلتی انسان و موش دارای نوساناتی
عمیق در فاز روشنائی و تاریکی است .در عضله اسکلتی موش ،اوج بیان ژنهای اصلی ساعت مثل
BMAL1هنگام انتقال از فاز تاریکی /فعالیت به فاز روشنائی /استراحت اتفاق میافتد .در مقابل،
ژنهایی که بازوی منفی ساعت را تشکیل میدهند مثل PER1/2و CRY1/2الگوی آنتی فازی را
نشانمیدهند و اوج بیان آنها قبل از انتقال از فاز استراحت به فاز فعالیت اتفاق میافتد [ .]133بیان
ژنهای ساعت عضله اسکلتی در نمونههای انسانی نیز اندازهگیری شده است ،نتایج نشان داد که بیان
BMAL1در عضله اسکلتی انسان نیز در انتقال از فاز فعال به فاز استراحت به اوج خود میرسد ،در
حالیکه CRY1/2 ،PER1/2/3آنتی فاز BMAL1هستند و بیان آنها در انتقال از فاز استراحت به فاز
فعالیت به اوج خود میرسد [.]134
با توجه به نقش مهم عضله اسکلتی در حفظ انرژی کل بدن ،متابولیسم سوبسترا و هومئوستاز
گلوکز ،اهمیت مطالعه ساعتهای عضالنی اسکلتی در حفظ سالمت متابولیک بهطور ویژه مشخص
میشود [ .]133عضالت اسکلتی ∼ ٪80جذب گلوکز بعد از غذا در انسان را تشکیل میدهد .عالوه بر
این ،عضله اسکلتی با تعدیل ذخیره و استفاده از سوبسترا به سرعت با نیازهای متابولیکی حین فعالیت
و یا وضعیت تغذیهای سازگار شود [ .]133فاکتورهای متنوعی در ارتباط با متابولیسم عضله اسکلتی از
ریتمیک شبانهروزی پیروی میکنند .به عنوان مثال ،غلظت گلوکز در پالسما صبح زود قبل از بیدار
شدن به اوج خود میرسد .و حساسیت به انسولین در افراد سالم در کل بدن در صبح بیشتر است و در
اواخر بعد از ظهر کاهش مییابد [ .]131همچنین استفاده از سوبستراها برای تولید انرژی نیز از الگوی
ریتمیک پیروی میکند .با پیش بینی فاز بیداری /تغذیه ،ساعت عضالت اسکلتی ترجیحا با فعال کردن
رونویسی ژنهایی که حساسیت انسولین و استفاده از گلوکز را تقویت میکنند مثل ،GLUT4استفاده
از سوبسترا را به سمت متابولیسم کربوهیدرات سوق میدهند در حالیکه ژنهای درگیر در اکسیداسیون
لیپید ،تخریب پروتئین و حمل و نقل اسیدهای آمینه را مهار میکند و در اواخر فاز بیداری /تغذیه،
بیان ژنهای لیپوژنیک را تنظیم میکند [.]131
54
- Miller. et al
41
پارامتر دیگری که به نظر میرسد توسط ساعت عضالت اسکلتی تنظیم میشود عملکرد
میتوکندری است .نشان داده شده است که میتوکندری عضله اسکلتی ظرفیت اکسیداتیو باالتری را در
ساعات شب در مقایسه با ساعات روز نشان داده است [ .]135گزارشهای دیگر نشان دادهاند که جذب
گلوکز تحریک شده توسط انسولین از طریق ناقل گلوکز در عضله اسکلتی ( )GLUT4توسط BMAL1
تنظیم میشود .مقادیر GLUT4تغیرات روزانه را نشان میدهد بطوریکه میزان آن در فاز فعال به اوج
میرسد و در فاز غیر فعال کاهش مییابد .در مقابل کمبود BMAL1در عضله اسکلتی باعث حذف
تغییرات روزانه این پروتئین و همچنین تنظیم نامناسب گلیکولیز و اکسیداسیون گلوکز از طریق عدم
فعالیت آنزیمهای متابولیک مانند هگزوکیناز )HK2( 2و پیروات دهیدروژناز( )PDHمیشود .این نتایج
متابولیسم غیر طبیعی گلوکز را هنگام کمبود BMAL1نشان میدهد [ .]9بهطور کلی ،این مشاهدات
یک رابطه نزدیک و متقابل بین وضعیت متابولیسم سلول عضالنی و ساعت شبانهروزی را نشان میدهند.
در این میان میتوکندری نقش اصلی را برای ادغام این ارتباطات دارد و فعالیت آن میتواند با توجه به
وضعیت تغذیهای سلول در زمانهای مختلف روز تغییر کند .بنابراین ،عالقه به تنظیم میتوکندری توسط
سیستم زمان سنجی شبانهروزی مورد توجه قرار گرفته است .این انعطاف پذیری را میتوان از طریق
مکانیسمهای متنوعی ،از جمله همجوشی و شکافت و تغییر متابولیتهای میتوکندری به دست آورد.
مقاومت به انسولین در کبد ،عضله و بافت چربی یک فرایند اصلی پاتوفیزیولوژیک در ایجاد و
پیشرفت دیابت نوع دو است که به عنوان یکی از چهار بیماری غیرواگیر توسط سازمان جهانی بهداشت
تعیین شده است [ .]40مقاومت به انسولین در عضله اسکلتی ،با کاهش جذب گلوکز تحریک شده توسط
انسولین در نتیجه کاهش سیگنالینگ انسولین و جابجایی GLUT4مشخص میشود .از آنجا که عضله
اسکلتی مسئول بیشتر جذب گلوکز در حالت پس از غذا است ،بنابراین مقاومت به انسولین در عضله
اسکلتی به افزایش سطح گلوکز پس از غذا و کاهش تحمل گلوکز کمک میکند .رویکرد اصلی در
پیشگیری و درمان مقاومت به انسولین اصالح سبک زندگی است .تحقیقات بر روی کمیت و کیفیت
فعالیت بدنی ،مصرف غذا و دارو متمرکز شده است .با این حال ،عوامل شبانهروزی از جمله زمان قرار
گرفتن در معرض نور ،فعالیت بدنی ،مصرف غذا ،دارو و رفتار خواب-بیداری نیز ممکن است برای
پیشگیری و درمان مقاومت به انسولین مهم باشد [ .]12اولین سرنخی که نشان داد سیستم زمانبندی
شبانهروزی ممکن است در پاتوفیزیولوژی مقاومت به انسولین دخیل باشد مشاهده ریتم روزانه تغییر
یافته در تحمل گلوکز در بیماران مبتال به دیابت نوع دو در دهه 1960است [ .]43بعدا ،مشاهدات
درموش جهش یافته Clockکه دچار چاقی ،افزایش قند خون و هاپرانسولینمی شدند [ .]136همچنین
کاهش عملکرد فیزیولوژیک میتوکندری در عضله اسکلتی موشهای جهش یافته CLOCKکه مشخصه
آن کاهش PGC-1αو کاهش محتوای میتوکندری همراه است که منجر عدم تحمل ورزشی در موش
42
میشود [ .]137اهمیت نقش ساعت شالنهروزی در عضالت اسکلتی بر عملکرد و رفتار فیزیولوژیکی با
استفاده از مدلهای مهار ژنتیکی BMAL1در موشها نشان داده شده است .از نظر متابولیکی ،این
موشها هیچگونه تغییر شبانهروزی در گلوکز یا تری گلیسیریدهای پالسما ،و جذب گلوکز با انسولین
نشان نمیدهند [ .]138تجزیه و تحلیل دقیقتر از ساختار و عملکرد سلولهای عضالت اسکلتی نشان
داد که مهار ژنتیکی BMAL1در موشها با کاهش تولید نیرو ،بینظمی در ساختار میوفیالمتها و
سارکومر و شرایط پاتولوژیک میتوکندری همراه است [ .]127بهطور خاص مهار BMAL1عضالت
اسکلتی با کاهش در mRNAو سطح پروتئین GLUT4همراه است [ .]9عالوه بر اختالل در حمل و
نقل گلوکز تحریک شده با انسولین ،کاهش BMAL1در عضله اسکلتی باعث کاهش تنظیم آنزیمهای
اصلی برای استفاده از گلوکز ،مانند هگزوکیناز 2 -و پیروات دهیدروژناز میشود [ .]9همچنین نشان
داده شده است که اختالل در ساعت مولکولی در مدلهای حیوانی منجر به لغو ریتم تنفس در
میتوکندری و تولید گونههای اکسیژن واکنش پذیر( ،)ROSمیشود [ .]129این نتایج بر اهمیت ساعت
عضالت اسکلتی در حفظ عملکرد عضالت و متابولیسم تاکید دارد .ساعتهای شبانه روزی در بافتهای
محیطی متابولیسم گلوکز ،حساسیت به انسولین و ترشح انسولین را تنظیم میکنند .ژنهای اصلی
ساعت در عضله مثل CLOCKو BMAL1از طریق تغییر در سطح پروتئین و جابجایی حامل گلوکز
حساس به انسولین ( )GLUT4و تعدیل مسیر سیگنالینگ انسولین از طریق بیان داستیالز SIRT1
حساسیت به انسولین عضالنی را تنظیم میکند (شکل.]12[ )8-2
شکل 9-2ساعت عضالنی و تنظیم حساست به انسولین :ساعت عضله از طریق سطح پروتئین و جابجایی غشای
ناقل گلوکز حساس به انسولین ) (GLUT4و از طریق تعدیل مسیر سیگنالینگ انسولین ،از طریق بیان دیاستیالز SIRT1
حساسیت به انسولین عضالنی را تنظیم میکند .عالوه بر این ،ساعت عضالنی حساسیت انسولین عضالنی را از طریق
استیالسیون هیستون ژنهای متابولیکی توسط HDAC3تنظیم میکند [.]12
43
7-3-2اختالالت شبانهروزی و رفتارهای اجتماعی در پیشرفت دیابت
طبق فرضیه اختالل شبانهروزی سالمت متابولیک هنگامی بهینه است که ریتمهای مختلف روزانه از
جمله ریتمهای ناشتائی-تغذیه و خواب-بیداری ،ریتمهای سیستم عصبی هورمونی و خودمختار و ریتم
ساعت مرکزی و محیطی ،همزمان با یکدیگر نوسان کنند .در مقابل ،عدم انطباق بین اجزای سیستم
شبانهروزی مانند ریتم رفتاری و فیزیولوژیکی میتواند منجر به اختالل شبانهروزی و ایجاد مقاومت به
انسولین و دیابت نوع دو شود [ .]12اختالالت شبانهروزی توسط رفتارهای اجتماعی در سبک زندگی
جوامع مدرن تشدید میشوند .برای مثال انواع مختلفی از برنامههای روزمره مانند ،روشنائی مصنوعی
درشب ،کمبود خواب مزمن ،شیفت کاری ،تغییر الگوی غذا خوردن در مجموع منجر به عدم هماهنگی
بین سیستم شبانهروزی داخلی و نشانههای محیطی در زمانبندی خارجی میشود .گزارش شده است
که اختالالت متابولیکی مانند چاقی ،بیماری کبد چرب و دیابت نوع دو همراه با بیماریهای قلبی عروقی
و التهابی با عدم انطباق شبانهروزی در انسان همراه است .قابل ذکر است ،تغییرات در الگوی خواب و
غذا خوردن منجر به ایجاد عدم انطباق شبانه روزی میشود ،و متعاقبا با این وضعیت بیشتر تشدید
میشود (شکل .]139[ )9-2اخیرا یک متاآنالیز نشان داد که شیفتهای کاری کارگران که در معرض
ترکیبی از قرار گرفتن در معرض نور ،غذا خوردن کمبود خواب در زمان شب قرار دارند ،خطر ابتال به
دیابت نوع دو را افزایش میدهند [ .]140همچنین گزارش شد یک شب بیخوابی در مقایسه با یک شب
خواب کامل ،منجر به افزایش سطح گلوکز پس از غذا میشود و این نشان دهنده کاهش استفاده از
گلوکز در بافتهای محیطی است [ .]141همچنین محدودیت مدوام خواب با اختالل در ریتمهای
شبانهروزی ،متابولیسم را تغییر میدهد و میتواند خطر چاقی و دیابت نوع دو را افزایش دهد [.]142
در ادمه با کشف این نکته که مصرف غذا در فاز شبانهروزی اشتباه (مرحله معمول خواب) باعث چاقی
در موشها میشود [ .]44مشخص شد که به طور فزایندهای ،نه تنها ترکیب رژیم غذایی ،بلکه عدم
تطابق زمان وعدههای غذایی با ساعتهای داخلی بدن بر سالمت متابولیک به شدت تأثیر میگذارد.
روی هم رفته ،این فرضیه که اختالل شبانهروزی در ایجاد مقاومت به انسولین در انسان نقش دارد با
یافتههای زیر پشتیبانی میشود :کاهش تحمل گلوکز ناشی از عدم انطباق شبانهروزی در انسان ،ارتباط
بین ژنهای ساعت عضله اسکلتی و مقاومت به انسولین ،اثرات تجربی مشاهده شده از قرار گرفتن در
معرض نور شبانه و اختالل در خواب بر متابولیسم گلوکز .و ارتباط خواب کوتاه مدت ،خواب طوالنی
مدت ،کیفیت پایین خواب ،تأخیر جت اجتماعی و شیفت کاری با مقاومت به انسولین .بنابراین ،به نظر
میرسد که اختالل در ریتم مرکزی و /یا ساعت بافتی به پاتوفیزیولوژی مقاومت به انسولین در سطح
بافت کمک میکند [.]12
44
شکل .10-2شرایط پاتولوژِیک با عدم انطباق شبانهروزی بین ساعتهای داخلی بدن و چرخههای محیطی
همراه است .کمبود خواب مزمن ،شیفت کاری ،تغییر الگوی غذا خوردن و جتالگ اجتماعی از علل اصلی عدم انطباق
سیستم شبانهروزی داخلی با نشانههای خارجی است [.]139
فعل و انفعاالت متقابل و بسیار نزدیک بین ساعت محیطی در عضله اسکلتی ،متابولیسم سوبسترا
و عملکرد میتوکندری نشان میدهد که عملکرد ساعت درون سلولی ممکن است پاسخهای مختلف
دورهای را به تمرین القاء کند و تغییرات ناشی از تمرین در بیان ژن را تعدیل کند .شواهدی در دست
است ،زمانبندی روزانه مصرف غذا ،فعالیت بدنی ،خواب و درمان دارویی میتواند تنوع پاسخ متابولیکی
و فیزیولوژیکی را ایجاد کند و بر پاتوژنز بیماری تأثیر بگذارد [ .]13این مفهوم باعث ایجاد عالقه در
مطالعات با هدف کشف زمان بهینه رفتارهای فیزیولوژیکی و همچنین رژیمهای درمانی برای بهبود
گلوکز و هومئوستاز انرژی شده است .زمان تمرین میتواند با توجه به زمان نسبت به ساعتهای محیطی،
زمان نسبت به وعدههای غذایی ،زمان نسبت به قرار گرفتن در معرض روشنائی -تاریکی مورد بررسی
قرارگیرد [ .]143اینکه آیا تمرینات ورزشی در تعامل با زمان روز و ساعت مولکولی میتواند مزایای
تمرینی را تنظیم کند در مراحل ابتدائی است .با این حال ،شواهدی وجود دارد که نشان میدهد ساعت
55
شبانهروزی در بافتهای محیطی میتواند به زمان ورزش پاسخ دهد .برای مثال ساتو و همکارانش
( ،)2019پاسخ یک دوره تمرین را در زمانهای مختلف بر متابولیسم عضالت اسکلتی در موشها بررسی
کردهاند .نویسندگان اثر متابولیکی قویتری در اوایل فاز فعال ( )early dark phase=ZT15نسبت به
اوایل فاز استراحت ( )early light phase=ZT3مشاهده کردهاند [ .]13عوامل رونویسی ساعت شبانه-
روزی CLOCK, BMAL1, PORαدر هر دو فازتاریکی و روشنائی موشهای تمرینی تنظیم مجدد
55
- Sato.et al
45
شدند .جالب توجه است ،بیان ریتمیک PER1در فاز استراحت ،صرف نظر از وجود یا عدم وجود یک
دوره تمرین ،عمال وجود ندارد .در حالیکه CRY1و CRY2فقط در موشهای گروه تمرینی در فاز
تاریکی نوسان قابل توجهی دارند [ .]13در تحقیق دیگری عزاگوری و همکاران ،)2019( 56نشان دادند
که ظرفیت ورزشی روزانه وابسته به روز و شدت ورزش تنظیم میشود و به اجزای مولکولی ساعت شبانه
وزی خصوصا پروتئین ساعت شبانهروزی PER1/2مرتبط است [ .]14ریتم شبانهروزی بیان آنزیمهای
متابولیک و متابولیتها با توجه زمان تمرین تغییر میکند .برای مثال ،تمرین در اوایل فاز روشنائی
( )ZT3نوسان روزانه ژنها و متابولیتهای مربوط به متابولیسم کربوهیدرات (مانوز-6-فسفات و فروکتوز)
را تحریک میکند اما ریتمیک ژنها و متابولیتهای مربوط به متابولیسم گلیسرول را کاهش میدهد.
در مقابل ،نوسان ریتمیک ژنها و متابولیتهای مربوط به متابولیسم کربوهیدرات پس از یک دوره
تمرین در اوایل فاز تاریکی ( )ZT15کاهش مییابد [ .]13هنگام تمرین در فاز تاریکی ،عضله اسکلتی
برای تولید استیل CoA-در چرخه TCAمیتوکندری به مسیر گلیکولیتیک متکی است و سطح آسیل
کارنیتین ،اسیدهای چرب متصل به کارنیتین برای انتقال به میتوکندری ،فقط پس از یک دوره تمرین
در فاز تاریکی به طرز چشمگیری افزایش مییابد .این نتایج به وضوح نشان دهنده تأثیر زمان تمرین بر
فعالسازی اکسیداسیون اسیدهای چرب در عضله اسکلتی است [.]13
عالوه بر تغییرات متابولیکی پاسخهای سیگنالینگ سلولی نسبت زمانبندی تمرین در عضله
اسکلتی متفاوت است .مسیرهای سیگنالینگ انسولین و متابولیسم گلوکز بهطور ویژه هنگام یک دوره
تمرین در اوایل فاز تاریکی فعال میشوند [ .]14عالوه بر این تمرین در اوایل فاز تاریکی ،مسیر HIF1α
را بهطور ویژهای فعال میکند .این دادهها موازی با مسیرهای پایین دست HIF1αمثل تحریک رگزایی
و گلیکولیز در عضله اسکلتی پس از یک دوره حاد تمرینی در فاز تاریکی است .بنابراین HIF1α ،به
عنوان یک واسطه کلیدی برای ایجاد تغییرات زمانی مسیرهای متابولیکی وابسته به زمان تمرین عمل
میکند [ .]13همچنین نشان داده شد که سطح ZMPهنگام ورزش افزایش مییابد ،اوج غلظت ZMP
هنگام ورزش در اواخر فاز تاریکی مشاهده شد ZMP .سیگنالینگ AMPKرا تقویت میکند و پیامدهای
متابولیکی فعالسازی AMPKمثل تحریک گلیکولیز و مهار سنتز لیپیدها و همچنین اکسیداسیون
اسیدهای چرب را فعال میکند [ .]14ماری و همکاران ،)2020( 57نشان دادند تمرین استقامتی
صبحگاهی باعث تأمین انرژی و ترمیم بافت میشود و در مقابل تمرین شبانه مسیرهای مربوط به استرس
و کاتابولیک را فعال میکند .همچنین فعال شدن GLUT4و افزایش جذب گلوکز به عضله اسکلتی
است به نظر میرسد بیشتر در نتیجه سازگاری با تمرین در اوایل روشنائی باشد [ .]144در مجموع این
مطالعات تاثیرات زمانبندی ورزش را بر برنامهریزی مجدد متابولیک برجسته میکند .اینکه تا چه اندازه
ساعتهای عضالت اسکلتی و از طریق چه مسیرهائی در بهبود تحمل گلوکز ،عملکرد میتوکندری و
متابولیسم در پاسخ به زمان مختلف تمرینات ورزشی نقش دارند باید مشخص شود .ادبیات موجود،
همگام سازی تمرین با زمان روز و ساعتهای شبانه روزی فرضیه جدیدی را مبنی بر وجود یک زمان
46
مطلوب برای دستیابی به قویترین تأثیر تمرینات ورزشی بر هومئوستاز متابولیک و بهبود اختالالت
متابولیک در افراد مبتال به T2DMایجاد کرده است .زمان تمرین میتواند دامنه فواید متابولیکی ناشی
از تمرین را تعیین کند ،این نتایج پتانسل بالقوه تمرین درمانی مبتنی بر کرونوبیولوژی را در نظر میگیرد.
این مطالعات دالیل منطقی برای ادامه تحقیقات زمانبندی تمرین به عنوان یک استراتژی درمانی برای
درمان بیماریهای متابولیک است که ساعت عضالت اسکلتی در آنها مختل میشود.
عملکرد صحیح شبانهروزی به عنوان پیش شرط حفظ سالمت متابولیک ظاهر میشود و اثرات
مثبت تمرینات ورزشی بر سالمتی ممکن است با تغییر ساعت شبانهروزی در عضله اسکلتی و یا نتایج
متابولیکی ورزشی وابسته به زمان روز اصالح شود .در این بخش مختصری از زیست شناسی شبانهروزی
و تاثیر آن بر متابولیسم بحث شد و همچنین چندین مکانیسم که اجزای مرتبط با ساعت مولکولی
هستند یعنی SIRT1و NAD+میتوانند از طریق تعامل با سیستم شبانهروزی و بالعکس بر عملکرد
میتوکندری و سالمت متابولیسم نقش داشته باشند .همچنین تأثیر زمانبندی تمرین بر ساعت مولکولی
و ژنهای متابولیکی درگیر در متابولیسم گلوکز و لیپید با تأکید بر عضله اسکلتی ،بررسی شد .انتظار
میرود مطالعات آینده تعامل زمانبندی تمرینات ورزشی را با زیست شناسی شبانهروزی میتوکندری و
اهمیت آن در سالمت متابولیک را روشن کند .با توجه به ارتباط قوی بین سبک زندگی و اختالل ژنهای
ساعت عضله اسکلتی با اختالالت متابولیکی ،تقویت ساعتهای شبانهروزی برای بهبود کیفیت زندگی
به عنوان یک رویکرد ضروری برای جلوگیری و آسیب شناسیهای متابولیکی به شمار میرود .این عوامل
میتواند چشم اندازهای جدیدی برای مداخالت تمرینی وابسته به زمان روز باز کند و از اهمیت آن به
عنوان کرونوتراپی پشتیبانی کند.
47
4-2پیشینه تحقیق
تا کنون تحقیقی که تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر پروتئینهای پویائی میتوکندری و NAD+ /SIRT1
بررسی کند یافت نشد .همچنین هیچ تحقیقی در زمینه تاثیر تمرین ورزشی بر پروتئینهای ساعت
شبانهروزی یافت نشد .خالصهای از پیشینه تحقیق در جداول ( )2-3( ،)2-2( ،)2-1ارائه شده است.
پیراوی و همکاران ( .)2019تأثیر تمرین با شدت زیاد ( )HIITو تمرین مداوم با شدت کم
( )LICTرا بر بیان ژنهای MFN2و DRP-1در عضله اسکلتی ،و میزان گلوکز و انسولین سرم مورد
بررسی قرار دادند .موشهای گروههای تمرینی به مدت 8هفته و پنج جلسه در هفته روی تردمیل
دویدند .تمرین HIITبا شدت ٪85- ٪80حداکثر سرعت و تمرین LICTبا ٪55- ٪50حداکثر سرعت
اجرا شد .تجزیه و تحلیل آماری نشان دادکه در گروههای تمرینی بیان ژن MFN2و DRP-1بهطور
معنیداری به ترتیب افزایش و کاهش یافت .به نظر میرسد که هردو تمرین HIITو LICTبا بهبود
شاخصهای همجوشی و شکاف میتوکندری و اصالح شاخص مقاومت به انسولین و هومئوستاز گلوکز،
بر پویائی میتوکندری و دیابت تأثیر مفیدی دارند [.]92
زعفرانیه و همکاران ( ،)2018تحقیقی را با هدف بررسی تأثیر 12هفته تمرین هوازی بر
بیان پروتئینهای همجوشی – شکافت میتوکندری از جمله DRP-1و MFN2و OPA1در عضالت
قلب موشهای دیابتی نوع 2انجام دادند .بدین منظور ده موش صحرایی با میانگین سنی 10هفته،
تمرین هوازی 12هفتهای ( 5روز در هفته 30 ،دقیقه در روز) بر روی تردمیل انجام دادند .نتایج تحقیق
نشان داد که میزان پروتئین OPA1افزایش معنیداری یافت .در حالیکه بیان پروتئینهای MFN2و
DRP1افزایش کمی یافتند .در نتیجه تمرین هوازی احتماال شکاف و همجوشی میتوکندری را در
عضالت قلب موشهای دیابتی نوع 2تنظیم میکند [.]93
محسن زاده و همکاران ( ،)2020تأثیر تمرین تناوبی بر بیان ژنهای SIRT1و PGC1-αدر
عضله اسکلتی موشهای دیابتی بررسی کردند .بدین منظور 8هفته تمرین 5 ،روز در هفته روی تردمیل
با سرعت 38-16متر بر دقیقه انجام شد .نتایج نشان داد که 8هفته تمرین تناوبی بر افزایش ژنهای
PGC1-αو SIRT1تأثیر معنیداری دارد .تمرینات تناوبی منجر به افزایش بیان GLUT4و حساسیت
به انسولین میشود و سطح سالمت عضالت را بهبود میبخشد [.]145
48
کوهپایه و همکاران ( ،)1398تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی و تداومی را بر بیان ژن SIRT1
در عضله قلب موشهای صحرائی چاق بررسی کردند .گروههای تمرین تناوبی و تداومی به مدت 8هفته،
سه جلسه در هفته به ترتیب با شدت 80تا 85و 50تا 55درصد حداکثر سرعت روی تردمیل دویدند.
نتایج تحقیق نشان داد که بیان ژن SIRT1در هر دو گروه تمرینی تناوبی و تداومی افزایش معنیداری
نشان داد .در مجموع به نظر میرسد تمرین تناوبی شدید نسبت به تمرین تداومی کم شدت اثرات مفید
بیشتری بر بهبود بیان ژن SIRT1در عضله قلب موشهای چاق دارد [.]147
ویرانکی و همکاران ،)2016( 59تحقیقی را با هدف تمرین با شدت متوسط بر عملکرد میتوکندری
موشهای دیابتی انجام دادند .بدین منظور موشهای چاق دیابتی به مدت 5روز در هفته با سرعت -10
11متر در دقیقه تمرین دویدن بر روی تردمیل برای 5هفته را انجام دادند .تنظیم کننده بیوژنز
میتوکندری و سطوح MFN2و ،DRP-1اندازهگیری شد .نتایج تحقیق نشان داد که برنامه تمرینی از
کاهش نسبت MFN2/DRP-1در قلب موش دیابتی جلوگیری میکند .در نتیجه تمرین با شدت
متوسط ،باعث جلوگیری از شکافت بیش از حد میتوکندری و بهبود عملکرد انقباضی میوکارد در موش-
های چاق دیابتی میشود [.]94
58
- Fealy et al
59
-Veeranki et al
49
چاوالن و همکاران ،)2017( 60تأثیر تمرین با شدت زیاد ( )HIITو تمرین مداوم با شدت
متوسط ( )MICTرا بر کنترل هایپرگالیسمی و عملکرد میتوکندری عضله اسکلتی موشهای db / db
بررسی کردند .بدین منظور گروههای تمرینی 5روز در هفته و طی 10هفته روی تردمیل دویدند .گروه
MICTبه مدت 80دقیقه (شیب 0درجه) با ٪60-50حداکثر سرعت ( )Vmaxکه طی تست فزاینده
عملکردی بدست آمد بر روی تردمیل دویدند .گروه HIITسیزده دوره 4دقیقه (شیب 20درجه) با
Vmax 85-90٪تمرینات را اجرا کردند .نتایج نشان داد که HIITگلیسمی ناشتا و HbA1cرا کاهش
داد .در تمام نشانگرهای عملکرد میتوکندری ارزیابی شده ،هیچ تفاوتی بین سه گروه به جز مقدار کل
پروتئینهای زنجیره انتقال الکترون ،به میزان کمی در گروه HIITدر مقابل کنترل افزایش یافته است.
به طور مشابه ،پروتئین ،MFN-2نشانگر همجوشی میتوکندریایی که در حالت دیابتی سرکوب میشود،
توسط پروتکلهای MICTیا HIITاصالح نشده است .تجزیه و تحلیل وسترن بالت افزایش معنیدار
محتوای GLUT4عضله و نسبت فسفوریالسیون Aktبا انسولین را در گروه HIITنشان داد .به نظر
میرسد HIITبا مکانیزمهای مستقل از سازگاری میتوکندری ،متابولیسم گلوکز را به طور موثرتری
نسبت به MICTدر موشهای دیابتی بهبود میبخشد [.]35
موور و همکاران ،)2019( 61تأثیر تمرین حاد و مزمن را بر سیگنالینگ پویایی میتوکندری و
همچنین تأثیر تنظیم کننده شکاف میتوکندری ( )DRP1بر عملکرد ورزشی و سازگاری عضالت اسکلتی
را بررسی کردند .بدین منظور موشهای هتروزیگوت DRP1--و همچنین موشهای سالم با قند خون
طبیعی تمرینات ورزش حاد و مزمن را انجام دادند .نتایج تحقیق نشان داد که تمرین استقامتی تمام
جنبههای چرخه میتوکندریایی ،یعنی شکافت -همجوشی ،بیوژنز و میتوفاژی را تحت تأثیر قرار میدهد.
فسفوریالسیون DRP-1 ser6161در موشهای نر و ماده در حین تمرین حاد در عضله افزایش یافت و
پس از تمرین به حالت اولیه برمیگردد .بیان DNML1به شدت با عوامل شناخته شده برای تنظیم
متابولیسم میتوکندری و سازگاری با ورزش مرتبط بود .کمبود DRP-1باعث کاهش استقامت عضالت
میشود و ظرفیت دویدن را کاهش میدهد .همچنین DRP-1بر سازگاریهای عضالنی در پاسخ به
تمرین ورزشی نقش دارد .این یافتهها اهمیت پویائی میتوکندری بهویژه سیگنالینگ DRP-1را در
تنظیم عملکرد و سازگاری با تمرینات استقامتی نشان میدهد [.]96
هئو و همکاران ،)2021( 62نشان دادند که تمرین هوازی با شدت متوسط ،اختالل عملکرد و
پویائی میتوکندری را در عضالت اسکلتی موشهای چاق بهبود میبخشد .بدین منظور موشهای نر 4
هفتهای پس از دریافت رژیم غذای پر چرب ( )HFDتمرین هوازی بر روی تردمیل را با سرعت 13-16
متر/دقیقه 50-40 ،دقیقه در روز 6 ،روز در هفته به مدت 12هفته انجام دادند .ساختار ،عملکرد و
پویائی میتوکندری در عضله دوقلو مورد بررسی قرار گرفت .نتایج نشان داد که 12هفته تمرین ورزش
هوازی ،عدم تعادل همجوشی و شکافت میتوکندری ناشی از HFDرا بهبود میبخشد ،و باعث افزایش
60
-Chavanelle et al
61 - Moore et al
62
- Heo et al
50
MFN1/2در گروههای تمرینی شد .همچنین تمرینهوازی متوسط از طریق بهبود عملکرد میتوکندری
مقاومت به انسولین ناشی از چاقی را در عضله اسکلتی کاهش میدهد و آسیب ساختاری میتوکندری
ناشی از چاقی را با بهبود پویایی میتوکندری و میتوفاژی معکوس میکند ،بر این اساس پیشنهاد میکند
که تمرین هوازی متوسط ،ممکن است در محافظت از عضله اسکلتی از طریق کاهش اختالالت
میتوکندری و مقاومت به انسولین ناشی از چاقی نقش درمانی داشته باشد [.]36
وانگ و همکاران ،)2022( 63تاثیر تمرین هوازی را بر ظرفیت اکسیداتیو میتوکندری عضله
اسکلتی در موشهای مبتال به اختالل تحمل گلوکز مورد بررسی قرار دادند .بدین منظور 8هفته تمرین
هوازی 5 ،روز هفته ،با شدت متوسط انجام شد .پس از هشت هفته شاخصهای متابولیسم لیپید سرم،
سطح مالوندی آلدئید و سوپراکسید دیسموتاز و SDH ،PDH ،LDHو CCOاندازهگیری شد .همچنین
از روش وسترن بالت برای تشخیص سطوح پروتئین PGC-1α ،NOX4و MFN2در عضله دوقلو
استفاده شد .نتایج نشان داد که 8هفته تمرین هوازی باعث بهبود تحمل گلوکز ،کاهش مقاومت به
انسولین ،بهبود اختالالت متابولیسم لیپید و کاهش استرس اکسیداتیو میشود .ورزش هوازی 8هفته
ای بیان NOX4عضله اسکلتی را کاهش میدهد و تحمل گلوکز را افزایش میدهد و بیان ،PDH ،LDH
SDHو CCOرا در عضله اسکلتی موش کاهش میدهد .همچنین سطح پروتئین MFN2و PGC-1α
را افزایش میدهد .در مجموع این تحقیق نشان میدهد که تمرین هوازی میتواند متابولیسم انرژی را
تسریع کند .این فرآیند ممکن است شامل دو جنبه باشد :اول ،افزایش بیان آنزیمهای متابولیسم
اکسیداتیو و ترویج چرخه اسید تری کربوکسیلیک .دوم ،افزایش بیان MFN2و تسریع همجوشی
میتوکندری برای تنظیم متابولیسم انرژی و کاهش استرس اکسیداتیو و مقاومت به انسولین [.]148
آکسرود و همکاران ،)2022( 64تاثیر تمرین ورزشی بر همجوشی و شکافت میتوکندری در
عضله اسکلتی بزرگساالن چاق کم تحریک را مورد بررسی قرار دادند .برنامه تمرینی هوازی به مدت 12
هفته ( 5روز در هفته 85 ،درصد )HRMAXاجرا شد .بیوپسی عضله اسکلتی قبل و بعد از تمرین انجام
شد .بیان پروتئینهای همجوشی -شکافت میتوکندری FIS1 ،OPA1 ،MFN2 ، MFN1و PGC-1α
و HSC70از طریق وسترن بالت ارزیابی شد .نتایج نشان داد که تمرین هوازی منجر به بهبود حساسیت
به انسولین ،ظرفیت هوازی و اکسیداسیون چربی و همچنین کاهش وزن بدن ،توده چربی و گلوکز ناشتا
شد .همچنین 8هفته تمرین هوای باعث کاهش پروتئین FIS1در عضله اسکلتی شد در حالیکه تأثیر
معنیداری بر پروتئینهای OPA1 ،MFN2 ، MFN1نداشت .تمرین هوازی نسبت پروتئینهای
همجوشی را به پروتئینهای شکافت بهبود بخشید که با بهبود دفع گلوکز همبستگی مثبت داشت .در
مجموع نتایج این تحقیق نشان داد که تمرین ورزشی بیان پروتئینهای همجوشی و شکافت میتوکندری
را تغییر میدهد و شبکه لولهایتری را تقویت میکند .این تغییرات ممکن است به بهبود حساسیت به
انسولین و استفاده از سوبسترا که پس از تمرین ورزشی مشاهده میشود کمک کند [.]37
51
هانگ لیو و همکاران ،)2018( 65تاثیر تمرین با شدت متوسط را بر عملکرد میتوکندری و
محور SIRT1/AMPK/PGC1-αعضله اسکلتی موشهای دیابتی db/dbبررسی کردند .تمرین ورزشی
با شدت متوسط ( 5/2متر در دقیقه ،یک ساعت در روز 5 ،روز در هفته ؛ 8هفته) بر روی تردمیل اجرا
شد .نتایج تحقیق نشان داد که عالئم مقاومت به انسولین از جمله افزایش قند خون ،هایپرانسولینمی و
تحمل گلوکز با تمرین متوسط تغییر پیدا نکرد .اما تمرین از کاهش توده عضالت گاستروکینموس و
تیبالیس قدامی در موشهای گروه تمرینی جلوگیری کرد .تمرین باعث افزایش بیان SIRT1و PGC1α
و AMPKشد و بیان ژنهای درگیر در بیوژنز میتوکندری از جمله NRF1 , TFAMافزایش یافت .در
مجموع ،تمرین با شدت متوسط سیگنالینگ NF-kBرا مهار میکند و SIRT1/AMPK/PGC1-αرا
فعال میکند و آتروفی عضالت موشهای دیابتی را کاهش میدهد [.]38
گئو و همکاران ،)2020( 66در تحقیق خود نشان دادند که درمان با آدیپونکتین با تنظیم بیان
پپتید مشتق شده از میتوکندری MOTS-cو پاسخ آن به تمرین ورزشی از طریق APPL1-SIRT1-
PGC-1αمقاومت به انسولین را در موشها بهبود میبخشد .بدین منظور موشهای C57BL/6تحت
رژیم غذایی پرچرب و رژیم تمرینی قرار گرفتند .تمرینات ورزشی به مدت 8هفته 5 ،روز هفته60 ،
دقیقه با سرعت 20متر/دقیقه اجرا شد .نتایج نشان داد که تمرین ورزشی از طریق تنظیم افزایشی مسیر
APPL1-SIRT1-PGC-1αتولید و/یا ترشح MOTS-cعضله اسکلتی را با واسطهگری سیگنالدهی
آدیپونکتین تنظیم میکند .این تحقیق بینشی از مسیرهای سلولی و مولکولی در پاتوژنز دیابت ارائه
میدهد و نشان میدهد که MOTS-cیک هدف درمانی جدید بالقوه در درمان دیابت است [.]149
67
( ،)2020تاثیر تمرین ورزشی بر سطوح پروتئینهای مسیر سیگنالینگ وو و همکاران
NAD+/SIRT1در عضله اسکلتی موشهای کم تحرک مورد بررسی قرار دادند .بدین منظور موشهای
نر C57BL/6به مدت 8هفته ،پنج بار در هفته تمرینات ورزشی را با استفاده از تردمیل حیوانی انجام
دادند و پس از آن عضالت دوقلو برداشته و آنالیز شدند .نتایج این تحقیق نشان داد که پس از 8هفته
مداخله تمرینی ،سطوح پروتئینهای NAD+ ،FOXO1 ،SIRT1 ،AMPKو PGC-1αدر گروههای
تمرینی بهطور معنیداری افزایش یافته است .در مجموع این نتایج نشان میدهد تمرین ورزشی میتواند
در تنظیم مسیر NAD+/SIRT1در عضالت دوقلو مؤثر باشد [.]39
لوئی و همکاران ،)2019( 68در تحقیق خود نشان دادند که تمرین ورزشی SIRT1را تنظیم
میکند تا اختالل متابولیک را در کلیه و کبد موشهای دیابتی db/dbکاهش دهد .بدین منظور تمرینات
ورزشی به مدت 8هفته 5 ،روز 60 ،دقیقه ،با سرعت 5متر در دقیقه روی تردمیل اجرا شد .نتایج نشان
داد که تمرین ورزشی از افزایش وزن در موشهای db/dbجلوگیری کرد ،اما سطح گلوکز و انسولین را
کاهش نداد .افزایش معنیدار پروتئین SIRT1از طریق تمرین با کاهش استیالسیون NF κBدر کلیه
65
-Hung-Wen Liu
66
- Guo. et al
67 - Woo et al
68
- Liu et al
52
و کبد موشهای گروه تمرینی مرتبط بود 8 .هفته تمرین باعث افزایش فعالیت سیترات سنتاز ،کمپلکس
II ،Iو Vمیتوکندری ،و PGC1αدر سطح پروتئین در کلیه موشهای دیابتی شد .بنابراین تنظیم
مثبت SIRT1ناشی از تمرین اختالل متابولیک در دیابت را کاهش میدهد [.]150
گوالم و همکاران ،)2016( 69تاثیر تمرین ورزشی بر سطح NAD+و NADHموشهای تغذیه
شده با HFDرا بررسی کردند .پس از شش هفته رژیم غذایی HFDبرنامهی تمرینی به مدت 6شش
هفته ،شش روز هفته 45 ،دقیقه با سرعت 15متر در دقیقه روی تردمیل اجرا شد .نتایج تحقیق نشان
داد که هیچ تغییر قابلتوجهی در وزن بدن در پاسخ به ورزش مشاهده نشد HFD .بهطور قابل توجهی
چاقی ،تحمل گلوکز ،انسولین پالسما ،سطوح NADHو فعالیت سیترات سنتاز را در عضله اسکلتی و
کبد تغییر داد .با این حال ،تمرین ورزشی باعث افزایش معنیدار سطوح NAD+در عضله اسکلتی شد
در حالیکه بر سطوح NAD+کبد تغییری ایجاد نشد .تمرین ورزش همچنین فعالیت سیترات سنتاز در
عضله را بهبود بخشید .بهطور کلی این دادهها نشان میدهد که شش هفته تمرین میتواند باعث وارونگی
عدم تحمل گلوکز ناشی از چاقی شود که با اثرات مختص بافت و تغییرات عملکرد میتوکندری در عضله
و کبد مرتبط است [.]151
یودین و همکاران ،)2017( 70تاثیر تمرین و مکمل نیکوتین آمید مونونوکلئوتید ( )NMNرا
بر سطوح NAD+در موشهایی که مادران آنها با رژیم غذائی پرچرب تعذیه شدند بررسی کردند.
مداخله تمرینی به مدت 9هفته روی تردمیل اجرا شد .نتایج نشان داد که چاقی مادر باعث افزایش
چربی و تری گلیسیرید کبدی ،کاهش تحمل گلوکز ،سطوح NAD+کبد و فعالیت سیترات سنتاز در
فرزندان شد .هر دو مداخله تمرینی و مکمل NMNچاقی را کاهش دادند ،و بهبود متوسطی در تحمل
گلوکز و بهبود نشانگرهای عملکرد میتوکندری و سطح NAD+نشان دادند .در مجموع به نظر میرسد
مکمل NMNنسبت به تمرین اثرات قویتری بر کاتابولیسم چربی در کبد دارد [.]152
جوسفین و همکاران ،)2021( 71تاثیر ترکیبی تمرین و مکمل مونونوکلئوتید نیکوتین آمید
( )NMNبر کنترل هایپرگالیسمی موشهای چاق ناشی HFDبررسی کردند .پس از ده هفته رژیم
غذائی HFDبرنامه تمرینی به مدت 8هفته ( 6روز 50 ،دقیقه) روی تردمیل و یا تمرین +مکمل NMN
اجرا شد .نتایج تحقیق نشان داد که تمرین ورزشی بهتنهایی باعث بهبود اختالالت متابولیک ناشی از
HFDو افزایش NAD+میشود .اگر چه تجویز مکمل NMNبه تنهایی باعث افزایش سطح NAD+شد
با این حال ترکیب تمرین با مکمل NMNباعث شد که چندین جنبه از مزایای متابولیکی ناشی از
تمرین از جمله تحمل گلوکز ،ترشح انسولین تحریک شده با گلوکز و تجمع تری گلیسیریدهای کبدی
در موشهای چاق مختل شود .در مجموع فواید ناشی از تمرین بر کنترل هایپرگالیسمی توسط مکمل
NMNدر موشهای چاقی ناشی از HFDکاهش مییابد [.]153
69
- Golam. et al
70 - Uddin. et al
71
- Josephine.et al
53
استیدل و همکاران .)2016 ،72تحقیقی را با هدف تاثیر تمرین بر ژنهای ساعت بیماران
مبتال به بیماری عروق کرونر و دیابت نوع 2انجام دادند .بدین منظور نوزده بیمار مبتال به CAD
و 50-64( T2DMسال) به مدت شش ماه برنامه تمرین را انجام دادند .مداخله تمرینی چهار هفته بین
ساعت 08:00و 16:00در بیمارستان انجام شد و بیماران رژیم غذایی هیپوکالری دریافت کردند و به
دنبال آن یک برنامه 5ماهه تمرین در خانه بین ساعت 18تا 20انجام شد .در آغاز مطالعه ،پایان چهار
هفته و پس از شش ماه ،پارامترهای عوامل خطرزای قلبی عروقی و همچنین مجموعهای از ژنهای
ساعت عضله اسکلتی شامل ALAS1 CRY2 ،PER1 ،CLOCKاندازهگیری شد .نتایج این تحقیق
نشان دادکه تمرین ورزشی هیچ تاثیری بر ژنهای CRY2 ،PER1 CLOCKندارد اما اثرات معنیداری
بر ژن مرتبط با ساعت ALAS1دارد [.]154
اریکسون و همکاران ،)2020( 73تحقیقی را با هدف بررسی تأثیر تمرینات ورزشی بر ژنهای
ساعت عضالت اسکلتی در بزرگساالن مبتال به چاقی و پیش دیابتی انجام دادند .بدین منظور 12هفته
تمرین هوازی ( 5روز در هفته 60 ،دقیقه دویدن روی تردمیل با شدت %85حداکثر ضربان قلب) اجرا
شد .بیان ژن و پروتئین PER1/2 , CRY1/2 ،CLOCK ،BMAL1در عضله چهارسر قبل و بعد از
مداخله جمعآوری شد .نتایج تحقیق نشان داد که حساسیت محیطی به انسولین (میزان دفع گلوکز) و
ظرفیت ورزش (حداکثر اکسیژن مصرفی) با تمرین ورزش بهبود یافته است .افزایش معنیداری در
ژنهای ساعت BMAL1و PER2مشاهده شد .در حالیکه سایر ژنهای CLOCK, CRY1/2 , PER1
تغییر معنیداری مشاهده نشد .نتیجه اینکه تمرینات ورزشی بر ساعت مولکولی عضله اسکلتی در
بزرگساالن مبتال به چاقی و پیش دیابت تأثیر میگذارد و بیان ژن عضله اسکلتی BMAL1ممکن است
حساسیت به انسولین را بهبود بخشد [.]155
دالبرام و همکاران .)2019( 74تحقیقی را با هدف " تاثیر دویدن داوطلبانه بر روی چرخ
گردان در دو زمان مختلف در فاز تاریکی را بر دفع گلوکز و پروتئینهای ساعت بررسی کردند .بدین
منظور موشهای نر هشت هفتهای ،با ٪60رژیم غذایی پرچرب ( )HFDو % 10رژیم غذایی کم چرب
( )LFDتغذیه شدند .پس از 4هفته رژیم غذایی مربوطه ،یک گروه تمرین در 4ساعت اول فاز تاریک
به چرخ دسترسی داشتند ( )ZT: 16-12و گروه دیگر در 4ساعت آخر مرحله تاریک به چرخ دسترسی
داشتند ( .)ZT:20-24برنامه تمرینی دویدن به مدت 4هفته اجرا شد .نتایج تحقیق نشان دادکه VWR
در اواخر فاز تاریکی باعث کاهش وزن بدن در مقایسه با VWRدر ابتدای فاز تاریکی شد .برعکس ،زمان
انجام VWRدر روز بر عملکرد انسولین و دفع گلوکز تأثیر نمیگذارد .سیگنالینگ انسولین (پروتئین
AKTو )GLUT4در عضله اسکلتی موشهای تغذیه شده با HFDتحت تأثیر VWRمحدود شده در
72
-Steidle-Kloc et al
73 -Erickson et al
74
-Dalbram et al
54
روز قرار نمیگیرد VWR .مستقل از زمان تمرین در اوایل یا اواخر فاز تحرکی بر روی پروتئینهای اصلی
ساعت در تأثیر میگذارد .بطوریکه VWRفراوانی BMAL1و CLOCKدر عضله چهار سر ران را
افزایش داد در حالیکه فراوانی PER2و CRY1توسط VWRتغییر نکرده است .در مجموع دویدن
داوطلبانه روی چرخ در اواخر فاز تاریکی ،بدون تغییر در عملکرد انسولین باعث بهبود چاقی ناشی از
رژیم غذایی در موشها میشود [.]156
ساویک و همکاران ،)2019( 77تحقیقی را باهدف مقایسه تمرین عصرگاهی در مقابل تمرین
صبحگاهی بر بهبود سطح گلوکز خون در افراد مبتال به دیابت نوع دو انجام دادند .تمرینات به مدت 2
هفته در دو زمان صبحگاهی (ساعت )08:00و عصرگاهی (ساعت )16:00با شدت زیاد ) (HIITبرای
سه جلسه در هفته انجام شد .نتایج تحقیق نشان داد که انجام تمرینات در عصر در بهبود قند خون
مردان مبتال به دیابت نوع 2مؤثرتر از تمرینات صبحگاهی است .نکته جالب توجه این بود که تمرین
صبحگاهی تاثیرات حاد و مضری بر گل.کز خون دارد و باعث افزایش گلوکز خون میشود [.]16
75
-Sato et al
76 -Ezagouri et al
77
-Savikj et al
55
چیانگ و همکاران ،)2019( 78تاثیر 12هفته تمرین ورزشی با شدت متوسط در صبح و
بعدازظهر را بر پاسخ گلوکز خون بیماران مبتال به دیابت نوع دو مورد بررسی قرار دادند .نتایج نشان داد
که تمرین ورزشی با شدت متوسط صبحگاهی در بهبود گلوکز خون ( )FBGموثرتر است .نویسندگان
بیان داشتند که 12هفته تمرین با شدت متوسط برای بیماران مبتال به دیابت نوع دو بیخطر به نظر
میرسد و زمان تمرین ممکن است بر VO2maxو کنترل متابولیک مرتبط با تمرین تأثیر بگذارد [.]17
ژانگ و همکاران ،)2022( 79تأثیر زمانبندی تمرین هوازی را بر کیفیت میتوکندری و ساعت
مولکولی در کبد موشهای db/dbمورد بررسی قرار دادند .بدین منظور هشت هفته تمرین هوازی5 ،
روز هفته ،با سرعت متوسط در دو زمان :تمرین شبانه ( 8:00بعداز ظهر ،فاز فعال موش) و تمرین
صبحگاهی ( 8:00صبح ،فاز استراحت موش) انجام شد و بیان پروتئین با روش وسترن بالت اندازهگیری
شد .نتایج نشان داد که هر دو تمرین باعث کاهش معنیدار سطح گلوکز خون و کلسترول سرم شد و
در مقایسه با تمرین شبانه ،تمرین صبحگاهی بهطور معنیداری حساسیت به انسولین را در موشهای
db/dbبهبود بخشید .تمرین هوازی بر پروتئین BMAL1تاثیر معنیداری ندارد اما باعث افزایش بیان
پروتئین CLOCKدر کبد موشهای دیابتی شد .تمرین هوازی در هر دو زمان تاثیری بر بیان پروتئین
همجوشی میتوکندری MFN1و پروتئین شکافت میتوکندری DRP-1نداشت .در مجموع این تحقیق
نشان داد که تمرین صبحگاهی برای افزایش حساسیت به انسولین و انتقال گلوکز در دیابت نوع دو
مفیدتر است ،در حالیکه تمرین شبانه ممکن است اختالل میتوکندری را از طریق CLOCK-
mitophagy-apoptosisدر کبد بهبود بخشد و در نتیجه اختالالت گلوکز و چربی را کاهش دهد [.]157
5-2جمعبندی
مطالعات قبلی بر روی مدلهای انسانی و حیوانی نشان دادند که انواع متفاوت مداخالت تمرینی
با تغییر مؤثر پروتئینهای پویائی میتوکندری ( MFN2و )DRP-1و نشانگرهای عملکرد میتوکندری
( SIRT1و )NAD+اثرات مطلوبی بر بهبود سالمت متابولیک در شرایط دیابتی دارد .با این حال بیشتر
تحقیقات موجود در زمینهی پویائی و عملکرد میتوکندری موضوع ریتم شبانهروزی و اثر زمان روز بر
نتایج تمرینی نادیده گرفته شده است .عالوه براین تحقیقات محدودی در سالهای اخیر در زمینهی
زمانبندی تمرین و نقش ساعتهای شبانهروزی انجام شده است که دالیلی قدرتمند برای تقویت عملکرد
متابولیکی عضله اسکلتی با واسطهی زمان تمرین ارائه میدهند .همچنین میتواند پاسخی به پارادایم-
های موجود درباره تاثیر زمان تمرین بر کنترل هایپرگالیسمی و مقاومت به انسولین باشد .بنابراین
بسیار مهم و جذاب است که عالوه بر کمیت ،شدت ،مدت و نوع تمرین ،نقش زمان تمرین بر ساعت
شبانهروزی و تنظیم پویائی میتوکندری در شرایط دیابتی بررسی شود تا عوامل بالقوهای که در تعیین
سالمت میتوکندری و دستیابی به حداکثر نتایج تمرینی دارند شناسایی شوند.
56
نمونه روش بافت نتایج جدول(.)2-1تاثیر تمرین بر MFN2 , DRP-1 نویسندگان
موش بیان ژن عضله MFN2 تأثیر تمرین ( )HIITو تمرین مداوم ( )LICTبر ژن- پیراوی و
دیابتی اسکلتی DRP-1 های MFN2و DRP-1در عضله اسکلتی موشهای همکاران
دیابتی 8( .هفته 5 ،جلسه HIIT ،با شدت ٪85- ٪80 ()2019
حداکثر سرعت و LICTبا ٪55- ٪50حداکثر ][92
سرعت)
موش بیان عضله MFN2 تأثیرتمرین هوازی بر بیان پروتئینهای همجوشی – زعفرانیه و
دیابتی پروتئین قلب OPA1 شکافت میتوکندری در قلب موشهای دیابتی نوع دو. همکاران
DRP-1
( 12هفته 5 ،روز در هفته 30 ،دقیقه) ()2018
][93
انسان بیان عضله MFN1/2 تاثیر تمرین هوازی بر ژنهای پویائی میتوکندری، Fealy et al
چاق پروتئین اسکلتی DRP-1 فسفوریالسیون ) DRP-1 (ser616و ارتباط آن با ()2014
OPA1
HOMA-IR اکسیداسیون چربی و حساسیت به انسولین در افراد ][95
چاق 12( .هفته 60 ،دقیقه 5 ،روز 85-80،حداکثر
ضربان قلب)
موش بیان عضله MFN2 تاثیر تمرین با شدت متوسط بر عملکرد میتوکندری Veeranki et
دیابتی پروتئین قلب DRP-1 (بیوژنز و پویائی میتوکندری) موشهای دیابتی5( . al
()2016
هفته 5 ،روز 11-10 ،متر /دقیقه) ][94
موش بیان عضله Glucose تأثیر تمرین با شدت زیاد ( )HIITو تمرین مداوم با Chavanelle
دیابتی پروتئین اسکلتی Hb1ac شدت متوسط ( )MICTبر کنترل هایپرگالیسمی و )et al (2017
MFN2
DRP1 عملکرد میتوکندری عضله اسکلتی موشهای db / ][35
GLUT4 10( .dbهفته 5 ،روز در هفته 80 :MICT ،دقیقه،
( :HIIT ، Vmax 50-60٪شیب 20درجه)-85 ،
( Vmax 90٪
موشهای بیان عضله MFN2 تأثیر تمرین حاد و مزمن بر سیگنالینگ پویایی Moore et -
هتروزیگوت پروتئین اسکلتی DRP1 میتوکندری و همچنین تأثیر تنظیم کننده شکاف )al (2019
—DRP1 میتوکندری ( )DRP-1بر عملکرد ورزشی و سازگاری ][96
موشهای عضالت اسکلتی
سالم
موشهای بیان عضله MFN1/2 تاثیر تمرین هوازی با شدت متوسط بر عملکرد و Heo et al
چاق ناشی پروتئین اسکلتی DRP-1 پویائی میتوکندری در عضالت اسکلتی موشهای )(2021
HOMA-IR
HFDاز Glucose چاق ناشی از 12( .HFDهفته تمرین هوازی بر ][36
روی تردمیل ،با سرعت 13-16متر /دقیقه50-40 ،
دقیقه 6 ،روز هفته)
موش چاق بیان عضله MFN2 تاثیر تمرین هوازی بر ظرفیت اکسیداتیو میتوکندری wang et al
ناشی از پروتئین اسکلتی PGC-1α عضله اسکلتی در موشهای مبتال به اختالل تحمل )(2022
Insulin
HFD resistance گلوکز 8 ( .هفته تمرین هوازی 5 ،روز هفته ،با شدت ][148
Oxidative متوسط)
metabolism
انسان بیان عضله MFN1/2 تاثیر تمرین ورزشی بر همجوشی و شکافت Axelrod. et
چاق پروتئین اسکلتی OPA1 میتوکندری در عضله اسکلتی افراد چاق. )al (2022
FISI
PGC1α (برنامه تمرینی هوازی به مدت 12هفته 5 ،روز در ][37
HSC70 هفته 85 ،درصد )HRMAX
VO2MAX
Glucose
Fusion/fission
57
نمونه روش بافت نتایج جدول ( .)2-2تاثیر تمرین بر NAD+/SIRT1 نویسندگان
موش بیان ژن عضله SIRT1 تأثیر تمرین تناوبی بر بیان ژنهای SIRT1و محسن زاده و
دیابتی اسکلتی PGC1α PGC1-αو GLUT4در عضله اسکلتی موش- همکاران
GLUT4
های دیابتی 8 ( .هفته 5 ،روز ،با سرعت 38-16 ()2020
متر /دقیقه ) ][145
انسان سطوح SIRT1 تاثیر تمرین هوازی بر سطوح سرمی شاخصهای ویزواری و
دیابتی سرم HOMA-IT متابولیکی ( ) FGF21-SIRT1در زنان مبتال به همکاران
Glucose
دیابت نوع دو( .هشت هفته تمرین هوازی ،سه جلسه ()2018
در هفته) ][146
موش چاق بیان ژن عضله SIRT1 تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی و تداومی بر بیان ژن کوهپایه و
قلب SIRT1در عضله قلب موشهای صحرائی چاق8 ( . همکاران
هفته ،سه جلسه در هفته به ترتیب با شدت 85 - 80 ()1398
و 55 - 50درصد حداکثر سرعت). ][147
موش بیان عضله HOMA-IR تاثیر تمرین با شدت متوسط بر عملکرد میتوکندری، Hung-Wen
دیابتی پروتئین اسکلتی Glucose و محور SIRT1/AMPK/PGC1-αعضله )Liu (2018
SIRT1
PGC1α اسکلتی موشهای دیابتی 8( .db/dbهفته تمرین با ][38
شدت متوسط 5متر /دقیقه ،یک ساعت 5 ،روز در
هفته)
موش چاق بیان عضله SIRT1 درمان با آدیپونکتین با تنظیم بیان پپتید مشتق شده Guo. et al
ناشی از پروتئین اسکلتی PGC1α از میتوکندری MOTS-cو پاسخ آن به تمرین )(2020
Insulin
HFD resistance ورزشی از طریق APPL1-SIRT1-PGC-1α ][149
مقاومت به انسولین را در موشها بهبود میبخشد8( .
هفته 5 ،روز هفته 60 ،دقیقه با سرعت 20متر/دقیقه)
موش بیان کبد و Weight تاثیر تمرین ورزشی بر SIRT1و اختالل متابولیک Liu et al
DB/DB پروتئین کلیه Glucose در موشهای دیابتی db/db )(2019
Insulin
SIRT1 ( 8هفته 5 ،روز 60 ،دقیقه ،سرعت 5متر /دقیقه) ][150
PGC1α
موش بیان عضله NAD+ تاثیر تمرین ورزشی بر سطوح پروتئینهای مسیر Woo et al
پروتئین اسکلتی SIRT1 سیگنالینگ NAD+/SIRT1در عضله اسکلتی )(2020
AMPK
PGC1α موشهای کم تحرک 8 ) .هفته ،پنج بار در هفته ،یک ][39
FOXO ساعت 10 ،متر بر درقیقه)
موش ماده بیان عضله Weight تاثیر تمرین ورزشی بر سطح NAD+و NADH Golam. et al
تغذیه شده پروتئین اسکلتی NAD+ موشهای تغذیه شده با 6 ( . HFDهفته 6،روز هفته، )(2016
NADH
HFDبا و کبد 45دقیقه ،سرعت 15متر /دقیقه) ][148
موش ماده بیان کبد NAD+ تاثیر تمرین و مکمل نیکوتین آمید مونونوکلئوتید Uddin. et al
تغذیه شده پروتئین ( )NMNبر سطوح NAD+در موشهایی که مادران )(2017
HFDبا آنها با رژیم غذائی پرچرب تعذیه شدند ][149
( 9هفته 5 ،روز هفته 60 ،دقیقه 10 ،متر /دقیقه)
موش چاق بیان عضله NAD+ تاثیر ترکیبی تمرین و مکمل مونونوکلئوتید نیکوتین Josephine.et
ناشی از پروتئین اسکلتی Glucose آمید ( )NMNبر کنترل هایپرگالیسمی موشهای al
()2021
HFD و کبد چاق ناشی ( .HFDپس از ده هفته رژیم غذائی
HFDبرنامه تمرینی به مدت 8هفته 6 ،روز50 ، ][150
دقیقه روی تردمیل و یا تمرین +مکمل NMNاجرا
شد).
58
نمونه روش بافت نتایج جدول(.)2-3تاثیر تمرین بر BMAL1-PER2 نویسندگان
انسان بیان ژن عضله PER1 تاثیر تمرین بر ژنهای ساعت بیماران مبتال به بیماری Steidle-
دیابتی اسکلتی CRY2 عروق کرونر و دیابت نوع دو .مداخله تمرینی بین Kloc et al
CLOCK )(2016
ALAS1 ساعت 08:00و 16:00در بیمارستان (یک ماه) 5 +
ماهه تمرین در خانه ساعت 20-18 ][151
انسان بیان ژن عضله BMAL1 تأثیر تمرین ورزشی بر ژنهای ساعت عضالت اسکلتی Erickson et
پیش و اسکلتی PER2 در بزرگساالن مبتال به چاقی و پیش دیابتی12( .هفته )al (2020
CLOCK
دیابتی پروتئین CRY1/2 تمرین هوازی 5 ،روز 60 ،دقیقه دویدن روی تردمیل ][152
PER1 با شدت %85حداکثر ضربان قلب)
موش بیان عضله AKT/GLUT4 تاثیر دویدن داوطلبانه بر روی چرخ گردان در دو زمان Dalbram et
چاق ناشی پروتئین اسکلتی BMAL1 مختلف در فاز تاریکی بر دفع گلوکز و پروتئینهای (2019) al
CLOCK
از HFD CRY1 ساعت عضله اسکلتی موشهای چاق ناشی از HFD ][153
PER2 (چهار هفته تمرین ،در 4ساعت اول فاز تاریک (-12
Weight * at )ZT: 16و 4ساعت آخر مرحله تاریک (ZT:20-
ZT20-24
.)24
compare to
ZT12-16
انسان سطح - Glucose مقایسه تمرین عصرگاهی و صبحگاهی بر بهبود سطح Savikj et al
دیابتی سرم training at گلوکز خون افراد مبتال به دیابت نوع دو ( .دو هفته3، )(2019
afternoon
training at جلسه ،در دو زمان صبحگاهی (ساعت )08:00و ][16
morning عصرگاهی (ساعت )16:00
انسان سطح - Glucose مقایسه تاثیر 12هفته تمرین ورزشی با شدت Chiang. et
دیابتی سرم training at متوسط در صبح و بعد از ظهر بر پاسخ گلوکز خون )al (2019
afternoon ][17
training at در بیماران مبتال به دیابت نوع دو
*morning
موش بیان ژن عضله BMAL1,PER2 تشریح فیزیولوژیکی و مولکولی ظرفیت ورزشی در Ezagouri et
و اسکلتی Exercise موش و انسان. )al (2019
* performance
پروتئین Glucose (یک ساعت تمرین در دو زمان از فاز فعال موش و ][14
*metabolism انسان ،اوایل فاز تاریکی ( )early-dark phaseو
*AMPK اواخر فاز تاریکی (.)lete-dark phase
*PPARα
*exercise at
early dark phase
compare to late
dark phase
موش بیان ژن عضله Metabolism زمان ورزش تأثیرگذاری بر مسیرهای متابولیک Sato. et al
و اسکلتی *glucose عضالنی و هومئوستاز انرژی را مشخص میکند .یک )(2019
*Glycolysis
پروتئین Insulin جلسه تمرین حاد بر روی تردمیل در اوایل فاز روشنائی ][13
*signaling ( )early light phase=ZT3و اوایل فاز تاریکی
*HIFα ( )early dark phase= ZT15بر متابولیسم
*at ZT15
عضالت اسکلتی در موشها در ساعات ،12 ،8 ،4 ،0
compare to ZT3
16و 20ساعت پس از 60دقیقه تمرین
موش بیان کبد BMAL1 تأثیر زمانبندی تمرین هوازی بر وضعیت متابولیک، Zhang. et al
دیابتی پروتئین CLOCK کیفیت میتوکندری و ساعت مولکولی در کبد )(2022
MFN1
DRP-1 موشهای ( .db/dbهشت هفته تمرین هوازی 5 ،روز، ][154
*Glucose با سرعت متوسط در دو زمان :تمرین شبانه ( 8:00بعد
*GLUT4 از ظهر ،فاز فعال موش) و تمرین صبحگاهی (8:00
* at morning
صبح ،فاز استراحت موش)
compare to
afternoon
59
فصل سوم
60
در مقدمه های فصل 2تا 5می نویسیم در Commented [s17]:
1-3مقدمه فصل قبل چه کردیم و در این فصل چه کاری انجام خواهیم داد
روشهای پژوهش در واقع ابزارهای دستیابی به حقیقت هستند .انتخاب روش پژوهش بستگی به هدفها
و ماهیت موضوع پژوهشی و امکانات اجرائی دارد .در این فصل به شرح و توضیح روش شناسی پژوهش
شامل روش اجرا ،نمونه آماری ،متغیرها ،ابزارها و روش جمعآوری و اندازهگیری اطالعات و روشهای
تجزیه تحلیل دادهها میپردازیم.
روش پژوهش حاضر از نوع تجربی ،از لحاظ هدف توسعهای و از لحاظ اجرا آزمایشگاهی مبتنی
بر مدل حیوانی است .تمام اعمال انجام شده روی حیوانات مطابق دستورالعمل کمیته اخالق کار با
حیوانات آزمایشگاهی اجرا شد. با ارزیابی پس آزمون Commented [s18]:
جامعه آماری این تحقیق موشهای نر سالم موجود در حیوان خانه دانشکده دامپزشکی دانشگاه
شهید چمران اهواز است .در این تحقیق تجربی ،موشهای نر سالم 8-6هفتهای ،نژاد NMRIبا میانگین
وزنی 25-30گرم از خانه حیوانات آزمایشگاهی دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز تهیه
شدند .همه حیوانات در شرایط کنترل شده 12:12روشنائی-تاریکی و دمای 22±2درجه سانتیگراد
نگهداری شدند و بهطور آزادانه آب و غذا دریافت کردند .پس از دو هفته سازگاری اولیه ،موشها بهطور
تصادفی به دو گروه کنترل (تعداد= )10و دیابتی (تعداد= )20تقسیم شدند .موشهای گروه کنترل با باالخره 2گروه یا 3گروه گروه تمرین Commented [s19]:
دیابت چه شد؟!
80
رژیم غذایی معمولی جوندگان با حدود 10درصد کالری از چربی و گروه دیابتی با رژیم غذایی پرچرب اصال نقش تمرین حذف شده است!
( )HFDبا حدود 60درصد کالری از چربی (آزمایشگاه رویان ،اصفهان ،ایران) تغذیه شدند.
80
)- High Fat Diet (HFD
61
4-3فرآیند تحقیق
نگهداری حیوانات براساس خط مشی انجمن حمایت از حیوانات آزمایشگاهی مورد استفاده برای
اهداف علمی و آزمایشگاهی صورت گرفت .حیوانات در حیوان خانه دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید
چمران اهواز در قفسهای جداگانه (هر قفس 3سر موش) ساخته شده از جنس پلی اتیلن شفاف تمیز
و استریل ،تحت شرایط استاندارد (دمای محیط 22درجه سانتیگراد ،شرایط کنترل شده 12:12ساعته
روشنایی–تاریکی) نگهداری و با دسترسی نامحدود به آب و غذا به طور آزادانه تغذیه شدند .آب مصرفی
موشها آب شهری بود که در ظروف آبخوری از جنس PVCدر اختیار موشها قرار میگرفت .زمان
شروع روشنایی در ساعت 6صبح ) (ZT0و زمان شروع تاریکی در ساعت 6عصر ) (ZT12در نظر Commented [s20]:
وقتی به این صورت نوشته می شود Commented [s21]:
گرفته شده است .برای اطمینان از شرایط محیطی مناسب و حفظ رطوبت ،دما و تهویه مناسب (برای برداشت بر این است که شما در این ساعت کار کرده اید فقط به
تعدیل سطح آلودگی موجود در محل و کاهش بوی بد ناشی از تجمع آمونیاک حاصل از ادرار حیوانات ساعت خودتان اشاره کنید
باالخره 15یا Commented [s22]: 12
و کاهش احتمال بیماریهای تنفسی در حیوانات) از دستگاه تهویه هوا و از دماسنج و رطوبت سنج برای عدم تطابق مطالب نوشته شده در این فصل و چکیده مشاهده می شود
پایش تغییرات شبانهروزی دما و رطوبت استفاده میشود .همچنین قفسهای نگهداری حیوانات بصورت با دقت بیشتری دوباره مطالعه شود
هفتگی با آب و ماده شوینده شستشو شد .برای حفظ نظافت قفسها و جمعآوری ادرار و مدفوع حیوانات
از پوشال (تراشه چوب) استریل استفاده میشود .زمانبندی فرآیند تجربی تحقیق در شکل ( )3-1نمایش
داده شده است.
در تحقیق حاضر ،بهمنظور القاء تجربی دیابت نوع دو به موشها ترکیبی از HFDو تزریق
استرپتوزوتوسین )STZ( 81با دوز کم استفاده شد [ .]158بر این اساس موشهای گروه دیابتی به مدت
پنج هفته با HFDتغذیه شدند .پس از پنج هفته ،حیوانات یک دوز تزریق داخل صفاقی ( STZسیگما-
آلمان) محلول در بافر سیترات سدیم ( )pH 4.4را به میزان 20میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن دریافت
کردند .پس از تجویز STZبه مدت 24ساعت ،موشها به جای آب به محلول قندی دسترسی داشتند
تا از افت قند خون کشنده جلوگیری شود .جهت اطمینان از ایجاد دیابت ،پنج روز پس از تزریق ،STZ
گلوکز خون موشها در حالت ناشتا با نمونهگیری خون از ورید دم و استفاده از دستگاه گلوکومتر
( ،GALAتایوان) اندازهگیری شد .غلظت گلوکز خون ناشتا > 6/5میلیمول/لیتر (117میلیگرم بر دسی
لیتر) به عنوان شاخص دیابتی شدن در نظر گرفته شد .سپس ،حیوانات در گروههای کنترل و دیابتی
بهطور تصادفی بر اساس زمان تمرین به دو گروه اوایل فاز روشنائی ( )ZT3و اوایل فاز تاریکی ()ZT15
81
- Streptozotocin
62
تقسیمبندی شدند .گروههای تجربی در دو زمان به شرح زیر بودند .)1( :کنترل (تعداد= .)2( ،)10دیابتی
(تعداد= .)3( ،)10دیابتی+تمرین (تعداد = )10جدول (.)3-1
3-4-3مداخله تمرینی
82
1-3-4-3آزمون عملکرد ورزشی
آزمون عملکرد ورزشی بر اساس آثار منتشر شده قبلی [ ]35انجام شد .در ابتدا تمام موشها
سه روز قبل از انجام آزمون عملکرد ورزشی با تردمیل جوندگان (برج صنعت آزما ،ایران) آشنا شدند.
بدین منظور موشها به مدت 5-3دقیقه روی تردمیل غیر فعال قرار گرفتند و پس از آن تردمیل روشن
شد و برای مدت پنج دقیقه با سرعت 6متر در دقیقه مرحله گرم شدن انجام میشد و سپس موشها
به قفس بازگردانده میشدند .در روز آزمون ابتدا موشها به مدت 5دقیقه روی تردمیل خاموش قرار
گرفتند و سپس آزمون عملکرد ورزشی با پنج دقیقه گرم کردن و سرعت شش متر در دقیقه شروع شد
و سپس افزایش سرعت تردمیل به میزان دو متر در دقیقه هر دو دقیقه تا زمان خستگی انجام شد .این
آزمون تا رسیدن به خستگی ادامه یافت که به عنوان عدم توانایی در حفظ سرعت دویدن است و علیرغم
تحریک خفیف با عصای چوبی موشها قادر به ادامه دویدن نباشند و توانائی حفظ سرعت دویدن را
نداشته باشند هر موش که خسته میشد با ثبت حداکثر سرعت دویدن ( )Vmaxبالفاصله از تردمیل
خارج و به قفس خود بازگردانده میشد .این آزمون در پایان هشت هفته به منظور اثر بخشی تمرین
تکرار شد.
82
Maximal Treadmill Test
63
2-3-4-3آشنائی اولیه با مداخله تمرینی
موشهای دو گروه تمرینی شش روز قبل از مداخلهی تمرینی هشت هفتهای به شرح زیر با
تردمیل و مداخله تمرینی آشنا شدند :روز اول ،دویدن با سرعت 5متر در دقیقه به مدت 30دقیقه.
روزهای دوم-ششم :سرعت به تدریج در هر روز یک متر در دقیقه و زمان 10دقیقه افزایش یافت؛ تا
اینکه به سرعت 10متر در دقیقه و زمان 60دقیقه در روز ششم رسیدند [.]159
تمرین هوازی دویدن روی تردمیل در مطالعات قبلی [ ]160 ,159 ,35توضیح داده شده است.
برنامهی تمرینی شامل دویدن مداوم روی تردمیل با شدت متوسط بود .همه موشهای گروههای تمرینی
برنامهی تمرینی را به مدت هشت هفته ،پنج روز در هفته 60 ،تا 80دقیقه در روز ( 10دقیقه گرم
کردن 65-45 ،دقیقه دویدن 5 ،دقیقه سرد کردن) انجام دادند .شدت تمرین هوازی معادل با %60-50
حداکثر سرعتی ( )Vmaxاست که در آخرین آزمون عملکرد ورزشی موشها به دست آمده است .برای
ایجاد سازگاری تمرینی ،شدت تمرین و زمان تمرین از هفته سوم تا هفته هشتم به تدریج افزایش یافت
( سرعت از 10متر در دقیقه به 12متر در دقیقه و زمان دویدن از 45به 60دقیقه) (جدول .)2-3در
تمامی مراحل اجرای تمرین ،تردمیل روی شیب صفر درجه و بدون اعمال شوک تنظیم شده بود و بدین
منظور از لمس پشت حیوان با کمک عصای چوبی استفاده شد .پس از انجام تمرین موشها به قفسهای
خود بازگردانده میشدند و مجاز به خوردن و نوشیدن آزادانه بودند .از آنجا که طیف گستردهای از
پارامترهای فیزیولوژیکی مثل تغذیه و فعالیت خودبخودی بر عملکرد ورزشی در زمانهای شبانهروز تأثیر
میگذارد از مداخله در فعالیت یا رفتار تغذیهای حیوانات قبل و بعد از پروتکل تمرین خودداری شد.
زمان اجرای تمرین به عنوان ) Zeitgeber Time (ZTتعریف میشود ،که بیانگر زمان بر اساس
نشانههای زمانی در حالت 12ساعت روشنائی و 12ساعت تاریکی است [ .]161زمان شروع روشنایی
ساعت شش صبح ) (ZT0و زمان شروع تاریکی ساعت شش عصر ) (ZT12در نظر گرفته شده است. Commented [s24]:
[ .]13بر این اساس ،موشهای گروههای تمرین در اوایل فاز روشنائی ( )ZT3سه ساعت پس از شروع
روشنائی معادل با ساعت 9:00صبح ،و در اوایل فاز تاریکی ( ،(ZT15سه ساعت پس از شروع تاریکی
معادل با ساعت 9:00شب تحت تمرین قرار گرفتند [ ]13موشهای گروه کنترل و دیابتی نیز مطابق
با زمان تمرین روی تردمیل ثابت (شم/ورزشی) قرار گرفتند. گروه ها را واضح بنویسید به این صورت Commented [s25]:
مفهوم نیست باالخره چند گروه با چه عناوینی و چه وظایف کاری
داشتید!
64
شکل ( :)3-1زمانبندی روند تجربی 17هفتهای پژوهش .هفته :2-0آشنائی با محیط و گروهبندی ،هفته : 7-3
شروع رژیم HFDگروههای دیابتی و تزریق ، STZهفته :8آزمونهای تائید دیابت نوع ،FBG( 2تست قند خون
ناشتا) ،هفته :9اجرای آزمون عملکرد ورزشی حداکثر سرعت ( )Vmaxو مرحله اولیه پروتکل ورزشی ،هفته :17-10
پروتکل هشت هفته تمرین هوازی ،هفته :18قربانی کردن موشها و نمونهگیری.
65
5-3متغیرهای تحقیق
1-5-3متغیر مستقل
)1تمرین هوازی
)2زمان روز
2-5-3متغیرهای وابسته
پروتئینهای ساعت شبانهروزی( BMAL1و )PER2 )1
پروتئینهای پویائی میتوکندری ( DRP-1و )MFN2 )2
+
عوامل تنظیم کننده عملکرد میتوکندری و ساعت شبانهروزی ( NADو )SIRT1 )3
شاخص مقاومت به انسولین (گلوکز ،انسولین و )HOMA-IR )4
پروتئین جذب گلوکز در عضله اسکلتی ()GLUT4 )5
6-3ابزار اندازهگیری
دستگاه نوارگردان ویژه جوندگان (شرکت برج صنعت آزما ،ایران)
ترازوی وزن کشی حیوانات ( ،achinچین)
دستگاه گلوکومتر جهت اندازهگیری میزان گلوکز خون در طول مطالعه ( ،GALAتایوان)
دماسنج و رطوبت سنج و تایمر روشنائی-تاریکی
ست تشریح (شامل :قیچی ،دسته اسکالپل ،پنس و غیره برای نمونهبرداری از حیوان)
سرنگ انسولین برای تزریق و سرنگ معمولی 5و 10سیسی برای خونگیری
الکل سفید آزمایشگاهی
66
2-6-3لوازم و تجهیزات آزمایشگاه سلولی مولکولی
تانک ازت حاوی نیتروژن مایع برای منجمد کردن فوری نمونهها
دستگاه سانتریفیوژ
سمپلر برای جداسازی سرم
سر سمپلر
استوانه مدرج
میکروتیوپ
دستگاه االیزا ریدر
دستگاه هموژنایزر
دستگاه الکتروفورز افقی
تانک وسترن بالت
شیکر گردان
انکوباتور شیکردار
7-3گردآوری دادهها
تمامی مراحل خونگیری و کالبد شکافی موشها با توجه به زمان تمرین انجام شد :در ساعت
9:00صبح برای گروههای اوایل فاز روشنائی و ساعت 9:00شب برای گروههای اوایل فاز تاریکی [.]13
برای تعیین تاثیرات طوالنی مدت تمرین و حذف هرگونه تاثیرات حاد دویدن 48 ،ساعت پس از آخرین
جلسهی تمرینی موشها به صورت معمول در قفسهای خود نگهداری شدند .سپس در روز بافتبرداری
پس از 12ساعت ناشتائی ساعت ابتدا وزن موشها با ترازو اندازهگیری شد و سپس با تزریق داخل
صفاقی کتامین ( 100میلیگرم بر کیلوگرم) و زایالزین ( 10میلیگرم بر کیلوگرم) بیهوش شدند .سپس
با برش پوست در ناحیه شکم و قفسه سینه ،از طریق بازکردن حفره شکمی ،حدود 10میلی لیتر خون
مستقیما از قلب موشها جمعآوری و به لوله آزمایش منتقل شد .نمونههای خونی به سرعت سانتریفیوژ
شدند و سرم با سانتریفیوژ (به مدت 15دقیقه) جدا شد و در دمای -20درجه سانتیگراد نگهداری
شد .بعد از خونگیری ،تمام عضله دوقلو از هر دو پا جدا شده و تحت شرایط استریل با دقت جداسازی
و پس از شستشو با آب مقطر بافت عضله مورنظر بالفاصله در نیتروژن مایع منجمد شد و برای تجزیه و
تحلیل بعدی در دمای -80درجه سانتیگراد نگهداری شد.
67
2-7-3تجزیه و تحلیل بیوشیمیایی
غلظت گلوکز خون ناشتا با استفاده از روش رنگ سنجی آنزیمی طبق پروتوکل شرکت سازنده
(پیشتاز طب ،ایران) اندازهگیری شد .غلظت انسولین سرم با استفاده از کیت االیزا انسولین موش
( ،Uppsala ،Mercodiaسوئد) طبق پروتکل سازنده اندازه گیری شد .شاخص مقاومت به انسولین با
استفاده از مدل ارزیابی هموستاز با استفاده از فرمول زیر ارزیابی شد:
)ɱU/ml)] / 22.5.انسولین ناشتا × ( )mmol/lگلوکز ناشتا = HOMA-IR شماره فرمول Commented [s26]:
بدین منظور 50میلیگرم بافت در 500میکرولیتر بافر لیز RIPAهمراه با کوکتلهای بازدارنده
پروتئاز روی یخ لیز شد .غلظت پروتئین با روش برادفورد تعیین شد .مقادیر مساوی از لیزها در %10
SDS-PAGEجدا شدند .سپس پروتئین با استفاده از دستگاه بالت بر روی غشاهای PVDFمنتقل شد
و با استفاده از شیر بدون چربی 10درصد ( )Sigma, Germanyدر دمای 4درجه سانتیگراد مسدود
شد .غشاها به مدت 2ساعت در دمای اتاق با آنتیبادی اولیه BMAL1, PER2, MFN2, DRP-1,
( GLUT4, SIRT1جدول )3-3رقیق شده در محلول مسدود کننده 1:1000انکوبه شدند .پس از سه
بار شستشو 15دقیقهای در سالین بافر تریس با Tween 20غشاها با یک آنتی بادی ثانویه ( mouse
)anti-rabbit IgG-HRP: sc-2357. santacruzمناسب کونژوگه با پروکسیداز ترب کوهی
( )Horeseredish peroxidaseرقیق شده در محلول مسدود کننده 1:500به مدت 2ساعت انکوبه
شدند .پس از سه بار شستشو ،واکنش پروتئین با استفاده از کیت تشخیص ECLمشاهده شد
( .)Western C; Bio-Radبارگذاری پروتئین به رنگپذیری پروتیئن هیپوگزانتین فسفریالز ترانسفرار
( )HPRTنرمال شد .تجزیه و تحلیل چگالی نوری با استفاده از ژل اسکنر Bio-5000 Plusانجام شد.
68
4-7-3اندازهگیری غلظت NAD+در بافت عضله
8-3روشهای آماری
از نرم افزار SPSSنسخۀ 25و نرم افزار Prism9جهت تجزیه و تحلیلهای آماری و ترسیم
نمودارها استفاده شد .دادهها به صورت میانگین ±انحراف معیار بیان شد .نرمال بودن دادهها با استفاده
از آزمون شاپیرو-ویلک و همگنی واریانسها با استفاده از آزمون لوین بررسی شد .جهت بررسی تغییرات
بین گروهی از آزمون آنالیز واریانس دو راهه (گروه ×زمان) با اثرات اصلی زمان و وضعیت تمرینی (گروه)
استفاده شد .آزمون تعقیبی توکی برای مقایسههای زوجی بین گروههای مورد مطالعه استفاده شد.
ضریب همبستگی پیرسون برای ارزیابی روابط بین متغیرها استفاده شد .سطح معنیداری P≤0,05در
نظر گرفته شد.
69
9-3مالحضات اخالقی Commented [s27]:
از آنجا که پژوهش حاضر از نوع تجربی است تمامی اصول پژوهش ،نگهداری و آزمایشات
حیوانی بر اساس موازین اخالقی کار با حیوانات و دستورالعملهای مربوط به مراقبت و استفاده از حیوانات
آزمایشگاهی (نشریه )NIH n.86-23انجام شد و در تاریخ 1400/04/1توسط کمیتهی ملی اخالق در
پژوهشهای زیست پزشکی موسسه تحقیقات علوم ورزشی با کد اخالق
( )IR/SSRI.REC.2021.10626.1064تأیید شد.
70
فصل چهارم
71
1-4مقدمه
در این فصل دادههای حاصل از پژوهش ،جهت پاسخ به فرضیههای پژوهش مورد تجزیه و
تحلیل قرارگرفته است .بدین منظور ابتدا آمار توصیفی مرتبط با متغیرهای تحقیق ارائه میگردد و در
ادامه فرضیههای پژوهش مورد بررسی قرار میگیرد .در قسمت آمار استنباطی ابتدا توزیع طبیعی
متغیرها با استفاده از آزمون شاپیروویلک ارائه شده است .سپس بررسی تغییرات بین گروهی متغیرهای
تحقیق توسط تحلیل واریانس دو راهه (طرح گروه*زمان) ارائه میگردد .همچنین ضریب همبستگی
پیرسون جهت بررسی ارتباط آماری بین متغیرها استفاده شد .از نرم افزار SPSSنسخۀ 25برای تجزیه
و تحلیلهای آماری استفاده شد و از نرم افزار Graph Pad Prism 9جهت ترسیم نمودارها استفاده شد.
سطح معنی داری P≥0/05در نظر گرفته شد.
2-4آمار توصیفی متغیرهای تحقیق بهتر است برای متغیرهای اصلی کار Commented [s28]:
نمودار هم رسم شود
در این قسمت یافتههای توصیفی ارائه شده است .با توجه به نتایج جدول ( )4-1متغیرهای
وزن و گلوکز خون در حالت پایه (هفته اول) بین گروههای آزمایشی تفاوت معنیداری وجود ندارد
( )P<0/05و غلظت گلوکز خون ناشتا کمتر از 6/5میلیمول/لیتر (117میلیگرم بر دسیلیتر) میباشد
که نشان دهنده این است سطح گلوکز خون موشها در وضعیت استانداردی است.
جدول .1-4توصیف متغیرهای وزن ،گلوکز خون در حالت پایه (هفته اول)
گروه زمان
دیابتی+تمرین دیابتی کنترل متغیر
27/0±2/6 28/00±1/0 27/0±1/0 ZT3 وزن
28/0±1/0 28/6±1/5 27/6±0/5 ZT15 (گرم)
100/66±1/15 100/00±2/60 104/6±7/00 ZT3 گلوکز
107/00±9/00 102/3±8/70 102/3±4/70 ZT15 (میلیگرم /دسیلیتر)
: ZT3اوایل فاز روشنائی ،سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با 9صبح :ZT15 ،اوایل فاز تاریکی ،سه ساعت پس از
شروع تاریکی معادل با 9شب .نتایج بصورت میانگین ±انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=/5گروه).
72
نتایج جدول ( ،)4-2نشان میدهد که پس از پنج هفته تغذیه با رژیم غذائی پرچرب و تزریق
تک دوز STZدر موشهای گروه دیابتی ،افزایش معنیداری در وزن بدن و غلظت گلوکز خون موشهای
دیابتی و دیابتی+تمرین نسبت به گروه کنترل وجود دارد ( .)P>0/05در گروههای دیابتی و دیابتی +
تمرین غلظت گلوکز خون ناشتا بیشتر از 6/5میلیمول برلیتر (117میلیگرم بر دسیلیتر) میباشد که
نشان دهنده تائید دیابتی شدن موشها است .عالوه بر این ،نتایج آزمون حداکثر سرعت نشان داد که
تفاوت معنیداری بین عملکرد ورزشی گروههای تجربی در حالت پایه وجود ندارد (.)P<0/05
جدول .2-4توصیف متغیرهای وزن ،گلوکز خون و حداکثر سرعت بعد از القاء دیابت نوع دو
گروه زمان
دیابتی+تمرین دیابتی کنترل متغیر
*35/33±3/55 *37/00±2/00 27/33±0/57 ZT3 وزن
*40/00±1/73 *34/33±3/21 26/66±1/52 ZT15 (گرم)
*141/33±11/01 *143/66±1/15 102/33±1/52 ZT3 گلوکز
*158/33±17/78 *148/00±6/24 102/66±2/51 ZT15 (میلیگرم /دسیلیتر)
18/33±3/00 22/00±6/24 21/33±1/53 ZT3 حداکثر سرعت
23/33±3/21 18/33±8/50 20/67±2/52 ZT15 (متر/دقیقه)
:ZT3اوایل فاز روشنائی ،سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با 9صبح :ZT15 ،اوایل فاز تاریکی ،سه ساعت پس از شروع تاریکی
معادل با 9شب .نتایج بصورت میانگین ±انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=/5گروه)* .تفاوت معنیدار نسبت به گروه کنترل
با توجه به نتایج جدول ( ،)4-3هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز
تاریکی باعث افزایش معنیدار نتایج آزمون حداکثر سرعت موشهای گروه دیابتی +تمرین نسبت به
گروه دیابتی و کنترل شد ( .)P≥0/05بیشترین افزایش حداکثر سرعت در گروه دیابتی +تمرین در اوایل
فاز تاریکی مشاهده شد .بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز تاریکی نسبت به اوایل فاز
روشنائی بر حداکثر سرعت موشهای گروههای دیابتی +تمرین تفاوت معنیداری وجود دارد (.)P≥0/05
عالوه براین ،همچنین هشت هفته تمرین هوازی باعث کاهش وزن گروههای دیابتی +تمرین به نسبت
گروههای دیابتی شد اما به سطح معنیداری نرسید ( .)P<0/05این نتایج نشان دهنده تاثیرگذاری 8
هفته مداخله تمرینی بر متغیرهای تثبیت کننده در تحقیق حاضر است.
73
جدول .3-4توصیف متغیرهای وزن و حداکثر سرعت در پس آزمون
گروه زمان
دیابتی+تمرین دیابتی کنترل متغیر
36/2±33/31 39/3±67/21 33/3±33/21 ZT3 وزن (گرم)
36/2±33/31 38/1±33/53 36/2±67/08 ZT15
*25/1±67/53 18/2±00/00 17/1±67/53 ZT3 حداکثر سرعت
*33/1±33/15 16/5±00/29 18/2±66/31 ZT15 (متر/دقیقه)
:ZT3اوایل فاز روشنائی ،سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با 9صبح :ZT15 ،اوایل فاز تاریکی ،سه ساعت پس از شروع تاریکی
معادل با 9شب .نتایج بصورت میانگین ±انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=/5گروه) * .تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی و کنترل
مقادیر میانگین ±انحراف معیار متغیرهای وابسته تحقیق پس از هشت هفته تمرین هوازی در
جدول ( )4-4ارائه شده است .تغییرات پروتئینهای ساعت شبانهروزی در عضله دوقلو نشان داد که
کمترین بیان پروتئین BMAL1در گروههای دیابتی بویژه در اوایل فاز تاریکی و بیشترین مقدار آن در
گروه کنترل در اوایل فاز روشنائی مشاهده شد .پروتئین BMAL1در گروه دیابتی +تمرین در اوایل فاز
روشنائی افزایش بیشتری نسبت به گروه دیابتی +تمرین در اوایل فاز تاریکی نشان داده است .عالوه بر
این ،کمترین بیان پروتئین PER2در گروه کنترل در اوایل فاز روشنائی و بیشترین مقدار آن در گروه
کنترل در اوایل فاز تاریکی مشاهده شد .پروتئین PER2در گروه دیابتی +تمرین در اوایل فاز روشنائی
افزایش بیشتری نسبت به گروه دیابتی +تمرین در اوایل فاز تاریکی نشان داده است.
با توجه به نتایج جدول ( ،)4-4تغییرات پروتئینهای همجوشی و شکافت میتوکندری در عضله
دوقلو نشان داد که کمترین بیان پروتئین MFN2در گروههای دیابتی در اوایل فاز روشنائی و بیشترین
مقدار آن در گروه کنترل در اوایل فاز تاریکی مشاهده شد .پروتئین MFN2در گروه دیابتی +تمرین
در اوایل فاز تاریکی افزایش بیشتری نسبت به گروه دیابتی +تمرین در اوایل فاز روشنائی نشان داد.
عالوه بر این ،کمترین میزان پروتئین DRP-1در گروه دیابتی در اوایل فاز روشنائی و بیشترین مقدار
در گروه کنترل در اوایل فاز تاریکی مشاهده شد .میانگین پروتئین DRP-1در گروه دیابتی +تمرین در
اوایل فاز تاریکی افزایش بیشتری نسبت به گروه دیابتی +تمرین در اوایل فاز روشنائی نشان داد.
با توجه به نتایج جدول ( ،)4-4تغییرات پروتئینهای مرتبط با نشانگرهای عملکرد میتوکندری
در عضله دوقلو نشان داد که کمترین میزان پروتئین SIRT1در گروههای دیابتی بویژه در اوایل فاز
روشنائی و بیشترین مقدار آن در گروه کنترل در اوایل فاز تاریکی مشاهده شد .پروتئین SIRT1در
گروه دیابتی +تمرین در اوایل فاز تاریکی افزایش بیشتری نسبت به گروه دیابتی +تمرین در اوایل فاز
روشنائی نشان داده است .عالوه بر این ،کمترین میزان NAD+در گروه دیابتی در اوایل فاز روشنائی و
بیشترین مقدار آن در گروه کنترل در اوایل فاز تاریکی مشاهده شد .میانگین غلظت NAD+در گروه
74
دیابتی +تمرین در اوایل فاز تاریکی افزایش بیشتری نسبت به گروه دیابتی +تمرین در اوایل فاز
روشنائی نشان داده است.
با توجه به جدول ( ،)4-4تغییرات شاخصهای مقاومت به انسولین نشان داد که بیشترین
میانگین گلوکز خون ،انسولین و HOMA-IRدر گروههای دیابتی بویژه در اوایل فاز تاریکی مشاهده
شد .همچنین میزان گلوکز خون ،انسولین و HOMA-IRدر گروه دیابتی +تمرین در اوایل فاز تاریکی
کاهش بیشتری نسبت به گروه دیابتی +تمرین در اوایل فاز روشنائی نشان داده است .با توجه به جدول
( ،)4-4تغییرات جذب گلوکز در عضله دوقلو نشان داد که کمترین بیان پروتئین GLUT4در گروههای
دیابتی بویژه در اوایل فاز روشنائی و بیشترین مقدار آن در گروه کنترل در اوایل فاز تاریکی مشاهده
شد .پروتئین GLUT4در گروه دیابتی +تمرین در اوایل فاز تاریکی افزایش بیشتری نسبت به گروه
دیابتی +تمرین در اوایل فاز روشنائی نشان داده است.
جدول .4-4توصیف کلی متغیرهای تحقیق پس از هشت هفته تمرین هوازی همه متغیرها دارای واحد باشند Commented [s29]:
گروه زمان
دیابتی+تمرین دیابتی کنترل متغیر
143/5±20/63 143/5±58/09 101/4±18/10 ZT3 گلوکز
127/8±40/97 157/15±34/46 116/4±66/23 ZT15
76/7±21/61 94/5±07/73 42/3±74/86 ZT3 انسولین مقاومت به
68/6±17/28 104/6±21/87 43/5±91/61 ZT15 انسولین
9/57±1/28 11/80±0/30 3/78±0/32 ZT3 HOMA-IR
7/61±0/99 14/31±1/51 4/48±0/66 ZT15
0/63±0/02 0/38±0/02 1/01±0/02 ZT3 GLUT4
0/76±0/04 0/56±0/03 1/28±0/07 ZT15
0/66±0/03 0/37±0/02 1/0±00/03 ZT3 BMAL1
0/32±0/01 0/16±0/02 0/47±0/03 ZT15 ساعت
2/10±0/10 1/61±0/17 1/0±0/06 ZT3 PER2 شبانهروزی
1/95±0/16 1/20±0/04 3/27±0/19 ZT15
0/62±0/03 0/38±0/07 1/0±0/03 ZT3 MFN2
1/30±0/09 1/06±0/04 2/03±0/04 ZT15 پویائی
0/53±0/01 0/37±0/02 1/00±0/04 ZT3 DRP-1 میتوکندری
1/01±0/20 0/99±0/02 1/42±0/04 ZT15
0/51±0/04 0/44±0/37 1/00±0/22 ZT3 SIRT1
0/92±0/46 0/64±0/01 1/23±0/20 ZT15 عملکرد
2842/00±510/48 1971/00±233/99 2941/67±455/79 ZT3 NAD+ میتوکندری
3013/33±320/75 3005/00±157/00 3996/33±117/62 ZT15
: ZT3اوایل فاز روشنائی ،سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با 9صبح :ZT15 ،اوایل فاز تاریکی ،سه ساعت پس از
شروع تاریکی معادل با 9شب .نتایج بصورت میانگین ±انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=/5گروه).
75
3-4آمار استنباطی دادهها و بررسی فرضیههای تحقیق
در این بخش از طریق آمار استنباطی نتایج بدست آمده در هر فرضیه را بهطور جداگانه ارائه
میدهیم .ابتدا توزیع طبیعی دادهها با آزمون شاپیرو ویلک و همگنی واریانسها با آزمون لوین بررسی
شد .نتایج آزمون شاپیرو-ویلک در جدول ( )4-5ارائه شده است؛ که نشان میدهد دادهها نرمال هستند
و کلیه متغیرها در همه گروههای تجربی از توزیع طبیعی برخوردار هستند .پس از آن برای بررسی
آزمونهای فرضیههای تحقیق از آزمون تحلیل واریانس دو راهه (طرح گروه*زمان) استفاده شد .در
پایان از آزمون تعقیبی توکی جهت بررسی تفاوت میانگینهای بین گروهها استفاده شد.
جدول .5-4نتایج آزمون شاپیرو ویلک جهت بررسی طبیعی بودن توزیع دادههای تحقیق
ZT15 ZT3 زمان
دیابتی +تمرین دیابتی کنترل دیابتی +تمرین دیابتی کنترل گروه متغیر
1 0/947 0/907 0/750 0/893 0/993 آماره گلوکز
1 0/554 0/407 0/051 0/363 0/843 P-value
0/903 0/940 0/999 0/968 0/999 0/940 آماره انسولین
0/394 0/526 0/954 0/659 0/933 0/527 P-value
0/914 0/960 1 0/970 0/954 1 آماره HOMA-IR
0/402 0/564 1 0/672 0/844 1 P-value
0/901 0/894 0/852 1 0/968 0/757 آماره GLUT4
0/389 0/367 0/246 0/981 0/658 0/051 P-value
0/997 0/974 0/831 0/764 0/993 0/999 آماره BMAL1
0/900 0/690 0/191 0/081 0/844 0/993 P-value
0/999 0/815 0/879 0/974 0/848 1 آماره PER2
0/938 0/151 0/320 0/690 0/234 0/984 P-value
0/881 0/759 0/930 0/996 0/994 0/988 آماره MFN2
0/329 0/066 0/489 0/877 0/846 0/793 P-value
0/788 0/932 0/875 0/992 0/783 0/771 آماره DRP-1
0/086 0/498 0/309 0/828 0/074 0/076 P-value
0/832 0/990 0/995 0/820 0/823 0/773 آماره SIRT1
0/194 0/809 0/866 0/163 0/172 0/052 P-value
0/811 0/981 0/964 0/825 0/884 0/831 آماره NAD+
0/141 0/737 0/637 0/175 0/338 0/191 P-value
76
.1-3-4فرضیه اول
بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در
اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین ()BMAL1در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنی-
داری وجود دارد.
نتایج آزمون شاپیرولیک در جدول( ،)4-5نشان میدهد که متغیر BMAL1در تمام گروهها
دارای سطح معنیداری باالتر از 0/05میباشد که نشان دهنده توزیع طبیعی در گروههاست .نتایج
تحلیل واریانس دو راهه جهت مقایسههای بین گروهی بیان پروتئین BMAL1در عضله دوقلوی موش-
های دیابتی در جدول ( )4-6ارائه شده است.
نتایج تحلیل واریانس دو راهه در جدول ( ،)4-6نشان داد که اثر اصلی گروه ،اثر اصلی زمان و
اثر تعامل (گروه× زمان) بر بیان پروتئین BMAL1در عضله دوقلوی گروههای تحقیق معنیدار میباشد.
بنابراین با توجه به معنیداری اثر تعامل ( ،)P= 0/001اختالف معنیداری بین میانگین پروتئین
BMAL1گروههای کنترل ،دیابتی و دیابتی +تمرین در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی وجود
دارد ،بنابراین فرض تحقیق تائید میشود .نتایج آزمون تعقیبی توکی در جدول ( )4-7ارائه شده
است.
جدول .7-4مقایسه میانگین BMAL1در گروههای مختلف با استفاده از آزمون تعقیبی توکی
گروه زمان
دیابتی+تمرین دیابتی کنترل متغیر
*†#0/66±0/03 †* 0/37±0/02 † 1/00±0/03 ZT3
#*0/32±0/01 * 0/16±0/02 0/47±0/03 ZT15 BMAL1
:ZT3اوایل فاز روشنائی ،سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با 9صبح :ZT15 ،اوایل فاز تاریکی ،سه ساعت پس از شروع تاریکی
معادل با 9شب .نتایج بصورت میانگین ±انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=/5گروه) * .تفاوت معنیدار نسبت به گروه کنترل در هر زمان،
#تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی در هر زمان † ،تفاوت معنیدار ZT3به نسبت ZT15در هر گروه.
77
نتایج آزمون تعقیبی توکی برای اثر اصلی گروه نشان داد که سطح پروتئین BMAL1در
گروههای دیابتی و دیابتی +تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معنیدار داشت ( .)P= 0/001همچنین
افزایش معنیداری سطح پروتئین BMAL1در گروههای دیابتی +تمرین نسبت به گروه دیابتی مشاهده
شد (.)P= 0/001
نتایج آزمون تعقیبی توکی برای اثر اصلی زمان نشان دهندهی افزایش معنیدار سطح پروتئین
BMAL1در ZT3نسبت به ZT15است (.)P= 0/001
نتایج آزمون تعقیبی توکی اثر تعامل (گروه× زمان) در جدول ( )4-7برای سطح پروتئین
BMAL1نشان داد که )1 :سطح پروتئین BMAL1در گروه دیابتی و دیابتی +تمرین نسبت به گروه
کنترل در هر دو زمان ZT3و ZT15کاهش معنیداری یافت ( )2 .)P= 0/001سطح پروتئین BMAL1
در گروه کنترل ( ،)P= 0/001دیابتی ( )P= 0/001و دیابتی +تمرین ( )P= 0/001در ZT3نسبت به
ZT15افزایش معنیداری نشان داد )3 .سطح پروتئین BMAL1در گروه دیابتی +تمرین نسبت به
گروه دیابتی در )P= 0/001( ZT15و )P= 0/001( ZT3افزایش معنیدار داشت( .شکل .)1-4
شکل .1-4تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر بیان پروتئین BMAL1در عضلهی دو قلوی موشهای دیابتی.
نتایج بصورت میانگین ±انحراف معیار ارائه شده است (تعداد= / 5هر گروه) .تصاویر وسترن بالت در پائین نمودار نمایش
داده شده است ،ZT3 .اوایل فاز روشنائی معادل با سه ساعت پس از شروع روشنائی ، ZT15 ،اوایل فاز تاریکی معادل
با سه ساعت پس از شروع تاریکی* .تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی و کنترل ( # ،)**** p< 0.0001تفاوت
معنیدار بین گروههای دیابتی +تمرین و دیابتی ( † ،)####p< 0.0001تفاوت معنیدار بین گروهها در ZT3نسبت
به .)††††p< 0.0001( ZT15
78
.2-3-4فرضیه دوم
بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در
اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین ()PER2در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنی-
داری وجود دارد.
نتایج آزمون شاپیرولیک در جدول ( ،)4-5نشان میدهد که متغیر PER2در تمام گروهها دارای
سطح معنیداری باالتر از 0/05میباشد که نشان دهنده توزیع طبیعی در گروههاست .نتایج تحلیل
واریانس دو راهه جهت مقایسههای بین گروهی بیان پروتئین PER2در عضله دوقلوی موشهای دیابتی
در جدول ( )4-8ارائه شده است.
نتایج تحلیل واریانس دو راهه در جدول ( ،)4-8نشان داد که اثر اصلی تمرین ،اثر اصلی زمان
و اثر تعامل (گروه× زمان) بر بیان پروتئین PER2در عضله دوقلوی گروههای تحقیق معنیدار میباشد.
بنابراین با توجه به معنیداری اثر تعامل ( ،)P= 0/001اختالف معنیداری بین میانگین پروتئین PER2
گروههای کنترل ،دیابتی و دیابتی +تمرین در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی وجود دارد ،بنابراین
فرض تحقیق تائید میشود .نتایج آزمون تعقیبی توکی در جدول( )4-9ارائه شده است.
جدول .9-4مقایسه میانگین PER2در گروههای مختلف با استفاده از آزمون تعقیبی توکی
گروه زمان
دیابتی+تمرین دیابتی کنترل متغیر
*#2/10±0/10 *1/61±0/17 1/0±0/06 ZT3 PER2
* #1/95±0/16 †* 1/20±0/04 † 3/27±0/19 ZT15
:ZT3اوایل فاز روشنائی ،سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با 9صبح :ZT15 ،اوایل فاز تاریکی ،سه ساعت پس از شروع تاریکی
معادل با 9شب .نتایج بصورت میانگین ±انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=/5گروه) * .تفاوت معنیدار نسبت به گروه کنترل در هر زمان،
#تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی در هر زمان † ،تفاوت معنیدار ZT3به نسبت ZT15در هر گروه
79
نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی گروه نشان داد که سطح پروتئین PER2در گروههای دیابتی
و دیابتی +تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معنیدار داشت ( .)P= 0/001همچنین سطح پروتئین
PER2در گروههای دیابتی +تمرین نسبت به گروههای دیابتی افزایش معنیداری داشت (.)P= 0/001
نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی زمان نشان داد که سطح پروتئین PER2در ZT15نسبت
به ZT3افزایش معنیدار داشت (.)P= 0/001
نتایج آزمون تعقیبی اثر تعامل (گروه× زمان) در جدول ( )4-9برای سطح پروتئین PER2نشان
داد که )1سطح پروتئین PER2در گروه دیابتی و دیابتی +ت مرین نسبت به گروه کنترل در ZT3
افزیش معنیدار ( )P= 0/001و در ZT15کاهش معنیداری داشت ( )2 .)P= 0/001سطح پروتئین
PER2در ZT15نسبت به ZT3در گروه کنترل ( )P= 0/001افزایش معنیدار و در گروه دیابتی (0/018
= )Pکاهش معنیدار یافت با این وجود تغییرات سطح پروتئین PER2در گروه دیابتی +تمرین در
ZT15نسبت به )P= 0/805( ZT3معنیدار نبود )3 .سطح پروتئین PER2گروه دیابتی +تمرین در
)P= 0/001( ZT15و )P= 0/001( ZT3نسبت به گروه دیابتی افزایش معنیدار داشت.
شکل .2-4تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر بیان پروتئین PER2در عضلهی دو قلوی موشهای دیابتی .نتایج
بصورت میانگین ±انحراف معیار ارائه شده است (تعداد= / 5هر گروه) .تصاویر وسترن بالت در پائین نمودار نمایش داده
شده است ،ZT3 .اوایل فاز روشنائی معادل با سه ساعت پس از شروع روشنائی ، ZT15 ،اوایل فاز تاریکی معادل با سه
ساعت پس از شروع تاریکی* .تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی و کنترل (# ،)**p< 0.01, **** p< 0.0001
تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی +تمرین و دیابتی ( † ،)##p < 0.01, ###p < 0.001تفاوت معنیدار بین
گروهها در ZT3نسبت به .)†p < 0.05, ††††p< 0.0001( ZT15
80
.3-3-4فرضیه سوم
بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در
اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین ()MFN2در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنی-
داری وجود دارد.
نتایج آزمون شاپیرولیک در جدول( ،)4-5نشان میدهد که متغیر MFN2در تمام گروهها دارای
سطح معنیداری باالتر از 0/05میباشد که نشان دهنده توزیع طبیعی در گروههاست .نتایج تحلیل
واریانس دو راهه جهت مقایسههای بین گروهی بیان پروتئین MFN2در عضله دوقلوی موشهای دیابتی
در جدول ( )4-10ارائه شده است.
جدول .10-4نتایج تحلیل واریانس دو راهه
F P منابع تغییرات متغیر
309/09 0/001 عامل اصلی گروه
891/03 0/001 عامل اصلی زمان MFN2
18/12 0/001 اثر تعامل (گروه× زمان)
نتایج تحلیل واریانس دو راهه در جدول ( )4-10نشان داد که اثر اصلی تمرین ،اثر اصلی زمان
و اثر تعامل (گروه× زمان) بر بیان پروتئین MFN2در در عضله دوقلوی گروههای تحقیق معنیدار
میباشد .بنابراین با توجه به معنیداری اثر تعامل ( ،)P= 0/001اختالف معنیداری بین میانگین پروتئین
MFN2گروههای کنترل ،دیابتی و دیابتی +تمرین در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی وجود دارد،
بنابراین فرض تحقیق تائید میشود .نتایج آزمون تعقیبی توکی در جدول ( )4-11ارائه شده است.
جدول .11-4مقایسه میانگین MFN2در گروههای مختلف با استفاده از آزمون تعقیبی توکی
گروه زمان
دیابتی+تمرین دیابتی کنترل متغیر
*#0/62±0/03 *0/38±0/07 1/0±0/03 ZT3
*†# 1/30±0/09 †*1/06±0/04 † 2/03±0/04 ZT15 MFN2
:ZT3اوایل فاز روشنائی ،سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با 9صبح :ZT15 ،اوایل فاز تاریکی ،سه ساعت پس از شروع تاریکی
معادل با 9شب .نتایج بصورت میانگین ±انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=/5گروه) * .تفاوت معنیدار نسبت به گروه کنترل در هر زمان،
#تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی در هر زمان † ،تفاوت معنیدار ZT3به نسبت ZT15در هر گروه
81
نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی گروه نشان داد که سطح پروتئین MFN2در گروههای
دیابتی و دیابتی +تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معنیدار داشت ( .)P= 0/001همچنین سطح
پروتئین MFN2در گروه دیابتی +تمرین نسبت به گروه دیابتی افزایش معنیدار داشت (.)P= 0/001
نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی زمان نشان دهندهی افزایش معنیدار سطح پروتئین MFN2
در ZT15نسبت به ZT3بود (.)P= 0/001
نتایج آزمون تعقیبی اثر تعامل (گروه× زمان) در جدول ( )4-11برای سطح پروتئین MFN2
نشان داد که )1سطح پروتئین MFN2در گروههای دیابتی و دیابتی+تمرین نسبت به گروه کنترل در
هر دو زمان ZT15و ZT3کاهش معنیداری یافت ( )2 .)P= 0/001سطح پروتئین MFN2در ZT15
نسبت به ZT3در هر سه گروه کنترل ( ،)P= 0/001دیابتی ( )P= 0/001و دیابتی +تمرین (0/001
= )Pافزایش معنیداری نشان داد )3 .سطح پروتئین MFN2در گروه دیابتی +تمرین در 0/004( ZT15
= )Pو )P= 0/009( ZT3نسبت به گروه دیابتی افزایش معنیدار داشت.
شکل .3-4تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر بیان پروتئین MFN2در عضلهی دو قلوی موشهای دیابتی.
نتایج بصورت میانگین ±انحراف معیار ارائه شده است (تعداد= / 5هر گروه) .تصاویر وسترن بالت در پائین نمودار نمایش
داده شده است ،ZT3 .اوایل فاز روشنائی معادل با سه ساعت پس از شروع روشنائی ،ZT15 ،اوایل فاز تاریکی معادل
با سه ساعت پس از شروع تاریکی* .تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی و کنترل ( # ،)**** p< 0.0001تفاوت
معنیدار بین گروههای دیابتی +تمرین و دیابتی ( † ،)##p < 0.01تفاوت معنیدار بین گروهها در ZT3نسبت به
.)††††p< 0.0001( ZT15
82
.4-3-4فرضیه چهارم
بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در
اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین ()DRP-1در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنی-
داری وجود دارد.
نتایج آزمون شاپیرولیک در جدول( ،)4-5نشان میدهد که متغیر DRP-1در تمام گروهها
دارای سطح معنیداری باالتر از 0/05میباشد که نشان دهنده توزیع طبیعی در گروههاست .نتایج
تحلیل واریانس دو راهه جهت مقایسههای بین گروهی بیان پروتئین DRP-1در عضله دوقلوی موشهای
دیابتی در جدول ( )4-12ارائه شده است.
نتایج تحلیل واریانس دو راهه برای پروتئین DRP-1در جدول ( )4-11نشان داد که اثر اصلی
گروه ،اثر اصلی زمان بر بیان پروتئین DRP-1در عضله دوقلوی گروه های تحقیق معنیدار است اما اثر
تعامل (گروه× زمان) معنیدار نمیباشد .بنابراین با توجه به اثر تعامل ( ،)P= 0/153اختالف معنیداری
بین میانگین پروتئین DRP-1گروههای کنترل ،دیابتی و دیابتی +تمرین در اویل فاز روشنائی و اوایل
فاز تاریکی وجود ندارد ،بنابراین فرض تحقیق رد میشود .نتایج آزمون تعقیبی توکی در جدول (-13
)4ارائه شده است.
جدول .13-4مقایسه میانگین DRP-1در گروههای مختلف با استفاده از آزمون تعقیبی توکی
گروه زمان
دیابتی+تمرین دیابتی کنترل متغیر
* 0/53±0/01 *0/37±0/02 1/00±0/04 ZT3 DRP-1
*† 1/01±0/20 † *0/99±0/02 † 1/42±0/04 ZT15
:ZT3اوایل فاز روشنائی ،سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با 9صبح :ZT15 ،اوایل فاز تاریکی ،سه ساعت پس از شروع
تاریکی معادل با 9شب .نتایج بصورت میانگین ±انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=/5گروه) * .تفاوت معنیدار نسبت به گروه
کنترل در هر زمان # ،تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی در هر زمان † ،تفاوت معنیدار ZT3به نسبت ZT15در هر گروه
83
نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی گروه نشان داد که سطح پروتئین DRP-1در گرههای
دیابتی و دیابتی +تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معنیدار داشت ( .)P= 0/001با این وجود تغییر
معنیداری در سطح پروتئین DRP-1بین گروههای دیابتی +تمرین نسبت به گروه دیابتی مشاهده نشد
(.)P= 0/185
نتایج آزمون تعقیبی اثر اصلی زمان نشان دهندهی افزایش معنیدار سطح پروتئین DRP-1در
ZT15نسبت به ZT3بود (.)P= 0/001
شکل .4-4تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر بیان پروتئین DRP-1در عضلهی دو قلوی موشهای دیابتی.
نتایج بصورت میانگین ±انحراف معیار ارائه شده است (تعداد= / 5هر گروه) .تصاویر وسترن بالت در پائین نمودار نمایش
داده شده است ،ZT3 .اوایل فاز روشنائی معادل با سه ساعت پس از شروع روشنائی ،ZT15 ،اوایل فاز تاریکی معادل
با سه ساعت پس از شروع تاریکی* .تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی و کنترل ( # ،)**** p< 0.0001تفاوت
معنیدار بین گروههای دیابتی +تمرین و دیابتی † ،تفاوت معنیدار بین گرووهها در ZT3نسبت به , ††††p< ( ZT15
.)†††p< 0.001 0.0001
84
.5-3-4فرضیه پنجم
بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در
اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین ()SIRT1در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنی-
داری وجود دارد.
نتایج آزمون شاپیرولیک در جدول( ،)4-5نشان میدهد که متغیر SIRT1در تمام گروهها دارای
سطح معنیداری باالتر از 0/05میباشد که نشان دهنده توزیع طبیعی در گروههاست .نتایج تحلیل
واریانس دو راهه جهت مقایسههای بین گروهی بیان پروتئین SIRT1در عضله دوقلوی موشهای دیابتی
در جدول ( )4-14ارائه شده است.
نتایج تحلیل واریانس دو راهه در جدول ( )4-14نشان داد که اثر اصلی تمرین ،اثر اصلی زمان
و اثر تعامل (گروه× زمان) پروتئین SIRT1در عضله دوقلوی گروههای تحقیق معنیدار میباشد .بنابراین
با توجه به معنیداری اثر تعامل ( ،)P= 0/001اختالف معنیداری بین میانگین پروتئین SIRT1گروه-
های کنترل ،دیابتی و دیابتی +تمرین در اویل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی وجود دارد ،بنابراین
فرض تحقیق تائید میشود .نتایج آزمون تعقیبی توکی در جدول ( )4-15ارائه شده است.
جدول .15-4مقایسه میانگین SIRT1در گروههای مختلف با استفاده از آزمون تعقیبی توکی
گروه زمان
دیابتی+تمرین دیابتی کنترل متغیر
* 0/51±0/04 *0/44±0/37 1/00±0/22 ZT3 SIRT1
*† # 0/92±0/46 † *0/64±0/01 † 1/23±0/20 ZT15
:ZT3اوایل فاز روشنائی ،سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با 9صبح :ZT15 ،اوایل فاز تاریکی ،سه ساعت پس از شروع
تاریکی معادل با 9شب .نتایج بصورت میانگین ±انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=/5گروه) * .تفاوت معنیدار نسبت به گروه
کنترل در هر زمان # ،تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی در هر زمان † ،تفاوت معنیدار ZT3به نسبت ZT15در هر گروه
85
نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی گروه نشان داد که سطح پروتئین SIRT1در گروههای
دیابتی و دیابتی +ت مرین نسبت به گروه کنترل کاهش معنیدار داشت ( .)P= 0/001همچنین سطح
پروتئین SIRT1در گروه دیابتی +تمرین نسبت به گروه دیابتی افزایش معنیدار داشت (.)P= 0/001
نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی زمان نشان دهندهی افزایش معنیدارسطح پروتئین SIRT1
در ZT15نسبت به ZT3بود (.)P= 0/001
نتایج آزمون تعقیبی اثر تعامل (گروه× زمان) در جدول ( )4-15برای سطح پروتئین SIRT1
نشان داد که )1سطح پروتئین SIRT1در گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل در هر دو زمان ZT15و
ZT3کاهش معنیداری یافت ( )2 .)P= 0/001سطح پروتئین SIRT1در ZT15نسبت به ZT3در هر
سه گروه کنترل ( ،)P= 0/001دیابتی ( )P= 0/002و دیابتی +تمرین ( )P= 0/001افزایش معنیداری
نشان داد )3 .سطح پروتئین SIRT1در گروه دیابتی +تمرین در ZT15نسبت به گروه دیابتی افزایش
معنیدار نشان داد ( ،)P= 0/001اما سطح پروتئین SIRT1در گروه دیابتی +تمرین در ZT13نسبت
به گروه دیابتی تفاوت معنیداری نداشت (.)P= 0/361
شکل .5-4تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر بیان پروتئین SIRT1در عضلهی دوقلوی موشهای دیابتی .نتایج
بصورت میانگین ±انحراف معیار ارائه شده است (تعداد= / 5هر گروه) .تصاویر وسترن بالت در پائین نمودار نمایش داده
شده است ،ZT3 .اوایل فاز روشنائی معادل با سه ساعت پس از شروع روشنائی ، ZT15 ،اوایل فاز تاریکی معادل با سه
ساعت پس از شروع تاریکی* .تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی و کنترل ( # ،)**** p< 0.0001تفاوت معنیدار
بین گروههای دیابتی +تمرین و دیابتی ( † ،)####p < 0.0001تفاوت معنیدار بین گروهها در ZT3نسبت به
.)††††p< 0.0001( ZT15
86
.6-3-4فرضیه ششم
بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در
اوایل فاز تاریکی بر غلظت )NAD+در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنیداری وجود
دارد.
نتایج آزمون شاپیرولیک در جدول( ،)4-5نشان میدهد که متغیر NAD+در تمام گروهها دارای
سطح معنیداری باالتر از 0/05میباشد که نشان دهنده توزیع طبیعی در گروههاست .نتایج تحلیل
واریانس دو راهه جهت مقایسههای بین گروهی سطح NAD+در عضله دوقلوی موشهای دیابتی در
جدول ( )4-16ارائه شده است.
جدول .16-4نتایج تحلیل واریانس دو راهه
F P منابع تغییرات متغیر
13/08 0/001 عامل اصلی گروه
23/06 0/001 عامل اصلی زمان NAD+
3/44 0/065 اثر تعامل (گروه× زمان)
نتایج تحلیل واریانس دو راهه در جدول ( )4-16نشان داد که اثر اصلی گروه و اثر اصلی زمان
برای سطح NAD+معنیدار است اما اثر تعامل (گروه× زمان) معنیدار نمیباشد .بنابراین با توجه به
سطح معنیداری اثر تعامل ( )P= 0/066تفاوت معنیداری در غلظت( NAD+در عضله دوقلوی بین
گروههای کنترل ،دیابتی و دیابتی +تمرین در اوایل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی وجود ندارد بنابراین
فرض تحقیق رد میشود .نتایج آزمون تعقیبی توکی در جدول ( )4-17ارائه شده است.
جدول .17-4مقایسه میانگین NAD+در گروههای مختلف با استفاده از آزمون تعقیبی توکی
گروه زمان
دیابتی+تمرین دیابتی کنترل متغیر
*2842/00±510/48 *1971/00±233/99 2941/67±455/79 ZT3 NAD+
*3013/33±320/75 †*3005/00±157/00 †3996/33±117/62 ZT15
:ZT3اوایل فاز روشنائی ،سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با 9صبح :ZT15 ،اوایل فاز تاریکی ،سه ساعت پس از شروع
تاریکی معادل با 9شب .نتایج بصورت میانگین ±انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=/5گروه) * .تفاوت معنیدار نسبت به گروه
کنترل در هر زمان # ،تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی در هر زمان † ،تفاوت معنیدار ZT3به نسبت ZT15در هر گروه
87
نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی گروه نشان داد که سطح NAD+در گروه دیابتی و دیابتی
+تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معنیدار داشت ( .)P= 0/038با این وجود تغییر معنیداری در
سطح NAD+بین گروه دیابتی +تمرین نسبت به گروه دیابتی مشاهده نشد (.)P= 0/096
نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی زمان نشان دهندهی افزایش معنیدار سطح NAD+در
ZT15نسبت به ZT3بود (.)P= 0/001
شکل .6-4تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر سطح NAD+در عضلهی دو قلوی موشهای دیابتی .نتایج بصورت
میانگین ±انحراف معیار ارائه شده است (تعداد= / 5هر گروه) ،ZT3 .اوایل فاز روشنائی معادل با سه ساعت پس از
شروع روشنائی ،ZT15 ،اوایل فاز تاریکی معادل با سه ساعت پس از شروع تاریکی* .تفاوت معنیدار بین گروههای
دیابتی و کنترل ( # ،)*p< 0.05تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی +تمرین و دیابتی † ،تفاوت معنیدار بین گرووهها
در ZT3نسبت به .)†p< 0.05( ZT15
88
.1-7-3-4فرضیه هفتم
بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در
اوایل فاز تاریکی بر سطح انسولین)موشهای دیابتی تفاوت معنیداری وجود دارد.
نتایج آزمون شاپیرولیک در جدول( )4-5نشان میدهد که سطح انسولین در تمام گروهها دارای
سطح معنیداری باالتر از 0/05میباشد که نشان دهنده نرمال بودن دادهها و توزیع طبیعی در گروه-
هاست .نتایج تحلیل واریانس دو راهه جهت مقایسههای بین گروهی سطح انسولین در جدول ()4-18
ارائه شده است.
جدول .18-4نتایج تحلیل واریانس دو راهه
F P منابع تغییرات متغیر
0/001 عامل اصلی گروه
0/711 عامل اصلی زمان انسولین
0/071 اثر تعامل (گروه× زمان)
نتایج تحلیل واریانس دو راهه در جدول ( )4-18نشان داد که اثر اصلی گروه و اثر اصلی زمان
بر سطح انسولین سرم معنیدار میباشد اما اثر تعامل (گروه× زمان) معنیدار نیست .بنابراین با توجه به
سطح معنیداری اثر تعامل ( ،)P= 0/071اختالف معنیداری بین میانگین سطح انسولین سرم گروههای
کنترل ،دیابتی و دیابتی +تمرین در اویل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی وجود ندارد ،بنابراین فرض
تحقیق رد میشود .نتایج آزمون تعقیبی توکی در جدول ( )4-19ارائه شده است
جدول .19-4مقایسه میانگین سطوح انسولین در گروههای مختلف با استفاده از آزمون تعقیبی توکی
گروه زمان
دیابتی+تمرین دیابتی کنترل متغیر
*# 3/16±0/47 * 4/02±0/25 1/83±0/17 ZT3 انسولین
*# 2/91±0/27 * 4/45±0/30 1/88±0/24 ZT15
:ZT3اوایل فاز روشنائی ،سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با 9صبح :ZT15 ،اوایل فاز تاریکی ،سه ساعت
پس از شروع تاریکی معادل با 9شب .نتایج بصورت میانگین ±انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=/5گروه) * .تفاوت
معنیدار نسبت به گروه کنترل در هر زمان # ،تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی در هر زمان † ،تفاوت معنیدار
ZT3به نسبت ZT15در هر گروه
89
نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی گروه نشان دهندهی افزایش معنیدار غلظت انسولین در
گروه دیابتی ( )P= 0/001و دیابتی +تمرین ( )P= 0/001نسبت به گروه کنترل و همچنین کاهش
معنیدار غلظت انسولین گروه دیابتی +تمرین نسبت به گروه دیابتی بود (.)P= 0/001
شکل .7-4تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر سطح انسولین در موشهای دیابتی .نتایج بصورت میانگین ±انحراف
معیار ارائه شده است (تعداد= / 5هر گروه) ،ZT3 .اوایل فاز روشنائی معادل با سه ساعت پس از شروع روشنائیZT15 ،
،اوایل فاز تاریکی معادل با سه ساعت پس از شروع تاریکی * .تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی و کنترل ( <***p
# ،)0.001تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی +تمرین و دیابتی ( † ،)#p< 0.001, ###p< 0.05,تفاوت
معنیدار بین گروهها در ZT3نسبت به .ZT15
90
.1-7-3-4فرضیه هفتم
بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در
اوایل فاز تاریکی بر سطح گلوکز خون)موشهای دیابتی تفاوت معنیداری وجود دارد.
نتایج آزمون شاپیرولیک در جدول( )4-5نشان میدهد که سطح گلوکز در تمام گروهها دارای
سطح معنیداری باالتر از 0/05میباشد که نشان دهنده نرمال بودن دادهها و توزیع طبیعی در گروه-
هاست .نتایج تحلیل واریانس دو راهه جهت مقایسههای بین گروهی سطح گلوکز در جدول ()4-20
ارائه شده است.
جدول .20-4نتایج تحلیل واریانس دو راهه
F P منابع تغییرات متغیر
0/001 عامل اصلی گروه
0/602 عامل اصلی زمان گلوکز
0/005 اثر تعامل (گروه× زمان)
نتایج تحلیل واریانس دو راهه در جدول ( )4-20نشان داد که اثر اصلی تمرین و اثر تعامل
(تمرین× زمان) بر سطح گلوکز خون معنیدار میباشد اما اثر اصلی زمان معنیدار نیست .بنابراین با
توجه به معنیداری اثر تعامل ( ،)P= 0/001اختالف معنیداری بین میانگین سطح گلوکز گروههای
کنترل ،دیابتی و دیابتی +تمرین در اویل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی وجود دارد ،بنابراین فرض
تحقیق تائید میشود .نتایج آزمون تعقیبی توکی در جدول ( )4-21ارائه شده است.
جدول .21-4مقایسه میانگین سطح گلوکز در گروههای مختلف با استفاده از آزمون تعقیبی توکی
گروه زمان
دیابتی+تمرین دیابتی کنترل متغیر
*143/20±5/64 *143/58±5/10 101/18±4/10 ZT3 گلوکز
*# 127/40±8/97 *157/34±15/46 116/40±4/23 ZT15
:ZT3اوایل فاز روشنائی ،سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با 9صبح :ZT15 ،اوایل فاز تاریکی ،سه ساعت
پس از شروع تاریکی معادل با 9شب .نتایج بصورت میانگین ±انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=/5گروه) * .تفاوت
معنیدار نسبت به گروه کنترل در هر زمان # ،تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی در هر زمان † ،تفاوت معنیدار
ZT3به نسبت ZT15در هر گروه
91
نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی گروه نشان داد که غلظت گلوکز در گروههای دیابتی (0/001
= )Pو دیابتی +تمرین ( )P= 0/001نسبت به گروه کنترل افزایش معنیدار داشت .همچنین سطح
گلوکز در گروه دیابتی +تمرین نسبت به گروه دیابتی کاهش معنیدارداشت(.)P= 0/013
نتایج آزمون تعقیبی اثر تعامل (گروه× زمان) در جدول ( )4-21برای سطح گلوکز خون نشان
داد که )1سطح گلوکز گروههای دیابتی و دیابتی +تمرین نسبت به گروه کنترل در هر دو زمان ZT15
و ZT3افزایش معنیداری نشان داد ( )2 .)P= 0/001بین سطح گلوکز در ZT15نسبت به ZT3در هر
سه گروه کنترل ( ،)P= 0/237دیابتی ( )P= 0/644و دیابتی +تمرین ( )P= 0/091تفاوت معنیداری
وجود نداشت )3 .سطح گلوکز در گروه دیابتی +تمرین در ZT15نسبت به گروه دیابتی بهبود معنیداری
داشت ( ،)P= 0/005در حالیکه در گروه دیابتی +تمرین در ZT3نسبت به گروه دیابتی تفاوت معنی-
داری مشاهده نشد (.)P= 0/999
شکل .8-4تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر سطح گلوکز خون موشهای دیابتی .نتایج بصورت میانگین ±انحراف
معیار ارائه شده است (تعداد= / 5هر گروه) ،ZT3 .اوایل فاز روشنائی معادل با سه ساعت پس از شروع روشنائیZT15 ،
،اوایل فاز تاریکی معادل با سه ساعت پس از شروع تاریکی * .تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی و کنترل ( <***p
# ،)0.001تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی +تمرین و دیابتی ( † ،)##p< 0.01تفاوت معنیدار بین گروهها در
ZT3نسبت به ZT15
92
.3-7-3-4فرضیه هفتم
بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در
اوایل فاز تاریکی بر شاخص )HOMA-IRموشهای دیابتی تفاوت معنیداری وجود دارد.
نتایج آزمون شاپیرولیک در جدول( )4-5نشان میدهد که شاخص HOMA-IRدر تمام گروهها
دارای سطح معنیداری باالتر از 0/05میباشد که نشان دهنده نرمال بودن دادهها و توزیع طبیعی در
گروههاست .نتایج تحلیل واریانس دو راهه جهت مقایسههای بین گروهی شاخص HOMA-IRدر
جدول ( )4-22ارائه شده است.
نتایج تحلیل واریانس دو راهه در جدول ( )4-17نشان داد که اثر اصلی تمرین و اثر تعامل
(گروه× زمان) بر شاخص HOMA-IRمعنیدار میباشد اما اثر اصلی زمان معنیدار نیست .بنابراین با
توجه به معنیداری اثر تعامل ( ،)P= 0/003اختالف معنیداری بین میانگین شاخص HOMA-IR
گروههای کنترل ،دیابتی و دیابتی +تمرین در اویل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی وجود دارد ،بنابراین
فرض تحقیق تائید میشود .نتایج آزمون تعقیبی توکی در جدول ( )4-23ارائه شده است.
جدول .23-4مقایسه میانگین شاخص HOMA-IRگروههای مختلف با استفاده از آزمون تعقیبی توکی
گروه زمان
دیابتی+تمرین دیابتی کنترل متغیر
*9/57±1/28 * 11/80±0/30 3/78±0/32 ZT3 HOMA-IR
*# 7/61±0/99 † *14/31±1/51 4/48±0/66 ZT15
:ZT3اوایل فاز روشنائی ،سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با 9صبح :ZT15 ،اوایل فاز تاریکی ،سه ساعت
پس از شروع تاریکی معادل با 9شب .نتایج بصورت میانگین ±انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=/5گروه) * .تفاوت
معنیدار نسبت به گروه کنترل در هر زمان # ،تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی در هر زمان † ،تفاوت معنیدار
ZT3به نسبت ZT15در هر گروه
93
نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی گروه نشان دهندهی افزایش معنیدار شاخص HOMA-IR
در گروههای دیابتی ( )P= 0/001و دیابتی +تمرین ( )P= 0/001نسبت به گروه کنترل و همچنین
کاهش معنیدار شاخص HOMA-IRدر گروه دیابتی +تمرین نسبت به گروه دیابتی بود (.)P= 0/001
نتایج آزمون تعقیبی اثر تعامل (گروه× زمان) در جدول ( )4-23برای شاخص HOMA-IR
نشان داد که )1شاخص HOMA-IRدر گروههای دیابتی و دیابتی +تمرین نسبت به گروه کنترل در
هر دو زمان ZT15و ZT3افزایش معنیداری یافت ( )2 .)P= 0/001بین شاخص HOMA-IRگروه
دیابتی در ZT15نسبت به )P= 0/038( ZT3تفاوت معنیداری وجود دارد .با این حال در شاخص
HOMA-IRگروههای کنترل ( )P= 0/916و دیابتی +تمرین ( )P= 0/136در ZT15نسبت به ZT3
مشاهده نشد )3 .شاخص HOMA-IRگروه دیابتی +تمرین در ZT15نسبت به گروه دیابتی بهبود
معنیدار یافت ( ،)P= 0/001در حالیکه در گروه دیابتی +تمرین در ZT3نسبت به گروه دیابتی تفاوت
معنیداری مشاهده نشد (.)P= 0/073
شکل .9-4تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر شاخص HOMA-IRدر موشهای دیابتی .نتایج بصورت میانگین±
انحراف معیار ارائه شده است (تعداد= / 5هر گروه) ،ZT3 .اوایل فاز روشنائی معادل با سه ساعت پس از شروع روشنائی،
،ZT15اوایل فاز تاریکی معادل با سه ساعت پس از شروع تاریکی * .تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی و کنترل
( # ،)****p< 0.0001تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی +تمرین و دیابتی ( † ،)####p< 0.0001تفاوت
معنیدار بین گرووهها در ZT3نسبت به .)†p< 0.05( ZT15
94
.8-3-4فرضیه هشتم
بین اثر هشت هفته تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی با اثر هشت هفته تمرین هوازی در
اوایل فاز تاریکی بر بیان پروتئین ()GLUT4در عضله دوقلوی موشهای دیابتی تفاوت معنی-
داری وجود دارد.
نتایج آزمون شاپیرولیک در جدول( ،)4-5نشان میدهد که متغیر GLUT4در تمام گروهها
دارای سطح معنیداری باالتر از 0/05میباشد که نشان دهنده توزیع طبیعی در گروههاست .نتایج
تحلیل واریانس دو راهه جهت مقایسههای بین گروهی بیان پروتئین GLUT4در عضله دوقلوی موش-
های دیابتی در جدول ( )4-24ارائه شده است.
نتایج تحلیل واریانس دو راهه در جدول ( )4-24نشان داد که اثر اصلی تمرین ،اثر اصلی زمان
و اثر تعامل (گروه× زمان) پروتئین GLUT4در عضله دوقلوی گروههای تحقیق معنیدار میباشد.
بنابراین با توجه به معنیداری اثر تعامل ( ،)P= 0/032اختالف معنیداری بین میانگین پروتئین
GLUT4گروههای کنترل ،دیابتی و دیابتی +تمرین در اویل فاز روشنائی و اوایل فاز تاریکی وجود دارد،
بنابراین فرض تحقیق تائید میشود .نتایج آزمون تعقیبی توکی در جدول ( )4-25ارائه شده است.
جدول .25-4مقایسه میانگین GLUT4در گروههای مختلف با استفاده از آزمون تعقیبی توکی
گروه زمان
دیابتی+تمرین دیابتی کنترل متغیر
* # 0/63±0/02 *0/38±0/02 1/01±0/02 ZT3 GLUT4
*† # 0/76±0/04 † *0/56±0/03 † 1/28±0/07 ZT15
:ZT3اوایل فاز روشنائی ،سه ساعت پس از شروع روشنائی معادل با 9صبح :ZT15 ،اوایل فاز تاریکی ،سه ساعت پس از شروع
تاریکی معادل با 9شب .نتایج بصورت میانگین ±انحراف معیار ارائه شده است (تعداد=/5گروه) * .تفاوت معنیدار نسبت به گروه
کنترل در هر زمان # ،تفاوت معنیدار نسبت به گروه دیابتی در هر زمان † ،تفاوت معنیدار ZT3به نسبت ZT15در هر گروه
95
نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی گروه نشان داد که سطح پروتئین GLUT4در گروههای
دیابتی و دیابتی +تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معنیدار داشت ( .)P= 0/001همچنین سطح
پروتئین GLUT4در گروه دیابتی +تمرین نسبت به گروه دیابتی افزایش معنیدار داشت (.)P= 0/001
نتایج آزمون تعقیبی برای اثر اصلی زمان نشان دهندهی افزایش معنیدار سطح پروتئین
GLUT4در ZT15نسبت به ZT3بود (.)P= 0/001
نتایج آزمون تعقیبی اثر تعامل (گروه× زمان) در جدول ( )4-25برای سطح پروتئین GLUT4
نشان داد که )1سطح پروتئین GLUT4در گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل در هر دو زمان ZT15
و ZT3کاهش معنیداری یافت ( )2 .)P= 0/001سطح پروتئین GLUT4در ZT15نسبت به ZT3در
هر سه گروه کنترل ( ،)P= 0/001دیابتی ( )P= 0/001و دیابتی +تمرین ( )P= 0/011افزایش معنیداری
نشان داد )3 .سطح پروتئین GLUT4در گروه دیابتی +تمرین در ZT15نسبت به گروه دیابتی افزایش
معنیدار نشان داد ( ، )P= 0/001همچنین سطح پروتئین GLUT4در گروه دیابتی +تمرین در ZT3
نسبت به گروه دیابتی افزایش معنیدار نشان داد (.)P= 0/001
شکل .10-4تاثیر زمانبندی تمرین هوازی بر بیان پروتئین GLUT4در عضلهی دو قلوی موشهای دیابتی.
نتایج بصورت میانگین ±انحراف معیار ارائه شده است (تعداد= / 5هر گروه) .تصاویر وسترن بالت در پائین نمودار نمایش
داده شده است ،ZT3 .اوایل فاز روشنائی معادل با سه ساعت پس از شروع روشنائی ،ZT15 ،اوایل فاز تاریکی معادل
با سه ساعت پس از شروع تاریکی* .تفاوت معنیدار بین گروههای دیابتی و کنترل ( # ،)**** p< 0.0001تفاوت
معنیدار بین گروههای دیابتی+تمرین و دیابتی ( † ،)###p < 0.001, ####p < 0.0001تفاوت معنیدار بین گروهها
در ZT3نسبت به .)†p< 0.05 ,†† p< 0.01,††††p< 0.0001( ZT15
96
8-3-4همبستگی میان متغیرهای تحقیق
نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین شاخص HOMA-IRبا پروتئین BMAL1رابطه
منفی معنیداری وجود دارد ( ،)P=0/002 , R=-0/682اما با پروتیئن PER2همبستگی معنیداری
وجود ندارد ( .)P=0/106 , R=-0/394نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین شاخصHOMA-
IRبا پروتئینهای همجوشی میتوکندری )P=0/012 , R=-0/580( MFN2و شکافت میتوکندری
DRP-1و پروتئین جذب گلوکز در عضله اسکلتی )P=0/001 , R=-0/854( GLUT4همبستگی منفی
معنیداری وجود دارد ( .)P=0/017 , R=-0/553نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین شاخص
HOMA-IRبا پروتئین )P=0/001 , R=-0/682( SIRT1و )P=0/008 , R=-0/604( NAD+
همبستگی منفی معنیداری وجود دارد.
از سوی دیگر ،بین پروتئین ساعت شبانهروزی BMAL1با پروتئینهای پویائی و عملکرد
میتوکندری SIRT1 ،DRP-1 ،MFN2و NAD+و GLUT4ارتباط معنیداری وجود نداشت .اما بین
دیگر پروتئین ساعت شبانهروزی PER2با پروتئین همجوشی میتوکندری , =+0/644( MFN2
)P=0/004Rو )P=0/011 , R=+0/586( NAD+و )P=0/001 , R=+0/531( GLUT4همبستگی
مثبت و معنیداری وجود دارد.
عالوه بر این بین پروتئین همجوشی میتوکندری MFN2با پروتئین , R =+0/900( SIRT1
)P=0/001و پروتئین )P=0/001 , R=+0/851( GLUT4و NAD+همبستگی مثبت و معنیداری
وجود دارد ( .)P=0/011 , R=+0/586در نهایت بین پروتئین SIRT1با , R =+0/779( NAD+
)P=0/001و )P=0/001 , R=+0/965( GLUT4همبستگی مثبت و معنیدار وجود دارد.
4-4خالصه نتایج
با توجه به تجزیه تحلیل انجام شده بهطور خالصه نتایج تحقیق نشان داد که تمرین در هر دو
زمان اوایل فاز تاریکی و اوایل فاز روشنائی باعث افزایش معنیدار پروتئینهای ساعت عضالنی BMAL1
و PER2و پروتئین MFN2نشانگر همجوشی میتوکندری و جذب گلوکز با واسطه GLUT4شد .اما بر
پروتئین شکافت میتوکندری DRP-1و سطح NAD+تأثیر معنیداری نداشت .عالوه بر این ،تمرین در
اوایل فاز تاریکی به نسبت تمرین در اوایل فاز روشنائی بر افزایش پروتئین MFN2و GLUT4مؤثرتر
بوده است .همچنین تمرین در اوایل فاز روشنائی به نسبت تمرین در اوایل فاز تاریکی بر افزایش
پروتئین BMAL1مؤثرتر بوده است .دیگر نتایج تحقیق نشان داد که تمرین فقط در اوایل فاز تاریکی
باعث افزایش معنیدار سطح پروتئین SIRT1و بهبود معنیدار سطح گلوکز خون و شاخص HOMA-
IRبه نسبت گروه دیابتی شده است.
97
فصل پنجم
98
1-5مقدمه
در این فصل ابتدا خالصهای از پژوهش بیان میشود .سپس یافتههای بدست آمده با نتایج
مطالعات دیگر پژوهشگران مورد مقایسه قرار میگیرد و دربارهی علل و سازکار احتمالی بحث خواهد
شد .در پایان پس از ارائه یک نتیجهگیری کلی از پژوهش ،پیشنهادات کاربردی و پژوهشی ارائه میشود.
2-5خالصهی تحقیق
ساعت شبانهروزی عملکرد میتوکندری را کنترل میکند و اختالل در آن باعث ایجاد و پیشرفت
مقاومت به انسولین در عضالت اسکلتی میشود .اگر چه تمرینات هوازی منظم با شدت متوسط یک راه
موثر برای مدیریت بیماری دیابت نوع دو است .با این حال به نظر میرسد تعامل ساعت شبانهروزی با
عملکرد میتوکندری و در نظر گرفتن چالش زمان ،ممکن است امکان تحلیل دقیقتری برای آسیب
شناسی دیابت و طراحی مداخالت درمانی وابسته به زمان برای بهبود عملکرد میتوکندری و مدیریت
مؤثر هایپرگالیسمی فراهم آورد .مطالعات نشان دادند که تنظیم ساعت شبانهروزی توسط تمرینات
ورزشی ممکن است بر پاسخهای متابولیکی وابسته به زمان تمرین تأثیر بگذارد و نقش مهمی را در
ارتقاء سالمت متابولیک ایفا کند .با این وجود اطالعات محدودی در مورد ارتباط بین زمانبندی تمرین
بر اساس چرخهی روشنائی-تاریکی و تنظیم پویائی میتوکندری عضالت اسکلتی در شرایط دیابت در
دسترس است .در تحقیق حاضر تاثیر زمانبندی تمرین در اوایل فاز روشنائی و تاریکی بر نشانگرهای
مقاومت به انسولین (گلوکز ،انسولین HOMA-IRو )GLUT4پروتئینهای ساعت شبانهروزی (
BMAL1و ،) PER2پویائی میتوکندری ( MDN2و ) DRP-1و نشانگرهای موثر بر عملکرد میتوکندری
و ساعت شبانهروزی ( NAD+و ) SIRT1در عضلهی دوقلوی موشهای دیابتی مورد بررسی قرار گرفت.
بدین منظور تعداد سی موش نر سالم نژاد NMRIبهطور تصادفی به سه گروه کنترل ،دیابتی،
و دیابتی +تمرین( 10موش/هرگروه) در دو زمان اوایل فاز روشنائی ( )ZT3و اوایل فاز تاریکی ()ZT15
تقسیمبندی شدند .دراین تحقیق تجربی ،دیابت نوعدو با استفاده از ترکیبی از رژیم غذایی پرچرب
( )HFDو تزریق استرپتوزوتوسین القاء شد .بدین منظور ابتدا موشهای گروه دیابتی به مدت 5هفته با
HFDتغذیه شدند و سپس یک دوز استرپتوزوتوسین ( 20میلیگرم بر کیلوگرم) به موشها تزریق شد.
99
موشهائی که گلوکز خون ناشتا بیشتز از 6/5میلیمول بر لیتر داشتند به عنوان نمونه تحقیق انتخاب
شدند .سپس هشت هفته تمرین هوازی با شدت متوسط ( 5روز 80-60 ،دقیقه) روی تردمیل در دو
زمان روز ،اوایل فاز روشنائی ) :ZT3در ساعت 9:00صبح) و اوایل فاز تاریکی ) :ZT15در ساعت 9:00
شب) انجام شد .نشانگرهای مقاومت به انسولین ،بیان پروتئینهای ساعت شبانهروزی ،پویائی
میتوکندری و SIRT1با روش وسترن بالت و غلظت NAD+با روش رنگ سنجی در عضله دوقلو در
دو زمان ZT3و ZT15مورد بررسی قرار گرفت .دادهها با تحلیل واریانس دوراهه تجزیه و تحلیل شد.
نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرین هوازی در اوایل فاز تاریکی در مقایسه با اوایل روشنائی
بهطور مؤثری هایپرگالیسمی و مقاومت به انسولین ناشی از دیابت را بهبود بخشید .این مزیت متابولیکی
تا حدودی از طریق تنظیم پروتئینهای ساعت عضالنی BMAL1و PER2توسط تمرین هوازی
میانجیگری میشود و از این نظر میتواند پاسخهای متابولیکی وابسته به زمان را بر همجوشی-شکافت
میتوکندری تحریک کند .نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تعامل تمرین هوازی با زمان در فاز تاریکی
اثر همافزایی بر همجوشی میتوکندری SIRT1 ،و جذب گلوکز با واسطه GLUT4دارد .این نتایج نشان
میدهد که تمرین هوازی ،بهویژه در اوایل فاز تاریکی در مقایسه با تمرین در اوایل فاز روشنائی عدم
تعادل همجوشی-شکافت میتوکندری ناشی از دیابت را از طریق افزایش معنیدار پروتئین MFN2به
سمت همجوشی بیشتر تغییر داد اما بر پروتئین شکافت میتوکندری DRP-1تأثیری نداشت .عالوه بر
این ،تمرین هوازی بطور وابسته به زمان در اوایل فاز تاریکی به موازات تغییرات ریتمیک NAD+باعث
افزایش معنیدار سطح پروتئین SIRT1شد .در مقابل زمانبندی تمرین هوازی تاثیر معنیداری بر
بهبود سطح NAD+ندارد .در مجموع این نتایج نشان میدهد که همگامسازی مناسب تمرین هوازی با
زمانبندی شبانهروزی ممکن است همجوشی میتوکندری با واسطه MFN2را از طریق فعالسازی محور
BMAL1-PER2-SIRT1در عضله اسکلتی موشهای دیابتی تقویت کند و در تسهیل جذب گلوکز و
اصالح هیپرگلیسمی و مقاومت به انسولین مؤثرتر باشد.
نتایج تحقیق حاضر نشان داد که دیابت ناشی از HFDبهطور قابل توجهی باعث القاء فنوتیپ
دیابت نوع 2میشود که با افزایش معنیدار شاخصهای مقاومت به انسولین از جمله؛ هیپرگلیسمی،
هیپرانسولینمی و HOMA-IRمشخص میشود .تغییرات در هایپرگالیسمی و مقاومت به انسولین بهطور
ویژه در اوایل فاز تاریکی افزایش معنیداری به نسبت اوایل فاز روشنائی در موشهای دیابتی نشان داده
است (شکل .)9-4مطالعات قبلی نشان دادند که هومئوستاز گلوکز تغیرات روزانه را نشان میدهد و
اختالل در تنظیم گلوکز خون در زمان عصر ممکن است به دلیل کاهش پاسخ انسولین و جذب گلوکز
در عضالت اسکلتی باشد [ .]162مطالعات در مدلهای پیش بالینی به نقش ساعت عضله اسکلتی بر
مسیرهای پایین دستی جذب گلوکز ،از جمله انتقال دهنده گلوکز عضالنی ( )GLUT4اشاره میکند.
نتایج این مطالعات نشان داد که کاهش BMAL1در عضله اسکلتی منجر به کاهش قابل توجه سطح
100
پروتئین GLUT4و کاهش متابولیسم کربوهیدرات میشود .عالوه بر این ،اختالل در ساعت شبانهروزی
استفاده از سوبسترا را تغییر میدهد و عضله اسکلتی عمدتا به چربی به عنوان سوخت برای پشتیبانی از
چرخه TCAمتکی است و ممکن است مقاومت به انسولین را افزایش دهد [ .]9 ,6نتایج تحقیق حاضر
نشان داد که دیابت ناشی از HFDباعث کاهش معنیدار پروتئینهای BMAL1و PER2در موشهای
دیابتی شد (شکل 1-4و .)2-4همانطور که انتظار میرفت ،به موازات کاهش سطح پروتئین ،BMAL1
شاخص HOMA-IRبهطور قابل توجهی افزایش یافته است .با توجه به پروفایل بیان ژنهای شبانهروزی،
اوج بیان ژن BMAL1در فاز روشنائی و اوج بیان ژن PER2در فاز تاریکی موش رخ میدهد [.]163
مطابق با این داده ها ،نتایج تحقیق حاضر نیز نشان داد که بیان پروتئین BMAL1در اوایل فاز روشنائی
افزایش معنیداری به نسبت اوایل فاز تاریکی در گروههای کنترل ،دیابتی و دیابتی +تمرین دارد .یک
نتیجه جالب در تحقیق حاضر این است که برخالف نمایههای بیان ژن شبانهروزی و نتایج بدست آمده
در موشهای گروه کنترل ،بینظمی آشکاری در ریتم پروتئین PER2در موشهای گروه دیابتی و دیابتی
+تمرین مشاهده شد .بر این اساس ،پروتئین PER2در گروه دیابتی در اوایل فاز روشنائی حتی بیشتر
از گروه کنترل افزایش یافت و در اوایل فاز تاریکی کاهش یافت .این نتایج نشاندهنده اهمیت محرکهای
محیطی مانند HFDدر اختالل ریتمهای شبانهروزی است که در مطالعات قبلی مورد بررسی قرار گرفته
است [ .]164بنابراین ،تنظیم ساعت عضالت اسکلتی برای حفظ هومئوستاز گلوکز ضروری است.
نتایج تحقیق حاضر نشان داد که اختالل پروتئینهای BMAL1و PER2ناشی از دیابت از
طریق هشت هفته تمرین هوازی متوسط در هر دو زمان اوایل فاز روشنائی و تاریکی بهبود یافت (شکل
4-1و .)2-4عالوه بر این ،تمرین هوازی بویژه در اوایل فاز روشنائی (زمانی که بیان پروتئین BMAL1
در اوج است) به نسبت تمرین در اوایل فاز تاریکی باعث افزایش بیشتر سطح پروتئین BMAL1شد.
این نتیجه نشان دهنده اهمیت تعامل زمان روز در اوایل فاز روشنائی با تمرین هوازی برای تنظیم ساعت
شبانه روزی در عضله اسکلتی است .تحقیقات تجربی در مورد تأثیر تمرینات منظم بر ساعت عضالنی
اسکلتی درشرایط دیابت محدود است.نتایج تحقیق حاضر با تحقیق دالبرام و همکاران )2019( 83همسو
است .آنها گزارش دادند که چهار هفته دویدن روی چرخ گردان در اوایل تاریکی ( )ZT 16-12یا اواخر
فاز تاریکی ( )ZT 24-20سطح پروتئین BMAL1در عضله اسکلتی موشهای تغذیه شده با HFDرا
افزایش میدهد .در مقابل ،سطح پروتئین PER2تغییر معنیداری نداشت [ .]156الزم به ذکر است که
در پژوهش ذکر شده ،نمونهها در یک دوره زمانی واحد جمعآوری شدند .بنابراین ،عدم تغییر در پروتئین
PER2میتواند به دلیل تفاوت در زمان شبانهروزی باشد تا اثرات تمرین .این نتایج در مطالعات انسانی
نیز تائید شده است .اریکسون و همکاران ،)2020( 84تحقیقی را با هدف بررسی تأثیر 12هفته تمرین
هوازی بر ژنهای ساعت عضالت اسکلتی در شرایط پیش دیابتی انجام دادند .نتایج آنها نشان داد که
تمرین هوازی از طریق افزایش معنیداری ژنهای BMAL1و PER2ممکن است حساسیت به
انسولین را بهبود بخشد .در حالیکه سایر ژنهای ساعت ( )CLOCK, CRY1/2, PER1تغییری مشاهده
101
نشد [ .]155این نتایج از این جهت قابل توجه هستند که نقش مؤثر تمرین هوازی منظم را به عنوان
یک نشانه زمانی برای تنظیم پروتئینهای اصلی ساعت عضله اسکلتی در بیماری دیابت نشان میدهند.
بنابراین ،تعامل بین پروتئینهای ساعت در عضله اسکلتی و تمرین هوازی میتواند پاسخهای ورزشی
وابسته به زمان را بر همجوشی -شکافت میتوکندری تحریک کند.
پویائی میتوکندری (همجوشی و شکافت) یک مکانیسم مؤثر برای تنظیم متابولیسم ،استفاده
از سوبسترا و تولید ATPدر پاسخ به نشانههای محیطی مثل تغذیه ،فعالیت و چرخههای روشنائی-
تاریکی است و به دلیل نقش محوری آن در کنترل عملکرد میتوکندری و پاتوژنز T2Dتوجه زیادی را
به خود جلب کرده است [ .]18شواهد فزاینده نشان میدهد که سطوح باالی گلوکز در بیماران مبتال
به T2Dو موشهای تغذیه شده با HFDاختالل در تعادل همجوشی -شکافت میتوکندری را از طریق
کاهش پروتئین MFN2و افزایش DRP-1نشان میدهد [ .]36 ,18مهار پروتئین MFN2در عضله
اسکلتی ،هومئوستاز گلوکز را از طریق اختالل در سیگنال دهی انسولین تغییر میدهد ،و از این طریق
نقش مهمی در مقاومت به انسولین ایفا میکند [ .]28مطابق با مطالعات قبلی ،نتایج تحقیق حاضر نشان
داد که دیابت-ناشی از HDFبهطور معنیداری سطوح پروتئینهای MFN2و DRP-1را در عضله
اسکلتی کاهش داد .کاهش پروتئین MFN2عمدتا در اوایل فاز روشنائی مشاهده شد .با این وجود نتایج
تحقیق حاضر نشان داد که تمرین هوازی در هر دو زمان ،عدم تعادل همجوشی -شکافت میتوکندری
ناشی از دیابت را با افزایش معنیدار سطح پروتئین MFN2بهبود بخشید (شکل .)3-4با این وجود ،در
تحقیق حاضر تغییر معنیداری در سطح پروتئین DRP-1عضله دوقلوی موشهای دیابتی پس از 8
هفته تمرین هوازی مشاهده نشد (شکل .)4-4مطالعات انسانی و حیوانی مختلفی اثربخشی برنامههای
ورزشی با شدت متوسط را بر همجوشی -شکافت میتوکندری در عضله اسکلتی دیابتی نشان دادهاند
[ .]165 ,95 ,35-37بهطور کلی ،نیاز به انرژی بیشتر در طول تمرین باعث ایجاد تغییرات مورفولوژیکی
میتوکندری در عضالت اسکلتی میشود .تحقیقات نشان میدهد که پاسخ پروتئینهای شکافت
میتوکندری به تمرین متفاوت است .برای مثال ژانگ و همکاران ،)2020( 85نشان دادند که پروتئین
DRP-1در عضله اسکلتی موشهای دیابتی پس از 8هفته دویدن افزایش معنیداری یافت [ .]165در
مقابل ،کاهش سطح پروتئین DRP-1پس از 8هفته تمرین در عضله اسکلتی موشهای دیابتی توسط
پیروانی و همکاران ]92[ )2020( ،و بهطور مشابه پس از 12هفته تمرین با شدت متوسط توسط
ویرانکی و همکاران ]94[ )2016( ،86گزارش شده است .با این حال ،بیشتر مطالعات شواهد قانع کنندهای
ارائه میدهند مبنی بر اینکه یکی از اثرات اصلی تمرینات هوازی با شدت متوسط ،تقویت شبکه
میتوکندری از طریق پروتئینهای همجوشی از جمله MFN2است [ .]37 ,36در توافق با نتایج تحقیق
حاضر هئو و همکاران )2021( 87،نشان دادند که 40-50دقیقه ورزش هوازی متوسط از عضالت اسکلتی
در برابر اختالالت میتوکندری و مقاومت به انسولین محافظت میکند ،که بهویژه با افزایش طول
میتوکندری از طریق پروتئین MFN2طی فرآیند همجوشی میتوکندری امکان پذیر است [ .]36گزارش
85
- Zheng. et al
86 - Veeranki. et al
87
- Heo. et al
102
شده است که افزایش طول شبکه میتوکندری میتواند کارایی بیوانرژیک و اثربخشی استفاده از سوبسترا
توسط عضالت اسکلتی را افزایش دهد [ .]166این نتایج همچنین توسط چاوالن و همکاران)2017( 88
[ ]35و وانگ و همکاران ]148[ )2022( 89تائید شده است و با نتایج تحقیق حاضر همسو است.
نکته مهم این است که زمانبندی شبانهروزی میتواند بر نتایج تمرین در سطح مولکولی تأثیر
بگذارد [ .]1یکی از نتایج قابل توجه تحقیق حاضر این است که تعامل تمرین هوازی با زمان در اوایل
فاز تاریکی هم افزایی قابل توجهی بر سطح پروتئین MFN2دارد و اثرات یکدیگر را تقویت میکنند
(شکل .)3-4عالوه بر این ،یک نتیجه جالب دیگر این است که تمرین هوازی بهطور وابسته به زمان،
فقط در اوایل فاز تاریکی سطح پروتئین SIRT1را افزایش داد (شکل .)5-4شواهد در انسان []17 ,16
و موش [ ]14 ,13نشان میدهد که انجام تمرینات ورزشی در زمانهای مختلف روز منجر به اثرات
متابولیکی متفاوتی میشود .با این حال ،اطالعات در مورد مکانیسمهای زیربنایی این تفاوتها محدود
است .به نظر میرسد که ریتمهای فیزیولوژیکی تأثیر مستقیمی بر پاسخهای تمرینی دارد [ .]1نوسانات
عملکرد میتوکندری ممکن است از طریق مکانیسمهای همجوشی – شکافت میتوکندری [ ]31 ,25و
یا محور NAD+/ SIRT1ایجاد شود [ .]167 ,21چندین مطالعه گزارش دادهاند که ظرفیت اکسیداتیو
روزانه در عضالت اسکلتی به احتمال زیاد از طریق پروتئینهای ریتمیک همجوشی -شکافت
میتوکندری ناشی میشود تا ریتم روزانه محتوای میتوکندری و بیوژنز میتوکندری [ .]135 ,10به عنوان
مثال ،ژاکوبی و همکاران ،)2015( 90گزارش داد که تغییر زمانی همجوشی -شکافت میتوکندری توسط
پروتئین BMAL1کنترل میشود .بدین طریق که از طریق کاهش پروتئینهای شکافت (FIS1-
)DRP1و افزایش پروتئینهای همجوشی ) (MFN1/2در زمان انتقال از روشنائی به تاریکی ()ZT12
یک شبکه طوالنی میتوکندری را تشکیل میدهد تا نیازهای بیوانرژیک در فاز فعال را برآورده سازد
[ .]31این نتایج توسط اشمیت و همکاران ،)2018( 91نیز تأیید شده است ،با این تفاوت که نوسانات
همجوشی -شکافت میتوکندری در چرخه روشنائی -تاریکی به تغییرات شبانهروزی پروتئین DRP-1
با واسطه PER1/2بستگی دارد [ .]25نتایج اخیر تحقیق گابریل و همکاران ،)2021( 92نیز تائید میکند
که در یک تعامل دوطرفه ،کاهش همجوشی میتوکندری باعث اختالل در ژنهای ساعت شبانهروزی
PER2/3در سلولهای عضالنی بیماران دیابتی میشود [ .]10مطابق با این مطالعات قبلی ،نتایج تحقیق
حاضر نشان داد پروتئین MFN2در اوایل فاز تاریکی افزایش معنیداری دارد و از نظر آماری همبستگی
معنیداری با پروتئین PER2دارد .بنابراین ،همجوشی میتوکندری بیشتر در فاز تاریکی توسط ساعت
شبانهروزی در تعامل با اثرات تمرین هوازی اجازه میدهد تا نیازهای انرژی تمرین توسط همجوشی
میتوکندری بیشتر با واسطه MFN2برآورده شود .عالوه بر این ،زمانبندی شبانهروزی ممکن است اثرات
تمرین بر همجوشی میتوکندری را از طریق محور NAD+/SIRT1افزایش دهد.
88
- Chavanelle. et aL
89
- Wang. et al
90
- Jacobi et al
91 -Schmitt. et al
92
- Gabriel. et al
103
SIRT1یک داستیالز وابسته به NAD+است که دو جنبه حیاتی ،عملکرد میتوکندری و
هومئوستاز گلوکز را در پاتوژنز T2Dتنظیم میکند [ .]168نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرین
هوازی در اوایل فاز تاریکی سطح پروتئین SIRT1را به طور معنیداری افزایش داد .همسو با نتایج
تحقیق حاضر چندین مطالعه انسانی و حیوانی نشان دادهاند که تمرینات هوازی ،عملکرد میتوکندری را
با فعالسازی تنظیمکنندههای متابولیک NAD+ ،و SIRT1در عضله اسکلتی افزایش میدهد [,39 ,38
.]150 ,149برای مثال ،لوئی و همکاران ،)2019( 93گزارش دادند هشت هفته تمرین در ساعت 11-9
صبح با افزایش بیان SIRT1اختالل عملکرد متابولیکی ناشی از دیابت را کاهش میدهد [ .]38همچنین
گئو و همکاران ،)2020( 94گزارش دادند که تمرین ورزشی از طریق مسیر SIRT1-PGC-1αعملکرد
پروتئینهای میتوکندری را تقویت میکند و مقاومت به انسولین را در موشهای دیابتی ناشی از رژیم
HFDبهبود میبخشد [ .]149با این حال ،توجه به این نکته مهم است که این حسگر متابولیکی تحریک
شده با ورزش به عنوان پایین دست ساعت شبانهروزی شناخته شده است .آشر و همکاران،)2009( 95
نشان دادند که SIRT1به صورت شبانهروزی با حداقل و حداکثر سطوح به ترتیب ZT4و ZT16بیان
میشود [ .]24همچنین رمزی و همکاران ،)2009( 96گزارش داد که اوج فعالیت داستیالز SIRT1در
ZT15رخ میدهد [ .]22مطابق با این مطالعات ،در تحقیق حاضر تجزیه و تحلیل اثر زمان نشان داد
که به موازات اوج بیان NAD+در اوایل فاز تاریکی ( )ZT15افزایش معنیدار پروتئین SIRT1در مقایسه
با اوایل فاز روشنائی ( )ZT3در تمامی گروهها مشاهده شد (شکل .)5-4و از نظر آماری همبستگی
مثبتی با سطوح NAD+و پروتئینهای MFN2و PER2نشان داد .این روابط در سطح سلولی در
مطالعات قبلی تایید شده است [ .]167 ,25بنابراین ،افزایش بیان SIRT1در ZT15توسط ساعت
شبانهروزی در تعامل با اثرات تمرین هوازی منجر به تقویت تاثیر تمرین هوازی در اوایل فاز تاریکی در
مقایسه با اوایل فاز روشنائی بر SIRT1در عضله اسکلتی موشهای دیابتی شده است که میتواند دلیلی
برای افزایش بیشتر همجوشی میتوکندری با واسطهی MFN2باشد.
نتایج مطالعه حاضر جنبههایی را نشان میدهد که توسط آنها زمانبندی تمرین هوازی ممکن
است همجوشی میتوکندری با واسطه MFN2را از طریق فعالسازی محور BMAL1-PER2-SIRT1
در عضله اسکلتی موشهای دیابتی تقویت کند SIRT1 .در عضله اسکلتی دو جنبه حیاتی ،عملکرد
میتوکندری و هومئوستاز گلوکز را در پاتوژنز T2Dتنظیم میکند [ .]168عالوه بر این ،عملکرد ساعت
شبانهروزی به شدت با حسگرهای متابولیک تحریک شده با ورزش ،از جمله SIRT1مرتبط است .شواهد
نشان میدهد که فعالیت داستیالز SIRT1برای بیان BMAL1و PER2مورد نیاز است [ .]24 ,22در
واقع PER2 ،تنها هدف مستقیم SIRT1است و بهطور خاص آن را داستیله میکند PER2 .یک اثر
منفی شناخته شده بر سیستم شبانهروزی دارد SIRT1 .با بیثبات کردن پروتئین PER2کمپلکس
BMAL1: CLOCKرا برای رونویسی ژن و تولید ریتمهای شبانهروزی فعال میکند [ .]24نتایج
93
- Liu. et al
94 - Guo. et al
95
-Asher. et al
96
- Remsay. et al
104
تحقیق حاضر همچنین رابطه مثبت بین SIRT1و PER2را تایید میکند .بنابراین به نظر میرسد که
8هفته تمرین هوازی منظم به عنوان یک نشانه زمانی میتواند بیان پروتئینهای شبانهروزی BMAL1
و PER2را از طریق فعالسازی SIRT1تحت تاثیر قرار دهد .عالوه بر این ،شواهد نشان میدهد که
SIRT1رونویسی MFN2را از طریق تنظیمکنندههای رونویسی PGC1αو PPARαتنظیم میکند
[ .]30یک مطالعه جدید نشان داده است که فعالسازی NAD+در موشهای دیابتی میتواند همجوشی
میتوکندریایی با واسطه MFN2را از طریق مسیر SIRT1-PGC1α-PPARαتقویت کند [ .]30در
توافق با این نتایج ،وانگ و همکاران ،)2022( 97گزارش دادند که تمرین هوازی بیان پروتئین MFN2
را در عضله اسکلتی موشهای مبتال به اختالل تحمل گلوکز از طریق فعالسازی PGC-1αافزایش
میدهد [ .]148که با نتایج تحقیق حاضر هم سو است .همچنین کیم و همکاران ،)2022( 98نشان دادند
که 8هفته تمرین هوازی با افزایش پروتئین SIRT1عملکرد میتوکندری را در بافتهای متابولیک مثل
عضله اسکلتی ،کبد ،بافت چربی و قلب موشهای دیابتی تقویت میکند [ ]169با این حال ،مطالعات
بسیار محدودی اثرات زمانبندی تمرینات منظم هوازی را بر همجوشی -شکافت میتوکندری و
نشانگرهای عملکرد میتوکندری ( )NAD+/SIRT1توضیح دادهاند .یک مطالعه جدید توسط ژانگ و
همکاران ،)2022( 99نشان داد که تمرین هوازی شبانه ( 8:00عصر) و تمرین هوازی صبحگاهی (8:00
صبح) تأثیر معنیداری بر پروتئینهای MFN1 ،BMAL1و DRP-1در کبد موشهای db/dbندارد
[ .]157این تفاوت در نتایج ممکن است مختص بافت ،زمان تمرین و بافت برداری باشد .مطالعه دیگری
توسط عزاگوری و همکاران ،)2019( 100نشان داد که تمرین در اوایل فاز تاریکی (عصر) در مقایسه با
اواخر فاز تاریکی (صبح) مسیرهای متابولیکی مربوط به افزایش عملکرد اکسیداتیو میتوکندری را در
عضالت اسکلتی را فعال میکند [ .]14در مجموع به نظر میرسد که ژنهای اصلی ساعت شبانهروزی
BMAL1و PER2به احتمال زیاد همجوشی – شکافت میتوکندری را از طریق تنظیم SIRT1و
مسیرهای پایین دست NAD+/SIRT1از جمله PPARαو PGC1-αتحت تاثیر قرار میدهد و اثرات
تمرین را در فاز روشنائی و تاریکی بر همجوشی -شکافت میتوکندری تعدیل میکند .بنابراین ،بررسی
جزئیات فاکتورهای پائین دست مسیر NAD+/SIRT1در مطالعات آینده ممکن است بینش بیشتری
در مورد اینکه چگونه تعامل زمانبندی تمرین هوازی با ساعت شبانهروزی میتواند همجوشی -شکافت
میتوکندری را متعادل کند ،ارائه دهد .عالوه بر این ،توجه به این نکته مهم است که فعالسازی SIRT1
توسط تمرینات منظم هوازی ممکن است جنبههای مختلف عملکرد میتوکندری مانند حجم میتوکندری
و بیوژنز میتوکندری را تقویت کند [ .]38بنابراین ،مطالعات بیشتری برای بررسی اثرات متعدد زمانبندی
تمرین هوازی بر ابعاد گسترده عملکرد میتوکندری به غیر از تقویت همجوشی میتوکندری با واسطه
MFN2مورد نیاز است .بهطور کلی ،مطالعه حاضر شواهدی برای درک مکانیسم تنظیمیBMAL1-
97
- Wang. et al
98
- Kim. et al
99 - Zhang. et al
100
- Ezagouri. et al
105
PER2-SIRT1-MFN2ارائه داده است که توسط آن تمرین هوازی وابسته به زمان روز میتواند
همجوشی میتوکندری را در عضله اسکلتی موشهای دیابتی تقویت کند.
اهمیت عملکردی تعامل تمرین و زمان در افزایش فواید متابولیک تمرین هوازی در اوایل فاز
تاریکی ،از جمله بهبود هایپرگالیسمی و مقاومت به انسولین ناشی از دیابت منعکس میشود (شکل -4
8و .)9-4تاثیر زمانبندی تمرین بر تعدیل هیپرگلیسمی توسط یک سری از مطالعات پشتیبانی میشود
[ .]170 ,17 ,16در توافق با نتایج تحقیق حاضر ،ساویک و همکاران ،)2019( 101گزارش دادند که
تمرین منظم در بعدازظهر باعث کاهش معنیدار مقاومت به انسولین و سطح گلوکز خون نسبت به
تمرین صبحگاهی میشود و بهصورت غیر منتظره ،تمرین صبحگاهی تاثیر منفی بر گلوکز خون بیماران
دیابتی دارد [ .]16در مقابل ،چیانگ و همکاران ،)2019( 102نشان دادند 12هفته تمرین صبحگاهی
نسبت به عصرگاهی منجر به کاهش معنیدار هایپرگالیسمی شد [ .]17این پارادایم در نتایج ممکن
است تا حدی از طریق تاثیر زمانبندی تمرین بر پروتئینهای MFN2و SIRT1و جذب گلوکز در
عضالت اسکلتی ایجاد شود .شواهد موجود نشان میدهد که افزایش پروتئین SIRT1میتواند از طریق
PGC1-αعملکرد اکسیداتیو میتوکندری را تعدیل کند و با فعالسازی پروتئین GLUT4توانایی سلول-
های عضالنی را برای جذب و انتقال گلوکز تحت تاثیر قرار دهد [ .]168شواهد نشانمیدهد که همزمان
با افزایش همجوشی میتوکندری با واسطه MFN2مسیر PI3K-AKTفعال میشود و با تحریک جذب
و انتقال گلوکز توسط GLUT4باعث بهبود حساسیت به انسولین میشود ] .[87عالوه بر این ،بخشی
از تأثیر تمرین هوازی بر کنترل هایپرگالیسمی میتواند از طریق پروتئین BMAL1در عضله اسکلتی
و افزایش جذب گلوکز واسطه شود .شواهد نشان میدهد که BMAL1حساسیت به انسولین عضالنی
را از طریق پروتئین GLUT4و تعدیل سیگنال دهی انسولین با واسطهی SIRT1تنظیم میکند [,12
.]32نتایج تحقیق حاضر نشان داد که دیابت ناشی از HFDباعث کاهش معنیدار سطح پروتئین
GLUT4شد .در مقابل 8هفته تمرین هوازی در فاز روشنائی و تاریکی باعث افزایش معنیدار پروتئین
GLUT4شد .نتیجه جالب این است که تمرین هوازی در اوایل فاز تاریکی تأثیر بیشتری بر افزایش
پروتئین GLUT4داشت (شکل ،)10-4که میتواند به دلیل نوسانات زمانی GLUT4باشد [ .]9در
تائید این مطلب تجزیه تحلیل اثر زمان در تحقیق حاضر نشان داد که سطح پروتئین GLUT4در
ZT15نسبت به ZT3افزایش معنیداری دارد .بنابراین تعامل اثرات تمرین هوازی با زمان در فاز تاریکی
باعث تقویت بیشتر تاثیر تمرین هوازی بر سطح پروتئین GLUT4و تسهیل هایپرگالیسمی و مقاومت
به انسولین شده است .در توافق با نتایج تحقیق حاضر ،دو مطالعه تکمیلی تغییرات زمانی مسیرهای
متابولیک عضالنی را پس از یک ساعت تمرین در زمانهای مختلف در فاز روشنائی و تاریکی موشها
ارزیابی کردند .نتایج آنها شواهد قوی ارائه میدهد که مسیرهای سیگنال دهی انسولین ،متابولیسم
گلوکز و عملکرد اکسیداتیو میتوکندری بهطور خاص با ورزش در اوایل فاز تاریکی فعال میشوند [,13
.]14علیرغم اثرات قوی تمرین هوازی بر هومئوستاز گلوکز خون ،تغییر معنیداری در کاهش وزن
106
موشهای گروههای تمرین مشاهده نشد .با این حال ،نتایج آزمون عملکرد ورزشی در پایان 8هفته
نشان داد که مدت زمان دویدن تا خستگی در گروه تمرین در اوایل فاز تاریکی طوالنیتر بود .همسو با
این نتایج ،یک مطالعه قبلی گزارش داده است که تغییر در ظرفیت ورزشی در فاز تاریکی موشها به
پروتئین ساعت PER1/2و تغییرات شبانهروزی مسیرهای متابولیک مرتبط با ورزش مانند پروتئین
کیناز فعال شده با (AMPK) AMPبستگی دارد [.]14
اگرچه اطالعات درباره مکانیسم مسئول همگامسازی اثرات تمرین با زمانبندی شبانهروزی بر
عملکرد میتوکندری محدود است ،با این حال ،با توجه به اینکه سطح NAD+/NADHیک مکانیسم
کلیدی تنظیم کننده متابولیسم اکسیداتیو میتوکندری است []167؛ انتظار میرود که تغییرات در
سطوح NAD+سلولی در پاسخ به استرسهای محیطی مانند رژیم غذائی پرچرب [ ،]171تمرینات
ورزشی [ ]172 ,151یا ریتم شبانهروزی [ ]167 ,21شاید مکانیسم اولیهای باشد که توسط آن عملکرد
میتوکندری برای جابجایی بین منابع انرژی لیپید و کربوهیدرات بر اساس ریتمهای روزانه تنظیم میشود
[ .]26مطالعات قبلی نشان دادند که تنظیم ریتمیک بیوسنتز NAD+مکانیسمی برای تقویت عملکرد
اکسیداتیو میتوکندری در چرخه روشنائی-تاریکی فراهم میآورد [ .]167کمبود NAD+ممکن است
آغازگر و نشانگر مهمی برای مهار رونویسی MFN2توسط ،]30[ SIRT1و همچنین مهار رونویسی
BMAL1: CLOCKتوسط پروتئین PER2باشد [ .]22در شرایط استرس انرژی مانند محدودیت
کالریک ،ناشتائی و فعالیت ورزشی؛ سطح NAD+افزایش مییابد و با فعالسازی SIRT1باعث حفظ
عملکرد میتوکندری و تولید ATPمیشود [ .]173برعکس ،مصرف بیش از حد انرژی ناشی از رژیمهای
پرچرب ،منجر به تخلیه NAD+در عضله اسکلتی میشود [ .]174کاهش NAD+یکی از اختالالت
بیوشیمائی در بیماری دیابت است که به عنوان دلیلی برای کاهش ظرفیت اکسیداتیو میتوکندری معرفی
شده است [ .]151در تحقیق حاضر کاهش معنیدار سطح NAD+در عضله دوقلوی موشهای دیابتی
مشاهده شد .اگر چه تحقیقات قبلی گزارش دادند که تمرین ورزشی با شدت متوسط باعث افزایش
NAD+و بهبود ظرفیت اکسداتیو سلول عضالنی در موشهای دیابتی میشود [ .]152 ,151با این
حال نتایج تحقیق حاضر نشان داد هشت هفته تمرین هوازی نتوانست تغییرات قابلتوجهی در افزایش
سطح NAD+ایجاد کند (شکل .)6-4از سوی دیگر ،بیوسنتز NAD+به شدت توسط ساعت شبانهروزی
تنظیم میشود و اوج بیان آن در اوایل فاز تاریکی ) (ZT14موش است [ .]22مطابق با این مطالعات
قبلی ،نتایج تحقیق حاضر در ارتباط با تاثیر زمان نشان داد که سطوح NAD+در اوایل فاز تاریکی
( )ZT15در گروههای تحقیق افزایش معنیداری یافت و رابطه معنیداری با سطوح پروتئینهای PER2
و MFN2و SIRT1دارد .علیرغم اینکه انتظار میرفت تعامل تمرین هوازی و زمان در فاز تاریکی بر
سطح NAD+اثر هم افزایی داشته باشد .اما به نظر میرسد تعامل مداخله تمرینی هوازی با اوایل فاز
تاریکی (زمانی که سطح NAD+در اوج است) اثرات یکدیگر را محدود میکنند .در مقابل ،زمانیکه
غلظت NAD+کمتر است (اوایل فاز روشنائی) ،تمرین هوازی تأثیر بیشتری بر افزایش غلظت NAD+
نشان داده است با این حال ،اندازهگیری سطح NAD+در پاسخ به تمرین در ساعات مختلف روز میتواند
پاسخ دقیقی به این موضوع ارائه دهد و زمینههای تحقیقاتی بیشتری را برای پر کردن مجدد سطح
107
NAD+در عضله اسکلتی توسط تمرین هوازی وابسته به زمان ایجاد کند .در مجموع ،به نظر میرسد
که تمرین هوازی ،همزمان با اوج نوسانات NAD+ - SIRT1 - PER2در اوایل فاز تاریکی ،ممکن است
همپوشانی گستردهتری بر افزایش MFN2و تقویت همجوشی شبکه میتوکندری و جذب گلوکز داشته
باشد و در نتیجه به تعدیل مقاومت به انسولین و هیپرگلیسمی ناشی از دیابت کمک کند .این همزمانی
متابولیک نقطه کانونی برای طراحی مؤثر مداخالت "تمرین کرونو" در تقویت ساعت شبانهروزی ،پویائی
و عملکرد میتوکندری برای ارتقاء سالمت متابولیک در بیماری T2Dخواهد بود.
4-5نتیجه گیری
نتایج تحقیق حاضر نشان داد که دیابت و مقاومت به انسولین ارتباط نزدیکی با اختالل در تنظیم ساعت
عضله اسکلتی ( BMAL1و ،)PER2پویایی میتوکندری ( DRP-1و )MFN2و نشانگرهای عملکرد
میتوکندری ( SIRT1و )NAD+و جذب گلوکز ( )GLUT4دارند .عالوه بر این ،نتایج تحقیق حاضر
اثرات قوی تمرین هوازی در اوایل فاز روشنائی و تاریکی بر سنتز پروتئینهای PER2 ،BMAL1و
MFN2و GLUT4را نشان داد .با این حال ،جالب توجه است که بیان پروتئین SIRT1و مزایای
متابولیک ورزش ،مانند کاهش هیپرگلیسمی و شاخص مقاومت به انسولین پس از 8هفته ورزش هوازی،
به شدت به تمرین در اوایل فاز تاریکی پاسخ میدهد و به تمرین در اوایل فاز روشنائی پاسخ نمیدهد.
نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد که تمرین هوازی در ZT15ممکن است با فعال کردن محور
BMAL1-PER2-SIRT1در عضله اسکلتی موشهای دیابتی ،همجوشی میتوکندری با واسطه MFN2
را تقویت کند و در تسهیل جذب گلوکز مؤثرتر باشد .بنابراین ،همزمانی تمرین هوازی با نوسانات زمانی
همجوشی -شکافت میتوکندری و NAD+/SIRT1ممکن است اثرات فیزیولوژیکی بیشتری را در
سلولهای عضالنی موشهای دیابتی ایجاد کند ،در نتیجه تفاوتهای ماندگارتری در عملکرد میتوکندری
برای تعدیل جذب گلوکز و مقاومت به انسولین ایجاد میکند.
مطالعه حاضر بهمنظور همگام سازی تمرین با زمان شبانهروزی بهعنوان یک رویکرد مؤثر برای *
تقویت عملکرد میتوکندری و ساعت عضالنی به منظور تعدیل بهتر مقاومت به انسولین و هایپرگالیسمی
در بیماری دیابت طراحی شد .یکی از نقاط قوت مطالعه حاضر این است که زمان بافتبرداری متناسب
با زمان مداخله تمرینی استاندارد شده بود تا اطالعات دقیقتری در مورد اثرات زمان روز و تمرین ارائه مربوط به بخش ضرورت و اهمیت تحقیق Commented [s33]:
108
شود .با این حال پیشنهاد میشود که تحقیقات وسیعتری با نمونهبرداری متناوب در چرخه 24ساعته
انجام گیرد تا اطالعات دقیق تری در مورد اثربخشی و پایداری نتایج تمرینی در طول روز ارائه دهد. باتوجه به نتایج بدست آمده پیشنهاد ارائه Commented [s34]:
فرمایید
از آنجا که طیف گستردهای از پارامترهای فیزیولوژیکی مثل تغذیه و میزان فعالیت روزانه بر *
نتایج تمرین در زمانهای شبانهروز تأثیر میگذارد ،بنابراین در این تحقیق از مداخله در فعالیت یا رفتار
تغذیهای حیوانات قبل و بعد از پروتکل تمرین خودداری شد .با این حال پیشنهاد میشود که در تحقیقات
آینده با کنترل و اندازهگیری سایر عوامل شبانهروزی مانند زمان مصرف غذا ،خواب -بیداری و فعالیت
خود به خودی پاسخ دقیقتری به تغییرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیائی مرتبط با اثرات تمرین بر عملکرد
میتوکندری و هومئوستاز گلوکز فراهم آورد.
با توجه به نقش سایر نشانههای محیطی مثل تغذیه بر ریتمهای شبانهروزی پیشنهاد میشود *
که مطالعات آینده نقش ترکیبی الگوهای متنوع تمرین و تغذیه در زمانهای مختلف را بر ابعاد مختلف
ساعت شبانهروزی و پویائی میتوکندری در عضله اسکلتی بررسی کند.
توجه به این نکته مهم است که اثرات تمرین هوازی وابسته به زمان تحت تأثیر عملکرد بافتهای *
مختلف مانند تغییرات ریتمیک در برون ده گلوکز کبدی ،ترشح انسولین از پانکراس و محتوای گلیکوژن
عضالت اسکلتی قرار میگیرد این عوامل ممکن است بر نوسانات زمانی گلوکز خون و پویایی میتوکندری
تأثیر بگذارند و به تقویت یا بهبود مقاومت به انسولین کمک کنند .پاسخ به این سوال که آیا تمرین
شبانه نسبت به صبحگاهی با افزایش تخریب گلیکوژن عضالنی باعث افزایش هومئوستاز گلوکز خون
میشود بسیار جالب خواهد بود.
* پویائی شکافت -همجوشی میتوکندری تنها یکی از پارامترهای عملکرد میتوکندری است که توسط
ریتم شبانهروزی و تمرین هوازی تعدیل میشود .در یک چارچوب کامل ،سایر پارامترهای میتوکندری
(مانند چگالی و محتوای میتوکندری ،بیوژنز میتوکندری و غیره) نیز با ریتم شبانهروزی و تمرین هوازی
سازگار میشوند .تحقیقات آینده به منظور بررسی دقیق ابعاد گسترده هومئوستاز میتوکندری و
متابولیسم گلوکز با هدف درک اینکه چگونه تعامل بین ورزش و نشانههای زمانی/تغذیهای میتواند نتایج
تمرین بر عملکرد میتوکندری را تعدیل کند ،ضروری است.
با توجه به نقش چندگانه SIRT1و NAD+در تنظیم متابولیسم ،سالمندی و طول عمر ،این *
نتایج میتواند زمینه تحقیقاتی بیشتری را برای شناسائی بهترین زمان تمرین جهت به حداکثر رساندن
سطوح SIRT1و NAD+در تحقیقات مرتبط با دیابت و سالمندی ایجاد کند.
109
در نهایت ،امیدواریم که علوم فیزیولوژی ورزشی با بهرهگیری از دانش " کرونوبیولوژیک " بتواند *
درک عمیقتری از نقش درمانی زمان تمرین بر بیماری دیابت و بهبود عملکرد میتوکندری در عضالت
اسکلتی ارائه دهد.
عوامل تاثیرگذار بر اختالل در سیستم زمانبندی شبانهروزی جهت آشنائی و اطالع رسانی به بیماران
دیابتی نظر گرفته شود.
پیشنهاد میشود که طراحی مداخالت تمرینی وابسته به زمان در آزمودنیهای انسانی به منظور *
به حداکثر رساندن مزایای تمرینی در بیماران دیابتی در نظر گرفته شود.
پیشنهاد میشود که مداخالت تمرینی با شدت متوسط به منظور بهبود هایپرگالیسمی و *
مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی استفاده شود.
پیشنهاد میشود که تمرین منظم هوازی در اوایل فاز تاریکی به منظور تقویت عملکرد *
میتوکندری و تعدیل مؤثر مقاومت به انسولین در بیماری دیابت در نظر گرفته شود.
110
پیوستها
111
پیوست 1
112
پیوست 2
113
تجهیزات موجود در محل نگهداری حیوانات
(فن تهویه هوا ،تایمر روشنائی تاریکی ،کولر ،دماسنج ،قفس نگهداری ،آبخوری)
114
تردمیل مخصوص جوندگان ) ساخت شرکت برج صنعت آزما ،ایران ،متعلق به آزمایشکاه
فیزیولوژی دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز)
115
اندازهگیری وزن و گلوکز خون با استفاده از گلوکومتر
116
اجرای آزمون حداکثر سرعت ()Vmax
117
اجرای پروتوکل تمرین روی تردیمل
118
اجرای پروتوکل تمرین هوازی
119
اجرای پروتوکل تمرین هوازی در روشنائی و تاریکی
120
مکان اجرای بافت برداری
121
ابزار و لوازم آزمایشگاه سلولی
(از راست به چپ :هموژنایزر ،سانتریفیوز ،تانک وسترن بالت ،االیزا ریدر)
122
آماده سازی ابزار و لوازم برای بافت برداری و خون گیری
123
خون گیری از قلب و تشریح
124
جداسازی سرم
125
بافت برداری عضله دو قلو و نگهداری در فریزر -80
126
بافت برداری عضله دو قلو و نگهداری در فریزر -80
127
Abstract Commented [s36]: براساس پیشنهاد ارائه شده در بخش فارسی
اصالح شود،چکسده
Introduction: The circadian clock regulates skeletal muscle mitochondrial function and
have a fundamental role in time-dependent metabolic responses to exercise. The present
study aimed to determine the effects of timing of aerobic exercise at the early light phase
and early dark phase on insulin resistance markers, the proteins expression of the
circadian clock, mitochondrial dynamics and NAD+/SIRT1 in gastrocnemius muscle of
diabetic mice.
Materials and methods: In this experimental study, thirty healthy male NMRI mice were
randomly divided into three groups: control, diabetic, and diabetic+ exercise
(n=10/group). Type-2 diabetes was induced using a combination of a high-fat diet (5
week) and streptozotocin injection (20 mg/kg). Following confirmation of diabetes,
animals underwent aerobic treadmill running at two times of the day, the early light phase
(ZT3, 09; am) and the early dark phase (ZT15, 9; pm) for 8 weeks (5-days, 60-80 min,
50-60%Vmax). Gastrocnemius muscle was collected at two times of the day and the
expression of proteins of the circadian clock, mitochondrial dynamic, and SIRT1 were
evaluated by western blot analysis. The NAD+ levels and glucose concentrations by the
colorimetric method and insulin resistance markers were measured. A two-way analysis
of variance was used to analyze the data.
Results: Aerobic exercise at both times ZT3 and ZT15 reversed the dysregulation of the
diabetes-induced skeletal muscle clock by increasing the BMAL1 and PER2 protein
levels (p=0.001). Aerobic exercise, especially at ZT15 compared to ZT3, increased
GLUT4-mediated glucose uptake (p=0.001), and improved diabetes-induced imbalance
of mitochondrial fusion and fission by a significant increase in MFN2 protein level
(P=00.4) but did not affect DRP-1 protein (P=0.185). Moreover, time-dependent aerobic
exercise only at ZT15 increased the SIRT1 protein level (P<0.0001) and reduced the
diabetes-induced hyperglycemia (p=0.005) and insulin resistance index (p=0.001),
suggesting that the interaction of exercise with time at ZT15 has a synergistic effect on
the MFN2 -SIRT1-GLUT4 proteins level and their related metabolic benefits. However,
the aerobic exercise timing could not restore the attenuation of muscle NAD+ level
diabetes-induced (p=0.096)
128
Shahid Rajaee Teacher Training University
Supervisors:
Examiner:
Autumn/2022
129
منابع و مآخذ
130
.1 Wolff, C.A. and K.A. Esser, Exercise timing and circadian rhythms. Current
opinion in physiology, 2019. 10: p. 64-69.
.2 Gabriel, B.M. and J.R. Zierath, Circadian rhythms and exercise—re-setting the
clock in metabolic disease. Nature Reviews Endocrinology, 2019. 15(4): p. 197-
206.
.4 Durgan, D.J. and M.E. Young, The cardiomyocyte circadian clock: emerging
roles in health and disease. Circulation research, 2010. 106(4): p. 647-658.
.6 Harfmann, B.D., E.A. Schroder, and K.A. Esser, Circadian rhythms, the
molecular clock, and skeletal muscle. Journal of biological rhythms, 2015. 30(2):
p. 84-94.
.7 Tahara, Y., S. Aoyama, and S. Shibata, The mammalian circadian clock and its
entrainment by stress and exercise. The Journal of Physiological Sciences, 2017.
67(1): p. 1-10.
.9 Dyar, K.A., et al., Muscle insulin sensitivity and glucose metabolism are
controlled by the intrinsic muscle clock. Molecular metabolism, 2014. 3(1): p. 29-
41.
.10 Gabriel, B.M., et al., Disrupted circadian oscillations in type 2 diabetes are linked
to altered rhythmic mitochondrial metabolism in skeletal muscle. Science
Advances, 2021. 7(43): p. eabi9654.
.12 Stenvers, D.J., et al., Circadian clocks and insulin resistance. Nature Reviews
Endocrinology, 2019. 15(2): p. 75-89.
.13 Sato, S., et al., Time of exercise specifies the impact on muscle metabolic pathways
and systemic energy homeostasis. Cell metabolism, 2019. 30(1): p. 92-110. e4.
.14 Ezagouri, S., et al., Physiological and molecular dissection of daily variance in
exercise capacity. Cell metabolism, 2019. 30(1): p. 78-91. e4.
.15 Veronda, A.C., C.E. Kline, and L.A. Irish, The impact of circadian timing on
energy balance: An extension of the energy balance model. Health Psychology
Review, 2022. 16(2): p. 161-203.
131
.16 Savikj, M., et al., Afternoon exercise is more efficacious than morning exercise at
improving blood glucose levels in individuals with type 2 diabetes: a randomised
crossover trial. Diabetologia, 2019. 62(2) :p. 233-237.
.18 Fealy, C.E., et al., Mitochondrial dynamics in skeletal muscle insulin resistance
and type 2 diabetes. Translational Research, 2018. 202: p. 69-82.
.19 Koves, T.R., et al., Mitochondrial overload and incomplete fatty acid oxidation
contribute to skeletal muscle insulin resistance. Cell metabolism, 2008. 7(1): p.
45-56.
.21 Nakahata, Y., et al., The NAD+-dependent deacetylase SIRT1 modulates CLOCK-
mediated chromatin remodeling and circadian control. Cell, 2008. 134(2): p. 329-
340.
.22 Ramsey, K.M., et al., Circadian clock feedback cycle through NAMPT-mediated
NAD+ biosynthesis. Science, 2009. 324(5927): p. 651-654.
.23 Bozek, K., et al., Regulation of clock-controlled genes in mammals. PloS one,
2009. 4(3): p. e4882.
.24 Asher, G., et al., SIRT1 regulates circadian clock gene expression through PER2
deacetylation. Cell, 2008. 134(2): p. 317-328.
.25 Schmitt, K., et al., Circadian control of DRP1 activity regulates mitochondrial
dynamics and bioenergetics. Cell metabolism, 2018. 27(3): p. 657-666. e5.
.26 Sardon Puig, L., et al., Circadian rhythms and mitochondria: connecting the dots.
Frontiers in genetics, 2018: p. 452.
.27 Giacomello, M., et al., The cell biology of mitochondrial membrane dynamics.
Nature reviews Molecular cell biology, 2020. 21(4): p. 204-224.
.28 Sebastián, D., et al., Mitofusin 2 (Mfn2) links mitochondrial and endoplasmic
reticulum function with insulin signaling and is essential for normal glucose
homeostasis. Proceedings of the National Academy of Sciences, 2012. 109(14):
p. 5523-5528.
132
.31 Jacobi, D., et al., Hepatic Bmal 1regulates rhythmic mitochondrial dynamics and
promotes metabolic fitness. Cell metabolism, 2015. 22(4): p. 709-720.
.32 Liu, J., et al., CLOCK and BMAL1 regulate muscle insulin sensitivity via SIRT1
in male mice. Endocrinology, 2016. 157(6): p. 2259-226.9
.33 Hansen, J., et al., Synchronized human skeletal myotubes of lean, obese and type
2 diabetic patients maintain circadian oscillation of clock genes. Scientific
reports, 2016. 6(1): p. 1-12.
.34 Kelley, D.E. and L.J. Mandarino, Fuel selection in human skeletal muscle in
insulin resistance: a reexamination. Diabetes, 2000. 49(5): p. 677-683.
.35 Chavanelle, V., et al., Effects of high-intensity interval training and moderate-
intensity continuous training on glycaemic control and skeletal muscle
mitochondrial function in db/db mice. Scientific reports, 2017. 7(1): p. 1-10.
.36 Heo, J.W., et al., Moderate aerobic exercise training ameliorates impairment of
mitochondrial function and dynamics in skeletal muscle of high‐fat diet‐induced
obese mice. The FASEB Journal, 2021. 35(2): p. e21340.
.37 Axelrod, C.L., et al., Exercise training remodels human skeletal muscle
mitochondrial fission and fusion machinery towards a pro‐elongation phenotype.
Acta Physiologica, 2019. 225(4): p. e13216.
.38 Liu, H.-W. and S.-J. Chang, Moderate exercise suppresses NF-κB signaling and
activates the SIRT1-AMPK-PGC1α Axis to attenuate muscle loss in diabetic db/db
mice. Frontiers in physiology, 2018. 9: p. 636.
.40 Organization, W.H., World malaria report 2015. 2016: World Health
Organization.
.41 Zierath, J.R., Major advances and discoveries in diabetes-2019 in review. Current
diabetes reports, 2019. 19(11): p. 1-9.
.42 Nakahata, Y., et al., Circadian control of the NAD+ salvage pathway by CLOCK-
SIRT1. Science, 2009. 324(5927): p. 654-657.
.43 Jarrett, R. and H. Keen, Diurnal variation of oral glucose tolerance: a possible
pointer to the evolution of diabetes mellitus. Br Med J, 1969. 2(5653): p. 341-344.
.44 Arble, D.M., et al., Circadian timing of food intake contributes to weight gain.
Obesity, 2009. 17(11): p. 2100-2102.
133
.46 Harfmann, B.D., et al., Muscle-specific loss of Bmal1 leads to disrupted tissue
glucose metabolism and systemic glucose homeostasis. Skeletal muscle, 2016.
6(1): p. 1-13.
.47 Serin, Y. and N.A. Tek, Effect of circadian rhythm on metabolic processes and
the regulation of energy balance. Annals of Nutrition and Metabolism, 2019.
74(4): p. 322-330.
.50 Mirizio, G.G., et al., The impact of physical exercise on the skeletal muscle clock
genes. Kinesiology, 2018. 50(Supplement 1): p. 5-18.
.51 Soni, S.K., et al., Sirtuins and the circadian clock interplay in cardioprotection:
focus on sirtuin 1. Cellular and Molecular Life Sciences: p. 1-13.
.53 Samuel, V.T. and G.I. Shulman, The pathogenesis of insulin resistance:
integrating signaling pathways and substrate flux. The Journal of clinical
investigation, 2016. 126(1): p. 12-22.
.54 Wallace, T.M., J.C. Levy, and D.R. Matthews, Use and abuse of HOMA
modeling. Diabetes care, 2004. 27(6): p. 1487-1495.
.55 CARE, I., Standards of medical care in diabetes—2018 Abridged for primary
care providers. 2018.
.56 Rodriguez, N.R., N.M. Di Marco, and S. Langley, American College of Sports
Medicine position stand. Nutrition and athletic performance. Medicine and
science in sports and exercise, 2009. 41(3): p. 709-731.
.57 Kemler, D., C.A. Wolff, and K.A. Esser, Time of Day Dependent Effects of
Contractile Activity on the Phase of the Skeletal Muscle Clock. bioRxiv, 2020.
.58 Ma, K., et al., Mitophagy, Mitochondrial Homeostasis, and Cell Fate. Frontiers
in Cell and Developmental Biology, 2020. 8: p. 467-467.
.59 Kraus, F., et al., Function and regulation of the divisome for mitochondrial fission.
Nature, 2021. 590(7844): p. 57-66.
134
.61 Favaro, G., et al., DRP1-mediated mitochondrial shape controls calcium
homeostasis and muscle mass. Nature communications, 2019. 10(1): p. 1-17.
.62 Zorzano, A., M. Liesa, and M. Palacín, Role of mitochondrial dynamics proteins
in the pathophysiology of obesity and type 2 diabetes. The international journal of
biochemistry & cell biology, 2009. 41(10): p. 1846-1854.
.64 Bach, D., et al., Mitofusin-2 determines mitochondrial network architecture and
mitochondrial metabolism: a novel regulatory mechanism altered in obesity.
Journal of Biological Chemistry, 2003. 278(19): p. 17190-17197.
.65 Pich, S., et al., The Charcot–Marie–Tooth type 2A gene product, Mfn2, up-
regulates fuel oxidation through expression of OXPHOS system. Human
molecular genetics, 2005. 14(11): p. 1405-1415.
.66 Chen, H., A. Chomyn, and D.C. Chan, Disruption of fusion results in
mitochondrial heterogeneity and dysfunction. Journal of Biological Chemistry,
2005. 280(28): p. .26185-26192
.67 Cogliati, S., et al., Mitochondrial cristae shape determines respiratory chain
supercomplexes assembly and respiratory efficiency. Cell, 2013. 155(1): p. 160-
171.
.69 Rambold, A.S., et al., Tubular network formation protects mitochondria from
autophagosomal degradation during nutrient starvation. Proceedings of the
National Academy of Sciences, 2011. 108(25): p. 10190-10195.
.72 Pfluger, P.T., et al., Calcineurin links mitochondrial elongation with energy
metabolism. Cell metabolism, 2 :)5(22 .015p. 838-850.
.74 Williams, M. and M.C. Caino, Mitochondrial dynamics in type 2 diabetes and
cancer. Frontiers in endocrinology, 2018. 9: p. 211.
.75 Yu, T., J.L. Robotham, and Y. Yoon, Increased production of reactive oxygen
species in hyperglycemic conditions requires dynamic change of mitochondrial
135
morphology. Proceedings of the National Academy of Sciences, 2006. 103(8): p.
2653-2658.
.76 Kabra, U.D., et al., Direct Substrate Delivery Into Mitochondrial Fission–
Deficient Pancreatic Islets Rescues Insulin Secretion. Diabetes, 2017. 66(5): p.
1247-1257.
.77 Zhang, Y., et al., MicroRNA-106b induces mitochondrial dysfunction and insulin
resistance in C2C12 myotubes by targeting mitofusin-2. Molecular and cellular
endocrinology, 2013. 381(1-2): p. 230-240.
.79 Quirós, P.M., et al., Loss of mitochondrial protease OMA1 alters processing of
the GTPase OPA1 and causes obesity and defective thermogenesis in mice. The
EMBO journal, 2012. 31(9): p. 2117-2133.
.81 Bach, D., et al., Expression of Mfn2, the Charcot-Marie-Tooth neuropathy type
2A gene, in human skeletal muscle: effects of type 2 diabetes, obesity, weight loss,
and the regulatory role of tumor necrosis factor α and interleukin-6. Diabetes,
2005. :)9(54p. 2685-2693.
.82 Szendroedi, J., E. Phielix, and M. Roden, The role of mitochondria in insulin
resistance and type 2 diabetes mellitus. Nature Reviews Endocrinology, 2012.
8(2): p. 92-103.
.83 Patti, M.-E. and S. Corvera, The role of mitochondria in the pathogenesis of type
2 diabetes. Endocrine reviews, 2010. 31(3): p. 364-395.
.84 Kelley, D.E., et al., Skeletal muscle fatty acid metabolism in association with
insulin resistance, obesity, and weight loss. American Journal of Physiology-
Endocrinology And Metabolism, 1999. 277(6): p. E1130-E1141.
.85 Kelley, D.E., et al., Dysfunction of mitochondria in human skeletal muscle in type
2 diabetes. Diabetes, 2002. 51(10): p. 2944-2950.
.86 Liu, R., et al., Impaired mitochondrial dynamics and bioenergetics in diabetic
skeletal muscle. PloS one, 2014. 9(3): p. e92810.
.87 Lin, H.-Y., et al., The causal role of mitochondrial dynamics in regulating insulin
resistance in diabetes: link through mitochondrial reactive oxygen species.
Oxidative Medicine and Cellular Longevity, 2018. 2018.
136
American Journal of Physiology-Endocrinology and Metabolism, 2014. 3 :)1(06
p. E1-E13.
.89 Weng, S.-W., et al., Study of insulin resistance in cybrid cells harboring diabetes-
susceptible and diabetes-protective mitochondrial haplogroups. Mitochondrion,
2013. 13(6): p. 888-897.
.90 Kuo, H.-M., et al., Altered mitochondrial dynamics and response to insulin in
cybrid cells harboring a diabetes-susceptible mitochondrial DNA haplogroup.
Free Radical Biology and Medicine, 2016. 96: p. 116-129.
.91 Green, K., M.D. Brand, and M.P. Murphy, Prevention of mitochondrial oxidative
damage as a therapeutic strategy in diabetes. Diabetes, 2004. 53(suppl 1): p.
S110-S118.
.92 Peyravi, A., et al., The effect of endurance training with crocin consumption on
the levels of MFN2 and DRP1 gene expression and glucose and insulin indices in
the muscle tissue of diabetic rats. Journal of food biochemistry, 2020. 44(2): p.
e13125.
.93 Zafaranieh, S., S. Choobineh, and R. Soori, The effect of 12 weeks of aerobic
exercise on mitochondrial dynamics in cardiac myocytes of type 2 diabetic rats.
Sport Sciences for Health, 2018. 14(2): p. 305-312.
.94 Veeranki, S., et al., Moderate intensity exercise prevents diabetic cardiomyopathy
associated contractile dysfunction through restoration of mitochondrial function
and connexin 43 levels in db/db mice. Journal of molecular and cellular
cardiology, 2016. 92: p. 163-173.
.95 Fealy, C.E., et al., Exercise training decreases activation of the mitochondrial
fission protein dynamin-related protein-1 in insulin-resistant human skeletal
muscle. Journal of Applied Physiology, 2014. 117(3): p. 239-245.
.96 Moore, T.M., et al., The impact of exercise on mitochondrial dynamics and the
role of Drp1 in exercise performance and training adaptations in skeletal muscle.
Molecular Metabolism, 2019. 21: p. 51-67.
.97 Meinild Lundby, A.K., et al., Exercise training increases skeletal muscle
mitochondrial volume density by enlargement of existing mitochondria and not de
novo biogenesis. Acta physiologica, 2018. 222(1): p. e12905.
.98 Bo, H., Y. Zhang, and L.L. Ji, Redefining the role of mitochondria in exercise: a
dynamic remodeling. Annals of the New York Academy of Sciences, 2010.
1201(1): p. 121-128.
.100 Huertas, J.R., et al., Stay fit, stay young: mitochondria in movement: the role of
exercise in the new mitochondrial paradigm. Oxidative medicine and cellular
longevity, 2019. 2019.
137
.101 Jørgensen, S.B., E.A. Richter, and J.F. Wojtaszewski, Role of AMPK in skeletal
muscle metabolic regulation and adaptation in relation to exercise. The Journal
of physiology, 2006. 574(1): p. 17-31.
.103 Kahn, B.B., et al., AMP-activated protein kinase: ancient energy gauge provides
clues to modern understanding of metabolism. Cell metabolism, 2005. 1(1): p. 15-
25.
.104 Jäger, S., et al., AMP-activated protein kinase (AMPK) action in skeletal muscle
via direct phosphorylation of PGC-1α. Proceedings of the National Academy of
Sciences, 2007. 104(29): p. 12017-12022.
.105 Liesa, M., et al., Mitochondrial fusion is increased by the nuclear coactivator
PGC-1β. PloS one, 2008. 3(10): p. e3613.
.106 Soriano, F.X., et al., Evidence for a mitochondrial regulatory pathway defined by
peroxisome proliferator–activated receptor-γ coactivator-1α, estrogen-related
receptor-α, and mitofusin 2. Diabetes, 2006. 55(6): p. 1783-17.91
.107 Cartoni, R., et al., Mitofusins 1/2 and ERRα expression are increased in human
skeletal muscle after physical exercise. The Journal of physiology, 2005. 567(1):
p. 349-358.
.108 Gohil, K., et al., Blood glutathione oxidation during human exercise .Journal of
Applied Physiology, 1988. 64(1): p. 115-119.
.109 Shutt, T., et al., The intracellular redox state is a core determinant of
mitochondrial fusion. EMBO reports, 2012. 13(10): p. 909-915.
.110 Cribbs, J.T. and S. Strack, Reversible phosphorylation of Drp1 by cyclic AMP‐
dependent protein kinase and calcineurin regulates mitochondrial fission and cell
death. EMBO reports, 2007. 8(10): p. 939-944.
.111 Hoffman, N.J., et al., Global phosphoproteomic analysis of human skeletal muscle
reveals a network of exercise-regulated kinases and AMPK substrates. Cell
metabolism, 2015. 22(5): p. 922-935.
.112 Schroder, E.A. and K.A. Esser, Circadian rhythms, skeletal muscle molecular
clocks and exercise. Exercise and sport sciences reviews, 2013. 41(4).
.115 Marcheva, B., et al., Disruption of the clock components CLOCK and BMAL1
leads to hypoinsulinaemia and diabetes. Nature, 2010. 466(7306): p. 627-631.
138
.116 Zambon, A.C., et al., Time-and exercise-dependent gene regulation in human
skeletal muscle. Genome biology, 2003. 4(10): p. R61.
.117 Amy, A., Timing Resistance Training programming the muscle clock for optimal
performance. 2019. 164.
.118 Steidle-Kloc, E., et al., Does exercise training impact clock genes in patients with
coronary artery disease and type 2 diabetes mellitus? Eur J Prev Cardiol, 2016.
23(13): p. 1375-82.
.120 Milne, J.C., et al., Small molecule activators of SIRT1 as therapeutics for the
treatment of type 2 diabetes. Nature, 2007. 450(7170): p. 712-716.
.122 ichiro Imai, S., " Clocks" in the NAD World: NAD as a metabolic oscillator for
the regulation of metabolism and aging. Biochimica et Biophysica Acta-Proteins
and Proteomics, 2010. 1804(8): p. 1584-1590.
.123 Imai, S.-i., “Clocks” in the NAD World: NAD as a metabolic oscillator for the
regulation of metabolism and aging. Biochimica et Biophysica Acta (BBA)-
Proteins and Proteomics, 2010. 180 :)8(4p. 1584-1590.
.124 Xiao, W., et al., NAD (H) and NADP (H) redox couples and cellular energy
metabolism. Antioxidants & redox signaling, 2018. 28(3): p. 251-272.
.125 Sato, T. and C.M. Greco, Expanding the link between circadian rhythms and
redox metabolism of epigenetic control. Free Radical Biology and Medicine,
2021.
.126 Murphy, M.P., How mitochondria produce reactive oxygen species. Biochemical
journal, 2009. 417(1): p. 1-13.
.127 Andrews, J.L., et al., CLOCK and BMAL1 regulate MyoD and are necessary for
maintenance of skeletal muscle phenotype and function. Proceedings of the
National Academy of Sciences, 2010. 107(44): p. 19090-19095.
.128 Kohsaka, A., et al., The circadian clock maintains cardiac function by regulating
mitochondrial metabolism in mice. PLoS One, 2014. 9(11): p. e112811.
.130 Sardon Puig, L., et al., Circadian rhythms and mitochondria: connecting the dots.
Frontiers in genetics, 2018. 9: p. 452.
139
.131 Erickson, M.L., et al., A Role for Exercise to Counter Skeletal Muscle Clock
Disruption. Exercise and Sport Sciences Reviews, 2021. 49(1): p. 35-41.
.132 Miller, B.H., et al., Circadian and CLOCK-controlled regulation of the mouse
transcriptome and cell proliferation. Proceedings of the National Academy of
Sciences, 2007. 104(9): p. 3342-3347.
.133 Gutierrez‐Monreal, M.A., et al., Ticking for Metabolic Health: The Skeletal‐
Muscle Clocks. Obesity :28 .2020 ,p. S46-S54.
.134 Yuan, Z., et al., Specialized microbiome of a halophyte and its role in helping
non-host plants to withstand salinity. Scientific reports, 2016. 6(1): p. 1-13.
.135 van Moorsel, D., et al., Demonstration of a day-night rhythm in human skeletal
muscle oxidative capacity. Molecular metabolism, 2016. 5(8): p. 635-645.
.136 Turek, F.W., et al., Obesity and metabolic syndrome in circadian Clock mutant
mice. Science, 2005. 308(5724): p. 1043-1045.
.137 Pastore, S. and D.A. Hood, Endurance training ameliorates the metabolic and
performance characteristics of circadian Clock mutant mice. Journal of applied
physiology, 2013. 114(8): p. 1076-1084.
.139 Sinturel, F., V. Petrenko, and C. Dibner, Circadian clocks make metabolism run.
Journal of molecular biology, 2020.
.140 Gan, Y., et al., Shift work and diabetes mellitus: a meta-analysis of observational
studies. Occupational and environmental medicine, 2015. 72(1): p. 72-78.
.141 Cedernaes, J., et al., Acute sleep loss results in tissue-specific alterations in
genome-wide DNA methylation state and metabolic fuel utilization in humans.
Science advances, 2018. 4(8): p. eaar8590.
.145 Mohsenzadeh, M., F. Aghaei, and F. Nameni, The effect of high intensity interval
training on SIRT1 and PGC1-α gene expression in soleus muscle of type 2
diabetes in male rat. Medical Journal of Tabriz University of Medical Sciences,
2020. 42(4): p. 447-455.
140
.146 Vizvari, E. and P. Farzanegi, The effect of vigorous aerobic exercise on serum
levels of SIRT1, FGF21 and Fetuin A in women with type Ⅱ diabetes. Medical
Laboratory Journal, 2018. 12(2): p. 0-0.
.147 Kouhpayeh, Z., et al., Effects of 8 weeks of moderate continuous and intensive
interval training on the expression of Sirtuin-1 and long-chain Acyl-CoA
dehydrogenase gene in the heart tissue of obese rats. Journal of Practical Studies
of Biosciences in Sport, 2020. 8(16): p. 154-167.
.148 Wang, D., et al., The Effect of Aerobic Exercise on the Oxidative Capacity of
Skeletal Muscle Mitochondria in Mice with Impaired Glucose Tolerance. Journal
of Diabetes Research, 2022. 2022.
.149 Guo, Q., et al., Adiponectin treatment improves insulin resistance in mice by
regulating the expression of the mitochondrial-derived peptide MOTS-c and its
response to exercise via APPL1–SIRT1–PGC-1α. Diabetologia, 2020. 63(12): p.
2.675-2688
.150 Liu, H.-W., H.-H. Kao, and C.-H. Wu, Exercise training upregulates SIRT1 to
attenuate inflammation and metabolic dysfunction in kidney and liver of diabetic
db/db mice. Nutrition & metabolism, 2019. 16(1): p. 1-10.
.151 Uddin, G.M., et al., Head to head comparison of short-term treatment with the
NAD+ precursor nicotinamide mononucleotide (NMN) and 6 weeks of exercise in
obese female mice. Frontiers in pharmacology, 2016. 7: p. 258.
.153 Yu, J., et al., Exercise-induced benefits on glucose handling in a model of diet-
induced obesity are reduced by concurrent nicotinamide mononucleotide.
American Journal of Physiology-Endocrinology and Metabolism, 2021. 321(1):
p. E176-E189.
.154 Steidle-Kloc, E., et al., Does exercise training impact clock genes in patients with
coronary artery disease and type 2 diabetes mellitus? European journal of
preventive cardiology, 2016. 23(13): p. 1375-1382.
.155 Erickson, M.L., et al., Exercise Training Impacts Skeletal Muscle Clock in Adults
with Prediabetes. Medicine and science in sports and exercise, 2020. 52(10): p.
.2078
.156 Dalbram, E., et al., Voluntary wheel running in the late dark phase ameliorates
diet-induced obesity in mice without altering insulin action. Journal of Applied
Physiology, 2019. 126(4): p. 993-1005.
.157 Zhang, Z., et al., Chrono-Aerobic Exercise Optimizes Metabolic State in DB/DB
Mice through CLOCK–Mitophagy–Apoptosis. International journal of molecular
sciences, 2022. 23(16): p. 9308.
141
.158 Veerapur, V., et al., Antidiabetic effect of Dodonaea viscosa aerial parts in high
fat diet and low dose streptozotocin-induced type 2 diabetic rats: A mechanistic
approach. Pharmaceutical biology, 2010. 48(10): p. 1137-1148.
.159 Wang, J., et al., Exercise improves endothelial function associated with alleviated
inflammation and oxidative stress of perivascular adipose tissue in type 2 diabetic
mice. Oxidative Medicine and Cellular Longevity, 2020. 2020.
.160 Lee, S., et al., Exercise training improves endothelial function via adiponectin-
dependent and independent pathways in type 2 diabetic mice. American Journal
of Physiology-Heart and Circulatory Physiology, 2011. 301(2): p. H306-H314.
.161 Kemler, D., C.A. Wolff, and K.A. Esser, Time‐of‐day dependent effects of
contractile activity on the phase of the skeletal muscle clock. The Journal of
physiology, :)17(598 .2020p. 3631-3644.
.162 Verrillo, A., et al., Differential roles of splanchnic and peripheral tissues in
determining diurnal fluctuation of glucose tolerance. American Journal of
Physiology-Endocrinology and Metabolism, 1989. 257(4): p. E459-E46.5
.163 Pizarro, A., et al., CircaDB: a database of mammalian circadian gene expression
profiles. Nucleic acids research, 2012. 41(D1): p. D1009-D1013.
.165 Zheng, L., et al., High-intensity interval training restores glycolipid metabolism
and mitochondrial function in skeletal muscle of mice with type 2 diabetes.
Frontiers in Endocrinology, 2020. 11: p. 561.
.166 Liesa, M. and O.S. Shirihai, Mitochondrial dynamics in the regulation of nutrient
utilization and energy expenditure. Cell metabolism, 2013. 17(4): p. 491-506.
.167 Peek, C.B., et al., Circadian clock NAD+ cycle drives mitochondrial oxidative
metabolism in mice. Science, 2013. 342(6158): p. 1243417.
.168 Gerhart‐Hines, Z., et al., Metabolic control of muscle mitochondrial function and
fatty acid oxidation through SIRT1/PGC‐1α. The EMBO journal, 2007. 26(7): p.
1913-1923.
.169 Kim, Y.J., et al., Aerobic exercise for eight weeks provides protective effects
towards liver and cardiometabolic health and adipose tissue remodeling under
metabolic stress for one week: A study in mice. Metabolism, 2022. 130: p. 155178.
.170 Mancilla, R., et al., Exercise training elicits superior metabolic effects when
performed in the afternoon compared to morning in metabolically compromised
humans. Physiological Reports, 2021. 8(24): p. e14669.
142
.172 Costford, S.R., et al., Skeletal muscle NAMPT is induced by exercise in humans.
American Journal of Physiology-Endocrinology and Metabolism, 2010. 298(1):
p. E117-E126.
.173 Katsyuba, E., et al., NAD+ homeostasis in health and disease. Nature metabolism,
2020. 2(1): p. 9-31.
.174 Cantó, C., et al., The NAD+ precursor nicotinamide riboside enhances oxidative
metabolism and protects against high-fat diet-induced obesity. Cell metabolism,
2012. 15(6): p. 838-847.
143