Professional Documents
Culture Documents
بِسْمِ1
بِسْمِ1
رحيم
ِ َ ْ ِ َ ِ ْ ِ
منالمؤمنينرجالصدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضينحبه و منهم من ينتظر و مابدلوا تبديل.
سخن گفتن از شهيدي با ابعاد گوناگون ،از اسوهاي كه جمع اضداد بود ،از آهن و اشك ،از شير بيشة
نككبرد و عارف شبهاي قيرگون ،از پدر يتيمان و دشمككن سككرسخت كافران بسككيار سككخت بلكككه محال
است.
تـولد:
تحصيـلت:
وي تحصكككيلت خود را در مدرسكككه انتصكككاريه ،نزديكككك پامنار ،آغاز كرد و در دارالفنون و البرز دوران
متوسكطه را گذرانكد؛ در دانشكده فنكي دانشگاه تهران ادامكه تحصكيل داد و در سكال 1336در رشتكة
الكترومكانيك فارغالتحصيل شد و يكسال به تدريس در
دانشكدة فني پرداخت.
از 15سككالگي در درس تفسككير قرآن مرحوم آيتالله طالقانككي ،در مسككجد هدايككت ،و درس فلسككفه و
منطق استاد شهيد مرتضي مطهري و بعضي از اساتيد ديگر شركت ميكرد و از اولين اعضاء انجمن
اسلمي دانشجويان دانشگاه تهران بود .در مبارزات سياسي دوران دكتر مصدق از مجلس چهاردهم
تككا ملي شدن صككنعتنفت شركككت داشككت و از عناصككر پرتلش در پاسككداري از نهضتملي ايران در
كشمكشهاي مرگ و حيات ايكن دوره بود .بعكد از كودتاي ننگيكن 28مرداد و سكقوط حكومكت دكتكر
مصدق ،به نهضت مقاومت ملي ايران پيوست و سختترين مبارزهها و مسئوليتهاي او عليه استبداد و
اسككتعمار شروع شككد و تككا زمان مهاجرت از ايران ،بدون خسككتگي و بككا همككه قدرت خود ،عليكه نظام
طاغوتككي شاه جنگيككد و خطرناكتريككن مأموريتهككا را در
سختترين شرايط با پيروزي به انجام رسانيد.
در لبنـان:
بعد از وفات عبدالناصر ،ايجاد پايگاه چريكي مستقل ،براي تعليم مبارزان ايراني ،ضرورت پيدا ميكند
و لذا دكتر چمران رهسپار لبنان ميشود تا چنين پايگاهي
را تأسيس كند.
در كردستـان:
در آن شكب مخوف پاوه ،همكة اميدهكا قطكع شده بود و فقكط چنكد پاسكدار مجروح ،خسكته و دلشكسكته
در ميان هزاران دشمكن مسكلح به محاصره افتاده بودنكد .اكثريكت پاسداران قتلعام شده بودنكد و همة
شهكر و تمام پسكتي و بلنديهكا بكه دسكت دشمكن افتاده بود و موج نيروهاي خونخوار دشمكن لحظكه بكه
لحظكه نزديكتكر ميشكد .باران گلوله ميباريكد و ميرفكت تكا آخريكن نقطكه مقاومكت نيكز در خون پاسكداران
غرق گردد .ولي دكتكر چمران بكا شهامكت و شجاعكت و ايثارگري فراوان توانسكت ايكن شكب هولناك را
بكا پيروزي بكه صكبح اميكد متصكل كنكد و جان پاسكداران باقيمانده را نجات دهكد و شهكر مصكيبتزده را از
سقوط حتمي برهاند.
وزارت دفـاع:
در پسكت جديكد ،براي تغييكر و تحول ارتكش از يكك نظام طاغوتكي ،بكه يكك سكلسله برنامههاي وسكيع
بنيادي دسكت زد ككه پاكسكازي ارتكش و پياده كردن برنامههاي اصكلحي از ايكن قبيكل اسكت تكا بكه ياري
خدا و پشتيباني ملت ،ارتشي به وجود آيد كه پاسدار انقلب و امنيت استقلل كشور باشد و رسالت
مقدس اسلمي ما را به سرمنزل مقصود برساند.
مجلـس:
دكتككر مصككطفي چمران در اوليككن دور انتخابات مجلس شوراي اسككلمي ،از سككوي مردم تهران بككه
نمايندگكي انتخاب شكد و تصكميم داشكت در تدويكن قوانيكن و نظام جديكد انقلبكي ،بخصكوص در ارتكش،
حداكثكر سكعي و تلش خود را بكنكد تكا سكاختار گذشتكة ارتكش بكه نظامكي انقلبكي و شايسكته ارتكش
اسككلمي تبديككل شود .در يكككي از نيايشهاي خود بعككد از انتخاب نمايندگككي مردم در مجلس شوراي
اسكلمي ،اينسكان خدا را شككر ميگويكد« :خدايكا ،مردم آنقدر بكه مكن محبكت كردهانكد و آنچنان مرا از
باران لطكف و محبكت خود سكرشار كردهانكد ككه بكه راسكتي خجلم و آنقدر خود را كوچكك ميبينكم ككه
نميتوانكم از عهده آن بكه درآيكم .خدايكا ،تكو بكه مكن فرصكت ده ،توانايكي ده تكا بتوانكم از عهده برآيكم و
شايستة اين همه مهر و محبت باشم».
وي سپس به نمايندگي رهبر كبير انقلب اسلمي در شورايعالي دفاع منصوب شد و مأموريت يافت
تا بطور مرتب گزارش كار ارتش را ارائه كند.
در خوزستـان:
گروهكي از رزمندگان داوطلب ،به گِرد او جمكع شدند و او با تربيت و سازماندهي آنان ،سكتاد جنگهاي
نامنظكم را در اهواز تشكيكل داد .ايكن گروه كمككم قوت گرفكت و منسكجم شكد و خدمات زيادي انجام
داد .تنها كساني كه از نزديك شاهد ماجراهاي تلخ و شيرين ،پيروزيها و شكستها ،شهامتها و شهادتها
و ايثارگريهاي آنان بودنكد ،به گوشهاي از اين خدمات كه دكترچمران شخصكا ً مايل به تبليغ و بازگويكي
آنها نبود ،آگاهي دارند.
ايجاد واحككد مهندسككي فعال براي سككتاد جنگهاي نامنظكم يكككي از ايككن برنامههككا بود ككه بكه كمككك آن،
جادههاي نظامكي بكه سكرعت در نقاط مختلف سكاخته شكد و بكا نصكب پمپهاي آب در كنار رود كارون و
احداث يكك كانال بكه طول حدود بيسكت كيلومتكر و عرض يكك متكر در مدتكي حدود يكماه ،آب كارون را
به طرف تانكهاي دشمن روانه ساخت ،به طوري كه آنها مجبور شدند چند كيلومتر عقبنشيني كنند و
سدي عظيم مقابل خود بسازند و با اين عمل فكر تسخير اهواز را براي هميشه از سر به دور دارند.
يككي از كارهاي م هم و اساسي او از همان روزهاي اول ،ايجاد هماهنگكي بيكن ارتكش ،سكپاه و نيروهاي
داوطلب مردمي بود كه در منطقه حضور داشتند .بازده اين حركت و شيوة جنگ مردمي و هماهنگي
كامكل بيكن نيروهاي موجود ،تاكتيكك تقريبا ً جديكد جنگكي بود؛ چيزي ككه ابرقدرتهكا قبل ً فككر آن را نكرده
بودنكد .متأسكفانه ايكن هماهنگكي در خرمشهكر بوجود نيامكد و نيروهاي مردمكي تنهكا ماندنكد .او تصكميم
داشكت بكه خرمشهكر نيكز برود ،ولي بكه علت عدم وجود فرماندهكي مشخكص در آنجكا و خطكر سكقوط
جدي اهواز ،موفكق نشكد ولي چندينبار نيروهايكي بيكن دويسكت تكا يكهزار نفكر را سكازماندهي كرده و بكه
خرمشهكر فرسكتاد و آنان بكه كمكك ديگكر برادران مقاوم خود توانسكتند در جنگكي نابرابر مقابكل حملت
پياپي دشمن تا مدتها مقاومت كنند.
پس از يأس دشمن از تسخير اهواز ،صدام سخت به فتح سوسنگرد دلبسته بود تا روياي قادسيه را
تكميكل كنكد و براي دومينبار بكه آن شهكر مظلوم حمله كرد و سكه روز تانكهاي او شهكر را در محاصكره
گرفتند و روز سوم تعدادي از آنان توانستند به داخل شهر راه يابند.
دكتر چمران كه از محاصره تعدادي از ياران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت برآشفته بود،
كبا فشار و تلش فراوان خود و آيتالله خامنهاي ،ارتكش را آماده سكاخت ككه براي اولينبار دسكت بكه يكك
حمله خطرناك و حماسكهآفرين نابرابر بزنكد و خود نيكز نيروهاي مردمكي و سكپاه پاسكداران را در كنار
ارتكش سكازماندهي كرد و بكا نظمكي نكو و شيوهاي جديكد از جانكب جادة اهواز -سكوسنگرد بكه دشمكن
يورش بردنككد .شهيدچمران پيشاپيككش يارانككش ،بككه شوق كمككك و ديدار برادران محاصككره شده در
سككوسنگرد ،بككه سككوي ايككن شهككر ميشتافككت كككه در محاصككرة تانكهاي دشمككن قرار گرفككت .او سككاير
ة محاصرة دشمن انداخت؛ چون رزمندگان را به سوي ديگري فرستاد تا نجات يابند و خود را به حلق
آنجكا خطكر بيشتكر بود و او هميشكه بكه دامان خطكر فرو ميرفكت .در ايكن هنگام بود ككه نكبرد سكختي
درگرفكت؛ نيروهاي كماندوي دشمكن از پشكت تانكهكا بكه او حمله كردنكد و او همچون شيري در ميدان،
در مصكاف بكا دشمكن متجاوز از نقطهاي بكه نقطهاي ديگكر و از سكنگري بكه سكنگري ديگكر ميرفكت.
كماندوهاي دشمن او را زير رگبار گلولة خود گرفته بودند ،تانكها به سوي او تيراندازي ميكردند و او
شجاعانكه بدون هراس از انبوه دشمكن و آتكش شديكد آنهكا سكريع ،چابكك ،برافروختكه و شادان از شوق
شهادت در ركاب حسين(ع) و در راه حسين(ع) .در روز قبل از تاسوعا ،به آتش آنها پاسخ گفته و هر
لحظه سنگر خود را تغيير ميداد .در همين اثناء ،همرزم باوفايش به شهادت رسيد و او يكتنه به نبرد
حسينگونه خود ادامه ميداد و به سوي دشمن حمله ميبرد .هرچه تنور جنگ گرمتر كيشد و آتش حمله
بيشتر زبانه ميكشيد ،چهرة ملكوتي او ،اين مرد راستين خدا و سرباز حسين(ع) ،گلگونتر وشوق به
شهادتكش افزونتكر ميشكد تكا آنككه در حيكن «رقكص چنيكن ميانكه ميدان» از دو قسكمت پاي چكپ زخمكي
شككد .خون گرم او بككا خاك كربلي خوزسككتان درهككم آميخككت و نقشككي زيبككا از شجاعككت و عشككق بككه
شهادت و تلش خالصكانه در راه خدا آفريكد و هنوز هكم گرمكي قطرات خون او گرميبخكش رزمندگان
باوفاي اسلم و سرخي خونش الهامبخش پيروزي نهايي و بزرگ آنان است.
با پاي زخمي بر يك كاميون عراقي حمله برد .سربازان صدام از يورش اين شير ميدان گريخته و او
بكه كمكك جوان چابكك ديگري ككه خود را بكه مهلككه رسكانده بود ،بكه داخكل كاميون نشسكت و بكا لبانكي
متبسم ،ديگران را نويد پيروزي ميداد.
خكبر زخمكي شدن سكردار پرافتخار اسكلم ،در نزديككي دروازة سكوسنگرد ،شور و هيجانكي آميختكه بكا
خشكم و اراده و شجاعكت در ياران او و سكاير رزمندگان افكنكد ككه بيمحابكا بكه پيكش تاختنكد و شهكر
قهرمان و مظلوم سوسنگرد و جان چند صد تن رزمندة مؤمن را از چنگال صداميان نجات بخشيدند.
دكتر چمران با همان كاميوني كه خود را به بيمارسكتاني در اهواز رسكانيد و بستري شد ،اما بيكش از
يكك شكب در بيمارسكتان نمانكد و بعكد از آن بكه مقكر سكتاد جنگهاي نامنظكم و دوباره بكا پاي زخمكي و
دردمنككد بكه ارشاد ياران وفادار خود پرداخككت .جالب اينجككا بود ككه در همان شككبي كككه در بيمارسككتان
بسكتري بود ،جلسكة مشورتكي فرماندهان نظامكي (تيمسكار شهيدفلحكي ،فرماندة لشگكر ،92شهيكد
كلهدوز ،مسكئولين سكپاه و سكرهنگ محمكد سكليمي ككه رئيكس سكتاد او بود) ،اسكتاندار خوزسكتان و
نمايندة امام در سكپاه پاسكداران (شهيدمحلتكي) در كنار تخكت او در بيمارسكتان تشكيكل شكد و درهمان
حال و همان شب ،پيشنهاد حمله به ارتفاعات اللهكبر را مطرح كرد.
بككه رغككم اصككرار و پيشنهاد مسككئولين و دوسككتانش ،حاضككر بككه ترك اهواز و سككتاد جنگهاي نامنظككم و
حركككت بككه تهران براي معالجككه نشككد و تمام مدت را در همان سككتاد گذرانككد ،در حالي كككه در كنار
بسككترش و در مقابلش نقشههاي نظامككي منطقككه ،مقدار پيشروي دشمككن و حركككت نيروهاي خودي
نصكب شده بود و او ككه قدرت و ياراي بكه جبهكه رفتكن نداشكت ،دائما ً بكه آنهكا مينگريسكت و مرتكب
طرحهاي جالب و پيشنهادات سككازنده در زمينههاي مختلف نظامككي ،مهندسككي و حتككي فرهنگككي ارائه
ميداد .كمككم زخمهاي پاي او التيام مييافكت و او ديگكر نميتوانسكت سككون را تحمكل كنكد و بكا چوب
زيربغل به پا خاست و بازهم آمادة رفتن به جبهه شد.
بكه دنبال نكبرد بيسكت و هشتكم صكفر (پانزدهكم ديماه )59ككه منجكر بكه شكسكت قسكمتي از نيروهاي
ماشد و فاجعة هويزه به بار آمد ،ديگر تاب نشستن نياورد ،تعدادي از رزمندگان شجاع و جان بر كف
را از جبهه فرسيه انتخاب كرد و با چند هليكوپتر كه خود فرماندهي آنها را بر عهده داشت ،با همان
چوب زيربغل دست به عملي بيسابقه و انتحاري زد .او در حالي كه از درد جنگ به خود ميپيچيد و از
ناراحتكي ميخروشيكد ،آمادة حمله بكه نيروهاي پشكت جبهكه و تداركاتكي دشمكن در جاده جفيكر بكه طليكه
شد كه به خاطر آتش شديد دشمن ،هليكوپترها نتوانستند از سد آتش آنها از منطقه هويزه بگذرند و
حملة هوايي دشمن هليكوپترها را مجبور به بازگشت ساخت كه وي از اين بازگشت سخت ناراحت و
عصباني بود.
بالخره در اسفند ماه 59چوب زيربغل را نيز كنار گذاشت و با كمي ناراحتي راه ميرفت و همراه با
همرزمانش از يكايك جبهههاي نبرد در اهواز ديدن كرد.
پس از پيروزي ارتفاعات اللهاكبر ،اصرار داشت نيروهاي ما هرچه زودتر ،قبل از اينكه دشمن بتواند
اسككتحكاماتي براي خود ايجاد كنككد ،بككه سككوي بسككتان سككرازير شونككد كككه ايككن كار عملي نشككد و
شهيدچمران خود طرح تسككخير دهلويككه را بككا ايثار و گذشككت و فداكاري جان بر كككف سككتاد جنگهاي
نامنظم و به فرماندهي ايرج رستمي عملي ساخت.
فتكح دهلويكه ،در نوع خود عملي جسكورانه و خطرناك و غرورآفريكن بود .نيروهاي مؤمكن سكتاد پلي بر
روي رودخانكة كرخكه زدنكد ،پلي ابتكاري و چريككي ككه خود سكاخته بودنكد .از رودخانكه عبور كردنكد و بكه
قلب دشمككن تاختنككد و دهلويككه را بككه ياري خداي برگ فتككح كردنككد .ايككن اوليككن پيروزي پككس از عزل
بنيصدر از فرماندهي كل قوا بود كه به عنوان طليعة پيروزيهاي ديگر به حساب آمد.
در سكيام خردادماه سكال شصكت ،يعنكي يكماه پكس از پيروزي ارتفاعات اللهاككبر ،در جلسكة فوقالعاده
شورايعالي دفاع در اهواز بكا حضور مرحوم آيتالله اشراقكي شرككت و از عدم تحرك وسككون نيروهكا
انتقاد كرد و پيشنهادات نظامي خود ،از جمله حمله به بستان را ارائه داد.
ايكن آخريكن جلسكة شورايعالي دفاع بود ككه شهيدچمران در آن شرككت داشكت و فرداي آن روز ،روز
غمانگيز و بسيار سخت و هولناكي بود.
همة اطرافيانكش هنگام خروج از سكتاد بكا او وداع ميكردنكد و بكا نگاههاي اندوهبار تكا آنجكا ككه چشكم
ميديككد و گوش ميشنيككد ،او و همراهانككش را دنبال ميكردنككد و غمككي مرموز و تلخ بر دلشان سككنگيني
ميكرد.
دكتكر چمران ،شكب قبكل در آخريكن جلسكة مشورتكي سكتاد ،يارانكش را بكا وصكاياي بيسكابقهاي نصكيحت
كرده بود و خدا ميدانكد ككه در پكس چهرة سكاكت و آرام ملكوتكي او چكه غوغكا و چكه شور و هيجانكي از
شوق رهايكي ،رسكتن از غكم و رنجهكا ،شنيدن دروغ و تهمتهكا و دمبرنياوردنهكا و از شوق شهادت برپكا
بود .چكه بسكيار ياران باوفاي او بكه شهادت رسكديه بودنكد و اينكك او خود بكه قربانگاه ميرفكت .سكالها
ياران و تربيتشدگان عزيزش در مقابككل چشمانككش و در كنارش شهيككد شدنككد و او آنهككا را بر دوش
گرفككت و خود در اشتياق شهادت سككوخت ،ولي خداي بزرگ او را در ايككن آزمايشهاي سككخت محككك
ميزد و ميآزمود ،او را هر چه بيشتر ميگداخت و روحش را صيقل ميداد تا قرباني عاليتري از خاكيان
را به ملئك معرفي نمايد و بگويد :اني اعلم مالتعلمون« .من چيزهايي ميدانم كه شما نميدانيد».
بككه طرف سككوسنگرد بككه راه افتاد و در بيككن راه مرحوم آيتالله اشراقككي و شهيككد تيمسككار فلحككي را
ملقات كرد .براي آخرينبار يكديگر را بوسيدند و بازهم به حركت ادامه داد تا به قربانگاه رسيد .همة
رزمندگان را در كانالي پشت دهلويكه جمع كرد ،شهادت فرماندهشان ،ايرج رستمي را به آنها تبريكك
و تسكليت گفكت و بكا صكدايي محزون و گرفتكه از غكم فقدان رسكتمي ،ولي نگاهكي عميكق و پرنور و
چهرهاي نورانكي و دلي والمال از عشكق بكه شهادت و شوق ديدار پروردگار ،گفكت« :خدا رسكتمي را
دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد ،ميبرد».
خداوند ثابت كرد كه او را دوست ميدارد و چه زود او را به سوي خود فراخواند.
شهـادت:
سخنش تمام شد ،با همة رزمندگان خداحافظي و ديدهبوسي كرد ،به همة سنگرها سركشي نمود و
در خط مقدم ،در نزديكترين نقطه به دشمن ،پشت خاكريزي ايستاد و به رزمندگان تأكيد كرد كه از
اين نقطه كه او هست ،ديگر كسي جلوتر نرود ،چون دشمن به خوبي با چشم غيرمسلح ديده ميشد
و مطمئنا ً دشمككن هككم آنهككا را ديده بود .آتككش خمپاره كككه از اوليككن سككاعات بامداد شروع شده بود و
علوه بر رستمي قربانيهاي ديگري نيز گرفته بود ،باريدن گرفت و دكتر چمران دستور داد رزمندگان
بكه سكرعت از كنارش متفرق شونكد واز هكم فاصكله بگيرنكد .يارانكش از او فاصكله گرفتنكد و هكر يكك در
گودالي مات و مبهوت در انتظار حادثهاي جانكاه بودند كه خمپارهها در اطراف او به زمين خورد و با
اصابت يكي از خمپارههاي صكداميان ،يكي از نمونههاي كا مل انسكاني كه ماية مباهات خداونكد است،
يككي از شاگردان متواضكع علي(ع) و حسكين(ع) ،يككي از عارفان سكالك راه حكق و حقيقكت و يككي از
ارزشمندترين انسانهاي عليگونه و يكي از ياران باوفاي امامخميني(ره) از ديار ما رخت بربست و به
ملكوت اعلي پيوست.
ترككش خمپارة دشمكن بكه پشكت سكر دكتكر چمران اصكابت كرد و تركشهاي ديگكر صكورت و سكينة دو
يارش را كككه در كنارش ايسككتاده بودنككد ،شكافككت و فرياد و شيون رزمندگان و دوسككتان و برادران
باوفايكش بكه آسكمان برخاسكت .او را بكه سكرعت بكه آمبولنكس رسكاندند .خون از سكرش جاري بود و
چهرة ملكوتكي و متبسكم و در عينحال متيكن و محككم و موقكر آغشتكه بكه خاك و خونكش ،بكا آنككه عميقاً
سكخنها داشكت ،ولي ظاهرا ً ديگكر بكا كسكي سكخن نگفكت و بكه كسكي نگان نكرد .شايكد در آن اوقات،
همانطوري ككه خود آرزو كرده بود ،حسكين(ع) بر بالينكش بود و او از عشكق ديدار حسكين(ع) و رسكتن
از ايكن دنياي پكر از درد و پيوسكتن بكه روح ،بكه زيبايكي ،بكه ملكوت اعلي و بكه ديار مصكفاي شهيدان،
فرصت نگاهي و سخني با ما خاكيان را نداشت.
در بيمارسكتان سكوسنگرد ككه بعدا ً بكه نام شهيكد دكترچمران ناميده شكد ،كمكهاي اوليكه انجام شكد و
آمبولنكس بكه طرف اهواز شتافكت ،ولي افسكوس ككه فقكط جسكم بيجانكش بكه اهواز رسكيد و روح او
سكبكبال و بكا كفنكي خونيكن ككه لباس رزم او بود ،بكه ديار ملكوتيان و بكه نزد خداي خويكش پرواز كرد و
نداي پروردگار را لبيك گفت كه« :ارجعي الي ربك راضيه مرضيه»
از شهادت انسكانساز سكردار پرافتخار اسكلم ،ايكن فرزنكد هجرت و جهاد و شهادت و اسكوه حرككت و
مقاومكت ،نكه تنهكا مردم اهواز و خوزسكتان بلككه امكت مسكلمان ايران و شيعيان محروم لبنان بكه پكا
خاستند و حتي ملل مستضعف و زاده دنيا غرق در حسرت و ماتم گرديدند.
امواج خروشان مردم حقشناس ما ،خشمگين از اين جنايت صدام و اندوهبار و اشكآلود ،پيكر پاك او
را در اهواز و تهران تشييع كردند كه «انالله و انَااليه راجعون».
بلي ،اينچنين زندگي سراسر تلش و مبارزة خالصانه و عارفانه در راه خداي او آغاز گشت و اينچنين
در كربلي خوزسككتان در جهاد و نككبرد روياروي عليككه باطككل ،حسككينگونه بككه خاك شهادت افتاد و بككه
ملكوت اعلي عروج كرد و بككه آرزوي ديريككن خود كككه قربانككي شدن عاشقانككه در راه خدا بود ،نايككل
گشت .خدايش رحمت كند و او را با حسين(ع) و شهداي كربل محشور گرداند.